باراک اوباما، رئيس جمهوری آمريکا در سی و هشتمين سالگرد تصويب قانونی شدن سقط جنين در اين کشور، آنرا «حق بنيادی» زنان دانست. اوباما گفت که اين حقی است که مطابق قانون اساسی به زنان آمريکا داده شده، و او خود را متعهد به حفاظت از آن می داند. اوباما از مردم آمريکا خواست تا با حفاظت از این قانون، اطمينان حاصل کنند که زنان و دختران آمريکا، از حقوق، آزادی ها و فرصت های بر ابر با مردان برای تحقق آرزوهايشان برخوردارند. رئيس جمهوری آمريکا، اين قانون را «اصلی بنيادی که مانع از مداخله دولت در زندگی خصوصی خانواده ها می شود»، توصيف کرد. گروههای ضد سقط جنين نيز گفته اند که مانند هر سال، روز دوشنبه در واشنگتن راهپيمايی می کنند.
آیتالله احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان، هدف از سفرهای متعدد آیتالله خامنهای به شهر قم را «مدیریت فتنه» دانسته، چراکه به گفته وی «جریانهای حوزه به مراتب شدیدتر از «فتنه ۸۸» بود. وی، همچنین از اکبر هاشمی رفسنجانی، به خاطر آنکه «وظیفهاش» را در مجلس خبرگان در مورد دفاع از آیتالله خامنهای انجام نداده «گلایه» کرد.آیتالله احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان، هدف از سفرهای متعدد آیتالله خامنهای به شهر قم را «مدیریت فتنه» دانسته، چراکه به گفته وی «جریانهای حوزه به مراتب شدیدتر از «فتنه ۸۸» بود. بیشتر بخوانید: امام جمعه مشهد معترضان به خامنهای را «بزغاله و گوساله» خواند آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، پس از سفر ۱۰ روزهای که در آبان ماه امسال، به شهر قم داشت، چندین بار شهر قم سفر کرد و از جمله با شماری از مراجع و روحانیون مقیم قم دیدار کرد. اکنون، آیتالله علمالهدی، امام جمعه مشهد، که تندترین حملهها را به مخالفان دولت داشته و حتی در ۹ دی ماه سال گذشته، آنها را «گوساله» و «بزغاله» خوانده بود، هدف از سفرهای متعدد آیتالله خامنهای را «مدیریت فتنه» عنوان کرده است. امام جمعه مشهد در مدرسه نواب صفوی مشهد، در تحلیل سفرهای آیتالله خامنهای به قم گفت: «مدیریت فتنه اصلیترین دستاورد سفر بوده است.» احمد علمالهدی، با اشاره بر رویدادهای پس از انتخابات در ایران و تاثیر آن بر روحانیون قم گفت: «جریانهای حوزه به مراتب شدیدتر از فتنه ۸۸ بود و اگر از درون حوزه صدایی مقابل رهبری بلند میشد، بیتردید نه قابل سرکوب بود و نه قابل مبارزه و مقابله. دشمن هم آتش را زیاد میکرد و این مساله خطرناک بود.» امام جمعه مشهد تصریح کرد: «سفر رهبر معظم انقلاب به قم در راستای مدیریت جریان فتنه سال ۸۸ بود و تداوم مدیریت، این سفر را اقتضاء میکرد.» به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران، آیتالله علم الهدی در این سخنرانی، جریانهای موجود در شهر قم را به چند دسته تقسیم کرده و نسبت آنها با مخالفان دولت و رهبر جمهوری اسلامی را ترسیم کرد. آیتالله علمالهدی « جریان» نخست در قم را «در راستای عوامل و فرامین ولایت و رهنمودهای مقام معظم رهبری» دانسته که به گفته وی «همان جریان "مدرسین حوزه علمیه" قم است.» این عضو مجلس خبرگان ویژگیهای جریان دوم در شهر قم را اینگونه بیان کرد: «جریان دومی که آنجا به وجود آمده، جمع و مجتمعی از مدرسان جوان حوزه هستند که شاید بدنه این اجتماع به مراتب گستردهتر از بدنه جامعه مدرسان است. اینها افرادی هستند که در حوزه عضویت ندارند اما نیروهایی انقلابی و کارگزار آموزش حوزه هستند و یا در جریان کارگزاری حوزه، نقش محوری دارند. این گروه اخیرا به تشکلی عظیم دست زدهاند.» «جریان سوم» در شهر قم بنا بر تحلیل آیتالله علمالهدی «جریان روشناندیش یا روشنفکر دینی حوزه»است که به گفته وی بیشتر آنها از شاگردان آیتالله جوادی آملی هستند، که «به ولایت علاقهمند هستند و از نظر بینش سیاسی، در یک حوزه مثبت قرار دارند.» احمد علمالهدی افزود: «غیر از جریان روشنفکر دینی، یک جریانی شبیه اینها در حوزه به وجود آمده است که جریان اقلیتی است که متاسفانه در پوستهای از نسل جوان حوزه موثر واقع شدهاند که تحت عنوان روشناندیشی، موضعی خاص دارند و تقریبا بیشتر از اینکه تحت تاثیر تفکرات دینی باشند، تحت تاثیر تفکرات جهانی هستند. به عبارتی در صدد تطبیق اندیشههای دینی با اندیشههای دنیای امروز هستند و بجای اینکه بخواهند آنها را با اندیشههای دینی تطبیق دهند، برعکس در جهت تطبیق اندیشههای دینی با اندیشههای نو جهانی برآمدهاند» به گفته این عضو مجلس خبرگان، در «درتشکیلات سنتی حوزه » و «بیوت مراجع» هم یک جریان «غیرسازماندهی شده» وجود داد که اثرگذاری آن در حوزه و جامعه به «شخصیت» آن مرجع تقلید بستگی دارد. وی یکی دیگر از جریانهای موجود در قم را جریانی عنوان کرد که به گفته وی«متحجر» و «واپسگرا» است و با «با تفکر روحانیت دو قرن قبل زندگی میکنند.» امام جمعه مشهد در ادامه گفت «عوامل فتنه» میخواستند «از طریق ایجاد یکسری جریانها در حوزه، حرکتی از درون حوزه بر ضد نظام و رهبری آغاز شود و تحلیل آنها این بود که اگر این حرکت توسعه یابد، یقیناً صددرصد کوبنده خواهد شد.» احمد علمالهدی تصریح کرد: «اینها دیدند در حوزه، دو جریان، زمینه و استعداد مقابله با نظام و رهبری را دارد. یکی جریان تحجر است که با هر حرکتی در جریان نظام و ولایت مقاومت میکند و... جریان دوم، جریان روشناندیش غربگرای حوزه است که تحت تاثیر اندیشههای غربی و به اصطلاح یک جریان نو انتقادی با صبغه دینی هستند و معتقدند که با رهبری و ولایت مخالفند و مبانی نظام، مبانی غیرقابل قبولی است و اگر به اینها امکان مقابله با رهبری را بدهند، میتوانند به صورت یک جریان درآیند.» امام جمعه مشهد با انتقاد از جریان «روشنفکری دینی» در حوزه که به گفته وی بیشتر از شاگردان آیتالله جوادی آملیاند، تصریح کرد که این گروه نیز در رویدادهای پس از انتخابات طی نامهای علیه آیتالله خامنهای موضع گرفتند. علمالهدی درباره این جریان گفت: «جریان دیگری هم که احساس کردند میشود در حوزه بازسازی کرد، جریان روشنفکر دینی بود که این جریان با وجود اینکه به مقام معظم رهبری اظهار ارادت میکنند، ولایت را قبول دارند و مدافع مبانی ولایت فقیه و نظام هستند، اما در قضیه فتنه، ژست آکادمیک گرفتند و کنار ایستاند. وی درباره این «جریان» افزود: «آنها در قضیه فتنه یککمی عملزده شدند و ژست آکادمیک گرفتند. در آن زمان که جریانهای فاسد به رهبری و ولایت، تندوتیز حمله کردند، آنان حالت بیتفاوتی نشان دادند و وارد عرصه دفاع نشدند، حتی یکبار نامهای به رهبری نوشتند که بعضی از اظهارات آن، در جریان حرکت فتنه علیه رهبری بود.» عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه به بیوت و دفاتر مراجع قم پرداخت که برخی از آنها نیز پس از انتخابات هدف حمله فیزیکی طرفداران حاکمیت قرار گرفت. احمد علمالهدی در این باره گفت: «جریان بعدی که باز مورد طمع دشمن قرار گرفت، تشکیلات سازمان نیافتهبیوت مرجعیت بود. مراجع، قشری عظیم و دژ محکمی هستند و کسی به مراجع نفوذ ندارد. اما جریانی که در حاشیه آنهاست، چون تشکیلات سازمان نیافته است، میشود عناصر و عواملی را انتخاب کرد و حرکتی تحت عنوان "بیوت مراجع" مقابل رهبری ایجاد.» عضو مجلس خبرگان به جریان دیگری اشاره کرد که به گفته او «تشکل تازهای» است که «جوان، متدین و باسواد هستند ولی خیلی ریشه ندارند و میشود آنها را به شکل یک جریان مطالباتی درآورد.» علمالهدی افزود: «سران فتنه فکر کردند چهار جریان در موضع مقابله با رهبری در حوزه درست کنند که یکی از آنها جریان مطالبات از رهبری بود. آنها سه جریان را ساپورت کنند به طوری که یک صدای قوی نیرومندی علیه نظام و رهبری از درون حوزه درست کنند که اگر این صدای قوی در درون حوزه شکل بگیرد، قابل مقابله نیست و کوبنده است.» علمالهدی گفت: «آنان نقشه ریختند تا اندازهای که بعضی جاپاها به وسیله دستگاهها رصد میشد و از ابتدای سال ۸۹ این قضیه مورد عملیات قرار گرفت و چندین نمونه داشت.» این عضو مجلس خبرگان در ادامه صریحا گفت که جریانهایی در قم علیه حاکمیت موضع داشتهاند و حتی شماری به آیتالله خامنهای توصیه کرده بودند با توجه به فضای قم از سفر به این شهر خودداری کند. احمد علمالهدی در این باره گفت: «آن جریان متحجر حوزه، بالاخره کمکم منسجم شده بود و با تشکیل جلساتی اثرگذاری خودشان را معاینه میکردند. از طرفی آن جریان غربگرای حوزه نیز که جریان فاسد و مفسدی در حوزه است، اینها هم رسما داشتند موضعگیری خود را بروز میدادند و لابیهایی بین بیوت مراجع کاملا پیگیری و رصد میشد که در گذشته این لابیها نبود.» امام جمعه مشهد تصریح کرد: «اینها مواردی بود که دستگاههای درون و برون حوزه، جریانهای آن را رصد میکردند و بالاخره روشن شد که توطئهای در حوزه در دست اجراست. این توطئه به قدری خطرناک بود که وقتی رهبر معظم انقلاب تصمیم به سفر گرفتند، بعضیها گفتند، سفر به قم را به تاخیر بیندازید تا در حوزه زمینهسازی شود. با وجود وضع این چند جریان، همه نسبت به رهبری احساس خطر میکردند اما آقا با بینش دقیق، حکیمانه و موقعیتشناسی خودشان، اعلام کردند که اکنون وقت سفر است.» احمد علمالهدی در ادامه با بیان اینکه «تنها قدرتی که فتنه را مهار کرد، مدیریت رهبری بود»، تصریح کرد: «رهبر قبل از شروع انتخابات، فتنه را مدیریت کردند... زمزمه و جریان رییسجمهوری از اول فروردین ۸۸ در بین مردم شروع شد، اما از آبان ۸۷، رهبر معظم انقلاب، فتنه را پیشبینی کردند.» هاشمی از رهبری دفاع نکرد؛ باید از بازگشت خاتمی جلوگیری کرد وی، همچنین از اکبر هاشمی رفسنجانی، به خاطر آنکه «وظیفهاش» را در مجلس خبرگان در مورد دفاع از آیتالله خامنهای انجام نداده «گلایه» کرد و گفت: «رفسنجانی زمانی که تهاجمی علیه رهبری شروع شد، به عنوان رئیس مجلس خبرگان، که در واقع مجلس خبرگان بعد از انتخاب رهبری، جایگاهش برای رهبر، سپر است تا رهبر را از مجموعه آفاتی که ممکن است متوجه ولایت شود و حتی آفات سیاسی که باعث سقوط شرایط رهبری شود .... باید وارد عمل میشد.» علمالهدی همچنین تصریح کرد که باید از بازگشت دوباره محمد خاتمی جلوگیری کرد چراکه به گفته او «تنها کسی که میتواند جریانهای سیاسی لائیک اصلاحات را بازسازی کند، خاتمی است.» امام جمعه مشهد تصریح کرد: «بیتردید اگر این آقا(خاتمی) بیاید، در عرصه سیاست وارد خواهد شد و با ورودش حتی قبل از انتخابات مجلس، دوباره جریاناتی را به راه خواهد انداخت و همان آش و همان کاسه خواهد شد که باید نگذاریم چنین شود. خاتمی مبانی انحرافی فکریاش، خط فتنه بوده و در کل جریان فتنه دخیل بوده است زیرا ابتدا کاندیدا شد بعد جریانات را در دامن "موسوی" ریخت و در تمام سخنرانیهای خود از وی حمایت کرد و هیچ فرقی بین این دو نفر نیست.»
تيم ملی فوتبال ايران در نخستين نبرد سنگين حذفی در مرحله يکچهارم پايانی جام ملتهای آسيا با يک گل در آخرين ثانيه های وقت اضافی نخست يک بر صفر مغلوب کره جنوبی شد و با جام وداع کرد.با حذف ايران همه تيمهای غرب آسيا از جام بيرون رفتند.تيم ملی فوتبال ايران در نخستين نبرد سنگين حذفی در مرحله يکچهارم پايانی جام ملتهای آسيا با يک گل در آخرين ثانيه های وقت اضافی نخست يک بر صفر مغلوب کره جنوبی شد و با جام وداع کرد. اين شکست پس از سه پيروزی پياپی در مرحله گروهی بود که برخلاف انتظار با يک بازی پايينتر از حد انتظار بدست آمد. کره جنوبی با بازی تهاجمی و برنامهريزی شده روی داشتههای تيم ملی ايران، در مجموع برتر و سزاوار پيروزی بود. در حالی که چند ثانيهای به پايان وقت اضافی نخست باقی نمانده بود که برای چندمين بار جواد نکونام، کاپيتان تيم ملی ايران در روزی بد توپ ديگری را در ميانه ميدان لو داد تا کره ايها با يک پاس سريع و نفوذ عمقی بيت گارام، هافبک راست کره با شليکی سنگين از فاصله نزديک به محوطه جريمه دروازه مهدی رحمتی را فرو ريخت. در نيمه نخست تيم کره جنوبی برتری نسبت به ايران داشت و ضعف محمد نصرتی باعث هجومهای خطرسازی از سوی تيم سرخپوش شرق آسيا شد. کره با آگاهی کامل از توانايیهای تکنيکی بازيکنان ايران برنامه را در «پرس» بازيکن پابه توپ در نيمه ايران گذاشته بودند. اين شيوه کره جنوبی با بازی چسبيده به دفاع سه مرد ميانی (آندو تيموريان، جوادنکونام و پژمان نوری) به مردان ميانی، فاصله ای عميق با بازيکنان خط حمله ايجاد شده بود. اين حربه آشکارا خلعتبری و انصاری فرد را از بازی خارج ساخت. غلامرضا رضايی با کشيدن به عقب نقش موثری در دفع حمله های کره از جناح راست داشت. برخلاف گذشته اين بار دفاع ميانی ايران (هادی عقيلی و جلال حسينی) نقش موثری در پوشش روزنههای دفاعی و بی اثر کردن حمله های کره به رهبری پارک جی-سونگ، بازيکن تيم منچستر يونايتد داشت. پارک جی-سونگ مرد برتر و مهار ناپذير ميدان بود. او برخلاف لژيونرهای ايرانی در حضورهای بی وقفه کرهایها در نيمه تيم ملی، نقش چشمگيری نشان داد. نيمه دوم با ورود خسرو حيدری به جای نصرتی تيم ايران دارای توازن بهتری نسبت به نيمه نخست شد. حرکتهای نفوذی حيدری از راست و احسان حاج صفی از چپ کم کم تيم ايران را با نيمه کره آشنا کرد. در برابر حملههای پرشمار و خطرهايی که کره جنوبی ايجاد کرد، يک بار در نيمه نخست و دو بار در نيمه دوم دروازه کره جنوبی به سختی تهديد شد. حضور بيشتر ايران در نيمه دوم با ورود مسعود شجاعی به زمين بيشتر شد. اما سرانجام بازی در وقت معمولی بدون گل به پايان رسيد تا دومين روز بازیهای يکچهارم پايانی هم به وقت اضافی بکشد و ايران که فرصت گلزنی به حريف از داخل محوطه جريمه نداده بود تسليم يک ضربه از پشت محوطه جريمه شود. تيم ملی ايران با اين آرايش ۱۲۰ دقيقه در برابر کره جنوبی بازی کرد: مهدی رحمتی - محمد نصرتی (از نيمه دوم خسرو حيدری)، هادی عقيلی، جلال حسينی، احسان حاج صفی - آندرانيک تيموريان، جواد نکونام (کاپيتان)، پژمان نوری (از دقيقه ۱۰۷ محمد غلامی)، غلامرضا رضايی، محمدرضا خلعتبری و کريم انصاری فرد (از دقيقه ۷۵ مسعود شجاعی). سرمربی: افشين قطبی. ايران - کره نبرد بزرگ جام بود؟ افشين قطبی سرمربی تيم ملی ايران پيش از شکست از کره جنوبی در آخرين مربی گریاش در تيم ملی گفته بود: «من يک مسابقه عالی را انتظار دارم و اميدوارم همه آسيا با من همصدا شوند. اميدوارم همه دنيا اوج فوتبال آسيا را ببيند.» اما چو کوانگ-رائه، همتای قطبی در سوی ديگر ميدان، به مانند سرمربی «تيم ملی» خوشبين به نمايش اين بازی نبود و به هواداران ژاپن هشدار داد که بايد يک بازی خشن را از ايران انتظار داشته باشند. او گفته بود: «ممکن است آنان بازی را با چند خشونت آغاز کنند. هواداران ما اين نوع بازی را دوست ندارند.» جالب اين که کرهایها درلحظههای حساس بازی با خودداری رشن ايرماتوف ازبک از دادن کارت زرد، چندبار به خشونت عمدی دست زد. به گزارش خبرگزاری فرانسه قطبی در دوحه ادعا کرده بود که اين بازی نقطه اوج پيکارهای پانزدهمين دروه جام آسيايی خواهد بود و به دنيا ثابت میکند که فوتبال در آسيا چقدر پيشرفت کرده است. به هنگام تجديد ديدار ايران با کره جنوبی در مرحله يک چهارم پايانی جام آسيايی سايت ای اف سی هم نوشت که قطبی ضمن داشتن انتظار يک «رويارويی کلاسيک» دردوحه قطر، معتقد است که تيم او کيفيت آن را دارد که همچنان مدعی دستيابی به رکورد چهاربار قهرمانی آسيا باقی بماند. اما اين ادعا اکنون تنها برای ژاپن باقی مانده است. ژاپن سه شنبه در مرحله نيمه پايانی با کره جنوبی رو به رو می شود. افت فوتبال در غرب آسيا با حذف ايران همه تيمهای غرب آسيا از جام بيرون رفتند تا به مانند جام جهانی افت فوتبال در اين نقطه آسيا به چشم آيد. استراليا از اقيانوسيه، کره جنوبی و ژاپن از شرق آسيا و ازبکستان در آسيای ميانه برای نبرد قهرمانی باقی ماندهاند. اين ناکامی در حالی برای تيمهای منطقه خاورميانه رخ داد که جام پانزدهم در يک کشور عربی (قطر) و در شرق قاره انجام شد. استراليا در نبردی نفس گير مقاومت عراق را در فاصله سه دقيقه تا پايان وقت اضافی در هم شکست. گل هری کيول در دقيقه ۱۱۷ باعث پيروزی يک بر صفر استراليا و حذف قهرمان دوره پيش شد.
تیم ملی فوتبال ایران با نتیجه یک برهیچ از کره جنوبی در دوحه قطر شکست خورد. دو تیم در چارچوب بازی های جام ملت های آسیا، در مرحله یک چهارم نهایی مسابقه می دادند. تیم ایران با این باخت از دور مسابقات حذف شد. تیم ایران روز چهارشنبه سه بر هیچ بر امارات متحده عربی پیروز شده بود.
وزیران خارجه فرانسه و بریتانیا، ایران را مسئول شکست مذاکرات هسته ای استانبول دانستند. میشل آلوی ماری، وزیر خارجه فرانسه گفت که جمهوری اسلامی ایران با طرح پیش شرط هایی که پذیرفتنی نبود، هرنوع شانس پیشرفت در مذاکرات را از بین برد. او در کنفرانس مشترک خبری با وزیر خارجه اردن در امان، اضافه کرد که جمهوری اسلامی خواستار لغو تحریم ها و به رسمیت شناختن حق غنی سازی اورانیوم در ایران بعنوان پیش شرط مذاکرات بود. ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا نیز در لندن گفت که پیش شرط های ایران مطلقا «غیر واقع بینانه» است.
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی درباره زهرا بهرامی، زنی با تابعیت دو گانه ایرانی- هلندی می گوید که او به اتهام«قاچاق بیش از یک کیلوگرم مواد مخدر به کشورهای اروپایی بازداشت شده» و « دادگاه در حال رسیدگی به پرونده اوست». او همچنین غرب را متهم کرد که پرونده زهرا بهرامی را، بهانه حمایت از حقوق بشر و فشار آوردن به جمهوری اسلامی کرده اند. زهرا بهرامی، سال گذشته، سه روز پس از وقایع خشونتبار عاشورای تهران بازداشت شد و آن طور که دختر و وکیل او میگویند، دادگاه انقلاب تهران علاوه براتهام قاچاق مواد مخدر، او را به عضویت در«انجمن پادشاهی ایران» نیز متهم کرده است. به گفته نزدیکان خانم بهرامی، او به اعدام محکوم شده است.
به گفته دو تن ازنمایندگان پارلمان افغانستان، حامد کرزی با گشایش پارلمان در روز چهارشنبه موافقت کرده است، مشروط به اینکه اجازه داده شود به شکایات علیه هریک از نمایندگان به اتهام تقلب در انتخابات، رسیدگی شود. حامد کرزی چند روز پیش در فرمانی گشایش پارلمان را تا یک ماه دیگر به تعویق انداخته و گفته بود اینکار ضروری است تا دادگاه ویژه، فرصت رسیدگی به شکایات علیه تقلب در انتخابات را داشته باشد. در پی آن، نمایندگان مجلس تهدید کرده بودند که برغم دستور حامد کرزی، پارلمان را روز چهارشنبه افتتاح خواهند کرد. مطابق قانون اساسی افغانستان، افتتاح پارلمان برعهده رئیس جمهوراست.
سه تن از وکلای دراویش گنابادی نعمتاللهی، در حالی که موکلان آنها از اتهام اقدام علیه امنیت ملی تبرئه شدهاند، خود به اتهام «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی» به تحمل زندان محکوم شدند. برای دو تن از این وکلا حکم شش ماه و برای وکیل دیگر حکم هفت ماه زندان صادر شدهاست.سه تن از وکلای دراویش گنابادی نعمتاللهی، در حالی که موکلان آنها از اتهام اقدام علیه امنیت ملی تبرئه شدهاند، خود به اتهام «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی» به تحمل زندان محکوم شدند. دو تن از این وکیلان به نامهای فرشید یداللهی و امیر اسلامی که وکالت پرونده تعدادی از دراویش جزیره کیش را به عهده داشتند از سوی شعبه ۱۰۲ دادگاه جزایی کیش به تحمل شش ماه حبس تعزیری محکوم شده و مصطفی دانشجو نیز در جریان وکالت پرونده دو نفر از دراویش گنابادی ساکن شهرستان نکا، با اتهام «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی» به حکم قطعی دادگاه تجدید نظر مازندران به هفت ماه زندان محکوم شد. موکلان دو تن از این وکلا، روز یکشنبه، ۷ دیماه ۱۳۸۷ توسط ماموران اداره اطلاعات جزیره کیش، در حالی که مشغول به نمازگزاری بودند مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت شدند . این مأموران پس از بازداشت این چهار تن و تفتیش از خانههای آنها، محل برگزاری مجالس دراویش در این جزیره را پلمب کردند. این چهار تن هماینک آزاد شدهاند ولی به گفته وکیلان آنها، با وجود صدور حکم رفع پلمب، مأموران محلی از برداشتن پلمب محل مذکور خودداری میکنند. فرشید یداللهی، یکی از وکلای این افراد، روز شنبه، در گفتوگو با رادیو فردا گفت که صدور حکم شش و هفت ماه زندان برای او و دو وکیل دیگر و دیگر فشارها بر دراویش گنابادی «جنبه سیاسی داشته و اساسا جنبه قانونی ندارد.» وی افزود که در قانون اساسی و قانون مجازات اسلامی «هیچ مادهای علیه دراویش و اینکه درویش بودن جرم باشد وجود ندارد.» فرشید یداللهی در پاسخ به پرسشی در مورد دلایل برخورد با وکلای دراویش در ایران گفت: «مسئولان خوش ندارند که وکلا به عنوان اشخاص مطلع از قوانین وارد پروندههای دراویش بشوند و بیقانونیها را متذکر شوند و پرده از سیاسی بودن وقایع پیش آمده بردارند، از اینرو وکلای دراویش بیش از موکلین خودشان زیر فشار مراکز امنیتی قرار دارند.» به گفته فرشید یداللهی، از سال ۸۷ که چهار تن درویش گنابادی در کیش بازداشت شدند، مأموران اطلاعات با تخلف از دستور قاضی، از ارائه وکالتنامه وکلای آنها به این بازداشتشدگان جلوگیری کردند. به گفته فرشید یداللهی، مأموران اطلاعات، سپس با اشاره به مصاحبههای پیشین وی با رادیو فردا، به او اتهام «جعل عنوان وکالت، اقدام علیه امنیت ملی و نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی» زده و از او شکایت کردند. وی در مصاحبه روز شنبه خود با رادیو فردا افزود که اتهام «جعل عنوان وکالت» با تأیید گروهی از وکلا مردود اعلام شد ولی قاضی بندرعباس «بدون تشکیل جلسه و حضور وکلای این وکلا»، حکم شش ماه حبس را برای آنها صادر کردهاست، در صورتی که در حکم نیز نوشته شده که این حکم، حضوری است. فرشید یداللهی که خود از دراویش گنابادی است افزود: «باعث تاسف است که به عنوان بازوی عدالت مسیر قانونی را به بیعدالتی سوق میدهند و حقوق شهروندی دراویش گنابادی را ضایع میکنند.» در سالیان اخیر، شمار بسیاری از دراویش گنابادی در شهرهای ایران محاکمه شده، به زندان افتاده و یا به جریمه نقدی محکوم شدهاند. شمار زیادی از پیروان این طریقت، ماه گذشته توانستند با تجمع اعتراضآمیز در فولادشهر اصفهان، باعث آزادی مرتضی محجوبی یکی از مشایخ طریقت نعمتاللهی از زندان شوند.
مذاکرات هسته ای دو روزه گروه پنج بعلاوه یک و ایران در استانبول، بدون پیشرفتی به پایان رسید و دو طرف یکدیگر را مسئول شکست آن خواندند. کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و رئیس هیات مذاکره کننده گروه 5 بعلاوه یک، گفتگو ها را "مایوس کننده" خواند و گفت که پیش شرط های ایران پذیرفتنی نبود. او افزود که با این حال باب مذاکرات آتی همچنان باز است. سعید جلیلی ، سرپرست هیات ایرانی، در کنفرانس خبری، به رسمیت شناختن حق ایران برای غنی سازی اورانیوم و لغو تحریم ها را مبنای هر نوع مذاکره ای دانست. خبرگزاری ها بنقل از یک دیپلمات غربی می گویند که کاترین اشتون به ایران پیشنهاد کرده است که برای اعتمادسازی، 2 هزار و 800 کیلوگرم اورانیوم کم غنی شده و 40 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد غنی شده خود را برای مبادله با سوخت هسته ای به خارج بفرستد.
اداره اماکن نیروی انتظامی جمهوری اسلامی امروز، شنبه، تاکید کرد که مسابقه فوتبال ایران و کره جنوبی در سینماها بطور زنده پخش نمی شود. این اداره به سينماها دستور داده است تا به زنان ِعلاقمند به دیدن این مسابقات، بلیط نفروشند. مسئولان امور سینماها در شهرداری تهران به خبرگزاری ایلنا گفته اند که حضورزنان و خانواده ها در داخل سالن های سینماها هنگام پخش این مسابقات، ضریب امنیت را بالا می برد، اما تا زمان به نتیجه رسیدن رایزنی وزارت ارشاد با اداره اماکن و جواب ِ قطعی به مدیران سینماها، این بازی ها پخش نخواهد شد.
سمعیر جعجع، رهبر مسیحیان لبنان امروز، شنبه، از تشکیل دولت جدید به رهبری سعد حریری حمایت کرد. دولت ِ ائتلافی سعد حریری پس از خروج حزب الله لبنان سقوط کرد و رئیس جمهوری این کشور از او خواسته است تا هنگام تشکیل دولت جدید بر سر کار بماند. ولید جنبلاط، رهبر دُروزی های لبنان، روز جمعه، از حزب الله، حمایت کرده بود. قرار است مذاکرات نمایندگان پارلمان لبنان برای معرفی نخست وزیر جدید از روز دوشنبه آغاز شود.
سالی بریشا، نخست وزیر آلبانی، حزب سوسیالیست این کشور را متهم کرد که به قصد کودتا هواداران خود را به مقابل دفتر نخست وزیری فرستاده است. او گفت که رهبر حزب سوسیالیست، تصور اجرای سناریویی مانند تونس را در سر می پرورانَد. ِادی راما، رهبر حزب سوسیالیست و شهردار تیرانا، پایتخت آلبانی، این اتهام را رد کرده است. روز جمعه درگیری میان تظاهرکنندگان و ماموران انتظامی در مقابل ِساختمان نخست وزیری، سه کشته برجای گذاشت. این برای نخستین بار است که مناقشه بر سر نتیجه انتخابات پارلمانی سال 2009 آلبانی، به خشونت گرائیده است. اتحادیه اروپا و آمریکا بروز خشونت را محکوم کرده اند.
مسابقه تيم های ملی فوتبال ايران و کره جنوبی در چارچوب بازی های جام ملت های آسيا ، در دوحه قطر ادامه دارد. تيم ايران روز چهارشنبه سه بر يک بر امارات متحده عربی پيروز شد.
وزارت خارجه ایران به محمد باقر قالیباف، شهردار تهران، اجازه نداد برای حضور در مراسم اهدای "جایزه حمل و نقل پایدار ۲۰۱۱" به واشینگتن سفر کند. این مراسم قرار است روز دوشنبه، چهارم بهمن ماه، برگزار شود و تهران همراه با چهار شهر دیگر جهان برای دریافت جایزه مذکور نامزد شده است. رابطه شهرداری تهران با دولت محمود احمدی نژاد در دوران آقای قالیباف با تنش هایی همراه بوده است.
امروز (شنبه) یک روزنامه نگار و یک فعال سیاسی در ایران زندانی شدند. احسان مهرابی، خبرنگار پارلمانی روزنامه های اعتماد ملی و فرهیختگان، و اسماعیل صحابه تبریزی، عضو شاخه جوانان جبهه مشارکت، برای تحمل دوره حبس شان راهی زندان اوین شدند. آقای مهرابی به اتهام "فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق گفت و گو با رادیو فردا و بی بی سی" به یک سال و صحابه تبریزی نیز که در هنگام شرکت در مراسم دعای کمیل با حضور هواداران جنبش سبز بازداشت شده بود، به چهار و نیم سال زندان محکوم شده اند. در پی برگزاری انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در ایران، صدها روزنامه نگار و فعال سیاسی و مدنی بازداشت و برخی به زندان محکوم شدند.
كارگران بخش جمع آوری زباله در شهرداری شوشتر برای دومین بار در20 روز گذشته، اعتصاب كرده اند. به گزارش خبرگزاری فارس، در پی این اعتصاب، زبالهها در مقابل منازل شهروندان شوشتری باقی مانده است. دلیل این اعتصاب، کاهش حقوق و مزایای کارگران توسط شهردار شوشتر اعلام شده است. به گزارش خبرگزاری فارس، امیر رسولی رئیس شورای شهرستان شوشتر، شهردار را عامل این وضعیت دانسته است. در همین حال اما احمد آصفی، شهردار شوشتر، می گوید که مشکل در حال حل شدن است.
سعید جلیلی، مذاکر کننده ارشد هسته ای ایران، غنی سازی اورانیوم و داشتن چرخه کامل سوخت هسته ای را حق جمهوری اسلامی دانست. وی پس از پایان گفت و گوهای هسته ای استانبول در یک نشست خبری همچنین گفت، تحریم های وضع شده علیه ایران باید لغو شوند. مذاکرکننده ارشد هسته ای ایران همچنین گفت، در صورتی که کشورهای پنج بعلاوه یک حاضر به پذیرش شرایط ایران باشند، تهران حاضر به ادامه گفت و گوهاست.
کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و رئیس هیات مذاکره کننده گروه 5 بعلاوه یک، گفت و گوهای هسته ای استانبول را "نا امیدکننده" خواند و افزود، توافقی درباره ادامه مذاکرات صورت نگرفته است. به گزارش خبرگزاری اسوشیتدپرس، خانم اشتون پس از پایان مذاکرات دو روزه با ایران گفت: گروه پنج بعلاوه یک امیدوار بود که "بحث های تفصیلی و سازنده ای" را درباره تبادل سوخت داشته باشد ولی ایران درباره غنی سازی و تحریم ها، پیش شرط هایی را مطرح کرد که هیچ کدام قابل پذیرش نبودند. یک دیپلمات غربی پیشتر به خبرگزاری رویترز گفته بود، ایران برای پیشرفت مذاکرات، خواستار لغو تحریم ها و داشتن چرخه کامل سوخت هسته ای شده که این درخواست از سوی نمایندگان 6 قدرت جهانی رد شده است.
بهرام بیضایی، کارگردان ۷۲ ساله سینما و تئاتر ایران، که از پائیز گذشته برای تدریس به دانشگاه استنفورد ایالت کالیفرنیای آمریکا رفته است، به تازگی تدریس کلاسی را به زبان فارسی در بخش ایرانشناسی این دانشگاه آغاز کرده است. کلاسی به نام «چرخه فرهنگ». اکنون دانشجویان این دانشگاه و دیگر ایرانیان علاقهمند خود را برای حضور در سومین جلسه کلاسی آماده میکنند که استاد آن در پی انقلاب فرهنگی ایران اجازه تدریس در دانشگاههای ایران را نداشته است.بهرام بیضایی، کارگردان ۷۲ ساله سینما و تئاتر ایران، که از پائیز گذشته برای تدریس به دانشگاه استنفورد ایالت کالیفرنیای آمریکا رفته است، به تازگی تدریس کلاسی را به زبان فارسی در بخش ایرانشناسی این دانشگاه آغاز کرده است. کلاسی به نام «چرخه فرهنگ». اکنون دانشجویان این دانشگاه و دیگر ایرانیان علاقهمند خود را برای حضور در سومین جلسه کلاسی آماده میکنند که استاد آن در پی انقلاب فرهنگی ایران اجازه تدریس در دانشگاههای ایران را نداشته است. حاصل نزدیک به پنج دهه تلاش بهرام بیضایی از اعضای اصلی کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ بیش از ۵۰ فیلمنامه، بیش از ۳۰ نمایشنامه، تندیس زرین خانه سینما در سال ۱۳۸۰ برای فیلم «سگکشی» و ۱۶ بار دیگر نامزدی برای تندیس زرین و گوی بلورین و چند پژوهش است و البته بیش از ۲۰ فیلم که از الف تا یای آن را به عهده داشته است یا به کارگردانان دیگر در تدوین آن کمک کرده است. علاقهمندان به سینمای ایران بهویژه فیلمهای رگبار، چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو، غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مسافران و سگکشی را از او به یاد دارند. آن چنان که عباس میلانی، مدیر گروه ایرانشناسی دانشگاه استنفورد، به پیک فرهنگ میگوید در اولین جلسه کلاس به زبان فارسی تازهترین فیلم کوتاه بهرام بیضایی «قالی سخنگو»، ساخته سال ۱۳۸۵، به نمایش درآمده است. رادیوفردا: آقای عباس میلانی، برنامههای سخنرانی آقای بهرام بیضایی در دانشگاه استنفورد ده سخنرانی است. برنامه از چه قرار است؟ عباس میلانی: دانشگاه استنفورد و گروه ایرانشناسی دانشگاه که من مسئولیتش را دارم از آقای بیضایی دعوت کرده برای یک سال در دانشگاه ما استاد مدعو باشد. کلاسهایی برای دانشجویان ما به زبان انگلیسی تدریس میکنند. ولی متوجه شدم که در جامعه ایرانی این منطقه و در برخی از دانشجویان ایرانی دانشگاه استنفورد اشتیاق فراوانی هست که از حضور ایشان استفاده کنند، ولی به زبان فارسی. کلاسهای ایشان به زبان انگلیسی است. از ایشان خواهش کردیم که یک کلاس بر حسب یک ترم دانشگاه استنفورد برای جامعه ایرانی این منطقه و دانشگاه در مورد سینما و تئاتر ایران تدریس کنند و ایشان تقبل کردند. عنوان کلاس هست «چرخه فرهنگ» و دو جلسهاش تا به حال برگزار شده. در این دو جلسه چه مسائل و مقولاتی مطرح شده؟ در جلسه اول فیلمی که هشت دقیقهای است نشان دادند در مورد نقش قالی ویژهای که در برخی از قالیهای ایران دیده میشود. محورش درخت سخنگو است، از مفاهیم و تمثیلهای اساطیری ایران است. ایشان آن قالی و قالیهای دیگری را که بر همین منوال بافته شده و شاهکارهای هنر قالیبافی و هم شاهکارهای این فکر اساطیری، نشان دادند و حلاجی کردند. آن قدر فیلم زیبا بود که حضار خواهش کردند بار دوم بعد از توضیحات ایشان نشان داده شود که با آن توضیحات یک درک تازهای از فیلم پیدا شود. جلسه دوم شروع کردند به تاریخ سینما از آغاز تا حول و حوش انقلاب رسیدند. کل سابقه سینما را. چه طور مظفرالدینشاه علاقه به این ماجرا داشت و برخی از کارهای دیگری که در آن زمان شد. اولین فیلمی که در ایران ساخته شد و به گفته ایشان خیلی ارزشمند است، بکر است از لحاظ موضوع، گرچه کارهای دوربین ناپختگیهایی دارد. و توضیحاتی دادند تاریخی در مورد تحول و تطور سینمای ایران و دو سه جلسه آینده فکر میکنم مربوط به تحول سینمای ایران در حول و حوش انقلاب و بعد از انقلاب خواهد بود. یکی از حاضران در جلسه دوم میگفت درباره پدیده معروف به «فیلمفارسی» هم صحبت شد و بهرام بیضایی نقل به مفهوم توضیح داد این واژه به دور از ارزش-داوری و قضاوت بد کاربرد دارد و صحبت کرد از یک تقلب تاریخی به توصیف او که ایرانیان گاهی یا اغلب ضمن این که پدیدهای بخشی از فرهنگ و زندگیشان است، ناگهان روی آن خط میکشند، انگار نبوده و نیست. مفهومی شبیه به این کمابیش. توضیح بیشتر در این باره میدهید؟ توضیحی که ایشان دادند در باب چگونگی پیدایش این مفهوم است. ما «فیلم فارسی» داشتیم و داریم، ولی «فیلمفارسی» مفهومی است که به گفته ایشان اول بار توسط یکی از منتقدین سینمای ایران که تحصیلات آکادمیک داشت به اسم دکتر کاووسی مطرح شد و در آغاز بار الزاماً منفی نداشت. مراد آغازین این مفهوم قضاوت اخلاقی یا زیباییشناختی نبود. صرفاً به یک سنتی در سینما اشاره میکرد که ملهم از فیلمهای مصری بودند، ملهم از فیلمهای هندی بودند، ملهم از فیلمهای ترکی بودند و خیلی با ریزبینی که ویژه کار خودشان است توضیح دادند که چطور در دورانی که فوزیه ملکه بود، فیلمهای مصری خیلی در ایران نمایش داده میشد و مایههای آن نوع سینما در پیدایش فیلمفارسی تاثیر گذاشت. فیلمهای ترکیه که دوباره در آغاز خیلی موثر بود و فیلمهای هندی. نقطه عزیمت این مفهوم آن قضاوت روشنفکرانهای که بعدها پیدا کرد و درش مستتر بود، نوعی تحقیر و نوعی نگاه از بالا به این نوع فیلمها، ایشان معتقد بود که هم کار نادرستی است و هم برخورد غیردموکراتیک است و هم یک نوع قضاوت قالبی را جانشین قضاوت مورد به مورد در باب هر یک از این فیلمهاست. و شروع کردند توضیح دادن به برخی از مایههایی که در فیلمفارسیها پیدا میشود و چقدر این مایهها نشان دهنده حضور نیروهای مختلفی است در جامعه. مثلاً اول بار در فیلم مجید محسنی، «لات جوانمرد»، یک آدم کراواتی تجسم تجدد میشود و آن لات جوانمرد سنت را نمایندگی میکند و این که در فیلم این عنصر تجددخواه فکلی خیلی مورد نقد و تحقیر قرار میگیرد و مستتر در حرف ایشان این بود که در زیر این تصویر به ظاهر ساده یک پدیده پیچیده تاریخی برخورد سنت و تجدد در ایران هست و نشاندهنده نیروهای سنتگرا و سنتپرور در این ضمیر ناخودآگاه هنری فیلمسازها است و جامعه، برای این که جامعه به این فیلمها اقبال میکنند. بهرام بیضایی مدتها است که چنین ارتباط مستقیم و رویارویی با مخاطبانش نداشته. در پرسش و پاسخ این دینامیسم رویارویی و گفتوگو چگونه بود؟ دینامیسم اصلیاش اشتیاق برای ایجاد این رابطه بود. واقعاً نشان میدهد که چه قدر در جامعه، چه در داخل و چه در خارج، اشتیاق هست برای این که افرادی که زبدگان فرهنگ و هنر ما هستند بتوانند با کسانی که به کارشان علاقهمند هستند تماس برقرار کنند. استبداد سیاسی ممکن است در لحظه کوتاهمدتی این تماس را دشوار کند، ولی خوشبختانه در عصر ارتباط هستیم و این ارتباط با کمک اینترنت و دستگاههایی مثل شما و رادیو تلویزیونهای دیگر هم دارد بیشتر و بیشتر میشود و هم امیدوارم در آینده شکل حتی فعالتری بگیرد و بتواند ضرب و زهر سانسور را بگیرد. در این جلسات چند نفر حضور دارند؟ جلسه اول حدود ۱۱۰ نفر آمدند. اتاقی که داشتیم فقط برای ۸۵ نفر جا داشت. دفعه دوم کلاس بزرگتر گرفتیم و کلاس دوم ۱۶۰ نفر جا داشت و فکر میکنم تقریباً پر بود. آیا افراد آزاد میتوانند بیایند چه دانشجوی دانشگاه استنفورد باشند و چه نباشند؟ دقیقاً. تنها شرطی که کردیم و داریم این است که فیلم و ویدئو برندارند برای این که داریم ویدئوی این کلاس را تهیه میکنیم و در وبسایت گروه ایرانشناسی دانشگاه آن را در اختیار تمام علاقهمندان قرار خواهیم داد. در واقع دوستان در هرجایی که باشند میتوانند در این کلاس شرکت کنند.
با نزدیک شدن به بیست و ششمین دوره جشنواره سالانه بینالمللی موسیقی فجر در اسفندماه و حذف موسیقی پاپ از بخش رقابتی جشنواره امسال، بررسی سیر تحول موسیقی را در سالهای پس از انقلاب که هفته گذشته آغاز کردیم این هفته پی میگیریم.با نزدیک شدن به بیست و ششمین دوره جشنواره سالانه بینالمللی موسیقی فجر در اسفندماه و حذف موسیقی پاپ از بخش رقابتی جشنواره امسال، بررسی سیر تحول موسیقی را در سالهای پس از انقلاب که هفته گذشته آغاز کردیم این هفته پی میگیریم. این بار با بررسی گونهای از موسیقی که خارج از دایره جریانهای رایج موسیقی سنتی، محلی، کلاسیک غربی و حتی برخی از گونههای موسیقی پاپ است و معمولاً مجوز انتشار نمیگیرد و از همین رو در ایران آن را از جمله موسیقی زیرزمینی نامیدهاند. ترنگ عابدیان، کارگردان که در اولین فیلم مستند بلندش به نام «نه یک توهم» هشت سال برای شناخت این موسیقی در ایران کار کرده میهمان پیک فرهنگ این هفته است از سانفرانسیسکو. خانم ترنگ عابدیان، با توجه به اینکه سیاستگذاران فرهنگی جمهوری اسلامی ایران میان پاپ و راک و سافت راک و هارد راک و رپ و موسیقی تلفیقی آن چنان تمیز نمیدهند و در رگههای متفاوت تعریفش نمیکنند، اینکه موسیقی پاپ از بخش رقابتی بیست و ششمین جشنواره بین المللی موسیقی فجر حذف شده اما در بخشهای جانبیاش هست، آیا برای دست اندرکاران این نوع موسیقیهای متفاوت اهمیتی دارد یا نه؟ ترنگ عابدیان، مستندساز ایرانی به عنوان یک نظاره گر که مشاهده میکنم، فکر نمیکنم اهمیت آنچنانی داشته باشد. حتی نوع موسیقی پاپ هم که حتی به نظر میآید در این جشنوارههای این چنینی ارائه میشود، موسیقی نیست که اکثر جوانهای ایران از لحاظ پاپ بخواهند آن را ارائه دهند. بنابراین من فکر نمیکنم که اصلاً وجود یا وجود نداشتنش تاثیر خاصی داشه باشد. اصلاً کل جشنواره فجر قسمت موسیقیاش متاسفانه آن قدر غنی نیست و باعث تاسف است. هرچند میشود گفت میتواند کار را به معنایی سختتر کند برای کسانی که موسیقی متفاوت انجام میدهند. یعنی وقتی موسیقی پاپ رایج قابل قبولی که در جامعه هست از قسمت مسابقه حذف میشود، مسلم است که موسیقیهای متفاوت بازهم بیشتر از قبل به کنار رانده میشوند و کار را سختتر میکند. با آشنایی که در روند ساخت فیلم با موسیقی که زیرزمینی نام گذاشته شده پیدا کردید، این سابقه موسیقی در ایران به کی بر میگردد؟ سابقه این نوع موسیقی که من به آن میگویم متفاوت، متفاوت از آنچه که به ما در ایران در این سالها گفته شده که یک نوع موسیقی باب هست و این نوع که تولید میشد نوع متفاوتی است بر میگردد به حدود اوایل سالهای ۱۳۷۰. زمانی که گروههای مختلف داشتند قطعات موسیقیهای غربی را به صورت کاور اجرا میکردند، مثلاً آقای آرش میتویی. جزو اولینهایی که روی صحنه رفتند میشود اشاره کرد به آقای کاوه یغمایی که به هفده هجده سال پیش بر میگردد این سابقه. از جوابی که دادید به نظر میآید که فکر میکنید اسم موسیقی زیرزمینی که معنای مختلفی هم در کشورهای مختلف دارد، نمیتواند اسم بامسمایی باشد برای این همه موسیقیهای متفاوت؟ خب. حقیقتش موسیقی زیرزمینی در هرجای دنیا خارج از ایران از سالهای ۱۹۶۰ با موسیقی سایکودلیک یا پانک راک و گرانچ و اینها شروع شد و ادامه پیدا کرد به سالهای ۲۰۰۰ که هیپ هاپ شد. و انواع موسیقیهای مختلفی را در بر میگیرد در خارج از ایران و در ایران هم همینطور. ولی یک ارزش مشترک دارند که به آنها موسیقی زیرزمینی گفته میشود و آن اینست که دارای یک صمیمیت خاصی هستند و خیلی تاکید میکنند روی آزادی بیان، خلاقیت هنری و میخواهند از آن سیستم رایج و بازار موسیقی روز دور باشند و جزو آن جریان رایج نباشند. با اشعارشان و نوع موسیقیشان بر ضد آن نهاد سرمایه داری در غرب کار میکردند. ولی این جریان در ایران متفاوت است به خاطر اینکه محدودیتها متفاوت بوده. در غرب گروههای مختلفی که زیرزمینی کار میکردند، خیلی انتقادی بودند. ولی در ایران که این ماجرا هفده هجده سال پیش شروع شد، صحبت انتقاد نبود و فقط یک نوع موسیقی بود که جوانها دوست داشتند پرجنب و جوشتر باشد. اشعارش لزوماً انتقادی نبود. یعنی آن اوایل میشد شعرهای محلی باشد و یا گروهی به نام اوهام شروع کرد به کار یا مثلاً اشعار حافظ و بنابراین در ایران خیلی با مسما نیست عنوان زیرزمینی. چون برداشت میشود به اینکه موسیقیهایی که مجوز نمیدهند. ولی خیلی از کسانی که موسیقی کار میکنند، دلشان میخواهد که مجوز داشته باشند و دلشان میخواهد شاید در جریان موسیقی روز هم قرار گیرند تا حدودی و مخاطب زیاد داشته باشند. هویت موسیقایی خودشان را پیدا کنند. لزوماً این طور نیست که بخواهد حتماً مخاطب خاص داشته باشد یا حتماً به طور مخفی و حاشیهای باقی بماند. و از طریق اینترنت وقتی این طور رابطه به مستقیم برقرار میشود بین موزیسین و مخاطبان، بنابراین اینگزیرزمینی نیست روی زمینی است. در فیلم نه یک توهم هم من موقعی که شروع کردم، اشاره به این داشتم که موسیقیهای زیرزمینی دارد میآید روی زمین. بعد از اینکه آن گروههای مختلف دسترسی پیدا کردند حالا چه بعد از سایت تهران اونیو و بعد از طریق یوتیوب، به طور مستقیم نتوانستند مخاطبان این نوع موسیقی را بشنوند، در چند سال دوران آقای خاتمی اتفاق میافتاد، زیرزمینی بودن باعث شد که مد شود این قضیه و عدهای هم که از ته دلشان بر نمیآید و آنقدر هم صمیمی نیست، بخواهند موسیقیهایی تولید کنند و ارائه دهند و صرفاً به خاطر اینکه بگویند ما مجوز نمیتوانیم بگیریم و ما زیر زمینی هستیم. بنابراین تریبون و مخاطب پیدا کنند و یک مقداری شهیدنمایی کنند در این بازار آشفته موسیقی ایران. مسئله زیرزمینی به نظر من الان که دیگر با مسمی نیست و باید یک جور دیگر به این موضوع رفرانس داد. اجراهای مختلف از برخی خوانندگان و گروههای موسیقی آلترناتیو ایرانی: از بالا و چپ: سارا نائینی، گروه سرخس، محسن نامجو، گروه ۱۲۷، گروه کیوسک و کاوه یغمایی اشکال تا چه حد خود موسیقی است که گفته میشود بعضیهای آن با هنجارهای جامعه ایران سازگار نیست و تا چه حد در زبان و شعر این نوع موسیقی است؟ تا جایی که من مشاهده کردهام و در طول این سالها دیدهام، خیلی وابسته به کلام و اشعاری است که استفاده میشود. حتی داریم مثلاً گروه پیکولو که میخواستند قطعهای از حافظ را مجوز بگیرند، اتفاقاً آن قطعه نتوانست مجوز بگیرد. با اینکه شعر حافظ بود. آن بر میگشت به لحن. لحن یا برداشتی که در آن قطعه موسیقی ارائه میشد، مورد قبول کسانی که باید تایید میکردند نبود. یا مثلاً گروه اوهام. گروه اوهام اشعار کلاسیک داشتند و اینجا به خاطر موسیقیشان و لحن و خواندن اشعار بود که مشکل ساز شد. به خاطر اینکه اشعار کلاسیک حالت مقدس دارد در فرهنگ ایرانی و احساس میشد توهین آمیز است. ولی هم لحن مسئله است و هم وقتی وارد شعر میشویم، شعرهایی که کم کم در طول این سالها نوشته شد توسط کسانی که موسیقی کار میکنند، شروع کردند اشعار خودشان را هم بنویسند. خوب این اشعار با توجه به زندگی که در آن جامعه افراد میکنند و از موقعیتهای شخصی عاطفی زندگیشان، یا اجتماعیشان تندتر شد و هرچه زمان رفت جلوتر و این محدودیتها هم ادامه پیدا کرد، از کلمات صریحتر و خشنتر استفاده کردند که اینها اصلاً باب نیست. یعنی ما در محاوره روزمره فارسیمان سعی میکنیم خیلی مودب و در چارچوبی صحبت کنیم. بنابراین در شعر و موسیقی این مسئله ساز شد. یعنی همه اینها همراه است. ولی کلام وقتی اشعار انتقادی میشوند، خب مسئله سازتر هستند در این مورد به خصوص برای گرفتن مجوزهای رسمی در ایران. با آشنایی که با دست اندرکاران این نوع موسیقی پیدا کردید، تا چه حد مصمم هستند به این صورت ادامه دهند به رغم موانع و تا چه حد خودشان را مجبور میبینند که برای نوآوری بیشتر به خارج بیایند یا مثلاً برعکس به بازار و مد بپیوندند؟ کسانی که موسیقی جدیتر کار میکنند، تعدادشان همچنان به نظرم میآید که دراقلیت است و کسانی که همچنان بر اساس مد و ارزشهایی که باب شده در جامعه ایرانی کار میکنند، تعدادشان بیشتر شده. ربطی هم به موسیقی ندارد. ولی در موسیقی در چند سال گذشته خیلیها به خارج مهاجرت کردند و سعی کردند در اینجا راهی پیدا کنند. که من اسم میبرم. مثلاً از کسری سبکتکین تا پیمان سلیمی و پویا محمودی کسانی هستند که نوازندههای خوبی هستند. ولی هر کدام در گوشهای از دنیا هستند و با کسان دیگر با موزیسینهای غربی کار میکنند. کسانی هم هستند در ایران که سعی میکنند ولی وقتی حمایتی نمیشود و اتفاقات عجیب غریب در موسیقی میافتد خیلی کار سخت میشود و تعداد کارهای خوب و آنها که از دل بربیاید و بتواند اجرا شود و به صحنه بیاید، خیلی کم است با توجه به مشکلاتی که در خارج کشور هم هست. بنابراین چه در خارج و چه در داخل کسانی که موسیقی برایشان راهی است برای اینکه بتوانند خودشان را مطرح کنند و حرف آنچنانی ندارند و ارزش آنچنانی هم ندارد موسیقیشان خیلی بیشتر است. خیلیها هم هستند که سعی میکنند از این طریق بیایند بیرون ولی بسیار مشکل است خارج از کشور هم با این پراکندگی و زبان فارسی و مسائلی که ما با فرهنگ خودمان داریم. در این مسیری که طی کردید برای ساختن این فیلم، متوجه کدامیک از موسیقیها شدید؟ کدام یکیشان به عنوان نمونه خوب میتوانند مطرح شوند؟ بیشتر ببینید: نسخه کامل فیلم مستند «نه یک توهم»، درباره زندگی سارا نائنی خواننده جوان مقیم ایران و موسیقی متفاوت راک و پاپ ایران امروز در جشنواره اینترنتی Culture Unplugged از اول که اشاره کردم از آرش میتویی و کاوه یغمایی که از اولین کسانی هستند که این نوع موسیقی را از هفده هجده سال پیش کار میکردند، میشود به گروهی مثل پژواک اشاره کرد، به گروه اوهام که با اشعار حافظ کار میکرد. مثلاً گروه ۱۲۷ هست. گروه کیوسک هست البته از ۲۰۰۳ شروع به کار کردند. گروه ماد هست عبدی مهربانفر که الان دارد کار میکند و کارهایش قابل شنیدن است. محسن نامجو با ماد آن اوایل کار میکرد. مثلاً پویا محمودی که آلبوم تلفیقی دارد به نام مارال و آلبوم بعدیاش به نام مهر هست که مجوز نگرفت و بسیار هم نوازنده درجه یکی است و کارهای بسیار جالبی ارائه داده و اینها را ما متاسفانه در رسانههای نمیشنویم. اسم خیلی زیاد است و من الان نمیتوانم دانه دانه بگویم. مثلاً یکی از کسانی که موسیقیاش برای من جالب بود و هاردراک کار میکند، نیما ایوبی هست که هیچوقت شانس دادن یک کنسرت یا مجوز برای آلبومش را نگرفت و اشعار نیمایوشیج و مولانا را استفاده کرده. خود گروه پیکولو هست که من در فیلم دنبال کردم به دلیل اینکه سارا نائینی و همخوانهای زن در این گروه کار میکردند و جزو معدود و شاید تنها گروهی باشد که از خواننده زن و صدای زن استفاده میکرده. گروه سرخس هست که من خودم شخصاً خیلی علاقه دارم به یکی دو تا از قطعاتشان. محسن نامجو قطعات متفاوتی دارد که بعضی از قطعاتش بسیار از لحاظ موسیقی و نه تنها کلام با ارزش است، ارائه نمیشود به آن طرزی که آدم انتظار دارد در جامعه موسیقی به آن توجه شود. اسمهایی که بردم البته فقط تعدادی هستند و میشود خیلی بیشتر تحقیق کرد و کسان زیادی هستند که کار میکنند و موسیقیهای جالب و متنوعی از آنها شنیده میشود. بیشتر صدای ایران و صدای آدمهای واقعی که از ته دلشان موسیقی واقعاً میخواهند کار کنند را میشود این طور شنید.
روز جمعه حدود پنج هزار نفر از مردم اردن در شهر امان، پایتخت این کشور، بزرگترین تظاهرات از زمان وقوع تحولات اخیر در کشور تونس را برگزار کردند، و همزمان شهرهای اربید، کرک، زرقه و چند شهر و شهرک دیگر اردن نیز شاهد تظاهرات اردنیها بود.روز جمعه حدود پنج هزار نفر از مردم اردن در شهر امان، پایتخت این کشور، بزرگترین تظاهرات از زمان وقوع تحولات اخیر در کشور تونس را برگزار کردند، و همزمان شهرهای اربید، کرک، زرقه و چند شهر و شهرک دیگر اردن نیز شاهد تظاهرات اردنیها بود. تظاهرکنندگان اردنی علیه افزایش قیمت مواد اساسی و وضع اقتصادی حاکم بر کشور خود شعار میدادند و زندگی بهتر توام با رفاه را درخواست میکردند. راهپیمایان در تظاهرات خود در امان و شهرهای دیگر شعار میدادند که طرحهای دولتی برای پیشبرد بازار آزاد موجب گسترش فساد شده است. فعالان اسلامگرا، فعالان جنبشهای چپ و اعضا و هواداران اتحادیههای کارگری و کارمندان، در کنار یکدیگر، در بخش باستانی شهر امان راهپیمایی کردند و از جمله میگفتند: «دولت گوشت ما را میخورد»، «یا سمیر (اشاره به نام سمیر الرفاعی، نخست وزیر اردن) ما را با این گرانی کشتی، ما را شکستی.» خواسته سیاسی مهم راهپیمایان این بود که نخست وزیر با رای اردنیها انتخاب شود. در سیستم کنونی، پادشاه نخست وزیر را منصوب میکند. دولتهای اردن چندان ثباتی ندارند و ملک عبدالله دوم مانند پدرتاجدارش، ملک حسین فقید، در اندک زمانی نخست وزیر را عوض میکند. برنامهریزیها برای راهپیمایی روز جمعه در امان از هفته گذشته آغاز شده بود، زمانی که ابتدا چند راهپیمایی کوچک دیگر برگزار شد تا شاید مسئولان متوجه خشم مردم از افزایش قیمت برخی از مایحتاج اساسی بشوند. در تظاهرات مردم علیه افزایش بدهیهای ملی شعار میدادند. میزان بدهیهای اردن امسال به ۱۵ میلیارد دلار رسیده است. کسری بودجه سال ۲۰۰۹ دو میلیارد دلار بود و تولید سرانه ملی که ۹ درصد، رقمی خیرهکننده، بود امسال به ۵ درصد کاهش یافته است. در حالی که بسیاری از کشورهای عرب و از جمله عراق، همسایه اردن، از منابع طبیعی زیادی مانند نفت برخوردارند، اردن از این منابع طبیعی چندان بهرهای ندارد. اردن در مجموع یکی از کوچکترین اقتصادها در میان کشورهای عربی را دارد و حیات اقتصادی آن کاملا به کمکهای خارجی وابسته است. سمیر الرفاعی، که پدرش نیز بارها نخست وزیر اردن بوده است، در روزهای اخیر بسته کمکهای مالی برای مردم به میزان ۱۷۰ میلیون دینار اردنی، معادل ۲۳۸ میلیون دلار، را تصویب کرد که بهویژه شامل یارانه سوخت و انواع انرژی و کالاهای اساسی مانند شکر و برنج میشود. در حالی که دولت اردن ناچار شده بود طرحهای اشتغالزایی را راکد بگذارد، در پی تظاهرات روزهای اخیر وادار شد نظر خود را کاملا تغییر دهد و برنامههای اشتغالزایی در این کشور را در چند عرصه از سرگیرد. علیرغم همه سختیها، دولت اردن با توصیه پادشاه اعلام کرد که از ماه ژانویه حقوق کارمندان و نظامیها را افزایش میدهد، و همچنین سمیر الرفاعی قول داد که مالیاتها را در سال کنونی افزایش ندهد تا مردم درحالی که قیمت بسیاری از کالاها افزایش یافته، بیش از این زیر فشار نباشند. در این میان بزرگترین مشکل مالی دولت پرداخت حقوق کارمندان و معلمها بوده که تاکنون سالانه هشت میلیارد و هشتصد میلیون دلار از بودجه این اقتصاد فقیر را میبلعد، در حالی که کشور هیچ منبعی برای درآمد هم ندارد. در همین حال، در میان کشورهای منطقه و نیز سراسر جهان، دینار اردن همچنان یکی از قویترین پولها باقی مانده است؛ هر دینار اردن معادل یک دلار و چهل سنت آمریکا، و تقریبا همارز یک یورو است. یکی از مهمترین مشکلات اردن در سال جاری بهویژه خشکسالی شدید است. در آخرین سفرهایم به این کشور، بیشترین شکایات مردم اردن را از کمبود شدید آب شنیدهام؛ نبود بارندگی شرایط اقلیمی را نیز کاملا تغییر داده و حتی شیارهای زمین بسیار عمیق شده است. شعارها علیه دولت، نه پادشاهی اتحادیههای کارگری و انجمنهای صنفی اردن که در تظاهرات جمعه سهم مهمی داشتند، همواره در برنامهریزی فعالیتهایی متعدد برای بیان ناخشنودیها سهیم بودهاند و دولتهای اردن این اتحادیهها را تحمل میکنند و آن را بخشی طبیعی از این جامعه میدانند. حاکمیت اردن در حالی که وجود اسلامگرایان را تحمل کرده، با غرب نیز مناسبات بسیار نزدیک دارد. اسلامگرایان اردن، از جمله شاخه اردنی اخوان المسلمین، نیز هیچگاه شعارها و برنامههای تندی علیه پادشاهی اردن مطرح نکردهاند و همواره ظاهرا با حاکمیت پادشاه کنار آمدهاند و انتقادهای آنان پیوسته متوجه دولتهای اردن بوده است. از این روی، در تظاهرات روز جمعه نیز هیچ شعاری علیه شخص پادشاه، ملک عبدالله دوم و خاندان او، شنیده نشد و همه انتقادها متوجه سمیر الرفاعی و دولت او بود. حتی هنگامی که ملکه رانیا، ملکه فلسطینیالاصل اردن، اخیرا تاکید کرد که حجاب را استفاده نخواهد کرد، انتقادی از سوی اسلامگرایان متوجه او نشد. اکثر ارزیابیها و حتی سخن گفتن با مردم کوچه و بازار اردن نشان میدهد که اکثریت مردم اردن پادشاه جوان خود را دوست دارند، همان محبتی که از زمان پدر او، ملک حسین، به یادگار مانده است. خانواده پادشاه، برخلاف بسیاری از حاکمان کشورهای عربی، از زندگی تجملی در برابر چشم مردم کاملا خودداری میکنند و کاخ پادشاهی در شهر امان نیز از شکوه و جلال اقامتگاههای حاکمان عرب کاملا به دور است. ترکیب جمعیت بیش از نیمی از جمعیت هفت میلیون نفری اردن را فلسطینیالاصلها تشکیل میدهند. در همین حال عراقیهایی که پس از سال ۲۰۰۳ از عراق گریختند، بار مالی بزرگی بر دوش اردن ایجاد کردهاند. دستکم یک میلیون عراقی به اردن گریختهاند که هر چند برخی از آنها سرمایههایی در ابعاد متفاوت به اردن انتقال دادند، اما وجود آنها نیز مصائب اقتصادی اردن را افزایش داده است. اما برخی از عراقیهای ثروتمند نیز به سرمایهگذاریهایی از جمله در خانهسازی در اردن دست زدهاند که در بافت شهری امان را موجب تغییری مثبت بوده است. برخی از حاکمان و ثروتمندان کشورهای عرب، بهویژه از عربستان سعودی و سایر نقاط خلیج فارس، نیز نظر به ثبات سیاسی مناسب اردن، در سالهای اخیر به سرمایهگذاریهای کمسابقهای در این کشوردست زدهاند. این سرمایهگذاریهای خلیجیها از زمانی افزایش یافت که وضع اقتصادی دوبی و برخی از امیرنشینهای دیگر متزلزل شد. این ثروتمندان خلیجی بهویژه در امر برپایی هتلهای مجلل در طول دریاچه نمک «بحرالمیت» و نیز ساحل دریای سرخ، در بندر عقبه، سرمایهگذاریهای زیادی داشتهاند. این سرمایهگذاریها اثرات مثبت زیادی بر توریسم اردن گذاشته و جهانگردان بسیاری را از کشورهای عرب، هند و پاکستان، افزون بر شمار همیشه چشمگیر مسافران اروپایی راهی اردن کرده است. اردن و ایران دولت اردن از آغاز روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران نسبت به برقراری تماسهایی میان ایران با اسلامگرایان اردنی حساسیت زیاد نشان داده است. اردن چند بار مناسبات کامل با ایران را در اعتراض به برخی برنامهریزیهای اسلامگرایان برای حمله علیه اردن قطع کرده بود. چند ماه پیش نیز تماسهایی که سفیر جمهوری اسلامی ایران در اردن با این اتحادیههای کارگری و انجمنهای صنفی اردن برقرار کرده بود، موجب ناخشنودی در حاکمیت اردن شد و ایران را به دادن توضیح وادار کرد. در همین حال اسفندیار رحیم مشایی، رئیس دفتر محمود احمدینژاد، دو ماه پیش با سفر به اردن، از ملک عبدالله دوم برای سفر رسمی به ایران دعوت کرد، اما این سفر هنوز انجام نشده است. همچنین یک تحقیق ساده نشان میدهد که ایرانیها کوچکترین سهمی در جهانگردی اردن ندارند و نام ایران برای بسیاری از اردنیها تنها با نام محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری ایران، شناخته میشود و آشنایی مردم اردن با امور ایران بسیار ضعیف است. نگرانی از اثر دومینوی تونس بر سایر کشورهای عرب عمر موسی، دبیر کل مصری اتحادیه عرب، در روزهای اخیر به حاکمان همه کشورهای عرب نسبت به گسترش اعتراضات مردمی هشدار داده و از آنها خواست پیش از آن که به سرنوشت تونس مبتلا شوند در راستای اجرای خواستههای مردم خود گامهای سریعی بردارند. در کشورهای عربی و اسلامی، بیشترین نگاهها متوجه مصر، همسایه شرقی تونس، در شمال آفریقاست که بیش از هشتاد میلیون نفر جمعیت اکثرا جوان آن از تنگناهای اقتصادی شدیدا عاصی شدهاند. در چند روز گذشته، چند مرد مصری خود را با الهام از اقدام محمد بوعزیزی، جوان تونسی که الهامبخش انقلاب یاس تونس بود، به آتش کشیدهاند. در همین حال محمد البرادعی، از مخالفان حاکمیت کنونی مصر و رئیس پیشین آژانس بینالمللی انرژی اتمی، روز جمعه مردم مصر را به گسترش تظاهرات فرا خواند و آن را راهکار مناسب برای تشدید فشار بر حکمروایی حدودا سیساله حسنی مبارک بر این کشور دانست.
در حالی که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا میگوید که نتیجه گفتوگوهای هستهای با ایران برای او «دلسردکننده» است و قراری برای جلسه مذاکره جدیدی گذاشته نشده، طرف ایرانی همزمان گفت که مذاکرات هستهای ادامه خواهد داشت.در حالی که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا میگوید که نتیجه گفتوگوهای هستهای با ایران برای او «دلسردکننده» است و قراری برای جلسه مذاکره جدیدی گذاشته نشده، طرف ایرانی همزمان گفت که مذاکرات هستهای ادامه خواهد داشت. به گزارش خبرگزاری فرانسه، کاترین اشتون، پس از دو روز مذاکره هستهای با مذاکرهکنندگان ایرانی به خبرنگاران گفت: «من دلسرد شدهام، و قراری برای گفتوگوهای جدید گذاشته نشد.» وی با تأکید بر اینکه پیششرطهای هستهای ایران «غیر قابل قبول است»، افزود: «اساس کار همچنان این است که ایران نشان دهد برنامه هستهایاش صلحآمیز است.» اما در همین روز ابوالفضل ظهرهوند، دستیار سعید جلیلی، مذاکرهکننده ارشد ایران در گفتوگوهای استانبول، به خبرگزاری رویترز گفت: «گفتوگوهای بعدی انجام خواهد شد اما بر روی مکان و زمان آن تصمیمی نگرفتهایم.» در همین حال به گزارش خبرگزاری فرانسه یکی از مقامهای ارشد آمریکایی روز شنبه گفتهاست که «مذاکره هستهای استانبول دلسرد کننده بود اما گفتوگوها قطع نشدهاست.» بنا بر این گزارش، این مقام آمریکایی پس از پایان مذاکره دوروزه ۱+۵ با ایران افزودهاست که ایالات متحده «برای دیپلماسی در قبال ایران زمان و فضا مشاهده میکند.» مذاکرات هستهای ایران و کشورهای آمریکا، بریتانیا، فرانسه، چین و روسیه به همراه آلمان، کشورهای موسوم به ۱+۵، در استانبول روز جمعه آغاز شد و روز شنبه به پایان رسید. مقام ارشد آمریکایی: ایالات متحده زمان و فضای بیشتری برای دیپلماسی با ایران مشاهده میکند.» به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، کاترین اشتون در پایان این مذاکرات، گفت که کشورهای ۱+۵، درخواستهای «غیر واقعبینانه» ایران، یعنی درخواست پایان یافتن تحریمهای سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی و ادامه غنیسازی اورانیوم توسط ایران، را علت «مأیوسکننده» بودن مذاکرات استانبول میدانند. اما به گزارش واحد مرکزی خبر ایران، سعید جلیلی در نشست خبری خود پس از پایان این مذاکرات، در پاسخ به پرسشی در مورد پیششرطهای ایران، از لزوم «احترام به حقوق ملتها و اجتناب از مقابله با حق ملتها» سخن گفت. وی افزود: «ما دو نکته را در این گفتوگوها تاکید کردیم و خوب است جامعه جهانی روی این موضوعها قضاوت کند.این دو نکته، احترام به حقوق ملتها و اجتناب از مقابله با حق ملتها است. آیا اینها اسمش شرایط است؟، اینها لازمه منطق گفتوگو است.» به گفته کاترین اشتون، پیشنهادهای شش قدرت جهانی برای بهبود نظارت سازمان ملل بر فعالیتهای هستهای ایران و ادامه مذاکرات برپایه بسترهای توافق شده قبلی درخصوص موضوع مبادله سوخت هستهای، هر دو از سوی ایران رد شدهاست. خانم اشتون روز شنبه به خبرنگاران گفت: «امید داشتیم که بحثهایی مبسوط و سازنده در مورد آن طرحها داشتهباشیم اما معلوم شد که طرف ایرانی برای این امر آمادگی ندارد مگر اینکه ما پیششرطهای مربوط به غنیسازی و تحریمها را بپذیریم.» وی افزود: «اما این پیششرطها راه ادامه کار نیست.» در همین حال به گزارش واحد مرکزی خبر ایران، سعید جلیلی در نشست خبری خود در پیوند با پیشنهاد مبادله سوخت گفت: «تبادل سوخت در چارچوب همکاری بین ملتها میتواند شکل بگیرد.» جلیلی افزود: «همکاری بین ملتها باید مبتنی بر رویکردی باشد که به حقوق ملتها احترام میگذارد و از اقدامی که موجب مقابله با ملتهاست اجتناب شود و اگر بودهاست، تصحیح شود.» در همین ارتباط کاترین اشتون در نشست خبر خود گفت که اگر ایران تصمیم بگیرد به دو طرح اعتمادسازی، یعنی بهبود وضعیت بازرسی هستهای و مبادله سوخت هستهای، پاسخ مثبت بدهد، روند مذاکرات هستهای میتواند ادامه یابد. وی افزود: «اکنون ما منتظر میمانیم تا ببینیم آنها چه میکنند.» مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا در ادامه اظهار داشت در حالی که «برای گفتوگوهای جدیدی برنامهریزی نشده، اما پیشنهادهای ما همچنان بر روی میز میماند.» «آمادگی ایران برای مذاکره بر اساس منطق مشترک» از سوی دیگر به گزارش خبرگزاری ایرنا، سعید جلیلی عصر شنبه پس از پایان مذاکرات استانبول در یک نشست خبری گفت که «ایران آماده مذاکره برای همکاری در زمینه نقاط مشترک است.» وی در ادامه گفت که «مذاکرات باید بر اساس منطق مشترک باشد در غیر این صورت مذاکره به دیکته تبدیل میشود و دیگر مذاکره نیست.» دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران افزود: «احترام به حقوق ملتها یعنی همان منطق مشترک که ما در مذاکرات خود با ۱+۵ بر روی آن تاکید میکنیم.» وی ادامه داد: «اگر میگوییم احترام به حقوق ملتها، یعنی مواردی که در انپیتی به عنوان حق کشورها شناخته شدهاست، کاملاً مورد قبول قرار گیرد و مطمئن هستم این موضوع باعث بروز منطق مشترک در مذاکرات خواهد شد.» «اصلاً با آمریکاییها گفتوگویی نداشتیم» به گزارش ایرنا، سعید جلیلی همچنین در نشست خبری استانبول تأکید کرد که با طرف آمریکایی «اصلاً» گفتوگویی نداشتهاست. آقای جلیلی روز جمعه در حاشیه مذاکرات استانبول با هیئتهای روسی و چینی دیدار کرد اما به گزارش شبکه خبری الجزیره، از قول «یک منبع آگاه»، در حالی که انتظار میرفت آقای جلیلی با همتای آمریکایی خود ویلیام برنز نیز دیدار کند، مذاکرهکننده ارشد ایران با ذکر اینکه «سردرد» دارد در آخرین لحظه از انجام این دیدار صرفنظر کرد . در این باره آقای جلیلی افزوده است که «بین ایران و آمریکا ۳۰ سال است که دیوار بیاعتمادی وجود دارد. آمریکا باید از رفتارش مبنی بر تقابل با دموکراسی در ایران دست بردارد.» پیش از این ابوافضل ظهرهوند، معاون رسانهای آقای جلیلی، تأیید کرده بود که کاترین اشتون به سعید جلیلی پیشنهاد کرده است که گفتوگوی دوجانبهای با ویلیام برنز داشته باشد اما افزوده بود که اگر این گفتوگو درباره موضوعات نشست هستهای استانبول نباشد، «نیازی به انجام آن نیست».
رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در اظهارنظری در مورد پرونده زهرا بهرامی، زن ایرانی- هلندی محکوم به اعدام، تأکید کرد که خانم بهرامی به جرم «حمل بیش از یک کیلوگرم مواد مخدر به کشورهای اروپایی» بازداشت شده و «جرم این فرد در دادگاه در حال رسیدگی است».رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، در اظهارنظری در مورد پرونده زهرا بهرامی، زن ایرانی- هلندی محکوم به اعدام، تأکید کرد که خانم بهرامی به جرم «حمل بیش از یک کیلوگرم مواد مخدر به کشورهای اروپایی» بازداشت شده و «جرم این فرد در دادگاه در حال رسیدگی است». آقای مهمانپرست همچنین کشورهای غربی را متهم کرد که «به بهانه حمایت از حقوق بشر و برای فشار آوردن به جمهوری اسلامی» پرونده زهرا بهرامی را مطرح کردهاند. وی افزود که زهرا بهرامی به غیر از گذرنامه ایرانی، «گذرنامه کشورهای دیگری، از جمله کشورهای اروپایی، را داشته و توسط نیروی انتظامی به جرم حمل مواد مخدر دستگیر شده است». زهرا بهرامی، سال گذشته سه روز پس از وقایع خشونتبار عاشورای تهران بازداشت و آن طور که دختر و وکیل وی میگویند، دادگاه انقلاب تهران علاوه بر موضوع حمل مواد مخدر، پروندهای را با قید اتهام عضویت خانم بهرامی در گروه «انجمن پادشاهی ایران» در دست بررسی دارد. این اتهام در طول محاکمات خانم بهرامی از سوی وی رد شده است و در زمان طرح این اتهام نیز، به گفته دختر خانم بهرامی، انجمن پادشاهی ایران اتهام وابستگی وی به این گروه را رد کرده است. علاوه بر این خانم بهرامی در دادگاه اتهام حمل مواد مخدر را نیز رد کرده است و به گفته دخترش به قاضی صلواتی، رئیس دادگاه، گفته است که «من تحت فشار بودم. در شرايط خيلی وحشتناکی قرار داشتم و ناچار شدم اين اتهامات را بپذيرم اما الان دارم به شما میگويم که اين اتهام کلاً بیپايه و اساس است و آن را به طور کامل رد میکنم.» با این حال گفتههای آقای مهمانپرست در مورد اینکه جرم خانم بهرامی «در دادگاه در حال رسیدگی است»، در شرایطی است که به گفته ژینوس شریف رازی، وکیل وی، در ارتباط با اتهام حمل مواد مخدر حکم اعدام خانم بهرامی به وی ابلاغ شده است. بنفشه نایبپور دختر زهرا بهرامی به تازگی به رادیو فردا گفته بود که در آخرین ملاقاتی که با مادرش داشته، وی از وضعیت پیش آمده «وحشتزده» بوده است. خانم نایبپور همچنین اضافه کرده بود که «ما هنوز منتظريم که پروندهشان به کميسيون عفو و بخشودگی ارسال شود و در آنجا ببينيم که چه پاسخی به ما میدهند. زمانش هم مشخص نيست. اينکه کی پرونده به کميسيون عفو و بخشودگی برسد و يا اينکه کی به ما پاسخ بدهند مشخص نيست.» «کشورهای غربی از مبارزه ایران با مواد مخدر استقبال کنند» سخنگوی وزارت خارجه ایران در ادامه سخنانش، پرونده زهرا بهرامی را به موضوع مبارزه ایران با مواد مخدر پیوند زده و افزوده است که «باید در کشورهای غربی از مبارزه ایران با مواد مخدر استقبال شود و حتی برای این مبارزه همکاری کنند نه اینکه از فردی که در رابطه با حمل مواد مخدر به کشورهای اروپایی توسط نیروهای انتظامی بازداشت شده، حمایت کنند.» وی به کشورهای غربی هشدار داده است که «اگر در مبارزه با مواد مخدر جدیت لازم به کار برده نشود، به طور مستقیم جوانان آنها و مردم کشورهای غربی هدف قرار گرفته میشوند.» آقای مهمانپرست «طرح موضوعات حقوق بشری» را ابزار فشار کشورهای غربی برای جلوگیری از «فعالیتهای هستهای صلحآمیز» ایران ارزیابی کرده است و در موضوع زهرا بهرامی یادآور شده است که کشورهای غربی «تنها به منظور سوءاستفاده» از این موضوع به آن وجهه سیاسی میدهند. سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران، با اشاره به زهرا بهرامی به عنوان «متهم مواد مخدر»، از پرونده سکینه محمدی آشتیانی نیز به عنوان پروندهای «درگیر با جنایت و خیانت» یاد کرده است به رغم حقوقی بودن، به عنوان «موارد سیاسی به منظور فشار بر نظام و مردم ایران» مطرح میشوند.
ایران درخواست برای گفت و گوی دوجانبه با آمریکا را در استانبول رد کرده است. ابوالفضل ظهره وند، مشاور سعید جلیلی، نماینده ایران در مذاکرات هسته ای استانبول، امروز (شنبه) در گفت و گو با شبکه العالم گفت، این درخواست از سوی کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، مطرح شده است که ریاست هیات مذاکره کننده گروه 5 بعلاوه یک را برعهده دارد. وی گفت و گوی دو جانبه با آمریکا را "غیرضروری" خواند. نمایندگان ایران و شش قدرت جهانی (آمریکا، بریتانیا، فرانسه، چین، روسیه و آلمان) دیروز (جمعه) و امروز (شنبه) در استانبول درباره برنامه هسته ای ایران گفت و گو کردند.
۱۰ شبه نظامی در درگیری با نیروهای افغان و ناتو در شرق افغانستان کشته شدند. در این درگیری که صبح امروز (شنبه) در ولایت خوست روی داد، یک غیرنظامی نیز کشته و دو تن دیگر مجروح شدند. به گفته یک مقام محلی پلیس، درگیری زمانی روی داد که شبه نظامیان به گروهی از نیروهای ناتو و افغان که خود را برای گشت روزانه آماده می کردند، راکتی را شلیک کردند. این مقام افغان افزود، نیروهای ناتو و افغان همچنین ۱۲ شبه نظامی را دستگیر کرده اند.
مذاکرات اتمی استانبول بین ایران و گروه ۱+۵ در صورتی ادامه خواهد یافت که در گفتوگوهای جاری موافقت اصولی پیرامون مبادله حدود دو سوم ذخیره کنونی اورانیوم ۳.۵ درصد غنیسازیشده ایران به دست آید. برای توجیه «فرمول مبادله» علاوه بر تامین نیاز رآکتور آزمایشگاهی تهران، مشارکت ایران در تامین سوخت رآکتور بوشهر نیز پیشنهاد خواهد شد.مذاکرات اتمی استانبول بین ایران و گروه ۱+۵ در صورتی ادامه خواهد یافت که در گفتوگوهای جاری موافقت اصولی پیرامون مبادله حدود دو سوم ذخیره کنونی اورانیوم ۳.۵ درصد غنیسازیشده ایران به دست آید. برای توجیه «فرمول مبادله» علاوه بر تامین نیاز رآکتور آزمایشگاهی تهران، مشارکت ایران در تامین سوخت رآکتور بوشهر نیز پیشنهاد خواهد شد. با توجه به افزایش ذخیره اورانیوم غنیشده ایران از یک سو و از سوی دیگر نیاز نسبتا اندک رآکتور آزمایشگاهی تهران به سوخت ۲۰ درصدی تنها راه باقیمانده برای توجیه ادامه مذاکرات استانبول و رسیدن به توافقی جامع در گفتوگوهای بعدی، مشارکت ایران در تامین سوخت رآکتور ۱۰۰۰ مگاواتی آب سبک بوشهر است. در حال حاضر ایران بیش از ۴۰ کیلوگرم اورانیوم غنیشده با غلظت ۲۰ درصد در اختیار دارد. ایران ماهانه قادر به تولید تا ۵ کیلوگرم اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد است. بر اساس فرمول وین، قرار بود دو سوم از ذخیره اورانیوم غنیشده ایران با ۱۲۰ کیلوگرم سوخت اتمی با غلظت ۲۰ درصد مبادله شود. در صورت شکست مذاکرات استانبول، ایران عملا قادر خواهد بود طی ۶ تا ۱۰ ماه آینده ذخایر اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد خود را به ۱۲۰ کیلو گرم افزایش دهد. کاهش زمان ساختن بمب این میزان اورانیوم غنیشده با غلظت ۲۰ درصد در صورت افزایش غلظت تا ۹۰ درصد برای تولید یک بمب اتمی کافی است. در ضمن، زمان لازم برای تبدیل اورانیوم ۲۰ درصد غنیشده به اورانیوم ۹۰ درصدی پنجاه درصد کمتر از زمان لازم برای به دست آوردن همان حجم از اورانیوم با غلظت نظامی از راه تبدیل اورانیوم با غلظت ۳.۵ درصدی است. به عبارت دیگر، تلاش کنونی ایران برای تولید اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد، ضمن فراهم ساختن زمینه تولید سوخت برای رآکتور آزمایشگاهی تهران، میتواند زمان بالقوه دست یافتن به بمب اتمی را نیز به نصف تقلیل دهد. در حال حاضر ایران دارای ذخیره کافی برای تولید تا ۳ بمب اتمی است. در عین حال تمام شواهد کارشناسی حاکی از آن است که ایران توانایی فنی تولید یک بمب اتمی ابتدایی را هم اکنون در اختیار دارد. عامل زمان به این ترتیب، اگرچه زمان در زمینههای اقتصادی و اثرگذاری تحریمها به نفع ایران نیست، در زمینه دست یافتن به ظرفیت بالقوه اتمی، برخلاف اظهارات اخیر میئر داگان، رئیس بازنشسته موساد، رئیس سازمان اصلی جاسوسی اسرائیل، زمان به سود ایران و به زیان نگرانیهای جامعه جهانی است. ایران علیرغم تمامی بازدارندهها، اگرچه با کندی و آهسته، اما مستمر و پیوسته، گزینهها و فرصتهای دست یافتن به ظرفیت نظامی اتمی خود را افزایش میدهد. از این لحاظ، هر دو سوی مذاکرات در استانبول، به گونهای خود را ملزم به تلاش برای یافتن راه خروج از بنبست طولانی کنونی میبینند. برای ایران حفظ چرخه سوخت اتمی، تحت هر عنوان و با هر نامی و در هر ظرفیت و میزان، دارای اهمیت حیاتی است. قانونی ساختن فعالیت غنیسازی اورانیوم و حفظ چرخه تولید سوخت اتمی، هدف اصلی ایران در مذاکرات جاری است. از سوی دیگر، خنثی ساختن آن چه خطر تبدیل ایران به یک قدرت نظامی اتمی خوانده میشود، هدف کوتاهمدت گروه ۱+۵ و جامعه اروپاست. در صورت دست یافتن به این هدف که تحقق آن موکول به خروج بخش عمده اورانیوم غنیشده ایران است، گروه یاد شده میتواند حصول توافق پیرامون خارج ساختن باقیمانده اورانیوم غنیشده ایران یا محصولات آینده را به مذاکرات بعدی موکول سازد. برای دست یافتن به چنین توافقی، مشارکت ایران در تامین بخشی از سوخت مورد نیاز رآکتور بوشهر میتواند خارج ساختن تدریجی بقیه اورانیوم غنیشده ایران را توجیه نماید. قبول چنین راهکاری در داخل ایران نیز به راحتی قابل فروش خواهد بود، چرا که از ابتدا ایران تلاش برای دست یافتن به چرخه سوخت اتمی را، نه با نیت دست یافتن به بمب اتمی، که به قصد دست یافتن به سوخت اتمی معرفی کرده است! دشواریها حصول احتمالی چنین توافقی در استانبول ظاهرا ساده مینماید. اما، با توجه به مشکلات بین راه، دست یافتن به چنین توافقی نیازمند شهامت سیاسی فراوان طرفین گفتوگو و انعطافپذیری آنهاست. در درجه اول، مفهوم حصول چنین توافقی بیاعتبار ساختن و عملا لغو تمامی قطعنامههای شورای امنیت و همچنین تحریمهای یکجانبه علیه ایران است. در حال حاضر تحریمها در حال اثرگذاری است و شمار کشورهایی که تدریجا به تحریمها میپیوندد رو به افزایش. در صورت پذیرفته شدن فرمول تازه مبادله سوخت و خارج ساختن تا ۱۶۰۰ کیلوگرم اورانیوم ۳.۵ درصدی از ایران عملا ظرفیت تبدیل شدن ایران به یک قدرت نظامی اتمی از میان خواهد رفت. با از میان رفتن این ظرفیت، ایران قدرت چانهزنیهای آینده را در مقابل جامعه جهانی از دست خواهد داد. مشکلات کنونی مناسبات خارجی ایران تنها محدود به برنامههای اتمی ایران نیست و صرفا با خروج از بنبست اتمی نیز مناسبات خارجی ایران متعادل نخواهد شد. از سوی دیگر، نسبت مشارکت ایران در تامین سوخت رآکتور بوشهر، در صورت عدم افزایش ظرفیت کنونی غنیسازی اورانیوم در ایران، طبیعت این مشارکت را تنها به یک همکاری نمادین محدود خواهد کرد. نیاز سالانه رآکتور بوشهر به سوخت اتمی معادل صد هزار کیلوگرم اورانیوم غنیشده با غلظت ۳.۵ درصد است. به این ترتیب تمامی ذخیره کنونی اورانیوم غنیشده در اختیار ایران، تنها قادر به تامین ۲ درصد از مصرف یکساله سوخت مورد نیاز رآکتور بوشهر خواهد بود. ضمن آن که روسیه تامین سوخت بوشهر را برای ده سال آینده تعهد کرده است. مشارکت ایران در یک کنسرسیوم تولید سوخت اتمی، افزایش ظرفیت غنیسازی اورانیوم ایران از راه قانونی ساختن چرخه سوخت اتمی و اعمال نظارت کامل بر آن بعد از پیوستن جمهوری اسلامی به مفاد «معاهده الحاقی پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای» از جمله راهکارهایی است که میتواند در استانبول مطرح شده و در مذاکرات کارشناسی بعدی مورد توافق قرار گیرد. با توجه به مشکلات چندبعدی پرونده اتمی ایران، رسیدن به توافق اساسی در استانبول و طی دو روز مذاکره دور از دسترس به نظر میرسد. در صورت شکست مذاکرات استانبول، اعتبار استفاده از راه حل نظامی برای حل مسئله اتمی ایران به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت. در چنین حالتی، استفاده از عنصر غافلگیری در مبادرت به حمله نظامی علیه ایران تا حدود زیادی خاصیت خود را از دست میدهد. با توجه به این که تمامی قرینههای کنونی از فراهم نبودن ظرفیت مبادرت به جنگ و هزینههای سنگین و بینتیجه بودن آن حکایت دارد، ظاهرا ایران نیز در انتظار آن نیست که مورد حمله نظامی قرار گیرد. در نهایت شگفتی، رئیس بازنشسته موساد نیز بر همین طبل میکوبد و در راه تقویت همین گمانه تلاش میکند. بیشک شکست احتمالی مذاکرات استانبول میئر داگان و طرفداران عنصر غافلگیری را متأسف خواهد ساخت!
گفت و گوهای دو روزه میان ایران و نمایندگان گروه ۵ بعلاوه یک در شهر استانبول ترکیه امروز (شنبه) به پایان رسید. هنوز درباره نتیجه این گفت و گوها گزارشی منتشر نشده است. به گزارش خبرگزاری رویترز، کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، که ریاست هیات مذاکره کننده گروه ۵ بعلاوه یک را برعهده دارد، و سعید جلیلی، رئیس هیات مذاکره کننده ایرانی، قرار است به طور جداگانه کنفرانس خبری را برگزار کنند. یک دیپلمات غربی حاضر در مذاکرات هسته ای استانبول، پیشتر به خبرگزاری رویترز گفته بود، ایران برای پیشرفت مذاکرات، خواستار لغو تحریم ها و داشتن چرخه کامل سوخت هسته ای شده که این درخواست از سوی نمایندگان ۶ قدرت جهانی رد شده است.
همزمان با پایان مذاکرات هستهای ایران و شش قدرت جهانی در استانبول، خبرگزاریها گزارش کردند که سعید جلیلی، مذاکرهکننده هستهای ایران با وجود درخواست کاترین اشتون، از انجام دیدار دوجانبه با ویلیام برنز نماینده ایالات متحده خودداری کرده است.همزمان با پایان مذاکرات هستهای ایران و شش قدرت جهانی در استانبول ، خبرگزاریها گزارش کردند که سعید جلیلی، مذاکرهکننده هستهای ایران، با وجود درخواست کاترین اشتون از انجام دیدار دوجانبه با ویلیام برنز، نماینده ایالات متحده، خودداری کرده است. آقای جلیلی روز جمعه در حاشیه مذاکرات استانبول با هیئتهای روسی و چینی دیدار کرد اما به گزارش شبکه خبری الجزیره، از قول «یک منبع آگاه»، در حالی که انتظار میرفت آقای جلیلی با همتای آمریکایی خود ویلیام برنز نیز دیدار کند، مذاکرهکننده ارشد ایران با ذکر اینکه «سردرد» دارد در آخرین لحظه از انجام این دیدار صرفنظر کرد. پیجی کراولی، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا پیش از این در واشینگتن گفتهبود که «ما کاملاً آمادهایم تا با ایران صحبتی داشتهباشیم، اما اینکه چنین چیزی انجام بشود هنوز معلوم نیست.» به گزارش خبرگزاری رویترز، ابوالفضل ظُهرهوند، یکی از دستیاران سعید جلیلی در این مذاکرات، از درخواست خانم اشتون برای انجام گفتوگوی دوجانبه میان ایران و آمریکا خبر دادهاست. با این حال به گزارش شبکه خبری العالم، آقای ظُهرهوند در اینباره افزوده است که «اگر چنین گفتوگویی درباره [موضوعات] جلسه هستهای در استانبول نیست نیازی به انجام آن وجود ندارد.» روز جمعه یک مقام نزدیک به گفتوگوهای گروه ۱+۵ و ایران در استانبول در این زمینه به خبرگزاری فرانسه گفته بود که «شش کشور به پیشرفتی دست نخواهند یافت، مگر این که ایرانیها دیداری دوجانبه با آمریکاییها داشته باشند.» این دیپلمات که نخواسته بود نامش فاش شود، اضافه کرده بود که «احساس من این است که ایرانیها تمایلی به دیدار با آمریکاییها ندارند.» مذاکرات ایران با شش قدرت جهانی در حالی در استانبول ترکیه پایان یافت که با تأکید جمهوری اسلامی بر ادامه غنیسازی اورانیوم، نخستین دور این مذاکرات در روز جمعه بدون رسیدن به سرانجام مشخصی پایان یافته بود.
وزارت خارجه جمهوری اسلامی با سفر محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، و هیئت همراهش به واشینگتن برای حضور در مراسم اهدای جایزه حمل و نقل پایدار ۲۰۱۱ مخالفت کرده است. این مراسم قرار است روز دوشنبه چهارم بهمن ماه برگزار شود و نام تهران در میان پنج شهری است که بخت کسب این جایزه را دارند.وزارت خارجه جمهوری اسلامی با سفر شهردار تهران و هیئت همراهش به واشینگتن برای حضور در مراسم اهدای جایزه حمل و نقل پایدار ۲۰۱۱ مخالفت کرده است. این مراسم قرار است روز دوشنبه چهارم بهمن ماه برگزار شود و نام تهران در میان پنج شهری است که بخت کسب این جایزه را دارند. آن طور که خبرگزاری فارس به نقل از یکی از مسئولان شهرداری تهران گزارش داده است، وزارت خارجه دولت محمود احمدینژاد حتی با حذف نام محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، حاضر به موافقت با سفر هیئت ایرانی نشده است. آقای قالیباف از رقبای محمود احمدینژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴ بود و پس از آنکه محمود احمدینژاد پست شهرداری را برای تکیه بر کرسی ریاست جمهوری ترک کرد، از سوی شورای شهر تهران به عنوان شهردار پایتخت برگزیده شد. آقای قالیباف در دوره سوم فعالیت شورای شهر تهران نیز بار دیگر از سوی این شورا به عنوان شهردار تهران معرفی شد. با این حال نزدیکان محمود احمدینژاد هرگز تمایل خود را برای عدم انتخاب آقای قالیباف و انتخاب شهرداری نزدیک به دولت پنهان نکردند و در هر دو تصمیمی که منجر به انتخاب قالیباف شد، از دیگر چهرههای نزدیک به رئیس دولت حمایت کردند. اما انتخاب آقای قالیباف بر میزان همکاریهای دولت با شهرداری پایتخت اثری منفی داشت، به طوری که دولت محمود احمدینژاد تاکنون حاضر نشده است تسهیلات مصوب مجلس در مورد توسعه حمل و نقل شهری و متروی تهران را در اختیار شهرداری قرار دهد. شاید به همین دلیل است که شهردار تهران، ضمن خودداری از توضیح بیشتر در مورد دلیل مخالفت وزارت خارجه با سفر خود، به خبرگزاری ایسنا گفته است که «به این نکته توجه کنید که شهر تهران با مشکلات بسیار و موانعی که وجود دارد، توانسته این افتخار را کسب کند». وی همچنین افزوده است که «در تلاش هستیم حداقل یک نماینده در مراسم مربوطه حضور داشته باشد». جایزهای برای حمل و نقل شهری پایدار نام تهران در کنار چهار شهر گوانگژوی چین، لئون مکزیک، لیمای بولیوی و نانت فرانسه در فهرست نامزدهای جایزه حمل و نقل پایدار ۲۰۱۱ قرار گرفته است، جایزهای که از سوی مؤسسه سیاستهای حمل و نقل و توسعه اهدا میشود. بر اساس اعلام این مؤسسه، تهران به دلیل توسعه سریع حمل و نقل عمومی از قبیل مترو و خطوط اتوبوس تندرو نامزد دریافت جایزه امسال شده است. دیگر شهرهایی که در کنار تهران در فهرست نامزدهای جایزه حمل و نقل پایدار ۲۰۱۱ قرار گرفتهاند نیز عمدتاً به دلیل توسعه خطوط مترو و اتوبوسهای تندروی شهری به عنوان نامزد معرفی شدهاند. در سال ۲۰۱۰ شهر احمدآباد هند موفق به کسب این جایزه بینالمللی شد و در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۰۸ نیز نام نیویورک، لندن و پاریس به عنوان برندگان این جایزه به چشم میخورند. پاریس و لندن در سال ۲۰۰۸ مشترکاً موفق به کسب به جایزه شده است.
در آخرین دیدار از مرحله یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا ۲۰۱۱، روز شنبه، دوم بهمنماه، تیمهای ملی فوتبال ایران و کره جنوبی در ورزشگاه «قطر اسپورت» با قضاوت روشن ایرماتوف از ازبکستان به مصاف هم خواهند رفت.در آخرین دیدار از مرحله یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا ۲۰۱۱، روز شنبه، دوم بهمنماه، تیمهای ملی فوتبال ایران و کره جنوبی در ورزشگاه «قطر اسپورت» با قضاوت روشن ایرماتوف از ازبکستان به مصاف هم خواهند رفت. از بیستم مهرماه ۱۳۸۴ که کرهایها در یک بازی دوستانه در سئول مقابل ایران با سرمربیگری برانکو ایوانکوویچ به برتری ۲-۰ رسیدند، این تیم تاکنون پنج بار دیگر با ایران روبهرو شده است، اما در این پنج سال از دستیابی به پیروزی در وقت قانونی و حتی وقتهای اضافی بازمانده است. برتری این تیم مقابل ایران در دوره قبلی جام ملتها نیز در ضربات پنالتی رقم خورد. این دو تیم در مجموع بازیهای ثبت شده در فیفا ۲۴ بار به مصاف هم رفتهاند که سهم ایران ۹ پیروزی در برابر ۸ شکست بوده است. هفت بازی هم با تساوی به پایان رسیده است. نکته جالب و از اتفاقاتی که به ندرت در فوتبال رخ میدهد این است که ایران و کره جنوبی برای پنجمین دوره پیاپی، در مرحله یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا مقابل هم قرار میگیرند. جالبتر این که تیم صعودکننده از بین این دو نیز یکی در میان بوده است، روندی که اگر ادامه پیدا کند حکم به صعود ایران خواهد داد. ایران و کره جنوبی در مرحله مقدماتی جام ملتهای آسیا نیز دو بار روبهروی هم صف آراستهاند. این دو تیم برای راهیابی به مرحله نهایی جام ۲۰۰۷، در تهران و سئول با هم بازی کردند و تیم امیر قلعهنویی در کره به تساوی ۱-۱ رسید و در تهران با ۲ گل بر رقیب خود چیره شد. غلامرضا عنایتی و حسین بادامکی گلهای ایران را به ثمر رساندند. در آخرین بازی دوستانه دو تیم نیز که در کره جنوبی به انجام رسید، ایران با گل مسعود شجاعی این تیم را در خاک خودش شکست داد. و تاریخچه بازیهای دو تیم در مرحله نهایی جام ملتهای آسیا: ۱۹۷۲ تایلند: ایران ۲-۱ کره جنوبی فینال این دوره را ایران و کره جنوبی برگزار کردند. وقت قانونی با گل علی جباری به تساوی ۱-۱ انجامید. در وقت اضافی اما ایران با گل دقیقه ۱۰۸ حسین کلانی موفق به شکست کره جنوبی شد تا برای دومین مرتبه فاتح جام شود. ۱۹۸۸ قطر: ایران ۰-۳ کره جنوبی پرویز دهداری که صعود تیمش قطعی شده بود، در این بازی به احمدرضا عابدزاده استراحت داد و احمد سجادی را به میدان فرستاد. سیامک رحیمپور هم فرصت بازی پیدا کرد. سجادی که دو سال قبل هم در بازیهای آسیایی و در ضربات پنالتی مقابل کرهایها فقط تماشاگر گل شدن پنالتیها بود، این بار نیز با خوردن سه گل، در همان جریان بازی جایش را به عابدزاده داد. ۱۹۹۶ امارات: ایران ۶-۲ کره جنوبی یکی از شگفتانگیزترین نتیجهها در تاریخ جام ملتهای آسیا رقم خورد و تیم رویایی محمد مایلی کهن با وجود این که نیمه اول را با شکست ۲-۱ به پایان برده بود، در نیمه دوم طوفانی ظاهر شد و ۵ بار دروازه کره جنوبی را باز کرد تا اشک سرمربیان کره جنوبی و ایران در قاب دوربینهای تلویزیونی به یادگار بماند. ۲۰۰۰ لبنان: ایران ۱-۲ کره جنوبی در تیم پرحاشیه جلال طالبی، ایران ابتدا به گل برتری رسید. کریم باقری از ۴۰ متری با شوتی تاریخی دروازه کره را باز کرد. در ادامه اما کار به تساوی کشیده شد. در وقت اضافه با اشتباه محرز علی دایی که میخواست توپ را با ضربه آکروباتیک از محوطه جریمه ایران دور کند، گل طلایی کرهای به ثبت رسید و ایران حذف شد. ۲۰۰۴ چین: ایران ۴-۳ کره جنوبی علی کریمی همهکاره این دیدار بود. هتتریک او منجر به حذف کره جنوبی از دور مسابقات شد. مهدی مهدوی کیا هم با سه پاس گل نقشی کلیدی در این پیروزی داشت. ۲۰۰۷ مالزی: ایران ۰-۰ کره جنوبی امیر قلعهنویی در دوران کوتاه سرمربیگریاش سه بار با کره جنوبی روبهرو شد و هیچگاه بازنده نبود. او پس از یک پیروزی و یک تساوی با کرهایها در مرحله مقدماتی، این بار در مرحله نهایی روبهروی کره قرار گرفت. بازی در پایان ۱۲۰ دقیقه به تساوی بدون گل انجامید. در ضیافت پنالتیها این کره جنوبی بود که به پیروزی رسید و ایران حذف شد. لی وون جائه با مهار ضربات مهدویکیا و رسول خطیبی تیمش را به نیمهنهایی برد. وحید طالبلو در صد و بیستمین دقیقه به جای حسن رودباریان به زمین آمد و پنالتی چهارم کره که کیم دو هین نواخت را هم مهار کرد، اما برای ایران فقط زندی و عنایتی گلزنی کردند. امیر قلعهنویی درباره موقعیت طلایی نکونام در وقتهای اضافی آن دیدار میگوید: «علی کریمی حرکتی بسیار تماشایی انجام داد و در موقعیتی عالی توپ را به نکونام سپرد. هنوز برایم تعجبآور است که چه طور آن توپ را گل نکرد.»
با راهیابی ژاپن و ازبکستان به مرحله نیمهپایانی جام فوتبال ملتهای آسیا، افشین قطبی، سرمربی تیم ملی ایران، اعلام کرد که در مسابقه با کره جنوبی یک مسابقه کلاسیک دیگر را انتظار خواهد داشت.با راهیابی ژاپن و ازبکستان به مرحله نیمهپایانی جام فوتبال ملتهای آسیا، افشین قطبی، سرمربی تیم ملی ایران، اعلام کرد که در مسابقه با کره جنوبی یک مسابقه کلاسیک دیگر را انتظار خواهد داشت. سایت کنفدراسیون فوتبال آسیا گزارش داد که به هنگام تجدید دیدار ایران با کره جنوبی در مرحله یکچهارم پایانی جام آسیایی، ایافسی، قطبی ضمن این که انتظار دارد یک «رویارویی کلاسیک» پیش رو داشته باشد، معتقد است که تیم او کیفیت آن را دارد که همچنان مدعی دستیابی به رکورد چهار بار قهرمانی آسیا باقی بماند. اگر ایران بر کره جنوبی پیروز شود، پیکار ایران با ژاپن در نیمهپایانی یکی از سه تیم صاحب سه بار قهرمانی آسیا را روانه آخرین خاکریز برای رسیدن به چهارمین قهرمانی خواهد کرد. سرنوشت در جام پانزدهم بار دیگر ایران و کره جنوبی را در مرحله یکچهارم پایانی رو در روی هم قرار داد. این نبرد از ۱۹۹۶ آغاز شد که با درخشش عالی علی دایی ایران کره جنوبی را شش بر دو خرد کرد و روانه نیمهپایانی شد. چهار سال بعد در لبنان ایران با گل تاریخی کریم باقری از فاصله ۴۰ متری در آستانه پیروزی دیگری بود که این بار علی دایی به هنگامی که به یاری مدافعان آمده بود، ضربه ناقص قیچیوارش به پاسی ناخواسته برای مهاجم کرهای و گل تساویبخش بدل شد تا بازی به وقت اضافی بکشد و قانون گل طلایی آن دوران به حذف ایران منجر شود. چهار سال بعد در چین ایران انتقام گرفت و با درخشش علی کریمی در اوج، چهار بر سه کره را حذف کرد. اما در دوره پیش کره در مالزی پیروزیاش را بار دیگر خارج از محدوده ۹۰ دقیقه به دست آورد. پس از ۱۲۰ دقیقه تساوی بدون گل ایران بازنده ضربههای پنالتی (چهار بر دو) بود. حالا قطبی انتظار دارد که این رویارویی هم به نبردی خاطرهانگیز بدل شود و در جام آسیایی بر سنگ حک شود. جام برای مردم ایران قطبی گفت: «کار با تیم را از ۲۰ ماه پیش با هدف بردن جام آسیایی برای مردم ایران آغاز کردیم. اگر کارمان با کره به ضربههای پنالتی هم بکشد، مهدی رحمتی بهترین دروازهبان آسیاست. پس از سال ۱۹۷۶ ایران برای نخستین بار قهرمان خواهد شد.» قطبی میافزاید: «من بهترین دروازهبان آسیا را دارم و بهترین پنالتیزنان من کلاس بالایی دارند. برایم مهم نیست که بازی به پنالتی بکشد. ما تیم برنده خواهیم بود. تیم کره بسیار جوان است و من معتقدم اگر بازی به پنالتی بکشد، آنان زیر فشار له خواهند شد.» بسیاری بر تجربه پیشین کار قطبی با تیم کره جنوبی تکیه میکنند که پنج سال ابتدا به عنوان آنالیزور و سپس کمکمربی با تیم ملی کره جنوبی بوده است، و مطمئن هستند که بر اساس آگاهی از روحیه بازیکنان کرهای از مزیت بالایی برخوردار است. قطبی میگوید که کرهایها روی تیم او مطالعه دارند و احتمالا از چگونگی و نحوه بازی او آگاهی بسیار خوبی دارند.
روزنامههای شنبه ایران اظهارات روسای سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات درباره «پروندههای فساد مالی ۵۰۰ میلیارد تومانی و بدهی ۴۷ هزار میلیارد تومانی دولت» و نیز «انتصاب مدیران ضعیف» را مورد توجه قرار دادهاند.روزنامههای شنبه ایران اظهارات روسای سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات درباره «پروندههای فساد مالی ۵۰۰ میلیارد تومانی و بدهی ۴۷ هزار میلیارد تومانی دولت» و نیز «انتصاب مدیران ضعیف» را مورد توجه قرار دادهاند. مخالفت وزارت خارجه دولت احمدینژاد با سفر محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، به واشینگتن نیز بازتاب گستردهای در روزنامهها داشته و البته اظهارات اسماعیل احمدی مقدم درباره «برنامه نیروی انتظامی برای تامین امنیت صندوق صدقات». روزنامههای دوم بهمنماه همچنین اجرای «طرح دورکاری» کارمندان دستگاههای دولتی را زمینهساز «بیکاری» آنها توصیف کردهاند و از «افزایش ۴۰ تا ۶۰ درصدی هزینههای سلامت» و «واگذاری خدمات رفاهی دانشگاههای دولتی بخش خصوصی از سال ۹۰» خبر دادهاند. پروندههای فساد مالی ۵۰۰ میلیارد تومانی و بدهکاری ۴۷ هزار میلیارد تومانی دولت روزنامههای جمهوری اسلامی و مردمسالاری اظهارات روسای سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات درباره افزایش پرونده فساد مالی و ناتوانی مدیریتی دستگاههای دولتی را منتشر کردهاند. به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی، مصطفی پورمحمدی، رئیس بازرسی کل کشور، «از بدهی ۴۷ هزار میلیارد تومانی دولت به بانکها» خبر داده و با تاکید بر این که «پروندههای مفاسد اقتصادی دارای ابعاد بزرگ و کوچکی است» گفته است که «رقم پروندههای فساد اقتصادی از ۸۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان را شامل میشود». این روزنامه با اشاره به این که رئیس سازمان بازرسی در حاشیه سفر به مازندران به خبرنگاران گفته است که «میزان بدهیهای دولت به بانکها ۴۷ هزار میلیارد تومان» است و «معوقات مالیاتی و عوارض گمرکی نیز جزء بدهیهایی است که وجود دارد». مصطفی پورمحمدی در مورد «تاخیر در اجرای بعضی از پروژهها» نیز گفته است که «تاخیر در اجرای پروژههای عمرانی به دلیل برآورد ناقص از میزان تخصیص بودجه» و «تصویب پروژهها بیش از توان مالی دولت» است و همین «مسائل موجب میشود که پروژهها گرانتر شود و با کیفیت پایین عرضه شود». روزنامه جمهوری اسلامی همچنین نوشته است که رئیس سازمان بازرسی کل کشور در مورد لغو انحصار آگهیها در «روزنامه دولتی ایران» که با دستور محمود احمدینژاد به اجرا گذاشته شده، گفته است که «با پیگیریهای انجام شده قرار است از اوایل سال ۹۰ این قانون ابلاغ شود، هر چند که تا این زمان نیز خلاف قانون عمل شده است». همزمان روزنامه مردمسالاری گزارش داده است که عبدالرضا رحمانی فضلی، رئیس دیوان محاسبات، با اعلام این که «سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار نفت ایران فروخته میشود» گفته است که «بیانضباطی مالی بزرگترین مشکل در حوزه اقتصاد است». عبدالرضا رحمانی فضلی طی سخنانی در بجنورد با اشاره به این که عوامل و منابع لازم برای توسعه در کشور وجود دارد، گفته است که «منابع مالی و نقدینگی یکی از عوامل توسعه است که برای تامین آن مشکلی وجود ندارد و اکنون ۳۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی فقط در بازار وجود دارد و سالانه نیز ۱۰۰ میلیارد دلار نفت فروخته میشود». رئیس دیوان محاسبات اما درباره مشکلات موجود بهویژه در حوزه اقتصادی «ضعف مدیریتی» را عامل اصلی عنوان کرده و با اشاره به این که «در خیلی از موارد مدیران مناسبی انتخاب نمیشوند و این افراد حتی با الفبای کار اداری آشنایی ندارند و علاقهای به یاد گرفتن آن هم ندارند» گفته است که «مدیران انتخاب شده باید افراد مناسبی باشند». بازتاب گسترده مخالفت وزارت خارجه دولت احمدینژاد با سفر قالیباف به واشینگتن مخالفت وزارت خارجه دولت محمود احمدینژاد با سفر محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، به واشینگتن در شماره شنبه روزنامههای تهران امروز، جهان صنعت، دنیای اقتصاد، و ابتکار بازتاب گستردهای داشته و حتی شماری از روزنامههای حامی دولت چون کیهان نیز این خبر را منتشر کردهاند. به گزارش روزنامه تهران امروز، «وزارت امور خارجه با سفر محمدباقر قالیباف، شهردار تهران، به واشینگتن برای شرکت در مراسم انتخاب شهر برتر دنیا در زمینه توسعه حمل و نقل عمومی مخالفت کرده است». این روزنامه نوشته است که این خبر در حالی منتشر شد که تنها دو روز به انتخاب و معرفی برنده جایزه «حمل و نقل پایدار۲۰۱۱» باقی مانده و تهران یکی از پنج کاندیدای دریافت این جایزه است، اما «مشخص نیست که چرا سفر نمایندگان یکی از نهادهای رسمی و مردمی که در راستای معرفی دستاوردهای ملی و اثبات توسعه و کارآمدی مدیریت ایرانی برنامهریزی شده بود، اینچنین مورد بیمهری قرار گرفته و قربانی ملاحظات سیاسی میشود؟» تهران امروز همچنین از قول مرتضی طلایی، رئیس کمیسیون فرهنگی و شهرداری تهران، نوشته است که «آقای قالیباف خودش نمیخواست به این سفر برود، اما هیئت همراهی را تعیین کرد تا به این سفر اعزام شوند و جایزه را دریافت کنند، ولی وزارت خارجه با این سفر مخالفت کرده است». روزنامه تهران امروز علاوه بر سرمقالهای با عنوان «مدیریت ایرانی، یعنی مدیریت ما» که در آن مخالفت دولت با سفر شهردار تهران به واشینگتن را ناشی از «سلایق جناحی و تنگنظریهای سیاسی» دانسته، طی یادداشتی دیگر مخالفت وزارت خارجه دولت احمدینژاد با سفر محمدباقر قالیباف به واشینگتن را ناشی از «رقیبپنداری» احمدینژاد دانسته و نوشته است که «داستان بداخلاقیها و برخورد سیاسی با موضوعات مرتبط با مدیریت شهری پایتخت با مخالفت وزارت امور خارجه و کوتاهی در ایجاد امکان سفر هیئت ایرانی جهت سفر به واشینگتن و شرکت در مراسم جایزه حمل و نقل پایدار در واشینگتن وارد مرحله جدیدی شده است». روزنامه دنیای اقتصاد نیز علاوه بر انتشار خبر مخالفت دولت با سفر قالیباف به واشینگتن، گزارش داده است که به دنبال سوال برخی اعضای مجلس شورای اسلامی از وزیر اقتصاد در خصوص عدم پرداخت اعتبار مترو از صندوق ذخیره ارزی در صحن علنی مجلس، پاسخ شمسالدین حسینی مبنی بر عدم پرداخت این اعتبار «به دلیل خالی بودن صندوق ذخیره ارزی» واکنش معاون شهردار را برانگیخته است. جعفر تشکری هاشمی با تاکید بر این که «دولت بزرگترین بدهکار به شهرداری تهران است» و «در این میان مطالبات توسعه مترو تنها بخشی از بدهیهای دولت به شهرداری تهران محسوب میشود» گفته است که طرح اینگونه مسائل از سوی وزیر اقتصاد «به واقع فرار به جلو به منظور عدم پاسخگویی به ابهامات و مطالباتی است که در این زمینه وجود دارد». معاون شهرداری تهران همچنین گفته است که «نمایندگان مجلس در زمان تصویب این قانون با آیندهنگری چنین روزهایی را پیشبینی کرده بودند که علاوه بر «صندوق ذخیره ارزی» پرداخت اعتبار مترو را تنها محدود به این صندوق نکردند و عبارت «و یا هر صندوق دیگری» را به کار بردهاند و از این رو اعتبار مترو از محل «صندوق توسعه ملی» که به اذعان آقایان از موجودی کافی برخوردار است به راحتی قابل پرداخت است». بنویسید «دورکاری»، بخوانید «بیکاری» روزنامه ابتکار در شماره دوم بهمنماه طی سرمقالهای با عنوان «بنویسید دورکاری، بخوانید بیکاری» اجرای «طرح دورکاری» از سوی دولت را زمینهساز بیکار کردن شاغلان دستگاههای دولتی توصیف کرده است. «ناکارآمدی نظام اداری در کشور چیزی نیست که نیاز به توضیح و استدلال داشته باشد»، از «به هم ریختگی و نابسامانی سازمانهای دولتی، طولانی شدن روند پاسخگویی به مشتریان، بیتوجهی به فرهنگ کار، و نارضایتی ارباب رجوع» از جمله مواردی است که این روزنامه به عنوان «شاهبیت نظام اداری ایران» نام برده و نوشته است که «طرح دورکاری اگر چه ابتدا به عنوان راهکاری برای برونرفت از ترافیک تهران مطرح شد، رفتهرفته مهمترین راهبرد تحول اداری لقب گرفته است». سرمقالهنویس روزنامه ابتکار با اشاره به این که «واقعیاتی وجود دارد که چشمانداز طرح را منفی نشان میدهد» نوشته است که «موفقیت این طرح به فراهم بودن بسترهای سختافزاری شامل اینترنت مطمئن و ابزار کار از قبیل پرینتر، کامپیوتر و وجود فضای کار برای کارمند در خانه محقر اجارهای یا ملکی است»، اما «وضعیت اینترنت که روشن است و اطمینانآور نیست، تهیه و تدارک وسایل کار برای هر کارمند در حقیقت توسعه تجهیزاتی نظام اداری کشور به تعداد سرانه کارمندان خانهنشین خواهد بود». این روزنامه یادآوری کرده است که «ناکارآمدی سیستم کنترل و نظارت، عمدهترین عامل فساد در نظام اداری کشور است» و نوشته است که «اکنون با کدام مکانیزم بناست کارمندی که در خانه خود مشغول کار است را رصد و نظارت کرد؟» ابتکار از «اوضاع نامناسب وجدان کاری و نرخ کم بهرهوری» به عنوان دلایل دیگری برای شکست طرح دورکاری نام برده است. به نوشته این روزنامه، «بخشهای مهمی از ساختار اداری مملکت آن چنان زائد است که نبودشان به مراتب بهتر از بودنشان است» و از همین رو مسئولین دولت گفتهاند که «تاکنون حدود ۴۰ درصد کارمندان در تهران دورکار شدهاند و در این مدت هم به دلیل آماده نبودن زیرساختها هیچ کاری به آنان حواله نشده است، اما نه فقط نبودشان باعث اختلال در کار مشتری نبوده است که اگر آماری تهیه شود، نشان میدهد باعث رضایت بیشتر ارباب رجوع نیز شده است». برنامه نیروی انتظامی برای تامین امنیت صندوق صدقات روزنامه جام جم از برنامه نیروی انتظامی «برای تامین امنیت صندوقهای صدقات» خبر داده است. به نوشته این روزنامه، اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی، با اشاره به اظهارات رئیس سازمان کمیته امداد مبنی بر «افزایش سرقت صندوقهای صدقات در سال جاری» گفته است که «نمیتوان برای هر یک از صندوقهای صدقات در کشور یک مامور نیروی انتظامی اختصاص داد، بلکه باید با استفاده از تجهیزات و امکانات جدید، امنیت صندوقها را افزایش داد». احمدی مقدم ضمن اعلام «آمادگی نیروی انتظامی برای همکاری با کمیته امداد به منظور کاهش سرقتهای صندوق صدقات» گفته است که «باید میزان امنیت صندوقهای صدقات با استفاده از تجهیزات جدید افزایش یابد» و «همچنین میتوان با نصب صندوقهای صدقات در مکانهای نزدیک به دوربینهای مراقبتی و امنیتی یا اماکن تحت مراقبت، میزان سرقتها از صندوق صدقات را کاهش داد». فرمانده نیروی انتظامی البته راههای دیگری هم برای کاهش سرقت از صندوق صدقات ارائه کرده و گفته است که «افزایش کیفیت صندوقهای صدقات و غیرقابل سرقت بودن آنان نیز از دیگر راهکارهای کاهش این سرقتهاست». «افزایش ۴۰ تا ۶۰ درصدی هزینههای سلامت» روزنامه کیهان از قول شهابالدین صدر از «افزایش ۴۰ تا ۶۰ درصدی هزینههای سلامت» خبر داده و گفته است که «اجرای قانون مهم هدفمند کردن یارانهها قطعا آثار و نتایجی در حوزه سلامت کشور دارد که باید مورد شناسایی قرار گیرد». به نوشته این روزنامه، شهابالدین صدر که همزمان با نایب رئیسی مجلس هشتم، ریاست سازمان نظام پزشکی را هم بر عهده دارد، درباره آثار حذف یارانهها بر هزینههای مردم در بخش بهداشت و درمان گفته است که «پیشبینی میشود اجرای این قانون باعث افزایش ۴۰ تا ۶۰ درصدی هزینههای حوزه سلامت در کشور شود که این موضوع باید در محافل علمی و صنفی به خوبی بررسی شده و تمهیدات لازم برای جلوگیری از اثرات سوء اقتصادی آن اندیشیده شود». روزنامه کیهان علاوه بر این از قول «معاون اداری مالی و توسعه منابع وزارت علوم» خبر داده است که «شیب تند خصوصیسازی خدمات رفاهی دانشجویان از سال ۹۰» آغاز میشود. علیاکبر متکان، معاون اداری مالی و توسعه منابع وزارت علوم، با اعلام این که «واگذاری خدمات رفاهی دانشجویان به بخش خصوصی از سال ۹۰ آغاز میشود و تا پایان برنامه پنجم ادامه مییابد» گفته است که «واگذاری خدمات رفاهی دانشجویان نظیر سلف سرویسها و خوابگاهها به بخش خصوصی» بخشی از این طرح دولت است. کیهان درعین حال از نتایج حاصل از اقدامات دولت در آزادسازی قیمتها و واگذاری خدمات دانشگاهها ابراز نگرانی کرده و نوشته است که «علیرغم همه مزایای خصوصیسازی متاسفانه به دلیل ضعف نظارت و بازرسی بر خدماترسانی به دانشجویان پس از خصوصیسازی شاهد وضعیت اسفبار و نارضایتیهای فراوانی میان دانشجویان، بهخصوص دانشجویان خوابگاهی، بودهایم».
حسین مسافر آستانه، رئیس مرکز هنرهای نمایشی وزارت ارشاد میگوید توقف اجرای نمایش «هِدا گابلِر» ادامه خواهد یافت. وی با بهانهجویی خواندنِ انتقادهای وارد شده به این نمایش، گفت که دستاندرکارن این نمایش با هیچ محرومیتی روبرو نخواهند شد چون اساساً خلافی مرتکب نشدهاند. رئیس مرکز هنرهای نمایشی، اتهامهای مطرح شده نسبت به این نمایش را نپذیرفت و علت ادامهی توقف اجرای نمایش «هِدا گابلِر» را احترام به دلنگرانیها خواند.
پس از بالاگرفتن تظاهرات مخالفان دولت آلبانی و اِعمال خشونت نيروهای دولتی که منجر به کشته شدن سه نفر و زخمی شدن دهها نفر شد، آمريکا و اتحاديه اروپا خواستار پايان يافتن خشونتها در آلبانی شدند. در بيانيهی مشترکی که در اين زمينه صادر شد، آمده است: خشونت و استفادهی مفرط از زور، عملی غيرقابل توجيه است و بايد از آن پرهيز شود. خشونت در تيرانا، پايتخت آلبانی، روز جمعه زمانی بالا گرفت که هزاران تن از مخالفان خواستار کنارهگيری دولت شدند. مخالفان، دولتِ سالی بريشا، نخست وزير آلبانی را به فساد، سوءاستفاده از قدرت و تقلب در انتخابات پارلمانی متهم میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر