ندای سبز آزادی: محمود احمدی نژاد در یک نشست خبری که امروز با حضور ۲۰ خبرنگار رسانههای آمریکایی در هتل محل اقامت وی برگزار شد، معترضان حوادث پس از انتخابات را عده قلیلی نامید که ساختمانها را تخریب میکنند و خودروها را به آتش میکشند! وی همچنین ادعا کرد که “مخالفان هم به اتفاق اعلام کردند که سند و مدرکی دال بر تخلف در انتخابات ندارند” و باز مدعی شد: “متاسفانه ۳۳ نفر در حوادث بعد از انتخابات کشته شدند که بیش از دو سوم آنها از نیروهای انتظامی یا مردم عادی هوادار دولت بودند.”
رئیس دولت دهم در حالی این ادعا را با خبرنگاران آمریکایی در میان گذاشته است که دستکم گزارش تفصیلی کمیته صیانت از آرا به ریاست علی اکبر محتشمیپور حاوی دهها مورد از تخلفات اساسی و مؤثر صورت گرفته در جریان انتخابات ریاست جمهوری است. هیچیک از سران مخالفان احمدینژاد در انتخابات ۸۸ نیز تاکنون صحبتی از نداشتن سند و مدرک برای وقوع تخلف در انتخابات ندارند و مشخص نیست احمدینژاد چگونه به صراحت چنین ادعای آشکارا دروغی را در جمع خبرنگاران مطرح کرده است.
همچنین گزارشهای متعدد موجود از جمله شهادت خانوادهها، و نیز گزارشهای کمیته پیگیری امور آسیب دیدگان حوادث پس از انتخابات که جزئیاتی از آن چندی پیش در کلمه منتشر شد، نشان میدهد که تا پایان تابستان ۸۸ نزدیک به صد نفر از معترضان کشته شدهاند، و البته این غیر از کشتههای عاشورای ۸۸، ۲۵ بهمن ۸۹ و … است.
همچنین با وجود ادعاهای مکرر مسئولان امنیتی و نظامی مبنی بر بسیجی بودن کشتهشدگان، تاکنون تنها یک نام به عنوان بسیجی کشتهشده در روزهای پس از انتخابات اعلام شده که مشخص نیست خانوادهاش این موضوع را تایید میکنند یا خیر. اما در عوض، در چند مورد تا به حال خانوادههای کشتهشدهها با نام و نشان اعلام کردهاند که عزیز از دست رفتهی آنها بسیجی نبوده و رسانههای اقتدارگرا به دروغ به نام انها مصاحبه درج کردهاند.
اما ادعای پلیس یا هوادار دولت بودن کشتهشدهها، اولین بار است که مطرح میشود و به خاطر ساخت این دروغ تازه و خلاقانه، آن هم پس از دو سال و چند ماه، باید به احمدینژاد تبریک گفت!
مدیریت جهانی از طریق سخنرانی بر صندلیهای خالی
روز گذشته به هنگام سخنرانی محمود احمدی نژاد در صحن علنی سازمان ملل، نمایندگان بسیاری از کشور های مطرح دنیا سالن سخنرانی وی را به نشانه اعتراض ترک کردند.
آنگونه که خبرگزاری ها از سخنرانی محمود احمدی نژاد در صحن علنی سازمان ملل متحد گزارش داده اند، وی روز گذشته برای هفتمین بار در طول دوره ریاست خویش بر دولت ایران، در سازمان ملل سخنرانی کرده و اتهامات فراوان او به کشورهای غربی، باعث شده که هیاتهای آمریکایی و چندین کشور اروپایی صحن سازمان ملل را ترک کنند؛ به طوری که برخی منابع خبری گزارش دادهاند در پایان سخنرانیهای احمدینژاد، سالن تقریبا خالی بوده است.
احمدی نژاد در بخشی از سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل، از ترکیب کنونی شورای امنیت سازمان ملل انتقاد کرد و گفت که «ترکیب شورای امنیت ناعادلانه» است و افزود که تغییرات و اصلاحات برای تشکیل کامل و واقعی سازمان ملل نیاز اصلی و اساسی است که مجمع عمومی باید به آن بپردازد.
وی در خاتمه سخنان خود که بخش بزرگی از آن به موعظههای مذهبی شباهت داشت، اعلام کرد که «ملت بزرگ و تمدن ساز ایران آماده است در مسیر ریشه کن کردن ظلم و تبعیض و تحولات آزادیخواهانه و آینده درخشان، دست دیگر ملتها را بفشارد و توان خود را به مشارکت بگذارد.»
وی در حالی از طرح چندین پرسش برای حمله به آمریکا و کشورهای غربی در سخنرانی خود استفاده کرد که خود از بدو ورود به آمریکا مورد پرسشبسیاری رسانهها در زمینه حقوق بشر، آزادی بیان و قلم، حقوق زنان و اقلیتها و وضعیت اقتصادی ایران قرار گرفته است. او در قبال این پرسشها یا از پاسخ طفره رفته یا به توضیحاتی تبلیغاتی و غیرواقعی پرداخته است.
در عین حال سخنان احمدینژاد باعث شد که دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا، که پس از او به سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل پرداخت، با اشاره به سخنان احمدینژاد بگوید : “او به ما نگفت که کشوری را مدیریت می کند که می توانند چنین انتخاباتی در آن برگزار کنند. آزادی ها را سرکوب می کنند و اجازه آزادی بیان نمی دهند. آنها همه کار برای سرکوب آزادی رسانه ها انجام می دهند. آنها تظاهرکنندگان را به خشن ترین شکل سرکوب می کنند و مخالفانی که در پی آینده ای بهتر هستند را زندانی و شکنجه می کنند.”
دیگر سخنان احمدی نژاد در نشست خبری امروز
به گزارش ایرنا، احمدی نژاد در نشست خبری امروز خود همچنین اظهار داشت : ما برای درمان ۸۰۰ هزار بیمار نیاز به سوخت ۲۰ درصد برای راکتور تحقیقاتی تهران داریم، اگر آژانس و یا کشورهای تولید کننده تضمین دهند که سوخت این راکتور را تامین می کنند، غنی سازی ۲۰ درصدی را متوقف می کنیم. تهران برای تولید غنی سازی ۲۰ درصدی کارخانه تاسیس و هزینه های زیادی را متحمل شده است ، درصورتی که دیگران به ما سوخت بفروشند، دلیلی برای غنی سازی وجود ندارد.
احمدی نژاد همچنین با انتقاد از سیاست غرب در قبال تحولات خاورمیانه خواستار واگذاری حق تصمیم گیری به مردم و مسئولیت حفظ امنیت خاورمیانه به کشورهای منطقه شد. وی اظهار داشت: رییس جمهوری آمریکا با شعار تغییر بر سر کار آمد، فرصت خوبی برای دولت آمریکا و جهان بود، اما از این فرصت خوب استفاده نشد.
رییس دولت دهم جمهوری اسلامی همچنین وجود بحران اقتصادی در ایران را رد کرد اما اذعان کرد برخی مشکلات اقتصادی وجود دارد که دولت با انجام اقدامات زیربنایی در صدد رفع آنها است.
وی در ابتدای این نشست هنگامی که با سؤالی درباره تاخیر در آزادی دو آمریکایی جاسوس در ایران و تاثیر تنش در میان دستگاههای حکومتی ایران بر آن، روبهرو شد، گفت: تاخیری در کار نبود. مهم اشخاص بودند که آزاد شدند.
یکی از حاضران هم از احمدی نژاد درباره بزرگترین اشتباه دوران ریاست جمهوری او سوال کرد. وی پاسخ داد: هیچ وقت ادعا نمی کنم که اشتباه نکردم. عده معدودی از انسانها بدون اشتباه هستند مانند حضرت محمد (ص) و حضرت عیسی (ع). در کتاب خاطراتم اشتباهاتم را خواهم نوشت.
احمدی نژاد در پاسخ به این سوال که جمهوری اسلامی ایران تنها حامی دولت سوریه است، چنین پاسخ داد: در منطقه ما و خارج از آن کشورهای متعددی هستند که با سوریه روابط بسیار خوبی دارند و از آن پشتیبانی می کنند، ما از تمام ملتهای منطقه، آزادی، عدالت و انتخاب که حق تمام آنهاست، حمایت می کنیم.
رییس دولت دهم ادامه داد: در اکثر نقاط دنیا نیاز به اصلاحات وجود دارد اما ما با دخالت بیگانگان مخالفیم. وی با این پرسش که ‘آیا در آمریکا نیاز به اصلاحات نیست و دمکراسی کامل است؟’ ادامه داد: در آمریکا دو حزب حاکمند ولی بقیه مردم کجا هستند؟ آیا سازمان ملل نیاز به اصلاحات ندارد. احمدی نژاد تصریح کرد: نظر ما بسیار روشن است. برای اصلاحات نیاز به به تفنگهای ناتو و بمباران نیست. دولتها و ملتها نباید همدیگر را بکشند!
وی همچنین از ارتباط ایران با هر دو طرف درگیری در سوریه خبر داد و گفت: با دولت و مخالفین در سوریه در تماسیم و تلاش می کنیم دیدگاههای آنها را به یکدیگر نزدیک کنیم.
یکی از حاضران ادعا کرد که دولت ایران با افراد معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری برخورد می کند. رییس دولت دهم اما گفت: شما می توانید قضاوت خودتان را داشته باشید. در ایران انتخاباتی با بالاترین میزان دمکراسی برگزار شد. رقبا و نامزدهای انتخاباتی از تمام ظرفیت ها استفاده کردند، عده ای هم تظاهرات کردند.
وی ادامه داد: اگر در آمریکا عده قلیلی ساختمان را تخریب کنند یا خودروها را به آتش بکشند، پلیس در برابر آنها چه خواهد کرد؟ حساب آنان از رای دهندگان جداست. ما از کسی نمی پرسیم که به چه کسی رای دادید. دستگاههای نظارتی رسیدگی و نتیجه را اعلام کردند. مخالفان هم به اتفاق اعلام کردند که سند و مدرکی دال بر تخلف در انتخابات ندارند.
احمدینژاد حساب مردم را از آشوبگران جدا دانست و تصریح کرد: متاسفانه ۳۳ نفر در این حوادث کشته شدند که بیش از دو سوم آنها از نیروهای انتظامی یا مردم عادی هوادار دولت بودند. وی افزود : روزانه ۳۰ نفر در درگیری پلیس در آمریکا کشته می شوند. آیا می توانیم بگوییم که پلیس مردم را سرکوب می کند؟
نماینده روزنامه نیویورک تایمز سوال کرد: آیا از تکرار سرنوشت حسنی مبارک نگران نیستید؟
احمدی نژاد با بیان اینکه ‘ما چرا باید نگران باشیم؟’ گفت: آنهایی که باید نگران باشند کسانی هستند که دیکتاتورها را حمایت کردند. رژیم مبارک مورد حمایت که بود؛ آمریکا یا ایران؟ ما از هیچ دیکتاتوری حمایت نکردیم. رژیم های تونس و مصر مورد حمایت غرب بودند.
نماینده سی .ان.ان نظر احمدی نژاد را درباره رییس جمهوری آمریکا و سخنان احمدی نژاد در خصوص نبود دگرباشان (همجنسگرایان) در ایران جویا شد. وی گفت: درباره همجنسگرایان حرف ما تغییر نمی کند. در ایران همجنس بازی عمل زشت محسوب می شود. آنها شرم دارند و در جامعه شناخته شده نیستند. این عمل بسیار زشت است و بر خلاف تعلیمات الهی و پیامبران و انسانیت است. به عنوان دولت نمی توانم جلوی این افراد را بگیرم.
رییس دولت دهم در خصوص اوباما نیز گفت: قبلا نظراتم را درباره رییس جمهوری آمریکا گفته ام. ایشان با شعار تغییر آمد که فرصت خوبی برای آمریکا و جهان بود. آیا از این فرصت خوب استفاده شد؟ قضاوت مردم آمریکا چیست؟ نظر من رای اکثریت مردم آمریکاست.
نماینده خبرگزاری رویترز از تاثیر تحریم ها بر اقتصاد ایران سوال کرد. احمدی نژاد گفت: نمی گوئیم که تحریم ها اثر ندارد اما قطعا تاثیر آن تعیین کننده نیست. مزاحمت هایی در بخش های اقتصادی ما ایجاد شده است. وی افزود: ایران کشور بزرگ و دارای ملتی توانمند است که به سرعت تهدیدها را تبدیل به فرصت می کند. ما بزرگترین اصلاحات اقتصادی را در شرایطی آغاز کردیم که بعضی ادعا کردند ایران را تحریم اقتصادی کرده اند.
احمدی نژاد همچنین تاثیر اصلاحات اقتصادی را موفقیت آمیز توصیف و اضافه کرد: پیشرفتهای صنعتی، عمران و آبادانی و سرمایه گذاری ما ادامه دارد. کافی است به بورس ایران توجه کنید که از موفق ترین بورسهای دنیاست. البته تورم هست و در کنار آن سیاست های جبرانی هم وجود دارد،
وی در عین حال ادعا کرد: بخش عمده مشکلات اقتصادی ما از گذشته و جنگ تحمیلی به ارث رسیده است اما بحران نداریم.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به وضعیت نامناسب اقتصادی در آمریکا گفت: وقتی در اخبار می شنویم که نرخ بیکاری در آمریکا افزایش یافته یا این که چهار میلیون بی خانمان در آمریکا وجود دارد، خوشحال نمی شویم. ما ناراحتیم که انسانهایی در رنج هستند.
منبع: کلمه
عماد افروغ، نماینده سابق مجلس، در پاسخ به پرسشهای سایت پیشکسوت تاکید کرد که: “دفاع مقدس یعنی تجلی دوباره پیروزی خون بر شمشیر، همان رویدادی که در کربلا رخ داد. دنیایی از معنا درون این دوران است و نکته اینجاست که نباید خرج جیب و قدرت شود.” مشروح پاسخ افروغ و دیدگاههای وی درباره ناگفتههای دفاع مقدس را که به مناسبت هفته دفاع مقدس منتشر شده، در ادامه می خوانید:
اگر منظور از ناگفته های دوران دفاع مقدس آن اتفاقات سیاسی معطوف به پذیرش قطع نامه باشد، یک بحث است اما اگر منظور تبیین بیشتر گفتمان جنگ باشد، بحثی دیگر .
فکر می کنم در خصوص گفتمان دفاع مقدس و عناصر و مولفه هایی که ما را در این دفاع سربلند بیرون آورد، جعبه سیاهی وجود ندارد. همه چیز آماده کشف و بهره برداری و تبیین است و به اندازه کافی این جعبه و لایه های تو در توی آن آماده برای کشف و انتخاب هست و ابهامی وجود ندارد اما ما نیازمند تور مناسب هستیم. در واقع نیاز داریم تور مناسبی در این رودخانه مواج دفاع مقدس پهن کنیم و ماهی مناسب را شکار کنیم.
معتقدم تور مناسب در اختیار نیست؛ یا نمادگرایانه صرف برخورد می شود و یا رفتاگرایانه صرف. تلاش نمی شود تمام ابعاد و لایه های این گفتمان که شامل لایه های شناختی، ارزشی، رفتاری و نمادی است، فهم شود. همچنین تلاشی برای پاسخ به این سوال که دفاع مقدس یادآور چه حماسه و ویژگی های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. باید از این بسته نرم افزاری برای حل کردن بسیاری از معضلات و چالش های امروز جامعه استفاده کرد.
برخی فکر می کنند که دفاع مقدس یک حادثه بود که صرفا به یک شرایط جنگی اختصاص داشت در حالی که من چنین اعتقادی ندارم و تاکید می کنم که دفاع مقدس بسته ای بود که ما توانسته ایم در طول جنگ از آن بهره بگیریم. در واقع یک گفتمان بود که در طول سال های جنگ به بهترین وجه از آن استفاده شد و ایرانیان توانستند بر اساس آن دفاعی جانانه از خاک کشور کنند. در عین حال مخالف این عقیده هم نیستم که جنگ یک مهبطی برای تجلی ارزش های کشورمان بود.
بارها گفته ام که دوران دفاع مقدس را علت علت العلل بروز ارزش ها نمی دانم بلکه سال های جنگ بستر مناسبی برای تجلی ارزش های دینی و تاریخی کشورمان بود. ممکن است اگر بار دیگر اتفاقی رخ دهد این بستر بازهم مساعد شود و ما شاهد تجلی دوباره این ارزش ها شویم.
به واقع ما در دوران دفاع مقدس برای خاک و سرزمین ارزش بیشتری قائل بودیم؛ نگاه یکسانی به خاک داشتیم و برایمان خاک تهران و اهواز و شیراز و مشهد و سیستان و یزد و غیره تفاوتی با هم نداشت. این -یعنی که همان حساسیتی که ما در دوران جنگ نسبت به حفظ خاک داشتیم- در سال های بعد از جنگ می بایست برای ساخت و آبادانی کشورمان داشته باشیم و نباید تمام امکانات و دسترسی ها تنها در پایتخت کشور خلاصه شود. همان گونه که در سال های جنگ برای گرفتن یک وجب خاک حساست نشان می دادیم. این امر باید در آبادانی کشور هم تجلی داشته باشد.
نکته قابل توجه دیگر این است که در دوران دفاع مقدس ما شاهد شکل گیری یک وحدت ملی مثال زدنی بودیم؛ به بیان دیگر سال های جنگ تجلی هویت ملی ما بود یا بهتر است بگوییم ملت سازی ما در دروان جنگ رخ پیدا کرد.
اکنون هم باید از همین گفتمان استفاده شده و به وحدت ملی بیش از این اندیشیده شود. با این منش می توان به میزانی از شکاف ها و دشمنی ها و نزاع هایی که هیچ ربطی به گفتمان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ندارد، دور شد.
اختلاف رای یک چیز است و تنازع و ستیز و درگیری غیر قابل قبول امر دیگری است. ما در طول دفاع مقدس شاهد اختلاف و تفاوت دیدگاه ها هم بودیم اما یک ریسمان وحدت میان این تفاوت ها و تکثرها دیده می شد. امروز این ریسمان وحدت دیده نمی شود در حالی که گفتمان دفاع مقدس هم به تفاوت ها و هم به اشتراک ها نظر داشت.
واقعا احساس می کنم که می توان دفاع مقدس و گفتمان آن دوره را در وجوه مختلف تجلی داد و با عبرت گیری، بسیاری از سوال های امروز خود را پاسخ دهیم.
نکته دیگر این است که دفاع مقدس، ماجرای خاص خود را دارد؛ پس از پیروزی انقلاب متاسفانه انحراف هایی در برخی از اظهارات و رفتارهای جمهوری اسلامی دیده شد که به همین خاطر باید جریان سیزده آبان و تسخیر لانه جاسوسی را یک نقطه عطف دانست. امام (ره) نیز این رویداد را انقلاب دوم نامیدند.
این رویداد نقطه عطفی بود تا بار دیگر شاهد زنده شدن گفتمان انقلاب اسلامی باشیم و آثارش را در سال های دفاع ببینیم. با کنار گذاشتن حوادث آن سال ها می توان به این سوال پاسخ داد که آیا تقارنی میان پیروزی ها و موفقیت های ما در دفاع مقدس و انقلاب دوم وجود دارد یا خیر؟
بنابراین ما باید به دنبال آن گفتمان باشیم؛ گفتمانی که ریشه در انقلاب اسلامی، ارزش های تاریخی، اسلامی و شیعی ما دارد. برخی این نکته را مطرح می کنند که ما این گفتمان را می شناسیم اما هیچ گاه تجلی تاریخی نداشته است. در پاسخ به این افراد باید گفت که دو تجلی بارز این گفتمان عبارت است از پیروزی انقلاب اسلامی و حماسه سازی در طول سال های دفاع مقدس.
به واقع دفاع مقدس تجلی روشن این ارزش ها بود و باید مورد توجه قرار گیرد. این ارزش ها در برخی از آثار هنری مربوط به دفاع مقدس رخ عیان کرده اما باید توجه بیشتری به لایه های مختلف به ویژه لایه شناختی و معنایی مستتر در ارزش های دفاع مقدس داشت.
معتقدم دفاع مقدس مانند یک مجموعه نرم افزاری بسته ای است که باید باز شود اما جعبه سیاهی در این میان وجود ندارد که قابل باز شدن نباشد. دفاع مقدس مربوط به عرض تاریخی ما بود نه طول تاریخ کشورمان. باید میان این دو تفاوت قائل شد.
عرض تاریخ مربوط به کیفیت، معنویت، اخلاق و خون و شهادت است در حالی که طول تاریخ مربوط به کمیت، قدرت و ثروت است. دفاع مقدس را باید در راستای مسیر پیامبر، خون حسین (ع) و پیام انبیاء دید. اما اگر آن را در راستای کاخ سبز معاویه، ثروت و قدرت متراکم و حضور تاریخ و نه غیاب تاریخ ببینیم، در حق دفاع مقدس جفا کرده ایم.
در دفاع مقدس کسی به دنبال افزایش قدرت و منزلت و ثروت خود نبود بلکه به دنبال ادای وظیفه و تجلی غیاب تاریخ بود. آنچه دیده نمی شود اما اثرش به مراتب از دیده شده ها بیشتر است.
دفاع مقدس یعنی تجلی دوباره پیروزی خون بر شمشیر، همان رویدادی که در کربلا رخ داد. دنیایی از معنا درون این دوران است و نکته اینجاست که نباید خرج جیب و قدرت شود. فیلم سازی که فیلمی از دفاع مقدس می سازد هم نباید به دنبال کسب ثروت و جایگاه و حیثیت سیاسی باشد. باید عرض تاریخ را تجلی دهد و نه اینکه نگاه طولی داشته باشد. بسیاری از فیلم سازان ما در این مسیر موفق بوده اند اما برخی ناموفق هستند.
بسته دفاع مقدس باید باز شود و قابل باز شدن هم هست، تنها باید تور مناسبی در این دریای مواج انداخت و روش خوبی داشت. نباید فراموش کنیم که چه اتفاقات بزرگی در طول هشت سال دفاع از کشور رخ داد.
رضا رویگری از مردم بابت بازی در فیلمهایی که مردم دوست نداشتند، عذرخواهی کرد. این بازیگر سینما و تلویزیون در مصاجبه با کافه سینما، درباره ویدیویی که از وی در فضای مجازی منتشر شده، گفت: هر کاری که کردم و شما دوست نداشتید، اگر اخراجیها بوده، صدایم بوده، راه رفتنم بوده یا رانندگی ام بوده که شما دوست نداشتید من برای آن عذرخواهی میکنم.
به گزارش پارس توریسم، رویگری در آن ویدیو گفته بود: «من همیشه دوست دارم کارهایی انجام دهم که مردمم دوست داشته باشند، طبیعی است در این راه همه ما بازیگران نقشهایی را بازی میکنیم که توقع مردم بیشتر از اینها است از ما، که آنی که مردم میخواستند نبوده یا اینکه اگر خوب بازی میکنیم خود مضمون یا قصه فیلم را نمیپسندیدند… به مردم میگویم که اگر نقشی را بازی کردم یا در کاری بودم که مردم دوست نداشتند من این نقش را بازی کنم فقط یک کلمه میگویم: انسان جایز الخطاست و من هم یک انسانم. از آنها میخوام که من را به کیان ایرانی ببخشند.»
این بازیگر در مصاحبه با کافه سینما با اشاره به اینکه درباره کار به خصوصی صحبت نمی کند و گفتهاست اگر مردم کاری از او را نمیپسندند وی را ببخشند؛ افزود: اسم فیلمی را نبریم، کارهایی را که یک عده از طرفدارانم دوست ندارند، حالا امکان دارد بازیام بد بوده، متن بد بوده، یا هرچیام که بد بوده. گفتم اگر بعضی از کارهای من را دوست ندارند من را ببخشند. به هیچ فیلم خاصی اشاره نمیکنم، من آدمی هستم بیحاشیه و برای مردم کار میکنم. من یک کارهایی کردم مثلا امکان دارد در موسیقی یا تابلوهایم یا فیلمهایم را بعضی دوست نداشتند من گفتم که من را به بازی در نقش کیان ایرانی ببخشید.
رویگری در پاسخ به این سوال کافه سینما که ویدیوی شما در فضای مجازی این طور بازخورد داشته است که شما به خاطر بازی در فیلم اخراجیها این عذرخواهی را کردهاید گفت: هر کاری که کردم و شما دوست نداشتید، اگر اخراجیها بوده، صدایم بوده، راه رفتنم بوده یا رانندگیم بوده که شما دوست نداشتید من برای آن عذرخواهی میکنم. کلی میگویم، هر کسی هر کار من را که دوست ندارد من را ببخشد. فردا شاید بمیرم، دارم میگویم که بدیهایم را ببخشید.
جامعه اصناف سینمای ایران در بیانیهای از اعضای خود تقاضای شکیبایی و از دستگاههای امنیتی رعایت حقوق بازداشتشدگان و از قوه قضاییه انتظار رسیدگی عاجل و صدور احکام عادلانه را خواستار شد.
به گزارش روابط عمومی خانه سینما، متن این بیانیه به شرح زیر است:
از بازداشت تنی چند از همکاران مستندسازان نزدیک به یک هفته سپری شده است. متاسفانه این بازداشتها ناشی از سوء تفاهم بزرگی است که بر سر فروش و پخش فیلمهای مستند ساخته این همکاران به شبکه تلویزیونی بیبیسی پیش آمده است.
قبل از هرچیز باید از اصل قانونی بودن جرم و مجازات یاد و پرسش کرد. آیا به راستی قانونی مبنی بر ممنوعیت فروش آثار سینمایی به شبکههای تلویزیونی خارجی وجود دارد؟ اگر چنین است چرا و چگونه سازمانهای پخش و فروش دولتی در بازارهای فروش جهانی و در مناسبات دوجانبه اقدام به فروش آثار و همکاری با همین شبکهها میکنند؟ آیا فروش فیلم در نص قانون برای دولت مجاز و برای بخش خصوصی ممنوع اعلام شده است؟
عروج سینمای ایران در صحنه بینالمللی مدیون تدبیر بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی قدس سره شریف است. سینمای ایران فرزند همین انقلاب اسلامی است و مستندهای اجتماعی جزء تفکیکناپذیر همین سینما به شمار میرود.
سوگمندانه سالهاست مستندسازان ایرانی به ویژه آنهایی که در حوزه مستند اجتماعی فعالیت میکنند با انواع بیمهریها و تنگناها روبرویند. آنها غالبا ناچارند بدون دریافت کمکهای دولتی هزینه تولید و ساخت فیلمهای خود را شخصا تامین کنند.
این آثار معمولا از امکان نمایش برخوردار نمیشوند و هیچ سازمان دولتی برای خرید آنها پیشقدم نمی شود. پخش و فروش این فیلمها در شبکه نمایش خانگی نیز عملا ممکن نیست. به این ترتیب باید پرسید سینماگری که هیچ امکانی برای پخش و نمایش و فروش آثار ساختهشدهاش وجود ندارد چگونه باید گذران زندگی و معیشت کند؟
در همه جهان دولتها برای صادرات فیلم و فروش آثار هنری به دیگر کشورها انواع و اقسام مشوقها و کمکها را در اختیار هنرمندان قرار میدهند. هنرمندان و سینماگران ایرانی از دولت محترم انتظار کمک ندارند، اما دست کم توقع دارند فروش فیلم به شبکههای تلویزیونی کشورهای خارجی با اتهامهای سنگین امنیتی روبرو نشود. آن هم اتهاماتی که پیش از اثبات در دادگاههای صالح از تربیونهای رسمی کشور اعلان و پخش شود و سوگمندانه وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز به جای حمایت از هنرمندان همانند اتهامات اثباتنشده را تکرار میکند.
هنرمندان بیش و پیش از هر چیز به اعتماد مسئولان نیاز دارند. ما همکارانمان و اصناف سینمایی را که بیصبرانه خواهان روشن شدن وضعیت هنرمندان همکار بازداشتشدهشان هستند به شکیبایی و خویشتنداری فرا میخوانیم و اطمینان داریم دستگاههای امنیتی کشور با رعایت حقوق بازداشتشدگان و بیطرفی کامل به تحقیقات درباره اتهامات وارده خواهند پرداخت و مسئولان محترم قوه قضاییه نیز در محاکم صالحه احکام قانونی و عادلانه صادر خواهند کرد، تا حیثیت بینالمللی نظام جمهوری اسلامی ایران بابت این سوء تفاهمات و بیتدبیریها متحمل هزینههای گزاف تازه نشود.
دفتر تحکیم وحدت با انتشار بیانیه ای به مناسبت سال تحصیلی جدید، ضمن تبریک بازگشایی دانشگاهها بر مطالبه جنبش دانشجویی مبنی بر آزادی دانشجویان زندانی و سایر زندانیان سیاسی و همچنین توقف فشارهای متعدد بر دانشگاه و دانشجویان تاکید کرد.
به گزارش دانشجونیوز، در این بیانیه همچنین با اشاره به خیزشهای دموکراسیخواهانه و ضد استبدادی جوانان در کشورهای منطقه، به نقش دانشگاه در سالهای اخیر برای طرح مطالبات دموکراسیخواهانه و در نتیجه شکل گیری اعتراضات پس از انتخابات سال ۸۸ پرداخته شده است.
در این بیانیه همچنین از “جنبش دانشجویی” به عنوان پیوند دهنده عرصه خیابان و دانشگاه نام برده شده است.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بار دیگر در آستانه سال تحصیلی جدید قرار داریم. اول مهر همواره نوید بخش شروع فصل تازه ای از علم آموزی و اندیشه ورزی فرزندان ایران زمین بوده است. با آغاز سال تحصیلی و با بازگشایی دانشگاه ها شور و نشاط تازه ای بر فضای رخوت زده دانشگاه حاکم می شود. هم زمان که دانشجویان جدیدالورود با شادمانی پا به این عرصه می گذارند، دیگران در پی برپایی جشن فراغت خود از تحصیل هستند. این گونه است که محیط دانشگاه به صورتی زاینده و نو به نو هر سال رنگ و بویی تازه به خود می گیرد. اما در این میانه خیل کثیری از دانشجویان هم هستند که بر سر بهای سنگین آزادیخواهی، استبدادستیزی و آرمان گرایی خود در این سرزمین نشسته اند. دانشجویانی که از تحصیل، این بدیهی ترین حق هر دانشجو، محروم شدند، دانشجویانی که به زندان افتادند و شکنجه شدند و دانشجویانی که ناباورانه از میان ما پر کشیدند. و این داستان مکرر هر ساله دانشگاه های ماست.
با برآمدن نسلی جدید در دانشگاه ها در طول سالیان اخیر، دانشگاه رنگی دیگر به خود گرفته است. در سالهای اخیر نسلی از دانشجویان پا به مقام دانش، که همان مقام آزادیست گذارده اند، که نه یادگاران انقلاب اسلامی و نه زخمخوردگان دوران اختناق و سیاه دهه شصت بودهاند که در دوران سازندگی و توسعه اقتصادی رشد کرده و اندیشهی آنان در دوران اصلاحات، با تجربه توسعه سیاسی شکل و قوام یافته و هویت نسلیِ تازهای به خود گرفته است. اماشکلگیری هویت سیاسی آنان با سراشیبی اصلاحات مصادف شد و ایشان عرضهی نهایی اصلاحات را دولتی تمامیت خواه و ایدئولوژیک به ریاست احمدی نژاد دیدند.
نسل کنونی که بیشتر عملگرایی را بر جای آرمانگراییهای نسل های پیشین خود نهاده است، از جامعهای پا به عرصه دانشگاه مینهد که بیش از دو سوم آن را جوانان تشکیل میدهند. جوانانی که نه تنها به دنبال رهایی سیاسی، که به موازات آن در پی رهایی اجتماعی گام بر میدارند و در برابر پروژههای سیطرهجویانه تمامیت خواهان در تمام عرصه های زندگی خود به خصوص دانشگاه دست به مقاومت می زنند.
در همین حال و در کشورهای همسایه ایران نیز شاهد نسل جوان و سرشار از پویایی و آگاهی هستیم که اصلیترین بازیگران خیزشهای دموکراسیخواهانه و ضد استبدادی موسوم به “بهار عرب” در منطقهی خاورمیانه هستند. آنان از جنس همان جوانانی هستند که مهمترین طبقهی شکلدهندهی جامعهی حال حاضر ایران را شامل میشوند. این درحالی است که حاکمیت بدون در نظر گرفتن این مهم، به تبع سیاست های ناکارآمد خود در عرصه داخلی و خارجی هر روز بر مشکلات، ویرانی ها، انزوای کشور و تزلزل موقعیت خود میافزاید. بدون شک موج دموکراسیخواهیِ منطقه، که همواره در ایران نیز وجود داشته است و گاه با نقاط عطفی مانند اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ و شکلگیری جنبش سبز روبرو بوده، دیر یا زود بار دیگر با چهرهای دیگر به ایران نیز بازخواهد گشت.
جنبش دانشجویی و دانشگاه، به عنوان مهملی جهت علم آموزی و رشد یافتن نسل جوان ایران، همواره به عنوان عرصهای آگاهیبخش و پیشرو در مبارزه با استبداد و تمامیتخواهی حاکمان، با روشنگری، نقد قدرت، کنش و واکنشهای مختلف در به چالش کشیدن استبداد نقش ایفا کرده است. چنان که تا پیش از شکلگیری اعتراضات مردمی اخیر و به وجود آمدن جنبش سبز بیشترین بار حرکتها و طرح مطالبات دموکراسیخواهانه بر قامت خمیده اما استوار دانشگاه بود. جنبشهای همسنگ و حرکتهای ملی همواره از جنبش دانشجویی مطلوبیت هایی را حاصل نمودهاند، از این رو دانشجویان نقطه اتکای حیاتی برای پیشبرد پروسهی دموکراسیخواهی در ایران بوده اند. عرصه خیابان و دانشگاه پس از سال ها در اهداف و روش به اشتراکات دست یافتند که تفکیک آنان سخت و حتی نامطلوب مینمود. اما تاکید بر ضرورت پیگیری و عدم فراموشی مطالبات خاصهی دانشجویان و مشکلات مبتلا به دانشگاه و استقلال نسبی دانشگاه از جریانات سیاسی نیز ضروری به نظر می رسد. تغییر رویکرد مبارزه مدنی دانشجویان که گاه معطوف به داخل و گاه متوجه بیرون دانشگاه شده، همواره در ادوار مختلف به چشم آمده، ادامهی حیات جنبش دانشجویی را قوت و تداوم بخشیده است و همین عدم تقید زمینه را برای نقد و روشنگری فراهم و همچنین راه را جهت شکل گیری و تعریف گفتمانها و راهبردهای مستقل و نوین هموار نموده است.
در همین راستا و با نگاهی به وضعیت دانشگاه ها مشاهده می کنیم همه روزه فشارها و محدودیتها در دانشگاه به طور فزایندهای گسترش مییابد و روز به روز این مسیر در جهت نفی استقلال و سیطرهی ایدئولوژی غالب حاکمیت بر آن افزوده میشود. حاکمیت به پروژهی “اسلامی کردن” دانشگاهها به لحاظ عملی و نظری سرعت میبخشد و از سویی با تغییر سرفصلها و حذف رشتههای علوم انسانی و علوم اجتماعی به جایگزینی و ایجاد محدودیتهای بیشتر در این رشتهها میپردازد. همچنین از سویی دیگر به سهمیهبندی در رشتههای مختلف با هدف کاهش تعداد دانشجویان دختر و تفکیک جنسیتی در کلاسها و حتی ورودی دانشگاهها پرداخته و اقدام به تأسیس دانشگاههای تک جنسیتی مینماید. با تدوین آییننامههای انضباطی جدید بر محدودیتهای دانشجویان در محیط دانشگاه میافزاید. این در حالی است که علاوه بر تشکلهای سیاسی، از جمله انجمنهای اسلامی، اجازهی فعالیت به تشکلهای مستقلِ صنفی و علمی و فرهنگی نیز داده نمیشود و فعالیت آنان با محدودیتهای بیسابقه مواجه می شود. انتشار نشریات مستقل و منتقد دانشجویی از دانشجویان دریغ شده است. فعالان دانشجویی که میتوانند زمینه ساز رشد و توسعه ایران باشند به دام محرومیت از تحصیل و اخراج از دانشگاه و حتی زندان گرفتار میآیند. هنوز دانشجویان مظلوم و محروم از تحصیل، سیدضیاء نبوی و مجید دری، در حبس و تبعید و همراه با بسیاری از محدودیت ها به سر می برند. در کنار این فشارها حتی عرصهی علم آموزی و دانش اندوزی را نیز بر دانشجویان تنگ کرده اند که این امر سبب مهاجرت بیبازگشت شمار زیادی از نخبگان کشور شده است.
چنین فشارهایی در تمام دوران، کم یا زیاد، بر ساحت دانشگاه و دانشجویان به مانند سایر عرصههای جامعه وارد آمده است. اما مختصات جدید دانشگاه و جامعه، مانند بیداری عمومی مردم و حساسیت بیشتر دانشجویان نسبت به وقایع سطح دانشگاه و جامعه، تشدید سرکوب ها از سوی حاکمیت، تعلیق فعالیتهای مدنی اعتراض آمیز به صورت رسمی و… منجر به خلق فضایی متفات با سالیان گذشته شده است. فضایی که نیازمند راهبردهای جدید برای فعالیت های مدنی است. در همین راستا سال گذشته پیشنهاداتی جهت تدوین راهبردهای جدید فعالیت دانشجویی از سوی دفترتحکیم وحدت مطرح گردید که خشونتپرهیزی، ضرورت کنترل هزینه، خلق راههای نوین فعالیت در جهت نشاط افزایی و تداوم روح امید در حرکتهای دانشجویی، استفاده از تجربیات نسلهای پیشین و استفاده از کلیه ظرفیتهای دانشگاه و شبکههای غیررسمی موجود در آن در کنار تاکید بر آزادیهای آکادمیک و استقلال دانشگاه از نهاد قدرت از محورهای کلیدی آن بود. فعالان دانشجویی بایستی در کنار افزایش فشارها روزافزون بر دانشگاه ها به خلق راهبردهای جدید برای فعالیت دانشجویی توجه ویژه ای نشان دهند.
هم اکنون در حالی سال تحصیلی جدید را آغاز می کنیم که با افزایش فشارها بر دانشگاه روبرو هستیم. سال گذشته همچنان با بازداشتهای مکرر، صدور احکام زندان طولانی مدت و انتقامجویانه برای فعالان دانشجویی و تداوم حبس ده ها دانشجوی در بند همچون بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، ضیاء نبوی، مجید توکلی، مجید دری، مهدیه گلرو، علی اکبر محمدزاده، حسن اسدی زیدآبادی، علی ملیحی، اشکان ذهابیان، علیرضا فیروزی، سورنا هاشمی، کوهیار گودرزی، مهدی خدایی، حسین رونقی ملکی، فواد شمس، شبنم مددزاده و ده ها دانشجوی دیگر همراه بود. علیرغم فشارهای فزاینده بر دانشگاه اما، جنبش دانشجویی از حرکت و تداوم در مسیر آزادیخواهی، نقد، روشنگری و بازخواستن مطالبات خود و جامعه باز نایستاد و همچنان نیز در این راه گام بر میدارد.
سال گذشته همراه بود با داغ از دست دادن سرمایههای ملی چون مهندس عزتالله سحابی و هدی صابر، که همیشه یاریدهنده و دغدغهمند جنبش دانشجویی بودند، و همچنین ناباورانه پرپر شدن هاله سحابی در سوگ پدر بزرگوارش را شاهد بودیم. امسال متاسفانه آقایان مهدی کروبی، میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، رهبران جنبش سبز، مانند بسیاری از زندانیان سیاسی همچون دکتر احمد زیدآبادی، کیوان صمیمی، عبدالله مومنی، علی جمالی و ده ها زندانی سیاسی دیگر که بیگناه در بند حاکمیت هستند، در حصر خانگی به سر می برند. آنان که بر عهد و پیمان خود با دانشجویان و مردم ماندند و جوانمردانه ایستادگی کردند. امیدواریم در سال تحصیلی جدید با ایستادگی مردم شاهد آزادی همه زندانیان سیاسی و دانشجویی و رهایی از حصر رهبران جنبش سبز باشیم.
دفتر تحکیم وحدت ضمن تبریک به مناسبت بازگشایی دانشگاهها به تمامی دانشجویان به خصوص دانشجویان جدیدالورود، تداوم مسیر پرافتخار خود و کلیت جنبش دانشجویی را جز با همراهی و ایفای نقش پررنگ دانشجویان ممکن نمیداند وهمچنان بر مطالبه به حق جنبش دانشجویی مبنی بر آزادی دانشجویان زندانی و سایر زندانیان سیاسی و همچنین توقف فشارهای متعدد بر دانشگاه و دانشجویان پای میفشارد و معتقد است ضرورت تبیین و شناسایی گفتمان های موجود در دانشگاه و تبیین و تدوین راهبردهای نوین و بسط آن در فضای دانشگاه می تواند به گشایش و پویایی بیشتر فضای دانشگاه یاری رسانده و ادامه مسیر جنبش دانشجویی را در افقی روشنتر ترسیم نماید.
دفتر تحکیم وحدت
اول مهرماه ١٣٩۰
همسر عبدالله مومنی می گوید: پزشکان اوین گفتند که او باید در خارج از زندان درمان شود، اما هنوز اجازه مرخصی نمی دهند و زمانی هم که ماموران او را بیمارستان آوردند تا گوشش را متخصص معاینه و رسیدگی کند، دوباره او را زندان اوین برگردانند.
عبدالله مومنی روز شنبه بیست و دوم مرداد ماه، جهت معاینه آسیب دیدگی پرده گوش خود به بیمارستان اعزام شده بود و پزشکان بیمارستان خواسته بودند که بیست روز دیگر از وی باید معاینه مجدد صورت گیرد که تاکنون علی رغم توصیه پزشکان با انتقال وی به بیمارستان “ممانعت” بعمل می آید. این در حالی است که اعزام دیرهنگام مومنی به مراکز تخصصی پزشکی موجب از دست رفتن قسمتی از شنوایی وی در زندان شده است.
فاطمه آدینه وند همسر عبدالله مومنی در خصوص آخرین وضعیت وی به “جرس” می گوید: “پزشکان اوین گفتند که ایشان باید در خارج از زندان درمان شود، اما هنوز اجازه مرخصی نمی دهند و زمانی هم که ماموران او را بیمارستان آوردند تا گوشش را متخصص معاینه و رسیدگی کند دوباره او را زندان اوین برگردانند و قرار بود بعد از بیست روز دوباره به بیمارستان منتقل شود که نگذاشتند. برای مشکلات پوستی هم که باید در خارج از زندان پیگیری پزشکی شود اجازه مرخصی نمی دهند. این در حالی است که فرم مرخصی هم پر کردم و تحویل دادم اما هیچ جوابی نداده اند. حتی برای عید هم فرم درخواست مرخصی را به ما ندادند و گفتند اگر لازم شود خودمان او را به مرخصی می فرستیم. در هر حال من هر هفته برای درخواست مرخصی و ملاقات حضوری می روم زیرا حقوق اولیه ای است که باید پیگیری کنم. اگر هم موافقت نکردند، توکل بخدا فعلا که اختیار دست آنهاست ما هم صبر می کنیم…”
پیش از این همسر این آموزگار دربند گفته بود: “شنوایی یکی از گوشهای عبدالله خیلی ضعیف شده و پرده گوش دیگرش چسبیده به گوش که دکترها گفتند احتمالا به خاطر ضربه بوده است، که این آسیب دیدگی از اثرات ضرب و شتم و شکنجه های ایام بازداشت عبدالله است.”
خانم آدینه وند همچنین با بیان اینکه در ملاقات کابینی روز دوشنبه احساس کردم که آقای مومنی حال روحی خوبی ندارد، می افزاید: “الان بیشتر از یکسال و نیم است که آقای مومنی در زندان است و در این مدت فقط سه بار ملاقات حضوری داشتیم، خوب همین که نمی تواند خانواده اش را از نزدیک ملاقات کند و باید همیشه از پشت شیشه همدیگر را ببینیم هم برای او و هم برای ما خیلی “عذاب آور” است. نه تنها ملاقاتهایمان از پشت شیشه است، بلکه مدت آن هم خیلی کوتاه است و بچه ها مدام نگران هستند که نکند بیست دقیقه تمام شود حرفهایشان را نتوانند بزنند و اضطراب دارند، خلاصه فشار روانی خیلی روی ما و آقای مومنی است. خود آقای مومنی از این وضع که نمی تواند راحت با بچه هایش حرف بزند و بخندد، ناراحت است. این شرایط هم روی روحیه ایشان هم بچه ها تاثیر بدی گذاشته است.”
عبدالله مؤمنی سخنگوی سازمان دانش آموختگان (ادوار تحکیم وحدت) سی خردادماه ۱۳۸۸ پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران در ساختمان ستاد شهروندان آزاد (حامیان مهدی کروبی، از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری) بازداشت و به مدت سه ماه در سلول های انفرادی بند ۲۰۹ و ۲۴۰ محبوس و بازجویی شد. این فعال دانشجویی در دادگاههای نمایشی و محاکمه های غیرقانونی بعد از انتخابات به تحمل چهار سال و ۱۱ ماه حبس محکوم شد. اما این حکم غیرعادلانه هرگز باعث نشد که او از اعتقادات و مواضع خود دست بردارد و در شهریور ماه ۸۹ با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به آیت الله خامنه ای با شرح شکنجه ها و شرایط اسف بار زندان های جمهوری اسلامی خواستار تشکیل کمیته حقیقت یاب پیرامون رخدادهای صورت گرفته، شد. اما به جای تشکیل کمیته حقیقت یاب بار دیگر عبدالله مومنی احضار و با اتهام تشویش اذهان عمومی و نشر اکاذیب روبرو گردید.
عبدالله مومنی پیش از این نیز در پی انتشار نامه ۲۶ زندانی سیاسی، نامه ۱۴ زندانی سیاسی در خصوص لزوم تشکیل کمیته حقیقت یاب و همچنین اعتصاب غذای ۱۲ نفره به دادسرای اوین فراخوانده شده بود. اما پاسخ عبدالله مومنی به مقامات قضایی در جریان این احضارها که گاه با درخواست انصراف از شکایت و یا تغییر مواضعش نیز همراه بوده، این بوده است که “پیش از هرچیز باید به ظلم ها و شکنجه هایی که بازجوها مرتکب شده اند رسیدگی کنید و این تنها خواستۀ من است.”
همسر این فعال دانشجویی برجسته با تاکید بر روحیه مقاوم او می افزاید: “اما علیرغم این ناراحتی ها، “محکم” و با “استقامت” بر سر مواضع خود ایستاده است و حتی نامه عفو را هم امضا نکرد و گفت من که کاری نکردم که حالا عفو درخواست کنم.”
هفته گذشته تعداد زیادی از نیروهای حفاظت اطلاعات زندان اوین در اقدامی غیر منتظره، به بند ۳۵۰ اوین که هم اکنون بیش از ۱۶۰ زندانی سیاسی در آن به سر می برند، یورش بردند و اقدام به بههمریختن وسایل شخصی همه زندانیان سیاسی و بازرسی اتاقهایشان کردند.
آدینه وند در این خصوص می گوید: “آقای مومنی گفتند حدود دوازده مامور ریختند و اتاقها را گشتند و همه چیز را بهم ریختند و رفتند و نفهمدیم دنبال چی بودند…”
گفتنی است، عبدالله مومنی بهمراه محمد داوری و علی پورسلیمان دو معلم دربند دیگر در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید در بیانیه ای، نوشته اند: ” بار دیگر شمیم مهر ورزیدن گرفت و به یادمان آورد خاطرات روز آغازین آموختن را. روزگشوده شدن دروازه های دانش آموزی و مهرورزی را… چه باک که اکنون برای سومین سال پیاپی زنگ آغاز مهرماه را از پشت دیوارهای بلند زندان اوین می شنویم که ما شیفتگان آموزگاری مان هستیم. چه کنیم که امیدمان در ساختن ایرانی آزاد و آباد بر بنیان معرفت و آگاهی کم رمق شده است که ما سنت آموختن را هنوز در خاطر داریم. خشنودیم که هم ما و هم شاگردانمان پس از خلق حماسه های عظیم و جنبش سبز ملت ایران بر سر عهدی که در پیشگاه آموزگار بشریت بسته ایم پایداریم. امروز آحاد ملت بزرگ ایران در مسیر آگاهی تا رهایی گام بر می دارند و ما مفتخریم که در این مسیر همگام هموطنان مان هستیم.”
حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی گفت: اولین انتظار همگانی از رسانه این است که اخبارش دروغ نباشد. ممکن است رسانه ای نتواند همه حقیقت را منتشر کند اما هرگز نباید دروغ بگوید.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، حجت الاسلام و المسلمین سیدحسن خمینی که در جمع اعضای هیئت تحریریه روزنامه فرهنگ آشتی سخن می گفت، به تبیین انتظار عمومی از رسانه ها پرداخت و اظهار داشت: بزرگترین انتظار مردم از رسانه ها این است که که دروغ نشنوند. مهمترین سرمایه یک رسانه، اعتماد عمومی است. متاسفانه در کشور ما مساله ای بنام جنگ روانی شکل گرفته که این مساله با دروغ اشتباه گرفته می شود.
یادگار امام به اخبار منتشره درباره خود اشاره کرد و گفت: غیر از اخبار رسمی، ۹۵درصد خبرهایی که از قول من در برخی رسانه ها منتشر می شود، دروغ است. اگرچه گاهی مطالب بزرگنمایی می شود اما بسیاری اوقات، خبرها از بیخ و بن دروغ هستند.
وی تاکید کرد: اولین انتظار همگانی از رسانه این است که اخبارش دروغ نباشد. ممکن است رسانه ای نتواند همه راست و همه حقیقت را به دلیل محذورات مختلف بگوید اما هرگز نباید دروغ بگوید
سیدحسن خمینی به تبیین انتظار ویژه علاقمندان امام خمینی از رسانه ها پرداخت و اظهار داشت: آینده این کشور، به نحوه نگاه جامعه به امام وابسته است. امام به ما نیاز ندارد ما به امام به عنوان الگوی دینداری، آزادی، استقلال و نماد تلاقی آروزهای چندگانه ملت ایران، احتیاج داریم.
وی ادامه داد: امام به علل متعدد در فضای رسانه ای مظلوم واقع می شود. هر کس به دنبال این باشد که از امام به عنوان سپر استفاده کند، اشتباه می کند. باید از امام به عنوان چراغ استفاده کرد.
یادگار امام افزود: باید امام را آنگونه که هست، معرفی کرد. اگر یک قسمت را پررنگ و قسمت دیگر را کمرنگ کنیم، به نوعی کاریکاتور کشیده ایم. کاریکاتور اگرچه نمایی از واقعیت است اما عین واقعیت نیست. همه هویت کاریکاتور این است که در آن نسبت ها به هم می ریزند.
سیدحسن خمینی ادامه داد: اسلام هم کاریکاتوری معرفی می شود. در جامعه ما دروغ حتی به اندازه شرب خمر هم قباحت ندارد، در حالی که دروغ بدتر از شرب خمر است. غیبت بدتر از فحشا است در حالی که فحشا برای ما قبیح و غیبت عادی است.
یادگار امام در پیابان گفت: متاسفانه در رسانه های ما اندیشه های امام خمینی کاریکاتوری معرفی می شود. انتظار این است که در حوزه اندیشه امام به نوعی عمل کنیم که در وسع خود این نماد امروز و فردا را از این مظلومیت خارج کنیم.
در این دیدار هریک از اعضای تحریریه روزنامه فرهنگ آشتی، در سخنانی به ارائه دیدگاه های خود در حوزههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی پرداختند.
ندای سبز آزادی: محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در سخنرانی روز جمعه خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد تاکید کرد که در خواست به رسمیت شناختن حاکمیت فلسطین را به عنوان کشوری مستقل در تمام سرزمین هایی که اسرائیل در سال 1967 اشغال کرده به پایتختی بیت المقدس تسلیم بان کی مون دبیر کل سازمان ملل کرده تا به شورای امنیت ارائه دهد.
قرار است شورای امنیت سازمان ملل متحد، دوشنبه آینده برای بررسی درخواست دولت خودگران فلسطینی، تشکیل جلسه دهد.
عباس در سخنرانی خود گفت کسی که ذره ای وجدان داشته باشد، نمی تواند با عضویت کامل فلسطین در سازمان ملل متحد مخالف باشد.
دقایقی پس از سخنرانی عباس،، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل در سخنانی در مجمع عمومی سازمان ملل متخد گفت که دست خود را برای ملت فلسطین دراز می کند اما تاکید کرد: "با قطعنامه های سازمان ملل صلح محقق نمی شود."
عباس از اعضای شورای امنیت خواست به عضویت فلسطین در سازمان ملل متحد رای دهند و گفت که سازمان های بین المللی آمادگی فلسطینی ها برای اداره کشور را تایید کرده اند.
او گفت: "وقت آن رسیده است که پس از ده ها سال رنج و عذاب، فلسطینی ها در سرزمین های خود آزادانه زندگی کنند."
رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی دولت اسرائیل را به تخریب تلاش ها برای برقراری صلح متهم کرد و از اسرائیلی ها خواست به سوی صلح گام بردارند.
عباس گفت: "تلاش های ما برای صلح همواره با برخورد به صخره دولت اسرائیل ویران می شد" و تاکید کرد که آماده است "فورا" مذاکرات با اسرائیل را بر پایه تشکیل دولت فلسطینی در مرزهای 1967 و متوقف کردن شهرک سازی را آغاز کند.
مشروح سخنرانی محمود عباس:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای رئیس مجمع عمومی سازمان ملل متحد
جناب آقای دبیر کل
خانم ها و آقایان
ابتدا می خواهم به آقای ناصر عبد العزیز نصر به عنوان رئیس این دوره از مجمع عمومی سازمان ملل متحد تبریک گویم و برای او آرزوی موفقیت کنم.
من به نمایندگی از سوی سازمان آزادیبخش فلسطین و مردم فلسطین به دولت و ملت جنوب سودان به خاطر دست یابی به عضویت کامل در سازمان ملل متحد که حق آن ها بود تبریک می گویم و برای این کشور شکوفایی و پیشرفت آرزو می کنم.
همچنین به آقای بان کی مون به خاطر انتخاب شدنش برای دوره جدید دبیرکلی سازمان ملل متحد تبریک می گویم. این تجدید رای اعتماد نشان از آن دارد که کشورهای جهان به تلاش های سازمان ملل در این سالها ارج نهاده اند.
خانم ها و آقایان:
مساله فلسطین از راه تصمیمات هیات ها و آژانس های مرتبط با سازمان ملل متحد، با این سازمان گره خورد. همچنین از راه نقش کلیدی آژانس کمک به آوارگان "اونروا" که به مسئولیت خود در مقابل آوارگان فلسطینی، قربانیان نکبت سال 1984 می پردازد.
ما خواستار نقش بیشتر و حضور پر رنگ تر سازمان ملل برای تحقق صلح عادلانه و فراگیر در منطقه خود هستیم. صلحی که ضامن حقوق ملی و مشروع ملت فلسطین بر پایه تصمیمات سازمان های بین المللی باشد.
آقای رئیس
خانم ها و آقایان
یک سال پیش در چنین روزهایی و نیز در سال جاری، بسیاری از روسای هیات ها از تلاش ها برای صلح در منطقه ما در مسیری پر مانع سخن گفتند. همه به دور جدید مذاکرات امید بسته بودند که اوایل ماه سپتامبر گذشته در واشینگتن با میانجی گری مستقیم باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و مشارکت کمیته چهار جانبه صلح، مصر و اردن آغاز شد. امید آن بود که ظرف یک سال به توافق صلح دست یابیم.
با آغوشی گشوده، گوش های شنوا و نیت های صادقانه، پا به این مذاکرات گذاشتیم. پرونده ها، اسناد و پیشنهادهای خود را آماده کرده بودیم. اما این مذاکرات چند هفته بعد از آغاز به بنبست رسید.
مایوس نشدیم و از طرح پیشنهاد و تماس، باز نایستادیم و در یک سال گذشته، تمام درها را زدیم، همه کانال ها را امتحان کردیم، همه راه ها را رفتیم و تمام طرف های رسمی و غیر رسمی را که دارای وزن و تاثیر هستند، مخطاب خود قرار دادیم. با دیدی مثبت با طرح های ارائه شده از سوی کشورهای مختلف تعامل کردیم.
اما این تلاش های صادقانه همواره با برخورد به صخره دولت اسرائیل، ویران می شد. امیدهای ما که با آغاز مذاکرات در ماه سپتامبر گذشته زنده شده بود، به نا امیدی گرایید.
اصل مشکل این است که اسرائیل پایه قرار دادن قانون بین الملل و تصمیم های سازمان ملل را برای مذاکرات نمی پذیرد و به شکلی دائم، به روند ساخت شهرک ها در سرزمین های کشور آینده فلسطینی، ادامه می دهد.
اشغالگری، جوهره اصلی سیاسیت اسرائیل را تشکیل می دهد که بر پایه اشغال نظامی سرزمین های فلسطینی استوار است. اشغالی که با استفاده از زور و تبعیض نژادی صورت می گیرد. این سیاست در مقابل قانون بین المللی و تصمیم های سازمان ملل متحد می ایستد و مسئول شکست مذاکرات، از میان رفتن ده ها فرصت است و زنده به گور کردن امید های بزرگی است که در سال 1993 همراه با امضای معاهده اسلو میان سازمان آزادی بخش فلسطین و اسرائیل برای دست یابی به صلحی عادلانه امضا شد.
گزارش های کمیته های سازمان ملل متحد و برخی از سازمان های غیر دولتی اسرائیل؛ تصویری وحشتناک از حجم حمله اشغالگری اسرائیل را به تصویر می کشد.
حمله ای که دولت اسرائیل به اجرای آن از راه مصادره برنامه ریزی شده زمین های فلسطینی افتخار می کند. سیاستی که برپایه آن هزاران واحد اشغالی جدید به ویژه در بیت المقدس و مناطق مختلفی از کرانه باختری رود اردن ساخته می شود.
سیاستی که برپایه آن دیواری بزرگ که مساحت های وسیعی از سرزمین هایمان را می بلعد، بنا می شود، دیواری که سرزمین فلسطین را به جزیره های دور افتاده تقسیم می کند و آثار ویرانگر خود را بر زندگی ده ها هزار خانواده می گذارد.
در حالی که مقامهای دولت اشغالگر صدور مجوز ساخت خانه به شهروندان ما در بیت المقدس شرقی را نمی پذیرد، به روند تخریب و مصادره خانه ها و آواره کردن ساکنان آن که از ده ها سال پیش آغاز کرده، شدت می بخشد. این روند در چارچوب سیاست تبعیض نژادی اجرا می شود تا فلسطینی ها را از سرزمین آبا و اجدادیشان دور کند.
وضعیت تا آن جا وخیم شده که نمایندگان منتخب مردم به خارج بیت المقدس تبعید می شوند. مقام های دولت اشغالگر اقدام به حفاری هایی می کنند که اماکن مقدس ما را در معرض تخریب قرار می دهد. ایست های نظامیشان نیز مانع از رسیدن شهروندان ما به مساجد و کلیساهایشان می شود.
بیت المقدس با کمربند اشغالگری و دیوار حایل از دیگر شهرهای فلسطینی جدا شده است.
اشغالگران برای ترسیم مرزهای ما برپایه خواسته های خود با زمان مسابقه می دهند. آن ها می خواهند همگان را در برابر عملی انجام شده قرار دهند تا حقایق را بر روی زمین تغییر دهند و زمینه واقعی برای برپایی کشور فلسطین را از میان ببرند.
در همین حال مقام های دولت اشغالگر محاصره شدید خود را بر نوار غزه ادامه می دهند و شهروندان ما را هدف ترور و حملات هوایی و گلوله باران توپخانه ای قرار می دهند.
آن ها پیامدهای تجاوز سه سال گذشته خود به نوار غزه را که تخریب گسترده منازل، مدارس، بیمارستان ها و مساجد بود ادامه می دهند و بر شمار کشته و زخمی های فلسطینی می افزایند. مقام های دولت اشغالگر همچنین به دخالت های خود در مناطق تحت سلطه حاکمیت ملی فلسطین از راه یورش ها، دستگیریها، کشتار ها و برپایی ایست های بازرسی، ادامه می دهند.
در سالهای اخیر نقش جنایتکارانه گروهک های اشغالگر مسلح که از حمایت استثنایی ارتش اسرائیل بهره مند هستند، افزایش یافته و به تعرض علیه شهروندان ما می پردازند. آن ها مدارس، دانشگاه ها، مساجد، مزارع و درخت های فلسطینی را هدف قرار می دهند. با وجود هشدارهای پی در پی ما اما مقام های اسرائیلی هیچ حرکتی برای متوقف کردن این اقدامات از خود نشان نمی دهند مساله ای که باعث می شود آن ها را مسئول مستقیم جنایت های شهرک نشینان بدانیم.
اینها تنها نمونه هایی از سیاست های اشغالگرانه اسرائیل است. مسئول شکست های پی در پی تلاش های بین المللی برای نجات روند صلح، این سیاست است.
این سیاست فرصتهای برپایی دو دولت را که جامعه جهانی بر سر آن اجماع دارد، از میان می برد. اینجا با صدای بلند هشدار می دهم: "این سیاست اشغالگرانه حاکمیت ملی فلسطین را تهدید می کند، پایه های آن را هدف قرار می دهد و وجود آن را با خطر مواجه می کند."
در اینجا می افزایم که ما با شرایط جدیدی مواجهیم که پیشتر وجود نداشت. شرایطی که می تواند تنش در منطقه ما را به جنگی دینی و تهدید ملیون ها فلسطینی و اسرائیلی تبدیل کند. و این همان چیزی است که آن را نمی پذیریم و از قرار گرفتن در مسیر آن خودداری می کنیم.
تمام آنچه که اسرائیل در کشور ما انجام می دهد سلسله ای از گام های یک جانه برای استحکام پایه های اشغالگری است. اسرائیل برپایه دولت اشغالگر مدنی و نظامی را در کرانه باختری رود اردن اقدامات یک جانبه خود را از سر گرفت. قدرت نظامی اسرائیل تصمیم می گیرد که هر کدام از فلسطینی ها در کدام یک از مناطق باید زندگی کند. قدرت نظامی اسرائیل است که تصمیم می گیرد سرزمین و آبمان را مصادره کند، رفت و آمد ما را با مانع مواجه کند و سرنوشت ما را به صورت یک جانبه تعیین کند.
خانم ها و آقایان:
در سال 1974 رهبر مرحوم ما یاسر عرفات به این سالن آمد و در برابر اعضای مجمع عمومی سازمان ملل متحد بر تلاش ما برای دستیابی به صلح سخن گفت. سازمان ملل را برای احقاق حقوق ملت فلسطین مخاطب قرار داد و گفت: "نگذارید شاخه سبز از دستم به زمین بیفتد."
در سال 1988 یاسر عرفات باز هم مجمع عمومی را که در ژنو برای شنیدن سخنان او گرد آمده بود مخاطب قرار داد و برنامه صلح فلسطینی را ارائه داد. برنامه ای که مجلس ملی فلسطین در آن دوره خود که در الجزایر برگزار شده بود، تصویب کرده بود.
هنگامی که آن گام را برداشتیم، در مسیری بسیار دشوار قدم گذاشتیم. من یکی از آنهایی بودم که مجبور شدند منازل، شهرها و روستاهای خود را ترک کنند و اندکی توشه به همراه غم ها، خاطره ها از منازل خود برداشتیم و به اردوگاه های برپا شده پس از نکبت 1948 در جریان بدترین عملیات اشغال و تخریب علیه ملتی به پا خاسته که نقشی در نهضت شرق جهان عرب در فرهنگ، آموزش و اقتصاد داشت، قدم گذاشتیم.
اما برای این که ما به صلح ایمان داریم و می خواهیم با مشروعیت بین المللی همساز باشیم، و برای این که ما شجاعت اتخاذ تصمیم دشوار را به خاطر ملت خود داشتیم، در سایه نبود عدالت مطلق، راه عدالت نسبی با برگزیدیم. عدالت ممکنی که می تواند بخشی از مسیر ظلم تاریخی علیه ملت ما را تصحیح کند. پس با برپایی کشور فلسطین در 22 درصد از سرمین تاریخی فلسطین موافقت کردیم یا به عبارتی بر سرزمینی که اسرائیل در سال 1967 اشغال کرد.
با آن گام تاریخی که تحسین کشورهای جهان را به دنبال داشت، از حقوق خود برای تحقق خواسته تاریخی به مقدار زیادی چشم پوشیدیم تا بتوانیم صلح را در سرزمین صلح محقق کنیم.
در سالهایی که پس از کنفرانس مادرید و مذاکرات واشینگتن سپری شد، تا با معاهده اسلو که 18 سال پیش در باغ کاخ سفید امضا کردیم رسیدیم که برپایه آن سازمان آزادیبخش فلسطین و اسرائیل، یکدیگر را به رسمیت شناختند، تلاش کردیم با تمام تلاش هایی که برای دستیابی به معاهده دائم صلح صورت می گیرد، تعاملی مثبت داشته باشیم. اما همانگونه که گفتیم، تمام طرح ها، کنفرانس ها، دورهای مذاکرات جدید و تمام تحرک ها، به صخره پروژه توسعه اشغالگری اسرائیلی برخورد کرد.
آقای رئیس
خانم ها و آقایان
من در اینجا و به نام سازمان آزادیبخش فلسطین، تنها نماینده قانونی ملت فلسطین که تا پایان تنش در این موقعیت باقی خواهد ماند، بر این موارد تاکید می کنم:
1- هدف ملت فلسطین احقاق حقوق ملی از راه برپایی دولت مستقل فلسطین به پایتختی بیت المقدس شرقی بر تمام سرزمین های کرانه باختری رود اردن و نوار غزه است که اسرائیل آن را در جنگ ژوئن 1967 اشغال کرد. آن هم بر پایه مصوبات بین المللی. و رسیدن به راه حلی عادلانه مبرای مساله آوارگان بر پایه قطعنامه 194 که طرح صلح اتحادیه عرب آن را اقرار کرد. طرحی که اجماع جهان عرب برای پایان دادن به تنش عربی-اسرائیلی و دست یابی به صلحی عادلانه و فراگیر را در بر داشت.
دستیابی به این صلح نیازمند آزادی اسرای راه آزادی بی درنگ همه زندانیان سیاسی فلسطینی از زندان های اسرائیلی است.
2- پاینبدی سازمان آزادیبخش و ملت فلسطین به مخالفت با خشونت و محکومیت تمام انواع تروریسم به ویژه تروریسم دولتی و پایبندی به همه معاهده های منعقد شده میان سازمان آزادیبخش و اسرائیل.
3- پایبندی به مذاکرات برای دستیبای به راه حلی دائم برای تنش برپایه مقررات بین المللی. در اینجا آمادگی سازمان آزادیبخش را برای بازگشت فوری به میز مذاکرات برپایه قوانین و مقررات بین المملی و متوقف کردن اشغالگری اعلام می کنم.
4- ملت ما مقاومت مسالمت آمیز خود در برابر اشغالگری اسرائیل و سیاسیت های اشغالگرانه و آپارتاید و بنای دیوار حایل نژادی اعلام می کند. مقاومتی که با قانون انسانی جهانی و میثاقنامه های جهانی همسان است و از پشتیبانی فعالان صلح اسرائیلی و دیگر کشورهای جهان نیز بهره می برد تا نمونه ای از شجاعت ملتی بی سلاح در مقابله با تیرها، خودروهای زرهی، گاز اشکاور و بلدوزرها با امید و شعار را ارائه دهد.
5- هنگامی که با چتر و خواسته هایمان به این تریبون بین المللی می آییم، بر روشهای سیاسی و دیپلماتیک خود تاکید می کنیم. تاکید می کنیم که ما گام های یک جانبه بر نمی داریم. ما با حرکت خود نمی خواهیم اسرائیل را منزوی کنیم یا مشروعیت آن را زیر سوال ببریم. ما می خواهیم مشروعیت را برای ملت فلسطین کسب کنیم. ما می خواهیم مشروعیت اشغالگری، آپارتاید و منطق زور را زیر سوال ببریم و باور داریم که تمام کشورهای جهان از ما در این چارچوب پشتیبانی خواهند کرد.
من از اینجا با نام ملت فلسطین و سازمان آزادیبخش اعلام می کنم: ما دست خود را به سوی دولت و ملت اسرائیل برای ساخت صلح دراز می کنیم و به آن ها می گوییم: بیایید با یکدیگر آینده کودکانمان را بسازیم، آینده ای که در آن از آزادی، امنیت و شکوفایی بهره مند باشند. بیایید به جای ساخت ایستهای بازرسی و دیوار حایل، پل بسازیم. بیایید رابطه همکاری برابر میان دو کشور همسایه را به جای سیاست اشغالگری، شهرک سازی، جنگ، حذف و... بنا کنیم: فلسطین و اسرائیل.
آقای رئیس
خانم ها و آقایان
با وجود این که قطعنامه های بین المللی حق ما را در تعیین سرنوشت و برپایی کشور به رسمیت شناخته اند، اما ما در سالهای اندک گذشته ترجیح دادیم وارد آزمون آمادگی برای اداره کشور شویم. در دو سال گذشته حاکمیت فلسطین برنامه بنای سازمان های دولتی را پشت سر گذاشت. با وجود وضعیت استثنایی و موانع اسرائیلی، پروژه ای بزرگ برای ساخت بخش های دولتی آغاز شد. قوه قضائیه تقویت شد، سازمان های امنیتی ترمیم شد و سازمان های اداری و مالی در بخش های مختلف ارتقا یافت. تلاش شد که به جای نیاز به کمک گرفتن از دیگران بر خود اعتماد کنیم. با کمک های سخاوتمندانه کشورهای عربی و دوست، پروژه های زیرساختی زیادی اجرا شد و بر خدمات به ویژه در مناطق روستایی و حاشیه ای تمرکز شد.
در این پروژه بزرگ، سعی کردیم چشم انداز کشور آینده خود را ترسیم کنیم. از حفظ امنیت و نظم عمومی گرفته، تا سلطه دستگاه قضایی و قانون، نقش زن در قانون گذاری و تلاش برای به رسمیت شناختن آزادی های عمومی و نقش جامعه مدنی، و سازمان هایی که ضامن نظارت و شفافیت عملکرد وزارتخانه ها و ارادات هستند و استحکام پایه های دموکراسی در زندگی سیاسی فلسطین، همه مد نظر قرار داده شد.
هنگامی که تندباد اختلاف، وطن، ملت و سازمان ها را در نوردید، تصمیم گرفتیم برای بازگرداندن وحدت، گفت و گو پیشه کنیم و چند ماه پیش موفق به دست یابی به مصالحه ای ملی شدیم و امیدواریم در هفته های آینده گامهای اجرایی آن محقق شود.
پایه این مصالحه، نظر مردم و اجرای انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری ظرف یک سال بود. زیرا کشوری که ما خواهان آن هستیم کشوری است که برپایه قانون، دموکراسی، آزادی، برابری میان تمام شهروندان بدون تبعیض و جابجایی قدرت از راه صندوق های رای استوار است.
گزارش های اخیر صادره از کمیسیون هماهنگی کمک های بین المللی، سازمان ملل، بانک جهانی و صندوق بین الملل پول، همه بر دستاوردها شهادت می دهند و آن را نمونه ای بی سابقه در زمینه های مختلف می دانند.
گزارش چند روز پیش کمیسیون هماهنگی کمک های بین المللی که در این شهر برگزار شد، گواهی بر این مساله بود که دستاوردها را "موفقیت بین المللی آشکار" دانست و بر آمادگی ملت و سازمان های فلسطینی برای برپایی فوری کشوری مستقل، تاکید کرد.
آقای رئیس
خانم ها و آقایان
راه حل بسته شدن افق گفت و گوهای صلح از راه هایی که پیشتر تجربه شد و شکست خود را در سالهای پیش به اثبات رساند، دیگر امکان پذیر نیست. بحران شدیدتر از آن است که آن را رها کرد، شدیدتر و خطرناک تر از آن است که به دنبال راهی برای دور زدن آن یا به تاخیر انداختن آن باشیم چرا که در این صورت، انفجار حتمی است.
نه امکان دارد، نه عملی است و نه قابل قبول که همچون گذشته رفتار کنیم گویا همه چیز در بهترین وضعیت خود به سر می برد. بازگشت به پای میز مذاکره بدون مرجعی آشکار که از مصداقیت و برنامه زمانبندی مشخص برخوردار نیست، فایده ای ندارد. مذاکرات آن هم در حالی که ارتش اسرائیل به اشغالگری های خود به جای متوقف کردن آن مشغول است و سعی دارد تغییری دموگرافیک در کشور ما ایجاد و برپایه آن عمل کند نیز ممکن نیست.
خانم ها و آقایان
اکنون لحظه ای حقیقی است. مردم من منتظر شنیدن پاسخ جهان هستند. آیا به اسرائیل این اجازه داده می شود که به آخرین اشغالگری در جهان ادامه دهد؟ آیا به اسرائیل اجازه داده می شود که کشوری فرا قانونی و بالاتر از بازخواست باشد؟ آیا به اسرائیل اجازه داده می شود که به نپذیرفتن قطعنامه های شورای امنیت، مجمع عمومی سازمان ملل، دادگاه بین المللی و مواضع اکثریت مطلق کشورهای جهان ادامه دهد؟
آقای رئیس
خانم ها و آقایان
جوهره بحران در منطقه ما بسیار ساده و آشکار است: برخی معتقدند که ما ملتی هستیم که در خاورمیانه نیازی به آن نیست و در حقیقت کشوری وجود داردکه ناقص است و باید به زودی برپا شود.
آقای رئیس
خانم ها و آقایان
امروز از سرزمین مقدس آمده، سرزمین فلسطین، سرزمین پیام های آسمانی، محل معراج حضرت محمد (ص) و مهد مسیح علیه السلام امده ام تا با نام ملت فلسطین و وطن چند پاره صحبت کنم و بگویم: پس از 63 سال رنج و نکبت مستمر..بس است..بس است...
وقت آن رسیده است که ملت فلسطین به آزادی و استقلال خود دست یابد. وقت آن رسیده است که رنج های میلیون ها آواره فلسطینی در وطن و تبعیدگاه پایان یابد، آوارگی پایان یابد و به حقوق خود دست یابند. برخی از آن ها مجبور شدند بیش از یک بار به مکان های مختلف مهاجرت کنند.
در حالی که ملت های عرب در چارچوب آن چه به بهار عربی شهرت یافته، به سمت دموکراسی گام بر می دارند، زمان بهار فلسطینی هم رسیده است، زمان استقلال.
زمان آن رسیده که مردان، زنان و کودکان ما از زندگی خوبی بهره مند شوند. زمان آن رسیده که بتوانند بدون انتظار فردایی بد به خواب بروند، زمان آن رسیده که مادرها مطمئن باشند که فرزاندانشان بدون این که کشته یا دستگیر شوند یا به آن ها اهانت شود، به خانه باز خواهند گشت. زمان آن رسیده که دانش آموزان و دانشجویان بدون ایست ها و موانع به مدارس و دانشگاه های خود بروند. وقت آن رسیده است که بیماران بتوانند به شکلی طبیهی به بیمارستان بروند، کشاورزان ما بتوانند به زمین های خود برسند بدون ترس از اشغال آن و به سرقت بردن آب یا ساخت دیواری که نتوانند به آن برسند.
اشغالگران بر روی زمین های ما خانه می سازند، درخت های زیتون را که چند صد سال عمر دارند، از ریشه می کنند. وقت آن رسیده است که هزاران اسیر راه آزادی، از زندان آزاد شوند و به خانواده ها و کودکان خود برگردند و در ساخت وطن که برای آزادی آن هزینه دادند، شرکت کنند.
ملت من می خواهند از حق خود در داشتن زندگی عادی همچون دیگر انسان ها برخوردار باشد. ملت من به آن چه که شاعر بزرگمان محمود درویش گفته، ایمان دارد: اینجا ایستاده ایم، اینجا نشسته ایم، اینجا ماندگاریم، اینجا تا ابد هستیم، هدف ما یکی است، یکی است، یکی است، این که باشیم....
خانم ها و آقایان
ما موضع همه کشورهایی که مبارزه ما را تایید کردند، از حقوق ما دفاع کردند و کشور فلسطین را همراه با اعلام استقلال در سال 1988 به رسمیت شناختند، پاس می داریم. همچنین از کشورهایی که ما را به رسمیت شناختند و نمایندگی فلسطین را در سالهای اخیر در پایتخت های خود ارتقا دادند، سپاسگذاریم. احترام خود را به آقای دبیر کل نیز اعلام می کنم که چند روز پیش گفت کشور فلسطین باید از چند سال پیش برپا می شد.
اطمینان داشته باشید که این پشتیبانی ها برای ملت ما بیش از آن چه فکر می کنید ارزشمند است. ملت ما احساس می کند کسی وجود دارد که به حرفش گوش فرا دهد و سعی نمی کند ستم هایی که بر او روا داشته می شود، و اشغالگری را که سالها از آن رنج می برد، نادیده بگیرد. امیدوار می شود که هنوز عدالت ممکنی در جهان است. نبود امید بزرگترین دشمن صلح است و یاس بزرگترین همپیمان تندروی.
تاکید می کنم: وقت آن رسیده است که ملت فلسطین پس از ده های طولانی از آوارگی و اشغال و رنج های مستمر، همچون دیگر مردم زمین آزاد و در سرمزین خود به شکلی مستقل زندگی کند.
آقای رئیس
خانم ها و آقایان
می خواهم به شما اعلام کنم که پیش از این سخنرانی، به عنوان رئیس کشور فلسطین و رئیس کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین، در خواست عضویت کامل کشور فلسطین در مرزهای ژوئن 1967 به پایتختی بیت المقدس را به آقای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد تقدیم کردم. این نسخه ای از این درخواست است.
از آقای دبیرکل می خواهم هرچه سریعتر درخواست ما را به شورای امنیت ارائه دهد. از اعضای شورای امنیت نیز می خواهم به نفع عضویت کامل رای دهند. همچنین از کشورها می خواهم پس از شورای امنیت کشور فلسطین به رسمیت شناختن فلسطین را اعلام کنند.
خانم ها و آقایان
پشتیبانی کشورهای جهان از این خواست ما به معنای پیروزی حق، آزادی، عدالت، قانون و مشروعیت بین المللی است و حمایتی است از صلح و افزایش فرصت های موفقیت مذاکرات.
خانم ها و آقایان
پشتیبانی شما از برپایی کشور فلسطین و پذیرفتن آن به عنوان کشوری دائم در سازمات ملل متحد، بیشترین سهم را در دستیابی به صلح در سرزمین مقدس دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر