جنبش راه سبز - خبرنامه |
- فعالان سبز با جریان ضدآگاهی حاکمیت مقابله کنند
- رهبر جمهوری اسلامی از احتمال حذف انتخابات ریاست جمهوری سخن گفت
- مراجعه 10 درصد ایرانیان به رمال و دعانویس و عطار
- محتشمی پور در دادگاه انقلاب دفاع نکرد
- مطیع دیروز، مدعی امروز
- سبز است آیین من و من سبز باور داشتم
- تصور نکنند با بستن فضا و آرامش ظاهری جامعه آرام است
- ابلاغ حکم زندان دکتر محمد ملکی
- خانواده های جان باختگان انتخابات ۸۸: صدای ما شنیده نشد
- سردار جزایری: وقت برخورد با سفارت انگلیس بعنوان مرکز توطئه و جاسوسی رسیده است
فعالان سبز با جریان ضدآگاهی حاکمیت مقابله کنند Posted: 16 Oct 2011 09:07 AM PDT موضع شورای هماهنگی راه سبز امید در قبال اختلاس جرس: شورای هماهنگی راه سبز امید در بیانیه ای به بهانه اختلاس اخیر، از "فعالان سبز" خواست که "با جریان ضدآگاهی حاکمیت و سرپوش گذاشتن آن بر فسادهای مالی، در فضای حقیقی و مجازی مقابله کرده و به ایفای نقش آگاهی بخش خود همچنان ادامه دهند."
در بیانیه جدید شورای هماهنگی راه سبز امید که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گفته، تاکید شده است: جریان حاکم اکنون برای سرپوش گذاشتن بر این فساد بزرگ و جلوگیری از برملا شدن فسادهای مالی بزرگ تر دست به کار شده است. طی روزهای اخیر شاهد اظهار نظرهای ضد و نقیض مقام های حکومتی برای کمرنگ نشان دادن و خارج کردن این گونه رسوایی های بزرگ مالی از کانون توجه عمومی بوده ایم و درست به همین دلیل هم هست که در همین ایام حلقه حصر خانگی رهبران جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی، تنگ تر شده است. حاکمیت از بیم نفوذ کلام میرحسین موسوی و مهدی کروبی و با هدف جلوگیری از رسیدن کوچک ترین اشاره های آنان به مردم ایران، در این روزها ارتباطشان را با دنیای خارج کاملا قطع کرده است.
بیانیه مزبور می افزاید: توصیه شورای هماهنگی راه سبز امید در چنین شرایطی این است که مردم ضمن حفظ هوشیاری و با رعایت اصل حداکثر نتیجه و حداقل هزینه، به اختلاس و فساد بی سابقه مالی، ستم سیاسی بر زندانیان و بی خبری از مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، از طرق مناسب و مقتضی واکنش نشان داده و صدای اعتراض خود را به گوش حاکمان ایران و افکار عمومی جهان برسانند.
متن کامل بیاینه شورای هماهنگی راه سبز امید به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
"اگر در سطح دولتی گفته می شد ده هزار دلار گم شده و تکلیفش روشن نیست و مشخص نیست کجا هزینه شده، ممکن بود منجر به سقوط دولت بشود، در حالی که الان بحث میلیاردها دلار هست ولی هیچکس حساسیت نشان نمی دهد." (میرحسین موسوی، ۱۸ آبان ۸۸) ملت شریف ایران اینک مدتی است که در شرایط نظامی امنیتی حاکم بر کشور و به رغم رسانه های داخلی زیر تیغ سانسور، در اثر برخی رقابت های باندی میان جناح حاکم، اخباری از یک اختلاس بزرگ در سیستم بانکی و دولتی کشور به بیرون درز کرده و پرده ای دیگر از مقابل فساد مالی و سیاسی موجود در حاکمیت بالا رفته است. اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، که در تاریخ ایران بی سابقه است، در دولتی به وقوع پیوسته است که حاکمیت آن را به عنوان پاک ترین دولت تاریخ به مردم ایران معرفی کرده و می کند. این فساد بزرگ و بی سابقه در هر کشور دیگری با حداقل قانون مداری، مردم سالاری و پاسخگویی صورت گرفته بود، کافی بود تا زیر فشار و اعتراض افکار عمومی و بنیادها و قوای دموکراتیک و مردمی، دولت را به استعفا یا استیضاح بکشاند. این اختلاس که بر مبنای پاره ای گزارش ها آخرین و بزرگ ترین غارتگری های مالی هم نیست و این روزها اخباری از اختلاس های هفت هزار و ده هزار میلیارد تومانی هم به گوش می رسد، در کشوری رخ می دهد که جوانان برای گرفتن وام دو میلیون تومانی ازدواج و کشاورزان و کارگران و معلمان و بیکاران وبیماران و سایر قشرهای مردم برای وام های اندک جهت ابتدایی ترین مشکلات زندگی خود باید از هفت خوان موانع و تضمین های لازم بگذرند و در بسیاری موارد نیز موفق به گرفتن آن نمی شوند. براساس آمارهای سازمان غیر دولتی «شفافیت بین المللی» ایران در سال ۲۰۰۹ از نظر شاخص فساد با ۲۷ پله سقوط نسبت به سال قبل در رتبه ۱۶۸ و در کنار کشورهایی نظیر افغانستان، میانمار، سودان، عراق، چاد و گینه قرار گرفته است و با فاسد ترین کشور جهان تنها ۱۵ رتبه فاصله دارد. به این ترتیب فقر و فساد مالی و بیکاری و تورم و اختلاف طبقاتی در کنار پس رفت شتابان اقتصاد ملی و تک محصولی و وابسته شدن روز افزون آن به خارج در دوره ای اتفاق می افتد که ایران بعد از حاکمیت کودتاچیان 22 خرداد 88 و طی شش سال دولت کنونی با بالاترین درآمد افسانه ای خود - معادل نصف درآمد نفت کشور از آغاز اکتشاف نفت تا کنون - رو به رو بوده است. این همه بخشی از دستاورد حکمرانی کسانی است که با شعارهای فریبنده چشمها را خیره و مبهوت کرده و در عمل، ذخایر ملت را به نابودی کشاندهاند. در این میان کمترین انتظار مردم، برخورد شفاف و توضیح قانع کننده به افکار عمومی در باره علل و عوامل و آمران و عاملان این فساد بی سابقه است. اما با کمال تأسف به جای آن که حق ملت در حساسیت نسبت به بیت المال خود و بزرگترین و گستردهترین فساد مالی تاریخ کشور به رسمیت شناخته شود، با اعلام این که مسؤلان به وظیفه خود در این زمینه عمل خواهند کرد، فرمان پایان بحث و پیگری این موضوع در رسانهها صادر میشود. درحالی که این موضوع یک مسئله شخصی و یا امنیتی نیست که بتوان مردم را از کنجکاوی در آن برحذر داشت. فساد مالی و اداری و چپاول بیت المال امری عمومی و مربوط به عموم مردم است و یکایک شهروندان این کشور آثار سوء آن را در زندگی روزمره خود لمس میکنند، بنابراین آنان حق دارند انتظار داشته باشند به این رسوایی نه در پشت درهای بسته بلکه به صورت شفاف و علنی رسیدگی شود. ملت فهیم ایران جریان حاکم اکنون برای سرپوش گذاشتن بر این فساد بزرگ و جلوگیری از برملا شدن فسادهای مالی بزرگ تر دست به کار شده است. طی روزهای اخیر شاهد اظهار نظرهای ضد و نقیض مقام های حکومتی برای کمرنگ نشان دادن و خارج کردن این گونه رسوایی های بزرگ مالی از کانون توجه عمومی بوده ایم و درست به همین دلیل هم هست که در همین ایام حلقه حصر خانگی رهبران جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی، تنگ تر شده است. حاکمیت از بیم نفوذ کلام میرحسین موسوی و مهدی کروبی و با هدف جلوگیری از رسیدن کوچک ترین اشاره های آنان به مردم ایران، در این روزها ارتباطشان را با دنیای خارج کاملا قطع کرده است. توصیه شورای هماهنگی راه سبز امید در چنین شرایطی این است که مردم ضمن حفظ هوشیاری و با رعایت اصل حداکثر نتیجه و حداقل هزینه، به اختلاس و فساد بی سابقه مالی، ستم سیاسی بر زندانیان و بی خبری از مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، از طرق مناسب و مقتضی واکنش نشان داده و صدای اعتراض خود را به گوش حاکمان ایران و افکار عمومی جهان برسانند. شورای هماهنگی راه سبز امید از فعالان سبز می خواهد که با جریان ضدآگاهی حاکمیت و سرپوش گذاشتن آن بر فسادهای مالی، در فضای حقیقی و مجازی مقابله کرده و به ایفای نقش آگاهی بخش خود همچنان ادامه دهند. اعضای جنبش سبز با استفاده از تمامی امکانات تبلیغاتی و رسانهای که در اختیار دارند در حفظ این رسوایی بزرگ در کانون اهتمام جامعه بکوشند و اجازه ندهند این ماجرا نیز به سرنوشت پروندههایی نظیر پرونده کهریزک و حمله به کوی دانشگاه دچار شود. شورای هماهنگی راه سبز امید |
رهبر جمهوری اسلامی از احتمال حذف انتخابات ریاست جمهوری سخن گفت Posted: 16 Oct 2011 08:13 AM PDT جرس: رهبر جمهوری اسلامی از احتمال حذف انتخابات ریاست جمهوری در ایران خبر داد و گفت: « در شرايط فعلي نظام سياسي كشور، رياستي است و رييس جمهور با انتخاب مستقيم مردم برگزيده ميشود كه شيوه خوب و موثري است اما اگر روزي در آينده احتمالا دور، احساس شود كه نظام پارلماني براي انتخاب مسئولان قوه مجريه بهتر است هيچ اشكالي در تغيير ساز و كار فعلي وجود ندارد.»
|
مراجعه 10 درصد ایرانیان به رمال و دعانویس و عطار Posted: 16 Oct 2011 07:32 AM PDT مسئول طرح ملی سطح روان کشور اعلام کرد جرس: مسئول طرح همایش ملی سطح روان کشور گفت: 10 درصد جمعیت کشور در طول یک سال گذشته برای دریافت خدمات اعصاب و روان به افراد غیربهداشتی مراجعه کردهاند که شامل دعانویس، رمال، حجامت و عطاری بوده است. به گزارش مهر، دکتر آفرین رحیمی موقر در نشست خبری هفته سلامت، به یک تحقیق و مطالعه ملی اشاره کرد که توسط سه هزار روانشناس در سطح استانها و شهرستانهای کشور انجام شده،و 8 هزار نفر در آن مورد بررسی قرار گرفتهاند.
مسئول طرح همایش ملی سطح روان کشور با اشاره به بررسی جمعیت 15 تا 64 سال در این مطالعه ملی، گفت:« 10 درصد جمعیت کشور در طول یک سال گذشته برای دریافت خدمات اعصاب و روان به افراد غیربهداشتی مراجعه کردهاند که شامل دعانویس، رمال، حجامت و عطاری بوده است. »
در این نشست، دکتر غلامرضا میرسپاسی، رئیس انجمن روانپزشکان ایران نیز با اعلام اینکه حدود 20 درصد جمعیت کشور به نوعی از بیماریهای روانپزشکی دچار هستند، افزود: این اختلالات شامل درجات مختلفی از بیماریهای روانپزشکی را شامل میشود که اضطراب و افسردگی نیز در این بین از شیوع بالایی برخوردار است. میرسپاسی از کمبود روانپزشک در کشور خبر داد و گفت: هم اکنون 1300 روانپزشک در سطح کشور مشغول ارائه خدمت هستند که خیلی زیاد نیست و حدود 5 تا 6 هزار روانپزشک دیگر نیاز داریم. وی افزود: معمولاً اکثر افرادی که به مطب بنده مراجعه کرده و نیازمند خدمات بستری بودهاند، شیشه مصرف کردهاند.
دکتر مهدی تهرانی دوست، رئیس انجمن روانپزشکی کودک و نوجوان نیز در این نشست خبری به مشکل عمده کودکان دچار اختلالات روانپزشکی اشاره کرد و با اعلام اینکه 20 درصد کودکان و نوجوانان کشور دچار نوعی از اختلالات روانپزشکی هستند، اظهارداشت: حدود 7 تا 10 درصد کودکان دبستانی دچار بیشفعالی هستند. تهرانیدوست با اشاره به اینکه همه کودکان و نوجوانان دچار اختلالات روانپزشکی از خدمات بهداشت روان بهرهمند نیستند، از راهاندازی نظام سلامت روان در کودکان و نوجوانان خبر داد و افزود: در حال حاضر بین 90 تا 100 روانپزشک کودک در کشور داریم که توزیع آنها نیز به درستی انجام نشده است.
دکتر عباسعلی اسدی، کارشناس دفتر مدیریت بیمارستانی و تعالی بالینی وزارت بهداشت با اشاره به بررسی که در سال 89 انجام شده است، گفت: تعداد تختهای فعال روانپزشکی 7 هزار و 567 تخت در 141 بیمارستان فعال خصوصی و دولتی پذیرش بیمار داشتهاند. وی با اشاره به بستری 122 هزار بیمار بر روی این تعداد تخت روانپزشکی در سال گذشته افزود: پیشبینی میکنیم که در سال 89 تعداد 21 میلیون نفر از جمعیت کشور نیاز به خدمات روانپزشکی داشتهاند که میبایست 2.2 میلیون نفر مراجعه داشته باشیم اما برآورد ما نشان میدهد که 890 هزار نفر مراجعه کردهاند. اسدی با اعلام اینکه از سال 78 اعلام شده که 10 درصد تختهای بیمارستانی به روانپزشکی اختصاص داده شود، ادامه داد: متاسفانه مشارکت چندانی از سوی بیمارستانهای خصوصی در این زمینه نداشتهایم. وی تاکید کرد: پیشبینی میکنیم که 115 هزار روانپزشکی در کشور داشته باشیم تا بتوانیم در بحث درمان اختلالات روانپزشکی موفق باشیم. |
محتشمی پور در دادگاه انقلاب دفاع نکرد Posted: 16 Oct 2011 07:06 AM PDT جرس: دادگاه فخرالسادات محتشمی پور امروز درحالی برگزار شد که وی حاضر به دفاع از خود نشد.
به گزارش تحول سبز، دادگاه فخرالسادات محتشمی پور صبح امروز یک شنبه، در حالی به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد که وی در اعتراض به عدم رسیدگی به شکایات همسرش و مظالمی که در این مدت بر تاج زاده و خانواده وی رفته است حاضر به دفاع از خود نشد. او به دلیل فشار قاضی بر وکلای مدافع ناچار شد تا وکلای خود را نیز عزل کند تا مانع فشار بیشتر قاضی بر آنها شود.
اتهام این عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی، شرکت در تجمعات غیرقانونی و تبلیغ علیه نظام اعلام شده است و با توجه به عدم ارائه دفاعیه حکم وی به زودی صادر خواهد شد. گفتنی است قاضی مقیسه در مقابل اعتراض محتشمی پور به عدم رسیدگی به شکایات همسر دربندش، تاجزاده را مجرمی محکوم خوانده و برخوردهای صورت گرفته با وی را به دلیل ایستادگی اش در مقابل نظام عنوان کرده است. |
Posted: 16 Oct 2011 06:53 AM PDT محمدتقی کروبی اگرصدای مردم در گلو خفه نمی شد امروز وضع کشور درعرصه داخلی و خارجی چنین اسفبار نبود. ۱۸ ماه از توقیف غیر قانونی گذرنامه ام توسط نیروهای امنیتی گذشته بود که نهایتا با بازگرداندن گذرنامه، اجازه خروج از کشور به من داده شد. عفونت شدیدی در پای راستم وجود داشت که استفاده از پروتز را همراه با درد و رنج بسیار کرده بود، از اینرو بعد از خروج و با مهیا شدن شرایط ، بلافاصله بستری و عمل جراحی را پشت سر گذاشتم. در این مدت اخبار مختلفی از جمله بزرگترین پرونده فساد تاریخی کشور توسط دولت کریمه در کنار شلاق خوردن نخبگان کشور (سمیه و پیمان) به جرم انتقاد از همین دولت فاسد را خواندم.
در باب اعمال مجازات شلاق و رفتار های ظالمانه نسبت به این عزیزان مطلبی دارم که همراه با نقد قانون مجازات اسلامی بعدا منتشر خواهم ساخت. اما در ارتباط با یکی از پرونده های شرم آور دولت مستقر که عناوین مجرمانه اختلاس، دزدی، جعل و کلاه برداری را در بر می گیرد سخنان جالبی از آقایان احمد جنتی و احمد خاتمی مبنی بر حفظ آبروی متهمین و عادی بودن این اختلاس ها در کشور های دیگر و نپرداختن به ابعاد آن از سوی اصحاب رسانه ها را خواندم. واکنشی دیگری از بخش رسانه ای جریان حاکم دیدم که ریشه این ننگ را به رئیس مستعفی بانک ملی ارتباط داده بود و با مطرح کردن مسئولیت ایشان در دوران اصلاحات، پدر و آقای خاتمی را مخاطب قرار داده بود. در این مطلب بدنبال بیان ریشه های اصلی فساد در کشور نیستم که در این روزها دلسوزان و اندیشمندان کشور در داخل و خارج از کشور مطالب بسیار نگاشته اند. امیدوارم بدور از حب و بغض و برای نجات کشور از بحران پیش رو گوش شنوائی پیدا شود.
اما لازم می دانم به دو عضو شورای نگهبان که بعد از دست بردن در آرای ملت و ریختن خون فرزندان این کشور بر سنگ فرش های خیابان و پنهان کردن جنایات کهریزک، با چشمان از حدقه بیرون زده از تریبون نماز جمعه به ترویج خشونت پرداختند و دستگاه قضائی را به صدور احکام سیاسی بیشتر علیه نخبگان کشور تشویق کردند، این واقعیت تلخ را یادآور شوم که به برکت امثال شما و دخالت مستقیم شورای تان فاسد ترین دولت تاریخ ایران با تقلب به روی کار آمد. برخلاف ادعای آقایان چنین اختلاس هایی نه در کشورهای پیشرفته بلکه در نظام های دیکتاتوری نظیر لیبی و سوریه هم سابقه ندارد. در جوامع پیشرفته قوانین حق مردم در دانستن را به رسمیت شناخته و روح آزادی و دموکراسی مانع پنهان کاری و تصمیمات فردی می گردد. قانون آزادی اطلاعات موجب کنترل اصحاب رسانه نسبت به سیاستمداران، حاکمان و اشخاص حقوقی گردیده است. در ایران چه کسی حق دارد بداند و اگر بخواهد بداند چه سرنوشتی در انتظار وی و خانواده اش خواهد بود. اجازه دهید به چند نمونه از سوء استفاده ها و عواقب آن در غرب اشاره کنم. وزیر سابق کشور بریتانیا، دیوید بلانکت برای هبه ۲ بلیط دولتی اپرا به معشوقه اش و سفارش در تسریع اقامت دایم خدمتکار معشوقه خود مجبور به استعفا شد، صدر اعظم سابق آلمان برای استفاده شخصی از یک باک بنزین دولتی مواخذه شد و اخیرا دکتر فوکس وزیر دفاع انگلیس بخاطر به همراه بردن دوست خود در سفر های کاری و استفاده وی از عنوان مشاور وزیر مجبور به کناره گیری گردید. در جوامعی که شفافیت در رفتار وجود دارد، درج رسوائی ها نه تنها به یاس و ناامیدی مردم منجر نمی شود بلکه اعتماد انان را به سیستم افزایش می دهد.
از خیر کشورهای دمکرات گذشته ام و سرزمین کهن خود را با بدترین جهان سومی ها از جمله نظام های مبتنی بر قدرت فردی مقایسه می کنم. بطور نمونه در لیبی که قذافی خود را مالک جان، و مال مردم می دانست آیا شاهد چنین اختلاس هایی در حکومت چند دهه اش بودید؟ او مرتکب جرایم بسیار گردید اما با علم و دانش سر ستیز نداشت و از آن در جهت افزایش قدرت خود و کشورش بهره می جست. او با بهره گیری از مشاوران قابل از جمله فرزند تحصیل کرده اش سیف الاسلام درآمد های نفتی را در جهت خرید سهام شرکت های معتبر در اروپا و آمریکا (بیش از ۶۰ میلیارد دلار ) بکار گرفت و بدنبال سقوط اش این سرمایه ها توقیف شده در اختیار دولت انتقالی قرار گرفته است. اما در ایران چگونه است؟ علم اقتصاد به سخره گرفته شد و دانش ستیزی محور برنامه دولت قرار گرفت. رمالی و دعا نویسی توهم مدیریت جهانی را بدنبال آورد و در این میان سرمایه های کشور به یغما برده شد. اگر روال صندوق ذخیره ارزی مطابق برنامه پیش رفته بود در حال حاضر باید ۱۰۰ میلیارد دلار در صندوق موجود باشد، آیا هست؟ مجلسی ها می گویند صندوق خالی است، اگر می فرمائید نیست، پس کجاست؟ آیا به عنوان یک ایرانی حق داریم بپرسیم این نوکیسه ها که تا چند سال پیش هیچ نداشتند از کجا میلیارد ها دلار سرمایه به هم زدند؟
آیا حق داریم بدانیم معتمدین آقایان چه کسانی هستند که برای دور زدن تحریم ها احتمالا بخشی از سرمایه ها به آنان منتقل گردیده؟ بیاد دارم آمار های عجیبی از سوی مسئولین عزل شده همین دولت در باب انتقال سرمایه های این ملت به دستور شخص رئیس قوه مجریه در دوران ۴ ساله اول وی داده می شد که پدرم در مناظره انتخاباتی تنها به یک نمونه از آن (دستور انتقال ۷۰۰ میلیون دلار) اشاره کرد. پرسشی که هرگز پاسخ داده نشد.
آری در پرتو حمایت های بی حد و حصر می توان سیصد میلیارد تومان از پول شهرداری تهران را غیب کرد، به فروش غیر قانونی نفت مبادرت ورزید، معادن، مخابرات و سایر منابع اصلی کشور را به نام خصوصی سازی و در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی با بهایی اندک اختصاصی ساخت و … و در نهایت آب از آب تکان نخورد. حتی مانند وزیر اقتصاد می توان منکر اصل موضوع شده و یا مانند رئیس دولت مستقر با گردن کلفتی رقبای خود را تهدید به افشاگری می کند. اگر گردش آزاد اطلاعات و حق مردم در دانستن بطور واقعی به رسمیت شناخته می شد، زندان ها مملو از دلسوزان و اندیشمندان نمی گردید، یاران اصیل انقلاب و مردم حصر و زندان نمی شدند، صدای مردم در گلو خفه نمی شد و افسار کار با خشونت و تقلب به مجموعه ای مجهول الهویه سپرده نمی شد تا با گماردن فردی معلوم الحال (جناب رامین) رسانه های مستقل را یکی پس از دیگری ذبح کند، امروز وضع کشور در عرصه های بین المللی و داخلی چنین اسفبار نبود. متاسفانه اراده جدی در مبارزه با فساد دیده نمی شود و برخورد های گزینشی آنهم تنها بدان جهت که مطیع دیروز مدعی امروز گردیده نه تنها چاره کار نیست بلکه سرعت فرار سرمایه های پنهان را بیشتر می کند.
در پایان با عنایت به رویکرد باند های قدرتمند فساد در داخل لازم میدانم توصیه ای برادرانه به آقای خاوری کنم، اگرچه ممکن است نتایج آن کمی برای وی تلخ باشد. این حداقل بهایی است که با علم به نامشروع بودن دولت مستقر و در همکاری با مجموعه ای فاسد باید پرداخته شود. اگر رئیس مستعفی بانک ملی در این فعل مجرمانه نقش کلیدی ندارد و ذینفع نبوده باید بداند که خروج وی از کشور با هدایت برخی افراد ذی نفوذ صورت گرفته که به جای بررسی صورت مساله، با انحراف افکار عمومی بار فساد افشا شده را بر گردن ایشان بی اندازند. ظاهرا موضوع حکایت از سود متقابل دارد. از یکسو آقای خاوری از مجازات احتمالی رها شده (حتی اگر از اختلاس منتفع نشده باشد اما برابر با مسئولیت و تعهدات قانونی ایشان بدلیل تبعیت غیر قانونی از فرامین مقامات ارشد مجرم شناخته خواهد شد) و از سوی دیگر بهترین شرایط را برای مفسدین اصلی پرونده بوجود آورده تا هزینه کاری های غیر قانونی چند ساله خود از بیت المال را به وی انتساب دهند. دیر یا زود ده ها برنامه سفارشی برای آقای خاوری ساخته خواهد شد که وی را عنصری نامطلوب، فاسد وعامل موساد، سی آی ای و… معرفی خواهند نمود که در جهت براندازی نرم با ماموریت از بیگانگان در حکومت و دولت نفوذ کرده بود تا مردم را نسبت به نظام مایوس کند.
آقای خاوری شما می توانید با بازگشت خود اولا از حیثیت و آبرو خود دفاع کرده و ثانیا توطئه آندسته از صاحبان قدرت و فساد که نمی خواهند ابعاد واقعی این پرونده و پرونده های مشابه معلوم گردد را به چالش بکشید. اگر بیم جان دارید حداقل برای حفظ شان و آبروی خود و نیز ادای دین به جامعه با مصاحبه با رسانه های مستقل ابعاد مختلف این فساد را روشن کنید. *منبع: وبلاگ نویسنده *نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.
|
سبز است آیین من و من سبز باور داشتم Posted: 16 Oct 2011 06:28 AM PDT کیانی مه باور نکن می میرد آن شوری که بر سرداشتم سبزاست آیین من و من سبز باور داشتم در دست من یک تکه از پیراهن یوسف نبود لیکن هزاران یوسف گمگشته یاور داشتم باورنکن خاموش شد، این شعله سوزان شده خاکسترم، درجان خود طوفان آذر داشتم تا عرش میرفتم اگر بستند بالم در قفس شوق پریدن از قفس، بی بال و بی پر داشتم جا مانده بر لبهای من گر زخمهایی از سکوت این کهنه زخم خورده را بر جان و پیکر داشتم سر میشود حتی اگراین قصه با پایان من باور نکن در یاد خویش، رویای دیگر داشتم فریادهای خسته ام، میسازد از نو نغمه ای من این سرود سبز را ناخوانده از بر داشتم در راه جانکاهم اگر یک دم مرا یاری کند برسرهوای رفتن از این خانِ، آخر داشتم
*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست. |
تصور نکنند با بستن فضا و آرامش ظاهری جامعه آرام است Posted: 16 Oct 2011 05:59 AM PDT خاتمی با اشتباه خواندن سرکوب خشن معترضان پس از انتخابات جرس: سیدمحمد خاتمی گفت: «آیا اگر فضا آزادتر بود و بخصوص نهادهای نظارت کننده ای که برخاسته از مردماند حضور مؤثر داشتند و تشکلها و احزاب و مطبوعات آزادیهای لازم مصرح در قانون را داشتند آیا فسادهایی که امروز هست تحقق پیدا می کرد؟»
رییس جمهور اصلاحات همچنین اظهارداشت: «اگر مطبوعات ما آزاد بودند؛ اگر احزاب و گروه ها آزاد بودند، می توانستند نقد کنند و نظارت جدی تر بود. در بسیاری از کشورها یک روزنامه می تواند مقتدرترین حکومت را به زیر بکشد. اگر این آزادی باشد جلوی بسیاری از فسادها گرفته می شود و جلو میل قدرت به سوی دیکتاتوری را می گیرد.شاید بدترین فساد این باشد که حکومتی باشد و قدرت داشته باشد و احساس کند مسئولیتی ندارد و هرکاری می خواهد انجام دهد ولو حسن نیت هم داشته باشد.»
وی همچنین اظهار داشت: «وضع هر جامعه ای را با وضعیتی که دانشگاه ها و علم در هر کشوری دارد باید سنجید؛ اعتلا و آزادی و خلاقیت و امید در دانشگاه اگر وجود داشته باشد نشان دهنده این است که در جامعه زندگی وجود دارد ولی اگر حالت یأس و رکود در فضای دانشگاه و زندگی اساتید و دانشجویان حاکم باشد نشان دهنده این است که جامعه وضع خوبی ندارد.»
وی در همین خصوص افزود: «نمی توان در دنیا منزوی بود و انتظار داشت سرمایه خارجی به کشور بیاید نمی توان در دنیا مورد تهدید بود و درها به روی کشوری بسته باشد ولی تکنولوژی به کشور بیاید.در این جهت گام هایی برداشته شد.»
خاتمی همچنین گفت: «یکی از شیرین ترین خاطرات من در سال 83 در دانشگاه تهران و دانشکده فنی بود که من صحبت می کردم ولی عده ای اعتراض کردند همان وقت که بعضی شلوغ می کردند البته در مقابلش هم خیلی ها محبت می کردند آنها هم بی محبتی؛ همان جا که نشسته بودم با خود گفتم مگر چه می خواستیم؟ به یاد گفته امیرالمؤمنین افتادم که فرمود مقدس نیست امتی که مظلوم نتواند حقش را از ظالم بگیرد یا در مقابل قدرت نتواند اعتراض کند بدون اینکه لکنت زبان داشته باشد.»
او تاکید کرد: «آزادی محافل علمی و دانشگاهی و رسانه ای خود عامل بزرگ جلوگیری از فساد و مبارزه با فساد است آیا اگر فضا آزادتر بود و بخصوص نهادهای نظارت کننده ای که برخواسته از مردمند حضور مؤثر داشتند و تشکل ها و احزاب و مطبوعات آزادی های لازم مصرح در قانون را داشتند آیا این فسادهایی که درامروز هست تحقق پیدا می کرد؟ یا اگر می کرد نحوه برخورد با او جدی تر نبود؟!»
|
ابلاغ حکم زندان دکتر محمد ملکی Posted: 16 Oct 2011 05:17 AM PDT جرس: حکم یک سال زندان دکتر محمد ملکی، فعال ملی-مذهبی به وکیل وی ابلاغ شد.
به گزارش رسیده به جرس، مطابق این حکم دکتر محمد ملکی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه جمهوری اسلامی ایران و به استناد ماده 15 به یک سال حبس محکوم شده است. در اسفند ماه سال 1388 طبق کیفرخواست صادره توسط دادگاه انقلاب، دکتر ملکی به محاربه متهم شده بود. همچنین اتهامهای دیگر اوی توهین به آیتالله خمینى، آقای خامنهاى و نیز تبلیغ علیه نظام ذکر شده بود. با توجه به حکم صادره، وی از بسیاری از اتهامات بی اساس پیشین تبرئه شد. دکتر محمد ملکی پس از حوادث انتخابات، در تاریخ 31 مرداد 1388 بازداشت شد و مدت زیادی را در سلول انفرادی گذراند و نهایتا پس از 191 روز بدلیل وضعیت نامساعد جسمی آزاد گردید. دکتر محمد ملکی اولین رییس دانشگاه تهران بعد از پیروزی انقلاب، از سال 1360 تا 1365 نیز بدلیل اعتراض به انقلاب فرهنگی، به مدت پنج سال زندانی بوده است. وی بار دیگر در اسفندماه سال 1379 به همراه جمعی از فعالان ملی-مذهبی دستگیر شد و مدت بیش از 6 ماه را در سلول های انفرادی و دربسته ی بازداشتگاه 59 سپاه پاسداران گذراند. |
خانواده های جان باختگان انتخابات ۸۸: صدای ما شنیده نشد Posted: 16 Oct 2011 04:39 AM PDT مسیح علی نژاد جرس: خانواده های جان باختگان بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران طی مصاحبه با "جرس" ضمن اعتراض به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل، اعلام کردند حالا که در اولین گزارش نقض حقوق بشر از سازمان ملل نامی از خانواده های کشته شدگان برده نشده است ما خودمان اطلاعاتی که تا کنون در مورد قتل اعضای خانواده خود منتشر نکرده بودیم را افشا خواهیم کرد.
احمد شهید وزیر خارجه سابق مالدیو که خرداد ماه به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران انتخاب شده بود، روز چهارشنبه در مجمع عمومی سازمان ملل، اولین گزارش خود درباره وضعیت حقوق بشر در ایران را ارائه خواهد داد و به سوالات اعضای این مجمع پاسخ خواهد گفت اما متن کامل این گزارش در اختیار رسانه ها قرار گرفته است.
در این گزارش که توسط کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران ترجمه شده است آقای شهید به آزار و اذیت، بازداشت و زندانی کردن وکلا، فعالان سیاسی، رسانه ای دانشجویاناقلیت های قومی و مذهبی، حصر موسوی و کروبی دو نامزد معترض انتخابات ریاست جمهوری و در مجموع سرکوب حق اعتراض و آزادی بیان مردم و فعالان اجتماعی و سیاسی و نیز افزایش اعدام ها در ایران اشاره کرده است.
گله دارم؛ آقای شهید اول باید صدای مردم معمولی را می شنید پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی جوان نوزده ساله ای که در راهپیمایی ۲۵ خرداد با اصابت مستقیم گلوله کشته شد، در پاسخ به این سوال خبرنگار جرس که وقتی گزارش اولیه گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت نقض حقوق بشر در ایران را می خواندید چه احساسی داشتید، پاسخ می دهد: من خیلی ناراحت شدم... خیلی ناراحت شدم، یعنی احساس کردم بچه های ما اصلا به حساب نمی آیند. یعنی اصلا انسان نیستند اینها؟ یعنی نباید اینها را به حساب می آوردند؟ وی ادامه می دهد: من تعجب می کنم از سازمان ملل که در جریان این اتفاقاتی که برای بچه های ما در ایران رخ داده، بوده اند. آقای بان کی مون و یا آقای شهید خودشان که می دانند این اتفاقات در ایران افتاده است. مگر آنها رسانه ها و اخبار ایران را نمی خوانند؟ خیلی تعجب آور بود این گزارش. خیلی برای خود من تعجب آور بود.
مادر سهراب اعرابی می گوید: من اولین کسی بودم که به کشته شدن فرزندم در ایران اعتراض کرده بودم و اصلا نمی دانم چرا نامی از فرزندان ما نیاورده اند و شاید باید خودمان دیداری با گزارشگر ویژه سازمان ملل داشته باشیم. مادر سهراب اعرابی ادامه می دهد: مثل اینکه حقوق بشر هم ما را فراموش کرده اند. نگاه کنید اتفاقاتی که در سوریه می افتد، این مردم هستند که دارند کشته می شوند. همیشه مردم عادی هستند که دارند اینگونه هزینه می دهند و هیچ کس به فکرشان نیست...اولین کس من بودم که گفته بودم اگر در ایران در مورد پرونده کشته شدن فرزندانم به نتیجه ای نرسم از طریق سازمان ملل پیگیری خواهم کرد. چطور سازمان ملل ما را فراموش کردند، چطور آقای احمد شهید ما را فراموش کرده است؟ وی در عین حال در پایان این مصاحبه اعلام می کند: ما مادران هیچ وقت بچه های خودمان را فراموش نخواهیم کرد، هر کسی می خواهد می تواند بچه های ما را فراموش کند اما این ما هستیم که نخواهیم گذاشت خون بچه های ما پایمال شود، من یکی نخواهم گذاشت. مطمين باشند. چه فرقی است بین سازمان ملل و کسانی که اینجا صدای ما را نمی شنوند؟ وی خطاب به گزارشگر ویژه ی سازمان ملل می گوید: آقای احمد شهید شما هم همسر دارید بچه دارید؟ دو سال و نیم است که بچه های من یتیم شده اند. من نمی توانم ببینم که به این راحتی همسرم را کشته اند و من و خانواده ام را نابود کردند، تو رو خدا شما صدای ما را بشنوید. به عنوان فقط یک انسان. من هیچ چیز نمی خواهم، نه از سیاست و نه از مسلمانی هیچ حرفی نمی زنم. فقط به عنوان یک انسان صدای ما را بشنوید. کسانی که اینجا در داخل ایران هستند به هیچ عنوان حاضر به پاسخگویی به ما خانواده ها نیستند. کجا ما با شما دیدار کنیم؟ کجا ما باید به شما درد این دو سال و نیم که در قلب ما حبس شده را بگوییم؟ همسر شهید با بیان اینکه همین چند روز برای پیگیری پرونده قتل همسرش پیش دادسرای نیروی انتظامی رفته بود می گوید: حاضر نیستد هیچ پاسخی به ما بدهند. یعنی سپاه انقدر قدرت دارد که به می گوید این خانواده ها برای چی می آیند دادسرا؟ یعنی به من گفته اند شما اصلا نباید بنشینید روی صندلی های دادسرا. چرا؟ چون معترض بوده ایم. مصطفایی با ناراحتی و بغض به این مصاحبه ادامه می دهد و می گوید: اگر قرار باشد نه سازمان ملل حرف ما را بفهمد نه جوامع حقوق بشری بفهمند و نه این کسانی که کنار ما هستند، پس اینها چه فرقی با هم دارند؟ حالِ ما همیشه همین است که زندگی ما به باد رفته و دلمان را خوش کردیم که آیا دادگاهی تشکیل خواهد شد یا نه. بچه های ما را که رفتند زیر خاک به داد زندانیان برسید منزلت محمدی مادر احمد نجاتی کارگر جوان ۲۲ ساله ای که در جریان دستگیری های بعد از انتخابات ۸۸ پس از ضرب و شتم در زندان جانش را از دست داده بود در خصوص گزارش اولیه نماینده ویژه سازمان ملل به جرس می گوید: بچه های بیگناه ما را که در زندان آنقدر زدند تا کشته شدند، خوب الان به داد کسانی برسند که در زندان ها هستند. وی می گوید اینجا که همه را می گیرند و می برند و زندانی می کنند ، بیایند ما را هم ببرند زندان، مگر خون ما رنگین تر است از کسانی که الان در زندان نشسته اند؟ محمدی با اشاره به زندانی بودن نسرین ستوده وکیل فرزند جان باخته اش می گوید: بچه مرا کشته اند و بعد وکیلی که به داد ما رسید و خیلی برای ما زحمت کشید را با پرونده ی فرزندم که در کیفش بود دستگیر کرده اند و از بچه هایش دور است، به خدا یک روز نیست که من برای خانم ستوده گریه نکنم. وکیل مهربانی بود که خیلی برای ما زحمت کشیده بود.
مادر احمد نجاتی کارگر می گوید: جوان های ما که رفتند زیر خاک کاش فکری به حال این همه جوان که در زندان هستند بکنند. همیشه به خودم می گویم. خدایا تو که فرزندان ما را گلچین کردی و بردی حال این گل هایی که در زندان هستند را نجات بده. بی توجهی سازمان ملل یعنی حکم بازداشت ما پدر یکی از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات در تماس تلفنی جرس می گوید: وقتی گزارش ویژه آقای احمد شهید را در مورد نقض حقوق بشر خواندم با اینکه مرد هستم و معمولا باید تکیه گاه بقیه خانواده باشم ولی نتوانستم جلوی گریه ام را بگیرم. ما این همه مصاحبه کردیم با خود شما با همکاران تان در همین ایران هم حرف زدیم ، حالا چی بگویم. از بالا تا پایین گزارش را نگاه کردم انگار اصلا ما وجود نداشتیم یا بشر نبودیم. این پدر که می گوید دیگر نمی خواهم با اسم خودم مصاحبه ای انجام دهم، ادامه می دهد: الان دیگر عقل می گوید به خاطر بقیه ی خانواده ساکت کنیم . چون کاری که آقای احمد شهید در گزارش کرده و اصلا هیچ اسمی از خانواده های کشته شدگان نیاورد یعنی راه را باز می کند که فردا ما یک مصاحبه بکنیم، بیایند بازداشت مان کنند چون لابد می گویند این خانواده ها اصلا وجود ندارند، می گویید نه بروید از سازمان ملل هم بپرسید این همه گزارش داد یک خط نگفت چند نفرکه کشته شدند چه بلایی سر خانواده هایشان آمد.
شیرین عبادی: در گزارش های بعدی اشاره خواهد شد
وی تاکید می کند این تنها گزارش آقای شهید نخواهد بود بلکه اولین گزارش و صرفا مربوط به چند ماه بعد از ماموریت ایشان است. در گزارش های بعدی طبیعتا به این مسایل اشاره می شود.
وی می گوید: بسیاری از منافع ملی ما تقدیم چین شده است تنها به این دلیل که دولت چین در مجامع بین المللی از حکومت ایران حمایت کند. وقتی چاپخانه های کشور به علت بیکاری تعطیل می شود و در یک کشور مسلمان چاپ قران و سجاده ها را هم به چین واگذار کرده اند. از همین جا شما در نظر بگیرید تا بزرگترین قراردادهای میلیاردی که چین بر عهده گرفته است. عبادی در رابطه با مصاحبه خانواده های ۵۳ تن از کشته شدگان با رسانه ها می گوید: مصاحبه های خانواده ها بسیار با ارزش و به عنوان سند در مجامع بین المللی قابل استناد است و در روزی که باید به پرونده ایران با شرطی که گفته ام رسیدگی شود مسلما گفته ها وسخنان همین خانواده ها بسیار سودمند خواهد بود.
|
سردار جزایری: وقت برخورد با سفارت انگلیس بعنوان مرکز توطئه و جاسوسی رسیده است Posted: 16 Oct 2011 04:05 AM PDT
به گفته جزایری هم اکنون وقت آن رسیده است که با سفارت انگلیس در تهران به عنوان یک مرکز توطئه و جاسوسی برخورد لازم صورت گیرد.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر