آبتین غفاری هنرمند جوان محبوس در بند 350 زندان اوین امروز برای اولین بار به مرخصی آمد.
بنا به اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" وی در 21 بهمن ماه سال گذشته در پی احضار به وزارت اطلاعات بازداشت و در یک دادگاه 2 دقیقه ای و بدون وکیل توسط قاضی مقیسه به 3 سال حبس تعزیری محکوم که حکم وی در شعبه 54 دادگاه انقلاب به یک سال کاهش یافت امروز به مرخصی آمد.
لازم به ذکر است که آبتین غفاری اولین بار روز 24 فروردین ماه سال جاری موفق به ملاقات حضوری با خانواده خود شود.
علی ارشدی دانشجوی محبوس در بند 350 زندان اوین امروز برای دومین بار به مرخصی آمد.
بنا بر اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران " هرانا" علی ارشدی، دانشجوی دکترای الکترونیک و از بازداشت شدگان روز عاشورا که به اتهام تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت از طریق شرکت در راهپیمایی، توسط شعبه 26 دادگاه انقلاب به دو سال حبس تعزیری محکوم شد که حکم وی در شعبه 54 دادگاه تجدیدنظر به یک سال کاهش یافته بود امروز به مرخصی آمد.
وی بار گذشته از دوم نوروز سال جاری به مدت 15 روز به مرخصی آمده بود.
ارژنگ داوودی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج گزارشی از مافیای مواد مخدر در زندان و ارتباطات آنان با مسئولین زندان تهیه نموده است.
متن این گزارش که در اختیار خبرگزاری هرانا قرار گرفته است به قرار زیر است:
یک محاسبه ساده و حداقلی
تجارت میلیاردی مواد مخدر در زندان رجایی شهر
مدت هاست که تعداد زندانیان زندان رجایی شهر از مرز 5 هزار نفر گذشته که حداقل 4500 نفر از آنان مصرف کننده مواد مخدر هستند . اگر از این مقدار 1500 نفر را مصرف کننده تضمینی بدانیم و در محاسبات خود دخالت ندهیم در این صورت حداقل شد هزار نفر مصرف کننده حرفه ای مواد مخدر در این زندان وجود دارد .
اگر برای هر سه نفر فقط یک گرم مواد در روز در نظر بگیریم مصرف روزانه مواد در اینجا حداقل هزار گرم روزانه می شود و چون به علت ارزان بودن کراک مصرف عمده دارد این ماده مخدر را مورد محاسبه قرار می دهیم .
قیمت یک گرم کراک در بیرون از زندان حداکثر 8 هزار تومان است .
قیمت یک گرم کراک در داخل زندان حداقل 60 هزار تومان است .
اگر آنچه که بابت توزیع مواد مخدر در زندان نصیب خرده فروشان می شود را 12 هزار تومان برای هر گرم در نظر بگیریم جمعاً هر گرم کراک برای وارد کنندگان مواد حداکثر 20 هزار تومان هزینه دارد . پس ما به التفاوت آن می شود هر گرم 40 هزار تومان و چون مصرف روزانه هزار گرم می باشد بنابراین فروش روزانه « حداقل 40 میلیون تومان عایدات دارد !؟ و این یعنی وارد شدن تنها یک کیلو کراک به داخل زندان یک تجارت یک میلیارد و دویست میلیون تومانی در ماه است !؟
بازرسی های خشن و نسبتاً دقیقی که از خانواده زندانیان در روزهای ملاقات به عمل می آید و نیز بازرسی های چندین مرحله ای که از زندانیان اعزامی به دادگاه و ... به عمل می آید همه و همه صرفاً برای جلوگیری از ورود مواد مخدر به داخل زندان ، خارج از شبکه مافیایی حاکم بر زندان و یکدست ماندن این تجارت میلیاردی در دست آنان است .
به دلیل همین درآمد سرشار است که عده ای به صورت خانوادگی چه سببی و چه نسبی روی این زندان قنبرک زده اند و بعد از گذشت 30 سال هنوز حاضر نیستند بازنشسته شوند که از زمره آنها خانواده علی محمدی، خاکی ، کولیوند ، دایی قاسم ، حمزه ، ترابی ..... هستند .
در این میان وضع مدیر بدنام زندان رجایی شهر بنام علی حاجی کاظم به عنوان سرگردنه دار بزرگ از همه بهتر است و با استان شدن کرج که قرار است این فرد بیمار و طماع که داماد رئیس قبلی همین زندان رجایی شهر می باشد به عنوان مدیر کل زندان های استان البرز معرفی شود ، وضعش از این که هست بهتر هم می شود زیرا از سایر زندان های استان نیز باج خواهی خواهد کرد .
آری با کمال تأسف می بینیم که عمال رژیم میلیاردها تومان به جیب نامبارکشان می زنند و بسیاری محتاج نان شب هستند !؟
زنده باد ازادی، مرده باد استبدادحاکم
ارژنگ داودی
با فرا رسیدن سال تحصیلی جدید در کشور و با گذشت پنج ماه از اعدام 4 تن از زندانیان سیاسی به همراه فرزاد کمانگر معلم کردستانی با 13 سال سابقه تدریس در مدارس این استان مقامات امنیتی علاوه بر عدم تحویل پیکر ایشان با افزایش فشار ها سعی در متوقف کردن پیگیری ها از سوی خانواده ها هستند.
فرزاد کمانگر یک روز پس از پایان هفته معلم و در بامداد 19 اردی بهشت ماه سال 88 به همراه فرهاد وکیلی، علی حیدریان، مهدی اسلامیان و شیرین علم هویی در زندان اوین و به صورت مخفیانه اعدام شدند.
در حالی که جامعه در شُک اعدام ایشان بسر می برد خانواده ها از لحظه دریافت خبر از رسانه های دولتی به تهران رفته و با تجمع مقابل زندان اوین خواهان تحویل پیکر آنان شدند که با پیگیری یک هفته ای در تهران راه به جایی نبرده و با قول مساعد برخی مسئولین به کردستان بازگشتند.
پیگیری ها از طریق نمایندگان کُرد مجلس و استانداری کردستان ادامه یافت اما بهانه تراشی های دستگاه امنیتی به دلیل نزدیکی به سالگرد انتخابات تحویل پیکر قربانیان 19 اردی بهشت به زمان نامعلومی موکول کرد که تا کنون و با گذشت بیش از چهار ماه همچنان خانواده ها در سرگردانی بسر می برند.
خانواده فرزاد کمانگر در طی 4 ماه گذشته و در پنجمین ماه اعدام این معلم همچنان پیگیر تحویل جسد وی هستند و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی علی رغم اینکه از تحویل جسد وی امتناع کرده است در ماه های اخیر فشار را بر خانواده وی از طریق بازداشت آزاد کمانگر خواهر زاده فرزاد کمانگر افزایش داده است.
با وجود این فشار ها و تهدیدات خانواده وی همچنان به دنبال تحویل پیکر و یا آدرس محل دفن فرزاد کمانگر هستند و این امر موجب سرگردانی خانواده های جانباختگان شده است.
از سوی دیگر پدر فرهاد وکیلی دیگر زندانی اعدامی نیز به دلیل وجود این فشارها دچار سکته قلبی شده و فوت نموده است، سایر خانواده ها نیز پس از اعدام بستگانشان به شکل های مختلفی تهدید و محدود شده اند.
از سوی دیگر و با آغاز سال تحصیلی تنی چند از دانش آموزان فرزاد کمانگر در کامیاران با برگزاری مراسمی به صورت سمبلیک یاد معلم خود را گرامی داشتند و به استقبال سال تحصیلی رفتند.
منبع: هرانا
امروز: وب سایت خودنویس مصاحبه ای انتقادی با دکتر زهرا رهنورد انجام داده است . نیک آهنگ کوثر به عنوان مصاحبه کننده در مقدمه ای بر مصاحبه خود نوشته است : «گفتگو با خانم رهنورد به این راحتیهای نیست. از نخستین تماس تلفنی با شماره موبایلی که فرد پشت خط گفت «ای کاش من خانم رهنورد بودم» تا زمان گرفتن پاسخهای کتبی سوالهایمان تقریبا دو ماه سپری شد. بعضی از سوالهای «خودنویس» مربوط به همان زمان است. میخواستیم به شکل سوال و جواب گفتگو کنیم، اما...
زهرا رهنورد، به عنوان یکی از شاخصترین و رکترین سخنگوهای جنبش سبز شناخته میشود. در بسیاری از موارد، «محذورات» میرحسین موسوی را ندارد و از انتقاد به هر نوعی استقبال میکند. وقتی ماهها پیش به خاطر طرح سوالهایی در باره گذشته انقلاب و «دوران طلایی امام» مورد حملههای بیشماری قرار گرفتیم، سخنان خانم رهنورد در گفتگویشان با «روزآنلاین» آب سردی بود بر آتش مخالفان «نقد» و «نق». ایشان طرح سوال و انتقاد را حتی اگر موجب استفاده از سوی رسانههای حاکم توتالیتر هم بشود، مفید خوانده بود که طبیعتا بسیاری از تلاش کنندگان برای ایجاد فضای سکوت این بخش از سخنان ایشان را تا حد زیادی نادیده گرفتند.
در همان روزها بود که به واسطه فعالیت گروهی از طرفداران جنبش یا کسانی که خود را مدافع «گمنام» جنبش مینامیدند، تهدید شدم. این نکته را از طریق یکی از نزدیکان خانم رهنورد با ایشان در میان گذاشتم و گفتم میخواهم با ایشان گفتگو کنم. سوال نخستین من هم از ایشان در همین باره بود.
هدف من، طرح سوالهایی بود که بسیاری به دنبال جوابشان بودهاند، اما مایل بودم این گفتگو، تلفنی میبود تا بر اساس هر پاسخشان، سوال بعدی را طرح میکردم. در نتیجه، بعد از پاسخ ایشان به آخرین سوال ارسالی، سوالهای زیادی وجود دارد که از ایشان خواهش میکنیم هر زمان که مایل بودند پاسخ دهند.
از ایشان به خاطر پذیرش گفتگو و پاسخهایشان ممنونیم و امیدواریم باب گفتگو همیشه باز بماند.»
متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است :
- در طول ماههای اخیر بارها از سوی کسانی که خود را سبز میخوانند تهدید شدهام؛ کسانی در فضای آنلاین، تلاش گستردهای برای حذف من کردهاند. از اهانت تا تهمت گرفته تا ترور شخصیت و اخیرا هم تلاش برای حذف کامل به دلیل تداوم پرسشگری. به تازگی هم [چند نفری] تهدید به مرگ را آغاز کردهاند . این هماهنگی برای من بسیار جذاب است. چند ماه پیش یکی از روزنامهنگاران دست اندرکار رسانهای سبز، تهدیدم کرد که در فضای آنلاین کاری خواهد کرد که پشیمان شوم و پشیمانی هم سودی نداشته باشد. بنا به گفته تعدادی از فعالان اجتماعی که با این روزنامهنگار مرتبطند، گروهی تلاش میکنند با حذف و بدنام کردن من، فضا را بر پرسشگران تنگ کنند و حذف مرا برای ترساندن بقیه استفاده کنند. به عبارت دیگر، من مثالی برای بقیه باشم. آیا سخنی خطاب به این گروه دارید؟ اگر اینها مدعی سبز بودنند، پس چه فرقی با انصار حزب الله و گروه های فشار دارند؟
* نقد یک نعممت و یک فرصت برای نقد شونده است. حتی نقد یعنی اینکه نقد کننده هم نقد شود برای او نیز یک فرصت است . همه ما اگر خود را در معرکه نقد قرار دهیم هم رشد فکری و شخصی خواهیم داشت و هم از خود محوری و خودکامگی و نهایتا در بعد سیاسی از دیکتاتوری مصون خواهیم بود. به سخن واضح تر نقد بر شما، نقد بر من، نقد بر موسوی، نقد بر جنبش سبز، نقد بر مردم یعنی همه ما در معرکه نقد قرار بگیریم شانس اصلاحات است برای همه ما. البته یک کاریکاتوریست شیوه نقد خاص خود را دارد که از تند و تیزی و ریشخند مایه میگیرد. نقد یک فکاهی نویس به صورت دیگری است، نقد شاعرانه به صورت دیگر و در قلمرو ادبیات شعر و نقد روزنامه نگارانه هم شکل خاص خود را دارد. یک بار آقای گلآقا شعری را که درباره جنگ گفته بودم نقد کرد و واژگان "حالا و هلا" را به صورتهای ریشخندی به کار برد و البته من در آن وقت ناراحت شدم که چرا به تکنیکهای شعری من نقد طنز گونه میشود. من هم در جایی نیشی به او زدم. اما حالا فکر می کنم که تند رفتهام و باید از طنز ایشان استقبال میکردم. البته آن موقع کودتایی نشده بود و مردم و حقیر نسبت به حالا وضع آرام تری داشتیم. شاید منتقدین شما، شما را با "کاریکاتور تمساح"در سطح بالایی از حق طلبی و نقادی میبینند که آنقدر بر آشفتهاند و از شما انتظار دارند که همچنان دوستدار رفیقان و همراهان و معترض به قدرت خودکامه باشید. اما من به همه دوستان منتقد و معترض از تجربیات خود میگویم. خوب است که همه ما از " ان ربکم الا علا " یعنی «فرعون گونه خود را پرستیدن» بپرهیزیم و در معرکه نقد وارد شویم و از زبان و بیانهای تخصصی نقد در حوزههای فکری و هنری استقبال کنیم.
- طبیعتا خاطرههای بسیاری از مردم از دوران انقلاب با خاطرات شما متفاوت است. بسیاری «دوران طلایی امام» را جور دیگری میبینند بسیاری آرمان های «امام» را برنمیتابند به نظر شما تاکید زیاد بر همین چیزها عامل تفرقه نیست؟
* همه ما خاطرات فردی مان با هم متفاوت است و در عین حال مشترکاتی هم دارد. آن سالها، سالهای عزت و سر بلندی همراه با خطاها و اشتباهات و تندروی هاست. این سخن من طی سی سال گذشته است. از سویی تقدیس عظمتها و از سویی نق زدن برای کاستیها و تند رویها. به عنوان یک روشنفکر منتقد که سر در چاه دانشگاه کرده و نالههای خود را در آنجا ضبط کرده، یادمان باشد در تفکرو باورهای مان چهارده معصوم داریم و نه بیشتر. پس هیچ فردی را نباید مطلق کرد اصلا چرا بر اصول و ارزشهای آزادیخواهانه و دمکراتیک توافق نکنیم؟ بر قانونگرایی و اینکه چرا در این مقطع قانون اساسی را به عنوان محور مشترک خود نپذیریم. با این تکلمه که قانون اساسیها در هیچ کجای دنیا وحی منزل نیستند و هر از گاهی دوباره بررسی میشوند و متمم میخورند. اما در عین حال ملتی متکثراز ذوق و سلیقه و فکر و باور و نژاد و فرهنگ و زبانهای متنوع به تاریخ پر فراز و نشیب خود فکر میکنند و آنقدر بلوغ فکری و شخصیتی دارند که اوج و فرودهای خود را درک کنند و سلیقهها و اندیشههای خود را پیگیری کنند چرا فکر میکنید ایدئولوژی بر بلوغ یک ملت غلبه دارد؟
- بخش بزرگی از طبقه متوسط نگاهی متفاوت به انقلاب دارد. اکثریت خاموش یا همان بخش خاکستری جامعه آنقدر بزرگ است که باید تلاش بیشتری برای جذب آن انجام گیرد. چرا پیامهای آقای موسوی آنچنان که باید و شاید روی این گروه تاثیر نگذاشته است؟ چرا چنین به نظر میرسد که نگرانی عمده آقای موسوی ریزش نیروهای ارزشی است؟
* من فکر میکنم تمام تجربیات سی ساله ما در این مقطع در انتخابات دهم ریاست جمهوری بار دیگر در معرض نقد و قضاوتمان قرار گرفته است. هر کس حق دارد هر فکر و سلیقه ای داشته باشد و برای آن آرمان پردازی کند و در عمل هم برای تحقق آن تلاش کند. امروز به این نتیجه رسیدهایم که شکوه وحدت رنگین کمان ملت شهر فرنگ نیست اما از همه رنگ است. و این تجربه بزرگی است. کثرت در وحدت هم فلسفی است و هم سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، چرا حق نمیدهید در این هفت رنگ یا رنگارنگی، موسوی مذهبی دوستدار امام خمینی هم صادقانه رنگ خودش را داشته باشد. او که گفته است من در کنار شما هستم یعنی همین رنگی از رنگین کمان اندیشه و فرهنگ و سلیقه و قومیتها و زبانها. در این رنگین کمان از ارزشیترین مذهبی ها تا باورها و نگرشهای دیگر حضور دارند. آزادی و دمکراسی، رنگ بیرنگیهاست. چرا به موسوی حق ندهیم که به عنوان یک فرد مذهبی و دوستدار امام خمینی از او به نیکی یاد کند؟ البته ما بیش از چهارده معصوم نداریم و هیچ کس هم مطلق نیست اما باید قبول کرد ضمن حفظ حق انتقاد نسبت به هر فرد سیاسی و مذهبی، امام خمینی فروپاشی یک نظام پوسیده پلیسی و استبدادی وابسته به خارج را رهبری کرد وبخش عظیمی از ملت ما به او باور دارند.
- نگاه شما به آزادی بیان چیست؟ نگاه میر حسین موسوی چطور؟ دوستان زیادی میگویند وقتی سایت کلمه بسیاری از کامنتهای محترمانه را سانسور میکند، وقتی آقای موسوی به قدرت برسد چه اتفاقی خواهد افتاد؟
* هم من و هم موسوی به آزادی قلم، زبان و اندیشه باور داریم و عمده حضورمان در انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز به همین دلیل بوده است. البته من شخصا مایل بودهام نظرات خودم را درباره سعادت ملت در بعد اقتصادی بین المللی و سیاسی و فرهنگی و آزادیها در خارج از چارچوب انتخابات بیان کنم اما در هر حال وضع به این صورت پیش رفت که همه شاهد بودیم. همین جا میگویم که من با «سایت کلمه» در ارتباط مستقیم نیستم و شخصا معتقدم نباید کامنتها سانسور شود مگر اینکه شخص پرستی و فردپرستی و فرعون پروری باشد که همیشه در تاریخ کشور ما دیده شده است. اگر نقد و راهنمایی در کامنتها باشد که چه بهتر. اما نکته آخر که گفتید اگر موسوی به قدرت برسد چه اتفاقی می افتد؟ از اول هم قرار نبود موسوی به قدرت برسد. نکته در همین جاست قرار بود مردم به قدرت برسند. مردم امنیت داشته باشند. مردم به حقوق خود برسند پس قرار نبود و نخواهد بود باز هم فردی به قدرت برسد.
- گرچه بسیاری از نامههای رهبری به آقای موسوی در میان گروهی دست به دست شده اما اکثر مردم از این نامه نگاری ها بیاطلاعند. با این حال به نظر میرسد تجربه سال های ۶۷ و ۶۸ برای نخست وزیر امام چندان رضایت بخش نبوده به عبارتی قدرت کمتری داشتهاند . وقتی رییس دولت قدرت کمتری دارد، عملا نمیتواند پاسخگوی بسیاری از کارهای دولتش هم باشد. آقای موسوی با چه تصوری باز به میدان آمدند؟ با آنکه نه نیروهای مسلح و نه بسیاری از نیروها وفاداری گذشتگان را نداشتند و عملا نمیتوانستند در صورت پیروزی با توجه به ساختار حاکمیت کار خاصی از پیش ببرند؟
* من فکر میکنم اگر موسوی یا آقای کروبی در این انتخابات رییس جمهور میشدند قطعا رییس جمهور موفقی نبودند چرا که ساختار انقلاب اسلامی خیلی زود از مسیر سالم خودش خارج شده بود وبسیاری از اتفاقات و انحرافات در این ایام گریبانگیر کشور ما شده است که کودتای انتخاباتی ریاست جمهوری یکی از آنها و باعث برملا شدن آن شد. من فکر می کنم این اتفاق برای ملت قدم مهمی در دست یابی به دمکراسی و آزادی و قانونگرایی است که امیدوارم از طریق جنبش مسالمت جوی اصلاحی تحقق پیدا کند.
- چرا سخن گفتن از وقایع دهه ۶۰ این قدر سخت است؟ قابل درک است که یک گروه با عملیات تروریستی خود فضا را مخدوش کرده بود، اما آیا میتوان اسرای یک گروه را به این راحتی در تابستان سال ۶۷ سر به نیست کرد؟ آیا میتوان پذیرفت که نخست وزیر از این ماجرا بیاطلاع بوده؟ آیا سکوت و حتی توجیه این اتفاق به معنی قبول داشتنش نیست؟
* البته همانطور که شما اشاره کردید جنایات و عملیات تروریستی آن گروه کذایی بر کسی پوشیده نیست. اما انتقامجویی طرف مقابل هم خطای بزرگی بوده است و هیچ کج روی قابل قبول یا اغماض نیست. اما به طوری که بارها گفته شده از این جنایت نه آقای خامنهای و نه آقای موسوی هیچ یک اطلاعی نداشتهاند و در حوزه وظایف شان هم نبوده است .البته سکوت و توجیهی هم در کار نیست و آن اقدامات خارج از چارچوبهای حقوقی و ملاحظات اخلاقی بوده که بارها در نشستها و در پاسخ به سوال کنندگان درباره آن تقبیح شده است، آن اتفاق لکههای سیاهی است که به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد.
- آیا هیچگاه به [خاوران] رفتهاید تا به خانوادههای کشته شدگان سالهای ۶۰ و خانوادههای اقلیتهای مذهبی که عزیزی را در آنجا به خاک دارند تسلیت بگویید؟ اگر نه فکر میکنید کی چنین کنید تا فاصلهها کمتر و کمتر شود؟
* آقای کوثر شما چه فکر میکنید؟ کاش ایران بودید و در جریان محیط پلیسی و خفقان قرار می گرفتید! فکر میکنید من روی صندلی تابدار با لیوان آب میوهای در دست پا روی پا انداخته ام و دارم کتابهای هری پاتر می خوانم یا حسین کرد شبستری را حفظ میکنم. فکر میکنید شما در سپهر آزادیخواهان و ما هم پالکی بیخیالان و یا در کنار جنایتکاران هستیم؟ حاشا و کلا که چنین نیست همه ما یک خانوادهایم. زندانی داده، دردمند و مصیبت دیده و شناخته و شکنجه شده و هزینه داده. در گورستانها به سوگ نشسته و در مرگ و شهادت جوانان و عزیزانمان داغدارو سیهپوش. شما هم سری به ایران بزنید و با ما باشید یا حداقل با خواندن بیوگرافیها و با در جریان قرار گرفتن از مصائب ما از باتوم برقی خوردنها از گاز فلفل اختصاصی برای چشم و ریههای مجروح و از بازجویی های خیابانی و ترور شخصیتهای روزنامهای و دیجیتالی در جریان مصائب ما قرار بگیرید تا جنبش سبز را تنها نگذارید.
امروز: ماموران لباس شخصی بدون مجوز وارد منزل شهید باکری شده و میهمانان خانواده باکری را مورد بازجویی قرار دادند.
به گزارش کلمه، جمعی از خانواده زندانیان سیاسی پس از انتخابات برای دلجویی از همسر شهید باکری به منزل ایشان رفته بودند که نیروهای امنیتی با هجوم به خانه آنها وارد شده و میهمانان را مورد بازخواست و بازجویی قرار دادند.
در این ارتباط فخرالسادات محتشمیپور به خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، گفت:« یک ربع پیش عدهای که میگفتند حکم داریم مانع از ورود مهمانان به خانواده شهید باکری شدند.»
وی با ابراز تاسف شدید از این اقدام گفت که همچنان ماموران جلوی منزل شهید باکری حضور دارند.
محتشمیپور به نقل از همسر شهید باکری گفت:« آیا حق اين است که مردم در هفته دفاع مقدس تنها بروند مسئولين را ببينند و ديدن خانواده شهدا در این هفته جرم است؟ حميد ميزبان است، امروز ميزبان خانوادههای رزمندگان و ايثارگران است ولي متاسفم که آقايان صلاح نمیبينند مردم ما را ببينند.»
آسیه باکری نیز در واکنش به این اقدام اظهار داشت:« آقایان 27 سال است نیامدند جلوی در خانه ما ببینند چگونه بزرگ شدیم، حالا که با افتخار بزرگ شدیم برای مهمانان پدر شهیدم در هفته دفاع مقدس مزاحمت ایجاد میکنند.»
گفتنی است، مهمانان امروز خانواده شهید باکری زنان اصلاح طلب. اعضای جلسه قرآن هفتگی خانواده باکری و خانواده های تعدادی از زندانیان و تعدادی از همسران شهدا و خانوادههای ایثارگران بودند.
امروز: صادق زیبا کلام درباره دستاوردهای سفرهای رییس جمهور به نیویورک گفت: اگر ملاک ما منافع ملی کشورمان باشد تردیدهای جدی دارم که این چند سفر به سود و نفع منافع ملی جمهوری اسلامی ایران باشد. بالعکس معتقدم که اتفاقا سفرهای ایشان و مطالبی که در صحن علنی سازمان ملل مطرح کردند به هیچ وجه به خیر و صلاح و نفع کشور مان نبود.
این استاد دانشگاه در گفتگو با خبر آنلاین در خصوص دلیل نظرش توضیح داد: معتقدم مطالبی که ایشان در اجلاس نیویورک مطرح می کنند باعث کدورت و دلخوری و رنجش رهبران کشورهای دیگر می شود؛ همچنان که در گذشته شاهد بودیم و این بار نیز این اتفاق افتاد.
او افزود: البته آقای احمدی نژاد و مشاورین شان به ایرادی که من مطرح می کنم همواره این گونه پاسخ می دهند که درست است رهبران کشورها با ما مخالف و از حرف های ما استقبال نمی کنند ولی ملت ها از حرف های ما استقبال می کنند. ولی معتقدم که این جا یک خلط مبحث مهمی صورت می گیرد. اینکه ما بگوییم ملت ها طرفدار این اظهارات هستند ولی رهبران کشورها نیستند یک تضاد به وجود می آید. چون در کشورهای غربی و بسیاری از کشورهای دمکراتیک غیر غربی مانند ترکیه، ژاپن و هند رهبران کشورها منتخب مردم شان هستند و ظرف پنج سال گذشته هیچ گاه ندیدیم مردم آن کشورها به رهبران شان اعتراض کنند که چرا حین سخنرانی آقای احمدی نژاد در سازمان ملل، اجلاس را ترک کردید و چرا مقابل پیشنهادات واکنشی نشان ندادید.
زیباکلام خاطر نشان کرد: اصلا این گونه مواردی نداشتیم. یعنی نه تنها رهبران کشورها از مطالب آقای احمدی نژاد استقبالی نکردند بلکه مردمان بسیاری از کشورها از اظهارت ایشان استقبالی نمی کنند. البته ما می توانیم بگوییم که مثلا یک میلیون مردم نوار غزه یا دو میلیون مردم کرانه غربی رود اردن از اینکه آقای احمدی نژاد می گویند هولوکاست واقعیت نداشته و تحریف تاریخ است و یا اسراییل باید نابود شود استقبال می کنند ولی باید کلان مسئله را دید.
زیباکلام با بیان این نظر که ما شواهد و قراینی برای استقبال مردم کشورهای جهان از صحبت های آقای احمدی نژاد در نیویورک نداریم، خاطرنشان کرد: باید طوری به مسئله نگاه کرد که در سطح هفت میلیاردی جهان آیا حرف های آقای احمدی نژاد در نیویورک مورد استقبال مردمی که به مسایل سیاسی و جریانات روز اشراف دارند قرار می گیرد یا خیر؟
وی با اشاره به مشاورین احمدی نژاد و اینکه ممکن است برخی از مشاورین وی سال ها در آمریکا زندگی کرده باشند، افزود: مشاورین آقای احمدی نژاد باید دو کار اساسی بکنند. یکی اینکه بازتاب و بازخورد مطالبی که ایشان در صحن علنی سازمان ملل مطرح می کند را در سطح دنیا بررسی کنند. به هر حال کمپانی و شرکت هایی هستند که این کار را انجام می دهند و قطعا کار دشواری نیست.
زیباکلام تصریح کرد: اگر به این نتیجه رسیدند که مردم بسیاری از کشورهای از حرف های ایشان استقبال کردند به طبع به این روند ادامه دهند. حتی اگر این حرف ها درست نباشد همچنان این حرف ها را تکرار و مطرح کنند.
این استاد دانشگاه گفت: اما اگر متوجه شدند که این حرف ها خیلی به نفع ایران اسلامی نبوده و باعث بالا رفتن جایگاه ایران اسلامی و پیدا شدن دوستان، همراهان و هم پیمانانی برای جمهوری اسلامی نمی شود، در بیان برخی از این مطالب و مشاورینی که ممکن است نطق های ایشان را بنویسند مقداری تجدید نظر کرده و دایره مشورت و رایزنی های خود را بیشتر کنند.
وی با بیان اینکه در این خصوص مجلس شورای اسلامی را به شدت مقصر می دانم، گفت: معتقدم که قطعا نمی بایست مجلس شورای اسلامی از کنار نطق های رییس جمهور بی تفاوت رد شود. این نطق ها مهم و روی منافع و مصالح ملی ما تاثیر زیادی می گذارد. قطعا باید مجلس از رییس جمهور به خاطر نطق هایی که در صحن عمومی سازمان ملل بیان می کند بازخواست کند.
زیباکلام در خصوص ارزیابی اش از کلیات مطالبی که رییس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح می کند گفت: می توان مطالبی که آقای احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح می کند به دو گروه و دسته تقسیم بندی کرد. یک دسته مطالبی در جهت نفی سرمایه درای یا انتقاد از سرمایه داری و توزیع ناعادلانه ثروت در جهان و یا یک سری نابرابری ها است. که به نظر من این حرف ها جدید نیست و صد و پنجاه سال پیش کارل مارکس مدعی ناعدالتی و نابرابری در نظام سرمایه داری شد. این حرف جدید نیست و بسیاری از رهبران انقلابی و رادیکال جهان نیز به کرار این مطالب را بیان کردند.
وی ادامه داد: مسئله اساسی بیان این نیست که توزیع ناعادلانه ثروت در جهان حاکم است. چه کسی توزیع را عادلانه می داند؟ ولی سوال اساسی از آقای احمدی نژاد این است که راه حل عملی و واقع بینانه شما برای توزیع عادلانه ثروت چیست؟ اینجاست که دیگر آقای احمدی نژاد نمی تواند کلی گویی کند. چون آن فرمول و راه حل باید در جمهوری اسلامی پیاده شده باشد.
وی تصریح کرد: هنگامی که ما در جامعه خود نتوانستیم بعد از سی و دو سال عدالت و مساوات را پیاده کنیم و وقتی اقتصاد ما به شدت به فساد و تبعیض آلوده است، دنیا به آقای احمدی نژاد می گویند شما که این فرمول و راه حل را ارایه دادید، چرا این راه حل را در مملکت خود پیاده نکردید؟ یا مثلا مطالبی که ایشان در خصوص توزیع قدرت بین کشورها و ناعادلانه بودن شان مطرح می کند و حرف کاملا درستی است ولی مائو تسهتونگ حدود چهل سال پیش از آقای احمدی نژاد مطرح کرد که بر شورای امنیت قانون توحش حاکم است.
وی همچنین گفت: در اینجا چه از آقای احمدی نژاد و چه از مائو تسه تونگ این سوال مطرح می شود که راه حل شما برای اینکه شورای امنیت و نهاد سازمان ملل عادلانه و بهتر اداره شود چیست؟ ما نمی توانیم بگوییم روسیه یا چین که یک میلیارد و اندی جمعیت دارد یا فرانسه و انگلستان یک رای داشته باشند و گینه بیسائو هم یک رای داشته باشد. این مسئله محقق نمی شود و حتی خود آقای احمدی نژاد نیز این مسئله را قبول ندارد.
زیباکلام خاطرنشان کرد: فرمول و راه حل هایی برای حل این مشکل بیان شده است که مثلا بزیل، هند و ...نیز به شورای امینت بپیوندد که راه حل های عملی است و جهان به آن گوش داده و برای آن ارزش قایل می شوند.
وی در خصوص دسته دوم مسایل و مطالبی که آقای احمدی نژد در سازمان ملل مطرح کرد گفت: در این سفر گفتند که یازده سپتامبر کار خود آمریکایی ها بوده و گروه های رادیکال و اسلام گرایی تندرو در آن نقش نداشتند. قبول داریم که ممکن است در خود آمریکا نیز حدود ده درصد، کمتر یا بیشتر به این اعتقاد داشته باشند که حادثه یازده سپتامبر را کار افرادی داخل حاکمیت آمریکا بدانند ولی ۲۱ مقصر و متهم اصلی یازده سپتامبر معرفی و محاکمه شدند و القاعده به عنوان یک طرز فکر و جریان فکری و کارهایی که کرده است مشخص است و این که ما پیشنهاد دهیم کمیته ای روی این حادثه کار کنند به نظر من مسخره کردم حکومت آمریکا و انکار بسیاری از بدیهیات و مسلمات است.
امروز: عضو هیئت رئیسه کمیسیون تلفیق مجلس گفت: دولت اگر قانونی را قبول نداشته باشد به انواع و اقسام راهها متوسل می شود که این قانون را اجرا نکند و بعضی وقتها نیز رئیس دولت این موضوع را به زبان آورده است.
به گزارش مهر، محمدرضا باهنر عضو هیئت رئیسه کمیسیون تلفیق مجلس در نشست ماهیانه جامعه اسلامی مهندسین که شنبه شب با موضوع بررسی برنامه پنجم توسعه کشور در محل این تشکل و با حضور معاون احمدینژاد، احمد توکلی و اعضای این تشکل برگزار شد گفت: تمام تلاش کمیسیون تلفیق این بود که در لایحه برنامه پنجم چند کار اصلی شامل دستیابی به اهداف اصل ۴۴ قانون اساسی، هدفمندی یارانه ها و اصلاح الگو مصرف انجام شود.
وی با اشاره به اینکه در همین مورد اصلاح الگوی مصرف آمارهای وحشتناکی وجود دارد یادآور شد: اسراف در نیروی انسانی مقوله ای است که در کشور ما آمارهای وحشتناکی در مورد آن وجود دارد این در حالی است که احمدی نژاد در سخنرانی ها گفته است ما برای ثانیه های آینده کشور نیز برنامه ریزی کرده ایم. حال با نگاه واقع بینانه به میزان کار مفید کارمندان و یا استفاده مفیدی که یک دانش آموز در طی ۱۲ سال از امکانات تحصیلی کشور می کند می توان ارزیابی کرد که تا چه میزان بهره وری در این زمینه وجود دارد.
باهنر همچنین با اشاره به تغییر شاخص های برآورد نرخ بیکاری و تورم در کشور افزود: تا سال ۸۴ و ۸۵ نرخ بیکاری بر مبنای شاخص های بین المللی ارزیابی می شد که بر اساس آن هر فردی که دو روز در هفته شاغل می بود عنوان شاغل می گرفت و بر این اساس نرخ بیکاری در کشور برآورد می شد حال آنکه در سالهای بعد دولت با تغییر دادن شاخص های بین المللی و استفاده از شاخص های بین المللی دیگری مبنی بر اینکه هر فرد در هفته یک ساعت کار کند شاغل است نرخ بیکاری در کشور را کاهش داده است.
وی ادامه داد: با تغییر شاخص های بررسی بیکاری، نرخ بیکاری نیز کاهش پیدا کرد بنابراین واقعیات مربوط به بیکاری در جامعه و آنچه که مردم حس می کردند بیان نشد و در مورد تورم نیز وضع به همین منوال است و چون شاخص ها تغییر کرده است به آمار واقعی از تورم در کشور دست پیدا نکرده ایم.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه دولت احمدی نژاد مشخصه های خوب زیادی دارد تاکید کرد: این دولت نشان داده است که اگر قانونی را قبول نداشته باشد به انواع و اقسام راهها متوسل می شود که آن را اجرا نکند و در برخی زمانها نیز رئیس دولت این موضوع را به زبان آورده است.
باهنر خاطرنشان کرد: آنچه که مهم است این است که کشور بدون برنامه قابل توسعه نیست و برنامه نیز باید از کانال مجلس بگذرد دولت هم اجازه تصویب قانون را ندارد بنابراین پس گرفتن لایحه برنامه پنجم از سوی دولت کار ابتری بود که البته استرداد آن نیز پس گرفته شد.
نماینده مردم تهران همچنین در حاشیه نشست ماهانه جامعه اسلامی مهندسین در جمع خبرنگاران تصریح کرد: از زحمات رییس جمهور در سفر نیویورک تشکر داریم، اما با توجه به اینکه قبل از سفر مصاحبهای کرده بودند و به موجب آن در کشور مباحثی مطرح شد، در رابطه با اینکه مجلس در راس امور است و یا دولت، باید صحبت شود و این موضوع اصلاح شود.
محمدرضا باهنر نظام پارلمانی در کشور را نتیجهی پهن شده دموکراسی دانست، افزود: ریاست جمهوری نتیجه متراکم دموکراسی است که با رای مستقیم مردم، مجلس و دولت روی کار میآید و بر اساس قانون اساسی، مجلس به ماهو مجلس و نه تک تک نمایندگان مورد نظر هستند، پس قانون اساسی نتیجهی دموکراسی پهن شده را ناظر به نتیجه دموکراسی متمرکز قرار داده است و البته این به معنای دفاع از عملکرد تک تک نمایندگان نیست.
او با اشاره به اینکه نتیجه متمرکز و متراکم دموکراسی، ریاست جمهوری است که اختیارات وسیع، خوب و قابل توجهای دارد که هیچ کس حق ندارد آنها را کم کند، افزود: قوا مکمل هم هستند و باید به هم کمک کنند و اگر دو قوه دعوا کنند، آن کس که ضرر میکند، حاکمیت، کلیت نظام و مردم هستند.
دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین، همچنین در جواب سوالی مبنی بر اینکه با توجه به اینکه در دهه چهارم با شعار پیشرفت و عدالت هستیم، در برنامه پنجم در این راستا چه تمهیداتی اندیشیده شده است، گفت: ییشرفت و عدالت شعار بسیار مبنایی برای دهه چهارم انقلاب است و باید آن را پیگیری کنیم.
باهنر با بیان اینکه قرار بر این بود برنامه پنجم توسعه بلافاصله بعد از این تعطیلات در دستور کار علنی مجلس قرار گیرد، گفت: بحثهایی با دولت پیش آمد و مقداری کار را به تاخیر انداخت. البته امیدواریم ظرف یک ماه آینده بتوانیم برنامه را به صحن علنی مجلس آوریم.
وی با اشاره به اینکه باید نوبتهای کاری مجلس را اضافه کنیم که بتوانیم طی دو سه نوبت قانون برنامه را تمام کنیم، تصریح کرد: قرار شد تا ابلاغ برنامه پنجم، برنامه چهارم حاکم باشد، بنابراین از اول سال ۹۰ قانون برنامه پنجم لازمالاجرا میشود.
نایب رییس مجلس شورای اسلامی همچنین در رابطه با نتیجه کار گروه رفع اختلاف دولت و مجلس گفت: این یک کار دائمی و همیشگی است و چیزی نیست که ماموریت باشد و تمام شود.
امروز: بازنشستگی دکتر محمد خوش چهره از دانشگاه تهران با ۲۳ سال سابقه تدریس بازتابهای مختلفی در محافل علمی و دانشگاهی داشت. خوش چهره با بسنده کردن به گفتگویی کوتاه به آیات شریفه سوره الرحمن اشاره کرد و گفت: به علم و فرهنگ یورش برده اند اما قطعا این اقدامات انحرافی پایدار نخواهد بود و در آینده نزدیک برعکس به بیداری بیشتر جامعه و افزودن به سرمایه های انقلاب اسلامی منجر خواهد شد.
به گزارش مهر، محمد خوش چهره ر درباره بازنشستگی از دانشگاه تهران به آیات شریفه ۲۶ و ۲۷ سوره الرحمن (کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ (۲۶) وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ (۲۷ ا) شاره کرد و گفت: همه چیز فانی و رفتنی است. مگر کاری که برای خدا باشد و وجه الهی پیدا کرده باشد. همه باید بروند، چه از مسئولیتها و چه از حیات دنیوی.
این عضو هیئت علمی بازنشسته شده در پاسخ به اینکه منشأ این بازنشستگی که برخی از آن به عنوان "بازنشستگی شتابان" نام برده اند چیست با مزاح گفت: "خیلی از مسائل جاری را باید در فضای حاکم تحت عنوان فضای ایجاد شده منتسب به کوروش و اسفندیار جستجو کرد. مخصوصا کارگزاران کوروش زمان در محیط فرهنگی و دانشگاهی کشور به طور شتابان قصد عملیاتی کردن منویات خود را دارند و به علم و فرهنگ یورش برده اند.
خوش چهره افزود: "قطعا این انحرافات (که الهی نیستند) پایدار نخواهد بود و در آینده نزدیک برعکس به بیداری بیشتر در سطح جامعه خواهد انجامید. بخصوص به تسریع آگاهی و در نهایت بلوغ سیاسی مذهبی جمعیت غالب کشور یعنی جوانان - که از درک شیطنت ها و حرکات انحرافی جریانات منافقین و منحرفین مذهبی در اوایل انقلاب دور بوده اند - منجر می شود که این به امید خدا سرمایه ای عظیم برای پایداری و حفظ صیانت از اسلام و نظام جمهوری اسلامی برای دهه های آینده خواهد شد."
دکتر محمد خوش چهره اقتصاددان و از چهره های شاخص اصولگرا پس از گذشت ۲۳ سال سابقه تدریس در دانشگاه تهران به جمع اساتید بازنشسته پیوست . حکم بازنشستگی این استاد دانشگاه تهران از اول مهر ماه شکل اجرایی به خود گرفت.
امروز: وزیر کشور اصلاحات ؛ حجت الاسلام والمسلمین عبدالواحد موسوی لاری به اتفاق خانواده اش هفته گذشته در منزل سید مصطفی تاجزاده حضور یافت و با خانواده او دیدار کرد. لاری در این دیدار با تقدیر از شجاعت و ایستادگی همکار سابقش، معاون سیاسی وزارت کشور خاتمی در مقابل دخالت نظامیان در انتخابات، اقدام شاکیان را شجاعانه و مصداق نهی از منکر دانست و برای سلامتی تاجزاده که سه ماه پس از عمل جراحی سنگینش به زندان بازگشته و در قرنطینه به سر می برد، دعا کرد.
موسوی لاری همچنین با ابراز تأسف از آن چه در اعترافات نماینده قرارگاه ثارالله در تخریب شخصیت های تأثیرگذار انقلابی و حتی یادگار امام شده است و نیز به دلیل خدشه دار کردن ارکان نظام و حتی جسارت به مقام ارجمند حضرت امام (ره)، رسیدگی به شکایت از دخالت نظامیان در انتخابات برای بقای نظام و اصلاح انحرافات و سامان یافتن اوضاع کشور ضروری دانست.
همسر تاجزاده نیز در این دیدار ضمن تشکر از وزیر کشور اصلاحات و خانواده ایشان گفت: همه می دانند که جای تاجزاده ها زندان نیست. کافی است آقایان یک نظرسنجی کنند و ببینند مردم در این زمینه چگونه می اندیشند. ما می دانیم عقلا از این وضعیت ناراضی هستند و این که چرا از دست هیچ کس کاری برنمی آید جای سؤال دارد. تاجزاده در تمام مدت مرخصی اش هیچ حال خوشی نداشت وقتی می دید که دوستان ، همکاران و هم فکرانش تنها به جرم منتقد بودن در شرایط بد زندان به سر می برند و جوانان و روزنامه نگاران و زنان و دانشجویان بی گناه فقط به دلیل معترض بودن به تقلب در انتخابات و برای جستجوی رأی خودشان و رأی مردم، در شرایطی به مراتب سخت تر از زندانیان عادی به سر می برند.
محتشمی در ادامه اظهاراتش تاکید کرد: او همیشه می گفت زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی معنی ندارد. یا همه باید از زندان بیرون بیایند یا ما هم برمی گردیم. اما من باور نمی کردم همسرم را با این شرایط جسمی بازگردانند. خانواده من و همسرم به ویژه خانواده های ایثارگران از این خاندان، هنوز هم باور ندارند که «سید مصطفی» که در میان فامیل، مصداق ایمان و اخلاق و وارستگی و صداقت و خدمت است، در همین نظامی که همه جوانیش را هزینه استقرار و پایداری آن کرده، تنها پس از سی سال از پیروزی انقلاب، پاداشش را این گونه با بند و حبس و هتک و آزار گرفته باشد.
او افزود: ما خانواده های زندانیان سیاسی، طی این مدت به مدد الهی و با پشتوانه حمایت ها و همراهی های مردم روزهای سخت را سپری کرده ایم و خود را برای سختی های پیش رو هم آماده کرده ایم. من به صداقت ووارستگی همسرم و دیگر ویژگی های مثبت اخلاقی او و شیوه زندگی منزه و بی غلّ و غشّ او افتخار می کنم و برای عقیده و آرمانش که مقابله با استبداد و دیکتاتوری است احترام قائلم و بی تردید برای تحقق آرمان های او که آرمان جنبش سبز است هرچه در توان دارم به کار خواهم بست و از خدای خود می خواهم که مرا در این راه یاری دهد.
محتشمی پور همچنین اقدامات تخریبی برای تخطئه مقاومت و پایداری امثال تاجزاده را توسط ارگان نظامی و عمال آنان را مانند دست و پا زدن های غریقی دانست که خود نیز می داند آخرین انرژی ها را برای حیاتی کوتاه به کار می گیرد و سرنوشت محتومش را پیش چشم دارد.
امروز: یک نماینده مجلس با انتقاد از اظهارات معاون احمدی نژاد در خصوص تشکیل ستاد توطئه علیه هدفمند کردن یارانهها، گفت: اگر دولت به موقع این قانون را اجرا میکرد، نیازی به طرح این موضوعات نبود که ناگزیر از توجیه تاخیر و تعویقهای پیایی در اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها باشند.
متن کامل اظهارات عباسعلی نورا، عضو کمیسیون برنامه و بودجه، که در سایت خبرآنلاین منتشر شده، بدین شرح است:
تشکیل ستاد یا اتاق توطئه علیه دولت در اجرای هدفمند کردن یارانه ها از آن دست اخباری است که از هیچ منبعی مخابره نمیشود، مگر از قول برخی دولتی ها!
دولت علیرغم تکرار چندین باره این موضوع تا کنون هیچ گزارشی در این باره که ادعایش را اثبات کند، به کمیسیون ویژه بررسی طرح تحول اقتصادی، کمیسیون برنامه و بودجه و تلفیق ارائه نداده است.
اینکه هر قانونی، مخالفان و موافقانی دارد، طبیعی است. در همین راستا اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها نیز ممکن است به ضرر برخی باشد و به دنبال تعلل در اجرای آن باشند. اما به واقع باید گفت که تعلل خود دولت از هم بیشتر است. اگر دولت به موقع این قانون را اجرا میکرد، نیازی به طرح این موضوعات نبود که ناگزیر از توجیه تاخیر و تعویقهای پیایی در اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها باشند و این کنشها و واکنشها را ایجاد کنند. مطمئنا سرعت در اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها مانع از توفیق در هر کارشکنیای میشود.
باید به دوستان دولتی یادآور شد که پیش بینی کارشناسان در مورد عواقب این طرح، به هیچ وجه معنی تشکیل ستادی علیه دولت یا سنگ اندازی برای اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها نیست. در شرایطی که کارشناسان دولتی میگویند اجرای این قانون منجر به افزایش قیمت کالاها نمیشود، طبیعی است که کارشناسان دیگری هم این موضع را تکذیب کنند و با پیش بینی افزایش قیمت کالاها در نتیجه افزایش قیمت حاملهای انرژی، جامعه را آماده پذیرش اجرای آن کنند.
همه، از مردم گرفته تا دولتمردان باید بپذیرند که اجرای این قانون تبعاتی دارد. هرچند که تمام این آسیبها، نسبت به دستاوردهای ناشی از آن قابل اغماض است. البته بیشترین تقصیر متوجه دولت در تعویق در اجرای قانون اشت. مضاف بر اینکه دولت برای اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها موضعی دارد که با روح قانون سارگار نیست. از جمله اینکه افزایش تدریجی قیمتها را لحاظ نمیکند و اخبار متناقضی از واریز پول به عنوان یارانه نقدی به حساب مردم ارائه میدهد که توقعاتی را در فضای جامعه ایجاد کرده و نارضایتیهایی را هم به دنبال میآورد. چرا که هنوز عدد و رقم یارانههای نقدی مشخص نیست. اساسا در شرایطی که هنوز دولت از محل اجرای این قانون درآمدی کسب نکرده است، نمیتواند پرداختی هم به مردم داشته باشد اما مدام به مردم وعده میدهند که قبل از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، یارانه نقدی پرداخت خواهد شد. یارانهای که منبع تامین آن مشخص نیست! اگر قرار باشد دولت از درآمدهای عمومی و حساب ذخیره ارزی، حاتم بخشی کند که اجرای این قانون با فلسفه هدفمند کردن یارانهها جور در نمیآید. اگر پیش از اصلاح قیمت حاملهای انرژی به مردم یارانه بدهند، درست نیست و هیچ سنخیتی با قانون ندارد.
در چنین فضایی طبیعی است که حرف و حدیث درباره مافیایی برای جلوگیری از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها را باور نکنیم. چون اصلا نشانهای از تشکیل چنین ستادی نیست. اگر دولتمردان هر مخالفی را «توطئهگر» بنامد که با تشکیل ستادی به دنبال تخریب دولت است، دور از شان مردم سالاری است. مگر همین لایحه حمایت از خانواده در مجلس و فضای عمومی جامعه، مخالف ندارد؟ طبیعی است که هدفمند کردن یارانهها هم مخالف داشته باشد. این جرم نیست. اما عدم اجرای قوانین مصوب مجلس که به فرموده امام خمینی(ره) در حکم «احکام دینی و اسلامی» است، جرم محسوب میشود. استنکاف از اجرای قانون یعنی عمدا سر جنگ داشتن با مجلس. به همین دلیل است که معتقدم اعلام تشکیل ستاد یا اتاق توطئه از سوی دولت و انتساب آن به مخالفان دولت، برای توجیه در اجرا است تا پیشاپیش مقصر آسیبهای آینده در اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها را معرفی کنند. سیاسیون بلندنظر متوجه این ترفندها هستند. چرا که اگر جز این بود باید تا کنون اعضای چنین مافیایی شناسایی میشدند.
تکرار دوباره بحثهای مبهم، شایسته یک نظام دین مدار و مردمدار نیست.
امروز: با وجود پیگیریهای خانوادهی نسرین ستوده، وکیل بازداشت شده، برای شرکت در مراسم ختم پدرش (که دو روز پیش درگذشته است)، مسئولان امنیتی و قضایی مرتبط با پرونده، از دادن مرخصی به وی پرهیز کردهاند.
به گزارش خبرنگار کلمه، نسرین ستوده که حدود یک ماه است در بازداشت به سر میبرد، موفق به شرکت در مراسم تدفین پدرش (که پنجشنبهی پیش درگذشت) نیز نشده بود و اینک، با وجود تامین وثیقهی اعلام شده و پیگیریهای حقوقی و گفتوگوهای فراوان خانوادهی ستوده با مسئولان قضایی و امنیتی مرتبط با پروندهاش، در نهایت با اعطای مرخصی به وی موافقت نشد.
ستوده، وکیل مدافع بسیاری از متهمان و بازداشت شدگان سیاسی و مطبوعاتی بود. او در روز ۱۳ شهریور ماه گذشته پس از مراجعه به دادسرای مستقر در اوین، بازداشت و روانهی سلول انفرادی شد. دفتر و منزل او نیز، یک هفته پیش از احضار، هدف تفتیش و بازرسی ماموران امنیتی و قضایی قرار گرفت و بسیاری از اسناد و مدارک شخصی وی، همسر و دو فرزند خردسالش (پسر ۳ ساله و دختر ۱۰ ساله) ضبط شد.
مسئولان قضایی با صدور قرار بازداشت برای وی، درحالی که شائبهی فرار یا اختفای اسناد و مدارک و ... در مورد وی وجود نداشت، نشان دادند که عملا بازداشت را به عنوان ابزاری برای اعمال فشار بر متهمان به کار میگیرند؛ بهویژه در این مورد خاص (نسرین ستوده) که وی مادر دو کودک خردسال است.
نسرین ستوده از وکلای شاخص کشور است که سابقهی دفاع از بسیاری متهمان کودک و نوجوان را در کارنامهی خود دارد و از حقوقدانان مدافع حقوق بشر در ایران است. وی همچنین وکیل بسیاری از فعالان سیاسی و مطبوعاتی و مدنی ایران (از جمله شیرین عبادی، عیسی سحرخیز، کیوان صمیمی، حشمتالله طبرزدی و...) است. وی همچنین برنده جایزهی حقوقدان مدافع حقوق بشر در سال ۲۰۰۸ از سازمان بینالمللی وکلای مدافع حقوق بشر ایتالیاست.
امروز: تحریمهای جدید سازمان ملل، تحریمهای مضاعف از سوی کشورهای دیگر، پیوستن روسیه و چین به جمع تحریمکنندگان ایران و موضعگیریهای شدیداللحن اخیر علیه ایران، آخرین نشانههای انزوای شدیدی است که به علت سیاستهای غلط دولت احمدینژاد، جمهوری اسلامی در آن گرفتار شده است.
دکتر سید محمد صدر، معاون عربى و آفریقایى وزارت امور خارجه در دوران اصلاحات، معتقد است که وضعیت اخیر نتیجه مستقیم سیاستهای پنج ساله احمدی نژاد است. او تاکید میکند که در صورت تداوم سیاستهای فعلی، فشارها علیه ایران همچنان افزایش مییابد. گفتگوی دیپلماسی ایرانی با این کارشناس سیاست خارجی را در ادامه میخوانید:
همانطور که مطلع هستید مذاکرات صلح خاورمیانه حدود یک ماه پیش به ابتکار اوباما آغاز شد. اوباما در صحبتهای خود این موضوع را یکی از اولویتهای سیاست خارجی خود دانسته است. به نظر شما چرا این موضوع برای اوباما از اهمیت برخوردار شده است و او به تلاش برای حل این منازعه با رویکردی نسبتا متفاوت از روسای جمهور قبلی آمریکا روی آورده است؟
آنچه مشخص است باراک اوباما تفاوتهای زیادی با روسای جمهور پیشین ایالات متحده دارد. علاوه بر تفاوتهایی که معمولا میان دموکراتها و جمهوری خواهان وجود دارد، اوباما حتی با اسلاف دموکرات خودش در مسئله فلسطین و نگاه به جهان اسلام تفاوت دارد. باید توجه داشت که در گذشتهها در قضیه اسرائیل هیچ تفاوت جدى بین حزب دموکرات و حزب جمهورى خواه در ایالات متحده وجود نداشته است. یعنى هر دو حزب در طول تاریخ به صورت جدى به دنبال تأمین منافع اسرائیل بودند. اما در سالهای اخیر دو اتفاق جدیدى که رخ داد که متفاوت از گذشته به نظر مىرسید، یکى به ریاست جمهوری رسیدن جورج بوش پسر از حزب جمهورى خواه بود و دیگری رئیس جمهور شدن باراک اوباما از حزب دموکرات است. دروقع هر دوی اینها متفاوتتر از روسای جمهور هم حزبی خود بودند.
جورج بوش پسر، عضو نومحافظه کاران محسوب میشد. نئوکانسرواتیوها همواره در ایالات متحده و حزب جمهورى خواه بودند اما هیچگاه نتوانسته بودند قدرت را در آمریکا در دست بگیرند. از طرف دیگر اوباما با ویژگىهاى خاصى که دارد پدیدهای در میان روسای جمهور دموکرات محسوب میشود. اوباما اولا به دلیل پدر مسلمانى که داشته و به هر حال مسلمانزاده محسوب میشود و به دلیل تاریخ زندگى که داشته و تجربه زندگی در یک کشور اسلامی مثل اندونزى را دارد در مقایسه با دیگر روسای جمهور آمریکا، دارای نگاه بسیار متفاوتی به جهان اسلام است. دومین مسئلهای که او را متفاوت از گذشتگانش میکند جمعبندى تجربیات گذشته سیاست خارجی آمریکا در مورد فلسطین، هم در دوران دموکراتها و هم در دوران جمهورى خواهان است.
این تجربیات چه بوده و چه جمع بندی و نتیجهگیری از این تجربیات وجود دارد؟
سیاست خارجى آمریکا همواره به دنبال حفظ موجودیت اسرائیل و تأمین امنیت اسرائیل بوده و این براى هر دو حزب جزء اولویتهاى درجه اول سیاست خارجى آمریکا بوده است. این قضیه باعث شده است که منافع و اعتبار آمریکا در درجه اول در فلسطین در درجه دوم در جهان عرب و در درجه سوم در جهان اسلام زیر سؤال رود. نتیجه این است که برخی در آمریکا بحث مىکنند آیا در ارزیابی هزینه- فایده، با وجود همه ویژگیهاى مقدسى که اسرائیل براى دولت آمریکا دارد، این به نفع آمریکاست که به خاطر این کشور، فلسطین، جهان عرب و همه جهان اسلام را از دست دهیم؟
چیزى که در این زمینه مؤثر بود، فضای ضد آمریکایی بود که در کشورهای اسلامی به راه افتاد. به ویژه بعد از عملکرد بوش و مواجهه با جهان اسلام و حرفهاى عجیب و غریب در مورد جنگ صلیبى و بعد حمله به افغانستان و عراق، که نتیجه این عملکرد این شد که به گفته آمار خود آمریکایىها، حداقل ۷۵ درصد کشورهاى اسلامى، آمریکا را دوست ندارند. نکته مهم این است که چون دولتهاى این کشورها با آمریکا رابطه خوبى دارند، این به معناى تحمیلى بودن و عدم مشروعیت دولتهای این کشورها خواهد بود. این موضوع باعث شد که تغییراتى در روش برخورد آمریکا با فلسطین و جهان عرب و جهان اسلام ایجاد شود که شاید بتوان گفت یکى از مضوعاتی که اوباما در شعار «تغییر» در دوران انتخابات بیان مىکرد همین مورد بود. مجموعه عملکرد و برخوردهایى که تاکنون داشته است نیز در همین جهت بوده است. به عنوان مثال سخنرانىهاى متفاوتی در مصر و ترکیه ایراد کرد و جو را تغییر داد. به نظر من به همین دلایل نگاه جهان اسلام نسبت به اوباما با نگاه به بوش متفاوت است.
این «تغییر» و تفاوت نگاه چه تفاوتی در موضوع صلح خاورمیانه و موضوع فلسطین داشته است؟
آمریکاییها در علتیابی این که چرا در کشورهای اسلامی آمریکا منفور شده است، متوجه شدند که مهمترین مسئلهای که وجود دارد و موجب به وجود آمدن این نگاه میشود موضوع فلسطین است. آنها به این نتیجه رسیدند که اگر موضوع فلسطین حل نشود اولا مسئله افکار عمومى جهان اسلام حل نمىشود ثانیا کشورهایی که در جهان اسلام با سیاستهای آمریکا مخالف هستند میتوانند از این پدیده در جهت منافع خود و تحریک جهان اسلام علیه سیاستها و منافع آمریکا استفاده کنند و در این کار موفق هم میشوند چرا که این تفکر پایگاه مردمى دارد. به همین دلیل اوباما وارد این قضیه شده که آن را حل کند تا بتواند نگاه عمومی را به آمریکا تغییر دهد.
این نگاه مختص اوباماست یا وزیر خارجه آمریکا؟
به نظر من اوباما به یک معنا هیلاری کلینتون را با خود به سمت این سیاست میکشاند. چرا که هیلاری کلینتون به لحاظ مواضع سیاسى همواره بین حزب دموکرات و حزب جمهورىخواه محسوب میشد. هنگامی هم که سناتور بود به بسیاری از اقدامات جورج بوش رأى مثبت داد. ولی به هر حال در حال حاضر وزیرخارجه اوباما است و نمیتواند زیاد مخالف سیاستهای اوباما رفتار کند.
با توجه به اظهارات مثبت و خوشبینانهای که مقامات آمریکایی داشته اند و اخبار مثبتی که از مذاکرات اسرائیل و فلسطینیها منتشر می شود تا چه حد میتوان به این مذاکرات خوش بین بود؟
من معتقدم حداقل در کوتاه مدت این مذاکرات به جایى نمىرسد. برای این گفته چند دلیل میتوان ذکر کرد.
اولا، علیرغم همه خصوصیاتی که برای اوباما ذکر شد و نگاه او به جهان اسلام، هنوز مقامات آمریکایی حساسیت قضیه فلسطین را درک نکردهاند. یعنی واقعا نمیدانند که مسئله فلسطین چیست. در موضوع فلسطین چند مسئله وجود دارد. یکى از مهمترین این مسائل بحث قدس است که به این راحتی قابل حل نیست. قدس متعلق به فلسطین، جهان عرب و جهان اسلام است و تمام اینها بر این مسئله حساسیت دارند. بحث قدس را چگونه مىخواهند حل کنند؟ باید توجه کرد که مسئله قدس آنقدر حساس است که در زمان ریاست جمهوری بیل کلینتون، مذاکرات کمپ دیوید ۲ به واسطه آن با شکست روبهرو شد. مذاکراتی که یک طرف آن هم عرفات بود. عرفات شخصیتی کاریزماتیک در فلسطین بود و این قدرت را داشت که اگر قرار بود امتیازی به اسرائیل داده شود او این امتیاز را واگذار کند و مشکلی در افکار عمومی برایش ایجاد نشود و بتواند آن را توجیه کند. با این حال در آخرین لحظه این موضوع را نپذیرفت و مذاکرات با شکست مواجه شد. علىرغم اینکه بیل کلینتون ۱۵ روز تمام مسئولیتهای دیگر خود را رها کرد و هر روز در مذاکرات شرکت میکرد. با این حال به دلیل حساسیت این موضوع به نتیجه نرسید.
مشکل قضیه فلسطین به گونهاى است که طرف فلسطینى نمىتواند زیادهخواهىهای اسرائیل و امتیازاتی که میخواهد را بپذیرد. از سوی دیگر اسرائیل هم که به لابی یهود در آمریکا مستحضر و پشتگرم است کوتاه نمىآید و امتیازات خیلی بیشتری از آن چه در قطعنامههای سازمان ملل آمده را میطلبند. به بیان دیگر کشورى که موجودیتش برمبناى قطعنامههاى سازمان ملل است، حاضر نیست قطعنامههای سازمان ملل را به طور کامل اجرا کند و سرزمینهاى فلسطینی بر مبنای این قطعنامه را به فلسطینیها واگذار کند. که این موضوع و بحث شهرک سازی در این مناطق، مشکل مهم دیگر بر سر حل این منازعه است. در کنار این عوامل، حضور دولت تندرویى مثل دولت لیکود و حضور وزیرخارجهای مثل آویگدور لیبرمن وزیر خارجه کنونی اسرائیل لیبرمن که تندتر از خود نتانیاهو است از مشکلات دیگری است که امیدها به حل این موضوع در شرایط کنونی را کاهش میدهد.
این گروههای تندرو در حال حاضر در حال فشار وارد کردن هستند که ظرف روزهای آینده شهرکسازىها دوباره آغاز شود. بنابراین با حضور دولت فعلى اسرائیل که دولت ائتلافى بسیار تندرو و افراطى است از یک سو و از سوی دیگر اختلاف میان گروه های فلسطنی که موجب شده نصف فلسطین یعنی حماس در مذکرات حضور نداشته باشد و بیش از ده گروه فلسطینی دیگر مخالف آن باشند، طبعتاً این مذکرات نمىتواند به جاى برسد.
در مجموع باید بگویم به نظر من به دلیل مقدمهای که گفته شد آمریکا به دنبال این هست که مذاکرات را به جایی برساند و مشکل حل شود اما با این روشی که شروع کرده و در واقع نشان از عدم درک حساسیتهاى قضیه فلسطین از جمله مسئله قدس، مسئله گروههاى مقاومت و مسئله حساسیتهای جهان عرب و جهان اسلام دارد، خیلی بعید است که این مذاکرات به چنین نتیجهای برسد.
سفرهای اخیر مقامات آمریکایی به سوریه و لبنان را در چه راستایی ارزیابی میکنید؟ آیا ممکن است سوریه هم به مذاکرات صلح بپیوندد؟
آمریکا به دنبال جدا کردن سوریه از ایران است تا بتواند به اعمال فشار از طریق سوریه برگروههاى مقاومت که عموما سرانشان درسوریه هستند بپردازد. سوریه هم ضمن اینکه تا الان جزء جبهه مقاومت بوده و از حقوق فلسطینیان دفاع کرده علاوه بر این خود سوریه هم در این موضوع دربحث جولان طرف اسرائیل است. به نظر من سوریه تا جولان را پس نگیرد در عمل به روند صلحی که آمریکا میخواهد نمىپیوندد. ممکن است سوریه سکوت کند و مخالفت علنی با مذاکرات صلح نکند چنانچه در دور اخیر مذاکرت تاکنون چنین کرده است. معناى سکوت سوریه این نیست که این کشور بدون آنکه جولان را که جزئی از سرزمین سوریه است بازپس بگیرد، همکاری میکند و در جهت حل قضیه فلسطین و اسرائیل حرکت کند. بنابراین صرف سفر جورج میچل و هیلاری کلینتون به سوریه و لبنان مشکل را حل نمىکنند و مسئله سوریه و فلسطین به مسئله جولان وابسته است.
اخیرا شاهد این بودیم که مقامات فلسطین در پاسخ به اظهارات محمود احمدی نژاد در مورد فلسطین، به تندی صحبت کردند. آیا پیش از این هم چنین نوع برخوردی ازسوی مقامات تشکیلات خودگردان فلسطین در مورد صحبتهای مقامات کشورمان شاهد بودهایم؟
نه. تا به حال چنین چیزی به این صورت که رسماً بیایند علیه مقامات ایران صحبت کنند، به رد اظهارات بپردازند و وارد مسائل داخلی ایران شوند آنچنان که نبیل ابوردینه، سخنگوى محمود عباس، در اظهاراتش انجام داده، سابقه نداشته است. البته خود محمود عباس دیپلماتیکتر از سخنگویش در این مورد موضعگیری کرد.
چرا چنین موضعگیری میشود؟ آیا این به تغییر موضعگیری ما مربوط است؟ آیا این اظهارات غیردیپلماتیک سخنگوی ابومازن به معنی این نیست که ما هم دیپلماتیک حرف نزدهایم؟
آنچه مشخص است این است که نوع موضعگیرىهایی که ما داشتهایم به گونهای بوده که چنین واکنشی را برانگیخته است. چرا که حمایت جمهوری اسلامی ایران از موضوع فلسطین که به امروز و دیروز و این دولت و آن دولت که مربوط نمیشود. ایران از زمان انقلاب تاکنون همواره از فلسطینیان و حقوق آنها حمایت کرده است. دولتهای مختلف حمایت کردهاند. هیچ موقع چنین عکسالعمل و اظهاراتی را از سوی مقامات تشکیلات خودگردان شاهد نبودهایم.
از حمایت ایران از موضوع فلسطین در همه دولتها صحبت کردید. شما که خود از مقامات عالی وزارت خارجه در در دوران اصلاحات بودید؛ آیا به نظر شما تفاوتی در نگاه به مسئله فلسطین در این دوران وجود داشته است؟
در دوران اصلاحات هم همانند سالهای پیش از آن، از مقاومت مردم فلسطین با تمام امکانات و توانایی حمایت مىشد. اما این حمایت عاقلانه و دیپلماتیک بود. یعنی این حمایت به گونهای بود که هیچ موقع به اسرائیل اجازه نمیداد که از حمایتهاى ایران سوء استفاده کند و مظلوم نمایی کند و همه کشورها را علیه ایران تحریک کند. متاسفانه بحث هولوکاست که توسط آقای احمدی نژاد مطرح شد موجب شد که اسرائیل بتواند از آن به عنوان وسیلهای برای مظلوم نمایی و یارگیری استفاده کند. موضوع «هلوکاست» و «محو اسرائیل از نقشه جهان» نه ربطی به قضیه فلسطین داشت نه به جمهوری اسلامی مربوط بود. به نظر من ما بیخود به این موضوع وارد شدیم. این رفتارها و اظهارنظرها هیچ کدام عاقلانه و دیپلماتیک نبود و منافع ایران را هم تأمین نمىکرد.
در زمان اصلاحات ضمن آنکه از مقاومت مردم فلسطین حمایت میشد، ضمن آنکه اشغال فلسطین توسط اسرائیل محکوم مىشد، ضمن آنکه ایران اسرائیل را یک دولت تحمیلی در منطقه میدانست، ولى در عین حال به گونهاى عمل مىکرد که منافع ایران ضربه نخورد. در آن دوران ایران به کشورهاى عربی و اسلامى نزدیکتر شد و این نزدیکتر شدن موجب شد که حمایت سیاسى و معنوى جدىترى نسبت به فلسطین بوجود بیاید. فلسطینیها هم احساس کردند قدرتى مثل ایران با اعتبار بین المللی که که در آن زمان دولت اصلاحات داشت، در کنار کل کشورهای جهان عرب حامی فلسطین هستند. در نتیجه این سیاست ایران موجب میشد که منافع فلسطینىها تأمین مىشد و منافع ایران هم تامین میشد و هیچ گاه ایران به واسطه حمایت از فلسطین سیبل و هدف نمیشد و در خطر قرار نمىگرفت. چرا که این حمایتها عاقلانه و دیپلماتیک بود.
همانطور که میدانید گزارش جدید یوکیا آمانو، دبیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی، دو هفته پیش منتشر شد و لحن این گزارش تندتر از گزارشهای پیشین تفسیر شد. تحلیل شما از این موضوع چیست و به نظر شما این گزارش چه تاثیر بر ادامه مذاکرات و اقدامات شورای امنیت خواهد گذاشت؟
اینها همه نتیجه سیاستهاى پنج ساله آقای احمدى نژاد است. در سیاست خارجى اگر در زمان مناسب، اقدام مناسب انجام نگیرد، شرایط بدتر مىشود و این بدتر شدن همینطور ادامه پیدا مىکند. آقای احمدىنژاد روزی که دولت را تحویل گرفت پرونده ایران هنوز در آژانس بود. همان موقع از سوی کارشناسان مطرح میشد که باید در مورد موضوعات و مشکلات در این حوزه مذاکره کرد و باید سعی کرد مسائل را حل کرد. ولی ایشان با طرح همین موضوعات شعاری و بحثهای جنجال برانگیز، اساسا به این نکات کارشناسى توجه نکرد و این موجب شد که پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت برود و بعد از آن قطعنامههاى شورای امنیت یکی پس از دیگری صادر شد و ایران مورد تحریم سازمان ملل قرار گرفت.
به نظر میرسد روندی که در چند سال اخیر جریان داشته ادامه یابد. در حال حاضر آژانس و شوراى امنیت مکمل یکدیگر براى فشار بیشتر بر ایران شدهاند. شورای امینت در قطعنامه ۱۹۲۹ از یوکیا آمانو، دبیرکل آژانس، خواسته بود که بعد از ۳ ماه ایشان گزارشی در مورد وضعیت هستهای ایران بدهد. گزارشی که ایشان ارائه داد گزارش تندى عیله ایران بود. این گزارش بهانه به شوراى امنیت میدهد که اقدام بعدی را انجام دهد. یعنی این گزارش زمینه مناسب را در شورای امنیت برای فشار بیشتر آماده مىکند. به نظر میرسد شورای امنیت در آینده تشدید و توسعه دامنه تحریمها را دنبال می کند و این مسیر ادامه خواهد داشت.
ایران آمادگی خود را برای مذاکرات اعلام کرده است. به نظر شما مذاکرات ایران با غرب تاثیری بر این روند خواهد داشت؟ یعنی این مذاکرات میتواند موجب توقف روند تشدید تحریمها شود؟
تجربه قبلى نشان میدهد که مذاکرات در این شرایط بر آن روند تأثیر ندارد. اگر خاطرتان باشد زمانی که ایران اجلاس تهران را به همراه برزیل و ترکیه برگزار کرد و توافق تبادل سوخت را اعلام کرد، دولت ایران تصور میکرد با این کار قطعنامه ۱۹۲۹ صادر نمىشود ولی شاهد بودیم که درست چند روز بعد از آن این قطعنامه در شورای امنیت صادر شد. از همین جهت است که گفتم در سیاست خارجى بر اقدام مناسب در زمان مناسب تاکید میشود. اگر زمان از دست رفت و اقدام مناسب در موقع خود انجام نشد، اقدام دیرهنگام تاثیری نخواهد داشت. متاسفانه به نظر میرسد همینطور که اوضاع پیش میرود وضع بدتر میشود و با یک سری صحبتهای جنجال برانگیزی که میشود و بعد از حرفهای خود شاد هم میشویم نتیجه این میشود که روز به روز متاسفانه فشارها بیشتر میشود.
امروز: رئیس جمهوری سابق کشورمان با بیان اینکه آنچه در عمل جریان دارد سیاست دفع حداکثری و عدم جذب است، گفت: معتقدم دل اکثریت ملت با حرف هایی است که ما می زنیم که اگر اکثریت قاطع مردم حرف اصلاح طلبان را قبول ندارند، چرا بخشنامه می کنند دستگاههای رسمی هیچ حرف و خبری از این طرف را منتشر نکند؟
سید محمد خاتمی در دیدار با شورای هماهنگی جبهه اصلاحات گفت: وجود این شورا، موقعیت مغتنمی است که باید فعال تر شود، اولا خودشان علی رغم همه تنگناها، نشست هایشان، دیدارهایشان، برنامه ریزی ها و موضع گیری هایشان بیشتر بشود ودیدارهایی با چهره های نظام و شخصیت های مؤثر داشته باشند.
وی با تاکید بر اینکه همه رفتارها و کارهای ما قانونی است و نمی خواهیم کاری خلاف قانون انجام دهیم، اظهار داشت:توصیه می کنم نشست هایتان را بیشتر کنید تا هم پشتوانه ای برای تشکل های دیگر باشید و هم خود درعرصه حیات اجتماعی فعال باشید.
رئیس بنیاد باران در ادامه با گرامیداشت هفته دفاع مقدس، افزود:دفاع مقدس برای همه ما یک واقعه مهم در تاریخ انقلاب و ایران بوده و مقاومتی بزرگ و مقدس در برابر ستمی بود که با پشتیبانی همه قدرت های دنیا علیه جمهوری اسلامی ایران اعمال شده بود و ملت ایران با ایمان مردم و پایداری نیروهای جوان خود با دست تهی مقاومت کرد و پیروز شد.
سید محمد خاتمی با تأکید بر اینکه برای ما دفاع مقدس حادثه ای که رخ داده و گذشته نیست، گفت:این دوران، دوران دفاع از انقلاب ما، تمامیت ارضی ما و سربلندی ملت و دفع تجاوزها از کشور و انقلاب بود. یاد شهدا را گرامی می داریم، آزادگان عزیز را ارج می نهیم و ایثارگران و جانبازان بزرگوار را مورد تجلیل قرار می دهیم و امیدوارم روح شهدا از ما راضی باشد.
تروریسم محکوم است
وی با اشاره به حادثه تروریستی رخ داده در مراسم بزرگداشت دفاع مقدس در مهاباد گفت:حادثه ای که رخ داد، حادثه ای زشت، پلید و تروریستی بود که موجب شد عده ای از هموطنان عزیز ما شهید و مجروح شدند.
رئیس دولت اصلاحات یادآور شد:فکر می کنم همان ها که به جمهوری اسلامی حمله کردند و می خواستند انقلاب را از بین ببرند، امروز هم نمی توانند ببینند ازسالگرد دفاع مقدس تجلیل می شود و این اعمال تروریستی از نظر ما همواره محکوم بوده و هست.
برخی معلمان و اساتید، گرفتار فشار و زنداناند
سید محمد خاتمی اضافه کرد:موضوع دیگر شروع سال تحصیلی است. باید به همه معلمان و مربیان و دانش آموزان تبریک بگوییم، ولی متأسفیم که در حالی سال تحصیلی آغاز می شود که پاره ای از معلمان و همچنین اساتید گرفتار فشار و زندان هستند و جریاناتی تلاش می کنند که محیط پاک و زاینده مدارس و آموزشگاهها و دانشگاه ها را با فشار بر معلمان، استادان و مربیان مستقل و آزاده آلوده کند و ذهن نوجوانان و جوانان را از حقایق منحرف کند.
وی تاکید کرد:تعلیم وتعلم و تربیت کار پیامبران است تا انسانها آگاه، آزاد، مسؤولیت شناس و مفید باشند. باید فضای آموزشی ما آزاد، اندیشه پرور، اخلاقی و رشد دهنده شخصیت علمی، اجتماعی، دینی و اخلاقی نوباوگان باشد.
اگر از بیحرمتی به خانواده همت و باکری بیزارند، چرا فریاد نمیزنند؟
رئیس بنیاد باران در ادامه اظهار داشت:اما در این هفته حوادثی رخ داد که موجب تأسف است، از جمله اهانتی که به بعضی از خانواده های بزرگ شهیدانی که سمبل مقاومت و اندیشه رهایی بخش انقلاب اسلامی بودند انجام شد.
رئیس جمهوری سابق کشورمات تصریح کرد:همسران شهید همت و باکری، دو بانوی بزرگواری که بحق عرض می کنم اگربخواهیم خصلت ها و خصوصیات همت و باکری ها را بیابیم باید به این دو بانوی بزرگوار، شجاع، موقرو متدین و علاقه مند رجوع کنیم که همه زندگیشان را در رابطه با انقلاب و دفاع مقدس معنا کردند و سعی کردند جایگاه و پایگاه و حرمت دو شهید بزرگوار که به حق سمبل بزرگ مقاومت و ایثار و فداکاری و ایمان بودند نگاه دارند.
سید محمد خاتمی تأکید کرد:تعجب می کنم چرا وقتی خانواده های دو شهید بزرگوار همت و باکری و فرزندان ایشان مورد تعرض قرار می گیرند سرداران و رزمندگان بزرگی که همکار و همراه این دو شهید بوده اند فریاد نمی زنند. آنان که واقعاً از این رفتارها بیزارند این انتظار را از آنان داریم که برای دفاع از واقعیت سپاه و بسیج آشکارا موضع بگیرند، البته آرام و محترمانه، و نگذارند نهادهای انقلابی لطمه ببینند.
وی افزود:با این حال به این دو بانو و فرزندانشان تعرض شد وبرایشان مشکل ایجاد کردند، آیا کسانیکه این کارها را انجام می دهند، علاقمند به شهیدان و بزرگداشت دفاع مقدس هستند یا اینکه اینها دچار غفلت اند و یا خدای ناکرده توطئه ای وجود دارد که با نیروهایی که بیشتر به امام و انقلاب و مردم نزدیکتر بودند و بهتر از اصل انقلاب که متاسفانه امروز در معرض تهدید است نمایندگی می کنند، برخورد می کنند.
از قدرت نیروهایی که گفته میشود خودسرند، در عجبم!
سید محمد خاتمی تاکید کرد:ممکن است مثل همیشه گفته می شود نیروهای خودسر این اعمال را انجام دادند! عجب نیروهای خودسر قوی هستند که همه کاری می کنند و یه صورت رسمی هم علیه شان موضع گرفته می شود ولی باز هم رفتارهایشان را تکرار می کنند، تعجب می کنم در نظامی مقتدر و با وجود نیروهایی که مدعی می شوند بر همه چیز مسلط هستند نمی توانند با آنها برخورد کنند.
رئیس جمهوری سابق کشورمان یادآور شد:به مراجع و شخصیت های نظام حمله می شود، حتی یک مجلس ترحیم که جنبه سیاسی هم ندارد، عده ای می ریزند به هم می زنند یا جلویش را می گیرند، اینها چه نیروهایی هستند؟ باید با تردید با این مساله برخورد کنیم اگر اینها طرفدار و مدعی طرفداری از انقلاب هستند، پس چرا چهره هایی که در انقلاب نقش داشتند و بعضی هایشان سمبل انقلاب هستند مورد تعرض قرار می گیرند؟
رئیس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگ ها و تمدن ها اظهار داشت:این امر باعث تاسف است، امیدوارم برای پاسداری از اصل انقلاب و نظام و راه امام و خون شهیدان ما شاهد تحول دیدگاهی در مدیران و مسئولان کشور باشیم و بدانیم به نحو دیگری باید کشور را اداره کرد چرا که اولین زیان این مسائل به نظام بر می گردد.
اگر کوتاه بیاییم، انقلاب تحریف میشود
وی با طرح این سئوال که در این خصوص وظیفه ما چیست، گفت:جریانی وجود دارد که به نظر من سعی می کند در همه ارکان و امکانات نظام دست بیاندازد و همه نیروها را از رده خارج کند.خوشبینانه ترین وضع این است که آنها دچار توهم و تنگ نظری هستند و در حالیکه بسیاری از روش ها و شیوه هایی که اعمال می شود نه با قانون سازگار است نه با شرع و نه با شیوه هایی که لااقل ما از امام و انقلاب خودمان آموخته ایم.
سید محمد خاتمی تاکید کرد:خیال نکنید که تنها اصلاح طلبان در معرض حملات و فشارهای این جریان هستند، درست است که آشکارا بیش از همه فشار روی اصلاح طلبان است ولی همه نیروهای استخوان دار، معتدل، نیروهایی که واقعا خوبند، حاضر نیستند به بعضی روش های نادرست تمکین کنند یا به بعضی از روش های موجود انتقاد دارند آنها هم مورد فشار هستند.
آنچه در عمل جریان دارد، دفع حداکثری و عدم جذب است
رئیس بنیاد باران افزود:بر خلاف سیاست اعلام شده جذب حداکثری و دفع حداقلی، آنچه در عمل جریان دارد سیاست دفع حداکثری و عدم جذب است.
وی ادامه داد:باید در این زمینه فعال شد، یعنی اگر بعضی روش ها با معیارهای قانونی و انقلاب نمی خواند گفته شود و پیگیری کنیم، گرچه متاسفانه پیگیری هم که می شود ثمری ندارد، بلکه بالعکس اغلب تبلیغات و اعمال رسمی هم همسو با جریاناتی است که جز خشونت و افراط و قانون شکنی کاری ندارند.
رئیس جمهوری سابق کشورمان هشدار داد:به نظرم آنچه امروز در معرض تهدید است، اگر در مقابلش کوتاه بیاییم تحریف کننده همه معیارهای اصلی انقلاب و خصوصیاتی است که نظام ما باید داشته باشد.
آزادی، برترین حق مردم است
وی با اشاره به اینکه عدالت، محور کار پیامبران و پیاده کننده آن خود مردم هستند، اظهار داشت:عدالت و محبت، زاینده صلح است و ادیان الهی هم این را می خواهند و نیز عدالت و آزادی با همدیگراند.
سید محمد خاتمی افزود:اگر عدالت اعطا حق هر ذیحقی به اوست، کدام حق بالاتر از اینکه انسان ها آزاد و بر سرنوشت خود حاکم باشند و حکومت اگر روشن ترین حق را از انسانها بگیرد، دیگر می تواند ادعای عدالت کند؟ اولین گام عدالت تامین آزادی های اساسی است و مهمترین مساله درعرصه اجتماعی اینکه مردم حاکم بر سرنوشت خود باشند.
رئیس دولت اصلاحات همچنین اظهار داشت:اگر این همه امام راحل تاکید می کرد که میزان رای ملت است، آیا شوخی می کردند؟ البته بعضی ها می گویند امام شوخی می کردند و امروز اینها می خواهند بگویند، ما ایدئولوگ انقلابیم، این خطرناک است.می گویند امام به مردم اعتقاد نداشت، اسلام به مردم اعتقاد ندارد اسلام به رای مردم اعتقاد ندارد!
وی افزود: امیرالمومنین(ع) که بالاتر از امام راحل و همه است و حاکم منصوب الهی و شایسته است، می فرماید تا رضایت مردم نباشد و مردم نخواهند من بر آنها حکومت نمی کنم؛ این آزادی است و ما اگر از آزادی و حق مردم دفاع و بر آن تکیه می کنیم به جهت دفاع ما از انقلاب است.
خدا حکومت بر اساس دروغ را نمیخواهد
رئیس جمهوری سابق کشورمان با بیان اینکه ما بیش از هر چیزی باید از تحریف ارزش ها و مفاهیمی که در انقلاب ما بود جلوگیری کنیم و گفتارها و رفتارهای خلاف آن را نقد کنیم، اظهار داشت:از معیارهای اصلی حکومت این است که دروغ در آن نباشد، اگر کارها بر اساس دروغ و دغل باشد، غلط است و آنچه خدا می خواهد این است که نظام بر اساس عدالت و راستی و درستی مستقر شود و استقرار پیدا کند و انقلاب اسلامی هم برای همین بود.
وی یادآور شد:اگر کسانی که در راس امور هستند و مسئولیت های مهمی دارند و از مردم رای می گیرند که خدمتگزار آنها باشند، اگر رفتارهای نادرستی داشته باشند، اگر خلاف واقع بگویند، اینها بر خلاف معیارهایی است که انقلاب ما داشته است، اینها را باید تذکر داد.
رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:وقتی می گوییم اصلاحات، اتفاقا همین را می گوییم که این نارواییها و نارسایی ها نباشد و نظم و انتظام مطابق با معیارهایی باشد که در انقلاب و مورد خواست مردم بود، یعنی همه کارها و مواضع بر اساس راستی و درستی و عدالت، خدمت به مردم و احترام به مردم و تأمین آزادی های مردم باشد.
وی افزود:ما از حق دفاع می کنیم، معتقدم دل اکثریت ملت با حرف هایی است که ما می زنیم.چرا اجازه روزنامه به ما نمی دهند؟چرا بخشنامه می کنند دستگاههای رسمی هیچ حرف و خبری از این طرف را منتشر نکند؟
اگر اکثریت مردم حرف اصلاح طلبان را قبول ندارند، این بخشنامهها چیست
خاتمی تاکید کرد:خوب اگر اکثریت قاطع این حرفها را قبول ندارند از چه بیم دارند که جلو آزادی بیان و نشر افکار و اندیشه هایی که معتقدیم به انقلاب و امام نزدیکتر است می گیرند؟
رئیس جمهوری سابق کشورمان ادامه داد:باید حرف را زد و گفت، الحمدالله دنیا طوری شده که دیگر این محدودیت های رسمی و بخشنامه ای خیلی اثرگذار نیست هرچند که این حق همه جریانها است که روزنامه و رسانه و تریبون داشته باشند.
وی تصریح کرد:صدا و سیمای جمهوری اسلامی، باید صدا و سیمای کل ملت ایران باشد نه فقط ترویج کننده یک فکر، روش و جریان. نه اینکه یک طرفه هر اتهامی می خواهند بزنند و طرف حق نداشته باشد به آن اعتراض کند! یا اگر کرد هیچ ترتیب اثری به آن داده نشود.
رئیس دولت اصلاحات هشدار داد:هر چه آزادی ها محدود شود و هر چه حضور قانونی مردم با تنگنا روبرو شود زمینه برای پیدایش و بروز و ظهور حرکت های خشن در مقابل خشونت وحرکت های افراطی پیدا می شود و همه و از جمله کشور و نظام آسیب می بیند و برای حفظ نظام هم شده باید فضا را باز کرد.
سید محمد خاتمی خاطر نشان کرد:همچنان که در دانشگاه ها تنگنا هست، در مدارس نیز این امر مشاهده می شود، به نام های مختلفی ممکن است اندیشه های انحرافی وارد شود و به بچه ها تزریق می کنند، در حالیکه آنها را طوری باید تربیت کرد که خودشان بتوانند انتخاب کنند و بتوانند در جامعه موثر باشند.
در آغاز این دیدار هر یک از اعضاء شورا به ابراز نظر پرداخته و مطالبی را بیان داشتند.
ابتدا ضمن تبریک هفته دفاع مقدس و یادآوری شهامت و شهادت های آن دوران به آغاز سال تحصیلی اشاره کردند و از بعض تضییقات نسبت به استادان و معلمان و دانش جویان و دانش آموزان ابراز نگرانی کرده، همچنین از اینکه نسبت به خانواده های شهیدان و سرداران شهید دفاع مقدس تعرض صورت گرفته است اظهار تأسف نموده و با تأکید بر اینکه همه ما خواستار تقویت نظام هستیم از محدودیتهایی که ایجاد می شود ابراز نگرانی کردند.
همچنین بر لزوم فعال تر شدن تشکل ها در چارچوب قانون و دفاع از حقوق مردم تأکید و خواستار فضای امن و آزاد در جامعه شدند و تقویت واقعی نظام را در آن دانستند.
پیگیری قانونی امور از جمله پیگیری شکایت هایی که در مورد اهانت ها و تهمت ها و برخوردهای نادرست می شود لازم دانستند و از اینکه بسیاری از نیروهای ارزنده سیاسی و اجتماعی در زندان به سر می برند یا برایشان تضییقات ایجاد می شود امری نگران کننده دانستند و خواستار تبدیل حالت امنیتی به فضای امن و آزادی برای همه کسانی شدند که به نظام اعتقاد دارند و درخواستی جز رعایت قانون و عمل در چارچوب موازین قانون اساسی و ارزشهای انقلاب ندارند شدند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر