مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
بهنام
منبع: فروهران
دیروز (یکشبنه، 25 سپتامبر) در خبرها خواندم مجید دری دانشجوی محروم از تحصیل که در زندان بهبهان بهای آزادیخواهی خود را میدهد نامهای را به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید در ایران نوشته است.
او در این نامه خطاب به نو ورودها به مکانی به اسم دانشگاه نوشته بود: «دانشجو و دانشگاه حرمتی دارد، هیچگاه سر در برابر کسی خم نمیکند و تن به ذلت هیچ عافیت خواهی نمیدهد.»
در ادامه نامهاش با اشاره به اینکه دانشجو و دانشگاه «نمیهراسد و به چالش میکشد» آورده است: «میخواستم بگویم سلام بر دانشگاه، دیدم دانشگاه مشخصههای خاص خود را دارد و این محل بیشتر به دبیرستان شبیه است. خواستم بگویم سلام بر دانشجو، دیدم اینان بیشتر به محصل میمانند.»
این دانشجو زندانی همچنین با خطاب قرار دادن برخی از دانشجویان نوشت: «شادم در سال تحصیلی چون چهار سال گذشته کنارتان نیستم و ننگ تحصیل در چنین محیطی را نمیخرم. شادم که اخراج شدم و به این تحقیرها تن ندادم.»
اما اینکه با مجید همعقیده و یا همفکرم خود حرف دیگری است.
اما در مورد جملات مجید خان یک روز تامل کردم و دیدم نمیتوانم برخی نکات را به این زندانی سیاسی نگویم.
مجید خان دری، که شاید سالهاست در انتظار آزادی واقعی به خصوص در دانشگاه هستی و هماکنون از اینکه با برخی از آدمها همکلاسی و همدانشگاهی نیستی شادمانی، اما باید بگویم تنها این چهارسال که تو نبودی ننگ و تحقیر بر سر این بهاصطلاح دانشجویان نبوده است.
این ننگ و تحقیر به بیش از 25 سال بازمیگردد. همام موقع که وقتی سه سال دانشگاهها در ایران تعطیل شد و دمهای برآمده آنقدر بیرمق و سرد بود که توان اعتراض نداشت. آن موقع که شورای انقلاب فرهنگی که با جرات و جسارت بسیار و مثالزدنی از درون جعبه جادویی و از صدا و سیمای جمهوری اسلامی اعلام تعطیلی دانشگاهها را کرد.
برخی از آنها هنوز در عرصه هستند و میبینیشان.
دانشگاه و به قول تو دبیرستان و دانشجو باز به قول تو محصل از همان موقع این ننگ و خفت را به تن خرید. به چه بهایی، خود داند.
اما مشکلات ما در دانشگاهها به خود ما بازمیگردد. به من و تویی که شاید آنطور که باید و شاید پیش از ورود به آن معنای آن را درک نکردیم. نفهمیدیم که دانشگاه کجاست تا بتوانیم بفهمانیم که دانشگاه کجاست.
این خفت از روزی شروع شد که حتا برای تعطیل کردن کلاسها محصلان با دانشجویان همراه نبودند. منظورم را از محصلان که خوب میفهمی. یادت میآید آنروز که در اعتراض حتا به تحویل پروژه و هزار کار دیگر دانشگاه، همراه هم نبودیم.
آنروز که وقتی گفتند دانشگاه تعطیل و دانشجو باید در منزل باشد و تا ما نگفتیم، نیاید، اعتراضی شنیده نشد، اعتراضی در خور این فرمان، ننگ از همان روز شروع شد.
آنروز که اعلام کردند که دیگر دانشجویانی که زمانی در دانشگاه بودند و باید پس از این همیشه خانهنشین باشند چون چپی هستند و کمونسیت و فدایی و چریک و تودهای و چه میدانم هزار عقیده و آداب دیگر و باز دمی باز نشد که نامردمان شما را به خدا دست از این یک کار بردارید و به هر خفت تن دادیم و زمانی که از گزینشها عبور کردیم و نشستیم بر روی نیمکت و دیگر به پشت خود و صدها دانشجویی که پشت این گزینشها تلف شدند، آری تلف شدند، نگاهی نکردیم، ننگ را به جان و دل خریدیم.
مجید خان دری، نمیدانم خبرداری یا نه از این طرخ خودجوش تفکیک جنسیتی، اما اگر نمیدانی این طرح هم با همان شیوه همیشگی دارد در به اصطلاح دانشگاهها رسوخ میکند، اما صد افسوس از بیانیه و اطلاعیه و هزار کار دیگر پیش از شروع کلاسها در این دبیرستانها که نام بردی، کلاسها آغاز شد در همانجایی که گفتند «وا مصیبتا اگر سال تحصیلی با این تفکیک جنسیتی آغاز شود»، آری شد.
تمام دلنگرانی این محصلان از دست دادن دخترکان و پسرکهایی بود که برای یکساعت در بوفه دانشگاه نشستن و با هم خندیدن و هزار کار دیگر، که هم تو دانی و هم من.
فاتحه دانشگاه خیلی وقت است که خوانده شده اما کو آن که باید سر از بالین بردارد و اطرافش را بنگرد.
ما که هر آنچه داشتیم دادیم و آمدیم و اینجا هرچه نداشتیم به ما دادند. اما از من به تو یک، نه نصیحت، بلکه یک وصیت، پیش از آنکه از به اصطلاح تو زندان و به قول امروزیها دانشگاه بیرون بیایی هرآنچه از خاطرات خوب دانشگاه داشتی در همانجا به خاک بسپار، چون فقط نامی از آن بر خاک مانده است.
مجید خان دری دانشگاه همانجاست که تو چهار سال از عمرت را در آن میگذرانی، دانشگاه همانجاست که دانشجو هست. دانشگاه با نام دانشجو دانشگاه است. آنجایی دانشگاه است که دهها دانشجو در آن بهای آزادیخواهی خود را میدهند. ترسم نامی بنویسم که نامی از قلم بیفتد پس چون برای تو نوشتم تو را میخوانم مجید خان دری شما پس از این چندسال دکترای زندگی را خواهی گرفت شک نکن. آنکه برای گرفتن حقش هر بهایی را میدهد او زنده است و زندگی کرده.
قدمت استوار، راهت روشن، تلاشت ثمربخش.
مجید خان دری به دیگر دانشجویان دانشگاهت درود مرا برسان و بگو دانشگاه آنجاست که دانشجو هست.
آنچه در این بخش میآید انتخابی از رادیو کوچه در بین رسانهها است.
منبع: پارسینه
یک وبسایت تازه تاسیس با نام «اتوبوس» که ظاهرن هنوز مرحله تست فنی را سپری میکند، یکشنبه شب خبری طنز را منتشر کرد و نوشت: «اسفندیار رحیم مشایی، جمعه شب در یک هتل با «لری چارلز»، کارگردان مطرح هالیوود دیدار کرده و این جلسه که با حضور مترجمی غیر رسمی صورت گرفته، حدود 45 دقیقه به طول انجامیده است…»
برخی سایتهای خبری یک خبر کوتاه طنز درباره اسفندیار رحیم مشایی را باور کرده و با جدیت تمام منتشر کردند.
به گزارش پایگاه خبری پارسینه، به دنبال انتشار شایعه ملاقات خصوصی رییس دفتر احمدینژاد با یک کارگردان مطرح هالیوودی در سفر اخیر هیت ایرانی به نیویورک، سایت «جام نیوز» آن را از یک شبکه اجتماعی نقل کرد.
این سایت که به رصد شبانهروزی رسانههای فارسی زبان خارج از کشور مشغول است، خبر دیدار پنهانی مشایی و «لری چارلز» را کامل و به نقل از سایت «بالاترین» منتشر کرد. این در حالی است که سایت بالاترین تنها یک شبکه اجتماعی برای به اشتراکگذاری لینک است و ممکن است افراد با هر سن و سطح تحصیلات و موقعیت جغرافیایی کاربر آن باشند و بنابراین هرگز منبع خبری محسوب نمیشود، اما پس از انتشار جدی خبر جام نیوز، چند سایت خبری دیگر نیز از جملهها «ندای انقلاب»، «ایران دیپلماتیک» و «24 آنلاین» آن را نقل کردند.
منبع اصلی خبر یک سایت طنز بود
یک وبسایت تازه تاسیس با نام «اتوبوس» که ظاهرا هنوز مرحله تست فنی را سپری میکند، یکشنبه شب خبری طنز را منتشر کرد و نوشت: «اسفندیار رحیم مشایی، جمعه شب در یک هتل با «لری چارلز»، کارگردان مطرح هالیوود دیدار کرده و این جلسه که با حضور مترجمی غیر رسمی صورت گرفته، حدود 45 دقیقه به طول انجامیده است. شنیده میشود که این کارگردان قول داده به پیشنهاد ساخت یک فیلم فکر کرده و پاسخ خود را تا پایان ماه اعلام کند. از آنجا که نگارش فیلمنامه نیز بر عهده فیلمساز است و با توجه به فیلموگرافی آقای چارلز، به نظر میرسد این کارگردان پیشنهاد ساخت فیلمی درباره مشایی را دریافت کرده باشد.»
رمزگشایی از خبر اتوبوس
«اتوبوس دات کام» (+) که سایتی نوظهور در عرصه طنز انتقادی است، با ظاهری موقر و جدی وارد گود شده و طبق اظهارات ادارهکنندگان آن در تلاش است تا شیوه جدید و ابداعی خود برای تلنگر زدن به جامعه به زبان طنز را نهادینه کند. این سایت مطلب خود را در قالب اخباری با ظاهر جدی منتشر میکند، اما مخاطب میبایست در کلیه جزییات آن دقت کند تا نکات متناقض با حقیقت را دریابد. اکنون با دنبال کردن سرنخ موجود در این مطلب طنز مبنی بر بررسی فیلموگرافی لری چارلز (Larry Charles)، به راحتی میتوان به علت انتشار این خبر و انتخاب این فرد پی برد.
چارلز، کارگردان فیلم «Borat» است که از معروفترین کاراکترهای کمدی هالیوود محسوب میشود. از طرف دیگر کارگردانی فیلم جنجالی دیگری که مضمونی ضد مذهبی دارد نیز در سوابق این چهره هالیوودی به ثبت رسیده است. با توجه به موارد ذکر شده، هدف نویسنده خبر طنز سایت اتوبوس از انتخاب لری چارلز، این مهم بوده که مخاطب تجسم کند او قرار است کاراکتری مانند بورات را با الهام از مشایی خلق کند و یا ادامه فیلم «ظهور نزدیک است» را بسازد.
به نظر میرسد سایت اتوبوس از همان ابتدای راه در رسیدن به هدف خود برای ابداع و معرفی شیوه جدید نگارش و انتشار مطالب طنز انتقادی موفق عمل کرده است. این سایت برای نمونه مدتی قبل در یک خبر کوتاه نوشته بود: «مراسم اعدام در یکی از شهرهای کشور به خشونت کشیده شد. زمانی که هزاران نفر در میدان اصلی شهر برای تماشای اعدام تجمع کرده بودند، در لحظات آخر خانواده مقتول اعلام کردند قاتل را بخشیدهاند و خواستار توقف اجرای حکم شدند که این اقدام آنها با مخالفت شدید جمعیت تماشاگر مخالف شد و کسانی که از راههای دور و نزدیک برای تماشا آمده بودند، سرخورده شده و با ماموران حاضر در صحنه درگیر شدند.»
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 27 سپتامبر، براساس تصمیم کمیته منتخب دولت جمهوری اسلامی، محمد جهرمی از مدیرعاملی بانک صادرات ایران برکنار شده است.
محمد عزیری مشاور وزیر و مدیرکل روابط عمومی وزارت امور اقتصادی و دارایی با اعلام این خبر اظهارداشت: «در پی استعفای محمودرضا خاوری مدیر عامل بانک ملی وزیر امور اقتصادی و دارایی با درخواست وی موافقت کرد و در عین حال عضو هیت مدیره مربوطه در بانک ملی که اداره امور مناطق آزاد را عهده دار بود عزل کرد.»
وی در پاسخ به پرسشی مبنی بر استعفا یا برکناری محمد جهرمی از مدیرعاملی بانک صادرات ایران گفت: «با توجه به مجموعه بررسیهای صورت گرفته در کمیته منتخب دولت که به زودی گزارش آن منتشر خواهد شد، مسوولیت قصور مدیریتی مرتبط با پرونده گشایش اعتبارات اسنادی ریالی داخلی (LCهای ریالی) بر عهده بانک گشاینده اعتبار (بانک صادرات) بوده که نظارت و کنترل داخلی برای گشایش لازم را به نحو لازم انجام نداده؛ لذا کمیته مزبور تصمیم به برکناری مدیر عامل بانک صادرات ایران و اصلاح مدیریتی در آن بانک گرفته است.»
عزیزی افزود: «در خصوص بانک ملی و بانک سامان که دو بانک اصلی تنزیل کننده اعتبارات اسنادی مزبور هستند نیز به دلیل عدم رعایت سقفهای مجاز تصمیم به اصلاح و برکناری مدیران ذیربط گرفته شده است.»
مشاور وزیر امور اقتصادی و دارایی تصریح کرد: «با توجه به این که بانک ملی بانک دولتی است و از سوی وزارت اقتصاد اقدام لازم به عمل آمده، در خصوص دو بانک دیگر که غیردولتی هستند مقرر شد که به زودی از طریق بانک مرکزی اقدام شود.»
این در حالی است که مجید ابوالفتحی مدیر روابط عمومی بانک صادرات در گفتوگویی با رسانههای داخلی اخبار مربوط به تغییر محمد جهرمی از مدیرعاملی بانک صادرات را رد میکند.
بیشتر بخوانید:
«مدیرعامل بانک ملی استعفا کرد»
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
روز 27 سپتامبر، روز جهانی گردشگری است. روزی که این عنوان برایش انتخاب شده است: «گردشگری؛ ارتباط فرهنگها». برای این روز جشنی به وسعت جهان برگزار می شود و کشورها برنامههای گوناگون در این زمینه طراحی می کنند.
بنا بر آمارهای ارایه شده، در سال گذشته 940 میلیون نفر در سراسر جهان سفر کردهاند. آنان در این سفرها با فرهنگ مردمان دیگر آشنا شده و به ارتباط و تعامل پرداختهاند. این تعامل میان افراد و جوامع و گوناگونی فرهنگی آنها، تحمل، احترام و درک متقابل بیشتر را منجر میشود که زیربنای ساخت جهانی صلح آمیزتر است.
در پیام دبیرکل سازمان ملل «بانکی مون»، به مناسبت این روز آمده: «روز جهانی گردشگری فرصتی برای انعکاس اهمیت گردشگری به جهان است. بیایید در طول سفر با فرهنگهای دیگر در ارتباط باشیم و تنوع انسانی را گرامی بداریم. بیایید به گردشگری به عنوان ضرورتی برای دنیایی متحدتر، تحملپذیرتر و بازتر بنگریم.»
درواقع شعار امسال روز جهانی گردشگری بیانگر این است که چگونه سفر میتواند با کمک به ایجاد مدارا و درک در سراسر جهان، نقش یک محرک را برای ایجاد ارتباط و تبادل بین فرهنگهای مختلف جهان بازی کند.
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 27 سپتامبر، گروه شبهنظامی طالبان در بیانیهای ارتباط سرویس اطلاعاتی پاکستان با شبکه حقانی را رد کرده است.
شبکه حقانی در کنار گروه طالبان و حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار عمدتن در مناطق مرزی در شرق افغانستان علیه دولت این کشور و نیروهای بینالمللی مبارزه میکند.
طالبان در این بیانیه گفته است که به تنهایی کنترل این شبکه را در دست دارد.
شبکه حقانی یکی از سه گروه اصلی شورشی مخالف دولت افغانستان است.
رهبری این شبکه به عهده سراجالدین حقانی، پسر جلالالدین حقانی، فرمانده پیشین مجاهدین در شرق افغانستان است.
گروه حقانی که بسیاری از عملیات داخل افغانستان بهویژه عملیات انتحاری به آن نسبت داده میشود، از خطرناکترین گروههای مخالف دولت افغانستان به شمار میرود.
مقامهای آمریکا بارها سرویس اطلاعاتی پاکستان (آی.اس.آی) را به حمایت از شبکه حقانی در انجام حملات تروریستی در افغانستان متهم کرده است.
طالبان در بیانیه خود همچنین داشتن پایگاه در داخل خاک پاکستان را رد کرده، این در حالی است که بسیاری معتقدند این گروه دارای خانههای امن و مراکزی در مناطق قبایلی پاکستان است.
دریاسالار مایک مولن، رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا، سازمان اطلاعاتی پاکستان را متهم کرده است که از شبکه حقانی حمایت میکند. او گفته است که سازمان اطلاعاتی پاکستان به طراحی حمله به سفارت آمریکا در کابل کمک کرده است.
بیشتر بخوانید:
«حمله به سفارت آمریکا در کابل با حمایت پاکستان صورت گرفت»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
دولت جمهوری اسلامی از همان ابتدا نیز دچار شلختگی بود که حتا نمیتوانست از بزرگترین ریسکهای حکومتی در طول تاریخ نیز استفاده بهینه داشته باشد. پس از ماهها مذاکره و مشورتهای گسترده، مذاکرات آزادی گروگانها به مراحل حساسی رسید. هاشمی رفسنجانی میگوید: «در مراحل اولیه این مذاکرات مشخص شد که آمریکاییها حاضر به پذیرش تمام و کمال مصوبه مجلس نیستند و تلاش میکنند به بهانههای مختلف و با تفسیرهای گوناگون از اجرای آن شانه خالی کنند. گاهی دولت ایران را از رونالد ریگان، رییس جمهوری آینده آمریکا میترساندند و گاهی هم از حمله نظامی، تحریم اقتصادی و ایجاد بحرانهای سیاسی. اما سرانجام پس از ماهها مذاکره و مشورتهای گسترده، با درایت و دقت نمایندگان ایران و الجزایر، مذاکرات به نقطه قابل قبولی رسید و با دو لایحهای که دولت توسط آقای بهزاد نبوی در دیماه 1359 در ارتباط با حل و فصل اختلافات مالی و حقوقی ایران و آمریکا و بازپس گرفتن اموال شاه و بستگاناش، به مجلس ارایه کرد و به تصویب رسید، مذاکرات سرعت بیشتری گرفت و به امضای سه سند که به بیانیه الجزایر معروف گردید، منجر شد.»
در این بیانیه بر عدم مداخله آمریکا در امور ایران، استرداد داراییهای ایران که در اختیار بانکهای آمریکایی بود، لغو تحریمهای تجاری و ادعاهای بیاساس آمریکاییها و نیز برگشت داراییهای خانواده شاه سابق تاکید شده بود.
سرانجام پس از کش و قوسهای فراوان و بعد از آنکه دولتهای ایران و آمریکا، بیانیه حل و فصل اختلافات را که توسط دولت الجزایر و با توافق طرفین تنظیم شده بود، امضا کردند و آمریکا عملن شرایط آن بیانیه را پذیرفت، بیش از 50 گروگان آمریکایی پس از 444 روز، اجازه خروج از ایران را در تاریخ 30 دی 1359 به دست آوردند.
«جیمی کارتر» بسیار کوشش کرد پیش از انتخابات ریاست جمهوری، مسئله گروگانها حل شود و حتا نامه خصوصی نوشت و هیتی برای مذاکره فرستاد تا با حل مسئله گروگانها بتواند آرا را جلب کند اما ایران مسئله را تا پس از انتخابات ادامه داد و موجب شکست کارتر در انتخابات شد. با این حال کارتر حتا تا آخرین ساعات ریاست جمهوریاش میکوشید مسئله گروگانها به دست خودش فیصله پیدا کند.
پس از انتشار بیانیه، در ایران هیچکس حاضر به قبول مسوولیت اجرای آن نبود. زیرا همانطور که در طول مذاکرات بعدی هم دیده شد «وضع اداری کشور درهم ریخته بود و دسترسی به اطلاعات لازم و نیروی کارشناسی قوی میسر نبود. وزارتخارجه و دارایی که میبایست بزرگترین نقش را در مذاکرات ایفا کنند به دلیل مخالفت بنیصدر رییس جمهوری وقت با وزیران پینهادی رجایی نخستوزیر، فاقد وزیر بودند، گرچه مسوولان و کارشناسان هر دو وزارتخانه در حد توان خود کمکهایی در این زمینه کردند ولی بدون شک هماهنگیهای کامل و لازم وجود نداشت. بانک مرکزی که یکی از طرفهای اصلی درگیر در مذاکرات باید باشد تحت سرپرستی «علیرضا نوبری» بود و از کنترل دولت رجایی خارج بود و صرفن همکاری فردی بعضی از اعضای کاردان بانک مرکزی بود که امکان ادامه مذاکرات را فراهم آورد. از نظر وجود کارشناسان حقوق بینالملل نیز تیم کارشناسی ایران فاقد امکانات بود و به رغم همکاری توام با فداکاری حقوقدانان جوان، به دلیل وجود بعضی از مسایل مانند «تابعیت مضاعف» کمتر مورد توجه قرار گرفت که بعدها منشا مشکلاتی برای تیم مذاکره و انتقادات و خردهگیریهایی به آنان شد. به طور کلی تیم کارشناسی که در نخستوزیری مستقر بوده و مذاکرات را پشتیبانی میکرد از شمار انگشتان یک دست تجاوز نمیکرد، در حالی که طرف مقابل فقط دهها کارشناس به همراه وارن کریستوفر معاون وزارت خارجه آمریکا را در طول مذاکرات در الجزایر مستقر کرده بود.»
«هیچگونه تعادلی در توان طرفین در خصوص مواجهه با دعاوی حقوقی از هیچ حیث موجود نبود. در حالی که بعد از آزادی گروگانها در ایران، فعالیتی در زمینه بیانیه الجزایر نمیشد. در آمریکا 900 موسسه حقوقی تلاش و هر هفته در این زمینه یک مجله منتشر میکردند.»
ضعف شدید اطلاعات و آمار و فقدان اسناد و مدارک لازم در مورد ادعاهای ایران که ناشی از درهم ریختگی اداری بود، نیز وجود داشت. پس از امضای بیانیه الجزایر، برخلاف ماههای مذاکره و حتا لحظهها قبل از امضای بیانیه که همه جناحها سکوت اختیار کرده بودند و اگر هم مطلبی مطرح کرده بودند در جهت کارشکنی در حل و فصل سریع و فوری مسئله گروگانها و طولانی کردن آن بود، زبان به انتقاد از بیانیه گشوده و دولت را خائن دانستند، که در راس این عده بنیصدر بود. او علاوه بر طرح مسئله در مصاحبهها و مقالات متعدد به ویژه در روزنامه متعلق به خود، رسمن اعلام جرمی را علیه رجایی نخستوزیر و بهزاد نبوی، وزیر مشاور و مسوول هیت حل و فصل مسئله گروگانها تسلیم قوه قضاییه کرد. روزنامه انقلاباسلامی ارگان بنیصدر طی دهها شماره به نقد بیانیه پرداخت و آن را خیانتی جبرانناپذیر عنوان کرد. بسیاری از گروههای سیاسی هم با استفاده از همین شرایط به تشدید تضادها میپرداختند.
رجایی و بهزاد نبوی به دیدار آیتاله خمینی رفته و درخواست کردند که به دولت اجازه پاسخگویی به رییس جمهوری داده شود، اما توجه به خطر تعمیق شکافهای داخلی موجب شد که آقای خمینی ضرورت عدم درگیری دولت و رییس جمهوری را یادآور شده و اجازه مقابله نداد. بهزاد نبوی که یکی از اهداف این تهاجمات بود در جلسه رسمی و غیرعلنی مجلس شورا به ارایه یک گزارش چهار ساعته و مفصل درباره بیانیه الجزایر پرداخت.
مسئله بیانیه الجزایر در چنین شرایطی مطرح بود و هیچکس حاضر به پذیرش ریسک مسوولیت پرمخاطره آن نبود. از طرفی حل فوریتر مسئله گروگانها اقدامی حیاتی بود و یکی از انتقادها این بود که دولت از اجرای مصوبه تخلف کرده است.
آیا مصوبه مجلس شورای اسلامی در مورد حل و فصل مسئله گروگانها (قانون) بود که نتوان از آن تخلف کرد؟
بهزاد نبوی در این رابطه میگوید: «آیا مصوبه مجلس شورای اسلامی در مورد حل و فصل مسئله گروگانها (قانون) بود که نتوان از آن تخلف کرد؟» سپس با ارایه مدارک و دلایلی توضیح میدهد که این مصوبه مراحل مندرج در قانون اساسی را پشت سر نگذاشته است. طبق قانون اساسی مراحل لازم برای قانونی شدن یک مصوبه این است که ابتدا به صورت طرح یا لایحه توسط نمایندگان یا دولت به مجلس تقدیم شده سپس به تایید شورای نگهبان رسیده و پس از امضای رییس مجلس به نهاد ریاست جمهوری ابلاغ میشود تا اجرا گردد، اما مصوبه مذکور صرفن یک اعلام نظر و رهنمود مجلس به دولت بر مبنای رهنمودهای خمینی رهبر انقلاب بوده است و دولت میبایست در چارچوب آن به تشخیص خود، نسبت به انتخاب روشهای اجرایی مناسب اقدام کند.
بدون شک آمریکاییها توانسته بودند با استفاده از حقوقدانان متبحر خود نقاط ابهامی را در بیانیه به وجود آورند که بعدها طرف ایرانی را گرفتار مشکلات فراوانی میکرد، اما نباید غافل بود که مقامات آمریکایی نیز به خاطر قبول امضای بیانیه الجزایر با انتقادها و اعتراضها و فشارهای زیادی از طرف افکار عمومی و جناحهای داخلی حکومت خود مواجه بودند، در ماده 1 بیانیه آمده است: «ایالات متحده آمریکا تعهد میکند که سیاست ایالات متحده این است و از این پس این خواهد بود که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم، سیاسی یا نظامیدر امور داخلی ایران مداخله ننماید.» در یکی از مقالههایی که در انتقاد از بیانیه الجزایر نوشته شده، انتقادی را که مخالفین در همان سال 59 مطرح کردهاند، سالها بعد اینچنین تکرار میکند: همانطور که از انشای این ماده برمیآید، ایالات متحده نه تنها هیچ تعهدی در عدم مداخله در امور داخلی ایران نداده است بلکه هیچ اعترافی حتا به طور ضمنی و تلویحی هم به اینکه در گذشته این کار را مینموده نکرده است. به نظر ما برخلاف جنجالهایی که بعد از صدور بیانیهها به راه انداخته شد مبنی بر اینکه آمریکا به دخالت در امور داخلی ایران اعتراف کرده است و متعهد به ترک این فعل از این به بعد شده است نه آن فعل مورد اعتراف واقع شده و نه این ترک فعل تعهد گردیده است.»
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
در کنفرانس امروز دربارهی چندین موضوع با خبرنگاران عزیز صحبت میکنیم. سخن اول بنده دربارهی سر و صداهای زیادی که در هفتههای اخیر غربیها و مدعیان طرفداری از حقوقبشر دربارهی اجرای قانون مترقی قصاص در کشور ما بهراه انداختن. میدونین حرف حساب اینا چیه؟ اینا میگن اعدام نکنید، قصاص نکنید. برادران، خواهران، اینها درست نشناختند روح این قانون را. ببینید چند اصل مترقی در این حکم شرع مقدس هست، اولن جنبهی بازدارندگی قصاص است. ببینید ما از دو سه ماه قبل از اجرای قصاص به محکوم اعلام میکنیم که حکمش اعدامه تا بدونه، طرف هر شب ده بار از ترس میمیره و زنده میشه. میدونین این چقدر بازدارنده است؟ دومن، شما ببینید یک نفری در یک لحظه آنی و شرایط نامساعد روحی، حماقت کرده، خریت کرده، دیوونگی کرده، زده یک نفرو کشته، هیچ کسی هم اونجا نبوده، فوقش دو سه نفر بودن، این اصلن جنبهی بازدارندگی نداره. اما ما حالا چکار میکنیم، از دو هفته قبل به مردم خبر میدیم، جاشم تعیین میکنیم تا هزارها هزار نفر جمع بشن، خانوادههای قاتل و مقتول رو هم دعوت میکنیم تا اونا و مردم، قشنگ صحنههای حلقآویز شدن و دست و پا زدن جوون مردم رو ببیند تا خشونت در جامعه بازدارندگی بشه.
خوب ببینید این کجاش بده، دین مبین میگه چشم در برابر چشم، دست در برابر دست، جان در برابر جان. کشتی باید کشته بشی. حالا اگه یکی دو نفر رو کشت چیکار میکنیم؟ ما اگه قاتل رو اعدام کنیم که فقط جبران جون یکی رو کردیم. خوب میام قبل اعدام یه دویست ضربه هم شلاق به محکوم میزنیم تا دلمون خنک بشه و جونش دربیاد. حالا اگه یکی ده نفرو کشته بود چی؟ خوب ما فکر اینجاشم کردیم. میایم اول به محکوم شلاق میزنیم، بعد با چاقو جای زخماشو خوب باز میکنیم و دست هر کدام از اعضای خانوادهی مقتولین یه پاکت نمک میدیم تا بیان خورد خورد بریزن رو زخمای محکوم. بعد گروه پزشکی حاضره میاد زخماشو درمان میکنه، فرداش دوباره طرف رو میاریم این دفعه روش خورد خورد آب جوش میریزیم و بعدم آتیشش میزنیم و بعد دوباره درمانش میکنیم و بعدشم اعدام. شاید این غربیها و طرفدارای حقوقبشر بیان بگن که این حرکات خشنه و این حرفا. نه خیر تو جهنمم همینجوره، اگه عذاب تموم بشه که فایده نداره. ما باید اینقدر عذابش کنیم تا حال طرف جا بیاد و دیگه آدم نکشه.
موضوع بعدی که من باید دربارش صحبت کنم، این جنجالهای الکیه که برای مرگ یک دختر مشهدی در مهمونی درست شده. حالا مگه چی شده؟ اولن که برادرای نیرویانتظامی و بسیج از سر شب داشتن با دوربین توی خونهی اینارو نیگا میکردن، بعدش ریختن توش، الکی که نریختن. اینا داشتن با هم میرقصیدن، میدونین یعنی چی؟ یادتون رفته امام اول انقلاب چی گفت؟ گفت هر کی بخواد زن و مرد با هم قاطی بشه، باید پوست سرشو کند. خوب، برادرا ریختن اونجا، اونم از ترس از ساختمون پریده پایین، مرده. تازه به نظرم من شانس آورده، اگه برادرا دستگیرش میکردن، باید میرفت دادسرا، بعد ما به حکم اعمال خلاف عفت میبردیمش زندان، چون خوش برو رو بود، ممکن بود تو زندان یه اتفاقاتی هم براش بیوفته. تو داگاهم که ما حتمن به جرم زنا به سنگسار محکومش میکردیم. خوب حالا خدا وکیلی شما خودتون بگین اگه این دختر عفتش لکهدار میشد، بعدشم با سنگسار زجرکشش میکردن و آبروی خودشو و خونوادش میرفت بهتر بود یا حالا که در یه لحظه سرش خورده زمین و مخش ریخته بیرون؟ باز بیاین حاشیه درست کنین برای برادرای سختکوش نیروی انتظامی.
در ادامه بنده به جای اینکه وقت این مصاحبه رو دربارهی موضوعات کم اهمیتی مثل اختلاس 3000 میلیاردی تلف کنم به موضوعی اشاره میکنم که خاطر حضرت ولیعصر آقا امام زمان رو رنجونده، دل رهبر انقلاب و مسلمین رو خون کرده و علمای اسلام رو به واکنش وادار کرده. هفتهی قبل در یک اقدام مشکوک و معنادار بازیکنان تیمملی والیبال به طرز زنندهای با یک داور زن دست دادند. مردم ایران اگر بر این واقعه خون گریه کنند رواست. قراره تا کلاسهای حوزهی علمیه قم در واکنش به این بیحرمتی یک هفته تعطیل بشه. مردم ما خیالشون راحت باشه که ما با عوامل استکباری و صهیونیستی پشت این ماجرا به شدت برخورد میکنیم. البته تحقیقات و آزمایشهای اولیه نشون داده که به بازیکنان ما قبل از بازی قرصهای بیغیرتی خورونده بودند که تولید آمریکاست و ما اثراتش رو در قوطیهای آب اونا پیدا کردیم و این نشون میده که بازیکنان ما بیتقصیر بودن و حالا هم که همه پشیمونن و حاضرن بیان در برابر دوربینها از مردم شریف و با ایمانمون عذرخواهی کنن. به هر حال ما اگه لازم باشه ادامهی این بازیها رو در ایران تعطیل میکنیم تا دیگه از این اتفاقات در کشور اسلامی ما نیوفته. به امید دیدار و گفتوگو با خبرنگاران عزیز در آیندهی نزدیک و درباره قتلها، تجاوزها، اختلاسها و اعدامهای پیشرو انشاله.
مهشب تاجیک/رادیو کوچه
به نظر میرسد ادبیاتی که به نام ادبیات «لمپنیسم» معروف شده، به شدت در حال ریشه دواندن در ادبیات کلامی ماست. ادبیاتی که در بین جوانان رواج مییابد و آنها به شوخی و جدی از این کلمات برای اثبات یا بالا بردن اعتماد به نفس یا چیرگی و زبردستی و حاضر جوابی استفاده میکنند و سپس این کلمات در بین عوام مردم گسترش پیدا کرده و در ادبیات کلامی ما تثبیت میشود.
البته فقدان شناخت شرایط جامعه و نسبت دادن هر مسئلهای با بار منفی به نفود عوامل بیگانه و مبرا دانستن خود از اشتباهات نتیجهاش همین میشود که مسایلی در جامعه رشد و گسترش پیدا میکند که به سادگی نمیتوان دست به تحلیل و بررسی آنها زد زیرا همیشه ریشهی هر مسئلهای بیرون از چارچوبهای آن دنبال میشود و این نشانگر ترس از بررسی یک مشکل است. کارشناسان بسیاری معتقدند ریشه اینگونه کلمات که بیشتر به عنوان صفاتی در توصیف عدم تواناییها و یا به رخ کشیدن ضعفها رایج است به دلیل ادبیات بیپایه و محتوایی است که تلویزیون برای پیدا کردن محبوبیت بین عوام از این واژگان استفاده مینماید ولی مسئله ریشههایی عمیقتر دارد. نابخردی ساخت یافته به جای حل مسایل آنها را مزمن و به تدریج پیچیده و لاینحل میسازد. در چنین فضای فرهنگی که ما امروز بدان دچار هستیم، مسایل یک شبه به مسایل تبدیل میشوند و لاینحل، چرا که از زمان شروع آنها در حال لاپوشانی بودهایم و ندیدن اصل مشکل.
این ادبیات رایج امروز ادبیاتی بدون پایه و محتوا است که بحث هم تنها در این زمینه نیست که این نوع کلام به ادبیات کهن پارسی صدمه میزند، بحث ساختارهای طبقاتی است که تبعات استفاده از این واژهها در جامعه به دنبال خود میآورد. ما برای حل یک معضل نیاز به شناخت آن مسئله با فاصلهی شناختشناسانه داریم. قرائتها همیشه جزیی از مسایلند، این نوع از گفتار ادبیات گفتاری است ولی پیامدهای آن دیگر ادبیات گفتاری را شامل نمیشود. یکی از اصلیترین ویژگیهای این گفتار این است که هیچ حقیقتی را در بیان شامل نمیشود. به طور مثال استفادهی جاری از کلمهی «خز» نسبت دادن صفتی به افراد است که لباس پوشیدن آنها لباس پوشیدن طبقهی محروم جامعه تداعی میکند و این نوع لمپنیسم کلامی نوعی نابخردی سازمان یافته میشود که در کل یک جامعه پراکنده شده است.
این نوع از لمپنیسم کلامی رایج در جامعهی امروز ما علت دارد. لمپنیسم در بسیاری از دورههای تاریخی کشور ما حتا تا همین الان رایج بوده است اما این نوع از ادبیات فراگیر آن در کل جامعه تا به امروز چنین جدی و اسفناک بیسابقه بوده است. امروز به نظر میرسد جوانان برای خود، برخی آداب و رسوم و ارزشها و هنجارهای خاص دارند. ولی رواج این نوع ادبیات تنها به عنوان منش آنها نیست بلکه دلایل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارد که جوانان و نوجوانان با مثابه یک منبع با آن به مواجه هستند و از آن به عنوان سیستم منحصر به فرد گفتار در دانشگاه، مدرسه و خانواده استفاده میکنند.
این ادبیات حتا در گویشهای افراد رده بالای سیاسی کشور هم دیده میشود. ادبیات لمپنی که رییس جمهوری بر پشت تریبونها با آن با افراد ارتباط برقرار مینماید و با موضعگیریهای فارغ از هر گونه عقلانیت، از ادبیات سخیف و زشت او نیز نمیتوان صرفنظر کرد، اولی لطمه به نظام سیاسی ایران است و دومی لطمه به شخصیت و منش ایرانی. به کار بردن الفاظ پست و دون پایه و خارج از عرف دیپلماتیک شاخصه بارز این به اصطلاح فرد سیاسی نشسته بر کرسی ریاست جمهوری است.
ادبیات کلامی ما البته بسیاری از واژهها را در زندگی روزمره به کار میبرد مانند هنگ کردن، یا دایورت کردن، اقتباسی از تکنولوژیهای روز است. علت این امر شناخت افراد از تکنولوژیهای روز است و به همین سبب این واژگان وارد چرخهی لغات شده و پس از مدتی خود به خود این نوع کلام از مد میافتد. ولی با تاسف، بیشتر این واژهها که وارد این پروسه میشوند بار معنایی تحقیرآمیز با خود حمل میکنند، علاوه بر اینکه ممکن است میزان ارتباطات را نیز بسیار کاهش دهند و درک انسانها با نگرشها و حتا سنهای مختلف از یکدیگر به شدت پایین آورند. به طور مثال پدربزرگی که با دنیای کامپیوتر و اینترنت بیگانه است نمیتواند با گنجینهی کلماتش با نوهی جوان خود ارتباط درستی برقرار کند.
متاسفانه چیزی که ادبیات لمپنیسم با خود به همراه میآورد، وارونگی فرهنگی است، در وارونگی فرهنگی شبکهی باورهای افراد شروع به تصمیمگیری کرده و خرد جمعی تعطیل میشود. و وقتی خرد جمعی تعطیل شد این وارونگی فرهنگی بنا به باور عمومی هر روز قویتر میشود. و اینگونه جامعه دچار یک دور باطل میشود، عباراتی تحقیرآمیز جای میافتد که طبقهی خاصی را به سخره میگیرد، اما بنا به باور رایج حتا خود آن طبقه هم از این عبارات استفاده میکنند. سپس ناخواسته بسیاری از گرهها و مشکلات در پس این رفتار تولید میشود که مسئله را تبدیل به یک فاجعه مینماید. کارشناسان فرهنگی تنها نگران آسیب رسیدن به زبان کهن پارسی هستند که به جای خود، اما مشکلات ریشهدار اجتماعی در این راستا آسیبهای عمیقتری بر پیکر جامعه وارد میکند.
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای داخلی ایران، روز دوشنبه، 26 سپتامبر، دادگاه مطبوعات مدیران مسوول نشریه «اعتماد» و سایت «همت آنلاین» را محاکمه کرده است.
به گزارش ایسنا، جلسه رسیدگی به کیفرخواست طرح شده علیه مدیران مسوول نشریه «اعتماد» و سایت «همت آنلاین» در شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان به ریاست قاضی مدیر خراسانی و با حضور اعضا هیت منصفه مطبوعات برگزار شد.
براساس این گزارش، در مورد اتهام مدیر مسوول سایت «همت آنلاین» مبنی بر نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی، هیات منصفه مطبوعات استان تهران متهم را در خصوص شکایت علیاکبر ناطق نوری با اکثریت آرا مجرم تشخیص داد ولی با اکثریت آرا متهم را مستحق تخفیف دانست.
همچنین در خصوص اتهام مدیر مسوول نشریه «اعتماد»، در مورد شکایت وزارت علوم موضوع دائر به نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی، هیت منصفه مطبوعات به اتفاق آرا متهم را مجرم دانست.
در خصوص شکایت عشرت شایق، هیت منصفه مطبوعات به اتفاق آرا مدیرمسوول روزنامه اعتماد را مجرم دانست و درباره شکایت وزارت نفت، متهم را مجرم ندانست.
همچنین در مورد شکایت نماینده محترم مدعیالعموم مبنی بر تحریک و تشویش علیه امنیت ملی و منافع کشور و شکایت نماینده حقوقی نهاد ریاست جمهوری هیت منصفه مطبوعات به اتفاق آرا متهم را در هر دو شکایت، مجرم دانست.
همچنین هیت منصفه مطبوعات در خصوص شکایت ایران خودرو، به اتفاق آرا مدیرمسوول اعتماد را مجرم ندانست.
بیشتر بخوانید:
«مدیر مسوول نشریه اعتماد مجرم شناخته شد»
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
سعید توجهی
منبع:پرده سینما
آدمی پیر به حساب نمیآید مگر آن زمان که حسرتها جای رویاها را بگیرند.(1)
)جان باریمور هنرپیشه آمریکایی 1942- 1882)(2)
یکی از رویاهای کودکیام همیشه این بود که ای کاش خانهمان نزدیک سینما بود. خانهای که آنقدر نزدیک سینما باشد که هر روز هنگام خرید نان، برگشتن از مدرسه یا قدم زدن در خیابان از جلویش رد شوم، در دالان ورودیاش ویترین عکسهای فیلم در حال نمایش را نگاه کنم، به پوستر برنامههای آینده سینما خیره شوم و آخر اینکه بهانه دوری راه را از بزرگترها برای اینکه مرا به سینما ببرند بگیرم. از شما چه پنهان بعضی شبها این رویا را در خواب برآورده شده میدیدم. آنقدر طبیعی که هنگام بیداری در ذهنام لوکیشن آن خیابان را با شرایط موجود مقایسه میکردم و معلوم میشد که هیچکدام از چند سینمای شهرمان مشهد در آن کوچه یا خیابان خواب من قرار نداشت.
نزدیکترین سینما به خانه ما سینما شهر فرنگ (آفریقای فعلی[3]) اول خیابانی بود که انتهایش به پارک کوهسنگی ختم میشد. خیابانی پهن با دو پیاده رو در هر طرف و ردیف درختان بلند سپیدار که انتهای شاخههایشان سایبانی برای پیاده رو و خیابان بود. فاصله این سینما تا خانه ما آنقدر بود که باید با تاکسی یا اتوبوس طی میشد. البته در سالهای نوجوانی مسیر این خیابان زیبا را تا رسیدن به دبیرستان بارها پیاده با همکلاسیها طی کردیم. شهرفرنگ سینمایی شیک و نوساز نشسته بر حاشیه میدان بود با صندلی و دیوارهایی از مخمل قرمز و سالن انتظاری که در هر دو طبقهاش میتوانستی از پشت شیشههای قهوهای آن تا شروع فیلم میدان پرجنب و جوش، حوض و فوارههای آنرا نظاره کنی. سینما شهرفرنگ در کنار دو سینمای دیاموند (هویزه فعلی) و آریا (قدس فعلی) از سینماهای بزرگ و درجه یک مشهد بودند با فاصلهای تقریبن یکسان در سه راس یک مثلث در بخشی قرار داشتند که فضای دانشگاهی و تجاری مدرن این شهر از اواسط دهه 50 در آن شکل گرفته بود.
*********
دانشآموز ابتدایی هستم یکی از روزهای تابستان با خاله و برادرم در سینما شهر فرنگ هستیم روی صندلیهای مخمل قرمز چشم به پرده دوختهام و غرق تصاویر که بوی کالباس در فضا میپیچد و دست خاله که ساندویچی را به طرفم میگیرد ضیافت تکمیل میشود. طعم نان و کالباس و خیارشور و پیاز و … خوبی ساندویچ این است که خوراکی جمع و جوری است و نیاز چندانی به چشم ندارد. چشمها از پرده گرفته نمی شوند در پی ساندویچ و دست هم که راه دهان را می داند به وقت خوردن، پس فعلن پرده سینما را از دست نده… فیلم تمام شده و چراغهای سالن روشن میشوند، خاله به طرف ما برمیگردد و لابد در یک اقدام تربیتی آموزشی کاغذی که ساندویچ در آن پیچیده شده را طلب میکند تا مبادا ما آنرا روی زمین انداخته باشیم. من و خاله هردو به دستهای خالی من نگاه میکنیم و میپرسم کاغذ؟ مگر ساندویچ کاغذ داشت یکباره خاله میزند زیر خنده! سعی میکنم مزه ساندویچ را مرور کنم تا در کنار طعم کالباس و خیار شور و پیاز طعم کاغذ نازک ساندویچ را به یاد بیاورم. حالا که به آن روز فکر میکنم با خود میگویم اگر هم کاغذ داشت حتمن کاغذش هم خوشمزه بوده دیگر.
**********
سال آخر دبیرستان و در میانه دهه شصت، یکی از روزهای بهار است. ساعت دوم منتظر شروع کلاس جبر هستیم. از دفتر مدرسه اعلام میشود دبیر امروز نمیآید. ساعتی بعد با دو همکلاسی دیگر (مهدی و محمد پسرخالهام) پیاده در راه خانه هستیم. ساعت 11 صبح اول خیابان کوهسنگی متوقف و به سردر سینما خیره میشویم. جنایت و مکافات. دقایقی بعد در سکوت غرق تماشای تصاویر سیاه و سفید فیلم شدهایم. راسکولنیکوف از راه پله به سمت آپارتمان پیرزن رباخوار بالا میرود. نیمکت سرد و چوبی کلاس جبر را ترک کردیم تا درام زندگی این جوان روسی را تماشا کنیم، درامی که از جدال او با جبر زمانه شروع و به جدال با وجدانش خاتمه مییابد.
**********
آخرین روز اسفند یکی از سالهای میانی دهه هفتاد است از همان روزهای شلوغ شب عید که شهر ما مشهد شلوغیاش به خاطر مسافران عید نوروز دو چندان است. اما من و مهدی (همان همکلاسی دبیرستان) که حالا هر دو دانشجو هستیم بیخیال این ازدحام در لابی سینما در انتظار شروع فیلم زیر درختان زیتون هستیم. سینما اما خلوت است. بیرون از سینما حرکت برجنب و جوش و شتاب مردم برای انجام کارهای باقیمانده و خریدهای انجام نشده در شمارشی معکوس تا پایان سال ادامه دارد و اینجا داخل سالن فیلم دارد به پایان میرسد به پرده چشم دوختهایم و بیشتر از چشم، گوشها را تیز کردهایم تا در آن لانگشاتی که کیارستمی پیش چشممان گذاشته سرانجام جواب بله دختر را به خواستگارش بشنویم.
**********
اینچنین بود که سینما شهرفرنگ بخشی از خاطرات من شد و همیشه پرده بزرگاش به خصوص وقتی فیلمهای اسکوپ تماماش را میپوشاند با کلیک روی نام این سینما در ذهن، پیش چشمم ظاهر میشود. با تصاویری همچون حرکت آن اتومبیل آمریکایی قهوهای در جادههای پیچ درپیچ سرسبز فیلم نقطه ضعف و یا حضور آن پنج انسان گریزان و خسته از فریب شیطان در ناکجا آباد فیلم استعاذه. بخش زیادی از تاریخ سینمای ایران در دهه شصت و هفتاد را با این سینما به یاد میآورم. از سناتور و آوار گرفته تا گلهای داوودی و شاید وقتی دیگر.
شهر فرنگ را دوست دارم به خاطر آنکه هنوز همان سینمای بزرگ باقیمانده است یادگاری از دورانی که هنوز سینماهای بزرگ به این سینماهای چند سالنه که به اندازه قد فیلمهایی که این روزها نمایش میدهند کوچک شدهاند[4] تبدیل نشده بودند. شاید این یک سالنه باقیماندن سینما شهر فرنگ موهبتی است تا تماشای فیلم در آن برایم همان حس و حال کودکی و نوجوانی را داشته باشد.
شهرفرنگ را دوست دارم چرا که هنوز خیابان کوهسنگی و دو پیاده رو پهناش در هر طرف باقی است و توسط خیابان و اتومبیلهایش بلعیده نشده و میشود مثل آن سالها بعد از تماشای فیلم مسیر این خیابان زیبا را با مرور صحنههای فیلم پیاده طی کرد یا با همراهان تا رسیدن به مقصد درباره آن گپ زد.
و اما برگردیم به رویای کودکیام، حالا پس از گذشت سالها، از قضای روزگار آن رویا برآورده شده و در سراشیب عمر پس از چهل سالگی، ساکن کوچهای شدهام که تا نزدیکترین سینما فقط پنج دقیقه پیاده راه است. تهران، کوچه سی و دوم یوسف آباد و سینما «گلریز». به قول معروف مواظب باش چه آرزویی میکنی چون ممکن است برآورده شود. عید نوروز در راه است، بیشتر ما شهرستانیهای ساکن تهران هنوز آتش چهارشنبه سوری خاموش نشده چمدان به دست راهی ولایت خود میشویم تا بهار را در کوچههای کودکی آغاز کنیم. اما امسال شاید به سرم زد و در آخرین روز سال برخلاف حرکت پرشتاب این شهر شلوغ در آخرین روز سال قید سفر در آن روز را بزنم و با همسرم دست پسر شش سالهمان را بگیریم و در خنکای آخرین روز سال از میان جمعیت عجول سمنو و تنگ ماهی بهدست پیادروهای یوسفآباد بگذریم، قبل از رسیدن به سینما از قنادی کنار آن که عطر مست کننده شیرنیهایش با بوی بهار همراه شده از آن دانمارکیهای خوشمزه بخریم و روبهروی سینما عکسهای فیلم را تماشا کنیم، بلیط بخریم و پس از ورود به مدیر سینما که مثل همیشه کت و شلوار پوشیده و مرتب سمت چپ درب ورودی پشت میزش نشسته سلام کنیم و خود را به تاریکی سالن پنجاه ساله سینما گلریز بسپاریم. رویای کودکیام را حتا حالا که به حقیقت پیوسته حفظ میکنم، در روزگاری که بسیاری حوصله قصه گوش کردن ندارند[5]، باید رویاها و قصههایمان را حفظ کنیم. مثل همین نوروز که نه در جنگ نه در صلح، نه در خوشبختی و نه در شوربختی از یادمان نرفته که آمدنش را نبینیم. به پرده چشم میدوزم و نمیخواهم با حسرت به پشت سر نگاه کنم. نمیخواهم پیر شوم. مگر چه کم دارم از طبیعت که هر دوازده ماه دوباره بیدار میشود جوان و سبز و امیدوار انگار نه انگار که رخوت پاییز و سرمای زمستان را از سر گذرانده. ما پیر نمیشویم تا وقتی چراغ اینجا روشن است. تا وقتی روی این پرده سفید رنگین گمان رویاهایمان را ببینیم ما جوان خواهیم ماند. در این سالن که در سیاهیاش همه به رنگی یکسان برابریم و در تاریکیاش درخشانترین لحظههای عمر را تجربه کردهایم.[6] اینجا داخل سینما هنوز برایم شهر فرنگ است و مهم نیست آن بیرون بر سر در سینما چه نامی نشسته است.
اسفند 89
[1] این جمله را در وبلاگ علیرضا امک چی دیدم که نام او سالهاست با سینما پیوند دارد. او طراح و صفحه آرای سالهای سال ماهنامه سینمایی «فیلم» است.
[2] برای جان بریمور رجوع کنید به http://www.imdb.com/name/nm0000858/
[3] این تغییر نام ها پس از انقلاب هم حکایتی است شنیدنی و قابل تامل، گویا از نظر نسل آرمانخواهی که در دهه چهل و پنجاه شمسی (شصت و هفتاد میلادی) نه در ایران که در تمام جهان می زیست و در فضای به شدت دو قطبی شده جهان در آن سالها هر آنچه اسامی خوش آهنگ و شیک بود به سرمایه داری و صاحبان زر و زور تعلق داشت و جایش را باید به اسامی می داد که ادای دینی باشد به عدالت طلبی و حمایت از مظلومان. اینچنین بود که سینما «شهرفرنگ» در دوران انقلاب در آتش سوخت و پس از باسازی و راه اندازی مجدد نام «آفریقا» را به خود گرفت. مورد جالب و عجیب دیگری که از این تغییر نامها به یاد دارم مربوط به سینمایی بود در اهواز (شهری که نگارنده سالهای دانشجویی را در آن گذراند). این سینما در مرکز این شهر و نزدیکی رودخانه کارون قرار دارد که پس از انقلاب نام آن از «ساحل» به «صحرا» تغییر یافت، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
[4] روشن است که منظورم از فیلم های قد کوتاه برخی از فیلم های ایرانی سالهای اخیر است که هرچه باشد سینما نیست.
[5] نقل به مضمون یکی از دیالوگ های قیصر خطاب به خان دایی در فیلم قیصر مسعود کیمیایی
[6] از کیومرث وجدانی منتقد سینما در دهه چهل نقل است که می گوید: «یکی از دوستانم که نزد او به زیاد سینما رفتن معروفم، به شوخی به من گفت: بیشتر از نیمی از عمر تو در تاریکی می گذرد، و من به او گفتم فقط آن لحظاتی از عمرم را که در این تاریکی می گذرانم لحظات روشن زندگی من است و حقیقت زندگی من نیز در همین شوخی خلاصه شده است.»
حسن زارع زاده اردشیر / روزنامه نگار و فعال حقوق بشر
طرح کنگره ملی از سوی مجتبی واحدی مشاور مهدی کروبی به بحثهایی داغ در اپوزیسیون منجر شد و بخشی از مخالفان جمهوری اسلامی از آن استقبال کردند و عدهای دیگر تشکیل کنگره ملی از سوی اصلاح طلبان را بینتیجه دانسته بلکه آن را مساوی با حذف اپوزیسیون میبینند. آنچه در این میان اهمیت پیدا میکنند توجه عدهای به این طرح است که نام آن برای بار چندم و البته این بار از سوی یک چهره معروف به اصلاح طلب رادیکال تکرار شد. از آنجا که نگارنده نام «کنگره ملی» را اول بار زمانی که در ایران بود شنیده است در نتیجه حافظه تاریخی به دوره ای معطوف میشود که در شرایط سرکوب داخلی بحث کنگره ملی برای تغییرات ساختاری به میان آمد. سخن گفتن از کنگره ملی و البته طرحهای پیرامونی آن از جمله تحریم انتخابات و تبدیل آن به رفراندوم و یا برگزاری رفراندوم و نیز تاسیس شورای ائتلاف مخالفان در آن دوره در نوع خود تابویی شده بود و نه تنها طرح آن از سوی جناحهای اصلاح طلبی و ارزشی محکوم بود بلکه به زندان و شکنجه منتهی میشد.
مهندس عباس امیرانتظام قدیمیترین زندانی سیاسی در جمهوری اسلامی در سال 1384 پیشنهاد طرح کنگره ملی را داد و برای این منطور از همه خواست مشارکت و ساختار تشکیلاتی آن را تنظیم کنند. پیشتر در سال 1378 پیشنهاد تاسیس «جبهه دمکراتیک ملی ایران» از سوی مهندس طبرزدی مطرح شد. سپس در سال 1379 طرح «ائتلاف اپوزیسیون» توسط ایشان و جبهه دمکراتیک انتشار یافت. در واقع فضای بعد از قتلهای زنجیرهای و سرکوب دانشگاه در 18 تیر موجب شده بود تا عدهای از آزادیخواهان به فکر طرحهای بزرگتری باشند که اگرچه در کوتاه مدت محقق نشد اما همانطور که آنها پیشبینی میکردند به دامن زدن فضای گفتگو و نزدیکی نیروها منجر شد و از طرفی به تاسیس «شورای همبستگی برای دمکراسی و حقوق بشر» منجر شد که تعدادی از اعضای اولیه آن از جمله دکتر محمد ملکی، مهندس حشمت طبرزدی، عیسی خان حاتمی، کوروش زعیم، نسرین ستوده، محمدعلی دادخواه، محمد اولیایی فر و… بعد از تاسیس بازداشت شدند. بعد از 18 تیر نگارنده از طرف جبهه متحد دانشجویی و جبهه دمکراتیک ایران در داخل کشور ماموریت رایزنی با برخی نیروها را داشت و به تجربه دریافت که روند تشکیل کنگره ملی زمان خواهد برد. بنا براین پیگیری تشکیل کنگره ملی را در پروسه همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در خارج از کشور در برنامه قرار دادهایم. اما این روند امروز با حضور برخی اصلاح طلبانی که تا حدودی به تغییرات ساختاری اعتقاد دارند، ممکن است با ذهنیت دگرگونی هژمونی روبرو شود.
امروز گویی صفحه روزگار چرخیده و کسانی که روزی در قدرت بودهاند و یا در خدمت قدرت، سخن از طرحهایی میگویند که نه تنها روزگاری با آنها مخالف بودهاند بلکه مدافعان این طرحها را متهم میکردند که قصد اغتشاش در جامعه را دارند. البته تفاوت در نگرش سیاسی فکری اصلاحطلبان دوم خردادی به مسائل ایران در مقایسه با نیروهای جریان سوم نسل جدید آزادیخواهان و البته حضور آنها در قدرت روشن میسازد که آلترناتیوهای مورد نظر ایشان هنوز با آنچه اپوزیسیون و جریان سوم دنبال میکند فاصله دارد، اما استقبال از طرح اصلاح طلبان و امیدوار بودن به تلاش آنهاست که موضوع را حساس و مهم میکند. باید پرسید چرا تفکر اصلاح طلبی هنوز عده قابل توجهی از نیروهای سیاسی در اپوزیسیون را به دنبال خود میکشاند؟
واقعیت آنکه تفکر اصلاحطلبی زمانی سربرآورد که بسیاری از جوانان و دانشجویان پس از چند سال از حکومت ولایت فقیه برای برقراری آزادی و عدالت سرخوردند و باند رفسنجانی نیز به دلیل فساد اداری و مالی در پیشبرد اقتصاد کشور که ادعای آنرا میکرد، ناکام ماند. جناح چپ حکومت که به دو خردادی و اصلاح طلب معروف شد خوب میدانست که اعدامهای دهه شصت و پس از آن و در ادامه فشار برای حجاب اجباری، محدودیت آزادیهای فردی و اجتماعی و نیز سرکوب هرگونه تفکر مخالف، بهتدریج فاصله حکومت و مردم را افزایش داده است. چنین بود که تفکر اصلاحطلبی برای نجات نظام پای به میدان گذاشت تا اندیشه تغییر نظام مجالی برای خودنمایی پیدا ننماید. چرا که تنها ره آورد دو دوره اصلاحات چپ حکومتی پدیده «مردم سالاری دینی» بود که توسط «تدارکاتچی نظام» غالب شد تا هرنوع تلاش برای دمکراسی واقعی مورد سرکوب قرار گیرد.
بخشی از دانشجویانی که وابسته به جناحهای حکومتی بودند در اواخر دوره رفسنجانی تکانی به خود داده و رویکرد انتقادی نسبت به حاکمیت را در پیش گرفتند و همین موضوع موجب شد تا چپ حکومتی بتواند از پتانسیل دانشجویی برای رقابتهای انتخاباتی در دوم خرداد استفاده کند. این دانشجویان که در قالب «دفتر تحکیم وحدت» فعالیت میکردند همچنین به وعدههای دوم خردادی امیدوار ماندند اما طیف دیگری که با عنوان «جبهه متحد دانشجویی» فعالیت میکرد با رویکرد دوری از نظام و تلاش برای پیدا کردن آلترناتیو به انتقاد از چپ حکومت پرداخت. جبهه متحد دانشجویی در سال 1379 به تاسیس جبهه دمکراتیک ایران منجر شد تا بتواند گروههای مختلف مردمی را فعال نماید. در این رهگذر بسیاری از فعالانش زندانی شدند و دانشجویان طیف چپ نیز تنها شاهد سرکوب دانشجویان مستقل بودند تا اینکه خود نیز اسیر ضربات سرکوب وحشیانه در سالهای بعد شدند. در دورهای که قرار بود آزادی برقرار شود با قتلهای زنجیرهای، سرکوب دانشجویان مستقل، بسته شدن روزنامههای مستقل، نهادهای صنفی کارگران، معلمان و دانشجویان و دیگر اقشار روبهرو شدیم که خلاف وعده دوم خرداد بود و حتا انتقاد از خاتمی به خط قرمز تبدیل شده بود. درحالیکه مسولان دولت اصلاحات حتی ریشه عدم توانایی خود را مخفی و با توجیه مینمودند تا هیچ اندیشهای بهسوی تغییر و حذف نظام حرکت نکند، حتا اگر اصولگرایان دوباره قدرت یابند.
مروری بر گفتار ضد و نقیض مسولان اصلاح طلب در داخل و خارج کشور که شروط متعددی را برای شرکت در انتخابات مجلس در سال جاری تعیین کردهاند و مدام آنها را کم و زیاد میکنند تا مردم به هرچه که حکومت داد راضی شوند، نشان از عدم شفافیت حرکت آنها دارد. روشن نیست که اگر آقای موسوی بعد از ماهها سکوت اعلام کرده با توجه به تداوم وضعیت فعلی نمیتوان امیدی به انتخابات و شرکت در آن داشت، چگونه کسانی همچون امیر ارجمند و کدیور و مهاجرانی که خود را بلندگوی ایشان مینامند، همچنان برطبل انتخابات میکوبند. اگر آقای کروبی اعلام میکند که نظام نه جمهوریست و نه اسلامی، و از زندان پیام میدهد که انتخابات تحریم است و مشاور ایشان آقای واحدی با کمال شفافیت آن را تکرار کرده، چرا سران اصلاح طلب میخواهند نقش هیزم تنور انتخاباتی را بازی کنند. چگونه این سران در خارج نشسته گاهی از خاتمی نقل قول میکنند که تحت شرایطی در انتخابات شرکت کرده و سپس با دیدن عکسالعمل منفی مردم نقل قول دیگری چون حتمن در انتخابات شرکت نمیکنیم را بر زبان میرانند.
در این راستا امروز طرح موضوع با اهمیتی چون کنگره ملی از سوی آقای واحدی نیز مورد انتقاد برخی اصلاحطلبان قرار گرفته است چرا که آنها به خوبی میدانند ایجاد نهادی ائتلافی با اهداف بزرگتر در چارچوب سیاستهای آنها نمیگنجد و ناچار خواهند بود در کنار دیگر نیروهای سیاسی قرار گیرند. آنها دو سال پیش نیز در برابر طرح محدود جبهه آزادیخواهان که آقای موسوی پیشنهاد کرده بود مانع ایجاد کردند تا نه تنها به مفهوم واقعی یک «جبهه» که همه را در بر میگیرد، نرسد، بلکه در میان اصلاحطلبان نیز نتیجهای از آن جز شورای هماهنگی راه سبز حاصل نشود. روشن است که فعالیتهای منجر به حفظ نظام، در چارچوب نظام و یا رعایت مصالح اطلاحطلبان، با مفهوم واقعی «آلترناتیو» فاصله دارد و نمیتواند اپوزیسیون را با خود همراه کند. آقای واحدی نیز که علارغم میل دوستان خود به موضوع کنگره ملی پرداخته است، امروز میتواند با ایستادگی در برابر آنها و وارد مرحله عملی شدن، موضع خود را روشن و شفافتر سازد و با جلب اعتماد عمومی به افرادی بپیوندد که برای تحقق کنگره ملی میکوشند.
مشکل اصلی بخشی از اپوزیسیون که تحت نقد به واحدی و سایر اصلاحطلبان به فراموشی سپرده میشوند ، اختلافات برسر رهبری اپوزیسیون و نادیده گرفتن وحدت آنها در تغییر نظام است و اینکه آلترناتیو باید توسط کسانی شکل گیرند که مقبولیت مردم داخل را داشته و از درون مبارزه بیرون آیند. همچنانکه مسولان جناح اصلاحطلب در برابر ۳۲ سال سرکوب و کشتار مردم کشور خود را به بیگناهی زده و از گفتن حقیقت فرار میکنند، این بخش از مخالفین خارج نشسته نیز ضعفهای خود را انکار نموده و همه را به گردن اصلاحطلبان میاندازند. از سویی دیگر بخش مهمی از اصلاحطلبان حاضر به پذیرش نیروهای اپوزیسیون نیستند و تلاش دارند حلقه فعالیت را در انحصار خود نگه دارند. حال نقش اپوزیسیون خارج چه در ایجاد کنگره ملی و چه در ایجاد سایر نهادها و انجام تلاشهای لازم در دفاع از حقوق مردم ایران، بیش از پیش برجسته است و چنانچه نتواند کارنامه قابل قبولی ارایه دهد با بیاعتمادی از سوی مردم روبهرو خواهد شد.
ره آورد جنبشهای کشورهای منطقه ناشی از این است که بخش مخالفین خارج نشسته حتا با کمک خارجی امکان ایجاد جامعه مدنی را نخواهند داشت، مگر اینکه نقش دقیق خود را برای حمایت داخلی ایفا کنند. این اولین بار نیست که طرح کنگره ملی پیشنهاد میشود، بلکه گروههایی نیز در ایجاد کنگره خارج کشور اقدام نمودهاند و تلاش دارند با هدف حمایت جنبش داخلی هرچه بیشتر نیروها را به هم نزدیک کنند. روشن است که انتخابات با وجود نظام ولایتی حتا اگر اصلاحطلبان راس قدرت باشند بهجایی نمیرسد و ایجاد کنگره نیز میبایست بر اساس تغیر نظام و برقراری نظام سکولار دمکرات مبتنی بر حقوق همه آحاد جامه شکل گیرد تا بخشی از جنبش داخلی که دچار ناامیدی است به تغیرات آینده امیدوار باشد. نزدیکی گروهها اپوزوسیون در خارج از کشور نیز باید بهصورت روشمند صورت گیرد، توافق بر سر همبستگی و اتحاد پیش شرط نزدیکی اپوزوسیون است در غیر اینصورت ترکیب صحیح و درستی از کنگره ملی بهدست نخواهد آمد.
در این میان اما اصلاحطلبانی که به جریان سوم نزدیک هستند و از اتحاد و نزدیکی نیروها سخن میگویند باید تکلیف خود را با موضوع سکولاریزم و دمکراسی واقعی و احترام به حقوق همه مردم فارغ از تعصبات مذهبی و ایدئولوژیکی روشن سازند تا آنچه که روزگاری امیرانتظامها و طبرزدیها میگفتند تحقق پیدا کند.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای مخالف جمهوری اسلامی، نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر و رییس هیت اجرایی شورای ملی صلح با صدور حکمی از سوی دادگاه انقلاب، به یازده سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گزارش جرس، نرگس محمدی به دلیل فعالیت در کانون مدافعان حقوق بشر آبان ماه سال ۱۳۸۸ از محل کار خود (شرکت بازرسی مهندسی ایران) اخراج شد و در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ به اتهام عضویت در کانون به شعبه ۴ دادگاه انقلاب احضار و پس از چند جلسه دفاع برای وی قرار ۵۰ میلیون تومان صادر شد.
چند روز بعد، توسط ماموران امنیتی، شبانه و در منزل خود بازداشت شد و در تیرماه سال جاری در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب محاکمه شد.
محمدی به استناد ماده ۶۱۰ قانون مجازات اسلامی (اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور) به تحمل ۵سال حبس تعزیری، به استناد ماده ۴۹۹ ق. م. (عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر) به تحمل ۵ سال حبس تعزیری و به استناد ماده ۵۰۰ ق. م. (در خصوص فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران) به تحمل ۱ سال حبس تعزیری و در مجموع به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
بیشتر بخوانید:
«جلسه دادگاه محمدی، نایب رییس کانون مدافعان حقوقبشر»
سهشنبه 5 مهر 90/ 27 سپتامبر 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات سهشنبه ایران
مجله جاماندگان- «از همان اول هم شلخته بودند»- شراره سعیدی
بخش اول خبرها
تکنو کوچه- «آیا دنیای بازیهای ویدیویی از رویاهای ما هم فراتر خواهد رفت؟»- کیومرث سجادی
گزارش روز- «روزی با روبان صورتی در واشینگتن»- اردوان روزبه
پس نشینی تند- «قرص بیغیرتی»- اکبر ترشیزاد
دایرهی شکسته- «واژگان خیس»- مهشب تاجیک
بخش دوم خبرها
تمام رخ- «مجازات سنگین در انتظار مفسدین اقتصادی»- آرش حسینیپژوه
پرسه- «بسیار سفر باید ….»- سیمین
بخش سوم خبرها
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارش رسانههای داخلی ایران، روز سهشنبه، 27 سپتامبر، وزیر اقتصاد در پی استعفای محمودرضا خاوری مدیرعامل بانک ملی با این استعفا موافقت کرده است.
به گزارش مهر، محمودرضا خاوری مدیرعامل بانک ملی در پی آنچه «تحت فشار قرار گرفتن بابت اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی و ربوی اعلام شدن وام جعاله حج عمره» خوانده از سمت خود استعفا کرد.
گفته میشود وزیر اقتصاد با استعفای خاوری موافقت کرده است.
طی روزهای گذشته اخباری مبنی بر اینکه بخش عمدهای از منابع اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی از بانک ملی ایران خارج شده منتشر شده است.
طی روزهای اخیر برخی از چهرههای سیاسی خواستار استعفای مدیران ارشد نظام بانکی از سمتهای خود به دلیل اختلاس بزرگ بودند که به نظر میرسد این امر با استعفای خاوری آغاز شده و طی روزهای آتی نیز با استعفای برخی دیگر از مدیران بانکی ادامه خواهد داشت.
لازم به ذکر است که وزیر اقتصاد هماکنون برای شرکت در اجلاس بانک جهانی در واشنگتن به سر میبرد.
بیشتر بخوانید:
«متخلفان فساد بانکی به اشد مجازات محکوم میشوند»
خبر / رادیو کوچه
حمد بنعیسی بنسلمان آل خلیفه، پادشاه بحرین، از حضور مردم بحرین در انتخابات میاندورهای روز شنبه، 25 سپتامبر، که برای انتخاب تعدادی از نمایندگان پارلمان برگزار شده بود قدردانی کرده و آن را نشانه وحدت ملی و ادامه حضور مردم در صحنه فعالیتهای سیاسی این کشور دانسته است.
انتخابات میاندورهای بحرین به دلیل استعفای شماری از نمایندگان حزب شیعه الوفاق در اعتراض به برخورد خشونتآمیز نیروهای امنیتی با معترضان و برآورده نشدن خواست آنان برگزار شد و به گفته مخالفان حکومت، استقبال جندانی هم از آن به عمل نیامد.
در آستانه برگزاری انتخابات، تظاهراتی در نقاط مختلف بحرین برگزار شد و تظاهرکنندگان کوشیدند مردم را به تحریم انتخابات ترغیب کنند.
نهادهای داخلی و خارجی مستقل یا اجازه نظارت بر این انتخابات را نیافتند و یا از نظارت بر آن خودداری کردند و سازمانهای دولتی ناظر بر برگزاری انتخابات گفتهاند که برخی روحانیون شیعه و طرفداران آنان، که انتخابات را تحریم کرده بودند، میکوشیدند با ارعاب مردم، از حضور آنان در مراکز رایگیری جلوگیری به عمل آورند.
بیشتر بخوانید:
«درگیری مخالفان با نیروهای امنیتی در بحرین»
آرش حسینیپژوه / رادیو کوچه
اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی که هر روز بخشی از آن کم میشود و به عدد کمتری میرسد، به دلیل حواشی فراوان، یک سوال سخت پیش روی همه گذاشته است؛ چرا و چگونه این اختلاس بهوجود آمد؟ به گفته سخنگوی قوه قضاییه، مهمترین دلیل بهوجود آمدن این فساد مالی بزرگ، ضعف نظارت بر شبکه بانکی است.
«غلامحسین محسنی اژهای»، امروز در نشست خبر خود در این باره گفت: «هر عاملی به سهم خود، هزینه کارش را باید پرداخت کند. حتا اگر این عامل سبب شده باشد این جرم اتفاق افتاده باشد، ولی مجرم نباشد، یعنی قصور داشته باشد، ولی تقصیر نداشته باشد نیز باید هزینه بدهد. ممکن است به خاطر بیکفایتی مدیریت، عدم دقت و نظارت کسی، این جرم واقع شده باشد. هر کسی حسب مورد باید هزینه قصور و تقصیر خود را پرداخت کند.»
دادستان کل کشور در توضیح نحوه فساد مالی اخیر گفت: «گروه امیر منصور آریا با استفاده از ال.سیهای داخلی مبالغ هنگفتی را گرفته و در غیر آنچه که باید هزینه میکرده، هزینه کرده است.»
او درباره نحوه فساد مالی گروه آریا گفت: «در پرونده اخیر، متقاضی که گروه توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریاست که تعداد کثیری زیرمجموعه دارد، میخواهد ال.سی باز کند. از سال 86 شروع کرده و اوایل بسیار کم بوده. آرام آرام زیاد و زیادتر شده تا نیمه دوم سال 88 بسیار زیاد شده است. هم تعداد ال.سیها و مبالغ زیاد شده و لقمه لذیذی بوده که از آن نمیتوانستند چشم بپوشند.»
فساد مالی قطعی است
محسنی اژهای با قطعیت اعلام کرد اتفاقی که افتاده، یک فساد مالی بزرگ است: «تاکنون به میزانی که قضات بررسی کردند و پرونده در دستگاه قضایی تعقیب شده، هیچکس تردیدی ندارد که جرم و فساد مالی بسیار بزرگی است.»
دادستان کل کشور درباره مجازات عاملان این فساد گفت: «اگر جرم، اخلال در نظام اقتصادی کشور باشد، مجازات، قابل تخفیف و تعلیق نیست و نمیتواند قاضی، برای مجرم، قسمتی از مجازات را در نظر بگیرد. محرومیت و انفصال دایم از خدمات دولتی نیز دارد. اگر جرم، اختلاس باشد و قبل از صدور کیفرخواست، اصل مال رد شود، قاضی نمیتواند مجازات حبس بدهد، باید حبس را تعلیق کند. مجازات نقدی را هم میتواند از 0 تا 100 تعلیق کند. در صورت جرایم دیگر مانند رشا و ارتشا یا کلاهبرداری شبکهای و بانکی نیز قانون، مجازاتهای متفاوتی را در نظر گرفته است که تا مفسد فیالارض است و دست کم 15 سال زندان برای مجرم آن در نظر میگیرند. مجازات یک امر تخصصی است و دلبخواهی نیست که بگوییم در مقام قاضی، هر کدام از جرایم و مجازتها چقدر باید باشد.»
چه کسانی بازداشت شدهاند؟
در خصوص بازداشت افراد مرتبط با این فساد بزرگ دادستان کل کشور از بازداشت 22 نفر در این ارتباط خبر داد.
غلامحسین محسنی اژهای در نشست خبری امروز خود گفت: «از 22 نفر متهم، مباشر، معاون و شریک جرم، از جمله، مدیر شعبه فولاد بانک صادرات اهواز، مهآفرید خسروی و مدیر بانک ملی کیش تحقیق شده است.»
به گفته سخنگوی دستگاه قضا، برخی از متهمان بازداشت و برخی با قرار وثیقه آزادند.
او همچنین درباره بخشی از تخلف انجام شده گفت: «مفسدان این پرونده، بیش از 400 میلیارد تومان از یک شعبه بانک ملی گرفتهاند و وثیقه ندادهاند.»
اژهای درباره دخالت مسوولان و اشخاص دیگر در این فساد گفت: «نمیتوان دخالت اشخاص دیگر را در پرونده فساد مای اخیر و زد و بند مرتبط با آن را پوشاند، ولی اجازه بدهید تحقیقات انجام شود.»
سخنگوی قوه قضاییه در ادامه صحبتهای خود در خصوص مجازات عاملین این فساد بزرگ گفت: «این فسادی که رخ داده و جرم واقع شده، جرم و فساد بزرگی است و برخورد با آن نیز متناسب با این جرم است و نمیشود مانند سایر مسایل به آن نگاه و عمل کرد. وقوع هر جرم و فسادی، زشت است، اما بدتر از آن، برخورد نکردن با این جرم است. اگر جرم واقع بشود، کار بدی است، اما اگر برخورد نشد و جرم تکرار شد، این خیلی بدتر است.»
هر چه مدیران سیاسی، امکان نفوذ و اعمال نظر بر تصمیمگیریها در بدنه اقتصادی کشور را داشته باشند، میتوانند از این ابزار در مسیر تقویت جایگاه و بسط قدرت خود استفاده کنند
منشا فساد در سیاست
در همین رابطه «پدارم سلطانی» کارشناس مسایل اقتصادی در یادداشتی به بسترهایی که نظم سیاسی موجود برای اختلاس ایجاد میکند اشاره کرد و نوشت: «دلایل متعددی در وقوع اختلاس، فساد یا ارتشا دخیل هستند برای نمونه میزان رانت، ارتباط مستقیمی با دولتیبودن اقتصاد یک کشور دارد و همین مسئله ارتباط تنگاتنگی با وقوع چنین پدیدهای دارد. به این معنا که هرچه اندازه یک دولت کوچکتر و حضور و تصدیگری آن در نظام اقتصادی کمتر باشد، تعداد فرصتهای رانتزا در آن کشور کمتر خواهد بود.»
وی در ادامه با اشاره به دولتی بودن اقتصاد، میگوید: «میزان استقلال بخش اقتصادی از بخش سیاسی از نکات مهم دیگری است که در این زمینه باید به آن توجه شود، به این معنا که هر چه مدیران سیاسی، امکان نفوذ و اعمال نظر بر تصمیمگیریها در بدنه اقتصادی کشور را داشته باشند، میتوانند از این ابزار در مسیر تقویت جایگاه و بسط قدرت خود استفاده کنند.»
ابعاد این اختلاس کلان در اقتصاد کشور، آنقدر گسترده است که حتا بزرگترین دولتمردان، و پرنفوذترین آنان نیز نمیتوانند آن را مخفی کرده و از زیر بار مسوولیت خود در این خصوص فرار کنند.
مشخصن در حالی که هر روز اخبار و اتهامات جدیدی در خصوص این اختلاس بزرگ منتشر میشود، رسیدگی به این فساد تاریخی نیازمند زمان است.
Ardavan Roozbeh / Photography / Radio Koocheh
Walking through "Bethesda" in Maryland to Washington D.C, you were supposed to see the men and women who marched and supported those fight with Breast Cancer between Friday to Sunday, 23rd to 25th of September.
This marching was held under the different institutes, foundations, and NGOs such as "Susan G Koman for the Cure". This parade ran for showing sympathy to those who are suffered from Breast Cancer and also warn and inform women about the disease.
Click here to view the embedded video.
There were thousands who walked in pink clothes on feet from "Bethesda" in Maryland to Washington D.C meanwhile carrying banners to show their support.
The man who was pink and carrying a banner which presented the sentence: "he who wears pink is a real man”.
The most who attended to this parade, they themselves or their family members were or are suffering from Breast Cancer.
They were seen some who carried their moms', sisters' or female relatives' photos in this way that have Breast Cancer.
One of the attendances implied Koocheh Radio: "Breast Cancer should be all people concern".
Another mentioned: "I am satisfied of this sympathy", While she suffers from the same disease.
In this event no one evaded to wear unusual cloths just to warn that Breast Cancer is a dangerous disease for all women.
Those attendances that walked for about six miles, attracted many pedestrians and tourists.
Breast Cancer is a kind of disease which can be prevented or cured if it's identified in short time.
There are much overtaken who lose their breasts in best condition just because of having delayed in identifying or visiting doctors while in the worst one, it becomes a lump and mass which influenced other parts of body.
Social Activists believe that not having general information and proper knowledge about the Cancer meanwhile cultural and social limitation, this disease expands dramatically.
فارسی
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 27 سپتامبر، خط لوله انتقال گاز طبیعی مصر به اسراییل و اردن بار دیگر مورد حمله قرار گرفته است.
به گزارش رویترز، سه مرد مسلح در صحرای سینا به سوی یک ایستگاه پمپاژ گاز آتش گشودند که انفجار خط لوله را به همراه داشت.
گزارشها بیانگر آتشسوزی و شعلهور شدن آتش تا ارتفاع ۱۵ متری است.
خط لوله انتقال گاز مصر به اسراییل تاکنون چند بار به وسیله مخالفان صادرات آن به آتش کشیده شده است.
مخالفان میگویند دولت حسنی مبارک در تنظیم قرارداد ۲۰ ساله فروش گاز به اسراییل، قیمت آن را بسیار پایینتر از بازارهای جهانی تعیین کرده است.
اسراییل ۴۰ درصد از نیاز خود به گاز طبیعی را از مصر تامین میکند.
سوخت هشتاد درصد از نیروگاههای تولید برق در اردن هم از گاز وارداتی از مصر تامین میشود.
حمله به خط لوله انتقال گاز به اسراییل در ماه فوریه باعث توقف یک ماهه صادرات این حامل انرژی شد.
بیشتر بخوانید:
«انفجار در تاسیسات و خط لوله گاز از مصر به اسراییل»
کیومرث سجادی/ رادیو کوچه
شاید این فکر که روزی جلوی صفحهی تلویزیون باستیم و با حرکات دست و پا و بدن نقش شخصیت بازی مورد علاقهمان را ایفا کنیم بیشتر به یک رویا میماند تا واقعیتی که امروز دنیای تکنولوژی بازیهای ویدویی به ما هدیه میکند.
«کینکت» (Kinect) محصول شرکت مایکروسافت سختافزاری است که این امکان را برای ما فراهم میکند تا بازیهای «ایکس باکس» را با این فنآوری نوین انجام دهیم. با استفاده از این دستگاه و از طریق سنسورهای آن بهجای استفاده از کنترلرهای دیگر مانند «جویاستیک» (Joystick) این اعضای بدن شما هستند که نقش کنترل بازی را ایفا میکنند. همچنین میتوان پخش فیلم و یا موزیک را نیز از طریق حرکات دست و یا بالا و پایین کردن تن صدا کنترل کرد. برای کنترل بهتر کینکت صدای شما را با استفاده از میکروفونهای حساسی که در آن کار گذاشته شده است بهراحتی از صداهای مزاحم محیط تشخیص میدهد.
کینکت از یک سنسور حرکتی استفاده میکند که نه فقط حرکت دست و پا که کل حرکات بدن را زیر نظر میگیرد. وقتی که شروع به بازی میکنید دستگاه یک اسکلت دیجیتال از شما در وضعیت ایستا ایجاد میکند. با هر حرکت شما به چپ یا راست و یا بالا و پایین پریدن این عمل توسط سنسورها تشخیص داده شده و به دستگاه ایکسباکس منتقل میشود تا در بازی اعمال شود.
کینکت توانایی تشخیص چهره کاربران خود را نیز دارد. هنگامی که شروع به انجام یک بازی میکنید کینکت صورت و فیزیک بدنی شما را تشخیص داده و اطلاعات مربوط به بازی را در پروفایل شما ذخیره میکند. دفعهی بعد که به بازیتان برگردید، کینکت به راحتی چهره شما را تشخیص داده و میتوانید به ادامهی آن بپردازید.
برای انجام بازی با کینکت تنها به یک تلویزیون، یک ایکسباکس 360 درجه، دستگاه کینکت و فضای مناسب جهت انجام بازی نیاز دارید. سنسور باید در ارتفاع 2 تا 6 فوتی از سطح زمین
و وسط صفحهی تلویزیون شما قرار گیرد. بین شما و سنسورها نباید هیچ شی دیگری وجود داشته باشد. فراموش نکنید که نور خورشید، دستگاههای الکترونیکی نزدیک به سنسورها نیز میتوانند برای انجام یک بازی خوب مزاحمت ایجاد کنند. فاصلهی شما تا دستگاه باید برای بازیهای یکنفره حداقل شش و برای بازیهای دونفره حداقل هشت فوت باشد. پس دستگاه را در اتاقی نصب کنید که فضای مناسب را داشته باشد.
«دنس سنترال» (Dance Central) یک بازی شبیهسازی رقص میباشد که بازیگر میبایست با آهنگی که پخش میشود و همراه با شخصیت شبیهسازی شده خود در بازی رقصیده و امتیاز کسب کند. این بازی را میتوان بهصورت انفرادی و یا گروهی انجام داد. انواع بازیها از بازیهای ورزشی گرفته تا بازیهای کارتونی و مبارزهای برای این محصول شگفتانگیز و جذاب برای خریداری در بازار موجود است.
مایکروسافت که با ایکسباکس و قیمت مناسباش بخشی از طرفداران پلیاستیشن را به سمت خود سوق داده بود، با افزودن این محصول تنها 150 دلاری به ایکسباکس 360درجه طرفداران جدیدی نیز بهدست آورده است.
خبر / رادیو کوچه
روز سهشنبه، 27 سپتامبر، مقامات ولایت هلمند در جنوب افغانستان اعلام کردند در یک حمله انتحاری در شهر لشکرگاه، مرکز این ولایت، دو غیرنظامی کشته و بیست و شش تن دیگر زخمی شدهاند.
داوود احمدی، سخنگوی والی هلمند گفت که فرد مهاجم بمبها را در یک خودرو جاسازی کرده بود و آن را در نزدیکی یک مرکز مربوط به پلیس منفجر کرد. این مرکز در فاصله کمی از ساختمانی فرماندهی پلیس هلمند موقعیت دارد.
آقای احمدی گفت که علاوه بر دو کشته، ده مامور پلیس و شانزده غیرنظامی زخمی شدهاند که دست کم شش نفر از زخمیها، کودکان هستند.
آقای احمدی گفت که انفجار منجر به وارد آمدن خسارات زیادی به دکانهای اطراف محل شده است.
محل انفجار از سوی نیروهای امنیتی مسدود شده است.
شهر لشکرگاه از جمله هفت منطقه افغانستان است که اخیرن مسوولیت امنیتی آن از نیروهای ناتو به سربازان افغان سپرده شد.
هلمند ظرف سالهای اخیر از ناامنترین مناطق افغانستان بوده است و گروه طالبان توانستهاند پایگاههای خود را در این ولایت حفظ کنند.
نیروهای بریتانیایی در این ولایت مستقر هستند و ظرف سالهای اخیر، این ولایت علاوه به ولایت همجوار قندهار، شاهد بزرگترین عملیات نظامی برای سرکوب شورشیان مربوط به طالبان بوده است.
بیشتر بخوانید:
«ده پلیس و یک کودک در جنوب افغانستان کشته شدند»
خبر / رادیو کوچه
غلامحسین محسنی اژهای، دادستان کل جمهوری اسلامی و قاضی رسیدگیکننده به بزرگترین فساد بانکی در تاریخ ایران، روز دوشنبه، 26 سپتامبر، در یک کنفرانس خبری از رسیدگی قاطع و سریع به این پرونده خبر داده و گفته است که برای متخلفان اشد مجازات درخواست خواهد شد.
به گزارش مهر، آقای محسنی اژهای گفته است: «اخلال در نظام اقتصادی کشور قابل تخفیف نیست و حتا نمیتوان حکم را تعلیق کرد و محرومیت و انفصال از خدمت در پی بردارد. همچنین در جرم اختلاس و کلاهبرداریهای شبکهای، مجازاتش تا مفسد فیالارض و یا از ۱۵ سال تا حبس ابد تعیین میشود. شاید در پروندهای ابتدا اخلال در نظام اقتصادی باشد ولی در ادامه به این نتیجه برسیم که اختلاس و کلاهبرداری شبکهای هم بوده است که آن وقت قاضی اشد مجازات را برای اشدترین جرم لحاظ میکند.»
در ارتباط با مجازات متخلفان این پرونده، آقای اژهای بیان کرد که مجازات متخلفان قابل تخفیف نیست و افزود «چنانچه پرونده فساد بانکی، اختلال در نظام اقتصادی کشور باشد، رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاههای انقلاب خواهد بود و مرجع تشخیص تجدید نظر، دیوان عالی کشور است و مجازات تعیین شده قابل تخفیف و و تعلیق نخواهد بود.»
آقای اژهای در این کنفرانس خبری از بانک مرکزی ایران هم انتقاد کرد و گفت «باید پرسید بانک مرکزی که اعلام کرده است از مدتها قبل از موضوع این پرونده مطلع شده است چرا آن را به دستگاههای قضایی اطلاع نداده و یا راسن اقدام به جلوگیری از آن نکرده است؟»
به گزارش خبرگزاری های ایران آقای محسنی اژهای گفته است به دلیل عدم نظارت و بیکفایتی مدیریتی سبب شده است که جرم بزرگی اتفاق افتد، بنابراین باید هزینه قصور خود را پرداخت کند.
قاضی این پرونده در یک نشست خبری با حضور خبرنگاران اعلام کرد که برای ۲۲ نفر از متهمان قرار بازداشت صادر شده است. دادستان کل اظهار داشت که رییس شعبه بانک صادرات اهواز و تعدادی از مدیران این شعبه، مدیر بانک ملی شعبه کیش و متهم اصلی پرونده هستند که هم اکنون در بازداشت موقت به سر میبرند.
آقای اژهای گفت: «در اصل ایجاد فساد مالی پرونده بانکی که اتفاق افتاده تردیدی وجود ندارد، اما ماهیت این فساد که آیا اختلاس، اختلال در نظام اقتصادی کشور یا کلاهبرداری است، مشخص نیست.»
بر اساس برخی گزارشها، در جریان این اختلاس، فردی که صاحب چندین شرکت است از طریق تبانی با رییس شعبه بانک صادرات در یک کارخانه فولاد در خوزستان، ال سیهای (اسناد اعتباری) جعلی به مبالغ دهها میلیارد تومان میگرفته بدون آنکه وجه آنها را به بانک بپردازد.
بعد از آن وی این السیها را به بانکهای دولتی و خصوصی دیگر میبرده و در آنجا با قیمتی پایینتر از قیمت رسمی السی میفروخته است.
بیشتر بخوانید:
«احتمال برکناری دو مدیرعامل بانکهای درگیر اختلاس بزرگ»
خبر / رادیو کوچه
فعالان سوری روز دوشنبه، 26 سپتامبر، اعلام کردند ارتش سوریه پس از جدا شدن چندین سرباز در شهر حمص و رستن این دو شهر را گلوله باران کرد.
شهر حمص که پس از شعلهور شدن اعتراضات مردم سوریه از جمله شهرهای پرحادثه این کشور بوده است در هفته اخیر شاهد جدایی دهها تن از سربازان ارتش بوده است.
از سوی دیگر فعالان سوری اعلام کردند شامگاه یکشنبه، شهر رستن نیز زیر آتش سنگین نیروهای بشار اسد قرار گرفت.
ابوقاسم یکی از ساکنان شهر رستن اعلام کرد: «حدود 60 تانک ارتش سوریه در بخشهای شمالی شهر رستن مستقر شدند.»
وی افزود تمامی وسایل ارتباطات در شهر رستن قطع شده است.
بیشتر بخوانید:
«۱۲ کشته در اعتراضات سوریه»
خبر / رادیو کوچه
بر اساس آخرین گزارشها در روز سهشنبه، 27 سپتامبر، مخالفان مسلح سرهنگ قذافی موفق شدهاند به داخل شهر سرت، زادگاه رهبر متواری لیبی نفوذ کنند.
به گزارش الجزیره، نظامیان شورای ملی انتقالی لیبی توانستهاند پس از هفتهها درگیری با هواداران سرهنگ قذافی از حومه شرقی سیرت وارد این شهر شوند.
این افراد مسلح دو روز پیش در حمله مشابهی از غرب شهر سیرت به آن نفوذ کردند ولی مجبور به عقبنشینی از آن شدند.
سیرت یکی از آخرین سنگرهای هواداران سرهنگ قذافی است.
به گفته خبرنگاران بعضی از ساکنان سرت از تصرف طرابلس، پایتخت لیبی به وسیله شورای ملی انتقالی خبر ندارند.
بیشتر درگیری نظامی در سیرت از راه دور و به وسیله حملات موشکی، توپخانهای و هواپیماهای ناتو انجام میشود.
سیرت و بنیولید تنها شهرهای عمده لیبی هستند که همچنان در اختیار هواداران سرهنگ قذافی هستند.
در حال حاضر، نبرد شدیدی در اطراف بنیولید در جریان است و یکی از فرماندهان ارشد مخالفان گفته است که به پیشبینی او این شهر تا دو روز دیگر سقوط میکند.
با این همه، هنوز اطلاعی از محل مخفی شدن سرهنگ قذافی به دست نیامده است.
از سوی دیگر، نگرانی بینالمللی درباره وضع زرادخانه سلاحهای شیمیایی لیبی و موشکهای زمین به هوای این کشور رو به افزایش است.
لین پاسکو، از مقامهای ارشد سیاسی سازمان ملل متحد در نشست شورای امنیت که برای بررسی وضع لیبی برگزار شده بود، از دسترسی گروههای تروریستی به این تسلیحات ابراز نگرانی کرد.
این در حالی است که یکی از انبارهای تسلیحات سرهنگ قذافی پس از شناسایی به وسیله مخالفانش، غارت شد.
بیشتر بخوانید:
«پیشروی مخالفان به سوی مرکز زادگاه قذافی»
رادیو کوچه
1825 میلادی- با کشف نیروی بخار، نخستین راه آهن برای حمل مسافر و کالا در چنین روزی در انگلستان به کار افتاد. راه آهن به سرعت در اروپا رواج یافت و کشورهای گوناگون از آن بهره بردند.
نخستین راههای ریلی چوبی بود و واگنهای اسبی بر روی آنها حرکت میکرد. این قطارها برای حمل زغال سنگ و سنگ معدن به کار میرفت. در قرن هجدهم که مخترعان انگلیسی، فرانسوی و آمریکایى مشغول آزمایش لوکوموتیوهای بخار شدند، ریلهای چدنی جایگزین ریلهای چوبی شدند. پس ایجاد ریلهای چدنی، دامنه استفاده از راهآهن گستردهتر شد.
1822 میلادی- «ژان فرانسوا شامپولیون» (Jean-François Champollion) زبانشناس فرانسوی پس از سالها تحقیقات به راز و رمز خط «هیروگلیف» (Hieroglyph) مصریان باستان بر روی سنگنوشته «رزتا» یا سنگ «رشید» (Rosetta Stone) پی برد و موفق شد مفهوم نشانههای این خط باستانی را به دست آورد.
سیستم نوشتاری مصریان باستان ترکیبی بود از نشانههای آوایی و تصاویر خامی که از طبیعت برداشت شده و هیروگلیف به حروفی گفته میشود که با کشیدن تصویرهایی از جانوران و اشیا پدید آمده باشند. به نظر میرسد، حروفی که نسبتن قدیمی هستند از سومر یا ایلام سرچشمه گرفته باشند.
1940 میلادی- قرارداد «پولادین» در بحبوحه جنگ جهانی دوم، میان دولتهای آلمان نازی، ایتالیا و امپراتوری ژاپن امضا شد. به موجب آن سه پایتخت رم، برلین و توکیو به یکدیگر مربوط میشدند. از اینرو، این سه دولت، در جنگ جهانی دوم به «دول محور» معروف شدند.
1998 میلادی- امروز سیزدهمین سال افتتاح «گوگل» است. در واقع اولین دفتر کار گوگل راهاندازی شد و این شرکت رسمن به ثبت رسید.
گوگل (Google) شرکت سهامی عامی است که در زمینه جستوجوی اینترنتی، رایانش ابری و تبلیغات سرمایهگذاری میکند. این شرکت توسط «لری پیج» (Larry Page) و «سرگئی برین» (Sergey Brin) تاسیس شد که هر دوی آنها در دانشگاه استنفورد به عنوان داوطلب PhD حضور داشتند. سپس با پیوستن «اریک اشمیت» (Eric Schmidt)، هر سه قبول کردند که به مدت بیست سال، یعنی تا سال ۲۰۲۴ در کنار هم کار کنند.
گوگل بر گرفته شده از کلمه گوگول که به معنی «یک عدد یک و صد صفر جلوی آن» است که نوعی شعار و در واقع مقصود موضوع است. بدین معنی که گوگل قصد دارد تا سرویسها، اهداف و اطلاعرسانی و اطلاعات خود را تا آن مقدار در وب در جهان گسترش دهد.
لوگوی گوگل امروز یک کیک به همراه 13 شمع و سه کلاه است که شاید هر یک از این کلاهها متعلق به یکی از این «مردان گوگل» باشد که این شرکت را راهاندازی کردند.
1360 خورشیدی- پس آغاز جنگ ایران و عراق در شهریور 1359 بخشهایی از شهرهای مرزی ایران به دست نیروهای عراق افتاد که در این میان شهر «آبادان» نیز به محاصره کامل این نیروها درآمد. در همین زمان ارتش عراق هشتم آبان 1359 وارد آبادان شد و این شهر به مدت حدود یک سال، در محاصره نیروهای نظامی عراق بود. اما نیروهای نظامی ایران در عملیاتی با نام «ثامنالائمه»، در چنین روزی این محاصره را شکستند و اولین پیروزی خود را در جنگ به ثبت رساندند. عملیات ثامنالائمه در جبهه جنوب و شمال آبادان در شرق رود کارون از چنین روزی، با هدف شکست «حصر آبادان» و با همکاری ارتش و سپاه انجام شد.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1996 میلادی- طالبان با تصرف کابل پایتخت افغانستان، ایجاد یک «دولت اسلامی» در آن کشور را اعلام کردند و «نجیباله» رییس دولت سابق افغانستان، توسط آنان به دار آویخته شد.
1871 میلادی- «گراتزیا دلددا» (Grazia Deledda) نویسنده ایتالیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات (۱۹۲۶) زاده شد.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
نیویورک تایمز
راسخون
اردوان روزبه / عکس / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
اگر در روزهای جمعه، شنبه و یک شنبه بیست و سه، چهار و پنجم سپتامبر گذارتان به خیابانهای «بتزدا» در مریلند تا شهر واشینگتن میافتاد بیشک میتوانستید شاهد راهپیمایی زنان و مردانی باشید که شعارشان حمایت از زنان و کسانی بود که با سرطان سینه دست و پنجه نرم میکنند.
این راهپیمایی به دعوت گروههای مختلف فعال اجتماعی نظیر بنیاد «سوزان جی کومن برای درمان» «Susan G Koman for the Cure» و چند سازمان غیردولتی دیگر به راه افتاده بود. راهپیمایی برای نزدیکی به کسانی که از سرطان سینه رنج میبرند و همچنین هشدار به زنان و یادآوری این خطر به اطرافیان آنان بود.
در این راهپیمایی که هزاران آمریکایی شرکت کرده بودند همه با لباسهای صورتی از شهر بتزدا در ایالات مریلند تا واشینگتن دیسی پای پیاده در خیابانها با پلاکاردها و لباسهایی که نشان از همدلیشان برای این هدف داشت به حرکت در آمدند.
مردی که لباسی صورتی بر تن کرده بود و پلاکاردی بالای سر داشت که بر روی آن نوشته شده بود: «مرد واقعی کسی است که در این روز لباس صورتی بپوشد»
اکثر کسانی که به استقبال آمده بودند یکی از نزدیکانششان در این مراسم شرکت کرده بود و یا این کسی از نزدیکانشان و یا حتا خودشان به سرطان سینه مبتلا شده بودند
در همین مسیر دیدم کسانی را که عکس مادران و یا خواهران و نزدیکانشان را در دست داشتند که از سرطان سینه رنج بردهاند.
یکی از شرکتکنندگان در این مراسم به رادیو کوچه میگفت: «نباید فراموش کنیم که سرطان سینه میتواند نگرانی همه ما باشد».
دیگری نیز اشاره میکرد که «از این همدلی و نزدیکی خوشحال است، او خود یکی از کسانی بود که از سرطان سینه رنج میبرد.»
در این مراسم که مردان و زنان ابایی از پوشیدن لباسهای عجیب نداشتند همراه شده بودند تا یادآوری کنند سرطان سینه یک بیماری خطرناک برای تمامی زنان است.
Click here to view the embedded video.
این راهپیمایان که مورد توجه بسیاری از مردم عادی و توریستها نیز قرار گرفته بودند مسیری نزدیک به شش مایل را طی کردند.
سرطان سینه یکی از انواع سرطان است که در صورت شناسایی به موقع قابل پیشگیری و درمان است. بسیاری از زنان هرساله به دلیل عدم پیشگیری و روشهای تشخیص این بیماری در بهترین حالت سینههای خود را از دست میدهند و در نوع پیش رفته با گسترش به غدد و سایر مناطق بدن جان آنان در معرض خطر است.
فعالان اجتماعی معتقدند عدم آشنایی با این سرطان، عدم وجود دانش عمومی در بین زنان و مردان و همچنین محدودیتهای اجتماعی موجب گسترش این بیماری است.
ٍEnglish
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) اژهای: برای 22 نفراز متهمان فساد مالی اخیر قرار بازداشت صادرشد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=5&id=1087747
دادستان کل کشور و سخنگوی قوه قضاییه ضمن ارایه گزارشی تفصیلی از جزییات تخلف بزرگ مالی اخیر از صدور قرار بازداشت برای 22 نفر از متهمان فساد مالی اخیر خبر داد و گفت: «از این افراد تحقیقات شده است و در حال حاضر تعدادی از آنها در بازداشت موقت به سر میبرند و شماری نیز با قرار وثیقه آزاد شدهاند.»
2) اوجگیری اعتراض گروههای سیاسی و مردم ترکیه نسبت به موافقت دولت اردوغان با استقرار سپر موشکی ناتو
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=5&id=1087714
ایرنا گزارش داد: مردم استانبول روز یکشنبه گذشته با برگزاری تظاهرات به موافقت دولت ترکیه با استقرار سامانه رادار سپر موشکی ناتو در این کشور اعتراض کردند. صدها تن از مردم ترکیه به دعوت گروه موسوم به «ائتلاف مخالفت با سامانه موشکی ناتو» در اعتراض به تصمیم دولت ترکیه در میدان مرکزی تقسیم استانبول تجمع کردند.
کیهان
1) پاسخ وکیل مدافع به ادعاهای 2 جاسوس آمریکایی در نیویورک
http://www.kayhannews.ir/900705/2.htm#other204
وکیل سه تبعه آمریکایی متهم به جاسوسی که با قرار وثیقه آزاد شده اند، ادعای بائر و فتال مبنی بر ضرب و شتم شان در زندان ایران را رد کرد.
شفیعی افزود: «آنها فقط میتوانند درباره برخوردهایی که با خودشان شده صحبت کنند و مثلن اگر کتک خوردهاند، بگویند اما بحمداله چنین موضوعی نبوده است.»
وی خاطرنشان کرد: «حتا روزهای آخر قاضی صلواتی به من گفت که ظاهرن اینها غذای ایرانی دوست ندارند، اگر میشود با سفارت سوییس هماهنگ کنید که برای آنها غذای آمریکایی بفرستیم.»
2) شکست سنگین حزب سارکوزی در انتخابات مجلس سنای فرانسه
http://www.kayhannews.ir/900705/16.htm#other1610
به گزارش خبرگزاریها، حزب راست میانه «نیکلا سارکوزی»، رییس جمهوری فرانسه در انتخابات روز یکشنبه مجلس سنای این کشور از حزب مخالف «سوسیالیست» شکست سختی خورد.
پایگاه اطلاعرسانی روزنامه «لوفیگارو» دیروز با انتشار خبر برگزاری این انتخابات به نقل از رییس گروه سناتورهای سوسیالیست فرانسه نوشت: «برای نخستین بار در تاریخ جمهوری پنجم فرانسه، این حزب توانست بیشترین کرسیهای مجلس سنا را به خود اختصاص دهد.»
اعتماد
1) استعفا بهخاطر حضور مشایی در دولت
http://www.etemaad.ir/Released/90-07-05/150.htm#182478
چهارمین مشاور محمود احمدینژاد هم از دولت دهم استعفا کرد. ریزش مردان احمدینژاد همچنان ادامه دارد و خبرهای استعفای برخی پاستورنشینان از دولت ایامی است که به تیتر تکراری رسانهها تبدیل شده است. همچنان که امیر امیرگان، رییس حوزه مشاوران جوان مرکز ارتباطات دولت و روحانیت دیروز به دلیل دخالتهای جریان به زعم اصولگرایان انحرافی در امور حوزه متبوعش از سمت خود استعفا داد.
پیش از این نیز حجتالاسلام ناصر سقای بیریا، علی ثمری و علی جعفری مشاور رییس جمهوری در روحانیت، دبیر هیت عالی گزینش کل کشور و دبیر کمیسیون فرهنگی دولت در اعتراض به تحرکات جریان مشهور به خاص به عناوین مختلف از دولت دهم جدا شدند. به نظر میرسد شیب تند انتقادات علما و روحانیون به عملکرد دولت دهم مستقیم و غیرمستقیم حضور اسفندیار رحیممشایی در کابینه محمود احمدینژاد را نشانه گرفته است.
2) کشف گور دستهجمعی در لیبی
http://www.etemaad.ir/Released/90-07-05/144.htm#182572
با سرنگونی رژیم سرهنگ قذافی در لیبی، یکی یکی پرده از جنایات او برداشته میشود. پس از آنکه مشخص شد دستگاه امنیتی او با سرویسهای امنیتی غرب در تماس بوده به تازگی اعلام شده است که انقلابیون یک گور دستهجمعی در اطراف شهر طرابلس پیدا کردهاند. به گزارش رویترز، شورای ملی انتقالی روز یکشنبه اعلام کرد گور دستهجمعی بزرگی را کشف کرده است که در آن اجساد زندانی که از سوی نیروهای امنیتی معمر قذافی در جریان کشتار به قتل رسیدهاند، دفن شده است.
جام جم
1) انعقاد قراردادهای بلندمدت فروش نفت به اروپا
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100855186781
مدیر امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران با اشاره بهاین که ایران در بازارهای نفت هیچ مشکلی برای حضور ندارد، تصریح کرد: «تمام کشورهای اروپایی خریدهای خوبی از ایران انجام دادهاند و ایران نیز با برخی از این کشورها قراردادهای بلندمدت صادرات نفت دارد.»
سیدمحسن قمصری در گفتوگو با خبرنگار جامجم با تشریح وضعیت صادرات نفت خام ایران در ماههای اخیر افزود: «در ماههای اخیر به دلیل شرایطی که در بازار وجود داشت توانستیم تمام نفت تولیدی را به فروش برسانیم و در برخی مقاصد صادرات بیشتری صورت گرفته است.»
2) مراقبت الکترونیکی جایگزین حبس میشود
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100855187001
معاون توسعه مدیریت منابع انسانی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی گفت: «طرح مراقبت الکترونیکی جایگزین حبس برای محکومان به زندان میشود.»
وی ادامه داد: «در این طرح، محکومانی که توسط دستگاه قضایی دارای مجازات جایگزین حبس شوند، از طریق دستگاهی الکترونیکی که روی دست یا پای آنان نصب میشود، در خارج از فضای زندان دوران محکومیت خود را به صورت مراقبت شده سپری خواهند کرد؛ البته مکان خارج از زندان و شرایط آن را دستگاه قضایی و قاضی مرتبط تعیین میکند و سازمان زندانها فقط مراقبت الکترونیکی را بهعهده خواهد گرفت.» وی هدف از اجرای این طرح را کاهش آمار زندانیان در کشور و در راستای زندانزدایی و مجازات جایگزین حبس اعلام کرد.
رسالت
1) بهروز جعفری: لغو مجوز خانهسینما در دستور کار نهادهای نظارتی قرار بگیرد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=76975
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی گفت: «خانه سینما اگر چه یک تشکل صنفی است اما کار سیاسی بر مسایل صنفی در آن غلبه دارد و به همین دلیل لغو مجوز خانهسینما در دستور کار نهادهای نظارتی قرار بگیرد.»
بهروز جعفری عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با فارس درباره حمایت خانه سینما از همکاران بیبیسی اظهار داشت: «از خانهسینما که یک تشکل صنفی است به عنوان تشکل سیاسی استفاده میشود بنابراین حمایت از همکاران بیبیسی در چنین مکانی امری طبیعی شده است.
وقتی یک نهاد امنیتی معتبر اعلام میکند که این مستند سازان با شبکه بیبیسی مرتبط هستند و وزیر اطلاعات صراحتن میگوید بیبیسی یک شبکه اطلاعاتی است و در کشور ما جاسوسی میکند، بیانیه خانهسینما در حمایت از دستگیر شدگان و اصرار بر این حمایت نشان دهنده جدا شدن این تشکل از کارکرد صنفی است.»
2) با صدور اطلاعیهای اعلام شد: ولایتی به عنوان سخنگوی جبهه متحد اصولگرایان انتخاب شد
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=76959
شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان با صدور بیانیهای ضمن اعلام سه مصوبه خود و تاکید بر محوریت جامعتین و منشور اصولگرایی دکتر ولایتی را به اتفاق آرا به عنوان سخنگوی شورای مرکزی جبهه متحد اصولگرایان انتخاب نمود.
دنیای اقتصاد
1) پیشبینی کسری 15 هزار میلیارد تومانی برای پرداخت یارانه نقدی
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=271127
بر اساس گزارش کمیسیون ویژه مجلس از نحوه اجرای قانون هدفمندی یارانهها در صورت ادامه روند کنونی برای پرداخت یارانه نقدی، دولت حتا در صورت اختصاص همه درآمد حاصل از هدفمندی به یارانه نقدی، تا پایان سال 156 هزار میلیارد ریال کسری بودجه خواهد داشت.
2) انتقاد رییس دیوان عدالت اداری از آمارها و وعدههای نادرست
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=271137
به گزارش ایسنا، حجتالاسلام والمسلمین منتظری در جلسه هیت عمومی با بیان روایتی از امام صادق ضمن تفسیر آن خطاب به مسوولان اجرایی گفت: «از یک طرف آمار درست به مردم نمیدهید و از طرفی وعدههایی را مطرح میکنید که نمیتوانید به آن عمل کنید، با این کار اعتماد جامعه از شما سلب میشود و حقیقتن این موضوع در نظام اسلامی قابل قبول و توجیه نیست.»
حجتالاسلام والمسلمین منتظری اظهارکرد: «چرا به مردم وعده بیهوده میدهید و در آنان توقع ایجاد میکنید؟ میگویید که بنا داریم این جمعیت را استخدام کنیم، بعد آنها را استخدام نمیکنید و گرفتاریاش برای بقیه است. برای شکایت مراجعه میکنند به دیوان عدالت اداری و میگویند این مصوبه و این هم فرمایش فلان مقام عالی است که چنین ادعایی را مطرح کرده است.»
خبر / رادیو کوچه
تیم فوتبال استقلال شامگاه دوشنبه، 26 سپتامبر، با برتری برابر سایپا در سالگرد 66 سالگی خود به صدر جدول لیگ برتر بازگشته است.
به گزارش فارس، آخرین دیدار هفته هشتم لیگ برتر بین دو تیم استقلال و سایپا از ساعت 18:30 در ورزشگاه آزادی و در حضور حدود 15 هزار تماشاگر برگزار شد.
در این دیدار تیم استقلال با تک گل مجتبی جباری در نیمه دوم به برتری یک بر صفر برابر سایپا دست پیدا کرد.
استقلال با این برد 19 امتیازی شد و به صدر جدول صعود کرد و سایپا 10 امتیازی و در رده هفتم باقی ماند.
بیشتر بخوانید:
«صعود پرسپولیس و سقوط تراکتورسازی در لیگ فوتبال»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر