هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۸, دوشنبه

Latest News from Iran Green Voice for 08/30/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



جرات کنند اجازه برگزاری مراسم در یک مسجد به ما بدهند

ندای سبز آزادی: جمعی از جوانان اصلاح طلب در سالروز ولادت با سعادت امام حسن مجتبی (ع) با مهدی کروبی دیدار کردند.
کروبی در این دیدار ضمن خوشامدگویی به جمع حاضر توفیق آنان را از خداوند تبارک و تعالی خواستار شد و همچنین مصادف شدن این دیدار با سالروز تولد امام حسن مجتبی را به فال نیک گرفته و به همه حاضران تبریک گفت .
کروبی گفت: در این ملاقاتها و دید و بازدیدهای مختلف سخن و بحث درباره خانواده اسرا ، آسیب دیدگان ، مجروحین و شهدای پس از انتخابات انسان را متاثر می کند به خصوص وقتی سخن از افراد بی نام و نشان می آید که در جریان این حوادث هزینه های بسیاری را متحمل شده و بعضا هنوز هیچ اطلاعی از آنها در دست نیست ، در صورت اطلاع هم ، گاه سهوا مورد توجه کمتری قرار گرفته و به سختی با مشکلات پیش آمده و محدودیت هایی که به دنبال آن برایشان ایجاد شده دست و پنجه نرم می کنند .
به گزارش ندای سبز آزادی وی با بیان اینکه انتظار نداشتیم برای انتخابات حادثه ای به این تلخی و پهناوری بوجود آید گفت: انتخاباتی که خرداد سال گذشته با شور و شوقی وصف ناپذیر برگزار شد به حادثه ای تبدیل شد که امروز که اوایل شهریور 89 است و یکسال و نیم از آن روز گذشته هر جا می نشینیم بحث اسرا و جان باختگان را می شنویم. جای تاثر دارد انتخاباتی که مردم دنبال رایشان بودند به اینجا منجر شود ، دیدیم در این مدت با انسانهای ارزشمند چه آنها که سرشناسند و چه آنها که ناشناسند چه کردند.
وی در ادامه نسبت به محدودیت در عرصه اطلاع رسانی آزاد اظهار تاسف کرد.
مهدی کروبی ضمن تاکید بر ناعادلانه بودن انتخابات در رابطه با تقلب در انتخابات بیان داشت : بحث عده ای این است که تقلب شده است و عده ای هم مصرند که تقلب نشده است اما ما میگوییم نه تنها تقلب شده بلکه این تقلب گسترده هم بوده یعنی در حد یکی دو میلیون نبوده، فراگیر بوده و از قبل سرنوشت انتخابات تعیین شده بود.
تنظیم شده بود که آن طرف 25 میلیون و این طرف هم چند میلیون و یکطرف هم حدود 300هزار تا رای داشته باشد . حرف این بود که اینها باید شکست بخورند . برای این مساله ادله کافی داریم و در همان مناظره ای که درخواستش را داریم بیان خواهیم کرد و همه مسائل روشن خواهد شد .
وی یادآور شد: آقایان می گویند شورای نگهبان ناظر است و بحث تقلب را رسیدگی و بررسی خواهد کرد و ما باید از طریق قانونی پیگیر شکایتمان شویم ولی اشکال اصلی به همین ناظر است که بی طرف نیست و بر همگان روشن است که بی طرفی را رعایت نکرده و دستشان آلوده ی خیانت به رای مردم است.
در صورتیکه شورای نگهبان بی طرف است چرا یک جلسه یا مناظره رودرو برگزار نمی کنند من درخواست می کنم یک جلسه بگذراند هر کجا که میخواهند دانشگاه ، مسجد ، صدا و سیما و در این جلسه نمایندگانی از حاکمیت ( هم نظارت و هم اجرا) حاضر باشند تا در این جلسه ثابت کنیم که نه تنها تقلب شده که کاملا مهندسی شده و سرنوشتش از قبل تعیین شده بوده است. ضمن اینکه خبرنگارانی مستقل مشروح این مناظره را بدون دخل و تصرف برای مردم منتشر نمایند تا گفتگوها صادقانه منعکس شود.

وی افزود: همچنین ما ثابت خواهیم کرد که هیات نظارتی که با غرض ورزی و جبهه گیری عمل می کند و هیات اجرایی که با سخنرانی ، تبلیغات و صرف پولهای گزاف برای مقاصد شخصی و گروهی گام بر میدارد و علیه ما و گروههای اصلاح طلب سخن می گوید عادلانه و بی طرفانه عمل نکرده اند.
کروبی با بیان اینکه بعضی از آقایان چنان سخن می گویند که گویی ظاهرا هر روز با جبرییل امین ارتباط داشته و پیامهای آسمانی برای آنها می آید گفت: من تعجب می کنم که قدرت و دنیا چگونه انسان را به اینجا می کشاند و انسان اینچنین خودپسند می شود. من در عجبم از اینگونه سخن گفتن آنهم از سوی کسانی که متدین و مومن هستند واینگونه دروغ می گویند و چشم بر واقعیات بسته اند کروبی تاکید کرد: من در این مدت به دین ، روحانیت و جمهوری اسلامی خدمت کرده ام و نه تنها خدمت بوده که دفاع از حق و رای مردم بوده است و برخلاف گفته برخی نه تنها نسوخته ام که به کاری که کرده ام افتخار می کنم.
وی با طرح این پرسش که آیا مردم آنها هستند که حمله می کنند و ماشین و مغازه مردم را تخریب می کنند ؟ گفت: مردم کسانی هستند که در کوچه و بازار و سراسر کشور معترض و ناراضی هستند و اعتراض خود را مسالمت آمیز بیان می کنند؟
وی ضمن اشاره به ماجرای تلخ کهریزک گفتند : مساله کهریزک لکه ننگینی برای حکومت بود ، کهریزک که در خصوص فجایع آن صحبتها کردیم ، به جای رسیدگی و قضاوت عادلانه ، در سراسر کشور هجمه ها و حمله ها علیه ما را آغاز کردند و نهایتا به جایی رسید که ضمن تایید جنایات اتفاق افتاده در آن به سه تن از جان باختگان عنوان شهید را اعطا کردند که جای بسی خوشحالی است ولی آیا باقی کسانی که همان روز و روزهای بعد کشته شده اند شهید نیستند؟
مهدی کروبی ضمن حمایت از شکواییه 7 نفر از اصلاح طلبان این چنین عنوان داشت : یک مقام امنیتی حرفهایی زده و به اصطلاح افشا گریهایی کرده است ، آقایان محترم نهایتا نامه ای در جواب آن نوشته و شکایت خود را رسما اعلام کرده اند ، آیا با بگیر و ببند و بازگرداندن آنها به زندان مساله حل می شود ؟ همین بازگرداندن به زندان خود یک عکس العمل است.
وی ضمن اشاره به محدودیتهای اعمال شده برایش گفت : نمی گذارند چند نفر دور هم جمع شوند ، اجازه برگزاری مراسم ختم و روضه و... نمی دهند رفت و آمدها و بازدیدها کنترل می شود .
اجازه برگزاری یک راهپیمایی تضمین شده گویای همه چیز است ، جرات کنند اجازه برگزاری مراسم در یک مسجد به ما بدهند و خودشان استقبال و نظر مردم را ببینند. از حضور ما میان مردم و گفت وگو با آنان ، از حق گویی ما و شنیدن حرف حق از سوی مردم می ترسند ولی امروز به کمک تکنولوژی و رسانه های مجازی دیگر نمی توان جلوی انتشار اخبار و حقایق را گرفت.
مهدی کروبی از تهیه و تدوین مجموعه ای که به تجزیه و تحلیل انتخابات 20 سال گذشته خبر داد و بیان داشت : من انتخابات چند سال گذشته ، بعد از فوت امام که شامل پنج انتخابات مجلس ( دوره های چهارم ، پنجم ، ششم ، هفتم و هشتم) ، شش انتخابات ریاست جمهوری ( دو دوره سازندگی ، دو دوره اصلاحات و دو دوره دولتی که عطر خوش خدمت و آرمان خواهیش نه ایران که همه دنیا را فراگرفته! ) و همچنین 3 دوره انتخابات خبرگان است را تجزیه و تحلیل خواهم کرد چرا که از ابتدا در این جریان فعال و در بطن آن بوده ام.
نشان خواهم داد که چگونه از 20 سال گذشته و بعد از فوت حضرت امام ( ره) تحرکاتی شروع شد برای سرکوب جریانی خاص که امروز به اینجا کشیده شده و به اوج خود رسیده است.
 


 


ندای سبز آزادی: مراسم احیای شب قدر در مشهد که قرار بود به همت فعالان دانشجویی این شهر و با سخنرانی آقایان طهماسبی، قابل و علیجانی برگزار شود، با فشار نیروهای امنیتی و دخالت نیروی انتظامی لغو شد.

به گزارش خبرنگار کلمه از مشهد، ساعاتی پس از انتشار دعوت عمومی برای شرکت در این برنامه، نیروهای امنیتی شهر مشهد با تماس‌هایی ناشناس، برخی از برگزارکنندگان این برنامه را تهدید کردند که در صورت برگزاری برنامه شبهای قدر، بازداشت خواهند شد.

این تهدیدها به خصوص علیه آقای فرزین، معاون پیشین شهردار مشهد و از فرماندهان سپاه در دوران جنگ، شدت بیشتری داشته است. مراسم سه شب احیا قرار بود در منزل آقای فرزین برگزار شود.

فعالان دانشجویی مشهد در گفت‌وگو با خبرنگار کلمه تاکید کردند که علی‌رغم این تهدیدها، تصمیم به ادامه برگزاری این برنامه داشتند. اما در روز یکشنبه، همزمان با اولین روز برگزاری این مراسم، چند دستگاه ماشین نیروی انتظامی در اقدامی غیرمنتظره با حضور در مقابل منزل آقای فرزین، از برگزاری این برنامه جلوگیری کردند.

بر اساس این گزارش، برگزارکنندگان مراسم نیز علی‌رغم اینکه برقراری مراسم مذهبی در منازل شخصی، کاری مرسوم و متعارف بوده و حتی در دوران حکومت پهلوی هم نیاز به مجوز و هماهنگی نداشته است، با هدف جلوگیری از بروز تنش، اعلام کردند که برنامه احیای شبهای قدر برگزار نخواهد شد.

پیش از این اعلام شده بود که در مراسم بزرگداشت لیالی قدر در شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم ماه مبارک رمضان، به ترتیب آقایان علی طهماسبی، احمد قابل و رضا علیجانی به سخنرانی خواهند پرداخت.

گفتنی است فعالان دانشجویی مشهد و انجمنهای اسلامی دانشجویان دانشگاه های شرق کشور پیش از این هم در مناسبت‌های مذهبی مراسم مشابهی را برگزار کرده بودند، اما تاکنون با چنین برخوردی از سوی ماموران دولتی مواجه نشده بودند.

 


 


ندای سبز آزادی: معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد به روزنامه شرق تذکر داد.

به گزارش خبرنگار جهان این تذکر به خاطر انتشار عکس فائزه هاشمی در صفحه نخست نشریه در روز شنبه بوده است.

گفتنیست فائزه هاشمی در مصاحبه‌ای که مربوط به این عکس است، درباره تعدد زوجات و ازدواج موقت صحبت کرده است.

شایان ذکر است پیش از این ندای سبز آزادی با انتشار نامه محرمانه ی خبر از ممنوعیت انتشار خبر و مطالب مربوط به رهبران جنبش سبز داده بود.


 


ندای سبز آزادی: در پی برگزاری باشکوه مراسم غیر دولتی شب های سبز قدر در کوالالامپور که به همت تشکیلات راه سبز ایرانیان مالزی – رســام – صورت گرفت، سفارت ایــران در مالزی با صدور بیانیه ای عجیب اقدام به تغییر زمان شب های قدر نمود !

به گزارش تحول سبز در اطلاعیه سفارت ادعا شده است شبهای قدر در روزهای ۲۹ و ۳۱ آگوست و ۲ سپتامبر می باشد ، این در صورتی است که ۲۸ ستاد استهلال در کشور مالزی ۲۸ و ۳۰ آگوست و ۱ سپتامبر را لیالی قدر اعلام نموده اند.

در همین زمینه کمیته برگزاری مراسم غیر دولتی شبهای سبز قدر رسام اطلاعیه بدین شرح صادر نموده است :

قابل توجه هموطنان عزیز و روزه دار در کشور مالزی:
احتراما ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما, در رابطه با شبه ی ایجاد شده در مورد زمان شبهای قدر در کشور مالزی ,به اطلاع می رساند :در این کشور ,بیست و هشت ستاد استهلال که رویت هلال ماه را پی گیری می کردند, به اتفاق اعلام نمودند هلال ماه مبارک رمضان در غروب سه شنبه دهم اگوست رویت گردیده است .از جمله گروه استهلال مستقر در برج کوالالامپور رویت هلال را در این تاریخ تایید کرده بنا بر این از طرف نهاد های رسمی کشور مالزی چهار شنبه یازدهم اگوست رسما به عنوان روز اول ماه مبارک رمضان اعلام گردیده است.لذا اطلاعیه صادر شده توسط رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی مبنی بر عدم رویت هلال توسط برادران اهل سنت در روز سه شنبه صحت ندارد.
لازم به ذکر است ,خبر گزاری های مورد وسوق سفارت جمهوری اسلامی ,همچون خبر گزاری مهر و سایت حوزه ی علمیه ی قم نیز روز چهار شنبه یازده آگوست را به عنوان روز اول ماه مبارک رمضان اعلام نمودند,بنا بر این ,تاریخ دقیق شبهای قدر در کشور مالزی به شرح زیر می باشد:
شنبه ۲۸ آگوست, شب ۱۹ رمضان المبارک
دو شنبه ۳۰ آگوست شب ۲۱ رمضان المبارک
چهار شنبه ۱ سپتامبر شب ۲۳ رمضان المبارک
التماس دعا
کمیته ی برگزاری مراسم غیر دولتی احیای سبز – رســام
گفتنی است مراسم احیاء شبها ۲۱ و ۲۳ رمضان المبارک مصادف با ۳۰ آگوست و یکم سپتامبر در محل هتل DePalma واقع در خیابان امپنگ برگزار می گردد که هموطنان عزیز جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانند به صفحه فیسبوک تشکیلات رسام با نام Rasam مراجعه نمایند.


 


ندای سبز آزادی: در پی درج خبری در روزنامه رسالت مبنی بر انشقاق و دودستگی در مجمع روحانیون مبارز و تعطیلی جلسات شورای مرکزی این تشکل روحانی اصلاح طلب،روابط عمومی مجمع روحانیون مبارز با با ارسال نامه‌ای به مدیریت روزنامه رسالت ضمن تکذیب این خبر به مدیریت این روزنامه توصیه کرد که در بازی‌های باند قدرت کمتر خود را بازیچه دست سایت‌های مشکوک که ساختار اخلاق و دیانت را در این کشور شکسته اند قرار دهد.

متن کامل این نامه به شرح ذیل است:

بسمه تعالی

مدیریت محترم روزنامه رسالت

در آن جریده خبری در رابطه با جلسات مجمع روحانیون مبارز درج گردیده است و در این خبر به دروغ بحث اختلاف و دو یا چند دستگی بین اعضاء مجمع مطرح شده است، و نیز به دروغ موضوع اختلاف و چند دستگی حمایت یا تخطئه دو برادر عزیز و رشید آقایان مهندس میرحسین موسوی و جناب حجت الاسلام و المسلمین کروبی عنوان گردیده است و نتیجه این اختلافات را به حد نصاب نرسیدن جلسات مجمع و سرانجام تعطیلی جلسات دانسته است.

باید به اطلاع خوانندگان آن جریده برسد که هر سه مطلب از اساس کذب محض است و هیچ بهره ای از واقعیت در آن نیست.

جلسات مجمع بطور منظم و مرتب برگزار شده است و خبر آن نیز همیشه در سایت ها و بعضی رسانه ها به اطلاع عموم رسیده است و تنها جلسه ای که مصادف با ایام شهادت امیر المؤمنین (ع) و لیالی قدر می باشد تعطیل اعلام گردیده است.

ضمناً اخراج هیچ یک از اعضاء مجمع در جلسات مطرح نشده است.

لازم است اعلام شود که مجمع روحانیون مبارز ضمن قدردانی از آقایان موسوی و کروبی به شدت هرگونه اهانت به این دو خدمتگزار انقلاب و کشور را محکوم می کند و از اهانت کنندگان نیز صریحاً اعلام بیزاری و انزجار می نماید.

در پایان به آن جریده توصیه می شود در بازی های باند قدرت کمتر خود را بازیچه دست سایت های مشکوک که ساختار اخلاق و دیانت را در این کشور شکسته اند قرار دهد.

روابط عمومی مجمع روحانیون مبارز

7 شهریور ماه 1389

 


 


ندای سبز آزادی: مهدی کوچک‌زاده در جریان بررسی ماده ۲۲ لایحه حمایت از خانواده در صحن علنی مجلس گفت: «صیغه به معنای لذت بردن است و هرکس خجالت می‌کشد، من خجالت نمی‌کشم.»
کوچک‌زاده که امروز یکشنبه در دفاع از لایحه حمایت از خانواده سخن می‌گفت، با استناد به نظرات فقهی امام خمینی و آیت‌الله میرزا جواد تبریزی اظهار داشت: «این قانون برای مردان و زنان با شرف و حیا و عفت است نه برای انسان‌های لاابالی.»
به گزارش سحام نیوز وی با انتقاد از به کار برده شدن لفظ «مردان شهوت‌ران» در جریان بررسی این لایحه افزود: «این لفظ ناشی از بی‌اطلاعی از موازین اسلامی است.»
این عضو فراکسیون انقلاب اسلامی با بیان اینکه اگر کسی شرم می‌کند، در بنیاد اعتقاداتش به رساله باید تردید کرد، گفت: «در رساله امام و میرزا جواد تبریزی آمده است گرچه صیغه برای لذت بردن هم نباشد، جایز است.»
کوچک‌زاده گفت: «عده‌ای می‌گویند اگر در ازدواج موقت نطفه‌ای منعقد شد و مرد فرار یا انکار کرد چه باید کرد؟ اما آیا شما این نطفه را به نطفه‌ای که حرام بسته شود، ترجیح می‌دهید؟»
لایحه «حمایت از خانواده» در شهریورماه سال ۱۳۸۶ از سوی قوه‌ قضائیه ایران تدوین و به دولت ارائه شد.
این لایحه سپس با تغییراتی از سوی دولت، به کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم ارائه شد؛ اما پس از بررسی‌های اولیه در این کمیسیون مسکوت ماند.
اعتراض‌ها به این لایحه از سوی فعالان مدنی و حقوق زنان از زمانی آغاز شد که مفاد این لایحه در کمیسیون قضایی مجلس هشتم، بدون بازنگری تائید و برای تصویب نهایی، آماده ارائه به صحن علنی مجلس شد.
با گسترش اعتراض‌ها، کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس ۱۸ شهریور ماه سال ۱۳۸۷ مواد ۲۳ و ۲۵ لایحه «حمایت از خانواده» را حذف کرد، اما این لایحه از چندی پیش در دستور کار مجلس هشتم قرار گرفته است.
ماده ۲۳ این لایحه به مردان اجازه می‌دهد که در صورت داشتن تمکن مالی و تنها با مجوز دادگاه و بدون ضرورت جلب رضایت همسر اول، ازدواج‌های متعددی داشته باشند. ماده ۲۵ این لایحه نیز برای مهریه‌های بالا مالیات در نظر گرفته است.


 


ندای سبز آزادی - زمانی در بیست و پنج شش سال پیش یکی از مدیران برنامه ریزی کشور، شکایت به هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت ایران برده بود که عده ای قصد دارند کشور را هیاتی اداره کنند و حتی با برنامه ریزی سالیانه توسط سازمان برنامه و بودجه هم مخالفت می کنند. آن روزها البته این گروه مدیرانی که از دل مدیریت چرتکه ای بیرون آمده بودند نتوانستند نظر خود را به دولت و مجموعه حاکمیت تحمیل کنند و حتی وقتی به برنامه ریزی وجه غیر شرعی هم دادند با مخالفت امام رو به رو شدند. یک ربع قرن اما طول کشید تا محمود احمدی نژاد رویای آن مدیران هیاتی دیروز را محقق کند و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور را منحل نماید و طرفه آنکه اتفاقاً همین مردان بازار که پیش از این با سیستم برنامه ریزی کشوری مخالفت کرده بودند این بار با تصمیم عجیب رئیس جمهور وقت مبنی بر انحلال سازمان مدیریت کشور متعجب شده بودند. تجربه بیش از دو دهه حضور در صحنه مدیریت کشور این مطلب را به آنها هم آموخته بود که کشور هر چه نداشته باشد به نقشه راه محتاج است، نقشه ای که احمدی نژاد البته احتیاجی به آن نمی بیند و تمایل دارد تمام تصمیمات مهم کشوری را در حلقه کوچک اطرافیان خود اتخاذ کند نه در سازمان عریض و طویلی که ممکن است با تصمیمات عجیب و غریب و غیر کارشناسانه وی مخالفت هم نماید.

سازمان مدیریت که منحل شد و سیستم تصمیم گیری آن که فشل گردید، بعد از آن هر مدیری به هر نحوی که تمایل داشت و تنها بر اساس علائق شخصی به تصمیم گیری های کلان از قبیل احداث مکان های صنعتی و تخصیص بودجه های دولتی می پرداخت و به جای نگاه ملی این سلیقه های شخصی بود که مهم تلقی می شدند. نقش هماهنگ کننده و ناظر سازمان مدیریت از بین رفته بود و خود دستگاه های دولتی هم به میزان نردیکی به رئیس جمهور و حلقه کوچک اطرافیانش از مزایای پول نفت بهره می بردند. پول نفت سر سفره مردم نیامده بود، این احمدی نژاد و اطرافیان او بودند که سفره نفت را بر اساس گرایش های شخصی و خلق الساعه به حراج می گذاشتند و نتیجه آن هم این که دویست میلیارد دلار درآمد نفتی کشور طی سالهای مدیریت احمدی نژاد بر سیستم دولتی ایران به مصرف رسید بدون آنکه نقش آن در تولید ملی مشخص شود. مهمترین مظاهر خوداتکایی کشور از قبیل بندر عسلویه با فازهای گازی و شرکت های پتروشیمی فشل شده بودند و هیچ پروژه بزرگی در آنها آغاز نشد. احمدی نژاد اما از مزایای برنامه ریزی های دولت قبل برای این طرح های گازی و پتروشیمی بهره مند می شد و به افتتاح طرح های تکمیل شده می پرداخت اما هیچ تمایل داشت یادآوری کند که تمام اینها محصول برنامه ریزی دولت قبل بود، کاری که در این دولت به مثابه خوردن میوه ممنوعه تلقی می شد.

بر اساس تمام تمصمیم گیری های یک شبه دولت احمدی نژاد، رسیدن به سند چشم انداز کشور در این روزها یک رویاست. وزیران و مدیران دولت با نهادهای گوناگون تصمیم گیری مواجه هستند که گاه تا بدان جا بی ربط است که داد هواداران دولت را هم در می آورد. وزیر رفاه که اتفاقا از نزدیک ترین افراد به رئیس جمهور و تامین کننده مالی هزینه های انتخاباتی وی است یک سال با مدیریت سازمان تامین اجتماعی که زیرمجموعه وزارت هم هست درگیر می شود، تنها به این علت که یکی از دوستان دیگر رئیس جمهور در راس این سازمان قرار دارد. فردی مثل محمد علی آبادی تنها به علت نزدیکی به رئیس جمهور برای وزارت نیروی دولت دهم کاندیدا می شود در حالی که پیش از این سیستم مدیریتی ورزشی در کشور را به نحو بی سابقه ای با بحران مواجه کرده بود و وقتی هم که با مخالفت مجلس به وزارت نمی سرد به ناگهان سر از شیلات در می آورد تنها به این علت که دوست رئیس جمهور است نه اینکه مدیر خوبی است. رئیس دفتر رئیس جمهور هم که دیگر نور علی نور است. این آخرین مسئولیت مشائی به عنوان " نماینده ویژه رئیس جمهور در امور خاورمیانه" حتی مورد انتقاد مسئولان و مدیران وزارت امور خارجه کشور واقع شده است و وزیر خارجه را متعجب ساخته است.

آنها واقعاً درک درستی ندارند از اینکه چه ارتباطی بین مسئولیت دفتر رئیس جمهور با نمایندگی در امور خاورمیانه، جانشینی در امور ایرانیان خارج از کشور، نماینده تام الاختیار در ستاد راهیان نور و البته شانزده، هفده پست و مقام کوچک و بزرگ ممکن است وجود داشته باشد. وزارت خارجه هرچند از روز اول با سایه احمدی نژاد که علیه امنیت کشور و بر اساس هوی و هوس اداره می شد در سطح کارشناسان مخالفت می کرد اما در سطح معاونت ها و وزارت همواره سعی داشت خود را همراه رئیس جمهور نشان دهد. اما محمود احمدی نژاد هیچ گاه به دستگاه دیپلماسی کشور هم مانند دستگاه برنامه ریزی کشور اعتماد نداشت و اگر واقعاً چاره ای برای وی متصور بود وزارت خارجه را هم منحل می کرد و آن را در سطح یکی از دفاتر زیر نظر دفتر رئیس جمهور قرار می داد.

با همه این تصمیم ها، عجیب نیست که دولت احمدی نژاد تا این حد در مدیریت کشور با بحران مواجه شده باشد و اتفاقاً خود از درون برای خود مشکل درست کند. امروز دیگر مخالفان احمدی نژاد اصلاح طلبان و سبزها به تنهایی نیستند، اصول گرایان معتدل هم از این دولت انتقاد دارند چون آنها هم خود را گردانندگان آتی کشور می دانند و تمایلی ندارند یک اقتصاد ویران شده و مدیریت پر هرج و مرج را تحویل بگیرند. بدنه کارشناسی کشور هم که در تمام دولت ها کار کرده است احمدی نژاد را تنها یک مجموعه پنج، شش نفره از حلقه دوستانی می بیند که جز خودشان کسی را قبول ندارند و دسته جمعی مشغول خرابکاری اند. به همین علت هم هست که پست های دولتی را هفده تا هفده تا تقسیم می کنند و عامداً در این کار لجاجت هم می نمایند.
 

 


 


ندای سبز آزادی:دو عضو بازداشتی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) در هفتمین روز بازداشت خود، امروز با خانواده های خود تماس گرفتند. در این تماس تلفنی علی جمالی و حسن اسدی زیدآبادی خبر از بازداشت خود در سلول های انفرادی بند 240 زندان اوین دادند.
به گزارش ادوارنیوز با وجود تمام شدن بازجویی های حسن اسدی زید آبادی وی همچنان در سلول انفرادی بند 240 به سر می برد و بازجویی های علی جمالی کماکان ادامه دارد.
همچنین خانواده های این دو عضو بازداشتی سازمان دانش آموختگان خبر از روحیه بسیار بالای آنها دادند.
حسن اسدی زیدآبادی دبیر کمیته حقوق بشر سازمان در مقابل منزلش و علی جمالی رییس کمیته سیاسی سازمان نیز در مقابل ساختمان محل کارش بازداشت شده بودند.


 


ندای سبز آزادی: مراسم شب های قدر در حسینیه ارشاد مانند سال های گذشته در شب های نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم رمضان برگزار خواهد شد.

بر اساس اطلاعات منتشره شده در فیس بوک حسینه ارشاد، مصطفی دلشاد تهرانی و محمدعلی ایازی روز یکشنبه در این مراسم سخنرانی خواهند کرد و روز سه شنبه (بیست و یکم) ویژه برنامه‌ای به مناسبت آغاز سی و دومین سالگرد اسارت امام موسی صدر با حضور سوسن شریعتی، هادی خانیكی، مسعود ادیب و مهدی فرخیان و سخنرانی عبدالرحیم سلیمانی و محمد مجتهد شبستری برگزار می شود.

همچنین در مراسم روز پنج شنبه (بیست و سوم) فاضل میبدی و ناصر مهدوی حضور خواهند یافت و مراسم ویژه شب های قدر با حضور مصطفی درایتی برگزار می شود.

آغاز مراسم شب های قدر در این سه شب، ساعت 21 و محل اصلی آن سالن اصلی حسینه ارشاد است.


 


ندای سبز آزادی: دبیرکل امور بین الملل وزارت فرهنگ و ارشاد، گفت که احمدی نژاد به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی کشور معرفی خواهد شد و نشان لیاقت فرهنگی و بارکُد مربوطه را دریافت خواهد کرد. ( به نقل از روزنامه جام جم ).ـ
در موتور جستجوگر اینترنتی دولت دهمی ِ "یا حق"، مفاخر فرهنگی را جستجو کردیم و به چنین مفاخر فرهنگی برخورد کردیم :‌

سعد بن ابی وقاس : جهت معدوم کردن کتب ضالّه ی ایرانیان، و کتابخانه های کفار در سرزمین ایران، در عملیات فتح ایران در قرن ۱ هجری.

چنگیز مغول : به دلیل تلاشهای شبانه روزی برای اصلاح ادبیات و شعر منحط قرن ۷ هجری ، و نیز هدایت ِ عطار نیشابوری به راه راست و دیار باقی.

تیمور لنگ : به جهت استمرار در پاکسازی شر و ور گویان ِ سرزمین های حاشیه ی خزر در قرن ۸ هجری.

اشرف افغان : به دلیل برخورد قاطع و مبارزه با هنرمندان ِ اصفهانی ِ "اون طرفی" در قرن ۱۲، و تعطیل کردن بساط اصفهان به عنوان جرثومه ی فساد و تنبیه هنرمندان ِ بی ریشه.

آغا محمد خان : ... ـ

محمد علی شاه : جهت خدمات ارزنده در راستای بسط و گسترش روزنامه نگاری و تسهیلات متعدد برای روزنامه نگاران ِ دوران مشروطه. نصیحت های مشفقانه ی روزنامه نگاران که عمدتا در باغ شاه انجام میشد.

محمود احمدی نژاد : جهت ِ احیای طرح مبارزه با مفاسد فرهنگی - ملی، و حذف هنرمندان ِ "اون طرفی" با کمک مشاوران گوناگون، از جمله : محمد حسینی (‌وزیر ارشاد)، سلحشور (کارگردان ِ متعهد) و دیگر هنرمندان ِ ملحق شده از حوزه های لشکری و چماقداری و جان بر کفی به تیم فرهنگی.
مبارزه با خانه های فسادِ فرهنگ سرا ها و خانه ی هنرمندان.
استاد نمودن ِ تاتر.
اجرای طرح ضایع کردن ِ هنرمند هایی که در جامعه محبوبیت کذایی و ساختگی دارند.
پروژه ی تبدیل انسان های جان برکف به هنرمندان ِ مستعد در عرض یک هفته.
همچنین، محمود، نخستین رئیس حکومت در طول تاریخ بشریت است که خود هنرمند است. نقاشی می کند. شعر می گوید، سینماگر است، عکاس حرفه ای است، و از هر انگشتش صد تا هنر می ریزد. لذا دو سه جایزه و پنج مدال ِ اضافی ِو سیمرغ و نخل طلا ی دیگر هم به او اهدا خواهد شد


 


ندای سبز آزادی: از چهارشنبه‌ی گذشته، دو خیابان اصلی مشهد (واقع در خیابان خیام، بلوار سجاد) مشهد، که محل استقرار فروشگاه‌های پوشاک، کیف و کفش (عمدتا زنانه) محسوب می‌شود، بدون هیچ‌گونه توضیحی عملا تعطیل شده و تمامی فروشگاه‌های مزبور، پلمپ شده‌اند.

سرکوب و اعمال خشونت تنگ‌نظران و تمامیت‌خواهان در جمهوری اسلامی، فقط فعالان سیاسی و کنشگران مدنی را شامل نمی‌شود. زیر پوست سیاست در ایران، و در سطحی دیگر، اعمال فشارها و محدودیت‌ها و سرکوب‌های غریبی متوجه جامعه مدنی و شهروندان بی‌پناه ایران می‌شود که در بیشتر مواقع، اخبار و گزارش‌های آن، در جایی منتشر نمی‌شود و بازتاب لازم را پیدا نمی‌کند.

ازجمله تحدیدهای غریب در هفته‌های اخیر، می‌توان به صدور مجازات‌های سنگین مالی و فشارهای روانی و تهدید و توهین و تحقیر شهروندان بی‌پناه در برخی شهرهای بزرگ کشور، به بهانه‌ی عدم رعایت حجاب اشاره کرد.

به گزارش میزان خبر ، گزارش‌های موثق و متعددی از صدور احکام و جریمه‌های چند صد هزار تومانی به‌خاطر آنچه «بدحجابی» خوانده می‌شود، در مشهد گزارش شده است. موارد متعددی از بازداشت‌های خودسرانه و بعد صدور جریمه‌های باورنکردنی به‌خاطر «لاک زدن ناخن‌ها»، «کوتاه بودن آستین مانتو»، «نداشتن جوراب»، «آرایش»، «قرار دادن عینک آفتابی بالای پیشانی و روی موها» و ... توسط نیروی انتظامی و بسیج و ... گزارش شده است که متاسفانه حکومت اقتدارگرا و ایدئولوژیک مستقر، آنها را تنگ‌نظرانه و بی‌پروا، عملیاتی می‌کند.

به‌عنوان نمونه‌ای دیگر، از چهارشنبه‌ی گذشته، دو خیابان اصلی مشهد (واقع در خیابان خیام، بلوار سجاد) مشهد، که محل استقرار فروشگاه‌های پوشاک، کیف و کفش (عمدتا زنانه) محسوب می‌شود، بدون هیچ‌گونه توضیحی عملا تعطیل شده و تمامی فروشگاه‌های مزبور، پلمپ شده‌اند. مسئولان نیروی انتظامی هیچ توضیحی بخاطر اقدام خود نداده‌اند و صاحبان مغازه‌ها و فروشگاه‌های لوکس خیابان‌های خیام، که اجاره بهای سنگینی را پرداخت می‌کنند، معترض و بی‌پناه، از اقدام غیرقانونی و زورگویانه‌ی نهادهای صاحب قدرت، خشمگین‌اند.

سرکوب و تحدید و اعمال فشارهای خودسرانه، سلیقه‌ای و تنگ‌نظرانه‌ی حکومتی که به‌نام دین، زمام امور جامعه ایران را در دست گرفته، خود یکی از مهم‌ترین دلایل روگردانی مردم از مذهب و رواج رفتارهای غیراخلاقی است


 


ندای سبز آزادی: ابوالفضل فاتح در نوشته ی جدید به طرح این مساله پرداخت که وقتی سخن از باز کردن راه های گفت و گو به میان می آید، به معنی معامله یا عبور و عدول از حقوق مردم نیست که کسی حق ندارد و نمی تواند چنان بگوید، به معنی پیدا کردن راهی معقول و پایدار برای ایفای حقوق امروز و آتی مردم است. به نظر فاتح گفت و گو یعنی باز کردن فضای عمومی برای طرح و فهم ایده ها در همه ی سطوح. طبیعتا باز شدن فضای رسانه ای، آزادی زندانیان، آزادی احزاب و گروه های سیاسی، رسیدگی به مظالم رفته، حق تعیین سرنوشت، مفاهمه ی نخبگان جناح های سیاسی، گفت و گوی نخبگان و حاکمان و در یک کلام خروج از فاز ناموجه امنیتی و ورود به فاز سیاسی. فاتح همچنین با اشاره به سرمقاله دیروز کیهان نوشته است: “در شرایط فعلی هر اقدام رادیکال تنها به نفع جریان نفوذی منحرف متحجری است که می خواهد سرنوشت خود و نظام را به هم پیوند بزند. به سرمقاله ها و رسانه هایشان نگاه کنید، حتی تغییر لحن امام جمعه ای را هم بر نمی تابند.”

به گزارش کلمه متن دیدگاههای ابولفضل فاتح در این زمینه به شرح زیر است:

بازتاب نوشته ی اجمالی اخیر تحت عنوان “گذرگاه خطیر و روزنه های عبور” مرا بر آن داشت اندکی به بسط مطالب مطروحه در این مقاله بپردازم.
مقاله سه محور عمده را شامل می شد: ۱) ضرورت نفی تهدید خارجی ۲) تاکید بر کنترل سطح مناقشات داخلی ۳) پیشنهاد باز کردن باب های گفت و گوی ملی
۱) نفی تهدید خارجی از جمله موضوعات مورد اتفاق همه ی حریانات سیاسی علاقمند به دین و میهن در کشور بوده است. ایرانی هر که باشد نمی تواند با مداخله ی خارجی در امور داخلی خود موافق باشد، چه رسد به تهدید و تحریم. استدلال اینکه تحریمها و تهدیدها متوجه دولت است نه ملت نیز استدل نادرستی است، چرا که نهایتا ره آورد آن موجب عقب ماندگی کشور خواهد بود. به یاد می آورم که در تابستان ۱۳۸۲ خدمت مرجع عالیقدر حضرت آیت الله سیستانی رسیدم. آن ایام رسانه های خارجی تبلیغ توسعه ی دموکراسی با کمک سیاست جنگی آمریکا در منطقه را می کردند. ایشان در کنار تبیینی عمیق از تحولات سیاسی جهان فرمودند: ” نکند یک وقتی به سوی اجنبی و خارج کسی چشم داشته باشد یا متوسل شود. اگر آنچه در عراق اتفاق افتاد در جاهای دیگر اتفاق بیافتد؛ بیرون آمدن از آن ممکن نیست. البته دیگران هم توجه کنند به خواسته‌های مردم. باید بین مردم و مسوولین و روشنفکران همدلی و همفکری باشد.”.
در شرایطی که بنا بر اکثر تحلیل ها، تحریم سیاست قطعی و تهدید خارجی یک احتمال جدی علیه کشورمان تلقی می شود و به ویژه در روزهای منتهی به سوخت گذاری تاسیسات بوشهر که تهدید در بالاترین سطح خود قرار داشت، تنها اقدام ممکن از سوی جنبش اصیل سبز برای انصراف تهدید خارجی از خشونت نظامی، ابراز مخالفت جدی،علنی و بدون قید و شرط بود. این به مفهوم نادیده گرفتن اقدامات و سیاست های ماجراجویانه ی برخی دست اندرکاران امور که هم ردیف با برخی دول خارجی موجب تقویت ایران هراسی و تصویر کردن چهره ی ایران به عنوان یک تهدید جهانی گردیده و یا فراموشی مافیای نوظهور ثروت و قدرت که جنگ یا پیشامدی نظیر آن را امکانی برای تصفیه حساب داخلی و خیمه زدن بیشتر بر منابع کشور می داند نیست. آن را باید متذکر شد و مورد نقد جدی قرار داد، اما مگر می شود به این دلیل، نسبت به دولت هایی که تاریخ خود را با جنگ و خشونت در منطقه آمیخته اند مظنون نبود و در برابر تهدید مستقیمشان سکوت اختیار کرد؟ ما که سر جنگ با کسی نداریم، طبیعی است که خواهان روابط بهتری با جهان باشیم و از زیاده گویی مشکوک ماجراجویان و فرصت سوزی برخی دست اندرکاران ناخرسند،اما کیست که بر ایمانیت و ایرانیت خود بنازد و بی استثنا مداخله یا فرصت طلبی دول خارجی در مناقشات داخلی را مردود نداند؟ مگر همین چند ماه پیش بسیاری بر امتیاز گیری یک طرفه ی چین و روسیه (صرف نظر از شعار نامریوط و دست ساخت مرگ بر روسیه) معترض نبودند؟ آیا میان امتیازگیری اروپاییان و امریکا با دول قدرتمند شرقی تفاوت ماهوی وجود دارد؟ هر دو مردود است و منطقا موضع گیری بی چون و چرا و البته سنجیده در برابر هر دو الزامی است. در چنین صورتی است که انتقاد به سیاست ضعیف یا غلط خارجی و مواضع نادرست و بی مبنای برخی دست اندرکاران حجیت واقعی پیدا کرده و مفهوم ملی می یابد.
۲) تاکید بر کنترل سطح مناقشات داخلی: این گزینه هم در شرایط تهدید گزینه ای معقول است و هم از منظر اصلاحات داخلی. این نه سخنی بدیع است نه بی مبنا. حتی دول متخاصم در شرایط جنگ عندالزوم نسبت به کنترل سطح منازعه اقدام می کنند. ایران و آمریکا چند دهه است که در شرایط مخاصمه اند. آیا با همه ی ابزارها، روشها و در بالاترین سطح به منازعه وارد می شوند؟ حتی در موارد برخورد نظامی چه در شرایط جنگ ایران و عراق و چه پس از آن، هر دو کشور از بالا گرفتن شعله ی برخورد فی مابین و گسترش آن به مرزهای بی کنترل پرهیز کردند. کیست که تهدید اخیر اتمی آمریکا علیه کشورمان را در ردیف افراطی گری و ناپختگی های سیاسی نشمارد. در تمام شرایط جنگ تلاش ها متوجه آن بود که صدام از موشک پراکنی و بمباران شیمیایی و حمله به مردم بی دفاع پرهیز داده شود، نه آنکه مقابله به مثل شود. جنگ تمام عیار آخرین و البته سیاهترین مرحله مناقشات جهانی است که حتی همان هنگام نیز بسیاری از دولتها به کنترل آن همت می گزینند. بدون آنکه در مثل مناقشه ای باشد جایگاه این قاعده ی معقول در شکاف های داخلی دو صد چندان و بی نیاز از توضیح است. نمی دانم چرا عده ای از این پیشنهاد بر آشفتند، البته برآشفتن همزمان مطرودان بیرونی و افول گرایان داخلی که نان خود را در تنور افراطی گری می پزند مفهوم است.
یکی از بزرگترین اعتراضاتی که به دست اندرکاران وقایع روزهای پس از انتخابات وجود دارد، همین بی قاعده بودن مواجهه با مردمی است که فریادشان سکوت بوده است. چرا اسلحه، چرا خشونت؟ چرا زندان؟ چرا اتهام؟ چرا تهدید؟ چرا تحقیر؟ چرا خفقان؟ چرا تغییر رادیکال فاز سیاسی به امنیتی؟ چرا حصر خبری، تهدید و توهین به رهبران سبز آن هم رهبرانی که در ایمانشان به انقلاب، اسلام و ایران از بسیاری از مدعیان نوظهور پیشتازترند؟ متقابلا، انتظار می رود همین نکته نیز در رویکرد معترضان و منتقدان مورد توجه باشد. نمی توان به کسانی که ناگهان در میان معرکه ی علاقمندان به اجرای درست و همه جانبه ی قانون اساسی، سخن از تغییر بنیادی نظام می گویند، کسانی که نوای ضدیت با دین سر می دهند، و کسانی که توهین را شعار می کنند خوشبینانه نگریست. کیست که نداند بسیاری از این رخدادها، دست ساخت قدرت طلبان نوکیسه یا فرصت طلبان برای بدنام کردن معترضان بود. آنها می خواستند مناقشه را از قاعده بیرون برده و مردم به ویژه جوانان را به واکنش غیر حساب شده وادارند تا دستشان برای هر اقدام کور و ناصواب و اهداف پنهان باز شود. کیست که نداند مردم معترض انگیزه ای برای بالا بردن سطح مطالبات نداشتند و دیگران با برخوردها و مواضعشان سطح مطالبات را افزون نمودند. مرحبا به مردمی که با هوشیاری و بینش مثال زدنی با آنکه دلهایشان مالامال از نقد و نظر بوده و است، با بردباری و ذکاوت مانع بهانه جویی ها بوده اند.
با آن که عمق و سطح نارضایتی در بخش معنی داری از جامعه وجود دارد، اما نباید آن را به مفهوم رسیدن مردم به آستانه ی تقاضای تغییر رادیکال تفسیر کرد که راهبردی بس خظرناک و بی فرجام است. بر این باورم که ایده هایی که تغییر نظام را دنبال می کند، اقدامات و شعارهایی که سطح و مرز ندارد و حتی بسیاری از فاش گویی ها و نامه های سرگشاده موضوعیت نمی یابد. آنها که معتقدند باید مناقشه را به بالا ترین سطح کشاند، باید پاسخ دهند که چنین راهبردی به کجا ختم خواهد شد؟
باید انتظار از خود را منطقی کنیم. ملت ما در بسیاری از شئون از تراز بالایی برخوردار است، اما نباید کاستی های خود به ویژه در تجربه ی کشور داری و مردمسالاری، اخلاق حکمرانی، دانش مدیریت به ویژه مدیریت منابع، حقوق اساسی، تفاهم داخلی و تعامل با جهان را فراموش کنیم. با همه ی تفاوت هایی که بین اصول گرایان و اصلاح طلبان وجود دارد، اما کسی نسخه ای برای اصلاح یک شبه ی کشور ندارد. بیماری های کشور گام به گام بهبود می یابد. مشکل اصلی آن جریان منحرف است. باید همگان را از جریان منحرفی که چون ویروسی خطرناک به جان مملکت افتاده و بر مراکز کلیدی تکیه زده است آگاه ساخت و راه را بر آن بست، اما این با تغییر و جهت گیری رادیکال متفاوت است. در شرایط فعلی هر اقدام رادیکال که منجر به بالاتر رفتن سطح مناقشه شود تنها به نفع جریان نفوذی منحرف متحجری است که می خواهد سرنوشت خود و نظام را به هم پیوند بزند. به سرمقاله ها و رسانه هایشان نگاه کنید، حتی تغییر لحن امام جمعه ای را هم بر نمی تابند. چرا با هرگونه تلطیفی مخالفند؟ این لزوما دلیل تامی نیست، اما نشانه ی مهمی برای شناخت کسانی است که از کنترل سطح منازعه بیمناکند؟
همچنان بر نقش رهبران عالی در سیاست کنترل سطح منازعه پای می فشارم و خواهان تعمیق و گسترش آن هستم. به صراحت عرض می کنم نادیده گرفتن ایمان و باورهای دینی مردم، رویکردهای بی تفکیک و شعار های بدون مرز ریختن آب به آسیاب جریان منحرفی است که توانسته تا خلوتگاهها نفوذ کند. کسانی که نظام و حاکمیت رایکپارچه خطاب می کنند به خطا رفته اند. باید تمرکز بر هسته ها و حوزه های تولید ظلم و فساد باشد نه کلیت و ارکان نظام. آقای مهندس موسوی به درستی بیان داشته اند که باید با حفظ مرزبندی با اقتدارگرایان در برابر تهدید و تعدی خارجی ایستاد. همین سخن از سوی دیگر نیز مصداق دارد. یعنی با حفظ مرزبندی با مخالفان اساس انقلاب و نظام، باید در برابر مراکز تولید فساد و ظلم داخلی ایستاد. تمایز هر اقدامی فراتر از این با رادیکالیسم دشوار است. اصلاحات رادیکال که دیگر اصلاحات نیست.
چند ماه پیش عرض شد که آقایان موسوی، خاتمی و کروبی متشکلتر شوند و از نخبگان داخلی هر دو جناح کمک بگیرند. امروز این امر ضرورتی عینی تر است تا هم از آنارشی و مرزشکنی و رادیکالیسم پیشگیری شود و هم تصویر و راهبرد روشنتری از مسیر ارائه گردد. مردم شریفی که آن صحنه های به یاد ماندنی را در انتخابات آفریده اند،امروز چشم به گام های نخبگانشان دوخته اند که چگونه راه احقاق حقوق مردم و ارتقاء کشور را می گشایند. مردم آگاه ایران به مراکز تولید ظلم پشت و آنان را به خود واگذار کرده اند. روزنه ها را بسته اند و گرنه نگاهی به خلوت مردم فاصله ی عمیق با جلوت را آشکار می سازد. نگرانی ها ی جریان منحرف از آینده ی خود آشکار است و از این رو هر آینه محتمل است تا به یهانه ی پیشامدی رفتاری رادیکال بروز دهد. باید در برابر رادیکالیسم از هر نوع و در هر جبهه ای هشیار بود.
۳) پیشنهاد باز کردن باب های گفت و گوی داخلی: تجربه می گوید و بسیاری معترفند که هیچ یک از دو جریان اصلی کشور قابل حذف از جامعه نیستند. ممکن است بتوان بخشی را برای مدتی از قدرت حذف کرد، اما حذف از جامعه خیال پردازی است. باید هویت ها را به رسمیت شناخت و راه اداره ی بهتر کشور را باز کرد. متاسفانه جماعتی بزرگ از اصولگرایان قدرت طلبی کرده اند و به مدد افول گرایان راه های گردش قدرت در جامعه را به نفع خود بسته اند. آنان خواسته یا ناخواسته کشور را به گرداب فرصت سوزی و سرمایه سوزی کشانده اند. این قدرت طلبان جماعت بزرگی از مردم را کنار گذاشته و تلاش دارند بخش دیگر را در برابر آنان قرار دهند و خود سهم عظیمی از سرمایه و فرصت کشور را یا به کنترل بخش کنار گذاشته معطوف کرده اند و یا با سیاست ها و مدیریت غلط بر باد می دهند. نتیجه آن می شود که با همه ی استخراج بی رویه ای که از منابع مادی و معنوی کشور شده است در داخل با مشکلات عدیده ی مدیریتی و توسعه ای مواجهیم و در خارج با تهدید و تحریم و واگذاری امتیازهای بی حساب. نهایتا به عنوان نمونه ترکیه و برزیل که سی سال پیش از مقروض ترین کشورهای دنیا بوده اند اینک از ما پیش افتاده اند در حالی که هیچ یک از هزینه های ملت ما را نیز نپرداخته اند. نه صدها هزار شهید و نه آبروی اسلام و ایران.
باید راهی برای تصحیح امور پیدا کرد. وقتی سخن از باز کردن راه های گفت و گو به میان می آید، به معنی معامله یا عبور و عدول از حقوق مردم نیست که کسی حق ندارد و نمی تواند چنان بگوید، به معنی پیدا کردن راهی معقول و پایدار برای ایفای حقوق امروز و آتی مردم است، وگرنه معلوم است که در نزد وجدان و دادگاه جامعه و در پیشگاه تاریخ نام چه کسانی به تباهی و چه کسانی به حق طلبی و آزادگی درج خواهد شد. اینکه به لحاظ فرهنگی و تاریخی، خوانش از گفت و گو گفت و گو بده بستان، سازش و خیانت است و اینکه پیشقدمی در گفت و گو به مفهوم ضعف و عقب نشینی ترجمه می شود موضوع مطلقی نیست و اینجا مصداق ندارد. این همان تلقی است که سالهاست تعمیم پیدا کرده و هم موجب عدم مفاهمه ی داخلی و هم مانع مراوده بهتر ما با جهان شده است و بسیاری از ما به آن معترضیم.
روشن است که چه کسانی به دور خود و کشور دیوار برلین کشیده و مانع مفاهمه و بهره گیری از روش های مردمسالارانه در اصلاح امورند، اما باید دعوتشان کرد و پیشقدم شد. طرفداران مردمسالاری بر گفت و گو غیرت نمی کنند. این شیوه ی تمامت خواهان است که از گفت و گو می هراسند و اتکا به اقتدار را مکفی میدانند. پیشقدمی در گفت و گوی ملی نشان دهنده ی خیرخواهی و بلند نظری است و مستوجب تقدیر است نه تحقیر. باز کردن فضای گفت و گو یعنی به رسمیت شناختن تفاوت های مردم و خروج از فاز امنیتی به فاز سیاسی. گفت و گو یعنی باز شدن راهی برای تمرکز بر اصلاح سیاست ها و روشها به جای تمرکز بر افراد. گفت و گو یعنی باز کردن فضای عمومی برای طرح و فهم ایده ها در همه ی سطوح. طبیعتا باز شدن فضای رسانه ای، آزادی زندانیان، آزادی احزاب و گروه های سیاسی، رسیدگی به مظالم رفته، حق تعیین سرنوشت، مفاهمه ی نخبگان جناح های سیاسی، گفت و گوی نخبگان و حاکمان و در یک کلام خروج از فاز ناموجه امنیتی و ورود به فاز سیاسی نیز در همین چارچوب قابل تعریف است. باز کردن باب گفت و گو به مفهوم بسته شدن باب خشونت از هر نوعش و از جانب هر کس است و طبیعی است که تنها خشونت طلبان می توانند مخالف گفت و گوی ملی باشند. باز کردن باب گفت و گو و مفاهمه ی ملی رسالتی همگانی است که حاکمان و نخبگان بر آن مسئولترند.
گرچه معدودی در نقد مقاله ی پیشین جانب انصاف و آداب نقد نگاه نداشتند و نشان دادند که تنوع آرا در نزدشان شعاری بیش نیست، اما خدا را شاکرم که دیدگاه های ارزنده ای مطرح و باب این بحث گشوده شد. می دانم که در فضای فعلی برای بسیاری اینگونه سخنان خوشایند نیست و نقد و افشاگری و فریاد خریدار بیشتری دارد، اما به اصول این دیدگاه باور دارم و بر اساس مکاتبات فراوانی که از افراد بسیار موثر دریافت کرده ام، می دانم این دیدگاه از طرفداران جدی در جریان داخلی سبز و نخبگان جریانات دیگر برخوردار است، لذا هم طرح و پیگیری و هم نقد و موشکافی آن را ضروری می دانم.
می دانم که بسیاری از کسانی که بر سریر قدرت نشسته اند تمایلی به رسمیت شناختن طیف وسیع منتقدان خود ندارند و این دیدگاه از قبل با چالش جدی مواجه است، و چه بسا همین روزها پیشامدها و تندروی هایی را مخالفان این دیدگاه به ویژه همان جریان منحرف شکل دهند تا به مدد آن، زمزمه های این چنینی را در نطفه خفه کنند، کما اینکه به جای آنکه زندانیان را آزاد و فشارها را کم کنند، آزاد شدگان را به زندان فرا خوانده و به عنوان نمونه برای رییس ستاد آقای مهندس موسوی آقای دکتر بهزادیان که شرافت ذاتی و سلامت نفسش زبانزد است، حکم پنج ساله می نویسند.
همینجا لازم است تصریح شود که ایده ی گفت و گو دشوارتر از هر ایده و مسیر دیگری است. عادت تاریخی نخبگان و حکام ما اتکا به شیوه های دیگر است. باید مفهوم و ارزش گفت و گو و فرهنگ آن را در همه ی سطوح و عرصه ها بازشناسی کنیم. دشوار است که تندروها فرصت دهتد که گفت و گویی از هر نوع و در هر سطحی شکل بگیرد، دشوار است که با گفت و گو تندروی های ریشه دار و عمیق، شکاف های سنتی و تاریخی، خلق و خوهای نا صواب و بی قانونی های بی حد و حصر کنترل شده یا انعطاف و اصلاحی معنی دار صورت پذیرد. حتی محتمل است برخی مدت کوتاهی نرمش و روی خوش نشان دهند و دوباره به خصلت مالوف برگردند، اما نباید مایوس شد و در چنبره ی این عادت تاریخی زمینگیر ماند. بالاخره باید روزی بر این قرار متقاعد شد. راه های دیگر شاید برای ما آسانتر بنماید چرا که به آن خو گرفته ایم، اما تعمقی بر آن نشان می دهد که بس خسارت بار و کم فایده است. دشوار است از هزینه های آن برای دین و میهن خوف نکنیم. شاید نادیده گرفتن این اصل بوده است که با یک تاریخ مملو از قهرمانان ملی هنوز به جایگاه مطلوب خود نرسیده ایم؟ اگر فرجی باشد و بخواهیم قله های بلوغ ملی را فتح کنیم، همین راه گفت و گوی داخلی با تکیه بر بدنه ی اجتماعی، به رسمیت شناختن متقابل و تفاهم ملی برای پیشرفت کشور، اصلاح روشها و اتفاق برای جراحی غده ی سرطانی منحرفین است. سخن از گفت و گوی ملی نیازمند به جان خریدن طعن و زخم رفیق و رقیب است، لکن بی شک کسانی که قدم در این مسیر پر مرارت اما فرهنگساز و راه گشا برای کشورمان بگذارند، در پیشگاه تاریخ سربلندتر خواهند بود، حتی اگر در کوتاه مدت در قاب قهرمانان ملی و تاریخی ننشینند.
آینده قضاوت خواهد کرد که هر فرد و گروه کدام مسیر را برگزیده است و نتیجه ی عمل کدامیک موجب عبرت یا مایه ی مباهات فرزندانمان خواهد بود؟


 


ندای سبز آزادی: فخر السادات محتشمی پور عریضه چهاردهم خود به دادستان تهران را نیز منتشر کرد ، وی در این متن خطاب به دادستان نوشته است «نمی دانم چرا خوش ندارید ما این واژه ظلم و ستم را به کار ببریم آقای دادستان.با پاک کردن صورت مسئله که اصل مسئله حل نمی شود برادرجان! این روترش کردن ها فقط به خاطر زشتی ذاتی ستم است یا به ملاحظات دیگری؟ اصلا من نمی دانم چرا نفس ستم کردن مجاز است اما فریاد اعتراض علیه آن غیرمجاز بلکه جرم محسوب می شود؟»

متن کامل این شرح حال که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم نبّهنی فیه لبرکات اسحاره و نوّر فیه قلبی بضیاء انواره و خذ بکل اعضائی الی اتّباع آثاره. بنورک یا منوّر قلوب العارفین.

عریضه چهاردهم در هجدهم رمضان المبارک

از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی

به : دادستان تهران

 

سلام آقای دادستان

در هجدهمین روز ماه مبارک رمضان و پانزدهمین روز جدایی از همسر صادق و پاک نهادم، چهاردهمین عریضه ام را که زبان حال همسر مظلوم و ستم دیده یک زندانی سیاسی است برای شما که دادستانید، می نویسم. و چقدر خوشحالم که دوستان پژوهشگر همتی کردند وبه این عریضه های زنان بی پناه دوره قاجار گوشه چشمی نشان دادند تا برای ما زنان بی پناه این عصر و زمان الگویی باشد. تا آن جا که من می دانم در زمان قاجار قبل از مشروطه چون عدالت خانه ای وجود نداشت و مظلومین و ستم دیدگان راه به جایی نداشتند، شکایت هایشان را در شهرها به حکام ایالتی و در پایتخت به نحوی از انحاء به خود پادشاه می رساندند. مواردی زیادی در تاریخ ذکر شده که زنی جلوی کالسکه شاهی را گرفته و با عجز و لابه عریضه اش را به دست شاه رسانده که معمولا هم رسیدگی می شد. خیلی از این عریضه ها و شکایت ها از همسرهایی بود که به هر شکل ممکن ضعیفه بیچاره بیتش را ستم می رساند و ... اجازه دهید بررسی عریضه های آن زمان را به پژوهشگران و محققین تاریخ معاصر و بنیادها و مراکز دولتی و غیردولتی پژوهشی واگذاریم تا رسالتشان را انجام دهند. آن چه برای ما در این باب عبرت آموز است، این که مادران ما حتی در دوره جهل و بی خبری پیش از مشروطه می فهمیدند که اگر صدای اعتراضشان را نسبت به ظلم حالا خواه در خانه و ازجانب شوهر وخواه در بیرون آن و از سوی مأموران حکومتی، فریاد نکنند راه به جایی نخواهند برد. آفرین بر آنان که با همه بی سوادی و بی دانشی براثر تعلیمات مذهبی به دنبال گرفتن حق خود به هر شکل ممکن بودند و وای بر ما اگر در دوره روشنگری و ادعاهای حقوق بشری، ستم ببینیم و بنشینیم و دم نزنیم و در گناه ظالم شریک شویم.

نمی دانم چرا خوش ندارید ما این واژه ظلم و ستم را به کار ببریم آقای دادستان.با پاک کردن صورت مسئله که اصل مسئله حل نمی شود برادرجان! این روترش کردن ها فقط به خاطر زشتی ذاتی ستم است یا به ملاحظات دیگری؟ اصلا من نمی دانم چرا نفس ستم کردن مجاز است اما فریاد اعتراض علیه آن غیرمجاز بلکه جرم محسوب می شود؟!!! شاید هم در تعریف این واژه سخیف دودمان برانداز به اشتراک نرسیده ایم. ما که حقوق نخوانده ایم آقای دادستان اما اینقدر بلدیم که جای شاکی زندان نیست. اینقدر می فهمیم که وقتی یک شکایت حقوقی ثبت می شود، وظیفه قوه مستقل قضائیه رسیدگی به آن است و از آن فراتر جلوگیری از جوسازی و شانتاژ علیه شکایت کننده و وکیل و خانواده او. حالا این همسرجان ما به اتفاق دیگر قربانیان کودتای نظامی براساس اعترافات روشن و آشکاری که یکی از کودتاگران به نمایندگی از دیگران داشته است (و با افتخار به گفته خودش ساعت ها وقت بزرگان را برای تکرار آن گرفته و بعد هم با افتخار بیشتر آن را با بودجه های گزاف تکثیر و توزیع کرده به اقصی نقاط کشور فرستاده اند) شکایت نامه ای تهیه و به مراجع قضائی مسئول ارسال داشته اند. سوال من که همسر ستم دیده سید مصطفی تاجزاده، این خدمتگزار مظلوم سی ساله نظام و کشور هستم، این است که منطقا قانونا شرعا اخلاقا باید چه اقدامی صورت گیرد؟ به جای رسیدگی به شکایت ایشان باید به زندانشان بازگردانند و خود و خانواده شان را از زندگی بازدارند؟ و تازه دستگاه تبلیغاتی کودتاگران که از بیت المال مسلمین و بودجه این ملت ضعیف البنیه از نظر اقتصادی و درد کشیده براثر تورم و گرانی و بدبختی های نوظهور ارتزاق می شود هر روز سازی جدید در برخورد با این اقدام قانونی کوک کنند و با لودگی و مضحکه به انحراف افکار عمومی از مطلب اصلی بپردازند؟

آقای دادستان!

ما که حقوق نخوانده ایم اما دوست داریم بدانیم این تشویش افکار عمومی یعنی چه؟ آیا قبل از برگزاری انتخابات حکم دستگیری مسئولین و فعالان سیاسی در ستاد انتخاباتی قانونی رقیب را صادر کردن، قبل از پایان انتخابات به ستاد رقیب حمله کردن، خبر کذب دستگیری فعالان سیاسی از جمله همسرجان ما را در خبرگزاری رسمی دولتی منتشر کردن، فردای انتخابات خبر کذب دستگیری ایشان را در روزنامه رسمی دولتی منتشر کردن، دادگاه نمایشی و فرمایشی تشکیل دادن و زندانیان را تحت فشار روحی و جسمی در پیش چشم میلیون ها بیننده وادار به اعتراف علیه خود و دیگران کردن و نوشتارها در باب وضعیت پرونده های محرمانه به قول خودشان امنیتی نوشتن در حالی که زندانی و وکیل و خانواده از آن بی خبرند و حتی سؤال از حکم اعدام آنان قبل از تشکیل دادگاه و صدور حکم نمودن و گفتارها از رسانه ملی و دیگر تریبون های رسمی بر علیه عزیزان دربند که ادعاهایی غیرقابل اثباتند بلکه خلاف آن ثابت شدنی است، پخش کردن و هزار کار و اقدام مشابه ریز و درشت دیگر که صورت گرفته و برای شما زبان روزه و در استقبال شب قدر گوش نواز نیست، مصداق تشویش اذهان عمومی بلکه دروغ و افترا نیست و در عوض افشای این بی قانونی ها و روشنگری و تنویر افکار، تشویش افکار عمومی اعتبار می شود؟ نکند این استفاده از افعال معکوس بازی بچگانه ای است که برای انبساط خاطر ستم دیدگان و آوردن لبخند به لب آنان طراحی شده است؟!

آقای دادستان!

همسر عزیز من چه در دوره بازداشت اول چه در بیرون زندان در این پنج ماه اخیر و چه در بازداشت دوباره به دلیل شکایت از کودتاگران بارها و بارها آمادگی خود را برای مناظره با مدعیان راستی اعلام کرده است. من نمی فهمم ترس آقایان از چیست که حاضر به مواجهه مستقیم با او نیستند؟ همسر من که زور و زر و تزویر و سلاح های مرسوم خشونت طلبان را ندارد. داغ و درفش ندارد. یک جسم نحیف دارد و روحی بزرگ و زبان حق گویی که هم از این رو موجب محبوبیتش در میان هم وطنانش شده. شما می توانید به من بگویید این آقایان اقتدارگرا چرا حاضر نیستند با او گفتگو کنند؟ چرا حاضر نیستند حتی در شرایط کاملا نابرابری که او بدان رضایت داده با او مناظره کنند؟ می دانید چرا به جای تن دادن به این معادله ساده، قضیه را این سان پیچیده می کنند؟ سناریو می نویسند، قصه می پردازند، فیلم می سازند و پول ها خرج می کنند که با استفاده از غیبتش سخنانش را وارونه و شخصیتش را تخریب و زندگیش را تباه سازند؟

اقای دادستان این دوستان واقعا نمی دانند که این گونه اقدامات به ضررخودشان است و روز به روز تاجزاده را در موضع حقانیت خود پابرجاتر و نزد مردم حق طلب محبوب تر می کند؟ این ها نمی دانند اگر سخنان تاجزاده برای ایشان و مردم حجت است که فیلم های دزدکی گرفته شده در اوین را با شادی کودکانه در رسانه به اصطلاح ملی منتشر می کنند، بهتر است خودش را که زنده و حیّ و حاضر است بیاورند در این جعبه جادویی تا با مردمش که چون جان دوستشان می دارد صحبت کند و آنان را در صحت گفتار و عمل او و اصلاح طلبان به قضاوت بنشانند.

آقای قاضی امشب شب قدر است و ما پیمانه های وجودمان را تا سحرگاه به محضر صاحب رحمت بیکران و غفران می بریم تا آن را به قدرعظمت بیکران خودش و وسع اندک ما پر کند. شما نیز لابلای عباداتتان، این دلنوشته های ما را که عریضه ای مظلومانه است بخوانید به نیت صواب و اگر دستتان به این وسواسان خناس که برای حفظ قدرت مادی خود از هیچ اقدام ناصواب فروگذار نیستند، نصیحت کنید که این شب ها و روزها را دریابند که درهای رحمت الهی بازِ باز و درب های توبه و بازگشت به سویش گشاده است.

 

اللهم نبّهنی فیه لبرکات اسحاره و نوّر فیه قلبی بضیاء انواره و خذ بکل اعضائی الی اتّباع آثاره. بنورک یا منوّر قلوب العارفین

آمین یا رب العالمین

 


 


ندای سبز آزادی: برای دومین سال متوالی مراسم شب قدر در مرقد بینانگذار جمهوری اسلامی برگزار نمی شود.
هرساله و همزمان با شب‌های احیا در ماه مبارک رمضان حرم آیت الله خمینی میزبان هزاران نفر از مردم تهران بود که در سه شب با سخنان علی اکبر ناطق نوری، سید محمد خاتمی و حسن روحانی مراسم این شب‌ها را برگزار می‌کردند، اما در ادامه فشار به بیت بنیانگذار جمهوری اسلامی این مراسم دو سال است که برگزار نمی شود.
سال گذشته روابط عمومی آستان امام خمینی با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد که به واسطه مشکلاتی که حرم مطهر امام با آن روبروست از برگزاری مراسم شب‌های احیا معذور می‌باشد.
این در حالی بود که مراسم سنتی شبهای قدر حرم حضرت معصومه نیز به خاطر فشارهای امنیتی لغو شده بود.
امسال نیز خبرآنلاین در تماسی که با روابط عمومی حرم امام داشتند باز هم با همین پاسخ روبه رو شده اند  و عدم برگزاری مراسم را برای ادامه تعمیرات اعلام کرد.
این سایت خبری نوشت: درهمین حال شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه در خبری مسیرهایی که این شرکت شب زنده داران شبهای قدر را سرویس می دهد عنوان کرد اما مقصد و مبدا هیچ یک حرم امام نیست.
مسئولین مرقد به خبرآنلاین گفته اند که هیچ برنامه رسمی از سوی حرم برگزار نخواهد شد اما درمرقد باز است و خیلی از پیروان امام برنامه خصوصی خودشان را خواهند داشت.


 


ندای سبز آزادی: خانواده‌ عبدالرضا تاجیک، روزنامه‌نگار زندانی، پنج‌شنبه‌ هفته‌ گذشته، موفق به ملاقات کابینی با وی در زندان اوین شدند.

به گزارش میزان خبر، بستگان تاجیک وضع جسمی و حال روحی او را بهتر از ملاقات قبل توصیف می‌کنند. بنا به گفته‌ تاجیک، وی در سلولی چندنفره در بند 209 زندان اوین محبوس است.

تاجیک، روزنامه‌نگار، فعال ملی- مذهبی و همکار رسانه‌ای کانون مدافعان حقوق بشر، از 22 خردادماه در پی احضار تلفنی و برای سومین بار در سه سال گذشته، بازداشت شده و در زندان به سر می‌برد. ملاقات اخیر تاجیک، چهارمین دیدار وی با خانواده‌اش بوده و در این مدت (حدود 80 روز بازداشت) تنها چهار بار تماس تلفنی داشته است.

موضوع "هتک حرمت" به تاجیک در نخستین شب بازداشت، ماه گذشته به بحثی مهم و جنجالی در رسانه‌ها تبدیل شد. تاجیک با اعتراض شدید نسبت به برخورد صورت گرفته با خود، خواستار دیدار با دادستان پایتخت شده بود. هرچند دادستان تهران این ادعای وی را هم چون بسیاری موارد اعتراضی دیگر، رد و تکذیب کرد، اما به گزارش میزان خبر، تاجیک و خانواده‌اش تاکید می‌کنند که در نخستین شب بازداشت، وی با رفتاری توهین‌آمیز و خلاف شأن یک روزنامه‌نگار و بازداشت‌ شده‌ سیاسی، و نیز خلاف ملاحظات و عرف اخلاقی جامعه، مواجه شده است. تاجیک به خانواده‌اش گفته است که برخی از مسئولان قضائی، به وی قول پیگیری این برخورد و موضوع را داده‌اند.

هنوز از زمان برگزاری دادگاه احتمالی تاجیک یا از آزادی محتمل وی، و نیز چگونگی رسیدگی قضائی به پرونده‌ی اتهامی و همچنین موضوع اعتراضی وی خبری نیست. این در حالی است که شعبه قضائی مستقر در اوین، از بستگان تاجیک فیش حقوقی و تعهد و قرار کفالت دریافت کرده است.

عبدالرضا تاجیک، کارشناس و گزارشگر سیاسی، سابقه‌ی همکاری با سرویس سیاسی روزنامه‌هایی چون خرداد، فتح، همبستگی، و اعتماد را دارد و دبیر سرویس سیاسی برخی روزنامه‌های اصلاح‌طلب ازجمله روزنامه شرق بوده است.


 


ندای سبز آزادی: معاون ارتباطات، امور بین‌الملل و استان‌های انجمن آثار و مفاخر فرهنگی از برگزاری کنگره فضل‌ ابن‌ شاذان و نیز ثبت اسم محمود احمدی‌نژاد به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی کشور خبر داد.
به گزارش روزنامه “جام جم”،محمدرضا شرف با اعلام برنامه‌های این انجمن در نیمه دوم سال، گفت: «مهم‌ترین فعالیت انجمن راه‌اندازی دبیرخانه کنگره ملی فضل‌ ابن شاذان است».

وی همچنین درخصوص ثبت نام محمود احمدی‌نژاد به عنوان یکی از مفاخر فرهنگی کشور به مهر گفت: «هر کسی که در کشور ما به یک پست عالی سیاسی مانند ریاست یکی از قوا می‌رسد، جزو سرآمدهای نخبگان سیاسی است و با این پیش فرض بود که آقای احمدی‌نژاد برای این عنوان برگزیده شد».


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته