هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۲ فروردین ۲, جمعه

جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


سنجــش سخنان نــوروزی آقـای  خامنه ای

Posted: 22 Mar 2013 08:46 AM PDT

فرخ نگهدار
آیا او هم دیده است که تنها با حماسه سیاسی، بسان «حماسه دوم خرداد»، می توان به جهش اقتصادی دست یافت؟


روز اول فروردین ماه، آیت الله خامنه ای در مشهد سخنرانی داشت. این رسم چند سالی است که جاری است و طی آن مهم ترین مسایل کشور در سال پیش رو مورد اشاره قرار می گیرد.
مذاکره میان ایران و امریکا، مساله هسته ای، تاثیر تحریم ها، و تهدیدات اسرائیل و تدابیری که ایران باید در قبال آنها اتخاذ کند، از جمله جایگاه انتخابات ریاست جمهوری، نکات محوری در سخنان دیروز آقای خامنه ای بود.
مضمون این مقاله شکافتن دیدگاه های حکومت بر اساس داده های ارایه شده در این سخنرانی است.


یک تذکر مجدد در مقدمه
این نوشتار بر اساس دیدگاهی است که نظام جمهوری اسلامی ایران را نظامی مولایی-جمهوری می بیند و حفظ و تقویت عناصر جمهوریت در این نظام را نه تنها ممکن ترین، که کم هزینه ترین و امن ترین راه - در سمت حفظ امنیت کشور، تامین رضایت و مطالبات اقشار تجدد طلب و دموکراسی خواه، و در راستای دفاع از منافع کشور در قبال چالش های بین المللی - ارزیابی می کند. صاحب این قلم، ضمن احترام به دیدگاه ها و ارزیابی های کسانی که راه های اصلاح طلبانه را ممکن یا مفید نمی بینند، معتقد است که توازن قدرت در روندهای جاری میان مدافعان مسلح نظام و مخالفان غیر مسلح آن به گونه ای نیست که بدون تکیه بر نیروی خارجی شکسته شود. فکری که تحمیل خواست های جمهوری خواهانه را - در حدی بیش از ظرفیت نظام - بر حکومت ممکن می داند هنوز پشتوانه اجتماعی کافی برای اجرایی کردن آن تدارک ندیده است. از «فضای انتخاباتی» نمی توان برای «تغییر نظام» یا «تغییر رهبر نظام» بهره گرفت. این کار تناسب قوا را به سود عناصر افراطی تر در نظام تغییر می دهد و عرصه را بر نیروهای معترض تنگ تر می کند. از این فضا می توان و باید برای «تغییر رفتار رهبری نظام»، برای تقویت قدرت تاثیرگذاری مردم بر سیاست های حاکم، بهره گرفت. اصلاح طلب بودن در وضع مشخص کنونی یعنی اعتقاد بی خدشه به بسیج اجتماعی برای تغییر در رفتار حکومت.


نگاه «دشمن محور»
لحن صبحت و حسی که آقای خامنه ای سعی داشت در عرصه داخلی و بین المللی پدید آورد، دقیقا همسو و همخوان با همان منش و روشی بود که وی در طول بیست و چهار سال اخیر دنبال کرده است. تصور او این است که جمهوری اسلامی ایران با انبوهی «دشمن»‌ غدار، آشتی ناپذیر و زورگو به سرکردگی امریکا مواجه است که قصد نابودی این نظام و احیای سلطه خود بر کشور ما را دارند. آیت الله خامنه ای در این سخن رانی مسلم می کند که وی همچنان برای تغییر معینی که با انتخاب اوباما در سیاست خارجی ایالات متحده پدید آمد، و با پیروزی مجدد وی قدری بسط یافت، اهمیت یا اعتباری قائل نیست. آقای خامنه ای در سخن رانی خود بیش از ۵۰ بار از واژه «دشمن» استفاده کرد و مقصودش همواره امریکا و متحدان بود. او در عوض از هیچ قدرتی به عنوان «دوست» یاد نکرد. نرم ترین سخن او در باره برخی سران کشورهای غیرمتعهد بود. آنهم در این حد که آنها به پیشرفت ایران اذعان کردند. با این حال بر کسی پوشیده نیست که روابط خارجی ایران در دوران رهبری آقای خامنه ای با قدرت های بزرگی چون روسیه و چین به طور محسوس بسط یافته و با قدرت های متحد امریکا تیره تر و تیره تر شده و از این بابت زیان های اقتصادی هنگفت نصیب ایران گردیده است. او به درستی اشاره کرد که برخی دولت های مطیع امریکا در منطقه از ایران طی این ۳۴ سال پیشرفت کمتری داشته اند. اما این هم نیست که هرکس با امریکا ستیزنده تر بوده پیشرفت بیشتری داشته است.

 

مذاکره با امریکا
این تاکید مصرانه بر دشمن خویی رهبری امریکا در شرایطی صورت می گیرد که بار دیگر پرزیدنت اوباما مجددا دست دوستی به طرف ایران دراز کرده و پیام نوروزی خود را با کلام دلنشین حافظ به پایان می برد که درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد، نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد. او باز هم دست دوستی اوباما را دستی چدنی زیر پوشش مخملین دانست.
آیت الله خامنه ای گفت: امریکا و متحدان در مذاکرات هسته ای صادق و جدی نیستند. اگر می خواهند توافق شود حق ایران برای غنی سازی را بپذیرند. او تاکید کرد که «تحریم های فلج کننده» با «دست دوستی» مغایرت دارد. اما او با ظرافت «تحریم های فلج کننده» را به وزیر خارجه سابق نسبت داد، با تاکید بر این که ایران جز پذیرش «حق غنی سازی» از سوی امریکا هیچ شرط دیگری برای توافق ندارد. این خواسته از آنجا قابل توجه است که در دوره های اخیر امریکا هم بارها برای قبول حق ایران برای غنی سازی اورانیوم در صورت تامین نظارت بین المللی و در ابعاد معین و با درجه خلوص کم، اعلام آمادگی کرده است.
اما چرا مذاکرات هسته ای کش می آید و به نتیجه نمی رسد؟ اگر امریکا حق غنی سازی را پذیرفته و ایران هم حاضر بوده و هست که تمام اقدامات ضرور برای اعتماد سازی را اجرایی کند، پس کدام موانع است که آلماتی را به استانبول و استانبول را به مسکو و مسکو را به قاهره می برد چیست؟
جدا از اظهاراتِ تلخوشِ آیت الله خامنه ای و پیغام های دلنشین پرزیدنت اوباما، امروز محرز است که تداوم و گسترش تحریم ها بسته به این نیست که غرب و متحدینش در منطقه، مطمئن شوند که «غنی سازی برای بمب سازی نیست». فهم من از وضعیت آنست که برای دولت اسرائیل و رقبای نفتی ایران در منطقه، و برای جناح های قدرتمندی در غرب، «اهمیت غنی سازی»‌ بیش از اهمیت «قدرت ایران»‌ نیست. این دولت ها و جناح ها آنقدر قدرت دارند که اوباما را قانع کنند که هنوز سود تداوم «تحریم های فلج کننده» بیش از هر «توافق هسته ای» است. بیهوده نیست که حتی جان کری هم اعلام نمی کند که در صورت محدود شدن حجم و درجه غنی سازی تحریم ها لغو می شوند.
من قبلا هم نوشته ام که اطمینان غرب از ابعاد برنامه هسته ای تحریم های های نفتی و مالی را رفع نمی کند. تحریم ها متوجه قدرت ایران است و توان هسته ای ایران دیگر آماج نیست.
برخی تحلیل گران مخالف حکومت می گویند دلیل تحریم ها آن است که برنامه هسته ای ایران ناقض قراردادهای بین المللی است. این نظر تبلیغی و یک جانبه است. در مقابل برخی تحلیل گران در غرب معتقدند که اوباما چنین قولی نمی دهد، چون محتمل است یک توافق سیاسی بزرگ با ایران رقبای نفتی ایران را تا آنجا به واکنش وادارد که هم قیمت سوخت بیش از حد تحمل غرب شود و هم قدرت های اسلامی غیر شیعی در منطقه به مقابله برخیزند.


تفسیرگر بی بی سی فارسی
تفسیرگر بی بی سی فارسی نیز گزارشی منتشر کرد که سخنان آقای خامنه ای را تهاجمی و بسیار تند جلوه داد. تصویری که امروز ساخته شد این بود که سیاست تهاجمی رهبر جمهوری اسلامی مانع برداشتن تحریم هاست. در تمام تیترها و اعلام خبرها این جمله همه جا به کار برده شد: «جمهوری اسلامی، تل‌آویو و حیفا را با خاک یکسان خواهد کرد».
برای اول بار نبود که یک گزارشگر معین از مواضع رهبر جمهوری اسلامی تصویری خودغرضانه می سازد.
این کار سابقه دارد و من تا کنون چند بار برای مسوول این شبکه نوشته ام و از این نوع برنامه سازی و گزارشگری - با ذکر شواهد - انتقاد کرده ام. زیان این گزارشگری فقط درغیرسازنده بودن آن در مناسبات دو کشور نیست. این نوع گزارشگری به مرور ممکن است به برداشت ها از کار مثبت و خلاق دهها خبرنگار و گزارشگر و برنامه ساز صادق، صمیمی و خلاق این شبکه هم لطمه بزند و آنها را نیز در نظر خیلی ها به مقاصد سیاسی خاص بیآلاید. این نوع گزارشگری در عمل امداد رسانی برای دهها رسانه مغرض و حقیقت ستیزی است که در جمهوری اسلامی ایران هر روزه مواضع مخالفان و منقدان را می گردانند و می کوبند.


اقتصاد بدون نفت
نطق نوروزی آقای خامنه ای برای اول باربه وضعیت نامساعدی اشاره داشت که در اثر تحریم ها برای مردم و اقتصاد کشوربه وجود آمده است. هرچند که هنوز این اشارات به دلایل روشن هنوز از صراحت کافی برخوردار نیست اما صرف توجه به آن قابل توجه است. او از ناباوری تکنوکرات ها به امکان ناپذیری «اقتصاد بدون نفت» سخت انتقاد و توصیه می کند که باید چنان کنیم که اگر هم نفت را از اقتصاد حذف کنیم باز هم اقتصاد فلج نشود.
تنها کسانی که اقتصاد را برای سیاست می خواهند ممکن است چنین محاسبه ای داشته باشند. این عیب تکنوکرات های ما نبود که با «اقتصاد بدون نفت» موافقت نکردند. عیب سخن و درک رهبری جمهوری اسلامی ایران این است که سیاستش در خدمت اقتصاد نیست و اقتصادش در خدمت سیاست است. اگر آقای خامنه ای سیاست را برای اقتصاد می خواست بسط قدرت اقتصادی را هدف قرار می داد. و اگر چنین بود بسیار سهل تر درمی یافت که معنای تعطیلی نفت کوچک کردن اقتصاد است و این هیچ خوب نیست. (طنز این است که برخی مخالفان نیز از اقتصاد برای سیاست مایه می گذارند. آنها نیز کاهش درآمد نفتی دولت را مایه کاهش قدرت استبداد می بینند).
آقای خامنه ای در ادامه سخن خود به پیشرفت هایی اشاره می کند که طی ۳۴ سال حاکمیت جمهوری اسلامی در زمینه های گوناگون حاصل شده است. تردیدی نیست که ایرانِ کنونی با ایرانِ ۳۴ سال پیش، به لحاظ شاخص های رشد، قابل مقایسه نیست. چنانکه ایران در سال ۵۷ اصلا با ایران در سال ۱۳۲۳ قابل مقایسه نبود؛ چنانکه ایران در سال ۲۳ با ایران در سال ۱۲۸۹ غیرقابل قیاس بود.
کسانی هستند که رشد اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران جمهور اسلامی را، به هوای توفیق در اهداف سیاسی، انکار یا تحریف می کنند. ذبح حقیقت در درگاه سیاست به سود استبداد است. اختلاف با رهبر نظام در این نیست که آیا ایران پیشرفت داشته یا نه. ایران نمی توانست پیشرفت نداشته باشد. اختلاف در این است که کدام سیاست ها به بسط اقتصادی بیشتر و پایدارتر می انجامد. اقتصاد بدون نفت برای ایران سیاستی بازدارنده است. نمی گویم با کاهش درآمد ارزی کشور از پیشرفت می افتد. می گویم کاهش درآمد ارزی به زیان بسط اقتصادی و توسعه پایدار است.
از دست رفتن بازارهای خارجی کشور و سخت تر شدن و پر هزینه تر شدن تولید در ایران به سود کشور نیست. این مسایل با سیاست خارجی، با نوع رفتاری که ایران با قدرت های بزرگ دارد، گره خورده است. آقای خامنه ای بیش از ۵۰ بار تکرار کرد که «دشمن» در صدد ضربه زدن به استقلال و عزت کشور است. این تصور کهنه و ناکارآمد است. او می بالد که انقلابی است. و نشان انقلابی بودن را نیز قبل از همه در دشمنی با امریکا می جوید. او باور نمی کند که می توان مردم امریکا را قانع کرد که مردم ایران دشمن آنان نیستند و از طریق رای مردم امریکا بر سیاست دولت امریکا تاثیر گذاشت. چنانکه تاثیر گذاشته ایم. سیاست اوباما با جرج بوش قابل قیاس نیست.
نگاه رهبر نظام به اقتصاد و سیاست در من نگاه رهبر فقید انقلاب چین را تداعی می کند. اما سیاستی که امروز نیاز کشور است بیشتر با نگاه جانشین او همسوست.


انتخابات پرشور
اگر آقای خامنه ای با دفاع از «اقتصاد مقاومتی» و تاکید بر «دشمن ستیزی» به سخن پایان می داد و به بحث انتخابات وارد نمی شد شاید این تصور را قطعی می کرد که به چیزی جز دامن زدن به تقابل با غرب نمی اندیشد. اما تامل در کنه صحبت وی در باره انتخابات آتی ریاست جمهوری ممکن است به این برداشت هم راه دهد که در ذهن او - برای برداشتن تحریم ها، برای کارآ کردن دپیلماسی - راه کم هزینه و ثمربخش همانا حضور مردم پای صندوق های رای و خشنودی اکثریت مردم از نتیجه انتخابات است.
هفته گذشته وقتی بحث پیرامون امکان ورود آقای خاتمی به انتخابات بالا گرفت و برنامه ی پیشنهادی جمع کثیری از مسوولان دولت اصلاحات با استقبال آقای خاتمی مواجه شد، بسیاری تحلیل گران گمانه زدند که محال است رهبر جمهوری اسلامی به کسی جز نظر کرده خویش تن دهد.
بسیاری این روزها هم چنان می نویسند: «زبان این حکومت در سیاست خارجی زبان تهدید و تهاجم و در زمینه داخلی سرکوب معترضان و هیچ کردن انتخابات است. در انتخابات آتی لازم نیست ببینیم چه کسی رای اکثریت را دارد؛ فقط باید پیش بینی کرد که چه کسی مورد نظر آقاست. همو رئیس جمهور آتی است. این رژیم جز مهندسی انتخابات هیچ راه دیگری ندارد.»
این تحلیل گونه تحلیل ها هنوز باور دارند که یگانه عاملی که تحول سیاسی را ممکن می سازد همانا تغییر در تناسب نیروهاست. و از آنجا که در تناسب نیروها بین جامعه مدنی و احزاب مخالف از یک سو و هیات حاکمه از سوی دیگر تمام قدرت در دست رهبری است لذا هیچ تحولی از پی انتخابات آتی متصور نیست. من نیز تا رویدادهای سال ۸۸ چنین باوری داشتم. اما فرجام آن رویدادها و سنجش سود و زیان آن برای جنبش مردم و روند اصلاحات، نه تنها من که، طیف بسیار گسترده ای از گرایش های سیاسی کشور در هر دو سو را به باز نگری در شیوه عمل خود فراخواند.
رهبر جمهوری اسلامی ایران در سخنرانی نوروزی امروز خود در مشهد هیچ اشاره ای به نطق مشهور خود در نماز جمعه روز ۲۹ خرداد ۸۸ نکرد. اما ذهن فعال انبوهی از ایرانیان تمام آن کلمات را به دقت در حافظه خویش زنده نگاه داشته و آن را با کلماتی قیاس می کند که امروز از زبان وی شنیده شد.
در ۲۹ خرداد ۸۸ آیت الله خامنه ای بر آن بود که هرگاه نیروی خود را در سوی یک نامزد قرار دهد و او را از دیگری به خود نزدیک تر بخواند این امر در تناسب قوای آن روز اثری «حیات بخش» خواهد داشت و ممکن است «طرفِ مقابل» را از مقابله منصرف سازد. این کار یک خطای سیاسی فاحش و مهم ترین منشاء شکل گیری عدم ثبات سیاسی و چرخیدن فشارهای داخلی به سوی رهبری نظام شد.
در حادترین روزهایی که به علت موضع گیری های شتاب زده و تهدید آمیز فشارها در بالا و پائین به طرف رهبر چرخیده بود، من، ضمن نقد صریح رفتار آقای خامنه ای، شعار «تغییر رژیم» و «تغییر رهبری حکومت» را بی ثمر و موجب تشدید وخامت شرایط سیاسی دانسته و خواهان تلاش برای «تغییر رفتار رهبری» شدم. این خواسته در همان زمان هم ستون فقرات استراتژی سیاسی بخش مهمی از نیروهای معترض بود. هفته گذشته حتی وزیر اطلاعات نیز از سر یاس اذعان داشت که «تغییر رفتار رهبری» جای «تغییر رهبری» را گرفته است. مقایسه مواضع آقای خامنه ای در روز اول فروردین ۹۲ با روح و مضمون مواضعی که وی در روزهای پس از انتخابات ۸۸ اتخاذ کرد نشان دهنده ی ثمرمندی مبارزه و تلاش در راه تضعیف و حذف نگاه های افراط گرایانه ایست که با فتنه نامیدن جنبشِ خودپوی مردمِ معترض، و بستن آن به براندازان و بیگانگان، مواضع خود در ساختار قدرت را بسط دادند.
نخستین تفاوت در سخن آقای خامنه ای آن جاست که به صراحت می گوید که او در انتخابات آتی به هیچ کس نزدیک تر نیست و هیچ کس نباید خود را به او نزدیک تر از دیگری معرفی کند.
دومین تغییر بزرگ در نگاه وی در آنجاست که باور می کند که بسود نظام است که در انتخابات آتی همه گرایش ها و قشرهای وفادار به نظام مشارکت کنند و هیچ یک حذف یا نومید نشوند. او با این سخن حرفِ هفته ی پیش وزیرِ اطلاعاتِ برگمارده ی خویش را - که رهبران اصلاح طلب را به خاطر مشارکت مورد تهدید قرار داده بود - «اصلاح کرد».

موضوع التزام به قانون، برابری همگان در برابر قانون، و رسیدگی به شکایات از مسیرهای قانونی نیز در سخن رهبر نظام مطرح شد. اما باید صادقانه پذیرفت که تا امروز هنوز نمی توان امیدوار بود که این سخن در عمل نیز با همان استحکام اجرایی می شود. چه کسی می تواند مدعی شود که سخت گیری و اجحاف علیه اصلاح طلبان و معترضان از مرزهای قانون فراتر نرفته است؟ چه کسی می تواند باور کند که رهبری نظام خود به تمام موازین حقوقی و قانونی که در قانون اساسی مندرج است وفادار بوده است. چگونه می توان باور کرد که دستور حصر خانگی آقایان موسوی و کروبی و رهنورد با موازین حقوقی و قانونی جمهوری اسلامی ایران انطباق دارد؟ این که آقای خامنه ای بر رعایت قانون پای می فشارد البته مثبت است هرگاه خود وی در این عرصه پیشگام باشد. و نخستین نشانه ی این پای بندی در عمل پایان دادن به رفتار غیرقانونی با رهبران معترض به نتایج انتخابات ۸۸ است.
و اما مهم ترین نکته در سخن آقای خامنه ای به تاکید بر این حقیقت باز می گردد که می گوید: «انتخابات مظهر حماسه سیاسی، اقتدار نظام اسلامی، مردم سالاری اسلامی، اراده ملی و آبروی نظام است . حضور گسترده مردم و شور انتخاباتی علاوه برتامین امنیت کشور، تهدیدهای دشمنان را بی اثر خواهد کرد.»
آقای خامنه ای سال تازه را «سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی» نامید. این شعار برای بسیاری این پرسش را مطرح کرد که آیا وی هم به راستی آینده اقتصاد کشور را با چگونگی برگزاری انتخابات آتی مربوط می بیند؟ آیا ایشان بین یک انتخابات پر شور ۵۰ میلیونی با موفقیت کشور در برداشتن تحریم ها ارتباط یافته است؟ آیا او هم دیده است که بین پر بودن صندوق ها از رای همه اقشار اجتماعی و پر بودن دست ایران در مذاکره با امریکا رابطه ای تنگاتنگ است؟ آیا او هم دیده است که تنها با حماسه سیاسی، بسان «حماسه دوم خرداد» می توان به گشایش اقتصادی دست یافت؟ آیا آقای خامنه ای هم به خطر سوری شدن شرایط ایران، که هم اکنون پشت مرزهای ماست، به حد کافی پی برده است؟


جمع بست
مداقه در جزئیات و جمیع جهات آن چه که در نطق سالانه آقای خامنه ای پیش کشیده شد تا حدودی روشن می کند که استراتژی و تاکتیک سیاسی برای «تغییر رفتار حکومت»، یعنی اصلاح رفتار حکومت با اقشار اجتماعی، برای اصلاح رفتار با قدرت های خارجی، و برای اصلاح مناسبات بین نهادها حکومت است، طی چهار ساله اخیر علیرغم فراز و نشیب ها و علیرغم هزینه هایی بیش از حد پیش بینی، دست کم در دو زمینه از سه زمینه ممکن است با توفیق های معین همراه شود. اما وجود و سیطره دیدگاه های بشدت «دشمن محور» هم چنان مانع از بسیج و بهره گیری از تمام ظرفیت هایی است که در کشور وجود دارد.
با این هم هرگاه حرف های اول فروردین ۹۲ را با شیوه عمل و نگاه او در کوران بحران ۸۸ قیاس کنیم فاصله گیری از نگاه افراطیون امنیتی-نظامی محسوس و تعاطی آن با نگاه چهره هایی مشهود است که راه حفظ تکیه گاه اجتماعی حکومت را حفظ تنوع درونی نظام از طریق تضمینِ «حق مساوی همه جناح ها برای مشارکت در انتخابات و تضمین سلامت آن» تلقی می کنند؛ کسانی که می بینند و میدانند برداشتن بار مسوولیت تعیین رئیس جمهور از عهده رهبر و سپردن آن به مردم به مراتب قدرت بیشتری به حکومت، به ویژه در چالش های بین المللی، می بخشد.
یقین دارم که افراط گرایان در دورن و برون نظام بخش اول سخنرانی او، و اصلاح گرایان در درون و برون نظام بخش دوم سخن رانی او، را بیشتر مورد توجه قرار می دهند.
 

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.


 

شورای حقوق بشر ماموریت احمد شهید را تمدید کرد

Posted: 22 Mar 2013 09:26 AM PDT

  جرس: شورای حقوق بشر سازمان ملل ماموریت احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران را برای یک سال دیگر تمدید کرد. این سومین سال پیاپی است که ماموریت شهید برای بررسی وضعیت حقوق بشر درایران تمدید می‌شود.

 


به گزارش خبرگزاری آلمان، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد با ۲۶ رای موافق در برابر ۲ رای مخالف، ماموریت احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران را برای یک سال دیگر تمدید کرد. ۱۷ کشور به قطعنامه ادامه ماموریت احمد شهید رای ممتنع دادند. دو عضو دیگر از شورای ۴۷ نفره حقوق بشر در رای‌گیری شرکت نکردند.


ادامه ماموریت احمد شهید به معنای آن است که سازمان ملل خواستار ادامه نظارت بر وضعیت حقوق بشر در ایران است. رای قاطع اعضای شورای حقوق بشر به ادامه ماموریت احمد شهید همچنین هشداری جدی به تهران تلقی می‌شود تا از فشار علیه منتقدان و مخالفان بکاهد و به حقوق انسانی شهروندان ایران احترام بگذارد.


احمد شهید در آخرین گزارش خود به سازمان ملل که روز ۲۱ اسفند منتشر شد اعلام کرد که وضعیت حقوق‌بشر در ایران وخیم‌تر شده و تبعیض‌ها، شکنجه و اعدام همچنان ادامه دارد.
در گزارش احمد شهید به نحوه اعتراف‌گیری تحت فشار، اعمال شکنجه در زندان‌ها، افزایش شمار اعدام‌ها، نقض حقوق ‌زنان، فشار بر اقلیت‌های قومی، مذهبی و هم‌جنس‌گرایان، عدم برگزاری انتخابات منصفانه و نبود آزادی بیان اشاره شده است.


شورای حقوق بشر همزمان با تمدید ماموریت گزارشگر ویژه، از دولت ایران خواست امکان سفر احمد شهید به ایران را فراهم کرده و با او برای انجام ماموریت‌اش همکاری کند. احمد شهید از هنگام ماموریتش به عنوان گزارشگر ویژه در سال ۲۰۱۱، اجازه سفر به ایران نیافته است.


سازمان دیده‌بان حقوق بشر و کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران از تمدید ماموریت احمد شهید استقبال کرده‌اند. این دو سازمان حقوق بشری تمدید ماموریت احمد شهید را "اقدامی درست" دانسته‌اند که باید "وضعیت وخیم‌‌شده" حقوق بشر در ایران را زیر نظر بگیرد.


هادی قائمی، سخنگوی کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران ضمن استقبال از ادامه ماموریت احمد شهید گفت: «حکومت ایران باید به فرار از پاسخگویی به سازمان ملل پایان داده و با گزارشکر ویژه همکاری و دسترسی وی به درون کشور را سریعا فراهم کند».


هادی قائمی در عین حال تاکید کرد آقای شهید نشان داده که علی‌رغم ممانعت سفر به ایران هم می‌تواند با گزارشگری کاملا معتبر، جهان را از آنچه درون کشور می‌گذرد آگاه کند.

 

اعضای بازداشت شده خانواده های دروایش گنابادی آزاد شدند

Posted: 22 Mar 2013 09:05 AM PDT

 جرس: چند تن از اعضای خانواده های دروایش گنابادی که دقایقی پس از تحویل سال توسط ماموران امنیتی بازداشت شده بودند، آزاد شدند.


به گزارش جرس، پس از تشکیل پرونده و تهدید بهنام یداللهی فارسی (برادر فرشید یداللهی)، صادق مرادی سروستانی (برادر حمید و صالح مرادی) و مهران صادقی آزاد شدند.


خانم مرادی در این زمینه می گوید: "کنار زندان عادل آباد شیراز که کسری نوری و صالح مرادی که در اعتصاب غذا بسر می برند برای تحویل سال نو جمع شدیم اما یکدفعه ماموران حمله کردند و چند نفر را دستگیر و برایشان پرونده تشکیل دادند و نهایتا ده شب بعد از تهدید آزادشان کردند."


چندی پیش، خانواده‌های وکلای دراویش زندانی در نامه ای به رهبر جمهوری اسلامی، از او خواسته بودند "قبل از اینکه ستاربهشتی های دیگری و سحابی های بیشتری به زشتی و سیاهی زندان های کشوری که داعیه‌ی قانونی اسلامی دارد نیافزوده، برای وجهه‌ی کشور، حرمت قانون و آبروی منصب" خودش کاری کند.


خانم مرادی با ابراز نگرانی از افزایش فشارها و وضعیت وخیم جسمانی دورایش زندانی می افزاید: "قبل از عید روز دوشنبه به ما گفتند که نامه برای ملاقات بنویسیم بعد از پیگیری فراوان بالاخره نامه موافقت خدابخشی را که امضاء دادستانی خورده بود گرفتیم اما وقتی به اوین رسیدیم گفتند که وقت ملاقات تمام شده و باید بروید. ما هم گفتیم اگر شما نمی خواهید ملاقات بدهید پس چرا اینقدر ما را می دوانید و می گویید نامه بگیریم و تا زندانیان را ملاقات نکنیم نمی رویم. بعضی از خانواده ها هم بهمراه بچه هایشان از شیراز آمده بودند و هر بار این همه مسافت و با این هزینه های سنگین برای ملاقات به تهران می آیند و آخر هم نمی گذارند عزیزانشان را ببینند. حتی ماموران حفاظت و ماموران اوین آمدند و گفتند حق با ماست اما آنها کاری نمی توانند انجام دهند و همه چیز دست اطلاعات است. بین ماموران 209 و 350 هم اختلاف بود تا اینکه ساعت هشت و نیم شب به هر خانواده تحت تدابیر امنیتی پنج دقیقه ملاقات دادند که این ملاقات نگرانی ما را نسبت به وضعیت جسمانی آنها بسیار بد بود،افزود. متوجه شدیم که ممنوع الپزشک هستند هواخوری هم ندارند و رنگ و رویشان هم زرد بود."


حمیدرضا مرادی، امیر اسلامی، فرشید یداللهی، رضا انتصاری، افشین کرم‌پور، مصطفی دانشجو و امید بهروزی، از وکلای دراویش و مدیران سایت مجذوبان نور هستند که بیش از ۱۹ ماه است در زندان اوین در حبس به سر میبرند و از ۲۶ دی‌ماه به دستور قاضی صلواتی به بازداشتگاه وزارت اطلاعات منتقل و هم اکنون ۶۲ روز است که در سلول‌های انفرادی زیرزمین بند ۲۰۹ نگهداری می‌شوند.
خانم مرادی خاطرنشان می کند: "تمام این بلاها از زمانی شروع شد که حسینیه ها را خراب کردند و حمید بنایی کشته شد و چند نفر زخمی شدند. همه اینها زیر سر فردی بنام شهبازی بود و الان بجای اینکه او در زندان باشد دروایش را زندان کرده اند و این هم از وضعیت جسمانی و فشارهایی که می آورند دیگر نمی دانیم چه باید کرد و به کجا مراجعه کنیم."


حمیدرضا مرادی پس از انتقال به اتاق بازجویی در برابر چشمان مصطفی دانشجو یکی دیگر از دراویش شدیدا مورد ضرب و شتم قرار می گیرد تا جایی که این درویش گنابادی از شدت ضربات، خون استفراغ کرده و سپس تمامی لباس های وی را درآورده و او را با همان حالت با وجود برودت هوا در هواخوری بند ۲۰۹ رها کرده اند.

درگیری‌های فرقه‌ای طرابلس دو کشته بر جای گذاشت

Posted: 22 Mar 2013 04:19 AM PDT

جرس: گروهی از علوی‌ها و سنی‌های لبنان دیشب در طرابلس، در شمال لبنان، درگیر شدند.


به گزارش بی بی سی، دو طرف با مسلسل و آر‌پی‌جی به یکدیگر حمله کردند.


در این درگیری‌ها دست کم دو نفر کشته و ١٨ نفر هم زخمی شدند و یک عضو ارتش لبنان نیز در میان زخمی‌شدگان است.


بحران سوریه به درگیری‌های فرقه‌ای در لبنان دامن زده است.


دیروز محمد بوطی، خطیب نماز جمعه دمشق و از مهم‌ترین روحانی‌های سنی مذهب هوادار بشار اسد در سوریه مورد سوءقصد قرار گرفت و کشته شد.


بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه اعلام کرده که انتقام ترور او را خواهد گرفت.


ارتش آزاد سوریه هم، که به نوعی اصلی‌‎ترین بازوی نظامی مخالفان حکومت بشار اسد محسوب می‌شود، این سوءقصد را محکوم کرده است.


لبنان سابقه ١٨ سال جنگ داخلی و درگیری فرقه‌ای را دارد. در سال گذشته میلادی نیز چندین بار درگیری فرقه‌ای در لبنان روی داد.

 

تصویب قطعنامه نقض حقوق بشر در ایران توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل

Posted: 22 Mar 2013 04:19 AM PDT

با ۲۶ رای مثبت، ۱۷ ممتنع، ۲ مخالف
جرس: اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، به قطعنامه محکومیت نقض حقوق بشر در ایران توسط حکومت جمهوری اسلامی رای مثبت دادند. قطعنامه محکومیت نقض حقوق بشر در ایران، با افزایش چشمگیر آراء نسبت به سال گذشته، با ۲۶ رای مثبت، ۱۷رای ممتنع و تنها دو رای مخالف تصویب شد.

این قطعنامه سال گذشته با ۲۲ رای مثبت، ۵ رای منفی و ۲۰ رای ممتنع تصویب شده بود.


به گزارش جرس به نقل از کنشگران حقوق بشری مستقر در مقر اروپایی سازمان ملل در ژنو، روز جمعه ۲۲ ماه مارس، دوم فروردین ماه، اعضای شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد، به بررسی قطعنامه پیشنهادی در محکومیت نقض حقوق بشر در ایران پرداختند، که در نهایت با چهار رای بیشتر از سال گذشته، یعنی با ۲۶ رای مثبت، ۱۷ رای ممتنع و تنها دو رای مخالف، نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کردند.


کشورهای اوگاندا، امارات، تایلند، اکوادر، از جمع ۱۷ کشور رای ممتنع بودند و تنها پاکستان و ونزوئلا به حمایت از جمهوری اسلامی، به این قطعنامه رای منفی دادند.


بر اساس گزارش فعالان مستقر در ژنو، کشور برزیل با دادن رای مثبت به قطعنامه علیه جمهوری اسلامی اعلام کرد که: "ما موافق این قطعنامه هستیم دو سال پیش هم برزیل به این رای مثبت داد تا وضعیت حقوق بشر بهتر بشود. ما می دانیم که از سال ۲۰۰۵ تا کنون، حکومت ایران به گزارشگران ویژه اجازه ورود نداده است و ما به عنوان کشوری که به مکانیزم های شورای حقوق بشر معتقد و پایبندیم، نباید چشم را بر این موارد ببندیم."


کشور ژاپن نیز با تاکید بر رای مثبت به قطعنامه تاکیدکرد "ژاپن به این دلیل رای مثبت می دهد که وضعیت حقوق بشر در ایران باید مشخص شود و بهبود یابد. ما از حکومت ایران می خواهیم که با گزارشگر و کمیساریا همکاری کند."


نماینده جمهوری اسلامی نیز با دادن رای منفی به قطعنامه علیه نقض حقوق بشر در ایران، از استاندارهای دوگانه سخن گفت و حکومت ایران را پایبند به موازین حقوق بشری ذکر کرد.


نمایندگان ونزوئلا و پاکستان ضمن مخالفت با قطعنامه علیه جمهوری اسلامی، با "امپریالیستی" خواندن قطعنامه علیه حکومت ایران، مدعی شده اند که "اساسا مخالف این هستند که سازمان ملل برای کشوری گزارشگر ویژه حقوق بشر تعیین نماید."


لازم به ذکر است، قطعنامه مرتبط با نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی در شورای حقوق بشر سازمان ملل، سال گذشته با ۲۲ رای مثبت، ۵ رای منفی و ۲۰ رای ممتنع تصویب شده بود.


مجمع عمومی سازمان ملل، شورای حقوق بشر سازمان ملل و پارلمان اروپا نیز، طی چند ماه گذشته در قطعنامه‌‌هایی نقض حقوق بشر در ایران را محکوم کردند.


همچنین احمد شهید گزارشگر ویژه حقوق بشر نیز دو گزارش در این زمینه منتشر و حکومت ایران را به نقض حقوق انسانی متهم کرد.
 

گفتگو با حسین بنایی به مناسبت انتشار کتاب “دشمنان”

Posted: 22 Mar 2013 03:43 AM PDT

فرید ادیب هاشمی
جرس: اواخر سال 2012 کتابی درباره روابط ایران و امریکا منتشر شد که به دو دلیل منحصر به فرد است؛ 

اول آنکه مواضع و رفتار جانبدارانه امریکا در جنگ ایران و عراق به نفع صدام را با استفاده از اسناد رسمی دولت امریکا مورد تحقیق قرار داده است. دوم آنکه از روش تحقیق «تاریخ شفاهی انتقادی»، استفاده کرده که روشی نسبتا تازه در تحقیقات دانشگاهی است.
کتاب «دشمنان؛ روابط امریکا و ایران و جنگ ایران-عراق، ۱۹۷۹ تا۱۹۸۸حاصل پژوهش پنج استاد دانشگاه در امریکاست: جیمز بلایت (دانشگاه واترلو)، ژانت لنگ (دانشگاه واترلو)، حسین بنایی (اوکسیدنتال کالج)، ملکوم بیرن (دانشگاه جورج واشنگتن) و جان تیرمن (ام آی تی). نویسندگان کتاب کنفرانسی را در سال ۲۰۰۸ در جزیرهٔ سن سیمون ایالت جورجیا برگزار کردند که خمیرمایه اصلی کتاب را تشکیل می‌دهد. شرکت کنندگان در این کنفرانس را دو گروه تشکیل می‌دادند: گروه اول شامل برخی از تصمیم گیران و مقامات سابق دولت امریکا و سازمان سیا در سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۸ بود که حاضر شده بودند در این تحقیق مشارکت داشته باشند. گروه دوم شامل نویسندگان کتاب و برخی از دانشگاهیان می‌شد که سیاست‌های امریکا در قبال ایران و عراق را به خوبی می‌شناختتند و در این زمینه قبلا تحقیقاتی انجام داده و مقالات و کتابهایی تالیف کرده بودند. در جریان کنفرانس، مقامات و تصمیم گیران امریکایی خاطرات و حواشی موثر در موضعگیری‌های دولت امریکا را در پاسخ به سئوالات محققان بیان کردند که حاوی نکات مهم و تاریخی باارزشی است.
جنگ هشت ساله ایران و عراق که تابستان امسال بیست و پنجمین سالگرد پایان آن خواهد بود هنوز نکات مبهم و روشن نشدهٔ فراوانی در ذهن و خاطرهٔ ایرانیان دارد. چرا صدام به ایران حمله کرد؟ آیا چراغ سبزی از واشنگتن دریافت کرده بود؟ چرا تجاوزی به آن وسعت که بعد از جنگ دوم جهانی بی‌سابقه بود با سکوت امریکا و دیگر قدرتهای جهانی روبرو شد؟ چرا امریکا هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کرد؟ چرا امریکا در برابر استفاده عراق از سلاح شیمیایی سکوت کرد؟ نقش امریکا در طولانی شدن جنگ که منجر به تحکیم قدرت روحانیون تندرو در ایران شد چه بود؟ بحران گروگانگیری چه نقشی در جنگ ایفا کرد؟ چرا اسرائیل حامی ایران و مخالف صدام بود؟ دکتر حسین بنایی، استادیار دیپلماسی و امور بین الملل در اوکسیدنتال کالج در کالیفرنیا و از محققان مرکزمطالعات بین الملل در»‌ام. آی. تی «که یکی از پنج نویسندهٔ کتاب یاد شده است، یافته‌های کتاب را در پاسخ به این پرسش‌ها با جرس در میان گذاشته است:

 

آیا در تحقیقاتی که برای نوشتن کتاب انجام دادید برای این پرسش پاسخی یافتید که چرا ایالات متحده امریکا اقدام به سرنگونی هواپیمای مسافربری ایران کرد؟ آیت الله خامنه‌ای ریاست جمهوری وقت ایران در نامه‌ای به دو کوئیار، دبیر کل سازمان ملل متحد در سال ۱۹۸۸ با اشارهٔ غیر مستقیم به این حادثه، ورود دیگر کشور‌ها به حنگ ایران و عراق را یکی از دلایل پذیرش قظعنامه ۵۹۸ ذکر کرده بود.

ما هیچ مدرکی که به طور مستقیم پاسخگوی این سئوال باشد پیدا نکردیم. اما تمام امریکائیانی که در این تحقیق مورد پرسش قرار گرفتند- که شامل افرادی از» سیا «، وزارت امور خارجه، شورای امنیت ملی و کسانی که به کاخ سفید نزدیک بودند، می‌شد- همگی از این حادثه به عنوان یک رویداد شرم آور یاد می‌کردند. به نظر می‌رسد که هیج قصد، نیت و سیاست خاصی در این مورد وجود نداشته و فرمانده ناو امریکایی به تنهایی تصمیم به ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران گرفته بود و دستوری از بالا در این مورد در کار نبوده است. البته تمامی اسناد مربوط به آن دوران هنوزاز طبقه بندی خارج نشده اما دربررسی آن دسته از مدارکی که دسترسی به آن‌ها امکانپذیر بود، هیچ نشانی از وجود سیاست و دستورالعمل خاصی در این مورد دیده نشد.

اگر شلیک به هواپیمای مسافربری ایران سیاست رسمی و» دستور از بالا «نبود، چرا فرماندهٔ ناو یاد شده با اهدای مدال از سوی رونالد ریگان، رئیس جمهوری وقت ایالات متحده، مورد تقدیر رسمی قرار گرفت؟

بسیاری از افرادی که در این تحقیق به عنوان سئوال شونده مشارکت داشتند، از اینکه فرمانده ناو شلیک کننده به هواپیمای مسافربری ایران از سوی ریگان، رئیس جمهوری وقت امریکا، با اهدای مدال مورد تقدیر قرار گرفت ابراز نارضایتی و شرم می‌کردند. حتی خانم فریده فرهی، استاد علوم سیاسی در دانشگاه هاوایی که در این تحقیق مشارکت داشت همین سئوال را از مقامات شرکت کننده در جلسهٔ پرسش و پاسخ پرسید و جواب آن‌ها این بود که این اتفاق، گرچه بد‌ترین تراژدی در روابط ایران و امریکا بود اما دولت امریکا و شخص ریگان به عنوان فرمانده کل ارتش می‌خواست این تصویر را به افکار عمومی القا کند که صد در صد از رفتار و عملکرد نیروهای مسلح تحت امر خود دفاع می‌کند.
البته برداشت شخصی من این است که» جورج شولتز «، وزیر خارجهٔ وقت امریکا، موضعی متفاوت از سایر اعضای دولت ریگان نسبت به ایران داشت و معتقد به لزوم تنبیه ایران به خاطر بحران گروگانگیری بود. در این کتاب نکته تازه‌ای هست که شاید بتوان آن را یک انقلاب در اسناد مربوط به روابط ایران و امریکا و نقش امریکا در جنگ ایران و عراق خواند. آقای» جیان دومنیکو پیکو «معاون خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمان ملل متحد، می‌گوید در زمانی که تمام تلاش‌ها معطوف به قطعنامه ۵۹۸ و ختم جنگ بین ایران و عراق بود و ایران بالاخره اعلام کرده بود که قطعنامه را پذیرفته است، جورج شولتز، وزیر خارجه وقت امریکا، در دیدار خصوصی‌ای که با او داشته خواهان تداوم جنگ بین این دو کشور شده است. به اعتقاد وی ایران در آن هنگام بسیار ضعیف بود و تداوم جنگ راه خوبی برای به هدر دادن تمامی منابع و امکانات ایران بود که نهایتا می‌توانست به شکست کامل ایران منجر شود. در مورد دیدگاههای شولتز باید این نکته را نیز اضافه کنم که مواضع او در مواجهه با ایران بیشتر به آنچه که از سوی کشورهای عربی و اشخاصی مانند» شاهزاده بندر «سعودی به امریکا کفته می‌شد متمایل بود. اما من شخصا معتقدم که اگرچه سقوط هواپیمای مسافربری ایران یک حادثه بود، اما اعطای مدال به فرمانده ناو یو اس اس وینسنت، ناشی از فشارهای جورج شولتز و دیدگاههای تندروانهٔ او بود که نمی‌خواست تحت هیچ شرایطی امریکا در برایر ایران موضع عذرخواهی اتحاذ کند.

اما این حادثه در یک تصویر کلیتر، پیامی روشن از سوی امریکا به جمهوری اسلامی برای پایان جنگ تلقی شد. مثل اتفاقی که در هیروشیما افتاد تا ژاپن را به پایان جنگ متقاعد کند اما این بار در مقیاسی به مراتب کوچک‌تر. در ‌‌نهایت هم آنچه که اتفاق افتاد برخلاف میل شولتز بود و آتش جنگ بین دو کشور زمانی خاموش شد که ایران هنوز همه چیز را از دست نداده بود.

من نیزشخصا بر همین باورم. اگر به بیانیهٔ معروف آیت الله خمینی، معروف به نوشیدن جام زهر هم نگاه کنید خواهید دید که دقیقا گویای همین نکته است که با ورود بی‌واسطهٔ امریکا به جنگ، ما راه به جایی نخواهیم برد.
در تحقیقاتی که انجام دادید آیا برای این سئوال مردم ایران پاسخی یافتید که چرا پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل، از جمله امریکا، در برابر استفاده عراق از سلاح شیمیایی که حدود ۳۰ هزار قربانی داشته، سکوت مطلق و طولانی اختیار کردند؟ استفاده عراق از سلاح شیمیایی در واقع زمانی به عنوان جرم صدام حسین مطرح شد که جورج بوش در سال ۲۰۰۳ تصمیم به حمله به عراق گرفت.
اتفاقا تمامی کسانی که در تحقیقات مربوط به این کتاب مشارکت داشتند، در این نکته اتفاق نظر داشتند که عدم مقابله با استفاده صدام از سلاح شیمیایی در جنگ ایران و عراق بزرگ‌ترین شرمندگی در تاریخ دیپلماسی امریکا ست. چاک کوگن، رئیس سابق بخش آسیای نزدیک سیا و تام توئیتن، مدیر وقت سرویس عملیات مخفیانه سیا از جمله کسانی بودند که در جلسهٔ پرسش و پاسخ مربوط به این کتاب، تند‌ترین انتقادات را نسبت به موضع امریکا در قبال استفادهٔ صدام از سلاح شیمیایی علیه ایران ابراز کردند. تمامی شرکت کنندگان، ایدئولوگهای دولت ریگان را به خاطر این موضعگیری محکوم می‌کردند. درآن زمان، الکساندر هیگ در وزارت امورخارجه و گسپر واینبرگر در وزارت دفاع امریکا بودند که در زمان ریاست جمهوری جورج بوش دوم، جزو نئوکان‌ها بودند که به هیچ اصولی خود را پایبند نمی‌دیدند. آن‌ها بر این باور بودند که این جنایت توسط صدام انجام می‌شود و ربطی به ما ندارد و با این موضع، اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد را نیز از اتخاذ موضع در برابر جنایت صدام بازداشتند. اما زمانی که متوجه شدند که سکوت امریکا بازتاب منفی در افکار عمومی پیدا کرده از موضع خود عقب نشستند.

نقش گروگانگیری در موضعگیری امریکا در جنگ

در گفت‌و‌گو‌هایی که در بارهٔ این کتاب با شخصیت‌های حقیقی در گیر در سیاست‌های امریکا داشتیم به این نتیجه رسیدیم که خاطرهٔ گروگانگیری اعضای سفارت امریکا در تهران عامل موثری در ذهن تمامی تصمیم گیران و سیاستگذاران امریکایی در جریان جنگ ایران و عراق بود. نسل تصمیم گیرنده در آن دوره، نسلی بود که به شدت تحت تاثیر تبعات سوء دیپلماتیک ناشی از گروگانگیری قرار داشت و تنبیه عامل این گروگانگیری- به هر نحو ممکن- همواره مرکز ثقل تصمیم گیران در برابر ایران بود و اخلاق و اصول انسانی، جای خود را به ضرورت تنبیه خاطی داد. اما امریکایی‌ها از سوی دیگر بر این باور بودند که در برابر استفادهٔ گسترده عراق از سلاح شیمیایی کاری از دستشان ساخته نیست. آن‌ها فکر نمی‌کردند که صدام تا این حد از کنترل خارج شود. تصور آن‌ها این بود که صدام قبل از استفاده از سلاح شیمیایی با آن‌ها مشورت خواهد کرد که نکرد. درواقع آنچه باعث شد امریکا چنان موضعگیری‌ای داشته باشد ترکیبی بود از اینکه» به ما ربطی ندارد اگر اوضاع به سود ایران نیست «و اینکه» صدام برای استفاده گسترده از سلاح شیمیایی حتما با ما مشورت خواهد کرد «. در واقع آنچه ما در این کتاب آن را» گناه اصلی «خواندیم که‌‌ همان گروگانگیری بود، میراثی شد برای ایران در آن دورهٔ زمانی و تمام رویداد‌ها و تصمیم گیری‌ها را در امریکا در دورهٔ ریاست جمهوری ریگان تحت تاثیرقرار داد. به عبارت دیگر تمام رویداد‌ها و سیاست‌ها از دریچهٔ عدسی» گروگانگیری «دیده می‌شد.


ادبیات سیاسی ایران، مخصوصا در دوران جنگ، بسیار بر این نکته تاکید داشت که کشور‌ها نظر رسمیشان را در بارهٔ طرفی که در جنگ متجاوز بود، صراحتا اعلام کنند. اما با کمال تعجب شاهد بودیم که در برابر تجاوز نظامی بی‌بدیل کشوری به همسایهٔ خود، نه شورای امنیت سازمان ملل و نه امریکا موضعی مبنی بر محکومیت تجاوز نظامی اتخاذ نکردند. حملهٔ صدام به ایران که با استفاده از ۲۲ لشگر مکانیزه نظامی انجام شد، در تاریخ بعد از جنگ جهانی دوم بی‌سابقه بود اما امریکا و دیگر اعضای دائم شورای امنیت علی رغم آنهمه درخواست از سوی ایران حتی از به کار بردن لفظ» تجاوز «هم در موضعگیری‌های خود امتناع کردند. چرا؟

امریکایی‌ها ازه‌مان ابتدا می‌دانستند که عراق متجاوز است. برای امریکایی‌ها هیچ شک و شبهه‌ای مبنی بر متجاوز بودن عراق وجود نداشت اما به هیچ عنوان نمی‌خواستند که این مساله را در سطح عمومی اعلام کنند. آن‌ها می‌گفتند که این یک اختلاف مرزی بین دو کشور است و هرچند عراق بسیار بیشتر از یک اختلاف مرزی به آن پرداخته اما نهایتا به مرز‌ها عقب خواهد نشست. لفاظی‌های آن زمان نیز درست مثل موضعگیری‌های لفظی است که امروز در مورد برنامه هسته‌ای ایران شاهدیم. امریکایی‌ها می‌خواستند از» متجاوز خواندن عراق «به عنوان نوعی معامله با ایران استفاده کنند. به این معنا که اگر ایران خواهان آنست که عراق به عنوان طرف متجاوز در جنگ معرفی شود، باید بهای آن را نیز بپردازد. یعنی ما وقتی به نفع شما موضعگیری خواهیم کرد که شما نیز آنچه را ما خواهان آنیم به ما ارائه کنید. اما امریکایی‌ها هیچوقت مشخصا نگفتند که از ایران چه می‌خواهند چرا که خود نیز نمی‌دانستند دنبال چه هستند. این نیز از دیگر پرسش‌هایی است که در این کتاب به آن پرداخته شده؛ آیا امریکا دنبال تغییر رژیم در ایران بود؟ آیا تغییر رفتار دولت ایران مد نظر امریکا بود؟ یکی از عجایبی که در این تحقیق به آن رسیدیم این بود که دولت ریگان به هیچ وجه به دنبال آن نبود که ساختار حکومت جدید در ایران و چگونگی کارکرد آن را بشناسد. تنها چیزی که برای دولت ریگان مشخص بود اینکه ایران به خاطر انقلاب و گروگانگیری باید تنبیه شود.
این نکته نه تنها برای من به عنوان کسی که در دوران جنگ در ایران بودم بلکه برای دیگر اعضای گروه تحقیق هم، بسیار مهم بود. زیرا در آن دوران مردم ایران تازه داشتند به عمق تغییرات فرهنگی و دیگر تغییراتی که انقلاب در زندگیشان گذاشته بود پی می‌بردند و این موضعگیری امریکا در چنان موقعیتی صرفا منتج به از دست دادن مردم ایران از سوی واشنگتن شد. پاسخ طرفهای امریکایی حاضر در جلساتی که برای این تحقیق داشتیم به این سئوال این بود که» ما نمی‌دانستیم «و یا اینکه» برایمان چندان مهم نبود «. آقای بوریس رایدل، مسئول عملیات سیا در بحران گروگانگیری و تام پیترینگ سفیرسابق امریکا در اردن و اسرائیل در این کتاب به طور واضح در این باره صحبت کرده‌اند. جالب آنکه در آن دورهٔ تاریخی، امریکایی‌ها برای اطلاع از فرهنگ و تاریخ ایرانیان به اسرائیلی‌ها رجوع کرده واز آن‌ها در بارهٔ ایران اطلاعات می‌گرفتند. به عنوان مثال اسحاق رابین که در آن زمان وزیر دفاع اسرائیل بود طی سفرهای متعدد به واشنگتن به گسپر واینبرگر، همتای امریکایی خود، و کاخ سفید تاکید می‌کرد که» امریکا نباید به هیچ قیمتی ایران را از دست بدهد، ایران تاریخ با عظمتی دارد و روابط ایرانیان با کلیمی‌ها یک رابطهٔ تاریخی است، صدام در دازمدت برای شما مشکل ساز خواهد بود اما ایران اینگونه نیست و باید در مورد ایران یک استراتژی دراز مدت داشته باشید تا آن را از دست ندهید «. بوریس رایدل در این کتاب می‌گوید که ما به توصیه‌های اسحاق رابین نیز گوش ندادیم و فرصت دیگری برای ایجاد تغییر در روابط ایران و امریکا به این ترتیب از دست رفت.

اگر امریکا در سال‌های ۸۲ یا ۸۳ میلادی صدام را طرف متجاوز در جنگ اعلام کرده بود نه تنها شاید امروز شاهد یک دشمنی سی ساله در روابط تهران و واشنگتن نمی‌بودیم بلکه احتمالا کل خاورمیانه نیز در وضعیتی به مراتب بهتر و با ثبات‌تر از آنچه امروزهست می‌بود. به نظر من این موقعیت را دولت‌های وقت امریکا به بهای گزافی از دست دادند.

این نکته درست است اما باید به این مساله نیز توجه داشت که خاطرهٔ گروگانگیری در تمامی تصمیمات و رفتار دولتمردان امریکایی – مخصوصا در دوره ریاست جمهوری ریگان- همواره حضور خود را تحمیل می‌کرده است. حتی امروز نیز می‌بینیم که فیلمی همچون» آرگو «با استقبال فراوان امریکایی‌ها روبرو می‌شود. گروگانگیری برای امریکایی‌ها پدیده‌ای بود که هرگز آن را به این صورت تجربه نکرده بودند. امریکایی‌ها از یکسوبه خاطرمسالهٔ گروگانگیری و اینکه مبادا گرایش به سمت ایران به» شکست در برابر آیت الله خمینی «تعبیر شود مایل به تغییر موضع به نفع ایران در جنگ نبودند. این حس مخصوصا در دورهٔ ریگانبسیار قوی بود زیرا او در تبلیغات انتخاباتی‌اش کار‌تر را به خاطر ضعف در سیاست خارجی مورد انتقادهای تند و نیز قرار می‌داد. از سوی دیگر آن دوره، مصادف بود با پایان جنگ سرد و امریکا حس می‌کرد که به عنوان طرف پیروز در جنگ سرد باید با همهٔ کشور‌ها موضعی سرسخت‌تر داشته باشد. همچنین رویدادهای ایران با واژه ی» انقلاب «گره خورده بود که در افکار عمومی امریکا واژه‌ای بود مترادف با شوروی سابق و آنچه به آن وابسته بود. هرچند صدام در نگاه امریکایی‌ها شخصیت قابل اعتمادی نبود اما آن‌ها فکر می‌کردند که ابزار خوبی است که به مسالهٔ انقلاب پایان دهد.

سئوال دیگری که برای ایرانیان همواره مطرح بوده آنست که در شرایط آن روز منطقه و دنیا، صدام به عنوان رئیس یک کشور هرگز به خود اجازه نمی‌داد که دست به کار بزرگی همچون اشغال بخش‌های وسعیی از خاک ایران بزند مگر آنکه چراغ سبزی از امریکا دریافت کرده باشد. اگر حرفهای کسانی که وجود چراغ سبز را در این رابطه تکذیب کرده‌اند، بپذیریم اما نمی‌توان منکر ارزیابی درست صدام شد که در صورت حمله به ایران با واکنش امریکا مواجه نخواهد شد. آیا تحقیقات شما در کتاب این ارزیابی را تایید می‌کند؟

بله ما این مساله را در جریان تحقیق مورد بررسی قرار دادیم و نهایتا نیز به همین نتیجه گیری رسیدیم که شما در سئوال مطرح کردید. من در نتیجه گیری کتاب نیز این نکته را متذکر شده‌ام. امریکائیان شرکت کننده در جریان تحقیق می‌گفتند که ما هرگز به صدام نگفتیم که برای هر کاری در مورد ایران آزادی عمل کامل خواهد داشت اما الآن می‌فهمیم که از رفتار ما می‌توانست چنین برداشتی صورت بگیرد اما این مشکل صدام بود و نه ما! به نظر من اشغال کویت توسط عراق نیزنتیجهٔ رفتار و موضعگیری‌های امریکا در برابر تجاوز صدام به ایران بود. در سالهای پایانی دهه هشتاد میلادی امریکا بسیار به سعودی‌ها نزدیک بود و تمامی موضعگیری‌های امریکا در منطقه تحت تاثیر مواردی بود که بیشتر توسط شاهزاده بندر، سفیر وقت عربستان در واشنگتن، به آن‌ها دیکته می‌شد و به نظرمن الگو گیری از سعودی‌ها در سیاست خاورمیانه‌ای امریکا تا حمله تروریستی یازده سپتامبر و حتی بعد از آن هم ادامه داشت. در واقع در آن دوران امریکا با موضعگیری‌های خود جایگاه ایران را به عنوان کشوری که می‌توانست ابرقدرت وشریک منطقه‌ای امریکا باشد به سعودی داد تا به عنوان قدرت جدید منطقه‌ای و شریک نزدیک امریکا در منطقه عمل کند. در دههٔ نود سعودی‌ها در واشنگتن بسیار قدرتمند شده بودند و همهٔ تلاششان نیز بر این متمرکز بود که مبادا ایران دوباره جایگاه منطقه‌ای خود را که در دوران شاه به عنوان عامل ثبات منطقه‌ای ایفا می‌کرد بازیابد. شاید بتوان گفت که امروز نیز اگر مذاکرات هسته‌ای با ایران به نتیجه نمی‌رسد به خاطرتلاش‌های پشت پرده عربستان سعودی است.

روابط دو جانبه ایران و امریکا طی سی سال اخیر همواره متاثر ازطرف سومی بوده به نام اسرائیل. برخی معتقدند که هرگاه ایران و امریکا خواسته‌اند گامی به سوی عادی سازی رابطه بردارن، تل آویو به خاطر رقابت منطقه‌ای با ایران مانع شده است. حتی در انتخابات اخیر ریاست جمهوری امریکا لابی اسرائیل تمام تلاش خود را به کار گرفت تا سیاست خارجی امریکا به سویی هدایت شود که ایران بیش از پیش مهار و تضعیف شود. اما در جریان جنگ ایران و عراق، شاهد رابطه‌ای بسیار نزدیک بین تهران و تل آویو بودیم و حتی اسرائیل به عنوان تامین کنندهٔ تسلیحات و قطعات یدکی مورد نیاز نیروهای مسلح ایران عمل می‌کرد. کتاب شما در این زمینه به چه نتیجه‌ای رسیده است؟

موضع اسرائیل در باره ایران در دههٔ اول بعد از انقلاب با دوران بعد از جنگ بسیار متفاوت است. در آن دوره اسرائیلی‌ها بر این باور بودند که ایران – حتی با وجود آیت الله خمینی در قدرت- متحد طبیعی آن‌ها خواهد بود. آن‌ها بر این باور بودند که اسرائیل با ایران بهترمی تواند همزیستی داشته باشد تا با هر یک از کشورهای عرب منطقه. اسرائیل در دههٔ هشتاد بسیار ضد عرب بود و بر این باور بود که صدام یا سعودی صد‌ها بار بد‌تر از ایران حتی تحت حاکمیت جمهوری اسلامی است. در آن دوران اسرائیلی‌ها تمام تلاش خود را به کار بستند تا ایران را در اردوی امریکا نگاه دارند ولی امریکایی‌ها به این اصرار تل آویو توجه نکردند. باور شخصی من این است که دیدگاه استراتژیک اسرائیل نسبت به ایران در دههٔ هشتاد میلادی و در جریان جنگ ایران وعراق، بر این محور استوار بود که می‌توان ایران را از نظر تسلیحاتی ضعیف نگاه داشت اما نمی‌توان آن را به عنوان یک متحد سیاسی از دست داد. کمک‌های اسرائیل به ایران در جریان جنگ با عراق نیز در راستای چنین باوری بود. این استراتژی اسرائیل تا پس از پایان جنگ بین ایران و عراق و تا زمانی که ایران با حزب الله و حماس روابطی عمیق‌تر برقرار کرد تغییر نکرد. بعد از آن نیز سیاست اسرائیل بر این مبنا قرار گرفت که نزدیکی تهران و واشنگتن منجر به بازگشت موقعیت ژئوپولتیکی ایران خواهد شد که در تضاد جدی با منافع اسرائیل خواهد بود.


نقش امریکا در تحکیم قدرت تندرو‌ها در ایران

در تاثیر سیاست‌های غلط امریکا در جنگ ایران وعراق باید به این نکته نیز اشاره کرد که امریکا با سیاست سکوت خود در برابر تجاوز صدام به ایران و کمک‌هایی که به عراق کرد در واقع منجربه طولانی شدن جنگ – که خواست روحانیون تند رو در ایران بود- شد. در ایران شاهد بودیم که تندرو‌ها چگونه از اهرم جنگ برای سرکوب داخلی و تمرکز قدرت خود سو استفاده کردند. اگر امریکا دچار این اشتباه فاحش استراتژیک نمی‌شد امروز مردم ایران تا این حد تحت ستم حاکمان خود نمی‌بودند و کارنامه حقوق بشر جمهوری اسلامی تا این حد سیاه نمی‌بود. آیا در کتاب حاضر سیاست‌های امریکا از این زاویه نیز مورد ارزیابی قرار گرفته است؟

کتاب و کنفرانسی که برای آن تشکیل شد بیشتر بر روابط ایران و امریکا متمرکز بود و این مساله خیلی مورد اشاره قرار نگرفت اما در بخش نتیجه گیری کتاب این موضوع مورد توجه قرار گرفته است. در نتیجه گیری کتاب آمده است که تمرکز قدرت در دست تندرو‌ها مهم‌ترین دستاورد سیاست‌های واشنگتن نسبت به جنگ ایران و عراق بود که بیش از همه برای خود امریکایی‌ها دردسر ساز شده‌اند. این مساله متاسفانه به یک روال طبیعی در سیاست خارجی امریکا تبدیل شده است. امریکا در تمامی جنگ‌هایی که در آن از دور نقش داشته، هیچوقت به نتایج و دستاورهای مهم داخلی آن توجه نداشته است. این مساله در تمامی جنگ‌ها از ویتنام گرفته تا عراق و افغانستان همیشه صادق بوده است. امریکا زیاد نگران تاثیرات سیاست‌های خود در مسائل داخلی کشور‌ها نبوده و نیست و بیشتر بر دستاوردهای کوتاه مدت و روی کارآمدن دولت‌هایی که رفتار دوستانه با واشنگتن داشته باشند متمرکز بوده است. نکته دیگری هم که باید مورد توجه قرار گیرد اینکه برخی از ماموران دولتی که مجری سیاست‌های دولتمردان و سیاستمداران بوده‌اند به خاطر موقعبت‌های شغلی خود نمی‌خواسته‌اند خود را در مواجهه با کاخ سفید و دیگر نهاد‌ها و افراد قدرتمند قرار دهند. اما ما در بررسی‌هایمان مدرکی دال بر اینکه این باور‌ها در جایی منعکس شده باشد، ندیدیم.

به عنوان آخرین سئوال مایلم به موضوع پایان نامهٔ دوره دکترای شما اشاره کنم که با عنوان» دمکراسی در متن؛ ایده‌های جهانی و ارزشهای بومی «نوشته‌اید. به نظر من بومی کردن ارزش‌های جهانی - مثل دمکراسی- در ایران همیشه نقش یک تیغ دو لبه را بازی کرده است. درست است که ایده‌های جهانی برای قابلیت اجرا یافتن باید خود رابا ارزش‌های بومی هماهنگ کنند اما در ایران شاهدیم که حکومت رسما در برابر دمکراسی به عنوان ایده‌ای» خارجی «و» مهاجم «، که برای از بین بردن ارزشهای والای» بومی «آمده، ایستاده و هر حرکت آزادیخواهانه را با اتصال به» بیگانه «سرکوب می‌کند. برای این مساله چه راه حلی ارائه می‌کنید؟

موضوعی که حتی قبل از فکر کردن در بارهٔ ارزشهای دمکراتیک باید به آن بپردازیم موضوع مشروعیت سیاسی است. ارزشهای دمکراتیک همیشه در کشمکش با مشروعیت سیاسی است. برابری، حقوق فردی و مسائلی از این دست- جدای از آنکه آن را با نام ارزشهای دمکراتیک بخوانیم یا اسم دیگری برای آن قائل شویم- ارزشهایی است که مردم در زندگی هر روزه خود برای آن اهمیت قائلند زیرا از رابطهٔ مردم با حکومت صحبت می‌کند. بنا براین مشروعیت سیاسی حکومت همیشه در تمامی جوامع مساله بوده و هست. حتی در ایالات متحده امریکا نیز مردم در زندگی هر روزه خود با این مساله درگیرند و سعی می‌کنند حکومتشان را بیشتر مشروع کنند، حق رای دادن خود را بیشتر مشروعیت ببخشند، قانون اساسی خود را بیشتر مشروع بسازند. من بر این باورم که این ارزش‌ها را نباید در قالب و ظرف ارزشهای خارجی در برابر ارزشهای بومی، فرهنگ خودی و غیره ریخت.» زمینه «و آن» متن «‌ی که این بحث در آن مطرح می‌شود بسیارمهم است. شما باید به مسائل سیاسی هر کشوری به گونه‌ای که مردم آن کشور به آن می‌نگرند بپردازید. به این ترتیب شما مردم را قادر می‌سازید که از یک سو در مورد مسائل سیاسی مورد نظرشان صحبت کنند بدون آنکه آن را درقالب دمکراسی و یا ارزشهای دمکراتیک که از خارج آمده قرار داده باشند و از سوی دیگراگر آن ارزش‌ها در زمینهٔ صحیح مطرح شوند مردم را قادر می‌سازد که رهبرانشان را مسئول و پاسخگوی مسائل سیاسی خودشان بدانند. درواقع آن مسائل سیاسی و خواسته‌های مردم‌‌ همان ارزشی را مطرح می‌کند که ما آن را در امریکا ارزشهای دمکراتیک می‌خوانیم.
اگر به مسائل روی داده در جریان انتخابات گذشتهٔ ریاست جمهوری در ایران نگاه کنید می‌بینید که در بطن آن مساله ی» حق مردم «در برابر» اراده حاکمیت «قرار داشت و حاکمیت توانست اراده خود را بر حق رای مردم تحمیل کند و بگوید که احمدی‌نژاد رئیس جمهور است. اگر در این مساله روی دمکراسی و ارزشهای دمکراتیک تاکید کنیم مشکلی حل نخواهد شد اما اگر بر حق رای، حق مردم، حاکمیت قانون و مشروعیت حکومت صحبت شود دیگر نمی‌توان آن را به ارزشهای خارجی و بیگانه نسبت داد. به نظرمن بدون یکسان شمرده شدن حق همهٔ افراد دربرابر قانون نمی‌توان حکومت مشروع داشت. دمکراسی بهترین راه مذاکره در بارهٔ همزیستی در جامعه است. دمکراسی به معنای عدالت و یا» جامعهٔ متعالی «نیست بلکه یادگرفتن این نکته است که چگونه با دیگران همزیستی داشته باشیم. همزیستی نیز همواره به معنای عدالت نخواهد بود. کما اینکه در امریکا شاهد فقر، سیستم آموزشی ناکارآمد، بحران مسکن و غیره هستیم. دمکراسی قرار نیست این مشکلات را حل کند اما مردم را قادر می‌سازد که در بارهٔ این مشکلات در عین حالی که حقوق هرفرد را محترم می‌شمارند صحبت کنند. آنچه در ایران شاهدیم شکست انقلاب است زیرا انقلاب اسلامی قرار بود احترام و حقوق شهروندان را که در دوره شاه مخدوش شده بود، بازیابی کند اما در عمل خلاف آن نیت و هدف اولیه عمل کرد.

با تشکر از فرصتی که در اختیار جرس گذاشتید. 

تضعیف اقتصاد – تقویت حکومت

Posted: 22 Mar 2013 03:43 AM PDT

یورگ بیشُ
مجازات های شدید اقتصاد ایران را به زانو درنیاورده است.  

پیامدهای این مجازات ها بر اقتصاد بیش از حکومت آسیب وارد می کند.

آخرین دیدار بین ۵ به اضافۀ ۱ و ایران بارقه ای از امید را در مناقشه بر سربرنامۀ اتمی این کشور به ارمغان آورده است. وزیرخارجه صالحی بعد از گفتگوهای آلماتی صحبت از نقطۀ عطف کرد و از آن زمان به بعد مقامات دولتی و رسانه های ایران می کوشند این برداشت خوشبینانه را حفظ کنند.

به نیم رسیدن درآمدهای نفتی

معلوم نیست چرا ایرانی ها ناگهان بر این باورند که حل بحران اتمی ممکن است. برخی از ناظران احتمال می دهند تحریم هایی که در سال های گذشته پیوسته نیز بر شدت آنها افزوده شده آنچنان تأثیر داشته اند که تهران اکنون مجبور شده کوتاه بیاید. به نظر اینان این حرف های امید بخش برای این است که تسلیم بعدی را توجیه کنند. یک گزارش نشان می دهد گرچه تحریم ها اقتصاد ایران را تضعیف کرده اند اما هیچگاه به زانو در نیاورده اند. برعکس، حکومت از اقدامات تنبیهی غرب سود می برد تا بیشتر بر اقتصاد و اجتماع دست اندازی کند. کنار گذاشتن ایران از نظام مالی بین المللی، بازگرداندن درآمدهای نفتی به این کشور را دشوار ساخته و عدم بیمۀ نفتکش ها از سوی شرکت های بیمه، حمل نفت ایران را با کشتی به شدت با مانع روبرو ساخته است. صادرات نفت از ۲/۵ میلیون بشکه در سال ۲۰۱۱ به زیر یک میلیون در ابتدای سال ۲۰۱۳ رسید. طبق ارزیابی صندوق بین المللی پول، از دست دادن حدود نیمی از درآمدهای نفتی باعث شده در سال گذشته به میزان ۰/۹ درصد از رشد اقتصاد ایران کم شود. کمبود ارز منجر به سقوط ریال شد که در جریان دو موج در ژانویه و اکتبر ۲۰۱۲ تقریباً ۸۰ درصد ارزش خود را در برابر دلار از دست داد.

تحریم ها و پیامدهای آن برای دولت ممکن ساختند دخالت در اقتصاد را بیشتر کند و به این ترتیب برقدرت خود بیفزاید. گرچه همۀ مردم از گرانی ناراحتند با این وجود تحریم ها به ویژه بر بخش خصوصی و طبقۀ متوسط که همینگونه هم با حکومت مخالفند تأثیر گذاشته است. اما «پیامدهای غیرعمدی» تحریم ها مانند کمبود شدید دارو بر همۀ مردم اثر می گذارد. مردم این تحریم ها را ناعادلانه می دانند و تقصیر غرب می گذارند.

در حالیکه ایران در برابر تحریم های سال های گذشته تنها شانه تکان می داد در سال ۲۰۱۲ مجبور شد تأثیر منفی آنها را بر اقتصاد اذعان کند. رهبرانقلاب آیت الله خامنه ای خواستار اقتصاد مقاومتی شد تا کشور را در برابر فشار خارجی حفظ کند. از اینرو اکنون دولت بر بازار ارز نظارت می کند و اختصاص ارز بر اساس ضابطه های مشخصی صورت می گیرد که البته نهادهای دولتی و طرفداران حکومت ترجیح داده می شوند.

معامله های پایاپای

عملکرد بانک مرکزی این نتیجه گیری را محتمل می کند که کاهش ارزش ریال نیز قرار است به پیشبرد اقتصاد مقاومتی کمک کند. قیمت بالای دلار جلوی واردات را می گیرد و از تولید داخل پشتیبانی و صادرات را ارزان می کند و در نتیجه به حفظ ذخایر ارزی دولت کمک می کند که از قرار هنوز نیز بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار است. جهت گیری اقتصاد خارجی ایران به کشورهای آسیایی که مانند هند و چین در برابر فشار غرب نسبتاً مقاوم هستند تقویت شد. تهران برای دور زدن تحریم های مالی بنا را بر انجام معامله های پایاپای گذاشته است.

«پیامدهای غیرعمدی»


به گزارش رسانه های ایران، داروهای سرطان و دیابت و هموفیلی و نیز بیهوشی کمیاب شده است. گرچه تحریم ها شامل دارو نمی شود اما بسیاری از بانک ها از نقل و انتقال پول ایران خودداری می کنند، مهم هم نیست موضوع چه معامله ای باشد. از اینرو وارد کنندگان نمی توانند هیچ دارویی را قانونی وارد کنند در حالیکه قاچاقچیان و متقلبان دارو را به قیمت های نجومی عرضه می کنند. 

منبع: ایران درجهان

 

منبع اصلی: نویه تسورشر تسایتونگ

 

آژانس بین المللی انرژی، از افزایش فروش نفت ایران با وجود تحریم‌ها خبر داد

Posted: 22 Mar 2013 12:52 AM PDT

جرس: در حالی که چندی پیش ایالات متحده آمریکا اقدام به تمدید معافیت تعدادی از کشورهای اروپایی و ژاپن از تحریم نفتی ایران کرد، آمار حاکی از آن است که چین در ماه فوریه واردات نفت خود را از ایران به شدت افزایش داده. در همین حال آژانس بین المللی انرژی در گزارشی به ناکارآمدی تحریم آمریکا اذعان کرده است.


به گزارش تابناک، در حالی که اخیرا اخباری مبنی بر کاهش واردات نفت ایران از سوی مشتریان آسیایی همچون هند و کره جنوبی در رسانه های خارجی منتشر شده، اما دیروز آمار صادره از اراده کل گمرک چین نشان دهنده افزایش شدید واردات نفت ایران از سوی این کشور در ماه فوریه است.


این افزایش واردات نفت از سویی همزمان شده است با اظهار نظر مقامات سینوپک، بزرگترین پالایشگاه چینی که گفته اند، در سال جاری این پالایشگاه میزان نفت بیشتری از سوی ایران را پالایش خواهد کرد.


بر اساس آمار اداره کل گمرک چین، در ماه فوریه این کشور معادل 2 میلیون تن بشکه نفت ایران را که برابر با حدود 521 هزار و 330 بشکه در روز میشود، وارد کرده است. این رقم 68 برابر واردات نفت چین در ماه ژانویه است که رقم آن برابر با 309 هزار و 906 بشکه در روز بوده است.


همچنین واردات ماه فوریه چین از ایران نسبت به سال گذشته در حدود 81 درصد افزایش یافته است.


اذعان آژانس بین المللی انرژی به عدم تاثیر تحریم
در همین حال آژانس بین المللی انرژی در گزارش ماه مارچ خود عنوان کرده است که تحریم ماه فوریه آمریکا برای جلوگیری از بازگشت درآمد نفتی به ایران، گویا در این ماه بی تاثیر بوده است.


بر اساس این گزارش، صادرات نفت ایران در ماه فوریه با افزایش قابل توجه نسبت به ماه گذشته آن، به 1.4 میلیون بشکه در روز رسیده است در حالی ه در ماه ژانویه این رقم برابر با 1.28 میلیون بشکه در روز بوده است. به گزارش آژانس این امر تطبیق کاملی با سیاستهای مشتریان نفتی ایران دارد.


این گزارش اذعان کرده است که این رویداد کاملا بر عکس انتظارات آژانس و ایلات متحده است و در حالی صادرات نفت ایران افزایش یافته که تصور میشد با اعمال تحریم ماه فوریه صادرات نفت ایران به پایین ترین میزان خود از زمان شروع تحریم ها برسد.


به گزارش تابناک، چین به عنوان بزرگترین مشتری نفت ایران، همواره مخالفت خود را با اعمال تحریم های یک جانبه و خارج از چهارچوب سازمان ملل متحد بر علیه ایران اعلام کرده است. چندی پیش یکی از مقامات سینوپک، بزرگترین پالایشگاه این کشور، به خبرگزاری رویترز گفته بود: بر اساس دومین طرح بزرگ این پالایشگاه، قرار است سال 2013 میزان نفت بیشتری نسبت به 2012 از سوی ایران در این واحد پالایش شود.


یو ژیهی، مدیرعامل سینوپک عنوان کرده بود که طرح این پالایشگاه برای پالایش بیشتر نفت ایران، در ادامه نیاز دولت به افزایش واردات نفت از ایران در سال جدید است.


بر همین اساس رویترز گزارش داده است که با توجه به همه این مسائل اما، هنوز واردات نفت چین از ایران نسبت به سال گذشته شاهد افت و کاهش است. بر اساس آمار گمرک چین در ماه فوریه سال جدید میلادی واردات نفت چین از ایران برابر با 5.42 میلیون بشکه بوده است که نسبت به مشابه سل قبل که این رقم برابر با 5.95 میلیون بشکه بوده شاهد افتی 9 درصدی است.


به گزارش تابناک، اما با اینحال آمار حاکی از آن است که علیرغم فشارهای ایالات متحده و به خصوص تحریم اخیر برای جلوگیری از انتقال درآمد نفتی ایران به داخل کشور، به مرور زمان صادرات نفت ایران رو به افزایش است. این در حالی است که در بودجه سال 92 میزان صادرات روزانه نفت کشور برابر با 1.3 میلیون بشکه در نظر گرفته شده است.


 

مازندران ۹ بار لرزید

Posted: 22 Mar 2013 12:52 AM PDT

تداوم زمین لرزه در شهرهای استان
جرس: از روز گذشته اول فروردین تاکنون مازندران 9 بار لرزید که در این میان منطقه کیاسر با هشت بار لرزش رکوردار شد.


به گزارش فارس، زمین لرزه‌های ضعیف و نسبتاً شدیدی از روز گذشته تاکنون 9 بار مازندران را به لرزه درآورد.


بر اساس اعلام مرکز ژئو فیزیک دانشگاه تهران، منطقه کیاسر مازندران از روز گذشته تاکنون به مدت هشت بار و رامسر در مازندران نیز یک بار در روز گذشته لرزید.


شدت زمین لرزه‌های ثبت شده در مازندران از حدود دو ریشتر تا 4.9 ریشتر بوده است.


آخرین زمین لرزه دیروز مقارن ساعت 23 و 7 دقیقه بود که به بزرگی 4.9 ریشتر ثبت شده است.


به گزارش فارس، صبح امروز نیز منطقه کیاسر مازندران دو بار لرزید که بزرگ‌ترین میزان آن 3.2 ریشتر گزارش شده است.


اسماعیل امینی بخشدار چهاردانگه شهرستان کیاسر در گفت‌وگوی تلفنی با خبرنگار فارس در ساری اظهار داشت: این زلزله در منطقه مرزی استان مازندران در روستاهای بالاده ساری نیز احساس شد.


وی با اعلام اینکه در تماسی با مسئولان محلی بخش فولادمحله سمنان نیز برقرار شد، تصریح کرد: این منطقه نیز به واسطه زلزله دچار لرزش شدید شده است.


بخشدار منطقه چهاردانگه ساری تصریح کرد: زلزله در منطقه چهاردانگه در محدوده شهر کیاسر به طرف نقطه مرزی استان سمنان بیشتر احساس شد.


وی با اعلام اینکه مسئولان شهر ساری نیز در جریان امور قرار داشتند، بیان داشت: نیروهای امدادی برای کمک به هرگونه خطرات احتمالی در منطقه اعلام آمادگی کردند.


امینی در ادامه با اشاره به استقرار نیروهای امدادی در منطقه یادآور شد: تاکنون خسارتی ناشی از زلزله در منطقه چهاردانگه ساری اعلام نشد.

 

بررسی نتایج حاصل از افزایش ۱۰۰ هزار میلیارد تومانی نقدینگی در سال ۹۱

Posted: 22 Mar 2013 12:52 AM PDT

جرس: سالی که گذشت را شاید بتوان سالی دانست که متغیر «نقدینگی» از نوشته های اقتصاددانان به میان مردم عادی راه پیدا کرد.


رقم نقدینگی که در آغاز سال ۱۳۹۱ در حوالی ۳۵۰ هزار میلیارد تومان گزارش شده بود، با رسیدن به روزهای پایانی سال از سطح ۴۵۰ هزار میلیاردتومان نیز عبور کرد. در شرایطی که رشد اقتصادی کشور پایین و نزدیک به صفر اعلام شده و نقدینگی با نرخهایی بالای ۲۰ درصد افزایش می یابد، عمده این افزایش پول در گردش، اثر خود را بر افزایش قیمت ها و تورم آینده نشان خواهد داد.


به گزارش خبر آنلاین, برخی از کارشناسان البته رقم رشد تحقق یافته پایه پولی را بیش از رقم رشد کنونی برآورد می کنند. به گفته آنان، با توجه به رشد بالای نرخ ارز در سال ۱۳۹۱ و ثبات نرخ «ارز مرجع» در رقم ابتدای سال، اثر جهش ارزی امسال هنوز در «محاسبه» پایه پولی وارد نشده و با تعدیل نرخ ارز مرجع، پایه پولی و نقدینگی به صورت «آماری» نیز با جهشی که به صورت «واقعی» تجربه کرده، مواجه خواهد شد.


سه تصویر از نقدینگی
در نخستین روزهای فروردین، محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی و بالاترین مقام پولی کشور در یادداشتی اینترنتی به توصیف چالش های پیش روی اقتصاد کشور پرداخت. وی در آن یادداشت با اشاره به پایین نگه داشتن نرخ سود در سالهای قبل، نسبت به آزاد شدن نقدینگی در اقتصاد و حرکت آن به سوی بازارهایی مثل طلا و ارز هشدار داده بود. بدین ترتیب سال ۱۳۹۱ با هشدارهای نهاد سیاست پولی کشور نسبت به اوج گیری متغیرهای پولی و قیمتی آغاز شد. فروردین ماه همچنین با گزارش هایی از گشایش خطوط اعتباری جدید برای بانکها همراه بود که به رشد نقدینگی دامن می زد. به تدریج با افزایش رشد نقدینگی، هشدارها نسبت به عواقب خطرناک این پدیده بیشتر شد، طوری که با تکرار این هشدارها، به نظر می رسید شکایت از وضعیت نقدینگی نیز در کنار تورم به ادبیات مردم کوچه و بازار راه یافته است.


زمان گذشت و در میانه های سال، محمود بهمنی در سخنرانی خود در همایش بانکداری اسلامی، به ارائه تصویری کلان از اقتصاد کشور پرداخت. وی در سخنان خود به اقدامات بانک مرکزی برای کنترل اجزای اثرگذار بر نقدینگی اشاره کرد، اما افزود: «با توجه به وضعیت نقدینگی، تورم و کاهش سپرده گذاری در بانکها، سال آتی برای سیستم بانکی سالی دشوار خواهد بود.» این تصویری بود که از سوی رئیس کل بانک مرکزی، در میانه های شهریور ۱۳۹۱ در خصوص چشم انداز اقتصاد کشور ترسیم شد. با شروع نیمه دوم و نوسانات بعضاً بی سابقه نرخ ارز که به جهش هایی در قیمت برخی کالاها انجامید، ابراز نگرانی نسبت به تورم، هشدارها نسبت به وضع نقدینگی را نیز مجدداً دامن زد. همزمان مسوولان بانک مرکزی بیش از پیش بر بستن کمربندهای پولی و خصوصاً کنترل استقراض بانکی و کاهش مطالبات معوق آنها و نسبت مصارف به منابع آنها در نیمه دوم تاکید کردند. در آخرین ماه سال و در همایشی با عنوان سیاست های پولی و چالش های بانکداری، محمود بهمنی تصویری دیگر از وضعیت اقتصاد و اقدامات بانک مرکزی ارائه داد. وی در سخنان خود، مهم ترین عامل رشد پایه پولی را «تغییر رفتار مالی دولت در نیمه دوم سال و افزایش خالص مطالبات بانک مرکزی از بخش دولتی» عنوان کرد و گفت: در کنار این متغیر، سایر عوامل مانند نوسان نرخ ارز نیز در ثبت چنین رکوردی موثر بوده است.


۲۸۰ میلیارد تومان در هر روز
آخرین آمار بانک مرکزی از وضعیت نقدینگی در سال ۱۳۹۱ حکایت از این دارد که رقم نقدینگی در پایان دیماه از سطح ۴۳۸ هزار میلیارد تومان گذشته است. گزارش های پیشین بانک مرکزی حاکی از این بود که میزان نقدینگی در روزهای آغازین سال و پایان اسفند سال ۱۳۹۰، تقریباً معادل ۳۵۲ هزار میلیارد تومان بوده است. معنای این آمارها این است که طی ۱۰ ماه، مقدار نقدینگی در جریان در اقتصاد ایران حدود ۱۳۶ هزار میلیارد تومان افزایش یافته است. به عبارت دیگر، در ۱۰ ماه نخست سال ۱۳۹۱، نقدینگی به میزان ۲۴٫۴ درصد رشد یافته است. با تقسیم میزان این افزایش بر ۱۸۶ روز این مدت ۱۰ماهه، می توان محاسبه کرد که به طور میانگین، اقتصاد کشور در هر روزی که از سال ۱۳۹۱ گذشته، با ۱۸۶ میلیارد تومان افزایش در سطح نقدینگی مواجه بوده است. با توجه به روند ماهانه، برآورد شده حجم نقدینگی در آغاز اسفند ماه از ۴۵۰ هزار میلیارد تومان گذشته باشد.


پایه پولی با چه نرخی از ارز؟
یکی از اجزای پایه پولی، ذخایر طلا و ارز بانک مرکزی است که بر اساس معادل ریالی آنها، مقدار پایه پولی محاسبه می شود. در سال ۱۳۸۱ و پس از یکسان سازی نرخ ارز، پایه پولی رشد قابل توجهی را به خود دید که مهم‎ترین عامل آن، اثر تغییر قیمت ارز بر پایه پولی عنوان شد. نکته ابهام آمیز این قضیه این است که با توجه به رشد بیش از صد درصدی نرخ ارز در بازار آزاد در یک سال گذشته و تعریف نرخی رسمی جدید در کنار نرخ ارز مرجع، که بهای آن تقریباً صد درصد بیشتر از نرخ مرجع است، در آمار بانک مرکزی برای محاسبه پایه پولی از چه نرخی محاسبه می شود؟ برخی کارشناسان با توجه به رشد ۱۶ درصدی پایه پولی در مدت ۱۰ماهه، اعتقاد دارند همچنان جزء ارز و طلای پایه پولی با نرخ ۱۲۲۶ تومانی محاسبه می شود. معنای این حرف این است که پایه پولی و نقدینگی، در واقعیت به تناسب با رشد ارزی، رشد نسبتاً زیادتری را تجربه کرده، اما در آمار و محاسبات (با نرخ سابق) این رشد منعکس نشده است. بنابراین هر زمانی که نرخ محاسبه شده در میزان پایه پولی (که به نظر میرسد نرخ ارز مرجع باشد) تعدیل شده و مثلاً به نرخ ارز مبادلاتی نزدیک شود، اثر این تعدیل با جهشی در میزان پایه پولی خود را نشان خواهد داد.


رشد ضریب فزاینده
آمارهای سال ۱۳۹۱ نشان می دهد که میزان پایه پولی که در ابتدای سال به میزان حدوداً ۷۶ هزار میلیارد تومان بود، در پایان دیماه به حوالی ۸۸ هزار میلیارد تومان رسیده است که افزایشی تقریباً ۱۲ هزار میلیارد تومانی و رشدی ۱۶٫۱ درصدی را نشان می دهد. با توجه به این که نقدینگی در این ۱۰ ماه به میزان ۲۴٫۴ درصد رشد یافته بود، مشاهده می شود که میزان رشد پایه پولی و نقدینگی با هم متناسب نبوده است. مراجعه به رابطه ریاضی نشان میدهد که رشد باقیمانده نقدینگی را باید از ناحیه افزایش ضریب فزاینده دید. با استفاده از این آمار می توان چنین گفت که رقم ضریب فزاینده پولی که در ابتدای سال به میزان۴٫۶۱ بود، در پایان دی ماه با افزایشی ۸٫۳ درصدی، به رقم ۴٫۹۵ رسیده است. به گفته اقتصاددانان، ضریب فزاینده وقتی افزایش می یابد که مردم تصمیم بگیرند پول کمتری را نزد خود به شکل اسکناس نگهداری کنند یا اینکه بانک مرکزی، برای کمک به بانکها، ذخیره قانونی یا سپرده الزامی کمتری را از آنها نزد خود نگه دارد. به نظر می رسد با این دیدگاه، افزایش ضریب فزاینده در سال ۱۳۹۱ دور از انتظار نباشد. چرا که با توجه به افزایش تورم و نااطمینانی در اقتصاد کشور، انتظار میرود تمایل به نگهداری پول نزد مردم نیز افزایش یافته باشد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته