هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


یه روز خوب میاد

Posted:

???? : فرشاد سلطانی

یه روز خوب میاد

تا جایی که یادمه این خاک همیشه ندا می داد که یه روز خوب میاد...

روزشمار سوم خرداد ۸۹

Posted:

روزشمار سوم خرداد ۸۹

سید ابراهیم نبوی -

 

کیهان و سپاه علیه موسوی

 

در حالی که پخش فیلم تبلیغاتی میرحسین موسوی تاثیر بسیار گسترده و روشنی بر عموم مردم داشت و بشکلی زودهنگام چهره برنده انتخابات را پیش چشم مردم آورد، خبرهای تبلیغاتی اصلاح طلبان بخش اعظم رسانه های بیطرف یا اصلاح طلب را تسخیر کرد و احمدی نژاد تقریبا جز توسط رسانه های حکومتی و تبلیغات خیابانی با هزینه دولتی حامی چندانی نداشت. ستاد کروبی تبلیغات خود را روی معاونت کرباسچی متمرکز کرد. عکس های کروبی و کرباسچی در پوسترهای انتخاباتی دیده می شد. کروبی گفت: " حضور گسترده داشته باشیم تا عده ای را به کما ببریم."

 

از سوی دیگر نیروهای حامی احمدی نژاد در سپاه متنی را منتشر می کردند که به نیروهای نظامی تکلیف می کرد به گفته خامنه ای به احمدی نژاد رای بدهند. روزنامه های حامی دولت در یک بمباران خبری از هفته قبل آمارهای اقتصادی جدیدی را بطور وسیع و یکپارچه منتشر کردند. ابتکار نوشت که قیمت مسکن 30 درصد کاهش یافته است. کیهان نوشت قیمت یک تن سیمان از 140 هزار تومان به 50 هزار تومان کاهش یافت. رسالت نوشت " سیزده شاخص اقتصاد ایران در دولت نهم ترقی کرد." احمدی نژاد نیز به پرستاران ماهانه 50 هزار تومان به آنان پرداخت تا به شعارهای سیب زمینی مخالفانش معنای تازه ای ببخشد.

 

اما وضع موسوی در این میان مبهم بود. در حالی که باهنر و اکرمی اصولگرا میرحسین را در دایره اصولگرایی تعریف می کردند، افروغ نیز اعلام کرد که موسوی موفق شده تا فضا را به نفع خود عوض کند. برخی از حامیان آیت الله کروبی که از حامیان موسوی می خواستند به کروبی حمله نکند، حملات سازمان یافته ای را به موسوی آغاز کردند. بدین ترتیب موسوی در فشار دو گروه حکومتی و انقلابی قرار گرفت، کروبی رادیکالیزه شدن را آغاز کردند. در بیت خبرهای بدی به گوش می رسید. گفته می شد آیت الله خامنه ای خبرهایی دریافت کرده است که میرحسین قطعا در مرحله اول پیروز انتخابات خواهد بود.

 

کیهان: باور بفرمائید که باور نمی کنیم

 

سرمقاله امروز روزنامه کیهان با عنوان " باور بفرمایید که باور نمى‌کنیم!"، به انتقاد از اظهارات میرحسین موسوی در نخستین نطق انتخاباتی در تلویزیون پرداخت‌. در این سرمقاله آمده است: " آقای مهندس موسوی به بهانه سیاه‌نمایی علیه احمدی‌نژاد، بسیاری از آموزه‌های اسلامی و انقلابی را مورد هجوم قرار داد و به نظرات صریح و خالی از ابهام حضرت امام حمله کرد." نویسنده سرمقاله افزوده است: " درباره ممنوع‌التصویر بودن ایشان در سیمای جمهوری اسلامی ایران، باید پرسید مهندس موسوی طی ۲۰ سال گذشته کدام اقدام قابل توجهی را انجام داده است که بایستی خبر آن در تلویزیون به تصویر کشیده می‌شد؟! سکوت ایشان در برابر آنهمه اهانت به امام و اسلام و انقلاب و مردم که قابلیت تصویربرداری و نمایش تلویزیونی نداشته است!!"

 

این روزنامه ‌افزود: " از نظر آقای مهندس موسوی، ایران اسلامی باید از مواضع اسلامی و انقلابی خود در حمایت از آرمان فلسطین و مقابله با صهیونیست‌های وحشی و کودک‌کش دست بردارد! البته این اظهارنظر آقای موسوی خیلی عجیب نیست، دوستان مدعی اصلاحات ایشان که هم‌اکنون همه کاره وی هستند نیز بارها همین مواضع ذلت بار را تکرار کرده و می کنند. عجیب آن است که آقای موسوی دم از خط امام هم می‌زند!"

 

اعتراض انجمن صنفی به توقیف مطبوعات

 

انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران درباره توقیف مطبوعات به مقام‌های جمهوری اسلامی هشدار داد. این انجمن در اطلاعیه‌ای که امروز یکشنبه منتشر کرده است، به مسئولان و دولت‌مردان جمهوری اسلامی هشدار داده که " خدشه‌دار" کردن امنیت شغلی و استقلال حرفه‌ای روزنامه‌نگاران با توقیف و تعطیلی پی در پی به نفع هیچ‌کس و به ویژه حاکمیت نیست. اطلاعیه انجمن صنفی یک هفته پس از توقیف مجدد روزنامه «یا‌س نو» از سوی هیئت نظارت بر مطبوعات صادر شده است.

 

روزنامه «یاس نو» شنبه هفته گذشته پس از شش سال توقیف منتشر شد، اما هیئت نظارت بر مطبوعات، براساس نامه‌ دادستانی تهران مانع از ادامه انتشار آن شد. این انجمن از مقام‌های قضایی خواسته است که " در جهت دفاع از آزادی‌های قانونی و مشروع و حقوق شهروندی به بررسی و رسیدگی این موضوع بپردازند." در بخش دیگری از این اطلاعیه، به لغو امتیاز نشریه " مردم و جامعه" اعتراض شده است. نشریه " مردم و جامعه" نیز هفته گذشته لغو امتیاز شد.

 

رضایی از انتقادها علیه احمدی‌نژاد دفاع کرد

 

محسن رضایی نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری باردیگر گفت که ادامه مسیر محمود احمدی‌نژاد، ایران را به " پرتگاه" می‌برد. محسن رضایی که به مناسبت سوم خرداد روز آزادسازی خرمشهر در جمع خبرنگاران سخن می‌گفت، با دفاع از انتقاد‌هایی که طی روز‌های گذشته متوجه دولت محمود احمدی‌نژاد کرده است، افزود: " ادامه مسیر دکتر احمدی‌نژاد ما را به پرتگاه می‌برد." اظهارات این نامزد ریاست جمهوری در پاسخ به سئوال خبرنگاری که از وی پرسید " شما دیگر اعتقادی به این جمله ندارید؟" عنوان شد. آقای رضایی چندی پیش در جریان یک کنفرانس خبری با ابراز نگرانی از تداوم ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد هشدار داده بود که دولت نهم، جمهوری اسلامی را به " پرتگاه" می‌برد.

 

آقای احمدی‌نژاد که خود نیز برای دومین بار نامزد انتخابات ریاست جمهوری شده است، روز گذشته در واکنش به این انتقاد‌ها اظهار داشت که در مناظره‌های تلویزیونی افشاگری‌ خواهد کرد. رئیس جمهوری ایران، سه نامزد انتخابات را متهم کرد که در اظهارات خود، دولت را تخریب می‌کنند. آیت‌الله علی خامنه‌ای نیز که از هفته گذشته اظهارات صریحی درباره انتخابات ریاست جمهوری ایراد می‌کند، امروز یکشنبه خطاب به نامزد‌های انتخاباتی گفت حرف‌هایی نزنند که موجب " دلخوشی دشمنان" شود. آقای خامنه‌ای پیش‌تر اظهار داشته بود که بسیاری از حرف‌های نامزد‌های انتخاباتی درباره وضعیت ایران " واقعیت" ندارد.

 

با این حال محسن رضایی در دفاع از آنچه که درباره دولت احمدی‌نژاد گفته بود، امروز باردیگر تصریح کرد که اظهاراتش مبتنی بر " تحلیلی عمیق از وضعیت کشور" است و همچنان به آن اعتقاد دارد. وی در عین حال تاکید کرد که مخالف ورود نیروهای نظامی به مناقشه‌های سیاسی است.

 

حمایت رهبری از احمدی نژاد

 

ادعای حمایت انتخاباتی رهبر از احمدی‌نژاد، انصار حزب‌الله و سپاه را در برابر هم قرار داد. نشریه انصار حزب‌الله (یالثارات) هفته گذشته دستخط نماینده ولی فقیه در سپاه منتشر کرد که در آن بر حمایت آیت الله خامنه‌ای از انتخاب مجدد احمدی نژاد تاکید شده بود، اما روابط عمومی سپاه این دستخط را جعلی توصیف کرده و چاپ آن را "شیطنت تبلیغاتی" دانسته است. علی سعیدی که همزمان با نمایندگی رهبر در سپاه، در جامعه روحانیت مبارز نیز عضویت دارد، از جمله حامیان احمدی‌نژاد در این تشکل محسوب می‌شود که موفق نشدند نظر خود را به تایید جامعه روحانیت برسانند.

 

هفته گذشته برخی سایت‌ها خبر دادند که یک عضو جامعه روحانیت در جلسه این تشکل از تمایل رهبر به انتخاب مجدد احمدی‌نژاد خبر داده و خواستار رای اعضا به حمایت از او شده، هر چند توضیح ندادند که آن فرد چه کسی بوده است. سعیدی در چند ماه اخیر از معدود اعضای جامعه روحانیت بوده که بارها در مصاحبه‌ها از دولت نهم حمایت و به منتقدان آن تاخته است. او چند روز قبل هم در یک مصاحبه گفت: "از بنده می‌پرسند که از فرمایشات صریح رهبری تبعیت کنیم یا منویات معنادار ایشان را مورد توجه قرار دهیم؟ بنده می‌گویم باید پا جای پای رهبری گذاشت، جهتی که رهبری مشخص کرده مثل آفتاب روشن است ولی برخی از افراد آن را نمی‌بینند ... براندازی امنیتی، سیاسی، فرهنگی و نظامی موجب خروج انقلاب‌ها از مسیر و سقوط آن می‌شود. براندازی فرهنگی یعنی پایبند نبودن مردم و خواص به رهبری، استحاله مردم و ترویج تساهل و تسامح ... جریانی که تحت عنوان تساهل و تسامح تصمیم به ورود به قوه قضائیه یا مجریه را دارد در حقیقت دنبال استحاله‌ مردم است."

 

نماینده ولی فقیه در سپاه، هفته قبل هم در مصاحبه با خبرگزاری مهر، موضع‌گیری تندی علیه سردار رشید مسئول کمیته ایثارگران ستاد موسوی و اعلام حضور گروهی از بسیجیان در جمع حامیان  این کاندیدا انجام داد و آن را "جنگ روانی علیه بسیج و سپاه" نامید؛ البته این مصاحبه به سرعت از روی خروجی آن خبرگزاری حذف شد. اما این بار او نه از طرف خود، بلکه از جانب رهبر جمهوری اسلامی اعلام موضوع کرده است؛ چیزی که اصولگرایان منتقد احمدی‌نژاد آن را برنمی‌تابند. روزنامه جمهوری اسلامی دو روز قبل (شنبه) از انتشار این دستخط پرده برداشت و خواستار توضیح نماینده ولی فقیه در سپاه شد، اما سعیدی سکوت کرد و به جای او روابط عمومی سپاه اطلاعیه داد و ضمن تکذیب خبر، آن را "شیطنت انتخاباتی" توصیف کرد.

 

تبلیغات انتخاباتی در مراسم صبحگاه

 

نخستین روایتگر داستان حمایت رهبر از یک کاندیدا، نشریه "یالثارات الحسین" ارگان رسمی انصار حزب‌الله بود که با انتشار متن نامه نماینده ولی فقیه که در آن بر حمایت رهبر از احمدی‌نژاد تاکید می‌شد، خاطره مبارزات انتخاباتی دوازده سال قبل و انتشار میلیونی تراکت‌های حاکی از تمایل رهبر به انتخاب ناطق نوری را تداعی کرد.

 

بر اساس این نامه که روز دوشنبه 28 اردیبهشت 88 در ویژه‌نامه انتخابات ریاست‌جمهوری نشریه انصار حزب‌الله منتشر شد، سردار محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه خطاب به "حاج آقای سعیدی نمایندگی مقام عظمای ولایت در سپاه" نوشته: "همانگونه که در ملاقات حضوری عرض شد، متاسفانه موضوع انتخابات ریاست جمهوری بعضا به دو دستگی میان فرماندهان لشگرهای نیروی زمینی سپاه انجامیده است، استدعا دارم با توجه به مشکل مذکور رهنمودهای لازم را مبذول دارید."

 

سعیدی نیز در پاسخ به این درخواست، تصریح کرده: "برادر سردار پاکپور فرمانده محترم نیروی زمینی سپاه، نظر صریح مقام عظمای ولایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، انتخاب مجدد ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر احمدی‌نژاد می‌باشد. بر فرماندهان محترم نیروی زمینی سپاه واجب است در عمل به رهنمودهای مکرر معظم له، پرسنل تحت امر خود و خصوصا برادران وظیفه را توجیه نمایند. والسلام، التماس دعا."

 

در تصویر منتشر شده در هفته‌نامه یالثارات که در سایت‌های اینترنتی نیز منعکس شده، دستخط هر دو نفر کاملا خوانا و مشخص است و منابع مختلف خبر داده‌اند که تصویر این نامه در مراسم صبحگاه مشترک نیروی زمینی، ستاد مشترک سپاه و ستاد کل نیروهای مسلح و نیز به طور گسترده بین سربازان وظیفه توزیع شده است.

 

اعتراض به دخالت سپاه در انتخابات

 

انتشار این دستخط اعتراض روزنامه "جمهوری اسلامی" را برانگیخت. این روزنامه اصولگرا که در انتخابات آتی از میرحسین موسوی حمایت می‌کند، نوشت: "اخیراً دستخطی به حجت الاسلام سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه نسبت داده شده كه وی در جواب سوالی درخصوص نظر رهبر انقلاب درباره اینكه به چه كسی باید رای داد؟ اسم یكی از چهار داوطلب مطرح ریاست جمهوری را برده و آن را به ایشان نسبت داده و افزوده که رای دادن به وی واجب است. باتوجه به اینكه رهبر معظم انقلاب تاكنون حداقل دو بار در سخنرانی‌های خود فرموده‌اند نظر خود را به هیچكس نخواهند گفت، قطعاً این انتساب كذب محض است. انتظار این است كه نماینده ولی فقیه در سپاه آن را تكذیب نماید."

 

ولی این انتظار برآورده نشد و سعیدی هیچ واکنشی به انتشار دستخط خود در ویژه‌نامه انتخاباتی انصار حزب‌الله نشان نداد. با این حال روابط عمومی سپاه پاسداران با ارسال یک پاسخ برای روزنامه جمهوری اسلامی، که در این روزنامه به چاپ رسیده، به تکذیب خبر مذکور پرداخت." سایت خبری "آینده" نیز این نامه را "جعل انتخاباتی" توصیف کرد و با انتقاد از موضع‌گیری علی سعیدی نوشت: "رهبر انقلاب بر رویکرد بی‌طرفانه خود تاکید کرده و منصوبین ایشان نیز طبعا باید چنین رویکردی داشته باشند." اما در مقابل، روزنامه جوان که به سپاه نزدیک است، عامل جعل و انتشار این دستخط را "سایت‌های دوم خردادی" معرفی کرد.

 

آزادی جعفر پناهی پس از 88 روز

Posted:




جرس: جعفر پناهي، صبح امروز به دستور باز‌پرس و تائيد دادستان عمومي و انقلاب تهران، با توديع وثيقه از زندان آزاد شد.

 

 

طبق خبر روابط عمومي ‌دادسراي عمومي و انقلاب تهران، آزادی این کارگردان به نام ایران با توديع وثیقه ی 200 ميليون تومانی صورت گرفت.
پناهی شامگاه دهم اسفند ماه سال گذشته، به همراه ۱۸ نفر از اعضای خانواده و دوستانی که در خانه او در تهران مهمان بودند، بازداشت شد. پس از چند روز و در چند مرحله، اعضای خانواده و همکاران پناهی آزاد شدند، اما وی تا امروز در بازداشت به سر می برد.
پس از بازداشت وی، جشنواره بین‌المللی فیلم کن، جشنواره بین‌المللی فیلم برلین و بسیاری از چهره‌های سینمایی، فرهنگی و سیاسی، در واکنش به بازداشت این سینماگر اعتراض کردند.


به طوری که در روزهای آغازین سال ۱۳۸۹، چهل و پنج تن از سینماگران و هنرمندان سرشناس ایران از جمله بهرام بیضایی، کیومرث پوراحمد، ناصر تقوایی، رخشان بنی‌اعتماد، خسرو سینایی، مسعود کیمیایی، تهمینه میلانی و اصغر فرهادی، در نامه‌ای سرگشاده خطاب به حاکمان ایران خواهان آزادی بی قید و شرط جعفر پناهی و محمد نوری‌زاد شدند.


همچنین صدها تن از سینماگران مطرح جهان، با انتشار نامه‌ای دیگر خطاب به صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه، ضمن اعتراض نسبت به بازداشت بی‌دلیل جعفر پناهی، که از او به عنوان کارگردان مطرح بین‌المللی یاد کرده‌اند، خواهان آزادی سریع پناهی شدند.
مدتی بعد، در اوایل اردیبهشت ماه 89، جمعی از کارگردانان و هنرپيشگان آمريکايی از جمله استيون اسپيلبرگ، رابرت ردفورد، مارتين اسکورسيزی، فرانسيس فورد کوپولا، رابرت دنيرو با امضای نامه‌ای خواستار آزادی فوری جعفر پناهی، کارگردان ایرانی در بند شدند.
 

بازتاب های خبری بازداشت پناهی، باعث شد تا صبح روز 26 اردیبهشت، هشت مامور امنیتی که دو تن از آنها زن بودند با حضور در منزل وی، خانواده این کارگردان معروف را تهدید کنند که در صورت هر گونه مصاحبه و اطلاع رسانی درباره وضعیت آقای پناهی بازداشت خواهند شد.
با این وجود دو روز بعد، طاهره سعیدی، همسر پناهی، اعلام کرد که این کارگردان سینما طی تماس کوتاه از زندان اوین، نامه ای را در جهت اعلام اعتصاب غذای خود خوانده است و تا زمان دستیابی به سه خواسته خود به اعتصاب غذا ادامه خواهد داد.
تماس و دیدار با خانواده و اطمینان کامل از سلامت آن ها، حق داشتن وکیل بعد از ۷۷ روز و مشورت با او، آزادی بدون قید و شرط تا تشکیل دادگاه و صدور حکم قطعی خواسته های پناهی بودند.
 

اعلام اعتصاب غذای وی، موج جدیدی از نگرانی ها و اعتراضات را به دنبال داشت.
28 اردیبهشت ماه، عباس کیارستمی در کنفرانس مطبوعاتی جشنواره کن، از بازداشت جعفر پناهی گفت و خواستار آزادی وی شد؛
ژولیت بینوش، بازیگر معروف فرانسه که در این کنفرانس مطبوعاتی فیلم کیارستمی (کپی برابر اصل) حضور یافته بود، پس از آنکه مطلع شد جعفر پناهی در زندان دست به اعتصاب غذا زده، منقلب شد و در سالن عمومی برای وی گریست.


شیرین عبادی، برنده جایزه "انجمن جهانی دموکراسی"، نیز روز با تقدیم جایزه خود به جعفر پناهی و محمد نوری‌زاد، از پناهی خواست تا به اعتصاب غذای خود پایان دهد.

مهدی محمودیان نیز از زندان کچویی در نامه ای با تجلیل از مقام هنری و تعهد حرفه ای جعفر پناهی از وی خواست که به اعتصاب غذای خود پایان دهد، چرا که ایران آزاد و آباد در آینده به هنرمندان و اندیشمندانی همچون شما نیازمند است.
 

همچنین عیسی سحرخیز در پیامی از جعفر پناهی خواست تا اعتصاب غذای خود را بشکند. او گفته بود: "زنده بمان و آنچه در زندانها می رود به تصویر بکش."
با تمام این ها امروز، پس از 88 روز بازداشت و ده روز اعتصاب غذا، جعفر پناهی به طور موقت آزاد شد و همراه با چشمهای باز دنیا، به انتظار حکمی می نشیند که دادگاه ایران برای یک کارگردان بین المللی صادر خواهد کرد.
 

در این دار المجانین٬کمی عاقل شدن دیوانگی باشد!

Posted:



م.هدی -

تقدیم به همه ی شهدای جنبش سبز:

 

در این دار المجانین٬کمی عاقل شدن دیوانگی باشد!

دوای درد با مغزان٬ شراب خانگی باشد!

چو پَستان زندگی کردن٬مجیز این و آن گفتن٬

در این دنیای نامردان ٬همی مردانگی باشد!

کمی فهمیدن و گفتن از آزادی و بیداری ٬

میان این اسیران و کج اندیشان دلا!بیچارگی باشد

زبان را از ته حلق کسی بیرون کشیدن٬

دو چشمش را به روی حق دریدن

٬پل آزادگی باشد

چو خر بودن ٬

نهال بی ثمر بودن٬

کمی دیوانه تر بودن!

در این اوضاع وا نفسا٬ خرا !فرزانگی باشد!

نفهم و پست باشو لال و کر باش

که اینها بد٬ولی شایستگی باشد!

 

م.هدی

رهنورد: برای تحقق مطالبات خود مقاومت می کنیم

Posted:



 



به گزارش خبرنگار “کلمه” در این دیدار زهرا رهنورد ضمن تشکر از حضور این جمع جوان با اشاره به روندبرگزاری انتخابات دهم ریاست جمهوری و ضربه هولناکی که به حیثیت قوانین، دموکراسی و آزادی ملت وارد آمد، مقاومت ملت در دوران جنبش سبز را به وکالت از همین حقوق ضایع شده و اهانت بزرگ به ملت دانست.

زهرا رهنورد تصریح کرد: این مطالبات از بطن شعارهای اصلی انقلاب اسلامی یعنی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی بر آمده است و امروز به طور وسیع تر و پیچیده تر در طی این یک سال تداوم پیدا کرده است.

رهنورد در پاسخ به سوال یکی از جوانان حزب پیرامون وضعیت فعلی زنان و تبعیض های رایج در حق آنان گفت: قرار نبود و نیست که این تبعیض ها در حق زنان روا داشته شود، امام خمینی پیوسته از هویت و حیثیت و بالندگی زنان سخن می گفتند. در میان سخنان ایشان دو جمله معروف تر است که می فرمایند “از دامن زن مرد به معراج می رود” و دیگری “شما زنان در این انقلاب پیشوا بوده اید”. این دو جمله معروف می توانست کلید واژه های اصلی پی ریزی قوانینی متعالی و برابری طلبانه و حیثیت بخش برای زنان باشداما متاسفانه در روند و گذشت زمان حقوق زنان مغفول مانده است به طوری که جز در سطح آموزش عالی که زنان موقعیت بزرگی به دست آوردند و نزدیک ۷۰درصد ورودی دانشگاه ها را تشکیل دادند در سایر موارد حقوقی و فرهنگی پیوسته عقب رانده شدند.
 

وی تاکید کرد در چند سال اخیر این روند تشدید شده است یعنی از انتخابات نهم و دهم به این سو نگرش ارتجاعی و خرافی و سرکوبگرانه نسبت به زنان اوج گرفته تااینکه می بینیم سرکوب زنان در یک ساله اخیر به واسطه ی اینکه از پیشتازان جنبش سبز بوده اند بی سابقه بوده است.

زهرا رهنورد آرمان و شعار زنان را در کنار آزادی، استقلال، دموکراسی و قانون خواهی، رفع تبعیض علیه زنان دانست که متاسفانه به جای پاسخ به این مطالبات طبیعی، کشور را به یک زندان بزرگ تبدیل کردند و زنان در این زندان بزرگ باترور شخصیت و آزار و شکنجه و تلاش برای اقرار گرفتن و توبه نامه امضا کردن روبرو شدند.

استاد دانشگاه الزهرا همچنین عقبه فکری این رفتار را در تصویب برخی قوانین نیز قابل ردیابی دانست و گفت: امروز برخی در قوانین تنظیم شده و لوایح هم انواع تبعیض ها را علیه زنان روا می دارند و اخیرا هم با قانون حمایت از خانواده در پی متلاشی کردن خانواده ها هستند که ضربه سخت را زنان و کودکان بی سر و سامان خواهند خورد.

وی با یادآوری مناظره تلویزیونی موسوی-احمدی نژاد گفت: نگاه سرکوبگرانه و تبعیض آمیز به زن را در همان مناظره هم می توانستیم مشاهده کنیم چنانکه آقای احمدی نژاد سعی کرد حیثیت علمی و تحقیقاتی مرا زیر سوال ببرد که البته این اقدام موجب ریشخند مردم شد و واژه های به اصطلاح تهدید آمیز آن مناظره مدت ها موجب مزاح ملت بود.
 

زهرا رهنورد تاکید کرد این دولت در حالی سرکوب زنان را و حاشیه نشین کردن آنان را کلید زد که پیامبر رحمت (ص) فرموده اند: از این دنیا زن، عطر و نماز مورد علاقه من است و بنده قرار گرفتن این مثلث عجیب در کنار هم را ناشی از اهمیت وصول زن، نماز و عطر در یک عرض و نماد نگرشی سرشار از احترام و قداست می دانم.

رهنورد در پایان تاکید کرد: مطالبات زنان دو رویه دارد که باید به هر دو رویه ی آن توجه کرد.

یک رویه آزادی ، دموکراسی ، قانون گرایی و عدم دخالت در زندگی فردی و رویه دیگر رفع تبعیض و تحقق اهداف حقوقی زنان است که باید تامین شود چرا که آرمان آزادی بدون حضور نیمی از جمعیت یعنی بدون زنان تحقق پذیر نخواهد بود. بنابراین به همه سرکوب گران این عصر می گوئیم ما زنان برای تحقق مطالبات خود مقاومت خواهیم کرد.
 

اعتراض شدید همسر دکتر معتمدی به وزیر علوم احمدی نژاد

Posted:



آرزو پویان -


وی با اشاره به اینکه آقای معتمدی امروز بعد از نزدیک به یک ماه از بیمارستان مرخص شده است، یاد آورشد، زمانی که ایشان در بیمارستان بستری بود از صدا و سیما برای ساختن فیلم مورد نظر خودشان آمده بودند، از دفتر کمیسیون امنیت ملی نیز آمده بودند و در کنار همه اینها آقای کامران دانشجو نیز آمده بود و بسیار جدی وعده پیگیری در اولین فرصت را داده بود.


وی ادامه داد: خود آقای وزیر علوم گفته بود: من به شما مدیون هستم حالا باید به ایشان بگوییم اگر شما در مواجهه با کسانی که به آنها مدیون هستید، یک پرونده مهم و تهدید جان یک استاد دانشگاه را به این راحتی رها می کنید پس بدا به حال کسانی که شما خودتان را به آنها بدهکار نمی دانید.


وی در پاسخ به این پرسش که آیا صدا و سیما پس از آنکه اعلام کرد ترور آقای معتمدی به دلایل شخصی بوده است و شما نیز به این مسله که ترور را در حد مسائل شخصی تقلیل داده اند، پاسخی به شما داده است، گفت: هرگز، به هیچ وجه به ما پاسخی نداده اند و حتی خودشان هم پیگیر نشده اند که اگر حمله به آقای معتمدی شخصی بوده است، این ضارب الان کجاست؟


وی ضمن ابراز ناراحتی از بلاتکلیفی پرونده ترور همسرش گفت: اینجا اصلا بحث فردی مطرح نیست، بحث شخص آقای معتمدی هم نیست، همه حرف ما این است که به ساحت دانشگاه توهین شده است، یک ضارب فرصت ورود به دانشگاه را یافته و به یک استاد دانشگاه حمله کرده است، بعد هم می گویند مشکل شخصی داشت، مگر می شود بعد از این همه مدت مشخص نشود که آقایان می خواهند این پرونده را بررسی کنند یا نه؟
وی با بیان اینکه ما حتی نمی دانیم که آیا ضارب یک استاد دانشگاه الان در اختیار محاکم قضایی قرار دارد یا آزاد است، گفت: بارها هم از دانشگاه سوال کرده ایم که ضارب کجاست و آیا آنها پیگیر این پرونده هستند یا نه اما به ما هیچ جوابی نداده اند.


خانم اژدری در پاسخ به پرسشی در خصوص واکنش اساتید دانشگاه به این موضوع گفت: تا آنجایی که ما شنیده ایم نزدیک به چهارصد استاد دانشگاه بیانیه داده اند و به این اقدام خطرناک و خشونت آمیز اعتراض کرده بودند، این بیانیه که به هیچ وجه سیاسی نبوده و در راستای دفاع از حریم دانشگاه نیز امضا شده بود، به نظر نمی رسد که فرصت انتشار یافته باشد و دلیل آن را هم نمی دانم.


همسر آقای معتمدی افزود: این بیانیه غیرسیاسی در اختیار رییس دانشکده برق امیرکبیر است و نشان می دهد که دانشگاه و اساتید دانشگاه به جز قلم سلاحی ندارند که همان را هم باید مسولین امر پاس بدارند نه آنکه هیچ تضمینی برای امنیت استادان دانشگاه وجود نداشته باشد.

 

وی با تاکید مجدد بر اینکه دانشگاه باید به عنوان شاکی ، در مورد حمله به آقای به مراجع قضایی شکایت کند، یادآور شد: نا امن بودن فضای دانشگاه یک خطر جدی است که تا تکلیف پرونده های حمله به یک استاد دانشگاه روشن نشود، کسی نمی تواند بگوید تکرار چنین وقایع تلخی را دگر باره شاهد نخواهیم بود.


گفتنی است: پس از ترور دکترمسعود علی محمدی یکی از استادان فیزیک نظری دانشگاه تهران، سید احمد معتمدی استاد برق دانشگاه امیرکبیر و وزیر مخابرات دولت سید محمد خاتمی نیز سیزدهم اردیبهشت ماه، مورد حمله قرارگرفت و پس از زخمی شدن راهی بیمارستان شد . علی رغم وعده مسوولان برای بررسی دلایل این ترورها تا کنون هیچ پاسخ رسمی از سوی نهادهای امنیتی و قضایی در مورد نحوه رسیدگی به این پرونده ها و یا نتایج آن منتشر نشده است..
 

چگونه از چاله به چاه افتاديم!؟

Posted:



عبدالعلی بازرگان -

 



امروز رنجنامه آقاى "هادى قابل" تحت عنوان "دلم گرفت"! را درباره برادرآزاده و دربندش "احمدقابل" خواندم كه چگونه پس از ملاقات ايشان در مقابل دادسراى انقلاب مشهد، هنگامى كه با پاى بند زنجيرى كشان كشان در برابر مادر پير و خواهران و خويشان به دادگاهش مى‌بردند! با بغض و بهت نوشته بود.

ديدم از كسانى كه به رهبرى نقد مشفقانه نوشته‌اند، به جز كسانى كه خارج از كشور و در نوبت هستند! همگى به دام ديو درافتاده‌اند، از دكتر ملكى و زيدآبادى گرفته تا نورىزاد و قابل و غيره. به ياد سخن مقام معظم! در جواب آن دانشجوى دليرافتادم كه: "من حرفى ندارم مورد انتقاد واقع شوم، انتقاد هم البته مى‌كنند...."

تنها خداست كه از آنچه مى‌كند بازخواست نمى‌شود و بندگان پاسخگويند (لايسئل عما يفعل و هم يسئلون). آيا مقام رهبرى به جاى خدا نشسته‌اند كه نقد نرم و نازك نورى زاد را هم كه از فرط مشفقانه بودن به زمزمه محبت مى‌ماند با داغ و درفش و مشت و لگد در زندان پاسخ مى‌گويند؟ نمى‌دانند و سكوت مى‌كنند يا مى‌دانند و سيادت و سياست مى‌فرمايند!؟

قرآن در مذمت متوليانى كه وقتى به ولايت ميرسند حرث و نسل نابود مى‌كنند و انتقاد ناصحانى را كه آنها را به تقواى الهى دعوت مى‌كنند با گردن كشى و خود پرستى گناه آلود پاسخ مى‌دهند، آورده است:

و اذا قيل له اتق الله اخذته العزه بالاثم فحسبه جهنم و بئس المهاد. (بقره ۲۰۶)

براى اين قلم نيز كه با خاطرات زندان‌هاى پدر و يارانشان از دوران كودكى خو گرفته‌ام و خود نيز مزه مهمانى‌هاى ساواك و مهرورزى‌هاى ولايت فقيه را قبل و بعد از انقلاب در مهمان سراهاى كميته مشترك و اوين و قصر چشيده‌ام، مقايسه اين رفتارها بسيار پندآموز است. از قضا در يكى از روزهاى پس از انقلاب كه براى كارى به زندان قصر رفته بودم، با مشاهده برخى زندانيان سابق مثل: حاج مهدى عراقى، ابوالفضل توكلى، حكيمى و غيره، كه اينك مسئول زندان شده بودند و زندانبان‌هائى كه در زندان آنها افتاده بودند به ياد اين آيه قرآن افتادم كه:

"آنگاه پس از آنها، شما را در زمين جانشين كرديم تا بنگريم شما چگونه عمل مى‌كنيد...". (يونس ۱۴)

و امروز كه به گذشته مى‌نگرم و مى‌بينم چگونه از چاله به چاه افتاده‌ايم، اين سخن واعظان را به خاطر مى‌آورم كه "در جهنم جانورانى هستند كه از شرّ آنها بايد به عقرب و مار غاشيه پناه برد"!

خاطرات حدود پنجاه سال ملاقاتى يا نظاره گر زندانيان و زندانى بودن را كه ورق ميزنم، هرگز به خاطر نمى‌آورم زندانى سياسى را به زنجير بسته باشند! چرا، فقط يك بار به طور استثنائى وقتى سران نهضت را كه به دليل اعتصاب غذا در زندان قصر به زندان "برازجان" تبعيد مى‌كردند، در جاده‌هاى خاكى ۴۴ سال پيش و كتل‌هاى پيچ در پيچ جاده قديم كازرون به بوشهركه اتوبوس مجبور بود سه چهار بار سرگردنه‌ها عقب جلو كند، و به ناچار زندانيان را در آن گردنه هاى ناامن از عشاير بختيارى پياده مى‌بردند، آنها را دوتا دوتا به هم دست بند زده بودند و اتفاقاً مهندس بازرگان و دكتر سحابى در آنجا هم همچون هميشه هم دست بند شده بودند! اينك چه اتفاقى افتاده است كه يك روحانى جبهه رفته از خانواده شهداى جنگ را در جمهورى اسلامى! كه فقط نقد حق را به رهبرى هديه مى‌كند، بايد با زنجير به بيدادگاه ببرند!؟

در سال ۱۳۴۲ كه رهبران نهضت آزادى (مرحومين طالقانى، بازرگان، سحابى، على بابائى و...) را محاكمه مى‌كردند، متهمين يك تيم ۹ نفره وكيل مدافع داشتند كه بيش از شش ماه جريان رسيدگى به صلاحيت دادگاه نظامى براى رسيدگى به جرم سياسى، نقص پرونده و ماهيت اتهام به طول انجاميد، ابتدا هفته‌اى سه بار، سپس هر روز و در اواخر روزى دو بار صبح و عصر!! اين را مقايسه كنيد با دادگاه‌هاى چند دقيقه‌اى خلخالى‌وار و تشريفاتى بودن وكيل و غيبت خانواده‌ها در دادگاه.

در زمان طاغوت! متهمين بارها براى پرونده خوانى به دادستانى ارتش برده مى‌شدند تا از كيفرخواست و پرونده تنظيمى عليه خود مطلع شوند و آن را با دقت مطالعه كنند و نُت بردارند. آنها حداقل ظواهر قانونى را حفظ مى‌كردند. درست است كه سران نهضت آزادى سرانجام به حبس تا ده‌سال محكوم شدند، اما سالن دادگاه به روى مردم عادى معمولا باز بود و هركس مى‌خواست، مى‌توانست با اسم نويسى در آن شركت كند و متهمين هم ساعت‌ها از خود دفاع مى‌كردند. البته آيت الله طالقانى به دليل به رسميت نشناختن دادگاه نه دفاعى از خود كرد و نه هرگزحاضرمى‌شد به هنگام ورود رئيس دادگاه و دادرسان و دادستان، به بهانه پادرد! از جاى خود برخيزد. اما مدافعات مهندس بازرگان تهت عنوان"چرا با استبداد مخالفيم" بعدها در دو جلد در خارج كشور به چاپ رسيد و بقيه متهمان نيز دفاعياتشان را به تدريج به چاپ رساندند.

رژيم سابق بعد از دوران بازجوئى كار چندانى به داخل زندان‌ها نداشت، اداره داخلى هر بند به عهده خود زندانيان بود و هر بندى به صورت كمون اداره مى‌شد. صبح‌ها ورزش دسته جمعى بود و پس از صبحانه دسته جمعى هرگوشه‌اى كلاسى دائر بود، از كلاس‌هاى ايدئولوژيك و سياسى انقلابى گرفته تا كلاس‌هاى علمى و زبان‌شناسى و غيره. شب‌ها هم كه معمولا شعر خوانى بود و سرودهاى دسته جمعى احساس برانگيزو انقلابى. البته گاهى هشدار هم مى‌دادند ولى بجز يكبار درچهارم تيرماه سال ۵۲ خيلى سخت نمى‌گرفتند. به راستى مثل اردوگاه آموزشى بود. دو هفته آخر زندان كه قرار بود بزودى آزاد شوم از اين كه چنين محيط آموزشى و جمع آزادگان پر تجربه را ترك مى‌كنم به راستى غمزده بودم و ته دل ترجيح مى‌دادم چند ماه ديگر مى‌ماندم!

آيا در زندان‌هاى ولايت فقيه و در نظام ولائى زندانيان مى‌توانند كوچك‌ترين تجمعى داشته باشند؟ از ياد نمى‌بردم سال ۷۰ را كه حاج مهدى رئيس بند و نگهبانان از اين كه گزارش شده بود ما دسته جمعى به مطالعه قرآن پرداخته‌ايم ناگهان به اطاق يورش آوردند! و قانون زندان را با تهديد به ما هشدار دادند.

در بسيارى اززندانبان‌ها، با آن كه وابسته به نظام سلطنت بودند غيرت و شرافتى وجود داشت؛ انقلاب كه شد مردم كوچه و خيابان "استوار ساقى" را كه همه كاره زندان قزل قلعه و بسيار جدى و با ابهت بود دستگير كردند، اما از روزبعد زندانيان سابق، به خصوص دانشجويانى كه ماه‌ها در سلول‌هاى قزل قلعه به سربرده بودند، براى آزادى او مقابل زندان قصر صف كشيدند و به مردانگى و شرافتش شهادت دادند و او را آزاد كردند. دكتر شريعتى تعريف مى‌كرد موقعى كه به اتفاق پدرش مرحوم استاد محمد تقى شريعتى در سلول‌هاى قزل قلعه زندانى بود، يك روز كه از ساقى خواسته بود وقت هواخورى ده دقيقه‌اى او را به پدر پيرش كه نيازمندتر است بدهند، و او با تندى و پرخاش پاسخ منفى داده بود، سخت رنجيده خاطرشده بود، اما ساعتى بعد ساقى ازاين ايثار متأثر شده و به پدر و پسر به جاى ده دقيقه، دوساعت فرصت هواخورى در كنار هم داده بود!!

سال‌هائى كه پدر در زندان قزل قلعه بود، ما روزهاى دوشنبه و پنج‌شنبه ملاقات حضورى زير درخت‌هاى بيد حياط زندان داشتيم . در آن ايام از ملاقات پشت شيشه با تلفنى كه يك سرش به اطاق بازجو وصل است! خبرى نبود.همين "استوار ساقى" يك‌روز وسط هفته‌اى،غير از روزهاى ملاقات، كه به زندان رفته بودم تا فوت مادر پدر را به اطلاعشان برسانم، وقتى خبر را شنيد اشك از ديدگانش جارى شد و تسليت گفت و مدتها ما را آزاد به حال خود رها كرد و رفت.

در عين آنكه بسيار سخت گير و پرجاذبه بود، وقتى اطلاع يافت كه حيات داودى ، مالك جزيره خارك و رئيس قبيله حيات داودى را، كه با واگذارى جزيره به تأسيسات نفتى كنسرسيومى كه در كنترل بيگانگان بود، مقاومت كرده و به دستور شاه قرار است اعدام كنند، به صورت مخفيانه جريان را به مهندس بازرگان و دكتر سحابى اطلاع داد و از آنها خواست بدون آنكه خودش يا ساير زندانيان بفهمند در اين يكى دو هفته در زندان به او رسيدگى و محبت كنند تا روزهاى آخر عمرش را با رضايت بگذراند! او در عين آنكه به رژيم گذشته سخت وابسته بود اما انسانيتش را زير پا نگذاشته بود. 

از خاطر نمى‌برم غروب روزهاى ملاقات را هنگامى كه از دروازه زندان قزل در انتهاى خيابان اميرآباد بيرون مى‌آمديم و با اتومبيل خانواده سرهنگ مجللى (يارزندانى مصدق) به خانه برمى‌گشتيم، گه گاه استوار ساقى را هم كه منتظر تاكسى بود سوار مى‌كرديم و تا وسط شهر مى‌رسانديم!! آيا امروز هيچ يك ازمسئولان اوين حاضر هستند در ميان خانواده‌هاى زندانيانى كه ماه‌هاست پشت درهاى زندان روزشمارى مى‌كنند از دور هم آفتابى شوند!؟ 

سرهنگ محررى كه رئيس زندان قصر بود، روزهاى عيد براى تبريك گفتن به مرحوم طالقانى، بازرگان و سحابى و ديگران به بند شماره چهار زندان مى‌آمد و در مواقع ديگر از هركار انسانى كه مى‌توانست در آن شرايط براى آنها بكند دريغ نمى‌كرد. انقلاب كه شد مهندس بازرگان به ايشان پيشنهاد رياست شهربانى داد، اما او بود كه مصلحت ندانست و عذر خواست.

بازجويان ساواك كه براى دنياى خود كار مى‌كردند ابائى نداشتند كه با زندانى چهره به چهره روبرو شوند، بازجويان ولايت مطلقه فقيه كه مدعى هستند براى آخرت كار مى‌كنند! از چه مى‌ترسند كه همواره زندانى را با چشم بند و از پشت سربازجوئى مى‌كنند!؟ آيا فكر مى‌كنند خدا هم آنها را نمى‌بيند!؟

آنچه گفته شد، نه براى تبرئه شاه و استيلاى بيگانه و جنايات ساواك بود، بلكه تا سخن تاريخى مرحوم علامه نائينى از رهبران روحانى مشروطيت را يادآور شده باشم كه "علاج استبداد دينى صعب‌تر از هر استبدادى است" و از استبداد شاهى به استبداد شيخى افتادن همان افتادن از چاله به چاه است و درآمدن از چاه به چاره جوئى همگانى‌ترى نياز دارد.

"و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون" ستمگران بزودى خواهند فهميد به كدام بازگشتگاه برمى‌گردند. (شعراء ۲۲۷)


ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست

چرا کردها برای اعدام انتخاب می‌شوند؟

Posted:



محمد علی توفیقی -

 

 

 





اعدام شتابزده پنج نفر از مخالفان سیاسی توسط حکومت جمهوری اسلامی موجب شد تا برای اولین بار کردستان شاهد یک اعتصاب عمومی موفق باشد.

همچنین برای اولین بار تمام گروه‌های سیاسی مخالف چه در داخل و خارج ایران با کردها - که به طور‌ سنتی به خاطر اتهام تجزیه‌طلبی حامیان چندانی نداشتند - همدلی کردند. به نظر نمی‌رسد حکومت ایران انتظار چنین واکنشی را داشت.

شامگاه شنبه ۱۸ اردیبهشت هنگامی‌ که ارتباط تلفنی زندان اوین با بیرون قطع شد، بسیاری از زندانیان از روی تجربه می‌دانستند که بزودی باید شاهد اخبار ناخوشایندی باشند. این انتظار البته چندان به درازا نکشید زیرا پایگاه اطلاع‌رسانی دولت در یکی از اولین خبرهای خود در صبح روز بعد از به دار آویخته‌شدن پنج نفر تروریست و عضو گروهک‌های ضد انقلاب به جرم محاربه ـ جنگ با خدا و یا نماینده خدا ـ در این زندان خبر داد. چهار نفر از این اعدام شدگان ـ فرزاد کمانگر، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و شیرین علم‌هولی ـ کرد بودند که در بیانیه دادستانی تهران به عضویت در گروه مسلح پژاک، که گفته می‌شود شاخه ایرانی حزب ممنوعه کارگران کردستان ترکیه پ.ک.ک است و برای تشکیل یک حکومت کنفدرالیستی در کردستان ایران می‌جنگد متهم شده‌اند. نفر پنجم ـ مهدی اسلامیان ـ نیز به اتهام عضویت در گروه شبه‌نظامی انجمن پادشاهی ایران اعدام شده بود. این گروه متهم به انفجار حسینه‌ای در شهر شیراز در فرودین سال ۸۷ است که منجر به کشته شدن ۱۴ نفر شد.

اعدام‌های سیاسی اخیر برای بسیاری غافلگیرکننده بود. از جمله این افراد خلیل بهرامیان، وکیل مدافع فرزاد کمانگر است که از اجرای حکم اعدام موکل خود در حالی‌که پرونده او همچنان در مرحله تجدیدنظر است اظهار شگفتی کرد. خانواده این معلم کرد نیز اعلام کردند که از اعدام او از طریق سایت‌های اینترنتی مطلع شده‌اند و باور این موضوع برای آنها بسیار سخت بوده است زیرا مقامات قضایی پیش از این قول آزادی او را داده بودند.

خانواده یا وکیل هیچ یک دیگر از اعدام‌شدگان نیز از زمان اعدام خبر نداشتند. این در حالی است که بر اساس آئین‌نامه اجرای حکم اعدام قوه قضائیه ایران، وکیل مدافع محکوم علیه باید حداقل ۴۸ ساعت قبل از اجرای حکم در جریان زمان دقیق آن قرار بگیرد و محکوم به اعدام می‌تواند قبل از اجرای حکم با خانواده خود برای آخرین بار ملاقات نماید.

روند غیرعادی و مخفیانه اعدام این پنج نفر این گمان را در میان افکار عمومی ایران به‌وجود آورده که هدف دولت ایجاد رعب و وحشت در میان معترضین و وادار نمودن آنان به عقب‌نشینی از مواضع خود است. عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران تنها چند روز پس از این اعدام‌ها خبر داد که حکم اعدام شش نفر دیگر که از معترضان دستگیرشده در حوادث پس از انتخابات بوده‌اند تأیید شده است. اعدام‌ها حدود یک‌ماه مانده به سالگرد انتخابات ریاست‌جمهوری و اعتراضات پس از آن شروع شده و این در حالی است که میرحسین موسوی و مهدی کروبی دو تن از رهبران مخالف، درخواست راهپیمایی در روز ۲۲ خرداد کرده‌اند.

اما انتخاب چهار تن از اعدام‌شدگان اخیر از میان کردها چندان نمی‌تواند امری تصادفی باشد.

گروهی از کردها از ابتدای برسرکار آمدن جمهوری اسلامی تاکنون با دولت مرکزی ایران اختلاف دارند و خواهان خودمختاری و اخیرا فدرالیسم بوده‌اند. در غوغای انقلاب سال ۱۳۵۷ بیشتر کردها ترجیح می‌دادند تا با روش‌های مسلحانه پیگیر مطالبات خود باشند. تلاش‌های چند ماهه دولت تازه ایران برای مذاکره به نتیجه نرسید و در نهایت در حالی‌که بیم تجزیه کردستان می‌رفت آیت‌الله خمینی دستور اعزام نیرو به این منطقه را صادر کرد. جنگ داخلی کردستان اگرچه تحت تاثیر جنگ ایران و عراق قرار گرفت اما تا سال‌ها ادامه داشت.

محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران (۱۳۷۶-۱۳۶۰) در گفت‌وگویی با خبرگزاری فارس عنوان کرده که شورش‌های کردستان تا سال ۱۳۷۴ هم ادامه داشته است. به گفته او در این درگیری‌ها تنها از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۷۱ بیش از ۱۲۰۰ نفر از نیروهای دولت مرکزی کشته شدند. می‌توان گفت که اگر جنگي بين ايران و عراق رخ نمي‌داد، بزرگترين حادثه ايران پس از انقلاب همين شورش کردستان بود.

جنگ کردستان عملا به جمهوری اسلامی کمک کرد تا به بهانه مقابله با تجزیه‌طلبی و مبارزه با ضدانقلاب و با تهییج ملی، تحریک احساسات مذهبی و اعلام شرایط فوق العاده، زمینه‌های سرکوب تمامی جریانات سیاسی رقیب را در ابتدای دهه شصت شمسی را فراهم کند.

در سال‌های بعد نیز حرکات مسالمت‌آمیز کردها از سوی حاکمیت پاسخی تند گرفت. به عنوان مثال هنگامیکه در اسفند سال ۱۳۷۷ مردم سنندج در اعتراض به بازداشت عبدااله اوجالان رهبر حزب کارگران کردستان ترکیه دست به راهپیمایی آرامی زدند تظاهرات آنها به شدت سرکوب شد. مقامات دولتی تعداد کشته شدگان را پنج نفر اعلام کردند اما منابع غیر رسمی به کشته شدن ده‌ها نفر اشاره کردند. در تیرماه سال ۱۳۸۴ سراسر مناطق کردنشین ایران در نتیجه کشته شدن یک شهروند مهابادی بنام شوانه سیدقادری توسط پلیس به صحنه راهپیمایی و تظاهرات آرام تبدیل شد اما آن هم با سرکوب شدید نیروهای انتظامی و امنیتی مواجه شد. در جریان همین اعتراضات مردم شهر سقز از هلی‌کوپترهای نیروی انتظامی به گلوله بسته شده و کشته شدند.

در تمام سال‌های پس از انقلاب صحنه‌های دلخراشی از نقض حقوق بشر مانند آنچه که در جریان وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته به وقوع پیوست، در کردستان وجود داشته است اما با توجیهاتی مانند خطر کردها برای تجزیه ایران و یا ضدیت با انقلاب کمتر در افکار عمومی داخل و خارج کشور امکان طرح یافته است. به‌عنوان مثال ابراهیم لطف‌الهی دانشجوی کرد دانشکاه آزاد سنندج در دی ماه سال ۱۳۸۶ و در هنگام امتحان درسی بازداشت شده بود اما چند روز پس از دستگیری به گفته مقامات امنیتی در زندان خودکشی کرد. این در حالی بود که گفته می شد او در نتیجه شکنجه در بازداشتگاه کشته شده است. به خانواده او امکان مشاهده جنازه را ندادند و هرگز به تقاضای وکیل مدافعش برای نبش قبر و معاینه مجدد پزشکی قانونی پاسخ مثبت داده نشد.

به نظر می‌رسد هم اکنون هم حکومت میل وافری به رادیکال نمودن فضای سیاسی کردستان دارد تا به این طریق توجه افکار عمومی را از دیگر مسایل داخلی منحرف کند.

اما برخلاف تصور مقامات و علی‌رغم بیانیه رسمی قوه قضائیه که در آن صراحتا اعدام شدگان کرد به تجزیه طلبی، همکاری با گروه‌های مسلح کرد و ضدیت با انقلاب متهم شده بودند بلافاصله پس از انعکاس خبر این اعدام‌ها واکنش‌های گسترده و غیرقابل انتظاری در داخل و خارج کشور پدیدآمد و برای اولین بار کردها تنها نبودند و از همراهی سایر گروه‌های اپوزیسیون ایرانی غیرکرد نیزبرخوردار شدند.

از یکسو رهبران اپوزیسیون داخل کشور - جنبش سبز - مانند میرحسن موسوی و مهدی کروبی با ناعادلانه خواندن اعدام‌ها همدردی خود و هم‌گرایی جنبش سبز را با کردها نشان دادند. از دیگر سو با دعوت و فراخوان جریانات سیاسی کرد در روز پنچ شنبه ۲۳اردیبهشت بخش عمده‌ای از مناطق کردنشین ایران در شهرهای سنندج، سقز، مریوان، کامیاران، دیواندره، بوکان، مهاباد، اشنویه و پیرانشهر در این روز به حالت تعطیل درآمده بود. شاهدان عینی از تعطیلی کامل بازار سنتی و محافظه‌کار آصف در سنندج که حتی در روزهای تعطیل رسمی نیز به ندرت بسته بود خبر دادند. بسیاری از دانشجویان و دانش‌آموزان بر سر کلاس‌های درس حاضر نشدند.

اگرچه اپوزیسیون کرد در سالیان گذشته نیز فراخوان‌هایی برای اعتصاب در مناطق کردنشین داده بودند اما این اولین باری بود که پاسخ مردم کردستان در چنین سطح وسیع و فراگیری توسط رسانه‌های عمومی گزارش می‌شد.

اعدام شتابزده پنج نفر از سوی جمهوری اسلامی با هر هدفی صورت گرفته باشد موجب شد تا فضای همدلی و همبستگی میان مخالفان به وجود بیاید. چیزی که حکومت انتظار عکس آن را داشت.


ديدگاه هاي وارده در یادداشت ها لزوما ديدگاه جرس نیست

بیانیه دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت به مناسبت اولین سالگرد شهادت کیانوش آسا

Posted:

بیانیه دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت به مناسبت اولین سالگرد شهادت کیانوش آسا

جــرس: دانشجویان سبز دانشگاه علم و صنعت ایران، به مناسبت اولین سالگرد شهادت کیانوش آسا، دانشجوی کارشناسی ارشد شیمی آن دانشگاه که در جریان اعتراضات مسالمت آمیز ۲۵ خرداد ۸۸ به شهادت رسید، بیانیه ای صادر کردند.

 


صادر کنندگان بیانیه با گرامیداشت یاد و خاطرۀ کیانوش آسا و دیگر جانباختگان حوادث بعد از انتخابات و همچنین یادآوری حوادث سال گذشته، خاطرنشان کرده اند:"سالروز انتخابات ۲۲خرداد نزدیك می‌شود؛ سالگرد عروج كیانوش‌ها، روزهایی كه یادآور خاطراتی است شیرین و تلخ. سالی پر حادثه با ۲۲، ۲۵ و ۳۰ خرداد، روز قدس، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر، عاشورا و ... را پشت سر گذاشتیم. اکنون سال ۸۹، سال صبر و استقامت برای رسیدن به خواسته‌ها و مطالبات است."


دانشجویان ســـبز دانشگاه علم و صنعت همچنین یادآور شدند "تا چه زمانی باید در مطالبات تاریخی ملت ما، این شعار و این خواسته از حلقوم ملت، گوشهای ناشنوا را به شنیدن وا دارد؛ در انقلاب مشروطه، در جنبش ضد استبدادی عهد رضاخانی، در خیزشهای سیاسی سال ۳۲ و ۴۲، در جریان ملی شدن صنعت نفت، در روند انقلاب اسلامی، در خرداد ۷۶ و خرداد ۸۸ و تا امروز و در تداوم همه روزهای مبارزه با استبداد، همچنان «آزادی» درخواست می شود."


این بیانیه اخراج اخیر چند تن از دانشجویان آن دانشگاه را نیز مورد انتقاد قرار داده و در ادامه خاطرنشان می سازد: "علم و صنعت هم این روزها با تمام وجود و در کنار باقی ملت، درد را حس می‌كند: اخراج چهار تن از یاران دبستانی (پویا شریفی، حمیدرضا صحرایی، علی اسدالهی و سجاد درویش)، بازداشت و زندانی كردن فعالین، احضار و تهدید دانشجویان و اخیرا فشار به اساتید دگراندیش. از یک طرف صحبت از کرسی‌های آزاداندیشی میشود و از طرف دیگر شاهد عکس جریان آزاداندیشی در دانشگاه‌ها هستیم. حمله اوباش به دانشجویان در علم و صنعت در ۸ دی ماه، کدام نشان از آزاداندیشی دارد؟ گفته‌ها با آنچه عمل می‌شود همخوانی ندارد و برنامه‌ی حذف و کنار گذاشتن اساتید دگراندیش از سوی حاکمیت با دقت پی‌گیری می‌شود. انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌ها تعطیل میشوند، دانشجویان دگراندیش اخراج و تسویه میشوند و هرگونه اظهار نظر خلاف میل حاکمیت، شدیدترین برخوردها را در پی دارد."


دانشجویان در پایان آورده اند "ما نه تنها در شهادت مظلومانه كیانوش آسا، كه در سوگ تمام خون‌های ریخته شده عزاداریم. ما اعدام‌های دسته جمعی و عدم شفافیت روند دادرسی و محاکمات را محکوم می‌کنیم و ریختن خون بی‌گناهان به منظور تسویه حساب‌های سیاسی را تاسف‌بار می‌دانیم. چگونه شد که قوه قضاییه از عاملان جنایت‌های کوی دانشگاه، کهریزک، سی خرداد و روز عاشورا و ... گذشت؟؟ این چه مصلحتی بود که پرونده‌های فساد گسترده و رانت‌خواری در سپاه و دولت به راحتی باز نشده، بسته شدند؟! وقتی قوه قضائیه از طرفداری مظلومان، به سمت طرفداری از صاحبان قدرت و مکنت بلغزد، مشکل است که بتوان جلوی داوری مردم را در مورد ظالمانه بودن احکام قضایی گرفت.

در این ما دانشجویان سبز دانشگاه علم وصنعت، یک بار دیگر در روز ۱۱ خرداد به یاد كیانوش آسا لباس سیاه به تن می كنیم و راس ساعت ۱۲ در برابر دانشكده مهندسی شیمی گرد هم می‌آییم و با حرکت به سمت پارک شهید آسا، زندگی کیانوش‌ها را فریاد می‌زنیم. شعار مرگ نخواهیم داد و حضور سبز خود را به رخ آن‌ها خواهیم كشید كه خون كیانوش‌ها را خرج دوام خود كردند. این بار نیز مانند دفعات قبل، سبز بودنمان را فریاد می‌زنیم و با حذف حركات احساسی و شعارهای خشن، یاد می‌گیریم که گلوله را با گل پاسخ دهیم.


ما می‌دانیم تا روزی که زورمندان کم خرد، که دارای غرور و توهم هستند و قدرت خود را در محرومیت و تحقیر انسان میدانند و از سیاست، جز سرکوب، دخالت، تحمیل، تحقیر و تطمیع چیزی نمیدانند، باید جشن پیروزی کلمه بر شمشیر را به تأخیر انداخت؛ اما حرکت خرامان و شکوهمند تاریخ بشری به سوی آزادی و آزادگی است.

در ۱۱خرداد گرد هم می‌آییم تا بگوییم از تهدید و سرکوب بیزاریم، به اخراج‌ها معترضیم و هرچه سد پیش رویمان بلندتر شود، استوارتر و سبزتر می‌شویم و با فزونی سختی‌ها، تنها پیروزی را نزدیک‌تر می‌بینیم؛ که این سنت تاریخ است.

با خانواده داغدار آسا تجدید پیمان می‌كنیم تا هرگز نگذاریم خون كیانوش‌ها پایمال شود و به مانند آن شهید در مسالمت و آرامش، حقوق پایمال شده خود را طلب می‌كنیم. بی‌شك این روز فرصتی دوباره برای اثبات اتحاد و ایستادگی دانشجویان و اساتید دانشگاه علم و صنعت خواهد بود."

 

 

 

 

مصباحی مقدم: قوه قضاییه مشغول بررسی اتهامات رحیمی است

Posted:



جــرس: رئیس كمیسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی مجلس شورای اسلامی، از عدم اجرای قانون مجلس مبنی بر معرفی مفسدان اقتصادی، از سوی قوه قضائیه انتقاد كرد و همزمان از در دست بررسی بودن پرونده اشخاصی مانند محمدرضا رحیمی در قوه قضاییه خبر داد.


به گزارش ایلنا، غلامرضا مصباحی‌مقدم نماینده تهران، در گفت‌وگو با خبرنگاران، ضمن اشاره به نامه یكی از تشكل‌های دانشجویی در مورد عملكرد ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی و زیرسوال بردن عملكرد آن، اظهار داشت: این اعتراضات به دلیل عدم اطلاع‌رسانی صحیح از عملكرد ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی است. از این جهت به این تشكل‌ها حق می‌دهم.


وی با اشاره به اینكه قانون مبارزه با جرم پولشویی در مجلس تصویب شده است و قانون الحاق به كنوانسیون مبارزه با فساد سازمان ملل نیز از قبل وجود داشت، ادامه داد: در مجلس هفتم نیز طرح ارائه دارایی مسوولان كشور اعم از نمایندگان مجلس، وزرا، مدیران كل، ائمه جمعه، استانداران و قضات تصویب شد اما شورای نگهبان آن را خلاف قانون دانست و بحث آن متوقف شد.


رئیس كمیسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی مجلس افزود: در مجموع فعالیت‌های مجلس درباره مبارزه با فساد، "جدی" بوده است و البته دولت هم كارهای جدی در این زمینه انجام داده است.


این عضو ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، در پاسخ به سوال یكی از خبرنگاران در خصوص اتهامات مطرح شده درباره محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی نژاد، كه از اعضای ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز می باشد، گفت: اطلاع دقیقی ندارم، اما این مسائل مطرح شده و در قوه قضائیه در حال بررسی است.


این در حالیست که هفته هاست پرونده مفاسد اقتصادی محمدرضا رحیمی، معاون اول احمدی نژاد، بدلیل حکم رهبری، مورد رسیدگی قرار نگرفته و وی در جلسه دیروز ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی، مجددا ادعای "ضرورت مبارزه با مفاسد اقتصادی" را، مطرح کرد.

 

لازم به ذکر است بدلیل حکم حکومتی ماهِ گذشتۀ رهبر جمهوری اسلامی مبنی بر توقف پیگیری پرونده فساد مقامات ارشد دولت، هنوز از پیگیری نمایندگان مجلس و تاکید رئیس قوه قضاییه برای رسیدگی به پرونده مفاسد اقتصادی محمدرضا رحیمی، خبری در دست نیست.


محمدرضا رحیمی در مورد پرونده هایی چون بیمه ایران، باند فساد اقتصادی خیابان فاطمی، حلقه کرج و مواردی چون مدرک دکترای جعلی و ... مورد اتهام واقع است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته