هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۸, سه‌شنبه

Latest News from Emrooz for 05/17/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



یوسف مهر آئین :دادستان محترم تهران در سخنان شدیداللحنی که درباره اعدام‌های اخیر و اعتراض‌های صورت‌گرفته به آنها ایراد کرده اند میرحسین موسوی و مهدی کروبی را نیز خطاب قرار دادند و با اعلام جرم علیه آنها، وعده دادند که به زودی نوبت محاکمه سران فتنه نیز خواهد رسید و البته زمان آنرا به هنگامی که مصلحت اقتضا کند موکول نمودند.

واقعیت این است که بهتر است برای مصلحت نظام و مردم هرچه زودتر سران فتنه‌ای که در کشور برپا شده است و چون موریانه به جان نهادهای انقلاب افتاده است برخورد شود و دامن نظام از وجود چنین فتنه‌گرانی پاک شود. چه مصلحتی برای نظام بالاتر از آن است که کسانی که برای جلب آرای مردم در انتخابات ماحصل سی‌ساله انقلاب -غیر از دوره کوتاه حضور خودشان در قدرت- را زیر سوال برده‌اند، در پیشگاه قانون حاضر شوند و در مقابل اکاذیبی که منتشر کرده‌اند پاسخگو باشند؟ چه مصلحتی برای نظام بالاتر از آن است که آنها که با روش‌های رضاخانی در مقابل مصوبات قانونی مجلس مقاومت می‌کنند، به محکمه کشانده شوند و بابت استبداد رای خود جوابگو باشند؟‌

آرزوی محاکمه و دست‌کم افشای چهره این فتنه‌گران سال‌هاست که در دل علاقه‌مندان و دلسوزان این انقلاب می‌جوشد. آقای دولت‌آبادی! شما جزو کسانی هستید که در دوران انقلاب و جنگ تحمیلی رشادت به خرج داده‌اید و نشان افتخار جانبازی را نیز دارید. راستی این سوال برایتان مطرح نشده است که چه شده که امروزه روز کسانی که در دوران نهضت اسلامی در برابر امام راحل مقاومت می‌کردند و حتی حاضر نبودند یک نامه را در حمایت از ایشان امضا کنند، حالا سردرمدار انقلاب شده‌اند و در مقابل، کسانی چون هاشم را به طعنه متهم می‌کنند که ۲۰ سال خون به دل رهبری کرده است؟

راستی چه شده که آنها که در دوران دفاع مقدس در حجره‌های خود به رواج حجتی‌گری مشغول بوده‌اند، امروز داعیه‌دار پاسداری از خون شهدا هستند و در این راه حاضرند مجاهدان و شهید دادگان این مردم را به انواع حیل در حبس آورند؟ چه فتنه‌ای بالاتر از اینکه یکی از این آقایان که به مدد امدادهای فراوان ناگهان پس از پایان جنگ به ثروتی افسانه‌ای دست یافته است، ماموریت امروز بسیجیان را -که دانش‌آموزان مدرسه‌ای هستند که امام آنرا مدرسه عشق نامیده بود- «تولید ثروت» معرفی می‌کند؟ قرار است چه اتفاقی برای این نیروی مردمی بیفتد که «عشق» در آن به «تولید ثروت» تبدیل شود؟

آقای جعفری دولت‌آبادی!

فتنه زمانی شروع شد که رییس دولت در محافل عمومی به راحتی انگشت اتهام را به سوی خدمتگزاران و زحمتکشانی دراز می‌کرد که هیچ راهی برای دفاع از خود نداشتند و تنها نظاره‌گران بی‌پناه تهمت‌پراکنی‌ها بودند. اگر آن‌روز که رییس‌جمهور در ملاء عام رییس یک بانک خصوصی را به انواع فساد متهم ساخت و فردا که حقیقت عیان شد، او را در خفا به مشاوره خود گمارد با این فتنه برخورد می‌شد، یقینا ایشان خود را مجاز به بیان انواع اتهامات و ناسزاها به انقلابیون فداکار و حساب پس داده در مناظرات انتخاباتی نمی‌کرد. و اگر از همان آغاز با زیر سوال بردن خدمات دولت‌های پیشین برای اثبات خود برخورد می‌شد دیگر شاهد نبودیم که در دهه فجر ۱۳۸۸ در بیل‌بردهای فراوان شهری، آمار پیشرفت‌ها از سال ۸۴ -و نه از زمان پیروزی انقلاب- ارائه شود. حقیقت این است که فتنه در تلاش برخی برای ایجاد انقلاب در انقلاب اسلامی است، آنها که نه حرکت امام در دهه ۴۰ و ۵۰ را قبول داشتند و نه پس از آن سیره امام در دهه ۶۰ را می‌پذیرفتند. انقلاب خزنده‌ای که آنها در دل انقلاب اسلامی در حال برپا ساختن آن هستند.

ممکن است امروز به انتقام گرفتن از موسوی و خاتمی و هاشمی و کروبی محدود باشد، اما آنها نشان داده‌اند که در راه خود حتی اصول‌گرایانی چون ناطق نوری، لاریجانی، قالیباف و احتمالا بالاتر از آنها را نیز برنخواهند تافت. پیش از آنکه این فتنه را دیگر علاجی نباشد، برای محاکمه و افشای سران آن اقدام کنید. باور کنید هیچ مصلحتی بالاتر از این برای نظام اسلامی و مردم ایران وجود ندارد.

منبع: کلمه


 


امروز: در حالی که بیش از ۱۴۰ روز از بازداشت مشاوران ارشد میرحسین موسوی می گذرد، بازجوها در دور جدید بازجویی ها می خواهند به هر طریق ممکن از مشاوران میرحسین موسوی اعتراف بگیرند.

بنا به گزارش های کلمه، بازجوها تا کنون بیش از هزار صفحه بازجویی از بهشتی جمع آوری کرده اند و چندین بازجو نیز وظیفه بازجویی از این مشاور میرحسین موسوی را عهده دار شده اند و مرتب این بازجوها تغییر می کنند.

همچنین در همه این بازجویی ها سوالات تکراری که بنا به گفته بسیاری از زندانیان بعد از انتخابات بسیار آزار دهنده است نیز پرسیده می شود و در واقع تنها با تغییر بازجوها همان سوالات تکراری پرسیده می شود. گفتنی است بازجوها حتی به برخی توصیه های مسوولان قضایی در مورد تعیین تکلیف پرونده و رفتار قانونی و اخلاقی با وی توجه نمی کنند.

بهشتی شیرازی که از تاریخ ۷ دی ۸۸ تاکنون در زندان است در ماه های اولیه به طور کامل در انفرادی به سر می برد و مدتی است که به یک سلول چند نفره منتقل شده که در حرکتی غیر اخلاقی، مسئولان زندان برای فشار هرچه بیشتر، او را با یک بیمار روانی و افسرده هم سلول کرده اند.

منابع خبری اطلاع دادند با توجه به نزدیکی به سالگرد انتخابات ریاست جمهوری فشارها بر این مشاور میرحسین موسوی شدت یافته است به طوری که گفته می شود آنها دستور دارند از بهشتی شیرازی اعتراف بگیرند. محور فشار ها بر بهشتی شیرازی انکارتقلب در انتخابات است.

پیش از این نیز این اتفاق بر علی عرب مازار دیگر مشاور میرحسین موسوی رخ داده است به طوریکه بازجوها عرب مازار را تهدید کردند اگر اعتراف نکند باید ۸ سال در زندان بماند.

از سوی دیگر با اتمام قرار موقت بازداشت ۴ ماهه سه مشاور میرحسین موسوی در اقدام غیر قانونی دیگر این قرار موقت برای ۲ ماه دیگر تمدید شد در حالی که طبق قانون قرار بازداشت موقت شدیدترین نوع قرار است که برای مجرمین خطرناک استفاده می شود یا برای مواردی که امکان تبانی و از بین رفتن آثار جرم وجود دارد که این موارد درباره مشاوران میرحسین موسوی و بسیاری دیگر از زندانیان بعد از انتخابات صدق نمی کند.

گفتنی است بهشتی شیرازی در دوران نخست وزیری موسوی دبیر هیات دولت بودو پس از کناره گیری موسوی او نیز به کار های فرهنگی مشغول شد و همواره به عنوان یک شخصیت فرهنگی به فعالیت ادامه می داد. وی با حضور موسوی در عرصه ی انتخابات به عنوان سردبیر کلمه سبز و مشاور موسوی به عرصه ی سیاست بازگشت. بهشتی شیرازی از جمله نزدیکترین شاگردان عارف بزرگوار مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی بود. وی همچنین تالیفات عرفانی و مذهبی دارد . او امروز به اتهام همکاری با موسوی زندانی است.

منبع: کلمه


 




امروز: امام جمعه کاشان گفت: تقوی تنها این نیست که آدم نماز بخواند بلکه تقوی در مدیریت است که کار به کاردان سپرده شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا در کاشان آیت الله عبدالنبی نمازی نماینده ولی فقیه و امام جمعه کاشان افزود: اگرچنانچه کسی در واگذاری مسئولیت این خصوصیات را لحاظ نکتد به آن امانتی که اسلام و ملت ایران برعهده او گذاشته خیانت کرده است .

وی خوب بودن را ملاک کاملی برای انتصاب افراد ندانست و خاطرنشان کرد: تقوی تنها این نیست که آدم نماز بخواند بلکه تقوی درمدیریت است که کار به کاردان سپرده شود.

امام جمعه کاشان دربخش دیگری ازخطبه ها با اشاره به افتتاح بزرگترین کارخانه خودروسازی خاورمیانه درکاشان با ۴ هزار و۵۰۰ میلیارد ریال اعتبار و ظرفیت تولید سالیانه ۱۵۰ هزار خودرو سواری گفت: مسئولان صنعت خودرو بویژه مدیران سایپای کاشان تلاش کنند خودروها با بالاترین کیفیت تولید شود تا قدرت رقابت با تولیدات کشورهای ییشرفته را داشته باشد .

وی صادرات محصولات خوردوسازی ایران به بازارهای جهانی را نشان دهنده توان و افتدار مدیریت صنعتی اسلامی در عرصه بین المللی عنوان کرد.

امام جمعه کاشان همچنین ضمن تقدیرازحضوررئیس دولت درشهرکاشان و دیداربا مردم این شهرو نیزتشکرازمردم قدرشناس کاشان ازسردادن برخی شعارها دراین مراسم انتقاد کرد و گفت: عده ای اندک ازافرادی که شعارهای خلاف اخلاق و خارج از شان مردم کاشان سردادند اعتبار و حیثیت این مراسم را زبرسوال بردند و سفر را به کام رئیس دولت، استاندار و بنده بعنوان نماینده مقام معظم رهبری و امام جمعه کاشان تلخ کردند.

عضو خبرگان رهبری با غیرقبول خواندن این حرکت خواستار عذرخواهی مکتوب این افراد از مسئولان استانی و شهرستان شد


 


امروز: ر پوستر اجلاس گروه G 15 برای چندمین بار در ماههای اخیر رنگ سبز از پرچم ایران حذف شد.

G15-no-green-flag.jpg


 


جمعی از اقشار مختلف جامعه از جمله فرهنگیان، پزشکان و پرستاران و خانواده های شهدا با دبیرکل حزب اعتماد ملی دیدار و گفتگو کردند.

به گزارش سحام نیوز ، در ابتدای این دیدار افرادی به نمایندگانی از قشر و صنف اجتماعی خویش، ضمن انتقاد و ابراز نگرانی از وضعیت کنونی کشور، سوالاتی را مطرح نمودند.

حجت الاسلام والمسلمین مهدی کروبی ضمن خوش آمد گویی، فرارسیدن سالروز شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) را به عموم مسلمانان جهان علی الخصوص شیعیان و ایرانیان عزیز تسلیت گفته و سپس ضمن ایراد صحبتهایی کوتاه، به پاسخ گویی سوالات میهمانان پرداختند.

دلیل ایثارگری های اوایل انقلاب حفظ اسلامیت و جمهوریت بود

دبیرکل حزب اعتماد ملی گفت: ۳۱ سال پیش حرکتی با رهبری حضرت امام (ره) صورت گرفت که در نهایت منجر به انقلاب عظیم و بی سابقه ای گردید. این حرکت سیاسی و انقلاب عظیم، فراز و نشیب های بسیاری داشت و البته سرافرازی آن متعلق به مردم بوده و هست، چرا که مردم عزیز قبل و بعد از پیروزی انقلاب ضمن همراهی همه جانبه در عرصه های مختلف انقلاب، سختی ها و ناملایمات زیادی را متحمل شدند. هشت سال دفاع مقدس در برابر دیکتاتوری صدام که با حمایت های ابرقدرتها می تازید، دست و پنجه نرم کردن با تحریم های مختلف، ترورهای وسیع و گسترده از جمله انفجار دفتر نخست وزیری و موارد بسیاری که مردم بزرگوار ایران با شجاعت و جانفشانی در مقابل آنها ایستادگی کردند و سرافرازی را برای خود به ارمغان آوردند. و دلیل تمام این ایثارگری ها و جانفشانی ها، همانا عشق به اسلام و میهن و کشور بود که در دو کلمه ی بامثمای اسلامیت و جمهوریت توسط خود مردم متبلور شده است .

کالبد نظام جمهوری اسلامی با آرای ملت معنا می یابد

قطار جمهوری اسلامی از مسیر اصلی خود منحرف شد

مهدی کروبی حق انتخاب و تعیین مسئولین در نظام جمهوری اسلامی، چه مستقیم و چه غیر مستقیم را از آن مردم دانست و افزود: جایگاه مردم در این نظام چنان است که امام فرموده است : "میزان رای ملت است" ، "مردم ولی نعمتند" .

وی در ادامه گفت: نظام مبتنی بر آرای مردمی ما چنان است که مردم با آرای خویش، نمایندگانی را انتخاب می کنند تا از طریق مجلس خبرگان، بر عملکرد رهبری نظارت کنند، نمایندگانی را انتخاب می کنند تا از طریق مجلس، ضمن تدوین قوانین کشور، بر حسن عملکرد دولت منتخبی خود نیز نظارت دائمی داشته باشند و به همین ترتیب در انتخاب مستقیم و غیر مستقیم و نظارت بر عملکرد سایر مسوولین نظام در رده های مختلف نقش بی چون و چرای خود را ایفاء می نمایند و اینچنین است که کالبد جمهوری اسلامی با دمیده شدن روح مردم خویش (نقش آرای ملت) جان گرفته و معنا می یابد. ولیکن بدلیل آنکه عده ای جهت بقاء خویش در قدرت اجرایی کشور در جهت حذف جمهوریت و نقش ملت هستند، متاسفانه ما و شما اکنون شاهد انحراف قطار جمهوری اسلامی از مسیر اصلی خود هستیم.

اسلام را به سمت خرافات سوق دادند

کار نظام به جایی رسیده که افراد غیر مسئول حکم محارب صادر می کنند

رئیس مجالس سوم و ششم گفت: متاسفانه از طرفی نیز شاهد سوق دادن دین پاک خاندان پیامبر به سمت خرافات هستیم.ریا و تزویر کم بود که خرافه پرستی و خرافه گویی نیز بدان افزوده شد. بی شک ما در دین خود مقوله ی محارب را داریم همانطوریکه در سایر حکومت ها و کشورها این موضوع (به عناوین دیگری) وجود دارد. کسی که بر علیه نظام و در جهت ساقط نمودن آن اقدام کند، محارب خوانده می شود. ولی متاسفانه کار نظام ما به جایی رسیده که افرادی غیرمسوول بی مهابا از دنیا و آخرت خویش، حکم محارب صادر می کنند. اخیرا" نیز شاهدیم که در اقدامی عجیب و غیرمسوولانه، عضو شورای نگهبان (آقای الهام) مهندس موسوی و همسرش را محارب خطاب می کند.

مهدی کروبی در ادامه مطلب افزود: به یاد دارم، در سال ۷۶ راجع به قضایای انتخابات با مقام معظم رهبری صحبت می کردیم. بنده آقای موسوی را جهت شرکت در انتخابات ریاست جمهوری پیشنهاد دادم، شخصی که در آنجا حضور داشت و من از گفتن اسم وی خودداری می کنم، گفت "اگر آقای موسوی بیاید او را رد صلاحیت می کنیم" همینجا بود که رهبر انقلاب با تعجب گفتند "این چه حرفی است، ایشان نخست وزیر امام بودند" . حال به کجا رسیده ایم که حکم محارب می دهند.

وقتی صبح روز انتخابات نتیجه آن معلوم باشد قطعا ناشی از اعتقاد و احترام به آرای ملت نیست

کروبی سپس افزود: خودشان نیز می دانند که ما برانداز نیستیم و البته این راه (خط امام و اصلاحات) را تازه انتخاب نکردیم. بدرستی من و شما متوجه هستیم که جمهوریت به معنای واقعی در نظام اجرا نمی شود. اینکه صبح روز انتخابات نتیجه آن معلوم باشد و به یکدیگر تبریک گویند قطعا" ناشی از اعتقاد و احترام به آرای ملت نیست.

نظام باید به مسیر اصلی خود برگردد

وی گفت: ما می گوئیم که نظام باید به مسیر اصلی خود (اسلامیت توام با جمهوریت) بازگردد. انتخابات سالم و آزاد برگزار شود، مطبوعات مستقل شکل گرفته و آزادی بیان داشته باشند، احزاب و تشکلها حق فعالیت داشته باشند، اصناف و اقشار مختلف مردم به رسمیت شناخته شده و حرمت آنان رعایت گردد و به قانون اساسی به درستی عمل شود. البته هر قانونی هم عیب و نقضی دارد جز کتاب خدا، قرآن کریم. قانون اساسی نیز وحی منزل نیست، اشکالاتی هم دارد. قانون اساسی می بایست در صورت نیاز و متناسب با مقتضیات زمانی در جهت بهره مندی عمومی و منافع ملی تغییر نماید، بازنگری قانون اساسی پس از گذشت ۱۰ سال از پیروزی انقلاب در زمان حضرت امام (ره) مصداق بر این ادعاست.

پیگیری اوضاع زندانیان و خانواده آسیب دیدگان را از وظایف خود می دانم

شیخ اصلاحات در پاسخ به یکی از سوالات حاضرین راجع به وضعیت آسیب دیدگان پس از انتخابات گفت: من صمیمانه از شما تشکر می کنم که به دیدن خانواده ها رفته و از آنها دلجویی می کنید. من نیز به نوبه خویش هر کاری که در توانم باشد انجام داده و می دهم و پیگیری اوضاع زندانیان و خانواده آسیب دیدگان را از وظایف خود می دانم.

مهدی کروبی ادامه داد: به منظور رسیدگی و دلجویی از خانواده های آسیب دیده گان در همان اوایل بعد از حوادث انتخابات با مهندس موسوی نشستی برای تشکیل کمیته پیگیری داشتیم که ایشان فرزند شهید بهشتی و آقای روح اله مقدم عضو مجمع روحانیون مبارز و از طرف بنده هم آقای الویری و دکتر امینی مشخص گردیده و بدین منظور کمیته ای تشکیل گردید که متاسفانه از جمع چهار نفره این کمیته، سه نفر آنها را بازداشت کردند. پس از آن بنده در حد توان خود وارد صحنه شده و با خانواده آسیب دیدگان و زندانیان وقایع اخیر دیدار می کنم و از نمایندگان خود در شهرستان ها هم خواستم تا به دیدار خانواده های آسیب دیده در شهرستان ها بروند و جویای احوالات آنان بشوند.

برخی برای بقاء خود مترصد فرصت اند تا خشونت بیشتری را در جامعه رواج دهند

در ادامه یکی از میهمانان این سوال را مطرح کرد که احکام قضایی سنگینی صادر می کنند، شبکه های اجتماعی نیز روز به روز با محدودیتهای جدیدی مواجه می شوند، مطبوعات مستقل و منتقد توقیف شده و همه افراد هم به اینترنت دسترسی ندارند، با این اوصاف شما برای اطلاع رسانی بیشتر و آگاه سازی مردم چه برنامه ای دارید؟

دبیرکل حزب اعتماد ملی در این زمینه گفت: متاسفانه شرایطی را که ذکر کردید، وجود دارد. فشار نیز زیاد است. بنده و خانواده ام نیز همچون مردم تحت فشار زیادی هستیم و مسائلی را که بر خانواده من نیز چون مردم گذشت را می دانید. برای تضعیف روحیه حتی از شایعه ای که من دچار بیماری صعب العلاجی شدم نیز استفاده کردند ولی نتیجه ای در بر نداشته است. این فشارها عمق قضیه را بیشتر می کند. ولیکن ملت آگاه هستند و هوشیارانه در قبال این جریان مشکوک ایستاده اند. برخی جهت بقاء خود مترصد فرصتند تا خشونت بیشتری را در جامعه رواج دهند لذا باید دقت بیشتری نمود، چرا که ما هم عضو این انقلاب و حکومت هستیم. در چنین شرایطی که ابزار اطلاع رسانی را از ما گرفته اند، احزاب را به تعطیلی کشانده و روزنامه ها را توقیف کرده اند، باید ضمن استفاده از فضای مجازی با اطلاع رسانی چهره به چهره آگاهی بخشی عمومی را افزایش داد.


 


فیض الله عرب سرخی عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بعدازظهر یکشنبه با فراخوان مسئولان زندان اوین، به زندان بازگشت.

یکی از نزدیکان وی با اعلام این خبر به جرس گفت: وی که از روز ۱۵ اردیبهشت ماه به مرخصی آمده بود، در پی عدم تمدید مرخصی اش به اوین فراخوانده شد.

این عضو ارشد ستاد میرحسین موسوی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هفته گذشته از سوی دادگاه تجدیدنظر به تحمل ۶ سال حبس تعزیری قطعی محکوم شده بود.


 


امروز: صبح روز یکشنبه هشت مامور امنیتی که دو تن از آنها زن بودند با حضور در منزل جعفرپناهی، خاناوده این کارگردان معروف را تهدید کردند که در صورت هر گونه مصاحبه واطلاع رسانی درباره وضعیت آقای پناهی بازداشت خواهند شد.

به گزارش کلمه این ماموران که از ساعت ۹ صبح تا یک ظهر در منزل جعفر پناهی حضور داشتند در حالی مجددا به تفتیش منزل این هنرمند سرشناس پرداختند که در شب بازداشت او و خانواده اش ، منزل او تفتیش شده و چندین جعبه حاوی وسایل شخصی او و خانواده اش ضبط شده بود.

گزارش کلمه می افزاید ماموران امنیتی بعد از تفتیش منزل، با نشان دادن احکام بازداشت اعضای خانواده جعفر پناهی ، آنها را تهدید کرده اند که در صورت هر گونه مصاحبه و اطلاع رسانی بازداشت خواهند شد.

براساس این گزارش هدف از این برخوردها ، ترساندن خاناوده جعفر پناهی و ایجاد رعب و وحشت است تا آنها از هر گونهه اطلا ع رسانی در باره آقای پناهی پرهیز کنند.

جعفر پناهی در بند ۲۰۹ زندان اوین در حالی زندانی است که حکم بازداشت او طی روزهای گذشته، به مدت دو ماه دیگر تمدید شده است.

منبع: کلمه


 


امروز: جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی با نزدیک شدن به سالگرد انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری سال گذشته با صدور بیانیه ای، ضمن شرح دردها و رنج های خود و عزیزانشان در یکسال گذشته نوشته اند که افق روشنی از چگونگی برخورد حاکمیت با زندانیان سیاسی دیده نمی شود . بسیاری از آنها را با احکام سنگین در زندان نگه داشته اند. برخی را به بهانه هایی که هنوز برای ما روشن نیست به زندان های مخوف و هولناکی چون رجایی شهر فرستاده اند.

متن کامل این بیانیه، به این شرح است

به نام خدایی که دادرس مظلومان است

ملت بزرگ ایران

یک سال از بازداشت همسران ، پدران و فرزندانمان می گذرد . در این یک سال همه ما خانواده های زندانیان سیاسی ، رنج ها و سختی های بسیاری را متحمل شده ایم . سختی ها و رنج هایی که بخشی از آن را با ملت ایران در میان گذاشتیم و بخش مهم آن را برای خود و خلوت خود و باز گو کردن با خدای خود . چه او از هر چیز به ما نزدیک تر و از هر کس به امور آگاهتر است .

امروز که این نامه را برای ملت ایران می نویسیم به همان اندازه روز نخست دستگیری عزیزانمان ، نگران و رنجور هستیم . افق روشنی از چگونگی برخورد حاکمیت با زندانیان سیاسی دیده نمی شود . بسیاری از آنها را با احکام سنگین در زندان نگه داشته اند . برخی را به بهانه هایی که هنوز برای ما روشن نیست به زندان های مخوف و هولناکی چون رجایی شهر فرستاده اند و عده ای معدود را با وثیقه های چند صد میلیون تومانی به مرخصی فرستاده اند . مرخصی هایی که گاه از زندان سخت تر و جانکاه تر است . همه ما در بلاتکلیفی به سر می بریم . پرسش های بسیاری ذهن ما را به خود مشغول کرده و قادر به یافتن پاسخی برای آنها نیستیم . چرا که حاکمیت و قوه قضائیه برای این پرسش ها پاسخی قانع کننده ، روشن و شفاف ندارد .

چرا فرزندانمان را بازداشت کرده اید؟ چرا آنها را در دادگاه های نمایشی حاضر کردید و کمترین اعتنایی به دفاعیات آنها و موکلانشان نشده است ؟ چرا آنها پس از ماه ها هنوز قادر به ملاقات با وکلایشان نیستند . چرا وکلای آنها از روند بررسی پرونده و نوع اتهام شان بی خبرند؟ چرا برای ماه ها آنها را در انفرادی نگه داشته اند و با چشمان بسته مورد بازجویی های خشن و خسته کننده قرار گرفته اند؟ چرا برای آنها احکامی صادر شده که خود قضات صادر کننده احکام اولیه نیز پس از تائید آن احکام در دادگاه های تجدید نظر ، اظهار تاسف می کنند و می گویند ما با این تصور که احکام صادره در دادگاه تجدیدنظر شکسته خواهد شد ،چنان احکام سنگینی صادر کردیم؟

آیا نباید جرم با مجازات هماهنگی داشته باشد ؟ این هماهنگی که یکی از ابتدایی ترین اصول قضائی است را باید در کدامین حکم دید ؟ احکام چندین ساله و اعدام ؟ وثیقه های های چند صد میلیون تومانی و بلاتکلیفی های طولانی و طاقت فرسا؟چرا باید بازجوها بر قضات و بازپرس ها مسلط باشند ؟ چرا کمترین استقلالی در قوه قضائیه دیده نمی شود ؟

ما مدتها براین باور بودیم که قوه قضائیه محل رجوع مظلومان و داد ستاننده از ظالمین است . اما رفته رفته از این قوه قضائیه ناامید شدیم و تنها امید به خدا داریم .

دادستان محترم تهران اخیرا گفته که بدترین گناهان کتمان حقیقت است . ما هم یک سال است که می گوئیم چرا حقیقت را کتمان می کنید .

بیائید شفافیت را در همه رفتارهایتان نشان دهید. آیا این شفافیت و عدم کتمان حقیقت نیاید برای حاکمان و صاحبان قدرت مورد توجه قرار گیرد . یک شهروند عادی ، یک زن خانه دار ، یک روزنامه نگار ، یک دانشجو و یک فعال حزبی چه چیزی را برای کتمان داشته که حتی پس از ماه ها بازجویی طاقت فرسا ، بر کسی معلوم نشده است ؟ آیا شفافیت و عدم کتمان حقیقت برای آنها در اولویت است یا برای صاحبان قدرت ؟

در هفته گذشته پنج نفر را در زندان اوین اعدام کرده اند . اعدام هایی که پر از ابهام در پروسه دستگیری ، بازجویی ، دادگاه ، چگونگی صدور حکم و اجرای حکم و حتی زمان اجرای آنها است. ما خانواده های زندانیان سیاسی با محکوم کردن نحوه اعدام واطلاع رسانی ناقصی که در باره این اعدام ها و رفتاری که با خانواده های داغدار آنها صورت گرفته ، نگرانی خود را بابت سرنوشت فرزندانمان اعلام می کنیم و از قوه قضائیه می خواهیم عدالت و شفافیت و عدم کتمان حقیقت را در برخورد با مسائل از خود شروع کند .

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی


 


امروز: تعداد زیادی از دانشجویان با حکم های سنگین زندان و تبعید همچنان در زندان هستند و در بلاتکلیفی به سر می برند .

به گزارش کلمه، برخی از این دانشجویان در اعتراضات پس از انتخابات بازداشت شده اند و تعدادی از آنها نیز به واسطه فعالیتشان در پیش و در جریان انتخابات بازداشت شده اند.

ضیا نبوی و مجید دری از دانشجویان کمیته دفاع از حق تحصیل از جمله دانشجویانی هستند که در یکی دوسال گذشته به عنوان دانشجوی ستاره دار فعالیت اجتماعی و صنفی گسترده ای داشته و نسبت به رفتار دولت در جلوگیری از ادامه تحصیل شان اعتراض داشته اند . هم اکنون نزدیک به ۱۱ ماه است که این دو در زندان به سر می برند . دادگاه بدوی به ریاست قاضی پیرعباس برای این دو به ترتیب ۱۱ سال و ۱۵ سال زندان که باید پنج سال آن را در زندان ایذه استان خوزستان ، در تبعید باشند ، حکم صادر کرده است . بیش از چهار ماه از اعلام این احکام سنگین توسط دادگاه بدوی می گذرد و هنوز دادگاه تجدید نظر آنها برگزار نشده است .

شنیده ها حاکی است که دانشجویان محروم از تحصیل که تحت عنوان دانشجویان ستاره دار پیش از برگزاری انتخابات تجمع های زیادی را در افشاگری برخورد های وزارت علوم احمدی نژاد با دانشجویان انجام داده بودند ،مورد خشم شخص احمدی نژاد هستند و به همین دلیل این دانشجویان احکام سنگینی را دریافت کرده و در تمام یازده ماه گذشته تحت شدیدترین فشارهای روحی و جسمی در زندان قرار داشته اند.

برخی از وکلا می گویند پرونده های این دانشجویان و دیگر زندانیان سیاسی به عنوان گروگان در دادگاه ها نگه داری می شوند . همچنان که اخیرا تعداد پنج نفر از زندانیان را برای ترساندن مردم اعدام کرده اند ، به نظر می رسد که قوه قضائیه رفتار مشابه ای را با این دانشجویان در پیش خواهد گرفت و آنها را با احکام سنگین مواجه خواهند کردند .

این وکلا معتقدند آنها با این اقدام می خواهند دانشجویان و جوانان را بترسانند . چندی پیش مرتضی نبوی از رهبران جناح راست اذعان کرده بود که بدنه اصلی جنبش سبز را جوانان و دانشجویانی تشکیل می دهند که حاضرند برای رسیدن به اهداف خود هر هزینه ای را بپردازند . از این رو به نظر می رسد که دستگاه قضایی ایران که کارشناسان قضائی و حقوقی آن را به شدت وابسته به جریان های سیاسی می دانند ، در تلاش است تا با بلاتکلبف نگه داشتن این جوانان و دانشجویان و صادر کردن احکام سنگین برای آنها ، شرایط را برای دانشجویان و جوانان سخت تر از این کند .

مهدی کلاری ازدانشگاه شریف ، علی پرویز وسهیل محمدی از دانشگاه خواجه نصیر و مجید توکلی از امیرکبیر ،مجید دری و ضیا نبوی از دیگر دانشجویانی هستند که در بلاتکلیفی به سر می برند و یا با احکام سنگینی روبرو شده اند.


 


امروز: دولت ایران در حالی حذف یارانه ها را در دستور کار قرار داده که هیچ گزارشی از نحوه اجرای این برنامه در اختیار مردم قرار داده نشده است.

پرسش های فراوانی در باره این برنامه وجود دارد اما دولت در سکوت و پشت پرده مشغول اجرای آن است.

دو سال پیش وقتی دولت تصمیم به اجرای این برنامه گرفته بود، مراکز مختلفی از بانک مرکزی گرفته تا مرکز پژوهشهای مجلس، پژوهشهایی در باره عوارض و عواقب حذف یارانه ها انجام دادند و گزارش آن هم به صورت علنی منتشر شد.

پیش بینی بانک مرکزی ایران در آن زمان این بود که اگر یارانه مواد سوختی حذف و این مواد به قیمت های بین المللی در بازار داخلی عرضه شود، تورم به ۳۱ تا ۳۷ درصد افزایش خواهد یافت و مرکز پژوهشهای مجلس حتی از این نیز فراتر رفته و تاکید داشت که نرخ تورم بعد از حذف یارانه ها، به بالای ۵۰ درصد خواهد رسید.

بحث گسترده ای در باره عوارض و پیامدهای آزاد سازی قیمت ها و نحوه مقابله با آن بین کارشناسان و صاحب نظران در جریان بود اما اکنون که قانونش تصویب شده، همه سکوت کرده اند.

دولت نیز به جای آماده سازی افکار عمومی و برنامه ریزی دقیق برای آزاد سازی قیمت ها، بعد از تصویب قانون آن در مجلس و تائید شورای نگهبان، چنان بلوایی راه انداخت که انگار مجلس باید هر آنچه دولت می گوید تصویب کند. تا جایی که محمود احمدی نژاد در یک برنامه تلویزیونی پیشنهاد کرد برای حذف یارانه ها همه پرسی شود.

بعد از تصویب قانون حذف یارانه ها دولت اصرار داشت که اگر اصلاحات مورد نظرش اجرا نشود، این قانون را اجرا نخواهد کرد اما سرانجام نیز هیچ توافق روشنی به دست نیامد.

برخی صاحب نظران می گویند که دولت با این کار می خواست مجلس را شریک کارهایش کند و پیامدهای منفی و پیش بینی نشده حذف یارانه ها را به گردنش بیندازد و از طرف دیگر با غبارآلودکردن فضا، فرصت را از منتقدان بگیرد تا در باره این قانون و عوارض آن نظر ندهند و دستگاههای دولتی نیز از علنی کردن گزارشهایی تهیه شده، طفره بروند.

برای همین هنوز کسی نمی داند:

* تورم حاصل از آزاد سازی قیمت ها چقدر خواهد بود؟

* آیا اصلا دولت برآوردی انجام داده است که تاثیر حذف یارانه ها تا چه اندازه است؟

* قیمت مواد سوختی و کالاهای اساسی به چقدر خواهد رسید. قیمت این کالاها و خدمات در سال اول چقدر خواهد بود؟

* به چه کسانی پول نقد داده می شود؟ آیا همه ایرانیان پول نقد می گیرند یا فقط کسانی که ثبت نام کرده و از طرف دولت نیازمند تر تشخیص داده شوند.

* میزان پولی که قرار است ماهانه به هر فرد یا خانوار داده شود، چقدر است؟

* به چه شرکت های پول داده می شود؟ آیا به همه شرکت هایی که از حذف یارانه ها آسیب می بینند پول نقد داده می شود یا نه؟ مبنای دولت برای پرداخت این پول به شرکت های چیست؟

* برنامه دولت برای مقابله با عوارض و بحران های احتمالی آزاد سازی قیمت ها چیست؟

پرسشهای کلی بسیاری نظیر این وجود دارد اما پرسشها فقط محدود به این مسائل کلی نیست، در جزئیات هر کدام نیز کلی سئوال وجود دارد؟

به طور مثال:

* قیمت بنزین در طول پنج سال چقدر می شود؟

* نحوه افزایش قیمت بنزین در طول این دوره چگونه خواهد بود؟

* آیا سهمیه بندی بنزین ادامه پیدا می کند؟

* آیا با وجود آزاد سازی قیمت ها اصلا سهمیه بندی معنی دارد؟

* اگر سهمیه بندی ادامه پیدا کند، چقدر بنزین سهمیه ای به خودروها داده می شود؟

و پرسش های فراوان دیگر در باره این موضوع و موضوعات دیگری نظیر گازوئیل، گاز، برق و بقیه وجود دارد که دولت به هیچکدام پاسخی نداده است.

تنها چیزی که بسیار بر آن تاکید کرده، پول نقد و توزیع آن بین مردم است که آن هم به قدری ناروشن است که حتی مقامات دولتی هم نتوانسته اند رقمی دقیقی بدهند. از هر نفر ۷۵ هزارتومان شروع شده و حالا به ده تا پانزده هزارتومان رسیده است.

اوضاع فعلی یک نشانه روشن دارد و آن این که هیچ چیز روشن نیست نه فقط برای مردم که حتی برای قانونگذاران و دولت.

منبع: بی بی سی


 


قرار بازداشت عماد بهاور، فعال سیاسی به مدت دو ماه دیگر نیز تمدید شد.

به گزارش خبرگار کلمه قرار بازداشت عماد بهاور در حالی تمدید شده است که بازجویی های وی به پایان رسیده است.

عماد بهاور رئیس شاخه جوانان نهضت آزادی ایران در بند ۲۰۹ زندان اوین و با جعفر پناهی، کارگردان ایرانی هم سلول است.

این سومین بازداشت عماد بهاور در یک سال گذشته می باشد، در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری بهاور یکبار به مدت ۴ روز و بلافاصله بعد از انتخابات نیز به مدت دوماه بازداشت شده و تمام این مدت را در سلولهای انفرادی ۲۰۹ محبوس بود.

همچنین نیروهای امنیتی در سالجاری علاوه بر فشار برای اخراج ایشان از محل کارش با فشار بر حراست دانشگاه مازندران از برگزاری جلسه دفاعیه پایان نامه ایشان در مقطع کارشناسی ارشد علوم سیاسی نیز جلوگیری نمودند.

به دنبال وصول احضاریه ای برای ارائه آخرین دفاع در مورد پرونده بازداشت اول بعد از انتخابات به دادگاه انقلاب مراجعه نموده بود که پس از ارائه دفاعیه با تفهیم اتهامی جدید بازداشت شده و به زندان اوین منتقل شد.


 


صبح امروز حکم مهدی محمودیان و محمد داوری در غیاب وکلایشان به آنها ابلاغ شد.

به گزارش کلمه مهدی محمودیان از اعضای جبهه مشارکت و محمد داوری سر دبیر سایت سحام نیوز ارگان رسمی حزب اعتماد ملی، به جرم تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده اند.

لازم به ذکر است هر دو به رای صادره اعتراض نموده و درخواست تجدید نظر کرده اند.

مهدی محمودیان از تاریخ ۲۵ شهریور ماه در بازداشت به سر می برد. این روزنامه نگار نقش عمده ای در افشای فجایع کهریزک داشت.

محمد داوری ،‌سردبیر سحام نیوز( سایت رسمی حزب اعتماد ملی ) نیز روز ۱۷ شهریور با حکم جلب صادره از سوی دادستانی تهران بازداشت شد.


 


امروز: ژیلا بنی یعقوب روزنامه نگار در آخرین مطلب خود در وبلاگ "ما روزنامه نگار هستیم" نوشته است:لحظه ای که خانم شهرزاد کریمان ،مادر شیوا نظرآهاری دست کرد توی کیفش و یک دستبند صورتی رنگ به من داد،لازم نبود که بگوید این را شیوای عزیزم در سلول کوچکش در بند ۲۰۹ اوین درست کرده و برایم فرستاده است.چون برایم قابل حدس بود که این سوغات یک دوست دربند است که از آن سوی دیوارهای اوین به بیرون راه پیدا کرده است.

دست بندی را که شیوا با نخ هایی که یکی یکی و با زحمت ازحوله صورتش جداکرده و به هم بافته بود ،روی صورتم کشیدم و سعی کردم بوی شیوا را از لابلای نخ های حوله صورتی رنگش احساس کنم .اشک توی چشمهایم پر شده بود و می خواستم مادرش که مستقیم توی صورتم نگاه می کرد ،نفهمد که بغض کرده ام و دلم می خواهد گریه کنم .

گفتم :می دانم بافتن چنین چیزی در نبد امنیتی ۲۰۹ که هرلحظه تحت نظری چقدر باید برای شیوا سخت بوده باشد و سخت تر از آن حتما رساندنش به بیرون بوده

خانم کریمان گفت :شیوا گفته این دست بند را بدهم به تو و بگویم برای بهترین دوست دنیا!

st01.jpg

شیوا جانم !چقدر خوشحالم که من را بهترین دوست خودت می دانی .این جمله بهترین هدیه ای بود که می توانستی به من بدهی .من چه دارم که به تو بگویم جز اینکه تو مقاوم ترین دوست دنیا هستی ،شجاع ترین دوست دنیا.

وقتی با هم در یک سلول بودیم بارها به من گفتی حاضری سالها به خاطر فعالیت های حقوق بشری ات در زندان بمانی بی اینکه یک آه بگویی !گفتی اما حاضر نیستی به خاطر اتهام بی اساس ارتباط با گروههایی که دوست شان نداری در زندان بمانی .گفتی حتی یک لحظه هم از فعالیت هایی که برای دفاع از زندانیان با هر فکر و ایدئولوژی انجام داده ای پشیمان نیستی

چند روز پیش نیز مهسا امرآبادی حامل هدیه ای از مسعود عزیز برایم بود .گردن بندی که با هسته های خرما و با زحمت زیاد درست شده بود.

مسعود! می دانم طاقت ات زیاد است اما دلم می خواهد دوباره به تو بگویم "طاقت بیار رفیق !این روزهای سخت می گذرد.نگران مهسا نباش .مهسایی که عاشقش هستی و عاشق ات است ، مثل همیشه قوی است و با روحیه.باور کن راست می گویم ."

st02.jpg


 


رئیس کمیسیون طرح تحول اقتصادی مجلس از دعوت نمایندگان دولت برای توضیح در مورد اجرای قانون هدفمند کردن یارانه‌ها خبر داد.

غلامرضا مصباحی مقدم، در گفت وگو با ایلنا در پاسخ به سوالی مبنی بر این‌که آیا اجرای قانون هدفمندکردن یارانه‌ها در ۶ ماه دوم سال عملا همان ۴۰ هزار میلیارد تومان ملاحظه دولت نیست اظهار داشت: من دولت را محافظه کار‌تر از این دیدم که در طول ۶ ماه بتواند ۴۰ هزار میلیارد تومان را به دست آورد و شاید در ۶ ماه، ۱۰ هزار میلیارد تومان را هم به زور بتواند بدست آورد، زیرا دولت در اجرای قانون تاخیر می‌اندازد و لذا با احتیاط گام بر می‌دارد.

وی افزود: این‌گونه نیست که فکر کنیم دولت حالت لجبازی پیدا کرده است و می‌خواهد ۲۰ هزار میلیارد تومان را ظرف ۶ ماه بدست آورد.

مصباحی مقدم گفت: نمایندگان دولت را به کمیسیون دعوت کرده‌ایم تا دوشنبه هفته آینده در این خصوص توضیح دهند.


 


امروز: محمد مصطفایی وکیل دو تن از فعالان زن از برگزاری دادگاه رسیدگی به اتهامات شادی صدر و محبوبه عباسقلی در روز ۱۸ اردیبهشت ماه خبر داد.

وی در گفت‌وگو با ایلنا، با بیان اینکه شادی صدر و محبوبه عباسقلی درخارج از کشور به سر می‌برند، اعلام کرد که این دادگاه بدون حضور آنها برگزار شد.

به گفته وی اتهامات این دو نفر عبارت بود از: اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عمومی، اخلال در نظم عمومی و تمرد در برابر مامورین.

وکیل شادی صدر از حکم ۵ سال حبس تعزیری به جهت اقدام علیه امنیت کشور و یکسال حبس تعزیری و تحمل ۷۴ ضربه شلاق به جهت اخلال در نظم عمومی و تمرد در برابر ماموران دولت خبر داد.

وی افزود: محبوبه عباسقلی‌زاده هم به جهت اقدام علیه امنیت کشور به ۲ سال حبس تعزیری و ۶ ماه حبس تعزیری و تحمل ۳۰ ضربه شلاق جهت اخلال در نظم عمومی محکوم شده است.

مصطفایی با بیان اینکه این حکم امروز در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به وی ابلاغ شده است، افزود: بنده ۲۰ روز مهلت دارم که اعتراضم را به دادگاه ابلاغ کنم که به دلیل سنگینی احکام صادره، حتما اعتراضم را اعلام خواهم کرد.

به گفته وی، دستگیری ۳۳ نفر از فعالان زن در روز ۱۳ اسفندسال ۸۵ علت صدور این احکام بوده است. البته برخی از این افراد تبرئه شده و برخی دیگر نیز احکام تعلیقی داشته‌اند. ولی احکام صادره برای صدر و عباسقلی‌زاده از سنگین‌ترین احکام بوده است.


 


علیرضا عزآباد از بازداشت شدگان وقایع بعد از انتخابات به یک سال حبس تعزیری و 74 ضربه شلاق محکوم شد‬.

‫به گزارش سایت زندانیان سبز‬‫علیرضا عزآباد ، دانشجوی کارشناسی آمار، دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی‬‫است که‬ ‫روز 20 بهمن بازداشت شد ‬‫و به ‫اتهام‬‫ اخلال در نظم و امنیت عمومی از طریق شرکت در اغتشاشات‬‫ در شعبه 26 دادگاه انقلاب‬ تحت محاکمه قرار گرفت‬.

‫آقای عز آباد که با قرار کفالت از زندان آزاد شده است‬‫ نسبت به حکم صادره ‬‫اعتراض کرده است‬ ‫یکی از نزدیکان این دانشجو به زندانیان سبز گفت‬ ‫دانشگاه نیز او را‬ ‫دو ترم از تحصیل محکوم کرده است‬.

‫به گفته وی‬ ‫آقای عزآباد‬ ‫را از طریق عکس های‬ ‫مربوط به اعتراضات مردمی در روز عاشورا شناسایی و بازداشت کرده بودند.


 


امروز: رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام تاكيد كرد:كساني كه در سانسور اخبار و جعل حقايق مي‌كوشند، آب در هاون مي‌كوبند. چه خوب است كه به جاي تلاش بيهوده توقيف مطبوعات، انسداد اخبار و فيلتر روزنه‌هاي خبررساني، اولاً تمام عملكرد خويش را با معيارهاي انساني تطبيق دهيم و ثانياً با ايجاد فضاي باز، با جامعه جهاني در اين مسير همگام شويم.

به گزارش ايلنا، در آستانه روز جهاني ارتباطات ، ديدگاه‌هاي آيت‌الله اكبر هاشمي رفسنجاني به مناسبت اين روز منتشر شد.

رئيس مجلس خبرگان رهبري با بيان اينكه در دنياي فرا صنعتي امروز كه غول‌هاي تجاري براي تداوم رونق كاذب خويش كه حاصل چپاول منابع ملت‌هاي مظلوم و جهان سوم است، سعي در كتمان حقايق از يك سو و القاي اكاذيب از سوي ديگر دارند،اظهار داشت: توجه به ارتباطات، تنها راه منحصر به فرد رشد آگاهي ملت‌هاست.

وي افزود: طي ساليان اخير ثابت شده كه به مصداق مثل معروف «ماه هميشه پشت ابر نمي‌ماند» اخبار اتفاقات مهم جهان در كوتاه زمان ممكن، از هر گوشه زمين به اقصي نقاط گيتي مخابره مي‌شود و كساني كه در سانسور اخبار و جعل حقايق مي‌كوشند، آب در هاون مي‌كوبند.

به گفته هاشمي رفسنجاني دنياي امروزي دنياي مخابره اخبار بر بال علوم ارتباطات است و چه خوب است كه به جاي تلاش بيهوده توقيف مطبوعات، انسداد اخبار و فيلتر روزنه‌هاي خبررساني، اولاً تمام عملكرد خويش را با معيارهاي انساني تطبيق دهيم و ثانياً با ايجاد فضاي باز، با جامعه جهاني در اين مسير همگام شويم.

رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام تصريح كرد كرد: رسوايي جنايات ضدبشري آمريكا در دو زندان گوانتامو و ابوغريب و انتشار فيلم اعمال ددمنشانه دولت غاصب صهيونيستي در سرزمين‌هاي اشغالي نشان داد كه ابرقدرتي و نصب پرده‌هاي آهنين بر دريچه‌هاي حقايق، چندان كارساز نيست.

وي ادامه داد: از سوي ديگر اين حالت، حقيقتي انكارناپذير را بر ما ديكته مي‌كند كه بايد بكوشيم واقعيت‌هاي ميداني پيش و بيش از آنكه با رنگ و لعات حبّ و بغض توسط ديگران مطرح شود، از زبان ما و با استفاده از امكانات موجود بيان شود تا اگر هدف سربازگيري از وجدان‌هاي بيدار جامعه بشري است، با سرعت و دقت در انتقال اخبار درست انجام شود.

هاشمي رفسنجاني معتقد است گستردگي شبكه‌هاي اينترنتي كه تا منازل افراد در دورترين مناطق هر كشوري هم رفته است، در كنار همه خوبي‌هايي كه در امر اطلاع‌رساني دارد، اين نگراني را نيز به دنبال دارد كه حقيقت‌ستيزان جهان با استفاده از امكانات پيشرفته‌تر به ترويج دروغ اخبار براساس مقتضيات خويش مي‌پردازند و راه حل مقابله با اين شيوه نكوهيده، تلاش براي به روز كردن امكانات ارتباطات است.

رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در پايان خاطرنشان كرد:روز جهاني ارتباطات فرصتي بسيار مغتنم است تا با تلفيق مفاهيم علوم انساني با دانش و تكنولوژي و گسترش امكانات فني، تلاش كنيم در دنيايي كه از آن تعبير به «دهكده جهاني» مي‌كنند، خود براسا واقعيت‌ها خبررساني درست و صحيح كنيم تا دشمنان كه هيچ وقت مصالح ما را نمي‌خواهند، نتوانند خبرسازي كنند.


 


امروز: امریکائی ، خائن ، عامل موساد و سران فتنه ، نهایت ابتکارات کلامی است که این روزها در بیانیه ها و مواضع جریانهای حامی دولت و از جمله در بیانیه تعدادی از نمایندگان مجلس به چشم می آید. کاربرد این عبارات شاید تسکین اندکی بر بغض و کینه ای ناشناخته باشد، کینه ای که همواره از هر سخن حقی به دل گرفته می شود و تا مرز نادیده گرفتن واقعیتهای انسانی به پیش می رود. بیانیه175 نماینده مجلس بر ضد سران جنبش سبز آنهم در آستانه سالگرد نتخابات 22 خرداد می تواند در برگیرنده معانی خاصی باشد.

مجلس هشتم که به دفعات در برابر درخواست های غیر قانونی احمدی نژاد پس از مقاومتی شکننده در نهایت تسلیم خواسته های وی شده مدتها قبل از از صدور بیانیه اخیر درگیر بازی سیاسی با سران جنبش سبز شده بود.

طومار نویسی های متعدد و جمع آوری امضا بر ضد موسوی و کروبی از سوی چهره های شناخته شده ای چون روح الله حسینیان و مهدی کوچک زاده، ایجاد درگیری لفظی به نفع دولت و دوره افتادن برای جمع آوری امضاء به منظور محاکمه موسوی و کروبی از جمله تلاشهای مسبوق به سابقه برای تحت الشعاع قرار دادن افکار عمومی و پیشگامی در ضدیت با جنبش سبز بوده است.

مجلس مستقل یا تابع؟

پارلمان در نظام های سیاسی مظهر تبلور اراده مردم و آیینه تجلی خواست و نگرش افکار عمومی است. در حالیکه حتی در ابتدایی ترین دموکراسی های امروزین خواست اقلیت جامعه بدون چشم پوشی های سیاسی لحاظ می شود در ایران خواسته های سیاسی اکثریت جامعه و معترضان با بی اعتنائی روبرو می شود و پارلمان تحت تاثیر برخی مصلحت ها از پیگیری مطالبات مردم سرباز می زند.

سال گذشته و در کوران نا آرامی های پس از انتخابات محمد رضا باهنر گفت که باید صدای مردم معترض را شنید. علی مطهری دیگر نماینده مجلس نیز سخنانی مشابه را بیان کرد اما آرام آرام فضای مجلس به سمت لومپنیزم سیاسی خاصی حرکت کرد که جو سازی بر ضد حامیان موسوی و کروبی یکی از مصادیق آن است.

بعد از دیدار چند نماینده اقلیت با میر حسین موسوی در نوروز امسال محافل خبری وابسته به دولت و سپاه در ترفندی القایی بحث رد صلاحیت نمایندگان دیدار کننده با میر حسین موسوی را مطرح کردند.

عنوان کردن این موضوع پیشنهادی توصیه ای به شورای نگهبان بود تا یک سال قبل از انتخابات مجلس نهم پیشاپیش حکم رد صلاحیت نمایندگان دیدار کننده با میر حسین موسوی را امضاء کند.

با این حال حرکت به سمت این جو سازی ها کافی بود تا بیشتر نمایندگان در یک رودربایستی ناخواسته با صندلی آینده شان قرار بگیرند.

دلایلی که نمایندگان را به سمت امضا می کشاند

هراس از رد صلاحیت هر نماینده غیر منصفی را به تقلا می اندازد تا برای اثبات دشمنی با سران جنبش سبز به هر اقدام نامشروع تن در دهند.

طبیعی است که وقتی نامه ای بر ضد سران جنبش سبز در مجلس به جریان می افتد عدم امضای آن مساوی خواهد بود با رد صلاحیت و از دست دادن 4 سال تکیه زدن بر صندلی پارلمان ، بنا بر این به نظر می رسد یکی از دلایل مهم پروژه نامه نگاری و امضاء شتابزده آن ترس از رد صلاحیت باشد.

یکی دیگر از دلایل انگیزه ساز در امضاء نامه ها بر ضد جنبش سبز تاثیر پذیری نمایندگان از توصیه هایی با عنوان درخواست رهبری است.

مشاهده شده که در بیشتر موارد نمایندگان، هنگام گرفتن امضا می گویند که این اقدام از طرف دفتر رهبری و بنا به خواسته خود ایشان است.

در چنین حالتی بیشتر نمایندگان با قربانی کردن خواست ملی و حتی بدون خواندن متن نامه ها مبادرت به امضای آنها می کنند.

از دیگر دلایل مطرح شدن چنین نامه هایی نبود ساز و کارهای دموکراتیک در فرایند انتخاب و گزینش نمایندگان واقعی مردم است.

پس از بی قانونی های اعمال شده در گزینش نمایندگان مجلس هفتم که بدعت ناخوشایندی در انتخابات پارلمانی به حساب می آید ساز و کار های انتخاب نمایندگان اصیل مردم تحت الشعاع ملاحظات ایدئولوژیک سیاسی واقع شد و در واقع ترس از طرد انقلابی یا همان رد صلاحیت ناشی از گرایش آزاد سیاسی مانع از آن شد که داوطلبان مجلس با نگرش های اصیل سیاسی خودشان پا به عرصه رقابت های انتخاباتی بگذارند.

در چنین شرایطی طبعا حرفه وکالت مردم در پارلمان به شغل وکالت از انقلاب و سیستم سیاسی تغییر مسیر می دهد. در این حالت سیستم قبل از مردم بر می گزیند و مردم صرفا موظف به انتخاب افرادی هستند که نظام آنها را خودی تشخیص داده است.

نامه ای که شانیت امضاکنندگان آن را زیر سوال برد

در نامه 175 نماینده مجلس نکات حیرت آوری مطرح شده که نشان از سیاسی بودن محض بدون در نظر گرفتن چارچوب های اسلام دارد. گویا امضاکنندگان نامه به حدی از تنزل جایگاه رسیده اند که رسیدگی به اتهامات حسین شریعتمداری را در حکم توهین به مقدسات انگاشته اند.

جای بسی شگفتی است که چنین نامه ای به امضاء نمایندگان رسیده در حالیکه موارد مطرح شده در آن مصداق بارز بی عدالتی و حاکی از عدم احاطه دقیق نمایندگان امضاء کننده نامه به ابتدایی ترین نکات سیاسی و حقوقی است.

در نامه مذکور امضاکنندگان در حکم وکیل مدافع حسین شریعتمداری و روزنامه های حامی دولت ظاهر شده و در بیانی عجیب و غیر عقلایی از قوه قضا خواسته اند به شکایات غیر خودی ها و ضد انقلاب ها رسیدگی نشود. این در حالی است که در آئین شیعه علی (ع) حتی به دادخواهی پیر زن یهود مبادرت کرده و حتی با دشمنانش به عدالت و مدارا رفتار می کند.

از مضمون نامه نمایندگان اینگونه برداشت می شود که هیچ منتقدی ولو در صورتی که حق به جانب او باشد حق دادخواهی ندارد که این امر مصداق بارز بی عدالتی و ساقط شدن شان نمایندگی از افراد امضاء کننده نامه است.

نکته بعدی مستمسک قرار دادن محکومیت اعدام شتابزده چند زندانی است که کلهم در نامه نمایندگان از آنها با عنوان تروریست یاد شده است. این در حالی است که اعدامی ها اتهامات خود ا قویا تکذیب کرده و منکر هرگونه ارتباط با گروههای محارب بودند.

لاپوشانی پرونده کوی دانشگاه و کهریزک و مابقی ماجرا

بازی شعاری با کلمات و نوشتارهای انقلابی غیر واقع بینانه در نامه مذکور گرچه امر تازه ای نیست اما به این لحاظ که تلاشی برای فریب افکار عمومی و جهت دهی به قوه قضا برای برخورد با رهبران جنبش سبز است امری نامعقول به حساب می آید این در حالی است که پارلمان هنوز به هیچیک از وظایف قانونی خود در رسیدگی به عاملان کشتار در کوی دانشگاه و پرونده کهریزک عمل نکرده و در برخی موارد حسب مصلحت مبادرت به لاپوشانی و انکار حقایق کرده است.

حال این سوال مطرح است که آیا مجلسی که هنوز به وظایف قانونی خود در مسیری طبیعی و متعادل عمل نکرده می تواند به دستگاه قضا در خصوص محاکمه و مجازات رهبران جنبش سبز امرو نهی کند؟

منبع: جرس


 


روز 27 اردیبهشت ماه سالروز اعلام تاسیس نهضت آزادی ایران است. حزبی که پایه گذاران آن، چهره های موثر و شناخته شده تاریخ معاصرایران ، آیت الله طالقانی، مهندس مهدی بازرگان و دکتر یدالله سحابی بوده اند. کسانی که روش و منش سیاسی و اخلاقی شان با گذر سال ها فراموش نشده است. نزديك به نیم قرن از تاسيس نهضت آزادي ايران مي گذرد، اما گويا شرايط براي اين تشكل سياسي كه هيچ گاه نقش يك حزب را در رقابت براي قدرت به دست نياورد همچنان در همان وضع و حال روزگار تاسيس است. با دکتر صدر حاج سیدجوادی از قدیمی ترین اعضای این حزب درباره نهضت آزادی و راه دموکراسی گفتگو کردیم.

احمد صدر حاج سید جوادی با 94 سال سن، کهنسال ترین فعال سیاسی ایران است. وی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران و از اعضای فعال نهضت مقاومت ملی بوده است. دکتر حاج سیدجوادی مدرک دکترای حقوق از فرانسه دارد و در دوران شاه سالها دادستان تهران بوده است. وی با سابقه فعالیت سیاسی در نهضت مقاومت ملی در دوران نخست وزیری امینی به وزارت کشور منصوب شد. و در دولت موقت مهندس مهدی بازرگان وزیر دادگستری بود. دکتر صدر پیش از انقلاب وکالت چند تن از مخالفان سرشناس حکومت پهلوی را نیزعهده دار بود کسانی چون علی شریعتی، سید علی خامنه ای و آیت الله حسینعلی منتظری. بیش از70 سال فعالیت و مبارزه سیاسی در چهارچوب قانون، انجمن دفاع از آزادی مطبوعات را برآن داشت که در سال 88 درست در همین روزها جایزه قلم طلایی را به او اهدا کنند.

- بنيانگذاران نهضت آزادي در دهه چهل سالها در زندان بودند و حالا در سال 89 دبيركل نهضت آزادي زندان مي رود و در منزل تحت نظر است ، نهضت آزادي چه مي خواهد كه در دوره پهلوي و دوره جمهوري اسلامي شرايط يكسان دارد ؟ درباره تاسیس نهضت آزادی و موسسان این حزب بفرمایید. انگیزه شما چه بود؟

بنیانگذاران نهضت آزادی همانطور که می دانید، مهندس بازرگان، دکتر یدالله سحابی و آیت الله طالقانی بودند. در جلسه دومی که در منزل من تشکیل شد. آقای دکتر سحابی آمدند و به من گفتند قران بیاور که استخاره کنم که آیا عضو موسسین باشم یا نه. ایشان استخاره کردند و این آیه آمد: فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما یعنی خداوند متعال مجاهدین در راه خدا را بر نشستگان برتری داده و برای ایشان پاداش عظیم قرار داده است. دکتر سحابی خوشحال ادامه دادند که فجر و پیروزی با کسانی است که قایل به مسائل اعتقادی هستند و ایشان هم به نهضت آزادی پیوست. علت پایداری این حرب تاکنون به این دلیل است که خواست شان منافع شخصی نبوده و منافع عمومی را مدنظر داشته اند. محمدرضا شاه به تاسی از اطرافیانش به یک دیکتاتور تبدیل شده بود. آقای مصدق به او توصیه کرد که سلطنت کند و نه حکومت اما او رویه دیگری در پیش گرفت. محمدرضا وقتی از اروپا آمد تحصیلکرده بود و میل داشت که به خوبی سلطنت کند ولی اطرافیانش با چاپلوسی و تملق او را به جزئیات مسائل امنیتی دخالت دادند و موجب شدند که حکومت با دیکتاتوری اداره شود. خواسته نهضت آزادی ایران، دموکراسی بوده و اینکه مردم باید خود بر سرنوشت شان حکومت کنند. نهضت آزادی بارها به شاه توصیه کرد که اجازه آزادی به مردم دهد تا راحت تر حکومت کند اما او گوش نکرد و تصور کرد انگلیس و آمریکا با او رفیق هستند و واقعیات جامعه را ندید.

مبارزه با استبداد و دستيابي به آزادي، دموکراسی و حقوق بشر یک فرآيند طولاني است. در طول يكصد سال گذشته از انقلاب مشروطيت تاكنون همیشه چالش اصلي حاكمان مستبد با مردم بر سر این بوده كه حقوق اساسي ملت را ناديده مي‌گرفته‌اند. نهضت آزادی در اوایل با انقلاب موافق بود چرا که بنیان نظام بر مطالبات مردم متکی بود. اما به تدریج از مصالح مردم و دموکراسی دور شد و حتی از آنچه آیت الله خمینی می خواست نیز عدول کرد. نهضت آزادی هر زمان که لازم دیده چه در زمان آقای خمینی و چه بعد از او تذکرات و توصیه های خیرخواهانه اش را به حکومت گفته است.

پاسخ این سوال به نظر بنده روشن است. مسئله جامعه ايران در گذشته استبداد بوده است ، امروز نيز مسئله اصلي جامعه ما هنوزاستبداد است. اما تفاوت شرايط دهه چهل با شرايط كنوني كشور در اين واقعيت است كه در دهه چهل حتي تا دهه هفتاد روشنفكران و فعالان سياسي ـ اجتماعي ما هنوز به طور كامل به اين باور نرسيده بودند و مشكل اصلي جامعه را « امپریالیسم» و يا «سرمايه‌داري» تلقي مي‌كردند و بعضاً آزادي را كالاي «لوكس» مي دانستند. اما در طول مبارزات چند دهه اخير كشور، بتدريج با رشد و توسعه آگاهي در جامعه ایران به ويژه در دوران اصلاحات و در جريان انتخابات و پس از آن، مطالبه «آزادي ، دموكراسي و حقوق بشر» شعار فراگير همه فعالان سياسي ـ اجتماعي شده است. خشونت ورزي دستگاه حاکمه نيز در اين راستا قابل فهم است. در سال 81 من به همراه بسیاری از سران نهضت آزادی زندانی شدیم چون ما واقعیات جامعه را مطرح می کردیم و حکومت تحمل شنیدن حقیقت را نداشت و ادعا می کرد اسلام را پیاده می کند درحالیکه ما می گوییم این اسلام نیست، خرافات است. برای ما احکامی صادر شد و وثیقه های سنگینی مطالبه شد که هنوز این وثیقه ها بعد از گذشت 8 سال در اختیار دولت است و علارغم مراجعات دوستان ما برای برداشتن آن، دولت هیچ تغییری نداده است و حتی درباره برخی که مجدد بازداشت شدند وثیقه های دیگری نیز علاوه موارد قبلی گرفتند. به هرحال با گذشت این سالها همچنان دیکتاتوری شدیدی در ایران حاکم است. و همه مردم را گرفتار کرده است.

- شما به عنوان يك فعال سياسي قديمي ،دليل اينكه دموكراسي در ايران نهادينه نمي شود و هنوز احزابي مانند مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي نيز به سرنوشت نهضت آزادی يعني انحلال یا تعليق همه فعاليت هاي سياسي دچار شده اند، چه می دانید؟

- به نظر بنده رشد و آگاهي مردم و شتاب آن در جريان انتخابات رياست جمهوري سال 88 و فراگير شدن مطالبه آزادي خواهي عامل اصلي تشديد فشار بر احزاب و نهادهاي مدني بوده است. در چنين شرايطی حکومت و نهادهای وابسته به آن مانع آزادي فعاليت و نهادينه شدن احزاب و نهادهاي مدني و آزادي مطبوعات كه پيشنیاز دموكراسي است، هستند. اگر در سه دهه گذشته به طور مستمر اين فشار بر احزابي چون نهضت آزادي ايران كه حرف همیشگی شان « آزادي، دموكراسي و حقوق بشر» بوده، وارد مي‌شد، امروز این درد، دامان احزاب اصلاح طلب را نیز گرفته است و نهادهاي مدني و جنبش سبز مردم ايران بر تحقق آزادی پاي مي‌فشرند، نهادهاي نظامي ـ امنيتي فشار را بر احزاب موثر در جنبش اصلاحات، سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و مشاركت ايران اسلامي بيشتر كرده‌اند و به دنبال توقف و انحلال آنها هستند. متاسفانه دولت نه تنها در سیاست بلکه در همه عرصه های جامعه با عملکرد غلط هزینه های سنگینی را بر ملت تحمیل کرده است. در بیانیه مفصلی که من ،مهندس سحابی، خانم اعظم طالقانی و دکتر پیمان منتشر کردیم به طور کامل به این لطماتی که از سوی احمدی نژاد بر کشور وارد شده اشاره کرده ایم و مخصوصا مقام رهبری را خطاب قرار داده ایم چرا که طبق قانون اساسی باید کشور را برطبق مصالح مردم اداره شود و نه منافع و مصالح اقلیتی چند. هم اکنون قانونی در مجلس به تصویب رسیده است که در آن بیت المال مسلمین را به حراج گذاشته اند و آنچه که متعلق به مردم است به ثمن بخس می فروشند. معدنی را که 1000 میلیار تومان ارزش دارد به 183 میلیارد فروختند تا بر توانایی اقتصادی سپاه در سرکوب مردم بیافزایند. شورای نگهبان چطور اجازه تصویب این قانون را داده است. این بیت المال است و خرید و فروش آن طبق اسلام حرام می باشد.

- اشاره کردید به گفتمان نهضت آزادی که بر سه اصل " آزادی، دموکراسی و حقوق بشر " بوده است مرحوم مهندس بازرگان در آغاز انقلاب و به هنگام رفراندوم سال 58 معتقد بود كه بايد بر جمهوري اسلامي قيد دموكراتيك زد ،فكر مي كنيد قيد دموكراتيك بر جمهوري اسلامي به چه معنا بود و چگونه مي توانست از انسداد سياسي كه به نظر برخي صاحبنظران گريبانگير ايران امروز شده است ،پيشگيري كند؟

به نظر بنده اگر زنده ياد مهندس بازرگان در فروردين سال 1358 پيشنهاد جمهوري دموكراتيك اسلامي را مطرح كردند به اين دليل بود كه آن بزرگوار با بينش تاريخي و شناختي كه از شرايط فرهنگي اجتماعي ايران داشتند نگران حاكميت قشري از روحانيت بودند كه قرائت غير دموكراتيك از اسلام دارند و رأی مردم را تزیینی مي دانند. گذشت سه دهه از آن دوران صحت و درستي اين پيشنهاد بيش از پيش بر همگان روشن شده است. اگر اين پيشنهاد در آن زمان اجازه مطرح شدن پيدا مي‌كرد و قانون اساسي براساس آن به صورت منسجم تدوين مي‌شد، امروز ما شاهد تحقق شعارهاي انقلاب و مطالبات مردم بوديم و انسداد سياسي کنونی موضوعيت پیدا نمی کرد.

نهضت آزادی یکی از نخستین گروه های منتقد به اصل ولایت فقیه بود و جزوه ی را نیز در رد ولایت فقیه در سال 68 منتشر کرد . شما یک جریان مذهبی و معتقد هستید. از نظر شما مبنای اسلامی اصل ولایت فقیه چیست؟

مسئله ولایت فقیه اساسا یک مسئله اسلامی نیست. این ولایت فقیه نه در قران، نه در سیره پیامبر و ائمه اطهار و نه در اجماع فقها نیامده است و پایه اسلامی ندارد. این ولایت فقیه را ملا احمد نراقی که در زمان فتحعلیشاه قاجار فقیهی بود به عنوان یک نظریه مطرح کرد. و پیش از او هیچ یک از علما و مراجع در این باب سخن نگفته بودند. لذا این مسئله به هیچ وجه یک اصل اسلامی ریشه دار نیست. بعد از ملااحمد نراقی، آیت الله گلپایگانی در کتابی به نام "الهدایه الی من له الولایة" به مسئله ولایت فقیه اشاره کرده اما در آن تاکید داشته که که آنکه بر مردم ولایت دارد باید چطور در حق ایشان عمل کند. من این نظر را چندی پیش مطرح کرده بودم که حتی موجب زحمت آقایان هم شد. پیام های تهدید آمیز برای من فرستادند که در طرح مسایل سیاسی باید خیلی احتیاط کرد! اما من باز هم می گویم که اینطور نیست.

مرحوم بازرگان در اعلاميه سنگر به سنگر ،و در آستانه انقلاب اسلامي خو استار حركت گام به گام و حفظ برخي نهادهاي رژيم گذشته بود و پس از انقلاب هم مي گفت دعاي ما براي باران بود اما سيل آمد ،شما فكر مي كنيد جنبش سبز باران است يا سيل ؟

به نظر بنده جنبش سبز مردم ایران به دنبال اصلاحات تدريجي از طريق مبارزه قانونی، مسالمت آميز و پرهيز از خشونت توأم با خردورزی و با حضور همه آحاد مردم است. این جنبش با ديدگاه زنده ياد مهندس بازرگان در سال 57 هماهنگ است كه در نشريات نهضت آزادي ايران و مصاحبه هاي ايشان منعكس شده است. تعبير «باران و سيل» و يا «فولكس واگن و بولدوزر» نشان دهنده دو خط مشي و دو نگاه براي تحقق مطالبات بصورت تدريجي و متناسب با وسع جنبش اصلاحات است هرچند که خط مشي راديكال و راه حل‌هاي تندي كه عملاً از سوی دستگاه حاکمه علیه مردم به کار می رود بسیار شدید است. مثلا اگر کسی یک باند سبز بسته باشد یا به اعتراض سنگی پراند، می گویند او محارب است. این اعدام ها به قصد ایجاد رغب و وحشت میان مردم است تا دیگران حساب کار خودشان را بکنند. اعدام ها هیچکدام براساس ضوابط اسلامی یا حقوقی نبوده است. محارب معنای معنای مخصوص به خودش را دارد که مسلما مصداق معترضین به دولت یا حکومت نیست.

اشاره کردید به موضوع اعدام ها ، شما وکیل آقای خامنه ای در محاکمه ای علیه ایشان در زمان شاه بودید. برخورد دستگاه قضایی با متهمان سیاسی در آن دوره چگونه بود؟ آیا آقای خامنه ای برای اقرار و اعتراف تحت فشار قرار گرفته بودند؟

در آن پرونده آقای خامنه ای به جرم سخنرانی علیه رژیم محاکمه می شدند و آقای هاشمی به اصرار از من خواستند که وکالت ایشان را داشته باشم. در آن زمان روسای دادگاه ها در مشهد به هیچ وجه نمی خواستند که دستور مقامات امنیتی را اجرا کنند و نوعی استقلال قضات در دادگاههای حقوقی برقرار بود. در آن موقع قضات دادگستری، اغلب قضات عادل و شریفی بودند و مصالح مملکت را در نظر می گرفتند. قانون امنیت عمومی را به اجرا می گذاشتند. اما البته دادگاههای ارتشی به گونه ای دیگر بود و قساوت هایی دیده می شد. اما به هر حال در پرونده آقای خامنه ای من مساله خلافی از سوی دادگاه ندیدم و با اینکه در بیرون عناصر و عوامل شاه و ساواک با سردادن شعارهای تند سعی در تاثیرگذاری بر روند دادگاه داشتند اما قاضی پرونده آقای تیمور تاش با کمال درستی رای بر برائت آقای خامنه ای صادر کرد. الان متاسفانه دستگاه قضایی به آن ترتیبی که مصالح مملکت را در نظر داشته باشد نیست. روسای دادگاه ها تنها مقدمات فقه و اصول را خوانده اند و این شرط قضاوت نیست. یک قاضی باید عالم به همه علوم جزایی و مدنی باشد و این قضات اکثرا در دانشکده های حقوق تحصیل نکردند و تحصیلات قضایی کاملی ندارند.

به رابطه نهضت آزادی و دیگر احزاب بازگردیم. در دهه هفتاد و هشتاد احزاب اصلاح طلب و به اصطلاح چپ و خط امامي آن روز با تفكيك خودي و غير خودي نظرا و عملا هر گونه نزديكي و قرابتي را به نهضت آزادي و گرايش ملي مذهبي نفي مي كردند ،اما از انتخابات سال گذشته تا كنون به نظر مي رسد كه تحليلها ي اينچنيني بسیار کم رنگ شده است، شما فكر مي كنيد جنبش سبز خودي و غير خودي دارد؟

مباني نظري « خودي و غير خودي» آنطور كه در دهه های60 و 70 مطرح مي‌شد امروز عمدتاً در بين اصلاح طلبان كمرنگ و يا منتفي شده است. اما در عمل با توجه به فشارهای که از سوی دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی تحميل شده، اغلب. شاهد چنين رفتاري هستيم كه بهتر است با توجه به شعارها و مطالبات جنبش سبز با شجاعت اين روند در عمل اصلاح شود.

شرایط کنونی نهضت به لحاظ تشکیلاتی چگونه است؟ آیا نهضت آزادی می تواند در چهل و نهمین سال تاسیس خود مراسمی برگزار کند؟

نهضت آزادی مدتهاست که برای تحقق دموکراسی و آزادی در ایران مبارزه می کند و در این مسیر جدیت و ممارست داشته است اما حکومت مخالف این است. نهضت آزادی به هیچ وجه اجازه برگزاری جلسات شورای مرکزی، دفتر سیاسی و حتی جلسات خصوصی که معمولا در منزل بنده تشکیل م یشد را هم ندارد و اگر اجتماعی چند نفره از اعضا یا هوداران نهضت در هر کجا تشکیل شود به سرعت با آن برخورد می شود. هم اکنون سایت رسمی نهضت مسدود شده و حق هرگونه فعالیتی از حزب و اعضای آن سلب شده است. رئیس شاخه جوانان و تنی چند از اعضا هم اکنون در زندان به سر می برند و برای برخی اعضا احکام سنگینی صادر شده است.

شما هم به لحاظ تشکیلاتی و هم فکری مبارزه مسالمت آمیز را در دو دوره تجربه کرده اید. اکنون شيوه مبارزاتي جنبش سبز به را هپيمايي هاي مناسبتي معطوف شده است،شما فكر مي كنيد از چه ابزارهاي مسالمت آميز ديگري مي توان استفاده كرد تا جنبش به اهداف خود برسد؟

به نظر من استراتژی اصلي جنبش سبز باید رشد و توسعه آگاهي در همه اقشار جامعه باشد. جامعه آگاه و رهبران، به طور طبیعی می توانند از تاكتيك هاي مناسب در هر شرايطي براي دستیابی به اهداف جنبش استفاده كنند. به نظر بنده شیوه مبارزه نمی تواند صرفاً محدود به راهپیمايي در مناسبت هاي خاص باشد. در جریان انتخابات مردم با هوشمندي و فراست از فرصت انتخابات رياست جمهوري 22 خرداد سال 1388 استفاده كردند و تحولات بعد از انتخابات زمينه را برای گسترش رشد و آگاهي عمومی فراهم کرد. به همین ترتیب باید در انتخابات آينده هم با بررسي شرايط از اين گونه فرصت ها استفاده شود تا بالاخره خواست مردم ایران برای آزادی و مردم سالاری محقق شود. هم اکنون جنبش سبز نهادینه شده است و حاکمیت حاضر است حتی به قیمت مصالحه با بیگانگان در مقابل جنبش داخلی بایستد.


با تشکر از شما

منبع: جرس


 


امروز: محسن آرمین، سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران، صبح روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت ماه در منزل خود بازداشت شد. به منظور یادآوری دغدغه های سیاسی این عزیز دربند که منجر به استعفای وی از نمایندگی مجلس ششم شد، متن کامل استعفانامه او از نمایندگی مردم را در پی می آید.

"ايام سوگواری شهادت امام آزادی و آزادگی حسين بن علی (ع) آموزگار بزرگ حق نخواستن و نه گفتن را به ملت شريف ايران، همکاران محترم و تمامی عاشقان عدالت، آزادی و کرامت انسانی تسليت عرض می کنم.
در ياد حسين و قيام او حقيقتی هست که آن بزرگ را از محدوده زمان و مکان و از انحصار شيعيان و پيروان عاشقش فراتر می‌برد و جاودانه می‌سازد. چيزی که پيروان اديان ديگر و حتی آنان را که اعتقادی به مبدا و معاد ندارند به احترام و حضوع و نوعی عشق و احساس يگانگی وامی‌دارد و آن تعارض بنيادين و تضاد جوهری، توحيد و پرستش خداوند با ستم و ستمگری و تحقير انسان است. چيزی که تجلی روح شيعی و اصل عدالت است.
از قضا اين حقيقت جاويدان بی‌ارتباط با موضوع استعفای بنده و جمعی از نمايندگان مجلس ششم نيست. شايد از خويشتن گفتن اخلاقاً‌ ناپسند باشد ، اما مقام ، مقامی است که از خويشتن نگفتن شبهه‌آفرين و ابهام‌انگيز است. اين را نيز از امامان بزرگوار آموخته‌ام که در هنگام بارش تيرهای شبهه و شايعه و تهمت بی‌دينی و خارجی‌گری در علن و آشکار از گذشته درخشان و تبار سرافراز خود می‌گفتند.
من محسن آرمين مسلمانم. اسلامی که می‌شناسم متلازم با تيغ و طلا و تسبيح نيست. عين خضوع در برابر حق و عشق به انسان و مدارا و مروت با مردمان است.
بدان سان که آن رسول رحمت و رهايی با خلق عظيم خود عرب وحشی بيابانگرد باديه‌نشين را به مدنيت معرفت آورد. و جاهليت خشن تيغ محور را به بلوغ کلمه و گفتار و فروغ انديشه و نوشتار رهنمون شد.
من محسن آرمين افتخار اعتقاد به تشيع علوی و پيروی آگاهانه و بی دريغ از امامان حکمت آموز و جهل ستيز و آزادی نواز و ستم برانداز شيعه را دارم و بر اين اعتقاد خدای را شاکرم و به شکرانه اش سر به زمين می سايم.
پنجاه سال دارم، مهندس الکترونيک، ‌دانشجوی دکترای علوم قرآن و حديث، عضو هيئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی، روزنامه‌نگار و دارای آثار تأليفی و ترجمه‌ای و مقالات تخصصی و سياسی هستم.
در دوران تحصيل در دبيرستان دارالفنون با شرکت در اعتصابات عليه گران شدن بليت اتوبوس‌های شرکت واحد، اولين فعاليت سياسی را تجربه کردم.
آشنايی با آثار و شرکت در مجالس درس و سخنرانی مرحومان علی شريعتی، مرتضی مطهری و سيد مرتضی شبستری دنيای ساده و بی‌مسئله نوجوانی و سپس جوانی را دگرگون ساخت و بر شيفتگی‌ جان و نياز عقل افزود. تا آنجا که بنياد و هويت فکری خود را برای هميشه وامدار اين سه شخصيت بزرگ شدم. با شريعتی جنبه‌های اجتماعی، عدالت‌خواهانه و آزادی طلبانه اسلام را شناختم، با مطهری توانايی و عمق انديشه نوين دينی و ابعاد عقلانی دين را دريافتم و سيدمرتضی شبستری شاکله فکری مرا توازن بخشيد. و نهايتا مشاهده عصاره تمامی آن آموزه ها در امام خمينی (ره) عشق و ارادت مرا به آن يگانه قوت بخشيد.
پس از دوره‌ای از مبارزات دانشجويی با عضويت در گروه توحيدی صف، مرحله جديدی از مبارزه عليه رژيم شاه را آغاز کردم. پس از پيروزی انقلاب با تشکيل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی به عضويت آن سازمان درآمدم و در شورای مرکزی و ارگان عقيدتی اين سازمان فعاليت خود را آغاز کردم. در طول جنگ تحميلی بارها در جبهه‌های جنوب و غرب کشور حضور يافتم. در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دوران وزارت آقای خاتمی در مسئوليت‌های مختلف انجام وظيفه کردم. پس از استعفای ايشان از مسئوليت کناره گرفتم و در انجمن حکمت و فلسفه به تحقيق و پژوهش پرداختم.
در سال ۱۳۷۰ با آغاز دور دوم فعاليت سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی ايران به عضويت شورای مرکزی و شورای سياسی سازمان درآمدم و به عنوان سردبير نشريه عصرما فعاليت سياسی خود را ادامه دادم.
من محسن آرمين نه تنها از ديروز خود در ياری و ياريگيری انقلاب اسلامی پشيمان و شرمگين نيستم بلکه بر آنم که؛

اوقات خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بی‌حاصلی و بی‌خبری بود
البته اوقات خوش ما نه تعقيب و گريز شحنگان شاهی و گزمه‌گان ستم شاهی بلکه اميد جمعی ياران مبارز و دوستان آزاديخواه به فردايی روشن و تابان و بی حضور گزمگان شب و شحنگان آزادی‌کش بود. بدين سودا من و يارانم در سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی چون بی‌شمار آزادگان ديگر که در چشم‌اندازه آينده، جامعه‌ای انسانی و اسلامی و سرشار از کرامت و مکانت انسان می نگريستيم سر را تا آستانه‌ی‌ دار، شوقمندانه به پيش می‌برديم تا تقديم حضرت جانان نمائيم و البته هرگز در باور ما و همگنانمان تصور چنين تفسر و صورت ناموجهی از دين و انقلاب و اسلام نداشتيم.
در جنبش اصلاحی و اراده‌ای که ملت در دوم خرداد ظاهر ساخت آرمانهای راستين انقلاب و مطالبات تحقق نايافته مردم را مشاهده کردم. پس از يک دوره هشت ساله بازسازی و سازندگی، جامعه و نخبگان و متفکران به اين نتيجه رسيده بودند راه برون رفت از بحرانها و ساماندهی بنيادين امور، اصلاحات سياسی و تصحيح مناسبات موجود در عرصه قدرت، مشارکت و نظارت بيشتر مردم بر امر قدرت و در يک کلام ضابطه‌مند کردن رابطه حاکميت و مردم به نفع آزادی‌های سياسی اجتماعی است که قانون اساسی آنرا به رسميت شناخته است. تحقق اين اهداف شريف و تضمين فردايی بهتر برای ملت با فرهنگ و متمدنی که لياقت وضعيتی بسيار مناسبتر از وضع موجود دارد، تنها با وضع قوانين جديد، اجرايی کردن اصول قانون اساسی و اصلاح قوانين گذشته امکانپذير است و اين انگيزه‌ای شد برای حضور در مجلس.
جنبش اصلاحی و مجلس برآمده از آن فرصتی طلايی و کم نظير برای نظام و کشور به شمار می‌آمد. فرصتی که اگر دست دهد نظامهای خردگرا بهترين بهره‌برداری را از آن می‌کنند. به راستی چقدر بايد بخت با نظامی يار باشد که در قبال انحرافات و رويه‌های غلط و مناسبات ناسالم، روند افزايش شکاف و واگرايی ملی در داخل و افول منزلت بين‌المللی؛ به جای واکنش‌های کور و خسارت بار، خود را با جنبش اجتماعی مسالمت‌جو، معتقد به مبانی و اصول نظام با هدف اصلاح امور و تضمين اقتدار و عزت کشور مواجه ببيند. جنبشی که با پيدايش خود و بدون هيچ هزينه‌ای تحسين و احترام جهانيان را در برابر نظام برانگيزد، وحدت و انسجام ملی را افزايش و بی‌اعتمادی و شکاف ميان جامعه و حاکميت را کاهش دهد.
مجلس ششم نماد و محصول چنين جنبشی بود. و به همين دليل با هيچ يک از دوره‌های مجلس در سالهای قبل و بعداز انقلاب قابل مقايسه نبود. می‌توان با تمامی شاخص‌‌های متعارف و مورد قبول اين ادعا را محک زد.
هيچ يک از مجالس گذشته از نظر تعداد نمايندگان جانباز، رزمنده و وابسته به خانواده شهدا با مجلس ششم قابل مقايسه نيست.
هيچ يک از مجالس گذشته از نظر سطح تحصيلات، تجربه اجرايی و صلاحيت علمی نمايندگان با مجلس ششم قابل مقايسه نيست.
هيچ يک از مجالس گذشته از نظر تعداد مصوبات طرحهای زير بنايی در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و سياسی با مجلس ششم قابل مقايسه نيست.
هيچ يک از مجالس گذشته پس از انقلاب عليرغم مردمی بودن و ارجمندی خدماتشان، از نظر پايبندی به حقوق ملت با مجلس ششم قابل مقايسه نيست.
هر چند شعار اصلی مجلس ششم و جنبش اصلاحی، توسعه سياسی فرهنگی، حاکميت قانون و مشارکت بيشتر مردم در کنترل و نظارت بر امر قدرت بود، مهمترين قوانين اصلاح ساختار اقتصادی در مجلس ششم به تصويب رسيد. اصلاح قانون حمايت و جلب سرمايه‌گذاری خارجی که بيش از ۴۰ سال و عليرغم دگرگونی بنيادين روابط و مناسبات اقتصاد بين الملل و تغيير ماهيت بازار پول و سرمايه جهانی بدون تغيير مانده بود تنها از مجلسی برمی‌آمد که خلاقيت، تحرک، شادابی و انگيزه و جسارت اصلاح‌گری داشته باشد.
تصويب اصلاح قانون مالياتها، قانون تجميع عوارض، قانون نظام جامع تأمين اجتماعی، قانون نظام صنفی، تک نرخی کردن ارز، تنظيم بخشی از مقررات مالی دولت، اصلاح ساختار بودجه دولت، تنها از مجلسی ساخته بود که فارغ از محافظه‌کاريها و نگرانی از تغيير وضع موجود به ضرورت اصلاح و تحول اعتقادی عميق دارد.
تصويب قانون اصلاح نظام وظيفه، قانون نحوه تشکيل هيئت منصفه، اصلاح قانون انتخابات، تصويب قانون نحوه رسيدگی به جرايم سياسی موضوع اصل ۱۶۸ قانون اساسی، قانون منع شکنجه، قانون پيوستن به پروتکل منع شکنجه تنها از مجلسی ساخته بود که بنيانش بر دفاع از حقوق ملت استوار است.
به کسانی که توصيه می کنند مجلس ششم را دو سه ماه ديگر تحمل کنيد حق می دهم، زيرا اينان در تمام عمر خود حتی يک قدم برای آزادی ملت برنداشته‌اند، برای رهايی ملت از ستم استبداد و حتی يک سيلی نخورده‌اند.
از کسانی که کشته شدن يک انسان در زندان بر اثر ضرب و شتم را امری فاقد اهميت اعلام و از دستگيری و بازداشت اهل فکر و انديشه و تحديد آزادی مطبوعات و توقيف نشريات همواره حمايت کرده‌اند، انتظاری جز اين نيست و روی سخن بنده با ايشان نيست. مخاطب من آنانی هستند که به جای عافيت‌طلبی در دوران قبل از انقلاب و فرصت‌‌طلبی در دوران پس از انقلاب، برای اعتلای اين کشور و حفظ اين آب و خاک و عزت اين ملت خطر کردند و از عمر خود هزينه کرده‌اند. مخاطب من ملت آگاهی است که با رأی خود و رفتار انتخاباتی خويش بلوغ فکری و رشد خود را نشان داده است.
اينان کسانی هستند که امروز و فردا درباره مجلس ششم قضاوتی منصفانه خواهند داشت. امروز به همان وضوح که استعفا از نمايندگی مجلس را اقدامی صحيح و به صواب می بينيم، عضويت در اين مجلس شجاع، خلاق، شاداب و پرتحرک را افتخاری برای خود و ذخيره‌ای برای آخرت خويش احساس می‌کنم.
اما چرا استعفا.
مجلس ششم عليرغم تمام ويژگی‌ها و برجستگی‌هايش و عليرغم اينکه بهترين فرصت را در اختيار نظام قرار داد تا با کمترين هزينه ممکن به اصلاح خود بپردازد، مورد جفا و بی‌مهری قرار گرفت. رفتار بخشی از حاکميت در قبال مجلس ششم، رفتار آن کودک بيماری بود که ناتوان از عاقبت انديشی، به هر وسيله و بهانه ای متوسل می شود تا از خوردن داروی تلخ اما شفابخش رهايی يابد. به راستی ايجاد نهادهای موازی مجلس، حاکم کردن مصوبات نهادهای غيرقانونی و اظهارات مراجع فاقد صلاحيت قانونگذاری بر مصوبات مجلس، سلب اختيار مجلس در تغيير و اصلاح بودجه برخی از نهادها و يا سلب اختيار مجلس در ضابطه مند کردن و شفاف کردن نحوه هزينه شدن بودجه برخی نهادهای غيردولتی نظير کميته امداد، در ازای کمک هنگفت دولت، به بهانه مغايرت با شرع، رد مصوبات مجلس حتی درباره نحوه فروش لوازم اسقاطی نيروی انتظامی به بهانه مغايرت با شرع و مخالفت با موازين اسلام، رد تمامی مصوبات ناظر بر حقوق ملت و قوانين ناظر بر اصول معطل مانده قانون اساسی نظير جرم سياسی، هيئت منصفه و... به چه صحنه‌ای جز صحنه رفتار آن کودک با داروی تلخ شباهت دارد؟
پيش از اين نيز گفته‌ام اراده فائقه‌ای در نهادهای انتصابی در کار بود تا هيچ يک از برنامه‌ها و طرحهای اصلاح طلبان در تضمين حقوق و آزادی های ملت و نيز طرحها و برنامه‌هايی که می‌توانست در کوتاه مدت آثار محسوس و مثبتی بر زندگی مردم داشته باشد و از مجلس ششم چهر‌ه‌ای موفق و کارآمد ترسيم کند به تصويب نرسد. در اينجا تنها به يک نمونه آشکار اشاره می‌کنم. در ماههای گذشته با تلاش و ابتکار مجلس طرح اصلاح قانون سربازی به تصويب رسيد. مطابق برخی از مواد اين مصوبه مشمولانی که در آستانه کنکور هستند از يکسال معافيت برخوردار می‌شد. مدت سربازی به ۱۸ ماه کاهش پيدا می کرد.
بلافاصله پس از طرح اين موضوع در مجلس برخی فرماندهان سپاه پاسداران و مسئولان ستاد کل نيروهای مسلح با ارسال نامه‌ها و يا از طريق سخنرانی‌ها و مصاحبه‌ها تقليل سربازی به ۱۸ ماه و معافيت موقت داوطلبان کنکور را موجب تضعيف قوای مسلح و امنيت دفاعی کشور و در واقع نوعی خيانت اعلام کردند. آقايی که عنوان سرلشکر بسيجی بر خود نهاده است طی نامه‌ای به رييس مجلس درباره اين مصوبه می‌نويسد: "کاهش مدت خدمت به ۱۸ ماه موجب افزايش نياز به سرباز تا سالانه ۷۴۸۸۰۰ نفر خواهد شد که با توجه به آمار و بررسی‌های ستاد کل در هيچ زمانی در آينده اين تعداد مشمول به خدمت اعزام نخواهد شد.... (و ادامه می‌دهد) ملاحظه می‌فرماييد که نيروهای مسلح با کمبود سرباز در انجام مأموريت‌ها مواجه خواهند شد". اما پس از رد مصوبه مذکور در شورای نگهبان و برگزاری انتخابات مجلس هفتم، با درخواست نيروهای مسلح و موافقت رهبری هم مدت سربازی به ۲۰ ماه کاهش داده شد و هم مشمولان داوطلب کنکور از يکسال معافی برخوردار شدند. نه نيروهای مسلح تضعيف شدند و نه امنيت ملی کشور به خطر افتاد. ظاهراً‌ تنها مشکل اين بود که دهها هزار جوان و هزاران خانواده درگيری مسئله سربازی نبايد احساس کنند مجلس به فکر مشکلات آنان و توانا در حل آن است.
نمونه ديگر مخالفت شورای نگهبان با مصوبه اخير مجلس در اختصاص ۵/۶ ميليارد دلار از صندوق ذخيره ارزی برای اجرای طرحهای عمرانی و توليدی نيمه تمام و پرداخت مطالبات کارکنان دولت است که نه سياسی بود نه تنش زا اما بايد رد شود.
بگذريم. اينها هيچ يک دلايل استعفای بنده نيست. از تجربه حدود ۳۴ سال فعاليت ومبارزه سياسی اين اندازه آموخته‌ام که آنجا که اراده هست ناگزير راهی هر چند صعب العبور نيز هست. اگر قرار بود با اين سنگ اندازيها و لجبازيهای کودکانه ميدان را خالی کنيم می‌بايست در برابر استبداد بی‌رحم پهلوی چنين می‌کرديم. عليرغم برخی تحليل‌های احساسی معتقد بودم نه خداوند متعال و نه آنان که خون پاکشان در راه انقلاب و عزت و سربلندی کشور بر زمين ريخته شد و نه ملتی که به ما رأی داده‌اند رضايت نمی‌دهند در برابر چپاولگران سيری ناپذير و عافيت طلبان قبل از انقلاب که شرايط موجود را مرتع مناسبی برای اشباع نفس استبداد پرست خود يافته اند صحنه را خالی کنيم. می‌دانستم که مشکل اصلی آنست که عده‌ای نمی‌خواهند مناسبات عرصه قدرت شفاف شود. نبايد با تقويت نظارتهای مردمی و از طريق نهادهای انتخابی رانت های قدرت و ثروت محدود و ريشه کن شود. طبق برآوردهای موجود در اين مملکت ساليانه ۴ تا ۶ ميليارد دلار و طبق برآورد ديگری ۱۲ ميليارد دلار کالای قاچاق وارد کشور می‌شود. قاچاق اين حجم از کالا با قاطر و بار همراه مسافر ممکن نيست. اين حجم از کالا با کانتينرها و از طريق شبکه‌های غيرقانونی و غيررسمی توسط و يا با نظارت گردن کلفت‌های قدرت و ثروت و از طريق اسکله‌های پنهان وارد می‌شود. دعوای اصلی اينجاست نه ارزشها و ايمانيات مردم.
لذا اگر حضور ما در مجلس ششم خار در چشم آزادی ستيزان واعضای مافيای قدرت - ثروت است و اگر تحمل ما در مجلس ششم برای فرصت طلبانی که نامه اعمال پيش از انقلاب خود را در دست چپ دارند تا اين حد عذاب آور است، بايد باور کرد که منشاء اثريم. پس چه بهتر که اين خار در چشمان دشمنان آزادی و حاکميت مردم همچنان باقی بماند. اصرار و پايداری ما بر اهداف حق طلبانه و عدالت خواهانه نبايد کمتر از پايداری آنان در حمايت از استبداد و چپاول ثروت ملی باشد.
معتقد بودم اصلاحات در ايران با توجه به ساخت قدرت واقعاً موجود از نوع سخت است و انتظار تحقق اهداف اصلاحی ظرف چند سال به غايت ساده انديشی است. و اصولا خصلت حرکت اصلاحی به ويژه در ساخت قدرتی که بندهای منافع اقتصادی و جاه طلبی آنرا محکم ساخته است و به آسانی تن به تحول نمی دهد، حرکتی مسالمت آميز،‌قانونی و تدريجی است. باور داشته و دارم که عالم سياست عالم نسبيات است ونبايد در سودای مطلق بود. در سرزمينی که فرجام حرکتهای اصلاحی آن يا رگ زدن در حمام فين کاشان بوده است و يا تبعيد و مرگ در احمد آباد, تداوم هفت سال حرکت اصلاحی در نهادهای انتخابی مهمی چون مجلس و دولت فی‌نفسه يک پيروزی است. لذا اگر امروز قانون مطبوعات از وحی و شرع مقدس‌تر می‌شود به طوری که حتی تغيير روش توزيع نشريات نيز خلاف شرع می شود ،‌می توان به فردا اميدوار بود. و اگر معتقديم حرکت اصلاحی حرکتی رو به آينده است بايد باور کنيم که نهايتا مقاومت در برابر پذيرش منع شکنجه، رعايت حقوق زندانيان، گسترش کنترل ونظارت نهادهای مردمی بر امر قدرت روزی درهم خواهد شکست. جامعه را نيز می توان و بايد قانع کرد که صبر بيشتری پيشه کند و از ما تاکيد و اصرار بر وعده ها و عهدها را بخواهد و نه تحقق سريع آنها را.
لذا مادام که حداقل تضمين‌های قانونی و عملی لازم برای تداوم حرکت اصلاحی در عرصه قدرت و اعمال رأی ملت در نهادهای انتخابی و جود دارد، رها کردن اين امکان شرط عقل نيست.
آنچه ماندن من و دوستانم را در مجلس توجيه می کرد، محفوظ ماندن و سلامت نسبی اصولی بود که ضمن تضمين ماهيت جمهوريت نظام، افقی هر چند دور دست اما اميدبخش از امکان تحقق اصلی‌ترين آرمانها و آرزوهای اين ملت زجرکشيده اما سربلند ترسيم می‌نمود.
حق انتخاب کردن و انتخاب شدن عليرغم برخی قانون‌شکنی‌ها در برخی از مقاطع طی سالهای پس از انقلاب همواره ضامن جمهوريت نظام و حضور مجلس مردمی بود. حتی بدعتی به نام نظارت استصوابی، از انتخابات مجلس چهارم به بعد نيز عليرغم تحديد حق ملت در انتخاب آزاد نمايندگان خود نتوانسته بود خصلت مردمی و دموکراتيک مجلس را محو کند.
اما در بيست و پنجمين سالگرد انقلاب و در آستانه برگزاری انتخابات مجلس هفتم شاهد اعمال نظارت استصوابی در غيرقانونی‌ترين، بی‌ضابطه‌ترين و خودسرانه‌ترين شکل آن بوديم. نظارتی که ديگر بايد نام آنرا نظارت استسلاخی گذاشت. نظارتی که انتخابات آزاد و اراده ملت در تعيين سرنوشت خويش را در مسلخ قدرت سلاخی کرد.
ردصلاحيت گسترده، بی‌سابقه و غيرقانونی که انتخابات را به نمايشی طنزآميز از رقابت تبديل می‌کرد، هدفی جز خالی کردن صحنه سياسی از اصلاح‌طلبان به نفع اقتدارگرايان و تشکيل مجلس فرمايشی با ترکيبی عمدتا از پيش تعيين شده و معنايی جز بلاموضع کردن رأی ملت، نفی جمهوريت نظام و در يک کلام آغاز عمليات کودتای پارلمانی نداشته و ندارد.
هدف از تحصن نمايندگان شجاع ملت در مجلس که بنده نيز افتخار شرکت در آن را داشتم تنها و تنها دفاع از اصالت مردمی نظام در برابر کودتای پارلمانی بود. ما معتقد بوده و هستيم که اسلاميت نظام از جمهوريت آن تفکيک‌ناپذير است. اسلاميت و جمهوريت در نظام جمهوری اسلامی دو حقيقت مستقل و مجزای از يکديگر که در صورت امکان بتوان يکی را به نفع ديگری مصادره يا تحريف و تضعيف کرد، نيست. رابطه اين دو مفهوم رابطه تابع و متبوع و مطلق و مقيد نيست. جمهوری اسلامی يک حقيقت واحد است. اسلاميت در اين عبارت نه اسلام فقاهتی، نه اسلام فلسفی، نه اسلام عرفانی بلکه اسلام حکومت است.
اسلامی که می خواهد با اتکای به رأی مردم نظام و کشوری را اداره کند. اسلامی متعلق به يک واحد سياسی است که سه عنصر سرزمين، ملت و دولت آنرا تشکيل می دهد. هم از اين روست که رهبر در اين نظام حتما بايد ايرانی باشد. منتخب ملت باشد. مسئوليت‌ها و اختيارات معينی برعهده داشته باشد.
اسلامی است که بيش و پيش از هر مسلمان ديگری به عزت، سربلندی و سعادت ملت ايران متعهد است. يعنی اسلام جمهور ملت ايران. در حالی که هيچ اسلام ديگری مقيد و متعهد به ملت يا سرزمينی خاص نيست.
لذا اگر جمهوريت اين نظام نفی شود اسلاميت آن نيز منتفی می‌گردد. همان‌گونه که اگر اسلاميت نظام نفی‌شود،‌ جمهوريت آن نيز منتفی می‌گردد و با نفی هر يک، نظام، نظام ديگری خواهد شد جز جمهوری اسلای ايران. بنابراين به عنوان نمايندگان ملت و با انگيزه تعهد و التزام به سوگندی که برای حفظ نظام و قانون اساسی آن ياد کرديم، خود را ملزم به مقابله با اين کودتا يافتيم.
من برای حفظ اين نظام در جبهه‌ها جنگيده‌ام ،‌قلم زده‌ام، در مقابل معاندان و بدخواهان آن ايستاده‌ام و عزيزترين سرمايه يعنی عمر خود را صرف اين هدف کرده‌ام. و اکنون به صراحت می‌گويم تحصن ۲۶ روزه در مجلس برای حفظ اصالت و سلامت نظام و مقابله با تحريف آنرا همسنگ آن مجاهدتها و تلاشها می دانم. خداوند را به شهادت می‌گيرم که در اين جهاد قصد قربت داشتم و اندکی به منافع شخصی خود نينديشيدم. آن ۲۶ روز را برتر از تمامی فعاليت‌هايم طی سه سال و نيم حضور در مجلس می‌دانم. زيرا اگر در طول اين مدت برای اصلاح ناراستی‌ها در نظام فعاليت کردم، در آن ۲۶ روز برای حفظ هويت و اصالت آن کوشيدم.
آن تحصن پرافتخار هر چند مانع برگزاری انتخاباتی نمايشی و مجلسی فرمايشی نشد، اما هنوز راه و راههايی برای عدم تثبيت و نهادينه شدن اين سنت سيئه و بازگرداندن امور به مسير اصلی باقی است.
عدم سکوت و نظاره اين روند حداقل کاری است که می توان و بايد کرد. معتقدم در اين صندلی‌های قرمز فی نفسه هيچ فخر و شرافتی نيست، تنها زمانی تکيه زدن بر آنها را می‌توان موجب افتخار و شرافت دانست که بتوان از حقوق ملت دفاع و مطالبات مردم را تأمين کرد. و آنجا که تحقق اين مهم برخاستن از اين صندلی‌ها را ايجاب کند لحظه‌ای نبايد ترديد به خود راه داد. خرده گيران بر ما خرده نگيرند که دو سه ماه بيشتر به پايان عمر مجلس نمانده و استعفای شما واجد پيام مفيدی نيست. اين خرده‌گيری زمانی رواست که استعفا به انگيزه بازارگرمی و مانور تبليغاتی - سياسی و يا نوعی تنزه‌طلبی صورت پذيرد. حال آنکه اين استعفا حرکتی است اعتراضی و اقدامی بازدارنده عليه روند خطرناکی که در صورت تداوم، هدم اساس جمهوريت نظام و در نتيجه اسلاميت نظام فرجام آن خواهد بود. لذا اگر يک روز هم از عمر مجلس باقی باشد چنين اقدامی موضوعيت خواهد داشت.
استعفا در اين مقطع برخلاف شرايط گذشته نه خالی کردن صحنه بلکه خود بخشی از مبارزه برای دفاع از حقوق ملت بزرگی است که انقلاب آن را در جمهوريت و اسلاميت نظام تضمين کرده است. و اين مبارزه تا حصول نتيجه مطلوب ادامه خواهد داشت و بايد ادامه داشته باشد.
بدفرجامی و آثار زيانبار و بدعت‌های بی‌سابقه‌ای که در انتخابات مجلس هفتم شاهد آن بوديم صرفاً يک فرض محتمل الوقوع نيست. بلکه هر روز می‌توان آثار آن را به وضوح مشاهده کرد. امروز که انتخابات مجلس هفتم برگزار شده است می‌توان درباره آن به سادگی قضاوت کرد و به اين سؤال پاسخ گفت که انتخابات دوم خرداد ۷۶ و ۲۹ بهمن ۷۸ تضمين کننده عزت جامعه و سربلندی نظام و تقويت روح همبستگی ملی و اميد به آينده بهتر و ضامن مصالح کشور بود يا انتخابات اول اسفند ۸۲ ؟
انتخابات رياست جمهوری دوم خرداد و مجلس ششم از ميزان واگرايی‌های قومی و طايفی و مذهبی در سطح کشور کاست و اقليت‌های مذهبی و قومی را به زيست رضايتمدانه در چارچوب نظام جمهوری اسلامی اميدوارتر کرد يا انتخابات مجلس هفتم؟
انتخابات رياست جمهوری در دوم خرداد و مجلس ششم موجب افزايش اعتماد جامعه به نظام و کاهش شکاف ميان حاکميت و مردم و تضعيف بدبينی‌ها و سوء ظن‌ها و افزايش اميد جوانان به آينده‌ای بهتر شد يا انتخابات اول اسفند ۸۲ ؟
انتخابات رياست جمهوری دوم خرداد و مجلس ششم احساس مشارکت مؤثر جامعه در تعيين سرنوشت خويش را افزايش داد يا انتخابات اول اسفند ۸۲ ؟
انتخابات رياست جمهوری دوم خرداد و مجلس ششم تهديدها و خطرهای بالفعل عليه کشور ونظام را خنثی و مخالفان ايران را خلع سلاح کرد واحترام و تحسين جهانيان را برانگيخت يا انتخابات اول اسفند ۸۲ ؟
می توان ساده سازی کرد. هر اعتراض و قضاوت منفی بيگانگان را نسبت به انتخابات ناعادلانه و نمايشی مجلس هفتم،‌دخالت بيگانگان در امور داخلی و نشانه دشمنی تلقی و تبليغ کرد. و دائماً شعار داد و همگان را از دخالت‌های موهوم خارجی بيم و انذار داد. اما مطمئن باشيد جامعه‌ای که ۷۰% مردم شهرهای بزرگ آن در انتخابات شرکت نکرد و حدود ۱۰% شرکت کنندگان آن نيز رای سفيد و مخدوش به صندوقها ريختند واکنش مثبتی به اين شعارها و انذارها نشان نمی‌دهند. انتخاباتی که نتيجه آن حاکم شدن اقليتی با پشتوانه حداکثر ۱۵% آرا بر مجلس به عنوان مهمترين قوه و مظهر مردمسالاری نظام باشد، چه افتخاری برای اين ملت و چه عزتی برای نظام به ارمغان آورده است؟
آقای جنتی می‌تواند اين انتخابات را با آن ردصلاحيت‌های غيرقانونی و با اين نتايج فضاحت بار آزادترين انتخابات پس از پيروزی انقلاب اسلامی بنامد. آقای مشکينی می‌تواند۵۰% شرکت کننده را ۶۰% اعلام کند و بگويد انتخابات باعث تقويت و تضمين انقلاب شد و جای شکرگزاری دارد.
سيمای آقای لاريجانی می تواند آنرا حماسه سبز اعلام کند و بر صفحه تلويزيون عبارت فتبارک الله ثبت کند. اما اين ادعاهای فاقدمحتوا و خلاف واقع، واقعيت را تغيير می‌دهد؟
آيا با اين ادعاها می‌توان بر مشارکت ۲۵% مردم سنندج، ۲۷% مردم کامياران و ۲۵% مردم سقز و بانه و ۱۸% مهاباد که به وضوح بيانگر تشديد واگرايی و تضعيف وحدت ملی در حساس‌ترين استانهای مرزی کشور است سرپوش گذاشت و آيا می‌توان ۵/۲۴ % آرای سفيد و باطله در سنندج، ۸/۱۰ % کامياران و ۸/۱۵% سقز و بانه را حماسه سبز و موجب تضمين انقلاب و تقويت نظام خواند و برای آن شکرگزاری کرد؟ و آيا می‌توان مشارکت بيش از تعداد واجدان شرايط در تعداد زيادی از شهرها و ۶/۹۹ درصد واجدان شرايط در استان کهکيلويه را انتخابات آزاد خواند؟
آمار نااميد کننده و اسفباری که بدان اشاره شد (البته با فرض صحت نتايج اعلام شده و چشم‌پوشی از تقلبات و تخلفات گسترده و مستند به نتايج اعلام شده رسمی) آمار انتخاباتی است که تمامی امکانات و ابزارهای مشروع ونامشروع، تحريص‌ها و تشويق‌های تصنعی که حتی مشاهده کنندگان برنامه کودک نيز از آن بی نصيب نبودند و همچنين دروغ‌پردازی‌ها برای مشارکت هر چه بيشتر مردم در آن بکار گرفته شد.
چهره هيجان زده گزارش گران تلويزيون را در روز انتخابات به خاطر آوريد که از هجوم سيل‌آسای مردم به پای صندوق‌های رای و تمام شدن تعرفه‌های رای در اکثر شعبه‌های اخذ رای در تهران و شهرهای ديگر خبر می‌دادند. مصاحبه گزارشگران تلويزيون را با مردم کوچه و بازار به ياد آوريد که بدون استثناء از تصميم خود بر شرکت در انتخابات و زدن مشت به دهان بيگانگان می گفتند. تبليغات غيرقانونی وجانبدارانه رسانه رسمی کشور را به خاطر آوريد که چگونه ساعتها برنامه خود را در روزهای انتخابات به تبليغ شهردار تهران که عضو آبادگران است اختصاص می‌داد. به ياد آوريد که زمان مصاحبه تلويزيونی با مسئولان شورای نگهبان و هيئت‌های نظارت طبق محاسبات به عمل آمده بيش از ۱۰۰ برابر مصاحبه با وزير کشور و مسئولان اجرايی انتخابات بود.
اعلام ۲۵ هزار تومان بن به فرهنگيان ، ۱۵۰ هزار تومان کمک به هيئات مذهبی، بليت اتوبوس به دانش آموزان و دانشجويان و يک ميليون وام ازدواج به زوجهای جوان را که همگی در آستانه انتخابات و از سوی شهردار عضو آبادگران مطرح شد و صداوسيما نيز آن را در بوق و کرنا کرد به ياد آوريد و درکنار اين همه تبليغ و هزينه نتايج انتخابات، عدم مشارکت ۷۰% شهروندان شهرهای بزرگ و رای ۱۰ تا ۱۵ درصدی محافظه‌کاران را قرار دهيد تا به شعور و آگاهی اين ملت فهيم پی ببريد. در پاسخ به آنان که از اين تريبون و در مخالفت با استعفای نمايندگان معترض، ما را متهم کردند وقتی شکست می‌خوريم به مردم توهين می کنيم و آنان را نادان فرض می‌کنيم،‌ می‌گويم ما که همواره به ويژه در اين انتخابات خاضعانه در برابر آگاهی و دانايی اين ملت سر تعظيم فرود آورده و می‌آوريم.
کسانی مردم را نادان و ساده‌لوح فرض می‌کنند که شعور آنان را به بازی گرفته و معتقد بودند به زور تبليغات گوبلزی می توان کاری کرد که جامعه به اراده ايشان به صندوق‌های رای هجوم آورند. کسانی مردم را ناآگاه می دانند که از پيش نتيجه انتخابات را تعيين و رای مردم را بلاموضوع کرده اند.
صادقانه و دردمندانه بايد گفت نتيجه آن تبليغات سنگين و اقدامات خلاف قانون و اخلاق و آن همه هزينه نه افزايش مشارکت بلکه اعتماد سوزی ملت به رسانه رسمی و افزايش بی اعتمادی به نظام بود.
مردمی که همگی در مصاحبه باگزارشگران صداوسيما بر عزم خود برای شرکت در انتخابات تاکيد می کردند روز انتخابات کجا رفتند؟
جامعه ای که در آستانه انتخابات دائما خبر اختصاص ۵/۲ ميليارد تومان کمک شهرداری به فرهنگيان و ميلياردها تومان بودجه برای کمک به هيئات مذهبی و وام ازدواج به زوجهای جوان و بليت اتوبوس به دانش آموزان را شنيده است و اکنون قبض‌هايی عوارض نوسازی با جهش ۲ تا ۱۰ برابر گذشته را دريافت می‌کند چه احساسی نسبت به حاکميت، جز فريب و تزوير خواهد داشت؟
مسئولان نظام پاسخ دهند. آنان که اين انتخابات را حماسه دانستند پاسخ دهند معنای صداقت و راستی با مردم، ‌شعار مردمسالاری دينی، اعتماد به مردم اين است؟ آيا ارزش و اخلاقی که قرار بود نظام ما به دليل برخورداری از آن از ساير نظامهای جهان متمايز باشد اين بود؟
مسئول اين اعتماد سوزی که هزينه آن از کيسه نظام رفت کيست؟ اين همان نتيجه‌ای است که شايستگی شکرگزاری و ثبت آرم فتبارک‌الله را بر صفحات تلويزيون داشت؟
آنچه گفته شد تنها آثار سوء و نتايج کوتاه مدت بخش تبليغاتی اين حادثه بدعت‌آميز و نامبارک بود. هرگاه ساير جنبه‌های اين انحراف بررسی شود حتی تصور نتايج نيز وحشتناک خواهد بود. يکی از آثار مبارک دوم خرداد تقويت ضريب همبستگی و وحدت ملی بود. تلاش فراوانی صورت گرفت تا احساس واگرايی ميان قوميت ها و رقابت‌های قومی و مذهبی به ويژه ميان اهل سنت و شيعه به احساس همبستگی ملی و رقابت حزبی تبديل شود. انتخابات مجلس هفتم در کردستان به اين دستاوردها آسيب جدی زد.
من مطمئنم که آقايان اصلاً چنين نتيجه‌ای را تضعيف نظام وموجب افزايش تهديدها و آسيب‌پذيری‌ها نمی‌دانند. آنان خود را عين نظام می دانند لذا هر انتقادی عليه ايشان از جمله همين سخنان را تضعيف نظام و قابل پيگرد قانونی می‌دانند و عدم شرکت ۷۵% مردم در بسياری از حوزه‌های انتخابيه کردستان را اصلا مهم نمی‌دانند زيرا مهم رای آوردن نماينده مطلوب ايشان در حوزه‌های انتخابيه ‌است که موجب تقويت قدرت ايشان در مجلس خواهد شد و اين از نظر آقايان يعنی تقويت نظام و پديده‌ای که بايد آنرا حماسه خواند و برای آن شکرگزاری کرد و فتبارک الله گفت.
من به کسانی که بدون استفاده از رانت های پيدا و پنهان و حذف غيرقانونی رقيب در انتخابات پيروز شدند تبريک می‌گويم و آنها را دارای هر گرايش سياسی و فکری که باشند نماينده واقعی ملت می دانم. اما ملاک قضاوت درباره سلامت انتخابات، بيش از ۱۶۰ نماينده‌ای است که از پيش، پيروزی آن تضمين شده بود و نمايندگان متحصن اسامی حوزه‌های آنها را پيش از برگزاری انتخابات به ملت اعلام کرده بودند.
مدافعان سلامت انتخابات کافی است رازاين تردستی را بازگويند که چگونه اقليتی با ۱۰ الی ۱۵ درصد آرا در انتخاباتی پرشکوه که حماسه سبز نام گرفته دو سوم کرسی‌های مجلس را بدست آورده است؟ به اين تناقض نيز پاسخ دهند چگونه انتخاباتی را که نتيجه آن تصرف دو سوم کرسی‌های مجلس به دست اقليت ۱۰ الی ۱۵ درصدی است می‌توان آزاد، قانونی و عادلانه و عاری از تقلب و تزوير خواند؟
می‌گويند اگر شما شرکت می کرديد شکست می خورديد. پاسخ بنده اين است اولاً نتايج نظرسنجی‌ها غير از اين می‌گويد. ثانياً‌ اگر چنين اطمينانی داريد چرا با توسل به نظارت استصوابی - سليقه‌ای و دلايل مضحک و بی‌اساس از حضور کانديداهای اصلاح‌طلب جلوگيری کرديد تا هم آبروی خودتان را ببريد و هم ‌آبروی نظام و کشور را؟ چرا با برگزاری انتخابات غيرقانونی اين فضاحت را بر نظام و کشور تحميل کرديد در حالی که مطمئن بوديد با حضور رقيب نيز پيروزيد؟ آيا اين خود دليل عدم حداقل التزام شما به مصالح کشور نيست؟
گفتنی ها بسيار است و مجال اندک
در اين انتخابات بديهی‌ترين حق شهروندی يعنی حق سرنوشت، حق انتخاب کردن و انتخاب شدن مخدوش شد. و اينجانب به عنوان نماينده ملت که سوگند ياد کرده‌ام مدافع حقوق آنان باشم در شرايط کنونی نه قادر به استيفای اين حقوق هستم و نه مجاز به سکوت در برابر آن، تنها کاری که می‌توانم انجام دهم آنست که با استعفای خود تضييع اين حقوق را فرياد بزنم.
طراحان و عاملان کودتای پارلمانی بدانند هيچ نور رستگاری در ناصيه اين روند نيست. آنان تصورمی‌کنند با بستن فضای سياسی و بسط نسبی آزادی‌های اجتماعی مشکلات داخلی را مرتفع و تنش با آمريکا و اروپا را حل می‌کنند.

خدای را به می‌ام شست‌ و شوی خرقه کنيد
که من نمی شنوم بوی خير از اين اوضاع
نتيجه اين روند از دست رفتن سرمايه مردمی نظام، تفرق و واگرايی در داخل و تاراج منافع ملی در خارج است. اعمال روش‌های استبدادی در کشوری که اکثر مردمش شهرنشين، باسواد و جوان هستند، بخش وسيعی از جمعيت آن تحصيلات عالی دارند، دسترسی آنها به شبکه اطلاع رسانی جهانی آسان است، جز به تضعيف بنيه ملی و کاهش ضريب امنيت ملی نخواهد انجاميد.
نتيجه چنين وضعيتی کاهش اعتبار نظام در عرصه بين المللی، ناگزيری از دادن امتياز و تمکين در برابر قدرتمندان و تنازل از مصالح و منافع ملی خواهد بود.
آيا نتايج اخير مذاکرات درباره انرژی هسته‌ای که همزمان با انتخابات مجلس هفتم صورت پذيرفت و صدور قطعنامه روز گذشته نشان صدق اين پيش بينی نيست؟
عزت و سربلندی کشور در تکيه بر آرا رضايتمندانه ملت است. دستاورد و پيام ايران پس از انقلاب برای جهانيان به ويژه مسلمانان جهان الگويی موفق از حکومت دموکراتيک دينی است نه حکومتی استبدادی که نام دين بر خود نهاده است.
تفسيرهای متحجرانه و تلقی های خشک و بی روح از دين و روش های متصلب در اداره حکومت و شعارهای کهنه و تکراری و کلی گويی های مبهم چيزی نيست که قابليت الهام بخشی برای مسلمانان جهان داشته باشد.
به مردم عراق بنگريد. آنچه از جمهوری اسلامی الهام گرفته اند نه وجود نهادی است به نام شورای نگهبان، نه نظارت استصوابی و نه ضديت با اين يا آن ابرقدرت، بلکه شعار اصلاح‌طلبانه ايران برای همه ايرانيان است که آنرا به شعار عراق برای همه عراقيان ترجمه کرده‌اند.
در شرايطی که اکثر کشورهای منطقه از افغانستان گرفته تا بحرين و عربستان در حال اصلاحات و دموکراتيزه کردن نظام خويش هستند روا نيست جمهوری اسلامی که خود مهد اصلاحات آنهم در سالم‌ترين و اصيل ‌ترين صورت بوده است اين گونه عقب گرد کند. آيا باز بايد تجربه مشروطيت تکرار شود؟ پس از مشروطه ملتی که در منطقه پيشتاز قيام ضد استبدادی و دارای اولين قانون اساسی در منطقه بود نزديک به يک قرن اسير چنگال ديکتاتوری ماند وکشورهای ديگر با الهام از قيام مشروطة او طريق آزادی و پيشرفت را پيمودند. آيا قرار است فرجام جنبش اصلاحی ملت ايران نيز چنين تلخ و اندوهبار باشد؟ هرگز؛ نه اين ملت سزاوار چنين فرجامی است و نه فرزندان واقعی امام انقلاب به چنين فرجامی رضايت خواهند داد.
براساس آنچه گفته شد ضمن احترام به همکاران عزيزم در مجلس به ويژه نمايندگان اصلاح‌طلب، در اعتراض به روند انحرافی موجود و به انگيزه مقابله با آن استعفای خود را تقديم مجلس محترم می کنم. از همکارانم تقاضا می کنم با رای مثتب خود اين خواسته را اجابت کنند. بی شک سه وسال و نه ماه همکاری و فعاليت مشترک با فرهيختگان و عصاره فضايل ملت در مجلس پر افتخار ششم موهبت و نعمت بزرگی است که همواره گراميش خواهم داشت و شکرگزار آن به درگاه ايزد منان خواهم بود.
در پايان از ملت بزرگوار و کريم ايران به خاطر همه قصورها و تقصيرها در انجام نمايندگی ملت طلب عفو دارم و خطاب به ملت شريف عرض می‌کنم: اگر در ايفای مسئوليت سنگينی که به عهده اين بنده ضعيف خداوند نهاد ناتوان بودم و اگر نتوانستم در کسوت نمايندگی شما آن‌گونه که شايسته نمايندگی شماست انجام وظيفه کنم نزد خدای خود رو سفيدم که غش در معامله و خيانت در امانت نکردم.
کسی که حسن و خط دوست در نظر دارد
محقق است او حاصل بصر دارد
چو خامه بر خط فرمان او سر طاعت
نهاده‌ايم مگر او به تيغ بردارد
به آقای جنتی دبير شورای نگهبان که در نماز جمعه اخير درباره شناعت و زشتی تهمت و نسبت سوء به ديگران داد سخن دادند عرض می‌کنم: زشت‌تر و شنيع‌تر از نسبت بی‌عفتی به زنان پاکدامن اتهام بی دينی و بی اعتقادی بر مسلمانان است. اگر آن نسبت با چهار شاهد عادل فيصله می‌يابد، نسبت بی‌دينی مادام که شخص اقرار به مسلمانی کند با هزار شاهد هم ثابت نمی‌شود.
لذا واعظ غير متعظ نباشند و لطف فرموده اسناد و دلايل ردصلاحيت‌ و عدم اعتقاد بنده به اسلام را منتشر فرمايند تا مردم خود قضاوت کنند.

محسن آرمين
۲۳-۱۲-۸۲


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به emrooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به emrooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته