هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه

Latest News from Koocheh for 09/29/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خبر / رادیو کوچه

به گزارش رسانه‌ منسوب به دراویش نعمت‌الهی، عباس شرعیاتی از دراویش گنابادی یزد صبح روز پنج‌شنبه، 29 سپتامبر، توسط ماموران امنیتی و افرادی موسوم به لباس‌شخصی بازداشت شد و به مکان نامعلومی منتقل شده است.

به گزارش سایت مجذوبان نور، آقای شرعیاتی بدون ارایه حکم قضایی و قانونی از سوی ماموران بازداشت شده است.

لازم به اشاره است تاکنون از وضعیت و هم‌چنین دلیل و یا دلایل بازداشت عباس شرعیاتی گزارشی منتشر نشده است.

گفته می‌شود این بازداشت در پی اعتراض‌های دراویش در شهرستان کوار از توابع شیراز و درگیری‌ آن‌ها با نیروهای امنیتی و هم‌چنین تجمع تعدادی از دراویش مقابل زندان اوین صورت گرفته است.

بیشتر بخوانید:

 «تماس تلفنی دراویش بازداشت‌شده کوار پس از سه هفته»


 


آرش حسینی پژوه/ رادیو کوچه

«ویکی‌لیکس» را این روزها خیلی‌ها می‌شناسند، سازمانی که به ارایه اسناد محرمانه مشهور است و مدعی است بیش از یک میلیون سند محرمانه در اختیار دارد.

«ویکی‌لیکس» پس از این‌که اسناد محرمانه‌ای در خصوص جنگ عراق و افغانستان منتشر کرد، از نوامبر سال 2010 اقدام به انتشار اسناد محرمانه وزارت امور خارجه آمریکا کرده است، در میان این اسناد، سند‌هایی نیز مربوط به ایران منتشر شده است.

یکی از تازه‌ترین اسنادی که در مورد ایران و روابط دیپلماتیک آن منتشر شده است، گزارش دیدار «اسفندیار رحیم‌مشایی» و  «پوستل سفیر اتریش در تهران» است.

در این سند ادعا شده که سفیر اتریش به درخواست «اسفندیار رحیم‌مشایی» در دفتر وی دیداری داشته است، که در این دیدار رحیم مشایی به موازی کاری‌ها در دست‌گاه دیپلماسی ایران اشاره کرده و مشاوران رهبری را عاملان سنگ‌اندازی برای رسیدن به توافق با غرب معرفی کرده و از دل‌خوری احمدی‌نژاد حرف زده است.

مشاوران سنگ‌انداز رهبری

«ویکی‌لیکس» مدعی شده که در این دیدار گفت‌وگو‌ها بر سر مسئله اتمی آغاز شده است، و پوستل از مشایی پرسیده است که: «شما وعده داده بودید که در ماه سپتامبر، نماینده ایران به ژنو می‌آید و رفتاری سازنده خواهد داشت، پس چرا در دیدار یکم اکتبر چنین رفتاری از سوی او دیده نشد؟»

مشایی در پاسخ این پرسش به  اشکال‌تراشانی که توانسته‌اند دولت ایران را متقاعد کنند که اکنون زمان خوبی برای رفتن به جلو و دادن پیشنهاد به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نیست اشاره می‌کند، و ادامه می‌دهد: «این اشکال‌تراشان منفی‌باف بر این نظر بودند که ایران به اندازه کافی اورانیوم غنی شده ندارد که 1200 کیلوی آن را طبق پیشنهاد به غرب تحویل بدهد، کار‌ها خراب می‌شود اگر طرف مقابل به تعهد خود عمل نکند.»

پوستل در همین رابطه از مشایی می‌پرسد که این اشکال‌تراشان چه کسانی بوده‌اند، غرب باید بداند که این‌ها چه کسانی هستند، که مشایی پاسخ می‌دهد: «اگرچه علی‌اکبر ولایتی، در مورد سیاست خارجی، قبلن بیش‌ترین نفوذ را در دفتر رهبری داشته است، اما اینک کمال خرازی، وزیر خارجه پیشین نفوذ بیش‌تری دارد. او کسی است که رهبری را از پذیرفتن پیشنهاد کشورهای پنچ + یک و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، منصرف کرده است. دیگر مخالفان با نفوذ که با معامله مخالف بودند، عبارتند از دبیران پیشین شورای عالی امنیت ملی، یعنی «حسن روحانی» و «علی لاریجانی» که اینک مشاوران رهبری در مورد پرونده هسته‌ای هستند.»

ایران مایل به مذاکره با آمریکا

در ادامه این گزارش، «ویکی‌لیکس» مدعی می‌شود که، مشایی گفته است ایران هنوز به گفت‌وگو با آمریکا علاقه‌مند است، و می‌گوید: «هیت نمایندگی ایران برای گفت‌وگوهای اول اکتبر به ژنو آمد چون به گفت‌وگو با آمریکا علاقه‌مند است، به‌خصوص به گفت‌وگوی دو جانبه با آمریکا علاقه‌مند است.»

مشایی در ادامه گفته است که، ایران از گفت‌وگو با روسیه و فرانسه احساس خوبی ندارد و ترجیح می‌دهد به‌طور مستقیم با آمریکا گفت‌وگو کند، مشایی به سنگ‌اندازی‌های انگلستان در این گفت‌وگوها نیز اشاره کرده است.

این سند در حالی از سوی «ویکی‌لیکس» منتشر شده است که طی یک سال گذشته رسانه‌های مختلف اخباری از دیدار مشایی و سفیر اتریش منتشر کرده بودند که هیچ یک تکذیب نیز نشده است.

اسفندیار رحیم‌مشایی در ادامه از دل‌خوری احمدی‌نژاد می‌گوید، وی با اشاره به ارسال نامه تبریک از سوی محمود احمدی‌نژاد برای «باراک اوباما»، ارسال این نامه را نشانه علاقه احمدی‌نژاد به گفت‌وگوی دو جانبه با آمریکا می‌داند.

مشایی اما در ادامه از دل‌خوری احمدی‌نژاد برای پاسخ نگرفتن نامه‌اش می‌گوید: «احمدی‌نژاد از این‌که نامه‌اش از سوی اوباما پاسخ نگرفت دل‌خور شد، و وقتی دید اوباما به جای پاسخ دادن به احمدی‌نژاد برای آیت‌اله خامنه‌ای نامه نوشته است به شدت ناراحت شد.»

مشایی ادامه داد: «این کار اوباما اثر بسیار منفی بر احمدی‌نژاد گذاشت، زیرا او مردی بسیار مغرور است.»

مشایی مدعی می‌شود که انتخاب احمدی‌نژاد با اکثریت بزرگی از شرکت کنندگان در انتخابات موقعیت او را بسیار مستحکم کرده بود در حالی که مقامات ایرانی بر این باور بودند که اوباما در موقعیت ضعیف‌تری قرار دارد، چرا که در مورد ایران نتوانسته به پیروزی برسد، و به همین دلیل است که حکومت او نیازمند برداشتن قدم‌های بیش‌تری است.

گفتنی‌است، این سند در حالی از سوی «ویکی‌لیکس» منتشر شده است که طی یک سال گذشته رسانه‌های مختلف اخباری از دیدار مشایی و سفیر اتریش منتشر کرده بودند که هیچ یک تکذیب نیز نشده است.

انتشار این سند در حالی صورت می‌گیرد که مشایی زیر فشار انتقادهاست و نزدیکان وی جریان انحرافی خوانده می‌شوند و نیز اخبار پیرامون سفر او به نیویورک، رفتن، ماندن و حتا نرفتنش به نیویورک نیز در هاله‌ای از ابهام است.


 


بهنام / رادیو کوچه

behnam@koochehmail.com

«پیشنهاد نامشروع رییس فدراسیون به یک خانم»

به زودی رییس یکی از «فدراسیون‌های ورزشی ایران» از سمتش برکنار می‌شود.

گفته می‌شود این رییس فدراسیون به خاطر مشکل اخلاقی‌ای که دارد از سوی وزارت ورزش و جوانان اخراج شده تا جای‌گزینی برایش انتخاب شود.

چندی پیش یکی از ملی پوشان خانم این فدراسیون ورزشی به هم‌راه مادرش به وزارت ورزش و جوانان رفته بود و با حالتی مستاصل تعریف کرده بود که این رییس فدراسیون به او پیشنهاد رابطه نامشروع داده تا بگذارد او در تیم ملی بماند.

به همین دلیل باید انتظار اخراج این رییس فدراسیون را کشید.

…………………………………………………………..

«پزشک مایکل جکسون: مایکل در غیاب من دارو مصرف کرد»

اولین عکس از جنازه «مایکل جکسون» پس از مرگ بعد‌از‌ظهر سه‌شنبه، 27 سپتامبر، منتشر شد.

عکس جنازه مایکل جکسون را بر روی یک برانکارد چند ساعت پس از مرگ وی در بیمارستان نشان می‌دهد.

ستاره پاپ جهان در 25 مه سال 2009 بر اثر سکته قلبی در منزل خود در لوس آنجلس در سن 51 سالگی درگذشت.

اولین کسانی که از طریق دست‌گاه قضایی آمریکا این عکس را مشاهده کردند اعضای هیت منصفه دادگاه پزشک مایکل جکسون هستند.

«کونراد مورای» پزشک خصوصی جکسون متهم است از طریق تزریق آمپول حاوی مواد مخدر باعث مرگ امپراتور پاپ شده است.

هیت منصفه که از 7 مرد و 5 زن تشکیل شده قرار است در مورد سرنوشت پزشک مایکل جکسون تصمیم‌گیری کنند.

نیمی از اعضای هیت منصفه اعلام کرده‌اند به مایکل جکسون علاقه‌مند هستند و وکیلان کونراد از این نگران هستند که این احساس ممکن است در رای آن‌ها تاثیرگذار باشد.

درصورت گناه کار شناخته شدن پزشک مایکل جکسون وی به 4 سال زندان محکوم خواهد شد.

کونراد مورای با ضمانت آزاد شده است و وکیلان او در تلاش هستند تا اثبات کنند که مایکل جکسون پس از ترزیق آمپول به هدف خودکشی مقدار بیش‌تری از این ماده را به دور از چشمان پزشک به خود تزریق کرده است.

…………………………………………………………..

«گردش‌گری جنسی ممنوع»

 چند دختر اوکراینی در مخالفت با «گردش‌گری جنسی» به علامت اعتراض، نیمه‌برهنه از «میشل پلاتینی» رییس اتحادیه فوتبال اروپا که در حال بازدید از کشورشان است، استقبال کردند.

به گزارش خبرگزاری فرانسه روز چهارشنبه 28 سپتامبر چند دختر اوکراینی با برهنه شدن در مقابل در ورودی استادیومی که پلاتینی از آن بازدید می‌کرد اعتراض خود را به «گردش‌گری جنسی» در اوکراین نشان دادند.

«ویکتور یاناکوویچ» رییس جمهوری اوکراین چندی پیش گفته است که خارجی‌ها باید دختران زیبای اوکراینی را که در فصل بهار لباس کم‌تری بر تن می‌کنند‌، تماشا کنند.

بر اساس این گزارش پلیس اوکراین 4 نفر از این دختران را که به جنبش فمنیستی این کشور گرایش دارند دستگیر کرده است.

این گروه از زنان اوکراینی چندی است برای برابری حقوق زنان و نیز جلب افکار عمومی، به مناسبت‌های مختلف، با برهنه شدن در ملاعام خواست‌های خود را مطرح می‌کنند.

در حدود یک سال پیش 5 دختر اوکراینی در اعتراض به حکم سنگ‌سار در ایران در سفارت این کشور در «کییف» که در آن مراسم فرهنگی درحال برگزاری بود، برهنه شدند.

…………………………………………………………..

«طلاق یا اختلاس 290 میلیون دلاری»

«اشتون کاچر» به دلیل زیاده‌روی در خیانت به همسرش «دمی مور» مجبور است از وی طلاق بگیرد.

این دو هنرمند آمریکایی به دلیلی که دمی مور آن را خیانت در زندگی زناشویی و داشتن رابطه جنسی با خانمی به نام «سارا لیل» عنوان کرده، قرار است از یک‌دیگر جدا شوند.

اما مسئله اصلی جدا شدن این دو نیست بلکه مسئله پرداخت 290 میلیون دلاری اشتون به دمی است که باید پس از صدور طلاق پرداخت شود.

 …………………………………………………………..

«دوست‌پسر آنیستون خطاب به پیت: من خودم شما رو مورد عنایت قرار می‌دهم»

«جاستین تیرو»، دوست پسر «جنیفر آنیستون»، «برد پیت» را تهدید کرد که اگر او را جایی ببنید کارهای ناشایستی را با وی انجام می‌دهد.

این ماجرا از یک جمله برد پیت آغاز شد که در مجله‌ای اعلام کرد که زندگی با همسر سابقش یعنی جنیفر آنیستون یک دروغ بوده و او همیشه مجبور بوده وانمود کند که زندگی شادی دارند.

پس از آن جنیفر در مصاحبه‌ای اعلام کرد که برد یک عذرخواهی به خاطر این جمله به من بده‌کار است.

چند وقت بعد برد اعلام کرد که منظور من از این جمله این بوده که من تمام سعی خودم رو می‌کردم که پدر خوبی برای فرزندانم باشم همان‌طور که جنیفر این کار را انجام داده و شاید جنی مستحق آن جمله منم نبوده است.

برای همین این اظهارات خشم‌ جاستین تیرو را برانگیخت تا در واکنشی برای برد خط و نشان بکشد.

…………………………………………………………..

«کیم‌ کارداشیان پرمشغله‌ترین هنرمند نامی آمریکا»

خبرسازترین و پربیننده‌ترین هنرمند چند وقت اخیر آمریکا بر اساس آخرین رای‌گیری «کیم کارداشیان» اعلام شد.

بر اساس رای‌گیری که این هفته در مجله پرید برگزار شده بود کیم با 29 درصد رای در رتبه نخست پرمشغله‌ترین شخصیت مشهور و هنرمند آمریکا قرار گرفت و پس از وی «چارلی شین» با 27 درصد دوم است.

یکی از دلایل انتخاب شدن کیم به برگزاری عروسی پرهزینه‌ای است که چندی پیش برگزار کرد.

در مقابل «جورج کلونی» آخرین رتبه را در این بین به‌دست آورد. او کاملن از بودن در مطبوعات و رسانه‌ها متنفر است.

یک خبر خوش‌حال کننده دیگر برای کیم این است که فیلم سکسی وی برای یک سال دیگر در اختیار کمپانی ویوید باقی می‌ماند. 30 میلیون دلار کافی نبود.

…………………………………………………………..


 


مهشب تاجیک/ رادیو کوچه

حالا دیگر بیش‌تر مردم «پینوکیو» را می‌شناسند، پینوکیو عروسک خیمه شب‌بازی که پدر «ژپتوی» نجار او را ساخت، و در نهایت تبدیل به یک انسان شد، پسرک چوبی که مدت‌ها در دل یک ماهی زندگی کرد، دروغ‌گو بود، پری مهربان برای تنبیه او در ازای دروغ‌هایش دماغ او را دراز کرد و در نهایت چون پسر خوبی بود تبدیل به یک انسان شد. امروز هر کس در جامعه‌ی حقیقی یک دروغ‌گوی تمام عیار است که شامل بسیاری از سیاست‌مداران می‌شود با دماغی دراز تصویر می‌شود. پینوکیو در نهایت به علت این‌که از «شرارت» و «دروغ‌گویی» و «نادانی» دست برداشت تبدیل به یک انسان شد، سه پدیده‌ای که جز لاینفک انسان بودن است و  بسیاری نمی‌توانند بدون آن زندگی انسانی خود را به جلو هدایت کنند.

ماجراهای پینوکیو «کارلو کلودی» را که یکی از داستان‌های ادبیات کلاسیک است، به حق می‌توان هم‌طراز یا شاید حتا جذاب‌تر از داستان‌هایی مانند «آلیس در سرزمین عجایب»، «جادوگر شهر اُز» یا خیلی دیگر از داستان‌ها دانست. درباره‌ی پینوکیو و جان گرفتنش دو روایت موجود است، اول این‌که پینوکیو را نجار ایتالیایی فقیری می‌سازد که فرزندی نداشته و در آرزوی داشتم فرزند بوده است و فرشته‌ی مهربان به او جان می‌بخشد و مسیرهای متعددی را طی می‌کند تا صلاحیت انسان بودن را پیدا می‌کند، دیگری این‌که یک استاد نقاشی تکه‌ای چوب چاندار پیدا می‌کند که چون از آن می‌ترسد آن را به ژپتو می‌دهد و او هم عروسکی  پردردسر از او می‌تراشد.

کارلو کلودی که نام واقعیش «کارلو لورنزینی» بود، فرزند یک آش‌پز بود که در خانه‌ی «مارکیز گارزونی» خدمت می‌کرد و علاوه بر کارلو هشت فرزند دیگر داشت، مادرش هم در همان خانه خدمت‌کار بود و زنی حساس و با فرهنگ بود که به طبع حساس کارلو اهمیت فراوانی می‌داد. او در شانزده سالگی به علت فقر مالی خانواده با کمک مالی مارکیز وارد مدرسه‌ی الهیات «ول دلسا» می‌شود و فلسفه و الهیات را به خوبی فرا می‌گیرد. لیکن هرگز لباس روحانیت نپوشید و به شغل روزنامه‌نگاری روی آورد. شغلی که باعث شد، بتواند با استعداد خود در ارایه‌ی طنزی شفاف و گویا جایی در بین منتقدان ادبی و حتا مفسران سیاسی پیدا کند. در داستان پینوکیو چنین آمیزه‌ی غریبی از حقیقت و رویا اشتیاق وی را به بازآفرینی، کودکی سخت و گم‌شده‌ی خود نشان می‌دهد. و او عالم خیالی خود را در این داستان بازآفرینی می‌نماید.

در داستان‌های پینوکیو کلودی سیستم آموزش و پرورش را به نقد می‌کشد و مدرسه را جایی تصور می‌کند که بیش‌تر کودکان از آن می‌ترسند و فراریند، یکی از نوآوری‌هایی که کارلو کلودی در داستان‌های پینوکیو کرده است، این بود که در این داستان، به قهرمان داستان اجازه می‌دهد تا از کنترل والدین رها شده و در مبارزه با عقل رایج آزاد باشد. منتها او در دنیایی غیر‌معمولی وارد می‌شود و در آن‌جا با خلاقیت نویسنده ماجراهایی فراتر از داستان‌های پر از اندرزهای مستقیم زمان خودش به وجود می‌آورد. پینوکیو دایم در حال این است که با هر حرکتی ولو اشتباه حضور خود را به یک جامعه اثبات نماید تا آن‌ها او را چنین نادیده نگیرند.

دنیای کلودی همچین دنیای بی‌رحمی است، شاید این تصور باشد که برای او هم این‌گونه بوده و تعریف شده است، دنیایی پر از مردم خشم‌گین و کلاهبردار که می‌خواهند یک‌دیگر را استثمار کنند، پینوکیو با این‌که یک پرنده و ماهی هم در راهی که پیش گرفته او را هم‌راهی می‌کنند، ولی فقط با افراد متخاصم روبه‌رو می‌شود، حتا در این داستان حیوانات هم دروغ‌گو و دغل‌کارند و روباه مکار و گربه‌ی ژنده‌پوش دو نمونه‌ی عینی این بدطینتی در مقابل پینوکیو هستند. پینوکیو خود هم قبل از تحول پسرکی جسور و خطرناک و دروغ‌گوست، او حتا به ژپتوی پیر مهربان هم رحم نمی‌کند و زمانی که از مدرسه فرار کرده و پلیس او را می‌گیرد و به ژپتو تحویل می‌دهد خود را به روی زمین انداخته و شروع به فریب‌کاری می‌کند تا مردم و پلیس را که در داستان او اغلب خنگ و فاسد است متقاعد می‌کند که ژپتوی پیر باید به زندان بیفتد. دنیای بی‌رحمی که کلودی ساخته و در آن حتا پسرک چوبی دروغ‌گوی ماهری است.

در نهایت مانند بیش‌تر کتاب‌های کلاسیک این داستان هم به شیوه‌ی رایج تمام می‌شود، قهرمان داستان ماجراهای هیجان‌انگیزی را از سر می‌گذراند، از اشتباهاتش درس می‌گیرد و در آخر با جامعه‌ای هر چند هم بی‌رحم و نامطمئن آشتی می‌کند، و در پایان عروسک چوبی چنان متحول شده که رستگاری را در فدا کردن خود برای دیگران پیدا می‌کند و در این راه به بلوغی می‌رسد که جامعه را تحت تاثیر قرار دهد، حتا پری مهربان ماورا طبیعی را برای این‌که او را به یک انسان تبدیل کند.


 


کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه

«آزادگان»

این نشریه سیاسی پیشنهاد نامزدی «ولادیمیر پوتین» نخست وزیر روسیه را به مقام ریاست جمهوری این کشور به بحث کشیده است. در حالی‌ که احتمال بازگشت دیگرباره پوتین به قدرت در محافل تاجیکستان بحث‌های را به پا کرده و اکثریت باور دارند، که بازگشت او پیامد خوش نخواهد داشت. از جمله «شاکر حکیم» معاون رهبر «حزب سوسیال دموکراسی» تاجیکستان به «آزادگان» گفته است، بازگشت دیگرباره پوتین به قدرت در روسیه پدیده خوب نیست و مخالف اصل‌های دموکراسی است. «عبد‌الغنی محمد عظیم‌اف» رهبر انجمن سیاست‌شناسان تاجیکستان نیز گفته که از بازگشت دیگرباره پوتین به تاجکستان منفعتی نخواهد بود. زیرا به قول او پوتین بارها به تاجیکستان وعده کمک کرده، ولی‌ به آن وفا نکرده است. اما گروهی دیگر از کارشناسان به این باورند، که در صورت دیگرباره رییس جمهوری روسیه شدن پوتین نیز وضعیت در تاجیکستان تغییر نخواهد کرد.

«فرژ»

مصاحبه‌ای را با دادستان کل پیشین تاجیکستان چاپ کرده است. «صالح جوره‌یف» گفته است، او در دوران درگیری‌های داخلی غیرقانونی از مقامش برکنار و از همه رتبه‌هایش محروم کرده شد. او افزوده است، ۱۹ سال می‌شود، که در تاجیکستان برای برقراری عدالت تلاش می‌ورزد ولی‌ هنوز کامیاب نشده است. سابق دادستان کل تاجیکستان در این صحبتش از جمله به کشتار چند تن از چهره‌های سرشناس تاجیک در دوران جنگ داخلی کشور اشاره کرده ولی‌ از جزییات آن خودداری ورزیده است. این حقوق‌دان تاجیک گفته که حالا نیت ندارد از سوی دادگاه‌های کشور پیروز شناخته شده و به مقامش تعیین گردد. بلکه می‌خواهد بی‌گناهی خود را ثابت سازد و راه را برای فرزندانش باز کند که حالا به دلیل فرزند او بودن به یگان اداره دولتی به کار پذیرفته نمی‌شوند و در غربت به سر می‌برند.

«آسیا پلیوس»

این هفته به دنبال نوجوانانی رفته است که در یک سال پیش از مدارس دینی کشورهای اسلامی اجبارن به تاجیکستان بازگردانده شدند ولی‌ امروز امکان ادامه تحصیل در کشور را ندارند. «مراد» یک نوجوان تاجیک به نشریه «آسیا پلیوس» گفته است، پس از چندین سال تلاش‌ها به مصر رفته  بود، ولی‌ پس از سه ماه تحصیل با دعوت مقامات به تاجیکستان بازگشت و حالا بی‌کار است. وی می‌گوید مقامات تاجیکستان وعده داده بودند که پس از بازگشت آن‌ها را به دانش‌گاه‌های کشور شامل می‌کنند. ولی‌ هم‌چنانی «مراد» گفته است، تا کنون مقامات در این باره حرف نمی‌زنند و به سوال‌های پی هم آن‌ها نیز پاسخ نمی‌گویند. این در حالی است که بنا به اطلاع اخیر مقامات کمیته دین تاجیکستان در طول یک سال آخر حدود ۲ هزار دانش‌آموز از کشورهای اسلامی به وطن بازپس آورده شده‌اند. از این تعداد تنها ۱۳۰ تن آن‌ها به مکاتب عالی و میانه تاجیکستان راه یافته و بقیه یا راه مهاجرت را پیش گرفته‌اند و یا در کشور  بی‌کار ماند‌ه‌اند.


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

هفته‌ی پیش برای ورزش ایران هم‌راه بود با خبرهای ریز و درشت که هم‌چنان تعداد اتفاقات ناخوشایند بیش از پیش‌آمدهای شیرین آن بود.

تیم‌های فوتبال «ذوب‌آهن» و «سپاهان» دو نماینده‌ی شایسته‌ی دوره‌های پیشین، از مسابقات فوتبال جام باش‌گاه‌های آسیا حذف شدند. گرچه که عوامل پرشماری در این موضوع دخیل بودند اما همگان در این مورد هم نظرند که ضعف مدیریت در ورزش ما عامل اصلی پیش آمدن این افتضاحات بود. با کمال شرم‌ساری اکنون کسانی سکان ورزش ما را در دست دارند که از بررسی اسم یک بازی‌کن در لیست محرومان عاجزند، حضور در رده‌های بالای فوتبال آسیا پیش‌کش‌مان. با تمام این توصیف‌ها سرانجام و برای نخستین بار در تاریخ فوتبال جهان افتخار حذف یک تیم باش‌گاهی با دو برد پیاپی در بازی رفت و برگشت، نصیب کشور ما شد تا در تمام اتفاقات عجیب و غریب دنیا باز هم رکورددار باشیم.

————————————————–

در هفته‌ی گذشته دوباره سر یک زخم کهنه‌ی دیگر باز شد که همانا از یاد بردن قهرمانان و پیش‌کسوتان ورزش ما و شرایط دردناک کنونی زندگی آن‌ها باشد. موضوعی که مردم ما متاسفانه دیگر به آن عادت کرده‌اند. این بار برنامه‌ی «نود» دست‌فروشی و زندگی سخت و دردناک یکی از داوران ملی ما را به نمایش گذاشت. «عباس‌چناری» با 20 سال سابقه‌ی قضاوت ملی اکنون در کنار خیابان عروسک می‌فروشد. همین چند روز پیش از آن بود که باخبر شدیم «ایرج‌خدری» از بسکتبالیست‌های سابق تیم‌ملی نیز که با بیماری سختی دست و پنجه نرم می‌کند به همین کار مشغول است.

————————————————–

در خبری دیگر یک روزنامه‌ی «چینی» فاش ساخت که وقتی که نماینده‌ی آن‌ها بازی‌کنان تیم‌ملی بسکتبال ایران و به ویژه «حامدحدادی» را برای بستن قراداد زیر نظر داشته‌اند، رد آن‌ها را در یک «کلاب» شبانه پیدا کرده‌اند آن هم درست پیش از یک بازی مهم ملی با تیم «اردن»، بازی که به حذف ما از مسابقات قهرمانی آسیا و عدم راه‌یابی ما به مسابقات المپیک انجامید.

در این‌که بی‌مسوولیتی بازی‌کنان و مربیان آن‌ها نقش اساسی در این اتفاق داشته است هیچ شکی نیست اما باید دید چه محدودیت‌ها و فشارهایی در جامعه‌ی ایرانی یک جوان ورزش‌کار را به جایی می‌رساند که حاضر نیست تا هیچ فرصتی را برای خوش‌گذرانی از دست بدهد حتا اگر شب پیش از یک مسابقه‌ی ملی باشد.

————————————————–

در کنار این همه خبرهای بد و ناامیدکننده، حرکت «فرهاد مجیدی» در خداحافظی از تیم ملی اقدامی بود که تحسین بسیاری را برانگیخت. «مجیدی» که تا پیش از این و با وجود محبوبیت ورزشی‌اش، به سبب حمایت‌هایش از «محمود احمدی‌نژاد» در جریانات پس از انتخابات تصویر مخدوشی از خود در ذهن مردم به جای گذارده بود، با این اقدام خود نام خود را دوباره بر سر زبان‌ها انداخت.

«مجیدی» با نوشتن نامه‌ای و با تشکر از اعتمادی که مردم و مربیان تیم ملی به او دارند، اعلام کرد برای آن‌که جوانان آینده‌دار فوتبال ما جای‌گاه خود را در تیم ملی بیابند و بازی‌کنانی مانند او جایشان را تنگ نکرده باشند، برای همیشه از تیم‌ملی فوتبال خداحافظی خواهد کرد. این حرکت سبب شد که بسیاری از پیش‌کسوتان فوتبال زبان به ستایش او بگشایند. خبر خوش دیگر این بود که ظاهرن دست دادن بچه‌های تیم‌ملی والیبال با خانم داور «قزاقستانی» برای والیبال ما خوش‌یمن بود و به لطف زحمات جوانان زحمت‌کش ما، تیم‌ملی به فینال مسابقات قهرمانی آسیا راه یافت.

————————————————–

با ممنوع شدن گاوبازی در ایالت «کاتالونیای» اسپانیا، یکی از قدیمی‌ترین و مهم‌ترین قطب‌های گاوبازی در اسپانیا نیز پس از صدها سال فعالیت تعطیل شد. گرچه که بسیاری از اسپانیایی‌ها که طرف‌دار گاوبازی هستند آن را نوعی ورزش و یا حتا هنر به شمار می‌آورند اما مخالفان گاوبازی آن را آیین کشتار و خون‌ریزی می‌دانند.

و سرانجام پس از سال‌ها و با تلاش و فعالیت ویژه‌ی طرف‌داران حقوق حیوانات، این حرفه به خطر افتاد و با روشن‌تر شدن افکار عمومی در سال‌های اخیر مردم از تماشای گاوهای خونین کم‌تر لذت می‌برند. در چند سال اخیر به تدریج کشورهای بیش‌تری به جمع تحریم‌کنندگان این نمایش احمقانه پیوستند و سرانجام در «کاتالونیا» که آخرین پای‌گاه و خاست‌گاه گاوبازی هم هست حکم ممنوعیتش صادر شد.


 


آرین/ دفتر کابل/ رادیو کوچه

najib@koochemail.com

در حالی‌که خشک‌سالی و کمبود مواد خوراکه هزاران خانواده افغان‌ها را تهدید می‌کند، وزارت زراعت افغانستان قرار است امروز فراخوان کمک 596 میلیون دلاری را به کشورهای کمک کننده بسپارد.

مقامات افغان می‌گویند این کمک‌ها به افراد زیر خط فقر و کشاورزانی که در اثر خشک‌سالی کشاورزی‌شان آسیب دیده است کمک می‌شود.

«محمد آصف رحیمی» وزیر زراعت افغانستان می‌گوید در زمستان پیش ‌رو 400 هزار خانواده به کمک‌های غذایی نیاز دارند.

در سال روان به دلیل باران کم، افغانستان دچار خشک‌سالی شده و کشت‌زارهای کشاورزان که یگانه منبع در آمد‌شان است آسیب شدید دیده است.

وزیر زراعت افغانستان می‌گوید 4 تا 5 میلیون نفر در این کشور در تحت خط فقر قرار دارند و همه ساله باید برای کمک به آنان فرا خوان داده شود.

آقای رحیمی گفت 40 هزار تن گندمی که در ذخیره گاه این وزارت موجود است و در سال گذشته از کشاورزان افغانی خریداری شده، برای آسیب‌دیدگان خشک سالی اختصاص داده شده است.

به گفته وی این گندم ها به گونه‌ی رایگان به 200 هزار خانواده متاثر از خشک سالی توزیع می‌شود.

وزیر زراعت افغانستان گفت: «تلاش می‌شود ذخیره‌گاه‌های گندم این وزارت هر‌چه زود‌تر تخلیه شوند و به عوض آن 100 هزار تن گندمی که از هندوستان کمک شده در آن جا به جا شوند.»

نخست وزیر هندوستان در سفری که چندی پیش به افغانستان داشت وعده داده بود که آن کشور 150 هزار تن گندم را به افغانستان کمک ‌می‌کند، اما تا هنوز انتقال آن به افغانستان آغاز نشده است.

به گفته وزیر زراعت افغانستان قرار است 20 هزار تن مواد خوراکه حیوانی نیز برای خانواده‌های آسیب دیده از خشک‌سالی توزیع شود.

این در حالی‌ست که این وزارت نیز از آغاز توزیع تخم‌های اصلاح‌شده بذری به گونه‌ی رایگان به کشاورزان خبر داد.


 


بهزاد جوادیان

 یکی از سیاست‌های کاری در رادیو کوچه انتشار نظرها و نامه و ایده‌های خوانندگان است. بی‌شک رادیو کوچه تایید و یا تکذیبی بر این مطالب ندارد. اما با توجه به روش این رسانه، اگر منطبق با اصول کاری رادیو باشد -که در بخش‌هایی به این نکات اشاره شده است- آن را منتشر خواهد کرد. مخاطب این مطالب در هر شرایطی حق دارند که نوشته‌ای در پاسخ به این نامه‌ها به رادیو ارسال کنند. بی‌شک این نوشته بی‌کم و کاست در پایگاه اینترنتی رادیو کوچه منتشر خواهد شد. برای هر نوع پاسخ به این نوشته شما می‌توانید با آدرس پست اکترونیکی: contact(at)koochehmail.com در تماس باشید.

 مساله ارزیابی و چگونگی نگرش و شیوه برخورد برخی جریانات سیاسی در گوتنبرگ با چهارمین گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران، به عنوان یک رویداد مهم سیاسی برای ایرانیان و موضوعات حول آن مباحث مختلفی را در میان افراد و نیروهای چپ با برجستگی خاصی مطرح نمود که تا امروز مطالب و نظرات مختلف از مخالف و موافق را پیرامون آن به رشته تحریر درآورده است.

نوشته حاضر ضمن این‌که تنها نظر شخصی نگارنده را نمایندگی می‌کند ،می‌کوشد تا با توجه به این واقعیت، با مرور کوتاهی بر مواضع برخی «احزاب» در قبال این اتفاق سیاسی، اشتباهات استراتژیک  این جریانات به نفع نیروهای بورژوائی و جدال بی‌نتیجه داخلی بین آن‌ها را بی‌تعارف و اغماض طرح و گوشه‌ای از تناقض‌ها و رفتار‌های غیر سیاسی آن‌ها را که نقش موثری در میزان اعتماد و عدم اعتماد عمومی به برنامه‌ها و خط سیاسی مشخص این جریانات و سازماندهی حاکم بر آن‌ها دیده می‌شود بیان نماید و در اصل دردنامه ایست بر آنچه گذشت و شاید تاکنون کمتر به آن اشاره شده است.

 نکته مهمی  که در رابطه با موضوع فوق باید بدان اشاره کرد یادآوری این است که برای تعیین میزان نزدیکی و یا دوری احزاب و جریانات سیاسی از توده‌ها و ادعا بر اعتقاد بر سوسیالیسم، تنها به گفته‌ها و ادعاهای احزاب نمی‌توان بسنده کرد، بلکه در اصل برنامه و عملکرد آن‌ها معیار دقیقی بر میزان ادعاهای یک حزب سیاسی نقش دارد .

 به این ترتیب در جریان مبارزه سیاسی گاه شاهد بروز احزاب سیاسی‌ای هستیم که به رغم سنگر گرفتن در پشت «برنامه‌های انقلابی و انسانی» در صف مقدم ضدیت با مردم  قرار می‌گیرند و این نقطه جایی است که نه تنها عبارات و شعارهایی که گاه به غلط رنگ تقدس هم به خود گرفته‌اند باید به تندی در بوته نقد قرار گیرند بلکه در خصوص ماهیت ضد توده‌ای و اهداف فرصت طلبانه آنان افشاگری هم صورت گیرد .

مترقی‌ترین عبارات انسانی که در قالب فلسفه و نگاه مارکسیسم و سوسیالیسم ارائه شده زمانی که برای اهدافی غیر از تحقق آن به کار گرفته شوند ارزشی نداشته و حتی اگر از زبان یک جریان یا گروه سیاسی به ظاهر همگون خارج شود تفاوتی با نگاه و مصداق ادعاهای رژیمی چون جمهوری اسلامی بر مفهوم انسانیت و شرف غزت انسانی نخواهد داشت.

چهارمین گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران آوردگاهی بود که یک بار دیگر جامعه نخبه و سیاسی ایرانی را در فعالیت‌های برون مرز خود در بوته آزمایش قرار داده و حواشی حاکم بر آن حکایت از آن داشت که هنوز با بلوغ سیاسی در بین برخی فعالین سیاسی فاصله زیادی وجود دارد.

تا آنجا که به سابقه گذشته و حال حرکتی به نام کمیته برگزار کننده مجموعه سمینارها با موضوع دادخواهی برای کشتار زندانیان سیاسی در ایران مربوط است، گروهی از جان بدر بردگان و زندانیان سیاسی دهه 60 که غالبن افراد مستقل که اکثرن به اردوگاه فکری سوسیالیسم تعلق داشته و سابقه مبارزاتی روشن و مشخصی از خود دارند از تشکلی تحت عنوان گفتگوهای زندان تاکنون چهار دوره گردهمایی با اهداف و شعارهایی روشن و مواضعی آشکار را هدایت و برگزار کرده‌اند، اقدامی که هم اکنون در کانون توجهات نهادهای حقوقی بین‌المللی قرار داشته و می‌رود تا بنیان‌های قدرت سرکوبگر و جنایتکار جمهوری اسلامی را در هم بکوبد.

از طرفی کمیته شهری برگزار کننده که جمعی حدودن بیست نفره از فعالین سیاسی شهر گوتنبرگ را شامل می‌شوند نیز در همین قالب و متشکل از نیرو های آزادی خواه و چپ ایرانی در سوئد و بعضن دارای سابقه طولانی مبارزاتی هستند و شکی نیست که همان گوناگونی در ترکیب کمیته مادر ، در این کمیته هم به شکل بارزی مشهود بوده است ، منشا این گوناگونی در افکار و اندیشه‌های حاکم بر جمع برگزار کننده را می‌توان از تنوع فکری کسانی منتج دانست که در دهه 60 مورد آماج اعدام‌ها و کشتار در زندان‌های جمهوری اسلامی قرار گرفتند.

با توجه به بیوگرافی مختصر در بالا طبیعی‌ترین انتظار ممکن در برگزاری این گردهمایی، اقبال و توجه کسانی بود به عنوان طیف فعالین سیاسی چپ در شهر فعالیت دارند  .

این بخش را با توضیح کوتاهی از شرایط سیاسی حاکم بر روابط بین ایرانیان شهر گوتنبرگ به طور موقت رها و با پس از اشاره‌ای به مناسبات حاکم بر احزاب و جریانات سیاسی در گوتنبرگ مجدد ادامه خواهم داد.

قوانین و مناسبات حاکم بر روابط جامعه خارجی و میزبان در سوئد، آزادی نسبی و امنیت در مبارزه سیاسی بر علیه جمهوری اسلامی‌، امکانات گسترده اطلاع رسانی‌، رادیو‌های محلی و کمک‌های مالی که سیستم دولتی به فعالیت‌های اجتماعی داده می‌شود در مواردی نه تنها رقابتی نا‌میمون را در بین برخی گروه‌ها و احزاب تشدید کرده و برخی از آن‌ها را به سان شرکت‌های تجاری ترغیب به تاسیس نهاد‌های اقماری کرده بلکه این سیاست زیرکانه سیاست‌مداران اسکاندیناوی باعث شده تا افتراق و جدایی مزمنی بین گروه‌ها به وجود آید‌، به این سبب که تجربه نشان داده که مبنای همکار گروه‌ها با یکدیگر نه در همه موارد بلکه اکثرن بر مبنای برخورداری از امکانات مورد نظر خلاصه شده است و در مواردی برخی گروه‌ها اگر خود را در این امکانات ذینفع ندانند حتی حاضر به همکاری و مشارکت در اساسی‌ترین اهداف و شعارهای خود با دیگران نیستند .

این روند باعث شده تا گردانندگان برخی از همین گروه‌ها که ادعای پرچمداری سوسیالیت را هم بر دوش می‌کشند و تمام قوت و برنامه‌های حزبی آنان به رونویسی از تئوری‌های بزرگان روش سوسیالیسم است و با اعتماد به نفس  از تمام سوسیالیست‌ها نیز دعوت می‌کنند که برای مبارزه انقلابی و رقم زدن انقلاب آتی به صف حزب آنان بپیوندند‌، بکوشند تا با ترور شخصیت‌، افترا‌ و بی‌بند و باری‌ سیاسی به تخریب نیروهای مبارز  واقعی مبادرت ورزند و با بکار بدن القابی مانند چرخش به راست و یا فحاشی‌های سیاسی به سبک جمهوری اسلامی شانه از مسوولیت عمومی خود برای تحقق و پیگیری یکی از مهمترین موضوعات و مشغولیات نیروهای مترقی و آزادی‌خواه سیاسی در تقابل با جنایت و نسل کشی جمهوری اسلامی خالی کرده و به بهانه های واهی و کودکانه سهم ویژه‌ای در ایجاد خفقان و بی‌اطلاعی درجنایت قرن داشته باشند.

نکته جالب توجه اینجاست که کمیته شهری برگزار کننده با شناخت دقیق و تحلیل درست از اوضاع و قبل از آغاز به کار خود‌، با تشکیل کمیته ارتباطات و روابط عمومی راسا برای جلب همکاری و مشارکت همه جریانات سیاسی به مذاکره با آنان پرداخت و گزارش یکی از مسوولین این کمیته در جمع‌بندی و روز پایانی گردهمایی این واقعیت تلخ را بر همگان آشکار کرد که برخی جریانات سیاسی نه تنها برنامه مدون و کاملی در تثبیت و پیش‌برد اهداف سیاسی خود ندارند بلکه از تنظیم حداقل ارتباطات و مناسبات سیاسی با دیگران نیز عاجزند .

جریان ارتباطی در کمیته شهری که حتی مبادی خبری و اطلاع رسانی گردهمایی را هم آنالیز کرده و بر روی امکانات رسانه‌ای و رادیوهای محلی وابسته به این احزاب مدعی جنبش چپ و کارگری و سوسیالیستی در گوتنبرگ حساب کرده بود در نهایت با حیرت مشاهده کرد که تریبون‌های آن‌ها که در هفته ده‌ها ساعت دم از آزادی و برابری‌، مبارزه علیه اعدام و شکنجه و زندان و احقاق حقوق انسانی و قومی و انسانی و هزاران شعار پر طمطراق دیگر را سر می‌دهند حاضر نشدند حتی در قالب اعلام اطلاعیه‌هایی که در دفاع از حق رفقای جان باخته دیروز خودشان نمایان بود مسوولیت و توجه نشان دهند‌.

در این بین عدم حضور جریانات سیاسی چپ در گردهمایی این ویژگی را داشت که به برخی فرصت طلبان وابسته به «خط سبز» این جرات را بدهد تا با استفاده از عدم صداقت خود و سو استفاده از رفتار انسانی برگزار کنندگان لحظاتی در سالن عرض اندام کرده و خود‌نمایی کنند و سعی در ایجاد تشنج در روند برگزاری مراسم داشته باشد‌.

با این توضیحات تصورم می‌کنم جای تعجب نیست که چرا مشارکت مردمی در بخش قابل توجهی از فعالیت‌های سیاسی بر علیه جمهوری اسلامی‌، در این شهر حتی از انگشتان یک دست هم کمتر است و نباید از اظهار این واقعیت تلخ که نشان از ضعف سازماندهی فعالین جریانات سیاسی چپ را دارد بیم داشت.

اما در پایان مایلم چنین نتیجه بگیرم این ضعف را در توان سازماندهی و روش مبارزاتی تفکر و تئوری های چپ نمی‌دانم بلکه در سوتفاهم و یا نا‌کارآمدی رهبری برخی جریانات و افرادی می‌دانم که به اشتباه در این صف وارد شده و افکار خود را پشت ماسک شعارهای انسانی دنبال می‌کنند.

نگفته روشن است که پروسه دادخواهی کشتار زندانیان سیاسی و افشاگری‌ها و پیگیری‌هایی که در این خصوص صورت می‌گیرد به عنوان یک حرکت فرا گروهی از قوتی برخوردار است که با همت و تلاشی که در پس آن مشاهده می‌شود عنقریب به یکی از شاخص‌ها و چرخ دنده‌های اصلی محرک ماشینی بدل خواهد شد که پرونده جنایات جمهوری اسلامی را به جریان انداخته و حیات ننگین این رژیم جنایتکار را برای همیشه پایان خواهد داد .

موضوعات مطروحه در این گردهمایی بی‌تردید با ارزش‌های بالای حقوقی، علمی و سیاسی که به همراه داشت  نتایج عملی و اهداف خود را به دنبال خواهد داشت و می‌رود روند تکمیلی خود را به بار نشاند‌، اما هنوز جای یک سوال باقی است که برنده دعوای کودکانه و بعضن منفعت طلبانه و غیر اصولی احزاب و فعالین سیاسی چه کسی خواهد بود؟


 


خبر / رادیو کوچه

دراویش بازداشت شده و دست‌اندرکاران وب‌سایت مجذوبان نور، منسوب به دراویش نعمت‌الهی گنابادی روز چهارشنبه، 28 سپتامبر، پس از سه هفته با خانواده‌های خود تماس تلفنی گرفته‌اند.

این دراویش به خانواده‌های خود گفته‌اند که در بند ۲۰۹ زندان اوین به‌سر می‌برند.

به گفته این دراویش، تعدادی از دراویش بازداشتی در سلول انفرادی نگه‌داری می‌شوند.

تعدادی از دراویش گنابادی سلسله نعمت‌اللهی روز ۱۴ شهریور ماه در شیراز، شهرستان کوار بازداشت شدند.

بیشتر بخوانید:

«برگزاری دادگاه دو تن از دراویش شهرستان کوار»


 


رضا پرچی‌زاده

اصل این مطلب را حول و حوش نوروز 1390 در موافقت با یکی از دوستان وبلاگ‌نویس که نوشته بود فضای قضاوت درباره فیلم «جدایی نادر از سیمین» اثر اصغر فرهادی سیاست زده است به نگارش درآوردم. در آن زمان، این فیلم به تازگی برنده خرس طلایی جشن‌واره برلین به عنوان بهترین فیلم، و فرهادی برنده خرس نقره‌ای این جشن‌واره به عنوان بهترین کارگردان شده بود؛ این فیلم پیش و پس از آن هم در چند جشن‌واره داخلی و خارجی دیگر جوایزی دریافت کرد؛ و در داخل ایران هم اهل هنر و منتقدان مطالعه کرده و بینندگان فرهیخته – تا حد زیادی در واکنش به و در تحریم فیلم «اخراجی ها 3» مسعود ده‌نمکی که هم‌زمان با جدایی نادر از سیمین در ایران اکران شده بود‌– کمپینی پر حرارت در تبلیغ برای این فیلم به راه انداخته بودند؛ به تازگی نیز این فیلم در بخش بهترین فیلم خارجی‌ به هشتاد و چهارمین دوره مراسم اسکار راه یافت. به این دلیل که خارج از ایران هستم و به سینمای داخل دست‌رسی مستقیم ندارم، در آن زمان هنوز نتوانسته بودم فیلم را ببینم؛ و با این‌که در همان زمان هم تاکید کرده بودم که قصد نقد فنی فیلم فرهادی را ندارم، به همین دلیل برخی بر من خرده گرفتند که ندیده و ندانسته و تحت تاثیر جو موجود، پز مخالف‌خوانی پیرمردی گرفته‌ام و اظهار نظر «روشن‌فکرانه» کرده‌ام، و به طور غیرمستقیم آب به آسیاب جمهوری اسلامی ریخته‌ام. اکنون که فیلم را دیده‌ام، با اطمینان بیش‌تری‌– و با تغییر اندکی در متن‌– بر موضع سابق خود پافشاری می‌کنم.

 پیش از این‌که وارد بحث اصلی بشوم، باید این نکته را خاطرنشان کنم که فیلم فرهادی، از نظر فنی، شکفتگی نهایی سینمای اجتماعی مورد علاقه وی با تکنیک‌های خاص عمدتن تجربی و با تم اصلی «چارچوب‌گریزی حقیقت» می‌باشد که با «رقص در غبار» آغاز شد، با «شهر زیبا» و «چهارشنبه سوری» و «درباره الی» ادامه یافت، و در «جدایی نادر از سیمین» به اوج رسید. با این‌که هنوز چهارشنبه سوری را بهترین فیلم فرهادی می‌دانم، باید اذعان کنم که جدایی نادر از سیمین از خوش ساخت‌ترین فیلم‌های سینمای ایران معاصر است. این فیلم از فیلم‌نامه‌ای قوی، تدوینی مناسب، و بازی‌های نسبتن خوب – گرچه با فراز و نشیب نسبی‌– برخوردار است. در میان بازیگران، شهاب حسینی، با اجرای نقشی متفاوت با آن‌چه معمولن از او دیده‌ایم، خوش می‌درخشد. در مجموع، فیلم فرهادی از منظر هنری اثری درخور توجه و شایان تحسین است. با این وجود، این‌که موضع‌گیری در قبال این فیلم چه در داخل و چه در خارج تا حدود زیادی تحت تاثیر مسابل سیاسی-اجتماعی حال حاضر ایران بوده ادعایی بی‌پایه نیست.

اصغر فرهادی و شیر نقره‌ای جشن‌واره برلین

سینمای «قابل تامل» غیرحکومتی ایران الان سال‌هاست که به دلیل مسایل عمدتن سیاسی به دو بخش تقسیم شده. یک بخش قدیمی‌ها و جاافتاده‌هایی مثل کیمیایی و بیضایی و تقوایی و مهرجویی هستند که محور اصلی محتوایی و ساختاری آثارشان تا حد زیادی بومی است، و عناصر غیربومی آثارشان معمولا تحت‌الشعاع عناصر بومی آن قرار می گیرد. این دسته به علت سابقه طولانی و کیفیت معمولن خوب‌– یا حداقل مردم‌پسند‌– آثارشان همیشه مخاطب خود را داشته‌اند. بخش دیگر کارگردانان نسبتن جدیدتری مثل فرهادی و قبادی و پناهی‌– شاید بشود با اغماض زمانی کیارستمی و مخملباف را هم به این دسته اضافه کرد‌– هستند که فیلم‌های قابل تاملی ساخته‌اند، اما نگاهشان بیش‌تر به مخاطب بین‌المللی بوده تا مخاطب داخلی. کار این دسته با تمام نقایص ممکن در آن لزومن بد نبوده، حتا بعضی وقت‌ها خیلی هم خوب بوده، اما به نظر من آن‌چه که به شهرت پیدا کردن آن‌ها در خارج و جایزه گرفتن آن‌ها در جشن‌واره‌های بین‌المللی کمک شایانی کرده نه دقیقن کیفیت بالای آثار خودشان که موقعیت سیاسی-اجتماعی حال حاضر ایران‌– بگیرید دو دهه اخیر‌– و مسایلی از قبیل حقوق بشر و حقوق زنان ایران در چشم اروپا و بعضن آمریکای مدعی لیبرالیسم و حقوق بشر بوده (تبصره این‌که مرد ایرانی بدون استثنا‌ جبار و جلاد است).

برخی به این موضع چنین ایراد می‌گیرند که نگاه ایدئولوژیکی در جشن‌واره‌های بین‌المللی وجود ندارد. پاسخ من‌– که خود سوالی دیگر است‌– این است که آیا صرف این‌که جشن‌و‌اره‌های بین‌المللی مشهور و پرطرف‌دار معمولن در اروپا و آمریکا برگزار می‌شوند به این نتیجه‌گیری منتهی می‌شود که در تصمیم‌گیری‌های این جشن‌واره‌ها دید ایدئولوژیک نسبت به هنر وجود ندارد؟ مطابق تحقیقات گسترده متفکران بومی یا خارجی، ایدئولوژی در غرب‌– به خصوص در آمریکا‌– نقش بسیار مهمی در جریان‌سازی هنری و ادبی ایجاد می‌کند. به عنوان مشت نمونه خروار، کافی است سری به آثار سارتر، آدورنو، مارکوزه، فوکو، لیوتار، بودریار و بسیاری دیگر زد تا حقیقت این امر را دریافت. این فقط در حوزه جمهوری اسلامی نیست که ایدئولوژی در تصمیم‌گیری‌های هنری‌– و صد البته غیر هنری‌– نقش بازی می‌کند؛ زیرا که قضاوت ایدئولوژیکی در سرتاسر دنیا – چه به طور مستقیم و چه غیرمستقیم – اعمال می‌شود، و هر هسته قدرتی در این راه از عوامل کنترل و بازنمایی خاص خود استفاده می‌کند.

در همین راستا، حقیقت این است که یکی دو دهه ای است که دیالکتیک مشکوکی بین جشن‌واره‌های بین‌المللی و سینمای مستقل ایران شکل گرفته: فیلم‌هایی که ایران را سیاه و ایرانی را تلخ می‌نمایانند در جشن‌واره‌های بین‌المللی تقدیر می‌شوند، کاندید می‌شوند، یا جایزه می‌گیرند. این مسئله باعث شده بسیاری از فیلم‌سازان مستقل ایرانی هم خودآگاه یا ناخودآگاه خود را در این چارچوب تعریف کنند و برنامه کارشان را بر این مبنا بریزند. بدین ترتیب، این قسمت فیلم‌سازی ایران عملن تبدیل شده به سازمان پراکنده‌ای که ماده خام‌اش را از ایران می‌گیرد، اما بیش‌تر مخاطب و منتقد خارجی را در نظر می‌گیرد، و بعد در ایران معمولن به مدد نظر و تبلیغ خود اهل سینما و منتقدان ادبیات دان و فیلم دیده‌– به علاوه تحریم و تبلیغ منفی جمهوری اسلامی‌– به پدیده‌ای جنجالی تبدیل می‌شود.

این در حالی است که سینمای ایران تا پیش از وفور کاندیداتوری و دریافت جوایز خارجی هم شاه‌کار بسیار داشت. در این راستا، نکته‌ای که سال‌هاست برایم جای سوال دارد این است: اگر قصد و قرضی از سوی جشن‌واره‌های اروپایی و آمریکایی در کار نیست، چرا سال‌هاست که تنها فیلم‌هایی که به نوعی بدی ایران یا بدبختی ایرانی را به تصویر می‌کشند مورد توجه قرار می‌گیرند؟ چرا بر فرض مثال به شاه‌کار دراماتیک بی‌نظیری هم‌چون «سگ کشی» بهرام بیضایی توجهی نمی‌شود؟ یا یکتا طنز اجتماعی بزرگ سینمای بعد از انقلاب، «اجاره نشین‌ها»ی داریوش مهرجویی، مورد تفقدی قرار نمی‌گیرد؟ یا «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی که هم از اصل اثر اقتباس شده از آن، «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی، و هم از فیلمی که هاوارد هاکس بر اساس آن ساخته، به مراتب برتر است، تنها برنده یوزپلنگ برنزی ناقابل چهل و یکمین جشن‌واره بین‌المللی فیلم لوکارنو می‌شود؟ اگر حافظه تاریخی یاری کند، مشخص می‌شود که آن فیلم‌ها لزومن از جنس فیلم‌های امروزی نبودند. قصد، به زیر سوال بردن ارزش فنی این فیلم‌ها نیست؛ نکته مورد تاکید من سیاست ایدئولوژیکی پشت گزینش آن‌هاست که باید جوالدوزی به ما بزند. آیا «جهانی شدن» به هر قیمتی‌– در این مورد، به قیمت تقلیل یک ملت به مشتی فقیر فرهنگی-اقتصادی و خودخواه اجتماعی در چشم جهانیان‌– برای ما ایده‌آل است؟ و آیا امروزه جهانی شدن برای ما ایرانیان تنها از این راه میسر است که خودزنی کنیم و پیش جهانیان سفره دل بدبختی‌های‌مان را بگشاییم؟

سال‌ها پیش حاتمی‌کیا در فیلم «آژانس شیشه‌ای» کاراکتری را گنجانده بود که بسیار شبیه کیارستمی بود: فیلمساز خوش تیپ و کم حرفی که عینک دودی زده بود و شب عیدی به آژانس مسافرتی آمده بود تا بلیط بخرد و به جشن‌واره سینمایی خارجی برود. کاری با موضع‌گیری‌های سیاسی حاتمی‌کیا – چه در گذشته و چه در حال‌– ندارم، اما استعاره‌– یا بهتر است بگویم مجاز‌– کنایه آمیزش درباره این فیلم‌سازان متاخر‌– گرچه شاید نه لزومن درباره شخص کیارستمی‌– چندان بی‌راه به نظر نمی‌رسد: این کارگردان‌ها محترم‌اند، از سینمای روز دنیا آگاهی نسبتن خوبی دارند، و فیلم‌های قابل تاملی می‌سازند، اما معمولن ایران را از ورای همان «عینک دودی» می‌بینند و به تصویر می‌کشند.


 


خبر / رادیو کوچه

روز پنج‌شنبه، 29 سپتامبر، دادگاهی در بحرین بیست پزشک و پرسنل درمانی را که زخمی‌های تظاهرات اعتراضی این کشور را درمان کرده بودند به دوره‌های زندان بین پنج تا پانزده سال محکوم کرده است.

به گزارش الجزیره، دادستان این دادگاه این افراد را به تحریک به براندازی و ایجاد تفرقه مذهبی متهم کرده بود اما سازمان‌های مدافع حقوق بشر گفته‌اند که متهمان صرفن به وظایف حرفه‌ای خود در درمان زخمی‌های اعتراضات عمل کرده بودند و نمی‌بایست به این دلیل محاکمه شوند.

متهمان این پرونده هفته پیش و پس از آن‌که دست به اعتصاب غذا زدند با سپردن وثیقه از زندان آزاد شدند و معلوم نیست که آیا اجازه فرجام‌خواهی از این حکم را دارند یا نه باید برای گذراندن دوره محکومیت خود به زندان بازگردند.

در خبری دیگر از بحرین، دادگاه یک مرد را که به اتهام قتل عمد یک مامور پلیس در جریان تظاهرات اعتراضی محاکمه شده بود به اعدام محکوم کرده است.

بیشتر بخوانید:

«صدور حکم حبس ابد برای چند معترض بحرینی»


 


پنج‌شنبه 7 مهر 90‌/ 29 سپتامبر 2011

اجرا: اعظم

استودیو: سیاوش

تقویم ‌تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات پنج‌شنبه ایران

تمام رخ- «احمدی‌نژاد ناراضی از نامه‌نگاری با رهبری»- آرش حسینی‌پژوه

بخش اول خبر‌ها

شاد و تندرست- «کارت قرمز در کنار خیابان»- اکبر ترشیزاد

پاپاراتزی- «پیشنهاد نامشروع رییس فدراسیون به یک خانم در ایران»- بهنام

بخش دوم خبرها

گزیده اخبار مطبوعات تاجیکستان- «از بازگشت پوتین به قدرت در روسیه چی را انتظار شویم»- کیومرث

این‌جا آسیا است- «نسخه بدلی لاس و‌گاس»- سحر بیاتی

بخش سوم خبرها

دایره‌ی شکسته- «فلسفه‌ی یک عروسک چوبی»- مه‌شب تاجیک

گزارش روز کابل- «افغانستان و فراخوان 596 میلیون دلار»- آرین

بخش چهارم خبرها


 


سحر بیاتی/ رادیو کوچه

دنیای امروز عرصه رقابت نام‌های بزرگ جهانی است، از «فیس بوک» تا «گوگل» و «مایکروسافت» تا جنگ برندهای معتبر پوشاک، اما این میان برای همه نام‌های معتبر جهانی یک رقیب چشم بادامی در کمین نشسته است. چینی‌ها، متخصص در تولید نسخه بدلی نام‌های بزرگ جهانی، می‌خواهد «نوکیا» و «سامسونگ» باشد یا «گوچی»، «فرگاباما»، «هرمس» یا حتا برندهای قدیمی‌تری چون «آدیداس» و «پوما». اما چینی‌ها فقط به این نام‌های بزرگ اکتفا نکرده‌اند و نسخه دیگری از «لاس وگاس» را در شمال پایتخت مالزی بنا نهادند. تنها کازینوی کشورهای اسلامی، بزرگ‌ترین کازینوی دنیا بعد از «لاس وگاس»، و البته نسخه بدلی «برج ایفل»، «اسکار» و «ونیز». هر چند این نسخه بدلی زیباست و ارزش دیدن و گشت زدن دارد اما یادتان باشد، توقعی که از مدل چینی یا بدلی اجناس خریداری شده را دارید از «لاس وگاس»، «ونیز» و «ایفل» مالزیایی هم داشته باشید.

این‌جا آسیاست، «گنتینگ هایلند»، کوالالامپور

این بار راهی می‌شوم به سمت ارتفاعات پایتخت مالزی، مجموعه دیدنی «گنتیگ هایلند» که در سال 1964 توسط یک مرد چینی به نام «لیم گه تونگ» ساخته شد.

فرقی نمی‌کند با ماشین‌های سواری یا با اتوبوس، مسئله رسیدن به ارتفاع 1800 متری از سطح دریا و رفتن در راه جاده‌ای است سرسبز و پر پیچ و خم با نوستالژی جاده «کندوان» خودمان یا همان جاده چالوس دوست‌داشتنی، با این تفاوت که هرگز پاییز هزار رنگ و برف نزدیکی «گچسر» و «دیزین» را در این جاده نخواهید دید، تا چشم کار می‌کند سبز است و سبز، آرام و بی‌سر و صدا، سکوتش پر است از رمز و راز؛ شاید هم نه رمزی دارد نه رازی اما ذهن من دوست دارد قصه ببافد از جنوب شرق آسیا، جایی که آخرین بازماندگان مادر‌سالارها به روایت «اوریانا فالاچی» روزنامه‌نگار بزرگ ایتالیایی در کتاب «جنس ضعیف» در آن زندگی کرده‌اند.

هوای خنک و ناب کوهستانی را فرو می‌دهم در ریه‌هام چقدر این هوا را به ریه‌هام بدهکار بودم، چقدر هم‌وطنانم این هوا را به ریه‌های‌شان بدهکارند. چه کسی گفته بود آسمان هر کجا آیا همین رنگ است؟ من پاسخ را یافته‌ام، قاطعانه باید گفت نه آسمان در جایی در این نزدیکی در همین آسیا خاکستری است و مردم برای تنفس ذره‌ای اکسیژن روز شماری می‌کنند و نهایت تدبیر مسوولان هم ریختن مقادیری آب با هواپیمای آب پاش بر سرشان است و بس.

خدای قهار بودایی‌ها

در راه رسیدن به «گنتینگ هایلند» (ارتفاعات گنتینگ) معبدی است که به معبد «بهشت و جهنم» شهرت یافته است.

این معبد مانند سایر معابد بودایی از چند عبادت‌گاه کوچک و تعداد زیادی از خدایان سنگی تشکیل شده است و یک بودای بزرگ سنگی نیز در انتهای معبد به چشم می‌خورد. از سویی دیگر با مجسمه‌های رنگی بودایی‌ها تمامی تعالیم خود را در قالب بهشت و جهنم در این معبد نمایش داده‌اند.

به نظر خدای معبد چینی‌ها خدایی قهار است. چرا که سه پنجم تصاویر را به جهنم اختصاص داده‌اند و تصویرشان از بهشت تنها به یک نقاشی و یک کاروان برآورده کردن آرزو خلاصه می‌شود. ظاهرن در آموزه‌های چینی تصویرسازی از بهشت به مراتب کم‌تر از تصویر اسلام است. این‌جا حتا خبری از باغ‌های میوه و جوی‌های شراب و حوریان بهشتی که اسلام  وعده داده هم نیست. چینی‌ها حتا مظاهر قهری و پاداشی دین را به شدت مادی دیده‌اند.

نکته مورد توجه در مجسمه‌هایی که راوی جهنم هستند، شباهت عذاب‌ها با روایت‌های مسلمانان است. حضور افراد در دادگاهی که یک خدای جهنم بر سر آن است. در هر مرحله عذاب برای اعمال مشخصی اختصاص می‌یابد. از دزدی، قتل، بی‌احترامی به والدین و عدم دستگیری از مساکین، تا زنا و عدم وفاداری و بی توجهی به حقوق دیگران عذابی مشخص دارد.

نمی‌دانم چرا خدای عشق و چشم‌پوشی، محبت و گذشت در هیچ یک از روایات مذهبی که تا کنون دیده‌ام وجود ندارد. گویی خدا بشر را برای عذابی سخت خلق کرد و جهان دادگاهی است برای گردن زدن همه خطاکاران، بی‌خبر از این‌که خالق این همه زیبایی و سرسبزی، پروردگار آهنگ و تناسب نمی‌تواند تا این حد خشن، بی‌گذشت و مادی با جهان و هر‌چه در آن هست مقابله کند.

شاید اگر تعریف درستی از عشق الهی داشتیم به صلح بیش‌تر از جنگ می‌اندیشیدیم.

تاریخ‌چه «گنتینگ هایلند»

پس از گشت‌وگذار در معبد جهنم و بهشت با سوال‌های بی‌پاسخ از معنای مرگ و زندگی و روایت‌های مشابه از زندگی پس از مرگ پیچ و خم‌های جاده را از سر می‌گیرم برای رسیدن به آدم‌های سرخوش،  رها شدگان در هیجان و ریسک و بی‌خبری، تا در نهایت می‌رسم به انتهای جاده و مجموعه تفریحی «گنتینگ هایلند.»

 روایت‌های متفاوتی از ساخت بنای اولیه «گنتیگ» شنیدم برخی می‌گویند آقای «لیم» این بنا را برای همسرش که بیمار بود ساخت، برخی معتقدند که آقای «لیم» کازینوی «گنتینگ» را در ابتدا برای تجمع فامیلی و دوستانه‌اش بنا کرد. همان‌طور که پیش‌تر هم گفتم بزرگ‌ترین تفریح مهاجران چینی به مالزی مصرف تریاک و قمار بود. شاید این کازینو هم برای تفریح و سرگرمی نزدیکان «لیم» ساخته شده بود.

وب سایت رسمی مجموعه «گنتیگ» درباره تاریخ ساخت مجموعه می‌نویسد: «در سال ۱۹۶۴ شخصی به نام «سری لیم گوه تونگ» اولین برنامه‌ریزی برای پیدایش یک مجموعه تفریحی در بلندی‌های «گنتینگ» را انجام داد. وی پیش‌بینی کرد که با توجه به آب و هوای گرمسیری و استوایی کشور مالزی، وجود یک چنین مجموعه اقامتی تفریحی بتواند بسیار مفید باشد. وی با هم‌کاری عده‌ای دیگر و بعدها با هم‌کاری دولت مالزی و سرمایه‌گذاری تمام اموال شخصی خود در این پروژه توانست در سال ۱۹۷۱ اولین هتل مجموعه‌ی «گنتینگ» را با نام هتل «گنتینگ» افتتاح کند. این هتل در حال حاضر هتل «تم پارک» نام دارد. بعد از آن رشد مجموعه با در نظر گرفتن موضوع عدم نابودی جنگل‌های استوایی اطراف تا به امروز ادامه پیدا کرد، هتل‌های جدیدی یکی پس از دیگری افتتاح شدند. تا سال ۲۰۰۸ میلادی پنج هتل با نام‌های هتل «تم پارک»، هتل «گنتینگ»، هتل «هایلندز»، هتل «ریسورت» و هتل «فرست وورد» بهره‌برداری شده‌اند.»

البته روایت دیگری هم هست که برخی تور لیدرها (راه‌نمای گردش‌گری) می‌گوید: «آقای لی کارگری چینی بوده و زمین‌های اطراف گنتینگ را با قیمت خیلی ارزان خریداری کرده است و آخرهفته‌ها برای تفریح با دوستان کوه‌نوردش به آن‌جا می‌رفته‌. کم کم به فکر دایر کردن یک قمارخانه کوچک خانوادگی در آن‌جا می‌افتد و بعدها به فکر توسعه آن و از آن‌جایی که رفت‌وآمد به قله کوه کار هر قماربازی نبوده به فکر راه‌اندازی یک تله کابین می‌افتد و خلاصه رویاهایش هر روز به واقعیت نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند تا جایی که بعدها بزرگ‌ترین هتل جهان با بیش از شش هزار و صد اتاق در آن‌جا ساخته می‌شود و انواع پارک‌ها و کازینو‌ها و بناهای دیگر مکمل این قمارخانه می‌شوند.

امروز دیگر آقای لی زنده نیست تا ببیند آن قمارخانه محقر تبدیل به یکی از جذاب‌ترین و محبوب‌ترین مکان‌های تفریحی مالزی شده. باتوجه به این‌که مالزی کشوری مسلمان است اسلام‌گرایان افراطی بارها سعی در بستن کازینو داشتند ولی دکتر «مهاتیر محمد» بنیان‌گذار مالزی مدرن که در آن زمان سمت  نخست وزیری را به عهده داشته‌، رسمن مجوز فعالیت کازینو را به شرط ممنوعیت ورود مسلمانان صادر می‌کند تا کشورش امروز از این مجموعه صاحب درآمدی روزانه حدود چهار میلیون دلار باشد. ضمن این‌که ده‌ها هزار فرصت شغلی ایجاد شد و سالانه چیزی معادل جمعیت خود مالزی گردش‌گر از سراسر دنیا به این کشور سرازیر شد.»

با ورود به مجموعه شهربازی و کازینوی «گنتینگ هایلند» قصه تازه‌ای پیش روی من قرار می‌گیرد، قصه‌ای که در آن نه خبری از مجازات است، نه از درد و رنج، هر‌چه هست سرخوشی و سرمستی آدم‌هایی است که گاه یک شب همه دار و ندارشان را به یک «طاس» و یک «آس پیک» می‌بازند. این قصه ادامه دارد این بار با روایت بازنده‌های «بی بی دل» و برنده‌های «شاه خشت.»


 


خبر / رادیو کوچه

موسی ابراهیم، سخن‌گوی رسمی معمر قذافی، رهبر متواری لیبی که برخی از او با عنوان سعید الصحاف دوم یاد می‌کردند روز چهارشنبه، 28 سپتامبر توسط انقلابیون لیبی بازداشت شد.

به گزارش الشرق الاوسط مصر، شب گذشته یک منبع نظامی اعلام کرد: «موسی ابراهیم سخن‌گوی قذافی در حالی که با تغییر چهره تلاش داشت از شهر سرت خارج شود بازداشت شد.»

این منبع افزود:‌ «ابراهیم به شهر مصراته منتقل شد و انقلابیون ساکن مصراته که در اطراف سرت مستقر هستند هم این خبر را تایید کرده‌اند.»

این منبع که نامش فاش نشده است درباره چگونگی بازداشت موسی ابراهیم گفت: «زمانی که انقلابیون تلاش داشتند غیر‌نظامیان را از شهر سرت خارج کنند موسی ابراهیم شناسایی و دستگیر شد.»

هم‌چنین مخالفان از کنترل کامل فرودگاه شهر سرت خبر داده‌اند.

بیشتر بخوانید:

«افزایش نگرانی درباره وضعیت غیرنظامیان در زادگاه قذافی»


 


خبر / رادیو کوچه

روز پنج‌شنبه، 29 سپتامبر، ائتلاف به رهبری گروه اسلام‌گرای اخوان‌المسلمین مصر هشدار داده است که در صورتی که قانون انتخابات اصلاح نشود از شرکت در انتخاباتی که قرار است حدود دو ماه دیگر برگزار شود خودداری خواهد ورزید.

اعتراض این ائتلاف به ماده‌ای در قانون انتخابات است که براساس آن، یک سوم کرسی‌های پارلمانی باید در اختیار نمایندگان مستقل و غیر‌وابسته به احزاب قرار گیرد.

این ائتلاف به شورای نظامی حاکم بر مصر تا روز یک‌شنبه مهلت داده است تا خواست آن را برآورده سازد و در غیر این صورت از شرکت در انتخابات مرحله‌ای پارلمان که از ۲۸ نوامبر آغاز خواهد شد خودداری خواهد ورزید.

 بیشتر بخوانید:

«آغاز همه‌پرسی قانون اساسی در مصر»


 


رادیو کوچه

1547 میلادی- بر طبق برخی منابع تاریخی «دون میگل د سروانتس ساآودرا»  (‎Don Miguel de Cervantes Saavedra)‏ رمان‌نویس، شاعر، نقاش و نمایشنامه‌نویس اسپانیایی در این روز متولد شده است.

رمان مشهور «دون کیشوت» اثر اوست. به وی لقب «شاهزاده‌ی نبوغ» داده‌اند.

وی در سال ۱۵۶۹ به دستور فلیپه دوم پادشاه وقت اسپانیا برای شرکت در جنگ به ایتالیا سفر کرد. سروانتس در «جنگ لپانتو» (Lepanto) شرکت داشت. دست چپ او در این جنگ آسیب دید.

1902 میلادی- «امیل زولا» نویسنده تاثیرگذار فرانسوی درگذشت. شاخص‌ترین چهره مکتب ادبی ناتورالیسم و چهره‌ای مهم در آزادی‌خواهی سیاسی فرانسه است. از معروف‌ترین رمان‌های او می‌توان به «ژرمینال»، «نانا» و «آدم‌کشی» اشاره کرد.

زولا هم‌چون «دیکنز» نویسندگی را در ابتدا با روزنامه‌نگاری شروع کرد و بعدها یکی از پرکارترین ادیبان اروپا شد و ده‌ها رمان قطور نوشت. او توجه زیادی به مقولات اجتماعی داشت و طرف‌دار بزرگ آزادی و عدالت و مدافع آشتی‌ناپذیر طبقه زحمت‌کش اجتماع بود. زولا در رمان «نانا» به ابتذال اخلاق در جامعه اشرافی اشاره می‌کند و در رمان «آدم‌کش»، فقر کارگران را نشان می‌دهد.

آثار او که به فارسی برگردانده شده است، عبارتند از: «دارایی خانواده روگن»، «زمین»، «سهم سگان شکاری»، «آسوموار»، «شکست»، «شاه‌کار»، «رویا»، «ژرمینال»، «پول‌ و ‌‌زندگی»، «نانا»، «چه‌شیرین است زندگی»  و «دکتر پاسکال».

1911 میلادی- کشور لیبی از اوایل قرن شانزدهم میلادی بخشی از قلمرو امپراتوری عثمانی بود و در سال 1835 مستقیمن تحت نظارت دولت عثمانی قرار گرفت. دولت ایتالیا از ضعف دولت عثمانی استفاده و در چنین روزی، این کشور را از دست امپراتوری عثمانی خارج کرد. این جنگ منشا تشکیل کشور لیبی شد. این سرزمین تا آن زمان بیش‌تر به «طرابلس غرب» معروف بود. لیبی در جریان جنگ جهانی اول تحت استعمار کامل ایتالیا قرار گرفت اما در 1951، استقلال خود را اعلام کرد.

2010 میلادی- هم‌چنین در این روز «تونی کرتیس» (Tony Curtis) بازی‌گر آمریکایی نیز درگذشت. وی با نام حقیقی «برنارد شوارتز» (Bernard Schwartz) در سال ۱۹۲۵ در نیویورک متولد شد. پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۹ اولین نقش سینمایی خود را به عهده گرفت.

تونی کرتیس در اواخر دهه ۱۹۴۰ به سینما راه یافت. وی با بازی در فیلم «ستیزه‌جویان» به کارگردانی «استنلی کریمر» نامزد جایزه اسکار شد. در سال ۱۹۵۹ با فیلم کمدی «بعضی‌ها داغشو دوست دارند» به کارگردانی «بیلی وایلدر» (Billy Wilder) به شهرت جهانی رسید. بازی او در فیلم «اسپارتاکوس» به کارگردانی «استنلی کوبریک» در یادها خواهد ماند.

تونی کرتیس در بیست سال آخر زندگی در کنار بازی‌گری، به عنوان نقاش نیز مطرح شد. در سال ۲۰۰۵ کتاب خاطرات خود را با عنوان «یک شاهزاده آمریکایی» منتشر کرد.

1320 خورشیدی- عده‌ای از اعضای مارکسیست مشهور، از جمله «ایرج اسکندری»، «بزرگ علوی»، «عبدالحسین نوشین»، «احسان طبری»، «خلیل ملکی» و «رضا روستا»، حزب توده ایران را بنیان نهاده و «سلیمان‌میرزا اسکندری» را به ریاست آن برگزیدند. حزب توده ایران سازمان اصلی چپ در تاریخ معاصر ایران است. این حزب به عنوان وارث سوسیال‌دموکراسی عهد مشروطه و حزب کمونیست ایران در مهرماه سال ۱۳۲۰ در تهران تاسیس شد.

این حزب مهم‌ترین اهداف خود در ایران را بسیج همه نیروها علیه فاشیسم و دفاع از شوروی، دفاع از زحمت‌کشان و متشکل کردن آن‌ها در ایران و مبارزه برای دمکراسی اعلام کرد.

  ———————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

1789 میلادی- ارتش ایالات متحده با 700 سرباز تشکیل شد. کشتی جنگی نیز برای این ارتش ساخته شد که هم اکنون در بندر بوستون قرار دارد.

1901 میلادی- دکتر «انریکو فرمی» (Enrico Fermi) که به پدر «بمب اتمی» شهرت دارد در این‌روز در ایتالیا به‌دنیا آمد و تا سال 1938 در دانشگاه رم تدریس کرد و در آ‌ن‌جا بود که به پیش‌رفت‌هایی در زمینه شناخت و نیروی مواد متشکله هسته اتم دست یافت. و برنده جایزه نوبل سال 1938 در فیزیک شد.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

نیویورک تایمز

Iranian history


 


خبر / رادیو کوچه

روز پنج‌شنبه، 29 سپتامبر، بر اساس یادداشت منتشر شده در وب‌سایت باران منسوب به مهدی خزعلی، وبلاگ‌نویس منتقد دولت، فرزند آیت‌اله ابوالقاسم خزعلی از اعضای مجلس خبرگان و از فعالان سیاسی معترض به نتایج انتخابات ریاست جمهوری،‌ وی از خروج خود به خارج از کشور خبر داده است.

به گزارش وب‌سایت باران، مهدی خزعلی در بخشی از این یادداشت خطاب به مردم ایران آورده است: «باور نداشتم که آن‌چه می‌بینم و می‌شنوم‌، حقیقت دارد، پس باید صبر می‌کردم تا واقعیت را لمس کنم و سپس به اطلاع شما  برسانم‌، اینک در ارتفاع سی هزار پایی (هیج ارتباطی با سی هزار میلیارد ریال اختلاس ندارد!) هستم و مرزهای بهشت (ایران عزیز) خارج شده‌ام.»

وی این یادداشت را در هواپیما نگارش کرده و اعلام کرده است که به علت نداشتن حروف فارسی بر روی لپ تابش، برای نگارش این نامه با مشکل روبه‌رو شده است.

گفته می‌شود وی دو روز پیش از سوی دادگاه احضار شده بود.

لازم به اشاره است مهدی خزعلی، که چندی پیش از زندان اوین آزاد شده بود پس از آزادی و در گفت‌و‌گویی دلیل بازداشت خود را «توهین به مهدوی کنی» عنوان کرده و به وضعیت نامناسب بندهای زندان اوین پرداخته و گفته بود: «به گوسفند هم ظلم می‌شود اگر در بند ۲۰۹ و ۲۴۰ نگه‌داری شود.»

 متن کامل این نامه که در سایت شخصی وی منتشر شده است بدین شرح است:

 دوستان سلام

از تاخیر در نوشتن عذر می‌خواهم،  حق دارید کله مند باشید، در سختی‌ها دعایتان بدرقه راهم است و در رفع کرفتاری، باید شما را از دلنکرانی دراورم، راستش همه جیز طوفانی درست شد و غیر منتظره!  فرصت کم بود و یک سر ىاشتم و هزار سودا!

اولاَ‌: با شرح بالا فرصت نداشتم بای نت بنشینم و قصه دیروز و امروز را بکویم.

ثانیاَ‌: باور نداشتم که انجه میبینم و میشنوم ، حقیقت دارد! بس باید صبر میکردم تا واقعیت را لمس کنم و سبس به اطلاع شما  برسانم ، اینک در ارتفاع سی هزار بایی (هیج ارتباطی با سی هزار میلیارد ریال اختلاس ندارد!) هستم و مرزهای بهشت (ایران عزیز) خارج شده ام ، باور کردم که خواب نمی دیدم!

این مختصر را در هوابیما تایب کردم ، ان شاالله شرح ماجرا را فردا با کیبورد فارسی برایتان خواهم نوشت .

تا فردا خدانکهدار

۱۳۹۰/۷/۶

مهدی خزعلی


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

خراسان

1) آیت‌اله مکارم شیرازی: ترکیه از پشت به مسلمانان خنجر می‌زند

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=7&id=1091179

آیت‌اله مکارم شیرازی با انتقاد شدید از مواضع و عمل‌کرد ترکیه اظهار داشت: «ترکیه اگر چه در ظاهر با اسراییل جنگ زرگری دارد، اما از پشت به مسلمانان خنجر می‌زند.» وی با انتقاد از سکوت مردم و مسوولان در داخل کشور در قبال این رفتارها گفت: «کار زشت دیگر دولت‌مردان ترکیه این است که دست در دست عربستان و آمریکا گذاشته‌اند و علیه سوریه اقدام می‌کنند تا آن‌جا را مانند لیبی به جنگ داخلی بکشانند تا تعداد زیادی از مسلمانان را به کشتن دهند.»

2) وعده بهمنی برای برکناری تعدادی دیگر از مدیران بانک‌های خصوصی

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=7&id=1091198

وزیر اقتصاد و رییس کل بانک مرکزی مواضع جدید خود درباره فساد عظیم مالی را اعلام کردند. در این میان مهم‌ترین موضع از سوی بهمنی اعلام شد که وعده داد برخی دیگر از مدیران بانک‌های خصوصی نیز برکنار می‌شوند. از سوی دیگر یک روز پس از اعلام برکناری جهرمی مدیرعامل بانک صادرات و استعفای خاوری مدیرعامل بانک ملی، جهرمی دست به افشاگری‌های تازه‌ای درباره بزرگ‌ترین اختلاس بانکی کشور زد، وی مدعی شد محمودرضا خاوری مدیرعامل مستعفی بانک ملی به کانادا فرار کرده است و اکنون عوامل مرتبط با خاوری در بانک مرکزی و دولت در صدد رفع و رجوع این فرار که با کمک و پشتیبانی برخی از آنان انجام گرفته است، هستند.

اعتماد

1) آملی لاریجانی: وقاحت هم حدی دارد

http://www.etemaad.ir/Released/90-07-07/150.htm

آیت‌اله صادق آملی‌لاریجانی رییس قوه قضاییه روز گذشته با ادبیات تندی به برخی اظهارنظرهای مقامات دولت از جمله رییس‌ جمهوری، معاون اول وی و حتا برخی نوشته‌های روزنامه ایران، روزنامه رسمی دولت درباره اختلاس 3 هزار میلیارد تومانی واکنش نشان داد و از سوی این قوه خط و نشان‌های جدیدی کشید. پیش از این رییس‌ جمهوری درباره پرونده‌های مربوط به جریان خاص در مصاحبه با خبرنگاران تاکید کرده بود که کابینه خط قرمز وی محسوب می‌شود. در حالی که قوه قضاییه و در راس آن آملی‌لاریجانی در این مورد و اظهارنظر رییس‌ جمهوری تاکنون سکوت کرده بود اما دیروز آملی‌لاریجانی بدون آن‌که نامی از رییس‌ جمهوری ببرد با اشاره مستقیم به گفته‌های وی گفت: «در این زمینه برخی کارشکنی‌هایی می‌کنند ولی ما می‌گوییم خطوط قرمزهایی که اعلام می‌شود توهمی است. کجا در اسلام خط قرمز داریم؟ چه کسی را می‌خواهید افشا کنید؟ با چه کسی سر جنگ دارید؟» وی حتا با اعلام موضعی صریح گفت: «برخلاف برخی شایعات کوتاه نیامده‌اند و با این‌که برای رسیدگی به برخی پرونده‌ها سنگ‌اندازی‌های زیادی شده اما آن‌ها سعی دارند کار را ادامه بدهند.»

2) واریز بخشی از درآمدهای نفتی به شعبه بانک ملی در خارج از ایران

http://www.etemaad.ir/Released/90-07-07/150.htm

رییس دیوان محاسبات کل کشور به کمیسیون انرژی مجلس رفته و گزارش مبسوطی را در مورد آخرین نسخه تخلف‌های مالی دولت دهم به اعضای این کمیسیون داده و میزان تخلفات به حدی بالا بوده که کمیسیون مقرر کرده دولت باید به سرعت جواب‌گوی تخلفات رخ داده باشد. در مهم‌ترین بخش از این تخلفات 544 میلیون دلار از درآمد حاصل از صادرات گاز کشور به خزانه واریز نشده است‌. هم‌چنین به گفته مؤید حسینی صدر، رحمانی‌فضلی عنوان داشته: «دولت احمدی‌نژاد اقدام به واریز بخشی از درآمدهای نفتی به شعبه‌ای از بانک ملی در خارج از کشور کرده است؛ اقدامی که بر اساس قوانین‌، غیر قانونی است چرا که تمام درآمدهای نفتی باید به خزانه کشور واریز شود.»

 جام جم

1) باهنر: دولت برخی اشکالات خود را برطرف کرده است

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100855359684

به‌رغم تصریح ماده 233 آیین‌نامه داخلی مجلس بر لزوم رای‌گیری در مورد گزارشات کمیسیون اصل 90، گزارش دیروز کمیسیون در مورد «تخلفات رییس ‌جمهوری» در صحن علنی مجلس به رای‌گیری گذاشته نشد.

به گزارش «جام جم»، محمدرضا باهنر که ریاست جلسه دیروز را بر عهده داشت در این رابطه اظهار کرد: «زمانی که کمیسیون اصل 90 این گزارش را ارایه کرده، دولت برخی اشکالات خود را برطرف کرده و طبیعتن این گزارش هم اصلاح شده است.»

2) تشکیل اولین حزب سیاسی در لیبی پس از قذافی

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100855347420

اولین حزب سیاسی کشور لیبی به نام حزب تجمع ملی برای عدالت و آزادی در بنغازی در شرق این کشور، اعلام موجودیت کرد. به گزارش فارس، بنیان‌گذاران این حزب و طرف‌داران آن تاکید کردند، آ‌ن‌ها می‌کوشند ملت لیبی را برای تاسیس و ایجاد موسسات و تشکل‌های مدنی آماده کنند تا بر پایه حاکمیت قانون و مساوات و عدم تمرکز‌گرایی استوار باشد.

آفرینش

1) طرح استیضاحی دیگر به مصلحت جامعه نیست

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=15699#89360

معاون پارلمانی رییس ‌جمهوری، در واکنش به گزارش اخیر کمیسون اصل 90، با تاکید براین‌ که اگر جاهایی ابهام، شبهه یا سوالی باشد، توضیحات لازم را خواهیم داد، یادآورشد که طبق آیین‌نامه مجلس، پاسخ دولت باید در دستور جلسات مجلس قرار گیرد.

وی گفت: «من فضا و مصلحت جامعه را در این نمی‌بینم که استیضاح دیگری مطرح شود؛ زیرا هر استیضاحی هزینه‌هایی دارد و موجب چالش میان دولت و مجلس می‌شود.»

2) نیاز به برقراری خط مستقیم ارتباطی میان ایران-آمریکا نداریم

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=15699#89371

وزیر دفاع با اشاره به بدقولی روسیه در عمل به تعهداتش درباره موشک‌های اس 300 تصریح کرد که ما ادعای خسارتی داریم که تصمیم‌گیری در این ارتباط به داوری سپرده شده است. وی همچنین در پاسخ به این سوال که آمریکایی‌ها پیشنهاد کردند که خط تلفن سرخ بین ایران و آمریکا ایجاد شود گفت: «ما در منطقه نیاز به برقراری این خط نداریم.»

رسالت

1) مخفی‌گاه قذافی شناسایی شد

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=77201

به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از شبکه تلویزیونی بی‌بی‌سی‌، گفته می‌شود قذافی به هم‌راه شماری از مزدورانی که وی را هم‌راهی می‌کنند در صحرای لیبی به‌سر می‌برد و احتمالن به سوی الجزایر یا نیجر در حرکت است. برخی گزارش‌ها نیز از حضور قذافی در میان اعضای یکی از قبایل صحرا‌نشین در غرب لیبی حکایت دارد.

2) صالحی :مقامات ترکیه از دیپلماسی عجولانه حذر کنند

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=77204

وزیر امور خارجه گفت‌: «به همتایان ترک خود توصیه کرده‌ام که از دیپلماسی عجولانه به نفع دیپلماسی صبورانه و محتاطانه حذر کنند.» رییس دست‌گاه دیپلماسی کشورمان در مدت حضور در نیویورک گفت‌وگویی درباره تحولات اخیر برنامه‌ هسته‌ای ایران، مسایل ترکیه، سوریه، عربستان و اولویت‌های اصلی سیاست خارجی تهران انجام داد.

دنیای اقتصاد

1) خروج وزیر نفت از لیست تحریم

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=271494

خبرگزاری «مهر» با انتشار گزارشی اعلام کرد که با هماهنگی وزارت‌خانه‌های نفت و امور خارجه، «رستم قاسمی»، وزیر نفت به طور رسمی از فهرست تحریم برخی از کشورهای غربی خارج شده و این عضو کابینه دولت می‌تواند به عنوان رییس کنفرانس اوپک، به وین سفر کند.

2) خروج 1000 نفر از متقاضیان کارشناسی ارشد و دکتری از کشور

http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=271459

خبرگزاری مهر به نقل از گزارش یک دست‌گاه رسمی خبر داد که بیش از یک هزار جوان ایرانی که نیمی از آن‌ها در سن 22 تا 23 سالگی قرار دارند در 80 روز نخست امسال برای تحصیل در مقاطع کارشناسی‌ارشد و دکتری با هزینه شخصی از کشور خارج شدند که سه کشور، مقصد حدود 60 درصد این جوانان ایرانی بودند.


 


خبر / رادیو کوچه

روز چهارشنبه، 28 سپتامبر به وقت آمریکا، کاخ سفید اعلام کرده که اظهارات نسبت داده شده به یک مقام نظامی ارشد جمهوری اسلامی مبنی بر برنامه نیروی دریایی ارتش این کشور برای حضور در آب‌های مرزی آمریکا را جدی نمی‌گیرد.

رسانه‌های داخلی ایران به نقل از دریادار حبیب‌اله سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی، گزارش دادند که این نیرو قصد دارد در اقیانوس اطلس حضور پیدا کند.

در ادامه این گزارش از این فرمانده نیروی دریایی آمده است: «همان‌‌گونه که استکبار جهانی در نزدیک مرزهای آبی ما حضور دارد، ما هم با کمک سربازان ولایی این نیرو در نزدیکی مرزهای آبی آمریکا حضور قدرت‌مندانه خواهیم داشت.»

جی کارنی، سخن‌گوی کاخ سفید، این اظهارات را رد کرده و گفته است که ایالات متحده آن‌را جدی نمی‌گیرد.

آقای کارنی گفت: «ما چنین اظهاراتی را جدی نمی‌گیریم زیرا آن‌ها منعکس‌کننده توانایی نیروی دریایی ایران نیست.»

اظهارات نسبت داده شده به فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی هم زمان با مراسم بزرگ‌داشت سی و یکمین سال‌گرد «هفته دفاع مقدس» منتشر شده است.

در همین رابطه، احمد وحیدی، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیز گفته است که کشورش بر اساس دکترین «گسترش امنیت در آب‌های آزاد» به تقویت نیروهای دریایی خود اقدام می‌کند.

ویکتوریا نولاند، سخن‌گوی وزارت امور خارجه ایالات متحده نیز روز چهارشنبه گفت که با توجه به میزان قدرت نیروی دریایی ایران، به نفع این کشور است که بر مشکلاتی که در آب‌های هم‌جوار خود با آن‌ها مواجه است تمرکز کند، از جمله کاهش امکان وقوع سوانح دریایی در خلیج فارس و کمک به روند مبارزه با دزدان دریایی خلیج عدن.

بیشتر بخوانید:

«نبود هیچ راه ارتباطی با ایران خطرناک است»


 


خبر / رادیو کوچه

ویلیام هیگ وزیر خارجه بریتانیا روز چهارشنبه گفت که نگران گزارش‌هایی است که حاکی از طرح ایران برای اعدام قریب‌الوقوع یوسف ندرخانی یک کشیش مسیحی پس از خودداری از «بازگشت به اسلام» است.

هم‌زمان جان بینر رییس مجلس نمایندگان آمریکا نیز ایران را ترغیب کرد که از جان این مسیحی تبشیری بگذرد.

ویلیام هیگ دولت جمهوری اسلامی را ترغیب کرد به تعهدات بین‌المللی‌اش در زمینه حقوق بشر پای‌بند باشد و این حکم را لغو کند.

او در بیانیه ای گفت: «من گزارش‌هایی که می‌گوید یوسف ندرخانی، سرپرست کلیسایی در ایران، پس از خودداری از دستور دیوان عالی ایران برای بازگشت از دینش با احتمال اعدام قریب‌الوقوع روبه‌رو است را تقبیح می‌کند.»

او گفت که این گزارش‌ها نشان‌دهنده «ادامه بی‌میلی ایران برای پیروی از تعهدات قانونی و بین‌المللی‌اش برای احترام به آزادی مذهب» است.

او افزود: «من نسبت به شجاعت کشیش ندرخانی که دلیلی برای پاسخ‌گویی ندارد ادای احترام می‌کنم و از مقام‌های ایران درخواست می‌کنم حکم او را لغو کنند.»

جان بینر رییس مجلس نمایندگان آمریکا نیز گفت: «من ایران را ترغیب می‌کنم این راه تیره را رها کند، از جان یوسف ندرخانی بگذرد و دستور آزادی کامل و نامشروط او را صادر کند.»

آقای ندرخانی که اکنون بیش از ۳۰ سال دارد، در سن ۱۹ سالگی از اسلام به مسیحیت گروید و کشیش یک گروه کوچک از مسیحیان تبشیری به نام «کلیسای ایران» شد.

او اکتبر ۲۰۰۹ بازداشت شد و براساس قوانین شریعت اسلامی به جرم ارتداد به اعدام محکوم شد. این قانون اجازه می‌دهد در صورت ندامت محکوم حکم لغو شود.

این در حالی است که بر اساس برخی گزارش‌ها که در برخی رسانه‌ها منتشر شده وی در دادگاه تجدید نظر به اتهامی دیگر تحت عنوان ارتداد ملی متهم است.

بیشتر بخوانید:

«اتهام ارتداد ملی برای ندرخانی، کشیش محکوم به اعدام»


 


خبر / رادیو کوچه

پس از ناکامی پرسپولیس و استقلال در لیگ قهرمانان ۲۰۱۱ آسیا، تیم‌های سپاهان و ذوب آهن اصفهان نیز از گردونه این رقابت‌ها خارج شدند.

این دو باش‌گاه به رغم صعود به مرحله یک چهارم نهایی، بعدازظهر چهارشنبه، 258 سپتامبر، با ناکامی مقابل السد قطر و سوان سامسونگ کره جنوبی، راهی به مرحله نیمه نهایی پیدا نکردند.

دیدار دو تیم ذوب آهن و سوان سامسونگ در ورزش‌گاه فولاد شهر اصفهان و در حضور حدود ۷ هزار تماشاگر برگزار شد‌ که در نود دقیقه وقت قانونی این دیدار به تساوی یک‌بریک انجامید و کار به دلیل تساوی با همین نتیجه در دیدار رفت، به وقت‌های اضافه کشیده شد که این تیم کره‌ای بود که روی یک ضربه پنالتی در نیمه نخست وقت اضافه به گل برتری رسید.

اما در دیگر بازی نماینده ایران، سپاهان اصفهان در دوحه و در حضور حدود ۳ هزار تماشاگر مقابل السد قطر به میدان رفت.

این تیم که به دلیل استفاده از بازیکن محروم در بازی رفت، بازی را سه بر صفر به حریف واگذار کرده بود برای این که دست‌کم بازی را به وقت اضافی بکشاند، به ۳ گل احتیاج داشت و به همین خاطر سراپا هجومی ظاهر شد.

اما گل‌زنی‌های تیم اصفهانی در این دیدار پاسخ نداد. این بازی با نتیجه ۲-۱ به سود سپاهان تمام شد اما به دلیل نتیجه بازی رفت در مجموع 4 به 2 به سود تیم قطری پایان بافت.

 بیشتر بخوانید:

«برد سپاهان برابر السد و تساوی ذوب‌آهن برابر سامسونگ»


 


خبر / رادیو کوچه

شام‌گاه چهارشنبه، 28 سپتامبر، دومین شب دور دوم مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا با پیروزی تیم‌های مدعی بارسلونای اسپانیا، میلان ایتالیا و تساوی چلسی انگلستان به پایان رسیده است.

در گروه پنجم این مسابقات چلسی برابر والنسیای اسپانیا، در خانه حریف با تساوی یک‌ بر یک به کار‌ خود پایان داد. چلسی با این تساوی با چهار امتیاز در صدر ایستاد و والنسیا با دو امتیاز سوم است.

در همین گروه بایر لورکوزن با نتیجه دو بر صفر تیم گنک بلژیک را از پیش رو برداشت. لورکوزن با این پیروزی سه امتیازی شد و در مکان دوم قرار گرفت.

در گروه ششم، مارسی فرانسه در یک دیدار تماشایی با سه گل میهمان خود درتموند آلمان را شکست داد و با دو پیروزی و شش امتیاز در رتبه نخست ایستاد.

دیگر بازی این گروه را المپیاکوس یونان و آرسنال انگلستان برگزار کردند که این دیدار دو بر یک به سود تیم میزبان، آرسنال به پایان رسید تا با این برد آرسنال چهار امتیازی در مکان دوم قرار گیرد.

بازی‌های گروه هفتم که به گروه تیم‌های گم‌نام لقب گرفته است با تساوی یک بر یک آپوئل قبرس برابر شاختاردونتسک اوکراین و قرار گرفتن آپوئل در مکان نخست با چهار امتیاز آغاز شد.

در دیگر دیدار این گروه هم زنیت سن‌پترزبورگ روسیه برابر پورتو پرتغال در خانه به برتری سه‌ بر یک دست یافت تا با سه امتیاز در تعقیب تیم قبرسی در مکان دوم قرار گیرد.

و در نهایت در آخرین گروه تیم میلان که هفته گذشته با کسب یک تساوی ارزش‌مند در ورزش‌گاه نیوکمپ به این دیدار آمده بود توانست حریف نه چندان قدرت‌مند خود پلزن جمهوری چک را با نتیجه دو بر صفر در سن‌سیرو شکست دهد و با 4 امتیاز در مکان نخست گروه هشتم قرار گیرد.

در بازی دیگر این گروه بازهم بارسلونا در یک دیدار پرگل تیم نه‌چندان مطرح باته بوریسف بلاروس را با پنج گل در ورزش‌گاه میزبان شکست داد و با 4 امیتاز و به دلیل تساوی برابر میلان در خانه در مکان دوم جدول ایستاد.

بیشتر بخوانید:

«منچستر در دقیقه ۹۰ از شکست خانگی گریخت»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته