امروز: محمدجواد مظفر، نایب رئیس انجمن دفاع از حقوق زندانیان و عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و رئیس هیأت مدیره انتشارات کویر، در شعبۀ ١۵ دادگاه انقلاب تهران، به ریاست قاضی صلواتی به دو سال حبس تعزیری محکوم شد.
به گزارش جرس، این نویسنده و فعال فرهنگی، در هشتم دیماه ۸۸ و بعد از وقایع عاشورا، دستگیر و به مدت دو ماه در سلول انفرادی بند ٢۴۰ زندان اوین در بازداشت به سر برد.
محمدجواد مظفر نویسندۀ کتابهای اولین رئیس جمهور، لبخندستیزان (تأملی در جامعۀ مدنی و دشمنانش) و ماجراهای محلۀ ما (مجموعۀ ٢۴طنز اجتماعی) است. وی در سومین جشنواره طنز تهران در آذرماه ۸۸ برای داستانهای مندرج در کتاب ماجراهای محلة ما عنوان نفر اول داستاننویسی طنز را به خود اختصاص داده بود.
امروز: محمدرضا جلاییپور، رئیس و سخنگوی پویش موج سوم که برای سومین بار در طول یک سال گذشته بازداشت شده بود بعد از تحمل ۶۶ روز انفرادی بعد ازظهر روز چهارشنبه با قید وثیقه از زندان اوین آزاد شد.
به گزارش خبرنگار کلمه،محمدرضا جلاییپور، دارنده مدال طلای المپیاد ادبی و رتبه یک کنکور سراسری سال ۸۰ که تابستان پیش ۸۸ روز را در سلولهای انفرادی و دو نفره زندان اوین گذرانده بود و بعد از آن یک بار دیگر نیز در مراسم دعای کمیل معروف بازداشت شده بود، پس از تحمل ۶۶ روز زندان انفرادی با قید وثیقه از زندان آزاد شد.
نامبرده ۶۶ روز پیش با وعده پس گرفتن پاسپورت خود بعد از اینکه حکم منع تعقیب خود را از دادستانی تهران دریافت کرده بود به مسجد ضرابخانه مراجعه کرده بود اما با ۵ نیروی امنیتی مواجه شد و بعد از تفتیش سه ساعته محل سکونتش به سلول انفرادی منتقل شده بود.
جلاییپور بعد از ظهر چهارشنبه بار دیگر با قرار وثیقه آزاد شد. گفتنی است که پاسپورت وی همچنان در اختیار نهادهای امنیتی است و او از دیدن همسر خود که ساکن آکسفورد است فعلا محروم میباشد.
محمد رضا شجریان صدای زندگی مردم ایران است . تلاطم نفس او در دستگاههای موسیقی سنتی ،فراز و نشیب تاریخ کهنسال ماست . آیینه تمام نمای باورهای عارفانه حافظ و اندیشه های عاشقانه مولانا صدای محزون اوست . فرصت تامل های عمیق در شعر فارسی از سوی نسلها حاصل پنجره ی حنجره ای ست که به آفاق ایران و سرزمینهای فارسی زبان باز شده است . به عدد روزهای عمرم با طنین محجوب این صدا زندگی کرده ام . دوست داشتن و محروم شدن از دعای ربنای او هزینه ی است که مثل هزینه های دیگر باید به کسانی بپردازیم که سنگینی بار جهالتشان روی دوش عاقلان و هوشیارن این روز ها احساس می شود .
آنچه مهم است، خرد جمعی ایرانیان است که میل به زیبایی و صدای زیبا دارد و بی اعتنایی به این میل ،از سوی هر کسی نابخردانه است.
چنگ انداختن به صورت موسیقی و صدای ایران دور باطل دیگری ست که فرجامی جز پشیمانی ندارد. برخی صحنه گردانان عرصه فرهنگ و هنر و سیاست گویی از زیبایی و عقل و آرامش به ستوه آمده اند و آنچه که خداوند از آنها دریغ کرده است در صورت و صدای رقیب نمی توانند ببینند .
صدای شجریان رنجنامه ی تاریخ سیاسی ایران در صد سال اخیر است .خاموش کردن این زمزمه ممکن نیست که طنین آن در یادگاران پرشکوه معماری و فرهنگ و هنر ما پیچیده است .
رنگ ریای این قوم آینه ی صدای استاد شجریان را نخواهد پوشانید که :
آینه ای رنگ تو عکس کسی ست تو ز همه رنگ جدا بوده ای
ادامه از قسمت سوم:
... رابطه ما و آقاي احمدينژاد برميگردد به قبل از استانداري آقاي احمدينژاد در اردبيل كه ما با هم رفيق بوديم.
در زمان انتخابات 84 من با وجود رفاقت با آقاي احمدينژاد از آقاي لاريجاني دفاع كردم. خيلي از كارهاي ستاد آقاي لاريجاني به عهده من بود، ولي در عين حال از نوع تبليغات آقاي احمدينژاد به خاطر زندهكردن زبان انقلاب خيلي تقدير كردم و آن زمان ميگفتم كه اصلا مهم نيست آقاي احمدينژاد پيروز شود يا نشود، مهم براي من زندهكردن شعارهاي انقلاب بود در آن ايام.
بعد از رأيآوردن آقاي احمدينژاد طبيعي بود از ما كه جزو رفقايش بوديم و از ما توقع كمك داشت و كمكش نكرده بوديم، استفاده نكنند. قرار شده بود من از صدا و سيما بيرون بيايم و شوراي نگهبان از من دعوت كرده بود كه بروم جاي آقاي جهرمي. من ديدم نميتوانم بروم و از آقاي جنتي عذرخواهي كردم.
آقاي احمدينژاد از من خواستند كه استاندار خوزستان شوم، من گفتم كه من ديگر براي استانداري پير شدم و قبول نكردم. آقاي پورمحمدي از من خواستند كه معاون اداري مالي وزارت كشور شوم كه من گفتم فقط حاضرم معاون سياسي وزارت كشور شوم. آقاي جهرمي از من خواستند كه رئيس سازمان فني و حرفهاي شوم كه قبول كردم و 18 ماه رئيس سازمان فني و حرفهاي بودم.
عملكرد خوب ما در سازمان فني و حرفهاي و سوابق دوستي ما با آقاي احمدينژاد باعث شد كهايشان از من براي حضور در وزارت نفت دعوت كند، که بعد هم خواستند که بروم وزارت کشور.
ما در زمان دوم خرداد حدود سه، چهار سال جلساتي داشتيم شش، هفت نفره كه در آن فعالیت های براندازانه علیه جمهوري اسلامي را رصد ميكرديم و نقاط ضعف گروههاي برانداز را شناسايي و براي جلوگيري از اقدامات آنها برنامهريزي ميكرديم كه يكي از اعضاي آن آقاي احمدينژاد بود و يكي ديگر از كانديداهاي انتخابات رياست جمهوري سال 84نیز عضو آن بود.
از ثمرات آن جلسه اين بود كه به اين نتيجه رسيده بوديم كه در انتخابات نهم رياست جمهوري گفتماني جواب ميدهد كه در آن با مردم ديني صحبت شود.که آقای احمدی نژاد به آن عمل کرد.
اگر موافقید یک مقدار بیشتر به دوم خرداد بپردازیم و بعد برسیم به انتخابات نهم و حضورتون در دولت و استیضاح؟
در مقطع 2 خرداد 46 يا ماقبلاش تقريبا انتخابات 2 قطبي شده بود و كليه نيروهايي كه به لحاظ تقسيمبندي سياسي (كه من اين تقسيمبندي رو قبول ندارم البته) به اردوگاه راست متعلق بودند، آمدند پشت سر آقاي ناطق و از ايشان حمايت كردند و كليه نيروهايي كه متعلق به اردوگاه چپ بودند، رفتند پشت سر آقاي خاتمي و از ايشان حمايت كردند، با اين تفاوت كه هرچقدر به انتخابات نزديكتر ميشديم، اردوگاه چپ با شعارهايي كه خلق كرده بود این قدرت رو پيدا كرده بود كه علاوه بر آراي خودش توانست آراي جريان خاموشي كه معمولا در انتخابات كمتر مشاركت ميكردند را وارد صحنه انتخابات كند.
بهطور معمول جريان منتصب به راست در ايران واجد 20 درصد آراي مردم است و جريان منصب به چپ واجد 15 درصد و تنها چيزي كه ميماند اين وسط جهتگيريها و شعارهايي است كه انتخاب ميكنند و اين 15 يا آن 20 ارتقا پيدا ميكند.
به همين دليل روزهاي اول كه رفته بودند پيش آقاي خاتمي براي اينكه دعوت كنند از ايشان براي انتخابات، ايشان به دليل اينكه تقريبا نااميد بود از رايآوردن نميپذيرفت و تعابير گوناگوني را هم داشت.
در 2 خرداد بعد از اينكه آقاي خاتمي اعلام كانديداتوري كردند،تیم هدایت کننده با استفاده از متد دقيق تبليغاتی، توانستند آراي خاموش جامعه و آراي بخش وسيعي از مردم را به سمت خودشون جلب كنندو در نظرسنجيها هرچقدر به سمت انتخابات نزديكتر ميشديم از آراي آقاي ناطق كم و به آراي آقاي خاتمي اضافه ميشد.
در ايران يك جمعيتي هم زندگي ميكنند و به نام «ابن الوقت» كه كار سياسي هم ميكنند. اينها وقتي نتایج نظرسنجي ها را ميديدند از كنار آقاي ناطق سرميخوردند و سعي ميكردند خودشان را به آقاي خاتمي وصل كنند.
كار تشكيلاتي وسيعي هم ستاد انتخاباتي آقاي خاتمي انجام داد. آقاي هاشمي رفسنجاني هم اين وسط يك هفته قبل از انتخابات در شرايطي كه قبل از آن يك سري عمليات رواني براي محياسازي ذهن مردم صورت ميگرفت، نظير اينكه خاتمي بنويسيم ناطق بخوانيم. ايشان هم آمد در نماز جمعه بهعنوان رئيس دولت اعلام كرد كه من نگران تخلف در انتخابات هستم. البته ما نفهميديم، هنوز هم من نفهميدم رئيس دولت چرا نگران تخلف بود؟! چون دولت زير نظر ايشان بود. هر اوامر و نواهياي هم كه داشت، ميتوانستند دستور بدهند به وزارت كشور و آنها انجام دهند.
وزير كشور رو هم ايشان انتخاب كرده و تحت امر ايشان بود، چرا كه تا الان هم وزير كشور آن زمان زير نظر ايشان در مجمع تشخيص مصلحت در خدمت خود ايشان است. يعني وزير كشوري نبود كه بخواهد تخطي بكند. همين جا من يك نكته فرهنگي يادم ميآيد كه يادآوري كنم، همه بزرگان كشور به اين نتيجه رسيده بودند که قانون منع استفاده از ماهواره، براي مدتي تصويب بشود تا جمهوري اسلامي يك فرصتي پيدا بكند و با استفاده از آن فرصت خودش را مجهز بكند به اينكه بتواند در مقابل رسانههاي ماهواره ای بيگانه و احتمالا رسانههاي فارسيزبان ايستادگي بكند، مجلس هم تصويب كرد و تقريبا همه بزرگان كشور نظرشون اين بود كه ما نيازمند يك فرصتي هستيم كه بتوانيم برنامهريزي بكنيم كه چگونه در مقابل تهاجم فرهنگي غرب بوسیله ماهواره ايستادگي بكنيم.
يكي از راهها كه به جمعبندي رسيده بودند، اين بود كه خوب اين مسئله منعش انجام بشود. خوب قانون تصويب شد و سه دستگاه وظيفه داشتند با نظر آقاي رئيس جمهور آييننامه اجرايیش را بنويسند.
وزارت ارشاد بود، سازمان صدا و سيما و وزارت پست و تلگراف و تلفن.
آقاي مهاجراني معاون حقوقي پارلماني رئيس جمهور بود،جلسات گوناگوني رو ايشان گذاشت براي اينكه پيشفرض آييننامه تهيه بشود. خوب آقاي مهاجراني كه «ريپ» ميزد. ذاتا با اينگونه رفتارها مخالف بود. وزارت پست و تلگراف و تلفن هم كه جنبه فني داشت، وزارت ارشاد هم آن حساسيت ويژه را نداشت. به هر حال ما خيلي تلاش كرديم كه از آنجا يك آييننامه مناسبي دربيايد.
جناب آقاي هاشمي ذاتا با اين قانون مخالف بود. وقتي اين قانون تصويب شد، بعد از اينكه آييننامهاش نوشته شد، به محض اينكه قانون ابلاغ شد، اونجور كه من اطلاع دارم آقاي هاشمی به وزير كشور كه آن موقع آقاي بشارتي بودند، ابلاغ ميكنند كه نگهداري تجهیزات دریافت از ماهوارهها مانعي ندارد! در جايي كه صراحت قانون ميگفت كه نگهداري تجهیزات دریافت از ماهواره خلاف است،قانون را مجلس تصويب كرد، آييننامه را هيئت وزيران نوشت، به محض اينكه قانون به دستگاههاي ذيصلاح از جمله نيروي انتظامي ابلاغ شد كه آنها بيایند برخورد بكنند، شب اول ابلاغ آييننامه و قانون آقاي بشارتي آمد زد تو سر قانون، پدر قانون را درآورد. ، ميخواهم بگويم آقاي بشارتي يكچنين حالت فرمانبرداري داشت از آقای هاشمی.
پس براي آقاي هاشمي نگراني اينكه در انتخابات سلامت وجود ندارد، نبايد باشد، يك وقتي يك وزير كشوري با ايشان كار ميكرد كه آن وزير در مقابل ايشان امتناع داشت، ولي خوب جناب آقاي بشارتي كاملا در خدمت آقاي هاشمي بودند و من اين نكته الان يادم آمد كه اين ماجرا را روايت كردم، چون خودم درگير اين ماجرا بودم، هم درگيرقانون و هم نوشتن آييننامه است.
- در ضمن این که همان طور که می دانیدشوراي نگهبان و سپاه توانایی این که در انتخابات تقلب يا تخلف بكنند را ندارند، سپاه ميتوانند فضا بسازند. شوراي نگهبان كه فضا هم نميتواند بسازد، ولي سپاه يا نيروهايي ديگر يك بار سپاهياند يك بار هم شهروند ايرانياند. خوب اينها يك جمعيت كثيرياند در ايران، بچههاي حزبالهي متدينياند كه حتمي كارهاي خوبي كردهاند كه مردم به اينها اعتماد دارند در اثر اين اعتقاد ميتوانند فضا درست بكنند، اما اين اسمش تقلب نيست.
به هر حال ايشان آمدند فرمودند مراقب باشيد كه تقلب نشود، با آن عمليات روانياي كه قبلا شده بود كه خاتمي بنويسیم ناطق بخوانيم با اين بحثي كه ايشان مطرح كرد تقريبا قضيه را عليه آقاي ناطق بيشتر هدايت كرد. برخی ياران آقای ناطق، آنهايي كه وسط ميخوابند تا لحاف از روي سرشان نيفتد، از اين تيپ هم كوچ كردند به سمت آقاي خاتمي. آنها هم كه ماندند، بعضيها پيغام ميدادند به ستاد رقیب كه ما درسته اينجا هستيم، اما دلمان آنجاست و براي شما كار ميكنيم و به شما راي ميدهيم و از اين جنس حرفها. به هر حال انتخابات كه برگزار شد، آقاي خاتمي با يك آراي خوبي انتخاب شدند. به دليل اينكه آراشان بالا بود، همنفس بالابودن راي و هم اطرافيان آقاي خاتمي، يك فشار سنگيني را به جامعه سياسي ايران وارد كردند. بد نيست يك طنزي از قول آقاي پرورش بگويم.
من رفته بودم اصفهان آقاي پرورش شوخي ميكرد، ميگفت من شش ماه يك سال بعد از 2 خرداد شمال بودم، داشتم ميآمدم، ديدم بالاي قله البرز هفت، هشت نفر آدم هستند، نگاه كردم ديدم اينها دوستان ما هستند، گفتم آن بالا چكار ميكنيد؟ گفتن ما از تهران فرار کردیم ،بابا تهران را دارند ميگيرند، تو هم نرو سمت تهران.
به هر حال فضاي سخت و سنگيني حاكم شد. در اين بين يك سري دستگاهها به دليل شرايط حقوقي و قانوني و تواناييهايي كه داشتند احساس مسئوليت ميكردند كه هم از حيثیت رئيس جمهور دفاع كنند، چون رئيس جمهور قانوني كشور بود و هم تلاش ميكردند آن رعب و وحشتي كه در ميان سياسيون كشور ايجاد شده بود را بشكنند، که يكي از آن دستگاهها سازمان صدا و سيما بود. خوب يك سري كارها باید انجام ميشد. گام اول اين بود كه مديران متدين با سابقه انقلابي كه صرفا به دليل اينكه در ستاد انتخابات آقاي خاتمي كار نكرده بودند از دولت حذف شده بودند را جذب بكنیم و که هم يك پناهگاهي برايشان باشد و ضمنا از توانشان براي عمقبخشيدن و غنابخشيدن به سازمان صدا و سيما بهره بگیریم.
تقريبا اين كار در صدا و سيما با توجه به مسئوليتي كه من داشتم و معاون مالي و اداري بودم و ورود و خروج نيروها به وسيله من بود، به عهده من قرار گرفت و سعي شد از تمام نيروهايي كه از بدنه دولت خارج شده بودند و داراي شايستگيهايي بودند كه اين شايستگيها اگر هرز ميرفت، به نفع انقلاب اسلامي نبود را جذب بكنم، براي اينها كار تعريف بكنم، امكانات در اختيار اينها قرار بدهم تا با کمک آن ها بتوانیم صدا و سيما را يك مقدار از لحاظ محتوايي، فني و كيفي بياوريم بالا. خيلي از مديران ارشد و خيلي از مديران مياني تا استانداران و فرمانداران را ما در سازمان و صدا و سيما جذب كرديم.
نكته دوم بچه حزبالهيهايي بودند كه اينها را در دستگاههاي دولتي استخدام نميكردند.
يعني نكته اول مديران باسابقه انقلابي حزبالهي كه صرفا در ستاد انتخاباتي آقاي خاتمي نبودند و نكته دوم بچه حزبالهيهايي بودند كه اينها را وقتي ميرفتند در دستگاههاي دولتي استخدام بشوند اينها راردشان ميكردند.
ما تصميم گرفتيم تمام بچه حزبالهيهاي متدين بااستعداد كشور را شناسايي كنيم و جذبشان كنيم.
منابع جذبمان جامعه اسلامي دانشگاهها، پايگاههاي بسيج، مساجد كشور، علماي متدين و متعهد منابع ما بودند كه جوانان متدين و متشرع را به ما معرفي ميكردند،يكي هم همين آقاي زاكاني بود، البته ما با رعايت قوانين و مقررات اينها را جذب ميكرديم و اين كار در حوزه نيروي انساني صورت می گرفت كه تقریبا يك جمعي بين سه تا پنج هزار نفر حزبالهي دبش وارد صدا و سيما شدند، در بدنه چنين اتفاقي افتاد، سازمان صدا و سيما به لحاظ نيروي انساني تبدیل شد به يك سازمان متشكل حزبالهي، كه نه كلهاش خيلي بزرگ شد، نه بدنهاش خيلي چاق شد.
از جمله مدیران حزب اللهی جذب شده در آن مقطع توسط صدا و سیما که الان در دولت نهم هستند می توان به آقایان:آقاي ثمره هاشمي، آقاي مشايي، آقاي محمديزاده استاندار خراسان، آقاي جهانبخش استاندار خراسان جنوبي، آقاي جهرمي معالواسطه همكاري ميكرد، آقاي عليآبادي واسطه همكاري ميكرد كه البته شكل معالواسطه گوناگون است.
خيلي از معاونين وزرا مثل آقاي نظري جلالي، آقاي مروي، آقاي محرابيان خيلي از دوستان كه اگر بخواهم ليست كنم، مفصل است. نمونههاي كوچكي از مجموعه بزرگي را عرض كردم، فرمانداران، استانداران، معاونين و مدير كلهاي وزارت آموزش و پرورش، دوستان وزارت ارشاد دو تا از معاونان تربيت بدني، آقاي ساغر و مهندس نجفي كساني بودند كه بيپناه شده بودند. ما آمديم يك گوشه مسئوليت داديم بهشان.
همين آقاي پيشنمازي مدير كل صدا و سيماي خراسان، ايشان مدير كل آموزش و پرورش بود، بعد از 2 خرداد ايشان رو كلاس براي درسدادن بهش ندادند. آقاي پيشنمازي دارای توانایی فوقالعاده بالايي در تعليم و تربيت كودك است. جزو کارشناسان نخبه ی مترقي ايران در این زمینه است. اين آدم بعد از انتخابات كلاس ندادند بهش برود سر كلاس درس بدهد، چه برسد به مسئوليت. خوب ايشان رو ما يك مدتي آورديم و گذاشتيم قائم مقام صدا و سيماي مازندران بعد هم بنا به توانایی هایی که نشون داد رفت و شد مدير كل صدا و سيماي فارس.
همين آقاي تمدن استاندار تهران، وزارت نيرو بود، اخراجش كردند بيچاره را. ما آمديم گذاشتيمش مدير كل صدا و سيماي قم، بعد هم رفت مدير كل صدا و سيماي خراسان شد. از اين جهت بخواهم بگويم، بايد 15-10 ساعت اسم بگويم.
نفس جذب بچههاي حزبالهي و مديران باسابقه حزبالهي ضمن اينكه آنها را جذب ميكرد، يك مقدار اين روحيه به شدت از دست رفته جامعه از طريق اينها كه خودشان هم روحيهشان را از دست داده بودندرا بازسازي کرد.
ادامه دارد...
منبع: نظام آباد
محبوبه کرمی فعال جنبش زنان و عضو کمپین یک میلیون امضاء، شامگاه چهارشنبه 27 مردادماه با تودیع وثیقه 500میلیون تومانی آزاد شد.
کرمی که 170 روز در بازداشت بود، روز شنبه، 23 مرداد ماه به دادگاه احضار و در همان روز برای وی قرار وثیقه صادر شد.
محبوبه کرمی در تاریخ ۱۱ اسفند ماه ۱۳۸۸، پس از تفتیش منزل و ضبط برخی از وسایل شخصی برای پنجمین بار دستگیر و روانه بند ۲ الف سپاه شد. وی بیش از ۸۰ روز در این بند نگهداری و سپس به سلول زندانیان سیاسی در بند نسوان اوین، اتاق 5، بند ۲ بالا منتقل شد. بار اول و دوم بازداشت وی در رابطه با حوادث ۱۸ تیر بود. بار سوم، ۲۴ خرداد ۱۳۸۷ به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت و پس از ۷۰ روز آزاد شد. باردیگر، ۶ فروردین ۱۳۸۸ به همراه ۱۱ تن از اعضای کمپین و فعالان جنبش زنان که قصد دیدار نوروزی با خانواده زهرا بنی یعقوب را داشتند به اتهام اخلال در نظم عمومی دستگیر و پس از ۱۳ روز آزاد شد. در همه پروندههای فوق، حکم تبرئه برای وی صادر شده است
منبع: تغییر برای برابری
به گزارش تحول سبز ، این آزاده سرافراز بعد تحمل بیش از ۶۰ روز انفرادی در زندانهای مشهد و تهران لحظاتی پیش از بند رها شد .
امروز: مهدی کروبی از شرکت خود در راهپیمایی روز قدس امسال خبر داد و گفت: در مورد تشکيل هسته های اوليه و برنامه ريزی برای اين روز درحال مشاوره با دوستان هستيم و نتيجه را اعلام خواهيم کرد. وی با بیان این که "مردم باید برای حکومت دینی یا غیردینی تصمیم بگیرند و مي توانند هرگونه حکومتی را برای خود تعيين کنند، گفت: اين حکومتی که امروزه مشاهده می کنيم نه بر پايه جمهوريت است نه بر پايه ديانت اين حکومت آن حکومتی نيست که رهبران به مردم وعده داده بودند. بايد جمهوريت نيرومندتر باشد. ساير حکومت ها را نفی نمي کنم مردم هرچه را بخواهند خواهم پذيرفت.
به گزارش وبسایت مهدی خزعلی، کروبی که در یک ارتباط اینترنتی به سوالات گروه های مختلفی از مردم پاسخ می گفت درباره شرکت در راهپیمایی روز قدس گفت: در خصوص راهپيمايی روز قدس بايد بگويم اين راهپيمايی هر ساله برگزار مي شود و ما هم در آن حضور خواهيم داشت و در مورد تشکيل هسته های اوليه و برنامه ريزی برای اين روز درحال مشاوره با دوستان هستيم و نتيجه را اعلام خواهيم کرد.
اکنون جریانی در راس امور است که به خواست مردم توجه نمی کند
دبیر کل حزب اعتماد ملی افزود: متاسفانه اکنون جريانی در راس امور است که ابزار در دست اوست و به خواست مردم توجه نمي کند. ما بايد سعی کنيم تا قانون اساسی را پياده کنيم و بر طبق همين قانون من اطمينان مي دهم خواست اکثريت مردم با گرايش های مختلف را به اجرا بگذاريم. هر قانون و کتابی که از مغز بشر تراوش پيدا کرده باشد طبيعی است که نقص و عيب هم داشته باشد و در يک محيط آزاد که مطبوعات آزاد و مستقل هم باشند می توان آن را بازنگری کرد اما بايد توجه داشت که مهمترين قسمت های قانون اساسی يعنی احترام به حق مردم و پذيرش خواست مردم توسط حاکميت نقض مي شود و در نظر گرفته نمی شود. بايد برای اجرای آن تلاش کنيم. بايد تفکرات مختلف در عرصه سياست باشند و اجازه بدهيم که خود را ارائه کنند حتی همين تفکر تماميت خواه که خواست مردم را در نظر نمي گيرد هم باشد اما نمي تواند سردمدار و تعيین کننده باشد.
اگر مجلس جدی و قوه قضائیه سالم داشتیم، بچه هایمان از بی عدالتی در زندان اعتصاب غذا نمی کردند
کروبی تاکید کرد: مردم سی سال پيش به نظامی رای دادند که در آن حق حاکميت با مردم بود ما اعتقاد داريم اين نظامی که مردم انتخاب کرده بودند اکنون وجود ندارد. ما در اول راه هستيم ابتدا بايد تلاش کنيم قانون اساسی را اجرا کنيم تا به وسيله آن به ديگر خواسته هايمان برسيم با احترام به نمايندگان مجلس می گويم مطمئن باشيد اگر مجلس جدی داشتيم، قوه قضاييه سالم داشتيم حتما وضع ما اين نبود که قوه مجريه ادعا کند من قانون را اجرا نمي کنم و بچه هايمان از بی عدالتی در زندان ها بنالند و اعتصاب غذا کنند و شکنجه بشوند.
وی ادامه داد: شما مطمئن باشيد يک روزی در يک حکومت آزاد که قوانين آن اجرا مي شود و طبيعی است که مطبوعات در آن کار مي کنند، بحث های ديگری هم می شود. اما امروز ما معتقديم اين قانون اساسی اجرا نمي شود به نظرم با پرداختن به اينکه "همين قانون اساسی ناقص است، يا آيا توان پاسخگوی به مردم را دارد؟" نيروی خود را بی هدف هدر خواهيم داد. با اجرای همين قانون خواسته بسياری از مخالفان نيز برآورده خواهد شد مثلا تصور کنيد که انتخابات آزاد داشته باشيم مطبوعات آزاد داشته باشيم مجلس مستقل داشته باشيم طبيعی است که وضع مردم بهتر خواهد شد.
شورای نگهبان در قانون اساسی مرجع نظارتی است و درعمل مرجع حاکم
دبیرکل حزب اعتماد ملی همچنین تصریح کرد: مشکل ما اين است که چارچوب قانون اجرا نمي شود. مثلا همين شورای نگهبان در قانون اساسی يک مرجع نظارتی است اما در عمل می بينيد که يک مرجع حاکم هست. يعنی بر قوه مجريه هم حاکم است. من مي گويم که اين شورا باشد اما در نقش نظارتی اش. با فشار افکار عمومی مي توان حاکميت را مجبور به قانون مندی کرد. فشار، نه درگيری. اين تجمعات و آگاه سازی ها نتيجه مي دهد. بالاخره خواه و ناخواه بايد کشور را اداره کنند و برای هميشه که نمی شود با پول نفت زندگی کرد.
وی افزود: کارهای زير ساختی و توسعه لازم است جهان به سرعت درحال پيش رفت است. اگر هم پای دنيا حرکت نکنند مردم همراهيشان نمی کنند، مگر اينکه به خواسته شان عمل کنند. اينگونه مجبور به پيروی از مردم مي شوند. نخواهيم که خيلی زود پيروز شويم چون پيروزی زودرس را زود از دست مي دهيم و فراموش مي کنيم.
در روز قدس به حکومت اجازه سوء استفاده ندهید
کروبی در آخر گفت: یک سفارشی دارم و تاکيد مي کنم روز قدس در پيش است و ما هم در راهپيمايی شرکت مي کنيم مساله حقی است که از يک ملتی تضعيف شده است. خواهش مي کنم که مواظب باشيد شعاری ندهيد که حکومت از آن سوء استفاده کند. دوما ممکن است که از طرف خودشان بين شما نفوذی بفرستند تا فضا را تهييج کنند. خواهش مي کنم که سايرين را دعوت به آرامش کنيد. حرمت روزه را نگه داريد. خواهش ميکنم، عده ای قليلی که با عذر شرعی که دارند و روزه نيستند حرمت نگاه دارند تا حکومت از آن سوژه نسازد. عکس پاره امام را نشان مي دهند دستانش پيداست اما سر و کله اش پيدا نسيت. همه شما را به خدا می سپارم. موفق باشيد.
محمد توکلی و علی صادقی دو تن از اعضای شورای مرکزی کانون صنفی معلمان کرمانشاه به شعبه یک دادگاه انقلاب کرمانشاه احضار شدند . در این احضاریه از این دو فعال صنفی خواسته شده در تاریخ اول شهریورماه خود را به این شعبه معرفی کنند .
از سال 82 تا کنون پرونده اعضای شورای مرکزی این تشکل در استان همواره مفتوح بوده و در این رابطه محمد توکلی و علی صادقی بارها بازداشت شده که در آخرین بار با وثیقه سی میلیون تومانی آزاد شده اند . هنوز معلوم نیست احضارهای اخیر در کرمانشاه مرتبط با احکام صادره و فشارها برای برخی اعضای این تشکل در تهران و مشهد بوده یا خیر . در هفته های اخیر موج برخورد با فعالان سیاسی- مدنی کرمانشاه افزایش یافته است . فشار بر مراکز اطلاع رسانی استان در صدر این برخوردها قرار دارد .
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین.
عریضه سه در هفتم رمضان المبارک
از : همسر سید مصطفی تاجزاده یکی از امضاء کنندگان شکایت نامه از کودتاگران نظامی
به : دادستان تهران
سلام آقای دادستان
سومین عریضه ام را در هفتمین روز از ماه مبارک رمضان می نویسم.
روز هفتم روز مقدسی است چون عدد هفت در آئین ما مقدس است به نشانه خلقت هفت آسمان و زمین و چه داستان شگفتی است داستان آفرینش. داستان خلائق که جملگی تسبیح گوی ذات اقدس خداوندی هستند و آفرینش انسان که ترکیبی است از نبات و حیوان و دمیدن روح الهی در او قابلیت عروج را برایش به ارمغان آورده است. انسان موجود انتخاب¬گر، موجود پرسش¬گر، موجود کنترل کننده نفس اماره و پذیرنده نفس لواّمه و آرزومند رسیدن به نفس مطمئنة و چه مقام والایی است این اطمینان. مقامی که خدا از انسان راضی و او نیز رضایش به رضایت دوست بسته است. خداوندا ما را در این روز مقدس و در همه روزهای عزیزت طالب این مقام بپسند و لحظه ای ما را به خود وا مگذار که هوای نفس مان ما را به رضایت غیر تو حریص گردانت. آمین
آری هفتمین روز از ماه رمضان را می گذرانیم و خود را عادت می دهیم به دوری از گناه و معصیت خدایمان. با امساک از خوردن و آشامیدن، روح خود را صفا می دهیم نه در انزوا و خلوت محض بلکه در جمع و جماعت و "مسجد" در این ماه عزیز می شود محل اجتماع بندگان عابد خدا تا دسته جمعی شیطان را نفی کنند و تکبیر بگویند و رکوع و سجود کنند و قنوت بگویند و تشهد و سلامشان هم دسته جمعی باشد. جماعت در جمعه و مسجد و حج تجلی می کند و شکوه مسلمانی در جماعت نمایان می شود. و وای بر کسی که "جماعت" را برنتابد و "جمع" و "اجماع" را نفی کند.
آقای دادستان شما هم شنیده اید که مسجد بند ۳۵۰ را در ماه رمضان بسته اند؟!!! کاش دلیلش را برای امت مسلمان که پذیرفته اند زندان محل تنبه است، بیان کنند. تا همه بدانند بعد از برچیدن "کتابخانه" و قفل زدن بر "تلفن خانه" نوبت تعطیلی "مسجد" است. اگر دلیل روشنی برای این اقدام بیان نشود، فکر آدم هزار راه می رود تا ربطی بین کتاب و تلفن و مسجد خدا پیدا کند بعد خدای نکرده شائبه "توطئه" و "فتنه" و قس علی ذلک پیدا می شود که به صلاح نیست. خوب نیست در این ماه مبارک دامنه "ظن" گسترده شود که "انّ بعض الظنّ اثم" و گرنه به راحتی می شود دریافت که قرار است امکانات حداقلی داخل زندان برای سلامت روح زندانی سیاسی حتی پس از خروج از انفرادی و خلاء اطلاعاتی محض هم از او دریغ شود تا اگز جسمش در برابر نا ملایمت جان سختی می کند روحش به تدریج افسرده شود و بمیرد و خدا نکند که در نظام اسلامی و حکومت عدل علوی مسئولین مؤمن و متقی و منزه ما قصد جان و روان آدمیان را آن هم دست و پا بستگان در بند را، و عجبا که دراین ماه عزیز، داشته باشند.
آقای دادستان
می دانم که شما هیچ رقم دوست ندارید که کسی خود را نماینده خانواده های زندانیان سیاسی بداند و معرفی کند. چون نماینده تعریف کردن به معنای وجود یک "مجمع" و "جماعت" است و گاه مصلحت ایجاب می کند که مسئولان "تفرق" را بر "تجمع" ترجیح دهند و از آنجا که در دوره ای که ما زندگی می کنیم اهل تشخیص محدودند و چه بسا به تعداد انگشتان دو دست نرسند، رعایا باید چشم و گوش بسته تابع مطلحت باشند که بزرگان و خسروان اندیشیده اند. اما این حقیر نه در مقام نماینده خانواده زندانیان سیاسی بلکه به عنوان یک مسلمان مسئول و شهروند شاهد و ناظر آنچه که بر این عزیزان می رود و سامع آنچه گزارش می شود، پرسش هایی دارم که شما در مقام دادستان می توانید پاسخگویش باشید.
پرسش خیلی ساده اند: چرا زندانیان سیاسی و نه حتی زندانیان عادی، در زندان های جمهوری اسلامی از حقوق اولیه خود محرومند؟ چرا به وضعیت بهداشتشان رسیدگی نمی شود و اگر سازمان زندان ها از نظر استخدام پزشک متخصص در محذور و مضیقه است چرا از پزشکان متخصصی که متأسفانه به جای خدمت رسانی به هم نوعان¬شان بر اساس سوگند پزشکی به دلیل منتقد بودن و یا حتی صرفاً به دلیل فعالیت در سنادهای انتخاباتی رقیب دربند ظلم اسیرند، استفاده نمی کند؟ چرا امکان استحمام مناسب وجود ندارد و عزیزان ما باید با آب سرد استحمام کنند؟ چرا وضعیت تغذیه زندانیان نا مناسب است و امکانات موجود در زندان که برای جبزان کمبودها پیش بینی شده بدین سان محدود؟ به نحوی که برای مثال استفاده از میوه ماهی یک بار بر اساس قرعه کشی ممکن است و بالاخره این که چرا مأموران زندان به خودشان اجازه می دهند با خانواده های زندانیان سیاسی که خود و عزیزانشان از شریف ترین و کریم ترین شهروندان کشورمان هستند، برخوردهای زشت و ناپسند و بی ادبانه داشته باشند؟ نکند یا این سبک و سیاق قرار است کشور ما ام القرای مسلمین باشد و نظام حکومتیمان مثل اعلی در جهان؟
دیروز مادر همسرم بی تاب از دوری جگر گوشه، دردمندانه از من پرسید شنیده ام بازداشت مجدد مصطفی و دوستانش به دلیل یک شکایت است. از کی تا حالا به جای رسیدگی به شکایت، شکایت کنننده را به زندان می اندازند؟
حالا دارم فکر می کنم وقتی یک شکایت حقوقی تاوانی چنین سخت دارد نکند چند پرسش ساده یک شهروند یک لاقبا در میان انبوه پرسش¬گران سبز هم هزینه های گزاف داشته باشد؟
پاسخ این سؤال را خودم می دهم: انسان فقط با مرگ به پایان پرسش هایش می رسد.
"یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی فی عبادی فادخلی جنتی"
صدق الله العلی العظیم
محمد نوری زاد کارگردان، فیلمنامه نویس و روزنامه نگار ایرانی که پیش از این به دلیل نوشتن نامه های سرگشاده به آیت الله علی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی، پنج ماه را در زندان اوین تهران گذرانده بود، امروز چهارشنبه بار دیگر به زندان احضار شد. او در گفت گو با العربیه از نگارش نامه ای به رهبر جمهوی اسلامی سخن گفت که پس از بازگشت او به زندان منتشر خواهد که اما لحن آن دیگر مانند نامه های پیشین نخواهد بود.
به گزارش تحول سبز، نوری زاد ساعاتی پیش از بازگشت به زندان در گفت و گو با العربیه اظهار داشت که مقام های امنیتی در تماس برای احضار او، از دلایل بازگشتش به زندان، سخنی به میان نیاورده اند اما گمان می کند، آخرین نامه ای را که خطاب به رهبر جمهوری اسلامی نوشته، دلیل مساله باشد.
محمد نوری زاد در ششمین نامه خود خطاب به آیت الله خامنه ای که آن را "آخرین نامه" نامیده و یکشنبه ۱۸-۸-۲۰۱۰ منتشر کرده بود، با شرح آن چه که در ایران امروز به ویژه در زندان ها روی می دهد و با انتقاد از سیاست های رهبر جمهوی اسلامی و حمایت او از محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران، خواستار آزادی زندانیان سیاسی ایران شد و نوشت: "به یک دستور شریف شما همه زندانیان بیگناه ما به آغوش عزیزان خویش باز میگردند. این همان بارقه پربرکتی است که امید بارش آن را به شما دل بستهایم. مابقی راه را خود خدا پیش روی شما خواهد گشود."
این نویسنده منتقد ایرانی، در پاسخ به سوالی که چرا ششمین نامه خود به آیت الله خامنه ای را آخرین نامه نام نهادید گفت: "در نامه اظهار امیدواری کردم که رهبرمان با ایجاد گشایش، فضا را برای تغییر آماده کرده و همه نگرانی هایی که در جامعه وجود دارد، برطرف کند. وقتی نامه می نویسیم یعنی نا امید هستیم اما این آخرین نامه به معنی این که هنوز امیدوارم که تغییری حاصل شود."
و اگر تغییری در سیاست های رهبر جمهوی اسلامی حاصل نشود، آیا محمد نوری زاد دیگر نامه ای به او نخواهد نوشت؟ او در پاسخ به این سوال اظهار داشت: "اکنون نامه ای نوشته ام که به محض بازگشتم به زندان منتشر خواهد شد. این نامه دیگر در ردیف نامه های قبلی نخواهد بود و به شکل دیگری صحبت خواهم کرد."
محمد نوری زاد در پاسخ به این پرسش آیا که با ادامه این روند، بیمی از برخورد نهادهای امنیتی با او ندارند گفت: "از چه باید بترسم؟ ایران سرزمین ما است. باید با تمام وجود در آن بمانیم و آن را بسازیم."
شایان ذکر است که دادگاه انقلاب تهران، آقای نوری زاد را که نگارش نامه های انتقادی به آیت الله خامنه ای را پس از انتخابات ریاست جمهوری جنجال برانگیز سال گذشته ایران آغاز کرده است، به سه سال و نیم زندان و ۵۰ ضربه شلاق محکوم کرده است. او دو تای این نامه ها را از داخل زندان و در دوره بازداشت نوشته و منتشر کرده بود.
دکتر احمد صدرحاج سیدجوادی، کهنسالترین کنشگر سیاسی امروز ایران، در نامهای سرگشاده به کنشگران سیاسی مقیم خارج، خواهان کنارنهادن اختلافات، و توجه به منافع ملی و ترجیح دادن اشتراکات بر افتراقات شد.
دکتر صدرحاج سیدجوادی در 93 سالگی، همچنان دغدغهی ایران و منافع ملت ایران دارد. این چهرهی سیاسی پرسابقه، از فعالان نهضت ملی و نهضت مقاومت ملی، و از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران بوده است. دفاع از بسیاری از فعالان سیاسی در دادگاههای قبل از انقلاب، بخصوص دفاع از برخی روحانیان برجسته نظام جمهوری اسلامی (ازجمله آیتالله منتظری، آیتالله خامنهای، آیتالله مهدوی کنی، آیتالله مشکینی، آیتالله موسوی اردبیلی و آیتالله خلخالی) در کارنامه سیاسی ایشان ثبت است. دکتر صدرحاج سید جوادی همچنین از پایهگذاران و فعالان جمعیت دفاع از آزادی و حقوق بشر، پیش از انقلاب بوده است. دادستانی تهران در دوره علی امینی و وزارت کشور و دادگستری در دولت موقت مهندس بازرگان بخشی دیگر از کارنامه ایشان محسوب میشود. دکتر صدرحاج سید جوادی که از تدوینکنندگان پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران است، برنده قلم طلایی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران در سال 1388 شد. ایشان ازجمله بازداشتشدگان سیاسی در بهار 1380 (همراه با دهها تن دیگر از فعالان ملی_مذهبی و اعضای نهضت آزادی) بود که در دادگاه انقلاب به «شلاق» محکوم شد!
متن کامل نامهی مشفقانه و نصیحتگرانهی این مبارز دیرپای ملی ایران به شرح زیر است:
بسمه تعالی
هموطنان گرامی و آزادهی خارج از کشور
سلامی چو بوی خوش آشنایی
بر آن جمع آزرده از ناروائی
گرفتند و بستند ما را
خدایا تو دانی و زهد ریائی
ای جمع گرامی خارج از وطن عزیز!
فکر نکنید که ما در داخل کشور ایران از رنجها و ناراحتیها و سختیهای شما در خارج از کشور، فارغ و بیخیال هستیم؛ نه واقعا" چنین نیست. ما پیوسته فکر میکنیم که آن همه فشارها و سرگشتگی و دربدریها، چندین برابر مسائلی است که در داخله تحمل میگردد. ولی یک تفاوت آشکار و مستحسن میان ما و شما وجود دارد، و آن اینکه در داخله افرادی وجود دارند که مثلا" با برخی وجوه اجتماع و جنبش سبز موافق و همراه نیستند ولی با دیدن این همبستگی و ایثار و همت والای جوانان و زنان و مردان حقطلب کشور، سکوت کرده و مخالفتی نه با جمع و نه با گروه خاص، لااقل بهظاهر، نداشته و ندارند. ولی برخی از شما، از حمله و ایراد به داخل و به دیگر فعالان سیاسی وطندوست و آزادیطلب و دموکراسیخواه در خارج، در بیانیهها و مصاحبهها و مکتوبات خود، کوتاهی نداشته و ندارند، و بر طبل افتراق میکوبند، و این بیت را بهیاد میآورند که
ز نیکی ندانم چه بد دیدهاند / بدی را به نیکی پسندیدهاند
و توجه ندارند که این امر موجب خوشحالی عدهای و ناراحتی عدهی زیاد دیگری میگردد.
امید است که این امور ناصواب قطع گردد؛ و منافع جمع و ایران، جای مصالح و مقاصد فردی و گروهی را گیرد. البته انتقاد پذیرفتنی است.
والسلام علیکم
احمد صدر حاجسیدجوادی
دادگاه عماد بهاور برگزار نشد.
دادگاه مهندس بهاور، رییس شاخه جوانان نهضت آزادی که قرار بود امروز ۲۷ مرداد ماه برگزار شود، علی رغم حضور قاضی صلواتی، به علت غیبت نماینده دادستان برگزار نشد.
گفتنی است عماد بهاور در یک سال گذشته تا کنون چهار بار بازداشت شده که از زمان بازداشت آخر در اسفند ماه تا کنون در زندان اوین به سر برده است.
منبع: میزان خبر
امروز: محمد نوری زاد، نویسنده، فیلم ساز و جهاد گر، امروز مجددا به زندان اوین فراخوانده شد.
به گزارش کلمه ماموران امنیتی امروز در تماس با منزل نوری زاد به او گفتند سریعا خود را به زندان معرفی نماید.
در همین حال محمد نوری زاد لحظاتی قبل از افطار ۴ شنبه شب در مطلب کوتاهی با عنوان "مرا بکجا خواهند برد در زندان اوین ؟" که در سایت خود قرار داده است نوشت:
نمی دانم مرا بکجا خواهندبرد . انتظار پذیرایی ندارم . انتظار رفتار و برخورد خوب ندارم . ممکن است مرا بزنند . بدجوری .ممکن است مرا به ناسزا و فحش های ناموسی بگیرند . بدجوری . و ممکن است حتی مرا بقول بازجویم محارب تشخیص دهند و به دم تیغ بسپرند. هرچه را که پیش آید به آغوش می کشم. برای آینده ی مردمان سرزمینم . بدرود .
با احترام و ادب و امتنان: محمد نوری زاد ۸۹/۵/۲۹ ساعتی مانده به افطار
بازجوها اتهام او را نقد ها و نامه های نوری زاد می دانند و از او خواسته بودند تا در زمان آزادی مطلبی ننویسد که این درخواست غیر قانونی با مخالفت نوری زاد مواجه شده بود. در همین حال نوری زاد در روز های گذشته نامه ای به رهبری نوشت و در آن دغدغه های خود را برای کشور و آینده انقلاب مطرح کرد. وی در این نامه خطاب به رهبر انقلاب نوشته بود:
همهی ما دوست داریم شما را بر بلندای سربلندی ببینیم و نام نیک شما را بر تارک همارهی تاریخ سرزمین خویش تماشا کنیم. شما اکنون، در دو قدمی یک چنین افق مبارکی ایستادهاید. در این یک سال گذشته، مردمان ما توسط همان قدرتهای در سایه، به آسیب و تفرقه و انشقاقی بزرگ دچار شدهاند. به امید روزی در همین نزدیکیها، که با درایت شما، همهی دورنگیها به یکرنگی، و همهی جداییها به یکتایی منجر شود. و این، ممکن نخواهد شد الا با به بازی گرفتن فهم مردمان. حکومتی که بر جهل مردمان خویش خانه بسازد، شایستهی حتمیفروپاشی است. و شما نیکتر از ما میدانید که: ما را جز به فرا بردن فهمها، و اعتنا بخشودن به خواست مردمانمان چارهای نیست.
وی همچنین برای آغاز راه آشتی با مردم پیشنهاد داده بود تا زندانیان سیاسی آزاد شوند. به نظر می رسد برگرداندن نوری زاد به اوین پاسخی به این پیشنهاد باشد.
امروز: سه زندانی اعتصاب کننده اوین، بهمن احمدی امویی ، کیوان صمیمی و عبدالله مومنی شب گذشته از سلول انفرادی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شدند .
براساس گزارش های رسیده از اوین به کلمه، پیش از این دوازده زندانی دیگر که دو هفته دست به اعتصاب غذا زده بودند به بند عمومی منتفل شده بودند. اما این سه نفر همچنان در سلول انفرادی بودند .این سه زندانی سیاسی نیز دیشب (سه شنبه )پس از تحمل ۲۵ روز انفرادی به بند عمومی انتقال داده شدند.
هفده زندانی سیاسی اوین بیست و پنج روز قبل به دلیل اعتراض به شرایط نامناسب بند ۳۵۰ و رفتار نامناسب زندانبانان به سلول انفرادی برده شدند اقدامی که اعتصاب غذای دو هفته ای آنان رابه دنبال داشت.
این سه زندانی سیاسی همچنین دیروز به دادسرای اوین برده شدند و چند ساعت با نوروزی ،معاون دادستان تهران درباره در باره دلایل اعتراض و خواسته هایشان صحبت کردند .
معاون دادستان تهران در برخوردی مناسب به آنها وعده رسیدگی به درخواست هایشان را را در آینده ای نزدیک داده است. وی همچنین در این دیدار اظهار امیدواری کرده که شرایط بند ۳۵۰ بهتر خواهد شد .
همچنین کیوان صمیمی ،روزنامه نگار دربند دیشب پس از انتقال به بند عمومی به اعتصاب غذایش پایان داد . صمیمی گفته بود که تا بازگشت همه زندانیان از سلول انفرادی به بند عمومی به اعتصاب غذایش ادامه می دهد . این در حالی است که چند روز قبل از وی سایر زندانیان اعتصاب کننده به خاطر درخواستهای مردم و رهبران جنبش سبزاز جمله میر حسین موسوی و کروبی که نگران سلامت شان بودند به اعتصاب غذای شان پایان داده بودند . وی نیز پس از رسیدن به این در خواست به اعتصاب غذای خود پایان داد .
با وجود بازگشت همه زندانیان اعتصاب کننده به بند عمومی همچنان تلفن های بند ۳۵۰ زندان اوین قطع است .موضوعی که حانواده ها را نگران کرده است .آنها می پرسند چرا با وجود بازگشت عزیزانمان به بند عمومی اجازه تماس تلفنی به آنها داده نشده است.آنها همچنین در این سه هفته از ملاقات با عزیزان شان محروم بوده اند .خانواده ها امیدوارند که مسولان زندان هر چه زودتر امکان ملاقات با عزیزان شان را فراهم کنند تا از سلامت آنها اطمینان پیدا کنند .
پس ازآزادی بابک بردبار یکی از زندانیان اعتصاب کننده بقیه زندانیان به جز مجید توکلی که به زندان رجایی شهر منتقل شد همه به بند ۳۵۰ بازگشته اند.
علی ملیحی فعال دانشجویی و عضو ادوار تحکیم وحدت، بهمن احمدی امویی روزنامه نگار، حسین نورانی نژاد روزنامه نگار و عضو جبهه مشارکت، عبدالله مومنی فعال دانشجویی و سخنگوی ادوار تحکیم، علی پرویز فعال دانشجویی، حمیدرضا محمدی فعال سیاسی، کیوان صمیمی ،جعفراقدامی فعال مدنی ، ضیا نبوی دانشجوی محروم از تحصیل، ابراهیم (نادر) بابایی فعال مدنی و از جانبازان جنگ ایران و عراق، کوهیار گودرزی فعال حقوق بشر و وب نگار، مجید دری فعال دانشجویی، غلامحسین عرشی و محمد حسین سهرابی راد از جمله این زندانیان بودند .
امروز: رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام تاكيد كرد : مشكلات و فشارهاي كنوني به اندازه سختيها و مرارتهاي پايان جنگ نيست و ما ميتوانيم با اتحاد و همدلي و تدبير و عقلانيت مشكلات كنوني را مرتفع و نظام و انقلاب را به ساحل امن و اطمينان برسانيم
به گزارش ايلنا ، آيتالله هاشمي رفسنجاني در ديدار جمعي از آزادگان سرافراز هشت سال دفاع مقدس، آنان را الگوي واقعي صبر و پايداري خواند و با تشبيه دوران اسارت آزادگان عزيز در چنگال رژيم بعث صدام با اسارت انقلابيون و مبارزين در زندانهاي رژيم پهلوي، رنج و درد آزادگان عزيز را بسيار سهمگينتر از زندانهاي رژيم طاغوت خواند و گفت: همانگونه كه زندانيان رها شده از بند استبداد پهلوي سرمايه بعدي نظام اسلامي شدند آزادگان سرافراز هم پس از رهايي از اسارت صدام سرمايه سازندگي و حفظ نظام پس از پايان جنگ شدند.
وي با تجديد خاطرات ماههاي پاياني دفاع مقدس تا آزادي اسرا، آن دوران را سختترين و پيچيدهترين دوران انقلاب و نظام اسلامي خواند و با اشاره به تدابير راهگشاي حضرت امام(ره) و نيز فرماندهان سياسي و نظامي كشور در آن مقطع براي خروج پيروزمندانه از جنگ، گفت: رمز خروج پيروزمندانه نظام جمهوري اسلامي در جنگ عليه رژيم بعث صدام انسجام، اتحاد و تدابير صحيح و عاقلانهاي بود كه با رهبري داهيانه حضرت امام(ره) جنگ همهجانبه و تقريباً جهاني دشمن را به پيروزي شيرين براي نظام و كشور تبديل كرد كه اين شيريني با آزادي اسراي عزيز تكميل شد.
رئيس مجلس خبرگان رهبري، با تشبيه مشكلات و شيطنتهايي كه دشمنان كشور در داخل و خارج براي نظام اسلامي در مقطع كنوني آفريدهاند با دوران پذيرش قطعنامه 598 گفت: مشكلات و فشارهاي كنوني به اندازه سختيها و مرارتهاي پايان جنگ نيست و ما ميتوانيم با اتحاد و همدلي و تدبير و عقلانيت مشكلات كنوني را مرتفع و نظام و انقلاب را به ساحل امن و اطمينان برسانيم.
رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، مهمترين اقدام و تدبير مسئولين نظام پس از پذيرش قطعنامه را آزادي عزتمندانه اسراي عزيز كشور خواند و گفت: با تدابير و مكاتباتي كه در آن مقطع با صدام انجام داديم در نهايت ديكتاتور عراق مجبور به تبادل سريع اسرا و خوشحالي مردم، خانوادهها و مسئولين نظام شد.
آيتالله هاشمي رفسنجاني آزادگان را قهرمانان واقعي دوران دفاع مقدس خواند و با اشاره به نياز مستمر و دائمي كشور به آزادگان و رزمندگان دفاع مقدس در پاسداري از دستاوردهاي نظام و انقلاب گفت: حضور صبورانه و هوشيارانه همه اقشار جامعه از جمله آزادگان در صحنه ميتواند آينده كشور و انقلاب را بيمه كند.
در ابتداي اين ديدار برخي از حاضران با اشاره به برخي فعاليتها و تلاشهاي آزادگان شريف كشور پس از رهايي از اسارت، حضور آنان در عرصههاي اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي را بارز و مفيد خواندند و خواستار كمك به حل مشكلات و معضلات كشور با تدابير مسئولين از جمله آيتالله هاشمي رفسنجاني شدند.
امروز: حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی یادگار امام راحل در پیامی در گذشت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید تقی موسوی درچه ای را تسلیت گفت .
به گزارش ایلنا، در این پیام آمده است:
«انالله و انا الیه راجعون»
در گذشت برادر عزیز و گرامی جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج سید تقی موسوی درچه ای که عمری را در عشق به انقلاب اسلامی و امام راحل عظیم الشان(س)سپری نمود،موجب تاثر و تاسف گردید.
تلاش های آن مرحوم پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و پس از آن و در روزهایی که با صبری مثال زدنی سختی های بیماری را تحمل می کرد و با توکل کم نظیر مشکلات را از سر می گذراند،همه توشه ای ارزشمند در پیشگاه خداوند سبحان خواهد بود. ساده زیستی و پایمردی آن مرحوم،بی شک مزید بر ثواب جزیل و اجر جمیل الهی خواهد بود. از خداوند متعال برای آن مرحوم علو درجات و برای همه بازماندگان ایشان،صبرو اجر مسئلت دارم و امید است خداوند ایشان را با اولیاء صالحان علیهم السلام محشور گرداند.
امروز: رئیس جمهور سابق کشورمان و رئیس شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز، درگذشت عالم متقی و خدمتگزار صدیق دین و کشور، حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا تقی درچهای را تسلیت گفت.
به گزارش«پارلماننیوز»، متن کامل این پیام در پی می آید:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای سید روح الله درچه ای
رحلت تأثر انگیز عالم متقی و خدمتگزار صدیق دین و کشور و مردم و پیرو راستین حضرت امام، جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا تقی درچهای رضوان الله علیه خسارتی است سنگین برای جامعه، بخصوص روحانیون صدیق و آزاده و بزرگوار.
این عزیز که عمر شریف خود را وقف اعتلاء سطح دانش و بینش دینی و خدمتگزاری صدیقانه و فداکارانه برای انقلاب و ترویج خط روشن امام کرد و پیش و پس از انقلاب گامی از این جهت واپس ننهاد و هزینههای فراوان آن را هم با جان و دل پرداخت اینک و پس از رنج فراوان از بیماریهای سختی که داشت و صبورانه آن را تحمل میکرد به دیدار معبود شتافت و ان شاء الله پاداش این همه پاکی و نیکی را از محضر حضرت حق دریافت خواهد کرد.
من این مصیبت را به همه دوستدادران انقلاب اسلامی و دلبستگان به سربلندی ایران عزیز و پیروان راه امام و بخصوص خاندان معزز درچهای و شخص جناب عالی از صمیم قلب تسلیت عرض میکنم و برای آن فقید سعید از درگاه حضرت حق علو درجات و برای بازماندگان معزز صبر و اجر و سلامتی مسألت میکنم.
سید محمد خاتمی
۲۶ مرداد ۱۳۸۹
امروز: میرحسن موسوی هیاهوهای اخیر در باره نسبت میان اسلام وایران را که بین برخی از جناح های کشور درگرفته است را یک جنگ زرگری می داند که با اهداف خاص سیاسی آغاز شده است :"جنگی که در آن گفته نمی شود کدام ایران است که باید به جهان معرفی شود و یا کدام اسلام است که باید از آن دفاع شود؟ ایرانی با بالاترین آلودگی به اعتیادو دهان های دوخته و رسانه های خفه شده ... و یا اسلامی که به بهانه آن توسط سران بالای امنیتی افسانه سرایی پر از تهمت و دروغ در جامعه پخش می شود و در آن به خاطر حفظ خانه تار عنکبوتی اقتدارگرایان سی سال گذشته انقلاب به زیر سوال می رود؟
به گزارش خبرنگار کلمه ،این بخشی از سخنان میرحسین موسوی ،نخست وزیر هشت سال دفاع مقدس است که دیروز هم زمان با سالگرد بازگشت آزادگان سرفراز به کشور در دیدار با جمعی از آزادگان استانهای کشور بیان کرد.
در این دیدار که زهرا رهنورد نیز حضور داشت، ابتدا تعدادی از آزادگان ضمن تشریح مسائل و مشکلات خود پس از رهایی از زندانهای رژیم بعثی دیدگاه های خود را پیرامون مسائل سیاسی،اقتصادی و اجتماعی کشور بویژه مسائل بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸بیان کردند.
مهمترین نکات قابل توجه در گزارش آزادگان به میرحسین موسوی وضعیت معیشتی و تنگناهای اقتصادی بسیاری از آنها بعد از رهایی و بوجود آمدن مسائل و مشکلات اجتماعی برای خود و خانواده هایشان بود. این آزادگان ضمن بیان این مسائل گفتند که تاسف برانگیزتر این است که بعضی از ازادگان بعد از تحمل سال ها اسارت در زندان های مخوف صدام هم اکنون نیز به علت گرایش های سیاسی شان در دوران انتخابات مدت ها نیز در زندان های دولت کنونی به سر برده اند.
پس از سخنان آزاده های سر افراز میرحسین موسوی نیز ضمن تبریک سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی گفت : در دوران دفاع مقدس مردم و مسئولین هیچ گاه از رزمندگان و اسرای جنگ تحمیلی غافل نبودند و هر روز و هر ساعت اخبار مربوط به اسرا مورد توجه قرار می گرفت.
تجلیل از آزاده سرافراز مرحوم ابوترابی
نخست وزیردوران دفاع مقدس در ادامه ضمن گرامیداشت یاد و خاطره مجاهد آزاده حجت الاسلام ابوترابی که نقش بسیار تعیین کننده ای در بالا نگه داشتن روحیه اسرا داشت، گفت : توجه به کرامت انسانی، عشق به اسلام، امام و دفاع از میهن مهمترین عوامل پایداری و وحدت اسرا در زندان های مخوف صدام بود.
چوب حراج به سرمایه های هویتی ایران
میرحسن موسوی در ادامه گفت:این روزها در کنار این همه مشکلاتی که گریبانگیر کشور است سر و صداهایی در مورد نسبت اسلام و ایران بلند شده است. البته کاملا مشهود است که سر و صدا برای اهداف خاص سیاسی است. عده ای همانطور که صدها میلیارد دلار درآمد نفتی کشور را در سال های گذشته به چاه ویل سرازیر کرده اند امروز دنبال آن هستند که سرمایه های هویتی ملت را برای به دست آوردن منافع جناحی کوتاه مدت چوب حراج بزنند و گرنه همه ما می دانیم که برای رزمندگان ما در دفاع مقدس که از سرزمینمان دفاع می کردند بحثی به عنوان تقابل ایران و اسلام وجود نداشت.
در جنگ تحمیلی، لحظه های عشق به میهن در مقابل عقاید مذهبی قرار نگرفت
نخست وزیر دوران دفاع مقدس هچنین گفت: در این جنگ نابرابر طولانی یک سانتی متر از خاک میهن عزیزمان واگذار نشد، در عین حال جبهه ها بالاترین جایگاه تجربیات عرفانی بود. در این جنگ، لحظه های عشق به میهن در مقابل عقاید مذهبی قرار نگرفت بلکه آنچه ما شاهد آن بودیم آمیختگی اسلام و ایران در یک هویت واحد فراگیر بود. اصولا هویت ملی اول انقلاب به نوعی تعریف شده بود که در راهپیمائی های منجر به پیروزی انقلاب، زرتشتیان و مسیحیان و کلیمیان در میان صفوف مسلمانان اعم از شیعه و سنی بودند و در جبهه ها هم کنار هم در کنار رزمندگان تکبیرگو رزمنده های اقلیت های دیگر نیز حضور داشتند و همیشه هم دارند.
کسانی مدعی مکتب ایران شده اند که سازمان میراث فرهنگی را متلاشی کردند
میرحسین موسوی افزود : آن زمان هیچ کس دنبال دوختن قبایی برای خود یا استفاده از سرمایه های ملی نبود. به همین دلیل اصلا نگرش دوگانه ورفتار متناقضی به نام ملت ایران و اسلام تعریف نمی شد. در بحث های اخیر متاسفانه طرح یک جنگ زرگری تازه برای خط کشی های تازه دیده می شود و جالب است که امروز کسانی مدعی مکتب ایران شده اند که در کوتاه ترین زمان سازمان میراث فرهنگی کشور را متلاشی کردند. سازمانی که حافظ و نگهدارنده مظاهر هویت ملی ما باید باشد امروز شاهد آن هستیم که همان بلاهایی که بر سر سازمان برنامه آمد بر سر این سازمان نیز در حال فرود امدن است. در این جنگ زرگری گفته نمیشود که کدام ایران است که باید به جهان معرفی شود و یا کدام اسلام است که باید ازآن دفاع شود.
کدام ایران؟ کدام اسلام؟ مساله این است...
به خاطر حفظ خانه تار عنکبوتی اقتدار گرایان سی سال انقلاب را زیر سوال می برند
موسوی در بخش دیگری از سخنان خود گفت:در این جنگ زرگری از نگاه معاصر به اسلام و ایران طفره می روند. گفته نمی شود که کدام ایران است که باید به جهان معرفی شود و یا کدام اسلام است که باید از ان دفاع شود. ایرانی با بالاترین آلودگی به اعتیاد،ایرانی با ۱۴٫۵درصد نرخ بیکاری و ۲۹درصد بیکاری در میان جوانان،ایرانی با زندان های پر از زندانیان سیاسی و دهان های دوخته و رسانه های خفه شده و حقوق بشر پایمال شده،ایرانی که به دلیل سیاست های خانمان برانداز فاصله اش با کشورهای همسایه رقیب بیشتر می شود.کسی در این جنگ زرگری نمی پرسد که کجا رفت سند چشم انداز بیست ساله برای ایران پیشرفته. وقتی در این دعوا اسلام هم مطرح می شود گفته نمی شود که با گسترش سلطه دروغ و ریا چه بر سر اسلام آمده است. آیا این اسلام،اسلام آن مرجع عالیقدری است که به دلیل حقگویی خانه اش ویران می شود یا اسلام امام جمعه ای است که بدون خم به ابرو اوردن تهمت یک میلیارد دلار پول از بیگانه گرفتن و منتظر ۵۰میلیارد دلار دیگر ماندن را به رقبای سیاسی می زند. یا اسلامی که به بهانه آن توسط سران بالای امنیتی افسانه سرایی پر از تهمت و دروغ در جامعه پخش می شود و در آن به خاطر حفظ خانه تار عنکبوتی اقتدارگرایان سی سال گذشته انقلاب به زیر سوال می رود. وقتی ۷چهره شاخص و با سابقه روشن ادعانامه ای بر علیه این افسانه سازی به قوه قضائیه تحویل می دهند خودشان به زندان اوین برگردانده می شوند. آیا در اسلامی که حضرت علی(ع) ان را معرفی می کنند امکان دارد به جای متهمان،شاکیان را زندانی کنند؟
موسوی تاکید کرد: نه ایرانی که اینها به دنبال آن هستند مورد شناسایی و قبول ماست و نه اسلامی که معرفی می کنند و آن را ابزاری برای رسیدن به مطامع و منافع خود قرار می دهند.
ملت ما پیرو اسلامی است که مقتدایش علی است
ملت ما پیرو اسلامی است که مقتدایش علی (ع) است که وقتی یک عنصر غیر مسلمان جامعه، او را متهم می کند با او در یک ردیف در مقابل قاضی می نشیند و مختصر تبعیضی را که قاضی در حق او روا نمی دارد، بر نمی تابد. با تکرار این جمله که جامعه ما و حکومت ما اسلامی است چیزی ثابت نمی شود.اصل جواب به این سوال است که چرا در حکومتی با ادعای مسلمانی رئیس شورای نگهبان قانون اساسی در کنار یک مدیر شناخته شده سابق کشور در مقابل قاضی نمی نشیند تا به شکایتی که علیه او شده رسیدگی شود و در عوض آن مدیر را به زندان می برند.
به جای طرح جنگ کاذب اسلامی ـ ایرانی با ملت صادق باشید
موسوی گفت : امروز که کشور با مسائل و بحران های مختلفی در سطح خارجی و داخلی روبروست. یکی از راه های برون رفت از این بحران ها برچیدن دروغ از جامعه و متوقف کردن این موج سازی های کاذب است. به جای این جریان سازی ها و افسانه سرایی های بیهوده امنیتی باید با ملت صادق بود. و به جای طرح جنگ اسلامی-ایرانی باید به مردم گفته شود ایا حکومت حق ملت را در قانون اساسی قبول دارد یا نه و اگر قبول دارد چرا نه تنها ان اصول رعایت نمی شود بلکه خلاف آن در جامعه عمل می شود. به گونه ای که قانون گریزی نقض حقوق بنیادین و اصول اولیه عدالت نهادینه می شود. گفتن اینکه ایران آزادترین در جهان است در حالی که زندان های ما پر از زندانیان سیاسی است مشکل را حل نمیکند .انکار مشکلات اقتصادی نیز در حالی که مردم آثار ان را هر روز با پوست و گوشت خود حس میکنند چیزی را حل نمی کند
به داوری ملت اعتماد کنید انگاه بحران ها پشت سر گذاشته می شود
میرحسین خطاب به اقتدارگرایان گفت :از انحصار گری سرکوب وتخریب دست بردارید به مردم و داوری ملت اعتماد کنید صلح اجتماعی ایجاد کنید مشکلات به پشتوانه همت این ملت سر فراز حل می شود و بحران ها پشت سر گذاشته می شود. مشکل موقعی حل می شود که زمینه انتخابات های ازاد غیرگزینشی را فراهم آوریم و قوه قضائیه نشان دهد که از بازجوهای امنیتی فرمان نمیگیرد و مستقل است.بنده یقین دارم تشکیل یک دادگاه منصف و مستقل و علنی برای رسیدگی به همین شکایتی که هفت نفر از چهره های شناخته شده کشور تسلیم قوه قضائیه کرده اند بیش از توپ و تفنگ و موشک هایمان در برگرداندن امنیت به کشور می تواند موثر باشد.
راهی برای رفع خطر های برون مرزی
برای حل بحران به مردم بازگردید نه به معاملات غیر شفاف
همه باید بدانیم رفع خطرهای امنیتی برون مرزی، جلب قلب های مردم از طریق احقاق حقوق آنهاست. شما به مردم بازگردید انگاه خواهید دید به سرعت دانه های این بحران جمع خواهد شد و نیاز به معاملات و مراودات غیر شفاف که لاجرم تامین کننده ی منافع مالی نیست و یا تحمیل درد و رنج بیهوده قابل اجتناب به مردم نخواهید داشت.
سختی های بازگشت به مردم...
موسوی در پایان گفت: البته برگشت به مردم مشکلاتی هم دارد که شاید سخت ترین انها تن دادن به آرای مردم به جای آرای دولتیان باشد.
در خاتمه جلسه از شخصیت آزادگان برجسته ای چون مرحوم لشکری و شهید تندگویان نیز تقدیر به عمل آمد.
روزنامه خبر ورزشی در تاریخ دوشنبه 25 مرداد مصاحبه ای را از علی پروین کار کرده است که در ان، مصاحبه گر(اسماعیل حیدرپور) از شدت ذوق زدگی به دلیل حضور پروین در یک روزنامه ی ورزشی عمدا یا سهوا بد جوری به خاکی زده است.
شاید تماشاگران جدید و فوتبالدوستان کم سن وسالتر از خواندن این مصاحبه کیفور شوند و علی پروین را تا اندازه ی شخصیت های افسانه ای داستانهای کهن بالا ببرند؛ اما واقعیت این است که علی پروین نیز فوتبالیستی بود در حد واندازه های بقیه ی بازیکنان هم عصر خود که تنها از موقعیت های به دست امده به بهترین نحو ممکن در جهت آتیه ی خود و خانواده اش استفاده کرده است، در اینکه پروین ذاتا مدیر بوده است هیچ شکی نیست، لیکن در بقیه ی مباحث به کلی بر او نقد دارم که در پی خواهد امد.
1-در این فوتبالی که سرو ته اش را بزنی به اندازه ی دو ریال صداقت نمی بینی، اسماعیل حیدر پور از خوش مشربی علی آقا با خبرنگاران می گوید.
حیدرپور یا اصولا آدم کم هوشی است، یا به عمد می خواهد خود را به طناب پروین آویزان کند تا مدارج ترقی را طی کند، کیست که به یاد نیاورد همین علی آقا زمانی که تیمش باخت و آویزان به کشور بازگشت به خبرنگاران منتقد وزحمتکش ان دوران لقب " هزارتومانی" داد، احتمالا حیدرپور ان زمان اصلا روزنامه نمی خواند تا یادش بیاید.
2-علی پروین که اینگونه از صندوق عقب اتو مبیلش به عنوان همه ی باشگاه پرسپولیس یاد می کند، احتمالا به یاد دارد که در اوایل انقلاب در تمرین تیم چگونه و با کدام ترفند سکان هدایت پرسپولیس را ازدست آن پیشکسوت جنوبی در اورد و خانه نشینش کرد تا درغربت و تنهایی اش جان بسپارد.
او نمی تواند مدعی باشد که پرسپولیس در همان دوران که به قول معروف آه در بساط نداشت برای او درآمد زا نبوده است که می دانیم بازیکنان همان دوره ی پرسپولیس یکی دو سال پیش(زمان خط خوردن محمد پروین از تیم ملی امید) کمی از ماجراهای ان دوران را بر ملا کرده و به شهادت همین روزنامه ی خبر ورزشی مطالبی را عنوان کرده بودند.
3-علی پروین در این مصاحبه می گوید:
"من در مورد آدمها اشتباه نمی کنم و با یک نگاه می فهمم طرف چکاره است"
احتمالا حافظه ی علی آقا هم کمی ضعیف شده است، برای اینکه هم او هم دیگران خلاف این موضوع را به یاد بیاورند، یادآوری می کنم ماجراهای مدیریت بر باشگاه پرسپولیس را به یاد بیاورد که یک روز با عابدینی، روز دیگر با میرزایی و بعد با انصاری فرو الخ.......عهد اخوت بست و هر روز به نفع یکی مصاحبه کرد تا در این میان ماهی خود را از آب صید کند.
4-پروین که می گوید:
"نه هیچ وقت سیاسی بودم و نه چیزی از این چیزها سر در می اورم"
راست می گوید، علی آقا هیچگاه طرفدار هیچکدام از جناح های سیاسی نبوده، بل در حساس ترین زمانها به نفع یکی از کاندیداها وارد عمل شده تا از این رهگذر .........
علی پروین این بازی را نیک می داند و در این راه می توان مثالهای فراوانی آورد ؛ اما برای طرح این قصه نیاز به ورود به بعضی مسائل شخصی اوست، از ذکر موارد خودداری می کنیم.
5-اگرچه علی پروین به حق مدعی است هیچگاه سیاسی نبود؛ اما به جرات سیاستمدارترین مربی ، بازیکن تمام ادوار فوتبال ایران است.
پروین در مواقع حساس با داشتن تیم رسانه ای، کانون هوادارانی که سینه چاک او بودند و اطرافیانی که انها نیز همواره از کنارش منتفع می شدند، اوضاع را به نفع خود بر می گرداند، گواه این قضیه ماجرای "قطر رفتن" او بود که با آب و تاب رسانه ای کردند و بعد با کلی منت در پرسپولیس ماند تا سرخپوشان را از خدماتش بی بهره نکند!!
اگر چه هیچگاه کسی پیگیر نشد اصولا چنین دعوتی از سوی شیخ نشین موصوف صحت داشته است یانه؟ مشابه این کار را جانشین خلفش(نه در پرسپولیس) در مورد یکی از کشورهای آسیای میانه انجام داد.
6- در مورد بازیکنان و اطرافیان هم بهتر است همانهایی که اطراف "حاج علی "بودند پاسخ دهند، فقط خدا می داند بر سر بزرگانی چون عباس کارگر و دیگران که نامی از انها باقی نماند چه امد که از صحنه ی ورزش به کلی محو شدند، یادش به خیر در اوایل مربیگری علی آقا، عباس کارگر همه کاره ی خط حمله ی این تیم بود. از سرنوشت بازیکنانی که برای علی آقا جان هم می دادند و امروزه نامی و نشانی از انها نیست می گذریم.
7-با علی پروین در مورد اینکه :
"هیچ کی علی پروین نمی شه "
به کلی مخالفم، علی آقا باید بداند که خیلی ها علی پروین بودند و هستند؛ تنها تفاوت علی پروین با دیگران شرایطی است که او در ابتدای انقلاب به دست آورد، مهاجرت عده ای و خانه نشینی تعدادی دیگر، راه را برای ترکتازی پروین باز کرد؛ اما در همان زمان نیز بودند کسانی که می توانستند با پروین شانه به شانه حرکت کنند، لکن کسوت او و جوانی دیگران باعث شد " هیچ کی علی پروین نشه"!!؟
به عنوان مثال همزمان با پروین ناصر محمد خانی بهترین کاشته ها را می زد، کارگر بهترین فرارها را می کرد، درخشان بهترین هافبک(به قول امروزیها پلی میکر) پرسپولیس بود و خیلی ها به خاطر حضور او در پرسپولیس سوختند، باز خدا را شکر که در تیم ملی " طرح مسخره ی بیست وهفت ساله ها" اجرا شد و گرنه امثال چنگیز،علیدوستی،محمدخانی، احدی و خیلی های دیگر هم می سوختند.
و اما امروز، علی پروین باز در سنین بالا برای اینکه خود را همواره در بورس نگه دارد به ظاهر دعوت یک خبرنگار را می پذیرد تا حرفهای مگویش را بگوید، غافل از اینکه عمر این نوع بازی مدت زمان زیادی است که گذشته و خریداری ندارد، برای ان خبرنگاری که اینگونه همه چیز را برعکس جلوه می دهد متاسفم که به عمد یا به سهو چیزهایی را می نویسد که ......بگذریم.
آنچه در این نوشته نقد شد عملکرد فوتبالی علی پروین بود، هر انسانی مختار است در زندگی شخصی کارهایی را که به صلاح خود و خانواده اش تا جایی که با قوانین تعارض نداشته باشد انجام دهد.
علی پروین در این فوتبال نام بزرگی است که مانند او انگشت شمارند؛ اما او در این مرتبه تنها نیست. بزرگان دیگری نیز در این فوتبال هستند که می توانستند مانند او باشند؛ اما بنا به دلایلی نخواستند همواره در دید باشند و گوشه ی سکوت وآرامش در زندگی را بر هر چیز دیگری ترجیح دادند، از این نظر شاید علی پروین بر دیگر همقطارانش رجحان داشته باشد.
و کلام آخر اینکه:
فوتبال ورزشی گروهی است، اگرچه ستاره ها همواره جایگاه ویژه ای در این بازی دارند، علی پروین بلاشک یکی از بزرگترین بازیکنان و مربیان این مرز وبوم است که نامش همیشه خواهد ماند؛ اما بزرگان همواره خود اسباب بزرگی خود را فراهم می کنند.
پروین بداند؛
برای جایگاه امروزش مدیون امثال" حمید صالح زاده "است که سالها نیمکت پرسپولیس را با جان و دل تحمل کرد تا روزی نوبت به او برسد و نگارنده به جز یک مورد که در چارچوب مسابقات حذفی(احتمالا در بندرعباس یا بوشهر)بازی او را درپرسپولیس دید، هیچگاه به یاد ندارد از او استفاده شده باشد.(حتی در یک بازی که بازیکن مهاجم در پرسپولیس نبود، بهروز سلطانی"دروازه بان" به صالح زاده"فوروارد" ترجیح داده شد)
امروز: براساس برآوردهای صورت گرفته درآمد نفتی ایران در سالجاری حدود ۵۴ میلیارد دلار خواهد بود در حالیکه این رقم در سالجاری حدود ۵۰ میلیارد دلار اعلام شده بود.
به گزارش ایلنا، این در حالی است که رئیس کل بانک مرکزی اخیرا در یک نشست مطبوعاتی درآمد نفتی ایران در سالجاری را حدود ۵۸ میلیارد دلار پیش بینی کرده بود که البته این رقم با احتساب فروش نفت 70 دلاری صورت گرفته است.
براساس محاسبات صورت گرفته و با استناد به پیش بینی موسسات معتبر بین المللی انرژی در جهان مبنی بر میانگین قیمت ۷۷ دلار برای نفت ٢۰١۰ ، میانگین قیمت نفت ایران با توجه به آنکه قیمت هر بشکه نفت اوپک نسبت به بازار جهانی بین ۵ تا ۷ دلار پایین تر است و در عین حال نفت ایران 3 دلار ارزان تر از نفت اوپک بفروش می رسد ، ۶۷ دلار خواهد بود.
براین اساس با محاسبه تولید سه میلیون و ۹۰۰ هزار بشکه تولید روزانه نفت ایران و کسر یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه مصرف داخلی روزانه حدود دو میلیون و ٢۰۰ هزار بشکه نفت صادر می شود که با احتساب رقم های فوق الذکر درآمد نفتی امسال ایران ۵٣ میلیارد و ۹۴۸ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار برآورد می شود.
براساس این گزارش، در شش ماه اول امسال درآمد نفتی ایران بالغ بر ٢۷ میلیارد و ۴١۶ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار خواهد بود.
این در حالی است که رئیس کل بانک مرکزی در آخرین پیش بینی خود از بازار جهانی نفت تاکید می کند:
پیش بینی نهاد های بین المللی انرژی آن است که قیمت نفت در سال جاری میلادی در حدود ۷۰ تا ۸۰ دلار باقی بماند و اعضای اوپک نیز از این قیمت استقبال کرده اند. در این صورت متوسط قیمت نفت ایران احتمالاً به ۷۰ دلار نزدیک می شود. بنابراین پیش بینی می شود مجموع درآمد نفتی کشور در سال جدید حدود ١۵ تا ١۷درصد افزایش یابد و به مرز ۵۸ میلیارد دلار برسد.
گفتنی است کارشناسان در خصوص نقش ایران در بازار نفت طی سال های آتی تاکید دارند: "در صورت کوچکترین درصد اشتباه در تصمیم گیری های کلان، ایران نقش خود را به عنوان صادرکننده نفت بزودی از دست خواهد داد."
برخی از موسسات بین المللی انرژی در جهان بر نقش تاثیرگذار ایران در بازار سال های آتی نفت می گویند و برخی با تحلیل وضعیت سرمایه گذاری و سیاست های اجرایی در صنعت نفت ایران بر حذف این کشور از جمع صادرکنندگان نفت اصرار دارند.اما نکته مشترک در تمام این پیش بینی ها ، نقش تاثیرگذار سیاست های اجرایی در صنعت نفت ایران طی پنج سال آینده است؛ چرا که تمام این موسسات تاکید دارند پنج سال آینده برای نفت ایران بسیار سرنوشت ساز خواهد بود و در صورت درصدی اشتباه در نحوه سرمایه گذاری ، تزریق مناسب گاز به میادین ، توسعه به موقع میادین و ... صادرکننده بودن ایران به رویایی دست نیافتنی بدل خواهد شد.
براساس اظهارات کارشناسان نفتی ، در خوشبینانه ترین حالت با ادامه روند فعلی، ایران تا ١۵ سال آینده واردکننده نفت خواهد شد و در بدبینانه ترین حالت تا هشت سال دیگر نفتی برای صادرات نخواهد داشت.
ادامه از قسمت دوم:
....بعد از اين كه حضرت آقا، آقاي لاريجاني را به سمت رئيس صدا و سيما منصوب كردند، عليرغم اين كه حضرت آقا به آقاي لاريجاني گفته بودند كه كسي را از وزارت ارشاد به صدا و سيما نبريد كه نفر بعد از شما كه آقاي ميرسليم بود، وقتي ميآيد وزارت ارشاد دچار كمبود نيرو نشود، ولي با درخواست ويژه آقاي لاريجاني از حضرت آقا راجع به من و آقاي پورنجاتي ما دو نفر همراه ايشان به صدا و سيما رفتيم و من 11 سال معاون اداري مالي سازمان صدا و سيما بودم تا آقاي دکتر احمدينژاد رئيس جمهور شدند.
تا پيش از دوم خرداد ما چه در صدا و سيما و چه در وزارت ارشاد در زماني كه تحت مديريت آقاي لاريجاني كار ميكرديم، چون در افواه عمومي مسئولين و روشنفكران و آدم های طراز اول اينگونه وانمود ميشد كه آقاي دکتر لاريجاني برگزيده ی آقا ست در نتیجه وقتي آقاي لاريجاني از نهادي و يا وزارتخانهاي درخواستي ميكردند، همه آنها همكاري ميكردند و اصولا ما براي توسعه مشكلي نداشتيم، بنا بر این در آن دوران ما تلاش خودمان را ميكرديم، اما كار ويژهاي نميكرديم.
تا اينكه دوم خرداد اتفاق افتاد و با رأي نياوردن آقاي ناطق نوري صدا و سيما هم در رأينياوردنبه لیست آقاي ناطق نوري پیوسته شد.
نمی دونم روز سوم خرداد بود يا چهار خرداد رفتم اتاق آقاي لاريجاني ، ایشون خيلي گرفته بودند و رنگ به چهره ايشان نبود و بسيار ناراحت بودند. من هرچهقدر با ايشان شوخي كردم، از اين حالت درنيامد. حدود يك ساعتي طول كشيد، ايشان كپ كرده
ودند و از آن حالت درنميآمدند، ميگفتند ما ديگر راديو - تلويزيون را نميتوانيم اداره كنيم، چون دوم خرداديها همه منابع مالي، تجهيزات و ساير نيازهاي ما را ميبندند و ما نميتوانيم كار كنيم.
من به ايشان گفتم ببينيد آقاي لاريجاني شما در زماني كه وزير ارشاد بوديد و یکی دو سال اول صدا و سيما سوگلي رهبري بوديد و به اين دليل همه نهادها و وزارتخانهها با ما همكاري ميكردند و هنر پيشبرد كارها از ما نبود و الان كه دچار بحران شدهايم، ما بايد مديريت خودمان را در جامعه اثبات كنيم.
من به ايشان گفتم دو كار مهم را من به شما قول ميدهم كه به نحو احسن برايتان انجام دهم و در اين دو هيچ مشكلي نداشته باشيم. 1- اين كه تامين منابع مالي سازمان را به عهده ميگيرم که شما ازش نگرانی 2- اين كه امثال مجاهدين انقلاب و جريانات ضدنظام نتوانند در سازمان اختلال و اغتشاش ايجاد كنند و همكاران ما در صدا و سيما را جذب كنند كه ايشان در جواب گفتند كه چرند نگو، شدنی نیست و نميشود و من گفتم آقاي لاريجاني استعفا فایده نداردو الان وقت كار است و بالاخره ايشان را راضي كردم تا من طرح اقتصادي خود را بنويسم و ايشان ملاحظه كنند كه ميشود اجرا كرد يا نه و با هزار زحمت ما به ايشان روحيه داديم و ايشان را از آشفتگي خارج كرديم.
من طرح نوشتم كه با اجراي آن ما تا سال 1385 كل صدا و سيما را از بودجه دولتي كاملا بينياز ميكرديم، آن سال درآمد صدا و سيما 360 ميليون تومان بود، من گفتم 40 ميليارد تومان در آن سال درآمد ايجاد ميكنم، مديران ديگر صدا و سيما فكر ميكردند من ديوانه شدهام، مدير كل بازرگاني گفت كه نميشود و استعفا داد و رفت من آن طرح را اجرا كردم و در همان سال 50 ميليارد تومان به جای 40 میلیارد در آوردم از آگهيهاي بازرگاني و افزايش شركتهاي تبليغاتي و گرفتن كارهاي تبليغاتي درآمد ايجاد كردم.
چند روز بعد از دوم خرداد يك نشريه چپی در زنجان يك خبر چاپ كرد كه ايثارگران صدا و سيما از بودجه صدا و سيما به ستاد تبليغاتي آقاي ناطق كمك مالي كردهاند. در صورتي كه ما يك ريال هم به آقاي ناطق كمك نكرده بوديم، چون اعتقاد داشتيم كه حرام است.
آقاي لاريجاني در اثر اين خبر بسيار آشفته و به هم ريخته شده بودند. با من تماس گرفتند كه ماجراي اين خبر چيست كه من با توجه به اين كه به صحت عملكرد مالي صدا و سيما واقف بودم، به ايشان گفتم هر كس اين خبر را به شما گفته است (گُه) خورده است. ايشان گفتند مدير كل حراست سازمان گفتهاند، من گفتم پس ايشان (گُه) خوردهاند. جالب اين كه مدير حراست سازمان كه آقاي غفور بودند، در هنگام صحبت پيش آقاي لاريجاني بودند. آقاي لاريجاني به من گفتند كه بيا پيش من كه گفتم كار دارم و نميآيم، و چیزی که اصلا وجود خارجی ندارد برای چی تو هر روز وحشتت می گیرد.
بعد كه راجع به اين خبر تحقيق كرديم، ديديم كه جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي در انتخابات ميخواستند كه برای ستاد آقاي ناطق کار كنند و براي همين رفتند پيش آقاي محسن رفيقدوست تا از ايشان پول قرض بگيرند و آقاي رفيقدوست هم گفته بودند به ايشان كه پول ندارند و ايشان را معرفي كرده بودند به كارخانه «چيت ري» تا پارچه بگيرند. حالا یا از خود پارچه استفاده كنند و يا بفروشند و از محل آن به آقاي ناطق كمك كنند و بعدا پول پارچه چيت ري را بدهند.
مدير كارخانه چيت ري هم گفته بود كه بدون چك به آنها پارچه نميدهد. مدير كل منابع انساني صدا و سيما كه آقاي تقوايي بودند و از اعضاي شوراي مركزي ايثارگران بودند، چك شخصي ميدهند به كارخانه چيت ري و بعد از انتخابات هم موعد چك ميرسد و چيتري چك را اجرا ميگذارند كه برگشت ميخورد و جلب آقاي تقوايي را ميگيرند كه جلب ايشان با توجه به درج آدرس محل کار در بانک ميآيد صدا و سيما پيش حراست. مدير كل حراست ما هم از هول حليم دوم خرداد اين ماجرا را به عوامل آنها لو ميدهد و آنها با مستمسك قراردادن كار ايثارگران سعي در تخريب سازمان داشتند.
مدتي بعد جمعي از مديران صدا و سيما و وزارت اطلاعات خدمت مقام معظم رهبري رسيديم و آقا از بچههاي وزارت تقدير به عمل آوردند كه بعد از آن آقاي كرباسچي در يك نشريهاي كه داشتند به صدا و سيما و وزارت اطلاعات حمله كردند و ما هم از ايشان شكايت كرديم و بعد از پيگيري يك روز عصر قرار شد جلسه محاكمه تشكيل شود به رياست آقاي رازيني، آقاي كرباسچي در وقت مقرر در جلسه حاضر نشدند و ما مدتي صبر كرديم و خبري از ايشان نشد، من به آقاي رازيني گفتم كه كرباسچي از قصد دير ميآيد كه از من ديرتر برسد و من و تو مجبور شویم هنگام ورود او جلوي پايش بلند شويم و من ميروم در ساختمان راديو تهران هر وقت ايشان آمد، ميآيم داخل تا او بلند شود. آقاي كرباسچي بعد كه آمدند، هرچقدر آن اطراف معطل کردند كه ديرتر از من بيايند، من صبر كردم و وقتي ايشان رفتند بعد از ايشان وارد جلسه شدم ودر نهایت شكايت رسيدگي و رأي بهنفع سازمان صدا و سيما صادر شد .
من مديران بچه حزباللهي و بيپناهي را كه دوم خرداديها از دولت حذف ميكردند را با توجه به تخصصشان ميآوردم در صدا و سيما مشغولشان می کردم،مانند تعدادي از وزارء و هفت، هشت نفر از استانداران فعلي و بخشي از نمايندگان مجلس هفتم و مجلس هشتم و بخشي از نمايندگان اقليت مجلس ششم.
یک ماجرای دیگر در آن مقطع این که دوم خرداديها براي شكستن انحصار صدا و سيما آمدند و در كوي دانشگاه تهران يك تلويزيون تاسيس كردند كه ما هم با استناد به قانون اساسي و با وجود اين كه نيروي انتظامي ميگفت من وارد كوي دانشگاه نميشوم، به سختی يك نمايندگاني فرستاديم براي جمعكردن اين كار كه در نهايت جمع هم كردند.
بخشي از آقایان در حزب مشاركت و سازمان مجاهدين حكومت ولايي را قبول نداشتند و به دنبال براندازي حالت فعلي نظام بودند، آنها جمهوري مسلمانان ميخواستند، نه جمهوري اسلامي و خيلي سعي كردند در بدنه سازمان صدا و سيما نفوذ كنند كه در نهايت نتوانستند.
یکی از دلایل مهمی که بدنه سازمان با آنها همراهي نكردند این بود که واژهاي بنام اين كه پول نداريم در صدا و سيما معنا نداشت. آقاي لاريجاني هر كاري ميخواستند، پولش بود و انجام ميدادند.
دوم خرداديها بعد از اين كه نفوذشان در بدنه صدا و سيما جواب نداد، آمدند و بحث تحقيق و تفحص از صدا و سيما را در مجلس ششم مطرح و تصويب كردند تا بتوانند موتور صدا و سيما را در دفاع از ارزشها كند كنند.
آقای لاريجاني من را صدا زد و گفت مسئوليت تحقيق و تفحص مجلس با تو، من گفتم كه اين كار از لحاظ قانوني كار آقاي ضرغامي كه معاون پارلماني سازمان هستند ميباشد و ممكن است آقاي ضرغامي ناراحت شوند، ولي آقای لاريجاني گفت كه موضوع حساس است. ضرغامي نميتواند و مسئوليت را به من سپردند.
اين تحقيق و تفحص در راستاي براندازي نظام بود، مزروعي چند بار با من صحبت كرد كه مثلا من را از موضع دفاع از انقلاب و صدا و سيما پايين بياورد.
مجلس ششم نامه زد كه كپي كل اسناد مالي سازمان از سال 64 تا 74 را ميخواهند. من هم سريع با استانها هماهنگ كردم و كپي همه اسناد را كه 18 كاميون ميشد فرستادم دم مجلس كه آقاي كروبي زنگ زدند كه من خواهش ميكنم اين كاميونها را برگردانيد. من گفتم كه چون نامه درخواست رسمي زدند، بايد نامه رسمي بزنند كه ما برگردانيم كه در نهايت ما برگردانديم.
خودشان هم نميدانستند دنبال چه هستند و بايد چه اطلاعاتي را از ما بخواهند.
بعد رفتند يك تيمي انتخاب كردند و فرستادند كه ما از ورود دو نفر از آنها به محل بايگاني اسنادمان خودداري كرديم، به خاطر اين كه بنا بر تحقيقات حراست ما در قائله اوجالان سنندج سابقه آدمكشي داشتندو البته بنا بر قانون اساسي ما موظف بوديم كه اسناد خود را فقط در اختيار نمايندگان مجلس قرار دهيم كه در نهايت چند نماينده آمدند و هرچه گشتند مدركي به دست نياوردند و در نهايت رفتند.
هاديزاده كه مسئول تحقيق و تفحص بود، بارها گفته بود كه اگر كردان استعفا دهد، ما صدا و سيما را راحت ميزنیم.
در جلسهآي كه اين افراد ميخواستند گزارش تحقیق و تفحصشان از صدا و سیما را جمعبندي كنند، ديدند كه بنده و آقاي لاريجاني هيچ تخلف شخصي نداريم،حتي در حد برگه ای و يك ريال هم برداشت غيرقانوني نداريم، متاسفانه به جاي اين كه خوشحال شوند، در آن جلسه به من فحش ناموسي ميدهند كه آقاي ... كه عضو كميسيون بودندبه آنهاگفته بودند كه شما به جاي اين كه خوشحال شويد كه مديران سالم در نظام كار مي كنند، ناراحت هستید.
چند روز بعد از پايان اين ماجرا من يك كتاب نوشتم به نام «تفحص يا غوغا» که در آن به شرح ماجرا پرداخته بودم.
من پنج، شش سال اول كار در صدا و سيما نه اضافه كار گرفتم، نه حق ماموريت، و بعد از پنج، شش سال ديدم زندگيم نميگذرد و از اينجا به بعد اضافه كارهايم را هم دريافت كردم، ولي حق ماموريتها را نه. من تا حالا حتي يك ريال وام هم از صدا و سيما نگرفتم و نه يك متر زمين و نه نيم متر آپارتمان، در حالي كه من توزيعكننده وامها و ساير مزايا بودم. بهجز من و يكي از معاونان صدا و سيما كه سه سال در صدا و سيما معاون بود، بقيه معاونان صدا و سيما تا زمان رياست آقاي لاريجاني را كه من خبر دارم همه يا ويلا گرفتند، يا آپارتمان و يا وامهاي خوب و يا خانه و تنها كسي كه هيچ يك از اينها را نگرفت، من و آن برادر بوديم.
منبع: نظام آباد
صبح روز ۲۶ مرداد ماه فیلمی منصوب به مصطفی تاج زاده منتشر شد که در این فیلم که گویا در زندان تهیه شده است، تاج زاده در حال گفتگو با صفایی فراهانی و محسن امین زاده در حضور شخص ثالثی می باشد. این فیلم که در سایت روزنامه جوان آنلاین منتشر شده است، نشان می دهد که تاج زاده اشاره می کند که در انتخابات تقلب صورت نگرفته است.
بسیاری از تحلیل ها به صحت و سقم این فیلم پرداخته اند و در وارد بحث های فنی شده اند که با هزار و یک دلیل این گفتگو در خفا فیلم برداری شده و ابتدا و انتهای آن حذف شده است و ... ما در اینجا به این دیدگاه ها نمی پردازیم و سعی می کنیم از دیدگاه دیگر مسئله را بررسی نماییم.
۱- کسانی که این صحنه ها را منتشر کرده اند می خواهند نشان دهند که الف) تاج زاده در دوران اسارت سلامت انتخابات را مطابق میل آنان پذیرفته بوده است و ب) از اینکه او امروز در بیرون زندان آنرا تکذیب می کند و با ارسال شکایتنامه به قوه قضاییه به عنوان یک شهروند جامعه از عده ای که حقوقش را ضایع کرده اند شکایت می کند، ناخرسند هستند.
۲- همانطور که در گزاره های بالا ذکر شد، حقیقت در برابر میل و اراده این عده رنگ باخته و بی معنی است. تفکری که امروز بر دستگاه قضایی حاکم است فراموش کرده که فساد در اصل و بنیان دستگاه قضایی است که تحقق پذیرش این دوگانگی را در اذهان عمومی ممکن می سازد. اگر دستگاه قضایی بر اساس استدلال و مستندات متهمان را محاکمه نماید، چرا باید سناریوی عدم مطابقت اظهارات در درون و بیرون زندان در دیدگاه افکار عمومی خریدار داشته باشد تا عده ای هم در این میان بخواهند که این موضوع را ثابت کنند. به عبارتی، در یک سیستم قضایی سالم و عادلانه که حقوق متهم در درون و بیرون زندان (به دور از چشم افکار عمومی و در رصد افکار عمومی) حفظ می شود، چرا متهم باید در درون و بیرون زندان حرفهایی متفاوت بیان کند. این روشها همانطور که تاج زاده در آخرین مصاحبه اش در دقایقی پیش از رجوع به زندان بیان کرده است، موءید این است که دستان بازیگران دستگاه نظامی-امنیتی که نخ های عروسک خانه دستگاه قضایی را نیز در کنترل دارد، به خون سهرابها و نداها آلوده است و بوی رای دزیده شده مردم را می دهد.
۳- اگر نیروهای امنیتی و همکاران آقای جنتی ادله دارند (که گویا دارند که از تریبون های رسمی بسیاری را متهم به جاسوسی، دزدی و فساد می کنند)، چرا این مدارک را در یک دادگاه عادل مطرح نمی کنند تا همین افراد جاسوس و وطن فروش در چشم افکار عمومی خوار و حقیر شوند و به جزای اعمال خائنانه شان برسند. چرا مدرک ملیاردها دلار پولی که به سران فتنه داده اند را ارائه نمی دهند؟ چرا مدارکی از دیدارهای آقای خاتمی با جاسوسهای غربی و اسراییلی ارائه نمی دهند؟ چرا پولهای دریافت شده از سفارتها را به مردم نشان نمی دهند؟ چرا نوارهای شنودی که مشفق، کارشناس امنیتی کشور، از آنها یاد می کند را در جایی منتشر نمی کنند؟ چرا آن سیستم نرم افزاری که باعث پیروزی هاشمی در انتخابات خبرگان شده را توسط عالمان این مباحث تحقیق و تفحص عمومی نمی کنند؟
۴- تنها جرم شاکیان نامه ۷ امضایی این است که از قوه قضاییه خواسته اند تا این مدارک را جمع آوری کند و در دادگاهی به آن رسیدگی نماید. اگر همانطور که مشفق و جنتی ادعا می کنند مدارک محکم است پس چرا از این نامه بر می افروزند؟
تنها راه حکومت برای ادامه حیات تشکیل تن دادن به برپایی یک دستگاه قضایی مستقل است تا به پرونده کودتای انتخاباتی عادلانه رسیدگی کند. تا امروز که به این بخت لگد می زند تا باشد که فردا ...
امروز: دبیر هیأت نظارت بر مطبوعات در جلسه مورخ 25 مرداد ماه سال جاری با انتشار یک هفته نامه، یک دو هفته نامه، 28 فصلنامه و 8 دو فصلنامه موافقت کرد، در این جلسه همچنین تصمیم گرفته شد که دو نشریه لغو امتیاز و یک روزنامه هم توقیف شوند.
به گزارش خبرگزاریی ایلنا،محمدعلی رامین دبیر هیأت نظارت بر مطبوعات با اشاره به تصمیمات آخرین جلسه این هیات گفت:در این جلسه نشریات "سپیدار" و "پرستو" به دلیل انتشار عکسها، تصاویر و مطالب خلاف عفت عمومی و عدم پایبندی به رسالت مطبوعاتی، مشمول بندهای 2 و 10 ماده 6 قانون مطبوعات شناخته شدند و به دلیل اصرار بر تخلفات یاد شده به استناد تبصره 2 ماده 6 و تبصره ماده11 قانون مطبوعات، لغو مجوز شدند.
همچنین روزنامه "آسیا" به دلیل انتشار عکسها و تصاویر خلاف عفت عمومی و استفاده ابزاری از تصاویر و تبلیغ و ترویج اسراف و تبذیر، مشمول بندهای 2، 3 و 10 ماده 6 قانون مطبوعات شناخته شده و به دلیل اصرار بر تخلفات یاد شده به استناد تبصره 2 ماده 6 و تبصره ماده 12 آن قانون توقیف شد و مراتب جهت پیگرد قانونی به مرجع قضایی ارسال شد.
دبیر هیات نظارت بر مطبوعات با اشاره به انتشار 38 نشریه جدید در کشور اظهار کرد: در جلسه هیأت نظارت بر مطبوعات با انتشار هفتهنامه "تابش صبح" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی "محمد ودود حیدری"، 2 هفته نامه "رایحه قرآن" به صاحب امتیازی "جهاد دانشگاهی" و مدیر مسئولی "رحیم خاکی"، فصلنامه "دانش حسابداری" به صاحب امتیازی "دانشگاه شهید باهنر کرمان" و مدیر مسئولی "امید پورحیدری"، فصلنامه "پژوهش نامه ادبیات فارسی" به صاحب امتیازی "دانشگاه آزاد اسلامی واحد دهاقان" و مدیر مسئولی "احمدرضا یلمهها"، فصلنامه "رهیافتی نو در مدیریت آموزشی" به صاحب امتیازی "دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت" و مدیر مسئولی "عباداله احمدی"، فصلنامه "مطالعات سیاسی" به صاحب امتیازی "دانشگاه آزاد اسلامی واحد آزادشهر" و مدیر مسئولی "قربانعلی گنجی جامه شوراتی"، فصلنامه "اسلام سیاست و ساختار بینالملل" به صاحب امتیازی "دانشگاه پیام نور" و مدیر مسئولی "قاسم فرجاللهی" مجوز انتشار را دریافت کردند.
وی افزود: فصلنامه "تحقیقات حسابداری و حسابرسی" به صاحب امتیازی "انجمن حسابداری ایران" و مدیر مسئولی "علی ثقفی"، فصلنامه "تحقیقات سیاسی و بینالمللی" به صاحب امتیازی "دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا" و مدیر مسئولی "علیرضا سبزیان موسی آبادی"، فصلنامه "آمایش محیط" به صاحب امتیازی "دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملایر" و مدیر مسئولی "مجید شمس"، فصلنامه "پژوهشهای به زراعی" به صاحب امتیازی "دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرری" و مدیر مسئولی "امید صادقیپور"، فصلنامه "تخصصی ـ پزشکی" به صاحب امتیازی "جهاد دانشگاهی - واحد علوم پزشکی تهران" و مدیر مسئولی "مسعود حبیبی فزون آبادی"، فصلنامه "سیاست راهبردی" به صاحب امتیازی "دانشگاه جامع امام حسین (ع)" و مدیر مسئولی "یداله محمدی"، فصلنامه "پژوهش در علوم زراعی" به صاحب امتیازی "دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی" و مدیر مسئولی "محسن رشدی"، فصلنامه "تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی" به صاحب امتیازی "دانشگاه معارف اسلامی" و مدیر مسئولی "ابراهیم کلانتری"، فصلنامه "مطالعات تفسیری" به صاحب امتیازی "دانشگاه معارف اسلامی" و مدیر مسئولی "ابراهیم کلانتری"، فصلنامه "عمران و مقامسازی" به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی "مهدی طارق"، فصلنامه "مندیش" به صاحب امتیازی "دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان لرستان ـ دانشکده پرستاری الیگودرز" و مدیر مسئولی "مجید میری"، فصلنامه "مجله پژوهشهای نوین دامپزشکی" به صاحب امتیازی "دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد" و مدیر مسئولی "فیروز فدایی فرد" نیز منتشر میشوند.
دبیر هیأت نظارت بر مطبوعات در ادامه اظهار کرد: فصلنامه "پژوهشهای دامهای بومی" به صاحب امتیازی "دانشگاه زابل" و مدیر مسئولی "مسعود علیپناه"، فصلنامه "بیهوشی و درد" به صاحب امتیازی "موسسه انجمن علمی رژیونال آنستزی و درد ایران" و مدیر مسئولی "فرناد ایمانی"، فصلنامه "مطالعات شهر ایرانی - اسلامی" به صاحب امتیازی "جهاد دانشگاهی" و مدیر مسئولی "حسین کلانتری خلیل آباد"، فصلنامه "پژوهشهای زبان و ادبیات تطبیقی" به صاحب امتیازی "دانشگاه تربیت مدرس" و مدیر مسئولی "ابراهیم خدایار"، فصلنامه "پژوهشهای مدیریت منابع سازمانی" به صاحب امتیازی "دانشگاه تربیت مدرس" و مدیر مسئولی "احمد علی خائف الهی"مجوز انتشار از هیات نظارت بر مطبوعات دریافت کردند.
بنابراین گزارش، رامین در ادامه افزود: با انتشار فصلنامه "La Revista Irani De Politica Exterior" به صاحب امتیازی "وزارت امور خارجه" و مدیر مسئولی "علی آهنی"، فصلنامه "Journal of Medical Biotechnology" به صاحب امتیازی "دانشگاه بقیهالله (عج)" و مدیر مسئولی "علی کرمی"، فصلنامه "Research in Cardiothoracic & Vascular Anesthsia" به صاحب امتیازی "موسسه انجمن علمی بیهوشی قلب ایران" و مدیرمسئولی "رسول فراست کیش"، فصلنامه "Language Teaching" به صاحب امتیازی "دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)" و مدیر مسئولی "عباسعلی زارعی موینی"، فصلنامه "راه اندیشه" به صاحب امتیازی "موسسه آموزش عالی شهید اشرفی اصفهانی" و مدیر مسئولی "رضا انشائی"، فصلنامه "ادب و عرفان" به صاحب امتیازی "دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان" و مدیر مسئولی "هادی خدیور"، 2 فصلنامه "تحقیقات زبان و ادب فارسی" به صاحب امتیازی "دانشگاه آزاد اسلامی" و مدیر مسئولی "سیدجعفر حمیدی"، 2 فصلنامه "ماشینهای کشاورزی" به صاحب امتیازی "دانشگاه فردوسی مشهد" و مدیر مسئولی "سیدمحمدرضا مدرس رضوی" موافقت شد.
وی با اشاره به دیگر نشریات که مجوز انتشار را از هیأت نظارت بر مطبوعات دریافت کردند گفت: 2 فصلنامه "مدیریت تولید و عملیات" به صاحب امتیازی "دانشگاه اصفهان" و مدیر مسئولی "سعیده کتابی"، 2 فصلنامه "سیاست اجتماعی" به صاحب امتیازی "دانشگاه پیامنور" و مدیر مسئولی " امیر ملکی"، 2 فصلنامه "International Iranian Journal of Information scien" به صاحب امتیازی "مرکز منطقهای علوم و فناوری" و مدیر مسئولی "محمدرضا قانع"، 2 فصلنامه Iranian Journal for periodontology & Implantology " به صاحب امتیازی "انجمن علمی پریودنتولوژی ایران" و مدیر مسئولی "امیررضا رکن"، 2 فصلنامه "(Jundishapur Journal of Matural pharmaceutical products (JJNPP" به صاحب امتیازی "دانشگاه علوم پزشکی اهواز" و مدیر مسئولی "علی اصغر همتی"، 2 فصلنامه "Religious Inquiries" به صاحب امتیازی "دانشگاه ادیان و مذاهب" و مدیر مسئولی "سیدابوالحسن نواب" منتشر میشوند.
دبیر هیأت نظارت بر مطبوعات در ادامه اظهار کرد: در این جلسه با تغییر صاحب امتیازی نشریات "نامه علوم انسانی" به "پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی"، "UROLOGY JOURNAL" به "مرکز تحقیقات بیماریهای کلیوی و مجاری ادراری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی" و با تغییر مدیر مسئولی نشریات "میراث ملی" به "مسعود علویان صدر"، "نسخه دامپزشکی" به "حمید خانقاهی ابیانه"، "دیدگاه" به "ناصر خالدیان"، "پژوهش در فرهنگ و هنر" به "حسین کلانتری خلیلآباد" موافقت شد.
امروز: روز گذشته مصاحبه تلويزيونی محمود احمدی نژاد با "جرج گالاوی" عضو پيشين پارلمان بريتانيا از شبکه خبری انگليسی زبان دولت ايران، "پرس تی وی" پخش شد. احمدی نژاد با اشاره به رهبران جنبش سبز ، آنها را "آدم های غير موثر در جامعه" معرفی کرد و با اشاره به سرکوب معترضين در خيابانها گفت که :" جمهوری اسلامی نمی خواست با شيوه ای خشن با معترضين برخورد کند و با کمترين هزينه موفق شديم وضع را آرام کنيم."
جرج گالوی در بخشی از اين مصاحبه که به مسائل داخلی ايران مربوط می شود اعتراض های صورت گرفته پس از اعلام نتايج انتخابات دهم رياست جمهوری را "زلزله ای خفيف" توصيف می کند و با بيان اينکه در اين اعتراض ها بخش هايی از جامعه عليه کليت حاکميت اسلام به مبارزه برخاستند از احمدی نژاد می پرسد : جنبش سبز از نظر شما چه معنی می دهد؟
مردم اجرا کنندگان و ناظرين انتخابات هستند
رئيس دولت دهم نيز در پاسخ می گويد : ايران يک کشور آزاد و دمکراتيک است. عده ای در ايران هستند که عليه من صحبت می کنند و مطمئن هستند که مشکلی برای آنها پيش نخواهد آمد و برای همين در کمال خونسردی مرا نقد می کنند. ما در ايران به معنای واقعی انتخابات آزاد و منصفانه داريم و مردم عناصر، اجرا کنندگان و ناظرين انتخابات هستند و نهادهای دولتی تنها از برگزاری انتخابات پشتيبانی می کنند.
محمود احمدی نژاد در حالی مردم را "ناظرين" و "مجريان" انتخابات معرفی می کند که نه تنها گزارش هايی مبنی بر ممانعت از حضور نمايندگان کانديداها در صندوق آرا منتشر شده است که حتی سخنان اخير سردار مشفق از اعضای ارشد سپاه پاسداران حکايت از برنامه ريزی گسترده برای ممانعت از آگاهی کانديداها از ميزان رای خود در هر حوزه را داشته اند.
احمدی نژاد همچنين با فرافکنی مخالفت هايی که با او صورت می گيرد را به دولتهای غربی نسبت می دهد و می گويد: هدف آمريکا اين بود که قبل از انتخابات هر کاری می توانند انجام دهد تا جلوی دولت احمدی نژاد را بگيرد. اوباما قرار نبود که در اوضاع ايران دخالت کند اما در تور خاورميانه ايش گفت که اميدوار به تغييراتی در ايران است. شبکه هايی مثل بی بی سی و صدای آمريکا نيز تمام تلاش شان را انجام دادند تا در کنار راديوها و وبسايتهايی که راه اندازی شده بود در کشور آشوب به پا کنند و دولت را ساقط کنند.
بايد ۱۴ ميليون نفر عليه من تظاهرات می کردند!
رئيس دولت کودتا در ادامه می افزايد: بايد بدانيم که در ايران ۱۴ ميليون نفر به من رای ندادند پس بايد طبيعتا ۱۴ ميليون نفر عليه من تظاهرات ميکردند در حالی که تعداد تظاهر کنندگان ناچيز بودند. انتخابات در ايران باعث اختلاف بين ايرانی ها نخواهد شد ما بيش از سی انتخابات داشتيم و با وجودی که انتخابات آزاد و رقابتی بود مردم دوستی خود را حفظ کردند.
البته يک بخشی از جامعه تظاهرات کردند که همه آنها هم آزاد هستد و می توانند به فعاليت های خود ادامه دهند و اين نشان دهنده اين هست که بخش عمده وجامعه کاری با آنها نداشتند.
احمدی نژاد در بخش ديگری از مصاحبه خود به رهبران سبز اشاره می کند و می گويد: يکی از آنها دو دور رئيس مجلس و دو دور نماينده مجلس بود (کروبی) ، ديگری دو بار رئيس جمهور ايران بود (خاتمی) و ديگری نيز دو دوره نخست وزير و رئيس دولت بود (موسوی) و البته اين همان سيستم است.
دستگيرشدگان در انتخابات شرکت نکرده بودند!
رئيس دولت دهم در پاسخ به اين سئوال گالاوی که " آيا اين افراد همچنان در داخل نظام محسوب می شوند" نيز گفت :" تقريبا همه هستند اما مردم ديگر آنها را قبول ندارند. مردم به آنها رای ندادند، آنها دوبار پی در پی شکست خوردند. هم در مجلس هم در شورای شهر ، بعضی از آنها فکر می کنند صاحب اين کشور هستند. برای آنها مشکل است که مردم آنها را نمی خواهند. و اينها آمدند کمپين راه بيندازند و بگويند که در شهرهای بزرگ نا آرامی و اعتراض هست حال آنکه در هر شهر بزرگی ممکن است که يک نا آرامی صورت گيرد. ولی من به آن ۱۴ ميليونی که به من رای ندادند احترام می گذاريم و هميشه هم از احترام برخوردار خواهند بود.
کسانی نيز بودند که دستگير شدند، آنها کسانی بودند که در انتخابات شرکت نکرده بودند. البته هر کسی ممکن است مرتکب اشتباه شود آنها نيز وقتی متوجه اشتباه خود شدند پشيمان شدند و متوجه حقيقت شدند. اکنون نيز در ايران هيچ شکافی وجود ندارد.
همين نشستی که اخيرا در ايران برگزار شد ( ايرانيان مقيم خارج از کشور) از همه جای دنيا در اين نشست شرکت کرده بودند اينها عضو هيچ حزبی نبودند آنها تنها يک چيز را دنبال می کنند و آن " عدالت، توسعه و عزت ايران" . و اين آن چيزی است که اکثريت مردم ايران می خواهند.
رهبران سبز در جامعه موثر نيستند
وی همچنين در ادامه گفتگوی خود با شبکه "پرس تی وی" به رهبران سبز اشاره می کند و آنها را "ضعيف" معرفی می کند و می گويد: من نمی گويم هيچ کس مخالف من نيست، بايد مخالف هم وجود داشته باشد اما اينها در اقليت هستند، کسانی نيستند که اهل "درگيری و برخورد" باشند و البته آدم های موثری هم در جامعه نيستند. اتفاقات پس از انتخابات بنا بر يک پروژه ای بود که در خارج کشور انجام شد و به دست افرادی و تعداد معدودی نيز در داخل تعقيب شد.
جمهوری اسلامی نمی خواست شيوه ای خشن با آنها اتخاذ کند و شما هم ديديد که ما اوضاع را با هزينه حداقلی آرام کرديم در حالی که برخی از دولتهای غربی فکر کردند اوضاع در ايران تغيير خواهد کرد و يک انقلاب مخملی در ايران رخ خواهد داد و يکی از مسئولين انگليسی گفت که ايران به دوران بحران رسيده است ولی مردم ما به اندازه کافی باهوش بودند که جواب آنها را بدهند. در ۲۲ بهمن سالگرد انقلاب هم مردم نشان دادند و تعداد تظاهر کنندگانی که برای حمايت از دولت آمده بودند بيش از هميشه بود و اين جمعيت هم شامل کسانی بود که به من رای داده بودند هم کسانی که رای نداده بودند.
به برزيل تکنولوژی صادر می کنيم نه سکينه آشتيانی
احمدی نژاد در پاسخ به سوالی در مورد درخواست برزيل برای پذيرش سکينه محمدی می گويد: تعداد اين افراد در ايران خيلی کم است و همه چيز در اختيار قاضی است اما ما با رئيس قوه قضائيه صحبت کرديم و ايشان هم مخالفت کردند در اجرای اين حکم و فکر کنم اين موضوع جمع می شود، ما نمی خواهيم برای ريس جمهور برزيل دردسر ايجاد کنيم ما دوست داريم که به برزيل تکنولوزی صادر کنيم نه چنين افرادی را. فکر می کنم اين مشکل حل شود.
جرج گالاوی، دوست دار ديکتاتورها کيست؟
جرج گالاوی نماينده پيشين مجلس بريتانيا اخيرا نيز در مراسمی که اسفنديار رحيم مشايی در تهران با عنوان "همايش ايرانيان مقيم خارج" برگزار کرده بود شرکت داشت و طی سخنانی از محمود احمدی نژاد حمايت کامل کرد. سخنان گالاوی با بازتاب گسترده از سوی رسانه های حامی دولت روبه رو شد و با اينکه گالاوی اکنون عضو پارلمان نيست تلويزيون ايران چندين بار در زير نويس يا اعلام خبر او را "عضو پارلمان بريتانيا" معرفی کرد.
او سياستمدار انگليسی است که سابقا در حزب کارگر فعاليت می کرد اما به خاطر اقدامات و سخنان جنجاليش از اين حزب اخراج شد. گالاوی در چند سال اخير مواضعی در حمايت از کشورهای اسلامی اتخاذ کرده است و حتی منزل شخصی خود را به محله ای مسلمان نشين در لندن منتقل کرد تا از طريق بتواند به پارلمان راه يابد که موفق نشد.
گالاوی همچنين در کانال انگليسی زبان جمهوری اسلامی "پرس تی وی" دوشنبه ها، برنامه منظم هفتگی "real deal" را دارد.
گالاوی همچنين در زمان اعمال تحريم های سازمان ملل عليه عراق با تاسيس بنيادی در ظاهر خيريه به کمک دولت صدام شتافت و حتی ديدارهايی نيز با عدی حسين فرزند صدام و خود وی انجام داد که تصاوير اين ديدارها پس از اشغال عراق از سوی سربازان آمريکايی و بريتانيايی کشف شد.
او در ديدار با عدی حسين می گويد که "عاليجناب ما تا آخر خط با شما هستيم" و در ديدار با صدام حسين نيز "من درود ميفرسم به شهامت و نيروی صدام حسين و خستگی ناپذيريش" و می گويد زمانی که من به اينجا می آمدم همه مردم کشور من ميگفتند که به شما سلام برسانم.
امروز:جان بولتون که دوشنبه ۱۶-۸-۲۰۱۰ با شبکه تلویزیونی فاکس بیزینس نتورک گفت و گو می کرد با اشاره به سوخت گیری نیروگاه اتمی بوشهر در هفته آینده گفت که زمان دیگر برای حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران بسیار دیر خواهد بود، زیرا هر گونه حمله علیه این تاسیسات در آینده باعث انتشار تشعشعات اتمی می شود واین به غیرنظامیان آسیب خواهد رساند.
او همچنین افزود: "به محض اینکه اورانیوم میله های سوخت به راکتور نزدیک شود، به طور حتم حمله به ان نیروگاه اتمی بوشهر به معنای انتشار تشعشعات خواهد بود و هیچ شکی در این خصوص وجود ندارد."
او در ادامه خاطر نشان کرد که اگر اسرائیل می خواهد علیه تاسیسات بوشهر انجام دهد، باید در عرض هشت روز آینده وارد عمل شود. بولتون در سخنان خود تأکید کرد: "در صورتی که اسرائیل حمله نکند ایران به چیزی دست خواهد یافت که هیچ کدام از دشمنان اسرائیل و آمریکا در منطقه خاورمیانه در اختیار ندارند."
بولتون در عین حال در پاسخ به سوالی درباره احتمال حمله اسرائیل به ایران ظرف هشت روز آینده گفت: " فکر نمی کنم اینگونه باشد؛ متاسفم که آنها این فرصت را از دست داده اند."
این نماینده جنجال برانگیز سابق آمریکا در سازمان ملل همچنین از نقش روسیه در ساخت نیروگاه اتمی بوشهر انتقاد کرد و با بیان این که روسها در حال ایفای نقشی دوسویه هستند افزود: "فرو کردن انگشت به چشم آمریکا همواره اهمیت زیادی برای مسکو داشته و دارد."
تهران: اسرائیل حمله نمی کند
از سوی دیگر وزارت خارجه ایران احتمال حمله از سوی اسرائیل را رد کرده است.
رامین مهمان پرست سخنگوی وزارت خارجه روز سه شنبه ۱۷-۸-۲۰۱۰ اعلام کرد این تهدیدها دیگر تکراری شده و معنای خود را از دست داده است.
مهمان پرست که در یک کنفرانس خبری در تهران سخن می گفت به خبرنگاران گفت: "براساس قوانین بین المللی، تاسیساتی که سوخت واقعی داشته باشند به علت پیامدهای انسانی آن نمی توانند هدف حمله قرار بگیرند."
مقام های ایرانی تاکید می کنند که این تدابیردفاعی خود نیروگاه بوشهر افزایش یافته است تا از این نیروگاه در برابر حملات احتمالی محافظت شود."
امروز:رئیس اداره عملیات ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، نیروهای مسلح کشور آماده اند تا در صورت حمله آمریکا، به فرمان مقام معظم رهبری، با انجام سه اقدام با این کشور مقابله کنند.
سردارعلی شادمانی، رئیس اداره عملیات ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را تهدید کرد که ایران در صورت حمله آمریکا، تنگه هرمز را در اختیار می گیرد و نیروهای آمریکائی را در عراق به گروگان می گیرد.
وی که در مراسم سالروز آزادسازی پاوه سخن می گفت، با تأکید برتوانائی و آمادگی نیروی نظامی ایران افزود که نیروهای مسلح کشور آماده اند تا در صورت حمله آمریکا، به فرمان مقام معظم رهبری، با انجام سه اقدام با این کشور مقابله کنند.
سردار شادمانی این سه اقدام را چنین توصیف کرد، اول بستن تنگه هرمز، دوم گروگان گیری نیروهای آمریکائی در عراق و افغانستان و سوم حمله به اسرائیل به قصد آزار آمریکا.
بخش دیگری از سخنان رئیس اداره عملیات ستاد کل نیروهای مسلح به اختلافات داخلی بر می گشت . وی در این بخش از سخنان خود افزود، دشمنان تنها به دنبال ایجاد فتنه هستند و می خواهند در اذهان مردم ایران بی اعتمادی ایجاد کنند. وی در ادامه گفت، "ارزش حماسه ای که سال گذشته مردم در حمایت از رهبری انجام دادند، از عملیات بزرگ فاو و کربلای ۵ اهمیت بیشتری دارد.
من تلاش می کنم هراز گاه ، از گلهایی که این روزها محبوس در اوین هستند برای شما بنویسم . گلهایی که برای تعریف آنها از همه ی صداقت خود بهره می برم . چرا که دلیلی نمی بینم خاطره ای از زنبق و گل سرخ را بر کفتاری بار کنم که خود پایمال کننده ی گلهاست .
اولین گل سرخ معطری که در اوین اراده تعریف آن را دارم "سید علیرضا بهشتی" است . این گل ، آنقدر معطر و زیبا و پاک نهاد است که هر آدم گل نفهم و گل گریزی را شیدای خود می کند. معتقدم با پاکی، با صداقت، با درستی، با شرافت و شرم، جاذبه ای است که بر ناخودآگاه مخاطب اثر می گذارد ، و طرف مقابل را دربرابر بزرگی اش به تمکین و احترام وا می دارد.
سید علیرضا بهشتی ، هیچ نسبتی با شهید بزرگوار، "بهشتی" معروف ندارد . گرچه وی ، هم نام سید علیرضا بهشتی ، فرزند گل "شهید بهشتی" است ، اما گل آن سوی سیم خاردارها ، با گل این سوی سیم خاردار ، نسبتی ندارد.
خود زندانیان برای فهم ساده تر، یک پسوند " شیرازی" به انتهای شهرت گل مورد نظر من افزوده اند.
سید علیرضا بهشتی شیرازی، ۵۰ ساله، اکنون در سالن ۴ اندرزگاه ۷ زندان اوین، زندانی است. (درزمان نگارش این مطلب وی در آنجا بود) بیش از ۲۰ جلسه بازجویی را در شرایط سخت پشت سر گذارده و هیچ خطایی جز ویرایش چند بیانیه ی ستاد میرحسین موسوی بر او بار نکرده اند.
افسوس من، خدایا تو خوب می دانی نه از حضور این گل در زندان اوین است ، بلکه من از این می گدازم که جامعه ی آنسوی سیم خاردار ما ، به شدت در مضیقه گل هایی چون "سید علیرضا بهشتی شیرازی" است ، و بدیهی است که زندانی بودن او ، فضا را برای رشد خارهای گوشت خوار آنسوی سیم خاردار فراخ می کند.
سیدعلیرضا بهشتی ، تنها جرمش ، بی جرمی است . من در او ، در رفتار و سخنان او ، کاستی ای که نشان از درون نازیبای او باشد ، نیافتم . به همین دلیل است که او را گلی در آنسوی سیم خاردارها لقب داده ام . او ، دوست دیرین آقای میرحسین موسوی است . و به همین دلیل : گروگانی است تا مگر دیگران حساب کارخود بکنند . تا کنون دادگاهی برای وی تشکیل نشده است . او را دوبار به دادگاه برده اند و بی دلیل - که البته دلیلش را می شود فهمید- دادگاه او را به تعویق انداخته اند .
سید ما ، با چهره ای عطوف و مهربان ، و چشمانی به سبزی جنگلهای شمال ، و لبانی که همیشه آنها را متبسم دیده ام ، تمثیل موکدی از : دربند بودن یک بی گناه است . سیدما ، سه فرزند دارد . یک پسر و دو دختر . ومن که خود را جای زندانی کنندگان امثال سیدعلیرضا بهشتی می گذارم ، برای زندانی کردن پدر این یک پسر و دو دختر ، هیچ توجیهی جز حفظ قدرت نمی بینم . وگرنه ، از فرد پاک نهادی چون سیدعلیرضا بهشتی ، مگر چه فتنه ای قرار است دامنگیر کشور شود ؟
او سالهاست که یک انتشارات را اداره می کند . یک شخصیت فرهنگی است . یک خوب خوب خوب در بند است . او از هفتم دی ماه سال گذشته ، بی آنکه دادگاهی برایش برگذارشود که : بداند خطای او چیست ، در زندان اوین به سر می برد .
من با او سابقا در اندرزگاه هفت ، هم بند بودم . اما بعدها هردوی ما را به بند ۳۵۰ منتقل کردند. یادم هست ، وقتی که به مرخصی می آمدم ، دوازده پله را با من بالا آمد و به من گفت : به همه بگو : کسی برای آزادی من سیدعلیرضا بهشتی تلاش نکند. یا همه بیرون می آییم یا من بدون همه بیرون نخواهم آمد
امروز:آیتالله مکارم شیرازی در پاسخ سوال یکی از مقلدین، نظر خود را در خصوص روزه گرفتن در مناطق گرمسیر اعلام کرد.
به گزارش مرکز خبر حوزه، متن سوال و پاسخ این مرجع تقلید به شرح ذیل است:
س: بنده در شهر مهران که دارای آبو هوای خیلی گرمی است زندگی میکنم؛ از آنجایی که روزه در تابستان در اینجا خیلی سخت و طاقتفرساست و انسان را از فعالیتهای روزمره باز میدارد بهطوری که واقعا باید همیشه در منزل ماند و آن هم در حالت درازکش و خوابیده بود؛ آیا میشود روزه را در یکی از ماههای دیگر بهجا آورد یا اینکه یک روز درمیان روزه گرفت؟ اگر راهحل دیگری هم دارد لطفا مرا راهنمایی نمایید.
ج: مردم معمولاً در فصل تابستان نیز روزه میگیرند و به کارهای زندگی (البته بهصورت سبکتر) ادامه میدهند، ولی چنانچه بعضی افراد ضعیف باشند و طاقت روزه پی در پی نداشته باشند میتوانند یک در میان روزه بگیرند و در زمستان بقیه را قضا کنند
امروز:به گفته طراح اصلی استیضاح وزیر جهاد کشاورزی ، همه ۲۲ نماینده امضاء کننده استیضاح وزیر کشاورزی با جدیت پیگیر استیضاح هستند و به رغم تلاشهای زیاد برای پس گرفتن امضاها هیچ نماینده ای امضای خود را پس نگرفته است.
براساس اظهارات کرمی راد ، این استیضاح روز یکشنبه تحویل هیئت رئیسه مجلس شد و در همان روز طراحان نشستی داشته و ایراد آن را رفع کردند.
نماینده کرمانشاه در مجلس با اشاره ایراد هیئت رئیسه مجلس به طرح استیضاح صادق خلیلیان وزیر جهاد کشاورزی گفت: این استیضاح ۳۰ محور داشت که در نشست طراحان در روز یکشنبه یک محور آن حذف و چهار محور دیگر به آن اضافه شد که در مجموع این استیضاح به ۳۳ محور رسید و آنچه در حال حاضر در دست هیئت رئیسه مجلس است طرح استیضاح قبل از اصلاح شدن است.
وی افزود: مساله بودجه خشکسالی، یکپارچه سازی اراضی و زمینهای کشاورزی و خروج بی رویه دام ازجنگلها و ضرر دامداران جنگل نشین از جمله محورهایی است که به استیضاح اضافه شد.
طراح اصلی استیضاح وزیر جهاد کشاورزی تصریح کرد: طراحان برای همه موارد استیضاح سند دارند و برای همه بند بند استیضاح دلایل قانع کننده ارائه خواهد شد و تاکید داریم که استیضاح وزیر باید هرچه سریعتر در مجلس اعلام وصول شود و در دستور کار مجلس قرار گیرد.
کریمی راد افزود:استیضاح صادق خلیلیان وزیر جهاد کشاورزی در اواخر تیر ماه در مجلس مطرح شد.
هیئت رئیسه مجلس در جلسه امروز خود ایراد شکلی بر این طرح گرفت که تا زمانی این طرح رفع نشود قابل مطرح شدن نیست.
مطابق قانون پس از اعلام وصول استیضاح در مجلس وزیر باید ظرف ۱۰ روز در مجلس حاضر و به سوالات استیضاح کنندگان پاسخ دهد و اگر وزیر نتواند از مجلس رای اعتماد بگیرد، از سمت خود عزل خواهد شد.
امروز:شب گذشته مراسمی به منظور تجلیل از مقام آزادگان و ایثارگران در مرکز همایش برج میلاد توسط معاونت فرهنگی
اجتماعی شهرداری تهران و بنیاد شهید و امورایثاگران انقلاب اسلامی برگزار شد.
به گزارش پایگاه خبری سفیر، یکی از جانبازان حاضر در این مراسم با تشکر از مراسم برگزار شده به گلایه از پایان ناخوش آن پرداخت.
وی گفت:« مدعوین روزه دار با حضور بر سرمیزهای افطار با تعداد اندک میزهای خالی از هرگونه اقلام پذیرایی مواجه شدند، عده کثیری با مشاهده این وضعیت با ناراحتی محل را ترک کردند، مسئولین مجموعه برج میلاد نیز ابتدا در درب ورودی ساختمان و سپس در جلوی آشپزخانه اقدام به توزیع غذا به طرزی ناشایست کردند.»
امروز:شاخص جهانی عملکرد زیست محیطی سال ۲۰۱۰ میلادی در حالی منتشر شده است که ایران در میان ۱۶۳ کشور جهان با ۱۱ پله سقوط نسبت به سال ۲۰۰۸ میلادی در رتبه ۷۸ قرار گرفته است.
ایسنا نوشت: بر اساس گزارش شاخص عملکردی محیط زیست (EPI (2010 Environmental Performance Index ایران از میان ۱۶۳ کشور جهان با کسب نمره ۶۰ در مقام ۷۸ جهان قرار گرفته است این در حالیست که در سال ۲۰۰۸ میلادی با نمره ۹/۷۶ در رتبه ۶۷ جهان قرار داشته است.
EPI 2010 در ۲۵ شاخص اجرایی و ۱۰ خط مشی دسته و طبقه بر دو موضوع سلامت محیط زیست و احیای اکوسیستم تقسیمبندی شده است. این شاخصها یک معیاری برای رسیدن کشورها به شاخصهای جهانی و سیاستگذاری در این خصوص است.
ایران در EPI 2010 از میان ۱۶۳ کشور جهان با نمره ۶۰ در رده ۷۸ قرار گرفته است که در این تقسیمبندی ایسلند با امتیاز ۵/۹۳ و پس از آن به ترتیب سوئیس با امتیاز ۱/۸۹، کاستاریکا ۴/۸۶ و سوئد ۸۶ به ترتیب در مقامهای اول تا چهارم قرار دارند. در این ردهبندی کشور ترکیه بالاتر از ایران و قرقیزستان پس از ایران قرار گرفتهاند.
همچنین کمترین امتیاز در این شاخص به ترتیب متعلق به سیرآلئون با ۱/۳۲، جمهوری افریقای مرکزی با ۳/۳۳، موریتانی ۷/۳۳ و آنگولا ۳/۳۶ بوده است.
براساس این شاخص رتبه ایران در میان کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا پس از الجزایر، مراکش، سوریه، فلسطین، مصر و تونس در مقام هفتم قرار گرفته است که پس از آن نام لبنان، اردن، عربستان و کویت در این منطقه به چشم میخورد.
در حالی ایران در شاخص EPI امتیاز ۶۰ را دریافت کرده است که میانگین این امتیاز در میان کشورهایی که از نظر درآمد با ایران همگروه هستند ۲/۶۳ و در میان کشورهایی که از لحاظ جغرافیایی با ایران همگروهند، ۱/۵۴ گزارش شده است.
بر اساس این گزارش ایران در بخش بار بیماریهای محیط زیستی از امتیاز ۱۰۰ نمره ۳۲/۶۱، تاثیر آلودگی هوا بر انسانها ۹/۷۲، وضعیت آب بر اساس تاثیر بر انسان ۳/۸۵، تاثیر آلودگی هوا بر اکوسیستم ۳/۴۷، وضعیت آب بر اساس تاثیر بر اکوسیستم ۹/۴۵، تنوع زیستی ۳/۴۲، جنگلها ۱۰۰، صید ماهی ۳/۵۷، کشاورزی ۴/۸۲ و تغییرات جوی نمره ۶/۵۲ گرفته است.
همچنین ایران در ۲ شاخص سلامت محیط زیست از ۱۰۰ امتیاز، نمره ۲۱/۷۰ و احیای اکوسیستم نمره ۷۲/۴۹ دریافت کرده است.
امروز:رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار جمعی از اساتید و اعضای هیأتهای علمی دانشگاههای شهر تهران، جایگاه علم و دانش را در جوامع انسانی و دنیای کنونی بسیار والا و ارزشمندخواند و با اشاره به تأکید اسلام و قرآن به فراگیری و نشر علم گفت: از مهمترین نقاط قوت اسلام از نظر مدیریت کشور تأکید بر دانشمحوری در این مکتب رهاییبخش است.
به گزارش آفتاب، رئیس مجلس خبرگان رهبری در بخش دیگری از سخنانش، توسعه سریع علمی و دانشگاهی کشور پس از انقلاب را از افتخارات نظام اسلامی خواند و با توجه به جایگاه دانش و پژوهش در چشمانداز ۲۰ ساله کشور، سیاستهای کلی و برنامههای ۵ساله توسعه، تأکید کرد: حفظ و گسترش زمینههای علمی و پژوهشی کشور از نکات مورد تأکید همه برنامهها و دولتها بوده و در حال حاضر نیز انتظار جامعه علمی کشور، ایجاد تسهیلات لازم برای ادامه و توسعه این روند است.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، دغدغههای مطرح شده توسط اساتید و دانشجویان را در زمینههای علمی و پژوهشی به حق خواند و گفت: بازگشت تمرکزگرایی و گزینشهای خارج از قاعده به محیط دانشگاه، رشد علمی کشور را با وقفه مواجه و نگاهها را از محیطهای علمی داخل به خارج از کشور متوجه خواهد کرد.
هاشمی رفسنجانی، اعتماد را عنصر اساسی حفظ جوامع انسانی خواند و با تأکید بر لزوم افزایش اعتماد میان دولت و جامعه، دولت و نخبگان و همچنین میان خود مردم افزود: انقلاب و نظام اسلامی با سرمایه اعتماد متقابل مردم و انقلابیون و مسئولان نظام تاکنون به راه خود ادامه داده است و حفظ همین اعتماد، ضامن آینده کشور و نظام خواهد بود.
رئیس مجلس خبرگان رهبری، یأس و ناامیدی را آفت هر جامعه و کشور رو بهتوسعه خواند و گفت: مردم، گروهها و مسئولان نظام باید با تدبیر و عقلانیت و نیز با حفظ وحدت و یکپارچگی در برابر شیطنتهای داخلی و خارجی، دشمنان این مرز و بوم را از رسیدن به اهداف پلیدشان دور سازند.
در ابتدای این دیدار تعدادی از اساتید و اعضای هیأت علمی حاضر در جلسه به طرح دغدغهها و مشکلات دانشگاهی، اساتید و دانشجویان و نیز مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور پرداختند و خواستار کمک آیتالله هاشمی رفسنجانی برای برونرفت از این مشکلات شدند.
امروز:یکی از کاربران پارلماننیوز با ارسال مطلبی با محاسباتی که انجام داده نتیجه گرفته است که «برای حمل یک میلیارد دلار مورد نظر تقریبا ۷۴۰ تا کیف سامسونت مورد احتیاج است.»
به گزارش پارلماننیوز»، علیرضا نوشته است: این روزهای اخیر ماجرای یک میلیارد دلاری که ادعا شده جناب ملک فهد، به صورت نقد به آقای خاتمی داده اند یک کمی دردسر ساز شده است.
ماشین حساب آقای ب یک خاصیتی که دارد این است که سریع به ویکی پدیا وصل می شود. در نتیجه به سرعت متوجه شده است که بزرگترین اسکناس دلار موجود، صد دلاری است. ابعادش هم هست ۱۵۶ میلیمتر در ۶۶ میلیمتر.
ماشین حساب اقای ب فرض کرده است که یک دسته صد تایی صد دلاری نو یک سانتی متر ضخامت داشته باشد. در نتیجه حجم یک دسته صدتایی اسکناس صددلاری نو یک چیزی می شود از رده ۱۰۰ سانتی متر مکعب.
آقای ب یک عدد کیف سامسونت سایز استاندارد دارد که ابعادش هست ۴۵ در ۳۰ در ۱۰ سانتی متر و در نتیجه حجمش می شود ۱۳۵۰۰ سانتی متر مکعب
و در نتیجه یک سامسونت پر اسکناس صددلاری یک چیزی می شود در حدود ۱۳۵۰۰۰۰ دلار.
(و از همینجا نتیجه می گیریم وقتی که در فیلمها می بینیم که یک سامسونت پر دلار رد و بدل شده است، یعنی یک معامله یک میلیون دلاری در کار است.)
برای حمل یک میلیارد دلار مورد نظر تقریبا ۷۴۰ تا کیف سامسونت مورد احتیاج است. با فرض اینکه هر نفر در هر دست یک کیف سامسونت پر پول نقد را حمل کند، ۳۷۰ نفر برای این کار لازم است. یعنی اینکه یک ایرباس A300 پر آدم که دست هر کدامشان دو تا سامسونت پول نقد باشد، تازه ۵۰ نفرشان هم در هواپیما جا نمی شوند و باید صبر کنند تا پرواز بعدی. خدا نکند که قاطی اسکناس ها ۵۰ دلاری و ۲۰ دلاری داده باشند که آنوقت بوئینگ ۷۴۷ و ایرباس A380 هم برای حمل حاملان پول فتنه کفایت نمی کند.
امروز:کلمه :دکتر محمد شریف به تازگی در مصاحبه ای نسبت به اتهامات سنگینی که دادگاه انقلاب متوجه شیوا نظرآهاری ،روزنامه نگار و فعال حقوق بشر کرده ،اظهار نگرانی شدید کرده است .یکی از این اتهامات محاربه است که مجازات سنگینی در قوانین ایران دارد.دکتر زهرا رهنورد ،هم زمان با اظهار نگرانی وکیل مدافع شیوا نظر آهاری و فعالان حقوق بشر با نوشتن یادداشتی در باره اتهامات وی ، نوشته است که همه ما زنان مثل شیوا هستیم هستیم ،پس ما را نیز متهم کنید.
به گزارش کلمه متن کامل این یادداشت به این شرح است :
برای شیوا نظرآهاری و دادگاه او ،و نتیجه دادگاهش نگرانیم.
زیرا همه ما ،شیوا نظرآهاری هستیم .ما، نیمی از جمعیت ایران، ما زنان همه شیوا نظرآهاری هستیم.به گفته وکیل شیوا ،به او سه اتهام تفهیم شده است .
یکی محاربه است و موضوع ماده ۱۸۶ و دیگری اجتماع و تبانی جهت ارتکاب جرم است موضوع ماده ۶۱۰ و در نهایت تبلیغ علیه جمهوری اسلامی .
اما ،ما ،شیوا نظرآهاری ها ،هیچ یک از این اتهامات را قبول نداریم.
ما، نه براندازیم، نه محارب ،نه تبانی کننده برای ارتکاب هیچ گونه جرمی و نه مبلغ علیه نظم جمهوری اسلامی .
اما ما دانشجوی ستاره داریم ،زیرا از حقوق بشر دفاع می کنیم ،ما به معنای خاصی همه محاربیم ،در ادبیات قرآنی با تعبیری سرشار از اخلاق و ایمان و اخلاص ،محارب از حرب می آید و محراب نیز از همین ریشه حرب است.
ما شیوانظرآهاری ها، همانطور که در محراب نماز می گذاریم ،در محراب باور و اندیشه مان با کلکسیونی از شیطانها مبارزه می کنیم .این کلکسیون در ویترینی به طول تاریخ و عرض جغرافیا در چهار گوشه ایران و جهان چیره شده .به شیطانهای بزرگ ،شیطانهای کوچک.
شیطان فقر،شیطان نابرابری و ظلم و بی عدالتی ،شیطان دروغ و اهانت به کرامت انسانی ،شیطان قدرت و خودکامگی و تزویر ،شیطان تبعیض و خشونت .
شیوا نظرآهاری ،هیچ یک از این اتهامات را نمی پذیرد ،زیرا هیچ یک از این موارد ،مصداق محاربه به معنای قضایی و سیاسی نیست ،بیش از این به زنان ایران اهانت نکنید.
شیوای عزیز را از آن زمان که حقوق بشر را بر هر حقی ترجیح داد و در حالی که می توانست شاگرد اول کلاس مهندسی عمران باشد ،شاگرد اول دانشگاه عدالت و آزادی شد ،می شناسم.
ستاره ای که حاکمیت متکبر و دیکتاتور بر کار نامه دانشگاهی اش وارد کرد و نمی دانست که او را چون ستاره ای بر پیشانی جنبش سبز قرار می دهد و او را به قصه دختران ماه پیشانی و رویاهای مان پیوند می دهد .همان دختر قصه ها که مهمترین ویژگی اش رحم و دلسوزی برای بینوایان و ناتوانان بود . همانها که من هم به عشق آنها و برای دفاع از حق از دست رفته شان دل به دریا زده ام.
شیوا اولین کسی بود که فضاحت زندان کهریزک را برملا کرد ،آن هم در زمانی که هنوز فضاحت کودتای انتخاباتی اتفاق نیفتاده بود و در درجه اول برای او که مدافع حقوق بشر بود و برایش فرقی نمی کرد که زندانی یک قدیس باشد یا یک مبارز ،یا جانی ...چرا که حقوق زندانی قاعده ای جهانی است و این مراحل بعدی است که شرافت زندانی سیاسی آبروی ملت است و همه در پی احقاق حق آنها هستیم.
امروز کینه های عمیقی که از بر ملا شدن فجایع زندان کهریزک بر پیشانی حاکمان پینه بسته گریبانگیر شیوا و همه مدافعان حقوق بشر شده است .اما شیوا تنها نیست ، آن اندیشه ای که همه حق طلبان را به هم نزدیک می کند ، همه ی ما را ، من وشیوا ،بهاره هدایت و مهدیه گلرو ، عاطفه نبوی و .. را به هم پیوسته تا تحقق حقوق انسانی ،آزادی و دمکراسی پافشاری کنیم.
پس ما زنان همه شیوا نظرآهاری هستیم ،همه ما را مجازات کنید!
امروز:پایگاه خبری تحلیلی تحول سبز، با پیامی خطاب به همراهان جنبش سبز فعالیت خود را از سر گرفت.
متن کامل این پیام بدین شرح است:
همراهان ارجمند و سروران گرانمایه؛
در طی سه هفته گذشته پایگاه خبری - تحلیلی تحول سبز که با همکاری و همیاری گروهی از کنشگران و فعالان سیاسی و خانواده های اسرای سرافراز و دانشجویان فهیم در داخل و خارج کشور به فعالیت می پرداخت؛ بدلیل مشکلات شدید مالی به حال تعلیق در آمده بود؛ که این مشکلات همچنان پابرجاست. لکن با توجه به حساسیت مقطع زمانی کنونی از یک سو و خبرسازی ها و بحران آفرینی های اقتدارگرایان از سوی دیگر بر آن شدیم تا با درخواست فرصت از بستانکاران سایت و تلاش مضاعف برای رفع این موانع به عرصه اطلاع رسانی باز گردیم.
جا دارد در آغاز این شروع دوباره ضمن قبولی طاعات و عبادات هموطنان عزیز در ماه مبارک رمضان، نهایت تشکر و قدردانی خود را در درجه اول از همراهان و خوانندگان عزیز این تارنما که در طول این مدت با ارسال ایمیل و تماس های متعدد با مدیران سایت و حتی دیگر سایتهای سبز، نگرانی های خود را مطرح کردند و سپس از همکاران فهیممان در داخل و خارج کشور که ضمن ابراز همدردی، از هیچ تلاش خالصانه ای برای رفع موانع موجود دریغ نکردند اعلام داریم. بی شک پیگیری ها و درک بالای تک تک شما عزیزان تنها امید و انگیزه ما برای آغاز فعالیت مجدد، با وجود کوهی از مشکلات لاینحل بوده است.
امید که در پرتو عنایات حضرت حق و استمرار حمایت های معنوی شما بزرگواران گرانمایه، همچون گذشته ، این خادمان عرصه اطلاع رسانی توفیق همراهی و همسنگری با ملت ایران در جبهه دموکراسی خواهی و حقوق بشر و حق گویی را داشته باشند.
ن القلم و ما یسطرون
پایگاه خبری تحلیلی تحول سبز - مرداد ۱۳۸۹
حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی در دیدار با جوانان اصلاح طلب،گفت: " در گذشته با وجود تمام بدی ها و زشتی ها که رژیم فاسد شاهنشاهی با خود داشت ولی حرمت انسان ها نگه داشته می شد .. مگر انقلاب و نظام به همین راحتی بدست آمده که عده ای تازه به دوران رسیده و سرمست قدرت بخواهند آن را این گونه به پرتگاه سقوط بکشانند؟! .. حرفه و تخصص آنان دروغ گویی و دروغ آفرینی شده است"
اگر می خواهید کدخدایی نیز بکنید نخست باید رعیت پروری را یاد بگیرد!
حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی در دیدار با جوانان اصلاح طلب ضمن تبریک فرارسیدن ماه مبارک رمضان، افزود: "با وجود آغاز ماه عزیز و پر رحمت رمضان، متاسفانه روز به روز شاهد افزایش فشارها بر مردم می باشیم. مشکلات معیشتی مردم کم نبود که در امور کفن و دفن و برگزاری مراسم های عزاداری مردم نیز دخالت می کنند که بنده بارها این موضوع را بیان کرده ام ولی گویی گوشی شنوا برای جلوگیری از برخوردهای عده ای مواجب بگیر وجود ندارد. در آخرین نمونه از این دست متاسفانه شاهدیم که اجازه برگزاری مراسم ختم آقای ططری را نیز ندادند در حالی که می دانیم ایشان یک بیسجی واقعی، جبهه رفته و مسوول بسیج عشایر و مورد قبول آنان بود ولی آقایان حتی برای چنین فردی نیز احترام قائل نیستند و از برگزاری مراسمش جلو گیری میکنند. "
دبیر کل حزب اعتماد ملی با اشاره به اینکه کار به جایی رسیده که حتی در بعضی از مراسم ها از قبل به صاحبخانه تماس می گیرند که مبادا ما را دعوت کرده باشد تا از حضور ما در آن مکان جلو گیری کنند تاکید کرد: " در گذشته با وجود تمام بدی ها و زشتی ها که رژیم فاسد شاهنشاهی با خود داشت ولی حرمت انسان ها نگه داشته می شد اما اکنون در تعجبم که آقایون تازه به دوران رسیده چه می کنند و به کجا می خواهند بروند؟ در واقع با این اعمال آبروی حاکمیت را می برند. متوجه نیستند که هرکاری چارچوب خودش را دارد و اگر می خواهید کدخدایی نیز بکنید نخست باید رعیت پروری را یاد بگیرد."
مگر انقلاب و نظام به همین راحتی بدست آمده که عده ای تازه به دوران رسیده و سرمست قدرت بخواهند آنرا اینگونه به پرتگاه سقوط بکشانند؟!
رئیس مجالس ششم و سوم در ادامه با تاکید بر اینکه آینده پیش روی جوانان، روشن و درخشان است خاطر نشان کرد: "انقلاب اسلامی با هزینه هنگفتی که خون جوانان این سرزمین بود به پیروزی رسید. در آن زمان شاه به عنوان نخستین قدرت منطقه و ژاندرام خلیج فارس شناخته می شد اما به دلیل گرفتاری در فساد و عدم برخورداری از پایگاه مردمی، با آن همه توانایی زمین خورد و حکومتش از هم پاشید، این باید درس عبرتی برای همه باشد. مگر انقلاب و نظام به همین راحتی بدست آمده که عده ای تازه به دوران رسیده و سرمست قدرت بخواهند آنرا اینگونه به پرتگاه سقوط بکشانند؟!"
قرار بر این شد که همه چیز بر مبنای آراء ملت باشد!
کروبی سپس با اشاره ویژگی های جمهوری اسلامی یعنی اسلامی بودن و تکیه بر آرای مردمی افزود: " این نظام دو وِیژگی مهم دارد. نخست اسلامی بودن آن، که قوانین باید با شرع و اسلام هماهنگی و همخوانی داشته باشد و دیگری نیز جمهوریت آن است، یعنی مسوولان نظام با تکیه بر آرای مردم انتخاب می شوند و عملکرد آنان تحت نظارت مستقیم و غیر مستقیم مردم است. در دوره های قبل از انقلاب، کشور مجلسی که بر آمده از رای مردم باشد به معنی واقعی کلمه نداشته است و به هر نحوی، پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ تمامی مجالس فرمایشی و انتصابی بوده است. " وی تاکید کرد: " با پیروزی شکوهمند انقلاب و رایی که مردم در سال ۵۸ به جمهوری اسلامی دادند کشور به سمت نظام مردم سالار پیش رفت و قرار بر این شد که همه چیز بر مبنای آراء ملت باشد اما نمی دانم که چرا اکنون وضعیت به این شکل در آمده است؟ متاسفانه می بینیم که امروز عده ای به صراحت می گویند که رای مردم ارزشی ندارد و این انتخاب ها همه دست و پاگیر است و نباید برگزار شود!!! این حرفها خلاف انقلاب و خواست امام و مردم است. مردم اتفاقا نه تنها به برگزاری انتخابات دهم اعتراض داشتند بلکه حرفشان این است که چرا اصول قانون اساسی اجرا نمی شود. چرا انتخابات دموکراتیک و آزاد برگزار نمی شود؟ .." ایشان در ادامه با تاکید بر اینکه قرار نبود از اسلام استفاده ابزاری شود گفت: " نمی دانم چرا اسلام را به اینگونه در آورده اند؟ وقتی شعارهای اسلامی اینها را می بینم تعجب می کنم! چرا که قرار ما این نبود که از اسلام استفاده ابزاری شود و به وسیله ای برای حفظ قدرت تبدیل گردد. حفظ قدرت به توانایی های فرد و همچنین خواست و اراده مردم بستگی دارد و نمی توان با زور و استفاده از دین حفظش کرد. "
کروبی خاطر نشان کرد: " متاسفانه با انتخابات اخیر عده ای سر کار آمدند که به هیچ عنوان نظام و انقلاب و امام را قبول ندارند و مردم هم در راه پیمایی خود به اینها نه گفتند. جمعیت ۳ میلیونی مردم در ۲۵ خرداد یک شوخی نبود، البته وجود تکثر و خواستگاه ها ی متفاوت طبیعی است اما همگی معترض به عدم اجرای درست قانون اساسی و خیانت در امانت ملت (آرای مردم) بوده اند."
جنبش مردمی ایران منحصر به یک فرد و یک رسانه و یک گروه نیست
دبیر کل حزب اعتماد ملی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه حرکت بزرگ و اصلاحی ملت، متکثر از گروه ها و افراد مختلفی است تاکید کرد: " جنبش مردمی ایران منحصر به یک فرد و یک رسانه و یک گروه نیست. باید توجه داشته باشید که همه مردم با گرایش ها و سلایق مختلف در این حرکت سهیم اند. لذا باید هوشیار بود و از ایجاد تفرقه جلوگیری کرد. باید با تحمل یکدیگر و احترام به سلیقه ها و گرایش های مختلف در جهت به تحقق رسیدن آرمان های این حرکت اصلاحی آغاز شده در کشور، کمک کرد."
خواستگاه اکثریت جبنش اصلاحی مردم بازگشت به مسیر قانون اساسی است
کروبی در بخش دیگری از سخنانش در خصوص مانیفست و برنامه ادامه راه برای جنبش مردمی ایران خاطر نشان کرد: " من نیز موافق هستم که باید برای رفتن به جلو دارای برنامه بود و این را برای جنبش لازم و ضروری می دانم اما متاسفانه در شرایط کنونی حتی نمی توانیم یکجا با خیال راحت جمع شویم و گفت و گو کنیم چرا که آنها گستاخانه مترصدند تا جلسات را بهم بزنند. این امر خود موجب شده که نتوانیم آن طور که باید به برنامه ریزی برای آینده مشغول شویم. از طرفی دیگر اکثر احزاب ما تحت فشار هستند و ما نمی خواهیم فعالین بیش از این متحمل فشار شوند. "
وی با اشاره به تعطیلی حزب اعتماد ملی گفت: " همین حزب خودمان نیز به صورت غیر قانونی دفترش پلمپ شده و به هیج عنوان حاضر نیستند در ساختمان آن را باز کنند تا حداقل صاحبخانه که هیچ گناهی ندارد به ملکش برسد. این وضعیت برخورد با احزاب است که از مهمترین اصول قانون اساسی هستند. می بینید که چگونه به قانون بی توجهی شده است. در چنین شرایطی ارائه مانیفست بسیار مشکل است ولی چون خواستگاه اکثریت جبنش اصلاحی مردم بازگشت به مسیر قانون اساسی است، می بایست حول این محور همه گرد هم آئیم و حرکت کنیم "
آقایان حرمت هیچ چیز نگه نمی دارند، نه حرمت مراجع، نه حرمت بیت امام!
رییس مجالس سوم و ششم در خصوص نقش روحانیون و علما در جنبش مردمی ایران، نیز گفت: " در طول این مدت برخی از علما صراحتا از حرکت ملت ایران بر علیه دروغ گویی و قانون شکنی اعلام حمایت کردند که متاسفانه خساراتی نیز متوجه آنها شد. مانند بیوت حضرات آیات عظام صانعی و منتظری که مورد حمله و هجوم قرار گرفت. برخی دیگر از علما نیز بی تفاوت نبوده و سکوت نکرده اند. آنها نیز حمایت های خود را در قالب نصیحت و صحبت با ارکان حکومتی دارند و اتفاقا در این جریان هیچ گله ای از علمای برجسته نیست و همگی به نحوی به یاری خواستگاه شرعی و قانونی مردم شتافتند."
ایشان افزودند: " در همین وقایع اخیر قم مشاهده کردید که چه اتفاقی افتاد، نه تنها به خانه مراجع حمله شد که وقاحت را به آنجا رساندند که در شهر مقدس قم به نوه امام حاج حسن آقا نیز با بدترین الفاظ توهین کردند. اقایان حرمت هیچ چیز نگه نمی دارند، نه حرمت مراجع، نه حرمت بیت امام! تمامی این اتفاق ها نشان می دهد که نظام دچار انحراف شده است و تنها خواسته ما نیز بازگشت به مسیر اصلی نظام که همان خواستگاه قاطبه ی مردم ایران است."
حرفه و تخصص آنان دروغ گویی و دروغ آفرینی شده است
مهدی کروبی همچنین در بخش دیگری از سخنانش در خصوص بعضی از اخباری که سایت های معلوم الحال مبنی بر وجود اختلاف بین سران جنبش، گفت: " اختلافی وجود ندارد حتی برعکس، در این دوران سخت و دشوار تلاش می کنیم تا با همدلی و همراهی امور را پیش ببریم و در کنار مردم باشیم. متاسفانه این سایت ها هر روز یک خبر را به دروغ جعل و منتشر می کنند گویی حرفه و تخصص آنان دروغ گویی و دروغ آفرینی شده است. "
وی در ادامه در خصوص اختلافات خود اصول گرایان افزود: " همین کسانی که دروغ آفرینی می کنند، اکنون در میان خود دچار اختلافات شدیدی شده اند و انقدر تنگ نظری دارند که نمی توانند حتی صدای مخالفی را در میان خودشان تحمل کنند. به همین دلیل و برای سرپوش گذاشتن بر این اختلافات است که می ایند و به دیگران تهمت و افترا می زنند. ماجرای کذب و زشت یک میلیارد دلار! آقای جنتی را دیدیم که چگونه دچار اختلافات داخلی شدند و در همان طیف به دلیل این تهمت و افترا ، جنتی را سرزنش کردند. و آیا همین مسایل اخیر که از سوی مشایی و احمدی نژاد مطرح شده و صف بندی جدیدی را میان آنان ایجاد نموده است، گواه همین اختلافات و عدم انسجام نیست؟!"
قطعا پیروزی دیر یا زود از آن ملت بزرگ ایران خواهد بود
مهدی کروبی در پایان با اشاره به نقش آفرینی جوانان در کشور، افزود: " به شما جوانان توصیه می کنم که از شیوه این کذابان درس بگیرید و بدانید که تحت هیچ شرایطی نباید اصول و اعتقادات خود را از دست بدهید و یا فدای منافع گروهی و حزبی بکنید. اعتقادات، اصول، شخصیت و هویت شما اساس زندگیتان را تشکیل می دهد و از آنها دست برندارید."
وی افزود: "حرکتهای شما باید با حفظ اعتقادات و هویتتان همراه باشد. از افراط و تفریط بپرهیزید و بدانید قطعا" با حرکتی مداوم و مستمر که به همراه صبر و پایداری باشد، پیروزی دیر یا زود از آن ملت بزرگ ایران خواهد بود."
گفتنی است، در ابتدای این دیدار جوانان اصلاح طلب نیز نقطه نظرات خود را در خصوص جنبش مردمی ایران و برنامه ریزی بهتر برای ادامه راه و تحقق پیروزی جنبش با حجت الاسلام والمسلمین کروبی در میان گذاشتند و در پایان با ایشان عکس یادگاری گرفتند.
امروز: كریم زارع، معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی در راستای خبر یكی از خبرگزاریها مبنی بر بركناری جاسبی رئیس دانشگاه آزاد، گفت: این خبر در حد اطلاع من تكذیب میشود.
معاون پارلمانی دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگو با ایلنا خبر بركناری ریاست این دانشگاه را تكذیب كرد.
كریم زارع ادامه داد: در جلسه هیات امنای دانشگاه آزاد اسلامی كه چهارشنبه گذشته برگزار شده بود، هیچگونه صحبتی درباره تغییر ریاست دانشگاه نشده است، بنابراین هرگونه خبری در این مورد در حد اطلاع من تكذیب میشود.
منابع خبری از ایران گزارش میدهند ،عبدالله نوری دوشنبه شب در منزل خود میزبان بزرگترین گردهمائی رهبران و فعالان سیاسی جنبش سبز و جبهه ی اصلاحات بود
پس از ماه ها محدویت و فشار سنگین توسط حکومت بر جنبش سبز و رهبران آن ، افطار سبزدرآستانه ی روز قدس باردیگر همه ی علاقمندان جنبش سبز را کنار هم متحد وهمدل قرار داد
حضورآزادگان سرفراز جنبش پس از ماه ها حبس و انفرادی وتحمل شرایط بسیار سخت زندان درمیان دوستان و علاقمندان باعث تسکین قلوب و جای خالی عزیزان دربند در این همایش بزرگ ،باعث ناراحتی دوستان بود
در کنار رهبران جنبش ، نوادگان آیت الله خمینی وفرزندان آیت الله منتظری ،جمع کثیری از اعضای : مجمع روحانیون مبارز ، جبهه مشارکت ایران اسلامی ، کارگزاران سازندگی ، حزب اعتماد ملی ، نهضت آزادی ایران، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ، سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم) ، دفتر تحکیم وحدت ،مجمع محققین ومدرسین حوزه علمیه ، فعالان ملی مذهبی ، روشنفکران دینی، جمع کثیری ازروزنامه نگاران ودانشگاهیان مهمان عبدالله نوری بودند
از مدتی پیش محافل و رسانه های وابسطه به جریان حاکمیت در حرکتی هماهنگ با دنبال کردن خط ایجاد تفرقه در میان رهبران و فعالان جنبش سبز ، نشست و گردهمائی احزاب، گروه ها و فعالان حنبش رادر کنار هم غیر ممکن بیان میکردند که عبدالله نوری با برگزاری افطار سبز در منزل خود خط بطلانی بر تحلیل و استراتژی تفرقه افکنانه ی جناح اقتدارگرا کشید
همه بودند ،دستان گرم و مهربان سید محمد خاتمی به نشانه ی اتحاد و پافشاری در دفاع از حقوق مردم در دستان مصمم و با اراده ی شیخ مهدی کروبی ، سید حسن خمینی ، سید یاسر خمینی،سیدعلی خمینی وشیخ احمد منتظری ،احمد صدرحاج سید جوادی کهنسال ترین فعال سیاسی معاصر ،،سعید حجاریان جانباز اصلاحات ،محمد نوری زاد ،محمد موسوی خوئینی ها ،هاشم صباغیان،محمد مجتهد شبستری ،محمدجواد مظفر،سید محمد موسوی بجنوردی ،عبدالله رمضان زاده،ابوالقاسم سرحدی زاده ،صفدرحسینی ،محسن آرمیدن ،علیرضا رجائی ،علی حکمت ،موسوی لاری ، محمود حجتی ،فیض الله عرب سرخی ،محمد عطریانفر،احمد خرم ، هاشم آغاجری ،محمدرضا خاتمی ،عباس عبدی ،فریبرزرئیس دانا ،سازگارنژاد ،احمد قابل ،حسن اسدی زیدآبادی ،رضا تهرانی ،بیژن زنگنه ، سید سراج الدین موسوی ،جواد اطاعت ،بهزاد نبوی ،حبیب الله پیمان ،حمیدرضاجلائی پور ،غلامحسین کرباسچی،علی خاتمی،قدرت الله علیخانی ،محمدعلی ابطحی،محمد نعیمی پور،مرتضی کاظمیان ،علی شکوری راد،علیرضا علوی تبار،هادی قابل ،اسحاق جهانگیری،مصطفی ملکیان،غلامعباس توسلی،مجیدانصاری ،محمد ملکی،حسین انصاری راد،هرمیداس باوند و......، همه درافطارسبزکنارهم بودند .
امروز: تقدیم به"جوادی فر،قهرمانی،کامرانی"شهدای 18 تیر 88 و به"روح الامینی" که آسیب دیدگی یک گربه را تاب نیاورد و آن را براي مداوا به دانشکده دامپزشکی رساند،اما خود بر اثر شکنجه و شرايط طاقت فرساي كهريزك و عدم رسيدگي به شهادت رسید.
كشتي «حِلفالفُضول»(1)
اول.محاصره شکنی
مثل خيابان هاي "جنبش سبز" بود عرشه كشتي «مرمره آبي»! روزنامه نگار يوناني چپ گرا،رمان نويس سوئدي، برنده ايرلندي جايزه صلح نوبل، كشيش واتيكان، هفت نماينده پارلمان اتحاديه اروپا، مومنان نماز شب خوان، مسيحي ها،يهودي ها، آتهايست ها، كمونيست ها و خلاصه نمايندگاني از جامعه مدني 32 كشور چگونه توانستند كنار هم قرار بگيرند و بر اساس نقشه راه واحدي راهي غزه شوند؟ آن كشتي الگويي از يك جامعه باز جهاني را به نمايش گذاشت كه جز در آب هاي آزاد جهان و در درياي بي كران حق جویی انساني نمي توانست بادبان هاي معنوي و آزادیخواهانه اش را بگستراند. "مرمره آبي" كه در مسير كمك رساني انسانی به مردم غزه توسط ارتش اسرائيل مورد تهاجم قرار گرفت، نشان مي دهد كه در دنياي امروز هم نشيني همه نمايندگان مدافع حقوق بشر تنها يك رويا يا بحث تئوريك نيست. بلكه ايدهای كاملاً اجرايي و تحقق يافتني است. به علاوه همين كشتي حقوق بشري است كه مي تواند ديوار نژاد پرستي و تبعيض صهيونيستي را فرو ريزد و محبوسين بزرگترين زندان هواي باز یعنی مردم غزه را آزاد كند.اگر مي بينيم كشتي كمك هاي انساني به غزه در همان زمان اسارت در چنگال راهزنان دريايي اسرائيل توانست حفره اي هر چند كوچك ،اما عمق يابنده بر ديوار آن محاصره غير انساني ايجاد و در امتداد جلب همبستگي جامعه مدني جهاني براي اولين بار دولت آمريكا را نيز به صدور بيانيه عليه محاصره غزه وادار كند، علت را بايد در گفتمان انساني، متحد كننده و بسيج گر ساكنان آن جست كه وجدان جامعه جهاني را به حرکت درآورد. اين كشتي پیش از آنكه به تسخير راهزنان صهيونيست درآید، بر لنگر حق جويي و آزاديخواهي جهانيان تكيه زده و نقشه راه انساني جديدي براي مقابله با ظلم و ستم ترسيم كرده بود. كشتي حاملِ دموكرات - مسلمانان ترك، مسيحيان، يهوديان، كمونيست ها، سكولارها و... كشتي همبستگي بشريت امروز است عليه هرگونه سرکوب ونقض حقوق انسانها و همه ما مي توانيم و بايد به ساكنان آن كشتي بپيونديم. اين همان كشتي نجات عصر ماست كه مي تواند همزيستي مسالمت آميز مردمان را ممكن و نامتجانس ترين و متفاوت ترين گروه هاي انساني را عليه خشونت، ستم ، جنگ و تروريسم بسيج كند.
کشتی انسانیت و رهایی
«مرمره آبي» كشتي انكار هولوكاست وتبرئه نازي ها از جنايت يهودي سوزي نبود. بر عكس، هدي اپشتين (Hedy Epstein) پيرزن 85 ساله يهودي از نسل بازماندگان و نجاتيافتگان فاجعه «هولوكاست» آن قدر زنده ماند كه سوار "كشتي آزادي "شود و بر اين حقيقت گواهی دهد كه دموكرات- مسلمان هاي ترك خالق كشتي، اثبات مظلوميت فلسطيني ها را به انكار يهودي كشي هيتلر گره نمي زنند و از موضع بعثی -صدامی با اسرائیل به ستیز نمی پردازند. (2) مسافران «مرمره آبي» با حركت انسانی خود مفهوم «كشتي» را چنان بسط دادند كه به هيچ وجه تداعيگر مفهوم بسته و سابق آن نيست. اين كشتي گسترهاي چنان باز و بيكران به نمايش گذاشت كه از افريقا تا اروپا و از مالزي تا آمريكا ،کران تا كران انسانيت را فرا گرفت؛ عرشه اي چنان زیبا كه به قول نويسنده مسلماني از كشور همسايه،«در آن كشتي هم قرآن و نهج البلاغه قرائت شد و هم انجيل خوانده شد.» ترويج ادبيات «حسيني» از سوی مصيبتزدگان و تشبيه «شهدا» و بازماندگان شهدا به ياران اباعبدالله(ع) و به زينب كبري (س)نيز جلوه اي زيبا به صحنه مقاومت مدني كشتي نشينان بخشيد(3).
کشتی كلمه سواء
يك نويسنده ضد امپرياليست تركيه(البته از نوع كيهاني آن) در مقاله اي با اشاره به پيشينه "ادوارد پك" ( Peck Edward) در معاونت TTF( Terrorism Task Force) در زمان «رونالد ريگان» مي پرسد: «يك آمريكايي هدايت گر عمليات ويژه در خاورميانه، در كشتي چه كار داشت؟ اگر كاري داشت آيا نمي توان گفت كه سياحت كشتي در واقع عمليات CIA بوده است؟»نويسنده توطئه بين نتيجه ميگيرد كه «امنيت كشتي مرمره آبي اصلا هم معصومانه نبوده است... عمليات ضد تركيه به نحو پي در پي انجام مي شود».(4) چنين تحليلهاي بدبينانه و توطئه محور كه معمولا در شرايط استقرار ديكتاتوري با اقبال عمومي مواجه ميشود، در يك كشور نسبتاً دموكراتيك كه حقوق بشر در آن رعايت و تحلیل های متفاوت و بلكه متضاد درباره یک واقعه ارائه مي شود، معمولاً به عنوان تحليل هاي غيرمستند در حاشيه قرار مي گيرند، درهر حال مناظر انساني و الهي آن كشتي چنان زيبا ونتایج ضد صهیونیستی آن چنان آشکار بود كه جايي براي تيرگي ها وتوطئهبيني ها باقي نمي گذاشت. «رمضان كايان» از دانشگاهيان و فعالان جامعه مدني ترك تابلويي زيبا از وحدت اديان در كشتي جامعه مدني به نمايش مي گذارد: «در طول سفر نمازها را به جماعت برگزار مي كرديم. در يك لحظه چشممان به نماينده واتيكان افتاد كه به همراه ما به نماز برخاسته بود! تعجب كرديم. اما او بي آنكه به روي خود بياورد تا انتها در صف جماعت همراه ما بود و بر اساس اعتقاد خود دعا مي كرد. وقتي در پايان نماز انگيزه اش را سوال كردم، آيه 82 از سوره مائده (لتجدن اشد الناس عدواً للذين آمنوا...)(5) را يادآور شد. با خود گفتم اين كشيش درس خود را چه خوب تمرين كرده است! »
اگر من جاي آن استاد مسلمان و آن كشيش واتيكان بودم پيشنهاد مي كردم به جاي آيه مذكور، آيه 64 از سوره آل عمران به شعار كشتي تبديل شود كه طبق تفسير استاد مطهري رافع تبعيضهاي حقوقي است و مستلزم انواع گوناگون آزادي هاي دموكراتيك و حقوق بشري؛ «شك ندارد آن چيزي كه دل ها را به هم پيوند مي دهد، عقيده و ايمان است. رسول خدا بزرگ ترين عامل وحدت را كه وحدت در عقيده بود ايجاد كرد و مردم را در زير پرچم لااله الا الله آورد. اما تنها به ايمان و عقيده اكتفا نكرد. به موانع و اضداد وحدت هم توجه كرد. آن موانع و مشكلات را از ميان برداشت ، موجبات دوري دلها و موجبات كينه ها و حسادت ها و انتقام جويي ها يعني تبعيضات حقوقي را از بين برد... اگر گفت: تعالوا الي كلمه سواءِ بيننا و بينكم الا نعبد ُ الا الله و لا نشرك به شيئا، بياييد به سوي يك عقيده و ايمان كه براي همه به يك نسبت خوب است، براي همه حقيقت است، براي همه خير است، اگر اين را گفت وتوحيد را پيشنهاد كرد، پشت سرش هم گفت: و لا يتخذ بعضنا بعضاً اربابا من دون الله، مساوات و برابري را هم پيشنهاد كرد».(6)اين همان آيه اي است كه آن شهيد عزيز تعابير نغزي همچون «سوسياليسم عرفاني» و «سوسياليسم واقعي» را از دل آن بيرون مي كشيد و «واقعي» بودن سوسیالیسم را در عصر حاكميت گفتمان ماركسيسم ضد آزادي روسي و چینی ، در عدم امحاي آزادي هاي دموكراتيك به بهانه عدالت می دانست؛«و لا يتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله. اين قسمت دوم رابطه اجتماعي افراد نسبت به يكديگر است كه كسي ديگري را برده و بنده خودش قرار ندهد و خودش را رب او حساب نكند... بنابراين آن «ما» بودن واقعي نه تنها با عرضه داشتن يك ايده معنوي محقق مي شود و نه بدون عرضه داشتن يك ايده معنوي واقعي براي انسان ها با سلب كردن مالكيت پيدا مي شود... به همين دليل در جاهايي كه خواسته اند با سلب مالكیت اين مائيت را به وجود بياورند ... ارزش هاي ديگر انسان كه براي او از مال و ثروت اگر بالاتر نباشد ،پايين تر نيست به كلي پايمال شد، مانند آزادي. براي انساني كه ذرهاي از حد حيوانيت بالاتر آمده باشد آزادي، آزادي فكر، آزادي قلم، آزادي بيان، آزادي اجتماعي،حق اينكه سرنوشتش دست خودش باشد... ارزش فوقالعاده اي دارد».(7)
كشتي جامعه مدني
كشتي «مرمره آبي» را كه به اعتبار حضور نمايندگان جامعه مدني 32 كشور در آن مي توان «كشتي جامعه مدني جهاني» خواند، مجاهد- دموكرات هاي تركيه آن را كشتي «پيمان حلف الفضول معاصر» ناميدند.«عمر گل اوغلو» روحاني اهل سنت ترك كه در مراسم خاكسپاري شهداي كشتي شركت كرده بود، مي گفت: «اگر پيامبر (ص) در اين عصر مي زيست باور دارم كه او نيز سوار بر عرشه همين كشتي مي شد.»
پيمان «حلف الفضول» نزديك به دو دهه است كه به مرجع اسلامي برخي از سازمان هاي مدني تركيه تبديل شده است. مهم ترين سازمان هاي حقوق بشري آن ديار كه مبتكر اعزام كمك هاي انساني به كشورهاي مسلمان و غير مسلمان جهان بوده اند، جلوه اي دموكراتيك و مدني به آن "پيمان پيشا اسلامي و فطری" بخشيدهاند. حقوق بشري هاي دموكرات - مسلمان تركيه كه پيشتاز اعتصاب و فراخوان هاي ضد شكنجه دردفاع از زندانيان سياسي كمونيست وكرد و ترك بودند، اكنون بر مبناي همان معيار و استاندارد واحد انساني به كمك محاصره شدگان مظلوم غزه مي روند.(8) بر عكس كشور ما، كه در آن مقامات نظامي كه روزگاري نه چندان دور به حمايت از مظلومان بوسني افتخار مي كردند، ناگهان در لحظه دادگاهي كردن "متهمان فعاليت هاي انتخاباتي منتقد يكه سالاري" چهره ديگري از خود به نمايش گذاشتند و در سوگ سقوط" ميلوسويچ" قصاب مسلمانان بالكان نشستند و سرنگون كنندگان او را «خيلي شبيه» سبزهاي ايران خواندند. سازمان حقوق بشري «.I.H.H» در ترکیه در آغاز دهه 90 در گرماگرم نبرد بوسني و به منظور كمك به مسلمانان آن ديار تأسيس شد. چنين سازماني به دليل رويش در بستر يك رقابت و مسابقه دموكراتيك با ساير سازمان هاي مدني تركيه، در مسير بالندگي خود مبتكر اعزام كشتي كمك هاي انساني به غزه شد و خدا باوران و خداناباوران را از 32 كشور حول ايده واحد انساني متحد كرد.(9)
كشتي نافرماني مدنی گلوبال
کشتی«مرمره آبي» به لحاظ روش ويژه كمك رساني به مردم غزه «كشتي نافرماني مدني گلوبال» نيز نامگذاري شد كه حكايتي است از راهگشايي آن حركت انساني براي يك «انتفاضه جهانی» عليه اشغالگري و جنايت و ديواركشي ضد انساني به دور انسانها. بادبان هاي معنوي اين كشتي، نسيم تازه اي از اميد به دموكراسي و آزادي در جهان عرب و خاورميانه را به ارمغان آورده است. «خالد الدخيل» سعودي در اين باره مي نويسد: «در افزايش محبوبيت حكومت ترك در خيابان هاي عرب ترديدي نيست. اين امر با در نظر گرفتن ناتواني حكومت هاي عرب طبيعي است.» ناتواني كشورهاي عربي اما از «غير دموكراتيك» بودن ساختار سياسي آن كشورها سرچشمه مي گيرد. تضعيف همين عنصر انساني در توان ملي، ضعف موقعيت منطقه اي كشورما را نه تنها در عرصه مناسبات بین الملل،بلکه در مقایسه با محبوبيت روزافزون تركيه آشكار ميكند. اگر نتايج نظرسنجي اخير موسسه "پيو" (Pew) درباره تنزل نگران كننده تصوير كنوني جمهوري اسلامي ايران در افكار عمومي جهان با نتايج نظرسنجي موسسه TESEV(10)درباره محبوبيت 75 درصدي "اردوغان" در جهان عرب (كه هر دو پيش از واقعه كشتي «مرمره آبي» صورت گرفت) مقايسه شود ، به ميزان تضعیف رو به افزایش قدرت نرم ايران در سالهاي عبور از اصلاحات از يك سو وجایگاه برتر ترکیه در منطقه در کنارمحبوبيت روز افزون رهبران مسلمان آن کشور از سوي ديگر پي خواهيم برد(11).
کشتی ظلم ستيز دموكراتيك
حركت انسانی، مدني و مؤثر «كشتي مرمره آبي» فقط عدم توازن ميان موقعیت دولت های ايران و تركيه را بيشتر نكرده است بلكه به تعبير روزنامه فرانسوي «ليبراسيون» مبدا يك چرخش گفتماني از «اسرائيل ستيزي غير دموكراتيك» به «مقاومت دموكراتيك» و در عين حال "موفق" در مقابل زورگويي و تجاوزگري دولت اسرائيل شده است؛«اين تهاجم [تهاجم سياسي و تبلیغاتی تركيه و اردوغان] كل منظره خاورميانه را تغيير داد. از اين به بعد قلب اعراب براي تركيهاي مي تپد كه عضو ناتو است، شكوفايي اقتصادي بزرگي را تجربه مي كند و نامزد عضويت در اتحاديه اروپا است». «برنارد گتا» نويسنده اين مقاله ميافزايد: «ورود تركيه به خاورميانه در عين حال ورود دموكراسي نيز هست. به جاي صداي ديكتاتوري ايران كه امحاي اسرائيل را تعقيب مي كند، صداي حقوق و صداي سياست عدم خشونت طنين افكنده است»(12).
كشتي آزادي نشان داد حقوق بشر و دموكراسي همان پرچمی است كه افراطيون حاكم بر اسرائيل از افتادن آن به دست مسلمانان منطقه به شدت وحشت دارند . زیرا هیچ چیز به اندازه توسل به دموکراسی و حقوق بشر نمی تواند مانع جنایات آنان شود . ستون نگار «ليبراسيون» نیز با در نظر گرفتن همين نقطه ضعف بنيادي در حكومت اسرائيل مي نويسد، محافل روشنفكري جهان عرب "نيروي عدم خشونت" را احساس و سودآوري "مهارت سياسي" را در عمل مشاهده كردند؛«آن جا كه تروريسم اسلامي دنياي مسلمانان راتجزيه كرده، چهره اي دافعهآور به اسلام داده و به اتحاد آمريكا و روسيه و اروپا بر عليه ترسي مشترك راه برده است، تركيه چهره ديگري از اسلام عرضه كرده است؛ چهره قدرتي مصمم اما صلحطلب. در حالي كه كشورهاي عربي هرگز قادر به دفاع از حقوق فلسطيني ها نبودند، تركيه اين كار را انجام داد. هم «نتان ياهو» را به موضع دفاعي راند و هم دنيا را به حمايت از پايان دادن به محاصره غزه رهنمون گرديد.»(13)
"برنارد گتا" نقش صهيونيزم ستيزي ناشيانه در به قدرت رساندن جناح بنیادگرای اسرائیل و بهره برداری «نتان یاهو» از رانت ماجراجويان افراطی کشورمان را با مهارت سیاسی اردوغانی مقایسه مي کند و می نویسد: «آنجا که جاه طلبی اتمی ایران و گفتمان"محو اسرائیل از نقشه جهان "صرفا به سود ائتلاف راست اسرائیل عمل کرده است و به برنده شدن آن جناح در انتخابات اسرائیل منجر و زمینه ساز اتحاد منافع اروپا و امریکا شده است، ترکیه موفق شد اسرائیل را در عرصه بین الملل منزوی کند و در داخل اسرائیل نیز موجب فرسایش حزب حاکم شود»(14).
دوم. تحریم جهانی
دیوار محاصره غیر انسانی به دور بزرگترین زندان هوای باز جهانی به نام غزه در حالی تحت فشار افكار عمومي جهان ترك برمي دارد و سوراخ می شود که دیوار محاصره اقتصادی علیه کشورمان هر لحظه قطورتر و از حمايت افكار عمومي بخش عظيمي از جهان برخوردار می شود.(15) این دو اتفاق كه در عصر دموكراسي خواهی، انفجار اطلاعات و جهاني شدن رخ می دهد ما را به تفکر درباره پیوند پیچیده میان باز و دموكراتيك بودن و بسته و انسدادي بودن جوامع با انزوای جهانی وتحریم های بین المللی دعوت ميكند.(16) بر این اساس می پرسم که آیا می توان از تجربه کشتی "مرمره آبی"برای گسستن محاصره مضاعف جامعه مدني توسط اقتدارگراهاي داخلي و حصرها و محدودیت های بین المللی جنگ طلبان جهاني عليه ميهن استفاده کرد؟این سوال البته سوالی باز و گشوده به روی همه هموطنان آزاديخواه و طرفدار استقلال ، يكپارچگي سرزميني ، امنيت و منافع ملي است. درعین حال دعوت و پیشنهادی است به اندیشیدن درباره راهکارهای شکستن دیوار انسداد سیاسی و خروج از تنگنای محاصره همه جانبه ای که ايران به علت تماميت خواهي ، بي كفايتي و ماجراجويي استبدادطلبان دچار آن شده است.
تأسف آور آن که در هنگامه نفس گیر این بحران بعضی هموطنان ما می کوشند محاصره ها و تحریم های ضدکشورمان را به عنوان "پیروزی بزرگ لابی ایرانی"در محافل بین المللی جلوه دهند. از آن نادرستتر اين که می کوشند چنین عملی را به عنوان کارکرد شاخه بیرونی جنبش سبز جلوه دهند. به نظر من به سود ملت ايران و استقرار دموکراسی در جامعه ما نیست که بعضی هموطنان ما در خارج از کشور به جای بهره وری از موقعیتی طلایی که جنبش سبز در جهت" برچیدن مرزهای داخلي و خارجی تبعيض "،"غير خودي سازي" ،"نفي خشونت" ، "ترويج گفتوگو" و "اتّحاد حول محور انتخابات آزاد" ایجاد کرده است ، کارکرد لابیهای صهیونیستی و محافل جنگ طلب در امریکا و اروپا را به حساب کارنامه سیاسی خود واریز و به آن افتخار كنند.
سرکوب غير انساني،دفاع انساني
جنبش سبز"رأی من کو؟"از ابتدای ظهور خود همواره با رویکردی مبتکرانه محروميت ها وممنوعيت ها را یکی پس از دیگری افشا و بعضاً برطرف كرده و در اين مسير توانسته است "سركوب يكسان" را به" دفاع يكسان و انساني" از همه قربانيان خشونت فارغ از عقيده ،دین ،نژاد،قومیت،زبان، طبقه ، جنسيت وگرایش سیاسی آنان تبديل کند. این جنبش كه از تهديد ها، فرصت های جدید خلق كرده و به تبارشناسی خشونت به طور عام و استبداد به طور خاص پرداخته است ، اكنون نيز لازم است به تبارشناسي تحريم بپردازد. بنابراين نبايد در پشت بن بست محاصره ها و تحریم های بین المللی متوقف شود و عرصه بازیگری را به اقتدارگراهاي داخلی و تحریم گران بین الملل واگذار کند. بر عكس، بايد پشت پرده كودتاها و تحريم ها را افشا كند تا افزايش آگاهيهاي عمومي به نجات عمومي منجر شود. فراموش نکنیم که جنبش بازپس گیری رأِی ملت،درعین حال جنبش بازپس گیری مکان ها و عرصه های استراتژیک از غاصبان حق ملت نیز هست، پس می تواند و باید ضمن حفظ اصالت خود و بيان مطالبات ملی اش، به عنوان یک بازیگر در عرصه بین المللی نیز عمل و نقشی راهگشا و مستقل از بازیگران دولتی ایفا کند.به سخن دیگر جنبشی که با عزمی مشارکت جویانه، مدنی و مسالمتآمیز ضمن افشاي كودتاي انتخاباتي88 اقدام به پس گرفتن مکان های غصب یا انحصاری شده در عرصه هاي گوناگون خیابانی و غير خياباني كرده و در این مسیر به موفقیت های درخشانی نائل آمده است، از این پس نیز می تواند جایگاه بازیگری روشنگر و تأثیرگذار در عرصه بین المللی در جهت شکستن توأمان محاصره خارجی و دیوار کشی کهریزکی به دور جامعه مدنی را به خود اختصاص داد و عرصه های جدیدی از افکار عمومی ملی، منطقه ای و جهاني و نیز محافل تصمیم ساز ملي و بین المللی را تحت تاثير خود در قرار دهد.
زبان بسته کودتاچیان،زبان باز جنبش
سركوب هاي يكسال اخير، زبان استبدادطلبان را به "لكنت"انداخته و در جانب مقابل زبان رهبران جنبش سبز را "بازتر" از هميشه كرده است.به همين نسبت گوش جامعه ایرانی و افکار عمومی جهانی نيز برای شنیدن پيام هاي رهايي بخش جنبش حساس و باز شده است. سبزها اكنون راحت تر و مستندتر از هميشه مي توانند پرده از اسرائيل ستيزي آزادي كش حزب پادگاني نيز شعارهای ضد امریکایی اما حقوق بشر ستيز آن بردارند و نشان دهندکه استبدادطلبان ايراني اين شعارها رابرای اسرائیلی نمایی منتقدان و مخالفان یکه سالاری و در نتيجه نفي و نقض حقوق فردي وجمعی آزادیخواهان ایرانی سرمی دهند. سبزها امروز صريحتر و مستندتر از هميشه مي توانند نتایج ناکارامدی مدیریتی و ماجراجويي دیپلماتیک تندروان انحصارطلب رانشان دهند و ثابت كنند كه آنان حاضرند ايران تحريم شود وبيشترين فشار به ايرانيان، به خصوص به قشرهاي محروم جامعه وارد آيد و حتي شبح جنگ برفراز ميهن به پرواز درآيد، اما كودتاگران به حكومت انحصاري خود ادامه دهند. سبزها اکنون شفاف تر و تأثیر گذارتر ازهمیشه می توانند دین گریزی و در برخی موارد دین ستیزی قشرهایی از مردم، به ویژه جوانان را که عمدتاٌ در اثر استفاده ابزاری اقتدارگراها از اسلام و تحمیل یک سبک زندگی به مردم ایجاد شده است ،نه تنها به ایرانیان بلکه به مسلمانان و جهانیان نشان دهند.
تحریم موجه؟
به نظر من معيار جنبش سبز در مورد هرتحریمی نسبت آن با"استقلال،یک پارچگی سرزمینی،امنیت ومنافع ملي"است و"تحریم حكومت " در صورتي بايد با اقبال ما مواجه شود كه اصول فوق آسیب نبیند و فشار اصلي آن متوجه مردم نشود. براین اساس محاصره اقتصادی علیه هر کشوری هنگامی موجه است که موضوع آن نقض حقوق اساسی شهروندان يا صلح منطقه ای باشد تا استبدادطلبان و جنگ جویان در هر کشور به بهانه"مبارزه با دشمن"،"حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور"و"تأمين امنيت" عمومی و ملی، فضای سیاسی میهن خود را نظامی و بسته نکنند.
در یک"انقلاب" هر آنچه شكاف حكومت وملت را افزايش دهد، از حمايت انقلابيون برخودار ميشود. زیرا زمان انفجار را نزدیک وقدرت آن را بیشتر می کند اما دریک جنبش مدني که هدفش تأمین حقوق شهروندان با روش های مسالمت آمیز و غیرخشن است نباید درجهت عمیق ترکردن فاصله حكومت وملت آن هم بر اساس كينه و نفرت کوشید ،زیرا هر آنچه فضا را دوقطبی تر و نظاميتر ودرنتیجه خشن تر و بستهتر كند، زندگي مدنی ومسالمت آميزرا تضعیف و رقابت قانونی و آزادرا ناممکن یا دشوارتر می کند وبه راهبرد "دموكراسي در خانه وصلح در جهان" كه سبزها آن را آرمان خود مي دانند،آسیب می رساند. اگر خواهان تقویت فرهنگ سیاسی و عمومی دموکراتیک،بالا رفتن ظرفیت شهروندان برای پذیرش وتحمل دیگران ورعایت حقوق آن ها،ترویج گفت وگو،رشد نهاد های مدنی،کاهش هزینه فعالیت های سیاسی وکاستن از نقش"اجبار" و "خشونت" در مناسبات سياسي و اجتماعي هستيم، چاره اي نداريم جز اينكه بكوشيم راه ها و روش هایی را ابداع یا پیشنهاد کنیم که اندیشه ومدنیت جای کینه و جنگ را بگيرد و خود "مردم" با روش های مدنی و مسالمت آمیز و انتخاباتی رفتار حاکمان را تغییر دهند .براین اساس لازم است سبزها در محل اصلي نزاع يعني"کرامت،حقوق و آزادی شهروندان" با انسدادطلبان به چالش بپردازند نه اينكه از تحريم هايي دفاع كنند كه جنگ طلبان ايراني وآمريكايي به بهانه "انرژي هسته اي" آن را علم كردهاند تا "نظامی وجنگی کردن فضا"، "كاربرد زور" و "سركوب حقوق ايرانيان" را از هر دو سو نه تنها موجه ، بلكه ضروري جلوه دهند. تبيين ابعاد، زمينهها، دلايل و نتايج تحريم ها در داخل وخارج از كشور و افشاي مقاصد و منافع جنگ طلب هاي طرفین می تواند از ماجراجويي دوطرف و مخاطراتی که میهن را تهدید می کند ،بکاهد.اگر راهبرد حزب پادگانی"کسب و حفظ قدرت به هرقیمت" است، استراتژی سبزها"مقابله با حکومت به هر قیمت"نیست. افشاي مقاصد غير انساني و قدرت پرستانه آنان از يك سو و مقاومت مشروع و مدني در مخالفت با استبداد ديني ازسوي ديگر است.
بیانیه سبز
بيانيه هوشمندانه مهندس ميرحسين موسوي درباره قطعنامه اخير تحريم شوراي امنيت عليه جمهوري اسلامي ايران را می توان در چنين چارچوبي تحليل و از آن حمايت کرد. به اعتقاد من اگر بيانيه مذکور مبناي عمل (اكت) سياسي دلسوزان ايران زمين در قالب ها و اشكال متناسب با شرايط داخلی وبین المللی قرار گیرد ميتواند كشور را از محاصره مضاعف دو طرف بی اعتنا به مصالح و منافع ملی و منطقه ای نجات دهد يعني از دست اقتدارگراهاي داخلي كه حق انرژي هسته اي را به سرپوشي براي انكار و نقض آشکار حقوق اساسي ايرانيان تبديل كرده اند و نيز از دست جنگ طلبان صهيونيستي- آمريكايي نجات دهد كه مي كوشند با برجسته كردن موضوع هستهاي بهانه و زمينه لازم را براي تحریم بیشتر اقتصادی و عنداللزوم تحمیل جنگ به ایران و نقض استقلال (و تمامیت ارضی؟)آن ودرحقیقت تسلط انحصاری برخاورمیانه و منابع غنی زیرزمینی و به ویژه نفتی آن و تأمین امنیت اسرائیل فراهم كنند. حال آنكه تحريم و محاصره اقتصادي کنونی می تواند فشارهاي سنگيني بر توده محروم وارد آورد، تسهيل گر محاصره بيشتر جامعه مدني توسط حزب پادگاني شود و به صنعت و توليد و رشد و توسعه طبقه متوسط به عنوان يكي از دستاوردهاي دوران پس از جنگ تحمیلی ضربه زند و زمینه لازم را برای شورش هاي كور يا ماجراجویی نظامی جنگ طلبان اسرائیلی،امریکایی و ایرانی فراهم کند که بحرانزي هستند و "جنگ" را "دوران طلایی" زندگي خود میخوانند.
حق مسلم یا حقوق مسلم ؟
راهبرد استبدادطلبان ایرانی "مطلق کردن"حق مسلم دستیابی ایران به دانش وانرژی هسته ای است تا در پرتو این اطلاق،نقض دیگر حقوق مسلم ایرانیان را تحت الشعاع قرار دهند.اخیراً هم با دفاع از تک حزبی و نفی جناح بندی قصد دارند تیر خلاص را بر مغز دموکراسی و "حق تعيين سرنوشت هر نسل به دست آن نسل" در ایران شلیک کنند.اما جنبش سبز به همان شيوه كه توانست در يكسال گذشته اولويت "حق راي" و ديگر "حقوق اساسي ايرانيان" را بر مساله سازی از" پرونده هسته اي" در ايران و جهان برتري بخشد، اكنون نيز مي تواند و بايد بکوشد در يك اقدام هماهنگ وملی گزينه" جنگ" را از میز"اوباما" و گزينه" سركوب "را از ميز حزب پادگانی حذف کند و خواست واقعي ملت ايران يعني برپايي"انتخابات آزاد"را كه تنها راه برون رفت از بحرانهاي كنوني است بر هر دو سوي اين ماجراسازي خطرناك كه بازي "برد- باخت" و در واقع بازي "باخت- باخت" را دنبال ميكنند، تحميل كند.(17)
براین اساس مساله مهم سبزها باید چگونگي تبديل اين رسالت تاریخی يعني تأمين " حقوق اساسي ايرانيان" و "بر پايي انتخابات آزاد" به يك پروژه سياسي در ابعاد داخلي و بين المللي باشد.به عبارت دیگر اكنون كه نه آمريكا و نه ديگر دولتهاي قدرتمند هماهنگ با آن نمي خواهند يا نمي توانند حقوق بشر و در رأس همه حق تعيين سرنوشت ملت ها را در انتخابات آزاد یا همه پرسی موضوع اصلي تحريم هاي بين المللي عليه رژيم هاي استبدادي كنند چرا که چنين راهبردی به ضرر متحدان ديكتاتور آنها به ویژه در منطقه حساس و ثروتمند و غني خاورمیانه است و ائتلاف بين رژيمهاي مستبد منطقه و دولت اسرائيل را به بهانه خطر مشترك ايران موشکی وهسته اي فرو خواهد پاشيد ، تنها در صورتي كه جنبش سبز بتواند با دفاع قاطع از "حق تعیین سرنوشت"و"انتخابات آزاد" حضور سنگين وانكار ناپذير خود را به معادلات داخلي، منطقه اي و جهاني تحميل كند مي توان اميدوار بود كه مساله سازي از انرژي هسته اي، تحريمهاي بينالمللي و مخاطرات جهاني خنثي شود و كشور در سمت و سويي متناسب با منافع ملي هدايت شود(18). به اين ترتيب در جهان جهانی شده امروز كه سرنوشت انتخابات آزاد در بغداد و غزه و قاهره و كابل و تهران از یکدیگر جدا نیست و حتي از نتايج انتخابات در واشنگتن و لندن و پاريس و مسكو نيز منفك نيست، دمکرات ها،استقلال خواهان وصلح طلبان ايراني می توانند همراه و همسو با جنبش های خواهر و برادر در سطح اروپا و امریکا و نيز در جهان اسلام برای خروج از حصر مضاعف دموکراسی و صلح توسط تحریم گران و جنگ طلبان بین المللی و ماجراجويان و کهریزک سازان داخلی راه جديدي بیابند، كه محور و مدار آن "انتخابات آزاد" است(19).
سوم.گذار گفتماني سبز
در گذار از «گفتمان انقلابی» در دهه 50 به "كشتي مرمره آبي" در دهه 80 دگرگوني عمیقی در گفتمان مقاومت ملي و جهاني مشاهده می شود. اكنون ساختار شبكه اي هر جنبش مدني در مقياس جهاني به چند مركزي و چند صدايي آن منتهي مي شود. براي مثال همچنان كه در آن سوي جهان يك آزاديخواه سكولار تبييني حقوق بشري از "كشتي آزادي" به دست ميدهد، در اين سو نيز «حاكان آلبايراك» روزنامه نگار و فعال مدني ترک جامه اي عاشورايي بر تن همان رخداد ميپوشاند؛ «به صادق بطال گفتم آنچه در کشتی گذشت مثل حادثه كربلا بود. گفت: بله، اما اين بار اهل كوفه خيانت نكرد». واژه «اهل كوفه» يا به عبارت بهتر «اهل كوفه نبودن» در گفت وشنود آن كشتي نشينان مفهومي كاملا متفاوت با آن تعبير نخ نما شده و ابزاري دارد كه نظريه پردازان انديشه "طالباني- پادگاني" تروج مي كنند و ايرانيان در سال هاي اخير با آن روبرو شده اند. «كوفه اي نبودن» در اين مفهوم جديد و مدني چنان انساني و گسترده و جذاب است كه طيف وسيعي از افكار عمومي جهان و يهوديان و مسيحيان و مسلمانان و دينداران و بي دينان را حول محور"دفاع از حقوق بشر" و"مقابل با ظلم" در برميگيرد و معياري انسانی و متفاوت از دوگانة «با من بودن» و «با من نبودن» و"هرکس با من نیست،دشمن است"دارد. طبق اين نگاه معیار "کوفه ای نبودن " دفاع از حقوق انسان ها به طور مطلق و حمایت از هر مظلومی است که در این دنیا ستم می بیند و رنج می کشد. اين گفتمان چنان مقتدر است كه در روزهاي اخير مقامات لشكري و كشوري دولت اسرائيل را به پاي ميز محاكمه كشانده است كه چرا با كشتي كمك رساني به مردم غزه چنين خشن و غير انساني برخورد كردند.كميته حقيقت ياب بينالمللي نيز در صدد است درباره اين فاجعه تحقيقات لازم را احضار مقامات اسرائيلي انجام دهد و نتيجه آن را به اطلاع افكار عمومي جهاني برساند. حق آن است که در چنين جهان و فضايي مسلمانان به طور عام و جنبش سبز به طور خاص پرچمدار نظري و عملي چنین نگرش و راهبرد رهايي بخشي شوند و همه جهانيان را به پيمان "حلف الفضول" جديدي فرا خوانند.به این ترتیب خواهند توانست به یاری خداوند و با همکاری آزادی خواهان جهان با همه اشکال ظلم وستم درایران ،منطقه و جهان به نبرد برخیزند و دیوارهای محاصره و زندان های باز و بسته علیه مردم ستم دیده را در اقصا نقاط دنیا فرو ریزند.
پانوشت ها
1. قبل از اسلام ميان اعراب و سران برخي از قبايل پيمانهايي بسته شده بود كه به «احلاف» مشهور است. از جمله اين پيمان ها كه اسلام نيز آن را تاييد كرد و از آن به عنوان «پيمان مقدسي» ياد شد، «حلفالفضول» است. «حلف» به معناي پيمان و «فضول» جمع فضل است. پس معناي آن به اصطلاح«پيمان جوانمردان» یا "پیمان آزادگان" می شودكه پيامبر اكرم (ص) آن را به همراه عدهاي از جوانان مكه براي جلوگيري از ظلم و تعدي زورگويان و به منظور دفاع از ستمديدگان منعقد کردند. كساني كه پيمان «حلف الفضول» را منعقد كردند، دست هاي خود را به نشانه تعهد در برابر پيمان، در آب زمزم فرو بردند و به مضمون زير پيمان بستند: «لا يظلم غريب و لا غيره ولكن ياخذ من الظالم» يعني نبايد به هيچ شخص غريب يا غير غريبي ستم شود و بايد حق مظلوم از ظالم گرفته شود. اين پيمان در بيست سالگي رسول خدا و در خانه «عبدالله بن جدعان» بسته شد. پس از بعثت و به رغم لغو بسياري از پيمان هاي عهد جاهليت، پيامبر اكرم (ص) اين پيمان را به رسميت شناخت. (برگرفته از فروغ ابديت، جعفر سبحاني، جلد 1، ص 184 و درسهايي از تاريخ تحليلي اسلام، رسولي محلاتي، جلد 1، ص 309).
بازگشت
2. گفتمان مبتنی بر انكار هولوکاست و نفي جنايات نازي ها عليه يهوديان مظلوم نه تنها در وجدان بشريت معاصر حركتي پديد نياورد ،بلكه طنين اين شعار در تريبون هاي رسمي جز سوءِ استفاده صهيونيست ها ومظلوم نمایی آنان ارمغاني نداشت. درست برعكس كشتي جامعه مدني كه همبستگي جهاني را معطوف فلسطيني ها كرد.
بازگشت
3. براساس چنین نگاه و واقعیتی می توان گفت «فرقان» كشتي سوار نوزده ساله ترك- آمريكايي كه پيشاني اش از فاصله بسيار نزديك مورد اصابت سه گلوله سرباز اسرائيلي قرار گرفت و"سهراب" هميشه سبز ايران، شهروندان یک كشتي هستند و در جبهه اي واحد قرار دارند كه دموكرات - مسلمان هاي ترك آنرا "جبهه انسانيت" ناميده اند و دايره شمول آنرا فراتر از «اسلاميت» می دانند. همچنان كه باید گفت در جانب مقابل گوانتانامو و ابوغريب و كهريزك و اوين و ديوار كشي در اطراف غزه به معماري سياسي واحدي تعلق دارند.
بازگشت
4. WWW.baberiniz.com. ، 3/ 6/2010.
بازگشت
5. به طور مسلم دشمن ترين مردم به مومنان را يهود و مشركان خواهي يافت و نزديك ترين دوستان به مومنان را كساني مي يابي كه مي گويند «ما نصاري هستيم». اين به دلیل آن است كه در ميان آنان افرادي عالم و تارك دنيا هستند و در برابر حق تكبر نميورزند. (مائده /82)
بازگشت
6. مرتضي مطهري، بيست گفتار، انتشارات صدرا، ص 80.
بازگشت
7. مرتضي مطهري، فلسفه تاريخ، انتشارات صدرا، جلد سوم، صص 324-323.
بازگشت
8.تفاوت اساسي حمايت های دولتي و ابزاري از فلسطيني ها را با حمايت سازمان هاي مدني وحقوق بشري از مردم غزه كه بر پشتيباني وسيع جامه مدني متكي است،می توان در اینجا مشاهده کرد.اين دو نمونه متضاد نشان مي دهد كه از يك سو دولتي كردن و استفاده ابزاري از زيباترين شعائر الهي و انساني چه بلايي بر سر خود اين شعائر مي آورد. از ديگر سو در يك جبهه مدني و انساني، هنگامي كه كارها به ابتكار و اراده خودانگيخته شهروندان و نهادهاي مدني واگذار ميشود و سازمان هاي مدني با برچسب های «سوروس» و «آمريكايي» و «صهيونيستي» طرد نميشوند، چه بركات جهان گستري از دل فضاهاي آزاد و دموكراتيك جامعه سر بر خواهند آورد.
بازگشت
9. كشتي مرمره آبي جغرافياي كوچك اما نمادين "شناسايي متقابل ملت ها" است كه همزيستي مسالمت آميز و همكاري آزادی خواهان ملل گوناگون را در عين به رسميت شناختن تفاوت ها نشان مي دهد واين كه "هم بودگي" نه تنها زيبا كه موثر است و "ديگر بودگي" لزوما به معناي تعارض و نزاع و جنگ "با هم نوع" خود نيست. "كشتي مرمره" با تأكيد بر حق طلبي انسانها و تکیه برحس و همدردي انسانی آن ها نماد "گفت وگوي تمدن ها" و "ائتلاف برای صلح " شد و نشان داد كه با اعتقادات و سلايق گوناگون مي توان در راه "مبارزه با ظلم"، "تأمين حقوق انسان ها" و "صلح"همکاری صمیمانه ای به عمل آورد.
بازگشت
10. Foreign Policy Analysis Series, Turkey: Arab Perspectives, Tesev Publications, Mai, 2010.
بازگشت
11. افكار عمومي جهان اسلام و به ويژه جهان عرب البته از گردنكشي صدام و بنلادن عليه اسرائيل و آمريكا به وجد ميآمد. نظرسنجي اخير موسسه "پيو" نشان ميدهد كه ميزان حمايت جهان اسلام از بن لادن و به طور كلي از روش هاي افراطي و انتحاري اسلامي پايين و درحد 20 درصد است. اما محبوبيت تركيه يك محبوبيت سازمان يافته و رو به رشد با هدف دفاع از يك الگوي دموكراتيك، توسعه محور، با انتخابات واقعاً شفاف و به دور از قلمرو دخالت استصوابي نظاميان به حساب می آید. جالب آنكه بخش قابل توجهی از افكار عمومي جهانی، بر اساس نظرسنجی پيشگفته، نقش ايران را «بيثبات كننده» و نقش تركيه را «سازنده» محسوب ميكند.
بازگشت
12. Bernard Guetta ، ليبراسيون، 9 ژوئن 2010 .
بازگشت
13. به نظرمن لازم است گفتمان حمايت از فلسطين در ایران متناسب با تغييرات ژرف اجتماعي وسیاسی ملی و جهانی دگرگون شود و با گفتمان هاي دموكراتيك و حقوق بشري سازگاري بيشتري یابد . در هر حال برقراري اتصال بين آزادي خود و آزادي ديگري (فلسطين) كمابيش هسته اصلي موضوع باقي بماند.همچنان که همان اتصالي كه نسل انقلابي ديروز بين مبارزه ضد ديكتاتوري بومي با حمايت از فلسطين برقرار ميكرد، اكنون توسط يك فعال آمريكايي حقوق بشر خصوصيتي كاملا متفاوت وجهانی(گلوبال) به خود ميگيرد. خانم" فيليس بنیس"( Phyllis Bennis) عضو يك مؤسسه مطالعاتی در آمریکا، در ادامه زنجيره انساني جنبش هاي نوين اجتماعي به كشتي" مرمره آبي" ميرسد و دگرگوني ساختاري افكار عمومي جهاني در نقاط عطف جنبش را مورد بررسي قرار ميدهد. به گفته وی همچنان كه درجریان انتفاضه نخست تصوير كودكان سنگ انداز و تانكهاي اسرائيلي افكار عمومي جهان را تكان داد، كشتي مرمره آبي نيز به انتفاضهاي ديگر، و اين بار به «انتفاضه گلوبال» منتهي شد؛ «ديگر از منظر افكار عمومي امریکا، اسرائيل «قهرمان داوودي» علیه «اعراب جالوتي» به شمار نميآيد.» اين لحظه اي است كه به تحليل ژرف اين خانم آزاديخواه آمريكايي «بحران كشتي نشان داد كه جامعه مدني بازيگر كليدي جهاني در مبارزه بين المللي عليه اشغال اسرائيل و آپارتايد(نژاد پرستي) است»(www.ips-dc.org) .
بازگشت
14. ازهمان لحظه تاريخي "داووس" تا حماسه "کشتی جامعه مدنی جهانی" گفتمانی که ترکیه در دفاع از غزه به کار می برد به دقت بر مباني دموکراسی وحقوق بشر خواهي و پرهیز وسواس گونه از غلطیدن به موضع یهودی ستیزی استوار شده است. در همين جهت دفاع تركيه از "حماس" نیز به عنوان دفاع از "شفاف ترین انتخابات منطقه" توجیه و تئوریزه می شود. این همان چیزی است که به تحلیل گویای یکی از فعالان مدنی و اسلام گرای ترکیه، علاوه بر اسرائیل، رژیم مصر را نیز به طرز ویژه آزار می دهد؛ کشوری که به قول یکی از نخبگان معروف عرب، «پیروزی رئیس جمهور آن در انتخابات وامدار بازیگری وزارت کشور است» و به گفته یکی از سازمان دهندگان ابتکار"مرمره آبی" نمونه دمکراتیک انتخابات آزاد و شفاف مسلمانان را در مجاورت مرزهای خود برنمی تابد و به همین دلیل همدستی با اسرائیل را در محاصره غزه ترجیح می دهد.
بازگشت
15. طبق آخرین نظرسنجي موسسه "پيو" اكثريت پرسش شوندگان در 16 كشور (از 22 كشور جهان) بين دو گزينه اتمي شدن يا حمله نظامي به ايران با دومي موافق بودند و در مورد گزینه تحریم نیز در اسپانیا 79 درصد، انگلیس 78 درصد، آلمان 77 درصد، فرانسه 76 درصد، روسیه 67 درصد و چین 58 درصد آرای مثبت پرسش شوندگان را به خود اختصاص داده است.
بازگشت
16. تصوركنيد اگر آن كشتي در سفري نمادين دل اقيانوس هند را بشكافد و نهايتاً در آبهاي خليج فارس و در يكي از بندرهاي كشور ما پهلو بگيرد، چه رخ خواهد داد ؟ در كشور ما كدام گستره مكاني به جز خيابانهاي جنبش سبز يا بيمارستان هاي مورد رجوع مجروحان يا بازداشتگاههاي زندانيان سياسي سبز مي تواند آن همه تكثر و تنوع عقيدتي و سياسي و مذهبي و قومي و جنسيتي را در کنار هم گرد آورد؟ اگر مرزبندي هاي رايج كشور ما در مورد آن 700 مسافر 32 كشور اعمال شود، كل كشتي را بايد به كمك چند تيغه و غرفه به سلول هاي جداگانه تقسيم کرد؟ از بي حجاب ها كه بگذريم، پيرزن 85 ساله يهودي از نسل بازماندگان هولوكاست و ديپلمات 81 ساله آمريكايي آن كشتي به راحتي مي توانستند به جرم ناهنجاری رفتاری، نكار هولوكاست و جاسوسی بازداشت شوند. با وجود این من رویای آن را دارم که سرانجام روزي كشتي مشابهي در بندر سبز چشمان ملت ایران پهلو بگيرد و در آن اصلاح طلب و اصول گرا،سنتي و مدرن،سكولار و مسلمان، زن و مرد،شهري و روستايي ، پير و جوان وفارس وترک وکرد و ترکمن و عرب ايراني حصار كهريزكي- اويني تنیده به دور جامعه مدني ما را فرو ريزند. راستی! آيا «جنبش سبز» خود كشتي همبستگي و نجات جامعه ما نيست؟
بازگشت
17. به باور من فقط با منطق دموكراسي و حقوق بشر ميتوان به مقابله با تحريم رفت و تنها تحريمي را درجهان "عادلانه" و به معناي واقعي "هوشمند" خواند كه نقض حقوق اساسی بشر را درهرکشوری نشانه رود و به یاری ستمدیدگان آن دیار بشتابد. حال آن که "مسأله سازي" از موضوع هسته اي و تبديل آن به يك موضوع امنيتي به سود جنگ طلب ترين جناحهاي صهيونيستي - آمريكايي و ایرانی و به ضرر مردم این کشورهاست. جنگ طلبان جهاني موضوع "خطر اتمي ايران" را ابزارگرانبهایی در جهت توجيه اقدامهاي توسعه طلبانه وخود می دانند و انسدادطلبان نيز حق انرژي هستهاي را چنان مطلق كرده اندكه دیگر حقوق و تظلمات ملت ايران فراموش شود. در اين ميان تنها تأكيد بر حقوق بشر و دموكراسي است كه مي تواند" مساله سازي" دو سر افراطي ماجراي هسته اي را به خود مساله سازان برگرداند و اولويت حق تعيين سرنوشت و انتخابات آزاد را بر آنان تحميل كند. جنبش سبز اين ظرفيت را دارد كه تأمين همه حقوق ملت ايران را به هر دو طرف افراطي تحميل كند. تبیین این موضوع که در حال حاضر حق تعيين سرنوشت و ديگر حقوق مسلم شهروندي مانند آزادی عقیده و بیان وقلم و تحزب و تجمع بر حق امنيت عمومي و ملي و نيز صلح منطقه اي و جهاني منطبق مي شود و هم پوشي آن حقوق دستيابي ملت ایران را به دانش هستهاي ممکن می کند،بسیار موثر است.
بازگشت
18. امیدوارم جنبش سبز بتواند به کمک حقانیت و اقتدار گفتمانی و مهارت های سازمانی خود و براساس معیارهای واحد انسانی و حقوق بشری دیوار محاصره مضاعف اقتدارگراهای داخلی و تحریم گران خارجی را بشکند، تا تحریم های اخیر نتواند خندق سیاسی حکومت را با جامعه عمیق ترکند، راه گفت وگو ورقابت قانونی وآزاد سیاسی را ببندد و "گسست" بیشتر به ضرر ایران و ايرانيان تمام شود.
بازگشت
19. یکی از ویژگی ها و یا به عبارت بهتر فرصت هایی که جهاني شدن ارتباطات و اطلاعات در مرحله کنونی فراهم آورده،آن است که برنقش و تأثیر بازیگران غیردولتی در عرصه های بین المللی افزوده و برای پشت سرگذاشتن بازیگران دولتی توسط جنبش های اجتماعی نوظهور فرصت ایجاد کرده است.
بازگشت
امروز: در پی اعلام آمادگی سید مصطفی تاجزاده برای پاسخگویی به پرسشهای حامیان جنبش سبز از وی، صدها پرسش از طریق ایمیل و شبکههای ارتباطی مجازی مطرح شدند.بنای ایشان بر پاسخگویی به تمامی سوالات مطرح شده بود که متاسفانه با وخامت وضعیت جسمی و نیاز مبرم به انجام عمل جراحی این مهم به تاخیر افتاد.
تاج زاده پس از عمل جراحی شروع به پاسخگویی به پرسشها نمود و از آنجا که همزمان به نگارش مجموعه ای از مقالات و تحلیلها پیرامون انتخابات و وقایع پس از آن هم همت گمارده بود(که این مقالات به تدریج منتشر خواهد شد) طبعا پروسه پاسخگویی به درازا انجامید.
بر آن بودیم که با تکمیل این پروژه شروع به انتشار پاسخهای وی به سوالات مطرح شده نماییم که با فراخوانده شدن مجدد ایشان به زندان امکان پاسخگویی به سوالاتی که در این اواخر مطرح شده بود فراهم نشد.
بدیهی است پاسخگویی به تمامی پرسشهای مطرح شده فرصت و مجال فراختری را میطلبید و از آنجا که بسیاری از سوالات تکرار شدهاند و پاسخ بسیاری از آنها هم در مقالات تحلیلی ایشان آمده است ، لذا اکثر پرسشهای مهم مطرح شده ذیل 24 پرسش اصلی دستهبندی شده و طبق وعده قبلی از امروز به تدریج منتشر خواهند شد.
جالب اینجاست اولین سوالی که تاج زاده به عنوان مهمترین پرسش برای پاسخگویی انتخاب کرده بود سوالی در خصوص احتمال وقوع تقلب گسترده در انتخابات می باشد که نشان از شناخت عمیق این فعال سیاسی از روشهای تخریبی کودتاگران دارد. همانگونه که شاهد بودیم رسانه های خبری کودتا به محض بازگشت ایشان به زندان و در حالی که امکان پاسخگویی را از وی سلب کرده اند اقدام به انتشار فیلم ویدیویی بیست ثانیه ای که در دوران زندان و شرایط خاصی ضبط شده نموده اند تا اینگونه القا نمایند که سید مصطفی تاجزاده هم معتقد است در انتخابات تقلبی رخ نداده است.
البته نگاهی گذرا به دو مقاله منتشر شده از این فعال سیاسی در چند ماه گذشته و همچنین شکایت وی و شش دلاور آزادیخواه دیگر از سردار مشفق و سپاه به دلیل کودتای انتخاباتی به روشنی بیانگر نظر ایشان در خصوص نحوه برگزاری انتخابات سال گذشته میباشد.
با این حال این صفحه با انتشار پاسخ ایشان به اولین پرسش از مجموعه "پرسش و پاسخ با تاج زاده" اینبار هم قضاوت در خصوص ادعاهای واهی کودتاگران را به عهده خوانندگان می گذارد.
پرسش اول: بالاخره به نظر شما در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 چه اتفاقی افتاد؟ آیا این سخن منسوب به شما درست است که در ایران تقلب گسترده در انتخابات ممکن نیست؟ آیا در انتخابات سال 88 تقلب گسترده شد؟ اگر شد چقدر؟
پاسخ مصطفی تاجزاده: به نظرم اختلاف اصلی ما با حزب پادگانی در تحلیل انتخابات سال 88 در این باره است که اتفاقی که افتاد «کودتای مخملی» بود یا «انقلاب مخملی». بنده همین جا اعلام آمادگی میکنم که به عنوان سرپرست وزارت کشور در دورة اصلاحات با آقای محصولی وزیر کشور برگزارکننده انتخابات سال 88 در یک مناظره شرکت کنم و از این ادعا دفاع کنم که 22 خرداد نه یک «انقلاب مخملی» توسط اصلاحطلبان که «کودتایی مخملی» توسط آقای احمدینژاد و حامیانش و در واقع توسط حزب پادگانی بود که علاوه بر اصلاحطلبان حذف بخشی از اصولگرایان را هم دنبال می کرد. درباره چند سوال کلی که پرسیدید چند نکته را به اجمال عرض میکنم:
اولا آنچه گفتید به من منسوب است ظاهراً برداشتی ناقص و در نتیجه نادرست از یک مصاحبة من در دو سال پیش است. در هر حال آن را قویاً تکذیب میکنم و در پاسخ به این سوال که «آیا امکان تقلب هست»، باید بگویم بله. ممکن است، اگرچه پنهان نمیماند. در ایران امکان تقلب همیشه وجود دارد. البته اینکه در هر انتخابات تقلب شده یا نه بحث دیگری است. در جریان انتخابات مجلس ششم جلوی چشم خودم آقای جنتی و همکارانش یک چهارم آرای شهروندان تهرانی را با دلایل غیرقانونی باطل کردند و نتیجه انتخابات را تغییر دادند؛ آنهم در شرایطی که مجریان و ناظران از دو جناج مختلف بودند و بر عملکرد هم نظارت داشتند. وقتی آن موقع در حضور ما تقلب ممکن بود. حتماً در غیاب ما و در یک حاکمیت یکدست امکان تقلب بیشتر هم هست. به اعتقاد من علت اصرار حزب پادگانی برای یکدست کردن مجریان و ناظران و اینکه غریبه و نامحرمی در دستگاههای اجرایی و نظارت بر انتخابات نباشد همین است که هر کاری خواستند بدون مانع بکنند.
صرف نظر از اینکه در این انتخابات میزان تخلف و تقلب چقدر بود، به باور من آرایش حزب پادگانی در انتخابات سال 88 برای تخلف و تقلب گسترده بود. ما پیش از انتخابات گفتیم نسبت به آرای مردم نگرانیم. اما به جای گوش کردن به سخن ما و اندیشیدن تمهیداتی برای کاستن نگرانیهای موجه مردم فقط بر عمق نگرانیها و شبهات افزودند. ما حداقل به دو دلیل مهم از ماهها پیش از برگزاری انتخابات نسبت به صیانت کامل مجریان و ناظران از آراء شک و شبهه داشتیم. دلیل اول عملکرد بسیار مشکوک و غیرشفاف و اعتمادزدای مجریان و ناظران در انتخاباتهای شوراهای سوم و مجلس هشتم بود که توسط دولت آقای احمدینژاد برگزار شد و هنوز بعد از سه سال جزئیات از انتخابات آراء را اعلام نکردهاند. دومین دلیل هم اصرار عجیب حامیان آقای احمدینژاد بودکه جز خودشان کسی در هیاتهای نظارت و اجرایی حضور نداشته باشند. این دو دلیل برای نشان دادن آمادگی حزب حاکم برای تقلب کافی بود. اما متاسفانه نهتنها نگرانیهای ناشی از این دو علت را کاهش ندادند بلکه با انجام یک رشته اقدامات به شائبه تقلب دامن زدند.
یعنی اگر قرار باشد برای محاکمه عاملان ایجاد شائبه و شبهه دربارة صحت انتخابات دادگاهی تشکیل شود، در وهلة نخست باید نحوة اجرا و نظارت سراسر شائبهآمیز و مشکوک انتخابات در سالهای اخیر و از جمله انتخابات ریاست جمهوری دهم محاکمه شود. چنانچه بخواهیم فهرست کاملی از رفتارها و گفتارهای مجریان و ناظران انتخابات و نیز مقامات کشوری و لشکری را که پیام تقلب و شبهه را به جامعه مخابره میکردند به دست دهیم یک کتاب مستقل میشود. طبیعی بود که جامعة هوشیار ایران در برابر علائمی که از مجریان و ناظران انتخابات و نیز مقامات دولتی و نظامی دریافت میکرد نمیتوانست بیتفاوت بماند.
برای نمونه به چند مورد که به شبهه تقلب دامن زد و حاکی از وقوع «کودتای مخملی» بود به طور گذرا اشاره میکنم:
۱- حکم دستگیری ما را روز نوزدهم خرداد یعنی سه روز پیش از انتخابات صادر کردند. این اقدام به منظور پیشگیری از این بود که کسی پس از اعلام نتایج صدایش در نیاید. اینکه اجرای حکم دستگیری ما به بعد از انتخابات موکول شد به نظر میرسد به دلیل برگزاری برنامه زنجیره انسانی سبز در روز سهشنبه 19 خرداد در خیابان ولیعصر تهران و گردهمایی سبزها در خیابان آزادی در روز چهارشنبه 20 خردادماه باشد که حزب پادگانی را ترساند و بازداشت ما بیش از انتخابات را منتفی کرد. به هر حال نفس صدور حکم بازداشت ما پیش از برگزاری انتخابات به این معنا بود که نتیجه انتخابات را از قبل می دانستند و پیروزی آقای احمدی نژاد برایشان مسلم بود.
۲- سیستم پیامکها را در روز انتخابات قطع کردند و مانع تماس ستاد مهندس موسوی با حوزههای انتخابی و ناظرانشان شدند. باید معلوم شود چه کسی و با چه انگیزهای چنین دستوری داد؟ به نظر من جز آقای احمدینژاد که خود نامزد بود کسی در مقامی نبود که چنین دستوری صادر کند.
۳- سایتهای ما را روز جمعه فیلتر کردند و مانع اطلاعرسانی اصلاحطلبان شدند.
۴- با حکم آقای مرتضوی عدهای وحشیانه به ستاد ما در قیطریه حمله کردند، درست مثل انتخابات دوم خرداد که یک روز پیش از انتخابات به ستاد سیدمحمد خاتمی حملهور شدند. کجای دنیا حامیان نامزد پیروز در روز انتخابات به ستاد نامزد شکستخورده حمله میکنند؟ در هر حال عامل شکلگیری اولین تجمع اعتراضآمیز مردمی در انتخابات اخیر شخص سعید مرتضوی بود که دستور پلمب ستاد قیطریه را صادر کرد و اولین حضور خیابانی و اعتراضی مردم را در عصر روز انتخابات در میدان قیطریه موجب شد که البته با درایت و درخواست مسئولان ستاد قیطریه مردم پراکنده شدند. باید معلوم شود انگیزة آقای مرتضوی از این اقدام نابخردانه چه بود؟
۵- خبرگزاری دولتی ایرنا در ساعت 18 روز انتخابات خبر کذب بازداشت من و محسن امینزاده را منتشر کرد.
۶- بلافاصله پس از برگزاری انتخابات به ستاد مرکزی مهندس موسوی در خیابان ولیعصر حمله شد.
۷- روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت آقای احمدینژاد، صبح شنبه 23 خرداد در صفحه اول خود تیتر زده بود که تاجزاده و رمضانزاده بازداشت شدند (خبر جمعه شب کار شده بود و تاکنون کسی به ما توضیح نداده است که چرا خبرگزاری و روزنامة ارگان دولت با دو خبر کذب اصرار بر التهابآفرینی داشتهاند).
۸- خطوط تلفن شهری مرکز صیانت از آراء ستاد موسوی به محض پایان انتخابات قطع شد تا پس از قطعی سیستم پیامک، ناظران و نمایندگان وی در صندوقها از این طریق هم نتوانند آراء هر صندوق و تخلفات احتمالی را به ستاد گزارش کنند.
۹- نحوه اعلام نتایج هم کودتاگونه، تحریککننده و غیرمدبرانه بود. درحالی که در نتیجه نهایی اعلام شده آراء احمدینژاد کمتر از دو برابر آراء موسوی است، در آغاز اعلام نتایج، 3 به 1 اعلام میشد، بدون اینکه حتی یک رأی باطله شمارش شود. این وضع در خوشبینانهترین حالت نشانة بیکفایتی وزارت کشور بود و در بدبیانهترین حالت نشانة برنامهای از پیش طراحی شده.
علاوه بر نگرانیهای پیش از انتخابات و اقدامات شبههافزای حین برگزاری انتخابات که به شماری از آنها اشاره کردم، نحوه برخورد حزب پادگانی پس از انتخابات هم بر تردیدها و شبهات افزود و نشانگر آرایش برای سرکوب و نه رسیدگی به شکایات بود. بعد از انتخابات، مردم به هر دلیلی به آرای اعلام شده اعتراض داشتند و اجتماعات اعتراضی خودجوشی را تشکیل دادند. این اعتراضات در تهران پررنگتر بود، چراکه برای اولین بار در انتخابات پس از انقلاب نتیجه اعلام شدة آراء در تهران با کل کشور متفاوت بود. در انتخابات قبلی همیشه نسبت آراء در سراسر کشور با تهران هماهنگ بود چون تهران جامع گرایشهای موجود در کشور است. با این وجود به جای تشکیل یک کمیته بی طرف برای رسیدگی به شکایات و کاهش تردیدها و اعتراضات و اقناع جامعه، خط مشیی در پیش گرفته شد که تنها بر ابعاد بحران و شدت اعتراضات افزود.
تخلفات گستردهای نیز پیش از انتخابات رخ داد که دیگر احتیاجی به ذکرشان نیست؛ از دخالت نیروهای مسلح گرفته تا توزیع میلیاردها پول تا شب انتخابات (همان کاری که خودشان میگویند آمریکاییها برای تاثیرگذاری بر نتیجه انتخابات در لبنان و شکست حزبالله انجام دادند) و سوء عملکرد صدا و سیما و دخالت دستگاههای دولتی و جانبداری مجریان و ناظران به سود آقای احمدینژاد. افزون بر آن باید بررسی شود که در مناظرههای تلویزیونی پیش انتخابات چه اتفاقی افتاد و چه برنامههایی برای بعد از مناظرة آقایان موسوی و احمدینژاد ریخته شده بود. این مورد را در مناظره با آقای محصولی کاملاً باز خواهم کرد و نشان خواهم داد که چگونه در این انتخابات کودتای مخملی شد.
نکته پایانی آنکه آزمون بزرگ حزب پادگانی انتخابات آینده است که ثابت خواهد کرد آیا اقتدارگرایان حداقلی از اعتماد به نفس دارند و خود را از پشتیبانی اکثریت مردم بهرهمند میدانند و به این ترتیب به طرف برپایی انتخاباتی آزاد و قانونی پیش خواهد رفت یا اینکه به نام و بهانه انقلاب یا کودتای مخملی آخرین بازماندههای آزادی انتخابات را از بین خواهد برد.
منبع: صفحه فیس بوک مصطفی تاج زاده
امروز: مصباح یزدی در ادامه جلسات ماه رمضان خود، ضمن بیان اینکه "هر اختلافی، بد نیست و هر وحدتی نیز خوب نیست"، اظهار عقیده کرد "هر وحدتی خوب نیست و هر اختلافی هم بد نیست؛ چرا که اگر این گونه بود، دیگر نیازی به پیامبران نبود. "
به گزارش سامانه خبی دیپنا، محمدتقی مصباح یزدی، در ادامه سلسله نشستهای"شرح خطبه فدکیه"، گفت: "گاهی در بین جوامع این چنین القا میشود که امر وحدت، یک ارزش مطلق است، حال این که اینگونه نیست."
وی در توضیح سخنان خود افزود "در ادبیات، بسیار آمده که هرچه انسانها با هم متحدتر باشند، بدون هیچگونه قید و شرطی مطلوب است؛ چرا که دیگر کسی نمیتواند آنها را شکست دهد، حال آنکه اینها هیچ کدام ارزش برهانی ندارد."
رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی که از وی بعنوان مرجع فکری دولت دهم نام برده می شود، خاطرنشان کرد"همانگونه که بر اساس اسلام، در مواقع ضروری و استثنایی، دروغ گفتن واجب است، وحدت نیز استثناهایی دارد؛ یعنی در مواقعی خوب است و در مواقعی خوب نیست."
وی با اشاره به زمانهایی که اکثر انسانها بتپرست بودند و هرکس که به مخالفت قدم بر میداشت، او را از بین برنده وحدت جامعه مینامیدند، گفت "اگر وحدت بدون قید و شرط خوب بود، پس چه نیازی به پیامبران بود؛ پیامبران با ایجاد اختلافی مبارک در وحدت جامعه جاهل آن روز خود، در صدد بودند تا ظلم بزرگ آن روزها را ریشه کن کنند."
عضو خبرگان رهبری، خاطرنشان ساخت "پس هر اختلافی، بد نیست و هر وحدتی نیز خوب نیست؛ ارزش وحدت و ارزش اتحاد، یک ارزش ذاتی و مطلق نیست و وحدت زمانی خوب است که در راه حق باشد."
وی در بخش دیگری از سخنان خود، با بیان اینکه اختلافات موجود در جامعه، به دوبخش تقسیم میشود، اظهار داشت: "گاهی اختلافات در امور سلیقهای مانند مد لباس و... است، اما گاهی اختلافات به روی ارزشهای دین دست میگذارد؛ مثلا کسانی میگویند، این کارها را بکنید که الیالابد خوشبخت خواهید شد و یا این کارها را نکنید که الیالابد بدبخت خواهید شد."
مصباح یزدی اظهار داشت: "ما معتقدیم که انبیا، با آنچه که برای مردم آوردهاند، حجت را بر مردم تمام کردهاند، چرا که راه انبیا آن قدر روشن است که جای هیچگونه شک و تردیدی باقی نمیگذارد؛ اما اگر کسی آمد و گفت راه انبیای الهی، راهی است که ما میگوییم و شما در مصداق معین کردن اشتباه دارید، قاعده اولیه این است که با هم به گفت و گو بنشینیم و اختلافات را رفع کنیم، اما اینها شیاطینی هستند که میخواهند با گل آلود کردن آب، ایجاد اختلاف کنند و هدفی جز این ندارند."
این عضو مجلس خبرگان، در تداوم سخنان خود در تخطئۀ قرائت های مختلف از دین، ضمن با بیان اینکه ایجاد اختلاف و قرائتهای سطحی از دین، در ادیان گذشته، بسیار اتفاق افتاده"، گفت "بعد از ایجاد اختلافات، راه شناخت حقیقت برای آیندگان، یا ممکن نیست و یا بسیار سخت خواهد بود."
وی مدعی شد "سردمداران قرائتهای دروغین از دین به دلیل این که پاسخی قانع کننده ندارند و تنها از طریق همین تشکیکها در دین و غبار آلوده کردن فضا، میتوانند به اهداف خود برسند."
گفتنی است در جلسه قبلی این سلسله دروس، مصباح یزدی با ادعای اینکه "تعدد قرائت های دین از هنرهای ابلیس است"، اظهار عقیده کرده بود "انسان ناسپاس در خودِ دین ، به ناحق ایجاد اختلاف و تشکیک میکند و حتی بالاتر از آن، چیزی از جانب خود را به خداوند نسبت میدهد و نتیجه هم این میشود که امروز تعدد قرائت ها از دین را شاهد هستیم."
امروز: مشاور مطبوعاتی احمدی نژاد می گوید در جریان انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری مردم نه به جریان اصولگرایی بلکه به آقای احمدی نژاد رای دادند.
به گزارش خبرآنلاین، علی اکبر جوانفکر در برنامه امشب دیروز امروز فردا با اشاره به انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری،افزود: در جریان این انتخابات مردم به اصولگرایی رای ندادند. کاندیدای اصولگرایان کسی دیگری بود که همه می دانند.مردم در انتخابات نهم از جریان ها عبور کردند و به آقای احمدی نژاد رای داند.آقای احمدی نژاد کارنامه درخشانی در شهرداری داشتند .زمانی هم که استاندار اردبیل بودند به عنوان استاندار نمونه انتخاب شدند.
جوانفکر ادامه داد: زمانی هم که دولت سر کار آمد با همان رویکرد دوران شهرداری، به مردم خدمت کردو در تصمیم گیری ها متناسب با نیازهای مردم حرکت کرد و مردم این را دیدندو پسندیدند و رای بی نظیری که در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری آورد مرهون همان عملکرد چهار ساله است.
جوانکفر در ادامه وقتی مهمان برنامه با این تحلیل مخالفت کرد و پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات نهم را مرتبط اقبال مردم به اصولگرایی دانست نه آقای احمدی نژاد، گفت:آقای احمدی نژاد هم این نظر را ندارند چون مردم در انتخابات ایشان را شناختند و رای دادند.
مشاور مطبوعاتی رئیس جمهور در ادامه در پاسخ به سوال مجری درخصوص برخی نگرانی ها در میان حامیان رئیس جمهور درباره اظهارات اطرافیان رئیس جمهور گفت:مردم نگاهشان با سیاسیون فرق می کند این بحث هایی که درباره دولت،رئیس جمهور و برخی نزدیکان رئیس جمهور طرح می شود منشاء سیاسی دارد.
در ادامه مجری برنامه خطاب به جوانفکر گفت که از زمانی که مشخص شد امشب قرار است این برنامه پخش شود پپام های زیادی از سمت مردم به برنامه آمد که نگرانی دارند، جوانفکر گفت: این واکنش های مردمی که می گوید کجاست که ما نمی بینیم. این واکنش ها سیاسی است و از کانال های خاصی هدایت می شود. البته عیب ندارد کشور ما آزاد است و افراد نظر می دهند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر