1400 بيمار پيوند كليوى كه داروى راپامون مصرف مىكنند، بيش از ۱۴روز است كه به علت ناياب شدن اين دارو در خطر پس زدن كليه قراردارند.
حدود ۱۵تا ۲۰هزار بيمار پيوند كليه در سراسر كشور وجود دارند كه ۱۴۰۰نفر از آن ها براى جلوگيرى از پس زدن پيوندشان مجبورند حداقل روزى دو عدد قرص راپامون مصرف كنند كه اكنون با «اهمال وزارت بهداشت» و «ناياب شدن» اين دارو در معرض خطر قرار گرفتهاند .
چنانچه بيماري که پيوند کليه انجام داده، 3 روزاين دارو را استفاده نکند طبق نظر پزشکان کليه پيونديش پس زده ميشود و نه تنها بايد دوباره به سمت دياليز برود بلکه هزينههاي پيوند کليه نیز به نوعي هدر رفته است.
در حال حاضر با توجه به بحران نبود اين داروي حياتي، بيماران کليوي داروهاي اضافي خود را که معمولا چند روزي ذخيره دارند به هم ميدهند اما معلوم نيست ذخيره داروي چند نفر از اين 1400 نفرتمام شده است و مشخص نيست که تاکنون کليه چند نفر از اين بيماران پس زده است.
منبع: رسالت
در هشتمین سالروز درگذشت خواننده معترض
در هشتمین سالروز درگذشت فرهاد مهراد، همچنان وکیل خانواده این هنرمند از اعتراض خانواده فرهاد به پخش بدون اجازه آثار این خواننده ایرانی از صداوسیما خبر داده و میگوید که وضعیت برگزاری جایزه فرهاد مشخص نیست.
صالح نیکبخت، وکیل خانواده فرهاد گفت: «هنوز صداوسیما بدون اخذ رضایت از ورثه نامبرده صدا و موسیقیهای مربوط به آواز و ترانههای این هنرمند را از رادیو و تلویزیون و کانالهای مختلف پخش میکند و این موضوع همچنان مورد اعتراض ورثه آن مرحوم است.»
وی یادآور شد: «متاسفانه تاکنون صداوسیما حقوق مادی و معنوی آثار وی را پرداخت نکرده و با وجود اعتراض خانواده فرهاد به انتشار موسیقی و صدای او به این کار ادامه داده است. به همین جهت اعتراض این خانواده به جای خود باقی است و همچنان بحث درباره نیز وجود دارد.»
نیکبخت با اشاره به این که «صداوسیما یک نهاد فرهنگی و آموزشی بوده و خانواده نخواستند از طریق مراجع قضایی اقدام کنند» گفت: «در نهایت مقرر شد به زودی مجددا به صداوسیما به صورت رسمی این موضوع را اعلام کنیم چنانچه همچنان به پخش صدا و موسیقی ترانههای فرهاد ادامه دهند از طریق قانونی اقدام کنیم.»
وکیل خانواده فرهاد درباره روند برگزاری جایزه فرهاد نیز گفت: «از سال گذشته، کسی که قرار بود این جایزه را برگزار کند و متولی این کار شود از طرف مراجع قضایی از انجام این کار عزل و موسسهی خانه فرهاد نیز به حکم دادگاه منحل شده است.»
وی خبر داد: «خانواده فرهاد در نظر دارند با توجه به شرایط فعلی در کشور، خود به نحو مقتضی و با هماهنگی با خوانندگان، موسیقیدانان، شاعران، نویسندگان و طرفداران فرهاد نسبت به برگزاری این جشنواره در شرایط مساعد اقدام کنند.»
منبع: جهان صنعت
حمید حسن زاده، رییس شورای شهر اهواز، ساعت 2 بامداد روز سه شنبه 9 شهریورماه، توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. همچنین 4 عضو دیگر شورای شهر اهواز نیز از سوی وزارت کشور سلب عضویت شدند.
نیروهای امنیتی ضمن تفتیش منزل آقای حسن زاده وسایل شخصی و کامپیوتر وی را نیز به همراه خود بردند.
از علت بازداشت و اتهام احتمالی و محل نگهداری وی تا لحظه تنظیم خبر اطلاعی در دست نیست اما حمید حسن زاده رییس ستاد انتخاباتی محسن رضایی در استان خوزستان بوده است.
همچنین علاوه بر حمید حسن زاده، رمضان منجزی، داریوش ممبینی، آرزو بابادی و قاسم حمادی اعضای شورای شهر اهواز هستند که از سوی وزارت کشور سلب عضویت شدند.
پس از رای شورای شهر اهواز به برکناری سومین شهردار در عمر سه ساله این شورا، حاشیه های فراوانی شورا و شورائیان شهر اهواز را مشغول خود کرد به گونه ای که جلسات علنی شورای شهر اهواز بعد از آن به شدت کم شد تا شاید حجم حاشیه هایی که روز به روز از کانال های مختلف به سوی شورای روانه می شد، کاهش یابد.
منبع: هرانا، مهر
به گزارش رادیو فردا، خبرها از زندان رجايی شهر حاکی از آن است که يک زندانی سياسی پس از حدود ۵۰ روز اعتصاب غذا، اکنون در وضعيت جسمانی بسيار وخيمی قرار گرفته است.
ارژنگ داوودی که به خاطر تشکيل يک گروه سياسی تحت عنوان «جنبش آزادی ايرانيان» از حدود هفت سال پيش در زندان به سر میبرد، در اعتراض به قطع تلفنها و ملاقاتهايش اعتصاب غذا کرده است، و اکنون به گفته همسرش پس از گذشت ۵۰ روز قادر به حرکت نيست.
همسر اين زندانی سياسی که دوره محکوميت ۱۰ سالهاش را می گذراند، گفته مقامات حکومت را مسئول جان همسرش میداند.
به گفته نازنين داوودی، همسر ارژنگ داوودی مسئولين زندان، از او خواستهاند پای برگهای را امضا کند که بر اساس آن مسئوليت جانش برعهده خودش خواهد بود.
نازنين داوودی همچنین گفته: «دوستانشان ديشب زنگ زدند گفتند که ايشان را ديشب بردند بهداری و آمپول زدهاند. يک ورقه هم گذاشتند جلويش که امضا کند که هر بلايی سرشان میآيد مسئولش خودتان هستيد. ايشان هم ورقه را امضا نکردند. مثل اينکه نه میتوانند صحبت کنند و نه میتوانند چشمشان را باز کنند. ظاهرا همينطوری درازکش روی تخت هستند.»
داوودی با اشاره به خواستههای همسرش در زندان گفته: «می خواهد بتواند تلفن کند بيرون. شکايتی هم داشتند عليه آقای حاج کاظم، به آن رسيدگی شود. هيچکدام نشده. عرصه را برايشان تنگتر کردهاند. او را دارند زجرکش میکنند.»
همسر داودی با بیان خواستههایش از رئیس زندان تاکید کرد: «من خيلی تلاش کردم ملاقات بگيرم تا ايشان را منصرف کنيم ولی آقای حاج کاظم با قاطعيت جلوی ما را گرفتند و نگذاشتند. ممنوع الملاقات شدهاند. ايشان به خاطر اعتصاب غذا دارند تنبيه میشوند. من میخواهم بگويم که هر بلايی که سر آقای داودی بيايد شما مسئول هستيد.»
منبع: رادیو فردا
مادران عزادار، که به تازگی خود را «مادران پارک لاله» مینامند، در بیانیهای نسبت به عواقب شکنجه زندانیان سیاسی، مشکلات آنان بعد از آزادی از زندان و وضعیت سلامتی زندانیان هشدار دادند.
مادران عزادار در این بیانیه با نام بردن از حسام ترمسی، محبوبه کرمی، نرگس محمدی و حمزه کرمی به عنوان افرادی که پس از آزادی از زندان در بیمارستان بستری شده اند، به شرح شکنجههای روحی و جسمی که بر این زندانیان وارد شده پرداختهاند.
این مادران در بیانیه خود از خانوادههای زندانیان سیاسی خواستهاند که در اولین روزهای آزادی عزیزشان، آزمایشها و کنترلهای پزشکی کامل از تمام اعضای بدن بهخصوص کلیهها، کبد، مغز و اعصاب آنها را به صورت جدی دنبال کنند «تا تجربه به غایت تلخ فاجعه کهریزک» دوباره تکرار نشود.
آنها افزودهاند که به عنوان نمونه، حسام ترمسی، جوان ۱۹ ساله که پس از تحمل یکسال حبس به علت بیماری کلیه و کبد و افسردگی شدید در بیمارستان بستری است و محبوبه کرمی، فعال جنبش زنان است که به علت بیحرکتی نیمی از بدناش و افسردگی شدید در بیمارستان بستری شده است.
مادران عزادار در پایان تاکید کردهاند: «تاریخ نشان داده است این بیرحمیها و ظلمها بیپاسخ نخواهد ماند. ولی ما به عنوان مادر و خانواده زندانی در چنین شرایطی باید به سلامت عزیزانمان توجه کافی داشته باشیم و زمان را از دست ندهیم و تلاش کنیم تا فرزندان مان به سلامتی نسبی دست یابند، چرا که هرگز اثرات شکنجه به طور کامل از بین نخواهد رفت.»
منبع: وبلاگ مادران پارک لاله
سمیه توحیدلو
بر ساحل سلامت
به مناسبت نزدیکی به روز جهانی وبلاگ می نویسم، البته نه اینکه فکر کنید آدمی هستم جهانی یا از وبلاگ یک انتظار محیر العقول و جهانی داشته ام. نوشته های اینجا کاملا از سر ِ دردیست غیر جهانی که این روزها زیادی حسش می کنم.
چند سال پیش یک روز صبح از خواب بلند شدم و احساس کردم که حس نوشتنم دوباره برگشته، سومین وبلاگ بود یا چهارمی نمی دانم، اما هوس کردم که آخریشان را بنویسم. بعد هم نوشتم. دلیل نوشتنم تنها تمرین نوشتن بود. به دست آوردن اعتماد به نفس ِ نظر دادن درباره مسائلی بود که دور و برم می گذشت. صرفا بخاطر نفس نوشتن وبلاگ نویس شدم. بعد هم که ادامه دادم و از نوشته ها بازخورد گرفتم، بیشتر بخاطر همین ارتباط و نقد شدن نوع نگاه بود که می نوشتم. هیچوقت نخواستم وبلاگ تخصصی در زمینه ای خاص داشته باشم. فکر می کردم هر آدمی در هرجایی که باشد مجاز است درباره اتفاق هایی که دور و برش می افتد نظر دهد و تحلیل بکند. تحلیل در یک وبلاگ هم که به جایی برنمی خورد. البته به فراخور درس و رشته تلاش می کردم قسمت های اجتماعی اش را به زعم خودم دقیق تر بنویسم. تصور هم این بود که نادقیقی در وبلاگ را چه باک که هستند دوستانی که اصلاحت می کنند و آماده ات می کنند برای حضور در جامعه و پرداختن به همان کار و بار اجتماعی.
اما وبلاگ همانی که می خواستم نماند. نه اینکه من دیگر آنگونه ننویسم. یک عده ای پیدا شدند که آنگونه که می نوشتم نمی خواندند. عده ای که آنطوری که دوست دارند می خوانند، عده ای که انطوری دوست دارند تفسیر می کنند. این عده مخاطب وبلاگ را از وبلاگ و نوشتن در این فضا جدا کردند و از وبلاگ نسخه ها ساختند و پرونده ها انباشتند. این روزها که می گذرد اتهام های عجیب و غریبی به این وبلاگ وارد است. در واقع تمام اتهامات خلاصه شده در یکی دو پست این وبلاگ که سه سال پیش نوشته بودم. همان روزهایی که احتمالا بخش زیادی از مخاطبان امروز را هم نداشتم. اما این پست قرار نیست درد دل باشد. قرار است درباره وبلاگ بنویسم. این اتفاق تنها حساس ترم کرده است به شناخت کلیت. ما یاد گرفته ایم هر بخشی که دوست نداریم و یا هر بخشی که دوست داریم را از جایی برگیریم و با آن شروع کنیم به قضاوت کردن. یاد گرفته ایم به ندیدن کلیت ها. سنجش روح ِ کلی یک اثر حتی اگر شده وبلاگ باشد آنقدر سخت است که برای حوصله ما سنگینی می کند. حتی گاهی زحمت خواندن یک متن را با پیوستگی محتوایش را هم به خود نمی دهیم. از روی جمله ها و بعضا حتی از روی تیتر مطلب قضاوتمان را می کنیم و تمام. این روزها که درگیر یک قضاوت لغتی از وبلاگ شدم، بیشتر می فهمم پرداختن به کلیت چقدر مهم است. غرض این نیست که در اجزاء هرچقدر خواستیم نادقیق بگوییم و بنویسم چون کلیت مهم است. اما سمت و سو و نوع نگاه را نمی شود با جزئیات سنجید.
وبلاگ قرار بود تمرین نوشتن باشد. قرار بود انعکاس فکری باشد که به قلم در می آید. قرار بود دلنوشته ها و لحظه نوشته هایی باشد که دوست داشتیم جایی در گوشه ای ثبت شود. قرار نبود اینها آرشیوی ماندگار برای قضاوت های ناعادلانه باشد. قرار بود جایی در گوشه ای بماند برای اینکه بعدها بفهمیم چقدر بزرگ شده ایم. اصلا برای اینکه بفهمیم چقدر مهارت در نوشتن و بازگو کردن افکار ِ در پس ذهن داشته ایم. از همان اول هم قرار نبود با وبلاگ جایی را تکان دهیم. قرار نبود رسالتی عظیم را برعهده بگیریم. رسالت نوشتن بزرگترینشان بود. قلم بر زمین نگذاشتن زیباترین ِ این اهداف بود.
این روزها که می گذرد حس می کنم که این رسالت نوشتن و پرداختن به نفس نوشتن برزمین مانده است. قرار بود بنویسیم و جاهایی که می توانستیم حرفی را بزنیم که شاید دیگران نزده اند و یا به گوش کسی نخورده است. فکر می کردم و هنوز هم فکر می کنم که مخاطب اصلی و واقعی یک وبلاگ و آنکه می تواند قضاوت درستی از نویسنده وبلاگ کند آن کسی است که حتی دلنوشته ها و شخصی نوشته های یک آدم را می گذارد کنار مثلا سیاسی ترین بخش های وبلاگ و آن نویسنده را با کلیت مطالبش می شناسد. نه اینکه پرینت دو سه تا مطلبی را بدهند به کسی و بگویند قضاوت کن. نوشته هایی که سر و تهشان وابسته است به فضای وبلاگ و دیگر پست های وبلاگ. بعد هم آنکه قضاوت می کند چیزهایی بگوید و قضاوتی بکند که دقیقا خلاف آن در همین وبلاگ یافت می شود آن هم به وفور. خیلی بیشتر از آن چیزهایی که شده مایه قضاوت.
این روزها وبلاگ نویس ها بخاطر یک پست یا بخاطر چند خط و حتی بخاطر یک کلمه قضاوت می شوند. چه این قضاوت به شکل واقعی و در محضر یک قاضی باشد یا ف ی ل تر شدن بخاطر استفاده از کلمات باشد. این روزها معنای کلیت انگار از یاد رفته باشد. وبلاگ قرار بود تصویر تمام نمای یک نویسنده باشد، اما چیزی که مغفول ماند تمامیت بود و نویسنده و حس و حالش. این حس و حال شاید جهانی نباشد، اما آنهایی که اینجا نشسته اند و می نویسند می دانند که چه می گویم. خیلی هم ربطی ندارد که راست باشی یا چپ. سرخ باشی یا سبز یا سفید. هرچه باشی می فهمی قضاوت های جزئی را. می فهمی که وبلاگی که دفتر شخصی توست به همان شکل دیده نمی شود. کافیست یک متن یا یک نوشته خارج از قاعده دوستانت تصور شد. همان است علم کوبیدن و ایراد تراشی بر تو. خلاصه اینکه قرار بود وبلاگ مامن باشد نه امنیت بر باد ده. قرار بود وبلاگ ظرفیت تحملمان را بالا ببرد برای نزدیک شدن به دنیای درونی دیگران، نه اینکه بی تحملی مان دنیای درونی دیگران را آشفته سازد.
خلاصه اینکه این روزها وبلاگ نوشتن خیلی سخت شده است. وبلاگ را باید همینجا پای کامپیوتر خواند. وقتی پرینت گرفتی و نسخه هایش را روی میز گذاشتی آنکه قضاوت می کند نیازی در شناختن این فضا نمی بیند، مثل یک مقاله از یک روزنامه با آن برخورد می کند. برخوردی که مناسب یک وبلاگ نیست!
پی نوشت: این پست ارتباط هایی به فراخوان بلاگ نوشت هم دارد. شما هم بنویسد.
آیت الله دستغیب در سخنرانی روز نوزدهم ماه رمضان، گفت: «انسان موحد، دنبال قدرت و حکومت بر مردم نیست، دنبال این نیست که سلطنت و حکومتش را حفظ کند و دوست ندارد مردم از او تعریف کنند.»
این مرجع تقلید شیعیان در ادامه افزود: «شخص غیر موحد همواره در پی حکومت بر مردم است و دوست دارد که مردم از او تعریف کنند و عاشق کسانی است که سلطنت و حکومتش را حفظ میکنند.»
آیتالله دستغیب در ادامه با اشاره به اینکه «شخص موحّد اهل صدق و راستگویی است و با دلیل و منطق حرف میزند» گفت: «حضرت ابراهیم یک شخص صادقی بود و اهل دروغ و اینکه در صدد توجیه باشد، نبود. بر عکس، نمرود، یک شخصی بود اهل دروغ و با وجودی که این را میدانست، باز هم همین رویه را در پیش میگرفت. امام علی آنقدر راستگو بود که جزء صدّیقین شمرده میشد.»
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه شخص موحّد به دنبال امنیت واقعی است، نه اغتشاش، اضافه کرد: «امنیت واقعی امام علی این بود که مردم را متوجه خدایتعالی کنند. اما در مقابل معاویه یک همچین رویه ای نداشت؛ لذا در هر کجا که می دید مردم از او تبعیت نمی کردند، عدهای را می فرست تا اغتشاش کنند و وضع را تغییر دهند.»
سخنان آیتالله دستغیب درباره «اغتشاش» درحالی مطرح میشود که هفته گذشته «گروهی ناشناس» اقدام به رنگپاشی بر روی درب خانه وی کردند و متواری شدند.
آیتالله دستغیب در سخنرانیهای یک سال گذشته خود، به شیوه رفتار با مردم انتقاد و گفته بود با دسته بندی مردم به طرفدار و ضد ولایت فقیه مخالف است و آنها را نباید به جان یکدیگر انداخت.
هتک حرمت به بیوت و دفاتر علما در زمان دولت احمدینژاد به پدیدهای متداول تبدیل شده است.
پیش از این نیز حمله به بیوت آیات عظام منتظری، صانعی، صدوقی و طاهری اصفهانی صورت گرفته بود که با سکوت مقامات انتظامی و امنیتی روبرو شد.
منبع: کلمه
هاجر رزمیا
برزخ
رفته بودم کتابفروشی کودکان که چند تا از آن قديمیهايش را سوا کنم، بگذارم گوشهی کتابخانه، بشود تحفهيی برای نسلی که دارد پا میگيرد تا بدانند قبل از پاور رنجرز و بتمن، سيندرلايی و سفيد برفی و آليسی هم بودهاند. با شور و شعف بچهگانهيی چند تايی را که تصويرگریهايش همان قديمیها بود، برداشتم ...
اينها را که میخوانی میبينی بچهها چه ذهن سر راست و بی پيچ و خمی دارند. خالهی عروسک من را که يادتان هست؟ با تصويرگری آقای غلامعلی مکتوبی در سال ۱۳۶۹. و سفيد برفی و سيندرلا ... آخ! سيندرلا ...
چيزی که اين وسط توی ذوق میزند روايت تازهيیست که از ملاقات سيندرلا و شاهزاده چاپ شده است. پيشترها، تا همين ده بيست سال پيش، آن طوری بود که وقتی سيندرلا وارد قصر میشود همه مات و متحير میمانند از آن همه حسن جمال و پسر شاه تنها او را برای رقصيدن انتخاب میکند و سپس شد آنچه شد ...
اين روزها توی کتاب چاپشده در آستانهی سال هشتاد* اين طور آمده است:
«از آن لحظه به بعد شاهزاده حتا يک لحظه هم سيندرلا را تنها نگذاشت. در حالی که آنها با يکديگر صحبت میکردند، دو خواهر ناتنی سيندرلا آه میکشيدند و میگفتند شاهزاده فقط با اين دختر صحبت میکند!»
سفيد برفی را يادم هست آن زمان اين طور بود که وقتی که با سيب سمی نامادری به خواب مرگ رفت، با بوسهی شاهزادهيی طلسم شکسته و او زنده شد. فرض کنيم بچههای ما خيال کنند که وقتی شاهزاده سفيد برفی را صدا بزند زنده میشود و باز فرض کنيم که بچهها هرگز نمیپرسند چرا هفت کوتولهی مهربان که سفيد برفی را خيلی دوست داشتند او را صدا نزدند! و چرا سفيد برفی با صدای هفت کوتوله بيدار نشد؟ و واقعا چرا؟
کودکی سرگردان پی روابط علّی داستان میگردد و به نظرش میآيد که سفيد برفی داستانی بیمايه است و هفت کوتوله هم لابد بیعرضه بودهاند و به اندازهی اسپايدرمن و بتمن قوی نبودهاند.
اين طور میشود که کودکان نسل آينده بیخبر میمانند از رمز و راز عشق ...
توی فيلمهايمان اگر قيچی به دست گرفتيم و جوانی بنجامين باتن را بريديم مثلا، و همهی آنچه را دلمان خواست بر سر شعر و ترجمه آورديم، ديگر ما را به نوستالژی کودک چه کار؟
* سيندرلا، ترجمهی زهرا اصفهاني، انتشارات فکر برتر، چاپ ۱۳۷۹
در دیدار با خانواده احمد نعیمآبادی از کشتهشدگان جنبش سبز
زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی به همراه جمعی از خانوادههای زندانیان سیاسی، به منزل پدری احمد نعیمآبادی از کشتهشدگان ۲۵خرداد سال ۸۸ رفتند و با خانواده وی دیدار و گفت و گو کردند.
رهنورد ضمن دلجویی از این خانواده، صبر و بردباری آنها را ستود و گفت: «اطمینان داریم که خون او و همه شهیدان جنبش سبز به ثمر خواهد نشست.»
در آغاز این دیدار خانواده نعیمآبادی با ارائه گزارشی از چگونگی کشته شدن فرزندشان گفتند: «احمد، نخستین شهید تظاهرات میلیونی ۲۵خرداد است که بعد از انتقال به بیمارستان رسول اکرم به شهادت رسید.»
خانواده نعیمآبادی در این دیدار تاکید کردند همچنان به فرزندشان افتخار میکنند و به درستی راه او ایمان دارند.
به گفته این خانواده مراجع قضایی به تازگی به آنها پیشنهاد دریافت دیه دادهاند اما آنها از پذیرفتن دیه سرباززدهاند و مصرانه خواستار شناسایی و محاکمه عاملان و آمران کشته شدن فرزندشان و دیگر کشتهشدگان جنبش سبز شدهاند. آنها همچنین بارها به مراجع قضایی شکایت کردهاند، اما پس از یکسال هنوز پاسخی دریافت نکردهاند.
منبع: کلمه
پیشینه:
سوگواری خانوادههای کشتهشدگان ۲۵ خرداد تحت تدابیر امنیتی
گزارههای گفتگو با رضا معینی درباره اعدامهای سال 1367
چندی پیش و مطابق سنتی بیست و یک ساله، بستگان عده ای از زندانیان سیاسی اعدام شده در تابستان و پائیز ۱۳۶۷به گورستان خاوران در نزدیکی تهران رفتند. اما ماموران حکومتی از سوگواری آنها جلوگیری کردند.
اعدامشدگان اکثراً حکم حبس خود را میگذراندند و برخی حتی بعد از سپری شدن دوران محکومیت خود هنوز در زندان بودند. آیتالله منتظری در خاطرات خود شمار این اعدامها را ۲۸۰۰تا ۳۸۰۰برآورد میکند. اما مدافعان حقوق بشر آن را نزدیک به ۵هزار نفر اعلام کردهاند.
رضا معینی، مسئول میز ایران، افغانستان و تاجیکستان در سازمان خبرنگاران بدون مرز، از فعالان سیاسی دهه نخست انقلاب است و در همین دهه، سیزده عضو از خانواده و اقوام خود را از دست داده است. آیدا قجر گفتگویی با او انجام داده که در جرس منتشر شده است. شماری از مهمترین گزارههای آن را برای خوانندگان سیمیل انتخاب کردهایم:
* از جنگهای صلیبی تا امروز، همواره جنگ و دشمن خارجی و همکاری با دشمنان خارجی بهانه ای برای سبعیت و خشونت و سرکوب بوده است.در تجربههای کشتار راواندا، کشتار کنگو، لیبریا، افغانستان و جنگهای جهانی با کشاندنش به مرزهای داخلی، عملا هر آن کسی را که مخالف است دشمن میشمارند. اعدامهای اوایل انقلاب هم اینطور بوده تا به امروز که بدنهی آن حکومت و مسئولین سابقش را هم به نیروهای خارجی ربط میدهند.
* از سال 66 طرح اجرای قتل عام در دست مسئولین جمهوری اسلامی بود؛ در آن سالها فکر صلح و پایان دادن به جنگ مساله ی اصلی بود اما پایان جنگ برای جمهوری اسلامی عواقب سنگینی داشت.اگر جنگ پایان مییافت برای بازسازی کشور نیاز به ارتباط با اروپا و دنیا داشتند، مشکل بعدی نقض فاحش حقوق بشر بود.
* اعدامهای بی رویه عملا یعنی غیرقانونی و فقط در رابطه با 67 نبوده؛ از همان فردای انقلاب، متاسفانه مجموعهی نیروهایی که برای آزادی و دموکراسی مبارزه کرده بودند به این مساله بیتوجه بودند و از همان فردای انقلاب و از زمان کشتار مسئولین نظام گذشته، این بی قانونی بود.
* مجموعه این حکومت، حکومتی خود سر است که قوانین خود را نیز زیر پا میگذارد.
* مساله بی قانونی، اصلی ترین مساله ایست که میتوان در این گونه موارد به آن اتکا کرد. البته در رابطه با قتلهای 67 اینها قانونی بوده زیرا فتواها از سوی آیتالله خمینی مطرح شده بود.
* در رابطه با جنایاتی که انجام شده عدالت باید برقرار شود نه بخشش یا فراموشی؛ آن موقع یک تصمیم فردی و اخلاقی است که آیا من ببخشم یا خیر.نکتهی مهم به نظر من مساله ی دادخواهی است و نگاه من به مساله ی دادخواهی نگاهی انتقام گیرانه نیست، بایدبه آینده نگاه کرد.
* آنچه که میتواند ضرری را که به این خانوادهها وارد شده در طی سالهای طولانی، جبران کند عدم بهوجود آمدن شرایطی است که دوباره اینگونه جنایات بتوانند به وجود بیایند. مسالهی مرکزی دادخواهی اینست که دیگر هرگز چنین مباد.
* اگر آن دادخواهی انجام نشود همواره امکان تکرار هست؛ یعنی وقتی میکشند و پنهان میکنند، وقتی قتل عام میشود و میگویند نشده است بنابراین امکان پذیر است.این همان تفکری است که برمبنای دیکتاتور منشانه بودن و تمامیتخواه بودن بوده.
* جنایت علیه بشریت از نظر حقوقی مشمول مرور زمان نمیشود. هر چند سالی که طول بکشد نزدیکان این کشتهشدگان پیگیریشان را ادامه میدهند.
* یکی از مسائل مهمی که به نظرم همواره باید گفت، اقدام آیت الله منتظری در سال 67 و کاریست که در اعتراض به این اعدامها انجام دادند.در تاریخ معاصر ما بی سابقه است که یک مسئول حکومتی در اعتراض به اعدام و کشتار و اعتراض به نقض حقوق بشر از حکومت فاصله بگیرد و اعتراض کند بویژه آنکه در یک قدمی به دست گیری همهی قدرت هم هست.
* نقش آقای منتظری تنها در رابطه با 67 نیست؛ در پی سالهای دههی 60، او تنها مرجع تظلمخواهی خانوادهها بود. او تنها مرجعی بوده که در خانهشان بر روی کسانی که مورد ظلم قرار گرفتند هنوز هم باز است. در آن سالها آقای لاجوردی یک «اردوگاه مرگ اجباری» به مفهوم واقعی کلمه در اوین و همکارش حاج داوود نامی در قزل حصار به وجود آورده بودند که بعدا با دخالت آقای منتظری، وضعیت زندان کمی بهتر میشود.
* بیشترین آزار و اذیتها در طی این مدت برای ما بوده است. در طی چند سال گذشته خانواده ی قربانیان 67، احضار و بازجویی شدند. از پیرزن 85 ساله تا دختر 16 ساله تهدید میشود اما جایی کسی صحبتی نمیکند.من با همهی احترامی که برای مسئولین هر جنبش سیاسی دارم اما این را نمیپذیرم؛ نه از مسئولین جنبش سبز و نه از هیچ مسئول جنبش سیاسی یا مدنی دیگری. کمترین کاری که میشود کرد محکوم کردن است.
* امروز بخش عمدهی دست اندرکاران آن جنایت همچنان بر سرنوشت جوانان حکمرانی میکنند. آقای ناصریان یا قاضی مقیسی که امروز هم جوانان این کشور را محاکمه میکنند از دست اندر کاران قتل عامهای 67 بودند.آقای رئیسی مقام عالیرتبهی قضایی یا آقای نیری و آقای صلواتی نیز همچنین.
* سوگواری هم یک حق است، اما خانوادهها از سوگواری محروم شدند و پیکرها گم شدند. حتی در خاوران یعنی بر گور گمشده هم اجازهی گریه کردن نمیدهند.تلخترین قسمت این ماجرا این است.
* در هیچ جامعهای از شیلی تا آفریقای جنوبی تا وقتی که مسالهی دادخواهی انجام نشود، دموکراسی برقرار نخواهد شد.
منبع: جرس
پیشینه:
مسؤولین اعدامهای 67 به جنایت علیه بشریت و نسلکشی متهم شدند
به گزارش بانک مرکزی، قیمت 5 گروه کالائی از 11 گروه بررسی شده در هفتههای اخیر افزایش یافته است.
بنا بر آخرين گزارش بانك مركزي از متوسط قيمت خردهفروشي برخي از موارد خوراكي در تهران، قيمت گروههاي كالايي «ميوههاي تازه، سبزيهاي تازه، روغننباتي، گوشتقرمز و لبنيات» در هفتههای اخیر فزايش يافت.
در این بین تخممرغ با 31.6 درصد افزايش قيمت، ركورددار افزایش قیمتهاست و گروههاي كالايي قندوشكر، گوشت قرمز و گوشت مرغ نيز به ترتيب با 29، 22.1 و 20.9 درصد بيشترين افزايش قيمت را نسبت به سال گذشته داشتهاند.
همچنین دراین گزارش کالاهائی همچون شکر و روغن نباتي جامد با افزایش قیمت مواجه بوده اند.
گفتني است طي ماه رمضان قيمت بسياري از اقلام اساسي مورد نياز مردم افزايش يافته است و مردم بهناچار پذيراي اين گراني بر سفرههاي خود هستند.
منبع: تهران امروز
وزارت خارجه فرانسه به مطالب درج شده توسط روزنامه کیهان، که در آن همسر رئیسجمهور فرانسه «فاحشه» و «مستحق مرگ» نامیده شده واکنش نشان داد و این توهینها را «غیر قابل قبول» خواند.
روزنامه کيهان روز شنبه ششم شهريور در ستون خبر ويژه، در مطلبی تحت عنوان «فواحش هم وارد داد و قال حقوق بشر شدند»، به بهانه درخواست همسر رئيس جمهوری فرانسه برای توقف حکم سنگسار سکينه محمدی آشتيانی، وی را «فاسد الاخلاق» و «مستحق مرگ» خواند.
برنار والرو، سخنگوی وزرات خارجه فرانسه در واکنش به این اقدام کیهان گفت: «توهینهایی علیه چند شخصیت فرانسوی از جمله خانم کارلا برونی-سرکوزی که در روزنامه کیهان آمده و از سوی وبسایتهای ایرانی تکرار شده غیر قابل قبول است.»
وی افزود: «ما در حال اعلام این پیام از راههای عادی دیپلماتیک هستیم.»
این درحالیست که رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه ایران، امروز در این زمینه به خبرنگاران گفت: «توهین به مقامات سایر کشورها و به کار بردن کلمات نادرست مورد تأیید نظام جمهوری اسلامی ایران نیست».
روزنامه کیهان که زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی منتشر می شود همچنین از کارلا برونی با عنوان «همسر بدنام نیکلا سارکوزی» یاد کرد و نوشت: «برونی هنرپيشه و خواننده فاسدالاخلاق ايتاليايی توانست خانواده ساركوزی را از هم بپاشد و همسر رئيس جمهور فرانسه شود و به تازگی اخبار جديدی از ارتباطات وی با يك خواننده منتشر شد.»
پیشتر نیز گزارشگر بخش خبری 20:30 در تلویزیون ایران، حمایت کارلا برونی از سکینه محمدی را به دلیل «همزاد پنداری» و «روابط نامشروع» همسر نیکولا سارکوزی دانسته بود.
کارلا برونی اخیرا در نامهای برای حمایت از سکینه محمدی آشتیانی نوشته: «از همانجایی که هستید و از قعر سلولتان، بدانید که همسر من تقاضای آزادی شما را دنبال میکند و فرانسه هرگز شما را رها نخواهد کرد.»
منبع: رادیو فردا و فارس
پیشینه:
کیهان همسر رئیس جمهور فرانسه را «فاحشه» خواند
تلویزیون ایران: «روابط نامشروع» کارلا برونی، علت حمایت او از سکینه محمدی
راه آهن جمهوری اسلامی ایران در پی خروج 7 واگن از قطار باری در محور تهران-جنوب از تاخیر حداقل 7 ساعته برای کلیه قطارهای مسافری این محور خبر داد.
مهدی حاجیان سخنگوی راه آهن جمهوری اسلامی ایران ضمن اعلام این خبر، گفت: «ساعت 9 و 50 دقیقه صبح امروز سه شنبه 7 واگن از یک قطار باری از خط خارج که موجب انسداد مسیر شده است.»
وی محل این سانحه را ایستگاه تنگه 5 شیر در اندیمشک لرستان اعلام کرد و اظهار داشت: «بر همین اساس، قطارهایی که در محور جنوب در حال حرکت بودند، به دلیل این اتفاق متوقف شدند.»
مسئول روابط عمومی راه آهن لرستان نیز با بیان اینکه در حال حاضر قطارهای مسیر اهواز به تهران متوقف شده اند، افزود: «هم اکنون بیش از 3500 مسافر در ایستگاه اندیمشک معطل هستند.»
وی در پایان اعلام کرد: «امید می رود امشب مسیر برای تردد قطارهای مسافربری باز شود در غیر این صورت مسافران با اتوبوس جابجا خواهند شد.»
منبع: مهر(+,+,+)
قبوض برق با مبالغ بدهی سنگین 200 تا 500 هزار تومان، هزاران خانواده اهوازی را بهت زده کرد و مراجعه آنان به دفاتر امور مشترکین برق اهواز نیز تاکنون هیچ نتیجهای نداشت.
معترضان گفتند: «با توجه به دمای حدود 50 درجه اهواز در طول 2 ماه گذشته که بسیاری از مردم را خانهنشین کرد قبوض برق که عموما 8000 تا 11000 کیلو وات مصرف را نشان میداد با مبالغ بدهی سنگین 200 تا 500 هزار تومان به مشترکان تحویل شده است.»
وزارت نیرو الگوی مصرف را در استان ماهانه 3000 کیلووات ساعت تعیین کرده که این رقم و افزایش حداقل 30 برابری نسبت به ماههای عادی برای خانوادههای اهوازی که حداقل 2 کولر گازی در منازلشان مورد استفاده قرار میدهند جوابگو نیست.
به گفته یک منبع آگاه: «در استان خوزستان باید مبنای الگوی مصرف ماهانه حداقل 4000 کیلووات ساعت باشد که متاسفانه وزارت نیرو به هیچوجه زیر بار این رقم نرفته و این مقدار فقط در شهرهای آبادان و خرمشهر موافقت شده است.»
«در حالی که دمای هوای اهواز در طول 3 ماه گذشته عموما بالاترین دما را در سطح کشور نشان داده است.»
پیش از این نیز بسیاری از مشترکان ساروی با مشاهده قبضهای برق خود که در مقایسه با دوره قبلی افزایش چشمگیری داشته شوکه شده و نسبت به نحوه محاسبه آن اعتراض کرده بودند.
افزایش چشمگیر و باور نکردنی تعرفه، حذف مبلغ یارانه ها از برخی فیش ها، ثبت 61 روز برآورد و محاسبه روز غیرگرم و محاسبه جهشی هزینه ها از جمله مواردی است که با اعتراضات شدید مردم مواجه شده بود.
به نظر میرسد این افزایش قیمتها در پی موافقت نهائی آقای احمدینژاد با جریمه مشترکان پرمصرف صورت گرفته است. وزیر نیرو پیشتر در این ارتباط گفته بود: «زمان و طرز اعمال این جریمهها در دست طراحی است؛مهم این است که رئیس دولت با جریمه مشترکان موافقت کرده.»
منبع: آفتاب
پیشینه خبر: قبضهای برق 200 هزار تومانی و اعتراض مردم ساری
منوچهر متکی وزیر امور خارجه میگوید اجرای هفت مورد سنگسار در ایران طی پنج سال گذشته نشان میدهد که اجرای این حکم در جمهوری اسلامی «بسیار نادر» است.
آقای متکی در گفتگو با مجله اشپیگل گفته است: ««بسیاری از چیزهایی که در مورد اخیر (سکینه محمدی آشتیانی) گزارش شده یا کاملاً غلط است یا ضد و نقیض است.»
وی به کشورهای غربی توصیه کرده که «نباید توسط کسانی که میخواهند ما را بدنام کنند گمراه شود.»
سکینه محمدی آشتیانی، مادر دو فرزند نوجوان، در سال ۱۳۸۴ به جرم مشارکت در قتل همسرش به تحمل ۱۰ سال حبس محکوم شد، اما چندی پیش به اتهام «ارتباط نامشروع» به سنگسار محکوم شد.
محکومیت این زن ۴۳ ساله به مجازات سنگسار با اعتراضهای گسترده دولتها و سازمانهای حقوق بشری و شخصیتهای جهانی روبهرو شدهاست.
منوچهر متکی در ادامه مصاحبه خود با اشپیگل اظهار داشت که درخواست بینالمللی برای لغو حکم سنگسار خانم آشتیانی، «با حمایت افرادی صورت میگیرد که با کمک چند نفر سیاستمدار اروپایی و رسانهها مشغول یک بازی متقلبانه هستند.»
سازمانهای بینالمللی در آمارهای خود از اجرای ۱۵۰ حکم سنگسار در ۳۰ سال گذشته در ایران خبر دادهاند.
منبع: رادیو فردا
فتحالله زمانیان٬ رئیس پلیس مبارزه با قاچاق کالا و ارز ایران گفت: «طی ۵ماه گذشته٬ بالغ بر ۲۸میلیون قلم انواع داروهای قاچاق کشف شده، که در مقایسه با مدت مشابه در سال قبل٬ ۲۰۰درصد افزایش داشته است.»
وی اغلب داروهای خارجی قاچاق را تاریخ گذشته و تقلبی دانست و گفت: «بسياري از كسانی كه از اين نوع داروها استفاده میكنند، نه تنها تأثيری در روند سلامتی آنان ندارد بلكه منجر به تشديد بيماری ميشود.»
به گفته زمانیان، «زدن برچسب با تاریخ تقلبی به داروها و زدن برچسب غیرقانونی داروهای اصلی به داروهای مشابه قاچاق از جمله اقداماتی است که قاچاقچیان انجام میدهند و بسیاری از آنان به هنگام انجام آن دستگیر شدهاند.»
وی همچمین مبدا ورود داروهای تاریخ گذشته را کشورهای همسایه دانست و گفت: «مبادي ورودي داروهاي قاچاق، استانهاي غربي يعني آذربايجان غربي و كردستان است.»
او گفت: «بیشترین میزان قاچاق را داروهاي تقويتی، نيروزا و محركهای جنسی به خود اختصاص دادهاند.»
سخنان وی در حالی بیان میشود که پیشتر مدیرکل نظارت بر امور دارویی و مواد مخدر وزارت بهداشت گفته بود: «درصد قاچاق دارو از 20 تا 25 درصد به زیر 10 درصد رسیده است.»
وی گفته بود: «درصد قاچاق دارو و مکملهای دارویی به کشور از آنچه که سازمان جهانی بهداشت در کشورهای در حال توسعه 10 تا 15 درصد اعلام کرده کمتر است.»
به اعتقاد محمدرضا شانهساز، «رقم واقعی قاچاق سالانه دارو در مجموع کل چرخه دارویی و مکملهای غذایی و دارویی کشور 80 تا 150 میلیارد تومان است.»
منبع:جهان
پیشینه خبر: سالانه 80 تا 150 میلیارد تومان دارو در کشور قاچاق میشود
یک فروند هواپیمای توپولف متعلق به شرکت هواپیمایی «کیش ایر» در باند فرودگاه مشهد به علت ترکیدگی لاستیک دچار آتشسوزی شد.
کاپیتان بهاری، مدیرعامل شرکت هواپیمایی «کیشایر» علت این سانحه را مشکل فنی خوانده و از ارائه اطلاعات بیشتر خودداری کرده است.
این چهارمین سانحه هوایی ظرف یک هفته گذشته در ایران است.
در چهارم شهریور، هواپیمای مسافربری ایرانی که در مسیر تهران-دوسلدورف در پرواز بود بعلت نقص فنی در موتور سمت چپ مجبور به فرود اضطراری در فرودگاه استامبول شد.
همچنین در هفته اول شهریور هواپیمایی که از تهران عازم شهر تبریز در شمال غرب ایران بود، هنگام فرود از باند منحرف شده و داخل کانال افتاد.
۳۱ خرداد ماه امسال، رسانهها اعلام کرده بودند ایران استفاده از هواپیماهای توپولف ۱۵۴ را ممنوع خواهد کرد.
منبع: ایلنا
وبسایت البرز نیوز و شبکه ایران (وابسته به ایرنا) از کشته شدن خواهر سردار مشفق، یکی از مقامهای امنیتی و نظامی در یک سانحه رانندگی خبر دادند.
به گزارش این رسانهها، چندی پیش (نیمه شعبان) کامیونی در جاده مشهد به «خیال حضور سردار مشفق در ماشین سمند اقدام به انحراف» آن از جاده کرد که در پی این سانحه، خواهر و یکی از بستگان این مقام نظامی جان خود را از دست دادند.
عبدالله ضیغمی مشهور به سردار مشفق، معاون اطلاعات قرارگاه ثارالله در جریان یک سخنرانی در مشهد اتهاماتی متوجه رهبران جنبش سبز و اصلاحطلبان کرده که واکنشهای بسیاری به همراه داشته است.
در واکنش به این اتهامات، محسن امینزاده، مصطفی تاجزاده، عبدالله رمضانزاده، فیضالله عرب سرخی، محسن صفایی فراهانی، محسن میردامادی و بهـزاد نبـوی از وی و برخی نهادهای مرتبط با تقلب در انتخابات سال گذشته شکایت کردند.
این هفت عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت، پس از انتخابات بازداشت و به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» به حبسهای طولانی محکوم شدهاند.
خبر کشته شدن خواهر سردار مشفق تاکنون از سوی هیچ یک از مقامهای مسئول و نهادهای رسمی تائید نشده است.
وبسایت البرز نیوز هم در گزارش خود آورده که از انتشار عکسهای بیشتر از این حادثه به علت «دلخراش» بودن تصاویر خودداری میکند.
منبع: البرز نیوز و شبکه ایران
پیشینه
«ترفیع و تشویق عوامل کودتا با وجود مخالفت خامنهای»
شکایت هفت فعال سیاسی از یک گروه نظامیـاطلاعاتی
مجتبی ذوالنور جانشین نماینده علی خامنهای در سپاه میگوید: «قصه مشایی از اشتباهات مبیّن احمدینژاد است و اصلا توجیهبردار نیست.»
آقای ذوالنور گفته که «ما نسبت به موضوع مشایی و توجیهات احمدینژاد معترض هستیم. احمدینژاد تعلق خاطر در حد شیفتگی با مشایی دارد و این جور نیست که ارتباط آنها معمولی و قابل بریدن از هم باشد.»
ذوالنور به تلاش برخی افراد برای توجیه احمدینژاد نسبت به رفتارهای اسفندیار رحیممشایی اشاره کرد و افزود: «بزرگانی تلاش کردند که این موضوع را رفع کنند اما نتیجه نداشت و ما هم بهتر است خیلی هم وقت خودمان را صرف مسائلی که نتیجه ندارد نکنیم.»
بسیاری از محافظهکاران از منتقدان سرسخت اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر محمود احمدینژاد هستند.
برخی اظهارات و مواضع رحیم مشایی باعث خشم محافظهکاران شده است، به طوری که آنها بارها از احمدینژاد خواستار برکناریاش از پستهای دولتی شدهاند.
احمدینژاد در مقابل این انتقادها و اعتراضها از رحیم مشایی حمایت کرده و پستهای دولتی قابل توجهی به وی داده است.
منبع: مهر
پیشینه
رحیممشایی: از فیروزآبادی شکایت میکنم
توکلی: احمدینژاد تکلیف خود را نسبت به رحیم مشایی روشن کند
فاطمه کروبی میگوید فشارها و وحشت آفرینیها علیه مهدی کروبی و خانوادهاش مانع از شرکت همسرش در راهپیمایی روز قدس نخواهد شد.
شب گذشته گروهی از لباس شخصیها به گفته خانم کروبی با هدف «وحشت آفرینی» مقابل خانه مهدی کروبی تجمع کرده و شعارهایی علیه وی سر دادند.
خانم کروبی گفته که «این شیوهها هیچ تاثیری در حاج آقا ندارد و واقعا متاثریم از اینکه نظام کارش به اینجا رسیده که با این شیوه میخواهد حکومت را ادامه بدهد.»
وی افزود: «ما نگران اصل نظام و مردم هستیم. نگران هستیم که چرا وضع نظام به اینجا کشیده که عدهای را در منطقه رها میکنند تا هر گونه ناآرامی به وجود بیاورند.»
این نخستینبار نیست که منزل مهدی کروبی مورد حمله نیروهای لباس شخصی قرار می گیرد.
پیش از این بارها از این دست تجمعات در مقابل منزل دبیر کل حزب اعتماد ملی برپا شده و تجمع کنندگان حتی تا بدانجا پیش رفتهاند که به پاشیدن رنگ به در و دیوار منزل او مبادرت کردهاند.
خانم کروبی این نوع برخوردها را سازماندهی شده میداند و میگوید: «امیدوارم خدا به بزرگانشان که این افراد را راهی این منطقه میکنند عقل بدهد. این راه مبارزه نیست، اگر حرفی با آقای کروبی دارند از راه قانون، استدلال و منطق وارد شوند.»
منبع: روز آنلاین
پیشینه
منزل کروبی در محاصره لباس شخصیها
روزنامه کيهان روز شنبه ششم شهريور در ستون خبر ويژه، در مطلبی تحت عنوان «فواحش هم وارد داد و قال حقوق بشر شدند»، به بهانه درخواست همسر رئيس جمهوری فرانسه برای توقف حکم سنگسار سکينه محمدی آشتيانی، وی را «فاسد الاخلاق» خوانده است.
این روزنامه که زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی منتشر می شود از کارلا برونی با عنوان «همسر بدنام نیکلا سارکوزی» یاد کرد و نوشت: «برونی هنرپيشه و خواننده فاسدالاخلاق ايتاليايی توانست خانواده ساركوزی را از هم بپاشد و همسر رئيس جمهور فرانسه شود و به تازگی اخبار جديدی از ارتباطات وی با يك خواننده منتشر شد.»
شبکه خبر هم در وبسايت خود در مطلبی با حمله به خانم برونی نوشته است:«کارلا برونی همسر رئيس جمهوری فرانسه که فساد متعدد اخلاقی خود و شوهرش بارها رسانهای شده است با ارسال نامهای از سکينه اشتيانی حمايت کرد.»
پیشتر نیز گزارشگر بخش خبری 20:30 در تلویزیون ایران، حمایت کارلا برونی از سکینه محمدی را به دلیل «همزاد پنداری» و «روابط نامشروع» همسر نیکولا سارکوزی دانسته بود.
توهين رسانههای نزديک به دولت در ايران، در برخی رسانهها بازتاب داشته و روزنامه ديلی تگلراف در تيتری نوشته است: «ايران، کارلا برونی را فاحشه خواند.»
کارلا برونی اخیرا در نامهای برای حمایت از سکینه محمدی آشتیانی نوشته: «از همانجایی که هستید و از قعر سلولتان، بدانید که همسر من تقاضای آزادی شما را دنبال میکند و فرانسه هرگز شما را رها نخواهد کرد.»
منبع: روزنامه کیهان و رادیو فردا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر