هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند
-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news ------------------------------
قدیم ترها که قدیمی های وبلاگستان وبلاگ می نوشتند، هم خودشان کم بودند و هم ضریب نفوذ اینترنت آنقدر کم بود که خوانندگان محدودی داشته باشند. به مرور که ضریب نفوذ اینترنت بیشتر و بیشتر شد هم وبلاگ نویس ها بیشتر شدند و هم خوانندگان وبلاگی. قاعدتا شیب تعداد خوانندگان بسیار بیشتر از شیب نویسندگانش بود. البته با آسان و آسان تر شدن وبلاگ نویسی در زمانهایی حجم وبلاگ ها زیاد شد. به فراخور شرایط روز و فضای سیاسی موجود و یا از داخل و یا خارج نوشتن، موضوعی هم که برای نوشتن انتخاب می شد تغییر کرد. اما وبلاگ ها همچنان نوشته شد.
وبلاگ های قدیمی تر تحلیلی تر می نوشتند. مینیمال نویسی مختص ذائقه امروز وبلاگ خوانی است و وبلاگهای مینیمال هم اغلب تازه پا هستند. البته همه این قاعده هایی که می نویسم استثناء هم دارد. علاقمند هستم که به شکل پانلی و زمانمند نویسندگان و خوانندگان وبلاگ را بطور مجزا بررسی کنم. دو دسته مینیمال نویس و تحلیلی نویس را هم برای وبلاگ نویسان انتخاب می کنم. سعی می کنم که متغیر کنترلی مثل شبکه های اجتماعی را نیز در تحلیل بیاورم. البته لازم به یادآوری است که این نوشته بیشتر تصور نویسنده و تصویری است که از فضای وبلاگستان دارد. دسترسی به آمار جامعی ندارد و تنها چند منبع عمده باعث قضاوتش شده، شاید یکی از مهمترین و دم دست ترین آنها هم همین وبلاگ باشد.
درباره وبلاگ نویسان تحلیلی نویس ِ قدیمی روال به همان صورت قبل پیش رفته است. اغلب وبلاگ نویسانی که از قدیم می نوشتند و هنوز می نویسند از مخاطب خوبی برخوردارند. وبلاگشان خوب خوانده می شود و مورد توجه است. البته درباره این خوب خوانده شدن هم توضیح خواهم داد. وبلاگ نویسانی که عمر وبلاگشان کوتاه است اما تحلیلی می نویسند هم تعدادشان کم نیست. اما سختی ِ کار ایشان رقابتی است که برای اغاز و جاافتادن درگیر آن هستند. در واقع وقتی صداهای بیشماری هست، شنیده شدن صدا منوط است به بلند و رساتر بودن آن. و البته بسیاری در این شرایط خوب نوشتند و خوانده شدند.
وبلاگ نویسی مینیمال چیزی است که در سالهای اخیر بیشتر باب شده است. آن متغیر ِ شبکه های اجتماعی هم از متغیرهای تاثیرگذار برای ایجاد چنین وبلاگ هایی بوده است. وقتی قرار شد که در کاراکترهای کوتاه درباره احوالات و آنچه در ذهن می گذرد در جاهای مختلف بنویسی، چرا نتوانی که وبلاگی چنین موجز را اداره کنی. مینیمال نویسی به نظر من مخلوق ِ شبکه های اجتماعی است و در بده و بستان قوی ای با شبکه های اجتماعی قرار گرفته است.
شناخت ِ فضای وبلاگی به شدت وابسته است به شناخت مخاطبان. وبلاگستان پیش از این مخاطبان کمتری داشت. اما رفته رفته بر تعداد آنها افزوده شد. شبکه های اجتماعی و روابط ِ مجازی ای که در آن شبکه ها جذابیت ِ اینترنت را افزون می کرد باعث جذب تعداد زیادی کاربر ِ اینترنتی شده بود که حضورشان در شبکه ها همراه شد با خواندن نوشته های دیگران. درواقع عده زیادی از خوانندگان مطالب وبلاگی کسانی بودند که جذابیت ِ شبکه های اجتماعی باعث شد که وبلاگ هم بخوانند. اگر منحنی خوانندگان وبلاگ ها را یک منحنی صعودی بگیریم، یک سری خوانندگانی داریم که از قدیم وبلاگ می خوانند و اکنون هم می خوانند و بر تعدادشان به دلیل ضریب نفوذ اینترنت، اضافه شده. بخش قابل توجهی از انها هم مستقل از شبکه های اجتماعی وبلاگ های تحلیلی تر را با قوتی بیش از گذشته دنبال می کنند.
حضور شبکه های اجتماعی تنها شیب صعودی خوانندگان را بالاتر برد. حالا با مخاطبینی روبه رو هستیم که عده ای به شکل سنتی وبلاگ می خواندند. این مخاطبین سنتی حتی با حضور شبکه های اجتماعی هم همان وبلاگ ها را می خوانند. البته گوگل ریدر و حجم بالای خواندنی ها شاید سرعت و دقت خواندنشان را کم کرده باشد و شاید باعث پایین آمدن تعامل با نویسنده اش مثلا در کامنت ها شده باشد، اما خوانندگان ِ قدیمی هنوز هم وبلاگ تحلیلی می خوانند. جمعیت جدیدی هم که این روزها وارد دنیای خواندن شده اند، کسانی هستند که پیشترها در فضای مجازی دنبال خواندن وبلاگ نبودند. شبکه ها تعداد زیادی خواننده به فضای مجازی اضافه کرده است. خواننده هایی که تحت تاثیر همان شبکه ها ذائقه هایی خاص دارند. این گروه از خوانندگان به ظاهر ذائقه جدیدی را در بین مخاطبان ایجاد کرده اند. اما در باطن قضیه اینها اضافه شدگان بر خوانندگان قدیمی و رو به رشد وبلاگ ها هستند که ماهیت حضورشان بر رشد مخاطب افزوده است و ذائقه شان تشویق کننده وبلاگ های مینیمال شده است، اما این به معنی کاهش، رکود یا عدم استقبال از دسته تحلیلی نویسان فضای مجازی نیست.
آنچه در روزهای اخیر در فضای وبلاگستان اتفاق افتاده رکود وبلاگ نویسی تحلیلی نیست. مشکل خوانده نشدن تحلیلی نویس ها نیست. آنچه اتفاق افتاده پیدایش یک ذائقه جدید است که اضافه شده است به ذائقه های پیشین. من برخلاف بسیاری از کسانیکه این روزها نگران فضای وبلاگستان هستند این اتفاق را خجسته می دانم. اینکه عده ای به بهانه های مختلف گرایش به خواندن پیدا می کنند، اتفاق خوبی است. اینکه ذائقه شان هویت جدیدی را به وبلاگستان افزوده است، اتفاق میمون و مبارکی است. شاید آنچه که امروز نگرانی ایجاد می کند آینده ای است که فاصله خوانندگان سنتی با خوانندگان جدید به لحاظ تعداد فزونی می گیرد. شاید نگرانی از ندیده شدنهای آن زمان ِ آینده است. همانطور که دیروز از فردایی اینچنین بی خبر بودیم، نمی شود آینده را اینچنین خطی تصویر کنیم.
معادلات فضای سیاسی و اجتماعی در کشور متغیری است که حتی به مانند شبکه های اجتماعی تاثیرات فزاینده بر روی خواننده ها خواهد گذاشت. پس از ترس آینده ای که نمی دانیم چیست فاتحه وبلاگستان را امروز نخوانیم و مجلس ترحیم ِ تحلیل و تعمیق را در این فضا نگیریم. اگر از آمار خوانندگان وبلاگ ها به شکل مستقیم و نه با واسطه شبکه های اجتماعی بگذریم - با توجه به حضور همیشگی وبلاگ های تحلیلی در میان وبلاگ های پرمخاطب - حتی در میان پرمخاطب های شبکه های اجتماعی نیز وبلاگ هایی که رویه ای غیر از مینیمال نویسی را پیشه خود ساخته اند حضور دارند. بنابراین اگر نگران ِ آینده وبلاگستان هستیم، تنه درخت ِ هنوز ایستاده را به ضرب و زور خودمان بیهوده زمین نزنیم.
پی نوشت: با تشکر از رفقای فرندفیدی که این نوشته ماحصل گفتگو با آنهاست. ما را به چه کارهایی که وادار نمی کنند.
امیرحسن چهلتن که این روزها برای نظارت بر ترجمه دو اثرش به آلمانی در شهر برلین به سر میبرد، در جشنوارهی مشرق زمین بخشهایی از رمان «تهران؛ خیابان انقلاب» را که یک سال است به زبان آلمانی منتشر شده، برای حاضران خواند.
وی در گفتگویی با رادیو فردا درباره این کتاب توضیح داد: «این کتاب به ایران معاصر با مرکزیت شهر تهران می پردازد، با مسائل جاری و زندگی روزانه مردم تهران در یک دو دهه اخیر. این کتاب سال پیش یعنی سال ۲۰۰۹ منتشر شد. می توانم بگویم که استقبال منتقدین از این کتاب بسیار خوب بوده و نقدهای متعدد و مفصل راجع به این کتاب نوشته شده.»
چهلتن با اشاره به این که این رمان، یکی از سه رمان سه گانه تهران است خبر داد: «دو رمان دیگر هم در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ توسط انتشارات بک در آلمان ترجمه و منتشر خواهد شد.»
وی همچنین با یادآوری این که کتابی که در سال ۲۰۱۱ منتشر می شود در ایران منتشر نشده و نزدیک به سه سال است که درخواست مجوز آن از سوی ارشاد بیپاسخ مانده، گفت: «کتاب سوم "تهران شهر بی آسمان" خواهد بود که این یکی به فارسی و عربی منتشر شده. البته نسخه فارسیاش با کمی جرح و تعدیل منتشر شده اما نسخه عربی به طور کامل ترجمه و منتشر شده و نسخه آلمانی آن نیز کامل خواهد بود.»
این داستاننویس ایرانی همچنین خبر از نوشتن رمان تازهای داد که طی اقامت در آلمان به نوشتن آن مشغول است اما هنوز نامی برایش انتخاب نکرده.
چهلتن گفت: «طبیعتاً من سعی میکنم این را نخست در ایران و به زبان فارسی منتشر کنم. ولی اگر با مانع رو به رو شود چارهای ندارم که آن را هم در خارج از کشور نه به زبان فارسی بلکه به زبان آلمانی یا به زبان دیگری منتشر کنم.»
جشنواره مشرق زمین از سال ۲۰۰۵ در شهر اوزنابروک هر ساله برگزار می شود و محور عمده فستیوال هم موسیقی است.
اخیرا در بخشنامهای خطاب به نیروی انتظامی از آنها خواسته شده که بخش بازرسی های خود را در ورودی سالن های فرودگاه جمع آوری کرده و این مسئولیت را بر عهده سپاه بگذارند.
قرار است مسئولیت کنترل کیف و ساک و وسایل همراه مسافران بر عهده نیروی انتظامی باشد اما بازرسی مسافران به طور کامل بر عهده سپاه پاسداران قرار گیرد.
پیشتر سرلشكر صفوي، دستيار و مشاور عالي رهبر جمهوری اسلامی گفته بود که امنيت بيش از 60 فرودگاه كشور به عهده سپاه است.
قرار است که روند واگذاری بخش بازرسیهای فرودگاههای کشور از نیروی انتظامی به سپاه پاسداران، از ابتدای پاییز امسال صورت گیرد.
کیوان ساکت، آهنگساز و نوازنده تار همراه با ارکستر سمفونیک بوخوم قطعاتی را از موسیقی کلاسیک ایرانی و غیرایرانی در چارچوب جشنواره موسیقی در شهر بوخوم آلمان اجرا خواهد کرد.
در این کنسرت که روز جمعه، سوم سپتامبر، برگزار میشود، شورانگیز ظهیرالدینی، مسیح مدنی (نوازندهی تنبک) و شروین مهاجر (نوازنده کمانچه) کیوان ساکت را همراهی میکنند.
آقای ساکت به اجرای قطعات موسیقی کلاسیک غربی با سازهای ایرانی شهرت دارد و اساس این کنسرت نیز بر همین پایه است.
وی درباره این کنسرت میگوید: «ما در مجموع یازده یا دوازده آهنگ را تمرین کردهایم که روی صحنه اجرا کنیم. از این تعداد آهنگ، چهار کار آوازی و تصنیف داریم و چند قطعهی غیرایرانی را نیز اجرا خواهیم کرد.»
آقای ساکت معتقد است که اجراهایی از این نوع که با همکاری ارکسترهای غربی صورت میگیرد، میتواند تا حد زیادی در معرفی موسیقی ایرانی مؤثر باشند:
«من فکر میکنم، موسیقی ایرانی اگر به نحو مطلوبی اجرا و معرفی شود، این بضاعت را دارد که مانند موسیقی هند و حتی بیشتر از آن، جای خود را در موسیقی جهان باز کند. امروز موسیقی هند را همه میشناسند. حتی موسیقی چین و ژاپن هم در میان مردم دنیا شناخته شده است. ولی موسیقی ایرانی تا چندی پیش خیلی کمتر شناخته شده بود که با وجود حامی مالی امکان معرفی آن بیشتر شده است.»
ساکت در پاسخ به این سئوال که «آیا احیاناً قرار است از ارکستر شهر بوخوم یا سایر ارکسترهای آلمان هم دعوت بشود که با همراهی شما در ایران اجرایی داشته باشند؟» میگوید: «قرار بود این برنامه رفت و برگشت باشد اما با توجه به تغییر و تحولات شدیدی که هر روز مانند زلزله در ایران اتفاق میافتد و از لحاظ سیاسی همهی مسائل تغییر میکنند، نمیدانم هنوز این امکان وجود دارد یا طرفهای آلمانی ما این علاقهمندی و انگیزه را دارند که این برنامه را در ایران اجرا کنند یا نه.»
مصباح یزدی: «بعد از آن که جامعه اسلامی تشکیل شد، اگر کسی مخالفت کرد باید او را سر جایش نشاند و دراین جا دیگر بحث آزادی، دموکراسی و حقوق بشر جایی ندارد.»
استاد حوزه علمیه قم که در دفتر رهبری اظهار نظر میکرد گفت: «مقام ولایت فقیه به عنوان حاکم شرع به دستور خداوند است و این امر چیزی نیست که توسط مردم تعیین شود.»
وی در ادامه افزود: «امروزه هم کسانی که با حکومت ولایت فقیه موافق نیستند و با آن مخالفت می کنند می گویند قرآن گفته است «لا اکراه فیالدین»، پس حکومت حق ندارد مردم را به کاری الزام کند. در حالی که این مسئله برای پذیرفتن اصل دین است و کسانی که دین را قبول کردند دیگر از «لا اکراه فیالدین» عبور کردهاند.»
عضو خبرگان رهبری همچنین گفت: «امروزه هم اگر مردم آمدند و تسلیم شدند و رهبری ولی امر مسلمین را پذیرفتند، حال اگر کسانی شلوغ کردند، آشوب کردند و خواستند که کودتا کنند باید با قوه قهریه جلویشان را گرفت. اجرای احکام اسلامی هم احکام کیفری میطلبد که اگر کسی دزدی کرد، دستش را باید قطع کرد و این جا جایی نیست که بگوییم کار فرهنگی انجام دهیم.»
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی در ادامه ضمن اشاره به اینکه «سرکوب عوامل فساد اخلاقی و جنسی برای ایجاد ظاهری خداپسندانه از وظایف دولت اسلامی است»، افزود: «در اینجا دیگر نمیتوان گفت لا اکراه فیالدین؛ مثلا حکم محارب اعدام، قطع دست و پای مخالف و یا تبعید است و اجرای هر کدام از این ها بستگی به نظر حاکم دارد و دیگر جای «آزادی و دموکراسی و حقوق بشر» و این حرفها نیست.»
وی در پایان گفت: «کسانی که مسلمان شدند و این احکام را قبول کردند، باید به این احکام تن در دهند، پس «لا اکراه فیالدین» برای پذیرش اصل دین است و بحث دموکراسی، آزادی و حقوق بشر جایی ندارد.»
مهدی کروبی امروز چهارشنبه گفت که دخالت برخی نهادهای امنيتی و نظامی در مسائل مربوط به حوزه، بسيار نگران کننده است.
آقای کروبی که در دیدار با عده ای از طلبه ها و روحانیون حوزه علمیه قم سخن میگفت، استقلال حوزه را یکی از مسائل مورد توجه آیت الله خمینی دانست و گفت: «ایشان [آیت الله خمینی] با آن که خود از مراجع تقلید بودند ولیکن در ارتباط با مسائل و قضایای مربوط به حوزه می فرمودند که مسائل را با علما مطرح و حل و فصل نمایید. چرا که معتقد بودند به دلیل آن که خارج از حوزه هستند و سمت رهبری را به عهده دارند، نباید در مسائل حوزه دخالت کنند تا استقلال حوزه حفظ گردد.»
مهدی کروبی گفت: «اگر با دخالت های بی جا و غير قانونی نهادهای نظامی، استقلال حوزه از بين برود، تبعات منفی و سنگين آن آينده شيعه را که تاکنون مايه افتخار بوده است را بر خواهد گرفت.»
دبیرکل حزب اعتماد ملی در ادامه افزود: «اگر امروز به امثال بنده تعرض می کنند، مشکلی نيست. ما طلبه هستيم و جانمان را برای حفظ ارزش های واقعی انقلاب و نظام در دست گرفته ايم. از نظر بنده، اشکالی ندارد که به امثال ما متعرض می شوند. اما تعرض به مرجعيت شيعه به هيچ وجه پذيرفته نيست. حرمت شکنی و تعرض به مراجع و آيات عظام، ساختار شکنی است. نمی دانم چگونه است که برخی براحتی ساختار شکنی می کنند و قانون نيز گريبان آنان را نمی گيرد.»
آقای کروبی تاکید کرد: «در تمام فراز و نشيب های تاريخ تشيع، چنين بی حرمتی و ساختار شکنی عليه مراجع بی سابقه است. هجمه به بيت مراجع در قم چيزی نيست که بتوان از آن به راحتی و آسودگی گذر کرد. دست هايی در کار است تا ساختار شکنی عليه مراجع و روحانيت را باب کرده و از اين راه به اهداف سياسی خود نايل شوند.»
وی در ادامه با انتقاد از دستگاه ديپلماسی گفت: «سياست خارجی کشور بسيار ضعيف است. متاسفانه سياست ماجراجويی و دشمن تراشی، جايگزين بهره مندی از کارشناسان و متخصصين سياسی در روابط بين المللی شده است.»
آقای کروبی در پایان به «خطر جنگ» اشاره کرد و گفت: «همه بايد تلاش کنيم چنين حادثه ای (جنگ) رخ ندهد. البته در صورت ماجراجويی دشمنان، ملت ايران همچون گذشته حتی با حفظ مرزبندی های داخلی، از سرزمين مادری و کيان مملکت خويش دفاع و وارد صحنه خواهند شد. اميد است که با تدبير عقلا، هر چه زودتر چاره ای برای دستگاه ديپلماسی کشور انديشيده شود تا بيش از اين هزينه ی گزاف اعمال خام و نپخته بر نظام و مردم تحميل نشود.»
سجاد قادری، پسر ۲۲ ساله سکينه محمدی آشتيانی اعلام کرد که روز شنبه به دروغ به مادرش گفتهاند که فردا اعدام خواهد شد.
وی در گفتگو با روزنامه بریتانیایی گاردین گفت که مأموران زندان روز شنبه به خانم آشتیانی خبر دادند که بامداد یکشنبه به پای چوبه دار خواهد رفت و به همین جهت خانم آشتیانی وصیت نامه خود را تهیه کرده و در ساعات اولیه روز یکشنبه از همبندانش خداحافظی کرده بود.
تدارک دیدن اعدام ساختگی چند روز پس از زمانی انجام شد که مقامات زندان از دیدار خانم محمدی آشتیانی با فرزندانش ممانعت به عمل آوردند. سجاد میگوید مأموران زندان به آنها گفته بودند که مادرشان مایل به دیدار آنها نیست و این درحالی است که پس از آن خانم محمدی آشتیانی نیز اعلام کرد که به او گفته شده بود که کسی به دیدارش نیامده است.
فرزند سکینه محمدی که پس از این اعدام ساختگی با مادرش تماس تلفنی داشته است، اعلام کرد که از صدای مادرش بر میآمد که تحت فشار روانی است.
او همچنین گفته است که روز سه شنبه به دفتر قوه قضائیه تبریز مراجعه کرده است و به او گفتهاند که پرونده قتل پدرش مفقود شده است و تنها پرونده سنگسار در دسترس است.
وی علاوه بر این از هجوم مأموران لباس شخصی به منزل جاوید کیان، یکی از وکلای خانم محمدی آشتیانی در هفته گذشته خبر داد و گفت که مأموران برخی از مدارک از جمله کامپیوتر و مدرک برائت خانم سکینه محمدی آشتیانی از قتل همسرش را مصادره کردند. سجاد میگوید که نسخه دیگری از این پرونده وجود ندارد.
سجاد میافزاید که خانواده خانم آشتیانی در تلاش هستند تا پرونده مفقود را پیدا کنند و تأکید میکند که در غیر این صورت امکان دارد «جمهوری اسلامی» پرونده را «دستکاری» کرده و حکم اعدام و سنگسار خانم محمدی را دوباره تأیید و اجراء بکند.
او در این مورد میگوید: «آنها در مورد اتهاماتی که به مادرم وارد میکنند، دروغ میگویند. او از اتهام قتل پدرم تبرئه شده بود اما اکنون مقامات علیه مادرم پرونده سازی می کنند».
در حال حاضر حکم سنگسار خانم محمدی آشتیانی به طور موقت متوقف شده است، اما حکم اعدام او توسط دار همچنان قابل اجرا است.
دانشجویان انجمن اسلامی دانشگاه تهران به وزیر علوم:
پس از اظهارات اخیر وزیر علوم دولت احمدی نژاد که در آن وظیفه اصلی دانشگاهها کادرسازی برای نظام از طریق اسلامی کردن دانشگاهها و متون درسی اعلام شده بود، جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران در قالب «انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران» در نامه سرگشادهای به کامران دانشجو چنین نوشتند: «با بازیچه قرار دادن و حصار کردن مذهب بر گرد دانشگاه، از یک طرف دین را از سکه انداختهاید و از طرف دیگر دانشگاه را از تولید علم عقیم کرده اید که اینجا دیگر از ساختن آمارهای دروغین عاجزید. چه آنکه شما نه درد دین دارید و نه پیشرفت و توسعه کشور برایتان مهم است که دلبستگیتان به حفظ این قدرت نامشروع و آلوده به خون، ریشه ویرانی های دانشگاه و کشور است.»
این جمع دانشجوئی در واکنش به گفتههای اخیر کامران دانشجو مبنی بر اینکه: «دانشگاهی را که در آن مراسم مذهبی برگزار نشود، باید با خاک یکسان کرد.» عنوان نامه خود را چنین نوشتهاند:«نامهای از بطن دانشگاه با خاک یکسان شده، خطاب به آقای کامران دانشجو.»
این دانشجویان نامه خود را چنین آغاز کردهاند: «نوید بازگشایی دانشگاهها در سال تحصیلی جدید با سخنان اخیر جنابعالی در میان جمعی از شبهنظامیان به اصطلاح دانشجو، نشان از فصل تازه ای از تداوم سیاست برخورد و حذف حداکثری در دانشگاه داشته است. گمانمان بر آن است که فضای کنونی دانشگاه با وجود گیتهای حفاظتی ، آمد و شدهای شبهنظامیان، برگزاری مراسم روضهخوانی، تخریب دفاتر تشکلها و کانونهای روشنفکری و سیاسی به بهانههای واهی چون مشکلات اساسنامهای، بازداشت فعالین دانشجویی و محکوم نمودن آنان در بیدادگاههای کودتاگران شباهت عجیبی با ویرانه یافته است، نه دانشگاه.»
این نامه در اعتراض به اخراج اساتید برجسته و نظامی شدن فضای دانشگاه در بخش دیگری آورده است: «آیا بهانه ی بازنشستگی سالهای گذشتهتان برای حذف اساتید دگراندیش کافی نبود که امروز با بهانهی مضحک، نداشتن استحقاق علمی اساتیدمان را از جایگاه بهحقشان محروم می کنید؟. بر تارعنکبوت تکیه زده اید، چه فریاد دانشجو همچنان همان نوای سابق است. این بار بلندتر و رساتر، دانشگاه پادگان نیست.»
انجمن اسلامی دانشجویان دموکراسیخواه دانشگاه تهران در توضیح فضای مذهبی حاکم بر دانشگاه مینویسد: «علیرغم ادعاهای شما امروز تعداد مساجد و نماز خانههای دانشگاه ها بعضا دورقمی است. حضور روحانیون در سمتهای مختلف و در جایجای دانشگاه چشمگیر و مشکوک است که قدرت بعضی از اینان بسیار بیشتر از روسای انتصابی است. مراسمات مذهبی و شبه مذهبی که دستآویزی برای حضور شبه نظامیان در دانشگاه شده است، با هزینههای هنگفت و پذیراییهای بیمناسبت بصورت مجلل برگذار می شود.»
این نامه در ادامه ضمن اعلام اینکه در حال حاظر دانشگاهها استقلال و آزادی آکادمیک ندارند یادآور میشود: «در طی این سالیان، دانشگاه بر پیکر نحیفاش هم گلوله دیده است ، هم باتوم و اشکآور و هم تجاوز به حریم اخلاقی دانشجو، هنوز داغ واقعه هتکحرمت دانشجوی دانشگاه زنجان، نه از یاد ما رفته و نه از جبین ناپاک هم مسلکانتان پاک شده است.»
جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران در پایان ضمن اعلام اینکه تهدید برای ایجاد فضای رخوت در دانشگاهها، تلاشی بیهوده است گفتهاند: «دانشجویان تا رسیدن به خواسته های به حق خویش در مسیر آزادیخواهی پیش خواهند رفت.»
رییس زیر کمیسیون حقوق بشر در پارلمان اروپا بیانیهای در رابطه با شیوا نظرآهاری صادر کرده که در آن قید شده «ایران باید شیوا نظر آهاری را فورا آزاد کند.»
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، خانم هاوتالا رییس این زیر کمیسیون از مسؤولان ایرانی خواسته فعال حقوق بشر، شیوا نظرآهاری، سخنگوی کمیته گزارشگران حقوق بشر را فورا آزاد کنند. خانم هاوتالا از این نگران است که جان خانم آهاری در خطر باشد؛ چرا که نظرآهاری با اتهامات «محاربه»، «تبلیغ علیه نظام» و «اقدام علیه امنیت ملی» روبه رو است. او تمام این اتهامات را به طور مطلق رد کرده است.
خانم هاوتالا تاکید میکند که «دلایل و مستندات زیادی وجود دارد که ما به این باور برسیم که شیوا به خاطر دفاع از حقوق بشر هدف قرار گرفته و دستگیری او وحشتناکترین تلاش برای ساکت کردن او است. مسئولان باید فورا او را رها کنند.»
نظرآهاری پیش از این نیز توسط مقامات و ماموران دستگیر شده و به واسطه فعالیتهای حقوق بشریاش در ایران مورد بازخواست قرار گرفته بود. تاریخ محاکمه شیوا روز 13 شهریور تعیین شده است.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، روز هشتم شهریورماه، نیروهای امنیتی با حضور در جلسه ۱۲تن از همکاران نشریه نسیم بیداری، وابسته به طیف اصلاحطلبان، به بازجویی چندساعته از آنان پرداخته و از آنان تعهد گرفتند «با سران فتنه ارتباط نداشته باشند.»
تا آخرین ساعات آن روز، از وضعیت اعضای نشریه اطلاعی در دست نبود.
این ماهنامه تاکنون در هشت شماره منتشر شده که در آخرین شماره، گزارش ویژه مروری بر نقش و جایگاه «سیدحسن خمینی» در تحولات سیاسی سالهای اخیر منتشر شد و تصویر روی جلد آن نیز به وی اختصاص یافت.
برخورد با نشریات و روزنامهنگاران در حالی ادامه مییابد که بر اساس گزارش نهادهای بینالمللی از جمله سازمان گزارشگران بدون مرز، ایران در زمینه آزادی بیان و مطبوعات در میان ۱۷۵کشور جهان، در رده ۱۷۲قرار دارد.
این داستان ِ "پنج میلیون نفر باید از تهران بروند" در حقیقت داستان ِِ تفاوت آن چیزی است که دولتمردان می خواهند و آن چیزی که دولتمردان می توانند.
می خواستند پنج میلیون نفر بروند، احتمالا یکی دو هزار نفری خواهند رفت. چه کسانی می روند؟
با توجه به اینکه دولت انگیزه های اقتصادی (وام؛ حقوق بیشتر..) برای افرادی که متمایل به ترک تهرانند ایجاد کرده است، احتمالا آن کسانی تهران را ترک خواهند کرد که یا قصد ترک داشته اند، و از روی خوش شانسی، از منافع طرح جدید هم بهره می برند. یا کسانی هستند که به فکر رفتن بوده اند ولی به دلیل آنکه فواید ماندن اندکی بیش از فواید رفتن بوده است مانده اند. اینها کسانی هستند که، با طرح جدید، احتمالا بروند. اینها افرادی هستند که در حاشیه (تصمیم گیری) قرار دارند.
توجه به این نکته مهم است که انگیزه های اقتصادی افراد در حاشیه را تحت تاثیر قرار می دهد. مثلا کارفرمایی را در نظر بگیرید که به فکر استخدام است اما فایده استخدام یک فرد جدید از نظر این کارفرما فقط کمی از هزینه آن بیشتر است. این کارفرما در حاشیه تصمیم گیری است. افزایش حداقل دستمزد می تواند تصمیم این کارفرما را از استخدام به عدم استخدام تغییر دهد.
دسته سومی هم هستند که از موقعیت جدید (سوء یا حسن) استفاده را می کنند. فرض کنید که شما فردی در آستانه بازنشستگی هستید. اگر با رفتن به شهرستان، به مدت کوتاه و قبل از بازنشستگی، حقوق شما افزایش یابد و به تبع آن حقوق بازنشستگی تان نیز اضافه گردد، شما ممکن است که تصمیم به رفتن از تهران بگیرید و بعد از اضافه شدن حقوق و بازنشسته شدن به تهران برگردید. به عبارت دیگر، ایجاد انگیزه های اقتصادی می تواند باعث ایجاد نتایج ناخواسته گردد.
نتایج اخلاقی داستان:
1- قدرت دولت محدود است و فهم این محدودیت باعث جلوگیری از هرزروی منابع می گردد. 2- نتایج ناخواسته یک طرح ممکن است بسیار بزرگتر از نتایج خواسته باشد. رشته ای به نام طراحی مکانیزم ها وجود دارد که یک ی از اهدافش جلوگیری از نتایج ناخواسته است. 3- در ایران رشته ای از تصمیم گیری اختراع شده است به نام بداهه گویی. البته بداهه خوانی در آواز و بداهه نوازی در موسیقی مسبوق به سابقه است، اما در بداهه گویی در تصمیم گیری رسم جدیدی است.
گروهی از لباس شخصیها چندی پیش با محاصره زهرا رهنورد از وی درباره اعتقادات و گذشتهاش پرس و جو کردند.
آنطور که وبسایت کلمه گزارش کرده است، این نیروها در نزدیکی خانه میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، خانم رهنورد را محاصره کرده و از وی پرسیدهاند: «تو در زمان انقلاب کجا بودی؟ آیا دین داشتی؟ مخالف بودی یا موافق؟»
رهنورد در پاسخ به سوالاتی که اغلب با توهین همراه بود، گفته که «اگر آزادی خواهی، دفاع از حقوق مردم و دفاع از حقوق زن جرم است، آری من مجرم هستم. شما میتوانید هرجرم دیگری را هم که دولت میپسندد به آن اضافه کنید.»
لباس شخصیها که مشخص نیست از سوی چه نهاد یا سازمانی رهنورد را در خیابان مورد بازجویی قرار داده بودند، بر سر وی فریاد زدند :«طفره نرو تو دروغ میگویی، جواب سوالهای ما را بده که زمان انقلاب کجا بودی و چکار میکردی؟»
رهنورد پاسخ داد: «من به بازجویی خیابانی جواب نمیدهم، من یک زن مبارز و آزادی طلب هستم، اگر واقعا علاقمند به شنیدن پاسخهای من هستید، لااقل من را در دفترم بازجویی کنید و نه در خیابان.»
زهرا رهنورد، استاد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران یک بار در محوطه این دانشکده در حالی که برای بزرگداشت روز دانشجو آماده میشده مورد تهاجم لباس شخصیهای زن قرار گرفت.
یک بار دیگر نیز یک گروه ۱۲ الی ۱۳ نفره از زنان لباس شخصی با حضور در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران قصد حمله به رهنورد را داشتند که با اقدام به موقع حراست دانشگاه موفق به این کار نشدند.
زهرا رهنورد بار دیگر هنگامی که از میدان صادقیه تهران قصد شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن را داشت با محاصره و حمله نیروهای لباس شخصی مواجه شد.
دو نویسنده فرانسوی به جمع دیگر روشنفکران فرانسوی پیوستند که با امضای نامه، خواهان توقف حکم اعدام ابراهیم حمیدی، جوان ۱۸ ساله به اتهام همجنس گرایی شدهاند.
فیلیپ بسون و ژیل لروی، در نامهای که در روزنامه لوموند منتشر شده، از حامیان جدید نامهای هستند که به امضای شماری از چهرههای روشنفکر فرانسه رسیده است.
در این نامه آمده است: «پس از سکینه محمدی آشتیانی که به مجازات سنگسار محکوم شده، حالا مرد جوانی به اتهام همجنس گرایی به اعدام با چوبه دار محکوم شده است.»
ابراهیم حمیدی، جوانی تبریزی است که به اتهام «لواط» به اعدام محکوم شده است.
فیلیپ بسون و ژیل لروی در نامه خود نوشتهاند اتهامی که به ابراهیم حمیدی نسبت داده شده، نادرست است و شاکیان نیز شکایت خود را پس گرفتهاند.
این دو نویسنده فرانسوی میگویند: «اگر دست به کار نشده و سازماندهی نکنیم، این جوان به کام مرگ میرود.»
اتهام لواط در ایران مجازاتهای متفاوتی از شلاق زدن در ملاءعام گرفته تا اعدام را در پی دارد.
پخش ماهوارهای تلویزیون رسا از شب گذشته (نهم شهریور) برای ايران، خاورميانه، اروپا و شمال آفريقا آغاز شد.
این شبکه تلویزیونی آنطور که مسئولان آن اعلام کردهاند در آغاز تنها یک ساعت در روز برنامه خواهد داشت.
مسئولان این شبکه ماهوارهای با صدور اطلاعیهای اعلام کردهاند این شبکه «با هدف آگاهی بخشی به مردم شکل گرفته و تمام تلاش خود را برای بارتاب مطالبات مردم و پيام رهبران جنبش سبز بکارخواهد بست.»
در اين اطلاعيه آمده که اين رسانه سخنگوی جنبش سبز نيست و تنها به وظيفه خود به عنوان هر شهروند، يک رسانه عمل میکند.
وبسایت رسا نیز همزمان آغاز پخش ماهوارهای این تلویزیون، اقدام به پخش اینترنتی برنامههای روزانه خواهد کرد.
برنامههای تلویزیون رسا جهت دریافت با سرعتهای مختلف در اینترنت و همچنین از طریق موبایل در وبسایت رسا در دسترس قرار خواهد گرفت.
جمعی از اساتید دانشگاه صنعتی شریف و چند دانشگاه معتبر دیگر ضمن هشدار درباره عواقب تغییر رئیس دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان، از وزیر علوم خواستند تصمیمش را در این خصوص اصلاح کند.
در نامهای که روز گذشته (سهشنبه) منتشر شد، ۳۸ تن از دانشگاهیان از کامران دانشجو وزیر علوم خواستند تصمیم اخیرش مبنی بر تغییر یوسف ثبوتی از ریاست دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان را «تصحیح» کند.
امضا کنندگان این نامه که در دانشگاه صنعتی شریف، پژوهشگاه دانشهای بنیادی و دانشگاههای تهران، اصفهان، کرمان و زنجان مشغول به کار هستند، نسبت به «تاثیرات زیانبار» این تصمیم هشدار دادند.
یوسف ثبوتی موسس انجمن نجوم و رئیس انجمن فیزیک ایران بوده و از بدو تاسیس، ریاست دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان را بر عهده داشت و از سوی دولت ایران به عنوان «چهره ماندگار» در حوزه علم شناخته شده است.
اساتید دانشگاههای ایران با اشاره به سوابق درخشان و عملکرد بیست ساله آقای ثبوتی در مدیریت خطاب به وزیر علوم نوشتهاند: «کاش قبل از تصمیم گیری عجولانه در این مورد شناخت کافی از مقام استاد ثبوتی و همچنین رابطه دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان با جامعه علمی ایران از یکسو و مردم و بزرگان شهر زنجان از سوی دیگر فراهم میآمد.»
تصمیم وزارت علوم ایران مبنی بر تغییر آقای ثبوتی واکنشهای بسیاری را به دنبال داشت و تعدادی از نمایندگان مجلس هم به این تغییر اعتراض کردند.
مهدی کروبی یکی از رهبران جنبش سبز از دخالت برخی نهادهای امنیتی و نظامی در مسائل حوزههای علمیه ابراز نگرانی کرد.
آقای کروبی در دیدار جمعی از علما، فضلا و طلاب قم هشدار داده است: «اگر با دخالتهای بیجا و غیرقانونی نهادهای نظامی، استقلال حوزه از بین برود، تبعات منفی و سنگین آن آینده شیعه را بر خواهد گرفت.»
این رهبر جنبش سبز حمله به برخی مراجع تقلید طی یک سال گذشته را اقدامی «حرمت شکنانه» دانست و افزود: «تعرض به مرجعیت شیعه به هیچ وجه پذیرفته نیست. حرمت شکنی و تعرض به مراجع و آیات عظام، ساختار شکنی است.»
مهدی کروبی همچنین از اینکه «برخی به راحتی ساختار شکنی میکنند و قانون نیز گریبان آنان را نمیگیرد» اظهار تاسف کرده است.
به گفته کروبی «هجمه به بیت مراجع در قم چیزی نیست که بتوان از آن به راحتی و آسودگی گذر کرد. دستهایی در کار است تا ساختار شکنی علیه مراجع و روحانیت را باب کرده و از این راه به اهداف سیاسی خود نائل شوند.»
در یک سال گذشته لباس شخصیهای هوادار آیتالله علی خامنهای بارها به دفتر و منزل مراجعی همچون آیات صانعی، منتظری و دستغیب حملهور شدهاند.
برخی مراجع تقلید به وقایع یک سال گذشته انتقاد دارند و از مقامهای جمهوری اسلامی خواستهاند سیاستهای خود در قبال مردم را تغییر دهند.
روزنامه کیهان در شماره روز سه شنبه، نهم شهریور خودیک بار دیگر، کارلو برونی سارکوزی، همسر رئیس جمهوری فرانسه را «فاحشه» خواند و او را مستحق مرگ دانست.
این روزنامه پیشتردر مطلبی تحت عنوان «فواحش هم وارد داد و قال حقوق بشر شدند»، به بهانه درخواست همسر رئيس جمهوری فرانسه برای توقف حکم سنگسار سکينه محمدی آشتيانی، وی را «فاسد الاخلاق» خوانده بود که با واکنش تند رسانههای فرانسوی روبرو شد.
روزنامه کیهان در شماره روز سه شنبه نهم شهریور خود نوشت که «همسر فاسدالاخلاق» رئیس جمهوری فرانسه از نوشته روز شنبه این روزنامه عصبانی شده است. این روزنامه با اشاره به روابط پیشین خانم کارلو برونی ادعا کرد که وی پس از ازدواج با نیکولا سارکوزی، رابطه «نامشروع» با یک خواننده فرانسوی داشته است.
کیهان نوشت که بررسی سوابق کارلو برونی به روشنی نشان می دهد که چرا این زن «بد سابقه» از یک زن ایرانی که مرتکب زنای محصنه شده و در قتل همسرش مشارکت داشته، حمایت می کند و در پایان آورده است که خود خانم برونی سارکوزی نیز مستحق مرگ است.
روزنامه کیهان در حالی همچنان بر «فاحشه» خواندن همسر رئیس جمهوری فرانسه تاکید کرده که این سخنان روابط دو کشور را به تنش کشیده است و وزارت امور خارجه فرانسه نیز این اقدام کیهان را «غیر قابل قبول» خوانده است.
مدیر مسئول روزنامه کیهان، حسین شریعتمداری است که از سوی رهبر جمهوری اسلامی منصوب شده است.
فاطمه کروبی در نامه سرگشادهای به علی خامنهای نوشته است: «گروهی سازماندهی شده که خود را سرباز ولایت نامیدند، در شب شهادت بزرگ مرد عالم بشریت و لیله القدر که اهمیت معنوی آن بر کسی پوشیده نیست، اوج وحشگیری خود را با بکارگیری الفاظ سخیف علیه همسرم و خانواده، شعار نویسی بر دیوار مجتمع و همسایگان و تخریب اموال نشان دادند.»
این نامه در واکنش به محاصره منزل مهدی کروبی که در شب نوزدهم ماه رمضان توسط نیروهای لباسشخصی انجام گرفت، نوشته شده است.
خانم کروبی یادآور شده است که پیش از انقلاب، حرمت مناسبت های مذهبی رعایت می شد، اما حالا «نوکیسه های بی هویت» حرمت نگه نمی دارند.
همسر مهدی کروبی در نامه اش تلویحا علی خامنهای را مقصر این گونه رفتارها دانسته و نوشته است: «اختلاف همسرم با جنابعالی در مسائلی که همگان بر آن واقفند چه ارتباطی با حق زیستن خانواده و آسایش و آرامش همسایگان ما دارد؟ آقای کروبی بارها گفته اند که آماده پرداخت هر هزینه ای بابت این اختلاف در نگرش هستند. در این مدت من و فرزندانم ظلم های فراوانی را تحمل کردیم اما محروم کردن ما از دعا و نیایش و تحمیل اضطراب به همسایگان در این ایام مبارک، امری غیر قابل قبول و تحمل است.»
پیشتر، فاطمه کروبی به سایت «روز» گفته بود: «متاسف هستم کار انقلاب اسلامی به اینجا رسیده که عدهای مزدور را جمع میکنند و شبانه میآورند تا ایجاد رعب و وحشت کنند. ما اکنون در محاصره نیروهای مزدور آقایان هستیم.»
به گفته خانم کروبی با وجود آنکه نیروهای لباس شخصی و بسیج منزل آقای کروبی را محاصره کرده بودند و علیه او شعارهای توهینآمیز سر میدادند نیروهای انتظامی حاضر در آن مکان «فقط تماشاچی» بودند.
فاطمه کروبی تاکید کرد که این برخوردها تاثیری در روحیه آقای کروبی ندارد و او در راهپیمایی روز قدس شرکت میکند.
حمله لباس شخصیها به مخالفان به امری متداول در دولت احمدینژاد تبدیل شده است که معمولا با سکوت نیروهای انتظامی همراه است.
هیئت مؤسس بنیاد رسانهای «ایران ندا» در روزهای ۲۳ و ۲۴ اوت ۲۰۱۰ برابر با اول و دوم شهریور ۱۳۸۹ در دانشگاه لندن دیدار داشت تا در باره اسناد اساسی بنیاد به بحث و تبادل نظر بپردازد. این بنیاد در بیانیهای خط مشی سیاسی و اجتماعی خود را مشخص کرده است.
در بیانیه بنیاد «ایران ندا» آمده است: «ما در دورهی زمانی ویژهای و در پاسخ به نیازهای ویژهای بر آن شده ایم رسانهای بنیاد گذاریم که هم عزیمتگاه آن دفاع از آزادی بیان باشد هم هدف آن. ویژگی این دوران برآمدِ جنبش آزادیخواهانهی مردم ایران است، استبدادِ فقاهتی همچنان ادامه دارد و نظام تبعیضیِ حاصل از درهمآمیزیِ دین و دولت به مرحلهی تازهای از سرکوبگری پا نهاده است.»
اعضای هیئت موسس این بنیاد رسانهای در بیانیه خود تاکید کردهاند که به آزادی بیان، «نه تنها به عنوان عزیمتگاه و هدف، بلکه همچون فرهنگ» مینگرند.
به گفتهی آنها «احترام به شأن انسانی همگان، احترام به مخالف، پرهیز از هیاهوگری، رواداری و اظهار نظر مسئولانه و چارهیابی بر اساس گفتگو از عناصر اصلی این فرهنگ هستند.»
اعضای هیئت موسس «ایران ندا» در ادامه افزودهاند: «تجربهی سی ساله به ما آموخته است که با وجود نظام ولایت فقیه و درهمآمیختگی دین و دولت آزادی بیان به دست نمیآید. از این رو ما خواهان آنچنان تحول سیاسیای هستیم که به تبعیضهایی که حکومت فقاهتی برقرار یا تحکیم کرده، پایان دهد. ما هیچ گونه پیشداوری در مورد چگونگی این تحول نداریم. اما میدانی فراهم میکنیم که تحولخواهان ضدتبعیض بتوانند در آن نظرشان را بیان کنند.»
این فعالان رسانهای در بیانیه خود تاکید کردهاند که خود را «عقل کل» نمی دانند و بنیان اعتقاد آنها «اصل گفتوگو، چندصدایی بودن، و نگرش انتقادیای است» که خود اعضا را نیز در بر می گیرد.
امضا کنندگان این بیانیه اضافه کردهاند: «ما رسانهی ضد تبعیض ایم. با هر نوع تبعیضِ دینی، جنسی، طبقاتی، قومی و زبانی میستیزیم. کوشش ما در جهت روشنگری در مورد تبعیضها و چارهجویی برای رفع آنهاست.»
هیئت موسس این بنیاد، رسانه خود را «رسانهای شاد» معرفی کردهاند و افزودهاند: «ما به پایمال کردنِ حق شادی به عنوان ستمی ضد انسانی مینگریم. رسانهی ما رسانهای شاد و امیدبخش برای جوانان است.»
بر اساس این بیانیه هر کس که «خواهان تحول دموکراتیک، خواهان نوسازی و پیشرفت ایران و خواهان گسترش عدالت در وطن باشد» مخاطب «ایران ندا» خواهد بود.
آنها افزودهاند: «ما در مورد کارکردِ ایرانندا به شفافیت معتقدیم. سامانِ کارِ خود را چنان قرار دادهایم که فعالیتهایِ مالیِ بنیاد "ایرانندا" همواره زیر نظارتِ مستقل و قانونی باشد.»
قرار است دست کم یک سند مصوب دیگر این نشست نیز که به ساختار مالی و سازمانی «ایران ندا» می پردازد، در روزهای آینده منتشر شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر