هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

Latest News from Iran Green Voice for 09/28/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



محمد کاشانی : چیزی به عاشورا نمانده است. عاشورایی که سالگرد پی در پی آن بازگوی خاطره مظلومیت مردان و زنان پاک طینت خدایی و قساوت دین فروشان عابد نماست. خیلی دور نیستیم از خاطره مجادلات آزادگی و حقوق با نیرنگ و قدرت ، قدرت غصب شده ناحقی که فریب و نیرنگ را با شباهت لباس پیامبر (ص) به هم آمیخته و با تکرار “آیه” و “روایت” تنزیه خود را به رخ می کشد. نزاهتی که نبوده و نیست، اصرار می کند و سوگند می خورد به دروغ که پاک است و بی پیرایه. تاریخ و مورخان هم بیش از یک هزاره است که بیشتر با او همراهی می کنند، اگرچه گهگاه گریزگاهی برای قلم پیدا شده تا بخشی از حقایق “مستور” را بنمایاند حتی اگر مجبور شود خود را پنهان دارد یا بشکند.
کم نبوده اند عاشورا هایی که البته نه به عظمت “شجاعت” و “قساوت” عاشورای شصت و یکم در دشت رملی نینوای رافدین، ولی بزرگ بوده اند و خاطره آن یادواره و در ذهن و اندیشه ماندگار.
عاشورای ۱۴۳۱ هجری که ۱۳۷۰ سال پس از آن “روز بزرگ” رخ نمود از این دست و از این جنس است. عاشورای رافدین شهید کردن و ابدان شهیدان را زیر پای ستوران سپردن داشت و این عاشورا هم شهید کردن و به مدد چرخ ماشین از روی پیکر عبور کردن تا دوربین های قساوت سان ببینند و با نمایش آن صحنه، نصرت خود به مدد ترس دیگران را به همه بشارت دهند.
تاریخ گذشته علی رغم دستکاری ها و سفارش پذیری ها تا حدودی از کلی گویی های عاشورا فارغ شده، دیگر همه از یزید نمی گویند و از خلیفه بی دین اموی. از دیگران هم گفته می شود، ظاهراً قاتل عباس بن علی مشخص است.
معلوم است چه کسی سینه علی اکبر را نشانه رفته است؟ مسئولیت پرتاب تیر به سمت طفل شیرخوار بر عهده چه کسی است؟ که بود که سر را از بدن امام مظلوم جدا کرد؟… گزارش اینها همه در تاریخ آمده. اما سؤال اینجاست چرا در عصر ارتباطات و در برهه شفافیت ها کسی از قاتل یک سلاله پاک خبر ندارد؟ چرا قاتل سیدعلی موسوی که به گواهی تاریخ جنبش سبز در عاشورای گذشته در خون شهادت درغلتید ناپیداست؟ این قاتل از تیره انسیان بود یا از تبار جنیّان؟ این قاتلی که برای خوشامد پیران و بزرگان طایفه دروغ، تقلب و فساد “سیدعلی” را در آغاز میانه عمر کشت و با آنها هم صدا شد که خطاب به سبزپوشان مدافع امام و جمهوریت می گفتند: “الحمدلله قتلکم واهلککم و قطع قرون الفتنه- سپاس خداوند را که شما را کشت و هلاک کرد و شاخ فتنه را برید”، این قاتل کیست؟ چرا رخ پنهان کرده؟ چرا حاکمیت پرادعای علوی رفتار! او را نمی شناسند؟ اما من او را می شناسم. او همان کسی است که عزت ابراهیم نژاد را در تیرماه ۷۸ (ده سال پیش از این) کشت، یا از همان گروه و تبار است. قاتل سیدعلی همان کسی است که مسعود «ص» معاون وقت اطلاعات نیروی انتظامی که طبق مصوبه شورای امنیت موظف شده بود او را بیابد، یافت، ولی به یکی از مقامات عالی دولت وقت گفته بود ردپای او را در اماکنی خاص یافته ایم، نمی توان دستگیرش کرد! ما نمی توانیم! گمانم بر این است که آن قاتل اینک این مقاله را می خواند و آسوده می خندد. زیرا به مدد پشتیبانان خود در بیتی، یا دفتری و ستادی و یا پادگان و مقری خوش آرمیده است. شک و تردید نکنیم به همان دلیل که قاتل عزت ابراهیم نژاد پیدا نشد، قاتل سیدعلی موسوی شهید جنبش سبز هم پیدا نخواهد شد.
اما تصویر این قاتل در ذهن و سینه همه مردم نقش بسته است. چون قاتل همین جاست. در همین پایتخت. در همین شهر بزرگ تهران.
همه او را می شنایم، فقط نامش را نمی دانیم. اما مرامش را می شناسیم. از مسلکش خبر داریم. به احتمال زیاد از همانهایی است که گاهی برای عرض حال عکس به دست جلوی دوربین تلویزیون کودتا و در هیأت و حسینیه ظاهر می شود. تا باز از آمادگی و گوش به فرمان بودن خود خبر دهد.

 


 


ندای سبز آزادی: حزب مشارکت ایران اسلامی با انتشار بیانیه ادعای دادستان تهران مبنی بر صدور حکم انحلال حزب مشارکت را مصداق کامل جنگ روانی و اشاعه کذب دانست ، در گوشه ای از این بیانیه آمده است « با توجه به اینکه اصلا تا به حال دادگاهی برای رسیدگی به درخواست انحلال حزب توسط کمیسیون ماده 10 احزاب از سوی قوه قضائیه تشکیل نشده است بدیهی است که پاسخ به این سوالات غیر ممکن و در همه حال منفی است و حتما شما که با امر قضا آشنا هستید می دانید اعلام شفاهی یک حکم از سوی سخنگوی قوه قضائیه هیچ گونه ارزش قضایی ندارد و برای هیچکس منع و تکلیفی ایجاد نمی کند »

متن کامل این بیانیه که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است به شرح ذیل است :

به نام خدا

امروز، رسانه ها خبری از قول آقای محسنی اژه ای، دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه منتشر کردند که مصداق کامل جنگ روانی و اشاعه کذب می باشد. ایشان در سخنان خود با ارجاع به تصمیم سیاست زده ،غیر قانونی و غیر الزام آور کمیسیون ماده 10 احزاب اظهار داشته اند درخواست آن کمیسیون در دادگاه بررسی و دادگاه " تصمیم" به انحلال حزب مشارکت گرفته است. این اظهار نظر مبهم و غیر حقوقی است، لذا لازم است از اقای دادستان کل پرسیده شود که :

 

1- در چه زمانی و توسط چه مرجع قضایی کیفر خواست علیه جبهه مشارکت صادر شده است؟

2- در چه تاریخی این کیفر خواست به اطلاع اولیای حزب رسیده است؟

3- در چه زمانی پرونده به دادگاه ارسال و در چه زمانی این دادگاه تشکیل شده است؟

4- این دادگاه چه نوع دادگاهی بوده است و ریاست آن به عهده چه کسی بوده است؟

5- اعضای هیئت منصفه این دادگاه چه کسانی بوده اند؟

6- از نمایندکان حزب و وکلای حزب چه کسانی در این دادگاه حاضر بوده اند؟

7- با توجه به قاعده عام علنی بودن دادگاه، از اصحاب رسانه حتی از رسانه های وابسته به اقتدار گرایان چه کسانی در دادگاه بوده اند و گزارش دادگاه در چه رسانه ای حتی به صورت یک خبر کوتاه درج شده است؟

8- حکم دادگاه چگونه و به چه کسی ابلاغ شده است؟

9- مگر هر حکمی قابل تجدید نظر خواهی نیست. پس اگر چنین حکمی صادر شده است هنوز قابل تجدید نظر خواهی است. چرا اجرای حکم را اعلام کرده اید؟

10- و خلاصه آنکه اگر حکمی وجود دارد چرا آن را منتشر نمی کنید؟

 

با توجه به اینکه اصلا تا به حال دادگاهی برای رسیدگی به درخواست انحلال حزب توسط کمیسیون ماده 10 احزاب از سوی قوه قضائیه تشکیل نشده است بدیهی است که پاسخ به این سوالات غیر ممکن و در همه حال منفی است و حتما شما که با امر قضا آشنا هستید می دانید اعلام شفاهی یک حکم از سوی سخنگوی قوه قضائیه هیچ گونه ارزش قضایی ندارد و برای هیچکس منع و تکلیفی ایجاد نمی کند.

علیهذا فعالیت حزب قانونی و ممانعت از فعالیت ان توسط هر شخصی غیر قانونی و مصداق تخلف از فانون اساسی و اصول متعدد آیین دادرسی می باشد.
امیدواریم دادستان کل کشور با وقوف به این امر مانع سوء استفاده اقتدار طلبان بهانه جو از اظهارات مبهم و بدون پشتوانه قضائی ایشان شوند.

جبهه مشارکت ایران اسلامی

5/7/89

 

 


 


ندای سبز آزادی: شکوری راد عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت در گفتگوی تلفنی از تهران با تلویزیون فارسی بی بی سی در مورد ادعای محسنی اژه ای مبنی بر صدور حکم انحلال جبهه مشارکت توسط دادگاه گفت اساسا دادگاهی به این منظور تشکیل نشده است تا حکمی صادر کرده باشد. وی با اشاره به گفتگوی حضوری خود با عباس زاده مشکینی دبیر کمیسیون ماده ده احزاب گفت این کمیسیون بنا به ادعای دبیر کمیسیون در خواست انحلال را به دادگاه فرستاده است ولی تا کنون از سوی دادگاه احضاریه ای برای حزب فرستاده نشده است وتشریفات دادگاه برگزار نشده و در نتیجه حکمی نیز صادر نشده است. وی اضافه کرد اگر آقای محسنی اژه ای خبر ندارد ولی اگر بر ادعای خود اصرار دارد باید حکم دادگاه را منتشر کند در غیر این صورت باید بابت دادن اطلاعات خلاف واقع و گفتن دروغ از مردم عذرخواهی کند.
شکوری راد در پاسخ به پرسش مجری خبر بی بی سی در مورد ادمه فعالیت حزب گفت: دادگاه در مورد انحلال حزب تا کنون نظری نداده است و بنابراین هیچ مانع قانونی برای فعالیت حزب وجود ندارد و حزب کماکان به فعالیت های خود ادامه خواهد داد.
محسنی اژه ای در اولین کنفرانس خبری پس از منصوب شدن به عنوان سخنگوی قوه قضائیه در پاسخ به سوالی در مورد وضعیت پرونده دو حزب اصلاح طلب مشارکت و مجاهدین انقلاب در قوه قضائیه گفته است: در ماده 16 قانون احزاب آمده است كه چنان حزب يا گروهي يكي از موارد ذكر شده در اين ماده را نقض كند طبق آن كميسيون ماده احزاب كه متشكل از نمايندگان سه قوه است مي‌تواند پروانه حزب فوق را توقيف كند.

وي ادامه داده است: در مورد حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي نيز كميسيون ماده 10 احزاب پروانه فعاليت آنها را توقيف و از دادگاه درخواست انحلال اين دو حزب را كرده بود كه دادگاه نيز تصميم به انحلال اين دو حزب گرفته است و در حال حاضر اين دو حزب حق فعاليت سياسي ديگري ندارند.
محسنی اژه ای در این مصاحبه همچنین مدعی شده است همه زندانها زیر نظر سازمان زندانها هستند در حالی که وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران هر کدام از بند هایی از زندان اوین را در اختیار دارند ونه تنها رئیس زندان اوین و رئیس سازمان زندانها بلکه حتی رئیس قوه قضائیه هم اگر بخواهد به آنجا وارد شود باید از آنها اجازه ورود بگیرد.

 


 


ندای سبز آزادی: در میان حمله کنندگان به منزل مهدی کروبی، برخی از چهره های دولتی از جمله فرماندار شمیرانات نیز دیده شده اند.
به گزارش سایت «تغییر»، شب های قدر و طی پنج شب پیاپی افرادی اجیر شده در اقدامی سازماندهی شده به منزل مهدی کروبی حمله کردند. این حمله که در نوع خودش به نوعی بی سابقه هم می نمود، واکنش گروه ها، افراد و فعالین سیاسی را در پی داشت تا حدی که تا روزها پس از پایان یافتن این اقدام وحشیانه، افراد، مراجع و گروه های سیاسی از هر دو جناح موضع گیری خود را در برابر این اقدام اعلام کردند.

 

برخی رسانه ها و گروه های وابسته به جریان حاکم در همان روزهای اول این اقدام را به نیروهای مردمی و خود جوش نسبت دادند و بعد از مدتی این ماجرا را ساخته و پرداخته نیروهای اصلاح طلب و مهدی کروبی برای ایجاد بحران و سیاه نمایی دانستند.
پس از مدت کوتاهی سپاه پاسداران در بیانیه ای این اقدام را محکوم و از وابستگی و ارتباط این افراد با نهادهای زیر مجموعه خود اعلام تبری کرد. همچنین نیروی انتظامی طی گرازشی اعلام کرد افراد حمله کننده به منزل مهدی کروبی شناسایی و لیستی از آنها تهیه شده است. اما متاسفانه گزارش واضح دیگری از این اقدام منتظر نشد.
به دلیل عدم انتشار گزارشی واقعی و صریح از سوی نهاد های امنیتی و مسئول تاکنون، اخبار موثقی در اختیار سایت تغییر قرار گرفته است تا به عنوان نمونه بخشی از ماجرای حمله سازماندهی شده ی حمله به منزل مهدی کروبی و معرفی برخی عاملین آن را جهت روشن شدن اذهان مردم و نیز آگاهی مراجع قانونی، شفاف سازی شده و چهره از نقاب برخی برداشته شود.
طی اخبار و گزارش رسیده شاهدان عینی، شاهد حضور و رهبری نیروهای دولتی و افرادی که بر مسند قدرت نشسته اند که وظیفه اش حفظ حقوق شهروندان می باشد و در این اقدام نافرجام دست داشته اند.

به گزارش تغییر، بررسی عکس ها و گزارش ها از روز حمله به خانه مهدی کروبی حکایت از آن دارد که محمد لاریجانی فرماندار شمیرانات در طول حملات نیروهای لباس شخصی و شکستن درها و شیشه ها و تیر اندازی و پرتاب گاز اشک آور به خانه نه تنها در محل حملات حضور داشته که به نوعی رهبری نیروهای لباس شخصی را نیز عهده دار و خود شخصا در اقدامات صورت گرفته در آن شب علیه مهدی کروبی پیشتاز بوده است.
همچنین جالب توجه آن است که ایشان در همان حال به صورت تلفنی و مرتبا به آقای تمدن استاندار تهران نیز گزارش حملات و تهاجمات نیروهای تحت کنترل خود را می داده است. لازم به توضیح است که آقای تمدن نیز در فاصله ای نه چندار دور از منزل مهدی کروبی مستقر شده بود و ماجرا را زیر نظر داشت.

نکته جالب اما آن است که به گفته نزدیکان مهدی کروبی، ساعت سه نیمه شب که چند تن به نمایندگی از سپاه و پلیس امنیت تهران برای مذاکره نزد مهدی کروبی آمدند، آقای لاریجانی در پوشش پلیس امنیت و نیروهای سپاه وارد خانه شده و در جلسه شرکت کرده بود. این درحالیست که یک روز بعد، پس از روشن شدن ماجرا و شناختن هویت آقای لاریجانی، نیروهای سپاه که در معرض این پرسش قرار گرفتند که آیا فرماندار شمیرانات در جلسه حضور داشته ، ماجرا را تکذیب کردند و مدعی شدند که تنها نیروهای سپاهی و پلیس امنیت در جلسه حضور داشته اند.

گفتنی است که در ابتدای آن جلسه شبانه نیز که آقای کروبی خواستار معرفی حاضران شده بود هیچ یک از حاضران خود را با هویت فرمانداری شمیرانات معرفی نکرده و همگی خود را به نمایندگی از سپاه و پلیس امنیت معرفی کرده بودند.

در این جلسه که نیمه شب برگزار گردیده بود، نماینده سپاه به آقای کروبی گفته بود: «ما فقط از شما می خواهیم که فردا از خانه خارج نشوید و در راهپیمایی شرکت نکنید چراکه خبر درگیری را داریم و احتمال می دهیم که در اینصورت چند نفر کشته شوند». در پی این اظهار نظر نماینده سپاه آقای زمانی معاون پلیس امنیت که در این جلسه حاضر بود ابتدا بسیار بی ادبانه و گستاخانه با آقای کروبی صحبت کرده و گفته بود که “شما پنج شب است نظم این محله را به هم ریخته اید و این بازتاب مواضع شماست که کار را به اینجا رسانده» و سپس در واکنش به موضع نماینده سپاه گفته بود” خیر. بحث ما راهپیمایی فردا نیست. بحث ما حضور شما در این محله است“. وی سپس تلویحاً گفته بود که “باید از این خانه و محله بروید”. این سخنان معاون پلیس امنیت تهران که با لحنی بسیار بی ادبانه ابراز می شد با واکنش محکم آقای کروبی مواجه شد.
مهدی کروبی در پاسخ ابراز نمودند:” من این دولت را به رسمیت نمی شناسم. این دولت منتخب ملت نیست بلکه دولتی منتصب شده است . اینجا خانه من است و شما وظیفه تان این است که با نیروهای آشوب گر برخورد کنید و حتی اگر من یک شهروند کافر هم باشم از حقوق اولیه ای برخوردارم و برعهده شماست که امنیت مرا تامین کنید و تنها در صورتی از این خانه خارج می شوم که حکم دستگیری مرا صادر کنند.”

به گفته ی شاهدان عینی، لاریجانی فرماندار شمیرانات، بدلیل آنکه پس از یورش و تخریب منزل کروبی و تشکیل جلسه نیروهای پلیس امنیت به خواسته و مراد طراحی شده (بیرون کردن کروبی از منزل خویش) نرسیدند، فردای همان روز نیز مجددا یورش کرده و به تخریب منزل دست یازیدند.
مطابق برخی گزارشات و اخبار رسیده به سایت تغییر، فرمانداری شمیرانات به محل سازماندهی و تجمیع نیروهای لباس شخصی تبدیل شده و آقای لاریجانی در مقام فرماندار به سازماندهی و حمایت این نیروها در داخل ساختمان دولتی مشغول است و مزایا و امکانات کافی را در اختیار نیروهای آشوبگر و لباس شخصی قرار می دهد.


 


ندای سبز آزادی: علی ملیحی مسئول روابط عمومی سازمان دانش آموختگان اسلامی (ادوار تحکیم وحدت) و عضو شورای سیاست گذاری سازمان که از روز بیستم بهمن ماه سال گذشته در بازداشت به سر می برد براساس رای دادگاه به دلیل آنچه ارتکاب جرایمی علیه امنیت ملی عنوان شده به ۴ سال حبس و به دلیل توهین به رئیس‌جمهوری به یک میلیون ریال جزای نقدی محکوم شده بود.
به گزارش ادوار نیوز، گفتنی است محمد علی دادخواه از وکلای درخصوص صدور حکم چهار سال حبس تعزیزی برای موکلش علی ملیحی روزنامه نگارو فعال دانشجویی پیش تر و در زمان صدور حکم بدوی گفته بود: « موکل ام را به چهار سال زندان محکوم کردند، اما مبادی استدلالی دادگاه از موضع موازین نظام حقوق ما مخدوش است؛ اشکالات عدیده شکلی و ماهوی بر این حکم وارد و این حکم فاقد پشتوانه استدلال و استنتاج است.»

 


 


ندای سبز آزادی: حسین رونقی ملکی، وبلا‌گ‌نویسی که از آذر ماه گذشته در بازداشت به سر می‌برد، همچنان منتظر صدور حکم دادگاه در سلول‌های انفرادی بند ۲ الف زندان اوین در وضعیت بلاتکلیفی به سر برده و طی دو ماه گذشته با خانواده‌ی خود ملاقاتی نداشته است.
به گزارش رهانا، ماه گذشته برای حسین رونقی ملکی قرار وثیقه ۳۰۰ میلیونی صادر شده بود که با تودیع آن توسط خانواده، انتظار آزادی او می‌رفت، اما با مخالفت بخش «اطلاعات سایبری سپاه» از آزای او ممانعت به عمل آمد.
محمدعلی دادخواه وکیل وی در مورد آخرین وضعیت رونقی به رهانا می‌گوید: «بنابر آن‌چه که به ما گفته‌اند قرار بر این است که طی روزهای آینده حکم وی اعلام شود و آزادی وی نیز خبری در دست نیست.»
پیگیری‌های وکلای وی برای آزادی این وبلاگ‌نویس تاکنون نتیجه‌ای در بر نداشته است و وی همچنان در بازدشت به سر می‌برد. رونقی قسمت عمده‌ی بازداشت ۱۰ ماه خود را در سلول‌های انفرادی سپری کرده است و در این مدت به شدت تحت فشارهای روحی و روانی قرار گرفته است.
حسین رونقی از ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در منزل پدری‌‌اش در شهر ملکان نزدیکی تبریز به همراه برادرش حسن رونقی بازداشت و به زندان اوین تهران منتقل شده است.

 


 


ندای سبز آزادی: غلامحسين محسني اژه‌اي با اشاره به درخواست كميسيون ماده 10 احزاب از دادگاه براي انحلال حزب مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب مدعی شد «دادگاه اين دو حزب سياسي را منحل كرده و در حال حاضر حق فعاليت سياسي ندارند»

به گزارش خبرگزاري فارس، غلامحسين محسني اژه‌اي؛ دادستان كل كشور و سخنگوي جديد قوه قضائيه عصر دوشنبه در اولين نشست خبري خود با خبرنگاران رسانه‌ها در پاسخ به سؤالي در این باره گفت: دادگاه اين دو حزب سياسي را منحل كرده و در حال حاضر حق فعاليت سياسي ندارند.

این در حالی است که تا کنون دادگاه مورد نظر تشکیل نشده است و طبیعتا نماینده حقوقی احزاب اصلاح طلب نیز نمیتوانستند در دادگاهی که تشکیل نشده حضور یابند.

طبق موازین قضایی دادگاه پس از تشکیل می بایست کیفرخواستی را قرائت و دفاع نمایندگان احزاب را اخذ می کرده است و در نهایت نیز حکم صادره را ابلاغ رسمی میکرد در حالی که هیچ یک از این مراحل انجام نشده و به نظر میرسد سخنگوی قوه قضاییه آرزوهای قلبی خود را به عنوان خبر اعلام کرده است
محسني‌اژه‌اي در پاسخ به سؤال خبرنگاري مبني بر اينكه 7 فعال سياسي اصلاح‌طلب از يكي از مسئولان شكايت كرده‌اند؛ اين شكايت در چه مرحله‌اي است گفت: هر شكايتي كه به قوه قضائيه ارائه شود در چارچوب قانون به آن رسيدگي خواهد شد اما بايد ديد كه اساسا شكايت در چارچوب قانون بوده يا خير اگر در چارچوب قانون نباشد امكان رسيدگي براي آن وجود ندارد.

 


 


ندای سبز آزادی: سید حنظله هدایتی فعال دانشجویی که در کنکور کارشناسی ارشد شرکت نموده بود، توسط هئیت گزینش از تحصیل محروم شد.
به گزارش امروز هدایتی مسئول کمیته تبلیغات و اطلاع رسانی ستاد منطقه11 مهندس موسوی در تهران که در اردیبهشت ماه به هیئت گزینش فراخوانده شده بود بعد از بازجویی 3ساعته توسط بازجویان وزارت اطلاعات و گرفتن تعهد کتبی، به وی قول جلوگیری از بروز هرگونه مشکل برای او را داده بودند، اما بعد از اعلام نتایج کنکور کارشناسی ارشد معلوم گشت که از ادامه تحصیل هدایتی جلوگیری به عمل آمده است.
لازم به ذکر است نامبرده علیرغم ثبت اعتراض خود در سازمان سنجش و انتظار یک ماهه هیچ گونه پاسخی از این مراجع دریافت نکرده است.
به گزارش خبرنگار امروز پیشتر ازاین نیز از ادامه تحصیل بسیاری از فعالان سیاسی و دانشجویی مخالف دولت جلوگیری به عمل آمده بود.
به نظر می رسد با به روی کار آمدن کامران دانشجو کودتای دوم پس از انتخابات ریاست جمهوری در دانشگاهها در حال وقوع است و جدا ازدانشجویان بسیاری از اساتید منتقد دولت نیز بازنشسته و اخراج شده اند

 


 


ندای سبز آزادی:  سیامک قادری خبرنگار ایرنا که از 5 مرداد ماه گذشته با یورش نیروهای امنیتی به منزل مسکونیش بازداشت و روانه زندان شد، با این شرط آزاد خواهد شد که مقالاتی به نفع رهبری و حاکمیت بر روی وبلاگ خود (ایرنای ما) منتشر کند.

به گزارش رهانا که اخیرا بعد از حدود 2 ماه از انفرادی به بند 290 اوین منتقل شده ، گفته شده در صورت انتشار مقالاتی به نفع حاکمیت از زندان آزاد خواهد شد . سیامک قادری اولین خبرنگار رسمی و مشغول به کار ایرنا است که به دلیل حمایت از جنبش سبز روانه زندان می شود.

او 1 ماه قبل از زندان با دستور اکبر جوانفکر مدیر عامل ایرنا ، از ادامه کار در ایرنا منع و ممنوع الورود شد اما بعد از شکایت قادری برای بازگشت به کار با پی گیری مدیر عامل ایرنا و معاون خبری او تسلیم وزارت اطلاعات و روانه زندان شد. سیامک قادری قصد دارد در صورت فراهم شدن شرایط از جوانفکر مدیر عامل ایرنا و معاون خبری او به دستگاه قضایی شکایت کند.

مدیریت ایرنا در بدو دستگیری سیامک قادری در خبری جعلی بر روی خروجی ایرنا مدعی شد "سیامک قادری روزنامه نگار طرفدار فتنه سبز در وضیتی مستهجن در منزلش دستگیر شده است."

سیامک قادری از حدود 5 سال پیش وبلاگی را با عنوان ایرنای ما راه اندازی کرده بود که در این وبلاگ یادداشت ها و مقالات انقادی خود را منتشر می کرد و در جریان حرکت اعتراضی جنبش سبز با حضور در تمامی تظاهرات به انعکاس وقایع و اعتراضات مردم می پرداخت.

وبلاگ ایرنای ما بیش از 12 بار فیلتر شد اما خبرنگار ایرنا هر بار آن را مجددا راه اندازی می کرد.

سیامک قادری قبل از مدیریت جوانفکر نیز یک بار از ایرنا اخراج شده بود اما با شکایت به دیوان عدالت اداری مجددا به کار در بخش های حاشیه ای ایرنا بازگشت.


 


 ندای سبز آزادی: بر مبنای حکمی که امروز به فقیهی، وکیل عیسی سحرخیز ابلاغ شده، این روزنامه‌نگار که از تیرماه سال گذشته در حبس به‌سر می‌برد، به سه سال حبس، پنج سال ممنوعیت و محرومیت از فعالیت‌های سیاسی و مطبوعاتی و نیز یک‌سال ممنوع‌الخروجی محکوم شده است.
به گزارش جرس،‌سحرخیز هم‌اینک در زندان رجایی‌شهر کرج در حبس است و تاکنون، با وجود بیماری و توصیه‌ی پزشکان، نتوانسته از هیچ مرخصی استفاده کند.
شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، حداکثر مجازات در نظر گرفته شده در قانون مجازات اسلامی را برای توهین به رهبری و فعالیت تبلیغی علیه نظام (به ترتیب دو سال و یک سال) برای سحرخیز در نظر گرفته و آن را علاوه بر پنج سال ممنوعیت از فعالیت‌های مطبوعاتی و سیاسی و نیز یک‌سال ممنوع‌الخروجی از کشور، به وکیل او ابلاغ کرده است.


 


اسماعیل گرامی مقدم: مجلس شورای اسلامی که روزگاری از سوی امام خمینی راس امور خوانده شد در محتوای سخنان امام به سه عنصر اشاره می شود که تشکیل دهنده ی دلایل راس امور است.
۱. وظیفه ی قانون گذاری که در حقیقت خط مشی گذاری در اداره کشور توسط مجلس صورت می گیرد .
۲. وظیفه نظارتی مجلس که به مجلس ماموریت می دهد برتمامی ماموران دولتی، غیر دولتی ،نهاد های انقلاب اسلامی و دیگر ارکان نظام که وظیفه اجرای قوانین را دارند نظارت داشته باشند .
۳. انجام این دو وظیفه آنگاه بسیار پر اهمیت شمرده می شود که مردم با رای مستقیم این دو وظیفه رابه وکلای خود تنفیذ نمایند .
این سه رکن اساسی برای در راس اموربودن مجلس است که هر یک راس یک مثلث متساوی الاضلاع را تشکیل می دهد و هر گاه یکی ازاضلاع این مثلث کوچک تر گردد منجر به غیر متساوی الاضلاع شدن مثلث می شود واین بدان معنی است که مجلس از شان در راس امور بودن نزول کرده است.
اینک این سخن رئیس دولت کنونی را بیشتر می توان مورد کاوش قرار داد، که کدام یک از رئوس ، دلایل در شان امور بودن کاسته شده است در بعد قانون گذاری در سه سال مجلس هفتم و در یک سال مجلس هشتم همواره دولت به برکت رابطه ی مناسب با راس نظام ، از اجرای بسیاری از قوانین سر باز زد و پیگیری نمایندگان مجلس هم راه به جایی نبرد .
در بعد نظارتی که مجلس موظف بود دولت سر کش از قوانین را، با اهرم سوال، استیضاح و عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور به از مسیر منحرف شده ، بازگرداند ، متاسفانه در مجلس هفتم ضعف هئیت رئیسه باعث شد سوال های نمایندگان مخالف دولت از دستور کار خارج شود و به یاد دارم که شصت و دو امضا برای طرح سوال از رئیس دولت نهم توسط آقای اکبر اعلمی جمع آوری شد ، اما با تلاش هیئت رئیسه که معتقد بود این اقدام در مقابل رهبری است، مجلس از وظیفی نظارتی باز ماند. در مجلس هشتم نیز هنوز دولت تیغ برنده ی نظارتی مجلس را علی‌رغم تحقیر ها و توهین‌ها نسبت به مجلس، به خود ندیده است.
در راس دیگر مثلث که می بایستی نمایندگان واقعی مردم انتخاب شوند، اما در آخرین نطق قبل از دستور در مجلس هفتم با دلایل کافی اثبات کردم که انتخابات دوره هشتم بویژه در تهران و کلان شهر ها پر مسئله ترین انتخابات مجلس طی سی سال گذشته بوده است از این سه جهت به خوبی مشخص است که مجلس از آن دلایلی که برای در راس امور بودنش مترتب است فاصله گرفته است و آقای احمدی نژاد کشف جدیدی نکرده است و اگر مجالس هفتم و هشتم با تمامی ایراداتی که بر انتخابات آن سایه افکنده است در مقابل بی قانونی های رئیس دولت نهم و دهم می ایستاد و طرح عدم کفایت سیاسی او را طرح می کرد آقای احمدی نژاد با تمام وجود در راس اموربودن مجلس را درک می کرد و ملت بزرگ ایران نیز در راس امور بودن خود را ، و ملت ایران نیز به در راس امور بودن خود فخر و مباهات می کردند واگر مجلس ، دولت خاطی را بر سر جایش می نشاند هر گز تاریخ انقلاب اسلامی شاهد این نبود که ملت تحقیر شوند و سخن امام خمینی در شان مجلس برای صرفا زمان خواصی اعتبار پیدا کند.

 

منبع: کلمه


 


ندای سبز آزادی: سید ضیا نبوی دانشجوی ستاره دار اهل شمال کشور که به تازگی از زندان اوین به زندان اهواز، زندانی در جنوب کشور تبعید شده است ، در این زندان توسط نیروهای امنیتی به شدت ضرب و شتم شده است و در سلول انفرادی نگهداری میشود.
به گزارش کلمه ، این فعال دانشجوئی روز یکشنبه طی تماسی تلفنی با خانواده اش گفته است که پس از تبعید وی به زندان اهواز چند تن از نیروهای امنیتی اقدام به ضرب و شتم این فعال سیاسی و دانشجوئی کرده اند. نبوی علت این ضرب و شتم را گزارشات ارسالی وزارت اطلاعات به مسئولین امنیتی استان خوزستان توصیف کرد. وی در ادامه گفت: “مسئولیبن امنیتی هنگام ضرب و شتم وی در زندان اهواز به او می گفتند: اینجا زندان اوین نیست که بخواهید هر غلطی که خواستید بکنید و کاری به کارتان نداشته باشیم. وزرات اطلاعات به ما گزارش داده که تو آدم مقاومی هستی، ما قدت را خم می کنیم.”
ضیاء نبوی در ادامه مکالمه تلفنی اش خاطرنشان کرد که در دو روز ابتدائی تبعیدش به زندان اهواز، پس از ضرب و شتم، وی را به سلول انفرادی منتقل کرده اند و در طول دو روز فقط یک وعده غذائی به او داده اند.
همچنین مسئولین امنیتی زندان اهواز در مدت زمان نگهداری این فعال دانشجوئی در بند انفرادی فقط یک بار در طول روز اجازه دسترسی به سرویس بهداشتی را به وی داده اند.
سید ضیاء نبوی در تماس تلفنی اش همچنین افزود : ” اکنون مرا به بند امنیتی که اکثر متهمان آن، جدائی طلبان عرب استان خوزستان هستند، منتقل کرده اند”. وی وضعیت بند امنیتی که به تازگی وارد آن شده را بسیار نامناسب و پائین تر از معیارها و استانداردهای یک زندان معمولی توصیف کرد، به طوری که در یک بند عمومی و امنیتی نه تنها یک سیستم خنک کننده علیرغم هوای گرم و شرجی اهواز وجود ندارد بلکه حتی یک تهویه جهت تصفیه هوای نامناسب زندان در آن تعبیه نشده است. وی خاطرنشان کرد که تنها یک سرویس بهداشتی قابل دسترس وجود دارد و تنها هفته ای یک بار اجازه استفاده از حمام را به زندانیان می دهند.
این گزارش حاکیست حال مادر این فعال دانشجوئی پس از گفتگوی تلفنی ضیا از زندان اهواز به شدت بد شده است.
یکی از دوستان آقای نبوی در این مورد به خبرنگار کلمه گفت: ” در روزهای اخیر مادر سید ضیاء نبوی به شدت نگران تبعید فرزندش به اهواز بوده و خود سید ضیاء در هنگام تبعید توان گفتن این خبر را به خانواده خود نداشت و خبر تبعید این فعال دانشجوئی از طریق یکی از بستگان نزدیک به اطلاع خانواده اش رسید. و حال مادر ضیاء نبوی پس از شنیدن خبر تبعید فرزندش به اهواز نامناسب شده است.”
چندی پیش خانواده سید ضیاء نبوی در نامه ای به دادستان تهران در خواست نمودند تا فرزندشان را به اهواز تبعید نکنند.
سید ضیا نبوی سخنگوی شورای دفاع از حق تحصیل و دانش آموخته رشته مهندسی شیمی از دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل که در آزمون کارشناسی ارشد سال ۸۷ موفق به کسب رتبه تک رقمی در رشته جامعه شناسی شده بود. وی در حوادث پس از انتخابات در تاریخ ۲۵ خرداد ۸۸ دستگیر شده و مدت ۴۷۰ روزه بازداشت خود را در بند ۲۰۹ و ۳۵۰ زندان اوین و بدون مرخصی سپری کرده است. نبوی از سوی دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی پیرنیا به ۱۰ سال حبس تعزیری محکوم شده است. وی در روز ۵ شبنه هفته گذشته به زندان اهواز تبعید شد.

 


 


ندای سبز آزادی: عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس با تاکید بر جایگاه رفیع مجلس و انتقاد از سخنان اخیر احمدی‌نژاد در این مورد، گفت: جایگاه مجلس با این اظهارات خام وسنجیده تضعیف نمی‌شود. به نفع رئیس‌جمهور نیست مجلسی که با ریاست‌جمهوری و مدیریت سیاسی وزارت کشور او موافقت کرده است را مورد حمله قرار دهد.
ایلنا، غلامرضا مصباحی‌مقدم نماینده تهران، در پاسخ به سوالی در مورد اقدام احتمالی مجلس در قبال سخنان اخیر احمدی‌نژاد مبنی بر در راس امور نبودن مجلس، اظهار داشت: مجلس کار خاصی در این مورد نباید انجام دهد. زیرا چه آقای رئیس‌جمهور بخواهد و چه نخواهد متن قانون اساسی نشان می‌دهد که مجلس در راس امور است. از جمله شواهد این ماجرا این است که مجلس می‌تواند رئیس‌جمهور را عزل کند ولی او نمی‌تواند مجلس را منحل کند. دیگر آنکه مجلس می‌تواند به وزرا رای اعتماد بدهد یا ندهد و آنان را استیضاح کند، ولی رئیس‌جمهور نمی‌تواند یک نماینده مجلس را کنار بگذارد.
وی یادآور شد: در حالی که قبل از تجدید نظر در قانون اساسی رئیس‌جمهور تنظیم‌کننده روابط قوای سه گانه بود، پس از تجدید نظر این حق به رهبری داده شد. همچنین قبلا رئیس‌جمهور مکلف بود به مردم پاسخگو باشد، اما پس از اصلاح قانون اساسی وی موظف است که در مقابل رهبری و مجلس پاسخگو باشد؛ لذا موقعیت مجلس در قانون اساسی دو پله بالاتر از دوران امام رفته است و اینکه ایشان فرموده بودند، ”مجلس در راس امور است“ یک واقعیت است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس با طرح این سوال که اصولا طرح مسائلی از این دست چه نفعی برای دولت دارد، تصریح کرد: به فرض که این سخن رئیس‌جمهور را قبول کنیم، ‌مگر قرار است چه تغییری رخ دهد؟ مجلس در راس امور است تا جلوی رسیدن رئیس‌جمهور به دیکتاتوری را بگیرد و این قدرت را نیز دارد. بنابراین معنی ندارد که کسی بخواهد جایگاه مجلس را نسبت به آنچه در بیان امام آمده است، تضعیف کند.
مصباحی‌مقدم با بیان اینکه “این نوع نگاه به مواضع آیت الله خمینی توسط کسانی کلید خورد که ایشان و رهنمودهایشان را قبول نداشتند و معتقد بودند که بحث ولایت فقیه هم تاریخ مصرف داشته است”، گفت: اگر با بیانات امام این گونه برخورد شود و برای آنها تاریخ مصرف تعیین کنیم، در این نظام سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و دیگر نمی‌توان نظام را براساس رهنمودهای معمار انقلاب اداره کرد و تداوم بخشید.
نماینده تهران در مجلس در پاسخ به اینکه آیا عملکرد مجلس در بیان چنین موضعی از سوی احمدی‌نژاد موثر بوده است یا خیر، اظهار داشت: البته عملکرد مجلس قابل نقد است. یکی از نقدها نیز همین رای به فوریت طرح نظارت بر مجلس است که نشان‌دهنده ضعف مجلس است. لذا اشکالی ندارد که از عملکرد مجلس انتقاد کنیم. زیرا قبلا نیز بعضی تصمیمات را گرفته است که از روی ضعف بوده، اما در مجموع عملکرد خوب و قوی داشته است. البته معنی وارد بودن نقد به مجلس این نیست که در اظهار نظری جایگاه آن را تنزل دهیم. این امر بر خلاف اصول انقلاب و رهنمودهای امام و مقام معظم رهبری است.
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس تاکید کرد: جایگاه مجلس با این اظهارات خام، نسنجیده و نپخته تضعیف نمی‌شود و به نفع رئیس‌جمهور نیست مجلسی که با ریاست‌جمهوری و مدیریت سیاسی وزارت کشور او موافقت کرده است را مورد حمله قرار دهد. تصور می‌کنم علت این اظهارنظر احساس غرور بی‌جایی است که به رئیس‌جمهور دست داده است.
وی افزود: احمدی‌نژاد منتخب ملت با ۲۴٫۵ میلیون رای است. اما این امر هرگز به معنای آن نیست که مردم او را برای قانونگذاری انتخاب کردند. بلکه وی برای امور اجرایی انتخاب شده و هر چقدر مقام رئیس‌جمهور بالا باشد وظیفه‌ای جز این ندارد و نمی‌تواند به مجلس تذکر دهد. ولی مجلس می‌تواند به او تذکر دهد؛ همانگونه که بسیاری از تذکرهای نمایندگان خطاب به وی است و نشان می‌دهد که جایگاه مجلس رفیع بوده و دولت نمی‌تواند آن را مورد مناقشه قرار دهد.
عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز در پاسخ به این سوال که آیا جایگاه مجلس را در دیدارهای مستقیم احتمالی به احمدی‌نژاد متذکر می‌شوید یا خیر، اظهار داشت: مسلما مستقیما و بطور حضوری این گلایه‌ها را مطرح می‌کنیم و خواستار اصلاح مواضع وی می‌شویم. در سخنرانی‌ها، نطق‌ها و مصاحبه‌ها نیز نظر خود را در این مورد بیان کرده و خواهیم کرد.

 


 


ندای سبز آزادی: روز گذشته تعدادی از زنان عضو مجمع زنان اصلاح طلب، شاخه و کمسیون زنان حزب مشارکت ایران اسلامی به همراه خانواده های زندانیان سیاسی و خانواده های شاکیان از دخالت نظامیان در انتخابات به مناسبت فرا رسیدن هفته دفاع مقدس به دیدن خانواده شهید حمید باکری رفتند.
به گزارش کلمه این ملاقات با حمله نیروهای امنیتی مواجه شد و این نیروها اجازه ندادند تا میهمانان خانه خانم فاطمه امیرانی همسر شهید باکری وارد خانه او شوند . البته بعضی از میهمانان توانسته بودند زودتر وارد خانه شوندو بعضی دیگر نیز از سد ماموران امنیتی گذشته و وارد خانه می شوند. بنا به گزارش های رسیده ماموران امنیتی میهمانان خانه شهید را به دلیل حضورشان در آن مکان بازجویی می کردند.
باوجود تمامی این ممانعت های امنیتی و محدودیت حضور در خانه شهید باکری، میهمانان باقی مانده در خانه شهید باکری موفق به تلاوت قرآن می شوند و همچنین بعضی از خانم ها سخنانی را در خصوص حفظ حرمت شهیدان و حفاظت از آرمان های انقلاب که حاصل خون هزاران شهید است ایراد می کنند.
همچنین در این دیدار لوحی نیز به همسر شهید باکری اهدا می شود. میهمانان دلیل اهدای این لوح را دلجویی از خانواده این شهید به دلیل اتفاق های پیش آمده در روزهای اخیر و همچنین تجدید میثاقی دوباره با خون شهدا ذکر می کنند.
به گزارش کلمه متن این لوح به شرح زیر است:
بسم رب الشهدا
سرکار خانم فاطمه چهل امیرانی؛
همسر شهید بزرگوار حمید باکری
بانو! به یاد داری که گفتی : “گفت: «من فقط برای احسان خودم جبهه نمی‌روم. من برای تمام احسان‌ها می‌روم.»” او رفت، رفت تا برای همه احسان ها و آسیه ها پدری کند، او رفت تا دست هیچ نامحرمی تن فرزندان این سرزمین را لمس نکند، او مجنون وار رفت اما نمی دانست که پس از او، پس از تمای مردان خدایی در سرزمین مادری نا اهلان و نامحرمانی خواهند آمد که به نام مقدس بسیج تن فرزندان این سرزمین را نانجیبانه با باتوم و گلوله لمس می کنند.
فاطمه جان! فتح المبین، بیت‌المقدس، رمضان، مسلم بن عقیل و والفجر نامهای آشنای زندگی تو هستند اما مجنون، آشنا ترین نام است؛ مجنون که حمید را از تو گرفت تا نبیند که امروز بر خانواده شهدا چه می گذرد؛ نبیند که امروز دخترکان سرزمینش گلوله می خورند و چشم بر آسمان می دوزند ، نبیند که پسرکان سرزمینش امروز محروم از تحصیل، در اوین درس شرافت و آزادگی می خوانند و نبیند که بر سر آرمان ها و آرزوهایش چه رفت.
خواهرجان! قسم به خاک مجنون و قسم به خون پاک حمید تو و همه باکری های غلطیده در خون سرزمینمان، اجازه نخواهیم داد اندیشه هیچ نا اهل و نامحرمی پاکی و معصومبت فرزندان شهدایمان را آماج تهاجمات اهریمنی خویش قرار دهد. اجازه نخواهیم داد که هیچ نا اهل و نا محرمی شهدایمان را مصادره کند و به خانواده هایشان بی حرمتی روا دارد و اجازه نخواهیم داد که هیچ نا اهل و نامحرمی آرمان های امام، انقلاب و شهدا را با زیاده خواهی و خشونت طلبی لگدمال کند که پایداری این راه تاکنون، حاصل تحمل مصائب شیرین تو و هزاران همسر و مادر رنج کشیده این سرزمین است.
ما سر بر آسمان می گیریم و مظلومیت شما و شهدایتان را شهادت می دهیم با شما می مانیم و صبور و مقاوم به استقبال سبزی بهار این سرزمین می رویم با این یقین که طلوع صبح آزادی نزدیک است.
«الیس صبح بقریب؟»
مجمع زنان اصلاح طلب، شاخه و کمسیون زنان حزب مشارکت ایران اسلامی، خانواده های زندانیان سیاسی و خانواده های شاکیان از کودتاگران نظامی

 


 


ندای سبز آزادی: امروز دوشنبه، پنجم مهرماه، دادگاه مرتضی کاظمیان، روزنامه‌نگار و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، برگزار شد.
به گزارش کلمه کاظمیان به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی مقیسه، محاکمه شد.
رسیدگی به اتهامات مطبوعاتی و فعالیت‌های حرفه‌ای این روزنامه‌نگار، برخلاف تصریح اصل ۱۶۸ قانون اساسی، به‌صورت غیرعلنی، بدون حضور هیأت منصفه، و تنها با حضور یکی از وکلای مدافع وی (محمد سیف‌زاده) برگزار شد. دیگر وکیل کاظمیان، نسرین ستوده، خود از نیمه‌ی شهریورماه گذشته در بازداشت بسر می‌برد.
این فعال ملی _مذهبی که دانش‌آموخته‌ی دکترای علوم سیاسی است، هشتم دی‌ماه ۱۳۸۸ (فردای عاشورای حسینی) در منزل مسکونی خود بازداشت شد، ۶۳ روز را در سلول‌های انفرادی بند ۲۴۰ اوین در حبس بسر برد، و درنهایت دهم اسفندماه گذشته با قرار وثیقه آزاد گردید.
کاظمیان تا پیش از بازداشت، از یادداشت‌نویسان دو سایت اینترنتی روز و جرس بود. دیدگاه‌های وی در قالب یادداشت‌ و مصاحبه‌ با رسانه‌های خارجی، مستندات کیفرخواست وی شدند. تحلیل‌های سیاسی او همچنین در روزنامه‌های اعتماد و اعتماد ملی منتشر می‌شد.
کاظمیان به‌عنوان تحلیلگر سیاسی و یادداشت‌نویس، سابقه‌ی همکاری با سرویس سیاسی بسیاری از روزنامه‌ها و ماهنامه‌های اصلاح‌طلب (ازجمله جامعه، توس، حیات نو، یاس‌نو، وقایع اتفاقیه، نامه، شرق، سرمایه و….) را در کارنامه دارد؛ نشریاتی که جملگی توقیف شدند. وی همچنین دبیر سرویس سیاسی روزنامه‌های توقیف شده‌ی خرداد (به مدیر مسئولی عبدالله نوری) و فتح، و نیز عضو شورای سردبیری ماهنامه‌ی توقیف شده‌ی آفتاب (به مدیر مسئولی عیسی سحرخیز) بوده است.

 


 


ندای سبز آزادی: محمد علی رامین معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد از سمت خود برکنار شد.

به گزارش پارلمان نیوز یک منبع آگاه در وزارت ارشاد در گفت وگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان نیوز» خبر برکنار رامین را تایید کرد.

همچنین سایت آخرین نیوز نیر در این باره نوشت:در راهروهای ساختمان وزارت ارشاد اخبار متعددی در این خصوص شنیده می شود و حتی از ابلاغ حکم معاون جدید مطبوعاتی خبر داده می شود و اینکه مراسم تودیع و معارفه این دو این هفته در وزارتخانه برگزار خواهد شد.البته پیش از این هم خبری درباره برکناری رامین منتشر شده بود که وی این خبر را تکذیب کرده بود.

گفتنی است هنوز درباره علت اصلی این تغییر در وزارت ارشاد خبری منتشر نشده است اما معاون جدید مطبوعاتی پیش از این مدیرکلی امور مطبوعاتی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را در کارنامه خود دارد.

پیش از این داداش پور مدیرکل حوزه وزارتی در وزارت ارشاد تغییر کرده بود

 


 


ندای سبز آزادی: بهداد سلیمی، قهرمان دسته فوق سنگین مسابقات وزنه برداری قهرمانی بزرگسالان جهان، پس از کسب عنوان قوی‌ترین مرد جهان از این بابت که توانست به وعده‌اش مبنی برای کسب مدال طلای دسته ۱۰۵+ کیلوگرم رقابت‌ها، عمل کند، ابراز خوشحالی کرد.

به گزارش ایسنا؛ سلیمی که با رکورد مجموع ۴۵۳ کیلوگرم پس از ۴ سال دوباره ایران را صاحب عنوان قوی ترین مرد جهان کرد، در این باره گفت: «خوشحالم از اینکه نتیجه ۷ ماه تلاش بی وقفه ام را با کسب عنوان قهرمانی جهان، به بهترین شکل ممکن گرفتم. من برای این قهرمانی از اسفند ماه سال گذشته به صورت مستمر در اردو بود و تمام هدفم این بود که در آنتالیا قهرمان جهان شوم.»
وی افزود: «من هر ۳ مدالم را به شهدای دفاع مقدس و ملت شریف ایران که با دعای خیرشان همواره حامی ما ورزشکاران هستند، تقدیم می کنم و امیدوارم این هدیه ناقابل را از بنده حقیر بپذیرند.»
سلیمی در ادامه، در پاسخ به این سئوال که چرا نتوانست در حرکت های یک ضرب و دوضرب نیز، همچون مجموع، مدال طلای جهان را به دست آورد، گفت: «در مورد حرکت یک ضرب باید اعتراف کنم استرس زیادی که از اولین حضورم در مسابقات جهانی بزرگسالان و رقابت با حریفان سرسختی چون چیگیشف روس، اوداچین اکراینی و اشتاینر آلمانی و همینطور شرباتیس در من ایجاد شده بود باعث شد بخشی از توانایی های جسمانی در حین مسابقه کم شود. شاید به همین خاطر هم در حرکت یک‌ضرب نتوانستم وزنه ۲۱۱ کیلوگرم را بالای سر ببرم.»
این وزنه بردار جوان با اشاره به حرکت‌های دوضرب دسته ۱۰۵+ کیلوگرم مسابقات جهانی آنتالیا ادامه داد: « داستان حرکت دوضرب متفاوت بود و من پس از آنکه متوجه آسیب دیدگی جدی ترین رقیبم، چیگیشف شدم، خیالم از بابت قهرمانی در مجموع دو حرکت راحت شد و تا حدودی انگیزه ام را برای ادامه رقابت از دست دادم. به همین خاطر با کمترین تمرکز برای مهار وزنه ۲۴۷ کیلوگرم روی تخته رفتنم و در نهایت نتوانستم این وزنه را روی سرم فیکس کنم.»
قوی‌ترین مرد سال ۲۰۱۰ جهان افزود: «در مجموع فکر می کنم آن چیزی که در جریان مسابقات دسته ۱۰۵+ دیدید، تمام توانایی من نبود. نتیجه ایده‌آل من در آنتالیا کسب ۳ مدال طلا بود اما به هر حال خوشحالم که در حضور تمام مدعیان این وزن، بهترین مدال طلا، که همان مدال طلای مجموع دو حرکت است، به من رسید تا سرود مقدس جمهوری اسلامی ایران بواسطه این قهرمانی در سالن محل برگزاری مسابقات طنین آندار شود.»
سلیمی در مورد بازی‌های آسیایی گوانگجو و انتظاراتی که حالا همه مردم برای کسب مدال طلای این رقابت‌ها از او دارند، نیز گفت: «بعد از بازگشت از آنتالیا یک هفته استراحت خواهم کرد و پس از تمریناتم را برای بازیهای آسیایی گوانگجو آغاز می کنم. جدی ترین حریفان من در گوانگجو سجاد انوشیروانی و وزنه برداری کره ای هستند و من مطمئنم اگر اتفاق خاصی رخ ندهد مدال طلا و نقره بازی‌های آسیایی از آن وزنه برداران کشورمان خواهد شد.»

 


 


ندای سبز آزادی: همزمان با آغاز سال تحصیلی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی کشور، طی اقدامی بی سابقه از سوی مقامات دانشگاه شهید بهشتی تهران و مسئولین حراست آن دانشگاه، برخوردهای بسیار تند و کم سابقه ای با دانشجویان صورت گرفته است.
همزمان خبرگزاری ها از تصویب و ابلاغ مصوبات ۱۹ گانه شورای هماهنگی فعالیتهای فرهنگی دانشگاهها درباره عفاف و حجاب به دانشگاه های سراسر کشور خبر دادند که طی آن تهیه شناسنامه فرهنگی برای دانشجویان، میثاق نامه دانشجویان با محور مسائل اخلاقی و اخذ تعهدنامه از آنها تصویب شده است.
به گزارش جرس، طی روزهای اخیر، برروی شیشۀ دانشکده های آن دانشگاه، برچسبهایی نصب شده است با این مضمون که: مراقب حجاب خود باشید قبل از آن که نوبت به دیگران برسد.
این گزارش خاطرنشان می کند “روند برخوردها با دانشجویان، همزمان با تعویض رییس حراست آن دانشگاه شتاب بی سابقه ای به خود گرفته است و مدیریت جدید حراست اقدام به تعویض مسئولان قسمت های مختلف حراست کرده است.”
بعد از چندین راهپیمایی بزرگ اعتراض آمیز در دانشگاه شهید بهشتی طی سال تحصیلی گذشته، مسئولان ارشد وزارت علوم، تصمیم به دخالت مستقیم درکمیته انضباطی و حراست آن دانشگاه گرفتند؛ که نمونه بارز آن ورود رییس فعلی حراست به عنوان مسئول کمیته انضباطی و اقدام به تعلیق و محرومیت ازتحصیل بیش از شصت نفر از دانشجویانِ معترض به حضور محمود احمدی نژاد در آن دانشگاه بود.
گزارش ارسالی این منبع خاطرنشان می کند “درآستانه سال تحصیلی جدید، جایگزینی علی طالبی در حراست آن دانشگاه به جای جواد فخاری و اجرای سیاست های جدید امنیتی از جمله مصادره دفاتر انجمن اسلامی در دانشکده های مختلف وهمچنین احتمال ریاست دکتر داودی در آن دانشگاه، نشان ازعزم جدی مسئولان دولت دهم برای کنترل کامل فضای دانشگاه داشته است .”
به گزارش خبرگزاری مهر، مصوبات ۱۹ گانه شورای هماهنگی فعالیتهای فرهنگی دانشگاهها درباره عفاف و حجاب به دانشگاه های سراسر کشور ابلاغ شد که طی آن تهیه شناسنامه فرهنگی برای دانشجویان، میثاق نامه دانشجویان با محور مسائل اخلاقی و اخذ تعهدنامه از آنها تصویب شده است.
تهیه شناسنامه فرهنگی برای دانشجویان کشور، جهت پایش برنامه های فرهنگی دانشجویان، تهیه میثاق نامه دانشجویان با ذکر موارد فرهنگی از جمله مسائل اخلاقی و همچنین عفاف و حجاب و تدوین فرم اخذ تعهدنامه از دانشجویان به صورت هماهنگ و یکسان در دانشگاههای سراسر کشور، از مصوبات شورای هماهنگی فعالیت های فرهنگی دانشگاهها ست.
شورای هماهنگی فعالیتهای فرهنگی دانشگاهها متشکل از معاونان فرهنگی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دانشگاه‌ آزاد اسلامی، جهاد دانشگاهی و نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها است.

 


 


 ندای سبز آزادی: روز جمعه(دوم مهرماه) از سوي انجمن حاميان حقوق بشر اصفهان جلسه سخنراني با حضور دکتر احمد شيرزاد نماينده اصفهان در مجلس ششم در محل دفتر اين انجمن برگزار گرديد.
موضوع اين جلسه که با سخنان شهريار دبير زاده از اعضاي شوراي مرکزي انجمن حاميان حقوق بشر اصفهان و دکتر حق پناه دبير اين انجمن در ارتباط با روز جهاني صلح آغاز گرديد رابطه ميان نظام هاي سلطه گر و نقض حقوق بشر بود.

به گزارش تحول خواهي خلاصه سخنراني دکتراحمد شيرزاد به شرح زير مي باشد:

احمد شيرزاد سخنان خود را با طرح دو پرسش مبني بر اينکه :آيا ممکن است که نظام سلطه اي وجود داشته باشد که در آن نقض حقوق بشر صورت نگيرد ؟و همچنين آيا ممکن است که نظام دموکراتيکي وجود داشته باشد که در آن شاهد نقض حقوق بشر باشيم ؟آغاز نمود.نماينده مجلس شششم در پاسخ به اين دو پرسش آن دو را دوروي يک سکه خواند بدين ترتيب که در مورد سوال نخست بايد گفت که نظام سلطه را گريزي از نقض حقوق بشر نيست در صورتيکه در مورد سوال دوم نمي توان شاهد نقض حقوق بشر بصورت نهادينه در يک نظام دموکراتيک بود گرچه ممکن است در بسياري از نظامهاي دموکراتيک نقض حقوق بشر وجود داشته باشد ولي آنچه که حائز اهميت است اين است که در چنين نظامهايي چيزي تحت عنوان حکومتي شدن ونهادينه شدن نقض حقوق بشر وجود ندارد و اساسا نظامهاي مردمسالار نيازي به نقض حقوق بشر{آنهم بصورت نهادينه} ندارند مگر آنکه يک نظامي اسما دموکراتيک باشد.
از جمله ويژگي هاي نظامهاي دموکراتيک مادام العمر نبودن مسوليتها مي باشد بدين صورت که يک عده بر اساس راي مردم براي مدتي عهده دار حکومت مي شوند و در پايان آن مدت نيز که معمولا بر اساس تجربه بشري دوره هاي 4يا 5ساله مي باشد توسط راي مردم قدرت را تحويل مي دهند که اين راي گيري البته بايستي واقعي باشد زماني که يک چنين شرايطي بوجود آيد نظام مردمسالار نيازي به نقض حقوق بشر پيدا نخواهد کرد.
ايرادي که ممکن است (از نظر تئوريک) به اين مساله وارد شود اين است که درست است که در چنين جامعه اي نيازي به نقض حقوق بشر براي جابجايي قدرت نيست اما اگر يک نظام دموکراتيک دشمناني داشته باشد که از داخل و خارج سعي در ايجاد توطئه براي اين نظام دموکراتيک داشته باشند آيا نبايستي با اقتدار با اين دشمنان و مخالفين برخورد کرد.بنابراين سوال اين است که براي اين مشکل تئوريک چه پاسخي مي توان ارائه داد.در پاسخ به اين اشکال سه رويکرد مي تواند به نظر برسد،اولا تاجاييکه تجربه بشري نشان داده يک نظام دموکراتيک با اين ويژگي هايي که برشمرده شد دشمن ندارد بلکه مي تواند مخالفيني داشته باشد که بسياري از اين مخالفتها مي تواند درچارچوب نظام قابل تعريف باشدو اصولا بايد اذعان نمود که در نظامهاي دموکراتيک گفتمان دشمن محور خيلي کاربرد ندارداينکه در عرصه سياست خارجي هم گفتمان دشمن محور حاکم باشد مختص نظام هاي سلطه محور است،طرح دشمن خارجي بيشتر براي سرکوب داخلي استفاده مي شود .در عرصه سياست خارجي اختلاف و تضاد منافع طبيعي است چرا که هيچ دو رژيمي با منافع يکسان و مشابه نمي بينيم ،ديپلماسي عرصه اي است که در آن توازن قوا خود را نشان مي دهد و نوع گفتگو در عرصه ديپلماسي اين نيست که دائما دولت ها براي ازبين بردن يکديگر نقشه بکشند.
اما رويکرد ديگري که در پاسخ به اين اشکال مي توان داشت اين است که فرض بگيريم حکوکت ها براي مقابله با توطئه ابزارهاي کشف توطئه و مقابله با آن را ايجاد کنند .تجربه نشان داده که در زمانهاي تخاصم ميان دولت ها سيستم هاي امنيتي نمي توانند با سيستم هاي حقوقي و قضايي جا افتاده کار خود را پيش ببرند به عنوان مثال در قيام مسلحانه مجاهدين خلق نيروهاي امنيتي اختيارات ويژه اي پيدا کردند و يا در آمريکا نيز در بحث مبارزه با تروريسم چنين حالتي کم وبيش بوجود آمد و زندان گوانتانامو و ابوغريب ماحصل آن بود .بنابراين در چنين شرايطي حتي کوتاه مدت نهادهاي امنيتي قوي تر شده و در مقابل نهادهاي حقوقي و قضايي ضعيف .
بنابراين حتي اگر فرض کنيم در يک حکومت دموکراتيک که از طرف يک دشمن خارجي يا تروريسم مورد تهاجم قرارگرفته سازو کارهايي براي مقابله با توطئه بکار افتد سوالي که مطرح است اين است که چه تضميني وجود دارد که اين وضعيت يعني قدرت گرفتن نيروهاي امنيتي تداوم نيابد؟. به عبارت ديگر حد يقف نهادهاي امنيتي که قدرت گرفته اند کجاست و چه تضميني هست که اين قدرت را براي مقابله با مردم بکارنگيرند؟

رويکرد سوم اينکه آيا واقعا زمانيکه حکومتي با توطئه عوامل داخلي و خارجي روبرو شد چاره اي جز نقض حقوق بشر ندارد.آيا با جلب حمايت مردم نمي توان به اين هدف نائل شد؟ و چه لزومي دارد که حتما تمام رسانه ها بسته شوند و همه آزادي ها محدود گردد؟ چرا که مي شود با روشهاي مردمسالار و بکارگيري مردم و احترام به آنها به جنگ با توطئه رفت.
موضوع بعدي اين است که چه اتفاقي مي افتد که يک نظام غيردموکراتيک مي شود.اولين مساله {ايکه مي تواند به اين شرايط منجرشود} اين مي باشد که يک عده دچار خود شيفتگي شده و خود را حسن مطلق مي دانند وچنين مي پندارند که اگر مديريت را برعهده گيرند تمام مشکلات را حل خواهند کرد. مساله بعدي اينکه نظام هاي سلطه و غيرپاسخگومعمولا پس از يک دوره هرج و مرج و آشفتگي ظهور پيدا مي کنند و ميخ خود را محکم مي نمايند.برخي اوقات اين هرج و مرج واقعي نيست يعني فضاي آشفتگي اغلب توسط کساني که دنبال سلطه هستند بوجود مي آيد تا توجيحي براي قدرت گرفتن خود باشد.
ودر آخر اينکه گفتمان ديکتاتورها اين است که ديگران دچار بي خبري هستند و اطلاعات ويژه را فقط خودآنها دارند درحالي که بايد گفت داشتن اطلاعات ويژه همواره منجر به تصميم گيري درست نخواهد شد تصميم گيري درست نتيجه عقل جمعي است.وقتي که سيستمي بسته شد در وهله اول اين حکومت و حاکمان هستند که خود را از درک واقعيت ها محروم کرده اند در نتيجه مرتب دچار اشتباه مي شوند و نهايتا نارضايتي ها آغاز مي شود در اين زمان آنها{به دليل همان طرز تفکري که خود را برتر مي دانند) اينگونه نتيجه گيري نخواهند کرد که کناربروند وديگران بيايند استدلال آنها اين است که مخالفين اشتباه مي کنن وبايد آنها را از بين برد.ديکتاتوري ها اين ويژگي را دارند که حتي نسبت به زمزمه ها ، طرز تفکر وزندگي خصوصي مردم نيز حساس مي شوند بنابراين مرتب در حال پالايش افراد وفادار و غير وفادار هستند.


 


ندای سبز آزادی: فخر السادات محتشمی پور که روز گذشته در مقابل منزل شهید باکری حضور داشت و واقعه حمله به منزل ایشان را از نزدیک مشاهده کرده بود با نگارش یاداشتی بر آنچه دیروز بر خانواده شهید باکری و مهمانانشان رفته بود قلم گشود ، در گوشه ای از این یاداشت آمده است « ما قدرتمندیم فاطمه جان و من این را وقتی که تو را شرمگنانه از رفتار زننده ای که با تو و خانواده ات می شد، در آغوش گرفتم و بوسه بارانت کردم. همانگاه که فریادهایمان در هم گره خورد و اشک هایمان آسفالت سخت کوچه دوازدهم را خیس کرد من قدرت تو را خودم را و قدرت با هم بودن را با تمام وجود حس کردم. کسی می خواهد ما را از هم جدا کند بانو؟! ما را که انگار پس از سال ها دوری تازه یکدیگر را یافته ایم. ما خانواده های شهدا و اسرا را کدام قدرتی می تواند از هم جدا کند؟ »

متن کامل این یاداشت که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است بدین شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین. الرحمن الرحیم. مالک الیوم الدین. ایاک نعبد و ایاک نستعین. اهدنا الصراط المستقیم. صراط الذین انعمت علیهم. غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین.

فاطمه جان بیا باز هم حمد بخوانیم. چه معجزه ای می کند این آیات نورانی. چه معجزه ای کرد وقتی تو زمزمه می کردی آن را و شربت بیدمشک را به حلق خشکیده من می ریختی دیروز تا همه هیجانات عصبی ناشی از برخوردهای هتاکانه جلوی درب منزلت، منزل شهید باکری، فروبنشیند. شعله خشم و نفرت و کینه من فروبنشیند. تپش سخت و تلاطم قلبم فروبنشیند و اشک های جاری که انگار سرچشمه در پرآب ترین چشمه سارهای عالم داشتند بند بیاید. آرام شدیم بانو. من و تو و آن معدود میهمانانت که با قدرتی معجزه آسا تک تک به داخل خانه ات کشاندید. تو و آسیه و فاطمه. من آن هنگام که یک دستم در دست تو و فرزند و عروس باکری بود و آن دیگری دست زنان ناشناس سیاه پوشی که مردان اجنبی با خود همراه کرده بودند که معصیتی رخ ندهد در آن عملیات کمین دشمن یا رزم شبانه یا فتح خاکریزها و یا نمی دانم هر اسمی که بر آن گذاشته اند میان خود و لابد ارگان کودتا امروز با آب و تاب تمام شرح خواهد داد، همان لحظه و در همان کشاکش قدرت تو را، قدرت ایمان را، شاهد بودن شهید را و معجزه عشق را با تمام وجود احساس کردم. ما قدرت مندیم فاطمه جان! قربان آن اسم بامسمایت بروم. ما قدرتمندیم و من این را آنگاه که تو سراسیمه پلکان را از طبقه پنجم تا درب در خانه طی کردی و آمدی و فریاد زدی شما را با میهمانان خانه شهید چه کار!راه خود گیرید و ما را به حال خود گذارید نامحرمان. من قدرت تو را آن هنگام دیدم و روح حمید را که متحیر از آن چه با تو و با ما می شود لبخندزنان شجاعت و ایستادگی تو را تحسین می کرد. ما قدرتمندیم فاطمه جان و من این را وقتی که تو را شرمگنانه از رفتار زننده ای که با تو و خانواده ات می شد، در آغوش گرفتم و بوسه بارانت کردم. همانگاه که فریادهایمان در هم گره خورد و اشک هایمان آسفالت سخت کوچه دوازدهم را خیس کرد من قدرت تو را خودم را و قدرت با هم بودن را با تمام وجود حس کردم. کسی می خواهد ما را از هم جدا کند بانو؟! ما را که انگار پس از سال ها دوری تازه یکدیگر را یافته ایم. ما خانواده های شهدا و اسرا را کدام قدرتی می تواند از هم جدا کند؟
از دیروز هنوز مچ دستم درد می کند فاطمه جان و چه درد شیرینی. دردی که به جانم نشست و امانم برید اما حاصل سرانجام گشایش بود. وقتی که من از همان ابتدای خیابان و در کوچه های اطراف آدم های غریبه ای را دیدم که انگار برای مأموریت مهمی آمده اند و آن هنگام که دوستی از داخل منزل شما پیام داد که وضعیت سفید نیست! من خطر را به جان خریدم و با گام های محکم تر به سویت آمدم. می خواستند ما را بهراسانند و من نخواستم صدای هیچ آژیر قرمزی را در این هفته دفاع مقدس بشنوم. هیچ آژیر قرمزی که نشانی از جنگ داشته باشد و تهاجم ولی جلوتر که آمدم دیدم غریبه ها برای ممانعت از ورود میهمانان خانه شهید عزم راسخ دارند و من نیز برای ورود به این زیارتگاه عزمم را جزم کردم. باید کفش ها را از پا در می آوردیم و با وضو وارد می شدیم. قبل از آن باید با احترام اذن می گرفتیم و وارد این مکان متبرک می شدیم. ما از روزها پیش اذن گرفته بودیم. ما و همه همکلاس های کلاس قرآن تو و معلمش و همه ایثارگرانی که فقط برای زینت می خواهندشان و برای گواهی حقانیت قدرت پوشالی غصب شده شان ای عزیز استوار سبز میهنم. مرا از دور شناختند وگفتند «این» به هیچ عنوان نباید وارد شود. مرا شناختند؟ چگونه؟ من که امروز سبزپوش نبودم! وقتی که من به شبکه های آهنین درب خانه تو خانه شهید دخیل سبز می بستم ناگهان با تمام وجود عطر شهادت را حس کردم و وجود آن زنده جاویدی که وقتی فریاد باکری باکری من و شهیدان زنده اند الله اکبر من همه منطقه را پر کرده بود، درب خانه اش را به رویم گشود و آن درد شیرین مقاومت در جان من نشست آنقدر عمیق که حتی اگر همه استخوان هایم شکسته بود باز هم برایم شیرین بود. ما به مصائب شیرین عادت کرده ایم بانو. ما خانواده های اسرا و شما خانواده های شهدا. ولی درد من کجا ودرد تو کجا. درد تو که هر شب و روز جسم عزیز و گمشده محبوبت را طلب می کنی و من که لحظه لحظه منتظر شنیدن صدای عشق جاودان زندگیم هستم و منتظر شنیدن خبر سلامتش و منتظر آن چند دقیقه دیدارش از پشت شیشه های دوجداره زشت و ... آه فاطمه فاطمه من وقتی که پس از انتظاری کشنده به وصلی شیرین هرچند با آن همه مانع و مزاحم می رسم دلم آرام می گیرد و تو وقتی هر شب در رویاهای شبانه ات عشق اولین و آخرینت را در آغوش می گیری و با او نجوا می کنی و درددل می کنی و از جفاهای مردمان بی صفت می گویی و اشک می ریزی و ... فاطمه! برایم بگو حمید تو که هیچگاه طاقت دیدن اشک های تو را نداشت، این روزها چگونه سیلاب اشک تو را می بیند و تحمل می کند؟ چگونه این همه فغان تو را از ظلم و ستم بر خودت و بر فرزندان این آب و خاکی که او برای آزادی و امنیتشان شما را به خدا سپرد و جان در نرد عشق محبوب باخت، می شنود و تاب می آورد. فاطمه تو از عمر کوتاه زندگی مشترکت برای ما گفتی و از حمیدت که برای تو اسطوره انسانیت است و نماد مقاومت. حالا کمی از رویاهایت بگو بانو! و از رازهایی که دور از چشم نامحرمان سردرگوش هم نجوا می کنید. بگو بانو باز هم از حمید بگو من می خواهم همه مشابهت های میان او و اسیر سبز خودم را شماره کنم. مانند مشابهت های خودمان. ما زن ها. من، تو، همه فاطمه ها و همه فخرالسادات ها. همه هم نسلی های ما که عشق و ایمان در وجودشان موج می زد تا کاخ آرزوهایشان، جمهوری اسلامی، از گزند خطرات مصون بماند. و حالا رسالت زینبی بر دوش فریاد می زنند و پیام رسانی می کنند. و مشابهت ها میان مردانمان. مردان خدمت و صداقت. مردان مقاومت و ایثار. مردان اندیشه، مردان تحلیل، مردان فهم و شعور، مردان شجاع دست از جان شسته. مردان ما، مردانِ مرد. بیا با هم گفتگو کنیم حالا که نامحرمان از پیوند ما هراسیده و کوچه بندان را رها کرده اند یا نمی دانم شاید فرمان عقب نشینی یافته اند که فردا هم روز خداست بیایید استراحت کنید تا مأموریت مهم بعدی. این همه فرم که پر کردید این همه نام ونشان. این حجم انبوه عکس و فیلم که گرفتید، عجالتا خوراک لازم را برای فتنه گران ارگان کودتا مهیا کرده تا چند روزی . بفرمایید استراحت کنید تا ترفیع و پاداش و اضافه کار برسد. اجرکم عندالله برادر! خواهر! اجرتان با زهرا(س) با مادر این سادات دربند و سادات هتک شده و آزار یافته امروز. اجرتان با خدای شهیدان. بعد از این مأموریت مهم فتح خاکریزی دیگر از منطقه سبزها، دیگر بروید استراحت کنید و سعی کنید یادتان برود کجا بودید وچه کردید برای رسیدن به هدف مقدس دنیاطلبان فراموش کرده خدای. چه باک که دینتان به یغما برود. بروید سر خودتان واربابانتان به سلامت. سلامت این خانه و اهلش و دوست دارانش، دوست داران اهل بیت را خدای خانه و خدای شهید تضمین می کند. شما بروید فکر دیگر کنید ای نوباوگانی که نه از انقلاب ما چیزی می دانید و نه از شهید و شهادت و دفاع مقدس و نه از الفبای عشق چیزی سرتان می شود. ما مجنون های کوی لیلی را به حال خود بگذارید و بروید.
ما حمد می خوانیم. دلم می خواهد با صوت عبدالباسطی بخوانم حمد را و با قرائت های چندگانه. ایاک نعبد و ایاک نستعین. اهدناالصراط المستقیم. صراط الذین انعمت علیهم. غیرالمغضوب علیهم و لاالضالین. ما به نمایندگی از تعداد زیادی از دوستداران صداقت و مقاومت و حق خواهی فاطمه امیرانی همسر و فرزندان شهید باکری در هفته دفاع مقدس در خانه متبرک به عطر شهیدش به خواست خدا و با عنایت روح زنده و شاهد شهید و به دعوت صاحب البیت جمع شدیم تا نماز بگذاریم. نمازی که از فحشا و منکر بازمی دارد و قرآن بخوانیم که در تاریکترین روزهای گمراهی هدایتگر است. فاطمه جان ما فاتحة الکتاب را با هم خواندیم و با شهیدان میثاق بستیم که تا پای جان با وحدت و هم بستگی در راه آنان که راه مستقیم استقامت است گام برداریم. و برای هدایت جاهلان هدایت شده از جانب اهریمن نیز دعای اصلاح و عاقبت به خیری کردیم. تو آنان را بزرگوارانه به شرط تمام کردن بازی باخت باختشان، بخشیدی و ما وقتی پس از وداع آرام و مطمئن به کوچه قدم گذاشتیم، همه چیز آرام بود.
سپاس مهرت بانو. سپاس میزبانی نیکویت. سپاس همه هم راهی ها و هم دلی ها و هم زبانی ها. خدای این با هم بودن ها را از ما نگیرد و این هم بستگی های راهگشا را. خدا تو را و فرزندانت را به سلامت دارد و روح حمیدت را در روضه رضوان شادتر کند و مقامش را عالی تر گرداند. خوش به سعادت تو که حمید و خدای حمید از تو راضی اند. خوش به حال ما که چون تو رفیق و همراهی داریم. خوش به حال فرزندان ما که خدا نگذاشت تاریخ تحریف شده دفاع مقدس برایشان به یادگار بماند. خوش به حال نسل نو پویا و آگاه امروز. خوش به حال اسلام. خوش به حال ایران. پاینده ایران و ایرانیان سبز نیک اندیش نیک خواه.

 


 


ندای سبز آزادی: دومین پیش شماره ی روزنامه ی کلمه منتشر شد . انتشار این روزنامه ی یک صفحه ای و تک رنگ ، پیام های جالبی برای همه به همراه دارد . برای سبزها ، برای منتقدان ، برای کسانی که کنج عافیت نشسته اند ، برای روزنامه نگارانی که جلای وطن کرده اند ، برای متولیان بودجه های فرهنگی – و نه متولیان فرهنگ که تولیت بر فرهنگ و مهندسی فرهنگ یک خیال خام بیشتر نیست – برای مالکان قدرت ؛ برای متولیان امر و حتی برای همه چیز خواهانِ خشونت طلب !

برای سبزها : کلمه برای سبز ها یعنی بودن . بودن به بهای بی رنگی . بودن ، ساده تر از همیشه . بودن به امید سبز شدن . سبزها کلمه را دست به دست می گردانند . سینه به سینه نقل می کنند . خانه به خانه می برند و گوشی به گوشی بلوتوث می کنند و کوچه به کوچه می چسبانند . سبزها امیدوارند و خوب هم امیدوارند که بزودی روزنامه ی کلمه را سبز ببیند و چهار رنگ بخوانند .

برای منتقدان : روزنامه ی کلمه برای منتقدان یعنی ، کلاهتان را بالاتر بگذارید و اگر تا دیروز از انفعال سبزها می گفتید ، امروز باید روزنامه ی کلمه را نقد کنید . شکلش را . بی رنگی اش را . طراحی اش را و اگر دستتان هم رسید متنش را . البته روزنامه ی کلمه به هیچکدام از این انتقادها پاسخ نمی دهد . پاسخ نمی دهد چون نمی تواند . جایی برای پاسخ دادن ندارد . روزنامه ی کلمه فرصتی است تا منتقدان بیاندیشند ، وقتی جایی برای حرکت نیست نیست ، کدام نقد ؟ و وقتی مجالی برای پاسخ نیست ، کدام پرسش ؟

برای عافیت طلبان : روزنامه ی کلمه برای عافیت طلبان یعنی ، « آسوده بخوابید که ما بیداریم » . یعنی همان کنج عافیت بنشیند و منتظر باشند تا شاید روزی باد نسخه ای از روزنامه ی کلمه را به کوچه ی شما هم برساند و شما هم زحمت کشیده و مرحمت فرموده بخوانید . عافیت طلبان همان بهتر که منتظر بمانند تا دانش آموزی ، نسخه ای از کلمه را از لابه لای کتاب های درسی اش بندازد توی حیاط مدرسه و آنها هم به بهانه ی تنبیه دانش آموز ببینندش . روزنامه ی کلمه برای عافیت طلبان ؛ یعنی لطفاً گاه گاهی سوار تاکسی شوید ؛ شاید نسخه ای از « کلمه » را که شهروندی جاگذاشته است ، بردارید و دزدکی دیدی بزنید ، تا به تمامی جا نمانید . روزنامه کلمه یعنی جناب عافیت طلب ! مبادا با دیدن هر برگی از کاغذ هوای شهروندی ! به سرتان بزند و بندازیدش گوشه ای از سطل زباله ! و روزنامه ی کلمه برای عافیت طلبان یعنی شما که جنبش را تنها گذاشتید ، مواظب باشید جنبش سبز شما را جا نگذارد .

برای روزنامه نگارانی که جلای وطن کرده اند : روزنامه ی کلمه را ببیند و با صفحات تایمز مقایسه کنید . همین یکی برای شما کافی است .

برای متولیان بودجه های فرهنگی : آنها « ها همین بهتر که « کلمه » را ببیند و رنج برباد رفته خود را در آن بخوانند . کلمه را ببیند و خیال خام « مهندسی فرهنگ » را به گور ببرند . کلمه را ببیند و یکان یکان پیشخوان ها ی آن را پیدا کنند و اگر زورشان رسید همه ی پیشخوان های آن را تعطیل کنند ؛ مبادا جا را بر نسخه ای از روزنامه های مجیزه گو و ویژه نامه های چند صفحه ای و تمام رنگ تنگ کند . مبادا آئینه ی شکست بی فرهنگی ها باشد .

برای مالکان قدرت : کلمه را در دست بگیرند و معنای اقتدار را بفهمند . قدرت مردم را ببینند و به حقیقتِ قدرت تعظیم کنند.

برای متولیان امر : پیام اصلی کلمه با آنهاست . عظمت « کلمه » را ببینند و به کوچکی خود بیاندیشند . آنها را همین کافی است .

و اما همه چیز خواهان خشونت طلب : روزنامه ی کلمه برای شما پیامی جداگانه دارد . پیامی مخصوص . روزنامه ی کلمه « پیام حقارت » شما را می رساند . آئینه ی تمام نمای « ترس» شما را سینه به سینه و برگ به برگ نقل می کند که از « دانستن » در هراسید . این یکی را نه می توانیدبا پول نفت تصاحب کنید و نه با سرنیزه بترسانید و نه میان غوغا و جنجال گـم کنید . یک راه بیشتر ندارید . تبر بردارید و تمام درخت های دنیا را قطع کنید . کبریت بکشید و ریشه ی همه ی درخت های عالم را آتش بزنید و بخشکانید ؛ که تا ریشه ای مانده است و درختی می روید و کاغذی هست ، روزنامه ی کلمه هم هست . « کلـــمه » ریشه در خاک دارد و قوت از نور می می جوید و قوت از آب می گیرد و راز به باد می گوید …

و شما شهروند عزیز ! برای رساندن روزنامه ی کلمه کافی است آن را جا بگذارید . همین جا گذاشتن ، نشانه ای برای جا ماندن استبداد و رسیدن ِ آگاهی است .

—-

پیش شماره ی دوم کلمه پیش روی شماست. به کسانی که خبر ندارند بگویید.

http://static3.kaleme.com.s3.amazonaws.com/newspaper/kaleme-001-02.pdf

منبع: وبلاگ زبان سبز

 


 


ندای سبز آزادی: کمپین ملی صلح و گفتگو با هدف نامگذاری روز ۱۶ مهر ماه مصادف با جشن باستانی مهرگان بعنوان روز صلح و گفتگو و رساندن صدای صلح طلبی ملت ایرا نبه دنیا از سوی گروهی از فعالان سیاسی و کنشگران جنبش سبز فعالیت خود را آغاز نمود.

 متن کامل این بیانیه که نسخه ای از ان در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است بدین شرح است :

جنبش فراگیر آزادی خواهی وعدالت طلبی ملت بزرگ ایران به رغم کاستی ها ودشواری ؛ آسیب ها وتنگناها وفشارهای بسیار؛ توانمند وپویا با تکیه برخرد جمعی وبا مدد ازدانش وتدبیروآموزه های تاریخی, همچنان استوار وبی هراس به پیش می رود . وهر روز شکوفاتر از روز پیش به پیگیری مطالبات وخواسته های پاسخ نیافته ملت بزرگ ایران می پردازد .

زنان ومردان سبز ایران زمین چهره صلح دوستی وپرهیز از خشونت را با وجود نا ملایمات فراوان وتحمل رنج ها ودردهای بسیار دربرابر چشم جهانیان به نمایش گذاشته اند, وبا سرسختی برپیمان خویش پایدار مانده وبه خشونت وکینه ورزی گرفتار نیامده اند .همراهان ورهبران جنبش سبز نیز نماد مقاومت وپایداری این ملت بزرگ , تاریخ ساز وتمدن ساز بود ه اند .

بردباری وتساهل ومدارای جوانان ایرانی در زمان مبارزات انتخاباتی وشکل گیری فضای گفتگوی آرام ومنطقی, تصویری روشن از فرهنگ ایران وروحیه مردم سالاری بروز داد که دنیارا به شگفتی واداشت , ادامه آن حرکت فرهنگ ساز شکل گیری جنبشی درونزا وپویا است , جنبشی که دیوارهای خودی وغیر خودی را درهم فروریخته وبنیان های اعتماد بین ملت را پایه ریزی کرده است .این حرکت مستقل که با شکوه حضور میلیونی مردم در بیست وپنجم خرداد ۱۳۸۸ شکلی نوین به خود گرفت ؛گستردگی وعمق میل به آزادی وآزادی خواهی را به نمایش گذاشت هم چنان استوار به پیش می رود .

حرکت شکوهمند ملت واندیشه های آزادیخواهانه مردان وزنان در جنبشی مدنی ومدرن با قدرتی شگفت انگیز وبا بنیان نهادن انقلابی رسانه ای تصویرنوینی از ایران دربرابرهمگان قرار می داد .این حرکت به نام ملت ایران در حرکت های مسالمت جویانه وجنبش های بدون خشونت دنیا الگویی به یاد ماندنی خواهد شد, مردم دنیا از مردم ایران وحرکت مدنی آنها در خیابان های تهران تصویری دیدند که با تصویرهای کلیشه ای ارائه شده از سوی دست اندرکاران حکومت تفاوتی بنیادین دارد .

شکوه حضور آگاهانه مردم با بی تدبیری پاس داشته نشد وبرمردم وآزادیخواهان آن رفت که بازخوانی آن جز اندوهی برجای نمی گذارد .

دستاورد این جنبش فراگیر؛رشد آگاهی ها ؛ رواج پرسشگری, حق خواهی , پیوند بین نگرش ها ی گوناگون جامعه ایرانی , پذیرش چند صدایی , احترام به عقاید وباورها ی دیگران , مخالفت با خشونت ؛ خود باوری وارائه فرهنگی سازنده وپیشرفته از جامعه ایرانی بوده است .

خشونت طلبان داخلی وجنگ افروزان خارجی در پیوندی نا نوشته جنبش سبز ایران را مانع بزرگ دستیابی به هدف های از پیش تعیین شده خود دانسته وهماهنگ وهمراه برعلیه این جنبش مستقل ایرانی گام برمی دارند .
پیروزی جنبش سبز در گرو نهادینه ساختن باور مردم سالاری , گفتگوبه منظور روشنگری وپاسخ دادن به ابهام آفرینی ها ,گسترش اطلاع رسانی , پرهیز از خشونت , ومدارا وبردباری است .
یاران وهمران جنبش سبز از هر فرصتی برای ابراز دیدگاه ها ی خود ونشان دادن تفاوت با دیدگاه های حاکم برکشور بهره جسته وبه خوبی نشان داده اند که روش های جاری اداره کشور در مناسبات داخلی وبین المللی مورد قبول وپذیرش آنها نیست .

شانزدهم مهرماه زمانی است برای دامن زدن به گفتگو بین نگرش های مختلف درون جنبش سبز در داخل وخارج کشور , یافتن راه وروش هایی برای بهره گیری ازهمه توان وپتانسیل همراهان وطرفداران جنبش سبز, گفتگو برای سازمان دادن نهادهای خود بنیاد .

هم اندیشی در یافتن راههای مناسب برای اطلاع رسانی وآگاهی بخشی , بهره گیری از رسانه های فراگیر وپشتیبانی از رسانه های سبز , گام برداشتن در مسیر هر همراه یک رسانه , هر همراه یک نهاد ویا یک بنیاد .گفتگو برای غلبه بر تنگناهای رسانه ای وخبر رسانی .

جشن مهرگان یادگاری است کهن که می تواند با جلوه ای تازه چشم اندازی روشن در برابر همراهان جنبش سبز قرار دهد . آغازی بر سازماندهی وگفتگوهای همه گیر رو در رودانسته شود . جشن مهرگان جشن راستی وپاسداری از دوستی ومهر است .ما می توانیم در این روز پرده از دروغ ها وتزویر ها وریا برگیریم , ویکی از مهمترین ارزش های جنبش سبزرا که راستی ودرستی است مورد تآکید دوباره قرار دهیم . جنبش سبز جنبش آزاد اندیشی ودرست کرداری وراست گفتاری است .

نماد سبز نماد رویش وبالندگی است, نماد سبز نماد زندگی است , یاران وهمراهان جنبش سبز با گرد گیری از نمادهای سبز می توانند یک بار دیگرحضور خودرا به نمایش بگذارند .
نو آوری ومشارکت همه کنشگران در بارور ساختن اندیشه ها به ارزشی فراگیر در جنبش تبدیل شده است , از همین روپیشنهادات تازه وسازنده در راستای تکمیل آنچه ارائه شد هماهنگی وهمراهی بخش بزرگتری را در تدوین برنامه ها فراهم خواهد آورد ؛وبرهمین مبنا طراحی وتدوین برنامه های مناسب دیگری پویایی جنبش سبز ایران را نشان خواهدداد .

علاوه بر آنچه که گفته شد ارائه مقالات در باره موضوعات مورد نیاز این مرحله از جنبش می تواند بخشی از این برنامه ها باشد که از نیازهای امروزی جامعه ماست.

مهر روز از ماه مهر وجشن کهن مهرگان فرصتی است برای نشان دادن ایده ها ی جنبش سبز همچون پاسداری از آئین راستی , نفی دروغ , مخالفت با خشونت وخودکامگی, مخالفت با جنگ وویرانگری, تأکید بر گفتگو , برهمین اساس ضمن اعلام شکل گیری کمپین ملی” صلح وگفتگو”پیشنهاد می شود که از سوی کنشگران وفعالان جنبش سبز نیز این روز به عنوان روز ملی صلح وگفتگو نا م گذاری شده واز همه امکانات برای رسانیدن پیام صلح دوستی مردم ایران به گوش جهانیان استفاده شود .

کمپین ملی صلح وگفتگو مهر ماه ۱۳۸۹ تهران

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته