هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

Latest News from Norooz for 09/25/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



بسم الله الرحمن الرحیم

«من المومنین رجال صدقوآ ما عاهدوالله علیه و منهم من قضی نحبه و من هم من لم ینتظر و ما بدلوا تبدیلا»

باز هم هفته دفاع مقدس و باز هم یاد ایام و خاطرات یاران. و باز هم مانورهای تبلیغاتی. باز هم بزرگداشت ها و پاس داشت ها و نمایش ها و ستایش ها و همایش ها و فرمایش ها هم زمان با فراموشی و بی اعتنایی به ارزش ها و انحراف از آن ها. اما در میان هیاهوی دولتی ها برای بزرگداشت هفته دفاع مقدس، امسال درست پس از سی سال، مظلومیت شهدای راه حقیقت، خورشید حقیقت را از پس پرده های تزویر بیرون می آورد و معنویت راه شهیدان و صداقت این بزرگواران و حریت بازماندگانشان و نیز دیگر جاماندگان از قافله شهدا، همه دست های ناپاکی را که با گروگان گرفتن شهید و مصادره کردن همه ارزش های مقدس، بنای استحکام بیشتر پایه های قدرت نامشروعشان را دارند، رو می کند.
و این خواست خداست که خون مظلوم تا ابد بجوشد و روشنگری کند و این اراده الهی گاه در گفتار و رفتار و سیره آدم های بی سیرت متجلی می شود. در مسندنشینان بی مقداری که قدر شهید و خانواده ارجمند او را ندانسته با بی حرمتی های روا داشته، به واقع بی قدری خود را به صاحبان خرد می نمایانند. در مزدبگیران بی قدری که حال نایافته حلال را تخطئه می کنند و حق ناشناخته باطل را مزدوری می کنند و دست پلیدشان بر روی بانوان حریم و حرم مطهر شهدا بلند می شود و فرزندان گرامی آنان را آزار می دهند. و اف بر کسانی که با یتیم درشتی می کنند آن هم یتیمی که حتی جنازه پاک پدر را ندیده تا برای تبرک بر پیشانیش بوسه زند. و همسری که سر و دست همسرش در جبهه ها جامانده و بدن بی سرش به میهمانی بهشتیان رهنمون شده تا با سید جوانان اهل جنت هم آشیان شود. خوشا به سعادت آنان که رفتند و خوشا به سعادت آنان که ماندند و زینبی ماندند تا یزیدی نباشند. و شرمساری از آن ما که نه قدر شهید دانستیم و نه درک شهادت کردیم و نه میراث پاک شهیدان را توان ارج نهادن داریم. و ننگ و نفرین بر آنان که در بازار دروغشان خون شهید تنها در خدمت بقای آنان در قدرتی نامشروع و منبعث از کودتای نظامی قدر دارد و در مکاره نیرنگ و فریبشان خاندان مکرم شهدا تنها با تأیید آنان و جایگاه ناحقشان به رسمیت شناخته می شوند و در غیراین صورت شهیدشان مصادره و شخصیتشان تخریب و جایگاهشان خدشه دار می گردد و چه بسا جانشان به مخاطره می افتد تا جان اهل ستم به سلامت باشد!
دریغ و افسوس که جریان انحرافی سوار بر مرکب قدرت، قرار نیست با وساطت اهل خرد از همه درشتی ها و گزافه ها و نامردمی ها و تعدی ها دست بردارد و به اراده مردم تن دردهد و خواست آنان را به رسمیت بشناسد و هم از این رو، روز به روز در باتلاق عدم مشروعیت به دلیل بی اقبالی بلکه قهر مردم فرو می رود و دست و پا زدن های از سر استیصال تنها به غرقه شدن سریع ترش می انجامد. کیست که نداند بی حرمتی به ساحت خانواده معظم شهدا چه رسد به دست اندازی و تعدی به حریم آنان و ضرب و شتم و آزار آنان اسائه ادب به پیشگاه شهدای عالی مقام و جاودانه یاد و نام است که تاوانی سخت هولناک دارد؟ اینک هر شهروندی که از بزرگراه هایی که به نام نامی همت و باکری که افتخار خانواده هایشان جان باختن آنان در راه اسلام و ایران با فروتنی و در کمال بی ادعایی است، بگذرد بی اختیار علامت تساوی را میان نام قاتلان سیه روی شهدا و ضاربان تندخوی همسران و فرزندانشان خواهد گذاشت. و این اراده الهی برای رسوایی دشمنان امام و انقلاب و شهدا که همانا دشمنان ایران و مردم قدرشناس و همیشه حاضر در صحنه آن هستند، در آغازین روز هفته دفاع مقدس محقق شد تا سیه روی شود هر که در او غشّ باشد.
کمیسیون و شاخه زنان حزب مشارکت ایران اسلامی با ابراز انزجار از این برخوردهای متکبرانه و خشونت بار با خانواده شهیدان جاودانه یاد همت و باکری که متاسفانه بی سابقه نبوده است، آن هم در ایام هفته دفاع مقدس که دل همه هم رزمان آنان و خانواده های شهدا و ایثارگران و دلسوزان انقلاب را به درد آورده و چون لکه ننگی بر پیشانی آمران و عاملان این پلشتی تا ابد باقی خواهد ماند، انتظار دارد در اسرع وقت عذرخواهی رسمی از خانواده های معزز این شهدای گرانقدر و از محضر مردم شهیدپرور توسط آمرین و عاملین انجام شود. باشد که با بخشش کریمانه این بزرگان ایثارگر، خشم و قهر خدای شهیدان که حق الناس را نمی بخشاید فرونشیند و شراره این غضب دودمان بانیان این فعل حرام و منکر مسلم و بلکه سکوت کنند گان سست نهاد مصلحت جو را برباد ندهد.
والسلام
کمیسیون و شاخه زنان مشارکت ایران اسلامی
3/7/1389
 


 


صفایی فراهانی که دو هفته پس از حمله قلبی در زندان، با پی‌گیری‌های مداوم خانواده‌اش توانست برای معالجه در بیمارستان بستری شود، روز گذشته در حین انجام تست قلب، دچار ایست قلبی شد.
به گزارش جرس، عفت خطیبی همسر صفایی فراهانی، معاون دبیرکل و رییس هیات اجرایی جبهه مشارکت گفت: آقای صفایی در یکی از بیمارستان های قلب تهران بستری هستند و شرایط‌شان رو به بهبودی است ولی دیروز در حین تست‌های قلبشان دچار ایست قلبی شد ولی در حال حاضر وضعیتشان رضایت بخش است.
وی با بیان تاکید پزشک فراهانی بر دور بودن او از هر گونه فشار عصبی اظهار کرد: دکتر معالج ایشان گفته است هر نوع فشار عصبی یا روانی ممکن است ایشان را دچار ایست قلبی کند، به همین دلیل لازم است از هر گونه ارایه اطلاعات که منجر به عصبی شدن ایشان شود جلوگیری کنیم.
محسن صفائی فراهانی از اعضا شورای مرکزی جبهه مشارکت است که در جریان حوادث پس از انتخابات سال گذشته دستگیر و به تحمل پنج سال حبس قطعی محکوم شد.
صفائی فراهانی پس از مدتی توانست با سپردن ۷۰۰ میلیون تومان وثیقه به صورت موقت از زندان آزاد شود، اما پس از آنکه به همراه شش فعال سیاسی اصلاح طلب دیگر در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه از اظهارات “سردار مشفق”، از فرماندهان ارشد قرارگاه ثارالله سپاه شکایت کرد، دوباره به زندان بازگردانده شد.
وی چندی پیش در زندان دچار حمله قلبی شد، اما تا دو هفته امکان بستری شدن وی در بیمارستان مهیا نشد. وضع صفایی فراهانی به نحوی بود که پزشک بهداری زندان از عدم بستری شدن وی در بیمارستان اظهار شگفتی کرد.


 


روز پنجشنبه تعدادی از ایثارگران عضو حزب مشارکت ایران اسلامی با حضور در منزل سید مصطفی تاجزاده با یادآوری رزم آفرینی های همسرانشان و تأکید بر نقش با اهمیت زنان به عنوان رزمنده و نیز همراه و پشتیبان دلاور مردان جبهه های نبرد حق علیه باطل به بزرگداشت هفته دفاع مقدس پرداختند. آنها همچنین با تحسین شجاعت مردان دلاوری که در ادامه راه شهدا، پاسداری از آرمان های اصیل انقلاب اسلامی را عهده دار شده اند، شکایت از کودتاگران را گامی برای روشنگری در سطح عمومی ارزیابی کرده و اظهار امیدواری کردند با تشکیل محکمه ای عادلانه و بدون مصلحت اندیشی به این شکایت رسیدگی شود. همسران شاکیان از کودتاگران ( تاجزاده ،امین زاده و میردامادی ) نیز با تشکر از همراهی خانواده معظم شهدا و ایثارگران با حرکت مردم فهیم ایران، وظیفه خود و همه خانواده های زندانیان سیاسی را آگاهی رسانی به مردم دانستند و اظهار امیدواری کردند همه زحماتی که برای جلوگیری از انحراف از راه امام وشهدا توسط اقلیتی اقتدارگرا و خشونت طلب، توسط رهبران جنبش سبز و آحاد مردم کشیده می شود، مورد رضایت شهدا و خانواده های مکرم آنان قرار گیرد. در این نشست هم چنین از اقدامات بی شرمانه علیه خانواده های ارجمند سرداران دفاع مقدس شهیدان همت و باکری توسط ایادی کودتا ابراز انزجار شد و این گونه اقدامات که باور آن برای دردمندان و دلسوزان واقعی انقلاب بسیار سخت است، در روشنگری افکار انحرافی کسانی که خود را میراث داران شهدا می دانند و حرمت خانواده های بزرگوار آنان را نگه نمی داند، سودمند دانستند. هم چنین تعدادی از شرکت کنندگان در این دیدار با حضور در منزل شهید باکری، خانواده ایشان و نیز خانواده شهید همت را ملاقات کردند و مراتب قدردانی خود را از دلسوزی ها و مراقبت های هوشیارانه آنان از ارزش های واقعی انقلاب و دفاع مقدس اعلام داشتند. در این ملاقات همسران گرانقدر شهید همت و شهید باکری با شرح آن چه در روزهای گذشته توسط کسانی که مدعی حفظ ارزش ها هستند بر آنان گذشته است، رسالت خود را جلوگیری از تحریف تاریخ دفاع مقدس و پایداری در راه سرخ شهیدان که امروز موجب سبزی سرزمین اسلامی ایران شده دانستند و با تخطئه هرگونه جنگ طلبی توسط حکومت گران بی تدبیر و اعمال هرگونه خشونت علیه شهروندان ایرانی از مردم غیور و آگاه ایران خواستند این روزها دقت و مراقبت بیشتری برای شناخت حق از باطل داشته باشند و اجازه ندهند عده ای قدرت طلب به بهانه حفظ ارزش ها همه ارزش های گرانقدری که هزینه های گزاف برای پاسداری از آن داده شده و آزادی و کرامت انسانی آنان را هدف اقدامات سوء خود قرار دهند. همسران شاکیان از کودتاگران نیز با ابراز تأسف از این که کودتای انتخاباتی اخیر در کشور به نام سپاه انجام شده و یک مقام امنیتی در قرارگاه ثارالله اعتراف به آن کرده ، گفتند: « بی تردید برای ما که خود فرزندان انقلابیم و در راه استقرار نظام جمهوری اسلامی به سهم خود خون دل ها خورده ایم تفکیک مرزهای اخلاقی سخت نیست اما جوانانی که انقلاب و امام و جنگ و شهیدان را درک نکرده اند باید از این بهت و سردرگمی اختلاط حق و باطل بیرون آیند و این کار به دست ما و شما برمی آید که رسالت زینبی خویش را تحت هیچ شرایطی فراموش نکنیم و اقدامات خشونت آمیز و لجام گسیخته علیه خود را به عنوان برهانی قاطع مبنی بر حقانیت خود به شکل گسترده به جامعه معرفی کنیم و در همین جهت نامه خانم امیرانی همسر شهید حمید باکری به فرمانده کنونی سپاه پاسداران اسلامی به عنوان یک سند تاریخی می تواند شرایط دیروز وامروز را مقایسه کرده ، ارزیابی را به خواننده واگذار کند.»
لازم به ذکر است بعد از حمله بی ادبانه مأمورین امنیتی به خانواده های این دوشهید والاقدر، بسیاری از فرماندهان سپاه و مقامات ارشد طی ملاقات و تماس تلفنی انزجار خود را از این گونه اقدامات آن هم در آغازین روز هفته دفاع مقدس اعلام نموده اند.


 


موضوع تظلم خواهی خانواده زندانیان سیاسی چیز جدیدی نیست و مسبوق به سابقه بوده است. از همان دوران رژیم سابق که بازداشت و آزار و اذیت مخالفان سیاسی مطرح بود، خانواده ها هم برای رهایی عزیزانشان هر راهی که به نظرشان می رسید، طی می کردند و سراغ هرکسی که فکر می کردند می تواند در این زمینه کمکی بکند، می رفتند. بعد از کودتای انتخاباتی نیز خانواده های آزادگان دربند در هر راه حقوقی و انسانی که برای رساندن فریاد مظلومیت خودشان و عزیزان دربندشان به نظرشان می رسید، قدم گذاشتند و البته این اقدامات در مواردی بی نتیجه هم نبود . از ویژگی های کودتاگران آن است که با ایجاد فضای ارعاب و وحشت و سرکوب قدرت خود را گسترش و تعمیق می بخشند و یکی از روش ها هم بگیر و ببند و بند و حبس است که تا حدی در روزهای اول موفق شدند اما به تدریج در ادامه آن دچار مشکلات جدی شدند. یکی از این مشکلات عدم پیش بینی ظرفیت خانواده های سیاسی بود که فکر می کردند با توپ و تشر و تهدید و ارعاب می توانند ارتباط و هم بستگی آن ها را از بین می برند و هرچه دلشان خواست بر آنان فشار و تضییقات شدیده وارد می کنند. در حالی که این خانواده ها عمدتا از فرزندان انقلاب و از خانواده هایی با سابقه زندانی سیاسی در رژیم طاغوت بودند که طعم سلطه جباران را چشیده و راه مقابله با آن را نیز آموخته بودند. باری از مواردی که خانواده ها از آن برحذر داشته می شدند یکی همین ارتباط با یکدیگر و به خصوص ارتباط با خانواده های فعالان سیاسی و نیز دیدارها و ملاقات ها و تظلم خواهی ها و به زبان دیگر افشاگری ها و روشنگری ها بود تا کودتاگران بتوانند در اختفا هر کار غیرقانونی و کثیفی که برای رسیدن به هدفشان قابل توجیه بود را بی دغدغه و ملال خاطر انجام دهند. از ضرب و شتم و توهین و هتک و شکنجه و آزار و بازجویی های سخت و بی تاب کننده و انفرادی های طولانی و تفهیم اتهام های بی اساس و نهایتا گرفتن اقرار و اعترافات کذب علیه دیگران برای تکمیل سناریوی مخملی آقایان کودتاچی تا ادامه و استمرار پرونده سازی ها و تکمیل قصه پردازی های مضحکشان.
بعد از سپری شدن یک سال و چند ماه و طولانی شدن حبس بی گناهان دربند، خانواده ها تصمیم گرفتند دور جدید ملاقات ها و گفتگوها را با مسئولین و شخصیت های دلسوز و متدینی که درد جامعه و درد مردم را درک می کنند، آغاز کنند تا مبادا خدای ناکرده مرور زمان موجب نسیان شود و مشکلات زندانیان سیاسی و خانواده هایشان به محاق فراموشی سپرده شود و واکنش های کودتاچیان و ارگان کودتا به این تصمیم اهمیت کار را برای آنان(خانواده ها) آشکار کرد. دیدار با آیة الله هاشمی رفسنجانی را گروه های مختلف خانواده ها از روزنامه نگاران و دانشجویان و اساتید و زنان دربند تا فعالان سیاسی و شاکیان از کودتاگران نظامی دنبال می کردند که بالاخره پس از ماه مبارک رمضان و پس از برگزاری مجلس خبرگان این فرصت دست داد و تعدادی از خانواده ها به نمایندگی از دیگران موفق به دیدار و گفتگو با ایشان شدند.
روز سه شنبه سی ام شهریور ماه امسال در آستانه بازگشایی مدارس و دانشگاه ها خانواده های دانشجویان ستاره دار و محروم از تحصیل که جرمشان اندیشه آزاد و زبان منتقد و توجه به مسائل سیاسی روز بود،براساس تأکیدات امام که دانشجو باید سیاسی باشد، حق تحصیل فرزندان را فراموش کرده در هراس از مخاطره سلامت روح و جان آنان از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام می پرسیدند کدامین مصلحت موجب زندانی شدن دانشجویان خردمند و اندیشه ورز این سرزمین، دربند گران شده است و کدامین جرم سخت ترین محکومیت را برای آیشان به ارمغان آورده است و کدامین قانون تن نحیف دخترکان عدالت خواه و آزادی طلب را مستحق ضربات تازیانه ستم کرده است و کدام قانونگزار حکم نوظهور حبس در تبعید را برای بهترین ها و اندیشمند ترین ها و نخبه ترین فرزندان ایران اندیشه کرده است؟ و مادرانی که رفته بودند تا ثبت نام مدارس فرزندانشان را در غیبت پدر در روزهای پایانی تابستان انجام دهند نماینده فرستاده بودند تا مبادا نام همسران مظلوم و آزاده شان از قلم پیگیری مسئولانه بیفتد. نمایندگان جوانی که با دل پرسوز روضه حبس 15ماهه پدرجانباز خود را بدون مرخصی حتی برای درمان می خواندند و بی تاب می شدند و مستمعان را نیز بی تاب می کردند.
روز سه شنبه سی ام شهریورماه و در آستانه هفته دفاع مقدس خانواده های رزمندگان و ایثارگران نزد رئیس مجلس خبرگان رفتند تا پرسش کنند در کدام کشور و حکومتی پاداش مرزبانی از وطن در برابر دشمنان خارجی و پاسداری از نظام و انقلاب به جرم فعالیت در ستادهای قانونی یک نامزد تایید شده، حبس و شکنجه و آزار است؟ و آنگاه که همسر شهید مرثیه شهادت دیروز و شکنجه و آزار امروز را توأمان می خواند، تنها صدای خودش نبود که می لرزید بلکه تمام وجود ما را به لرزش انداخته بود و انگار روح شاهد شهیدش به او توان این گفتار زینبی را می داد.
سی ام شهریور امسال در چند قدمی مقر قاضی القضات کشور اسلامی مان خانواده های بی پناه زندانیان سیاسی اعتصابی و تبعیدی و قرنطینه ای به مجمع تشخیص مصلحت نظام پناه جسته بودند تا صدایشان را که صدای مظلومیت عزیزان دربندشان بود نه تنها به گوش رئیس مجمع و خبرگان بلکه از آن طریق به همه ایران برسانند. صدایی که بیرون آمدنش این روزها جرم است چرا که جرایم بزرگ و بعضا جنایت هایی را افشا می کند که برخی انجام آن جرم و جنایت را به مصلحت و افشایش را خلاف مصلحت نظام می دانند. ما در حضور رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام پرسش کردیم که آیا اگر تا دیروز پوشاندن حقیقت یا لااقل بخشی از آن مصلحت بوده امروز مصلحت نظام اسلامی ما دروغ است؟ دروغ هایی که آبروی ما و انقلاب و نظام و ایران را برده است.
سی ام شهریور امسال هم زمان با حضور آقای احمدی نژاد در مقر سازمان ملل متحد تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی از گوشه گوشه پایتخت خود را به منطقه پاستور رساندند، جایی که رؤسای قوم جمعند تا تدبیر اداره کشور کنند و پرسش اصلی شان این بود که آیا امروز تدبیر در دروغ گویی فاحش و هتاکی مستمر و برباد دادن همه ارزش هاست و آیا مسئولیت این تدبیر بی خردانه را همه بزرگان مشترکا به عهده گرفته اند که یکی به نمایندگی از یک حکومت اسلامی این بار نه در رسانه میلی و تک صدایی بلکه در رسانه های خارجی و جلوی چشم جهانیانی که تا چندی پیش ما را با ایده گفتگوی تمدن ها می شناختند و باور کرده بودند، لب به دروغ بگشاید و از نداشتن زندانی سیاسی در کشور و آزادی مخالفان و رقبایش سخن بگوید؟ درست در همان زمانی که رقبای انتخاباتی دچار حصر خانگی شده اند و ملاقات کنندگان با آنان دچار آسیب و مشکل و هتک می شوند و درست همان زمان که فعالان سیاسی با احکام فله ای براساس کیفرخواست های جمعی و سرشار از موارد غیرحقوقی در دادگاه های فرمایشی در بند هستند و از حداقل حقوق خود صرفا به دلیل انتقاد و اعتراض محروم مانده اند؟
سی ام شهریور امسال دردمندانی از دیار شجاعان برای تظلم خواهی نزد مردی رفتند که خود و خانواده و نزدیکانش نوک پیکان حملات بی شرمانه عوامل کودتا قرار دارد و همه پیشنهادات و اقدامات مصلحت جویانه اش را در پوششی نامرغوب و نامطمئن به هواداران ناآگاه خود عرضه می کنند تا بتوانند در هر زمان ممکن او را تحت ضربات پیاپی ناجوانمردانه شان قرار دهند. وقت تنگ بود اما مصلت نظام اقتضاء می کرد که ایشان با حوصله به همه درددل ها و رنج گویه ها و مصیبت خوانی های خانواده ها گوش فرادهد. خانواده هایی که زندانیانشان اکثرا برای آقای هاشمی آشنا بودند و احساس هم دردی نه فقط به دلیل گذراندن عمری در زندان طاغوت بلکه برای علم به میزان خدمت و صداقت مردان و زنان دربند ستم بود که حالا به جای پاداش با مجازات، خودشان و خانواده های زجرکشیده شان را تقدیر کرده اند.
سی ام شهریور امسال در کتاب تاریخ کشورمان واقعه دیگری ثبت شد، واقعه پیام رسانی کاروان اسرای کودتای انتخاباتی که با خدایشان، خدای ستم دیدگان، میثاق بسته اند که نگذارند آیندگان از همه ظلم و جنایتی که در این مقطع از تاریخ بر یک ملت و بر فرزندان نیک اندیش و نیک کردار آن رفته است، بی خبر بمانند. همان گونه که اجازه نداده اند کودتاگران با تحریف واقعیت ها، کرده های خود را مصلحت و تدبیر بزرگان و عقلای قوم را خلاف آن جلوه دهند. خانواده های زندانیان سیاسی علیرغم فشارها و تهدیدهای خودشان و وکلای آزاده و غیرتمند عزیزانشان تصمیم گرفته اند که صدای مظلومیتشان را به طور مستمر به گوش همه برسانند و دروغ هایی که در روز روشن در برابر چشمان حیرت زده جهانیان به نام ایران و به نام اسلام گفته می شود، افشا کنند. خانواده های زندانیان سیاسی علی رغم تهدیدها و پرونده سازی ها و احضار توسط مقامات امنیتی و اقدامات شرم آوری چون ایجاد محدودیت شغلی و ناامنی های روانی، برای بازپس گیری بزرگترین سرمایه عمرشان که آزادی خود و عزیزانشان است دمی آرام نخواهند گرفت و حالا که دل خودشان و فرزندانشان از این همه بی عدالتی، که در پوشش تزویر عین عدالت تفسیر می شود، خون است، می خواهند همه آنان که به تعبیر هاشمی یکی از شاگردان و یاران نزدیک امام، معنای زندان برای سیاسیون و معنای احکام جائرانه را می فهمند، با خواندن و شنیدن رنج نامه های آنان به خود آیند و کاری کنند که زندان های جمهوری اسلامی از زندانی سیاسی خالی شود تا آقایان به جای دروغ سرایی و ظلم های بیشتر به دلیل وحشت از افشای دروغ های آشکارشان تقوا پیشه کنند و عبارت النجاة فی الصدق را به جای زینت برگه های بازجویی، نصب العین خود قرار دهند.
وقتی که ما با آرامشی اندک از انجام بخشی از رسالتمان از محوطه دفتر آقای هاشمی خارج می شدیم، گروه بعدی آماده دیدار می شدند. خانواده های شهیدان والامقام باکری و همت. این حسن تصادف را به فال نیک گرفتیم و اینکه راهی که می رویم ادامه راه شهدای ارجمندی است که جان فدای استقلال میهن کرده اند. و از خداوند مدد جستیم که توفیق شناخت مستمر راه آنان و گام گذاشتن در آن و پاسداری پیوسته از آرمان های والای شهدا را به ما عطا کند وچه زود خبر بی حرمتی های تازه به خاندان معظم این دو شهید جاوید در جریان ملاقات با رهبران جنبش سبز آقایان موسوی و کروبی، بار دیگر کاممان را تلخ کرد.
اللهم اصلح کل فاسد من امورالمسلمین
 


 


روزنامۀ «کلمه» با ابتکاری جدید و جذاب منتشر شد. این روزنامه که توسط پایگاه اطلاع رسانی کلمه منتشر شده است، به انتشار اخبار جنبش سبر و دیگر خبرهای ایران و جهان می پردازد. روزنامۀ کلمه در یک صفحۀ «آ4» منتشر می شود. فایل این روزنامه برای تکثیر (پرینت و کپی) در سایت کلمه قرار می گیرد و دست اندرکاران آن از هواداران جنبش سبز و تمامی شهروندان ایران خواسته اند تا برای رساندن اخبار واقعی به دست کسانی که به این اخبار دسترسی ندارند، روزنامۀ کلمه را بین مردم تکثیر کنند. در سرخط نخستین پیش شمارۀ «کلمه» آمده است: «آغاز هفتۀ دفاع مقدس با بی حرمتی به خانواده های شهیدان باکری و همت». 

نسخۀ اصلی روزنامه برای تکثیر را می توانید به سادگی از اینجا+ تهیه کنید
یادداشت کلمه به مناسبت آغاز به کار روزنامه بدین شرح است:

 «مردم ایران ما» رسانه ندارند. مخالفان «مردم ایران ما» در این خیال خام اند که امروز همان روزگاری است که معاویه، علی (ع) را به بی نمازی و کفر متهم نمود و عوام الناس را برای چندی در خواب بی خبری نگه داشت.
آنها اگر آنگونه بی پروا شده اند که با خیال آسوده در هفته دفاع مقدس یاران شهید باکری و همت را هتک می کنند. همسر شهید باکری را کتک می زنند و پسرش را دستگیر می کنند. روحانی دلسوزی را که به قدرت شرک آلود تسلیم نمی شود، به چوب تکفیر می رانند. منتقد دلسوزی که استبداد را هشدار می دهد به داغ تهدید و ایرانی آزادی را که مقهور قدرت نامشروعشان نمی شود به عربده ی تهمت بدنام می کنند برای این است که با هزار هزار فریب روی ندانستن «مردم ایران ما» حساب باز کرده اند.
«مردم ایران ما» رسانه ندارند و سهمشان از صدها میلیارد بودجه ی رسانه ای تنها تهمت و دروغ و شرک است.
اما اگر راهی را ببندند «مردم ایران ما» چون جویباری روان راه خود را از میان سنگلاخ ها خواهند یافت.
«مردم ایران ما» حق دارند بدانند. و اگر همه بدانند «سیاه» تا «سبز» از آن بهره می برند.
شمارگان ما معلوم است. ما بی شماریم. برای انتشار و توزیع آن روی شما حساب باز کرده ایم. کارگران در کارخانه ها، دانش آموزان در مدرسه، دانشجویان در دانشگاه ، کارمندان در اداره ، معلمان در کلاس و همسایه ها در محله ما آن را چاپ کنند و روزنامه ی خود را توزیع کنند . کلمه روزنامه ی همه ی کسانی است که آن را دست به دست می رسانند و سینه به سینه می خوانند.
آنها باید بدانند که اگر با همه دنیایشان به خیال خود تلاش کنند جلوی اطلاع رسانی به مردم را بگیرند ما نیز مانند پدرانمان در دوران خفقان، سینه به سینه به هم خبر خواهیم داد تا مردم کوچه و بازار هم بدانند. و بدانند که دوران حصر و تبعید و محدودیت برای رسیدن قاصد خبری به مقصد گذشته است.

kaleme-01_07_1389_001a_low.jpg


 


این روزها سالگرد شهادت برادرم «حسین» هست.

وقتی من خیلی کوچیک بودم برادرم در سن 15-16 سالگی رفت جبهه و شهید شد. جالبه که بدونین حسین بیسیم چی بود. این نشون میده که خانواده ی ما همگی به حوزه ی اطلاع رسانی علاقه مند هستند. این رو برای شوخی نگفتم. میخواستم بگم «حسین» ما آدم دگمی نبود که فقط تحت تأثیر تبلیغات مسجد قصد کنه جونش رو به خطر بندازه. بلکه تو همون سن کم قبل از اینکه بره جبهه، آدم بسیار پرمطالعه ای بود. و جالبه که بدونین حوزه ی مطالعاتش هم بیشتر ادبیات داستانی بود.
داداشم محمد حسن میگه، کتاب رو حسین به خونه ی ما آورد. داستانهای داستایوفسکی، الکساندر دوما، گراهام گرین... و همچنین شریعتی که بیشتر جوونها دنبالش بودن.
از وقتی که حسین کتاب رو به خونه ی ما آورد، تا الان که خودش نیست، هنوز کتاب از خونه مون نرفته بیرون. هرکدوم ازاعضای خانواده ی ما یک کتابخونه ی شخصی دارن. همچنین باعث شده که ما هرکدوم به یک نحوی آدمهای نسبتاً موفقی باشیم. برادر بزرگم محمدحسن که یک داستان نویس شناخته شده هست و افتخار خانواده مون شده. خواهرم زهره یک معلم نمونه هست. وقتی ما بچه بودیم خواهرم به جای اینکه یه توپ دارم قلقلیه رو بهمون یاد بده، شعرای شاملو، فروغ، اخوان و سهراب رو بهمون یاد میداد و من هنوز خیلی از شعرایی که از این بزرگان حفظ هستم از همون دورانی هست که زیر دست خواهرم تربیت شدم. (خانه ی دوست کجاست؟ یادته مهدی!؟) مهدی یک گرافیست عالیه. مهمه که بدونین بخشی از طرح این رنگ سبز که خیلی از شماها باهاش زندگی می کنین، حاصل همفکری با مهدی هست. (چند دفعه باید بگم رنگ سبز رو ستاد88 خراسان برای اولین بار تو ایران راه انداخت؟). محمدحسین داداش کوچیکم (بعد از اون داداشم به دنیا اومد و برای همون اسمش رو گذاشتیم محمد حسین) علاوه بر اینکه یک داستان نویس خوب هست، در زمینه های مطالعات اسلامی خیلی کارش درسته.
از همه بی هنر تر منم.
اینا رو گفتم تا به انیجا برسم.
یادمه روزی که در جمع اعضای ستاد88 با «میرحسین» دیدار داشتیم، روی یک نکته خیلی تأکید می کرد. می گفت: «آقا ما یک چیزهایی داشتیم که امروز اونها رو از ما دزدیدن و بدتر از اون همونها رو دارن میزنن تو سرمون. من اومدم اون چیزها رو پس بگیرم. یکیش هم همین مسئله ی شهدا و خون شهیدان هست که عده ای به اسم اون هزارویک جنایت می کنن.»
میخواستم این رو بگم: آقا «میرحسین» دستت درد نکنه. خوب خون شهدا رو از چنگ این بی آبروها کشیدی بیرون. و دمت گرم که مثل اونها ازش سوءاستفاده و حتی استفاده هم نکردی. فقط ازچنگالشون درآوردی و بی آبروشون کردی. واقعاً هیچ زمانی اینقدر به برادر شهید بودنم افتخار نمی کردم و این رو مدیون تو هستم.
آقا شیرحسین، مطمئن هستم روح حسین ما رو شاد کردی


 


در آستانه سالگرد آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران هستیم و دوران تکرار مدعیان بسیار در ادعای حضور در صحنه دفاع از میهن. جنگی که در نتیجه تصور غلط و توهم باطل دیکتاتور مطلق گرای عراق و با تشویق و حمایت قدرتمندان روز جهان آغاز و خسارات فراوانی را به آیران،عراق و منطقه وارد کرد. این جنگ آگر چه به دست دیگران برافروخته شد اما سرآغاز حماسه ای بود که پایان آن را ملت ایرا ن رقم زد. برای اولین بار درطول تاریخ سیصد ساله اخیر ملت ایران وارد جنگی شد که پایان آن با از دست دادن بخشهایی از سرزمین مادری همراه نبود. فراز و نشیب های این حماسه و نقش خادم و خائن در آن داستانی است که امیدواریم روزی با انتشار اسناد کامل جنگ بدان پرداخته شود. تنها نکته مورد تاکید در این نوشته این است که جنگ تا روزی که با حضور مردم رنگ دفاع ملی به خود نگرفت، شاهد شکست های پی در پی بود و صحنه آن روزی به نفع ملت ما رقم خورد که حضور گسترده مردم در دفاع از کشور واقعیت یافت.
امروز با گذشت بیش از بیست سال از پایان جنگ تحمیلی، مدعیان دروغین فراوانی خود را شریک در دفاع به حساب می آورند. جریانهای سیاسی خلق الساعه ای پیدا شده اند که داعیه دار میراث بری از رزمندگان هستتند. به بهانه سرداری در جنگ به مصاف مردم و جوانان می روند و ظلمها بر مردم روا می دارند. چفیه بر گردن می اندازند و بر دختران و پسران یا حسین گوی ایران زمین می تازند. اما در این نوشته مرا ادعایی دیگر است، و آن اینکه در میان همه گروه های سیاسی موجود کشور هیچیک را توان این ادعا نیست که به کیفیت و کمیت رهبران و اعضای جبهه مشارکت ایران اسلامی در دفاع مقدس ملی در مقابل تهاجم بیگانه حضور داشتته باشند. همانانی که امروز در تحلیل های اصحاب قدرت از رئوس فتنه نامیده می شوند. به نام برخی از این رزمندگان اشاره می کنم:
(اعضای رزمنده درشورای مرکزی ، دفتر سیاسی و شاخه ها )
دکتر محسن میردامادی
دکتر سید محمدرضا خاتمی
دکتر عبدالله رمضان زاده
دکترداود سلیمانی
دکتر علی تاجرنیا
مهندس محمود حجتی
مهندس رجبعلی مزروعی
مهندس ناصر خالقی
دکتر سعید شیرکوند
دکتر حمید اسماعیلی
مهندس سید شمس الدین سیاسی راد
مهندس سید محمود حسینی
مهندس حیدر زندیه
مهندس علی زحمتکش
دکتر جلال جلالی زاده
دکتر رضا یوسفیان
مهندس محمدهاشم مهیمنی
مهندس میثم سعیدی
مهندس شمس الدین وهابی
.........
و صدها رزمنده دیگر در مناطق و شهرستانها که هریک در شهر و دیار خود سرآمد رزم آوران روزهای آتش و خون بوده اند. علاوه بر اینان بزرگان دیگری در حزب هستند که همچون سر آمد مدیران کشور وظیفه هماهنگ سازی صنعت کشور در پشتیبانی از جنگ را به عهده داشته اند. ادعا این است که هیچیک از جریان های سیاسی کشور دارای چنین سابقه روشنی در دفاع از ملک و ملت نیستند. آکنون نیز این نیروها همچنان در دفاع از حقوق ملت ثابت قدم وپای بندند و در این دفاع مقدس نیز همچون گذشته ذره ای از خود کوتاهی نشان نخواهند داد. اگر روزی جان خود را در برابر هجوم لشگر مسلح خارجی سپر کردند، امروز نیز آزادی خود را سپر دفاع از آزادی و حقوق مردم در مقابل انحرافات ، کج رویها، تخلفات، گمراهیها و تجاوز به حقوق و آزادیهای مصرح در قانون اساسی کرده اند.
آنان همچنان بر عهد خود پایدارند.
من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر.......
 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته