
فائزه هاشمی در گفتگویی با سایت جرس می گوید تمامیت خواهان اگر تا سال گذشته حجب و حیایی در علنی نکردن اعمال خود در تقویت تمامیت خواهی خود داشتند، دیگر آن را نیز کنار گذاشته و به صراحت و بدون هیچ نگرانی، دین، اخلاق و قانون را زیر پا می گذارند.
وی همچنین برای اولین بار خبر می دهد که «فرزندان بسیاری از مسئولین رده بالا در اعتراضات حضور داشته اند و حتی بعضی دستگیر شدند، که البته فوری آزاد شدند ولی اخبار آنها منعکس نشد.» او می گوید چرا فقط حضور فرزندان هاشمی مورد حمله قرار می گیرد و می پرسد: «حضور آنها با حضور من چه فرقی دارد؟»
فائزه در باره «دارایی ها عجیب و غریبی که به خانواده هاشمی نسبت می دهند»، گفت: «طبق شایعات که با هدف ساخته و پخش شده اند، من کلی برج و ویلا و منزل و رستوران و حتی املاک دیگر در شهرهای مختلف ایران و لندن و کانادا دارم. ویلای آنچنانی در کلاردشت، کاخ در لندن، آزاد راه درکانادا، رسـتوران بـوف، سـاختمانی عظیمی در شهرک غرب، اسب های بسیار و خیلی چیزهای دیگر که همگی اینها دروغ است، این شایعات نیز بنظر من توسط خود این ها ساخته و پخش شده که بتوانند در زمان لازم از آن بهره برداری بکنند، که الان دارند این کار را می کنند.»
او در حمله مستقیم به احمدی نژاد گفت: «آقای احمدی نژاد سالهاست که می خواهد همه این سوء استفاده ها، رانت خواری ها و دزدی ها را افشا و ریشه کن کند، مگر شعارش همین نبود؟ ایشان و گروهش حداقل پنج سال است که به همه اسناد دسترسی دارند پس مستند ادعاهای ایشان چرا ارایه نشد؟ چرا کسی به ایشان نمی گوید این همه شعار دادی، افکار عمومی را مسموم کردی پس چرا ثابت نکردی؟»
متن کامل گفتگوی جرس با فائزه را در اینجا بخوانید
عبدالکریم سروش در نامهای خطاب به مراجع تقلید، با ابراز ناخرسندی از وضع موجود کشور، گفت که اگر یارای مخالفت ندارید مهاجرت کنید چرا که «توقع محرومان و مظلومان از شما بسی بیش از آن است که افسرده دل و پریشان حال بنشینید.»
در این نامه آمده است: «میدانیم که شما هم سینه پر آتش خود را به آب صبوری ساکن میکنید و زبان بریده به کنجی نشسته زیر لب لاحول میگویید و ربٌ یسٌر میخوانید... میدانیم که چون به خلوت میروید با خدا شکوه میکنید که خدایا مرجعیت و قطبیت دادی. صد شکر. اما چرا در این عصر و در این احوال؟ که نه مجال انتقاد هست نه نشاط اجتهاد. حتی در نوشتن رساله عملیه هم آزادی نیست و فتوا و فرمان حکومت مقدم است. نه حرمت و اعتباری برای فقه مانده، نه قداست و استقلالی برای حوزه. حجتها آیت و آیتها آلت قدرت گشته اند.»
سروش در ادامه با اشاره به اینکه «استبداد دینی، چوب حراج بر اخلاق و ایمان زده است» میافزاید: «شکم اقتصاد فربه از حرام است و چهره دین عبوس و جویبار فرهنگ گل آلود و هوای سیاست مرگ زا و آسمان آزادی تیره و چشم هنر گریان و دل دانش بریان و جان و آبرو ارزان است و ریاکاری و رشوه خواری و دروغ زنی و مداحی و دهان دوزی و قلم سوزی و آبروریزی و عالم ستیزی و جاهل پروری و خرافه گستری و قانون شکنی و وحشت افکنی و تهمت پراکنی و تملق و تزویر و تقلب و تبعیض، سکه دارالضرب ولایت و قوت غالب حکومت است.»
به گفتهی عبدالکریم سروش «دیگر نه در قضا انصاف و عدالتی مانده است، نه در مجلس تدبیر و شجاعتی، نه در دولت توان و لیاقتی. و به تعبیر فصیح پیشوای پارسایان: جاهلان قدر میبینند و بر صدر می نشینند و عالمان لجام به دهن دارند.»
این استاد دانشگاه و دینپژوه خطاب به روحانیون و مراجع افزوده است: «رطب خوردگان ولایت و ثناگویان قدرت نه منزلتی نزد خالق دارند نه محبوبیتی نزد خلق، اما شما حاملان امانت دین و وارثان سنت سید المرسلین بر سر پیمان خود با خلق و خالق بمانید که از شما همین انتظار میرود و بس. مطمئن باشد که نه اسلامیت این سرزمین نه استقلالش، هیچکدام در گروی بقاء مشتی طراران حاکم نیست و پشتیبانی از این "طالبان نامطلوب" نه خشنودی ملت را در پی دارد نه آبروی روحانیت را.»
سروش با تاکید بر اینکه مهاجرت «راهی پر هزینه و پرمخاطره است» در عین حال میافزاید: «مهاجرت چون یک رهنمود دینی و قرآنی و یک شیوه اعتراض مدنی و انسانی و به منزله جستن راهی برای رستن از زندان و رسوا کردن زندانبانان، در سیره عالمان دین ثبت افتاده است و مهاجرت عالمان از ایران به عراق و از عراق به ایران در دوران مشروطه و معاصر سنت نیکو و آزادیخواهانهای بوده است.»
وی در ادامه با اشاره به اینکه «فراشان ولایت گوشها را پر کردهاند که اگر خیمه خواجگی خودکامکان فرود آید اجانب خاک ایران را فتح خواهند» گفته است: «این فریبی فرسوده و دروغی کهنه بیش نیست. نظام شقاوت بنیاد استبداد خود بدترین مفسدت و معصیت است و شجره خبیثهای است که بر آن اصناف حشرات رذائل جمع می آیند و فقط بهار فرخنده مردم سالاریست که بر خزان خشک خشونت و رذیلت مهر خاتمت خواهد زد.»
سروش در پایان مینویسد: «غاصبان حاکم، خود آب و خاک میهن را از عفونت استبداد (که اکبر گناهان کبیره است) انباشتهاند و سلسله جور بر دست و پای خلایق نهاده اند، آنگاه خطیبان خناس، وسوسه و غلغله در افکنده اند که زلزله در پیش است و "پیراهن چاک ماهرویان" دامن زمین را چاک خواهد کرد. خرقه پوشان هم دام تزویر نهاده اند و سر حقه باز کرده اند و خواب و خرافه میپراکنند و دعا و تعویذ تعلیم میکنند و بر رونق بازار شیادی می افزایند. زلزلهای را که در ارکان ولایت افتاده میبینند و میپوشند و در عوض برای زلزله طبیعت و گناهان موهوم مردم میجوشند و میخروشند.»
منبع: رادیو زمانه
ژولیت بینوش، بازیگر فرانسوی، به خاطر بازی در فیلم «کپی برابر اصل» عباس کیارستمی جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را از شصت و سومین جشنواره بینالمللی فیلم کن دریافت کرد.
او هنگام دریافت جایزه اش خواهان آزادی جعفر پناهی، فیلسماز ایرانی شد که اکنون در زندان به سر می برد و گفت امیدوار است که آقای پناهی سال آینده خود شخصا در این جشنواره حضور داشته باشد.
مسئولان جشنواره پیشتر اعلام کرده بودند که جعفر پناهی میهمان وِیژه این دوره است و خواهان آزادی او شده بودند.
منبع: بی بی سی و مردمک
تصویرهای مراسم را در مردمک ببینید
پیشینه: گریه ژولیت بینوش از شنیدن خبر اعتصاب غذای پناهی
هیئت منصفه مطبوعات استان تهران، مدیر مسئول نشریه اندیشه نو را در مورد شکایت نماینده مدعیالعموم مبنی بر «توهین به دولت» به اتفاق آرا مجرم دانست.
نشريه «انديشه نو» اواخر آذرماه گذشته از سوى هيئت نظارت بر مطبوعات لغو امتياز و پرونده آن براى رسيدگى به دادگاه ارسال شد.
اين هيئت كه زير نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى اداره مىشود دليل توقيف «انديشه نو» را «زير سؤال بردن سياستهاى كلى نظام در حمايت از انسجام و اقتدار امت اسلامى و مستضعفين جهان و نيز تلاش مستمر براى تعميق اختلافات در بين مردم پس از انتخابات دهم رياست جمهورى ــ حتى پس از اعلام مواضع صريح مقامات و مراجع قانونى» عنوان كرده بود.
نشريه «انديشه نو» كه در دوران انتخابات رياست جمهورى به عنوان ارگان ستاد انتخاباتى ميرحسين موسوى فعاليت مى كرد وابسته به «حزب اسلامى كار» از گروههاى اصلاحطلب بود.
اين روزنامه نخستين شماره خود را در ۱۵ دى ۱۳۸۴ منتشر كرد و تا زمان توقيف آن در ۳۰ آذر ۱۳۸۸، به صورت سراسرى منتشر مىشد.
قاضی دادگاه هنوز حکمی برای مدیر مسئول روزنامه اندیشه نو اعلام نکرده است.
منبع: پارلمان نیوز و رادیو فردا
حسین نادری منش، معاون آموزشی وزارت علوم گفت که ۴۰ درصد از دانشجویان ایران در پنج رشته حسابداری، حقوق، مهندسی کامپیوتر، مهندسی برق و مدیریت تحصیل میکنند.
آقای نادری که امروز در یک کنفرانس خبری سخن میگفت، افزود: «علاقه به این رشتهها در حالی است که در دانشگاههای کشور بیش از یکصد رشته تدریس میشود.»
به گفتهی جامعهشناسان، «بازار کار بهتر» از مهمترین علل گرایش افراد به این رشتههاست.
وی همچنین گفت که بر اساس آمار وزارت علوم، ۷۵ درصد از دانشجویان ایران در ۲۰ رشته تحصیل میکنند.
معاون آموزشی وزارت علوم علاوه بر اعلام تمرکز دانشجویان در تحصیل در رشته هایی مشخص، از پراکندگی جغرافیایی این رشته ها هم انتقاد کرد.
او گفت که رشتههای پرطرفدار که بیشترین جمعیت دانشجو در آن تحصیل میکنند در «دانشگاههای سه یا چهار استان و شهر بزرگ» متمرکز شدهاند.
در حال حاضر بیش از سه میلیون و پانصد هزار دانشجو در دانشگاههای ایران در حال تحصیل هستند که نزدیک به ۶۰ درصذ آنها در مقطع کارشناسی تحصیل میکنند.
منبع: الف و بیبیسی
کمپین ملی وسراسری «فرزندان موسوی و رهنورد» با انتشار بیانیهای، همزمان با سالگرد دوم خرداد ماه، فعالیت رسمی خود را اعلام کرد.
سخنگوی کمپین هدف از تشکیل این کمپین را «سامان دادن به نیروهای فعال و ایجاد انسجام و انضباطی که میتواند جنبش سبز ملت ایران را به درستی تداوم بخشد و جنبش را از خطر غارت اقتدارگریان مصون بدارد» دانست.
«تحقق اهداف بیانیههای موسوی»، «پیگیری وضعیت بازاشت شدگان»، «تظلم خواهی از مراجع حقوق بشری و ذی صلاح» و «اتحاد و انسجام بین جوانان که نیروهای محرکه جنبش سبز هستند» از دیگر اهداف این کمپین اعلام شده است.
در بیانیهی این کمپین که خطاب به میرحسین موسوی و زهرا رهنورد نوشته شده، آمده است: «کمرتان اگر به سوگ شهادت برادران و خواهرانمان شکست، دل به استواری خود ببندید که دلمایه ماست برای استقامت و استواری قدم در کنار شما....باید پاسخی برای تاریخ، برای فردا، وبرای سهراب و ندا داشت ...!»
این بیانیه میافزاید: «ملت سترگ ایران آراء خود را پاس میدارد و به گرم حضورش خواب را بر ربایندگانش آشفته میسازد. ایرانی به حفظ حرمت ایران و به قدر شناسی هویتش، اگر آغاز حرکتش بنام خدا بود، یاد خدا و بخون خفتگان راه خدا را تا به وصول و حصول هدف با خود باقی میدارد.»
در ادامه این بیانیه آمده است: «اینک فرزندان شما که شناسنامههاشان با خون شهدای سبز مهر و موم گشته با تکیه بر همان عهد پیشین دوباره پا به آوردگاه مبارزه حق علیه باطل گذاردند تا در سپاه صبح و روشن، لشکر جهل و تاریکی را از پای درآوردند. امروز آمدیم تا دست در دست هم دهیم و با ایمان به راهمان و عهدی که با شهدا بستیم تا آخرین نفس یار و یاور شما باشیم.»
این کمپین در پایان بیانیه خود تاکید کرده: «پس ای سیاوش گونه مرد، از آتش و بلا بگذر زیرا پس از آن گلستانی گسترانیده خواهد شد به وسعت ایران. ایرانی سبز برای همه ایرانیان.»
منبع: جرس
ذهن واقعیت گریز این منابع آگاه و مقامات مسئول سرانجام به این نتیجه رسیده که بگوید اینکه دختران دانشجو برای اقدامات ماموران و مسئولان دلسوز تره خرد نمی کنند نتیجه اقدامات یک شبکه هرمی در ترویج بدحجابی است! این ظاهر پلیسی دادن به یک مساله فرهنگی طبعا به آقایان اطلاعات و امنیت هم کمک می کند که ضرب شست هایی که به مردم عادی نشان می دهند را پشت یک داستان سرهم بندی شده پنهان کنند. هیچکس باور نمی کند که بدحجابی نتیجه فعالیت یک شبکه هرمی است. اما مهم نیست. مگر کسی رای دهندگان 24 میلیونی به احمدی نژاد را دیده است؟ اگر می شود رای مردم را دزدید و ادعا کرد که آنها که شما ندیده اید و نمی شناسید رای داده اند اینجا هم از همان منطق لق می شود استفاده کرد و گفت آنها که شما نمی بینید و نمی شناسید دارند بدحجابی را ترویج و تقویت می کنند. بعد هم از یک طرف خواننده انگشت به دهان می ماند که این چه جور شبکه ای است که یک مملکتی را سر کار گذاشته است و این چه جور عده قلیلی است که قرار است برای مقابله با آنها در تمام دانشگاهها گروههای تذکر حجاب راه انداخت!
کشف شبکه هرمی ترویج بدحجابی در دانشگاهها/ سوء استفاده از دختران
یک منبع آگاه در وزارت علوم از اطلاعاتی خبر داد که حاکی از حضور جریانی سازمان یافته و هرمی شکل برای ترویج بد حجابی هستند. این جریان تلاش می کند تا با سوءاستفاده از علاقمندی دختران جوان دانشجو به آراستگی ظاهری از آنان برای تظاهر به بدحجابی و ... بهره ببرند.
این منبع آگاه در گفتگو با خبرنگار مهر گفت: مقابله با بدحجابی به یک مطالبه عمومی توسط همه اقشار دانشگاهی تبدیل شده و مجموعه معاونت فرهنگی و اجتماعی ستاد وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها و شورای فرهنگی دانشگاهها بسیج شده اند تا این پدیده را به نوعی مدیریت کنند.
وی افزود: اخبار و اطلاعات حاکی از این است که جریانی هدایت شده پشت ترویج بدحجابی است و تعداد انگشت شماری نیز در این برنامه با هدایت محافل خاص این موضوع را دنبال می کنند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه گفت: عموم جامعه دانشگاهی افرادی فرهیخته و اهل دین هستند و دغدغه دین دارند اما تعداد انگشت شماری هستند که مشخصا یا معاند یا غافل هستند که با هدایت و روشنگری می توان موضوع را هدایت کرد و از چهره نازیبایی که بعضا در دانشگاهها شاهد هستیم جلوگیری کنیم.
وی درباره کیفیت آنچه که تحت عنوان فعالیت سازماندهی شده برخی در دانشگاهها برای ترویج بدحجابی نام می برد، گفت: بعد از شکست بخشی از فتنه ای که در سال گذشته شاهد بودیم، لایه های دوم و سومی نیز در این جریان وجود دارند که بخشی از آنها از طریق شبکه های هرمی و پوشش های نامناسب فعالیت خود را دنبال می کنند. حتی در جریان فتنه نیز مشاهده شد که برخی از مراکز و دفاتری که تحت پوششهای تجاری یا فرهنگی فعالیت می کردند مرکزی برای فراخوانها یا هدایت بخشی از جریان فتنه شده بودند. حال همین مراکز در سطح جامعه در بحث ترویج بی بند و باری و ترویج مظاهر و ارزشها و الگوهای فرهنگی غرب و سکولاریته فعال شده اند.
این منبع آگاه افزود: در اخبار و اطلاعاتی که از طریق برخی مراکز رسمی منتشر شد مراکزی کشف شدند که وظیفه و ماموریت آنها این بود که افرادی را به صورت مانکن به داخل جامعه و در سطح شهر بفرستند. نوع پوشش و آرایش آنها به گونه ای بود که بتوانند در سطح جامعه الگوسازی کنند و ترویج و تبلیغ این شیوه پوشش را داشته باشند. این فعالیتها خیلی حساب شده و دقیق دنبال می شود و سطح خیلی گسترده ای نیز دارند و لایه پنهان آن در حال حاضر در جامعه است و امیدواریم مراکزی که ماموریت دارند با توجه و دقتی که نسبت به آنها معطوف می کنند با این پدیده در سطح جامعه برخورد شایسته ای صورت پذیرد.
وی با اشاره به اینکه این افراد قصد دارند بخشی از بانوان و دختران را که قصد حرمت شکنی و یا تظاهر به بدحجابی ندارند اما علاقمند پوشش آراسته اند به سوی خود جذب کنند ، افزود: مجموعه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و دانشگاهها برای مدیریت مقابله با این بحث و استفاده از فضای مطلوب فرهنگی بسیج شده اند و به نظر می رسد با توجه به اینکه اکنون در آستانه آزمونهای پایان ترم و در آستانه تعطیلات تابستانی هستیم برای ترم آینده برنامه ریزی های خیلی خوبی در دستور کار باشد.
این منبع آگاه در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری درباره مطالب مندرج در ابلاغیه حراست به دانشگاهها برای برخورد با بدحجابی به مهر گفت: در این ابلاغیه به طور کلی وارد بحث برخورد با بدحجابی شدیم. چون حراست مجموعه ای نیست که بخواهد مستقیما برخورد کند ضمن اینکه در بسیاری از دانشگاهها متاسفانه کارشناس و مامور زن نداریم که بتوانند تذکرات را مستقیما ارائه کنند.
وی افزود: دانشگاه علامه طباطبایی افرادی را تربیت کرده و در سطح دانشگاه برای تذکر درباره حجاب از این نیروها استفاده می کند. در سایر دانشگاهها نیز باید از همین روش استفاده شود و افرادی که در این زمینه آموزش دیده اند و در بحث های امر به معروف و نهی از منکر به حدود آشنا هستند در دانشگاهها فعال شوند.
مقام مذکور ادامه داد: نه در سطح جامعه و نه در سطح دانشگاه، پلیس یا حراست نمی توانند اقدامی را انجام دهند بلکه حجاب باید تبدیل به یک فرهنگ شود که افراد فرهیخته و افرادی که به عنوان الگوی جامعه مطرح می شوند به لحاظ پوشش و ظاهر قابل تمیز و قابل تشخیص باشند. دانشجوی فرهیخته چه پسر و چه دختر باید تفاوتی حداقل از نظر ظاهری با افرادی که در سطح جامعه تردد می کنند داشته باشند.
وی افزود: متاسفانه قشر اندکی در بین دانشجویان هستند که نه به لحاظ ظاهری و نه به لحاظ رفتاری شانیت دانشجوی فرهیخته و یک جامعه دانشگاهی را رعایت نمی کنند که این را باید برای جامعه دانشگاهی مان تعریف کنیم تا مجموعه دانشگاهی اعم از دختر، پسر، کارمند، استاد و ... به عنوان جامعه الگو، فرهیخته و اندیشمند حتما تفاوت ظاهری در رفتار و پوشش داشته باشند.
محمد ذوقی، دادستان عمومي و انقلاب مشهد از جریمه «بانوان بدحجاب» تا سقف يك ميليون و ۳۰۰ هزار تومان خبر داد و گفت: «بدحجابي به موجب قانون جرم است و مقابله با آن ظرافت خاصي را ميطلبد.»
آقای ذوقی با اشاره به «اهمیت حجاب در اماکن عمومی» افزود: «در برخي داروخانهها به چشم ميخورد كه در قسمت فروش لوازم آرايش بانوان با حجاب نامناسب مشغول به کارند که گويا این بانوان با آرايش نابجا به نوعي تبليغات آن لوازم را ميكنند.»
وی ادامه داد: «این موضوع به دليل رعايت حرمت جامعه داروخانهداران به نظام پزشكي اطلاع داده شد و قرار شد كه نماينده صنف داروخانهداران، اين مستندات را ببينند و به آن افراد تذكر دهند تا اگر رعايت نكردند ضابطين آنها را دستگير كنند.»
به گفتهی ذوقی «شعبه ويژهاي در يكي از مجتمعهاي قضايي براي اين منظور ايجاد شده كه پروندههاي بدحجابي به آن ارجاع داده ميشود.»
ذوقي با اشاره به اينكه در گذشته مجازات بدحجابي 50 هزار تومان جريمه نقدي و دو ماه حبس بوده كه ميتوانستند با مبلغ كمي حبس را به جريمه نقدي مبدل كنند، گفت: «از ابتداي امسال بر اساس تعرفههاي ماده 3 وصول برخي درآمدهاي دولت اين رقم به يك ميليون و 300 هزار تومان افزايش يافت.»
وي ادامه داد: «طي دو هفته گذشته ما چندين مورد جريمه 500 هزار توماني و دو مورد جريمه يك ميليون توماني را در زمينه بدحجابي شاهد بوديم.»
دادستان مشهد يادآور شد: «اگر آقايي نيز برخلاف عفت عمومي رفتار كند او نيز مشمول اين جريمه خواهد بود.»
منبع: عصر ایران
علی لاریجانی امروز تهدید کرد كه اگر آمريكا در سطح شوراى امنيت و كنگره اين كشور به «ماجراجويى» عليه ايران دست بزند، ایران مسير «بيانيه تهران» را كنار مىگذارد.
وی که در جلسه علنی مجلس سخن میگفت، افزود: «آمريكايىها كتباً از تركيه تقاضا كردند كه با ايران وارد مذاكره شود و وساطت نمايد و تركيه و برزيل براى باز كردن مسيرى در بحث هستهاى وارد صحنه شدند.»
آقاى لاريجانى آمريكا و كشورهاى غربى را متهم كرد كه «به يكباره دست به فريبكارى زدند و با هياهوى زياد، مجدداً به سوى قطعنامه روى آوردند.»
رئيس مجلس با انتقاد از سیاستهای آمریکا گفت که اگر این کشور به دنبال مسير تحريم بوده است چرا «دو دولت مهم برزيل و تركيه را دچار تمسخر» كرده است.
وى افزود: «ايران از ابتدا به دوستان تركيه و برزيل گفته بود كه به آمريكايىها اعتماد نداريم و به همين دليل با سپردن اورانيوم غنى شده در تركيه موافق نيستيم.»
به گفتهی آقای لاریجانی «حمايت مجلس از بيانيه تهران منوط به رعايت همه شروط آن است.»
منبع: جام جم آنلاین و رادیو فردا
کاوه قاسمی کرمانشاهی فعال حقوق بشر که از ۱۴ بهمن در بازداشت به سر میبرد، ساعتی پیش از زندان کرمانشاه آزاد شد.
کاوه کرمانشاهی در روزهای اخیر با تودیع وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی توسط خانوادهاش، به بند عمومی زندان کرمانشاه منتقل شده بود.
وی بیش از ۱۰۰ روز در بازداشت به سر برد و خانواده وی بارها نسبت به وضعیت نامناسب روحی و جسمانی وی ابراز نگرانی کرده بودند.
کرمانشاهی در طول مدت بازداشت، اجازه تماس با خانوادهاش را نداشت.
وی در اعتراض به وضعیت خود در زندان به مدت یک هفته دست به اعتصاب غذا زده بود.
منبع: رهانا
دولت محمود احمدینژاد بیش از ۳۶۰ میلیارد تومان برای «اشاعه فرهنگ قرآنی» در ایران اختصاص داده است.
حمید محمدی رئیس مرکز هماهنگی توسعه و ترویج فعالیتهای قرآنی کشور با اعلام این خبر گفته که «این رقم معادل نیم درصد بودجههای هزینهای دستگاهها و نهادهای دولتی کشور است.»
محمود احمدینژاد از زمان به قدرت رسیدن در ایران، بودجه مراکز دینی و حوزههای علمیه را به طور چشمگیری افزایش داده است.
افزایش بودجه برخی از نهادهای مذهبی در سالهای اخیر با انتقادهایی نیز مواجه بوده است.
خبرگزاری فارس اول بهمن ماه سال ۱۳۸۶ در گزارشی از افزایش ۶۰۰ درصدی بودجه نهادهای مذهبی در بودجه سال ۱۳۸۷ خبر داده بود.
منبع: شبکه خبر و رادیو زمانه
مراد ثقفی
جمهوریخواهی
یکی از ویژگیهای جریان سیاسیای که در خرداد 84 زمام امور دولت را بدست گرفت، عدم اتکایش بود بر پشتوانهای نظری. این کمبود از سویی به ناکارآمدی چشمگیر دولت انجامیده و از سوی دیگر باعث شده که زور تنها شیوه مقابله این جریان باشد با مشکلات سیاسیاش. از این رو اینکه افرادی مانند محمد قوچانی که به لحاظ تاریخی با این جریان بیگانهاند در خدمتش قرار گیرند و تلاش کنند تا برایش اندک اندوختهای نظری فراهم آورند میتواند یک فایده داشته باشد: اینکه این جریان را قدمی از صحنه نبرد دائمی با مخالفان و منتقدانش دور کرده و به استفاده از استدلال عقلی به عنوان راهی برای مواجهه با مشکلاتش ترغیب کند. البته شرط موفقیت چنین پروژهای آن است که قوچانی دستکم سعیاش را بکند تا برای این جریان گفتاری عقلانی یا پشتوانهای نظری تبیین کند نه آنکه خود به سفسطهگوییهای آنان دچار شود.
ملت ایران تا به امروز بهای زیادی برای فراگرفتن همزیستی و آزادی پرداخته است که به عاریت دادن یک فرد دموکراسیخواه به جریان اصولگرا -حتی اگر این فرد یکی از امیدهای روزنامهنگاری آینده کشور بودهباشد- در مقایسه با آن هیچ است. اما همانطور که گفتم این فایده زمانی متصور است که قوچانی برای تبیین گفتاری عقلانی برای اصولگرایی جداً تلاش کند و نه آنکه خود به همان گفتار و روشی روی آورد که این جریان از بدو حضورش در صحنه سیاسی کشور آن را رواج دادهاست. همان گفتاری که امروز فریاد بسیاری از طرفداران پر و پا قرص خود این جمع را هم به آسمان بلند کردهاست.
اینکه قوچانی در چارچوب یک سرمقاله دو صفحهای تاریخ تفکر سیاسی ایران و جهان را برای ما بگوید و هر آنکه را که به مقامی در دانش رسیده به باد استهزا بگیرد، دیگر این اصولگرایی نیست که به لطف استخدام قوچانی به گفتار جدیدی نائل آمده بلکه این قوچانی است که به رحیم مشایی دومی تبدیل شدهاست که قصد دارد ما را با داستان پیامبرانش از حضرت نوح تا خاتمالنبیین ارشاد کند و همه را به نادانی متهم. اینکه قوچانی برای نقد جنبش سبز مدعیانی را از میان به قول خودش "سخنگویان خودخوانده بیرون مرز و بیرون نظام" برگزیند و به جدال آنان برود دیگر چه فرقی است میان او و تمامی آن اصولگرایانی که حدود یکسال است جنبش سبز را برون مرزی و برون نظامی میخوانند.
پیش از آنکه سعی کنم آنچه را که در مورد روشنفکری نوشته شده -نقد که نمیشود کرد- بازخوانی کنم، چند کلمهای در مورد آنچه درباره "جریان سیاسی سبز" در آن سرمقاله آمده (یا دقیقتر بگویم نیامده) مینویسم.
آقای قوچانی نوشتهای که جریان سیاسی سبز با شالی که خاتمی به گردن موسوی انداخت متولد شد ودرست یک سطر بعد گفتهای که افرادی بیرون از مرز و نظم سیاسی، خواست محوری این جریان را جدایی دیانت از سیاست خواندند.
واقعیت آن است که در فاصله میان آن شال سبز و سر برآوردن سخنگویان خودخوانده که برای جدالت آنها را به عنوان مدعی برگزیدهای چند اتفاق مهم افتاد. اولاً حرکتی گسترده و در سطح ملی پا به عرصه حیات گذاشت در دفاع از ریاست جمهوری موسوی. همین حرکت، در اعتراض به نتیجه انتخابات به جنبشی فراگیر تبدیل شد به نام جنبش سبز. راهپیماییهای میلیونی در درون مرز (و اگر مجوز میدادند در درون نظم سیاسی موجود) برگزار شد که در آنها اکثر قریب به اتفاق مشارکتکنندگان تلاش کردند در نهایت آرامش و متانت اعتراض خود را بازگو کنند. پیش از این اعتراضات و پس از آنها تعداد زیادی افراد دستگیر شدند، با آنها بدرفتاری شد، عدهای کشته شدند و تعداد زیادی هم هنوز در زندان به سر میبرند. در درون مرز و نظام سیاسی کمیسیونهای متعدد تحقیق و تفحص برپا گشت که در میانه راه و بینتیجه به فراموشی سپرده شد، دهها و صدها بیانیه در درون مرز و در درون نظم سیاسی صادر شد، دهها و صدها مصاحبه و میزگرد که همه آنها نیز در درون مرز و در درون نظم سیاسی بودند انجام شد. از تریبون نماز جمعه (که مسلماً درون مرز و درون نظم سیاسی است) عدهای متولیان امور را به مدارا فراخواندند و عدهای دیگر به اعمال خشونت بیشتر.
اینک شما همه اینها را رها کردهای و یکراست رفتی به سراغ تعدادی سخنگوی به قول خودت "خودخوانده که خواست محوری سبزها را جدایی دیانت و سیاست و راندن دین از حوزه عمومی به حوزه خصوصی میخوانند". اولاً ای کاش دستکم یکی دو نمونه از آنها را میآوردی. تا آنجا که من اطلاع دارم اگر هم کسی یا کسانی با توجه به تجارب سی سال اخیر و با عنایت به همین وقایعی که شرحش رفت (و در فاصله دو خط نوشته شما حذف شده) حرفی زدهاند و خواستی را مطرح کردهاند، آن خواست "جدایی دین از دولت" بوده و نه از سیاست. اگر منظورت "مانیفست جمهوریخواهی"ای است که اکبر گنجی نوشته (چون از او در نوشتهات نام بردهای)، آن سند نه مربوط به این دوران است و نه محتوایش مورد عنایت جمهوریخواهان سکولار، چه رسد به دینباوران سکولار. اکثر قریب به اتفاق علاقمندان به جنبش سبز، موسوی و کروبی را به عنوان رهبران این جنبش پذیرفتهاند و بالطبع با مواضع آنها همسو هستند. همه این افراد هر روز خدا را شکر میکنند که هنوز بسیاری از دینباوران در این کشور برای خود وظیفه و تکلیفی در مشارکت در فضای عمومی قائلند و دینشان را فقط برای تنظیم فضای خصوصیشان در این دنیا و یا رستگاریشان در آن دنیا نمیخواهند. اکثر این افراد میدانند که جدایی دین از سیاست در ایران به معنی محدود کردن حوزه سیاست است به بخشی از جامعه که آن نیز جز تأسیس یک نظام "اندک سالار" معنایی ندارد. اصلاً مگر در مخالفت با همین "اندکسالاری" نیست که بحث جدایی دین از دولت امروز به بحث مشترک روشنفکران دینی و مدنی در کشور تبدیل شدهاست؟ این واقعیت را همه فعالان سیاسی جدی اعم از اینکه دینی باشند یا مدنی میفهمند.
اینک شما این مباحث جدی و واقعیت حضور موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی، و همه اتفاقات و وقایع و کمیسیونهای تحقیق و تفحص و اسناد و مدارک و غیره را رها کردهای و یکراست رفتهای به سوی یکی دو سخنگوی خودخوانده. زهی جدال بیمدعی. و جالب آنکه عملت را هم با این استدلال توجیه کردهای که "اکنون که سخنوران بسیاری سخنسرایی میکنند شنیدن یک سخن دیگر گناه نیست". شنیدن هیچ سخنی گناه نیست، اما هر حرفی را هم زدن صواب نیست.
هنگام خواندن مطلب شما یک پرسش برای خواننده بهوجود میآید و آن اینکه اصولاً نگرانی شما از چیست؟ منظورم این است که چرا در این بزنگاه، بحث لائیسیته را پیش کشیدهای؟ نگران عدم موفقیت جریان سیاسی سبز هستی یا نگران پیروزیاش؟ میخواهی جلوی انحراف آن را بگیری که هر چه قدر قدرتتر شود و در رویاروییاش با "اندکسالاری" پیروز میدان باشد یا آنکه میخواهی اثبات کنی منحرف شده و ما راه نجاتی جز سر سپردن به "اندکسالاری" نداریم؟ واقعاً موضع سیاسی شما چیست؟ نمیتوانی بنویسی، نگرانی که این یکی مجلهات را هم تعطیل کنند؟ ننویس. مثل بسیاری دیگر از همکاران که نمینویسند. اما مبادا پس از این همه اتفاقات، پس از اینکه از تمامی دولتهای پس از انقلاب و جریانهای سیاسی مذهبیِ کشور (سایر جریانها که جای خود دارند) دستکم یک وزیر یا یک فعال در زندان به سر میبرد یا به دهسال و پنج سال حبس محکوم شدهاست هنوز فکر کنی میشود امروز یکی به نعل زد و در حاشیه امن آن، فردا یکی به میخ. نمیبینی که مرز میان نعل و میخ از بین رفتهاست و آنچه باقی مانده فقط زدن است؟ و تو هم شدهای یکی از این بزنها.
اینک به فرض محال شما میدانی در کجای این ماجرا ایستادهای و به فرض نه کمتر محال میدانی به کجا میروی، چرا اینهمه به روشنفکران اهانت کردهای؟ شما که تاریخ دو جهان غرب و شرق را از دوران باستان خواندهای و کسانی را که نخواندهاند به بیسوادی متهم کردهای، آن صفحاتی از این تاریخها که در توصیف رابطه مستبدان و اقتدارگرایان با روشنفکران نوشتهاند را نخواندهای؟ نخواندی که از ناپلئون تا رضاشاه و از هیتلر و استالین تا محمدرضا پهلوی هر کسی سودای استبداد در سر داشت اول به روشنفکران حمله میکرد؟ ندیدی که حمله به روشنفکری همواره مقدمه و زمینهساز برآمدن استبداد و دیکتاتوری بودهاست؟
شما که بنا بر هتاکی داشتی چرا روی جلد مجلهات را به عکس یک روشنفکر مزین کردهای؟ به ایشان گفته بودی که بنا داری اینهمه نسبت به روشنفکران اهانت کنی؟ مقهور روشنفکری هستی اما تحمل در گوشهای نشستن و مطالعه کردن را نداری؟ پس آنچه را که طلب میکنی و دستنیافتنی میدانی با نفرت پس میزنی؟ در دورهای که علم و دانش آنقدر بیارزش شده که وزیر مملکت به عوض حفظ حرمت دانش، مدرک تقلبی برای خود درست میکند، در دورهای که اساتید دانشگاه را، بهخصوص آن گروهی را که تلاش میکنند با اندیشههای روز آشنا بمانند، کتابی بنویسند و روشنفکری را در این کشور پویا نگاه دارند از دانشگاه اخراج میکنند، اگر شما به روشنفکری هجوم نمیبردی و از "جهل مرکب و جهل مرکب اندر مرکب" روشنفکری نمینوشتی اتفاقی میافتاد؟ نکند فکر کردی با بیرون کردن اساتید از دانشگاه و وادار کردن مطبوعات به سکوت و انحصار رسانهها، روشنفکری در ایران مرده است، پس برای عقب نماندن از غافله خواستی شما هم لگدی به مرده بزنی و از رهگذر این نمد کلاهی برای خود بدوزی؟ همه اینها میتوانند قابل بخشش باشند یا دستکم موضوع فراموشی، اما وای بر تو اگر حساب کرده باشی که در این روز مبادا که نگفته و ننوشته فلک میکنند، در این دوران که فعالان سیاسی به اتهام بر هم زدن ترافیک به هفت سال زندان محکوم میشوند کسی جرأت دفاع از روشنفکری آنهم در مقالهای که درباره اینهمانی دین و سیاست یا همبستگی تاریخ دین و دولت است نخواهد داشت. اشتباه کردی. اشتباهی را که معمولاً سیاستمداران مرتکب میشوند و نه روزنامهنگاران. اشتباهی به قدمت تاریخ ایران و آن اینکه ظلم و تعدی و زور و هتاکی تا حدی مردم را به سکوت وا میدارد. از حد که گذشت دیگر نمیتوانی خودت را گول بزنی و با مصلحتسنجی سکوت اختیار کنی یا تقیه کنی یا گوشهای بخزی که این نیز بگذرد. میدانی به چه دلیل؟ ظلم تا از حد نگذشته باشد فقط باعث ایجاد نفرت از ظالم در دل مظلوم است. اما از حد که گذشت شخص مظلوم را از خودش بیزار میکند. نفرت از ظالم قابل تحمل است اما بار بیزاری از خود را نمیتوان به دوش کشید.
---------------------
این مطلب کوتاه شده بخش اول از نقد مراد ثقفی است. برای خواندن متن کامل به سایت جمهوریخواهی مراجعه کنید.
مصطفی ترک همدانی وکیل عباس پالیزدار گفت موکلش از اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» تبرئه شده است.
آقای ترکهمدانی افزود شعبه 22 دادگاه تجدیدنظر استان تهران، دیگر اتهامات موکلش از جمله «افشای اسناد محرمانه، خیانت در امانت و افترا» را تائید کرده است.
این وکیل دادگستری اظهار داشت با حکم دادگاه تجدیدنظر محکومیت آقای پالیزدار از 10 سال به شش سال حبس کاهش یافته است.
عباس پالیزدار سال 1387 در جریان یک سخنرانی در دانشگاه همدان، ۴۴ تن از مقامات جمهوری اسلامی را که در میان آنها نام ۹ روحانی بلندپایه از جمله اکبر هاشمی رفسنجانی دیده میشود، به فساد مالی متهم کرده بود.
وی ۲۲ خرداد همان سال از سوی قوه قضائیه بازداشت شد و ماهها در زندان بهسر برد و در نهایت 28 تیرماه سال 1388 به قید وثیقه آزاد شد.
منبع: خبرگزاری فارس
هفت سایت خبری جنبش سبز در بیانیه مشترکی اعلام کردند تا لحظه پیروزی با «ایستادگی و استقامت» به رسالت اطلاع رسانی خود ادامه میدهند و تا سرنگونی استبداد از پای نخواهند نشست.
سایتهای امروز، تحول سبز، جرس، ندای سبز آزادی، میزان، رای من کجاست و سحامنیوز، هفت سایت خبری هستند که این بیانیه را در سالگرد دوم خرداد امضا و منتشر کردهاند.
در بند نخست این بیانیه، از مردم خواسته شده به منظور «گسترش آگاهیها» ابتکارات و راهکارهای خود را با مسئولان این سایتهای خبری در میان بگذارند.
آنها اعلام کردهاند «استقامت، دفاع از حقوق شهروندان، اتحاد و پرهیز از خشونت» را سر لوحه فعالیتهای رسانهای خود میدانند.
«پایگاههای اطلاع رسانی سبز ایران» به عنوان بخشی از چرخه اطلاع رسانی جنبش سبز در بیانیه خود، مردم را به «استقامت و ابرام در مطالبه خواستههای قانونی خود برای احیای اصول از دست رفته قانون اساسی» فرا خواندهاند.
آنها در بیانیه خود یادآور شدهاند: «از مردم میخواهیم که با هشیاری و استقامت توامان بنیان فکری امپراطوری دروغ را در هم شکنند و با پیگیری اعتراضات مسالمت آمیز و دور از خشونت خود، استبداد را به زانو در آورند.»
منبع: وبسایت تحول سبز
میرحسین موسوی با انتقاد از رخنه فساد و دروغ و بی تدبیری، چاره مشکلات را بازگشت مسئولان به حقوق مردم و شناسایی حق آنها بر اساس فصل سوم قانون اساسی دانست.
موسوی ضمن اشاره به ایثار جوانان ایرانی در دوران جنگ، خواستار فداکاری و ایستادگی مردم برای به دست آوردن عدالت و آزادی شد.
به گزارش وبسایت کلمه، موسوی همچنین ضمن انتقاد از سیاست خارجی کشور، با تشدید تحریمهای بین المللی علیه ایران مخالفت کرد.
آقای موسوی همچنین از افزایش فشار بر مخالفان انتقاد کرد و خواستار احترام به کرامت انسانی شهروندان شد و گفت: «شما نمیتوانید مسائل داخلی و خارجی را با بستن روزنامهها و پر کردن زندانها مهار کنید.»
آقای موسوی ضمن تاکید بر به رسمیت شناختن حقوق مردم برای حاکمیت بر سرنوشت خود، خواستار اجرای فصل سوم قانون اساسی شد.
به گفته آقای موسوی بیتدبیری مسئولان و رخنه فساد و دروغ، مردم را در برابر امتحان بزرگی قرار داده است.
موسوی همچنین با رد خبرهای مربوط به اتمام ماموریت احمد یزدانفر سرتیم محافظانش گفت: اگر ماموریت کسی تمام می شود به او ابلاغ می کنند نه اینکه او را در وسط خیابان درحالی که به نمازمی رفته بگیرند و با خود به پادگان ببرند.
منبع: وبسایت کلمه و بیبیسی
پیشینه خبر:
سپاه: محافظ موسوی دستگیر نشده است
محافظ ارشد موسوی بازداشت شد
توضیح: در فصل سوم قانون اساسی طی ۲۴ اصل ضمن تاکید بر برخورداری همه مردم از حقوق مساوی و حمایت قانون و نیز لزوم تضمین حقوق زن در تمام جهات از سوی دولت، حقوق افراد، احزاب و مطبوعات، آزادی شغل، تامین اجتماعی، آموزش و پرورش، مسکن، امنیت عمومی، و جزآنها مورد توجه قرار گرفته است.
۱۲ تن از نمایندگان کنگره آمریکا در نامهای به هیلاری کلینتون، خواستار در اولویّت قرار گرفتن مسائل حقوق بشر در سیاست ایالات متحده در قبال ایران شدند.
این نمایندگان همچنین در نامه خود خواستار همکاری آمریکا با جامعه بینالمللی شدند تا در هر فرصت ممکن از مقامهای ایرانی خواسته شود حقوق ابتدایی زندانیان سیاسی را رعایت کنند.
در این نامه با اشاره به احکام اعدام و حبس طولانی مدت در محاکم قضایی ایران، روند جاری در این محاکم را به سخره گرفتن و ریشخند کردن امر قضا ارزیابی شده است.
در نامه نمایندگان کنگره آمریکا به خانم کلینتون آمده است که خواست دموکراسی در ایران بهرغم اقدامهای سرکوبگرانه حاکمیت، همچنان زنده است.
منبع: رادیو فردا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر