هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند
-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news ------------------------------
داریوش اسدزاده بازیگر سینما و تلویزیون روز یکشنبه در سن ۸۷ سالگی درگذشت. این بازیگر کرمانشاهی که فعالیت هنری خود را سال ۱۳۲۴ در تئاتر تهران آغاز کرد پس از سی سال فعالیت هنری سرانجام در روز یکشنبه دوم خردادماه در سن ۸۷ سالگی و بر اثر بیماری درگذشت. داریوش اسد زاده فعالیت خود را با بازی در فیلم «در آمریکا اتفاق افتاد» در سال ۱۳۵۰ خورشیدی آغاز کرد و تا سال ۸۶ که در فیلم جعبه موسیقی به کارگردانی فرزاد موتمن در برابر دوربین برود در بیش از ۷۰ فیلم شرکت داشته است. «ریاست انجمن بازیگران سینمای ایران»، «عضو اصلی داوران فیلمهای ایرانی خانه سینما»و «ریاست هیأت مدیره موسسه فرهنگی هنری کیمیا» برخی از سمتهای آقای اسدزاده بوده است.
در برنامه پرسه امروزنگاهی دارم به اخباری از این سو آن سوی جهان در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و گردشگری.
راهاندازی کمپین جهانی «پاسپورت سبز»
گویا این روزها تب رنگ سبز به سازمان مللمتحد هم رسیده، در هفتهای که گذشت کمپین ویژهای با عنوان «گذرنامه سبز» از سوی برنامه زیست محیطی سازمان ملل متحدراه اندازی شدهاست.
برگزاری کمپین جهانی «پاسپورت سبز» درحمایت از توریسم پاسخگو و به منظور افزایش آگاهی گردشگران از توان بالقوه خود در مشارکت در توسعه پایدار صنعت گردشگری صورت گرفته است.
به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی، کمپین جهانی «پاسپورت سبز» که با اهداف زیست محیطی و کاهش خسارتهای ناشی از توریسم بر طبیعت در میان فعالان صنعت گردشگری جهان برگزار میشود، نخستین بار در نمایشگاه توریسم آلمان راهاندازی شده و هماکنون دارای وب سایت مستقلی با همین عنوان به دهها زبان زنده دنیاست.
در سایت ویژه این کمپین تاکید شده که گذراندن اوقات فراغت ما که با هدفهای مختلف انجام میگیرد همیشه اثرات منفی بر مقاصد توریستی و سکنه بومی آن دارد ولی اغلب ما از این عوارض و عواقب زیست محیطی آن در سطح جهان به ویژه تغییرات اقلیمی آگاهی ناچیزی داریم.
البته نظر به حساسیت ویژهای که وجود دارد باید به دارندگان این پاسپورتهای سبز هشدار داد که در سفر به ایران مراقب باشند.
فعالیتهای این کمپین در بخشهای مختلفی سازماندهی شده که به طور عمده شامل انتخاب مقاصد توریستی و نحوه سفر و روشهای مسافرت به گونهای است که تمام اهداف اعلام شده در مقولههایی چون توریسم پاسخگو، توریسم پایدار، توریسم اکو محور، توریسم اخلاقگرا، تجارت عادلانه و عبارتهایی نظیر آن باشد که هدف واحد همه آنها شامل حمایت از محیط زیست و مشارکت در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مقاصد توریستی باشد که مسافران به آن جا سفر میکنند.
در این وب سایت تاکید شدهاست که هدف از اعمال این برنامه صرفن هدفهای زیست محیطی نیست بلکه توسعه اقتصادی، اجتماعی مردم و سکنه مقاصد توریستی که اغلب میزبان گروههای بیشمار توریست هستند نیز از مهمترین هدفهای طراحان و برگزار کنندگان این کمپین است.
نابودی توریسم تایلند با ادامه خشونتهای داخلی
اما درخبرها آمده که خشونتهای داخلی طی ماههای اخیر توریسم تایلند را در عمل نابود کرده است. هتلداران ناگزیر به کاهش ۷۰ درصدی قیمت کرایه اتاقها شده و هزاران برنامه مسافرتی برای بازدید از اقامتگاههای توریستی در شهرهای سامویی و چیانگ مایی و پوکت لغو شدهاست.
سخنگوی اتحادیه انجمنهای توریسم تایلند نیز درهمین رابطه اعلام کرده که برای سال ۲۰۱۰ پیشبینی کرده بودند که ۸۰ درصد از کل اتاقها اشغال شود اما درحال حاضر مطمئن نیست حتی قادر به پرکردن بیش از ۳۰ درصد از کل ظرفیت هتلها باشند.
به گزارش chn، این درحالی است که سهم توریسم در تولید ناخالص ملی تایلند بالغ بر شش درصد است و نزدیک به ۱٫۸ میلیون نفر از جمعیت این کشور به طور مستقیم در این صنعت اشتغال دارند.
ادامه خشونتها در بانکوک و نواحی مرکزی شهر بر وضعیت کسب و کار و فروشگاهها و مراکز تجاری نیز تاثیر منفی داشته است به طوری که مرکز خرید «راچادومری رود» که دومین مرکز خرید و مجموعه تجاری آسیای جنوب شرقی محسوب میشود و مرکز خرید دیگری دراین کشور در روزهای گذشته مبدل به استراحتگاه و توقف گروههای بیشمار معترضان شده است.
خشونتهای داخلی نه تنها سبب تنزل درآمد توریسم بلکه سبب کاهش اعتبار این کشور برای جذب سرمایهگذاریهای خارجی شده و این وضعیت توان تایلند را برای ادامه روند رشد اقتصادی و از سرگیری آن در مخاطره جدی قرار داده است.
تایلند ازسال ۱۹۹۲ به بعد شاهد خشونتی چنین وسیع نبوده است.
مجسمههای جدید جایگزین مجسمههای سرقتی
اما میراث آریا، گزارش داده است که معاون خدمات شهری شهرداری تهران با اعلام این که سارقان مجسمههای سرقتی تاکنون پیدا نشدهاند، گفتهاست که مجسمههای جدیدی جایگزین این مجسمهها میشود.
وی با بیان اینکه ربودن شدن مجسمهها معمولی است و شاید به دلیل وزن برخی از مجسمهها انگیزه اقتصادی در کار باشد، تاکید کردهاست که مجسمههای ربوده شده بیشتر ارزش معنوی دارد تا مادی.
بنا به این گزارش، کلخورانی با بیان اینکه حفاظت از مجسمهها بر عهده نیروی انتظامی است نه شهرداری تهران، گفته است که سعی میکنیم در مجسمههای جدید از پیچ و مهرههایی استفاده کنیم که ربودن آنها سختتر باشد.
واگذاری امامزادهها و خانههای تاریخی به بخش خصوصی
اما اگر قصد دارید سرمایهگذاری کنید و روی یک کار جدید پردرآمد برنامهریزی کنید، بهتر است سری به سازمان میراث فرهنگی بزنید.
رئیس این سازمان اعلام کرده که سازمان میراثفرهنگی آمادگی دارد تا به غیر از اماکن نفیس سازمان، اداره سایر اماکن تاریخی و موزههای خود را به بخش خصوصی واگذار کند.
حمید بقایی گفته است که سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری امامزادهها و خانههای تاریخی بسیاری را ثبت کرده است؛ اما نمیتواند حفاظت از تمامی آنها را به عهده بگیرد.
او با بیان اینکه خود مردم بهترین حافظ این آثار هستند افزوده است که اگر پلیس و نیروی انتظامی تمام ظرفیت خود را نیز به کار گیرد نمیتواند از این آثار مراقبت و حفاظت کند.
فکر میکنم باید به زودی شاهد امامزادههای خانوادگی باشیم که برای ورود به آنها ورودیه بپردازیم یا شاید هم با برگزاری مراسم در آنها بخشی از هزینههای نگهداری این مراکز تامین شود. البته در این میان مشخص نشده که تکلیف نذریهای مردم بویژه نذریهای نقدی چه می شود؟!
ماجرای کفشهای طبی فرعون مصر
بررسی های اخیر باستان شناسان روی تصاویر رایانه ای و کفش های به دست آمده از مقبره فرعون جوان مصر حاکی از آن است که وی از کفش های طبی برای فائق آمدن بر ضعف جسمی خود استفاده می کرده است.
به گزارش میراث آریا، تحقیقات باستانشناسان ثابت کرد، انگشت دوم پای راست توت آنخ آمون فاقد استخوان میانی بوده و از اینرو کوتاهتر به نظر میرسیده و همچنین پای چپ وی نیز به سمت داخل انحنا داشته و این امر، فرعون جوان را مجبور میساخته برای دورشدن از خطر زمینخوردن از نوعی کفش طبی بنددار استفاده نماید.
بنا به این گزارش، در کنار مقبره این فرعون جوان سه جفت کفش بندی در کنار صندلها و کفشهای دیگر یافت شد که در مقبره هیچ یک از فراعنه مصر دیده نشدهبود.
کشف راز یک ازدواج پایدار
راز یک ازدواج پایدار توسط پژوهشگران انگلیسی کشف شد. نتایج بررسی این پژوهشگران نشان میدهد که کلید یک ازدواج موفق و پایدار در این است که مردان در نظافت خانه به همسران خود کمک کنند.
به گزارش مهر، برپایه این بررسیها، مردانی که در برق انداختن کف پوش خانه و نگهداری از فرزندان به همسر خود کمک میکنند با کمترین میزان خطر جدا شدن مواجهند.
بی شک این خبر برای مردانی که ترجیح میدهند به جای کمک کردن در کارهای خانه، بقای زندگی خود را با خرید یک هدیه تضمین کنند چندان خوشایند نیست.
این محققان در این خصوص توضیح دادند که خطر طلاق در بین مادرانی که بیرون از خانه کار میکنند، زمانی که مرد در کارهای خانه کمک و از بچهها مراقبت میکند تا حد چشمگیری کاهش مییابد (آمار طلاق در بین زنانی که بیرون از خانه کار میکنند بسیار بالا است). درحالیکه ازدواجهایی که در آن پدر کار نمیکند و تمام وقت خود را به کارهای خانه اختصاص میدهد به همان پایداری ازدواجهای سنتی است که در آن مرد باید بیرون از خانه کار کند و زن باید به کارهای خانه رسیدگی کند.
نتایج این تحقیقات نشان میدهد با توجه به اینکه انتظارات و توقعات زنان و مردان از سال ۱۹۷۵ تاکنون تغییر کرده است میان رفتار شوهران و ثبات زندگی زناشویی یک ارتباط مستقیم وجود دارد.
هشدار به مردان متاهل
محققان به مردان متاهل هشدار دادند که شادتر بودن از همسر میتواند باعث طلاق شود.این محققان متوجه شدند که راز داشتن یک زندگی طولانی و موفق این است زنان بیشتر از مردان احساس شادی کنند.
به گزارش خبرآنلاین، بنا به نظر این محققان، در صورتی که یک زن نسبت به همسرش شادتر بوده و از زندگی رضایت بیشتری داشته باشد احتمال بروز طلاق بین آنها بسیار پایین است. اما در عوض اگر یک مرد نسبت به همسرش شادتر باشد، احتمال طلاق در آن خانواده بسیار بالاتر خواهد رفت.
این تحقیقات توسط تیمی از اقتصاددانان انجام شده و پدیدهای بحرانی در بین زوجها را شناسایی کرده که «شکاف شادی» نام دارد.
این محققان با استفاده از اطلاعات دهها هزار زوج مختلف در سه کشور، متوجه شدند هرچه قدر اختلاف شاد بودن و رضایت زن و مرد از زندگی مشترک بیشتر باشد، به همان اندازه احتمال بروز جدایی نیز افزایش پیدا میکند.
اما نکته جالب این است که جدایی فقط زمانی رخ میدهد که مرد احساس بهتری از زندگی نسبت به همسرش داشته باشد و در این حالت زن با احتمال بیشتری تلاش برای طلاق را آغاز میکند.
این تحقیقات که با بازبینی تحقیقاتی که پیش از این در مورد رضایت از زندگی در کشورهای بریتانیا، آلمان و استرالیا انجام شده، صورت گرفتهاست، نشان داده که در صورتی که بخش اعظم بار خانه روی زنان باشد یا اگر زنان دارای سابقه اجتماعی متفاوتی نسبت به همسرشان باشند یا درآمد متوسط آنها از همسرشان بالاتر باشد شکاف شادی و رضایت بین آنها افزایش پیدا میکند.
اما در صورتی که زن و مرد دارای پیشزمینه اجتماعی مشابهی باشند، اعتقادات و دین مشترکی داشته باشند و وظایف و کارهای خانه را بین یکدیگر تقسیم کرده باشند میزان این نارضایتی به کمترین حد خود میرسد.
دکتر کاهیت گون، کارشناس سلامت و اقتصاددان از دانشگاه دیکین استرالیا معتقد است در صورتی که زن و مرد به یک میزان شاد باشند، یعنی به یک اندازه در مورد زندگی خود احساس رضایت کنند احتمال موفقیت و دوام زندگی افزایش پیدا میکند.
تحقیقات قبلی هم نشان داده بود زوجهایی که دارای تحصیلات ، سن، کشور، مذهب، وضعیت اجتماعی و نژاد مشابهی هستند بااحتمال بیشتری زندگی بادوامتر دارند.
بانو «قمر الملوک وزیری» در سال ۱۲۸۱ به دنیا آمد. وی در همان کودکی مادر خود را از دست داد و او همراه مادر بزرگش «خیرالنساء» زندگی میکرد. خیرالنسا از مرثیه خوانان و روضه خوانان حرم ناصری بود و ملقب به «افتخارالذاکرین» شد. آواز خواندن به تقلید از صدای مادربزرگ قمر را به خواندن علاقهمند کرد؛ قمر میگوید: «من مدیون همان تربیت اولیه خود هستم. چون خواندن همراه با مادربزرگ به من جرات خوانندگی در حضور جمع را داد.
اولینبار قمر در مجلسی با «مرتضا خان نی داوود» نوازندهی تار آشنا شده و مرتضا خان متوجه میشود که صدای قمر از کیفیت و توانایی بسیار بالایی بر خوردار است و همین توجه باعث برخورداری قمر از تعلیمات مرتضا خان نی داود میشود. و این آشنایی باعث میشود که وی توسط مرتضا خان نی داوود به جامعهی هنری و نیز به مردم معرفی شود.
بخش اول
چرا که بعدها قمر به همراهی تار مرتضا خان نی داود کنسرتهای متعددی در تهران و شهرستانها بر گزار میکند و به زودی به شهرت میرسد. «رضاقلیخان نوروزی» یکی دیگر از خوانندگان اواخر عصر قاجار بود و قمر مدتی از تعلیمات وی بهرهمند شده بود و چون در نظمیه کار میکرد به «رضاقلیخان نظمیه» معروف بود.
قمر از طریق صفحات قدیم با صدای طاهرزاده آشنا شده و بسیار تحت تاثیر سید حسین طاهرزاده ردیفدان و خوانندهی آن دوران قرار میگیرد و عینن صدای طاهرزاده را تقلید میکرد و میخواند.
اولین بار در سال ۱۳۰۴ از طریق کمپانیhis master voice کمپانی معروف انگلیسی ضبط شد و صفحات آن بعد از سال ۱۳۰۶ به بازار آمد. پس از آن نیز کمپانیها پولیفون و بدافون نیز صفحات از صدای قمر و روحانگیز و… تهیه کرد که این صفحات در سال ۱۳۱۲ به ایران رسید.
قمر هنرمندی بود آزاده و سخاوتمند و شاید کمتر زنی به ثروت و شهرتی که او در عصر خویش به دست آورده بود رسیده باشد. وی زنی نیک سیرت و نوع دوست بود. از فقرا و مستمندان دستگیری میکرد و به خانوادههای تنگدست و پریشان کمک میکرد. در شبهای نوروز همهی مایحتاج خانوادههای بیبضاعت و بیسرپناه را مهیا میکرد. از شادی مستمندان شاد و از اندوهشان در غم و اندوه بود. قمر اولین کنسرت خود را در سال ۱۳۱۰ به منظور افتتاح یک سینما در همدان اجرا کرد.
در سفری وی به دیدار عارف قزوینی مجاهد مشروطهخواه و شاعر و ترانه سرای نامی ایران رسید. در سال ۱۳۱۳ قمر به کرمانشاه رفته و همراه با تار مرتضا خان نی داود دومین کنسرت خود را در این شهر به اجرا میگذارد و نیز کنسرتی همراه با موسا خان معروفی(از شاگردان کلنل علینقی وزیری و درویش خان) در رشت برگزار میکند. موسا خان معروفی در اینباره میگوید: «با اینکه بهای بلیط پنج یا دو تومان بوده و هنگام باز گشت از رشت هیچ کدام ما هیچ پولی نداشتیم زیرا خانم قمر درآمد حاصله از کنسرت را به زنهایی که در شالیزار برنج میکاشتند بخشید.» او هر چه داشت به مردم فقیر و بیبضاعت بخشید. معروف بود که عدهای به خوانندگان زن سفارش میکردند به جمعآوری مال و ثروت بکوشید تا مثل قمر دچار فقر و ناداری نشوید. از حدود سالهای ۱۳۲۶ تا ۱۳۳۲ نیز کنسرتهایی با «برادران معارفی» ناصر و مسعود معارفی در شهرهای مشهد و بروجرد به اجرا در آورد.
بخش دوم
از زمان تاسیس رادیو از سال ۱۳۱۹ اولین خوانندگان و نوازندگانی که با رادیو همکاری داشتند. عبارت بودند از: «حبیب سماعی» نوازندهی سنتور «ابوالحسن صبا»، «ابراهیم منصوری»، «مهدی خالدی» نوازندهی ویولن «مرتضی نی داود»، «عبدالحسین شهنازی»، «موسا معروفی»، نوازندهی تار «مرتضا محجوبی»، «جواد معروفی» نوازندهی پیانو«حسین تهرانی»، «تاج اصفهانی»، « ادیب خوانساری»، « بدیع زاده» و «قمر الملوک وزیری» و «روح انگیز» نیز به عنوان خواننده.
ساسان سپنتا مینویسد: «در زمان تصدی مشیر همایون شهردار به ریاست موسیقی در سالهای ۱۳۳۱ نواری از برنامههای قمر و همنوازی تار و ویولن برادران معارفی در رادیو ضبط شد،که متاسفانه بعدها آنها را پاک میکنند. اتفاقن این دوران، دوران پختگی قمر در آواز بود که این آثار میتوانست یادگار با ارزشی از آن دوران باشد.»
کسانیکه برای قمر آهنگ ساخته اند: «مرتضا خان نی داود؛ امیر جاهد؛ علی اکبر شهنازی و موسا نی داود». نوازندگان نیز معمولن عبارت بودند از: «تار، مرتضا خان نی داود»؛ «سه تار ارسلان درگاهی»؛ «پیانو، مرتضا خان محجوبی»؛ «ویلن حسین یاحقی»؛ « تار موسا خان معروفی » اشعار تصانیف نیز از شعرایی همچون «ملک الشعرای بهار»؛ «محمد علی امیر جاهد»، «ایرج میرزا» «پژمان بختیاری» ؛ «مؤید ثابتی»؛ «نیرسینا» و «وحید دستگردی» بوده است.
سرانجام بانو « قمرالملوک وزیری» در روز پنجشنبه چهاردهم مرداد ماه ۱۳۳۸ در فقر و تنگدستی در سن پنجاه و هفت سالگی درگذشت. بعد از مرگ قمر مراسم کوچکی با حضور جمعی از هنرمندان برگزار شد. در این مجلس «روح اله خالقی» دربارهی ارزش و اعتبار و شخصیت هنری قمر سخنرانی میکند و پس از آن خانم روحانگیز همراه با تار مرتضا نی داود یکی از تصنیفهای او را اجرا میکنند.
بانو قمرالملوک وزیری یکی از هنرمندانی بود که هنرش را ارزانی اشکها و خندههای مردم خویش کرد و در نهایت فقر و تنگدستی جان سپرد. روحش شاد و یادش گرامی باد.
بهنظر میرسد با وجود حمله پلیس و ممنوعیت مشروبات الکلی، افغانها توجهی به آن نمیکنند. بعضی رستورانها و صاحبان این بارها از این جریان خوشحال هستند.
زندگی شبانه در کابل به قدری تجملاتی بهنظر میرسد که هرکسی از عهده هزینههای آن برنمیآید.
پایتخت افغانها بهطور دایم از بمبگذاران انتحاری رنج میبرد و در بعضی مواقع سفارتخانههای کشورهای مختلف نامههایی دریافت میکنند مبنی بر برنامهریزی گروههای انتحاری برای حمله به مهمانخانهها در همسایگی آنها که خیلی ناامید کننده است.
اما در بیشتر بعدازظهرها خارجیهای مقیم کابل از خانههایشان بیرون میروند و در شیدا بازیها و دیوانگیهای یکدیگر در بارها و رستورانها شریک میشوند. رستورانها در پشت ۶ متر دیوار ضد انفجار واقع هستند، جایی که افغانهای مسلح جهت امنیت آنها گمارده شدهاند.
بیشتر خارجیها متشکل شدهاند از: «جمعیت قابل توجهی از جوانان فعال و به طور معمول دیپلماتهای مجرد، مددکاران، روزنامهنگاران، جاسوسان و افراد به خدمت گرفته شده. آنها به ماجراجویی علاقه دارند اما محدودیت بالای امنیتی آنها باعث میشود که از کاری که باعث خروج آنها از زندگی عادی شود، حذر کنند. در منطقه نظامی کابل آدمهای بسیاری هستند که با ایجاد هزینه به خالی کردن کیف پول خارجیها کمک میکنند. تنوع و بزرگی رستورانهایی که در کابل وجود دارد بیشتر از شهرهای دهلی، کراچی و حتا تهران است. شهرهایی که از لحاظ وسعت پنج برابر کابل هستند.
در کابل غذاهای تایلندی، ترکیهای، بالکانی، ایتالیایی، فرانسوی و ایرانی سرویس میدهند. چندین خانه استیک، یک بار مارتینی با دی – جی و یک مغازه خواربار فروشی مکزیکی به همراه خانهاستیک هم هست که بازی «پکر» نیز دارد.
در شهر چندین رستوران چینی وجود داشت که خودشان را به رخ مردم میکشید، اما بعضی از آنها به مرور زمان تعطیل شدند. چندین سال پیش مسوولین ذیربط متوجه شدند که صاحبان این رستورانها برای جلب مشتری بیشتر، روابطی با روسپیهای منطقه داشتند.
پلیس هنوز به محلهایی که برای تولید مشروبات الکلی تاسیس شده هجوم میبرد.
در ۱۲ آوریل، مسوولین به چندین بار و رستوران غربی که معروف به «مرکز فساد» بود، هجوم بردند. افرادی که کشور خود را ترک کردند و تفکر توطئه و دسیسه دارند، سختگیری طرفداران حامد کرزای در نسبت به عداوتورزی با طرفهای غربی در کابل را دیدند.
از نگاهی اجمالی، شهر در زیر محاصره افراد جهادی بهصورت غیر متناوب قرار میگرفت که یک فرصت طلایی برای فراهمکنندههای غذاهای فرنگی و مشروبات الکلی محسوب میشود. در بعضی از رستورانها حتا افراد مهاجر به کابل از جنگهای قبلی مثل بالکان و تیمور شرقی وجود دارند. این افراد این جنگها را بدون همراهی گذراندند و سودهای کلانی به دست آوردهاند.
«پیتر جوونال» کسی نیست جز مالک خانه «گانداماک» در کابل، یک سرباز انگلیسی که تبدیل به فیلمبردار BBC شد. پیتر کسی است که حس بسیار قوی در داستان و نمایشنامهنویسی دارد.
نام کلبه او از محلهای در بالای تپه اقتباس شده، جاییکه افغانهای زیادی برای عقب راندن سربازان انگلیسی در سال ۱۸۴۲ قتل عام شدند.
بعد از این که طالبان از کابل فرار کردند جوونال دوربین خود را به کناری گذاشت و اولین «گانداماک» خود را در یک خانه باز کرد که گفته میشود متعلق به یکی از زنان اسامه بن لادن است.
جوونال یک نظامی است و او گرانداماک را تبدیل به محیط قرن ۱۹ میلادی با نقشهها و عکسهای چاپی کرد. همچنین تفنگهای فتیلهای عتیقهای این خانه را تزیین کرده است.
رستوران گانداماک مورد توجه پیمانکاران، صاحب منصبانNATO و روزنامهگاران است.
نزدیکترین رقیب برای گانداماک رستوران «اتمسفر» است. یک باغرستورانی که توسط یک روزنامهنگار فرانسوی تاسیس شده که او در یکی از رادیوهای فرانسه مشغول بهکار بوده است.
اگر کسی هوس آثار تاریخی کرده باشد گانداماک میتواند این حس را تطمیع کند، که محیطی بدون هوای تازه به خصوص در گرمای بهار است، همینطور یک بار زیبا همراه موسیقی موزیک، با یک نوشیدنی مارگارت دکانارا خوشمزه و یک لیست بالا بلند از شرابهای اعلا در منوی هندو کیش هست. اگر چه در نتیجه حملات اخیر پلیس این نوع رستورانها نیز به زودی بسته خواهند شد.
بدترین مشکل برای این دسته از رستورانها این است که آنها مشروب میفروشند و نگهبانان (پلیس) اجازه نمیدهند که مشتریان به داخل بروند. بنابراین خیلی از آنها به رستورانهای دیگر که میتوانند با دوستان خود در آنجا ناهار یا شام میل کنند، میروند، جایی مثل کافه خیابان گل که مالک آن یک کالیفورنیای افغان است. این کافه با غذای مخصوص خود که مرغ مکزیکی و سالاد تازه اسپانیایی است از مردم پذیرایی میکند. حتا در بهترین رستورانهای کابل هم فراموشکردن اینکه آنها در حال جنگ هستند، خیلی سخت است.
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان گر شما را بس از این سود و زیان ما را بس
من و هم صحبتی اهل ریا دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس
دوش دوستی مشفق خبری مسرتبخش به من داد و من این خبر را همچون هدیهای گرانبها یافتم و دلم نیامد دو کلمه به قول مرحوم کیومرث صابری «حرف حساب» نگویم. خبر اینگونه بود که جمعی از اساتید، فعالین سیاسی، و دانشجویان اصلاحطلب استان مازندران به دیدار مهندس میرحسین موسوی رفته و سایت «کلمه» وعده داده است که به زودی جزییات این دیدار را منتشر خواهد کرد.
به جستجو بر آمدم که این فعالین کیستند و قصه چیست؟ گفتند: «برخی از اینان همان خفتگان در غار مازندرانند که در یک سال اخیر در آنجا سکنی گزیده بودند و با آغاز فصل بهار سر از غار بیرون درآورده و دست و رو نشسته در قالب فعالین مازندران به ملاقات یکی از رهبران جنبش سبز میروند و گویا خطابههایی از عملکرد نکردهی خود راندهاند.»
لحظهای با خود اندیشیدم و ظهر سهشنبه ۲۸ اردیبهشت ۸۹ (آن هنگام که محسن برزگر را با یک چشم اشک و آن دیگری خون پس از پایان مرخصی ۵ روزه بدرقه کردیم تا راهی زندان متی کلای بابل شود) را به خاطر آوردم. به راستی میدانید متی کلا کجاست؟ راستی میدانید محسن متولد ۱۳۶۷ است؟ زمین و زمان این دیار شرم کرد، شما این فریاد شرم را نشنیدهاید که محسن برزگر هنوز ۲۳ سالش تمام نشده ولی بهترین لحظات دوران جوانیش را در زندان میگذراند؟
زین قصه هفت گنبد افلاک پر صداست کوته نظر ببین و سخن مختصر گرفت
شما آقایانی که خود را «فعالین سیاسی مازندران» نامیدهاید، به راستی تا کنون خبری از احوال مادران زندانیان متی کلا گرفتهاید؟ به راستی میدانید که پدر محسن برزگر به اتهام درخواست ۵ روز مرخصی برای جگر گوشهاش بازداشت شد؟ آیا از احوال همسر «محمد اسماعیلزاده» که در فراق همسرش در بیمارستان در انتظار تولد فرزندش بود جویا شدهاید؟ آیا حال همسر «ایمان صدیقی» را که در فراق یار خود دیدهای پر ز اشک دارد جویا شدهاید؟ آیا لحظهی وداع خانوادهها با جگر گوشههایشان را از نزدیک لمس کردهاید؟ شما در این یک سال کجا بودهاید؟ آیا معنی انتظار برای دیدار پرستو های دربند برایتان مفهومی دارد؟ لابد در خلوت خود میگویید این پسر (محسن برزگر) همان کسی بود که سال گذشته در ایام تبلیغات انتخاباتی، فضای سخنرانی مهندس موسوی را در دانشگاه مازندران به کام برخیهایتان تلخ کرد و سوالاتی تند از موسوی مطرح کرد که تا کنون کسی جرات چنین کاری را نداشته بود. همان سوالاتی که به ازای هر کدام به قدر کافی تاوان گناه ناکرده را پس داده است.
آیا نام «سیدضیا نبوی» را تاکنون شنیدهاید؟ میدانید ۱۵ سال حبس به اتهامی واهی گریبانش را گرفته؟ آیا میدانید خانواده او که در شهرستان قائمشهر ساکناند درتلاش برای جمعآوری ۵۰۰ میلیون تومان وثیقه برای دیدار سید ستاره داراناند، تا موفق شوند یک هفته فرزندشان را در آغوش کشند؛ همان فرزندی که از تاریخ ۲۵ خرداد تا کنون برایش سراسر انفرادی و بازجویی و بند ۳۵۰ بدون حتا یک ملاقات بوده است و هنوز موفق نشده آن سوی میلههای زندان اوین را ببیند.
بسیاری از شخصیتها و رهبران جنبش سبز همچون «شیخ عبداله نوری» و «مهدی کروبی» و «سید محمد خاتمی» و مهندس «موسوی» به دیدار خانوادههای دانشجویانی میروند که به جای نشستن در کلاس درس در زندان به سر میبرند تا ثابت کنند هدف این دیدارها مرهم نهادن بر زخمهای خانوادههای آسیب دیدهی حوادث پس از انتخابات است، ولی اساتید و فعالین سیاسی استان مازندران از دانشجویان رنج دیده این استان که بیشک در یک سال اخیر بیشترین هزینهها را متحمل شدهاند و همچنان میشوند، گریزانند که عجبا «به کجای این شب تاریک آویزم قبای ژنده خود را…… »
از زندگی پر از درد دانشجویان، آن هم در این زمانهی بلاخیز و وقت بلاسوز چه گویم که در قحطسالی هیزم فعالیت فعالین و اساتید، در جهنم ۲۶ خرداد ۸۸ دانشگاه مازندران و لحظات ضرب وشتم محسن برزگرها و علیرضا کیانیها و دهها دانشجوی دیگر که بسیاری را نگفتم (رضا عرب، میلاد حسینی، علی نظری و …) توسط عوامل سرکوب، شکنجه میشدند، این اساتید و به اصطلاح فعالین، آرزوی سلامتی و موفقیت برای دانشجویان در آن جهنم میکردند. و حال در قالب نمایندگان (برگزیده از جانب که؟) فعالین شمال کشور، گزارش فعالیت وصفناپذیر و عملکرد یک ساله خودشان را به سمع و نظر «رهبر جنبش سبز» برسانند. خیر آقایان. رهبران جنبش سبز در زندان متی کلایند. اگر مردان روزگارید به دیدارشان (حداقل خانوادههایشان) بروید و بیلان کاری بدهید.
و این حکایت جانگداز و دلفرسای تمام دورانهاست و انگار بناست بماند و دل و جان را در آتش بسوزاند.
جعفر پناهی، فیلمساز برجسته ایرانی که هفتههاست در بازداشت به سر میبرد، از روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت در اعتراض به وضعیت خود دست به اعتصاب غذا زده است، وضعیتی که در توصیفش نوشته است: «صبح روز یکشنبه مرا به بازجویی بردند و متهم کردند که از داخل سلول فیلمبرداری کردهام، که کذب محض است. و بعد تهدید کردند که تمامی اعضای خانوادهام را دستگیر و به اوین منتقل خواهند کرد و دخترم را به بازداشتگاهی ناامن در رجاییشهر خواهند فرستاد و با این حرفها قدرت تجزیه و تحلیل را از من سلب کردند».
در این خصوص جمعی از هنرمندان، روزنامهنگاران و فعالان ایرانی بیانهای را صادر کردهاند که به شرح زیر است:
اعتصاب غذای پناهی خشک است و خطرناک و خواستههایش بسیار ساده و به حق:
۱. تماس و دیدار با خانواده و اطمینان کامل از سلامت آنها. ۲. حق داشتن وکیل بعد از ۷۷روز و مشورت با او. ۳. آزادی بدون قید و شرط تا تشکیل دادگاه و صدور حکم قطعی.
ما به عنوان شماری از هنرمندان، روزنامه نگاران و فعالان ایرانی، ضمن ابراز همدلی با جعفر پناهی و ابراز نگرانی شدید در مورد سلامتی وی، بدینوسیله اعلام میکنیم که دستگاههای قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی مسوول به خطرافتادن جان جعفر پناهی و هر اتفاق ناگوار دیگری هستند که در زندان برای این هنرمند سرشناس پیش بیاید.
از این رو از یک سو از مسوولان جمهوری اسلامی می خواهیم سریعن و بدون هیچ قید و شرطی جعفر پناهی را که از مفاخر هنری کشورمان است، آزاد کنند واز سوی دیگر، خطاب مان به جعفر پناهی است که جان عزیز هنرمند را این چنان به خطر نیفکند، اعتصاب خویش را بشکند و به یاد داشته باشد که ایران و هنر ایران زمین بیش از اینها به وی نیاز دارد.
اگر بدان نگرش و تفکر رویم که محکومین به مرگ صرفن مستحق مرگ هستند و دارای کوچکترین حق و حقوقی نیستند، حقوق این دست از شهروندان را نادیده گرفته و تفکر اشتباهی را در ذهنمان پرورش دادهایم. پیش از سال ۱۳۸۲ دوایر اجرای احکام کمتر به حقوق محکومین به قصاص، رجم، قتل و اعدام توجه میکردند، صرفن پیش از اجرای حکم قصاص نفس یا اعدام یا رجم، مراسم مذهبی توسط اشخاصی که صلاحیت دارند نسبت به محکوم علیه انجام میگرفت و هنگام اجرای حکم اعدام رییس دادگاه صادرکننده حکم یا نماینده او، رییس نیروی انتظامی محل یا نماینده وی، رییس زندان، پزشک قانونی یا پزشک معتمد محل و منشی دادگاه حاضر بوده و پس از حاضر کردن محکوم علیه در محل، رییس دادگاه یا نماینده او دستور اجرای حکم را صادر و منشی دادگاه حکم را با صدای رسا قرائت و سپس حکم اجرا و صورت جلسه تنظیمی به امضای حاضران میرسید.
پس از سال ۱۳۸۲ با تجویز تبصره ماده ۲۳۹ قانون آیین دادرسی کیفری؛ آییننامه نحوه اجرای احکام قصاص، رجم، قتل، صلب، اعدام و شلاق در ۳۵ ماده و ۱۳ تبصره در تاریخ ۴/۹/۱۳۸۲ به تصویب رییس قوه قضاییه رسید و مفاد این آییننامه در روزنامه رسمی شماره ۱۷۱۲۴ مورخ ۱۹/۹/۱۳۸۲ جهت اجرا توسط دوایر اجرای احکام و مراجع قضایی دیگر ابلاغ شد.
حقوق محکومین به مرگ طبق این آیین نامه به شرح ذیل است:
۱- حق برخورداری از عفو: محکوم علیه به استثنای مجازات قصاص نفس که اجرای آن منوط به درخواست اولیای دم بوده و از جمله حقوق شخصی آنان محسوب میشود و به عبارت دیگر اولیای دم میتواند قاتل را عفو و از قصاص نفس گذشت کند؛ چنانچه محکوم به اعدام، قتل، رجم، صلب و یا قطع عضو به عنوان حد پس از لازمالاجرا شدن حکم و قبل از اجرای آن درخواست عفو نماید، به دستور دادگاه صادرکننده حکم اجرای آن تا اعلام نتیجه از سوی کمیسیون عفو و بخشودگی به تاخیر خواهد افتاد، کمیسیون عفو و بخشودگی موظف است به تقاضای عفو محکوم علیه رسیدگی و در اسرع وقت نتیجه را به دادگاه اعلام کند. بنابراین یکی از راههای نجات محکوم علیه از مرگ، عفو و بخشودگی است که بهعنوان یک حق قانونی به رسمیت شناخته شده است که هم محکوم علیه میتواند درخواست عفو نماید و هم وکیل و هم خانواده و بستگان وی میتوانند این حق را برای محکوم علیه اعمال کنند.
۲- حق عدم اجرای حکم به هنگام بیماری: هرچند عروض جنون، ارتداد و یا بیماری محکوم یا مستحاضه بودن محکوم علیها مانع اجرای حد یا قصاص یا اعدام نیست؛ لیکن در مورد محکوم مریض، چنانچه طبق نظر و تجویز پزشک قانونی و یا پزشک معتمد و تایید قاضی صادرکننده حکم بدوی یا دادستان مربوطه، مرض وی درحدی باشد که مانع انجام تشریفات اجرا شود، اجرای حکم تا رفع مانع به تاخیر میافتد.
۳- حق وضع حمل برای زنان: در ایام بارداری و نفاس زن، حکم اعدام و یا حد یا قصاص نفس اجرا نمیشود. همچنین است بعد از وضع حمل، چنانچه به تجویز پزشک قانونی یا پزشک معتمد و تایید قاضی صادرکننده حکم یا دادستان مربوطه، اجرای حکم موجب لطمه به سلامتی طفل به سبب قطع شیر مادر باشد که در این صورت اجرای مجازات تا رسیدن طفل به سن ۲ سالگی به تعویق خواهد افتاد.
۴- حق حضور وکیل در هنگام اجرای حکم: قانونگذار به دلیل اهمیت برخی از جرایم و اینکه حقوق متهم تضییع نشود؛ مراجع قضایی را ملزم کرده است که متهم از حق داشتن وکیل برخوردار باشد در تبصره یک ماده ۱۸۶ قانون آیین دادرسی کیفری مقرر شده است: «در جرایمی که مجازات آن به حسب قانون قصاص نفس، اعدام، رجم و حبس ابد باشد چنانچه متهم شخصن وکیل معرفی ننماید تعیین وکیل تسخیری برای او الزامی است . «در مرحله اجرای حکم نیز لازم است وکیل محکوم علیه حضور داشته باشد و یکی از الزامات و تکالیفی که بر عهده مجری حکم گذارده شده است اینکه ۴۸ ساعت قبل از زمان اجرای حکم از وکیل محکوم علیه دعوت بهعمل آید که در مراسم اجرای حکم شرکت کند. عدم حضور وکیل در این مرحله مانع اجرای حکم نخواهد بود ولی در صورتی که وکیل محکوم علیه حضور داشته باشد به دلیل اشراف وکیل به موازین قانونی و اینکه تنها فردی است که از جانب محکوم علیه در مراسم اجرای حکم حضور دارد می تواند در سلامت اجرای حکم موثر باشد.
۵- حق ملاقات: قبل از اجرای حکم، پزشک قانونی یا پزشک معتمد به اتفاق قاضی مجری حکم به محبس محکوم رفته، او را معاینه و در خصوص سلامت وی اعلام نظر میکند. در صورتی که محکوم علیه از نظر جسمی مانعی برای اجرای حکم نداشته باشد قاضی مجری حکم به محکوم اطلاع میدهد که چنانچه تقاضای ملاقات با اشخاص را دارد اظهار نماید، به عبارت دیگر محکوم علیه حق ملاقات با هر شخصی، اعم از خانواده، خویشاوندان و دوستان خود را دارد و مجری حکم مکلف است اشخاص مورد نظر محکوم علیه را به شرطی که قبول تقاضا موجب تاخیر اجرای حکم نشود به محل حبس دعوت نماید. پس از حضور فرد یا افراد مورد تقاضا، رییس زندان یا قائم مقام وی ترتیب ملاقات محکوم را با آنان میدهد.
محکوم علیه حق دارد هرگونه مطلبی را در حضور مرجع قضایی مجری حکم یا بدون حضور وی به ملاقاتکنندگان کتبی یا شفاهی اظهار کند. فقط رییس زندان یا قائم مقام وی باید در جریان ملاقات و بیان اظهارات حاضرین باشد.
۶- حق برخورداری از ارشاد دینی و مذهبی: مجری حکم مکلف است یکی از روحانیون یا افراد بصیر را برای انجام تشریفات دینی و مذهبی و اگر محکوم پیرو یکی از ادیان رسمی شناخته شده باشد، نماینده رهبر دینی مربوط یا نماینده وی را دعوت کند؛ روحانی و یا فرد بصیر دعوت شده، مکلف است اقدام به:
الف- تذکر به محکوم مبنی بر توبه.
ب- تذکر به محکوم مبنی بر اینکه چنانچه وصیتی دارد اعلام نماید.
و ج- تذکر به محکوم برای غسل میت و تکفین خود در مورد قصاص نفس و رجم نماید. مامورین زندان و یا نیروی انتظامی حسب مورد به محکوم اجازه می دهند تا با آب سدر و آب کافور و آب خالص غسل نماید و سپس به ترتیبی که در خصوص اموات مقرراست و با رعایت موازین شرعی خود را با سه قطعه کفن، تکفین و منوط نماید. در این صورت، پس از اجرای حکم و مرگ محکوم و یا محکوم به قصاص، بدون نیاز به غسل و کفن جدید با همان وضعیت بر اونماز میت خوانده و در قبرسان مسلمین دفن میشود، مگر اینکه محکوم قبل از اجرای حکم غسل نکرده باشد که در این صورت غسل میت و سایر تشریفات مربوط به دفن میت در مورد وی انجام خواهد شد.
۷- حق خوردن و آشامیدن: در برخی از مواقع محکوم به مرگ هوس خوردن غذای مورد علاقه خود را مینماید یا دلش میخواهد نوشیدنی خاصی را بنوشد در این صورت مامورین مکلف به تهیه آن هستند، مگر اینکه تقاضای وی فقط برای تاخیر اجرای حکم باشد که تشخیص این امر با مرجع قضایی مجرم حکم است.
۸- حق برخورداری از آرامش و منع خشونت و شکنجه: مامورین اجرای حکم موظفند قبل از اجرای حکم ابزار و ادوات و آلات اجرا را دقیقن مورد معاینه و بررسی قرار داده و از استحکام و آماده بودن آنها برای حکم اطمینان حاصل کنند. وسایل اجرای حکم، نباید به گونهای باشد که زاید بر آنچه اقتضای اجرای حکم است موجب شکنجه، تعذیب و یا مثله شدن محکوم شود. از همه مهمتر اینکه کلیه عملیات اجرایی با کمال آرامش و بدون اعمال خشونت، توسط افراد خبره انجام شود.
۹- حق برخورداری از دادرسی مجدد: در امور حقوقی؛ هرگاه یکی از اصحاب دعوا اقرار به امری نمایند؛ اقرار آنان در محکمه حجت بوده و قاضی مکلف است بهعنوان دلیل به اقرار انجام شده، استناد نماید اما در امور کیفری به دلیل اهمیت کیفر و اینکه احتمال دارد جان بیگناهی از بدنش خارج شود؛ چنانچه محکوم به قتل یا رجم قبل از اجرای حکم، منکر بزه انتسابی شود به دستور مقام قضایی صادرکننده رای اعلام میشود.
حقوق یاد شده از جمله حقوق اولیه و بدیهی که محکوم به مرگ، در پای چوبه دار دارا است و قانونگذار نیز با تجویز بر تصویب آیین نامه نحوه اجرای احکام قصاص نفس, اعدام و رجم این حقوق را به رسمیت شناخته و مراجع قضایی به خصوص دوایر اجرای احکام مکلف و ملتزم به رعایت حقوق محکومین به مرگ است چرا که محکوم به مرگ، عمرش با صدور حکم دادگاه و قطعیشدن آن به سر رسیده و ضروری است تا خواسته قانونی اش برآورده شود تا خدای ناکرده گناهی بر عهده مجریان اینگونه احکام نباشد.
در پی بازداشت محسن آرمین عضو شورای مرکزی و سیاسی و سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، روز شنبه این سازمان با انتشار بیانیهای ضمن محکومیت بازداشت این فعال سیاسی اعلام کرد که «بازداشت آرمین نشانه بیتدبیری خوابزدگان است و ادامه بیقانونیها نمیتواند گرهی از کار فروبسته قانونشکنان باز کند.»
به گزارش تارنمای کلمه، سازمان مجاهدین انقلاب در ابتدای این بیانیه با اشاره به سوابق محسن آرمین قبل و بعد از انقلاب ایران و همچنین دستگیری وی پس از حوادث انتخابات سال گذشته ایران آوردهاند: «آیا صحنهگردانان اینگونه رفتارها لحظهای با خود اندیشیدهاند که بازداشتها چه منفعتی را عاید کشور و حتا جریان عامل و مجری این اقدامات میکند؟ آیا این مهم را از خاطر بردهاند که پایمردی این اسرای آزاده کشور، حتا امکان کمترین بهره مندی تبلیغاتی، از طریق برگزاری دادگاه علنی را نیز از آنان سلب کرد و بدون هیچگونه توجیه قابل قبولی، ناگزیر از برپایی محاکم غیرعلنی برای آنان شدند؟ آیا اینان گمان بردهاند نتیجه بازجوییها و محاکمه آرمین نیز سرنوشتی بهتر از این برایشان خواهد داشت».
این تشکل اصلاحطلب در ادامه بیانیه خود اعلام کرده که «راه صحیح جریان یافتن امور در کشور و استقرار آرامش و امنیت پایدار، بازگشت به قانون اساسی و اجرای بدون تنازل آن است.»
سازمان مجاهدین همچنین افزوده است: «بدون تردید بیقانونیها و سلب حقوق اساسی و قانونی جامعه، گرهی را از کار فرو بسته قانونشکنان و سلبکنندگان حقوق ملت باز نخواهد کرد.»
این سازمان در پایان خواستار آزادی احزاب، اجتماعات و مطبوعات، عدم تفتیش عقاید، ممنوعیت آزار و شکنجه، رعایت حریم خصوصی افراد و برگزاری انتخابات آزاد شده است.
تیم فوتبال اینترمیلان ایتالیا با برتری مقابل بایرن مونیخ آلمان به مقام قهرمانی لیگ باشگاههای اروپا دست یافت.
دیدار پایانی لیگ قهرمانان اروپا بامداد یکشنبه در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو شهر مادرید برگزار شد که طی آن تیم اینتر با ارایه یک بازی حساب شده برابر حریف خود به پیروزی دو برصفر رسید .
هر دو گل تیم فوتبال اینترمیلان را دیه گو میلیتو مهاجم آرژانتینی در دقایق دقایق ۳۵و۷۰ به ثمر رساند.
این دو تیم پیش از رسیدن به فینال لیگ قهرمانان باشگاه های اروپا فاتح لیگ و جام حذفی ایتالیا و المان شده بودند.
گفتنی است فصل گذشته تیم بارسلونا اسپانیا موفق به فتح این جام معتبر اروپایی شده بود.
نتایج بررسیهای دانشمندان انگلیسی نشان میدهد که ۹۰ دقیقه عرقکردن مداوم میتواند مغز را به اندازه یک سال پیر کند.
به گزارش مهر، محققان دانشگاه کالج کینگ لندن در تحقیقات خود دریافتند که ۹۰ دقیقه تعریق و از دست رفتن آب بدن به طور مداوم برای مثال در اثر دوچرخهسواری زیر آفتاب میتواند مغز را به اندازه یکسال پیر کند.
به گفته این محققان، مغز به طور کلی از آب تغذیه میکند و بنابراین در شرایط بیآبی موجب میشود که در کمتر از چند دقیقه قشر خاکستری شروع به جمع شدن کرده و عملکردهای نرمال مغزی آهسته شود و اگر مغز به طور ثابت در یک رژیم کم آبی مزمن باقی بماند حتا میتواند در راندمان کاری و تحصیلی تاثیراتی منفی برجای بگذارد.
براساس گزارش دیلی میل، این محققان در این خصوص اظهار داشتند که انقباض کلی بافت مغزی در اثر تعریق معادل یکسال پیر شدن مغز است.
اعضای مجلس نمایندگان (ولسی جرگه) افغانستان روز شنبه در اعتراض به تاخیر دولت در معرفی۱۱عضو باقی مانده کابینه ۲۵ نفری «حامد کرزی» رییس جمهوری برای اخذ رای اعتماد به پارلمان، دست از کار کشیدند.
به گزارش ایرنا، هفته گذشته نمایندگان به دولت هشدار داده بودند که در صورت تعلل در معرفی وزرای باقی مانده تا روز شنبه به نشانه اعتراض دست از کار خواهند کشید، که روز گذشته (شنبه) این تصمیم خود را عملی کردند.
در حال حاضر ۱۱ وزارتخانه از ۲۵ وزارتخانه از دی ماه سال قبل با سرپرست اداره میشوند که تعدادی از این افراد سال قبل موفق نشده بودند رای اعتماد نمایندگان را به عنوان وزیر به خود جلب کنند.
حامد کرزی سال قبل طی دو مرحله ۲۵ نفر را برای کسب رای اعتماد به پارلمان معرفی کرد که مجلس صلاحیت تنها ۱۴ نفر را تایید کرد.
گفتنی است پارلمان افغانستان ۲۴۹ نماینده دارد که ۶۸ نفر آنان را زنان تشکیل میدهند.
مدیرکل حراست دانشگاه تهران از منع ورود افراد بدحجاب به دانشگاه تهران، اجبار مقنعه در برخی دانشکدههای این دانشگاه و برخورد با دانشجویان پسر بدحجاب در دانشگاه خبر داد.
به گزارش مهر، مصطفا خسروی با بیان اینکه «بدحجابی در جامعه کاملن نمود پیدا کرده»، تصریح کرد: «تا سه بار به دانشجویانی که پوشش نامناسب دارند در مبادی ورودی دانشگاه تذکر داده میشود و در صورتی که رعایت نکنند از ورودشان به دانشگاه جلوگیری به عمل میآید.»
به گفتهی آقای خسروی پوشش مقنعه در دانشکدههای زبانهای خارجی و علوم تربیتی دانشگاه تهران نیز اجباری شده است.
وی در ادامه تاکید کرد: «برخی پسرها نیز با پوششهای نامناسب در دانشگاه حاضر میشوند که پس از سه بار تذکر اگر پوشش خود را اصلاح نکنند، از ورود آنها به دانشگاه جلوگیری میشود.»
آقای خسروی در پایان خاطرنشان کرد: «اکثر دانشجویان نسبت به رعایت حجاب و استفاده از پوششهای مناسب متعهد هستند اما تعدادی نیز که آدمهای مغرضی هستند و به عنوان مبارزه، بدحجابی و استفاده از پوششهای نامناسب را در پیش گرفتهاند، به کمیته انضباطی احضار میشوند.»
گفتنی است طرح حجاب و عفاف از آغاز اولین سال ریاست جمهوری محمود احمدینژاد تصویب و به مرحلهی اجرا گذاشته شده است.
این خبر در بخش شایعه رادیو کوچه قرار دارد و رادیو کوچه صحت و سقم آن را تایید نمیکند.
تارنمای رجانیوز از حامیان دولت ایران مینویسد: «حسین مرعشی که اسفند ماه سال گذشته براساس حکم قطعی دادگاه تجدیدنظر به یک سال حبس تعزیری و محرومیت دایم از فعالیت در احزاب و تشکلهای سیاسی محکوم شد، بهتازگی در برخی محافل دعانویسی شمال تهران رویت شده است.»
مرعشی با مراجعه به منزل یکی از دعانویسان مشهور شمال تهران از وی درخواستی برای مهدی هاشمی رفسنجانی را داشته است که این فرد با درخواست مرعشی مخالفت کرده است.
این دعانویس مشهور سال گذشته نیز به درخواست میرحسین موسوی پاسخ منفی داده بود.
در حکم دادگاه تجدیدنظر استان تهران درباره مرعشی، اشارهای به جزییات اتهامی وی نشده اما درباره موضوع اتهامی وی به ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی استناد شده بود. براساس این ماده از قانون، هر کس علیه نظام جمهوری اسلامی ایران یا به نفع گروهها و سازمانهای مخالف نظام به هر نحو فعالیت تبلیغی نماید، به حبس از سه ماه تا یکسال محکوم خواهد شد.
مرعشی به فاصله یک روز پس از بازداشت در روزهای آخر سال ۸۸، در اقدامی عجیب تا ۱۴ فروردین ۸۹ به مرخصی فرستاده شد. وی که پسرعموی همسر آقای اکبر هاشمی رفسنجانی است، در کارنامه فعالیتهای خود مسوول دفتری هاشمی را در دوره ریاست جمهوریاش دارد.
محیالدین آزادی از فعالان سیاسی کرد در اعتراض به وضعیت وخیم جسمی خود و عدم رسیدگیهای لازم در خصوص درمان و انتقال وی به مراکز درمانی از روز چهارشنبه گذشته دست به اعتصاب غذا زده است.
به گزارش خبرگزاری دیدهبان حقوق بشر کردستان، محیالدین آزادی که از بیماریهای معده و دستگاه گوارشی رنج میبرد از روز چهارشنبه دست به اعتصاب غذا زده است.
آقای آزادی که از تاریخ ۱۶ فروردینماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است در دادگاه به اتهام «همکاری با یکی از احزاب اپوزیسیون کرد» به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
گفتنی است نامبرده که به دلیل شرایط نامناسب و فشارهای زیاد زندان به چندین بیماری مبتلا شده است، بارها تقاضای مداوای خود را در خارج از زندان به مراجع اعلام کرده اما هیچ توجهی به درخواست وی نشده است و هم اکنون در شرایط حادی به سر میبرد.
به نقل از شبکه خبری آسیا هنرمندان پاکستانی آثار نقاشی خود را در کشور سنگاپور به معرض نمایش گذاشتند.
در این نمایشگاه که از این هفته آغاز شده و تا روز ۲۶ ماه مه برپا است بیش از ۸۰ اثر از نقاشان برجسته پاکستانی از جمله «سلمان فروغی» و «سارفار موساویر» به نمایش گذاشته شده است. این نمایشگاه جنبههای متنوع فرهنگی کشور پاکستان را نشان میدهد.
گفتنی است این نمایشگاه با همکاری کمیسیون عالی پاکستان و انجمن پاکستانیان سنگاپور برگزار شد.
«آبهیسیت وجاجیوا» نخست وزیر تایلند سفر ماه آینده خود به روسیه را لغو کرد.
به نقل از خبرگزاری رسمی اندونزی (آنتارا)، نخستوزیر تایلند برنامه سفر رسمی خود به روسیه که قرار بود در ماه ژوئن انجام شود را به تعویق انداخت.
پیش از این وزیر امورخارجه تایلند نیز که قرار بود طی روزها ۱۹ تا ۲۱ ماه مه از روسیه دیدن کند نیز سفر خود را لغو کرد.
گفتنی است نخست وزیر تایلند که روز گذشته از بازگشت نظم به این کشور خبر داده بود در برنامه این تلویزیونی خطاب به ملت تایلند اوضاع کنونی را چالش بزرگی برای این کشور خواند و افزود این کشور در تاریخ خود با چنین چالش عظیمی مواجه نبوده است.
شایان ذکر است که در تظاهرات سرخپوشان تایلندی که از اواسط ماه مارچ امسال آغاز شده است تاکنون ۸۶ نفر جان خود را از دست دادهاند و بیش از ۱۹۰۰ نفر نیز در درگیری با نیروهای دولتی زخمی شدهاند.
نخست وزیر مالزی در دیداری دو روزه با همتای سنگاپوری خود ملاقات میکند.
به نقل از شبکه خبری آسیا، «نجیب تون رزاق» نخستوزیر مالزی روزهای یکشنبه و دوشنبه این هفته در سفری به کشور سنگاپور با «لی لونگ» نخستوزیر سنگاپور دیدار خواهد کرد.
در این دیدار دو روزه طرفین به منظور گسترش روابط دو جانبه بین دو کشور به تبادل دیدگاههای خود میپردازند.
گفتنی است در این سفر علاوه بر همسر نخست وزیر مالزی، مقامهای بلند پایه این کشور از جمله «عنیفا عمان» وزیر امور خارجه مالزی و «مصطفا محمد» نخست وزیر صنعت و تجارت بینالمللی مالزی «نجیب تون رزاق» را همراهی میکنند.
جشنواره «رنگهای مالزی» با تلاش وزارت گردشگری مالزی، امسال با موضوع «یک مالزی واحد» در روز ۲۲ می از ساعت ۸ شب در مقابل ساختمان سلطان عبدالصمد واقع در میدان «استقلال» شهر کوالالامپور برگزار شد.
این جشنواره با هدف معرفی جاذبههای گردشگری این کشور و در قالب اجرای موسیقی، رقص و رژههای فرهنگی با حضور مسوولان دولتی این کشور در کنار گردشگران و مردم برگزار شد.
۶ هزار نفر از استانهای مختلف مالزی به همراه دانش آموزان اجرای نمایشهای گوناگون در این جشنواره را برعهده داشتند.
دوم خرداد مصادف با سالروز درگذشت «شاه اسماعیل یکم» بنیانگذار پادشاهی صفوی به عنوان اولین سلسله تمامن ایرانی، حاکم بر سراسر ایران پس از اسلام است. وی با رسمیکردن مذهب شیعه و با زنده کردن هویت ایرانی، مرزهای ایران را به حدود مرزهای ساسانیان رسانید و در واقع ایران را به عنوان یک واحد سیاسی مستقل پس از اسلام پس از حدود ۸۰۰ سال، تاسیس و تثبیت کرد.
«اسماعیل»، ملقب به «ابوالمظفر بهادرخان حسینی»، و معروف به «شاه اسماعیل یکم» در بیست و ششم تیر سال ۸۶۶ خورشیدی در اردبیل بهدنیا آمد پدرش «شیخ حیدر» و مادرش «مارتا» دختر سلطان «اوزون حسن آق قویونلو» و «کوراکاترینا» شاهزاده یونانی بود.
پدر اسماعیل شیخ حیدر به همراه مریدان خود برای جهاد علیه مسیحیان به نواحی قفقاز رفتند. توسعهطلبی حیدر باعث شد که با «شروانشاهان» وارد جنگ شود و حیدر تیر خورد و جان خود را در این مبارزه از دست داد و فرزندانش نیز به اسارت در آمدند، در آن زمان اسماعیل شیرخوار بود، و همراه با مادر و برادرش در «اصطخر»، فارس به مدت چهار سال و نیم زندانی شدند.
در این دوره سلطان یعقوب آق قویونلو مرد و بین فرزندانش «رستم» و «بایسنقر» جنگ درگرفت و رستم برای مقابله با بایسنقر، «سلطان علی» برادر بزرگ اسماعیل و خانوادهاش را آزاد کرد، تا بتواند از پشتیبانی «قزلباشان خانقاه اردبیل» برخوردار شود. سلطان علی با شکوه فراوان وارد تبریز شد و با سپاهی از صوفیان بایسنقر را شکست داد. رستم از قدرت سلطان علی به وحشت افتاد و وی را در میانه راه تبریز و اردبیل به قتل رساند.
اسماعیل مدتی پنهانی همراه با مادرش در اردبیل زندگی کرد، و سپس برای امنیت بیشتر به لاهیجان رفتند و نزد امیر آنجا «کارکیا میرزا» پناه گرفتند. کارکیا میرزا فرمانروای محلی لاهیجان و دیلمان که شیعه و سید و دوستدار خاندان صفوی بود در تربیت اسماعیل خردسال اهتمام کرد. اسماعیل از «شمس الدین لاهیجی» که از فضلای آن دیار بود فارسی، عربی، قرآن و مبانی و اصول شیعه امامیه را فرا گرفت. همچنین در این مدت، زیر نظر هفت تن از بزرگان صوفی لاهیجان فنون رزم را آموخت.
بدین ترتیب اسماعیل از یک سو تحت تاثیر فرهنگ صوفیانه «خانقاه شیخ صفی» بود و از سوی دیگر در گیلان با برخی آموزههای ایران باستان و تشیع امامی آشنا شده و مجموعه این آموزهها او را برای بدل شدن به یک حاکم مقتدر، فرمانده نظامی و پیشوای مذهبی آماده ساخت.
«قزلباشان» به بهانه زیارت بقعه «شیخ صفیالدین» با کسب اجازه از کارکیامیرزا اسماعیل و مادرش را به اردبیل بردند اما هدف قزلباشها از این کار خروج از حیطه کارکیا بود. قزلباشان مارتا را به اردبیل فرستاده و خود به همراه اسماعیل به منطقه خلخال رفتند و نزدیک به سه ماه در روستاهای اطراف خلخال اقامت داشتند.
و در این مدت با خلفای خود در آناتولی ارتباط بر قرار کرده و از آنها میخواستند که ترکان قزلباش را جمع آوری کرده به ایران بفرستند در مدت سه ماه در حدود دو هزار قزلباش به طرق مختلف از آناتولی وارد ایران شده به اردوی اسماعیل پیوستند. در این هنگام اسماعیل ۱۲ سال و یک ماه بیشتر نداشت. از وقتی که اسماعیل از لاهیجان بیرون آمده بود تا هنگامی که در ارزنجان اردو زد در حدود هفت هزار ترک آناتولی به اردویش پیوستند که از نه قبیله بودند.
در سال ۸۷۹ خورشیدی هفت سران قزلباش در ارزنجان یک جلسه مشورتی با حضور اسماعیل برگزار کردند تصمیم گرفتند به آذربایجان حمله کرده آنجا را از آن خود کنند. در جنگی که نزدیک قلعه گلستان روی داد، قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و اسماعیل که به شجاعت و از جان گذشتگی مشهور بود بر شکوه خود میان وفاداران خویش افزود.
سردار خردسال با بزرگواری از حوالی شروان عزیمت کرد و راه آذربایجان را پیش گرفت. در ناحیه شرور نزدیک نخجوان درگیری سختی بین «الوند بیگ» و لشکر اسماعیل رخ داد در این نبرد لشکریان اسماعیل رشادتهای فراوانی از خود نشان دادند که الوند بیک شکست خورد و به ارزنجان گریخت و شاه اسماعیل پیروزمندانه وارد تبریز شد.
وی در حالی که چهارده سال بیشتر نداشت به کمک مریدانی که سخت به او معتقد بودند در سال ۸۸۰ خورشیدی شاه ایران شد و تبریز را به پایتختی برگزید و سلسله خویش را به نام جدش صفی الدین «صفویه» نامید که در تاریخ ایران به دو دلیل اهمیت بسیار دارد:
یکی این که این سلسله اولین سلسله مستقل ایرانی و ملی بعد از حمله اعراب به ایران بوده است یعنی پس از هشتصد سال توانست با افتخار نام ایران را بر روی نقشهها برگرداند.
دوم اینکه مذهب تشیع در ایران توسط شاه اسماعیل مذهب رسمی اعلام شد که در اعتلا و پیروزیهای چشمگیر آینده آن سلسه تاثیر به سزایی داشت.
شاه اسماعیل با برخورداری از نیروی جان بر کف قزلباش عزم نمود، که ایران را متحد سازد. ابتدا «سلطان مراد» حاکم عراق را در نواحی مابین همدان و بیجار شکست داد و سلطان مراد به شیراز گریخت.
شاه اسماعیل او را تعقیب کرد و او از ترس به بغداد گریخت و شاه اسماعیل بدون جنگ شیراز را تصرف کرد و از آنجا به قم رفت. سپس بر «حسین کیای چلاوی» حاکم سمنان و فیروزکوه پس از جنگی سخت غلبه کرد و در نهایت یزد و ابرقو را که در اختیار «محمدکره» بود، را تصرف کرد و از شهری به شهری رفت و حکام محلی را برانداخت و یا تابع خود نمود.
آنگاه در سال ۸۸۷ خورشیدی عازم عراق عرب شد و بغداد و نجف را نیز فتح نمود. بدین ترتیب او در مدت هفت سال تمام ایران بزرگ به جز برخی نواحی نظیر خراسان و ارمنستان را تصرف نمود و حکومتی واحد و مستقل را در آن برقرار ساخت و به عنوان پادشاه ایران تاجگذاری کرد.
از جمله اقدامات شاه صفوی برای تجلیل از امامان شیعه ضرب سکه با نام امامان دوازدهگانه شیعه، قرار دادن نام ۱۲ امام معصوم به عنوان سجع مهر شاهی، تعمیر و توسعه آرامگاه امامان در شهرهای عراق و مشهد و نیز ایجاد ساختمان مقبره برای امامزادهها در شهرهای ایران و طرح آبرسانی از فرات به نجف بود.
شاه اسماعیل کلیه وظایف اداری و کشوری را به ایرانیانی سپرد که در اعتقادشان به تشیع جای شک و شبهه نبود و بسیاری از آنان پیشینه طولانی در کارهای دیوانی داشتند. نامدارترین رجال او عبارت بودند از: «امیر زکریا تبریزی، محمود خان دیلمی، قاضی شمس الدین لاهیجانی، امیر نجم رشتی، امیر نجم ثانی، میر سیدشریف شیرازی و شمس الدین اصفهانی.»
شاه اسماعیل به رسوم و آیینهای مذهبی و ملی بسیار علاقه نشان میداد و به ایجاد آبادانی و بناهای یادبود اهتمام داشت. مهمترین آثاری که از دوران وی به یادگار مانده، عبارتاند از چهار بازار دور میدان قدیم اصفهان، مدرسه هارونیه و بقعه امامزاده هارون در اصفهان وی بناهای یادبودی هم در اوجان فارس و شیراز و آبادانی و ساختمانهای متعددی در خوی و تبریز بنیاد کرد.
شاه اسماعیل توانست در مدتی کوتاه با تدابیر جنگی و نیز با رشادتهایی که به کار میبرد ایران را متحد کرده و در برابر هجوم دشمنان داخلی و خارجی بهخصوص ازبکان و عثمانیها که از شرق و غرب به ایران حمله میکردند به خوبی مقاومت کند.
او مردی بسیار زیبا و خوش اندام بود، اشعار صوفیانه به ترکی آذربایجانی میگفت که تا به امروز نیز این اشعار باقیمانده است.
«سلطان سلیم یکم» که در فتح تبریز موفق شده بود که همسر محبوب شاه اسماعیل را به اسارت در آورد پس از خروج از ایران وی را گروگان گرفت و برای آزادی وی از شاه امتیازات کلانی خواست. اما اسماعیل برای بهدست آوردن همسر محبوب خود حاضر نشد یک وجب از خاک ایران را به سلطان سلیم تسلیم کند و آنچنان که گفته شده از دوری همسر خویش در سال ۹۰۳ خورشیدی در سن سی و هفت سالگی درگذشت. پس از وی فرزندش شاه طهماسب یکم به پادشاهی ایران رسید.
مشاور چنگیزخان مغول به او پیشنهاد کرد که میتوانند تاریخنویسان را مجبور کنند نقشههای کتابهایشان را تغییر بدهند و نام «خلیج مغول» را جایگزین «خلیجفارس» کنند. چنگیزخان دستور داد همین کار را بکنند.
روز بعد خبر رسید که تاریخنویسان حاضر نیستند نام «خلیج فارس» را تغییر بدهند. چنگیزخان عصبانی شد و دستور داد هر کسی که با طرح «خلیج مغول» مخالفت میکند، سر از تنش جدا کنند. سه هفته بعد سربازان سپاه مغول با سر بریده ۴۵۷۳ تاریخنویس و مورخ و سیاح به هتل محل اقامت چنگیزخان بازگشتند و گفتند که آخرش هم کسی را پیدا نکردند که این کار را انجام دهد. اما یک نفر پیشنهاد دیگری برای چگیزخان داشت…
رییس جمهور سابق ایران با تاکید بر اینکه «خرداد، ماه مردم است»، به بیان اتفاقات مهم در این ماه در طول تاریخ پرداخت و به سه راهکار برای حل مشکلات یکسال اخیر اشاره کرد. به گزارش تارنمای کلمه، محمد خاتمی در آستانه روز دوم خرداد، در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاهها اظهار داشت: «میتوان خرداد امسال را با تصمیم درست در این زمینه و اعلام آن از سوی موثران نظام و احترام به مردم همچون خردادهای گذشته سرشار از امید و نشاط کرد.»
وی در ادامه افزود: «در میان موجودات این آدمی است که صاحب تاریخ است و تاریخ را دوره ها و حتی لحظههایی میسازند که نقش سرنوشتساز و جهتدهنده در حیات معنوی و مادی و سیاسی و اجتماعی یک قوم و ملت دارند.» محمد خاتمی تصریح کرد: «تقدیر چنین رقم زد که انتخابات که برجستهترین تجلیگاه مردمسالاری است برای انتخاب رییسجمهور که باید مظهر اراده ملی باشد در خرداد صورت گیرد و طبیعی است که انتخابات برای ملتی که با ایمان و اراده خود تاریخسازی میکند و انقلابش نشان افتخار «میزان رای ملت» است را به او داده است از اهمیت بیشتری برخوردار است و حساسیت نسبت به انتخابات آزاد و فراگیر برای مردمی که تاریخی استبدادزده دارند افزونتر است و آنچه ملت میخواست و میخواهد انتخاباتی است که در آن تعیینکننده؛ فقط رای ملت باشد.» وی با اشاره به انتخابات دهم ریاست جمهوری گفت: «حضور بانشاط مردم در انتخابات ۲۲ خرداد نیز که با کمال تاسف حوادث تلخی را در پی داشت چشمگیر بود و نشانه زندگی و نشاط مردمی بود که بر حقوق خود پای میفشارند و ای کاش قدر این مردم دانسته میشد.» رییس جمهور سابق ایران همچنین اظهار داشت: «چه خوب بود اعتراض مردم ولو اینکه از نظر مسوولان وارد تشخیص داده نشود به دیده احترام نگریسته میشد و با کمک خود ملت مشکل به صورتی موجه و با رعایت نظر مردم حل میشد یا به شیوهای معقول مردم قانع میشدند که با کمال تاسف نهتنها مردم بیدار؛" خس و خاشاک" نامیده شدند بلکه رفتار مسالمتجویانه و مدنی آنان با خشونت پاسخ داده شد، زندانها پر و فشارها روزافزون گشت و خسارتهای جانی، مالی و روانی فراوان وارد آمد و حرکتی در جهت جبران آن نیز صورت نگرفت و حتی فاجعهای در پارهای بازداشتگاهها رخ داد و به شهادت و آسیب دیدن عدهای از جوانان و مردم عزیز منجر شد.» وی یادآور شد:«اینک همه آن روزها را پشت سر گذاشتهایم ولی آینده پیش روی ماست و نباید بگذاریم آن وقایع مهم به صورت خاطرههای مبهم در ذهنمان باقی بماند بلکه بایداز آنها به عنوان پشتوانه حرکت به جلو برای پاسداری از آرمانهای انقلاب و تامین خواستهای تاریخی ملت مدد بگیریم و همه ما موظفیم با رعایت موازین قانونی با شیوهای مدنی و به دور از هرگونه خشونت این یادها و خاطرهها را زندهنگه داریم.» محمد خاتمی تاکید کرد:«میتوان و باید به آینده نگاه کرد و از گذشته عبرت گرفت؛ نباید تلخیهایی که به خصوص در یک سال گذشته بوده است منجر به یاس شود و نیز شیرینی خاطرهها نباید ما را از پیمودن راه بلندی که در پیش داریم غافل کند.» رییس دولت اصلاحات در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد شدید از حوادث یک سال گذشته در ایران، سه راهکار را برای رفع مشکلات موجود در ایران ارایه کرد. به گفتهی آقای خاتمی «آزادی زندانیان»، «آزادی تشکلها و مطبوعات» و «حرکت به سوی انتخابات آزاد و سالم» میتواند پایان دهندهی بحران یکسال گذشته در ایران باشد. محمدخاتمی در پایان گفت: «میتوان خرداد امسال را با احترام به مردم، همچون خردادهای گذشته سرشار از امید و نشاط کرد.»
این تجمع که در پی فراخوان فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد و در اعتراض به بازداشت، اخراج و احکام محرومیت از تحصیل دانشجویان روز شنبه اول خردادماه در دانشکده فنی دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز صورت گرفته بود از سوی عوامل امنیتی و نیروهای بسیجی موسوم به لباس شخصی به خشونت کشیده شد. این دانشجویان که با اتمام کلاس درس خود با حضور در محوطه اقدام به سر دادن شعارهایی بر ضد دولت ایران کردند پس از آنکه با خواندن سرود یار دبستانی و سخنرانی یکی از دانشجویان به تجمع خود پایان دادند، مورد حملهی نیروهای بسیجی و اطلاعاتی قرار گرفتند. به گفتهی برخی از شاهدان عینی تلفنهای همراه در دانشکده و مناطق اطراف آن قطع شده و دانشجویان هیچ ارتباطی با خارج از دانشکده نداشتند. گزارشها از بازداشت تعدادی از دانشجویان و تعطیلی کلاسهای نوبت عصر دانشگاه حکایت دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر