هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

جنبش راه سبز - خبرنامه

جنبش راه سبز - خبرنامه


تاکید مجدد آیت‌الله امجد بر حمایت از موسوی

Posted:

 

جرس:گفته می‌شود آیت‌الله محمود امجد، از روحانیون مردمی و از واعظان اخلاق‌گرا که حمایت‌اش از مهندس میرحسین موسوی در انتخابات سال 1388 بسیار خبرساز شد، تاکید کرده است که همچنان قاطع و بی‌تردید و تزلزل، پشتیبان و حامی موسوی و مطالبات اوست. این واعظ برجسته که از شاگردان و همراهان مشهور حضرات آیات خمینی، بهاء‌الدینی، بهجت و علامه طباطبایی بوده است به سبب روش تعلیمی، منش اجتماعی، و زهد و اخلاق‌اش از محبوبیت خاصی میان اقشار مختلف جامعه بویژه دانشجویان برخوردار است.

این سخن آیت‌الله امجد که «من به صداقت آقای موسوی یقین پیدا کرده‌ام و اگر همه کره زمین غیر این را بگوید من از یقین خود دست بر نخواهم داشت»، در خردادماه 1388 بازتاب گسترده‌ای در محافل سیاسی و فضای انتخاباتی ایران داشت.

 

گفت‌وگوی کوتاه احمدی‌نژاد و سیدحسن خمینی

Posted:

 

جرس: برخی منابع مطلع، از گفت‌وگویی کوتاه میان احمدی‌نژاد و سیدحسن خمینی در دیدار اخیر مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی با رهبری، خبر می‌دهند.

مطابق این خبر، هنگامی که رهبری جمهوری اسلامی درحال بیان برخی توصیه‌ها برای وحدت مسئولان و پرهیز از اختلاف و تفرقه‌ی کارگزاران جمهوری اسلامی بوده ، احمدی‌نژاد که کنار سیدحسن خمینی قرار داشته است، نوه‌‎‌ی رهبر فقید نظام را مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌گوید: «آقا با شما هستند». گفته می‌شود سیدحسن نیز بلافاصله با حاضرجوابی به احمدی‌نژاد اظهار می‌دارد: «اگر مشکل و منظور منم، می‌خواهید از این‌جا و این وسط (اشاره به حضور داشتن‌اش میان احمدی‌نژاد و آیت‌الله هاشمی رفسنجانی) بلند شوم تا مشکل حل شود»!!

 

احمدی‌‌نژاد مشایی را به‌عنوان نماینده ویژه رئیس‌جمهوری در امور خاورمیانه منصوب کرد

Posted:

جرس: محمود احمدی‌نژاد مشایی، بقایی، آخوندزاده و ظهره‌وند را با احکام جداگانه به عنوان نمایندگان ویژه رئیس جمهوری در امور خاورمیانه، آسیا، دریای خزر و افغانستان منصوب کرد.

 

به گزارش مهر، در این احکام اسفندیار رحیم‌مشایی به عنوان نماینده ویژه احمدی نژاد در امور خاورمیانه، حمید بقایی به عنوان نماینده ویژه رئیس‌جمهوری در امور آسیا، محمدمهدی آخوندزاده به عنوان نماینده ویژه رئیس‌جمهوری در امور دریای خزر و ابوالفضل ظهره‌وند به عنوان نماینده ویژه رئیس‌جمهوری در امور افغانستان منصوب شدند.


احمدی نژاد در حکم مربوط به رحیم مشایی نوشته است: جناب آقای اسفندیار رحیم‌مشایی، با استناد به اصل 127 قانون اساسی، نظر به تعهد، دانش، شایستگی‌ها و تجارب مفید جناب عالی، به موجب این حکم به عنوان نماینده ویژه رییس‌جمهوری در امور خاورمیانه منصوب می‌شوید.

 

او همچنین در این حکم نوشته است: اهمیت و حساسیت منطقه راهبردی خاورمیانه به جهات فرهنگی، سیاسی، جغرافیایی و اقتصادی، قدرت‌های سلطه‌گر را به فکر تسلط مستقیم و غیرمستقیم بر این منطقه از طریق ترفندهای به ظاهر پیچیده تبلیغاتی و تحرکات نظامی انداخته است که تلاش گسترده برای حفظ موقعیت و موجودیت رژیم صهیونیستی در همین راستا می‌باشد. از این رو اتخاذ تدابیر هدفمند و هوشمندانه به منظور تعمیق روابط و گسترش همکاری‌های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی با کشورهای منطقه و ایجاد یا تقویت تشکل‌های منطقه‌ای، سلطه‌گران را در نابودی استعدادها و چپاول ثروت‌های مادی و معنوی خاورمیانه ناکام خواهد کرد. بدیهی است همه دستگاه‌ها و نهادهای مربوطه موظف خواهند بود در فرآیند طراحی و اجرای سیاست‌های راهبردی در خصوص منطقه خاورمیانه در هماهنگی کامل با جناب عالی اقدام نمایند. از خداوند متعال توفیقات شما را در سایه عنایات خاصه حضرت ولی‌عصر(عج) مسألت می‌نمایم.
 

توپخانه‌ی امن شریعتمداری در شلیک به مرجعیت مستقل

Posted:

 

 

جرس: حسین شریعتمداری همچنان بی‌مهابا (بی پروای دنیا و آخرت) شلیک می‌کند. مدیر مسئول کیهان به عرصه‌ها و مناطقی پا می‌گذارد که هیچ‌کس (یا هیچ رسانه‌ای در ایران) توان ورود به آن را ندارد. هیچ‌کس مثل شریعتمداری و کیهان‌اش نمی‌تواند به‌سهولت به افراد دشنام دهد، تهمت بزند، افترا و فحش نثار کند، و ... و نه پروای آخرت و مواخذه‌ی آن‌جهانی داشته باشد و نه بیمی از مجازات و پرسش این‌جهانی. چنان‌که خود، «مجتهد و مرجع»ی چون آیت‌الله صانعی را یک‌باره هدف هتاکی و فحاشی و تهمت و ناسزا و ... قرار می‌دهد، و نه از مدعی‌العموم خبری هست که تصریحات قانون مطبوعات همین جمهوری اسلامی را به او یادآوری کند، و نه از دستگاه قضایی مستقل و نترسی، خبر، که او را محاکمه و محکوم نماید. چنین است که شریعتمداری و کیهان، هرچه را که خود «صلاح» نظام بدانند (و حتی به مصلحت «آقا» و رهبری نظام، هرچند خلاف توصیه و نظر ایشان باشد) عملیاتی و تعقیب می‌کند و نشر می‌دهد. آخرین نمونه و جدیدترین شاهد، امروز (یک‌شنبه 31 مرداد 89) در ستون «خبر ویژه» کیهان چاپ شده است: توهین و افترا به آیت‌الله دستغیب، عضو مجلس خبرگان و از روحانیان حامی جنبش سبز.

شریعتمداری در این خبر، با آشکار کردن میزان عصبانیت و خشم خود از مواضع حق‌جویانه و خداترسانه‌ی یک عالم دینی، با تندترین ادبیات قابل نشر در روزنامه کثیرالانتشار، آیت‌الله دستغیب را هدف گرفته است. کیهان با تیتر«اعتراض مردم شيراز به روحاني نماي آلت دست منافقين» نوشته است: «اظهارات اهانت آميز و توهم آلود يك روحاني آلت دست فتنه گران در شيراز باعث اعتراض و اعلام انزجار مردم مومن اين شهر شد. مردم روزه دار شيراز پس از اقامه نماز جمعه، ضمن برگزاري تجمع در مقابل مسجد قبا، نسبت به هتاكي هاي مكرر علي محمد دستغيب اعلام انزجار كردند...معترضان ضمن سردادن شعارهايي، مراتب اعتراض خود را به اين سخنان كه در راديو فردا متعلق به سازمان جاسوسي آمريكا نيز پخش شد، اعلام كردند...يادآور مي شود اظهارات اين روحاني آلت دست منافقين و فتنه‌گران همواره مورد توجه رسانه هاي اصلي ضد انقلاب در آمريكا و اسرائيل و انگليس قرار دارد. پيش از اين اعضاي مجلس خبرگان تصميم دسته جمعي به اخراج نامبرده گرفته بودند اما با مناعت طبع رهبر انقلاب و مخالفت ايشان با اين اقدام، بركناري نامبرده منتفي شد.»

کیهان مطابق قانون مطبوعات (ماده 6) تخلفی اشکار را مرتکب شده است، جرمی که اگر به شکلی بس نازل‌تر از سوی یکی از مطبوعات نیمه مستقل و معروف به اصلاح‌طلب محقق می‌شد، مجازاتی سنگین تا سقف توقیف به همراه داشت. شریعتمداری اما به همه نشان داده است که پایی محکم در زمین سیاست امروز جمهوری اسلامی دارد. این را حتی علی لاریجانی و نمایندگانی که در ماجرای دانشگاه آزاد، خودی نشان داده بودند، نیک دریافتند و البته به فغان و اعتراض آمدند.

اما برکنار از این وجه حقوقی ماجرا، نکته‌ی مهم،تحلیل سیاسی اقدام مستقل حسین شریعتمداری است. چنان که در همین خبر، تصریح شده است: « پيش از اين اعضاي مجلس خبرگان تصميم دسته جمعي به اخراج نامبرده گرفته بودند اما با مناعت طبع رهبر انقلاب و مخالفت ايشان با اين اقدام، بركناري نامبرده منتفي شد.» درواقع آشکار است که شریعتمداری هرجا که خود صلاح بداند (صلاح رهبری و نظام) شخصا و رأسا اقدام می‌کند و کاری به نظر مخالف یا متفاوت رهبری نظام، ندارد. و این در حالی است که او خود را سرباز و فدایی ولایت می‌داند.

به عبارت دیگر، رفتار کیهان از دو حالت خارج نیست: یا با هماهنگی و رضایت رهبری نظام صورت می‌گیرد، و یا به‌رغم نظر رهبری نظام. در وجه اول، هدف قرار دادن یک عضو مجلس خبرگان رهبری، بخاطر مواضع متفاوت و انتقادی‌اش نشان می‌دهد که آستانه و سطح نقدپذیری نظام سیاسی تا چه حد پائین آمده است. و در حالت دوم، نشان می‌دهد که باندهای افراطی و تمامیت‌خواه صاحب قدرت در حکومت، به چه میزان مطلق العنان و خودمختار شده‌اند و کسی را توان مهار جریان‌های سرکوبگر با رویکرد فاشیستی نیست. برخی شنیده‌ها در محافل سیاسی ایران حاکی از آن است که شریعتمداری در مواردی (ازجمله تذکر در مورد حمله به رئیس مجلس خبرگان) تاکید کرده که «آقا نظر خودشان را می‌گویند، ما هم باید به تکلیف و وظیفه‌ی خود در قبال ولایت عمل کنیم»!

درهرحال، کیهان به عنوان نماد جریان تنگ‌نظر و مبلغ فاشیسم در ایران، هر روز بیشتر بر طبل تمامیت‌خواهی و سرکوب و عدم مدارا می‌کوبد و اصلاح و تعامل و گفت‌وگو و خرد جمعی را مورد تمسخر و طعن قرار می‌دهد. و قابل توجه آنکه این همه را در امنیت کامل تعقیب و اجرا می‌کند.
 

بیانیه کانون صنفی معلمان:میزان افزایش حقوق کارمندان از نرخ تورم هم  کمتر است

Posted:

جرس: کانون صنفی معلمان،طیف صنفی، با انتشار بیانیه ای نسبت به افزایش شش درصدی حقوق شاغلان و بازنشستگان دولت که از نرخ تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی یعنی 9/9 درصد، نیز کمتر است، گلایه کرده است.  

 

به گزارش خبرنگارجرس، در این بیانیه نمایندگان مجلس را موظف می داند تا دولت را به اجرای قانون، "یعنی افزایش حقوق کارکنان دولت به میزان تورم واقعی سالانه" ملزم سازد و با "نظارت مؤثر" مانع افزایش مشکلات معلمان و سایر کارکنان دولت شود .


متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:


سالها معلمان و فعالان صنفی آنان با تحمل هزینه های مادی و معنوی خواهان تصویب و اجرای قانون پرداخت هماهنگ بودند . سرانجام در سال 1386 قانون مدیریت خدمات کشوری توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی به تصویب رسید اما اجرای آن نیزبه تعویق افتاد . با وجود مغایرت این قانون با خواسته های معلمان (استثناهای زیادی در این قانون وجود دارد) تعدادی فعالان صنفی و معلمان خواهان اجرای آن شدند تا بالاخره قانون مذکور هر چند به شکلی ناقص به اجرا در آمد .

 

طبق نص صریح ماده 125 قانون مدیریت خدمات کشوری مصوب 8/7/86 چنین مقدر شد که : "حداقل افزایش سالیانه ی [حقوق کارکنان دولت ] به اندازه ی نرخ تورمی است که از طرف بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران اعلام گردد. " همچنین ماده 150 قانون برنامه چهارم اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مقرر داشته که دولت موظف است حقوق کارکنان و بازنشستگان دولت را طی برنامه چهارم و در ابتدای هر سال برای تمامی رشته های شغلی ، متناسب با نرخ تورم افزایش دهد .

 

امسال متاسفانه علیرغم افزایش سرسام آور قیمت خدمات مختلف اعم از کرایه تاکسی، مترو، ویزیت پزشک ها، قیمت دارو، در مان در بیمارستان های عمومی و خصوصی و نیز ارزاق عمومی نظیر گوشت، مرغ ، مواد لبنی تا میوه و سبزی جات که در بازارهای میوه و تره بار عرضه می شوند و در روزنامه ها نیز بارها در مورد افزایش و گرانی قیمتها نوشته و گفته می شود فقط 6 % به حقوق شاغلان و بازنشستگان دولت افزوده شد و خانواده هایشان بدون این که ( دکترای اقتصاد ) داشته باشند تورم و گرانی به مراتب بیش از افزایش حقوقشان را با تمام پوست و گوشت خود احساس کردند! به قول شاعربزرگوار و استاد پیش کسوت جامعه شناسی زنده یاد سعدی :این شکم بی هنر پیچ پیچ/ صبر ندارد که بسازد به هیچ

 

افزایش شش درصدی حقوق که حتی از نرخ تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی ( 9 / 9 % ) نیزکمتر است ضرب المثل " یک مویز و چهل قلندر " را تداعی می کند. آیا می توان این تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی را قبول کرد؟ درصورتی که تجربه ثابت کرده که هر سال حد اقل سه بار: در ماه های رمضان، محرم، و قبل از عید نوروزمواد خوراکی و به دنبال آن قیمت بقیه ی اجناس و خدمات بیش از ده درصد گران می شود و دود این گرانی ها به چشم کارکنان و حقوق بگیران رده پایین دولت می رود. آیا این افزایش شش درصدی حقوق با نص صریح قانون مصوب مجلس مغایرت ندارد ؟ اساسا این عدم تناسب بین افزایش حقوق کارمندان دولت و نرخ واقعی تورم در جامعه چه پیامد ها و اثرات ناگواری بر جامعه، زندگی مردم و خصوصاً کارمندان دولت به دنبال خواهد داشت ؟ استرس ناشی از تورم و گرانی بر کارکنان دولت که حقوقشان پاسخگوی خدمات صادقانه شان نیست آنها را نسبت به کار خود بی انگیزه نمی کند؟ امکان لغزش در مقابل نفسانیات و تمناهای غیر انسانی را دربرخی از آنها افزایش نمی دهد؟ بعضی ازافراد را برای رسیدن به اهداف فردی و اجتماعی به ارتکاب جرم نمی کشاند؟

 

اگر تاثیر عدم تناسب حقوق با نرخ تورم واقعی در کیفیت فعالیت معلمان و میزان بازدهی آموزش و پرورش که مهمترین و زیر بنائی ترین نهاد در تربیت نسل فردای جامعه است مورد بررسی قرار گیرد روشن می شود که فرایند آموزش و کیفیت آن به طور کامل به شرایط روحی و روانی کادر آموزشی و مخاطبین آنها و شرایط جامعه وابسته است . معلمان که نقش مهمی در زمینه بقاء و توسعه اجتماعی دارند به دلیل عدم امکان دستیابی به زندگی حداقلی به ناچار چند شغله می شوند ، آنگاه سطح کیفیت آموزش کاهش می یابد . دانش آموزان و خانواده های آنها که باید به دور از دغدغه های روانی و تنش های محیطی و اجتماعی در فرایند آموزش با تمرکز حواس کامل به صورت فعال شرکت نمایند تا کیفیت آموزش مطلوب تر گردد به شدت و سختی گرفتار فراهم آوردن معاش خود هستند.
هم اکنون چهره های نزار دانش آموزان که ناشی از سوء تغذیه آنان و ناراحتی ها و استرس های خانوادگی و اجتماعی است در کلاس ها با نمود رفتاری افسرده یا پرخاشگر بازدهی کلاس درس را کاهش می دهند و دردناک تر از این هم زمانی است که برخی دانش آموزان یکی یکی مدرسه را ترک می کنند تا با کار کردن به اقتصاد خانواده شان کمک کنند. متاسفانه این مشکلات هر سال از سال قبل بیشتر و پیچیده تر می گردد. در نتیجه افت کیفیت آموزشی و افت تحصیلی قابل توجهی در مراکز آموزشی اعم از آموزش و پرورش و آموزش عالی را شاهد هستیم که بخش اعظم آن متوجه فشارهای اقتصادی ناشی از عدم تناسب افزایش حقوق با افزایش نرخ تورم واقعی در جامعه می باشد. البته این مشکل امسال نیست بلکه سالیان درازی است که ما گرفتار تورم های فزاینده در قیمتها ی اجناس و مایحتاج عمومی و عدم تناسب حقوق و دریافتی کارکنان دولت و بخصوص فرهنگیان با تورم هستیم.

 

برنمایندگان مجلس است که دولت را به اجرای قانون، یعنی افزایش حقوق کارکنان دولت به میزان تورم واقعی سالانه ملزم نماید و با نظارت مؤثر خود مانع افزایش مشکلات معلمان و سایر کارکنان دولت گردد .

 

 

کانون صنفی معلمان ( طیف صنفی )

26 / 5 /1389

 

جلوگیری اطلاعات سپاه از آزادی حسین رونقی

Posted:

جرس: با وجود تودیع وثیقه ٣٠٠ میلیونی از طرف خانواده حسین رونقی ملکی، اطلاعات سپاه برای دومین بار در طی روزهای گذشته از آزادی وی ممانعت به عمل آورده است.

 

به گزارش رهانا، اولین جلسه رسیدگی به اتهامات حسین رونقی ملکی در بازپرسی شعبه ٢۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیر عباسی در تاریخ ٢۵ مرداد ماه برگزار شد و وی حکم به آزادی رونقی ملکی با قرار وثیقه ٣٠٠ میلیون تومانی داد.

 

در پی صدور این حکم ،حسین رونقی که قرار بود روز چهارشنبه گذشته آزاد شود، آزاد نشد و آزادی وی به روز شنبه یعنی صبح روز گذشته موکول شد.

 

پدر و مادر رونقی بامداد روز شنبه با حضور در زندان اوین و ارائه بازداشت نامه وثیقه ٣٠٠ میلیونی که توسط دادگستری شهرستان ملکان صادر شده بود بی صبرانه انتظار آزادی حسین را داشتند که متاسفانه به ایشان خبر دادند که اطلاعات سپاه با نگارش نامه‌ای مانع از اجرای حکم آزادی حسین شده و به دستور اطلاعات سپاه حسین رونقی باید یک ماه دیگر را نیز در سلول انفرادی بند ٢ الف سپاه در بازداشت موقت سپری کند.


این در حالی است که وثیقه مورد نیاز برای آزادی حسین رونقی توسط دادگستری شهرستان ملکان ضبط و بازداشت نامه آن نیز صادر شده بود.

 

بنا به گفته یکی از مسئولان قضایی پرونده این یک ماه فرصتی برای تهدید و فشار به حسین و اخذ بازجویی دوباره برای پذیرش اتهاماتی خواهد بود که در نشریه کیهان در اسفند ماه گذشته به وی نسبت داده شده بود.

 

از سوی دیگر با انتشار خبر آزادی حسین، خانواده وی در طی چند روز گذشته به شدت از طرف نیروی امنیتی و سپاهی تحت فشار شدید روحی و تهدید و ارعاب قرار گرفته‌اند. به طوری که ماموران امنیتی با حضور در محل کار پدر رونقی، قصد دستگیری وی را داشتند که با حاضر نبودن وی در محل کار موفق به بازداشت احمد رونقی ملکی نشدند.


این در حالی است که با پیگیری‌هایی که خانواده او انجام دادند متوجه شدند که این نیروها سر خود و بدون داشتن حکم قضایی و مجوزهای لازم اقدام به این کار کرده ا‌ند، که بعد از این اتفاق نیروهای مزبور طی تماسی اعلام داشتند که هرگونه شکایت یا اطلاع رسانی در این مورد با واکنش شدید آن‌ها مواجه خواهد شد.


پدر حسین رونقی در واکنش به این عمل با ارانه شکوائیه‌ای خواستار رسیدگی به این گونه رفتارهای نا بهنجار نیروهای امنیتی شد.

 

حسین رونقی ملکی، جوان ۲۴ ساله آذری در تاریخ ۲۲ آذر ماه گذشته به خاطر وبلاگ‌نویسی و همچنین قعالیت‌های حقوق بشری در منزل دستگیر شد. بعداز دستگیری وی، روزنامه کیهان اتهامات بی پایه و اساسی را مبنی بر فعالیت وی در سازمان سیا و همچمین دریافت ٧۵ میلیون دلار پول از رادیو فردا و سایر اتهامات واهی را علیه وی منتشر کرد.
 

نامه حسین نورانی نژد از اوین به همسرش

Posted:

اعتصاب غذا کردیم تا صدای تظلم به وجدان هایی که هنوز بیدارند برسد

جرس: حسین نورانی نژاد، روزنامه نگار زندانی که بیش از یک سال است که در زندان اوین به سر می برد، هم زمان با سالروز تولد همسرش پرستو سرمدی نامه ای از داخل زندان اوین خطاب به وی نوشته است.


نورانی نژاد که یکی از هفده زندانی اعتصاب کننده در بند ۳۵۰ بوده است، در این باره نوشته است: در آن ۲۰ روز تنها امیدمان این بود که صدای تظلم خواهی زندانیان سیاسی به گوش هایی که هنوز می شنوند و و جدان هایی که هنوز بیدارند برسد. بیش از این کاری از ما ساخته نبود، هر چند شما و سایر خانواده ها کارهای بزرگی کردید که اگر نبود، معلوم نبود چه پیش آید.

 

نورانی نژاد در ۲۵ بهمن ماه با تاخیر در ابلاغ حکم، به سه سال زندان محکوم شد. در تاریخ ۳۰ بهمن ماه وی از بند ۲۰۹زندان اوین به بند ۳۵۰ منتقل شد و در تاریخ ۲۵ اسفند ماه سال گذشته، دادگاه تجدید نظر حکم یک سال حبس او را تایید کرد.

 

متن کامل این نامه که سرمدی در صفحه فیس بوک شخصی اش قرار داده به این شرح است :


به نام خدا


به عزیزترینم، پرستوی نازنین

 

برای خودش حکایتی شده این فصل عاشقی ما، رمضان. شش رمضان پیش از خدا بهترین ها را خواستم، آن رمضان دلم لرزید تا با چشم های تو افطار کردم. آن ماه را پیچیده در پوششی فیروزه ای رویت کردم و دانستم که سهم من از آن ضیافت، محبتی است که سرنوشتم را به دست خود می گیرد.


راستی چه خوب که هنوز آن روسری فیروزه ای را نگه داشته ای. آن شب تلخ پارسال که به خانه مان ریختند و مرا پیش چشم های نگران تو و رضا و مادر بردند، نمی دانستند که چه مدرکی است آن شال فیروزه ای وگرنه آن را هم می بردند. مدرک بزرگترین جرم من و ما. عاشقی، دوست داشتن زندگی، نفی سیاهی، پرستش زیبایی و تمنای آزادی. آه که چه حرف ها دارد آن شال فیروزه ای و آن حلقه حلقه های موی سیاهت که آراسته بود آن قرص ماه را اگر زبانش را می فهمیدند.



تا رمضانی بعد ایمان ما به معجزه، بدل به یقین شد و دیگران را نیز دعوت به ایمان به عشقمان کردیم و باز تا رمضانی بعدتر توانستیم پیام این ایمان را به دیگران هم برسانیم، کانون توحید را که یادت هست.


چهارمین رمضان نشانه ای یافتم که برای خودم حجتی قاطع و برهانی گویا بود از درستی راهی که می رویم. من از سالها پیش آرزو می کردم و به خودت هم گفته بودم که دلم می خواست ازدواجم در ماه رمضان و با زبان روزه باشد. از سوی دیگر تو می خواستی عاقدمان خاتمی باشد و دفتر آن بزرگوار هم خواهش ما را که وقتی در ماه رمضان به ما اختصاص دهید، رد کرده بود که وقت ایشان کاملا پر است. پذیرفته بودم که آرزویم را به سود میل تو وانهم که ناگهان تماسی از دفتر خاتمی شوکه مان کرد، "پس فردا پنج شنبه مصادف با 15 رمضان و تولد امام مجتبی ع ، حاج آقا برای خواندن خطبه عقدمان وقت دارند، آماده اید؟" آماده نبودیم اما به هر تلاشی که بود همه مقدمات قانونی را در آن فرصت کوتاه فراهم کردیم و چه شیرین بود آن دو روز سخت.

با تمام وجود احساس می کردم که در رسیدن به آرزویم که محال می نمود، نشانه ای نهفته است.
ظهر 15 رمضان، 5 مهر 76، زیبا تر از همیشه بودی، با مهریه یک جلد کلام الله مجید، یک جلد دیوان حافظ، یک شاخه نبات و یک شاخه گل رز و البته در قامت همسری برابر و مستقل آن چنان که شایسته شخصت چون تویی بود، پیوندمان را به رسمیت رساندیم.

رمضان ها یکی پس از دیگری پیامی خوش را برایمان می آورد، نوای ربنای شجریان، فراتر از عبادت و افطار ، برای ما نجوایی عاشقانه تر یافته بود. دل انگیز ترین لحظات زندگی ام را هنگامی که بر سر سفره ی افطار کنارم می نشستی تجربه می کردم. با آن لبخند ملیح ات، لطافت حرکاتت، گیرایی چشمانت، عطر موهای ات و لطف حضورت، در کنارم بودی و با شیطنت پنهان ات می دانستی که در آن لحظات بیش از هر وقتی دوستت دارم. آخ پرستو که این روزها وقت افطار، چقدر دلم برای قبول باشد گفتن هایت تنگ شده.

دیگر رمضان ها را زیر سقف آشیانه خودمان بودیم تا رمضان پارسال. اوضاع کشور آشفته بود، تعداد زیادی از دوستان خوبمان در بند بودند و یکی پس از دیگری خبر بازداشت دوستی دیگر می رسید، افطاری های مان آن حلاوت سابق را نداشت. درگیر ماجراهای خاص آن روزها بودم و آشکارا نوبت خودمان را انتظار می کشیدیم.
تقدیر این بود که باز حادثه ویژه در زندگی مان با رمضان گره بخورد، تازه از افطار فارغ شده بودیم که ماموران سر رسیدند و ما را از هم جدا کردند تا واپسین روزهای رمضان را در تنهایی انفرادی سر کنم.


.
آن ماجرا به انتظاری تا رمضان امسال ادامه یافت. این بار آغازین روزهای رمضان در انفرادی گذشت در حالی که هفتمین رمضان را با حضور محبت تو می گذراندم. اگر این حضور در این روزها نبود نمی دانستم آن شرایط را چگونه بگذرانم. من که عادت داشتم رمضان ها را آرام تر و پر حوصله تر از سایر ماه ها باشم ، این بار پر از ناراحتی بودم . حسی که دوست نداشتم همراه لحظه های روزه و سحر و افطارم باشد ولی بود و دست خودم هم نبود. تنها راهی که برای خلاصی از این احساس داشتم، فکر کردن به تو و روزهای خوش رمضان های گذشته مان بود.
به خودم می گفتم تو که تا حالا از رمضان جز خوبی ندیدی در این ماجرای به ظاهر نامبارک هم خیری نهفته است. به مایه خشم ات فکر نکن و با خدای خودت و عشقی که از او شش رمضان پیش هدیه گرفتی مشغول باش.


.
از انفرادی که بعد از 20 روز به بند عمومی بازگشتم، بودن کنار هم بندی ها و آرامشی که بهم منتقل کردند آرام ترم کرد اما فکر کردن به رنجی که تو و پدر و مادرم و دیگران در این روزها بردید هنوز آزارم می داد و می دهد. در آن 20 روزتنها امیدمان این بود که صدای تظلم خواهی زندانیان سیاسی به گوش هایی که هنوز می شنوند و و جدان هایی که هنوز بیدارند برسد. بیش از این کاری از ما ساخته نبود، هر چند شما و سایر خانواده ها کارهای بزرگی کردید که اگر نبود، معلوم نبود چه پیش آید.

در آن اوضاع یک نگرانی دیگر هم داشتم، اینکه 31 مرداد نزدیک است و شاید نتوانم به تو شاد باش بگویم. امسال تولدت با ماه عاشقی ما، رمضان گره خورده و تا نیمه آن هم چیزی نمانده، دوشنبه گذشته که به بند 350 برگشتیم بزرگترین خوشحال ام این بود که شاید برای این دو مناسبت فرخنده به نوعی تبریکم را بهت برسانم.


شاید بپرسی میان این همه دردسر این هم شد دلخوشی؟ راستش بله، زندگی با همه سختی ها و نامردمی هایش برای دلپذیر شدن در اختیار بهانه های ساده و در عین حال پر شکوه خوشبختی ماست.


می شود سخت ترین دوره حیات را با مرور خاطره ای شیرین دگرگون کرد. مناسبت ها بهترین بهانه برای یاد آوری این خاطره ها هستند. زاد روزت، یاد آور وجود توست، رمضان یاد آور عاشقی ماست و نیمه آن یاد آور یکی از بهترین روزهای زندگی ام.
.
زندانی در زندان بر خلاف آدم های بیرون که معمولا سعی می کنند از لحظه لذت ببرند، بیشتر با خاطره های گذشته وفکر آزادی در آینده دلخوش است. حتا آن کس که حکم اعدام دارد کلی قول و قرار با دیگر زندانی ها دارد که بعد که بیرون می روند چه کنند و کجا بروند و....همین امشب با یک اعدامی قرار گذاشتیم بیرون که میرویم با هم یک قلیان پرتقال نعناع بکشیم و کلی از این قرار سر کیف آمدیم. ابلهانه است؟! از بودن ما در اینجا که ابلهانه تر نیست.



زندان فرصتی است برای درک قدرت برخی پدیده ها. زمان اعتصاب تر، وقتی که تحلیل می روی، یک حبه قند را که در آب حل می کنی، می فهمی چه انرژی زیادی دارد. اصلا به قد و قواره اش نمی آید ولی جدا برای خودش زوری دارد که البته وقتی در حالت عادی هستی و یک پرس غذای کامل خورده ای آن قدر انرژی داری که خوردن یک حبه قند را احساس نمی کنی.

زمانی هم که دلتنگی و رنج بر ما مستولی می شود، قدرت ایمان و عشق و بهانه های ساده به یاد آوردن این دو سرمایه بزرگ، انرژی ویژه اش را نشان می دهند. زندان جای خوبی است برای تماشای معجزه قدرت ایمان و عشق.


زندان فرصتی بود برای درک بهتر این نیروها و قدر دانستن شان، به ایمانم و به عشقم می بالم. به وجود تو می بالم، به داشتن کسانی که دوستشان دارم و دوستم دارند، به داشتن بهانه هایی خوب برای نشانی های بزرگ، به زادروز تو به رمضان و افطارهایش و به نیمه آن سالروز ازدواجمان.


تولدت مبارک و پیشاپیش سالروز ازدواجمان را هم شاد پاش می گویم. بابت رنجی که این بیست و چند روز دیدید مثل یک سال گذشته شرمنده ام هر چند که بی گناه هستم.

یا حق و به امید دیدارت


حسین نورانی نژاد


سحر 30 مرداد 89


بند 350 اوین
 

تقاضای دیدار محمد نوری زاد از رهبر جمهوری اسلامی ایران

Posted:

جرس: محمد نوری زاد، نویسنده و کارگردان در بند، با انتشار نامه ای تقاضای خود از رهبر جمهوری اسلامی ایران برای دیدار را مطرح کرده است.


این نامه که در دوران قبلی بازداشت وی نگاشته شده، امروز بر روی وبسایت وی قرا گرفت.


در این نامه آمده است: ما فتنه گران، به همراه سران خویش، از شما تقاضای دیداری دوستانه و صمیمانه داریم. و پیش از آن، برای اعتماد و اطمینان شما، دست روی قرآن می گذاریم و سوگند می خوریم که ما جملگی از سلاح تهی هستیم و جز برای برون رفت از این مخمصه ی نا مبارک، اندیشه و نگرانی و اهتمامی نداریم. ما، اعلام می داریم که نه از اجنبی خط گرفته ایم و نه بنای فروپاشی نظام خویش را در سرداشته و داریم …


متن کامل نوشته منتشر شده در وبسایت محمد نوری زاد، به این شرح است:


پیش از آغاز سخن :

 

در زندان که بودم، تعدادی از نوشته های خود را (پنج مطلب) به دوستی که نمی شناختمش سپردم تا آنها را در بیرون زندان به من برساند . این نوشته ها، یکی همین تقاضا از رهبرگرامی مان بود، و چهار نوشته با عنوان کلی ” گلها و سیم خاردارها “.

 

از زندان که بیرون آمدم ، تلاش من برای دستیابی به آن نوشته ها به جایی نرسید ، تا این که دیروز (۸۹/۵/۲۲) همه ی آن پنج مطلب به دستم رسید . با نگاهی به نوشته ی : تقاضا از رهبر ، دیدم گرچه طعم این نوشته از داخل زندان ، مطلوب ترمی بوده است اما اکنون که بیش ازدوماه از زمان نگارش آن می گذرد ، هنوز ظرافت های بطئی آن خواستنی و در خور اعتناست.

 

این نوشته ، درراستای نامه های پیشین من به رهبری نیست . بلکه برای خود خواستگاه مستقلی دارد که تقدیم حضرت ایشان می گردد :

 

به نام خالق حق

 

رهبرگرامی ، سلام.

 

سپاس خدای خوب را که سالروز کوچ امام عزیز ، آنگونه که حضرت شما انتظار داشت ، با شکوه تمام برگزارگردید و با شایستگی نیز به سرانجام رسید و سپاس دیگر این که فتنه گران را فرصت و مجال فتنه گری به هیچ افتاد و جملگی از صفحه ی روزگار محو و ناپیدا شدند و به یمن زحمت و درایت مردان کاردان ما ، مفتضحانه به دور دست ها رانده شدند و به تاریخ و خاطره پیوستند .

 

اگر اجازه فرمایید من تقاضای ساده و دوستانه و انسانی و خیرخواهانه و خدا پسندانه ی خود را از زاویه ای دیگر به پیشگاهتان معروض دارم و همزمان امید این نیز داشته باشم که اگر ثواب و خیری در تقاضای ساده ی من مشاهده فرمودید ، در اجابت آن دستور به شتاب دهید و در این امر خیر، به سخن هیچ نابکار و مکاری که در لباس دوست بنای دشمنی دارد ، اعتنا نفرمایید .

 

رهبرگرامی ،

 

من در پیش فرض تقاضای خویش ، فتنه گران و سرانشان را در کنار منافقین و سران از خدا بی خبر آنان می گذارم و در این فرض گستاخانه ، شرم و حیا را به آستان بخشایندگی حضرت خدای متعال احاله می دهم . پس ، فرض من براین است که فتنه گران ، همان منافقین اند و جناب شما ، همان امام خمینی عزیز .

 

یادتان هست یک روز، پیش از آن که منافقین به ستیز مسلحانه و ترورهای کور و ناجوانمردانه روی برند ، از امام خمینی ، تقاضای ملاقات و دیدارحضوری کردند؟ می دانم که تقاضای آنان را نیک به یاد دارید . و باز می دانم که هنوز زنگ پاسخ امام خمینی در گوش مبارکتان هست . آنگاه که فرمود : شما (مجاهدین) اسلحه های خود را زمین بگذارید ، من خمینی ، خود به دیدار شما خواهم آمد !

 

رهبرعزیز، نورچشم ما ،

 

ما فتنه گران ، به همراه سران خویش ، از شما تقاضای دیداری دوستانه و صمیمانه داریم . و پیش از آن ، برای اعتماد و اطمینان شما ، دست روی قرآن می گذاریم و سوگند می خوریم که ما جملگی از سلاح تهی هستیم و جز برای برون رفت از این مخمصه ی نا مبارک ، اندیشه و نگرانی و اهتمامی نداریم . ما ، اعلام می داریم که نه از اجنبی خط گرفته ایم و نه بنای فروپاشی نظام خویش را در سرداشته و داریم . اشتباه ما شاید این بود که از آموزه های مکرر حضرت شما آموخته بودیم که در اسلام ناب ، مردمان ، از آزادی فراوان تر و عمیق تری نسبت به جوامع غربی بهره مندند . و از خود شما آموخته بودیم که برای نشاط سیاسی و اجتماعی جامعه باید هزینه های بدیهی آن را تحمل کرد . بنا براین ، فارغ از فتنه گری هایی که به ما منتسب کرده اند ، و با دستانی تهی از فتنه ، تقاضای دیدار شما را داریم . دوست داریم در این دیدار تاریخی ، که حتما در دایره ی فهم مطلق خدا ، از خیر و خوبی سرشار است ، حضرت شما درجایگاه شریف رهبری بنشینید و ما – فتنه گران دیروز و بخشی از مردمان انکار ناپذیرامروز- با فرزندان و همسران و پدران و مادران خویش ، در مقابل شما بنشینیم و با هم سخن از درستی و پاکی ومهر و خدا و پیغمبرو ایران و آینده و عدل و انصاف بگوییم . شما با آن سینه ی گشاده ی خود ، صبوری اختیار کنید و مثل همیشه ، سخن چند نفر از حاضرین را بشنوید ، و در پایان ، همان حاضرین ، گوش دل به سخنان شما بسپارند .

 

محصول نهایی این ملاقات ، هرچه که باشد، جز خیرنخواهد بود. چرا که تایید حتمی خدای متعال با هر نشست منتهی به خیر است . بدخواهان ما و شما چه بسا شما را به مجرایی از افق نامطلوب این نشست دراندازند . که : با این ملاقات ، فتنه گران معدوم شده و به تاریخ پیوسته ، حیات و روحیه و فرصت تنفس خواهند یافت . اما فراتراز این افق تیره و نادرست ، من می گویم : پس از این نشست ، چه بسا اعتماد گسسته و انشقاق حتمی مردم ، فرصت ترمیم یابد . برکات این دیدار از شماره بیرون است اما من به ” برکت رضای خدای خوب ” اشاره می کنم و در می گذرم .اگر صدای تقاضای ما از اعماق زندان به شما رسید و پاسخی هرچند مختصر در حد یک ” نه ” حتی دریافت کردیم ، معلوم می شود که رهبر فرزانه ی ما در جریان چندو چون جامعه ی خویش است . وگرنه ، به ما ، و به همان فتنه گرانی که خود را “مردم” می دانند ، حق بدهید که شما را و دیدار شما را دور از دسترس خویش ببینند وباور کنند . که : مباد آن روز !

 

با احترام و ادب

 

فرزند شما : محمد نوری زاد زندان اوین – اندرزگاه هفت

 

۸۹/۳/۱۴

پانوشت : هم اکنون محمد نوری زاد ، ۴ روز از بازگشت و بازداشت مجدد غیرقانونی اش به زندان اوین می گذرد.

 

هرچه سريعتر از وزير آموزش‌و‌پرورش دليل استخدام نكردن معلولان را پرس‌‌وجو كنيد

Posted:

نامه انجمن نداي معلولين به رئيس فراكسيون حمايت از حقوق معلولان

جرس: انجمن نداي معلولين ايران طي ارسال نامه‌اي به فاطمه آليا رئيس فراكسيون حمايت از حقوق معلولان در مورد حق سه درصدي استخدام معلولان در آموزش و پرورش از عدم تمكين اين وزارت‌خانه نسبت به قانون جامع حمايت از حقوق معلولان ابراز نگراني كرده و خواستار حمايت اين فراكسيون از حقوق قانوني معلولان در استخدام شد.


به گزارش ايلنا در اين نامه آمده كه بي‌توجهي به قانون استخدام سه درصد از كاركنان دولت از بين معلولان آن هم از طرف اشخاصي كه چند سال به كرسي نمايندگي ملت در مجلس شوراي اسلامي جلوس داشته‌اند، موجبات نگراني معلولان ايران را فراهم كرده است.


همچنين با طرح سوالي اعلام شده كه اگر قرار باشد هر وزارتخانه‌اي به بهانه‌هاي واهي از قبيل شرايط جسمي ـ عدم توانايي و .... مصوبات مجلس را ناديده بگيرد و هيچ‌گونه نظارتي نباشد و پاسخگوي مردم هم نباشند چه بايد كرد، در شرايطي وزارت آموزش و پرورش از اجراي قانون سه درصد سر باز مي‌زند كه همه ما در دوران تحصيل شاهد حضور معلم‌ها و اساتيد خوب و كارآمد با شرايط معلوليت در سر كلاس بوده‌ايم و هم‌اكنون بيش از 13 هزار نفر دانشجو معلول در دانشگاه‌ها هستند كه از كمك هزينه تحصيلي استفاده مي‌كنند.


در اين نامه ارسال شده از سوي انجمن نداي معلولين ايران تاكيد شده كه به طور حتم بيشتر از اين تعداد دانشجويان داراي معلوليت هستند كه يا نيازي با حمايت مالي دولت ندارند و علاقه‌اي كه از كمك‌هاي بهزيستي استفاده نمايند ندارند، لذا اگر وزارتخانه‌اي به بزرگي آموزش و پرورش نخواهد از وجود اين عزيزان استفاده نمايد، چه بايد كرد و قانون در كجا ضمانت اجراء دارد؟


همچنين در اين نامه آمده كه انجمن نداي معلولين ايران مجددانه از نمايندگان مجلس تقاضا دارد جلسه‌اي با حضور وزير آموزش و پرورش و انجمن‌هاي مردم‌نهاد معلولين خيلي فوري و خارج از نوبت تشكيل و به موضوع رسيدگي شود؛ انجمن نداي معلولين ايران آمادگي دارد براي اثبات توانمندي و لياقت افراد داراي معلوليت در جلسات با سطوح مختلف شركت و از حقوق گروه‌هاي هدف دفاع نمايد.


گفتنی است استخدام معلولان در آزمون استخدامی 40 هزار نفری آموزش و پرورش، به موضوعی بحث بر‌انگیز تبدیل شده؛ از یک سو آموزش و پرورش تصمیم به اجرا نشدن قانون جامع حمایت از حقوق معلولان دارد و از سوی دیگر دستگاه‌ها و سازمان‌های حامی معلولان بر اجرای این قانون تأکید دارند.

 

در تازه‌ترین اظهارات، وزیر آموزش و پرورش اعلام کرد: "موضوع اعمال سهمیه 3 درصدی استخدام معلولان در آزمون استخدامی آموزش و پرورش به این وزارتخانه ابلاغ نشده است" و معاون وی نیز به صراحت گفت: "هیچ معلولی در آموزش و پرورش استخدام نمی‌شود."


با این حال سرپرست سازمان بهزیستی کشور نیز با اشاره به اینکه هیچ دستگاهی نمی‌تواند برخلاف قانون رفتار کند، اعلام کرد: وزارت آموزش و پرورش موظف به اجرای قانون سه درصد در خصوص استخدام معلولان است.
 

اموال دانشگاه آزاد دولتی‌است، وقف آن اشكال دارد

Posted:

معاون امور اوقافی و خیریه سازمان اوقاف و امور خيريه

جرس: معاون امور اوقافی و خیریه سازمان اوقاف و امور خيريه گفت: در بحث وقف اموال دانشگاه آزاد، اشكال در اموال بود، اشكال اين بود كه اموال دانشگاه آزاد مال دانشگاه آزاد نبود و البته شخصي هم نبود.


به گزارش ایلنا، محمدرضا كائيني، با اشاره به شرايط وقف يك موسسه خصوصي به خبرنگار ايلنا، گفت: يك موسسه خصوصي بايد از بابت وقف اهليت داشته باشد، بدين‌معنا كه در اساس‌نامه موسسه ذكر شده‌باشد كه اين موسسه قابل وقف شدن است، در غير اين صورت بايد اساس‌نامه آنها اصلاح شودو به علاوه موسسه بايد اموال غيرمنقول مشخصي را داشته باشد و در وقف اين اموال مشهود باشد.


او با اشاره به وقف دانشگاه آزاد گفت: در بحث وقف اموال دانشگاه آزاد، اشكال در اموال بود، اشكال اين بود كه اموال دانشگاه آزاد مال دانشگاه آزاد نبود و البته شخصي هم نبود.
او افزود: ما هنوز هيچ سندي از دانشگاه آزاد نديديم كه بگويد اين اموال مال من است و من مي‌خواهم آن را وقف كنم، هيات امنايي در آن‌جا بود كه يك ريال هم از اموال شخصي خود آن‌جا نگذاشته و اگر هم گذاشته‌ اصلا مبلغ قابل توجهي نبوده‌است، پس اموال شخصي نبود.


كائيني با اشاره به اينكه در زمان رياست جمهوري هاشمي‌رفسنجاني، بسياري از استانداران و مردم زميني را در اختيار دانشگاه آزاد قرار دادند، گفت: پس اينها همه كمك‌هاي دولت بوده‌ است، يعني اينها اموال دولت بوده‌ است و بخشي هم، از درآمد دانشگاه خريداري شده است. پس حتي بخش دوم هم از اموال دانشگاه نيست، البته شايد اين بخش قابل وقف باشد، اما بايد منتظر آخرين نظر فقهي گروهي كه براي تحقيق در اين‌باره انتخاب شده‌اند باشيم.


او تاكيد كرد: اما قبل از شنيدن نظر فقهي اين دوستان، ما به عنوان نهاد متولي و مجموع متخصص در امور وقف، اعلام كرديم اين وقف اشكال دارد.


معاون امور اوقافی و خیریه در پايان با بيان اينكه صرف خواندن صيغه وقف كفايت نمي‌كند، گفت: نمي‌شود همين‌طور گفت، صيغه وقف را خواندم و اموالم وقف شد، گرچه وقف نامه را هم اداره اوقاف دارد، توسط هيات امنا امضا هم شده‌است، اما وقفي كه باطل شده‌است بايد باطل شود.


در همین و به دنبال انتشار خبری به نقل از خبرگزاری فارس مبنی بر غیرشرعی بودن وقف دانشگاه آزاد،حوزه ریاست این قوه جوابیه‌ای را برای روزنامه ایران ارسال کرد.

 

در این جوابیه آمده است: برخلاف مطلب مندرج در صفحه اول روزنامه ایران شماره 4579 مورخ 27/5/89 تاکنون غیرشرعی بودن وقف دانشگاه آزاد اعلام نشده است.


اداره کل روابط عمومی و تشریفات قوه قضائیه با تکذیب مطلب مندرج در روزنامه ایران اعلام داشت تاکنون نظر هیأت فقهی بررسی‌کننده موضوع وقف اموال دانشگاه آزاد به سرپرستی آیت‌الله آملی لاریجانی اعلام نشده است.

 

گفتنی است پیش از این نیز آیت الله هاشمی رفسنجانی نیز به نقل از آیت الله لاریجانی، خبر غیر شرعی اعلام شدن وقف اموال دانشگاه آزاد را تکذیب کرده بود.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته