دیوان جنایی کانادا محمود یادگاری، تبعه ایرانی کانادایی متهم به نقض قانون کانادا برای صادرات تجهیزات مربوط به برنامه اتمی ایران و نقض قوانین تحریمی سازمان ملل را به چهار سال و سه ماه زندان محکوم کرد.
آقای یادگاری اولین فرد در تاریخ کانادا است که براساس «قانون سازمان ملل متحد» مبنی بر ممنوعیت ارسال تجهیزاتی که ممکن است مورد بهره برداری برنامه اتمی ایران قرار گیرد، محکوم شده است.
قاضی دیوان جنایی کانادا، محمد (دیوید) یادگاری را در نه مورد از ده موارد اتهامی که علیه وی مطرح شده بود، گناهکار شناخت.
دادستان دیوان جنایی کانادا این مرد ایرانی تبار مقیم کانادا را به تلاش برای صادرات تجهیزات مربوط به برنامه اتمی ایران و نقض تحریم های سازمان ملل علیه این کشور محکوم کرد.
آقای یادگاری اولین فردی است که به اتهام نقض مفاد منع گسترش سلاح های کشتار جمعی «قانون امنیت هسته ای کانادا» در دیوان جنایی این کشور محکوم شده است.
نقض «قانون کنترل و امنیت اتمی»، «قانون گمرک و مجوز صادرات و واردات» از جمله موارد محکومیت این مرد ایرانی کانادایی مطرح شده اند.
وی پس از تحقیقات هشت هفته ای مشترک پلیس کانادا و اداره امنیت ملی ایالات متحده، روز ١۶ آوریل سال ٢٠٠٩ توسط پلیس کانادا در منزلش در تورنتو دستگیر و از آن زمان تاکنون در بازداشت مقامات امنیتی کانادا بوده است.
این مرد ٣٧ ساله ایرانی تبار به استفاده از شرکت کوچک خود «.N&N Express Inc» در تورنتو و تلاش برای صادرات دو ترانسفورماتور فشار به مقصد ایران از طریق دبی متهم شده بود. این دو ترانسفورماتور بخشی از ده ترانسفورماتوری بوده اند که وی به قیمت ١١ هزار و ۶۴۵ دلار از شرکت Setra Systems Inc در ماساچوست خریداری کرده بود.
این دستگاه های ساخت ایالات متحده که اندازه های فشار را به سیگنال های الکتریکی برای کامپیوترها و سایر تجهیزات الکترونیکی تبدیل می کند، کاربردهای بی خطری دارند اما درعین حال، از آن ها می توان در تاسیسات غنی سازی اورانیوم برای سلاح های اتمی نیز استفاده کرد.
در حالی که خرید این اقلام در آمریکای شمالی قانونی هستند اما ارسال آن ها به کشورهایی همچون ایران، نقض مفاد تحریم های سازمان ملل قلمداد می شود.
در شرایطی که رسیدگی به پرونده این تبعه ایرانی کانادایی توجه بین المللی را به خود جلب کرده است، محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران، درماه فوریه سال گذشته خواستار منظور کردن آقای یادگاری در تبادل سه کوهنورد آمریکایی زندانی در تهران شده بود.
این شهروند ایرانی تبار کانادا اذعان کرده بود بخش بزرگی از هزینه خرید این ترانسفورماتورها توسط نیما طبری، شریک وی در ایران فراهم شده بود.
وی ضمن ابراز بی اطلاعی از مصرف این تجهیزات در سلاح های اتمی، ادعا کرده بود به توصیه آقای طبری قصد داشت به جای ارسال مستقیم این تجهیزات به ایران، از یک شرکت مستقر در دبی استفاده کند.
این اولین باری ست که یک شهروند کانادایی، بر اساس «قانون سازمان ملل» در کانادا برای ارسال تجهیزاتی به ایران که ممکن است درساخت سلاح های اتمی مورد استفاده قرار گیرد، محکوم شده است.
بنا به گزارش رسانه های کانادایی، تولید کننده آمریکایی این ترانسفورماتورها سرنخ این معامله را در اختیار عوامل اطلاعاتی و امنیتی ایالات متحده قرار داده بود و اطلاعات آن ها به تحقیق ماموران پلیس کانادا دراین مورد منتهی شد.
بنا به گزارش روزنامه نشنال پست، آقای یادگاری درصدد بوده تا بیست ترانسفورماتور دیگر را از یک تولید کننده در آلمان خریداری کند، اما در پی تغییر مقصد این تجهیزات از دانمارک به دبی، سفارش وی لغو شده بود.
فرانک آداریو، وکیل مدافع کانادایی آقای یادگاری، ادعا کرده بود موکلش یک تاجر ساده بوده و از ویژگی های این مبدل ها خبر نداشته و از ارسال این تجهیزات به مقصد ایران مطلع نبوده است.
رسانه های کانادا رسیدگی به این پرونده را یک رویداد تاریخی در کشور خوانده اند.
محمود یادگاری که رسانه های کانادا از وی با نام های دیوید و نوید یادگاری نیز یاد کرده اند، فارغ التحصیل سال ١٩٩٨ رشته مهندسی کامپیوتر از یکی از دانشگاه های تهران است. وی مدرک کارشناسی رشته کامپیوتر را از دانشگاه رایرسون تورنتو اخذ کرده است.
انقلاب مشروطیت هم نشان ظهور هویت اجتماعی جدید ملت ایران و هم منشأ تقویت این هویت بوده است/ مشروطیت یک تجربه ایرانی و حاصل یک کار ملی است و باید با این نگاه به آن بنگریم.
مشروطیت یک واقعه مهم در تاریخ ما است. البته تاریخ هر ملتی از جمله تاریخ ما سرشار از حوادث و رویدادهای تلخ و شیرین فراوان بوده است. وقتی میگویم واقعه مهم، مراد من رویدادی است که مظهر یک تحول عمیق یا منشأ آن در جامعه بوده است. مشروطیت هم مظهر یک تحول بزرگ بوده است و هم منشأ تقویت و قوام تحولی که در جان و جهان ایرانی رخ داد. به عبارت خلاصهتر، انقلاب مشروطیت هم نشان ظهور هویت اجتماعی جدید ملت ایران و هم منشأ تقویت این هویت بوده است.
هویت اجتماعی امری ذاتی نیست، بلکه امری تاریخی است. درست است که زبان، قومیت، نژاد، موقعیت جغرافیایی و صدها عامل دیگر در شکلگیری هویت اجتماعی و جهتدهی آن مؤثر است، اما هویت اجتماعی -که متعلق به انسان است که موجودی است اندیشمند و صاحب اراده- تحت تأثیر جبر عوامل غیرانسانی قرار نمیگیرد، هرچند از آنها متأثر میشود و همانطور که شخصیت انسان در طول زمان تحول پیدا میکند، هویت اجتماعی نیز امری تاریخی است و متأثر از عوامل گوناگون و البته آگاهی و انتخاب خود انسان.
تجربههای مختلفی در شکلگیری و تحول هویت اجتماعی ایران اثرگذار بودهاند. از مهمترین این رویدادها ورود اسلام به ایران است که منشأ پایهگذاری هویت تازه مردم ایران شد. انقلاب مشروطیت نیز یکی از این حوادث بزرگ است که در پویش تاریخی ملت ایران و در شخصیت اجتماعی آن اثر فراوان داشته است و بالاخره انقلاب اسلامی ایران که در شکلدهی و قوامدهی و تحول شخصیت متکامل اجتماعی و هویت اجتماعی ایران اثر گذاشته است. مشروطیت از حوادث مهمی است که به نوبه خود هم مظهر و هم منشأ این تحول است.
بهرغم دخالت همه عوامل گوناگون داخلی و خارجی هیچ تردیدی نباید داشته باشیم که مشروطیت یک تجربه ایرانی و حاصل یک کار ملی است و باید با این نگاه به آن بنگریم.
مشروطیت ویژگیهای مختلفی داشت که من به اجمال به بعضی از آنها که به نظرم مهمتر از همه است، اشاره میکنم:
اول، مهار استبداد لجامگسیخته حاکم بر جان و جهان ایرانی و به تعبیر نظریهپرداز بزرگ مشروطیت و به تعبیر خود من، طراح اولین اساسنامه جامعه مدنی سازگار با هویت فرهنگی و ملی ایران، آیتالله العظمی نائینی، صاحب تنبیهالامة، مشروطیت به معنی نفی فرمانروایی اعتسافیه، استرقاقیه، استعبادیه و نفی فرمانروایی ما یرید و مالکیت مایشاء است. این اولین خصوصیت مشروطه بود در تاریخ ما.
دوم، در فرآیند مشروطیت، عنوان «رعیت» به «ملت» تبدیل شد و این حادثه مهمی است که مردم به عنوان مملوکان پادشاه صاحبقران به صاحبان کشور و حکومت تبدیل شدند. نیز همه اهالی ایران فرزندان مادری به نام ایران نامیده شدند که سوابق تاریخی، نژادی، زبانی و قومی در تقدم و تأخر آنها تأثیر ندارد و این به معنی ظهور و زایش ملت در تاریخ ما است.
سوم، تکوین قانون اساسی به عنوان مبنای نظم و اساسنامه اعمال حاکمیت در کشور و تعیینکننده نسبت میان مردم و حکومت.
چهارم، گزینش دولت به وسیله ملت و در واقع تغییر نسبت ارباب و رعیت که ارباب حاکم بود و مردم رعیت به این موضوع که دولت ناشی از ملت و ملت ارباب اصلی کشور و حکومت و دولت کارگزار این ملت است. همچنین به رسمیتشناختن آزادی مردم در نقد سیاست و قدرت و برنامههای دولت و مشارکت در بنای کشور.
پنجم، تأسیس مجلس با عنوان خانه ملت و کانون نظارت بر قدرت.
ششم، پیدایش و گسترش مطبوعات در آن روز -و وسائط ارتباط جمعی بهطور عام در امروز- به عنوان رکن چهارم مشروطیت به جای کاغذ خبری که فقط تفرج و سیر و سیاحت درباریان را درج میکرد.
اینها از جمله اموری بود که در مشروطیت مطرح شد و مورد تأیید قرار گرفت. به عبارت دیگر، انقلاب مشروطیت اولین حرکت دموکراتیک در ایران و خاورمیانه بود و نقطه عطف ورود ایران به مناسبات جدید سیاست در دوران جدید. توجه بفرمایید. اولین انقلاب دموکراتیک مردم ایران در ایران و در خاورمیانه و به یک معنا در شرق و نقطه ورود ایران به مناسبات جدید سیاست و قدرت در دنیای امروز. من در این زمینه کمی توضیح خواهم داد.
اولا انقلاب مشروطیت، همانطور که گفتم، اولین جنبش فراگیر و مردمی مردمسالاری بود، منتها برای استقرار الگویی از مردمسالاری بومی که امروز مردمسالاری دینی تعبیر میشود.
انقلاب مشروطیت یک انقلاب دموکراتیک بود، اما ملت ایران صورت و نسخهای از دموکراسی سازگار با هویت دینی و ملی خود را میخواست و این مساله نشانه خلاقیت این ملت و منفعل نبودن او صرفا در برابر حوادث و زرق و برقها است. از مطالعه حوادث مشروطیت، ]زندگی[ رهبران مؤثر در مشروطیت و نیز بررسی مفاد قانون اساسی به عنوان بزرگترین دستاورد مشروطیت و میثاق ملی، تردید نمیکنیم که آنچه در تجربه مشروطیت رخ داد، پیگیری و تلاش برای استقرار نوعی از دموکراسی سازگار با دین بوده است. بنابراین، انقلاب دموکراتیک ملت ایران برای استقرار الگویی بومی از امر دموکراسی و مردمسالاری به عنوان خواست عمومی دوران جدید بود.
اما در مورد ورود ایران به دوران جدید سیاست و قدرت باید ببینیم که در دوران جدید قدرت سیاسی یعنی چه؟ ماهیت قدرت در دوران مدرن و جدید با آنچه در گذشته بوده، فرق کرده است و ورود به دوران جدید یعنی پذیرش قدرت مدرن و سیاست جدید در ایران. خصوصیت قدرت و مناسبات جدید قدرت و سیاست در دوران امروز این است که حضور و مشارکت مردم در عرصه قدرت نقش ممتاز و بیبدیلی دارد. سیاست جدید را فقط به میزان حضور و اراده و قدرت و مشارکت مردم شناسایی و تعریف میکنیم که این مناسبات جدید هر گام بر قدرت مردم میافزاید. مقوله امنیت در مناسبات جدید به کلی و ماهیتا با مقوله امنیت در دوران قدیم فرق کرده است.
در دوران جدید، مشروعیت یک نظام به میزان اتکای او به اراده مردم و مقبولیت او در میان مردم بستگی دارد؛ یعنی امروز و در دنیای جدید قدرتی که متکی به مردم و رأی مردم و تحت نظارت آنان نباشد، مشروع نیست. مرادم از مشروع legitimacyاست که با شرعی بودن فرق دارد. به میزانی که حکومتی وابسته به مردم و برآمده از مردم و تحت نظارت آنان باشد، مشروعیت و مقبولیت دارد و در واقع پیوند میان مردم و حکومت است که در مشروعیت نظام نقش تعیینکنندهای دارد. این، خصوصیات قدرت در دوران جدید است و من ادعا کردهام که با مشروطیت، ملت ایران وارد مرحله جدید مناسبات قدرت مدرن در دنیای امروز شد. بعد از مشروطیت همه حکومتها کوشیدهاند تا مشروعیت خود را در سایه دموکراسی و قانون توجیه کنند، حتی حکومتهایی که به شدت در واقع غیردموکراتیک بودند. این مسالهای است که آن را در دوران قدیم و پیش از مشروطیت نمیدیدیم؛ یعنی حکومت مجبور نبود که خودش را توجیه قانونی بکند و از مردم دم بزند و به نام خدمت به مردم و برای مردم کار بکند. نیازی به این نمیدید. اما مناسبات جدید قدرت مدرن در دنیای امروز و ورود ایران به این عرصه مناسبات که در مشروطیت تجلی پیدا کرد، طوری شد که از آن پس هر حکومتی ولو دیکتاتور و ناسازگار با منافع ملی خودش را با دموکراسی و قانونگرایی توجیه میکند. ما به وضوح این تحولات را در سراسر زندگی اجتماعی ملت از ۱۵۰سال پیش، که اوجش نیز در یکصد سال پیش با صدور فرمان مشروطه بود، مشاهده میکنیم.
حوادث بزرگی رخ داده است. این قدرت جدید خودش را نمایانده و هنوز هم هست. حکومت قاجار این قدرت را نپذیرفت، اما قدرت ظهوریافته با انقلاب مشروطیت خودش را به قاجار دیکته کرد. حکومت قاجار در برابر این قدرت ایستاد و مجلس را که مظهر قدرت مردم است، به توپ بست، اما قدرت جدید با فتح تهران، خود را بر حکومت جبار تحمیل کرد.
آشفتگیهای بعد از مشروطیت، به استقرار یکی از نفسگیرترین دیکتاتوریهای دوران تاریخ ایران در زمان رضاشاه منجر شد، اما هنگامی که قوای بیگانه برای روی کار آوردن یک حکومت وابسته تازه نفس و جوانتر، رضاخان را از مملکت بیرون کردند، او چشم امید به همراهی مردم داشت، اما قدرت جدید با سکوت توأم با نفرت خویش شاه جبار را بدرقه کرد و او در عین ذلت و خفت معنای قدرت جدید را در ایران دید و بالاخره این قدرت جدید با اتکا بر ایمان و باور مردم در انقلاب اسلامی نقطه پایان بر شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله گذاشت و آن قدرتی را که بارها قدرت مردم را نادیده انگاشته بود، از گردونه خارج کرد. به هر حال، انقلاب مشروطیت نخستین فصل قدرتنمایی عینی مردم و اولین تجربه ما برای جدی گرفتن قدرت جدید یعنی قدرت مردم بود.
پس انقلاب مشروطیت نخستین انقلاب دموکراتیک مردم ماست و نیز تجربهای بود برای تحقق الگویی از مردمسالاری سازگار با دین و فرهنگ کشور که امروز به مردمسالاری دینی تعبیر میشود.
یکی از مناقشات جدی جامعه امروز ما، که مبارک هم هست، {درباره} نسبت میان اسلامیت و جمهوریت است. این معنا به تعبیری از چالشهای مهم دوران مشروطیت هم بود. مشروطیت و مشروعیت و اسلام و دموکراسی در آن زمان هم مطرح بود. با کمال تأسف این چالش و نزاع در دوران مشروطیت به نفع جمهوریت و مردمسالاری حل نشد، بلکه سبب شد که مردم نه جمهوریت داشته باشند، نه مردمسالاری و نه یک نظام دینی. حاصل این چالش روی کار آمدن یکی از نفسگیرترین دیکتاتوریهای دوران تاریخ بود.
یک نکته، بلکه دو نکته مورد غفلت دیروزیان بود که امروز نباید از آن غفلت کنیم؛ یعنی در واقع دو نکته که اول هم گفتم در انقلاب مشروطیت و انقلاب اسلامی هم این مساله تجلی داشت و ما ادامهدهندگان راه باید از آنچه بعد از مشروطیت هم رخ داد، درس بگیریم و پیش برویم: یکی اینکه نباید قدرت جدید را نادیده گرفت. در دنیای امروز هیچ کاری بدون مردم و بدون خواست آنان نمیشود انجام داد. منظورم این نیست که نمیشود مردم را سرکوب کرد، نمیشود یک نظام را که مورد خواست مردم نیست، بر مردم تحمیل کرد، اما این دوام نمیآورد و نمیتواند مثل گذشته که قرنها چنین سیستمهایی بر جامعه حاکم بود، حاکم باشد.
دوم، اینکه ما قطعا باید الگوی متناسب با فرهنگ خودمان را برای تحقق این قدرت جدید و مردمسالاری داشته باشیم. نکتهای که در گذشته مورد غفلت قرار گرفت و امروز هم گاهی در بخشهایی از جامعه مورد غفلت قرار میگیرد، یکی این بود که برخی از خواستاران دموکراسی چنین میپنداشتند که دموکراسی فقط به مدد تئوریها و نظریههای خاستگاه دموکراسی در غرب قابل توجیه است. غافل از اینکه دموکراسی یک جوهر دارد و صورتهایی که باید متناسب با وضعیت فرهنگی و تاریخی و هویت اجتماعی جامعه باشد والا پایدار نخواهد شد و میپنداشتند که با نقشه و تئوریای که از هر جا بگیریم، میتوانیم نظامی مردمسالار و دموکراتیک داشته باشیم. این یعنی غفلت از واقعیتهای تاریخی و اجتماعی. در گذشته هم برخی از کسانی که قدرت را برپایه مشروعیت دینی با ذهنیت سنتی میخواستند، غافل از مقتضیات قدرت سیاسی جدید و نقش مردم رشد یافته بودند و میپنداشتند که گویا میتوان سنت و سامان قدیم را که در دنیای مسلمانان هم تجربه شده بود بر جامعه تحمیل کرد، در حالی که هویت جامعه عوض شده بود و دیگر آن وضع را نمیپذیرفت. قدرت سیاسی جدید در عین حالی که بر مردم متکی است، پیوند استواری با ویژگیهای فرهنگی و هویت اجتماعی یک جامعه دارد.
غفلت از این دو {نکته} در دوران مشروطیت سبب شد که با آن همه فداکاریای که مردم کرده بودند، استبداد و خودکامگی رضاخانی با کمک بیگانه روی کار بیاید و در آغاز هم رضاخان با شعارهای طرفداری از دین سعی کرد که استبداد مطلق خودش را توجیه کند و نیز غفلت از این دو پایه سبب شد که بعضی از رهبران مشروطیت در کنار عاملان و مباشران استبداد قرار بگیرند. در حالی که نه رضاخان دیندار بود و نه آن رهبران در آغاز طرفدار استبداد بودند. غفلت از این مساله حساس تاریخی ما را به این مشکل دچار کرد. ما امروز باید از این حادثه درس بگیریم و بر ضرورتهایی که ثبات و پویایی سیاسی را در دنیای امروز و در نظام اقتصادی و سیاسی بینالمللی تأمین میکند و اثرگذار است، پافشاری کنیم.
من معتقدم که اگر بخواهیم هم از انقلاب اسلامیمان که در ادامه انقلاب مشروطیت در سطحی بسیار عمیقتر و وسیعتر تحقق پیدا کرد، و هم از دستاوردهای محتوایی مشروطیت که متأسفانه در عمل با مشکلات و موانع روبهرو شد، پاسداری کنیم، باید بر چند نکته پافشاری کنیم.
نخست اینکه بپذیریم و همه بپذیرند نه در شعار، که در واقعیت باید بپذیریم که در قدرت سیاسی و مناسبات جدید قدرت، مردم اصیل و اصلاند و یک نظام سیاسی در صورتی که بر خواست و اراده و رأی مردم متکی باشد، ثبات پیدا میکند.
دوم، این نکته را بپذیریم که اکثریت قاطع ما مسلمانیم و اسلام برخلاف بسیاری از دینهای دیگر، دینی است که به حوزه فردی و خصوصی منحصر نمیشود. اسلام علاوه بر حوزه فردی و اخلاقی در حوزه اجتماعی و سپهر سیاسی جامعه و اجتماع صاحبنظر و جهتگیری است و نمیتوان اسلام را از عرصه حیات اجتماعی دور کرد.
سوم، این اصل را بپذیریم که اصل اجتهاد پویای اسلامی همواره میتواند با روشمندی درست، اسلام را به صورتی که جوابگوی نیازهای فزاینده متناسب با زمان و مکان انسان و جامعه متحول است، برآورده سازد. ما نباید برداشتهای کارساز و همهجانبه از اسلام را با عادتها و سنتهای فسیلشده و ذهنیتهای رنگ تقدس گرفته اشتباه کنیم. اینها دو چیزند. اسلام جوهری دارد که اندیشه و اجتهاد پویا همواره میتواند از این دریای جوشان گوهرهای تازه صید کند. اسلام فرا زمانی و فرامکانی است، در حالی که برداشتهای انسان محدود به زمان و مکان است. مبادا که برداشتهایی را که پشینیان ما با توجه به شرایط خود داشتند، عین اسلام بدانیم و به تعبیر حضرت امام(ره) اسلام را در حل مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی دنیای امروز ناتوان نشان بدهیم.
در این سه نکتهای که عرض کردم، با ذهنیتی که بنده دارم، میتوان کمی دقیقتر درباره این عنوان مردمسالاری سازگار با دین برداشت کرد. اگر ما این سه نکته را رعایت کنیم، هم زمان خودمان را بشناسیم، هم مقتضیات قدرت را در روزگار خودمان بشناسیم و هم بپذیریم که دموکراسی با اینکه جوهر خاص خودش را دارد، باید با معیارهای فرهنگی و دینی سازگار باشد و نیز اگر بخواهیم یک حکومت سازگار با دین داشته باشیم، باید اجتهاد پویا و تحولآفرین داشته باشیم، همچنانکه حضرت امام داشت -میتوانیم راهمان را بهتر و مطمئنتر ادامه بدهیم، به شرط اینکه باز چند واقعیت را قبول کنیم.
یک، وقتی که میگوییم قدرت جدید -دموکراسی- را بپذیریم، باید فقط نام دموکراسی را نپذیریم. دموکراسی، شرایط، مقومات و جوهری دارد که اگر نباشد، هر عنوانی هم روی آن بگذاریم، مردمسالاری نیست. قوام دموکراسی به این نکات است. اصالت قدرت مردم، ابتنای قدرت سیاسی بر رأی مردم، تحت نظارت مردم بودن قدرت سیاسی، امکان جابهجایی قدرت به دست مردم بدون توسل به زور، اینها مقومات دموکراسی است؛ چه دینی و چه غیردینیاش. این جوهر دموکراسی اگر حضور داشته باشد، دموکراسی هست. در عین حال این شرایط میتواند و باید منطبق با معیارهای ارزشی و فرهنگی جامعه باشد.
دوم، پذیرش تفاوت اسلام با عادتهای ذهنی غافل از زمان و مکان. در اینجا بهطور خاص من بر دغدغههایی تکیه میکنم که بهخصوص حضرت امام در سالهای آخر عمرشان داشتند که زمان و مکان دو عنصر مهم و تعیینکننده در اجتهاد اسلامی است. باید این دو چیز را از هم جدا کنیم. در این صورت است که راه درست را میتوان مطمئنتر ادامه داد.
در این دوران پیچیده و سخت و سرشار از فرصت از یک سو و تهدید از سوی دیگر همه باید با بعضی از راویان مشروطه در دیروز و دموکراسی در امروز که مردمسالاری را بدون دین میخواستند و هم بعضی از ارباب دین و مدعیان طرفداری از انقلاب اسلامی، که اسلام را بدون دموکراسی میخواهند، عبرت بگیریم و باور کنیم که قدرت سیاسی دوران مدرن تنها مشروط به تدوین و تقویت این دو پایه است؛ امری که اصلاحات واقعی متکفل آن بوده و هست. مردم اگر قدرت عاری از ارزشهای دینی را نمیپذیرند، که نمیپذیرند، مطمئنا این مردم قدرت متمرکز و متمایز از خواست مردم را هم ولو اینکه متمسک به دین باشد، نخواهند پذیرفت.
تحولات بینالمللی نیز ضرورت فهم درست این دو پایه و عمل به آن را بر ما تحمیل میکند. امروز از کلمه دموکراسی سوءاستفاده میشود و تحت آن از سوی قدرتهای بزرگ که دارای منافع نامشروع هستند، نظامهای مخالف با منافع آنان مورد هجمه قرار میگیرند و به نام دموکراسی در واقع خواستار استیلای بر این نظامها و کشورها هستند. این یک مساله. از سوی دیگر خاصیت همین ظهور قدرت جدید در کل دنیا –فقط در ایران نیست- این است که افکار عمومی در دنیای ما نقش بسیار مهمی دارد. امروز تقریبا هیچ قدرتی نیست که بدون اتکا به افکار عمومی بتواند به اهداف مشروع یا نامشروع خود برسد و این امر مهم و درخور توجه و مبارکی است، حتی سوءاستفادهکنندگان از دموکراسی و حقوق بشر نیز سعی میکنند که افکار عمومی را با تبلیغات و روشهایی که دارند، با خود همراه کنند تا زمینهساز توجیه تجاوزات خودشان به کشورهای دیگر باشند.
این دو را در کنار هم بگذارید. ما باید در این موقعیت حساس و پر از فرصت و تهدید، هوشیار باشیم.
در عین بیداری نسبت به این توطئه و این سوءاستفاده و این فشارهایی که بر ما وارد میشود و مقاومت در برابر آنها باید تلاش کنیم. اگر خواستار این کشوریم، اگر دوستدار انقلاب اسلامی هستیم، اگر به مشروطیت احترام میگذاریم، همه باید تلاش کنیم تا بهتان غیردموکراتیک بودن جمهوری اسلامی را از دست دشمن بگیریم تا زمینه تجاوز او به ما فراهم نیاید و این کار میسر نیست جز با گسترش حق آزاد انتخاب کردن و انتخاب شدن ملت، آزادی بیان و به رسمیت شناختن نقد قدرت و سیاست در همه وجوه و مراتب آن، پایبندی به قانون و قانونمندی بهخصوص رعایت قانون از سوی قدرتمندان جامعه و طرح و استحکام حقوق شهروندی و رعایت موازین و حقوق و کرامت بشری در روزگار ما. مگر اینها آرمانهای انقلاب ما نبوده و مگر بسیاری از زمینههای تجاوز و فشاری که بر ایران وارد میشود، از طریق اغفال عمومی و تشویش اذهان عمومی و برانگیختن افکار عمومی علیه این کشور نیست؟
ما هرچه از این موازین دورتر بشویم، زمینه این را برای دشمن فراهم میکنیم که از افکار عمومی جهانی به ضرر ما استفاده کند و هرچه به این موازین نزدیک شویم، در واقع پایههای نظام، اسلام، تمامیت ارضی، قدرت و قوت و زمینه توسعه و پیشرفت را در جامعهمان بیشتر فراهم کردهایم. باید با اهتمام جدی همه ارکان قدرت و همه جامعه بکوشیم تا این معیارها را به دقت رعایت کنیم.
و اما چند نکته دیگر درباره انقلاب مشروطیت. انقلاب مشروطیت با رهبری ممتاز روحانیت و بهخصوص مراجع سهگانه نجف، آیات عظام، آخوند ملامحمدکاظم خراسانی، شیخعبدالله مازندرانی و حاجمیرزاخلیل تهرانی این گسترش و عمق را پیدا کرد و با همراهی بازرگانان و اصنافی که نگران از بین رفتن استقلال اقتصادی کشور بودند و نیز روشنفکران آزادیطلبی که از تنگنای استبداد و سلطه استعمار به تنگ آمده بودند پیروز شد، اما متأسفانه به خاطر جوان بودن جامعه ما در ورود به مرحله جدید مناسبات سیاسی که هنوز هم با کمال تأسف این جوانی وجود دارد و خیلی از انرژیها را مصرف میکند، انقلاب مشروطیت با چالشهای بزرگی روبهرو شد. من چند نمونه را که سبب این چالش شد، میگویم که خودش سبب شکست انقلاب مشروطیت هم شد:
یک، اختلاف میان رهبران روحانی. دو دسته شدن رهبران روحانی -طرفداران مشروطه و مخالفان مشروطه.
دوم، اختلاف میان تندروها و محافظهکاران و در نتیجه تشخیص ندادن اولویتها و درگیریها و صرف انرژیها و میدان را خالی کردن برای کسی که نه آزادی و نه دین را میخواست.
تندروی انجمنهایی که مثل مور و ملخ از زمین میروییدند و سعی میکردند که خواستها و اهوای خودشان را و اگر هم وابسته به بیگانه بودند، در واقع خواستهای بیگانه را بر جامعه تحمیل کنند و نگذارند که دلسوزان سر فرصت و با اعتدال تصمیمگیری کنند و نیز سوءاستفاده برخی از مطبوعات از آزادی و در ورای همه اینها تزویرها و توطئههای قدرتهای بیگانه بهخصوص روس و انگلیس.
اینها از عواملی بود که انقلاب مشروطیت را با شکست روبهرو کرد، اما گفتم، ایران وارد مرحله جدیدی شده بود. به همین دلیل این شکست با اینکه رخ داد، ولی آن روح و حرکت ملت شکست نخورد. باز مراجع سهگانه به صحنه آمدند، باز رهبران آزادیخواه قیام کردند و در شکست اولیه که مجلس به توپ بسته شد، با فتح تهران به قدرت جواب دادند و متأسفانه، تبریز توسط قوای دولتی و همراهی قوای روس محاصره شد. این محاصره یک سال طول کشید. به رهبری دوتن از افتخارات ملی ما ستارخان و باقرخان مقاومت جانانهای شد و بالاخره با تحمل قحطیها، گلولهبارانها و سختیها، زنان و مردان با رهبری این دو انسان بزرگ مقاومت کردند و دشمن را شکستند و بالاخره هم تهران را فتح کردند. هرچند که بعد از فتح تهران هم کشتار مردم و رهبران مشروطیتطلب تبریز ادامه یافت و نمادهای حماسه مقاومت -باقرخان و ستارخان- نیز تبعید شدند، ولی هویت تازه ایرانی و جوهر آزادیطلبی و استقلالخواهی ملت ما کار خودش را کرد و با همه فراز و نشیبها به انقلاب اسلامی منجر شد.
در پایان باید چند کلمه هم درباره آذربایجان نوشت. آذربایجان رکن رکین ایران و دارای نقش ممتاز و پایهگذاری تجربه ممتاز تاریخی ملت ایران است. مشروطیت ایران در سطحی بسیار وسیع و عمیق مرهون تلاش، فداکاری و کوشش آذربایجانیهاست و آذربایجان در ساختن هویت جدید ملت ایران نقش اساسی دارد. پیام ایران و ملت آن به پاره تن، سینه ستبر و گردن افراشته خود، آذربایجان، این است که «یاشاسین آذربایجان». و پیام مردم تبریز و پیام آذربایجان غیور به مام وطن که برای تمامیت و استقلال آن فداکاری کرده است، این است که «زنده باد ایران».
سید محمد خاتمی
منبع: کلمه
به گزارش خبرنگار ایلنا، محمود احمدینژاد پیش از ظهر امروز در همایش بزرگ ایرانیان مقیم خارج از کشور طی سخنانی با اعلام آمادگی ایران برای مذاکره با آمریکا در خصوص مساله هستهای کشورمان،گفت: ما این آمادگی را زمان بوش هم اعلام کردیم و گفتیم که حاضریم در برابر رسانهها با رئیسجمهور آمریکا بنشینیم و گفتوگو کنیم.
وی افزود: اما به من گفتند که بوش از این گفتوگو در برابر رسانهها واهمه دارد، من گفتم اشکالی ندارد میتواند مشاورانش را نیز با خود بیاورد.
رئیسدولت ادامه داد: سال گذشته نیز آمادگی خود را اعلام کردیم هماکنون نیز میگوییم آمادهایم بنشینیم با اوباما مرد و مردانه البته با منطق مسائل جهانی را به روی میز بگذاریم و گفتوگو کنیم.
وی تاکید کرد: ما آمادگی داریم در بالاترین سطح گفتوگو کنیم و غرض ما فریب دادن کسی نیست.
احمدی نژاد در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه صهیونیستهای احمق، آدم اجیر کردهاند که مرا ترور کنند،افزود: این همه ملت ایران را ترور کردید به کجا رسیدهاید، امروز تکتک ملت ایران سیاوش، رستم، آرش و یک رزمنده دلاور هستند.
ایلنا
پرستو سرمدی روزنامه نگار و همسر حسین نورانی نژاد، روزنامه نگار دربند در نامه ای خطاب به همسر دربندش از آغاز اعتصاب غذای خود خبر داده است.
یک سال از زندانی بودن حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و رییس کمیته اطلاع رسانی جبهه مشارکت می گذرد. او در دادگاه به یک سال حبس تعزیری محکوم شده است. این روزنامه نگار دوشنبه هفته گذشته در پی اعتراض به وضعیت غیر انسانی و شرایط نامناسب بند ۳۵۰ زندان اوین، به انفرادی منتقل شد و از همان روز اعتصاب غذا کرده است.
متن نامه پرستو سرمدی به همسرش به این شرح است:
تمامی مسیرها را پیموده ای ، گنجشگکان روی سیم های خاردار اوین گواهی می دهند.
تمامی فشارها را تحمل کرده ای، سلول های انفرادی اوین گواهی می دهند.
به هر کور سوی امیدی که بود دل بستی ، روزنه های دیوارهای بلند اوین بر تو گواه اند.
لحظه لحظه های اسارت برتو گواهند که هرگز بار امانت را از دوش وانگذاشتی. امانت ملتی که یک قرن است آزادی را فریاد می کنند.
ملتی که فریاد می کند برای انسان حرمتی است تنها از آن رو که انسان آفریده شده و برای انسان کرامتی است ورای مذهب، جنسیت و اعتقادات سیاسی اش. و انسان باید آزاد باشد حتی اگر گفته باشد نتیجه انتخابات را نمی پذیرد. و انسان باید آزاد باشد حتی اگر اعتراض کرده باشد به خشونت.
تمامی راهها را پیموده ای و حالا باز هم رسیده ای به این چهار دیواری . بازهم این چهار دیواری مانده است و تو، و گرسنگی که آخرین حربه توست برای به مقصد رساندن امانتت.
گرسنگی مواهبی هم دارد لحظاتی که بدن کرخت می شود ، حالتی است میان خواب وبیداری در آن لحظات می مانی که آنچه می بینی رویا است یا واقعیت، در همان لحظه من را درون سلولت ببین که دست هایم را به سویت دراز کرده ام .شاید بعد از این یک سال دست هایمان بهم برسند در آن خلوت و مستی گرسنگی.
من هم در این یک سال تمامی مسیرها را پیموده ام جا به جای سرزمینم شهادت می دهند. و همه کوچه های بن بست را دیده ام و می دانم فرصت ها اندکند. می ترسم فرصت دیگری نباشد برای با هم ماندن، پس اعتصاب می کنم تا شاید در آن مستی گرسنگی کنج آن سلول کوچک بهم برسیم و با هم بمانیم.
در آن مستی گرسنگی شاید ببینیم آن سرزمین رویایی را که سبز است و انسان در آن حرمتی دارد، همان سرزمین سبزی که در چشمان ندا جریان داشت.
پرستو سرمدی
بازار گوشت قرمز همچنان خبرساز است و در آستانه فرارسیدن ماه رمضان نگرانیها از این بازار با افزایش قیمت گوشت مرغ دو چندان شده است.
درشرایطی که برنامهریزان اقتصادی از کاهش قیمت گوشت قرمز خبر میدهند، گوشت مرغ نیز با رشد قیمت مواجه شده است.
به گزارش ایلنا، حال باید مصرفکنندگان که اغلب آنها گوشت مرغ را به علت ارزانی آن نسبت به گوشت قرمز در سبد کالایی خود قرار داده بودند نگران تأمین آن برای ماه رمضان باشند.
ماشین جنگی گوشت قرمز همچنان قربانی میگیرد
انگار بازار گوشت قرمز در ایران همانند بازار طلا، دیگر بازارها را تحت تأثیر قرار میدهد .
در حال حاضر بازارگوشت قرمز بازار هایی نظیر مرغ، برنج و حبوبات و میوه را نیز به گونهای تحت تأثیر خود قرار داده است.
گزارشها حاکی از عدم کشتار دام زنده و عدم عرضه آن به بازار است و آنچه که در حال حاضر در بازار مشاهده میشود واردات این ماده پروتئینی و کشتارهای محدود است.
قیمت گوشت قرمز که از چند سال گذشته به یک معضل برای برنامهریزان اقتصاد کشور تبدیل شده است کماکان بیاعتنا به تمامی برنامهها به رشد صعودی خود ادامه میدهد و حال بازار شهرستانها را نیز در برگرفته است.
این در حالی است که مسئولین بارها از کشتار دام زنده در استانها و عرضه آن به مراکز مختلف خبر داده بودند، اما قصابهای ساکن شهرستانها با اظهار بیاطلاعی از کشتار میگویند که ماههاست که کشتار نکردهاند.
البته معاون امور دام وزارت امور جهاد کشاورزی که به تازگی بر مسند این پست تکیه زده است مانند خلف خود از افزایش تولید گوشت قرمز و سفید خبر داده است.
این درحالی است که حتی واردات نیز تاکنون نتوانسته است جوابگویی برای نیاز بازار و کاهش قیمت گوشت قرمز داشته باشد.
اخیرا رئیس سازمان بازرگانی استان تهران اعلام کرده است: کاهش مولد دام و خشکسالی چند سال گذشته عامل اصلی بحران در بازار گوشت قرمز است اما اعتقاد کارشناسان بر این است که این موضوع میتواند جوابی برای معادلات چند مجهولی بازار گوشت قرمز باشد.
کارشناسان اعتقاد دارند که دو سال است که فراوانی آب و پایان خشکسالی در ایران روی داده است ولی همچنان دولتمردان بر این امر اصرار دارند که خشکسالی تداوم دارد.
مرغ رقیب تازه وارد گوشت قرمز در جنگ گلادیتوری قیمتها
در حال حاضر قیمتها گلادیتور شدهاند و رو در روی همدیگر ایستادهاند. اما این که در نهایت کدام کالا میتواند با کاهش قیمتها پیروز شود و در سبد مصرفی مشتریان قرار بگیرد، پرسشی است که فعلا نمیتوان پاسخی برای آن ارایه داد.
گوشت مرغ که ماهها بود با کاهش به بازار عرضه میشد اما این بار با فاصله چند روزه به آغاز ماه رمضان ناگهان با افزایش قیمت مواجه شده است. کارشناسان آن را به وجود دلالان و واسطهها مربوط میدانند.
سوالی که وجود دارد این است که آیا واقعا مافیا تمامی ارکان بازار ایران را تسخیر کرده است، مافیایی که همچنین از سوی دولت انکار میشود.
به اعتقادکارشناسان باید ما شاهد بحران بیش از پیش در این دو بازار و در آغاز ماه رمضان باشیم.
در حال حاضر قیمت گوشت قرمز در بازار بین ۱۶تا ۲۲ هزار تومان به ازای هر کیلو به فروش میرسد.
گوشت مرغ نیز به ازای هر کیلو بین ۳ هزار و ۲۰۰ تا ۳ هزار و ۶۰۰ تومان عرضه میشود.
روز یکشنبه پروین تاجیک، خواهر عبدالرضا تاجیک، با این روزنامهنگار زندانی ملاقات کرد.
به گزارش بامداد خبر، پروین تاجیک روز گذشته در حالی در دادسرای اوین موفق به ملاقات برادرش شد که تاکنون دادستان تهران و مقامات مسئول، هیچ پاسخ و توضیحی درباره “هتک حرمت” این روزنامهنگار که به گفته خانوادهاش در حضور نماینده دادستان و بازپرس پرونده صورت گرفته بود ندادهاند. آقای منصوری، همسر پروین تاجیک روز گذشته در گفتگو با “روز” در خصوص احضار همسرش به دادسرای اوین گفت: خوشبختانه مورد خاصی نبود و دادیار شعبه اوین به ایشان گفته است که شما نامهای نوشته بودید و ما در حال بررسی این نامه هستیم.
همسر خانم تاجیک افزود: دیروز، عبدالرضا را نیز آورده بودند دادسرای اوین و همسرم موفق شد با ایشان به صورت حضوری ملاقات کند. خوشبختانه حال ایشان هم خوب بود و گفتهاند که با کفالت ایشان را آزاد خواهند کرد و ما منتظر هستیم تا در روزهای آینده خبرهای بهتری بشنویم و امروز نیز برای پیگیری قضیه کفالت به دادسرا مراجعه خواهیم کرد.
وی در پاسخ به این سئوال که آیا درباره “هتک حرمت” توضیحی داده شد یا خود آقای تاجیک حرفی زدند؟ گفت: نه در این خصوص هیچ توضیحی ندادهاند و ملاقات هم چندان آزادانه نبوده و عبدالرضا هم در این زمینه حرفی نزده است.
در اوج شدت یابی تحریم های جهانی علیه جمهوری اسلامی و خط و نشان کشیدن مقامات نظامی و ارشد ایالات متحده آمریکا و ایران پیرامون اقدامات نظامی، و همچنین یک هفته بعد از اعلام افزایش ۵۹ میلیاردی دلاری بودجه نظامی آمریکا و تشکیل ستاد نظامی – اطلاعاتی آن کشور در منطقه (در رابطه با ایران)، روز گذشته دریادار مایکل مولن رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، از آماده بودن طرح های نظامی حمله به ایران سخن گفت و در عین حال از نتایج "غیر قابل پیش بینی" اقدام نظامی علیه "ایران اتمی" خبر داد.
به گزارش دیلی تلگراف، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، در مصاحبه خود با شبکۀ تلویزیون آمریکایی ان بی سی، اطمینان خاطر داد که "نقشۀ حملۀ آمریکا به ایران آماده است و در صورتی که جمهوری اسلامی خود را به سلاح اتمی تجهیز کند، قابل اجرا نیز می باشد." وی در عین حال نگرانی شدید خود را از نتایج چنین حمله ای پنهان نکرد و گفت "اقدام و حمله نظامی علیه ایران می تواند نتایجی ناخواسته و غیر قابل پیش بینی در پی داشته باشد، آن هم در منطقه ای که اکنون به طرز باورنکردنی و عجیبی بی ثبات است."
اقدام نظامی؛ گزینه ای بد، اما روی میز
بر اساس این گزارش، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا تصریح کرد که کشور متبوعش نمی تواند بگذارد ایران به سلاح اتمی مجهز شود و گفت "صادقانه می گویم هر کدام از این دو مورد– دستیابی ایران به سلاح اتمی یا حملۀ نظامی به این کشور- مرا بسیار نگران می کند".
مولن همچنین ابراز خوش بینی و امیدواری کرد که تحریمهای جهانی و تلاش های دیپلماتیک جامعۀ بین المللی و همچنین مجازات هایی که علیه ایران اعمال می شود، بتواند مقامات جمهوری اسلامی را به چشم پوشی از برنامۀ اتمی شان وادار سازند.
رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در سخنان خود چندین بار تأکید کرد که "گزینه های نظامی بر روی میز قرار دارد"، هر چند امیدوار است که دولت آمریکا ناچار نشود از آنها استفاده کند. رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا با اشاره به این گزینه ها، آنها را بسیارمهم و شناخته شده توصیف کرد.
ایران مجهز به سلاح اتمی را نخواهیم پذیرفت
هفته گذشته، ژنرال میتس، رئیس جدید ستاد هماهنگی نظامی- اطلاعاتی آمریکا نیز خاطرنشان کرده بود "ما اجازه تولید سلاح اتمی به ایران را نخواهیم داد."
بلافاصله پس از وی، رئیس پیشین سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا - سیا - در مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی سی ان ان اظهار داشت که ایران بدون توجه به هشدارهای بین المللی، به برنامه های اتمی خود ادامه می دهد و به این ترتیب، احتمال عملیات نظامی علیه تاسیسات هسته ای این کشور افزایش یافته است.
سپاه: امنیت کل خلیج فارس را به خطر خواهیم انداخت
روز یکشنبه دهم امرداد ماه نیز، سردار یدالله جوانی، معاون سیاسی سپاه پاسداران، صریحاً تهدید کرد که در صورت حملۀ نظامی آمریکا یا اسرائیل به ایران، یگان های نظامی جمهوری اسلامی، امنیت کل منطقۀ خلیج فارس را به خطر خواهد انداخت.
این مقام ارشد سپاه، واکنش ایران به هرگونه اقدام نظامی را، "اخلال در امنیت خلیج فارس" و "امنیت خلیج فارس یا برای همه، و یا برای هیچکس"، ذکر کرد.
سردار نقدی، فرمانده کل بسیج نیز هفته گذشته هشدار داد "اگر آمریکاییها بخواهند حمله نظامی داشته باشند، باید ناوهای خود را تا هشت هزار کیلومتر آن طرفتر ببرند؛ چراکه بدون شک هیچکدام از آنها سالم از خلیج فارس بیرون نخواهد رفت."
چند روز پیش نیز، سردار سرتیپ پاسدار سیدمسعود جزایری، معاون فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد كل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، با بیان اینکه "دوران آمریكا و اسراییلی ها رو به زوال است"، در مورد هرگونه اقدام نظامی علیه ایران هشدار داده بود.
گفتنی است بعد از پیش بینی های هفته گذشته رئیس دولت مبنی بر "قریب الوقوع بودن جنگ آمریکا علیه دو کشور منطقه"، فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی نیز، به فرماندهان و تحلیلگران نظامی آمریکا، انگلیس و اسراییل اعلام کرد "در صورت هر گونه اقدامی، هزینه سنگینی پرداخت خواهند کرد."
محمود احمدی نژاد، طی چند روز گذشته و در مصاحبه ای با شبکه برون مرزی صدا وسیمای جمهوری اسلامی (پرس تی وی)، ادعا کرده بود که اطلاعاتی در دست دارد که بر اساس آنها آمریکا قصد دارد - طی سه ماه آینده- حداقل علیه دو کشور خاور نزدیک جنگ بر پا کند.
از سویی دیگر، بیش از ۴۰ عضو مجلس نمایندگان آمریکا، اواخر هفته گذشته پیش نویس قطعنامه ای را امضا کردند که از حمله نظامی اسرائیل به ایران، در صورت عدم تغییر موضع اتمی تهران، حمایت می کند.
بر اساس این پیش نویس، اگر هیچ راه صلح آمیزی "در طی مدت زمانی قابل قبول" برای مقابله خطر "فوری" ایران علیه موجودیت اسرائیل پیدا نشود، اسرائیل می تواند از هر وسیله ای حتی نیروی نظامی علیه ایران استفاده کند.
گفتنی است در این پیش نویس، به موارد متعددی از "تهدیدهای" لفظی مقامات ایران علیه اسرائیل صریحا اشاره شده است؛ که برای نمونه محمود احمدی نژاد، در کنفرانس "جهان بدون صهیونیسم" گفته بود: "انشا الله و کمک خدا بزودی شاهد جهانی بدون آمریکا و صهیونیسم خواهیم بود" و "رژیم اشغالگر قدس از نقشه جهان محو می شود."
لازم به ذکر است در پیش نویس این قطعنامه به نقل از رئیس جمهور آمریکا نوشته شده است که روابط واشنگتن و تل آویو "بیش از یک اتحاد استراتژیک" است.
کنگره آمریکا تاکید کرده است "آمریکا بدنبال جنگ با ایران نیست اما همه گزینه ها را برای خود برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی محفوظ می دارد."
در حال حاضر، نیروی دریایی ایالات متحده و شمار دیگری از کشورهای غربی در خلیج فارس، دریای عمان و اقیانوس هند حضور دارند و واحدهای نیروی هوایی و زمینی آنها در برخی از کشورهای منطقه مستقر می باشند.
قابل ذکر است پس از صدور قطعنامه ١۹٢۹ شورای امنیت سازمان ملل، مجلسین و دولت آمریکا، استرالیا، کانادا و اتحادیه اروپا علیه ایران و "بلا اثر" و "جنگ روانی" خواندن آن از سوی مقامات جمهوری اسلامی از سویی و موضع گیری های متفاوت رئیس دولت و نماینده ایران در آژانس پیرامون مذاکره با جامعه جهانی از سویی دیگر، سنگینی وزنۀ اظهار نظرها را به سمت مقامات نظامی سوق داده است.
یک روز پس از تصویب و اجرایی شدن تحریم های فراگیر و مضاعف اتحادیه اروپا و کانادا، علیه جمهوری اسلامی و برخلاف ادعای نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی، پیرامون "آمادگی ایران برای آغاز بدون شرط مذاکرات هسته ای"، محمود احمدی نژاد، آغاز دوباره مذاکرات با کشورهای غربی بر سر برنامه هسته ای ایران را، کاملا "مشروط" به شروط ماه گذشته ذکر کرد. این سخنان احمدی نژاد تنها یک روز پس از تسلیم نامه ایران به مدیرکل سازمان بین المللی انرژی اتمی، توسط علی اصغر سلطانیه، سفیر و نماینده دائم ایران در آژانس صورت گرفت که طی آن، جمهوری اسلامی آمادگی خود را برای از سرگیری مذاکرات هسته ای بدون هیچ پیش شرطی اعلام کرده بود.
رعایت کامل حقوق زندانیان، برخورد با خاطیان، افزایش فضای سرانه، اجرای فوری و کامل قوانین مرتبط با زندانیان و آزادی فوری بابک بردبار، پنج خواسته زندانیان بند 350 اوین برای پایان دادن به اعتصاب غذا، اعلام شد.
در خواست ۱۷ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین که از دوشنبه گذشته در اعتصاب غذا به سر می برند اعلام شد. آنها با اعلام این درخواست ها به مقامات زندان اوین و نمایندگان دادستان تهران گفته اند که تا تحقق این خواسته ها دست از اعتصاب غذا بر نخواهند داشت .
براساس گزارش های رسیده از اوین به کلمه ، این زندانیان خواسته های قانونی خود را در پنج بند به معاون دادستان تهران که به تازگی با این هفده زندانی ،در بند ۲۴۰ زندان اوین دیدار داشته ، ارائه کرده اند.
این هفده زندانی در پی اعتراض به رفتارهای توهین آمیز ماموران زندان و تحقیرهای آنان دوشنبه گذشته به سلول انفرادی منتقل شده و تاکنون نیز در اعتصاب غذا در همین سلول ها باقی مانده اند .این زندانیان برای دسترسی به حداقل حقوق انسانی خود مجبور به اعتصاب غذا شده اند.
آنها نخست خواستار رعایت کامل حقوق زندانیان که در آیین نامه سازمان زندانها مندرج است ،شده اند ، از جمله این حقوق توهین نکردن و خفیف نشمردن زندانی ها و رعایت حق استفاده از نشریه و کتاب است.
آنها همچنین در بند دوم خواسته هایشان تاکید کرده اند : مسولان قضایی با زندانبانانی که به حقوق زندانی ها تجاوز کرده اند برخورد قانونی و حقوق زندانی های فرستاده شده به انفرادی و خسارات وارده به آنها راجبران کنند و همگی آنها هر چه زودتر به بند عمومی بازگردانده شوند.
بند سوم به آزادی سریع و بدون قید شرط بابک بردبار،عکاس خبری دربند اختصاص یافته است .چرا که آزادی وی در روز نیمه شعبان علیرغم صدور حکم آزادی، به خاطر مسایل اخیر و انتقال وی به سلول انفرادی به تعویق افتاده است.
بند چهارم شامل افزایش فضای سرانه، زمان تلفن ، امکانات بهداشتی و درمانی برای هر زندانی است . در حال حاضر فضای سرانه برای زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ کمتر از یک متر برای هر زندانی است. تلفن و امکانات بهداشتی و درمانی نیز در این بند ناچیز است .تا پیش از این زندانیان این بند فقط روزانه می توانستند یک یا دو دقیقه از تلفن استفاده کنند که همین امکان ناچیز نیز در حال حاضز ملغی شده است. همچنین این بند زندان اوین فاقد هر گونه امکانات بهداشتی و رفاهی است تا جایی که تنها کتابخانه این بند نیز مدتی پیش تعطیل شد.
این زندانیان دربند همچنین ،پنجمین و آخرین خواسته خود را نیز این طور اعلام کرده اند: اجرای فوری و کامل قوانین و موارد مصوب مرتبط با زندانیان به مثابه حق آنها و نه امتیازی که در مواقع خاص سلب شود.
یکی از مصادیق این بند از خواسته های زندانیان سیاسی قطع شدن تلفن های بند ۳۵۰ است که با اینکه از حقوق قانونی زندانیان محسوب می شود به هر بهانه ای قطع می شود. اکنون بیش ازیک هفته است که زندانیان این بند از حق داشتن تماس تلفنی محرومند.
علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار، حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت، عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تجکیم، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، جعفراقدامی فعال مدنی، بابک بردبار عکاس خبری، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، ابراهیم (نادر) بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق، کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار، مجید دری فعال دانشجویی، مجید توکلی فعال دانشجویی، کیوان صمیمی روزنامه نگار، غلامحسین عرشی و محمد حسین سهرابی راد از جمله زندانیان منتقل شده به سلول انفرادی هستند که در اعتصاب غذا به سر می برند.
خانواده های زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ زندان اوین امروز دوشنبه، پس از لغو ملاقات با عزیزان شان در همبستگی با این هفده نفر که هشت روز از اعتصاب غذای شان در سلول انفرادی می گذرد اعتصاب غذای خود را آغاز کردند .
به گزارش کلمه ، این خانواده ها پیش از این اعلام کرده بودند که خواهان ملاقات هرچه سریعتر با عزیزان شان هستند تا از سلامت آنها مطمئن شوند .هفده نفری که هشت روز است از سلامت آنها بی خبرند . آنها پیش از این در بیانیه ای اعلام کرده بودند در صورت خارج نشدن عزیران شان از سلول انفرادی به اعتصاب غذای آنها خواهند پیوست .
خانواده این هفده زندانی امروز پس از مراجعه به زندان اوین برای ملاقات با عزیزان شان پاسخ شنیدند که این زندانی ها حق ملاقات ندارند . همچنین ماموران زندان از آنها خواستند هر چه زودتر سالن ملاقات را ترک کنند . آنها همچنین از قول مقامات بالاتر زندان به خانواده زندانیان گفتند که احتمالا زندانیان معترض به زندان رجایی شهر فرستاده خواهند شد و یا با اضافه کردن حبس و جریمه نقدی این زندانیان تنبیه می شوند.
خانواده ها که از این برخورد ماموران زندان تعجب کرده بودند گفتند :« به جای حل مساله و خارج کردن هفده زندانی که هشت روز است در اعتصاب غذا به سر می برند چرا خانواده هایشان را تهدید می کنید . آنها به ماموران زندان اعلام کردند که آنها نیز اعتصاب غذای خود را از همین لحظه آغاز می کنند .»
خانواده این هفده زندانی پس از شنیدن این سخنان به در اصلی زندان اوین مراجعه کرده و اعتصاب غذای خود را همراه با تحصن در سکوت آغاز کردند . آنها به ماموران زندان هم گفتند که خواهان رسیدگی هر چه زودتر به وضعیت عزیزان شان هستند . زندانیان دربندی که هم اکنون جان شان در خطر است .
ماموران زندان اوین به خانواده ها اعلام کردند که باید برای پی گیری این موضوع به” سلیمانی”، مسوول سازمان زندانهای استان تهران مراجعه کنند .
پس از این خانواده ها به مقابل دفتر امور کل زندان های استان تهران در کوی فراز رفتند و ساعتها در انتظار ملاقات با این مقام مسوول منتظر ماندند . اما در نهایت جانشین وی “درویشی” به میان خانواده ها آمد و دقایقی با آنها گفت گو کرد .
خانواده های زندانیان اعلام کردند که به شدت نگران حال عزیزان شان هستند زندانیانی که بعد از هشت روز اعتصاب غذا اکنون ممنوع الملاقات هم شده اند اما این مقام اعلام کرد :« آقای سلیمانی در محل کارش حضور ندارد و این دفتر نیز فقط مسوولیت نگهداری زندانیان را بر عهده دارد و نمی تواند درباره انفرادی رفتن این افراد و اعتصاب غذایشان نظری بدهد .»
درویشی در عین حال به خانواده های هفده زندانی قول مساعد داد که موضوع زندانیان اعتصاب کننده را از طریق سلیمانی و دیگر مسوولان پیگیری کند.وی اظهار امیدواری کرد که با حل هرچه سریع تر مشکلات ،این خانواده ها از نگرانی خارج شوند.
خانواده ها توضیح دادند :” عزیزان شان در اعتراض به وضعیت نامناسب بهداشتی ، رفاهی و برخوردهای نامناسب زندانیان به سلول انفرادی فرستاده شده اند و جوابی که در پاسخ به اعتراض های خود گرفته اند کهریزکی شدن بوده است و به همین دلیل هم اعتصاب غذا کرده اند .»
خانواده زندانیان سیاسی دربند همچنین گفتند :«تاکنون به همه مقامهای قضایی از جمله دادستانی و ستاد حقوق بشر اسلامی و… هم برای پی گیری وضعیت عزیزان شان مراجعه کرده اند. اما پاسخی دریافت نکرده اند .»
آنها طبق معمول این روزها در خواستهای خود را به صورت کتبی به دفتر امور کل زندان های استان تهران تحویل دادند و ساعتهای طولانی نیز در مقابل این محل به اعتصاب و تجمع خود ادامه دادند .
در زمان تنظیم این گزارش دوباره خانواده این هفده زندانی که جان عزیزان شان در خطر است به در اصلی زندان اوین مراجعه کرده اند و با تحصن در آنجا خواستار رسیدگی هر چه سریع تر مسوولان به وضعیت این هفده زندانی هستند.
علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار، حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت، عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تجکیم، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، جعفراقدامی فعال مدنی، بابک بردبار عکاس خبری، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، ابراهیم (نادر) بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق، کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار، مجید دری فعال دانشجویی، مجید توکلی فعال دانشجویی، کیوان صمیمی روزنامه نگار، غلامحسین عرشی و محمد حسین سهرابی راد از جمله زندانیان منتقل شده به سلول انفرادی هستند که از هشت روز گذشته در اعتصاب غذا به سر می برند.
همچنین پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا که به بیماری دیابت مبتلا است پس از دو روز اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شده و از حال وی تاکنون خبری در دست نیست.
یک عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس سکوت اصلاح طلبان را به علت وضعیت موجود دانست و تاکید کرد که حضور اصلاحطلبان در انتخابات آینده حتمی است.
به گزارش ایلنا، سیدفاضل موسوی نماینده خدابنده در تشریح وضعیت فعلی جریان اصلاحطلبی و سکوت آنان اظهار داشت: جوی در کشور ایجاد شده است که اگر بنا باشد از سر دلسوزی صحبت و یا اظهارنظری صورت گیرد با حرکات ناصوابی مواجه میشویم. در نتیجه آن اصلاحطلبان ترجیح دادند که به شکل آشکار اظهار نظر نکنند و در قالب اظهار نظر درباره طرح یا لایحهای دلسوزی خود را برای جامعه نشان دهند.
این عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس با تاکید بر اینکه از وضعیت فعلی جامعه نگران است، خاطرنشان کرد: این توجیه غیرقابل پذیرش است که حرکات نادرستی را در جامعه مشاهده کنیم اما در مقابل آن سکوت پیشه کنیم. چراکه به ما اجازه صحبت و اظهارنظر داده نمیشود.
به گفته وی، کشور در شرایطی به سر میبرد که هر فرد باید به بهبود و ارتقاء آن کمک کند. اما همانطور که مشاهده کردیم، اظهار نظر کردن اصلاحطلبان منجر به آتش زدن دفاتر آنان و تهدید شده است اما مگر شهید مدرس تهدید نشد؟
این عضو کمیسیون اصل ۹۰ قانون اساسی تاکید کرد: هر انسانی در جامعه با هر گرایش سیاسی وظیفه خود را دارد و باید نظام را متعلق به همگان بداند. اما یکسری انسانهای کجفهم مانع از ورود ایدههای خوب به میدان میشود که نباید در مقابل آن کوتاه آمد.
موسوی معتقد است که جامعه از جریان صادق، صالح و فهیم این انتظار منطقی را دارد که در بحرانها وارد شوند و به بهبود وضعیت کشور کمک کنند. اما سکوت اصلاحطلبان در شرایط فعلی به ضرر کشور است. این در حالی است که مسائل جدیدی در کشور مطرح شده که نباید در مقابل آن سکوت کرد.
این نماینده مجلس افزود: در حال حاضر اتهاماتی همچون اینکه یک میلیارد دلار به اصلاحطلبان در جریان انتخابات داده شده است، مطرح است. این در حالی است که سیستم قضایی در مقابل چنین ادعایی سکوت کرده است.
به گفته وی شرایط جامعه در حال حاضر ملتهب است و سیستم قضایی موظف به پیگیری این موضوع است که در صورت صحت، با افراد گیرنده این وجه، برخورد کند و در صورتی که این موضوع صحت ندارد، منبع درج چنین شایعاتی مشخص شود.
موسوی در ادامه با رد اینکه در جریان انتخابات آینده تنها جریان اصولگرا در عرصه رقابتهای اصولگرایی حضور دارد اظهار داشت: دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب از جریانات ریشهدار در کشور هستند. اینکه گفته میشود انتخابات آینده در انحصار اصولگرایان است، صحیح نیست. اگر اصولگرایان نیز خواهان آمدن مردم پای صندوقهای رای هستند، باید شرایطی را ایجاد کنند که هر دو جریان در انتخابات حضور داشته باشند. هر جریانی که قصد داشته باشد طرف مقابل را نادیده بگیرد، پیروز نخواهد شد مگر پیروزیای که با یکسوم مشارکت مردمی حاصل شود.
به گفته وی، اصلاحطلبان به دنبال این هستند که مشکلات بیشتری برای جامعه ایجاد نکنند. اما در هر حال دلسوزی خود را برای جامعه نشان میدهند که نیازی به رسانهای شدن این دلسوزیها نیست. اما مردم معتقدند که نظرات اصلاحطلبان باید در جامعه مشاهده شود. چراکه دقیقترین و صحیحترین اطلاعات را اصلاحطلبان به جامعه میدهند.
میرحسین موسوی راههای پیش روی نظام را در شرایط بحرانی کنونی ترسیم و آن را به دو راه کاملا متضاد تقسیم کرد . وی یکی از این دو راه را “رویکرد اقتدارگرایانه ” و راه دیگر را “راه مردم “نامید .
وی در تبیین این تقیسم بندی توضیح داده است که در راه اول از دین به عنوان ابزار و از زندان ، سرکوب و تعطیلی قانون اساسی بهره برداری می شود و در راه دوم یعنی “انتخاب مردم “زندانیان سیاسی آزاد و حق انتخابات آزاد ، رقابتی و غیر گزینشی نیز به رسمیت شناخته می شود.”
به گزارش خبرنگار کلمه، میرحسین موسوی این سخنان را در دیدار با جمعی از ایثارگران در هفته جاری بیان کرد و فاجعه کهریزک، حمله به کوی دانشگاه و فاجعه کنونی زندان ها را نمونه کامل سبعیت و زشتی همه گرایش های اقتدارگرایانه و فرعونیت دانست و آن را ا دامه اندیشه دبیر شورای نگهبان و شاگردان او دانست .
موسوی در این دیدار تاکید کرد: “فاجعه ای که اکنون در زندان ها رخ می دهد ادامه اندیشه دبیرشورای نگهبان و شاگردان این چنینی اوست. فاجعه کهریزک و حمله به کوی دانشگاه و حمله به مردم نتیجه چنین نگرشی است که به خوبی در آن سبعیت و زشتی همه گرایش های اقتدارگرایانه و فرعونیت را می توان دید.”
پیروزی مردم بر فرعونیت
به گزارش خبرنگار کلمه، میر حسین موسوی در ابتدای سخنان خود در جمع خانواده ایثارگران ضمن تبریک اعیاد شعبانیه گفت:” در سوره قصص به هنگام طرح مبارزه با تفرعن ، بشارت پیروزی داده می شود و به این ترتیب ضرورت همیشگی مبارزه با فرعونیت را برای پیروزی مردم یادآوری می کند، البته همان طور که در روایات آمده ، اوج این پیروزی در زمان ظهور صاحب الزمان(عج) است. این آیات نشان می دهد که ظلم، زور و خودرایی در هر زمان و هرمکانی که باشد به مبارزه ستمدیدگان و اقتدارگرایان وفرعونیان خواهد انجامید.”
آیا اسلام هتک حرمت به یک انسان را قبول می کند؟
نخست وزیر دوران دفاع مقدس به گسترش ظلم و جور در جامعه اشاره کرد و گفت: “ظلم و جور در هر شرایطی و هر دوره ای بد است چه در دوران پهلوی و چه در دوران جمهوری اسلامی. ظلم در جمهوری اسلامی اتفاقا بدتر است چراکه به نام اسلام صورت می گیرد. آیا اسلام قبول می کند که از یک انسان هتک حرمت شود یا با فروکردن سر یک زندانی در توالت از او اعتراف گرفته شود؟
استبداد دینی بدترین نوع استبداد است
موسوی ضمن یادآوری سخنان علامه نایینی گفت “: ما می دانیم که در دوران مشروطیت بزرگانی چون علامه نایینی استبداد دینی را بدترین نوع نامیدند. ما وقتی از سویی به بازداشت ها و شیوه های محاکمه ، شکنجه ها و قلع و قمع دانشگاهها و اخراج و ستاره دار کردن دانشجویان نظر می کنیم و از سوی دیگر با ایستادگی زندانیان و مردم بر تحقق مطالباتشان روبرو می شویم، یاد آیات سوره قصص و دیگر آیات کریمه مشابه می افتیم که در آنها هم مواجهه فرعونیت و مستضعفین مطرح است و هم بشارت پیروزی برای ستمدیدگان.”
میرحسین موسوی در بخش دیگری از سخنانش به اظهارات اخیر آقای جنتی اشاره و اضافه کرد :” دروغ هم یکی از این ظلم هاست که در هر زمانی بد است. مخصوصا اگر این دروغ از دهان دبیرشورای نگهبان قانون اساسی و امام جمعه پایتخت باشد. کسی که باید امانتدار آرای مردم و پاسدار اصول قانون اساسی و میثاق ملی باشد.آیا برهانی روشن تر از دروغ بزرگ اخیر این آقا برای تقلب در انتخابات می توان آورد؟ مخصوصا اگر در نظر بیاوریم که این اولین خلاف گویی ایشان نیست.”
فاجعه زندان ها نتیجه اندیشه هایی مانند اندیشه دبیرشورای نگهبان
نخست وزیر دوران دفاع مقدس تاکید کرد: “فاجعه ای که اکنون در زندان ها رخ می دهد ادامه اندیشه دبیرشورای نگهبان و شاگردان این چنینی اوست .فاجعه کهریزک و حمله به کوی دانشگاه و حمله به مردم نتیجه چنین نگاهی است که به خوبی درآن سبعیت و زشتی همه گرایش های اقتدارگرایانه و فرعونیت را می توان دید. واقعا نمی شود سخنان ایشان را که در جایگاه مقدس نمازجمعه به محاکم قضایی برای اعدام زندانیان دست مریزاد می گفت و هل من یزید می طلبید که عده بیشتری اعدام شوند، فراموش کرد.”
وی با بیان اینکه عده ای از خشونت برای ایجاد سکوت گورستانی و دروغ استفاده می کنند، ادامه داد :” ما انتظار داریم همه ملت به ویژه روحانیت و مراجع عظام خواستار رویت و بررسی اسناد ادعایی ایشان باشند و همچنین از سخنران دیگر نمازجمعه که دوست دیگر ایشان هستند و ادعا کردند که شورای نگهبان به عنوان صافی مورد تایید امام زمان( عج) هستند دلایل و مدارک خود را با رضایت و هدف صاحب الزمان از خود و دوستانشان در شورای نگهبان با تفاصیل ارایه دهند.”
فرعونیت ادامه خواهد یافت اگر…
موسوی گفت: “تا هنگامی که فرصت داده ایم که عده ای بر حکومت و مناصب و منزلتی هم سوار باشند و مردم را گوساله و بزغاله و خس و خاشاک بنامند این فرعونیت ادامه خواهد یافت و از دروغ سازمان یافته و تحریف اسلام استفاده خواهد شد.”
موسوی در ادامه سخنانش اکثریت روحانیت کشور و مراجع اعظام را صرف نظر از نگاه سیاسی آنها دلسوز مردم و صادق دانست و گفت :” اما عده ای معدود با گفتار و کردار خود به جایگاه این گروه مرجع بزرگ ضربه می زنند.”
وی همچنین با اشاره به یکی از برنامه های تلویزیونی گفت:” روز نیمه شعبان اتفاقی تلویزیون را روشن کردم و دیدم جشنی با عنوان سه جشن بزرگ ولایت در دانشگاه تهران را نشان می دهد. یک نفر با لباس روحانیت برای مردم آن هم در روزجشن و سرور مذهبی می گفت که اگر نصف جامعه علیه نصف دیگر که حاکم است باشد،آن نصف حاکم حق دارد همه نصف دیگر را اعدام کند! فاجعه بارتر اینکه ایشان از جنگ نهروان به عنوان استنناد نسل کشانه خود نام می برد و در این صحبت طبیعی بود که ایشان نه اشاره ای به جنگ نهروان و شکل آغاز آن و نه به حضور آزادانه خوارج در کشور اشاره ای داشته باشد.نه آنکه بر اثرآن حرفها و استنباط ها در دین ایمان مردم و سرنوشت اسلام اعتنایی می کند. البته ما این نوع طرز تفکر را می توانیم در گروه های تروریستی و آدم کش بیابیم .”
خسارتی که کمر ملت را خم خواهد کرد
موسوی با برشمردن راههای پیش روی نظام گفت:”سابق بر این در کشور ما با فرصت ها و راههای گوناگونی برای برخورد با مردم استفاده می شد . حوادث یک سال اخیر و شیوه برخورد با مردم به تدریج این تنوع را از بین برده است. می توان گفت که نظام و کشور امروز با دو راه کاملا متضاد روبروست.”
وی یکی ازاین راهها را مبتنی بر رویکرد اقتدارگرایانه دانست و ادامه داد:” در این راه از دین به صورت ابزار استفاده می شود ،همان طور که از زندان ها و سرکوبها و بستن روزنامه ها و تعطیلی بخش عمده ای از قانون اساسی و بی احترامی به حقوق و کرامت ذاتی انسانها بهره برداری می شود. در این رویکرد همان طور که آن ملبس به لباس روحانیت در نیمه شعبان در دانشگاه به صورت صریح گفت، حکومت اگر لازم ببیند می تواند حتی نیمی از جامعه را به قول ایشان اعدام کند و ما می دانیم که انتخاب این رویکرد جز متلاشی شدن نظام انتهایی نخواهد داشت.گرچه در انتها ایران ، ایرانی و اسلام باقی خواهد ماند ولی می توان حدس زد که خسارت این راه کمر ملت ما را خم خواهد کرد.”.
موسوی راه دیگر را انتخاب مردم خواند و گفت:”راه دیگر برگرداندن امور به سمتی است که مردم خود حاکم بر سرنوشت خویش باشند و چند نفر برای آنها تصمیم نگیرند. راهی که در آن زندانیان سیاسی آزاد ، حق اجتماعات به رسمیت شناخته می شود و محدودیت مطبوعات و رسانه ای برداشته می شود. مهمتر از همه حق انتخابات آزاد و رقابتی و غیر گزینشی نیز به رسمیت شناخته شود.”
انحرافی که برای آینده کشور مهلک است
میرحسین موسوی در انتهای سخنان خود بار دیگر بر انتخابات آزاد تاکید کرد و اضافه کرد :” این مردم هستند که تشخیص می دهند که چه کسی را با چه طرز تفکری به مجلس بفرستند و این نمایندگان واقعی مردم و نه وکلای تسخیری آنها هستند که تشخیص می دهند که مصالح کشور کدام است و چگونه باید کشور را اداره کرد. در این شکل همه اعضای حکومت منتخب مردم و خدمتگزار آنها هستند و نه حاکم برآنها و ما در مجلس اول جمهوری اسلامی به چنین فضایی نزدیک شدیم. اما از مجلس چهارم به بعد آن فضا از بین رفت. امروز روشن شدن هر چه بیشتر تفکر حداقلی بعضی از اعضای شورای نگهبان به ملت نشان می دهد که استنباط ظرفیت این شورای کلیدی و انحراف آن از وظایف اصلی و تبدیل شدن آن به یک صافی آرای ملت تا چه حد برای آتیه مملکت مهلک است و چگونه تکیه اقتدارگرایان در حفظ شورای نگهبان با همین جهت گیری کشور را به فاجعه انتخاب اول که اشاره شد سوق خواهد داد.
منبع: کلمه
شبنم مددزاده، نایب رئیس شورای تهران دفتر تحکیم وحدت و دبیر سیاسی انجمن دانشجویان دانشگاه تربیت معلم تهران، در تاریخ ۲ اسفند ماه ۱۳۸۷ به همراه برادرش فرزاد مددزاده بازداشت شده است، از بند زنان زندان اوین به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
به گزارش خبرنگار رهانا، مددزاده و بردارش در تاریخ ۲۰ بهمن ۸۸ به اتهام «محاربه» و «اقدام علیه امنیت ملی» به ۵ سال زندان با تبعید به زندان رجاییشهر محکوم شده بودند که این حکم در دادگاه تجدید نظر نیز تایید شده بود و انتقال آنها به زندان رجاییشهر در پی اجرا کردن حکم تبعید آنها صورت گرفته است.
شبنم مددزاده، پس از بازداشت به بند ۲۰۹ منتقل شد و به مدت ۳ ماه در سلول انفرادی به سر برد و پس از ۷ ماه بازداشت در بند ۲۰۹ به قرنطینه متادون و بند عمومی نسوان انتقال یافت.
فاطمه ضیایی نیز از بازداشت شدگان حوادث پس از انتخابات است که به دو سال زندان محکوم شده است و به همراه شبنم و فرزاد مددزاده به زندان رجایی شهر کرج منتقل شده است.
وی به اتهام «همکاری با سازمانهای مخالف نظام جمهوری اسلامی» بازداشت شده است.
وزیر دفاع اسرائیل گفت: «هنگامی که بین اسرائیل و ایران روابط خیلی نزدیکی وجود داشت، دو هفته در این کشور بودم.»
به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه کویتی الرای، ایهود باراک این اظهارات را اوایل هفته در نشستی بدون حضور رسانه ها مطرح کرد اما رادیو صدای ارتش اسرائیل، بخش هایی از این اظهارات را منتشر کرد.
رادیو ارتش اسرائیل اضافه می کند: «باراک اظهاراتش را اینگونه آغاز کرد که هنگامی که جوان بود و به کشورهایی رفته که در گذشته جز دوستان اسرائیل بودند ولی پس از مدتی به کشورهای دشمن اسرائیل تبدیل شدند مثل ترکیه.»
وزیر دفاع اسرائیل گفت: «به خاطر می آورم هنگامی که جوان بودم و در ارتش اسرائیل، سرگرد بودم به ایران سفر کردم و دو هفته نیز در این کشور اقامت داشتم. ایران در آن زمان از بهترین دوستان اسرائیل بود.»
وی افزود: «از آن جایی که ترکیه هم پیمان استراتژیک مهمی در منطقه بود در هفته های گذشته فردی را برای ریاست سازمان جاسوسی خود انتخاب کردند که نزدیک به ایران و هم پیمان این کشور است. تشکیلات جاسوسی ترکیه به اندازه کافی از ما اسرار در اختیار دارد و صرف فکر کردن درباره اینکه ترکیه این اطلاعات را در اختیار ایران قرار دهد ، به شدت نگران کننده است.»
رئیسجمهور سابق کشورمان با بیان اینکه « استقلال، وحدت و تمامیِّت ارضی از مظاهر مهم عدالت اجتماعی است»، تصریح کرد:« هیچکس به بهانه استقلال و تمامیت ارضی حق ندارد آزادیهای مشروع را حتی با وضع قوانین از بین ببرد؛ چه رسد به اینکه با بیقانونی و تجاوز از حدود قانونی آزادی را سرکوب کنند.»
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی در دیدار با دانشجویان عضو انجمن فرهنگ و سیاست شیراز گفت:« امیدوارم باز شاهد فضاهای بازو با نشاط به خصوص در دانشگاهها باشیم تا دانشجویان با آزادی کامل بتوانند بحث و صحبت کنند و ادامه فضای کنونی رابه زیان همه میدانیم.»
وی افزود:« بر این باوریم که مسیر درستی انتخاب نشده است که بعد ازیک سال که مردم و به خصوص اصلاحطلبان و نخبگان جامعه هزینههای فراوانی پرداختهاند و با مشکلات فراوانی روبرو بودهاند، باید همه دریافته باشند که تمام جامعه و نظام و حاکمیت زیان کردهاند و مردم از حکومت دورتر شدهاند.»
رئیس بنیاد باران تاکید کرد:«اگر حکومتی پایگاه مردمیاش را از دست بدهد ولو اینکه ابزار و امکانات قدرتمندی هم در اختیار داشته باشد آینده خوبی ندارد.»
به گزارش روابط عمومي دفتر سيد محمد خاتمی؛وی با اشاره به مباحث مطرح شده از سوی حاضران در این جلسه اظهار داشت:« مطالبی که گفتید خوب بود و سئوال های مهمی مطرح کردید و فکر می کنم اینها دغدغه های بسیاری از جوانان ما است که نگران وضع کشور و آینده خود هستند.»
رئیس دولت اصلاحات افزود:« در مورد اصلاحات این نظر درست است که به لحاظ نظری کار سنجیده و جامع کم شده است در نتیجه هر کس از ظن خود مواضع و مطالبی داشته که احیانا سوء استفاده هم از هر طرف شده و لااقل سوءتفاهماتی را به وجود آورده است.»
وی یادآور شد:«گرچه بعد از دوران ریاست جمهوری در این مورد تلاش خوبی صورت گرفت و حاصل کار هم تبیین مطالب اصلاحات در چند جلسه بود که اگر به آن مراجعه کنید موضوع قابل توجه و در خور بحثی را خواهید یافت.»
رئیس بنیاد باران تصریح کرد:«شما می توانید بینید که ما چگونه به اصلاحات و کشور و جامعه نگاه می کنیم ؛البته به دنبال آن هم اصولی را تحت عنوان "دیروز؛امروز و فردای ایران در آیینه اصلاحات" تدوین کردیم که در اختیار همه است واصول موضوعه ای را که برای اصلاحات تعریف كرديم در آنجا هست.»
رئیسجمهور سابق کشورمان با بیان اینکه «اگر امروز در جامعه فضای باز و آزاد وجود داشت می توانستیم بهتر وگستردهتر به این بحثها بپردازیم ولی الان هم درها برای بحث کردن بسته نیست»، گفت:« آنچه درباره اصلاحات و آینده آن گفتید؛ اگر کمی آن را توسعه و تعمیم دهیم و به آینده ایران و جمهوری اسلامی و کشور بپردازیم جالب تر است . باید ببینیم وضعیت کنونی ما در جامعه چگونه است؟»
وی افزود:« ملت و مردم ایران در ظرف یک قرن دو انقلاب کرده اند، یکی انقلاب مشروطیّت ودیگری انقلاب اسلامی که خود نشانه ظرفیت و عظمت این ملت است؛ در هر دو جریان عنایت به دین و در عین حال گرایش به آزادی و مردم سالاری و ضدیِّت با استعمار و استبداد در آن وجود داشته است.»
خاتمی تاکید کرد:« اینک پرسش این است آیا وضعیت کنونی مسیر را منحرف کرده است؟و آنچه ایجاد شده و می شود میتواند جلوی مسیری که بیش از صد سال سابقه دارد و راهی را که ملت انتخاب کرده است بگیرد؟ یا اینکه با وجود هزینههائی که برای مردم وکشور ایجاد شده و میشود مسیرهمانست که بود و جامعه در آن رو به جلو میرود؟ونیز باید این امر مورد بحث و بررسی قرار گیرد که نسبت نظام و آینده ملت با دین ، آزادی و مردم سالاری چه می شود؟»
رئیس موسسه بینالمللی گفتگوی فرهنگها و تمدنها ادامه داد:« به نظر من اصلاحات امر تازهای نیست، پیشتر بوده است و امروز آشکارتر و نیرومندتر و به اقتضاء شرایط زمان و مکان صورت خاصی یافته است.»
رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:« معتقدم اصلاحات از دو سوو توسط دو قطب کاملا متضاد؛ مورد تهاجم و فشاراست.یکی از سوی کسانی که می گویند اصلاحات توهمی بیش نیست و چنین القاء میکنند که اگر مراد این باشد که در جامعه مردمسالاری حاکم شود، نظام و جریانی که در پرتو انقلاب به وجود آمده است با مردم سالاری سازگار نیست!این جریان با نفی انقلاب اسلامی و قانون اساسی اصولا اصلاحات را امری ناممکن و واهی میداند و میگویند مردم باید دست از اسلام و جمهوری اسلامی بردارند و راه خودرا خارج از آن جستجوکنند.»
وی افزود:« در این دیدگاه یا دین به کلی رد میشود یا دست بالا آن را امری فردی میدانند که نباید درعرصه اجتماعی و سیاسی دخالتی داشته باشند و طبعا اصلاحاتی را که پایبند دین و وفادار به اصل نظام باشد از اساس امر غلطی میدانند و آن را مورد حمله و فشار قرار میدهند.»
سيد محمد خاتمی تاکید کرد:«آنچه خصوصا در این مرحله اخیر پدید آمده و رفتارها و سیاست های نادرست موجود این تفکر را تقویت می کند که نظام جمهوری اسلامی نظامی است که با حقوق مردم و معیارهای یک جامعه آزاد و آباد پیشرفته نا سازگار است و اصلاحاتی که میگوید این نظام و انقلاب را قبول داریم ولو اینکه خواستار اصلاح انحرافات باشد معنی ندارد.»
وی با بیان اینکه «اصلاحات به این معنی، مثل خود جمهوری اسلامی مطرود و مردود به حساب آورده میشود»، اظهار داشت:« به نظر من سلطه گران جهانی هم با اصلاحات دشمنی دارند؛ میدانیم که انقلاب اسلامی لطمههای بزرگی به موقعیت و منافع نامشروع قدرتهای توسعه طلب زده است.»
رئیس بنیاد باران یادآور شد:« بعد از کودتای 28 مرداد برنامه ریزی وسرمایه گذاری سنگینی شد تا ایران را به پایگاه محکم این قدرت ها به خصوص آمریکا در منطقه تبدیل کند و در واقع آنان منافع حیاتی خود را در حمایت ار رژیم کودتا تعریف کردند. انقلاب آمد واین توطئه و نقشه را به هم زد نه تنها ایران را از چنگ آنها خارج کرد بلکه سبب شد معادلات در کل منطقه به زیان آنها و به نفع مردم ایران و منطقه به هم بخورد.»
رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:« اینکه می گوییم دشمنی این قدرتها با اصلاحات اصیل جدی است برای این است که اگر نتیجه انقلاب همان باشد که اصلاحات میخواهد یعنی استقرار نظم و نظامی که در عین پایبندی به دین و وفادار به هویت فرهنگی - دینی جامعه در آن حقوق مردم و آزادیهای اساسی و پیشرفت و ترقی کشور تامین میشود و شاهد حکومتی باشیم که بر آمده از اراده و رای مردم و مسئول در برابر آنان است این خودش الگو می شود و برای آنان که میخواهند بر آدم و عالم مسلط باشند و حکومت های منطقه وابسته به آنان باشد بسیار خطرناک است و اصلاحات برای آنان قابل تحمل نیست.»
وی در مورد گروه دوم نیز گفت:« فشار دیگر از سوی جریان هائی است که گرچه ظاهر دینی و انقلابی به خود میگیرند ولی راه و کارشان با روح انقلاب و آرمان های ملت سازگار نیست.»
خاتمی توضیح داد:« جریانی تمامیِّت خواه که میانهای با مردم و حقوق آنها ندارد و از اسلام و انقلاب چهرهای خشن و زشت ارایه میدهد و خواستار حذف همه کس و همه چیز است که با توهمات و تنگ نظری آنان سازگار نیستند، این جریان هم با اصلاحات دشمن است.»
وی همچنین اظهار داشت:« البته منظور این نیست که هر کس اصلاحات را نپذیرد بد است، کم نیستند جریانها و کسانی که اختلاف سلیقه با اصلاحطلبان دارند ولی محترمند و واقعا میخواهند در درون نظام و با معیارهای اصلی آن به سر ببرند و آن جریان فوق الذکر با اين جریانهای اصیل و منطقی غیر اصلاحطلب هم مخالفند.»
رئیسجمهور سابق کشورمان افزود:« امروز شاهد هستیم چه بیپروا همه کسانی که خواست های قانونی دارند و به آرمانهای انقلاب و حقوق مردم احترام می گذارند و پای بند موازین انقلاب و امام هستند ؛ فتنهگر میخوانند و هرگونه فکر و روشی را که از سوی یک جریان پسندیده نشود براندازی معرفی میکنند.»
وی تصریح کرد:« امروز بسیار از کسانی که تحت فشارند و یا در زندان به سر میبرند آیا دین را منکر شده اند؟آیا نظام را قبول ندارند؟خیر اصل نظام را قبول دارند وبر آن پافشاری میکنند و پایبند هستند منتهی خواستهائی دارند و بر آزادیهای قانونی و حقوق مردم تکیه می کنند و از مسئولان مسئولیت میطلبند ولی چه آسان مورد اتهام و فشار قرار میگیرند.»
خاتمی با بیان اینکه «مردم ما آزادی استقلال و پیشرفت را بیش از صد سال است که طلب کرده و میکنند»، اظهار داشت:« امام از موضع دین خواستار رفع عقب ماندگی و دفع استبداد و استعمار شد و رمز پیروزی انقلاب هم همین بود؛ما هم همین را می گوئیم.»
رئیسجمهور سابق کشورمان افزود:«ما در دوره اصلاحات چشم انداز بیست ساله را تدوین کردیم و اینک می پرسیم چرا رشد 8% جای خود را به رشدی بسیار کمتر بلکه رشد منفی داد؟و این در حالیست که در این چند سال بیش از 400 میلیارد دلار درآمد نفتی داشتهایم.»
وی ادامه داد:« در برنامه پنجساله چهارم (که متاسفانه اجراء نشد) برای تامین رشد 8 درصدی آن طور که به خاطرم هست نیاز به 200 میلیارد دلار درآمد ارزی داشتیم که قرار بود حدود نصف آن از درآمدهای نفتی و غیر نفتی و بقیه با جذب سرمایه و امکانات خارجی تامین شود.حال در کمتر از 5 سال 400 میلیارد دلار حاصل شده است با آن چه کردند؟»
رئیس بنیاد باران همچنین اظهار داشت:« من نمیگویم خدای ناکرده حیف و میل یا سوء استفاده شده است ولی میگویم سوءتدبیر بوده است که اگر نبود میشد فاصله 20 ساله را خیلی کمتر طی کرد در حالیکه خیلی از آن نقطه هدف دورتر شدهایم.»
وی تاکید کرد:« اگر کسی گفت آن یک میلیارد دلاری که دیوان محاسبات گفت گم شده کجا است او مجرم است؟ و من میگویم بررسی شود که همه در آمدهای سرشار در مسیر پیشرفت، عدالت و تقویت کشور و اعتلاء انقلاب مصرف شده است یا خیر؟»
سيد محمد خاتمی با بیان اینکه «میبینیم که در مقابل برای توجیه سیاستها و رفتارهای غلط و حتی سرکوب به دروغ و تهمت و ناسزا گوئی متوسل میشوند»، گفت:« به جای رسیدگی به واقعیتها و جلوگیری از سقوط کشور و لطمه دیدن انقلاب ادعا میکنند که میلیاردها دلار از خارج در اختیار کسانی قرار گرفته است برای ضربه زدن به انقلاب.»
وی تصریح کرد:«چرا همین امر پیگیری نمی شود تا اگر واقعیت دارد (که از همین گفته معلوم است که دروغ پردازی ناشایسته است) تکلیف روشن شود و اگر دروغ است با دروغپردازیهایی که مصداق بارز تشویش اذهان عمومی است برخورد شود.»
رئیس دولت اصلاحات تاکید کرد:« این تهمتها وقتی از سوی کسانی مطرح می شود که موقعیت حساس را در نظام و جامعه اشغال کردهاند و ایجاب میکند که عادل باشند و دقیق حرف بزنند و مدافع حق و حقیقت باشند؛ تاسف بارتر است.»
وی یادآور شد:« گرچه وقتی از تریبون مقدس نماز جمعه با کمال بی پروائی مرجع جلیل القدر و بزرگواری که افتخار عالم تشیع است دست نشانده و دست پروره انگلیس معرفی میشود و کسی با آنها برخورد نمیکند چه توقعی داریم که به دیگران اهانت نکنند و بهتان نزنند؟»
خاتمی با بیان اینکه «آیا در بررسی لوایح و مصوبات و بودجه و بررسی صلاحیتها هم همین معیارهای باطل را به کار نمیگیرند و سبب بدبینی به نظام و لطمه خوردن به انقلاب نمیشوند؟»، گفت:« اگر قوه قضائیه با این موارد برخورد کند ما شاهد بد اخلاقیها و بدرفتاریهائی نبوديم که متاسفانه به نام نظام و انقلاب صورت میگیرد و برای توجیه جفاهائی که به ملت میشود و برای موجه جلوه دادن فضای ناامن امنیتی و ناسالم بر جامعه است.»
وی ادامه داد:« پیشرفت کشور و تامین حق و حرمت و آزادی مردم به جای خود، چرا به نام اسلام و انقلاب بدترین بد اخلاقی ها را مرتکب میشوند و رواج می دهند؟»
رئیسجمهورسابق کشورمان با تاکید بر اینکه «به هر حال آنچه مورد نظر است رعایت همین قانون اساسی است»، گفت:« نمیگوئیم قانون اساسی وحی منزل است ولی مبنای محکم نظم اجتماعی است که باید از سوی همگان به خصوص حکومت مراعات شود.»
وی یادآور شد:« از جمله اصول مهم قانون اساسی اصل نهم است در این اصل، آزادی، استقلال، وحدت و تمامیّت ارضی تفکیک ناپذیر و هم طراز آمدهاند.»
رئیس بنیاد باران افزود:« در طول تاریخ ،جباران با القاء تقابل میان حق و حرمت و آزادی مردم با امنیت رفتارهای غیر مسئولانه و ظالمانه خود را توجیه کردهاند و در دوران اخیر تاریخ با تقابل میان آزادی و عدالت نفسگیرترین خودکامگیها را (دیکتاتوری پرولتاريا) برقرار کردند.»
به گفته خاتمی؛ اگر ما جامعه را دارای وجود مستقل بدانیم باید بپذیریم که استقلال، وحدت و تمامیِّت ارضی از جمله مظاهر مهم عدالت اجتماعی است.
وی توضیح داد:« در اینجا نه تنها آزادی در برابر اینها نیست بلکه همطراز و همراه اینهاست، بطوریکه نه کسی میتواند به بهانه آزادی، استقلال و تمامیت ارضی و وحدت جامعه را خدشهدار کند و مثلا بگوید آزادی است که جاسوسی کند یا آزادی است که جامعه را دچار تفرقه کند و...از طرف دیگر هیچکس به بهانه استقلال و تمامیت ارضی حق ندارد آزادیهای مشروع را حتی با وضع قوانین (توجه فرمائید حتی با وضع قوانین) از بین ببرد چه رسد به اینکه با بی قانونی و تجاوز از حدود قانونی آزادی را سرکوب کنند.»
رئیس دولت اصلاحات تصریح کرد:« همچنین در قانون اساسی ما امنیت جامعه و افراد بسیار مهم تلقی شده است، این همه تاکید بر عدم تفتیش عقاید، عدم دخالت در امور شخصی مردم، پاسداشت آزادی ها، هزینه نداشتن نقد قدرت و...در قانون اساسی جهت جامعه مورد نظر و حکومت را نشان می دهد.»
وی با بیان اینکه «ما میگوئیم همینها عمل شود در این صورت است که نظام تقویت می شود»، اظهار داشت:« به نظر ما آزادي خود از بارزترین مصداقهای عدالت و در عین حال شرط مهم تامین عدالت در جامعه است.»
رئیس بنیاد باران ادامه داد:« در مورد اصلاحات آن چه را بارها گفتهام باز هم تکرار میکنم که چون ریشه در خواست تاریخی مردم دارد از بین رفتنی نیست، منتهی راههای کم هزینهتر و پرفایدهتر برای تامین صلاح و فلاح جامعه وجود دارد.در این مدت مردم و جامعه و کشور و نظام هزینههای سنگینی پرداخته اند و وضعیتی پیش آمده که هم کشور زیان دیده و هم دشمنان از وضعیت سوء استفاده کردهاند.»
وی تاکید کرد:« باید به قانون بازگشت و همگان به خصوص حاکمان باید قانون اساسی را مبنای عمل و وجهه همت خود قرار دهند و توهمهایی که با روح انقلاب و با وجدان جامعه ناسازگار است و به زور دورغ و تهمت باید جا بیافتد و مبنای عمل قرار گیرد، کنار گذاشته شود.»
سیدمحمد خاتمی خاطر نشان کرد:« باید به وضعی برگردیم که نقد و انتقاد هزینه نداشته باشد، مشارکت در عرصه سرنوشت براندازی و فتنه به حساب نيايد و آزادیهای اساسی تضمین شود، فضای امنیتی به فضای سالم و آزاد و قانونی مبدل گردد و با حرکت به سوی انتخابات آزاد و سالم ؛طمانینه و امید به جامعه بازگردانده شود و چنین باد!»
هنگامه سلوکی فعال مدنی و از بازداشت داشت شدگان روز عاشورا که به دوسال و نیم حبس تعزیری محکوم شده است، مدتی را در بند ٢٠٩ زندان اوین گذرانده و پیش از سال ١٣٨٩ با تبدیل قراربازداشت به وثیقه به صورت موقت آزاد شده بود.
به گزارش خبرنگار رهانا، دوسال از ٣٠ ماه حبس تعزیری سلوکی به اتهام «تبانی و تجمع» و شش ماه از آن به اتهام «تبلیغ علیه نظام» بوده است.
یکی از مستندات حکم او در دادگاه، «ارسال اس ام اس گسترده و فراخوان برای تجمعات» بوده است. این در حالی است که بر اساس اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی شرکت در تجمعات به شرطی که مخل مبانی اسلام و بدون حمله اسلحه باشد، آزاد است. اما سلوکی به اتهام این مساله به حبس و زندن محکوم شده است.
در روز ششم دی ماه سال گذشته مصادف با روز عاشورا بسیاری از معترضان به نتایج انتخابات سال گذشته ریاست جمهوری به خیابانها آمدند. در این روز صدها نفر توسط ماموران امنیتی بازداشت و روانه زندانها شدند.
بسیاری از بازداشت شدگان در این روز با اتهامهای سنگینی همچون محاربه روبرو شده و بسیاری نیز حکمهای سنگین زندان دریافت کردهاند.
جواد علیجانی دانشجوی دانشگاه دولتی شهید چمران اهواز از زندان سپیدار به زندان کارون منتقل شد.
به گزارش هرانا، این فعال دانشجویی که به اتهام تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی به سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود سه روز پیش به زندان کارون اهواز منتقل شد.
انتقال این فعال دانشجویی به زندان کارون اهواز حکم تبعید را در بر دارد و وی به عنوان زندانی تنبیهی به این زندان منتقل شده است.
لازم به یادآوری است که این فعال دانشجویی در پاییز سال 86 بازداشت شد و پس از تحمل 11 ماه زندان با قید وثیقه آزاد شد؛ در پاییز سال 87 دادگاه انقلاب وی را به تحمل پنج سال حبس تعزیری محکوم کرد که این محکومیت در دادگاه تجدید نظر به سه سال حبس قطعی کاهش یافت.
حقيقت را فداي مصلحت نكن كه هيچ مصلحتي با حق و حقيقت همسنگ نيست
فاطمه طباطبایی مادر سید حسن با نگارش نامه ای به فرزندش، ضمن تقدير و سپاس از همة بزرگاني كه از سید حسن خمینی پشتيباني كردند، می نویسد: تلاش كن همواره در راه راست، ثابت قدم بماني و حقيقت را فداي مصلحت نكني؛ زيرا كه هيچ مصلحتي با حق و حقيقت همسنگ نيست.
به گزارش سایت سیاست روز، وی در بخشی از نامه اش آورده است: از حضور هماهنگشده كساني در حرم آگاه شده بودم. كساني كه جز شعار دادن در مواقع مشخص و در حضور سخنرانان خاص رسالت ديگري ندارند. در آن لحظات از روح پدرم و امام خواستم تا از خدا بخواهند، قلب اين خفتگان را بيدار سازد، مگر نه آنكه او مقلبالقلوب است، اما هنوز درخواستم را بر زبان جاري نساخته بودم، كه خاطرة ادبورزي امام چون صاعقهاي قلب و ضميرم را درهم كوبيد. ازآنرو گفتم: خدايا تو خود هرچه صلاح ميداني، همان كن. فرزندم با اخلاص در پي نشر آثار جدش است. پس تو او را يار باش.
طباطبایی همچنین در پایان نامه اش می نویسد: ضمن تقدير و سپاس از همة بزرگاني كه از تو پشتيباني كردند به تو ميگويم – اگرچه نيك ميداني – اين راستي و پايداري و شكيبايي تو بود كه همه آن را ستودند. پس تلاش كن همواره در راه راست، ثابت قدم بماني و حقيقت را فداي مصلحت نكني؛ زيرا كه هيچ مصلحتي با حق و حقيقت همسنگ نيست.
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
براي پسرم حسن
پسرم؛
سلام گرم مادرانهام را پذيرا باش. سلامي كه افزون بر گرماي عشق مادري، دربردارنده نكاتي است كه خوش دارم آن را با تو درميان بگذارم و خاطراتي را برايت بازگو كنم.
از جدت شنيدم كه «انتظار فرج از نيمة خرداد» ميكشد بهراستي ماه خرداد ماه عجيب و بزرگي است و نيمة آن نيز به همينسان.
در سالروز رحلت امام عزيز با احساساتي عجيب و گوناگون در مرقد آن پير سفركرده حاضر شديم. آرامگاهي كه براي من آرامجاي است. با اشتياق به انتظار ديدارت بودم، شنيدههايم از مسئولان حرم، مضطربم ساخته بود. از حضور هماهنگشدة كساني در حرم آگاه شده بودم. كساني كه جز شعار دادن در مواقع مشخص و در حضور سخنرانان خاص رسالت ديگري ندارند. در آن لحظات از روح پدرم و امام خواستم تا از خدا بخواهند، قلب اين خفتگان را بيدار سازد، مگر نه آنكه او مقلبالقلوب است، اما هنوز درخواستم را بر زبان جاري نساخته بودم، كه خاطرة ادبورزي امام چون صاعقهاي قلب و ضميرم را درهم كوبيد. ازآنرو گفتم: خدايا تو خود هرچه صلاح ميداني، همان كن. فرزندم با اخلاص در پي نشر آثار جدش است. پس تو او را يار باش.
آري عزيزم، لحظههاي انتظار ديدنت سخت و دشوار سپري ميشد. احساس ميكردم در آن فضاي گسترده هوايي براي تنفس وجود ندارد.
بر خلاف سالهاي گذشته شمار اندكي از دوستانمان در جايگاه حاضر شده بودند. برخي از آنان نيز به «مصلحت» واژهاي كه هيچگاه نفهميدم طول و عرضش چقدر است، ميانديشيدند.
در لحظهاي كه در جايگاه قرار گرفتي، بياختيار همه برخاستيم و ايستاده ترا نگريستيم. گروه اندكي نيز برخاستند و هياهويي بهپا كردند، ميدانستم كه اينگونه بادها ترا نخواهد لرزاند؛ زيرا كه من مادرم و دل مهربانت را بهخوبي ميشناسم، كوچه باغهاي وجودت را بارها و بارها پيمودهام و به تأثير آموزههاي پدرم كه در نوجواني منطق گفتوگو را به تو آموخت، ايمان دارم. ديدم كه چه با وقار و باشكوه درخشيدي.
شعاع طلايي و گرمابخش نور خورشيد نيز بر زيباييت افزوده بود. كريمانه در برابر شماري خفته ايستادي. احساس كردم، در سكوت برايشان دعا ميكني. آري، احساسم به باور تبديل شد و تو آنها را نيز به دعا و ثنا و صلوات فراخواندي، اما در گوشهاي بسته و چشمان خفته تأثيري حاصل نميشود. تو باز هم سكوت كردي و فقط لبانت را گزيدي.آري، از تو كه بر دست و روي عاشق به «معشوق» رسيده؛ عارف به منزل «اطمينان» قدم گذاشته، بوسهزدهاي جز اين انتظاري نداشتم.
عزيزم سكوت تو زيبا بود و ژرف. تو با جملهاي كوتاه اما پرمعنا – كه دل هر بيداري را به درد آورد – هجرت بيست سالة مرادت را يادآور شدي. نامهرباني روزگار را گوشزد كردي و با وقار «مكان»ات را ترك كردي، اما «مكانت» تو ظهور يافت.
در آن لحظه به ياد نامة جدت حضرت روحالله افتادم كه ترا «حسن» نام نهاد و خُلق حَسَن، نام حسن و خَلق حسن را برايت آرزو كرد. آن روز ديدم كه چهسان دعاي آن پير فرزانه در حق تو مستجاب گشته است. تو با خُلقي حسن و خَلقي حسن درحاليكه بغضت را از نامهرباني دوستان خفته، فرو ميبردي به خير و صلاح دعوتشان كردي، احساس كردم تو با اشكهايي كه از سر مهر و آشتي و نه از سر كين و قهر در درونت جاري شد، عطرآگين شدي و من آن عطر را استشمام كردم و آرزو كردم هرگز چشمة اشك مهرت خشك مباد.
پسرم حسن!
من نيز گريستم. از غم و اندوه اينكه پس از سيسال از گذشت انقلاب شكوهمند منطق عليه زور، هنوز شماري، ياراي بيان اعتراض خود را ندارند؛ از مفاهمه و گفتوگو ناتوانند و همچون كودكان خواستة خود را ابراز ميكنند و از اينكه چهسان گروهي عزت و كرامت نفس افراد را به قربانگاه ميكشانند، اشك حسرت ريختم.
تماشاي قامت كشيده و سرافراز تو روزهايي را به يادم آورد كه با كمك پدر نازنين و جدت حضرت روحالله روي پاي خود ايستادي و با كمك و تشويق آنها شيوه راهرفتنآموختي. هرگز خندة شيرين و نمكين و نيز نشاط آنان را از اينكه روي پايت ايستادي و با اتكا به زانوان خود گامهاي لرزانت را ثبات و اقتدار بخشيدي، آنها را فراموش نميكنم.
آري عزيزم در يك سالگي با دستگيري «روح خدا» گامهايت را محكم كردي و در نوجواني نيز مخاطب توصيههاي آن پير رهيافته بودي كه تو را به اتكا و اتكال به خدا دعوت ميكرد و از تو ميخواست خدا را در لحظه لحظه زندگيت حاضر و ناظر ببيني.
بهراستي عزيزم، در پيشگاه خدا همه عزيزند، همه مخلوق اويند و حقتعالي نسبت به مخلوقات خود غيور است. پس همچنان شكيبا باش و حرمت همة مردم را از آنرو كه مخلوق معبودند، پاس بدار. مبادا حق را در امور به ظاهر كوچك، به بهانة اينكه بيبهايند، ناديده انگاري و خدا را در دوردستها و امور به ظاهر بزرگ جستوجو كني. خدا در همين نزديكي است و من شكوه و عظمت او را در آن روز بهخوبي حس كردم.
فرزندم!
تو با شعر و شور و شعور پرورش يافتهاي؛ شير عشق در رگهاي تو به خون تبديل شده و زندگانيت را عاشقانه ساخته است. پس مهربانيت را همچون آفتاب بر همه بتابان. مباد آن روز كه دل دريائيت كدر شود. پسرم از تو ميخواهم شكيبا باشي، عاشق باشي و پرفروغ بماني و از اينكه رخدادها، شكيبايي و راستي تو را ظهور و بروز بخشيد، شكرگزار باش.
شنيدم گفتهاي دائم نفس خود را در ترازوي رضاي الهي ميسنجي و مدام انگيزة كارهايت را رصد ميكني كه مبادا از رضاي محبوبت فاصله بگيرد. هميشه همينطور باش؛ زيرا در دام نام و ترس و طمع، نه خدا را ميتوان ديد و نه مردم را. در اين دام تنگ و تاريك جز خواهشهاي نفس چيزي ديده نميشود. ترس و طمع شجاعت و عشق را ميميراند و چراغ روشن آگاهي را خاموش ميكند. آنكه ميترسد و طمع ميورزد، سنگواره ميشود. سنگوارگي براي انسان، دوزخ است و خدا كسي را به چنين دوزخي دچار نكند. پس همچنان تهي باش از خود و سرشار باش از خدا كه در اين حال هرگز مردم را از ياد نخواهي برد. شاديهايت را با آنان تقسيم كن و درد و غمهايشان را متحمل شو، سزا و ناسزا را در راه حقيقت بشنو، روا و ناروا را اگر رضايت محبوب است به جان بخر، تا خورشيد حقيقت بر جان و قلبت بتابد و «ارض وجودت» به «ارض بيضاء» مبدل گردد.
عزيزم!
آشيان ساختن در بلنداي فراغت و استغنا را از امام بياموز همانگونه كه پدرت نيز بهخوبي آموخت. جوانمردانه زيست و در اوج عزت و سربلندي بر دستان كه نه بر قلبهاي عاشقان و راستقامتان تاريخ كشورمان بدرقه شد.
دلبندم!
بهخاطر آوردم كه گهگاه با هم به حسينيه جماران ميرفتيم و با شنيدن سخنان دلنشين پدربزرگ مسرور ميشديم و تماشاي شور و عشق و شيدايي مردم، طراوتبخش روح و دلمان ميگشت. يك روز كه هشت، نه ساله بودي از امام شنيدم كه شخصي به خواجه نصيرالدين طوسي نامه نوشت و ضمن بيان اشكالاتي به او جسارت كرد و او را «كلب» ناميد اما خواجه حكيمانه اشكالات او را پاسخ داد و در پايان افزود: و اما اينكه شما مرا «كلب» خوانديد متذكر ميشوم كه من سگ نيستم؛ زيرا اوصاف و خواص من با سگ متفاوت است. و همچنين داستان ديگري نقل كردند كه شخصي ناآگانه به مالك اشتر اهانت كرد و پس از آنكه او را شناخت در پي او به مسجد براي طلب بخشايش رفت، ولي او بزرگوارانه گفته بود: من در اينجا براي تو دعا ميكردم.
پسرم حسن!
مباد ذرهاي از مهرت نسبت به مردم حتي خفتگاني كه به تو ناسزا گفتند خرداد كم شود. مباد از دعاي خير برايشان غفلت كني، از غفلت مردم نيز لحظهاي رنجيده مشو كه در فرهنگ پدر و پدربزرگت گناهي ناپسند است.
از پدربزرگت شنيدم كه ميگفت: «من اكثر اوقات براي مردم دعا ميكنم» پس با دل و جان در هر حال و گام براي آنان خير بخواه و در خدمت به آنها بكوش و تا ميتواني گره از رشتهها بگشا و از اينكه فرصتي براي خدمتگزاري به آنان پيدا ميكني منتپذير باش.
فرزندم!
ضمن تقدير و سپاس از همة بزرگاني كه از تو پشتيباني كردند به تو ميگويم – اگرچه نيك ميداني – اين راستي و پايداري و شكيبايي تو بود كه همه آن را ستودند. پس تلاش كن همواره در راه راست، ثابت قدم بماني و حقيقت را فداي مصلحت نكني؛ زيرا كه هيچ مصلحتي با حق و حقيقت همسنگ نيست.
پسرم!
تو از تبار مردي هستي كه ذهني صاف، سينهاي پيراسته، قلبي مطمئن و روحي زكي داشت. تو نيز بايد اينچنين باشي كه خداوند لياقت آن را در تو نيز نهاده است.
حسن عزيزم!
از پير و مرادمان آموختيم كه عالم محضر خداست. پس در پيشگاه معبود و معشوق بايد سراپا چشم شد تا زيباييهاي او را ديد. چرا كه جز زيباييديدن خسارت است. اتصال به حقيقت و ناظر و حاضردانستن خدا، -حتي در كوران حوادث - انسان را ثابت و استوار و مقتدر دارد و دوري از حقيقت و نديدن خدا – حتي در اوج قدرت و دولت - انسان را متزلزل و مضطرب ميگرداند.
عزيزم!
اين دلنوشته مرا در آستانه تولدت بپذير و همچنان خالي باش از هوي و در هواي خدايي تنفس كن و جز رنگ خدا، رنگي را مپسند كه رنگ خدا در بيرنگي است.
همچنان خوش بدرخش
مادرت فاطمه - تيرماه 1389
جلسه دادگاه مصطفی پاپی دانشجوی کارشناسی ارشد رشته آموزش زبان انگیسی دانشگاه علم و صنعت در شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی مقیسه برگزار شد.
به گزارش ادورنیوز، اتهامات پاپی اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور، اخلال در نظم و فعالیت تبلیغی علیه نظام بود. وی پس از ارائه آخرین دفاعیات به دو سال حبس محکوم شد که به علت عدم سوء سابقه، این حکم تا سه سال به حالت تعلیق درآمد.
گفتنی است که مصطفی پاپی در حوادث بعد از انتخابات در تاریخ 15 دی سال 1388در منزل شخصی خود در تهران دستگیر شد و به مدت 67 روز در بند 209 زندان اوین در بازداشت بود.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار با اعضای انجمن فرهنگ و سیاست دانشجویان دانشگاه شیراز به سؤالات مطرح شده حاضرین در جلسه پاسخ داد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، آیتالله هاشمی ر فسنجانی در پاسخ به سؤال یكی از دانشجویان پیرامون سختترین لحظات زندگی سیاسی خود، انفجار حزب جمهوری و ترورهای ابتدای انقلاب را جزو بدترین لحظات خود خواند و گفت: در جنگ نیز زمانی كه مجبور به عقبنشینی از برخی مناطق میشدیم لحظات دردآوری بر من میگذشت.
وی بمباران شیمیایی حلبچه را بسیار دلخراش و نشان از ددمنشی صدام خواند و گفت: توصیف لحظاتی كه پس از چند روز هنوز اجساد تلمبار شده مردم مظلوم حلبچه را میدیدم قابل توصیف نیست.
آیتالله هاشمی رفسنجانی رحلت حضرت امام(ره) و حوادث تلخ انتخابات و پس از انتخابات دهم را از دیگر اتفاقات ناگوار زندگی سیاسی خود خواند و تصریح كرد: در حال حاضر تندرویها و افراطیگریهای برخی كه با تصمیمات و اقدامات غیرعاقلانه خود انقلاب و نظام را در مهلكههای سخت كه دشمن در پی آن است قرار میدهند از نگرانیهای اساسی است كه باید با اتفاق و وحدت و همدلی در داخل بهانههای دشمنان بیرونی را از دست آنان خارج و كشتی انقلاب و نظام را به ساحل امن و سلامت برسانیم.
رئیس مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به سؤالی پیرامون میزان تحقق اهداف انقلاب اسلامی، «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» را اصلیترین شعار مردم و مبارزان انقلاب اسلامی خواند و گفت: در طول سه دهه گذشته علیرغم كاستیهایی كه وجود داشته به میزان قابل قبولی به اهداف این شعار نزدیك شدهایم اما اینها كافی نیست و ما تا تحقق كامل این اهداف راه درازی در پیش داریم.
وی با تأكید بر اینكه در زمینه استقلال سیاسی تا حدود زیادی این امر محقق شده است، تصریح كرد: در زمینه استقلال اقتصادی با پایان جنگ و شروع دوران سازندگی بسیاری از وابستگیها پشت سر گذاشته شد و در حال حاضر وظیفه مسئولین ادامه خودكفایی و استقلال در بخشهای مختلف جامعه است.
آیتالله هاشمی رفسنجانی جمهوریت و اسلامیت نظام را دو ركن خللناپذیر مردمسالاری دینی در كشور خواند و گفت: افراط و تفریط در هر كدام از این دو بخش ضربه جبرانناپذیری به نظام، انقلاب و آینده كشور خواهد زد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به پرسشی در خصوص چگونگی حضور ایشان در تحولات سیاسی كشور تصریح كرد: بنده همواره در طول سالیان دراز انقلاب مواضع و نظرات خود را بیان كردهام و در حال حاضر هم همینگونه عمل میكنم، اما همواره از دعوای سیاسی پرهیز داشتهام. نمیخواهم دشمن از اختلافات داخلی ما فرصت ضربه زدن به نظام و انقلاب را به دست آورد و این همواره اصلی اساسی برای من در دوران پس از انقلاب بوده است.
در ابتدای این دیدار آقای انصاری دبیر انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه شیراز به همراه چند تن دیگر از اعضای این انجمن سؤالات و دغدغههای خود را پیرامون تحولات جاری كشور در مقطع كنونی و بهخصوص پس از انتخابات گذشته بیان داشتند.
از سال ۱۳۷۳ تا سال ۱۳۸۶ نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر جان خود را در تصادفات جادهای از دست دادهاند
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد ،تازهترین بررسیها در «برآورد هزینههای تصادفات جادهای ایران» در سال ۱۳۸۶ نشان میدهد که هزینهای بالغ بر ۱۸ هزار میلیارد تومان معادل ۱۸ میلیارد دلار به کشور وارد شده است.
پژوهشکده حملونقل که زیر نظر وزارت راه و ترابری فعالیت میکند، با انتشار گزارشی درباره آمار تصادفات جادهای در ایران و مقایسه آن با سایر کشورها نشان میدهد که ایران بین سالهای ۲۰۰۴-۲۰۰۲ میلادی جایگاه دوم جهانی را پس از کشور السالوادر از نظر «تعداد کشته به یکصد هزار نفر جمعیت» در تصادفات جادهای به خود اختصاص داده است. بر این اساس در السالوادر تعداد کشته به یکصد هزار نفر جمعیت در تصادفات جادهای در سالهای مورد بررسی ۴۳ نفر و در ایران ۴۱ نفر بوده است. این تعداد برای کشور انگلستان ۶ نفر، آمریکا ۱۷ نفر، چین ۶ نفر و هند ۱۵ نفر بوده است. همین آمار نشان میدهد از سال ۱۳۷۳ تا سال ۱۳۸۶ نزدیک به ۳۰۰ هزار نفر در تصادفات جادهای در سراسر کشور جان خود را از دست دادهاند.
در گزارش پژوهشکده حمل و نقل این گونه نتیجهگیری شده است که در سال ۱۳۸۶، هزینه تصادفات برای مجموع تصادفات درونشهری و برونشهری و با احتساب اثر یارانهها در مجموع ۱۸ هزار میلیارد تومان معادل ۱۸ میلیارد دلار برآورد شده است. براساس این گزارش، هزینه تصادفات کشور در سال ۱۳۸۶ از کل تولیدات ناخالص داخلی بیش از ۵۰ درصد کشورهای جهان نظیر غنا، اردن، بحرین و … بیشتر بوده است.
براساس همین گزارش، هر خانواده ایرانی در سال ۱۳۸۶ به طور متوسط حدود یکمیلیون تومان بابت تصادفات ترافیکی در کشور هزینه متحمل شده است.
در این گزارش عنوان شده است که هزینه ۱۸ میلیارد دلاری تصادفات در سال ۸۶ به تنهایی ۳۳ سال بودجه فعلی راهداری کشور، ۲۲۰ سال بودجه فعلی ایمنیسازی نقاط حادثهخیز کشور، هزینه ایجاد ۲ میلیون شغل برای جوانان یا خرید ۶۰ فروند هواپیمای ایرباس را تامین کرد.
در این گزارش، نرخ بازگشت سرمایهگذاری در ارتقای ایمنی ترافیکی دستکم ۳۶۰ درصد پیشبینی شده است و البته مرکز تحقیقات RTL انگلستان این رقم را برای ایران تا هزار درصد هم محاسبه کرده است.
ایران؛ جادههای مرگ
پژوهشکده حمل و نقل در شرایطی آمارهای مربوط به سالهای ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۶ را منتشر کرده است که آمارهای بعدی هم نشان میدهد روند تصادفات جادهای در ایران از سال ۱۳۸۶ به بعد هم سیر صعودی داشته یا حداکثر در همان حد سال ۱۳۸۶ باقی مانده است. اگر بخواهیم هزینه تصادفات را طی ۵ سال اخیر یعنی از سال ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ برآورد کنیم، نزدیک به ۹۰ میلیارد دلار زیان ناشی از تصادفات به کشور وارد شده است که خود یک رقم قابل توجه و هشدار دهنده به حساب میآید.
برآورد کارشناسان خارجی هم نشان میدهد که میزان مرگ و میر در جادههای ایران جزو بالاترینها در جهان است و در شمار چند کشور اول جهان از نظر دادن تلفات در تصادفات جادهای به شمار میآید.
یاشار دارالشفاء دبیر سابق تشکل اسلامی دانشجویان اصلاح طلب دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین به هفت سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش جرس، این دانشجوی کارشناسی ارشد رشته برنامه ریزی دانشگاه تهران بر اساس حکم قاضی صلواتی، ریاست شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب با اتهام اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور از طریق شرکت عامدانه در اغتشاشات خیابانی به تحمل پنج سال حبس و به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق شرکت عامدانه در اغتشاشات و تهیه خوراک تبلیغاتی برای دشمنان انقلاب به ۶ ماه و توهین به مقامات عالی نظام به استناد مادتین ۵۱۴ و ۶۰۹ قانون مجازات اسلامی از طریق تنظیم و انتشار مقالات موهن به ۱۸ ماه حبس محکوم و مجرم شناخته شد.
یاشار دارالشفاء یکی از هفت عضو خانواده دارالشفائی است که پیش از این در دو ماه آخر سال ۱۳۸۸ بازداشت و همگی به زندان اوین منتقل شدند.
وی که با رتبه چهار کنکور کارشناسی ارشد وارد دانشگاه تهران شد، در جریان حوادث پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری دو مرتبه در تاریخ های ۱۳ آبان ۱۳۸۸ به مدت ۲۰ روز و در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۸۸ به همراه مادر و برادرش در منزل بازداشت، و برای مدت۳۲ روز در زندان اوین محبوس شد.
پیکر محمد نوری درحالیکه جمعیت زیادی از دوستدارانش احاطهاش کرده بودند، رهسپار دیار خاک شد. آنها که از نزدیک او را میشناختند از محاسنش گفتند و دیگران ترانههای او را زمزمه کردند.
به گزارش ایلنا، پیکر محمد نوری در میان جمعیت زیادی از علاقمندان وی درحالی به جایگاه ابدیاش بدرقه شد که حاضران با چشمان گریان میخواندند “ما برای آنکه ایران خانه خوبان شود/ رنج دوران بردهایم.”
این مراسم که صبح امروز، یازدهم مرداد ماه، ساعت ۹:۳۰ در مقابل تالار وحدت برگزار شد و در آن چهرههایی مانند شهرام ناظری، فریدون شهبازیان، احمد ابراهیمی، امینالله رشیدی، نیما مسیحا، مجید اخشابی، بیژن بیژنی، جواد مجابی، هادی منتظری، منوچهر آذری، علی مرادخانی، اردشیر رستمی، میلاد عمرانلو، علی ترابی، امیرنیا، ایمانیخوشخو، محمدعلی خبری و حمید شاهآبادی درکنار جمعیت پرشماری از علاقمندان به آوازهای محمد نوری، حضور داشتند.
این مراسم در ابتدا با پخش پیام محمد سریر، مدیرعامل خانه موسیقی، اینگونه آغاز شد: این روزها حسرت از دستدادن هنرمندان بر دوشمان مینشیند و ما را داغدار کرده است.
فقدان محمد نوری که پیش از پنج دهه طنین صدایش در قلب ما جای گرفته است؛ اندوهی عمیقتر و ماندگارتر است و برای من که تجربه همکاری با او را داشتم، تحمل این درد دشوار است. آوازهای او از رایحه فرهنگ دیرین مردم برخوردار است و خاطرههای او برای ما جاویدان خواهد ماند.
در ادامه داریوش پیرنیاکان، سخنگوی خانه موسیقی گفت: من افتخار این را داشتم که سالها در بسیاری از شوراهای موسیقی و جشنوارهها به عنوان داور درکنار محمد نوری باشم. بودن با او، با وجود اینکه از کودکی به صدای او علاقه داشتم؛ علاقهام را به او صدچندان کرده بود. زندگی و سلوک محمد نوری بسیار برتر از صدای او بود چرا که ما معمولا تقوا را در مسائل عرفی و دینی به کار میبریم، ولی باید گفت محمد نوری به معنای واقعی تقوای هنری داشت.
این مدرس و ردیفدان با تاکید بر این موضوع که نوری هیچوقت از کسی متوقع نبود، خاطرنشان کرد: محمد نوری درباره مسائل مادی حرف نمیزد. او هیچگاه به مسائل حاشیهای موسیقی که در کشور ما زیاد است؛ نپرداخت.
سیمون آیوازیان، آهنگساز و نوازنده برجسته گیتار دیگر سخنران این برنامه بود که وی نیز مانند همه از خلق و خوی حسنه نوری گفت: محمد نوری در هنر بسیار متواضع و بیادعا بود و هیچگاه درپی پول و مقام نرفت. هنرش دلنشین بود و بیشک برای همیشه ماندگار خواهد بود. محمد نوری یک خادم حقشناس و خیراندیش بود و نمیتوانم باور کنم که دیگر در کنارمان نیست.
در ادامه داوود گنجهای گفت: خوشحالم که یک عمر با این مرد بزرگ زندگی کردهام و از طرف خانه موسیقی این مصیبت بزرگ را به هنرمندان تسیلیت میگویم. امروز در این مراسم شاهد جمعیت هستیم که همه با عشق آمدند و این رفتار فقط برای کسانی پیش میآید که عاشق زندگی همنوعانشان هست.
این نوازنده کمانچه با اشاره به نقش همسر محمدنوری در زندگی هنری او گفت: خانم نوری یک بانوی فداکار بود که همواره در زندگی همراهی کننده این بزرگمرد موسیقی ما بود. بنده هر بار که به بیمارستان میرفتم ایشان مثل پروانه تا آخرین لحظه عمر دور سر این استاد میگشت.
گنجهای گفت: همسر نوری هیچگاه نگذاشت که کسی برای هزینههای بیمارستان او خرجی کند و میگفت ما پول داریم و خودمان باید خرج کنیم. بعد از مرگ محمد نوری؛ تمام پرسنل بیمارستان “جم” برای تشییع او آمدند که از همه آنها تشکر میکنم.
وی تاکید کرد: محمد نوری معلمی بود که هیچگاه در تدریس خساست نمیکرد و دروغ نمیگفت و شعار نمیداد. او مردی ادیب و وطنپرست بود و ما باید قدردان او باشیم.
در پایان این مراسم ترانه “سفر برای وطن” از نادر ابراهیمی که محمد نوری آن را خوانده است، پخش شد و شاگردان او روی سن آمدند و با این قطعه همخوانی کردند.
فرهمند علیپور
محمود احمدی نژاد می گوید که معاون اولش "محمد رضا رحیمی" هیچ تخلفی ندارد حتی یک خط! "خبرنامه دانشجویان ایران" وبسایتی که در تقابل با "خبرنامه امیرکبیر" و "ادوار نیوز" راه اندازی شده، با حامد ملاداودي دبير دفتر تحكيم وحدت ، ( شاخه مورد حمایت دولت ) گفتگویی انجام داده است تا این دانشجو از دیدار اخیر محمود احمدی نژاد با دانشجویان عضو این تشکل که اخیرا و بدون حضور خبرنگاران صورت گرفت کسب خبر کند.
رحیمی متخلف است، دفتر ریاست جمهوری سانسور می کند
این دانشجو با یادآوری این موضوع که "مدتهاست" تشكلهاي مؤثر دانشجويي در سطح دانشگاهها با رئیس دولت دیداری نداشته اند، به موضوع تخلفات رحیمی اشاره کرد و گفت: در بحث آقاي رحيمي به نظر ما بايد پيگيريهاي قضايي لازم انجام شود و مثل همه پروندهها در قوه قضاييه بايد روند معمول طي شود و اين قضيه در كشور ما بايد جا بيافتد كه هيچ كس در هيچ مقامي مصونيت قضايي نسبت به تخلفات اجتماعي ندارد. در اين قضيه بحث رئيسجمهور اين بود كه: "آقاي رحيمي حتي يك خط تخلف هم ندارد و من چون مطمئنم ايشان تخلفي ندارد، بنابراين از او استفاده كردم ."
ملاداودی همچنین با اشاره به پخش نشدن سخنان انتقادی دانشجویان از رئیس جمهور در صداو سیما می گوید: "واقعيت اين است كه آن چيزي كه از صدا و سيما پخش شد، تهيه شده از طرف دفتر رياستجمهوري بود و بالاخره به علت ملاحظاتي كه دفتر رياستجمهوري دارد كه در واقع به ما هم ارتباطي ندارد، بسياري از بخشهاي جلسه منعكس نشد و جلسه خيلي فراتر از چيزي بود كه از صدا و سيما پخش شد."
تخلف مالی میلیاردها تومانی
احمدی نژاد در حالی به دفاع تمام قد از معاون اول خود برخاسته و او را بدون حتی "یک خط تخلف" معرفی می کند که چهره های شاخص و میانه روی اصولگرا اتهامات سنگینی را متوجه رحیمی می کنند.
اسفند ماه سال گذشته، صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه از بازداشت يک باند فساد اقتصادی در يک شرکت دولتی خبر داده و گفته بود: " افراد اين باند توانستهاند با جعل اسناد دولتی و قضايی، ميلياردها تومان به حقوق مردم و بيتالمال خسارت وارد کنند که فقط اختلاس يک نفر از آنان شش ميليارد تومان است."
چندی بعد و با پایان یافتن تعطیلات نوروزی اتفاقی رخ داد که همگان فهمیدند خبری که رئیس دستگاه قضا اعلام کرده بود، پرونده ای بزرگ در ابعاد ملی است که پای افراد بلند پایه ای از دولت نیز در آن گیر است و همین موجب فشار بر صادق لاریجانی شده است. روز 15 فروردین ۲۳۳ نماينده مجلس در نامه ای به رييس قوه قضاييه با اشاره به اين که "بر اساس اخبار موثق در مورد مبارزه با مفاسد دانهدرشتها فشارهايی متوجه جنابعالی شده است" از وی خواستند مبارزه با فساد را از «بالا» شروع کند "خواه متهم از مسئولان بلندپايه کشور باشد خواه فرزند مقامات باشند."
همان روز وبسایت خبری " الف" که به احمد توکلی، از نمایندگان اصولگرای شاخص مجلس نزدیک است در گزارش مربوط به نامه نمایندگان مجلس به رییس قوه قضاییه انگشت اشاره مجلس را متوجه آقای رحیمی کرده بود و عکسی از وی را همراه با این گزارش منتشر کرده بود.
افشاگری نمایندگان
روز 17 فروردین، به فاصله دو روز پس از انتشار نامه نمایندگان، الیاس نادران دیگر نماینده شاخص اصولگرای مجلس هشتم طی سخنانی در صحن علنی مجلس ، رسما "محمدرضا رحیمی" را به عنوان سردسته باند فساد اقتصادی خیابان فاطمی معرفی کرد. او گفت: "آقای رحيمی رييس حلقه فساد در خيابان فاطمی است که نسبت به جمع آوری منابع از محل منابع فاسد و توزيع آن تصميم گيری می کرده است و اکنون تقريبا همه اعضای اين شبکه فاسد اقتصادی در خيابان فاطمی دستگير شده اند الا معاون اول فعلی رییس جمهور."
وی اضافه کرده است: "اينکه کسی را به دليل مسئوليت اجرايي اش از دستگيری مستثنی می کنند نه عادلانه است نه پذيرفتنی. شبکه فساد اقتصادی خيابان فاطمی متشکل از افرادی به اسامی جابر ابدالی، الياس محمودی، مسعودی و برخی افراد بوده که همه اين افراد دستگير شده اند."
الیاس نادران درباره جزییات این پرونده گفت:"در مورد اين که گفته میشود رحيمی در توزيع پولها نقش نداشته و چکها را جابر ابدالی امضا میکرده است هم بايد گفت حساب و چکها از جابر ابدالی است اما خط موجود در چکها مربوط به فرد ديگری است و مشخص کردن اينکه خط متعلق به چه کسی است کار سختی نيست و مهمتر از توزيع پول منشاء فاسدی است که پولها از آن تامين شده و رحيمی بايد نسبت به آن به مردم و دستگاه قضايی پاسخ دهد".
حمله احمدی نژاد به برادران لاریجانی و افشای زمین خواری 3000 هکتاری !
تلاش ها و پی گیری برادران لاریجانی در قوه قضائیه و پارلمان برای برکناری معاون اولی که فسادش مشهود بود همچنان ادامه داشت که محمود احمدی نژاد در جمع مردم کرمان به معرفی یکی از "دانه درشت های" فساد اقتصادی پرداخت. احمدی نژاد که همواره تنها به سر دادن شعارهایی در خصوص افشای دانه درشت های اقتصادی بسنده کرده بود این بار از فردی نام برد که در اطراف شهر تهران بیش از سه هزار هکتار از زمین های دولتی را تصرف کرده است و نه وزیر جهادکشاورزی قبلی و نه وزیر فعلی نتوانسته اند زمین ها را پس بگیرند. همان زمان رسانه های نزدیک به احمدی نژاد نام این فرد را فاش کردند و او کسی نبود جز " محمد جواد لاریجانی" برادر صادق و علی لاریجانی.
رئیس دولت دهم همچنین در سخنانش علی لاریجانی رئیس مجلس و صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه را مورد حمله قرار داده و بدون اشاره مستقیم، آنان را نیز شریک جرم و همکار با کسی عنوان کرده که در اطراف تهران 300 هکتار زمین را غصب کرده و آنان قصد دارند این اقدام وی را قانونی کنند. احمدی نژاد بدون نام بردن، مجلس به ریاست علی لاریجانی را به تلاش برای تصویب قانونی متهم کرده که در پی آن جواد لاریجانی می تواند برای این زمین ها سند مالکیت دریافت کند و ادامه داده است که اگر دولت در مقابل این عمل مقاومت کند قوه قضائیه – به ریاست دیگر برادر لاریجانی – اقدام به صدور این سند مالکیت خواهد نمود.
همان زمان بسیاری از کسانی که سخنان رئیس دولت دهم را شنیدند پی بردند که احمدی نژاد می خواهد که با این کار برادران لاریجانی را زیر فشار قرار دهد تا آنان از ادامه رسیدگی پرونده رحیمی منصرف شوند. پرونده ای که به گفته قوه قضائیه پرونده رحیمی در حال اتمام جمع آوری مدارک بود و قرار بود که رسیدگی به آن آغاز شود.
ماجرای خیابان فاطمی چیست؟
به گزارش وبسایت امروز؛ در سال اول ریاست جمهوری احمدی نژاد در میدان فاطمی دو شرکت به ثبت رسید، یکی از این شرکت ها که موسسه فرهنگی، ورزشی، هنری و جهانگردی بود با نام “آرمان گستران میهن” و دیگری “ستون استوار جهان” و به مدیریت برادران ابدالی آغاز به کار کرد. فساد مالی این شرکت ها به این صورت بود که جعفر و علی ابدالی برای گرفتن وام های کلان از بانک مرکزی اقدام می کردند و محمدرضا رحیمی با نفوذی که در دولت داشت اجازه پرداخت این وام ها را برای این دو شرکت می گرفت و در مقابل این عمل 10 تا 15 درصد از مبلغ وام را بعنوان پورسانت دریافت می کرده است.
گفته می شود که بزرگترین رقمی که رحیمی از این طریق برای برادران ابدالی توانسته بود از بانک مرکزی وام دریافت کند، وامی بوده به مبلغ بیش از هفتصد میلیون دلار که وی از این رقم حدود 5 درصد را دریافت کرده بود و در مجموع رحیمی برای خانه فاطمی بیش از یک میلیارد دلار وام گرفته بوده است.
دفاع رهبر از فساد مدیران
چندی پیش و پس از آنکه نمایندگان مجلس تصمیم گرفتند تا به تخلفات صورت گرفته از سوی محمدرضا رحیمی رسیدگی قانونی کنند و معاون اول احمدی نژاد را به خاطر وسعت فسادهایی که صورت داده استیضاح کنند، آیت الله خامنه ای در نامه ای محرمانه از هیئت رئیسه مجلس خواست تا طرح استیضاح رحیمی را از دستور کار مجلس خارج کنند. و به این ترتیب رسیدگی به مهمترین پرونده فساد مالی دولتی پس از انقلاب متوقف شد.
گفتنی است که پیش از این و در سال 1384 نیز پرونده مفقود شدن 300 میلیارد تومان از بودجه شهرداری در دوره شهرداری احمدی نژاد درتهران، از دستور کار مجلس خارج شده بود.
گم شدن یک میلیارد دلار،پیامبری احمدی نژاد، چک های 5 میلیونی و مدرک تحصیلی
محمد رضا رحیمی اما مدتهاست که نامش بر روی زبانهاست. از زمان استانداری کردستان و تخلف انتخاباتی ریاست جمهوری هفتم در این استان که شاید برای نخستین بار در گستره وسیع مطرح شد، در ماجرای استیضاح علی کردان این "محمد رضا رحیمی" بود که با توزیع چک های 5 میلیون تومانی بین نمایندگان مجلس قصد داشت تا رای موافقت برای "کردان " بخرد و او را از سقوط حتمی باز دارد. او در اولین ماههای ریاست جمهوری دور اول احمدی نژاد گفته بود که در سفری به سوریه یک شهروند سوری به او گفته بود که اگر خدا قصد داشت تا پیامبری در عصر جدید مبعوث کند، این پیامبر کسی نبود جز محموداحمدی نژاد!
او پیش از آنکه معاون اول رئیس جمهور شود و ریاست دیوان محاسبات را داشت دولت احمدی نژاد را "مملو از وزیران کاردان، لایق و پاکدامن معرفی کرد" اما زمانی که رحیمی از این سمت برداشته شد مشخص شد که در سالهایی که او در راس این دیوان بوده فقط در یک تخلف بیش از "یک میلیارد دلار" در سال 85 گم شده است و در سال 86 نیز تخلف بیش از دومیلیارد دلاری رخ داده است.. گزارشی که "رحمانی " جانشین رحیمی در دیوان محاسبات اعلام کرد حاضر است برای اثبات این تخلف با رئیس جمهور مناظره کند.
در مورد مدرک دکترای رحیمی نیز شبهات زیادی وجود دارد، هیچکس نمیداند او مدرک دکترای خود را از چه دانشگاهی گرفته . علیرضا زاکانی در جریان جلسه استیضاح کردان و در واکنش به شکایت رحیمی از رسانههایی که درباره مدرک کردان خبر منتشر کردهبودند، مدرک رحیمی را قُلِ دوم مدرک کردان توصیف کرده بود. در شهریور ۱۳۸۸ پس از درخواست الیاس نادران، دیگر نماینده اصولگرای مجلس هشتم، برای بررسی مدرک دکترای رحیمی،این درخواست مورد موافقت هیات رئیسه مجلس قرار گرفت.احمد توکلی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس مدرک رحیمی را قطعا مدرکی قلابی و مشابه مدرک کردان میداند. او همچنین از دروغگویی رحیمی در جریان مدرک کردان انتقاد کرده و از احمدینژاد هم به دلیل انتخاب کسی که به گفته او "سوابق دروغگویی و سوء استفاده از قدرت و سوء استفاده از مدرک جعلی دارد" انتقاد کردهاست.خود رحیمی نیز یکبار در پاسخ به خبرنگاران در مورد مدرک دکترایش گفته بود: "مگر در مملکت هیچ مشکلی وجود ندارد که نمایندهها به دنبال اثبات جعلی بودن مدرک دکترای او هستند."
در حالی پرونده های فساد کلان مدیران و حامیان بزرگ محمود احمدی نژاد (همچون سپاه پاسدارا و بسیج) هر روز بیشتر فاش می شود که او همچنان اصرار دارد تا خود را به عنوان فردی در حال مبارزه با فساد اقتصادی در ایران معرفی کند.
منبع: جرس
در پی انتقال ۱۷ زندانی سیاسی از بند ۳۵۰ زندان اوین به بند ۲۰۹ و سلولهای انفرادی این زندان، روز جاری، مسئولان زندان اجازهی ملاقات خانوادهها با زندانیان را لغو کرده و ملاقاتها را قطع کردهاند.
به گزارش خبرنگار رهانا، از روز دوشنبه هفتهی گذشته، پس از انتقال ۱۷ زندانی سیاسی به سلولهای انفرادی، این زندانیان دست به اعتصاب غذا زدند و امروز هشتمین روز از اعتصاب غذا را پشت سر میگذارنند.
قطع ملاقاتهای بند ۳۵۰ زندان اوین در حالی صورت میگیرد که چندی پیش نیز، تلفنهای بند ۳۵۰ برای مدت چند روز قطع شده بود و امکان برقراری ارتباط بین زندانیان و خانوادههایشان وجود نداشت.
علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار، حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت، عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تجکیم، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، جعفراقدامی فعال مدنی، بابک بردبار عکاس خبری، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، ابراهیم (نادر) بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق، کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار، مجید دری فعال دانشجویی، مجید توکلی فعال دانشجویی، کیوان صمیمی روزنامه نگار، غلامحسین عرشی و محمد حسین سهرابی راد از جمله زندانیان منتقل شده به سلول انفرادی هستند که در اعتصاب غذا به سر می برند.همچنین پیمان کریمی آزاد از بازداشت شدگان حوادث عاشورا که به بیماری دیابت مبتلا است پس از دو روز اعتصاب غذا به بیمارستان منتقل شده و از حال وی تاکنون خبری در دست نیست .
وزارت اطلاعات از وی خواسته بوده که به عنوان «ندا» مقابل دوربین اعتراف کند که زنده است و ماجرای قتل ندا توطئه و سناریو بیگانگان بوده است
زهرا سلطانی برای اولین بار در مصاحبه با رسانه ای غیر فارسی از جزئیات تلاش دولت ایران برای انکار مرگ ندا آقا سلطان پرده برداشت.
روزنامه نیویورک تایمز روز شنبه، ۳۱ جولای در مطلبی به شرح گفتگو با خانم سلطانی پرداخت. زهراسلطانی که نام و چهرهاش شباهت زیادی به «ندا آقاسلطان» دارد، ضمن بیان جزئیاتی از چگونگی استفاده اشتباهی از عکس وی در رسانهها، از فشار و تهدید نیروهای امنیتی برای ضبط مصاحبه تلویزیونی میگوید. وزارت اطلاعات از وی خواسته بوده که به عنوان «ندا» مقابل دوربین اعتراف کند که زنده است و ماجرای قتل ندا توطئه و سناریو بیگانگان بوده است.
زهرا سلطانی هرگز شنیدن خبر مرگ خود از تلویزیون را فراموش نخواهد کرد، اتفاقی که درجریان کپی کردن عکس نمایه شخصی او روی فیسبوک به جای ندا آقا سلطان رخ داد.
او میگوید: یک روز تلویزیون را روشن کردم و دیدم رسانهها میگویند که من در جریان اعتراضات علیه انتخابات ریاست جمهوری کشته شدهام!
در واقع این اخبار در مورد زن دیگری با نام ندا آقا سلطان بود که از لحاظ ظاهری و نام با من شباهت داشت و در تیرماه سال ۸۸، در نتیجه اعتراض به نتایج انتخابات در تهران کشته شده بود. وی به عنوان سمبل مبارزات مردم ایران در سراسر دنیا شناخته شده بود.
خانم سلطانی گفت: سریعا خود را در شرایطی پیچیده با پیشنهادات نیروهای امنیتی و کسانی که در قتل ندا دست داشتند دیدم که از من میخواستند مرگ ندا را انکار کنم. وی افزود: وزارت اطلاعات با اعمال فشار از من میخواست که مقابل دوربین و در رسانه های عمومی ظاهر شوم و بگویم تیراندازی و مرگ ندا ساختگی و غیرواقعی بوده، و زمانی که قبول نکردم با تهدید همچنان میخواستند این کار را انجام دهم.
خانم سلطانی ۳۳ ساله، که در فعالیتهای سیاسی حضور نداشته، پیش از انتخابات سال گذشته به عنوان استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه آزاد اسلامی مشغول به کار بوده و خود را برای شرکت در کنفرانسی در یونان آماده میکرده است. وی در روزهای پس از راهپیمائی وسیع مردم در تابستان گذشته ایران را ترک کرده و نهایتا چند ماه بعد در کشور آلمان تقاضای پناهندگی کرده است.
تحول در زندگی خانم سلطانی زمانی رخ داد که فیلم کشته شدن ندا بر روی اینترنت به سرعت منتشر شد. روزنامه نگاران زیادی از سراسر دنیا قصد شناسائی زنی را داشتند که در اعتراضات کشته شده است، اما زن تیر خورده حجاب به سر داشت و فیلم این واقعه هم زیاد واضح نبود. اولین نامی که منتشر شد، نام ندا آقا سلطان، دانشجوی ۲۶ ساله دانشگاه آزاد اسلامی بود که شباهت زیادی با نام و چهره خانم سلطانی داشت.
یک نفر عکس من را از فیسبوک کپی کرده بود
در این میان، شخصی با جست و جو بر روی فیسبوک، عکس خانم سلطانی را به جای عکس ندا آقا سلطان کپی میکند و همین عکس در روزنامهها و تلویزیونهای بسیاری به عنوان عکس «ندا» منتشر میشود. خانم سلطانی در این باره میگوید: وقتی روز۳۱ تیر(یک روز پس از کشته شدن ندا) ایمیل را چک کردم، با تعجب متوجه شدم که بیش از ۶۰ نفر از سراسر دنیا من را به لیست دوستان خود اضافه کردهاند و هر لحظه به تعداد آنها افزوده میشود. من و مادرم گیج بودیم تا اینکه عکس من را در تلویزیون به عنوان قربانی نیروهای امنیتی ایران دیدیم.
وی افزود: پس از این ماجرا من و دوستم تلاش کردیم با رسانهها تماس بگیریم و اعلام کنیم که این عکس متعلق به شخصی نیست که در تظاهرات کشته شده است. حتی زمانی که ۳ روز بعد خانواده ندا عکسهای او را منتشر کردند باز هم عکسهای من در اعتراضات و رسانهها نشان داده میشد.
چند روز پس از کشته شدن ندا، مامورین جست و جو برای یافتن خانم سلطانی را آغاز میکنند که باعث میشود وی با ترس با مرکز تحقیق سازمان عفو بینالملل تماس بگیرد. آن هریسون، از محققین عفو بینالملل در این زمینه میگوید: وی بسیار ترسیده بود و نمیدانست چه باید بکند. پس از این ماجرا، گروهی که این عکس را اشتباهی با نام ندا آقاسلطان منتشر کرده بود، در گزارشی این اشتباه را تصحیح کرد. شرح این اشتباه در وبلاگ بیبیسی و گزارش عفو بین الملل هم منتشر شده است.
گفتند به جای ندا جلوی دوربین ظاهر شو و غرب را محکوم کن
اما چند روز بعد نیروهای امنیتی خانم سلطانی را در خانه خودش بازداشت و جهت بازجوئی به خارج تهران منتقل میکنند. خانم سلطانی میگوید: از من خواستند که مقابل دوربین ظاهر شوم و اعلام کنم که من زنده هستم و ماجرای قتل «ندا» ساختگی بوده؛ عکس من را نیز سفارت یونان منتشر کرده است؛ چرا که عکس روی نمایه فیسبوک من همان عکسی بود که برای تقاضای ویزا به سفارت یونان داده بودم.
سلطانی میگوید: آنها میخواستند که من مقابل دوربین قتل “ندا” را انکار کنم و با جلب توجه رسانه ها و افکار عمومی اعلام کنیم: ببینید، این دروغ و توطئه غرب است و سناریوی توطئهگران را محکوم کنم. وی گفت: کسانی که از من میخواستند این کار را بکنم مدام میگفتند برای امنیت تو بهتر است که این کار را انجام دهی.
این فشارها و تهدیدات در چند روز بعد هم ادامه پیدا میکند. آن هریسون از مسئولین عفو بین الملل میگوید: خانم سلطانی در تماسهائی، ماجرای بازجوئیهای خود در این زمینه را شرح دادهاست.
بلایی که رسانه ها بر سر من آوردند
در نهایت نیروهای امنیتی خانم سلطانی را به ارتباط با خارج کشور، جاسوسی و انتقال اطلاعات متهم کردند که موجب فرار وی از کشور شد. خانم سلطانی پس از خروج از مرز ترکیه به یونان و سپس به آلمان جهت تقاضای پناهندگی میرود.
سخنگوی سفارت جمهوری اسلامی در آلمان از اظهار نظر در این مورد خودداری کرد اما انریکو ماتنی، از سخنگویان سازمان مهاجرت و پناهندگی آلمان میگوید: ما در مورد پرونده خانم سلطانی مطمئن بودیم در غیر اینصورت با تقاضای پناهندگی ایشان موافقت نمیشد. وی افزود: ما برای تحقیق در مورد درستی یا نادرستی پروندههائی که تقاضای پناهندگی میکنند از منابع اطلاعاتی خودمان استفاده میکنیم.
خانم سلطانی که در حال حاضر در اطراف فرانکفورت زندگی میکند و به دنبال شغل مناسب میگردد میگوید: بسیار دلتنگ خانه و شرایط کار و زندگی سابقم هستم. وی که همچنان عکساش با نام ندا آقا سلطان در گوشه و کنار دنیا استفاده میشود گفت: امیدوارم روزی رسانه ها متوجه شوند که چه بلائی سر من آوردهاند.
فاطمه افتخاری روزبهانی" مادر "علی ملیحی" از اعضای سازمان دانش آموختگان ایران که در انفرادی و اعتصاب غذا به سر می برد، به شدت نسبت به وضعیت سلامتی فرزندش ابراز نگرانی کرد.
خانم روزبهانی در گفتگویی با ادوارنیوز، با اشاره به اخبار منتشره در خصوص انتقال فرزندش به بهداری اوین در پی ضعف عمومی بر اثر اعتصاب غذا "بی اطلاع محض از سلامت جسمی فرزندش" را شرایطی غیرقابل تحمل و دردناک توصیف کرد.
مادر علی ملیحی گفت: "قریب به شش ماه است که فرزندم بنا به فعالیت های مطبوعاتی اش در زندان و حبس بوده است و اخیرا هم دادگاه انقلاب حکم چهار سال حبس او را صادر کرده است من گرچه به این قضایا اعتراض دارم و فکر می کنم که علی بی گناه است اما می خواهم به مسئولان قوه قضاییه و زندان اوین بگویم روزی که برای بازداشت علی آمدند گرچه دیگر فرزندم بر اثر برخوردهای نامناسب آسیب دید اما آنها علی را صحیح و سالم با خود بردند". وی ادامه داد: "حالا به عنوان یک مادر از آنها می خواهم که حداقل مراقب سلامتی و جان علی باشند و او را سالم به ما تحویل دهند".
خانم روزبهانی همچنین گفت: "به هیچ وجه متوجه نمی شوم چرا فرزند من که در حال طی دوران محکومیت خود است و پرونده اش در مرحله تجدید نظر است را باز به سلول انفرادی برده اند، آیا از نظر مسئولان حبس مجازاتی کافی برای فرزندان ما نیست و حتما باید در شرایطی به این سختی دوران حبس خود را بگذرانند؟"
وی افزود:" معتقدم فرزندم به جز انگیزه اصلاح امور کشور و جامعه هیچ نیت دیگری نداشته است و به مسئولان می گویم که او یک خلافکار، دزد و یا قاتل نیست که این چنین با او و خانواده اش رفتار می کنند. این مصائب و رنج ها حق خانواده ای فرهنگی که یک عمر برای این جامعه زحمت کشیده اند نیست آیا حق نداریم بدانیم فرزندمان سالم است یا نه؟ آیا حق نداریم بدانیم فرزندمان از فرط گرسنگی به زیر سرم رفته و در بیمارستان بستری شده است؟".
مادر علی ملیحی در پایان "اطلاع فوری از وضعیت سلامتی فرزندش" و همچنین "ملاقات با دادستان تهران و مداخله وی برای بازگشت شرایط زندانیان به وضع سابق را" مهمترین خواسته خود از مسئولان مربوطه عنوان کرد.
رئیس دفتر رئیس جمهور مدعی است که «عدهای در داخل» همصدا با غربیها بر فعالیتهای هستهای پنهانی اصرار داشتند که آقای احمدینژاد بعدها اسامی آنها را افشا خواهد کرد.
به گزارش بخش تحلیلی سرویس سیاسی «فردا» اسفندیار رحیم مشایی روز گذشته در همایش مشاوران جوان آموزش و پرورش به مساله هستهای کشورمان هم ورود کرد و سخنانی به زبان آورد که در صورت صحت قابل تامل است.
او در بخشی از سخنانش درباره خواسته های غرب از ایران گفت: «… بعدها حتی به پایین آوردن سرعت فعالیتها نیز قانع شدند و حتی بعدها عنوان کردند که در ظاهر عنوان کنیم که فعالیتهای خود را متوقف کردهایم ولی پنهانی آن را ادامه دهیم ، چرا؟ چون می خواستند نشان دهد که اجماع قدرت جهانی ایران را مجبور به عقب نشینی کرده است.»
رئیس دفتر رئیس جمهور افزود: حتی غربیها راضی بودند که ما فقط برای دو ماه فعالیتهای هستهای خود را متوقف کنیم . البته در اینجا باید بگویم که عدهای در داخل موافق فعالیت پنهانی هستهای بودند که مطرح کردن اسامی آنها در حال حاضر به جا نیست و دکتر احمدینژاد بعدها اسامی آنها را افشا میکند.
وی با تاکید بر اینکه توقف فعالیت هستهای یا پنهانی کردن آن موجب بهره برداریهای سیاسی و رسانهای غرب میشد گفت: آنها قصد داشتند به این شکل آبرو و عزت ملت ایران را از بین ببرند و بعد از مدتی در رسانههای خود عنوان کنند که ایرانیها به ما دروغ گفتند و فعالیتهای هستهای خود را پنهانی ادامه میدهند.
وی همچنین به سخنان رئیس جمهور در دهه فجر سال گذشته از مرکز لیزر اشاره کرد و گفت: یکی از نکاتی که دکتر احمدینژاد در بازدید از این مرکز در سال گذشته عنوان کردند امکان غنیسازی ۱۰۰ درصد بود که به معنای ساخت بمب اتمی است اما جالب اینکه حتی یک رسانه خارجی در این باره جنجال و سر و صدا نکرد و این نشان میدهد که آنها نگران بمب اتمی نیستند و اصلاً دکتر احمدینژاد برای تست کردن آنها این جمله را گفته بود تا ببیند آنها چه مقدار نگران تولید بمب از سوی ایران هستند.آنها نگران اعمال مدیریت از سوی جمهوری اسلامی ایران هستند و به هر شکلی که شده میخواهند ما را تسلیم خود کنند.
سخنان رحیم مشایی در حالی است که رئیس جمهور سه سال پیش در ۱۸ مهر ۱۳۸۶ در مراسم افطار دانشجویان نخبه و تشکل های دانشجویی، در مورد پرونده هسته ای گفته بود: کسانی بودند و هستند که به طور منظم اطلاعات هسته ای کشورمان را به دشمن می دادند و ما مستندات فعالیت های آنها را داریم . آنها دشمن را تحریک می کردند و به آنها می گفتند چرا در صدور قطعنامه هسته ای تاخیر می کنید، زودتر قطعنامه بدهید. بعد که غربی ها قطعنامه می دادند، اینها به دشمن می گفتند چرا قطعنامه ضعیف بود، فشار را زیاد کنید تا تسلیم شوند. این افراد اطلاعات بحث های درونی مسئولان در مورد پرونده هسته ای را به غربی ها می دادند که مثلا فلانی با فلانی در موضوعی اختلاف دارند.
دستگاه اطلاعاتی ما که در صدد برآمد با این ها برخورد کند، تاکنون فشارهای زیادی را متحمل شده است و البته آنها فشارشان را ادامه می دهند، اما ما ایستاده ایم و اگر لازم باشد موضوع را جار می زنیم و لازم باشد شهر به شهر، کوچه به کوچه می رویم و در مورد این ها با مردم سخن می گوییم. اگر این ها بخواهند به کار خودشان ادامه دهند و به دستگاه قضایی و اطلاعاتی فشار بیاورند، اسم آنها و مستندات و مدارک جاسوسی آنها را منتشر می کنیم. چرا وزارت اطلاعات مستندات این ها را منتشر نمی کند؟
اینکه بعد از گذشت سه سال از اظهارات رئیس جمهور، رئیس دفتر او از وجود جریانات داخلی سخن میگوید که بر خلاف مواضع رسمی نظام بر فعالیت های پنهانی هستهای اصرار دارند، جای تامل دارد. کدام جریان های سیاسی تاثیر گذار در روند تصمیم گیری های هسته ای وجود دارند که مواضعی بر خلاف مواضع نظام را دنبال می کنند؟ این سوالی است که رئیس دفتر رئیسجمهور باید به آن پاسخ بدهد.
هر چند رحیم مشایی وعده افشای اسامی این افراد از سوی رئیس جمهور را داده، ولی با توجه به سابقه وعده های قبلی رئیس جمهور مبنی بر افشاگری و اعلام اسامی مفسدان و … نباید چندان دلخوش به تحقق وعده رئیس دفتر رئیس جمهور بود.
با وجود چنین ادعایی از طرف رحیم مشایی، رسانه ها چندان توجهی به سخنان وی نکرده و حتی روزنامه ایران که بخش هایی از سخنان او را منتشر کرده، درباره ادعای هسته ای او سکوت کرده است.
این روزها رئیسدفتر رئیسجمهور که علیالقاعده وظیفهای جز هماهنگی امور دفتر رئیسجمهور و پیگیری دستورات و نامههای وی را ندارد، تقریبا هر روز در حال سخنرانی و حضور در مراسمها و همایشهای مختلف است.
براستی شأن یک «مسئول دفتر» در ساختار جمهور اسلامی ایران تا کجا است؟ آیا مشایی با وجود فعالیتهای چشمگیر خود در عرصههای مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی توان مدیریت امور پیچیده و سنگین دفتر رئیسجمهور اسلامی ایران را دارد؟
تحریمها از طرف همه آحاد ملت ایران محکوم است و بحث از اقلیت و اکثریت مطرح نیست و کسانی که دل در گرو ایران دارند و خود را ایرانی میدانند با سیاست استعماری کشورهای بزرگ که تاریخ مصرف آنها تمام شده مخالف هستند.
به گزارش فارس، داریوش قنبری، در رابطه با تحریمهای اخیر اتحادیه اروپا و غرب، تصریح کرد: این تحریمها با هدف فشار بر جمهوری اسلامی ایران برای پذیرش خواستههایشان است؛ چرا که این قدرتها نخواهند گذاشت کشورهای دیگر به باشگاه هستهای بپیوندند.
وی تأکید کرد: در دشمنی کشورها و قدرتهای بزرگ به خصوص آمریکا و اتحادیه اروپا تردیدی نیست و آنها در طی سه دهه بعد از پیروزی انقلاب همواره علیه ایران شمشیر را از رو بسته و از انواع فشارها کوتاهی نکردهاند.
قنبری ادامه داد: حرکات و ظرافت دستگاه دیپلماسی ایران در شرایط کنونی میتواند فضا را اعتدال بخشد و فشارها کاهش پیدا کند لذا باید دستگاه دیپلماسی کارشناسانه، فعال و همراه با درک عمیق از نظام بینالملل باشد.
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با تاکید بر محکوم کردن تحریمها از سوی فراکسیون خط امام(ره)مجلس مجلس، بیانکرد: تحریمها از طرف همه آحاد ملت ایران محکوم است و بحث از اقلیت و اکثریت مطرح نیست و کسانی که دل در گرو ایران دارند و خود را ایرانی میدانند با سیاست استعماری کشورهای بزرگ که تاریخ مصرف آنها تمام شده مخالف هستند.
ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار و همسر بهمن احمدی امویی روزنامه نگار دربند در یادداشتی در وبلاگ خود از مخالفت احمدی امویی با اعتصاب غذا نوشته و در عین حال تاکید کرده است: در این چند روز با اخبار مختلفی که از اوین رسیده ،بارها به خودم گفته ام شاید اگر من هم به جای بهمن و آن شانزده نفر دیگر بودم چاره ای برایم نمی ماند جز گزینه اعتصاب غذا.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
بهمن وارد هفتمین روز اعتصاب غذایش شده است و من خیلی نگرانش هستم.هیچ وقت ندیدم بهمن با اعتصاب غذا موافق باشد و وقتی شنیدم که دست به اعتصاب غذا زده ،خیلی متعجب شدم و با خودم گفتم ببین !چقدر آنچه اتفاق افتاده برای بهمن سخت بوده که این گزینه را انتخاب کرده است.
در مدتی که بهمن به طور موقت آزاد شده بود بارها با هم در باره مسائل زندان صحبت کردیم و بارها بحث اعتصاب غذا مطرح شد و هربار من به بهمن می گفتم هیچ وقت اعتصاب غذا نکن ،وقتی آنها انواع و اقسام فشارها را به تو به عنوان زندانی وارد می کنند ،خودت در حق خودت بی رحمی نکن و دست به اعتصاب غذا نزن.
حتی به یادش آوردم که سازمانهای حقوق بشری نیز به همین دلیل که اعتصاب غذا اقدام علیه سلامت و جان شخص است ،از آن حمایت نمی کند.
و همیشه لبخندی می زد و می گفت :من اعتصاب غذا نمی کنم .نگران نباش .من هم فکر می کنم نباید علیه سلامت خودمان اقدام کنیم .
اما در این چند روز با اخبار مختلفی که از اوین رسیده ،بارها به خودم گفته ام شاید اگر من هم به جای بهمن و آن شانزده نفر دیگر بودم چاره ای برایم نمی ماند جز گزینه اعتصاب غذا.
سعی می کنم بهمن و دوستان عزیزش را این روزها بیشتر درک کنم و عمق ناراحتی و اعتراض شان را بفهمم .
آرزو می کنم مسوولان زندان و قوه قضاییه بویژه دادستان تهران راهی برای حل ماجرا پیدا کنند.
بهمن احمدی امویی روزنامه نگار و تحلیل گر مسایل اقتصادی خرداد ماه سال گذشته به همراه همسرش بازداشت شد و برای عید نوروز توانست به مرخصی بیاید اما پس از گذشت دو ماه دوباره به زندان بازگشت. وی در دادگاه به ۵ سال حبس قطعی محکوم شده است. احمدی امویی هفته گذشته در پی اعتراض به وضعیت غیر انسانی زندان اوین به انفرادی منتقل شد و از همان روز به همراه ۱۶ تن دیگر دست به اعتصاب غذا زده اند.
کاری که بچهها در دوران انقلاب و جنگ کردند هنوز به پایان نرسیده و باید دست به دست هم داد تا گام آخر را در ملی شدن صنعت نفت برداشت.
محموداحمدی نژاد صبح امروز در همایش مدیران ارشد صنعت نفت، اظهار داشت: به فضل الهی امروز صنعت نفت ما بهترین دوران را در طول عمر پربرکت خود سپری میکند و اعتماد به نفس، ایمان، ابتکار و نوآوری و کار و تلاش همهجانبه در سراسر صنعت نفت موج میزند و این صنعت به یک نقطه اتکا برای پیشرفت کشور و موتور خلاقیت و نوآوری در کشور تبدیل شده است.
احمدینژاد، با تاکید بر این که امروز در جامعه ما نگاه جامع و خودباوری در صنعت نفت حاکم شده است و کارهایی میشود تاکنون سابقه نداشته است، گفت: زمانی که تصمیم گرفته شد با اتکا و دانش و همت ایرانی پارس جنوبی را توسعه دهیم یک تصمیم سرنوشتسازی بود.
وی ملی شدن صنعت نفت را از بزرگترین اتفاقات در تاریخ معاصر عنوان کرد و گفت: این اتفاق نه تنها در سرنوشت ایران، بلکه سرنوشت کشورهای منطقه و جهان را تحت تاثیر خود قرار داد و این امر نه تنها یک تصمیم اقتصادی بلکه یک تصمیم سیاسی و ملی بزرگی بود.
احمدینژاد با بیان اینکه پروسهای که برای ملی شدن صنعت نفت آغاز شده هنوز به پایان راه نرسیده است، خاطرنشان کرد: پروسه ملی شدن صنعت نفت زمانی به اتمام خواهد رسید که تمام منافع نفت تحت مدیریت ما قرار گیرد.
وی ادامه داد: دو عامل اجازه نمیدهد که این اتفاق رخ دهد یکی از این عوامل بیرونی بوده و معاملات و قیمت نفت همواره تابعه تصمیمات سیاسی است و هنوز نفت ، گاز و انرژی در جهان جایگاه مناسبی اقتصادی خود را نیافته و همواره قیمت نفت غیر واقعی و تحمیل شده از سوی برخی کشورها بوده است.
احمدینژاد اظهار داشت: به بهانه کشورهای ضعیف، نفت را از کشورهای دارنده نفت به کمتر از یک دوم و قیمت واقعی آن میخرند اما یک درصد آن به کشورهای ضعیف نمیرسد، درست مانند بحث یارانهها که برای حمایت از قشرهای ضعیف توزیع میشود اما چیزی به آنها نمیرسد.
وی عامل دوم را داخلی عنوان کرد و اظهار داشت: تا زمانی که اکتشاف، تاسیس، تبدیل، بهرهبرداری و فناوری های نفتی بهطور کامل در اختیار ما قرار نگیرد صنعت نفت ملی نشده است.
احمدینژاد خاطرنشان کرد: در طول ۵۰ الی ۶۰ سال گذشته در سرمایهگذاریهایی که برای صنعت نفت شده چقدر گیر آنها و چقدر گیرما آمده است، آنها برده و کالاها خدماتشان را به قیمت بالا میدهد و اگر قیمت واقعی نفت ۱۰۰ واحد باشد به انحای مختلف ۷۰ واحد آن را آنها برده و ۳۰ واحد برای خودمان باقی میماند.
احمدینژاد تاکید کرد: هر وقت مقابل زورگویی آنها میایستیم میگویند دیگر با شما کار نمیکنیم. این امپراطوری که آنها بهراه انداختند برای چاپیدن ملتها است و در همین بحران اقتصادی آنها چند هزار میلیارددلار از جیب ملتها برداشته و به جیب خود ریخته است.
احمدینژاد با بیان اینکه عامل دوم توسط نیروهای داخلی و باورم این است که این کار شدنی است، ادامه داد: معتقدم هیچ قطعهای در صنعت نفت نیست که ما نمیتوانیم آن را بسازیم ما باید از تولید کنندگان، همتکنندگان و دانشهای داخلی دعوت کنیم تا ظرف ۳ الی ۴ سال به جایی برسیم که تمام تجهیزات لازم در این صنعت راخودمان بسازیم.
احمدینژاد با طرح این پرسش که چرا باید نفت خام بفروشیم، اظهار داشت: باید این رابطه ظالمانه را قطع کنیم چرا که ملی شدن صنعت نفت زمانی خواهد بود که ما نفت خام را به فرآورده به کالا تبدیل کرده و ارزش افزوده را در داخل کشورمان نگه داریم.
احمدینژاد گفت: بسیار امیدوارم که حرکتی که برای اجرای عدالت در معادلات جهانی آغاز شده در دولت تصویب شود که این امر هم متکی به صنعت نفت خواهد بود.
وی ادامه داد: اگر یک کشور بتواند رابطه ظالمانه را قطع کند به الگو تبدیل خواهد شد که امواج عدالتخواهی و انسان دوستی را در سراسر جهان پراکنده می کند.
وی مهار نفت در نفت شهر را یک نماد، تجلی و صحنهای از همت و کارآمدی صنعتگران ایرانی دانست و گفت: به نظرم خداوند متعال خود خواست که این امر همزمان با نشت نفت در خلیج مکزیک همزمان باشد تا جهانیان همت و اقتدار ایرانیان را مشاهده کند.
احمدینژاد تصریح کرد: ما باید به جایی برسیم که صنعت نفت ما با همت ایرانی مدیریت شده و تمام منافع صنعت نفت در اختیار ایرانیان قرار گیرد.
وی خاطرنشان کرد: کاری که بچهها در دوران انقلاب و جنگ کردند هنوز به پایان نرسیده و باید دست به دست هم داد تا گام آخر را در ملی شدن صنعت نفت برداشت.
وی گفت: البته افرادی از این موضوع ناراحت شده و تحریم قطعنامه صادر خواهند کرد و برخی هم نامه پراکنی کرده و با آیه یاس خواندن اعلام میکنند که این کار نشدنی است البته این افراد به فکر جیب خود هستند.
احمدینژاد با تاکید بر اینکه دولت دهم عزم جدی برای کمک به صنعت نفت دارد، اظهار داشت: ما باید به جایی برسیم که بگوییم ملی شدن صنعت نفت ما بهطور کامل حاصل شده است
سعیدلو و سفیر چین به این نتیجه رسیدند که ایران و چین، رفت و آمدهایی در زمینه مربیان ورزش داشته باشند.
به گزارش خبرآنلاین، علی سعیدلو معاون رییس جمهور و رییس سازمان تربیت بدنی صبح یکشنبه با سفیر چین در کشورمان در محل سازمان تربیت بدنی دیدار و گفتوگو کرد که این گفتوگو نتیجه بسیار جالبی برای ورزش ایران به همراه داشت؛ ورود معلمان ورزش چینی به ایران.
در این دیدار که “خی خی یائویان” سفیر چین در ایران به اتفاق هیات همراه حضور داشتند سعیدلو با بیان این نکته که جمهوری اسلامی ایران و چین در زمینه های مختلف ارتباطات خوب و مطلوبی با یکدیگر دارند گفت: «چین از جمله بزرگان ورزش در آسیا و جهان است و ما دوست داریم از تجارب شما در ورزش استفاده کنیم ضمن اینکه علاقمند هستیم تجارب خودمان را در برخی از رشته های ورزشی در اختیار شما قرار دهیم.»
رییس سازمان تربیت بدنی افزود: «در زمینه تبادل آموزش و علم روز ورزش تفاهم نامه ایی را آماده کرده ایم که به زودی پس از تایید مسولان ورزش چین و امضای نهایی طرفین به امضا خواهد رسید تا وارد مراحل اجرایی شود.»
وی افزود: «ما در این تفاهم نامه حول سه محور با چین همکاری دو جانبه خواهیم داشت که اولین مورد به بحث آموزش مربیان و رفت و آمد مدرسان ایران و چین بین دو کشور بر میگردد. در این مورد اگر چه چین در برخی رشته های ورزشی سرآمد است و ما از دانش شما در همین رشته ها استفاده خواهیم کرد اما ما هم در رشته هایی همانند کشتی آزاد و فرنگی، دوچرخه سواری ، وزنه برداری و… می توانیم به ورزشکاران و مربیان شما کمک کنیم.»
محور بعدی برگزاری تورنمنت ها و مسابقات دو جانبه بین تیم های ملی ایران و چین در رشته های مختلف است که با توافق طرفین در یکی از دو کشور به مناسبت های مختلف برگزار خواهد شد.
اما محور سوم تبادل امکانات و استفاده از تجارب و توانمندی چین در زمینه احداث زیرساخت هاست که در این زمینه نیز در توافق نامه بنده های مختلفی دیده شده که پس از امضای نهایی آن بین مسولان ورزش چین و ایران مراحل نهایی آن اعلام خواهد شد.
سعیدلو افزود: «البته زمینه های همکاری دیگری نیز بین دو کشور در بعد ورزش وجود دارد ولی با توجه به اینکه چین در آینده ایی نزدیک درگیر بازیهای آسیایی گوانگژو است شاید این موارد به بعد از بازیهای آسیایی موکول شود با این وجود ما از همین امروز تا هر زمان که مسولان ورزش چین آمادگی داشته باشند حاضریم پذیرای آنها در ایران باشیم تا تفاهم نامه امضا شود ولی اگر فرصت این مهم برای ایشان فراهم نیست در زمان بازیهایآسیایی گوانگژو که بنده در مراسم افتتاحیه آن حاضر خواهم بود تفاهم نامه امضا خواهد شد.»
افشای اسرار نظامی ارتش امریکا در افغانستان تنها کمکی است به ایجاد محیط نظامی و امنیتی در نظام بینالملل. افشای اسرار نظامی امریکا در شرایطی صورت میگیرد که اتحادیه اروپا سعی دارد شیوه برخورد با ایران را در چارچوب تحریمها به پیش ببرد. ولی به نظر میرسد این نگاه در تندروهای امریکایی دیگر خریداری ندارد. دیپلماسی ایران نیز خواسته یا ناخواسته کمک چندانی به حل مساله نکرده است.
به گزارش آفتاب، اکنون ایران در نظام بینالملل در چه شرایطی به سر میبرد؟ آیا شرایط مانند زمانی است که حکومت صدام حسین پیشنهاد مذاکرات بدون قید و شرط را به امریکا اعلام کرد ولی پاسخی نیافت جز یک جنگ خانمان برانداز؟ نباید فراموش کرد که سیاست اعلام شده از سوی کاخ سفید برخورد با ایران از طرق دیپلماتیک و راهکارهای شورای امنیت سازمان ملل متحد است.
ولی مدتها پیش دنیس راس رییس میز ایران در کاخ سفید یک تبصره به این اصل زد؛ تحریم شدید ایران خارج از شورای امنیت و از طریق همکاری نزدیک امریکا و اروپا. اکنون این طرح عملیاتی شده است. ولی این طرح در درون خود یک اصل را فراموش نکرده است و آن این که کارت برخورد نظامی با ایران هیچگاه در سیاست خارجی امریکا از مجموعه سیاست های این کشور حذف نخواهد شد.
او برای این طرح بیش از ۲۰۰۰ هدف در ایران را برای حمله نظامی و انهدام کامل آن مورد نظر قرارداده است. این به آن معنی است که با توجه به عملیات اسراییل در جنوب لبنان، و عملیات امریکا در عراق و افغانستان، شرایط برای چنین آزمون بزرگی تحت نظر بوده است.
ارتش اسراییل اکنون در رومانی با هدف تمرین چگونگی حمله به ایران در حال برگزاری یک مانور جنگی است. اگر سقوط یک فروند هلی کوپتر در این مانور نبود، موضوع لو نمیرفت. علت برگزاری مانور جنگی در رومانی نیز حمله به اهدافی ذکر شده که در مناطق دور دست و دارای کوه های بلند قرار دارند و آب و هوای آن مناطق سرد و ناپایدار است.
به نوشته روزنامه الشرق الاوسط چاپ لندن فرماندهی ارتش اسراییل درخواست ها را برای توقف تمرین های نظامی در رومانی رد کرد و گفت: این تمرینها برای منافع امنیتی اسراییل به خصوص بعد از تنش پیش امده با آنکارا و ممنوعیت تمرین های ارتش اسراییل در خاک ترکیه ضروری و حیاتی است.
شرگا یعری از افسران تمرین دهنده در نیروهای احتیاط ارتش اسراییل درباره این تمرین ها گفت: تمرینها در رومانی امتیازهایی دارد که مهمترین آنها بعد مسافت است و هواپیماهای اسراییل به تمرین پرواز در مسافت های دور نیاز دارند علاوه بر این پستی و بلندی ها در خاک رومانی شبیه پستی و بلندی های کشورهای دشمن است که شاید اسراییل با آنها وارد جنگ شود. به نوشته الشرق الاوسط منظور از کشورهای دشمن ایران بود.
از ابتدای عملیات تروریستی القاعده در حمله به برج های دوقلو در امریکا این هراس وجود داشت که کاخ سفید برای حمله به ایران به نحوی ماجرای تروریسم بینالمللی را به ایران مرتبط سازد. القاعده بهترین محمل برای این هدف است. هرچند با هوشیاری فوق العاده و دیپلماسی فعال و مناسب در دولت محمد خاتمی حمله تروریستی به برجهای دوقلو محکوم شد و در برابر بحران هستهای به گونهای رفتار شد که هرگونه بهانه حمله نظامی به ایران منتفی شد، ولی این کارت، کارتی نیست که از دست کاخ سفید به سادگی خارج شود.
ویکی لیکس اسناد بسیار مهمی در باره امور انسانی ارتش امریکا را منتشر کرده است ولی نباید فراموش کرد که دراسناد منتشر شده، اسنادی مهم در ارتباط با ایران و نحوه آموزش نیروهای القاعده نیز وجود دارد. این گزارش پر حجم درباره عملیات ارتش امریکا در افغانستان چیزی نیست که به سادگی بتوان حتی آن را دانلود کرد.
بلکه همان کسانی که از محتوای این اسناد به خوبی مطلعاند به سرعت اطلاعات اساسی آن را از جمله ارتباط ایران یا پاکستان را با القاعده برروی اینترنت میگذارند. این بدان معنی است که جریان جنگ روانی علیه ایران در همکاری با تروریسم بینالملل و القاعده دیگر از دست نظام آمریکا خارج شده و به دست افکار عمومی جهانی سپرده شده است.
چنین پدیدهای برای نخستین بار است که در نظام بینالملل روی برای ایجاد یک جنگ جدید روی میدهد. در جنگ اول میان امریکا وعراق تحت عنوان عملیات صحرا این سی ان ان بود که نقش هدایت عملیات را به عهده داشت. ظاهرا این بار این وظیفه به عهده ویکی لیکس گذاشته شده است.
هرچند این رسانه با نیت افشای عملیات امریکا در افغانستان و فجایع به وجود آمده دست به چنین اقدامی زده است، اما اسناد موجود در ویکی لیکس درباره ایران و القاعده موضوعی نیست که بتوان آنها را نادیده گرفت.
به عبارت دیگر ویکی لیکس شرایط را برای حمله و جنگ دیگری در منطقه خاورمیانه آماده کرده است. آیا افکار عمومی جهانی این فرصت را دارد که از میان ۹۰ هزار صفحه به جستجوی حقیقت و صحت و سقم اخبار بپردازد؟ مطلقا چنین امری امکان ناپذیر است.
در واکنش به افشای اسناد محرمانه امریکاییها درباره جنگ افغانستان، کرزای از نیروهای نظامی خارجی در افغانستان به شدت انتقاد کرد که به جای آن که توجه خود را به سوی کانون اصلی تروریسم جلب کنند و پناهگاه های طالبان را در بیرون از مرزهای افغانستان مورد حمله قرار دهند، در داخل و در “دهات” افغانستان میجنگند. واکنش کرزای البته در ارتباط با نقش پاکستان در افغانستان است ولی کلی گویی او این ظن و گمان را قوت میبخشد که ایران نیز در مرکز این اتهامات قرار دارد.
از این آشکارتر سخن نمیتوان گفت. سخنان کرزای کاتالیزور جهت دهی به ۹۰ هزار سند منتشر شده در ویکی لیکس است. اکنون اتحادیه اروپا در برابر این همه اسناد چه توجیهی برای افکار عمومی خود خواهد داشت؟ اتحادیه اروپا تا چه اندازه میتواند حربه تحریم را برای برخورد با ایران مورد توجه قراردهد. اسنادی که با حربه افشاگری منتشرشده بیشتر از هر ابزار دیگری امروز به کمک نظامی گری امریکا در افکارعمومی جهانی خواهد آمد.
به عبارت دیگر ویکی لیکس با انتشار این اسناد بزرگترین خدمت را به جنگطلبان در امریکا کرده است. هرچند که زمان آن میتواند با نظریه تحلیلگران هستهای با توجه به زمان دستیابی ایران به بمب هستهای یعنی چیزی بین یک سال تا یک سال ونیم دیگر و یا حتی زودتر همخوانی داشته باشد.
البته قطب دیگر فشارها را باید در مذاکرات سه جانبه سوریه، عربستان و لبتان در بیروت جستجو کنیم.
جدا سازی سوریه از ایران و تاکید بر مشارکت حزبالله لبنان در ترور رفیق حریری توسط شورای امنیت سازمان ملل، سناریوی خطرناکی است که قادر به شکستن خطوط امنیتی ایران در منطقه است. مجموعه این تحرکات در سخنان رییس مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام آیتالله هاشمی رفسنجانی نهفته است.
او در ابتدای جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت که احساس میشود غربیها اعم از آمریکا، اروپا و برخی کشورهای این اردوگاه و همسو، با مسائل عراق، افغانستان، لبنان و فلسطین اوضاع را بدتر و حاد میکنند و با مسأله جمهوری اسلامی ایران نیز نوعی برخورد لجوجانه و غیراصولی را پیش گرفتهاند و تلاش دارند همه راههای تفاهم و دیپلماتیک را بسته و بهرغم اعلام آمادگی ایران در انجام مذاکرات بدون قید و شرط، آنها راههای خصمانه خود را دنبال و با ایجاد حواشی و بهانهگیریهای بیمورد، جو را متشنج میکنند.
همه این مواضع حکایت گر یک فرمول جدید در صحنه بینالملل است؛ هدف جدید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. با اعلام تقویت برد موشکی ایران در موشکهای شهاب ۵ و ۶ از سه هزار کیلومتر به ۶ هزارکیلومتر، این رویکرد بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است.
هرچند مسئولان کشور دائما تسلیحات مذکور را ابزاری تهاجمی ندانسته و بیشتر به ابعاد بازدارندگی آن توجه کرده است، ولی این باوری نیست که هر روزه در تبلیغات جهانی به ویژه با افشاگری ویکی لیکس به خورد افکارعمومی داده میشود.
در حالی رئیس کل بانک مرکزی در محافل مختلف اقتصادی خواستار توقف واردات کالاهای لوکس به کشور شده است که هم اکنون از میزان دقیق واردات این نوع کالاها خبری در دست نیست و گمرک نیز آماری در این باره ارائه نمیدهد.
به گزارش مهر، در اولین ماههاى شروع بحران اقتصادی جهانی، نسبت به ضرورت تجدید نظر در سیاستهاى تجارى براى توقف واردات کالاهاى لوکس و تجملى هشدار دادم، این ضرورت هم اکنون نیز برقرار است.” این مطلب را محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی در محافل مختلف اقتصادی کشور مطرح و نسبت به واردات این نوع کالاها به کشور در شرایط فعلی ابراز نگرانی کرده است.
محمود بهمنی در این باره ضمن تاکید بر اعمال صرفه جویی های اقتصادی و تجدید نظر در سیاستهای تجاری کشور، گفته است: در شرایط فعلی باید از ورود کالاهای لوکس، تجملی و غیر ضروری به کشور جلوگیری کرد چراکه نیاز امروز کشور واردات کالاهای ضروری است نه کالاهای لوکس و تجملی.در این میان، فرهنگ مصرف گرایی به واسطه ورود کالاهای لوکس که از آن به عنوان نمادی از مصرف گرایی در جامعه یاد می شود، روز به روز در حال گسترش است، این در حالی است که اخیرا مقام معظم رهبری سیاستهای کلان اصلاح الگوی مصرف را ابلاغ کرده اند و واردات کالاهای لوکس و تجملی نیز با اهداف این سیاستها همخوانی ندارد.
البته اگر نگاهی به اطراف خود داشته باشیم، می بینیم که در بین مردم نیز برای بدست آوردن کالاهای لوکس و تشریفاتی حس رقابت به وجود آمده است چنانکه هر خانواده ای که جنس و کالای لوکس بیشتری داشته باشد خود را از لحاظ فرهنگ و پایگاه اجتماعی بالاتر از دیگران می بیند.
کالای لوکس را بشناسید
بر اساس تعاریف، کالای لوکس به کالا و خدماتی گفته می شود که مشتری برای تأمین نیاز خود از روند عادی و یکنواخت توانائی و استعداد خویش بهره نمی گیرد. در این مورد نیز باید توجه داشت که لوکس بودن یک کالا به خود کالا مربوط نمی شود بلکه درآمد و رفتار مشتری موجب لوکس شدن آن کالا خواهد شد. مثلا ممکن است موبایل و فرنیچر برای خانواده با درآمد کمتر یک کالای لوکس محسوب گردد، در حالی که برای یک خانواده با درآمد بیشتر این کالا یک کالای عادی خواهد بود.
در تعریف دیگری کالای لوکس به کالایی اطلاق می شود که کشش درآمدی بزرگتر از یک استریال کالای لوکس کالایی است که درصد تغییرات تقاضا برای آن بیش از درصد تغییرات درآمد است، یعنی با افزایش درآمد تقاضا برای آن هم افزایش می یابد اما بیش از تغییرات درآمد.
برای افرادی که کم درآمدند اکثر کالاها لوکساند اما در سطوح بالاتر درآمدی، اکثر کالاها پست محسوب میشوند و کاملا برایشان در دسترساند. کشش درآمدی مربوط به یک کالا با توجه به میزان درآمد مصرف کننده تغییر میکند، به طوری که در سطوح درآمدی پائین، کالاها لوکس؛ در سطوح درآمدی متوسط، اکثر کالاها ضروری؛ و در سطوح درآمدی بالا اکثر کالاها پست محسوب میشوند.
گمرک : آماری از میزان واردات کالاهای لوکس نداریم
در عین حال، به گفته مسئولان گمرک، آمار دقیقی از میزان ورودی این نوع کالاها به کشور وجود ندارد، البته کالاها بر اساس دسته بندی های بانک مرکزی به سه دسته واسطه ای، مصرفی و سرمایه ای تقسیم بندی شده اند.حسین کاخکی مدیرکل دفتر آمار و فناوری اطلاعات و ارتباطات گمرک ایران درباره آمار و روند ورود کالاهای لوکس به کشور گفت: تعریف مشخصی از کالاهای لوکس وجود ندارد و بر اساس قوانین و تعرفه های گمرکی، دسته بندی خاصی در این زمینه برای مشخص شدن ورود کالاهای لوکس به کشور صورت نگرفته است.وی با بیان اینکه بنابراین مشخص نیست که چه میزان از کالاهای ورودی به کشور لوکس است، افزود: ممکن است کالایی برای فردی با توجه به میزان درآمد لوکس تلقی شود و برای فردی دیگر این چنین نباشد، همچنین ردیف تعرفه ای خاصی برای آن وجود ندارد.در همین حال اردشیر محمدی رئیس کل گمرک ایران در مورد انتقاد رئیس کل بانک مرکزی در خصوص روند افزایشی ورود کالاهای لوکس به کشور گفت: گمرک موظف است مجوز ترخیص هر کالایی که وزارت بازرگانی مجوز ثبت سفارش آن را صادر کرده باشد را پس از کسر حقوق دولت صادر کند؛ اگر نیازی برای واردات کالایی وجود نداشته باشد وزارت بازرگانی در این خصوص اقدام نمی کند.
به هر حال، تاکنون درخواستهای رئیس کل بانک مرکزی برای تجدید نظر در سیاستهای تجاری به خصوص توقف واردات کالاهای لوکس با بی اعتنایی دستگاههای ذیربط مواجه شده است و همچنان شاهد ورود این نوع کالاها به کشور هستیم.
یک سناتور بلندپایه معتقد است اوباما باید در مسئله افغانستان با ایران مذاکره کند. به اعتقاد او علاوه بر وجود منافع مشترک میان ایران و آمریکا در افغانستان، این گفتگو راهگشای گفتگو پیرامون مسائل دیگر، از جمله مسئله هستهای خواهد بود.
به گزارش تابناک، جان کری که در برنامه شنبه شب «فرید ذکریا» در شبکه تلویزیونی «سی ان ان» سخن می گفت در این باره اظهار داشت که، “من فکر می کنم بهترین نقطه برای شروع مذاکرات ایران و آمریکا در موضوع افغانستان خواهد بود.” وی اضافه کرد که، “من شرط می بندم چنین گفتگویی بعدا منجر به مذاکرات، نه تنها در مورد برنامه هسته ای ایران، بلکه در همه مسائل منطقه ای بین دو کشور خواهد شد.”
سناتور دمکرات در ادامه افزود که دلایل قدرتمندی وجود دارد که ایران در مورد افغانستان با آمریکا مذاکره کند. ایران منافع زیادی در افغانستان دارد. ایران شبیه طالبان نیست و مواد مخدر نیز ترانزیت نمی کند. علاوه بر این ایرانیان نیز خواهان ثبات در افغانستان هستند.
بر پایه این گزارش، رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا همچنین اظهار داشت که، همه ما می دانیم که دیپلماسی هنر بازی کردن برای منافع همه بازیگران است و هر کسی از نتایج یک تصمیم، منافعی عایدش می شود.
«جان کری» نگاهی هم به اتفاقات پیش آمده در انتخابات سال گذشته ایران داشت و در این باره افزود که آن اتفاقات سپری شده است و همه منابع اطلاعاتی معتقدند که جمهوری اسلامی همچنان پابرجا خواهد ماند. وی ادامه داد که، “البته منظور من آن نیست که هر چه آنان خواستند به آنها بدهیم، چرا که این، با منطق مذاکره و دیپلماسی همخوانی ندارد. اما ماباید سعی کنیم به نحوی وارد مذاکره شویم.”
لازم به ذکر است ایران و آمریکا تا کنون چند بار در حاشیه کنفرانس های بین المللی مذاکرات مختصری داشته اند، اما سناتور کری معتقد است که این مذاکرات باید با شدت بیشتری دنبال شود . جان کری، رقیب انتخاباتی بوش در سال ۲۰۰۴ از حزب دموکرات بود و در آن زمان اعتقاد داشت، بوش به جای حمله به عراق باید به ایران حمله میکرد.
در حالی دولت سبد کالای ماه مبارک رمضان کارمندان را تعیین و توزیع آن را در بین عاملان توزیع در استانها آغاز کرده است که چنین حمایتی از کارگران در قانون کار وجود ندارد؛ هرچند کارگران نیز باید مانند کارمندان از سبد کالایی و حمایتهای غیرنقدی برخوردار شوند.فعالان و کارشناسان بازار کار، یکسان بودن برنامه ریزی های صورت گرفته از سوی دولت، تامین هزینه های سبد کالای کارمندان توسط دولت و همچنین پذیرش دولت در حمایت از نیروهای کار تحت پوشش خود را از دلایل مهم تامین سبد کالا برای کارمندان و پیش بینی نشدن آن برای کارگران می دانند.
به گزارش مهر، شاید یکی از مهم ترین ضعف های موجود در این بخش یکسان نبودن روش تصمیم گیری، قوانین و سلیقه های مختلف روابط کار بین کارگر و کارفرما و همچنین پیش بینی نشدن لزوم حمایتهای غیرنقدی از کارگران همانند کارمندان در قانون کار، از اهم مسائلی باشد که به عدم توزیع بن غیرنقدی بین کارگران در زمانهای ویژه ای از سال مانند ماه مبارک رمضان باشد.البته از سویی همین فعالان و کارشناسان بازار کار نیز معتقد هستند که علیرغم عدم وجود برنامه و قانون در این زمینه، برخی از کارفرمایان به ویژه در صنایع بزرگ با تمایل و هزینه خود برای کارگران سبد کالایی تدارک می بینند که بعضا از سبد کالایی کارمندان نیز غنی تر است.
هرچه کارفرما بگوید
ولی الله صالحی، عضو شورای عالی کار در این زمینه گفت: اینکه در مقاطع ویژه ای از سال توسط کارفرما سبد کالا و یا کمک غیرنقدی برای نیروی کار پیش بینی شود، بستگی به نظر کارگاه و وضعیت درآمدی آن دارد.عضو شورای عالی کار با بیان اینکه چون منابع هزینه ای برای تامین سبد کالای کارمندان مشخص می شود و دولت آن را بر عهده می گیرد؛ بنابراین برای آنان به صورت سراسری و از طریق اجرای یک برنامه، سبد کالا پیش بینی و تامین می شود ولی برای کارگران با نظر کارفرما باید انجام شود.
صالحی ادامه داد: حال اگر دولت بخواهد برای کارگران نیز بسته کالایی پیش بینی کند شاید امکان تامین هزینه های آن وجود نداشته باشد؛ بنابراین خود کارگاهها و کارفرمایان بنگاههای تولیدی هستند که در این زمینه تصمیم گیری می کنند. وی تاکید کرد: با این حال شاید از سوی کارگران تصور شود که سبد کالای ماه مبارک رمضان در کار نیست ولی واقعیت این است که در بیشتر واحدهای تولیدی، صنعتی و خدماتی این اقدام از سوی کارفرما صورت می گیرد، البته امکان پیگیری از سوی شوراهای اسلامی کار و یا شورای عالی کار وجود نخواهد داشت.
کارمندان ۱ میلیون تومان کمک غیرنقدی می گیرند
همچنین علی دهقان کیا عضو کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران نیز در گفتگو با مهر با بیان اینکه پیش بینی کمکهای غیرنقدی از سوی کارفرمایان به کارگران در قانون کار وجود ندارد و این مسئله یک ضعف تلقی می شود، گفت: بنابراین وقتی در قانون کار چنین مسئله ای پیش بینی نمی شود پس تکلیفی نیز متوجه کارفرمایان نخواهد بود.وی از تفاوتهایی که بین کارمندان و کارگران وجود دارد انتقاد کرد و افزود: غیر از مسئله مربوط به کمکهای غیرنقدی که سالیانه تا ۱میلیون تومان نیز از سوی دولت برای کارمندان صورت می گیرد ولی کارگران از آن بی بهره اند.
دهقان کیا به نحوه پرداخت مالیات کارگران و کارمندان نیز اشاره کرد و بیان داشت: اینکه کارمندان در مقابل دریافت هر میزان حقوق و دستمزد ۱۰درصد مالیات می پردازند و کارگران به صورت تصاعدی از ۱۰ تا ۲۵ و ۳۰ درصد باید مالیات بپردازند، درست نیست.وی خاطر نشان کرد: با وجود اینکه در شرایط فعلی واحدهای تولیدی با کمبود منابع مواجه هستند و بیشتر سعی در تامین حداقلها و همچنین دستمزد کارگر را دارند دیگر ما چنین درخواستی مبنی بر حمایت غیرنقدی کارفرما از کارگر و طرح این موضوع را دنبال نمی کنیم.
فقط ۲۰ درصد کارگران سبد کالای ویژه رمضان میگیرند
این مقام مسئول کارگری با بیان اینکه هم اکنون شاید ۲۰ درصد واحدهای تولیدی و بنگاهها با تصمیم و اراده خود در زمانهای ویژه سال مانند ماه مبارک رمضان برای نیروی کار تحت پوشش خود کمک غیر نقدی و سبد کالا در نظر بگیرند، مابقی کارگران را از این حمایتها بی نصیب دانست و گفت: هم اکنون برخی کارخانجات بزرگ در فواصل مختلف به نیروی کار خود کمک غیرنقدی ارائه می کنند.به گفته دهقان کیا، تامین اجتماعی که به هزینه کارگر و کارفرما اداره می شود موظف به حمایت از کارگران است که متاسفانه به دلیل ضعف های مدیریتی و مشکلات فراوان این موارد را پیگیری نمی کند. وقتی تامین اجتماعی یک نهاد عمومی غیردولتی محسوب می شود حال چه چیزی از آن باید به بخش خصوصی واگذار شود؟
وی با اعلام اینکه در حال حاضر برخی بیمه های خصوصی اعلام آمادگی کرده اند تا به افراد تحت پوشش تامین اجتماعی خدمات بیمه تکمیلی ارائه کنند، افزود: در صورت تحقق، این امر می تواند برای تامین اجتماعی درآمد زایی داشته باشد که این موضوع به نفع بیمه شدگان خواهد بود.
ساکنان و کسبه منطقۀ گرانقیمت و اعیان نشین کنزینگتون لندن، از ولیعهد انگلستان خواسته اند برای جلوگیری از طرح و اقدام دولت ایران جهت ساخت یک بنای عظیم - بعنوان سفارت آتی جمهوری اسلامی- وارد عمل شود.
سفارتخانه جدید ایران که با کلیسای سن اگوستین که یک کلیسای قدیمی و باستانی انگلستان می باشد، و نقشه آن را ویلیام باترفیلد، آرشیتکت معروف دوره ملکه ویکتوریا کشیده، فقط چند متر فاصله خواهد داشت. طراح ساختمان جدید سفارت ایران، آرمین دانشگر، آرشیتکت ایرانی مقیم وین است، که ضمن مذاکره با دولت ایران، قرار است بنایی پنج طبقه، با سنگ مرمر و پنجره های نامنظم ساخته شود.
هفته نامه بریتانیایی «نامۀ یکشنبه»، در شماره روز یکشنبه (اول اوت) خود، در این زمینه نوشت "ساکنان یکی از شیک ترین محله های لندن از پرنس چارلز، ولیعهد بریتانیا درخواست کرده اند برای جلوگیری از طرح دولت ایران جهت ساختن یک بنای عظیم مدرن به آنان کمک کند."
این نشریه متذکر گردید "ایرانی ها قصد دارند سفارتخانه بسیار بزرگ جدیدی را که با سفارتخانه کنونی آن کشور تنها چند صد متر فاصله خواهد داشت، تاسیس کنند."
این گزارش می افزاید جان ادوارد هاوز، از جانب ساکنان خیابان کوئینز گیت، در محله کنزینگتون لندن می گوید از آنجا که ولیعهد چارلز، به حفظ یکپارچگی و عدم تضاد در محیطی که بناهای سنتی بریتانیا در آنجا قرار دارند، بسیار علاقمند است، طی نامه ای طرح ساختمان جدید سفارت ایران به اطلاع او رسیده است.
گفتنی است زمین این ساختمان متعلق به دولت ایران بوده و هم اکنون به عنوان یک پارکینگ رو باز و پردرآمد، مورد استفاده قرار می گیرد.
همزمان هفته نامه ساندی تلگراف نیز، خاطرنشان کرد "ساختمان مدرن سفارت جدید موجب اعتراض ساکنین محل شده که می گویند مدرن بودن این ساختمان با سبک بناهای دیگر این محله همخوانی ندارد و نامتجانس به نظر می رسد."
این هفته نامه همچنین افشا کرد "احداث سفارتخانه جدید ایران دهها میلیون پوند هزینه در بر خواهد داشت."
این گزارش افزود نقشه سفارتخانه جدید در ماه ژانویه به شورای محلی کنزینگتون و چلسی ارائه گردیده؛ اما ساکنان و کسبه این منطقه می گویند تنها در ماه گذشته یعنی دو هفته پس از پایان نظرخواهی در این باره، از این موضوع با خبر شدهاند.
بنا بر همین گزارش، شورای محلی کنزینگتون و چلسی، بنا بر ملاحظات امنیتی بر خلاف معمول هیچگونه اطلاعاتی راجع به جزئیات نقشه سفارت جدید در سایت خود نگذاشته و مردم باید با مراجعه به شهرداری محل و نشان دادن کارت یا برگه هویتی - اثبات سکونت در محل- موفق به مشاهده نقشه دویست صفحه ای این سفارت شوند و امکان کپی یا عکسبرداری از نقشه ها نیز وجود ندارد.
لازم به ذکر است شورای محلی کنزینگتون، اکنون نقشه های کامپیوتری سفارتخانه جدید را در سایت خود قرا ولی می افزاید که این نقشه ها، قبلا هم در سایت متعلق به آرشیتکت این ساختمان دیده می شد.
این هفته نامه افزود "شورای محلی کنزینگتون، شکایتی مبنی بر اینکه پیرامون نقشه سفارت جدید ایران، قبلا با مردم مشورت نشده بود را رد کرده است."
به گزارش سبکه خبری بی بی سی، مدیر یک آژانس مسکن در محله کنزیگتتون کنزینگتون می گوید احداث سفارتخانه جدید سبب خواهد شد که قیمت خانه های این محل که قیمتشان از سه و نیم میلیون پوند به بالاست، بیست درصد کاهش یابد.
هنوز ولیعهد انگلستان و سفارت ایران در این مورد موضع گیری خاصی نکرده اند و تلاش خبرنگار جرس برای تماس با شهردار منطقه کنزینگتون لندن، تا کنون نتیجه بخش نبوده است.
گفتنی است محل جدید سفارت در حالتی تعبیه و در نظر گرفته شده است، که امکان تحصن و تجمع معترضین احتمالی (همانند محل فعلی سفارت) در مقابل آن وجود نخواهد داشت.
ندای سبز آزادی: آیت الله دستغیب در درس تفسیر قرآن خود با اشاره به خاطرات بازداشت خود در زمان رژِیم پهلوی و برخورد محترمانه با بازداشتی ها در زمان شاه ، یازداشت های کنونی را غیر شرعی دانست و گفت : بنده بارها عرض کرده ام که هیچکدام از این بازداشت ها شرعی نمی باشد چون اول باید خطا نزد مجتهد عادل ثابت شود بعد فرد را زندانی کنند نه اینکه اول شخص را زندانی کنند بعد او را به پیش قاضی (مجتهد عادل) بیاورند.
به گزارش ندای سبز آزادی مرجع عالیقدر حضرت آیت الله دستغیب در درس تفسیر قرآن با توجه به آیه ششم سوره ابراهیم فرمودند: یکی از نعمت هایی که خدایتعالی به ملت ایران عنایت کرد آزادی آنها بود از دست ساواک و شکنجه های پهلوی. در آن زمان بر اثر آن جو اختناق هر کس که می خواست اسم شاه را ببرد بدین معنی که از او انتقاد و عدم رضایت خود را از آن دستگاه اعلام کند جرات بیان حتی در خانه خود را هم نداشت. در آن زمان وضع بگونه ای بود که بر زبان آوردن نام بزرگانی همچون امام خمینی (ره) کار بسیار دشواری بود. شاه با آن دستگاه جاسوسی عجیبی که داشت و آمریکا و اسرائیل هم پشتیبان آن بودند در همه جا رخنه کرده بود. مع ذلک نتوانست کاری از پیش برد. و خدایتعالی بر اثر اینکه همه مردم خواستند نابودی بساط ظلم را و بر اثر سوزها و ناله هایی که این مردم داشتند در کار آنها فرجی حاصل کرد.
بنده خوب به یاد دارم دفعه آخری که ساواکی ها من را به شهربانی بردند تا مقدمات تبعیدم را فراهم کنند؛ با چشمهای بسته شده مرا به زیرزمینی انتقال دادند؛ پس از باز شدن چشمهایم افرادی را مشاهده کردم که با دستهای بسته شده در زندان بودند. البته دست بنده را هم می خواستند ببندند که درخواست من برای خواندن چند رکعت نماز مانع از این کار آنها شد.بالاخره پس از یک ساعت نماز خواندن مرا به طبقه فوقانی انتقال دادند .شخص بازجویی که به او خطاب دکتر می کردند در ابتدا شروع کرد به توهین کردن به حضرت امام خمینی اما نه توهین زشت؟! و نظر بنده را درباره ایشان جویا شد که در پاسخ به او گفتم خدا بهتر می داند و این حرفهایی که شما می زنید درست نمی باشد. پس از اتمام بازجوئی مرا به درون اتاقی منتقل کردند؛ منظورم این قسمت از عرائضم می باشد که با حالت دلشکستگی و راز ونیاز با خدای خود عرض کردم که پروردگارا برای چه این افراد را بر من مسلط کردی؟ خوب غیر از بنده افراد زیادی در این مملکت بودند که یک چنین وضعی داشتند؛ چه بسا 10 الی 20 نفر که دل شکسته شوند و آهی بکشند موجب این شود که بساط ظلم بر باد رود. بالاخره بنده را بردند برای تبعید که قریب به 9 ماه طول کشید و در تمام این مدت با احترام به اینجانب برخورد کردند.
خوب خدایتعالی به وسیله حضرت امام خمینی ره گشایشی در کار مردم ایجاد کرد و امام هم به مردم فهماند که چون شما با یکدیگر متحد و متوجه خدایتعالی شدید خدایتعالی این بلا را از سر شما رفع کرد. البته بعد تقصیراتی پیش آمد و مومنین آنطوری که باید شکر گذار خدایتعالی نبودند؛ که اگر شکر گذار بودند یقینا وضع آنها چه از نظر مادی و معنوی بهتر وخوبتر می شد. علت این کفران نعمت و عدم شکر گذاری به خاطر این بود که یک عده از این جوانهایی که اهل جبهه و جنگ بودند و برای این انقلاب زحمات زیادی کشیده بودند متمایل شدن به سمت دنیا و رفتند دنبال پول و اقتصاد. خوب وقتی پول به میدان آمد آن هم پول های کلان هدف فراموش شد و بجای آن ( رضای خدا)، پول و ریاست طلبی برای آنها هدف شد. بنده این مطلب را نمی خواهم بگویم که پول بد است بلکه صحبت بنده در این است که شخص به اندازه نیازش دنبال پول و مادیات باشد ودر فکر انبار کردن نباشد؛ لذا این افرادی که گُل جامعه بودند امتحان خوبی پس ندادند.
بنده در همین مجلس به عنوان کسی که هیچ غرضی ندارد الا نصیحت و ارشاد به این دوستان عزیزی که از سپاه و بسیج و اطلاعات در این مجلس حضور دارند عرض می کنم که احیانا اگر افرادی را برای بازجوئی به آن جاهای مخصوص می برید خیلی مواظب رعایت جهات اسلامی و شرعی باشید؛ خدای ناکرده اگر این کسانی را که برای بازجوئی می برید دچار زحمت شوند فردا در پیشگاه خدایتعالی مسئول هستید؛ اگر دل مومن شکسته شد حساب دارد حتی اگر شخص یهودی یا مسیحی یا حتی کافر هم باشد؛ دل شکسته اثر دارد چون همراه این دل خدایتعالی می باشد. اضافه بر اینکه بنده بارها عرض کرده ام که هیچکدام از این بازداشت ها شرعی نمی باشد چون اول باید خطا نزد مجتهد عادل ثابت شود بعد فرد را زندانی کنند نه اینکه اول شخص را زندانی کنند بعد او را به پیش قاضی (مجتهد عادل) بیاورند.
ندای سبز آزادی: محمد علی ابطحی از حامیان مهدی کروبی که سال گذشته پس از کودتای انتخاباتی دستگیر شد در سالگرد اعترافات نمایشی کودتاچیان در صفحه فیس بوک شخصی خود اینگونه نوشت: پارسال مثل امروزی دادگاه داشتیم. روز قبلش تمرین کرده بوديم.چه روزی بود...
گفتنیست ابطحی قبل از برگزاری دادگاه های نمایشی در ملاقاتی با همسر خود از مصرف داروهایی که به گفته وی او را از جار و جنجال و هیاهوی دنیا فارغ کرده خبر داده بود .
گفتنیست در دهم مردادماه سال ۱۳۸۸، در دادگاهی که بدون حضور خبرنگاران مستقل ،هيات منصفه، وکیل متهمان (صالح نیکبخت) و خانواده متهمان برگزارشد و تنها خبرنگاران واحد مرکزی خبر،ایرنا و خبرگزاری فارس در دادگاه حضور داشتند همچنین به تیم تصویر برداری تلویزیون پرس تی وی اجازه تصویر برداری داده نشده بود، ابطحی به همراه صد نفر دیگر محاکمه شد. ابطحی همراه با محمد عطریانفر در کنفرانسی خبری حضور پیدا کرد و مهندس موسوی را دچار توهم تقلب دانست و همراهی خاتمی را با موسوی خائنانه خواند. وی همچنین هاشمی را متهم به انتقام از احمدینژاد و خامنهای کرد. دفتر مجمع تشخیص مصلحت نظام با صدور بیانیهای با رد سخنان ابطحی آن را «از اساس کذب محض» خوانده و افزوده معلوم نیست در چه شرایط و ملاحظاتی این سخنان بیان شدهاست. این در حالی است که وی چندی پیش به تقلبی بودن نتایج معترض بودهاست. این کنفرانس خبری پس از برکناری محسنی اژهای وزیر اطلاعات دولت نهم، از صدا سیما به نمایش درآمد.
شایان ذکر است ابطحی در تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۸۸ به شش سال حبس تعزیری محکوم شد و در تاریخ ۱ آذر ۱۳۸۸ با سپردن وثیقه پس از ۱۶۰ روز آزاد شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر