مهدیه گلرو، نائب دبیر سابق انجمن اسلامی دانشگاه علامه و عضو شورای دفاع از حق تحصیل با انتشار نامهای از زندان اوین، نسبت به بیعدالتیهای صورت گرفته در حق همسرش اعتراض کرده و آن را مصداقی برای “مجازاتهای خانوادگی” خوانده که در دو سال اخیر باب شده است. یازدهم آذر ماه سال ١٣٨٨ به همراه همسرش با هجوم ماموران امنیتی به منزل بازداشت شد و هم اکنون دوران محکومیت خود را در زندان اوین می گذراند.
وحید لعلی پور، همسر این فعال دانشجویی، که اسفند ماه همان سال با قید وثیقه از زندان آزاد شده بود، در دادگاه به تحمل یک سال حبس تعزیری و یک سال حبس تعلیقی محکوم و در آخرین روز مرداد ماه سال جاری برای گذراندن حکم یک سال محکومیت بازداشت شد.
بازداشت لعلیپور که پیش هیچگونه فعالیت سیاسی نداشته است، بنا به اذعان ماموران امنیتی، تنها بهانهای برای فشار به مهدیه گلرو بوده است و پس از آن نیز به دلیل پیگیری پروندهی همسرش برای اجرای حکم به زندان برده شد.
به گزارش جرس متن کامل نامهی مهدیه گلرو به شرح زیر است:
خدمت رئیس قوه قضائیه جناب آقای لاریجانی
اینجانب مهدیه گلرو از تاریخ ۱۱/۹/۸۹ در بازداشت به سر می برم، که در طول یک سال و ۹ ماه تنها حقوق رعایت شده ام به عنوان محکوم تنها ۲ ملاقات حضوری (با عنایت به زمان محکومیت گذرانده) و مرخصی ۴۸ ساعته (ساعت ۲۲:۳۰، ۲۵ تیر لغایت ۹ صبح ۲۸ تیر ماه) بوده است، و هم اکنون همسرم در بند ۳۵۰ از تاریخ ۱ شهریور، سومین سالگرد ازدواجمان که تنها یکی از آن سه را کنار هم گذراندیم که البته تقارن اصرار به معرفی در آن روز خود قابل بحث است، در حال گذران دوره محکومیت می باشد. لذا لازم می دانم نکاتی را عرض آن مقام به عنوان بالاترین مقام قضایی برسانم.
1- پس از بازداشت و انتقال به بند امنیتی ۲۰۹ و اعتراض به بازداشت همسرم بازجوی پرونده اذعان فرمودند “به دلیل رابطه نزدیک و حسی – عیاق بودن شما- ما وی را بازداشت کرده ایم تا با تو راحت تر کنار بیاییم!” علاوه بر این در تمام طول ۲۱ ماه که مسئله پرونده سازی برای همسرم فشار روحی مضاعفی را بر من داشت بارها به آقایان لواسانی و رشته احمدی درباره پرونده گفتگو داشته ایم که در جواب آنها اظهار می داشتند “عملکرد تو بر پرونده وی اثر خواهدداشت” برای فشار روانی بر من و خانواده ام قریب ۵ ماه ممنوع الملاقاتی را تحمل کرده ام درصورتی که این علاوه بر مجازات برای خودم به عنوان محکوم هزینه روانی و بار حسی فراوانی را به همسرم تحمیل نمود.
هم اکنون با جلب نظر شما به اصل “شخصی بودن جرم و مجازات” سؤال مطرح شده این است که آیا نباید این ماده قانونی که اصلی از قانون اساسی درباره من و همسرم که تنها قریب ۱ سال را در کنار هم بودیم و قریب ۲ سال را در زندان گذرانده ام رعایت می شد؟
لازم به ذکر است که قاضی تجدیدنظر، آقای موحد، ۱ سال از حکم همسرم را به حالت تعلیق درآورد با ذکر این مطلب به طور مکتوب در حکم “به دلیل جوانی و اینکه تازه ازدواج کرده اید و همسرت مدت طولانی است که در زندان به سر می برد، یک سال را تعلیق نموده ام.” آیا این خود نشان دهنده پرونده سازی و ارتباط این دو پرونده با یکدیگر نیست؟!
۲- مسئله دوم که در طول این ۲۱ ماه بارها ذهنم را به خود درگیر نموده دخالت بازجو و وزارت فخیمه اطلاعات در لحظه لحظه پرونده بوده است، مسئله ممنوع الملاقاتی که مقامات قضایی گزارش اطلاعات را دخیل می دانستند و مأموران وزارت دستور قوه را مهم می نمایاندند. وقتی در فروردین سال جاری بدون نشان دادن دستور و حکم قضایی به انفرادی منتقل شده ام و در ملاقات با دادستان تهران و آقای لواسانی هر دو خود را بی خبر معرفی کرده و حتی جناب دادستان فرمودند “من از سایت ها متوجه شده ام سریع دستور دادم به بند بازگردید” و جناب لواسانی هم مرتب از پیگیری های بی وقفه خود برای پایان انفرادی سخن می گفتند، اما سؤال اینجاست که براساس اصل “استقلال قضایی” من حرف کدام مرجع را باید حجت بدانم، آیا اگر این اصل رعایت می شد برای مرخصی، عفو یا آزادی مشروط نیاز به استعلام از وزارت اطلاعات و بازجوهای پرونده که تنها مسئول تکمیل پرونده و تحویل آن به مراجع قضایی است ضروری بود؟
۳- نکته آخر اینکه در طی زمان سپری شده که ۲۵ و ۲۶ سالگی من و ۲۶ و ۲۷ سالگی همسرم، که از روزهای بی بازگشت جوانی ام است من به عنوان دانشجوی ستاره دار که عضو شورای دفاع از حق تحصیل بوده ام پس از اخراج در سال ۸۶ و توقف تحصیلم در آخرین روزهای فارغ التحصیلی تنها در پی احقاق حق تحصیل که در قانون اساسی به عنوان حق غیرقابل سلب مطرح شده بوده ام و به این دلیل روزها را در وضعیت امنیتی بند زنان بدون امکانات اولیه زندان (تلفن، هواخوری و ملاقات حضوری) گذرانده ام، و بارها و بارها تقاضای بازبینی پرونده ام را نموده ام، همسرم که تنها به جرم حمایت از من ۳۱ روز در انفرادی بدون بازجویی و پس از آن در طی ۳ ماه در ۲۰۹ تنها ۲ بار بازجویی، ۱بار برای تفهیم اتهام و بار دوم که سؤالهایی از قبیل «آیا خوشبختی و آیا همسرم را مقصر نمی دانی؟» احساساتش مورد هجوم قرار گرفته، متأسفانه تقاضای من از مراجع قضایی همچون دادستان تهران و معاون ایشان موردتوجه قرار نگرفت، اما حالا با توجه به ماده ۱۶۸ قانون اساسی تقاضا دارم پرونده همسرم که تنها چند صفحه است در یک بعدازظهر طولانی تابستان که زمان کوتاهی را خواهدگرفت مطالعه نمایید تا شاید پایانی بر مجازات های خانوادگی باشد که در طی ۲ سال اخیر باب شده است.
سایت خبر آنلاین در گزارشی به پرونده های اختلاسی که در هفته گذشته سر و صدا به پا کرد و ابتدا تکذیب و سپس تمامی آنها تایید شد پرداخته است:
پرونده های اختلاس در هفته گذشته، سر و صدای زیادی به پا کرد،اولین انفجار اختلاسهای نجومی را در آخرین روزهای مردادماه گذشته، بانک مرکزی اعلام کرد. بانک مرکزی اعلام کرد پروانه فعالیت بانک خصوصی آریا را به علت اختلاس مدیرعامل این بانک از بانک صادرات ایران، باطل کرده است.
در این اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی فردی که صاحب دهها شرکت و موسسه اقتصادی زنجیره ای و تو در تو است، با استفاده از شگرد خاصی اقدام به اختلاس از بانک صادرات می کرده است.
این فرد با تبانی و نفوذ با رییس شعبه بانک صادرات در محل کارخانه فولاد، اقدام به صدور ال سی های جعلی به مبالغ دهها میلیارد تومانی می کرده است و بدون آن که وجه ال سی های (اعتبارات بانکی) مذکور را به بانک بپردازد، ال سی ها را دریافت و به بانک های دولتی و خصوصی دیگر داخلی به قیمتی پایین تر از قیمت رسمی ال سی می فروخته است.
این اختلاس در ابتدا تکذیب شد ولی توضیحات رسمی و اطلاعیه بانک صادرات اعلام کرد: “موضوع صرفاً سوء استفاده از نام و اعتبار بانک صادرات ایران می باشد به نحوی که مدیران گروه ملی فولاد ایران با تبانی احدی از کارکنان این بانک خارج از محیط و سیستم بانکی اقدام به سوء استفاده اعتبار اسنادی ریالی داخلی (LC) می نمایند، در حالیکه هیچ گونه سابقه و مستند قانونی نزد این بانک موجود نبوده و اعتبارات مذکور صوری و فاقد پشتوانه می باشند.”
پیش از این اختلاس نیز پرونده اختلاس ۱۳۹ میلیاردی از بانک ملی در استان هرمزگان در اواخر مردادماه، رو شده بود. علی علیا رئیس کل دادگستری استان هرمزگان اعلام کرده بود رسیدگی به یک پرونده اختلاس ۱۳۹ میلیارد تومانی از بانک ملی در بندرعباس را در دستور کار قضات این استان قرار گرفته.
در استانهای نیز پرونده های مختلفی از اختلاس در بانکها شنیده شد. تا جایی که بهمنی، رئیس بانک مرکزی در دفاع از عملکرد نظارتی بانکها وارد گود شد و گفت اگر تحویلداری در سیرجان اختلاس کند، تقصیر ما نیست رئیس کل بانک مرکزی درباره خبری که از پرداخت ۴۷ فقره وام مسکن از یک بانک خصوصی به مبلغ ۸ میلیارد تومان به یک فرد هدایت شده، منتشر شده بودگفت: نظام بانکی دارای ۱۷ هزار واحد بانکی است، بنابراین بانک مرکزی یک بازرسی رندومی کلی و نظارت کلی دارد و این خود بانکها هستند که نسبت به اینگونه موارد بازرسی دارند.
و اما استانداری تهران
ولی شاید جنجالی ترین اختلاسهای اعلام شده در هفته اول شهریور را اعلام اجمالی پرونده های اختلاس در استانداری تهران، باید دانست. ابتدا، خبرآنلاین درباره اختلاس میلیاردی در معاونت عمرانی استانداری تهران گزارشی را منتشر کرد که در آن، محمودی، معاون استانداری تهران این اختلاس را تایید کرده بود و البته گفته بود مربوط به دوره مسئولیت وی نمی شود.
این اختلاس و ارتشا که در ارتباط با معدن داران استان بود، ابتدا توسط تمدن، استاندار تهران اعلام شد مربوط به سالهای گذشته است.
کار تا جایی پیش رفت که استاندار تهران به مسئولان سازمان بازرسی کل کشور توصیه کرد: “از مسوولان سازمان بازرسی کل کشور (که این خبر به نقل از آنها منتشر شده) نیز انتظار داریم سکوت نکنند و با متخلفان برخورد قاطع داشته باشند.”
بر خلاف انتظار همگان که فکر می کردند سازمان بازرسی، اخبار رسانه ها را تکذیب خواهد کرد، پورمحمدی، رئیس این سازمان در گفتگویی که با خبرنگاران اراکی داشت، رسما اعلام کرد پرونده های اختلاسهای خرد و کلان در زمان استاندار فعلی و دوره های گذشته، موجود است.
این مقام قضایی در پاسخ به خبرنگاران اظهار داشت: “هم پرونده میلیاردی داریم و هم پرونده خرد. برخی استان های دیگر هم پرونده داشتیم که در حال رسیدگی است.”
به بیان دیگر، در میان بحث رسانه ای بین استانداری تهران و سایتهای خبری، پای کامران دانشجو استاندار سابق تهران[ رئیس سابق ستاد انتخابات ریاست جمهوری در وزارت کشور ] به دعوا کشیده شد تا بحث اختلاس و اعلام جزئیات چندین پرونده های مالی توسط قوه قضائیه تنها به ۵ بانک محدود نباشد.
اهالی فیلم کوتاه گردهم آمدند تا علاوه بر معرفی بهترینهایشان در بخشهای مختلف،نشان«ایسفا» را به رخشان بنیاعتماد اهدا کنند.
به گزارش ایسنا، چهارمین جشن مستقل انجمن فیلم کوتاه ایران در آستانه روز ملی سینما،شامگاه گذشته ـ ۹ شهریورماه ـ در تالار ایوان شمس با حضور سینماگران برگزار شد.
امیرشهاب رضویان ـ کارگردان سینما ـ که اجرای برنامه را برعهده داشت،در ابتدا از کیومرث پوراحمد ـ دبیر پانزدهمین جشن خانه سینما ـ دعوت کرد تا سخنرانی کند.
پوراحمد: فیلم خوب هیچ وقت مهجور نمیماند
کیومرث پوراحمد سخنانش را با تبریک به انجمن فیلم کوتاه ایران برای برگزاری چهارمین جشن مستقلشان آغاز کرد و گفت: از حامیان خانه سینما که باعث شدند این نهاد دوام بیاورد، تشکر میکنم و آقای عسگرپور که نمادی برای حفظ استقلال خانه سینما هستند.
وی ادامه داد: امشب یک تعدادی جایزه میگیرند و یک تعدادی نمیگیرند به هر حال هیچ فیلم خوبی هیچ وقت مهجور نمیماند،میتوان فیلم کوتاه ساخت و در میلیونها نفر نفوذ کرد.
پوراحمد تأکید کرد: پوست کلفتی و سماجت میخواهد،برای آنهایی میگویم که از فیلم کوتاه برای رفتن به سینمای بلند استفاده نمیکنند.
این کارگردان در بخش پایانی سخنانش از وضعیت برخی خانههای تاریخی گلایه کرد و گفت: چرا خانه پروین اعتصامی و داییجان ناپلئون خراب میشوند؟!
برزگر:همه سینماگران متفاوت ایران را فیلم کوتاهی میبینیم
سپس مجید برزگر دبیر آکادمی فیلم کوتاه و مدیر هماهنگی جشن فیلم کوتاه در سخنانی به آمار فیلمهای ارسالی به جشن خانه سینما اشاره کرد و گفت: ۳۴۹ فیلم به دفتر آکادمی رسید و ۱۴ فیلمساز به مدت دو هفته فیلمها را دیدند و ۵۱ فیلم را برای بخش مسابقه انتخاب کردند و در نهایت ۶۱ داور،فیلمها را داوری کردند.
وی در بخش پایانی سخنانش مطرح کرد: نگاه به موج جدید فیلمهای بلند اول نشان میدهد چه نسلی در راه است این سینما نیاز به مراقبت و رصد کردن دارد.
برزگر سخنانش را با تشکر از توحیدی و علایی برای راهاندازی آکادمی فیلم کوتاه ادامه داد و گفت: تشکر ویژهای از آقای پوراحمد و میری دارم که هرچه لازم داشتیم را در اختیار ما گذاشتند.
وی تصریح کرد: ما همه سینماگران متفاوت ایران را فیلم کوتاهی میبینیم،جسور،متفاوت و بازیگوش و نگران سینمای ایران.
اهدای دیپلم افتخار به مجید بهرامی
در ادامه با دعوت از امیر اثباتی ـ طراح صحنه و لباس و مریلا زراعی ـ بازیگر ـ دیپلم افتخار بهترین بازیگری به مجید بهرامی برای فیلم «کمتر از چند دقیقه» اهدا شد.
کارگردان فیلم به جای مجید بهرامی که این روزها برای درمان بیماری سرطان در آلمان به سر میبرد،روی صحنه آمد و گفت:خوشحالم سهم این فیلم کوتاه نصیب کسی شد که علاوه بر اینکه بازیگر خوبی است،انسان بزرگ و دوست داشتنی است.
سپس نامه بهرامی را از آلمان خواند که نوشته بود:من بزودی باز خواهم گشت و بازی خواهم کرد.اگر کسی از حال من پرسید بگویید،رفته است کلاس بازیگری. سرطان به من بازیگری آموخت.
امیرشهاب رضویان خاطرنشان کرد: جایزهای که امشب به آقای مجید بهرامی اهدا میشود،به درخواست هیأت داوران به خاطر بازی ایشان بوده است نه چیز دیگری.
سپس امیر اثباتی ـ جایزه بهترین طراحی صحنه و لباس را برای فیلم «زمان» به رضا قادریفرد اهدا کرد.
مریلا زراعی که به همراه امیر اثباتی روی صحنه حاضر بود با آوردن کیکی از پشت صحنه،تولد امیر اثباتی را تبریک گفت.
امیر اثباتی هم تشکر کرد و گفت:غافلگیر شدم.
تقدیر از نگار جواهریان و شهاب حسینی
در ادامه جشن مستقل فیلم کوتاه، از دو بازیگر سینما نگارجواهریان و شهاب حسینی که حضور مؤثر و خوبی در فیلمهای کوتاه داشتند،قدردانی شد.
برای این تقدیر بیژن میرباقری و مجید برزگر روی صحنه آمدند.
نگار جواهریان از دریافت جایزه از اهالی فیلم کوتاه اظهار خرسندی کرد و گفت:جریان فیلم کوتاه مستقل،زنده و پیشرو است.
این بازیگر همچنین گفت:افتخار میکنم که روی این «سن» ایستادهام که خانم بنیاعتماد قرار است چند دقیقه دیگر بر روی آن تقدیر شود.
شهاب حسینی هم در سخنانی گفت:برای حضورم در فیلمهای کوتاه اول باور کردم کارگردان را بعد تفکرش را. باز هم اگر اینگونه باشد،مخلص فیلم کوتاهیها هم هستم.
عسگرپور: دوران سختی را گذراندیم
محمد مهدی عسگرپور ـ مدیرعامل خانه سینما ـ هم سخنانش را با تبریک عیدسعید فطر آغاز کرد و ادامه داد:در یک سال گذشته دوره سختی را گذراندیم،این ایستادگی را که در طول یک سال گذشته شکل گرفت را به خانواده سینما تبریک می گویم.
وی ادامه داد: فکر میکنم این اشتباه محاسباتی که در رابطه با توان اعضای خانه سینما شد،منجر شد ما به بخشی از توان خودمان پی ببریم. توانی که نهفته بود وزمینههای برای بروز آن فراهم شد.
عسگرپور مهمترین وظیفه را در این دوره حفظ همکاران سینمایی دانست، در دورهای که به اعتقاد مدیرعامل خانه سینما،تلاطم پی در پی دارد به بدنه سینما وارد میشود.
وی تصریح کرد: ما ریزشها و رویشهای زیادی در این دوران داشتیم،مهم کیفیت است و اینکه چه کسانی ریزش کردند و چه کسانی آمدند.
عسگرپور گفت:مراقبت جزو وظایف هر نهاد صنفی است.در وهله اول برای خانه سینما و بعد تمام صنوفی که علاقهمند هستند،کار صنفی بکنند.
مدیرعامل خانه سینما در بخش دیگری از سخنانش از حمایت و پشتیبانی اهالی سینما قدردانی کرد.
وی گفت: به برخی از دوستان توصیه کردم که آنقدر جلو بروید که بتوانید برگردید و به همکارانتان نگاه کنید.
عسگرپور در بخش پایانی سخنانش با اشاره به سخنان امیرشهاب رضویان،درباره اینکه خانه سینما امشب باید فطریه مهمانها را بدهد،به طنز گفت:خانه سینما،مستحق گرفتن فطریه است،ما فطریه شما را از آقای شمسیان میگیریم و به خانه سینما میدهیم.
در ادامه، کلیپی از هیات داوران جشن فیلم کوتاه پخش شد که نکته جالب در این کلیپ عکس کودکی هنرمندان بود.
اهدای جوایز بهترین موسیقی و صدا
سپس مسعودبهنام ـصداگذار و کریستف رضاعی ـ آهنگساز ـ به روی صحنه آمدند.
مسعود بهنام اظهار خرسندی کرد: چه خوب است که بخش صدا اینجا برعکس زمان تولید فیلم،اول است.
در ادامه کریستف رضاعی دیپلم افتخار بهترین موسیقی را به میلاد موحدی برای «زندگی نسبتا معمولی آقای مظفری داد.
مسعود بهنام نیز دیپلم افتخار بهترین صدا را به بامداد افشار برای فیلم «نیوزیف» اهدا کرد.
عباس گنجوی و محمدرضا موئینی برای اهدای جایزه تدوین به روی صحنه آمدند.
عباس گنجوی در سخنانی گفت: فکر میکنم همه چیز این سرزمین شگفتانگیز است به خصوص جوانان.
وی در بخش دیگری از سخنانش مطرح کرد: من در سابقه چهل سالهام در سینما یک چیز غمانگیز را دیدم.رخشان نمیتواند فیلم بسازد درحالیکه هنوز «نرگس» عین باران با طراوت است.
گنجوی در ادامه از فاطمه معتمدآریا،گلاب آدینه و عزتالله انتظامی نام برد که جایشان در سینما خالی است.
دیپلم افتخار بهترین تدوین در ادامه به مجتبی اسماعیلزاده برای فیلم «نیوزیف» اهدا شد.
اسماعیل زاده نیز از اصغر شاهوردی ـ صدابردار حادثه دیده سینما ـ یاد کرد.
جایزه بهترین تصویربرداری برای اشکان اشکانی
در بخش اهدای جایزه بهترین تصویربرداری،سیفالله صمدیان و امید روحانی به روی صحنه آمدند و جایزه این بخش را به اشکان اشکانی برای فیلم دوست دارم کسی جایی منتظرم باشد» اهدا کردند.
اشکان اشکانی هم اظهار خرسندی کرد که جایزهاش را از ۶۱ نفر از متخصصان سینما میگیرد.
رخشان بنی اعتماد:از انجمن فیلم کوتاه متشکرم که تقاضای عضویت مرا پذیرفت
جشن فیلم کوتاهیها با پخش کلیپی برای بزرگداشت رخشان بنیاعتماد ادامه پیدا کرد.
در این کلیپ سینماگرانی همچون کیومرث پوراحمد، شادمهر راستین، محمد شیروانی، ملک جهان خزاعی، منیزه حکمت، علیرضا شجاع نوری، کامبوزیا پرتوی، باران کوثری و…. درباره این کارگردان سینما صحبت کردند.
رخشان بنیاعتماد که به روی صحنه آمده بودگفت: تشکر میکنم از انجمن فیلم کوتاه که تقاضای عضویت مرا پذیرفتند و به عنوان عضو انجمن فیلم کوتاه صاحب کارت شدم.
وی با اشاره به نشان «ایسفا» ادامه داد: ممنون هستم از تمامی زحماتی که کشیدید و مرا شایسته دریافت این جایزه دانستید و خوشحالم که از آقایان پناهی و تقوایی این جایزه را میگیرم.
بنیاعتماد گفت: خوشحالتر میشدم اگر جعفر پناهی فیلم میساخت و اگر سیاستگذاران سینمایی کشور به جای آنکه به دنبال آیین نامههایی برای محدودیتها بودند، فکر میکردند به اینکه در فردای تاریخ چه کسی جواب خواهد داد که یگانه ناصر تقوایی چرا فیلم نساخت.
تقوایی: خوشحالم نسل بعد ما یک بانوی فیلم ساز درجه اول دارد
ناصر تقوایی هم با اشاره به مراسم بزرگداشت رخشان بنیاعتماد در شب کارگردانان گفت: چند ماه قبل درباره خانم بنی اعتماد صحبت کردم.
وی یادآور شد: زمانی که ما جوان بودیم. واقعا درست بود که بین ما یک بانو فیلمساز باشد. دلمان به فروغ خوش بود که متأسفانه عمرش کوتاه بود و انتظارها برآورده نشد. اما خوشحالم نسل بعد ما یک بانوی فیلم ساز درجه اول دارد به نام رخشان بنیاعتماد.
تقوایی گفت: تا همین چند سال قبل دختران ما فقط عشق بازیگری داشتند اما رخشان،باعث این تحول شد.
امیرشهاب رضویان در ادامه برنامه با اشاره به سالن ایوان شمس که شهرداری تهران در اختیار جشن فیلم کوتاه گذاشته است،گفت: ای کاش شهرداری خانههای دایی جان ناپلئون و پروین اعتصامی را میخرید تا تخریب نشوند.
وی همچنین خبر داد: سینماگران در حال نوشتن نامهای هستند تا شهرداری این خانهها را خریداری کند.
اهدای جایزه بهترین فیلم نامه
برای اهدای جایزه بهترین فیلمنامه،فرهاد توحیدی و فرشته طائرپور به روی صحنه آمدند و دیپلم افتخار بهترین فیلم نامه را به آناهیتا قزوینیزاده برای فیلم «بچه وقتی بچه بود» اهدا کردند.
کمال تبریزی: امیدوارم روزی بگوییم خانه مستقل سینما
کمال تبریزی و هوشنگ گلمکانی هم برای اهدای جایزه بهترین کارگردانی فیلم تجربی به روی صحنه آمدند.
کمال تبریزی در سخنانی از استقلال فیلمسازان کوتاه سخن گفت و ادامه داد: این استقلال متکی به شخصیت و فکر خودشان است.
وی تصریح کرد: خیلی از قوانین سینمای حرفهای نطفهاش از سینمای کوتاه میآید.
تبریزی اظهار امیدواری کرد: امیدوارم روزی لفظ استقلال را به خانه سینما اضافه کنیم و بگوییم؛خانه مستقل سینما.
در ادامه کمال تبریزی و هوشنگ گلمکانی تندیس شایستگی بهترین کارگردانی فیلم تجربی را به محمد اسماعیلی برای «نیوزیف» اهدا کردند.
هوشنگ گلمکانی هم با اشاره به فیلم نیوزیف و کارگردانش گفت: محمد اسماعیلی عکاس با استعداد و هنرمندی است. فیلمش درخشان است.او بزودی یکی از آدمهای مطرح عرصه خودش خواهد شد. ۶ دقیقه فیلم ساخته است اما به اندازه یک سریال ۶ قسمتی حرف دارد.
این منتقد سینما ادامه داد:من مطمئن هستم محمد اسماعیلی فیلمساز بزرگی میشود.جایزهاش را من پیش خودم نگه میدارم،هروقت احساس کرد به این جایزه نیاز ندارد و میخواهد فقط بگیرد و بگذارد کنار جوایز دیگرش،بیاید از من بگیرد.
معرفی بهترین کارگردان فیلم داستانی
در ادامه جشن فیلم کوتاه با حضور همایون اسعدیان و کیومرث پوراحمد،جایزه بهترین کارگردانی فیلم داستانی به ناصر ضمیری برای فیلم شیرتلخ اهدا شد.
بهترین فیلم کوتاه
با حضور محمد مهدی عسگرپورـ مدیرعامل خانه سینما ـ و غلامرضا موسوی ـ رئیس شورای عالی تهیه کنندگان سینما ـ تندیس شایستگی بهترین فیلم کوتاه به فیلم «بچه وقتی بچه بود» به تهیه کنندگی آناهیتا قزوینی زاده اهدا شد.
دوم شهریور ماه سی نفر از شرکت کنندگان مراسم افطاری در منزل پدر مصطفی و مرتضی عوض پور بازداشت شدند که با گذشت یک هفته از بازداشت آنها هنوز از اتهام و محل نگهداری آنها اطلاعی در دست نیست.
آقای عوض پور پدر مصطفی و مرتضی با بیان اینکه هیچ اطلاعی از فرزندانش ندارد به جرس می گوید: “به هر کجا مراجعه می کنیم پاسخی نمی دهند و تا الان که هفت روز از بازداشت آنها می گذرد نه اطلاعی از وضعیت آنها داریم و نه می دانیم به چه علتی بازداشت شده اند.”
فاطمه خیری همسرمصطفی عوض پور با ابراز نگرانی از وضعیت همسرش می گوید: “روز دوم شهریور همسرم را به همراه عده ای دیگر در منزل پدرش بازداشت کردند و بعد از دو روز یک تماس کوتاه تلفنی با منزل گرفت و الان پنج روز است که هیچ اطلاعی از ایشان نداریم.”
وی در خصوص نحوه بازداشت همسرش ادامه می دهد: “همسرم برای مراسم افطاری رفت خانه پدرش که بعد از ده دقیقه که رسیده بود ریختند و همه را دستگیر کردند. در زمان دستگیری هم نه حکمی ارائه دادند و نه علت دستگیری آنها را گفتند. برخوردشان هم خشن بوده و با زور آنها را بردند، حتی به هیچکس اجازه ندادند که کفش هایشان را بپوشند. تا آنجایی هم که ما اطلاع داریم حدود سی و سه و چهار نفر را دستگیر کردند که هیچکدام آنها تاکنون آزاد نشدند و همه خانواده ها مثل ما بی خبر هستند. به دادسرا شعبه انقلاب مراجعه کردیم اما هیچ پاسخی نمی دهند و می گویند بروید اگر لازم شد به شما اطلاع می دهیم حتی نمی گویند که در کجا نگهداری می شوند.”
مصطفی عوض پور فعال مدنی آذربایجانی فروردین ۸۵ توسط ماموران اداره اطلاعات در منزل پدرش در تبریز بازداشت و از سوی شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز به یک سال حبس تعزیری محکوم شد. دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان شرقی چندی بعد این فعال مدنی آذربایجانی را از اتهام تبلیغ علیه نظام تبرئه و حکم محکومیت وی را از یک سال به شش ماه حبس تعزیری کاهش داد. وی در سالهای گذشته بارها بازداشت و به قید وثیقه آزاد شده است. پیش از این نیز مقامات امنیتی آذرماه ۸۸ از اشتغال این فعال آذربایجانی در شرکت ایران خودرو ممانعت کرده بودند.
خانم خیری در پایان با ابراز امیدواری از آزادی همسرش می گوید: “من و مصطفی سه ماه پیش ازدواج کردیم و الان هم هفت روز است که با این نگرانی در خانه تنها هستم. شما خودتان تصور کنید یک تازه عروس الان چه حالی دارد؟ اصلا نمی دانم همسرم را به چه اتهامی دستگیر کردند؟ من همسرم را خوب می شناسم و می دانم که هیچ اتهامی به او وارد نیست. او فقط یک فعال مدنی است که این هم جرم نیست. امیدوارم این دستگیری ها یک سوء تفاهم باشد، هر چه سریعتر همسرم را “آزاد” کنند.”
مرتضی عوض پور، مصطفی عوض پور، محمود فضلی، جلیل علمدار میلانی، تقی سلحشور، یوسف سلحشور، عبدالله صدوقی، مهدی حمیدی شفیق، جمشید زارعی، حسن ارک، مهدی مهاجر، عزیز پورولی، احمد علیزاده، یاسر سلمانی رضایی، ، ایلقار کریمی، مهدی نوری، احمد ریاضی مبارکی، فرزاد مهدوی، موسی برزین خلیفه لو، یعقوب رمضانی، وحید شیخ بگلو، محمدعلیمرادی، علی شیرناک، محمد امیری، تقی صوفیانی از جمله بازداشت شدگان آذربایجانی هستند.
مهندس محمود فضلی عضو هیات موسس مجمع دانشگاهیان آذربایجان یکی از این بازداشت شدگان است که پیگیری های خانواده اش برای اطلاع از محل نگهداری و اتهام وی تاکنون بی نتیجه مانده است.
باریش حیدری همسر محمود فضلی با اشاره به اینکه همسرش هنگام افطار در منزل آقای عوض پور بطور گروهی دستگیر شدند می گوید: “همسرم فقط یکبار فردای روز دستگیری بعد از ۲۴ ساعت با منزل تماس گرفت و به مدت سی ثانیه سلام و احوالپرسی کرد و مثل اینکه کسی کنارش بود که نمی گذاشتند صحبت کند بعد هم قطع کرد. بعد از آن تلفن هیچ اطلاعی از همسرم ندارم.”
وی در خصوص پیگیری هایش می افزاید: “من به اتاق سی و هفت واقع در زندان مرکزی تبریز که به اطلاعات مربوط می شود مراجعه کردم و بعد گفتند ما دستگیر نکردیم. بعد از آن ما به نیروی انتظامی مراجعه کردیم که گفتند همسرم آنجاست این در حالی است که در پیگیری ها به خانواده بازداشت شدگان دیگر گفته اند چهارده نفر را به زندان مرکزی تبریز منتقل کرده اند و بقیه را به اطلاعات برده اند. در این مدت هم به هر کجا مراجعه می کنم جوابی نمی دهند فقط می گویند برو سه شنبه بیا برو شنبه بیا…هیچ جوابی نمی دهند که اینها جرمشان چیست و در کجا و در چه شرایطی نگهداری می شوند؟”
محمود فضلی خرداد ماه سال گذشته نیز از سوی ماموران اداره اطلاعات در تبریز بازداشت شده بود ماموران پس از بازداشت فضلی به همراه وی به منزل مسکونی اش در منطقه منظریه تبریز مراجعه و ضمن تفتیش منزل اتومبیل شخصی، کتابهای شعر و داستان ترکی، مدارک شناسایی و سایر وسایل شخصی وی را با خود برده بودند.
خانم حیدری با اشاره به سابقه بازداشت و شکنجه همسرش می گوید: “همسرم یکبار دیگر هم در سال گذشته هیجدهم خرداد بازداشت شده بود و به مدت چهار ماه در سلولهای انفرادی اطلاعات تبریز زیر بازجویی ها تحت “شکنجه” جسمی و روحی قرار گرفته بودند. بعد از چهار ماه هم به زندان مرکزی تبریز منتقل شده بود و بعد هم با وثیقه ۲۲۰ میلیونی آزاد شد. دو پرونده برای همسرم باز کرده بودند که برای پرونده اول حکم شش ماه حبس به او دادند و برای پرونده دوم هم هنوز رایی صادر نکرده اند و باز است و هنوز وثیقه را آزاد نکرده اند.”
همسر این فعال آذری با اشاره به مشکلاتی که برای فرزندش ایجاد شده، بیان می کند: “آتیلا فرزند سه ساله امان خیلی برای پدرش بی تابی می کند و هر روز بهانه او را می گیرد و چون خیلی به پدرش از نظر عاطفی وابسته بود مدام سراغ پدرش را می گیرد و شب ها نمی تواند بخوابد…من هم سعی می کنم آرامش کنم تا هر چه زودتر پدرش آزاد شود و به خانه برگردد.”
حیدری با تاکید بر اینکه بعنوان یک ترک ایرانی همیشه عاشق “صلح” و “دوستی” است، صحبتهایش را اینگونه به پایان می برد: “در مورد زندانیان سیاسی چه ترک وچه فارس و چه عرب در هر کجای ایران که هستند می خواهم که هر چه زودتر آزاد شوند و همچنین در خواست “اجرای” عدالت و قانون و آزادی همسر و دیگر زندانیان سیاسی را دارم.”
لازم به ذکر است، در واکنش به این دستگیری جمعی، گروهی از اصلاح طلبان و هواداران جنبش سبز آذربایجان با صدور بیانیه ای، خواستار آزادی فوری بازداشتی شدند. در بخشی از این بیانیه آمده است: “خبر دستگیری جمعی از فعالین مدنی و سیاسی آذربایجان آن هم بر سر سفره افطار و با چنان رفتاری که نه در شان این ماه مبارک بود و نه در شان انسانیت، غیر از اثبات مجدد دروغین بودن ادعاهای صاحبان قدرت ، چیز دیگری به همراه نداشت. این اتفاق در حالی صورت می گیرد که فعالین مدنی آذربایجان طی نامه ای قانونی از وزارت کشور و استانداری آذربایجان شرقی در خواست نموده اند تا با راهپیمایی آرام، غیر سیاسی و همراه با سکوت طرفداران محیط زیست در اعتراض به روند مرگبار دریاچه ارومیه موافقت نمایند. در چنین شرایطی بجای موافقت با این در خواست قانونی، اصولی و مسئولانه، اقدام به دستگیری و بازداشت نیروهای فعال آذربایجان چه توضیح و معنایی می تواند داشته باشد؟”
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر