" الان ما ( مردم ایران ) در اوج وحدت ملی قرارداریم ."
این جمله ای بود که دیروز چهارشنبه 28 مرداد ، رییس دولت کودتا در جمع ترکیب دو قوه مجریه و مقننه با هدف نمایش پایان دعوا بین خود ، در نزد رهبر جمهوری اسلامی مطرح کرد و کمترین واکنشی هم نسبت به ادای این عبارت ناهمگون با وضعیت امروز ایران از سوی هیچکدام از اعضای مجلس و دولت و ... دیده نشد و کسی حتی ابرو به بالا یا به پایین نبرد و همه چیز در حد اعلای وحدت در آن دو ساعت تجلی کرد .
این جمله درست در شرایطی طرح شدکه جامعه ایرانی به علت انباشت مطالبات و در پی آن انواع دعواها و بگو مگوهای سیاسی دست کم ، بیست ساله اخیر ، در اوج پراکندگی و فردیت بدون جمع قرار دارد .
شاید چماق دو حماسه نهم دی و 22 بهمن سال 88 علیه اکثریت جامعه ایران ، کماکان نشانه برگ برنده این وحدت نمایی است و به هر مناسبتی می توان از آن دو مهندسی کم نظیر یا شاید هم بی نظیر در طی سال های پس از انقلاب اسلامی بهره جست و علیه جنبش اجتماعی مردم ایران یورش برد .
اگر این جمله را در سال های 58 تا 60 و حتا سال پرسئوال و پررمز وراز 67 از سوی هرکس ( چه افراد عادی و چه رئیس جمهور یا رئیس مجلس ) می شنیدیم ، میشد تقریبا " همنوایی ملی " را براثر همان انقلاب و در پی آن ، حادثه جنگ ، به مشترکات در جان جامعه ایرانی رسید و آن را احساس کرد .
این جمله رییس دولت کودتا ، بیش از آنکه گویای شرایط امروز ایران باشد ، یادآور فضای سیاسی حکومت ایران در سال 57 آن هم در نیمه دومش ، قبل از روز " امام آمد " است .
آنجا که خاندان پهلوی در جست و جوی آخرین راهکارها برای برون رفت از وضع پیش آمده ، و تداوم حضور و حاکمیت خود در ایران بودند و رادیو ، صدای عده ای ( شاید یکصد نفره ) را با عنوان حامیان قانون اساسی و سلطنت در اخبار ساعت 14 پخش می کرد . حال آنکه خاندان پهلوی دیگر در شرایط قاهرانه پس از 28 مرداد 32 نبود و بالاخره " صدای حق خواهی مردم ایران " بر دولت جور و جهل غلبه کرد و سال ها " وحدت ملی " دامنه حضور واقعی اش را بر گستره این جامعه تحول خواه نمایاند تا آنکه دو سه دهه بعد در مرداد سال 89 و پس از اتفاقاتی که در یکی دو سال اخیر در جمهوری اسلامی ایران رخ داد که در طول حیاتش بی سابقه بود بزرگترین " چرا ها " را از سوی اکثریت جامعه خود تولید کرد و پاسخ ها ، دروغ هایی بزرگتر از همیشه حواله این جامعه نجیب و تحول خواه و صبور و سبز بود .
اینکه : " ما در اوج وحدت ملی هستیم ! "
ندای سبز آزادی: عده ای ازطرفداران دولت پس از نماز جمعه شیراز با تجمع روبروی مسجد قبا محل سخنرانی حضرت ایت الله دستغیب و با سر دادن شعارهایی مخالفت خود را با مواضع اخیر این مرجع اعلام کردند.
به گزارش خبرنگار کلمه از شیراز دیروز ۵ شنبه نیز عده ای موتور سوار که با کاسکت خود را پوشانده بودند با پاشیدن رنگ بر روی تابلوی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله دستغیب آنجا را برای چندمین بار پس از انتخابات مورد بی احترامی و هتک قرار دادند.
منابع خبری کلمه می گویند با توجه به جلسات برخی مسوولین نهاد های خاص احتمال حمله ی مجدد به مسجد نیز وجود دارد و این گونه تحرکات از قبیل بی احترامی به دفتر و راه انداختن تجمع در راستای زمینه سازی و افزایش فشار انجام می گیرد.
ندای سبز آزادی: صدیقه وسمقی، نویسنده، شاعر و استاد دانشگاه نامه ای سرگشاده خطاب به نمایندگان مجلس نوشته است و طی آن در دستور کار قرار گرفتن دوباره لایحه خانواده را به شدت نقد کرده و تمامی پیامدهای تصویب قوانین نادرست در این رابطه را متوجه مجلس دانسته است.
در بخشی از این نامه آمده است: در طول سالیان گذشته سیاست و اقتصاد کشور نظامی و امنیتی شده است. ابهامات و سوالات فراوانی درباره نحوه هزینه کردن ثروت های عمومی مطرح شده است. نگرانی های عمیق و جدی نسبت به روند حرکت های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی و رشد روز افزون طالبانیسم در کشور بوجود آمده
است.
این استاد دانشگاه اینچنین ادامه میدهد: حتماً می دانید در خیابان ها چه می گذرد و با جوانان شکیبا و نازنین این مرز و بوم چه می کنند. عوامل خشن و ترسناک حکومت، بی خردانه به دختران و پسران، زنان ومردان حمله می برند تا وظیفه شرعی امر به معروف ونهی از منکر را انجام دهند! آمران و ناهیانی که خود مرتکب منکر می شوند وهیچ نتیجه
معروف وپسندیده ای بر رفتارهای زشت آنان مترتب نیست. اینها همه جلوه هایی از باورهای همان جریانی است که امروز قصد ویران کردن بنیان خانواده را دارد.
متن کامل این نامه در ذیل مي آيد:
به نام خدا
بنیان خانواده را و یران نکنید
نمایندگان محترم مجلس!ای کسانیکه بر صندلیهای نمایندگی مردم تکیه زده اید!
در چهارده ماه گذشته حوادث مهمی بر کشور ایران رفته است.فرزندان بیگناه بسیاری از این آب و خاک در خیابانها و نیز بازداشتگاهها به خون خود غلتیدند و جان باختند.مردان و زنان بسیاری راهی زندانها شدند.دایره آزادی های محدود،تنگ تر و محدود تر شد.از فعالیت احزاب و مطبوعات و انسانهای آزادی خواه ممانعت شد.آزادی های مشروع،قانونی و انسانی بیش از پیش پایمال گشت.در کوی و برزن فرزندان این ملت مورد هجوم وحشیانه و ضرب وجرح قرارگرفتند.
در طول سالیان گذشته سیاست و اقتصاد کشور نظامی و امنیتی شده است.ابهامات و سوالات فراوانی درباره نحوه هزینه کردن ثروتهای عمومی مطرح شده است.
نگرانی های عمیق وجدی نسبت به روند حرکتهای سیاسی،اقتصادی،فرهنگی واخلاقی و رشد روزافزون طالبانیسم درکشوربوجود آمده است.
من به عنوان یک شهروند ایرانی مایلم بدانم که شما برای دفاع از حقوق مردم و منافع ملی چه کرده اید!در گیرودار تغییرو تحولات مهم حدود سه سال پیش لایحه ای به نام لایحه حمایت خانواده به مجلس آورده شد که این لایحه واکنش های فراوان و نگرانی های جدی بسیاری را برانگیخت.کارشناسان،حقوقدانان، وکلا وبویژه زنان ازصنوف گوناگون اعتراض خود را نسبت به این لایحه اعلام کردند.اعتراضات فراوان،بررسی این لایحه را به تاًخیر انداخت تا آن که اکنون پس از جریانات وبحرانهای چهارده ماه گذشته دوباره این لایحه در دستور کار قرار گرفته است.مبادا آنان که آزادی وآزادی خواهان را محبوس کرده اند گمان کنند که اکنون فرصتی مغتنم برای پیش برد اهدافشان در دست اندازی به نظام وساختار مهم خانواده است!مبادا آنان گمان کنند که پاسخ معترضان به لایحه پیشنهادی خود درباره حمایت خانواده بویژه زنان را نیز می توانند با چماق،باتوم واحیاناً گلوله بدهند!مبادا آنان گمان کنند که با تصویب چنین لوایحی می توانند زنان را از مطالبه حقوق انسانی ومدنی خود باز دارند!
اگرمقدرات سیاسی کشور از ید قدرت مجلس خارج است،اگرمقدرات اقتصادی کشور ازید قدرت مجلس خارج است ومجلس نمی تواند برنحوه هزینه کردن ثروتهای ملی نظارت کند وبه مردم گزارش دهد،اگر نظارت بر قوه قضاییه ونحوه بازداشت کردن افراد،محاکمه کردن،زندانی کردن وچگونگی رفتار با زندانیان از ید قدرت مجلس خارج است،اگر نظارت بر عملکرد نیروهای نظامی،انتظامی وامنیتی از ید قدرت مجلس خارج است،اگر معرفی متخلفان،مفسدان و جنایتکاران وپیگیری محاکمه ومجازات آنان از ید قدرت مجلس خارج است،اگر دادخواهی نسبت به حقوق مظلومان از ید قدرت مجلس خارج است،واگرانجام بسیاری ازوظایف دیگراز ید قدرت مجلس خارج است، آیا تصویب وعدم تصویب مواد لایحه حمایت خانواده بر اساس نظر کارشناسان وحقوقدانان و در جهت منافع خانواده بویژه زنان که یکی از دو رکن اصلی خانواده و یا حتی در خانواده ایرانی رکن اصلی محسوب می شوند نیز از ید قدرت مجلس خارج است؟
مدافعان تغییر ساختار خانواده ونظام اجتماعی وترویج چند همسری و بی بندوباری جنسی با توجیهات شرعی دست پرورده یک جریان منحط مذهبی هستند که گمان می کنند امروز اسلام نیازمند مردانی است که چند زن داشته باشند!زنانی که برای آنان فرزندان بسیار بیاورند ،فرزندانی که تحت تعلیم وتربیت این جریان در نوباوگی آماده عملیات انتحاری شوند یعنی خود را بکشند تا این جریان ودست اندرکاران آن بر مسند قدرت بمانند.این جریان همان است که هرگونه خشونت وجنایت را نیز با آیات وروایات توجیه می کندبه راستی بس است توجیه شهوت وجنایت با احکام شرعی ودینی.امروز اسلام محتاج صداقت،شجاعت،مروت،انسانیت،خرد وملاطفت است.امروز اسلام نیازمند انسانهای آزاده و صداقت پیشه ایست که باورهای دینی وجان ومال مردم را از چنگال بی رحم غارتگران وجنایتکاران به در آورند.درطول سه دهه گذشته بنیان خانواده با توجیهات نادرست شرعی سست ومتزلزل شده است.مردان بسیاری ازاین توجیهات بهره برده اند وخانواده های فراوانی متلاشی وزنان وفرزندان زیادی قربانی این هوسرانی ها شده اند.حتماً سری به دادگاههای خانواده زده اید ویا شاید پای صحبت وکلا نشسته اید. دغدغه خاطر کسانی که گمان می کنند حکم شرعی تعدد زوجات ویا متعه بر زمین مانده است،آشفتگی وپریشانی زیادی را در خانواده ها بوجود آورده،شمار پرونده های دادگاهها را افزون ساخته است.
حتماً می دانید در خیابانها چه می گذرد وبا جوانان شکیبا ونازنین این مرز وبوم چه می کنند.عوامل خشن وترسناک حکومت،بی خردانه به دختران وپسران،زنان ومردان حمله می برند تا وظیفه شرعی امر به معروف ونهی از منکر را انجام دهند!آمران وناهیانی که خود مرتکب منکر می شوند وهیچ نتیجه معروف وپسندیده ای بر رفتارهای زشت آنان مترتب نیست.
اینها همه جلوه هایی از باورهای همان جریانی است که امروز قصد ویران کردن بنیان خانواده را دارد.شما ببینید جوانان عزیزی که درخیابانها به آنان توهین می شود جوانانی هستند پرورش یافته در سایه همین نظام وحکومت دینی. گوش آنان پراست از سخنان این مروجان ومبلغان اسلام. چشم آنان پر است از صحنه اعمال و رفتار ناپسند این مروجان ومبلغان. این دست از مروجان ومبلغان اسلام همواره اعلام کرده اند که داشتن چند همسر حق مرد ومخالفت با آن مخالفت با شرع است.این سخن تفسیری نادرست وتبلیغی ناپسند از اسلام است.قرآن درآیه چهار سوره نساء در روزگاری که چند همسری شکل معمول ومرسوم خانواده در میان مخاطبان اسلام بوده،آنان را دعوت میکند که به یک همسر اکتفا کنند و تک همسری را مناسب تر می خواند.تجربه بشری نیز حاکی از آن است که خانواده تک همسری بهترین و با ثبات ترین شکل خانواده است.حال در جامعه ایران که همواره خانواده تک همسری معمول بوده است عده ای مغرضانه ویا جاهلانه در صدد برآمده اند با توجیهات شرعی خانواده چند همسری را ترویج وجایگزین سازند.ازدواج مجدد با توجه به پیامدهای زیان بار آن دراکثر قریب به اتفاق موارد مکروه ویا حرام است.مطمئناً محدود ساختن امورمکروه وحرام مشروع است! چنانچه در بهترین حالت ازدواج مجدد را مباح بدانیم،باز هم محدود ساختن آن به منظور دست یافتن به مصالح مهم تر امری مشروع ومعقول است.به راستی درکشوری که جوانان بسیاری به دلیل فساد اقتصادی،بیکاری وگرانی قادر به گرفتن یک زن نیستند با ترویج چند همسری مشکل چه کسانی حل خواهد شد!؟آیا مردان متمول وهوسباز و بی تعهد نسبت به خانواده تاکنون منتظر تصویب این لایحه مانده اند؟وبرای ازدواج مجدد و یا موقت منع قانونی داشته اند؟در حالی که موانع قانونی قبلاً توسط شورای نگهبان از پیش روی این مردان بر داشته شده است. به نظر میرسد اصرار مدافعان جریان مذکور بر قانونی کردن چند همسری همانا تغییر ساختار خانواده وعادت نیک فرهنگی خانوادگی ایرانیان است که متأسفانه طی دهه های اخیردستخوش تهاجمات این جریان منحط قرار گرفته است.این جریان با توجیهات نادرست دینی با همه دستاوردهای مدنی مخالفت می کند.این جریان با حقوق بشر که دستاورد علم وعقل وتجربه بشری است وبا تعالیم اصیل ادیان الهی منافات ندارد مخالف است. این جریان با نهادهای مدنی از جمله مجلس وقوه قضاییه واستقلال آنها مخالف است.این جریان با آزادی های مدنی مانند آزادی بیان،قلم،مطبوعات واحزاب مخالف است.این جریان با حقوق انسانی زنان مخالف است از همین رو در کنار همه نگرانی های موجود این نگرانی وجود دارد که مبادا به بنیان خانواده ضرباتی دیگر وارد شود ومبادا این بنیان فروریزد. هر گونه اقدام نسبت به تغییر ساختار خانواده تبعات فراوان اجتماعی،فرهنگی واخلاقی دارد و با توجه به اینکه رویکرد تغییر این ساختار،منفی،غیرکارشناسی ونامأنوس با فرهنگ اصیل مردم ایران است پیامدهای آن نیز به مراتب ناگوار،زیان بار وجبران ناپذیر خواهد بود.از مجلس انتظار می رود در جهت تحکیم نظام تک همسری خانواده قانون گزاری نموده،ازدواج مجدد ونیز ازدواج موقت را برای مردان متأهل به عنوان آخرین راه درمان منحصر به موارد خاص نماید.که در غیر این صورت همه پیامدهای تصویب قوانین نادرست در این رابطه متوجه مجلس خواهد بود ودیری نخواهد پایید که مجلس خود مجبور به تغییر آن قوانین خواهد شد.
صدیقه وسمقی
28مردادماه1389
منبع: جرس
ندای سبز آزادی: وکیل حسن لاهوتی آخرین وضعیت پرونده موکل خود را تشریح کرد.
به گزارش ایلنا سید محمود علیزاده طباطبایی در تشریح آخرین وضعیت پرونده حسن لاهوتی (نوه آیت الله هاشمی رفسنجانی) گفت: حسن لاهوتی فرزند 20 ساله فائزه هاشمی که در خارج از کشور به تحصیل مشعول است، برای تعطیلات نوروز به ایران آمد که به خاطر گزارشی که وی را از رهبران جنبش سبز معرفی کرده بود در فرودگاه بازداشت و پس از چند روز با قرار وثیقه آزاد شد.
وکیل لاهوتی اتهامات موکل خود را در کیفرخواست صادره از سوی دادستان تهران،اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی، توهین به مقام معظم رهبری، اخلال در نظم عمومی و فعالیت تبلیغی علیه نظم عنوان کرد و گفت: با صدور کبفرخواست پرونده به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارسال شد و رییس دادگاه تنها به دلیل مصاحبه لاهوتی با شبکه بی بی سی که در رابطه با بازداشت مادر خود انجام داده بود به پرداخت 3 میلیون ریال جزای نقدی محکوم شد.
وی تاکید کرد: علیرغم اینکه در دادگاه اعلام شد این مصاحبه در زمانی بوده که بیبیسی درتهران دفتر داشته و همچنین هیچ ممنوعیتی از سوی مقامات امنیتی برای مصاحبه بااین رسانه وجود نداشته است،این حکم صادر شد.
علیزاده طباطبایی خاطرنشان کرد: به دليل اینکه موکلم در خارج از کشور دانشجو بوده و برای ادامه تحصیل باید از کشور خارج شود ، علیرغم اینکه حکم صادره را ناعادلانه می دانستیم به آن اعتراض نکردیم. اما دادستان تهران به طور کاملا استثنایی که به هیچ یک از آرای صادره اعتراض نمیکند و ظاهرا به خاطر دفاع از کیفرخواست خود ، به حکم صادره اعتراض می کند و پرونده به شعبه 36 دادگاه تجدیدنظر استان ارسال میشود.
وی با بیان اینکه دادگاه تجدیدنظر حکم دادگاه بدوی را عیننا تایید کرد، ادامه داد: چون ما به حکم دادگاه بدوی اعتراضی نکردیم حکم عیننا تایید شد و چه بسا اگر ما به حکم اعتراض میکردیم رای مسلم برائت موکلم صادر میشد. اما متاسفانه برخي سايتها مطالب خلاف واقعی در رابطه با این پرونده منتشرکردند.
وکیل لاهوتی اظهارداشت : به عنوان وکیل پرونده آمادگی خود را برای مناظره با هر مقامی دررابطه با این پرونده اعلام میکنم.
علیزاده طباطبایی با بیان اینکه هنوز لاهوتی از کشور خارج نشده است، گفت: با وجود اینکه پرونده مختومه شده منتظر ارجاع پرونده به اجرای احکام هستیم تا هرچه سریعتر جزای نقدی را پرداخت کرده و بتوانیم نامه رفع ممنوع الخروجی موکلم را بگیریم.
علی هنری: پس از برآمدن جنبش سبز، حکومت تلاش کرده شعله اعتراض ها را با بگیر و ببند، زندان و حتی اعدام به زعم خود خاموش کند، و در این رهگذر تعداد بسیاری از شهروندان از اقشار گوناگون و در جایگاه های اجتماعی متفاوت بازداشت و محاکمه شده اند. بررسی دقیق و جامع جمعیت شناسی بازداشت شدگان یک سال اخیر برای پژوهشگران حوزه های جامعه شناسی و علم سیاست و سیاست مداران می تواند بسیار حایز اهمیت باشد؛ اما دستگیری برخی گروه های ویژه اجتماعی حساسیت عمومی تر و گسترده ای را برمی انگیزاند و پرسش های بسیاری در بطنِ جامعه ایجاد می کند. نخبگانِ جامعه از آن دسته اند. در میان بازداشت شدگان یک سال اخیر، نام تعداد قابل توجهی از دانش آموختگان مدرسه تیزهوشان علامه حلی تهران وابسته به سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان (سمپاد) به گوش می رسد. در این نوشته برآنم مروری کوتاه بر این نام ها داشته باشم و از رهگذر آن شعار نخبه گرایی دوره احمدی نژاد و آیین نخبه کشی این دوران را به بحث بنشینیم.
حامد صابر دانشآموخته سمپاد، مرکز تیزهوش علامه حلی تهران، دارای مدرک مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف و دارنده مدال برنز المپیاد کامپیوتر پس از تحمل ۵۰ روز بازداشت آزاد شد. این آزادی پس از آن بود که جمعی از همکلاسی های پیشین او با خانواده صابر دیدار کرده و پیش از آن نیز تعداد دیگری از فارغ التحصیلان مدرسه علامه حلی با تهیه و امضا نامه ای خواستار آزادی او شده بودند. نامه ای که مشابه آن برای سه فارغ التحصیل دیگر این مدرسه علی پیرحسینلو، سجاد ساده و ایمان رحمتی زاده نیز پیش از این منتشر شده بود. در این نامه ها هم مدرسه ای های سمپادی ضمن اشاره به سوابق و افتخارات این افراد از بزرگان کشور خواسته اند «تا با احترام به عقاید یکدیگر شرایطی ایجاد کنند که در آن همه مردم و بخصوص متخصصین آن بتوانند آزادانه در رشد و شکوفایی کشور موثر باشند.»
به علاوه، پس از دو هفتۀ طاقت فرسا، خبر رسید کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر، وبلاگ نویس که او هم دانش آموخته علامه حلی تهران بوده است و بدلیل فعالیت های دانشجویی پیش از این از ادامه تحصیل در دانشکده هوافضای دانشگاه صنعتی شریف بازمانده بود، به همراه ۱۴ زندانی عقیدتی دیگر اعتصاب غذای خود را در زندان اوین شکسته است. این دومین بار طی شش ماه گذشته است که این نخبۀ سمپادی بدلیل اعتراض به شرایط بازداشت خود در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زده است.
بازداشت شدگان مرکز تیزهوشان علامه حلی تهران در یک سال گذشته به این عده ختم نشده است، سعید شریعتی عضو ارشد حزب مشارکت، مهدی عربشاهی عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت و علی معظمی (۱) روزنامه نگار و پژوهشگر نیز از دیگر دانش آموختگان این مرکز بوده اند که طی این یکسال بازداشت شده اند. محمود آقابالازاده ورودی سال ۶۵ این مرکز نیز که در ۱۸ تیر ۱۳۸۸ دستگیر شد، طعم بازداشت در کهریزک را کشیده است. باید به این نکته هم اشاره کرد که بازداشت و مجرم شناخته شدن نخبگان این مدرسه درپنج سال دولتمردی احمدی نژاد سر دراز داشته است. سعید قاسمی نژاد(۲)، مسعود حبیبی(۳) و امیر یعقوبعلی(۴) نیز در سال های اخیر به دلیل فعالیت های مدنی خود سلول های زندان های جمهوری اسلامی را به چشم دیده اند.
هدف سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان آنگونه که در اساسنامه مصوب سال ۱۳۶۷ ذکر شده «شناسایی» و «پرورش» استعدادهای درخشان است(۵)، جنبه آموزشی این موضوع، که چه اندازه این سازمان در نیل به هدف خود موفق بوده است مورد بحث این نوشته نیست؛ بلکه جنبه عمومی ترِ آن که مختص به مدیریت مدرسه یا سازمان یا آموزش و پرورش نیست و سیاست های کلی حکومت و شرایط سیاسی اجتماعی کشور در آن دخیل است مورد نظر ما در این نوشته است.
این که چه تعدادی از استعدادهای کشف شده و پرورش یافته در این سازمان، پس از تحصیلات، در خدمت اعتلای دانش، صنعت و پزشکی کشور قرار می گیرند، و چه درصدی از آن ها اصولا در کشور می مانند و دانش و استعدادشان مورد استفاده مملکت و جامعه واقع می شود، پرسش های مکرری هستند که از دو دهه پیش که اولین دوره فارع التحصیلان این سازمان وارد دانشگاه های کشور شدند بخشی از حجم گسترده مباحث درخصوص فرار مغزها پیرامون آن جریان دارد. اما این که چه تعدادی از آن ها به مدارج بالای مدیریتی و اجرایی کشوری می رسند تا شاهد وزارت و معاونت کردان ها و رحیمی ها نباشیم، پرسشی است که جدیدتر پیش روی جامعه قرار گرفته است، و علاوه بر آن؛ این که چرا این نخبگان و اندیشه هایشان تحمل نمی شوند و چرا چنین درصد بالایی از این افراد از سوی حکومت با عناوینی چون اغتشاش گر، آشوب گر، مخل امنیت ملی و غیره محکوم و به زندان ها سپرده می شوند پرسشی است که با اقدامات اخیر و اخباری که به گوش می رسد، نه تنها به تازگی بلکه بسیار هم جدی تر طرح شده است.
هرچند بارها از سوی صاحبنظران، دلسوزان کشور و کلا افکار عمومی تاکید شده است که محروم کردن از حقوق شهروندی، فشار، محکومیت و دربند کردن نخبگان این مملکت از هر نوعی -اندیشمندان، پژوهشگران، روشنفکران، نویسندگان، هنرمندان و غیره- بدلیل ابراز عقیده و مخالفت با شیوه های حکومتی، با هیچ منطقی خوانایی ندارد و به سود هیچ کس، حتی خود حکومت گر مستبد نیست؛ اما حکومت با انگ های تکراری و با بهانه های مختلف، نخبه و سرمایه اجتماعی بودن این عده را نادیده گرفته و با وقاحت در همایش های نمایشی و گفته های شعاری خود از حمایت از نخبگان کشور و استفاده از آنان در ستون مدیریتی کشور داد سخن می دهد. ولی به باور نویسنده این سطور، نخبگانی که از آنها با نام دانش آموختگان سمپاد یا تیزهوشان نام می برند بدلایلی که در ادامه به ذکر برخی از آن ها می پردازم، انکارشان برای حکومت دشوار و پرهزینه و پرسش پیش رو درخصوص تقابل حکومت با آن ها برای جامعه پررنگ تر است.
این نخبگان نه مانند استاد دانشگاه و متفکر، تحصیلات خارج از کشور داشته اند و مدارکی از دانشگاه های غربی دارند که تمام داشته های آن ها را ورق پاره ای بنامند، نه مانند نویسنده و روزنامه نگار و هنرمند با مزدور غرب دانستنشان می توان استعداد و توانایی هایشان را نادید ه گرفت. فارغ التحصیلان سمپاد در ادبیات همین نظام و بنا بر قواعد و ضوابط آن، جملگی لقب استعداد درخشان را دریافت کرده اند. آنها بدون استثنا، چه آنکه سر از زندان های جمهوری اسلامی در می آورد و چه آن که مدح رهبری جمهوری اسلامی را می گوید، از آزمون دشوار همین آموزش و پرورش گذر کرده اند و هفت سال هزینه مالی و امید انسانی خرج تربیت و پرورش آن ها شده است. آزمون کنکور سازمان سنجش را با کسب بهترین رتبه ها پشت سر گذاشته اند، و با آزمون های مشابه در میان هزاران نفر در میان چند نفر المپیادی برای افتخار آفرینی به دنیا معرفی شده اند. ولی امروز پس از چندین و چند سال یدک کشیدن لقب استعداد درخشان، تیزهوش، آینده ساز مملکت و غیره، احکام زندان، خبر بازداشت ها و آزادیشان از زندان مکررا در اخبار به گوش می رسد.
حکومت های اقتدارگرا همواره با تناقضات روبرویند. تناقض در شیوه برخورد با این دست نخبگان تنها یکی از نمونه های مشهود آن است. سازمانی که برای شناسایی و پرورش استعدادهای درخشان تاسیس شده است، وظیفه آموزشی ویژه ای ندارد، جز آن که دانش آموزانی را با ضریب هوشی بالاتر و اطلاعات عمومی بیشتر کشف کند و طی هفت سال دوره راهنمایی و دبیرستان، آن ها را با ابتدایی ترین ابزار پژوهش، اندیشیدن و دانشگاهی شدن یعنی پرسش گری و نقد آشنا کند. دانش آموزانی که با ضریب هوشی بالاتر از معدل جامعه پذیرفته می شوند و عموما از اطلاعات عمومی بالاتری برخوردارند، بیشتر مطالعه غیردرسی دارند، در دوره تحصیل پرسشگری و نقد و بحث را می آموزند، هنگامی که وارد دانشگاه و به نوعی جامعه می شوند مسلما در قبال جامعه و محیط پیرامون خود پرسش ها و دغدغه های بیشتری نسبت به معدل جامعه دارند. بویژه آنان که باوجود امکان تحصیل و زندگی در بهترین دانشگاه ها و کشورهای دنیا در کشور می مانند عموما تعهد اجتماعی بیشتری دارند. با این شرایط است که همین فارغ التحصیلان تیزهوش با وجود همه تلاش ها درجهت خنثی کردن نظر آن ها نسبت به تحولات جامعه و سیاست یا تربیت مکتبی و جذب آن ها به نفع نظام، بلای جان حکومت اقتدارگرا و دولت مستقر می شوند. نه تنها حکومت مجبور می شود تعداد قابل توجهی از آنها را به زندان بیاندازد و هزینه روشن شدن تقابل خود را با نخبگان جامعه بپردازد، بلکه با هر دستگیری جامعه و حکومت مواجه با ده ها امضاء دیگر در حمایت از به زندان افتاده ها می شود که نشان از آن دارد که صدها نخبه دیگر استعداد درخشان نیز مانند مغضوبان حکومت می اندیشند.
و اینجا این مساله برجسته می شود؛ اگر هنرمندِ باصطلاح متعهد و ارزشی با تهدید و تطمیع، در نمایش عمومی جایگزین هنرمند مستقل و واقعی می شود، اگر خارج نشین، با وعده بازپس دادن املاک و اراضی و تور داخل کشور شبیه سازی می شود، اگر روزنامه نگار و نویسنده همسو، معرفی و تشویق می شوند تا سرپوشی بر ظلم بر ده ها روزنامه نگار و نویسنده محبوس دیگر و منکوب کردن روزنامه نگاری و نویسندگی باشد؛ پرسش ها پیرامون نخبگان تیزهوش معترض در انظار عمومی چگونه پاسخ داده می شود؟ تعداد دانش آموزان این مدارس معلوم و محدود است، فارغ التحصیلان آن هم به همچنین، گیریم تعدادی هم همسو و همدل با حکومت سرکوبگرِ مستقر باشند، آیا آن اکثریت مخالفِ دیگر اجازه دخالت در امور شهروندی و ابراز نظر ندارند؟ اصولا این چه نوع حکومتمندی ای است که حکومتگرانش نمی تواند نخبگان، برکشیدگان علمی و آگاهان جامعه اش را بر مشروعیت و حقانیت آن قانع و توجیه کنند.
برای دانش آموزان سمپاد از آن روز که در ده سالگی بر نخبه بودنشان صحه گذاشته شد، امید و آرزوهای پدران و مادران و مخارج عمومی جامعه صرف شده است. می توان تصور کرد که مادر و پدری که سالها شاهد موفقیت های تحصیلی و علمی فرزندش بوده است و با سختی و تلاش به امید آن که بهروزی و سربلندی فرزندش تضمین است، لوازم رشد و شکوفایی استعداد او را در سالیان تحصیل فراهم کرده است، حال که او را پشت میله های زندان ملاقات می کنند چه حسی را تجربه می کنند. و جامعه ای که حاصل شناسایی و پرورش استعدادهای خود را چنین می بیند چه قضاوتی از حکومت خواهد داشت.
۱-علی معظمی سابقه تدریس در مدرسه علامه حلی را نیز داشته است.
۲-سخنگوی دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه های ایران، قاسمی نژاد در سال ۱۳۸۲ بازداشت شده است.
۳-فعال دانشجویی و عضو دموکراسی خواهان دانشگاه تهران در ۱۸ تیر ۱۳۸۶ طی حمله نیروهای امنیتی به دفتر سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) بازداشت و حدود یک ماه در اوین بسر برد.
۴-فعال کمپین یک میلیون امضا
۵-اساسنامه سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان – ماده دوم
منبع: تهران ریویو
ندای سبز آزادی: با گذشت قریب به هشت ماه از بازداشت میثم بیگ محمدی دانشجوی مترجمی دانشگاه علامه طباطبایی و قول های مکرر دادستانی به خانواده این دانشجوی زندانی مبنی بر اعطای آزادی مشروط به وی، این دانشجو همچنان در بند ۳۵۰ زندان اوین به سر می برد.
به گزارش دانشجونیوز، این دانشجو که در ۶ دیماه سال گذشته ( وقایع عاشورا ) بازداشت شده بود در دادگاه بدوی به سه سال حبس تعزیری محکوم گردید که این حکم با اعتراض وی در شعبه ۵۴ دادگاه های تجدیدنظر به یک سال حبس تعزیری تقلیل یافت.
شایان ذکر است که طبق قانون متهمین بعد از گذراندن نیمی از محکومیت خود می توانند از آزادی مشروط که از آن به مرخصی متصل به آزادی نام برده می شود استفاده نموده و با موافقت دادستانی تا پایان دوره محکومیت خود در بیرون از زندان به سر ببرند . قابل ذکر است که بسیاری از محکومین سیاسی از این قانون در بعد از انتخابات سود جسته و از زندان آزاد گشته اند.
خانواده این دانشجوی زندانی بسیار امیدوارند با فرا رسیدن ماه رمضان دادستانی به قول های مکرر خود مبنی بر آزادی مشروط وی موافقت نماید.
ندای سبز آزادی: اخبار مختلف از بند ۳۵۰ زندان اوین حاکیست شرایط روحی مهدی کریمیان اقبال از اعضای در بند جبهه مشارکت بسیار نامناسب می باشد.
به گزارش دانشجونیوز، مهدی اقبال که بعد از حوادث انتخابات شب های جمعه در حسینیه دارالزهرا برای آرامش خانواده های زندانیان سیاسی دعای کمیل قرائت می نمود در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۸۸ ( گویا به جرم نوشتن شعار مرگ بر روسیه روی دیوار سفارت روسیه ) بازداشت و بعد از مدت ها بازجویی و شکنجه روحی تا ۵ خرداد ماه سال جاری در بند امنیتی ۲۰۹ در شرایط بسیار دشواری به سر برده و پس از آن به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل می گردد.
شایان ذکر است که در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ حکم چهار سال حبس تعزیری برای مهدی کریمیان اقبال در دادگاه تجدیدنظر تایید نمود که ۲ سال از این حکم به اتهام "توهین به رهبری" برای وی صادر گردیده است. همچنین مهدی اقبال که قریب به ۱۰ ماه است که در زندان به سر می برد هنوز نتوانسته است از شرایط مرخصی زندان استفاده نماید.
مهدی اقبال دارای دو فرزند می باشد که مدت هاست پدر خود را ندیده اند و همچنان چشم انتظار دیدار پدر خود می باشند.
ندای سبز آزادی: گزارشگران بدون مرز با صدور اطلاعیه ای توقیف مطبوعات و محکومیت سنگین برای روزنامه نگاران در ایران را اقدامی روزمره خواندند و از محمود احمدی نژاد و سید علی خامنه ای به عنوان دشمنان آزادی مطبوعات نام بردند. گفتنیست گزارشگران بدون مرز انجمن بین المللی است که به شکل روزمره برای آزادی روزنامه نگاران و همکاران مطبوعاتی که به دلیل فعالیت حرف ای خود زندانی شده اند مبارزه می کند.
متن کامل این اطلاعیه به شرح ذیل است:
سرکوب مطبوعات در ایران با شدت ادامه دارد. از توقیف مطبوعات عملا به اقدامی روزمره برای دولت محمود احمدی نژاد تبدل شده است. محمد علی رامین معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وعده خود برای " تصفیه" مطبوعات را عملی میکند. به بهانه حفظ " عفت عمومی" کشور از روزنامه و روزنامهنگاران خالی میشود. یادآور میشویم که از ٢٢ خرداد ١٣٨٨ تا امروز بیش از بیست نشریه در ایران توقیف و یا مجبور به توقف انتشار خود شدهاند.
گزارشگران بدون مرز ادامه سیاست توقیف مطبوعات و صدور احکام محکومیت برای روزنامهنگاران را محکوم میکند. از سوی هیات نظارت بر مطبوعات، ارگان سانسور وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روزنامهی اقتصادی آسیا توقیف و مجوز انتشار دو نشریه سپیدار و پرستو لغو شده است. در همین حال صدور احکام زندان برای روزنامهنگاران ادامه دارد. بدرالسادات مفیدی همکار بسیاری از روزنامههای اصلاحطلب و دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران به شش سال زندان محکوم شده است.
٢٥ مرداد ماه محمد علی رامین معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کرد که هیات نظارت بر مطبوعات در آخرین جلسه خود روزنامه آسیا را به دلیل "انتشار عکسها و تصاویر خلاف عفت عمومی" توقیف و پرونده این روزنامه "جهت پیگرد قانونی به مراجع قضایی ارسال شده است." در اصل این روزنامه برای انتشار مقالاتی در انتقاد از سیاست اقتصادی دولت احمدی نژاد و دخالت قدرتمند سپاه پاسداران در اقتصاد ایران توقیف شده است. از بدو تاسیس این سومین بار است که این نشریه توقیف میشود. در طی این مدت نیز چندین روزنامهنگار و همکار این نشریه اقتصادی بازداشت شدهاند. يكشنبه ١٥ تير ماه ١٣٨٢ روزنامه آسيا، برای انتشار عکس و مطلبي در باره ی مريم رجوی توقيف و مديرمسئول سردبير روزنامه، ساقي باقری نيا و ايرج جمشيدي بازداشت شدند. دوشنبه ١٦ تير ساقي باقري نيا با سپردن وثيقه آزاد اما ايرج جمشيدی تا سال بعد در بسر زندان برد. در تاريخ ٢٨ مرداد ١٣٨٥ ساقي باقری نيا مدير مسئول روزنامه آسيا از سوی شعبه بيست و هفتم ديوان عالي كشور به شش ماه زندان محکوم شد. یکی دیگر از همکاران روزنامه علیرضا احمدی از ٧ مرداد تا ١٨ دی ١٣٨٢ را در زندان بسر برد.
مجوز انتشار سپیدار و پرستو نیز از سوی هیات نظارت " به دلیل «انتشار عکسها،تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی و عدم پایبندی به رسالت مطبوعاتی» و «اصرار بر تخلفات یادشدهاعلام شده است. سپیدار نشریه بسیج دانشجوی دانشگاه تهران و علوم پزشکی است. این نشریه نزدیک به محافل تندرو بسیح دانشجویی، مقالاتی در انتقاد به اسفندیار رحیم مشایی معاون جنجالی احمدی نژاد منتشر کرده بود. همچنین در یکی شماره های خود مقالات و کاریکاتوری را از یکی از نزدیکان اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور پیشین ایران در ارتباط با پروندهی پر سر و صدای دریافت رشوه از شرکت نروژی "استات اویل" منتشر کرد که پیگرد قضایی این نشریه را در پی داشت. به نظر میرسد لغو امتیاز این نشریه بیشتر به دلیل تصفیه حسابهای جناحی است.
" سرکوب مطبوعات در ایران با شدت ادامه دارد. از توقیف مطبوعات عملا به اقدامی روزمره برای دولت محمود احمدی نژاد تبدل شده است. محمد علی رامین معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی وعده خود برای " تصفیه" مطبوعات را عملی میکند. به بهانه حفظ " عفت عمومی" کشور از روزنامه و روزنامهنگاران خالی میشود. یادآور میشویم که از ٢٢ خرداد ١٣٨٨ تا امروز بیش از بیست نشریه در ایران توقیف و یا مجبور به توقف انتشار خود شدهاند."
گزارشگران بدون مرز با تاسف از خبر محکومیت به زندان بدرالسادت مفیدی مطلع شد. دبیر انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران از سوی شعبه ٢٦ دادگاه انقلاب تهران به شش سال زندان قطعی و پنج سال محرومیت از فعالیت مطبوعاتی محکوم شده است. بدرالسادت مفیدی در تاریخ ٨ دی ماه ١٣٨٨ بازداشت و ١٧ خرداد ماه ١٣٨٩ با سپردن صد میلیون وثیقه بطور موقت آزاد شد.
محکومیت سنگین زندان علیه بدرالسادت مفیدی دبیر انجمن صنفی روزنامهنگاران ایران، یک سال پس از تعطیل کردن این انجمن عملا حکمی علیه همه روزنامهنگاران و آزادی مطبوعات در ایران است.
گزارشگران بدون مرز یادآور می شود محمود احمدی نژاد رئیس جمهور و آیت الله سید علی خامنهای در لیست " دشمنان آزادی مطبوعات" گزارشگران بدون مرز قرار دارند.
ندای سبز آزادی: تعدادی از گروه ها و افراد حامی جنبش سبز در سوئد، با ایجاد یک کمپین و تهیه یک طومار در تلاش اند تا نسبت به سکوت وزارت امور خارجه این کشور در مواجهه با اقدامات ضد حقوق بشری جمهوری اسلامی ایران اعتراض کرده و این وزارت خانه را به احضار سفیر ایران تشویق کنند.
به گزارش جرس، در متن ابتدای این طومار آمده است: پس از خرداد 1388 بیش از 2600 معترض بازداشت و صدها تن در ایران اعدام شده اند. در حالی که هم اکنون شش تن از از بازداشت شدگان در انتظار اجرای حکم اعدام خود هستند، شرایط برای زندانیان سیاسی حادتر می شود. از آنجا که واکنش وزارت خارجه دولت سوئد شایسته ارزش های ملت سوئد در رابطه با دموکراسی و حقوق بشر نیست ما از این وزارت خانه می خواهیم با احضار سفیر ایران مراتب اعتراض خود نسبت به نقض فاحش حقوق بشر در این کشور را به دولت ایران ابلاغ کند. واکنش جهانی می تواند شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی را متوقف کند.
این کمپین روز جمعه 20 آگوست فعالیت خود را در شهر استکهلم آغاز کرده و تا روز یکشنبه 22 آگوست در این شهر ادامه خواهد داشت. پس از آن طومار برای جمع آوری امضاهای بیشتر به شهر اوپسالا خواهد رفت و کمپین در روزهای 24 و 25 آگوست در این شهر برقرار خواهد بود.
کمپین همچنین در روزهای 28 و 29 آگوست در شهر گوتنبرگ، 1 و2 سپتامبر در شهر لوند و 5و 6 سپتامبر در شهر مالمو فعالیت خواهد کرد.
پس از فعالیت کمپین در این شهرها برای اخذ امضا، طومار در روز 8 سپتامبر طی برنامه ای به وزارت خارجه سوئد تحویل داده می شود.
منبع: جرس
ندای سبز آزادی: به گزارش خبرگزاري فارس، سيد احمد خاتمي عضو هيئت رئيسه مجلس خبرگان شب گذشته در جمع اعضای تيمهاي اضطراري و امداد درمان دوران دفاع مقدس و اعضاي بسيج جامعه پزشكي كه در مسجد الازهراء(س) دانشگاه شهيد بهشتي تهران برگزار شد، سپاه پاسداران را ضامن بقاي كشور دانست و گفت: اينكه حضرت امام(ره) فرمودند كه اگر سپاه نبود، كشور نبود، يك مدال افتخاري است كه تا ابد بر تارك سپاه ميدرخشد.
وی خاطرنشان كرد: فتنه سال گذشته نيز بار ديگر اين حقيقت را ثابت كرد كه اگر سپاه نبود، كشور هم نبود و اين بصيرت پاسداران بود كه كشور را از خطر حتمي رهانيد.
وي با بيان روايتي از پيامبر اكرم (ص) در مورد 3 نگراني ايشان پس از خود، "گمراهي بعد از راه يافتگي " را بدترين نوع گمراهي دانست و خاطرنشان كرد: در تاريخ اسلام دو بار اين گمراهي اتفاق افتاد كه يكي پس از پيامبر، با كنار گذاشتن علي (ع) صورت گرفت و ديگري پس از شهادت امام موسي كاظم(ع) بود كه عدهاي پولپرست، منكر شهادت ايشان شده و گفتند امام كاظم(ع) غايب شده و همان امامي است كه ظهور خواهد كرد و جريان واقفيه را تشكيل دادند.
احمد خاتمی با اشاره به پايبندي ملت ايران به ولايت فقيه گفت: هر چند در زمان رژيم گذشته همه گروهها اعم از مليمذهبيها، كمونيستها و منافقين نيز در مقابله با رژيم شاه شركت داشتند، اما طاغوت زماني سرنگون شد كه ولي فقيه در جلو و مردم پشت سر او حركت كردند و اين پايبندي به ولايت فقيه مردم تنها مربوط به پس از انقلاب و قانون اساسي نيست.
خاتمي با اشاره به عدم پايبندي مليمذهبيها و نهضت آزادي به خط امام(ره) به ذكر يك خاطره از مرحوم رباني شيرازي پرداخت و افزود: ايشان گفتند وقتي امام(ره) در فرودگاه مهرآباد بودند يكي از افرادي كه امروز در زندان به سر ميبرد و جزء طراحان فتنه سال گذشته است، به من گفت هر چند شما توانستيد طاغوت را سرنگون كنيد اما اداره كشور را بلد نيستيد و ما آن را از شما خواهيم گرفت.
وي با تاكيد بر اينكه اما ولايت فقيه توانست قدرت مديريت خود را بر مسند بنشاند، تصريح كرد: جنگ در هر كشوري همراه با بحران است اما در طول 8 سال جنگ تحميلي عليرغم بمباران شهرها و تهران به بركت مديريت امام راحل(ره) كشور حتي يك روز رنگ بحران را نديد و اين درحالي است كه اگر هر مديريتي غير از ولايت فقيه بر سر كار بود كشور دچار آسيب ميشد.
عضو هيئت رئيسه مجلس خبرگان با بيان اينكه هر چقدر ما از فتنه سال گذشته فاصله ميگيريم عمق آن براي ما روشنتر ميشود، اظهار داشت: اگر موضع استكبار را تا قبل از 9 دي سال قبل و پس از مقايسه كنيد، ميبينيم كه تا قبل از 9 دي دائم حمايت از سران فتنه و اغتشاشگران را در دستور كار داشتند ولي پس از آنكه سيل خروشان ملت در اين روز به ميدان آمدند، لحن آنها عوض شد و از همان موقع زمزمه تحريمهاي جديد عليه ايران به گوش رسيد و اينها نشان ميدهد دشمنان كشور اميدهاي زيادي به فتنه سال قبل بسته بودند.
خاتمي افزود: چند روز پس از انتخابات 22 خرداد، حضرت آقا يك جمله خصوصي فرمودند و گفتند من تاسف ميخورم كه چرا عدهاي نميخواهند بفهمند كه قصه، قصه انتخابات نيست بلكه آنها به دنبال براندازي هستند و من با تمام توان در مقابل آن ميايستم.
وي با بيان اينكه به لطف خدا آن گمراهي كه پيامبر را نگران كرده بود در بين ملت ما اتفاق نيفتاد، گفت: به همين دليل بود كه رهبر انقلاب فرمودند عموم مردم ما در اين فتنه از نخبگان و خواص جلوتر رفتند و من ميخواهم بگويم مردم حتي از برخي نخبگان حوزوي و دانشگاهي نيز پيشي گرفتند.
امام جمعه موقت تهران با بيان اينكه مردم هيچ گاه سرسپرده جناحي نبودند و هميشه الهي عمل ميكنند، گفت: ملت ايران به موضوع ولايت فقيه فقط به عنوان يك رهبر سياسي نگاه نميكنند بلكه ايشان را يك حجت شرعي و رهبر ديني ميدانند و با اشاره ولي فقيه است كه وارد صحنه ميشوند چرا كه مردم به اين درك رسيدهاند كه راه سعادتشان حمايت از ولايت فقيه است.
خاتمي نگراني دوم پيامبر را فتنههاي لغزنده يا مضلاتالفتن عنوان كرد و گفت: در حقيقت فتنه به جريان باطلي گفته ميشود كه لباس حق پوشيده اما برخي فتنهها عادي هستند و با اندك تحملي انسان ميتواند به آن پي ببرد ولي برخي فتنهها گمراهكننده اند و موجب سردرگمي افراد ميشوند كه از مصاديق بارز اين فتنه، 3 جريان مقابل علي (ع) بود چرا كه چهرههاي سرشناس و اصحاب پيامبر در آن حضور داشتند كه مردم را به اشتباه ميانداخت.
وي با بيان اينكه ما تاكنون در انقلاب با 6 فتنه روبرو بوديم فتنه كمونيستها، مليمذهبيها، بنيصدر و منافقين را از جمله فتنههايي دانست كه برخي با هزينه زياد از سوي مردم برطرف شد، تصريح كرد: اما دو فتنه از فتنههاي تاريخ انقلاب جزو مضلاتالفتن يا همان فتنههاي لغزنده بود كه يكي از اين فتنهها، فتنه باند مهدي هاشمي بود كه در متن آن شخصي قرار داشت كه پيش از انقلاب به عنوان يكي از رهبران مبارزات محسوب ميشد و تا مدتها نيز مردم او را "قائم مقام رهبري و آيت حق " صدا ميكردند اما ديديم كه خط خود را از امام(ره) جدا كرد، مايه دلخوشي بيگانگان شد و در آخرين موضعگيريهايش حتي نظام اسلامي را نامشروع اعلام كرد.
عضو هيئت رئيسه مجلس خبرگان ادامه داد: او كسي بود كه در همين مجلس خبرگان قانون اساسي اعلام كرد لازم نيست رئيسجمهور را مردم انتخاب كنند بلكه بايد رئيسجمهور با انتخاب ولي فقيه و تحت نظر او كار كند اما شاهد بوديم كه همين شخص در آخر عمر حتي تشريفاتيترين نقش را هم براي ولي فقيه قائل نبود.
خاتمي فتنه سال گذشته را يكي ديگر از فتنههاي لغزنده تاريخ انقلاب دانست و گفت:در اين فتنه كساني به مبارزه با نظام اسلامي پرداختند كه تمام آبرو وحيثيتشان را از امام(ره) داشتند و در انتخابات هم با القابي مانند "نخستوزير امام(ره) " تا توانستند از ايشان خرج كردند. اما ديديم كه براي آرمانهاي امام(ره) كه همان نظام اسلامي است، شمشير را از رو بستند.
وي ادامه داد: كساني كه فرياد امام امامشان گوش فلك را كر ميكرد، امروز به اميدي براي آمريكا، اتحاديه اروپا و رژيم صهيونيستي درجهت براندازي نظام اسلامي تبديل شدند اما به بركت وجود ولي فقيه بصير اين حركت هم نتوانست مردم را به دنبال خود كشيده و از خط انقلاب منحرف كند.
امام جمعه موقت تهران تاكيد كرد: كساني كه با مسير ولايت همراه بودند به ساحل نجات رسيدند و آنها كه از اين خط مقدس بريدند، به دام شيطان افتادند.
خاتمي نگراني سوم رسول خدا(ص) را شكمپرستي و شهرتپرستي دانست و گفت: اين نگراني و خطر هميشه در تاريخ اسلام بوده و اين موضع ثروتهاي بادآورده كه رهبر معظم انقلاب در سال 76 فرمودند، ميبينيم كه در تمام فتنهها به نحوي مديريت كرده است.
وي همچنين به موضوع بدحجابي در جامعه اشاره و خاطرنشان كرد: كيست كه اين بدحجابي افسارگسيخته را ببيند و منكر سازماندهي منظم آن شود؟ چرا كه برخي برنامههاي حساب شده در راستاي همان مضلاتالفتن در اين عرصه در حال انجام است.
عضو هيئت رئيسه مجلس خبرگان با بيان اينكه اين موضوع امروز براي تمام مسئولين، آحاد جامعه و جوانان جاي نگراني دارد، افزود: ما هم طرفدار كار فرهنگي و اجرايي هستيم اما نبايد به خاطر خوشآمدن اين و آن و اينكه در آينده هم قدرتي داشته باشيم، دين و ارزشها را فدا كنيم.
خاتمي با تقبيح هر گونه سكوت در برابر گناهان اظهار داشت: نبايد به گناهكاران چراغ سبز نشان دهيم و از آن بدتر پول بيتالمال را به نام هنر، به حلقوم افراد هرزه بريزيم و اين را يك خطر بزرگ براي انقلاب ميدانيم.
وي با بيان اينكه اين موضوعات براي ما جاي نگراني دارد، راه حل آن را غيرت دينداران، عفت زنان و نيز مديريت مسئولان كشور عنوان كرد.
ندای سبز آزادی: سردار نقدی فرمانده کل نیروهای بسیج معتقد است “به خاطر تعهدات و ضوابط بین المللی، فرصتی ایجاد نمی شود تا تکلیف اولیه خود را در قبال فلسطین انجام دهیم، اما لحظه شماری می کنیم تا کشورهای سلطه گر دست از پا خطا کنند و ما بهانه حقوقی برای پس گرفته سرزمین اشغالی داشته باشیم.”
به گزارش خبرگزاری مهر سردار محمدرضا نقدی در یادواره ۷۲ شهید پایگاه ۶ شهید هاشمی، با بیان اینکه “آمریکا عاجزانه درخواست مذاکره با ایران را می کند و جمهوری اسلامی به سردمداران این کشور دست رد می زند”، اظهار داشت: اگر امروز در عرصه فرهنگ به جایی رسیده ایم که دنیا از فرهنگ ما استفاده می کند و همه قدرت های شیطانی برای در هم شکستن مقاومت ملت ما بسیج شده اند به خاطر سرعت بالای گسترش و نفوذ فرهنگ انقلاب اسلامی در دنیاست.
نقدی در ادامه خاطر نشان کرد “امروز این فرهنگ نه تنها لبنان و فلسطین را تحت تاثیر خود قرار داده، کشورهای غربی را فرا گرفته و وحشتی که به جان دشمنان افتاده، آنها را به حرکت های بچه گانه وادار کرده است.
امروز در عرصه سیاست در جایی قرار گرفته ایم که همه دنیا ذلیل آمریکا شده اند اما جمهوری اسلامی به عنوان تنها کشور سربلند، در مقابل قدرت های شیطانی ایستاد.”
نقدی در مورد اعتراضات صورت گرفته به حکم سنگسار و اعدام سکینه محمدی، گفت: “برخی کشورهای غربی به حمایت از یک فرد قاتل، علیه جمهوری اسلامی موضع گیری و داستان حقوق بشر درست می کنند و می خواهند به خیال خام خود چهره ایران را زشت نشان دهند.”
فرمانده بسیج افزود: “غربی ها می دانند که اگر فرهنگ انقلاب اسلامی در کشورشان توسعه یابد، آنها را از تخت به زیر می کشاند. البته این فرهنگ روز به روز در حال گسترش است و حرکت های مذبوحانه غربیها به نتیجه نمی رسد.”
سردار نقدی همچنین اظهار عقیده کرد “به خاطر تعهدات و ضوابط بین المللی، فرصتی ایجاد نمی شود تا تکلیف اولیه خود را در قبال فلسطین انجام دهیم. همه ما لحظه شماری می کنیم تا کشورهای سلطه گر دست از پا خطا کنند و ما بهانه حقوقی برای پس گرفته سرزمین اشغالی داشته باشیم.”
ندای سبز آزادی: علیرضاعاشوری مسئول ستاد فناوری اطلاعات ستادمهندس موسوی در نامه ای به بازجویش که امروز در وبلاگش منتشر شد از روزهای تلخ زندان خود می گوید.
گفتنی است "علیرضا عاشوری"که در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری مسئول فناوری اطلاعات ستاد میرحسین موسوی بوده است پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم به اتهام آنچه خبررسانی رویدادها و تجمعات پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری گفته میشود در تاریخ سوم تیرماه توسط مرکز بررسی جرائم سازمان یافته سپاه بازداشت میشود. وی در تاریخ ۲۳ شهریورماه در پنجمین جلسه دادگاه رسانه ای رسیدگی به اتهامات متهمان انقلاب مخملی به همراه ۵ تن از سایرمتهمان محاکمه شده و به تحمل ۶ سال حبس تعزیری محکوم میگرد. عاشوری همچنین مسئول ستاد اجرایی سیاست "هر ایرانی یک ستاد" ومسئول راه اندازی تلویزیون اینترنتی میرحسین موسوی نیز بوده است.
به گزارش انقلاب سبز، متن نامه علیرضاعاشوری که چند ساعت پس ازانتشار به دلایل نامعلومی از روی وبلاگش"سیاه و سپید"حذف شد بدین شرح است :
چندروزیست دوباره باز هوای خانه ام سرد شده کولر هم خاموش است اما باز سوز سرمایی بر بدنم سرازیر میشود راستش نمیدانم این سوزسرما از کجا وزیدن گرفت از آن دعوت افطارکه اتفاقا مشتاقش بودم و یا از باب دلیل خواهی بر آن که ایامی را به نماز و روزه گذراندم .
واقعیت این است که در این چند صباح که گذشت خط خطی کردن روی دیوارها را از این باب برگزیدم که مرهم و جوانه ای شود بر زمین و زمان روزگاری که مهلت خزانم هم نداد و زمستان را بر سرم هوار کرد. اماشاید این تقدیر الهی بود که خود علتی شودبر وزش سوز سرمایی بر استخوانم در روزهایی که ظاهرا همگان میهمان مهربانی خورشیدند.
کارشناس، به فریاد میگویم ای کاش نمی پرسیدی، ای کاشن می پرسیدی و استخوانم نمی لرزاندی ازخاطرات آن روزها که بارها کوشیدم در خطخطی های ذهنم رنگ شیرینی اش بخشم تا خودرا از نگاهداری تلخیات اش باز دارم و حفاظت سرگذشت آن ها را به تاریخ بسپارم اما به پاس اینکه به سپیدوسیاه قدم میگذاری و به پاس قدمهایی که شاید به پای حضور تو میآیند از جام زهرآگین بازخوانی تلخیات آنروزها قطره ای سر میکشم و برایت از آنروزها نغمه میخوانم ازفلسفه نماز و روزه هایم پرسیدی . برایت از روزگاری که با روزه و نماز سپری کردم میگویم میدانی
آنروز که صدایت را در تلفن شنیدم وضو ساختم، نمازی خواندم و به راه افتادم...سرنوشت نمازها بسیارند و صفحات سپیدو سیاه عاجز از تحمل سنگینی شان امابا زبان روزه صادقانه به اختصار برایت ازبرخی روزهای روزه ها میگویم میدانی دراین روزها که بر من گذشت و تو فقط سه ماه و اندی از آن را شاهدم بودی روزهایی گذشتکه روزه بودم و سوزی زمستانی دانه هایی از سپیدی بر لابلای جوانی ام نشاند.
آنروز که فهمیدم همسر امید دو ماهه بارداراست روزه بودم و یکی سپید شد،آنروز که التماس میکردم اعتکاف را از من نگیرید روزه بودم و یکی سپید شد،آنروز که علی تشنج کرده بود و در مقابل چشمانم شهادتین میخواند و دکتر ناجوانمردانه اورا بازیگر میخواند روزه بودم و یکی سپیدشد.
آن بیست روز که درندانستن های آن روزها با صدای زنگ تلفنِ بند رهایم کردی و به سراغم نیامدی روزه بودم و یکی سپید شد، آنروز که مستأصل شده بودم و از تو پرسیدم تابحال طعم زندان راچشیده ای روزه بودم ویکی سپید شد، آن روز صبح که مجید در میانه راهرو غش کرد و نقش زمین شد روزه بودم و یکی سپید شد، آنروز که امیددر تنهایی به دیوار سلولش میکوبید و ضربه هایش چون پتکی بر سرم فرودمی آمد روزه بودم و یکی سپید، شدآنروز که زندانبان نماز جماعتمان را به سخره میگرفت و ریاکارمان میخواند روزه بودم ویکی سپید شد، آن روز که تلفنی با بغض فرو خورده مادرم صحبت میکردم و صدای گریه های پدرم را می شنیدم روزه بودم و یکی سپید شد
امابگذریم آن روزها فقط نزدیک دو ماه از سالی بود که بر من سپری شد و روزهایی که روزه بودم روزها می گذشت و روزهای بعد می آمدآنروز که تصاویر دوستانم که حتی از من هم کوچکتر بودند مهدی و احمد و باز هم مهدی را در دادگاه میدیدم روزه بودم و یکی سپید شد.
کارشناس یادت هست؟آنروز که پرونده هشتصدوپنجاه صفحه ای ام رادیدم و آخرش خواندم که مرا متهم به زیرکی ساختید روزه بودم و یکی سپید شدحاجی یادت هست ؟ فردای شب قدر را که با ترکیدن زهره ام افطار کردم . آنروز هم روزه بودم و یکی سپید شد.
فردایش را یادت هست که بالا آوردم و مجبور به شکستن روزه ام شدم تا خدای ناکرده برداشت بدی از حال و روزم نشود؟ آن روز روزه امرا شکستم اما بازهم یکی سپید شد.
فردایشکه تصویر و عکس و دفاعیاتم را در تلویزیون و روزنامه ها دیدم و خواندم روزه بودم ویکی سپید شد. اما از آنروز به بعد دیگر تو شاهد روزها و روزه هایم نبودی. میدانی آنروز که قاضی به ناحق دادنامه ای بلند بالابرایم نگاشته بود و حتی در قسمتی مرا متهم به قیاس نظام و رژیم پهلوی کرده بود وبه استنادش کابوس پنج سال زندان را در دلم آویخت روزه بودم و یکی سپید شد.
آنروزها که وکیل تسخیری ام مرا بازیچه دست خود کرده بود و برای یک لایحه نوشتن ازاینور به آن ورم میکشاند آن روزی که لایحه را روی پرونده گذاشتم روزه بودم و یکی سپید شد، آن روز که درسایتی از مدیران فتنه عمیقم خواندند ومرا به جرم های ناکرده ای چون توهین به اسلام و رهبری و جعل نامه فرماندهان سپاه متهم ساختند یکی سپید شد.
آنروز که همین مطلب بی اساس تیتر یک روزنامه جوان شده بود و من(به درک)و خانواده ام از ترس برخود میلرزیدیم یکی سپید شد.
آنروزها که به دنبال بیچارگی ام در میان یک مشت معتاد و عرقخوار راهروهای همچوغسالخانه ی دادگاه انقلاب را طی میکردم روزه بودم و یکی سپید.
شدآنروز که استادی با آنکه حال و روز زارم رامیدید به خاطر یک نمره زمینم را به زماندوخت و مشروطم کرد تا شاید در جلو رییس دانشکده خوش خدمتی نشان دهد یکی سپیدشد.
وقتی فارغ از روزگاربه امید نویدی که حاجی داده بود خوش خیال بودم ، امتحانات شروع شده بود و خودرا سرگرم درس کرده بودم آن روز که به جای هدیه تولد برایم احضاریه زندان آوردند یکی سپید شد.
آنروزها که به جای حضور در کلاسها از ترس دستگیری آواره این خانه و آن خانه بودم تا نکند بازداشت شوم و امتحانات را از دست بدهم یکی سپید شد...
میدانی کارشناس آن روزها وزه نبودم نه از سر راحتی بلکه دیگر نایی برایم نمانده بود، وقتی شخصی می گفت آزمایشیست الهی نا خداگاه به خدا گله میکردم که کاش به یک لحظه چون ابراهیم می آزمودی نه به ماهها که دیگرخسته شدم از این روزگارمیدانم که امروز که خبر بخشش آمده کابوس روزهای آینده از کنارم رفته است.اما آن روز که خبر بخشش شنیدم دیگر حتی توانی برای شادمانی نیز نداشتم و فقط دو رکعتن ماز شکر خواندم.
بگذریم
انگاراین روزها و سپیدی هایش تمامی ندارد وهنوز هم اشخاصی هستندکه به بهانه هایی چون غیبت در روزهای آوارگی ام میخواهند مرا از دریافت حاصل سالهاتحصیلم محروم کننداماکارشناس میدانی نمازهاو روزه ها برای آن روزها و این روزهایم خورشیدهایی بودند و هستند که هم روشنگر راهمند و هم در گرمایشان به دنبال آرامشی از پی آن سوزها میگشتم و میگردم...
ندای سبز آزادی: وبلاگ ابتکار سبز متعلق به معصومه ابتکار عضو شورای اسلامی شهر تهران و معاون رییس جمهور در دولت اصلاحات به دستور مقامات قضایی ایران مسدود شد.
به گزارش خبرنگار کلمه معصومه ابتکار که از دانشجویان مسلمان پیرو خط امام بوده و همچنین در سال ۲۰۰۶ به عنوان قهرمان زمین از سوی برنامه محیط زیست ملل متحد انتخاب شد، از آذرماه ۱۳۸۵ این وبلاگ را راه اندازی کرده و تا امروز ۴۳۱ یادداشت را در آن منتشر کرده است.
این یادداشت ها که در زمینه های مختلف زیست محیطی، سیاسی و اجتماعی، مباحث زنان و موضوعات قرآنی بود مجموعا بیش از یک میلیون نفر بازدید کننده داشته است.
ابتکار سبز البته از جمله وبلاگ های منتقد به سیاست های دولت نهم و دهم به شمار رفته، لیکن همواره با رعایت خطوط قرمز به مسایل مختلف می پرداخت.
این وبلاگ در سال ۸۸ به شرح ملاقات با خانواده های شهدای سبز پرداخته و بر مظلومیت آنان گواهی می داد.
سوال اینجاست که اگر معصومه ابتکار با سوابقی که به لحاظ دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی و تلاش برای تقویت جمهوری اسلامی دارد نتواند در فضای مجازی سخن بگوید، حد آزادی در ایران تا کجا محدود شده است؟
ابتکار سبز یک بار در بهمن ماه ۸۸ و بار دیگر در خرداد ۸۹ فیلتر شد . ولی ظاهرا مقامات به این میزان هم بسنده نکرده و اقدام به مسدود کردن آن نموده اند.
آخرین یادداشت های این وبلاگ با نام های کودتا، بی ادب محروم ماند از لطف رب، رمضان؛ تغییر شیوه زندگی، کاپوچی در دوبرگ تاریخ و … با محتوای اجتماعی و سیاسی منتشر شده بود.
ندای سبز آزادی: امام جمعه موقت تهران با بیان این كه سراغ كسانی كه از نظام جدا شدهاند برویم و ببینیم درد و مشكل آنها كجاست، پیشنهاد داد تا كارگروههایی راه بیفتند و این مسائل را حل كنند.
به گزارش ایلنا، كاظم صدیقی در خطبه دوم نماز جمعه تهران با اشاره به سخنان آیت الله خامنه ای در جمع كارگزاران نظام در مورد ماه مبارك رمضان و موضوع تسلط بر غضب كه در دعاهای مربوط به این ماه بر آن تاكید شده است، اظهار داشت: سیاستمداران باید كمی خود را پایین بكشند و خشم خود را به جامعه نكشانند تا سعادت جامعه به خاكستر تبدیل نشود.
وی با اشاره به مسئله نبود همدلی در میان قشری از جامعه افزود: ما اهل یك خانواده هستیم و باید كینهها و بغضها را از دل بیرون كرد و الفت ایجاد نمود. در احادیث هم نقل شده است كه وقتی خداوند میخواهد به جامعهای چوب بزند آنها را دسته دسته میكند. از سوی دیگر وحدت جزو نعمتهای بزرگ خدا است و برای حفظ آن باید از خداوند كمك بخواهیم.
صدیقی با بیان اینكه باید كمك كنیم تا رمیدهها را برگردانیم، تصریح كرد: در ماه رمضان، مهمان خداوند هستیم و اوست كه ما را دعوت كرده و در را نبسته است لذا سراغ كسانی كه از نظام جدا شدهاند برویم و ببینیم درد و مشكل آنها كجاست. آیا تاكنون مانند پیامبر بودهایم كه منتظر بود تا كسانی كه او را آزار میدادند و زیر پایش خار میگذاشتند ابراز پشیمانی كنند و برگردند؟ وقتی همدیگر را تحمل نمیكنیم چگونه میتوان انتظار داشت كه مسیحیان و دیگران ما را تحمل كنند؟
امام جمعه موقت تهران با بیان اینكه خداوند میگوید هر چه در گذشته بوده فراموش كنید، گفت: من به سیاسیونی كه خود را از مردم و پرچم ولایت جدا كردند میگویم كه آمریكا آنها را قبول ندارد، بلكه فقط برای آن دولت یك پل هستند. لذا دوباره بیایند كه در این صورت مردم هم آنها را قبول میكنند و نظام هم سعهصدر خواهد داشت و كارگروههایی راه بیفتند و این مسائل را حل كنند و اصولا چرا نتوانیم یك دشمن خودی را به دوست تبدیل كنیم.
صدیقی در ادامه با تاكید بر نقش مرجعیت و روحانیت در جامعه تاكید كرد: كسی نمیتواند دم از امام زمان بزند اما فقاهت و مرجعیت و رهبری را كه مرجع جهان است قبول نكند، زیر پوشش او قرار نگیرد و دار و دسته درست كند و مقابل رهبری قرار گیرد. امام زمانی كه این افراد قبول دارند، جدا از امام زمانی است كه برای هدایت، بیداری و امربه معروف و نهی از منكر آمده است.
وی گفت: دم زدن از امام زمان كاری نمیكند بلكه حركت در خط ایشان مهم است.
امام جمعه موقت تهران در ادامه با اشاره به مواضع رهبری در برخورد با آمریکا و اسرائیل گفت: در عین اینكه تضاد ما با استكبار عمیق است عقلانیت را در نظر داریم لذا مذاكره در جای خود مورد قبول است اما مذاكره با كسی كه میخواهد یكطرفه خود را تحمیل كند، قابل قبول نیست. همانگونه كه امام فرمودند رابطه ما با آمریكا رابطه گرگ و میش است بر همین اساس در حال حاضر پاسخ ما به مذاكره با آمریكا”خیر“ است.
گفتنیست امام جمعه تهران در حالی سخن از تشکیل کار گروه برای حل مشکلات مخالفین و ایجاد اتحاد در جامعه می گوید که اصلاح طلبان برای حل مشکلات جاری کشور پیشنهادات فراوانی را ارائه کرده اند ، اما حاکمیت در جواب این پیشنهادات نه تنها کمکی برای حل مشکلات نکرده است بلکه پاسخ نقدهای دلسوزانه مخالفینش را با زندان و احکام سنگین پاسخ گفته است. شایان ذکر است صحبت از تعامل و گفتگو با مخالفین برای اولین بار در سال گذشته از خطبه های نماز جمعه به گوش میرسد ، خطبه های نماز جمعه تهران و شهرستان ها پیش از این بیشتر صرف حمله و ایراد اتهامات غیر واقعی به سران اصلاحات میشد.
ندای سبز آزادی: فخرالسادات محتشمی پور همسر مصطفی تاج زاده در ادامه نوشتن عریضه خطاب به دادستان تهران ، شرح حال پنجم خود را نیز منتشر کرد.
متن کامل این نامه که در اختیار ندای سبز آزادی قرار گرفته است بدین شرح است:
بسم الله الرحمان الرحیم
اللهم اجعل لی فیه نصیبا من رحمتک الواسعة واهدنی فیه لبراهینک الساطعة و خذ بناصیتی الی مرضاتک الجامعة. بمحبتک یا امل المشتاقین
عریضه پنجم در نهم رمضان المبارک
از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی
به : دادستان تهران
سلام آقای دادستان
آدینه تان خوش و خرم. امید که دیشب در میان فرازهای عالی دعای کمیل ما را هم دعا کرده باشید. کمیل. چه مرد بزرگی بود این صحابه علی(ع) و خوشا به حالش که دعایی این چنین متعالی به نام او از امام عدل گستر برای ما به یادگار مانده تا در همه مواقع به ویژه هنگام سیطره بی داد به آن پناه ببریم و آرامش بگیریم. دعای کمیل. نامش که می آید یاد کمیل خوانان زندانی می افتم. محمدرضا که به خواست خدا درست شب بازگشت عزتمندانه آزاده عزیز نوری زاد به زندان، به آغوش ما و خانواده شهیدپرورش بازگشت اما هنوز حسین نورانی نژاد و داود سلیمانی و مهدی اقبال ها دارند تاوان گزاف کمیلی بودن را پس می دهند. نمی دانم شاید آن جا صوت داودی شان کاربرد بیشتری داشته باشد تا این بیرون. یکی از زندانیان سیاسی از خاطراتش در رمضان سال پیش نوشته بود. از ذکر «امن یجیب» مستمر مهندس نبوی و صوت قرآن مهندس صفایی فراهانی که نوازشگر روح و جانش بوده در آن تنهایی هول انگیزانفرادی و از صدای الله اکبر ما خانواده ها آن بیرون که یک قسم اراده ماورایی هنگام افطار می کشیدمان به آن سو مثل قطرات آبی که به هم می پیوستیم و ناگهان غرشی و بارشی. چه سفره های بی آلایشی داشتیم رمضان گذشته و همراهی و هم بستگی این سبز مردم چه شیرین می کرد کاممان را. یادش به خیر. از همه تلخکامی های پسین این خاطرات ناب ماندنی است در لوح خاطرمان تا ابد. گفتم کمیل و امروز جمعه است و ما دلمان تنگ خطبه های مرحوم طالقانی است که همه توصیه هایش به مومنین و نمازگزاران براساس اعتقادات راستینش بود به دین محمدی(ص) و ایمان عمیقش به خدای محمد(ص) و عشقش به مردم و چه نیکو بر دل ها می نشست گفته های نغزش. نمازهای جمعه و خطبه های وحدت آفرین و آرام بخش و تذکرات راهگشا. دلمان تنگ همه آن روزهایی سپید و پاکی است که گذشت. روزهایی که مسندها هنوز توسط آدم های ناصالح و کاذب غصب نشده بود. روزهایی که به تعبیر همسرجان ما، در یادداشت پدر مادر ما باز هم متهمیم، هرکس جای خودش بود: طالقانی و بهشتی و منتظری و خاتمی و موسوی و ...
جمعه است و روز طهارت جسم و روح و من از خدای روز هفتم می خواهم که در هفتمین روز غیبت همسرم از جمع خانواده و یاران و حضور اثرگذارترش در سنگر جدیدی به نام زندان، که به دلیل شکایت از خاطیان و غاصبان بدان بازفراخوانده شد و شتابان به سویش شتافت، توفیق استجابت دعای امروز را در حق مان عطایمان کند: نصیبی از رحمت واسعه اش و هدایتی بواسطه براهین ساطعه اش و رسیدن به مرضات جامعه اش. انشاء الله
آقای دادستان
سال گذشته وقتی که شما تازه مسئولیت ستاندن داد را از بی دادگران پذیرفته بودید و ما دلخوش از تغییرات روی داده در نظام قضا و با امید عمل به مرّ قانون در اسرع وقت و جبران مافات، می نشستیم پشت در اتاقتان به انتظار دادستانی که نه، لااقل برای گرفتن خبری از سلامت عزیزانمان که کودتاچیان هرگونه ارتباطی را با او حتی برای مقامات قضایی و وکلا کینه توزانه قطع کرده بودند، همکاران شما در گوشمان می گفتند کمی صبر کنید ایشان تحت فشارند باید درکشان کنید! و ما درک نمی کردیم که فشار بر دادستان یا قاضی مستقل و قاضی القضات در حکومت اسلامی چه معنایی دارد اما همکاران شما زحمت کشیدند و نشانه دادند و فهماندندمان: روزنامه کیهان و ایران را بخوانید می فهمید. باورکردنی نبود که روزنامه های دولتی و خبرگزاری های دولتی قرار باشد برای قوه قضائیه تعیین تکلیف کنند اما قصه فقط به نشانه های آشکار ختم نمی شود انگار. این دوره روزنامه های ارگان سپاه و سایت هایشان جلوتر از دیگر دروغپردازن دولتی افتاده اند و تکلیف معلوم می کنند!!!کانال دویی که آقایان به همسرجان گفته بودند خشن هستند و اهل تعامل و گفتگو نیستند را شما می شناسید آقای دادستان؟ همان ها که به کانال یکی ها گفته بودند تاجزاده دارد از شما زمان می خرد و فریبتان داده؟ ما را باش که فکر می کردیم این نابسامانی ها و ناهمگنی ها و اختلافات فقط در حوزه دولت است و همکاران کودتا با هم هم بسته و هم روشند. حالا مهم نیست کانال یک کیست وکانال دو کدام است و برای من هم مهم نیست که سیاست و سلیقه و جمع بندی به اصطلاح هوشمندانه کدامشان منجر به بازداشت مجدد همسر دلبندم شده عزیزی که انگار عشق عمیق میان ما هم این روزها از نظر آقایان جرمی بر جرایممان افزوده است. آن چه برایم مهم است و می خواهم در موردش جواب بگیرم این است که آیا دادستان شهر ما هنوز تحت فشار است که نمی تواند یک خواسته پیش پا افتاده ما را اجابت کند؟ چرا مصطفی تاجزاده نمی تواند با خانواده اش تماس بگیرد؟ اگر شما مانع شده اید که وای به روزی که بگندد نمک. اگر فشار از ناحیه کودتاگران است که باید دستی که آن شکایت نامه را امضا کرده بوسید که مدبرانه ترین اقدام در وضعیت پس از کودتا و دوره روشنگری را انجام داده است و اگر فشار از ناحیه بالاتری است که خوش به سعادت ما و همه یاران انقلاب و فرزندان امام. راستی امام جمعه امروز چه کسی بود آقای دادستان؟ جمعه نماز جمعه و یک خطیب چند شغله که بعضی از آن ها مادام العمری هستن. آقای دادستان نکند یک شکایت قدیمی ده ساله باعث این فشار باشد و نکند این آغازی باشد برای فشارهای بعدی بر شما و ما!!! خدا نکند وگرنه من باید یک تنه در غیبت همسرم پیگیر این شکایت تاریخی باشم و لابد باید کلی مزاحمت برای وکلای ارجمندش فراهم کنم.
خداوندا این بندگان خاطی ات را که به جای پاسخ گویی صریح و روشن به یک سوال ساده، ما را به ظن و گمان وامی دارند، به حق روز هفتم این ماه عزیز، خودت به هر طریق ممکن اصلاح بفرما.
بتوفیقک یا هادی المضلین
ندای سبز آزادی: علي شيرزاديان سخنگوي سازمان انرژي اتمي در گفتوگو با خبرگزاري فارس گفت كه «سرگئي كرينكو» رئيس روس اتم و رئيس نظام ايمني هستهاي روسيه و علي اكبر صالحي رئيس سازمان انرژي اتمي ایران روز شنبه (فردا) در مراسم شروع سوخت گذاري نيروگاه اتمي بوشهر حضور خواهند داشت.
وي در عين حال توضيح داد كه در مراسم فردا 163مجتمع سوخت داخل استخر همجوار قلب رآكتور قرار ميگيرد و از آنجا به قلب رآكتور منتقل ميشود.
به گفته شيرزاديان اواخر شهريورماه سوخت به طور كامل بارگذاري ميشود.
وي افزود: پيش بيني ما اين است كه با شروع اوليه حدود 500 مگاوات و در نهايت تا هزار مگاوات برق از طريق نيروگاه اتمي بوشهر توليد و به شبكه سراسري منتقل شود.
وي در عين حال يادآور شد كه مراسم افتتاح رسمي نيروگاه اتمي بوشهر آبان ماه با حضور مقامات رسمي ايران و روسيه خواهد بود كه در آن زمان رسما برق وارد شبكه ميشود.
در همین حال گفتنیست پس از اعلام راه اندازی رآکتور هسته ای بوشهر نگرانی ها نسبت به برنامه هسته ای ایران در سطح جامعه بین الملل بیشتر شده است ، برخی تحلیل گران تهدید نظامی آمریکا و پاسخ رهبری جمهوری اسلامی را در پیرامون خبر راه اندازی این نیروگاه تحلیل میکنند. گمانه زنی ها حاکی از آن است که جامعه جهانی به زودی در خصوص برنامه هسته ای ایران تصمیم گیری خواهد کرد.
ندای سبز آزادی: به گزارش خبرگزاري فارس، سردار احمد وحيدي وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح، دقايقي پيش درسخنان پيش از خطبه امروز نماز جمعه كه به مناسبت 31 مرداد، روز صنعت دفاعي ايراد كرد، از تست موفقيتآميز جديدترين موشك زمين به زمين ساخت صنايع دفاعي كشور به نام قيام خبر داد و گفت: اين موشك از كلاس جديد موشكهاي ايراني است كه داراي ويژگيهاي فني جديد و قدرت تاكتيكي منحصر به فرد است.
وحيدي نداشتن بالك را جزو ويژگيهاي موشك قيام دانست و تصريح كرد: كمتر موشكهايي اين قابليت را دارند و از آنجا كه قيام يك موشك زمين به زمين است اين موضوع قدرت تاكتيكي فراواني را به آن ميدهد.
وي به سيستم هوشمند هدايت موشك قيام اشاره كرد و افزود: از ويژگيهاي ديگر اين موشك اين است كه احتمال اصابت موشكهاي ديگر به آن به شدت كاهش يافته است.
گفتنیست وزیر دفاع جمهوری اسلامی در حالی خبر از تست موشک جدید خود میدهد که در روزهای گذشته صحبت های زیادی پیرامون حمله نظامی به ایران و مقابله ایران با دشمن خارج از مرزهای کشور در رسانه ها منتشر شده است.
ندای سبز آزادی: در واکنش به گزارش اخیر وزارت خارجه آمریکا مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی "همچنان از فعال ترین دولتهای حامی تروریسم معرفی شده بود"، سخنگوی وزارت خارجه ایران نیز آمریکا را "بزرگترین حامی تروریسم در سه دهه اخیر خواند."
گفتنیست وزارت امور خارجه آمریکا طی انتشار گزارش سالیانه خود درباره وضعیت تروریسم در جهان در سال ۲۰۰۹، اعلام کرده بود که : ایران همانند سال های گذشته فعال ترین "دولت حامی تروریسم»" است و دولت آن کشور با حمایت از گروه های مسلح در خاورمیانه و آسیای میانه، نقش بسیار بی ثبات کننده ای در این مناطق بازی می کند.
کوبا، جمهوری اسلامی ایران، سودان و سوریه، چهار کشوری بودند، که در فصل سوم گزارش سالانۀ وزارت خارجۀ آمریکا در مورد تروریسم جهانی، به عنوان "دولت های حامی تروریسم" معرفی شده اند.
به گزارش خبرگزاری فارس، رامین مهمانپرست در واکنش به اتهامات مطرح شده در گزارش سالانه وزارت امور خارجه آمریكا در خصوص نقش ایران در تروریسم، آنرا "بیاساس" خواند و خاطرنشان ساخت "در شرایطی كه مصادیق رفتار آمریكا نشان میدهد این كشور بزرگترین حامی تروریسم طی سه دهه اخیر بوده است، اما با فرافكنی و اتهامهای واهی علیه سایر كشورها تلاش میكند بر اقدامات خود در این رابطه سرپوش گذارد. "
مهمانپرست بر ضرورت جلوگیری از ایراد اتهامات بیاساس و مغرضانه به كشورها به عنوان عاملان و حامیان فعالیتهای تروریستی تأكید كرد و هشدار داد كه این روند میتواند تأثیرات نامطلوبی بر اطمینان و اعتماد متقابل بینالمللی به عنوان یك عنصر اساسی در ثبات و امنیت جهانی داشته باشد.
سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران در ادامه گفت: جمهوری اسلامی اهتمام ویژهای برای همكاری با جامعه جهانی در امر مبارزه با تروریسم دارد، اما كشورهای غربی و آمریكا برخورد دوگانهای در خصوص تروریسم دارند كه نمونههای آن شامل فعالیت گسترده اعضای سازمان مجاهدین در این كشورها و ارتباط فعال این گروه با شخصیتهای سیاسی این كشورها و همچنین نقش برخی دولتها و سرویسهای اطلاعاتی غربی به ویژه آمریكا در حمایت از جریان های تروریستی فعال علیه جمهوری اسلامی مانند گروه ریگی و پژاك میباشد.
شایان ذکر است تمام فعالیت ها و اقدامات سازمان مجاهدین خلق و شاخه سیاسی آن در آمریکا ممنوع بوده و آن گروه همچنان در لیست گروه های تروریستی دولت آمریکا قرار دارد.
سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی، همچنین نتیجه حضور نیروهای نظامی آمریكا و برخی كشورهای غربی در افغانستان را افزایش چند برابری تولید مواد مخدر به عنوان منبع مالی اصلی تروریسم و افراط گرایی دانست و همچنین حمایت از اقدامات تروریستی و جنایات گسترده اسراییل در قتل عام فلسطینیان و مردم لبنان را مصداق دیگری از نقش دولت آمریكا در ترویج تروریسم ارزیابی كرد.
ندای سبز آزادی: مهدی سحرخیز شرایط جسمی پدرش عیسی سحر خیز را بسیار نگران کننده اعلام کرد.
فرزند عیسی سحرخیز با تاکید بر شرایط جسمی خطیر و فشار خون بسیار بالای پدرش در زندان رجایی شهر، نگرانی عمیق خود از سلامتی وی ابراز کـرد.
مهدی سحرخیز با بیان این مطلب به خبرنگار میزان گفت به دلیل ابتلای پدرم به فلج عمومی چند روز است که وی توانایی حرکت خود را از دست داده و با ویلچر جا به جا می شود و روز گذشته که مادرم برای تحویل یک ویلچر به زندان رجایی شهر مراجعه نموده بود متوجه شد که عیسی سحرخیز دچار نوسانات شدید فشار خون شده است و در یک روز فشار وی مایبن 11 تا 20 درجه تغییر نموده است تا جاییکه با وجود مشکلات حرکتی ناچار به انتقال وی به بیمارستان شدند همچنین به دلیل تجویز زیاد داروهای مختلف برای کنترل فشار و سایر مشکلات پزشکی اکنون ناراحتی های گوارشی نیز برای وی پدید آمده است
شایان ذکر است سحرخیز پس از اعلام دادستانی مبنی بر معرفی خود، در دوزادهم تیرماه دستگیر شد و به زندان اوین انتقال یافت. پس از مدتی او را به زندان رجایی شهر کرج، تبعید کردند. سلامت وی مدتی است که به دلیل شرایط جسمی نامناسب و بیماری در خطر است.
گفتنیست پیش از این سحر خیز در سوم مرداد ۱۳۸۹ از زندان رجاییشهر نامهای سرگشاده خطاب به رئیس قوه قضائیه ایران منتشر کرده بود که در آن خواستار تشكیل دادگاه علیه سید علی خامنهای، محمود احمدینژاد و محسنی اژهای شد. او در این نامه اعلام کرده بود که در صورتی عدم رسیدگی به شکایتش ظرف مدت یکماه از طریق شیرین عبادی از این افراد به مجامع بینالمللی شکایت خواهد برد.
ندای سبز آزادی: وزیر کار به همراه رفقا نشستند و چرتکه انداختند ببینند نرخ بیکاری چقدر است. دیدند ۱۴.۶ درصد است ! وزیر هم بسیار بسیار شگفتی زده شد و گفت که در این کشور گل و بلبل و دولت مهرورز و عصر خصوصی سازی و بورس تهران بر فراز قله ها، این نرخ بیکاری به چه معناست؟
"جوانهای فارغ التحصیل ۲۴ تا ۲۹ ساله به بازار کار تزریغ شدند و جمعیت فعال زیاد شده است". وزیر کار البته راه حل هم داد :"برنامه ی دولت برای رفع بیکاری جوانها، توسعه ی اشتغال خانگی است" - (اینجا)ـ
...
مهندس : آقای دکتر، زنگ زدی برامون جنس بیارن ؟
دکتر : بله. تماس گرفتم. سه تا کارتون کاموا می رسه تا غروب. خانم مهندس، لطف کنین پروژه ی شال گردن اعظم خانم رو ترتیب اثر بدین که فردا ظهر تحویل بدیم. یک گزارش پیشرفت کار هم برای دامن اقدس خانم می خوام. ممنون.
...
زنگ تلفن : زینگ زینگ
- آتلیه کاموا بافی لاپلاس بفرمایین ... نه خانم، ما با محاسبات دقیق ریاضی، سایز شما رو اندازه می گیریم و پروسه ی بافتن ژاکت شما توسط نرم افزار پریماورا، کنترل می شود و در زمان مقرر تحویل کارفرما می شود. ... کارفرما کیه ؟ ببخشید، مشتری ... بله بله. شما می تونید پیشرفت گرافیکی بافت ژاکت تان را به صورت آنلاین روی وب سایت ما ببینین ... توی اینترنت خانم ! ... ای بابا ! قطع کرد چرا ؟؟؟
ندای سبز آزادی: در انتهای بلوار بعثت شهرک کوچکی به نام کیانشهر وجو د دارد . محل زندگی میثم عبادی 16 ساله که به قول پدر و مادرش در عمر کوتاهش جایی جز این شهرک را ندید .میثم هم یکی از جان باختگان حوادث پس از انتخابات است . او روز 24 خرداد ماه سال گذشته بر اثر اصابت گلوله به شکم جان باخت.
پدر و مادر میثم عبادی حالا در خانه کوچکشان پس از یک سال ، از دوری میثم سخن می گویند. از دوری آخرین فرزند و نان آور خانواده شان . خانه شان آنقدر کوچک است که سخت می توان تصور کرد. میثم به همراه خواهر و برادر و پدر و مادرش در آنجا زندگی می کرده اند . دو اتاق تو در تو تاریک تنها محل زندگی این خانواده است .می گویند پدر خانواده چند سالی است که از کار افتاده شده و کارش را رها کرده است . شاید همین سختی ها بود که میثم نوجوان را به فکر اعتراض انداخت. او چاره ای نداشت جز اینکه در سن 15 سالگی دست از تحصیل بکشد و شاگرد یک خیاطی شود.خیاطی یاد می گرفت و در کنارش هر کاری می کرد تا کمک خرج مادر و پدرش باشد.
خبرنگار رای ما کجاست در گفتگویی با پدر و مادر شهید میثم عبادی از زندگی خانواده او پس از شهادتش میگوید:
پدرمیثم با صدایی لرزان و گرفته از پسرش حرف می زند پسری که حالا باید کم کم برایش تبدیل به خاطره شود :« از ساعت هشت صبح تا هشت شب کار می کرد تا کمک خرجمان باشد .من راننده کامیون بودم اما چند سالی است که به دلیل بیماری گردن و کمر نمی توانم کار کنم. می بینید خانه مان چقدر کوچک است مجبور شدیم هر بار قسمتی از آن را جدا کنیم و بفروشیم وگرنه ملک مان انقدر کوچک نبود. میثم که همیشه پسر با غیرتی بود طاقت نیاورد ودرسش را رها کرد و کمک خرجمان شد .»
بغض درگلوی پدر می شکند . خواهر بزرگ میثم که بعد از مرگ برادر دلبندش و کوچکترین عضو خانواده شان بیشتر به همراه فرزندانش به پدر و مادرداغدارش سر می زند حرفهای پدر را کامل می کند :« روز مادر بود و عروسی برادر بزرگترمان هم نزدیک بود. می خواستیم همه دور هم باشیم. اما میثم گفت چند ساعتی با دوستان به میدان ولی عصر می رود. گفتم میثم نرو می گویند شهر شلوغ است . گفت من چکار به سیاست دارم فقط با دوستان می رویم ببینم احمدی نژاد در سخنرانی اش چه می گوید و در شهر هم گشتی می زنیم .»
خواهر با گوشه روسری اشک هایش را پاک می کند .در دو گوشه خانه کوچک عکس های بزرگی از میثم را بر دیوار خانه نصب کرده اند تنها تابلوهایی که در این خانه به چشم می خورد . جوانکی کم سن و سال.با دیدن این عکس ها تصور می کنی عکس هایی از دوران کودکی میثم را بر دیوار نصب کرده اند . می پرسم این عکس بچگی های میثم است ؟
خواهر میثم با بغض رو به پدرش می کند :« می بینید همه همین را می گویند نه این میثم است. میثم ما . زمانی که رفت فقط 16 سال داشت. بعضی ها گفتند و نوشتند 17 ساله بوده اما اشتباه کردند. او یک جوان 16 ساله بود که نه از سیاست چیزی می دانست و نه حق رای دادن داشت .»
آن روز کسی از اعضای خانواده میثم که دور هم جمع شده بودند فکر نمی کرد که ساعت ده و نیم شب با زنگ تلفن چنین خبر دردناکی بشنوند .تصورش هم برای شان محال بود تلفن زنگ خورد بر صفحه آن شماره موبایل میثم افتاده بود خواهر با ذوق گوشی را برداشت اما غر یبه ای سخن گفت . صدای نا آشنا گفت پسری جوان در منطقه پارک وی از ناحیه شکم تیر خورده است و حالا در بیمارستانی در چهاراه قلهک بستری است . بیمارستانی که آنها هرگز نامش را از یاد نخواهند برد .بیمارستان جواهری .
پدر میثم آن قدر با شنیدن این خبر دستپاچه شد که نفهمید چطور هنگام رانندگی با ماشین یکی از همسایگان از جاده هراز سر در آوررده است .
خواهر میثم می گوید:« گفتم بابا داری به شمال می روی ؟ ما در جاجرود چه می کنیم پدرم حواسش پرت بود . وقتی رسیدیم شهید شده بود. باور کنید هنوز بدنش داغ بود گفتند تازه تمام کرده است . »
هق هق گریه مادر و پدر میثم بلند می شود «دیر رسیدیم و پسرمان را زنده ندیدیم ولی دستهایش هنوز گرم بود .»
میثم آن روز اما تنها نبود . او همراه دو نفر از دوستانش به قول خودشان به شهر رفته بودند . دوستانی که بعدا ماجرای کشته شدن او را برای خانواده اش شرح دادند .آنها برای پدر و مادر میثم از آن روز پر ازدرد گفتند روزی که دوستشان را برای همیشه از دست دادند . آنها تعریف کردند .روز 24 میدان ولی عصر شلوغ بوده، شلوغ تر از آنچه در ذهن نوجوانانی مثل آنها می گذشته است همه جا پر از نیرو بوده است .نیروهای انتظامی و لباس شخصی . آنهامی گویند که با وجود اصرار فراوان نتوانسته اند به محل سخنرانی روز احمدی نژاد وارد شوند.انگار آدم ها از قبل انتخاب شده بودند. به آنها گفته بودند حق شرکت ندارید .
میثم و دوستانش اما پس از این ماجرا سوار بر اتوبوسی راهی چهار راه پارک وی می شوند جایی که زد و خوردهایی بین معترضان به نتایج انتخابات دهم و نیروهای بسیج و لباس شخصی در جریان بوده است . در آن محدوده یک نیروی لباس شخصی دختری را به شدت با باتوم کتک زده وبعد هم روی زمین می کشیده است . میثم که این صحنه را می بیند به شدت عصبانی می شود و اعتراض می کند و جواب اعتراضش هم گلوله ای بود که به شکمش اصابت می کند . دوستانش بعد همه چیز را برای خانواده می گویند :" میثم رو به آن شخص گفته است چرا با دختر مردم این طور می کنی مگر خودت ناموس نداری که بعد از آن صدایش برای همیشه خاموش می شود ."
پدر میثم می گوید : «همیشه نسبت به این برخوردها حساس بود اگر کسی در محله مان مزاحم دختری می شد میثم حتما با آن شخص برخورد می کرد او آن روز هم به گفته دوستانش از این برخوردهای تند خیلی تعجب کرده و رو به آن لباس شخصی گفته چرا دختر مردم را این طور در خیابان می زنی؟ اما می خواهم بپرسم جواب این سوال باید گلوله باشد ؟ آن هم گلوله به پسر 16 ساله ای که هیچ چیز از سیاست نمی داند ؟ هرگز تصور نمی کردم پسرم را در روز روشن به دلیل یک اعتراض کوچک این طور قربانی کنند .»
یک سرباز وظیفه که میثم را در آن حال و روز می بیند به کمک دوستانش به بیمارستان می برد. البته بیمارستانی که مخصوص زنان باردار بوده و چون در آن جا تجهیزات کافی برای درمان یک زخمی وجود نداشته تیم پزشکی نمی توانند کمک زیادی به این جوان کند و او به دلیل خونریزی داخلی جان می بازد .
پدر میثم با اندوه سری تکان می دهد «: اگر به یک بیمارستان مجهز رفته بود و زودتر به او رسیدگی می کردند این بلا به سرمان نمی آمد و الان او را در کنار خودمان داشتیم آن از بچگی اش که در فقر و اندو ه گذشت این هم از اوج جوانی اش که برای همیشه رفت .»
مادر حالا گریه را سر می دهد . یک سال است که آنها حال و روز درستی ندارند و نمی توانند غم از دست دادن کوچکترین فرزندشان را از یاد ببرند .قطعه 256 بهشت زهرا ردیف 131 شماره 31 تنها جایی است که به این مادر داغدار آرامش می دهد هر بار بی تابی می کند فرزندان اش او را به مزار میثم می برند .
پدر از روزهای سختی که گذرانده می گوید اینکه در این یک سال به دلیل فکر و خیال مدام دچار فراموشی های گاه و بیگاه شده است و با این وضع توان رسیدگی به اوضاع اقتصادی خانواده را هم ندارد . او حالا کمک خرجش را از دست داه است و بدون او بیشتر متاصل شده است .
پدر درباره میثم حرف می زند :« آنقدر عمرش کوتاه بود که حتی نمی توانم درباره اش زیاد حرف بزنم ولی پسر خوبی بود و همه ما از بودنش در خانه راضی و خوشحال بودیم .هیچ وقت از اینکه کار می کند گلایه نمی کرد و همیشه از همه چیز راضی بود و بعد فوری انگار چیزی یادش آمده باشد اضافه می کند.دستهای قوی ای داشت .و دوباره سربه زیر اشک می ریزد.»
پدر میثم که شکایتش را به همه نهادهای قانونی از جمله دادستانی ،دفتر ریاست جمهوری و دفتر رهبری برده است .تاکنون هیچ نتیجه ای نگرفته است. اما با قاطعیت می گوید :« دولت را در این کار مسوول می دانم آنها باید بگویند که چرا پسر بی گناه من را در روز روشن در خیابان کشته اند باید ضارب را دستگیر و زندانی کنند .»
او می گوید:« چند بار افرادی به نام بسیجی به خانه مان آمدند و گفتند از آقایان موسوی و کروبی شکایت کنید وبگویید آنها باعث کشته شدن فرزندتان بوده اند . بعد هم از قول ما خبرگزاری های دولت به دروغ حرفهایی را بازتاب داده اند .»
خواهر و پدر میثم هردو این نوشته های این خبرگزاری ها راا تکذیب می کنند. پدرش می گوید:« به آنها هم گفتم که من از دولت شکایت دارم مگر هر کس از خیابان رد می شود باید تیر بخورد و کشته شود پسر من اصلا از سیاست سر در نمی آورد فقط برای کنجکاوی به خیابان رفته بود آیا این جرم است ؟»
خواهر میثم هم با اشاره به دروغ پرداری این افراد در برخی سایتهای خبری می گوید :«بار دوم که این بسیجی ها به منزل مان آمدند به آنها گفتم چرا از طرف ما دروغ می گویید ما کاری به سیاست نداریم و فقط می خواهیم بدانیم چه بلایی سر عزیزمان آمده حتی به آنها گفتم من از آقای احمدی نژآد سوال دارم یعنی کسی که برای شرکت در سخنرانی شما آمده باید کشته می شد مگر خودتان از صبح آن روز در تلویزیون تبلیغ نمی کردید که جوانان در آن سخنرانی شرکت کنند پس چرا برادر مرا این گونه کشتید ؟»
پدر میثم ادامه می دهد :« وقتی به این جا و آنجا مراجعه می کردم و پی گیرشکایت و چگونگی کشته شدن پسرم می شدم به من می گفتند پسرت اغتشاشگر بوده من همیشه به آنها می گفتم پسر 16 ساله من اصلا نمی دانست سیاست چیست او حتی نتوانست رای بدهد حالا چطور اغتشاشگرشده است ؟ اما یک روز قاضی پرونده پسرم تکلیف را مشخص کرد رو به من گفت به نتیجه نمی رسی بی خود خودت را خسته نکن .او گفت من ده بار مامور فرستادم تا فرمانده بسیج را برای پی گیری وضعیت پرونده پسرت احضار کنم اما او نیامد از این حرفها فهمیدم که کسی پاسخگویمان نیست .پسر 16 ساله ام را از من گرفتند و به جایش در آخر یک کارت خانواده شهید به ما دادند . نمی فهمم این کارت به چه درد ما می خورد . من به جای این کارت می خواهم قاتل پسرم را معرفی و محاکمه کنند .»
ندای سبز آزادی: آتی نیوز رسانه وابسته به کودتاچیان با انتشار خبری مدعی شد که فیلم دوم سخنان تاج زاده در رد تقلب انتخاباتی منتشر میشود.
آتی نیوز به نقل از يك منبع آگاه اظهار داشت بخش ديگري از سخنان مصطفي تاج زاده بزودي در فضاي رسانه اي قرار مي گيرد. این منبع آگاه کودتاچیان مدعی شد که تاج زاده در اين بخش نيز گفته هاي فيلم اول را تاييد كرده و بار ديگر ادعاي تقلب در انتخابات را واهي مي خواند.
تحلیلگران سیاسی این اقدام را تهدیدی در برابر حمایت های گسترده از مصطفی تاج زاده تلقی می نمایند و معتقدند که این تهدید ها نشان می دهد کودتاچیان در موضع ضعف قرار گرفته اند و چوبی که در حرکت اول، با انتشار آن فیلم بی محتوا و بدون مقدمه و موخره، بالا برده اند کارا نبوده و کسانی را که باید می ترسانده، نترسانده است.
به گزارش سایت امروز به نقل از تحلیل گران آمده است: امثال مصطفی تاج زاده برای شخصی نشدن خواسته های مدنی و قانونی جنبش تا کنون از بازگو کردن آنچه در دوران بازداشت به ویژه یک ماهه ابتدایی آن بر ایشان گذشته خودداری کرده اند ولی در صورت ادامه چنین روشهای سخیفی از جانب کودتاچیان، زندانیان سیاسی در این مورد تجدید نظر خواهند کرد و شرح این دوران را به اطلاع افکار عمومی ایران و جهان خواهند رساند.
گفتنیست پس از انتشار فیلم اول از سوی کودتاچیان ، فیلمی از مصطفی تاج زاده در رسانه ها منتشر شد که وی نه تنها در آن بر تقلب در انتخابات صحه گذاشت بلکه بر کودتای انتخاباتی نیز تاکید کرده بود.
ندای سبز آزادی: عضو فراكسیون خط امام(ره) مجلس تاكید كرد: صدا و سیما با برگزاری مناظرههای اخیر نمیتواند جای خالی اصلاحطلبان را پر كند.
به گزارش پارلمان نیوز مسعود پزشكیان نماینده مردم تبریز در مجلس، در گفتگو با ایلنا، در پاسخ به سئوالی در مورد مناظرههای اخیر در تلویزیون، اظهار داشت: اگر قرار است مناظرهای برگزار شود، مهمانان باید از دیدگاههای مختلف باشند. در صورتی كه افرادی با دیدگاههای مشابه دعوت شوند، صرفا از اوضاع تعریف میكنند.
وی افزود: صدا و سیما با برگزاری اینگونه مناظرهها نمیتواند جای خالی اصلاحطلبان را پر كند، زیرا مردم میفهمند كه در این جلسات دیدگاههای یكسانی ارائه میشود.
عضو فراكسیون خط امام(ره) مجلس تاكید كرد: دستاندركاران این برنامهها اگر میخواهند از دیروز، امروز و فردا سخن بگویند باید از همه دیدگاهها دعوت كنند.
در همین رابطه قدرتالله علیخانی نماینده مردم قزوین در مجلس،در پاسخ به سئوال خبرنگار ایلنا در مورد مناظرههای اخیر تلویزیون، گفت: قضاوت اینگونه مناظرهها با مردم است. ما نیز از برگزاری آنها خیلی ناخرسند نیستیم و اختلاف دیدگاهها در جناح اصولگرا را تماشا میكنیم. علیخانی تصریح كرد: جناح مقابل به این خاطر كه در كار خودشان درماندهاند و نمیتوانند جواب مردم را بدهند، با برگزاری اینگونه مناظرهها میخواهند آنها را سرگرم كنند.
گفتنیست برنامه دیروز امروز فردا که از شبکه سه سیما پخش میشود در ابتدا قرار بود محلی برای مناظره موافقین و مخالفین باشد و امیدهایی را به باز شدن فضای سیاسی تزریق کرد اما پس از گذشت تنها چند برنامه و حضور اصلاح طلبان در آن ، انتقاد ها را تاب نیاورد و تبدیل به برنامه ای یک سویه شد که در این مدت پیش از آن که به باز شدن فضای سیاسی کشور کمک کند ، تبدیل به برنامه ای شده است برای حمله به اصلاح طلبان.
شایان ذکر است از آنتن این برنامه که از شبکه سراسری صدا و سیما پخش میشود بارها به اصلاح طلبان حمله شده و دیروز امروز فردا در طول پخش برنامه های خود بارها به وسیله مهمانانش اتهامات بی اساسی را متوجه مخالفین دولت کرده است.
ندای سبز آزادی: خبرگزاري يونهاپ نيوز كره جنوبي به نقل از يكی مقامات اين كشور اعلام كرد سئول در نظر دارد به زودي مذاكراتي را با ايران و آمريكا در اين خصوص انجام دهد.
اين مقام كره اي اضافه کرد: هنوز هيچ چيزي در مورد اين كه مذاكرات چه زماني و چگونه آغاز شود گرفته نشده است اما ما به زودي مذاكراتي را با ايران و آمريكا انجام خواهيم داد.
بر اساس گزارش خبرگزاری یونهاپ يكي از گزينه هاي مورد نظر آمريكا بسته شدن شعبه بانك ملت ايران در سئول است. اين در حالي است كه به گزارش فارس نقل و انتقال پولي ميان ايران و كره جنوبي تا حد زيادي از طريق اين بانك انجام مي شود و در صورت تعطيلي آن شركت هاي كره اي متضرر مي شوند.
گفتنیست ايران بزرگترين شريك تجاري كره جنوبي در خاورميانه است ، لوازم خانگی یکی از مهمترین اقلام صادراتی کره در این مبادلات است. در این میان همچنين كره جنوبي نیز 10 درصد نفت خام مورد نياز خود را از ايران وارد مي كند.
سفير ايران در سئول تهديد كرده است در صورت همراهي كره جنوبي با آمريكا در تحريم ايران منافع دو هزار شركت كره اي در ايران به خطر خواهد افتاد و زندگي بيش از 150 هزار كره اي تحت تاثير قرار خواهد گرفت.
شایان ذکر است خبرگزاری کره ای پیش از این نیز با انتشار مقاله ای اعلام کرده بود که کره حاضر به پرداخت هزینه تحریم ایران نیست ، یونهاپ در مقاله خود چنین آورده بود « در حال حاضر، كره آماده پرداخت چنين هزينهاي نيست، مخصوصاً كه مسأله كره شمالي، فشار زيادي بر اين كشور وارد ميكند و با افزايش حساسيت شوراي امنيت به برنامه هستهاي ايران، توجه اين شورا به مسأله كره شمالي كاهش مييابد و تنش ميان كره شمالي و جنوبي افزايش پيدا خواهد كرد.»
به عقیده تحلیلگران دولت کره جنوبی با توجه به فشارهای آمریکا و تهدیدهای ایران در نظر دارد با انجام مذاکرات با هر دو کشور راه حل میانه ای را بیابد و به عبارتی توازنی میان خواسته های آمریکا و ایران برقرار کند.
ندای سبز آزادی: ژیلا بنی یعقوب در جدیدترین مطلب وبلاگش ،نامه ای را از همسرش بهمن احمدی امویی ،که این روزها بعد از تحمل ۲۳ روز انفرادی و دو هفته اعتصاب عذا در بند ۳۵۰ به سر می یرد ،منتشر کرده است .بنی یعقوب در مقدمه ای که بر نامه بهمن احمدی امویی نوشته ،توضیح داده است : «بهمن ،چند روز قبل از اینکه به انفرادی منتقل شود در نامه ای که از داخل زندان به بیرون فرستاد، تولدم را تبریک گفت. این دومین سالروز تولدم بدون بهمن است .سال پیش شیوا نظرآهاری برایم در سلول کوچکمان در بند ۲۰۹ تولدگرفت و امسال بهمن با ارسال نامه ای از داخل اوین این روز را به من تبریک گفت»
به گزارش ندای سبز آزادی ، متن کامل نامه بهمن احمدی امویی روزنامه نگار دربند به ژیلا بنی یعقوب بدین شرح است :
۲۸ مرداد تا ۱۳ سال پیش برای من تنها در این چند جمله خلاصه می شد :آمریکایی ها آرزوهای ما را بر باد دادند و دمکرات ترین دولت تاریخ ایران را سرنگون کردند.شعبان بی مخ خیلی ها را از کوچه پس کوچه های تهران دورخود جمع کرد و با فریادهای جاویدشاه و با کمک نیروهای خارجی و نظامی داخلی کودتا پیروز و مصدق سرنگون شد.
اما از هفدهم بهمن ماه ۱۳۷۶ که تو را در پاگردپله های روزنامه همشهری دیدم چیزهای دیگری هم به خاطرات من از ۲۸ مرداد اضافه شد.
تو از اینکه در چنین روزی متولد شده ای که یاد آور طعم تلخ ناکامی و شکست یک ملت است ،احساس خوبی نداری شاید دلت می خواست در روز دیگری متولد می شدی .
اما عزیزم!شاید ژیلای هر روز دیگر با ژیلای ۲۸ مرداد فرق می کرد.
در لحظه لحظه های زندگی رازهایی نهفته است که حتی نابغه ترین آدم ها از آن سر در نمی آورند.
چهارشنبه روزی در ۲۸ مردادماه سال پیش در سلول انفرادی ام باز شد.دو بازجوی وزارت اطلاعات بودند که بستنی سنتی و فالوده شیرازی را با قاشق های پلاستیکی یکبار مصرف می خوردند،بوی آبلیموی تازه اضافه شده به فالوده را به خوبی حس می کردم.با خنده به من گفتند:
با خانواده تماس بگیر که برای ژیلا وثیقه بیاورند.ژیلا را با تاکید خاصی گفتند.
عزیزم!همه تو را ژیلا صدا می کنند.غریبه ،آشنا ،دوست و همکار و حتی بازجوهای وزارت اطلاعات.
قرار بود همان شب با وثیقه ۲۰۰ میلون تومانی آزاد شوی .
شب چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۸ ،بازهم صدای کودتا توی گوشم پیچید :مرگ بر مصدق ، جاوید شاه.
دو ماهی بود که توی زندان بودم و آن شب خاطراتم را در گوشه سلول انفرادی مرور می کردم :تو دلت نمی خواست چنین روزی را به عنوان روز تولدت جشن بگیریم.می گفتی مگر می شود در چنین روزی که آرزوهای ملتی بر باد رفته و سیاه بخت شد ،جشن گرفت؟
در همه سالهای گذشته برخی از شب های ۲۸ مرداد را با اصرار من به رستورانی می رفیتم ،گاهی همان جا غذایی می خوردیم و گاهی غذا را می خریدیم و به خانه می بردیم و تو در راه اولین بچه خیابانی را که می دیدی غذایت را به او می دادی.
شنیده ام این روزها تعداد بچه ها و جوانانی که سرچهارراه ها فال حافظ ،گل یا دستمال کاغذی می فروشند ،خیلی بیشتر شده است.یادم هست بچه های کار که می خواستند چیزی به ما بفروشند ،به من می گفتی بی تفاوت از کنارشان رد نشویم ،هرکدام از اینها می توانستند« امیرمهدی» ما باشند.
مهم نبود که نیاز داشتی یا نداشتی اما از آنها خریدمی کردی :گل ،دستمال کاغذی و پاکت های فال.
صندلی عقب ماشین پر از دستمال و شاخه های گل و برگه های فال می شد.
برگه های فال را در حالی که رانندگی می کردم ، برایم می خواندی:
- ای صاحب فال !کاری را شروع کرده ای که در آن برایت خیر است
- چیزی را که برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند.
- بدان و آگاه باش !در این دنیا هیچ چیز پایدار نیست و هیچ کس را پیدا نمی کنی که از همه چیز راضی باشد.
یکبار از من پرسیدی بهمن !اگر بخواهی چیزی در باره من بنویسی ،چه خواهی نوشت؟
و من در بند ۳۵۰ اوین به این سوالت فکر می کنم که اگر قرار باشد چیزی در باره ات بنویسم ،چه می نویسم.
در کار خیلی جدی هستی و برایت فرق نمی کند که خواهر ،همسر ،دوست یا غریبه همکارت باشد.همه باید در کار جدی و سخت کوش و منظم باشند.کار با نقص پذیرفته نیست .آدم بی توجه و غیردقیق اعصابت را خرد می کند.اینکه روزنامه نگار حضور ذهن و ذهن پرسشگر نداشته باشد تو را به هم می ریزد.
به یاد می آورم که در عراق و افغانستان تشویقم می کردی که از زمانی که در اختیار داریم حداکثر استفاده را بکنیم و حداکثر گزارش ها را تهیه کنیم.هر روز ازساعت هفت صبح تا ۱۲ شب یکسره از این طرف به آن طرف می رفتی ،قرار پشت قرار ،مصاحبه پشت مصاحبه و بازدید پشت بازدید .
من از خودم می پرسیدم مگر ژیلای ۴۸ کیلویی چقدر توان و انرژی دارد ؟
تو تنها اینها که گفتم نیستی .زندگی مجموعه ای از اتفاقات غیرقابل پیش بینی است و در سر هر پیچ و خمی می تواند سرنوشت را تغییر دهد.تو بزرگترین اتفاق زندگی من هستی .
تولدت مبارک ژیلای عزیز
بهمن احمدی امویی
مردادماه ۱۳۸۹
زندان اوین -بند ۳۵۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر