هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ شهریور ۱, دوشنبه

Latest News from Norooz for 08/23/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



نوروز: در پی اعلام آمادگی سید مصطفی تاج‌زاده برای پاسخ‌گویی به پرسش‌های حامیان جنبش سبز از وی، صدها پرسش از طریق ایمیل و شبکه‌های ارتباطی مجازی مطرح شدند.بنای ایشان بر پاسخگویی به تمامی سوالات مطرح شده بود که متاسفانه با وخامت وضعیت جسمی و نیاز مبرم به انجام عمل جراحی این مهم به تاخیر افتاد.

تاج زاده پس از عمل جراحی شروع به پاسخگویی به پرسشها نمود و از آنجا که همزمان به نگارش مجموعه ای از مقالات و تحلیلها پیرامون انتخابات و وقایع پس از آن هم همت گمارده بود(که این مقالات به تدریج منتشر خواهد شد) طبعا پروسه پاسخگویی به درازا انجامید.

بر آن بودیم که با تکمیل این پروژه شروع به انتشار پاسخهای وی به سوالات مطرح شده نماییم که با فراخوانده شدن مجدد ایشان به زندان امکان پاسخگویی به سوالاتی که در این اواخر مطرح شده بود فراهم نشد.

بدیهی است پاسخگویی به تمامی پرسش‌های مطرح شده فرصت و مجال فراخ‌تری را می‌طلبید و از آنجا که بسیاری از سوالات تکرار شده‌اند و پاسخ بسیاری از آنها هم در مقالات تحلیلی ایشان آمده است ، لذا اکثر پرسش‌های مهم مطرح شده ذیل 24 پرسش اصلی دسته‌بندی شده و طبق وعده قبلی از امروز به تدریج منتشر خواهند شد.

جالب اینجاست اولین سوالی که تاج زاده به عنوان مهمترین پرسش برای پاسخگویی انتخاب کرده بود سوالی در خصوص احتمال وقوع تقلب گسترده در انتخابات می باشد که نشان از شناخت عمیق این فعال سیاسی از روشهای تخریبی کودتاگران دارد. همانگونه که شاهد بودیم رسانه های خبری کودتا به محض بازگشت ایشان به زندان و در حالی که امکان پاسخگویی را از وی سلب کرده اند اقدام به انتشار فیلم ویدیویی بیست ثانیه ای که در دوران زندان و شرایط خاصی ضبط شده نموده اند تا اینگونه القا نمایند که سید مصطفی تاجزاده هم معتقد است در انتخابات تقلبی رخ نداده است.

البته نگاهی گذرا به دو مقاله منتشر شده از این فعال سیاسی در چند ماه گذشته و همچنین شکایت وی و شش دلاور آزادیخواه دیگر از سردار مشفق و سپاه به دلیل کودتای انتخاباتی به روشنی بیانگر نظر ایشان در خصوص نحوه برگزاری انتخابات سال گذشته میباشد.

با این حال این صفحه با انتشار پاسخ ایشان به اولین پرسش از مجموعه "پرسش و پاسخ با تاج زاده" اینبار هم قضاوت در خصوص ادعاهای واهی کودتاگران را به عهده خوانندگان می گذارد.

پرسش اول: بالاخره به نظر شما در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 چه اتفاقی افتاد؟ آیا این سخن منسوب به شما درست است که در ایران تقلب گسترده در انتخابات ممکن نیست؟ آیا در انتخابات سال 88 تقلب گسترده شد؟ اگر شد چقدر؟

پاسخ مصطفی تاج‌زاده: به نظرم اختلاف اصلی ما با حزب پادگانی در تحلیل انتخابات سال 88 در این باره است که اتفاقی که افتاد «کودتای مخملی» بود یا «انقلاب مخملی». بنده همین جا اعلام آمادگی می‌کنم که به عنوان سرپرست وزارت کشور در دورة اصلاحات با آقای محصولی وزیر کشور برگزارکننده انتخابات سال 88 در یک مناظره شرکت کنم و از این ادعا دفاع کنم که 22 خرداد نه یک «انقلاب مخملی» توسط اصلاح‌طلبان که «کودتایی مخملی» توسط آقای احمدی‌نژاد و حامیانش و در واقع توسط حزب پادگانی بود که علاوه بر اصلاح‌طلبان حذف بخشی از اصولگرایان را هم دنبال می کرد. درباره چند سوال کلی که پرسیدید چند نکته را به اجمال عرض می‌کنم:

اولا آنچه گفتید به من منسوب است ظاهراً برداشتی ناقص و در نتیجه نادرست از یک مصاحبة من در دو سال پیش است. در هر حال آن را قویاً تکذیب می‌کنم و در پاسخ به این سوال که «آیا امکان تقلب هست»، باید بگویم بله. ممکن است، اگرچه پنهان نمی‌ماند. در ایران امکان تقلب همیشه وجود دارد. البته این‌که در هر انتخابات تقلب شده یا نه بحث دیگری است. در جریان انتخابات مجلس ششم جلوی چشم خودم آقای جنتی و همکارانش یک چهارم آرای شهروندان تهرانی را با دلایل غیرقانونی باطل کردند و نتیجه انتخابات را تغییر دادند؛ آن‌هم در شرایطی که مجریان و ناظران از دو جناج مختلف بودند و بر عملکرد هم نظارت داشتند. وقتی آن موقع در حضور ما تقلب ممکن بود. حتماً در غیاب ما و در یک حاکمیت یک‌دست امکان تقلب بیشتر هم هست. به اعتقاد من علت اصرار حزب پادگانی برای یک‌دست کردن مجریان و ناظران و این‌که غریبه و نامحرمی در دستگاه‌های اجرایی و نظارت بر انتخابات نباشد همین است که هر کاری خواستند بدون مانع بکنند.

صرف نظر از این‌که در این انتخابات میزان تخلف و تقلب چقدر بود، به باور من آرایش حزب پادگانی در انتخابات سال 88 برای تخلف و تقلب گسترده بود. ما پیش از انتخابات گفتیم نسبت به آرای مردم نگرانیم. اما به جای گوش کردن به سخن ما و اندیشیدن تمهیداتی برای کاستن نگرانی‌های موجه مردم فقط بر عمق نگرانی‌ها و شبهات افزودند. ما حداقل به دو دلیل مهم از ماه‌ها پیش از برگزاری انتخابات نسبت به صیانت کامل مجریان و ناظران از آراء شک و شبهه داشتیم. دلیل اول عملکرد بسیار مشکوک و غیرشفاف و اعتمادزدای مجریان و ناظران در انتخابات‌های شوراهای سوم و مجلس هشتم بود که توسط دولت آقای احمدی‌نژاد برگزار شد و هنوز بعد از سه سال جزئیات از انتخابات آراء را اعلام نکرده‌اند. دومین دلیل هم اصرار عجیب حامیان آقای احمدی‌نژاد بود‌که جز خودشان کسی در هیات‌های نظارت و اجرایی حضور نداشته باشند. این دو دلیل برای نشان دادن آمادگی حزب حاکم برای تقلب کافی بود. اما متاسفانه نه‌تنها نگرانی‌های ناشی از این دو علت را کاهش ندادند بلکه با انجام یک رشته اقدامات به شائبه تقلب دامن زدند.

یعنی اگر قرار باشد برای محاکمه عاملان ایجاد شائبه و شبهه دربارة صحت انتخابات دادگاهی تشکیل شود، در وهلة‌ نخست باید نحوة اجرا و نظارت سراسر شائبه‌آمیز و مشکوک انتخابات در سال‌های اخیر و از جمله انتخابات ریاست جمهوری دهم محاکمه شود. چنانچه بخواهیم فهرست کاملی از رفتارها و گفتارهای مجریان و ناظران انتخابات و نیز مقامات کشوری و لشکری را که پیام تقلب و شبهه را به جامعه مخابره می‌کردند به دست دهیم یک کتاب مستقل می‌شود. طبیعی بود که جامعة‌ هوشیار ایران در برابر علائمی که از مجریان و ناظران انتخابات و نیز مقامات دولتی و نظامی دریافت می‌کرد نمی‌توانست بی‌تفاوت بماند.

برای نمونه به چند مورد که به شبهه تقلب دامن زد و حاکی از وقوع «کودتای مخملی» بود به طور گذرا اشاره می‌کنم:

۱- حکم دستگیری ما را روز نوزدهم خرداد یعنی سه روز پیش از انتخابات صادر کردند. این اقدام به منظور پیشگیری از این‌ بود که کسی پس از اعلام نتایج صدایش در نیاید. این‌که اجرای حکم دستگیری ما به بعد از انتخابات موکول شد به نظر می‌رسد به دلیل برگزاری برنامه زنجیره انسانی سبز در روز سه‌شنبه 19 خرداد در خیابان ولی‌عصر تهران و گردهمایی سبزها در خیابان آزادی در روز چهارشنبه 20 خردادماه باشد که حزب پادگانی را ترساند و بازداشت ما بیش از انتخابات را منتفی کرد.‌ به هر حال نفس صدور حکم بازداشت ما پیش از برگزاری انتخابات به این معنا بود که نتیجه انتخابات را از قبل می دانستند و پیروزی آقای احمدی نژاد برایشان مسلم بود.

۲- سیستم پیامک‌ها را در روز انتخابات قطع کردند و مانع تماس ستاد مهندس موسوی با حوزه‌های انتخابی و ناظرانشان شدند. باید معلوم شود چه کسی و با چه انگیزه‌ای چنین دستوری داد؟ به نظر من جز آقای احمدی‌نژاد که خود نامزد بود کسی در مقامی نبود که چنین دستوری صادر کند.

۳- سایت‌های ما را روز جمعه فیلتر کردند و مانع اطلاع‌رسانی اصلاح‌طلبان شدند.

۴- با حکم آقای مرتضوی عده‌ای وحشیانه به ستاد ما در قیطریه حمله کردند، درست مثل انتخابات دوم خرداد که یک روز پیش از انتخابات به ستاد سیدمحمد خاتمی حمله‌ور شدند. کجای دنیا حامیان نامزد پیروز در روز انتخابات به ستاد نامزد شکست‌خورده حمله می‌کنند؟ در هر حال عامل شکل‌گیری اولین تجمع اعتراض‌آمیز مردمی در انتخابات اخیر شخص سعید مرتضوی بود که دستور پلمب ستاد قیطریه را صادر کرد و اولین حضور خیابانی و اعتراضی مردم را در عصر روز انتخابات در میدان قیطریه موجب شد که البته با درایت و درخواست مسئولان ستاد قیطریه مردم پراکنده شدند. باید معلوم شود انگیزة آقای مرتضوی از این اقدام نابخردانه چه بود؟

۵- خبرگزاری دولتی ایرنا در ساعت 18 روز انتخابات خبر کذب بازداشت من و محسن امین‌زاده را منتشر کرد.

۶- بلافاصله پس از برگزاری انتخابات به ستاد مرکزی مهندس موسوی در خیابان ولی‌عصر حمله شد.

۷- روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت آقای احمدی‌نژاد، صبح شنبه 23 خرداد در صفحه اول خود تیتر زده بود که تاجزاده و رمضان‌زاده بازداشت شدند (خبر جمعه شب کار شده بود و تاکنون کسی به ما توضیح نداده است که چرا خبرگزاری و روزنامة ارگان دولت با دو خبر کذب اصرار بر التهاب‌آفرینی داشته‌اند).

۸- خطوط تلفن شهری مرکز صیانت از آراء ستاد موسوی به محض پایان انتخابات قطع شد تا پس از قطعی سیستم پیامک، ناظران و نمایندگان وی در صندوق‌ها از این طریق هم نتوانند آراء هر صندوق و تخلفات احتمالی را به ستاد گزارش کنند.

۹- نحوه اعلام نتایج هم کودتاگونه، تحریک‌کننده و غیرمدبرانه بود. درحالی که در نتیجه نهایی اعلام شده آراء احمدی‌نژاد کمتر از دو برابر آراء‌ موسوی است، در آغاز اعلام نتایج،‌ 3 به 1 اعلام می‌شد، بدون این‌که حتی یک رأی باطله شمارش شود. این وضع در خوش‌بینانه‌ترین حالت نشانة ‌بی‌کفایتی وزارت کشور بود و در بدبیانه‌ترین حالت نشانة برنامه‌ای از پیش طراحی شده.


علاوه بر نگرانی‌های پیش از انتخابات و اقدامات شبهه‌افزای حین برگزاری انتخابات که به شماری از آن‌ها اشاره کردم، نحوه برخورد حزب پادگانی پس از انتخابات هم بر تردیدها و شبهات افزود و نشانگر آرایش برای سرکوب و نه رسیدگی به شکایات بود. بعد از انتخابات، مردم به هر دلیلی به آرای اعلام شده اعتراض داشتند و اجتماعات اعتراضی خودجوشی را تشکیل دادند. این اعتراضات در تهران پررنگ‌تر بود، چراکه برای اولین بار در انتخابات پس از انقلاب نتیجه اعلام شدة آراء در تهران با کل کشور متفاوت بود. در انتخابات‌ قبلی همیشه نسبت آراء در سراسر کشور با تهران هماهنگ بود چون تهران جامع گرایش‌های موجود در کشور ‌است. با این وجود به جای تشکیل یک کمیته بی طرف برای رسیدگی به شکایات و کاهش تردیدها و اعتراضات و اقناع جامعه، خط مشیی در پیش گرفته شد که تنها بر ابعاد بحران و شدت اعتراضات افزود.

تخلفات گسترده‌ای نیز پیش از انتخابات رخ داد که دیگر احتیاجی به ذکرشان نیست؛ از دخالت نیروهای مسلح گرفته تا توزیع میلیاردها پول تا شب انتخابات (همان کاری که خودشان می‌گویند آمریکایی‌ها برای تاثیرگذاری بر نتیجه انتخابات در لبنان و شکست حزب‌الله انجام دادند) و سو‌ء عملکرد صدا و سیما و دخالت دستگاه‌های دولتی و جانبداری مجریان و ناظران به سود آقای احمدی‌نژاد. افزون بر آن باید بررسی شود که در مناظره‌های تلویزیونی پیش انتخابات چه اتفاقی افتاد و چه برنامه‌هایی برای بعد از مناظرة آقایان موسوی و احمدی‌نژاد ریخته شده بود. این مورد را در مناظره با آقای محصولی کاملاً باز خواهم کرد و نشان خواهم داد که چگونه در این انتخابات کودتای مخملی شد.

نکته پایانی آن‌که آزمون بزرگ حزب پادگانی انتخابات آینده است که ثابت خواهد کرد آیا اقتدارگرایان حداقلی از اعتماد به نفس دارند و خود را از پشتیبانی اکثریت مردم بهره‌مند می‌دانند و به این ترتیب به طرف برپایی انتخاباتی آزاد و قانونی پیش خواهد رفت یا این‌که به نام و بهانه انقلاب یا کودتای مخملی آخرین بازمانده‌های آزادی انتخابات را از بین خواهد برد.

منبع: صفحه فیس بوک مصطفی تاج زاده


 


زهرا رهنورد خواستار خروج لایحه حمایت از خانواده از دستور کار مجلس شد. این استاد دانشگاه در یادداشتی از نمایندگان خواست بررسی این لایحه را به کارگروهی از زنان و مردان کارشناس و پیشرو بسپارند تا موارد اضطرار ی را تشخیص دهند.
به گزارش کلمه متن یادداشت زهرا رهنورد به شرح زیر است:
هم اکنون زنان نه تنها از تبعیض و از قوانین قیم مآبانه رنج می برند، که لایحه تخریب خانواده نیز بر مشکلات مالی و به طور خاص بر مشکلات زنان افزوده شده است. عشق، محبت، وفاداری بین دونفر، یک مرد،سرچشمه آرامش در خانواده و موجب پرورش فرزندانی سلیم النفس می شود.نکته فوق نه تنها توصیه روانشناسی خانواده بلکه علت وجودی خانواده است.با این تعبیر اگر انگلس مالکیت را منشا خانواده می دانست ما عشق و محبت بین یک زن و یک مرد را منشا خانواده می دانیم.حال سوال اینست که:در شرایط فعلی یعنی در روند دولت نهم و دهم که خانواده ها در چند سال اخیر به دلایل فقر اقتصادی و مسائل طبقاتی یا نابسامانی های سیاسی و اجتماعی و ضربات هولناک رفتار دیکتاتوری منشانه و تمامیت خواه در عرصه عمومی و با تهاجمات این شرایط بر عرصه خصوصی روبروست چرا دولت نهم لایحه به اصطلاح حمایت از خانواده و به زعم من و سایر معترضان لایحه انهدام خانواده را به مجلس داده است و متاسفانه به آن برچسب اسلامی نیز می زند تا این شبهه را در اذهان ایجاد کند که نهایت توصیه و سلیقه دین چند همسری است. و چرا مجلس در وضعیت بحرانی فعلی کشور لایحه مذکور را در دستور کار قرار داده است؟
آیات مربوط به خانواده در قرآن حاکی از آن است که اصطلاحاتی مشخص در ترمینولوژی خانواده ایده آل وجود دارد که طیف واژگان مهم آن عبارتند از “یک زن،یک مرد،مودت، رحمت، آرامش و فرزندان نمونه و در ضمن روند قرآن مجید از خانواده به عنوان آیه الهی یاد می کند”.سوال اینست در دولت نهم و دهم با چه استنادی مواد ۲۲،۲۴،۲۵ و بند ۶ماده ۵۵در لایحه حمایت از خانواده گنجانده شده است که تمامی آن ترمینولوژی والا و طیف اصطلاحات و واژگان را وارونه فهمیده و خانواده را با ویژگیهای یک مرد،چند زن، خشونت ،رقابت،حسادت و حتی جنایت،نگرانی وفرزندان پراسترس و نگران را به طور نانوشته اما موجود و قابل پیش بینی تعریف کرده است؟ حال آنکه هم روح آیات و هم شواهد تاریخی حاکی از آنست که آیات مربوط به چند همسری ناظر به زمانه ایست که حرمسراهای شهوترانها،حاکمان و طبقات مرفه بیداد می کرد و آیات فوق برای مهار چند همسری است نه توصیه و حکم چند همسری و سایر خوش گذرانی های مرتبط ضمن اینکه همانجا ایده ال خانواده تک همسری ذکر شده است.
از سوی دیگر چه اصراریست که با این لایحه به عهد قاجار برگردیم و نگرش قاجاری به خانواده را زنده کنند و فراموش کنند که در عصر مدرن وانسان های فرهیخته و پیشرفته به سر می بریم نه در جنگل توحش شهوترانان و مرفهان که اصولا این گونه اقشارنیاز به قانون ندارند. لهذا از مجلس انتظار می رود برای سعادت موکلین خود که نه تنها نیمی از جمعیت بلکه به عنوان موکل هفتاد و پنج میلیون ملت شریف ایران لایحه مذکور را از دستور کار خارج نمایند و بررسی آن را به کارگروهی از زنان و مردان کارشناس و پیشرو بسپارند تا موارد اضطرار را تشخیص دهند.
خارج کردن لایحه به اصطلاح حمایت از خانواده نه یک درخواست زنانه بلکه نماد درخواستی ملی و با هدف سعادت ملت ایران و دوام خانواده های ایرانی است.


 


علی کامرانی پدر یکی از شهدای حادثه کهریزک گفت: می توانستیم شاهد روند بهتری در رسیدگی به پرونده کهریزک باشیم و احکامی که در دادگاه صادر شده می توانست شامل حال آمرین اصلی این ماجرا باشد.
به نقل کلمه پدرشهیدمحمد کامرانی که در جریان حوادث پس از انتخابات در گذشت در گفت و گو با پنجره با بیان اینکه دادگاه رسیدگی به پرونده کهریزک بسیاری از خواسته های ما را برآورده کرد، افزود:اما به طور قطع می توانستیم شاهد روند بهتری در رسیدگی به این پرونده باشیم.
به گفته کامرانی، احکامی که در دادگاه صادر شده می توانست شامل حال دیگران و در حقیقت آمرین اصلی این ماجرا باشد.
وی با اشاره به حمایت رهبر انقلاب از پیگیری این موضوع، خاطر نشان کرد: در دیدار هایی که همراه با سایر اولیای دم با مسئولان کشور و به خصوص مقام معظم رهبری داشتیم، به شکل خاص ،شخص معظم له بر حمایت خویش و پیگیری موضوع تاکید فرموده اند و به همین جهت شایسته است، سایر مسئولین و به ویژه قوه قضائیه با قاطعیت، موضوع را دنبال کنند. از نظر ما نیز به حول و قوه الهی این تیری است که رها شده و دیر یا زود بر سینه جنایتکارو جانیان اصلی خواهد خورد.


 


معصومه ابتکار معاون سید محمد خاتمی در دولت اصلاحات ، که پیش از این وبلاگش به دستور مقامات قضایی مسدود شده بود ، در وبلاگ جدید خود نوشت : به نوشتن ادامه خواهم داد

متن کامل این یاداشت بدین شرح است :

امروز بعد از 431 یادداشت در وبلاگ ابتکار سبز که به مناسبت انتخابات شوراها در 13 آذر 85 ایجاد شد، آن را مسدود شده یافتم. ابتکار سبز اما حضور صمیمی خوانندگان، چه همفکران و چه منتقدان را تجربه کرد و طی این مدت حدود 1100000 بازدید و بیش از 10000 کامنت داشت. باید از همراهی همه این یاران تشکر کنم.
به خصوص در این مدت پرشین بلاگ را میزبانی خوب یافتم و لازم می دانم از مدیران دلسوز آن به خصوص آقای مهدی بوترابی که برای تقویت شهر ایرانی مجازی و حفظ حقوق شهروندان آن از هیچ کوشش و فداکاری دریغ نکرده است، قدردانی کنم .
وبلاگ ابتکار سبز دو بار در سال 88 و 89 فیلتر و به رغم پیگیری های صورت گرفته بالاخره در تاریخ 29 مرداد 89 به دستور مقامات قضایی مسدود شد. طی این سال ها بسیاری به من پیشنهاد ایجاد سایتی مستقل یا تغییر میزبان را دادند، اما من مایل به کار کردن با میزبانی ایرانی و آرمان گرا بودم و حاضر به ترک منزل نشدم، تا اینکه امروز به اجبار از آن شهر مجازی اسباب کشی کردم و این هم آدرس وبلاگ جدیدم البته با همان نام قبلی:
greenebtekar2.blogspot.com
همچنان که هنوز بر مردمسالاری دینی و آرمان های اصیل انقلاب پای می فشارم به نوشتن ادامه خواهم داد. اینکار اگر به هیچکس سودی نبخشد، تسلای دل خودم است. اما در عین حال معتقدم که برای پاسداشت قانون اساسی و حقوق مصرح شهروندی آن به ویژه آزادی و آزادی بیان که حاصل خون شهدای انقلاب و دفاع مقدس است، تداوم این راه ضروریست.
رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا / پروردگارا بر [دلهاى] ما صبر فرو ريز و گامهاى ما را استوار دار


 


حجت الاسلام والمسلمین سید هادی خامنه ای با حضور در منزل محمد رضا جلائی پور که اخیرا از بند اسارت رها شده است با وی دیدار و گفتگو کرد.
به گزارش خبرنگار کلمه در این دیدار سید هادی خامنه ای با آرزوی توفیقات روز افزون علمی و اعتقادی برای محمدرضا جلایی پور از خداوند متعال رفع ظلم و گرفتاری از همه آسیب دیدگان حوادث اخیر را مسئلت کرد.
دبیر کل مجمع نیروهای خط امام (ره) در این دیدار گفت آنچه امروز اندیشه امام و رهروان راستین انقلاب را بارور و تنومند تر می کند ایمان ، نشاط وامید به فردایی است که بر تارک اندیشه و عمل جوانان و آیند سازان این مرز و بوم نقش بسته است.
همچنین در این دیدار که جمعی از جوانان مجمع نیرو های خط امام (ره) نیز حضور داشتند برای جلایی پور آرزوی سلامتی و توفیق کردند.


 


حکم تعلیق سه مقام قضایی مرتبط با تخلفات و جنایات سال گذشته بازداشتگاه کهریزک صادر و به آنان ابلاغ شد.

گفتنیست بر اساس کیفرخواستی که پیش از این توسط دادسرای انتظامی قضات صادر شده بود ، شعبه یک دادگاه انتظامی قضات پس از طی مراحل رسیدگی قانونی در خصوص بررسی مسئولیت سه نفر از مسئولین ارشد دادستانی تهران در پرونده حوادث سال گذشته بازداشتگاه کهریزک ، حکم تعلیق قضایی افراد فوق را صادر و به نامبردگان ابلاغ کرد.
به گزارش مهر، بر اساس این حکم، افراد یاد شده باید از سمت هایشان عزل شده و در خصوص اتهامات مطروحه در پرونده مسئولیت خویش را پذیرفته و خارج از مصونیت قضایی مانند شهروندان عادی پاسخگو باشند.
این حکم تعلیق قضایی بر اساس پرونده های مشروح جداگانه و در تاریخ 24 مرداد ماه 1389 صادر گردیده است.
سازمان قضایی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، روز چهارشنبه ۹ تیرماه ١٣۸۹ (۳۰ ژوئن) با صدور اطلاعیه ای، دو تن از متهمان پرونده بازداشتگاه کهریزک را بدون ذکر نام و مشخصات و به اتهام "ضرب و جرح عمدی منجر به قتل"، به "قصاص نفس" (اعدام) محکوم کرد. این دو تن، متهم به قتل امیر جوادی فر، محسن روح الامینی و محمد کامرانی شناخته شده و علاوه بر "اعدام"، به تحمل حبس، انفصال موقت از خدمت، پرداخت جزای نقدی، تحمل شلاق تعزیری و پرداخت دیه هم محکوم شده اند. و بر اساس این اطلاعیه، ۹ متهم دیگر پرونده نیز، به تحمل حبس، پرداخت دیه و جزای نقدی، انفصال موقت از خدمت و تحمل شلاق محکوم شدند.

دادگاهی که برای بررسی پرونده این بازداشتگاه زیر نظر قاضی مصدق در سازمان قضایی نیروهای مسلح و با جلساتی غیر علنی تشکیل شد و با برگزاری هشت جلسه در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۳۸۹ به کار خود پایان داد.

دو افسر نگهبان وقت، ابراهیم محمدیان و محمد خمیس آبادی، دو متهمی هستند که در این دادگاه به اعدام محکوم شده اند و درجه آنان استوار دوم نیروی انتظامی می باشد. سرهنگ دوم فرج الله کمیجانی (رئیس بازداشتگاه کهریزک)، بعنوان متهم ردیف اول پرونده به "بی احتیاطی، بی مبالاتی و عدم رعایت نظامات دولتی در ارتباط با امور خدمتی منجر به تلفات جانی و صدمات بدنی، جمعا به ٣۵ ماه حبس و ۷میلیون ریال جزای نقدی بدل از حبس و شش ماه محرومیت از خدمت محکوم شد.
وکیل مدافع خانواده امیر جوادی فر، یکی از شهدای کهریزک، در مورد این پرونده گفته بود "درخواست وکلا و اولیای دم براینکه اگر دادگاه از نظر صلاحیت ذاتی نمی تواند مرتضوی (دادستان وقت تهران) را محاکمه کند، حداقل او را به عنوان مطلع در این دادگاه احضار کند، مورد توجه و موافقت قرار نگرفته است."


 


علی شکوری‌راد: از لحن و مطالب آقای صدیقی در نماز جمعه اخیرتهران و لحن آقای جنتی در نماز جمعه هفته پیش و نیز برخی گفتارهای دیگر که بر خلاف یک سال گذشته فاقد رجزخوانی برای سبزها، بخصوص بزرگان جنبش سبز، و تهدید آنها بود می توان پی برد که دستورالعمل جدیدی تدوین و به ائمه جمعه داده شده است و آن اینکه باید در صفوف متحد جنبش سبز که به رغم همه فشارها و تهدید ها روز به روز مستحکم تر شده است رسوخ کرد و فاصله انداخت. حقیقت این است که گستردگی و انسجام جنبش سبز حاصل برخورد رادیکال حاکمان با معترضان به نتیجه انتخابات از یک سو و پایداری و ایستادگی سران جنبش بر مواضع حق طلبانه و پیوستگی وثیق آنان با مردم بوده است. آنها همه گونه فشاری را بر رهبران جنبش وارد آورده اند ولی نتیجه ای نگرفته اند. همه گونه رفتار خشنی را با مردم انجام داده اند ولی نتیجه نگرفته اند. جنبش سبز روز به روز عمیق تر و منسجم تر شده و امیدش به پیروزی بیشتر. سخنرانی سردار مشفق را گوش بدهید. انگار دارد به تعدادی از نیروها گزارش پیروزی داده و به آنها برای ادامه حرکت بصیرت می دهد. آن سخنان مربوط به پائیز گذشته است. زمانی که آنها کار را تمام شده می دانستند. ولی اکنون می بینند نه تنها کار جنبش سبز تمام نشده است بلکه بنظرشان می آید که کار خودشان ساخته است. طرح بحث مکتب ایران و مکتب اسلام که مهندس موسوی هشیارانه آن را جنگ زرگری نامید و افشا کرد نیز این هشدار را به ما می دهد که با ترفند جدیدی روبرو هستیم و باید مراقب باشیم. آنها صفوف متحد ما را هدف قرار داده اند.

جنبش سبز یک سازمان، حزب یا تشکیلات نیست که عضوگیری کند و یا کسی برای عضویت دیگری در آن تصمیم گیری کند. هر کس که بخواهد، هر آن می تواند عضوی از جنبش سبز باشد کافیست باور داشته باشد نتایج اعلام شده برای انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری واقعی نبوده است و فرد اعلام شده به عنوان رئیس جمهور، منتخب مردم نیست، و بر این اساس با سایر مردم در اعتراض قانونی و مسالمت جویانه به آن نتیجه و تبعات آن همراه و یا حد اقل همدل بوده باشد و یا بشود و یا اینکه اکنون حقوق شهروندی و اجرای بدون تنازل قانون اساسی را مطالبه کند. بنابراین عضویت و همراهی با جنبش سبز به دیدگاه و خواست خود هر فرد بستگی دارد و نه دیگری ، و نیز کسی نمی تواند دیگری را از همراهی با جنبش منع کند و یا حضورش را در جنبش نفی نماید.

جنبش سبز بیشمار است. این جنبش در عین حالی که متنوع و متکثر است باید از هر گونه انقسام در حرکت بپرهیزد. چه بسا آنها بخواهند با نرمش خود ما را قسمت کنند. باید مراقب آن باشیم و از آن بپرهیزیم. این کار جز با هماهنگی امکان پذیر نیست. شاخص هماهنگی نیز جز رهبران جنبش بخصوص مهندس میر حسین موسوی نمی تواند باشد.


 


به نام خدا

به عزیزترینم، پرستوی نازنین

برای خودش حکایتی شده این فصل عاشقی ما، رمضان. شش رمضان پیش از خدا بهترین ها را خواستم، آن رمضان دلم لرزید تا با چشم های تو افطار کردم. آن ماه را پیچیده در پوششی فیروزه ای رویت کردم و دانستم که سهم من از آن ضیات، محبتی است که سرنوشتم را به دست خود می گیرد.

راستی چه خوب که هنوز آن روسری فیروزه ای را نگه داشته ای. آن شب تلخ پارسال که به خانه مان ریختند و مرا پیش چشم های نگران تو و رضا و مادر بردند، نمی دانستند که چه مدرکی است آن شال فیروزه ای وگرنه آن را هم می بردند. مدرک بزرگترین جرم من و ما. عاشقی، دوست داشتن زندگی، نفی سیاهی، پرستش زیبایی و تمنای آزادی. آه که چه حرف ها دارد آن شال فیروزه ای و آن حلقه حلقه های موی سیاهت که آراسته بود آن قرص ماه را اگر زبانش را می فهمیدند.

تا رمضانی بعد ایمان ما به معجزه، بدل به یقین شد و دیگران را نیز دعوت به ایمان به عشقمان کردیم و باز تا رمضانی بعدتر توانستیم پیام این ایمان را به دیگران هم برسانیم، کانون توحید را که یادت هست.

چهارمین رمضان نشانه ای یافتم که برای خودم حجتی قاطع و برهانی گویا بود از درستی راهی که می رویم. من از سالها پیش آرزو می کردم و به خودت هم گفته بودم که دلم می خواست ازدواجم در ماه رمضان و با زبان روزه باشد. از سوی دیگر تو می خواستی عاقدمان خاتمی باشد و دفتر آن بزرگوار هم خواهش ما را که وقتی در ماه رمضان به ما اختصاص دهید، رد کرده بود که وقت ایشان کاملا پر است. پذیرفته بودم که آرزویم را به سود میل تو وانهم که ناگهان تماسی از دفتر خاتمی شوکه مان کرد، « پس فردا پنج شنبه مصادف با 15 رمضان و تولد امام مجتبی ع ، حاج آقا برای خواندن خطبه عقدمان وقت دارند، آماده اید؟». آماده نبودیم اما به هر تلاشی که بود همه مقدمات قانونی را در آن فرصت کوتاه فراهم کردیم و چه شیرین بود آن دو روز سخت.

با تمام وجود احساس می کردم که در رسیدن به آرزویم که محال می نمود، نشانه ای نهفته است.

ظهر 15 رمضان، 5 مهر 76، زیبا تر از همیشه بودی، با مهریه یک جلد کلام الله مجید، یک جلد دیوان حافظ، یک شاخه نبات و یک شاخه گل رز و البته در قامت همسری برابر و مستقل آن چنان که شایسته شخصت چون تویی بود، پیوندمان را به رسمیت رساندیم.

رمضان ها یکی پس از دیگری پیامی خوش را برایمان می آورد، نوای ربنای شجریان، فراتر از عبادت و افطار ، برای ما نجوایی عاشقانه تر یافته بود. دل انگیز ترین لحظات زندگی ام را هنگامی که بر سر سفره ی افطار کنارم می نشستی تجربه می کردم. با آن لبخند ملیح ات، لطافت حرکاتت، گیرایی چشمانت، عطر موهای ات و لطف حضورت، در کنارم بودی و با شیطنت پنهان ات می دانستی که در آن لحظات بیش از هر وقتی دوستت دارم. آخ پرستو که این روزها وقت افطار، چقدر دلم برای قبول باشد گفتن هایت تنگ شده.

دیگر رمضان ها را زیر سقف آشیانه خودمان بودیم تا رمضان پارسال. اوضاع کشور آشفته بود، تعداد زیادی از دوستان خوبمان در بند بودند و یکی پس از دیگری خبر بازداشت دوستی دیگر می رسید، افطاری های مان آن حلاوت سابق را نداشت. درگیر ماجراهای خاص آن روزها بودم و آشکارا نوبت خودمان را انتظار می کشیدیم.

تقدیر این بود که باز حادثه ویژه در زندگی مان با رمضان گره بخورد، تازه از افطار فارغ شده بودیم که ماموران سر رسیدند و ما را از هم جدا کردند تا واپسین روزهای رمضان را در تنهایی انفرادی سر کنم.

آن ماجرا به انتظاری تا رمضان امسال ادامه یافت. این بار آغازین روزهای رمضان در انفرادی گذشت در حالی که هفتمین رمضان را با حضور محبت تو می گذراندم. اگر این حضور در این روزها نبود نمی دانستم آن شرایط را چگونه بگذرانم. من که عادت داشتم رمضان ها را آرام تر و پر حوصله تر از سایر ماه ها باشم ، این بار پر از ناراحتی بودم . حسی که دوست نداشتم همراه لحظه های روزه و سحر و افطارم باشد ولی بود و دست خودم هم نبود. تنها راهی که برای خلاصی از این احساس داشتم، فکر کردن به تو و روزهای خوش رمضان های گذشته مان بود.

به خودم می گفتم تو که تا حالا از رمضان جز خوبی ندیدی در این ماجرای به ظاهر نامبارک هم خیری نهفته است. به مایه خشم ات فکر نکن و با خدای خودت و عشقی که از او شش رمضان پیش هدیه گرفتی مشغول باش.

از انفرادی که بعد از 20 روز به بند عمومی بازگشتم، بودن کنار هم بندی ها و آرامشی که بهم منتقل کردند آرام ترم کرد اما فکر کردن به رنجی که تو و پدر و مادرم و دیگران در این روزها بردید هنوز آزارم می داد و می دهد. در آن 20 روزتنها امیدمان این بود که صدای تظلم خواهی زندانیان سیاسی به گوش هایی که هنوز می شنوند و و جدان هایی که هنوز بیدارند برسد. بیش از این کاری از ما ساخته نبود، هر چند شما و سایر خانواده ها کارهای بزرگی کردید که اگر نبود، معلوم نبود چه پیش آید.

در آن اوضاع یک نگرانی دیگر هم داشتم، اینکه 31 مرداد نزدیک است و شاید نتوانم به تو شاد باش بگویم. امسال تولدت با ماه عاشقی ما، رمضان گره خورده و تا نیمه آن هم چیزی نمانده، دوشنبه گذشته که به بند 350 برگشتیم بزرگترین خوشحال ام این بود که شاید برای این دو مناسبت فرخنده به نوعی تبریکم را بهت برسانم.

شاید بپرسی میان این همه دردسر این هم شد دلخوشی؟ راستش بله، زندگی با همه سختی ها و نامردمی هایش برای دلپذیر شدن در اختیار بهانه های ساده و در عین حال پر شکوه خوشبختی ماست.

می شود سخت ترین دوره حیات را با مرور خاطره ای شیرین دگرگون کرد. مناسبت ها بهترین بهانه برای یاد آوری این خاطره ها هستند. زاد روزت، یاد آور وجود توست، رمضان یاد آور عاشقی ماست و نیمه آن یاد آور یکی از بهترین روزهای زندگی ام.

زندانی در زندان بر خلاف آدم های بیرون که معمولا سعی می کنند از لحظه لذت ببرند، بیشتر با خاطره های گذشته وفکر آزادی در آینده دلخوش است. حتا آن کس که حکم اعدام دارد کلی قول و قرار با دیگر زندانی ها دارد که بعد که بیرون می روند چه کنند و کجا بروند و....همین امشب با یک اعدامی قرار گذاشتیم بیرون که میرویم با هم یک قلیان پرتقال نعناع بکشیم و کلی از این قرار سر کیف آمدیم. ابلهانه است؟! از بودن ما در اینجا که ابلهانه تر نیست.

زندان فرصتی است برای درک قدرت برخی پدیده ها . زمان اعتصاب تر، وقتی که تحلیل می روی، یک حبه قند را که در آب حل می کنی، می فهمی چه انرژی زیادی دارد. اصلا به قد و قواره اش نمی آید ولی جدا برای خودش زوری دارد که البته وقتی در حالت عادی هستی و یک پرس غذای کامل خورده ای آن قدر انرژی داری که خوردن یک حبه قند را احساس نمی کنی.

زمانی هم که دلتنگی و رنج بر ما مستولی می شود، قدرت ایمان و عشق و بهانه های ساده به یاد آوردن این دو سرمایه بزرگ، انرژی ویژه اش را نشان می دهند. زندان جای خوبی است برای تماشای معجزه قدرت ایمان و عشق.

زندان فرصتی بود برای درک بهتر این نیروها و قدر دانستن شان، به ایمانم و به عشقم می بالم. به وجود تو می بالم، به داشتن کسانی که دوستشان دارم و دوستم دارند، به داشتن بهانه هایی خوب برای نشانی های بزرگ، به زادروز تو به رمضان و افطارهایش و به نیمه آن سالروز ازدواجمان.

تولدت مبارک و پیشاپیش سالروز ازدواجمان را هم شاد پاش می گویم. بابت رنجی که این بیست و چند روز دیدید مثل یک سال گذشته شرمنده ام هر چند که بی گناه هستم.

یا حق و به امید دیدارت

حسین نورانی نژاد

سحر 30 مرداد 89

بند 350 اوین


 


بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم حبّب الی فیه الاحسان و کرّه الی فیه الفسوق و العصین و حرّم علی فیه السخز و النیران. بعونک یا غیاث المستغیثین

هفته نامه - اولتیماتوم

عریضه هفتم در یازدهم رمضان المبارک

از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی

به : دادستان تهران

 

سلام آقای دادستان

امروز درست یک هفته از بازداشت مجدد همسرم، یکی از شاکیان کودتاگران نظامی می گذرد و تا این لحظه من هیچ گونه خبر موثق و رسمی از وضعیت او ندارم. آن چه مرا بیشتر نگران می کند، کذب بودن اخباری است که جسته گریخته لابد برای آرامش دادن به ما، مبنی به حضور ایشان در بند 350 می رسید و من تماس نگرفتن او را جزئی از تنبیه همه اهالی بند که بیش از یک ماه است که ظالمانه دارد اعمال میشود، فرض می کردم اما دیشب یکی از عزیزان سبز استواری که چهارشنبه شب از آن عزتکده بیرون آمده به من گفت که همسرم را در بند 350 ندیده است!

آقای دادستان فورا دستور بدهید به من محل نگهداری همسرم را اطلاع دهند. همین امروز. همین حالا. راستش طاقت نیاوردم و حین نوشتن همین کلمات با دفتر معاونتان صحبت کردم. گفتم لطفا به آقای کامکار بفرمایید ما نگرانی داریم از این که ایشان بار دیگر به دست کودتاگران افتاده باشند و همان کثافت کاری های بعد از کودتا در انفرادی در موردشان اعمال شود. شما که مثل بعضی های دیگر مثل آن نماینده مقام پرست که رفت و شنید و آمد و گزارش کذب داد، قصد انکار ندارید آقای دادستان؟؟؟ شما که حتما همه چیز را از زبان خودشان شنیده اید و به زودی شکایت نامه های مربوطه را هم دریافت خواهید کرد.

آقای دادستان

من الان در شرایط روحی خوبی نیستم دوباره همان حالاتی که برخی آقایان بازجو و حتی خود شما کاملا با آن آشنا هستید به سراغم آمده و دارم سعی می کنم خودم را کنترل کنم تا اقدامی نسنجیده انجام ندهم. دیشب خواب عجیبی دیدم. در به در دنبال یک گوشی تلفن بودم برای تماس با همسرم و عده ای مرا تعقیب می کردند و مانع می شدند. در میان همین تعقیب و گریزها همسرم را در محلی دیدم که دسترسی به ما نداشت اما به من اشاره ای کرد و من به سویش رفتم و او آرام در گوشم گفت: چه کردی؟ نمی خواهی پیگیر کارها باشی و من سراسیمه از خواب پریدم و عرق شرم بر جبینم نشست که او در اسارت و عسرت و صعوبت به سر می برد و من به سفارش خودش قبل از بازگشت به زندان دارم سعی می کنم عادی سازی کنم برای آرامش خانواده!!!

نه آقای دادستان نه

این کار از عهده من بر نمی آید. زندگی ما هرگز عادی نبوده و نیست. درست مثل شما و قضات دیگری که هر شب خواب پرونده های روز را می بینید و چهره های مظلومین تا صبح جلوی چشمتان رژه می رود. اینک این منم. فخرالسادات محتشمی پور همسر قهرمان دلاور سید مصطفی تاجزاده، فرزند ملت، فرزند امام، خدمتگزار انقلاب و وطن عزیز که شرافتش را به دو روز زندگی خوش نفروخت و دینش را در گروی خوش آمد قدرت طلبان هواپرست نپسندید. اینک منم فخرالسادات همان پیرو زینب که شما نپسندیدید و مرا از آن منع کردید که مبادا منجر به جستجوی یزید شود و من در مقابل شما از ته دل اعلام کردم زینبی خواهم ماند تا دم مرگ. حالا باز هم هوای فریاد دارم بر سر هرچه ظلم و ظالم. فورا به من بگویید همسرم کجاست و دست پلید کدام نامحرمی بر او دراز است؟؟؟ این بار هر ضربه ای که بر تن بیمار او فرود آید پژواکش را تا بی کرانه ها خواهم رساند. بشکند دستی که بر روی سادات بلند شده و می شود و بر روی هر مظلوم گمنام بی پناهی در آن دهلیزهای مرگ.

آقای دادستان می دانید که همسرم  به تازگی جراحی دیسک کمر داشته و باید در شرایط و محیطی کاملا بهداشتی و استاندارد زندگی کند. گرفتاری گردن هم باقی است و نگران کننده چرا که پزشکان معالجش بنا به وظیفه انسانی در این مورد هشدارها داده اند. مسئولیت سلامتش با شما و همکارانتان است. و مسئولیت از نگرانی درآوردن خانواده اش نیز. شما اکنون گوهر گرانبهایی را در اختیار گرفته اید که اگر مراقبتش نکنید مدعیان زیادی را باید پاسخگو باشید. فرزندان تاجزاده فقط دو دختر مظلومش نیستند ما امروز فرزندانی به وسعت همه ایران داریم که باید پاسخگویشان باشید.

و کلام آخر این که گفته بودم اگر از همسرم بی خبر بمانم همه غیرمجازها از نظر شما، برایم مجاز خواهد شد و اگر بیم جان او را داشته باشم فریادم را از هر راه ممکن به گوش آزادگان جهان می رسانم آنان که اگر دین ندارند ولی آزادگی و شرف و انسانیت دارند و حرمت ماه های حرام مسلمانان را نگه می دارند. ما با هر رسانه ای که نگرانی های خانواده تاجزاده را از سلامت او انعکاس دهد، مصاحبه می کنیم مگر این که شرایط اطلاع رسانی سالم در درون این نظام عدل و برابری که متأسفانه حقد و کینه و نفرت جایی برای هم نوع دوستی و مهربانی و انصاف در دل برخی مسئولانش حتی در این ماه مبارک  باقی نگذاشته، برایمان فراهم شود. حتی همان رسانه های دروغ پردازی که به مصلحت حرف تاجزاده برایشان حجت است تنها وقتی که حرف آنان را بزند و تأییدشان کند.

من تا شامگاه روز یازدهم برابر با هشتمین روز بازگرداندن همسرم به بند اسارت منتظر می مانم و مسئولیت عواقب بعدی با شماست.

بعونک یا غیاث المسغیثین


 


 

 مهدی کریمیان اقبال عضو جبهه مشارکت که بعد از کودتای انتخاباتاتی شب های جمعهدر حسینیه دارالزهرا برای آرامش خانواده های زندانیان سیاسی دعای کمیلقرائت می کرد، در تاریخ ۱۲آبان ۱۳۸۸، به جرم نوشتن شعار مرگ بر روسیه رویدیوار سفارت روسیه، بازداشت و بعد از مدت ها بازجویی و شکنجه روحی تا پنجخرداد ماه سال جاری در بند امنیتی ۲۰۹در شرایط بسیار دشواری به سر برده وپس از آن به بند ۳۵۰زندان اوین منتقل می شود.

 دادگاه بدوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی مهدی اقبال، قاری دعای کمیل حسینیه دارالزهرا و از اعضای جبهه مشارکت را به 7 سال حبس محکوم کرد.اقبال در حالی به 7 سال زندان محکوم شد که در دادگاه هیچ وکیلی نداشت و او حاضر به دفاع از خود نشده بود.
اقدام تبلیغی علیه نظام، اجتماع و تبانی برای ایجاد اغتشاش و اقدام عیله امنیت ملی از جمله اتهامات این قاری قرآن است.

در تاریخ ۳۰اردیبهشت ماه ۱۳۸۹حکم چهار سال حبس تعزیریبرای مهدی کریمیان اقبال در دادگاه تجدیدنظر تاییدشد، که دو سال از این حکمبه اتهام "توهین به رهبری" برای وی صادر شده است.

مهدی اقبال که۱۰ماه است که در زندان به سر می برد هنوز نتوانسته است از شرایط مرخصی زندان استفاده کند.

 مهدی اقبال دو فرزند دارد که مدت ها است پدر خود را ندیده اند و همچنان چشم انتظار دیدار پدر خود هستند.

برپایه اخبار دریافتی بدلیل فشارهای ناشی از وضعیت زندان و دوری ازخانواده اقبال در شرایط روحی نامساعدی به سر می برد و این درحالی است که مسئولان زندان برخلاف آیین نامه اداره زندانها از دادن مرخصی به این زندانی سبز خود داری گرده اند .

دراین روزهای ماه مبارک رمضان برای این قاری قرآن و همه زندانیان سبز آرزوی سلامتی و صبر و استقامت داریم و ارخداوند می خواهیم با برچیدن بساط ظلم و ستم راه پیروزی حق و عدالت را هموار سازد .

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته