محمود احمدی نژاد در واپسین ساعات شب گذشته در حالی انجام هر گونه تحقیق درباره اتهامات اخیر دولت آمریکا علیه جمهوری اسلامی را رد کرده است که صبح دوشنبه ( دیروز ) وزیر امور خارجه از انجام تحقیقات درباره اسناد این اتهامات استقبال کرده بود.
محمود احمدی نژاد شب گذشته در مصاحبه ای با شبکه ماهواره ای الجزیره استقبال ایران از تخقیقات درباره اتهامات اخیر آمریکا را رد کرد و از خبرنگار این شبکه پرسید: «چرا باید تحقیق کنیم؟» و سپس اضافه کرد: « آمریکا هر روز دست به تحریم تازه ای علیه ایران می زند. این موضع گیری آمریکا غلط است. اگر فکر می کنند که با اعمال فشار می توانند نتیجه بگیرند اشتباه می کنند. »
این واکنش در شرایطی از سوی آقای احمدی نژاد رخ می نمود که صبح همان روز ( دیروز ) وزیر امور خارجه ایران به رسانه ها گفته بود: « آمادگی داریم تا هر مساله ای را حتی اگر به صورت تصنعی ایجاد شده باشد با صبر و حوصله مورد بررسی قرار دهیم و از آمریکا نیز خواسته ایم تا اطلاعات مربوط به این سناریو را در اختیار ما قرار دهد. »
در عین حال سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در واکنش به اظهارات علی اکبر صالحی مدعی شده بود که مقامات ایالات متحده « مستقیما در مورد این مساله با ایرانی ها تماس گرفته » اند و واکنش سازنده ای « از همتایان ایرانی خود » ندیده اند و در واقع مقامات جمهوری اسلامی «تماس با آمریکا را تکذیب کردند.»
ویکتوریا نولاند همچنین اضافه کرده است که: « در نتیجه ما درحال دنبال کردن مساله در شورای امنیت سازمان ملل با شرکای بین المللی خود هستیم. انتظار ما این است که ایران با این سازوکارهای بین المللی همکاری کند. »
مقامات قضایی ایالات متحده آمریکا می گویند اسناد و شواهدی مربوط درباره طرح ادعایی ترور سفیر عربستان سعودی در خاک آمریکا به سفارش نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به اعضای شورای امنیت سازمان ملل داده و دبیر کل سازمان ملل هم بطور رسمی آن را دریافت کرده بود.
اسنادی که آمریکایی ها درباره طرح ادعایی ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن ارائه کرده اند، نسخه کامل شکایتی است که چندی پیش نزد یک دادگاه آمریکایی ارائه شد و پرونده آن به جریان افتاد.
براساس آن شکایت نامه، یک شهروند آمریکایی-ایرانی به نام منصور ارباب سیر به عنوان متهم اصلی و یک شهروند دیگر ایرانی به نام علی غلام شکوری که آمریکا ادعا می کند افسر ارشد نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است به طراحی ترور عادل الجبیر، سفیر ریاض در واشنگتن متهم هستند.
منابع خبری در ایران از دستگیری عباس پالیزدار که با افشاگریهای خودش درباره فساد اقتصادی مقامات عالی جمهوری اسلامی نظیر محمد یزدی، ناطق نوری و آیت الله هاشمی رفسنجانی در دانشگاه همدان، دستگیر و روانه زندان شد، بار دیگر و این بار در حالی که مخفی شده بود توسط ماموران امنیتی بازداشت شد.
دستگیری آقای پالیزدار در حالی اتفاق می افتد که این عضو سابق هیئت تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضائیه که سال گذشته به موجب حکم دادگاه تجدیدنظر استان تهران از اتهام اقدام علیه امنیت کشور تبریه شده بود و قاضی رسیدگی کننده به پرونده وی و رئیس وقت دادسرای کارکنان دولت به دلیل نداشتن اسناد محکمه پسند علیه او و شکایت ما پالیزدار و همکارانش لغو مصونیت قضایی شده اند
با این همه به گفته آقای "مصطفی ترک احمدی" وکیل وی، دستگیری آقای پالیزدار بواطه تحمل پنج سال حبس بابت اتهامات دیگرش مبنی بر «افشای اسناد محرمانه و خیانت در امانت و افترا» در ساعت یازده دوشنبه شب ( روز گذشته ) توسط تیم ویژه عملیات دادستانی انجام شده است.
جانباز دفاع مقدس
وکیل این عضو سابق هیئت تحقیق مجلس می گوید که آقای پالیزدار از جانبازان دفاع مقدس است و همینک از بیماری ناشی از صدمات گازهای شیمیایی درجنگ و قلبی و ریوی رنج می برد و بنا بر گواهی پزشکی قانونی تحمل کیفر را ندارد.
به گفته آقای "ترک احمدی" قاضی شعبه دوم اجرای احکام دادسرای کارکنان نیز که تاکنون با مساعدت خود موجبات تسهیل اقدامات قانونی برای وی را فراهم آورده است، قول مساعد برای آزادی آقای پالیزدار در صورت تائید مجدد گواهی پزشکی قانونی دال بر عدم تحمل کیفر را داده است.
وکیل عباس پالیزدار در ادامه می گوید: « همچنین این قاضی اجرای احکام با توجه به حبس طویل المدت انفرادی موکلین اینجانب(جواد ترابی و سعید آجیلی و عباس پالیزدار) که حتی به هشت ماه می رسد، و با اشاره به دستوری از مقام رهبری که طی آن به تجویز معادل سازی یک روز حبس در زندان انفرادی با ده روز در زندان عادی ، اینجانب را برای اخذ استعلام صحت این تجویز راهنمایی نموده اند.»
پالیزدار کیست؟
نام عباس پالیزدار پس از آن در رسانه های ایران مطرح شد که او در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ طی سخنان جنجالبرانگیز در دانشگاهای مختلف کشور خصوصا دانشگاه بوعلی سینای همدان مقامات بلندپایه و سران جمهوری اسلامی را متهم به فساد مالی شدید کرد.
پالیزدار که عضو هیئت تحقیق مجلس هفتم نیز بود همچنین گفت که سقوط هواپیمای حامل دادمان وزیر راه و ترابری دولت خاتمی، نیز عمدی بوده است.
خبر فرار تکذیب شد
پیش از این برخی منابع غیر رسمی از خروج پالیزدار از کشور خبر داده بودند.
این خبر به فاصله اندکی توسط آقای پالیزدار تکذیب شد و وی در گفتگو با روزنامه اعتماد گفت که در ایران است و به دلیل وخامت حال همسرش و اینکه ناطق نوری رئیس دفتر بازرسی بیت رهبری به او قول مساعد داده، مخفی شده است.
دستگیری مجدد پالیزدار در شرایطی رخ می دهد که او در روز ۲۱ خرداد ۱۳۸۷ و در شرایطی که سخنرانیاش در دانشگاه همدان جنجال فراوانی ایجاد کرده بود به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت شد و به اتهام نشر اکاذیب و سوء استفاده مالی و اقدام علیه امنیت ملی کشور به ۱۰ سال حبس محکوم شد.
در ۲۰ تیر ۱۳۸۸ پالیزدار پس از سیزده ماه زندان در حالی که حکم ده سال زندان را از دادگاه اولیه دریافت نموده بود با سپردن ۳۵۰ میلیون تومان وثیقه تا زمان صدور حکم نهایی توسط دادگاه تجدید نظر از زندان آزاد شد.
سید مصطفی تاج زاده فعال سرشناس سیاسی، در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی به یادآوری اصول و ارزشهایی پرداخت که به نوشته او "جزو بدیهی ترین و مقدس ترین اصول نهضت ما تلقی میشد و امروز متأسفانه در سخن و عمل آشکارا نفی و نقض میشود".
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در نامه خود که از زندان اوین برای آقای خامنه ای ارسال کرده نوشته است: امروز ملتهای مسلمان منطقه یکی پس از دیگری علیه ظلم و استبداد و تحقیر به پا خاستهاند و با سرنگونی دیکتاتور و فروپاشی نظام استبداد طالب تجربه دنیای جدید و زندگی بهتر هستند. اگر مطلوب آنها علم و فناوری و توسعه و رفاه باشد، بی شک ما و شما به علت تورم و گرانی و بیکاری و رشد صفردرصدی اقتصادی و کاهش تولید ملی و ... که همگی محصول مدیریت ناکارآمد و بی کفایت کنونی است اگر در این زمینه حرفی برای آنها داشته باشیم این است که نمونه کنونی ایران را الگوی خود قرار ندهند. و راهی که ما رفتهایم نروند. اما اگر مطلوب آنها اخلاق و معنویت باشد، یعنی همان که پیام اصلی و وجه تمایز انقلاب ما از دیگر انقلابهای جهان بود، شما به عنوان رهبر جمهوری اسلامی در این زمینه کدام دستاورد ملموس و عملی نظام را به آنها ارائه خواهید فرمود؟ دروغ و تظاهر و ریای مسؤولان کشور با مردم را و یا بررگترین فساد مالی تاریخ کشور را؟ و یا رعایت خلاف مروت و انسانیت مأموران و مسؤولان با شهروندان را؟
آقای تاج زاده افزوده است: من به این میاندیشم نظامی که با این سرعت در سراشیبی سقوط اخلاقی و معنوی حرکت میکند چه سرنوشتی خواهد یافت و این ملت چه تاوان سنگینی از این بابت خواهد پرداخت. من تنها این را میفهمم که آن چه که امروز به نام دین و نظام دینی در این کشور اجرا میشود هیچ نسبتی با دین ندارد و مسؤلانی که آمر و عامل این امور هستند هیچ نسبتی با دین و خدای دین ندارند.
به گزارش نوروز، متن کامل این نامه بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مقام محترم رهبری جمهوری اسلامی ایران
احتراماُ آن چه مرا به نوشتن این نامه به شما ترغیب کرده است، نه گله و شکایت از ظلم و جنایتی است که بر من و دوستانم رفته است و نه امید و انتظار به تغییر مواضع و دیدگاههای شما نسبت به امور کشور و نه هشدار نسبت به آینده کشور در مسیر کنونی است، این موارد را طی سالهای اخیر بسیاری از بزرگانی که در هوشمندی و تجرب و صداقت ایشان تردیدی وجود ندارد مستقیم و غیر مستقیم به عرض جنابعالی رساندهاند والبته نتیجهای هم نگرفتهاند. ما نیز پیمانی با خدای خود بستهایم و راهی را با توکل او در پیش گرفتهایم و در این راه خود را به او سپردهایم و از احدی از بندگان خدا انتظار لطف و عنایت نداریم.
قصد من از این نامه یادآوری اصول و ارزشهایی است که جزو بدیهی ترین و مقدس ترین اصول نهضت ما تلقی میشد و امروز متأسفانه در سخن و عمل آشکارا نفی و نقض میشود.
انقلاب ما برای دنیای معاصر پیام پیشرفت و توسعه و علم و فناوری و حتی دموکراسی و آزادی بیان نداشت، چرا که در این عرصه ها دیگران گامهایی بسیار بلند برداشتهاند و تجاربی عظیم اندوختهاند که سرمایه ما و انقلاب ما باید تلقی شود. آن چه این انقلاب را از سایر انقلابهای جهان متمایز میساخت پیام معنوی و اخلاق برای بشریت گرفتار آمده در زندگی مصرف زده و مادی امروز بود. و همین پیام و ویژگی بود که نظر دنیا را به انقلابی به نام دین به رهبری مردی روحانی جلب کرد. به گمان صرفنظر این که از آغاز انقلاب چه در دهه اول و چه در دهههای بعدی تا چه انقلاب در تحقق این پیام موفق بوده که البته جای نقد و بحث فراوانی است، مرحوم امام بیش از همه به این ویژگی توجه داشت. ایشان در نامه به گورباچف او را به عبور از مارکسیسم به سوی آزادی و دموکراسی تشویق نکرد، آن راهی بود که لامحاله بشر امروز در آن حرکت میکند، قصد امام از آن نامه آن گونه که در ملاقات با ادوارد شوارد نادزه به وی متذکر شد، گشودن درهایی به سوی آسمان به روی آقای گورباچف بود. آن نامه تنها یک پیام داشت و آن این بود که مشکل شما در پیروی از مارکسیسم قبل از دیکتاتوری و فراتر از محرومیت از حقوق و آزادیهای اساسی، مادیت زمینی و محرومیت از اخلاق و معنویت آسمانی بود بنابراین با افتادن به دامان دنیای مادی و اسارت در زندگی مصرف زده و عاری از معنویت غرب سرمایهداری اشتباه گذشته را تکرار نکنید.
حضرت آیت الله خامنهای
امروز ملتهای مسلمان منطقه یکی پس از دیگری علیه ظلم و استبداد و تحقیر به پا خاستهاند و با سرنگونی دیکتاتور و فروپاشی نظام استبداد طالب تجربه دنیای جدید و زندگی بهتر هستند. اگر مطلوب آنها علم و فناوری و توسعه و رفاه باشد، بی شک ما و شما به علت تورم و گرانی و بیکاری و رشد صفردرصدی اقتصادی و کاهش تولید ملی و ... که همگی محصول مدیریت ناکارآمد و بی کفایت کنونی است اگر در این زمینه حرفی برای آنها داشته باشیم این است که نمونه کنونی ایران را الگوی خود قرار ندهند. و راهی که ما رفتهایم نروند. اما اگر مطلوب آنها اخلاق و معنویت باشد، یعنی همان که پیام اصلی و وجه تمایز انقلاب ما از دیگر انقلابهای جهان بود، شما به عنوان رهبر جمهوری اسلامی در این زمینه کدام دستاورد ملموس و عملی نظام را به آنها ارائه خواهید فرمود؟ دروغ و تظاهر و ریای مسؤولان کشور با مردم را و یا بررگترین فساد مالی تاریخ کشور را؟ و یا رعایت خلاف مروت و انسانیت مأموران و مسؤولان با شهروندان را؟
رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران
ما تا پیش از این خوانده و از منابر شنیده بودیم که حکومت و حاکم اسلامی مسؤولیت تأمین زندگی خانواده زندانیان را برعهده دارد. اگر چه این مهم هیچگاه در طول سالهای انقلاب عملی نشد، اما متقابلاً نیز هرگز تصور نمیکردیم نظام اسلامی شهروندانی را به اتهام کمک مالی به خانوادههای زندانیان سیاسی دستگیر و ماهها درسلولهای تاریک و نمور انفرادی تحت بدترین شرایط زندانی و به حبسهای طویل المدت محکوم کند. ما نشینده بودیم و به مخیله مان هم خطور نمیکرد خانوادههای زندانیان سیاسی به خاطر برگزاری میهمانی افطار مورد یورش مأموران حکومت قرار گیرند و امنیتشان تهدید شود و زن و فرزند ایشان بازداشت شوند. ماهرگز تصورش را هم نمیکردیم نظام اسلامی در اقدامی سازمانیافته تأکید میکنم در اقدامی سازمانیافته و برنامه ریزی شده منتقدان و مخالفان خود را علاوه بر زندان از کار و شغلی که دارند اخراج کند تا خانواده آنها نیز به سزای فعالیت سیاسی نان آورشان از حداقل تأمین اقتصادی و معیشتی محروم شوند. دادستان کل کشور به صراحت میگوید از تابعیت دوگانه آقای خاوری و زندگی خانواده وی در کانادا بیخبر بوده است. بی شک مأموران امنیتی نیز از این امر بیخبر بودهاند.اما آنان از خصوصیترین امور خانوادگی زندانیان سیاسی اطلاع دارند و هم در آن دخالت میکنند تا آن جا که به نیت تقویت و خدمت به ولایت با تهدید ارعاب مانع ازدواج فرزندان آنها میشوند. ما هرگز تصور هم نمیکردیم که وضعیت اخلاق و انسانیت در این کشور به چنیت ابتذالی کشیده شود که فرزندان به جرم تلاش پدران برای اعتلا و سربلندی کشور نه تنها از تحصیلات عالی و تحصیل در خارج کشور محروم شوند، بلکه زندگی خصوصی آینده آنان نیز به اراده بازجویان و مأموران امنیتی رقم بخورد. ماهرگز در خواب هم نمیدیدیم که شرافت و انسانیت در این کشور چنان به قهقرا رود که فرزندان زندانیان از ترس این که ممنوع الخروج شده از تحصیل بازبمانند جرأت سفر به کشور و تسلای دل مادر و خانواده بیپناه خود را نداشته باشند و مادران نیز به تاوان فعالیت همسران ممنوع الخروج شوند و اجازه دیدار فرزندان خود در خارج کشور را نداشته باشند.
طرفداران نظریه ولایت فقیه در اثبات این نظریه استدلال میکنند لازمه اجرای حدود الهی به دست گرفتن قدرت است. آیا قطع کردن روزی منتقدان و مخالفان، در تنگنا قرار دادن خانواده آنها و محروم کردن فرزندان آنها از بدیهیترین حقوق انسانی یعنی تحصیل همان حدود الهی است که نظام ولایت فقیه در ایران برای اجرای آن تشکیل شده است؟
حضرت آیت الله خامنهای
بیشک شما نیز مانند من به خاطر دارید زمانی که آقای بنی صدر قبل ز خروج از کشور، پنهان شده بود به دستور یکی از مقامات قضایی خانواده وی دستگیر شدند تا وی مجبور به معرفی خود شود، مرحوم آیت الله بهشتی وقتی این خبر را شنید برآشفت و ضمن مؤاخذه آن مقام قضایی دستور آزادی سریع خانواده بنی صدر را صادر کرد. آقای بنی صدر به خارج گریخت و خانواده وی نیز ممنوع الخروج نشدند و به او پیوستند تا امروز من بتوانم این ماجرا را به عنوان یک افتخار و نمونهای زیبا از انسانیت و اخلاق و معنویت گمشده در این کشور به حضرتعالی یادآور شوم.
مقام محترم ولایت فقیه
من نه آقای بنی صدرم و نه با منافقین علیه نظام مستقر دست به قیام وشورش زدهام و خوشبختانه به علت این که بلافاصله بعد از برگزاری انتخابات دستگیر شدهام اتهامات موهومی نظیر انقلاب مخملی و راهاندازی تظاهرات اعتراضی و دعوت به اغتشاش و آشوب را نمیتوان به من نسبت داد و باز خوشبختانه به خارج از کشور هم فرار نکردهام بلکه اسیر شما در زندان هستم. بنابراین به چه علت باید همسر من که جز اعتراض به دستگیری من و نوشتن نامه به شوهرش در وبلاگ خود باید درخیابان مورد یورش مأموران قرار گرفته دستگیر و درزندان انفرادی نگهداری شود؟ و چرا اکنون به خاطر اعتراض به ظلمی که بر شوهر وی رفته باید محاکمه شود؟
مولای من و شما خطاب به خوارج طغیانگری که او را کافر می شمردند، میفرمود سه حق را در مورد شما رعایت میکنیم: از حق بیتالمال شما را محروم نمیکنیم 2. از ورود شما به مسجد برای نماز جلوگیری نمیکنیم. 3. با شما نمیجنگیم تا شما جنگ را آغاز کنید.
اما مسؤلان مطیع شما شیعیان مولا و خانواده و فرزندان آنها را تنها به جرم اعتراض به ظلمی که برایشان رفته نه از بیت المال که از شغل و تحصیل محروم میکنند و به جرم برگزاری مراسم دعای کمیل و توسل برای رهایی شوهرانشان دستگیر و محاکمه و کسانی را که در صدد کمک مالی به ایشان برمیآیند روانه سلولهای انفرادی میکنند.
مقام محترم رهبری جمهوری اسلامی ایران
من حدود دو سال و نیم است که در زندان به سر میبرم، در تمام این مدت تنها به علت این که نظرات خود را در باره مسائل کشور به صورت کاملاً قانونی منتشر ساختهام، برخلاف قانون در شرایط انفرادی نگهداری میشوم. قصد من از این نامه چنان که گفتم نه شکوه به شماست و نه انتظار رسیدگی به این ظلم آشکاراز جانب شما. تنها از شما میپرسم برمبنای کدام معیار اخلاقی و انسانی مقامات قضایی مطیع اوامر حضرتعالی حق دارند به منظور اعمال فشار و وادار کردن من به سکوت و عدم اظهار نظر در باره امور کشور، همسرم را دستگیر و محاکمه کنند؟
من نگران محکومیت و حبس همسرم نیستم و محکومیت او مانع اظهار نظر من در باره مسائل کشور نخواهد شد، بی شک شریک و همراه زندکی من این ظلم را نیز تاوان ادامه راهی میداند که مشترکاً برگزیدهایم. دخترانم نیز خدایی دارند مهربانتر و رحیمتر و کریمتر از آن که آنان را نیازمند خلقش کند. من به این میاندیشم نظامی که با این سرعت در سراشیبی سقوط اخلاقی و معنوی حرکت میکند چه سرنوشتی خواهد یافت و این ملت چه تاوان سنگینی از این بابت خواهد پرداخت. من تنها این را میفهمم که آن چه که امروز به نام دین و نظام دینی در این کشور اجرا میشود هیچ نسبتی با دین ندارد و مسؤلانی که آمر و عامل این امور هستند هیچ نسبتی با دین و خدای دین ندارند.
زندان اوین سید مصطفی تاجزاده
مهرماه 1390
سه اتحاديه بين المللی کارگری از سياست حکومت جمهوری اسلامی ايران در قبال تشکل ها و فعالان کارگری در ايران به سازمان بين المللی کار در ژنو شکايت کرده اند.
به گزارش رادیو فردا، کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری، فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل و فدراسيون بين المللی کارگران صنايع غذايی، کشاورزی و خدماتی بر لزوم توقف فشارها بر تشکل ها و فعالان کارگری در ايران و نيز آزادی فعالان کارگر زندانی تاکيد کرده اند.
اين اتحاديه ها در شکايت خود که به کميته آزادی های حقوق کارگری در سازمان بين المللی کار تحويل داده شده است، به مواردی مانند حملات خشونت بار عليه نشست فعالان تشکل های کارگری و بازداشت تعدادی از اعضای سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه به اتهام های امنيتی اشاره کرده اند.
کميته آزادی های تشکل های کارگری در سازمان بين المللی کار نيز در گزارشی که پس از اين شکايت تدوين کرده، نوشته است که حکومت جمهوری اسلامی ايران همچنان از تضمين آزادی اتحاديه ای و اجرای مقاوله نامه های ۸۷ و ۹۸ سازمان بين المللی کار که خود آنها را امضا کرده است، خودداری می کند.
اين دومقاوله نامه از جمله بر حق کارگران بر تشکيل آزادانه تشکل های مستقل صنفی تاکيد می کنند .
در ساليان اخير، تشکل های مستقل کارگری در ايران بارها از نقض اين دو مقاوله نامه بين المللی توسط حکومت جمهوری اسلامی ايران انتقاد کرده و در اين ارتباط به اعمال فشارهای امنيتی و قضايی و نيز بازداشت شمار قابل توجهی از فعالان کارگری اشاره کرده اند.
کميته آزادی های تشکل های کارگری در گزارش خود در عين حال از اقدامات وزير کار و امور اجتماعی وقت ايران برای آزادی منصور اسانلو، رئيس هيات مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، استقبال کرد.
آقای اسانلو که در سال ۱۳۸۶ به اتهام های امنيتی بازداشت و به پنج سال زندان محکوم شده بود، در تابستان سال گذشته دوباره به همان اتهام ها محاکمه و به يک سال زندان ديگر محکوم شد؛ حکمی که اعتراض های گسترده اتحاديه های بين المللی کارگری را به دنبال داشت.
کميته آزادی های تشکل های کارگری خواستار انجام تحقيقات مستقل فوری برای رسيدگی به اتهام هايی که به منصور اسانلو وارد آمده بود، شده است.
اين کميته در بخش ديگری از گزارش خود از حکومت جمهوری اسلامی ايران خواسته است تا اقدامات لازم را برای آزادی فوری ابراهيم مددی، نايب رئيس هيت مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، انجام دهد. آقای مددی نيز در سال ۱۳۸۶ بازداشت و به اتهام های امنيتی زندانی شد و تاکنون آزاد نشده است.
کميته آزادی های تشکل های کارگری در همين ارتباط نيز خواستار انجام تحقيقات مستقل در مورد روند معالجه آقای مددی در زندان شد.
اين کميته وابسته به سازمان بين المللی کار در بخش ديگری از گزارش خود خواستار لغو اتهام های وارد آمده به شماری از اعضای سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه، بازگشت به کار آنان و آزادی آن دسته از اين فعالان کارگری شد که زندانی هستند.
در اين گزارش از عطا باباخانی، ناصر غلامی، عبدالرضا ترازی، غلامرضا غلام حسينی، غلامرضا ميرزايی، علی زاد حسين، حسن کريمی، داود رضوی، يعقوب سليمی، ابراهيم نوروزی گوهری، همايون جابری، سعيد ترابيان، عباس نژند کودکی و منصور حيات غيبی نام برده شده است.
کميته آزادی های تشکل های کارگری در بخش ديگری از گزارش خود از حکومت جمهوری اسلامی ايران خواسته است تا حق کارگران برای تشکيل اتحاديه های مستقل خود را محترم بشمارد و آن کميته را نيز در جريان اقدامات آينده اش در اين جهت قرار دهد.
در اين گزارش همچنين از حکومت جمهوری اسلامی ايران خواسته شده است تا به حق کارگران برای اعتراض های صنفی و حق تظاهرات برای تشکل های کارگری احترام بگذارد.
اين کميته همچنين به شکايت سه اتحاديه بين المللی کارگری در زمينه برخوردهای صورت گرفته با سنديکای کارگران شرکت نيشکر هفت تپه اشاره کرده است.
کنفدراسيون بين المللی اتحاديه های کارگری، فدراسيون جهانی کارگران حمل و نقل و فدراسيون بين المللی کارگران صنايع غذايی، کشاورزی و خدماتی به فشارها بر رهبران و اعضای اين تشکل کارگری و بازداشت شماری از آنان اعتراض کرده اند.
اين سنديکا حدود سه سال پيش فعاليت خود را که پس از انقلاب متوقف شده بود، با هدف حفظ فعاليت شرکت نيشکر هفت تپه و دفاع از حقوق صنفی کارگران آن، از سر گرفت و از آن زمان تاکنون، رهبران و اعضای آن تحت فشارهای امنيتی و قضايی قرار داشته اند.
کميته آزادی های تشکل های کارگری بار ديگر خاطر نشان کرد که حکومت جمهوری اسلامی ايران در اين مورد نيز از اجرای مقاوله نامه های ۸۷ و ۹۸ سازمان بين المللی کار خودداری می کند و خواستار آزادی فعالان کارگر در نيشکر هفت تپه، پرداخت غرامت به آنان و احترام گذاشتن حکومت به حق کارگران برای ايجاد تشکل های صنفی خود شد.
در اين گزارش از حکومت جمهوری اسلامی ايران خواسته شده است تا مشخص کند که علی نجاتی، فريدون نيکوفرد، قربان عليپور، محمد حيدری مهر و جليل احمدی به سر کار خود بازگشته اند يا خير. ضمن آنکه تقاضا شده است که اتهام ها عليه رضا رخشان، رئيس هيات مديره سنديکای کارگران شرکت نيشکر هفت تپه، و محمد اوليايی فرد، وکيل مدافع فعالان کارگری نيشکر هفت تپه، لغو شود.
اين کميته همچنين از تلاش نيروهای پليس برای بر هم زدن اعتراض های صنفی و اعتصاب های کارگران شرکت نيشکر هفت تپه انتقاد کرد.
علی لاريجانی، رییس مجلس می گوید، ايرانی بازداشت شده در آمريکا که به توطئه برای ترور سفير عربستان در واشنگتن متهم شده از مخالفان دولت جمهوری اسلامی است.
لاریجانی توضیح بیشتری نداد اما خبرگزاری نیمه دولتی مهر همزمان در خبری اعلام کرد که فردی به نام های علی/ غلام و غلامحسين شکوری از اعضای اصلی سازمان مجاهدين خلق است که طی سال های متمادی با استفاده از گذرنامه های ايرانی و ساير اسناد هويت جعلی بين کشورهای مختلف تردد نموده است.
اما آمریکا می گوید اسنادی در اختیار دارد که نشان می دهد غلام شکوری از تعضای نیروی قدس سپاه پاسداران است.
به گزارش ایسنا،علی لاريجانی که عصر روز دوشنبه و در دومين روز سفر خود به برن، پايتخت سوييس، در يک کنفرانس خبری صحبت می کرد، در خصوص اتهامات مقامی آمريکا عليه يک شهروند ايرانی –آمريکايی گفته است: «سئوالات زيادی وجود دارد که نشان میدهد ادعای آمريکايیها ادعای پوچی است. آنها فردی را به عنوان تروريست معرفی کردهاند که از مخالفان دولت ايران است و سالهاست که از کشور فرار کرده. او معتاد به ترياک و دائم الخمر است و از نظر روحی نيز تعادل ندارد.»
علی لاريجانی با طرح اين سئوال که «آيا استفاده از يک فرد افيونی برای القای چنين مباحثی کار سختی است؟» گفته است: «بعيد است عقلای عالم اين حرفها را بپذيرند.»
علی لاريجانی همچنين در ادامه اين کنفرانس خبری با اشاره به اتهامات آمريکا د رخصوص دست داشتن ايران در «توطئه ترور» سفير عربستان در واشنگتن گفته است: «ما با عربستان سعودی چنين اختلاف عميقی نداريم که بخواهيم دست به چنينی کاری بزنيم؛ گرچه ممکن است در برخی موارد اختلاف نظر داشته باشيم اما چرا بايد اين کار را بکنيم. اين نشان میدهد که سناريوی ديگری در کار است. »
اين در حالی است که بان کی مون، دبيرکل سازمان ملل متحد، روز دوشنبه گفته است پرونده «توطئه» جمهوری اسلامی ايران برای ترور سفير عربستان در آمريکا را به شورای امنيت فرستاده و همزمان،سوزان رايس، نماينده آمريکا در سازمان ملل، نيز نشستی با نمايندگان ۱۵ کشور عضو شورای امنيت برای ايجاد هماهنگی در زمينه نحوه برخورد با ايران برگزار کرده است.
روز گذشته بازار سهام تهران با افت ۳۷۷ واحدی سقوط سنگینی را تجربه کرد.
این در حالی بود که در روزهای قبل تعداد شاخص آن در مرز ۲۷ هزار واحد بود.
همچنین افت کلی قیمتهای این بازار به همراه پایین آمدن رقم شاخص کل در چند ماه گذشته بیسابقه بوده است تا آنجه که معاملات برخی شرکتها نیز متوقف شد.
چهار نماد گروه سنگآهن در همان ساعت ابتدایی از سوی مدیریت بازار متوقف شدند. اخبار رسیده حاکی از این اینست که امکان تغییر فرمول تعیین نرخ سنگآهن وجود دارد و به همین دلیل برای مشخص شدن موضوع، نمادها متوقف شده تا اطلاعات به بازار اعلام شود.
همچنین پس از مدتها کشو قوس بر سر وضعیت صندوق بازنشستگی فولاد، به نظر میرسد ایمیدرو در تلاش برای تامین کسری بودجه صندوق فولاد، قصد دارد افزایش بهره مالکانه معادن سنگآهن را رقم بزند. این تصمیم سبب شده است تا بهره مالکانه معادن سنگآهن احتمالا به ۳۰هزار تومان در هر تن برسد. این امر در صورت تحقق نزدیک به ۱۴۰میلیارد تومان معادل ۵۰میلیارد تومان در مورد چادرملو و ۹۰میلیارد تومان به بهای تمام شده گلگهر خواهد افزود.
به نظر میرسد شرکتهای سنگآهنی نیز در مقابل، قصد افزایش ۱۵درصدی بهای سنگآهن تحویلی خود به شرکتهای فولادی داخلی دارند که در نهایت این امر به افت سود فولادیها منجر خواهد شد. به نظر میرسد توقف نمادهای ۴گانه چادرملو، گلگهر و سرمایهگذاریهای معادن و فلزات وامید در حالتی که بازار به سوی افت گرایش دارد احتمالا سبب خواهد شد بازگشایی نمادها پس از تعدیل سود یا انتشار گزارش شفافسازی به افت قیمت این نمادها منجر شود. از سوی دیگر، افت نمادهای معدنی برخی از شرکتهای سرمایهگذاری که دارای پرتفوی معدنی هستند نیز متاثر خواهد کرد.
تحلیل گر روزنامه دنیای اقتصاد دراین باره نوشت که توقف ناگهانی نمادهای معدنی، نگرانی دو چندانی را در بازار ایجاد کرده است.
روزنامه شرق هم در اینباره نوشت:" فضای سیاسی ایجادشده پس از چند روز، اثر ویژه و جدی خود را بر بازار گذاشت. به این ترتیب، صف فروش و قیمت درصد منفی در حالی سهم دهها نماد بازار سهام بود که برخی اخبار اقتصادی نیز بر گرده ناتوان بازار سنگینی میکرد."
این موضوع بر اساس ریزش شاخص در حدود ۱/۳۷۷ نتیجهگیری میشود چرا که در واقع بدترین افت در ۴ماهه اخیر بوده و از ۲۷ هزار در عرض یک روز به ۲۶هزار و ۲۹۱واحد رسیده است.
در بازار بانکی بورس هم تغییراتی ایجاد شده است.
روزنامه دنیای اقتصاد خبر داد:" پس از تغییرات در بانک گردشگری این بار نوبت به بانک تات رسید تا رییس هیات مدیره این بانک از سوی بانک مرکزی برکنار شود."
رییس کل بانک مرکزی دیروز همچنین درباره تعدیل ترکیب سهامداری بانکها براساس قانون اصل ۴۴ گفت: بانک مرکزی از تمام بانکها خواسته بود در زمان برگزاری مجامعشان تا پایان تیرماه، تکلیف کاهش میزان سهامداری اشخاص حقوقی سهامی عام به ۱۰ درصد و اشخاص حقیقی و حقوقی سهامی خاص به پنج درصد را انجام دهند.
وی ادامه داد: در بسیاری از بانکها سهامدارانی که بیش از حد مجاز مالکیت داشتهاند در افزایش سرمایه شرکت نکرده و حق تقدم خودشان را واگذار کردند تا سهامشان کاهش پیدا کند.
در گروه ساختمانی، تازه وارد فرابورس یعنی سرمایهگذاری مسکن شمال شرق هم دیروز تا زیر قیمت عرضه اولیه افت را تجربه کرد. همچنین شنیده میشود همراه اول نیز به دلیل افزایش ۱۰۰ تومانی سود هر سهم متوقف شده است.
کارشناسان بورس میگویند:" افت احتمالی قیمتها میتواند وضعیت بورس تهران را پیچیدهتر کند."
شرایط نامساعد بازار جهانی نیز بر نگرانیها افزوده است. افزایش دامنه اعتراضات اجتماعی در کشورهای غربی سبب شده معاملهگران امروز در انتظار بازگشایی بازارهای جهانی باشند.
یک نماینده اصلاحطلب بر انجام قاچاق رسمی در کشور و تخلفات گسترده از سوی دولت تاکید کرد.
به گفته علیاکبر اولیا، نماینده یزد آنقدر در مجاری رسمی قاچاق انجام میشود که خیلی لازم نیست از مجاری غیررسمی قاچاق شود.
وی در گفتوگو با روزنامه شرق به مناطق آزاد و ویژه اقتصادی به عنوان مبادی ورود گسترده کالاهای قاچاق اشاره کرد.
اولیا در این گفتوگو با تاکید بر اینکه وزارت بازرگانی باید بیش از این در مورد قضیه قاچاق رسمی کالا در ایران تعصب به خرج بدهد گفت:"متاسفانه الان به محض اینکه کالای قاچاق وارد خاک ایران شود کالای مجاز تلقی شده و خیلی راحت مبادله میشود در حالی که باید کالای قاچاق تا انتهای مصرف قابل ردیابی باشد."
به گفته این نماینده گزارش نهایی کمیته تحقیق و تفحص از برنامه چهارم در دستور کار قرار دارد و با تکمیل آن موضوع قاچاق در دولت احمدینژاد به شکل روشنی بررسی خواهد شد.
نایب رئیس کمیته تحقیق و تفحص همچنین درباره لزوم انجام این کا ربه شرق گفت:" ما به این دلیل دنبال تحقیق و تفحص از برنامه چهارم توسعه بودیم که دولت آقای احمدینژاد، عملا نسبت به اجرای این قانون استنکاف میکرد."
اولیا تاکید کرد:" متاسفانه حجم انحرافات دردولت بسیار بالا و قابلتوجه است."
وی با تاکید بر اینکه دولت نهم قادر به اجرای برنامههای خود نبوده است نیز ادامه داد:". دولت نهم اعلام میکرد بیشتر از دولتهای گذشته کار میکند، درحالی که گزارشهایی که از عملکرد برنامه دریافت میکردیم، حاکی از عدم تحقق اهداف برنامه بود؛ یعنی در اکثر موارد حداکثر نیمی از اهداف کمی برنامه محقق شده بود، پس نمیشد ادعای زیاد کار کردن دولت آن هم بیش از دولتهای قبلی را پذیرفت. در مواردی هم آقای احمدینژاد اعلام کرده بود برنامه چهارم را قبول ندارد و صریحا گفته بود این برنامه بهدرد نمیخورد. من با توجه به اینکه در زمان تدوین برنامه در سازمان مدیریت بودم، میدانم چه زحماتی کشیده میشود تا برنامه تدوین و بعد به قانون تبدیل شود اما میدیدیم که یکی از مسوولان راحت اعلام میکند که من این برنامه را قبول ندارم و این برایم سخت بود."
به گفته وی با اینکه درآمد ارزی دولت بسیار بیشتر از هزینههای تحقق برنامه چهارم توسعه بود و چیزی حدود 267میلیارد دلار درآمد از محل فروش نفت و غیره کسب شد، اما دولت با کسری بودجه مواجه شده است. این در حالیست که آنچه در برنامه چهارم برای درآمدهای ارزی دولت پیشبینی شده بود حدود 70 تا 80میلیارد دلار بود."
این نماینده مجلس گفت:" دولت میتوانست حتی چهار برابر تعهدات برنامه چهارم را اجرایی کند."
رئیس سازمان بازرسی کل کشور در نشست امروز خود با دانشجویان دانشگاه علم و صنعت از وجود ۱۰۶ پرونده تخلف مالی در بانک مرکزی ایران خبر داد و گفت: یکی از این پرونده ها، اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در بانک صادرات بوده است.
مصطفی پور محمدی در این نشست با اشاره به پرونده رسوایی بی سابقه ترین اختلاس مالی در تاریخ ایران گفته ست که پیش از این رئیس کل بانک مرکزی و محمود احمدی نژاد را در جریان تخلف مالی مذکور قرار داده بوده است.
آقای پور محمدی که در دولت قبلی آقای احمدی نژاد سمت وزارت کشور را بر عهده داشته در این نشست تصریح کرده است که از ۱۰۶ گزارش تخلف که سازمان بازرسی کل کشور به هیئت تخلفات اداری گزارش کرده است تنها به ۶ تا ۱۰ پرونده رسیدگی شده است.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور خاطرنشان کرده است: «در بازرسیهای مستقلی که برگزار کردیم این گونه گزارش دادیم که متهم اصلی پرونده اختلاس ۳ هزار میلیاردی حرکاتی مشکوکی انجام میدهد و اگر وی قرار باشد بانک آریا را تاسیس کند در واقع فعالیتهای خود را پوشش خواهد داد که پس از بررسی به بانک مرکزی اعلام کردیم تا اجازه فعالیت دیگر به این فرد ندهد.»
برخی از ناظران سیاسی معتقدند که رسوایی اختلاس سه هزار میلیارد تومانی از بانک صادرات هر روز ابعاد تازه تری به خود می گیرد و چهره ها و اسناد تازه ای از این گزارش در کشاکش منازعات سیاسی دو جناح اصوگرای حامی دولت و رهبری، علیه یکدیگر مطرح می شود و هر طرف تلاش می کند تا طرف دیگری را متهم به دست داشتن در این رسوایی مالی که بزرگترین اختلاس تمام تاریخ ایران است کند.
رهبر جمهوری اسلامی از هواداران و رسانه های خود خواسته است تا ماجرای این رسوایی مالی را خیلی «کش» ندهند.
بان کی مون دبیرکل سازمان ملل به بشار اسد رئیس جمهور سوریه هشدار داد که پیش از سپری شدن فرصت، سرکوب مخالفان و کشتار غیرنظامیان را " فورا " متوقف کند.
بان کی مون که در برن به سر می برد همچنین از اسد خواست با انجام تحقیق بین المللی برای بررسی نقض حقوق بشر در این کشور موافقت کند.
او گفت :" کشتار غیرنظامیان همچنان ادامه دارد. باید فورا متوقف شود."
به گزارش العربیه، دبیرکل سازمان ملل با اشاره به کشته شدن بیش از 3 هزار نفر به دست نیروهای دولتی در سوریه تاکید کرد از بشار اسد خواسته است پیش از سپری شدن فرصت کشتار را متوقف کند.
او گفت :" این غیرقابل قبول است که سه هزار نفر کشته شوند... سازمان ملل یک بار دیگر خواستار اقدام فوری برای توقف کشتار است.
شورای حقوق بشر در آوریل گذشته خواستار تهیه گزارش از وضعیت حقوق بشر در سوریه شد اما این کشور با ورود گزارشگران این شورا مخالفت کرد.
پیش از این اتحادیه عرب به رژیم سوریه دو هفته مهلت داده بود تا در مقر این اتحادیه در قاهره با مخالفان بشار اسد وارد گفتگو شود.
اتحادیه عرب از قطر خواست ریاست کمیته ای از وزیران خارجه چند کشور عربی را برای تماس با دولت سوریه برعهده بگیرد.
کمیته اتحادیه عرب به ریاست نخست وزیر قطر و عضویت وزیران خارجه این کشور ، مصر ، الجزایر ، عمان و دبیرکل اتحادیه عرب ماموریت دارد تا مسائل سوریه را با رهبران این کشور بررسی کند.
سوریه اما پس از صدور بیانیه اتحادیه عرب با این تصمیم مخالفت کرده است.
یوسف احمد نماینده سوریه در اتحادیه عرب در واکنش به این درخواست اعلام کرد مسائل سوریه در داخل مرزهای این کشور بررسی می شود.
در تحولی دیگر همزمان با نشست اضطراری وزیران خارجه اتحادیه عرب برای بررسی اوضاع سوریه صدها تن از اتباع سوریه در مقابل مقر اتحادیه عرب تجمع کردند و علیه بشار اسد شعار سر دادند.
تجمع کنندگان از اتحادیه عرب خواستند عضویت سوریه در این اتحادیه را تعلیق کند.
مصطفا خلجی
آبادی من سوخت به ویرانی
سربازی من رفت به سرداری
ای كاش كه عقل من و تو كمكم
برخیزد ازین بستر بیماری
سی سال به هر حادثه «نه» گفتم
تاوان پذیرفتن یك «آری»
این ابیات، بخشی از آخرین غزل سروده عبدالجبار کاکایی است؛ شاعری که برآمده از نسل جوانان انقلابی سال 1357 است که تا همین سالهای پیش جزو دسته نویسندگان و شاعران نزدیک به حکومت محسوب میشد.
اما مدتی است که عبدالجبار کاکایی و چند شاعر و نویسنده همنسلاش در «آری» سی سال پیش خود تردید کردهاند. البته این تردید، بیشتر از جنس «گلایه» از کارگزاران حکومت است تا تردیدی که ماهیت نظام را زیر سوال ببرد.با این حال مسئولان جمهوری اسلامی تاب این گلایهها را ندارند، و ترجیح میدهند عرصه برای کسانی باز باشد که ساز مخالف نمیزنند.
عبدالجبار کاکایی در کنار محمدنوریزاد، ساعد باقری، سهیل محمودی، احمد دهقان، محمدرضا بایرامی و چند تن دیگر از نویسندگانی که پیشتر جزو «مقربان» بودند، اکنون گروهی را تشکیل میدهند که از طرفی سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی فضا را برای فعالیت آنان تنگ کرده، و از سویی دیگر کارنامه و جهانبینیشان هنوز آنان را دلمشغول نظام نگاه داشته است. سیدمهدی شجاعی نیز جزو همین دسته و از سرآمدان آن است و اظهارات اخیرش در اعتراض به فضای فرهنگی ایران نیز در همین راستا قابل توجه است.
شجاعی کسی است که رمان «طوفان دیگری در راه است» را در ستایش انقلاب سال 1357 نوشته و سالها نیز مسئولیتهای گوناگونی در نهادها و جشنوارههای دولتی داشته است.
اما هواداران طیف حاکم در ایران تاب حرفهای او را که گفته «آنچه ذهن من را دچار تلخی میکند وضعیت عمومی فرهنگ است» ندارند و اظهارات این چهره شاخص نویسندههای «متعهد» به آرمانهای جمهوری اسلامی را که تأکید کرده بود فرهنگ ایران «در سراشیب اضمحلال» قرار دارد، آشفتهگوییهای یک مدیری میدانند که «میز» خود را از دست رفته دیده است.
این سخن سیدمهدی شجاعی که گفت «ما در بخش فرهنگ عمومی، به معنای، تمام بن اندیشه، جهان بینی، اعمال، آداب، سنن، رفتارها و همه آنچه که شاکله یک ملت است، دچار انحطاط شدهایم.» در نوع خود حرف تازهای نیست. پیش از او و شاید از همان ابتدای شکلگیری جمهوری اسلامی، نویسندگان و منتقدان بسیاری فریاد اعتراض خود را بلند کرده بودند؛ اما اهمیت سیدمهدی شجاعی در این است که چه نیروهای درون جمهوری اسلامی و چه نیروهای بیرون از آن شجاعی و امثال او را بخشی از پیکره نظام میدانند که علیه بخش اقتدارگرای خود ایستادهاند.
اما نیروهای حکومتی از اینکه این افراد بخشی از حکومت بودهاند علیهشان استفاده میکنند. به عنوان نمونه، محسن پرویز، اولین معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دولت محمود احمدینژاد در واکنش به سخنان سیدمهدی شجاعی گفت که «آقای شجاعی که در ادوار مختلف عضو هیئت نظارت بر نشر کتاب کودک و نوجوان بوده و جسته و گریخته در برخی جلسات شرکت میکردهاند، در صحبت اخیرشان انتقاد کردهاند که: «از طرف دیگر به من میگویند از زبان رئیس جمهور آمریکا هم حتی نباید در ایران کلمه اسرائیل بیرون بیاید و در کتاب چاپ شود.» اشارهی درستی است. اما حسب اتفاق، عین این ماجرا سالها پیش برای من اتفاق افتاده است! به من هم گفتند در یک داستانک، «اسرائیل» از عبارت «سرباز اسرائیلی گفت» حذف شود ویا تغییر کند! دلیل آن را هم دستور هیئت نظارت شمردند؛ هیئت نظارتی که آقای شجاعی و چند نفر دیگر از دوستان منتقد ممیزی واژگان (و حتی اصل ممیزی) عضو آن بودند!»
یا سایت رجا نیوز مینویسد: «از آنجا كه شجاعي خود زمان طولاني در اين نظام مدير فرهنگي بوده است، بر آن شديم تا كمي به سوابق مديريتي او بپردازيم تا ببينيم منتقد فعلي كه از همه چيز انتقاد ميكند، در دورهي خود چه اقدامات قابل دفاعي انجام داده است كه اين گونه امروز تيغ ميكشد.»
اما آیا وجود این سوابق سبب میشود که شجاعی به گفته منتقدانش «قدردان انقلاب» باشد، یا اینکه خود را محق بداند که از اوضاع انتقاد کند؟ اوضاعی که تقریبا عرصه را برای تمامی نسل انقلاب - به جز شخص رهبر جمهوری اسلامی – تنگ کرده است.
اتحاد نویسندگان حکومتی
این انتقادات سیدمهدی شجاعی و دیگر نویسندگان همفکرش بیشتر به جای اینکه تلنگری به ذهن مسئولان فرهنگی برای بهبود اوضاع بزند، آنها را در موضع مقابله با نویسندگان منتقد قرار میدهد.
نویسندگان نزدیک به حکومت به همراه مسئولان دولتی که مهارت ویژهای در «دشمن»پنداری رقیبانشان دارند، نه تنها اظهارات سیدمهدی شجاعی را وارد ندانستند، بلکه او را به «مخملباف» تشبه کردهاند. مهدی فضایلی که قبلا مدیر خبرگزاری فارس بوده و اکنون رییس انتشارات سروش است، به کلی حرف زدن در باب سنجش فرهنگ امروز ایران را نادقیق دانسته و گفته است: «تا جایی که من اطلاع دارم، مشکل بزرگی که امروز با آن روبرو هستیم، نبود شاخصهها و معیارهای علمی و دقیق سنجشی است که بتوان با آن از وضعیت فرهنگی جامعه ارزیابی دقیقی به عمل آورد.»
محمدرضا سرشار نیز که تخصص ویژهای در متهم کردن نویسندگان روشنفکر نظیر صادق هدایت و این اواخر سیدمهدی شجاعی دارد، گفته است: «آن چیزی که می خواهم در مورد شخصیت ادبی آقای شجاعی بگویم این است که من به طور کلی او را داستان نویس توانایی نمی دانم. او نویسنده ای است که داستان های مذهبی اش -به تعبیر کسی- روضه های ادبی است. یعنی شما اگر بخواهید از نظر ساختار، این آثار را نقد فنی کنید، تاب نقد را نمی آورند. از آن "پدر عشق پسر"ش بگیرید که راجع به واقعه عاشورا است و برای نوجوانان تألیف شده تا "کشتی پهلوگرفته" او که جزء کتاب های داستان پرتیراژ مذهبی است.»
این دشمنان فرضی، سبب میشود تا نویسندههای حکومتی به فکر جبههای واحد برای مقابله با «دشمن» بیفتند. یعنی همان چیزی که محسن پرویز عضو هياتمديره انجمن دولتی قلم، در گفتوگو با روزنامه شرق در آستانه برگزاری انتخابات مجلس گفته است: «حزب هنرمندان اصولگرا».
اما در این گونه تشکیلات که پیشتر نیز نمونههای فراوانی از آن شکل گرفته، تنها چیزی که محلی از اعراب ندارد، فرهنگ و هنر و ادبیات است؛ در واقع جنجال بر سر قدرت است و سهمخواهی از گروههای حاکم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر