هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ مرداد ۳۰, شنبه

Latest News from Norooz for 08/21/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



 

 شرایط بسیار بد مهدی کریمیان اقبال از اعضای در بند جبهه مشارکت تشدید گردید.

 به گزارش دانشجونیوز، مهدی اقبال که بعد از حوادث انتخابات شب های جمعه در حسینیه دارالزهرا برای آرامش خانواده های زندانیان سیاسی دعای کمیل قرائت می کرد، در تاریخ ۱۲ آبان ۱۳۸۸، به جرم نوشتن شعار مرگ بر روسیه روی دیوار سفارت روسیه، بازداشت و بعد از مدت ها بازجویی و شکنجه روحی تا پنج خرداد ماه سال جاری در بند امنیتی ۲۰۹ در شرایط بسیار دشواری به سر برده و پس از آن به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل می شود.

 گفتنی است که در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ حکم چهار سال حبس تعزیری برای مهدی کریمیان اقبال در دادگاه تجدیدنظر تاییدشد، که دو سال از این حکم به اتهام "توهین به رهبری" برای وی صادر شده است.

همچنین مهدی اقبال که نزدیک به ۱۰ ماه است که در زندان به سر می برد هنوز نتوانسته است از شرایط مرخصی زندان استفاده کند.

 مهدی اقبال دو فرزند دارد که مدت ها است پدر خود را ندیده اند و همچنان چشم انتظار دیدار پدر خود هستند.


 


فخرالسادات محتشمی پور عضو شورای مرکزی جبهۀ مشارکت ایران اسلامی و همسر مصطفی تاج زاده در ادامه نوشتن عریضه خطاب به دادستان تهران ، شرح حال پنجم خود را نیز منتشر کرد.

متن کامل این نامه بدین شرح است:

بسم الله الرحمان الرحیم
اللهم اجعل لی فیه نصیبا من رحمتک الواسعة واهدنی فیه لبراهینک الساطعة و خذ بناصیتی الی مرضاتک الجامعة. بمحبتک یا امل المشتاقین

عریضه پنجم در نهم رمضان المبارک
از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی
به : دادستان تهران
سلام آقای دادستان
آدینه تان خوش و خرم. امید که دیشب در میان فرازهای عالی دعای کمیل ما را هم دعا کرده باشید. کمیل. چه مرد بزرگی بود این صحابه علی(ع) و خوشا به حالش که دعایی این چنین متعالی به نام او از امام عدل گستر برای ما به یادگار مانده تا در همه مواقع به ویژه هنگام سیطره بی داد به آن پناه ببریم و آرامش بگیریم. دعای کمیل. نامش که می آید یاد کمیل خوانان زندانی می افتم. محمدرضا که به خواست خدا درست شب بازگشت عزتمندانه آزاده عزیز نوری زاد به زندان، به آغوش ما و خانواده شهیدپرورش بازگشت اما هنوز حسین نورانی نژاد و داود سلیمانی و مهدی اقبال ها دارند تاوان گزاف کمیلی بودن را پس می دهند. نمی دانم شاید آن جا صوت داودی شان کاربرد بیشتری داشته باشد تا این بیرون. یکی از زندانیان سیاسی از خاطراتش در رمضان سال پیش نوشته بود. از ذکر «امن یجیب» مستمر مهندس نبوی و صوت قرآن مهندس صفایی فراهانی که نوازشگر روح و جانش بوده در آن تنهایی هول انگیزانفرادی و از صدای الله اکبر ما خانواده ها آن بیرون که یک قسم اراده ماورایی هنگام افطار می کشیدمان به آن سو مثل قطرات آبی که به هم می پیوستیم و ناگهان غرشی و بارشی. چه سفره های بی آلایشی داشتیم رمضان گذشته و همراهی و هم بستگی این سبز مردم چه شیرین می کرد کاممان را. یادش به خیر. از همه تلخکامی های پسین این خاطرات ناب ماندنی است در لوح خاطرمان تا ابد. گفتم کمیل و امروز جمعه است و ما دلمان تنگ خطبه های مرحوم طالقانی است که همه توصیه هایش به مومنین و نمازگزاران براساس اعتقادات راستینش بود به دین محمدی(ص) و ایمان عمیقش به خدای محمد(ص) و عشقش به مردم و چه نیکو بر دل ها می نشست گفته های نغزش. نمازهای جمعه و خطبه های وحدت آفرین و آرام بخش و تذکرات راهگشا. دلمان تنگ همه آن روزهایی سپید و پاکی است که گذشت. روزهایی که مسندها هنوز توسط آدم های ناصالح و کاذب غصب نشده بود. روزهایی که به تعبیر همسرجان ما، در یادداشت پدر مادر ما باز هم متهمیم، هرکس جای خودش بود: طالقانی و بهشتی و منتظری و خاتمی و موسوی و ...
جمعه است و روز طهارت جسم و روح و من از خدای روز هفتم می خواهم که در هفتمین روز غیبت همسرم از جمع خانواده و یاران و حضور اثرگذارترش در سنگر جدیدی به نام زندان، که به دلیل شکایت از خاطیان و غاصبان بدان بازفراخوانده شد و شتابان به سویش شتافت، توفیق استجابت دعای امروز را در حق مان عطایمان کند: نصیبی از رحمت واسعه اش و هدایتی بواسطه براهین ساطعه اش و رسیدن به مرضات جامعه اش. انشاء الله

آقای دادستان
سال گذشته وقتی که شما تازه مسئولیت ستاندن داد را از بی دادگران پذیرفته بودید و ما دلخوش از تغییرات روی داده در نظام قضا و با امید عمل به مرّ قانون در اسرع وقت و جبران مافات، می نشستیم پشت در اتاقتان به انتظار دادستانی که نه، لااقل برای گرفتن خبری از سلامت عزیزانمان که کودتاچیان هرگونه ارتباطی را با او حتی برای مقامات قضایی و وکلا کینه توزانه قطع کرده بودند، همکاران شما در گوشمان می گفتند کمی صبر کنید ایشان تحت فشارند باید درکشان کنید! و ما درک نمی کردیم که فشار بر دادستان یا قاضی مستقل و قاضی القضات در حکومت اسلامی چه معنایی دارد اما همکاران شما زحمت کشیدند و نشانه دادند و فهماندندمان: روزنامه کیهان و ایران را بخوانید می فهمید. باورکردنی نبود که روزنامه های دولتی و خبرگزاری های دولتی قرار باشد برای قوه قضائیه تعیین تکلیف کنند اما قصه فقط به نشانه های آشکار ختم نمی شود انگار. این دوره روزنامه های ارگان سپاه و سایت هایشان جلوتر از دیگر دروغپردازن دولتی افتاده اند و تکلیف معلوم می کنند!!!کانال دویی که آقایان به همسرجان گفته بودند خشن هستند و اهل تعامل و گفتگو نیستند را شما می شناسید آقای دادستان؟ همان ها که به کانال یکی ها گفته بودند تاجزاده دارد از شما زمان می خرد و فریبتان داده؟ ما را باش که فکر می کردیم این نابسامانی ها و ناهمگنی ها و اختلافات فقط در حوزه دولت است و همکاران کودتا با هم هم بسته و هم روشند. حالا مهم نیست کانال یک کیست وکانال دو کدام است و برای من هم مهم نیست که سیاست و سلیقه و جمع بندی به اصطلاح هوشمندانه کدامشان منجر به بازداشت مجدد همسر دلبندم شده عزیزی که انگار عشق عمیق میان ما هم این روزها از نظر آقایان جرمی بر جرایممان افزوده است. آن چه برایم مهم است و می خواهم در موردش جواب بگیرم این است که آیا دادستان شهر ما هنوز تحت فشار است که نمی تواند یک خواسته پیش پا افتاده ما را اجابت کند؟ چرا مصطفی تاجزاده نمی تواند با خانواده اش تماس بگیرد؟ اگر شما مانع شده اید که وای به روزی که بگندد نمک. اگر فشار از ناحیه کودتاگران است که باید دستی که آن شکایت نامه را امضا کرده بوسید که مدبرانه ترین اقدام در وضعیت پس از کودتا و دوره روشنگری را انجام داده است و اگر فشار از ناحیه بالاتری است که خوش به سعادت ما و همه یاران انقلاب و فرزندان امام. راستی امام جمعه امروز چه کسی بود آقای دادستان؟ جمعه نماز جمعه و یک خطیب چند شغله که بعضی از آن ها مادام العمری هستن. آقای دادستان نکند یک شکایت قدیمی ده ساله باعث این فشار باشد و نکند این آغازی باشد برای فشارهای بعدی بر شما و ما!!! خدا نکند وگرنه من باید یک تنه در غیبت همسرم پیگیر این شکایت تاریخی باشم و لابد باید کلی مزاحمت برای وکلای ارجمندش فراهم کنم.
خداوندا این بندگان خاطی ات را که به جای پاسخ گویی صریح و روشن به یک سوال ساده، ما را به ظن و گمان وامی دارند، به حق روز هفتم این ماه عزیز، خودت به هر طریق ممکن اصلاح بفرما.
بتوفیقک یا هادی المضلین 


 


محسن صفایی فراهانی( متولد۱۳۲۷)سیاست‌مدار اهلایران است. او عضو موسس ، شورای مرکزی و رئیس هیات اجرایی جبهه مشارکت ایران اسلامی، عضو کمیتهٔ اجراییکنفدراسیون فوتبال آسیا   و عضو اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران است.

پیش از انقلاب همکاری نزدیکی بامهندس بازرگان     در جمعیت دفاع از حقوق آزادی بشر داشت. وی قائم مقام و معاون طرح و برنامهٔ وزارت صنایع سنگین بود و سابقهٔ مشاوروزیر نیرو و مدیرعاملی شرکت های توانیر و مپنارا نیز در کارنامه خود دارد. درمجلس ششم  نماینده مردم تهران، عضو کمیسیون برنامه و بودجه و سخنگوی کمیسیون تلفیق بود. بعد از دورهٔ ششم مجلس، قائم مقام وزیر اقتصاد شد.وی سابقه ریاستفدراسیون فوتبال ایران را نیز دارد.

داستان زندگی محسن صفایی فراهانی را باید از سال‌های دور آغاز کرد. سال‌هایی که او در کنار مبارزان انقلابی برای پیروزی نهضت اسلامی، اندوخته‌های شخصی خود را پیش کشیده بود و از سرمایه‌های شرکت پیمانکاری خود برای فعالیت‌های انقلابی صرف می‌کرد.

او سال‌هایپیش از انقلاب با حضور در کنار مهدی بازرگان و آیت الله طالقانی فعالیت‌های سیاسی را تجربه کرده بود: یکی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب از زندان فرار کرده بود. در دفتر آقای بازرگان جلسه‌ای تشکیل شده بود. آقای رجایی هم حضور داشتند. اصل بحث این بود که باید این زندانی را کجا مخفی کرد. شهر به صورت کامل در حالت نظامی فرورفته بود. به آقای رجایی و بازرگان گفتم اجازه بدهید، زندانی را به خانه خود ببرم. این دو گفتند این کار خیلی خطرناک است ولی آنها را مجاب کردم. با نگرانی بسیار او را به خانه بردم. او جوانی متدین و انقلابی بود که در جنوب کشور به دلیل فعالیت‌های مبارزانی دستگیر شده بود. او یک ماه در خانه ما ماند و رفت.  

صفایی فراهانی آشنایی با میدان سیاست را آموخته بود ولی او بیش از آن‌که فعالیت‌های سیاسی را سامان داده باشد در میدان اقتصاد حضوری فعال داشت.  

صفایی فراهانی سال‌ها در میدان اقتصاد حضوری فعال داشت و روزگار بسیاری را برای همراهی با دولت سپری کرده است. اما عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران نیمه پایانی دهه 80 را در زندان سپری می‌کند. او شاید هیچگاه تصور نمی‌کرد پس از 30 سال حضور در دولت و سال‌ها مبارزه انقلابی با چنین سرنوشتی تلخ و سختی مواجه شود.  

صفایی فراهانی در تمامی دولت‌های پس از انقلاب حضوری فعال داشته است. او یکی از سرشناس‌ترین جهره‌های اقتصادی کشور به شمار می‌آید که هیچگاه حاضر نشد، گوشه‌نشینی را تجربه کند. اما شاید اکنون تنها روزهای انزوای آقای مهندس باشد.  

دانش آموخته رشته مهندسی عمران در دانشگاه تبریز فعالیت‌های تجاری و صنعتی خود را با شرکت سدسازی در آذربایجان غربی آغاز کرد. محسن صفایی فراهانی در اوایل دهه 60 مدیرعامل شرکت ساختمانی مانا بود. سپس به‌عنوان معاون طرح و برنامه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران کارش را آغاز کرد و به عضویت در هیأت عامل درآمد. صفایی در این برهه از زندگی دغدغه‌ای جز کار نداشت و قرابتی به مسائل سیاسی نشان نمی‌داد. پس از آن به دعوت بهزاد نبوی به مقام قائم‌مقامی وزارت صنایع سنگین رسید و از سال 65 تا 68 در این سمت باقی ماند. علاوه بر آن، مسؤولیت پروژه‌های جنگ وزارتخانه هم را بر عهده داشت.

صفایی فراهانی هنگامی دردوره ای که معاونت وزارت صنایع سنگین را برعهدداشت، ابتدايی‌ترین دیدارهای خارجی صنعت‌گران را ترتیب داد و برای اولین بار هیأتی تجاری از ترکیه را به ایران هدایت کرد. خیلی‌ها اعتقاد دارند که او اصلی‌ترین چهره اقتصادی سال‌های پس از انقلاب بود که بخش‌خصوصی را به معادلات دولتمردان راه داد. صفایی خود روایت می‌کند: دراین سال‌ها دید بدی نسبت به بخش‌خصوصی وجود داشت ولی ما دروزارتخانه تصمیم گرفتیم تا از بخش‌خصوصی بیشتر کمک بگیریم .

صفایی فراهانی روزهای جنگ تحمیلی را در وزارت صنایع سنگین سپری کرد. او هشت سال برای همراهی با دولت و انقلاب پیش قدم شده بود. صفایی فراهانی خود روایت می‌کند: تمامی کارخانه‌های صنایع سنگین را برای تامین نیازهای جبهه‌ها تعطیل کرده بودیم. شب‌ها به منزل نمی‌رفتم. کارم این شده بود که از یک کارخانه به کارخانه دیگر بروم و همه امور را چک کنم تا آنچه نیاز جبهه‌ها نشناخته می‌شد، تامین شود. کار چندان ساده‌ای نبود. جبهه‌های جنگ به ماشین‌آلات نیاز داشتند و کشور با بحران منابع مالی مواجه بود. به همین دلیل فعالیت‌های کارخانه‌های صنعتی بسیار مهم بود. تمامی روزهای کاری خود را به سرکشی میان کارخانه‌ها و هماهنگی با جبهه‌‌ها اختصاص داده بودم. البته در آن دوران تمامی مدیران دولت چنین بودند. حتی در یک دوره برای تأمین نیازهای جنگ چندین سفر خارجی داشتم. روزهايی که بسیاری در اندیشه دیگر بودند، صفایی فراهانی و همراهان دیگر دولت در اندیشه اداره جبهه‌ها بودند: متاسفانه برخی گروه‌ها و چهره‌ها در آن شرایط سخت اقتصادی قصد سوء استفاده از منابع ارزی کشور را داشتند ولی مسؤولیت ما این بود که بر ریال به ریال هزینه‌ها نظارت داشته باشیم تا منابعی که می‌توانست به جبهه‌‌ها برود و یا در اختیار مردم باشد، از بین نرود.

صفایی فراهانی در کنار دیگر چهره‌های اقتصادی دولت میرحسین موسوی سال‌های دشواری را سپری کرد ولی قصه را او خود بهتر روایت می‌کرد: از سال‌های میانی دهه 50 به طور کامل در خدمت مبارزات انقلابی درآمده بودیم. در سال‌های پس از انقلاب به دوستان گفتم اگر اجازه بدهید حالا که به لطف خدا انقلاب پیروز شده، من هم به کارهای سابق خود بازگردم و در همان فعالیت‌های مهندسی در شرکت خود باشم ولی دوستان تاکید داشتند حالا که انقلاب پیروز شده باید در دولت باشی تا امور قدری سروسامان گیرد. از همان ابتدای کار، محدودیتی برای حضور در دولت نداشتم و هرکجا که لازم بود، حضور می‌یافتم. او خود روایت می‌کند: دولت برای خرید تجهیزات جنگی منابع مالی زیادی در اختیار نداشت. دوستان گفتند که بهتر است، همین تجهیزات را به هزینه‌های اندک‌تری تهیه کنیم. به همین دلیل سفرهای بسیاری را آغاز کردیم تا شاید راهکاری برای تامین نیازهای جنگ پیدا کنیم. سرانجام هم با بلغارستان به توافق رسیدیم تا آنها به ما تجهیزات را با قیمت‌های پایین‌تر بدهند. صفایی فراهانی سال‌های بسیاری در خدمت اقتصاد ایران باقی ماند.

سال‌های پس از جنگ نیز برای او پایانی بر فعالیت‌های گسنرده اقتصادی نبود. در دولت هاشمی رفسنجانی تاکیدهای وزیر وقت نفت اثرگذار نبود. صفایی فراهانی قصدی برای قائم مقامی وزارت نفت نداشت. او از سال 1368 به شرکت توانیر رفت تا خاموشی‌های گسترده پس از جنگ را پایان دهد. او سپس شرکت مپنا را نیز بنیان گداشت تا یکی از اصلی‌ترین شرکت‌های نیروگاهی ایران به نام او ثبت شده باشد و تا سال 76 در این پست باقی ماند.   

صفایی فراهانی از سال ۱۳۷۷تا ۱۳۸۱رئیسفدراسیون فوتبال ایران بود. عادل فردوسی‌پور در مقاله‌ای دربارهفوتبال ایران درمجله ورلدساکر؛او را از بازیگردانان اصلی فوتبال در سال‌های گذشته می‌داند و می‌نویسدمدیریت او «فوتبال ايران را به سمت حرفه‌ای شدن هدايت كرد». او همچنین بهدنبال تعلیق فدراسیون فوتبال ایران در سال ۱۳۸۶، ریاستکمیته انتقالی فدراسیون فوتبال ایران را از سویفیفا بر عهده داشت.

در انتخابات مجلس ششم نامزد نمایندگی جبهه مشارکت برای تهران بود و با رای بالای مردم به نمایندگی انتخاب شد و در چهار سال مسئولیت نمایندگی (1379-1385) از چهره ای فعال و برجسته مجلس بود .

حضور در وزارت اموراقتصادی ودارایی زمانی برای صفایی فرهانی میسر شد که او خداحافظی از فوتبال را پذیرفته بود ومسئولیت نمایندگی اش تمام شده بود. فراهانی هنگامی که به ساختمان میدان امام خمینی (ره) کوچ کرد، فرصت چندانی برای اصلاحات اقتصادی باقی نمانده بود ولی او بازهم موفق شد چهره‌ای متفاوت از خود بروز دهد و فضای اقتصادی کشور را قدری تعدیل کند. او درسمت قائم مقامی وزارت اقتصاد چنان مورد حمایت بخش‌خصوصی قرار گرفت که خیلی‌ها دوران او را به تحولی بنیادین تعبیر کردند.

 صفایی فراهانی با پایان دولت خاتمی به بخش خصوصی کوچ کرد و به فعالیت‌ در نهادهای اقتصادی پرداخت و رویه گذشته را همچنان ادامه داد. شهرت مدیریتی صفایی فراهانی به قدری بود که یکی از مسؤولان عالی رتبه نظام به نقل از یکی دیگر از چهره‌های اصلی نظام بیان داشته بود: صفایی فراهانی از مدیران مورد اعتماد و کارآمد نظام است که شاید اگر تعدادی بیشتری مانند او داشتیم، اکنون وضعیت اقتصادی ایران دگرگون شده بود.

اودر آستانه انتخابات اتاق بازرگانی در سال 87 و در 60 سالگی مدیری با تجربه به شمار می‌آمد که نامزدی اش با استقبال قراوان فعالان بخش خصوصی قرارگیرد . صفایی در انتخابات اتاق بازرگانی تهران موفق شد پس از محمدرضابهزادیان در جایگاه دوم قرار گیرد و به این شکل محبوبیت خود درجمع فعالان بخش خصوصی را به رخ بکشاند.

 

صفایی فراهانی جمله معروفی دارد که تا کنون درجلسات گو ناگون آن را نقل کرده است :« مسئله حل کردن ریاضی با حل یک پروژه هیچ فرقی ندارد، وقتی فردی به کاری گمارده می‌شود باید صورت مسأله را بشناسد. اگر خودش بلد نیست باید ببیند چه کسانی را برای کمک بیاورد که اولاً صورت مسأله شناخته شود و بعد راه حل‌های اجرایی آن مسأله را پیدا کند و در نهایت از نیروهای با توان استفاده شود تا فکر را پیاده کند. این چنین ایده‌ای موجب شد صفایی فراهانی دردوران فترت اصلاح‌طلبان باز هم نامش برسرزبان‌ها بیفتد. خیلی‌ها روایت می‌کنند که او تنها با خواهش سرشناس‌ترین چهره‌های بخش خصوصی قدم به اتاق بازرگانی گذاشته بود. صفایی فراهانی بارها عنوان کرده بود برا ی تغییر شرایط اقتصادی ایران باید راه نگاه عقل محور و جمعی را پیش گرفت . فراهانی براین باور است که باید شیوه نگاه به این تشکل بخش‌خصوصی تغییرکند. به باور او دیدگاه پارلمانی به جای حضور انحصارگرایانه می‌تواند بخشی از مشکلات را مرتفع سازد. خیلی‌ها تصور می‌کردند که او عنوان ریاست اتاق بازرگانی تهران را بدست آورد ولی صفایی فراهانی ترجیح داد همچنان به فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی ادامه دهد.
صفایی فراهانی بارها اعلام کرده بود که با توجه به حجم کارهایی که در دست دارد هیچگاه سمت ریاست در تشکلی خصوصی و یا دولتی را نخواهد پذیرفت و شاید از همین روی بود که حاضر نشد کاندیدای ریاست اتاق بازرگانی تهران شود. اما او در تمامي جلسات اتاق بازرگانی ایران و تهران شرکت می‌کرد چراکه اعتقاد داشت، اقتصاد راهی به غیر از نگاه عقل باورانه ندارد.

در تاریخ۱۳خرداد ۱۳۸۸، در آستانهٔدهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران،مناظره تلویزیونی بینمیرحسین موسوی ومحمود احمدی نژاد صورت گرفت که طی آن احمدی نژاد، صفایی فراهانی را به فساد اقتصادی متهم کرد. یک روز بعد صفایی فراهانی سخنان احمدی نژاد را تکذیب کرد و وی را به مناظره مستقیم دعوت کرد. صفایی فراهانی در روز۳۰خرداد ۱۳۸۸، یک هفته پس از برپایی انتخابات، بازداشت شد. وی یکی از کسانی بود که پی از تحمل روزها سلول انفرادی و بازجویی های سخت  دردادگاه نمایشی جمعی متهمانپس  از انتخاب آورده شد. وی شش ماه پس از بازداشت و تحمل سه ماه سلول انفرادی در حالی که به مدت ۱۰روز اززندان مرخص گشت، به نشانه اعتراض به وضع خود از مرخصی استفاده نکرد. سرانجام در تاریخ۲۶دی ۱۳۸۸ صفایی فراهانی از سوی شعبه ۱۵دادگاه انقلاب به اتهام"اقدام علیه امنیت، فعالیت تبلیغی علیه نظام، توهین به مسئولان حکومتی و تشویش اذهان عمومی" محاکمه و به شش سال حبس تعزیری محکوم شد.پی از صدور این حکم ویپس از گذراندن حدود هفت ماه در زندان با تودیع وثیقه ای 700 میلبون تومانی به طور موقت آزاد شد.  پس از آن اعلام شد دادگاه تجدیدنظر وی را به پنج سال حبس قطعی محکوم کرده است.

صفایی فراهانی پس از آنکه همراه با شش تن از یاران اصلاح طلب خود و زندانی پس از انتخابات علیه سخنرانی سردار مشفق در تایید کودتای انتخاباتی شکایت کرد بشدت از سوی نیروهای امنیتی سپاه برای تکذیب و پس گیری این شکایت یا بازگشت به زندان تحت فشار قرار گرفت اما او شجاعانه از شکایت دفاع کرد و از اینرو در تاریخ 22 مرداد به زندان اوین باز گردانده شد و هم اکنون دوران محکومیت بیدادگاه انقلاب را سپری می کند وتقاص سالها خدمت صادقانه خود را به نظام پس می دهد .

صفایی فراهانی با اینکه وجه غالب زندگی و چهره اش مدیریتی اقتصادی و کاری است اما در عرصه سیاسی نیز پرونده درخشانی دارد . او مسئولیت ستاد انتخاباتی  تهران آقای خاتمی را در سال 76 به عهده داشت و از موسسین جبهه مشارکت در سال 77 بود . وی از زمان تشکیل این تشکل سیاسی عضو شورای مرکزی بوده و همواره نقشی موثر در اداره آن داشته است و آخرین مسئولیت اش معاون دبیرکل و رئیس هیات اجرایی بوده است . صفایی نمونه یک مدیر توانمند و متعهد به کار تشکیلاتی است و در جامعه ایران امثال اورا کمتر می توان یافت و ازاینرو تاسف بسیار باید خورد که چرا با سرمایه های انسانی و اجتماعی کشورمان اینگونه برخورد می شود ؟ امثال صفایی را در کشورهایی که حساب و کتاب دارند قدر می نهند و بر صدر می نشانند اما در جمهوری اسلامی ایران که قرار بود قانون وعدالت و...و شایسته سالاری حاکم باشد جای صفایی زندان است ! دراین روزهای ماه رمضان دعا می کنیم که به دولتمردان ما کمی عقل و تدبیر دهد تا بیش از مردم و کشور را به زحمت نیاندازند و کشور را رو به فروپاشی و سقوط نبرند و با آزادی زندانیان سیاسی راه را بروی اصلاحات باز نمایند . حضور امثال صفایی در جامعه برکتی برای مردم و کشور است .


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته