هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه

جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


فعالان سبز با جریان ضدآگاهی حاکمیت مقابله کنند

Posted: 16 Oct 2011 09:07 AM PDT

موضع شورای هماهنگی راه سبز امید در قبال اختلاس
جرس: شورای هماهنگی راه سبز امید در بیانیه ای به بهانه اختلاس اخیر، از "فعالان سبز" خواست که "با جریان ضدآگاهی حاکمیت و سرپوش گذاشتن آن بر فسادهای مالی، در فضای حقیقی و مجازی مقابله کرده و به ایفای نقش آگاهی بخش خود همچنان ادامه دهند."

 

در بیانیه جدید شورای هماهنگی راه سبز امید که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گفته، تاکید شده است: جریان حاکم اکنون برای سرپوش گذاشتن بر این فساد بزرگ و جلوگیری از برملا شدن فسادهای مالی بزرگ تر دست به کار شده است. طی روزهای اخیر شاهد اظهار نظرهای ضد و نقیض مقام های حکومتی برای کمرنگ نشان دادن و خارج کردن این گونه رسوایی های بزرگ مالی از کانون توجه عمومی بوده ایم و درست به همین دلیل هم هست که در همین ایام حلقه حصر خانگی رهبران جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی، تنگ تر شده است. حاکمیت از بیم نفوذ کلام میرحسین موسوی و مهدی کروبی و با هدف جلوگیری از رسیدن کوچک ترین اشاره های آنان به مردم ایران، در این روزها ارتباطشان را با دنیای خارج کاملا قطع کرده است.

 

بیانیه مزبور می افزاید: توصیه شورای هماهنگی راه سبز امید در چنین شرایطی این است که مردم ضمن حفظ هوشیاری و با رعایت اصل حداکثر نتیجه و حداقل هزینه، به اختلاس و فساد بی سابقه مالی، ستم سیاسی بر زندانیان و بی خبری از مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، از طرق مناسب و مقتضی واکنش نشان داده و صدای اعتراض خود را به گوش حاکمان ایران و افکار عمومی جهان برسانند.

 

متن کامل بیاینه شورای هماهنگی راه سبز امید به شرح زیر است:

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

"اگر در سطح دولتی گفته می شد ده هزار دلار گم شده و تکلیفش روشن نیست و مشخص نیست کجا هزینه شده، ممکن بود منجر به سقوط دولت بشود، در حالی که الان بحث میلیاردها دلار هست ولی هیچکس حساسیت نشان نمی دهد." (میرحسین موسوی، ۱۸ آبان ۸۸)

ملت شریف ایران

اینک مدتی است که در شرایط نظامی امنیتی حاکم بر کشور و به رغم رسانه های داخلی زیر تیغ سانسور، در اثر برخی رقابت های باندی میان جناح حاکم، اخباری از یک اختلاس بزرگ در سیستم بانکی و دولتی کشور به بیرون درز کرده و پرده ای دیگر از مقابل فساد مالی و سیاسی موجود در حاکمیت بالا رفته است. اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، که در تاریخ ایران بی سابقه است، در دولتی به وقوع پیوسته است که حاکمیت آن را به عنوان پاک ترین دولت تاریخ به مردم ایران معرفی کرده و می کند.

این فساد بزرگ و بی سابقه در هر کشور دیگری با حداقل قانون مداری، مردم سالاری و پاسخگویی صورت گرفته بود، کافی بود تا زیر فشار و اعتراض افکار عمومی و بنیادها و قوای دموکراتیک و مردمی، دولت را به استعفا یا استیضاح بکشاند. این اختلاس که بر مبنای پاره ای گزارش ها آخرین و بزرگ ترین غارتگری های مالی هم نیست و این روزها اخباری از اختلاس های هفت هزار و ده هزار میلیارد تومانی هم به گوش می رسد، در کشوری رخ می دهد که جوانان برای گرفتن وام دو میلیون تومانی ازدواج و کشاورزان و کارگران و معلمان و بیکاران وبیماران و سایر قشرهای مردم برای وام های اندک جهت ابتدایی ترین مشکلات زندگی خود باید از هفت خوان موانع و تضمین های لازم بگذرند و در بسیاری موارد نیز موفق به گرفتن آن نمی شوند.

براساس آمارهای سازمان غیر دولتی «شفافیت بین المللی» ایران در سال ۲۰۰۹ از نظر شاخص فساد با ۲۷ پله سقوط نسبت به سال قبل در رتبه ۱۶۸ و در کنار کشورهایی نظیر افغانستان، میانمار، سودان، عراق، چاد و گینه قرار گرفته است و با فاسد ترین کشور جهان تنها ۱۵ رتبه فاصله دارد. به این ترتیب فقر و فساد مالی و بیکاری و تورم و اختلاف طبقاتی در کنار پس رفت شتابان اقتصاد ملی و تک محصولی و وابسته شدن روز افزون آن به خارج در دوره ای اتفاق می افتد که ایران بعد از حاکمیت کودتاچیان 22 خرداد 88 و طی شش سال دولت کنونی با بالاترین درآمد افسانه ای خود - معادل نصف درآمد نفت کشور از آغاز اکتشاف نفت تا کنون - رو به رو بوده است. این همه بخشی از دستاورد حکمرانی کسانی است که با شعارهای فریبنده چشم‌ها را خیره‌ و مبهوت کرده و در عمل، ذخایر ملت را به نابودی کشانده‌اند.

در این میان کمترین انتظار مردم، برخورد شفاف و توضیح قانع کننده به افکار عمومی در باره علل و عوامل و آمران و عاملان این فساد بی سابقه است. اما با کمال تأسف به جای آن که حق ملت در حساسیت نسبت به بیت المال خود و بزرگترین و گسترده‌ترین فساد مالی تاریخ کشور به رسمیت شناخته شود، با اعلام این که مسؤلان به وظیفه خود در این زمینه عمل خواهند کرد، فرمان پایان بحث و پیگری این موضوع در رسانه‌ها صادر می‌شود. درحالی که این موضوع یک مسئله شخصی و یا امنیتی نیست که بتوان مردم را از کنجکاوی در آن برحذر داشت. فساد مالی و اداری و چپاول بیت المال امری عمومی و مربوط به عموم مردم است و یکایک شهروندان این کشور آثار سوء آن را در زندگی روزمره خود لمس می‌کنند، بنابراین آنان حق دارند انتظار داشته باشند به این رسوایی نه در پشت درهای بسته بلکه به صورت شفاف و علنی رسیدگی شود.

ملت فهیم ایران

جریان حاکم اکنون برای سرپوش گذاشتن بر این فساد بزرگ و جلوگیری از برملا شدن فسادهای مالی بزرگ تر دست به کار شده است. طی روزهای اخیر شاهد اظهار نظرهای ضد و نقیض مقام های حکومتی برای کمرنگ نشان دادن و خارج کردن این گونه رسوایی های بزرگ مالی از کانون توجه عمومی بوده ایم و درست به همین دلیل هم هست که در همین ایام حلقه حصر خانگی رهبران جنبش سبز، آقایان موسوی و کروبی، تنگ تر شده است. حاکمیت از بیم نفوذ کلام میرحسین موسوی و مهدی کروبی و با هدف جلوگیری از رسیدن کوچک ترین اشاره های آنان به مردم ایران، در این روزها ارتباطشان را با دنیای خارج کاملا قطع کرده است.

توصیه شورای هماهنگی راه سبز امید در چنین شرایطی این است که مردم ضمن حفظ هوشیاری و با رعایت اصل حداکثر نتیجه و حداقل هزینه، به اختلاس و فساد بی سابقه مالی، ستم سیاسی بر زندانیان و بی خبری از مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، از طرق مناسب و مقتضی واکنش نشان داده و صدای اعتراض خود را به گوش حاکمان ایران و افکار عمومی جهان برسانند.

شورای هماهنگی راه سبز امید از فعالان سبز می خواهد که با جریان ضدآگاهی حاکمیت و سرپوش گذاشتن آن بر فسادهای مالی، در فضای حقیقی و مجازی مقابله کرده و به ایفای نقش آگاهی بخش خود همچنان ادامه دهند. اعضای جنبش سبز با استفاده از تمامی امکانات تبلیغاتی و رسانه‌ای که در اختیار دارند در حفظ این رسوایی بزرگ در کانون اهتمام جامعه بکوشند و اجازه ندهند این ماجرا نیز به سرنوشت پرونده‌هایی نظیر پرونده کهریزک و حمله به کوی دانشگاه دچار شود.

شورای هماهنگی راه سبز امید

رهبر جمهوری اسلامی از احتمال حذف انتخابات ریاست جمهوری سخن گفت

Posted: 16 Oct 2011 08:13 AM PDT

جرس: رهبر جمهوری اسلامی از احتمال حذف انتخابات ریاست جمهوری در ایران خبر داد و گفت: « در شرايط فعلي نظام سياسي كشور، رياستي است و رييس جمهور با انتخاب مستقيم مردم برگزيده مي‌شود كه شيوه خوب و موثري است اما اگر روزي در آينده احتمالا دور، احساس شود كه نظام پارلماني براي انتخاب مسئولان قوه مجريه بهتر است هيچ اشكالي در تغيير ساز و كار فعلي وجود ندارد.»

 


به گزارش ایسنا، آقای خامنه ای در جدیدترین سخنان خود در کرمانشاه، بازخواني را از زاويه ضرورت واقع بيني و حركت آگاهانه نظام مهم خواند و افزود: حركت‌هايي كه بي اعتنا به واقعيات و بدون توجه به افق‌هاي دوردست صورت مي‌گيرد، غالبا به گمراهي و اشتباه مي‌انجامد بنابراين بايد از اين زاويه نيز مسير طي شده و وضع فعلي را بازنگري كنيم.
وی اظهار داشت: مسئله پيري و جواني نظام اسلامي چگونه قابل تحليل است ؟ آيا نظام، روزي پير و از كار افتاده خواهد شد ؟ آيا راهي براي جلوگيري از اين فرسودگي وجود دارد ؟ و آيا اگر اين وضع پيش آمد راه علاجي وجود خواهد داشت؟


رهبر جمهوری اسلامی با اشاره به دگرگوني اوضاع و شرايط، گفت: ممكن است مهندسي، ساز و كارها، سياست‌ها و نظام‌هايي كه براي ايجاد جامعه اسلامي، پيش بيني شده، كهنه شود و كارآيي خود را از دست بدهد كه در اين صورت، تغيير و نو كردن آن‌ها، هيچگونه ايرادي ندارد.
وی در تبيين اين نكته (احتمال تغيير ساز و كارهاي رسيدن به آرمان‌ها) به ذكر چند مثال از جمله سياست‌هاي اصل 44 قانون اساسي پرداخت و با اشاره به دستور رهبر فقید جمهوری اسلامی براي حذف پست نخست وزيري از ساختار قوه مجريه، افزود: در شرايط فعلي نظام سياسي كشور، رياستي است و رييس جمهور با انتخاب مستقيم مردم برگزيده مي‌شود كه شيوه خوب و موثري است اما اگر روزي در آينده احتمالا دور، احساس شود كه نظام پارلماني براي انتخاب مسوولان قوه مجريه بهتر است هيچ اشكالي در تغيير ساز و كار فعلي وجود ندارد.


او اظهار داشت: البته هرگونه تغيير و نوسازي و بازسازي در "سياست‌ها، خطوط و مهندسي نظام" بايد متكي بر اصول اسلامي و برگرفته از آن‌ها باشد ضمن اينكه در قانون اساسي هم تدابير لازم در اين زمينه پيش بيني شده است.
رهبر جمهوری اسلامی تصریح كرد: نظام اسلامي هم ثبات دارد و هم تغيير. ثبات در "حركت مستمر و بدون تذبذب و انحراف در مسير تحقق آرمان‌ها " و انعطاف و تغيير در ساز و كارها، خطوط و شكل حركت.
وی گفت: نوسازي نظام، به هيچ وجه به معناي تجديد نظر در آرمان‌ها نيست بلكه به معناي تغيير در سياست‌ها و نظام‌ها و تدابير است كه اين مسئله مي‌تواند مانع از تحجر نيز بشود و با تكيه بر " آرمان‌هاي هميشه جوان و نو " نظام اسلامي را، هميشه جوان، شاداب، بالنده و پيش رونده نگه دارد.


او در بخش ديگري از سخنانش به تبيين مفهوم ولايت فقيه و رهبري در نظام اسلامي پرداخت و افزود: از ديد امام، ولايت فقيه يعني مديريت زنده، بالنده و پيش رونده كه البته امام بزرگوار ما، خود مظهر تام و تمام اين مفهوم بود.
وی با اشاره به آنچه "مغالطه عده‌اي در تعبير حضرت امام مبني بر ولايت مطلقه فقيه" خواند، اظهار داشت: آن‌ها سعي كردند نظر امام را به معناي بي اعتنايي ولايت فقيه به قوانين تفسير كنند اما امام بزرگوار ملت، ضمن تاكيد بر ولايت مطلقه فقيه، خود بيشتر از همه به رعايت قوانين، اصول، مباني و جزييات احكام شرعي مقيد بود.
آقای خامنه‌اي افزود: اگر اين شرايط از بين برود، رهبري، حتي اگر كسي او را عزل نكند، خود بخود عزل مي‌شود و اين مسئله، نشان دهنده اهميت فراوان اين موضوع است.
وی، رهبري را يك مديريت كلان ارزشي خواندند كه با مديريت اجرايي و مسووليت مستقيم سه قوه متفاوت است و ضمن نظارت بر فعاليت‌هاي مسوولان، از حركت كلي نظام مراقبت مي‌كند و اجازه نمي‌دهد كه آن‌ها به هر دليل، نظام اسلامي را به انعطافي غيرلازم و غيرجايز وادار كنند.


او با اشاره به سخنان برخي در مورد اين‌كه "فلان مسئله بدون نظر رهبري تصميم گيري نمي‌شود"، افزود: مسوولان قوه مجريه – نمايندگان مجلس، مسوولان قوه قضاييه، با اختيارات كامل و قانوني، وظايف خود را انجام مي‌دهند و ممكن است تصميماتي بگيرند كه رهبري با آن مخالف باشد اما رهبري نه حق دارد نه مي‌تواند و نه قادر است كه در اين مسائل دخالت كند مگر در جايي كه اتخاذ سياستي، به كج شدن راه انقلاب منجر مي‌شود كه طبعا در اين هنگام به مسووليت‌هاي خود عمل خواهد كرد.
آقای خامنه‌اي، در تعبير ديگري از رهبري نظام، افزود: در تصميمات و عمل رهبري، عقلانيت بايد در خدمت به اصول و واقع بيني بايد در خدمت آرمان گرايي قرار گيرد.


وی مراقبت رهبري در مسئله هسته‌اي در دوره‌اي كه نزديك بود به تعطيلي فعاليت‌هاي هسته‌اي ايران منجر شود و نيز مراقبت در بحث رابطه با آمريكا را از جمله مواردي خواند كه رهبري، بر اساس وظايف خود، از ايجاد انحراف در حركت كلي نظام جلوگيري كرده است.


رهبر جمهوری اسلامی در بخش ديگري از سخنانش در نگاهي اجمالي به بحث تحزب اظهار داشت: ما با تحزب مطلقا مخالفتي نداريم و معتقديم تحزب با وحدت جامعه منافاتي ندارد به شرط آنكه با نگاه درست ايجاد شود.
او افزود: اگر حزبي براي كانال كشي و كادرسازي و هدايت فكري جامعه در زمينه‌هاي سياسي – ديني – عقيدتي و ديگر عرصه‌ها بوجود آيد و قصد خود را در دست گرفتن قدرت قرار ندهد، كاري خوب و مورد تاييد است كه البته اينگونه احزاب، اگر در رقابت‌هاي سياسي هم وارد شوند، به طور طبيعي برنده مي‌شوند.
وی توضیح داد: برخي احزاب مانند احزاب كنوني غرب در واقع باشگاه‌هايي براي كسب قدرت هستند و سعي مي‌كنند از هر طريق از جمله زد و بند سياسي به قدرت برسند كه ما اين‌گونه تحزب را تاييد نمي‌كنيم اما اگر كساني با همين نگاه دنبال تشكيل حزب باشند، جلوي آن‌ها را نمي‌گيريم.


آقای خامنه ای در بخش پاياني سخنانش به اتهام اخیر آمریکا علیه جمهوری اسلامی اشاره كرد و با اشاره به "رصد دقيق و مراقبت كامل نظام اسلامي از مقاصد پشت پرده اين سناريوي امريكايي"، به "سردمداران واشنگتن" هشدار داد: جمهوري اسلامي با هرگونه توطئه و حركت مخرب و مزاحم، با همه توان مقابله خواهد كرد.
وی يكي از اهداف احتمالي امريكا از جار و جنجال اخير را تحت الشعاع قرار دادن جنبش وال استريت خواند و افزود: مردم حداقل 80 كشور از اين حركت رو به گسترش حمايت كرده‌اند و اين، براي مقامات امريكايي خيلي تلخ و دشوار است.


او، تلاش دولت آمريكا را براي سركوب مردم مورد اشاره قرار داد و افزود: ممكن است آنها با پليس و ارتش اين حركت را سركوب كنند، اما از بين نمي‌رود و همچون آتش زير خاكستر باقي مي‌ماند.
رهبر جمهوری اسلامي با اشاره به تسلط شبكه صهيونيستي بر مقامات امريكا و اروپا گفت: روزي كه ملت‌هاي شما علت واقعي بدبختي و مشكلات خود يعني حقارت شما در برابر صهيونيست‌ها را درك كنند يقينا شعله‌هاي خشم آنان، نظام سرمايه داري استكبار را به آتش مي‌كشد و به خاكستر تبديل مي‌كند.
وی افزود: شما به مردم خود پشت كرده‌ايد و نزد اكثريت آن‌ها منفوريد، اما در جمهوري اسلامي اوضاع برعكس شماست و اجتماعات عظيم مردم نشان دهنده عزم راسخ ملت و پايداري آن‌ها در مقابله هرگونه توطئه است.


رهبر جمهوری اسلامي  تأكيد كرد: اگر مسئولان امريكايي در برخي خيالات بسر مي‌برند بدانند كه هر حركت ناشايست چه سياسي و چه امنيتي با برخورد قاطع ملت ايران روبرو خواهد شد.
او افزود: اين خباثت‌ها تنها بر "ايمان ما و ملت ما" مي‌افزايد و نصرت و ياري الهي و پيروزي ملت ايران را بر همه توطئه‌گران، براي مردم ما اثبات مي‌كند.
 

مراجعه 10 درصد ایرانیان به رمال و دعانویس و عطار

Posted: 16 Oct 2011 07:32 AM PDT

مسئول طرح ملی سطح روان کشور اعلام کرد

جرس: مسئول طرح همایش ملی سطح روان کشور گفت:  10 درصد جمعیت کشور در طول یک سال گذشته برای دریافت خدمات اعصاب و روان به افراد غیربهداشتی مراجعه کرده‌اند که شامل دعانویس، رمال، حجامت و عطاری بوده است.
 

به گزارش مهر، دکتر آفرین رحیمی موقر در نشست خبری هفته سلامت،  به یک تحقیق و مطالعه ملی اشاره کرد که توسط سه هزار روان‌شناس در سطح استان‌ها و شهرستان‌های کشور انجام شده،و  8 هزار نفر در آن مورد بررسی قرار گرفته‌اند.

 

مسئول طرح همایش ملی سطح روان کشور با اشاره به بررسی جمعیت 15 تا 64 سال در این مطالعه ملی، گفت:« 10 درصد جمعیت کشور در طول یک سال گذشته برای دریافت خدمات اعصاب و روان به افراد غیربهداشتی مراجعه کرده‌اند که شامل دعانویس، رمال، حجامت و عطاری بوده است. »

 

در این نشست، دکتر غلامرضا میرسپاسی، رئیس انجمن روان‌پزشکان ایران نیز با اعلام اینکه حدود 20 درصد جمعیت کشور به نوعی از بیماری‌های روانپزشکی دچار هستند، افزود: این اختلالات شامل درجات مختلفی از بیماری‌های روانپزشکی را شامل می‌شود که اضطراب و افسردگی نیز در این بین از شیوع بالایی برخوردار است.

میرسپاسی از کمبود روان‌پزشک در کشور خبر داد و گفت: هم اکنون 1300 روان‌پزشک در سطح کشور مشغول ارائه خدمت هستند که خیلی زیاد نیست و حدود 5 تا 6 هزار روان‌پزشک دیگر نیاز داریم.

وی افزود: معمولاً اکثر افرادی که به مطب بنده مراجعه کرده و نیازمند خدمات بستری بوده‌اند، شیشه مصرف کرده‌اند.

 

دکتر مهدی تهرانی دوست، رئیس انجمن روان‌پزشکی کودک و نوجوان نیز در این نشست خبری به مشکل عمده کودکان دچار اختلالات روان‌پزشکی اشاره کرد و با اعلام اینکه 20 درصد کودکان و نوجوانان کشور دچار نوعی از اختلالات روان‌پزشکی هستند، اظهارداشت: حدود 7 تا 10 درصد کودکان دبستانی دچار بیش‌فعالی هستند.

تهرانی‌دوست با اشاره به اینکه همه کودکان و نوجوانان دچار اختلالات روان‌پزشکی از خدمات بهداشت روان بهره‌مند نیستند، از راه‌اندازی نظام سلامت روان در کودکان و نوجوانان خبر داد و افزود: در حال حاضر بین 90 تا 100 روان‌پزشک کودک در کشور داریم که توزیع آنها نیز به درستی انجام نشده است.

 

دکتر عباسعلی اسدی، کارشناس دفتر مدیریت بیمارستانی و تعالی بالینی وزارت بهداشت با اشاره به بررسی که در سال 89 انجام شده است، گفت: تعداد تخت‌های فعال روان‌پزشکی 7 هزار و 567 تخت در 141 بیمارستان فعال خصوصی و دولتی پذیرش بیمار داشته‌اند.

وی با اشاره به بستری 122 هزار بیمار بر روی این تعداد تخت روان‌پزشکی در سال گذشته افزود: پیش‌بینی می‌کنیم که در سال 89 تعداد 21 میلیون نفر از جمعیت کشور نیاز به خدمات روان‌پزشکی داشته‌اند که می‌بایست 2.2 میلیون نفر مراجعه داشته باشیم اما برآورد ما نشان می‌دهد که 890 هزار نفر مراجعه کرده‌اند.

اسدی با اعلام اینکه از سال 78 اعلام شده که 10 درصد تخت‌های بیمارستانی به روان‌پزشکی اختصاص داده شود، ادامه داد: متاسفانه مشارکت چندانی از سوی بیمارستان‌های خصوصی در این زمینه نداشته‌ایم.

وی تاکید کرد: پیش‌بینی می‌کنیم که 115 هزار روان‌پزشکی در کشور داشته باشیم تا بتوانیم در بحث درمان اختلالات روان‌پزشکی موفق باشیم.

محتشمی پور در دادگاه انقلاب دفاع نکرد

Posted: 16 Oct 2011 07:06 AM PDT

جرس: دادگاه فخرالسادات محتشمی پور  امروز درحالی برگزار شد که وی حاضر به دفاع از خود نشد.

 

 

به گزارش تحول سبز، دادگاه  فخرالسادات محتشمی پور صبح امروز یک شنبه، در حالی به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد که وی در اعتراض به عدم رسیدگی به شکایات همسرش و مظالمی که در این مدت بر تاج زاده و خانواده وی رفته است حاضر به دفاع از خود نشد. او به دلیل فشار قاضی بر وکلای مدافع ناچار شد تا وکلای خود را نیز عزل کند تا مانع فشار بیشتر قاضی بر آنها شود.

 

اتهام این عضو جبهه مشارکت ایران اسلامی، شرکت در تجمعات غیرقانونی و تبلیغ علیه نظام اعلام شده است و با توجه به عدم ارائه دفاعیه حکم وی به زودی صادر خواهد شد.

گفتنی است قاضی مقیسه در مقابل اعتراض محتشمی پور به عدم رسیدگی به شکایات همسر دربندش، تاجزاده را مجرمی محکوم خوانده و برخوردهای صورت گرفته با وی را به دلیل ایستادگی اش در مقابل نظام عنوان کرده است.
 

مطیع دیروز، مدعی امروز

Posted: 16 Oct 2011 06:53 AM PDT

محمدتقی کروبی
اگرصدای مردم در گلو خفه نمی شد امروز وضع کشور درعرصه داخلی و خارجی چنین اسفبار نبود.

۱۸ ماه از توقیف غیر قانونی گذرنامه ام توسط نیروهای امنیتی گذشته بود که نهایتا با بازگرداندن گذرنامه، اجازه خروج از کشور به من داده شد. عفونت شدیدی در پای راستم وجود داشت که استفاده از پروتز را همراه با درد و رنج بسیار کرده بود، از اینرو بعد از خروج و با مهیا شدن شرایط ، بلافاصله بستری و عمل جراحی را پشت سر گذاشتم. در این مدت اخبار مختلفی از جمله بزرگترین پرونده فساد تاریخی کشور توسط دولت کریمه در کنار شلاق خوردن نخبگان کشور (سمیه و پیمان) به جرم انتقاد از همین دولت فاسد را خواندم.

 

در باب اعمال مجازات شلاق و رفتار های ظالمانه نسبت به این عزیزان مطلبی دارم که همراه با نقد قانون مجازات اسلامی بعدا منتشر خواهم ساخت. اما در ارتباط با یکی از پرونده های شرم آور دولت مستقر که عناوین مجرمانه اختلاس، دزدی، جعل و کلاه برداری را در بر می گیرد سخنان جالبی از آقایان احمد جنتی و احمد خاتمی مبنی بر حفظ آبروی متهمین و عادی بودن این اختلاس ها در کشور های دیگر و نپرداختن به ابعاد آن از سوی اصحاب رسانه ها را خواندم. واکنشی دیگری از بخش رسانه ای جریان حاکم دیدم که ریشه این ننگ را به رئیس مستعفی بانک ملی ارتباط داده بود و با مطرح کردن مسئولیت ایشان در دوران اصلاحات، پدر و آقای خاتمی را مخاطب قرار داده بود. در این مطلب بدنبال بیان ریشه های اصلی فساد در کشور نیستم که در این روزها دلسوزان و اندیشمندان کشور در داخل و خارج از کشور مطالب بسیار نگاشته اند. امیدوارم بدور از حب و بغض و برای نجات کشور از بحران پیش رو گوش شنوائی پیدا شود.

 

اما لازم می دانم به دو عضو شورای نگهبان که بعد از دست بردن در آرای ملت و ریختن خون فرزندان این کشور بر سنگ فرش های خیابان و پنهان کردن جنایات کهریزک، با چشمان از حدقه بیرون زده از تریبون نماز جمعه به ترویج خشونت پرداختند و دستگاه قضائی را به صدور احکام سیاسی بیشتر علیه نخبگان کشور تشویق کردند، این واقعیت تلخ را یادآور شوم که به برکت امثال شما و دخالت مستقیم شورای تان فاسد ترین دولت تاریخ ایران با تقلب به روی کار آمد. برخلاف ادعای آقایان چنین اختلاس هایی نه در کشورهای پیشرفته بلکه در نظام های دیکتاتوری نظیر لیبی و سوریه هم سابقه ندارد. در جوامع پیشرفته قوانین حق مردم در دانستن را به رسمیت شناخته و روح آزادی و دموکراسی مانع پنهان کاری و تصمیمات فردی می گردد. قانون آزادی اطلاعات موجب کنترل اصحاب رسانه نسبت به سیاستمداران، حاکمان و اشخاص حقوقی گردیده است. در ایران چه کسی حق دارد بداند و اگر بخواهد بداند چه سرنوشتی در انتظار وی و خانواده اش خواهد بود. اجازه دهید به چند نمونه از سوء استفاده ها و عواقب آن در غرب اشاره کنم. وزیر سابق کشور بریتانیا، دیوید بلانکت برای هبه ۲ بلیط دولتی اپرا به معشوقه اش و سفارش در تسریع اقامت دایم خدمتکار معشوقه خود مجبور به استعفا شد، صدر اعظم سابق آلمان برای استفاده شخصی از یک باک بنزین دولتی مواخذه شد و اخیرا دکتر فوکس وزیر دفاع انگلیس بخاطر به همراه بردن دوست خود در سفر های کاری و استفاده وی از عنوان مشاور وزیر مجبور به کناره گیری گردید. در جوامعی که شفافیت در رفتار وجود دارد، درج رسوائی ها نه تنها به یاس و ناامیدی مردم منجر نمی شود بلکه اعتماد انان را به سیستم افزایش می دهد.

 

از خیر کشورهای دمکرات گذشته ام و سرزمین کهن خود را با بدترین جهان سومی ها از جمله نظام های مبتنی بر قدرت فردی مقایسه می کنم. بطور نمونه در لیبی که قذافی خود را مالک جان، و مال مردم می دانست آیا شاهد چنین اختلاس هایی در حکومت چند دهه اش بودید؟ او مرتکب جرایم بسیار گردید اما با علم و دانش سر ستیز نداشت و از آن در جهت افزایش قدرت خود و کشورش بهره می جست. او با بهره گیری از مشاوران قابل از جمله فرزند تحصیل کرده اش سیف الاسلام درآمد های نفتی را در جهت خرید سهام شرکت های معتبر در اروپا و آمریکا (بیش از ۶۰ میلیارد دلار ) بکار گرفت و بدنبال سقوط اش این سرمایه ها توقیف شده در اختیار دولت انتقالی قرار گرفته است. اما در ایران چگونه است؟ علم اقتصاد به سخره گرفته شد و دانش ستیزی محور برنامه دولت قرار گرفت. رمالی و دعا نویسی توهم مدیریت جهانی را بدنبال آورد و در این میان سرمایه های کشور به یغما برده شد. اگر روال صندوق ذخیره ارزی مطابق برنامه پیش رفته بود در حال حاضر باید ۱۰۰ میلیارد دلار در صندوق موجود باشد، آیا هست؟ مجلسی ها می گویند صندوق خالی است، اگر می فرمائید نیست، پس کجاست؟ آیا به عنوان یک ایرانی حق داریم بپرسیم این نوکیسه ها که تا چند سال پیش هیچ نداشتند از کجا میلیارد ها دلار سرمایه به هم زدند؟

 

آیا حق داریم بدانیم معتمدین آقایان چه کسانی هستند که برای دور زدن تحریم ها احتمالا بخشی از سرمایه ها به آنان منتقل گردیده؟ بیاد دارم آمار های عجیبی از سوی مسئولین عزل شده همین دولت در باب انتقال سرمایه های این ملت به دستور شخص رئیس قوه مجریه در دوران ۴ ساله اول وی داده می شد که پدرم در مناظره انتخاباتی تنها به یک نمونه از آن (دستور انتقال ۷۰۰ میلیون دلار) اشاره کرد. پرسشی که هرگز پاسخ داده نشد.

 

آری در پرتو حمایت های بی حد و حصر می توان سیصد میلیارد تومان از پول شهرداری تهران را غیب کرد، به فروش غیر قانونی نفت مبادرت ورزید، معادن، مخابرات و سایر منابع اصلی کشور را به نام خصوصی سازی و در راستای اصل ۴۴ قانون اساسی با بهایی اندک اختصاصی ساخت و … و در نهایت آب از آب تکان نخورد. حتی مانند وزیر اقتصاد می توان منکر اصل موضوع شده و یا مانند رئیس دولت مستقر با گردن کلفتی رقبای خود را تهدید به افشاگری می کند. اگر گردش آزاد اطلاعات و حق مردم در دانستن بطور واقعی به رسمیت شناخته می شد، زندان ها مملو از دلسوزان و اندیشمندان نمی گردید، یاران اصیل انقلاب و مردم حصر و زندان نمی شدند، صدای مردم در گلو خفه نمی شد و افسار کار با خشونت و تقلب به مجموعه ای مجهول الهویه سپرده نمی شد تا با گماردن فردی معلوم الحال (جناب رامین) رسانه های مستقل را یکی پس از دیگری ذبح کند، امروز وضع کشور در عرصه های بین المللی و داخلی چنین اسفبار نبود. متاسفانه اراده جدی در مبارزه با فساد دیده نمی شود و برخورد های گزینشی آنهم تنها بدان جهت که مطیع دیروز مدعی امروز گردیده نه تنها چاره کار نیست بلکه سرعت فرار سرمایه های پنهان را بیشتر می کند.

 

در پایان با عنایت به رویکرد باند های قدرتمند فساد در داخل لازم میدانم توصیه ای برادرانه به آقای خاوری کنم، اگرچه ممکن است نتایج آن کمی برای وی تلخ باشد. این حداقل بهایی است که با علم به نامشروع بودن دولت مستقر و در همکاری با مجموعه ای فاسد باید پرداخته شود. اگر رئیس مستعفی بانک ملی در این فعل مجرمانه نقش کلیدی ندارد و ذینفع نبوده باید بداند که خروج وی از کشور با هدایت برخی افراد ذی نفوذ صورت گرفته که به جای بررسی صورت مساله، با انحراف افکار عمومی بار فساد افشا شده را بر گردن ایشان بی اندازند. ظاهرا موضوع حکایت از سود متقابل دارد. از یکسو آقای خاوری از مجازات احتمالی رها شده (حتی اگر از اختلاس منتفع نشده باشد اما برابر با مسئولیت و تعهدات قانونی ایشان بدلیل تبعیت غیر قانونی از فرامین مقامات ارشد مجرم شناخته خواهد شد) و از سوی دیگر بهترین شرایط را برای مفسدین اصلی پرونده بوجود آورده تا هزینه کاری های غیر قانونی چند ساله خود از بیت المال را به وی انتساب دهند. دیر یا زود ده ها برنامه سفارشی برای آقای خاوری ساخته خواهد شد که وی را عنصری نامطلوب، فاسد وعامل موساد، سی آی ای و… معرفی خواهند نمود که در جهت براندازی نرم با ماموریت از بیگانگان در حکومت و دولت نفوذ کرده بود تا مردم را نسبت به نظام مایوس کند.

 

آقای خاوری شما می توانید با بازگشت خود اولا از حیثیت و آبرو خود دفاع کرده و ثانیا توطئه آندسته از صاحبان قدرت و فساد که نمی خواهند ابعاد واقعی این پرونده و پرونده های مشابه معلوم گردد را به چالش بکشید. اگر بیم جان دارید حداقل برای حفظ شان و آبروی خود و نیز ادای دین به جامعه با مصاحبه با رسانه های مستقل ابعاد مختلف این فساد را روشن کنید.

*منبع: وبلاگ نویسنده

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


سبز است آیین من و من سبز باور داشتم

Posted: 16 Oct 2011 06:28 AM PDT

کیانی مه

 باور نکن می میرد آن شوری که بر سرداشتم

سبزاست آیین من و من سبز باور داشتم

در دست من یک تکه از پیراهن یوسف نبود

لیکن هزاران یوسف گمگشته یاور داشتم

باورنکن خاموش شد، این شعله سوزان شده

خاکسترم، درجان خود طوفان آذر داشتم

تا عرش میرفتم اگر بستند بالم در قفس

شوق پریدن از قفس، بی بال و بی پر داشتم

جا مانده بر لبهای من گر زخمهایی از سکوت

این کهنه زخم خورده را بر جان و پیکر داشتم

سر میشود حتی اگراین قصه با پایان من

باور نکن در یاد خویش، رویای دیگر داشتم

فریادهای خسته ام، میسازد از نو نغمه ای

من این سرود سبز را ناخوانده از بر داشتم

در راه جانکاهم اگر یک دم مرا یاری کند

برسرهوای رفتن از این خانِ، آخر داشتم

 

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

تصور نکنند با بستن فضا و آرامش ظاهری جامعه آرام است

Posted: 16 Oct 2011 05:59 AM PDT

خاتمی با اشتباه خواندن سرکوب خشن معترضان پس از انتخابات
جرس: سیدمحمد خاتمی گفت: «آیا اگر فضا آزادتر بود و بخصوص نهادهای نظارت کننده ای که برخاسته از مردم‌اند حضور مؤثر داشتند و تشکلها و احزاب و مطبوعات آزادیهای لازم مصرح در قانون را داشتند آیا فسادهایی که امروز هست تحقق پیدا می کرد؟»


به گزارش پایگاه رسمی سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور اصلاحات در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاه های کشور گفت:  «امنیتی کردن فضای دانشگاه و کل جامعه و محدود کردن آزادی های مشروع بخصوص برای استاد و دانشجو زمینه ساز یک خطر است، یعنی میل کردن به ایجاد تشکل های زیر زمینی که دور از ذهن جامعه اند و دچار یک نوع جمود و انجماد و خود محوری می شوند و در درازمدت تبدیل به نیرویی خواهد شد که فقط به براندازی می اندیشد. اشتباه است اگر تصور شود که با بستن فضا و آرامش ظاهری جامعه آرام است!»

 


خاتمی در بخشی از سخنان خود تاکید کرد که «برخورد خشن با معترضان پس از انتخابات راه حل نبود بلکه اگر با تدبیر، امور کانالیزه می شد و در بستر احزاب و تشکل ها و گروهها جریان می یافت تا بتوانند حرفشان را بزنند این امر در جامعه امنیت ایجاد می کرد. این راه یعنی حرمت گذاشتن و به رسمیت شناختن مردم و تداوم حضور اجتماعی در کانال های شناخته شده و مسؤول و جلوگیری از یأس و نا امیدی و طرح شدن راه حل ها برای مشکلات جامعه.»

 

رییس جمهور اصلاحات همچنین اظهارداشت: «اگر مطبوعات ما آزاد بودند؛ اگر احزاب و گروه ها آزاد بودند، می توانستند نقد کنند و نظارت جدی تر بود. در بسیاری از کشورها یک روزنامه می تواند مقتدرترین حکومت را به زیر بکشد. اگر این آزادی باشد جلوی بسیاری از فسادها گرفته می شود و جلو میل قدرت به سوی دیکتاتوری را می گیرد.شاید بدترین فساد این باشد که حکومتی باشد و قدرت داشته باشد و احساس کند مسئولیتی ندارد و هرکاری می خواهد انجام دهد ولو حسن نیت هم داشته باشد.»


او اضافه کرد: «این جمهوری اسلامی وانقلاب ارزان به دست نیامده که به سادگی لطمه ببیند. باید بتوان بحث و گفتگو کرد. آیا نگران کننده نیست اگر ببینیم بخشی از نخبگان و جوانان ما از جمهوری اسلامی دلخور اند و حتی متأسفانه این دلخوری دارد به اسلام هم سرایت می کند. به هر حال نگرانی شما که هم بحمد الله انسان های فاضل، خوش سابقه، علاقمند به انقلاب و کشور و مردم و نوعاً داری تجارب ارزنده در مدیریت های کلان و بخصوص مدیریت های علمی و دانشگاهی هستید باید مورد توجه قرار گیرد.»



وی با تاکید بر این نکته که «کسانی که که نسبت به این امور تذکر می دهند خیرخواه واقعی جامعه هستند» افزود: «اگر گفته می شود فضا بازتر شود آزادی های مشروع و قانونی رعایت شود یک سلیقه خاص نخواسته باشد فقط به حذف بیاندیشد دلخوری ها و سرخوردگی ها از بین می رود و بعد هم انتخابات انتخابات مطلوبی باشد که همه احساس کنند می توانند در آن شرکت کنند. اینها عین خیرخواهی است.»


خاتمی تصریح کرد: «معتقدم اگر در تلقی جامعه در انتخابات اشکالاتی وجود دارد؛ در تعیین صلاحیت ها در رأی گیری باید هم در پی راه کارهای درست بود و هم کوشید این تلقی از میان برود.»

 

وی همچنین اظهار داشت: «وضع هر جامعه ای را با وضعیتی که دانشگاه ها و علم در هر کشوری دارد باید سنجید؛ اعتلا و آزادی و خلاقیت و امید در دانشگاه اگر وجود داشته باشد نشان دهنده این است که در جامعه زندگی وجود دارد ولی اگر حالت یأس و رکود در فضای دانشگاه و زندگی اساتید و دانشجویان حاکم باشد نشان دهنده این است که جامعه وضع خوبی ندارد.»


خاتمی با اشاره به تلاش برای فعال تر و پویا تر شدن دانشگاه در دوران اصلاحات و با تاکید بر ضرورت استقلال نهادهای علمی گفت: «خیلی معقول به نظر نمی آید که دانشگاه مثل مکتب خانه اداره شود و حتی دانشگاه نمی بایست تابع ضوابط و شرایطی باشد که در دستگاه های دیگر بود، بلکه می بایست مستقل و متکی به خود باشد و هم آزادی عمل و هم مسؤولیت داشته باشد و تضمینی برای اینکه کارها درست انجام شود داده شود. دانشگاه باید حرمت داشته باشد و حرمت آن هم این است که احساس استقلال بکند چه در برنامه ریزی و اجرای برنامه ها و چه در اداره و مدیریت دانشگاه.در نحوه هزینه کردن بودجه و جذب امکانات و برنامه های اینچنینی.»


وی افزود: «این امر در نظر گرفته شد تا مدیریت های دانشگاهی از گروه گرفته تا ریاست دانشگاه از طریق نوعی انتخاب باشد و نظر دانشگاهی ها در این امر به رسمیت شناخته شود و و البته نظر این بود که این امر نهادینه شود.»
خاتمی تاکید کرد: «فضای دانشگاه فضای پرسش و پاسخ است و اگر ما از آزادی صحبت می کنیم که در درجه اول آزادی اندیشه و بیان است بروز و ظهورش را باید در دانشگاه ها ببینیم.»


او با تصریح بر این نکته که «رشد علم و جامعه به این است که بحث و صحبت شود در یک فضای پادگانی این امر میسر نمی شود» اضافه کرد: « اصلا وجود فکر و اندیشه که وجه تمایز انسان از سایر موجودات است بسته به آزادی است. اصلاً حیات دانشگاه به آزادی نظر و پرسش و آزادی اندیشه و البته احترام کردن به اهل علم است لااقل در مورد مسائلی که مربوط به خودشان می شود.»


خاتمی با اشاره به «جلسه ای که کارگزاران نظام با رهبری داشتند» اظهار داشت: « گفتم ایران آماده یک جهش است زمینه هایش فراهم است و ما باید تلاش کنیم این جهش انجام بگیرد و ما تاخیر زمانی و تاریخی داریم و باید با جهش جلو برویم. کمتر از دویست میلیارد دلار برای برنامه پنجساله با رشد هشت درصدی اقتصادی در نظر گرفته شده بود که حدود صد میلیارد آن از نفت استفاده شود و الباقی با جذب امکانات و سرمایه غیرنفتی از جمله از خارج.
البته جذب سرمایه و تکنولوژی سیاست های متناسب خودش را هم می خواهد.»

وی در همین خصوص افزود: «نمی توان در دنیا منزوی بود و انتظار داشت سرمایه خارجی به کشور بیاید نمی توان در دنیا مورد تهدید بود و درها به روی کشوری بسته باشد ولی تکنولوژی به کشور بیاید.در این جهت گام هایی برداشته شد.»


او تاکید کرد: «باید ببینیم امروز با 500 میلیارد دلار درآمد نفتی رشد اقتصادی چقدر است؟ آیا واقعا در این مسیر گام برداشته ایم!؟ »

خاتمی همچنین گفت: «یکی از شیرین ترین خاطرات من در سال 83 در دانشگاه تهران و دانشکده فنی بود که من صحبت می کردم ولی عده ای اعتراض کردند همان وقت که بعضی شلوغ می کردند البته در مقابلش هم خیلی ها محبت می کردند آنها هم بی محبتی؛ همان جا که نشسته بودم با خود گفتم مگر چه می خواستیم؟ به یاد گفته امیرالمؤمنین افتادم که فرمود مقدس نیست امتی که مظلوم نتواند حقش را از ظالم بگیرد یا در مقابل قدرت نتواند اعتراض کند بدون اینکه لکنت زبان داشته باشد.»
او افزود: «بالاخره رئیس جمهوری کشور که رئیس شورای امنیت ملی است و دستگاههای دیگر در اختیار او هستند دانشجویان با خیال راحت و امنیت خاطر در برابر او صحبت و به او اعتراض سخت می کنند و مطمئنم کوچکترین نگرانی ندارند که به خاطر این اعتراض مورد تعرض قرار گیرند و این دستاورد بزرگ دولت اصلاحات بود البته دل من می خواست درهمه ارکان حکومت این طور باشد.»


وی بار دیگر تاکید کرد: «باری اندیشه و خلاقیت جز در سایه آزادی تحقق پیدا نمی کند؛آزادی بی بند و باری نیست بلکه مراد از آزادی اینکه اندیشه کردن و بیان اندیشه هزینه نداشته باشد اگر چنین بود اندیشه هم می آید در حالی که عدم امنیت و ترس از فکر کردن و بیان آن بزرگترین مانع خلاقیت است و حاصل کار سرخوردگی و نومیدی است.»
 

او تاکید کرد: «آزادی محافل علمی و دانشگاهی و رسانه ای خود عامل بزرگ جلوگیری از فساد و مبارزه با فساد است آیا اگر فضا آزادتر بود و بخصوص نهادهای نظارت کننده ای که برخواسته از مردمند حضور مؤثر داشتند و تشکل ها و احزاب و مطبوعات آزادی های لازم مصرح در قانون را داشتند آیا این فسادهایی که درامروز هست تحقق پیدا می کرد؟ یا اگر می کرد نحوه برخورد با او جدی تر نبود؟!»



وی تاکید کرد: «مطمئنم یکی از جاهای شکل گیری و تمرین آزادی در دانشگاه هاست. وقتی می گویند بالای 90 درصد دانشگاهیان انحراف دارند منحرفند ! آن دیدگاه نتیجه اش همین است که الان هست. این دیدگاه خیلی خطرناک است و اگر در حاکمیت نفوذ پیدا کند نتایج خیلی بدتر از اینها هم خواهد داشت.»


او افزود: «نتیجه سیاست ها و کارکردهای نادرست از دست رفتن انبوه نیروهایی است که سرمایه های کشورند. باید بررسی شود چه تعداد اساتید ما از کشور رفته اند وقتی محیط، علمی نیست و احساس ناامنی ودلخوری می کنند می روند. این سیر، صعودی است همچنین دانشجوهایی که می روند اینها زیان هایی است که اگر دانشگاه را ازجای خود خارج کردیم نگذاشتیم خودشان مدیریت داشته باشند نگذاریم امنیت و بحث و گفتگو و صحبت و اعلام نظر باشد چنین خواهد شد. اگر خواستیم دانشگاه و دانشجو فقط در اختیار برخی سلیقه های خاص با سیاست های خاص قرار بگیرد ممکن است ظاهر قضیه آرام باشد ولی مشکل حل نخواهد شد.کل جامعه زیان بزرگی می کند.
مگر ما سرمایه ای بالاتر از نیروی انسانی داریم؟ که بخصوص بعد از انقلاب رشد کمی و کیفی زیادی کرده است.»


خاتمی با بیان این نکته که «حیات و رشد دانشجو به ابراز نظر و طرح شدن و صحبت کردن است که باید در یک محیط آزاد باشد» اظهار داشت: «روحیه جوانی که در دانشجویان است ایجاب می کند که بروز و ظهور و تکاپو داشته باشد نه تنها در مسائلی که مربوط به دانشگاه است در مسائلی که مربوط به سرنوشت کشور است.»


وی گفت: «اگر جلوی این کار گرفته شود جامعه با مشکل بزرگ روبرو خواهد شد؛ فکر را که نمی شود کشت ؛آن احساس درونی را نمی توان کشت می توان کاری کرد که از روی ترس یا ملاحظه ابراز نشود. امنیتی کردن فضای دانشگاه و کل جامعه و محدود کردن آزادی های مشروع بخصوص برای استاد و دانشجو زمینه ساز یک خطر است، یعنی میل کردن به ایجاد تشکل های زیر زمینی که دور از ذهن جامعه اند و دچار یک نوع جمود و انجماد و خود محوری می شوند و در دارز مدت تبدیل به نیرویی خواهد شد که فقط به براندازی می اندیشد. اشتباه است اگر تصور شود که با بستن فضا و آرامش ظاهری جامعه آرام است!»

 
او همچنین گفت: «تلقی مردم در جامعه مهم تر از واقعیت مساله است اگر در کشور ما تلقی این باشد که سیستم اقتصادی ما سیستم فاسدی است این تلقی از خود فساد واقعی بدتر است! اگر احساس باشد قانون در جامعه ارزش ندارد و دور زده می شود شما وقتی قانونی هم با فساد برخورد کردید در مردم اعتماد ایجاد نمی شود.»


گفتنی است مطابق گزارش سایت خاتمی، در ابتدای این دیدار حاضران در جلسه به بیان دیدگاه ها و نظرات خویش پرداختند؛ مهمترین آنها بدین شرح است:


در دوران مسئولیت آقای خاتمی تحولات جدی در آموزش عالی کشور و در فضای علمی کشور به وقوع پیوست و یک انگیزه مندی و باور و یک جایگاه رفیعی برای دانشگاه و علم در آن دوران فراهم شد آنچه الان از پیشرفت های علمی شاهد هستیم مستند می توان نشان داد مبانی و ریشه هایش در دروان مسئولیت جناب آقای خاتمی و نگاه ایشان به علم ودانشگاه دانست.


نظام آموزش عالی کشور این روزها حال و روز خوشی ندارد.
متاسفانه وقتی در نظام علمی مشکلاتی ایجاد می شود آثارش بلند مدت است اگر روندهای فعلی ادامه پیدا کند باید نگران آثار آن بود.


یکی از اتفاقاتی که دارد می افتد و بسیار نگران کننده است تضعیف نهاد علم و دانشگاه است؛نگاه ابزاری که دوستان به علم و دانشگاه می کنند یعنی آن را به پایینترین سطح خود تقلیل می دهند و صرفا به عنوان ابزار برای تحقق اهداف خود به نهاد علم و دانشگاه نگاه می کنند که متاسفانه فضای نمایشی در حال حاکم شدن بر علم و دانشگاه است؛بعضا گزارشها و آماری که داده می شود بعضا رفتارهای نمایش گونه که در فضای دانشگاه ایجاد می شود عملا هویت علم و دانشگاه را سست می کندکه در بلند مدت دانشگاه را ازآن کارکرد های خود می اندازد و آثار بعدی اش در نظام توسعهای و فرهنگی و سیاسی کشور می تواند متجلی شود.


یکی از مهمترین دستاوردهای دولت اصلاحات قانون برنامه چهارم و اصل استقلال دانشگاه ها بود و هیات امنائی شدن تمام تصمیمات دانشگاه که در پیشرفته ترین کشورها نیز مشابه این امر را نداریم.
دانشگاهها باید انعطاف پذیر و پاسخگو به جامعه باشند متاسفانه الان از آن قانون یک شکل ظاهری مانده است و یک نظام متمرکز سربازخانه ای به نظام علمی کشور حاکم شده است.


جای نگرانی است که ما با نگاه سخت افزاری و خشن می خواهیم فرهنگ و ارزش های اخلاقی و باورهای دینی را درست کنیم که متاسفانه جواب عکس داده است.
این رفتارها جز ناامیدی قشر دانشجو و تشویق آنها به خروج از کشور متاسفانه نتیجه دیگری ندارد.


ریشه کار که انگیزه های متعالی است با یک سری رفتارهای سبک و سطحی دارد لطمه می بیند و واقعا باید نگران بود که روند هایی که پایه گذاری شده بود در سی ساله بعد از انقلاب به تدریج سست شود و ما را با مشکل جدی روبرو کند.


در دانشگاه ها به جای تزریق فضای خلاقیت و نو آوری و شجاعت یک فضای ترس و نگرانی و محافظه کاری در بین دانشجوها و هیات علمی می بینیم که ترجیح می دهند در حاشیه کار خود را انجام دهند.
متأسفانه یکی از نگزانی های جدی این است که دانشجوها دارند رانده می شوند یعنی الان دیگر نه تشکل جدی دانشجویی و نه فعالیت جدی سیاسی و فرهنگی و اجتماعی را می بینید و گفته می شود فضای دانشگاه ها آرام است!
سکوت در فضای دانشگاهی را باید بزرگترین تهدید قلمداد کرد.
توجه نمی کنند رشد استعداد های دانشجویی و حداکثر کردن فعالیت های دانشجویی در گرو ایجاد بسترهای فعالیت است.
نگران قضیه کنار راندن دانشجو ها و فراهم نیامدن امکان اینکه اینها بتوانند بحث و گفتگو کنند هستیم.


 معمولاً در دانشگاهها دو مراسم مهم از دیرباز وجود داشت، یکی مراسم آغاز سال تحصیلی که نشانه احترام به علم بود و یکی 16 آذر که نشانه پویایی فضای سیاسی و آزادی در دانشگاه ها و در هر دو هم آقای خاتمی شرکت داشتند و حالا به نحوی هر دو تعطیل شده یا به صورت نمایشی درآمده است.
دیروز دانشجو با جرأت و امنیت مطالب خود را ابراز می داشت چنانکه در سال 1386 در 16 آذر دیدیم که چگونه تعدادی از دانشجویان بدون اینکه دغدغه برخورد با خود را داشته باشند به رئیس جمهوری انتقاد و اعتراض کردند ولی امروز دانشجویان سطح بالا را شلاق می زنند. در زمان شما فلش مهاجرت نیروی علمی از خارج به داخل بود از جمله 300 نفر از افراد و استادانی که آمدند امروز اظهار پشیمانی می کنند و هر روز بر تعداد کسانی که می روند افزوده می شود.


اعمال فشار از بیرون و برقراری رابطه فرماندهی و فرمانبری میان وزارت علوم و دانشگاه و بسته شدن فضا، تزریق برنامه ریزی شده نیرو به دانشگاه و ... همگی منشاء خسارتهای بزرگی برای جامعه دانشگاهی و کل جامعه و نظام است.

ابلاغ حکم زندان دکتر محمد ملکی

Posted: 16 Oct 2011 05:17 AM PDT

جرس: حکم یک سال زندان دکتر محمد ملکی، فعال ملی-مذهبی به وکیل وی ابلاغ شد.

  


به گزارش رسیده به جرس، مطابق این حکم دکتر محمد ملکی به اتهام فعالیت تبلیغی علیه جمهوری اسلامی ایران و به استناد ماده 15 به یک سال حبس محکوم شده است.


در اسفند ماه سال 1388
 طبق کیفرخواست صادره توسط دادگاه انقلاب، دکتر ملکی به محاربه متهم شده بود. همچنین اتهامهای دیگر اوی توهین به آیت‌الله خمینى، آقای خامنه‌اى و نیز تبلیغ علیه نظام ذکر شده بود. با توجه به حکم صادره، وی از بسیاری از اتهامات بی اساس پیشین تبرئه شد.

 
دکتر محمد ملکی پس از حوادث انتخابات، در تاریخ 31 مرداد 1388 بازداشت شد و مدت زیادی را در سلول انفرادی گذراند و نهایتا پس از 191 روز بدلیل وضعیت نامساعد جسمی آزاد گردید.


دکتر محمد ملکی اولین رییس دانشگاه تهران بعد از پیروزی انقلاب، از سال 1360 تا 1365 نیز بدلیل اعتراض به انقلاب فرهنگی، به مدت پنج سال زندانی بوده است.  وی بار دیگر در اسفندماه سال 1379 به همراه جمعی از فعالان ملی-مذهبی دستگیر شد و مدت بیش از 6 ماه را در سلول های انفرادی و دربسته ی بازداشتگاه 59 سپاه پاسداران  گذراند.
 

خانواده های جان باختگان انتخابات ۸۸: صدای ما شنیده نشد

Posted: 16 Oct 2011 04:39 AM PDT

مسیح علی نژاد
جرس: خانواده های جان باختگان بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران طی مصاحبه با "جرس" ضمن اعتراض به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل، اعلام کردند حالا که در اولین گزارش نقض حقوق بشر از سازمان ملل نامی از خانواده های کشته شدگان برده نشده است ما خودمان اطلاعاتی که تا کنون در مورد قتل اعضای خانواده خود منتشر نکرده بودیم را افشا خواهیم کرد.

 

 احمد شهید وزیر خارجه سابق مالدیو که خرداد ماه به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران انتخاب شده بود، روز چهارشنبه در مجمع عمومی سازمان ملل، اولین گزارش خود درباره وضعیت حقوق بشر در ایران را ارائه خواهد داد و به سوالات  اعضای این مجمع پاسخ خواهد گفت اما متن کامل این گزارش در اختیار رسانه ها قرار گرفته است.


 پیش از این آندریاس آگوئیلار، گالیندوپل و موریس کاپیتورن در دوره های مختلف به عنواننماینده وِیژه سازمان ملل در امور حقوق بشر به  ایران سفر کرده بودند اما برخلاف این سه گزارشگر، احمد شهید اجازه سفر به ایران را از سوی مسئولان جمهوری اسلامی نیافته است. بر این اساس وی گزارشی که بر مبنای شواهدی از طریق مصاحبه ها با افرادی که حقوقشان نقض شده و فعالان حقوق بشر و جامعه مدنی ایرانی در خارج از کشور انجام بود تنظیم کرده است.

در این گزارش که توسط کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران ترجمه شده است آقای شهید به آزار و اذیت، بازداشت و زندانی کردن وکلا، فعالان سیاسی، رسانه ای دانشجویاناقلیت های قومی و مذهبی، حصر موسوی و کروبی دو نامزد معترض انتخابات ریاست جمهوری و در مجموع سرکوب حق اعتراض و آزادی بیان مردم و فعالان اجتماعی و سیاسی و نیز افزایش اعدام ها در ایران  اشاره کرده است.


 
اگر چه احمد شهید نوشته است که به سبب کمبود وقت، این گزارش کوتاه تر از گزارش های بعدی اش خواهد بود اما تعدای از خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات به اولین گزارش تهیه شده توسط گزارشگر ویژه سازمان ملل اعتراض کرده اند که چرا در اولین گزارش مربوط به نقض حقوق بشر در ایران هیچ اشاره ای به خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات که به گفته ی آنان پس از مصاحبه های متعدد تحت فشار هم گرفته اند نشده است.

 
  شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل و وکیل سرشناس ایرانی، در مورد گلایه های خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات از نخستین گزارش احمد شهید تاکید می کند که در گزارش های بعدی آقای شهید طبیعتا به پرونده کشته شدگان هم اشاره خواهد شد، ضمن اینکه حتی اگر اشاره هم نشود، در پرونده ی نقض حقوق بشر ایران که در شورای حقوق بشر و در کمیساریای عالی حقوق بشر ضبط و درج شده، همه ی اینها منعکس شده است، این فرزندان پاک راکه برای آزادی ایران جان عزیزشان را از دست داده اند هرگز فراموش نمی کنیم.


با گذشت بیش از دو سال از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری که اعتراضات مردمی و کشته شدن بیش از صد نفر را معترضان و شهروندان معمولی ایران را به دنبال داشت هنوز آماری رسمی و دقیق از میزان قربانیان در دست نیست اما تا لحظه ی تنظیم این گزارش خانواده
۵۳ تن از کشته شدگان در مصاحبه با رسانه های مختلف نسبت به چگونگی کشته شدن اعضای خانواده ی خود به صورت رسمی اطلاع رسانی کرده و شمار زیادی از این خانواده ها به دلایل مختلف همچنان سکوت اختیار کرده اند.

 حاکمیت جمهوری اسلامی نیز  به جز در مورد سه تن از شهروندانی که در بازداشتگاه کهریزک کشته شده بودند، از پذیرش مسولیت کشتارهای دیگری که در خیابان ها و در راهپیمایی های اعتراضی رخ داده بود،  سرباز زده است. بسیاری از این خانواده ها پیشتر در مصاحبه با جرس خواستار دیدار با نماینده ویژه ی سازمان ملل شده بودند.


 آنچه می خوانید گفتگوی جرس با خانواده ی شماری از این جانباختگان و ارزیابی آنان از اولین گزارش آقای احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد مواردی از نقض حقوق بشر  در ایران است:

 

 گله دارم؛ آقای شهید اول باید صدای مردم معمولی را می شنید

پروین فهیمی مادر سهراب اعرابی جوان نوزده ساله ای که در راهپیمایی ۲۵ خرداد با اصابت مستقیم گلوله کشته شد، در پاسخ به این سوال خبرنگار جرس که وقتی گزارش اولیه گزارشگر ویژه سازمان ملل در مورد وضعیت نقض حقوق بشر در ایران را می خواندید چه احساسی داشتید، پاسخ می دهد: من خیلی ناراحت شدم... خیلی ناراحت شدم، یعنی احساس کردم بچه های ما اصلا به حساب نمی آیند. یعنی اصلا انسان نیستند اینها؟ یعنی نباید اینها را به حساب می آوردند؟

وی ادامه می دهد: من تعجب می کنم از سازمان ملل که در جریان این اتفاقاتی که برای بچه های ما در ایران رخ داده،  بوده اند. آقای بان کی مون و یا آقای شهید خودشان که می دانند این اتفاقات در ایران افتاده است. مگر آنها رسانه ها و اخبار ایران را نمی خوانند؟ خیلی تعجب آور بود این گزارش. خیلی برای خود من تعجب آور بود.



خانم فهیمی  می گوید:  یعنی صدای ما مادر ها را نشنیده اند؟ من واقعا از آقای احمد شهید و سازمان ملل گلایه دارم. سازمان ملل و گزارشگر ویژه حقوق بشر اول باید صدای مردم عادی را مد نظر داشته باشد. کسانی که وکیل هستند، فعالان سیاسی هستند می توانند صدایشان را به گوش دنیا برسانند ولی صدای ما را کی می خواد به گوش مردم و به دادگاه های عادلانه برساند.

مادر سهراب اعرابی می گوید: من اولین کسی بودم که به کشته شدن فرزندم در ایران اعتراض کرده بودم و اصلا نمی دانم چرا نامی از فرزندان ما نیاورده اند و شاید باید خودمان دیداری با گزارشگر ویژه سازمان ملل داشته باشیم.

 وی ادامه می دهد: من در تمام مصاحبه هایم گفته بودم که فرزندم تنهابه جرمی اینکه به دنبال رای گمشده اش رفته بود در خیابان کشته شده و مطمئنا از طرف نیروهای داخلی کشته شده است. چرا نباید رسیدگی کنند و دادگاه عادلانه ای تشکیل نمی دهند تا بگویند بچه های ما را برای چه کشته اند؟

 خانم فهیمی می افزاید: من تقاضا دارم از آقای احمد شهید که اگر به ایران تشریف بیاورند حتما باید دیداری با ما خانواده ها داشته باشند. من مدارکی دارم که پزشکی قانونی اعلام کرده فرزندان ما از طریق تیر خوردن کشته شده اند. ما این مدارک را برای آقای شهید می فرستیم که ایشان حتما در گزارش خودشان در مورد کشته شدن بچه های ما مطالبی را قید کنند.

 خانم فهیمی با بیان اینکه او بری تمام مقامات مسول در نظام جمهوری اسلامی در مورد چگونه کشته شدن فرزندش نامه نوشته است و برای آقای لاریجانی برای آقای شاهرودی برای سایر مسولان  این نامه ها را ارسال کرده است می گوید: تنها برای اینکه زیادی این مسائل را مهم نکنم تا اینها ما را در داخل ایران تحت فشار قرار ندهند، این نامه ها را رسانه ای نکرده بودم ولی الان فکر می کنم  دیگه باید حرف های بیشتری را بگویم تا صدای ما را همه بشنوند.

 وی در پاسخ به این پرسش که انتشار نامه ها و ناگفته های بعدی آیا همانگونه که گفتید شما را در ایران  دچار مشکل بیشتری خواهد کرد می گوید: مطمئنا همینطور است چون اینها در داخل کشور ما را تحت فشار قرار می دهند و آنها هم که آن طرف(سازمان ملل) اهمیتی نمی دهند ولی مطمئن باشید خون های بچه های ما مدام می جوشد و من خودم شخصا به هیچ وجه کوتاه نخواهم آمد چون بچه من بیگناه بوده، همه بچه هایی که کشته شده اند بیگناه بوده اند.

مادر سهراب اعرابی ادامه می دهد:  مثل اینکه حقوق بشر هم ما را فراموش کرده اند. نگاه کنید اتفاقاتی که در سوریه می افتد، این مردم هستند که دارند کشته می شوند. همیشه مردم عادی هستند که دارند اینگونه هزینه می دهند و هیچ کس به فکرشان نیست...اولین کس من بودم که گفته بودم اگر در ایران در مورد پرونده کشته شدن فرزندانم به نتیجه ای نرسم از طریق سازمان ملل پیگیری خواهم کرد. چطور سازمان ملل ما را فراموش کردند، چطور آقای احمد شهید ما را فراموش کرده است؟

وی در عین حال در پایان این مصاحبه اعلام می کند: ما مادران هیچ وقت بچه های خودمان را فراموش نخواهیم کرد، هر کسی می خواهد می تواند بچه های ما را فراموش کند اما این ما هستیم که نخواهیم گذاشت خون بچه های ما پایمال شود، من یکی نخواهم گذاشت. مطمين باشند.

 

 چه فرقی است بین سازمان ملل و کسانی که اینجا صدای ما را نمی شنوند؟   

 لادن مصطفایی همسر علی حسن پور که در راهپیمایی ۲۵ خرداد و پس از اعتراضات مردمی با اصابت گلوله کشته شده بود درمصاحبه با جرس می گوید: یعنی آقای احمد شهید هم صدای ما را نشنید؟ اگر ایشان هم در گزارش اولیه شان هیچ نامی از کسانی که بیگناه در ایران مورد اصابت گلوله قرار گرفته و کشته شده اند نیاورده است پس چه فرقی بین آنها و این کسانی هست که اینجا صدای ما را نمی شنوند؟

 وی با گلایه از گزارش اولیه آقای احمد شهید می گوید: ما دو سال و نیم است که داریم فریاد می زنیم، صدای ما را هیچ کس نمی شنود، چرا ؟ مگه انسان نیستند؟ مگه زن و بچه ندارند؟ چرا نمی فهمند که ما چه عزیزانی را از دست داده ایم. انگار نمی خواهند متوجه باشند.

 

وی خطاب به گزارشگر ویژه ی سازمان ملل می گوید: آقای احمد شهید شما هم همسر دارید بچه دارید؟ دو سال و نیم است که بچه های من یتیم شده اند. من نمی توانم ببینم که به این راحتی همسرم را کشته اند و من و خانواده ام را نابود کردند، تو رو خدا شما صدای ما را بشنوید. به عنوان فقط یک انسان. من هیچ چیز نمی خواهم، نه از سیاست و  نه از مسلمانی هیچ حرفی نمی زنم. فقط به عنوان یک انسان صدای ما را بشنوید. کسانی که اینجا در داخل ایران هستند به هیچ عنوان حاضر به پاسخگویی به ما خانواده ها نیستند. کجا ما با شما دیدار کنیم؟ کجا ما باید به شما درد این دو سال و نیم که در قلب ما حبس شده را بگوییم؟

همسر شهید با بیان اینکه همین چند روز برای پیگیری پرونده قتل همسرش پیش دادسرای نیروی انتظامی رفته بود می گوید: حاضر نیستد هیچ پاسخی به ما بدهند. یعنی سپاه انقدر قدرت دارد که به می گوید این خانواده ها برای چی می آیند دادسرا؟ یعنی به من گفته اند شما اصلا نباید بنشینید روی صندلی های دادسرا. چرا؟ چون معترض بوده ایم.

 وی می افزاید: همسرم جلوی پایگاه بسیج ۱۱۸ عاشورا با اسلحه ی کلاشینکف کشته شده و این اسلحه  فقط اسلحه ی سازمانی سپاه و بسیج است. چرا می ترسند و حاضر نیستند برای ما یک دادگاه تشکیل دهند و در این دادگاه کسانی که مقصر بوده اند را محاکمه کنند؟ الان شش تا قاضی امضا کرده اند که همسرم بیگناه بوده است. در کجا و در کدام مملکت اینطور است که یکی را بزنند، بکشند و خیلی راحت راه بروند و  هیچ کسی جوابی ندهد. ما چطوری و با چه زبانی باید فریاد بزنیم که اینها حرف های ما را بفهمند.

مصطفایی با ناراحتی و بغض به این مصاحبه ادامه می دهد و می گوید: اگر قرار باشد نه سازمان ملل حرف ما را بفهمد نه جوامع حقوق بشری بفهمند و نه این کسانی که کنار ما هستند، پس اینها چه فرقی با هم دارند؟ حالِ ما همیشه همین است که زندگی ما به باد رفته و دلمان را خوش کردیم که آیا دادگاهی تشکیل خواهد شد یا نه.

 وی در پایان می گوید: اگر همین روند ادامه پیدا کند من اسامیِ کسانی که آن روز در پایگاه بسیج بوده اند ( روز کشته شدن همسرم در ۲۵ خرداد) را اعلام خواهم کرد. من از هیچ چیزی نمی ترسم، وقتی من نابود شده ام، دیگر می خواهند چکارم کنند؟ وقتی هر بار می روم سر قبر شوهرم ، مامور می آید بالای سرم می ایستد، بگذار هرکاری دلشان می خواهد بکنند. مرا می خواهند بکشند، بیایند بکشند، بچه های مرا هم بکشند.           

 

بچه های ما را که رفتند زیر خاک به داد زندانیان برسید

منزلت محمدی مادر احمد نجاتی کارگر جوان ۲۲ ساله ای که در جریان دستگیری های بعد از انتخابات ۸۸ پس از ضرب و شتم در زندان جانش را از دست داده بود در خصوص گزارش اولیه نماینده ویژه سازمان ملل به جرس می گوید: بچه های بیگناه ما را که در زندان آنقدر زدند تا کشته شدند، خوب الان به داد کسانی برسند که  در زندان ها هستند.

وی می گوید اینجا که همه را می گیرند و می برند و زندانی می کنند ، بیایند ما را هم ببرند زندان، مگر خون ما رنگین تر است از کسانی که الان در زندان نشسته اند؟

 

محمدی  با اشاره به زندانی بودن نسرین ستوده وکیل فرزند جان باخته اش می گوید: بچه مرا کشته اند و بعد وکیلی که به داد ما رسید و خیلی برای ما زحمت کشید را با پرونده ی فرزندم که در کیفش بود دستگیر کرده اند و از بچه هایش دور است، به خدا یک روز نیست که من برای خانم ستوده گریه نکنم. وکیل مهربانی بود که  خیلی برای ما زحمت کشیده بود.

وی می گوید: اینجا در کشور خودمان که اصلا  ما را حاشا می کنند. فکر می کنند بچه ما خودش کشته شده؟ پس چرا از مصاحبه کردن ما می ترسند؟ چرا هر وقت می رویم بهشت زهرا می آیند مخفیانه در بهشت زهرا و پشت درخت ها می ایستند و ما را کنترل می کنند. 


وی ادامه می دهد: پسرم بعد از ضرب و شتم در زندان وقتی که آزاد شد به دلیل همین زدن ها ( ضرب و شتم) کلیه هایش از کار افتاد و دیالیز می شد ولی بعد در برگه پزشکی قانونی  بعد از هشت ماه،  اصلا هیچ اسمی از کلیه های آسیب دیده بود نیاوردند. حتی وقتی ما بهشت زهرا بودیم پزشک پسرم زنگ زد به ما، هنوز بچه ام را دفن نکرده بودم به من گفتند پیگیر باشید چون من نتوانستم کاری برایش بکنم. پزشکی قانونی نوشته مسموم شده است. در حالی که بعد از آزادی، پسرم روزی سه بار دیالیز می شد.   

مادر احمد نجاتی کارگر می گوید: جوان های ما که رفتند زیر خاک کاش فکری به حال این همه جوان که در زندان هستند بکنند. همیشه به خودم می گویم. خدایا تو که فرزندان ما را گلچین کردی و بردی حال این گل هایی که در زندان هستند را نجات بده.

 

بی توجهی سازمان ملل یعنی حکم بازداشت ما

پدر یکی از کشته شدگان حوادث پس از انتخابات در تماس تلفنی جرس می گوید: وقتی گزارش ویژه آقای احمد شهید را در مورد نقض حقوق بشر خواندم با اینکه مرد هستم و معمولا باید تکیه گاه بقیه خانواده باشم ولی نتوانستم جلوی گریه ام را بگیرم. ما این همه مصاحبه کردیم با خود شما با همکاران تان در همین ایران هم حرف زدیم ، حالا چی بگویم. از بالا تا پایین گزارش را نگاه کردم انگار اصلا ما وجود نداشتیم یا بشر نبودیم.

 وی در پاسخ به این پرسش که این اولین گزارش آقای شهید بوده و به گفته خودشان به دلیل کمبود وقت تنها به بخشی از نقض حقوق بشر اشاره شده است، می گوید امیدی به گزارش های بعدی می شود داشت؟ چون حداقل در این دوسال بیشترین صدایی که از ایران بلند شده بود، صدای خانواده های داغدار بود که سازمان ملل هم  انگار این صدا را نشنید.

این پدر  که می گوید دیگر نمی خواهم با اسم خودم مصاحبه ای انجام دهم، ادامه می دهد: الان دیگر عقل می گوید به خاطر بقیه ی خانواده ساکت کنیم . چون کاری که آقای احمد شهید در گزارش کرده و اصلا هیچ اسمی از خانواده های کشته شدگان نیاورد  یعنی راه را باز می کند که فردا ما یک مصاحبه بکنیم، بیایند بازداشت مان کنند چون لابد می گویند این خانواده ها اصلا وجود ندارند، می گویید نه بروید از سازمان ملل هم بپرسید این همه گزارش داد یک خط نگفت چند نفرکه  کشته شدند چه بلایی سر خانواده هایشان آمد. 


شیرین عبادی: در گزارش های بعدی اشاره خواهد شد

 شیرین عبادی برنده جایزه صلح نوبل و وکیل سرشناس ایرانی، در مورد گلایه های خانواده های کشته شدگان پس از انتخابات از نخستین گزارش احمد شهید تاکید می کند که در گزارش های بعدی آقای شهید طبیعتا به پرونده کشته شدگان هم اشاره خواهد شد، ضمن اینکه حتی اگر اشاره هم نشود، در پرونده ی نقض حقوق بشر ایران که در شورای حقوق بشر و در کمیساریای عالی حقوق بشر ضبط و درج شده، همه ی اینها منعکس شده است، این فرزندان پاک راکه برای آزادی ایران جان عزیزشان را از دست داده اند هرگز فراموش نمی کنیم.


 


وی می گوید: خانواده ی این شادروانان مطمئن باشند هنگامی که به پرونده نقض حقوق بشر ایران رسیدگی شود، مسلما این هم جزو اهم مسايل است و اساس همین قتل ها بود که باعث شد آقای شهید به عنوان گزارشگر ویژه وضعیت حقوق بشر در ایران توسط سازمان ملل انتخاب شود. یعنی نتیجه خون جوانانی چون ندا، سهراب و سایر کسانی که بیگناه کشته شدند.

     وی در مورد عدم درج مسایل مربوط به کشته شدگان پس از انتخابات در نخستین گزارش ارائه شده توسط احمد شهید چنین توضیح می دهد: تاریخ شروع سمت آقای احمد شهید اول آگوست سال ۲۰۱۱ است . این مسائلی که در ایران اتفاق افتاد و منجر به کشته شدن جوانان برومند ایران شده است قبل از این تاریخ بوده است.


وی ادامه می دهد: بنابراین یک دلیل مهم عدم اشاره به پرونده کشته شدگان این است که موارد نقض حقوق بشر در زمان ماموریت آقای شهید  باید گزارش داده می شد که اینها پیش از این تاریخ اتفاقافتاده است.

وی تاکید می کند این تنها گزارش آقای شهید نخواهد بود بلکه اولین گزارش و صرفا مربوط به چند ماه بعد از ماموریت ایشان است. در گزارش های بعدی طبیعتا به این مسایل اشاره می شود.   

 عبادی در خصوص بی توجهی مقامات قضایی به شکایت خانواده های شهیدان می گوید: متاسفانه ایران در شرایطی قرار دارد که باید از دادگستری ایران قطع امید کرد. با  آمدن آقای لاریجانی ما دیگر قوه قضاییه نداریم. یعنی دستگاه قضایی کشور در اختیار ماموران امنیتی است و هر چه آنها بگویند دستگاه قضایی اطاعت می کند که این اسمش دادگاه نیست و به همین دلیل در حال حاضر دادخواهی خانواده ی کشته شدگان آزادی در داخل ایران به جایی نرسیده است و نخواهد رسید.


 
وی در پاسخ به این پرسش که آیا خانواده ها حق شکایت به دادگاه بین المللی را دارند می افزاید:  یک دادگاه بین المللی که بخواهد به این جنایات رسیدگی کند متاسفانه غیر از شورای حقوق بشر که پرونده شکایت ها در آنجا هست، هیچ راه دیگری نیست. زیرا محاکمه افرادی که با کشتار و سرکوب مردم سعی می کنند قدرت سیاسی شان را حفظ کنند ، زمانی امکان دارد که شورای امنیت رای بدهد.  با توجه به حمایت های بی دریغ چین و روسیه که به دلیل تاراج منافع ملی ایران، از حکومت جمهوری اسلامی حمایت می کنند، امکان این مسئله را در شورای امنیت کم می بینم زیرا که چین حتما وتو خواهد کرد.

وی می گوید: بسیاری از منافع ملی ما تقدیم چین شده است تنها به این دلیل که دولت چین در مجامع بین المللی از حکومت ایران حمایت کند. وقتی چاپخانه های کشور به علت بیکاری تعطیل می شود و در یک کشور مسلمان چاپ قران و سجاده ها را هم به چین واگذار کرده اند. از همین جا شما در نظر بگیرید تا بزرگترین قراردادهای میلیاردی که چین بر عهده گرفته است.

عبادی در رابطه با مصاحبه  خانواده های ۵۳ تن از کشته شدگان با رسانه ها می گوید: مصاحبه های خانواده ها بسیار با ارزش و به عنوان سند در مجامع بین المللی قابل استناد است و در روزی که باید به پرونده ایران با شرطی که گفته ام رسیدگی شود مسلما گفته ها وسخنان همین خانواده ها بسیار سودمند خواهد بود.             

 

سردار جزایری: وقت برخورد با سفارت انگلیس بعنوان مرکز توطئه و جاسوسی رسیده است

Posted: 16 Oct 2011 04:05 AM PDT


جرس: رئیس ستاد تبلیغات دفاعی کشور قرار گرفتن نامش در لیست تحریم اتحادیه اروپا را یک کار بچگانه و مضحک خواند و خواستار آن شد که وزارت امور خارجه به سرعت در برابر اینگونه اقدامات که با لابی "صهیونیستی-انگلیسی-آمریکایی" شکل می گیرد موضع گیری جدی کند.


سردار سرتیپ پاسدار سید مسعود جزایری در گفتگو با مهر، در واکنش به قرار گرفتن نامش در فهرست تحریم اتحادیه اروپا، اظهار داشت: اقدام اتحادیه اروپا نقض دموکراسی و حقوق بشر مورد ادعای غربی هاست و از این حیث اینگونه تحرکات این اتحادیه محکوم است.


وی ادعا کرد: هرگونه انفعال در برابر تحرکات ضد ایرانی دولت ورشکسته انگلیس اجحاف در حق مردم ایران محسوب می شود.

به گفته جزایری هم اکنون وقت آن رسیده است که با سفارت انگلیس در تهران به عنوان یک مرکز توطئه و جاسوسی برخورد لازم صورت گیرد.

 

 

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته