هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۳۰, پنجشنبه

Posts from Khodnevis for 05/20/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



لابیرنت نظام
 


بیانیه گروهی از روزنامه‌نگاران و فعالان و هنرمندان: جان پناهی در خطر است

جعفر پناهی، فیلمساز برجسته ایرانی که هفته‌هاست در بازداشت به سر می‌برد، از روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت در اعتراض به وضعیت خود دست به اعتصاب غذا زده است؛ وضعیتی که در توصیفش نوشته است: «صبح روز يکشنبه مرا به بازجويی بردند و متهم کردند که از داخل سلول فيلمبرداری کرده‌ام؛ که کذب محض است. و بعد تهديد کردند که تمامی اعضای خانواده‌ام را دستگير و به اوين منتقل خواهند کرد و دخترم را به بازداشتگاهی ناامن در رجائی شهر خواهند فرستاد و با اين حرف‌ها قدرت تجزيه و تحليل را از من سلب کردند.»

اعتصاب غذای پناهی خشک است و خطرناک و خواسته‌هایش بسیار ساده و به حق:

۱. تماس و ديدار با خانواده و اطمينان کامل از سلامت آنها. 
۲. حق داشتن وکيل بعد از ۷۷روز و مشورت با او. 
۳. آزادی بدون قيد و شرط تا تشکيل دادگاه و صدور حکم قطعی.

ما به عنوان شماری از هنرمندان، روزنامه‌نگاران و فعالان ایرانی، ضمن ابراز همدلی با جعفر پناهی و ابراز نگرانی شدید در مورد سلامتی وی، بدینوسیله اعلام می‌کنیم که دستگاه‌های قضایی و امنیتی جمهوری اسلامی مسئول به خطرافتادن جان جعفر پناهی و هر اتفاق ناگوار دیگری هستند که در زندان برای این هنرمند سرشناس پیش بیاید.

 از این رو از یک سو از مسئولان جمهوری اسلامی می‌خواهیم سریعا و بدون هیچ قید و شرطی جعفر پناهی را که از مفاخر هنری کشورمان است، آزاد کنند و از سوی دیگر، خطاب‌مان به جعفر پناهی است که جان عزیز هنرمند را این چنان به خطر نیفکند؛ اعتصاب خویش را بشکند و به یاد داشته باشد که ایران و هنر ایران زمین بیش از اینها به وی نیاز دارد.

اسامی امضا کنندگان:

داریوش آشوری/ هوشنگ اسدی/ نوشابه امیری/آسیه امینی/ مازیار بهاری/ سیمین بهبهانی/ بابک پیامی/ فاطمه حقیقت جو/حمید دباشی/ احمد رافت / سامان رسول پور/ شهرام رفیع زاده/ شادی صدر/ فرشته قاضی/هادی قائمی/ بهمن قبادی/ مسیح علی نژاد/ مهرانگیز کار/ نیک آهنگ کوثر/  جواد منتظری/ مانا نیستانی/  سید ابراهیم نبوی.


 


نام شلیک کنندگان به مردم در حوادث بعد از انتخابات ۲۲ خرداد چیست؟

«محرم چگینی ۳۴ ساله از قربانیان روز ۲۵ خرداد است. او در روز تجمع سکوت ۲۵ خرداد مقابل پایگاه بسیج مقداد در خیابان آزادی با شلیک گلوله از پای درآمد. در روز ۲۵ خرداد محرم وقتی داشت به سمتی که گلوله ها از پایگاه بسیج شلیک می شد نگاه می کرد؛ گلوله یک راست به گونه او برخورد می کند و از پشت سرش خارج می شود. از آنجا که سر محرم به سمت بالا بوده تیر بعد از خارج شدن از پشت سرش به کتفش فرو می رود.


جسد محرم چگینی هفت روز بعد از مرگش در فاز چهار شهرک اندیشه در اطراف تهران پیدا می‌شود.


خانواده چگینی به محض دریافت جسد محرم از پزشک قانونی شهرک اندیشه، به دادگاه شکایت می‌کنند اما کسی پاسخگوی این شکایت نبود. آنها می‌خواستند بدانند قاتل محرم چگینی چه کسی است.


معصومه می گوید: «همان روز دریافت جسد شوهرم، شکایتم را روی پرونده اش نوشتم. بعد از گذشت یازده ماه هنوز کسی پاسخگو نیست. مدتی دیدم کسی پاسخگو نیست دوباره شکایتم را مطرح کرده ام. چند روز پیش به دادسرای سه راه آذری رفتم و دوباره شکایت کردم اما آنها به من گفتند شما تنها نیستید و چهار پنج نفر دیگر هستند که وضعیتی مشابه شما دارند


معصومه چگینی می گوید که در دادسرا کسی که خود را قاضی روشن معرفی کرده به او گفته که قرار بوده این پرونده ها مخفی بماند اما چون مخفی نمانده چاره ای نیست جز اینکه شما رضایت بدهید و دیه بگیرید.»


                                                                                         نقل از سایت کلمه


1. زمان: حوالی ساعت هفت شب  22 خرداد 1388، مکان: پشت بام پایگاه بسیج مقداد واقع در خیابان آزادی. شخصی مسلح به اسلحه کلاشینکف (آقای X) در زمان و مکان مشخص شده مشغول تیر اندازی به سوی مردم است. نتیجه: نام و نشان آقای X  دست کم برای تمامی اعضای بسیج پایگاه مقداد واقع در خیابان آزادی مشخص است، و در نتیجه X برای فرماندهانِ مافوق در سپاه هم معرفه است. و باز هم در نتیجه، برادرانِ مشغول در قوه قضاییه هم،  یا آقای X  را به اسم و رسم کاملا می شناسند، و یا اگر بخواهند به راحتی خواهند شناخت.


2. نتیجه اخلاقی برای خانم معصومه چگینی: خواهر من! اگر قرار بود من و شما اسم و رسم آقای X را بفهمیم و احیانا محاکمه ای صورت بگیرد که همان روز اول آن جناب را معرفی می کردند! 


3. روایت حکومت از حماسه 25 خرداد احتمالا چنین چیزی است: «در 25 خرداد، با به خیابان ریختن میلیونی مردم، کشور در شرایطی حاد و بحرانی قرار گرفت. هر گونه اقدام از سوی نیروهای مخلص نظام  برای آرام سازی شرایط بحرانی، مثبت ارزیابی می گردد. بنابراین، اقدام شجاعانه بسیجی مخلص X در دفاع از ناموس نظام (پایگاه بسیج) کاملا مثبت ارزیابی می گردد، حال گیرم این وسط 7 نفر ایرانی هم  کشته شوند!»


4. ای کاش حکومتِ «اصول گرا»ی ما، صداقت در گفتار و رفتار را هم جزو آن اصولش در نظر می گرفت. و به جای آن که- جا و بی جا- جار بزند، این موسوی و کروبی بودند که باعث به راه افتادن ترورهای خیابانی و نا امنی شدند، مسوولیت اعمالش را به عهده می گرفت. و به دفاعِ صریح و روشن از اعمالِ ذوب شدگانِ در حکومت می پرداخت-  با ادبیاتی صریح و روشن (مانند بند 3)-.         


5.  اما، دلیل بسیار بسیار مهم دیگری که دفاع از آقای X  را برای حکومت موجه می سازد-  دلیلی که به خوبی توضیح می دهد چرا در تمام یک سال گذشته نام حتی یک نفر از شلیک کنندگان به سوی مردم در خیابان ها رسما مشخص نشد و نخواهد شد- این است:

اگر امروز دوستان مان- نظیر آقای X  - را که به خاطر حفظ  ما و قدرت ما، اسلحه به دست گرفته اند، فقط برای  یک اشتباه کوچک، رسوا کرده و به تیغ بُرّان عدالت بسپاریم، آیا فردا دوستان آقای X باز هم برای خاطر ما از آن اشتباه های کوچک خواهند کرد؟!

 


 


اعتصاب








اعتصـــــــــاب

ضربه آخـــــــر فرود آرد به دقّت اعتصاب

حلقه‌ها را تنگ می‌سازد به شدّت اعتصاب

ســـالی از جنبش برآمد در فراز و در فرود

تا دراندازد‌حکومت را به وحشت اعتصاب

باچنین حــربه به جنگ گودتاگر، گر روی

می‌توان‌گفتن‌که‌پیروزاست‌به‌جرئت‌اعتصاب

امتحان خــــویش پس داده در ایران، بار‌ها

هرقدم دعوت کند ما را به وحدت اعتصاب

اتّحاد وهم‌صــــــــــــدایی، سبز را نیرو دهد

راه بنماید به آســــــانی به وحدت اعتصاب

گام اول را چــــــــــوبرداریم محکم، باثبات

قدرتش راپیش می‌راند به سرعت اعتصاب

آنچه راخشم وخشونت‌عاجزاست‌ازکسب آن

درنهایت گیردش آن را به خدمت اعتصاب

خلق کْرد باسرفـــــرازی قدرتش رارونمود

هدیه کردش با شهامت او به ملت اعتصاب



 







 


خبرگزاری سپاه: ابطحی و عطریان‌فر تکذیب می‌کنند

محمد عطریان‌فر در گفتگو با خبرگزاری فارس گفت: «بنده براي اولين‌بار است كه چنين چيزي را مي‌شنوم و هيچ سابقه‌ ذهني هم در اين مورد ندارم. آنچه كه در اين سايت‌ها درج شده مطابق با واقعيت نيست و همه اين مطالب را تكذيب مي‌كنم؛ اين نوع خبرسازي ها ايجاد تعارض بين افراد است.»

محمد علی ابطحی، معاون پارلمانی ریاست جمهوری در زمان خاتمی نیز به خبرگزاری فارس گفت: «بنده از وجود چنين نامه اي اطلاع ندارم اينگونه اخبار را نوعي جنگ رواني در مورد افرادي مانند خود و عطريانفر می‌دانم.»

بر اساس آنچه در اختیار خودنویس قرار گرفته بود، این دو نفر در متن نامه مورد نظر از کاندیداها خواسته بودند که به رای مردم احترام بگذارند؛ «دلیل انزوای فعلی شما این است که مردم چهره واقعی شما را شناخته‌اند.»

بر اساس اطلاعات رسیده به خودنویس، شرط خارج از زندان ماندن ابطحی و عطریان‌فر، نوشتن این نامه بوده است. این در حالی است که بسیاری از محکومین به زندان از شرایط مشابه ابطحی و عطریان‌فر برخوردار نیستند.

محمد علی ابطحی در گفتگو با فارس گفته است که «اين خبرسازي‌ها بر اساس يك سري تحليل‌هاي غلط صورت مي‌گيرد كه اين تحليل‌ها با اهداف خاص و ويژه‌اي شكل گرفته است». 

لازم به ذکر است که خبرگزاری فارس، یکی از نخستین سایت‌هایی بود که اعترافات کسانی چون مازیار بهاری را منتشر کرد. بهاری بعد از خروج از زندان گفت که تمامی اعترافات و سخنانی که از او در خبرگزاری فارس منتشر شده بود تحت فشار و تهدید بوده گرفته شده است.




 


رهبری در جنبش‌های اجتماعی: ویژگی‌ها، دشواری‌ها

جنبش‌های اجتماعی، دارای نوع خاصی از رهبری‌اند. رهبری کاریزماتیک، که بتواند نمادی برای تجسم جنبش باشد و به هویت جمعی کمک کند. رهبری که چهره‌ای برای قیام نمادین بشود و از جانب قیام کنندگان سخن بگوید. رهبری که تریبونِ معترضان بی صدا باشد.

 

 یک رهبر موفق در جنبش‌های اجتماعی، اگر چه یک رهبر کاریزماتیک است، اما نقش او مانند رهبران کاریزماتیک نیست و توانایی‌های او در تصرف ذهن مردم  در خدمت جنبش قرار می‌گیرد. رهبران موفق  در یک جنبش اجتماعی،  باید:

 


  • علائم و نشانه هایی برای جنبش معرفی کنند و آیین جنبش  را فراهم کنند .

  • راه  جنبش را روشن و ارزش های آن را  تحکیم کنند.

  • توان بسیج نمادها را، حول خواسته های مشترک  داشته باشند .

  • با تفاسیر جدید، فرایند شکل گیریِ  اتحاد چارچوب را تقویت و تسهیل  کنند.

  • به منافع هویت بی طرف توجه می کند، تا امکان جذب آنها را به حداکثر برسانند.

  • نمادی برای  مبارزه‌های نمادین شوند و  خود جزئی از پیام هایش باشند.

  • شروع بسیج را تسهیل  کنند

  • به وقایع و رفتارها و افراد و گروهها توجه داشته باشند و به آنها معنایی را نسبت  دهند که بسیج منابع را تسهیل کنند .

  • مفصل بندی سازمان را انجام دهند .

  • استراتژی های جنبش را  رهبری کنند

  • و ...از مدیریت سازمانی بپرهیزد .

 

رهبران جنبش، در راه خود با مشکلات متفاوتی  روبرو هستند. در عمل، تضادهای درونی جنبش، در مخالفان ِ جنبش قرار می‌گیرند و رهبران جنبش را با دشواری‌هایی در همبستگی میان نیروها مواجهه می‌کنند. نمونه‌هایی از تضادهای درونی در جنبش که رهبران با آن مواجه اندخواندنی است :


  •  هر گونه تعامل با هویت های مخالف و بی طرف، توسط لایه‌های تند رو جنبش به سازش تعبیر می‌شود و تلاش برای جذب هویت بی‌طرف، توسط نیروهای تند رو خنثی می‌شود،  هر گونه تند روی در رفتار و هویت جنبش به ریزش نیروها و افزایش هزینه ها  منجر می‌شود  و امکان تعامل را از رهبران می‌گیرد .

  •  هویت‌های انحصاری می توانند جنبش را تضعیف کنند و بسیج منابع را کاهش دهند اما در برانگیختن مشارکت مستقیم موثرترند و از طرفی دیگر، هویت‌های  فراگیر، مشارکت مستقیم را کاهش می‌دهند اما در بسیج منابع مالی مطلوب‌ترند .

  •  رجوع به گذشته می‌تواند مانع باشد و فاصله میان فرهنگ فعالان و همفکران یک جنبش و بقیه  جامعه  را زیاد کند و از طرفی عدم رجوع به تاریخ و گذشته خطرناک است و ممکن است خواسته جدید در تضاد با تاریخ و ارزشهایمان به نظر برسد و  فاقد مشروعیتِ لازم باشد .

  •  پیوند نهادهای رسمی به عنوان بازیگران تثبیت شده و موثر در جامعه  اگرچه برای جنبش‌ها مفید است؛ اما‌، ارزش‌هایِ  تولید شده توسط جنبش‌ها، ممکن است  در بازتعریف و بازنمایی‌،  جذبِ  گفتمان بازیگران نهادینه شوند و  این نهادینه شدن، فضا را برای وجود جنبش‌ها کاهش  دهد .

 

مانوئل کاستلز، یکی از متفکرین بزرگ، در سال ۲۰۰۰ و در پایان قرن بیستم گفته است: رهبران جنبش‌ها، پیامبران جدیدند. بروز این  همه ویژگی در رهبری جنبش‌ها، هویت سازی و امت پروری  در کنار مخالفت‌های  دشمن‌های بیرون و درون، این تعبیر را بسیار «  قابل تامل »  می‌کند.

 

 

 

 

کاریکاتور: بزرگمهر حسین‌پور


 


۹ سال و نیم برای بهاره هدایت

به گزارش «رهانا» شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، بهاره هدایت را به ۹ سال و نیم حبس تعزیری محکوم کرد. اتهامات بهاره پیش از این فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه‌های بیگانه، توهین به رهبر، توهین به رییس جمهور، اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی، ورود غیرقانونی و تخریب درب دانشگاه امیرکبیر هنگام ورود مهدی کروبی به این دانشگاه عنوان شده بود.

بنا بر همی  گزارش، برای بهاره هدایت شش ماه به خاطر توهین به رئیس‌جمهوری، دو سال به خاطر توهین به رهبری و به دلیل تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت از طریق تبانی و تجمع مجموعا پنج سال‬ حکم صادر شده است. وی  در کل به ۷ سال و نیم زندان بابت این اتهامات محکوم شده است. هم‌چنین حکم دو سال حبس تعلیقی بهاره هدایت به اتهام اقدام علیه امنیت از طریق برگزاری تجمع ۲۲ خرداد سال ۸۵‬ نیز به اجرا درآمده و به این حکم اضافه شده است.

یک عضو دیگر شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، یعنی میلاد اسدی، از سوی قضای مقیسه به ۷ سال حبس تعزیری محکوم شده است. اسدی پیش از این در سلول‌های انفرادی بندهای ۲۰۹ و ۲۴۰ زندانی بوده است.

بهاره هدایت در پاییز سال گذشته با ارسال فیلم خود به نشست اتحادیه دانشجویان اروپا به مناسبت روز دانشجو حساسیت‌های دستگاه‌های امنیتی را بیشتر کرد.

 

 


 


در نقد ...

نقدهای زیادی بر ما وارد است. اما کمتر کسی است که بداند ۱۴ ساعت بالای سر سایت بودن یعنی چه. همزمان هزار و یک خبر را بخواهی چک کنی، پاسخ کامنت‌ها را بدهی، پاسخ ایمیل‌ها را بدهی، غلط‌های مختلف را بخواهی بگیری، عکس‌ها را «ادیت» کنی، دنبال منبع خبر بروی، و ...

ماجرای مطالب خانم رضایی مجد را فراموش نکرده‌ایم. جالب این است که دو روز پیش با یکی از روزنامه‌نگاران روزنامه شرق که ماجرای عدم انتشار عکس همسر دوم آقای مهاجرانی را می‌دانست گپ زدم. برایش عجیب بود که چرا آقای کدیور آن زمان بر اساس اطلاعاتی که بدست آورده بود، حرف اولیه خود را پس نگرفت. یعنی آیا می‌توانست وجود همسری دیگر را نفی کند و بگوید کار دشمنان بوده است؟ ما اتفاقا در همان مورد مطالب خانم رضایی مجد، با تعدادی از همکاران روزنامه‌ شرق برای بررسی پیش از انتشار گفتگو کردیم...ماجرا فراتر از این حرف‌ها بود. شاید باید لحن نوشته‌های خانم رضایی مجد را ملایم‌تر می‌کردیم. بیشتر از تمامی تغییراتی که از روی ناچاری داده بودیم.

اما در کنار همین مشکلات، سختی‌های دیگری را باید مد نظر قرار داد.

یک مثال ساده برایتان بزنم. هفته پیش، خبری حضور مذاکره کننده هسته‌ای ایران در دوران خاتمی در آمریکا را گرفتیم. برای کسب اطلاعات بیشتر، ۶ ساعت کامل وقت گذاشتم تا ببینم طرف کجاست، نزدیکانش چه می‌گویند، چه محدودیت‌هایی دارد...

یکی از کسانی که خبر را از او جویا شدم. از من مصرانه خواست ماجرا را بی‌خیال شوم. یعنی حضور مذاکره کننده سابق هسته‌ای ایران در واشینگتن دی‌سی، بعد از اینکه چند منبع مختلف او را دیده بودند. پیگیری‌ها نشان می‌داد که حسین موسویان به اسم سپری کردن دوره‌ای در دانشگاه پرینستون، ساکن آمریکا شده است، به دو منبع مختلف هم گفته بود که به خاطر بیماری همسرش در آمریکا ماندگار شده است. اما سوال این بود؛ کسی که متهم به در اختیار گذاشتن اطلاعات هسته‌ای به غرب است، محکومیتی تعلیقی هم دارد باید توضیحات جالبی برای رفتن به واشینگتن دی‌سی داشته باشد. طبیعتا رابطه نزدیک موسویان با هاشمی رفنسجانی نمی‌تواند از ذهن یک روزنامه‌نگار فرار کند و دیده شدن او در محدوده‌ای که اتاق‌های فکر واشینگتن در آن است، و اعضای اتاق‌های فکر نیز با دولت اوباما ارتباط دارند، می‌تواند مفهومی ویژه داشته باشد.

یک همکار رسانه‌ای گفت که چنین خبری هیچگاه از سوی "رفرمیست"ها کار نمی‌شود. چرا؟ حمایت‌های مالی‌شان قطع می‌شود. چرا؟ خودتان پیگیری کنید.

اما جالب‌تر، سکوت کیهان، رجانیوز و دیگر رسانه‌های جناح راست بود.

اینجا برای یکی از همکاران این سوال پیش آمد؛ «سکوت هماهنگ چپ و راست به چه معنایی است؟». این سوال جای کار فراوانی دارد. اگر منطق بعضی از دوستان را بخواهیم داشته باشیم، می‌توانیم رسانه‌های دو طرف را مشترک‌المنافع بدانیم. اما چنین نمی‌کنیم.

...

خودنویس تجربه جدیدی است. تا زمانی که بتوانیم به جایگاه مورد نظرمان برسانیمش، آنهم با یاری اعضا، راهی طولانی را باید طی کنیم...


 


حماسه ۲۷ اردیبهشت

۱- ایران اعلام کرد که حاضر است قسمتی از اورانیوم غنی شده خود را بدون مابه‌ازا به خارج بفرستد. چیزی که از پارسال و تا دو هفته پیش «خط قرمز» بود.

۲- چرا باید اعلام آمادگی ایران برای واگذار کردن اختیار اموالش پیروزی به حساب آید؟

۳- آیا ایران نمی‌وانست بدون دادن امتیاز به برزیل و ترکیه، این آمادگی را به تنهائی و با یک بیانیه‌ی ساده اعلام کند؟ یا اگر ایران به تنهائی بیانیه میداد کسی اطمینان و اعتنا نمی‌کرد؟ برای یادآوری، برزیل با یک هیات ۳۰۰ نفره اقتصادی، تجاری، ... به نهران آمده بود.

۴- آیا ایران نمیتوانست ۶ ماه پیش همین موضع را بگیرد، وقتی هنوز بعضی شرکت‌های بین‌المللی بیمه، نفتی، ... همکاری خود با ایران را قطع نکرده بودند؟ در دفاع از این تاخیر گفته می‌شود در طی این مدت ایران توانست به مقداری اورانیوم غنی کند که حالا ۱۲۰۰ کیلوگرم تنها نصف دارائی آن است. چرا عده‌ای فکر میکنند مطلبی را که خودشان میفهمند، غربیها نمیفهمند و گول میخورند؟

۵- قبل از ۸۹ ایران اعلام کرد غنی‌سازی ۲۰ درصد را شروع کرده است. در آن زمان اعلام شد ایران ماهانه ۳ تا ۵ کیلوگرم تولید ۲۰ درصدی دارد که از مصرف ماهانه‌ی راکتور تهران بیشتر است [1]. تولید ایران میشود سالانه ۳۶ تا ۶۰ کیلوگرم با هزینه‌ی تولید در ایران. از طرف دیگر قرار است ایران طی یکسال ۱۲۰ کیلوگرم ۲۰ درصد بگیرد، آن هم با هزینه‌ی تولید در کشورهای صنعتی مثل فرانسه به اضافه‌ی هزینه‌ی حمل و نقل مواد هسته‌ای.

۶- گفته میشود ترکیه موظف است هرگاه ایران درخواست کند اورانیوم را به ایران برگرداند. یعنی ترکیه حاضر است وقتی اختلاف نظرها بالا گرفت دشمنی اسرائیل، تمام اروپای غربی و آمریکا به عنوان اعضای ناتو، و شاید حتا روسیه و چین را به خاطر ایران قبول کند. شما این را باور میکنید؟ همه این را میدانند: برای دادن ۱ راه هست، برای ندادن ۱۰۰۰ راه. به عنوان نمونه، ایران هنوز نتوانسته کتیبه‌های هخامنشی را که قبل از انقلاب برای امور پژوهشی به دانشگاه شیکاگو سپرده، و در هیچ امر حساس بین‌المللی کاربرد ندارد، پس بگیرد.  

۷- گفته می‌شود اگر اورانیوم را پس ندادند آن وقت حقانیت ما و فریب‌کاری آنها معلوم میشود و از این پس حرف ایران مورد قبول مجامع بیطرف در جهان قرار خواهد گرفت. واقعا عقل چیز شریفی است!

۸- گفته میشد دولت قبلی تعهد ذلت بار تعلیق را قبول کرده است. دولت قبلی حداقل هزینه‌ی غنی سازی را نمیکرد، تا پس از تحمیل هزینه‌های ۳ قطعنامه به ایران، اورانیوم غنی‌شده را به خارج بفرستد.

۹- زمانی رم باستان با تحمل تلفات و هزینه‌های زیاد توانسته بود یکی از دشمنانش را مغلوب کند. آن وقت در رم می‌گفتند اگر چند بار دیگر اینطوری پیروز شویم، نابودیم. حالا شده حکایت دولت کودتا و هزینه‌هایش برای حماسه‌ها‌ی ۹ دی و ۲۲ بهمن و ۲۷ اردیبهشت.

۱۰- ۲۳۴ نماینده مجلس ایران در بیانیه‌ای از توافق تهران و برزیل و ترکیه در خصوص تبادل سوخت هسته‌ای حمايت کردند. همین.

منبع:


[1] http://tabnak.ir/fa/pages/?cid=85631


 


 


کابوس اقدام علیه امنیت ملی

 

درد این روزهای من درد مادران نالان و پدران خمیده است. درد این روزهای من درد فریادهای بی‌دادرس است. درد این روزهای من درد مشترک من و توست. درد دست وحشیانه و ریسمان‌های ظلم که گلوی فرزندان بی دفاع وطنم را می‌فشارد.

 

ذهنم اما این روزها پر شده از جمله‌ای که از هر گوشه و کنار کشورم به گوش می‌رسد. آنچه که هزاران اما و اگر را با خود یدک می‌کشد و هزاران علامت سوال در برابرش صف آرایی کرده‌اند. هراس می‌انگیزد و "جان ها" می‌گیرد. چکش عدالت را بر سر بی‌گناه فرود می‌آورد و جنایتکاران سیاست را مقام و منزلت می‌بخشد.

 

"اقدام علیه امنیت ملی". جمله‌ای که زیر سایه شوم آن دیکتاتوری معنا می‌یابد. جمله‌ای که هر بی‌عدالتی و وحشیگری را توجیه می کند و پدران و مادران را بی‌فرزند. به راستی چیست "اقدام علیه امنیت ملی" که معنایی به پهنای وطنم دارد؟ رنگی به سرخی خون جوانانم. حق من و توست که "ما" شویم و حق "ما" ست که بداند آیا همبستگی هم "اقدام علیه امنیت ملی" است. شانه به شانه‌ی یکدیگر تقاضای آزادی بیان داشتن "اقدام علیه امنیت ملی" است؟ خواستار صداقت در مملکت داری چطور؟

 

همچنان نیز بیست تن دیگر فرو رفته در تاریکی و وهم سلول، در انتظار آنند که این نیم جمله‌ی عقیم سرنوشت‌شان را رقم زند. تحت عنوان تهی‌اش دخترک فرانسوی ماه‌ها طعم دیوارهای سنگی و نمور را می‌چشد و سه جوان آمریکایی خطوطی را به نشانه‌ی گذشت روزها روی در آهنی حک می‌کنند و هر هفت خط را یک هفته و هر چهار هفته را یک ماه می‌نامند.

 

عجب بازی دارد او که از هیچ قانون نوشته و نانوشته‌ای سرمشق نمی‌گیرد. پنج تن را به پای چوبه دار می‌فرستد و دخترک را به آغوش سارکوزی. قاتل بختیار را رهایی می‌بخشد و در انتظار معامله‌ای دیگر بر سر جان سه جوان امریکایی. چشم‌هایی را گریان می‌کند و لب‌هایی را خندان. وهم تن‌های بی‌جان اما دلش را به آشوب می‌کشد. گویی واژه ها حکم می‌رانند و قضاوت می کنند و "ما" اما هیچ است.  

 

 


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته