سلام حسن جون، خوبی، نماز روزه ها قبول! افطاری خوش گذشت! زرشک پلو با مرغ بود درسته؟ الهی گوشت بشه به تنت، تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد، من عاشق اون مرامت هستم به مولا، حضرت عباسی تصمیم گرفتی یه تنه رکورد بزنی و اسمتو واسه گینس حک کنی. عجب دل و جراتی داری یه تنه رفتی تو خاکریز دشمن! وسط دشت کربلا خودت رو به آب و خرما می زنی. جدن چی میشه بهت گفت، این قدر کارت بچه گانه بود که حاضر نشدم با زبان نوشتاری بنویسم، یه نگا بنداز ببین کجا نشستی!اون طرفت شاهرودی نشسته که حکم همه رفیقای فابریکتو امضا کرد و انداختشون همون جا که همه با شیشه نوشابه متحول می شن.این طرفت مموتی نشسته که یه مشت جوون به خاطرش پرپر شدند حالا در جواب مادرشون می گن بیایید دیه بگیرید و رضایت بدین. رفیقارو بی خیال، خودت چه زود یادت رفت 14 خرداد رو که عرق از همه چیزت می بارید. یادت رفت داشت سخنرانی رو ادامه می داد تا وقت به تو نرسه حالا هم که وقت به تو رسید رفقای لاتش زدن تو برجکت بعد از کوچیک و بزرگ در حمایت از تو برات بیانیه نوشتند. یادته می گفتی هنوز بیست سال از رحلت امام نگذشته، حالا باس به خودت گفت هنوز سه ماه از 14 خرداد نگذشته خوش غیرت! به این جا رو ببین، چه خوش تیپ شدی، با آقای فقرا عکس تکی دونفره می گیری مارو هم خبر نمی کنی؟ لپ قرمزی، این همونیه که 14 خرداد برنامه ریزی کرد سر قبر باباحاجی گلت تورو سنگ رو یخ کنن بعد با یه ماچ آبدار به پیشونیت، سر تو گول مالید.نگفتی حالا چی داشت می گفت که اینجوری گل از گلت شکفت؟ شب قتل بابایی رو تعریف می کرد؟ نکنه رفته بودی جواب نامه نوریزاد رو بگیری؟ کجای کاری حسنک، جواب نامه داره تو اوین دیکته میشه! خوش به سعادتت، عجب شبی، محفل عاشقان، سردار جعفری، سردار جوانی، اونجارو ببین لولک و پولک نشستند، ای بابا منظورم همون جنتی و فیروزآبادی خودمونه! به به حیدر مصلحی هم که هست، عجب بلایی شده، راستی یادته همین حیدر مصلحی می خواست پشت بهزاد نبوی رو به خاک بماله نتونست، یادته چه بلایی سر مجید توکلی آورد، یادته به زن زیدآبادی چی گفت، یادته ابطحی هم وزن خودت بود؟ یادته مادر سهراب؟ یادته پیاده روهای امیر آباد؟ نکنه وقت افطار به این چیزا فکر کنی ها، خدا نکرده ترش می کنی، اوضاع اندرونیت به هم میریزه. خوب ببین مشفق رو اونجاها پیدا نمی کنی، ببین شماره موبایلشو از دوستاش بگیر میگن اس ام اس های توپی داره. فکر کنم با این یک روزی که هیچی نخوردی، حسابی احوال زندانیان اعتصاب کننده اومده دستت، کیوان صمیمی بود به لطف تلاش شما اومده بند عمومی، عیسی سحرخیز هم که با جان فشانی های شما فقط یه کمی فلج شده، همه خوب خوبند، شما به افطاری در حضور معشوق برس که یه موقع عقب نیوفتی، چایی رو بزن تا سرد نشده! یکی دو تا بچه ها هم شیطونی کردن یه حبس کوچولوی بیست ساله بهشون خورده. بی خیال رفقا تو اوین و رجایی شهر فعلن کاخ مرمر و عشقه، جانی ها که هستند، حداد قاتل ببخشید عادل، جنتی، امامان جمعه و شنبه، بزرگان تشخیص مصلحت، پاسداران انقلاب، براداران عرضشی. شنیدم قبل از مجلس حاج منصور عرزضشی یه دم خونده همه فیض بردین و یه اللهم فک کل اسیر بلند هم قرائت کردین. یاد امام و شهدا کردین، پدر محسن روح الامینی هم هست، الحق باید کنار هم می نشستید، قاتل بابایی شما و قاتل گل پسر اون، اگه همه خونخواه های دنیا مثل شما بودن که چی میشد! اما از همه که بگذریم، خاک بر سر من الدنگ احمق که 14 خرداد دلم برات سوخت و در دفاع از تو چند خطی نوشتم اما به جدت قسم بهم بگو با سنگ پای قزوین نسبتی داری؟ بی خیال حسن جون، تو برو به سلامت ما هم اینجا در به در، کی به کیه فقط شبا که خواستی واسه دختر کوچولوی خوشکلت داستان تعریف کنی تا خوابش ببره از این روزا چیزی تعریف نکن، کلی داستان دیگه هست، مثلن همون داستان سنگ پای قزوین، چه میدونم سگ زردی که برادر شغال بود یا همون واعظی بود که به خلوت می رفت و اون کار دیگه می کرد، بابا هزار تا داستان تو این خراب شده هست برو خودت پیدا کن دیگه. با ۳۲۹ امتیاز و ۱۷۶ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات اين عكس با ھمان شرحي كه در زير آن مي خوانيد در شماره ١٩ مجله ترقي به تاريخ مھرماه ١٣٣٢ و در صفحه ٢١ اين مجله منتشرشده است. يعني حدود دوماه بعد از كودتا.گاھي يك عكس بيش از ھزار واژه، روشنگر است. اين عكس نشان ميدھد كه پايگاه طبقاتي و گردان ضربت روحانيت به اصطلاح مبارز!! از چه نيروھايي تشكيل شده و ميشود. آقاي محمد اميني در مقاله "فدائيان اسلام و سوداي حكومت اسلامي" درباره ماھيت وابستگان به فدائيان اسلام و روابط كاشاني با اين جماعت چنين مينويسد:"…….به ھر روی، به گفته حاج مھدی عراقی، «سيد مجتبی ميرلوحی وقتی از زندان بيرون می آید به فکر این می افتد که یک محفلی، یک سازمانی، یک گروھی، یک جمعيتی را به وجود بياورد برای مبارزه ، این فکر به نظرش می آید که از وجود افرادی باید استفاده بکنم که تا الان این افراد مُخِل آسایش محلات بوده اند ، مثل اوباش ھا که توی محلات ھستند ، گردن کلفت ھا ، لات ھا ، به حساب آن ھا که عربده کش ھای محلات بوده اند … این ھا بودند دوستانی که به دور مرحوم … نواب جمع شده بودند ، اکثر آن ھا مرحله اول [تا آخر!] از اینجور افراد بودند.»عراقی انگيزه گزینش اوباش محلات را در این می بيند که آن ھا4« متدین بودند. » خود عراقی ھم یکی از این گونه آدم ھای لات متدین بود که خواندن خاطراتش، سيمایی از سازماندھی و رفتار این گروه ترسيم می کند، که ترسناک است. نه درسی خوانده بود و نه با آموزش ھای دینی آشنایی داشت. درشانزده سالگی به عضویت شورای مرکزی فدایيان اسلام درآمد و باور داشت که « چاقوکشی دیگر دوره اش تمام شده، حالا دیگر دوره ھفت تير کشی است!»یکی دیگر ازاین گونه اوباش و بزن بھادرھای «متدین»، شعبان جعفری بود که با شمس قنات آبادی و کاشانی مناسباتی نزدیک داشت. خود او در خاطراتش دراشاره به ترور نافرجام فاطمی و حمله او به فاطمی پس از بيست و ھشت مرداد می گوید که: «اونوقت که عبد خدایی [ضارب فاطمی] جزو فدائيان اسلام بود، منم جزو فدائيان اسلام بودم. » البته شعبان جعفری، خيلی پيشتر ازآن، از ميانه سال ١٣٢٨که پس از دوسال بزن بھادری در لاھيجان به تھران آمد و به چاقوکشی واخاذی در سه راه بوذرجمھری پرداخت ، به پيرامون کاشانی و فدایيان اسلام پيوست « و با حسين مکی، عصرھا می رفتيم خونه کاشانی که بعد ما یواش یواش دیگه مرید و طرفدار سفت و سخت کاشانی شدیم. » با ۲۳۵ امتیاز و ۱۴ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات ولی مرحوم بروجردی مخالفت کرد*در مصاحبه امروز با رادیو فردا:در گزارش سى.آى.اى در باب كودتاى ۲۸ مرداد، مى گويد كه قرار بود مرحوم بهبهانى از مرحوم بروجردى فتوا بگيرد تا آن فتوا براى كودتا مبنا بشود. چه كسى رفت و اين فتوا را گرفت؟ خود بهبهانى كه به قم نرفت. دو سال پيش در اين زمينه به من اطلاعاتى دادند كه در واقع آن شخصى كه از ناحيه آقاى بهبهانى نزد مرحوم بروجردى رفت، آقاى خمينى بوده است.*** بعد كه آقاى خمينى نسبت به آيت الله بروجردى در سال هاى بعد از كودتا سرد شد و كسى واسطه شد براى اينكه اين دو تا را با هم دوباره نزديك كند. مرحوم بروجردى به آن واسطه گفته بود كه اين آقا آمده بوده از من چنين فتوايى را بگيرد. *** بنابر اين آنهايى كه در قم هستند و هنوز در قيد حيات هستند و از اين واقعيت مى توانند اطلاع داشته باشند، و يا كسانى هستند كه اين موضوع را از پيشينيان شنيده اند، بايد بدانند كه اين اطلاعات به تاريخ ايران تعلق دارد و مى بايست كه به اطلاع عموم قرار بگيرد. نمى دانم اين اطلاعى كه به من داده اند چقدر موثق است؟ ولى اطلاعى است كه لازم است با مردم ايران در ميان گذاشته شود.***آقاى بنى صدر چرا در آن روزهاى حساس روحانيان قم سكوت كردند و در واقع واكنش مناسبى از خودشان نشان ندادند؟ آيا علتش اين بود كه بين آيت الله كاشانى و روحانيون قم اختلاف يا شكافى وجود داشت يا علل ديگر اجتماعى يا سياسى موجب اين سكوت بود؟*** بله اين سكوت هميشه مورد اعتراض بود. براى مثال مرحوم بروجردى از دنيا رفت. از جبهه ملى خواسته شد كه براى مرحوم بروجردى مجلس فاتحه اى ترتيب بدهد، از من خواستند كه با آقاى دكتر صديقى در اين باب صحبت كنم كه آن وقت عضو شوراى مركزى جبهه ملى بود و ظاهرا مخالف اصلى برگزارى اين مراسم به شمار مى رفت.*** من با او صحبت كردم و او عين سوال شما را پرسيد و گفت كه در ۲۸ مرداد استقلال ايران از بين رفت ، دو قدرت خارجى در ايران كودتا كردند و مقام مرجعيت سكوت كرد و بعد هم به شاه تلگراف كرد. البته من توضيح دادم كه او تلگراف نكرد بلكه به تلگراف شاه جواب داد. و اين دو چيز جداست. اما او گفت با اين حال با اين جوابى كه شما مى گوييد به آن تلگراف جواب داد به نوعى مشروعيت دادن به آن كودتا بود.*** منظور من اين است كه علت سكوت چه بود؟ آيا به خاطر مسائل اجتماعى يا شايعاتى بود كه در ميان مردم وجود داشت كه دولت مصدق فرضا يك دولت سكولاراست؟ يا اينكه به هر حال حمايت حزب توده از دكتر مصدق تا اندازه اى موجب دلسردى روحانيون شده بود؟*** آنها مى دانستند كه حزب توده از مصدق حمايت نمى كند و عكس آن هم است، اين مسئله دستاويز نبود. اما رويه عمومى روحانيون اين بود و در گذشته هم اين گونه بوده است.*** ولی چنين شايعه شده بود.*** شايعه را چه كسى منتشر كرده بود؟ اين شايعه را همين كودتاچى ها راه انداخته بودند. مثلا يكى از كارهايى كه كودتاچى ها كرده بودند كه در همان گزارش هم است و البته قبل از آن گزارش هم در ايران همه مى دانستند اين بود كه دو نفر از روحانيان تابع بهبهانى كارشان اين بود كه از قول حزب توده خطاب به روحانيون شبنامه مى نوشتند، كه مثلا سرهاى شما را به دار مى كشيم و چه مى كنيم و چه نمى كنيم! و حتى رفتند جلو دفتر مرحوم بروجردى هم تظاهرات راه انداختند كه سبب شد كه مصدق آن قانون را وضع كرد.*** اينها كارهايى بود كه كودتاچى ها مى كردند و به حساب حزب توده مى نوشتند. براى اينكه روحانيون را بر ضد مصدق برانگيزند .ممكن است آنهايى كه سرشان به اين كارها نبود، در مورد اين توطئه ها خبر نداشته باشند. اما آنهايى كه مى دانستند چى به چى است، مى دانستند كه اينها بازى است.*** دليل سكوتشان هم اين بود كه معتقد نبودند در برابر انگليس و آمريكا مى شود ايستادگى كرد. و به ترتيبى كه بعد در مورد دكتر فاطمى از مرحوم بروجردى خواستند كه مداخله كند و مانع اعدامش بشود، ايشان گفته بود كه اين پنجول- يعنى پنجه استعمارى امپراطورى بريتانيا و آمريكا- به روى او چنگ انداخته و ديگر نمى شود او را از زير آن بيرون آورد.*** اين تصورات ذهنى بود كه روحانيون داشتند كه نمى شود با قدرت جنگيد يعنى با قدرتى مثل انگليس و آمريكا نمى شود در افتاد. با ۱۸۴ امتیاز و ۱۳ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات عطایت را به لقایت بخشیدم - جنبش سبز و فرزندان غیورش ما را بس است با ۱۵۵ امتیاز و ۴۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات مهدی خزعلی: دیشب شیخ اصلاحات – مهدی کروبی – افطار منزل ما بود، مثل همیشه، ساده و بی تکلف، آزاده و شجاع، به کسانی که تلفنی دعوت کرده بودم نتوانستم بگویم که شیخ نیز مهمان ماست، چرا که یک تیم هفت هشت نفری شیخ را تعقیب می کنند، ظاهراً این عناصر خودسر موبایل ها راهم شنود کرده و رد شیخ را به آن عناصرخودسر می دهند! بحمدلله و المنه از برکت آقای احمدینژاد، آن عناصر خودسر تخم مرغ و گوجه فرنگی ارزان از نارمک – همان بقالی سر کوچه احمدینژاد اینا – تهیه کرده و همیشه یک صندوق پرهمراه دارند، وهر جا شیخ می رود، ازاو پذیرایی می کنند، نمی دانم خود خبرنگار فارس هستند یا در صندوق یک قبضه خبرنگار فارس اصل همیشه دارند که خبررا مخابره کند، مثل همیشه: " در پاسخ تنی چند معدود فتنه گر فریب خورده بیگانگان( نظیر ۲۵ خرداد۸۸)، امواج خروشان امت امام و فدائیان ولایت، مراتب انزجار و نفرت خود را از میهمانی رفتن سران فتنه با تخم مرغ و گوجه فرنگی( که خود نمادی از فرنگی بودن است) ابراز داشتند. اصلاً چه معنی دارد سران فتنه روزه بگیرندوافطاربکنند، گرفتن و کردن از شئون حکومت است ! درثانی؛ مگرما از آقایان بد پذیرایی می کنیم که هر کس و ناکسی بخواهد فتنه گران را میهمان کند، خودمان بیش از یک سال است که تمام وقت در اوین و کهریزک ورجایی شهر از اصحاب فتنه پذیرایی مبسوط می کنیم. علی ای حال، جلسه صمیمی و گرمی بود و بعضی از بستگان بابت شنیدن غیبت شیخ – که البته ناگزیرند – از او حلالیت طلبیدند! زیاد حاشیه رفتم، بچه آخوند بالای منبر برود، باید یا برق را قطع کرد یا منبر را چپ کرد، یا مسجد را – مثل جامع کرمان، که معلوم نشد کار کی بود!- به آتش کشید، یا مستمعین اوبروند، یا از انصار و حاج سعید کمک بگیرند و اگر نشد همان صندوق گوجه و تخم مرغ کارساز است! بله، بعد از افطار، شیخ را آوردیم پای مسنجر، بیش از۴۰۰ نفر در تالار بودند، کسانی که دیگر نگران سخن خود نبودند و بی پروا سخن می گفتند، هرچند درآغازحمله ساندیس خورها راداشتیم، اما کنترل شد، اینبار آقایان در دنیای مجازی از حمایت یگان ویژه و گارد برای حمله به کروبی برخوردار نبودند، جلسه صمیمی و خوبی بود، سئوال و پرسش انجام شد و بعد از شیخ، آقای پالیزدار در جمع میهمانان تالار به سئوالات پاسخ گفت. تجربه خوبی است، امیدوارم همه مسئولین در تالارهای مجازی شرکت کنند و پاسخگوی مردم باشند. در ذیل گزارش خبرنگاران سبز از این نشست مجازی تقدیم می شود. با ۱۴۷ امتیاز و ۹ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات خبرنگاران سبز/ بازخوانی تاریخ: پنجاه و هفتمين سالگرد کودتای ۲۸ مرداد که به سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق انجاميد، فرا رسيده است. کودتايی که پيامد آن، سالها اختناق سياسی و به محاق رفتن آزادی بيان و انديشه بود. گرچه رويای مصدق در مقاطعی کوتاه به نظر تعبير شدنی میرسيد، اما ايران امروز نيز با همان چالش هايی روبروست که دولت مصدق روبرو بود. سالها اختناق سياسی و اجتماعی، نبود مطبوعات آزاد و ضعف در ديپلماسی عمومی، مشکلاتی است که به نظر در همه اين سالها در اشکال مختلفی بازتوليد شدهاند. مقاله بزگزیده ما در سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ممکن است در نگاه نخست قدری ناهمگون به نظر رسد چه آنکه بيش از پرداختن به عوامل اين کودتا، به تحليل مناسبات جهانی و واکنش قدرت های بزرگ در قبال ملی کردن نفت توسط دولت مصدق می پردازد اما بیگمان تدقیق در این مناسبات به فهم بهتر آن وقایع کمک میکند. احمد زيدآبادی روزنامه نگار برجسته که به شرف اهل قلم شهره گشته و به خاطر انتقادات گزندهاش از رهبری ج.ا. بيش از يک سال است در زندان اوين روزگار میگذراند، در اين مقاله، که در شماره پنجاه و سوم مجله ايران فردا منتشر شده است، تنگناهای نيل به استقلال سياسی و حقوقی در دنيای معاصر در نسبت با عوامل استبداد داخلی و منافع اقتصادی قدرت های جهانی را سنجيده است. ايرانيان اين روزها با نگرانی رفتارهای دولت محمود احمدی نژاد را نظاره میکنند که با گفتار راديکاليزه خود، زمينه تحريم و تخاصم را به وجود آورده است. مقاله زيدآبادی، مرز دقيقی ميان نسبت منافع ملی با استبداد داخلی و منافع قدرت های جهانی ترسيم میکند. روشن شدن اين حدود، میتواند در تلقی دموکراسی خواهی ايرانيان، نتايج روشنی به همراه داشته باشد. (به کوشش: نویسنده وبلاگ مصائب آنا) --------------------------------------------------------------- سياست پيچيده آمريکا در برابر جنبش ملی کردن نفت ايران و حکومت دکتر محمد مصدق، برخی از ايرانيان را دچار توهم کرده است. به گونهای که بعضی محافل، آمريکا را مشوق دکتر مصدق برای ملی کردن نفت ايران دانسته و دليل آن را نيز به رقابت نفتی بين لندن و واشنگتن نسبت میدهند. پيشگام ارائه ی اين تحليل، حزب توده ی ايران بوده است. اين حزب در همان ابتدای نخست وزيری مصدق چنين تحليل می کرد:«کاملا آشکار است که وقتی انگليسی ها، رزم آرا اين عامل صديق خود را به عنوان سنگ بزرگ در ترازو گذاشتند، آمريکايی ها نيز با سواستفاده از افکار و احساسات ملت ايران، بزرگ ترين سنگ خود را يعنی ملی کردن صنعت نفت را به دست اقليت، در کفه ی ديگر ترازو جای دادند»۱ اين روزها نيز تحليلی کمابيش شبيه تحليل حزب توده، اما اين بار از جانب نيروهای افراطی مذهبی به منظور خدشه وارد ساختن به اصالت جنبش ملی ايران و رهبر بی بديل آن مطرح می شود. اين تحليل، يکسره بی اساس و فاقد هر گونه اعتبار تاريخی است، زيرا دکتر مصدق هنگامی به طراحی و اجرای ملی کردن صنعت نفت مبادرت کرد که آمريکا و انگليس دوره ی رقابت کوتاه خود را پس از جنگ جهانی دوم پشت سر گذاشته و به دليل آغاز جنگ کره و اوجگيری جنگ سرد، در مورد نحوه ی همکاری خود برای اداره ی «جهان آزاد» به توافق رسيده بودند. در واقع به قدرت رسيدن سپهبد رزم آرا در ايران، نتيجه ی مستقيم توافق دو قدرت بزرگ در مورد سرنوشت کشورمان بود. نيويورک تايمز در همان زمان درباره ی نخست وزيری رزم آرا نوشت:«از هم گسيختگی اوضاع ايران تحت اداره و هدايت گروهی از سياستمداران حرفه ای غيرقابل اطمينان، کار ايران را به آن درجه از فساد و بدبختی رسانده است که اکنون آشکار شده که جز رئيس ستاد ارتش، کس ديگری نخواهد توانست ايران را از اين وضع اسفبار نجات بخشد. اگر در نتيجه ی حوادث کره، جنگ واقعی درگير شود، ژنرال رزم آرا و ارتش او، به اتفاق ايلات مسلح کوهستانی می توانند حداقل برای مدتی جلوی پيشروی به طرف مناطق جنوبی را سد کنند. اگر جلوی شوروی در کره گرفته شود و مسکو بخواهد از حزب توده ، بدون روشن شدن آتش جنگ بين المللی برای ايجاد قيام مسلح استفاده کند، ماموريت رزم آرا محکمتر و حياتی تر خواهد بود»۲ دکتر مصدق و هیات ایرانی در دادگاه لاهه از همين رو دوهر، عضو ارشد سفارت آمريکا در تهران، برای نخست وزيری رزم آرا به تلاش گسترده ای دست زد. وی طی ملاقات های محرمانه ای که با رزم آرا به عمل آورد، از مشکلات سپهبد و نيز شرايط او برای قبول زمامداری آگاه شد و مراتب را به سفارت آمريکا اطلاع داد. رزم آرا در اين ملاقات ها، ضمن ارائه ی برنامه ی خود به دوهر، خواستار حمايت آمريکا از دولت وی و نيز جلوگيری از کارشکنی و توطئه های شاه شد. شاه نيز مانورهای دوهر و سفارت آمريکا را که جنبه ی توصيه داشت، به صورت دستور تلقی کرد و بدون تمايل مجلس شورای ملی، فرمان نخست وزيری سپهبد رزم آرا را صادر کرد رزم آرا با آنکه توانست موافقت دولت انگليس را در مورد تقسيم عوايد نفت به صورت پنجاه پنجاه به دست آورد، اما اجل به وی مهلت نداد و به صورت مرموزی ترور شد. بنابراين دکتر مصدق، هنگامی ملی شدن نفت را مطرح کرد و متعاقب آن برای اجرای طرحش تن به قبول نخست وزيری داد که آمريکا و انگليس (جز در پاره ای موارد تاکتيکی) استراتژی مشترکی در برابر ايران و ملی شدن نفت دست يافته بودند. اساس اين استراتژی بر دو محور زير استوار بود ۱-ايران به هر بهايی متحد جهان غرب در برابر گسترش کمونيسم باقی بماند ۲- ملی شدن صنعت نفت ايران، به هيچ وجه از اصل تصنيف عوايد (تقسيم عوايد به صورت مساوی ) فراتر نرود البته تا هنگامی که انگليس حاضر به پذيرش اصل تصنيف عوايد با ايران نبود، آمريکا اين کشور را تحت فشار قرار داده بود. اما هنگامی که دولت انگليس- در دوران نخست وزيری رزم آرا -اين اصل را در مورد نفت ايران پذيرفت، اختلاف دو قدرت بزرگ جهانی بر سر ملی کردن نفت ايران نيز از ميان برخاست. جرج مک گی، معاون وزير خارجه ی وقت آمريکا، که بسياری او را حامی ملی شدن نفت فرض کرده اند، پس از ترور رزم آرا در سفر به تهران، دقيقا برخلاف آنچه عده ای تصور کرده اند، تمام سعی خود را به کار برد تا مانع تصويب و اجرای ملی شدن نفت شود. وی خود در اين باره می گويد: «سپس علا مرا به ديدن شاه برد. من مذاکراتی که با علا نخست وزير داشتم، با شاه مطرح کردم و برای چاره جويی اوضاعی که با آن روبرو شده بوديم، از او ياری خواستم و گفتم: در ازای ايستادگی در برابر جبهه ی ملی و برنامه ی ملی شدن آنها، از او پشتيبانی می کنيم. ما و بريتانيا به طور جدی می خواهيم موضوع ملی کردن امتياز شرکت نفت انگليس و ايران متوقف شود، زيرا اين کار به زيان شرکت و ايران تمام می شود. ملی شدن، امتيازات نفت ايالات متحده، بريتانيا و ديگر کمپانی ها را در سراسر جهان در معرض مخاطره قرار خواهد داد و زمينه را برای فعاليت های اتحاد جماهير شوروی ، دشمن سنتی ايران، فراهم خواهد ساخت. آنگاه از شاه پرسيدم: آيا با استفاده از پشتيبانی ما می تواند ملی شدن نفت را از مسير خود منحرف کنيد؟ شاه گفت قادر به اين کار نيست و درخواست کرد انجام چنين کاری را از او نخواهيم و افزود: او حتی نمی تواند يک دولت سرکار بياورد. همگی می ترسند، دشمن ناپيدا همه جا حضور دارد. من راه حل های ديگری را عنوان کردم، بدين ترتيب که شاه ترتيب نوعی ملی شدن را فراهم سازد که اجرای آن برای ايران و شرکت نفت عملی باشد و امتيازات ديگر را در نقاط جهان در معرض مخاطره قرار ندهد. اين ترتيب بر اساس پنجاه پنجاه عوايد بود که دولت بريتانيا اخيرا از سوی شرکت به ايران پيشنهاد کرده بود. قتل رزم آرا و اوج گيری جبهه ی ملی به حدی شاه را تکان داده بود که توانايی بررسی و تفکر درباره ی چنين استراتژی را از وی سلب کرده بود. در واقع سرشت سياست آمريکا در برابر نفت ايران در سخنان مک گی بيان شده است. آمريکا صرفا از انگليس می خواست که اصل تنصيف عوايد را در مورد ايران رعايت کند و همين را تحت عنوان لفظی «ملی شدن» به ايرانيان بقبولاند تا افکار عمومی برانگيخته نشود. اين سياستی بود که آمريکا از ابتدا تا انتهای جنبش ملی کردن نفت دنبال کرد و يک گام هم از آن فراتر نرفت. از همين رو هنگامی که مجلس ايران طرح ملی شدن نفت را از تصويب گذراند، وزير حارجه ی آمريکا با انتشار بيانيه ای ضمن انتقاد از نحوه ی ملی کردن نفت تصريح کرد: متاسفم اظهار دارم که دولت ايران به طرزی در ملی کردن صنعت نفت مشغول اقدام است که پالايشگاه بزرگ آبادان را به متوقف شدن تهديد می کند و اين امر عدم ثبات وضع ايران و مشکلات اقتصادی آن را موجب گرديده و برای مردم ايران نيز اثرات سويی خواهد داشت. آمريکا قويا اعلام نموده است که هرگونه تغييراتی در مناسبات بين المللی دولت ايران و موسسات ذی نفع انگليس بر اساسی که موافق مسئوليت های بين المللی هر دو کشور باشد، فراهم گردد. ما مايوس شديم از اينکه پيشنهاد اخير انگليس به ايران که اصل ملی شدن نفت را قبول نمود و نظريات پيشنهادی مساعدی را نيز در برداشته، غفلتا و بدون مطالعه از طرف ايران رد شد... اين محيط بيم و تهديد که ناشی از اقدامات عجولانه ای است برای اجبار همکاری در اجرای قانون ملی کردن نفت، نتيجه ای در بر نخواهد داشت. قويا اميدواريم که ايران در اقدامات خود تجديدنظر نموده و طريقی را اتخاذ خواهد کرد که از مخاطرات خط مشی فعلی احتراز و ادامه ی عمل صنعت نفت را ممکن سازد. هنگام خلع يد از شرکت نفت انگليس نيز، «ارل هريمن» نماينده ی شخصی ترومن در نامه ای به مصدق نوشت: دولت ايران در مذاکرات با اينجانب، ابراز نمودند که قصد مصادره ی اموال شرکت سابق نفت را ندارند. نظر دولت من بر اين است که قبضه ی مايملک يک شرکت خارجی به وسيله ی دولتی، بدون پرداخت غرامت فوری و مکفی و موثر و يا دادن ترتيبی که مرضی الطرفين بوده باشد، بايستی مصادره ناميده شود، نه ملی شدن. کمال تاسف را دارم که مساعی مبذوله برای پيدا کردت يک راه حل تاکنون به نتيجه نرسيده است. رجا واثق دارم که دولت ايران نظريات اين جانب را که از روی کمال صداقت و درستی می باشد، مورد مداقه قرار دهد. مخالفت های شرکت های نفتی آمريکا با ملی شدن نفت ايران از اين هم شديدتر بود و دست کمی از مخالفت شرکت نفت انگليس و ايران نداشت. اين واقعيت در يکی از اسناد از طبقه بندی خارج شده ی وزارت خارجه ی آمريکا به صراحت تشريح شده است. سند مذبور صورت جلسه ی مذاکراتی است که بين نمايندگان وزارت خارجه، اداره ی امور نفت و سازمان بازرگانی دولتی آمريکا در تاريخ ۱۴ مه ۱۹۵۱ (۲۴ اردی بهشت ۱۳۳۰) با نمايندگان شرکت های نفتی آمريکا که در خاورميانه فعاليت داشته اند، درباره ی ملی کردن نفت ايران صورت صورت گرفته است. نماينده ی اصلی وزارت خارجه ی آمريکا در اين مذاکرات مک گی بوده و شرکت های استاندارد اويل، نيوجرسی، گلف، سوکونی واکيوم و کالتکس (شرکت نفت بحرين) که شامل هر پنج شرکت کارتل نفتی آمريکا (معروف به پنج خواهر) بودند، در اين مذاکرات شرکت داشته اند. تشکيل جلسه به اين منظور بوده است که دولت آمريکا نظرات خود را درباره ی ملی کردن نفت ايران به آگاهی شرکتها برساند و متقابلا از نظر آنها در اين باره آگاه شود و ضمنا علاوه بر تبادل نظر کوشش شود که سياست هماهنگی در اين زمينه اتخاذ شود. در اين جلسه، مک گی هدف های دولت آمريکا و مشکلات سياسی آن را در برابر ملی شدن نفت ايران تشريح می کند و آنگاه از نمايندگان تک تک شرکتها می پرسد که واکنش آنها نسبت به رفتار دولت آمريکا در برابر ايران چيست و اينکه صنعت نفت آمريکا در مجموع چه تاثيری در حوزه ی امتيازات آنها داشته است و برای پشتيبانی از موضع آنها در حوزه های امتيازات مختلف، چه می توان کرد؟ نخستين فردی که به اين پرسش ها پاسخ داد، کوگلر، نماينده ی شرکت استاندارد اويل نيوجرسی (اکسون) بود. وی نظرات خود را در بندهای زير خلاصه کرد: الف- دولت ايالات متحده بايد به طور علنی و خصوصی، موضع سختی عليه ملی کردن و لغو يکجانبه ی قراردادها تخاذ کند. ب- اينکه دولت ايران درباره ی نحوه ی پرداخت غرامت به شرکت تصميم بگيرد، به زيان ماست. پ- نفت ايران عملا ملی شده است به قسمی که لازم نيست چيزی را تغيير داد. ت- اگر اقدام ايران در سلب مالکيت پيروز شود، تاثير زيانبخشی بر تمام قراردادها در جهان خواهد داشت. ث- اگر يک چنين قانون شکنی و چنين تفسيری از قانون پيروز شود، موجب نااميدی کارفرمايان آمريکايی در سراسر جهان خواهد شد. ج- حقوق بين الملل اساسا بسته به اصول پذيرفته شده يا پذيرفته نشده ای است که مورد تفسيرهای متنوعی قرار می گيرد. ح- شايد لازم باشد برای حل موفقيت آميز چنين مسائل بين المللی، اصول بين المللی مناسبی تهيه کرد. خ- شايد دولت آمريکا و صنعت آمريکا لازم بدانند که از معامله ی نفتی خودداری کنند. پاسخ دوم از جانب کيس، نماينده ی شرکت سوکونی وکيوم (نفت موبيل) به شرح زير بود: آلف- زمان آن فرا رسيده است که به زور متوسل شد. چون نمی توان اجازه داد که يک چنين نفت حياتی از دست برود. ب- ملی کردن در انگلستان با ملی کردن ايرانی ها اين فرق را دارد که در ملی کردن در انگلستان، به منافع خارجی ها مستقيما لطمه ای وارد نيامده است. پ- اگر قوانين بين المللی نتواند با ملی کردن مخالفت کند، پس بايد در اين باره بر پايه ی اصول بنيادينی تصميم گرفت که يک چنين عمل خودکامانه و بی توجه به تعهدات و مسئوليت های بين المللی اجازه ندهد و همه ی دول دارای حاکميت، آن اصول را بپذيرند. ت- ايران بر اثر چنين اقدامی، سالها با مشکلات فراوانی روبرو خواهد بود. هاوارد، نماينده ی استاندارد نيوجرسی گفت: اعتبار ايران جدا لطمه خواهد خوردو به آينده ی ايران بر اثر از دست دادن سرمايه های خارجی، زيان وارد خواهد آمد. بروستر از شرکت سوکونی توصيه کرد که صنعت نفت آمريکا، بعضی از اين ترس ها و واکنش ها را انتشار دهد و بويژه عقيده ی خود را در اين باره که ادامه ی فعاليت را به شرکت های آمريکايی دست اندرکار در ايران توصيه نمی کند، ابراز دارد. هاوارد نيز تاکيد کرد که هر گروه آمريکايی که وارد اين کار شود، در حکم اين است که گلوی صنعت خودش را ببرد. چون قاپيدن امتياز برای امتيازداران در همه ی بخش های جهان مرگبار است. کيس، اصطلاح راهزنی در بزرگراه را در اين مورد بکار برد و گفت: چنين کاری از جانب شرکتهای با احساس مسئوليت، امکانپذير نيست. پينکارد، نماينده ی شرکت کالتکس هم گفت: اين کار احتمالا هم برای دولت آمريکا و هم برای صنعت آن بسيار نگران کننده خواهد بود. قرائن فوق از مواضع واقعی آمريکا و شرکت های نفتی اين کشور در برابر ملی کردن صنعت نفت ايران توسط دولت دکتر محمد مصدق پرده برمی دارد. با اين همه، آمريکا در دو مورد با انگليس در برابر دکتر مصدق اختلاف نظر داشت. مورد نخست اين بود که آمريکا از همان ابتدای مطرح شدن بحث ملی کردن نفت، خواستار اعطای حق الامتياز بيشتری به ايران توسط شرکت نفت انگليس و ايران مطابق روال معمول امتيازهای نفتی در سرتاسر جهان بود، اما شرکت تا مدتها زير بار اين مساله نمی رفت. از همين رو، مقام های آمريکايی گاهی شرکت را به باد انتقاد می گرفتند، بطوری که يک ديپلمات عالی رتبه ی آمريکايی، بعد از عمليات خلع يد، رفتار شرکت را در برابر ايران خودخواهانه توصيف کرد و گفت: شرکت نفت در مورد سودی که عايدش می شد، حريصانه رفتار می کرد و مثل اين بود که تشخيص نمی داد دنيا تغيير کرده است. اما هنگامی که دولت انگليس در دوران نخست وزيری سپهبد رزم آرا اصل تنصيف عوايد را پذيرفت، اين اختلاف آمريکا و انگليس هم زمينه ی خود را از دست داد. مورد دومی که آمريکا با انگليس اختلاف نظر داشت، به کار گيری نيروی نظامی بر ضد دکتر مصدق بود. پس از عمليات خلع يد از شرکت نفت، وزير خارجه انگليس طی اظهاراتی ايران را به محاصره ی اقتصادی و مداخله ی نظامی تهديد کرد و گفت: نخست وزير ايران و دولت بايد بدانند که بر طبق قوانين بين المللی، مسئول حفظ جان و مال اتباع انگليس در ايران می باشند و اگر نتوانند اين وظيفه را انجام دهند، دولت انگليس خود آن را به عهده خواهد گرفت و برای انجام اين منظور، وسايل لازم را به کار خواهد برد. وی همچنين گفت که رزمناو موريشوس را به حومه ی آبادان اعزام کرده است. در واقع تهديد انگليس صرفا يک بلوف نبود، ايدن وزير خارجه وقت انگليس در اين مورد می گويد: ميل شديدی در ما وجود داشت که به دخالت مستقيم بپردازيم و اموال سرقت شده را به چنگ آوريم، اما فشار آمريکا در مخالفت با چنين اقدامی نيز بسيار شديد بود. با اين همه مخالفت آمريکا با حمله ی نظامی انگليس به ايران در اوايل نخست وزيری دکتر مصدق، مانع از آن نشد که آمريکا برای سرنگون کردن مصدق در طرح ناموفق ۱۳۳۱ و نيز کودتای مرداد ۱۳۳۲ با انگليس همکاری و همراهی نکند. با ۱۳۰ امتیاز و ۳۸ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات با ديدن عكسهاي حضور آقاي سيد حسن خميني در جلسه ديشب (چهارشنبه 27 مرداد 89) مسئولان نظام با مقام رهبري، راستش "دردم" آمد. مي گويم دردم آمد، چون همان ديشب و همزمان با اين جلسه بزرگان نظام ولايي، يك "حّر" و آزاده مرد به نام محمد نوري زاد از خانواده اش خداحافظي كرد تا به جرم نصيحت همين مقام رهبري به رعايت تقوا و عدالت، دوباره راهي زندان شود و دم آخري مظلومانه گفت:"مرا به كجا خواهند برد؟"اين سخنان آيت الله خميني را از كتاب "صحيفه نور" براي يادآوري آقا سيد حسن يافته ام: « ارزش دارد كه انسان در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره كند و توی دهنش بزند و نگذارد كه این قدر ظلم زیاد بشود. ما تكلیف داریم آقا! این طور نیست كه حالا كه ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله علیه هستیم، پس دیگر بنشینیم در خانههايمان، تسبیح را در دست بگیریم و بگوییم عجّل علی فرجه! عجّل! با كار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم كنید برای آمدن او.» - صحیفه نور، ج18، ص195 گويا اين چند كلام از سخنان بنيانگذار انقلاب اسلامي، خطاب به نوه شان آقاي سيدحسن خميني بيان شده اند. نوه اي كه حتي اگر با زور سرنيزه و اسلحه به اين جلسه رفته باشد (كه مطمئنا" چنين نبوده) و حتي اگر از سر اكراه در اين جمع نشسته و مجبور به "تسبيح چرخاني" شده باشد، ديگر اجباري نداشت تا با اين نمادهاي دروغ و ظلم و جنايت و استبداد، چنين "گعده" و احوالپرسي دوستانه اي بكند. راستش از ديدن اين عكسها دردم آمد آقا سيدحسن! با ۱۲۹ امتیاز و ۲۶ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات پوستر فراخوان تظاهرات 12 شهریور، روز ایران ( قدس سابق) با ۱۲۵ امتیاز و ۵۵ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات به فرمان بنيان گذار حكومت اسلامي ايران، آخرين جمعه ماه رمضان و در حمايت از ملت فلسطين به نام " روز قدس" نام گذاري شد. امروز اما اين ملت ايران است كه مظلومانه زير چكمه و نعلين حكومت ملايان در حال گذران سخت ترين روزهاي خويش است. بياييد در اقدامي هماهنگ و براي نشان دادن جور و ظلم آنان كه داعيه دفاع از حقوق مظلومين را دارند، امسال كه اين روز مصادف با دوازدهمين روز از ماه شهريور شده است، آنروز را به نام بلند و شريف ايران بياراييم و در همه نوشته ها و بيانمان، از روز " ايران" استفاده كنيم. ايراني با غيرت، حمايت، حمايت. با ۱۲۳ امتیاز و ۱۶ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات اختلافات را کنار بگذاریم (قضیه حسن خمینی و مسائل مشابه )فقط به روز ایران فکر کنیم با ۱۱۲ امتیاز و ۹ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات تا مبادا تاریخ فردا از نسل امروز به زشتی یاد کند*فیلم مستند تاریخی از زندگی دکتر مصدق و روز کودتای 28 مرداد*پیشکش به ملت ایران:نیم نگاهی به اسطوره معاصر تاریخ معاصر ایران, مصدق بزرگ*پخش دوباره از حزب ملت ایران, با سپاس از مهرداد سید عسگری, 14 اسفند 1387 خورشیدی*روابط عمومی حزب ملت ایران با ۱۰۹ امتیاز و ۸ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی از شرکت خود در راهپیمایی روز قدس امسال خبر داد و گفت: در مورد تشکیل هسته های اولیه و برنامه ریزی برای این روز درحال مشاوره با دوستان هستیم و نتیجه را اعلام خواهیم کرد. وی با بیان این که "مردم باید برای حکومت دینی یا غیردینی تصمیم بگیرند و می توانند هرگونه حکومتی را برای خود تعیین کنند، گفت: این حکومتی که امروزه مشاهده می کنیم نه بر پایه جمهوریت است نه بر پایه دیانت این حکومت آن حکومتی نیست که رهبران به مردم وعده داده بودند. باید جمهوریت نیرومندتر باشد. سایر حکومت ها را نفی نمی کنم مردم هرچه را بخواهند خواهم پذیرفت. به گزارش وبسایت مهدی خزعلی، کروبی که در یک ارتباط اینترنتی به سوالات گروه های مختلفی از مردم پاسخ می گفت درباره شرکت در راهپیمایی روز قدس گفت: در خصوص راهپیمایی روز قدس باید بگویم این راهپیمایی هر ساله برگزار می شود و ما هم در آن حضور خواهیم داشت و در مورد تشکیل هسته های اولیه و برنامه ریزی برای این روز درحال مشاوره با دوستان هستیم و نتیجه را اعلام خواهیم کرد. با ۱۰۳ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات امروز، پنجاه و هفتمین سالگرد کودتای 28 مرداد است. درباره ی دولت محمد مصدق و عوامل سرنگونی آن بسیار نوشته شده است. گاه در نقد و گاه در ستایش! اما رخدادهای آن دوره ی تاریخی و رفتار سیاسی کنشگران عمده ی آن روزگار، نبایستی در محدوده ی ترجیحات شخصی ما باقی بماند. دلایل وقوع کودتای 28 مرداد آنچنان متنوع و پراکنده اند که بی توجهی به عواملی و پررنگ نمون نقش بعضی موارد دیگر، ما را به درکی عمیق نخواهد رساند. بازخوانی تاریخی امروز، از این منظر به این رخداد مهم نگاهی افکنده است. کنار هم نهادن دو روایت تاریخی متفاوت که البته در زمینه هایی نیز با یک دیگر اشتراکاتی دارند. نخست گفتگوی حسین مکی را با روزنامه ی توقیف شده ی توس (28 مرداد 1377) خواهید خواند. مکی 87 ساله در این گفتگو که آخرین گفته های مکتوب او پیش از مرگش در سال 1378 به شمار می آید، از تجربه ها و دیده های شخصی اش درباره ی روند نهضت ملی شدن نفت از آغاز تا پایان می گوید. در بخش دوم، مقاله ای از ماهنامه ی ایران فردا، به نزدیکی های آیت الله کاشانی و روحانیت هوادار او با سلطنت و همراهی کاشانی با عوامل کودتا می پردازد... اسناد و منابع تاریخی و موارد متعددی از همسویی کاشانی و نیز بهبهانی با دربار و فشار بر دولت قانونی مصدق وجود دارد. از نمونه های بارز آن می توان به توطئه ی نهم اسفند سال 1331 اشاره کرد که برای سقوط دولت مصدق و احتمالا قتل او پی ریزی گشته بود که با هماهنگی عوامل متعدد به اجرا درآمد. کاشانی از اختلاف بین مصدق و شاه در اسفندماه 1331 به شدت خشنود بود و حتی در موردی اظهار داشت: چنانچه مصدق شاه را مورد حمله قرار دهد، شاه مورد پشتیبانی قاطع مجلس قرار خواهد گرفت. عقیده ی کاشانی در مورد لزوم رژیم سلطنتی در مصاحبه با خبرنگار روزنامه ی نیویورک تایمز در 8 فروردین 1332 کاملا حاکی از حمایت او از دربار در برابر مصدق بود: عقیده ی من آن است که ایران، سالیان دراز حاجت به سلطنت دارد و فی الحقیقه وجود شاه یک جهت جامعی برای جمع آوری کلیه طبقات مردم به دور این مرکز ثابت است... با ۱۰۳ امتیاز و ۳۵ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات یه روز بین ایران و اسرائیل جنگ میشه، بسیجیه چون اسرائیلو قبول نداره، تو جنگ حاضر نمیشه. با ۱۰۲ امتیاز و ۴ نظر فرستاده شده در بخش سرگرمی نظرات جرس: سایت پارسینه صحت و سقم برخی مطالب منتشر شده درباره حمایت مرحوم آیت الله بهجت از احمدینژاد را از دفتر آن مرحوم جویا شد که در پاسخ عنوان شد مطالب نقل شده از این مرجع تقلید در حمایت از احمدینژاد کذب است. در سوال این سایت آمده: آیا استناد متنهای زیر به حضرت آیة الله العظمی بهجت رحمتالله، بیت، دفتر و نزدیكان ایشان صحیح است یا خیر؟ 1- آیتالله العظمی بهجت رحمتالله در دیدار دولت با علما در سال 1386 فرمودهاند: باید دید بعضیها چه گناهی كردهاند كه نمیتوانند خدمات دولت آقای احمدینژاد را ببینند. 2- فرزند آیت الله بهجت در یك گزارش رادیویی: پدرم در آخرین روزهای عمرش برای مردم ایران دعا میكرد كه آقای احمدینژاد را از دست ندهند. 3- بیت آیت الله بهجت: از رفتار آقای احمدینژاد به خدا پناه میبریم. 4- آیا اینكه حامیان احمدینژاد میگویند هاله نور، حرزی بوده كه آیت الله بهجت برای حفظ وی از خطرات ایجاد كردهاند درست است؟ پاسخ: بسمهتعالی، مطالب فوق كذب محض میباشد. با ۱۰۲ امتیاز و ۴۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات در دومین ملاقاتم با دکتر مصدق، بین من و او اتفاق افتاد. موضوع از این قرار بود که بهایی ها در شهرستان ها مسئله ساز شده بودند و قدرت نمایی می کردند. به امر حضرت آیت الله العظمی آقای بروجردی وقت ملاقات گرفتم و نزد او رفتم. مانند همان دفعه قبل، او روی تخت خواب و زیر پتو خوابیده بود. پیام آقای بروجردی را به ایشان رساندم و گفتم: "شما رئیس دولت اسلامی ایران هستید و الآن بهایی ها در شهرستان ها فعال هستند و مشکلاتی را برای مردم مسلمان ایجاد کرده اند؛ لذا مرتباً نامه هایی از آنان [یعنی از مردم مسلمان] به عنوان شکایت به آیت الله بروجردی می رسد. ایشان لازم دانستند که شما در این باره اقدامی بفرمایید." دکتر مصدق بعد از تمام شدن صحبت من به گونه تمسخر آمیزی، قاه قاه و با صدای بلند خندید. گفت: "آقای فلسفی از نظر من مسلمان و بهایی فرقی ندارند؛ همه از یک ملت و ایرانی هستند"! این پاسخ برای من بسیار شگفت آور بود زیرا اگر سؤال می کرد فرق بین بهایی و مسلمان چیست، برای او توضیح می دادم. اما با آن خنده تمسخر آمیز و موهن دیگر جایی برای صجبت کردن و توضیح دادن باقی نماند. لذا سکوت کردم و موقعی که به محضر آیت الله بروجردی رسیدم و این جمله را گفتم ایشان نیز به حالت بهت و تحیّر پیام وی را اسماع کرد.» با ۹۷ امتیاز و ۱۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات مهدی کروبی از شرکت خود در راهپیمایی روز قدس امسال خبر داد و گفت: در مورد تشکیل هسته های اولیه و برنامه ریزی برای این روز درحال مشاوره با دوستان هستیم و نتیجه را اعلام خواهیم کرد. وی با بیان این که "مردم باید برای حکومت دینی یا غیردینی تصمیم بگیرند و می توانند هرگونه حکومتی را برای خود تعیین کنند، گفت: این حکومتی که امروزه مشاهده می کنیم نه بر پایه جمهوریت است نه بر پایه دیانت این حکومت آن حکومتی نیست که رهبران به مردم وعده داده بودند. باید جمهوریت نیرومندتر باشد. سایر حکومت ها را نفی نمی کنم مردم هرچه را بخواهند خواهم پذیرفت. مردم میخواهند که ما به آنها دل و جرأت بدهیم و بگوییم: نترسید! به خیابان بروید! این گفتگویی است که مجله اشپیگل در گزارش شماره ۲۶ آوریل زیر عنوان «جمهوری وحشت» به آن اشاره کرده بود با ۹۵ امتیاز و ۷ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات عضو شورای روابط خارجی آمریکا که روز چهارشنبه 18 اوت ( 27 مرداد)، سازمان جاسوسی آمریکا، سیا، را دخیل در کودتای 28 مرداد و برکناری مصدق معرفی کرده است و ادعا میکند که این اقدام نه تنها خشم روحانیت و جامعه مذهبی را برانگیخت که موجب شده آمریکاییها مجبور به عذرخواهی به دلیل دخالتهای خود باشند.وی اگرچه نقش آمریکا را در کودتای 28 مرداد و برکناری دکتر محمد تائید میکند، اما اعتقاد دارد که نمیتوان از نقش روحانیت در تلاش برای برکناری مصدق چشم پوشید و حتی جمهوری اسلامی نیز قادر نیست رد پای روحانیت را از مسیر شکست خورده فعالیتهای دمکراسی خواهی ایران پاک کند. با ۹۱ امتیاز و ۲ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات پيشنهاد کاربري sight روز ايران بجاي روز قدس است بياييد در لينکها از اين نام استفاده نماييم و همه آماده حضور در روز ايران (روز قدس) باشيم . با ۸۸ امتیاز و ۷ نظر فرستاده شده در بخش هنر و ادبیات نظرات دانالد ان. ویلبر از فعالین کودتای 28 مرداد درباره آن مینویسد: « انگیزه اصلی ایالات متحده در اجرای کودتا، اهمیت ژئواستراتژیک ایران بود. منابع نفتی ایران آشکارا اهمیتی ثانویه داشت . "سیا" دریافته بود که مصدق از " حمایت مردمی قدرتمندی" برخوردار است ». ویلیام داگلاس، قاضی دیوان عالی ایالات متحده آمریکا، در تشریح دلیل انجام کودتای 28 مرداد می گوید: « اصلاحات اساسی مصدق، این مرد دموکرات که به دوستی و آشنائی اش افتخار می کنم، ما [آمریکا] را به هراس انداخت و به منظور سرنگونی اش با بریتانیا متحد کرد. در این کار موفق شدیم. از آن پس دیگر از نام ما در خاورمیانه با احترام یاد نشد.» در یک جمعبندی نهائی، این کودتای آمریکایی با یاری مثلث «رژیم پهلوی –روحانیت - حزب توده» به پیروزی رسید. بی شک بازنگری عملکردهای این مثلث، بالاخص در شرایط فعلی، عبرت انگیز و آموزنده است. همكاري روحانیون با آمریکا و رژیم پهلوی در جهت موفقیت کودتای 28 مرداد و نیز تلاش آنان برای حذف مصدق به "هر قیمت"، بزرگترین سند خیانت این قشر به میهن و مردم ایران بشمار میرود. خیانتی که خمینی و یاران و رهروانش پس از کسب قدرت از سال 57 تا به امروز ادامه داده اند. دانالد ان. ویلبر در این باب می نویسد: « روحانیون اصلی که قرار بود مورد استفاده قرار گیرند، ظاهرا عبارت بودند از آیت الله بهبهانی، بروجردی، کاشانی، احتمالا فلسفی، همراه با نواب صفوی و "گروه تروریست" فدائیان اسلام مربوط به او.» . رهبران حزب توده در روزهای قبل از 28 مرداد بارها در نشریات خود به دولت مصدق در رابطه با احتمال کودتا هشدار داده و گفته بودند که "باید کودتا را به ضد کودتا تبدیل ساخت"! اما روز 28 مرداد 32 وقتی که آمریکا و همدستانش موفق به انجام کودتا گردیدند، رهبران حزب توده ترجیح دادند سکوت کنند! عکس العملی از خود نشان ندهند و نیروهای سازمان یافته خود را در خانه هاشان نگهدارند. چرا؟ پاسخ اینست که کودتای 28 مرداد به خواست حزب توده که همواره خواهان شکست مصدق و سرنگونی دولت ملی او بود، پاسخ مثبت می داد. سخن را با بخشی از آخرین دفاعیات مصدق کبیر بپایان بریم، کلامی که خود به تنهائی تاریخ بزرگترین و اصیلترین نهضت ملی مردم ایران را به روایت نشسته است: « به من گناهان زیادی نسبت دادند و من می دانم یک گناه بیشتر نکرده ام و ان این است که تسلیم تمایلات خارجیان نشده و دست انان را از منابع ملی کشور کوتاه کردم در تمام مدت زمامداری خود از لحاظ سیاست داخلی و خارجی یک هدف داشتم و ان این بود که ملت بر مقدرات خود مسلط گردد و هیچ عاملی در سرنوشت مملکت جز اراده ملت دخالت نکند. با ۸۶ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات اولین اولويت ایرانیان، آزادی ایران و ایرانی می باشد. مسلما در کشوری که در روز عاشورا به سمت هموطنان گلوله مستقیم شلیک نمود یا آنها را در زیر چرخ خودورهای انتظامی له کرد نمی توان به فکر سایر کشورها بود. در کشوری که در فقر بسر می برد و در آن کودتای نظامی و خونین صورت پذیرفته، در کشوری که اموال آن به غارت رفته و بر پایه دروغ اداره می گردد نبايد به مشکلات سایر کشورها تفکر نمود. یاد شهدای روز یکشنبه ۶ دی، عاشورا ۱۳۸۸، شهدای ظهر عاشورای 88 را در روز ایران، 12 شهریور 1389 زنده نگه می داریم: 1-شهيد سيد علي موسوي حبيبي 2-شهيد مصطفی کریم بیگی 3-شهيد شبنم سهرابی 4-شهيد عباس فرج زاده طاراني (شهرام فرجی) 5-شهيد شاهرخ رحماني 6- شهيد محمد علی راسخی نیا 7- شهيد اميرارشد تاج مير8- شهيد مهدي فرهادي راد 9-شهيد جهان بخت پازوکی با ۸۶ امتیاز و ۶ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات بياييد تا بجاي شعارهاي "نه" و يا "هم"، بجاي آنكه پاي كشور ها و ملتهاي ديگر را به ميان كشيم، بجاي آنكه انرژيمان را صرف بحث هاي داخلي كنيم كه كدام شعار ساختارشكن است، كدام مورد سوء استفاده قرار خواهد گرفت و كدام ريشه هاي ديني دارد و غيره، همه و يك صدا، تنها نام بلند ايـــــــــــــران را فرياد كنيم. ميتوانيم همانند تشويق تيم ملي، همه با هم دست بزنيم ، يك لحظه مكث و سپس فرياد بلند و رساي " ايـــــــــــــــــــــــران" با ۸۶ امتیاز و ۲۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات مرگ بر ديكتاتور مادر سهراب در راهپيمايي روز قدس سال گذشته با ۸۶ امتیاز و ۹ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات کروبی در آخر گفت: یک سفارشی دارم و تاکید می کنم روز قدس در پیش است و ما هم در راهپیمایی شرکت می کنیم مساله حقی است که از یک ملتی تضعیف شده است. خواهش می کنم که مواظب باشید شعاری ندهید که حکومت از آن سوء استفاده کند. دوما ممکن است که از طرف خودشان بین شما نفوذی بفرستند تا فضا را تهییج کنند. خواهش می کنم که سایرین را دعوت به آرامش کنید. حرمت روزه را نگه دارید. خواهش میکنم، عده ای قلیلی که با عذر شرعی که دارند و روزه نیستند حرمت نگاه دارند تا حکومت از آن سوژه نسازد. عکس پاره امام را نشان می دهند دستانش پیداست اما سر و کله اش پیدا نسیت. همه شما را به خدا می سپارم. موفق باشید. با ۸۲ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات مهدی کروبی از شرکت خود در راهپیمایی روز قدس امسال خبر داد و گفت: در مورد تشکيل هسته های اوليه و برنامه ريزی برای اين روز درحال مشاوره با دوستان هستيم و نتيجه را اعلام خواهيم کرد. وی با بیان این که "مردم باید برای حکومت دینی یا غیردینی تصمیم بگیرند و مي توانند هرگونه حکومتی را برای خود تعيين کنند، گفت: اين حکومتی که امروزه مشاهده می کنيم نه بر پايه جمهوريت است نه بر پايه ديانت اين حکومت آن حکومتی نيست که رهبران به مردم وعده داده بودند. بايد جمهوريت نيرومندتر باشد. ساير حکومت ها را نفی نمي کنم مردم هرچه را بخواهند خواهم پذيرفت. به گزارش وبسایت مهدی خزعلی، کروبی که در یک ارتباط اینترنتی به سوالات گروه های مختلفی از مردم پاسخ می گفت درباره شرکت در راهپیمایی روز قدس گفت: در خصوص راهپيمايی روز قدس بايد بگويم اين راهپيمايی هر ساله برگزار مي شود و ما هم در آن حضور خواهيم داشت و در مورد تشکيل هسته های اوليه و برنامه ريزی برای اين روز درحال مشاوره با دوستان هستيم و نتيجه را اعلام خواهيم کرد. اکنون جریانی در راس امور است که به خواست مردم توجه نمی کند دبیر کل حزب اعتماد ملی افزود: متاسفانه اکنون جريانی در راس امور است که ابزار در دست اوست و به خواست مردم توجه نمي کند. ما بايد سعی کنيم تا قانون اساسی را پياده کنيم و بر طبق همين قانون من اطمينان مي دهم خواست اکثريت مردم با گرايش های مختلف را به اجرا بگذاريم. هر قانون و کتابی که از مغز بشر تراوش پيدا کرده باشد طبيعی است که نقص و عيب هم داشته باشد و در يک محيط آزاد که مطبوعات آزاد و مستقل هم باشند می توان آن را بازنگری کرد اما بايد توجه داشت که مهمترين قسمت های قانون اساسی يعنی احترام به حق مردم و پذيرش خواست مردم توسط حاکميت نقض مي شود و در نظر گرفته نمی شود. بايد برای اجرای آن تلاش کنيم. بايد تفکرات مختلف در عرصه سياست باشند و اجازه بدهيم که خود را ارائه کنند حتی همين تفکر تماميت خواه که خواست مردم را در نظر نمي گيرد هم باشد اما نمي تواند سردمدار و تعيین کننده باشد. اگر مجلس جدی و قوه قضائیه سالم داشتیم، بچه هایمان از بی عدالتی در زندان اعتصاب غذا نمی کردند کروبی تاکید کرد: مردم سی سال پيش به نظامی رای دادند که در آن حق حاکميت با مردم بود ما اعتقاد داريم اين نظامی که مردم انتخاب کرده بودند اکنون وجود ندارد. ما در اول راه هستيم ابتدا بايد تلاش کنيم قانون اساسی را اجرا کنيم تا به وسيله آن به ديگر خواسته هايمان برسيم با احترام به نمايندگان مجلس می گويم مطمئن باشيد اگر مجلس جدی داشتيم، قوه قضاييه سالم داشتيم حتما وضع ما اين نبود که قوه مجريه ادعا کند من قانون را اجرا نمي کنم و بچه هايمان از بی عدالتی در زندان ها بنالند و اعتصاب غذا کنند و شکنجه بشوند. وی ادامه داد: شما مطمئن باشيد يک روزی در يک حکومت آزاد که قوانين آن اجرا مي شود و طبيعی است که مطبوعات در آن کار مي کنند، بحث های ديگری هم می شود. اما امروز ما معتقديم اين قانون اساسی اجرا نمي شود به نظرم با پرداختن به اينکه "همين قانون اساسی ناقص است، يا آيا توان پاسخگوی به مردم را دارد؟" نيروی خود را بی هدف هدر خواهيم داد. با اجرای همين قانون خواسته بسياری از مخالفان نيز برآورده خواهد شد مثلا تصور کنيد که انتخابات آزاد داشته باشيم مطبوعات آزاد داشته باشيم مجلس مستقل داشته باشيم طبيعی است که وضع مردم بهتر خواهد شد. شورای نگهبان در قانون اساسی مرجع نظارتی است و درعمل مرجع حاکم دبیرکل حزب اعتماد ملی همچنین تصریح کرد: مشکل ما اين است که چارچوب قانون اجرا نمي شود. مثلا همين شورای نگهبان در قانون اساسی يک مرجع نظارتی است اما در عمل می بينيد که يک مرجع حاکم هست. يعنی بر قوه مجريه هم حاکم است. من مي گويم که اين شورا باشد اما در نقش نظارتی اش. با فشار افکار عمومی مي توان حاکميت را مجبور به قانون مندی کرد. فشار، نه درگيری. اين تجمعات و آگاه سازی ها نتيجه مي دهد. بالاخره خواه و ناخواه بايد کشور را اداره کنند و برای هميشه که نمی شود با پول نفت زندگی کرد. وی افزود: کارهای زير ساختی و توسعه لازم است جهان به سرعت درحال پيش رفت است. اگر هم پای دنيا حرکت نکنند مردم همراهيشان نمی کنند، مگر اينکه به خواسته شان عمل کنند. اينگونه مجبور به پيروی از مردم مي شوند. نخواهيم که خيلی زود پيروز شويم چون پيروزی زودرس را زود از دست مي دهيم و فراموش مي کنيم. در روز قدس به حکومت اجازه سوء استفاده ندهید کروبی در آخر گفت: یک سفارشی دارم و تاکيد مي کنم روز قدس در پيش است و ما هم در راهپيمايی شرکت مي کنيم مساله حقی است که از يک ملتی تضعيف شده است. خواهش مي کنم که مواظب باشيد شعاری ندهيد که حکومت از آن سوء استفاده کند. دوما ممکن است که از طرف خودشان بين شما نفوذی بفرستند تا فضا را تهييج کنند. خواهش مي کنم که سايرين را دعوت به آرامش کنيد. حرمت روزه را نگه داريد. خواهش ميکنم، عده ای قليلی که با عذر شرعی که دارند و روزه نيستند حرمت نگاه دارند تا حکومت از آن سوژه نسازد. عکس پاره امام را نشان مي دهند دستانش پيداست اما سر و کله اش پيدا نسيت. همه شما را به خدا می سپارم. موفق باشيد. با ۷۹ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات متنی در مورد در مورد اوضاع کنونی منطقه و تحولات پیش رو با یادآوری ۲۸ مرداد به همراه دو عکس از افغانستان... پنجاه و هفت سال پیش در چنین روزی وقتی دولتی مورد وثوق مردم در ایران سرکار بود و ایرانیان راه صعبی را که از انقلاب مشروطه پا در آن نهاده بودند٬ گیرم لنگان و خونچگان و دردناک٬ میپیمودند آمریکا با کودتای دخالتگرانهاش مسیر تاریخ ایران را تغییر داد. دیکتاتوری هرگز برای هیچ مردمی سعادت نمیآورد و برای مردم ایران هم نیاورد و برآیند ۲۵ سال حکومت شاه بعد از کودتای ۲۸ مرداد٬ «خمینی» و «جمهوری اسلامی» بود. نسل ما با «شعار مرگ بر آمریکا» بزرگ شده است و این شعار را از دهان کسانی میشنیدم که مرگ ما را میخواستند برای همین آنکه مرگش را میخواستند برایمان عزیز شد! متاسفانه دیکتاتورها به شکلی معکوس دارند سرنوشت ما را مینویسند. شاه حاصل کودتای آمریکایی بود برای همین نسلی که انقلاب کرد دشمن آمریکا بود و با هم هر اختلافی داشتند در دشمنی با آمریکا اختلافی نداشتند بسیاری در نسل حاضر هم آمریکا را قبلهی آمال خود میدانند و تصور میکنند فعال مایشا است و برای مردم ایران آزادی و دموکراسی و رفاه میخواهد. البته اکنون بعید است بعد از اتفاقاتی که در افغانستان و سپس عراق افتاد کسی حملهی نظامی آمریکا را به «جمهوری اسلامی» بخواهد و سعادتی در آن ببیند اما وضعیت «جمهوری اسلامی» هم وضعیت بغرنجی شده است. «جنبش سبز» که امید فراوانی به آن میرفت اکنون در بلاتکلیفی به سر میبرد و مدتی است که ابتکار تازهیی از خود نشان نداده است هر چند این وضعیت موقتی است و به زودی شاهد خیزش تازهیی خواهیم بود اما جمهوری اسلامی وقتی پس از هشت سال دوران موسوم به اصلاحات احمدینژاد را از قوطی عطاریاش بیرون آورد نشان داد که اصلاحپذیر نیست و بهطور تدریجی هیچ اتفاقی در آن نمیافتد یک شبه آمده است یک شبه هم خواهد رفت مانند کابوس میماند. اکنون مردم ایران بیش از هر وقتی باید بدانند که همه چیز بستگی به خود آنها دارد. اگر متحد باشند و بدانند چه میخواهند و خواستی معقول و مبتنی بر ارزش های انسانی قرن بیست و یکمی داشته باشند بقیه دنیا هم چه خوششان بیاید چه خوششان نیاید٬ چه بخواهند و چه نخواهد٬ مجبور میشوند به خواست آنان احترام بگذارند و تن دهند اما اگر نداند چه میخواهند و اسیر حوادث باشند و با امواج بالا و پایین بروند آیندهی نیکویی انتظارشان را نمیکشد. هرگونه امید به بقای جمهوری اسلامی وضعیت مردم را بغرنجتر و پیچیدهتر میکند و بعید نیست سرانجام کار به اشغال نظامی کشیده شود و معلوم نیست پس از آن چه میشود. خوب است ۲۸ مرداد را فراموش نکنیم و بدانیم وقتی نمیتوانیم حول خواستی دموکراتیک متحد شویم دموکراتها هم که برایمان نسخه میپیچند نسخهیی جز دیکتاتوری نخواهند پیچید. امروز بیش از با ۷۶ امتیاز و ۱۷ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات پیشنهادی از طرف کوچکترین عضو بالاترین به همه ي بالاترينيهاي با حال:بیایید تو این ۱۵ روزه اختلافات را کنار بگذاریم و بچسبیم به روز قدس .برای بحث کردن برای نقد کردن برای لج و لج بازی کردن خيلي وقت هست اما تا روز قدس فقط ۱۵ روز وقت داریم وقت تنگ است و جنبش حالا به کمک شما نیازمند .بیایید دوباره مثل گذشته شیعه و سنی ،مسیحی و یهودی ،بهايي و زرتشتیُ مذهبی وبی دین، اصلاح طلب وسکولار وجمهوري خواه و مشروطه خواه با هم متحد شويم تا قدرت دست سبز ها را نشان دهيم. با ۷۳ امتیاز و ۱۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات کودتاچیان که شامل بخشی از نیروهای ارتش و فرماندهان سر در آخور انگلیسش و ارازل و اوباشی همانند شعبان بی مخ ،طیب حاج رضایی و ملکه عضدی و البته طبق روال همیشه بخشی از بازار که غالبن سر سپرده زور و حکومت های ظالم بوده اند تا از این راه بیشترین منافع را اکتساب کنند و با عدالت و قانون مداری و سیستم مالیاتی همیشه در گیر و دشمن بوده اند و خیانت خائنانی همانند مظفر بقایی،حسین مکی و آیت ا.. کاشانی و... حزب توده سرسپرده شوروی، می شد. دلایل مخالفت شوروی با حکومت دکتر مصدق ،ترس از گسترش شیوه حکومت ملی و عدالت گرا و ضد بیگانه وی در میان کشورهای جهان و شکست اردوگاه کمونیسم که ادامه دهنده حکومت استعماری تزاری بود اما در قالب ایدئولوژی ، بود. شوروی مخالف الگوی حکومتی بود که عاری از هرگونه خشونت ،سرکوب و یا جنایت و بر اساس منافع مشترک سرزمینی بود و نه بر اساس ایدئولوژی و مرام و خودی ناخودی کردن اجتماع و تبعیض. و از مهمترین عناصر کودتا، مردم نا آگاهی بودند که صبح درود بر مصدق گفتند و شب مرگ بر مصدق، همان مردمی که هنگامیکه شهید دکتر حسین فاطمی را با برانکادر به مسلخ می بردند در کاباره ها و مساجد مشغول خویشتن خویش بودند ، همان مردمی که وقتی امیر کبیر را در کاشان کشتند و میرزا آغاسی و دیگر خائنین نخست وزیر شدند ،صدایش در نیامد ،مردمی که امیر کبیر حافظ منافع ملی و دلسوز کشور که واکسیناسیون را در ایران اجباری می کند و برای فرار مردم خرافاتی از واکسیناسیون می گرید،را به یاد نمی آورند ، همان مردمی که از ظلم و ناکامی ملی و شکست های حکومت قاجار به تنگنا آمده بودند و دست به انقلاب مشروطه در 14 امرداد 1285 خورشیدی زده بودند ،اما زمانیکه مجلس تشکیل شد ،در خواب خرگوشی فرو رفتند و مجلس را تقدیم نوکران انگلستان نمودند ،همان مردمی که در زمان به توپ بسته شدن مجلس شورای ملی توسط نیروهای قزاق روس و به دستور محمد علی شاه ،بی تفاوت گذشتند،همان مردمی که در صبح 3 شهریور 1320 خورشیدی از رضا شاه ستایش ها می کردند و شب 3 شهریور 1320 خورشیدی و پس از اشغال ایران توسط متفقین ، او را دشنام دادند و پس از 10 سال که جنازه اش را به ایران آوردند در مدحش شعرها گفتند و تشیع جنازه با شکوه و گسترده ای برگذار کردند و تازه یادشان آمد که ایران ویرانسرایی بیش نبود که وی آباد کرد ( هرچند رضا شاه با کمک انگلستان آمده بود ، اما راهش را از آنان جدا و به آبادانی کشور می اندیشید ) ، همان مردمی که به جای اندیشیدن که سخت ترین کارها برایش محسوب می گردد و حتی تا به امروز متاسفانه در بین مردم ما این فرهنگ الگو برداری پا برجاست،مردمی بیشتر به تقلید از یک باور و یک مرام ،ایدئولوژی ،شعار و یا حرکت گام بر می دارند و برایشان کلمه " چرا " بی معناست ،مردمی که با داشتن بهترین مدارک و مدارج علمی و حتی مطرح در سطح جهانی ،هنوز به همان کتابی که در 15 سالگی خوانده تمسک می جوید و همه چیز را با آن توجیه می کند. مردمی که اکثریت دم از دموکراسی می زنند ولی حتی الفبا و معنای کلمه آنرا نمی دانند ، همان مردمی که تا سخن حقی را بشنوند ولی چون خلاف باورشان باشد ،بر تو می تازند ... تا زمانی که مردم ما منافع ملی و دراز مدت و عدالت آنهم برای همه مردم ایران را خواستار نباشند و تا زمانی که کشوری آباد و آزاد و دارای رفاه و عدالت برای همه مردم ایران ،نداشته باشیم و تا زمانیکه تعصبات دینی و فرقه ای و قومی را به زباله دان نریزیم ، اگر تا ابد هم بکوشیم و داد بزنیم و منافع فردی یا گروهی خاص از مردم را در نظر بگیریم ،سرنوشتی بهتر از سرنوشت 104 سالی که از انقلاب مشروطه می گذرد نخواهیم داشت و یا بیگانگان برایمان تعیین سرنوشت خواهند کرد و یا سرسپردگان خود را بر ما حکمروا خواهند نمود و یا آنکه کشورمان را درگیر جنگ و تحریم خواهند نمود. اندیشه درست و گروهی و بر اساس منافع تمام ایرانیان دور از هر گونه وابستگی های دسته ای و قومی و مذهبی و مرامی و دراز مدت و یکدلی ،تنها راه نجات و سربلندی ایران می باشد. نخست خانه خویش را آباد سازیم ،سپس برای چگونگی اداره آن تصمیم گرفت ،آنهم تصمیمی برای تامین نظر همه و نه اکثریت مردم ایران ،که حق یک ایرانی با حق همه ایرانیان برابر است. با ۷۰ امتیاز و ۳ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات محبوبه کرمی از فعالان حقوق بشر، شامگاه چهارشنبه ۲۷ مرداد (۱۸ اوت) با تودیع وثیقه پانصد میلیونی آزاد شد. محبوبه کرمی که به مدت ۱۷۰ روز در بازداشت بود، روز شنبه ۲۳ مرداد ماه به دادگاه احضار و در همان روز برای وی قرار وثیقه صادر شد. وی پیش از این چهار بار، به اتهام های اقدام علیه امنیت ملی و اخلال در نظم عمومی دستگیر شده بود. روز چهارشنبه، محمد رضا جلایی پور، یکی از فعالان ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی نیز از زندان آزاد شد. آقای جلائی پور، اواخر خردادماه امسال برای بار سوم بازداشت شده بود. در پی اعتراضات بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایران، تعداد زیادی از فعالان سیاسی و مدنی در ایران دستگیر شدند. محمد جواد مظفر به دوسال حبس محکوم شد از سویی دیگرمحمد جواد مظفر، نایب رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات، به دوسال حبس تعزیری محکوم شد. آقای مظفر در ۸ دی ۸۸ پس از وقایع عاشورا دستگیر و به مدت دو ماه در سلول انفرادی بند۲۴۰ اوین بازداشت بود. محمد جواد مظفر در ابتدای انقلاب، مسئول روابط عمومی شورای انقلاب بود و هم اکنون رئیس هیئت مدیره نشر کویر است. با ۶۹ امتیاز و ۰ نظر فرستاده شده در بخش سیاست نظرات وضعیت جسمی عیسی سحرخیز از وخیم گزارش میشود، فشار خون ایشان 22 روی 13 گزارش شده است در حالی که فشار خون نرمال 12 روی 8 میباشد. در حال حاضر وی در وضعیت بحرانی است ولی همچنان از انتقال ایشان به بیمارستان ممانعت میشود با ۶۸ امتیاز و ۱ نظر فرستاده شده در بخش اجتماعی نظرات | |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر