هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند
-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news ------------------------------
یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، یک جنگل بود. در این جنگل، شیر سلطان بود و حکومت میکرد و فکر میکرد. اما راسو همیشه در هر محفلی میرفت، میگفت که مخالف حکومت شیر است و به جای او، روباه شایستگی نشستن بر تخت جنگل را دارد. همه چیز آرام بود تا این که اتفاقاتی رخ داد و به دنبال آن، اغتشاشات در جنگل آغاز شد و گارد سلطنتی به مقابله با معترضین پرداخت…
در پی برکناری سخنگوی باشگاه پیام خراسان وی با انتقاد شدید از مالک این باشگاه اظهار داشت که از مدتها پیش خواستار جدایی از باشگاه پیام بوده است.
به گزارش ایسنا، مسعود حکمآبادی روز سهشنبه ضمن ابراز خوشحالی از جدا شدن از باشگاه پیام خراسان تصریح کرد: «روز اول فقط به خاطر صلاحی با مبلغ قرارداد اندکی به پیام آمدم، اما از بدو ورود صفایی و با اطلاعاتی که از وی به دستم رسید متوجه شدم که ادامه کار با وی ممکن نیست. این موضوع را به صلاحی هم گفتم اما باز به من اجازه ترک کار نداد.»
وی افزود: «تا این لحظه نه تنها ریالی از مبلغ قراردادم پرداخت نشده که حتا دو برابر آن را از جیب شخصیام هزینه کردهام و به من ندادهاند در حالی که مگسان دور شیرینی که در این باشگاه زیاد هستند، پولهای میلیونی از صفایی گرفتهاند و حالا حداقل با این اخراجم به حق و حقوقاتم میرسم.»
به گفتهی آقای حکمآبادی با ورود صفایی مدیرعامل جدید این باشگاه وضعیت پیام بدتر از پیش شد و حاشیههای آن آغاز شد.
وی در پایان اظهار داشت: «حضور من در پیام با توجه به حضور صفایی به شدت برای من بد تمام شد، دوستان رسانهای من در مقابل من جبهه گرفتند و بارها مجبور شدم به خاطر صفایی مقابلشان بایستم و حتا دروغ بگویم. حالا هم ضمن عذرخواهی از تمام همکاران رسانهای در انتظار روزی هستم که در محضر خداوند به آنچه در پیام به من گذشته اعتراف کنم و طلب بخشش نمایم.»
«وقتی میبینم که برخی از همکاران روزنامهنگار – که به قول قدیمیها «از بد حادثه» نام و نشانی یافتهاند و در هیاهوی جلوهفروشی روزمرهگیهای خبری، حد خود را فراموش کردهاند و از خبرنگاری به نصیحت مردم روی آوردهاند – خستهتر از همیشه، صدای خفتهی چند سالهام را فریاد میکنم تا پیش از خبرنگار بودن، آدم باشم.»
چند وقت پیش که موج تهدید روزنامهنگاران و فعالان اجتماعی و سیاسی توسط وابستگان به حاکمیت جمهوری اسلامی تا خارج از مرزهای ایران رسید، من در پاسخ به یکی از دوستان که میپرسید: «نمیترسی؟» گفتم: «از ناامنی، دستگیری و مرگ میترسم، اما به نظر من، ما مثل سربازهایی هستیم که سالها در دوران صلح، خوردیم و خوابیدیم و امروز که زمان جنگ است باید به میدان برویم. جنگ با همهی زشتیها و تلخیها، آغاز شده و ما باید بجنگیم، اما تنها فرقی که با جنگجویان آن طرف میتوانیم داشته باشیم، این است که ما میجنگیم برای صلح.»
وقتی پاسخ تند یکی از ایرانیان خارج از کشور به متن «قرار بود بت شکن باشیم یا شیشه شکن؟» «مسیحعلینژاد» را در فیسبوک خواندم، با مراجعه به وبگاه خانم «علینژاد»، دانستم که آن هممیهن چرا چنان پاسخ داده که باید.
سرداری روی کاغذ کار دشواری نیست، اما سرباز صلح و پیک آزادی بودن و آزاده زیستن، در راه دشواریها قدم نهادن است
«معصومهعلینژاد» را از روزنامه همبستگی میشناختم، وقتی که «گلمحمدی» نامی دبیر سرویس اجتماعی و خانم «علینژاد» که هنوز «معصومهعلینژاد» بود و به خلاصهی مازندرانی، گاهی هم «معصوم» نامیده میشد، خبرنگار بود. وقتی که خانم «علینژاد» به عنوان خبرنگار پارلمانی هم به مجلس رفت، چنان نبود که گل سرسبد مطبوعات ایران باشد، جز این که به عنوان نورچشم برخی اصلاحطلبان مقیم مجلس، خودی نشان داد و ماجرای تحصن نمایندگان را چنان منعکس کرد که آنها را تا خدا رساند؛ بماند که همان کتاب که با حمایت اصلاحطلبان منتشر شد، بعدها در رد صلاحیت نامزدهای مجلس هشتم، براساس بند یک و سه ماده ۲۸ قانون انتخابات مجلس، شد تیغ گلوی نمایندگان دوره ششم. در مجلس هفتم هم آن ماجراها بر سر پاداش نوروزی نمایندگان و درگیری با هیاترییسه پیش آمد و سرانجام «تاجخار» سبز شد و «معصومه» شد: «مسیح»
از آن روز به بعد، «مسیحعلینژاد» شد همنشین بزرگانی که بزرگیشان را گاهی در واژههای مریدانشان میجویند. ادبیات «مسیح» از گزارشها و خبرهای یک خبرنگار، به تحلیلهای صاحبنظران سیاسی نزدیک شد و سرانجام از آنها هم پیشی گرفت و شد درس اخلاق و سیاست. اگر همین متن واپسین خانم خبرنگار را در مورد حمله به سفارتخانههای جمهوری اسلامی بخوانید، با ردیفی از شعارهای ضد خشونت روبهرو میشوید که مشخصهی حلقههای خارجنشین روشنفکری است، البته در مقابل جمعهای مخالف نظام تندرو که جز زد و خورد راه دیگری به سوی آزادی نمیدانند.
از قضا در این مورد، من هم موافق خانم «علینژاد» هستم و خشونت را راه حل مناسبی برای دستیابی مطالبات به حق مردم ایران نمیدانم، اما هرگز به خود اجازه ندادهام که اعتراض نمادین مردم و شکستن یکی دو شیشه یا به اهتزاز درآوردن پرچم خواستهی خود را – به غلط یا به درست – به کل، «رفتارهای هیجانی» و «خشمهای ناگهانی» بنامم.
خلاصه که سرداری روی کاغذ کار دشواری نیست، اما سرباز صلح و پیک آزادی بودن و آزاده زیستن، در راه دشواریها قدم نهادن است.
«سعدی هنوز هم در فرهنگ ما جاری است و در زیر ساختهای فرهنگی و اجتماعی ما وجود دارد. برای سعدی نمیتوان انتهایی شناخت. اما مهم است که برای فهم آثار او فرامتنها را بشناسیم. پس باید شکلی از دیالوگها را انتخاب کنیم و فن و مهارت فرامتن را در آثار او مطالعه کنیم تا به شناخت گونههایی از کار سعدی برسیم. حکایتهای بوستان سعدی پر از گفتار و گفتوگوست. با این همه کسانی معتقدند که سعدی شاعر تصویرگرا است تا گفتارگرا.»
آن چه بازگو شد بخشی از سخنان دکتر «نسرین فقیه ملک» مرزبان عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا بود که در هجدهمین مجموعه درسگفتارهایی درباره سعدی که به «گفتوگو و گفتمان در آثار سعدی» اختصاص داشت و در مرکز فرهنگی شهرکتاب برگزار شد، گفت.
دکتر ملک مرزبان در ادامه چنین میگوید که: «سعدی در غزل سعی میکند که با دانشی فراتر از اصوات سخن بگوید. او میگوید که غرضش تنها کلام نیست، بلکه چیزی است که فراتر از عملیات زبانی است. در بسیاری از غزلهای او نه بحث دیالوگ در میان است و نه تفهیم و تفاهم. بلکه تنها اصواتی است که ارتباطی فرازبانی برقرار میکنند. از این رو سخن سعدی را میتوان ارتباطی هنرمندانه دانست که ساختاری هنرمندانه نیز دارد. یکی از دلایلی که ما، پس از هفتصد سال، هنوز هم میتوانیم به راحتی با غزل او ارتباط برقرار کنیم، آن است که از فطرت، عشق و علاقههایی سخن میگوید که فرازبانی است و این بسیار مهم است که شاعری بتواند نکات مشترک انسانی را با چنان ظرافتی بیان کند که در گذر قرنها، همه قادر به ارتباط گرفتن با آن باشند.
اما در بررسی غزل او باید ذهن فعالی داشت تا سو و جهت دیالوگها را بتوان درک کرد. سعدی در غزل بسیار گفتارگراست و شیوهی خودش را در این زمینه دارد. با آن که در تصویرسازی هم قدرتمند است، اما بیشتر ابیات گفتارگرا را بهکار میبرد. مثلن به این غزل توجه کنید «من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی/ عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی»، اگر این غزل را تا به آخر بخوانیم با تصویرسازی، تشبیه و استعاره بر نخواهیم خورد. سعدی تلاشی برای این کار نمیکند. با این همه غزل او بسیار زیبا و روان است و در ارتباطات اجتماعی بر کرسی مینشیند. بهراستی هم گفتن چنین شعرهایی دشوار است. استفاده از تشبیه، استعاره، مجاز و دیگر صنایع شعری، یکی از راههای گفتن شعر است. اما شاعری که از این ابزار استفاده نمیکند، کار دشواری را برگزیده است. در این حالت باید شعر او از ظرافت زبانی خاصی برخوردار باشد و شاعر اعتماد فراوانی به کلام خود داشته باشد تا بتواند سخن موثری را بسراید. سعدی چنین هنری را دارد. برای همین است که همانندان او بسیار اندکاند.»
حکایتی که در سعدی نامهی این هفته شنوای آن خواهید بود از باب اول گلستان، در سیرت پادشاهان انتخاب شده است و از درویشی میگوید که مجرد در گوشهی صحرا نشسته تا پادشاهی بر او گذر میکند و از بیاعتنایی او خشمگین میشود.
همچنین موسیقیای که در این برنامه خواهید شنید از آلبوم «رندان مست»، با صدای استاد «محمدرضا شجریان» انتخاب شده است. این اثر در دستگاه همایون تنظیم شده و اجرای کنسرتی است توسط گروه جدیدالتاسیس «شهناز» در پاییز سال ۸۷ در تهران که در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است. آهنگساز و تنظیم کنندهی این آلبوم «مجید درخشانی» است و نوازندگان آن عبارتند از :
مراسم گرامیداشت قربانیان اعدامهای اخیر ایران روز یکشنبه شانزدهم می، با حضور گروهی از ایرانیان مقیم هلند برگزار شد.
در این تجمع که در «بورس پلین» آمستردام شکل گرفت، حاضرین با بر افروختن شمع ضمن محکوم کردن اعدامهای اخیر، خواستار آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی شدند. در بیانیه این گروه آمده است:
«این اعدامها در آستانه سالگرد ۲۲ خرداد صورت گرفته است. کودتاگران از جنبش اعتراضی سالگرد انتخابات به وحشت افتاده و در صدد ایجاد جو ترس و رعب در بین مردم هستند تا اعتراضات را خاموش کنند، اما ندای رسای ایرانیان علیه دیکتاتوری با این اقدامات خاموش نخواهد شد.»
در ادامه تجمع ایرانیان مقیم هلند، نامههای «فرزاد کمانگر» و «شیرین علمهویی»، دو تن از افراد اعدام شده خوانده شد و تعدادی از هموطنان به اجرای سرودی به زبان کردی پرداختند.
آن زمان که کاخی رفیع پس از سالها ایستادگی و سربلندی در برابر طوفان حوادث، به دست ساکنان آن تخریب میشود، جز آهی از سر حسرت و اندوه چه میتوان کرد؟ آنگاه که اراده اهریمن بر جانبازی پاک و اهورایی منادیان آزادی پیشی میگیرد جز افسوس چه میماند؟ و وقتی در آسمان، دروغ ورزیدن میگیرد، دیگر چگونه میشود به سورههای رسولان سرشکسته پناه آورد؟
گفتهایم و بار دیگر تاکید میکنیم که «ادعای گزاف ارتباط کمیته گزارشگران حقوق بشر با دولتهای خارجی یا گروههای سیاسی، مدتهاست که از بلندگوهای مختلف حکومتی از دادستان تهران گرفته تا خبرگزاریهای دولتی و نظامی و از بازجویان اطلاعات گرفته تا راه زنان اینترنتی که در مرداب دروغ خود غوطه میخوردند، تکرار میشود. بر این کذب آشکار البته هیچ سند و مدرک معتبر و قابل اعتنایی ارایه نمیشود. وزارت اطلاعات از طریق به اصطلاح کارشناسان خود، چنین بازی سخیفی را به راه انداخته است تا بر گستردگی و عمق نقض سازمان یافته حقوق بشر سرپوش نهد. غافل از اینکه تکرار این مدعای بیبنیاد به واقع تبلیغی است برای گروههایی که خود جایگاهی در افکار عمومی ایران ندارند.»
گفتهایم و بار دیگر بر آن صحه مینهیم که «در این تردیدی نیست که وزارت اطلاعات با صرف هزینههای هنگفت از جیب مردم ایران، بهطور قطع از استقلال کمیته گزارشگران حقوق بشر از همه احزاب و جریانهای سیاسی مطلع است، از همین روست که طرح یاوهای چون ارتباط کمیته با سازمان مجاهدین خلق از سوی کارشناسان اطلاعات چیزی جز زمینهسازی برای حذف فیزیکی مجموعهای خوشنام که از بدو تاسیس صرفن در عرصه حقوق بشر فعالیت کرده است، ارزیابی نمیشود. برای ما و همگی فعالان حقوق بشر دفاع از حقوق انسانی تکتک افراد، فارغ از گرایشات سیاسی، مذهبی، قومی و … اصل بوده است و به صراحت نیز اعلام میداریم در کنار فعالیت در کلیه عرصههای حقوق بشر اعم از حقوق زنان، کودکان، کارگران، اقلیتهای قومی، مذهبی جنسی و … از حقوق همه زندانیان سیاسی و عقیدتی بدون در نظر گرفتن گرایش آنان و حتا بدون در نظر گرفتن مجرم بودن یا نبودن آنان دفاع نموده و ذرهای از این آرمان انسانی عقبنشینی نخواهیم نمود.»
گفتهایم و بار دیگر تکر میکنیم که «کمیته گزارشگران حقوق بشر نیز یکی از این مجموعههاست که با تاکید بر اعتقاد و التزام به اعلامیه جهانی حقوق بشر خواستار اجرای آن در تمامی زوایای زندگی مردم ایران بوده و چنانکه بارها مورد تاکید قرار گرفته، مستقل بوده و به هیچ حزب و جناحی تعلق نداشته و فاقد ماهیت سیاسی است. این کمیته فعالیت خویش را در سال ۸۴ آغاز کرده و با ارایهی گزارش و همچنین آگاهیرسانی نسبت به تمامی افرادی که به نوعی حقوق انسانی آنها مورد تعدی و تجاوز قرار گرفته، اعم از زنان، کودکان، زندانیان، کارگران و … و همچنین تلاش در جهت جلوگیری از نقض مستمر حقوق بشر از طریق تنویر افکار عمومی و استمداد از سایر نهادهای داخلی و نیز سازمانهای بینالمللی حقوق بشر سعی در ایجاد بستری مناسب بهمنظور جلب توجه دستگاه حاکم نسبت به عواقب وخیم نقض حقوق اساسی شهروندان داشته است.»
اما غرض از تکرار این پیش گفتهها نامهای است که به قلم برخی اعضای تازه آزاد شده و عزیز کمیته گزارشگران حقوق بشر نگاشته شده و ناباورانه پیش چشم ماست. مقصود نه تخطئه عزیزانمان که تذکره مخاطبانمان است، تا به دیده اغماض بنگرند و عادلانه به قضاوت بنشینند که چرا و چگونه، آنچه مکروه دوستانمان و مقبول دشمنانمان است، رخ نموده است.
آنچه واقع شده از این قرار است که در تاریخ ۲۳ اردیبهشت، اطلاعیه ای با نام «حقوق بشر، حقوق بشر است» در سایت کمیته گزارشگران حقوق بشر منتشر شده است. (با کد داخلی ۹۶۳۶ به تاریخ ۲۳ اردیبهشت) اطلاعیهای که از یک سو حاوی خطاهایی است املایی، انشایی و محتوایی که حکایت از تعجیل نویسنده در انتشار آن دارد (این خطاها از دید ناظران آگاه البته پوشیده نیست) و از سوی دیگر در تقابل آشکار است با عملکرد کمیته گزارشگران حقوق بشر در سالهای اخیر.
اما با کمال تعجب در ۲۵ اردیبهشت ماه و پس از انتشار انزجارنامه در سایت کمیته، نامهای در پیشگاه برخی سایتها مشاهده شد که در آن علاوه بر باز نشر انزجارنامه، در بخش پایانی آن برخی از اعضای تبعیدی کمیته به «ناجوانمردی» و «نفی حقوق فردی» و «عدم رعایت اصول کار تشکیلاتی» متهم شده و چنان القا شده است که گویا سایر اعضای کمیته که نامشان در ذیل آن اطلاعیه نیامده، مشول ادعاهای گزاف بازجویان اطلاعات و رسانه های دولتی – نظامی مبنی بر ارتباط با سازمان مجاهدین خلق، هستند. کذب محض یاوه سرایی بازجویان و رسانه های وابسته به آنان البته روشن و واضح بوده و مکررن از سوی کمیته گزارشگران حقوق بشر، چنانکه در بالا آمده است، مورد تاکید قرار گرفته است. اما همانطور که ما بر استقلال تام خود بارها تاکید کردهایم، بر فعالیت غیرسیاسی خود نیز پای فشرده و سعی بر آن داشتهایم که از موضعی صرفن حقوق بشری موارد نقض حقوق بشر را گزارش کرده و از در غلتیدن در گرداب موضعگیری سیاسی له، یا علیه گروههای سیاسی بپرهیزیم.
همواره بر این باور بودهایم که نوشتن «انزجانامه» نه کاری حقوق بشری بلکه فعلی سیاسی است و لذا دامان کمیته را از این آلایش مبرا خواستهایم. علاوه بر این بدیهی است که پای نهادن در این وادی از سوی اعضای خارج از زندان، فشار اطلاعات برای فراتر رفتن از اینگونه اعترافات را نه تنها برای اعضای بیرون از زندان، که بیشتر و پیشتر از آن برای اعضای دربند کمیته، افزایش خواهد داد.
قصد ما نه بر آفتاب افکندن مسایل داخلی کمیته که صرفن اشاره به واقعیتی است که در محکمه افکار عمومی، به کار کشف حقیقت میآید. پس از آنکه از سوی برخی از اعضای تازه آزاد شده کمیته و نه همه آنها، پیشنهادی بر نوشتن انزجار نامه مطرح شد، متنی ارایه شد بیشباهت به اطلاعیهای حقوق بشری و معارض با مرامنامه و موازین مورد قبول کمیته. طبیعی است که اکثریت اعضا با انتشار چنان متنی به دلایل مذکور مخالفت نمودند. اما با کمال تاسف و علیرغم خواست اکثریت اعضا متن دیگری که کماکان با رویه کمیته در تعارض بود، بدون هماهنگی در سایت کمیته منتشر شد (با کد داخلی ۹۵۹۴ به تاریخ ۱۹ اردیبهشت).
این متن به دلیل عدم کفایت مذاکرات داخلی موقتن از حال انتشار خارج گردید. متعاقب آن، بخشی از اعضای کمیته، از جمله چند تن که بنا به تهدیدات بالفعل از کشور خارج شدهاند، به دلیل مخالفت با انتشار چنین انزجار نامههایی و از آن رو که چنین حرکتی را در تقابل آشکار با موقعیت حقوق بشری کمیته میدانستند، و به علت پافشاری سوال برانگیز نویسندگان نامه بر انتشار متن، از فعالیت در کمیته کنارهگیری کردند. آنچه در ۲۳ اردیبهشت دوباره و تحت نام «حقوق بشر، حقوق بشر است» با تغییراتی اندک و توسط یکی از امضاکنندگان آن در سایت کمیته منتشر شد، پس از این کناره گیری بوده است.
شکی نیست که عموم آگاهان از آن سموم که بر طرف بوستان کمیته گذشته مطلعند و همین اطلاع است که ما را به درک شرایط پیش آمده از سوی مخاطبان سایت امیدوار میکند. مطمئنن تعجیل نویسندگان و منتشرکنندگان انزجارنامه بر انتشار این متن غیر حقوق بشری، که حتا در اعلام سال تاسیس کمیته خطا کرده است، کاملن قابل فهم بوده و نیازی به موشکافی ندارد. آنچه موجب تاسف است، برخورد غیراخلاقی نویسندگان نامه با مخالفین و متهم کردن خلاف واقع آنان است.
از نظر نگارندگان نامه حاضر، ادامه این موضعگیریها جز ضربه به فعالیت حقوق بشری و از این رهگذر خوشنودی ناقضان آن چیزی در پی نخواهد داشت. ازین رو ضمن پوزش از نگاشتن همین چند کلام، این گفتوگوی دل آزار را همینجا خاتمه یافته تلقی کرده و قوین از ادامه آن اجتناب خواهیم نمود. به امید آنکه پرچم گزارشگری خالصانه و صادقانه حقوق بشری همواره برافراشته و در اهتزاز ماند. آرزوی ما این است که رفقای دربندمان، شیوا نظرآهاری و کوهیار گودرزی هر چه زودتر از بند برهند. بیتردید نسیم آزادی دیر یا زود بر این دیار محنت زده خواهد وزید.
سعید حبیبی
پریسا کاکایی
حسام میثاقی
سپهر عاطفی
کیانوش سنجری
پروانه وحید منش
آیدا سعادت
نیلوفر گلکار
نوید خانجانی
صبا واصفی
علی کلایی
انزجارنامه به تاریخ ۲۳ اردیبهشت در سایت کمیته قابل دسترسی است.
در پی ناآرامی میان معترضان و نیروهای دولتی تایلند روز دوشنبه ۲۷۶ نفر در بانکوک پایتخت این کشور کشته و زخمی شدند.
به گزارش خبرگزاری شینهوا، روز دوشنبه با افزایش درگیری میان معترضان و نیروهای دولتی در بانکوک ۳۵ نفرکشته و ۲۴۱ نفر دیگر زخمی شدند.
بر اساس گزارشهای رسیده نام ژنرال «خاتیا ساواسدیپول» رهبر سرخپوشان معترض نیز در بین کشتهشدگان دیده میشود.
گفته میشود هزاران نفر از نظامیان تایلند در خیابانهای بانکوک مستقر شدند و خواستار جلوگیری از تجمع معترضان در مراکز تجاری این شهر شدند.
این در حالی است که «آبیسیت وجاجیوا» نخست وزیر تایلند به تازگی در یک مصاحبه تلویزیونی گفته است: «گروه اندکی از معترضین سرخ پوش درتلاش شعله ور کردن آتش یک جنگ داخلی هستند، باورکردنی نیست که این افراد از مردم برای منافع سیاسی خود استفاده می کنند.»
گفتنی است که مخالفان دولت تایلند موسوم به سرخ پوشان خواهان استعفای آبیسیت وجاجیوا نخست وزیر، انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام هستند.
رییس قوه قضاییه با انتقاد از انتشار نامه نمایندگان مجلس مبنی بر درخواست برخورد با رهبران مخالف دولت ایران اظهار داشت که این اقدام باعث تعریض به قوه قضاییه میشود.
به گزارش ایلنا، آیتاله صادق لاریجانی در گردهمایی سراسری معاونین و مدیران کل سازمان ثبت اسناد و املاک کل کشور با اشاره به نامه اخیر ۱۷۵ تن از نمایندگان مجلس به رییس قوه قضاییه برای برخورد و محاکمه به گفته نمایندگان «سران فتنه» تصریح کرد: «در آن نامه گفتهاند که چرا دستگاه قضا در برخورد با سران فتنه امروز و فردا میکند، بسیار مایه تاسف است که کسانی در مجلس امضا جمع کنند.»
وی افزود: «قوه قضاییه هم در شناخت فتنه، هم سران فتنه و هم در جرم آنها اعلام نظر کرده و هیچ تردیدی هم ندارد منتها دستگاه قضایی در راستای سیاستهای کلان نظام عمل میکند.»
آیتاله لاریجانی در ادامه سخنان خود افزود: «به برخی از این نمایندگان مجلس که نامه را امضا کردهاند صراحتن تذکر و توضیح دادم که قوه قضاییه در کار خود کوتاهی نمیکند اما مجددن از این حرفها میزنند. چگونه احتمال میدهند که رییس دستگاه قضا که منصوب رهبری است و خودم نیز قایل هستم که شرعن و عقلن همه دستگاهها باید خطوط رهبری را مدنظر قرار بدهند، بیتوجه باشم و به خود اجازه دهم که برخلاف نظر ایشان چنین کاری انجام دهم.»
به گفتهی آیتاله لاریجانی دستگاه قضایی کاملن در مسیر عدالت حرکت کرده و در این راه تغییری نخواهد داد
رییس قوه قضاییه در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: «شنیدهام که برخی این حرفها را برای بسترسازی مطرح کرده و میخواهند به ما کمک کنند خواهشمان این است که از این کمکها به ما نکنید ما راه خودمان را بلدیم و هیچ اهل کوتاهی نیستیم و در برخورد با سران فتنه نیز هیچ خوفی نداریم.»
وی در پایان خاطرنشان کرد: «این نامهپراکنیها ولو برای کمک، به ضرر دستگاه قضایی است و این کار را نکنید و خلاف هم نگویید. توقع نداریم در مجلس این کشور عدهای امضا جمع کنند که اگر دستگاه قضایی برخی از روزنامهها را محاکمه کرده به شکایت سران فتنه بوده است.»
کشور ژاپن قصد دارد روز سهشنبه اولین فضاپیمای بادبانی جهان که انرژی مورد نیاز آن به واسطه بادبانی خورشیدی تامین میشود را به فضا پرتاب کند.
به گزارش مهر، بر اساس گزارش آژانس تحقیقاتی هوافضای ژاپن، فضاپیمای Ikaros عملکردی مشابه یک قایق بادبانی دارد. این فضاپیما قبل از اینکه بادبان خود را با ضخامتی کمتر از یک تار مو بگشاید بر روی راکتی به فضا پرتاب خواهد شد و پس از قرار گرفتن در مدار، بادبانش را برافراشته خواهد ساخت.
گفته میشود با ادامه یافتن این فرایند سرعت این فضاپیمای بادبانی به ۱۰ برابر سرعت فضاپیماهایی که از سوختهای شیمیایی استفاده میکنند خواهد رسید.
معاون اجرایی این پروژه اعلام کرده است این فضاپیما در حدود ۶ ماه دیگر به سیاره زهره خواهد رسید که در آن نقطه فضاپیما و عکسالعملهای آن مورد آزمایش قرار خواهند گرفت.
بر اساس گزارش تلگراف، آژانس فضایی ژاپن اعلام کرد این تکنولوژی در حال حاضر به دلیل مدت زمان طولانی که برای تولید نیرو از فوتونهای خورشیدی و دستیابی به سرعت مناسب مورد نیاز است، مناسب سفرهای انسانی نیست.
آژانس فضایی ژاپن امیدوار است در آیندهای نهچندان دور، یعنی در حدود ده سال دیگر بتواند فضاپیمایی مجهز به این تکنولوژی را به سوی مشتری روانه سازد.
18 می – براساس قطعنامه شماره ۵ دوازدهمین مجمع عمومی کمیته بینالمللی موزههای «ایکوم» این روز بهنام «روز جهانی موزه» ثبت شد. گسترش موزههای سراسر جهان همکاری همه جانبه علمی- فرهنگی و صنعتی موزهها در جهت دستیابی به اهداف فرهنگی از طریق هماهنگکردن اقدامات بینالمللی و تدوین برنامههای موثر در سطح جهانی از اهداف مهم این مجمع است. هدف از تشکیل مکانی بهنام موزه نگهداری آثار گذشتگان و انتقال آنها به آیندگان، ارزیابی و قیاس پدیده های تاریخی، علمی، هنری و صنعتی گذشته و حال و جلوگیری از نابودی فرهنگ بومی و ایجاد مانع در برابر فرهنگهای بیگانه است.
۱۰۴۸ میلادی – مورخان تاریخ جهان با تطبیق تقویمها، هجدم ماه می را روز تولد «غیاثالدین ابوالفتح عمرابنابراهیم نیشابوری» ملقب به «حکیم عمرخیام» ریاضیدان، فیلسوف و ادیب بزرگ ایرانی نوشتهاند که از دیر زمان در ایران روز بزرگداشت این اندیشمند نامیده شده و آیینهایی برگزار میشود. تقویم هجری خورشیدی که مورد استفاده ایرانیان است، ششم مارس ۱۰۷۹ میلادی توسط حکیم عمرخیام تکمیل شد که به تقویم جلالی معروف گردیده است، زیرا که در زمان حکومت جلالالدین ملکشاه تنظیم شده بود.
۱۳۸۹ میلادی – تخریب شهر توس بهدست «میرانشاه» پسر امیرتیمور را در چنین روزی گزارش کردهاند. میرانشاه توس، زادگاه و مدفن فردوسی بزرگ را چنان ویران ساخت که از آن جز ویرانهای باقی نماند و چون مسیر رودخانهها را هم بهسوی مشهد تغییر داده بود، توس دیگر بهآن صورت آباد نشد. لکن، نام این شهر باستانی همهجا در کنار اسم فردوسی، میهندوست بزرگ ایران زنده مانده است.
۱۸۷۲ میلادی – «برتراند راسل» ریاضیدان، فیلسوف و نویسنده بزرگ قرن ۲۰ و مدافع معروف آزادی اندیشه و بیان بهدنیا آمد و ۹۸ سال زندگی کرد. از کارهای مهم او تفسیر موضوعهای پیچیده فلسفی و دوبارهنویسی و عوام فهمکردن آنها است. معروفترین تالیف او «حیات منطقی» است.
۱۹۵۳ میلادی – بانو «ژاکلین کوچران» خلبان نیروی هوایی آمریکایی با یک جت جنگنده از نوع اف – ۸۶ دیوار صوت را شکست و با سرعت ساعتی ۶۵۲ مایل و سه دهم مایل (۱۰۵۰ کیلومتر) پرواز کرد که در آن زمان رکورد تازهای بود. این پرواز در آسمان کالیفرنیا انجام شد. ژاکلین در آن زمان ۴۳ ساله بود. وی که در ۱۹۱۰ بهدنیا آمده بود در ۷۰ سالگی در سال ۱۹۸۰ درگذشت.
۱۸۹۷ میلادی – داستان معروف «دراکولا» نوشته «برام استوکر» نویسنده ایرلندی انتشار یافت.
۱۹۱۲ میلادی – «والتر سیسولو» مبارز برابری انسانها و مخالف هرگونه تبعیض در آفریقای جنوبی بهدنیا آمد.
۱۹۲۷ میلادی – یک عضو خشمگین شورای مدارس در یک مدرسه در ایالت میشیگان آمریکا بمبی منفجر کرد که منجر به مرگ ۴۵ نفر شد.
۱۹۷۴ میلادی – هند نخستین بمب اتمی خود را آزمایش کرد و ششمین عضو باشگاه دارندگان اسلحه اتمی شد.
متین فتاحیان شهروند کرد ساکن تبریز هفته گذشته از سوی نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت شد.
به گزارش هرانا، متین فتاحیان پزشک کرد ساکن تبریز طی هفته گذشته از سوی نیروهای امنیتی در این شهر بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده است.
بر اساس این گزارش در پی حضور نیروهای امنیتی در منزل شخصی متین فتاحیان در هفته گذشته وی بازداشت شد و ماموران ضمن تفتیش منزل برخی از وسایل نامبرده را نیز ضبط کردند.
مقامهای محلی هند روز دوشنبه از کشته و زخمیشدن دستکم ۵۰ نفر براثر انفجار مین در شرق هند خبر دادند.
بر اساس گزارشهای رسیده روز دوشنبه در ناحیه «دانتیوارا» در ایالت «چاتیسگر» هند ۳۵ تن کشته و بیش از پانزده تن دیگر زخمی شدند.
تلویزیون دولتی هند در خبری اعلام کرد که «مائوییست»ها معروف به «ناکسل»ها با انفجار مین یک اتوبوس مسافربری را منفجر کردند.
مقامهای دولتی از احتمال افزایش کشتهشدگان به دلیل وخامت حال مجروحان خبر دادند.
پیش از این نیز مائوییستهای مسلح در ژوییه سال ۲۰۰۹ میلادی با انفجار یک مین در این منطقه یک کامیون پلیس را مورد هدف قرار داده بودند که در نتیجه آن ۲۹ تن از نیروی پلیس هند جان باختند.
مائوییستها مدعی هستند که برای احقاق حقوق کشاورزان بدون زمین و مستضعف علیه دولتهای محلی و مرکزی میجنگند.
حکم اخراج ۴ فعال دانشجویی از دانشگاه علم و صنعت از سوی کمیته مرکزی وزارت علوم صادر و اعلام شد.
به گزارش تارنمای جرس، پویا شریفی، حمید رضا صحرایی، علی اسداللهی و سجاد درویش چهار تن از فعالان دانشجویی به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی»، «تشویش اذهان عمومی»، «تحریک و رهبری دانشجویان در تجمعات قبل و بعد از انتخابات»، «برگزاری میتینگهای انتخاباتی» و «اعتراض در قبال حضور داوودی معاون احمدینژاد» از دانشگاه اخراج شدند.
بر اساس این گزارش پویا شریفی، مدیر مسوول نشریه دانشجویی «جمهوری» ضمن اخراج از دانشگاه برای پنج سال از تحصیل در تمامی دانشگاههای کشور محروم شد. با صدور این حکم، او از ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه امیرکبیر بازماند.
همچنین حمید رضا صحرایی، علی اسداللهی و سجاد درویش هر کدام ۴ ترم محرومیت از تحصیل با احتساب در سنوات دریافت کردند که با توجه به اتمام سنوات تحصیلی، صدور این حکم منجر به اخراج آنها از دانشگاه میشود.
پیشتر کمیته انضباطی دانشگاه علموصنعت، در شهریور ماه سال گذشته با صدور اشد احکام انضباطی برای این فعالان دانشجویی پرونده آنها را جهت تشدید مجازات به وزارت علوم ارجاع داده بود و از آن تاریخ این دانشجویان به دانشگاه و خوابگاه ممنوعالورود شدهاند.
گروهی از فعالان ملی مذهبی با انتشار بیانیهای اعلام کردند که بر اساس «منافع ملی» از تبادل سوخت هستهای حمایت میکنند.
این فعالان ملی مذهبی با بیان اینکه «بیتدبیریها و ماجراجوییها سالیان اخیر، باعث شده پرونده هستهای ایران از آژانس به شورای امنیت برود و موجب تحریمهای چندگانهای شده است» تبادل سوخت هستهای را از نظر اقتصادی و سیاسی به نفع مردم ایران دانستند.
امضاکنندگان این بیانیه همچنین با تاکید بر اینکه نمیتوانند «چندان خوش بینانه به رفتار و سیاست خارجی ایران در پذیرش تبادل سوخت هستهای» بنگرند از مقامات ایران خواستهاند که اگر «عزمی جدی و شفاف برای حل مشکل (هستهای) دارند به این ناباوری که ایران در راستای سیاستهای گذشتهاش تنها میخواهد وقتکشی کند، پایان دهند.»
در بیانیه نیروهای ملی مذهبی به محدودیت منابع اورانیوم ایران اشاره شده و آمده است که «ایران به اجبار باید این مواد را از بازار بینالمللی تامین کرده و به فرمولهای پیشنهادی کنونی تن در دهد.»
عزتاله سحابی، حسین شاهحسینی، اعظم طالقانی، محمد بستهنگار، حسین رفیعی، رضا رییسطوسی، نظامالدین قهاری، رضا علیجانی و تقی رحمانی از امضاکنندگان این بیانیه هستند.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
بنا به اعترفات یک پلیس امنیتی سابق ترکیه، چهل پناهنده را که در صدد فرار (به صورت قاچاق) از مرز ایران ترکیه بودهاند، به قتل رسانده و در یک گور دسته جعمی دفن کردهاند.
چهل پناهنده را کشتیم و چال کردیم
به گزارش شبکه خبر مسیحیان فارسی زبان به نقل از استریت ژورنالیست، بر اساس گزارشی از روزنامه صباح ترکیه و بنا به اعترفات یک پلیس امنیتی سابق که در شهر حکاری منطقه یوکسک اووا به عنوان گروهبان در قسمت اطلاعاتی ژاندارمری این منطقه مشغول به خدمت بوده است، چهل پناهنده را که در صدد فرار ( به صورت قاچاق ) از مرز ایران- ترکیه بودهاند به قتل رسانده و در یک گور دسته جعمی دفن کردهاند.
وی ادعا میکند که حتا میتواند جای این گور دسته جعمی را نشان بدهد،او پس از اخراج ناگهانی از ژاندارمری به مقامات ویژه دادستانی در شهر «دیاربکر» مراجعه کرده و از این مقامات تقاضای حفاظت جانی کرده است.
او همچنین ادعا میکند که دوازده سال پیش ،به مدت سه روز در زمان خدمتش در ژاندارمری شهر حکاری یوکسک اووا، شمدیلان، چوکورجا در منطقه شیرناک وان و در آخر دیاربکر با سازمان امنیتی به نامه مستعار «جیتم» و به نام مبارزه با ترور به عنوان بازجو به طور موقت خدمت و همکاری کرده است.
او میگوید در زمان ورود این پناهندگان به صورت قاچاق، یعنی در سال ۱۹۹۷ میلادی وی در یک پست موقتی و به عنوان پلیس مرزی، در شهر وان، در منطقه باشقلعه خدمت میکرده است، او در توضیحات خود ادامه میدهد: «اکثر این پناهندگان تابع کشورهای ایران، افغانستان و پاکستان بودند.»
بنا به اعترافات این شاهد، دستور کشتار پناهندگان، از طرف فرمانده کل منطقه و با این عنوان بوده است: «این افراد فراری هستند و از طرف کشورشان در پیگرد قانونی قرار دارند، اگر ما آنهارا دستگیر کنیم و به دادستانی تحویل دهیم هیچ فایدهای ندارد زیرا که دادستانی آنها را یا آزاد میکند و یا یا اینکه آنها را به کشورشان بازمیگرداند و اگر این اتفاق بیفتد اینها در مدتی کوتاه دوباره به صورت قاچاق برای ورود دوباره به خاک ترکیه تلاش خواهند کرد. دست همشان را از پشت ببندید و بعد آنها را بکشید.
این جنایت، در فاصله تقریبا ۵ کیلومتر به دور از ایستگاه پلیس همان منطقه در جایی که از قبل علامتگذاری شده بوده است صورت میگیرد و در گزارش پلیس اینطور نوشته میشود: «این افراد از اعضای سازمان تروریستی پکک) بودهاند و در یک جنگ مسلحانه کشته شدند.
در حال حاضر این پرونده و مدارک برای رسیدگی بیشتر به مقامات ویژه دادستانی کل در شهر وان فرستاده شده است.
صبح امروز انفجاری در ساعت هشت و بیست دقیقه در یک عملیات انتحاری در کابل پایتخت افغانستان به وقوع پیوست دستکم تا زمان ارسال خبر بیست کشته و هجده تن دیگر زخمی شده اند.
صبح روز هجدهم ماه می شهر کابل باز هم شاهد یک عملیات انتحاری بود. این عملیات که در محله پر رفت و آمد «چهار راه دارالامان» به وقوع پیوست موجب کشته و زخمی شدن تعدادی از شهروندان و نیروهای نظامی خارجی شده است.
بنابر اظهارات یک سرباز اردوی ملی به خبرنگار رادیو کوچه بیست کشته و هجده زخمی تاکنون شناسایی شدهاند. از سویی یک پزشک در بیمارستان استقلال کابل تعداد زخمیهایی که تاکنون به بیمارستان آورده شدهاند را به رادیو سی و دو نفر اعلام کرد. شعاع انفجار موجب آتش گرفتن و تخریب چند دستگاه اتومبیل در منطقه انفجار شده است.
انفجار در نزدیکی یک مرکز جذب نیرو برای اردوی ملی افغانستان رخ داده است. گفته میشود هدف عملیات کاروان نیروهای خارجی بوده است که از آن محل در حال گذر بوده است. حنیف اتمر در اظهاراتی پیرامون این حادثه اشاره کرده است از تعداد قربانیان هنوز رقم صحیحی در دست نیست اما مسوولان در حال بررسی عوامل و تلفات حادثه هستند.
در آخرین خبرهای رسیده نیز اعلام شد، سیزده اتومبیل شخصی، دو ماشین نظامی نیروهای آمریکایی و یک اتوبوس دولتی تخریب شده است و طالبان مسوولیت این انفجار را بر عهده گرفته است.
این در حالی است که روز گذشته یک هواپیمای خطوط هوایی «پامیر» در مسیر کندوز به کابل از صفحه رادار محو شده است. مقامات استان پروان از دیروز به دنبال زمان و مکان محو شدن این هواپیما هستند. از سویی یکی از شرکای شرکت هواپیمایی پامیر به نام «حاجی خلیل» اشاره کرده است که هیچ گزارشی در خصوص نقص فنی در مورد این هواپیما نداشتهاند و وی احتمال این که یک عملیات تروریستی باشد را رد نکرده است.
فیلم «طهران تهران» ساخته داریوش مهرجویی کارگردان مطرح سینمای ایران که به تازگی در سینماها اکران شد از معدود فیلمهای خوشساخت سینمای ایران است که با هوشمندی خاصی در سعی در شناساندن مراکز تاریخی وتوریستی و مدرن تهران به مخاطب دارد و در معرفی تهران به خوبی عمل کرده است .
از پاریس تا نیویورک از نگاه سینماگران
در سالهای اخیر فیلمهای قابل توجهی درباره شهرهای مهم جهان ساخته شده است. اگر چه اکثر شهرهای بزرگ جهان در بسیاری از فیلمها حضور داشتهاند ولی اینکه به طور مشخص فیلمی درباره و یا به بهانه یک شهر بزرگ ساخته شود مواردی بوده که کمتر اتفاق افتاده است. ساختن فیلم درباره شهر بزرگی مثل پاریس یکی از این موارد است. ساخت فیلم درباره پاریس اولین فیلم از سری فیلمهایی بود که درباره شهرهای بزرگ و مهم دنیا ساخته شدند و هنوز هم قسمتهای بعدی آنها در حال ساخت است. احتمالن و با توجه به آرای منتقدان، بهترین فیلم از این مجموعه هم هست. فیلمی که قرار بود در ۲۰ اپیزود ساخته شود و هر اپیزود آن در یکی از مناطق ۲۰گانه پاریس بگذرد و در نهایت با ۱۸ اپیزود به نمایش درآمد. «پاریس دوستت دارم» عنوان این فیلم بود. جذابیت به تصویر کشیدن روح شهر پاریس آنقدر زیاد بوده که تعدادی از مطرحترین کارگردانان به همکاری در این پروژه تمایل نشان دادند از «گاس ونسنت» بگیرید تا برادران کوئن، والتر سالس، تام تیکور و وس کریون.
نیویورک بدون وودی آلن و اسکورسیزی
همچنین باید این را عنوان کرد که در ادامه پروژه ساخت فیلمهایی درباره شهرها قرعه به نام نیویورک افتاد. فیلمی که از هر لحاظ ضعیفتر از «پاریس دوستت دارم» از کار درآمد. یکی از دلایلش احتمالن انتخاب نامناسب کارگردانان بوده است. مطرحترین نامهای «نیویورک دوستت دارم»، «شکار کاپور» و «فاتح آکین» هستند و «ناتالی پورتمن» هم اولین تجربه کارگردانیاش را در یکی از اپیزودهای این فیلم انجام داده است. در حالی که آدم فکر میکند اگر قرار است فیلمی درباره نیویورک ساخته شود لااقل باید نامهایی چون «وودی آلن» و «مارتین اسکورسیزی» در بین سازندگان فیلم به چشم بخورند. کسانی که فیلمهایشان با شهر نیویورک عجین شده است.
گردشگری درتهران
داستان از سقف شکافخورده یک خانه قدیمی در هنگام سال تحویل و تلاش خانواده جوان ماجرا برای چادر زدن در حیاط آغاز میشود تا به شکلی قابل استدلال، آدمهای قدیمی شهر تهران به کمک خانواده محور داستان بیایند و بدون آنکه آنها را نسبت به هزینه گزاف تعمیر و بازسازی معذب کنند برای مرمت آن خانه ریشهدار و قدیمی آستین بالا بزنند. البته در فاصله این دو سکانس گشتی در تهران زده میشود تا ضمن آشنایی با مظاهر نوسازی و مدرنیته شهر (برج میلاد و سایر ساختمانهای سر به فلک کشیده) به بعضی کاخ- موزههای سر راه هم سرک کشیده شود.
از کاخ گلستان تابرج میلاد در یک سفر توریستی
آنطور که تماشاگران فیلم «طهران تهران» از این فیلم توصیف کردهاند اپیزود متعلق به آقای مهرجویی پر است از گشتوگذار در مکانهای مختلف تهران. نویسنده یک روزنامه درباره «تهران طهران» نوشته: «این گشت وگذارها از کاخ گلستان تا برج میلاد و… است و همین که داریم مثلن تالار آینه کاخ گلستان و دیگر قسمتهای چشمنوازش را که در لنز داریوش مهرجویی زیباتر هم شدهاند نگاه میکنیم و با معمارهای بناهای مختلف طهران آشنا میشویم (مهرجویی که اینقدر دغدغه ساختن دارد باید هم تا این اندازه به نام معمارها علاقهمند باشد) شاهد پرسهزدنهای با مزه نیکی نصریان و برادرش در محوطه کاخ گلستان و قضیه قهر و آشتی پرویز نوری و همسرش هم هستیم که یک جورایی چاشنی سفر توریستی ما در دل طهران هستند. اینجا دیگر از آن تهران پر استرس خبری نیست، طهران مهرجویی زیباتر و دلنشینتر از آنی است که تا حالا سراغ داشتهاید .
فیلمی بانشاط پس از سنتوری تلخ
ذکر این نکته ضروری است که اگر چه سنتوری ساخته قبلی مهرجویی از فضایی تیره و تلخ برخوردار بود ولی در فیلم «طهران تهران» مهرجویی کوشیده فضای بانشاط و شادی چون «مهمان مامان» و «اجارهنشینها» را خلق کند.
به اعتقاد صاحبنظران مسایل سینمایی، فیلم سرشار از لحظات خوش و امیدبخش است، پیرزن و پیرمردی که با رد و بدل کردن شعر با هم آشتی میکنند یا دویدن بچهها در کاخ گلستان. پولدارها به خانواده نجیب فخر نمیفروشند فقیرها هم در عوض حمل بار شعر پولدارها را به دوش میکشند. در آرمانشهر تهران نه تنها طبقات مختلف بلکه سنین مختلف هم در کنار هم به سفر میروند، پیرها که تعداد بیشتر گروه را به خود اختصاص میدهد، میانسال که شامل نجیب و همسرش میشود و بچهها.
بازگشت به اصالتها و ریشههای انسانی
اما اپیزود طهران روزهای آشنایی داریوش مهرجویی باانتقاد بسیار خوب منتقدان مواجه شد. ماهنامه فیلمنگار در مطلبی به قلم سحر عصرآزاد مینویسد: «قرارگرفتن دو اپیزود در فیلم طهران تهران در کنارهم حضور نوع نگاه دو نسل را به تهران ثبت میکند که نگاه مهرجویی با توجه به دغدغهها و سبک و سیاق او خوشدلانه و در اندیشه بازگشت به اصالتها و ریشههای انسانی برای عبور از بحران پیشرو و نگاه کرمپور معترض و کنشمند به تبع آن شعارزده برای شکستن مرزهای محدودیت و عبور از بحران است .
تهرانگردی مبتنی بر نوستالژی نسل قدیم
سیدرضا صائمی از منتقدان مشهور سینما نیز در روزنامه جام جم مینویسد: «روزهای آشنایی یک سفر درونشهری و تهرانگردی است که مبتنی بر نوستالژی نسل قدیم تصویر تاریخی و زیباشناختی از شهر تهران را به نمایش میگذارد که شهروندان تهرانی در پشت مه دود و تاریکدود و آلودگی و شلوغی و حجم ترافیک یا آنها را ندیدهاند یا به سادگی از کنارش گذشتهاند هرچند باید آن را یک تصویر ناقص دانست.
زیباییهای تهران در مقابل زشتیهای آن
آقای صائمی درادامه مطلب خود مینویسد: «اگر در«محاکمه در خیابان» مسعود کیمیایی پلشتیها و زشتیهای شهر نمایان بود در طهران داریوش مهرجویی زیباییها و قشنگیهای آن جلوهگری میکند. روزهای روشنایی یک فیلم تهرانگردی است که رسمالخط این اپیزود در نوشتن طهران نیز با تاریخ و گذشته این شهر و سن و سال و حال و قال شخصیتهای قصه همسو است. اگرچه نمادها و بناهایی که معماری سنتی ایرانی را بازنمایی کند پررنگتر از معماری مدرن به نظر میرسد.
از مهرجویی بعید بود
امید نجوان از منتقدان شناخته شده سینما در مطلب جالبی درباره طهران تهران نوشته: «قبل از تماشای تازهترین ساخته داریوش مهرجویی (تهران: روزهای آشنایی) پیشداوریها حکایت از آن داشت که شاید استاد از پی مصایبی که بر سنتوریاش گذشت به تلخکامی روی آورده و با نگاهی تیره و غمآلود به شهر زادگاهش نگاه کرده باشد. البته ایشان در بخشهایی از رمان «بهخاطر یک فیلم بلند لعنتی» ارادت خود را به تهران این روزگار و خصوصن تهران دوران کرباسچی نشان داده بود ولی پیشبینی این که نگاه او به تهران امروز و آدمهایش تا این حد نوستالژیزده، و در عین حال شوخ و شنگ و طناز و مفرح باشد کمی بعید به نظر میرسید».
نقبزدن به تاریخ
شبنم میرزینالعابدین از دیگر منتقدان سینما در مطلب دیگری با تمجید از فیلم مهرجویی مینویسد: «طهران تهران با ساختاری صحیح در ارایه مفهومی عمیق به گذشته حال و آینده نقب میزند. به کاخی میرود که تاریخ معاصر ایران زمین با دویدن بچهها – نسل آینده – از تالارها – دورههایش به زمان کنونی میرسد. بالا رفتن از برج میلاد، فاصلهگذاری و اوج برای کوچکدیدن مسایل و اتفاقات و رسیدن به تفاهم در پی درک این کوچکیها، خانهای موروثی از نسلها پیش که باید ترمیم شده و مکانی امن باشد برای بچهها، کشوری که باید در نهایت به دست همین کودکان سپرده شود و اتفاقا به مرمت و نوسازی نیازمند است. پیر بابا ، خانه سالمندان،نسل گذشته، فراموشکردن بزرگترها، نادیدهگرفتن هویت و آن که در صددمعنا بخشی به تمام اینهاست و پیوند میان پدربزرگ و پدر وپسر، مادربزرگ و مادر و دختر را برقرار میکند پیری است بیادعا که دانسته نقش خود را و مسیر رسیدن به آدم شدن را .
عشقورزیدن به شهر تهران
«نزهت بادی» نیز درباره اپیزود داریوش مهرجویی مینویسد: «من چند نکته در طهران تهران را خیلی دوست دارم. یکی اینکه مهرجویی برخلاف همه کسانی که چهره زشت و تلخی رااز تهران نشان میدهند و مدام از آن بد میگویند و گله دارند به این شهر عشق میورزد و کاری میکند که حس خوشی و شور زندگی از لابهلای همان کمبودها و نقصهای شهر که هر روز با آن مواجهیم سر بیرون آورد و همه جا منتشر شود، طوری که همه آنها بهانهای شود برای اینکه بیشتر از زندگی لبریز شویم .
حین سخنرانی محمود احمدینژاد در سازمانملل چندین تن از نمایندگان از جمله نمایندگان آمریکا از محل خارج شدند.
۱) مذاکرات هستهای ایران ادامه دارد
زمانیکه صحبت در مورد معاهده منع و گسترش سلاحهای هستهای در سازمان ملل در ۳ می آغاز گردید ایران در مرکز توجه این اجلاس قرار داشت. هر ۵ سال جلسهای برای مرور بر قراداد ۴۰ سال گذشته برای میانهروی در تولید و توزیع انرژی هستهای برگزار میشود.
این جلسه بر اثر پافشاری آمریکا به سازمان ملل برای متقاعد کردن سازمان جهت تحمیل تحریمهای بیشتر بر ایران که به عدم شفافسازی در حول محور برنامه هستهای متهم است، تشکیل شد.
دبیر کل سازمان ملل «بانکی مون» گفت: «تمام مسوولیتها بر عهده ایران است با وجود این محمود احمدینژاد طبق معمول از آمریکا در هفته قبل انتقاد کرد.
احمدینژاد در هفته قبل گفت: «موافق وساطت برزیل در زمینه تبادل سوخت هستهای است، تا تحریمها را در پشت دربهای ایران نگه دارد اما هیچگونه ضمانتی وجود ندارد.»
۲) کره شمال
کیم جونگ در زیر لفافه
رهبر ایزوله کره شمالی «کیم جونگ» برای اولین بار بعد از سال ۲۰۰۶ به چین سفر کرد و با وجود گمانهزنیهای زیاد برای پبدا کردن علت این سفر هیچ یک از اعضای دولت پاسخی به سوالها ندادند. چندین مسئله وجود دارد که دیکتاتورها میتوانستند راجع به آنها با رهبران چین مذاکره کنند، مانند: «وضعیت وخیم اقتصادی کره شمالی، برنامه جنگافزارهای هستهای و مردد بودن در امتداد روابط با سئول پس از غرق شدن ناوچه جنگی کره جنوبی در ۲۶ مارچ«.
اعتصاب عمومی توسط مخالفان مائویست نپال باعث تعطیلی موسسات بازرگانی – مدارس و حمل و نقل شده و کشور را فلج کرده است. دولت هیچ تمایلی برای تسلیم در مقابل فشارهای مخالفان که خواستار کنارهگیری نخست وزیر هستند، ندارند. تصویب ماده قانونی جدید در قانون اساسی باعث آغاز اعتصاب شد. اعتصابها در همان روز، با حضور دهها هزار تن از تظاهرکنندگان مخالف که بهصورت صلحآمیز در خیابانهای کاتماندو نمایان شد.
۴)اکیناوا
پادگان در محل میماند
بازگشت به صحبتها و قولهای اعضای سیاسی در مدت مبارزه انتخاباتی، نخستوزیر ژاپن، «یوکیو هاتویامو» اعلان داشت که جابهجاشدن پادگان غیر محبوب آمریکایی اکیناوا غیرممکن است. اکیناوایی مخالف حضور طولانی آمریکاییها در جزیره هستند. آنها معتقدند که این پادگان مسوول بسیاری از جرایم و آلودگیها در جزیره است. هاتویامو با اعلام موافقت مبنی بر حضور آمریکاییها آنها را مورد تایید قرار داد.
۵)سومالیا
جنگجویان در مقابل دزدان دریایی
جنگجویان مسلمان حزباله با به تصرف درآوردن یک دژ دزدان دریایی در شهر ساحلی «هارادهر» در پی پاکسازی منطقه از دزدان دریایی و رهاکردن کشتیهای خارجی و گروگانها هستند. رییس عملیات شیخ محمد عبدی عروس گفت: «ما امیدواریم که این تجارت کثیف را از بین ببریم. برنامه حزباله اسلام تحمیلکردن قانون شریعت در منطقه است جاییکه روسپیگری، مواد مخدر و الکل در مدت طولانی منتشر و مورد استفاده قرار گرفته است. همچنان که اسلامگرایان به طرف جلو حرکت میکنند، دزدان دریایی سه کشتی ربوده شده را به طرف دریا حرکت دادند و گزارشها حاکی از آن است که شماری از آنها با ماشینهای مجلل که داخل آنها مملو از تلویزیون بزرگ و لوازم به سمت شهر فرار کردند.
بعضی از تحلیلگرایان میپرسند انگیزه حزباله اسلام بیشتر به خلوص و پاکدامنی است یا جذب قدرت؟
۶) یونان
اعتراض به خشونت گرایید
در پی مخالفت معترضین به پیشنهاد دولت برای کاهش و حذف ۳۰ میلیارد یورو از بودجه در پنجم ماه می در همین سو معترضین یک بانک را با بمب آتشزا هدف قرار دادند و در این درگیری سه نفر از مردم کشته شدند. پلیس ضد شورش با استفاده از گاز اشکآور در مقابل معترضینی که سنگ پرتاب میکردند و سعی بر یورش به پارلمان داشتند و همچنین اعتصاب عمومی باعث تعطیلی قطارها و مدارس شد. دولت یونان تلاش در جهت ساماندهی به وضع اعتصاب و معامله با کشورهای اتحادیه اروپا برای دریافت ۱۱۰ میلیون یورو کمک اقتصادی جهت کمک به رکود اقتصادی است.
۷)بلژیک
به طرف تحریم نقاب (حجاب)
دولت بلژیک نزاع سیاسی بر سر ممنوعیت استفاده از حجاب را متوقف نکرده است. در ۲۹ آوریل پارلمان عوام بلژیک قانونی را تصویب کرد مبنی بر ممنوعیت هر نوع پوشش که زنان از آن برای پوشاندن قسمت یا تمام سر و صورت از آن استفاده کنند. اگر این قانون توسط پارلمان سنا تصویب شود این نوع تحریم اولین از نوع خود در اروپا خواهد بود. کسانی که بخواهند هرگونه خشونت یا ضدیتی را با این ممنوعیت بهعمل بیاورند میتواند مشمول جریمه یا یک هفته زندان روبهرو شوند.
۸)هند
مردمسلح ممبایی گناهکار
اجمل کاساب، تنها نجاتیافته از گروه مسلح که در تاریخ نوامبر ۲۰۰۸ در سه روز محاصره ممبایی شرکت داشت، در سه می گناهکار شناخته شد. مرد ۲۲ ساله پاکستانی مجرم به قتل عمدی (کشتار جمعی)، توطئه، تروریسم و تلاش برای برای رفتار جنگطلبانه در هند برای حدود ۱۶۶ مرگ انسان شده است. ویدیوها و عکسهای متعددی به صورت شفاف نشان میدهد که کاساب با یک اسلحه در یکی از ایستگاههای قطار بوده است. حکمی که برای این فرد که قرار است در تاریخ ۶ می قرار است صادر شود حبس ابد یا مجازات اعدام خواهد بود.
۹)تایلند
در حالت توافق نسبی
سرخپوشان معترض ضددولت و نخست وزیری آبحیسیت وجاجی وا پذیرفتند اصلاح پنج نقطه از برنامه که نخست وزیر قول داد تا انتخابات پارلمانی آینده به تعویق بیافتد. آنها قبول کردند که نخست وزیر شغل خود را در بانکوک تا انجام انتخابات در ۱۴ نوامبر ادامه دهد. برنامهریزی برای عبور از تغییرات بر سر بودجه و ارتش ملی خواهد بود که چند هفتهای طول خواهد کشید.
۱۰)
اضطراب در مقابل مذهب :
کمیسیون بینالمللی مذاهب در آمریکا در گزارشی در ۲۹ آوریل از ۲۸ کشور که متهم به بدرفتاری یا وارد کردن محدودیت بر آزادی ادیان هستند، نام برد. رییس جمهوری آمریکا همچنین در مورد طرز بیان و تشویق ملل به احترام به آزادی در عبادت ترجیحن آزادی در مذهب مورد انتقاد قرار گرفت. برای مثال مصر، کسانیکه دارای ادیان و کیشها با اقلیت کمی هستند برای داشتن حساب بانکی، گواهینامه رانندگی و حتا شناسنامه تولد با ممنوعیت مواجه هستند.
آنها چه چیزی را در میشیگان ممنوع اعلام کردند؟
میشیگان سیوهشتمین ایالت امریکا است که سیگارکشیدن در محلهای عمومی ممنوع اعلام شد. زمانیکه در ۱ می این قانون شامل رستورانها، هتلها، بارها و دیگر محلهها بهصورت قانونی اجرا شد ولی هنوز بارهای سیگار و کازینوها از این قانونیت معافیت دارند. این قانون برای کاهش ریسک سلامتی برای کسانی که سیگار نمیکشند به تصویب رسید. سیگار سومین عامل مرگ غیرقابل پیشبینی در این ایالت اعلام شده است همچنین توقع دارند که ضربهای مثبت به اقتصاد بارها و رستورانها وارد شود. اسنک بارها در سایر ایالتها که اتخاذ کردن این ممنوعیت را باعث افزایش درآمد و شلوغی محل کسبشان شده است.
هجدهم می برابر با زادروز «برتراند آرتور ویلیام راسل» فیلسوف، منطقدان و منتقداجتماعی بریتانیایی قرن بیستم بود که بیشتر به خاطر فعالیتهایاش در زمینه منطق ریاضی و فلسفه تحلیلی شناخته میشود. کتاب معروفش «چرا مسیحی نیستم» از جنجال برانگیزترین کتابهای قرن بیستم به شمار میآید. او در سال ۱۸۷۲ زاده شد و در سال ۱۹۷۰ در گذشت.
«اگر انسان را معجونی از فرشته و حیوان بدانیم در واقع درباره حیوان بیانصافی کردهایم پس چه بهتر است که او را، ترکیبی از فرشته و شیطان بدانیم.»
«برتراند آرتور ویلیام راسل» در ۱۸ می سال ۱۸۷۲ میلادی، در «راونزکراف» ویلز زاده شد. خانواده او از شهروندان قدیمی و بانفوذ انگلستان بودند. پدر بزرگش، «جان راسل» از نخست وزیران پیشین دولت انگلیس بود و پدرش، «لرد آمبرلی» از اشرافزادگان انگلیسی بهشمار میرفت که برتراند و برادرش، عنوان «لردی» را از او به ارث بردند.
راسل دوران کودکی خود را چنین توصیف میکند: «دورهی بچگی من، شادمانه و روبهراه بود، و من نسبت به همهی بزرگترهایی که با آنان در تماس قرار میگرفتم احساس محبت میکردم. به یاد دارم وقتی به سنی رسیدم که در علم نوین روانشناسی کودک «دوره نهفتگی» نامیده میشود، تغییری قاطع در من پدید آمد. در این مرحله، کیف میکردم از لحن کلام عامیانه استفاده کنم.»
راسل دوران کودکی تا جوانی را به مدرسه نرفت، اما معلم خانگی داشت و خیلی خوب و جدی درس میخواند، در سال ۱۸۹۰ به کالج «ترینیتی» در کمبریج وارد شد و در سال ۱۸۹۳ مدرک لیسانس ریاضی را دریافت کرد.
وی در سال ۱٩٠٣ و در سن ٣٢ سالگی، کتاب «اصول ریاضیات» را نوشت و از سال ۱٩۱٠ تا ۱٩۱۵، کتاب «مسایل فلسفه» را به رشته تحریر درآورد که برای یادگیری فلسفه، ساده و جذاب است.
وقتی جنگ جهانی اول آغاز شد، کشورهای غربی از جمله انگلستان برای تامین منافع خود در جنگ شرکت کردند، اما روح راسل با جنگ سازگاری نداشت و فردی صلحطلب بهشمار میرفت. وی بر این باور بود که منافع شخصی انگلیسیها ارزش کشته شدن هزاران جوان را ندارد و سرمایهداری را علت جنگطلبی انگلیسیها میدانست، آنگونه سرمایهداری که همه ثروت خود را از راه دزدی و زورگویی بهدست آورده است.
از این رو، راسل شروع به ایراد سخنرانی و نوشتن مقاله علیه دولتمردان انگلیس نمود، تا اینکه دولت او را از دانشگاه اخراج و به مدت شش ماه زندانی کرد. وی پس از آزادی به مبارزه ادامه داد و بهقول خودش، از اینکه میدید متمدنترین سرزمین جهان در چنگال ترس و وحشت دست و پا میزند، بسیار رنج میکشید.
او در دامان سرمایهداری غرب پرورش یافته و از طبقات مرفه جامعه بود، ولی از عملکرد آنها نفرت داشت. از این رو بهطرفداری از سوسیالیسم روسیه پرداخت، ولی بعد از مدتی به این نکته پیبرد که روش آنان نیز مثل سرمایهداری غرب، ناموفق و شکستخورده است.
مسیحیت هم برای او جذابیتی نداشت. راسل مدتی به چین رفت و به زندگی مردم آسیا علاقهمند شد، اما سرگردانی رهایش نکرد. او هیچگونه اعتقادی به سوسیالیسم، سرمایهداری، نژاد سفید و تمدن غرب را در وجود خود حس نمیکرد.
زمینه فعالیتهای او در اخلاق، شناختشناسی، منطق، ریاضیات و فلسفهدین بوده است، از آثار مشهور او میتوان به «فلسفه اتمیسم منطقی»، «مبادی ریاضیات»، «قدرت» اشاره کرد، همچنین راسل موفق به کسب جایزه نوبل در رشته ادبیات نیز شد، او از مشهورترین فیلسوفان لاادری است و کتاب معروف او «چرا مسیحی نیستم» از جنجال برانگیزترین کتابهای قرن بیستم به شمار میآید.
وی دین را ناشی از ترس میداند به طوری که در کتاب «اجتماع انسانی» خود میگوید: «انسان پدیدههایی را میدیده است که باعث ترس و اضطرابش میشده و برای اینکه این ترس و اضطراب را آرام کند٬ نمیتوانسته ازعلم و شناخت واقعی پدیدهها که بعد منجر به پیدا کردن راه حلی مناسب و منطقی میشده استفاده کند در نتیجه به جای علاج واقعه یک مسکن برای خود پیدا میکرده و به تعبیری دل خود را خوش میکرده است.»
به طور مثال با اعتقاد به قضا و قدر ناملایمات زندگی را برای خود تعریف میکرده یا با اعتقاد به بهشت و اینکه اگر ما اینجا سختی میکشیم در عوض بهشتی وجود دارد که در آنجا راحتیم ناملایمات زندگی را برای خود تحمل پذیر و توجیه میکرده است.
سرانجام برتراند راسل در دوم فوریه سال ۱۹۷۰ میلادی در «ویلز» درگذشت.
گزارشهای رسیده از تهران از بازداشت احمد یزدانفر محافظ ارشد میرحسین موسوی از رهبران مخالف دولت ایران حکایت میکند. به گزارش کلمه -وبسایت نزدیک به میرحسین موسوی- احمد یزدانفر سر تیم محافظان میر حسین موسوی شامگاه دوشنبه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد. از علت بازداشت آقای یزدانفر اطلاعی در دست نیست. گفته میشود موج جدید بازداشتهای معترضان به دولت از روز یکشنبه و یک روز پس از سخنان دادستان تهران مبنی بر برخورد با مخالفان و «سران فتنه» آغاز شده است. اخبار تکمیلی از بازداشت آقای یزدانفر متعاقبن اعلام خواهد شد.
بیست و یکمین دوره از مهمترین نمایشگاه اختراعات و نوآوریهای مالزی ( ۲۰۱۰-ITEX) در روزهای ۱۴ تا ۱۶ مه در محل همایشهای کوالالامپور برگزار شد.
این نمایشگاه محلی برای ارایه بیش از ۱۰۰ اختراع و نوآوری از ۱۰ کشور جهان بود که مورد بازدید بیش از ۱۲ هزار نفر قرار گرفت.
از ویژگیهای نمایشگاه «آی تکس» امسال برپایی نمایشگاه مخترعین جوان آسیا است. این نمایشگاه فضایی است که در آن مخترعان و نوآوران علاوه بر به نمایش گذاردن محصولات خود در پی یافتن بازاری برای تولید این محصولات هستند.
در نمایشگاه امسال تاکید بیشتری بر روی اختراعات دوستدار طبیعت و حافظ محیط زیست با عنوان «محصولات سبز» همچنین رقابت در بخش طراحی و نوآوری و برپایی سمینار استعدادهای فکری و نوآوری شدهاست.
اما آنچه باعث شد که به نمایشگاه امسال اختراع و نوآوری مالزی بپردازم حضور موفق یک بانوی ایرانی بود که موفق به دریافت جوایزمعتبری از این نمایشگاه شدهاست.
دکتر ماندانا برکشلی در نمایشگاه آیتکس ۲۰۱۰
دکتر «ماندانا برکشلی» که با عنوان دانشیار در دپارتمان دانشکده معماری و طراحی محیط زیست دانشگاه بینالمللی اسلامی مالزی به تدریس اشتغال دارد با ارایه تحقیقی در زمینه مواد و مصالحی که در هنر نگارگری در قرنهای شانزدهم تا نوزدهم در ایران به کار میرفته و اکنون شاید به دست فراموشی سپرده شده، از شرکتکنندگان این نمایشگاه و رقابت بینالمللی است.
او با دو عنوان نوآوری در زمینه نقش موادشیمیایی که به طور سنتی در قدیم استفاده میشده و توانستهاند به حفظ آثار هنری کمک بکنند در بخش مسابقه این نمایشگاه حضور داشته که در نهایت موفق به دریافت دو مدال نقره شدهاست.
تحقیقات وی که پیش از این نیز عنوان تحقیق برتر دانشگاه اسلامی مالزی را از آن خود کرده، در گروه محصولات سبز و دوستدار محیط زیست مورد توجه قرار گرفتهاست.
«زعفران» به عنوان عامل بازدارنده تخریب سبز زنگار در نگارههای ایرانی و همچنین «حنا» به عنوان یک عنصر قارچ زدا در کاغذهای استفاده شده در نسخه های خطی موردهای مورد تحقیق دکتر ماندانا برکشلی است
دکتر برکشلی به طور خاص روی دو عنصر «زعفران» به عنوان عامل بازدارنده تخریب سبز زنگار در نگارههای ایرانی و همچنین «حنا» با عنوان یک عنصر قارچ زدا در کاغذهای استفاده شده در آثار هنری دورههای صفویه تا قاجار تحقیقاتی انجام دادهاست.
بنا به گفته این دکترای رشته مرمت، موضوع ماندگاری رنگ نسخههای خطی که در دوران صفویه تا قاجار یعنی زمانی که به نظر میرسد صنعت کاغذ بسیار رونق داشته، تولید میشده و در آثار هنری مورد استفاده قرار میگرفته،عاملی شدهاست برای انجام تحقیق بر روی نقش عنصر رنگ حنا و نسبت ترکیب آن با آب که سبب مانایی بیشتر نسخههای خطی ایرانی شدهاست.
وی این محصولات را به عنوان «محصولات سبز» مطرح کرده که نهتنها در آثار هنری و نمایههای فرهنگی میتوان از آن بهره برد بلکه شاید بتوان در حوزهای وسیعتر آنان را به کار گرفت و از ویژگیهایشان استفاده کرد.
دکتر ماندانا برکشلی، این یافتهها را به عنوان میراث پر رمز و راز ایرانی میداند و امید دارد با حمایتهایی که از سوی دانشگاهها صورت گرفته بتواند این تحقیق را ادامه داده و به صورت یک محصول قابل ارایه به بازار جهانی عرضه کند به عنوان میراث ماندگاری از ایران.
در این زمینه گفتو گویی با دکتر ماندانا برکشلی داشتم که با هم میشنویم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر