هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

Posts from Khodnevis for 05/22/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



کروبی: «امام» از اعدام‌های ۶۷ خبر نداشت

 

مهدی کروبی، یکی از دو کاندیدای معترض به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، در نامه ای به ایت الله موسوی اردبیلی، از مراجع تقلید، ضمن انتقاد از شرایط حاکم بر قوه قضائیه و مجلس و دولت گفت: «متاسفانه برخی نمایندگان مجلس به عنوان وکیل‌الدوله و نماینده نهادهای امنیتی و نظامی و پیاده نظام چکمه پوشان ایفای نقش می‌کنند. همچنین قوه قضائیه به عنوان ابزار حاکمیت و نهاد‌های امنیتی و نظامی تبدیل شده است و هیچ زمانی به اندازه اکنون نیروهای نظامی و امنیتی در دستگاه قضا حضور نداشته‌اند و از طرف دیگر دستگاه قضا نهادی برای ایجاد ارعاب و بازداشت تبدیل شده است. »

کروبی همچنین در قسمتی از نامه خود با اشاره به اعدام های انجام شده در سال ۶۷ و اشاره دادستان تهران به این قضیه، نوشته است: «این که در روزهای اخیر دادستان محترم تهران برای توجیه اقدام تشکیلات قضایی در رابطه با اعدام ۵ نفر از شهروندان ایرانی و در پاسخ به مواضع کاندیداهای معترض انتخابات و به‌ویژه در رد سخنان نخست‌وزیر زمان امام به سال ۶۷ اشاره کرده و اعلام می‌کند که چرا آقای موسوی در آن زمان به اعدام‌هایی که با حکم حضرت امام صورت گرفت اعتراض نکردند. ایشان همان حرفی را می‌زند که دشمن می‌گوید. تاکنون کسی در این باره این گونه حرف نزده است، چرا که تاکنون هیچگاه ریز آن قضایا بررسی نشده و چرایی آن مشخص نیست و هنوز ماجرا در ابهام قرار دارد و معلوم نیست که تا چه اندازه امام در این ماجرا دخالت داشته‌اند.»

رییس مجلس ششم، درباره نامه نمایندگان مجلس و درخواست بازداشت وی و میرحسین موسوی چنین اظهارنظر کرده است:«کسی که وارد این صحنه‌ها شد این تهدیدها برایش ارزش ندارد.»

متن کامل نامه مهدی کروبی به آیت الله موسوی اردبیلی به نقل از سایت «سحام نیوز» به شرح زیر است:

 

حضرت آیت‌الله العظمی حاج سید عبدالکریم موسوی اردبیلی

 

 با سلام و احترام

 

 در روزگار سختی به سر می‌بریم و می‌دانم که حضرتعالی بهتر از من نسبت به شرایط آگاه هستید و بارها شنیده‌ام که با بیان مطالبی متفاوت نگرانی‌های خودتان را مطرح کرده‌اید. این روزها حتی بسیاری به‌عنوان مأمن و پناهگاه به منزل شما مراجعه کرده‌اند و از برخوردهایی که با عزیزانشان می‌شود با شما سخن گفته‌اند و البته می‌دانم که حضرتعالی نیز بسیار از این شرایط ناراحت شده و اقداماتی را برای پیگیری قضایا داشته‌اید. مطلع شده‌ام در این راستا دیدارهایی داشته‌اید و به گفت‌وگو برای حل قضایا پرداخته‌اید. با اطلاع از این شرایط تصمیم بر آن گرفتم تا از جایگاه یکی از دلسوزان این نظام و کشور با نگارش نامه‌ای نگرانی‌هایم را با شما در میان گذارم.

 

آنچه که موجب شد حضرتعالی مخاطب نامه اینجانب قرار گیرید، تلاش‌هایتان برای شکل‌گیری نظام در کنار بنیانگذار آن و نقش مهمتان در استقرار نظام به‌عنوان یکی از اعضای شورای انقلاب، اولین دادستان کل کشور، ریاست قوه قضائیه و دیوان عالی کشور پس از شهید بهشتی و حضور در جایگاه امامت جمعه تهران برای سال‌های متمادی و مهم‌تر از همه وداع با قدرت برای رونق بخشیدن به حوزه‌های علمیه بوده است که همگی به‌خصوص قرار گرفتن در جایگاه مرجعیت ایجاب می‌کند که از یک طرف به عنوان وظیفه شرعی و از طرف دیگر احساس مسوولیت نسبت به نظامی که هم در استقرار و هم تثبیت آن نقش موثری داشته‌اید، برای عبور از فضای فعلی و نجات کشور از طریق انتقال واقعیت‌های جامعه به بزرگان نظام رسالت خویش را به‌منظور برون‌رفت از فضای فعلی ایفا نمایید، همچنانکه تاکنون نیز علیرغم همه محدودیت‌ها در این عرصه تلاش نموده‌اید.

 

جناب آقای موسوی اردبیلی؛ طبیعی است که هر کشوری همواره با فراز و نشیب‌هایی روبه‌رو است ولی شرایط حساسی که اکنون کشور ما در آن قرار گرفته است موجب شده است که یکی از استثنایی‌ترین وضعیت‌ها را در طول تاریخ با آن مواجه باشیم که بعنوان نمونه به مواردی از آن در عرصه‌های مختلف اشاره می‌نمایم.

 

۱- قانون اساسی بعنوان میثاق شهروندان و اداره‌کنندگان جامعه که باید سرلوحه و منشور محکمی برای اداره جامعه تلقی شود و روابط نهادهای حاکمیت با یکدیگر و همچنین حاکمیت با شهروندان را تنظیم نماید. بر همین اساس رئیس‌جمهور و نمایندگان در بدو تصدی خود سوگند یاد می‌نمایند که پاسدار و حافظ آن بوده و برای اجرای آن تلاش نمایند که امروزه به بوته فراموشی سپرده شده و صحبت از قانون اساسی به‌ویژه فصل مربوط به حقوق ملت در نظر حکومت‌گران به ذنب لایغفری تبدیل شده است. چه بسیار از نخبگان ملت به دلیل بحث از این اصول، آزادی آنها سلب و به زندان افتاده‌اند و یا حقوق آنها به نحوی محدود شده است که از خدمت به کشور در عرصه‌های مختلف به بهانه عدم صلاحیت محروم گردیده‌اند. متاسفانه اداره‌کنندگان کشور به جای توجه به قانون اساسی و برنامه‌ریزی براساس نظرات کارشناسی و تخصصی با تصمیمات خلق‌الساعه و استفاده از رمالی و جادوگری و به مسخره گرفتن مقدسات دینی که جز از آسیب دیدن بنیان‌های دینی و معنوی جامعه ارمغانی نداشته، بزرگ‌ترین هزینه را بر کشور، شهروندان و دین روا داشته‌اند.

 

۲- مهم‌ترین رهاورد انقلاب اسلامی ما خط بطلان کشیدن بر استبداد ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی و حاکمیت مردم بر سرنوشت اجتماعی خودشان بوده است که در اصلی‌ترین شعار انقلاب «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» متبلور بود. متاسفانه برخلاف آنچه که مشی عملی بنیانگذار نظام بود، یعنی حکومت بر قلوب مردم، با سلب بدیهی‌ترین آزادی‌های مشروع شهروندان و ایجاد جو امنیتی و پلیسی در جامعه، آرامش از جامعه سلب شده است به نحوی که شهروندان به‌خصوص قشر آگاه، نخبگان و دانشگاهی و بدون اغراق همه اقشار جامعه در بدترین وضعیت روحی و روانی و بدون امید به آینده خود و فرزندانشان گذران زندگی می‌نمایند.

 

متاسفانه نمایندگان مجلس شورای اسلامی که به تعبیر حضرت امام (ره) می‌بایست در راس امور بوده و از انحراف کشور از مسیری که قانون اساسی ترسیم نموده جلوگیری نمایند، باتوجه به سازوکارهایی که در جهت فرمایشی شدن انتخابات توسط شورای نگهبان اعمال شده است، به جز گروه اندکی از نمایندگان اصلاح‌طلب و اصولگرای منصف که با درک واقعی از شرایط جامعه دلسوزانه نظرات خود را ابراز می‌نمایند، به‌عنوان وکیل ‌الدوله و نماینده نهادهای امنیتی و نظامی و پیاده‌نظام چکمه‌پوشان در ایجاد این فضا، خود نقش موثری را ایفا می‌نمایند. قوه‌قضائیه که باید به‌عنوان قوه‌ای مستقل براساس تصریح قانون اساسی پشتیبان حقوق و آزادی‌های مشروع شهروندان باشد و به صورت بیطرفانه براساس اصل بیطرفی دادرس به فصل خصومت پرداخته و در پرونده‌هایی که یک طرف آن حاکمیت است با حضور هیات منصفه و به صورت علنی به اتهامات سیاسی و مطبوعات رسیدگی نماید، که فلسفه آن این است که هیات منصفه که نمایندگی افکار عمومی را برعهده دارد درخصوص مجرمیت یا عدم مجرمیت و استحقاق تخفیف مجازات یا عدم استحقاق اظهارنظر نمایند، به عنوان ابزار حاکمیت و نهادهای نظامی و امنیتی تبدیل شده است. تا جایی که با کمال تاسف رئیس قوه‌قضائیه به عنوان قاضی القضات، وظیفه خود را دفاع تمام قد از دولت می‌داند و به آن افتخار می‌نماید، غافل از آنکه قانون اساسی تمامی شهروندان حتی شخص رهبر را در مقابل قانون مساوی اعلام کرده است. حال اگر رسالت قوه‌قضائیه دفاع تمام قد از دولت است، پس شهروندان این کشور که مورد ظلم و اجحاف حکومت واقع می‌شوند دعوای خود را باید به کجا ببرند.

 

جای تاسف است که در شرایط فعلی هیچ مرجع قضایی که پناهگاه مردم باشد وجود ندارد، گویی که دستگاه قضا تنها شکل نمادینی است که عنوانی از آن باقی مانده و قرار نیست که مسوولانه و بدون دخالت گرایش سیاسی به بررسی مسائل پس از انتخابات بپردازد. حضرتعالی که از آغاز انقلاب تا پایان دوران حضورتان در سمت‌های حکومتی در دستگاه قضایی حضور داشتید به خوبی می‌دانید که هیچ زمانی به اندازه اکنون نیروهای نظامی و امنیتی در دستگاه قضا حضور نداشته‌اند به طوری که اختیارات این قوه را محدود یا سلب کنند. هانطور که آگاه هستید در حوادث پس از انتخابات تعداد بسیاری از نیروهای انقلابی و شهروندان تنها به خاطر اعتراض به نتیجه انتخابات بازداشت شده و یا کشته و مجروح شدند و توسط نیروهای بسیج و لباس شخصی‌ها بسیاری از اموال مردم تخریب شد و البته این روند هنوز ادامه دارد و هر روز بسیاری از نیروها احضار و بازداشت می‌شوند.

 

به گفته برخی از کسانی که آزاد می‌شوند بازجوها می‌گویند که تعیین حکم در اختیار آنها و نهادهای دیگر است و قاضی و دستگاه قضایی در این باره تصمیم گیرنده نیست و اکنون به جای آنکه دستگاه قضایی تامین‌کننده امنیت مردم باشد به نهادی برای ایجاد ارعاب و بازداشت تبدیل شده است. شما شاهد وضعیت مطبوعات، دانشگاه‌ها، روحانیون و گروه‌های سیاسی و صنوف مختلف هستید که در خفقان و فشار قرار دارند. برخوردهایی با تعدادی از دراویش صوفی، شیعه اثنی عشری که جزو شهروندان ایران هستند و از حق زندگی در کشور برخوردارند، می‌شود و به آنها اجازه داده نمی‌شود که حتی مراسم‌های مذهبی‌شان را برگزار کنند و با تهمت و افترا بسیاری از آنها را بازداشت کرده و احکام سنگینی برایشان صادر می‌کنند. آخر این چه دستگاه قضایی است که به جای دفاع از مردم اعم از همه گروه‌ها و اقلیت‌های دینی، مذهبی و قومی به موازات دیگر نهادها، با آنها برخورد امنیتی و پلیسی می‌کند؟

 

۳- شما جزو نزدیک‌ترین یاران حضرت امام هستید و از نزدیک با آرا و اندیشه‌های ایشان آشنایید. همان‌طور که می‌دانید حضرت امام سرمایه‌‌ای هستند که با انگشت تدبیر و با جایگاه علمی و معنوی‌شان توانستند این انقلاب را به پیروزی برسانند، ایشان ۱۵ سال برای به ثمر رسیدن این انقلاب تلاش و مبارزه کرده و در حالی که از وطن دور بودند این نهضت را رهبری کردند. ۱۰ سال در درون این نظام حضور داشتند و اکنون ۲۱ سال از رحلت ایشان می‌گذرد. اما متاسفانه در طول این سال‌ها به جای آنکه از مواضع و اندیشه‌های ایشان به صورت جامع سخن گفته شود تا نسل جدید با اندیشه‌های وی آشنا گردند، متاسفانه از سوی جریانی خاص به صورت گزینشی و بدون توجه به شان نزول سخنان مواضع، آرا و اندیشه‌های امام خمینی براساس سلیقه و مصلحت خودشان مطرح می‌شود. مصیبت‌بارترین مساله‌ای که اخیرا مطرح شده است و برای اولین بار چنین روندی را شاهد بودیم، اینکه در روزهای اخیر دادستان محترم تهران برای توجیه اقدام تشکیلات قضایی در رابطه با اعدام ۵ نفر از شهروندان ایرانی و در پاسخ به مواضع کاندیداهای معترض انتخابات و به‌ویژه در رد سخنان نخست‌وزیر زمان امام به سال ۶۷ اشاره کرده و اعلام می‌کند که چرا آقای موسوی در آن زمان به اعدام‌هایی که با حکم حضرت امام صورت گرفت اعتراض نکردند. ایشان همان حرفی را می‌زند که دشمن می‌گوید. تاکنون کسی در این باره این گونه حرف نزده است، چرا که تاکنون هیچگاه ریز آن قضایا بررسی نشده و چرایی آن مشخص نیست و هنوز ماجرا در ابهام قرار دارد و معلوم نیست که تا چه اندازه امام در این ماجرا دخالت داشته‌اند و به نظر می‌رسد که ایشان برای توجیه عملکرد فعلی دستگاه قضایی در این شرایط چنین مسائلی را بیان می‌کند. اگرچه هدف اصلی وی از این صحبت‌ها تهدید متعرضین به روش حکومتداری آقایان است اما غافل از آنکه کسی که وارد این صحنه‌ها شده این تهدیدها برایش ارزشی ندارد و هراسی در ادامه مسیر و هدف به خود راه نمی‌دهد.

 

جای ‌شگفتی است که هیچ‌گاه از سوی این آقایان درباره بعد رحمانی، بخشش، قانون‌گرایی و دقت در حفظ حقوق شهروندی که امام نسبت به آن تاکید داشتند سخنی گفته نمی‌شود؟ چرا کسی درباره فرمان ۸ ماده‌ای حضرت امام که در آن شرایط تدوین شد حرفی نمی‌زند؟ حضرتعالی به خوبی در جریان برخوردی که حضرت امام با نگارنده نامه اهانت‌آمیز و تند نسبت به ایشان که از سوی یک پیرمرد روحانی نوشته شده بود، آگاهید. شما در آن زمان رئیس دیوان عالی کشور بودید. حتما یادتان هست که در همان زمان وقتی امام در جریان متن نامه قرار می‌گیرد به شما توصیه می‌کنند که مبادا با نویسنده نامه برخوردی شود و تاکید می‌کنند که حرمت نویسنده نگاه داشته شود. چرا هیچ‌گاه از این موضوع حرفی زده نمی‌شود که وقتی حضرت امام شنیدند که برای یکی از مسوولان شنود گذاشته‌اند به شدت ناراحت شدند و گفتند که باید فردی که این کار را انجام داده است را شلاق بزنند؛ چرا از این نمی‌گویند که امام می‌فرمود اگر کسی به صورت یک زندانی سیلی بزند باید مجازات شود؛ چرا از تاکیدی که امام برای رعایت حقوق شهروندان داشتند و تذکراتی که در این باره به مسوولان می‌دادند حرفی زده نمی‌شود. چرا از اینکه حضرت امام دستوری مبنی بر عزل یک قاضی به علت تخلفی که کرده بود دادند و حتی گفتند که او مجازات شود چیزی گفته نمی‌شود چرا از سعه صدر و تحمل نقد و انتقاد ایشان برای اداره حکومت سخنی نمی‌گویند.

 

چرا نمی‌گویند فردی که توسط دیگری شکنجه شده بود و مضروب بود وقتی که فرد شکنجه شده ضارب را دستگیر می‌کند و ضارب در اختیار اوست امام می‌فرمایند که تو گرچه توسط این شخص شکنجه شده‌ای ولی حق هیچگونه برخوردی با او نداری و او را باید به دستگاه قضایی بسپاری تا دستگاه قضا برای او حکم صادر کند.

 

بنابراین خوب است که اگر مواضع امام گفته می‌شود مواضع واقعی ایشان با ذکر زمان و شان نزول گفته شود تا شناخت واقعی نسبت به وی در اذهان جامعه نقش ببندد.

 

۴- یکی دیگر از مواردی که این روزها موجب تاثر جامعه شده است تخریب چهره‌های انقلابی و سرمایه‌های نظام است. کاملا مشهود است جریانی که اندیشه امام را برنمی‌تابد چنین با خشونت به یاران نزدیک حضرت امام می‌تازد و حتی بیت امام و چهره‌های بزرگ و انقلابی یورش می‌برند و تخریب می‌کنند. آیا پس از گذشت سی و یک سال از پیروزی انقلاب اسلامی، ‌جمهوری اسلامی باید اینگونه از زحمات و تلاش‌ها و ایثارگری‌ها کسانی که خدمت کرده‌اند قدردانی کنند.

 

۵- در بخش مهم دیگر اداره امور متاسفانه وضع اقتصادی کشور به اندازه‌ای نابسامان است که قابل گفتن نیست. وضع بانک‌ها، رکود مالی، بیکاری، نابسامانی مدیریت اقتصادی، بی‌انضباطی مالی، گشاده‌دستی بی‌حد و حدود از جیب ملت، توقف پروژه‌های عمرانی در بخش‌های مختلف به‌ویژه بخش نفت، تورم و گرانی بیش از هر زمان دیگر برای همه مردم مشهود است و این موضوعی است که حتی متاسفانه دولتی که از بی‌آلایشی و سادگی سخن می‌گوید و آن را در بوق و کرنا می‌کند، هنوز نتوانسته ساده‌ترین گره‌های اقتصادی مردم را باز کند و هر روز تنها با طرح مسائلی چون وقوع زلزله، افزایش جمعیت و کوچ از تهران و تعطیلاتی نسنجیده و عجولانه که بارها اخبار ضد و نقضی درباره آن منعکس می‌شود به سرگرم کردن خود و مایه نگرانی برای مردم می‌شود. به نظر می‌رسد که عدم توفیق دولت در ساماندهی وضع اقتصادی مردم باعث می‌شود که آنها به روال همیشه شان در طول سال‌های گذشته انگشت اتهام به سوی مسوولان گذشته دراز کنند تا همه تقصیرات را بر گردن آنها بیاندازند و در همین شرایط وقتی گزارش‌های دیوان محاسبات منتشر می‌شود تاکید دارد که دولت فعلی تنها بیش از ۲ هزار تخلف مالی در بودجه سال ۸۵ دارد و برخی از ارقام مفقود است و در همین حال رئیس بازرسی کل کشور گزارش‌هایی نگران‌کننده و مهمی از مفاسد در درون دولت می‌دهد.

 

۶- نکته دیگری که برای مردم شنیدنی تلخ است رفتارهای غیردیپلماتیک رئیس دولت فعلی است؛ عرصه دیپلماتیک در دنیا آداب و رسوم خاصی خود را دارد و رئیس‌جمهور هر کشوری کانون غرور یک ملت است ولی رئیس دولت فعلی ایران با رفتارهای عجیب و غریب و منحصر به فرد موجب تحقیر ملت ایران در دنیا شده است. وی که عطش سفر خارجی دارد با سخنان خود و مکاتباتی که هیچ‌گاه به او پاسخ داده نمی‌شوند (تاسف‌بارتر آنکه برخی ملبسین به لباس روحانیت چنین نامه‌های سخیفی را با نامه‌های پیامبر در صدر اسلام تشبیه می‌نمایند) موجبات وهن کشور را در عرصه جهانی فراهم کرده است و برای جبران این ناکامی‌ها با کشف کشورهایی که جغرافیدانان هم برای پیدا کردن آن باید با ذره‌بین، آنها را در نقشه جهان پیدا کنند با حاتم‌بخشی‌هایی از جیب ملت تلاش می‌نماید که چنین در افکار عمومی القا نمایند که از متحدانی در دنیا برخوردارند. انعقاد قراردادهایی که برای سالیان متمادی کشور را متعهد به دولت‌های دیگری می نماید و سرمایه‌گذاری‌های ایران در کشورهایی که منافع چندانی برای کشور ندارد، غیرقابل توجیه و غیر منطقی است. براساس ضرب‌المثل قدیمی چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است.

 

در پایان از خداوند برای حضرتعالی عافیت و سلامت آرزو نموده و امیدوارم که اقدامات حضرتعالی به هر نحو که مصلحت می‌دانید، سربلندی ملت بزرگ ایران آسایش، آرامش و امنیت کشور را به معنای واقعی در پی داشته باشد.

 

 


 


ايران نيازمند «كسب مشروعيت» از طريق مذاكره و معامله است!

در يكي  دو هفته اخير، درخت گروگانگيري‌هاي جمهوري اسلامي، چند ميوه كوچك "ثمر" داده و ظاهرا حكومت را چند گام به سوي هدفي كه دارد، نزديك كرده است. هرچند اين گامهاي معلق و لرزان، بوي موفقيت دائمي نمي‌دهند و ممكن است بعد از يك گام به جلو، دو گام به عقب در انتظار جمهوري اسلامي باشد! در ماه اخير، ايران با دو كارت بازي كرده است: "انرژي هسته‌اي" و "گروگان‌ها"! بالاخره ماجراي گروگان گرفتن يك معلم زبان فرانسوي باعث شد قاتل دكتر شاهپور بختيار با سلام و صلوات به ايران مسترد شود. هرچند براي سرپوش گذاشتن بر عمل دولت فرانسه، فردي از مقامات امنيتي سابق فرانسه مدعي شد خانم كلوتيد ریس جاسوس فرانسوي‌ها در ايران بوده، اما اعتراض خانم ریس به اين افتراي بزرگ، ماهيت دورغ اين مدعاي امنيتي را افشاء ساخت. كمي بعد گروگان گرفتن سه جهانگرد آمريكايي، بعد از ماهها نتيجه داد و باعث شد حكومتي كه هفته قبل پنج جوان بيگناه را به دار آويخته بود، ژست "انسان دوستانه" بگيرد و به سه مادر بي‌قرار آنها، اجازه سفر به ايران بدهد و طعم عطوفت اسلامي را به آنان بچشاند و اجازه ملاقات با فرزندان زنداني‌شان را در هتل استقلال تهران صادر نمايد! حقي كه هرگز براي هيچ شهروند ايراني، حتي براي جعفر پناهي (فيلمساز مشهور ايراني كه ده‌ها بازيگر و سينماگر جهاني برايش اشك ريخته اند) در نظر گرفته نشد و مردم را به ياد روابط كاپيتولاسيوني با قدرتهاي جهاني مي اندازد! كاپيتولاسيوني كه حق ويژه‌اي براي آمريكايي‌ها و غربي‌ها در نظر مي‌گرفت و يكي از دلايل اعتراضات مردمي و انقلاب مردم در سي و يك سال قبل بود.)

مادران آمريكايي با چشماني اشكبار با فرزندان جوان خود ديدار كردند و به اجبار پاي سخنان مادراني نشستند كه فرزندانشان در بازداشت دولت عراق و يا نيروهاي ائتلافي هستند. در حالي كه مادران عزادار اعداميان هفته پيش كشورمان، هنوز محل دفن اجساد عزيزان و دلبندان خود را از دولت اسلامي دريافت نكرده‌اند! و بالاخره همزمان با اين اقدام انسان دوستانه دولت اسلامي، دو ايراني بعد از سال‌ها از زندان آمريكايي‌ها در عراق خلاصي يافتند و به ايران بازگشتند. بازي با كارت گروگانها و ربودن شهروندان خارجي در ايران، بخشي از روش ايران براي معامله با قدرت‌هاي جهاني مثل انگليس و فرانسه و آمريكاست. (ملوانان انگليسي را به ياد داريد كه با كت و شلوار فاخر بدرقه شدند!) و بخش بزرگتر كارت‌هاي معامله، چيزي است به نام "انرژي اتمي" كه تا همين چندماه قبل "حق مسلم مردم ايران" بود و مسئله‌اي حيثيتي و ناموسي بود و حالا همان ناموس جمهوري اسلامي، تبديل به كالايي قابل معامله شده است. "ناموس" را تا قبل از اين نمي‌شد به اين راحتي‌ها معامله كرد! اما جمهوري اسلامي اين كار را كرد و شد!

سال قبل  در روزهايي شبيه اين، وقتي تنور انتخابات گرم بود، احمدي‌نژاد پيامي خصوصي براي رئيس جمهوري سوئيس (حافظ منافع آمريكا در تهران) فرستاد و خواهان مذاكره سريع با دولت آمريكا شد تا با برگ مذاكره با آمريكا، بتواند در آن انتخابات پيروز شود و ورق را برگرداند. آن پيام مثل نامه‌هاي ديگر به بوش و اوباما فاش شد و بي‌نتيجه ماند. اما قبل و بعد از آن، دولت احمدي‌نژاد بارها و بارها با همين "استكبار جهاني!" در پشت درهاي بسته و يا به "بهانه" مسئله هسته‌اي گفتگو كرد ولي نتوانست به هدفي كه در سر دارد، دست يابد. براي همين، همزمان با كارت گروگان‌گيري به بازي ادامه داد و حالا در چند پرده ظاهرا" برنده شده است.

شايد بد نباشد از اين پنجره هم به "مذاكرات  اتمي" از سوي حكومت ايران نگاهي  بياندازيم: حكومت غير مردمي ايران، با فرسوده كردن تعمدي مسئله اتمي خود، علاوه بر اينكه تلاش دارد به توانايي اتمي و نظامي دست يابد، در عين حال گمان مي‌كند كه به اين بهانه "طرف گفتگوي مشروعي" با غرب و آمريكا خواهد بود. حكومت ايران در خلال اين گفتگوها، بدنبال آن است كه هر بار قدمي به پيش بگذارد، براي خود مشروعيت جهاني (به عنوان يك طرف گفتگو) كسب كند و در داخل كشور هم چنين وانمود كند كه از سوي جهانيان، مشروعيت لازم براي مذاكره و معامله را دارد و براي همين دولت مشروعي است!(حتي اگر رأي خود را از مردم بدست نياورده باشد) و لابد در همين خيال است كه در هر بار مذاكره، امتيازي از غرب و آمريكا بگيرد و قدرتي براي سركوب مخالفان خود بدست آورد. و كيست كه نداند يكي از مهم‌ترين امتيازهايي كه حكومت‌هاي غيرمردمي مانند جمهوري اسلامي بدنبال كسب آن هستند، تثبيت مشروعيت خود، معامله براي بقا و سركوب مخالفان است. و حكومت غيرمشروع ايران، دقيقا بر اساس همين الگو، مذاكرات اتمي را هر بار به بهانه‌ اي "فرسايش" مي‌بخشد تا امتياز نشستن در آنسوي ميز گفتگوها را از دست ندهد و بر قدرت و مشروعيت خود به عنوان يك "طرف گفتگو با جهانيان" صحه بگذارد. در حالي كه اين حكومت فاقد هرگونه مشروعيتي به لحاظ همه استانداردهاي مردمسالاري در دنياي امروز است. حكومتي كه حتي قواعد و قوانين موجود خود را هم رعايت نمي‌كند و تصور مي‌كند دنياي امروز را مي‌تواند به سادگي توهماتي كه دارد بفريبد.

در تمام اين مذاكرات اتمي و گروگانگيري‌ ها، حكومت ايران چه تصويري از خود  ساخته و به جهانيان عرضه كرده است؟ تصوير يك راهزن گروگانگير كه در هيچ شكلي قابل اعتماد نيست. حكومتي كه با زور راهزني، قصد دارد خود را به عنوان پاي ثابت گفتگو با جهانيان تحميل كند، اما در داخل هيچ مشروعيتي ندارد. حكومتي كه در رسانه ها "قلدري" مي‌كند، و در خفا به "گدايي مشروعيت" از جهانيان مي‌ پردازد. حكومتي كه "محكوم به فروپاشي" است و به زودي به جايي در قعر تاريخ خواهد رفت، زيرا دوره راهزنان و گروگان‌گيرها چندان نمي‌پايد.


 


عبادی، برنده جایزه بین الملی دموکراسی

شیرین عبادی، نخستین بانوی ایرانی برنده جایزه صلح نوبل، برنده دومین دوره «جایزه بین المللی دموکراسی» شد.

به گزارش دویچه‌وله، این جایزه بین المللی هر سال به فردی اهدا می شود که « که در کشور خود تلاشی ارزشمند در راه دموکراسی کرده باشد.»

 این وکیل ایرانی، در سخنرانی خود که بعد از دریافت این جایزه ده هزار یوروی ایراد کرد، گفت:«این جایزه به تمام انسان ها و گروه هایی تعلق دارد که در ایران در راه دموکراسی مبارزه می کنند. جنبش سبز یک جبهه وسیع است که در آن انبوه مردم با گرایش‌ها و عقاید گوناگون حضور دارند. هدف و آرزوی مشترک آنها نیل به دموکراسی است.»

عبادی با اهدای این جایزه به محمد نوری‌زاد، روزنامه نگار و فیلم ساز، و جعفر پناهی، کارگردان، از جعفر پناهی که اعلام اعتصاب غذا کرده است، خواست:« اعتصاب خود پایان دهد تا با تن سالم و قوی به مبارزه در راه آزادی ادامه دهد.»

رییس کانون مدافعان حقوق بشر، همچنین با اشاره به دوگانگی کشورهای اتحادیه اروپا درباره نقض حقوق بشر در ایران، درباره تحریم‌های جدید علیه ایران چنین موضع گیری می‌کند: «تحريم هاي اقتصادي فقط به مردم عادي ضرر وارد مي‌کند. اتحاديه اروپا بايد سفراي‌شان را به نشانه‌ي اعتراض از تهران بيرون کنند. و بايد به وزاري ايران و فرماندهان نيروي نظامي و نزديکان‌شان ديگر ويزای سفر ندهد.»

شیرین عبادی با اشاره به اعتراضاتی که پس از انتخابات در ایران اتفاق افتاده است، می‌گوید:«حرف به تنهايي کافي نيست. اروپا بايد در عمل ثابت کند که به آنچه که تبليغ مي کند، واقعا باور نيز دارد.»

شیرین عبادی این جایزه را در شهر بن دریافت کرد. در این مراسم «ورنر هویر»، معاون وزیر امورخارجه آلمان و اریک بترمان، رییس «جمعیت دموکراسی» و مدیرعامل رادیو «دویچه وله» دریافت کرد.

این جایزه در اولین دوره برگزاری، به واتسلا هاول، رییس جمهور پیشین چکوسلواکی اهدا شده بود.

 


 


نامه سرگشاده اعتراضی بر علیه آزادی قاتل شاپور بختیار



همچنان که می‌دانید دولت فرانسه علی وکیلی‌راد که به اتهام قتل شاپور بختیار در ۱۹ سال پیش در پاریس دستگیر و زندانی شده بود را سه شنبه این هفته آزاد و تحویل رژیم جمهوری اسلامی ایران داد. علی وکیلی‌راد، این تروریست شناخته شده اسلامی هنگام ورود به فرودگاه امام خمینی در تهران مورد استقبال بلندپایه ترین مقامات رژیم اسلامی قرار گرفته و با انداختن حلقه گل بر گردنش به او خوش آمد گفتند. دولت جمهوری اسلامی تحویل گرفتن این تروریست را یک نشانه قدرت و موفقیت خود اعلام نمود.

ما به این اقدام دولت فرانسه در آزادی قاتل شاپور بختیار اعتراض داریم و دست خود را برای همبستگی با مردم ایران در مبارزه علیه رژیم جمهوری اسلامی به سوی مردم فرانسه دراز می‌کنیم. ما از اتحادیه های کارگری فرانسه که تاکنون بارها شجاعانه خشونت دولت اسلامی را در حق کارگران و مردم ایران محکوم کرده اند، از دانشجویان مبارز و آزادیخواه فرانسه که به همراه مردم ایران در ماه‌های اخیر و برای اعلام همبستگی به خیابانها آمدند، از سازمان‌های مدافع حقوق زن و انجمن ها و گروه‌های سکولاریست، از کمونیست‌ها و چپ فرانسه و خلاصه از عموم مردم آزادی‌خواه فرانسه میخواهیم که آزادی قاتل شاپور بختیار را محکوم کنند.

همراه ما به دولت فرانسه به این خاطر اعتراض کنند. دلایل و خواسته‌های ما در این اعتراض شامل این موارد است:

۱. دولت فرانسه کسی را آزاد نموده و راهی ایران کرده است که یک تروریست اسلامی فرستاده شده از سوی مقامات رژیم جمهوری اسلامی برای به قتل رساندن شاپور بختیار در ۱۹ سال پیش بود. اکنون که دولت فرانسه تصمیم به آزادی این تروریست گرفته است، نه رژیم جمهوری اسلامی به نسبت ۱۹ سال پیش تغییر کرده و مردم ایران و جهان از تروریسم و وحشیگری این حکومت در امان هستند و نه خود فردی که مورد لطف دولت فرانسه قرار گرفته است حتی از خانواده شاپور بختیار و مردم ایران و فرانسه به این خاطر عذرخواهی نموده است. بر عکس به خاطر عدم پشیمانی علی وکیلی راد میباشد که سران رژیم جمهوری اسلامی به گردن وی در تهران حلقه گل انداخته و افتخار میکنند که با سیاست گروگانگیری غرب را زیر فشار گذاشته و دول غربی نیز به خاطر منفعت خود مدام در حال ارسال بسته های تشویقی مختلف اما بیحاصل به او هستند. دولت فرانسه درست در روزهایی اقدام به آزادی قاتل شاپور بختیار کرده است که رژیم جمهوری اسلامی پنج نفر از زندانیان سیاسی را در زندانهای خود اعدام کرده است. بر علیه اعدام این 5 نفر، مردم ایران بپاخواسته و اعتراضات خود را در داخل و خارج کشور در سطحی گسترده به پیش بردند. جرم این ۵ نفر زندانی سیاسی این بود که به قوانین رژیم اسلامی تن نداده، خواهان آزادی و عدالت اجتماعی در ایران بودند. ما از مردم فرانسه میپرسیم آیا آزادی قاتل شاپور بختیار ارسال بسته تشویقی دولت فرانسه در ازای اعدام فرزندان مردم ایران بود؟ ما از مردم فرانسه میپرسیم که آیا شما میپذیرید که تروریستهای اسلامی زمانی که مردم ایران شانس این را دارند که به لطف فشار مردم غرب و حقوق مدنی که در کشورهای خودشان دارند برای حفظ جامعه در زندان باشند، اینگونه مورد معامله قرار گرفته، به ایران برگردند تا به رژیم اسلامی در گسترش خشونت و ترور کمک بیشتری بکنند؟ آیا مردم فرانسه میپذیرد که در فردای تظاهراتهای خیابانی در تهران و شیراز و اصفهان و…. امثال دارابیها که در آلمان آزاد شدند و وکیلی رادها که از فرانسه به ایران ارسال شدند در کنار نیروهای پلیس رژیم اسلامی جوانان را بزنند، بکشند و یا در کشورهای منطقه تروریستها را آموزش بدهند؟

۲. ما خواهان اعدام هیچ زندانی نیستیم و مردم ایران سالهاست برای لغو مجازات اعدام مبارزه میکنند. مردم ایران به همین خاطر خواهان الغاء تمامی قوانین خشونت بار مجازاتهای اسلامی از جمله اعدام، سنگسار، دست بریدن و پا بریدن و شکنجه و شهادت و ترور هستند. ما معتقدیم در صورت سرنگون کردن جمهوری اسلامی نباید سران حکومت اعدام شده و یا با آنها رفتار ناشایست بشود. حتی آقای خامنه ای باید حق برخورداری از وکیل و یک محاکمه عادلانه داشته باشد. ما همچنین معتقد به محاکمات مخفی نیستیم. ما جزو حقوق مدنی مردم ایران میدانیم که خواهان علنی کردن همه محاکمات باشند. به نظر ما باید سران حکومت اسلامی و همه کسانی که در ترور و خشونت دست داشتند در دادگاههای علنی با حق شرکت کلیه خبرنگاران از سراسر دنیا محاکمه بشوند. ما میخواهیم تا از این طریق مردم فرانسه، آلمان، آمریکا، اسرائیل، سوئد، مصر و لبنان و …. بفهمند که در نتیجه سی و یک سال حاکمیت تروریسم اسلامی بر مملکت ما بر ما چه گذشته است و تاریخ مبارزه ما برای به زیر کشیدن این دیکتاتوری اسلامی چگونه ساخته شده است. لذا سئوال ما از مردم فرانسه این است که آیا مردم ایران و فرانسه حق نداشتند بطور علنی در جریان تصمیم گیری حقوقی بر سر آزادی وکیلی راد قرار بگیرند؟ ما حق مردم ایران میدانیم که از زبان خود وکیلی راد بشنوند که اولن چرا و چگونه و به دستور کدامیک از مقامات رژیم آقای شاپور بختیار را این چنین وحشیانه به قتل رسانده است، چرا و چگونه اکنون خواستار آزاد شدن از زندان شده است؟ نظر خود وی در باره قتلی که انجام داده چیست؟ آیا از خانواده شاپور بختیار و مردم ایران و همچنین مردم فرانسه از این بابت عذرخواهی نموده یا که نه هنوز هم معتقد است که با قتل این انسان به فرایض دینی و سیاسی خود عمل نموده است؟ ما دانستن همه اینها را جزو حقوق مدنی مردم میدانیم. چرا که در خود کشور فرانسه دولت آن حاضر نخواهد شد کسی را که قاتل میباشد بدون انجام این تشریفات و بدون اطمینان کامل از مصونیت جامعه از ارتکاب مجدد به قتل آزاد کند، چگونه است که پس با مردم ایران چنین ظالمانه رفتار میشود؟ چگونه است که قاتلی را که مطلقن از کرده خود پشیمان نیست، تازه سردمداران حکومت دسته گل را به خاطر تروری که انجام داده به گردنش می اندازند آزاد کرده و به واقع به نیروهای تروریست و خشونت طلب حکومت بر علیه مردم یک نفر دیگر را نیز اضافه و ملحق میکند؟ آیا مردم فرانسه این اقدام دولت فرانسه را که صریحن علیه منفعت و مطالبات مردم ایران و بر ضد حقوق مدنی خود مردم فرانسه میباشد میبخشند؟

۳. رژیم جمهوری اسلامی سی و یک سال است با خشونت تمام نه فقط بر مردم ایران حکومت میکند، بلکه با تکیه بر تروریسم اسلامی زندگی مردم کشورهای منطقه خاورمیانه را نیز به تباهی کشانده است. رژیم جمهوری اسلامی مهمترین حامی جریانات تروریستی در لبنان، عراق، افغانستان و فلسطین و سایر کشورهای جهان میباشد. بسیاری از این جریانات تروریستی اسلامی که مانع دست یابی خاورمیانه به صلح، آرامش و آزادی هستند توسط رژیم اسلامی ایجاد و سازمان یافته اند. رژیم جمهوری اسلامی با تکیه بر تروریسم، خشونت سازمانیافته، گروگانگیری و قلدری حکومت خود را سرپا نگه داشته است. ما از مردم جهان میخواهیم دولتهای خود را برای قطع ارتباط سیاسی و دیپلماتیک با این رژیم آدمکش تحت فشار قرار بدهند. به نظر ما باید رژیم جمهوری اسلامی صدها برابر بیشتر از رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در دوره های قبل تحت فشار و ایزولاسیون سیاسی قرار بگیرد. به نظر ما ارتباط دول غربی، ساپورت این حکومت، بده و بستان و سازش با آن بیشتر از قبل باعث سرپا ماندن این حکومت میشود. حکومتی که به خاطر مبارزه قدرتمند مردم ایران سرپا نگهداشتنش محال است. مردم ایران علیه این خشونت اسلامی سازمانیافته در ایران بپاخواسته و دست به اعتصاب، تظاهرات و مبارزه زده اند. دهها هزار نفر از جوانان ایرانی به خاطر این مبارزه و مقاومت قهرمانانه، اعدام شده و بسیاری در زندانهای جمهوری اسلامی به سر میبرند. بیش از ۲۰۰ نفر از افراد اپوزیسیون ایران در خارج کشور و از جمله شاپور بختیار توسط این حکومت بوسیله تروریستهای سازمانیافته به قتل رسیده اند. روش تروریسم اسلامی اسلامی برای نگه داشتن خود در مقابل مردم، سرکوب مردم و مخالفین از یکسو و امتیاز دادن و امتیاز گرفتن از دول غربی از سوی دیگر است. ما از مردم فرانسه میخواهیم از مبارزه مردم ایران حمایت کنند و نگذارند که دولت فرانسه در آخرین دقایق عمر این حکومت با برقراری چنین دیپلماسی خشونت باری باعث تقویت موضع این رژیم بشوند. در سال ۱۹۷۹ زمانی که آیت الله خمینی را از پاریس به تهران اعزام کردند، نه مردم ایران از نقشه های شوم خمینی و حامیان غربی اش اطلاع داشتند و نه مردم فرانسه. امروز بعد از سی سال هم مردم ایران بپاخواسته، آگاهند و میدانند که رژیم جمهوری اسلامی چه نقشه هایی دارد، حرکت و سیاست دول غربی را با دقت دنبال میکنند، هم مردم فرانسه مطلعند که سازش و زد و بند با یک حکومت تروریست از سوی دولت فرانسه به ضرر مردم است. چون دولت فرانسه با این اقدام خود تروریستهای اسلامی را به امید بذل و بخشش آتی صدا میزند!

سی و یک سال پیش مردم ایران نمیتوانستند دست یاری به سوی ث ژ ت و سازمانهای سکولار، مدافعین حقوق زن، دانشجویان و آحاد مردم دراز کنند. امروز می بینیم که اتحادیه های کارگری فرانسه بارها و بارها با قدرت تمام خشونت دولت اسلامی را بر علیه کارگران و عموم مردم ایران محکوم نموده و در همین ده ماه اخیر، دانشجویان و مردم فرانسه بارها در کنار ما در خیابانهای پاریس و لیون و… بر علیه تروریسم اسلامی در ایران به خیابان آمدند. از همین رو ما نیز به شما رجوع میکنیم. ما از شما میخواهیم بار دیگر با محکوم کردن اقدام دولت فرانسه در آزاد کردن یک تروریست اسلامی، یک قاتل حرفه ای که به جان مردم ایران خواهند انداخت، در کنار مردم ایران بایستید. دشمن ما رژیم جمهوری اسلامی است. امروز اگر ما خواهان وارد کردن فشار سیاسی بر دولت فرانسه به خاطر آزادی یک تروریست هستیم، برای قویتر کردن این مبارزه جهت سرنگونی حکومت اسلامی است. به نظر ما مردم ایران با سرنگونی رژیم اسلامی نه فقط خود را رها خواهند کرد، بلکه جهان متمدن را نیز به آرامش و صلح بیشتری میرسانند چرا که تروریسم اسلامی دیگر یک دشمنی در مملکت ما نیست، با عث عدم امنیت، نقض حقوق مدنی مردم و آشوب و درگیری در بسیاری از ممالک جهان است. از همین رو ما میخواهیم که در مبارزه امروز مردم ایران، افکار عمومی مترقی در غرب و از جمله در فرانسه ما را یاری کنند. قدم امروز شما محکوم کردن آزادی علی وکیلی راد و ارسال آن به ایران میباشد. علی وکیلی راد میتوانست از مردم ایران، خانواده شاپور بختیار و مردم فرانسه عذرخواهی کند، اظهار پشیمانی کند، ضمانت بکند که دیگر دست به این عمل نخواهد زد و سپس یا به ایران برگشته یا در خارج کشور اعلام پناهندگی کند. اما نه! وکیلی راد در هئیت یک تروریست و قاتل همچنان معتبر به ایران برگردانده شد و این خاک پاشیدن به چشم مردم ایران و فرانسه هر دو با هم است. ما به دولت فرانسه هشدار میدهیم که دست از این زد و بندها با حکومتی که مورد انزجار و خشم مردم ایران میباشد بردارد. ما به دولت فرانسه میگوییم بهتر است به اراده و مبارزه مردم ایران آنهم در آخرین دقایق سرنگون شدن این حکومت احترام بگذارد. چون مردم ما این اقدام و این زد و بند آشکار را بر علیه خود فراموش نخواهند کرد.

۵. ما از اتحادیه های کارگری، دانشجویی، سازمانهای زنان، آحاد مردم فرانسه می‌خواهیم با ارسال ایمیل، فاکس، نامه و کارت پستال به رئیس جمهور فرانسه آقای سارکوزی معامله و آزاد کردن تروریست جمهوری اسلامی، قاتل شاپور بختیار و برگرداندن او به ایران و انداختن وی به جان مردم را محکوم کنند. ما از شما می‌خواهیم که در کنار ما قرار بگیرید. بگذارید به ازای تصمیم چند نفر در راس دولت فرانسه در همکاری با دیکتاتورهای حاکم بر ایران، بعوض میلیونها فرانسوی آزادیخواه در کنار مردم ایران بایستند. بیایید نگذاریم تصمیمگیری در باره سرنوشت انسانها، از بالای سر ما، پشت درهای بسته و بر علیه منفعت ما گرفته بشود.

http://www.facebook.com/group.php?gid=123090557713104&v=photos#!/group.php?gid=123090557713104&v=info


 


سپاه خودش را لو داد

چند ماه پیش، سایت خودنویس در مطلبی طنز آمیز اعلام کرد که «ارتش سایبری» سایت فرودگاه مهرآباد را هک کرده است.  این خبر در بخش «فالس‌نیوز» خودنویس منتشر شده بود.

رسانه‌های مختلفی بدون توجه به طنزآمیز بودن محتوای خبر «جعلی»  (فالس)، مساله را جدی گرفتند. کار به جایی رسید که مدیر عامل فرودگاه مهرآباد در واکنش به خبر حمله به سایت فرودگاه مهرآباد،گفت: «حمله به سایت فرودگاه مهرآباد یک شانتاژ خبری است که صرفاً از سوی رسانه های بیگانه برای هراس از توانایی ارتش سایبری ایران مطرح شده است.»

مدیرعامل فرودگاه مهرآباد همچنین ضمن دفاع از ارتش سایبری ایران گفته بود که «رسانه‌های ضد انقلابی به دلیل هراس از توانایی ارتش سایبری بدنبال اتهام زنی به ارتش سایبری هستند تا با استفاده از این شیوه اذهان عمومی را منحرف سازند.»

اما موضع‌گیر رسمی یک مقام سپاه در باره ارتش سابری ایران نشان می‌دهد که باید ارتباطی ارگانیک میان این مجموعه و سایت‌هایی نظیر «گرداب» وجود داشته باشد. 

در ماه‌های گذشته با توجه به هک تعدادی از سایت‌های جنبش سبز بعد از دستگیری عوامل این سایت‌ها توسط سپاه، و اعلام هک بوسیله ارتش سایبری، گمانه‌زنی‌ها درباره ارتباط این گروه با سپاه پاسداران وجود آغاز شده بود، اما اینکه می‌توان به این حدس رسمیت داد.

چند ماه پیش، ارتش سایبری به سایت جستجوگر «بایدو» چین هم حمله کرده بود که در برابر این حمله، هکر‌های چینی نیز واکنش نشان دادند و تعدادی از سایت‌های ایرانی را موقتا از کار انداختند.

از نقطه نظر حقوق بین‌الملل باید دید که آیا سایت‌ها، سازمان‌ها و نهادهایی که از ارتش سایبری لطمه دیده‌اند، می‌توانند از سپاه پاسداران و دولت ایران شکایت کنند یا نه؟ سپاه که از سوی تعدادی از کشورها به عنوان نهادی تروریستی شناخته شده، اینک می‌تواند به عنوان عامل تروریسم اینترنتی تحت فشار قرار گیرد.


 


عليه ديكتاتور مضاعف، ما دوباره سبز مي‌شويم

پس فردا سالروز دوم خرداد است.

روزي كه ديكتاتور مضاعف به خود لرزيد اما زبان در كام فرو كشيد و به انتظار كشتار مردم نشست.

همين ديكتاتور مضاعف در خرداد هفتاد و شش و تا هشت سال بعدش هم كاري نتوانست بكند تا اين كه محمود بي مخ به ياري‌اش شتافت و خورشتي از مغز انسان‌هاي سبز براي مارهاي روييده بر دو كتفش آماده ساخت كه گمانم نوعي قورمه سبزي بود. ما اگر ادعا داريم كاوه آهنگراني هستيم كه مغز آبتين،پدرمان خوراك مارهاي دوش ضحاك زمان شده است وقت آن است كه پوستين سبزمان را درفش كاوياني كنيم و عليه ضحاك زمان كه ادعاي امامت مي كند به پا خيزيم.

اگر ادعا داريم اهل خرداد سبزيم بايد شجاعانه دوباره سبز شويم و پس فردا دوم خرداد شروع خوبي براي دوباره سبز شدن ماست. در ضمن يادمان باشد ضحاك زمان انتظار مرگ يكي از دوستان سابقش را در زندان مي‌كشد تا خوراك مغز مارهاي سر دوشش شوند . پس مطمئن باشيد اگر نجنبيم و متحد نشويم به ما رحم نخواهد كرد. پس فردا دوم خرداد است. ما دوباره سبز مي‌شويم


 


مبادله گروگان به روش ایرانی

همزمان با حضور مادران کوه‌نوردهای آمریکایی در ایران، دو نفر از ایرانیان زندانی در عراق امروز آزاد شدند. کوه‌نوردهای آمریکایی که در منطقه مرزی میان ایران و عراق در کردستان دستگیر شده بودند، از سوی مقام‌های امنیتی ایران متهم به جاسوسی شدند که باعث نگرانی بیشتر خوانواده‌هایشان شد.

روز گذشته، این سه کوه‌نورد تحت شرایط امنیتی در هتل با مادران خود دیدار کردند.

یک منبع ساکن کردستان عراق به خودنویس گفت که در زمان دستگیری این سه، این شایعه مطرح بوده که کسی که قرار بود این سه نفر را به عنوان راهنما برای بازدید از کوه‌های منطقه ببرد، آمریکایی‌ها را در نقطه صفر مرزی به مامورهای سپاه پاسداران تحویل داده است.

امروز حسین کاظمی قمی، سفیر ایران در عراق اعلام کرد که احمد برازنده و علی عبدالمالکی، «دو زائر ايرانی» که بدون گذرنامه وارد عراق شده و در نجف و سامره بازداشت شده بودند از سوی آمریکایی‌ها آزاد شدند.

اما آزادی کلوتیلد ریس نیز در فرانسه بدون اما و اگر نبود. در حال حاضر از سوی چند منبع فرانسوی این مساله طرح شده که خانم ریس، یک منبع خبری برای یکی از سازمان‌های امنیتی کشورش بوده است. آزاد شدن یک «جاسوس» از سوی ایران با آزادی کسی همراه شد که رئیس جمهوری فرانسه ماه‌ها پیش تبادلش را با کلوتیلد ریس غیر ممکن می‌دانست. علي‌ وكيلي‌راد که ۱۹ سال در فرانسه زندانی بوده، اینک به «بهشت» برگشته، و دولت فرانسه با وجود ادعاهای پیشین، او را در اختیار ایران قرار داده است.

به نظر می‌رسد ایران به خاطر تجربه‌اش در مبادله گروگان، و نتیجه‌بخش بودن کار، این روش را کماکان ادامه دهد. اما معلوم نیست در صورتی که آمریکایی‌ها به خواسته ایران تن دهند، آیا پرونده باب لوینسن گشوده خواهد شد یا نه؟


 


بیانیه مشترک ۸۰ تن از فعالان مدنی، سیاسی و مطبوعاتی کرد درمورد اعدام‌ها و انجام کارزاری تازه

این روزها را با دل شکسته، عصبانیت و خشم توامان گذراندیم... اعدام‌ها بسیار سنگین بود و داغ از دست دادن فرزاد، شیرین، فرهاد، علی و مهدی بس سخت بر دلمان نشست. با نگاهی اجمالی به آنچه که گذشت دو نکته اهمیت بسزایی دارد که لازم است بسیار کوتاه به ان بپردازیم و توجه همگان را به آن جلب کنیم.

۱.همبستگی بسیار وسیع و سراسری همه ایرانیان در این ضایعه و اعتراض به این فاجعه


۲. همکاری و همدلی یکپارچه اقشار مختلف از مردم کردستان اعم از احزاب و نهادهای سیاسی، مدنی، رسانه ای، اشخاص، مردم کوچه و بازار، کسبه، محصلین و دانشجویان.

 

در یکسال گذشته گلایه‌های بسیاری از ما از رسانه‌ها و نیروهایی که افکار عمومی را در ایران شکل می‌دهند و رهبران و رسانه‌هایی که رسانه جنبش سبز و اپوزیسیون جمهوری اسلامی نامیده می‌شوند در کوتاهی از اعتراض، انعکاس و رسانه‌ای کردن مسایل "مناطق حاشیه‌ای" ببار نشست و اینبار در اعدام چهار نفر کرد و یک شهروند شیرازی همه یکصدا بپاخاسته و اعتراض کردند، نوشتند، سرودند و نقشی از فاجعه رابه جهانیان نشان دادند. صدها تن از استادان ایرانی در اروپا و امریکا اعدام‌ها را محکوم کردند، سران جنبش سبز، رسانه های سبز، احزاب سیاسی ایرانی اعدام‌ها را محکوم و دادگاه‌ها را ناعادلانه خواندند و هزاران وبلاگ و کاربر در جهان مجازی با واکنشی سریع اعتراض و این فاجعه را محکوم کردند. در سایت‌های اجتماعی بسیاری به شکل نمادین و برای همبستگی تصاویر خودرا با تصاویر اعدامی‌ها تعویض کردند. نخبگان سیاسی و مدنی که پایشان به زندان رسیده بود و زمانی همبند با این عزیزان بودند با نوشتن خاطرات خود چهره انسانی آنها را به همه جهان نشان دادند. صدها و هزاران مطلب و مقاله نوشته شده از همدلی و همگرایی بی سابقه‌ای خبر می‌دهد که در دو سه دهه اخیر کمتر شاهد آن بوده ایم. تا آنجاییکه به مساله کرد بر میگردد، بعنوان فعالین مدنی و حقوق بشری کرد از همه کسانی که این همدلی را باعث و بانی بودند برسم قدردانی کردها از صمیم قلب سپاسگزار و قدردانیم. ما این امتحان را به خوبی گذراندیم، همدلی ما در اعتراض به اعدام فزارد کمانگر که خود پلی در میان همه انسان‌های آزادیخواه در ایران بود به راهنمای ما تبدیل خواهد شد و طبیعتن از این پس یک مرحله تازه را طی خواهیم کرد که همدلیها را بیشتر خوهد کرد...

لازمه یک جامعه آزاد وجود احزاب سیاسی و نهادهای مدنی است و بدون حزب سیاسی و نهادهای مدنی بطور جدی نمی‌توان از جامعه دمکرات و آزاد صحبت کرد. و بوضوح میتوان اعلام کرد که کردستان پتانسیل کافی و مناسبی برای سازماندهی احزاب سیاسی و نهادهای مدنی را دارا می‌باشد. ولی کتمان هم نمی‌توان کرد که نقش نهادهای مدنی در کردستان بدلایل مختلف از جمله سرکوب شدید در داخل و بی اعتمادی مفرط در خارج، بسیار کمرنگ و ضعیف است. ولی هنوز احزاب سیاسی سرپا هستند و نقش نسبی خود را در صحنه سیاسی کماکان ایفا می کنند. البته احزاب سیاسی کرد هم نقصهایی دارند که در این مجال نه امکان بررسی این کمبود و نقصها وجود دارد و نه هدف این بیانیه است. اما آن نکته ای که به این بیان بر می گردد تفرق و عدم هماهنگی این احزاب در فعالیتهای مشترک و همکاری در چارچوب خواسته های حداقلی است که تا کنون کردستان از آن رنج برده است. در این رابطه نه تنها در مناسبتهای مختلف بلکه همواره دلسوزان کرد به این عدم همکاریها اعتراض داشته و از رهبران سیاسی کرد خواستار همکاریهای مشترکشان شده اند.

ولی خوشبختانه در آستانه اعتصاب عمومی در کردستان احزاب کردی به خود آمده و با امضای بیانیه های مشترک و اعلام حمایت از اعتصاب سراسری در کردستان برای اولین بار در یک جبهه واحد برای رسیدن به نتیجه مطلوب تلاشی درخور را از خود نشان دادند. این همگرایی و همصدایی را باید قدردان بود و احزاب را همچنان ترغیب نمود که ابتکار اخیر را به عنوان آغازی جدید در نظر گرفته و به ادامه و گسترش این نوع همکاریها بپردازند. نتیجه مثبت این همکاری در سطح احزاب سیاسی و شخصیتهای فعال سیاسی و مدنی کرد در اعتصاب سراسری کردستان خود نشانه‌ای مثبت و الگویی میمون شد که بطور جدی مورد تحسین دوستان و دلسوزان آزادی در سراسر جهان گشته است.


تعداد زیادی از عزیزان ما هنوز در صف اعدامند و عده بی شماری به ناحق در زندان. برای رهایی از سایه شوم طنابها و آزادی بی قید و شرط آنان کاری سترگ و فعالیتهای جدی لازم است.

ما امضاکنندگان زیر:ضمن قدردانی از همه کسانی که در این همبستگی و همدلی سنگ تمام گذاشته اند از همه آنان و جریانات موثر دیگر در صحنه دمکراسی خواهی و حقوق انسانی میخواهیم تا همواره در گفتمان خود با اتکا به نقاط مشترک و تفاهم به همیاری ادامه داده و برای تهیه کارزاری مشترک اقدام عاجل نمایند.

امضاها( مجمو‌ع ۸۰ امضا به ترتیب حروف الفبا):
آرینا مرادی، دانشجوی روابط بیل الملل
آزاد مرادیان فعال حقوق بشر
آزاد مستانی، فعال سیاسی
امیر- زرزا
ایاز خون سیاوشان (شاعر و نویسنده‌)
بختیار صدیق
بهداد بردبار. روزنامه نگار
بهرام تیموری ، منتقد وفعال سیاسی
بهمن- زرزا
تارا وزیری
تیکا تالکی
جلیل آزادیخواه
جهانی مهر
چنگیز امیری، فعال مدنی
حاتم ممبری
حامد انصاری
حسن - زرزا
حسین شافعی، حامی حقوق بشر
حشمت خسروی، روزنامه نگار
خالد توکلی
دکتر رویا طلوعی ، محقق دانشگاه ، آمریکا
رحمان جوانمردی، حامی حقوق بشر
رسول سیلکه
رشید قادری
رضا فیضی
رضا قربانی
رضا یوسف بیگی
سارو خلیقی
ساسان امجدی- فعال حقوق بشر
سامان رسول پور/ روزنامه نگار
ساڵه‌ نه‌ڵۆسی، سایت پیشمرگها
سوسن کولوند
سۆران ئه‌مینی پیشمه‌رگه‌ی حیزبی دێمو کراتی کوردستان. وێبلاگ نوس
سەلاحەدین بایەزیدی، رۆژنامەنوس، سویسرا
"شاهد علوی ؛ فعال سیاسی"
شهاب الدین شیخی، روزنامه نگار،
شهباز شهلایی
صابر قادری- روزنامه‌نگار و فعال سیاسی
طاهر معرو فیان زمینه فعا لیت انسان دوست
طاهر برهون - آلمان
عارف نادری - فعال سیاسی و روزنامه نگار
عبدالله‌ سلطان فر وبلاگ نویس
عبدالله سهرابی
عبدالله محمدي روزنامه نگار
علی ایلامی، بلژیک
علی ساکی / فعال حقوق بشر -نروژ
علی نیکدین، فعال سیاسی
عمار گلی، فعال مدنی
عه زیز ماملی- حقوقدان و فعال سیاسی
فاخته عدل- حقوق بشر
فاطمه گفتاری، فعال مدنی
فرهاد حسینی
کاک شار اورمیر، روزنامه نگار
کاوه قریشی، روزنامه نگار
کیوان فرامرزی، فعال حقوق بشر
لیلا شریعتی
لیلا محمدی فعال سیاسی ومدنی
متین پرویزی
محسن کاکه رش، روزنامه نگار
محمد ایزدی، روزنامه نگار
محمد رشیدی فعال سیاسی
محمد صالح گلی
محمد محمدی روزنامه‌ نگار و مستند ساز آلمان
محمدعلی توفیقی، روزنامه نگار و فعال سیاسی
محمود شيرزاد - نويسندة و فعال سياسى
مسعود کاظمی
منصور تیفوری، نویسنده، حامی حقوق بشر
مهر جهانی
مهین سلطانی
مهین شکرالله پور فعال زنان
ناصح فریدی، فعال مدنی
نامدار شریفی
ناهید حدادی
ناهید مکری فعال زنان
نوگل مرادی، فعال سیاسی
هانا کردی
هوشنگ سنه
وه نه وشه میر موکری / ماموستا
یاس سفید
یاسر گلی، فعال حقوق بشر
یاسین حسینی شاعر و نویسنده


 


برای محمد نوری‌زاد
 


هفت کاری که در فیس‌بوک نباید انجام داد

۱. استفاده از رمز عبور ضعیف
از نامها و واژگان ساده یی که در هر واژه نامه ای قابل دسترس اند اجتناب کنید حتی اگر به آخرشان شماره اضافه کرده باشید. در عوض مخلوطی از حروف کوچک و بزرگ، ارقام و نشانه ها را بکار برید. یک رمز عبور حداقل باید ٨ کاراکتر داشته باشد. برای مثال یکی از روشهای خوب وارد کردن اعداد و نشانه ها در میان حروف است که دراینصورت واژه ی "houses" را میتوان "hO27usEs" نوشت.

 

۲. درج کامل تاریخ تولد در پروفایل
این هدفی ایده آل برای سارقان هویت است، که از آن برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر در مورد هویت اصلی شما استفاده می کنند تا دسترسی به حساب بانکی یا کارت اعتباری تان آسانتر گردد. اگر قبلا تاریخ تولدتان را وارد کرده اید، به صفحه ی مشخصات (profile) خود رفته و بر روی برگه ی اطلاعات (Info tab) کلیک کنید، سپس آنرا ویرایش نمایید. در بخش اطلاعات پایه (Basic Information) / زادروز، یکی از گزینه های "فقط ماه و روز را در پروفایل من نمایش بده." (Show only month & day in my profile) و یا "تاریخ تولد من را در پروفایلم نشان نده." (Don’t show my birthday in my profile) را انتخاب کنید.

 

۳. اجازه ی دسترسی عمومی به حریم شخصی
شما می توانید دسترسی به تقریبا همه چیز موجود در پروفایلتان را به دوستان، دوستانِ دوستان و یا صرفا خودتان محدود کنید از جمله دسترسی به عکس ها ، تاریخ تولد، نگرش مذهبی و اطلاعات خانوادگی. شما می توانید دسترسی به اقلامی مانند عکسها را تنها به برخی از افراد یا گروه ها محدود کرده و یا با بلوکه کردن، افراد خاصی را از دیدن آنها محروم سازید. در انتشار اطلاعات تماس خود مانند شماره ی تلفن و آدرس دقت کنید، اطلاعاتی که احتمالا نمی خواهید هرکسی بدان دسترسی داشته باشد!

۴. درج نام کودک‌تان در عنوان مطالب
در برچسب ها و یا نوشتن شرح تصاویر از نام کودک تان استفاده نکنید. اگر کس دیگری این کار را کرد، با کلیک بر روی حذف تگ (Remove Tag) آن را حذف کنید. اگر فرزند شما در فیس بوک نیست و کسی نام او را در عنوان بکار برده از وی درخواست کنید که آن را حذف کند.

۵. ذکر اینکه شما در خانه نخواهید بود
این مثل نصب تابلوی "هیچ کس در خانه نیست" بر در ورودی منزل است. بگذارید تاریخ سفرتان مبهم باشد و تا بازگشت به خانه صبر کنید سپس به همه بگویید که تعطیلات تان چقدر عالی بود.

 

۶. اجازه دادن به موتور‌های جستجو برای یافتن شما
برای جلوگیری از دسترسی غریبه ها به صفحه ی شما، به بخش جستجو (Search) در صفحه ی تنظیمات حریم شخصی(Privacy Settings) رفته و "نتایج جستجو در فیس‌بوک" (Facebook Search Results) را "فقط دوستان" (Only Friends) انتخاب کنید و مطمئن شوید که گزینه ی مجاز برای " نتایج جستجوی عمومی" (Public Search Results) انتخاب نشده باشد. [* البته رعایت این مورد برای کسانی که در فیس بوک فعالیتی اجتماعی، سیاسی، هنری و ... دارند توصیه نمی شود]

 

۷. اجازه دادن به کودکان برای استفاده ی کنترل نشده از فیس بوک
فیس بوک اعضای خود را به سنین ١٣ سال و بالاتر محدود کرده است، اما کودکان جوان تر از آنند که از فیس بوک استفاده کنند. اگر کودک یا فرزند نوجوان شما در فیس بوک هست، بهترین راه برای نظارت بر او تبدیل شدن به یکی از دوستان آنلاین اوست. از آدرس ایمیل خود به عنوان واسطه ی تماس برای حساب کاربری او استفاده کنید به طوری که شما تذکرات، اخبار رخدادها و پیغام ها را دریافت کرده و بر فعالیت هایش نظارت داشته باشید. چارلز پاولیتس نماینده ی ویژه ی ناظر در مرکز شکایت جرایم اینترنتی (IC3) می گوید : "آنها فکر می کنند هیچ چیز نمی تواند در واقع خیلی جدی باشد." برای مثال، کودکی ممکن است که در پیغام خود بنویسد «مادرم به زودی به خانه برمی گردد، من باید ظرفها را جمع کنم» که این در مورد زمانبندی رفت و آمد روزانه و رفتار والدین بیش از حد معمول اطلاع رسانی می کند.

منبع:
Consumer Reports Magazine


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته