رئیس سازمان بازرسی کل کشور با حمله شدید الحن به محمود احمدی نژاد و دولت دهم گفت: « آن کسي که تخلف کرده يا حامي تخلف است و يا اين تخلف در مجموعه تحت نظر او اتفاق افتاده بايد سر جاي خود بنشيند. »
مصطفی پور محمدی که در جلسه هفتگي سازمان بازرسی کل کشور سخن می گفت رویه دولتمردان را در مواجه با ماجرای بر ملا شدن پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در نظام بانکی کشور، غیر اخلاقی توصیف کرد و رویکرد آنان را « حمله و سرکوب منتقدین » به جای « عذرخواهی کردن از مردم » قلمداد کرد.
سکوت دولت
این اظهارات در حالی از سوی رئیس سازمان بازرسی کل کشور مطرح می شود که محمود احمدی نژاد در سفر خود به استان اردبیل با اشاره به اتهامات مطرح شده علیه دولت خود در پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، تلویحاً قوه قضائیه و مجلس را مقصران اصلی این ماجرا عنوان کرده بود و با حمله به نهادهای نظارتی « سکوت دولت » را « همیشگی » ندانسته بود.
رسوایی اختلاس سه هزار میلیارد تومانی، با انتشار نامه استعفای مدیرعامل بانک ملی ایران و عدم بازگشت وی از کانادا شتاب بیشتری به خود گرفته است.
سخنان مصطفی پور محمدی ساعاتی پس از آن بر روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفته است که رهبر جمهوری اسلامی از رسانه ها خواسته است تا این ماجرا را « زیادی کش » ندهند.
آیت الله خامنه ای با اشاره به ماجرای اختلاس اخیر بانکی ادامه هیاهو و جنجال خبری را « به صلاح » ندانسته بود.
در عین حال صبح امروز تعدادی از نمایندگان مجلس از هیئت رئیسه مجلس خواستار شکایت مجلس از دولت به قوه قضائیه و اعمال ماده ۲۲۳ آنئین نامه داخلی مجلس شدند.
برکناری مدیران بانک گردشگری
در رخدادی دیگر از این دست به دستور محمود بهمنی رئیس بانک مرکزی، مدیرعامل یک بانک دیگر نیز برکنار شد.
بر اساس اطلاعیه روباط عمومی بانک مرکزی ایران، رئیس این بانک دستور برکناری " منوچهر زمانی " مدیرعامل و " مهدی جهانگیری کوهشاهی " رئیس هیئت مدیره بانک گردشگری را صادر کرده است.
روابط عمومی بانک مرکزی در اطلاعیهای اعلام کرده است که بانک گردشگری باید « هرچه سریعتر نسبت به معرفی مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره به این بانک جهت احراز صلاحیت آنان اقدام کند. »
برکناری مدیران بانک مذکور دو روز پس از آن رخ می دهد که مدیر عامل بانک سامان یکی دیگر از بانکهای خصوصی کشور با دستور مستقیم رئیس بانک مرکزی برکنار شده بود.
به این ترتیب بانک گردشگری چهارمین بانکی است که شاهد برکناری عالی ترین مقام اجرایی خود طی دو هفته گذشته در ایران است.
گزارشها از دخالت مستقیم و غیر مستقیم هشت بانک بزرگ دولتی و خصوصی ایران در بحران موسوم به " اختلاس سه هزار میلیارد تومانی " حکایت دارند.
جمهوری اسلامی قصد دارد با وامی ۴۰۰ میلیون دلاری (معادل حدود سیصد میلیون یورو) به خروج بلاروس از ورشکستگی اقتصادی کمک کند. به گزارش دویچه وله، نادشدا یرماکووا، رئیس بانک ملی بلاروس، گفته که تهران با کلیات پرداخت این کمک موافقت کرده است.
اقتصاد این کشور اروپایی در آستانهی ورشکستگی است. بلاروس پیشتر از چین وام گرفته بود. گفته میشود صندوقهای دولت در پی هزینههای سنگین انتخابات گذشته خالی شدهاند.
رسانههای دولتی بلاروس جزئیات بیشتری از این کمک سخاوتمندانه ایران منتشر نکردهاند.
بلاروس شدیدترین بحران مالی خود از ۲۰ سال پیش، زمان استقلال از شوروی سابق را تجربه میکند. اقتصاددانان میگویند الکساندر لوکاشنکو، دیکتاتور این کشور باید، تا پایان سال جاری میلادی حدود ۳ میلیارد یورو به اقتصاد بهشدت بدهکار بلاروس تزریق کند تا چرخهای آن را به حرکت درآورد.
در روزهای پایانی ماه سپتامبر چین اعتباری بیش از یک میلیارد دلار در اختیار بلاروس گذاشت. اسپربانک، بزرگترین بانک روسی هم قول همین مقدار وام را به این کشور داده است. در ازای این کمک مالی ۵۱ درصد از سهام یک پالایشگاه دولتی بلاروس به بانک روسی واگذار میشود.
میسنک قصد دارد برای دریافت ۷۰۰ میلیارد یورو هم با صندوق بینالمللی پول گفتوگو کند.
بلاروس آخرین کشور اروپایی است که همچنان دارای نظام غیر دموکراتیک است. اقتصاددانان بینالمللی معتقدند که صندوقهای دولتی در بلاروس به دلیل هزینههای هنگفت دولتمردان این کشور در آستانهی انتخابات سال گذشته خالی شدهاند. لوکاشنکو که از سال ۱۹۹۴ میلادی با خودکامگی بسیار ریاست جمهوری بلاروس را در دست دارد، تا کنون چهاربار در انتخابات شرکت کرده است. مخالفان این رهبر پنجاه و هفت ساله انتقادات بسیاری به او دارند و او را "آخرین دیکتاتور اروپا" میخوانند. وی بر رسانههای رسمی روسیه سفید تسلط کامل دارد.
وی همچنین روابط بسیار نزدیکی با رهبران جمهوری اسلامی دارد.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۶ مخالفان لوکاشنکو تنها دو بار و هر بار نیم ساعت حق صحبت با مردم را در تلویزیونهای دولتی یافتند. در هر دو برنامهی نیمساعتهی مخالفان، بخشهای انتقادی به لوکاشنکو سانسور شد. لوکاشنکو پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۶ مدعی شد که ۸۳ درصد آرا را به دست آورده است. هزاران نفر پس از اعلام نتیجه انتخابات در خیابانهای مینسک به تظاهرات پرداختند و لوکاشنکو را متهم به تقلب در انتخابات کردند. تظاهرات مخالفان لوکاشنکو اما سرانجام با خشونت به پایان رسید و رقبای انتخاباتی هم به زندان افکنده شده و همچنان در حبس به سر می برند.
در شرایط فعلی روبل، واحد پول بلاروس، دو بار با کاهش اعتبار مواجه شده و حدود ۶۰ درصد از ارزش خود را از دست داده است. این موضوع انفجار قیمت مواد غذایی و مایحتاج روزمره را در پی داشته و لوکاشنکو نیاز به کمک خارجی پیدا کرده است.
آرش حسینی پژوه
سید مرتضی مردیها، نویسنده، فیلسوف، روزنامه نگار و مترجم ایرانی و دارای دکترای فلسفه(روش شناسی) از فرانسه، استاد فلسفه و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی بود که در سال ۱۳۸۹ از این دانشگاه اخراج شد. مردیها مدیر گروه اندیشه روزنامه جامعه بود و با روزنامه های نشاط و توس نیز همکاری داشت. روز گذشته در خبر ها آمد که «مرتضی مردیها» که از چهرههای سرشناس فلسفه سیاسی در ایران به حساب میآید، از کشور خارج شده است، وی به آمریکا رفته و در حال حاضر در شهر بوستون اقامت دارد.
سخن گفتن از خروج مردیها را میشود به گزارشهای آماری از خروج نخبگان از ایران اضافه کرد، میتوان از بزرگانی نام برد که در طول این سالها یک به یک از کشور خارج شده و ترک وطن کردهاند.
در این گزارش قصد ندارم به آمار و ارقام خروجها بپردازم، بلکه قصد دارم به زبان خود مردیها، به دلایلی که باعث میشود، انسانی از کشورش خارج شود، و در کلیت مفهوم مهاجرت و پسندیده و یا نکوهیده بودن مهاجرت بپردازم.
مرتضی مردیها، در مقاله ای با نام «در دفاع از مهاجرت و نقد میهن» در کتاب «در دفاع از سیاست» به مقوله مهاجرت میپردازد و از آن دفاع میکند، مردیها مقاله خود را اینگونه آغاز میکند: «تا جایی که خاطرهی تاریخ یاری میکند، همواره بسیاری از دانشمندان و هنرمندان و رجال سیاسی و ... گاه از خوف و شقاوت و گاه به شوق سعادت ترک دیار کردهاند. آنان که از سر خوف گریختهاند غالبا مورد غضب امیران بودهاند و از تعصب و تعذیب آنان به مامنی پناه میبردهاند تا ضمن تامین امنیت، زمینه عرضه تواناییهای آنان فراهم شود. اما آنان که به شوق میرفتند طالب فرصت، حرمت، ثروت، و شهرتی پیش از آن بودند که موطن مولوف آنان میتوانسته در اختیار بگذارد. حاصل هر دو یکی است، گرچه گاه یکی را نوعی ناهنجاری و دیگری را نوعی هنجار دانستهاند، اما از حیث اخلاقی، هر دو قابل دفاع به نظر میرسند.»
وی در دفاع از مهاجرت و برای توضیح خواست مهاجرت، مینویسد: «این که کسانی بازار بهتری برای عرضه متاع خود جست و جو کنند، عرفی به رسمیت شناخته است. فرقی نمیکند که متاع مورد عرضه خطابه و وعظ باشد یا علم و حکمت یا کاردانی و فناوری. بازار بهتر لزوما جایی نیست که نقدینگی بیشتری پرداخت کنند. همان طور که تاجر پی بازاری است که کالای او را به قمیت بهتری نقد کنند، عالم هم در پی جایی است که علم رو را با فراغت، امنیت، و حرمت بیشتری برابر کنند و البته کم نیستند عالمان، هنرمندان و حتی واعظانی که علاوه بر موارد مطروح، طالب مکنت، شهرت، و محبوبیتند و هر کجا احتمال بیشتری برای دست یافت به این مطلوبات باشد، به راحتی میتواند موطن متین آنان باشد. و البته چنین نمینماید که در این باب، اخلاق یا وجدان وطن خواهی چنان زور آمد باشد که بر میل به اموری که شرح آن رفت، غالب آید. حال اگر حکم رفتگان در پی شوق چنین باشد، حکم گریختگان بر اثر خوف مبرهم است. در این جا منع اخلاقی کم تر کارگر است، صیانت نفس و امنیت خاطر، عزیزترین و غریزی ترین مطلوباتند. در قرآن خطاب به کسانی که تعقیب و آزار کافریان و ظالمان مانع دین ورزی خود میشمارند، میگوید: «الم تکن ارض الله واسعه فتهاجروا.» موسی و محمد، هر دو زیر فشار حاکمان جور، از دیار خویش هجرت کردند و هرگز برای سکونت مجدد باز نگشتند.»
مردیها در ادامه، دفاع خود از مهاجرت، به ادبیات میپردازد و به واکاوی نگاه ادبیات به مهاجرت میپردازد، و مینویسد: «از کهنه روز تا امروز، جست و جوی زیست بهتر و لذت برتر، از جمله طبیعیترین و عرفیترین رفتارها بوده است. رد پای آن را در ادبیات شاید بهتر از هر جای دیگر بتوان یافت. سعدی گوید:«روستا زادگان دانش مند _ به وزیری پادشا رفتند». روستا زادهای که دانش مند شود دیگر در ده امکاناتی را نیابد که پرورش دهنده ی خلاقیت های او باشد، یا تواناییهای او را به کار گیرد و شان او را پاس دارد و راحت و رضایت او تامین کند، بنا به قاعدهی انتخاب احسن، به شهر مهاجرت میکند. یعنی به جایی که قدر بیند و بر صدر نشیند و چه بسا به وزیری پادشاه رسد که هرگز در روستا دست ندهد. مولوی پا از این فراتر میگذارد، میگوید: «ده مرو ده مرد را احمق کند _ عقل را بی نور و بی رونق کند.» بحث از جست و جوی بهینه و بیشینهی قدرت و ثروت و منزلت نیست. میگوید رفتن به روستا یا ماندن در آن، (که کنایهای از هرگونه دلبستگی یا نوستالوژی تواند بود نسبت به زادگاه عقب ماندهای که فرد را به گرانی گاه، پابست خود میکند) عقل فرسا است. به صرف ذکاوت و بصیرت و رونق عقل، از ده خارج میشوی و به آن باز نمیگردی، یعنی از هر جایی که کوچکی و عقب ماندگی آن میتواند خِرد را خُرد نگه دارد. نه مگر از نگاه او، «جان چه باشد جز خبر در آزمون _ هر که او علمش فزون جانش فزون»؟ «خبر در آزمون» بیش تر در مهاجرت است. گذشته از این موارد، مدعیام که برای ناز و کام هم میتوان ره سپار دیار دیگر شد و به صرف تمنای خواستهی بیشتر میتوان در پی آن سر نهاد. نه اگر، چه کسی انسان را از جست و جوی لذت منع کرد؟ این لذت در وطن دست نمی دهد، لاجرم وطن دیگری سراغ میشود.»
وی در ادامه به کامیابی مهاجرت مشاهیر ایرانی در طول تاریخ اشاره میکند و مینویسد: «ناصر خسرو هم که از شیوه فرخی سر پیچید و سرود که «من آنم که در پای خوکان نریزم _مر این قیمتی دُر لفط دری را»، در جست و جوی حکمت اهل باطل، ترک وطن کرد؛ چرا که در آن محیط تعصب و تقلید که در عهد سلطان محمود در خراسان پدید آمده بود، خسرو نمیتوانست حکمت نهایی را بجوید، به مصر و مغرب رفت و در آنجا اقامت کرد، چون خبرهایی شنیده بود که آن جا را در نظرش سخت آراسته بود. آنجا نه طغان و تکین خشن بود و خلیفهی عباسی که این ترکمانان را به جان مردم میانداخت و چه بسا در آن جا این دروغ ریایی که عنوان قدسی خلیفه و سلطان بر آن سایه افکنده بود، پایان مییافت. کلیم کاشانی، صائب تبریزی، طالب آملی، نظیر نیشابوری، به هند مهاجرت کردند و در دربار شاه جهان_خداوندگار تاج محل_ صاحب تمامی آن چیزهایی شدند که در شهر و کشور خود از آن نصیبی نداشتند. بسیاری از ادیبان و شاعران ایران، که در سدههای دهم و یازدهم به هندوستان رفتند، در خدمت پادشاهان دکن به سر میبردند که با آن ادیبان و شاعران رابطه دوستانه میداشته و آنان را در شمار ندیمان خود در میآوردند و کیسهای سیم و زر به پای آنان نثار میکردهاند. حافظ میگوید: «شکر شکن شوند همه طوطیان هند _ زین قند پارسی که به بنگاله می رود».
نه آیا همین جلای وطن شاعران بود که شهر فارسی را تا به بنگال پیش برد. چنان کرد که از امیر خسرو که اهل دهلی بود، تا اقبال که اهل لاهور بود، و هیچ یک زبان مادری شان پارسی نبود، دیوانهایی به وجود آمد که فخر زبان فارسی و بل که میراث ادب و فرهنگ جهان شد.»
مرتضی مردیها پس از اشاره به مقوله مهاجرت در ادبیات، از مشاهیر، عالمان دینی و هنرمندان دیگری نیز مثال میآورد که مهاجرت کردند و به مقوله مهاجرت در جهان نیز میپردازد و به مهاجرت آلمانیها در دهه سی میپردازد که بر اثر خوف و شقاوت به انگلستان و آمریکا مهاجرت کردند، وی در ادامه به مبحث مهاجرت در میان ایرانیها میرسد و در این باره مینویسد: «ایران بر فراز کشورهایی است که نیروهای نخبهاش را به سراسر جهان صادر میکند. اینها بر دو دستهاند: گروهی که بر اثر خوف از رنج میگریزند و گروهی که در پی شوق لذت میروند. گروه اول را میتوان مهاجران خائف و مصادیق مهاجرت خوفی خواند و گروه دوم را مهاجران شائق یا مصادیق مهاجرت شوقی. تعداد مهاجران خوفی یعنی کسانی که به سبب تهدید گریختهاند محدود است، کثرت با دسته دوم است. این نوع مهاجرت نخبگان، از همه سو از طرف کشورهای با امکانات محدود به سمت کشورهایی است که دارای زمینههای بهرهمندی بالا باشند. از حیث مهاجران شوقی، ایران با دیگر ممالک هم عرض، از نظر تولید «ناخالص لذت» و تولید «لذت سرانه» فرقی نمیکند. به دیگر سخن، اگر این تعابیر را به معنای میزان غوطه وری در امکانات و امکان عملی استفاده از مطلوبات بدانیم، ایران (که جزو کشور های متوسط به پایین، یعنی تا حدودی فقیر است) با دیگر ممالکی که از حیث میزان تولید لذت ممائل است، باید میزان مشابهی از مهاجرت شوقی داشته باشد. اگر بر فرض، ممالکی با جغرافیا و مالیهای مشابه، قدرتی مشابه در تولید حاملهای لذت دارند، جای سوال است که چرا ایران مهاجر بیشتری دارد، مشکل شاید منحصر به ایرانیان است و بس؛ که التزام دولت به یک فرهنگ و ایدئولوژِی خاص در آن چنان کرده که افزون بر افت تولید لذت، میزان مهمی از لذت تولید شده به سادگی قابل مصرف نباشد. یعنی علت افزایش مهاجرتهای شوقی به جوامع شبیه (از حیث تولید لذت)، عدم امکان مصرف لذت در حد مشابه است.
پس قسم مهمی از مهاجرتهای ایرانیان، مهاجرت طبعی و عرفی است. آن مقدار مهاجرت در ایران که غیر معمول است و غیر معروف است، بخش اندکی در اثر کمبود «آزادی در» است که به نخبگان اجازهی تدبیر امور ملک را نمیدهد و آنان که طالب چنین آزادی هستند، یک چند مداومت میکنند و سپس، بر اثر تهدید احنمالی، میگریزند. بخش بسیار بزرگتری لیکن، کسانیاند که متعاقب کمبود «آزادی از»، امکان استفاده از لذت تولید شده یا موجود را ندارند و هر دو، به میزان بسیار تر از میان نخبگان.
آیا شماتتی بر آنان رواست؟ پاسخ منفی است. از این رو که آن قسم که از خوف میگریزند، «امانی» به دست خواهند آورد و آنان که به شوق می روند، «امکانی». چرا باید از امان و امکانی که نصیب آنها میشود تاسف خورد؟ البته این که کسانی به دست خویش نخبگان خود را فراری دهند، از منظر حقوق بشر نا مطلوب است. اما اگر از این حیث نگرانیم که آنها از وطن رخت به سرای بیگانه میکشند و چراغی را که به خانه رواست، نه به مسجد، که در کلیسا کنیسه روشن میکنند، در اشتباهیم. زیرا در جهانی جدید زندگی میکنیم که در هم فشرده شده است و برای توصیف و تببین آن باید قالبهای جدیدی را به کار گیریم.»
مرتضی مردیها برای اثبات سخن خود در مقاله «در دفاع از مهاجرت و نقد میهن» ادله دیگری را نیز میآورد که از حوصله این گزارش خارج است، مردیها، اما پس از اضافه کردن ادله خود، با اشاره به مقوله جهانی شدن سعی میکند تا قالب جدیدی را که پیشتر به آن اشاره کرده است، روشنتر توضیح دهد و مینویسد: «جهانی شدن، گاه به مثابهی نیرنگی آگاهانه از سوی طبقهی اقتصادی، مورد تردید و طرد قرار میگیرد. اما حتی پذیرش ماهیت نیرنگ آمیز آن، زیان مند بودن آن را اثبات نمیکند، همانطور که ملی شدن، در قابل تبیین انتخاب عاقلانه، به عنوان طرحی برای تسهیل بقای قدرت و اعمال حاکمیت مطرح شد، جهانی شدن هم از منظری مشابه، به شکلی مشابه، قابل تبیین کارکردی _ روشن فکری آن تباینی ندارد. به تعبیر دیگر، از منظر سیاسی، همواره اصل، قدرت و حاکمیت است و برای این، زور و تزویر، بدون این که برای این تعابیر در اساس بار منفی قائل باشیم، ضروری است، اما از منظر روشن فکری (با فرض این که دغدغه اصلی آن تولید و توزیع بیشتر و به تر مطلوبهای کم یاب باشد)، تغییر شکل این قدرت و حاکمیت میتواند، ناگزیر، مقید، یا هر دو باشد. و برای این هر دو منظور، ملیت محمل خوبی بوده است، هم سیاستمداران و هم مبارزان سیاسی (به استثنای انترناسیونالیست ها) بر اهمیت و بلکه قداست میهن تاکید کردهاند؛ چیزی که گاه موجب آشفتگی در مدلول دقیق این مدعیات بوده است.
آینده از مرزهای ملت و ملیت، با تانی عبور خواهد کرد. اما این فقط جنبههای سیاسی و اقتصادی(زوال وابستگی محلی بر اثر رشد تکنولوژِی) آن نیست که مشمول اوصاف یا احکام جبر و حسن میشود. مهمترین وجه جهانی شدن، جنبه فرهنگی آن است.
بر همین اساس و با فرض این که توسعه در عموم کشورها، کمابیش در جهت افزایش آموزش و تامین اجتماعی عمل میکند، این که فرهنگ مشترکی آیندهی جهان را در اختیار خواهد داشت، دور از انتظار نیست، و با قبول این که کشورهای صنعتی بالاترین استانداردهای آموزش و تامین اجتماعی را دارند، میتوان باور داشت که این فرهنگ مشترک، اشتراک فرهنگ کشورهای صنعتی خواهد بود که بر فرهنگهای ملی(ناشی از وابستگی به امکانات محلی و در حات متفاوتی از آموزش و تامین) غلبه خواهد کرد.»
همانطور که در بالا خواندیم مهاجرت از نگاه مرتضی مردیها نه تنها امری، قابل نکوهش نیست، بلکه میتوان در هر دو قسم از آن دفاع نیز کرد، حال مرتضی مردیها با چنین دیدگاهی، اقدام به مهاجرت کرده است، دیدگاهی که او را در پی شکوفایی بیشتر به خارج از مرزهای وطن خوانده است، بی شک برای مخاطبین آن مبارک و برای جامعه ایرانی میتواند همراه با برکت باشد.
بالا بودن هزينههاي سالنهاي سينما از مشكلاتي جدي است كه در اين دوره؛ صاحبان سينما را تحت فشار بسيار قرار داده است. اين هزينهها پس از هدفمندي يارانهها و افزايش نرخ حاملهاي انرژي(برق، آب، گاز) بسيار بيشتر شده است.
محمدرضا صابري(سخنگوي انجمن سينماداران) در گفتگو با ايلنا، با اعلام اين مطلب افزود: امروز هزينههاي سينماداري و همچنين نرخ آب و برق و گاز به صورت سرسامآوري افزايش يافته است بهصورتيكه نرخ برخي از اين هزينهها 10 برابر شده است. به همين دليل سالنهاي سينمايي به دنبال راهحلهاي جدي هستند.
وي ادامه داد: هزينهها به اندازهاي افزايش پيدا كرده كه ديگر صاحبان سينما نميتوانند آنها را پرداخت كنند و همين امر موجب شده از طرف ادارههاي برق، آب و گاز قبض اخطار قطع آب و برق آنها صادر شود.
صابري گفت: اين اخطار امروز براي سينماي آفريقا ارسال شده است اما خطر قطع حاملهاي انرژي، خطري است كه همه سالنهاي سينمايي را تهديد ميكند لذا ما از شوراي صنفي نمايش تقاضا كردهايم تا براي اين مشكل راهكاري بينديشد.
حبيب كاوش(سخنگوي شوراي صنفي نمايش) نيز در گفتگو با ايلنا؛ ضمن تاييد سخنان عضو انجمن سينماداران گفت: سالنهاي سينمايي امروز توان پرداخت هزينههاي آب و برق و گاز را ندارند لذا انجمن سينماداران به ما اعلام كرده؛ اگر يكي از سينماها به دنبال اخطار ادارههاي آب و برق و گاز دچار قطع حاملهاي انرژي شود، انجمن سينماداران در يك تصميم جمعي تمامي سالنهاي سينمايي را تعطيل خواهد كرد.
كاوش تاكيد كرد: شوراي صنفي نمايش نيز با درخواست انجمن سينماداران موافقت كرده است و از تصميم آنها دفاع ميكند.
کانون صنفی معلمان ایران به مناسبت روز جهانی معلم بیانیه ای صادر کرد و ضمن تبریک این روز به مردم و فرهنگیان کشور به بررسی مسائل آموزش و پرورش پرداخت.
پنجم اکتبر هر سال، برابر سیزدهم مهر، از سوی سازمان جهانی یونسکو، روز جهانی معلم نام گذاری شده است.
به گزارش هرانا، در این بیانیه آمده است: شعار امسال آموزگاران برای برابری جنسیتی است که نشانه ای است از مسئولیت معلمان برای مبارزه با هر گونه تبعیض. همان موضوعی که در ایران نیز، همواره چالش آفرین بوده است و متآسفانه گاهی آنچنان سطحی و شعاری با آن برخورد میشود که مایهٔ شگفتی و درد میگردد. برای نمونه، تفکیک جنسیتی خردسالان پیش دبستانی، که به جرآت میتوان آن را یکی از باورهای سست و بیپایهٔ کارگزاران آموزشی کنونی به شمار آورد. سخنی که شنیدنش، دل هر دلسوختهٔ فرهنگ پربار این مرز و بوم را به درد میآورد و آه بر نهادش مینشاند که چگونه در کشوری کهن همانند ایران، که یکی از کشورهای فرهنگ ساز جهانی به شمار میرفته است، مسئولانی یافت میشوند که این چنین کوته میاندیشند.
این تشکل صنفی با اشاره به زخم کهنه جامعه فرهنگان اعلام داشت: قانون مدیریت خدمات کشوری هم چنان زیر پا گذاشته می شود و حقوق معلمان برابر با نرخ تورم افزایش نمی یابد.
تعطیلی مساله ساز و بسیار دردسرآفرین پنجشنبهها، به ویژه در مقطع راهنمایی و دبیرستان، تعطیلی مراکز تربیت معلم و بیبرنامگی دربارهٔ دانشگاه فرهنگیان، تاکید شدید بر حضور روحانیون در مدارس، رد و انکار آمارهای مربوط به افت آموزشی و ناهنجاریهای اخلاقی دانش آموزان و ارائه ندادن آمار درست، دگرگونی نظام آموزشی، اعمال سلیقه و تفکری خاص در تهیهٔ کتابهای درسی، بیسرانجامی بیمهٔ طلایی برای بازنشستگان، و... از جمله مشکلاتی است که فرهنگیان و دانش آموزان در وزارت آموزش و پروش تحمل میکنند.
به گفته کانون صنفی معلمان، هر سال وضعیت اقتصادی فرهنگیان، بدتر و اسف انگیزتر میگردد. اگر خط فقر واقعی اعلام شود- که گویا به تازگی، به رازی مگو بدل گشته - روشن میشود که معیشت فرهنگیان تا چه اندازه زیر همین خط فقر است و زندگی آنها چگونه و به چه سختی میگذرد. ناگفته پیداست که چنین شرایط بد اقتصادی، تنها از آن فرهنگیان نیست. چندی پیش، برخی تارنماهای خبری اعلام کردند که شمار افراد بین ۷ تا ۱۹ سال، بیش از ۱۹ میلیون، و تعداد دانش آموزان امسال کشور حدود ۱۲ میلیون نفر میباشد. بر پایهٔ این آمار، هم اکنون چیزی حدود ۷ میلیون کودک ایرانی، یا به کلی از مدرسه بازمانده و بیسوادند و یا چند کلاسی درس خوانده و سپس ترک تحصیل کردهاند؛ که البته با دیدن این همه کودک کار و خیابان، چندان هم دور از ذهن و شگفتی آور نیست. روشن است که یکی از دلایل بنیادین این وضعیت اندوه بار و شرم آور برای کشور ثروتمند و سرمایه داری همچون ایران، وضعیت نامناسب اقتصادی بسیاری از مردم است. از آن سو، خبر از اختلاسهای باورنکردنی با ارقام براستی نجومی و سوء استفادههای کلان از درآمدهای نفتی شنیده میشود که همچون آب سردی است بر جان و روح هر کارگر و کارمند درستکار ایرانی، که با درآمد ۵۰۰- ۴۰۰ هزار تومان در ماه، هنوز هم به انجام درستِ کار و وظیفهٔ میهنی و دینی خویش پایبند است. و از این میان آموزگارانند که با کمترین شرایط مادی، زندگی میکنند و همچنان میکوشند تا خرد و اخلاق فرزندان این آب و خاک را پرورش دهند؛ اما از این همه تبعیض و نابرابری و بیعدالتی، دریغا که روز به روز انگیزهٔ خویش را بیشتر از دست میدهند.
بر اساس این بیانیه یکی دیگر از مشکلات آموزش و پرورش، که با آمدن حاجی بابایی، متآسفانه پردامنهتر نیز گشته است، شتابزدگی و آشفتگی در کارهاست. گویی رفته- رفته، دست اندرکاران و برنامه ریزان آموزشی کشور، از روح پژوهش گریزی حاکم بر اغلب دانش آموزان، بیشتر تآثیر میپذیرند! در دو- سه دههٔ گذشته، شاید هیچ دورهای را نتوان یافت که دگرگونیها در آموزش و پرورش، تا این اندازه شتاب زده و پرشمار باشند.
در این بیانیه آمده است: در حالی که آموزش و پرورش در کشورهای پیشرفته، به سویی پیش میرود که هرچه بیشتر با جامعه و فرهنگ آن پیوند یابد و در برنامه ریزیهای آموزشی، از دیدگاههای آموزگاران بهرهمند گردد، متاسفانهٔ آموزش و پرورش ما، رو به سوی تمرکز هرچه بیشتر گام برمی دارد. کانون صنفی معلمان ایران، پیش از این، بارها به این نکته پرداخته است که یک آموزش و پرورش کارآمد، یک آموزش و پرورش دموکراتیک است که در آن، دیدگاههای آموزشی فرهنگیان، کارشناسان و اندیشه وران، ارزشمند به شمار میروند و در تصمیم گیریها در نظر گرفته میشوند. آری، اگر در پی بهبود جایگاه و شآن آموزگارانیم و پیاپی تکرار میکنیم که معلم در آموزش و پرورش بایستی بر اوج نشیند- آن گونه که دو سال است وزیر محترم آموزش و پرورش بازگو میکند- و براستی به سخنان خویش باور داریم، باید در اندیشهٔ راهکارهای ریشهای و بنیادین باشیم، نه هر روز با طرح و برنامهای شتاب زده، آموزش و پرورش نابسامان ایران را، بیش از پیش، در سردرگمی وروزمرگی فروبریم.
دفتر سید محمد خاتمی به دروغ پردازی روزنامه کیهان واکنش نشان داد و با انتقاد از فضاسازیهای کاذب و فرافکنیهای سیاسی، خواستار رسیدگی سریع و دقیق به پرونده رسوایی مالی شد.
روزنامه کیهان که توسط نماینده ولی فقیه اداره می شود، با انتشار خبری ادعا کرد که رئیسجمهوری سابق، در بانک سامان سهام دارد.
این در حالی است که جناح اصولگرا در ایران به خاطر رسوایی مالی سه هزار میلیارد تومانی تحت فشار قرار دارد. در این پرونده که بزرگ ترین اختلاس تاریخ ایران نام گرفته افرادی از سطوح بالای دولت و همینطور افرادی نزدیک به رهبر جمهوری اسلامی متهم هستند. با این وجود، آیت الله خامنه ای در نخستین واکنش خود نسبت به " بحران اختلاس سه هزار میلیاردی" رخ داده در بانک صادرات، از رسانه ها خواست تا خیلی در این باره « جار و جنجال » به راه نیاندازند و این موضوع را « خیلی کش ندهند ».
روزنامه کیهان اما با انتشار خبری کوشید تا یک سر این پرونده را به اصلاح طلبان متصل کند. با این حال دفتر سید محمد خاتمی با انتشار اطلاعیه ای این افترا را تکذیب کرد
به گزارش ایلنا، متن کامل اطلاعیه صادر شده توسط دفتر خاتمی بدین شرح است:
ضمن تکذیب مجدد همه افتراها و ادعاهای واهی که با جهت گیریهای غرض ورزانه سیاسی علیه «حجت الاسلام والمسلمین خاتمی» در بعضی مطبوعات و رسانهها منتشر شده و میشود و آخرین نمونه آن ادعاهای اخیر و امروز روزنامه کیهان است؛ بدین وسیله اعلام میشود که ایشان در هیچ شرکت و موسسه مالی و بانکی از جمله بانک سامان دارای هیچ سهمی نبوده و نیست.
امیدواریم با پرهیز از فضاسازیهای کاذب و فرافکنیهای سیاسی همه بکوشند تا پرونده بیسابقه و بهت آور مالی اخیر و سوء استفادههای مرتبط آن توسط مسئولان ذیربط به صورت عادلانه و ریشهای پیگیری شود تا انشالله نتیجه آن احقاق حق مردم و رسیدگی مناسب به همه اتهامات و برخورد جدی با متهان و مجرمان باشد.
دفتر حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی
با گسترده تر شدن ابعاد تاریخی ترین اختلاس بانکی ایران، به دستور محمود بهمنی رئیس بانک مرکزی، مدیرعامل یک بانک دیگر نیز برکنار شد.
بر اساس اطلاعیه روباط عمومی بانک مرکزی ایران، رئیس این بانک دستور برکناری " منوچهر زمانی " مدیرعامل و " مهدی جهانگیری کوهشاهی " رئیس هیئت مدیره بانک گردشگری را صادر کرده است.
روابط عمومی بانک مرکزی در اطلاعیهای اعلام کرده است که بانک گردشگری باید « هرچه سریعتر نسبت به معرفی مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره به این بانک جهت احراز صلاحیت آنان اقدام کند. »
برکناری مدیران بانک مذکور دو روز پس از آن رخ می دهد که مدیر عامل بانک سامان یکی دیگر از بانکهای خصوصی کشور با دستور مستقیم رئیس بانک مرکزی برکنار شده بود.
به این ترتیب بانک گردشگری چهارمین بانکی است که شاهد برکناری عالی ترین مقام اجرایی خود طی دو هفته گذشته در ایران است.
گزارشها از دخالت مستقیم و غیر مستقیم هشت بانک بزرگ دولتی و خصوصی ایران در بحران موسوم به " اختلاس سه هزار میلیارد تومانی " حکایت دارند.
پیش از این مدیر عامل بانک ملی ایران طی نامه ای از مردم و رهبر ایران بابت « اشتباهات محرز » رخ داده در این بانک عذرخواهی و استعفایش را تقدیم وزیر اقتصاد کرده بود.
آقای خاوری که پیش از انتشار نامه استعفای خود به کانادا سفر کرده بود، از بازگشت به ایران منصرف شده است.
برخی از کارشناسان معتقدند که اسناد منتشر شده از سوابق این اختلاس نشان می دهد که محمد جهرمی از نزدیکان سیاسی به رهبر جمهوری اسلامی و مدیرعامل برکنار شده بانک صادرات از اصلی ترین متهمین این اختلاس تاریخی محسوب می شود.
بیش از پنج روز از بازداشت حمید موذنی می گذرد ، اما هیچ خبری از سلامتی و مکان نگهداری وی در دست نیست .
به گزارش امروز، در ادامه موج جدید فشار های امنیتی بر روزنامه نگاران و فعالان سیاسی ، صبح روز سه شنبه حمید موذنی توسط ماموران اداره اطلاعات استان بوشهر در محل شورای شهر این استان بازداشت شد و از آن زمان تا کنون هیچ خبری از سلامتی و مکان نگهداری او در دست نیست و با وجود تمام پیگیری های به عمل آمده ، هیچ دلیلی توسط نهاد های امنیتی مبنی بر چرایی بازداشت ارائه نشده است . پیشتر وی توانسته بود تنها برای دقایقی کوتاه با مادرش صحبت کند .
خانواده و دوستان نزدیک وی، پس از این تماس تلفنی نسبت به سلامتی موذنی به شدت ابراز نگرانی کرده اند .
آقای موذنی در انتخابات گذشته در ستاد مهدی کروبی ، نامزد دربند دوره دهم ریاست جمهوری فعالیت می کرد. او سابقه همکاری با اکثر نشریات مستقل استان بوشهر و همچنین سردبیری هفته نامه های محلی همچون "بیرمی" و "آواب بهارستان" ، "دریای جنوب" و "سلام جنوب" را در پرونده فعالیت مطبوعاتی خویش دارد. از وی کتاب هایی همچون "تاریخ سینما در بوشهر"، و "بازنگری انتقادی" به چاپ رسیده است .
آیت الله خامنه ای در نخستین واکنش خود نسبت به " بحران اختلاس سه هزار میلیاردی" رخ داده در بانک صادرات، از رسانه ها خواست تا خیلی در این باره « جار و جنجال » به راه نیاندازند و این موضوع را « خیلی کش ندهند ».
رهبر جمهوری اسلامی در سخنانی که امروز بر صفحفه نخست رسانه های حکومتی نشسته است، ضمن یادآوری تاکیدات خود به مسئولان دولتی در سالهای گذشته از مسئولان قضایی خواست تا « بدون ترحم » با متخلفین برخورد کنند.
با این همه آیت الله خامنه ای هشدار داد که دشمنان می خواهند عده ای می خواهند « از ماجرای اختلاس برای زير سؤال بردن مسئولان استفاده کنند. »
اظهارات عالی ترین مقام سیاسی کشور در شرایطی مطرح می شود که صبح امروز تعدادی از نمایندگان مجلس از قطعی بودن « زد و بند مقامات عالی رتبه » با متخلفین خبر داده بودند و خواستار شکایت هیئت رئیسه مجلس از دولت در قوه قضائیه شدند.
در همین حال خبرگزاریها روز گذشته سه نامه از ردپای هیئت مدیره بانک صادرات در پرونده اختلاس سه هزار میلیارد تومانی منتشر کردند که بر اساس این اسناد، کمیته عالی اعتبارات بانک صادرات با صدور سه نامه جداگانه در ۱۸ مرداد ، ۳ اسفند سال ۸۸ و ۸ تیرماه ۹۰ خواستار اعطای تسهیلات به گروه ملی فولاد ایران (تحت مالکیت امیرمنصور آریا) شده بود.
درخواستهای مذکور به امضای اعضای کمیته عالی اعتبارات و از همه مهمتر، سیدمحمد جهرمی مدیرعامل بانک صادرات رسیده بوده و انتشار آنها باعث گسترده تر شدن ابعاد تاریخی ترین اختلاس بانکی ایران و جهان شده است.
سید محمد جهرمی مدیرعامل برکنار شده بانک صادرات، از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی محسوب می شود و برخی از گزارشها از اصرار بیت رهبری برای انتخاب او به عنوان یکی از وزرای کابینه دولت نهم خبر می دهند. جهرمی پیش از این معاون شورای نگهبان بوده است.
بحران اختلاس سه هزار میلیارد تومانی با استعفای خاوری مدیر بانک ملی ایران و برکناری جهرمی مدیر بانک صادرات از یک سو و عدم بازگشت آقای خاوری به ایران و اقامت وی در کانادا ابعاد پیچیده تری به خود گرفته است.
سخنان امروز آیت الله خامنه ای نخستین واکنش رسمی او به این بحران است.
رهبر جمهوری اسلامی در نخستین روز ۱۳۹۰ سال جاری شمسی را سال " جهاد اقتصادی " نام گذاری کرده بود.
هنوز چند هفته از اعلام اسامی اعضای هیئت مدیره دو تیم فوتبال استقلال و پرسپولیس به کنفدراسیون فوتبال آسیا نگذشته است که این نهاد ورزشی با تاکید بر اینکه اعضای هیئت مدیره معرفی شده مشهورترین باشگاههای ایران مورد تایید این کنفدراسیون نیستند مهلت جدیدی را برای برطرف کردن مشکلات باشگاههای استقلال و پرسپولیس تعیین کرده است.
این خبر را عزیز محمدی رئیس سازمان لیگ برتر صبح امروز، دوشنبه در نشست کمیته رسانههای فدراسیون فوتبال مطرح کرده و از غیر قانونی دانسته شدن اعضای هیئت مدیره دو باشگاه استقلال و پرسپولیس توسط کنفدراسیون فوتبال آسیا خبر داد.
کنفدراسیون فوتبال آسیا تاکید دارد که اعضای جدید هیئت مدیره دو باشگاه استقلال و پرسپولیس باید به ثبت شرکتها برسند و پس از آن به این کنفدراسیون معرفی شوند.
بنا به اظهارات عزیز محمدی در صورتی که تا روز 14 اکتبر تمامی مدارک استقلال و پرسپولیس و سایر باشگاهها به دست کنفدراسیون فوتبال آسیا نرسد احتمال کسر سهمیههای ایران و حذف این دو تیم پرطرفدار از فصل آینده رقابتهای لیگ قهرمانان آسیا وجود دارد.
علاوه بر استقلال و پرسپولیس برخی دیگر از باشگاههای ایرانی نیز هنوز نتوانستهاند مدارکشان را برای گرفتن پروانه حرفهای کامل کنند.
باشگاههای داماش، سرچشمه و فجرسپاسی مشکلات بیشتری نسبت به تیمهای دیگر دارند و باید تمام مدارکشان را به کنفدراسیون فوتبال آسیا ارسال کنند.
اخیراً دولت احمدی نژاد در اقدامی شگفت انگیز سردار رویانیان فرمانده سابق پلیس راهور کشور و مدیر ستاد مدیریت سوخت کشور را به عنوان رئیس هیئت مدیره باشگاه مردمی و پر طرفدار پرسپولیس معرفی کرده است.
روینیان هفته گذشته درباره سوابق ورزشی خود در برنامه نود گفته بود که در ایام کودکی در « زمینهای خاکی فوتبال بازی کرده » و « از طرفداران برنامه نود » بوده است!
باشگاههای استقلال و پرسپولیس پر طرفدارترین تیم های فوتبال آسیا محسوب می شوند که هموراه شهرآورد آنان در برابر یکدیگر با استقبال و حساسیت بخش اعظمی از اقشار مختلف ایران تعقیب می شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر