جنبش راه سبز - خبرنامه |
- پاسخی به شریعتمداری؛ منطق استالینی و خوارجی کیهان
- اعتراض دانشجویان به تفکیک جنسیتی در دانشگاه زنجان
- کردهای کولبر مرز نشین؛ ممر درآمد از راه قاچاق کالا
- اعتصاب غذای ٢۶ زندانی سیاسی کرد زندان رجایی شهر کرج
- هاشمی رفسنجانی: شرایط مد نظر دلسوزان نظام در انتخابات فراهم شود
- دفاع فرمانده نیروی انتظامی از برخورد با معترضین بعد از انتخابات
- اعلام همبستگی شورای هماهنگی راه سبز امید با مبارزات مردم سوریه
- سعید مدنی: خشونت در ایران از مرز بحران گذشته است
- رئیس دیوان عالی کشور: پرونده یوسف ندرخانی هنوز به دیوان ارسال نشده است
- جنتی: انتخابات نزدیک است، روحانیت وظیفه توجیه مردم را دارد
پاسخی به شریعتمداری؛ منطق استالینی و خوارجی کیهان Posted: 06 Oct 2011 07:41 AM PDT علی مزروعی در پی انتشار خبر صدور حکم ظالمانه شش سال زندان علیه آقای محسن آرمین و اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در محکومیت صدور احکام اعدام و زندان علیه معترضان و منتقدان از جمله آقای آرمین، نماینده ولی فقیه در کیهان طی دو مطلب پیابی در روزهای یک شنبه و دو شنبه اظهارات سخنگوی وزارت امور خارجه را دلیلی بر وابستگی وی و دیگر شخصیتهای اصلاح طلب به بیگانگان اعلام کرده و علت عدم موضع گیری بنده به این موضوع را تأییدی بر تحلیل خود ذکر کرده است. نماینده ولی فقیه در این دو مطلب کوتاه تحت عنوان " خبر ویژه " از هیچگونه فحاشی و هتاکی دریغ نورزیده است. «عوامل پشت پرده آشوبهای خیابانی»، «حمايت از فتنه گران و عوامل ناآرامي و آشوب»، کسانی که «تمام قد خود را در اختيار بيگانگان قرار داده اند»، «چریکهای پشیمان و شرمنده»، کسانی که در گذشته «ژست مبارزه با امپرياليسم آمريكا» داشته اند، کسانی که «دچار ارتجاع فكري و عملي» شده اند،« تسليم طلب» و « افراطي» اند، کسانی که در« پروژه براندازي آمريكا و اسرائيل به ايفاي نقش پرداختند»، « عناصر فرصت طلب»، «استحاله طلب» ،و«خائن به کشور و ملت» برخی از عناوین اتهامی و به تعبیر واقعی فحاشیها و پردهدریهای این آقای «شریعتمدار» مدافع دین و ولایت و حامی انحصاری دین و انقلاب آن هم در دو «خبر ویژه» چند خطی علیه اصلاح طلبان به ویژه اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است که در آزادترین کشور جهان و در سایه حاکمیتی بی نظیر در تاریخ ایران به ویژه از مشروطه به این سو، ازکمترین امکان دفاعی برای پاسخگویی برخوردار نیستند چراکه یا در پشت میلههای زندان اند و یا با دهانی بسته در انزوا به سر میبرند. جالب این که تمام این هتاکیها و حدیث نفسها تنها با این هدف مطرح شده است که به خواننده بگوید: بنده «جرات مرزبندي با مثلث آمريكا و اسرائيل و انگليس » را ندارم و «با وجود سپري شدن 3 روز از اين موضع گيري صريح دولت آمريكا، هيچ يك از اعضاي مركزيت سازمان حاضر به اعتراض در اين زمينه نشده اند»
|
اعتراض دانشجویان به تفکیک جنسیتی در دانشگاه زنجان Posted: 06 Oct 2011 07:26 AM PDT جداسازی همچنان اعمال می شود جرس: چند صد تن از دانشجويان دانشگاه زنجان در اعتراض به اجرای «طرح جداسازی جنيستی در بوفه اين دانشگاه، جداسازی اتوبوس های سرويس دانشجويان و همچنين اجرای طرح تفکيک جنيستی در کتابخانه ی فنی و مهندسی»، روز سه شنبه در محوطه اين دانشگاه تجمع اعتراضی برپا کردند.
به گزارش دانشجونيوز، در ادامه تجمعات اعتراضی دانشجويان دانشگاه های ايران از جمله دانشگاه اميرکبير، دانشگاه کردستان، دانشگاه شهر کرد،و دانشگاه يزد، سه شنبه ۱۲ مهر دانشگاه زنجان نيز ميزبان اعتراض چند صد تن از دانشجويان اين دانشگاه در محوطه ی فنی جلو دانشکده ی مکانيک تجمع کرده و شعارهايی در اعتراض به ايجاد محدوديت های جديد توسط مسئولين سر داده اند. يکی از شعارهای اعتراضی اين دانشجويان «دانشجو مي مرد ذلت نمی پذيرد» بوده است.
يکی از موارد اعتراضی دانشجويان در ارتباط با «اجرای طرح جدا سازی کامل بوفه» بوده که قبلا ديواری شيشه ای قسمت دختران را از پسران جدا می کرد. اين دانشجويان همچنين به «جداسازی جنسيتی اتوبوس های سرويس دانشجويان» که باعث صرف انرژی و سوخت اضافه می شود و «جداسازی کتابخانه ی فنی و مهندسی» که سال قبل جدا شده بود ، نيز اعتراض کرده و خواستار متوقف شدن اين طرح ها در دانشگاه شده اند. در ادامه اين تجمع، فرجی، نماينده ی نهاد رهبری نيز در ميان تجمع کنندگان حضور يافته با ادعای اينکه «رسيدگی به اعتراض دانشجويان وظيفه ی شرعی و عقلی آنان است» گفته است: «سه سال است که مسئولين مشغول بررسی طرح جداسازی هستند و اين طرح به نفع خود دانشجويان است.»
در پی حضور اين مسئول دانشگاهی در ميان تجمع کنندگان، دانشجويان معترض، او را مورد خطاب قرار دادند و پاسخ به سئوالاتی را از وی مطالبه کردند؛ پرسشهایی از قبيل «چرا اين هزينه ی مازاد به وجود آمده از جداسازی سرويس ها را خرج دانشجو نمی کنيد؟ چرا می گوييد که دانشگاه پول ندارد و به اين شکل بودجه را هدر می دهيد؟ چرا کسی نمی تواند با همسرش در کتابخانه درس بخواند؟ مگر خريد دختر و پسر از يک باجه مشکلی برای کسی به وجود می آورد يا به دين ما آسيب می زند؟ چرا کسی نمی تواند با همکلاسی اش که از لحاظ درسی بالاتر است و از جنس مخالف است درس بخواند؟»
در پايان، اين مسئول دانشگاهی تغييرات در دانشگاه را مشروط به حضور رييس اين دانشگاه کرده است. تغييرات و محدوديت هايی که طبق گفته اين دانشجويان در دوران غيبت شخص رياست دانشگاه ايجاد شده است.
با وجود اين دانشجويان معترض دانشگاه زنجان اعلام کردند که اگر تا شنبه و پس از بازگشت رئيس دانشگاه از مسافرت، طرح جداسازی متوقف نشود، يکشنبه هفته آينده دوباره تجمع اعتراضی برگزار خواهد شد. با شروع ترم تحصيلی جديد دانشجويان در ايران بسياری از دانشگاه ها ايران با تفکيک جنسيتی در ارائه دروس به دانشجويان، عملا مقدمات جدايی کامل دانشجويان دختر و پسر را در دانشگاه ها فراهم آورده اند. البته در موارد بسياری نيز اين طرح با هزينه های اضافه و همچنين با ايجاد مشکلات جديدتر برای دانشجويان و حتی اساتيد و مسئولان همراه بوده است.
گفتنی است طرح «تفکيک جنسيتی» که پس از روند «تک جنسيتی کردن» رشته های دانشگاهی در حال اعمال شدن است، تاکنون دانشگاه هايی چون اميرکبير، شريف، علامه طباطبايی، مازندران، يزد، دانشگاه علمی- کاربردی، دانشگاه آزاد ورامين، فردوسی مشهد، بين المللی قزوين و ده ها دانشگاه ديگر را نيز دربر گرفته است. اجرای پی در پی اين طرح در دانشگاه های سراسر ايران در حالی صورت می گيرد که بسياری از مسئولان دانشگاهی اين امر را انکار نموده و طرح کنندگان آن را «رسانه های بيگانه» و قلمداد کرده اند. وزير علوم ايران چندی پيش در گفتگو با خبرنگاران دولتی به انکار اجرای اين طرح پرداخته و گفته بود: «ما چيزی به عنوان تفکيک جنسيتی نداريم. اين واژه به ما تعلق ندارد، اين واژه برای آن طرف آب است. اين واژه را استفاده می کنيد و در زمين دشمن بازی می کنيد.»
از طرفی نيز "محمود احمدی نژاد"، پانزدهم تيرماه سال جاری با ارسال نامه ای به وزاری علوم و بهداشت خواستار «توقف اجرای طرح تفکيک جنسيتی در دانشگاه های کشور» شده و اين اقدامات را «سطحی» و «غيرعالمانه» خوانده بود. موضوع جداسازی پسران و دختران در دانشگاه ها به مساله ای چالش برانگيز بين موافقان و مخالفان اين طرح تبديل شده است. |
کردهای کولبر مرز نشین؛ ممر درآمد از راه قاچاق کالا Posted: 06 Oct 2011 05:30 AM PDT بی بی سی فارسی |
اعتصاب غذای ٢۶ زندانی سیاسی کرد زندان رجایی شهر کرج Posted: 06 Oct 2011 03:58 AM PDT جـــرس: 26 زندانی عقیدتی کرد حاضر در زندان رجایی شهر کرج روزه سیاسی بدون افطار خود را آغاز کردند.
به گزارش فعالان حقوق بشر و دمکراسی در ایران، زندانیان سیاسی کرد در بندهای 2 و 6 زندان گوهردشت کرج در اعتراض به یورش ها و اذیت وآزار ها و توهین به اعتقادات مذهبی و تحقیر آنها وادار به اعتصاب غذا شدند.
|
هاشمی رفسنجانی: شرایط مد نظر دلسوزان نظام در انتخابات فراهم شود Posted: 06 Oct 2011 04:49 AM PDT جرس: هاشمی رفسنجانی با اشاره به در پیش بودن انتخابات مجلس هشتم، مشارکت حداکثری و جلب اعتماد مردم را از شرایط یک انتخابات خوب برشمرد و تصریح کرد: میتوان با فراهم نمودن شرایط مدنظر فعالان سیاسی دلسوز نظام و گسترش آگاهیبخشی و نقد منصفانه، فضای مناسبی برای مردم و گروهها برای حضور در انتخابات فراهم کرد.
آیت الله هاشمی رفسنجانی در ادامه این دیدار در پاسخ به سؤالی در مورد چگونگی افزایش امید در جامعه برای بهبود فضای موجود، با اشاره به اینکه مردم ما مسلمانند و انقلاب خود را نیز دوست دارند، حضور هوشیارانه، آگاهانه و منتقدانه مردم را یکی از راههای افزایش امید به اصلاح امور عنوان کرد و گفت: حفظ ارتباطات سالم، افزایش مطالعه، آگاهیبخشی به جامعه و انتقادات مفید در میان جوانان، نخبگان و اقشار تأثیرگذار جامعه، میتواند عرصه را بر افراد ناصالح و بدخواه نظام تنگ و امید به اصلاح را بیشتر کند.
|
دفاع فرمانده نیروی انتظامی از برخورد با معترضین بعد از انتخابات Posted: 06 Oct 2011 03:03 AM PDT جـــرس: در حالیکه ماموران انتظامی کماکان به یورش و تجاوز به حریم خصوصی مردم و شهروندان ادامه داده و باعث نارضایتی شده اند، فرمانده کل نیروی انتظامی مدعی شد: "ماموران پلیس حق سرکشی در زندگی خصوصی افراد را بدون حکم قضایی ندارند."
|
اعلام همبستگی شورای هماهنگی راه سبز امید با مبارزات مردم سوریه Posted: 06 Oct 2011 04:01 AM PDT جرس: شورای هماهنگی راه سبز امید در نامه ای خطاب به شورای رهبری انقلاب سوریه، نوشت: آنچه این روزها در منطقهی ما میگذرد، آشکارکنندهی اصالت و اهمیت ارادهی مردم است؛ این واقعیتی است که حکومتهای خودکامه بر آن چشم بستهاند. شورای محترم رهبری انقلاب سوریه سلام گرم خواهران و برادران ایرانیتان را پذیرا باشید. مردم ایران، حوادث سوریه و سیر مبارزات مردم تحت ستم و شجاع آن با حکمرانان خودکامهی آن کشور را با دقت و همدلی پیگیری میکنند. ایستادگی و همبستگی ستودنی شما ملت مسلمان میرود که با نثار حدود سه هزار شهید و دهها هزار مفقود و مجروح و زندانی و آواره، پایانبخش عمر حکومتی شود که گوشهایش را بر صدای اعتراض بهحق شهروندانش بسته، و حقوق انسانی و اساسی مردمش را فدای منافع شخصی و گروهی خود کرده است؛ ستمهای آشکاری که حتی تصمیمگیرندگان سیاست خارجی دولت ایران را هم به تأمل در حمایتهای بیدریغشان از نظام بعثی حاکم بر سوریه واداشته است. خیزش گستردهی ملتهای خاورمیانه و شمال آفریقا در مقابل دستگاههای استبدادی و سرکوبگر، حرکتی عظیم و کمنظیر در تاریخ این منطقه است. تحولات و نتایج حاصل از مبارزات مردمی در تونس، مصر و لیبی نویدبخش آیندهای روشن برای همهی آزادیخواهان منطقه است تا با اتکا به توان ملی خویش، حاکم بر سرنوشت خود باشند. بیشک، دو ملت ایران و سوریه در حمایت از جنبشهای آزادیخواه منطقه، از مبارزات حقطلبانه و انسانی ملت آزادهی فلسطین گرفته تا خیزشهای رهاییبخش در یمن و بحرین، همموضع و همدلاند. دعای خیر و بهترین آرزوهای رهبران و کنشگران در حصر و بند جنبش سبز، و نیز سبزهای آزادهی ایران با آزادیخواهان سوری است. ۱۴ مهر ۱۳۹۰ |
سعید مدنی: خشونت در ایران از مرز بحران گذشته است Posted: 06 Oct 2011 03:48 AM PDT مهدی تاجیک جرس: اخبار تجاوزهای گروهی، نزاع های مرگبار خیابانی و دزدیهای مسلحانه در ماه های اخیر چنان بالا بوده که بسیاری از جامعه شناسان و جرم شناسان نسبت به بحرانی شدن شاخص های خشونت ورزی در جامعه ایران هشدار داده اند.
برای ارزیابی وضعیت اجتماعی از جهت میزان وقوع خشونت شاخصهای مختلفی را میتوان مورد ارزیابی قرار داد. یکی از این شاخصها مقایسهی وضعیت با میانگین جهانی شاخص است. به عنوان مثال میانگین تعداد وقوع قتل به ازای هر صدهزار نفر جمعیت در سطح جهانی حدود 5/6 گزارش شده است، در حالی که این شاخص برای ایران، دست کم 5/3 تا 5/4 قتل میباشد. یعنی در ایران به ازای هر صدهزار نفر جمعیت 5/3 تا 5/4 قتل رخ میدهد. همانطور که میبینید بر اساس این شاخص میزان وقوع قتل در ایران از میانگین جهانی پایینتر است، اما آیا میتوان بر این اساس نتیجه گرفت که ما وضعیت اجتماعی مطلوبی داریم؟ پاسخ من منفی است. زیرا از یک سو در مقایسه با بسیاری از کشورهای منطقه وضع ما بدتر است مثلا در كشور همسايه ما تركيه كه جمعيتي مشابه جمعيت ما دارد، 9/2 قتل عمد در صد هزار نفر جمعیت گزارش شده است ، در ازبکستان 2/1 قتل و در كشور افغانستان 9/3 قتل عمد در صدهزار نفر جمعیت. فقط پاکستان وضعیتی بدتر از ما دارد و در هر صدهزار نفر جمعیت در این کشور 8/6 قتل رخ میدهد. البته برخی برآوردها نیز تعداد وقوع قتل د رصدهزار نفر جمعیت در ایران را 5/6 برآورد کرده اند. از سوی دیگر اگرچه بر اساس آمار رسمی میزان وقوع قتل در ایران کمتر از میانگین جهانیست اما در عین حال این شاخص طی سه دههی اخیر روند رو به افزایشی داشته است. یه عنوان مثال در سال 1380، به ازای هر صدهزار نفر جمعیت.5/2 فقره قتل گزارش شده در حالی که در سال 1387 همین شاخص به حدود 5/4 مورد قتل رسیده است. از این گذشته مشکل منحصر به قتل نیست این وضعیت در مورد مشکلات و جرایم دیگر هم ملاحظه می شود. مثلا بر اساس آمار رسمی تعداد پرونده های ضرب و جرح از 80 هزار در سال 1380 به حدود 95 هزار درسال 1387 افزایش یافته است. همچنین تعداد پرونده های تشکیل شده چاقو کشی از 3800 مورد در سال 1380به حدود 4200 پرونده در سال 1387 رسیده است.مطابق گزارش پزشکی قانونی طی 10 سال گذشته به طور متوسط هر 8 ساعت یک نفر با سلاح سرد کشته شده است و هر روز به طور متوسط 1600 پرونده نزاع تشکیل شده است. بنابراین ما روند نامطلوبی را در این زمینه داشتهایم. اما از سوی دیگر خشونت منحصر به قتل نمیشود. ضرب و جرح، خشونت علیه کودکان و زنان، همه ابعاد دیگری از خشونت هستند که بخش مهمی از آنها اصلا آشکار نمیشوند تا در آمار محسوب شوند. به همین دلیل آمار و شاخصهای رسمی در ایران اغلب نوک کوه یخ را نشان میدهد. از نظر بنده با توجه به روند رو به افزایش موارد وقوع خشونت و رشد قابل توجه آن، جامعهی ایران مدتهاست از مرز بحران عبور کرده است، به همین دلیل روند فزایندهی وقوع خشونت را از طریق ساختارهای موجود و سازو کارهای معمول نمیتوان کنترل کرد. به سخن دیگر، نهادهای مسئول کنترل و کاهش خشونت دچار ناکارآمدی شدهاند، به علاوه دیگر نهادها هم با مداخلات اجتماعی غلط، کمابیش خشونت را بازتولید میکنند و به بحران موجود دامن میزنند.مثلا قوه قضاییه بر اساس یک استدلال نادرست و سطحی اصرار دارد که اجرای مجازات در ملائ عام و در برابر عموم مرئم موجب پیشگیری از جرم میشود ، در حالیکه این رفتار موجب میشود تا قصاوت و خشونت در جامعه به امری عادی بدل شود. آیا اصولا پژوهش قابل اعتنایی برای بررسی سطح خشونت ورزی در حال جامعه ایران انجام شده است؟ منظور پژوهشی است که نشان دهد خشونت احیانا در چه حوزه هایی رواج پیدا کرده و علت رواج آن چه بوده است؟ اگرچه طی هفت-هشت سال اخیر نهادهای دولتی موانع جدی برای پژوهش خصوصا در زمینهی مسائل اجتماعی فراهم کردهاند، اما هنوز هم مطالعات مهمی در زمینهی مشکلات اجتماعی از جمله خشونت انجام میشود. در واقع به رغم آن که طی سالهای اخیر حملات بسیار گستردهای علیه علوم اجتماعی سازمان داده شد، اما صاحبنظران علوم اجتماعی بیاعتنا به همهی محدودیتها به اشکال مختلف تلاش کردند تا وضعیت اجتماعی را رصد کنند و دامنهی گستردهی بحرانهای اجتماعی را توضیح دهند. بر اساس همین پژوهشها خشونت در اشکال مختلفی در جامعهی ما بازتولید شدهاست. به عنوان مثال سطح خشونت در درون خانوادهها به نحو نگرانکنندهای بالا گزارش میشود. به عبارت دیگر خشونت علیه کودکان و زنان، در درون خانوادهها قابل توجه است و البته بخش مهمی از این موارد خشونت اصلا گزارش نمیشود. درباره علل و عوامل وقوع و گسترش خشونت زیاد بحث شده که در حوصله این گفت و گوی ما نیست اما به اختصار گروه اول دلایل جنبه ساختاری دارند و به بحرانهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از ناکارآمدی ساختارها و سیاست های غلط مربوط می شوند. بیکاری ، فقر و نابرابری زمینه های مهم وقوع خشونت هستند. از زاويه روانشناختي مهمترين عامل تشديد خشونت،احساس ناكامي است. به گروههاي سني جوان و نسلي كه بعد از انقلاب متولد شد، نوید يك آينده بهتر، يك چشمانداز بهتر، رفاه نسبي، آزادي بيشتر و امكان رشد بيشترداده شده بود . اما اين نيروي اجتماعي بزرگ يعني جوانان وقتي وارد جامعه شدند، متوجه شدند هيچ كدام از آن وعدهها تحقق نيافته است. بنابراين دچار احساس ناكامي شدند. اين احساس ناكامي موجب بروز خشونت ميشود؛ بنابراين از نظر روانشناختي احساس ناكامي زمينه بروز خشونت را در ايران بيشتر و بيشتر كرده است.آمار موجود نشان میدهد که طی سالهای اخیر دایما سهم جوانان در میان مجرمین و بزهکاران افزایش یافته است. در فاصله سالهای 1380 تا 1387 سهم مجرمین 18 تا 24 ساله ازکل مجرمین از حدود 30 درصد به حدود 8/37درصد و مجرمین 25 تا 34 ساله از 5/32 درصد به 6/40 درصد رسیده است که شاهدی است بر مدعای بالا. اگر موضوع خشونت در جامعه ایران را به سالهای دورتر ببریم و مثلا تجلی آن را در فیلم های دهه 40 و 50 ایران ببینیم با طبقه ای طرف هستیم که ناامید از کسب حق و در بی اعتمادی به سیستم حکومتی سعی می کند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. طبقه ای که از کاربرد بی واسطه خشونت بدون توسل به اهرم های قانونی ابایی ندارد. آیا به نظر شما اعمال خشونت در جامعه کنونی را نمی توان امتداد همان بی اعتمادی و برخاسته از ناامیدی افراد نسبت به برآوردن شدن حق شان در مجاری قانونی و مسالمت آمیز دانست؟ در میان نظریهها دربارهی خشونت، به نظر بنده نظریهی ناکامی، بهتر از سایر نظریهها میتواند روند روبه افزایش خشونت در ایران را توضیح دهد. بر اساس نظریه ناکامی، افراد همواره با شکاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوبشان رو به رو میشوند، لذا آنها تلاش میکنند تا از طریق منافذ و معابر قانونی، رسمی، و مورد پذیرش جامعه، به زندگی بهتری دست یابند. اما اگر این تلاشها از طریق روشها و مکانیزمهای رایج و رسمی یه موفقیت ختم نشوند، افراد دچار احساس ناکامی میشوند، ناکامی نسبت به همهی موانع موجود رسمی برای دستیابی آنها به زندگی بهتر. در کشورهای توسعه یافته، یکی از کارکردهای احزاب، گروهها و اساسا جامعهی مدنی، آن است که انرژی حاصل از این احساس ناکامی را در چارچوب سازنده و موثری فعال کنند و انرژی انباشت شده حاصل از شکست ، انگیزهی لازم برای فعالیت سیاسی اجتماعی شود تا از این طریق نظام اجتماعی اصلاح و موانع تغییر بر طرف شوند. اما در کشورهایی که چنین منافذی وجود ندارد، افراد وقتی دچار ناکامی میشوند، پرخاشگری میکنند و متمایل به اعمال خشونت علیه کسانی میشوند که فکر میکنند آنها مانع موفقیتشان برای کسب زندگی بهتر شدهاند. گاه فرد خود را مقصر و عامل ناکامی میداند و بنابراین با خشونت علیه خودش، خودش را مجازات میکند. مثلا دست به خودکشی میزند، مواد مخدر مصرف میکند یا دچار اختلال روانی میشود. اما گاه افراد ، دیگران را عامل ناکامی خود میدانند و در نتیجه نسبت به آنها رفتار خشونتآمیز انجام میدهند، مثل کسانی که با کمترین تحریکی در خیابان با دیگر افراد درگیر میشوند و به ضرب و شتم آنها میپردازند. حتی کسانی که جرایم مشهودی مثل سرقت انجام میدهند یا درگیر فساد دولتی میشوند و اختلاس میکنند، اغلب مدعی میشوند به قصد مجازات عاملین عقبماندگی خود این بزه ها را انجام داده اند و از این طریق دیگران را مجازات میکنند. بنابراین احساس ناکامی و نا امیدی ، موجب میشود تا افراد دست به کارهای غیر قانونی زنند یا نسبت به دیگران اعمال خشونت کنند.
بیشک، اگر رفتارهای خشونتآمیز طی مدتی طولانی در جامعه شایع شود، به تدریج، بخشی از ناخودآگاه قومی را تشکیل خواهد داد. در جامعهی ایران که همیشه امنیت و از آن مهمتر احساس امنیت، مسئلهای جدی بوده، زور، نقشی مهم و اساسی در تنظیم روابط داشته است. برخی مطالعات درباره نظام شخصیت ایرانی، اشاره کردهاند که ایرانیان، رفتارهایشان را در چارچوب نظام هرمی ارباب رعیتی تنظیم میکنند. به این معنا که یک فرد در عین حال که نسبت به افراد زیر دست خود اعمال زور میکند، در همان حال از افراد بالادست خود نیز زورپذیر میشود. یعنی در آن واحد هم اعمال زور میکند و هم زورپذیر است. اما این الگو را نمیتوان به کل جامعهی ایران تعمیم داد و از آن به عنوان فرهنگ غالب یاد کرد. نظام شخصیت ایرانی، در عین حال، مداراگر نیز هست و اتفاقا در بحرانهای اجتماعی وجوه همدلانه و مداراگرانهی او بیشتر خود را نشان میدهد. در همین تحولات پس از انتخابات ریاست جمهوری، شاهد انفجار ارزشهای مثبت جمعگرایانه و مداراطلبانه در جامعهی شهری بودیم، در حالی که تا پیش از آن احساس میکردیم فردگرایی مفرط، جایی برای مصلحت جمعی و «ما»ی ایرانی نگذاشته است. من تصور میکنم همهی رفتارهای خشونت آمیز و ضد هنجارهای اجتماعی، بر جامعهی ایران عارض شدهاند و نباید آنها را وجه غالب رفتاری و جامعهشناختی مردم ایران قلمداد کرد. باید کمی صبر کرد، مردم ایران باز هم همهی ما را شگفتزده میکنند.
سطح بالای خشونت ورزی حتما مانعی برای گذار دموکراتیک جامعهی ایران خواهد بود. اما به نظر من در جامعهی ایران، دو جریان به موازات هم پیش میروند. جریان اصیل که حاصل تغییرات اجتماعی در جامعهی ایران است ، به تدریج ضرورت تغییر را نشان میدهد و تمایل به تساهل و مدارا را تقویت میکند و جامعه را به سمت عرفی شدن سوق میدهد. جریان دوم که عارض جامعهی ایران شده، محصول و پیامد ناکارآمدی نظام مستقر و مقاومت آن در برابر تغییر است. هرچقدر جریان اول قویتر حرکت کند، جریان دوم، ضعیفتر خواهد شد و برعکس. بستر جریان اول جنبش اجتماعی است که حرکت توقف ناپذیر خود را برای ساختن ایران فردا شروع کرده و قالب جریان دوم جرائم و مشکلات اجتماعی است. اشتباه بزرگی خواهیم کرد اگر تمایلات و گرایش های جامعه ایران را تنها بر مبنا و پایه موارد وقوع خشونت توضیح دهیم ، و این موارد را به کل جامعه تعمیم دهیم ، اگر چه این موارد هم بخشی از واقعیت جامعه ایران هستند اما منعکس کننده جریان غالب نیستند. به نظر شما چه عواملی باید دست به دست هم دهد تا جامعه ایران به سطح بالاتری از تساهل و تسامح دست برسد و در رفتارهای اجتماعی حساسیت بیشتری نسبت به خشونت از خود به خرج دهد؟ به نظر بنده راه حل مسائل ایران، به شکل اجتنابناپذیری تقویت جامعهی مدنی و رشد جنبش اجتماعی است. جامعه را نمیتوان در کلاس درس نشاند و زشت بودن خشونت را به آن آموزش داد. همچنین نمیتوان با گسترش مراکز درمانی و کلینیکها و تجویز داروهای آرامبخش، جامعه را از اعمال خشونت باز داشت. رفتارهای ضد اجتماعی و خشونتآمیز محصول ساختارهای ناکارآمد و مقاوم در برابر تغییر هستند. احساس ناکامی فراگیر تنها در صورت وقوع و تقویت جنبش اجتماعی برطرف میشود و کاهش مییابد و خشونت حاصل از این ناکامی تنها در دل یک جنبش اجتماعی نو قابل کنترل است. کار جنبشهای اجتماعی آن است که رفتارهای مدنی از جمله تسامح و تساهل را در متن اجتماع و در فرآیند تغییر و تحول اجتماعی آموزش دهند و جامعه را توانمند سازند. درست به همین دلیل در جوامع توسعه یافته دولتها از وقوع جنبشهای اجتماعی استقبال میکنند، زیرا میدانند که جنبشهای اجتماعی جدید راهی کمهزینه برای اصلاح وضعیت اجتماعی هستند. |
رئیس دیوان عالی کشور: پرونده یوسف ندرخانی هنوز به دیوان ارسال نشده است Posted: 06 Oct 2011 02:14 AM PDT جـــرس: درحالیکه پیش از این منابع خبری از تایید حکم اعدام کشیش یوسف ندرخانی خبر داده بودند، رئیس دیوان عالی کشور ضمن تکذیب این اخبار تأکید کرد: پرونده یوسف ندرخانی هنوز به دیوان عالی کشور واصل نشده است.
|
جنتی: انتخابات نزدیک است، روحانیت وظیفه توجیه مردم را دارد Posted: 06 Oct 2011 02:10 AM PDT جـــرس: دبیر شورای نگهبان تاکید کرد: انتخابات نزدیک است و روحانیت باید با جدیت در صحنه سیاست وارد شوند و هرکدام از روحانیت وظیفه ای برای توجیه مردم داریم.
جنتی همچنین تاکید کرد: انتخابات نزدیک است و هرکدام از روحانیت وظیفه ای برای توجیه مردم داریم.
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر