محسن صفایی فراهانی( متولد۱۳۲۷)سیاستمدار اهلایران است. او عضو موسس ، شورای مرکزی و رئیس هیات اجرایی جبهه مشارکت ایران اسلامی، عضو کمیتهٔ اجراییکنفدراسیون فوتبال آسیا و عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران است.
پیش از انقلاب همکاری نزدیکی بامهندس بازرگان در جمعیت دفاع از حقوق آزادی بشر داشت. وی قائم مقام و معاون طرح و برنامهٔ وزارت صنایع سنگین بود و سابقهٔ مشاوروزیر نیرو و مدیرعاملی شرکت های توانیر و مپنارا نیز در کارنامه خود دارد. درمجلس ششم نماینده مردم تهران، عضو کمیسیون برنامه و بودجه و سخنگوی کمیسیون تلفیق بود. بعد از دورهٔ ششم مجلس، قائم مقام وزیر اقتصاد شد.وی سابقه ریاستفدراسیون فوتبال ایران را نیز دارد.
داستان زندگی محسن صفایی فراهانی را باید از سالهای دور آغاز کرد. سالهایی که او در کنار مبارزان انقلابی برای پیروزی نهضت اسلامی، اندوختههای شخصی خود را پیش کشیده بود و از سرمایههای شرکت پیمانکاری خود برای فعالیتهای انقلابی صرف میکرد.
او سالهایپیش از انقلاب با حضور در کنار مهدی بازرگان و آیت الله طالقانی فعالیتهای سیاسی را تجربه کرده بود: یکی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب از زندان فرار کرده بود. در دفتر آقای بازرگان جلسهای تشکیل شده بود. آقای رجایی هم حضور داشتند. اصل بحث این بود که باید این زندانی را کجا مخفی کرد. شهر به صورت کامل در حالت نظامی فرورفته بود. به آقای رجایی و بازرگان گفتم اجازه بدهید، زندانی را به خانه خود ببرم. این دو گفتند این کار خیلی خطرناک است ولی آنها را مجاب کردم. با نگرانی بسیار او را به خانه بردم. او جوانی متدین و انقلابی بود که در جنوب کشور به دلیل فعالیتهای مبارزانی دستگیر شده بود. او یک ماه در خانه ما ماند و رفت.
صفایی فراهانی آشنایی با میدان سیاست را آموخته بود ولی او بیش از آنکه فعالیتهای سیاسی را سامان داده باشد در میدان اقتصاد حضوری فعال داشت.
صفایی فراهانی سالها در میدان اقتصاد حضوری فعال داشت و روزگار بسیاری را برای همراهی با دولت سپری کرده است. اما عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران نیمه پایانی دهه 80 را در زندان سپری میکند. او شاید هیچگاه تصور نمیکرد پس از 30 سال حضور در دولت و سالها مبارزه انقلابی با چنین سرنوشتی تلخ و سختی مواجه شود.
صفایی فراهانی در تمامی دولتهای پس از انقلاب حضوری فعال داشته است. او یکی از سرشناسترین جهرههای اقتصادی کشور به شمار میآید که هیچگاه حاضر نشد، گوشهنشینی را تجربه کند. اما شاید اکنون تنها روزهای انزوای آقای مهندس باشد.
دانش آموخته رشته مهندسی عمران در دانشگاه تبریز فعالیتهای تجاری و صنعتی خود را با شرکت سدسازی در آذربایجان غربی آغاز کرد. محسن صفایی فراهانی در اوایل دهه 60 مدیرعامل شرکت ساختمانی مانا بود. سپس بهعنوان معاون طرح و برنامه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران کارش را آغاز کرد و به عضویت در هیأت عامل درآمد. صفایی در این برهه از زندگی دغدغهای جز کار نداشت و قرابتی به مسائل سیاسی نشان نمیداد. پس از آن به دعوت بهزاد نبوی به مقام قائممقامی وزارت صنایع سنگین رسید و از سال 65 تا 68 در این سمت باقی ماند. علاوه بر آن، مسؤولیت پروژههای جنگ وزارتخانه هم را بر عهده داشت.
صفایی فراهانی هنگامی دردوره ای که معاونت وزارت صنایع سنگین را برعهدداشت، ابتدايیترین دیدارهای خارجی صنعتگران را ترتیب داد و برای اولین بار هیأتی تجاری از ترکیه را به ایران هدایت کرد. خیلیها اعتقاد دارند که او اصلیترین چهره اقتصادی سالهای پس از انقلاب بود که بخشخصوصی را به معادلات دولتمردان راه داد. صفایی خود روایت میکند: دراین سالها دید بدی نسبت به بخشخصوصی وجود داشت ولی ما دروزارتخانه تصمیم گرفتیم تا از بخشخصوصی بیشتر کمک بگیریم .
صفایی فراهانی روزهای جنگ تحمیلی را در وزارت صنایع سنگین سپری کرد. او هشت سال برای همراهی با دولت و انقلاب پیش قدم شده بود. صفایی فراهانی خود روایت میکند: تمامی کارخانههای صنایع سنگین را برای تامین نیازهای جبههها تعطیل کرده بودیم. شبها به منزل نمیرفتم. کارم این شده بود که از یک کارخانه به کارخانه دیگر بروم و همه امور را چک کنم تا آنچه نیاز جبههها نشناخته میشد، تامین شود. کار چندان سادهای نبود. جبهههای جنگ به ماشینآلات نیاز داشتند و کشور با بحران منابع مالی مواجه بود. به همین دلیل فعالیتهای کارخانههای صنعتی بسیار مهم بود. تمامی روزهای کاری خود را به سرکشی میان کارخانهها و هماهنگی با جبههها اختصاص داده بودم. البته در آن دوران تمامی مدیران دولت چنین بودند. حتی در یک دوره برای تأمین نیازهای جنگ چندین سفر خارجی داشتم. روزهايی که بسیاری در اندیشه دیگر بودند، صفایی فراهانی و همراهان دیگر دولت در اندیشه اداره جبههها بودند: متاسفانه برخی گروهها و چهرهها در آن شرایط سخت اقتصادی قصد سوء استفاده از منابع ارزی کشور را داشتند ولی مسؤولیت ما این بود که بر ریال به ریال هزینهها نظارت داشته باشیم تا منابعی که میتوانست به جبههها برود و یا در اختیار مردم باشد، از بین نرود.
صفایی فراهانی در کنار دیگر چهرههای اقتصادی دولت میرحسین موسوی سالهای دشواری را سپری کرد ولی قصه را او خود بهتر روایت میکرد: از سالهای میانی دهه 50 به طور کامل در خدمت مبارزات انقلابی درآمده بودیم. در سالهای پس از انقلاب به دوستان گفتم اگر اجازه بدهید حالا که به لطف خدا انقلاب پیروز شده، من هم به کارهای سابق خود بازگردم و در همان فعالیتهای مهندسی در شرکت خود باشم ولی دوستان تاکید داشتند حالا که انقلاب پیروز شده باید در دولت باشی تا امور قدری سروسامان گیرد. از همان ابتدای کار، محدودیتی برای حضور در دولت نداشتم و هرکجا که لازم بود، حضور مییافتم. او خود روایت میکند: دولت برای خرید تجهیزات جنگی منابع مالی زیادی در اختیار نداشت. دوستان گفتند که بهتر است، همین تجهیزات را به هزینههای اندکتری تهیه کنیم. به همین دلیل سفرهای بسیاری را آغاز کردیم تا شاید راهکاری برای تامین نیازهای جنگ پیدا کنیم. سرانجام هم با بلغارستان به توافق رسیدیم تا آنها به ما تجهیزات را با قیمتهای پایینتر بدهند. صفایی فراهانی سالهای بسیاری در خدمت اقتصاد ایران باقی ماند.
سالهای پس از جنگ نیز برای او پایانی بر فعالیتهای گسنرده اقتصادی نبود. در دولت هاشمی رفسنجانی تاکیدهای وزیر وقت نفت اثرگذار نبود. صفایی فراهانی قصدی برای قائم مقامی وزارت نفت نداشت. او از سال 1368 به شرکت توانیر رفت تا خاموشیهای گسترده پس از جنگ را پایان دهد. او سپس شرکت مپنا را نیز بنیان گداشت تا یکی از اصلیترین شرکتهای نیروگاهی ایران به نام او ثبت شده باشد و تا سال 76 در این پست باقی ماند.
صفایی فراهانی از سال ۱۳۷۷تا ۱۳۸۱رئیسفدراسیون فوتبال ایران بود. عادل فردوسیپور در مقالهای دربارهفوتبال ایران درمجله ورلدساکر؛او را از بازیگردانان اصلی فوتبال در سالهای گذشته میداند و مینویسدمدیریت او «فوتبال ايران را به سمت حرفهای شدن هدايت كرد». او همچنین بهدنبال تعلیق فدراسیون فوتبال ایران در سال ۱۳۸۶، ریاستکمیته انتقالی فدراسیون فوتبال ایران را از سویفیفا بر عهده داشت.
در انتخابات مجلس ششم نامزد نمایندگی جبهه مشارکت برای تهران بود و با رای بالای مردم به نمایندگی انتخاب شد و در چهار سال مسئولیت نمایندگی (1379-1385) از چهره ای فعال و برجسته مجلس بود .
حضور در وزارت اموراقتصادی ودارایی زمانی برای صفایی فرهانی میسر شد که او خداحافظی از فوتبال را پذیرفته بود ومسئولیت نمایندگی اش تمام شده بود. فراهانی هنگامی که به ساختمان میدان امام خمینی (ره) کوچ کرد، فرصت چندانی برای اصلاحات اقتصادی باقی نمانده بود ولی او بازهم موفق شد چهرهای متفاوت از خود بروز دهد و فضای اقتصادی کشور را قدری تعدیل کند. او درسمت قائم مقامی وزارت اقتصاد چنان مورد حمایت بخشخصوصی قرار گرفت که خیلیها دوران او را به تحولی بنیادین تعبیر کردند.
صفایی فراهانی با پایان دولت خاتمی به بخش خصوصی کوچ کرد و به فعالیت در نهادهای اقتصادی پرداخت و رویه گذشته را همچنان ادامه داد. شهرت مدیریتی صفایی فراهانی به قدری بود که یکی از مسؤولان عالی رتبه نظام به نقل از یکی دیگر از چهرههای اصلی نظام بیان داشته بود: صفایی فراهانی از مدیران مورد اعتماد و کارآمد نظام است که شاید اگر تعدادی بیشتری مانند او داشتیم، اکنون وضعیت اقتصادی ایران دگرگون شده بود.
اودر آستانه انتخابات اتاق بازرگانی در سال 87 و در 60 سالگی مدیری با تجربه به شمار میآمد که نامزدی اش با استقبال قراوان فعالان بخش خصوصی قرارگیرد . صفایی در انتخابات اتاق بازرگانی تهران موفق شد پس از محمدرضابهزادیان در جایگاه دوم قرار گیرد و به این شکل محبوبیت خود درجمع فعالان بخش خصوصی را به رخ بکشاند.
صفایی فراهانی جمله معروفی دارد که تا کنون درجلسات گو ناگون آن را نقل کرده است :« مسئله حل کردن ریاضی با حل یک پروژه هیچ فرقی ندارد، وقتی فردی به کاری گمارده میشود باید صورت مسأله را بشناسد. اگر خودش بلد نیست باید ببیند چه کسانی را برای کمک بیاورد که اولاً صورت مسأله شناخته شود و بعد راه حلهای اجرایی آن مسأله را پیدا کند و در نهایت از نیروهای با توان استفاده شود تا فکر را پیاده کند. این چنین ایدهای موجب شد صفایی فراهانی دردوران فترت اصلاحطلبان باز هم نامش برسرزبانها بیفتد. خیلیها روایت میکنند که او تنها با خواهش سرشناسترین چهرههای بخش خصوصی قدم به اتاق بازرگانی گذاشته بود. صفایی فراهانی بارها عنوان کرده بود برا ی تغییر شرایط اقتصادی ایران باید راه نگاه عقل محور و جمعی را پیش گرفت . فراهانی براین باور است که باید شیوه نگاه به این تشکل بخشخصوصی تغییرکند. به باور او دیدگاه پارلمانی به جای حضور انحصارگرایانه میتواند بخشی از مشکلات را مرتفع سازد. خیلیها تصور میکردند که او عنوان ریاست اتاق بازرگانی تهران را بدست آورد ولی صفایی فراهانی ترجیح داد همچنان به فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی ادامه دهد.
صفایی فراهانی بارها اعلام کرده بود که با توجه به حجم کارهایی که در دست دارد هیچگاه سمت ریاست در تشکلی خصوصی و یا دولتی را نخواهد پذیرفت و شاید از همین روی بود که حاضر نشد کاندیدای ریاست اتاق بازرگانی تهران شود. اما او در تمامي جلسات اتاق بازرگانی ایران و تهران شرکت میکرد چراکه اعتقاد داشت، اقتصاد راهی به غیر از نگاه عقل باورانه ندارد.
در تاریخ۱۳خرداد ۱۳۸۸، در آستانهٔدهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران،مناظره تلویزیونی بینمیرحسین موسوی ومحمود احمدی نژاد صورت گرفت که طی آن احمدی نژاد، صفایی فراهانی را به فساد اقتصادی متهم کرد. یک روز بعد صفایی فراهانی سخنان احمدی نژاد را تکذیب کرد و وی را به مناظره مستقیم دعوت کرد. صفایی فراهانی در روز۳۰خرداد ۱۳۸۸، یک هفته پس از برپایی انتخابات، بازداشت شد. وی یکی از کسانی بود که پی از تحمل روزها سلول انفرادی و بازجویی های سخت دردادگاه نمایشی جمعی متهمانپس از انتخاب آورده شد. وی شش ماه پس از بازداشت و تحمل سه ماه سلول انفرادی در حالی که به مدت ۱۰روز اززندان مرخص گشت، به نشانه اعتراض به وضع خود از مرخصی استفاده نکرد. سرانجام در تاریخ۲۶دی ۱۳۸۸ صفایی فراهانی از سوی شعبه ۱۵دادگاه انقلاب به اتهام"اقدام علیه امنیت، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به مسئولان حکومتی و تشویش اذهان عمومی" محاکمه و به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.پی از صدور این حکم ویپس از گذراندن حدود هفت ماه در زندان با تودیع وثیقه ای 700 میلبون تومانی به طور موقت آزاد شد. پس از آن اعلام شد دادگاه تجدیدنظر وی را به پنج سال حبس قطعی محکوم کرده است.
صفایی فراهانی پس از آنکه همراه با شش تن از یاران اصلاح طلب خود و زندانی پس از انتخابات علیه سخنرانی سردار مشفق در تایید کودتای انتخاباتی شکایت کرد بشدت از سوی نیروهای امنیتی سپاه برای تکذیب و پس گیری این شکایت یا بازگشت به زندان تحت فشار قرار گرفت اما او شجاعانه از شکایت دفاع کرد و از اینرو در تاریخ 22 مرداد به زندان اوین باز گردانده شد و هم اکنون دوران محکومیت بیدادگاه انقلاب را سپری می کند وتقاص سالها خدمت صادقانه خود را به نظام پس می دهد .
صفایی فراهانی با اینکه وجه غالب زندگی و چهره اش مدیریتی اقتصادی و کاری است اما در عرصه سیاسی نیز پرونده درخشانی دارد . او مسئولیت ستاد انتخاباتی تهران آقای خاتمی را در سال 76 به عهده داشت و از موسسین جبهه مشارکت در سال 77 بود . وی از زمان تشکیل این تشکل سیاسی عضو شورای مرکزی بوده و همواره نقشی موثر در اداره آن داشته است و آخرین مسئولیت اش معاون دبیرکل و رئیس هیات اجرایی بوده است . صفایی نمونه یک مدیر توانمند و متعهد به کار تشکیلاتی است و در جامعه ایران امثال اورا کمتر می توان یافت و ازاینرو تاسف بسیار باید خورد که چرا با سرمایه های انسانی و اجتماعی کشورمان اینگونه برخورد می شود ؟ امثال صفایی را در کشورهایی که حساب و کتاب دارند قدر می نهند و بر صدر می نشانند اما در جمهوری اسلامی ایران که قرار بود قانون وعدالت و...و شایسته سالاری حاکم باشد جای صفایی زندان است ! دراین روزهای ماه رمضان دعا می کنیم که به دولتمردان ما کمی عقل و تدبیر دهد تا بیش از مردم و کشور را به زحمت نیاندازند و کشور را رو به فروپاشی و سقوط نبرند و با آزادی زندانیان سیاسی راه را بروی اصلاحات باز نمایند . حضور امثال صفایی در جامعه برکتی برای مردم و کشور است .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر