هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

Latest News from Koocheh for 01/16/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



سیمین/ رادیو کوچه

simin@koochehmail.com

هفته پیش به بهانه نامیده شدن سال 2011 به نام سال جهانی جنگل‌ها با شما از جنگل و مزایای آن برای زندگی بشر سخن گفتم و این هفته قصد دارم در ادامه‌ی این موضوع به «جنگل نوردی» بپردازم.

برای اغلب ما در هر گوشه‌ای از این جهان پهناور کوچک که زندگی کنیم، گاهی فرصتی برای گشت و گذار در طبیعت و به ویژه جنگل پیش می‌آید. از جنگل‌های سرسبز استوایی گرفته تا جنگل‌های منطقه‌های کوهستانی یا حتا ناحیه‌های سردسیری.

طعم قدم‌زدن از میان درختان بلند درحالی‌که نور از لابلای برگ‌ها به احساسات آدمی سرک می‌کشد و رایحه‌ای مطبوع از انواع گیاهان در ترکیب با رطوبت خاک و نسیمی دل‌انگیز روح را می‌نوازد یا شنیدن نوای پرندگان و گاه قایم‌باشک‌بازی ستاره‌ها از ورای شاخه‌ها و صدای بوفی شاید کور، طعمی ماندگار و وسوسه‌انگیز است.

امروزه جنگل‌نوردی در بسیاری از کشورها با عنوان یکی از فعالیت‌های گردش‌گری مطرح است و تورهای گوناگونی برای آن طراحی می‌شود تا علاقه‌مندان به گردش‌گری طبیعت از آن بهره برند.

از سوی دیگر درنوردیدن جنگل‌ها بخشی از فعالیت‌های گروه‌های کوه‌نوردی نیز هست که از لطف و هیجان خاص خود برخوردار است.

اما آن چه مسلم این است که جنگل به دلیل داشتن گونه‌های گیاهی و جانوری متفاوت و ناشناخته به همان اندازه که مکانی هیجان‌انگیز و دل‌پذیر برای گذراندن زمانی فرح‌بخش است، می‌تواند خطرناک هم باشد.

از این رو مناسب‌تر آن است که قدم گذاردن به این دنیای طبیعی یا با یک راه‌نمای آشنا صورت گیرد و یا  با دانش کافی.

امروز با بهره‌گرفتن از تجربه‌های طبیعت نوردان توصیه‌هایی دارم برای شما تا با امنیت خاطر بیش‌تر از گشت و گذار خود در منطقه‌های جنگلی لذت ببرید.

نخستین نکته این‌که تا آن جا که امکان دارد با راه‌نمای محلی اقدام به جنگل‌نوردی کنید و از او جدا نشوید. احتمال گم شدن در جنگل که تقریبن همه جای آن شبیه هم است بسیار است. اگر هم جدای اتفاق افتاد سعی کنید با ایجاد سرو صدا دیگران را از محل خود اگاه کنید.

- در این مسیر آب کافی به هم‌راه داشته باشید هم‌چنین پوششی برای مواقع بارانی که کوله و خود را بپوشانید. در جنگل چیزی به آسانی خشک نمی‌شود.

- در جنگل‌نوردی از کفش‌های سبک که گل به آن‌ها می‌چسبد و حرکت را کند می‌کند استفاده نکنید. شاید چکمه‌های بلند و قابل شست و شو یکی از به‌ترین گزینه‌ها باشد.

-  هم‌راه بردن وسایل مورد نیاز ضروری است. قطب‌نما، چراغ قوه، نقشه، جعبه کمک‌های اولیه، به هم‌راه چاقوی تیز، طناب و تبر از جمله وسایلی است که حتمن هم‌راه خود داشته باشید.

- هم‌چنین سیسم‌های ارتباطی هم‌چون تلفن هم‌راه یا مکان‌یاب برای پیش‌گیری از گم‌شدن در جنگل ضروری است.

_ هم‌راه بردن چادر، کیسه خواب و چتر و البته غذای کافی نیز سفر به درون جنگل را اطمینان بخش‌تر می‌کند.

- در این سفر دوربین به هم‌راه باتری کافی را از یاد نبرید. همواره مناظر زیبایی در جنگل وجود دارد که ثبت آن با ارزش است.

رویارویی با جانوران

اما در سفر به اعماق جنگل ممکن است با حیوانات روبه‌رو شوید. در این هنگام ضروری‌ترین مسئله حفظ خون‌سردی است. سپس به نسبت این که با چه حیوانی روبه‌رو شده‌اید با آن برخورد می‌کنید.

برخورد با مار

یکی از این جانوران مار است که در بسیاری از جنگل‌ها وجود دارد و احتمال گزیدگی با آن وجود دارد. البته باید توجه داشت که اکثر مارها بی‌خطر هستند و ۸۰ درصد از مارهای پرخطر نیز تا زمانی که در معرض شکار قرار نگیرند، حمله نمی‌کنند.

به‌ترین روش برای پیش‌گیری از گزیدگی توسط مارها، بی‌حرکت بودن یا در صورت لزوم آرام و بدون سروصدا حرکت به طرف عقب است.

اما در صورت گزیدگی، شناسایی ظاهر مار برای درمان سریع‌تر بیماری مؤثر است. شناخت مارهای سمی از شکل ظاهری آن‌ها امکان‌پذیر است. تمام مارهای سمی دارای نیش دندان لوله‌ای شکل و متصل به غده سمی هستند. دم مارهای سمی کوتاه و در مقایسه با مارهای غیرسمی کندتر حرکت می‌کنند. ناحیه سر اکثر مارهای سمی مثلثی شکل است و در بعضی از این انواع مار، حفره‌ای میان چشم و بینی قرار دارد که به راحتی قابل تشخیص است. گرزه مار یا افعی، مار دریایی، کفچه مار یا کبری از مارهای سمی با مردمک چشم بیضی شکل هستند که سم آن‌ها خطرناک بوده و عوارض عصبی مانند از دست دادن توانایی تکلم، سرگیجه و در نهایت خفگی و فلج دست‌گاه تنفسی را به دنبال دارد.

باید توجه داشت در محل گزیدگی مارهای سمی، اثر نیش به صورت دو حفره کوچک دایره مانند مشخص است در صورتی که این اثر هنگام گزیدگی توسط مارهای غیرسمی، هلالی شکل است.

در صورت گزیده‌شدن توسط مارهای مرجانی با خطوط زرد و نارنجی، زهر باید سریع از قسمت گزیده شده خارج و آب زیادی نوشیده شود و استفاده از یخ برای پانسمان این زهر توصیه نمی‌شود.

روبه‌رو شدن با خرس

یکی دیگر از جانورانی که احتمال رویارویی با آن در جنگل وجود دارد خرس است. به‌تر است در صورت رویارویی با خرس، خون‌سردی به‌طور کامل حفظ شود. خرس‌ها چندان تمایلی به نزدیک بودن به انسان‌ها ندارند و تمام تلاش خود را برای دور شدن از انسان‌ انجام  می‌دهند و تنها در مواردی که احساس کنند، انسان قصد آزار رساندن به آن‌ها را دارد، حمله می‌کنند. واکنش نشان دادن یا حالت دفاع گرفتن زمانی که خرس‌ها به افراد نزدیک‌تر می‌شوند، برای آن‌ها تهدید به شمار رفته و ممکن است این حیوانات تصمیم به حمله بگیرند.

برقراری ارتباط چشمی با خرس‌ها نیز یک نوع تهدید برای این حیوان به شمار آمده و ممکن است درصدد آسیب رساندن برآید. به یاد داشته باشید هنگام نزدیک شدن این حیوان با حفظ خون‌سردی باید از ارتکاب اعمالی مانند بالا رفتن از درخت، دفاع یا صحبت کردن با صدای بلند و جیغ زدن پرهیز کرد و توجه به این نکته ضروری است که انسان نباید هرگز بین یک خرس مادر و فرزندش قرار گیرد و در صورتی که این اتفاق بیفتد، لازم است هر چه سریع‌تر از بچه خرس فاصله گرفته شود. اما در صورت حمله حیوان، استفاده از اسپری فلفل، حرکت دستان یا پرتاب سنگ و چوب مؤثر است.

زنبور گزیدگی

زنبور گزیدگی نیز از جمله مخاطراتی است که ممکن است در حین جنگل نوردی رخ دهد. پوشیدن لباس‌های روشن و استفاده نکردن از عطر یا اسپری‌های خوش‌بوکننده از عواملی است که خطر نزدیک شدن زنبورها را کاهش می‌دهد. در صورتی که افراد توسط زنبورها مورد حمله واقع شوند، باید بدون انجام هیچ‌گونه واکنش یا تکان دادن دستان، سر و صورت را بپوشانند تا از نیش حشرات در امان بمانند.

در صورت گزیده شدن، زهر زنبور باید هرچه سریع‌تر با ناخن خارج شود و بدون فشاردادن بر روری گزیدگی از پخش شدن آن در جریان خون جلوگیری شود.

مواجه شدن با شیر، ببر و یوزپلنگ

و اما ممکن است خوش شانس باشید و با یکی از بقایای آخرین نسل شیر، ببر یا یوزپلنگ‌های جهان برخوردی داشته باشید. (توصیه می‌کنم ابتدا یک عکس یادگاری با آن بگیرید!) توصیه می‌شود هنگام مشاهده شیر یا ببر و پلنگ باید آرامش و خون‌سردی حفظ شود و فرد با استفاده از دستان یا لباس‌های خود طوری وانمود کند که بزرگ به نظر برسد و پس از آن با آرامش بدون بازگشت به سمت دیگر به طرف عقب حرکت کند.

مواجهه با گرگ

اگر در جنگل با گرگ برخورد کردید به‌تر است آرام و آهسته به سمت زمین‌های سفت و نواحی گرم‌تر حرکت کرده و در صورتی که مورد حمله واقع شدید، با فریاد زدن و پرتاب سنگ و چوب اقدام به فرار کنید. البته افرادی که به صورت گروهی حرکت می‌کنند کم‌تر مورد حمله گرگ‌ها قرار می‌گیرند.

و باز بر این نکته تاکید دارم که تلاش کنید طبیعت را همان گونه که هست و به آن وارد شدید ترک کنید. طبیعت‌گردها ممکن است به‌طور اتفاقی محیطی را که به آن وارد شده‌اند از بین ببرند. از این رو به‌تر است از مقرراتی هم‌چون ممنوعیت درست کردن آتش در جنگل، محدود کردن کمپ‌زدن به مکان‌های کمپ زنی‌ و دفع کردن یا بسته‌بندی و خارج کردن مواد مدفوعی  پیروی کنند.

فضولات انسانی اغلب منبع اصلی تاثیر محیطی ناشی از پیاده روی در طبیعت است. این فضولات می‌تواند منابع آب را آلوده و طبیعت‌گردهای دیگر را بیمار کند. با کندن حفره‌هایی به عمق 25 سانت و پوشاندن آن پس از استفاده می‌توان از آلودگی باکتریایی جلوگیری کرد. اگر این حفره‌ها 60 متر دورتر از منابع آب و مسیرها کنده شود، خطر آلودگی به حداقل می‌رسد.

از سوی دیگر گاهی یک آتش‌سوزی غیر‌عمدی که تنها توسط یک طبیعت‌گرد ایجاد می‌شود، می‌تواند به سرعت پیش‌رفته و منجر به یک فاجعه شود. از این رو  برپا کردن وسایل پخت و پز در زمین خالی و بدون پوشش گیاهی نیز می‌تواند خطر ‌این‌گونه آتش‌سوزی‌ها را کاهش دهد.

امیدوارم با این توصیه‌ها در این سال که به نام سال جنگل‌ها نام گرفته فرصت این را داشته باشید که چند باری گشت و گذاری در جنگل‌های اطرافتان داشته باشید و البته در نظر داشته باشید که این فرصت ممکن است با وجود انواع بلایایی که بشر خواسته و نا‌خواسته بر طبیعت وارد می‌کند، به زودی از دست برود.

منبع‌ها:

وب‌لاگ یک کوه‌نورد

روزنامه ایران

…………………………………….

بخش اول – «سالی برای جنگل‌ها»


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

منبع: معمای مردان رقصان

کامبیز حسینی مجری برنامه پارازیت جمعه ۱۴ ژانویه ۲۰۱۱ گفت:

«اما شخصیت زشت این هفته، آقای جمهوری اسلامی است. چرا که به هر دلیلی،‌ تقصیر هرکسی که هست، اصلن ما کاری نداریم، تقصیر هرکسی که هست، نتونسته و نمی‌تونه سیستم هوایی ایران رو نوسازی کنه.»

ولی چاره‌ای جز این نداری آقای جمهوری اسلامی، والا تا چند سال دیگه چیزی از این هواپیما‌ها باقی نمی‌مونه، دیگه ملت همش باید با همون ماشین و اتوبوس اینا و کم‌کم با شتر و الاغ برن این ور و اون ور.

شخصیت زشت این هفته خیلی‌ قده و آدم خیلی یه دنده‌ای است، دروغ و دقل کارشه و سی و چند ساله داره پیش می‌بره و حتا تصاویر سقوط هواپیما رو هم نشون نمی‌ده که از ذهن مردم پاک کنه …

جون مردم این جوری تو دست‌های شما نابود می‌شه آقای جمهوری اسلامی. ای شخصیت زشت این هفته پارازیت برای ناوگان هوایی مردم کشورت یک کاری بکن.»

کلید آزادی ملت ایران به دست خودشان است و نباید منتظر کسی نباشند

باید از مجری برنامه‌ای که مدعی است‌ هیچ خط قرمزی ندارد پرسید، چرا به دلیل‌ فرسودگی سیستم هوایی کشور کاری ندارد؟ و چرا برای دست‌اندرکاران پارازیت اهمیتی ندارد که کسان دیگری هم در این فجایع مقصر‌اند. کسانی که باعث سقوط یازده هواپیما در طول ده سال گذشته در ایران شده‌‌اند و باعث مرگ مردم بی‌گناه ایران شده‌اند.

باید از مجری برنامه‌ای پارازیت پرسید چرا به تحریم‌های هوایی ایران از جانب آمریکا و اروپا اشاره‌ای نکرد؟ آن هم در برنامه‌ای که خط قرمزی ندارد.

شاید بهترین جواب به این سوال سخنان پایانی آرش سبحانی مهمان این هفته برنامه باشد که گفت: «کلید آزادی ملت ایران به دست خودشان است و نباید منتظر کسی نباشند.»

به گمان من همان‌قدر که بی‌کفایتی سران حکومت جمهوری اسلامی باعث جان‌باختگان مردم بی‌گناه ایران در سانحه های هوایی، سران آمریکا و اروپا هم با این تحریم‌های ناجوان‌مردانه در این حوادث مقصر‌اند.

امروز بیش‌تر به صحت سخنان حرفه‌ای فرشید منافی مهمان چند ماه پیش پارازیت پی‌ می‌برم که خطاب به کامبیز حسینی گفت: «در هر رسانه‌ای سانسور و خط قرمز وجود دارد و شما هم در صدای آمریکا خط قرمز‌های خودتان را دارید و کامبیز حسینی هم با اعتماد به نفس احمدی‌نژادی گفت: ما اینجا خط قرمزی نداریم و از هر چیزی سخن می‌گویم.»

دیگر از قضیه نیروی دریایی آمریکا بگذریم که از اسم خلیج عربی‌ به جای خلیج فارس در اسنادش استفاده کرد و در آن برنامه هم خط قرمز‌های رسانه‌ای صدای آمریکا اجازه نام بردن از نیروی دریایی آمریکا را به مجری پارازیت نداد.

به باور من وجود خط قرمز در هر رسانه‌ای قابل درک است اما ادعای مجری یک برنامه تلوزیونی به عدم وجود آن، دروغ‌گویی است.

امر ناپسندی که بنیان جامعه را بر باد داده است. به گمان من شخصیت زشت این هفته پارازیت خود پارازیت است.

ترنم پروین‌پور نوزادی که به هم‌راه پدر و مادرش در سقوط هواپیمای مسافربری در ارومیه درگذشت.


 


خبر / رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، ریحانه طباطبایی خبرنگار بازداشت شده روزنامه شرق با قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شده است.

به گزارش هرانا، این روزنامه‌نگار زندانی در بیستم آذر ماه سال جاری و در منزل بازداشت و به زندان اوین منتقل شد، نام‌برده پس از تحمل بیش از یک ماه سلول انفرادی با تودیع قرار وثیقه 60 میلیون تومانی از این زندان آزاد شد.

ریحانه طباطبایی خبرنگار روزنامه توقیف شده بهار و شرق است که سابقه فعالیت در خبرگزاری سینا و مجله چلچراغ را نیز دارد.

بیشتر بخوانید:

«بازداشت خبرنگار روزنامه شرق و روزنامه‌نگار حوزه اجتماعی»


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش رسیده به رادیو کوچه روز دوشنبه، برخی از حامیان حقوق بشر و کردهای مقیم بروکسل پایتخت بلژیک در پی اعدام حسین خضری، زندانی سیاسی کرد، از تجمع اعتراضی برابر سفارت جمهوری اسلامی در این کشور خبر داده‌اند.

بر اساس این گزارش، این تجمع اعتراضی در ساعت 14 روز دوشنبه در اعتراض به اجرای حکم اعدام حسین خضری در روز گذشته صورت می‌گیرد. این در حالی است که شام‌گاه شنبه برخی معترضان به اجرای این حکم در پاریس برابر سفارت جمهوری اسلامی دست به تحصن زده و اقدام به کندن تابلوی سفارت نیز کرده‌اند.

حسین خضری، زندانی کرد محکوم به اعدام، در تاریخ دهم مرداد ماه سال ۱۳۸۷ در کرمانشاه توسط نیروهای سپاه نبی اکرم بازداشت شد و به مدت شش ماه تحت بازجویی مداوم بود. وی سپس به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد و در تاریخ بیست و یک اردیبهشت سال گذشته در جلسه‌ی رسیدگی در شعبه یکم دادگاه انقلاب ارومیه به اتهام «تبلیغ علیه نظام و هم‌کاری با یکی از احزاب مخالف نظام» به اعدام محکوم شد. رای دادگاه بدوی نیز در هفدهم مرداد ماه سال ۸۸ توسط شعبه ۱۰ دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی تایید و به او ابلاغ شد.

این حکم روز شنبه در بی‌خبری وکیل و خانواده وی اجرا شده است.

بیشتر بخوانید:

 «اعتراض به اجرای حکم اعدام خضری در پاریس»


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

توجه شود که اتفاقات روایت شده منحصرن برای ایران نبود. اتفاقن گفته‌ها و شنیده‌ها در خصوص مصر بیش‌تر است. نوشته‌ها حاکی‌ست که کتاب‌خانه دانش‌گاه «اسکندریه» تا سال‌ها به حمام تبدیل شده بود و از کتاب‌ها به عنوان سوخت استفاده می‌شد. همین قول را درباره «گندی‌شاپور» ایران هم شنیدیم. و البته توجه به این موضوع که اعراب، مصر را عربی کردند، درحالی‌که ایران را فقط مسلمان کردند، مسلمان شیعه که هنوز از آن‌ها به رافضی و خارجی یاد می‌کنند. البته ایرانیان در مقایسه با مصری‌ها، الجزایری‌ها، لبنانی‌ها و سوری‌ها تهاجم فرهنگی کم‌تری را تحمل کردند و به برکت انتشار اسلام تعداد محدود عرب‌زبانان که شاید در صورت نبود این دین اکنون به تاریخ پیوسته بودند، اکنون از پارسی زبانان بیش‌تر است.

به‌هرحال با نفوذ اسلام به طرق متفاوت به کشورهای خارجی  از جمله ایران و فقر ناشی از استبدادهای حکم‌رانان قبلی و هم‌چنین حکومت خارجیان عرب‌زبان بر کشورهای اشغال شده، مردمان این کشورها برای فرار از جذیه و جنگ به دین جدید روی آوردند و با توجه به این مطلب که ایران بین قرون اول تا نهم هجری یعنی در طول 850 سال، هرگز «دولت فراگیر ملی ایران» نداشت و با توجه به آن‌که اعراب مسلمان با خصلت‌های موروثی و قبیله‌ای خود توان داد و ستد فرهنگی با ملل مترقی‌تر را نداشتند و به علت خوی صحرانشینی و زندگی دایمن در جنگ و گریز و جنگاوریشان دارای بدن‌های فعرب بیابانی هم فرهنگی نداشته که داد و ستد فرهنگی کند. فرهنگ تنها از فربه‌تری نسبت به مغزشان بودند، با انتخاب درست‌ترین گزینه یعنی زورمداری توانستند خود و دین‌شان را در این کشورها مستحکم کنند.

از دید سوددهی، یک ملت نباید دینی خارجی را بپذیرد. چراکه پذیرفتن آن همانا و پذیرفتن تهاجم فرهنگی خارجی همانا، اما در حالت کلان هم باید پذیرفت که یک ملت نمی‌تواند دین قومیتی کاملن متفاوت با خود را بپذیرد زیرا لازمه این پذیرش آن است که باید از اتحاد فرهنگی خود دست کشیده و از خود بیگانه شود. همان‌گونه که در ابتدای این سلسله مطالب گفته شد دین اسلام هم با توجه کامل به فرهنگ، موقعیت جغرافیایی و سنن و ادیان اعراب نازل شد و حتا نام خدای جدید هم نام جدیدی نبود پس باید پذیرفت که دین بدون فرهنگ نمی‌تواند جا بیافتد. برعکس با پذیرفتن فرهنگ مرتبط با یک دین، خیلی راحت آن دین جاگیر می‌شود. اتفاقی که در ایران نیافتاد و نوعی از اسلام ایرانیزه شده از گذشته در تاریخ این کشور جریان یافت که روز به روز حتا تاکنون نیز هم‌چنان روان‌ست و به سوی ایرانی‌تر شدن در حرکت.

کتاب مقدس اسلام به زبان عربی است و رهبران دینی همواره تاکید می‌کنند که به‌تر آن‌ست که این کتاب با زبان اصلی خوانده و فهمیده شود، بنابراین تنها راه دریافت مستقیم دین بدون واسطه فراگرفتن زبان عربی به‌طور کامل است. مسلمانان غیر از خواندن قرآن در طول شبانه‌روز باید 5 نوبت نماز خوانده و بدین وسیله به زبان عربی با خدای خود ارتباط برقرار می‌کنند. در احادیث شدیدن تاکید می‌شود که نماز باید با تمرکز کامل انجام شود. یعنی نمازگزار باید کلمه به کلمه‌ای که بیان می‌کند را از عمق جان بگوید و  آن ‌را بفهمد.  اعراب در این خصوص مشکلی ندارند. اما غیر‌عرب‌ها یا باید عربی را کامل درک کنند تا بتوانند به حدی برسند که هر کلمه و جمله‌ای که می‌گویند را قلبن درک کنند و یا نماز آن‌ها نماز واقعی نخواهد بود.

«البته ترک‌های ترکیه گویا سال‌هاست که به ترکی نماز می‌خوانند و از این نظر مشکل حل شده است.» اما هنوز علمای بزرگ اسلام جوازی ندادند که بشود نماز را ترجمه کرد. پس نماز آنان هم قابل قبول نیست. به این‌ها ادعیه و بسیاری از اصطلاحات روزمره عربی را بیافزایید که زمان زیادی از عمر یک مسلمان غیر‌عرب را به خود اختصاص می‌دهد. از همه این مسایل بدتر بحث اسامی است. رهبران دینی در بسیاری موارد اسامی غیر‌عربی را غیر‌اسلامی عنوان می‌کنند. البته تمام مشکلات هجمه فرهنگی اعراب بر جهان اسلام به زبان عربی بر نمی‌گردد. همان‌طور که گفتم بسیاری از اعمالی که مسلمانان تمام جهان آن‌ها را از ثابت‌های دینی می‌داند بر اساس فرهنگ عربی پایه‌ریزی شده‌اند. یک مسلمان باید تقویم عربی را کاملن بشناسد. در 4 ماه حرام «مربوط به دوران جاهلیت قبل از اسلام» دست به شمشیر نبرد. شب اول ماه رمضان و شب اول ماه شوال در آسمان به‌دقت به‌دنبال ماه بگردد. عزیزترین شب‌های سال سه شب 17، 19 و 21 رمضان هستند که در تقویم قمری شناخته می‌شوند. یعنی مناسبت‌های مختلف یک‌سال متقارن می‌شود با اول فروردین و چند سال دیگر در وسط تابستان قرار می‌گیرد. برای اهالی غرب هم ممکن است با کریسمس مقارن شود و چند سال بعد با هالووین.

تشیع، مذهبی ایرانی‌ با هویتی عربی است. تشیع اصول و فروع و دستورات اسلام را کاملن تایید می‌کند و چیزهایی به آن می‌افزاید که عربی‌تر هم هست و این ایرانیزه کردن دین باعث شد تا ایرانیان در قرن سوم هجری که آماده خروج از دین بودند، باز متمایل به حفظ این دین شوند

بنابراین اگر توجه کنید به این نتیجه می‌رسید که یک مسلمان متدین خارجی «غیر‌عرب»، بدون این‌که بفهمد مجبور می‌شود بیش‌تر توجه خود را معطوف به فرهنگ و آداب و رسوم عربی بکند تا فرهنگ ملی خود. همان‌طورکه مشاهده می‌کنید به این شکل در نظر بگیرید که یک مسلمان ایرانی یا افغان یا هندی بیش‌تر با فرهنگ خود آشناست یا فرهنگ عربی. او نه تقویم ملی دارد نه زبان، نه نام ملی و نه الگوی داخلی و نه لباس ملی، بزرگ‌ترین آرزوی او این است که روزی به عربستان سفر کرده، لباس عربی بر تن کند و در حال زمزمه کردن لغات عربی، یکی از سنت‌های قدیمی اعراب را اجرا کند. ضمن این‌که شریعت و دستورات اسلام در واقع از یک انسان غیر یک عرب، یک عرب می‌سازد، عربی که عرب نیست، مقبول اعراب نیست و در واقع هویت مشخصی ندارد، این متدین به دین اصول سه‌گانه را با فروع ده‌گانه شناخته و به آن مومن است، خداترس است اما او عربی را خوب بلد نیست. پس رابطه عمیقی با قرآن و دعاها ندارد. نماز می‌خواند اما هرگز آن درک و توجه و تمرکز را نمی‌تواند داشته باشد، اگر مراسم‌های اسلامی و شیعی با مراسم‌های ایرانی مقارن شود، او مراسم ایرانی را ترک می‌کند، اسامی و گاهن کلیه ادعیه و بیش‌تر سوره‌ها را به زبان عربی حفظ است، اما او پیرو علمای ایرانی اسلامی است که برای جاودانگی اسلام در ایران با استفاده از بخش‌هایی از فرهنگ ایران، شیعه را ساختند. موروثی بودن سلطنت که ساخته و محبوب ایرانیان بود، به امامیت رفت. ساختن مقبره برای قهرمانان، توجه گسترده به قهرمانانی که نهایتن کشته می‌شوند، شهیدپروری، افسانه‌سازی و بسیاری موارد ریز و درشت دیگر باعث شد تا ایرانیان تشیع را اسلامی متعلق به خود بدانند و نه اعراب، این مفهوم را علمای دینی شیعه در ایران جا انداختند. درست مانند گذاشتن نام «عیسا» بر قهرمان مردم اروپا یعنی «میترا»، در ایران هم با استفاده از قهرمانان ملی، افسانه‌هایی برای قهرمانان اسلامی ساخته شد.

تشیع، مذهبی ایرانی‌ با هویتی عربی است. تشیع اصول و فروع و دستورات اسلام را کاملن تایید می‌کند و چیزهایی به آن می‌افزاید که عربی‌تر هم هست و این ایرانیزه کردن دین باعث شد تا ایرانیان در قرن سوم هجری که آماده خروج از دین بودند، باز متمایل به حفظ این دین شوند.

با این توصیف کلی، متدین کنونی ایرانی در دنیای اسلام دقیقن مانند قبل از دخولش به این دین تنها است، او را زیر پرچم جهان اسلام نمی‌پذیرند و با اکراه و اجبار جواز ورودش برای طواف را صادر می‌کنند، او مسلمان است، اما باورهایش، باورهای نهانی‌اش او را در تمامی شرایط ملزم به وارسی اعتقاداتش می‌کند، حتا علمای مذهبی ایرانی نیز اجبار در به روز کردن قوانین را بر روحیه ایرانی الزامی می‌بینند، او مانند اعراب وارث فرهنگ صحرانشینی نیست، او هرگز بت‌پرستی با نام خدای بزرگی به نام «الله» نبوده که حال تمامی اصنامش را با همان یک نام بنامد.

او مسلمانی است که از شکل نماز خواندن تا بزرگ‌ترین باورش یعنی وجود رهایی‌بخش منتظر، با کلیه مسلمانان متفاوت است، او تنهاست و به خانواده‌ای بزرگ و مقتدر تعلق ندارد و از سوی آن‌ها غریبه‌ای اضافی و مزاحم است.


 


خبر / رادیو کوچه

رضا خندان، همسر نسرین ستوده، صبح روز یک‌شنبه، بر اساس احضاریه‌ای که هفته پیش دریافت کرده بود، به دادسرای زندان اوین مراجعه کرده و پس از چند ساعت بازداشت شده است.

این در حالی است که تاکنون دلیل بازداشت وی مشخص نشده و به گفته اعضای خانواده وی قرار 50 میلیون کفالت برای آزادی آقای خندان صادر شده و کفالت خواهر خانم ستوده برای آزادی آقای خندان پذیرفته نشده است.

به گزارش تغییر برای برابری، احضار آقای خندان بعد از اعلام حکم همسرش صورت گرفته است. احتمال می‌رود اتهامات آقای خندان انجام مصاحبه‌ها و تلاش‌های وی برای آزادی همسرش باشد.

لازم به ذکر است نسرین ستوده وکیل و فعال حقوق بشر با وجود چندین اعتصاب غذا در اعتراض به اتهامات غیرقانونی خود و فشارهای بین‌المللی هم‌چنان در زندان اوین و در سلول انفرادی به سر می‌برد. وی روز 13 شهریورماه سال جاری بازداشت شد و طی حکمی به 11 سال حبس، 20 سال ممنوعیت خروج از کشور و وکالت محکوم شده است.

بیشتر بخوانید:

«۱۱ سال حبس محکومیت نسرین ستوده»


 


شکوفه / دفتر ترکیه / رادیو کوچه

shokufeh@koochehmail.com

در ادامه‌ی برنامه‌های میکروفن دوباره بر می‌گردیم به روند اولیه‌ی برنامه‌ها و می‌رویم به گفت‌وگوی خانه به خانه از پناهنده‌های ساکن ترکیه که هرکدام زندگی خاص خود را دارند.

در این برنامه به سراغ خانواده‌ای رفتم که مدت هشت ماه است که در ترکیه اقامت دارند و در انتظار رفتن به کشور سوم هستند.

شما چند وقت است این‌جا هستید و زندگی این‌جا را چطور ارزیابی می‌کنید؟ این نوع زندگی چه تفاوتی با زندگی‌تان در ایران دارد؟

خوب مسلمن تفاوت‌های زیادی دارد. ما مدت‌ها در ایران زندگی کردیم. در کنار خانواده و دوستان و فامیل‌ها بودیم اما این‌جا تنها شدیم. دیگر دور و برمان شلوغ نیست. خیلی به یادشان می‌افتیم. گاهی دلمان از این تنهایی می‌گیرد اما با توجه به این‌که این‌جا مسئله‌ی کار این‌قدر جدی نیست، بنابراین وقت کافی داریم برای کارهای مختلف. این‌جا وقت داریم برای تفکر، مطالعه، یادگرفتن زبان انگلیسی، رفتن به کلاس برای یادگیری کارهای دستی.

نمی‌توانم بگویم از این وضع ناراضی هستم. من سعی می‌کنم همیشه خودم روی شرایط تاثیر بگذارم. سعی می‌کنم خودم شرایط را کنترل کنم و به دست بگیرم و نگذارم که مشکلات محیطی و شرایط بر من اثر بگذارد.

گفتید که کلاس‌های آموزشی می‌روید. مگر ایرانی‌ها این‌جا می‌توانند از کلاس‌های ترکیه استفاده کنند؟

بله. اتفاقن همه می‌توانند بروند و در رشته‌های مختلف کارهای دستی مختلف را یاد بگیرند. روبان‌دوزی، سوزن‌دوزی، نقاشی، خراطی، چوب‌بری و کارهای بسیار دیگر. این‌جا حتا فرصت کار هم هست‌. این‌جا بسیاری از کارخانه‌ها و مجتمع‌ها هم به کارگر احتیاج دارند. افراد می‌توانند ضمن کار در این مجموعه‌ها، کارهای جدید یاد بگیرند.

«سوالات از مرد خانواده»:

از هجرت خوشم می‌آید

شما در این‌جا کار می‌کنید. این کار را چه کسی به شما پیشنهاد کرده؟

من در کارخانه‌ی شیشه و آینه سازی کار می‌کنم. یکی از پناهنده‌های ایرانی این کار را برایم پیدا کرد. از کارم راضی هستم اگرچه با آن‌چه در ایران بودم خیلی تفاوت دارد. خوب به هر حال در ایران برای خودمان رییس بودیم اما این‌جا باید کارگری کنیم. اما از هجرت خوشم می‌آید. دارم با خودم وحدت عالم انسانی را تمرین می‌کنم. مشکل این‌جا زبان است. این‌جا مردم با مردم هیچ مشکلی ندارند. به نظرم تفاوتی هم با فرهنگ ما ندارند. خواسته‌های خانوادگی‌شان هم همین است. اگر کسی زبان ترکی بلد باشد، خیلی راحت می‌تواند با مردم کنار بیاید. اگر افراد زبان هم را بفهمند می‌توانند ایرانی‌ها هم وارد جمع‌هایشان بشوند. اگر بقیه هم بتوانند زبان یاد بگیرند می‌توانند به راحتی با این مردم کنار بیایند.

بچه‌های شما کجا هستند؟

آمریکا هستند. ما دوباره داریم پیش آن‌ها می‌رویم. حقیقتن به خاطر آن‌ها این سختی‌ها و جا‌به‌جایی‌ها را انجام می‌دهیم.

خانم شما کلاس زبان می‌روند. شما برای تکمیل زبان انگلیسی خودتان برای کشور سوم چه اقداماتی می‌کنید؟

راستش من کمی می‌خوانم اما ترجیح می‌دهم بروم در کشور سوم و همان‌جا با فرهنگ خودشان زبان یاد بگیرم. فکر می‌کنم بتوانم در مدت یک سال آن‌چه که باید یاد بگیرم.

خیلی از افرادی که این‌جا هستند احساس بلا‌تکلیفی می‌کنند و از این وضع ناراضی هستند. شما چطور؟ این احساس را دارید؟

مرد خانواده: ما به خاطر این‌که در ایران بلا تکلیف بودیم، آمدیم این‌جا و البته بازهم به این سد بلا تکلیفی برخورد کردیم. برای این‌که سازمان پناهندگان جواب قطعی به ما نمی‌دهد و ما باید هم‌چنان منتظر باشیم تا لحظه‌ها بگذرد و کم‌کم کارمان راه بیفتد. البته این سازمان شاید کمی حق داشته باشد که مدام ما را از برنامه‌هایش باخبر نکند برای این‌که آن وقت ما مثل مریض‌هایی می‌شویم که دوست داریم دکتر همیشه بالای سرمان باشد.

زن خانواده: راستش من هنوز این احساس را به دست نیاوردم. شاید اگر کارمان بیش‌تر طول بکشد نگران بشوم اما همان موقع هم که از ایران می‌آمدم، شنیده بودم که وضع همین است. اما از وقتی آمدم سعی کردم خودم را با کارهای مختلف مشغول کنم و این‌جا هم زندگی با این شرایط را بپذیرم تا به کشور سوم بروم. در واقع دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

رحیم همتی

روزی  و ساعتی نیست که اخبار را پی نگیریم و از چگونگی برخورد با مخالفان و منتقدان و دل‌سوزان به میهن توسط حاکمیت خبری را متوجه نشویم، روزی نیست که با خبر نشویم از چگونگی برخورد حاکمیتی که خود را متصل به خدایی می‌داند که مبنای رفتار انسان‌ها را بر مهر و محبت بنا نمود و روزی نیست که حاکمیت رفتار خود با مردم را برگرفته از رفتار پیامبر و علی و ائمه به مردم معرفی نکند پیامبری که در نزدیکی مرگش مردم را دعوت نمود و از آنان خواست که اگر حقی از مردم را اجحاف نموده و یا بد رفتاری نسبت به مردم داشته وی را مورد قصاص قرار دهند، علی که زمانی وضعیت یک یهودی به اطلاعش رسید از شدت ناراحتی رنگ از چهره‌اش پرید. حال رفتارهای آقایان به گونه‌ای است که  روش و منش‌های خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس را دوباره در ذهن‌ها متبادر می‌سازد. در دوره‌ای که مردم سرزمین‌مان برای حاکمیت خود بر سرنوشت خویش سال‌ها مبارزه کرده‌اند و در راه آن جان‌ها داده‌اند از حاکمیتی توتالیتر گرفتار حاکمیتی توتالیترتر گردیده‌اند.  تفکر به اعمال رژیم در مقابل مردم مرا به یاد رژیم‌هایی می‌اندازد که هیچ‌گونه حقی‌ برای مردم قائل نبودند.‌ و  از شنیدن هر صدایی جز صدای خویش برآشفته شده و با شدیدترین وضعیت با آن برخورد می‌کردند. از این بابت حاکمیت فعلی رژیم ایران را توتالیتر می‌دانم که تمامی روش‌های حاکمان توتالیتر تاریخ و حتا بدتر از آن را ‌در روش و منش شان به عینه شاهد بوده  و مطالعه کرده‌ایم.

حاکمان توتالیتر همگی دارای پلیس‌های مخفی، زندان‌های مخوف، ربودن و گاها سر به نیست کردن مخالفان، سیستم تک حزبی و پیروی از یک ایدئولوژی خاص، انحصار وسایل ارتباط جمعی، انحصار اقتصادی که لزومن ممکن است توسط یک گروه و یا حزب هم صورت پذیرد و خیلی از موارد دیگر هم می‌شود اشاره کرد بودند.

در این گونه حکومت‌ها دولت تفریبن بر تمامی شئون زندگی عمومی و رفتارهای خصوصی شهروندان نظارت و کنترل دارد  و می‌خواهد تمامی جمیعت زیر دست خود را برای تحقق بخشیدن به اهداف دولتی بسیج کند و فعالیت‌هایی که مطابق با این اهداف نباشد از سوی حاکمیت مورد تحمل واقع نمی‌شوند.

آن‌چنان که هویداست و همه می‌دانیم جمهوری اسلامی‌ مبنای شکل‌گیری‌اش بر حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش شکل گرفت اما رفته رفته تمامی شعائر اسلامی رویه استبدادی و بسته گرفته و هر کس به نوعی که مطابق میل خویش بوده از آن تفسیر به عمل می‌آورد. مبلغان  ایدئولوژی اسلامی که  ایدئولوژی خویش را برتر از هر نوع ایدئولوژی معرفی می‌کردند مشی‌شان رفته رفته به نوعی توتالیریته مبدل گشت بگونه‌ای که خواهان حذف تمامی مخالفان و منتقدانش شد رفته‌رفته و به صورت پلکانی بر این تفکر جامعه عمل پوشاند. در ابتدای حاکمیت جمهوری اسلامی کسانی که خواهان بسته بودن فضا بر مردم بودند با وجود اشخاصی که دغدغه مردم را داشتند‌ نمی‌توانستند رفتارها و تفکرات خویش را توجیه کرده، زیرا که می‌دانستند با مخالفانی سرسخت روبه‌رو خواهند شد (آیت‌اله منتظری و گروه‌های سیاسی منتقد خارج از حاکمیت از این دست مخالفان بودند). تمامیت خواهان با آگاهی از قدرت چنین مخالفانی هر از گاهی خود به شکل‌گیری بحران‌هایی کمک می‌کردند تا بتوانند فضا را به نفع خویش تغییر دهند از جمله شکل‌گیری جریان خرداد شصت، قیام‌های مختلف از نقاط گوناگون کشور و … همه از آن دسته بحران‌هایی بودند که انحصارطلبان خواستار بودند تا بتوانند هر چه بیش‌تر و بهتر بتوانند مخالفان تمامیت خواهی را از گردونه تصمیم‌گیری و نقش آفرینی برای میهن دور نگه دارند. و در تداوم این اعمال  اعدام و یا تیرباران یکی از گزینه‌هایی بود که یک مخالف در سرنوشت خویش به یدک می‌کشید.

سپس در روزنامه‌ها هم با تیتر درشت زده می‌شد و  اعلام می‌گردید که شهروندان برای شناسایی فرزندانشان می‌توانند با در دست داشتن شناسنامه به فلان جا مراجعه نموده و جهت تحویل و یا شناسایی اجساد مراجعه نمایند. کشتار دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در سال 67  و کشتن خاموش نویسنده‌گان و فعالان سیاسی در جای جای وطن (معروف به قتل‌های زنجیره‌ای‌) و دفاع از تداوم جنگ و به درازا کشاندن آن‌ها جهت استفاده بهینه برای استحکام بخشیدن به تفکرات تمامیت‌خواهی خویش و به دست گرفتن تمامی ارکان اقتصادی کشور و منابع زیر زمینی و رو زمینی و قدرت گرفتن بی‌انتهای سپاه و بسیج و دادن پست‌های مختلف به آنان همه و همه نشان داد که حکومت فعلی ایران یک حکومت توتالیتر هست روش و منش و مراتبی بس خون‌بارتر از حکومت‌های بیش از خود را دارد.

معمولن زورآزمایی حکومت‌های توتالیتر با واقعیت تاریخی بر همان نقطه‌ای متمرکز می‌شود که در ایدئولوژی‌شان نقش محوری دارد، بر همان امری که کانون خیال پردازی‌های آن‌هاست. در حکومت‌های کمونیستی اقتصاد این نقش را ایفا می‌کرد. این حکومت‌ها اقتصاد را عامل اصلی و زیربنای تحولات تاریخی می‌شمردند، مدعی بودند که از اقتصاد و به تبع آن تاریخ، شناخت علمی به معنای اخص آن دارند و به همین دلیل پیش‌تاز آینده بشریت هستند. ولی از روز اول تا به آخر نقطه ضعف اساسی آن‌ها همین اقتصاد بود. کوشیدند تا بازار آزاد را با برنامه‌ریزی و مالکیت خصوصی را با مالکیت دولتی جای‌گزین کنند و در نهایت وضعی ایجاد کردند که انگیزه تولید اقتصادی را به حد اقل رساند، رابطه عرضه و تقاضا را به کلی مختل کرد و تولید و رشد را از اساس متزلزل ساخت. آمارهای دروغین و توجه یک‌سره به فنون و صنایع نظامی هم دردی از کار را دوا نکرد. بالاخره شوروی به مرحله‌ای رسید که توان رقابت نظامی با ایالات متحده را از دست داد و سرمایه‌گذاری‌های بزرگ اقتصادی و علمی و تکنولوژیک آمریکا در بخش نظامی حریف کمونیستش را از نفس انداخت. فکر این‌که می‌توان با آزادسازی اقتصاد بر توان شوروی افزود به ذهن همه‌کس می‌رسید ولی حکومت شوروی نمی‌توانست به اجرایش بگذارد و همان بماند که بود، کما این‌که دیدیم مرد و از پس اصلاح برنیامد چون که حاکمانش مردم را نادیده گرفتند و خود و ایدئولوژی‌شان را برتر از مردم و نظرات آن‌ها دانستند.

حاکمان توتالیتر همگی دارای پلیس‌های مخفی، زندان‌های مخوف، ربودن و گاها سر به نیست کردن مخالفان، سیستم تک حزبی و پیروی از یک ایدئولوژی خاص، انحصار وسایل ارتباط جمعی، انحصار اقتصادی که لزومن ممکن است توسط یک گروه و یا حزب هم صورت پذیرد و خیلی از موارد دیگر هم می‌شود اشاره کرد بودند

حکومت نازی هم برای نژاد همان اهمیتی را قایل بود که حریف و هم‌زادش برای اقتصاد. ولی از روز اول قدرت‌گیری تا واپسین دم حیات ایدئولوگ‌ها و دانش‌مندانی که به خدمت این حکومت درآمده بودند نتوانستند حتا تعریفی از «نژاد» عرضه کنند که برای حکومت متبوعشان قابل پذیرش باشد. در اندازه گیری سر و کله انسان و ترتیب تیپ‌های نژادی سرگردان ماندند، حال مرتبط ساختن این خصایص با تحولات تاریخ به جای خود. هیچ‌گاه هم نتوانستد یهودیان را که دشمن اصلی نظام به حساب می‌آمدند و بنا بر تعریف گروهی مذهبی هستند، در یک قالب معین‌ نژادی جا بیاندازند تا به ایدئولوژی خود اعتبار ببخشند. در نهایت حکومت نازی در جنگ از بین رفت ولی این بستگی به ایدئولوژی تا روز آخر حیات آن نه تنها مشهود بود که تشدید هم شد. در مراحل پایانی جنگ حرکت قطارهایی که یهودیان را به اردوگاه‌های مرگ می‌برد بر حرکت قطارهای حامل مهمات اولویت داشت. یعنی حکومت حاضر بود مرگ را به جان بخرد و دست از ایدئولوژی برندارد و همان‌طور که دیدیم مرد.

این را هم اضافه کنم که مرگ یک نظام سیاسی مترادف از بین رفتن کشوری نیست که بر آن حکومت میکند، قتل عام پیوستگان آن نیز نیست، جای‌گزین شدن خود اوست با نظامی دیگر. مورد چین کمونیست هم که از کمونیسم فقط پرچم قرمز و رژه سالانه‌اش را حفظ کرده مثالی است از همین مرگ نظام‌های توتالیتر. موفقیت کمونیست‌های چینی در این نیست که در حفظ حیات نظام موفق بوده‌اند، چون چنین موفقیتی در کار نبوده و نیست. در این است که حیات سیاسی خود رابه عنوان طبقه حاکم حفظ کرده‌اند و توانسته‌اند بر سر کار بمانند، همان کاری که آرزوی حاکمیت ایران است و بعید است بتوانند به آن دست یابند.

بستگی به یک دست‌گاه فکری بسته که هم مدعی حقیقت نمایی است و هم راهنمای عمل و هم مایه هویت سیاسی جایی برای وارسی و احتیاط و تحول باقی نمی‌گذارد. قالبی است متحجر که به ذهن پیروان و به واقعیت یک‌سان تحمیل می‌شود و تا آن‌جا که با مانعی مواجه نشود پیش می‌رود، ترمزی در کار نیست. اصلاح ناپذیری عمیق حکومت‌های توتالیتر که یا باید با تمامی ناکارآمدی و نکبت و جنایتشان سر پا بمانند و یا این‌که جای خود را به حکومت دیگری بدهند، از این تحجر سرچشمه می‌گیرد.

هسته ایدئولوژی نظام ایران که همان فقه اسلامی است که با تبدیل شدن به دستورالعمل حکومتی در متن جهان مدرن حکم نوعی ایدئولوژی توتالیتر را پیدا کرده است. محتوایش اساسن سنتی است ولی محیط زندگی آن و کارکردش مدرن است. مقولات اصلی آن نه اقتصادی است و نه نژادی، بلکه حقوقی ـ مذهبی است اسلام و کفر، پاک و نجس و حلال و حرام. این مسئله که قوانین اسلامی خلاف تمدن امروزی است و گرهی از کار مشکلات اجتماعی نمی‌گشاید و برای مردم ایران مانند دیگر مردم جهان مترادف بربریت است، روشن‌تر از آن است که حاجت به یادآوری داشته باشد. این امر هم که قواعد مزبور مطلقن کفاف حیات حقوقی یک دولت امروزی را نمی‌دهد، بارزتر از آن است که محتاج توضیح باشد. فقط باید به این نکته توجه داشت که این قواعد و قوانین هر جا کمبودی داشته با داخل شدن عناصر غیرفقهی و حتا غیر‌اسلامی مرتفع شده است. ولی این امر به خودی خود اهمیت عمده‌ای ندارد زیرا هیچ ایدئولوژی توتالیتری از ابتدای زایش کامل نیست و تا آخر عمر هم تکمیل نمی‌شود تا واقعن برای همه چیز جواب داشته باشد. مهم ادعای جامع بودن است که همه آن‌ها دارند و ایدئولوگ‌های حاکمیت ایران هم به نهایت دارند، وگرنه همه‌شان در عین حفظ ماهیت خود از منابع خارجی تغذیه می‌کنند.

آن‌چه که مهم است هسته اساسی راه حل‌هایی است که این ایدئولوژی به پیروان خود عرضه می‌کند و به سنت نسبت می‌دهند. یک بخش آن شامل عناصری از حقوق جزاست که شامل قانون قصاص می‌شود. بی‌دلیل نیست که وجوب اجرای مجازات‌های اسلامی در قانون اساسی این حکومت ذکر شده است. بخش دیگر آن که همه گیرتر و کلی‌تر است آداب و رفتار اجتماعی را در بر میگیرد. نقطه فشار اصلی ایدئولوژی‌ای را تعریف می‌کنند که از اسلام گرفته‌اند. نوعی نگاه  ایدئولوژیک بر جامعه ایران، یعنی بر واقعیتی که می‌کوشد تغییرش بدهد، در این‌جاست.

میزان کوششی که حکومت اسلامی برای ترویج شکل معینی از رابطه زن و مرد، قالبی کردن رفتار مردم در صحنه جامعه و جلوگیری از تفریحات مقبول مردم انجام می‌دهد، چشم‌گیر است و تشنج فراوان ایجاد کرده است. مخارج اقتصادی و تاوان سیاسی این کار سرسام آور است ولی حکومت قادر نیست که از این راه برگردد و گریبان خود را خلاص کند. همان‌طور که سایر حکومت‌های توتالیتر نتوانستند ‌از اصرار بر کارکردهای خویش دست بردارند و در نهایت بر اثر پافشاری بر نگاه‌های غلط خویش  همگی مردند‌. پیام تاریخ این است که روش‌های استبدادی و حاکمیت توتالیتاریته شکست خواهد خورد.


 


اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه

«سهراب ‌سپهری» شاعر و نقاش بلندآوازه، پیش از انقلاب در نامه‌ای به مجله‌ی کیهان‌ورزشی نکات و انتقادات جالبی را از فوتبال کشور به مسوولان ورزش کشور یادآور شده است. این نوشته بخش‌های فراوانی دارد، اما فقط قسمتی از آن به موضوعی که قصد دارم مطرح کنم مربوط می‌شود که در ادامه آن را می‌خوانید.

«جزو مبانی انتخاب مرد فوتبال سال، اخلاق و نیک‌رفتاری را نیز به حساب آورده‌اید. اما فکر نمی‌کنید مرد فوتبال نمی‌تواند لزومن مرد اخلاق هم باشد؟

چه به‌تر که یک بازی‌کن خوب خصایص اخلاقی خوب هم داشته باشد، اما شما می‌خواهید در عرصه فوتبال قهرمان-اسطوره انتخاب کنید. توجه به شایستگی اخلاق، انتخاب شما را مشکوک می‌کند. درست مثل این خواهد بود، که تابلوی بد یک نقاش را به خاطر اخلاق پسندیده نقاش آن در خور ستایش بدانید، با معیارهای اخلاقی، نه هنر را می‌توان سنجید و نه ورزش را، خود به‌تر می‌دانید، که چه بسیارند بازی‌کنان خوب که خشن و عاصی و پر‌خاش‌گرند. «جرج‌ بست» چندان ملایم و نیک رفتار نیست. با این همه توپ طلایی می‌گیرد.

یکی از عادات رفتاری بد ما ایرانیان، دخالت دادن معیارهای اخلاقی و سیاسی در هنگام قضاوت بر روی جنبه‌های کاری افراد و شخصیت‌های مهم هنری و ورزشی است

وقتی که در چند شماره کیهان‌ورزشی نظریات مربیان و داوران را برای انتخاب مرد فوتبال می‌خواندم، چند سوال را برای خود مطرح کردم: این آقایان متخصصان تا چه پایه در جریان مسابقات هستند؟ آیا بستگی آنان به باشگاه خاص و یا دوستی‌شان با افرادی معین در اظهار نظرشان بی‌تاثیر بوده است؟ آیا توجه به عامل اخلاقی و نیز سابقه‌ی ورزشی پایه‌های این انتخاب را تا حدی سست نکرده است؟ هیچ‌کدام از این آقایان به بازی خوب «اکبر افتخاری» توجه نداشته‌اند، اما از «مصطفا ‌عرب» نام برده‌اند که بازی‌کنی است متوسط، ولی با انضباط و یا «همایون ‌بهزادی» که در شرایط امروزی بازی‌اش ضعیف است. اگر انتخاب «مرد فوتبال ‌سال» مطرح است، انگار نباید روی سوابق یک بازی‌کن تکیه کرد.»

یکی از عادات رفتاری بد ما ایرانیان، دخالت دادن معیارهای اخلاقی و سیاسی در هنگام قضاوت بر روی جنبه‌های کاری افراد و شخصیت‌های مهم هنری و ورزشی است. ما ایرانیان اگر از مواضع سیاسی و خصوصیت‌های اخلاقی و اجتماعی انسان مشهوری انتقاد داشته باشیم، آن را به تمامی چیزهای دیگر در زندگی او نیز تعمیم می‌دهیم و همه‌ی آن‌ها را زیر سوال می‌بریم و بالعکس اگر این موضع‌گیری‌ها مطلوب ما باشد، او را به اوج می‌رسانیم. یادم هست هنگامی که «محمد ‌نوری‌زاد» پس از نوشتن نخستین نامه‌هایش به رهبر به زندان محکوم شده بود، برخی از دوستان بخش‌هایی از فیلم‌ها و سریال‌ها و آثار او را در فضای مجازی قرار داده و به تعریف و تمجیدهای آن‌چنانی پرداخته بودند. این اتفاق در سوی دیگر ماجرا برای «علیرضا ‌افتخاری» نیز پیش آمد و او که با رفتار اخلاقی ناپسندش مورد خشم و غضب واقع شده بود، جنبه‌های هنری‌اش نیز به زیر سوال رفت. واقعیت آن است که باوجود آزادگی و بزرگی بی‌مانند نوری‌زاد او فیلم‌ساز و کارگردان خوبی نیست، و در سوی دیگر گرچه که افتخاری به مردم و وجدان اخلاقی‌اش پشت‌پا زد، در کارنامه‌ی هنری‌اش به عنوان یک خواننده، کارهای خوب و باارزش کم ندارد.

ما ایرانی‌ها باید یاد بگیریم که هر چیزی را در جای خودش مورد نقد و بررسی قرار دهیم و مسایلی را که در حوزه‌های بی‌ربط قرار دارند، به هم ربط ندهیم. یادش به خیر «ناصر ‌آملی» روزنامه‌نگار و فعال سیاسی خراسانی تعریف می‌کرد که وقتی جوان بوده، در روزگار جنگ و جبهه که سرش پر بوده است از شور و حال ایدوئولوژیک و همه‌چیز را با آن معیارها می‌سنجیده، روزی پدر همسرش از او سراغ خیاطی چیره‌دست را می‌گیرد تا کت‌وشلواری برایش بدوزد. ایشان پاسخ می‌دهد که من اتفاقن یکی از بچه‌های جبهه را می‌شناسم که بسیار پسر حزب‌اللهی و باایمانی است و اتفاقن خیاط هم هست. پاسخ پدر خانمش بسیار زیبا و معنادار بوده است. او می‌گوید: «پسر جان من با ایمان خیاط کاری ندارم، برای من دست‌هایش مهم است. گبر باشد، جهود باشد، اصلن بگو کافر باشد، اما کت‌وشلوارش خوب بدوزد، همین.»

کلام آخر این‌که، شکی نیست که هنرمند نیز مانند دیگر شهروندان آگاه وظیفه دارد، تا در قبال اتفاقاتی که در جامعه‌اش رخ می‌دهد، مسوول باشد و از خود واکنش نشان دهد، اما چگونگی این رفتار نباید معیاری باشد، برای نقد و بررسی آثار هنری هنرمند.


 


فرورتیش/ رادیو کوچه

lichar@koochehmail.com

می‌خواهم داستانی را برایتان تعریف کنم که توی تهران برایم اتفاق افتاد، اما مشابهش را در فیلم‌های فرانسوی هم نمی‌توانید ببینید…. راننده تاکسی به من گفت: «روزنامه را باز می‌کنی سیاسی است، اخبار تلویزیون سیاسی است، همین رادیو پیام هم اخبارش سیاسی است. توی خانه هم زن و بچه‌هایم حرف سیاسی می‌زنند. هفته پیش برای برادرم رفته بودیم خواستگاری، با پدر عروس به خاطر بحث درباره رحیم مشایی دعوایمان شد. یک روز چندتا کارتن ساندیس می‌بردم جایی، توی راه هر کی می‌رسید فحش می‌داد می‌گفت ساندیس‌خور!… خسته شدم. همه‌چیز سیاسی شده. حالا با مسافر هم باید بحث سیاسی کنم.»  در همین لحظه یکی از دوستانم را آن طرف خیابان دیدم…


 


مه‌شب ‌تاجیک/ رادیو کوچه

ورزش زورخانه‌ای آداب و سنتی خاص دارد. آداب و سنتی که با تاسی از پهلوانان و دلاوران افسانه‌ای، خلق و خوی مردانگی و مروت و جوان‌مردی را در ورزش‌کاران بر می‌انگیزد یا نیرو می‌بخشد‌. این خصایل نیکو در قالب اشعار و داستان‌هایی به صورت آهنگین و به هم‌راهی «ضرب زورخانه» که مهم‌ترین ساز این نوع موسیقی است، برای تهییج ورزش‌کاران در هنگام ورزش از سوی «مرشد» خوانده می‌شود. ورزش‌کاران هماهنگ با موسیقی مرشد جست و خیر می‌کنند. مرشد زورخانه، حامل مهم‌ترین نقش در ورزش باستانی است. یک مرشد خوب، باید نوازنده‌ای چیره‌دست، خواننده‌ای خوب و به‌طور کامل آشنا و مسلط به آداب و رسوم زورخانه باشد. یک نوازنده و یا مرشد مسلط و توانا باید خصوصیاتی مانند هماهنگی شعر و ریتم و هنر تلفیق شعر و موسیقی، تسلط به ریتم و قواعد آن، دگرگونی آنی در اوزان حرکتی ورزش‌های متنوع و قدرت رهبری، استفاده از همه‌ی میدان و قابلیت‌های ضرب زورخانه را دارا باشد. در گود زورخانه تنها ریتم است که عواطف گوناگون و انسانی ورزش‌کاران را بازگو می‌کند‌. پای زدن و انواع حرکات زورخانه نظیر شنای پیچ، گورگه گرفتن، سنگ و چرخ و میل‌بازی و کباده کشیدن همه حکایت از سابقه‌ی دیرین این ورزش با موسیقی و ضرب‌های متنوع آن دارد.

ملودی‌های موسیقی زورخانه در گذشته با سازهای مختلفی مانند ضرب، نی و سه تار انجام می‌شده،  ولی امروزه موسیقی زورخانه تنها شامل آواز به هم‌راهی ضرب زورخانه است و به‌طور غالب هر دو را مرشد اجرا می‌کند. ضرب یا طبل زورخانه‌، از نظر شکل شبیه به تنبک بزرگ موسیقی سنتی با صدایی بم‌تر و قوی‌تر است. بدنه‌ی ضرب یا طبل زورخانه از گل پخته و پوست آن هم مانند سایر ضرب‌ها از پوست آهو و مانند آن تهیه می‌شود.

به دلایل زیاد قدر مسلم این است که ایرانیان از دوران باستان تا بعد از اسلام، همیشه جاها و محل‌هایی برای انجام ورزش‌های سبک و پهلوانی خود داشته‌اند. تاریخ معلوم زورخانه با شکل و وضع کنونی آن از قرن هفتم است. هم‌چنین اطلاق ورزش باستانی به عملیات زورخانه‌ای به احتمال زیاد از نما و شمای عمومی آن برداشت شده . مثل شلوار چرمی‌ها و آیین‌های کشتی پهلوانی و اسباب و آلاتی مثل میل که به گرز، و کباده که به کمان‌، و سنگ که به سپر سربازان ایران در دوره‌ی باستان می‌ماند و هم طبل که وسیله‌ای برای تهییج سربازان در هنگام جنگ بوده است.

اشعار در موسیقی زورخانه، بیش‌تر حماسی است‌، اما بر حسب موضوع‌، از اشعاری در فضایل و رثای اولیا و انبیا دین و هم‌چنین اشعاری با موضوع‌های اخلاقی از دیوان شعرایی هم‌چون مولوی، سعدی، حافظ و شعرای معاصر نیز در این موسیقی استفاده می‌شود‌. موسیقی زورخانه از نظر فرم، مانند دیگر انواع موسیقی قدیم ایرانی، در چارچوب موسیقی ردیف دست‌گاهی و موسیقی محلی ایران جای می‌گیرد. ملودی و ریتم در موسیقی زورخانه با توجه به محتوای شعر، وزن شعر و حرکت ورزش‌کاران از میان گوشه‌های موسیقی ردیف یا موسیقی محلی ایران انتخاب و اجرا می‌شود .

محققان بسیاری‌، همه‌ی عناصر فرهنگی موثر در پیدایش آداب زورخانه را با بسیاری از نشانه‌های تاریخی فرهنگ ایرانی تطبیق داده‌اند و به همانندی‌ و نتایج قابل توجهی رسیده‌اند، جنگ افزارهای ایرانیان عهد باستان هم‌چون گرز و شمشیر و تیر و کمان و سپر و طبل به اشکال میل و کباده و سنگ و ضرب در آمده، گود چند ضلعی زورخانه به گود مقدس معابد مهری و معماری اماکن مذهبی ایرانیان کهن نسبت داده شده و آتش برافروخته پیش پای مرشد به نشانی از آتش معبد زرتشتیان تعبیر شده است تا ضرب زورخانه را که خود بی‌شباهت به آتش‌دان آتش‌کده‌ها نیست، با آن گرم کنند. محتوای آداب و تشریفات زورخانه از طرفی دیگر با آداب فتوت ایرانی عجین شده است. در این باره فتوت‌نامه‌های بسیاری هم‌چون فتوت‌نامه‌ی سلطانی «حسین واعظ کاشفی»، فتوت‌نامه‌های «شیخ شهاب‌الدین شهید»، و نیز رسالاتی در این باره از «عطار» و «امام فخررازی» و «عبدالرزاق کاشانی» و «علاالدوله سمنانی» و دیگران باقی مانده که منابعی بسیار غنی برای مطالعه‌ی زمینه‌های پیدایش محتوای آیینی و آداب رسمی سنت پهلوانی و ورزش باستانی است .

در زورخانه به نوازنده‌ی تنبک «مرشد» می‌گویند و او حین نوازندگی تنبک از اشعار حماسی و عرفانی در تهییج ورزش‌کاران استفاده می‌کند

در زورخانه به نوازنده‌ی تنبک «مرشد» می‌گویند و او حین نوازندگی تنبک از اشعار حماسی و عرفانی در تهییج ورزش‌کاران استفاده می‌کند‌. تنوع ریتم و زنگ مرشد حکایت از تغییر حرکت است و رعایت اصالت و سنت امری است که مرشد مجدانه به حفظ آن پایبند است. یک مرشد خوب بایستی تلفیق شعر و موسیقی را بداند و مناسب‌خوان باشد‌، تا با تسلطی که بر ریتم دارد بتواند از اشعار در جای خود استفاده کند. در زورخانه از اشعار «سعدی» به دلیل این‌که بیش‌تر بر محور تعلیم و تربیت و خود‌سازی است، استفاده‌ی زیادی می‌شود و هم‌چنین از حافظ و مولانا که مرشدان‌، بسیار به کار می‌بندند. به‌طور مشخص دو ساز از دو خانواده در اجرای موسیقی زورخانه حضور دارد: یکی «تنبک»‌، یا  ضرب زورخانه  از خانواده سازهای ممبرافون و دیگری «زنگ» از خانواده‌ی سازهای ایدیوفون‌.

در این میان «کباده» نیز گرچه ابزار حرکات آیینی زورخانه است اما به سبب نسبتی که صدای ناشی از اجرای حرکات ورزشی کباده با ساز و آواز مرشد پیدا می‌کند، می‌تواند در خانواده‌ی سازهای خودصدا یعنی ایدیوفون‌ها طبقه‌بندی شود. اما به هر روی ساز اصلی اجرای موسیقی زورخانه تنبک است‌. تنبک زورخانه از جمله سازهای پوستی و طبل‌های یک سو پوست است که بدنه‌ی آن از گل پخته ساخته می‌شود‌، اگرچه درگذشته نمونه‌های چوبی و فلزی آن نیز وجود داشته است‌. تنبک زورخانه رکن مهم مراسم ورزش زورخانه یا ورزش باستانی و بزرگ‌ترین پوست صدای یک طرفه، یک طرف باز از لحاظ اندازه در ایران است که با دست نواخته می‌شود.

تنبک زورخانه در قیاس با تنبک در اجرای موسیقی دست‌گاهی، دهانه‌ی بازتری دارد و نفیر آن نیز کوتاه‌تر و گلوی اتصال نفیر با بدنه اصلی، تنگ‌تر است. امروزه تنبک سفالی زورخانه را بیش‌تر در کارگاه‌های سفال‌گری یزد‌، همدان و اصفهان می‌سازند‌. ساخت تنبک سفالی زورخانه در این مناطق‌، با فهرستی که از پهلوانان سرشناس ایران از سده هفتم هجری تا کنون وجود دارد‌، قرابت مکانی پیدا کرده است‌، نام پهلوانانی هم‌چون پهلوان «فیله‌ی همدانی»‌، سده هفتم هجری‌، پهلوان «ندافی عراقی اصفهانی»، سده دهم، پهلوان «کبیر اصفهانی»، سده دوازده‌، پهلوان «عسگر یزدی»، سده سیزدهم، پهلوان «ابراهیم یزدی»، پهلوان «علی میرزای همدانی» می‌تواند نشانی از رواج بیش‌تر سنت زورخانه در این مناطق باشد.

زنگ زورخانه نیم‌کره‌ای فلزای است که در بالای سر مرشد آویزان می‌شود‌. مرشد گوی فلزی داخل نیم‌کره را به دست می‌گیرد و به بدنه داخلی زنگ می‌کوبد‌. زنگ در اجرای مرشد کارکردهای متعددی دارد که مهم‌ترین آن سلام زورخانه و شروع حرکات است‌. هم‌چنین در موعد تغییر ریتم و حرکات جدید  نواخته می‌شود‌. علاوه بر این زنگ را به نشانه احترام نیز می‌زنند، جایی که نام بزرگی برده می‌شود یا پهلوانی به زورخانه می‌آید یا «میاندار» و سایر ورزش‌کاران در گود اعلام «رخصت» می‌کنند و مرشد گاه با صدای زنگ «فرصت» را اعلام می‌کند. عده‌ای رسمیت یافتن زنگ در مراسم زورخانه را به پهلوان اکبر خراسانی در سده سیزدهم هجری نسبت می دهند.

مقام شعر والاست‌، زمانی یک مرشد می‌تواند در کارش موفق باشد که علاوه بر آگاهی و تسلط به ریتم از رموز آواز تا حدودی مطلع باشد و بتواند به درستی کلمات را ادا کند‌. نمونه‌ی اشعاری که در زورخانه‌ها رایج است از این قبیل‌اند.

مرده شدم‌، زنده شدم‌، گریه بدم‌، خنده شدم       دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم

منابع:

انصاف‌پور، غلامرضا‌، تاریخ و فرهنگ زورخانه و گروه‌های اجتماعی زورخانه

نجفی تهرانی، فرامرز، ریتم‌های زورخانه‌ای


 


مهسا / رادیو کوچه

دستی‌افشان به قول حضرت مولانا :

«چوگان زلف دیدی چون گوی در رسیدی              از پا و سر بریدی بی پا و سر به رقص آ»

بسیار شنیده‌ایم که هنرمندان آثار خود را با الهام از هنر هنرمندی دیگر ساخته و پرداخته‌اند و هنگام سخن گفتن از آثار خود آن را برداشتی تازه از هنری دیگر می‌نامند‌. هنرمندان و محققان بسیاری این مسئله را مورد بررسی قرار داده‌اند و تنها و مهم‌ترین نتیجه حاصل شده‌، «بی‌مرز بودن هنرهاست»

با وجود اشتراک طبیعی هنرهای بصری‌، از قبیل نقاشی، مجسمه‌سازی و معماری‌، نزدیکی قوی‌تری میان هنرهای «متکی به زمان» هم‌چون رقص، موسیقی و معماری وجود دارد‌. از میان این دو‌، موسیقی برای خلاقیت و آموزش معماری بسیار ضروری‌تر است‌. با این حال شاید به‌تر باشد در این برنامه «کوچه رندان» به اختصار از دریچه «رقص» نیز به این موضوع نگریسته شود .

معمار تمامی احساسات درونی‌اش را با نیازها و شرایط ‌پیرامونش هماهنگ می‌کند‌، مرزها را می‌شکند و طرحی را نقش می‌کند‌، رقص نیز هنری‌ست بر پایه حرکات موزون‌، که سرچشمه آن احساسات درونی خالق اثر است و هر احساسی حرکتی خاص برای بیان و ابراز خود دارد .

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های موجود در بیش‌تر هنرها «ریتم» است‌. پدیده‌ای پیچیده در تمامی آثار هنری‌، قلب ناپیدای تپنده‌ای که می‌تواند مخاطب هنری را تا مرز نیستی بکشاند و هوش‌مندی خالق آن را نیز به نمایش بگذارد .

هماهنگی و توازن همیشه برای انسان خوشایند و آرامش‌بخش بوده است‌، به همان میزان که هماهنگی و سادگی فضاهای یک بنا احساس امنیت‌، آرامش و گرما به مخاطبین و کاربران فضا می‌دهد‌، حرکات موزون در یک رقص‌، هم‌چون «رقص باله دریاچه قو» که در آن رقصندگان و تک رقصنده «سولیست» مسیرهای مشابه حرکتی را می‌پیمایند و دوایر و خطوطی را تشکیل می‌دهند که هر چند ما به عنوان مخاطبان به درستی هماهنگی موجود در رقصنده‌ها‌، ماهیچه‌ها و حالت سیمای آنان را درک نمی‌کنیم، اما ریتم و توازن فضای موجود را حس کرده و با هر حرکت یک‌دست آنان حسی جدید را تجربه می‌کنیم .

گذر زمان در معماری و رقص نیز جلوه‌گر شده است‌، معماری مدرن و رقص مدرن نیز همان رابطه‌ای را با هم دارند که معماری کلاسیک با رقص کلاسیک‌. شاید به‌تر باشد در این بخش به این نکته اشاره کنم که بررسی ‌کلاسیک یا مدرن بودن هنرها در این برنامه برای سرکوب نوعی از هنر و گرامی‌داشت هنری دیگر نیست که از نگاه نگارنده هنر مدرنی که ریشه در گذشته خود داشته باشد و با نگاهی به داشته‌ها جهانی تازه را خلق کند‌، هنری والاتر از هنرهایی است که با روزگار خود بیگانه‌اند .

گاه دست‌افشانی در رقص مدرن چنان خیره‌کننده‌، آزاد و سریع است که نفس در سینه‌ی مخاطبان حبس می‌شود‌، در این رقص‌ها بر خلاف رقص‌های کلاسیک هم‌چون باله که تمامی حرکات توسط رقص آرایی دیکتاتور طراحی و تنظیم شده است و کوچک‌ترین اشتباهی می‌تواند ریتم و نظم موجود را بر هم زند‌، رقصندگان می‌توانند آزادانه و متناسب با برداشت خود از موسیقی و حتا شرایط موجود در جامعه حرکات خود را طراحی و اجرا کنند‌. در معماری نیز به ویژه در سبک «فوتوریسم» معماران به یک‌باره آغازگر جنبشی شدند که به گفته «آنتونیو سانت الیا» در «منشور فوتوریسم» اعلام می‌کنند که «هر نسلی باید شهر خود را بسازد …» و بدین ترتیب دست به طراحی ساختمان‌ها و شهرهایی می‌زنند که اصلی‌ترین عامل موجود در آن‌ها سرعت و آزادی است .

اما رقص نیز چون معماری دارای اهداف متنوعی است‌، یکی از این پای‌کوبی‌ها و دست‌افشانی‌ها «سماع» است‌. مولانا که گاه بازار قونیه را صحنه یکتای سماع خود می‌ساخت و جانش فارغ از زمان و مکان به سماع می‌آمد‌، سماع و موسیقی را تنها برای برانگیختن شور و نشاط نمی‌دانست‌، آن را نوعی آیین عبادت می‌خواند‌، از این رو نماز را اشراق می‌نامید و آن را با سماع عشاق پیوند می‌زد.

مولانا که اکسیر اعظم عشق در تار و پود جانش میناگری کرده بود در این حیات نو به سه عنصر متقارن و هم‌زاد در زیبایی‌شناسی اهتمام می‌ورزید‌: «شعر، موسیقی و رقص». او می‌گفت این سه عنصر فرزند یک مادر به شمار می‌آیند و مادر آن‌ها «طبیعت» است‌. زیرا طبع سلیم آدمی‌، هماهنگی و توازن را در هر چیزی می‌پسندد و از آن خاطر بر می‌آساید. در معماری نیز توجه معماران به طبیعت و هم‌نوایی با آن گاه چنان عمیق و بی‌مرز است که گویی جان ما را به سماع می‌خواند.

در پایان این برنامه ‌و نگاهی گذرا به هستی «رقص و معماری» می‌توانم بگویم‌، تنها زمانی که فرد از طریق کار مداوم و پیوسته‌، از نظر روحی و جسمی در هنر خویش «غرق» می‌شود‌، می‌تواند به اسرار هنر و لقب هنرمند‌، مانند «رقصنده یا معمار»‌، دست یابد.

منابع:

بوطیقای معماری – جلد دوم – آنتونی سی آنتونیادس

کتاب میناگر عشق (شرح موضوعی مثنوی معنوی)


 


خبر / رادیو کوچه

شام‌گاه شنبه، تعدادی از ایرانیان مقیم پاریس در اعتراض به اجرای حکم اعدام حسین خضری زندانی سیاسی کرد در برابر سفارت جمهوری سلامی در این شهر دست به تجمعی اعتراضی زده و تابلوی سفارت را از از محل خود خارج کرده‌اند.

به گزارش کردیش پرسپکتیو، پس از آن‌که واحد مرکزی خبر جمهوری اسلامی و برخی دیگر از رسانەهای نزدیک به دولت از اعدام فردی در زندان ارومیه خبر دادند، معترضان ساعت ۲۲ به وقت اروپای مرکزی با نصب عکس‌هایی از حسین خضری، و دیگر زندانیان محکوم به اعدام، این اقدام جمهوری اسلامی را محکوم کردند.

حسین خضری، زندانی کرد محکوم به اعدام، در تاریخ دهم مرداد ماه سال ۱۳۸۷ در کرمانشاه توسط نیروهای سپاه نبی اکرم بازداشت شد وبه مدت شش ماه تحت بازجویی مداوم بود. وی سپس به زندان مرکزی ارومیه منتقل شد و در تاریخ بیست و یک اردیبهشت سال گذشته در جلسه‌ی رسیدگی در شعبه یکم دادگاه انقلاب ارومیه به اتهام «تبلیغ علیه نظام و هم‌کاری با یکی از احزاب مخالف نظام» به اعدام محکوم شد. رای دادگاه بدوی نیز در هفدهم مرداد ماه سال ۸۸ توسط شعبه ۱۰ دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی تایید و به او ابلاغ شد.

لازم به اشاره است حسین خضری پیش‌تر تمامی این اتهامات را رد کرده بود و در ملاقات با خانواده‌اش از تلاش ماموران وزارت اطلاعات برای اخذ اعترافات تلویزیونی دروغین از وی خبر داده بود.

بیشتر بخوانید:


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

آذین

این زمستان غم‌زده است‌، این زمستان سرد است‌، هواپیما‌هایمان سقوط می‌کنند ، جان مردم ارزشی ندارند‌،‌ یارانه‌ها بر داشته می‌شوند با زندگی  دست و پنجه نرم می‌کنیم‌،‌ صعود قیمت‌ها .. در فضای مجازی می‌جنگیم‌،‌ در فضای مجازی مبارزه می‌کنیم‌، در فضای مجازی عقده‌گشایی می‌کنیم به دیگر ملت‌ها یاد می‌دهیم چطور از اینترنت در راستای هدفشان استفاده کنند تا توجه جهانیان به آن‌ها  جلب شود‌،‌ در فضای مجازی یک‌دیگر را محکوم می‌کنیم، محکوم  می‌شویم‌، انگ می‌زنیم‌، دفاع می‌کنیم ‌و در فضای مجازی پیروز می‌شویم .

به دنیای واقعی قدم می‌گذاریم با  حسرت به مردم تونس می‌نگریم که اتحاد و در نهایت پیروزیشان ما را به یاد بغض فروخورده سی ساله امان می‌اندازد ،‌با بهت به  افغانستان نگاه می‌کنیم آن مرد افغان می‌گوید این جا کابل است تهران نیست این‌جا مردم حق اعتراض دارند‌. آن‌ها دارند ‌بغض فرو خورده ما را فریاد می‌کشند‌،‌ وزیر کشور کویت‌ پس از مرگ یک نفر تحت شکنجه در یکی از پای‌گاه‌های پلیس کویت استعفا داد.  بولیوی در برابر خواست مردم عقب‌نشینی کرد.

ما را چه شده است‌؟  فضای مجازی ما را بس است‌؟  دوره می‌کنیم این روزهای زمستانی را،‌ دوره می‌کنیم شب را … سیاهی را …

ما را چه شده است‌؟  فضای مجازی ما را بس است‌؟  دوره می‌کنیم این روزهای زمستانی را،‌ دوره می‌کنیم شب را … سیاهی را …

قصه‌های این روز‌هایمان شده غصه‌ی آن نازنینی که در سلول خود شب‌ها از سرما گویی بر یخ خفته است و بیش‌تر سردمان می‌شود … غصه ی نسرینی که باید 11 سال در بند باشد و بیست سال هم از حرفه‌اش محروم‌، غصه‌ی آن پناهی بزرگ که اندیشیدن بر او ممنوع شد‌، ‌غصه‌ی ‌حکم‌های اعدام که دیگر نمی‌دانیم کدام قرار است کی انجام شود‌‌‌،‌ غصه‌ی بازماندگان سقوط هواپیما و آن‌ها که برای همیشه  رفتند،‌ غصه‌ی دروغ‌هایی که هر روز می‌شنویم‌، غصه‌ی خشونت که این‌چنین در لایه‌های جامعه‌مان نهادینه شده‌،‌ غصه چوبه دار‌،‌ غصه‌ی چار پایه که ای کاش دیگر از زیر پای هیج محکومی کشیده نشود‌،‌ غصه‌ی گور‌های بی‌سنگ و بی‌نشان‌،‌ غصه‌ی مادران و کودکان‌،‌ غصه‌ی نان‌،‌ غصه‌ی خون‌هایی که ریخته شد بر سنگ‌فرش این خیابان‌ها، ‌خیابان‌هایی که می‌توان در آن‌ها آدم کشت ولی نمی‌شود در آن‌ها عاشق بود‌،‌ غصه‌ی ترک و کرد و بلوچ‌،‌ غصه‌ی نفس کشیدن که ما هنوز هم در تهران‌،‌ نه،‌ در ایران‌، نمی‌توانیم نفس بکشیم‌.


 


خبر / رادیو کوچه

سید‌محمدجواد ابطحی، عضو کمیسیون شوراها و سیاست داخلی مجلس، صبح روز شنبه از «لزوم بازنگری در قوانین انتخاباتی و نوع گزینش داوطلبان» به منظور «جلوگیری از ظهور فتنه دیگری در انتخابات آینده» سخن گفته است.

آقای ابطحی هم‌چنین خاطر نشان کرد که این طرح از «اهمیت خاصی» برخوردار است.

به گزارش خبرنگاران جوان، این نماینده مجلس در ادامه افزود: «طرح جامع انتخابات به منظور جلوگیری از نفوذ و راه‌یابی ناصحان در رقابت‌های کشور و بروز فتنه‌ای جدید، در وزارت کشور در مرحله بررسی و تدوین است و اوایل سال آینده به مجلس تقدیم می‌شود.»

این در حالی است که برخی از تحلیل‌گران سیاسی معتقدند هدف جریان حاکم از تصویب لایحه جدید قانون انتخابات، رسمیت بخشیدن و قانونی کردن حذف کامل تمام جریان‌ها و دیدگاه‌های سیاسی مخالف وضع در دوره‌های آینده انتخابات‌ است.

لازم به یادآوری است پیش از این، معاون سیاسی وزارت کشور جمهوری اسلامی در آخرین روز مرداد ماه سال جاری از تکمیل و نهایی شدن لایحه جامع انتخابات خبر داده بود. سید صولت مرتضوی گفته بود که این طرح در شرف امضای وزیر کشور برای ارایه به مجلس است.

بیشتر بخوانید:

«مردم سران فتنه را برای انتخابات آینده قبول ندارند»


 


این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمی‌کند.

منبع: دیگر‌بان

وب‌سایت دی‌نا اعلام کرد پس از انتشار تصاویر جنجال برانگیز تا‌تر «هدا- گلبر» مرکز نمایش‌های هنری، عکاسی در تا‌تر شهر تهران را ممنوع اعلام کرد.

دی‌نا امروز یک‌شنبه (۲۶ دی ماه) نوشته که براساس این تصمیم از این پس مجوز عکاسی تنها به افرادی داده خواهد شد که  از رسانه‌ها یا مراکز رسمی معرفی‌نامه داشته باشند.

این سایت در عین حال به نقل از برخی عکاسان نوشته که «گرفتن مجوز از مرکز نمایش‌های هنری برای عکاسی تا‌تر آن‌قدر سخت شده که باید تقریبن آن را ممنوع تلقی کنند.»

با این تصمیم مرکز نمایش‌های هنری از این پس کسانی که دوربین شخصی داشته و برای آرشیو شخصی خود اقدام به عکاسی می‌کنند اجازه نخواهند داشت از نمایش‌های تا‌تر شهر عکاسی کنند.

وحید لک مدیر روابط عمومی تا‌تر شهر نیز در گفت‌وگو با سایت دی‌نا، تغییرات در نحوه صدور مجوز عکاسی در تا‌تر شهر را بی‌ارتباط با انتشار تصاویر تا‌تر «هدا- گلبر» دانسته است.

به گفته آقای لک «این تصمیمی است که از حدود چهار ماه پیش گرفته شده و ما این کار را برای سرویس‌دهی بهتر به رسانه‌ها اعمال می‌کنیم.»

خبرگزاری فارس یک روز پس از آن‌که اعلام شد اسفندیار رحیم‌مشایی ۱۰ میلیارد ریال به خانه تا‌تر کمک کرده است، اقدام به انتشار تصاویری از تا‌تر «هدا- گلبر» کرد که جنجال‌های فراوانی به هم‌راه داشت.

اجرای این تا‌تر چند روز بعد متوقف و دست‌اندرکاران آن نیز به دادسرای تهران احضار شدند.

این جنجال‌ها تا صحن علنی مجلس نیز کشیده شد به طوری که گروهی از نمایندگان مجلس در این رابطه به محمد حسینی وزیر ارشاد تذکر دادند.


 


خبر / رادیو کوچه

پس از دو سخن‌رانی آیت​اله جنتی در خطبه​های نماز جمعه تهران در انتقاد به تلاش نمایندگان برای سوال از وزیرها، روز یک‌شنبه، رییس مجلس در دفاع از مجلس تاکید کرد که سوال و استیضاح حق قانونی مجلس است.

به گزارش خبرآنلاین، علی مطهری نماینده تهران در تذکری با اشاره به این‌که دبیر شورای نگهبان تا‌کنون دوبار در خطبه​های نماز جمعه اعلام کرده است که مجلس وقت وزرا را می​گیرد و آن‌ها را تهدید به استیضاح می​کنند، گفت: «هیت رییسه باید به دفاع از جای‌گاه مجلس بپردازد و از این‌گونه اظهارات جلوگیری کند.»

وی با تاکید بر این‌که خواسته نمایندگان از وزرا، مطالبات مردم است، ادامه داد: «نمایندگان برای پی‌گیری حقوق مردم، وزرار را تهدید به استیضاح می‌کنند. لذا بهتر است آقای جنتی به جای تحقیر مجلس به تقویت مجلس بپردازند. چرا که مجلس قوی، منجر به قویت نظام می​شود.»

آقای لاریجانی در پاسخ به وی، با بیان این‌که در این خصوص با دبیر شورای نگهبان گفت​وگو کرده است، ادامه داد: «بنده به آیت​اله جنتی هم عرض کردم که در مواردی که مشکلی را نمایندگان می​بینند، از وزرا سوال می‌کنند و این حق قانونی نمایندگان است.»

وی با تاکید بر این‌که تصور این‌که نمایندگان بی‌خود از وزرا سوال می‌کنند، درست نیست، اضافه کرد: «هنگامی که نمایندگان تخلفاتی را می​بینند، ابزار پی‌گیری​اشان سوال و استیضاح است. البته بهتر است که کم‌تر از این ابزارها استفاده شود اما استفاده از آن‌ها حق قانونی نمایندگان است که در قانون اساسی تصریح شده است.»

این در حالی است که آیت​اله جنتی در نماز جمعه پیشین تهران گفته بود: «متاسفانه در شرایط فعلی کاری در مجلس انجام می‌شود مبنی بر این‌که احضار وزرا به مجلس زیاد شده است. این نماینده عزیز، این وزیر می‌خواهد کار کند و باید شبانه‌روزی تلاش کند تا هدف‌مند کردن یارانه‌ها درست پیش رود و یک سوال شما گاهی 10 ساعت و یا 20 ساعت از وقت او را می‌گیرد و باید از معاونین و مشاوران مختلف خود موضوع را جویا شود تا بتواند در مجلس از خود دفاع کند و بعد هم آن آقا بگوید ما قانع نشدیم. آیا این درست است؟»

بیشتر بخوانید:

«بخشی از کارهای دولت خلاف قانون است»


 


یک‌شنبه  26 دی 89 / 16 ژانویه 2011

note3اجرا: اعظم

note3استودیو: دامون

note3تقویم تاریخ

note3گزیده‌ی اخبار مطبوعات یک‌شنبه ایران

note3کوچه‌ رندان-  «هستی رقص و معماری»-  مهسا

note3بخش اول خبر‌ها

note3دایره‌ی شکسته- «نوای زنگ مرشد»- مه‌شب تاجیک

note3رادیو لیچار- «راننده تاکسی ساندیس‌خور» (قسمت 112)- فرورتیش

note3پس‌نشینی تند- «هنرت را نشان بده»- اکبر ترشیزاد

note3بخش دوم خبرها

note3روز‌نگاشت-«رهبر ارکستر،با حافظه ای استثنایی»-  محبوبه

note3میکروفن- «خانه به خانه» (قسمت اول)- شکوفه

note3مجله‌ جاماندگان- «الله، خدای اشتراکی و پیر»- شراره سعیدی

note3پرسه- «جنگل نوردی»(قسمت دوم)- سیمین

note3 بخش سوم خبرها


 


آن‌چه در این بخش می‌آیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

منبع: العربیه.نت

سایت روزنامه دیلی میل بریتانیا روز شنبه تحولات جاری در کشور تونس را نتیجه افشاگری‌های سایت جنجالی ویکی‌لیکس قلمداد کرد.

در یکی از اسناد ویکی‌لیکس که دو ماه پیش درباره کشور تونس فاش شد، خانواده زین‌الدین بن‌علی رییس جمهوری فراری تونس به «مافیا» تشبیه شده بود.

هم‌چنین این سند درباره نظام حاکم بر کشور تونس آورده است که این رژیم هیچ‌گونه انتقاد یا نصیحت را از اطرافیان خود تحمل نمی‌کند.

نظام حاکم بر کشور تونس پس از فاش شدن این سند فورن با انتشار بیانیه‌ای اخبار منتشره در سایت ویکی‌لیکس را نفی کرده و آن‌ها را «فاقد اعتبار» دانست.

در یکی از همین اسناد آمده است که لیلی طرابلسی همسر رییس جمهوری تونس از دولت این کشور قطعه زمینی را به صورت رایگان به منظور ساختن مدرسه به‌دست آورد سپس این زمین را فروخته و پول آن را به حساب شخصی خود واریز کرده است.

هم‌چنین ویکی‌لیکس در سندی که از سفارت آمریکا در تونس درز کرده بود آورده است که کار دیپلماتیک در تونس روز‌به‌روز سخت‌تر می‌شود چرا که وزارت خارجه تونس آن‌ها را مجبور کرده است که برای تماس با هر مسوول دولتی از وزارت خارجه این کشور مجوز کتبی درخواست کنند‌.

بر اساس این سند بسیاری از درخواست‌های کتبی دیپلمات‌های خارجی برای دیدار با مسوولین کشور تونس بدون جواب مانده است.

کمال مرجان وزیر خارجه تونس در جواب این گزارش‌ها گفته بود که اسناد ویکی لیکس «فاقد اعتبار» است و این اسناد هیچ‌گونه تاثیرمنفی بر روابط خوب تونس و آمریکا نخواهد داشت.


 


آن‌چه در این بخش می‌آیدانتخابی از رادیو کوچه در بین رسانه‌ها است.

منبع: تابناک

آیت‌اله العظمی جعفر سبحانی در پاسخ به استفتایی درباره‌ی افتادن تلفن هم‌راه دارای متون قرآنی در محلی نجس، بر عدم استفاده از محل تا زمان درآورن گوشی اعلام نظر کرده است.

به گزارش ایسنا، متن کامل سوال و پاسخ این مرجع تقلید به این شرح است:

سوال: «در حافظه برخى از تلفن‌هاى هم‌راه، قرآن یا ادعیه یا اسماى خداوند قرار مى‌دهند. در صورت افتادن گوشى تلفن هم‌راه در محل نجس ،آیا خارج کردن آن واجب است؟ در صورت عدم اخراج، استفاده از آن محل چه صورت دارد؟»

پاسخ: «باید هر چه زودتر آن را بیرون بیاورند و تا گوشى تلفن هم‌راه را درنیاورده‌اند، از آن مکان استفاده نشود، مگر این که به مرور زمان مواد ضبط شده از بین برود. واله العالم»


 


محبوبه‌ شعاع / رادیوکوچه

mahboobeh@koochehmail.com

شانزدهم ژانویه برابر با سال‌روز درگذشت «آرتورو توسکانینی»  رهبر ارکستر ایتالیایی است. او را که زاده سال 1867 بود، از بزرگ‌ترین رهبران ارکستر در قرن بیستم می‌دانند. وی حافظه‌ای استثنایی، در زمینه موسیقی داشت و مدتی سرپرست موسیقی ارکستر سمفونیک NBC بود و با اجراهایش در همان زمان به شهرت رسید. آرتورو سرانجام در سال 1957 درگذشت.

«آرتورو توسکانینی» در 25 مارس سال 1867 در «پارما» از توابع «ایتالیا» زاده شد. وی از کودکی در کنسرواتوار محلی به فراگیری نوازندگی ویولونسل پرداخت و در نوزده سالگی با ارکستری که اپرا اجرا می‌کرد راهی آمریکای جنوبی شد.

در آن‌جا به هنگام اجرا اپرایی پس از ایجاد کشمکش اعضای ارکستر با رهبر اپرا، قرار شد رهبری جدیدی جهت ادامه کار انتخاب شود. پس از این که دو رهبر دیگر نیز سعی کردند اعضای ارکستر را متقاعد کنند و از عهده آن برنیامدند، تصمیم گرفتند از معاون رهبر گروه کر که تمام اپرا را از بر بود بهره بگیرند و آن فرد، آرتورو توسکانینی بود.

وی با زور اعضای ارکستر، رهبری را بر عهده گرفت و اپرای دو ساعت و نیمی را از حفظ رهبری کرد. این اجرا موفقیتی عظیم در پی داشت و باعث شد تا پایان فصل توسکانینی جوان 18 اپرای دیگر را با موفقیتی هر چه بیشتر رهبری کند و پس از بازگشت به ایتالیا، او رهبری ارکستر را از سال 1886 در «تورین» ادامه داد.

وی در سال 1887 در اولین اجرای اپرای «اتللو» اثر وردی به رهبری آهنگ ساز، ویولونسل می‌نواخت. در دهه بعد توسکانینی تمام وقت خود را به رهبری اختصاص داد و اولین اجرای اپرای «پالیاچی» اثر لئون کاوالو و «لابوهم» اثر پوچینی را بر عهده گرفت و در سال 1896 اولین کنسرت اجرای آثار سمفونیک را برگزار کرد.

در خارج از اروپا، نیز او اپرای «متروپولیتن، نیویورک» را از سال 1908 تا 1915 رهبری کرد و از سال 1926 تا 1936 در ارکستر «فیلارمونیک، نیویورک» به رهبری پرداخت. در سال 1919 توسکانینی کاندیدای پارلمان فاشیست در «میلان» شد و در سال 1922 با به قدرت رسیدن موسولینی و آشکار شدن حقایق، وی دشمن فاشیست‌ها شد و از اجرای سرود فاشیست‌ها سر باز زد.

در سال 1931 در «بولونیا» با وجودی که وزیر امور خارجه در کنسرتی از او شرکت کرده بود و از او خواسته شد سرود فاشیست‌ها را رهبری کند وی زیر بار نرفت و موسولینی خط تلفن او را زیر نظر گرفت و پاسپورت وی را باطل کرد و توسکانینی، ایتالیا را تا سال 1938 ترک کرد.

وی پس از آن در ایالات متحده آمریکا ساکن شد و در سال 1937 ارکستر سمفونی NBC را برای او به وجود آوردند تا سال 1947 که ارکستر به نوارهای مغناطیسی مجهز شد، اجراهای او روی دیسک‌های بزرگی ضبط می‌شد که صدها ساعت از تمرین‌های توسکانینی با اعضای ارکستر خود در آرشیوی در کتاب‌خانه عمومی نیویورک نگه‌داری می‌شود.

منتقدان هم‌واره او را به جهت اجرا نکردن موسیقی آمریکا سرزنش می‌کردند. لذا در سال 1938 وی اولین اجرای قطعه «آداجو»  برای سازهای زهی اثر «ساموئل باربر» را اجرا کرد. سپس اجراهایی از آثار «کوپلند»، «گرشوین» و «جان فیلیپ سوزا» داشت.

او در سال 1942 بعد از یک سال استراحت به سبب بیماری اولین اجرای سمفونی شماره هفت «شوستاکوویچ» را در آمریکا رهبری کرد. در تابستان 1950 وی اعضای ارکستر خود را با ترن اختصاصی به یک تور بین‌المللی برد و از سال 1950 به بعد اجراهای ارکستر در «کارنگی هال» در منهتن برگزار شد هم‌چنین در سال 1954 آخرین اجرایش که تمامن به آثار «واگنر» اختصاص داشت نیز در آن‌جا برگزار شد.

در این کنسرت توسکانینی دچار یک حمله گذرای مغزی شد و نتوانست بقیه اثر را به یاد بیاورد لذا کنسرت متوقف شد و وی تصمیم گرفت دیگر اجرای عمومی نداشته باشد و خود را در 87 سالگی از کار بازنشسته کرد و از آن به بعد ارکستر سمفونی NBC با نام سمفونی «ایر» به کار خود ادامه داده و در سال 1963 این گروه نیز از میان رفت.

در مورد زندگی خصوصی توسکانینی باید گفت، او در سال 1897 با «کارلو دمارتینی» ازدواج کرده بود و از او صاحب چهار فرزند شد که یکی از دخترانش در سال 1906 به دلیل ابتلا به بیماری دیفتری از بین رفت.

گفته‌شده: «توسکانینی با خوانندگان و موسیقی‌دانان زیادی کار کرده بود اما هیچ کدام به اندازه پیانیست مشهور «ولادیمیر هوروویتس» توجهش را به خود جلب نکرده بود و این علاقه و ارتباط باعث شد درسال 1933 ولادیمیر با «واندا» دختر توسکانینی ازدواج کرد.»

و اما توسکانینی در سال‌های بازنشستگی و آخر عمر خود با کمک پسرش «والتر»، آثاری را که از خود به یادگار گذاشته بود، ویرایش کرد. توسکانینی در نهایت در شانزدهم  ژانویه سال 1957 در 90 سالگی در نیویورک درگذشت و جسدش به ایتالیا بردند و در «میلان» به خاک سپرده شد.

منبع‌ها:

گوگل

کانون موسیقی کلاسیک

ویکی‌پدیا


 


خبر / رادیو کوچه

سفیرهای شرکت‌کننده در بازدید هسته‌ای ایران به‌نمایندگی از بیش از 120 کشور جهان روز یک‌شنبه به تاسیسات غنی‌سازی نطنز خواهند رفت.

به گزارش فارس، سفرای تروئیکای جنبش عدم تعهد، رییس گروه 77، سفیر و نماینده اتحادیه عرب در سازمان‌های بین‌المللی، سفیر ونزوئلا، سفیر سوریه، رییس گروه قاره آسیا و سفیر عمان به نمایندگی از کشورهای نزد آژانس امروز از تاسیسات غنی‌سازی نطنز بازدید خواهند کرد.

این سفرا روز گذشته با هم‌راهی «علی‌اکبر صالحی» رییس سازمان انرژی اتمی و سرپرست وزارت خارجه و هم‌چنین «علی‌اصغر سلطانیه» سفیر و نماینده دایم جمهوری اسلامی در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از تاسیسات آب سنگین اراک بازدید کردند.

آنان در این سفر از تاسیسات نیمه‌صنعتی غنی‌سازی که اکنون در آن اورانیوم را به اندازه 3.5 درصد غنی می‌کنند و هم تاسیسات آزمایش‌گاهی که غنی‌سازی 20 درصد در آن انجام می‌شود، بازدید خواهند کرد.

لازم به ذکر است اسراییل در ماه‌های گذشته تاسیسات آزمایش‌گاهی غنی‌سازی 20 درصد را مورد حمله ویروس استاکس نت قرار داده بود.

بیشتر بخوانید:

«بازدید نمایندگان بیش از ۱۲۰ کشور جهان از تاسیسات اتمی ایران»


 


پیام یزدیان

منبع: بخش فارسی صدای آمریکا

سایت اینترنتی متعلق به اندیش‌کده راه‌بردی امنیت نرم، در جزوه‌ای شصت و چهار صفحه‌ای با نام «زمزمه‌های رنگی»، فهرستی از ناشران و نویسندگانی را منتشر کرده و آنان را به براندازی متهم کرده است. در این جزوه علاوه بر ذکر نام برخی ناشران، ده‌ها نویسنده و مترجم نیز به تلاش برای «براندازی» جمهوری اسلامی متهم شده‌اند. در این جزوه همچنین از کانون نویسندگان ایران، به عنوان نهاد غیرقانونی نویسندگان یاد شده است. در حالی هنوز از هویت این مرکز اطلاعی دقیقی در دست نیست، فعالان سیاسی می‌گویند که به نظر می‌رسد وابسته به دست‌گاه‌های امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی است. رضا قاسمی، یکی از نویسندگانی که نام او در این فهرست آمده در گفت‌و‌گو با صدای آمریکا خاطرنشان کرده که جمهوری اسلامی از بالا رفتن سطح آگاهی مردم، دچار وحشت شده است.

آقای قاسمی شما در لیست نویسندگان برانداز قرار دارید. لیستی که اندیش‌کده  راه‌بردی امنیت نرم از نویسندگان و ناشران برانداز ارایه داده. به نظر شما هدف از تهیه چنین لیستی در این شرایط سیاسی و فرهنگی که در ایران حکم‌فرماست چیست؟

به نظر من آن راه‌پیمایی‌های میلیونی که بعد از انتخابات خرداد سال گذشته صورت گرفت به شدت این‌ها را وحشت‌زده کرده. هیچ‌کس، حتا خود ماهایی هم که مخالف وضع موجود هستیم تصور نمی‌کردیم که روزی آن تعداد آدمی که در عاشورا و تاسوعای ۵۷ به خیابان‌ها آمد بار دیگر به میدان بیاید.

من هیچ نوع علاقه‌ای به عقاید سیاسی و آثار به آذین نداشته‌ام و ندارم. اما یک جمله‌ی درخشانی داشت در مورد  آن راه‌پیمایی تاسوعا و عاشورای سال ۵۷  که در تاریخ می‌ماند. گفت «این راهپیمایی پاها بود نه مغزها» و این حرف حقیقت محض بود به گمان من.

نکته جالب این است که، بعد از تقلب انتخاباتی خرداد سال هشتاد و هشت، نه فقط همان جمعیت میلیونی سال ۵۷ دوباره به خیابان‌ها آمد و راه‌پیمایی کرد بلکه این بار راه‌پیمایی مردم راه‌پیمایی مغز‌ها بود نه پاها. یعنی از نوع شعارها و عمل کرد مردم به خوبی می‌شد فهمید. آن راه‌پیمایی روز بیست و پنجم خرداد هم که در سکوت کامل برگزار شد و در نوع خود بی‌نظیر بود به گمان من یک نقطه عطف است در تاریخ. چون برای اولین بار بود در تاریخ که یک راه‌پیمایی آن هم به این عظمت در سکوت مطلق برگزار می‌شد. این سکوت بسیار معنا داشت. قدرتی که در این سکوت بود بسیار کرکننده‌تر از هر فریاد بود. این مسئله حکومت را به شدت وحشت‌زده کرد. چون حقیقتی را به آن‌ها نشان داد که تا آن زمان هیچ‌کس حتا خود مردم هم از آن خبر نداشت. معلوم شد اکثریت قاطع مردم با این حکومت مخالف است. معلوم شد که روشن‌فکران ما اگرچه پیش از انقلاب مرتکب اشتباهات وحشتناکی شده بودند، اما بعد از انقلاب بسیار خوب عمل کرده‌اند، مخصوصن در بیست ساله اخیر. آن‌ها با ترجمه آثار مهم فلسفی، علمی و ادبی دنیا، نهضت ترجمه را به راه انداختند. نویسندگان روشن‌فکران، نویسندگان استادان دانش‌گاه و به ویژه فعالان مسایل زنان، به عنوان کنش‌گر اجتماعی، با پیش گرفتن شیوه‌های گوناگون توانستند سطح آگاهی مردم را بالا ببرند. این است آن چیزی که حکومت را وحشت‌زده کرده. دیگر بر این مردم نمی‌توان به آسانی فرمان راند. حالا همه کارهایی که این‌ها می‌کنند از جمله محدودیت‌هایی که برای نشر کتاب ایجاد می‌کنند یا اخراج استادان دانش‌گاه ها و تعطیل کردن آموزش علوم انسانی یا این لیستی که حالا منتشر کرده‌اند با عنوان «نویسندگان و ناشران برانداز» همه از ترس است. لابد احتمالن می خواهند بساط کتاب‌فروشی‌ها را هم تق‌و‌لق کنند. این‌ها متوجه شده‌اند که یک قدرتی به میان میدان آمده که دیگر به آسانی نمی‌توانند حریف آن شوند و این کارها آخرین تلاش‌های مذبوحانه آن‌هاست تا جلوی این سقوط حتمی را اگر نمی‌توانند بگیرند دست کم مدتی عقب بیندازند.

آقای قاسمی به عنوان یکی از رمان‌نویسان و نمایش‌نامه‌نویسان مطرح این سال‌ها بفرمایید که دلیل حساسیت حمهوری اسلامی و حکومت‌هایی که با ادبیات و شعر و رمان گرفتاری دارند چیست و آیا خود شما در زمان خلق اثر به براندازی حکومت و القای چنین انگیزه‌ای به مخاطب‌تان آیا فکر کردید یا می‌کنید؟

اصلن رمانی که در این جهت نوشته شود رمان نیست. در هیچ کجای دنیا نه رمان نه نمایش‌نامه و نه سینما و نه هیچ مدیوم هنری دیگری هیچ حکومتی را عوض نکرده است. و هر اثر هنری اگر بخواهد برانداز باشد اصلن هنر نیست. برای این که کار هنر ارایه دستورالعمل نیست. کار هنر طرح پرسش و به فکر واداشتن است. اما من می‌خواهم بگویم که قضیه عمیق‌‌تر از این‌هاست. من به دوستان روشن‌فکرم توصیه می‌کنم که بروند روی سایت خامنه‌ای و حرف‌های او را که حدودن شش هفت سال پیش در جمع هیت وزرای خاتمی زده است به دقت بخوانند و آن را جدی بگیرند. این تنها سخن‌رانی اوست که از تلویزیون پخش نشد. اما بخش کوچکی از آن را که در مخالفت با ترویج موسیقی و اعتراض به سفر دسته جمعی دختران و پسران به خارج از کشور است، روی یوتیوب می‌توان پیدا کرد. این سخن‌رانی نشان می‌دهد که آقای خامنه‌ای یک برنامه کاملن مدون دارد و سال‌ها مشاوران او روی این برنامه کار کرده‌اند. در آن سخن‌رانی می‌بینیم که راجع به فرهنگ، سیاست، علم و همه چیز حتا طرز لباس پوشیدن مردم یک برنامه‌ی مشخصی دارد. بخشی از این خواب و خیال‌ها را هم در این سال‌ها پیاده کرده‌اند و نیت‌شان این است که اگر زورشان برسد بقیه‌اش را هم پیاده کنند. آن تقلب انتخاباتی، برنامه هدف‌مند کردن یارانه‌ها، اخراج استادان دانش‌گاه و تعطیل کردن رشته علوم انسانی را هم در این راستا باید دید. این برنامه هم که می‌شود آن را ایدئولوژی حکومت اسلامی آقای خامنه‌ای نامید، ملغمه‌ای است از افکار فردید، بعضی چیزها که از پست مدرنیسم گرفته‌اند مثل «‌نسبیت فرهنگی»، بعضی چیزها که از «شرق‌شناسی» ادوارد سعید گرفته‌اند. آن فکری را که پشت این آش درهم جوش است می‌توان این‌طور خلاصه کرد: «غرب به غروب تمدن خودش رسیده است (جمله معروف هایدگر) و حالا وقتش رسیده است که ما تمدن نوین اسلامی را در دنیا بپا کنیم.» تمام پولی هم که در تمام این سال‌ها در کشورهای عربی، آفریقا و آمریکای لاتین و اروپا خرج بنیادگرایی می‌کنند به نیت تحقق این رویاست. این رویای فوق العاده خطرناکی است. آقای خامنه‌ای دارد یک بار دیگر در همان دامی می‌افتد که پیش از او خمینی افتاد و پیش از خمینی، البته به نوعی دیگر، شاه. نمی‌دانم اسم این بیماری را چه می‌توان گذاشت که هر کس در این مملکت به قدرت می‌رسد گمان می‌کند رسالتی دارد. می‌گویند روس‌ها هم به همین بیماری مبتلا هستند.

غرب به غروب تمدن خودش رسیده است و حالا وقتش رسیده است که ما تمدن نوین اسلامی را در دنیا بپا کنیم

این رویای بسیار خطرناکی است که کل موجودیت کشور را با خطر بسیار بزرگی روبه‌رو کرده. چون غرب به خواب خیال‌های این‌ها واقف است. همین انتشار اسناد ویکی‌لیکس خودش یک نشانه‌ آشکاری است از این که غربی‌ها هم برای این‌ها برنامه دارند. به مدت چندین دهه آمریکا هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای کشورش می‌جنگید و مردم آمریکا اصلان نمی‌دانستند که کشورشان در حال جنگ است. اما از بعد از یازده سپتامبر دیگر هیچ آمریکایی مطمئن نیست که حتا وقتی داخل خانه‌اش خوابیده همه چیز روی سرش خراب نشود. این ناامنی به کل اروپا هم سرایت کرده. هزینه‌ای که حالا غرب برای امنیت شهروندانش می‌پردازد آن‌قدر بالا هست که هزینه‌ یک حمله سراسری و نابودی کل تاسیسات نظامی و زیربنایی ایران را توجیه‌پذیر کند و این‌ها مصمم‌اند این جمهوری اسلامی را بزنند تا قضیه بیخ پیدا نکند. نیازی هم به حمله زمینی نمی‌بینند. آن راه‌پیمایی‌های میلونی سال گذشته نشان داد که همان حمله هوایی کافی است بقیه‌اش را خود مردم انجام خواهند داد. بله، کل موجودیت کشور در خطر است و آقای خامنه‌ای با پی‌گیری رویاهای خامش دارد کشور را به همان روز سیاهی می‌نشاند که صدام عراق را نشاند. اگر این‌ها براندازی است، بله من براندازم، ولی رمان برانداز نیست. هیچ رمانی برانداز نیست. این را هم بگویم. اگر که این براندازی است پس تمام آن مردمی که با راه‌پیمایی‌هایشان نشان دادند مخالف سیاست‌های این حکومت هستند براندازند. اگر این براندازی است، نه فقط من بلکه هشتاد وپنج درصد مردم ایران براندازند.

حالا فرض کن بخواهند جلوی انتشار کتاب من امثال مرا بگیرند. در مقابل فاجعه عظیم‌تری که در راه است چه اهمیتی دارد؟ مگر آن کتاب‌های دیگرم را که جلوی انتشارشان را گرفتند چه اتفاقی افتاد؟ مگر این همه کتابی که در خارج درآمده است و اجازه انتشارشان را نداده اند چه اتفاقی افتاد؟ همه این‌ها به صورت افست چاپ شده و توی بساط کتاب‌های ممنوعه دست‌فروشان کنار خیابان به فروش می‌رسد. یا به صورت ای بوک روی اینترنت موجود است و روی موبایل‌های مردم دست به دست می‌گردد.

آقای قاسمی در کشوری که آقای احمدی‌نژاد آن را آزاد‌ترین کشور دنیا معرفی می‌کند، انتشار لیستی از ناشران و نویسندگان برانداز، چه معنا و مفهومی دارد؟

حرف آقای احمدی‌نژاد که شوخی است. کدام حرف ایشان را می‌شود جدی گرفت؟

همین امروز دیدم که در دفاع از معاون‌اش که چندین پرونده سو‌استفاه مالی دارد گفته است که هیچ کسی حق ندارد در رادیو و تلویزیون به کسی که حضور ندارد اتهام بزند. خب خود این آقا که در مناظره‌های انتخاباتی همین کار را به شکلی صد بار بدتر از این انجام داد. این آدم حرف‌اش اعتبار ندارد. کجای دنیا وکیل مدافع را به جرم دفاع از موکلش زندانی می‌کنند؟

از کانون نویسندگان ایران در این لیست به عنوان کانون غیرقانونی نویسندگان اسم برده شده. آیا امکان دارد در مورد دلیل حساسیت‌هایی که در رابطه با کانون نویسندگان ایران وجود دارد نظری بدهید؟

کانون از قبل از انقلاب یکی از قدیمی‌ترین مراکز مقاومت بوده و طبیعی است که این‌ها به تمامی مراکزی که می‌توانند به موقع اعتراض کنند و واکنش نشان بدهند حساسیت دارند. در مورد اساتید دانش‌گاه، در مورد دانش‌جویان همین‌طور، در مورد سازمان‌های زنان همین‌طور. این کارهای اینها همه از سر درماندگی است. شما ببینید این‌ها وقتی ناچار می‌شوند کسانی را به خاطر فشارهای بین‌الملی آزاد کنند اول به یک بهانه الکی تعداد دیگری را زندانی می‌کنند بعد آن زندانی‌های قبلی را آزاد می‌کنند. فقط و فقط برای آن‌که ضعفشان را بپوشانند.

بعد از مرگ خمینی، آقای خامنه‌ای که با آن شعبده‌بازی رهبر شد باز هم یک هیچ‌کاره ماند، چون نه کاریزمای خمینی را داشت و نه مرجع تقلید بود. در این دوره آقای رفسنجانی نفر اول بود و آقای خامنه‌ای نفر دوم

این را هم من اضافه کنم که آقای خامنه‌ای علاوه بر آن خواب و خیال‌های خانمان براندازی که برای کشور دارد یک مشکل دیگری هم دارد که آن هم خطرناک است. عقده‌ قدرت. فراموش نکنیم وقتی آقای خامنه‌ای رییس جمهوری شد خمینی شخص اول مملکت بود و آقای رفسنجانی که رییس مجلس بود، نفر دوم. در این دوره آقای خامنه‌ای که رییس جمهوری بود یک هیچ کاره بود. حتا قدرتش از آقای موسوی نخست‌وزیر هم کم‌تر بود. بعد از مرگ خمینی، آقای خامنه‌ای که با آن شعبده‌بازی رهبر شد باز هم یک هیچ‌کاره ماند، چون نه کاریزمای خمینی را داشت و نه مرجع تقلید بود. در این دوره آقای رفسنجانی نفر اول بود و آقای خامنه‌ای نفر دوم. این‌ها همه برای آقای خامنه‌ای یک عقده شد و از همان ابتدای انتخابش به رهبری خرده خرده و با چراغ خاموش شروع کرد به جمع کردن نیرو در اردوی محافظه‌کاران و خزیدن به طرف قدرت. اما تنها از اواسط دوره دوم ریاست جمهوری رفسنجانی بود که او توانست به نفع خودش کفه ترازو را اندکی متعادل کند. دوره دوم رفسنجانی که تمام شد آقای خامنه‌ای تازه داشت نفس راحتی می‌کشید که با انتخابات دوم خرداد و آن شرکت عظیم مردم خاتمی به محبوبیتی بی‌سابقه دست یافت، و دوباره آقای خامنه‌ای رفت زیر سایه. خب از آن‌جا بود که آقای خامنه‌ای مصمم شد که با سبعیت و شدت بیش‌تری نیروهایش را وارد میدان کند و حالاست که در پرتو تقلب انتخاباتی سال گذشته و خوابی که آقای خامنه‌ای برای انتخابات مجلس در سال آینده دیده ما می‌توانیم با قاطعیت بگوییم که آن «هر نه روز یک بحران»‌ی که خاتمی می‌گفت و از همه مهم‌تر، آن قتل‌های زنجیره‌ای هم پروژه آقای خامنه‌ای بوده است برای رسیدن به قدرت مطلق. اتفاقی که در دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی سرانجام به وقوع پیوست. آن گریه تاریخی خاتمی به هنگام کاندیدا شدن برای دور دوم ریاست جمهوری و آن فلاکت بعدی اصلاح‌طلبان را بر بستر این نبرد قدرت باید بازخوانی کرد.

آیا می‌توان با ادبیات مقابله کرد و از تاثیر آن کاست و آیا می‌شود آن را سرکوب کرد؟

ادبیات و فرهنگ به طور کلی تاثیرش آرام است و در دراز مدت. این تاثیر را هم در همین بیست سال گذشته به خوبی می‌توان مشاهده کرد. در این بیست سال روشن‌فکران، نویسندگان و فعالان جنبش زنان عالی کار کرده‌اند. میزان کاری را که این‌ها کردند در این بیست سال و تاثیری را که گذاشتند ما به چشم خودمان در جنبش سبز دیدیم. این‌ها خانه به خانه رفتند روی زن‌های طبقات فرودست، روی مادرهایشان، روی زنان مسن حتا کار کردند و همین‌ها بودند که موتور جنبش سبز بودند. بنابراین ادبیات کارش یک کار آرام است و قرار نیست تاثیری فوری داشته باشد. پس اگرهم موقتن بتوانند خفه‌اش کنند آن‌چنان تاثیری ندارد. مخصوصن با این وسایل ارتباطی امروزه. مهم این است که در دراز مدت نمی‌توانند. چون این حکومتی است بدون آینده.


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

مـتین سـال مه

مردم  با غیرت تونس در پی اعتراضات گسترده، مقاومت مثال‌زدنی وعدم عقب‌نشینی در برابر آتش گشودن نیروهای امنیتی و دولتی توانستند «بن علی» رییس جمهوری را که حدود 25 سال در آن کشور زمام امور را در دست داشت و به یک دیکتاتور به تمام معنا بدل گشته بود را از قدرت برکنار کرده و او را مجبور به فرار از کشور و پناه آوردن به عربستان سعودی کنند.‌ در گزارش‌هایی که از ناآرامی‌ها و اعتراضات مردمی تونس توسط بخش فارسی  بی‌بی‌سی  تهیه شده، مردم نسبت به کشته شدن هم‌وطنانشان و دروغ‌های مکرر رییس جمهوری وقت شدیدن معترض شده‌اند و تصمیم به قیام همگانی برعلیه وی گرفته‌اند‌.

این در حالی است که متاسفانه خبر‌دار شدیم حسین خضری امروز(شنبه) در ایران اعدام شد و هم‌چنان جو اختناق و دروغ بر کشورمان سایه افکنده است‌. ‌ولی افسوس که حتا آب هم از آب تکان نمی‌خورد.‌ برگی دیگر از درخت جنبش آزادی‌خواهی ایران بر زمین افتاد ولی مردممان هم‌چنان از صدای خش‌خش برگ‌ها در زیر پا هنگام قدم زدن در پاییز لذت می‌برند.‌

درود بر غیرت و شرف مردم تونس که با وجود نداشتن تمدن 2500 ساله و نداشتن اسطوره‌های آن‌چنانی تاریخی و نداشتن ادعاهای بزرگ توانستند حق خود را از دیکتاتور ظالم‌ کشورشان بگیرند و آزادی را برای خود به ارمغان بیاورند.‌

آیا  با شنیدن این‌گونه اخبار زمان آن نرسیده است که مردم ایران هم به خود آیند و فکری برای حال و آینده خود وفرزندانشان کنند‌‌؟ تا کی باید خبر اعدام بشنویم و جگرهایمان خون شود‌؟ تا کی باید در مقابل ظلم این حکومت فاسد سکوت کنیم و مضحکه جهانیان باشیم‌؟ تا کی باید اعمال و صحبت‌های (به اصطلاح‌‌) مسوولان مملکتمان سوژه‌های داغ برنامه‌هایی هم‌چون پارازیت و امثالهم باشند؟

تا قبل از این فکر می‌کردم که شاید به جای غنای فرهنگیمان‌، گرسنگی شکم‌هایمان بتواند ته‌مانده غیرتمان را به جوش آورد ولی افسوس و صد افسوس که گرسنگی شکم‌هایمان هم نتوانست جلوی پوسخند دژخیمان فاسد و جنایت‌کارمان را بر ما بگیرد

مگرنه اینست که در تونس هم نیروی ضد‌شورش وجود دارد؟ مگر در آن‌جا به مردم شلیک نکرده‌اند و جوانان پاک کشورشان را به خاک وخون نکشیده‌اند؟ آیا مردم از مقاومت دست کشیده‌اند و عقب‌نشینی کرده‌اند؟ نکته بسیار مهم اینست که در تونس رهبری برای اعتراضات مردمی وجود نداشت و در واقع رهبر اعتراضات مردم تونس همانا غیرت و شرف و میهن پرستیشان بود و بس.‌ آنان هرگز عدم وجود رهبر و جلودار را برای اعتراضات به حقشان بهانه قرار ندادند تا عمری با ذلت هر چه تمام زیر یوق ظلم وستم وحشیانه حکومت فاسدشان باشند.‌ هرگز یک عمر شعار و فقط شعار «هیهات‌من‌ذله» سر نداده‌اند و هرگز حسین‌بن‌علی و واقعه عاشورا را الگوی خود قرار نداده‌اند و به امید ظهور منجی عالم بشریت نشسته‌اند‌، آری، آنان خود برای درد خود درمانی اندیشیده‌اند وبه پا خواسته‌اند.‌

تا قبل از این فکر می‌کردم که شاید به جای غنای فرهنگیمان‌، گرسنگی شکم‌هایمان بتواند ته‌مانده غیرتمان را به جوش آورد ولی افسوس و صد افسوس که گرسنگی شکم‌هایمان هم نتوانست جلوی پوسخند دژخیمان فاسد و جنایت‌کارمان را بر ما بگیرد.‌

باری، هم‌چنان برای توجیح کودکانه خودمان می‌گوییم که سیاست  پدر و مادر ندارد وخود را به عقب می‌رانیم واز کنار این تیشه به ریشه زدن‌ها، خائنانه و با آسودگی خیال می‌گذریم، دریغا که پدر و مادر سیاست، خودمانیم ولاغیر‌. آری، مردم هر کشوری پدر و مادر سیاست آن کشورند، حال چه شده که سیاست کشور پر آوازه‌مان این‌گونه یتیم وذلیل گشته است‌؟

آیا وقت آن نرسیده که بپاخیزیم وبنیان ظلم وجور این نظام را براندازیم. به خدای احد و واحد قسم که این فقط نفت ایران نیست که به غارت می‌رود، فرهنگ غنی ایران زمین که به مراتب ارزشی والاتر نسبت به ثروت‌های فراوان دیگر ایران دارد هم‌اکنون در حال به تاراج رفتن ونابودی به دست این نظام فاشیست است.‌ فرهنگی که هرگز در آن سکوت در مقابل ظلم معنایی نداشته وندارد.‌ فرهنگی که رستم دستان مصداق پهلوانانش است وستارخان‌ها و باقر‌خان‌ها و امیر‌کبیرها تحویل تاریخ داده است.‌ بدیهی است که این نظام تازی‌پرست قلب این فرهنگ غنی را نشانه گرفته است تا بتواند بر عمر مسموم خود بیافزاید و این ماییم که بر حسب وظیفه ملی،‌ باید این موجود نامشروع را  ریشه‌کن و مقطوع‌النسل نماییم…

به دید من تنها دل بستن به بیانیه‌های بی‌عمل وگه‌گاه سست اشخاصی به عنوان رهبر و یا تکیه‌زدن بر شعارهای رنگین گروه‌های خارج‌نشین نه تنها دردی را درمان نمی‌کند بلکه از درصد اعتماد به نفس همگانی در جامعه می‌کاهد و مردم را از توجه به قدرت واقعی‌شان دور می‌سازد و جنبش را روز به روز به سردی سوق می‌دهد.‌ در پایان امید‌وارم با دیدن این‌گونه موفقیت‌ها در جهان هرچه زودتر به خود آییم و با مقاومت و عدم عقب‌نشینی در مقابل تهدیدات پوچ و تو‌‌خالی نظام جمهوری اسلامی، میهنمان را از این منجلاب رهایی بخشیم.‌

پس با قدرت تمام به کودکان روشن‌فکر وحقیقت جوی زمانه‌مان این نوید را بدهیم که‌: اندکی صبر سحر نزدیک است..


 


خبر / رادیو کوچه

در حالی که ناآرامی‌ها در تونس هم‌چنان ادامه دارد، شورای قانون اساسی این کشور اعلام کرد از روز یک‌شنبه، فواد المبزع، رییس مجلس، به عنوان رییس جمهوری موقت عمل خواهد کرد و انتخابات ریاست جمهوری باید ظرف شصت روز برگزار شود.

به گزارش الجزیره، پیش‌تر محمد الغنوشی، نخست وزیر تونس که زمام امور این کشور را برای ساعاتی در دست گرفت، از مردم کشورش خواست به برقراری مجدد نظم کمک کنند و در اصلاحات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تونس مشارکت داشته باشند.

آقای غنوشی گفت برای بحث درباره تشکیل دولت جدید، با احزاب سیاسی تونس گفت‌وگو خواهد کرد.

آقای المبزع روز یک‌شنبه، به عنوان رییس جمهوری موقت سوگند یاد کرده است

گفتنی است زین‌العابدین بن‌علی، دومین رییس جمهوری تونس از زمان استقلال این کشور از فرانسه در سال ۱۹۵۶بود. او از بیست و سه سال قبل تاکنون زمام امور تونس را در دست داشت.


 


رادیو کوچه

1968 میلادی- دولت انگلستان تصمیم گرفت نیروها‌ی خود را از شرق سوئز از جمله منطقه خلیج فارس و سنگاپور تا سال 1972 خارج کند و روز بعد ( 17 ژانویه 1968 ) «ویلسون» نخست‌وز‌یر وقت انگلستان ا‌ین تصمیم را در پارلمان این کشور اعلام داشت. نیروهای انگلیسی چهار قرن در این مناطق بودند. با خروج انگلستان از خلیج فارس، دولت وقت ایران امکان  یافت که با توسل به نیروی مسلح برخی جزایر خود را به قلمرو وطن بازگرداند.

1957 میلادی- ‌برابر با سال‌روز درگذشت «آرتورو توسکانینی» (Arturo Toscanini) رهبر ارکستر ایتالیایی بود. او را از بزرگ‌ترین رهبران ارکستر در قرن بیستم می‌دانند. اجراهای او از آثار «بتهوون» و «شوستاکوویچ» و «برامس» و «وردی» و «واگنر» هم‌چنان از نمونه‌های عالی رهبری ارکستر و اجرا است.

1991 میلادی- حمله نظامی آمریکا و دولت سعودی، مصر و قطر با 690 هزار نظامی به مواضع عراق در داخل این کشور و کویت آغاز شد. هدف از این حمله اجرای قطع‌نامه 678 شورا‌ی امنیت اعلام شده بود که به دولت عراق تا 15 ژانو‌یه مهلت داده بود که کو‌یت را تخلیه کند. چهار روز پیش از آغاز حمله، دبیرکل وقت سازمان ملل عازم مذاکره با دولت عراق شده بود تا موافقت این دولت را به خروج از کویت جلب کند ولی کنگره آمریکا منتظر نتایج مذاکرات او نشد و به رییس جمهوری اختیار جنگ داد و دو روز بعد از این تصویب این اختیارات، حمله نظامی آغاز شد.

در آن زمان «چنی» (معاون جورج بوش دوم) وزیر دفاع و «ژنرال پاول» (وزیر امور خارجه دولت جورج بوش دوم) رییس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا بود. جورج بوش (پدر) 16 ژانویه در نطقی کوتاه حمله نظامی به عراق را اقدامی به منظور آزاد ساختن کویت خواند.

1547 میلادی- در چنین روزی «ایوان چهارم واسیلیویچ» (Ivan IV Vasilyevich) به عنوان تزار روسیه تاج‌گذاری کرد‌. به خاطر جنایاتش در کشور روسیه در زبان روسی به او لقب گروزنی(Grozny) داد‌ه‌اند که به معنای توانایی قدرت و سختی است. هر چند که در فارسی امروز آن را «مخوف» ترجمه کرده‌اند. ایوان در مقام شاه‌زادگی شاهد تغییرات بسیاری بود که او را از زمام‌داری یک ایالت به کنترل یک امپراتوری کوچک و به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل کرد.

ایوان چهارم از اواسط سلطنتش به دلیل خیانت بسیاری از بویارها «نجبای روسیه» دچار بدبینی شد و دست به قتل و کشتار زد. ایوان چهارم ١٢٠٠٠ نفر از «بویارها» را از بین برد و زمین‌های آن‌ها را تصاحب کرد. او پس از کشتار هزاران بویار دستور داد اهالی شهر «نووگورد» در شمال مسکو که شورش کرده بودند را در رودخانه غرق کنند. جنون مرگ‌بار او تا جایی پیش رفت که پسر بزرگش را به ضرب چوب‌دستی کشت.

سرانجام ایوان مخوف در سن ۵۵ سالگی در روز ۱۸ مارس ۱۵۸۴ میلادی در مسکو درگذشت و در پی مرگش روسیه برای چندین دهه دچار آشوب و هرج و مرج شد.

——————-

برخی از روی‌دادهای دیگر

- دکتر «طه ‌حسین» یکی از نابغه‌های علمی و ادبی کشور مصر‌، در شهر کوچکی به نام «سقاقه» به دنیا آمد. در سه سالگی چشم‌های او کور شد ولی او با وجود کوری با هوشی سرشار به تحصیل پرداخت و تا سال 1918 دو دکترا از دانش‌گاه مصر و سوربون پاریس گرفت‌. سپس به فعالیت‌های فرهنگی پرداخت و دانش‌گاه «اسکندریه» را بنا نهاد و کتب زیادی نوشت که «رویاهای شهرزاد» از آن جمله است‌. وی مدت‌ها اداره وزارت فرهنگ مصر را به عهده داشت.

- «محمد‌رضا پهلوی» و همسرش ایران را به قصد مصر ترک کردند.

-  آغاز جنگ «بوداپست»


 


خبر / رادیو کوچه

جاری شدن سیل اخیر در استرالیا و کمبود منابع انرژی از جمله زغال سنگ مقامات مالزی را بر آن داشت تا به جای‌گزینی انرژی هسته‌ای به جای زغال سنگ در تولید برق این کشور بیش از پیش تاکید کنند.

به گزارش خبرگزاری ملی مالزی، جاری شدن سیل در روزهای اخیر در استرالیا و افزایش قیمت زغال سنگ، نیاز ضروری مالزی به انرژی هسته‌ای را به عنوان منبعی برای تولید برق این کشور آشکار ساخت.

«خالیب محمد» رییس شرکت برق مالزی گفت به دلیل کمبود منابع گازی در این کشور، منابع تامین برق این کشور متنوع هستند که زغال سنگ یکی از این منابع است.

وی خاطر نشان کرد زغال سنگ سهم 40 درصدی در تولید برق کشور مالزی را دارا است  و در سال گذشته این کشور احتیاجات خود به زغال سنگ را از طریق کشورهای استرالیا، اندونزی  و آفریقای جنوبی هرکدام به ترتیب 18، 71 و 11 درصد تامین کرده است.

این مقام مالزی در ادامه تصریح کرد با توجه به شرایط موجود، اکنون زمان آن فرا رسیده است که دولت مالزی نسبت به تولید برق از طریق انرژی هسته تصمیم جدی اتخاذ کند.

لازم به اشاره است در چند روز گذشته در استرالیا به دلیل بارش شدید باران و بالا آمدن آب رودخانه‌ها، باعث ایجاد اختلال در فعالیت‌های صنعتی شده و در برخی شهرها وضعیت فوق‌العاده اعلام شده است.


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

جام جم

1) پنجمین وعده برای خروج توپولف‌ها

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100833239106

وعده خروج توپولف از ناوگان هوایی کشور به ایست‌گاه پنجم خود رسید و حال سوال این است که آیا پنجمین ضرب‌الاجل زمانی برای خروج این هواپیماهای فرسوده عملی خواهد شد یا خیر.

پس از سقوط بویینگ‌727 هواپیمایی جمهوری اسلامی در ارومیه بار دیگر نگاه‌ها متوجه وضعیت ناوگان هوایی کشور و ضرورت به روزسازی و نیز اصلاح ساختار آن شده است.

از اول امسال تاکنون وزیر راه و ترابری و رییس سازمان هواپیمایی کشوری تاکنون 5 بار مهلت‌های مختلف زمانی را برای خروج توپولف‌ها از ناوگان هوایی کشور اعلام کرده‌اند اما هر بار این ضرب‌الاجل‌ها به دلایل نامشخصی به تعویق افتاده است.

2) دولت اردن در آستانه سقوط قرار گرفت

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100833239394

در حالی که دولت اردن برای کاهش حجم اعتراضات گسترده مردمی در تصمیمی فوری بهای برنج، شکر و گوشت قرمز را 5 درصد کاهش داد، منابع آگاه در امان از احتمال سقوط دولت این کشور خبر می‌دهند.

به گزارش پای‌گاه خبری سرایا نیوز، هم اکنون علایم واضحی وجود دارد که بیان‌گر سقوط دولت اردن در روزهای آتی است. منابع آگاه با اشاره به فشار جریان‌های مردمی بر نمایندگان پارلمان اردن تاکید می‌کنند که این فشارها در نهایت به رای عدم اعتماد به دولت و سقوط دولت سمیر الرفاعی، نخست‌وزیر کشور منجر می‌شود. این درحالی است که مردم اردن روز جمعه تظاهرات گسترده‌ای را در اعتراض به اوضاع اقتصادی برگزار کردند.

رسالت

1) دست‌آوردهای جدید هسته‌ای ایران رونمایی شد

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=51789

دست‌آوردهای جدید ایران در عرصه کاربرد انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای در حضور نمایندگان دیپلماتیک بیش از 130 کشور جهان در مجتمع آب‌سنگین اراک رونمایی شد.

صالحی عصر دیروز در مراسم رونمایی از دست‌آوردهای هسته‌ای جدید ایران گفت: «بازدید دیپلمات‌ها و کارنامه شفاف ایران نشان می‌دهد که گفتار و عمل ایران در زمینه فعالیت صلح‌آمیز هسته‌ای صادقانه است.»

2) فرزندان برخی مسوولان از انگلیس بازگشتند

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=51841

یک عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با اعلام تعداد فرزندان مسوولان کشور که در دانش‌گاه‌های انگلیس تحصیل می‌کنند، گفت: «تعدادی از فرزندان مسوولان که در انگلیس تحصیل می‌کردند به کشور بازگشتند.» نماینده مردم بجنورد و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس با بیان این‌که تعداد دقیق بازگشته‌ها را نمی‌دانم اما خبر دارم که تعدادی از انگلیس بازگشته‌اند، افزود: «کیفیت خیلی از رشته‌ها در کشورهای دیگر بالاتر از انگلیس است. لذا ضرورتی ندارد که ایرانیان داوطلب آموزش عالی که می‌خواهند به خارج از کشور بروند، انگلیس را انتخاب کنند.»

کیهان

1) سفارت‌خانه‌های اخلال‌گر در هدف‌مندی یارانه‌ها شناسایی شدند

http://www.kayhannews.ir/891026/2.htm#other204

عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس از شناسایی برخی سفارت‌خانه‌هایی که برای ایجاد ناآرامی و تخریب افکار عمومی نسبت به قانون هدف‌مند کردن یارانه‌ها با فتنه‌گران هم‌کاری داشتند خبر داد.

زهره الهیان اظهار داشت: «پیرو برنامه‌ریزی صورت گرفته از جانب جریان فتنه در ماه‌های بعد از انتخابات، آغاز ایجاد مجدد اختلالات خود را با توجه به اجرای قانون هدف‌مند کردن یارانه‌ها در بحث اقتصادی می‌بینند.»

2) فرار دیکتاتور از تونس، مردم‌: رییس جمهوری موقت هم باید برود

http://www.kayhannews.ir/891026/16.htm#other1603

به گزارش خبرگزاری‌ها با وجود اعلام وضعیت فوق‌العاده در تونس و استقرار ارتش در مراکز حساس و تاسیسات دولتی، مردم تونس با تجمعات اعتراض‌آمیز خود، خواستار کنار رفتن «محمد الغنوشی» (نخست‌وزیر سابق) شدند که به دلیل فرار زین‌العابدین بن علی رییس جمهوری اسبق تونس، براساس قانون اساسی این کشور، رییس جمهوری موقت شده است.

خراسان

1) حاجی بابایی برای توضیح درباره احیا نشدن معاونت پرورشی به مجلس فراخوانده می‌شود

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=10&day=26&id=529207

دو عضو کمیسیون آموزش با انتقاد از ضعف عمل‌کرد وزارت آموزش و پرورش درباره احیای معاونت پرورشی از فراخواندن وزیر به مجلس در این باره خبر دادند. نصیری عضو کمیسیون آموزش با اشاره به این که هدف احیای معاونت پرورشی، تربیت نسل جوان کشور براساس موازین اسلامی و اهداف چشم‌انداز ۲۰ ساله بوده است گفت: «عمل‌کرد این معاونت درحدود ۵ سالی که از احیای آن می‌گذرد بسیار ضعیف بوده و نتوانسته انتظارات قانون‌گذار را برآورده کند.»

2) عیدی کارمندان و بازنشستگان 318 هزار و 500 تومان پیشنهاد شد

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1389&month=10&day=26&id=529211

معاون بودجه معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راه‌بردی ریاست جمهوری در گفت‌و‌گو با مهر با اشاره به فرمول تعیین عیدی کارمندان و بازنشستگان دولت در قانون خدمات کشوری گفت: «بر اساس فرمول مذکور، ضریب ریالی که رقمی معادل 637 هزار تومان است، ضرب در عدد 500 خواهد شد که رقمی معادل 318 هزار و 500 تومان خواهد شد.»

همشهری

1) اختلاف بر سر دلیل حذف موسیقی پاپ از بخش رقابتی جشن‌واره فجر

http://www.hamshahri.net/news-125848.aspx

شاید یکی از بحث‌برانگیزترین نکات جشن‌واره امسال را بتوان در حذف بخش رقابتی موسیقی پاپ دانست. حذفی که مدیر اجرایی جشن‌واره‌ آن را به‌دلیل عمل‌کرد ضعیف موسیقی پاپ در دوره‌های گذشته جشن‌واره اعلام کرده‌است. صحبت‌های دبیر اجرایی جشن‌واره با صحبت‌های حمید شاه‌‌‌آبادی، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد تفاوت چشم‌گیری دارد.

2) احتمال حذف یارانه شیر

http://www.hamshahri.net/news-125857.aspx

در آستانه شروع دومین ماه تغییر قیمت‌ها و اجرای قانون یارانه‌ها، مسوولان وزارت بازرگانی از احتمال حذف یارانه شیر در بهمن‌ماه خبر می‌دهند.

مدیرعامل اتحادیه دام‌داران استان تهران با بیان این‌که طبق اخبار شنیده شده از وزارت بازرگانی، دولت از بهمن ماه یارانه شیر را حذف خواهد کرد، گفت: «حذف یارانه شیر در راستای هدف‌مندسازی یارانه‌ها، باعث بی‌بازار ماندن 2میلیون تن شیر تولیدی دام‌داران خواهد شد.»

تهران امروز

1) هواپیماهای جاسوسی آمریکا در اختیار سپاه

http://www.tehrooz.com/

به فاصله چند روز از ادعای مقامات آمریکایی مبنی بر این‌که هواپیماهای این کشور توسط ایران ساقط نشده‌اند، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاس‌داران روز گذشته اعلام کرد که این هواپیماها توسط سپاه ساقط شده و در زمان مناسب آن‌ها را به نمایش خواهد گذاشت. چندی پیش سردار امیرعلی حاجی‌زاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه اعلام کرد که دو فروند هواپیمای بیگانه توسط سپاه پاس‌داران در خلیج فارس سرنگون شده است.

پنتاگون در اولین واکنش به این خبر، ضمن تایید سرنگونی دو فروند هواپیمای خود در خلیج فارس، اعلام کرده بود این هواپیماها توسط نیروهای نظامی ایران سرنگون نشده‌اند، اما روز گذشته فرمانده نیروی دریایی سپاه با تاکید بر این‌که هواپیماهای آمریکایی در خلیج فارس قطعن توسط سپاه پاس‌داران سرنگون شده‌اند، گفت: «الان این هواپیماها در اختیار ماست و در زمان مناسب حتمن آن‌ها را نمایش خواهیم داد.»

2) صعود با گل کریمانه

http://www.tehrooz.com/

این مقتدرانه‌ترین صعود تیم ملی ایران به مرحله حذفی جام ملت‌های آسیا در دو دهه اخیر بود. با پیروزی بر کره شمالی، تیم ملی فوتبال ایران حالا فارغ‌ البال به مرحله بعدی مسابقات فکر می‌کند.

دنیای اقتصاد

1) تصمیم نهایی برای بانک مرکزی؟

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=240379

با اتمام جلسه دیروز مجمع تشخیص مصلحت نظام، کار بررسی و تصمیم‌گیری درباره‌ موارد اختلافی در مورد برنامه پنج‌ساله‌ پنجم توسعه کشور هم به پایان رسید و اعلام شد که به زودی تصمیمات مجمع درمورد این برنامه و از جمله نحوه انتخاب رییس بانک مرکزی اعلام خواهد شد.

2) سقوط طلا به تهران رسید

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=240288

افت 5000 تومانی قیمت سکه بهار آزادی و افزایش  14 تومانی قیمت یورو مهم‌ترین اخبار روز گذشته بازار سکه و ارز بود.

این در حالی است که با وجود تکذیب مقامات بانک مرکزی، حباب قیمت هم‌چنان در بازار سکه مشاهده می‌شود و نوسان قیمت سکه تناسبی با افت قیمت طلا در جهان ندارد. به دنبال کاهش قیمت جهانی طلا به پایین‌ترین سطح 7 هفته اخیر، سکه بهار آزادی دیروز 5 هزار تومان ارزان شد و به نرخ 360 هزار تومان رسید.


 


مرتضا خسروی (هیچ) / رادیو کوچه


 


روز پنج‌شنبه، ده‌ها تن از هواداران یک حزب سیاسی در کابل علیه حکومت ایران راه‌پیمایی کرده و تصاویری از رهبران آن کشور را به آتش کشیدند. این مظاهره‌کنندگان خشمگین که شمار‌شان به حدود دوصد تن می‌رسید بر تعمیر سفارت ایران سنگ و رنگ پرتاب کرده و ابراز خشم کردند.

Click here to view the embedded video.

Click here to view the embedded video.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به koocheh-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به koocheh@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته