هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ مهر ۲, یکشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 09/23/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



قیمت دلار، در اولین روز هفته از ۲۴۵۰ تومان گذشت و به ۲۴۶۵ تومان رسید.

همزمان با ثبت قیمت ۲۴۶۵ تومانی دلار در پایان معاملات بعدازظهر امروز، یورو و پوند هم به ترتیب ۳۲۲۰ و ۴۰۶۰ تومان معامله شد.

از سوی دیگر، همزمان با رشد ۴ دلار و ۵۰ سنتی قیمت جهانی طلا در پایان معاملات هفتگی بازارهای جهانی و تقویت اندک یورو در برابر دلار آمریکا، بازار داخلی ارز و طلا نیز شاهد ادامه افزایش قیمتها بود.

با ثبت قیمت پایانی ۱۷۷۳ دلار برای هر اونس طلا که در پی تضیف ۰.۰۳ درصدی دلار امریکا در برابر یورو رخ داد، قیمت تمام سکه  و طلا در پی افزایش ۲۷ تومانی قیمت دلار آمریکا رشد کرد. هر چند که امروز روز پرنوسانی برای بازار ارز و سکه بود. به طوری که دامنه نوسان دلار در فاصله ۲۴۵۰ تا ۲۴۷۰ حدود ۲۰ تومان بود، تمام سکه ها نیز نوسان قیمت ۲۰ هزارتومانی را تجربه کردند و به مرز ۹۶۷ هزارتومان رسیدند.

هر گرم طلای ۱۸ عیار هم با ۱۵۰۰ تومان افزایش قیمت به ۹۸هزار و ۳۰۰ تومان افزایش یافت.


 


ارتش آزاد سوريه مرکز فرماندهی خود را از ترکيه به مناطقی آزاد شده در داخل سوريه منتقل کرد.

پیش از این با آزادسازی بخش هایی از شهر حلب، برهان غلیون عضو ارشد شورای ملی سوریه و رییس سابق این شورا نیز وارد خاک سوریه شد و ساعاتی را به گفت و گو با گروههای مخالفان پرداخت.

اما ارتش آزاد سوریه اینک به طور کامل مرکز فرماندهی خود را به خاک کشور منتقل کرده است. 

ژنرال رياض الاسعد، فرمانده ارتش آزاد، با ارسال فيلمی به رسانه  ها خبر این انتقال اعلام کرد. با این حال موقعیت دقیق مرکز فرماندهی ارتش آزاد هنوز اعلام نشده است.

خبرگزاری اسوشیتدپرس نیز به نقل از فرمانده ارتش آزاد اعلام کرده است که این جابجایی هفته گذشته صورت گرفته است.

با انتقال مرکز فرماندهی ارتش آزاد به خاک سوریه به نظر می رسد مخالفان از حفظ مناطق تحت کنترل خود اطمینان خاطر یافته اند.

ژنرال الاسعد همچنین وعده داده است که دمشق به زودی تحت کنترل ارتش آزاد قرار خواهد گرفت. او با رد دخالت ارتش آزاد در حکومت آینده سوریه گفت که مردم این کشور باید درباره روی کار آمدن هر نوع حکومت جدیدی به توافق برسند. 


 


سیامک قادری روزنامه نگار محبوس در بند ۳۵۰ زندان اوین در نامه ای خطاب به فرزندش در آستانه ی سال تحصیلی جدید گفته است: فرزندم برای سومین سال، حضور ندارم تا در گوش‌ات زمزمه کنم، قصه استواری و مقاومت امروز من و تو و ما در برابر ظلم، داستان کتاب های آینده خواهد شد و این درس دیروز من، امروز تو و فردای آیندگان است.

 این زندانی سیاسی در بخشی از نامه ی خود آورده است: هرگز نباید تسلیم نفرت و خشم شد تا مهر و دوستی‌ات اگر چه در حیاتی‌ترین دوران زندگی‌ات، مهر پدر، امنیت خانواده و اقتصاد از تو دریغ شده است. تو و همه فرزندان تحت ستم این سرزمین هرگز نباید اسیر کینه توزی و نفرت شوید تا ثابت کنیم بر خلاف آیین ادعایی آنان، دین و باور مولایمان، پاسبان عشق و مهر خواهد ماند.

سیامک قادری مرداد ماه سال ۸۹ بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام، تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده است.

یکی از اتهامات اصلی این روزنامه نگار اداره کردن وبلاگ” ایرنای ما “بوده است . وبلاگی که او در آن به برخی عملکردها و اقدامات مسوولان خبرگزاری دولتی ایرنا انتقاد کرده و همچنین درباره جنبش سبز و رهبرانش مطالبی را در این وبلاگ نوشته بود.

خبرگزاری ایرنا شاکی اصلی پرونده آقای قادری بود، او همچنین بعد از ۱۸ سال کار دراین خبرگزاری از آن اخراج و راهی زندان اوین شد.

متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

برای فرزندم علی که سه سال از دوران تحصیلی را بدون همراهی پدر سپری کرد

به پسرم درود می‌فرستم که لبخند‌ها و شادمانی‌هایش انگیزه استواری من و امثال من است. علی جان، چندی پیش شاید بیش از ۱۰سال قبل، در بازدید از آسایشگاه کودکان بی‌سرپرست معلول، شعری به سینه دیوار، شعورم را لرزاند و از آن پس در هر بزنگاهی که برای حرکت و موفقیت چیزی و ابزاری کم بود از پس انبار داشته‌های ذهنم به پیش می‌آمد و یادآور می‌شد که «شکسته بال، پرگشودن هنر است».

قصه و حکایت تو و فرزندان «پدر دربند» این سرزمین‌‌ همان سرگذشت، پرنده‌ای شکسته بال است که اگرچه به زحمت و با کمبود، پر می‌گشاید و به پرواز در می‌آید و همچنان که سرخوشی پرواز را به درد جانکاه مزمزه می‌کنند، حسرت و خشم را برای بال شکستگان طایفه ظلم و جور به جای می‌گذارند.

فرزندم، تو و هم سن و سال های تو باید کودکی را همچون کودکانی برخوردار تمام عالم تجربه می‌کردید و نوجوانی و جوانی را هم به‌‌ همان کیفیت از سر می‌گذراندید. اما دریغ و صد افسوس که زیاده خواهی‌های حاکم جبار، زمان و مکان را بر همه تنگ کرده است. جباریت و روح طمع ورزانه آن چشم دیدن هیچ حوزه‌ای خارج اختیار و نظارت خود را ندارد و از همین روست که فضای تنفس و حیات را که حق خدادادی است، از همگان ستانده است.

آن‌ها مهر پدر را از فرزندان، امنیت را از خانواده و آسایش و آزادی را از مردمان شهر ربوده‌اند. و هر فریادی را به بهانه حفظ امنیت خود و قبیله زیاده خواه‌شان با نیروی سرکوب خفه می‌کنند. با ریاکاری از تقدیس خانواده و نهاد خانواده نزد مکتبشان می‌گویند و با تیشه جهل و خودکامگی اساس آن را ویران می‌کنند و اگر فریادی برآید که این مسیر، راه نمرودیان است، فریبکارانه در جایگاه اشغال شده حق و حقانیت، فریاد انالحقشان گوش مردمان مظلوم را کر می‌کند. نامردمی و ریاکاری را در شهر‌ها رواج می‌دهند و جزء تخم کینه، دروغ، فریب و بی کفایتی برای آیندگان به جای نمی‌گذارند.

در آموزه‌هایشان وقاحت ریاکاری را دین می‌نامند و از روح آزادگی و کرامت نفس می‌گریزند و مردان و زنان آزاده را به جرم اعتراض دربند و بر دار می‌کنند و این همه را لباس آیین می‌پوشانند.

خروج بر این سیه کاری‌ها را دادستانی می‌نامند و از رهبران و رهروان حق و عدالت و آزادی و پیامبران بشارت، انتقام می‌کشند و نه از آن آنان که از زن و فرزند و اهل و تبار آنان به واسطه استواری آن‌ها درزنده نگاه داشتن آزادی، دین و روح انسانی کینه جویی می‌کنند.

فرزندم برای سومین سال، حضور ندارم تا در گوش‌ات زمزمه کنم، قصه استواری و مقاومت امروز من و تو و ما در برابر ظلم، داستان کتاب های آینده خواهد شد و این درس دیروز من، امروز تو و فردای آیندگان است.

هرگز نباید تسلیم نفرت و خشم شد تا مهر و دوستی‌ات اگر چه در حیاتی‌ترین دوران زندگی‌ات، مهر پدر، امنیت خانواده و اقتصاد از تو دریغ شده است. تو و همه فرزندان تحت ستم این سرزمین هرگز نباید اسیر کینه توزی و نفرت شوید تا ثابت کنیم بر خلاف آیین ادعایی آنان، دین و باور مولایمان، پاسبان عشق و مهر خواهد ماند.

سیامک قادری

بند ۳۵۰ زندان اوین

۹۱/۶/۲۵


 


bargh-aghahi-ashoora88.jpg

تعداد ۲ عدد اعلامیه دیواری در یک کاغذ A4،اندازه های تقریبا مناسب

دانلود این اعلامیه PDF (حجم:۴۰۰ کیلوبایت)

متن این اعلامیه:

روایت یک شهروند از روز عاشورا سال ۸۸: چه لحظاتی بود سه ساعت تمام  در نزدیک پل کالج در کوچه خارک در تعقیب و گریز بودیم و تمام آنچه که با تمام جدیت، نظام به اصطلاح ولایی و اسلامیشان سعی در وارونه جلوه دادنش را دارند، از نزدیک دیدیم و لمس کردیم، اما واقعیت آن را. حرکت آرام مردم، بعد باتوم، توهین، زنجیر، قمه که من خود اصلا تا به آن روز ندیده بودم . سلاح، بزرگ و کوچک ، تیراندازی، گاز اشک آور، مجروحین و حتی صحنه شهادت شهید عاشورا در پل کالج…برگشتیم و جمعیت هنوز زیاد است تعداد زیادی لب جدول وسط خیابان ایستاده اند و جایی را نظاره می کنند ولی من چیزی از آن طرف را نمی بینم، پس همان جا در کنار جمعیت کنار جدول می ایستم ناگهان می بینم تعدای با هم خم می شوند و فردی را سر دست بلند می کنند و من فقط پا ها و بدن او را می بینم و دیدی به سر او ندارم و بعد چند جیغ می کشم (نمی دانم آیا چیزی دیده ام یا نه؟!)اطرافیان من را آرام می کنند بعد سیل جمعیت با شعار «می کشم می کشم آن که برادرم کشت»  این فرد را به عقب می برند. ما به آن قسمتی که فرد را از روی زمین برداشتند نزدیک می شویم چیزی شبیه به … روی زمین افتاده است، دوباره می هراسم خیلی شدید، رد می شویم، اینجا نزدیک به جدول خیابان، محل شهادت آن فرد است. همان فردی که بعدا معروف به شهید عاشورا شد. او در چند متری ما گلوله خورد آن هم نه گلوله ی اخطار، نه به دست، نه به پا، مستقیم به سر، گلوله ای که از تفنگ یک گاردی، یک گاردی ایرانی و یا یک گاردی ایرانی همشهری به سوی یک همشهری شلیک شد…


 


شیرین عبادی، مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۰۳ در ادامه گزارش های ماهانه خود، به بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه شهریور ۱۳۹۱ پرداخت. به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، خانم عبادی در ابتدای گزارش ماه شهریور۱۳۹۱ به وضعیت آموزش و معلمان در ایران و همچنین مسائل مربوط به دانشگاه ها از جمله طرح تفکیک جنسیتی و عواقب آن اشاره کرده است.

بر این اساس خانم عبادی در گزارش خود توجه مقام های مسئول در ایران را به حقوق فرهنگی شهروندان و نیز رفع مشکلات و موانع آموزشی جلب کرده و یاد آور شده که ایجاد محدودیت برای تعدادی از شهروندان به دلیل جنسیت، اعتقادات مذهبی و مشکلات اقتصادی مغایر با تعهدات بین المللی دولت ایران در زمینه حقوق بشر است.

این مدافع حقوق بشر در ادامه گزارش خود که به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر می شود، در سه بخش "حقوق مدنی و سیاسی"، "حقوق اقتصادی و اجتماعی" و "میراث فرهنگی و محیط زیست" به بررسی وضعیت حقوق بشر در ایران پرداخته است. در بخش حقوق مدنی و سیاسی در کنار نام فعالان سیاسی و مدنی که برای اجرای حکم به زندان فراخوانده شده اند به بازداشت ۴۸ نفر در ماه شهریور اشاره شده است. در این گزارش همچنین به یکی دیگر از موارد نقض حقوق بشر یعنی مجازات بستگان زندانیان سیاسی که مبادرت به اطلاع رسانی در خصوص عضو زندانی خانواده خود کرده اند، پرداخته شده است. شرح وضعیت اقتصادی از جمله افزایش ۶۰ درصدی اجاره مسکن، همراه با ذکر نمونه هایی از پرداخت نشدن دستمزد کارگران از دیگر موارد مطرح شده در این گزارش است. کشف مین ضد تانگ ساخت ایران در یک منطقه مرزی ایران و افغانستان از دیگر مواردی است که این مدافع حقوق بشر در گزارش خود از آن به عنوان یک عامل تخریب زیست محیطی یاد کرده است.

همچنین در این گزارش به اعدام ۷ نفر و صدور حکم اعدام برای ۱۸ نفر اشاره شده است.
متن گزارش ماه شهریور ۱۳۹۱ شیرین عبادی که در اول مهر ماه منتشر شده، به شرح زیر است:
گزارشی مختصر از وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه شهریور ۱۳۹۱
مقدمه
گزارش وضعیت حقوق بشر در ایران مربوط به شهریور ماه ۱۳۹۱ در شرایطی منتشر می شود که سال تحصیلی در ایران شروع شده و گزارش های رسیده حاکی از نقض حقوق بشر در زمینه فرهنگی است.
به گزارش مجمع جهانی اقتصاد، ایران در زمینه کیفیت سیستم آموزشی بین ۱۴۴ کشور، رتبه ۹۴ را احراز کرده و در زمینه دسترسی مدارس به اینترنت رتبه ۱۱۷ را دارا است که این آمار با توجه به جمعیت جوان ایران و منابع مالی حکومت، نشان از بی توجهی مسولان آموزشی دارد.
از سوی دیگر در سال تحصیلی ۱۳۹۲- ۱۳۹۱، تعداد ۳۶ دانشگاه، تحصیل در ۷۷ رشته دانشگاهی را برای دختران ممنوع کرده اند و طرح تفکیک جنسیتی نیز در چند دانشکده اجرا شده است. این در حالی است که جعفر توفیقی، وزیر اسبق وزارت علوم، طرح تفکیک جنسیتی را طرح نهادهای امنیتی و نظامی عنوان کرده است.
همچنین اجرای طرح جدا سازی دانش آموزان دختر و پسر در برخی دبیرستان های روستایی سبب شده تا بخش دخترانه تعطیل شود و در نتیجه تعدادی از دختران از تحصیل باز بمانند.
از سوی دیگر تعدادی از معلمان در زندان به سر می برند و حتی برای سه تن از آنان حکم اعدام صادر شده است. همچنین ده ها معلم دیگر به علت فعالیت صنفی یا اعتراض به مشکلات معیشتی برای مدتی در بازداشت بوده و یا از کار اخراج شده اند. از همین رو کمپینی در حمایت از خواسته های معلمان توسط تعدادی از فعالان حوزه فرهنگی راه اندازی شده است تا توجه افکار عمومی را به وضعیت و مشکلات این قشر از جامعه جلب کنند.
بر این اساس گزارش وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه شهریور ۱۳۹۱ بر مبنای اطلاعاتی که در سایت ها و رسانه های مختلف درج شده و صحت آن به احراز رسیده است در سه بخش و به ۲ زبان فارسی و انگلیسی منتشر می شود.
وضعیت حقوق بشر در ایران در ماه شهریور ۱۳۹۱
بخش اول – حقوق مدنی و سیاسی
الف- وضعیت فعالان سیاسی – اجتماعی دگر اندیش
۱) در این ماه ۴۸ نفر بازداشت شدند که برخی پس از چند روز با وثیقه آزاد شدند. بازداشت شدگان عبارتند از: رشید اسماعیلی- عضو شورای سیاست گذاری سازمان ادوار تحکیم وحدت-، جمال شیخی، حامد شیخی، مهران ملا ویسی و سلیمان محمودیان چهار شهروند اهل سقز،هاشم حسین پناهی از فعالان اهل‌سنّت کردستان، حسین یزدی – فعال سیاسی اصلاح طلب –، مریم صالحی- دانشجوی تهران- ، واحد خلوصی، شایان وحدتی، شیما قوشه، میثاق افشار، وحید روحانی، مازیار اسماعیل پور، مرتضی اسماعیل‌پور، حمید رضا مسیبیان، علی محمدی، محسن صائمی، مسعود وفابخش، هومن طاهری، دانیال حسینی، نفیسه شهید فر، بهرام شجاعی، محمد ارجمندی راد، اسماعیل سلمانپور، باغبان باشی، نرگس خیراللهی، مهدی صالحی، بهروز علوی، میلاد پناهی‌پور، سپهرداد صاحبان، اسماعیل رفعتی، امیر رونقی، زهرا فیاض، جعفر غلامی، کیانا کریمپور، فرناز احمد‌زاده، آرتمیس ورزنده، مهرناز احمدزاده، امین رونقی، ریحانه حسامی، احمد رونقی ملکی (پدر حسین رونقی ملکی)، علی تقدیری، امیرکلهر، سپهرداد صاحبان، صادق رضایی گیگلور، سعید شیرزاد و سعید آقاپور از فعالان دانشجویی
۲) بابک مغازه، فعال مدنی به علت سازماندهی ستاد مردمی برای کمک به زلزله زدگان آذربایجان شرقی، به اداره اطلاعات همدان احضار شد و از هرگونه فعالیت در این زمینه منع شد.

۳) حسین رونقی ملکی، وبلاگ نویس که قبلاٌ به ۱۵سال حبس محکوم شده بود و به علت ناراحتی کلیه در مرخصی استعلاجی به سر می برد، برای کمک به آسیب دیدگان از زلزله به آذربایجان سفر کرده بود که بازداشت شد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت و سپس به زندان منتقل شد. حسب اظهارات خانواده رونقی ملکی چون معالجه او ناتمام مانده بود در وضعیت جسمی نامناسب بوده و به شدت بیمار است.

۴) شیوا نظرآهاری برای اجرای حکم چهار سال زندان، ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار و فعال زنان برای اجرای حکم یک سال حبس، امین چالاکی، مسئول اجرایی ستاد میرحسین موسوی در شهر ساوه در انتخابات سال ۸۸ برای اجرای حکم ۴ سال حبس تعزیری، سروش ثابت از فعالان دانشجویی برای اجرای حکم ۲ سال حبس تعزیری، محمدحسن یوسف پورسیفی، فعال مدنی برای اجرای حکم ۵ سال و نیم حبس، امیر گرشاسبی، فعال دانشجویی برای تحمل حکم سه سال حبس و لوا خانجانی، شهروند محروم از تحصیل بهایی برای اجرای حکم دو سال زندان، به زندان اوین منتقل شدند.

۵) نسیم سلطان‌بیگی، فعال دانشجویی دانشگاه علامه طباطبایی و عیسی فریدی، فعال اجتماعی برای اجرای زندانشان به زندان اوین فراخوانده شدند. همچنین ابوالفضل قدیانی، زندانی ۶۷ ساله برای اجرای حکم ۴۰ ضربه شلاق به اجرای احکام دادسرای اوین احضار شد.
۶) نوید خانجانی، پیرو آیین بهایی که قبلاٌ به ۱۲حبس محکوم و رأی اش قطعی شده بود، هنگامی که برای کمک به آسیب دیدگان از زلزله به آذربایجان رفته بود، بازداشت و برای اجرای حکم مجازاتش روانه زندان شد.
۷) ثمین احسانی- فعال حقوق کودک- به پنج سال حبس، نصرت طبسی یکی از دراویش طریقت نعمت اللهی گنابادی به شش ماه حبس تعزیری و ۴ سال و شش ماه حبس تعلیقی، بهنام و بهرام جعفری هر کدام به پنج میلیون ریال جزای نقدی، امید رضایی، فعال دانشجویی دانشگاه گیلان به هشت ماه حبس تعزیری قطعی، محمدامین قادرزاده که بیش از هفت ماه است به اتهام امنیتی در زندان مهاباد به سر می‌برد به چهارسال حبس و زانیار قادرزاده فرزند محمدامین نیز به اتهام امنیتی به یک سال ونیم زندان محکوم شدند. همچنین حکم ۵ سال حبس تعزیری و تبعید به زندان شهرستان زابل کوهیار گودرزی در دادگاه تجدید نظر تایید شد. انیسا دهقانی، کیوان دهقانی و ساناز تفضلی، سه شهروند بهایی در دادگاه تجدید نظر هرکدام به ۶ ماه حبس تعزیری محکوم شدند.
۸) محمد توسلی- عضو نهضت آزادی ایران- برای پرونده ای که قبلا مختومه شده بود بار دیگر محاکمه شد. همچنین بهزاد نبوی- عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران- که در زندان به سر می برد به دادگاه احضار و در رابطه با پرونده جدیدی به بازپرسی احضار و مورد بازجویی قرار گرفت.
۹) روزبه حسین تهرانی، زندانی آزاد شده با وجود کسب رتبه ۱۶ در آزمون ورودی به مقطع فوق لیسانس سال ۱۳۹۱ برای سومین سال متوالی از ادامه تحصیل محروم شد.
۱۰) صید مراد فتحی به اداره اطلاعات کردستان احضار شد.
۱۱) یکی دیگر از موارد نقض حقوق بشر، مجازات غیرعادلانه بستگان زندانیان سیاسی است که مبادرت به اطلاع رسانی در خصوص عضو زندانی خانواده خود کرده اند. در این ماه شهناز سگوند، همسر علی نجاتی، کارگر زندانی به علت مصاحبه و اطلاع رسانی در خصوص وضعیت همسر خود محاکمه شد. همچنین مریم النگی، همسر محسن دکمه چی، زندانی سیاسی که به ده سال حبس محکوم شده بود و در فروردین ماه ۱۳۹۰ در زندان درگذشت، به علت مصاحبه هایی که در مورد وضعیت همسر خود انجام داده بود به سه سال حبس در تبعید و زهرا (محبوبه) منصوری، خواهر زندانی سیاسی محمد علی منصوری به ۲ سال حبس تعزیری و ۵ سال حبس تعلیقی محکوم شدند و حکم صادره برای آنان قطعی شد. از سوی دیگر محمود حاتم، پدر سیاوش حاتم از فعالان دانشجویی زندانی پس از بازرسی منزلش برای چند ساعت بازداشت شد.
۱۲) وضعیت برخی زندانیان سیاسی- عقیدتی هم چنان نامناسب گزارش می شود که از جمله می توان به مورد زیر اشاره کرد: دادستان تهران از اعزام ابراهیم بابایی زیدی، مجروح جنگ هشت ساله ایران و عراق برای درمان به خارج از زندان خودداری کرد.
ب- وضعیت کتاب و مطبوعات ، نویسندگان و روزنامه نگاران
۱) احمد نورمحمدی آبادچی، وبلاگ نویس منتقد در شهر اهواز بازداشت شد.
۲) محمد صفرلفوتی، روزنامه نگار به ۵ سال حبس تعلیقی و ۵ سال محرومیت از همکاری و عضویت در احزاب و گروه ها و فعالیت های رسانه ای و مطبوعات محکوم شد.
۳) کیوان صمیمی و مسعود باستانی دو روزنامه نگار زندانی محبوس در زندان رجایی شهر برای چند روز به انفرادی های بند یک این زندان منتقل شدند. همچنین عیسی سحر خیز روزنامه نگار زندانی که به دلیل بیماری در بیمارستان به سر می برد، در حالی که معالجه او نیمه تمام مانده بود به زندان منتقل شد. بر همین اساس او در اعتراض به شرایط غیرقانونی پرونده قضایی‌اش از خوردن داروهای خود امتناع کرد و به خانواده او اجازه ملاقات داده نشد. بنابراین در پی وخیم شدن وضع جسمی عیسی سحرخیز، او بار دیگر در بیمارستان بستری شد.
۴) شاهو حسینی، روزنامه نگار و محمد خاکپور، فعال فرهنگی آذربایجانی به دادسرا احضار شدند.
۵) از انتشار فصلنامه تحلیلی- پژوهشی "سیاووشان" به مدیر مسوولی سید حسین مجتهدی جلوگیری شد. همچنین نشریه "آوای سلماس" به مدیر مسئولی علی محمدی ایروانلو توقیف شد.
۶) جلسه رسیدگی به اتهام های مدیر مسئولان سایت عصر ایران و مجله خانه و خانواده برگزار شد. همچنین مرتضی شاه‌کرمی، مدیرمسئول روزنامه بامداد تفهیم اتهام شد.
۷) اجرای نمایش «خشکسالی و دروغ» در شیراز و مجوز نمایش «آنتیگون» در تهران لغو شد. همچنین کنسرت محمد رضا لطفی در شهرستان بابلسر لغو شد.
۸) فروشگاه کتاب چشمه در قزوین متعلق به علی خوشگواری و محترم رحمانی پلمپ شد.
۹) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دستور العملی برای رسانه ها آنان را از انتشار اخبار منفی در زمان اجلاس عدم تعهد منع کرد. پیش بینی یا هشدار درباره زلزله، نشست زمین در معابر، قطع برق، اخبار قتل و ضرب و جرح و سرقت از محورهای این دستورالعمل بود.
۱۰) برخی شبکه های خبررسانی دولتی ایران، اظهارات محمد مرسی، رئیس جمهوری مصر در اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها در تهران را تغییر داده اند. در ترجمه ای که از سخنان محمد مرسی از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، اظهارات او به شکلی متفاوت از متن اصلی ارائه شد.
۱۱) دادستان تهران با مرخصی محمدرضا مقیسه، روزنامه نگار زندانی برای شرکت در مراسم عروسی فرزندش مخالفت کرد.
پ- سایر موارد نقض حقوق بشر
۱) بنیاد پانزده خرداد که متعلق به حکومت جمهوری اسلامی ایران است، نیم میلیون دلار به جایزه قتل سلمان رشدی افزود و خواهان کشتن او شد.
۲) اعدام ها در شهریور ماه یکی دیگر از موارد نقض حقوق بشر است که بر اساس اعلام سایت ها و خبرگزاری های دولتی افراد زیر یا اعدام شده اند و یا برای آنها حکم اعدام صادر شده است: ناصر جلیلی، بهرام نبوی، حسین تقیان، کاظم اصفهانی و سجاد صادق‌زاده اعدام شدند. دادستان کل کشور اتهام آنها را حمل و نگهداری ماده مخدر شیشه اعلام کرد. صادق مرادی در تهران و «ح ـ الف» در شاهرود در ملاء عام اعدام شدند. رسانه های دولتی اتهام آنها را زنای به عنف عنوان کردند. همچنین رئیس کل دادگستری استان اصفهان از صدور حکم اعدام برای یک نفر در خمینی‌شهر خبر داد. رییس پلیس مبارزه با مواد مخدر ناجا نیز از صدور حکم اعدام برای ۱۱ تن خبر داد. او اتهام آنها را تولید، تهیه و قاچاق مواد مخدر صنعتی عنوان کرد.
در پرونده معروف اقتصادی، مه آفرید خسروی، (ب.ب) مشاور حقوقی مه آفرید، (الف.ش) مدیر مالی شرکت سرمایه گذاری امیر منصور آریا و (س. ک) رئیس شعبه بانک صادرات گروه ملی فولاد به اعدام محکوم شدند. همچنین سامان نسیم (نعیم) و منصور آروند که بیش از یک سال است در بازداشت به‌سر می‌برد به اعدام محکوم شدند. رسانه های رسمی اتهام آنها را محاربه از طریق همکاری مؤثر با گروه‌های معاند نظام عنوان کرده اند.
۳) با اجرای طرح جداسازى دانش آموزان دختر و پسر در دبیرستان هاى روستایى شهرستان بویراحمد، تعدادى از مدارس این مناطق تعطیل می شود. دو دبیرستان شهید ارجمند روستاى “عزیزى” و “سیلارستان” در لوداب از جمله مدارسى هستند که به این دلیل در آستانه تعطیلى قرار دارند.
۴) ماموران پلیس امنیت عمومی قزوین در اجرای طرحی ۱۵ واحد صنفی را بدلیل آنچه عدم رعایت قوانین اسلامی می نامیدند، پلمپ و به ۸ واحد صنفی اخطار کتبی دادند.
۵) سیاوش توری ۴۰ ساله اهل مراغه که در بند ۳ زندان زاهدان محبوس بود، به علت شرایط نامناسب زندان دچار سکتۀ قلبی شد و فوت کرد.
۶) بر اساس آخرین آمار اعلام شده از سوی مرکز آمار ایران، از جمعیت بالای ۱۵ سال ایران تقریبا ۱۶ درصد بی‌سواد و ۲۵ درصد دارای تحصیلات ابتدایی هستند یعنی نیمی از جمعیت ایران بی سواد یا کم سواد هستند.

بخش دوم – حقوق اقتصادی و اجتماعی
۱) مرکز دولتی آمار ایران از افزایش ۶۰ درصدی اجاره مسکن خبر داد.
۲) به علت شرایط بد اقتصادی و کمبود مواد اولیه که عمدتا ناشی از سوء مدیرت اقتصادی و همچنین تحریم های سیاسی است، تعداد زیادی از کارگران نتوانسته اند ماه ها دستمزد خود را دریافت کنند. این در حالی است که بر اساس گفته موسسه گالوب، تنها ۹ درصد از جمعیت بزرگسالان ایران شاغل هستند. در خصوص وضعیت کارگران می توان به موارد زیر اشاره کرد: ۷۰۰ کارگر نساجی مازندران شامل کارخانجات تلار، گونی بافی، طبرستان و چند واحد دیگر بیش از ۲۵ ماه و ۲۷ کارگر کارخانه ابر صنعتی ایران بیش از ۱۹ ماه است که حقوق دریافت نکرده‌اند.
۳) ۲۰۰ کارگر روزمزد و قرارداد موقت شهرداری شهرستان ایذه و۱۴۰ کارگر کارخانه «فرو آلیاژ» در پی اتمام قرارداد پیمانکار تامین نیروی انسانی این واحد تولیدی بیکار شدند. همچنین بیش از ۲۸۰ کارگر شرکت کیسون، پیمانکار قطار شهری اهواز به جهت مشکلات مالی برای مدت نامعلومی به مرخصی اجباری فرستاده شدند و شرکت قارچ ملارد ۳۶۰ تن از ۴۳۰ نفر کل کارگران خود را اخراج کرد.
۴) فرزاد احمدی، فعال کارگری به تحمل ۴ ماه حبس تعزیری محکوم شد.
۵) وضعیت جسمی کارگران زندانی همچنان نامناسب گزارش شده است. از جمله: محمد جراحی دچار عارضه بیماری از ناحیه گردن است و طبق گفته‌های پزشک باید برای تشخیص نوع بیماری نمونه برداری شود که تاکنون مسئولین زندان از این امر ممانعت به عمل آورده‌اند و فقط با سی تی اسکن موافقت کرده‌اند. همچنین مسئولان زندان اوین و دادستانی تهران به رغم عفونت محل جراحی رضا شهابی با مرخصی استعلاجی این زندانی موافقت نکردند.
۶) پیمان نودینیان٬ بهاالدین ملکی و رامین زندنیا، سه تن از اعضای انجمن صنفی معلمان کردستان به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای عموعی و انقلاب شهرستان سنندج احضار شدند.
بخش سوم- میراث فرهنگی و محیط زیست
اخبار منتشر شده از میراث فرهنگی و محیط زیست در شهریور ماه نیز همچنان نشان از نامناسب بودن وضعیت این حوزه دارد.
۱) ۷۰ درصد از مساحت کل دریاچه ارومیه خشک شده است؛ به عبارت دیگر ٣٠٠ هزار هکتار از مساحت کل آن به شوره‌زار تبدیل شده است که این موضوع بیانگر شرایط حاد این دریاچه است. همچنین حجم آب موجود در مخزن سد زاینده رود اصفهان از ابتدای سال آبی جاری (مهرماه ۹۰) تاکنون در مقایسه با زمان مشابه سال آبی گذشته ۵۳ درصد کاهش یافته است. همچنین استان لرستان به ویژه شهر خرم آباد با وجود آنکه از پرباران ترین مناطق کشور است اما به علت ضعف مدیریت در مهار آب به طور متوالی دچار قطع آب شد. این در حالی است که رییس جمهور ایران می گوید که دشمن با تخلیه ابرهایی که به سمت ایران می آیند، باعث خشکسالی در ایران شده است.
۲) نقش ‌برجسته‌ فیروزآباد، بزرگ‌ترین نقش ‌برجسته‌ ایران به‌خاطر فرسایش شدید در آستانه فروپاشی است.
۳) ۲۰ حلقه مین ضد تانگ ساخت ایران در یک منطقه مرزی ایران و افغانستان کشف شد. این امر بیانگر آن است که دولت جمهوری اسلامی ایران مبادرت به ساخت و فروش «مین» می کند؛ این در حالی است که طبق کنوانسیون بین المللی اتاوا این امر ممنوع شده است.
۴) دو هزار هکتار از زمین‌های پارک ملی گلستان از منطقه حفاظتی خارج شد.
خاتمه
در پایان این گزارش ماهانه و به مناسبت شروع سال تحصیلی، توجه مقام های مسئول را به حقوق فرهنگی شهروندان و نیز رفع مشکلات و موانع آموزشی در ایران جلب کرده و یاد آور می شوم که دسترسی به آموزش از حقوق بنیادین بشر است و ایجاد محدودیت برای تعدادی از شهروندان به دلیل جنسیت، اعتقادات مذهبی و مشکلات اقتصادی مغایر با تعهدات بین المللی دولت ایران در زمینه حقوق بشر است. بنابراین باید مسئولان حکومتی توجه داشته باشند، در کشوری که طبق آمارها ی منتشره نیمی از افراد آن بی سواد و یا کم سواد هستند، امکان دستیابی به توسعه پایدار غیر ممکن است.
شیرین عبادی
مدافع حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل ۲۰۰۳
اول مهر ۱۳۹۱

توضیح: علاقه مندان می توانند برای کسب اطلاعات بیشر در خصوص این گزارش به سایت ها و خبرگزاری های زیر مراجعه کنند: خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خبرگزاری رسمی ایران (ایرنا)، خبرگزاری کار ایران (ایلنا)، خبرگزاری فارس، خبرگزاری مهر و باشگاه خبرنگاران جوان و سایت های کانون مدافعان حقوق بشر، جرس، الف، کمیته گزارشگران حقوق بشر، ندای آزادی، بازتاب، هرانا، قانون، کلمه، محبت نیوز، سنی آنلاین، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، مجذوبان نور، ملی- مذهبی، موکریان، ندای سبز آزادی، رادیو زمانه، رادیو فردا و بی بی سی.


 


علی مزروعی

نظام سیاسی " جمهوری " برآمده از دل تجربیات درازمدت بشری برای رهایی از شر وحشتناک انواع نظام های سیاسی مبتنی بر زور و استبداد و دیکتاتوری است. هر " جمهوری " برپایه رای مردم " مشروعیت " یافته و بدنبال جلب رضایت مندی شهروندان و " کارآمد " بودن دوام و بقا می یابد. انجام " انتخابات " ادورای برای واگذاری مسئولیت درنهادهای حاکم از طریق رقابت سیاسی با ابزار " نظام حزبی " لولای پیوند بین " مشروعیت " و " کارآمدی " نظام " جمهوری " است، و از کاراندازی این لولا به هر شکل و طریقی هر دوپایه نظام " جمهوری " را تضعیف و سست ساخته و درگذر زمان اسباب فروپاشی نظامی را که از " جمهوریت " فقط عنوان آنرا یدک می کشد، فراهم می آورد.

" جمهوری اسلامی ایران " برآمده از یک انقلاب اسلامی ضد استبدادی و دیکتاتوری سلطنتی است، از اینرو دراصل ۵۶ قانون اساسی اش براین موضوع صراحت دارد که : " حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ‌کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد می‌آید اعمال می‌کند. " و در اصل ۶ آمده است : " در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رییس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همه‏پرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین می‌گردد." حتی اگر این نظر را بپذیریم که واژه " جمهوری " شکل و واژه " اسلامی " محتوای نظام سیاسی مستقر در " ایران " را تبیین و تعیین می کنند، و این نظام بر دو پایه " مشروعیت عرفی " و " مشروعیت الهی " استوار است، بدیهی می نماید که هیچیک از ایندو " مشروعیت " نمی تواند آن دیگری را از کار بیاندازد و بلاموضوع سازد، و اینکه برخی امثال آیت الله مصباح و پیروانش براین نظراند که حدوث نظام به رای مردم نیاز داشت اما بقایش منوط به رای و نظر مردم نیست قطعا سازگاری با این اصول قانون اساسی و گفتمان غالب در هنگامه انقلاب اسلامی ندارد. تنها در همسازی ایندو وجه از " مشروعیت " می توان انتظار داشت نظام سیاسی " جمهوری اسلامی " عینیت داشته و بقا یابد، ضمن اینکه " کارآمدی " نظام در هرشرایطی باید تامین شود چون در غیراینصورت باعث عدم رضایتمندی مردم شده و آنها را به واکنش و اعتراض علیه نظام مستقر واخواهد داشت.

" جمهوریت " بدون " نظام حزبی "، " انتخابات " و جابجایی ادواری قدرت و مسئولان " قوا و نهادهای حاکم " معنای محصلی ندارد.  تجربه های موفق نظام های سیاسی " جمهوری " و " مردمسالار " همگی بر پایه " رقابت حزبی " شکل گرفته است اما تجربه های ناموفق و بدلی آن، که با قلب یا حذف " نظام حزبی "، در کشورهای در حال توسعه، به ویژه درآفریقا و آسیا، با عنوان " جمهوری " ریاست های مادائم العمر افراد(غالبا نظامی و امنیتی) را همچون نظام های سیاسی " سلطنتی " با تکیه بر قدرت نظامی و امنیتی( حزب پادگانی) برملتشان تحمیل کردند، می توان در تونس، مصر، لیبی، ویمن دید که بالاخره در پی جنبش های " بهارعربی " این دیکتاتوری های نوین فروریخت و در سوریه هم درحال فروریختن است.

دلیل اینکه در نظام های " جمهوری " و " مردمسالار " در دو قرن اخیر شاهد هیچ انقلاب و شورش از نوع انقلاب ایران یا جنبش های بهارعربی نیستیم این است که در این نظامها هیچیک از " قوا یا نهادهای حاکم " مساوی با " نظام سیاسی " مستقر گرفته نمی شود بلکه همه اینها ابزارهای منتخب و موقتی شهروندان برای اداره کشور و " جمهوری " هستند، و از اینرو مخالفت با یا نقد این " قوا و نهادهای حاکم " هیچگاه به مخالفت با یا نقد " نظام سیاسی " تفسیر و تحویل نمی شود، و همه شهروندان براحتی و آسودگی، بدون آنکه به آنها برچسب های " براندازی " ، " اقدام تبلیغی علیه نظام " ، " اقدام علیه امنیت ملی " ،...زده شود، می توانند به مخالفت با یا نقد عملکرد " قوا و نهادهای حاکم " و " حاکمیت " برخیزند. والبته برای اینکه این جریان مخالفت و نقد تاثیرگذار باشد شهروندان حق دارند که خود را در قالب تشکل های صنفی و مدنی و احزاب سیاسی سامان و سازمان دهند و رسانه های آزاد و مستقل نیز به بازتاب اخبار و گردش آزاد اطلاعات درجامعه بپردازند. دردل یک چنین وضعیتی است که " نظام حزبی " و رقابت سیاسی برای تامین مستمر " مشروعیت عرفی " و " کارآمدی " نظام سیاسی مستقر شکل گرفته و جریان می باید، و " احزاب سیاسی " بصورت ادواری و با تکیه بر رای مردم درقالب " حاکمیت "(پوزیسیون) یا " مخالف "(اپوزیسیون) ظاهر می شوند، و دراین چرخه دیگرهیچ دلیل یا نیازی برای شکل گیری گروه یا نیروی " برانداز " نیست چون امکان فعالیت موثر و ایفای نقش برای همه شهروندان وجود دارد.

به نظر می رسد در " جمهوری اسلامی ایران " در سالهای اخیر دو اشتباه اساسی صورت گرفته است: اول اینکه تلاش تبلیغاتی وسیع شده و می شود که " نهاد ولایت فقیه " را مساوی با " نظام " سیاسی مستقر قلمداد و به تبع آن هر مخالفت با یا نقد از رهبری را به مخالفت با یا نقد از نظام تحویل و با آن برخورد امنیتی و نظامی نمایند. درحالیکه درعالم واقع اینگونه نیست چراکه با رحلت امام خمینی به عنوان رهبر کاریزماتیک انقلاب و بنیانگذار نظام، خللی در ادامه " جمهوری اسلامی ایران " ایجاد نشد. دوم اینکه با نپذیرفتن " نظام حزبی " و رقابت سیاسی قانونمند، که در درون آن مخالفت و نقد " حاکمیت " در قالب حزبی جای دارد(اپوزیسیون در برابر پوزیسیون)، و تا مرز دولت سایه هم پیش می رود، عملا جهت انتقادها را بسوی راس هرم سیاسی متوجه می کند، و از آنجا که در تبلیغات رسمی " نهاد ولایت فقیه " مساوی با " نظام " معرفی شده، در نهایت هر مخالفت و نقدی از سوی شهروندان به " حاکمیت " می تواند به " براندازی " تفسیر و تحویل شود. و از اینروست که در ادبیات رسمی جمهوری اسلامی واژه " اپوزیسیون " معادل " برانداز " شده است، و روزبروز هم بر دامنه آن افزوده می شود. درعین حال فقدان " نظام حزبی " در دراز مدت " کارآمدی " نظام را تحلیل برده و موجبات ضعف و سستی " حاکمیت " و نارضایتی شهروندان را فراهم آورده و می تواند بقای نظام را بخطراندازد.

« جمهوریت و نظام حزبی » اجزای جدایی ناپذیر برای حدوث و بقای یک نظام سیاسی " مشروع و کارآمد " است، و " جمهوری " بدون " نظام حزبی " با هر پسوندی همچون شیر بی یال و دم و اشکمی است که خداهم آنرا نیافریده است! و " جمهوری اسلامی ایران " یا " مردمسالاری دینی " هم از این قاعده مستثنی نیست، و زود یا دیر حاکمیت یا باید " نظام حزبی " و چرخش قدرت را بپذیرد و یا منتظر عواقب و پیامدهای ناشی از فقدان " نظام حزبی " در کشور باشد که جنبش سبز اعتراضی پس از کودتای انتخاباتی خرداد 88 چشمه ای از آن است. خواسته این جنبش که اجرای بی تنازل قانون اساسی است در حاق عمل به استقرارهمین « جمهوریت و نظام حزبی » در کشور برمیگردد که در قالب آن هر شهروند ایرانی بتواند به ایفای وظیفه شهروندی و نقش موثر خود در اداره کشور به عنوان موافق (پوزیسیون) یا مخالف (اپوزیسیون) حاکمیت در عین قبول نظام سیاسی مستقر بپردازد. 


 


منابع ارتش آزاد سوریه امروز اعلام کردند، مخالفان رژیم اسد توانسته اند یکی از جنگنده های ارتش را که به بمباران منازل مسکونی می پرداخت ، سرنگون کنند.

به گزارش تلویزیون العربیه یک جنگنده ارتش سوریه در نزدیکی یکی از پایگاه های ارتش آزاد سوریه در منطقه اتارب سرنگون شد.

این جنگنده بامداد امروز هنگامی که در حال انجام عملیات علیه مردم بی دفاع بود مورد هدف پدافند ضدهوایی ارتش آزاد سوریه قرار گرفت و سرنگون شد.

در تحولی دیگر، مخالفان رژیم اسد تصاویری از شکنجه چند تن از بازداشت شدگان در یک ایستگاه بازرسی ارتش را منتشر کرده اند.

در این فیلم نیروهای امنیتی دست و پاهای بازداشت شدگان را از پشت بسته و آنها را روی زمین خوابنده و به شدت مورد ضرب و شتم قرار می دهند.

در همین حال منابع مخالفان اعلام کردند روز جمعه بیش از یکصد و چهل نفر در شهرهای مختلف سوریه کشته شدند.

شبکه خبری شام اعلام کرد نیروهای امنیتی و ارتش سوریه مبادی ورودی شهر حماه را بسته و از رفت و آمد مردم جلوگیری کردند و نقاط ایست وبازرسی زیادی در شهر ایجاد کردند.

در حومه دمشق نیز نیروهای ارتش منطقه الزبدانی را گلوله باران کردند و مناطق غربی آن نیز از مقر لشکر چهارم زرهی که فرماندهی آن برعهده ماهر اسد برادر رئیس رژیم سوریه است به شدت گلوله باران شد.

همچنین در درعا نیروهای دولتی بوسیله تانک ها و خودروهای زرهی به روستای " ناحته" یورش بردند و برخی مناطق شهر را گلوله باران کردند.

در حلب نیز نیروهای رژیم مناطق مختلف شهر را بمباران کردند و درگیری های شدیدی در مقابل مقر امنیت سیاسی در منطقه " راس العین" در منطقه کردنشین حسکه به وقوع پیوست.

سرهنگ حسین الکلش رئیس شورای نظامی انقلاب سوریه اعلام کرد نیروهای ارتش پس از به کنترل درآوردن منطقه " تل ابیض" در شهر رقه برای دو روز متوالی به گلوله باران شهر پرداختند.

در همین حال هیئت هماهنگی انقلاب سوریه اعلام کرد نیروهای اسد از شب گذشته تاکنون با اسلحه سنگین توپ و تانک مناطق مسکونی شهر حلب را گلوله باران کردند.

بر اساس این گزارش نیروهای اسد همچنین با توپخانه مناطقی از استان درعا را گلوله باران کردند.

همچنین دیده بان حقوق بشر سوریه گزارش داد که بامداد امروز شنبه مناطق قاطرجی، الصاخور ، الشعار ، المرجه بوسیله جنگنده های رژیم اسد بمباران شدند.


 


معاون درمان وزیر بهداشت می گوید، خبری از پرداخت ۶ هزار میلیارد تومان مصوب مجلس برای حوزه سلامت ازسوی دولت نیست و پیگیری های وزارت بهداشت دراین زمینه هنوز به نتیجه نرسیده است.

این مصوبه در حال است که پیش از این احمدی نژاد بودجه درمان و حوزه سلامت را به وزارت راه بخشیده بود.

در همین حال، حسین امامی رضوی، معاون وزیر بهداشت که خود مسوول دولتی است به انتقاد از دولت پرداخته و به خبرگزاری ایلنا گفته است: دولت برای اینکه سهمش را افزایش دهد باید اعتبارات بخش سلامت بیشتر شود و آن ۶ هزارمیلیارد تومان مصوب مجلس به حوزه سلامت بیاید که البته این اقدام تاکنون رخ نداده است.


 


جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با تبریک فرا رسیدن ماه مهر و بازگشایی مدارس و دانشگاه ها خصوصا به دانشجویان و معلمان در بند در نامه ای آورده اند: بوی ماه مهر ما را یاد دانشجویان تبعیدی و ستاره دارمان چون بهاره هدایت، مجید دری، مجید توکلی و ضیاء نبوی و معلمان دربند چون عبدالله مومنی می اندازد.

به گزارش کلمه، خانواده های زندانیان سیاسی در بخشی از این نامه نوشته اند: “خانواده های زندانیان سیاسی که بیش از سه سال دوری و سختی و مشقت را در فراق عزیزانشان تاب آورده اند می خواهند این شاگردها، معلم ها و اولیاء هریک به خانه هایشان بازگردند و عادلانه در جای خویش قرار بگیرند. صندلی های خالی باید دوباره به شایستگی پر شود. خانواده های زندانیان سیاسی دوست دارند این مهرگان را با شیرینی رسیدن روز جهانی صلح و همه مناسبت های خوب دیگر، در کنار عزیزانشان قرار گرفته به سرور بنشینند.”

متن این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

بوی ماه مهر ما را به یاد معلم های عزیزدربندی می اندازد که کلاس درس در فراقشان ناله می کند و دانش آموزان جای خالی شان را با انبوهی از سبزینه های باقی مانده از بهار آذین می بندند.

بوی ماه مهر ما را یاد مهربانی می اندازد و یاد صندلی های خالی از دانشجویان و اساتید دربند. یاد هم شاگردی هایی که یادشان نمی رود در میانه راه بعضی ها جلو زده اند تا نمره قبولی را زودتر دریافت کنند و ستاره ها این بار بر سرو سینه آنان نشسته و تمام وجودشان را منور کرده است!

بوی ماه مهر ما را یاد دانشجویان ستاره دار تبعیدی مان می اندازد. یاد شش ساله ها و نه ساله ها و ده ساله هایمان که زندان های میهن با نامشان نام دار شده اند. با نام بهاره ها و مجید ها و ضیاء ها و…

بوی ماه مهر ما را یاد کنکوری های خانواده بزرگ زندانیان سیاسی می اندازد که در اوج بحران های سخت زندگی شان پله های موفقیت را درنوردیده اند و دانشگاهی شده اند و یاد شکوفه های باغ این خانواده که مدرسه را و کلاس اول را بی دست نوازش پدر و سایه مهربانی اش آغاز می کنند.

بوی ماه مهر برای ما خانواده های زندانیان سیاسی بوی تکرار می دهد. تکرار پاییزهای نارنجی و قهوه ای هجران و درد و بغض و افسوس و حیرت را!

این پاییز اما غمناکی هایش با اجرای احکام حبس زنان و دختران مظلومی که به گناه بی گناهی باید متحمل رنج زندان شوند، برایمان بیشتر است. این پاییز دلتنگی هایمان را با فاصله غیرشرعی میان زوج های جوان زندانی سیاسی به جرم حرمت نهادن به کانون گرم خانواده که شعارش را حکومت می دهد و التزامش را اینان دارند، افزون می کند. دیوار زندان ها تن فرزندان ما را در خود می فشارند و کینه و نفرت بازجوهای بی وجدان، روح و روان آنان را می آزارد. دریغ کردن مرخصی و دریغ کردن امکان تماس تلفنی و دریغ کردن ملاقات، حتی کابینی، برای زنان و مردان جوانی که فاصله شان تنها دیوارها نیست بلکه فرسنگ ها جاده است که دو استان تهران و البرز را به هم می رساند، شکنجه هایی است که در سرزمین اسلامی به زندانیانی که تنها جرمشان نقد است و اعتراض های مسالمت آمیز روا داشته می شود.

ماه مهر فرارسیده و انتظار مهربانی حتی از کسانی که سال هاست با این واژه قهر کرده اند، انتظار بی جایی نیست. خانواده های زندانیان سیاسی که بیش از سه سال دوری و سختی و مشقت را در فراق عزیزانشان تاب آورده اند می خواهند این شاگردها، معلم ها و اولیاء هریک به خانه هایشان بازگردند و عادلانه در جای خویش قرار بگیرند. صندلی های خالی باید دوباره به شایستگی پر شود. خانواده های زندانیان سیاسی دوست دارند این مهرگان را با شیرینی رسیدن روز جهانی صلح و همه مناسبت های خوب دیگر، در کنار عزیزانشان قرار گرفته به سرور بنشینند. اگر توصیه های خشونت طلبان و رزم جویان و اخم به چهره آورندگان و قهرکنندگان با آشتی، اندکی فروکش کند و لختی مجال اندیشه در فضایی باز و پاک به آنانی بدهد که باید قدمی بردارند و قلمی بزنند و فرمانی صادر کنند. اگر فرمان آزادی همه زندانیان سیاسی مانند خیلی از کشورها دور و نزدیک که خبرش می رسد و صدایش شنیده می شود و افسوسش برای ایرانیان می ماند، سخت است. توقف سخت گیری بر آنان تا زمان آزادی قریب الوقوع و دادن مرخصی ها و ملاقات های حضوری و تماس های تلفنی و درمان مستمر و بی خواهش و تمنا که سخت نیست.

انتظارهای خانواده های زندانیان سیاسی اگر کم و کوچک شود یعنی اعمال شرایط امنیتی در کشوری در شرایط تحریم و در آستانه انتخابات و فشارها بر منتقدین و معترضین قانونی بیشتر شده و نقض حقوق بشر در آن فراگیر است. به نظر نمی رسد این نتیجه گیری مورد پسند دلسوزان کشور و انقلاب باشد. پس خداوند مهر را به مدد می طلبیم برای این که در اسرع وقت گشایشی در کارهایی که به دست نااهلان و بی خردان سخت شده و گره هایی که کور شده، حاصل شود.

انشاء الله

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی

اول مهرماه ۱۳۹۱


 


شورای هماهنگی راه سبز امید در بیانیه ای ضد جنگ، با ابراز نگرانی شدید از تهدیدهای جدی و جدید علیه ایران که هر روز مظاهر نگران کننده تری می‌یابند؛ هشدار داد که سلطه‌جویان جهانی و جنگ‌افروزان بین‌المللی به بهانه‌ی ماجراجویی‌ها و سوء مدیریت و بی‌تدبیری حاکمان اقتدارطلب در ایران، تیغ خود را برای تراشیدن فاجعه، تیز می‌کنند.

این شورا در بیانیه خود خاطرنشان کرد: افراطی‌های حاکم در تل‌آویو، همسو با جنگ‌طلبان ایالات متحده و برخی دیگر از دولت‌های غربی، از توهم و ماجراجویی و جهالت مستولی بر اردوگاه اقتدارگرایی در ایران، سود می‌جویند و هر روز با صدایی بلندتر از روز قبل در شیپورهای جنگ می‌دمند.

شورای هماهنگی راه سبز امید همچنین شخصیت‌ها و جریان‌ها و جمعیت‌های سیاسی کشور را به رعایت مشدد و ملاحظه‌ی موکد منافع ملی، همدلی و همبستگی ملی، و پاسداشت تمامیت ارضی و استقلال ایران، فرا خوانده است.

به گزارش کلمه، متن کامل این بیانیه بدین شرح است:

به‌نام خدا

هشداری به حاکمان، درخواستی از همراهان

بیانیه شورای هماهنگی راه سبز امید در شرایط پرخطر جدید

هم‌وطنان عزیز، ملت آزاده و آگاه ایران

تهدیدهای جدی و جدید علیه ایران هر روز مظاهر نگران کننده تری می‌یابند. سلطه‌جویان جهانی و جنگ‌افروزان بین‌المللی به بهانه‌ی ماجراجویی‌ها و سوء مدیریت و بی‌تدبیری حاکمان اقتدارطلب در ایران، تیغ خود را برای تراشیدن فاجعه، تیز می‌کنند. اقتدارگرایان حاکم بی‌اعتنا به تهدیدهای بس نگران کننده‌، همچنان از رژیم خشونت پیشه و سرکوبگر دمشق حمایت می‌کند و هم‌زمان در داخل کشور به سرکوب و تهدید منتقدان و مخالفان سیاسی مشغول است. وضع فاجعه‌زا چنان بحرانی به نظر می‌رسد که درک عمق وخامت آن نیازمند اطلاعات گسترده و پردازش عمیق رویدادها نیست. صدای طبل‌های جنگ علیه ایران را تنها گوش‌هایی نمی‌شوند که خود را به نشنیدن زده‌اند.

تشنگان قدرت در جمهوری اسلامی که برای تداوم اقتدار نامشروع خود، ابایی از سرکوب خشونت‌بار و ضدانسانی اعتراض مدنی سبز و مسالمت‌آمیز شهروندان خود ندارند، مستظهر به درآمدهای نجومی فروش سرمایه ملی (نفت)، و دلخوش به سلاح‌هایی که با ریخت و پاش پول‌های نفتی فراهم آورده‌اند، به تهدید متقابل اسراییل سرگرم‌اند. ظاهرا کسی در حاکمیت برآمده از کودتای انتخاباتی به عواقب هولناک سربرکشیدن جنگ، نمی‌اندیشد. مدیران بی‌کفایت و ناکارآمد و فاسد مسلط بر امور اداری و سیاسی و اجرایی و اقتصادی کشور که از کنترل نرخ ارز و مهار تورم افسارگسیخته , بیکاری و آسیب های اجتماعی، عاجز مانده‌اند، لحظه‌ای در عواقب اجتماعی بروز هر نزاع محتمل نمی‌نگرند.

افراطی‌های حاکم در تل‌آویو، همسو با جنگ‌طلبان ایالات متحده و برخی دیگر از دولت‌های غربی، از توهم و ماجراجویی و جهالت مستولی بر اردوگاه اقتدارگرایی در ایران، سود می‌جویند و هر روز با صدایی بلندتر از روز قبل در شیپورهای جنگ می‌دمند.

پیامدهای فاجعه‌بار هر نزاع و جنگ، البته تنها دامن دولت‌ها را نمی‌گیرد. نه فقط کشوری و ملتی را به آتش جنگ مبتلا می‌کند که عواقب و ابعاد وخیم آن دامن منطقه را نیز خواهد گرفت.

جنبش سبز اگر در اعتراض به افزایش سرکوب و انسداد و اختناق و دروغ در فضای مدنی و فراموشی اخلاق و معنویت و تحریف دیانت شکل گرفت، اما هم‌زمان ـ و چنان‌که در منشور جنبش سبز آمده ـ نسبت به نادیده گرفتن منافع ملی و ماجراجویی‌های عوام فریبانه در تعاملات بین المللی همراه با سوءاستفاده از اعتقادات استقلال طلبانه و ضدسلطه‌ی جهانی در میان اقشار گوناگون مردم، معترض بوده و هست.

جنبش سبز البته برآمده از مردم و مولود نهضتی ملی است؛ حرکتی در ادامه‌ی کوشش‌های مردم ایران برای نیل به آزادی، عدالت، مردمسالاری و تحقق حاکمیت ملی است که پیش از این در مقاطعی چون انقلاب مشروطیت، جنبش ملی شدن نفت و انقلاب اسلامی، خود را جلوه‌گر ساخته است. در نگاه فعالان جنبش سبز، مردم ایران خواهان ایرانی آزاد، آباد و سرافراز هستند با شعار ؛ « دموکراسی در داخل و صلح در جهان »

در شرایط کنونی هرگونه مخاصمه جویی و نزاع طلبی و بحران آفرینی و مستمسک آفرینی بی گمان اقدامی ضدملی است. صلح‌گریزان اقتدارگرا در حاکمیت جمهوری اسلامی نسبت به جان یکایک ایرانیان ـ صرف نظر از جنس، سن، دین و مذهب و آیین، قوم و زبان و فرهنگ و آیین ـ مسئول‌اند. خروج از اوضاع بحرانی و پرخطر کنونی، نیازمند تغییر سیاست‌های مسلط بر کشور و نوع نگاه حاکمان به جامعه مدنی ایران است. بدون باز شدن فضای سیاسی و تأمین و ایجاد امنیت و ممکن ساختن گفت‌وگو میان جریان‌های فکری ـ سیاسی گوناگون، نه وحدت و همدلی ملی شکل می گیرد و نه تهدید خارجی کمرنگ می‌شود.

شورای هماهنگی راه سبز امید به صاحبان قدرت هشدار می‌دهد که پیش از آنکه دیر شود، درهای زندان‌های سیاسی را بگشایند و نخبگان و منتقدان صادق و وطن‌دوست محبوس را محترم دارند و ارج نهند؛ آزادی مطبوعات و فعالیت امن روزنامه‌نگاران و اصحاب رسانه را ممکن سازند؛ فعالیت احزاب سیاسی را در چهارچوب تاکیدات و تصریحات قانون اساسی و دیگر تعهدات قانونی کشور مجاز بشمارند؛ و زمینه‌ی انتخابات آزاد، سالم و عادلانه را در کشور فراهم کنند.

چنان‌که در منشور جنبش سبز (منشور مورد تایید آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی) آمده است، «جنبش سبز در عین تأکید مصرانه بر حفظ استقلال و مرزبندی با نیروهای وابسته به قدرت های بیگانه‌ی سلطه جو، نه انزواطلب و نه دیگرستیز است. برعکس، جنبش سبز با صراحت و شجاعت و نه در خفا و خلوت، به دنبال توسعه‌ی رابطه با تمام کشورهای جهان از طریق اعتمادسازی متقابل ملت هاست.» این، ملاحظه ی مهمی است که پیش از شهروندان، حاکمان مسلط بر دولت باید آن را پاس دارند و متبلور کنند.

از سوی دیگر، شورای هماهنگی راه سبز امید همچنین شخصیت‌ها و جریان‌ها و جمعیت‌های سیاسی کشور را به رعایت مشدد و ملاحظه‌ی موکد منافع ملی، همدلی و همبستگی ملی، و پاسداشت تمامیت ارضی و استقلال ایران، فرامی‌خواند.

ما، با هر باور و ایمان دینی که بدان معتقدیم، به هر قوم و قبیله و تیره و مرامی که تعلق داریم و با هر سلیقه و سبکی که با آن زندگی می کنیم، همه ایرانی هستیم و ایران متعلق به همه‌ی ماست. رمز بقای تمدن ایرانی ما، چنان‌که در «منشور جنبش سبز» مورد تاکید قرار گرفته، همزیستی و همگرایی و حفظ و تقویت ارزش های والای فرهنگ ایرانی و سرمایه های غنی انباشته شده در رسوم و مناسبت های ملی و آئین های مردمی در ایران زمین است.

دفاع از کرامت انسانی و حقوق بنیادین بشر، فارغ از مذهب، جنسیت، قومیت و موقعیت اجتماعی و استقرار و تضمین موازین حقوق بشر، مورد تأیید و تأکید جنبش سبز، و آقایان کروبی و موسوی است. کوشش برای تحقق حقوق قانونی و احترام اخلاقی اقوام ,اقلیت‌های دینی و مذهبی از طریق زمینه سازی برای مشارکت فعال و نهادمند آنان در فرایندهای تصمیم گیری سیاسی در کشور، با تکیه بر هویت مشترک ایرانی و به رسمیت شناختن تنوع و تعدد فرهنگی، از مهمترین دغدغه‌ها و سوگیری‌های کنشگران جنبش سبز است.

جنبش سبز همچنین خواهان سیاست خارجی عقلانی و عزت‌مند مبتنی بر تعامل شفاف و سازنده با جهان و طرد دیپلماسی ماجراجویانه و ارتقاء شأن ملت بزرگ و تاریخی ایران در مناسبات بین المللی است. این امر نیازمند تغییر بنیادین نگرش حاکمان به مقوله‌های امنیت ملی، منطقه ای و جهانی است که راه را بر گسترش همکاری و تعامل بین ملت ها باز کند، و فضایی نو را برای روابط با دیگر کشورها برای کشورمان بسازد.

شورای هماهنگی راه سبز امید

۱ مهر ۱۳۹۱

۲۲ سپتامبر ۲۰۱۲


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته