خبر/ رادیو کوچه
محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین روز جمعه، 23 سپتامبر، درخواست تاریخی به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطینی را به طور رسمی به دبیرکل سازمان ملل ارایه داد.
وی پس از آن در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی می کند.
دولتهای آمریکا و اسراییل مخالف پذیرش تشکیل کشور فلسطینی هستند و میگویند که این هدف باید تنها از طریق مذاکره با اسراییل حاصل شود.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا روز پنجشنبه به آقای عباس گفته بود که دولتش از حق وتوی خود در شورای امنیت برای جلوگیری از تصویب عضویت کامل کشور فلسطینی در سازمان ملل استفاده خواهد کرد، اما آقای عباس وعده داده بود که درخواست خود را ارایه دهد.
آقای عباس خواستار برگزاری تظاهرات مسالمت آمیز در حمایت از طرح خود شده است، اما گزارش ها از بروز برخی درگیری ها حکایت دارد.
بیشتر بخوانید:
«علت اصلی مشکلات بشر، شیوه کنونی مدیریت جهان است»
سیمین/رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
آخرین یکشنبه ماه سپتامبر، هر ساله با عنوان «روز جهانی قلب» گرامی داشته میشود.
امروزه از بیماریهای قلبی با عنوان نخستین علت مرگ و میر در کشورهای پیشرفته نام برده میشود و این بیماریها در کشورهای در حال توسعه به سرعت رو به گسترش است.
آمارها نشان میدهد که در سال 1910، 10 درصد مرگ و میرها در دنیا به علت بیماریهای قلبی-عروقی بوده، اما این وضعیت در سال 2000 به 50 درصد رسید و پیشبینی میشود این آمار در سال 2020 به 75 درصد مرگ و میرهای شایع در جهان برسد همچنین گفته میشود بیشتر از 46/6 درصد مرگ ناشی از بیماریهای قلبی عروقی در سال 2020 در کشورهای در حال توسعه اتفاق میافتد و بیش از نیمی از مرگها در این کشورها در زیر 70 سالگی رخ میدهد.
از این رو مناسب دیدم در این برنامه و در آستانه روز جهانی قلب به مهارتهایی در ارتباط با محافظت از قلب از زبان دکتر مائو بپردازم. اگر مایل هستید یک زندگی طولانی با یک قلب سلامت داشته باشید با این برنامه همراه باشید.
نارساییهای قلبی امروزه یکی از مهمترین عوامل مرگ انسانهاست.اما شما مجبور نیستید به این آمار بپیوندید. میتوانید تنها با یک عادت خوب به تدریج سلامت قلبتان را افزایش دهید: تنها کافی است خوراکیهایی که به قلب شما آسیب می رسانند را با خوراکیهای مفید برای قلب جایگزین کنید.
این تمرین را به طور مداوم انجام دهید و در پایان ماه، شما به یک عادت جدید غذا خوردن دست پیدا کردید که راه را برای یک زندگی طولانی و داشتن قلبی سلامت هموار میکند.
این عادت مربوط به توصیههای دکتر مائو برای ماه ژوئن است؛ توصیههایی برای دستیابی به عادتهایی در هر ماه که در پایان یک سال منجر به ایجاد دوازده عادت مفید برای سلامتی و طول عمر می شود.
جابهجایی خوراکیهای مفید با خوردنیهای مضر برای قلب
جدا از زمینه ژنتیکی، شایعترین علتهای افزایش کلسترول و بیماریهای قلبی، رژیم غذایی نامناسب و فعالیت بدنی خیلی کم است. عادتهای غربی ما در غذا خوردن سبب کوتاهی عمر ما شده است. در عین حال، بیماریهای قلبی در میان افرادی که در مناطق روستایی از برزیل، چین و کشورهای آفریقایی با رژیم غذایی بسیار متفاوت، زندگی میکنند به مراتب کمتر معمول است.
نتایج یک تحقیق در مجله انجمن رژیم غذایی آمریکا نشان داده که خوردن بادام در عین این که کلسترول را پایین میآورد، به میزان قابل توجهی میزان ویتامین E را در خون افزایش میدهد
این درست است که شما باید با انجام فراوان حرکات ورزشی به سلامت قلبتان کمک کنید اما توجه به غذایی که میخورید نیز راهی برای محافظت از قلبتان است. برای مثال بادام بخورید: نتایج یک تحقیق در مجله انجمن رژیم غذایی آمریکا نشان داده که خوردن بادام در عین این که کلسترول را پایین میآورد، به میزان قابل توجهی میزان ویتامین E را در خون افزایش میدهد. همچنین چربیهای اشباع نشده آن محافظ اجزای قلب در برابر التهاب است.
7 ماده غذایی جایگزین برای یک قلب سالم :
در اینجا به هفت ماده غذایی جایگزین اشاره میکنم که باعث میشوند قلب شما با قوت بیشتری فعالیت کند. هر یک برای یک روز هفته.
- به جای کره از کره بادام یا حُمص (hummus) استفاده کنید.
- به جای روغنهای ناسالم از روغنهای زیتون، دانه کتان، کنجد، و روغن نارگیل ارگانیک استفاده کنید.
- مصرف نمک را کاهش داده و سبزی تازه یا خشک را جایگزین آن کنید.
- به جای سیب زمینی سرخشده و چرب و تنقلات سرخ شده از یک سیب و یا مغزجات و دانهها به خصوص مغز بادام، تخمه کدو، تخمه آفتابگردان و تخم کتان استفاده کنید.
- به جای استفاده از خوراکیهایی که از آرد سفید تهیه شدهاند همچون نان سفید، برنج سفید و پاستا از غلات کامل مثل نان غلات کامل، جو دوسر، برنج قهوهای، quinoa (نوعی برنج ریز)، و سبوس گندم در رژیم غذایی روزانه استفاده کنید.
- مصرف گوشتهای قرمز و سنگین را کاهش دهید و به جای آن بیشتر از انواع ماهی به خصوص ماهی آزاد، سالمون و ماهی تن استفاده کنید.
- و به جای خوردن هله هوله از حبوبات سرشار از فیبر، سبزیجات و میوهها استفاده کنید.
پاداش دادن به خود و ادامه راه
حالا با انجام هر روزه این توصیهها برای تشویق خودتان پاداشی در نظر بگیرید. همچنین سعی کنید که این کار را ادامه بدهید و هر روز از خودتان بپرسید که چه حسی از این تجربه دارید و آیا در برابر این جابهجاییها مقاومت نشان دادید و دلیل آن چیست؟ و این که وضعیتتان نسبت به قبل چگونه است و آیا احساس سبکتر شدن میکنید یا کمی تنبلی حس میکنید؟
تمامی این سوالات و پاسخهای آنان به بهبود وضعیت سلامت شما کمک میکند.
خیلی سخته؟!
اما شاید فکر کنید این تغییر عادت غذایی خیلی سخته! اما باید بدانید که این پیشنهاد به این معنی نیست که مجبورید تمامی عادات غذاییتان را به یک باره تغییر دهید. اگر هنوز آمادگی آن را ندارید تنها به عنوان یک گزینه به آن نگاه کنید و با جابه جاییهای کوچک آغاز کنید. برای میانوعده نیمروزیتان یک سیب را به جای چیپس انتخاب کنید. این کار را برای خودتان آسان کنید. خودتان را از شر کره خلاص کنید و اطمینان حاصل کنید که یک شیشه از کره بادام یا hummus به جای آن در دسترس دارید. تنقلات چرب نخرید و به جای آن از نان گندم یا هویج استفاده کنید.
البته باید در نظر داشت تغییر یا از بین بردن یک عادت اغلب بسیار سختتر از ایجاد عادت است. به ویژه آن که عادت مربوط به دوست داشتن یک خوراکی باشد. زمانی که یک عادت از طریق تکرار در شما ایجاد می شود، آن را بدون این که راجع به آن فکر کنید، انجام میدهید. اگر شما به طور معمول هر روز ساعت 3 بعد ازظهر یک بسته چیپس با نوشابه میخوردید اکنون تلاش و هوشیاری بیشتری لازم است تا بر این عادت نادرست غلبه کنید. اما میتوان از یک ترفند بهره برد. هنگامی که احساس میکنید دلتان میخواهد یک میان وعده مثل چیپس بخورید از خودتان سوال کنید که اگر چیپس نخورم چه اتفاقی میافتد؟ ممکن است ناامید و یا شاید حتا حساس بشوید اما زندگی ادامه خواهد داشت.
به فکر تهیه یک میان وعده سالم و دوستدار قلب باشید که در عین حال اشتهای شما را هم تحریک کند و مطمئن بشوید که هیچ چیپسی دیگر جلوی چشمتان نیست.
و حالا در آخرین روز ماه اگر حتا یکی از این جابهجاییها را به عنوان عادتی غذایی هر روز انجام داده باشید یک رژیم غذایی سلامت در انتظار شما خواهد بود.
جلال ایجادی/استاد دانشگاه در فرانسه
idjadi@free.fr
دریاچه ارومیه در حال مرگ است واین فاجعه دردناک یکبار دیگر شهروندان ایران رابه خشم درآورده و آنها حکومت اسلامی را مسوول این وضع اسفبار میدانند. در ایران ما دریاچهی پریشان خشک شد، دریاچهی بختگان هم کمابیش در حال خشک شدن است، بخش مهم زاینده رود و تالاب گاوخونی اصفهان خشک شد، تالاب انزلی در بحران است و امروز دریاچه ارومیه نیزدر نیمه راه نیستی قرار گرفته است. تمامی محیط زیست ایران پیوسته دستخوش نابسامانیهای گوناگون و هولناک بوده و این رژیم با بوروکراسی سنگین و بیکفایتی خود بهطور آگاهانه روند تخریب را تشدید نموده است.
دریاچه ارومیه در آذربایجان، شمال ایران، که پس از بحرالمیت، دومین دریاچه شور جهان و بیستمین دریاچه در دنیاست، با کاهش تدریجی و بدون بازگشت آب با خطر نابودی روبرو میباشد. این دریاچه 34 میلیارد متر مکعب آب داشته و سالانه با بیش از شش میلیارد متر مکعب از بیست رودخانه دائم مانند زرینه رود، مهاباد رود، شهرچای، سیمینه رود، گدارچای، نازلوچای، زولاچای، قلعه چای، باراندوز، آجی چای و نیز تعدادی رودها و جویبارهای فصلی آبیاری میشد. این بخش جغرافیائی یکی از گنجینههای زیست محیطی ایران بوده و با داشتن دشتهای جالبی مانند دشت پیرانشهر، بناب، میاندوآب، ارومیه، تبریز، قوشچی، عجب شیر، آذرشهر، مراغه، اشنویه، شبستر، سلماس، نقده و مهاباد یکی از کانون های ارزشمند فعالیت کشاورزی و دامداری و گردشگری به شمار میرود. این دریاچه با طبیعت وحشی خود و باداشتن بیش از صد جزیره یکی از زیستگاههای پراهمیت برای پرندگان و جانوران بهشمار میاید. حیات وحش دریاچه ارومیه دارای گونه های پستاندار، پرنده، خزنده، دو زیست و گونه ماهی میباشد. آرتمیا، این آبزی کوچک سخت پوست مهمترین موجود ریز این دریاچه است که با جلبکها اساس زنجیره غذائی پرنده گان و ماهیان را تشکیل میدهند و 212 گونه پرنده در این منطقه ثبت شدهاند که از آن میان میتوان به پلیکان پاخاکستری، غاز پیشانی سفید کوچک، عروس غاز، اردک مرمری، اردک سرسفید، اردک بلوطی، خروس کولی دشتی، دلیجه کوچک و میش مرغ اشاره کرد.
میش مرغ
ازمیان پرندگان دریاچه ارومیه میش مرغ است. میشمُرغ پرندهای از خانواده هوبرگان است که در دشتهای وسیع بیدرخت، زمینهای استپی و کشتزارهای پهناور حبوبات و علفزارها زندگی میکند. این پرنده دارای گردن و پاهای کشیده، بالها و منقار پهن و پرهایش رنگارنگ است و روی زمین لانهسازی میکند. تغذیه این پرنده بسیار متفاوت و شامل مواد گیاهی و حیوانی از جمله حشرات، قورباغه و سوسمار کوچک است. در بهار که زمان جوجه آوری است میش مرغ ها آشیانه خود را در قسمتهای انبوه این مزارع میسازند، اما در پاییز و زمستان نیز میش مرغها به محض احساس خطر، به طرف نقاط مرتفع پرواز میکنند و در آنجا به دیده بانی میپردازند. میش مرغ یک پرنده نادر در جهان به شمار میرود که در زمان حاضر در فهرست سرخ اتحادیه بینالمللی حفاظت از جمعیت و منابع طبیعی قرار گرفتهاست. میش مرغ را میتوان در جنوب دریاچه ارومیه مشاهده کرد.
پوشش گیاهی ارومیه از چهار گروه اصلی یعنی گیاهان شور پسند، گیاهان شن پسند، گیاهان خشکی زی وگیاهان آب پسند تشکیل شده است. از یاد نرود که بیش از 1500 گونه گیاه آوندی در بوم ارومیه ثبت شده است که به 85 خانواده گیاهی تعلق دارد. در میان این گونههای فراوان بیش از 350 گونه مورد استفاده اقتصادی قرارگرفته و 300 گونه دیگر از نظر اکولوژیکی بسیار پر اهمیت میباشند. با مرگ تدریجی دریاچه این طبیعت زیبا وغنی دستخوش یک روند تخریبی بوده و خسارات ناشی از ویرانگری آن کلان و جبران ناپذیر است. اکوسیستم ارومیه خودمحصول تاریخ و نتیجه رابطه تنگاتنگ میان عناصری چون آب و گیاه و پرنده و جانور و آبزی و انسان است. نابودی دریاچه و پخش نمک، این زندگی متنوع را از بین خواهد برد و زندگی انسانی اجتماعی نیز گسیخته خواهد شد.
باید بیان کرد عمدهترین عواملی که باعث نابودی دریاچه ارومیه میباشند، از یکسو عوامل طبیعی چون کمی میزان بارش سالانه، خشکسالی، بالا رفتن گرما و غیره است. به این دلیل در هر سال به طور متوسط بین سه تا چهار میلیارد متر مکعب از آب دریاچه ارومیه تبخیر میشود، که به لحاظ گستردگی دریاچه نمیتوان از این میزان تبخیر جلوگیری نمود. از سوی دیگر عوامل انسانی و دستساز میباشند. حفر تعداد زیادی چاه ژرف و ایجاد سد و بندهای بسیار زیاد روی رودخانه هایی که به دریاچه میریزند و نیز ایجاد جاده درمیان دریاچه و سرازیر نمودن گندابهای صنعتی مسموم، این بحران را بطور بیسابقه حدت بخشیده است. امروز به طور کلی وضعیت زیست محیطی این ناحیه به هم خورده و عقب نشینی 120 هکتار دریاچه ارومیه هشدار مهمی بشمار میاید. بنا بر گفته برخی از کارشناسان در دوران اخیر این دریاچه بیش از شش متر ازعمق آب خود را ازدست داده است و میزان نمک دریاچه به اندازه اشباع رسیده، به گونه ای که بلورهای نمک در آب دیده میشود. هماکنون سطح آب دریاچه ارومیه 5/2 متر کمتر از سطح تراز اکولوژیک دریاچه است و این وضع تعادل دریاچه و هماهنگی اجزای آنرا بهم زده است. طبق نظربرخی کارشناسان این دریاچه بین 10 تا 12 میلیارد متر مکعب کمبود آب دارد که اگر چنانچه بر پایه تدابیر تازه سالانه بیش از 4 میلیارد متر مکعب آب به دریاچه وارد گردد، باتوجه به میزان تبخیر و کمبود کنونی میتوان طی یک دوره 5 ساله به تعادل اکولوژیک دریاچه دست یافت.
دریاچه ارومیه و جزایر آن جزو میراث اکولوژیکی ایران و جهان بوده و به لحاظ ویژگیهای زیست محیطی و باارزش از سال 1346 به عنوان منطقه نگهداری شده ارزیابی گشته و از سال 1349 به عنوان پارک ملی قلمداد گردیده است. از سال 1354 این دریاچه بهمثابه ذخیره گاه طبیعی «بیوسفر» در برنامه «انسان و کره زمین» سازمان یونسکو جای گرفته است. برپایه کنوانسیون 1971 رامسردر سال 1354 دریاچه ارومیه و بیست و سه دریاچه آب شیرین و تالاب دیگر به دلیل دارا بودن معیارهای جهانی کنوانسیون حفاظت از تالابها در لیست تالابهای جهانی سازمان ملل قرار گرفته است. بر اساس این کنوانسیون دولت ها متعهد میشوند که تمامی تلاش خود را برای حفظ این گنجینه های طبیعی یعنی مناطق مرطوب ومنابع آبی بهکار ببرند. کل مساحت حفاظتی ایران در چارچوب کنوانسیون رامسر به 1.486.438 هکتار میرسد. این میراث جهانی هم اکنون بهلحاظ عوامل طبیعی خشکسالی وتبخیر، و بخصوص بهخاطر بی لیاقتی و سیاست تخریبی جمهوری اسلامی و مصرف صنعتی و بی رویه آب در منطقه و سد سازی گسترده و پل سازی و جاده کشی روی دریاچه، دستخوش بحران اکولوژیکی حیاتی گردیده است. در واقع جمهوری اسلامی با مدیریت اداری وسیاسی مخرب خود وضع این دریاچه و سرزمین اطراف را هرچه بیشتر بهوخامت کشانده است و بی اعتنا به پیمانهای بینالمللی و بی اعتنا به ضرورت کیفیت طبیعت، با اقدامات سود پرستانه و ضد اکولوژیکی خود شرایط هولناکی برای این دریاچه بوجود آورده است.
ویرانگریها کدامند؟
سدسازی: یکی ازعوامل ویرانگری ساختن تعداد زیاد سد روی رود هایی است که منتهی به دریاچه میشوند. آمار گوناگون منتشر شده تعداد سدها را از 36 تا 88 سد اعلام مینمایند. تنها روی رودخانه آجی چای 22 سد ساخته شده است. ساختن این سدها فاقد کارشناسی لازم بوده است زیرا 95 درصد آبها را در خود انباشت نمودند. بی توجهی به سیستم آب رسانی رودخانهها و سفرههای زیرزمینی، و استفاده یکجانبه از آب سدهای گوناگون روی چهارده رودخانه اصلی، برای مصرف آب مورد نیاز کشاورزی و کشت صنعتی در اطراف دریاچه ونیز حفر صدها چاه ژرف ونیمه ژرف در این بستر زمینی از دیگر عوامل نامساعدی است که تعادل دریاچه را دگرگون کرده اند. متاسفانه به خاطر فقدان شفافیت دولتی و وزارت نیرو آمار دقیقی در دست نیست، ولی گفته میشود که بیش از 10 پروژه سد جدید در دست ساختمان است و دهها سد دیگر در برنامه ریزی وزارت نیرو در نظر گرفته شده است. ایجاد بی رویه و ناهنجار سدسازیها و چاهها بناگزیر از ورود آب به دریاچه ارومیه جلوگیری نموده و سفرههای زیرزمینی را از دریاچه دورکرده است. توسعه ناموزون کشاورزی و فعالیت صنعتی و اختصاص یکجانبه آب این بخش آبخیز بهاین فعالیتهای مصرفی جز بی توجهی به تعادل عمومی منطقه و نیازهای اکوسیستمی نمیتواند باشد. مدیریت آب هم به تغییرات فصلی و کشوری باید توجه کند و هم به تمامی نیازها و بهویژه خصوصیات زیست محیطی کل منطقه باید نظرداشته باشد. تمامی این سدها بدون برنامه تحقیقی همه جانبه و بدون کارشناسی اکولوژیکی و بر اساس دید محدود تکنوکراتها تحقق یافته است. پمپاژ گسترده و مصرف پر حجم و بهدور از شیوههای علمی آبیاری، ازویژگیهای سیاست مسوولان و تکنوکرات هایی است که همه چیز را فدای تولید انبوه و کسب سود هرچه سریعتر و هرچه بیشتر نمودند.
در واقع در این الگوی مدیریتی مولد گرا و این دیدگاه تولید ستاه، برای رشد اقتصادی و مصرفی، مصالح زیست محیطی و انسانی بدست فراموشی سپرده شده است. این مدل اقتصادی حریص پرهزینه منافع اکوسیستمی را بهکنار نهاده و تحت عنوان «ترقی و پیشرفت اقتصادی» تمامی زندگی طبیعی و انسانی را به خطر افکنده است.
ما میدانیم که دریاچهها دارای پیوند طبیعی با مجموعه منابع و راه آبهای اقلیم ویژه خود دارند. سدها آبها را انبار کرده تا تولید برق نموده و یا به فعالیتهای صنعتی انتقال دهند، لیکن این امر یکجانبه بی توجهی به حیات دریاچه ها و اکوسیستم محلی، بسیار خطرناک است. ساختن سد «درودزن» یا سد داریوش برروی رود «کر» در دهه 1350، احداث سد سیوند در نزدیکی شهرستان پاسارگاد از آغاز سال 1371 و تصمیم درباره احداث سد ملاصدرا در شهرستان اقلید بروی سرشاخههای رودخانه خانه کر در سال 1377 و تبدیل چند ده هزار هکتار از زمین های مجاور به زمین های کشاورزی، منجر به زیان رساندن به میراث فرهنگی و یا از بین رفتن پوشش گیاهی کنار دریاچه ها شده واز آنجا که تبخیر طبیعی آبها باتوجه به گرمی هوا بشدت ادامه دارد، پس از یک دوره، تعادل عمومی بهم خورده و ایجاد بحران مینماید. بنابراین یکی از علل اصلی خفگی دریاچه ارومیه همین سدها میباشد.
دریاچه ارومیه و آبی با غلظت بالای نمک
دریاچه ارومیه و دشت نمک
جاده سازی: یکی دیگر از عوامل بحران، ساختن راه و پل در داخل دریاچه است. جمهوری اسلامی در سال 1358 خورشیدی بهنگام جنگ ایران و عراق وبرای تسهیل فعالیت وتدارک جنگی در پشت جبهه، بساختن یک جاده وپل میانگذر بروی ارومیه اقدام نمود. ایجاد این جاده میانگذر که 1709 متر طول دارد وبمیزان 1276 متر آن درون دریاچه ساخته شده است و دوسوی خاور وباختر دریاچه را پیوند میدهد. این جاده که با هدف کاهش فاصله ارومیه تا تبریز از 240 به 130 کیلومتر ساخته شده دارای دو مسیر رفت وبرگشت خودرو و خط راه آهن میباشد. این راه با مسیرهای رفت و برگشت جداگانه هرکدام به عرض 9 متر با استفاده از مقاطع مرکب فلزی و بتنی ساخته شده و مسیر راه آهن نیز به عرض 5 متر در وسط پلهای سواره رو تنظیم شده است. باید یاد آوری کرد که دولت کارفرمائی این طرح را به وزارت راه وترابری واگزار نمود. در اجرای این طرح، مدیریت با “شرکت خدمات مدیریتی ایرانیان”، پیمانکار آن “شرکت صدرا” وابسته به صنایع دریائی ایران و شرکت “انژی” نروژی وبالاخره مشاوراجرائی شرکت “کوی” دانمارکی و دو شرکت ایرانی میباشند. این پروژه زیان آور و پرهزینه با گذشت 28 سال هنوز به پایان نرسیده است.
جاده میانگذر
پل میانگذر روی دریاچه ارومیه
در ابتدا برای ساختن راه وپل میانگذر دریاچه ارومیه با تراشیدن کوه و ریختن هزاران تن سنگ و خاک به داخل دریاچه کار آغاز شد و سپس با فرورفتن بخشهای زیادی از راه ساخته شده در میان لجنهای دریاچه ارومیه، ادامه کار متوقف شد. پس از سالیان دراز دوباره ادامه فعالیت راه سازی در دستور قرار گرفت. ولی این بار بجای ریختن سنگ وخاک در دریاچه، قرار شد تا پلی بزرگ به طول 500 متردوسوی جاده ناتمام را بیکدیگر پیوند زند.
یکی از علل بحران ارومیه همین جاده است
راه ویژه خودرو ها بروی دریاچه ارومیه
این جاده سازی در درون دریاچه خسارات بیشماری بوجود آورده است. تنها راه آبی که دو سوی دریاچه را بهم پیوند میدهد طول همین پل میباشد و این جاده سازی تمام گردش آب در داخل دریاچه را بهم ریخته، زنجیره اکولوژیک و تعادل هیدرولوژیکی و اکولوژیکی دریاچه را بر هم زده و مانع انتقال اکسیژن ومواد غذائی در مسیر گردنده طبیعی خود شده است. ایجاد جاده سازی در میانه این دریاچه ضربه مهلکی به تعادل دریاچه وارد نموده ، دریاچه ارومیه را به دو قسمت شمالی و جنوبی تقسیم کرده و غلظت نمکی آنرا بشدت افزایش داده است. این طرح نابخردانه که تنها برای جاده کشی وکم کردن فاصله بوده ودرجهت سیراب کردن امیال تکنوکراتها تنظیم شد، از هرگونه دغدغه خاطردر زمینه زیست محیطی دور بوده و نتیجه آن هزینه سنگین وغیر منطقی ونابود کردن اکوسیستم دریاچه و سرزمین های اطراف بود.
پساب های صنعتی: عامل فاجعه بار دیگر که بحران این دریاچه را دامن زد، انتقال پساب های صنعتی کارخانه های منطقه بدرون ارومیه بود. در نبود سیستم استاندارد دفع پساب های کشاورزی و صنعتی و نبود نظارت دقیق و علمی نهاد های بازرسی، بسیاری از کارخانه ها، پساب های آلوده خود را به سوی دریاچه ارومیه هدایت و تخلیه کرده و میکنند. این آلودگی صنعتی، دریاچه را از کرانه های شرق و غرب در معرض تهدیدهای بسیار پر مخاطره محیط زیستی قرار داده و میدهد. مجتمع صنعتی کاوه سودا مابین شهرستانهای مراغه و بناب که محصول تولیدی آن کربنات سدیم ( ماده اولیه صنایع شیشه، شوینده وکاغذ) میباشد، برای تولید خود به میزان بسیار زیادی آب شیرین نیازمند است. همین مجتمع از آنجا که فاقد هرگونه سیستم جمع آوری و تصفیه زائده ها و پساب های آلوده صنعتی است، آمونیاک و نمک ناشی از فعالیت صنعتی را به تمام محیط زیست منطقه سرازیر میکند. سالهاست که پسابهای صادر شده از این کارخانه به دلیل نبود تصفیه خانه و عدم ایزولاسیون حوضچه های تبخیر، به آبهای زیرزمینی نفوذ کرده و بارها به زمین های کشاورزی منطقه آسیب وارد کرده است.
اوایل اردیبهشت 1390 باشکسته شدن پنج حوضچــه پساب کارخانه کاوه سودای مراغه و سرازیر شدن سیل مواد شیمیائی ناشی از آن، به گفته فرماندار بناب، این حادثه 10 هزار هکتار از باغها و زمین هـای مستعد کشاورزی و خانه های مردم را در پنج روستای این شهرستان غیرقابل استفاده کرد و به ویرانی کشید. بدنبال تخریب زیست محیطی و اعتراضات گوناگون شهروندان و طرفداران محیط زیست و نیز کارکنان همین شرکت “کاوه سودا مراغه”، گروه مدیریت پسماند آذربایجان شرقی پس از کش و قوس های فراوان به تعطیلی مجتمـع تولیــدی رای داد. علیرغم این تصمیم این شرکت به فعالیت خود ادامه میدهد زیرا مسئولان دولتی برآنند که نقش اقتصادی آنرا نمی توان نادیده گرفت. اهالی روستاهائی چون خوشه مهر، چلقایی، دیزج پروانه و ینگی کند خوشه مهر که بیشترین خسارت وآلودگی را دراین حادثه دیده اند می گـویند دیگر در زمین هـایی کـه پساب این بنگاه صنعتی پخش شد امکـان کشت و کشاورزی از بین رفته و در آینده نزدیک به بیابان تبدیل خواهد شد . ازسوی دیگر بر اساس اخبار و مصاحبه کارگران پوست بدن همه کارکنان این شرکت براثر تماس با مواد قلیایی در معرض آسیب جدی قرار دارد و حتی دستگاه های انگشت نگاری کـه جهت حضور و غیاب کارگران درنگهبانی ورودی کارخانه نصب شده است قادر به شناسایی اثر انگشت این کارگران به علت از بین رفتن پوست دستشان نیست. خسارات انسانی ناشی از آلودگی روند تولید و شرایط کاری تا حدی بالا بوده که مدیران کارخانه کارگران بیمار را اخراج میکنند تا خطاکار قلمداد نگردند.
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی در خصوص آثار مخرب پساب های صنعتی این کارخانه گفت: پساب کارخانه تولیدی مراغه به دلیل داشتن قابلیت هدایت الکتریکی بالا به هنگام نفوذ به خاک آثار مخربی بر روی منابع آبهای زیرزمینی منطقه دارد. علاوه بر تاثیر سوء پساب این کارخانه بر منابع آب زیرزمینی، برخی از عناصر سنگین نظیر نیکل و مواد خطرناکی مانند آمونیاک به صورت پساب از این کارخانه خارج و در زمین های اطراف جاری می شود. بهلول نعمتی، فرماندار مراغه که کارخانه مورد بحث در محدوده این شهرستان قرار دارد گفت: نمیتوان به راحتی نسبت به تعطیلی یک کارخانه صنعتی بخش خصوصی حکم داد. وی افزود: تعطیلی این کارخانه تبعات اجتماعی و اقتصادی در منطقه و حتی کشور دارد. این مجموعه یکی از معدود مراکز تولید مواد اولیه صنایع شوینده و نیز صنعت شیشه در ایران بوده و تعطیلی آن موجب گرانی چنین محصولاتی در کشور خواهد بود. وی در عین حال آلایندگی این کارخانه را تایید کرده و می گوید: البته پساب های این مجتمع برای کشاورزی منطقه بسیار مضر است اما برای رفع این مشکل باید چاره ای اساسی اندیشه شود. بسیاری از کارخانه های صنعتی برای محیط زیست مضر هستند اما با اتخاذ تدابیر لازم میزان آلایندگی آنها کنترل یا به حداقل می رسد. سپس این مسئول جمهوری اسلامی اعتراف میکند در جلساتی که با مسئولان محیط زیست ، صنایع ، و … در استانداری تشکیل شده مقرر گردیده پساب این واحد از طریق لوله به دریاچه ارومیه منتقل شود. وی با بیان اینکه تاکنون 25 کیلومتر از لوله گذاری این کارخانه به سوی دریاچه ارومیه به اتمام رسیده است، افزود: تنها 4 کیلومتر دیگر برای رسیدن به منطقه مورد نظر باقیمانده است. فرماندار مراغه بهلول نعمتی درپایان اظهار امیدواری کرد رسانه ها با این مسئله به گونه ای برخورد نکنند که ضمن ایجاد نگرانی برای مردم و کشاورزان، باعث فرار سرمایه گذاران بخش خصوصی از منطقه گردد.( گزارش خبری – تحلیلی مهر، سپتامبر 2010 )
آلودگی زمین، سفره های آبی و بیماری انسان
کارخانه ای با پسابهای صنعتی غیرقابل بازیافت
به آسانی متوجه میشویم که خسارات محیط زیستی بطور عموم و در این مورد ایجاد آلودگی در آب های ارومیه یک واقعیت صنعتی بوده و این شرکت که با داشتن 300 کارگر وکارمند، روزانه هشت هزار متر مکعب آب شیرین از سد علویان را پمپاژ میکند، روزانه شش هزار متر مکعب پساب خطرناک در محیط زیست و دریاچه ارومیه تخلیه میکند. نمونه دیگرمجتمع پتروشیمی تبریز است که با تعداد پنج هزار نفرکارمند و کارگر، روزانه با میزان آب مصرفی بالا، 4800 متر مکعب پساب تولید میکند. ازیاد نباید برد که اغلب این پساب ها قابل تصفیه نیستند و به هر حال تخریب طبیعی و انسانی نتیجه مستقیم پساب های سرشار از نمک و آمونیاک میباشد. نکته دیگر اینکه اغلب شهرک های صنعتی این منطقه فاقد سیستم تصفیه مدرن بوده و هریک بطور وسیع در تخریب زیست محیطی نقش بازی میکنند.
نقش دولت: عامل ویرانگر دیگر نقش منفی دولت وتمامی بوروکراسی میباشد. چندی پیش نماینده مردم ارومیه در مجلس گفت که خشک شدن دریاچه ارومیه هیچ ربطی به دولت ندارد و ۹۰درصد از این مسئله مربوط به خشکسالی است (خبرنگار پارلمانی خبرگزاری فارس). این گفتار بطور کامل دروغ است. تمام نکاتی که در بالا مطرح ساختیم بیانگر نقش ویرانگرانه دستگاه دولتی در زمینه زیست محیطی و فاجعه دریاچه ارومیه است. اصل 50 قانون اساسی جمهوری اسلامی هرگونه فعالیت اقتصادی که منجربه تخریب محیط زیست گردد را ممنوع اعلام نموده است. هنگامیکه فرماندار مراغه در حضور مسئولان سازمان محیط زیست و صنایع و خبرنگاران اعلام میکند که پساب کشنده کارخانه “کاوه سودا” با لوله کشی وارد دریاچه ارومیه میگردد، ابعاد وحشتناک این بی مسئولیتی نسبت به محیط زیست آشکار میگردد. تمامی نهادهای دولتی مانند وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت راه وترابری، وزرات صنایع، وزارت نفت و نیز سازمان حفاظت محیط زیست و سازمان مدیریت بحران و غیره بطور مستقیم و غیر مستقیم ، بطور فعال و یا با سکوت خود در تخریب میراث و منابع زیست محیطی عمل کرده اند. بارها صدها تن مازوت نیروگاه برق بندر عباس توسط وزارت نیرو به خلیج فارس سرازیر شده است. تمامی پالایشگاه های نفتی زیر نظر وزارت نفت سرزمین های گسترده ای را با مواد شیمیائی آلوده کرده اند. دستگاههای دولتی مسجد سلیمان اولین شهر نفتی را بنابودی کشاندند. وزارت نیرو چهارده هزار بلوط کهنسال دنا را قطع کرد ونابود ساخت. شهرداری تهران بود که برای ساختن اتوبان زین الدین دوازده هزار درخت را شبانه برید. همین وزارت راه و شهرسازی ایران بود که بی توجه به اهمیت محیط زیست، ساز خود را زد ونابودی جنگلهای ارزشمند بینالمللی شمال همچون جنگل ابر و پارک ملی گلستان را به بهانه گسترش جاده توجیه کرد. دولت وفرمانداری ها وتکنوکراتهایش هستند که بخش بزرگی از زاینده رود را به خشکی کشانده اند. دریاچه ارومیه ما در آذربایجان طی سی سال اخیر بزرگترین ضربه را خورده است و آنهم در سایه جمهوری اسلامی و مدیریت های خانمان برانداز آن. این روند تخریب با عریانی تمام صورت گرفت و درد وفریاد طرفداران محیط زیست در ایران وخارج کشور و نیزشکایت شهروندان و نظر متخصصان توسط سخنگویان دولت پیوسته به تمسخر کشیده شد. این نظام سیاسی کنونی است که دریاچه را بدو بخش تجزیه کرد و برای ساختن سدها اجازه صادر نمود و کارخانه ها را آزاد گذاشت تا با پساب های خودهرچه بیشتر زمینها و دریاچه ارومیه را آلوده کنند. دستگاه دولتی برخلاف حقوق بین المللی، کنوانسیو نهای بین المللی واز جمله کنوانسیون رامسر عمل کرده و مجرم اصلی در این بحران فاجعه آور اکولوژیکی میباشد. این دولت هرگز در راستای بهبودی دریاچه عمل نکرد و جز برگزاری یکسلسله نشست تبلیغاتی، در کردار تصمیم مثبت و روشنی نگرفت و مجلس اسلامی نیزهرگونه کمک مالی را رد نمود. گفتنی است که ساختمان اداره حفاظت محیط زیست شهرستان زرندیه با زیربنای 320 متر مربع در زمینی بمساحت 500 متر مربع، در مدت دوسال وبا بودجه ای بیش از یک میلیارد و 800 میلیون ریال ساخته شد تابوروکراسی اداری مستقر شود، ولی دریاچه ارومیه از هر بودجه ای محروم باقی ماند. این بیانگر سیاستی است که امر محیط زیست بهیچوجه در دستور کارش نیست.
پرندگان دریاچه ارومیه در شوره زار
نمک ارومیه به نمکزار تبدیل میشود
نتایج مرگبار فاجعه اکولوژیکی ارومیه
اگر امروز بحران حیاتی گریبان دریاچه ارومیه راگرفته به این خاطر است که عوامل طبیعی و عوامل انسانی ودست ساز به طرز منفی عمل کرده و در فقدان یک مدیریت درست اکولوژیکی و سیاسی دریاچه در آستانه مرگ قرارگرفته است. مسلط کردن منطق سودآوری سریع اقتصادی و سیاست های یکجانبه و چه بساتوام با رشوه خواری ها، به نابودی زیستنگاه منجر گشته ومیراث طبیعی یک کشور بباد فنا میرود. من بعنوان یک متخصص زیست محیطی با تمام قدرت اعلام میکنم که روند نابودی این دریاچه پیش از آنکه نتیجه خشکسالی و کاهش میزان بارش باشد، محصول یک مدیریت ناهنجار و ضد اکولوژیکی میباشد و یک ضربه جبران ناپذیر نسبت به زندگی انسانی، اقتصادی وزیست محیطی بشمار میآید. دریاچه ارومیه قلب ماست، قلبی که اگر بایستد پایان یک زندگی طبیعی وانسانی در یک گستره بیکران است.
افزایش گرمایش زمین، خشکسالیهای پیدرپی ناشی از کمبود بارش، افزایش درجه حرارت هوا و تشدید تبخیر سطحی در جهان و ایران جزو عوامل طبیعی بروز این بحران هستند، اما از سوی دیگر وبخصوص مدیریت نادرست، سیاست اقتصادی نادرست، افزایش سطح زمینهای زیر کشت و در نتیجه آن شدت یافتن برداشت بی رویه از منابع آبی، سد بستن روی رودخانههایی که به دریاچه میریزند و کاهش شدید حقابه آن ونیز روانه نمودن پساب های صنعتی بسوی ارومیه، جزو عوامل موثر در خشک شدن دریاچه ارومیه هستند. با آنچه که تا بحال رویداده پیامد های ناگوار تخریب زیست محیطی بیشمار و هولناک است. هم اکنون بنابر گفته محمد محمدیزاده رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بیش از ۳۷ درصد تالابهای اطراف این دریاچه خشک شدهاند و اگر روند فعلی ادامه یابد در آینده نزدیک بقیه تالابهای آن نیز خشک خواهند شد. به جز تالابها، بیش از چهل درصد از خود دریاچه نیز از بین رفته و با توجه به خشکسالیهای اخیر و میزان بالای تبخیر در این منطقه، آب باقیمانده دریاچه نیز در حال خشک شدن است. درجه حرارت منطقه حدود دو درجه سانتیگراد افزایش پیدا کرده است، امری که خشکزائی را تشدید میکند.
در روزگار نچندان دور ژرفای دریاچه دوازده متر بود و در حال حاضر به شش متر کاهش یافته است. تاکنون 250 هزار هکتار از سطح دریاچه ارومیه به یک شوره زار سخت تبدیل گردیده و شوری آب به 340 گرم الی 400 گرم در لیتر افزایش یافته است. یکی از خسارات زیست محیطی نابودی تدریجی آبزی کوچک آرتمیا میباشد. دکتر اسماعیل کهرم میگوید: ” آرتیمیا اورمیانا موجودی است که حدود یکی دو سانتیمتر طول دارد و دارای ۱۱ جفت پا است. درست مانند یک موجود فضایی. ماده اش در طول تابستان حدود هزار تخم میگذارد و این تخمها را برای ماهی سراها، پرورش ماهی و یا میگو مصرف میکردند ” (مصاحبه با رادیو فرانسه یازدهم سپتامبر2011). متاسفانه بسبب شوری بیش از اندازه آب، جمعیت آرتمیا که خوراک اصلی فلامینگو های مهاجر است، نسبت به پانزده سال پیش بمیزان40 برابر کاهش یافته و با ادامه روند کنونی در آینده نزدیک، اثری از این آبزی مقاوم و ارزشمند بر جای نخواهد ماند.
اگر روند خشک شدن دریاچهی اورمیه همچنان ادامه پیدا کند، این دریاچه خشک و به شورهزاربزرگی تبدیل میگردد و با بادهای موسمی وریزگردهای نمک و یونهای به جای مانده از مواد معدنی، خطر پخش شدن نمک به روستا ها وشهرستان های اطراف وتمامی باغات سیب و انگور بسیار بزرگ است. میاندوآب، مهاباد، نقده و اشنویه که از مهمترین مناطق فعالیت کشاورزی ونیز سلماس، ارومیه، تبریز، آذرشهر، مراغه، از این خطرات به کنار نخواهند بود. این زیست بوم که پنجاه هزار کیلومتر مربع وسعت دارد در تعیین آب وهوای این منطقه از ایران ونیز منطقه مهمی از ترکیه وعراق نقشی اثر گذار دارد وبنابراین تخریب آن اسفناک ومرگبارخواهد بود. براساس پیشبینی کارشناسان محیط زیست، با خشک شدن دریاچه ارومیه بیش از ده میلیارد متر مکعب نمک برجای خواهد ماند که از آن به عنوان پدیده نگران کننده “سونامی نمک” در ایران ومنطقه یاد میشود. برجای ماندن این کوه نمک، خروارها مواد سمی وفلزات سنگین و پخش آنها بر سلامت انسان، حیوانات، پرندگان و گیاهان تاثیر مخرب گذاشته وفعالیت اقتصاد کشاورزی در منطقه را از میان میبرد. در صورت خشک شدن دریاچه، نمک و مواد سمی بر جای مانده با بادهای گرم وارد شهرها وروستا ها شده و به ناگزیرموجب بروز پاتولوژی های گوناگون از جمله بیماری های ریوی، چشمی وپوستی خواهد شد.
در کنار پیامدهای بسیار ناگوار خشکسالی دریاچه ارومیه، بنابر تخمینی بیش از 14 میلیون نفر بیکار وآواره خواهند شد، امری که فلاکت اجتماعی رادامن خواهد زد. بالاخره خطرات ناشی از ورود پساب های صنعتی آلوده به مواد سمی چون آرسینک و آمونیاک درحاشیه دریاچه ارومیه از سوی استان آذربایجان شرقی و رهاسازی پساب های صنعتی ارومیه به این دریاچه قابل چشم پوشی نیست چرا که احتمال بروز سرطان در انسان ها و ناباروری اراضی حاشیه این تالاب تنها گوشه ای از مضرات ناشی از این معضل زیست محیطی است.
دریاچه ارومیه و فاجعه محیط زیست
دریاچه ارومیه و رونق از دست رفته
تجربه بین المللی “سوان” و”آرال”
دریاچه “سوان” در ارمنستان در منطقه آرارات هشتاد سال پیش دستخوش تبخیر شدید آب شده ودر بحران عمیقی قرار گرفت. درسال 1930 تا 1940 دولت شوروی بر اساس یک طرح دولتی جهت محدود کردن میزان تبخیر، سطح دریاچه را کاهش داده تا باین ترتیب دریاچه دچار بحران نگردد. برپایه این سیاست مساحت دریاچه از 50000 کیلومتر به 30000 کیلومتر مربع تقلیل یافت. این کاهش سطح آب، تعادل دریاچه را بهم ریخت، حیات گیاهی رابه بحران انداخت، زندگی ماهیان ودیگر آبزیان را پریشان نمود وبعلاوه تشدید تولید برق ومصرف آب در منطقه جهت کشاورزی وافزایش جمعیت، بحران را دامنه داد. پدیده دیگری که سالها پیش مشاهده شد این بودکه دریاچه دیگر قادر نیست تا اکسیژن لازم را تولید کند واین وضع افزایش گاز متان و فسفات و ازت و فسفر در دریاچه را بهمراه داشته است. این وخامت منجر به آن شد که دریاچه پراز ماهی هشتاد درصد ماهی خودرا ازدست بدهد. برای مقابله با بحران و تخریب وادامه فروکش آب، برخی کارشناسان برآنند که سطح آب دریاچه را از طریق انتقال آب برخی رودهای نزدیک باید بالا برد. این پروژه نیازمند دهها میلیون دلارسرمایه گذاری است وبانک جهانی توافق خودرا برای یک وام 9 میلیون دلاری اعلام نموده است. البته اجرای چنین طرحی با مشکلات متعددی روبرو است، زیرا ادامه شهرسازی و توسعه فعالیت صنعتی در اطراف این دریاچه در چند دهه اخیر اجرای آنرا با معضلات تازه روبرو ساخته است.
دریاچه آرال
مرگ دریاچه آرال یا خوارزم نتیجه چه بود؟ از این دریاچه که بین دوکشور ازبکستان و قزاقستان قراردارد امروز جز برکه کوچک سرشار از سموم وپساب های شیمیائی کارخانه ها و فاضلاب های شهری وبا غلظت چهارصد گرم نمک در هرلیتر چیزی نمانده است. در سال 1918 اقتصادان شوروی تصمیم میگیرند تا برای سازماندهی سوسیالیستی تولید کشاورزی انبوه برنامه ریزی نمایند و بتدریج این برنامه آغاز شد واز سالهای شصت میلادی اقتصادانان دولت شوروی برای تولید پنبه دورود بزرگ آمودریا (جیحون) و سیردریا(سیحون) که باین دریاچه میریختند را از مسیر خود منحرف کرده و به این ترتیب مرگ آرال را سازماندهی کردند. این مدیران استالینیست آبش را به ترکمنستان و جاهای دیگر بردند و تولید نامرغوب هم چند برابر شد. اما کم کم دریاچه دستخوش بحران گردیده و خشک شد و پس از آن موقعیت اقلیمی بهم خورد، زیست پرندگان وجانوران متلاشی شد، مناطق کویری افزایش نمود، پهنهزاری از نمک بوجود آمد و جمعیت بزرگی در اطراف دریاچه به بیماری های گوناگون واز آن میان سرطان مبتلا شدند. ریه های عفونت زده، طحال وکبد از کارافتاده، روده و معده بیمار، دردچشم وکودکان ناقص الخلقه وزود مرگ ازجمله نتایج این درام اکولوژیکی و این برنامه تولید مولدگرای سوسیالیستی میباشد. طبق آمار مرکزتحقیقاتی “اکوسان” در منطقه اطراف دریاچه در سال 1984 در هر هزار نفر 202 بیمار وجود داشت، حال آنکه در سال 2008 در هر هزار نفر 900 بیمار وجوددارد. افزایش بیماری ها در رابطه مستقیم با گسترش آلودگی های داخل آب وپخش آنها در اطراف آن میباشد. افزایش نیترات وفسفات وجیوه و نمک وفلزات سنگین در محیط زیستی و در زنجیره غذائی، سلامتی انسانهارا کاملن تخریب نموده است. در حال حاضر 75 درصد از سطح اولیه دریاچه خشک شده و 90 درصد از حجم آب دریاچه از بین رفته واین ویرانگری هزاران پدیده خطرناک در طبیعت وزندگی انسانی پدید آوده است. آنچه که برای دریاچه آرال روی داد، در مورد دریاچه ارومیه تکرار میشود. باین ترتیب مدیریت سوسیالیستی و مدیریت اسلامیستی به یک نقطه رسیدند.
نکاتی برای خروج از بحران
دریاچه ارومیه ضربات مهلک خورده است و بسوی مرگ حتمی حرکت میکند ولی هنوز امکان نجات وجوددارد. برای بیرون رفتن از بحران دریاچه ارومیه باید سریع اقدام نمود و بطور مسلم آنرا باید نجات داد. این دریاچه بیانگر یک تاریخ کهنسال و عامل تعادل محیط زیست واجتماعی در این منطقه بزرگ میباشد. برای راه جوئی به این نکات باید توجه داشت:
ارومیه وآخرین فرصت آبتنی شهروندان
بلورهای شگفت انگیز نمک دریاچه ارومیه
یکم: بسرعت از فشار بی آبی روی دریاچه باید کاست. از ایجاد سدهای جدید باید جلوگیری نمود و از مصرف کل آب چهارده رودخانه اطراف دریاچه باید اجتناب کرد. دریاچه دارای حقابه است، محروم کردن ارومیه بیان درک یکجانبه ونادرست است. این سیاست رونق اقتصادی صحیح نیست بلکه تخریب زندگی است. همانگونه که با توسعه صنعتی پنبه زار های اتحاد جماهیر شوروی دریاچه آرال نابود شد. فعالیت اقتصادی صنعتی وکشاورزی امروز از آب دریاچه بطور انحصاری استفاده کرده و فردا با تشدید هلاکت بار بحران خود نیز زیان خواهد دید. زمانی که محیط زیست و اجتماع لطمه ببینند اقتصاد دیگرنخواهد چرخید. فقط افراد طماع وحریص در جستجوی سودآوری سریع هستند واز حمایت دستگاه بوروکراسی برخوردارند. بنابراین از منطق یک جانبه وکور اقتصاد وسود بلافاصله باید خارج شد و سیاست نادرست مصرف حداکثری آب برای صنایع وکشت راباید رها کرد. اقتصاد باید تابع اصول توسعه پایدار باشد.
دوم: از ورود پساب های صنعتی با تمام قدرت باید جلوگیری نمود و تمام واحدهای تولید ی راباید زیر کنترل وبازرسی قرار داد. ایجاد فاضلاب های صنعتی وسیستم تصفیه مناسب با استاندارد های بین المللی عاجل وحیاتی است. بعلاوه برای بهبود وضع کنونی در ابتدا باید میزان نمک انباشت شده را جمع آوری نمود و آن را برای استفاده اقتصادی در انبارها وبدور از سیلاب ها نگهداری نمود. در حال حاضر دومعدن نمک یکی در نزدیکی شهر خوی ودیگری در نزدیکی شهر تبریز وجود دارند که مرتب مورد استفاده قرار دارند. با کم کردن فعالیت این معادن میتوان از نمک سواحل ارومیه برای مصرف در منطقه وکل ایران استفاده کرد. باین ترتیب با کم کردن نمک انباشت شده وکاهش پساب ها، ورود آب تازه به دریاچه را مورد توجه قرار داد.
سوم: تغییر سیاست تولید انرژی پاک برای مصرف صنعتی باید در دستور قرار گیرد. بجای استفاده از منابع فسیلی و یا سدها میبایست به توسعه انرژی خورشیدی و نیروی باد پرداخت. بنگاههای تولیدی منطقه مانند ساخت ماشین آلات، تجهیزات، ابزار ومحصولات کانی غیرفلزی، ساخت محصولات شیمیایی، لاستیکی، پلاستیکی، کارخانه آب ژاول، صابون سازی، تولید کلور وغیره میبایست بسمت بهره گیری از انرژی پاک تشویق گردند. بدون یک سیاست روشن وبا ابتکار یک نهاددولتی، توسعه اینگونه اقدامات میسر نخواهدبود. این سمتگیری اجازه خواهد داد تا از فشار روی سدها کاسته شود و دریاچه ارومیه بتواند نفس بکشد وتوسعه پایدار هموارگردد.
چهارم: ظرفیت های اکوتوریستی بیشمارند، بنابراین سیاست گردشگری سبزرا فعالانه باید در دستور کار گذاشت. آنچه را که ازبین رفته باید احیا نمود. هنوزکه هنوز است، البته با هزینه بالا، میتوان دریاچه رانجات داد. گردشگری و واکوتوریسم سبزرا میتوان در دستورقرارداد. جزایر زیبا، حیات وحش، پرندگان مهاجر و نیز چشمه های آب معدنی شامل آب های گوگردی و گازدار و قلیایی و نمکی و غیره و گل و لای و لجن های پیرامون دریاچه که هر یک پتانسیل بسیار مناسبی برای گسترش صنعت اکوتوریسم و بخش های بسیار درآمدزا و هماهنگ با محیط زیست آن از جمله طبیعت بینی و پرنده بینی به شمار می رود، همه وهمه را بایددر راستای اقتصاد محلی وپایدار به حرکت درآورد. روشن است که این امکانات وجودارد، ولی راه این رژیم برخلاف آنست. بعلاوه گفته میشود که رژیم خواهان نابودی دریاچه است زیرا از امکانات احتمالی معدن اورانیوم در کف دریاچه ارومیه میخواهد برای توسعه فعالیت زیانبار اتمی بهره برداری کند. این گفته اگر درست باشد آنوقت فرصتی برای طرح های اکوسیستمی باقی نخواهد ماند وحتا یک تلاش کوچک هم در دستور قرار نخواهد گرفت.
پنجم: بسیج افکار بین المللی برای به عقب راندن حکومت. برخی از جزایر ارومیه دیگر جزیره نیستند زیرا با کاهش 40 درصد از سطح آب خشکی ها بهم وصل شده اند. سواحل زیادی تبدیل به نمکزار شده اند، پرندگان بیشماری برای همیشه رفته ویا در شوره زار نمک جان باخته اند، آبزیان بسیاری نابودشده اند، کشاورزان کثیری کشت و کاشانه را رها کرده وآواره شده اند. علیرغم این شرایط دلخراش همه امید ها نابودنشده اند. امکان بازسازی وجود دارد، با دانش وتجربه و هوشیاری و امکانات مالی میتوان بمرور بسوی سلامتی بازگشت، ولی این امر با یک مانع اساسی مواجه است وآنهم حکومت اسلامی و بوروکراسی و مدیریت ویرانگر موجود است. مدیران کنونی درواقع توانائی تغییر را ندارند و بطرز آگاهانه تخریب میکنند. حدود سی سال این روند تخریب موجود است واعتراضات فعالان محیط زیست وشهروند آگاه و متخصص دلسوز جریان دارند. دولت موجود وسیستم ولایت فقیهی جز منافع مالی وسیاسی خود به چیز دیگری نمی اندیشند. بنابراین امید ما به جامعه بین المللی باید باشد. با تشدید فعالیت زیست محیطی، اپوزیسیون هوشیار وتمامی نهاد های طرفدارمحیط زیست برای حساسیت نهادهای بین المللی باید بکوشند تا دستگاه حاکمه تاحدودی عقب نشینی نموده واز فشار روی ارومیه بکاهد.
ششم: هر راه حلی امروز باید به یک تحلیل همه جانبه و دقیق وعلمی موکول شود. تجربه های مثبت ومنفی در جهان و کارشناسی متخصصان در جهان وایران باید پایه فکرجدید باشد. آیا سدها را باید بطور سریع باز کرد؟ آیااستفاده از چاه های ژرف را باید متوقف ساخت؟ آیا پل میانگذر را باید خراب کرد؟ آیا انتقال آب از دریای مازنداران و ارس را باید دردستور قرارداد؟ با کشاورزان بحران زده چه باید کرد؟ ارزیابی از بودجه برای بیرون رفت از این فاجعه چیست؟ چگونه مرکز اتمی بوشهر را باید متوقف ساخت و امکانات مالی را بسوی این پروژه جدید سوق داد؟ چگونه خرابکاری های بوروکراسی را باید خنثی نمود؟ در یک بازسازی نقش نهاد های غیردولتی چگونه تعریف میشود؟ جایگاه یک محیط زیست سالم در زندگی انسانی و اجتماعی چگونه قابل بررسی است؟ ویژه گی های اکوسیستم تمام منطقه کدامند؟ تمامی این پرسش ها رابطه ای تنگاتنگی بایکدیگر دارند. هرراه حلی با توجه به تمام جنبه های اقتصادی، طبیعی، تکنولوژیکی، فرهنگی، آموزشی، جغرافیائی، اجتماعی ونیز کشوری و منطقه ای باید در نظر گرفته شود. نگاه سیستمیک اکولوژیکی شرط بهتر اندیشیدن است.
هفتم: فراموش نباید کرد از آنجا که دریاچه ارومیه طبق کنوانسیون رامسر جزو گنجینه ها ومیراث طبیعی جهانی قراردارد، میتوان امکانات بسیاری را جهت بهسازی کل منطقه بسیج نمود. پروژه های متعدد برای خروج از بحران اجازه خواهدداد تا فعالیت تنومند اقتصادی و اکولوژیکی بوجود آمده و اشتغال تولید گردد. کارشناسی جدید راه را برای افکار نوین بازنموده ودر زمینه کشاورزی، دامپروری، زیست محیطی، تکنولوژیکی، آموزشی، پژوهشی، گردشگری وانرژی های پاک میتوان به طرح های تازه دست زد. بنابراین از این شرایط دشوار میتوان دور شد و فرصت های زیبا بوجودآورد تا کل منطقه آباد شود. از نظر دورنباید داشت که در چارچوب کنوانسیون رامسرو در فهرست تالابهای مهم جهان تالابهایی وجود داشتند که به دلایل گوناگون مانند بهره برداری نادرست، خشکسالی و تهدیدها و معضلات زیست محیطی در معرض خطر و نابودی قرار گرفتند و جای خود را در لیست رامسر از دست داده و در لیست جدیدی به نام لیست “مونترو” یا تالابهای در معرض خطر و نابودی قرار گرفتند. ایران از مجموع ۲۲ تالاب ثبت شده در لیست رامسر با داشتن شش تالاب در لیست مونترو بعد از یونان رتبه دوم تالابهای تخریب شده را دارد. بهرحال سازمان ملل ویونسکو باید در این زمینه مداخله کنند ورژیم را وادار برعایت حداقل تعهدات بین المللی خود نمایند وملاقات من با یونسکو درپاریس درراستای همین امر قرارداشت.
هشتم: امید ما در تلاش و پیکار است. اما آیا واقعیت تلخ سیاسی موجوداین فرصت را به ما خواهد دادتا دریاچه زنده بماند؟ متاسفانه نظام حاکم نیروی بازدارنده وویرانگری بیش نیست. تنها امید واقعی ما اعتراض وفشار مردم روی دستگاه حکومتی است. در اعتراض به همه تخریب ها در ایران مانندخشکی زاینده رود، نابودی جنگل ها، آلودگی هوا، وخامت تالاب انزلی، آلودگی آب های خلیج فارس، فاجعه ارومیه وهمچنین دزدی ونابودی میراث تاریخی وهنری وطبیعی وغیره، مردم ما خشمناکند. محیط زیست یعنی زندگی، ومردم ما بیش از پیش باهمیت آن آگاه هستند. با تظاهرات وراهپیمائی مردمی در سراسر جامعه وبا فشار سنگین ومنظم بین المللی، حکومت عقب نشینی خواهد کرد. این نظام اسلامی ویران میکند وچندی پیش نیز مجلس شورای اسلامی با اختصاص حداقل بودجه برای نجات ارومیه مخالفت کرد. یکبار دیگرشهروندان معترض در 5 شهریور 1390 با شعار “سدها را باز کنید” در ارومیه وتبریز به خیابان ها آمدند ودر پی آن صدها نفر دستگیر شدند. معترضین دولت رابعنوان مسئول اصلی خرابی زیست محیطی دانسته واین دستگاه را باخشم وشعار خود نشانه گرفتند. نجات ارومیه خواست تمام مردم ایران است وهیچ نگرش افراطی نابجا نمیتواند این واقعیت را بپوشاند وتحریف کند. نجات دریاچه ارومیه یک خواست ملی و جهانی است. خرابکار جمهوری اسلامی است و در سراسر ایران مردم معترض بوده ومرگ تدریجی دریاچه ارومیه را نمی توانند بپذیرند. دریاچه ارومیه نباید بمیرد. دریاچه ارومیه زنده باید بماند.
« L'analyse de la crise écologique du lac Ourmia en Iran », Auteur : IDJADI Didier, Paris, France, septembre deux milles onze
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
گویی حکومت اسلامی در ابتدا باهوشتر عمل میکرد، زیرا گروگانگیری آمریکاییان در سفارتخانهشان عواید بیشتری برای مقاصد جمهوری اسلامی در پی داشت تا گروگانگیری جوانان ناشی کنونی، اگرچه همان زمانهم گروگانهای آمریکایی پس از 444 روز زنده به کشور خود بازگشتند اما گروگانهای همتای ایرانیشان تنها پس از 5 روز در لندن یک کشته دادند، این ابتدای راه بود.
بازخوانی چند پرونده گروگانگیری دوسویه و مقایسه آنان با هم کمک میکند تا دریابیم انقلابیون کنونی راه طولانی برای رسیدن به بلوغ سیاسی همتایان غربیشان دارند و حتا گروگانگیری هم فنی تخصصی و علمی است که از عهده آن برنمیآیند.
شاید حساسترین مسئله برای ایران، که موجب فراهم شدن بهانه برای تصرف سفارت آمریکا شد، سرنوشت شاه تبعیدی بود. حامیان بانفوذ شاه در آمریکا، که معتقد بودند از سرگیری روابط دوستانه حکومت جدید با آمریکا، موجب تقویت جمهوری اسلامی میشود، برای ممانعت از برقراری آن تلاشهایی به عمل آوردند و دولت جیمی کارتر رییس جمهور وقت آمریکا را به منظور صدور اجازه ورود شاه به آمریکا برای معالجات پزشکی زیر فشار گذاشتند. وزیر امور خارجه آمریکا معتقد بود که به طور حتم، با ورود شاه به آمریکا، تمامی شانسهای موجود برای برقراری روابط با دولت جدید از میان خواهد رفت. یک دیپلمات آمریکایی و مسوول وقت میز ایران در دپارتمان امور خارجه آمریکا، با مشاهده جو ضدیت با دولت موقت در ایران، به کاخ سفید توصیه کردند که پذیرش شاه به خاک آمریکا را به تعویق بیاندازد. آنان همچنین مدعی شدند که پذیرفتن شاه، موجب تضعیف روند عادیسازی روابط ایران و آمریکا خواهد شد و بهانه لازم را برای تندروها فراهم خواهد کرد تا دولت بازرگان را از دور خارج کنند. لینگن حتا ادعا نمود که این امر موجب سقوط سفارت آمریکا در ایران و به گروگان گرفتن اعضای آن خواهد شد. در مقابل برژینسکی، مشاور امنیت ملی، خواستار پذیرفتن شاه و به نمایش گذاشتن اقتدار و وفاداری آمریکا به یک دوست قدیمی بود. سرانجام کارتر با ورود شاه موافقت کرد.
برخی دلیل این تصمیم کارتر را، اقدامات بشردوستانه میدانند، برخی نیز معتقدند که کارتر نمیخواست در انتخابات ریاست جمهوری آینده، به پشت کردن به یک متحد سالخورده و بیمار، متهم شود. اما عدهای دیگر به تئوری «کیسینجر – راکفلر – چیس مانهاتان» اعتقاد داشتند. بر اساس تئوری فوق الذکر، بانک «چیس مانهاتان» تصمیم داشت تا با متقاعد کردن دولت در پذیرفتن شاه و در نتیجه شتاب بخشیدن به خشونتها در ایران، طرح مسدود کردن داراییهای ایران را به اجرا بگذارد. در واقع یکی از نخستین اقدامات دولت کارتر، مسدود سازی میلیاردها دلار از سرمایههای ایران در ایالات متحده بود، سرمایههایی که مقادیری از آنها در بانک چیس مانهاتان سپردهگذاری شده بود. وقتی پرشت تصمیم دولت ایالات متحده را با ابراهیم یزدی «وزیر امور خارجه» در میان گذاشت، یزدی اعتراض کرد و این تصمیم را برای دولت بازرگان بسیار مخاطرهآمیز خواند. یزدی که از تلاش دوستان شاه برای گرفتن اجازه ورود او به آمریکا اطلاع داشت بارها به صورت غیر علنی سعی کرده بود تا از طریق مذاکره با دیپلماتها، دولت آمریکا را به عدم پذیرفتن شاه ترغیب نماید، اما توصیه پرشت و لینگن تاثیر چندانی بر قضاوت کاخ سفید نداشت.
پذیرش شاه در 30 مهر 58 در شورای مرکزی پزشکی، موجب تغییر دورنمای سیاسی ایران شد، خاطرات تلخ مربوط به کودتای سازماندهی شده از سوی سیا در 28 مرداد 1332 را زنده کرد و انزجار فراوانی نسبت به ایالات متحده در ایران برانگیخت.
چپگرایان، دولت موقت را به عدم اعمال فشار کافی برای استرداد شاه و نداشتن زیرکی لازم جهت شناسایی توطئه واشنگتن برای اعاده سلطنت متهم کردند. خیابانهای اطراف سفارت آمریکا در تهران، به میعادگاه چپگرایانی تبدیل شد که پیدرپی تظاهرات ضد آمریکایی به راه میانداختند. در میان ناباوری آنان، هدف اصلی آنها یعنی مقابله با امپریالیسم به صورت داغترین مسئله مورد نظر در کشور درآمده بود. اما نیروهای چپ، توان پیشی گرفتن از گروههای مبارز اسلامی را نداشتند. یکی از این گروهها، دانشجویان پیرو خط امام بودند که یک روحانی به نام محمد موسوی خوئینیها، رهبر معنوی آنان محسوب میشد.
خوئینیها بر این باور بود که دولت موقت به طرز خطرناکی به ایالات متحده نزدیک شده است و اجازه ورود به شاه توسط آمریکا، توطئهای سازمان یافته برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی است. به گفته او دانشجویان هوادار خمینی به این نتیجه رسیدند که اشغال سفارت آمریکا، بهترین اقدام در مقابله با آن خواهد بود، چرا که چنین اقدامی دارای بازتابهای گسترده در سطح جهانی است و آنها از این رهگذر میتوانند انزجار خود را از پذیرش شاه ابراز کنند. طبق ادعای خوئینیها دانشجویان از وی خواستند که خمینی را در جریان این تصمیم قرار دهد، اما استدلال وی در رد این درخواست این بود که ملاحظات سیاسی، امکان رضایت خمینی از این اقدام را منتفی میکند و در صورت مخالفت خمینی با این اقدام، دانشجویان، محوطه سفارت را فورن ترک خواهند کرد.
بدینسان دانشجویان مبارز، دنبال فرصت مناسبی برای عملی کردن نقشه خود میگشتند که دیدار برژینسکی حامی شاه با بازرگان و یزدی در اواخر اکتبر در الجزایر، این فرصت را فراهم ساخت. این دیدار بیپروایانه، در آن مقطع حساس توسط تلویزیون سراسری ایران پخش شد و با فراخوانهای خمینی در تشدید اعتراض دانشجویان به آمریکا، همزمان شد. سه روز پس از این دیدار و در پانزدهمین سالگرد تبعید اجباری خمینی به ترکیه توسط شاه، سفارت آمریکا در تهران ساعت 10 صبح 13 آبانماه 58، توسط دانشجویان حامی خمینی مورد حمله قرار گرفت، دانشجویان قفل و زنجیرهای در را با آهنبر بریدند و با شکستن در به راحتی به حیاط سفارت وارد شدند، و به حریم دیپلماتیک ایالات متحده آمریکا تجاوز نمودند.
سفارت در عرض سه ساعت به طور کامل به اشغال آنان در آمد. کارکنان تلاش کردند تا اسناد را از بین ببرند، ولی مهاجمان به سرعت وارد شده و بیشتر اسناد را به دست آوردند. دانشجویان که تعدادشان کمتر از 500 نفر بود، کارکنان سفارت را به گروگان گرفتند. صدها نمونه از اسناد توقیف شد و بحران بزرگی در عرصه بین المللی به وقوع پیوست.
خمینی در ابتدا با اشتیاق چندانی از تصرف سفارت حمایت نکرد، ولی بهزودی با تشخیص فواید بالقوه چنین اقدامی، نظر خود را تغییر داد و از آن با عنوان «انقلاب دوم ایران» که اهمیتاش از انقلاب اول بیشتر بود یاد کرد. نخستین قربانی گروگانگیری، بازرگان بود.
ترانه رسولی/ رادیو کوچه
نقل شده است در کمتر از صد سال پیش که لولهکشی آب تصفیه شده در خانههای قدیمی وجود نداشت، مجرایی به نام «زیرآب» در انتهای حوض و یا مخزن آب خانهها بوده است که برای خالی کردن آب، آن را باز میکردند.
این «زیرآب» به چاهی راه داشته و روش باز کردن آن بدین صورت بوده است که کسی درون حوض میرفت و آن را باز میکرد تا لجن ته حوض از «زیرآب» به چاه برود و آب پاکیزه شود.
در همان زمان وقتی با کسی دشمنی داشتند، برای اینکه به او ضربه بزنند «زیرآب» حوض خانهاش را باز میکردند تا همه آب تمیزی را که در حوض دارد از دست بدهد و صاحبخانه با خبردار شدن از این موضوع خیلی ناراحت میشد چون بی آب میماند و به دوستانش میگفت: «زیر آبم را زدهاند.»
اصطلاح و ضربالمثل رایج «زیر آب زدن» که اکنون در بین مردم کاربرد دارد و ایرانیان با این پدیده مانوس هستند، برگرفته از این داستان است.
در لغتنامه «دهخدا» واژه «زیر آب کسی را زدن» چنین معنی شده است: «او را نزد کسی متهم کردن و بدین وسیله دست او را از عملی و جز آن کوتاه کردن، چاکری را پیش خواجه به غمازی منفور ساختن و سبب اخراج او شدن، عقاید عالمی را به کفر و زندقه نسبت کردن، رای او را با دلیلی تردید کردن.»
در حالیکه امروزه سلامت روانی و معنوی در روابط بین کارکنان و نقش آن در ارتقای بهرهوری، انرژی و نشاط مجموعههای کاری بر کسی پوشیده نیست اما مشاهدات و بررسیها از آن حکایت دارند که با کمال تاسف «پشت سر گویی» و «زیرآب زنی» در محیطهای کاری ایرانیان و در بین روابط کارمندان بهویژه در بخش دولتی بسیار شایع و در حال گسترش است.
این در حالی است که قبح این صفت غیراخلاقی یعنی «زیر آب زدن» از میان رفته و کمکم به ابزاری در سازمانها و ادارات تبدیل شده است که برخی از طریق آن به خواستهها و اهداف خود دست مییابند.
از سوی دیگر تبعات چنین رفتارهایی در محیطهای کاری اعم از سازمانها و نهادهای دولتی و غیردولتی سبب شده است تا بسیاری از کارکنان انگیزه کار کردن را از دست داده و به حاشیه رانده شوند و به جای آنکه دل در گرو کار داشته باشند انرژیشان صرف مقابله با رفتارهای ناسالم میشود.
شیوههای «زیرآب زنی» و علل رواج آن؟
جامعهشناسان معتقدند: «این پدیده غیر اخلاقی در هر نوع آن به معنی بدگویی از فردی در مقابل دیگران است که نتیجهی این رفتار آن است که فرد مذکور موقعیت اجتماعی، کاری و یا اعتبار و حیثیت خود را از دست میدهد.»
«تهمت و افترا، فریبکاری، واژگون نمایش دادن حقایق، دادن اطلاعات غلط، القا نظر منفی و بدبین ساختن به منظور بیاعتبار کردن دیگران، همه و همه در زمره پدیده زیرآب زنی میگنجند.»
به طور کلی شیوههای زیرآب زنی به سه دسته شامل: «ارایه گزارش نادرست در خصوص یک فرد»، «ارایه گزارش صحیح در خصوص یک فرد» و همچنین «ترکیب اطلاعات صحیح و نادرست در خصوص یک فرد» تقسیمبندی میشود.
به طور کلی شیوههای زیرآب زنی به سه دسته شامل: «ارایه گزارش نادرست در خصوص یک فرد»، «ارایه گزارش صحیح در خصوص یک فرد» و همچنین «ترکیب اطلاعات صحیح و نادرست در خصوص یک فرد» تقسیمبندی میشود.
در نوع اول یا گزارش نادرست دادن، بدین طریق است: «عملی که فرد مرتکب نشده است به وی نسبت داده شود و تلاش شود با استفاده از شواهد و مدارک ساختگی کاری را به فردی نسبت داده یا از او سلب کنند.»
شکل دیگری از شیوه زیرآب زنی آن است که «گزارش صحیحی از یک فرد به شخص دیگری داده شود و در این نوع رفتار، یک عمل نادرست و گاهی اشتباه شخصی برجسته و سیاهنمایی شده و با بزرگنمایی به رییس و یا فرد مافوق انعکاس داده شود و به این ترتیب موقعیت کاری او تضعیف و جایگاه وی تخریب میشود.»
و در نوع سوم «زیرآب زنی» که ترکیبی از اطلاعات صحیح و نادرست است و معمولن زیرآب زنهای حرفهای از این شیوه برای دستیابی به اهداف خود بهره میبرند، بدین طریق است که «کارها و رفتارهای کسی که قصد تخریب او را دارند به شیوه دلخواه تفسیر کرده و نظرات شخصی خود را به دیگران القا میکنند.»
عقیده روانشناسان و جامعهشناسان دربارهی چرایی پدیده زیرآب زنی بر این پایه استوار است که بخش بزرگی از آن ریشه در فرهنگ و گذشتهی افراد داشته و به روشهای تربیتی و نوع زندگی خانوادگی آنان مربوط میشود و بخش دیگر این پدیدهی اجتماعی را میتوان به سازمانها، نهادها، مسوولان و افرادی مرتبط دانست که گزارشهایی از این دست را پذیرا میشوند.
عواملی مانند ناکامی، تراکم نیرو، عدم تطبیق مدرک تحصیلی با شغل، عدم احساس امنیت شغلی، نداشتن تخصص لازم برای اجرای کار و ناسازگاری با همکاران از جمله فاکتورهای بروز «زیرآب زنی» در سازمانها و ادارات عنوان شده است.
این در حالی است که اکثر افرادی که مبادرت به این کار میکنند دارای ضعف شخصیتی بوده و از تواناییهای فردی و علمی کمتری برخوردار هستند، صفت حسادت در اغلب آنان بارز بوده و نیاز به مورد توجه قرار گرفتن از طرف مدیر، مافوق یا همکار خود دارند.
مدیران نقش مهمی در گسترش و مقابله با «زیرآب زنی» دارند
سازمانها و مجموعههایی که به بهداشت روانی در محیط کار بها میدهند و بر پایه اصول مدیریتی صحیح بنا شدهاند کمتر با پدیده اجتماعی «زیر آب زنی» روبهرویند.
به گفته روانشناسان صنعتی، اغلب مدیرانی که از دانش کافی برخوردار نبوده، یا از بهره هوشی پایینی برخوردارند و یا دهن بین هستند به گفتههای دیگران در پدیده «زیرآب زنی» توجه میکنند و این در حالی است که سایر مدیران نیز ممکن است با توجه به اهمیت موضوع نسبت به این پدیده واکنش نشان دهند.
یک جامعهشناس در این مورد معتقد است: «مدیران مدبر مانند الماس در سازمانها و تشکلها میدرخشند، زیرا کم نیستند مسوولان و روسایی که دهن بین بوده و فقط تصمیمشان را به حرفهای شنیده شده، ختم میکنند.»
دکتر مقدم ادامه میدهد: «اینکه میگویند شنونده باید عاقل باشد یک جمله حیاتی برای ادارات و سازمانهاست، یک مسوول یا مدیر خوب هیچ وقت نباید بدون مطمئن شدن در مورد حرف یا شنیدهای تصمیم بگیرد و قضاوت کند.»
به گفته وی: «حتا اگر مورد اعتمادترین افراد نیز گزارش بدهند، باید از شخص قربانی خواسته شود که از خودش دفاع کند و هرگز با ناراحتی و عصبانیت تصمیمی گرفته نشود و این رفتار نه تنها جز اصول مدیریتی به شمار میآید بلکه یک روش انسانی و خداپسندانه است.»
در فضای «زیرآب زنی» انرژی کارکنان صرف مقابله با رفتارهای ناسالم میشود
روانشناسان معتقدند: «داشتن یک رابطه خوب با همکاران، تاثیر مثبتی بر سلامتی افراد میگذارد چراکه بیشترین زمان زندگی هر فردی در محل کار میگذرد، بنابراین محل کار باید مکانی باشد که افراد در آنجا از حمایتهای عاطفی و اجتماعی برخوردار شوند.»
نتایج تحقیقی که توسط دانشمندان طی دو دهه بروی افراد که بیش از هشت ساعت در روز با هم کار میکردند، نشان میدهد: «افرادی که طی این 20 سال از حمایت عاطفی و اجتماعی کمتری در سر کار برخوردار بودند، احتمال مرگ در آنها 2.4 برابر بیشتر از دیگران بوده است.»
از سوی دیگر سلامت فکری، احساس امنیت شغلی، صمیمیت میان همکاران و عدم نگرانی در مجموعههای کاری، بازدهی و افزایش بهرهوری را به دنبال دارد.
بنابراین اگر در محیط کار افراد فقط انرژیشان صرف مقابله با رفتارهای ناسالم دیگران شود و از کار و فعالیت خود لذت نبرند، امکان حمایتهای عاطفی و اجتماعی وجود نخواهد داشت و این موضوع سلامتی آنان را تهدید میکند.
از این رو با رواج صفات غیراخلاقی مانند زیرآب زنی در محیطهای کاری جلوی رشد نیروهای شایسته، دلسوز، لایق و کارآمد گرفته میشود و افراد به جای انجام فعالیتهای مفید در سازمان، ناچارند دو راه را پیش گیرند، یا خود نیز متوسل یه این رفتار شوند تا رشد کنند و یا اینکه سعی کنند «زیرآب نخورند» تا افت نکنند.
در چنین محیطهایی فعالیتهای سازنده در سازمان رو به افول میرود و افراد ناشایست در سیستم رشد میکنند و افراد شایسته به دلیل دوری جستن از چاپلوسی و تملق و همچنین مورد حسد واقع شدن از طرف سایرین، هر روز در سیستم منزویتر شده و حتا ناچار به ترک سیستم میشوند.
بنابراین در سازمانهای بالنده و سالم، شیوه مدیریت و رهبری به گونهای است که مراحل رشد و پیشرفت کارکنان در چارچوب رعایت اخلاق، انسانیت و درستکاری طی میشود و انتظارات و خواستههای افراد بر اساس تخصص و توانمندیهایشان شکل میگیرد.
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
جنرال «حبیب سعید خیل» فرمانده کل قشونهای مرزبانی شمال افغانستان از مرزبانان تاجیک انتقاد کرده است، که در عبور و مرور قاچاقچیان مواد مخدر کمک میکنند. او گفته است، بارها از مرزبانان تاجیک در منطقه «شورآباد» تاجیکستان خواسته که جلو قاچاقبران خودرا بگیرند، تا از همتایان افقانشان مواد مخدر خریداری نکنند.
فرمانده کل قشونهای مرزبانی شمال افغانستان میگوید قاچاقبران افغان را شرکان تاجیکشان طریق نقاط دشوارگزر مرز دو کشور به تاجیکستان میبرند، در منازل خود جای میدهند، موادشان را میفروشند و باز به افغانستان انتقال میدهند.
اظهارات جنرال افغان «حبیب سعید خیل» در حالی صدا میدهد که چندی پیش ضمن یک نشست بینالمللی در «دوشنبه»، پایتخت تاجیکستان «شرف فیض الایف» معاون فرمانده نیروهای مرزبانی تاجیکستان گفت، که مرزبانهای افغان تخصص کافی ندارند. او از سازمان های بینالمللی به مثل «اتحادیه اروپا» و سازمان ملل دعوت کرد، که به مرزبانان افغان کمک کنند، تا سطح تخصصی آنها بالا برده شود. زیرا به باور آقای «فیض الایف» مرزبانان افغان به دلیل تخصص کافی نداشتن و نیازمندی به فناوری های جدید نمیتوانند از عبور و مرور قاچاقچیان مواد مخدر و هم جنگیان جلوگیری بکنند.
این در حالی است که بنا به اطلاع اخر جانب افغانستان، در شمال این کشور، در نزدیکی مرز تاجیکستان نیروهای طالبان افزایش پیدا کرده اند، که قسمت اصلی آنها را اعضا «جنبش اسلامی ازبکستان» تشکل میدهد. «دولت محمد» یک مسوول مرزبانی افغانستان در منطقه «درواز» این کشور میگوید، در نیمه دوم ماه اوت سال جاری میلادی میان نیروهای امنیتی افغان و ۲۵۰ رزمنده «حرکات اسلامی ازبکستان» و مخالفان حکومت تاجیکستان در ولسوالی «کشم بدخشان» درگیری به وقوع پیوسته است.
وی میافزاید، همین طور حضور جنگیان و عضا و پیروان جنبشهای اسلامی، که در فهرست سازمان های تروریستی شاملند، در نزدیکی مرز تاجیکستان بیشتر میشود. با اشاره به این وضع کارشناسان تاجیک میگویند، حالا مرزبانهای تاجیک و افغان نباید انگشت اشاره به سوی یکدیگر دراز بکنند. بلکه به گفته آنها حالا فرصت آن رسیده است، که دست هم بگیرند و از مشکلاتی که پیش روی آنهاست، جلوگیری نمایند.
چنین وضع جانب روسیه را نیز نگران کرده است و مقامات نظامی آن کشور بارها از خطر آمدن جنگیان از افغانستان به تاجیکستان هشدار داده اند. این است، که جانب روسیه پافشاری دارد، تا نیروهای مرزبان خود را به مرز تاجیکستان و افغانستان باز گرداند. هرچند حکومت تاجیکستان به این درخواست روسیه پاسخ منفی داده است، ولی اجازه داده است، که فرقه نظامی ۲۰۱ روسیه در قلمرو تاجیکستان تا ۴۹ سال دیگر باقی بماند.
تاجیکستان و افغانستان ۱ هزار و ۴۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارند که منطقه سیرجنجال آن «شورآباد» تاجیکستان در جنوب این کشور است. در این منطقه که به گفته مرزبان های تاجیک نظارتش مشکل است، بارها درگیری نیروهای مرزبان تاجیکستان با قاچاقچیان افغان صورت گرفته است که چندی هم کشته و چندی دیگر بازداشت شده اند.
این منطقه همچنان منطقه ناامن باقی میماند، که هر لحظه عبور قاچاقچیان مواد مخدر و یا افراد مسلح از آن جا تهدید میکند.
سایه کوثری / رادیو کوچه
معادن سرب و روی مهدیآباد یزد توسط یک شرکت که بانک صادرت ایران و موسسهی دولتی تکنولوژی روسیه را در بر میگیرد، مورد بهره برداری قرار خواهد گرفت.
معدن روی و سرب مهدیآباد بزرگترین معدن سرب و روی در دنیاست که هنوز به مرحلهی بهرهبرداری نرسیده است. ذخایر این معدن حدود ۴٠٠ میلیون تن برآورد شده است.
معدن مهدیآباد یزد بزرگترین معدن سرب و روی دنیاست که هنوز دست نخورده باقی مانده است.
قرار است روسیه در کار بهرهبرداری از معادن عظیم مهدیآباد یزد با ایران شریک شود.
به نوشتهی روزنامهی روسی کومرسانت، برای اجرای این طرح شرکتی ایجاد شده که موسسهی دولتی تکنولوژی روسیه و بانک صادرات ایران در آن سهیم هستند.
تفاهمنامهی مربوط به این پروژه در دیدار اخیر علی اکبر صالحی، وزیر خارجه، با وزیر انرژی روسیه، سرگئی شماتکو امضاء شد.
سهم اصلی سرمایهگذاری که جمعن یک تا یک میلیارد و دویست میلیون دلار برآورد شده، توسط ایران تأمین خواهد شد.
اما خبرگزاریها از نارضایتی بخش خصوصی از واگذاری این معدن به بانک صادرات نوشتند.
خبرگزاری ایلنا در اینباره چنین نوشت: «با گذشت سال ها تعلل دولت در واگذاری معدن مهدی آباد و ایجاد مشکلات فراوان برای فعالان صنعت سرب و روی در تامین خوراک مورد نیاز، بالاخره در سایه سکوت خبری بزرگترین معدن سرب و روی کشور به بانک صادرات واگذار شد.»
معدن مهدی آباد، از نظر میزان ذخایر معدنی بزرگترین و اصلی ترین معدن سرب و روی کشور محسوب میشود. هر چند که این معدن از عیار خاک معدنی پایینتری نسبت به معدن غنی انگوران برخوردار است، اما به دلیل ذخایر فراوان، برای فعالان اقتصادی در این بخش از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این در حالی است که این معدن باوجود تاکید فعالان بخش سرب و روی بر بهره برداری از منابع آن، طی سالهای متمادی تقریبا غیرفعال بوده و تنها در برخی از دورههای زمانی توسط دولت برداشت هایی عمدتا غیراصولی از آن صورت گرفته است.
با ابلاغ سیاست های اصل 44 قانون اساسی، معدن مهدی آباد به همراه انگوران در لیست واگذاریهای وزارت صنایع و معادن قرار گرفت و این دستگاه طبق قانون ملزم به واگذاری آن به بخش خصوصی شد.
اما امروز با گذشت سالها تعلل دولت در واگذاری این معدن و ایجاد مشکلات فراوان برای فعالان صنعت سرب و روی در تامین خوراک مورد نیاز، بالاخره در سایه سکوت خبری بزرگترین معدن سرب و روی کشور واگذار شد، آن هم واگذاری به سبک اغلب واگذاری های صورت گرفته توسط در سال های اخیر.
به گزارش ایلنا بر این اساس باز هم شبهه دولتیها واگذاری دیگری در قالب اصل 44 قانون اساسی را به نام خود ثبت کردند تا دوباره سناریو حاشیه نشینی بخش خصوصی تکرار شود.
طبق این امر، سرانجام پس از سال ها وعده به فعالان بخش خصوصی برای واگذاری واقعی معدن مهدی آباد به این بخش و آغاز فصلی نوین در فعالیتهای صنعتی و معدنی در این حوزه، امتیاز بهره برداری معدن مهدی آباد به مدت 25 سال به بانک صادرات ایران واگذار شده است. گفتنی است طبق قرارداد واگذاری معدن مذکور، بانک صادرات متعهد شده که ظرف سه سال آتی، به دلیل پایین بودن عیار خاک معدن مهدی آباد، کارخانه پرعیار سازی و ذوب فلز را مورد بهره برداری قرار دهد.
اما در این وادی، فعالان بخش خصوصی که سال ها چشم امید خود را معطوف به وعده های واگذاری این معدن کرده بودند، امروز خود را در برابر بن بست دولتیها میبینند، بن بستی که مسلمن امید این گروه را به دولت کمرنگتر خواهد کرد.
یوسف مرادلو، رییس انجمن سرب و روی ایران با انتقاد شدید نسبت به این عملکرد دولت در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا گفت: «فعالان بخش خصوصی 100 درصد مخالف این واگذاری هستند، متاسفانه این اقدام دولت به هیچ عنوان با وعده ها و شعارهای آن همخوانی ندارد.»
وی ضمن تاکید بر اینکه واگذاری ها باید با رویکرد حضور بخش خصوصی در حوزه های اقتصادی صورت گیرد، مطرح کرد: «این اقدام را نمی توان واگذاری نام نهاد، این سیاست در واقع نوعی تحریم دوستانه بخش خصوصی از سوی دولت است.»
مرادلو با اشاره اینکه طبق مذاکرات صورت گرفته قرار بود معدن انگوران و مهدی آباد به کنسرسیومی متشکل از فعالان حوزه سرب و روی واگذار شود، متذکر شد: «این رویکردها نه تنها برای اقتصاد کشور مناسب نیست، بلکه بدون شک زمینه را برای ایجاد رانت دولتی در این حوزه ها فراهم می آورد. در این خصوص تنها بخشی که متضرر شده و با مشکلات بیشتری روبرو خواهد شد، بخش خصوصی است.»
مرادلو با اذعان به اینکه بخش خصوصی سالها برای این حوزه زحمت کشیده اند، تصریح می کند: «دولت با این اقدام خود در واگذاری معدن مهدی آباد، به نوعی آبروی مدیریتی خود را زیر سوال برد.»
یک عضو کمیسیون عمران مجلس نیز در اینباره گفته است: «نوع واگذاری معدن مهدی آباد شبه دولتی است و انحراف از اصل 44 قانون اساسی محسوب میشود و واگذار کردن آن خطرناکتر از عدم واگذاری آن است.»
به گفته مهرداد لاهوتی در حالیکه آمارهای ارایه شده در خصوص سطح واگذاریها در راستای اصل 44 قانون اساسی بیش از 70درصد اعلام شده است ولی بررسیها نشان میدهد میزان واگذاریهای واقعی تنها 6درصد است.
وی ادامه داد: «بخش بیشتر از این واگذاریها که در لیست مسوولان دولتی قرار دارد اصطلاحن شبه دولتی است که واگذار کردن آن از عدم واگذاریش به مراتب خطرناک تر است.»
نماینده لنگرود در مجلس شورای اسلامی میگوید: «واگذاری معدن مهدی آباد به بانک صادرات از جمله واگذاریهای شبه دولتی است که به هیچ وجه هدف اصل 44 قانون اساسی را محقق نمیسازد. »
وی تاکید میکند: «کمیسیون اصل 44 در پی اجرای این امر بسیار مهم است تا طبق هدفگذاریهای صورت گرفته برای کاهش تصدی گری دولت به معنای اخص آن صورت گیرد.»
گفتنی است معدن مهدی آباد در صورت واگذاری واقعی به کارشناسان و متخصصان امر و پرعیارسازی خاک آن توسط این گروه، به دلیل برخورداری از میزان ذخایر فراوان میتواند خاک مورد نیاز بخش وسیعی از کارخانجات تولیدی را تامین کند. مسلمن این سیاست اخیر دولت در واگذاری یکی از مهمترین معادن سرب و روی کشور به بانک صادرات که البته این بانک با همکاری یک شرکت خارجی قرار است بهره برداری از مهدی آباد را آغاز کنند، میتواند به منزله زنگ خطر بزرگی برای بخش خصوصی باشد.
خبر/ رادیو کوچه
فعالان سوری امروز جمعه گزارش دادند که نیروهای امنیتی سوریه جهت برخورد با معترضان در شهرهای مختلف این کشور به حالت آماده باش درآمده اند.
این درحالی است که بر اساس آخرین گزارشهای خبری تظاهرات اعتراضی در بیش از 100 شهر آغاز شده است.
بر اساس گزارش شورای هماهنگی تظاهرات تاکنون 5 نفر از معترضان در شهرهای البوکمال، حمص و الزبدانی به ضرب گلوله نیروهای امنیتی سوریه جان خود را ازدست داده اند.
یک شاهد عینی در تماس با تلویزیون العربیه گزارش داد که 40 هزار نفر از مردم معترض در شهر القامشلی به خیابانها آمده و بر ضد بشار اسد شعار دادند.
همچنین شورای هماهنگی تظاهرات سوریه در گزارشی اعلام کرد که امروز جمعه، 25 سرباز در شهرهای درعا ، زبدانی و جسر الشغور از ارتش این کشور جدا شده و به مردم معترض پیوستند.
فعالان سوری تظاهرات اعتراضی امروز را با شعار «جمعه وحدت اپوزیسیون» نام گذاری کردند.
از سوی دیگر اعضای اتحادیه اروپا توافق کردند که در پاسخ به سرکوب بیرحمانه اعتراضات ضد دولتی توسط حکومت سوریه، تحریمها علیه این کشور را سختتر کنند.
این اتحادیه سرمایه گذاریهای جدید در حوزه نفت سوریه را ممنوع خواهد کرد.
بیشتر بخوانید:
«ایران همچنان به درخواست مردمش بیتوجه است» (اخبار مرتبط)
دکتر آویده مطمئن فر / رادیو کوچه
avideh@koochehmail.com
روده بزرگ یا کولن بخش دوم روده است به طول یک و ۸۰ سانتی متر. روده بزرگ در مقعد به پایان میرسد. سرطان روده بزرگ و سرطان مقعد، معمولن یکی از شایعترین سرطانها در امریکای شمالی شناخته شده است. یک مرد در ۱۴ و یک زن در ۱۵ ممکن است در طول عمر خود به سرطان روده بزرگ مبتلا شوند. سرطان کولورکتال در کشورهای صنعتی بسیار رایج است. شیوه زندگی، به ویژه رژیم غذایی، نقش مهمی در به وجود آمدن این سرطان بازی میکند. برای مثال، ژاپنیها، که کمتر تحت تاثیر سرطان روده بزرگ در ژاپن قرار دارند، پس از مهاجرت به ایالات متحده و داشتن رژیم غذایی آمریکایی، همان اندازه خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ را خواهند داشت.
خطر ابتلا به سرطان روده با سن افزایش مییابد و پس از ۳۰ سالگی، خطر ابتلا به حداقل دو برابر در هر ده سال تبدیل میشود. اکثر پزشکان تستهای غربالگری را در سن ۵۰ سالگی تجویز میکنند. به نظر میرسد که مردان در معرض خطر بالاتری برای ابتلا به سرطان روده بزرگ هستند.
غربالگری بسیار مهم است زیرا هر چه زود تر سرطان روده بزرگ تشخیص داده شود، درمان موثرتر و شانس بهبود بیشتر خواهد بود. سرطان به طور کلی با توجه به اندازه تومور و به ویژه درجه گسترش بیماری به سایر نقاط بدن طبقه بندی میشود. آلودگی غدد لنفاوی، تودهای از سلولهای سیستم ایمنی، بسیار مهم است زیرا سرطان اغلب از طریق سیستم لنفاوی به سایر ارگانها گسترش مییابد. در مورد سرطان روده بزرگ، مراحل یک و دو نشان دهنده سطوح مختلف نفوذ سلولهای سرطانی در دیواره روده بزرگ است. مرحله سه سرطان، نشان دهنده نزدیکی به گرههای لنفاوی است و مرحله چهار سرطان نشان دهنده متاستاز، یعنی گسترش به سایر نقاط بدن است. اگر سرطان روده بزرگ پس از یک درمان موفق عود کند، به جای روده بزرگ اغلب در کبد یا ریه ها ظاهر میشود.
عامل اصلی خطرسرطان روده بزرگ، وجود پولیپ در روده بزرگ است. پولیپها غدههای خوش خیم در داخل روده بزرگ هستند که به تنهایی سرطانی نیستند ولی حضور تعداد زیادی از غدههای خوش خیم خطرناک است به دلیل اینکه برخی از آنها میتوانند به احتمال زیاد به تومورهای سرطانی تبدیل شوند. پولیپ به شکل یک توپ است که بر روی یک میله به شکل یک تورم در دیواره داخلی روده بزرگ قرار داده شده است. آنها میتوانند خونریزی مقعدی ایجاد کنند، اما این خون معمولن در مدفوع پنهان است. هر پولیپ جدید، دو و نیم درصد احتمال دارد در پنج سال اول به سرطان تبدیل شود و ۲۴ درصد پس از ۲۰ سال. هر چه پولیپ ها بزرگتر باشند، احتمال بیشتری برای تبدیل شدن به تومور بدخیم دارند.
سن بالای 50 سال، سیگار کشیدن، مصرف الکل، عدم انجام ورزش، رژیم غذایی پر گوشت، پر چربی و پروتئین زیاد، بیماری کرون، سابقه خون ریزی رتروکولیت، سابقه خانوادگی پولیپ، سرطان روده، سرطان تخمدان، آندومتر رحم یا سرطان پستان، عوامل خطر پولیپ و سرطان روده بزرگ به حساب میروند.
مانند بسیاری از سرطانها، به نظر میرسد که سرطان روده بزرگ تا حدودی علت ژنتیک دارد و هم چنین عوامل مربوط به محیط زیست، و عوامل تصادفی نیز برای آن وجود دارند. در بعضی خانوادهها، ژنهای خاصی وجود دارند که ترویج پولیپ را آسان میسازد و خطر ایجاد سرطان روده بزرگ را افزایش میدهد. در بعضی خانوادههای دیگر که این ژن را ندارند، با این حال سرطان روده بزرگ در بسیاری از افراد خانواده مشاهده شده است. به طور مشابه، افرادی هستند که به سرطان روده بزرگ مبتلا شدهاند در حالی که هیچ یک از افراد خانواده به این بیماری مبتلا نبوده است.
پولیپ و سرطان روده بزرگ معمولن خونریزی مداوم و آهسته ای در روده بزرگ ایجاد میکند. خون در مدفوع وجود دارد اما اغلب نامریی است. بسیاری از شرایط دیگر نیز میتواند باعث وجود خون در مدفوع باشد، اما مهم است که به دکتر مراجعه کرد. اغلب، از دست دادن خون نامریی باقی میماند، اما اثر آن از کم خونی با فقر آهن احساس میشود.
عامل اصلی خطرسرطان روده بزرگ، وجود پولیپ در روده بزرگ است. پولیپها غدههای خوش خیم در داخل روده بزرگ هستند که به تنهایی سرطانی نیستند ولی حضور تعداد زیادی از غدههای خوش خیم خطرناک است به دلیل اینکه برخی از آنها میتوانند به احتمال زیاد به تومورهای سرطانی تبدیل شوند.
سرطان روده بزرگ میتواند علایم مبهمی مانند کاهش وزن یا اختلالات روده ایجاد کند یا ممکن است هیچ علایمی نداشته باشد. در بیشتر موارد، سرطان روده بزرگ، تا زمانی که در مرحله پیش رفته بیماری نرسد بی نشانه است. به همین دلیل است که غربالگری ضروری است. علایم احتمالی سرطان روده بزرگ به طور کلی شامل تغییرات در اجابت مزاج و یا وجود خون در مدفوع است. اسهال، یبوست و یا احساس عدم تخلیه کامل دستگاه گوارش، درد عمومی شکم، نفخ ، احساس پری و یا دردهای دل پیچه ای، کاهش وزن بدون علت و خستگی ثابت نیز از علایم سرطان روده بزرگ به شمار میروند.
در مطالعات اپیدمیولوژیک مشخص شده است که سرطان کولورکتال در افراد مبتلا به دیابت نوع دوم شایع تر است.
به نظر میرسد که خطر ابتلا به سرطان روده بزرگ در مناطق از جهان که در آن مردم کمتر در معرض نور خورشید قرار دارند بیشتر است. اعتقاد بر این است که ویتامین D تولید شده در اثر نور خورشید بر روی پوست اثر محافظتی بر سرطان روده بزرگ دارد.
بهترین راه برای جلوگیری از سرطان روده بزرگ، اجتناب از رفتارهای پر خطر، مانند سیگار کشیدن است. یک رژیم غذایی غنی از سبزیجات، میوه و فیبر به جلوگیری از سرطان روده بزرگ کمک میکند. کاهش وزن، ترک سیگار و ورزش نیز خطر ابتلا به این بیماری را کاهش میدهد. برخی از مطالعات نیز نشان میدهد که سلنیوم، و زرد چوبه نیز به احتمال زیاد در برابر این بیماری از شما محافظت میکند.
جمعه 1 مهر 90 / 23 سپتامبر 2011
اجرا: دامون
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
کوچه سلامتی-«سرطانی خاموش»- آویده مطمئنفر
مجله جاماندگان- شراره سعیدی سایهای هراسان در شبستان عتیق (قسمت211 )
بخش اول خبرها
پس کوچه تماشا- «استاد شجریان: در برابر هنر «همایون» انگشت به دهان ماندم»- مجید بهشتی
«دستگیری دکتر محمد علی طاهری و آینده او و دگراندیشی»-فرشید آریان
گزارش اقتصادی هفته- «مهدیآباد یزد بزرگ ترین معدن سرب و روی جهان میشود» – سایه کوثری
گزارش روز تاجیکستان- «انتقاد جنرال افغان از مرزبانان تاجیک»- کیومرث
بخش دوم خبرها
گزارش اجتماعی- «زیرآب زنی فرهنگی رایج در ایران و مجموعههای کاری»- ترانه رسولی
مهارتهای زندگی- «راز سلامت قلب با تغییر غذایی»-سیمین
بخش سوم خبرها
خبر/ رادیو کوچه
افشین شهبازی فعال دانشجویی آذربایجانی و عضو کانون آذربایجانشناسی صبح روز ۳۱ شهریور از محل حراست دانشگاه تبریز توسط ارگانهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
بنا به گزارش سایت مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، طی چند روز گذشته اداره اطلاعات تبریز و اردبیل بارها این فعال دانشجویی آذربایجانی را به صورت تلفنی احضار و تهدید کردنده بودند.
همچنین سه روز قبل کمیته انظباطی دانشگاه تبریز بدون حضور وی با فشار بخش حراست، این فعال دانشجویی را از کلیه امکانات رفاهی محروم کرده بود.
در چهارم خرداد امسال نیز این فعال دانشجویی آذربایجانی و عضو کانون آذربایجانشناسی به همراه ۱۷ تن دیگر فعال آذربایجانی به خاطر حضور در مراسم جانباختگان نقده در اورمیه بازداشت شده بود.
مجید بهشتی/ رادیو کوچه
majid.b@koochehmail.com
دومین همایش «کارآوا» مهرماه در تهران برگزار میشود
دومین همایش «کار آوا» به دبیری «هوشنگ جاوید» و با حضور هنرمندان 15 استان کشور مهرماه سالجاری در تهران بر گزار میشود. «غفور محمدزاده» کارشناس موسیقی و جانشین دبیر این همایش در حوزه هنری خراسان رضوی با اعلام این خبر گفت؛ «سال گذشته نخستین همایش موسیقی «کارآوا» با حضور هنرمندان چند استان مورد پژوهش قرار گرفت و در همایش امسال نیز 15 استان باقیمانده نیز معرفی و آثار مورد بررسی و پژوهش قرار میگیرد.» «محمدزاده» خاطر نشان کرد: «مقالاتی که در این همایش ها ارائه میشوند در قالب دو جلد کتاب گرد آوری و منتشر خواهد شد».
«سینا سرلک» با گروه «اینک» در تالار وحدت کنسرت میدهد
گروه موسیقی «اینک» به آهنگسازی «حامد فکوری» و «مقداد شاه حسینی» اواخر مهرماه به خوانندگی سینا سرلک کنسرتی را در تالار وحدت برگزار میکنند.
به نقل از روابط عمومی این کنسرت، در این اجرا که اواخر مهرماه برگزار میشود، گروه «اینک» متشکل از «شروین مهاجر» کمانچه، «سعید نایب محمدی» عود، «پوریا فرجی» سنتور، «شهریار نظری» دف، «فرهاد صفری» تنبک، زروان و بم باژ (سازهای ابداعی)، «صائب کاکاوند» بم تار، «حامد فکوری » و «مقداد شاه حسینی» تار به روی صحنه میروند و قطعاتی از ساخته های«فکوری» و «شاه حسینی» را در دو بخش اجرا میکنند.
در بخش اول این کنسرت قطعاتی چون «سرو سیمینا»، «دلبرا»، « زر افشان» و … از «فکوری» بر اساس اشعاری از «مولانا»، «سعدی » و «محمد مهدی رستمی» در دستگاه ماهور و در بخش دوم آثاری چون «برآب کتابت کن»، «دل میرود ز دستم»، « بالا بلند »، «اینک» و … از ساختههای«شاه حسینی» در نوا و بر اساس اشعاری از «ابوسعید ابوالخیر»، « مولانا» و «حافظ» اجرا خواهد شد.
گروه موسیقی «اینک» هم اکنون مشغول تمرینات خود برای این کنسرت هستند.
استاد شجریان: «در برابر هنر «همایون » انگشت به دهان ماندم »
آلبوم موسیقی «شوق نامه» با صدای همایون شجریان و همراهی گروه «عبدالقادر مراغی» و «محمدرضا درویشی» در (27 شهریور) در تالار «شهناز» خانهی هنرمندان ایران رونمایی شد.
این مراسم با نمایش بخشهایی از فیلم مستند پروژه «شوق نامه» آغاز شد، که قسمتهایی از این مستند به سخنان« محمدرضا شجریان» درباره ویژگی آلبوم «شوق نامه» اختصاص داشت.
استاد آواز ایران در بخشی از این فیلم مستند بیان کرد: «از دو سال قبل «همایون» خیلی مختصر راجع به «شوق نامه» با من صحبت کرده بود و میدانستم که در حال تمرین برای این آلبوم است، اما وقتی او راجع به قطعات با من صحبت کرد فهمیدم قطعات به گونهای هستند که جایی برای نفس کشیدن خواننده وجود ندارد. با خود گفتم «چرا عبدالقادر مراغی» این چنین کرده و از صدای خواننده به عنوان ساز استفاده کرده است؟
به «همایون» گفتم در این باره با «محمدرضا درویشی» صحبت کن. دیگر خبری نداشتم تا اینکه یک روز همایون از من خواست قطعات را گوش کنم و کار میکس آنها را بر عهده بگیرم.
در هنگام میکس متوجه شدم «شوق نامه» ویژگیهایی دارد که تا به حال در هیچ اثر موسیقی به آن برنخوردم. بنابراین تصمیم گرفتم میکس اثر را تا آخر، خود بر عهده گیرم.
برای توصیف این آلبوم نمیتوانم مثالی بیاورم. در این موسیقی نشانیهایی وجود دارد که 600 سال از آنها دور بودیم. به هر حال این موسیقی برای مخاطب خاص است و اثری است از عبدالقادر مراغهای که با فرم و نت بازی میکند.
«شوق نامه» مرا شگفت زده کرد و به درون خود کشید، کاری که همایون، این فرزند خلف آواز انجام داده باعث شده به عنوان پدرش در برابر هنر او انگشت به دهان بمانم. همایون نشان استعداد استثنایی در آواز دارد. او ریتم را بسیار دقیق درک کرده و سالهاست نمیبینم هیچ خوانندهای این گونه بخواند.
شاید بعضی کارشناسان که پایبند ردیف کنونی هستند نسبت به این اثر واکنش نشان دهند؛ چرا که در تخصص آنها نیست. همچنین شاید بعضی فکر کنند این آلبوم دارای موسیقی ترکی استامبولی است، ولی بعدها میفهمند این همان موسیقی ایرانی است و تنها در فرم تفاوت دارد.»
شجریان در پایان سخنانش ویژگی دیگر این آلبوم را نه غمناک و نه شاد بودن آن برشمرد و افزود: «شوق نامه» مخاطب را در یک حال و هوا نگه میدارد و شاید خاطرهای ارزشمند را برای او تداعی کند.
پس از پخش این مستند، «محمدرضا درویشی» که سرپرستی گروه 11 نفرهی «عبدالقادر مراغی» را بر عهده داشته است، با تشویق حاضران به سن فراخوانده شد تا لحظاتی دربارهی آلبوم «شوق نامه» صحبت کند.
«درویشی» در ابتدای سخنانش مطرح کرد: «به جشن تولد شوق نامه خوش آمدید.» شوق نامه یکی از دشوارترین و مهمترین پروژههای موسیقی ایران است. «عبدالقادر مراغهای» متولد قرن هشتم هجری قمری در مراغه است. او آخرین موسیقیدان بزرگ و استاد موسیقی کلاسیک ایرانی پس از «فارابی» و «قطب الدین شیرازی» است.« مراغی» را میتوان بزرگترین نظریهپرداز و موسیقیدان دوره «تیموری » دانست.
درویشی پس از بیان این مطلب اظهار تاسف کرد: «خیلیها در دانشگاههای برتر موسیقی تحصیل کردهاند، اما نام «عبدالقادر مراغی» را هم نشنیدهاند. باید بگویم «عبدالقادر» فقط در ایران متولد شده است و اگر یک نفر چند اثر باقی ماندهاش را ویراستاری نمیکرد همین دو رسالهی موجود را هم از او نداشتیم.»
او اضافه کرد: «این در حالی است که «عبدالقادر مراغی» در ترکیه لقب «نیای بزرگ» را دارد و اگر از کارشناسان موسیقی ترکیه بخواهید موسیقیدانان مهم کشورشان را نام ببرند، ابتدا میگویند «عبدالقادر مراغی»
درویشی خطاب به 11 هنرمندی که در تولید این آلبوم «همایون شجریان» را یاری کردند گفت: «درست است حدود صد نفر برای این آلبوم زحمت کشیدند، اما اگر شما 11 نفر نبودید حضور ما صد نفر هیچگاه میسر نمیشد.»
این هنرمند عرصهی موسیقی در بخش دیگری از سخنانش مشکل نفس کشیدن همایون شجریان را در اجرای قطعات مشکلی بزرگ دانست و افزود: «در بسیاری از تصنیفها به دلیل اینکه میخواستیم به اثر وفادار باشیم، بدون اینکه در نتها دست ببریم قطعات را اجرا کردیم. تصنیفها، فاقد مقدمههای سازی هستند و تصنیفهایی هم جمله اولشان متقارن بود و امکان تکرار داشتند، از جمله اولشان به عنوان مقدمه استفاده کردیم. همچنین تصنیفهایی که فاقد ترنم بودند از ابتدا با آواز شروع میشوند.»
در پایان این مراسم نیز محمدرضا شجریان، همایون شجریان، محمدرضا درویشی و صادق رضایی به سن فراخوانده شدند تا از گروه یازده نفرهی عبدالقادر مراغی که به عنوان نوازنده با گروه همکاری کردند تقدیر کنند.
«سیامک جهانبینی»، « آرش شهریاری»، « بهزاد، میرزایی»، «ساناز نخجوانی»، «سیروس جمالی» و «احسان ذبیحیفر» از جمله اعضای این گروه هستند.
برترین آلبومهای موسیقی کودک انتخاب میشوند
«علی کاشفی خوانساری» مدیر مسوول ماهنامه«شهرزاد» به خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) توضیح داد: «در پی فراخوانی که سه ماه پیش در زمینه آلبومهای موسیقی کودک منتشر شد و در اختیار رسانهها و ناشران تخصصی قرار گرفت، همایشی با عنوان بررسی مسائل موسیقی کودک در ایران از سوی ماهنامه شهرزاد – تنها نشریه تخصصی کودکیاری در ایران – روز جمعه 15 مهرماه در تالار «رودکی» (وحدت) برپا میشود.»
او با بیان اینکه این جشنواره دو بخش را شامل میشود، افزود: «بخش اول شامل داوری آلبومهای موسیقی کودک است که در 5 سال اخیر منتشر شدهاند. 45 اثر در این زمینه به دست ما رسیده و نگار پدرام، روزنامه نگار موسیقی، داوری آثار را بر عهده دارد.»
کاشفی درباره سمینار و همایش جشنواره بیان کرد: «بخش دوم این برنامه بر ارایه سخنرانی «رضا مهدوی» دبیر سمینار اختصاص دارد. البته چند سخنرانی دیگر نیز در مراسم حضور دارند که نام آنها هنوز مشخص نیست.»
آلبوم «بزن بارون» منتشر شد
آلبوم «بزن بارون» با صدا و دکلمه «فاخته»، «مهری تیموری» از سوی شرکت فرهنگی ـ هنری «سلفا» منتشر شد. این آلبوم شامل قطعاتی به نامهای بزن بارون، به یاد تو، عشق اشتباه، گناه و یادگاری میشود که فاخته در کنار اجرا، سرودن ترانهها و اشعار آنرا نیز بر عهده داشته است.
«نیما نورمحمدی» آهنگسازی و تنظیم موسیقی متن این قطعات را انجام داده و «حسین میرزایی» در سمت تهیهکننده و «حمید آقا بابایی» نیز به عنوان طراح جلد در این آلبوم حضور داشتهاند.
خبر/ رادیو کوچه
به گزارش شبکه العربیه نیروهای دولت انتقالی لیبی پس از چند روز درگیری شدید با نیروهای وفادار به سرهنگ قذافی، رهبر فراری این کشور توانسته اند شهر استراتژیک سبها را به تصرف کامل خود در آورند.
سبها شهری است سنتی که بزرگترین قبیله «القذاذفه» که معمر قذافی به آن قبیله منسوب میشود در این شهر زندگی میکنند.
این شهر از نظر وسعت از بزرگترین شهرهای لیبی در ناحیه صحرا است و جاده ارتباط با نیجر از آن میگذرد.
سلیمان خلیفه، نماینده مجلس انتقالی و رییس شورای شهر سبها گفته بود که نیروهای دولت انتقالی شهر سبها را به طور کامل آزاد کردند.
ازسوی دیگر این شبکه بامداد امروز از درگیری شدید نیروهای دولت انتقالی با نیروهای وفادار قذافی در شهر سرت زادگاه رهبر مخلوع لیبی خبر داد.
شاهدان عینی میگویند پس از آزادی شهر سبها نیروهای دولت انتقالی و مردم به نشانه شادی به پایکوبی و شلیک هوایی پرداختند.
این درحالی است که روز دیروز یکی از وزرای معروف قذافی در حال فرار در تونس دستگیر شد.
همزمان دولت ایالات متحده آمریکا نیز دیروز به صورت رسمی سفارت خود را در طرابلس بازگشایی کرد.
بیشتر بخوانید:
«اتحادیه آفریقا دولت انتقالی لیبی را به رسمیت شناخت»
فرشید آریان
تذکار از رادیو کوچه:
این گفت و گو و روایت فقط نظر نویسنده می باشد و رادیو کوچه بی شک محتوای آن را تایید و یا تکذیب نمی کند.
بشر را حقوقُی است ارزنده تر
ز کمبود آن شد پراکنده تر
هم اورا مقامی برازنده تر
شد از آن حقوق بشر زنده تر
فرشید آریان
چندیست که اخبار دستگیری دگر اندیشان از جمله رهبر گروه عرفان حلقه و یا عرفان کیهانی بهدست ما رسیده است. مطلع شده ایم دگر اندیشان و متفکرین در ایران همواره بهواسطه افکارشان مورد ضرب و شتم قرار میگیرند، ار این رو به ابن مسئله پرداختیم.
بازداشت محد علی طاهری و پروین بهارزاده استاد دانشگاه الزهرا و اعضای«عرفان حلقه»
محمد علی طاهری بنیان گذار گروهی موسوم به «عرفان حلقه» و بنیانگزار دو شاخه طب مکمل ایرانی «فرادرمانی و سایمنتولوژی» پس از تحمل فشارهای فراوان و در پی برخی اتهامات در تاریخ 1390/2/14 برای سومین بار طی یکسال اخیر بازداشت شد و در حال حاضر در بند 209 زندان اوین در شرایط نگران کنندهای به سر میبرد. در ادامه بازداشت فعالان و رهبران گروههای عقیدتی و همچنین مسلکهای عرفانی، پروین بهارزاده عضو هیات علمی، استادیار و مدیر بخش تحصیلات تکمیلی دانشگاه الهیات الزهرا و مدیر مسوول فصلنامه علوم قرآن و حدیث وابسته به دانشگاه الزهرا و از اعضای قدیمی تشکل «مجموعه الهی عرفان حلقه»، روز یکشنبه ششم شهریور ماه، توسط ماموران سپاه پاسداران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
به نقل از سایت کمپین برای محمد علی طاهری
فرشید آریان: لطف میکنید خودتان را معرفی کنید.
شهناز نیرومنش: با سلام و درود، من شهناز نیرومنش، فرادرمانگر و از شاگردان مکتب معرفتی عرفان حلقه و از اعضای شورای مرکزی عرفان حلقه تا قبل از بازداشت بنیانگذار آن آقای دکتر محمد علی طاهری هستم.
لطف کنید آقای طاهری را معرفی کنید:
استاد دکتر محمد علی طاهری حدود 56 سال سن دارند و تحصیلات دانشگاهیاشان سالها پیش در رشته مکانیک بوده.
عرفان حلقه و دو شاخه درمانی زیر مجموعهی آن، طبهای مکمل فرادرمانی و سایمنتولوژی که توسط ایشان حدود 3 دهه قبل در ایران بنیان گذاشته نتیجهی دریافتهای کاملن شخصی ایشان است و آموزسی در این زمینه ندیده اند. درحال حاضر حدود دهها هزار مربی در سطح جهان به تدریس آموزههای این مکتب عرفانی مشغول بوده و بیش از صدها هزار نفر به عنوان کاربران بخش عملی این عرفان از نتایج آن سود میبرند.
دو روش درمانی «فرادرمانی و سایمنتولوژی» درمراکز علمی-پژوهشی داخل و خارج از ایران در معرض تحقیق قرار گرفته در سال 2010 و 2011 باوجود ممنوعالخروج بودن ایشان از کشور، با طرح نظریات علمی و ارایه گزارشهای عملی درمانهای انجام شده بر روی بیماران جسمی، ذهنی و روانی از طریق شاگردانشان در مراکز علمی دنیا، چندین دکترای افتخاری و نشان لیاقت و… به ایشان اهدا شده از جمله دکترای افتخاری از دانشگاه طب سنتی ارمنستان که دارای رتبه سوم طب مکمل و جایگزین در دنیاست و دو دکترای افتخاری از دانشگاه اکو انرژی آذربایجان و چندین کاپ، مدال و تقدیر نامه از مراکز علمی –پژوهشی اروپا و آسیا از جمله از آکادمی بین المللی مخترعان و مبتکران در کره جنوبی واز نمایشگاه بین المللیINNOVA بروکسل و از اداره ثبت اختراعات و نوآوریهای پژوهشی فداراسیون روسیه – از کاخ سلطنتی پایتخت اروپا ومدرک تائیدیه رسمی مسکو در خصوص روش سایمنتولوژی و فرادرمانی.
توضیح بیشتر در مورد عرفان حلقه:
«عرفان حلقه» یک مکتب معرفتی، انسان شمول است که در نگاهی فراکل نگر به انسان، که فراتر از مشخصههای ملیت، مذهب، جنسیت، موقعیت اجتماعی و گرایشات سیاسی و کلیه سلایق، علایق و عقاید شخصی افراد میباشد، بنا شده و با ارایهی شیوهای عملی انسانها را با هوشمندی حاکم بر جهان هستی مرتبط ساخته و امکان دستیابی به خود شناسی عملی را برای همه فراهم میآورد. در واقع عرفان حلقه نوعی از عرفان عملی است به این معنی که امکان تجربهی عملی آنچه که به صورت دروس تئوری بیان میشود برای همه وجود دارد. مثلن در شاخه درمانی که یکی از زیر مجموعههای این مکتب معرفتی است، هرکس با مرتبط شدن با یک مربی فرادرمانی یا سایمنتولوژی و با امضای یک سوگند نامه که به نوعی سپردن تعهدی اخلاقی مبنی بررعایت شرط امانت داری نسبت به آموزههاست قادر خواهد بود برای درمان بیماریهای همنوعانش اقدام کند.
در فرادرمانی با ایجاد تغییراتی در بخشهای نرم افزاری انسان درمان بیماریهای جسمی، روانی و روان تنی (سایکوسوماتیک) صورت میگیرد .
در سایمنتولوژی، از طریق شناسایی ویروسهای غیرارگانیک و ارایه راههای مقابله با آنها درمان بیماریهای ذهنی و ذهنی تنی (منتوسوماتیک) انجام میپذیرد.
در ارتباط با این دو رشته طب مکمل بر روی انسان، حیوان و گیاه، حتا در محیط آزمایشگاهی و در رده سلولی مولکولی، توسط گروههای پژوهشی کارهای ارزشمندی انجام شده و مقالات و گزارشاتی درخصوص نتایج این تحقیقات و اثرات این شیوهها بر روی انواع بیماریها در مجلات پزشکی معتبر داخلی منتشر شده است. ولی به دلیل فشارهای وارد بر استاد طاهری در ایران، در حال حاضر فعلن تمام راههای فعالیت داخلی مسدود شده است .
نتایج بدست آمده از درمان بیماریها با استفاده از این دو روش نشان میدهد چنانچه زمینه ای برای ارائه آنها فراهم شود، خواهیم توانست شاهد تحولی بزرگی در جهت درمان بیماریهای بشر در سطحی وسیع باشیم.
چرا وی اینک در زندان است؟
از تاریخ 14 /2/ 1390 شمسی، استاد محمد علی طاهری بنیانگزار «عرفان حلقه» در ایران در زندان، بهسر میبرند تا حدود یک و نیم ماه پیش در زندان انفرادی بوده اند. مخالفان ایشان با ارایهی مدارک جعلی سعی در سیاسی یا ضد امنیتی جلوه دادن ایشان و یا انحرافی معرفی کردن آموزههایشان و مغایر نشان دادن آنها با ادیان الهی و دین مبین اسلام به برخی مقامات مملکتی و مقامات قضایی و مراجع تقلید و مردم دارند و در یکسال و نیم گذشته هر روز اتهام جدیدی به منظور ایجاد فشار بیشتر بر ایشان جهت متوقف کردن فعالیتهای معنوی و درمانی اشان وارد ساخته اند، و باعث آزار و اذیت فراوان و خسارتهای جبران ناپذیر و نگران کننده ای نسبت به ایشان شده اند، در صورتیکه هم به شهادت خود ایشان و هم به شهادت هزاران نفر از شاگردانشان، آموزههای عملی ارایه شده در عرفان حلقه همواره در جهت درک عملی معرفت الهی است و هزاران نفر که در طی این سالها از آموزههای آقای طاهری بهره برده اند و از ایشان کلامی جز رحمانیت و معنویت و کمال و هدایت به سمت خود شناسی و هستی شناسی و خدا شناسی نشنیده اند از ایجاد اینهمه فشار بر ایشان در تعجبند.
ایشان همواره بر این باور بوده و هستند که این آموزهها به نام ایران ثبت شده و از «این سرزمین» به سرتاسر جهان گسترش یابد تا افتخاری باشد برای ایران و ایرانی، ولی متاسفانه امروز با تحمل فشارهای ناشی از زندان و انواع توهینها و اتهامات ناروا، غرامت سنگینی بابت ایستادگی بر سراین اعتقاد میپردازند.
امیدواریم حال که اندیشه و علم ایشان به جهانیان معرفی شده قرار گرفته و هر روز بیش از پیش در سرتاسر دنیا در حال گسترش است کشور عزیزمان ایران هم در رویکردی مثبت به بُعد علمی این دستاوردها، با جهانیان همگام باشد.
ایشان جرمی ندارند جز دگر اندیشی مثبت با جهت گیری کاملن معنوی و علمی به دور ازهرگونه رویکرد منفعتطلبانه یا قدرت طلبانه سیاسی یا غیر از آن. بنابر این تعرض به ایشان فقط و فقط تعرض به اندیشهی ایشان است .
ما در این زمینه و برای معرفی آموزههای این انسان بزرگ به جهانیان و کمک به بشریت برای کاهش درد و رنج و بیماری از همه مجامع بین المللی انسان دوست کمک میخواهیم و چهقدر بهتر خواهد بود در کشور عزیزمان ایران هم به جای ایجاد اینهمه فشار بر ایشان و اطرافیانشان و به جای دامن زدن به قضاوت یک طرفه و غیر عادلانه در فضای افکار عمومی جامعه بر اساس شواهد ساختگی و اتهامات موهوم به منظور تخریب شخصیت و اندیشه ی ایشان، فرصت نقد و بررسی منصفانه افکار و آثار نامبرده به دور از هرگونه غرض ورزی و تنگ نظری ایجاد شود تا همه مشتاقان بتوانند به دور ازهرگونه فشار و آزار و اذیت از دستاوردهای علمی-معنوی آن بهره ببرند .
پس از دستگیری ایشان به همت جمعی از شاگردانشان در خارج از کشور کمپینی برای حمایت از ایشان در سطح بین المللی شکل گرفت. علاقمندان از طریق مشارکت درجمع آوری امضاء میتوانند ما را در این حرکت بین المللی یاری دهند.
با تشکر از شما که این فرصت را در اختیار من قرار دادید.
و اکنون به نقطه دیگه در اروپا میرویم به کشور آلمان و با یکی دیگر از اعضای عرفان حلقه یا کیهانی صحبت میکنیم.
فرشید آریان: درود به شما لطف کنید خودتان را معرفی کنید؟
من باقرزاده هستم مربی عرفان کیهانی و فرا درمانگر.
ما به تازگی شنیده ایم که آقای محمد طاهری آزاد شده است آیا این صحت دارد؟
نه به هیچ وجه صحت ندارد این خبر فقط به خاطر جو سازی بوده است که متاسفانه ما نیز در این دام افتادیم.
البته وکیلشان پس از ۳ روز تلویحن این شایعه را رد کردند.
چه اطلاعاتی از سلامت آقای طاهری دارید؟
بنا بر شنیدهها در ملاقاتهایی که با وکیل و دیگر دوستان داشتند و همینطور افرادی در بیمارستان ایشان را شناسأیی کردند و آثار جراحت عمیق در بدن ایشان مشاهده نمودند. همینطور دوستانی که هم زمان با ایشان در بازداشت بسر میبردند از برخورده بد بازجوهای سپاه با ایشان خبر داده اند و ایشان در حال حاضر بدون هیچ حکمی ۴ ماه و چند روز میباشد که در زندان هستند و این از نظر حقوق بشر خلاف حقوق انسانی است. از احوال ایشان خبر جدیدی نداریم و وکیل ایشان هم تا به حال اجازه ملاقات با موکلشان را نداشته اند.
آیا فکر میکنید آقای طاهری و شاگردانش مستحق چنین مجازاتی بوده اند؟
استاد طاهری و دیگر شاگردنشان به عنوان پیشگامان یک تحوّل معرفتی هستند که هم اکنون مورد آزار و فشار فراوانی هستند. آنها در کشور ایران بدون هیچ حمایتی، رنج و افترا و زندان را تحمل میکنند. به طور قطع شایسته نیست که مجامع حقوق بشر در برابر چنین ظلمی سکوت اختیار کنند.
انتظارتان از رسانهها و مجامع بینالمللی چیست؟
رسانهها هر چه با ما بیشتر همکاری کنند، ما میتونیم صدای استاد را به گوش همگان برسانیم و مردم خود قضاوت کنند که آیا آموزههای استاد بر خلاف شریعت و مستحق چنین برخردیست یا نه.
چه اقداماتی در این زمینه شده ؟
کمپینی تشکیل شده که انتظار داریم همگان آن را مطالعه کنند
نازلی عراقی/ نیویورک/ رادیو کوچه
روز پنجشنبه بیستودوم سپتامبر، همزمان با سخنرانی محمود احمدینژاد در سازمان ملل متحد، صدها نفراز مخالفین، دراعتراض به حضور او در سازمان ملل دست به تجمعهای اعتراضی زدند.
پارک کوچ مقابل ساختمان اصلی سازمان ملل ، واقع در تقاطع خیابان دو و چهل و هفت مهتن ، که عمومن از سوی شهرداری نیویورک برای برگزاری تجمعهای اینچنینی اختصاص میابد، امروز شاهد حضور چندین گروه مختلف ایرانی و غیر ایرانی بود. گروه آمریکایی ایران 180 یکی از گروههای حاضر در این روز بود که با استفاده از نمایشهای خیابانی و ساخت عروسکهای متعددی از محمود احمدینژاد، بشار اسد ، قذافی توجه فراوانی را به خود جلب کرده بود .
ایران 180 توسط برخی جوانان یهودی آمریکایی و یا ایرانی تشکیل شده و معتقد است که باید با 180 درجه تغییر در سیاست، حساسیتها را از مسئله هسته ای به حقوق بشر تغییر جهت داد.
دیگر گروه غیر ایرانی، جماعتی از یهودیان تند رو مخالف اسراییل بودند که در تجمعی پررنگ، به تبلیغ ایدههای خود پرداختند .
این گروه به دلیل حمل پلاکاردهای حاوی تصاویر و شعارهایی علیه اسراییل، و همچنین در حمایت از جمهوری اسلامی ایران، به شدت از سوی آمریکاییهای حامی اسراییل و ایرانیان معترض مورد انتقاد قرار گرفتند.
از گروهها ایرانی شرکتکننده، سازمان مجاهدین خلق ایران، یکی از سازمانیافتهترین تشکلهای شرکت کننده در این اعتراضات بود .
تجمع این سازمان در ساعات ابتدایی روز آغاز و با حضور چند صد تن از هواداران این سازمان تا ساعات میانی روز ادامه داشت .
ازسخنرانان مطرح شرکت کننده در مراسم سازمان مجاهدین خلق میتوان به نام جان بولتون اشاره کرد.
گروه «ما هستیم» نیز یکی دیگر از گروههای ایرانی شرکت کننده این مراسم بود که با حمل پرچمهای شیر و خورشید نشان ایران، مسیرهای مختلفی را در اطراف محل تجمع راهپیمایی کردند.
«سازمان چریکهای فدایی خلق» نیز در ابتدای درب ورودی پارک با برپایی تجمع مربوط به خود، تصاویر متعددی را از قربانیان شکنجه و نقض حقوق بشر به برای حاضرین نمایش دادند .
این گروه همچنین در کنار نمایش این تصاویر، کتابهای چاپ شده توسط این سازمان را نیز به حاضرین ارایه کرد .
آخرین گروه حاضر در محل که پس از دیگر گروهها تجمع اعتراضی خود را برپا کرد، گروهی از حامیان جنبش سبز در نیویورک بود.
این گروه نیز در اقدامی نمایشی علی خامنه ای رهبر ایران را در قفسی محبوس به نمایش گذاشتند.
بخشی از معترضین شب گذشته ساعاتی را در مقابل هتل محل سکونت محمود احمدینژاد سپری کرده بودند.
تجمع اعتراضی مخالفین قرار است فردا نیز ادامه داشته باشد.
گزارش ویدویی این تجمع نیز به زودی ارایه خواهد شد.
خبر/ رادیو کوچه
علی عبداله صالح، رییس جمهوری یمن، که از سه ماه پیش برای درمان در عربستان سعودی به سر می برد، به صنعا، بازگشته است.
عبداله صالح که از اوایل سال جاری با تظاهرات مخالفان و مطالبات آنان برای کنارهگیری او از قدرت مواجه است، در نتیجه حمله مسلحانه به مقر ریاست جمهوری زخمی شد و اوایل ماه ژوئن برای درمان به عربستان سعودی رفت و از آن زمان، معاون وی در راس قدرت بوده است.
بنا برگزارش بی بی سی، باوجود تاکید ایالات متحده و کشورهای غربی و همچنین شماری از کشورهای عرب منطقه برای بازنگشن وی به یمن و فراهم ساختن زمینه انتقال قدرت، عبداله صالح همچنان تاکید داشته که رییس جمهوری قانونی است و تا پایان دوره ریاست جمهوری در سال ۲۰۱۳ از سمت خود کناره گیری نخواهد کرد.
در روزهای اخیر، صنعا و برخی دیگر از شهرهای یمن شاهد اقدامات خشونت آمیز طرفداران رییس جمهوری علیه معترضان بوده که باعث انتقاد و ناخرسندی شدید از جمله از سوی دولتهای غربی شده است و بازگشت او به نگرانی در مورد تشدید خشونت ها دامن می زند.
بیشتر بخوانید:
«دیدار پادشاه عربستان و رییس جمهوری یمن»
رادیو کوچه
1287 خورشیدی: در چنین روزی «دکترمحمدعلی مجتهدی گیلانی» استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران و رییس دبیرستان البرز در شهر گیلان زاده شد. وی در سال ۱۳۲۰ مسئولیت شبانهروزی دبیرستان البرز را که «ساموئل جردن آمریکایی» و همسرش پایهگذاری کرده بودند، را به عهده گرفت و سه سال بعد، مدیریت کل دبیرستان به او واگذار شد.
او سیوچهار سال مدیر دبیرستان البرز باقی ماند و با نحوه خاص مدیریتاش، دانشآموزان برجستهای را پرورش داد. او در سال ۱۳۲۵، مدیر کل اداری و آموزشی وزارت فرهنگ شد. در سال ۱۳۴۱، رییس دانشگاه پلیتکنیک تهران و در سال ۱۳۴۴ مسئول تشکیل و تاسیس دانشگاه «صنعتی شریف» شد و در اول مهر ۱۳۴۵ دانشگاه را به صورت کامل، تاسیس کرد و تحویل داد. فارغالتحصیلان این موسسه حجم زیادی از نخبگان اقتصادی، سیاسی فرهنگی ایران را تشکیل میدهند. دکتر مجتهدی گیلانی سرانجام در سال 1376 درگذشت.
1622 میلادی: سالروز قتل عام مبلغان دین مسیح و مسیحیان ژاپن. به روایت تاریخ گفته شده در این روز بسیاری از مبلغان مسیحی که از اروپا به ژاپن اعزام شده بودند گردن زده شدند و یا وارونه آنها را به دار آویختند. آن دسته از ژاپنیها که مسیحی شده بودند نیز به اسب بسته شدند و آنقدر روی زمین کشانده شدند که جان دادند و از همین روز بود که ژاپن ورود غربیها را به سرزمین خود ممنوع کرد و خود را کاملن از آنها جدا ساخت.
«رودریگز» سیاح پرتغالی که در آن تاریخ ژاپن بود و در همان سال کتاب خاطرات خود را در «ماکائو» تالیف کرد در این زمینه نوشته است: ژاپنیها فقط به خاطر آیین بودا دست به قلع و قمع مسیحیان نزدند بلکه از آن میترسیدند که بهتدریج اروپاییان فرهنگ ملی آنها را تخریب کنند و مسیحیان ژاپنی عامل نفوذ غرب در ژاپن شوند.
1215 میلادی برابر با 594 خورشیدی: زادروز «قوبلایخان» یکی از نوادگان «چنگیزخان»، که بین سالهای ۱۲۶۰ تا ۱۲۹۴ میلادی حکومت کرد و به این ترتیب، پنجمین خان بزرگ امپراتوری مغول شد. وی پس از تقسیم امپراتوری، کوبلای چین لقب خان بزرگ را از آن خود کرد و «سلسله یوان» را سال ۱۲۷۱ در این کشور تاسیس نهاد. او پسر «تولیخان» و هم چنین برادر بزرگ «هولاکو» بود، که در ایران حکومت میکرد.
از وقایع مهم این امپراتور، دو لشکرکشی ناموفق دریایی به سوی ژاپن بود، که در هر دو لشکرکشی، طوفان نابههنگام که ژاپنیها از آن به عنوان معجزه یاد میکنند، باعث شکست نیروی دریایی مغول ها و عقبنشینی به سوی چین شد. در زمان کوبلایخان همچنین، سفرنامهنویس مشهور ایتالیایی، «مارکو پولو» از چین ملاقات کرد و به مدت زیادی در دربار او بود.
1319 خورشیدی: «محمدرضا شجریان» خواننده، موسیقیدان و خطاط ایرانی در چنین روزی در مشهد زاده شده است. از وی در سال ۱۳۷۸ جایزه پیکاسو را از طرف سازمان یونسکو دریافت کرد. از سال ۱۳۷۹ با «حسین علیزاده»، «کیهان کلهر» و پسرش «همایون» به اجرای کنسرت پرداخت که حاصل آن، آلبومهای زمستان است، بی تو به سر نمیشود، فریاد، ساز خاموش و سرود مهر است. در سال ۱۳۸۲، به هم راه همین گروه برای کمک به زلزلهزدگان بم کنسرتی در تهران با نام همنوا با بم اجرا کرد.
از سال ۱۳۸۶، شجریان به همکاری با گروه آوا پرداخت و کنسرتهایی در تهران، اصفهان، اروپا، آمریکا و کانادا اجرا کرد. در همین سال و در مراسم درگذشت مادرش، پس از سی سال، دعای ربنا را دوباره خواند. شجریان اکنون به همراه پسرش همایون به ترویج و اشاعه موسیقی اصیل و سنتی ایرانی میپردازد. همچنین وبگاه آسیاسوسایتی وی را پرآوازهترین هنرمند موسیقی اصیل ایرانی و روزنامه ونکوورسان او را یکی از مهمترین هنرمندان موسیقی جهان توصیف کرده است.
برخی از رویدادهای دیگر
___________________________________________
1307- 1308 خورشیدی: بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی. سال تحصیلی 1307 ـ 1308 در این روز در تهران در حالی آغاز شد که این شهر تنها سی دبستان و هشت دبیرستان دولتی داشت.
1901 میلادی: زادروز «یاروسلاو سایفرت» روزنامه نگار و شاعر اهل کشور جمهوری چک و برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۱۹۸۴ است. وقتی او جایزه نوبل را برد، تازه چشم جهانیان متوجه او شد. خبرنگاران تلویزیون و روزنامهنگاران به سوی او هجوم بردند. او به سرودن ادامه داد اما بیماریی به او امان برای ادامه زندگی نداد و در روز دهم ژانویه ۱۹۸۶ در گذشت.
1324 خورشیدی: «سینما رکس» با نام فعلی سینما «لاله» در خیابان «لالهزار» تهران ، در چنین روزی کار خود را با نمایش فیلم «جایی تو را خواهم یافت» آغاز کرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر