امروز: سایت هنرنیوز متعلق به هیئت اسلامی هنرمندان از لغو پروانه ساخت فیلم "جدایی نادر از سیمین" به کارگردانی اصغر فرهادی خبر داد.
به نوشته این سایت، مجوز این فیلم با دستور مستقیم سیدعلیرضا سجادپور مدیر کل اداره کل نظارت و ارزشیابی سینمای حرفهای وزارت ارشاد لغو شده است.
در همین حال جهان نیوز در این باره نوشت: "اظهارات ساختار شکنانه اصغر فرهادی در جشن خانه سینما از دلایل اصلی لغو این پروانه ساخت بوده است."
آقای فرهادی در جشن مذکور گفته بود: «ای کاش! سال آینده ایران، مثل امروز نباشه، ای کاش! سال آینده ایران شرایطی داشته باشه که «گلشیفته فراهانی»، «امیر نادری» و «محسن مخملباف» به راحتی به وطن بازگردند، ای کاش! سال آینده «جعفر پناهی» بتوونه فیلم بسازه و ای کاش سال آینده هیچچیز مثل این سالها نباشه».
گفتنی است فیلم "درباره الی" به کارگردانی اصغر فرهادی در جشن خانه سینما توانست ۶ جایزه را از آن خود کند.
پروانه ساخت فیلم "جدایی نادر از سیمین" در حالی لغو شده است که فیلمبرداری این فیلم با بازی لیلا حاتمی، شهاب حسینی، پیمان معادی، ساره بیات، سارینا فرهادی، بابک کریمی، علیاصغر شهبازی، شیرین یزدانبخش، کیمیا حسینی و مریلا زارعی در تهران ادامه دارد و تا کنون ۲۰درصد آن انجام شده است.
امروز: احسان باکری، فرزند شهید حمید باکری از فرماندهان دفاع مقدس، پس از چند ساعت بازداشت، دقایقی پیش آزاد شد و به خانه برگشت.
به گزارش خبرنگار کلمه، احسان باکری عصر امروز (چهارشنبه) پس از اعتراض به ضرب و شتم مادرش توسط ماموران لباس شخصی در جلوی منزل مهدی کروبی، بازداشت شده بود که دقایقی پیش آزاد شد و به خانه بازگشت.
امروز: از ظهر دیروز تلفن های منزل مهدی کروبی به طور کامل قطع گردید.
به گزارش سحام نیوز، فاطمه کروبی در گفتگو با این سایت به خبرنگار ما گفت:" کلیه تلفن های منزل قطع شده است. نمی دانیم که هدف این آقایان از این اقدامات کودکانه و برخوردهای سخیف چه بوده ولی هر چه که هست این رفتارها نمی تواند خللی در اراده و عزم ما برای دفاع از حقوق مردم ایجاد کند.
خانم کروبی در ادامه اقدام نیروهای منیتی مستقر درب منزل ایشان را در برخورد با خانواده شهیدان باکری و همت به شدت محکوم نمود و از این شیوه برخورد با خانواده شهدا بویژه خانواده این دو شهید، آنهم در سالروز آغاز جنگ تحمیلی ابراز تاسف کرد.
امروز: دختر شهید باکری با بیان اینکه ماموران لباس شخصی مادرش (همسر شهید باکری) را به شدت کتک زدهاند، از سوختن نصف صورت همسر شهید باکری بر اثر پاشیدن گاز فلفل خبر داد.
آسیه باکری، فرزند شهید حمید باکری، در گفتوگو با خبرنگار کلمه از قول مسئولان برای آزاد کردن احسان باکری خبر داد و در عین حال تاکید کرد که تا این لحظه (ساعت ۲۰:۲۰) احسان هنوز آزاد نشده است.
وی همچنین با اشاره به تهدید فاطمه امیرانی، همسر شهید حمید باکری، با سلاح گرم، از ضرب و شتم شدید وی توسط ماموران لباس شخصی خبر داد و گفت: نصف صورت مادرم بر اثر پاشیدن گاز فلفل سوخته است.
آسیه باکری گفت: ابتدا ما آقای کروبی را دعوت کرده بودیم، اما کمی بعد ایشان تماس گرفت و گفت نمیگذارند من بیایم و زنگ زده و گفتهاند که اگر بخواهی از خانه بیرون بروی، بسیجیها را دم در خانهات میریزیم!
وی افزود: مادرم که این موضوع را شنید، تصمیم گرفت برای دیدار با آقای کروبی به منزل وی برویم. اما جلوی منزل ایشان، ماموران جلوی ما را گرفتند و مانع ورودمان شدند. یکی از آنها مادرم را تهدید کرد و گفت: اسلحه را روی شقیقهات میگذارم و راحتت میکنم. احسان هم به شدت عصبانی شد و وقتی یه سمت آنها رفت که اعتراض کند، آنها هم او را بردند.
دختر شهید باکری همچنین در خصوص ممانعت ماموران از ملاقات خانواده این دو شهید دفاع مقدس با میرحسین موسوی نیز گفت: وقتی برای ملاقات با مهندس موسوی میخواستیم به منزل ایشان مراجعه کنیم، نیروهای امنیتی جلوی ما را گرفتند و حتی وقتی محافظ آقای موسوی گفت که اینها مهمان ما هستند، آنها به ما اجازه ورود ندادند.
وی خاطرنشان کرد: مادر من و همسر شهید همت هم به عنوان اعتراض، در راه بازگشت در خیابان شعارهای "یا حسین میرحسین" و "مرگ بر دیکتاتور" را فریاد میزدند.
هفته دفاع مقدس اگرچه برای خیلی ها یادآوری خاطرات دوران جنگ و اتفاقات آن است اما برای بر و بچه های جنگ یادآور خیلی چیزهای دیگر است. یادآور ظهور مردانی مرد و تجلی مردانگی مردانی بی تکرار.
یادآور کسانی که دنیا را با همه بزرگی آن کوچک دیدند و با تعجب به کسانی که به آن دل خوش کرده و در صف آرزوهای دور و دراز آن صف ایستاده بودند می نگریستند.
کسانی که تمام وجودشان همه چشم شده بود، چشمی که فقط جلو را می دید و به سمت وسوی آخرت بود ، کسانی که برخلاف دل به دنیا خوش کرده ها، چشم پشت سرشان را نه بسته، که کور کرده بودند تا جز فراروی خود را نبینند.
کسانی که وجودشان همه گوش شده بود برای شنیدن فرمان پیری که خدا او را در آل رسول ذخیره کرده بود تا از خمین برخیزد و بی آنکه بجای شاهان بنشیند و رفتار شاهی پیشه گیرد، به حکومت شاهان خاتمه دهد. مردی که نفس خود را اسیر خود کرده بود و از همین رو، امیر دل مردم شده بود.
کسانی که چنان خالص شده بودند که نیمه شبها که بیشتر مردم به سان مردار در بسترهای نرم و راحت خود آرمیده اند و در خلوتهای نیمه شب از لذت با معشوق خود نصیبی نمی برند، دعایشان به دعای آن پیر بی تکرار جماران نشین گره می خورد و ملائک قدرتمند الهی را از آسمان به زمین می کشانید .ملائکی که مات و مبهوت راز و نیازهای عاشقانه آنها با حضرت دوست واشک مدامشان در فراق آن یارغائب از نظر بودند.
کسانی که تمرین عصمت شان لشکریان شیطان را به ستوه آورده بود .مردانی مرد، که گناه نمی شناختند.
مردانی که همه عاطفه بودند اما هرگز اجازه ندادند عاطفه آنها بر دین واعتقادشان غلبه کند!
کسانی که با تمام وجود و بذل موجود، که جان شان بود ایستادند تا ایران وایرانی به ذلت ننشیند ورفتند تا ایران وایرانی سربلند وسرافراز بماند.
کسانی که گوهرجان را در طبق اخلاص نهادند وبه پیشگاه حق تقدیم کردند وبا اشک های مدام از حضرتش می خواستند آن را از آنان بپذیرد تا مبادا جون دیگران نصیب فرشته مرگ شود.
مردانی که در شجاعت چنان بودند که مرگ را به بازی می گرفتند ومرگی که همه از او می گریزند از آنان می گریخت! مردانی که چنان گرم حهاد بودند که تقویم نمی دانستند وبا تاریخ ایام بیگانه بودند .همانها که شب را از روز و روز را از شب نمی شناختند و از همه تعلقات رسته بودند و همه چیزجز حضور در جبهه را به فراموشی سپردند .
مردانی که از آن همه جهاد و پایمردی، نه تنها برای خود چیزی نخواستند بلکه خود را بدهکار امام ومردم می دانستند.
مردانی که ازتلاش وجهادشان که قدر آن را فقط خدا می داند وبس، نردبانی برای بالا رفتن بر این وآن وگذشتن از این وآن نساختند.
مردانی که تا امام بود ،محبوبهای امام بودند واکنون درنظر بعضی متهمانی هستند که پذیرش قطعنامه را به امام تحمیل کرده اند و جام زهر را به امام نوشانده اند!
ویا للعجب از بازیهای روزگار! کسانی که با نیامدن خود، جبهه ها را به دشمن سپردند و در دورانی که جبهه تشنه حضورشان برای یکسره کردن کار دشمن بود در سنگر شهرها! جا خوش کرده بودند، اکنون انگشت اتهام را به سمت مردانی کشیده اند که در غربتی وصف ناشدنی ایستادند تا ایران بایستد. مردانی که هر روز که از عمر جنگ می گذشت از تعدادشان کاسته می شد.
مردانی که گویی همچون مولایشان علی(ع) غربت با وجودشان عجین شده است.
مردانی که غریبان این ملک و دیارند و آه که غربتشان را پایانی نیست!
امروز: بر اثر وقوع انفجار در مراسم رژه نیروهای مسلح در مهاباد، ۱۰ نفر کشته و ۲۰ نفر زخمی شدند.
به گزارش خبرگزاری مهر، وحید جلال زاده استاندار آذربایجان غربی گفت: انفجار بمب در ۵۰ متری جایگاه مراسم سان و رژه نیروهای مسلح روی داده که در اثر آن ۱۰ نفر که دو نفر آنان از همسران فرماندهان ارشد نظامی شهرستان مهاباد هستند، به درج رفیع شهادت نایل آمده اند.
وی خاطرنشان کرد: همچنین تعداد مجروحان این حادثه نیز به ۲۰ نفر افزایش یافته که حال چهار نفر از مجروحان وخیم گزارش شده است.
وی ضد انقلاب را عامل اصلی این حادثه معرفی کرد و گفت: متاسفانه آنچه از ظاهر امر پیداست این بار نیز ضد انقلاب با نفوذ در بین مردم و بانوان حاضر در مراسم سان ورژه نیروهای مسلح چهره کریه خود را نشان داد.
گفته می شود شدت انفجار که در محل استقرار بانوان در مراسم سان و رژه نیروهای مسلح در مهاباد روی داده به حدی بود که بر تعداد مجروحان حادثه پس از یک ساعت از وقوع اقدام تروریستی همچنان افزوده می شود.
جلالزاده با بیان اینکه اطلاعات دقیقی از نوع بمب و گروهی که این بمب را کار گذاشتهاند در دست نیست، افزود: امدادرسانی به مجروحان و شهدای این حادثه که همگی از میان زنان هستند، ادامه دارد.
امروز: بی خبری از محل بازداشت حمید محسنی ،رییس دفتر میر موسوی که دو هفته پیش بازداشت شد موجب نگرانی خانواده او شده است.
به گزارش کلمه ، وی که چند روز پیش تماس کوتاهی با خانواده اش داشت نتوانست محل بازداشتش را به خانواده اش اطلاع دهد. موضوعی که بر نگرانی خانواده او افزوده و آنها نمی دانند برای ملاقات و یا پی گیری کارهای وی باید به کجا مراجعه کنند .
فرزند وی در این باره به خبرنگار کلمه گفت : هنوز نمی دانیم پدرم را کجا برده اند و او چه حال و روزی دارد . هر چند دوری از پدر نگران مان کرده است اما این موجب نمی شود که حتی یک لحظه به درستی راه او شک کنیم .جرم پدرم فقط این است که مسول دفتر کسی بوده است که سالها از خدمتگزاران انقلاب و راه امام محسوب می شده و می شود.
او افزود : امروز کسانی که خود را فراتر از قانون تصور می کنند با اشخاصی چون پدر من که جز دلسوزی برای انقلاب و نظام هدفی ندارند این گونه برخورد می کنند .در حالیکه پدر من گذشته روشنی دارد و همه می دانند که هدف او تنها خدمت بوده است .
او ادامه داد : پدر من هم مثل خیلی های دیگر وقتی این مرز و بوم مورد تهدید قرار گرفت،همراه برادر شهید خود به جبهه های جنگ رفت و در کنار کسانی قرار گرفت که یا اکنون به شهادت رسیده اند یا دربند به سر می برند یا خانه نشین شده اند. آیا سزای کسی که این گونه از کشورش دفاع کرده این است که خانواده اش باید از نگرانی اینکه او اکنون در کجا به سر می برد شبها خواب به چشم هایشان راه نیابد .
خانواده محسنی از همه مسولان قضایی تقاضا دارند که هر چه زودتر محل بازداشت وی را به خانواده اش اطلاع دهند و شرایط آزادی هرچه سریع تر او را فراهم کنند
امروز: مادر هنگامه شهیدی گفت: هنگامه در زندان دچار رماتیسم قلبی، کلیه درد، ناراحتی معده و افسردگی شده است. حتی چند بار هم برای "ام.آر.ای" به بیرون زندان منتقل شده است و به تشخیص پزشکان زندان او برای مداوا نیازمند امکانات بیشتری از داخل زندان است. من نمی دانم آن خانم، سار شورد کوهنوردی که به قول خودشان جرمش جاسوسی بوده چطور به دلیل بیماریش آزاد میشود اما بچه من که مال این کشور است برای مداوا مرخصی لحاظ نمی شوند. بعد از دو ماه دویدن هشت روز پیش اعلام کردند که مرخصی هنگامه نیاز به ۶۰۰ میلیون وثیقه دارد. آخر آنها میدانند که والدین فرهنگی بازنشسته هنگامه، توانایی پرداخت ۶۰۰ میلیون وثیقه را ندارد. من دیروز نامه ای به دادستان نوشتم مبنی بر اینکه پرداخت این مقدار وثیقه در حد توانم نیست.
به گزارش کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران، ناهید کرمانشاهی ادامه داد: سه شنبه روز ملاقات است و من می دانم که هنگامهام را با حال بدتر از هفته پیش می بینم. بدترین چیز برای مادر این است که بچهاش بیمار است و نمیتواند کاری برایش انجام دهد. آخر من همه زندگیم را هم بفروشم ۶۰۰ میلیون نمیشود. تازه چند میلیون هم باید خرج کنم تا هنگامه را درمان کنم. خانه ام در گرو دادگاه برای بیرون آوردن بار اول هنگامه است. من دیگر چیزی ندارم. آنها که اینها را میدانند اگر نمیخواهند مرخصی بدهند خب راحت بگویند نمیدهیم و خودشان مداو ا کنند.
کرمانشاهی با بیان این که تلفن دخترش نزدیک به ۴۰ روز است که قطع شده، گفت: یعنی بچه مریض من حتی حق ندارد زنگی به خانوادهاش بزند. ملاقات حضوری ندارد، مرخصی ندارد. من هم که نتوانستم کاری برایش بکنم. نمی دانم با این جوانها میخواهند چه کار کنند. از هشت روز پیش که میزان وثیقه به من اعلام شده تا الان من واقعا نتوانستم برایش کاری بکنم.
مادر این زندانی روزنامهنگار زندانی با عنوان اینکه یک قاتل برای مرخصی ۶۰ میلیون تومان وثیقه میدهد عنوان کرد: یعنی هنگامه جرمش از یک قاتل هم بیشتر است. چطور دلشان برای یک دختر آمریکایی می سوزد اما برای بچه این مملکت نمی سوزد. من دو ماهه برای این مرخصی می دوم. اما الان به کجا رسیدم، اینکه جلویم یک سنگ بزرگ گذاشته شده. من امکان ندارد بتوانم این پول را تهیه کنم.
کرمانشاهی که هر هفته فقط ملاقات کابینی با دخترش دارد اضافه کرد: هربار هنگامه می گوید مامان چرا برای من کاری نمیکنی، من فکر میکنم تا ابد اینجا ماندنیام و من میمانم که به پاره تنم چه بگویم. شما بگوید من که خواهر دو شهیدم، بچه ام بچه انقلاب و این وطن است چرا مستحق این کمک نیست. احمدینژاد به جای این که مانور جهانی بدهد که سارا شورد را برای بیماری کمک کرده است بیاد به بچه مملکت خودش کمک کند.
او ادامه داد: به خدا خسته شدم، بچه ام بیماراست. ۵۵ سالم است. یک سال است که برای هنگامه می دوم. تو رو خدا به بچه های خود این کشور نگاه کنند. گناه دارند به خدا. من افسوس می خورم که چرا بچه من با تحصیلات خوب باید در زندان باشد. دائم بچه من در بهداری است و زیر سرم. وقتی برای ملاقات می روم مثل مرده رنگ پریده است گاهی او را از همان بهداری می آورند .
مادر هنگامه خطاب به مسئولان گفت: باید بیایبد با من مصاحبه کنید، چرانمی آید با خواهر شهید که بچه اش هم الان در زندان است گفتگو کنید. مسئولان باید تک تک جواب بدهند اگر اتفاقی برای بچه من بیفتد آنها مسئول هستند .
هنگامه شهیدی روزنامهنگار و یکی از مشاوران کروبی در انتخابات روز نهم خرداد در پی بازداشتهای پس از انتخابات دستگیر شد. او دوم آبان ماه با سپردن وثیقه ۹۰ میلیون تومانی آزاد شد اما دوباره با حکم شش سال حبس تعزیری در ششم اسفند ماه به اوین بازگشت.
امروز: همسر محسن صفایی فراهانی در مورد آخرین وضعیت سلامتی او اظهار داشت: ایشان از سه شنبه هفته گذشته (۲۴شهریورماه) و پس از گذشت مدت دو هفته از بروز عارضه قلبی در زندان برایشان و پس از پیگیریهای فراوان و مکرر در بخش مراقبتهای ویژه (CCU) یکی از بیمارستانهای تخصصی قلب تهران بستری و تحت نظر قرارگرفته اند.
به گزارش پارلماننیوز، وی افزود: مهندس صفایی فراهانی تا تاریخ ۲۴شهریور برخلاف اخبار منتشرشده در برخی رسانه ها، در هیچ بیمارستانی بستری نشده بودند و تنها برای دو نوبت معاینه و آزمایش پزشکی در بیمارستانهای مدرس و طالقانی حاضرشده و بلافاصله مجدداً به زندان اوین بازگردانده شده بودند.
عفت خطیبی با تشکر از همکاری دادستان تهران در موافقت با انتقال فراهانی به بیمارستان تخصصی و ترتیب داده شده توسط خانواده، در مورد آخرین وضعیت درمانی او اظهار کرد: ظرف مدت یک هفته گذشته و پس از بستری شدن در بیمارستان، آقای صفایی فراهانی تحت نظر پزشکان متعدد با تخصصهای مختلف از جمله قلب، مغز و اعصاب و روان و .... قرارگرفته و آزمایشهای متعددی در مورد وضعیت سلامتی ایشان به عمل آمده که کماکان نیز ادامه داشته و هنوز پزشکان به تشخیص خاصی در مورد مشکلات حادث شده، درمان آنها و همچنین اطمینان از عدم رخداد مجدد این مشکلات دست نیافته اند و مسیر درمان و مداوای پزشکی ادامه دارد. متاسفانه تاکنون هیچ بهبودی خاصی حاصل نشده و ایشان کماکان تحت مراقبت دائمی پزشکان متخصص و در بخش مراقبتهای ویژه بستری هستند.
کلمه: خانوادههای شهیدان همت و باکری از دیدار با میرحسین موسوی و زهرا رهنورد منع شدند.
به گزارش خبرنگار کلمه، خانواده شهید همت و خانواده شهید باکری که در پی دید و یازدیدهای همه ساله، در هفته دفاع مقدس به دیدار نخستوزیر دفاع مقدس رفته بودند، با ممانعت شدید نهادهای امنیتی روبهرو شدند.
بر اساس این گزارش، خانواده این دو شهید پس از معطلی طولانی در میدان پاستور و ممانعت نیروهای امنیتی از دیدار آنها با موسوی، مجبور به بازگشت شدند.
ماموران امنیتی پیش از این هم از حضور برخی مراجعان در دفتر میرحسین موسوی جلوگیری و برای مراجعان مزاحمتهایی ایجاد کرده بودند. مهدی کروبی نیز با محدودیتهای مشابهی روبهرو شده بود و دیدارکنندگان با وی از سوی افراد لباس شخصی مورد اذیت قرار گرفته بودند.
دختر شهید باکری که در ملاقات نافرجام امروز حضور داشت در یادداشت کوتاهی شرح ماجرا را چنین بازگو می کند:
"امروز صبح قرار بود به دیدن مهندس میرحسین موسوی برویم. نخست وزیر دوران دفاع مقدس ... به سر خیابان پاستور که رسیدیم احسان گفت : دوتا دوتا با فاصله وارد می شیم.
با خودم گفتم چرا؟ مگه جرم کردیم؟مگه رفتن خونه میرحسین جرم؟
باورم نمی شد که یک روز تو این مملکت بخوام برم خونه کسی و یه عده لباس شخصی جلومو بگیرن که نمی شه بری! اما انگار حدس احسان درست بود و جلوی ما را گرفتند که کجا ؟ وقتی محافظ میرحسین گفت : مهمان ما هستند.
برادر اطلاعاتی گفت :اینها که اصلا اجازه ورود ندارند.
مطمئن شدم که دیگه تو این مملکت اختیارت دست خودت نیست و دو روز دیگه حق نفس کشیدن رو هم نداری ...
مادرم و همسر شهید همت اعتراض کردند که چرا؟ آنها گفتند که نه و باید کارت ریاست جمهوری داشته باشید!
ناگهان مادرم فریاد کشید که یا حسین میرحسین. و پشت سرش خانم همت فریاد زد مرگ بر دیکتاتور.
همانطور که راه نا تمام رفته را باز می گشتیم مادرم و همسر شهید همت فریاد می کشیدند مرگ بر دیکتاتور..."
گزارش دیگری در این زمینه حاکی است در سالروز دفاع مقدس، احسان باکری، فرزند شهید باکری، بازداشت شد و خانواده شهیدان باکری و همت نیز مورد هجوم نیروهای لباس شخصی قرار گرفتند.
به گزارش خبرنگار کلمه، خانواده شهیدان باکری و همت که صبح امروز توسط نیروهای امنیتی از حضور در منزل میرحسین موسوی منع شده بودند، در یک تماس تلفنی با مهدی کروبی به منزل وی دعوت شدند، اما وقتی قصد مراجعه به منزل وی را داشتند، با تهاجم نیروهای لباس شخصی روبهرو شدند و با اسپری گاز اشک آور مورد حمله قرار گرفتند.
بر اساس این گزارش، احسان باکری پس از آنکه یکی از لباس شخصیها مادرش (همسر شهید) را با اسلحه تهدید کرد، به او اعتراض کرد و در نتیجه بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شد.
امروز: رئیس موسسه بین المللی گفتوگوی فرهنگها و تمدنها با تشریح دو طرح مهم درباره گفتوگوی تمدنها که اجرای آن به علت کمبود امکانات به محاق رفته، از حضور فعال خود در نشستهای بین المللی خبر داد و گفت:«سفرهای زیادی دعوت دارم. به همه آنها نمیتوانم جواب بدهم، اما اگر بتوانم در نشستهای مهم حتما شرکت خواهم کرد و اگر به هر دلیلی نتوانم بروم،از طریق مجازی یا پیام کتبی یا با معرفی نماینده حضور خواهم داشت.»
سید محمد خاتمی در گفتوگو با " دیپلماسی ایرانی" که به مناسبت روز گفتوگوی تمدنها انجام شد، به بیان چرایی و چگونگی طرح ایده خود و نیز تلاشهای صورت گرفته در سالهای اخیر پرداخت و تاکید کرد: «در این یک سال متاسفانه بخاطر مسائلی که پیش آمد و میتوانست نباشد و امیدوارم هر چه زودتر شاهد بهبود اوضاع باشیم، در اصل قضیه رکود ایجاد شد. ولی دست برنداشتیم و انتظار جهانی این است که فعال باشیم.»
رئیس جمهور سابق کشورمان به پیشینه طرح برخورد تمدنها اشاره کرد و گفت: «بحث گفتوگوی تمدنها را باید در متن خود بررسی کنیم که این موضوع در چه فضایی مطرح شد، چه ضرورتی طرح آن را ایجاب میکرد و اکنون در چه وضعیتی هستیم؟ آیا طرح گفتوگوی تمدنها تحولی در متن ایجاد کرده یا نه؟ قبل از فروپاشی شوروی، ریچارد نیکسون، رئیس جمهور اسبق آمریکا کتابی نوشت و این پرسش را مطرح کرد که دشمن دنیای آزاد یا آمریکا کیست؟ او در آن کتاب به رقابت دیرینه میان اتحاد جماهیر شوروی و آمریکا در جنگ سرد اشاره کرد. بطور کلی نظام سلطه همیشه به دشمن احتیاج دارد و خودش را در درگیری با دشمن تعریف میکند. نیکسون فرد هوشمندی بود، او بحثی اساسی مطرح کرد که دوران هیمنه و عظمت و قدرت اتحاد شوروی رو به پایان است و در آینده دشمن و رقیب ما اسلام است و غرب باید با توجه به این هماورد مهم مسایل خود را تعریف کند. اسلام در دنیا دارای خیزشی شده و مسلمانان با اتکا به هویت تاریخی خود تهدیدی برای تمدن،دنیا و منافع غرب هستند.»
وی افزود: «پس از آن هم ساموئلهانتینگتون، تحلیلگر نامدار آمریکایی که برای شورای روابط خارجی آمریکا کار میکرد و مطالبش نیز برای اولین بار در فارین پالیسی منتشر شد، مساله جنگ تمدنها را مطرح کرد مبنی بر اینکه در دهههای آینده برخورد میان فرهنگها و تمدنهاست و اثر معروف او به نام "برخورد تمدنها" مطرح شد. برخی معتقدند برخورد تمدنها نظریه است، برخی هم میگویند این موضوع استراتژی آینده دنیای غرب است که هویت و منافع خود را با این برخورد تعریف میکند.»
ماهیت گفتوگوی تمدنها سیاسی نیست، اما آثار سیاسی دارد
رئیس بنیاد باران تصریح کرد: «ایده برخورد تمدنها برای هر کسی که به سرنوشت بشر میاندیشید، نگران کننده بود و طبعا برای ما که در جهان سوم، جنوب و شرق و نیز دنیای اسلام زندگی میکردیم مهم بود. البته منهای جنبههای ایدئولوژیک قضیه و اینکه من وابسته به دنیای اسلام هستم، ما در این منطقه در دنیا و متعلق به دنیای در حال توسعه یا محروم یا تحت سلطه هستیم و این دغدغه خاطر برای ما مهم بود که بخصوص با تجربهای که از برخورد غرب با دنیای غیرغرب چه در چهره استعماری قدیم و چه در چهره استعماری جدید آن داشتیم، این برخورد چگونه خواهد بود.»
خاتمی با اشاره به طرح موضوع گفتوگوی تمدنها در دوره رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶ گفت: «من در هنگامه انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۵ این دغدغه خاطر را به عنوان یک پیشنهاد و یکی از رئوس برنامههای خودم مطرح کردم که میتوان بجای جنگ تمدنها، گفتوگوی تمدنها را ارائه کرد و در دوره مسوولیتم این مساله یکی از مبانی دیپلماسی ما در دنیا بود. این ایده در سازمان ملل مطرح شد و سال ۲۰۰۱، سال گفتوگوی تمدنها نامگذاری شد و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت. گرچه ماهیت گفتوگوی تمدنها اولا و بالذات سیاسی نیست و عمیقتر از آن است، اما طبعا آثار سیاسی هم دارد.»
رئیس موسسه بین المللی گفتوگوی فرهنگها و تمدنها، به بیان تفاوتهای گفتوگو با مذاکره و مناظره پرداخت و گفت: «ما میتوانیم سه گونه رابطه گفتاری و فکری با دیگران داشته باشیم؛ مذاکره(negotiation)، مناظره(debate) و گفتوگو(dialogue). منظور از negotiation، مذاکرات سیاسی است که حول منافع میچرخد و در آن صحبت از امتیازگیری است و اگر کسی قویتر باشد امتیاز بیشتری میگیرد و اگر طرفین مساوی باشند، سعی میکنند امتیاز برد- برد داشته باشند. در debateدو تفکر یا عقیده در مقابل هم قرار میگیرند و طی مناظره به اثبات حقانیت خود میپردازند، یا به صراحت درصدد ابطال طرف مقابل برمیآیند یا اگر این صراحت در کار نیست، هر طرفی میخواهد بگوید من حق هستم و این هم دلایل من است. مناظره اغلب در حوزه ادیان مطرح میشود. گفت و گو(dialogue) نه مذاکره است و نه مناظره؛ گفتوگو خودش حرکت است و باید بر پایه مشترکات برای رسیدن به تفاهم و تعارف(شناخت همدیگر) آغاز شود، که در نتیجه منجر به همکاری میشود.»
خاتمی افزود: «اگر مذاکره و مناظره حول مسایل اختلافی است، دیالوگ باید بر پایه موضوعات مشترک باشد، هدف همان تعارف است و حاصل کار میتواند همزیستی و صلح و بسیاری مسایل دیگر باشد که در درون آن هم مسایل سیاسی مطرح شود.»
شرایطی برای مذاکره با آمریکا داشتیم که تامین نشد
وی با ارائه این تعریف از گفتوگوی تمدنها تصریح کرد: «بسیاری فکر میکردند این یک ژست سیاسی است که ما برای گفتوگو با آمریکا مطرح کردیم. من در دوره ریاست جمهوری به عنوان یک سیاستمدار و مسوول سیاست خارجی جمهوری اسلامی طبعا مساله مذاکرات سیاسی را مورد توجه قرار میدادم. ما شرایطی برای مذاکره با آمریکا داشتیم که آن شرایط تامین نشده بود و نشد، ممکن است در مواردی کوتاهی از ما یا جایی هم مشکلات از سوی آمریکا بود، این مساله دیگری است.»
خاتمی افزود:« گفتوگوی تمدنها به وضعیت ناگواری که در حال وقوع بود توجه داشت، جنگ سیاسی میان دو قطب قدرت که تا جنبه زیادی بعد ایدئولوژیک هم داشت در حال تبدیل به جنگ فرهنگی و تمدنی بود. حاصل کار اینست که یک تمدن با همه آثارش باید بر دنیا غلبه کند و تمدن دیگر باید به عنوان دشمن از میان برود. این مساله خطرناکی بود.»
رئیس موسسه بین المللی گفتوگوی فرهنگها و تمدنها ادامه داد:«یک زمانی از من پرسیدند پیشنهاد شما به آمریکا چیست؟ گفتم آمریکا باید این تلقی که برادر بزرگ غرب و اروپا است را کنار بگذارد و به عنوان برادر در کنار آنها قرار گیرد و برخورد اربابی خود با جهان سوم را از فراموش کند و به عنوان قدرتی که امکانات وسیعی را از همه دنیا جمع کرده، این قدرت را در خدمت صلح و رشد و اعتلای آنها قرار دهد و منافع خود را در تضاد با منافع آنها تعریف نکند. در این صورت دنیا مسالهاش حل میشود.»
وجدان بشری گفتوگوی تمدنها را پذیرفت
رئیس جمهور سابق کشورمان به فضای بین المللی پس از فروپاشی شوروی اشاره کرد و گفت: «آمریکا احساس میکرد که پس از فروپاشی شوروی به عنوان برادر بزرگ غرب و نماینده ذیحق و شایسته کل تمدن و فرهنگ و اقتصاد غرب حرف میزند؛ رقیبش از صحنه بیرون رفته و بنابراین فکر میکرد یک متروپل باید در دنیا وجود داشته باشد که آن هم آمریکا است و اقمار دیگر باید کنار روند، حتی نسبت به اروپا همچنین دیدگاهی داشت. دیدیم چنین نشد و پس از فروپاشی شوروی مسایل بصورت دیگری پیش آمد. برخوردهای آمریکا، برخوردهای دیگری شد و در مقابل مقاومتها هم تغییر کرد و با کمال تاسف در آغاز هزاره سوم ما شاهد یک نوع درگیری بسیار سخت و سنگین بودیم.»
خاتمی افزود:«از یک سو آمریکا با خشونت با کسانی که دشمن میپنداشت برخورد میکرد و از طرف دیگر ما تروریسم را در خشنترین و بدترین چهرهاش دیدیم. اختلافات در خاورمیانه و مناطق دیگر در جریان بود، در اروپا و در بالکان جنگهای عجیبی را تجربه کردیم که اگر نگوییم جنگهای دینی، بلکه جناحهای دینی بودند که با هم برخورد میکردند و دنیا با وحشت عجیبی روبرو شده بود و احساس میشد که جنگ تمدنها درگرفته است. در این شرایط وجدان بشری مساله گفتوگوی تمدنها را پذیرفت و بطلان جنگ تمدنها از نظر تئوری معلوم شد. این حقیقت آشکار شد که تشدید اختلافات تمدنی در دنیا میتواند خساراتی به مراتب سنگینتر از اختلافات سیاسی که در دوران جنگ جهانی و جنگ سرد تجربه شد، ایجاد کند. گواه این مساله اجماعی بود که در دنیا بر سر گفتوگوی تمدنها ایجاد شد.»
مبتکر طرح گفتوگوی تمدنها با اشاره به مسایل مطرح شده در تاریخ سازمان ملل گفت: «هیچ امری در سازمان ملل نظیر گفتوگوی تمدنها مورد اجماع و قبول قاطع قرار نگرفت و به اتفاق آرا و با حمایت جهان سوم و دنیای اسلام تصویب شد و سازمان ملل سال ۲۰۰۱ را سال گفتوگوی تمدنها اعلام کرد. پس از آن دبیر کل وقت سازمان ملل نماینده ویژهای را برای پیگیری موضوع گفتوگوی تمدنها انتخاب کرد. این فعالیت پس از پنج سال برای یک دوره پنج ساله دیگر هم تمدید شد و در مجموع سازمان ملل ده سال برای طرح گفتوگوی تمدنها تشکیلات خاص ایجاد کرد.»
خاتمی استقبال جهانی از طرح گفتوگوی تمدنها را یاد آور شد و اظهار داشت: «آنچه پیش آمد فقط مسالهای سیاسی نبود، در عرصه فکری و فرهنگی هم مساله مورد قبول قرار گرفت. حرفهای خوب همیشه حرفهایی نیست که شنیده میشود، خیلی حرفهای خوب در تاریخ زده شده که یا در زمان خودشان دفن شده یا ممکن است قرنها بعد تاثیر داشته باشد. ولی وقتی از حرفی استقبال میشود نشانه اینست که زمانه انتظار این حرفها را داشته و گوش زمانه برای شنیدن این حرف شنوا بوده و فکر میکنم وقتی به متن حوادث و گذشته تاریخی و آینده نگاه کنیم، گفتوگوی تمدنها این حالت را پیدا کرد و در سراسر دنیا موج ایجاد شد.»
وی گفت: «دهها کرسی گفتوگوی تمدنها در دانشگاههای معتبر دنیا ایجاد شد، سازمانهایی بوجود آمد، صدها کتاب نوشته شد، صدها سمینار و کنفرانس بین المللی برگزار شد که در بسیاری از آنها یا خودم شرکت کردم یا نماینده فرستادم و یا پیام دادم. هزاران مقاله در این زمینه نوشته شد،صدها تز در دانشگاههای معتبر نوشته شد.»
ائتلاف تمدنها جای گفتوگوی تمدنها را نمیگیرد
خاتمی سپس به طرح موضوع ائتلاف تمدنها از سوی اسپانیا و ترکیه اشاره کرد و گفت: «آقایان زاپاترو و اردوغان، نخست وزیران اسپانیا و ترکیه ائتلاف تمدنها را مطرح کردند. معنی آن این بود که از گفتوگوی تمدنها گذشتیم و باید وارد مرحله عملی تحت عنوان ائتلاف تمدنها شویم. به دنبال آن آقای کوفی عنان، دبیر کل سابق سازمان ملل در سال آخر مسوولیت خود، ۱۸ نفر را به عنوان اعضای گروه عالی رتبه انتخاب کرد که بنشینند و راجع به ائتلاف تمدنها بحث کنند و قطعنامه بنویسند که من هم یکی از آنها بودم که چهار یا پنج جلسه مهم تشکیل شد و اساسنامهای هم نوشته شد. طبیعی است که ائتلاف تمدنها متکی به دو دولت است، امکانات بیشتری دارد، دبیرخانه بسیار قوی ایجاد کردند، دبیر آن هم شخصیت جاافتاده و خوب و ارزنده دکتر سمپایو، رئیس جمهور سابق پرتقال است.»
رئیس موسسه بین المللی گفتوگوی فرهنگها و تمدنها افزود: «من در دو اجلاس مهم ائتلاف تمدنها در مایورکا و استانبول شرکت کردم، سومین جلسه در برزیل تشکیل شد که بخاطر بعضی مسایل نتوانستم شرکت کنم و پیام دادم. در حال حاضر ائتلاف تمدنها فعال است ولی چنانچه در اجلاس آن گفتم این جای گفتوگوی تمدنها را نمیگیرد. گفتوگوی تمدنها یک حرکت فکری- فرهنگی است که باید ادامه پیدا کند و دلها به هم نزدیک شود.»
خاتمی همچنین درباره نقشی که ترکیه در جهان اسلام و مساله تقریب تمدنها درصدد ایفای آن است، گفت: «ترکیه موفقیتهای زیادی داشته و با رفراندومی که برگزار کردند، با اینکه افراد متمایل به اسلام هستند ولی چهره دموکراتیک خود را حفظ کردند، اتحادیه اروپا با این وضعیت نسبت به وضعیت قبل که لائیک بودند بسیار سازگارتر است. عاقلانه رفتار میکنند. مایل هستند که محور و کانون باشند، بخصوص که در مقابل اسلام سیاسی که احیانا اصولگراتر و جدیتر است و گرچه منطقی هم هست و البته جریانات خشن و تند و افراطی که وجود دارد، میخواهند الگویی وجود داشته باشد که در عین حال هم با معیارهای امروزی سازگار باشد و هم بتواند برای گرایشات اسلامی جذاب باشد و شاید بنظرشان رسیده باشد که ترکیه میتواند الگو باشد. بنظرم آقای اردوغان از این موقعیت خوب استفاده میکند و در حال حاضر هم در دنیا و جهان اسلام موقعیت خوبی دارند و ائتلاف تمدنهای میتواند راهی و وسیله ای برای این سیاست باشد که ناموفق هم نیستند. گرچه هنوز گفتوگوی تمدنها شکل نگرفته و تا رسیدن به ائتلاف تمدنها خیلی وقت هست.»
وی با بیان اینکه دوباره مساله صلح مطرح شده است، گفت: «متاسفانه برخورد بین کسانی که نظریات خشن داشتند، طیفی از افراطیون، چه کسانی که قدرت را در بخشی از دنیا در دست داشتند، چه کسانی که با آن قدرت مبارزه میکردند، جنگی بسیار خشن و سخت را بوجود آورد. از یک طرف تروریسم گسترده و از سوی دیگر جنگ علیه تروریسم ایجاد شد. بعد از ۱۱ سپتامبر رئیس جمهور آمریکا مساله ائتلاف برای جنگ علیه تروریسم را مطرح کرد که من در مقابل آن در سال آخر دوره ریاست جمهوری مساله ائتلاف صلح بر پایه عدالت را مطرح کردم که طبعا در آن هیاهوی بگیر و ببندها و اشغال افغانستان و عراق مسکوت ماند. من فکر میکنم دوباره مساله صلح مسالهای جدی شده است. چندین سمینار برگزار شده که بنده دعوت داشتم و دعوت دارم که مساله صلح را در ادامه مساله گفتوگوی تمدنها مطرح کنم.»
حاضر نیستیم از کسی پول بگیریم
خاتمی در ادامه گفتوگوی خود با " دیپلماسی ایرانی" در تشریح اقدامات و برنامههای خود برای پیشبرد گفتوگوی تمدنها اظهار داشت: «موسسه بین المللی گفتوگوی تمدنها در خارج از کشور تاسیس شده که دارای پشتوانه قوی معنوی است، البته از نظر امکانات مادی در حالت ضعف هستیم، از این جهت که نخواستیم از برخی کمکهایی که در دنیا رایج است، استفاده کنیم. مثلا آقای ماندلا وقتی بنیادش را تاسیس کرد، آشکارا در در دنیا و از جمله منطقه اعلام کرد میخواهیم کارهای خیریه بکنیم، کارهای سیاسی ارزنده و حقوق بشری انجام دهیم و پول گرفت. از عربستان، کویت، امارات و از ایران در دوره ریاست جمهوری من کمکهای مالی دریافت کرد. تشکیلات دیگر، روسای جمهور سابق، عدهای از افراد ثروتمند را جمع میکنند، پیشنهاد میکنند و خیلی آشکار پول میگیرند و کار انجام میدهند. ما این کار را نکردیم، گرچه مستقل بودیم و هستیم و اگر هم پول میگرفتیم تابع کسانی که پول میدادند نبودیم، ولی در عین حال به هیچ وجه حاضر نبودیم اینطور کار را انجام بدهیم و رسما بگوییم پول بریزید، حساب هم هست. ما حتی یک ریال از کسی نگرفتیم، برای اینکه نمیخواهیم استقلالمان از بین برود.»
رئیس موسسه بین المللی گفتوگوی فرهنگها و تمدنها افزود: «با همین وضع خیلی ابتدایی، بصورت همکاری با بعضی موسسات مشابه بود که مشترکا کار کردیم که نمونه آن را دو سال پیش در تهران دیدیم که چه اجتماع عظیمی برپا شده بود که کار مشترکی بود بین ما و موسسه آقای بوندویگ، نخست وزیر اسبق نروژ که موسسه خیریه خوبی دارد که همکاری کردیم و قبل از آن هم همکاریهایی داشتیم. با موسسات و دانشگاهها هم که دعوت میکردند،همکاریهایی داریم.»
خاتمی به دو طرحی که برای گفتوگوی تمدنها در نظر داشت، اشاره کرد و گفت: «امکانات ما بسیار اندک است. ما دو طرح مهم داشتیم که بخاطر نداشتن امکانات نمیخواهیم بگویم بطور کلی منتفی است اما در محاق بسر میبرد. یکی طرحی است که در دوران ریاست جمهوری ام میخواستم در ایران انجام دهم که یک یادمان گونه بسیار وسیعی در محوطه بزرگی با نمایندگان تمدنهای مختلف و یا کشورهایی که صاحب تمدن بودند، داشته باشیم. بگوییم هر کدام بخشی را در اختیار بگیرند و با توجه به معیارهای تمدنی خودشان ساختمان و آثار داشته باشند. این طرح شبیه یک بنیاد یا سازمان تمدنهاست که نمایندگان تمدنها در آن سرمایه گذاری کنند و حضور داشته باشند و یک سازمانی شکل گیرد که نشستها، نمایشگاهها و کتابخانهها در آن برگزار شود که این طرح اجرایی نشد. دلم میخواست که این طرح را در ایران یا در کشوری دیگر یا دفتر خودمان در اروپا اجرا کنیم که بالاخره امکانات اولیه آن از جمله چندین هکتار زمین را ما باید فراهم میکردیم. این طرح متوقف ماند، گرچه هنوز به کلی منتفی نیست.»
بودجه تلویزیون گفتوگوی تمدنها چند میلیون دلار برآورد شد
وی درباره تاسیس تلویزیون گفتوگوی تمدنها که دو سال قبل مطرح کرده بود نیز اظهار داشت: «طرح دیگر صدایی بود که گفتوگوی تمدنها داشته باشد که مهمترینش این بود که بتوانیم ایستگاه تلویزیونی بین المللی تاسیس کنیم، طرح آن هم آماده بود که در حوزه مسایل تمدنی، آثار و فعالیتهایی که هست انعکاس یابد، میزگردهایی که برگزار میشود، آثار هنری، فرهنگی و سینمایی که در زمینه گفتوگوی تمدنها مثبت میدانستیم عرضه و تبادل شود. یک فرستنده صوتی و تصویری معتبر باشد که با دو زبان فارسی و انگلیسی شروع و سپس گسترش پیدا کند که طبعا اینها احتیاج به بودجه داشت و برآوردی هم شده بود. از نظر دیگران خیلی هم برآورد زیادی نبود، شاید با چند میلیون دلار میشد این کار را راه بیندازیم. اما همین چند میلیون دلار برای ما مهم بود.»
خاتمی افزود: «طرحهای آن هم وجود دارد. حتی به بعضی دوستان هنرمند برای لوگو و آرم موسیقی آن پیشنهاد کرده بودیم. آقای چکناوریان طرح خوبی با توجه به مبانی اسلام و مسیحیت و یهود و ایران در نظر داشت. کارهایی بود که البته به تعبیر آن مثل است که گفت میخواهم سوارکار خوبی شوم گفتند ابزارش را داری، گفت نعل را پیدا کردم، اسبش را باید پیدا کنم.»
در نشستهای مهم شرکت میکنم
مبتکر طرح گفتوگوی تمدنها تصریح کرد: «در این یک سال متاسفانه بخاطر مسائلی که پیش آمد و میتوانست نباشد و امیدوارم هر چه زودتر شاهد بهبود اوضاع باشیم، در اصل قضیه رکود ایجاد شد. ولی دست برنداشتیم و انتظار جهانی این است که فعال باشیم. در مدتی که کمتر فعال بودیم، خواستها، توقعات و تقاضاها در دنیا و اعلام همکاری اگر بیشتر از گذشته نباشد، کمتر نبوده است. امیدوارم بتوانیم به لطف خدا اگر زنده باشم این کار را ادامه دهم و انشانءالله که آثار خیری برای همه دنیا داشته باشد.»
خاتمی افزود: «سفرهای زیادی دعوت دارم. به همه آنها نمیتوانم جواب بدهم، اما اگر بتوانم در نشستهای مهم حتما شرکت خواهم کرد و اگر به هر دلیلی نتوانم بروم، از طریق مجازی یا پیام کتبی یا با معرفی نماینده حضور خواهم داشت. در حال حاضر سه برنامه خاص مورد توجه من هست که اگر قطعی شد اعلام میشود.»
امروز: عضو شورای مرکزی سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی ضمن ننگین خواندن حمله صورت گرفته به خانواده های شهیدان باکری و همت خاطر نشان ساخت: به گمان خام تازه به دوران رسیده ها و مدعیان توخالی ارزش های اسلام و انقلاب، می توان جلوی خواست عمومی ملت را گرفت؛ غافل از اینکه حتی تحمل فرزندان این مرز و بوم را ندارند و هر روز بر کارنامه غیر اخلاقی و غیر انسانی خود برگی تازه می افزایند.
سعید صفوی تصریح کرد: آقایان در روز روشن با خانواده های سرداران رشید و شهدایمان این چنین می کنند، و ادعای آزادی در ایران را در آن سوی مرزها برای جهانیان سر می دهند. وی با اشاره به سخنان امام خمینی (ره) افزود: مگر نه اینکه امام خانواده شهدا را چشم و چراغ این انقلاب می دانستند، نکند این جمله امام هم به مانند سایر فرمایشات ایشان از نگاه آقایان تاریخ مصرف داشته و اینک "نیروهای خودسر" چشم و چراغ شان هستند؟!
عضو شورای مرکزی سازمان عدالت و آزادی ایران اسلامی ضمن ابراز همدردی با خانواده های همت و باکری تصریح کرد: مردان بی ادعایی چون همت و باکری رفتند تا مملکت رنگ و بوی آزادی و احترام به ملت را ببیند، غافل از اینکه با فرزندان و خانواده شان در سالروز حماسه دفاع مقدس با گاز اشک آور و سلاح گرم استقبال می کنند.
وی در پایان گفت: مسوولان نظام مراقب باشند که ادامه روند بی حرمتی به یاران خمینی و دلسوزان وطن نه تنها در تاریخ ثبت و مورد قضاوت آیندگان قرار خواهد گرفت، بلکه این بی مهری ها و بی اخلاقی ها روزی گریبان خود آنها را می گیرد.
واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در گزارش ماهانه شهریور ماه از اجرای حکم اعدام دستکم 12 زندانی خبر داد.
بنا بر این گزارش، مقامات قضایی جمهوری اسلامی به دلیل همزمانی نیمه اول شهریور ماه با ماه رمضان، اجرای حکم اعدام را به نیمه دوم این ماه موکول کرده و بدین ترتیب اجرای حکم 12 تن محرز شده است.
در ادامه این گزارش آمده است، در طی ماه گذشته دست کم حکم اعدام برای 12 تن صادر و یا تائید شده است که یک مورد از احکام تاییدی مربوط به زندانیان سیاسی حبیب الله گلپری پور بوده است و دو مورد مربوط به تائید حکم سنگسار دو زندانی به نامهای "ولی جانفشانی" و"ساریه عبادی" است.
در این بین یک نوجوان به نام ساسان پاکدل از اعدام رهایی یافت و هم چنین حکم اعدام یک زندانی سیاسی به نام عبدالرضا قنبری به حبس تعزیری تقلیل یافت.
این گزارش می افزاید 4 زندانی سیاسی به نامهای محمد علی حاج آقا یاری، ناصر شه بخش، خان لعل محمد شه بخش و خالد شه بخش و دو زن به نامهای سکینه محمدی و محبت محمودی در آستانه اعدام قرار دارند.
افشین حسین پناهی، برادر انور حسین پناهی زندانی سیاسی در طی روزهای گذشته توسط ماموران امنیتی بازداشت شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، افشین حسین پناهی که پیگیری پرونده برادرش را بر عهده داشته است در طی دو سال گذشته بارها توسط وزارت اطلاعات احضار و یا بازداشت شده است.
نامبرده پیشتر در 28 مهر ماه سال گذشته در شهرستان قروه بازداشت شده بود، خانواده وی از علت بازداشت وی بی اطلاع هستند.
انور حسین پناهی از فعالان سیاسی استان کردستان است که از سوی دادگاه انقلاب در سال 87 به اعدام محکوم شده و سپس حکم اعدام وی به 6 سال زندان تقلیل یافت.
سیامک قادری، روزنامهنگار و خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی دربند ۲۰۹ زندان اوین برای اعترافات ساختگی تحت فشار قرار دارد.
سیامک قادری که در تاریخ پنج مرداد ۱۳۸۹ با یورش نیروهای امنیتی و اطلاعات به منزلش دستگیر و روانه زندان اوین شد، به دلیل ایجاد وبلاگ «ایرنای ما» و انتشار گزارشهای عینی خود از تظاهرات مردم در جنبش سبز و انعکاس اخبار و تحولات حرکت اعتراضی مردم دستگیر شد.
وی هنوز بدون برخورداری از حقوق اولیه خود در زندان برای اعتراف ساختگی تحت فشار قرار دارد.
بر خلاف ادعاهای مقامات جمهوری اسلامی مبنی بر اینکه خانواده زندانیان تحت فشار قرار نمیگیرند، همسر و فرزند قادری نیز از دسترسی به حساب بانکی و کارتهای اعتباری خود محروم شدهاند.
سیامک قادری در طول بیش از یک سال گذشته به وقایعنگاری حرکتهای مردمی قبل و بعد از انتخابات پرداخت و گزارش بیطرفانهای از جنبش سبز را در وبلاگ خود منعکس ساخت.
وبلاگ «ایرنای ما» بیش از ۱۲ بار با فشار مدیران ایرنا فیلتر شد اما قادری هر بار با افزودن عدد جدیدی این وبلاگ را فعال کرد بهگونهای که آخرین وبلاگ او با نام «ایرنای ما ۱۲» بلاگاسکای فعال شده بود.
سیامک قادری که حدود ۱۸ سال به عنوان دبیر، خبرنگار، گزارشنویس برای ایرنا به طور رسمی کار میکرد، با فشار مدیر عامل این خبرگزاری و هجوم نیروهای امنیتی به منزلاش در حالی که تنها در حال استراحت بود دستگیر شد و از همان ابتدا به زندان انفرادی منتقل شد.
بلافاصله بعد از دستگیری، معاون خبر ایرنا در خبری کوتاه بر روی خروجی ایرنا اعلام کرد سیامک. ق یکی از روزنامهنگاران طرفدار فتنه سبز به دلائل مسائل اخلاقی دستگیر شد.
قادری اولین خبرنگار خبرگزاری رسمی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) است که به دلیل وقایعنگاری حرکت اعتراضی مردم دستگیر شده است و برای همین مقامات امنیتی سعی میکنند اتهام او را اخلاقی اعلام کنند.
در آستانه بازگشایی دانشگاهها و آغاز سال تحصیلی جدید، نیروهای امنیتی و قضایی اعمال فشار بر دانشجویان را آغاز کرده اند. یورش سیاسی و نگاه امنیتی به نهاد دانشگاه که در ادبیات وزیر علوم دولتِ کودتا به صراحت مشهود است، نشانگر مجموعه جدیدی از اقدامات تبلیغی، ایدئولوژیک و سیاسی حاکمیت برای تسخیر نهاد دانشگاه است. تسخیر دانشگاه و ایجاد رعب و وحشت در راستای جلوگیری از اندیشیدن و گسترش فرهنگ تکصدایی در دانشگاهها و مقابله با وجه روشنگرانه و اعتراضی دانشجویان به عنوان یکی از موثرترین مراجع اجتماعی در جامعه ایران است. حاکمیت بر این باور است که با اقداماتی همچون احضار گسترده ساکنین کوی دانشگاه به صورت تلفنی و بدون وکیل به سازمان قضایی نیروهای مسلح، مداخلات آمرانه در مسایل مربوط به هيات های علمی ، فشار بر فعالین دانشجویی و تداوم بازداشت و اجرای احکام ناعادلانه فعالان جنبش دانشجوئی و از طرفی اجرای طرحهائی همچون بومی کردن دانشگاه ها در کنار سهمیه بندی جنسیتی می تواند از یک سو نقش کلیدی جنبش دانشجویی ایران در گسترش حرکت آزادیخواهانه مردم ایران را تحت تاثیر قرار دهد و از سوی دیگر حضور بالنده زنان ایران در علوم و عرصه های عمومی را بکاهد. غافل از آنکه پافشاری بر حق و ایستادگی در برابر حاکمیت دروغ، نطفه امید جدیدی در سپهر سیاسی ایران است و جنبش دانشجویی ایرانیان در سراسر جهان به عنوان نقطه اتصال جنبش های مردمی و مرکز تحولات سیاسی و اجتماعی هرگز تسلیم تک صدایی و سرکوب نخواهد شد. ما تا آزادی تمامی دانشجویان و دانشگاهیان آزادیخواه از زندان از جمله فعالین دانشجوئی مستقل و اعضای اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت)، تشکل های دانشجویی دانشگاه های آزاد [۱] و تا رسیدن به دانشگاه هائی رها از تهدید و هجوم اوباشان و سلطه نظامیان و مستبدان، و تا بر پا داشتن دانشگاه هائی حامی آزادی اندیشه و تفکر انتفادی به روشنگری و مبارزات حق طلبانه خود ادامه خواهیم داد.
حکومت سرکوبگر علاوه بر این فشارها بر علیه دانش و دانشگاهیان، در آستانه سفر رئیس جمهور انتصابی دولت کودتا به سازمان ملل، پس از حملات وحشیانه لباس شخصی های سازماندهی شده به منزل حجت الاسلام مهدی کروبی، با هجوم نیروهای امنیتی به دفتر مهندس میرحسین موسوی و بازداشت رئیس دفتر وی و جلوگیری از حضور مراجعان دور تازه ای از محدودیت ها برای این دو همراه سبز مردم ایران آغاز گشته است. ستاد کودتا بر این خیال است که با تشدید خفقان، افزایش محدودیت ها و حذف همراهان جنبش سبز، مشروعیت نداشته خود را در صحنه های جهانی و مذاکرات پنهانی جبران کند و پایان حرکت اعتراضی مردم ایران را اعلام نماید.
ما امضا کنندگان این بیانیه ،ضمن حمایت از پرسشگری لازم از رئیس دولت کودتا در جریان اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل نسبت به نقض سیستماتیک وفزاینده حقوق بشر درایران ، اعلام می داریم همچنانکه موسوی و کروبی در هنگامه سخت ترین فشارها و سرکوب ها بر پیمان خود در دفاع از حقوق مردم در کنار مردم ایستادند، در صورت کوچکترین تعرض و اقدامهای نابخردانه حاکمیت از تمامی ظرفیتهای بین المللی و اعتراضی در دفاع از موسوی و کروبی استفاده خواهیم کرد.
آستین برای ایران (Austin for Iran) -شاخه دانشجوئی
انجمن دانشجویان ایرانی دموکرات در دانشگاه جورج واشنگتن (Iranian Democratic student association in George Washington University)
تشکل دانشجویان حامی جنبش سبز ایران (دانشگاه ویکتوریا - کانادا)
انجمن دانشجويان ايرانی در رم (Studenti Iraniani di Roma ITALY)
پُرسا - پویش راه سبز دانشآموختگان ایرانی خارج از کشور
تشکل دانشجویان سبز حامی دمکراسی در ایران - کالیفرنیای جنوبی (Green Students for a Democratic Iran, So Cal -GSDI)
تشکل دانشجویان برای حقوق مدنی در ایران - سن دیگو (Students for Civil Rights in Iran-San Diego)
جمعی از دانشجويان وفارغ التحصيلان دانشگاههای بوستون (هاروارد- ام آی - تافت-يومس(
جمعی از دانشجويان و فارغ التحصيلان دانشگاهای کاليفرنيای شمالی (استنفورد -برکلی)
جمعی از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاههای پاریس
جمعی از دانشجویان ایرانی دانشگاه های مجارستان
جمعی از دانشجویان ایرانی دانشگاه های هلند
جمعی از دانشجویان سبز دانشگاههای کارلتون و اتاوا - کانادا
جمعی از دانشجویان ایرانی دانشگاه های اتریش
جنبش سبز دانشجوئی ونکوور- کانادا
رای من کجاست- نیویورک (Where Is My Vote-NY)
رسام- راه سبز ایرانیان مالزی
راه سبز اتاوا - کانادا
گروه دانشجویان سبز دانشگاه تگزاس اِی اَند ام
گروه همبستگی با جنبش دموکراتیک ایران - ادمونتون (sidme)
سبز هیوستون (Sabze Houston)
شبکه همیاری با جنبش سبز مردم ایران در شیکاگو (Chicago Green Coalition in Support of People of Iran)
مجمع دانشجویان سبز دانشگاه های لبنان
پی نوشت:
[۱] بهاره هدایت، میلاد اسدی، شبنم مددزاده، مهدیه گلرو، مجید توکلی، حسن اسدی زیدآبادی، بهروز جاوید تهرانی،علی ملیحی،علی جمالی،عماد بهادر، عابد توانچه، مهدی خدایی ،ارسلان ابدی،سید ضیا نبوی،ابوالفضل قائمی،سینا گلچین ،محسن عبدی،امیر حسین توکلی، محمد پور عبدالله ،فرامرزعبدالله نژاد ،جود علیخانی،کوهیار گودرزی،آرمین رضاخانی،آیدین خواجه ای،آرش صادقی،ایمان آذربان،بابک ساران،فرزاد مدد زاده،حامد روحی نژاد،کیارش کامرانی،حسین سرشومی،علی پرویز،حشمت الله تبریزی،نیما نحوی،مجید دری،احمد محمد نیا،محمد ولیان،عاطفه نبوی،حامد امیدی و...
ابوالفضل عابدینی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر در زندان کارون اهواز به شدت از سوی دو تن از مسئولین زندان به دلیل استفاده از مچ بند سبز مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، روز جمعه 26 شهریور ماه دو تن از مسئولین زندان کارون اهواز به نامهای محمد قلندری و ورمزیاری در پی مشاهده مچ بند سبز رنگ بر روی دست ابوالفضل عابدینی ضمن توهین اقدام به ضرب و شتم شدید وی در محوطه زندان کردند، به طوری که آثار ضرب و شتم در بدن این زندانی به راحتی قابل مشاهده است.
محمد قلندری یکی از مسئولین در حین ضرب و شتم این روزنامه نگار در بند که از درج اخبار و گزارشات در خصوص اعمال فشار و محدودیت برای وی در رسانه ها خشمگین شده بود از ابوالفضل عابدینی خواست برای پایان ضرب و شتم، از وی طلب بخشش نماید.
لازم به یادآوریست پیشتر نیز این فعال حقوق بشر در حین بازداشت در 11 اسفند ماه سال گذشته به شدت از سوی ماموران امنیتی به دلیل مقاومت در برابر بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود.
اعمال فشار بر ابوالفضل عابدینی از بدو ورود این زندانی به زندان کارون اهواز روند صعودی طی کرده و نامبرده از حقوق یک زندانی نیز برخوردار نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر