هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ اسفند ۲۳, چهارشنبه

جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


هاشمی: نظام پارلمانی، تضعیف‌ جمهوریت است

Posted: 13 Mar 2013 11:49 AM PDT

جرس: هاشمی رفسنجانی ولایت فقیه را ستون خیمه نظام جمهوری اسلامی خواند و حفظ اعتبار و عظمت آن را ضرورت کشور دانست و گفت: کسانی که خام جریان افراطی تخریب‌گر دستاوردهای نظام شدند و از آن حمایت کردند، روی بازگشت و اعتراف به خطا را ندارند و دست از حمایت از این بلیه برنمی‌دارند.


به گزارش فارس، اکبر هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از نمایندگان ادوار مجلس، دغدغه‌ها و نگرانی‌های دلسوزان و نخبگان کشور را به حق خواند و به تشریح زمینه‌های ایجاد نگرانی‌ها پرداخت.


وی تصریح کرد: انقلاب با آرزو و آرمان الگوشدن و پیاده‌سازی معارف پیشرو و بشردوستانه اسلام و مکتب اهل بیت ایجاد و به پیروزی رسید و مردم با اطمینان از آبادانی کشور و نداشتن دغدغه مادی و اقتصادی، آخرت و اعتقادات دینی خود را به دست علما و روحانیت مبارز و انقلابی سپردند تا دین و دنیایشان سرآمد، نمونه و موجب غبطه بشر امروزی گردد.


عضو مجلس خبرگان رهبری برخی جریان های مشکوک و افراطی را متخصص تخریب دستاوردهای سه دهه گذشته نظام خواند و افزود: عجیب این است که بعضی از شخصیت‌ها، اعم از روحانی و غیر روحانی، خام این جریان و تفکر شدند و آنچنان مورد حمایت قرار دادند که اکنون به‌رغم فهم اشتباهات گذشته، روی بازگشت و اعتراف به خطا و اشتباه را ندارند و خلاف میل قلبی و عقلی خود دست از حمایت از این بلیه برنمی‌دارند.


هاشمی رفسنجانی با بیان اینکه شجاعت و شهامت اعتراف به اشتباه نعمت بزرگ خداوند است، تصریح کرد: برخی در توجیه خطا و اشتباه خود به جایی رسیده‌اند که نعوذبالله جریان «معاذ» صدر اسلام را درباره خطاپذیری و اشتباه رسول گرامی اسلام مثال می‌آورند.


هاشمی ولایت فقیه را ستون خیمه نظام جمهوری اسلامی خواند و حفظ اعتبار و عظمت آن را ضرورت کشور دانست و افزود: خطر اصلی این است که جریانی انحرافی تلاش دارد معضلات و ناکارآمدی‌هایی را که خود باعث و علت آن بوده است، موذیانه از پذیرش مسئولیت تخریب‌ها و ضایع‌شدن اعتماد مردم شانه خالی کند و جاخالی بدهد.


رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به مباحث مربوط به شکل‌گیری قانون اساسی جمهوری اسلامی اشاره کرد و گفت: از ابتدای انقلاب هم غیر از «نظام جمهوری اسلامی» به شیوه دیگری نمی‌شد کشور را اداره کرد. هاشمی رفسنجانی افزود: اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران مسلمان و محبّ اهل بیت (ع) هستند و همین مردمی که برای کوچک‌ترین امور اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود از روحانیت و علما استمزاج می‌کردند و می‌کنند، چگونه پذیرای سیستم حکومتی غیر از جمهوری اسلامی و ولایت فقیه می‌شوند؟


وی در ادامه و در پاسخ به پرسش یکی از حاضران پیرامون مطرح شدن مجدد بحث «انتخاب ریاست جمهور به روش پارلمانی» به مخالفت صریح رهبری در موارد گوناگون اشاره کرد.


هاشمی رفسنجانی گفت: ایشان چه در کرمانشاه و چه در دیدار اخیر با خبرگان رهبری، مثال «سیستم پارلمانی» را به عنوان نمونه‌ای از بن‌بست‌ناپذیری نظام و قانون اساسی جمهوری اسلامی عنوان کردند و خود ایشان هم موافق تضعیف بعد جمهوریت نظام نیستند.


عضو مجلس خبرگان رهبری به مباحث بازنگری قانون اساسی در این زمینه اشاره کرد و افزود: در همان زمان هم بسیاری از خبرگان ملت، پارلمانی شدن نظام را مخالف با بعد جمهوریت می‌دانستند، چرا که از الزامات پذیرش نظام پارلمانی، تغییر بُعد جمهوریت نظام است که این امر در هیچ دوره‌ای مورد موافقت قرار نگرفته است.


هاشمی رفسنجانی در بخش دیگری از سخنانش و در پی درخواست‌های مکرر حاضران مبنی بر حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری، این امر را مستلزم وجود توان و نیرو دانست. وی خاطنشان کرد: اگر شرایط حضور همه سلایق، شخصیت‌ها و دوستداران و وفادارن به نظام اسلامی فراهم شود، شخصیت‌های خوشفکر، باتجربه و دارای پایگاه اجتماعی خوب برای حضور در صحنه وجود دارند و من هم تا حد توان به تحقق این امر کمک خواهم کرد.


رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، با تأکید بر اینکه باید زمینه مساعد برای گفتگو میان گروه‌ها و جریانات مختلف نظام را برای رسیدن به همدلی و هماهنگی بیشتر فراهم کرد، گفت: شخصیت‌های باتجربه و دلسوز کشور می‌توانند در نزدیک کردن سلایق گوناگون به هم و ایجاد شرایط حضور همدلانه و رفع اختلافات و سوءتفاهم‌ها نقش مؤثری ایفا کنند.


در ابتدای این دیدار، علی عسگری، سیدرضا اکرمی، ساداتیان، علی عباسپور، نوروززاده، حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، سادات‌موسوی، نریمان، محمدحسن غفوری فرد و برخی دیگر از حاضران در جلسه، طی سخنانی محورهای زیر را بیان کردند:


- نگرانی از عمومی و تبلیغاتی شدن بحث «نظام پارلمانی» و نادیده گرفتن بعد جمهوریت نظام

- نگرانی از انتقال تقابل و اختلاف میان گروه‌ها به قوای کشور

- سوءاستفاده دشمنان خارجی از اختلاف میان قوای سه‌گانه، مردم و گروه‌ها

- درخواست و استقبال مردم، گروه‌ها و شخصیت‌های کشور از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی برای حضور در عرصه انتخابات

- آسیب‌دیدن سرمایه اجتماعی کشور و وارد شدن صدمه به اعتقادات و اخلاقیات جامعه

- گره‌گشایی از مشکلات و معضلات، نیاز به شخصیتی قوی، باتجربه و فراجناحی دارد

- نگاه آیت‌الله هاشمی به انتخابات و شرایط کشور، نگاه «برخاستن به موقع سیاستمدار از سر میز نیست»، بلکه او، انقلاب و نظام را همچون فرزند خود می‌داند و احساس مسئولیت می‌کند

- نقش بزرگان نظام، فراهم‌سازی شرایط مناسب و رقابتی قبل از انتخابات که ازخود انتخابات مهم است، می‌باشد

- تمرکز دشمنان کشور بر مثلث ناامیدی نخبگان، ضعف کارآمدی اقتصادی و نارضایتی مردم قرار گرفته است

- راهکار عبور از مشکلات به میدان آوردن نخبگان و دلسوزان، مردم و کارآمدی اقتصادی است

- لزوم در پیش گرفتن سیاست خارجی مدبرانه براساس سه اصل عزت، حکمت و مصلحت و پرهیز از جنجال‌آفرینی

- وجود سردرگمی در مردم و مسئولان در مسائل اقتصادی و عدم امنیت و چشم‌انداز روشن در این زمینه

- نگرانی مراجع معظم تقلید در داخل و خارج از کشور از تشدید اختلافات و افزایش تورم و گرانی

- لزوم ایجاد نشاط و امید در میان ملت و به خصوص جوانان و دانشجویان

- خطر به سخره گرفته شدن اعتقادات و مهدویت و رجعت...

- حمله جریان خاص به ولایت فقیه به عنوان تیرک خیمه انقلاب با جاخالی دادن مسئولان ذیربط.
 

اخراج کارگران و ایجاد فضای رعب و وحشت در شرکت آهنگری تراکتورسازی تبریز

Posted: 13 Mar 2013 11:49 AM PDT

جرس: کارگران شرکت آهنگری تراکتورسازی تبریز بدنبال اعتراضات اخیر خود و بی توجهی مسئولان به مشکلات پیش آمده از سوی مدیریت این واحد، نامه ای سرگشاده را به شرح ذیل تهیه و جهت انتشار در اختیار رهسا نیوز قرار دادند.


آنان در قسمتی از نوشتار خود با انتقاد از سرهنگ پاسدار محمدپور( مدیریت این واحد) نوشته اند: “مسئولانی که همیشه از عدالت در جمهوری اسلامی دم می زنند بهتر است بدانند که در این نظام ناعدالتی کامل بر قرار است چرا که در این نظام نه نظارتی هست و نه عدالتی، این نظام روش پرورش ظالم را در پیش گرفته است و ظالمانه مردم را کنترل می کند، خصوصا قشر کارگری در همه جای ایران عزیزمان”.


به گزارش رهسا نیوز، متن کامل این نامه بشرح زیر است:


با سلام
مدتی است که شخصی پاسدار، از سپاه پاسداران بنام آقای سرهنگ محمد پرویزی که قبلا هم چندین بار با لباس و فرم نظامی سپاه وارد کارخانه شده بود و برای بازدید و بازرسی از شرکت چندین بار مراجعت نموده بود، چند ماهی است که از بازنشستگی ایشان در سپاه گذشته است و ایشان رسما در شرکت آهنگری مشغول بکار شده اند و از بدو ورود به شرکت تعداد ۱۰۰ نفر از کارگران را اخراج نموده اند و مابقی کارگران را در حالت رعب و وحشت و تهدید و انگشت نگاری تهدید نموده اند، اکنون ما کارگران آهنگری تراکتورسازی نه توان و روحیه کار داریم و نه هیچ امنیت شغلی و فقط انتظار روز اخراجمان را می کشیم، این تهدیدها و قدرت طلبی ها بهمراه عدم پرداخت حقوق و مزایا باعث شده است که کارگران در خفقگان و سکوت کار کنند و از ترس برخوردهای ظالمانه این سرهنگ بازنشسته هیچ حرفی برای احیای حقوق خود نزنند.


مسئولانی که همیشه از عدالت در جمهوری اسلامی دم می زنند بهتر است بدانند که در این نظام ناعدالتی کامل بر قرار است چرا که در این نظام نه نظارتی هست و نه عدالتی، این نظام روش پرورش ظالم را در پیش گرفته است و ظالمانه مردم را کنترل می کند، خصوصا قشر کارگری در همه جای ایران عزیزمان.


کارگران در ایران با این اندیشه می خوابند که صبح حکم اخراجشان خواهد آمد.آیا کارگران که قشر زحمت کش هستند همیشه باید در اضطراب و استرس زندگی کنند؟باید همیشه شرمنده خانواده هایشان باشند؟


ما کارگران ، بعد از رحمت خدای منان و بزرگ ، چشم امیدمان به شما رسانه های معزز می باشد تا صدای ما را در این خفگان به گوش مسئولان و همه دنیا برسانید تا پرده ای دیگر از جنایات فاسدین بر داشته شود.


با تشکر – عده ای از کارگران شرکت آهنگری تراکتور سازی تبریز

 

احمد شهید: موج بازداشت منتقدان، به مشروعیت انتخابات ایران ضربه می‌زند

Posted: 13 Mar 2013 11:49 AM PDT

جرس: احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، می‌گوید که موج جدید سرکوب روزنامه‌نگاران و مخالفان توسط جمهوری اسلامی، می‌تواند به مشروعیت انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ ایران ضربه بزند.


به گزارش رادیوفردا به نقل از رویترز، احمد شهید روز گذشته در یک نشست کوتاه خبری گفت که «در ایران ده‌ها روزنامه‌نگار محبوس هستند، از جمله ۱۷ نفری که طی یک هفته در ماه ژانویه بازداشت شده‌اند و به آنها اتهام ارتباط با رسانه‌های خارجی و گروه‌های حقوق بشری زده شده‌ است.»


وی افزود: «با نزدیک شدن به انتخابات ماه ژوئن، باید گفت که این‌ گونه اتهام‌زنی‌ها علیه روزنامه‌نگاران، چشم‌انداز خوبی را برای برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه در این کشور رقم نمی‌زند.»


گزارشگر ویژه سازمان ملل همچنین گفت که «می‌خواهم این نکته را بیفزایم که با نزدیک شدن به انتخابات، ادامه بازداشت آقایان کروبی و موسوی نیز جای نگرانی است»؛ وی در این باره خاطرنشان کرد که سال گذشته یک کارگروه سازمان ملل بازداشت این دو رهبر مخالفان دولت را «غیرقانونی و خودسرانه» دانسته است.


وی با اشاره به شرایط ایران اظهار داشت: «آزادی بیان و آزادی تجمعات شرایط اساسی برای استفاده درست شهروندان از حق رأی است، اما [در ایران] صدها زندانی سیاسی هم‌چنان در حبس به‌سر می‌برند.»


احمد شهید اخیراً طی جلسه‌ای دوروزه در مورد ایران به شورای حقوق بشر سازمان ملل گفت که «دست‌کم ۱۰ وکیل از جمله نسرین ستوده، ابوالفتاح سلطانی، و محمدعلی دادخواه به "جرم" تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه‌های خارجی در حبس به‌سر می‌برند».


گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، روز دوشنبه، ۲۱ اسفند، نیز با اشاره به نقض گسترده حقوق بشر در ایران گفت که در سال ۲۰۱۲ موارد تعدی به آزادی بیان، اعمال شکنجه و اعدام‌های مخفیانه در ایران افزایش یافته است.
به گزارش رادیوفردا، احمد شهید دو هفته پیش نیز در گزارشی گفت که «ایران موارد اعدام زندانیان از جمله نوجوانان را افزایش داده و بازداشت مخالفان نیز در ایران افزایش یافته که بیشتر آنها در زندان شکنجه می‌شوند و برخی نیز زیر شکنجه جان باخته‌اند.»


در واکنش به این اظهارات، محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران، جمعه گذشته احمد شهید را متهم کرد که «از آمریکا رشوه می‌گیرد».


احمد شهید روز سه‌شنبه در واکنش به این اتهام گفت که «این اتهامات مضحک‌ند و شایسته نیست که رئیس یک سازمان حقوق بشری چنین حرف‌هایی بزند».


وی تأکید کرد که «من از سوی هیچ دولتی تأمین مالی نمی‌شوم و تأمین‌کننده مالی مأموریت حقیقت‌یابی من سازمان ملل است».

 

تاریخ را پس‌و پیش نکنیم

Posted: 13 Mar 2013 10:53 AM PDT

رضا خجسته‌رحیمی
 نکاتی درباره‌ی مقاله مارک‌ گازیوروسکی و توضیحات ابراهیم یزدی


مقدمه: به فاصله اندکی پس از وصول جواب و توضیح جناب آقای ابراهیم یزدی به مقاله گازیوروسکی، متاسفانه با انتشار آن بر روی اینترنت مواجه شدیم که اقدامی معمول و مطابق عرف نبود. چنین عملی شاید با این تصور صورت گرفت که انتشار جوابیه با فاصله زمانی از آن شماره تا این شماره مجله، از دست دادن زمان خواهد بود، که واقعا نبود. به رغم آنکه انتشار عمومی این جوابیه، می‌توانست چاپ این جوابیه در اندیشه پویا را بی‌معنی و بی‌دلیل کند، در این شماره ( شماره ششم) منتشرش کردیم تا نکات روشنگر تاریخی که مورد اشاره آقای یزدی قرار گرفته پیش‌روی خوانندگان اندیشه پویا نیز قرار بگیرد. در کنار یادداشت آقای یزدی ، البته پاسخ ما به بخشی از انتقادات مطرح‌شده توسط ایشان را که به اندیشه پویا برمی‌گردد خواهید خواند. با این توضیح که پس از انتشار عمومی جوابیه آقای یزدی ما تعجیلی در انتشار جواب خودمان نشان ندادیم، اول به آن دلیل که تعجیل در پاسخگویی بی‌وجه بود و معتقد بودیم که به فاصله انتشار مجله‌مان باید احترام بگذاریم و دوم به دلیل آنکه چنین ذهنیتی به مخاطبان منتقل نشود که دوستان در این روزگار ویژه، همه‌چیز را رها کرده‌اند و در اصلاح سرِ همدیگر مسابقه گذاشته‌اند.

1- انتشار مقاله مارک گازیوروسکی در پنجمین شماره اندیشه پویا واکنش‌ها و بازتاب‌هایی پیدا کرد که البته دور از ذهن هم نبود. اما چه جای پرده‌پوشی است که شکل و چارچوب برخی واکنش‌ها و انتقادات برای ما هم عجیب و غیرمنتظره بود. از جمله‌ی آنها، آنچه بود که آقای ابراهیم یزدی قلمی کردند و برای انتشار در اختیار اندیشه پویا قرار دادند. اگرچه برخوردهای شتابزده و غیرمستدل پس از انتشار گزارش‌هایی از این دست، معمول و فراگیر است اما کاش آنقدر معمول و فراگیر نبود که به جوابیه آقای یزدی نیز راه یابد. در این جوابیه نکات تاریخی قابل توجه و ناگفته‌ای بازگو شده که برای روشن‌تر شدن بحثی که گازیوروسکی گشوده مفید به فایده به نظر می‌رسد اما در عین حال ادبیات و روشی در نوشتار و گفت‌وگو به کار بسته‌شده که بیم آن می‌رود بر نکات مفید و تاریخی در روایت آقای یزدی سایه افکند و شان و اعتبار این روایت تاریخی را زیر سوال ببرد. آقای یزدی محققی خارجی را ـ احتمالا به دلیل امریکایی بودن ـ تلویحا فاسق خوانده و ما را به خاطر دنباله‌روی از یک فاسق، نادان خوانده‌اند؛ انتقاد کرده‌اند که «کارگردانان رسانه‌های ایران... نوشته‌های منابع خارجی و امریکایی را اصل می‌کنند» که چنین ادبیاتی از دیگرانی معمول و از ایشان بعید است. همچنین اندیشه پویا و گردانندگانش را به غرض‌ورزی، غفلت از وظیفه اخلاقی و حرفه‌ای، ارتکاب عملی غیرقابل گذشت، القای سوء به مخاطب، عمل کردن طبق دستور، عدم امانتداری تاریخی، بی‌اعتباری در ترجمه و اغلاط فراوان در کار مترجم مقاله و مصاحبه، و سانسور با هدف همراستا کردن دیدگاه گازیوروسکی با دیدگاه گردانندگان مجله و نهایتا عملکردی که موجب «وهن مجله» است متهم و متصف کرده‌اند. همان‌قدر که این اتهامات سنگین و اثبات‌شان برای بی‌اعتبار کردن یک مجموعه فرهنگی، کافی است، مستندات و مستدلات آقای یزدی برای اثبات اتهاماتی چنین سنگین و غلیظ، متاسفانه یا خوشبختانه ناوارد، ناکافی و سبک به نظر می‌رسند. پس از 34 سال اگرچه به نظر می‌رسد که این مذاکرات باید نشانه واقع‌بینی سیاسی دولتی قانونی در آن شرایطِ رمانتیک و غیررئالیستی تلقی شوند؛ اما عجیب است که آقای یزدی به شیوه جدلی و با حاشیه‌پردازی قلمی به نوعی این تصور را به مخاطب القا می‌کنند که در پی سرپوش گذاشتن بر این مذاکرات و مباحثات‌اند.

2- آقای یزدی گفته‌اند که «از گردانندگان مجله این انتظار بود که در مورد مطالب مقاله و مدعیات نویسنده قبل از انتشار عمومی، لااقل از کسانی که نام آن‌ها در این مقاله برده شده است و هنوز در قید حیات هستند نظرخواهی می‌شد و مقاله با درج نظرات ما یک‌جا چاپ می‌شد.»
اصل مقاله گازیوروسکی آنچنان‌که در شماره پیش نیز اشاره کرده بودیم ابتدا در میدل‌ایست جورنال به چاپ رسید و ما بلافاصله پس از انتشار، به ترجمه آن اقدام کردیم. بنابراین اندیشه پویا پرونده‌ای درباره مذاکرات دولت موقت و امریکایی‌ها منتشر نکرده بود که لازم ببیند با طرف‌های مختلف این ماجرا گفت‌وگو کند؛ اگرچه انتشار این مقاله نیز همچون هر مقاله دیگری با این فرض صورت گرفت که موضوع برای مباحثه و بازتاب بیشتر گشوده خواهد بود. همچنین گمان ما بر این نبود که انتشار نظرات مختلف در فاصله انتشار دو شماره مجله اندیشه پویا، ایرادی داشته باشد. مقاله گازیوروسکی به موضوعی می‌پرداخت که 34 سال پیش به بایگانی سپرده شده بود و پرداختن به آن در فاصله یک شماره نمی‌توانست حساسیتی ایجاد کند چراکه موضوع روز نبود. و البته آقای یزدی که خوشبختانه سابقه کار رسانه‌ای و مطبوعاتی را نیز در کارنامه سیاسی و فرهنگی خود دارند، به خوبی می‌دانند که هیچ‌گاه امکان انتشار همه نظرات موافق و مخالف بر سر یک موضوع در یک شماره نشریه ممکن نیست. به عنوان مثال غیرطبیعی بود اگر آقای یزدی در تابستان59 و هنگام مسئولیت‌شان در روزنامه کیهان، زمانی که تصمیم گرفتند درباره رای عدم اعتماد نمایندگان مجلس به یک نماینده یادداشتی درباره او در روزنامه بنویسند و نکاتی را متوجه وی سازند، همزمان نظر او را هم در کنار یادداشت خود دریافت و منتشر کنند.

3- آقای یزدی اشاره کرده‌اند که در ترجمه چاپ شده در مجله، مطالبی از متن اصلی سانسور شده و نیامده و سپس اضافه کرده‌اند که «ممکن است مترجم محترم یا مدیران محترم مجله با ارزیابی نویسنده مقاله موافق نباشند، اما رعایت بی‌طرفی و حفظ امانت در ترجمه، آن هم ترجمه یک سند تحقیقاتی تاریخی شاهدی است بر رعایت عدم بی‌طرفی مجله...». آقای یزدی در ادامه این اشاره را هم داشته‌اند که حذف این بخش‌ها موجب «وهن مجله» است و اضافه کرده‌اند که شاید «مدیران مجله طبق دستور عمل کرده‌اند!؟»
اگر حذف بخش‌هایی از مقاله آقای گازیوروسکی در ترجمه متن اصلی با اجازه و رضایت ایشان صورت گرفته باشد که صورت گرفته است، دقیقا چه چیزی موجب «وهن مجله» اندیشه پویاست؟ ما پس از ترجمه کامل گزارش گازیوروسکی احساس کردیم نمی‌توانیم بخش‌هایی از این گزارش و مشخصا نتیجه‌گیری پایانی‌اش را بنابر محدودیت‌های داخلی منتشر کنیم و پس از اعلام به گازیوروسکی که نویسنده مقاله بود و موافقت ایشان برای عدم انتشار آن بخش‌ها، تصمیم گرفتیم گفت‌وگویی با ایشان داشته باشیم تا نکات مطرح شده در آن نتیجه گیری پایانی و تحلیل تاریخی‌شان را با زبانی متفاوت‌تر و ملایم‌تر در این گفت‌و گو بیان کنند. اما چگونه می‌توان نتیجه گرفت که ما با نویسنده مقاله موافق نبوده‌ایم و برای همین مقاله او را سانسور کرده‌ایم؟ آقای یزدی در یک پاراگراف، ابتدا اندیشه پویا را به بی‌طرفی در چاپ مقاله و سانسور متن با هدف همسان‌کردن مقاله با مواضع مجله متهم کرده‌اند و سپس اتهام چاپ دستوری مقاله را به مجله و دست‌اندرکارانش زده‌اند؛ ‌دو ادعا در دو راستای کاملا متفاوت. این اشارات و برچسب‌زنی‌ها بی‌شباهت با اتهام‌زنی‌های دانشجویان افشاگر علیه مهندس بازرگان و همراهانش در همان سال‌های نخستین انقلاب نیست و پاسخگویی در این خصوص از آنجا که موجب «وهن مجله» است، بی‌سبب به نظر می‌رسد.
اما و صد اما: آقای یزدی از «حذف خودخواسته برخی عبارات» سخن گفته‌اند که جای تاسف دارد. چراکه پس از انتشار مقاله به ایشان توضیح داده شد که بخشی از مقاله گازیوروسکی که از نظر ما حذفش آسیبی نیز به مقاله او نمی‌زد با اطلاع نویسنده مطلب در اندیشه پویا منتشر نشد. ایشان بنابراین بی‌اطلاع از کسب رضایت نویسنده نبودند. همچنین آقای یزدی به شخصه و به طرق مختلف پس از انتشار مقاله گازیوروسکی به گفت‌وگو و مذاکره با این تاریخ‌نگار امریکایی پرداختند و باری دیگر مطلع شدند که عدم انتشار آن بخش‌ها با اطلاع و رضایت نویسنده بوده است. بنابراین ای‌کاش بنابر تدین و اخلاقی که در آقای یزدی سراغ می‌رود ایشان برخلاف اطلاع و آگاهی‌ و وجدان شخصی‌شان سعی نمی‌کردند تصوری را که خود می‌دانند اشتباه و نادرست است به مخاطب تحمیل کنند.

4- آقای یزدی برای اثبات ایراد در ترجمه با اشاره به تاریخ‌هایی که آقای گازیوروسکی برای دیدار با ایشان در مقاله و سپس در گفت‌وگو ذکر کرده، نوشته‌اند: «در پاسخ به پرسش خبرنگار مجله که: چه زمانی با ابراهیم یزدی گفت‌وگو کردید؟ ... جواب می‌دهد: «در واقع دوبار با او گفت‌وگو کردم که دفعه دومش به گمانم سال1380 بود.» در پاورقی اصل انگلیسی مقاله تاریخ دیدار، ماه جون1999ذکر شده است که برابر با خرداد1378می‌شود نه 1380. چنین بی‌دقتی‌ها در ترجمه، افزون بر کاهش اعتبار ترجمه و شان مجله...»
همان‌طور که آقای یزدی نقل کرده‌اند آقای گازیوروسکی در جای دیگری از گفت‌وگویش هم اشاره کرده که «10 یا 12سال پیش ایران بودم». در حقیقت گازیوروسکی در گفت‌وگوی شفاهی با اتکا به حافظه یکجا گفته است که 10 یا 12سال پیش ایران بوده‌ و یک‌جا هم گفته که این سفر به گمانش سال80 بوده است. در مقاله اما تاریخ دقیق را جون1999 ذکر کرده که می‌شود خرداد78. حالا این مساله چه ارتباطی با مشکل ترجمه دارد؟ آیا تاریخ دقیق دیدار در ترجمه مقاله اشتباه آمده است؟ خیر. احتمالا آقای گازیوروسکی در گفت‌وگوی شفاهی سال دیدار را پس و پیش‌ گفته‌، همین و بس. اما چسبیدن به یک اشتباه لفظی آقای گازیوروسکی در گفت‌وگو، آیا کمکی به بی‌اعتبار کردن ترجمه می‌کند؟
همچنین آقای یزدی که با دقتی مضاعف متن را خوانده‌اند و می‌دانند گازیوروسکی در مقاله‌اش تاریخ دیدارش با ایشان را، خرداد78 ذکر کرده چرا توضیحی طولانی می‌دهند که در فاصله سال‌های 79 تا 81 ایران نبوده‌اند و بنابراین نمی‌توانسته‌اند دیداری با گازیوروسکی داشته باشند. آقای یزدی توضیح می‌دهند که «من در مهر1379 به دعوت چند دانشگاه برای سخنرانی پیرامون علل و انگیزه‌های گروگانگیری به امریکا رفتم. سپس بعد از انجام آزمایش‌ها و تشخیص غیرمترقبه بیماری سرطانم، برای درمان آن ماندم و در اردیبهشت1381 به ایران برگشتم». اما همچنان‌که گفته شد نبودن آقای یزدی در ایران از مهر79 تا اردیبهشت81 چگونه نشان می‌دهد که ایشان در خرداد78 یعنی زمان ادعایی گازیوروسکی برای ملاقات هم در ایران نبوده‌اند؟ اگر از این پس و پیش کردن تاریخ‌ها ـ شاید به هدف گیج کردن مخاطب ـ بگذریم، کاش آقای یزدی به صراحت می‌گفتند که آیا دیدار با مارک گازیوروسکی در خرداد78 و مکاتبات ایمیلی‌شان را با این تاریخ‌نگار به یاد دارند یا ندارند؟

5- آقای یزدی با صادر کردن این حکم که «بی‌دقتی‌ها در ترجمه، افزون بر کاهش اعتبار ترجمه و شان مجله، موجب این شائبه می‌شود که نظایر دیگری از این اشتباهات نیز موجود باشد و البته، اشتباهات دیگری هم در این مقاله به چشم می‌خورد» بخش دیگری از ترجمه را به عنوان دومین نمونه و سند اشتباه اندیشه پویا انتخاب کرده‌اند: «ریچاردکاتم... که از سال1331 تا 1337 مامور سیا بود و ارتباطات خوبی با نهضت آزادی ایران و دیگر گروه‌های مخالف میانه‌‌روی ایرانی داشت.» و سپس برای اثبات اشتباه در ترجمه، توضیح داده‌اند که: «لابد می‌دانید که نهضت آزادی ایران در اردیبهشت1340 تاسیس شد.»
از آنجا که آقای یزدی گفته‌اند که این اشتباه در ترجمه نمونه اشتباهات فراوان این متن می‌تواند باشد بد نیست که دقت این نمونه‌برداری‌ را دقیق‌تر بسنجیم. نکته‌ای بدیهی است که برای اثبات اشتباه و خدشه در ترجمه راهی جز مقابله دو متن اصلی و متن ترجمه‌شده نیست و بدون مقایسه دو متن اولیه و ترجمه‌شده، معمول نیست که از اشتباه در ترجمه سخن به میان آورد. جمله‌ای از آقای گازیوروسکی که ترجمه‌اش به ادعای آقای یزدی حاکی از بی‌دقتی است، در اصل مقاله انگلیسی از این قرار بوده:

Richard Cottam who had been a CIA officer during 1952–1958 and had good contacts in the LMI and other moderate opposition circles.

در برابر این جمله دقیقا همانی را می‌توان گذاشت که ما گذاشته بودیم، یعنی:‌ «ریچاردکاتم که از سال1331 تا 1337 مامور سیا بود و ارتباطات خوبی با نهضت آزادی ایران و دیگر گروه‌های مخالف میانه‌‌روی ایرانی داشت.» عجیب است آقای یزدی که هم متن اصلی مقاله را که ما در اختیارشان قرار داده‌بودیم، داشته‌اند و هم شناخت ایشان از زبان انگلیسی دقیق‌تر از مترجمان مجله است، بدون مقایسه متن اصلی و ترجمه، چگونه چنین حکمی صادر کرده‌اند؟ البته اگر قصد ایشان القای نادقیق بودن ترجمه به هر قیمتی به مخاطب باشد، رویه ایشان قابل فهم است اما اگر هدف «جلب رضای حق و خدمت به خلق» باشد القای این گزاره نادرست به مخاطب دور از انصاف و راستی است.

6- مستند دیگر آقای یزدی برای اثبات اشتباه اندیشه پویا در ترجمه، کمی عجیب‌تر از مستندهای پیش‌گفته است. آقای یزدی نوشته‌اند: «با وجودی که نویسنده مقاله در چند جا تصریح می‌کند که در این ارتباط، «تبادل اطلاعات» نبوده است، باز هم در ترجمه منتشره از مصاحبه با ایشان، چندین بار از واژه تبادل اطلاعات استفاده شده است.»
این سخن آقای یزدی درحالی است که در مصاحبه آقای گازیوروسکی یک بار از واژه «تبادل اطلاعات» استفاده شده نه به گفته ایشان «چندین بار». البته در این یک مورد هم جمله حاوی این واژه از این قرار است: «این یک تبادل اطلاعاتی دوطرفه نبود. واقعا تصور نمی‌شود که اطلاعات مشخصی توسط ایرانی‌ها به طرف امریکایی داده شده باشد.» کمی متعجب‌کننده است درحالی‌که آقای گازیوروسکی تاکید دارد که تبادل اطلاعاتی در کار نبوده، آقای یزدی در مرور این جمله صرفا در کلمه «تبادل اطلاعات» توقف و معنای جمله را رها کرده‌اند، یعنی مفهوم را درست وارونه فهمیده‌اند. گویا گارد دفاعی و انتقادی ایشان در برابر آقای گازیوروسکی و مجله اندیشه پویا باعث شده که معنی جملات را هم متاسفانه اشتباه متوجه شوند و بنابراین طبیعی است که در داوری‌های اشتباه افتاده باشند. (البته‌ شاید آقای یزدی به اشتباه از مصاحبه گازیوروسکی نام برده‌اند حال آن‌که منظورشان مقاله گازیوروسکی بوده که در این صورت نیز باید گفت: عبارت «تبادل اطلاعات» ترجمه دقیق واژه intelligence exchange در متن انگلیسی مقاله است؛ و همان‌طور که اشاره شد ما متن انگلیسی را در اختیار ایشان قرار داده بودیم و بنابراین پیش از داوری درباره قابل اعتماد نبودن ترجمه، فرصت و امکان انطباق این دو عبارت با هم در متن انگلیسی و فارسی وجود داشته که متاسفانه این اتفاق نیفتاده است!)
فارغ از این ایراداتِ ناوارد، بد نیست سری به مستندات تاریخی بزنیم و یادآوری کنیم که مهندس بازرگان در دادگاه عباس امیرانتظام ضمن توضیح مذاکرات دولت موقت با شوروی و امریکا گفته بودند: «... سپس این مطلب را به سفیر امریکا هم گفتم و از آنها هم خواستیم اگر اطلاعاتی راجع به شوروی دارند به ما بدهند، در زبان دیپلماسی به این کارها می‌گویند تبادل اطلاعات. ممالک با هم قراردادهایی می‌بندند که من هرچه اطلاعات پیدا کردم علیه شما به شما بدهم و شما هم هرچه راجع به ما جمع کردید به ما بدهید. ما قبلا هم با کشورهای دیگر تبادل اطلاعات داشتیم منتها این تبادل اطلاعات ما معلوم بود که یکطرفه است...» (آن سوی اتهام/ خاطرات امیرانتظام/ جلد دوم/ صفحه19)
بنابراین وقتی مهندس بازرگان خودشان از واژه «تبادل اطلاعات» استفاده می‌کردند، حساسیت آقای یزدی نسبت به ترجمه‌ی درست واژه intelligence exchange به «تبادل اطلاعات» کمی عجیب به نظر می‌رسد؛ که به همین اشارت کفایت می‌کنیم و از آن می‌گذریم.
به‌هرحال توضیحات فوق نشان داد که ادعاهای آقای یزدی درباره ترجمه متن، نادرست‌اند. اگر با آقای یزدی هم‌نظر باشیم که این اشتباهات - به فرض که ما انجام داده بودیم - می‌توانست نشانه بی‌اعتباری و کاهش شان مجله اندیشه پویا در برابر مخاطبانش باشد، امیدواریم اتهام‌زنی بی‌مورد و استدلال بی‌سند، خدشه‌ای به روایتگری تاریخی آقای یزدی وارد نکند.

7- آقای یزدی پس از ذکر نکات پیشین و توضیحات تاریخی بعدی‌، اشاره کرده‌اند که «نه گازیوروسکی ادعا داشته که این مذاکرات پنهانی بوده و پنهان داشتن آن مذاکرات سبب برخورداری از خساراتی شده است که می‌توانست تحمیل نشود و نه واقعیت با آن انطباق دارد... از این‌رو، گزینش چنان عنوانی [مذاکره پنهان] از سوی مدیریت محترم مجله محل اشکال اساسی و عدم رعایت اخلاق حرفه‌ای و امانتداری تاریخی است.»
ما این تصور را نداشته‌ایم و ننوشته‌ بودیم که «پنهان داشتن مذاکرات سبب برخورداری از خساراتی شده است که می‌توانست تحمیل نشود». این برداشت نادرستی است که آقای یزدی داشته‌اند. اما خوب بود ایشان این تصورشان را به جمله‌ای در متن مستند و مستدل می‌کردند تا داوری دقیق‌تری صورت بگیرد. می‌ماند انتخاب تیتر و عنوان «مذاکرات پنهان» برای گزارش گازیوروسکی که در توضیح‌اش باید گفت:
یکم: چنان‌که گازیوروسکی می‌گوید، مامور اطلاعاتی با پوشش مقام وزارت‌خارجه و در حقیقت با پنهان کردن هویت واقعی‌اش با ایرانی‌ها مذاکره می‌کرده است، این یعنی هویت طرف مقابل در این مذاکرات پنهان بوده است.
دوم: چنان‌که گازیوروسکی مدعی شده است این مذاکرات به دولت بعدی منتقل نشده یعنی از آنها پنهان مانده است (و این را وزیرخارجه بعدی که سپس رئیس‌جمهور شد نیز نه‌تنها در گفت‌وگو با گازیوروسکی که در گفت‌وگوی دیگری در یکی از رسانه‌ها و در واکنش به انتشار گزارش گازیوروسکی در اندیشه پویا نیز گفته است.)
سوم: چنان‌که می‌دانیم عموم مذاکرات اطلاعاتی، پنهانی و دور از تصویربرداری رسانه‌ها و پشت درهای بسته و پوشیده برگزار می‌شوند و عنوان مقاله چیز عجیب و علی‌حده‌ای به نظر نمی‌رسد.
با این‌حال گویی همچنان‌که دانشجویان تسخیرکننده سفارت امریکا گمان می‌بردند هر مذاکره‌ای که پشت درهای بسته و به‌صورت پنهانی برگزار شود، نشانه‌ای از جاسوسی است، آقای یزدی نیز مبتنی بر همان اعتقاد (یا شاید همچنان در فضای برآمده از آن حوادث) واژه «پنهان» را مذموم می‌پندارند. حال‌آن‌که برخلاف تصور آن دانشجویان و برخلاف تصور آقای یزدی «مذاکره پنهانی» مساوی جاسوسی نیست. یک دولت مستقر حق دارد مذاکره محرمانه و پنهانی داشته باشد و زمانی مذاکره محرمانه و پنهانی مساوی جاسوسی قلمداد می‌شود که در این مذاکرات اطلاعاتی به نشانه جاسوسی رد و بدل شده باشد. اگرچه تلقی جاسوسی داشتن از مذاکرات پنهان، 33سال پیش رویه‌ای معمول بود، اما در گذر از آن ایام و روزها، تداوم چنین نگاهی کمی ناامیدکننده است.

8- آقای یزدی با اشاره به این جمله گازیوروسکی که «این ماجرا در دادگاه امیرانتظام بیرون زد و بازرگان درباره‌اش شهادت داد. شهادتش طوری بود که روشن نمی‌گفت که آن گزارش‌ها درباره چه بوده؟»، توضیح داده‌اند: «تا آن‌جا که من به خاطر دارم، این مساله هرگز در دادگاه آقای مهندس امیرانتظام مطرح نشد.»
این یادداشت به دنبال بررسی محتوایی توضیحات و روایات تاریخی آقای یزدی نیست. اما از آنجا که گاهی مراجعه به اسناد تاریخی دقیق‌تر از رجوع به خاطره و حافظه است، در ادامه بخشی از گفته‌ها و سخنان مهندس بازرگان در دادگاه عباس امیرانتظام را می‌خوانید که برخلاف روایت متکی بر حافظه‌ي آقای یزدی، اشاره‌ای سربسته به آن مذاکرات دارد: «... کاردار سفارت امریکا و آن شخصی که گفته مسئول اطلاعات خاورمیانه است آمدند و اطلاعات خیلی زیادی راجع به عراق و لشکرهای عراق کجا هستند، به کجا منتقل شدند، کدام‌ها طرفدار صدام هستند و کدام‌ها مخالف هستند، دادند و دستگاه پروژکتور هم بود و سوالاتی هم ما کردیم... او همه اطلاعاتی که از شوروی در عراق و افغانستان داشت به ما داد. بعدا دیدیم که خیلی‌های آنها درست است...». (آن سوی اتهام/ جلد دوم/ عباس امیرانتظام/ ص20) فراموش کردن اتفاقات طبیعی است و اشکالی هم ندارد، اما مبتنی بر فراموشی خاطرات، روایت تاریخی دیگران را بی‌اعتبار کردن، چندان پسندیده نیست.

9- جناب یزدی گفته‌اند: «این‌که چرا آقای مهندس بازرگان و دکتر یزدی گزارش این دیدار را به امام یا جانشین خودشان ندادند (عنوان اصلی مقاله) برای این بود که این موضوع، خبر تازه‌ای برای ما نبود.» اگرچه روایت تاریخی آقای یزدی حاوی نکات روشنگری است اما همچنان‌که در شماره پیش و در مقدمه گزارش گازیوروسکی نیز نوشته بودیم، در نظام‌های مستقر و در شیوه مرسومِ دیپلماتیک، رسم آن است که گزارشی از دیدارها و نشست‌های دیپلماتیک ثبت و ضبط شود. بهتر بود که آقای یزدی در توضیح و روایت تاریخی‌‌شان اشاره می‌کردند که این مذاکرات - فارغ از اهمیت داشتن یا نداشتن‌شان- چگونه و در کجا ثبت و ضبط شدند. این اطلاع‌رسانی تاریخی بهتر از هر توضیح دیگری می‌توانست رفعِ سوءتفاهم کند و به برداشت‌های متفاوت و مختلف پایان دهد. جای این اطلاع‌رسانی و توضیح اما به هر دلیل در نوشته آقای یزدی خالی است.

10- پس از انتشار مقاله گازیوروسکی برخی گفتند و پرسیدند چرا شما موضع خودتان را با نوشتن مقدمه‌اي بر مقاله گازیوروسکی مشخص نکردید. پاسخش روشن است. چون ما بولتن حزبی منتشر نمي‌کنیم و جريان سياسي نيستيم و صرفا مقاله آکادمیک یک تاریخ‌نگار را درباره مذاکرات دولت موقت منتشر کرده بودیم. تاریخ‌نگاری که از قضا عموما او را به خاطر مواضع همدلانه‌اش با مصدق و نیروهای ملی در ایران، استفاده از لفظ کودتا در محافل آکادمیک برای توصیف وقایع 28مرداد و نگاه انتقادی‌اش نسبت به عملکرد امریکایی‌ها در قبال ایران می‌شناسند. مقاله مارک گازیوروسکی درباره روابط اطلاعاتی دولت موقت و امریکایی‌ها از چند بخش مختلف تشکیل شده بود که متاسفانه آقای یزدی و برخی منتقدان دیگر صرفا یک بخش از بخش‌های مختلف این مقاله را مورد بحث قرار دادند و بقیه گزارش را نادیده گرفتند. این گزارش حداقل سه محور داشت:
یکم: نویسنده به بررسی اسناد گفت‌وگوی دولت موقت با امریکایی‌ها می‌پردازد و نشان می‌دهد که طرف ایرانی نه‌تنها در این مذاکرات چیزی که نشانه ضعف باشد از خود بروز نداده که «آنها چنان‌که من در اسناد دیده‌ام وطن‌پرستانه عمل کرده‌اند». نتیجه آن‌که گازیوروسکی نه‌تنها با تسخیرکنندگان سفارت امریکا که در جریان افشاگری‌ها که صورت متفاوتی از این اسناد ارائه دادند همدلی ندارد بلکه مخالف آنهاست و این نقد را متوجه دانشجویان گروگانگیر می‌کند که چگونه و به چه دلیلی محتوای چنین مذاکراتی را وارونه جلوه دادند.
دوم:‌ گازیوروسکی می‌گوید که مذاکرات مهم ایران و امریکا با تسخیر سفارت امریکا ناتمام باقی ماند. نتیجه آن‌که اگر این مذاکرات قرار بود به نتیجه مطلوبی برسد، تسخیر سفارت توسط دانشجویان پیرو خط امام، آن نتیجه مطلوب را غیرممکن ساخت.
سوم: گازیوروسکی ابهامی را مطرح می‌کند و می‌گوید که بازرگان و همکارانش این مذاکرات را که یک‌باره با تسخیر سفارت امریکا متوقف شد به جانشینان‌شان منتقل نکردند.
بنابراین تنها بخش مورد انتقاد که برخی علاقه‌مندان به مهندس بازرگان و دولت موقت نیز به اشتباه بوی متهم کردن بازرگان به خیانت از آن استشمام کرده‌اند، بخش سوم ادعای گازیوروسکی بوده است. آنچنان‌که گازیوروسکی تحقیق و اعلام کرده است این مذاکرات به دولت بعدی منتقل نشده است، این چیزی است که رئیس‌دولت بعدی نیز چه در گفت‌وگوهایش با گازیوروسکی و چه در موضع‌گیری‌هایش پس از انتشار این گزارش بر آن صحه گذاشته است. اما اگر ادعای گازیوروسکی درست است و این اطلاعات ثبت و ضبط نشده باشد نیز روایت این تاریخ‌نگار و انتشارش توسط اندیشه پویا به معنی پرده‌برداری از خیانت بازرگان و همراهیانش نیست و می‌توان دلایل قابل فهمی برای این اقدام خارج از عرف و رویه سیاسی برشمرد:
یکم:‌ می‌توان فرض کرد که در فضای امریکاستیز سال58 و در شرایطی که عده‌ای شعار «لیبرالیسم جاده‌صاف‌کن امپریالیسم» را سر می‌‌دادند رابطه با امریکا چنان مذموم تلقی می‌شد که کسی نمی‌توانست خود را حامل پیام امریکایی‌ها معرفی کند. فراموش نکنیم که بازرگان با اطلاع امام‌خمینی با برژینسکی دست داد و در مقابل جواز تسخیر سفارت امریکا صادر و طومار دولت بازرگان پیچیده شد. در چنان شرایطی طبیعی است که بازرگان و دولتش با انتشار این اسناد بنزین بر آتش بیگانه‌ستیزی جوانانی پرشور نریزند.
دوم:‌ می‌توان فرض کرد که بازرگان و همراهانش، اطلاعات و گزارش‌های امریکایی‌ها را ضداطلاعات قلمداد کرده و بنابراین جدی نگرفته بودند. همچنان‌که بسیاری مقامات دیگر هم - چنان‌که آقای یزدی نیز توضیح می‌دهند- وقعی به این اطلاعات نگذاشتند. اگر بازرگان و مشاورانش بر این اعتقاد بوده‌اند که امریکایی‌ها می‌خواهند اطلاعاتی کم‌اهمیت را پراهمیت جلوه دهند و در مراودات دیپلماتیک‌شان گرانفروشی کنند شاید دلیلی نمی‌دیده‌اند که این اطلاعات را به دیگری هم منتقل کنند.
سوم: مهندس بازرگان پس از استعفای دولت موقت ضمن اشاره به اطلاع امام از دیدارش با برژینسکی در الجزایر اشاره کرد که نه او هویداست و نه مشی سیاسی امام‌خمینی که رهبر انقلابی مردمی است را می‌توان با مشی شاه مقایسه کرد و بنابراین اشاره کرد که دلیلی نداشته بر سبیل سابق، دولتِ مسئولِ او ، برای خوردنِ آب هم از امام امت اجازه بگیرد. بدین‌ترتیب نباید توقع داشت که دولت بازرگان گزارش مذاکرات خود را به نهادهای خارج از دولت موقت ارائه می‌کرد.
چهارم: اسناد این مذاکرات در میان اسناد سفارت تسخیر شده امریکا قرار داشته و اگر از اهمیتی برای طرف مقابل برخوردار می‌بود و می‌توانست در مقابله با حمله عراق به رفتار دیپلماتیک و نظامی ایران جهت دهد، دانشجویان تسخیرکننده سفارت امریکا که بعدها به دیپلمات‌های دستگاه دیپلماسی تبدیل شدند نیز می‌توانستند به جای تاویل این اسناد به جاسوسی، خطری را که در کمین می‌بود دریابند. اما همین‌که اهمیت این اسناد را جدی نگرفتند نشانه آن بود که در آن فضا کسی گوشش بدهکار چیزی به نام حمله صدام به کشوری مقتدر و انقلابی نبود.
هرکدام از این توضیحات و مفروضات البته می‌تواند موضوع بحث‌های دامنه‌دار دیگری شود که بی‌شک برای روشن شدن زوایای تاریخ معاصر ما سودمند به نظر می‌آید. اما به فرض که عدم اطلاع‌رسانی دولت موقت به جانشینانش آنچنان‌که گازیوروسکی گفته یک خطای سیاسی باشد همچنان‌که کارنامه سیاسی هیچ چهره‌ای نمی‌تواند خالی از خطای سیاسی باشد، اشاره به یک خطا نه نشانه تخطئه کارنامه سیاسی آن چهره تاریخی است و نه نشانه بالادستی رقبای سیاسی او. سفید و سیاه دیدن تاریخ معاصر گرهی از کار فروبسته ما نمی‌گشاید. انتقاد از مصدق به معنی دفاع از کاشانی نیست. انتقاد از دولت موقت نیز - به فرض که هدف گازیوروسکی یا اندیشه پویا بوده‌ که البته نبوده‌ - به معنی همراهی با مخالفان بازرگان نیست. می‌توان فرزند فکری و سیاسی بازرگان بود، و همزمان بر رفتاری از او انتقاد کرد. اما ای کاش که در اولین دادگاه غیابی به دشمنی با بازرگان محکوم نشد.
 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


پاسخ به چند سوال پیرامون انتخابات ۹۲

Posted: 13 Mar 2013 09:32 AM PDT

سارا زرتشت
عاقلانه بودن حضور در بازی انتخابات، پیش از هر چیز به تلقی از "برد و باخت " در این" بازی" بر می گردد 


آیا شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی کاری غیراخلاقی است؟

بی شک مخاطبان این نوشته می دانند که توصیف و تعریف امر اخلاقی ( از هر نوع اخلاق) معرکه ی آراست. تعیین مصداق فعل اخلاقی و غیراخلاقی نیز دشوار یاب تر است. لذا کسانی که از منظر اخلاقی می خواهند شرکت کنندگان در انتخابات را متهم یا محکوم کنند، کار بسیار سختی در پیش دارند و پیش از پرسیدن این سوال باید مقدمات آن را فراهم کنند. تا به امروز بعید می دانم کسی/کسانی در این خصوص توانسته باشند کاری در خور و مقبول انجام دهند و بعید است در فرصت ۳ ماهه ی مانده به انتخابات، این مهم مهیا شود. یعنی اینکه پرسندگان این پرسش لازم است از میزان حق بجانبی خود بسیار بکاهند.

البته کسانی که در انتخابات دور‌های پیشین جمهوری اسلامی مشارکت کرده اند و اینک به طرح این سوال می پردازند، کار دشوارتری در پیش دارند. آنان نه تنها لازم است اخلاقی بودن شرکت در انتخابات پیشین را نشان دهند، بلکه باید مولفه‌هایی را ذکر کنند که صرفاً پس از انتخابات ۸۸ رخ داده است و توانسته است مشروعیت پیشین را زائل کند. مثلا گزینه هایی چون وجود زندانیان سیاسی، حصر منتقدان و مخالفان، کشته شدن بی‌گناهان در اعتراضات، ربودن و ناپدید شدن شهروندان، انتصابات مستقیم و غیر مستقیم رهبری، حکم حکومتی، فقدات تریبون برای مخالفان و منتقدان و نظارت استصوابی جملگی چنان مسبوق به سابقه اند که هر گونه رجوع به آنان پیش از هر چیز گریبان پرسنده سوال را می گیرند.

بدیهی است از این توضیحات نمی توان نتیجه گرفت شرکت در انتخابات جمهوری اسلامی فعلی اخلاقی است اما می توان دریافت که به لحاظ عملی با طرح این سوال و بر چسب غیراخلاقی بودن نمی توان ، حضور در انتخابات را به چالش کشید .


آیا شکست حصر ( و ایضاً آزادی زندانیان سیاسی و..) پیش شرط شرکت در انتخابات است؟

شکست حصر به این معناست که حصر کنندگان یا از کرده ی خود پشیمان شوند ( تغییر عقیده دهند) و یا شرایطی قرار بگیرند که حصر را بردارند.

اگر شرکت در انتخابات را مشروط به برداشتن حصر کنیم، به این معناست که طرف مقابل در وضعیتی قرار می گیرد که حاضر است  ناز رقیب را بکشد و به خاطر نیاز مشارکت او "در شرایطی" قرار می گیرد که حصرها را بردارد. اما به لحاظ منطقی، رقیب تنها در شرایطی حاضر است به طرف مقابل آوانس بدهد که بازی بدون حضور او شکل نگیرد و اگر بازی بدون حضور او شکل بگیرد، نه تنها آوانسی نمی دهد بلکه از خوشحالی سر از پا نخواهد شناخت که با کمترین هزینه پیروز میدان شده است.

لذا گذاشتن پیش شرطی چون " شکستن حصر" برای حضور در انتخابات، حاوی این مقدمه ی نادرست و غیر منطقی است"که انتخابات بدون حضور اصلاح طلبان برگزاری نخواهد شد ".


آیا حاکمیت حاضر است به انتخاباتی چون دوم خرداد ۷۶ تن دهد؟

برای ورود به این سوال لازم است که ابتدا بپذیریم حداقل عقلانیت لازم برای "تن دادن " به "نتیجه نامطلوب" در حاکمیت وجود دارد و دیگر اینکه حاکمیت "موجودیت" خویش را با پیروزی رقیب (اصلاح طلبان) در خطر نبیند. بدیهی است که اگر این حداقل‌ها وجود نداشته باشند، این سوال پاسخش به طور واضح "منفی" است.

اگر این دو پیش شرط وجود داشته باشند – که به نظر نگارنده وجود دارند- حاکمیت موجود، اگرچه عملاً ثابت کرده است که "در حد توان" خویش از برگزاری انتخابات مشابه دوم خرداد ۷۶ خودداری می کند و از هیچ تلاشی قانونی و غیرقانونی برای شکست رقیب خودداری نمی کند، اما پاسخ الزاماً منفی نیست. یعنی پاسخ به این سوال ناظر و مشروط به "اقتدار" حاکمیت است.

اگر بپذیریم که اقتدار حاکمیت فعلی به علت ۱.کاهش درامدهای نفتی؛۲.عوامل درونی ( رقابت و ستیز بین قوای سه گانه)۳.ضعیف شدن جایگاه سنتی و مذهبی ۴.محدودیت‌ها و تهدید‌های بین المللی ۵.افزایش رقابت‌های داخلی ؛ در ضعیف‌ترین وضعیت در ۲۳ سال اخیر است، می توانیم به این سوال پاسخی امیدوار کنند و مثبت بدهیم.


آیا در صورت پیروزی در انتخابات، رئیس جمهوری یک تدارکاتچی بیشتر نخواهد بود؟

متین غفاریان در یادداشتی سراسر خواندنی، با طرح «جامعه پسا میر حسین و ریاست جمهوری پسا احمدی نژاد» به خوبی از عهده پاسخ به این سوال برآمده است.خلاصه پاسخ  این است که موقعیت و شرایط جامعه با دوره پیشین ریاست جمهوری خاتمی یکی نیست (و به طنزی ظریف گفته است که مجاز به بغل کردن مادر چاوز نیز شده است) و البته جامعه (ما) نیز  جنبشی را به خود دیده است و در صورت پیروزی، نباید وظیفه خویش را زمین بگذارد و همه چیز را تمام شده تلقی کند.


اگر شرایط به گونه‌ای فراهم شود که نامزد اصلی اصلاح طلبان در هر صورت شکست بخورد، آیا حضور در بازی که پیشاپیش نتیجه آن مشخص است عاقلانه ( منطقی) است ؟

این سوال شاید مهمترین و مفید‌ترین سوالی است که در نزد مخالفان و موافقان شرکت در انتخابات وجود دارد و برخلاف سوالهای پیشین ( که نشان دادیم که اغلب انتزاعی اند و بهانه جویانه و خالی از مصداق، محتوا و معنا )، کاملاً معطوف به کلید واژه های  "بازی" و "برد و باخت" اند .

یعنی عاقلانه بودن حضور در بازی انتخابات، پیش از هر چیز به تلقی از "برد و باخت " در این" بازی" بر می گردد و  مشاهدات نگارنده  حاکی است که مخالفت‌های اصلی برای "حضور جدی" در انتخابات ناظر به همین معناست.


برای پرهیز ازطولانی شدن یادداشت می کوشم در یادداشتی جداگانه به پاسخ این سوال بپردازم.

 

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

خاتمی در عصر پساموسوی و پسااحمدی‌نژاد

Posted: 13 Mar 2013 07:18 AM PDT

متین غفاریان
جامعه ایران، جامعه‌ای پساموسوی است و رئیس‌جمهور بعدی پسااحمدی‌نژاد به معنای کامل کلمه خواهد بود

 

مشارکتی در بحث حضور در انتخابات

در جمهوری اسلامی تا کنون انتخابات آزاد نداشته‌ایم. منظورم نه از جهت اجرایی بلکه به لحاظ حقوقی‌ است. همواره شورای نگهبان کاندیداها را غربال می‌کرده است. اما در چارچوب همین نظام حقوقیْ مکانیسم اجتماعی مهمی شکل گرفته است. هر زمان فشار اجتماعی زیاد بوده دایره افرادی که می‌توانسته‌اند وارد عرصه انتخابات شوند گسترده‌تر شده و هر وقت این فشار اجتماعی پراکنده یا ضعیف شده،‌ آن نظام حقوقی خواسته‌اش را اعمال کرده است. نمونه‌اش بهزاد نبوی که در انتخابات مجلس پنجم تائید صلاحیت شد، در انتخابات میان‌دوره‌ای همان مجلس رد شد، در انتخابات مجلس ششم تائید و در انتخابات مجلس هفتم رد شد.


نظام انتخاباتی ایران تابعی از موقعیت نظام و فشار جامعه بوده است. نتیجه انتخابات همواره تابعی بوده است از بده‌بستان نظام سیاسی و جامعه. و دیدید که در انتخابات 88 وقتی جامعه از بده‌بستانی که شده بود،‌ ناراضی شد، چه اتفاقی افتاد. از آنجا که در انتخابات سال آینده،‌ نظام سیاسی در موقعیت بسیار شکننده‌ای قرار دارد،‌ سهم فشار اجتماعی در شکل‌دهی روند و نتیجه انتخابات بسیار تاثیرگذار خواهد بود. این شکنندگی نظام سیاسی آنقدر هست که خوشبین‌ باشم که نظام سیاسی زیر قول و قرار همیشگی‌ نمی‌زند (به هل من‌مبارزه‌‌هایی که می‌گویند توجهی نکنید،‌ اتفاقا این لحن تهدیدیْ ناشی از ترس و عصبانیت است). شک دارم اگر نظام سیاسی (حتی با احتمال کمی) قاعده همیشگی بده‌بستان با جامعه را زیر پا بگذارد، بتواند از ضرب پیامد‌های این کار جان بدر ببرد. نتیجه یا یک حکومت نظامی تمام عیار خواهد بود که دوامی نخواهد داشت،‌ یا نابودی.


قرائن نشان می‌‌دهند که در شرایط کنونی و در آستانه انتخابات 92،‌ محمد خاتمی این پتانسیل را دارد که این فشار اجتماعی را حول خود متراکم کند. تنها کسان دیگری که این توانایی را دارند در حصراند. اکبر هاشمی با توان کمتری، اما مانند خاتمی با فاصله بسیار از دیگران،‌ این توانایی را دارد چرا که به نظر می‌رسد وضعیت اقتصادی چنان وخیم است که جامعه بر سر او هم توافق کند. به علاوه که اکبر هاشمی این مزیت را هم دارد که به نوعی تضمین قاعده بده بستان هم هست، تضمین اینکه نظام سیاسی او را به وجهِ مصالحه بپذیرد هم بیشتر هست.


قرائن حاکی از آنند که جوششی برای حضور خاتمی در انتخابات شروع شده است. بنابراین می‌توان روی او برای ورود به انتخابات حساب کرد. اما شکل گرفتن فشار اجتماعی حول خاتمی موانعی دارد. گروهی از منتقدانش می‌گویند حضور او در غیاب میرحسین موسوی و مهدی کروبی غیر اخلاقی است. برخی دیگر می‌گویند او را رد صلاحیت می‌کنند،‌ و گروه سوم می‌گویند که حتی اگر خاتمی پیروز هم بشود،‌ نمی‌تواند کاری بکند. این «کاری نمی‌تواند بکند» خود سه معنا دارد. گروهی که از همه محافظه‌کارترند می‌گویند اگر خاتمی رئیس‌جمهور شود همان آش است و همان کاسه که از 79 تا 84 بود. ما اکنون در مرحله‌ای هستیم که باید برادری‌مان را به نظام اثبات کنیم. بگذاریم که یک محافظه‌کار میانه‌رو روی کار بیاید، ما هم اثبات کنیم که دنبال قدرت نیستیم تا حساسیت نظام کم شود و فضای امنیتی که برای اصلاح‌طلبان ایجاد شده بدل به فضای سیاسی شود. گروه دوم می‌گویند که خاتمی اجازه کار نخواهند داشت،‌ بن‌بست سیاسی 79 ـ 84 تکرار خواهد شد و اعتبار سیاسی اصلاح‌طلبان برای همیشه از بین خواهد رفت. گروه سوم اما می‌گویند که خاتمی 76 ـ 84 نشان داده است که مرد این میدان نیست و نمی‌تواند کاری بکند.


اگر بخواهیم بر مبنای قاعده‌ای که چیدیم این نقدها را صور‌بندی کنیم،‌ این شکلی می‌شود که گروه اول می‌گویند این فشار اجتماعی چون به لحاظ اخلاقی نسبت به حصر رهبران جنبش سبز و شهدای آن تعهد دارد حول کسی به جز رهبران سبز جمع نمی‌شود. اما این فشار اجتماعی نشان داده که زیاد در بند این محذوریت‌های اخلاقی نیست. آيت‌الله منتظری در حصر بود و این فشار حول موسوی ایجاد شد. خوب یا بد، مکانیسم جمع‌شدن فشار اجتماعی فارغ از محذوریت‌های اخلاقی عمل می‌کند. اما خبر خوب اینکه این فشار اجتماعی مرحله به مرحله که جلو آمده،‌ اخلاقی‌تر شده. تعداد کمی از رای‌دهندگان انتخابات 88 مطالبه‌شان رفع حصر از آیت‌الله منتظری و آزادی زندانیان سیاسی بود. اما در آستانه انتخابات 92 بسیاری که می‌خواهند به خاتمی رای دهند، مطمئن هستندکه رای‌شان سبب آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از راهبران جنبش سبز و تعیین تکلیف خون شهدا خواهد شد.


جواب گروه دوم مشخص است. تائید صلاحیت خاتمی تابعی از فشار اجتماعی است. اگر این فشار اجتماعی کافی بود،‌ خاتمی تائید صلاحیت ـ‌ حتی توسط حکم حکومتی ‌ـ خواهد شد و اگر مکفی نبود،‌ رد خواهد شد. اگر نیروی اجتماعی متراکم کافی نبود باید دید که برای حمایت از هاشمی رفسنجانی کافی هست یا نه. اگر برای حمایت از هاشمی هم کافی نبود،‌ باید رفت و فکر جدی کرد که اصلا بدنه اصلاح‌طلبی هیچ، این مردم به وضعیت کنونی راضی‌اند یا منتظر سربازان آمریکایی هستند؟


گروه سوم که می‌خواهند برادری‌شان را ثابت کنند اصلا در بند نیروی اجتماعی متراکم نیستند. اغلب آنان مدیران تکنوکرات و نمایندگان مجلس و اطرافیان‌شان هستند یا در موقعیت مشابهی قرار دارند. مثلا می‌خواهند عضو هیات علمی دانشگاهی شوند یا پروژ‌ه‌ای با دولت دارند. همه اینان به داشته‌‌های‌شان راضی‌اند و از دست دادن آن را ناشی از سوءتفاهم حکومت می‌دانند. تکنوکرات‌ها فکر می‌کنند چون در همه دولت‌‌ها کار کرده‌اند و فقط احمدی‌نژاد از کار بی‌کارشان کرده،‌ با رفتن او به پشت میزهای‌‌شان باز خواهند گشت. دیگران از این گروه، می‌گویند فقط «این» [احمدی‌نژاد] برود، نفسی بکشیم،‌کاندیدادادن پیش‌کش. خوب یا بد، کارگری که همین‌حالا کارش را از دست داده،‌ یا تولیدکننده‌ای که به خاک سیاه نشسته یا کارمندی که قدرت خریدش را از دست داده فقط به رفتن «این» راضی نیست. جوابی می‌‌خواهد برای روز بعد از انتخابات و حتی شده به صورت پراکنده حول این و آن جمع خواهد شد. جناح رادیکال این گروه استدلال می‌کند که خود خاتمی،‌ رئیس‌جمهور را تدارکات‌چی خوانده و مقام ریاست‌جمهوری ظرفیت سیاست‌‌های خاتمی را ندارد. خوشبختانه دوست بسیار خوب ما در طرف مقابل به خوبی نشان داده که رئیس‌جمهوری چه ظرفیت‌‌هایی دارد. دست‌کم مادر چاوز را که می‌شود بغل کرد! رئیس‌جمهور بعدی ایران، رئیس‌جمهوری پسااحمدی‌نژاد به معنای کامل کلمه خواهد بود. این موضوع را دست‌کم نگیرید.


گروه چهارم می‌گویند فشار اجتماعی می‌تواند خاتمی را پیروز انتخابات کند اما بعد از آن،‌ برای اجرای سیاست‌های خاتمی کافی نخواهد بود. گروه پنجم هم می‌گوید فشار اجتماعی می‌تواند خاتمی را پیروز کند، می‌تواند او را در اجرای سیاست‌‌هایش همراهی کند، اما خاتمی توانایی بهره‌برداری از این فشار اجتماعی را ندارد. اصل حرف من اینجا است:‌ نمی‌شود گفت که این فشار اجتماعی می‌تواند سیاست‌‌های خاتمی را به پیش‌ببرد یا خاتمی می‌تواند این فشار را جهت‌دهی کند یا نه. اما می‌شود طرح تازه‌‌ای ریخت و پتانسیل این موقعیت‌‌ها را ایجاد کرد.


دوم خرداد 76،‌ مردم ایران شاد و خندان از اینکه محمد خاتمی را بر کرسی ریاست‌جمهوری نشانده‌اند و حالا نوبت او است که به وعده‌هایش عمل کند،‌ به خانه رفتند و دیگر بیرون نیامدند. خاتمی اول تلاش کرد، سیاست‌‌هایش را اجرا کند،‌ بعد که نشد سعی کرد که صداقت خود را ثابت کند که می‌خواهد و نمی‌گذارند و حالا تا بیاید و صداقت‌اش را ثابت کند،‌ زمان استفاده از نیروی اجتماعی از دست رفته بود. بعد، دیگر‌ حتی اگر جنبشی هم در جامعه اتفاق می‌افتاد، خاتمی به آن اطمینان نمی‌کرد، شاید هم به متد چانه‌زنی از بالا عادت کرده بود. شاید هم گردهمایی دانشجویان یا گردهمایی مردم در سفرهای استانی‌اش را به دید همان فشار از پائین می‌دید. محمد خاتمی در سیاست ایران هم زمان و هم مکان را از دست داد. غافل از آنکه سیاست زمان و مکان دارد.


میرحسین موسوی این نکته را به فراست دریافته بود، که سیاست زمان و مکان دارد. تجربه‌ای که خاتمی به سالی از سر گذارنده بود،‌ به روزی طی کرد. در عرض دو روز و با چند بیانیه به نیروهای اجتماعی فهماند که می‌توانند به او اعتماد کنند و او مصمم است فشار اجتماعی را برای ادامه سیاست هدایت کند. فهم‌اش از مکانِ سیاست درخشان‌تر بود. او که می‌توانست نتیجه انتخابات را بپذیرد، حزبی سیاسی تاسیس کند و در طی یک فرایند طولانی به استقبال‌های مردمی استانی دل‌خوش باشد،‌ همه این فشار اجتماعی را در یک مقطع زمانی ـ مکانی فشرده متجلی کرد: عصر روز دوشنبه 25 خرداد ـ‌ میدان امام حسین تا میدان آزادی.


جامعه ایران، جامعه‌ای پساموسوی است. این جامعه تجربه موسوی را به خود دیده است. اگر در 14 خرداد امسال به خاتمی رای دهد، نباید دل‌خوش به پیروزی‌اش کرد. باید نگه‌اش داشت که به عنوان نیروی فشار عمل کند. مکان این حضور هم می‌تواند در مکانی فشرده از خیابان باشد و هم می‌تواند در گستره‌ای وسیع از جامعه پخش شود. اگر کارگر است اتحادیه‌اش را در حیاط یکی از کارگاه‌ها تاسیس می‌کند. اگر دانشجو است می‌رود در یکی از اتاق‌های دانشکده پایه یک تشکل دانشجویی صنفی یا سیاسی را می‌ریزد. روزنامه‌نگاران سندیکای‌شان خودشان راه می‌اندازند. فعالان NGO‌ها به زنان بی‌سرپرست کمک خواهند کرد. اساتید دانشگاه برای بازسازی دانشگاهی که در این‌سال‌ها ویران شده است، دور هم جمع خواهند شد. همه این‌ها اگر مواضع و سنگرهایی که دارند را حفظ کنند،‌ اگر به امید اینکه دولت خاتمی به نیابت‌شان مسایل‌شان را حل کند سر در لاک خود نبرند،‌ خیلی از مسایل به شکل اجتماعی (حقیقی) حل خواهد شد. بر مبنای همین تلاش‌ها خواهد بود که خاتمی هم خواهد توانست این خواست‌ها را به لحاظ حقوقی پیش ببرد. اگر کارگران و کارمندان و دانشجویان و روزنامه‌نگاران و استادان و فعالان زن سنگرهایشان را حفظ کنند و پشت خواسته‌‌‌های‌شان بایستند،‌ می‌توان امیدوار بود که خاتمی هم بتواند قوانین عادلانه‌تر کار،‌ خانواده،‌ تشکلات دانشجویی،‌ مطبوعات و ... را تصویب و اجرا کند. بالاتر از این‌ها،‌ همین فشارها می‌تواند راهگشای بحران اقتصادی و بین‌المللی‌مان باشد.


این‌ها که گفتم نه پیش‌بینی که پیشنهاد است،‌ یک دستور کار. هم جامعه 88 دیده پتانسیل چنین برنامه‌ای را دارد و هم باید گفتمان و زبان انتخابات آینده را به این سمت برد. اما تحقق آن را نباید به بعد از انتخابات موکول کرد. اگر راه پیشبرد خواسته‌‌های جامعه حفظ مومنتوم فشار اجتماعی حول خاتمی است،‌ راه پیروزی او هم شکل دادن به همین نیروی اجتماعی متراکم است. هر کس در هر موضع و سنگری که هست،‌ به شکل‌گیری این فشار اجتماعی حول خاتمی کمک کند. این کاری است بسیار سخت و ابدا مانند رای دادن و در خانه نشستن به خیال آنکه کاندیدای‌مان رای آورده و کارها را به‌سامان خواهد کرد، آسان نیست. کاندیدای ما اگر فشار ما نباشد،‌ حتی نمی‌تواند تا وزارت کشور هم برود و ثبت‌نام کند. خاتمی و نظام مسئول فردای ما نیستند. نمی‌توان به این بسنده کرد که شجاعت خاتمی کار را پیش خواهد برد. نمی‌توان هم منتظر ماند که نظام چراغ سبز نشان دهد. مسئول،‌ خود ما هستیم. اگر فشار اجتماعی را شکل بدهیم هم خاتمی و هم نظام تن خوهد داد. منتظر بمانیم چراغ سبز نمی‌شود،‌ باید رد شد، چراغ ناگزیر است سبز شود.


چهار سال پیش در همین روزها،‌ هفته‌نامه شهروند امروز در شماره‌های مختلف خود تیتر می‌زد: خاتمی بیاید یا نیاید؟ کروبی بیاید یا نیاید؟‌عبدالله نوری بیاید یا نیاید؟ سئوالی امروز جامعه ما این است:‌ خودمان بیائیم یا نیائیم؟ آمدن خاتمی تابعی از آمدن ما است. برای شکل‌گیری فشار اجتماعی حول خاتمی فرصت اندکی داریم. تجربه موسوی را فراموش نکنیم که سیاست زمان و مکان دارد.
این مطلب پیشتر در فیس بووک نویسنده منتشر شده است.

 نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

وزیر خارجه ایران: رهبری گفت‌وگو با آمریکا را منع نکرده است

Posted: 13 Mar 2013 06:49 AM PDT

دفاع تمام قد صالحی از روسیه
جرس: وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی با تاكید بر این‌كه تحریم‌ها در شرایط فعلی به حداكثر شدت خود رسیده است، گفت: "غربی‌ها به قله تحریم‌ها رسیده‌اند و از حالا به بعد باید از این قله پایین بیایند." علی اکبر صالحی همچنین با دفاع مجدد از روسیه گفت: "ما بهترین رابطه را با روسیه داریم و همواره به روس‌ها گفته‌ایم كه برای روابط استراتژیك آمادگی داریم. رهبری هم بر این نكته تاكید دارد كه یك روسیه مقتدر و ایران مستقل می‌توانند مكمل یكدیگر باشند. این سیاست ما نسبت به روس‌هاست."

 

علی‌اكبر صالحی در گفت‌وگو با روزنامه جام‌جم با طرح این سوال كه "غربی‌ها بیشتر از این تحریم‌هایی كه بر ما اعمال كردند چه چیزی را می‌خواهند تحمیل كنند"، افزود: "تقریبا ابزار تحریم به نقطه اوج خود رسیده است و تصور آنها این بود كه با این وسعت و شدت تحریم یقینا چرخه اقتصادی ایران فلج خواهد شد. البته برداشت آنها به یك معنا درست بود و هر ملت و دولتی اگر با چنین تحریم‌هایی روبه‌رو می‌شد، نمی‌توانست بیش از مدتی دوام بیاورد، اما جمهوری اسلامی به اعتبار این‌كه از پایگاه مردمی برخوردار است، توانست با ابتكارهایی كه به كار گرفت و با استفاده از صبر و استقامتی كه مردم از خود نشان دادند و پشتیبانی معنوی كه از نظام صورت دادند، آثار مخرب تحریم‌ها را كاهش دهد."


صالحی با تاكید بر این‌كه غرب به این نتیجه رسیده است كه بیش از این نمی‌تواند كاری كند، گفت: آنها اگر یك قدم دیگر هم بردارند، می‌دانند كه ما هم یك قدم دیگر برمی‌داریم و ساكت نمی‌نشینیم.


وی افزود: یكی از كارهای عمده وزارت امورخارجه به‌كارگیری ابتكارات مختلف است و هر بار كه آنها با یك حیله‌ای پیش می‌آیند، جمهوری اسلامی ایران هم با ابتكارات خودش سعی می‌كند آن را باطل كند.


وزیر امورخارجه در پاسخ به پرسشی درباره مذاكرات ایران و 1+5 در آلماتی، این مذاكرات را نقطه عطفی در میان هشت دور مذاكره ایران و 1+5 خواند و گفت: در دوره‌های قبل، طرفین بیشتر اعلام مواضع می‌كردند و هیچ طرفی از مواضع خودش كوتاه نمی‌آمد اما این بار تا حدودی مذاكرات، مفهوم گفت‌وگو را به خود گرفته بود.


صالحی گفت: در مذاكرات مواردی بود كه غربی‌ها تا جلسه آلماتی بر آن اصرار داشتند اما این بار منطقی‌تر جلو آمدند. البته این‌طور نبود كه اتفاق چشمگیری روی داده باشد اما همین كه رویكرد آنها عوض شده، مهم است.


وی با بیان این‌كه در این دور از مذاكرات، فرآیند گفت‌وگو به مفهوم گفت‌وگو شروع شده است، افزود: این امر، نقطه عطفی است و اگر آنها با همین رویه جلو بروند، یقیناً به نتایجی كه هر دو طرف آن را بپذیرند، خواهند رسید.


می‌توان درباره فردو به تفاهم رسید

وزیر خارجه در مورد نظر طرف مقابل درباره سایت فردو هم گفت: وقتی صحبت از تعطیلی یك سایت می‌شود، باید از نظر تكنیكی بررسی كنیم كه تعطیلی به چه معناست.


وی این موضوع را یك بحث تكنیكی خواند و تصریح كرد: از روز اول هم وقتی می‌گفتند كه سایت فردو باید بسته شود یك عبارت غیر حرفه‌ای و غیر تكنیكی را مطرح كرده‌اند اما اكنون آنها این عبارت را حرفه‌ای‌تر مطرح می‌كنند.


صالحی افزود: سایت و امكانات آن بر سر جای خود قرار دارد و ما این سوال را داریم كه چه باید بكنیم؟


وزیر خارجه گفت: می‌شود ضمن این‌كه سایت فردو برقرار است و كار خود را انجام می‌دهد به یك تفاهمی رسید و نگرانی‌های آنها را در ارتباط با سایت فردو برطرف كرد. این یك بحث فنی است كه از راه‌های مختلف می‌شود آن را مدیریت كرد و ان‌شاءالله در گفت‌وگوی كارشناسان در استانبول، این مساله یكی از مواردی است كه طرح می‌شود و بررسی خواهد شد كه به چه نحوی سایت فردو را مدیریت كنند كه نگرانی طرف مقابل ـ كه البته ما برای آن توجیهی نمی‌بینیم ـ برطرف شود.


پیشنهاد آمریكا این بار فرق می‌كند

صالحی در بخش دیگری از این گفت‌وگو در پاسخ به پرسشی درباره مذاكره مستقیم ایران و آمریكا و پیشنهادهای چندی قبل مقامات آمریكایی گفت: پیشنهاد آمریكا و علاقه‌مندی به مذاكره دوجانبه درباره فعالیت‌های هسته‌ای با ایران مساله تازه‌ای نیست.


در دوره‌های قبلی هم آمریكایی‌ها، مذاكره را پیشنهاد كرده بودند اما این پیشنهاد این بار فرق می‌كند.وزیر خارجه با بیان این‌كه شرایط و شیوه ارائه این پیشنهاد متفاوت است، تصریح كرد: مجموعه مقامات آمریكایی كه برای این مذاكره اشتراك نظر دارند، وسیع‌تر هستند البته این به آن معنا نیست كه اكنون از حیث مفاهیم، چارچوب‌های سیاست خارجی دولت اوباما عوض شده است بلكه به این معناست كه تاكتیك‌ها در حال تغییر است.


وی با بیان این‌كه افراد هم در پیاده كردن چارچوب سیاسی موثرند، گفت: اكنون به نظر می‌رسد كه آمریكایی‌ها به دلایل مختلف، متفاوت رفتار می‌كنند و آمادگی خود را در این‌باره اعلام كرده‌اند.


صالحی با طرح این پرسش كه چرا چنین اتفاقی افتاده است افزود: دلایل مختلفی را می‌شود در این‌باره مطرح كرد؛ یكی از این دلایل شرایط، بحران و التهاب منطقه است.


صالحی تصریح كرد: ایران به عنوان با ثبات‌ترین، مستقل‌ترین، نقش‌آفرین‌ترین و مقتدرترین كشور منطقه، به طور یقین نقش بسیار مهمی در برقراری صلح و ثبات در منطقه دارد و اگر مجموعه كشورهای دیگر، راغب به برقراری و استقرار صلح و امنیت در منطقه هستند باید با ایران در تعامل باشند.


وزیر خارجه گفت: نفوذی كه ایران در منطقه دارد و موضعگیری‌های بدون تغییر و برحقی كه در برابر كشورها اتخاذ می‌كند، اعتبار زیادی برای جمهوری اسلامی در میان كشورهای منطقه و عرصه بین‌المللی فراهم كرده است.


وی اضافه كرد: نظر مردم، افكار عمومی و وضع اقتصادی آمریكا از یك‌سو و تجربه تلخ دو جنگ عراق و افغانستان از سوی دیگر باعث شده این كشور شیوه گریز از جنگ را پیش‌بگیرد. آمریكا در شرایطی نیست كه یك ماجراجویی دیگر را آزمایش كند و چالش جدیدی را پیش روی خود بیاورد و مردم آمریكا آن را نمی‌پذیرند.


وزیر خارجه گفت: مسائل اقتصادی نیز در این زمینه دخیل است و ترس مردم از بحران‌های اقتصادی نتایج روانی به دنبال دارد و مردم به دلیل این ترس، رویكرد نظامی را از سوی آمریكا نمی‌پذیرند. اكنون جهان از جمله آمریكا و غرب از بحران اقتصادی رنج می‌برد و اگر این پرونده تصنعی جمهوری اسلامی ایران از طرف آنها به گونه‌ای مدیریت شود كه آرامش روانی در محیط بین‌المللی ایجاد كند، می‌تواند موجب تحرك اقتصادی را نیز فراهم آورد.


صالحی عامل دیگر را قضیه رژیم صهیونیستی و موضوع فلسطین خواند و افزود: این موضوع بسیار بغرنج تر از چیزی شده است كه بخواهند وضع را ملتهب‌تر از آنچه كه هست بكنند. آخرین دلیل هم این است كه عواقب درگیری با ایران برای آنها ناشناخته است.

وی با بیان این‌كه مجموعه این عوامل باعث شده آمریكایی‌ها این بار در گفت‌وگو و تعامل با ایران جدی‌تر باشند، گفت: ما هم از روز اول گفته‌ایم كه ملت صاحب‌فكر و اندیشه هستیم و رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند كه ملت ما اهل منطق است.


وزیر خارجه گفت: اگر صداقت در كلام آنها دیده شود و این‌بار صادقانه پیش آمده باشند، جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد كه این موضوع را به طور جدی بررسی كند اما این‌كه زمان این امر كی برسد، بحثی جداگانه است و در زمان مناسب اطلاع‌رسانی خواهد شد.


وی تصریح كرد: رهبری این گفت‌وگوها را منع نفرمودند اما شرط این گفت‌وگوها را به وضوح مشخص كردند.


صالحی گفت: یكی از دلایلی كه باعث شده ما فكر كنیم آمریكایی‌ها نسبت به گذشته صادقانه‌تر این پیشنهاد را مطرح می‌كنند، این است كه در نشست آلماتی، آمریكایی‌ها رویكرد سازنده‌تری را پیش گرفته بودند.


اعتقادی به بازی سیاسی نداریم

صالحی در بخش دیگری از این گفت‌وگو درباره اظهارات چندی قبل معاون وزیر خارجه روسیه درباره مذاكرات احتمالی ایران و آمریكا مبنی بر این‌كه روسیه خواستار این است كه از توافق احتمالی تهران و واشنگتن مطلع باشد تا مطمئن شود هیچ تصمیمی در این زمینه به زیان منافع روسیه گرفته نخواهد شد، گفت: اكنون ما بهترین روابط سیاسی را با روس‌ها داریم و با توجه به این‌كه من در بحث هسته‌ای نیز از مسائل مطلع بودم، واقعا به سهم خودم از ملت و دولت روسیه تشكر می‌كنم كه همكاری موثری در ساخت نیروگاه بوشهر با ما داشتند.


وی گفت: اگر همكاری روس‌ها نبود، ما نمی‌توانستیم این نیروگاه را به سرانجام برسانیم و این جای قدردانی و تشكر از ملت روسیه دارد، اما در مورد نظر آقای ریابكوف كه من هم آن را در رسانه‌ها خواندم، نمی‌دانم آیا به همین صورت، بیان شده باشد یا نه.


وزیر خارجه افزود: گاهی اوقات در روزنامه‌ها و مطبوعات ابتدا و انتهای جمله را نادیده می‌گیرند و مطلبی را منتشر می‌كنند كه شاید اصل موضوع نباشد. ولی اگر موضوع همان‌گونه باشد كه بیان شده، جوابش این است كه در این 34 سال جمهوری اسلامی ایران به عنوان یك جمهوری مستقل نشان داده كه دوستی دیگر كشورها را پاس می‌دارد و دوستی‌اش با هر كشوری به حساب كشور دیگر یا ضد آن نیست.


صالحی تاكید كرد: ما اعتقادی به بازی سیاسی نداریم بلكه صادقانه در تعاملاتمان گام بر می‌داریم. ما آن بازی معمول سیاسی را كه از برگ این كشور و آن كشور در جهت منافع كشورها استفاده می‌شود نمی‌پسندیم و به این مفهوم، منفعت‌طلبی نمی‌كنیم. از این رو اگر روابطمان را با هركشوری تقویت كنیم و توسعه بدهیم این اقدام یقینا با این هدف كه ضد كشور دیگری به كار گرفته شود، انجام نمی‌شود.


وی افزود: ما چنین كشوری نیستیم و اگر دیگران این‌گونه هستند این موضوع بحث دیگری است. امیدوارم كه صحبت ایشان این‌طور كه نقل می‌شود نبوده باشد، در غیر این صورت برای ما تعجب‌آور است.


صالحی گفت: ما بهترین رابطه را با روسیه داریم و همواره به روس‌ها گفته‌ایم كه برای روابط استراتژیك آمادگی داریم. رهبری هم بر این نكته تاكید دارند كه یك روسیه مقتدر و ایران مستقل می‌توانند مكمل یكدیگر باشند. این سیاست ما نسبت به روس‌هاست و آنها هستند كه باید سیاست خود را تعیین كنند.وزیر خارجه تصریح كرد: ما اگر روزی بخواهیم با هر كشوری كه حالا می‌تواند آمریكا یا هر كشور دیگری باشد، گفت‌وگو كنیم یقینا این امر به ضرر دیگران نیست. ما به فكر كشور و منافع خودمان هستیم و همیشه برای دیگر كشورها طلب خیر می‌كنیم.سیاست خارجی ما بر اساس خیرخواهی است، نه منفعت‌طلبی.
 

فقط ۵۲درصد درآمد یارانه‌ها از حامل‌های انرژی تامین شد؛ کسری بودجه هدفمندی در سال ۹۱

Posted: 13 Mar 2013 06:34 AM PDT

جرس: بررسی‌های دیوان محاسبات از کسری قابل توجه هدفمندی یارانه‌ها در سال ۹۱ حکایت می‌کند و به گفته رییس دیوان محاسبات، درآمدی که از اجرای هدفمندی یارانه‌ها در سال‌جاری و از محل افزایش قیمت حامل‌های انرژی محقق شد، تنها ۵۰‌درصد، یعنی نیمی از پیش‌بینی‌ها است.


عبدالرضا رحمانی فضلی در حالی از این کسری چشمگیر خبر می‌دهد و از کاستی‌های اجرای هدفمندی در سال ۹۱ می‌گوید که در آخرین روزهای سال بار دیگر زمان اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها در سال آتی، حواشی را با خود همراه کرده است.


به گزارش روزنامه بهار،همان‌طوری که دولتی‌ها با اصرار بر اجرای فاز دوم هدفمندی از ابتدای سال‌جاری، اجرای این قانون را در لایحه پیشنهادی ۹۲ نیز گنجانده‌اند، مجلسی‌ها بر کاستی‌ها و نواقص اجرای هدفمندی در فاز نخست و به‌خصوص اجرای آن در سال ۹۱ تاکید کرده و معتقدند که «دولت پیش از آن‌که بر اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها تاکید داشته باشد، ابتدا باید نسبت به اصلاح فاز اول اقدام کند؛ چراکه تاکنون حدود ۱۵ – ۱۴‌هزار‌میلیارد تومان از منابعی که از سوی دولت صرف هدفمندی و پرداخت یارانه نقدی شده، عمدتا از محل‌های غیرقانونی نظیر بودجه عمومی و بودجه مربوط به اقدامات عمرانی در سطح کشور برداشت شده است.»


تاکید برخی نمایندگان مجلس بر هزینه شدن درآمدها از محل‌هایی غیرقانونی نظیر بودجه عمرانی و… برای پرداخت یارانه نقدی یا به عبارتی جبران کسری بودجه قابل توجه هدفمندی در سال ۹۱ از سوی رییس دیوان محاسبات کشور هم تایید می‌شود و رحمانی فضلی با بیان این‌که حتما در اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها در سال ۹۱ با کسری بودجه مواجه شدیم، به «مهر» می‌گوید: «طبق بررسی‌های دیوان، درآمد هدفمندی یارانه‌ها از محل افزایش قیمت حامل‌های انرژی ۵۲‌درصد بوده است، البته بخشی از یارانه پرداخت‌شده هم از ردیف بودجه‌ای است که دولت بعضا بیشتر از ردیف‌های مشخص‌شده در بودجه برداشت کرده، یک مبلغ هم تن‌خواه‌گردان از خزانه به عنوان علی‌الحساب بوده و استقراضی هم از بانک مرکزی انجام شده است.»


رییس دیوان محاسبات کشور خاطرنشان می‌کند: «در مجموع ۵۲‌درصد از درآمد هدفمندی یارانه‌ها از محل افزایش قیمت حامل‌های انرژی بوده است.»


وی در ادامه تصریح می‌کند که «اگر بنا باشد دولت مرحله دوم هدفمندی را اجرا کند، برداشت از بودجه عمومی و افزایش قیمت حامل‌ها باید بیشتر از سال قبل دیده شود.»

15هزار‌میلیارد تومان از منابع غیرقانونی تامین شد
پیش از این نیز بسیاری از کارشناسان اقتصادی و نمایندگان مجلس با تاکید بر این‌که دولت در تحقق اهداف درآمدی هدفمندی یارانه‌ها ناموفق بوده است و به پشتوانه خصوصی‌سازی و درآمد حاصل از فروش فولاد خوزستان و فروش نفت توانسته است یارانه‌های نقدی را پرداخت کند، در آن روزها بسیاری می‌گفتند که سهم ۳۰‌درصدی بخش تولید از درآمد هدفمندی نیز یارانه نقدی شد و به حساب سرپرستان خانوار واریز شد. اکنون زیر سایه همان درآمدزایی‌های غیرقانونی که اجرای فاز نخست هدفمندی یارانه‌ها را به انحراف معناداری کشاند، محمدقسیم عثمانی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه می‌گوید: «تاکنون حدود ۱۵- ۱۴‌هزار‌میلیارد تومان از منابعی که صرف هدفمندی و پرداخت یارانه نقدی از سوی دولت شده، عمدتا از محل‌های غیرقانونی نظیر بودجه عمومی و بودجه مربوط به اقدامات عمرانی در سطح کشور برداشت شده است.


لذا همین عدم تخصیص‌ها باعث شده تاکنون از مجموع بیش از ۳۸‌هزار‌میلیارد تومان بودجه عمرانی در سال‌جاری، تنها ۸‌هزار‌میلیارد تومان به اقدامات عمرانی کل کشور تخصیص یابد و رقمی حدود ۳۰‌هزار‌میلیارد تومان را نتوانیم محقق کنیم.» وی به «مهر» یادآور شده است: «دولت پیش از آن‌که بر اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها تاکید داشته باشد، ابتدا باید نسبت به اصلاح فاز اول اقدام کند. وقتی دولت نتوانست درآمدهای پیش‌بینی‌شده در فاز اول هدفمندی را محقق کند، دیواری کوتاه‌تر از بودجه عمرانی و عمومی نیست، بنابراین دولت متوسل به برداشت غیرقانونی از این بخش شد که بر همین اساس در شش ماهه دوم سال‌جاری شاهد بودیم که تقریبا کارهای عمرانی در کشور تعطیل شد.
عثمانی ادامه داده است که «بخش دیگری از پرداخت‌های نقدی در اجرای فاز اول هدفمندی هم از محل مابه‌التفاوت نرخ ارز تامین شده است.»


عضو کمیسیون برنامه و بودجه با تاکید بر این‌که منابعی که صرف هدفمندی می‌شود باید از اجرای این قانون و حذف یارانه‌ها تامین و صرف هدفمندی شود، عنوان کرده است که «اگر ۳۰‌درصد پیش‌بینی شده برای تولید، خدمات و کشاورزی به این بخش‌ها اختصاص نیابد، شاهد افزایش مجدد تورم خواهیم بود، بالاخره برخلاف ادعاهای دولت، این موضوع قابل انکار نیست که بخش عظیمی از تورم موجود به دلیل اجرای نادرست هدفمندسازی یارانه‌ها است، بنابراین اصلاح فاز اول پیش از اجرای فاز دوم هدفمندی ضروری است.»

نمره منفی کارنامه هدفمندی
ابراهیم نکو، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس نیز درباره کسری بودجه ۵۰‌درصدی هدفمندی یارانه‌ها در سال ۹۱ به «بهار» می‌گوید: «بحث کسری بودجه هدفمندی در جلسه روز سه‌شنبه کمیسیون اقتصاد نیز مطرح بود و محقق شدن ۷۰‌درصدی هدف‌گذاری درآمدی به میان آمد، اما با توجه به برآوردها و واقعیاتی که لمس می‌شود به نظرم، محقق شدن ۵۲‌درصدی درآمدها به واقعیت نزدیک‌تر است.»


وی ادامه می‌دهد: «عدم تحقق درآمد به معنی انحراف در اجرای هدفمندی یارانه‌هاست و نمره منفی در کارنامه این قانون محسوب می‌شود.»


نکو بحث پرداخت‌ها و انحراف در این بخش را دیگر نمره منفی کارنامه هدفمندی یارانه‌ها اعلام کرده و یادآور می‌شود: «پرداخت‌ها در فاز نخست هدفمندی یارانه‌ها به درستی انجام نشد، سهم تولید به این بخش نرسید و این بخش را با مشکلات جدی روبه‌رو کرد، دولت سهم‌ها و توزیع درآمد را به درستی رعایت نکرد که این امر هم انحراف دیگری در جریان اجرای هدفمندی یارانه‌هاست.»
وی درباره این‌که این کسری بودجه و پرداخت‌های نقدی به خانوارها از کجا تامین شده است، اظهار می‌کند که «بخشی از این کسری از مابه‌التفاوت نرخ ارز تامین شده و بخشی از آن استقراض از بانک مرکزی بوده و بخشی نیز از بودجه عمرانی برداشت شده است.»


عضو کمیسیون اقتصادی مجلس ادامه می‌دهد: «چه از نظر دولت این تامین کسری بودجه قانونی یا منطقی باشد، در واقعیت اشتباهات و تخلفاتی صورت گرفته است که دولت باید درباره آن پاسخگو باشد، چراکه این تخلف بار بزرگی را بر دوش بخش تولید گذاشته و این بخش را با مشکلات بسیاری از جمله افزایش چشمگیر هزینه‌های تولید روبه‌رو کرده است.»


نکو در ادامه با طرح پرسشی مبنی بر این‌که خسارت بخش تولید از اجرای ناصحیح فاز نخست هدفمندی یارانه‌ها توسط دولت را چه کسی پرداخت می‌کند، می‌گوید: «اقدام نخست دولت باید این باشد که سهم بخش تولید از اجرای این قانون را پرداخت کرده و در بحث یارانه‌های نقدی و پرداخت آن به ۷۴‌میلیون نفر تجدیدنظر کند تا اصل موضوع هدفمندی یارانه‌ها مد نظر قرار بگیرد و پس از آن به فکر اجرای فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها و تاکید بر عدم تورم‌زا بودن فاز نخست این قانون باشد.»
وی با تاکید بر این‌که دولت ابتدا باید اشکالات فاز نخست هدفمندی یارانه‌ها را برطرف کند و پس از آن وارد فاز دوم شود، تصریح می‌کند که «اگر اشکالات فاز اول برطرف نشود و وارد فاز دوم شویم، اشتباه بزرگ و استراتژیکی انجام داده‌ایم، قانونی که در فاز نخست نمره قابل قبولی در اجرا نداشته است، نباید فاز دوم آن را اجرا کرد.»

 

دولت آمریکا “وضعیت اضطراری” در ارتباط با ایران را تمدید کرد

Posted: 13 Mar 2013 06:05 AM PDT

جرس: دولت آمریکا "وضعیت اضطراری در ارتباط با ایران" را برای یک دوره یک ساله دیگر تمدید کرد. این درحالیست که وزیر خارجه جمهوری اسلامی چند روز پیش از "قریب الوقوع" بودن حذف تحریم های ایران خبر داد بود.


به گزارش بی بی سی، دفتر رسانه ای کاخ سفید متن دستور باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا را منتشر کرده که در آن آمده است که فرمان اجرایی برقراری "وضعیت اضطراری ملی در ارتباط با ایران" که از پانزدهم ماه مارس سال ١٩٩٥ برقرار بوده است به مدت یک سال دیگر تمدید می شود.


در متن دستور آقای اوباما آمده است که "اقدامات و سیاست‌های دولت ایران همچنان تهدیدی غیرمتعارف و فوق‌العاده را متوجه امنیت ملی، سیاست خارجی و اقتصاد ایالات متحده می کند."


رئیس جمهوری آمریکا در ادامه دستور خود گفته است که به دلیل این تهدیدها، لازم می بیند فرمان اجرایی مورخ سال ١٩٩٥ در مورد ایران تا پس از زمان انقضای آن در ١٥ مارس ٢٠١٣ همچنان به قوت خود باقی باشد و به همین دلیل، این وضعیت را به مدت یک سال دیگر تمدید می کند.


علاوه بر فرمان اجرایی سال ١٩٩٥، در نوامبر سال ١٩٧٩ نیز رئیس جمهوری وقت ایالات متحده در واکنش نسبت به گروگانگیری کارکنان سفارت آن کشور در تهران و وخامت روابط دو جانبه، با صدور فرمان اجرایی دیگری، وضعیت اضطراری در ارتباط با ایران را برقرار کرد که آن فرمان نیز در ماه نوامبر سال ٢٠١٢ - پائیز سال گذشته - به مدت یک سال تمدید شد.


این فرمان‌ها بر اساس "قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بین المللی" امضا و اجرایی می شود.


وضعیت اضطراری و تحریم ایران
"قانون اختیارات اقتصادی اضطراری بین المللی" در سال ١٩٧٧ به تصویب کنگره و امضای رئیس جمهوری وقت آمریکا رسید و براساس آن، به رئیس جمهوری اجازه داده شده است تا با اعلام وضعیت اضطراری ملی در واکنش به "تهدید غیرمتعارف و فوق العاده نسبت به امنیت ایالات متحده از سوی منبع خارجی" روابط تجاری آمریکا با آن منبع را "تنظیم کند."


"منبع تهدید" مورد اشاره در این قانون می‌تواند کلا در خارج از خاک ایالات متحده واقع یا بخشی از آن داخلی و بخشی دیگر خارجی واقع شده باشد. اجازه "تنظیم" روابط تجاری از جمله شامل توقف معاملات، مسدود کردن دارایی‌ها و در صورت حمله نظامی به خاک آمریکا، ضبط اموال طرف متخاصم است.


این قانون بر اساس "قانون وضعیت اضطراری ملی" تصویب شد که رئیس جمهوری را ملزم می‌کند پس از اعلام وضعیت اضطراری، هر ساله آن را تمدید کند. وضعیت اضطراری بین‌المللی می‌تواند با مصوبه کنگره، ایالات متحده لغو شود.


آقای اوباما در مقدمه دستور اخیر خودیادآور شده است که در ماه مه سال ١٩٩٥، رئیس جمهوی وقت آمریکا، فرمان وضع تحریم های گسترده علیه ایران را "تا رفع تهدیدها از سوی آن کشور" صادر کرد و در ماه اوت سال ١٩٩٧، با صدور فرمان دیگری، محتوای آن فرمان را تشریح کرد.


باراک اوباما آمریکا افزوده است که او نیز در تکمیل این محدودیت‌ها، اقدامات دیگری را طی چند فرمان اجرایی از سال ٢٠١٠ تا ٢٠١٠ به اجرا گذاشته است.


ایالات متحده در سال های اخیر، در واکنش به ادامه فعالیت های هسته‌ای جمهوری اسلامی، تحریم های گسترده تری را علیه ایران وضع کرده است.


برخی از این تحریم ها، از جمله تحریم شبکه بانکی جمهوری اسلامی که از اوایل سال گذشته میلادی به اجرا در آمد، باعث محدودیت قابل توجه در مبادلات ارزی ایران شده است.

 

واکنش دو تن از مراجع به حواشی مراسم تشییع چاوز: “دردناک و شرم‌آور بود”

Posted: 13 Mar 2013 06:05 AM PDT

جرس: دو تن از مراجع قم از اظهارات و عملکرد محمود احمدی نژاد پیرامون رئیس جمهور ونزوئلا انتقاد کرده و آنرا "اسفناک"٬ "دردناک" و "شرم‌آور" خواندند.


به گزارش دفتر آیت الله صافی گلپایگانی، این مرجع تقلید در دیدار تعدادی از فضلا و طلاب حوزه‌ی علمیه قم در واکنش به حوادث پیش آمده در چند روز گذشته گفت: چرا باید در مقابل این همه خلاف شرع سکوت کرد؟ آیا هنوز هم جای توجیه باقی مانده است؟ وظیفه‌ همه‌ دوستداران اهل بیت علیهم السلام این است که از اَعمال خلاف شرع که اخیراً اتفاق افتاده است ابراز انزجار و تنفر کنند.


وی تاکید کرد: نباید وضعیت طوری شود که معروف، منکر و منکر، معروف جلوه داده شود. اشخاصی که عمداً احترام احکام اسلام را از بین می‌برند و فسق و فجور را در مملکت ترویج می‌کنند، در پیشگاه خداوند متعال و ارواح طیبه‌ شهیدان مسئول هستند.وی گفت: مگر می‌شود جشن استقبال از نوروز را اسلامی خواند؟ آیا موسیقی‌ها، رقص‌ها و بی‌بند و باری‌هایی که در این جشن اتفاق افتاده خلاف شرع مقدّس اسلام نیست؟


صافی‌گلپایگانی بیان کرد: خدا شاهد است من غصه‌دار و ناراحت هستم. احکام اسلام را مسخره کرده و هتک حرمت می‌کنند، این همه مخارج و هزینه‌های زیاد و ولخرجی از بیت المال جواب دارد. وی بیان کرد: در مملکتی که این همه بیکار و فقیر وجود دارد و بسیاری از مردم در تأمین معاش اولیه خود مشکل دارند و گرانی و تورّم بیداد می‌کند، چرا باید باز هم این همه اسراف باشد؟ ما از مجلس و قوه‌ قضائیه توقع داریم که به وظیفه‌ شرعی خود عمل کرده و جلوی این فسادها را بگیرند. نظامی که با خون هزاران شهید آبیاری شده است، نباید آن را با کارهای نسنجیده و خلاف شرع سبک و تضعیف کنیم.همه‌ ما امروز در مقابل ارواح مقدس شهیدان مسئولیم و باید پاسخگو باشیم.


همزمان ناصر مکارم‌شیرازی از مراجع تقلید قم با «اسفناک»٬ «دردناک» و «شرم‌آور» توصیف کردن حواشی حضور محمود احمدی‌نژاد در تشییع جنازه هوگو چاوز از برگزاری مراسم استقبال از بهار انتقاد کرد.


به گزارش فارس٬ این مرجع تقلید ساکن قم در جلسه خارج فقه خود گفت: «این روز‌ها مسائل دردناکی واقع می‌شود که انسان نمی‌داند در برابر آن چه باید بکند.»


وی افزوده انسان اگر در برابر این مسائل «سکوت کند درست نیست و اگر سخن بگوید مشخص نیست که چگونه تفسیر می‌شود.»


این مرجع تقلید با اشاره به حواشی حضور احمدی‌نژاد در ونزوئلا گفته که «اگر سخن نگوییم کم کم منکر معروف شده و این مسئله تبدیل به سنت می‌شود.»


اشاره ناصر مکارم‌شیرازی به «مصافحه» مادر هوگور چاوز با احمدی‌نژاد در مراسم تشییع جنازه فرزندش است که انتشار تصاویر آن با انتقاد گروهی از محافظه‌کاران مواجه شده است.


به گزارش دیگربان، گروهی از روحانیون حاکم بر ایران در یک هفته گذشته در واکنش به این مسئله٬ حملات تندی متوجه احمدی‌نژاد کرده‌اند.


محمد یزدی٬ رئیس جامعه مدرسین از جمله روحانیونی است که استفاده احمدی‌نژاد از تعبیر «شهید» برای هوگو چاوز را «خلاف» دانسته و از «مسخره بازی‌های» وی در کاراکاس انتقاد کرده است.


یزدی خطاب به احمدی‌نژاد گفته که «شما رئیس جمهور یک کشور اسلامی هستید، دست زدن و بغل کردن در یک مراسم رسمی چه معنایی دارد؟ این وضع بسیار بدی است.»


ناصر مکارم‌شیرازی با «شجاعانه» خواندن این موضع‌گیری محمد یزدی از سایر علما و مراجع تقلید خواسته در این خصوص سکوت نکنند.


وی همچنین با انتقاد از برگزاری جشن استقبال از بهار در تهران گفته در این مراسم «بساط موسیقی‌های مختلف محلی و غیرمحلی را به راه انداختند و رقصیدند و کوبیدند و حتی دختران را وادار به رقص کردند، اگر در برابر این‌ها چیزی نگوییم منکر معروف می‌شود.»


این مرجع تقلید افزوده است: «اگر درباره این مسائل سخن نگوییم در پیشگاه خداوند مسئول هستیم، از آقایان دیگر خواهش می‌کنم در برابر منکرات سکوت نکنند، علمای قم، تهران و شهرهای دیگر نگذارند منکر معروف و عادی نشود.»


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته