هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۰ شهریور ۱۳, یکشنبه

Latest News from Koocheh for 09/04/2011

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



رضا خندان

منبع: مدرسه فمینیستی

365 روز پیش در چنین روزی در پی هجوم ماموران امنیتی، به محل کار و خانه، او را احضار و بازداشت کردند. ماموران امنیتی خود را به دروغ پست‌چی معرفی  کردند.

نوشتن در مورد سختی‌های یک سال گذشته کار چندان سختی نیست. اما نوشتن از ناملایمات چیزی را عوض نخواهد کرد جز ایجاد یاس و ناامیدی. هم‌چنین ناله و نفرین هم راهی برای ما نخواهد گشود.

بار سنگین این سختی‌ها را ما و دوستان مان با هم بر دوش کشیدیم بنابر این نیازی به تکرار آن نیست.

بدون تردید نسرین و همه‌ی زندانیان بی‌گناه دیر یا زود آزاد خواهند شد و آنانی که دست به چنین کاری زدند همان‌جا خواهند ماند و این ما هستیم که باید آرزو کنیم که آن‌ها نیز از زندان خود ساخته رها شوند تا همگی در صلح و آرامش، دنیای شادی را تجربه کنیم.

دنیایی که در آن عشق و دوستی حرف اول را می‌زند.

یک‌سال گذسته آزمونی بود برای ما و همه آن‌هایی که او را می‌شناختند و حتا کسانی که او را  بازداشت‌اش کردند.

یک سال تمام تلاش کردیم تا اجازه ندهیم رفتار ناشایستی که با نسرین به عنوان انسان، مادر، وکیل و در نهایت یک متهم از نظر دایره‌ی قضا انجام شد باعث نشود تا بذر نفرت در ما و کودکان ما کاشته شود.

سعی کردیم نجابت کلام را نه از سر هراس کسی بلکه به‌خاطر کرامت انسان فراموش نکنیم حتا در مورد کسانی که هر کاری توانستند کردند برای شکستن عزیز دربندمان و حتا خانواده‌مان.

این یک‌سال هم برای نسرین و هم برای ما و دوستان بی‌نظیرمان تجربه‌ی بزرگی بود برای این‌که هم‌دیگر را دوباره پیدا کنیم و بزرگی‌های هم را ببینیم و بتوانیم بیش‌تر دوست بداریم هم‌دیگر را.

تجربه‌ای بود تا اطرافیان‌مان را دوباره کشف کنیم تا همت و فداکاری  آن‌ها را شاهد باشیم و تحسین کنیم بزرگی و  بزرگواری آن‌ها را.

قدر نهیم کودکان مان را و منش بزرگ آن‌ها را، زمانی که موفق نمی‌شدند پس از هفته‌ها و حتا ماه‌ها بی‌خبری برای لحظه‌ای مادرشان را ببینند خم به ابرو نمی‌آوردند و غم  دوری مادر را در دل‌های کوچک‌شان می‌ریختند.

در این تجربه ی بزرگ کسی مردود نشده است حتا آنان که این شرایط را به وجود آوردند. حتم ‌دارم آنان نیز درس‌های زیادی آموخته‌اند.

در این یک‌سال، روزهایی را تجربه کرده‌ایم که هر یک از آن روزها کافی بود برای خرد کردن آدمی، ولی برای ما همه‌ی آن روزها تبدیل به خاطره شد.

مطمئن‌ام نسرین هم با من هم عقیده است در این که، در یک‌سال گذشته با وجود ناملایمات و سختی‌ها، فرصت بی‌بدیلی ایجاد شد تا خود را بهتر بشناسیم و بیش‌تر دوست بداریم  هم‌دیگر را.

در آخر دوست دارم قسمتی از نامه  و شعری را که از زندان برایم فرستاده است در این‌جا بیاورم:

«من شک ندارم روزی رویاهای بزرگ زنان دربند ایرانی به واقعیت می‌پیوندد، رویاهایی که با صلح و آرامش و دوستی قرین است. آن روز خیلی دیر نیست.»

- پنداشتیم تهی دستیم و بی‌چیز

- اما زمانی که آغاز شد از دست دادن همه چیزی،

- هر روز برایمان خاطره‌ای شد،

- آن‌گاه شعر سرودیم

- برای همه‌ی آن‌چه داشتیم

- برای سخاوت پروردگار

  «آنا آخما تووا»


 


خبر / رادیو کوچه

روز یک‌شنبه، 4 سپتامبر، رضا خندان همسر نسرین ستوده زندانی سیاسی در ایران اظهار داشت که همسرش برای چهارمین هفته‌ی متوالی در اعتراض به بازداشت یک ماه پیش اعضای خانواده و قطع تلفن بند، از آمدن به ملاقات خودداری کرده است.

به گزارش بی‌بی‌سی، آقای خندان هم‌زمان با اولین سال‌روز بازداشت نسرین ستوده گفت: «متاسفانه امروز متوجه شدیم که در صورت موافقت خانم ستوده برای ملاقات، براساس نامه‌ای که صادر شده است، دیگر به غیر از من و بچه‌ها، دیگر اعضای خانواده او اعم از مادر، خواهر و برادر همسرم نمی‌توانند با او ملاقات داشته باشند. این در حالی است که مادر خانم ستوده ۸۰ ساله و بیمار است.»

آقای خندان افزود: «در طول یک سال گذشته تنها دوبار همسر و فرزندان او موفق به ملاقات حضوری با خانم ستوده شده‌اند.»

نسرین ستوده از ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در بازداشت است و در دادگاه به جرم «اقدام علیه امنیت ملی، تبانی و تبلیغ علیه نظام و عضویت در کانون مدافعان حقوق بشر» به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری، ۲۰ سال محرومیت از وکالت و ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و به جرم تظاهر به بی‌حجابی به ۵۰ هزار تومان جریمه نقدی محکوم شده است.

 بیشتر بخوانید:

«ملاقات حضوری خانواده نسرین ستوده با وی در زندان»


 


خبر / رادیو کوچه

نیروهای مخالف سرهنگ قذافی در بنغازی اعلام کردند که خمیس قذافی یکی از پسران معمر قذافی در نزدیکی طرابلس کشته و در نزدیکی بن‌ولید به خاک سپرده شده است. خمیس قذافی فرماندهی یک تیپ نیروهای ویژه موسوم به تیپ خمیس را به عهده داشت.

این نیروها بهترین نیروی آموزش دیده و مجهز ارتش لیبی هستند.

پیش‌تر نیز مخالفان در ۳۰ اوت گفته بودند که به اعتقاد آن‌ها خمیس در نبردی مسلحانه در نزدیکی شهر ترهونه کشته شده است.

نیروهای نظامی دولت موقت لیبی در چند کیلومتری شهر بنی‌ولید، یکی از چند پای‌گاه باقی‌مانده معمر قذافی، رهبر فراری لیبی هستند.

مخالفان هشدار داده‌اند که نیروهای سرهنگ قذافی تسلیم شوند و در غیر این‌صورت مورد حمله نظامی قرار می‌گیرند.

مخالفان سرهنگ قذافی با خودروهایی مجهز به سلاح‌هایی سنگین، از سه جهت به سمت بنی‌ولید به راه افتاده‌اند و این شهر با به محاصره خود در آورده‌اند.

بنی ولید، در جنوب شرقی لیبی یکی از چند شهر معدود در این کشور است که هواداران معمر قذافی در آن‌جا حضور دارند.

شهر بنی‌ولید در منطقه‌ای بیابانی قرار دارد و در ماه گذشته هم شایعه شده بود که دو نفر از پسران سرهنگ قذافی از جنوب طرابلس گریخته و به سمت بنی‌ولید رفته‌اند.

بر اساس برخی گزارش‌ها، اعضای خانواده قذافی ممکن است هم‌چنان در این شهر حضور داشته باشند.

برخی از مخالفان گفتند که مذاکراتی در جریان است تا هواداران سرهنگ قذافی خود را تسلیم کنند.

روز شنبه، ۱۳ سپتامبر، رییس شورای ملی انتقالی لیبی که رهبری دولت موقت این کشور را به عهده دارد، گفت که نیروهایشان شهر سرت، زادگاه سرهنگ قذافی و نیز شهرهای جفره و سبها را هم محاصره کرده‌اند.

پیش از این، عبدالرزاق ندوری، یکی از فرماندهان نیروهای نظامی مخالف سرهنگ قذافی، گفته بود که ساکنان بنی ولید تا ساعت ۸ صبح روز یک‌شنبه مهلت دارند تا تسلیم شوند، در غیر این‌صورت با واکنشی نظامی روبه‌رو می‌شوند.

اعضای شورای ملی انتقالی لیبی اعلام کرده‌اند که هیت مرکزی این شورا تا هفته آینده از بنغازی به طرابلس منتقل نخواهد شد. آقای عبدالجلیل، رییس این شورا هم آخرین عضو شورای ملی انتقالی خواهد بود که به طرابلس می‌رود.

بیشتر بخوانید:

«هم‌کاری سازمان‌ اطلاعاتی آمریکا با حکومت قذافی»


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش‌های منتشر شده در وب‌سایت منسوب به دروایش نعمت‌الهی، روز یک‌شنبه، 4 سپتامبر، به گفته شاهدان عینی شهرستان کوار با افزایش افراد موسوم به لباس شخصی روبه‌ور بوده و تردد شهروندان در خیابان‌ها و محلات این شهرستان تحت کنترل است.

به گزارش سایت مجذوبان‌نور، کنترل عبور و مرور در خیابان‌ها و جاده‌های اطراف کوار کماکان ادامه داشته و ماموران یگان ویژه مستقر در ورودی‌ها این شهرستان از سمت شیراز و جهرم، از ورود دراویش به کوار، ممانعت به‌عمل می‌آید.

این گزارش می‌افزاید با وجود تشدید فضای امنیتی و نظامی مجلس درویشی این دراویش در کوار برگزار شده است.

لازم به اشاره است به دنبال شدت گرفتن درگیری‌ها در کوار تعدادی از دراویش گنابادی و نیروهای دولتی مجروح شده، و منجر به بازداشت تعدادی از دراویش شده است.

تا آخرین لحظات روز یک‌شنبه، یازده نفر از دراویش گنابادی را در کوار دستگیر کرده‌اند که اسامی آن‌ها به شرح زیر است:

1-   حجت ولی‌زاده از شهرستان کوار

2-   کاظم حسین‌زاده از شهرستان سروستان

3-   حجت کشاورز از شهرستان سروستان

4-   رحیم پور رستم از شهرستان کازرون

5-   یداله پارسیان از شهرستان نورآباد

6-   علی اصغر سعیدی از شهرستان سروستان

7-   نصراله حیدری از شهرستان نورآباد

8-   سعید کریمایی از شهرستان کرج

9-   مسعود احمدی از شهرستان کرج

10- امین صفاری از شهرستان کرج

11- ایمان کرمی از شهرستان شیراز

هم‌چنین به گفته شاهدان عینی روز یک‌شنبه، در درگیری‌های صورت گرفته چهار تن از دراویش گنابادی سروستان از سوی نیرو های یگان ویژه مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند که حال یک تن از آن‌ها وخیم گزارش شده است. در جریان این در گیری یکی از دراویش دیگر به نام حجت ولی‌زاده دستگیر و به مکانی نا‌معلوم منتقل شد.

ابراهیم فضلی، اصغر کریمی، محمد‌علی سعیدی، وحید بنانی ‌(حال وی وخیم اعلام شده است‌) زخمی‌شدگان دراویش هستند.

این در حالی است که رسانه‌های داخلی و منسوب به سپاه پاسداران، عامل این درگیری‌ها را دروایش اعلام کرده و گفته‌اند دراویش با اسلحه سرد اقدام به مجروح کردن نیروهای دولتی کردند.

لازم به اشاره است درگیری‌ها در کوار از روز جمعه آغاز و تا روز یک‌شنبه ادامه داشته است.

بیشتر بخوانید:

«تیراندازی به سوی دراویش نعمت‌الهی در استان فارس»


 


شراره سعیدی/ رادیو کوچه

در اردی‌بهشت سال 88 در پی جلسه‌ی شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و انتقاد از عمل‌کرد انتخاباتی صدا و سیما، بیانیه‌ی تفصیلی مجمع روحانیون مبارز در این خصوص منتشر شد. در این بیانیه با انتقاد از نقض اصل بی‌طرفی صدا و سیما آمده بود: «متاسفانه صدا و سیما به ستاد تبلیغات انتخاباتی کاندیدایی خاص تبدیل شده است.»

«محمد خاتمی» رییس جمهوری سابق و عضو شاخص روحانیون مبارز تصریح کرد: «مردم اگر خواهان تغییر هستند باید با شرکت در انتخابات این خواسته‌ی خود را پیش ببرند البته هر چند نگرانی‌ها و موانعی وجود دارد مثل نگرانی از یک دست بودن عوامل اجرایی و نظارت انتخابات.»

خاتمی هم‌چنین بر تلاش همه برای شناساندن موسوی به جامعه تاکید کرد و گفت: «شیب توجه به مهندس موسوی در حال افزایش است اما همه باید تلاش کنیم که موسوی را بشناسانیم و در این زمینه خود ایشان نقش اول را دارند که البته تاکنون این کار را به خوبی انجام داده‌اند.»

سپس «میرحسین موسوی» در جمع روحانیون مبارز با بیان این‌که از دولت حمایت نخواهم کرد و تصمیم دارم تنها از دولت انتقاد کنم گفت: «سو استفاده‌ی صدا و سیما از مطالبی که در خصوص حمایت از دولت گفته بودم بنده را مجبور کرد تا در این رابطه توبه کنم.»

در 23 خرداد ماه مجمع روحانیون مبارز با انتشار بیانه‌ای، از اعمال نوعی «مهندسی آرا‌ گسترده» ابراز تاسف کرد و خواستار ابطال انتخابات شد: «برای دفاع از جمهوریت نظام، ابطال این انتخابات و تجدید آن در فضای عادلانه‏تر و منطقی‏تر مناسب است.»

در 23 خرداد ماه مجمع روحانیون مبارز با انتشار بیانه‌ای، از اعمال نوعی «مهندسی آرا‌ گسترده» ابراز تاسف کرد و خواستار ابطال انتخابات شد: «برای دفاع از جمهوریت نظام، ابطال این انتخابات و تجدید آن در فضای عادلانه‏تر و منطقی‏تر مناسب است.»

در روز 29 خرداد اکثر اعضای مجمع روحانیون مبارز در پی سخنان رهبر و عدم صدور مجوز برای راه‌پیمایی با برگزاری مراسم راه‌پیمایی مخالفت کردند. در 2 تیر مجمع روحانیون مبارز با صدور بیانیه‌ای تجمع‌های خیابانی را به صورت ضمنی تایید کرد. روز 26 تیر 1388 «رحیمیان» عضو هیت موسس مجمع روحانیون مبارز تاکید کرد: «مردم با عنایت به آن‌چه مقام معظم رهبری درباره‌ی شخصیت آیت‌اله هاشمی رفسنجانی فرموده‌اند، مشتاقند که در این هفته از خطبه‌های وحدت‌آفرین، آرام‌بخش و ولایت‌مدارانه‌ی آقای هاشمی رفسنجانی بهره‌مند شوند.» روز 10 مرداد 1388عضو مجمع روحانیون مبارز گفت: «تقلب اسم رمز آشوب شده بود که در آن لشکرسازی و تمرین پهن شدن مردم در خیابان‌ها هم موجود بود.»

هم‌چنین «ابطحی» در دفاعیات خود در دادگاه به تلاش اصلاح‌طلبان برای محدود کردن رهبری، القای تقلب برای گسترش دامنه‌ی آشوب، هم‌قسم شدن هاشمی، خاتمی و موسوی و قصد هاشمی برای انتقام‌گیری از رهبری و رییس‌جمهوری اعتراف کرد.

در 14دی 88 پس از انتشار نظر جامعه‌ی مدرسین حوزه‌ی علمیه‌ی قم مبنی بر عدم مرجعیت آیت‌اله «یوسف صانعی»، روحانیون مبارز با انتشار بیانیه‌ای به حمایت از وی پرداخت. در بخشی از این بیانیه آمده است:

« عدالت و اخلاص آیت‌اله صانعی مورد تایید عالمان برجسته‌ی حوزه‌های علمیه و خیل عظیمی از مقلدان بوده و هست و ایشان ده‌ها سال است که به عنوان استاد برجسته‌ی فقه آل محمد در حوزه‌ی علمیه‌ی قم شاگردان فاضل و متعهد زیادی را تربیت نموده‌اند و از زمانی که به عنوان مرجع تقلید در جامعه‌ی اسلامی ایران مطرح گردیدند همواره بر مقلدان ایشان افزوده شده است و امروز جای هیچ‌گونه تردیدی در مرجعیت ایشان نیست و این مرجعیت با بیانیه‌ی یک گروه مورد پذیرش مقلدان قرار نگرفته است که با بیانیه‌ی گروهی دیگر از اعتبار بیفتد.»

در روز 13 بهمن 88 مجمع روحانیون مبارز در بیانیه‌ای بر حضور همه‌ی مردم با تکیه بر شعارهای بنیادین برآمده از متن انقلاب و وجدان مردم هم‌چون استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی و پرهیز از شعارهای انحرافی در راه‌پیمایی 22 بهمن تاکید کرد.

در 22 بهمن 88 اعضای مجمع روحانیون مبارز از شرکت در راه‌پیمایی 22 بهمن خودداری کردند.

27 مرداد 89 فرزند «سید تقی درچه‌ای» از اعضای موسس مجمع روحانیون مبارز با بیان این‌که پدرم ارتباط دوستانه‌ای با رهبر داشت، گفت: «به ضرس قاطع می‌گویم که ایشان مدافع ولایت فقیه بود.»

«سید روح‌اله موسوی درچه‌ای» اظهار داشت: «ایشان عضو مجمع روحانیون مبارز بودند و دیدگاه‌های خاص خود را داشتند اما به برخی اقدام‌های مجمع ایراد داشتند و مخالف تند روی بودند و دوست نداشتند تندروی صورت بگیرد، ولی قهر نکرده بودند و در جلسات مجمع روحانیون شرکت می‌کردند، لیکن مخالف تند روی بودند.»

24 شهریور 89 پانزده ماه پس از تایید انتخابات از سوی شورای نگهبان و برگزاری مراسم قانونی تنفیذ، مجمع روحانیون مبارز با صدور بیانیه‌ای خواستار برخورد با «سردار مشفق» شد.

این مجمع در بیانیه‌ای که روز چهارشنبه 24 شهریور منتشر شد، با اعتراض به انتشار فایل صوتی سخن‌رانی منسوب به یکی از فرمان‌دهان قرارگاه «ثاراله» سپاه پاسداران که در آن اتهام‌های تندی علیه عده‌ای از شخصیت‌های سیاسی وارد شده بود، آورده است: «از مسوولان امر و در درجه‌ی اول از مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید تقاضا می‌کنیم که با این جریان مرموز و بدعت‌های خطرناک به نحو شایسته برخورد کنند.»

در آبان ماه «سید حمید روحانی»، عضو سابق مجمع روحانیون مبارز با اشاره به تغییر مواضع ضد آمریکایی مجمع روحانیون مبارز گفت: «کروبی علت این تغییر را این‌گونه بیان کرد که دوستان ما در مجمع به این نتیجه رسیده‌اند که مبارزه با آمریکا راه به‌ جایی نمی‌برد.» وی افزود: «با روی کارآمدن خاتمی مواضع ضدآمریکایی مجمع روحانیون تغییر کرد.»

در 17 آذر 1389 عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون هرگونه تصور و احتمال مبنی بر این‌که برخی اعضای این گروه حساب خود را از مخالفان جدا کرده باشند، باطل کرد.

«مجید انصاری» طی سخنانی در دانش‌کده‌ی فنی دانش‌گاه تهران که از سوی انجمن اسلامی دانش‌گاه تهران با حضور «الهه کولایی، حمیدرضا جلایی پور و محسن رهامی» برگزار شده بود، به شایعه‌ی اختلاف میان اعضای مجمع روحانیون پرداخت و گفت: «من به عنوان دبیر اجرایی مجمع روحانیون مبارز اعلام می‌کنم مزخرفاتی که از قول برخی فرصت‌طلبان که امروز دایه‌ی مهربان‌تر از مادر شده‌اند و از خارج از مجمع علیه مجمع روحانیون مبارز و شخصیت‌های مجمع مطرح می‌شود و صحبت از وجود اختلاف در مجمع می‌کنند مانند هزاران هزار دروغ دیگر که علیه سایر تشکل‌ها گفته می‌شود، بی‌اساس است.»

در مهرماه عضو کمیسیون قضایی حقوقی مجلس شورای اسلامی گفت: «در صورت اثبات فرستادن نماینده به برخی از کشورهای خارجی، با هدف ادامه‌ی ساختارشکنی‌ها توسط مجمع روحانیون مبارز، بررسی مجوز این مجمع نیز مانند دو حزب منحل شده‌ی مشارکت و سازمان مجاهدین در دستور کار دست‌گاه قضایی قرار خواهد گرفت.»

«محمد‌تقی رهبر»، نماینده‌ی مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی افزود: « اگر تشکیلاتی با هر نام و عنوان در چارچوب نظام فعالیت نکند و در جهت خواست بیگانگان حرکت نماید قطعن مجوز فعالیت‌اش لغو خواهد شد و در خصوص ادامه‌ی کار این تشکیلات دست‌گاه قضایی تصمیمات لازم را اتخاذ خواهد کرد.»


 


سیمین/ رادیو کوچه

simin@koochehmail.com

در ماه جاری شاهد برگزاری مناسبت ها و اتفاقات مهمی در صنعت گردش‌گری جهانی هستیم.

نخستین و نزدیک‌ترین اتفاق برگزاری کنفرانس بین‌المللی رسانه و گردش‌گری با عنوان «گردش‌گری در سر خط خبرها»ست که در روزهای 12 و 13 سپتامبر سال جاری (2011) در شهر زاگرب در کرواسی برپا می‌شود. این نخستین کنفرانسی است که به رابطه میان گردش‌گری و رسانه می‌پردازد.

گردش‌گری صنعتی است که به دلیل ارتباط بی چون و چرا با اقتصاد، جامعه و محیط زیست شایسته پوشش رسانه‌ای در سطح وسیع است. رسانه‌ها می‌توانند در ارتقای موقعیت گردش‌گری در سطح جهان نقش حیاتی را ایفا کنند. نقشی حیاتی در ارتباط با افزایش آگاهی عمومی از اهمیت این صنعت به عنوان عاملی برای رشد اقتصاد، ایجادکننده شغل و توسعه دهنده زیرساخت‌ها هم‌چنین جلب حمایت بیشتر از این بخش.

در این کنفرانس رسانه‌های مهم و دست‌اندرکاران کلیدی گردش‌گری گردهم می‌آیند تا با تبادل نظر به روی‌کردی برای گسترش هر چه بیشتر پوشش رسانه‌ای گردش‌گری و ارزش اقتصادی- اجتماعی آن دست یابند.

در واقع هدف کنفرانس ارتقای پوشش رسانه‌ای مسایل مربوط به گردش‌گری و قرار دادن این صنعت در موقعیتی بهتر در میان رسانه‌ها به ویژه تطبیق آن با ابزارهای رسانه‌ای قرن 21 است.

شبکه CNN به عنوان رسانه رسمی حامی این کنفرانس، فرصت خوبی را برای اطلاع‌رسانی به متخصصان، رسانه‌های تخصصی و کلیه رسانه‌های بین‌المللی و محلی فراهم می‌کند.

تاکید بر گردش‌گری با اخلاق

خبر دیگر این ماه این است که نخستین کنگره بین‌المللی «گردش‌گری و اخلاق» در روزهای 15 و 16 سپتامبر در مادرید، اسپانیا برگزار می‌شود تا تاکیدی باشد بر اهمیت توسعه بیشتر گردش‌گری مسوول و با اخلاق در سراسر جهان.

ترسیم کدهای اخلاقی برای گردش‌گری نخستین بار در سال 1999 در سانتیاگو مطرح شد و سند آن در سال 2001 توسط مجمع عمومی سازمان ملل تایید شد. این عمل به منظور شناخت اهمیت ابعاد و نقش گردش‌گری با عنوان عاملی موثر در کاهش فقر، و بهبود کیفیت زندگی تمامی مردم صورت گرفته، صنعتی که دارای پتانسیلی بالا برای ایجاد یک مشارکت همه جانبه اقتصادی – اجتماعی به ویژه در کشورهای در حال توسعه، و یک نیروی حیاتی برای توسعه تفاهم، صلح و رفاه بین‌المللی است.

این کد اخلاقی تمام ابعاد از قبیل حمایت از مصرف‌کننده، مسوولیت دست اندرکاران، حمایت از کودکان و اقشار آسیب‌پذیر جامعه، ثبات فرهنگی و زیست محیطی، گفت و گوی میان فرهنگ‌ها را در بر می‌گیرد و نگاهش به گردش‌گری به عنوان عاملی برای توسعه و گسترش حقوق بشر در راستای اهداف توسعه هزاره سازمان ملل است.

دست‌اندرکارن برگزاری این کنگره جهانی باور دارند که گردش‌‌گری امروزه یکی از فعالیت‌هایی است که در برابر بحران جهانی ایستادگی کرده و به یکی از بخش‌های اصلی برای ایجاد اشتغال و تولید ثروت در جهان به ویژه در کشورهای در حال توسعه مبدل شده و اکنون که دنیا به طور جدی به سوی غلبه بر مشکلات گام بر می‌دارد، فرصت‌های جدیدی برای توسعه صنعت گردش‌گری در حال ظهورند؛ صنعتی که مسوولانه‌تر و با اخلاق‌تر با شایستگی وظیفه خود را انجام می‌دهد.

گفتنی است اولین نشست کمیته جهانی کداخلاق جهانگردی با حضور اعضای جدید و هم‌چنین نماینده‌ای از ایران جهت انتخاب رئیس کمیته در ساختمان مقر سازمان جهانی جهانگردی در مارس 2008 در مادرید اسپانیا برگزار شده است.

تمامی کشورهای گردش‌گرپذیر و گردش‌گر فرست ملزم به رعایت اصول سند «کد اخلاق جهانی» هستند.

 

گردش‌گری؛ پیونددهنده فرهنگ‌ها

   روز جهانی گردش‌گری نیز در همین ماه و در روز 27 سپتامبر گرامی داشته می‌شود. شعار روز جهان‌گردی امسال، «گردش‌گری؛ پیونددهنده فرهنگ‌ها» است.

امروزه میلیون‌ها نفر از مردم هر ساله به سفر می‌روند. آن‌ها به مکان‌های گوناگون ‌رفته و با فرهنگ‌های مختلف روبرو می‌شوند. این ارتباط متقابل میان اشخاص و جوامع مختلف و تفاوت فرهنگی آن‌ها نوعی بردباری، احترام و درک متقابل را منجر می‌شود که از عناصر اساسی برای ایجاد صلح در جهان است.

دبیرکل سازمان ملل متحد در پیامی در باره انتخاب این شعار برای روز جهانی گردش‌گری امسال می‌گوید: «روز جهانی گردش‌گری فرصتی است تا اهمیت گردش‌گری را به جهانیان هرچه بیشتر انعکاس دهیم. در حین سفر ما با فرهنگ‌های دیگر و تنوع بشر روبرو شده و با آنان تعامل پیدا می‌کنیم. پس بیایید به گردش‌گری به عنوان نیرویی برای جهانی آرام‌تر، آزادتر و متحدتر بنگریم.»

دبیر کل سازمان جهانی گردش گری نیز در پیامی به همین منظور می‌گوید:«روز جهانی گردش‌گری سال 2011 خطابی است به تمامی دست اندرکاران صنعت گردش‌گری که آگاهانه و با احترام به فرهنگ در راهی گام بردارند که به توسعه گفت وگوی میان فرهنگ‌ها می‌پردازد و مشارکت کامل جوامع محلی و بهره‌مندی از فرصت‌های توسعه گردش‌گری را تضمین می‌کند.»

امسال شهر «اسوان» در مصر میزبان رسمی جشن روز جهانی گردش‌گری است و به گفته طالب رفاعی، دبیرکل سازمان جهانی گردش‌گری،مصر با عنوان خاستگاه یکی از نامی‌ترین میراث فرهنگی جهان و یک مقصد گردش‌گری شاخص می‌تواند انتخاب بسیار مناسبی باشد علاوه بر آن‌که شهر اسوان در جنوب مصر با ساحل زیبای رود نیل با جزایر نخل نشان و قایق‌های کوچکی با بادبان‌های سفید گردش‌گران بسیاری را هر ساله از سراسر دنیا به تماشای زیبایی‌های خود دعوت می‌کند. شهری که با ساکنان آفریقایی تبار و زبان خاص خود بیش از دیگر شهرهای مصر ویژگی‌های یک شهر آفریقایی را داراست.

صنعت گردش‌گری یکی از مهم‌ترین بخش‌های این کشور است که 12 درصد از تولید ناخالص داخلی را در سال 2010 به خود اختصاص داده و از هر هفت شغل یک شغل به این صنعت ارتباط دارد.

امسال بنا به سنت هر ساله یک مسابقه عکاسی هم به این مناسبت برگزار شده که جایزه نخست آن سفری به مصر است.

در برنامه‌های آینده شما را در جریان برنامه‌های برگزار شده در این روز و عکس‌های منتخب قرار خواهم داد.


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس گزارش رسانه‌های حقوق بشری، فرانک فرید، شاعر، مترجم و فعال حقوق زنان عصر روز شنبه، 3 سپتامبر در سه‌راه امین در تبریز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.

به گزارش کمیته گزارش‌گران حقوق بشر، خانم فرید که جهت انجام کار شخصی به بیرون از منزل رفته بود عصر روز گذشته توسط نیروهای اطلاعاتی بازداشت شد. ماموران پس از بازداشت منزل مسکونی وی را نیز تفتیش کردند.

از اتهام و نیز از محل نگه‌داری این فعال مدنی اطلاعی در دست نیست.

گفتنی است تجمعی که از سوی فعالان محیط زیست در اعتراض به خشک شدن تدریجی دریاچه ارومیه برگزار شده بود با دخالت نیروهای امنیتی در تبریز و ارومیه به خشونت کشیده شد.

بیشتر بخوانید:

«بازداشت معترضان به خشک‌شدن دریاچه ارومیه در تبریز و ارومیه»


 


اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه

سبک «جریان‌ سیال‌ ذهن» در خاطر علاقه‌مندان ادبیات با نام نویسندگانی هم‌چون «جیمز جویس» و «ویلیام ‌فاکنر» پیوند خورده است. اما شاید کم‌تر کسی بداند که در واقع نخستین کسی که چنین شیوه‌ای را در ادبیات معاصر به وجود آورد «کنوت‌ هامسون» نویسنده‌ی «نروژی» برنده‌ی جایزه‌ی «نوبل» بود.

«کنوت‌‌ هامسون» در ۴ اوت ۱۸۵۹ در یک خانواده‌ی فقیر روستایی در «واژای» واقع در شمال «نروژ» به دنیا آمد. پدرش مردی روستایی بود که زندگی فقیرانه‌اش را با بدبختی اداره می‌کرد. پدر و مادر «کنوت» فکر می‌کردند او هم مثل برادرانش، کشاورز یا گاریچی شده و کمک خرجی برای خانواده می‌شود ولی هیچ‌گاه گمان نمی‌کردند که پسرک‌شان روستا را رها کند، سر از «آمریکا» دربیاورد و سال‌ها بعد به خاطر نوشتن داستانی درباره زندگی کشاورزان جایزه‌ی «نوبل» بگیرد.

رویای «کنوت» مانند بسیاری دیگر از جوان‌های شهرستانی رفتن به پایتخت و تحصیل و معاشرت با آدم‌های حسابی طبقه‌ی بالای اجتماع بود. هفده سالش بود که در روستای‌شان شاگرد یک کارگاه طناب‌بافی شد و از آن موقع کم‌کم نوشتن را شروع کرد. قطعه‌های کوتاه و پرحرارت ادبی می‌نوشت ولی کسی نبود که علاقه‌ای به شنیدن و خواندن آن‌ها داشته باشد. راه حل را در رفتن به پایتخت دید که البته آن هم بی‌نتیجه بود. تلاش‌هایش برای نوشتن داستان نظر کسی را جلب نمی‌کرد و مقاله‌هایش بین کارهای خواندنی آدم‌های معروف گم می‌شد. پس به روستا برگشت و سرانجام با پول مختصری که از پدرش قرض گرفت، همه‌چیز را رها کرد و به «آمریکا» رفت. یک سال اول زندگی در «آمریکا» پوستش را کند. آن‌جا کسانی یافت می‌شدند که به مقاله‌های ادبی و هنری‌ای که «هامسون» می‌نوشت اعتنا کنند اما بابت آن‌ها کسی پول حسابی‌ای کف دستش نمی‌گذاشت. هر چند وقت یک بار کار تازه‌ای پیدا می‌کرد اما یکی دو ماه بیش‌تر دوام نمی‌آورد و آن را از دست می‌داد و سراغ کار دیگری می‌رفت. گاهی این طرف و آن طرف در جمع‌های کوچک تریبونی به دست می‌آورد و از خوانده‌ها و دانسته‌هایش درباره ادبیات و هنر سخن‌رانی می‌کرد اما این مقبولیت ناچیز نه راضی‌اش می‌کرد و نه شکم گرسنه‌اش را سیر.

زندگی‌اش در «آمریکا» تابلوی تمام و کمالی از تصویر یک هنرمند یا روشن‌فکر آس و پاس بود. جیب‌هایش خالی بود اما عاشق نویسندگی بود و این کار برایش جدی‌تر از هر کار دیگری شده بود. سرانجام اولین کارش را نوشت و به آخر رساند. داستان کوتاهی بود که اسمش را گذاشته بود «گرسنه». با تواضع و امید یک نویسنده‌ی تازه‌ کار، اثر را برای یک مجله سراسری آمریکایی برد و در کمال تعجب سردبیر داستان را بیش از آن‌چه‌ او تصور می‌کرد، پسندید و نه فقط قبول کرد چاپش کند، بلکه به‌ «هامسون» پیشنهاد داد داستانش را با اضافه کردن چند فصل تبدیل به یک رمان کند و وعده داد خودش ناشر خوبی برایش پیدا می‌کند. آن داستان کوتاه در مجله چاپ شد و پایین داستان به جای اسم نویسنده فقط کلمه گم‌نام نوشته شد. اضافه‌کردن آن چند فصلی که سردبیر گفته بود، دو سال طول کشید. در این مدت‌ «کنوت» از «آمریکا» به «مجارستان» مهاجرت کرده بود.

سال 1885 زندگی روی خوشش را به «‌هامسون» نشان داد. گرچه که رمان «گرسنه» با استقبال پرشور و عجیب و غریب خواننده‌ها رو‌به‌رو نشد، اما محافل ادبی «مجارستان» کار را تحویل گرفتند و نقدها و بحث‌های مفصل و پر شور حول کتاب و نویسنده گم‌نامش که حالا کم کم داشت مشهور می‌شد به راه انداختند. آوازه‌اش به «نروژ» و «آمریکا» رسید. سبک تازه‌ی‌ او نویسنده‌ها را سر شوق آورده بود. زیرا که در «گرسنه» تقریبن هیچ اتفاقی نمی‌افتاد، فقط یک سری شخصیت در کتاب وجود داشت و  گفت‌و‌گوهای کوتاه بین‌ آن‌ها، بقیه‌ی کتاب تک‌گویی شخصیت اول بود. انگار هر کسی خودش روان‌کاو خودش بود. شخصیتی که‌ «هامسون» خلق کرده بود، نه اتفاق عجیبی برایش افتاده بود و نه عذاب وجدانی داشت. پس چه مرگش بود؟ او فقط فکر می‌کرد، همه جور فکری، در شهری گرفتار شده بود و از دست شهر و مردمش عذاب می‌کشید. نوشتن چنین رمانی که با تمام این ساختارشکنی‌ها باز هم خواندنی و گیرا بود، منتقدین با انصاف را وادار کرد که به او لقب «داستایفسکی اسکاندیناوی» را بدهند.

ادبیات داستانی در حال تن کردن لباس تازه‌ای بود و این موضوع برای بسیاری قابل هضم نبود. آن‌ها نمی‌توانستند بپذیرند که داستان می‌تواند «روایت‌خطی» نداشته باشد. به این معنا که ماجراها الزامن با نظم و ترتیب پشت سر هم اتفاق نیفتند. یا این که داستان اساسن ماجرایی به معنی کلاسیک‌اش نداشته باشد.‌ «هامسون» در جواب این اشکال تراشی‌ها گفته بود: «من سعی نکردم یک رمان بنویسم، فقط خواستم یک کتاب بنویسم، بدون ازدواج‌ها، سفرها و خوشی‌های طبقه‌ی متوسط. کتابی درباره نوسان‌های دل‌نشین یک روح انسانی و زندگی غریب ذهن و رازهایش در یک بدن گرسنه». این شیوه مخالفان تند و تیزتری هم داشت، آن‌ها می‌گفتند این طور قصه تعریف‌کردن و نشان‌دادن بی‌پروای هر چه که در ذهن شخصیت‌های داستانی و در واقع در ذهن نویسنده، می‌گذرد، خلاف اخلاق و هدف والای ادبیات است. آن‌ها تهدید می‌کردند که نمی‌گذارند نویسنده‌ی گم‌راهی مثل «‌هامسون» داستان را به ابتذال بکشد و راه را برای امثال خودش هموار کند. اما منتقدین دیگری بدور از جنجال‌های مرسوم، بارها رمان را خواندند و حسابی نقدش کردند و سرانجام تصمیم گرفتند در روزنامه‌ها رسمن اعلام کنند که: «داستان «گرسنه» شروع ادبیات مدرن قرن بیستم و شروع رمان روان‌شناختی است». تا قبل از آن هیچ وقت چیزی شبیه تک گویی‌های خیالی شخصیت کتاب «گرسنه»، به این حد از پختگی وجود نداشت و به همین خاطر این رمان به عنوان اولین نمونه جدی «جریان سیال ذهن» در تاریخ ادبیات ثبت شد.

«نروژی‌ها» او را مثل «ایبسن»، «‌هانس‌ کریستین‌ اندرسن» و «استریندبرگ» دوست دارند اما دلشان همیشه از او چرکین است چرا که او طرف‌دار «هیتلر» و عضو حزب «نازی» بود. معلوم نیست چرا اما می‌گویند «‌هامسون» شیفته‌ی فرهنگ آلمانی و دشمن «بریتانیای‌ امپریالیست» و «اتحاد‌ جماهیر شوروی» بود. وقتی ارتش «نازی» خاک «نروژ» را اشغال کرد، او در روزنامه‌اش نوشت: «نروژی‌ها، سلاح‌های‌تان را زمین بگذارید و به خانه‌های‌تان برگردید. آلمان‌ها برای ما می‌جنگند و حکومت ستم‌گر «بریتانیا» را که علیه ماست در هم می‌شکنند». او یک بار به دیدن «هیتلر» رفت و جایزه «نوبلش» را که هنگام دریافت تقدیم ملتش کرده بود، به او پیشکش کرد. پس از مرگ «هیتلر» تسلیتی برای یکی از روزنامه‌ها فرستاد که در آن نوشته بود: «من لایق آن نیستم که در مورد «آدولف ‌هیتلر» با صدای بلند صحبت کنم. او یک جنگ‌جوی ‌بشریت و یک بشارت‌ دهنده‌ی عدالت برای تمام ملت‌ها بود. او یک مصلح در بالاترین رده‌ها بود.»‌ «هامسون» سال 1952 در خانه‌اش در «نورهلم» درگذشت. کسانی که به او افتخار می‌کردند، در مراسم تدفینش حاضر نشدند، آن‌ها نمی‌خواستند به جنازه یک «نازی» احترام بگذارند. دو کتاب او یعنی «گرسنه» و «میوه‌های ‌زمین» در لیست ۱۰۰۱ کتابی که باید قبل از مرگ بخوانید و هم‌چنین لیست روزنامه «گاردین» قرار دارند. از آثار دیگر «هامسون» می‌توان به «رازها»، «بازی‌ حیات» و «در آستانه مرز و بوم ما» اشاره کرد.


 


مه‌شب ‌تاجیک/ رادیو کوچه

یکی از عمده‌ترین مشکلاتی که سال‌هاست گریبان مردم کشور ما را گرفته است و در مورد آن بحث و گفت‌وگوست و هنوز هم به یک نتیجه‌ی مثبت نرسیده و عامل بسیاری از مشکلاتی است که مردم با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، مسئله‌ی تضاد بین سنت و مدرنیته است. این مسئله حتا هنوز در میان بسیاری از روشن‌فکران ما، مذهبی و غیر‌مذهبی حل نشده باقی مانده است. این مبحث تناقضاتی را در رفتارهای ما باعث شده که شاید هرگز ندانیم از کجا ریشه می‌گیرد. گاهی حتا شما معترف هستید که راجع به مسئله‌ای ممکن است اشتباه فکر کنید و در اعماق وجودتان به آن اعتراف نمایید ولی باورها چنان در وجود شما ریشه دوانده است که یا به دنبال توجیهات آن موضوع هستید یا در نهایت با گفتن عبارت من نمی‌پسندم، سروته قضیه را هم می‌آورید. البته هر شخصی مختار است که در مورد بسیاری از مسایل نظر خود را داشته باشد و حق طبیعی هر فردی است که دوست داشته باشد یا نه، اما مسئله زمانی متفاوت می‌شود که عمومی شده باشد و شما در مورد یک مسئله‌ی عمومی و اجتماعی که ممکن است به سرنوشت بسیاری دیگر به غیر از خودتان مربوط باشد از واژه نمی‌پسندم، پس انکار می‌کنم، نمی‌توانید استفاده نمایید.

حقوق جنسی‌، حقوق جهان بشری است که بر بنیان آزادی، شان و منزلت انسانی و برابری ذاتی برای همه افراد بشر، استوار است‌. از آن‌جا که سلامتی حق بنیادی بشر است، پس سلامتی جنسی هم باید حق بنیادی بشر محسوب شود. برای اطمینان از رشد، تندرستی و سلامت جنسی بشر و جوامع، حقوق جنسی بایستی درهمه‌ی جوامع به رسمیت شناخته شده، با تمام وسایل مورد تبلیغ و ترویج، احترام و دفاع و حمایت قرار گیرد‌. تندرستی و سلامتی جنسی زاده‌ی محیطی است که همه این حقوق جنسی را به رسمیت شناخته، مورد احترام قرار داده و بدان‌ها عمل می‌کنند.

این مسایل شاید گاهی طرح کردن‌شان مغایر حتا با افکاری باشد که ما به عنوان یک انسان دل‌مان بخواهد راجع به آن صحبت کنیم. به بیان دیگر گاهی احساس می‌کنیم ای کاش مسایل به گونه‌ای رقم خورده بود که خود به خود همه چیز درست و پذیرفته شد بود و احتیاجی به  صحبت، بحث و یا حتا گاهی جدل و جنجال نداشت. اما در واقع باید بدانیم که برای هر ساختنی احتیاج به خراب کردن است و همیشه نه ولی بیش‌تر اوقات این خراب کردن‌ها بهای سنگینی دارد که باید این بها به وسیله‌ی افرادی که قصد روشن‌گری دارند پرداخته شود. بازسازی پوشیده در لفافه که در جامعه‌ی میانه‌رو ما به شدت رایج است راه حل این مسئله نیست. رفتارهای وسواس‌گونه و حتا گاهی در حد افراط والدین برای این موضوع که مسایلی را از کودک خود پنهان نگه دارند راه حل درستی برای آشنایی کودک با این مسایل نیست. چه بسا که اگر به موقع درست و منطقی برای او توضیح داده شود هضم آن‌ها برایش بسیار راحت‌تر باشد. نه مانند کودکی که تمام عمر کوتاه خود را با واژه‌هایی مانند عیب، زشت و ایراد در مورد مسایل جنسی طی کرده است و ناگهان پدر و مادر خود را شاید به طور اتفاقی در حال معاشقه ببیند. او دچار شوک شده و تا مدت‌ها شاید حتا از پدر و مادر خود که از یک‌طرف در چشم او دروغ‌گو هستند و از طرف دیگر مرتکب اعمالی زشت شدند، متنفر باشد.

برای رسیدن به یک آگاهی که حتمن برای بعضی از افراد بسیار هم سخت خواهد بود، دانستن بسیاری از مسایل و گذشتن از بسیاری از باورهاست که به سختی از وجود آن‌ها خارج می‌شود. حق برابری جنسی یکی از بدیهی‌ترین حقوق انسانی است که باید برای انسان‌ها در نظر گرفته می‌شود. این حق به فارغ بودن از همه انواع تبعیضات‌، بدون توجه به جنس، جنسیت فرهنگی، گرایش جنسی، سن، نژاد، طبقه اجتماعی، مذهب، و معلولیت فیزیکی یا روانی، دلالت دارد. تعریف شفاف این مسئله که لذت جنسی، از جمله خودکامی، تندرستی فیزیکی، روانی، معنوی و روحی است و یک رابطه‌ی جنسی سالم باعث به وجود آمدن بسیاری از انرژی‌های مثبت در انسان می‌شود. مسئله‌ی دیگری که در جامعه‌ی ما و امثال جامعه‌ی ما با آن به شدت برخورد می‌شود، حق بیان احساس جنسی افراد است.  بیان احساس جنسی فراتر از لذت، کامروایی یا عمل جنسی است‌. افراد حق دارند جنسیت خود را از راه ارتباط، لمس، عاطفه عشق بیان کنند و درباره‌ی این موضوع صحبت نمایند تا حتا گاهی از طریق گفت‌وگو به نتیجه‌ی مطلوبی دست پیدا کنند. نه این‌که همیشه شرم و برابر دانستن این مسئله با وقاحت باعث جلوگیری از صحبت بین افراد راجع به این موضوع شود. چه بسا بسیاری از زنان هرگز با همسر خود در این مورد حرف نمی‌زنند و نمی‌دانند یکی از بدیهی‌ترین حقوق آنان است.

مسئله‌ی مهم دیگر حق دست‌رسی به دانش و اطلاعات جنسی است از طریق بررسی‌های علمی. این بدان معنا است که دانش و اطلاعات جنسی باید از طریق پروسه‌ای بدون مانع که بر اساس تحقیقات اخلاقی و علمی به دست آمده و به روش‌های اصولی در همه لایه‌های جامعه منتشر شوند. حق آموزش جنسی کامل و جامع نیز از دیگر بخش‌های این مسئله است، این یک پروسه‌ی مادام‌العمر، از تولد تا تمام مراحل زندگی بوده و باید همه موسسات اجتماعی را در  یک کشور را در بر بگیرد. اگر  تمام این پروسه جامع‌، درست و بدون پرده‌پوشی انجام شود، باعث  جلوگیری از بسیاری بیماری‌ها، آشفتگی‌های روانی، عدم سلامت جسمی و انواع نگرانی‌ها و یا اختلالات جنسی خواهد شد. حقوق جنسی از حقوق اولیه و بنیادی بشر است و باید با آن درست و مانند یک نیاز برخورد کرد. پرده‌پوشی و دروغ و کتمان این نوع مسایل مشکلاتی را که با یک گفت‌وگو حل می‌شود به مرور زمان بسیار بغرنج و پیچیده خواهد نمود.


 


خبر / رادیو کوچه

معاون دانش‌پژوهان جوان مرکز ملی پرورش استعدادهای درخشان ایران، روز یک‌شنبه، 4 سپتامبر، اعلام کرد در پنجمین المپیاد جهانی نجوم و اختر فیزیک در لهستان، ایران در قالب دو تیم موفق به کسب یک مدال طلا، چهار نقره و پنج برنز شد.

به گزارش مهر، محسن جمالی با اشاره به این‌که در این رقابت‌ها ۲۷ تیم حضور داشتند، افزوده: «در مسابقه گروهی که در این رقابت‌ها برگزار شد تیم ایران رتبه دوم را کسب کرد.»

وی گفته این مسابقه در دوره گذشته المپیاد جهانی نجوم مدالی در برنداشت و از امسال به برگزیدگان مدال داده شده است.

تیم دانش‌آموزی المپیاد نجوم و اختر فیزیک ایران سال گذشته با کسب یک مدال طلا، سه نقره و یک برنز رتبه سوم چهارمین المپیاد جهانی نجوم و اختر فیزبک را در چین کسب کرد.


 


مطلب‌هایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر می‌شود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که می‌تواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظر‌های مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشته‌های این بخش دارید می‌توانید برای ما ارسال کنید.

عرفان قانعی‌فرد

5:30  عصر‌، از تلفن‌، صدای خسته دوستی برآمد‌، درپاسخ به پیام تلفنی‌ام‌، گفت که در ایست‌گاه قطار منتظر من است. او چند روزی است میزبان علی اشرف است‌، نویسنده سال‌های ابری‌، آبشوران و قصه‌های کردی و همان پیر سینه سوخته کانون نویسندگان‌، بی‌اختیار دچار هیجان شده بودم‌، آخر در دیدار با دوست‌، یک لحظه آرام و قرار ندارم…درایست‌گاه قطار که مردمان چشم آبی و سفید چهره سیدنی‌، خسته از کار روزانه‌، در آغاز شب تعطیل راهی منزل بودند‌: اما تازه شور جوانی‌، گر گرفته بود و به دیداری می‌رفتم…انگار کسی را نمی‌دیدم‌، خداخدا می‌کردم که زود برسم و بیش‌تر با او حرف بزنم‌، از همه چیز و همه جا….آخر در این‌جا با کسی آن‌چنان عیاق نشده‌ام‌، تنها صبوری دل‌تنگ و نا آرامم شده است یاد و خواندن بعضی چهره‌ها و آشنایی با برخی اندیشه‌ها…..صبح‌ها گرفتار معیشتم و‌ ظهر‌ها در بند دانش‌گاه و شب‌ها در خلوت و سکوت در جستن فرصتی برای نگاشتن، در آرامشی که گویی‌، ملیجک آوازه خوانی، ترنم بهاری نو سر می‌دهد‌!  بسته‌اند.

در این افکار بودم و از پنجره قطار شتابان‌، که در میان درختان شهر خاموش سیدنی‌، هر از گاهی سوتکی می‌زد‌، بیرون را تماشا می‌کردم‌، خورشید بر بام بندر پهلو گرفته بود و کم‌کم به غروب می‌رفت‌، درخت‌ها را می‌نگریستم که هر از آن‌، صحنه‌ها در برابر چشمانم تغییر می‌کرد‌. پس از دو ساعتی‌، به ایست‌گاه آخر رسیدم‌، چهره خسته و چشمان منتظر آن دوست را دیدم‌، که خیره به رفت و آمد مردمان غریبه می‌نگریست. در اتومبیل او فقط به لحظه دیدار فکر می‌کردم و او هم پکی به سیگارش می‌زد و از پنجره دودش را به بیرون حواله می‌کرد‌، غروبی دل‌تنگ و سرد‌، که نسیم درختان سر سبز جاده را به رقص در آورده بود و صدها مرغک دریایی آزاد، جیر‌جیر‌کنان به هر سو بال و پر می‌گشودند، غروبی در آغوش اقیانوس مواج…

گرد‌ا گردش میهمانان مشتاق و دل‌تنگ نشسته بودند‌، یاد همان صحنه غم‌انگیز شهر «بم» افتادم که دور و بر‌ش را کودکان یتیم گرفته بودند و به شنیدن پدر قصه‌گوی داغ دیده‌، گوش می‌دادند و یا برایشان زیر لب آواز کردی می‌خواند‌، اما با یک تفاوت‌، آنان نوباوگان آتی‌ساز وطن بودند و اینان پیران گوشه‌نشین غربت‌، اما هر دو چشم به انتظار فردای میهن که شاید بهاری برسد‌، بعد این همه خزانی که درویشیان در آثارش وعده می‌دهد!

چهره‌اش را بوسیدم‌، ولی نه بوییدم!‌، بوی ایران داشت‌، بوی وطن‌، بوی خاک زادگاهم…چون به تعبیری با او هم‌شهری‌ام و هم‌زبان‌، مانند محمد قاضی و ابراهیم یونسی و….، «کاک چونی‌؟» گفتنش «انگار واژه گم شده من در شهر بود‌، که مدت‌هاست جز تلفن زدن مادر رنجورم‌، به آن زبان سخنی نمی‌گویم.

از ملاطفت و مهربانی‌اش‌، ذوق‌زده شده بودم‌، چهره بعضی یاران و هم‌رزمان او و نور چشمان درخاطرم زنده می‌شد… «محمود دولت‌آبادی‌، سیمین بهبهانی‌، محمد علی سپانلو‌، سید‌علی صالحی‌، محمد رضا باطنی‌، کاظم کردوانی و…..»

آری‌، دنیایی حرف و سخن در ذهن عجول و شتابانم تلنبار شده بود …..غذای سفره «کوفته کردی» بود‌، اما او که سال‌هاست در کردستان و کرمانشاه‌، سخن‌رانی و ندارد و قصه نمی‌گوید، گویی ممنوع است درمیان هم‌زبانان مهربانش‌، لب به زبان مادری بگشاید و دست به نوشته بردنش هم با محاق سانسور و کینه و عتاب. هم‌چو پدری دل‌سوخته و نگران‌، از کانون می‌گفت‌، شرح حال پریشان نویسندگان، بیداد پیدا و پنهان زمانه‌، گرفتاری مردمان چشم به انتظار‌، سایه‌های تلخ رایگان‌، هر از چند گاهی از نهان خانه‌ای سینه پر صدایی را می‌شکافد!…

علی اشرف‌، از میهمانان جدا شد و در پستوی خانه‌، ضبط کردن صدایش را پذیرفت‌، تا فریاد و غوغای درون سینه‌اش را مانند قاصدکی خوش خبر‌، باز گوید…..خبر از وطن و مردمانش‌، خبر از زیر گنبد مینای مه آلود و ابری میهن‌. ‌به سوالاتم نگاه می‌کرد و عینکش را روی بینی جابه‌جا و بعد تمرکز و ادای کلام. اعترافش سخت نیست اگر بگویم‌، از تواضع و فروتنی و شرافت و حرمت این جهان سوز رند‌، بعض داشتم‌، از سر جوانی و شتاب عاشقانه شرمسار بودم.‌ چند دقیقه از نصف شب گذشت که به او و شب خاطره انگیزش بدرود گفتم‌!..عین آن شبی سرد که روشنک داریوش را در بیمارستان رها کردم….انگار همیشه در غربت این شب‌ها برایم خلق می‌شوند و تکرارش محال‌‌.

درراه بازگشت‌، در ایست‌گاه خلوت قطار‌، تنها‌ی تنها نشستم‌، با ذهنی آشفته‌، بی‌هیچ ریا و دروغ یا با هیجان و مبالغه‌، خود‌زنی می‌کردم و به خویش می‌گفتم «چرا چنین باید‌؟…چه باید کرد‌؟ و…دراین بیداد زمانه‌، سی و چند سال درزیر سقف با عشق نشستن و نوشتن‌، کار کمی نیست و یا اندک ثمری‌!، آن‌گاه برخی، حتا از آواز این میراث‌داران فرهنگ و هنر‌، سخت وحشت دارد و هراسان است. شرح دیدار امشب را می‌نوشتم. گوییا دیدن کسی هم‌چو علی اشرف در این کنج دور‌، آسان به دست نمی‌آید….هر جند او آمده است تا یک‌شنبه شب در کتاب‌خانه مرکزی سیدنی‌، حرف و سخنش را باز گوید‌، قصه بخواند و فریادش را دراقیانوس مواج‌، به گوش همه عالمیان برساند، راست می‌گفت‌: قلم نویسندگان ایران‌، زنده است‌!  (‌نوشته شده در  صبح 12 اکتبر 2004 – سیدنی)


 


رییس انجمن پژوهش‌گران ایران، با انتشار نامه‌ای خطاب به دبیر کل سازمان ملل متحد، بان‌کی مون، به تشریح وضعیت دریاچه ارومیه پرداخته و از وقوع یک حادثه زیست محیطی در این منطقه خبر داده است.

این انجمن  با اشاره به این‌که امضا‌کننده کنوانسیون رامسر است، در این نامه نوشت: «دریاچه ارومیه، گل‌ها و گیاهان و حیواناتی که در آن زندگی می‌کنند ثبت شده در چندین نهاد تحت تظر و زیر مجموعه سازمان ملل می‌باشند. تالاب‌های اطراف دریاچه و ایرانیانی که مشغول کار در آن هستند شامل چندین پروژه محیط زیستی زیر نظر سازمان ملل می‌باشند. بنابراین آقای بان‌کی مون به عنوان دبیرکل سازمان ملل متحد بالاترین مقام مسوول در این زمینه می‌باشد.»

4 و 5 سپتامبر جلسه‌ای در بن- آلمان درباره توسعه پایدار و حفظ محیط زیست ترتیب داده شده است. برگزارکننده United Nations Environmental Program (UNEP) و شرکت‌کنندگان نمایندگان جامعه مدنی و هدف برنامه‌ریزی برای دست یافتن به راه حلی که هم محیط زیست را حفظ می‌کند هم به توسعه پایدار منطقه و مردمش کمک می‌کند. جلسه اصلی ژونن 2012 است و این جلسه مشورتی می‌باشد. انجمن پژوهش‌گران ایران نامه و گزارشی به این نشست نیز ارسال خواهد کرد.

شماره: 201/م/501

تاریخ: 8 شهریور 1390

30 آگوست 2011

جناب آقای بان کی مون

دبیرکل سازمان ملل متحد

جناب آقای دبیر کل،

موضوع: نابودی دریاچه ارومیه‌– فاجعه زیست محیطی

می‌خواهم توجه جناب‌عالی را به یک بحران و فاجعه زیست محیطی که در شمال غربی ایران در حال رخ دادن است و می‌تواند عواقب ملی، منطقه‌ای و زیست محیطی به دنبال داشته باشد جلب نمایم.

جناب آقای دبیر کل،

دریاچه ارومیه سومین دریاچه نمک جهان است که در سازمان بین‌المللی یونسکو (UNESCO-Biosphere Reserve) به ثبت رسیده است ، این دریاچه که با سرعت نگران‌کننده‌ای در حال خشک شدن است در طی سال‌های گذشته به‌دلایل خشک سالی، سیاست‌های نادرست آب‌یاری و کشاورزی‌، تعریف توسعه غلط و سد‌سازی‌های بی‌برنامه و بدون مسوولیت بر روی رودخانه‌هایی که به این دریاچه سرازیر می‌شوند در شرف نابودی قرار گرفته است.

قدمت و سابقه این دریاچه از 2900 سال پیش تا کنون موجود و در نوشتار‌های آشوری وجود دارد، دریاچه ارومیه امروز به عنوان یک مرز طبیعی مابین دوشهر ارومیه و تبریز در دو استان آذربایجان شرقی و غربی در شمال غربی ایران قرار گرفته است.

دریاچه ارومیه دارای ارزش‌های توریستی و یک پارک ملی است که تالاب‌های آن در لیست کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است (‌شماره 38 – 23 ژوئن 1975‌).

حجم آب دریاچه ارومیه 31 میلیارد متر مربع و حوزه آب‌گیری آن 51876 متر مربع است.

پرنده‌ها، گل‌ها و گیاهانی که در آن موجود است ثبت شده در ارگان بین‌المللی IUCN و WWF می‌باشد.

دریاچه ارومیه دارای 102 جزیره است که بیش‌تر زیست‌گاه پرندگان مهاجر می‌باشد.

دریاچه ارومیه دارای 27 گونه پستان‌دار، 212 نوع پرنده، 41 نوع خزنده، 7 گونه دوزیست و 26 نوع ماهی است که در حوزه اکولوژیکی این دریاچه زندگی می‌کنند.

جناب آقای دبیر کل،

می‌خواهم توجه شما را به فلسفه و هدف ایجاد کنوانسیون رامسر جلب نمایم که در قلب آن حفظ و نگاه‌داری و استفاده توسعه پایدار تالاب‌ها و منابع طبیعی مربوط به آن برای بشریت است؛ فلسفه و هدفی که امروز تهدیدی جدی و در معرض لطمه‌ای غیر‌قابل جبران قرار گرفته است و هیچ‌گونه راه حل واقعی برای جلوگیری از این فاجعه زیست محیطی در ایران وجود ندارد.

جناب آقای دبیر کل

از اوایل دهه 1990 (1370)‌، تصمیم‌گیران و مسوولان حکومتی به هیچ عنوان پاسخ‌گو برای سیاست‌هایی که به بحران امروز انجامیده است نبوده‌اند، در ماه‌های اخیر فعالان محیط زیست و مردم عادی که علیه این سیاست‌های غلط حکومتی اعتراض داشته‌اند دستگیر و زندانی شده‌اند و هدف این است تا با ایجاد جو سرکوب و خفقان صدای اعتراض آنان خاموش گردد.

جناب آقای دبیر کل،

دستگیری و بازداشت حدود 300 نفر در چند روز گذشته می‌رود که یک بحران زیست محیطی را به شکلی سریع به یک بحران حقوق بشری تبدیل نماید که در آن حق تجمع و اعتراض صلح‌آمیز نیز پایمال شده و افراد به‌صورت خودسرانه دستگیر و زندانی می‌شوند.

جناب آقای دبیر کل،

برای ما ایرانیان حائز اهمیت است که جامعه بین‌المللی در جریان این فاجعه قرار داده شود تا شاید بتواند از بروز یک «سونامی نمک» که عواقب آن گریبان‌گیر میلیون‌ها انسان و مرزهایش فراتر از مرزهای ایران می‌باشد جلوگیری به عمل آید.

انجمن پژوهش‌گران ایران از شما به‌عنوان دبیر کل سازمان ملل متحد درخواست می‌کند که با اعزام یک گروه تحقیق و بررسی به منطقه، نسبت به حفاظت از دریاچه ارومیه و جلوگیری از به‌وقوع پیوستن فاجعه‌ای انسانی و زیست محیطی اقدامات لازم به عمل آورید.

دکتر حسین لاجوردی

رییس انجمن پژوهشگران ایران


 


تذکار از رادیو کوچه: یکی از سیاست‌های کاری در رادیو کوچه انتشار نظرها و نامه و ایده‌های خوانندگان است. بی‌شک رادیو کوچه تایید و یا تکذیبی بر این مطالب ندارد. اما با توجه به روش این رسانه، اگر منطبق با اصول کاری رادیو باشد -که در بخش‌هایی به این نکات اشاره شده است- آن را منتشر خواهد کرد. مخاطب اینمطالبدر هر شرایطی حق دارند که نوشته‌ای در پاسخ به این نامه‌ها به رادیو ارسال کنند. بی‌شک این نوشته بی‌کم و کاست در پایگاه اینترنتی رادیو کوچه منتشر خواهد شد. برای هر نوع پاسخ به این نوشته شما می‌توانید با آدرس پست اکترونیکی: contact(at)koochehmail.com در تماس باشید.

رضا پرچی‌زاده

درآمد:

بسیاری از مخالفان جمهوری اسلامی، این نظام را به درستی به کاربرد شیوه «کاریزماتیک» برای حکومت که بیش‌تر بر اساس جذبه فردی قرار دارد متهم می‌کنند. به علاوه، آن‌ها رفتار «فرقه‌ای» و مرید‌پرورانه ایمان‌مدار‌– در برابر رفتار منطقی قانون‌مدار‌– را شالوده اجرایی این نظام می‌دانند. با این وجود، بسیاری از گروه‌ها و سازمان‌های سیاسی یا اجتماعی یا فرهنگی یا مذهبی مخالف یا منتقد جمهوری اسلامی نیز، چه به طور خودآگاه چه ناخودآگاه، خود از همین شیوه پیروی می‌کنند، و خود را به قالب چنین سیستمی درمی آورند. حقیقت این است که در اصل، این روان‌شناسی تاریخی ایرانی و مدل گفتمان غالب در جامعه ایرانی می‌باشد که بستر را برای وجود چنین نوع دیسکورس یا گفتمانی فراهم می‌کند؛ و جمهوری اسلامی، تنها آخرین نسخه مقتدر دست‌پخت همین نوع گفتمان – و آن هم از نوع حکومتی‌– می‌باشد، که خود را در جای جای تاریخ قدیم و جدید ایران به نمایش گذاشته و می‌گذارد.

به عبارت دیگر، چنان‌که پیش‌تر در مقال‌های ولایت مطلقه فقیه [1] و ایده اسطوره‌های جمهوری اسلامی[2] و هم‌چنین در کتاب اسطوره خیام: مطالعه مونولوژیسم در گفتمان ایرانی[3] گفته‌ام، طبق این مدل گفتمان – که ریشه در طرز تفکر مراد‌و‌مریدی در تاریخ فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی ایران دارد، خود «سیستم» که بر اساس مفهوم «فره ایزدی» در نمودهای مختلف آن و بر پایه اصولی همچون "رهبر صالح" و "رفتار اخلاقی در سیاست" – آن‌چه که امثال مهدی بازرگان تمام نظریات سیاسی و اجتماعی یک عمر خود را بر آن استوار کرده بودند‌– برساخته شده نیست که معیوب است، بلکه "افراد"ی که در "نوک" این سیستم هرمی-شکل قرار می‌گیرند هستند که آن را کارآمد یا ناکارآمد، یا – در حوزه اخلاق – "خوب" یا "بد" می‌کنند. در قاموس ایرانی، به طور کل، چنین سیستم "شیخ ابوسعید"انه‌ای، به نفسه و بالذات خوب است، تا وقتی که بر اساس رفتار ناصواب فردی که در نوک هرم این سیستم قرار گرفته، خلاف آن – و آن هم تنها در رابطه با همان فرد، و نه کل سیستم – اثبات شود؛ و تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران را می‌توان به عبارتی به دور و تسلسل این شیوه معرفت شناختی و تکرار بی‌نهایت این فرآیند "آزمایش و خطا" تعبیر کرد؛ که نمونه معاصر آن همانا جای‌گزینی "شاهنشاه آریامهر" با "ولی مطلق فقیه" می‌باشد؛ و اخیرن هم باز نداهایی برخاسته مبنی بر جای‌گزینی "ولی مطلق فقیه" با "شاهزاده" پهلوی. چنان‌که زنده یاد سعیدی سیرجانی به تلخی نالیده: «امان از ملت استبداد‌زده‌ی در‌ اختناق‌پرورده، که ذاتن بت‌پرستند و به حکم جهالت خویش، تیشه بر بنیان آزادی و حیثیت خود می‌زنند و در مداحی و گزافه‌گویی، چنان دو‌اسبه می‌تازند که امر بر خود فرمان‌روا هم مشتبه می‌شود، و زمزمه "سبحان ما اعظم شانی" بر لبانش می‌نشیند…. در محیط‌هایی چنین، زمین هرگز خالی از بت نیست: معاویه برود، یزید می‌آید.» [4]

در عصر حاضر، چنین دور و تسلسل باطلی، بی‌شک ریشه در "دین‌خویی" مستقر در فرهنگ ایرانی دارد. از نظر متفکر و منتقد فلسفی-اجتماعی نام‌دار، آرامش دوست‌دار، «دین‌خویی، آن رفتار و کردار درونی‌ است که خصیصه‌‌ای عمده از اصل دینی را هم‌چنان حفظ کرده، بی‌آن‌که بر منشا این خصیصه واقف باشد. این خصیصه عبارت است از دریافتی بیگانه به پرسش و دانش از امور. ساده‌تر بگویم: دین‌خویی یعنی آن رفتاری که امور را بدون پرسش و دانش می‌فهمد. بنابراین، دین‌خویی، در حدی که مدعی فهمیدن به معنای جدی آن است، نه از آن عوام بلکه منحصر به خواص است.» [5]  به کلامی دیگر، «ریشه‌های بینش جادویی در جامعه ما هم‌چنان عمیق و زنده‌اند. نه فقط در میان مردم به شدت مذهبی و مستحیل در جهان‌بینی آن – برای این طبقه، ماجرای کلیدهای بهشت و سوار سفیدپوش که جوانان و کودکان را از جبهه‌‌های جنگ به جهان باقی ره‌سپار می‌کردند یا هنوز هم به صورت‌های دیگر می‌‌کنند، یا ساعت‌هایی که چهره‌ امام نوظهور در آن‌ها می‌درخشد، پس از آن‌که سیمای نورانی‌‌اش ‌در ماه دیده شده بود، نشانه‌هایی انکار ناپذیرند‌– بلکه نیز در میان طبقات متوسط و تحصیل کرده، در میان توده وسیعی از ما ایرانیان که در ظاهر آراسته ‌مان دست کمی از اروپاییان نداریم.» [6]

بدین ترتیب، در جایی که بسیاری از دست حکومت استبدادی دینی‌مآب جمهوری اسلامی، و رهبر آن، سید علی خامنه‌ای، به تنگ آمده‌اند، جا‌به‌جا در ایران و بعضن در خارج از ایران، جمعیت‌هایی با گرایش‌های افراطی مذهبی-عرفانی شکل می‌گیرند. علی آلفونه چنین می‌نویسد که «در ماه فوریه 2008، نیروهای انتظامی استان کردستان، زنی را که ادعا می‌کرد می‌تواند بیماران علاج‌ناپذیر را شفا بخشد، دستگیر کردند، زیرا او خود را حضرت خدیجه معرفی می‌کرد. در ماه ژوئن، یک فرقه مذهبی در قم پدیدار شد که خود را "پیروان امام سیزدهم" می‌نامیدند. پیروان این گروه از سنت شیعه و تسنن بریده و به جای این‌که رو به مکه نماز بگزارند، روی به مسجد جمکران نماز می‌گزارند؛ زیرا به تصور آنان آقا امام زمان از جمکران ظهور خواهد کرد. دادستان قم که آشکارا از این روی‌دادها آزرده شده بود، شکایت داشت که نه تنها برخی مردم ادعا می‌کنند که روح امامان در بدن آنان حلول کرده، بلکه اکنون بعضی‌ها هم ادعا دارند که امام چهاردهم هستند…. [به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی] در مشهد، یک "فرقه انحرافی" با ادعای فراهم‌سازی زمینه ظهور امام زمان با رهبری شخصی که خود را سید "خراسانی" می‌داند فعالیت‌هایی را آغاز کرد، و با تشکیل خانه‌های تیمی و چاپ جزوه‌هایی که در آن‌ها ادعاهای این گروه منعکس شده عده‌ای را هوادار خود کرده است…. رسانه‌های ایران موارد مشابهی از مهدویت در بهبهان، کرج، اصفهان، تهران، تبریز، سقز و حتی جوامع شیعه خارج از ایران گزارش داده‌اند.» [7]

یکی از این "جمعیت"های نسبتنا نوپا که مدتی است تحت تعقیب جمهوری اسلامی هم قرار گرفته و حتا در سطح بین‌المللی هم مطرح شده، "جمعیت آل یاسین"، به رهبری معنوی-سیاسی "پیمان فتاحی"، ملقب به القاب مختلف از جمله "ایلیا میم"، "رام‌اله"، "آواتار" [8]، و غیره، می‌باشد. در این مقاله، به طور عمده از طریق بررسی تاریخچه، پرنسیپ‌های آموزشی، و تحلیل شیوه گفتمان رهبر این جمعیت، قصد بر آن است تا نشان داده شود که انگاره‌های نظری این جمعیت که خود را به طور نیمه‌رسمی در تقابل با جمهوری اسلامی می‌داند، سوای اختلاف در برخی جزییات، در اصل تفاوتی با جمهوری اسلامی ندارد؛ و این جمعیت به طور عمده از همان مولفه‌های متداول جمهوری اسلامی برای مشروعیت بخشیدن به و برای پیش‌رفت اهداف خود استفاده می‌کند – حقیقتی که درباره بسیاری سازمان‌ها و گروه‌های مشابه هم تا حدود زیادی صدق می‌کند؛ و دقیقن به همین دلیل نقض انحصار الگوهای اندیشه‌ای و راه‌بردی جمهوری اسلامی است که این نظام در برخورد با جمعیت ظاهرن بی‌خطر مذهبی با آموزه‌های شبه‌عرفانی آل یاسین، چنین شدت و حدتی به خرج می‌دهد.

پیمان فتاحی، رهبر جمعیت آل یاسین

اصل این مقاله، به درخواست سرکار خانم شیرین زندی، عضو شورای مرکزی جمعیت آل یاسین، در نقد "فنی" نظریات بنیادی پیمان فتاحی، مطرح شده در فیلم آموزشی "نظریه‌های جهانی و معنویت مدرن"، به علاوه چند فیلم و نوشته کوتاه دیگر که ایشان در اختیار من قرار داده بودند، در قطعی کوتاه‌تر و با بردی محدودتر قلمی گردید. بعدتر اما، پس از آشنایی بیش‌تر با ماهیت سفت و سخت سازمانی[9] و ابعاد تاریک تر رفتارهای فرقه‌ای این جمعیت هم‌چون شستشوی مغزی اعضا‌، قدرت‌طلبی سیاسی، مختل کردن کارکرد نهادهای اجتماعی مثل خانواده از طریق خط‌و‌ربط تعیین کردن برای ازدواج و طلاق و به هم‌چنین هدایت مستقیم امور خانوادگی[10]‌، و عدم شفافیت درباره مقاصد نهایی خود چه در آثار منتشره توسط خود این جمعیت و چه در مصاحبه با رسانه‌های جمعی مستقل، نیاز به تحلیلی عریض و طویل‌تر و البته عمیق‌تر از پدیده آل یاسین، نه به عنوان جمعیتی منفرد، که به مثابه مشت نمونه‌ خرواری از اقلیت‌های "مذهبی-عرفانی" رقیب جمهوری اسلامی و نقش فعال آن‌ها در هرچه کورتر کردن گره اوضاع نا‌به‌سامان فرهنگی و زندگی آشفته اجتماعی در مملکت بلا‌زده ما در دوران معاصر، بر من مکشوف گردید؛ و مقاله‌ای که اکنون پیش روی خواننده است، و پس از هموار کردن مشقت زمانگیر جست‌جوهای فراوان اینترنتی و بررسی از ابتدا تا به انتهای متون آموزشی، بیوگرافیک، و مکاتبه‌ای پر‌حجم و کم‌مغز این جمعیت بر نگارنده به تحریر درآمده، تنها پیش‌درآمدی بر تحقیقی جامع است که در آینده به انتشار خواهد رسید، و نتیجه پاسخ به همان نیاز می‌باشد.

قابل ذکر است که این‌جانب به این امر عقیده ندارم که به نام تساهل و تسامح، باید راه را بر استبداد اندیشه که بعد به استبداد عملی منتهی می‌شود باز گذاشت؛ که حتا جامعه باز و دمکراتیک هم دشمنان خود را دارد. در همین راستا، پیرو این رسم نامیمون و کلیشه نخ نما شده هم نیستم که اقلیت‌ها – به صرف این‌که در اقلیت و در موضع ضعف قرار دارند‌– "درست"‌اند؛ چنان‌که "مستضعفان" و کوخ‌نشینان، به صرف استضعافشان، درست نبودند؛ و چرا که نادرستی، اقلیت و اکثریت و بی‌قدرت و بر‌قدرت نمی‌شناسد؛ و نقد آن در هر لحظه روا و بلکه واجب است؛ باشد که فاجعه سال 1357 دوباره در ایران تکرار نشود؛ که به قول سعدی:

سر چشمه شاید گرفتن به بیل             چو پر شد نشاید گذشتن به پیل!

بدیهی است که اگر کار این جمعیت به همین‌جا ختم می‌شد که عده‌ای عارف و سالک، از دنیا بریده بودند و در زاویه‌ای پیرامون "استاد" و پیر طریقت خود، کنج عزلت گزیده بودند و جل و پلاسی پهن کرده بودند و دلق مرقعی به تن کرده بودند و در خلوت‌گاه خود دست افشانی می‌کردند و گریبان چاک می‌کردند و صیحه می‌زند تا "طی طریق" کنند، این مقاله هرگز به نگارش درنمی‌آمد؛ چرا که اخلاق حکم می‌کند که هر کسی در حیطه شخصی خود آزادی عقیده و بیان داشته باشد. اما از آن‌جا که آن‌ها به شیوه‌ای آشکار و با رفتار سازمانی برنامه ریزی شده، داعیه جهانگیری و بسط سیستم خود به تمام دنیا را دارند‌؛[11] که گرچه، طبق معمول، ادعای گزافی است، و قطعن غیر‌عملی است، اما لااقل این پتانسیل را دارد که عده‌ای از ما ایرانیان ذاتا "مراد‌پرور" و همیشه آماده‌به‌خدمت را از چاله به چاه بیندازد و باز به راه تیره استبداد بیاورد، کما این‌که تا به حال نیز آورده است؛ باید بنویسم؛ چرا که همه ادیان، مطلق‌خواه‌اند و مطلق‌پرست، حتا در کثرت‌گرایی ظاهری و التقاط باطنی‌شان. لذا، هدف اصلی این مقاله، آسیب‌شناسی نوعی گفتمان رایج در تاریخ و فرهنگ ایران است که کم‌تر کسی، مگر احمد کسروی و آرامش دوست‌دار، به طور جدی به تحلیل آن پرداخته‌اند، و آرایه‌های آن را با دیدی نقادانه‌– و نه هم‌دلانه‌– مورد غور و بررسی قرار داده‌اند.

تاریخچه:

به گفته یلدا نورشاهی، سخن‌گوی جمعیت آل یاسین در خارج از ایران، در مصاحبه با وب‌سایت نیلگون، در سال 1387: «جمعیت آل یاسین، یک جمع فرهنگی و حقیقت‌گراست که از حدود سال ٧۶-٧۵ فعالیت خود را در ایران شروع کرده است. مسوولین آن، از شاگردان استاد ایلیا. میم (آقای پیمان فتاحی) هستند. این مجموعه، تشکیل شده از بخش‌های زیادی است: بخش‌های فرهنگی، تحقیقاتی و پژوهشی در شاخه‌های مختلف. هدف این مجموعه، ارتقا‌ بینش و سطح آگاهی عمومی است؛ و به طور خاص و متمرکز، توسعه‌ فرهنگ تفکر با نگاه به هر دو بعد تفکر، ظاهرگرا و معناگرا، که نتیجه‌ی تحقیقات و عمل‌کرد خود را برای اقشار مختلف جامعه ارایه کرده و در نظر گرفته است. در کل، می‌شود این طور گفت که این جمع، یک جمع حقیقت‌گرا و معناگراست.» [12]

رامین احمدی، پزشک و فعال حقوق بشر، هم که به گفته خود اطلاعاتش درباره این سازمان را از "یکی از هواداران جمعیت آل یاسین" دریافت نموده، چنین می‌نویسد: «پیمان فتاحی متولد سال ۱۳۵۲ (حدود سی و پنج ساله)، جوانی با سواد و اهل مطالعه (بدون تحصیلات دانش‌گاهی) و خوش صحبت است. بسیاری از شاگردانش او را با نام ایلیا و یا رام‌اله می‌شناسند. او بنیان‌گذار جمعیت "آل یاسین" است که در ظرف مدتی کوتاه، بنا به ادعای هواداران، بیش از ۱۶۰۰۰۰ عضو پیدا کرده است. از نشریات متعدد این جمعیت که در گذشته پرخواننده بوده‌اند و تعطیل شده‌اند، می‌توان از حرکت‌دهندگان، علوم باطنی، هنر زندگی متعالی، و هنرهای زیستن نام برد. در کنار این نشریات، هواداران، اقدام به تاسیس موسسات و آموزش‌گاه‌های فرهنگی نیز کرده، و موسساتی مانند علم و موفقیت در دوره کوتاهی اجازه کار داشته‌اند.» [13]

در وب‌سایت پرسمان دانش‌جو، که «کلیه حقوق آن برای اداره مشاوره و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری محفوظ می‌باشد»، نیز چنین آمده است: «نام پیمان فتاحی (ایلیا م. رام‌اله) به صورت رسمی برای اولین بار در سال 1383 و در روزنامه کیهان و به عنوان یک شخص منحرف منتشر گردید. این نام حدود سه سال بعد و چند ماه قبل از دستگیری او توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران‌ [در ۷ خرداد ۱۳۸۶ و با مسوولیت اداره ادیان و فرق وزارت اطلاعات] و از طریق روزنامه‌های رسالت و سپس کیهان مجددن به صورت رسمی منتشر شد… برای رسیدگی به اتهامات متعدد مورد ادعای مخالفین ایلیا، شعبه ششم دادسرای کارکنان، پرونده‌‌ای ویژه گشود، و از طریق روزنامه‌ کیهان از عموم کسانی که از او شکایتی دارند فراخوان عمومی گردید… اما به دلیل فقدان شاکی، پرونده مذکور بدون نتیجه خاصی مختومه گردید… پس از اولین دستگیری پیمان فتاحی، مجموعه موسسات و نهاد‌های غیر‌دولتی که با عناوین مختلف اما با راهبرد پیمان فتاحی فعالیت می‌کردند، برای حمایت از او شکل یک‌پارچه به خود گرفتند و نام جمعیت آل‌ یاسین را برای خود انتخاب کردند، که نشریه‌های هنرهای زیستن، علوم باطنی، حرکت‌دهندگان، هنر زندگی متعالی، و موسسات علم موفقیت، تفکر متعالی، و انجمن جبهه طبیعت و انجمن مترجمان از آن جمله هستند… پیمان فتاحی در تاریخ ۲۵ دی ۱۳۸۷ مجددن توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل گردید.» [14]

در نهایت، سید‌کاظم موسوی، در مقاله حقایقی از فرقه "ایلیا رام‌اله" در وب‌سایت ادیان نیوز که از رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی است، چنین روایتی از چگونگی تاسیس و کارکرد این سازمان ارایه می‌کند: «پیمان. ف، معروف به الیا (الیاس) رام‌اله، بین سال‌های 1375 تا 1384 در اماکن عمومی و فرهنگی تهران جلسات سخن‌رانی در قالب معنوی برگزار می‌کرد، و محافل خصوصی را نیز در منازل، باغ‌ها و ویلاهای مریدانش در تهران، مهرشهر (کرج) و شمال تشکیل می ‌داد. جلسات وی با عنوان آموزش علوم باطنی، هنرهای ماورایی و الاهیسم نوین بود. او در ادامه برگزاری جلسات، تشکیلاتی را در قالب خدمت به خداوند راه‌‌اندازی کرد، و مریدان را به اخذ مجوز تاسیس انتشارات، موسسات، انجمن‌ها و نشریات مجاب کرد… قصد نهایی سرکرده از راه‌‌اندازی این نوع فعالیت‌ها، تشکیل یک جمعیت فرهنگی برای دنبال کردن اهداف سیاسی-اقتصادی بود. شاید در ظاهر، اعضا را از فعالیت‌های سیاسی منع کرده بود، ولی در انتخابات نهم ریاست‌ جمهوری، راهی از معنویت به سیاست باز کرد تا از این طریق خود را به جامعه معرفی کند. بنابراین، اعضا را به بهانه تشکیل ستادهای انتخاباتی و جمع آوری رای، به ملاقات کاندیداها می‌‌فرستاد… آن‌ها به تدریج، نامه‌‌نگاری و ملاقات‌های حضوری با مسوولان رده‌های مختلف را شروع کردند تا فرقه قدرت بیش‌تری به دست آورد، زیرا هر فرقه‌‌ای برای بقای خود به قدرت نیاز دارد.» [15]

لازم به ذکر است که این جمعیت، با وجود تاکید ظاهری بر طبیعت علمی-عرفانی‌اش، در تاریخ خود به راستی وارد مناقشات سیاسی نیز شده، و با افراد و سازمان‌های دخیل در سیاست ایران ارتباط برقرار کرده است؛ که همین مورد به طور خاص یکی از دلایل مهمی بود که جمهوری اسلامی را نسبت به این جمعیت حساس کرد و به عکس‌العمل واداشت. فتاحی، با بعضی از "رهبران بزرگ سیاسی"، ارتباط خصوصی داشته، و به آن‌ها مشورت داده؛ و در جلسات علنی وی، تعداد زیادی از "اعضا‌ خانواده‌های مقامات حکومتی" [16] حضور داشته‌اند.  مصاحبه جهت‌دهنده فتاحی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری 1384 به نام "برترین رییس جمهوری"، مندرج در کتاب "آمین: ایلیا؛ معلم بزرگ تفکر"، یکی از نمونه‌های مکتوب آن می‌باشد. لذا این‌که یلدا نورشاهی، در پاسخ به گزارش‌گر رادیو زمانه، محمد تاج دولتی، درباره فعالیت سیاسی این سازمان، می‌گوید که «جمعیت آل یاسین هیچ ‌وقت در زمینه سیاسی هیچ فعالیتی نداشته است»[17]‌، جای سوال دارد.

طبق آخرین اخبار، فتاحی، پس از انتشار فیلم اعترافات مونتاژ شده وی در اینترنت‌،[18] از زندان آزاد شد، و به هم‌راه خانواده‌اش در تهران تحت نظر به سر می‌برد. مطابق "اطلاعیه دفتر روابط عمومی انجمن حرفه‌ای متفکران و محققان"‌[19]‌– که از زیرشاخه‌های جمعیت آل یاسین می‌باشد‌– به مورخه 2/5/1390، در اواخر تیرماه 1390، فتاحی به هم‌راه چند تن از یاران خاص‌اش در جنگل نور مازندران بازداشت شده، و ساعاتی بعد آزاد شدند.

از زمان اولین بازداشت وی در سال 1386 و سپس تحت تعقیب قرار گرفتن کل مجموعه در ایران توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، پیروان فتاحی به جنگ رسانه‌ای و اینترنتی روی آوردند؛ و در این راستا تعداد زیادی وبلاگ و ویدیوکلیپ ساختند، و با روش‌های موسوم به "آینه‌ای" و "دینامیکی" که خود وی اختراع کرده، به حمله و افشاگری‌هایی با رتوریک تند و احساسی – بعضن حتا فحاشانه – و معمولن آماتوری و کلی‌گویانه به جمهوری اسلامی، وزارت اطلاعات، اداره ادیان و فرق این سازمان، و هر کس دیگری که بر آن‌ها انتقادی وارد کرده بود – و پیروان فتاحی جمیع آن‌ها را "بازوهای منافقان"‌[20] و "سربازان گم‌نام وزارت اطلاعات" می‌نامیدند‌– پرداختند.

برای درک شیوه واکنش ایدئولوژیک اعضای این جمعیت به منتقدان خود به طور خاص، و طبیعت انتقاد‌ناپذیر و حقیقت‌سوز طرز تفکر فرقه‌ای به طور عام، بد نیست ببینیم که شیوه‌های مبارزه آینه‌ای و دینامیکی اصولن چگونه کار می‌کنند. چنان‌که فتاحی می‌‌گوید: «در روش مبارزه با استراتژی آینه‌ای یا انعکاسی، مبارز، همان کاری را با مهاجم می‌کند [که مهاجم با او می‌کند]. او، ظاهر و باطن رفتارهای مهاجم را فهم می‌کند، و همان فهم را بر علیه او به کار می‌بندد. اگر دشمن او را محکوم کرد، او هم دشمن را محکوم می‌کند…. اگر دشمن او را مسخره کرد، او هم دشمن را مسخره می‌کند. اگر خواست بی‌اعتبارش کند، او هم از همه راه‌های ممکن برای بی‌اعتبار کردن دشمن‌اش استفاده می‌کند. اگر دشمن تلاش کند که آبروی او را بریزد، او به واکنش عادلانه بی‌آبرو ساختن دشمن می‌پردازد. وقتی به مقدسات او توهین شد، بزرگان‌اش مورد تهاجم قرار گرفتند، وقتی با او مخفیانه برخورد شد، وقتی دوستان و حامیان‌اش مورد تهدید قرار گرفتند، وقتی دشمن با دشمن او هم پیمان شد، وقتی دشمن قواعد را زیر پا گذاشت، وقتی به خشونت متوسل شد، وقتی دیوانگی کرد، او هم تصویر دشمن را برایش به نمایش می‌گذارد…. کاری می‌کند که دشمن هرچه کند، با خودش کرده باشد.»‌[21]‌ به همین ترتیب، «در (مبارزه به روش) روش دینامیکی، بر روش خاصی تاکید نداشته باشید؛ بلکه به تناسب شرایط و عوامل میدان مبارزه، روش مبارزه خود را انتخاب و عمل می کنید. بنابراین، بر اساس این روش، ممکن است در طول یک مبارزه، لازم باشد از روشهای مختلف و متعددی استفاده کنید. در این روش، شما بر اساس یک طرح و نقشه قبلی واکنش نشان نمی‌دهید؛ بلکه طرح شما، زاییده شرایط میدان است. با تغییر شرایط، به تفکر و تحلیل می‌پردازید، و روش مناسب را انتخاب می‌کنید.»‌[22]

لذا، با توجه به همین شیوه‌های "مصلحت‌اندیشانه"ی «هدف وسیله را توجیه می‌کند»، که شباهت عجیبی با راه‌بردهای جمهوری اسلامی دارد، "گروه حافظان ایلیا"، در "متنی راهبردی" برای پیروان فتاحی، به نام «اگر ایلیا رام‌اله زندان برود»[23]، چنین نوشتند که «اگر ایلیا زندان برود، هر روزی که او در زندان است، ما از هر طریق ممکن تلاش می‌کنیم که بزرگی او را در جهان آشکار کنیم…. اگر ایلیا را به زندان بردند، ما هم باید همه جهان را، همه رسانه‌ها را، همه ملت‌ها و همه فرهنگ‌ها را به زندانی برای کفتاران و خفاش‌صفتان منافق مبدل کنیم. باید با همه کسانی که با منافقین شرور ابا (اداره برخورد با ادیان) دشمن هستند، دوستی کنیم. باید با دشمنان معاویون در هر نقطه از ایران و جهان متحد شویم…. اگر ایلیا را به زندان ببرند، البته، در ایران و در مرکز قدرت‌طالبان دایره مذاهب، نزد نامحرمان زالوصفت، باید به تقیه دست زد. باطن خود را که ایمان و وفاداری محض است، باطن خود را که عهد با خدا و روح خداست، باطن خود را که عشق و محبت است و نفرتی بزرگ از نفاق و نامردی و دروغ، باطن خود را نباید آشکار نمود. حتا اگر ضروری شود، دوستان ما در ایران، باید مدتی یا گاه به گاه خود را پنهان کنند و همه ردها را از بین ببرند تا امکان و شرایط دفاع و حمایت فراهم باشد…. اگر ایلیا را به زندان ببرند، ما باید از بین سبک‌های مبارزه باطنی، یکی را انتخاب کنیم، و بر اساس همان سبک جلو برویم. هر سبک و روشی که توانایی بیشتری در آن داریم و ارتباط عمیق تری با آن می توانیم برقرار کنیم. سبک آینه ای، تعمیمی، روش افشاگری، سبک قربانی، دوستی با دشمن دشمن، تفکیک ایدئولوژیک، مبارزه منفی، ضربه تاخیری، کشش هم‌سو یا دیگر سبک‌ها. با زندان رفتن ایلیا، ما هم باید منافقان را به زندان ببریم. زندانی از جنس فکر و فشار روانی؛ زندانی از جنس ایدئولوژی. باید در باره آن‌ها، شعر و شعارهای موزون، پرمحتوا و راهبردی بسازیم، و به این کار امتداد دهیم….. ما باید پیوسته روش‌ها، طرح‌ها و تفکرات معاویون منافق را تحلیل و بررسی کنیم. اخبار و شایعات را بررسی و تحلیل کنیم، و برای این تحلیل، از الگوهای موفق تحلیل استفاده کنیم. باید روش‌ها را هر از چند گاهی تغییر دهیم.»‌[24]

ظاهرن در راستای همین اصل "تغییر گاه‌به‌گاه در روش" است که پس از دستگیری مرتبه دوم فتاحی و تحت تعقیب گسترده قرار گرفتن اعضای سازمان در سال 1387، جمعیت آل یاسین عملن وارد فاز بین‌المللی شد، و در عین حال، شیوه گفتمان خود را هم تغییر داد؛ و اعضای مختلف آن، به خصوص نورشاهی، در مصاحبه با رسانه‌های فارسی بین‌المللی هم‌چون نیلگون، رادیو زمانه و شبکه تلویزیونی صدای آمریکا‌[25]، و هم‌چنین در نامه‌نگاری به فعالان و سازمان‌های حقوق بشر، خود را جمعیتی با آموزه‌های "فرهنگی-پژوهشی" و معطوف به اعتلای "اندیشه" توصیف کردند؛ که ذکر نام این جمعیت در دو سند معتبر بین‌المللی مربوط به حقوق بشر، یکی «گزارش وضعیت حقوق بشر وزارت امور خارجه آمریکا از ایران در سال 2008»‌[26] و دیگری «گزارش وضعیت حقوق بشر عفو بین‌الملل از ایران در سال 2009»[27]، نتیجه عمده همین فعالیت‌ها می‌باشد.‌[28]

همه این‌ها در حالی است که بنیادهای نظری این جمعیت، به هیچ وجه‌من‌الوجوه علمی نیست، و در حقیت کاملن متافیزیکی و آن هم با ساز‌و‌کارهای شدید فرقه‌ای است. خود فتاحی بارها گفته که «اسرار را به وسیله فکر و تشخیص، نمی‌توان شناخت. اسرار را باید به وسیله عشق و آگاهی دریافت. اسرار، مربوط به عالم غیب است. عالم غیب که عالم مرئی نیست. فکر و استدلال، وسیله شناسایی در عالم مرئی (ماده و انرژی) است؛ و حال و شهود، وسیله کشف ناشناخته‌هاست…. اسرار را نمی‌توان تفکیک و تقسیم‌بندی کرد، آن‌ها را دسته‌بندی و از هم جدا کرد؛ زیرا این کارها، فعالیت‌های فکر و اندیشه مادی (زمینی) است، نه قلب و شهود.»‌[29] و «اندیشه زمینی (افکاری که مغز مولد آن است)، نمی‌تواند به عالم اندیشه کیهانی راه یابد، زیرا از جنسی پست‌تر و پایین‌تر است. با کلمه و واژه، نمی‌توان به بی‌کلامی و بی‌واژگی دست یافت. با تاریکی، نمی‌توان به نور رسید. با تاریکی، تنها می‌توانید به شکلی دیگر از تاریکی دست یابید. فکر و تشخیص، از جنس تاریکی است. فکر و تشخیص را راهی به عالم اسرار، به عشق، نیست. اصلن جایی که تشخیص و دانستگی هست، اسرار نیست. اسرار یعنی ندانستگی….»‌[30]

کتاب «جریان هدایت الهی»، که اصول اعتقادی و راه‌بردی بنیادین جمعیت آل یاسین را در خود خلاصه کرده است

او هم‌چنین گفته که «در حال حاضر، این مسایل [مسایل بنیادی زندگی بشر] به نسبت‌های مختلف برای عامه بشر، لاینحل مانده است. برای پاسخ‌گویی به آن، دو راه در پیش است: حرکت در امتداد همان تلاش جمعی چندهزار ساله، که از این طریق دیگر زمان و فضای کافی را برای بهره‌گیری در اختیار نخواهد داشت. در این راه او باید به بسیاری از علوم، روش‌ها، قواعد و قوانین جهان بیرونی و علوم ظاهری آگاهی یابد تا نهایتن بتواند به نسبتی، سوالات حیاتی خویش را، شاید که پاسخ بدهد. بهره‌گیری کافی از زندگی با این روش عمری مانند نوح و همتی چون همه کاشفان و هنرمندان بزرگ نیاز دارد. راه دیگر، فراگیری علوم باطنی و روش‌های اسرارآمیز است. معلمین اسرار در طول تاریخ از این طریق به دنبال حل کردن مسایل بنیادی انسان بودند. علم تفسیر تغییرات و معنی کردن علایم و نشانه‌های درونی و بیرونی، هنرهای انرژی زایی و روشن‌بینی (…). فراگیری هر کدام از این رشته‌های علوم ماورایی نیز به زمانی طولانی و انرژی بسیار بالایی نیازمند است. بنابراین، یادگیری شیوه‌های اسرارآمیز هم پاسخ‌گو و عملی نخواهد بود. تنها راه عملی و کامل انسان برای پاسخ‌گویی به این سوالات و ارضا‌ این خواسته‌ها و تمایلات باطنی، همانا تبعیت از جریان هدایت الهی است که کلیه اسرار الهی و تعالیم حق را در خود دارد. تسلیم در برابر روح خدا، که خود معلم و تعلیم دهنده اسرار هستی و زندگی است. در پیروی از جریان حقیقت، فرد هر کاری را در زمان خودش و به بهترین وجه ممکن به انجام می‌رساند. او از نوعی جریان شعور الهی تغذیه می‌کند، بنابراین باطنن آگاه است که از کجا آمده و به کجا می‌رود و چه کار باید بکند. او برای بهره مندی از چنین فیض عظیمی و دستیابی به این فتح بزرگ، نیاز به تمرینات و مجاهدات طولانی و تحقیقات و تفکرات چندهزار ساله ندارد. او در همان مکان و در همان زمانی که هست، از جریان الهی تغذیه کرده و آن را دریافت می‌کند. و این هنر زندگی متعالی است.»‌[31] این "رج زنی" و "علم و‌ استدلال‌سوزی" که "هنر زندگی متعالی" نامیده شده، البته تنها و تنها از طریق دخیل بستن به استاد، همان کشتی نجاتی که از کنار مردم «در حال گذر است… اگر تاخیر کنید به سرعت راه خود می‌پیماید و دست نیافتنی می‌شود»[32]، ممکن می‌گردد: «باید خود را به هدایت‌کننده (روح خدا) بسپاریم؛ خود را در اراده او رها کنیم؛ زیرا او از خود اراده‌ای ندارد؛ اراده او، اراده خالق متعال است. به نجات‌دهنده ایمان داشته باشیم و پذیرای او شویم؛ به طوری که نظر او، نظر ما، اراده او، اراده ما و میل او، میل ما باشد.»‌[33]

لذا این‌که اعضای این جمعیت، خود را در پس نام‌های پر طمطراق علمی هم‌چون "مرکز تحقیقات و مطالعات علوم باطنی"‌[34] و "انجمن حرفه‌ای متفکران و محققان ایران" [35] ‌پنهان می‌کنند، به جز این‌که می‌تواند بر مشتبه شدن امر بر خودشان دلالت کند، در اصل نشان‌گر به‌کار‌گیری یکی از همان روش‌های معروف "فرار آینه‌ای" یا "مبارزه دینامیکی" و "تقیه" کردن آن‌ها می‌باشد؛ که به توسط آن، برای حفظ وجود و کسب وجهه و مشروعیت عقلانی، خود را آن‌چنان که نیستند می‌نمایانند؛ زیرا که در حقیقت، از نظر آن‌ها، فتاحی، با آن حکایت "تولد نورانی"‌[36]، که یک سور به حکایت تولد سید علی خامنه‌ای، مطرح شده توسط امام جمعه قم و تولیت آستانه حضرت معصومه، حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی‌[37]، می‌زند؛ "مهاتما ایلیا" و "دالایی ایلیا"‌[38] و "آواتار" و "حلول روح خدا" بر روی زمین است؛ و ایشان بی‌شک اگر در هر جای دیگری خارج از حیطه قدرت قاهر جمهوری اسلامی بود، هرآینه به آشکار دعوی آواتاری و پیغمبری می‌کرد.

درباره این رفتار دوپهلو و دو‌گانه‌گویی‌های جمعیت آل یاسین، باید به نکته‌ای ظریف اشاره کرد، و آن این‌که پیروان فتاحی، از یک طرف سال‌هاست که با حرارت بسیار به گردآوری اطلاعات "مستند" درباره طبیعت فوق‌بشری وی پرداخته‌اند (که کتاب آمین تنها یک نمونه از این تلاش می‌باشد)، و برای اثبات امتیاز استاد خود و مسلک وی، بارها و بارها به این "مستندات" اشاره و تکیه کرده‌اند[39]‌، و از طرف دیگر مدام اصرار می‌کنند که استادشان این مواضع را "تضعیف" و "کوچک‌نمایی" می‌کند؛ و حقیقت هم این است که فتاحی معمولن درباره فوق‌بشری بودن خود، در ملا‌عام رویه‌ای پر‌ابهام پیش گرفته، و گفتارش یک چیز می‌گوید و رفتارش چیزی دیگر. در این باره، سخن محسن نمکیان را می‌شنویم: «این مطلب تولد، در فیلم و کتاب آمین (جلد اول) ذکر شده است؛ اما همان‌جا هم دیدید که موضع استاد آن است که این حرف تثبیت نشود. ایشان در همان‌جا هم مثل سال‌های قبل، این حرف را تضعیف و کوچک‌نمایی کرد؛ در حالی که فیلم مادر ایشان و مصاحبه‌های متعددی که با او شده است، موجود است؛ و شما وقتی آن پیرزن ساده و بی‌سواد را در تصویر ببینید، بلافاصله متوجه می‌شوید که ایشان اصلن توان تحریف و دروغ و داستان‌گویی را ندارد. اگر استاد این را القا‌ کرده و این داستان وجود نداشته، بلکه شبیه‌سازی ایشان با مسیح (ع) بوده، پس با فیلم مصاحبه‌هایی که با مادر ایشان شده است چه کار می‌کنید؟ با موجودیت آن فیلم‌بردار و مصاحبه‌کننده چکار می‌کنید؟ با این تناقض که استاد در رسمی‌ترین و آشکارترین اظهار نظرها، سعی داشت موضوع را کوچک‌نمایی کند و زیر سوال ببرد چکار می‌کنید؟»‌[40]

فاطمه زندی و محسن نمکیان (برگرفته از دویچه وله)

این تقیه کردن و دوپهلو حرف زدن، چنان در روح و جان این جمعیت رسوخ کرده که حتا نام انتسابی آن هم آن‌چه را که در اصل هست نمی‌نماید. حقیقت این است که گرچه نام "آلِ یاسین" برای این جمعیت مصطلح‌تر می باشد، و اعضای این جمعیت در میان عموم معمولن این اسم را برای نامیدن خود به کار می‌گیرند؛ با این وجود، آن‌ها در مکتوبات شان به طور عمده از "اِل یاسین" استفاده می‌کنند. مثلن، در کتاب آمین، هر جا نقل قولی از فتاحی آمده که این نام در آن بوده، به صورت "ال یاسین" و معمولن در ترکیب "الاهیون و ال یاسین" نوشته شده. این گونه نام‌گذاری، به طور قطع ریشه در شیوه بیان دوپهلو و ایهام‌آمیز شخص فتاحی دارد‌[41]؛ و بدین ترتیب، از آن‌جایی که وی خود را "الیاس" نامیده، نام این جمعیت، در حقیقت به اسم مستعار خود وی (منتسبین به الیاس یا همان ایلیا) برمی‌گردد، و نه لزومن به سوره یاسین قرآن. به همین ترتیب است لقب دیگر او "رام‌اله"، که چنان‌که وابستگان گروه موسوم به "حزب‌اله" [42] اشاره کرده‌اند‌، به احتمال قوی‌تر، ترکیبی از دو نام "رام" (خدای هندو) و "الله" می‌باشد، و اصل آن "رام‌اله" است؛ و نه چنان‌که برخی تصور می‌کنند، اولی صفت وصل برای دومی باشد؛ که در نتیجه، معنی آن هم در اصل "رام خداوند" نیست.

کتاب "آمین: ایلیا؛ خدا با من است"، که اعضای جمعیت آل یاسین پس از آغاز تعرضات علنی جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات این رژیم به فتاحی و جمعیت آل یاسین در سال 1386 به منظور توجیه مواضع خود و استادشان منتشر کردند

در همین راستا، به اعتراف صریح خود پیروان فتاحی در نامه "اگر ایلیا رام‌اله زندان برود"، و علا‌رغم انکار دایمی آن‌ها و فتاحی در ملا‌عام، مسلک آن‌ها هم در حقیقت "مذهب"ی جدید است: «مسئله اصلی معاویون در ارتباط با پیروان استاد، یک چیز است. اگر این یک مسئله حل شود، از نظر آن‌ها، همه چیز حل شده: عدم ایمان و عدم ارتباط پیروان ایلیا "میم" با او؛ عدم پیروی از تعالیم او و جلوگیری از اشاعه آن…. درخواست معاویون یک چیز است. خیانت، لگدمال کردن خدا، اسم خدا و کلام خدا…. ایلیا ده‌ها هزار نفر را از بی‌خدایی و بی‌دینی و بی‌ایمانی نجات داد…. ذهن‌های ما را فعال کرد، قلب‌های ما را احیا‌ کرد، و روح‌های ما را به حرکت درآورد. و شما با قدرت تمام مشغولید تا مذهب [تاکید از من است] ما را به زودی از ما بگیرید. مراقب باشید! دور نیست زمانی که تحمل ما تمام شود، و آن‌گاه ببینید که فاجعه‌ای که شما ساختید، از بریده شدن سر هزاران شیعه توسط صدام و بعثیان و از به خاک و خون کشیدن ده‌ها هزار کرد بی‌گناه، بدتر و شدیدتر است.» احساس افراطی حاضر در این جمله آخر، به طور خاص، ظاهرن به همان "تهدید‌نامه" کذایی ختم شد که پس (یا شاید پیش؟) از دستگیری فتاحی، مریدانش خطاب به وزارت اطلاعات نوشتند، و «در آن گفته بودند که در صورت برخورد با شما، خود را به دیوانگی و جنون خواهند زد، و کارهای انتحاری خواهند کرد، و خود را در خیابان‌ها به دار می‌آویزند»؛ که خود فتاحی هم آن را رد نمی‌کند: «شاید دوستان، چنین نامه‌هایی نوشته‌اند؛ اما تا جایی که مربوط به بنده است، هیچ وقت نگذاشته‌ام که کاری بر خلاف قانون اتفاق بیفتد.»‌[43]

قسمتی از بیانیه جمعیت آل یاسین به نام "اگر ایلیا رام‌اله زندان برود"

در این میان، تنها تحلیلی که درباره این جمعیت، و آن هم بیش‌تر از منظر حقوق بشری، در رسانه‌های مستقل از جمهوری اسلامی منتشر شد، مقاله رامین احمدی، به نام چه کسی از آل یاسین می‌ترسد؟ در وب‌سایت گویانیوز بود، که اطلاعات زیادی از این جمعیت به دست نمی‌دهد. با وجود محبوبیت اولیه آل یاسین در رسانه‌های بین‌المللی، پرونده این جمعیت، در کوران درگیری‌های بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1388 در ایران، عملن به محاق رفت، و به دست فراموشی سپرده شد. در این مدت، در جایی که استادشان فعلن، مطابق "وعده‌ای که خودش سال‌ها پیش داده بود"، به شیوه "ملامتیون" رفتار می‌کند، و تحت فشار وزارت اطلاعات، به قصد نجات شاگردان و مقربان از اتهام بدعت در دین که به ارتداد و اعدامشان می‌انجامد، "خودتخریبی" و "خودمحکومی" می‌کند[44]‌؛ دغدغه اصلی اعضا‌ پراکنده این جمعیت، در حین این‌که از یک طرف با تعصب فرقه‌ای تلاش کرده‌اند قداست خدشه‌دار شده استاد خود را احیا‌ کنند و از طرف دیگر اثبات کنند که جمعیت‌شان "فرقه" نیست، این بوده که – پس از خروج از وضعیت "انقباضی"‌[45] – با استفاده از موقعیت نسبتن مناسبی که برای شان در خارج از ایران فراهم شده، به بازسازی سازمان خود و به تبلیغ گسترده برای مذهب‌شان بپردازند‌[46]؛ و اسنادی موجود است که نشان می‌دهد این جمعیت در ایران نیز فعالیت خود را به طور پنهانی از سر گرفته است. نظردهنده‌ای، به درستی، وضعیت حال حاضر آن‌ها را به "نشستن زیر درخت سیب نوفل لوشاتو"‌[47] تشبیه کرده است.

امیرحسین نراقی (از اعضای جمعیت آل یاسین) در برداشتی از فیلمی تبلیغاتی و پشت کلاکتی که تاریخ 20 اردی‌بشت 1389 را نشان می‌دهد

نظریه‌های جهانی و معنویت مدرن:

در راستای "تئوریزه" و "علمی" کردن نظرات فتاحی برای عموم، پیروانش در سالیان اخیر فیلمی ساخته‌اند به نام "نظریه‌های جهانی و معنویت مدرن". این فیلم، با اشاره به نظریه "نسبیت" آلبرت اینشتین، فیزیک‌دان معروف آلمانی، آغاز می‌شود، که در حقیقت فتح بابی است برای مطرح کردن نظریه "تئوری‌های بنیادی" فتاحی. سپس از قول ایشان نقل می‌شود که "مهم‌ترین منبع تولید اندیشه‌ها، تئوری‌های بنیادی‌اند". صرف‌نظر از چیستی تئوری‌های بنیادی، و گذشته از تناقض منطقی آشکار در این گفتار (تئوری در لغت به معنای مجموعه اندیشه‌ها و راه‌بردهایی است که به چارچوبی هماهنگ درآمده‌اند و به اصطلاح سیستماتیک شده‌اند تا به منظور رسیدن به مقصودی خاص به کار گرفته شوند)، به این سوال می‌رسیم که اصولن چه دلیلی دارد که کسی بخواهد به دنبال تئوری‌های به اصطلاح بنیادی برود؟ به عبارت دیگر، به دنبال تئوری‌های بنیادی رفتن چه معنایی دارد، و چرا باید کسی علاقه‌مند پی‌گیری آن‌ها باشد؟ هم‌چنان‌که که فیلم پیش‌تر می‌رود، از خلال صحبت‌های گوینده و "کارشناسان"، به طور ضمنی‌– و نه صریح‌– متوجه می‌شویم که دنبال کردن تئوری‌های بنیادی، به منظور نیل به ایده آل "انسان کامل" و "ایجاد تغییرات بنیادین در دنیا" می‌باشد.

فیروزه علاقبند، راوی فیلم "نظریه‌های جهانی و معنویت مدرن"

نظریه هماهنگی:

مطابق این نظریه، «کلام خدا که در کتب مقدس آمده، در زمان خودش هماهنگ و متناسب با مخاطبان و شرایط زمان بوده؛ بنابراین، برای بهره‌گیری از کلام خداوند در زمان‌ها و مکان‌های دیگر، تفسیر هماهنگ آن ضروری است.» از این نظر، سه نکته اساسی که شالوده بحث است استخراج می‌شود: 1) خدایی وجود دارد. 2) این خدا کلامی دارد که در کتب مقدس آمده. 3) این کلام در هر دوره‌ای باید مجددن بر اساس مقتضای زمان تعبیر شود. پاسخ به نکته اول این است که هرگز نمی‌توان به طور قطع دانست و گفت که خدایی وجود دارد، چنان‌که هرگز نمی‌توان به طور قطع دانست و گفت که خدایی وجود ندارد، تا محک اندیشه و عمل بشر را در وی جست. به قول لودویگ ویتگنشتاین، این مقوله، با توجه به طبیعت متافیزیکی و غیر‌قابل‌اندازه‌گیری‌اش، از گزاره‌های خارج از علم است. در ثانی، بر فرض وجود خدا، چه چیز بشر را ملزم می‌کند که مطابق الوهیت بیندیشد و عمل کند؟ پاسخ به نکته دوم این است که باز هم بر فرض وجود خدا، به واسطه کدام معیار می‌توان مدعی شد که کلام وی در کتب به اصطلاح مقدس آمده؟ پاسخ به نکته سوم این است که بر فرض اعتبار بر این‌که کلام خدا در کتب مقدس آمده، چه کسی صلاحیت دارد که آن را‌– چه در گذشته و چه در حال‌– تعبیر کند و مدعی اصالت تعبیر خود شود؟ آیا آن یکتا فرد تفسیردان، پیمان فتاحی می‌باشد؟

نظریه علم زندگی:

گوینده از ایلیا نقل قول می‌کند که «بسیاری از آموزش‌هایی که ما در طول زندگی از طریق سیستم‌های رسمی آموزش و رسانه‌های عمومی دریافت می‌کنیم، آموزش‌های غیر‌لازم و حتا بیهوده و زائد است. سیر آموزش می‌بایست تغییر کند، و بر آموزش‌های حیاتی و اضطراری و ضروری آغاز و تاکید شود.» از این گفته، دو نظر استخراج می‌شود: 1) سیستم‌های آموزشی موجود‌– به گفته دکتر کامبیز روحی، شامل سیستم‌های آموزشی تاریخی و کلاسیک‌– پاسخ‌گوی نیاز بشر نبوده‌اند. 2) باید سیستم آموزشی جدیدی جای‌گزین آن‌ها شود. بر هر عاقلی مبرهن است که هیچ سیستم آموزشی در تاریخ بشر خالی از حب و بغض نبوده، و هیچ آموزشی به اصطلاح "کامل" نبوده؛ و بسیاری – فارغ از ملیت و دین و سیاست و قس علی هذا‌– در طول تاریخ، در راه بهبود آموزش و شیوه‌های آموزشی تلاش کرده‌اند. اما به یک‌باره به زیر سوال بردن و تخطئه کردن تمام دستاوردهای بشری در زمینه آموزش، آیا به دور از عقل و منطق و انصاف نیست؟ از طرف دیگر، با چه اطمینانی و به چه تضمینی روش آموزشی پیشنهادی فتاحی – نظریه شبه-رفتارگرایانه "آموزش هرمی" – به عنوان جای‌گزین مناسب و بلکه تنها جای‌گزین شناخته می‌شود؟ چه کسی و با چه اقتداری "ضرورت" این آموزش‌ها را تعیین می‌کند؟ و اصولن مگر نه این است که همان‌طور که "آموزگار"ان سابق و اسبق ایده آل‌های آموزشی و راه و روش خود را داشتند، ایشان هم آن خود را دارد؟ چه کیفیتی ایشان را چنان "بی‌نظیر" می‌کند که به خود اجازه می‌دهد هرچه بوده و نبوده را به یک چوب براند و رد کند؟

دکتر کامبیز روحی

نظریه شعورسالاری:

این بخش با تکیه بر نقل قول‌هایی هم‌چون «شعورسالاری به جای مردسالاری و زن سالاری؛ شعورسالاری به جای راست‌سالاری و چپ‌سالاری»، «انسان به شعور است، نه به ادعا و اسم و چیزهای دیگر»، و «اندیشه‌های بسط یافته، اندیشه‌ها و رفتارهای انسان‌ها را در همه دنیا تغییر می‌دهد و شعور جهانی را دگرگون می‌کند»، سعی در اثبات جای‌گاه شعور در زندگی انسان دارد. در این میان، آ‌نچه که برای فتاحی، که در مبحث "اشارات و کلمات شهودی" تاکید جز‌ به جز‌ خود را بر کلمات و معانی "عمیق" آن‌ها نشان داده، نقصانی غیرقابل بخشش به نظر می‌رسد، کلی‌گویی وی در باب "شعور" می‌باشد. فتاحی، شعور را چگونه "تعریف" می‌کند؟ و اصولن شعور مورد پیشنهاد وی به چه تضمینی بر شعور فعلی که در کتاب‌های لغت آمده و در نظریات شناختی و روان‌شناختی مدرن تعریف شده برتری دارد؟ بدون ایراد کلامی درباره این مورد اساسی، در ادامه، به راه‌هایی برای افزایش "شعور" مورد نظر اشاره شده.

مطابق نظر فتاحی، «بهترین راه ایجاد تغییرات اجتماعی، ایجاد تغییرات در آگاهی عمومی است؛ و برای متحول کردن وضع ملت‌ها باید خودآگاهی ملت‌ها را متحول کرد.» وی هم‌چون هنری دیوید ثورو و گاندی و مارتین لوتر کینگ، در ظاهر، مخالف برخوردهای خشونت‌آمیز برای ایجاد تغییرات سیاسی و اجتماعی است. به همین ترتیب، وی نظریه "پیوند و ازدواج تمدنها و نزدیکی ادیان"، که پیش‌تر هم توسط رییس جمهور سابق، محمد خاتمی، از داریوش شایگان "قرض" گرفته شده بود، را به نام خود طرح می‌کند. این در جایی است که تجربه تاریخی اثبات کرده که اصولن حتا کم‌سابقه‌ترین و ضعیف‌ترین تمدن‌های پولی نزیایی هم به راحتی تن به جذب شدن در تمدنی دیگر نمی‌‌دهند، چه برسد به تمدن‌های سابقه‌دار و پرمدعایی چون ایرانی و انگلیسی و غیره؛ و هیچ تمدن غالبی هم بدون ایجاد تغییرات بنیادی عمومن خشن (چه در ذات، چه در اجرا) حاضر به پذیرش تمدنی دیگر به عنوان بخشی از خود نیست. بدین ترتیب، این کثرت‌گرایی و صلح‌طلبی مسیحایی فتاحی، ژست انسان مدارانه ناکارآمدی بیش نیست که حتا با "خدا محوری" مواضع کلی خود وی نیز در تناقض است.

صنعتکاران

حقیقت این است که در این مورد، به طور، عمده هنوز هم نظریه "برخورد تمدن‌ها"ی ساموئل هانتینگتون صدق می‌کند، چرا که از لحاظ تاریخی – بر خلاف گفته گوینده فیلم‌– پیوند تمدن‌ها غالبا به شیوه "فتح" و "شکست" صورت گرفته است؛ کما این‌که اگر فتح خون‌بار عرب نبود، اسلام هیچ‌گاه با رساله بشیر و نذیر محمد به خسرو پرویز‌– اگر فرستاده باشد‌– به ایران راه نمی‌یافت. با موازی‌سازی برای استعاره "ازدواج تمدن‌ها"ی ایلیا، می‌توان چنین گفت که اعراب با "سپوختن" ایران آن را به حباله نکاح خود درآوردند! از قضا، این حقیقت و این میل به فتح کردن و غالب آمدن، به طور ناخودآگاه در خلال سخنان خود فتاحی هم نمود پیدا می‌کند، وقتی که وی استعاره "فتح" را در این جمله به کار می‌گیرد: «ایده‌هایی که در جهان منتشر می‌شود و تاثیر می‌گذارد، مانند حکومتی است که به فتح کشورها و محیط‌های دیگر می‌پردازد».

نظریه بازیابی تاریخی برای تجربه آینده:

در "نظریه بازیابی تاریخی برای تجربه آینده"، به نقل دکتر محمود پایدار از ایلیا، "برای حضور ایران به عنوان یک قدرت در جامعه جهانی، لازم است که قدرت و اقتدار ایران کهن را بازیابی کنیم." آیا این نشان‌گر فقر دانش تاریخی است یا شوونیسم کاریزماتیک، که ایران باستان را جامعه‌ای چنان ایده آل تصور می‌کند که باید به آن بازگشت؟ احتمالن این نظریه بر اساس روایت مبهم هرودوت از کوروش قدرت‌مند و در عین حال عادل‌– منشور کذایی حقوق بشر را به خاطر داشته باشید‌– شکل گرفته. اما فتاحی، یا به علت عدم آگاهی تاریخی و یا با دانستن حقیقت و ترجیح بر نگفتن، ذکری از این نکته به میان نمی‌آورد که این "ایران مقتدر کهن" – باز به روایت هومر – بر اساس کودتای نظامی خشونت‌آمیز کوروش هخامنشی علیه پدربزرگش آژی دهاک مادی پا به عرصه وجود نهاد. آیا چنین ایران "قدرت‌مند" ایده آلی با آن سابقه کودتایی، با اصل "عدم خشونت" فتاحی در تقابل و تناقض قرار نمی‌گیرد؟

نظریه انسان دوقطبی:

«آدم موجودی دوقطبی بود، ابر انسان بود، نه مذکر بود و نه مونث، اما هم مذکر بود و هم مونث.» به سادگی، توصیه می‌کنم "سمپوزیوم" یا همان "ضیافت" افلاطون را بخوانید که مفهوم "هرمافرودایت" (موجود دو جنسی) در آن، به علاوه خوانشی هرمنوتیکی از داستان آدم و حوا در کتاب "عهد عتیق"، منشا‌ این نظریه التقاطی و اکنون از رنگ و رو افتاده می‌باشد؛ و نظریه‌پرداز محترم هم خود به طور قطع آن‌ها را مطالعه فرموده. دست بر قضا، مفاهیم "انیما" و "انیموس" کارل گوستاو یونگ، روان‌شناس سوییسی، هم ریشه در همین اساطیر دارند. از ازدواج آن‌ها هم باز افلاطون در سمپوزیوم می‌گوید: «مذکر و مونث در ازل از هم جدا شدند و تا ابد در پی یک‌دیگر خواهند بود تا دوباره یکی شوند و کامل شوند.» اما در خوانش ایلیا از این اساطیر در این روزگار ناجنس، "ابر انسان" تمام مذکر نیچه "دوجنسی" شده!

نظریه به مثابه نرم‌‌افزار:

در ادامه، از قول فتاحی چنین نقل می‌شود که «طرح نظریات جدید، مانند ارائه نرم‌افزارهای جدید است. با یک نرم‌افزار جدید، ممکن است همه چیز تغییر کند.» اما این بحث، با نظریه "تئوری های بنیادی" ایشان که همه چیز را برنامه دار فرض می‌کند و می‌گوید که در صورت آگاهی فرد به اصول کائنات و به کار بستن آن اصول، همه چیز به طور منظم و هماهنگ پیش خواهد رفت، و در نتیجه "درگاشت"ی در کار نخواهد بود، در تناقض است. اگر نظریه تئوری‌های بنیادی را اصل بگیریم، چگونه یک عامل – تنها و تنها یک عامل – می‌تواند به تغییر همه چیز بیانجامد؟ پس اصل "هماهنگی پیش‌بینی‌پذیر" کجا می‌رود؟ آیا این باز هم برای چندمین مرتبه "متناقض" نیست؟

جالب است بدانید که «اَبَر نرم‌افزار" پیشنهادی فتاحی برای حل مشکلات بشر، "بسم الله الرحمن الرحیم" است: «برای تغییر دادن انسان و زندگی انسان، نرم‌افزاری کامل‌تر و بزرگ‌تر از بسم ا… وجود ندارد. این، به نوعی، ابر‌ نرم‌افزار است.» «بسم الله الرحمن الرحیم، رمز ورود به نرم‌افزارهای خلاق و زندگی‌ساز کلام خداست. اگر کلمه عبور به درستی به کار نرود، امکان ورود و عبور و برخورداری میسر نیست.» «زندگی هر انسانی، بر اساس یک نظریه بنیادی استوار است، که خود می‌تواند نظریات دیگری هم در دل خود داشته باشد. بسم الله الرحمن الرحیم، عالی‌ترین نظریه بنیادی زیستن است.» [48]

نتیجه‌گیری:

نظریه "تئوری‌های بنیادی"، مثل اکثر نظریات جهان‌شمول "دین‌خویانه" دیگر، دچار نقائص عدیده هم‌چون فقر معرفت-شناختی، فقر روش-شناختی، و عدم توازن می‌باشد. مثلن، یکی از ایرادهای بزرگ این نظریه، تعلیلی بودن آن است، بدین معنی که پدیده‌های دنیوی و بشری را به مدل‌های کمابیش قابل پیش‌بینی تقلیل می‌دهد، و حتا بحث "نظریه به مثابه نرم‌افزار" هم، با وجود تناقضی که در کل مجموعه ایجاد می‌کند، به کاهش این تعلیل نامطلوب کمکی نمی‌کند. اشکال دیگری که به این نظریه وارد است، تکیه اساسی آن به خوانش شبه-هرمنوتیکی و تفسیری یک "فرد" از متونی است که در طول تاریخ، به ضرب و زور هم سرنیزه و هم ایدئولوژی، مقدس و الهی شمرده شده‌اند؛ که دقیقن همان کاری است که آیات عظام حوزه علمیه و سید‌علی خامنه‌ای و عبدالکریم سروش هر کدام به شیوه خود در دوران معاصر، در قم و در تهران و در جرج تاون پیش گرفته‌اند. به همین ترتیب است ادعای "هماهنگی با کائنات"، که حکایت از ارتباط نظریه‌پرداز مذکور با نیروهایی ماورائی دارد که دیگران را به خودی خود به آن‌ها راهی نیست.

در این‌جا باید متذکر شد که اصولن هر بیانیه‌ای، به طرفه العینی "نظریه" نمی‌شود. هر گزاره‌ای باید راهی طولانی را طی کند تا قبای نظریه به قامت آن برازنده شود. در ابتدا، اگر جای بحث و اندیشه داشته باشد، تازه "فرضیه" می‌شود، و تا کلی به خاک ایام آلوده نشود و بارها و بارها در شرایط متفاوت – و نه شرایط خاص "آزمایش‌گاهی" – به محک تجربه نخورد، به آن نظریه نمی‌گویند. بسا که فرضیه‌هایی سال‌ها پس از درگذشت پیشنهاد‌کنندگان شان به نظریه تبدیل شده‌اند. با این حساب، فتاحی که با گستاخی تمام مدعی عدم صحت و کاربردی بودن همه نظریات و شیوه‌های آموزشی گذشتگان و ایضن معاصران است، و بدین ترتیب به طور قطع در پردازش "نظریات"اش از آن‌ها تاثیر نپذیرفته، باید قاعدتن خود در طی سال‌های عمر نه چندان طولانی‌اش بنیان‌گذار این نظریات بوده باشد؛ که خود تناقضی دیگر میان روش و منش ایشان با منطق و علم است.

حقیقت این است که تمام ادیان و ایدئولوژی‌های تمامیت‌خواه در طول تاریخ بشر تلاش کرده‌اند که مدل مورد نظر خود را، به شیوه‌ای "علمی"، به عنوان "الگوی نهایی" یا حداقل "الگوی کامل" به مخاطبان و پیروانشان معرفی کنند، و به قول کارل پوپر، فیلسوف اتریشی-انگلیسی، جامعه را مهندسی اجتماعی "مدینه فاضله"ای کنند. دست بر قضا، اندیشه اصلی پشت تئوری مذکور هم از همین جنس می‌باشد. اما تجربه تاریخی نشان داده که "روایات معظم" – همان ایدئولوژی‌های تمامیت‌خواه – در عمل بیش از این‌که توضیح‌دهنده باشند، معمولن به شیوه‌ای عمدتن مطلق‌گرایانه توجیه‌گر می‌باشند، که باعث می‌شود کمیت اجرایی‌شان لنگ بزند. مثال مبرهن معاصر این تز، همان نظریه "ولایت مطلقه فقیه" جمهوری اسلامی و "بازگشت به اسلام ناب محمدی" می‌باشد، که تنها در بازه زمانی حدود سه دهه، ایران را به باد داده، و ایرانی را سرخورده و سرافکنده کرده. چنان‌که محمدرضا نیکفر گفته: «استدلال ناب دینی، فقط به این گونه است: اگر نپذیری، گرفتار عقوبت خواهی شد !این نکته کانونی منطق ایمانی، در زیر قشری از مفهوم‌ها و گزاره‌های منطق یونانی پنهان شده است. کافی است اندکی مقاومت کنیم تا پوشش تزیینی کنار زده شود، و ایمان، برهان قاطع خود را بنماید.»‌[49]

در این راستا، شایسته است به قسمت‌هایی از متنی طولانی به نام "حقیقت یگانه و فرض‌های هفتگانه"‌[50]‌ که "منصورون-فرزندان ایلیا" در ستایش فتاحی و درباره طبیعت رابطه شان با ایشان نوشته‌اند توجه کنید: «اگر همه چیزهایی که من دیده‌ام و شنیده‌ام، شاید اگر خیلی‌ها می‌دانستند، می‌گفتند که استاد خداست؛ اما خود ایشان بارها و بارها این گونه تصورات را در من و دوستان دیگر خرد کرده‌اند[51]…. اما من باز هم و باز هم و باز هم به او عشق می‌ورزم، و او را با تمام وجودم دوست دارم، و او را می‌خواهم. او هرکه باشد و هرچه باشد، من مسیر حقیقی زندگی را با او یافته‌ام، و با او طی خواهم کرد…. او حتا اگر دشمن من هم بشود، اگر هزاران بار مرا از خود براند، و اگر مرا قطعه قطعه کند، باز هم به او عشق می‌ورزم، و تا ابد به او وفادارم. آیا کسی می‌تواند از روح خود جدا شود؟ … می‌‌خواهم فرض را بر این بگذاریم که دروغ‌بافی‌ها، سند‌سازی‌ها و جعلیات اداره برخورد با ادیان درست باشد؛ فرض کنیم که استاد مسایل زیادی دارد؛ فرض کنیم که استاد خطاهای زیادی دارد؛ فرض کنیم که استاد مثل همه ما اشتباهات و انحرافات زیادی دارد؛ حتا با وجود این فرض هم او هم‌چنان معلم و سرور و مقتدای ماست. مگر ما استاد را با ذهن دلالانه انتخاب کردیم که بخواهیم درباره او معامله کنیم؟ ما او را با روح و قلب خود برگزیدیم، و تا ابد با او خواهیم بود…. شما که هیچ، کفتارهای بزرگ‌تر و روباه‌های پیرتر از شما هم اگر در تمام عمر در گوش ما بخوانند، نمی‌توانند چیزی را که خدا در روح و قلب ما به ما نشان داده است از بین ببرند. خداوند با هزاران دریافت و رویا و تجربه و شهود بر ما آشکار کرده است که او نجات‌دهنده و مقتدای ماست…. اما می‌خواهم بگویم اگر حتا جنون‌آمیزترین و نفرت‌انگیزترین فرض‌ها درباره استاد من درست می‌بود، باز هم او را می‌خواهم، باز هم او را دوست دارم، باز هم تا ابد به او وفادارم، و تا ابد با او خواهم بود.»

این‌جاست که باید گفت:

پای "استبدادیان" چوبین بود                پای چوبین سخت بی‌تمکین بود!

چنان‌که نیکفر می‌گوید: «از علمی‌ سخن گفتن درباره دین، برای دین فقط خسران حاصل می‌شود. دینی سخن گفتن درباره دین، با نفس دین می‌خواند؛ چون، بدین‌سان، زبان دینی، به صورت ابر‌ زبان در می‌آید، و دین، تنها به خود این ارج را می‌نهد که درباره مفهوم‌ها و گزاره‌های دینی قضاوت کند.»‌[52] لذا، می‌توان چنین نتیجه گرفت که "مذهب-علم" نوینی که پیمان فتاحی خود را یک‌جا – از طریق با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن به شیوه "شیخ صنعان" – آواتار و پیغمبر و دانش‌مند آن می‌داند، در حقیقت حول خوانشی شبه هرمنوتیکی از مجموعه‌ای از نظرات التقاطی و کلمات قصار کلی‌گویانه و کل‌نگرانه عمومن انتزاعی و قوین بر پایه اصول آپریوری یا پیشینی متافیزیکی شکل گرفته است، که تناقض و تنافر ساختاری آشکار آن را کاریزمای مسیحایی شخص فتاحی و البته تکنیک‌های متافیزیکی و "هنرهای ماورایی" هم‌چون "روح-زایی"، "ارتباط روحی"، "جابجایی روحی"، "صید انرژی"‌[53] و غیره که برای مریدانش به نمایش می‌گذارد نهان می‌کند. در نهایت، باید اعتراف کرد که این در اثر پذیرش خود‌خواسته اصول سیستمی متافیزیکی‌– دین، ایدئولوژی اسطوره‌ای، …‌– توسط مخاطب خود‌باخته و "از‌ خود‌ تهی شده" و "در ولایت ذوب شده" در ابتدا، و سپس وحشت او از خروج از چرخه آن و در نتیجه از دست دادن امید رستگاری است که آن سیستم متافیزیکی، مقبولیت و مشروعیت و بلکه وجوب می‌یابد، و معمولن روش علمی برای رد یا قبول عملی آن به کار گرفته نمی‌شود؛ که اگر می‌شد، دیگر نه آواتار و پیغمبری در کار بود و نه هرگز دین معنایی داشت.

در پایان، دریغم می آید این پیش‌بینی خردمندانه و تلخ کسروی را نقل نکنم که: «من می‌دانم که در برابر این ایرادهای ما نیز نخست به هیاهو خواهند پرداخت… سپس از در پرده کشی درآمده، آن‌چه را که توانند انکار خواهند کرد، یا خواهند گفت: سلسله ما نبوده. پس از همه این‌ها، آن بخش‌ها را که ایراد گرفته شده، دیگر خواهند گردانید. ولی این خود سنگر عوض کردن است. این دلیل است که نمی‌خواهند دست از گم‌راهی‌های خود کشند… بلکه می‌خواهند به خواهش زمان، رنگش را دیگر گردانند.»‌[54]

 …………………………………………

1.پرچی‌زاده، رضا (2011). ولایت مطلقه فقیه، تغییر آرایش در ساختار قدرت، و اجتناب ناپذیری انقلاب فرهنگی دوم در ایران”. در باران، شماره 28-29. استکهلم: نشر باران.

2.پرچی‌زاده، رضا (2011). ایده-اسطوره‌های جمهوری اسلامی. قابل دست‌رسی در

http://radiokoocheh.com/article/110843

3. پرچی‌زاده، رضا (2010). اسطوره خیام: مطالعه مونولوژیسم در گفتمان ایرانی. آلمان: وی‌دی‌ام.

‌4.سعیدی سیرجانی، علی اکبر (1367). بهار کشمیر. قابل دست‌رسی در http://www.ssirjani.com/books/ey-kootah-aastinan.htm

‌5.دوستدار، آرامش (2008). دینخویی چیست؟ قابل دسترسی در http://www.aramesh-dustdar.com/index.php/article/40/

6.دوستدار، آرامش (2009). افسانه در واقعیت. قابل دسترسی در http://www.aramesh-dustdar.com/index.php/article/86/

7. آلفونه، علی (2008). احمدی نژاد در برابر روحانیت. قابل دسترسی در http://www.political-articles.com/Com/Articles/A00248.htm

8. برای مثال، نگاه کنید به ا. م. رام الله (1377). جریان هدایت الهی (با مقدمه‌ای از پیما الهی). تهران: نشر تعالیم مقدس. قابل دسترسی در http://www.ostad-iliya.org/Download/Jaryane-_Hedayate-Elahi_edition-2.pdfاین لقب آخری، که در مقدمه کتاب جریان هدایت الهی به فتاحی نسبت داده شده، در چاپهای بعدی، به همراه بسیاری کلمات و عبارات دیگر، به شیوه ای مشکوک حذف شد، و به جایشان ((…)) گذاشته شد.

9.در این مورد، نگاه کنید به بندهایی از برنامه عملی و عمومی ال یاسین (قسمت دوم)، به مورخه آبان ماه 1386، با امضاء ((شورای رهبری ال یاسین))، قابل دسترسی در http://www.mansouroun.blogspot.com/؛ و تاکید به خصوص آن بر روی عباراتی همچون ((بعد از اطلاع و موافقت مسئول بالاتر)): ج) افشاگری درباره اقدامات منافقین و معاویون در وبلاگهای متعدد شخصی و حمایت همه جانبه از استاد ایلیا ((میم)) از طریق وبلاگ نویسی (بعد از هماهنگی با مسئولان معلوم شده مربوطه). د) مطالعه کتب معلوم شده و ارائه مقالات خلاصه شده یا تحلیلی براساس آنها (با جهت گیری مقابله با منافقان و درهم کوبیدن آنها). ه)

مطالعه و تحقیق در موضوعات معلوم شده و ارائه نتایج بصورت مقاله در اینترنت و بصورت کتاب (بعد از هماهنگی با مسئولان مربوطه). و) شناسایی منافقان خارج و داخل روند و افشاگری درباره نفاق، تفرقه، حرکات مشکوک و… (بعد از اطلاع و موافقت مسئول بالاتر). ز) مرور تعمقی قرآن و کتاب مقدس (قبل و بعد از خواب) با رویکرد شناسایی عملکرد منافقان و دشمنان خدا، روش های آنان و روش برخورد با آنان. ح) روشنگری و قوت بخشی عمومی، به ویژه به افراد ضعیفتر، مردد و متزلزل.

10.نگاه کنید به جریان، صص 202-209؛ همچنین نگاه کنید به مبحث ((ازدواج هماهنگ و درس های استاد)) در  آمین، صص 177-181. همچنین توجه کنید به الزام تلویحی در مقدمه آمین، ص 14، جایی که می گوید: ((دیدگاه های او در موضوعات معمول زندگی مانند ازدواج، خانواده، حکومت، شغل مناسب، تغذیه، دین و غیره تفاوت زیادی با دیدگاه های معمول دارد. وقتی نظرش را درباره موضوعات مختلف می گوید یا ایده اش را در مورد خاصی مطرح می کند، غالبا نظرات و نقشه های دیگر کم رنگ می شوند.))

11.به مبحث ((تئوری های بنیادی)) در اواسط همین مقاله رجوع کنید

12.مصاحبه نیلگون با یلدا نورشاهی، سخنگوی جمعیت آل یاسین. قابل دسترسی در http://www.nilgoon.org/articles/Yalda_Nourshahi_Interview.html

13.احمدی، رامین (1387). چه کسی از آل یاسین می ترسد؟ قابل دسترسی در http://news.gooya.com/politics/archives/2008/06/072838print.php

14.اطلاعاتی درباره ایلیا رام الله (پیمان فتاحی) می خواستم؟ قابل دسترسی در http://porseman.org/q/show.aspx?id=140205#

15.موسوی، سیدکاظم (1389). حقایقی از فرقه ((ایلیا رام الله)). قابل دسترسی در http://www.adyannews.com/127/2793-news.html

16.نگاه کنید به آمین: ایلیا؛ خدا با من است (پیوست یکم کتاب تعالیم حق)؛ تهیه و تدوین: جمعی از گروه های حافظان، منصورون و حامیان ایلیا «میم»، ص 229. قابل دسترسی در http://www.ostad-iliya.org/Download/Amin1.pdf

17.نگاه کنید به http://www.zamaaneh.com/humanrights/2009/01/print_post_327.html

18.نگاه کنید به http://www.youtube.com/watch?v=gwQRtAiANEA&feature=related

19.اطلاعیه دفتر روابط عمومی انجمن حرفه ای متفکران و محققان. قابل دسترسی در http://ostad-iliya.org/News/2318/

20. «نباید دچار توهم دشمنان متعدد شویم. در شدیدترین گوناگونی ها، ما فقط یک دشمن داریم، و آن منافقان هستند: معاویون منافق اِبا [اداره برخورد با ادیان وزارت اطلاعات]. نباید از این مسیر خارج شویم. هر دشمن به ظاهر جدید و مستقلی، یکی از بازوهای همین منافقان است.)) اگر ایلیا رام الله زندان برود. قابل دسترسی در http://www.mansouroun.blogspot.com/

21.آمین، صص 194-195

22.همان، ص 196

23.قابل دسترسی در http://www.mansouroun.blogspot.com/

24.همچنین نگاه کنید به بند اول بیانیه شماره 19 منصورون: ((اولین واکنش به دشمن، شناسایی کامل اوست. بنابراین، به جای برخورد با دشمن، ابتدا او را شناسایی کنید. این شناسایی، شامل همۀ نقاط ضعف و قوت، گذشته، روابط، حساسیتها، انحرافات و خلافکاری ها،‌ فامیل و مسائل فامیلی، آدرس ها، و به طور کلی مختصات دقیق عینی و غیرعینی او می شود… شناخت دشمن می بایست آنقدر کامل شود که با شناخت خود همانند شود. قدم های بعدی، کاری تخصصی و کارشناسی است؛ و بنابراین، نیاز به تصمیم و واکنش کارشناسان امور یا اتاق های فکر مرجع دارد. از سوی دیگر، در حالی که باید دشمن را بشناسیم، اما نباید بگذاریم دشمن ما را بشناسد. کاری کنیم که دشمن نتواند ترسیم و محاسبه ای واقعی در بارۀ ما داشته باشد. برای این منظور، از فنون ناشناختگی بهره ببریم.)) قابل دسترسی در

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86_%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AD%DB%8C

25.نگاه کنید به برنامه ((میزگردی با شما)) به تاریخ 6 آبان 1387 با حضور یلدا نورشاهی و محسن نمکیان؛ قابل دسترسی در

http://www.youtube.com/watch?v=OBsDCXhiiLc&feature=mfu_in_order&list=UL

و http://www.youtube.com/watch?v=SB3AwwG57ZY&feature=related

و http://www.youtube.com/watch?v=-0YR8nWvR3Q&feature=related

و http://www.youtube.com/watch?v=l5WPVEAirY0&feature=mfu_in_order&list=UL

و http://www.youtube.com/watch?v=tTWU-kWHBNY&feature=related

گفتنی است که قسمت چهارم این میز گرد از سایت یوتوب حذف شده است. همچنین نگاه کنید به تفسیر خبر 7 آذر 1387 با حضور یلدا نورشاهی؛ قابل دسترسی در http://www.youtube.com/watch?v=wsREmbMbc94؛ و تفسیر خبر 12 اسفند 1387 با حضور رامین احمدی؛ قابل دسترسی در http://www.youtube.com/watch?v=EGJiHf-9wPI؛ و تفسیر خبر 30 اسفند 1387 با حضور یلدا نورشاهی؛ قابل دسترسی در  http://www.youtube.com/watch?v=6EHPa6IApww

26.گزارش وضعیت حقوق بشر وزارت امور خارجه آمریکا از ایران در سال 2008. قابل دسترسی در http://www.state.gov/g/drl/rls/hrrpt/2008/nea/119115.htm

27.گزارش وضعیت حقوق بشر عفو بین الملل از ایران در سال 2009. قابل دسترسی در http://www.amnesty.org/en/library/asset/MDE13/012/2009/en/6355979b-f779-11dd-8fd7-f57af21896e1/mde130122009en.htm

28.قابل ذکر است که در هر دو مورد، تکیه بیشتر بر روی مساله بازداشت و زندانی شدن فتاحی و عده ای از همراهان نزدیکش توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی بوده تا بر روی خود جمعیت به عنوان یک کل.

29.جریان، ص 80

30.همان، ص 82

31.همان، صص 50-51

32.همان، ص 37

33.همان، ص 60

34.نگاه کنید به http://www.oloomebateni.com/Main/

35.نگاه کنید به http://www.prothinka.org/Fa/

36.نگاه کنید به آمین، ص 29

37.نگاه کنید به http://www.youtube.com/watch?gl=US&v=3w_VocORRPg

38.نگاه کنید به دستگیری شاگردان ایلیا و اعضای انجمن متفکران و محققان ایران. قابل دسترسی در http://www.mansouroun.webs.com/

39.نگاه کنید به مقدمه آمین

40.گفت‌وگو با یکی از شاگردان نزدیک ایلیا ((میم)) (استاد پیمان فتاحی): نقد سراب، ویژه نامۀ جام جم. قابل دسترسی در http://ramolah-iliya.blogfa.com/

41.نگاه کنید به جریان، ص 225: ((سوال- خدا یعنی چه؟ جواب (فتاحی)- یعنی ((خودآ)). به خودآ، بیدار شو و بگذار به خودت بیایی…. س- دین یعنی چه؟ ج- یعنی ((نید))، و ((نید)) هم یعنی نیاز و احتیاج!!))

42.نگاه کنید به آمین، ص 243

43.نگاه کنید به آمین، صص 217-218

44.نگاه کنید به مقدمه آمین، صص 19-20

45.نگاه کنید به آمین، ص 473

46.نگاه کنید به نامه سرگشاده جمعیت ال یاسین به رهبران دنیا بعد از سومین دستگیری استاد رام الله. قابل دسترسی در http://mansouroun.webs.com

47.نگاه کنید به نظر پنجم در بخش نظرات خوانندگان، ذیل مصاحبه نورشاهی با رادیو زمانه، در http://www.zamaaneh.com/humanrights/2009/01/print_post_327.html

48.نگاه کنید به آمین، ص 133

49.نیکفر، محمدرضا (؟). ذات یک پندار: انتقاد از ذات باوری اصلاح طلبان دینی در نمونه سروش، ص 9. قابل دسترسی در http://www.drsoroush.com/PDF/P-CMO-13830000-Zaat_Yek_Pendaar-Nikfar.pdf

50.نگاه کنید به آمین، صص 540-552

51.که البته چون شاگردان می دانند که استادشان در این مورد به شیوه ((ملامتیون)) رفتار می کند، انکار ایشان را به هیچ وجه جدی نمی گیرند. نگاه کنید به مقدمه آمین، صص 19-20.

52.نیکفر، ص 7

53.نگاه کنید به آمین، ص 12. همچنین نگاه کنید به مبحث ((شانزده سالگی: ابداع روش های xyz و طراحی تکنولوژی باطنی)) در آمین، صص 112-116

54.کسروی، احمد (1323). صوفیگری. تهران: (؟)، ص 30


 


خبر / رادیو کوچه

به گزارش خبرگزاری‌های داخلی ایران، به نقل از سازمان انرژی اتمی این کشور، شبکه برق نیروگاه اتمی بوشهر ساعت ۲۳ و ۲۹ دقیقه روز شنبه ۱۲ شهریور با قدرت ۶۰ مگاوات به شبکه سراسری برق وصل شده است.

سازمان انرژی اتمی ایران گزارش داده که «با هماهنگی مدیریت شبکه برق کشور و به منظور فراهم آوردن شرایط لازم برای بهره‌برداری مقدماتی از اولین نیروگاه اتمی برق خاورمیانه» انجام شده است.

بنابر این گزارش، «آزمایش‌های لازم برای حصول اطمینان از هماهنگی کامل این پروژه با شبکه برق سراسری در روزهای آینده ادامه می‌یابد.»

قرار است مراسم بهره‌برداری مقدماتی نیروگاه اتمی بوشهر در روز ۲۱ شهریور در این نیروگاه برگزار شود.

لازم به اشاره است فریدون عباسی رییس سازمان انرژی اتمی ایران هفته گذشته از «آزمایش موفق توربین نیروگاه اتمی بوشهر» و «سازگاری اجزای نصب شده نیروگاه» خبر داده و گفته بود که «این نیروگاه آذرماه امسال با حضور رییس جمهوری راه‌اندازی کامل خواهد شد.»

بیشتر بخوانید:

«ادامه هم‌کاری ایران منوط به واکنش مثبت آژانس است»

«نمی‌توان زمان دقیق برای راه‌‌اندازی نیروگاه بوشهر اعلام کرد»


 


خبر / رادیو کوچه

منابع مخالفان در سوریه روز یک‌شنبه، 4 سپتامبر، اعلام کردند در حمله نیروهای امنیتی به چند منطقه در این کشور دست‌کم 13 تن کشته شده‌اند.

دیده‌بان حقوق بشر سوریه اعلام کرده است در شهر بلده در استان ادلب و هم‌چنین شهر حمص 5 تن کشته شدند.

به گزارش العربیه، در منطقه دیربعلبه نیز بر اثر تیر اندازی نیروهی امنیتی به سوی تظاهرکنندگان یک تن کشته و ده‌ها نفر زخمی شدند.

بر اساس این گزارش حکومت بشار اسد بامداد امروز 25 نفربر حامل نیروهای امنیتی ضد‌شورش و هم‌چنین 10 عدد زره‌پوش روانه منظقه الحوله کرده و پس از آن برق و تلفن منطقه قطع شد. نیروهای امنیتی 17 نفر را نیز در منطقه حربنفسه در شرق الحوله بازداشت کردند.

کمیته‌های محلی هماهنگی اعتراضات اعلام کرده اند تعدادی تانک و 50 کامیون حامل نیروهای امنیتی امروز به شهر معره حرمه‌ در منطقه ادلب یورش بردند.

کمیته‌های محلی هماهنگی اعتراض‌ها هم‌چنین در گزارش خود نام هفت تن از کسانی که توسط نیروهای امنیتی سوریه کشته شدند را منتشر کرده است.

دیده‌بان حقوق بشر سوریه گزارش داد نیروهای امنیتی سوریه با یورش به منطقه جبل‌الزاویه تلاش دارند تا عدنان محمد بکور دادستان مستعفی حماه را دستگیر کنند.

اما فعالان سیاسی سوریه می‌گویند عدنان بکور از سوریه خارج شده است.

عدنان بکور دادستان استان حماه چند روز پیش در اعتراض به سرکوب معترضان، از سمت خود استعفا داد.

بیشتر بخوانید:

«روسیه تحریم نفتی سوریه را محکوم کرد»


 


آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه

طالبان چهار مهندس ترکی را که یک سال پیش در شرق افغانستان ربوده بودند، شام روز گذشته آزاد کردند.

عبدالرحمان منگل معاون والی پکتیا گفت، این مهندسان ترکی که در یک شرکت ساختمانی برای ساختن پاس‌گاه‌های ارتش ملی به ولایت پکتیا آمده بودند، هنگام برگشت از سوی افراد مسلح ناشناس ربوده شده بودند.

وی افزود که این افراد شام روز گذشته آزاد شده‌اند.

طالبان با انتشار یک اعلامیه گفته‌اند که این شهروندان ترکی را به مناسبت عید سعید فطر آزاد کرده‌اند.

طالبان در این اعلامیه از شهروندان افغان و خارجی که در شرکت‌های و موسسات کار می‌کنند خواسته‌اند تا از هم‌کاری با نهادهای که به نفع قوت‌های خارجی کار می‌کنند دست بکشند.


 


یک‌شنبه 13 شهریور 90 / 4 سپتامبر 2011

اجرا: اعظم

استودیو: سیاوش

تقویم تاریخ

گزیده اخبار مطبوعات یک‌شنبه ایران

مجله جاماندگان- «حرکت نوسانی مجمع روحانیون»- شراره سعیدی

بخش اول خبر‌ها

پس‌نشینی تند- «نوسان‌های دل‌نشین یک روح انسانی»- اکبر ترشیزاد

روز‌نگاشت- «راه‌اندازی نهضت او مایه وحشت انگلیس»- محبوبه

مجله خبری کابل‌- آرین

تمام رخ- «آذربایجان در مه»- آرش حسینی‌پژوه

بخش دوم خبرها

پرسه- «گردش‌گری در سر خط خبرها»- سیمین

دایره‌ی شکسته- «چراغی در نهان‌خانه لذت»- مه‌شب تاجیک

بخش سوم خبرها


 


آرش حسینی‌پژوه/ رادیو کوچه

تنها چند روزی از وقایع شهر ارومیه گذشته بود که فعالین آذربایجانی، تجمع اعتراضی دیگری را تدارک دیدند، این تجمع هم همانند تجمع چند روز پیش در آذربایجان، هم در ارومیه و هم در تبریز با سرکوب شدید نیروهای امنیتی مواجه شد.

از تبریز و ارومیه خبر رسید که چندین هزار نفر از دوست‌داران دریاچه ارومیه به خیابان‌ها آمده‌اند و برای نجات دریاچه شعار می‌دهند، و نیروهای امنیتی هم با گاز اشک‌آور و طبق گزارش تایید نشده‌ای با گلوله‌های پلاستیکی به استقبال این اعتراض مسالمت‌آمیز رفتند.

برخورد‌های ماموران امنیتی در حالی رخ می‌دهد که انتقادات فراوانی به نحوه برخورد با این اعتراض‌ها صورت گرفته است.

در همین رابطه «معصومه ابتکار» عضو فعلی شورای شهر تهران، با انتقاد از نحوه برخورد با دوست‌داران دریاچه ارومیه گفت: «هیچ‌کس اکنون نمی‌گوید که دریاچه ارومیه خشک شود، پس چرا با کسانی که دل‌سوز این دریاچه هستند برخورد می‌شود؟» وی ادامه داد: «چرا مسوولان از این ظرفیت استفاده نمی‌کنند تا به وسیله آن زودتر به اهداف‌شان در نجات دریاچه ارومیه دست پیدا کنند تا هم دولت و هم مجلس سیاست‌ها خود را مورد بازنگری قرار دهند.»

در ادامه اعتراض‌ها به نحوه برخورد با مردم معترض به وضعیت دریاچه ارومیه «جواد جهانگیرزاده» نماینده‌ی ارومیه و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس، در میزگردی با حضور کارشناسان برای نجات دریاچه‌ی ارومیه از مسوولان جمهوری اسلامی خواست، با اعتراض‌هایی که در این خصوص می‌شود برخورد نکنند و به‌تر است به فکر چاره باشند.

به گفته‌ی وی، این موضوع نباید امنیتی و سیاسی شود، زیرا مسئله‌ای اجتماعی و زیست‌بومی است. این نماینده‌ی مجلس افزود، در واقع محیط زیست با خطر جدی روبه‌رو است و نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت. مردم هم متوجه شده‌اند و همه آگاهند و می‌دانند که این خطر بزرگ که دریاچه‌ی ارومیه را تهدید می‌کند از کجا نشات می‌گیرد.

 در این میان موضوعی که مجهول مانده است وضعیت خود دریاچه است، این‌که دریاچه ارومیه در حال حاضر در حال خشک شدن است برای دو طرف این مناقشه گویا به فراموشی سپرده شده است، حاکمیت با درگیر شدن در فضای سرکوب به جای همت برای حل بحران، و سیاسیون مخالف با تلاش برای سیاسی جلوه دادن موضوع، بحران اصلی این منطقه را کم‌رنگ کرده‌اند.

در ادامه انتقاد‌ها به وضعیت دریاچه ارومیه، یک‌صد و چهل تن از روزنامه‌نگاران ایرانی در نامه‌ای نگرانی خود را نسبت به وضعیت دریاچه ارومیه ابراز کردند و در همین رابطه نوشتند: «دیگر زمانی نمانده و نمی‌توان منتظر تشریفات اداری و روال عادی قانون‌گذاری ماند. ریش سفیدان محیط زیست در خوش‌بینانه‌ترین حالت، پایان سه سال آینده را برای نمک سود شدن چشم گربه ایران پیش‌بینی کرده‌‌اند. حال آن‌که سه سال از برنامه پنج ساله گذشته و وضع دریاچه روز به روز وخیم‌تر شده است. نسبت دادن این وخامت به «خشک‌سالی» دیگر جایز نیست. نباید همین زمان طلایی را هم از کف داد؛ که نفرین آیندگان (و چه بسا نسل حاضر)، گریبانمان را خواهد گرفت.»

چی چست در میان مناقشات سیاسی

اما مسایل پیرامون دریاچه ارومیه، تنها در ابعاد زیست محیطی خلاصه نشده است، بعد از سرکوب نیروهای امنیتی که ابعاد سیاسی به این جریان داد، رسانه‌ها هم در پر‌رنگ کردن بعد سیاسی برای وضعیت دریاچه ارومیه بی‌تقصیر نبوده‌اند.

نگاهی به وضعیت تیتر‌های خبرگزاری‌های مختلف، بزرگ‌نمایی اتفاق‌های رخ داده، و وصل کردن اعتراض به وضعیت زیست محیطی دریاچه ارومیه به اعتراضات سیاسی دو سال گذشته و یا وصل کردن این اعتراضات به بحران‌های سیاسی کشور، به سیاسی شدن این اعتراضات کمک شایانی کرده است.

در این میان برخی از فعالین پان ترکیسم هم با استفاده از فضای بوجود آمده سعی کردن اعتراضات مدنی، مردم این منطقه را به خود نسبت دهند و تلاش کنند تا این اعتراضات را سیاسی جلوه دهند تا ماهی خود را از این آب صید کنند.

کارتون / مانا نیستانی

اما در این میان موضوعی که مجهول مانده است وضعیت خود دریاچه است، این‌که دریاچه ارومیه در حال حاضر در حال خشک شدن است برای دو طرف این مناقشه گویا به فراموشی سپرده شده است، حاکمیت با درگیر شدن در فضای سرکوب به جای همت برای حل بحران، و سیاسیون مخالف با تلاش برای سیاسی جلوه دادن موضوع، بحران اصلی این منطقه را کم‌رنگ کرده‌اند.

 دریاچه قربانی سیاست

«آذربایجان به پاخاست»، «اوضاع در ارومیه به شدت بحرانی است»، «تقریبن سراسر شهر درگیر قیام شده است و هر طرف شهر مملو از فریاد و خون»، «خیزش دوباره آذربایجان»، «در ارومیه یک جنگ تمام عیار در جریان است»

استفاده از تیتر‌ها و گزارش‌هایی از این دست پر واضح است که نه تنها به وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه کمکی نمی‌کند، بلکه با امنیتی کردن موضوع، فضا برای اعتراض‌ها و انتقاد‌ها را نیز بسته‌تر می‌کند.

مشخصن حاکمیت و دولت موظف هستند تا به وضعیت دریاچه ارومیه رسیدگی کنند و این وظیفه قانونی و ملی است که به گردن‌شان است، اما امنیتی شدن و سیاسی شدن فضا در حقیقت راه فراری است برای مسوولین تا با سیاسی جلوه دادن بحران، کم کاری‌های خود را جبران کنند.

آن‌چه که حیاتی است، وضعیت بحرانی دریاچه ارومیه است و فعالینی که در حقیقت به دنبال حل این بحران هستند باید از تولید بحرانی جدید جلوگیری کنند و تمام نیروی خود را برای حل بحران این دریاچه هزینه کنند.

آن‌چه که مشخص است، مردم این مناطق جدای از بحران دریاچه ارومیه با مشکلات دیگری نیز دست و پنجه نرم می‌کنند و همانند تمامی مردم ایران زیر فشار فضای امنیتی و سیاسی کشور هستند و مشخصن منتقد و یا حتا مخالف وضع موجود، اما در این مورد خاص ما با یک معضل سیاسی مواجه نیستیم که بخواهیم برای حل آن دست به دامان فعالیت‌های سیاسی شویم.

فعالین مدنی باید تلاش کنند تا دولت و مسوولینی که مسبب این وضعیت بحرانی هستند را متقاعد کنند تا به وظیفه قانونی خود عمل کنند و با گوشزد کردن بحران زیست محیطی که با خشک‌سالی دریاچه در انتظار ایران است، به حل این مسئله کمک کنند.


 


خبر / رادیو کوچه

بر اساس اعلام روابط عمومی نیروی زمینی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی، نیروهای این واحد از سپاه پاسداران از روز جمعه، ۱۱ شهریور، دور جدیدی از عملیات نظامی را برای برخورد با گروه پژاک در مناطق مرزی غرب ایران آغاز کرده‌اند.

حمید احمدی، از فرماندهان عملیاتی نیروی زمینی سپاه پاسداران ایران گفته است که عملیات قبلی نیروهای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی در این منطقه، به طور مشروط و با درخواست دولت اقلیم کردی عراق در ماه رمضان متوقف شده بود.

به گزارش ایسنا، به نقل از آقای احمدی در منطقه عملیاتی سپاه پاسداران در غرب ایران آمده است «سپاه با تعیین شروطی، از جمله خروج کامل تروریست‌ها از مناطق مرزی غرب و پرهیز آن‌ها از ارتکاب هر‌گونه عملیات تروریستی در این مناطق، مهلتی یک‌ماهه به آن‌ها داده بود.»

این فرمانده سپاه پاسداران ایران گفته است که پس از اتمام این مهلت یک‌ماهه، دست‌گاه‌های مهندسی نیروی زمینی سپاه روز جمعه شروع به احداث جاده در حاشیه مرزها کردند، ولی اعضای «گروه پژاک» به تیراندازی و پرتاب خمپاره دست زدند که به مرگ دو نفر از نیروهای کرد بومی منجر شد.

او اضافه کرده است که در جریان عملیات سنگینی که نیروی زمینی سپاه از ساعت ۱۶ روز جمعه، ۱۱ شهریور آغاز کرد، حدود ۳۰ نفر از طرف مقابل کشته و زخمی شده‌اند.

حمید احمدی محدوده این عملیات را مرزهای مقابل سردشت و ارتفاعات جاسوسان اعلام کرده است.

بیشتر بخوانید:

«انتقاد از حملات ایران و ترکیه به غیر‌نظامیان کرد در عراق»


 


خبر / رادیو کوچه

هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی ماهان به شماره پرواز 613، که ساعت 22:30 شنبه شب از تهران رهسپار مشهد شده بود، در فرودگاه شهید هاشمی‌نژاد این شهر دچار سانحه شده است.

به گزارش تابناک، این هواپیما به شماره پرواز 613 که محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام هم یکی از سرنشینان آن بود، نزدیک ساعت 24، به هنگام فرود در باند فرودگاه به علت ترکیدگی چرخ جلو، با مشکل روبه‌رو شد و به سختی فرود آمد.

بنا بر این گزارش، این سانحه تلفات جانی نداشته، اما برخی از مسافران دچار جراحاتی شده‌اند که بلافاصله به درمانگاه منتقل گشته و مداوا روی آنان صورت پذیرفته است.

محسن رضایی که خود نیز از ناحیه دست جراحت برداشته، در گفت‌وگویی ضمن این‌که حال عمومی خود و دیگر مسافران را خوب اعلام کرد، از استرس شدید وارده به سرنشینان هواپیما خبر داد.


 


خبر / رادیو کوچه

دومینیک استراوس کان، رییس پیشین صندوق بین‌المللی پول صبح روز یک‌شنبه، چهارم سپتامبر، وارد پاریس، پایتخت فرانسه شده است.

آقای استراوس کان، آن سینکلیر، همسرش و دخترشان، عصر روز شنبه، سوم سپتامبر، خانه اجاره‌ای خود را در نیویورک ترک کرده و به فرودگاه جان‌اف کندی نیویورک رفته بودند.

آقای استراوس کان که پیش از این، یکی از مدعیان احتمالی ریاست جمهوری فرانسه به شمار می‌رفت، از ماه می که در ارتباط با اتهامات مربوط به تعرض جنسی به خدمت‌کار یک هتل، بازداشت شد، در آمریکا به سر می‌برد.

او چند روز بعد از بازداشت در آمریکا، از ریاست صندوق بین‌المللی پول استعفا داد.

ماه گذشته، یک قاضی دادگاه در شهر نیویورک تمام اتهام‌های مطرح علیه او از جمله تعرض جنسی به خدمتکار زن یک هتل را لغو کرد.

گزارش شده است که گذرنامه آقای استراوس کان هفته گذشته به او برگردانده شده است.

او که ۶۲ سال دارد، تمام اتهامات را رد می‌کند.

بر اساس گزارش‌ها، پرونده شکایت مدنی نفیساتو دیالو، خدمت‌کار هتل سوفیتل در منهتن نیویورک و شاکی این پرونده، علیه آقای استراوس کان هم‌چنان در جریان خواهد بود.

به گزارش آسوشیتدپرس، دومینیک استراوس کان در ماه می گذشته و زمانی بازداشت شد که سوار یک هواپیما به مقصد پاریس شده بود. او یک هفته در زندان به سر برد و ۶ هفته هم تحت بازداشت خانگی بود.

در عین حال، آقای استراوس کان در فرانسه با اتهام مشابه دیگری روبه‌رو است. تریستان بانو، رمان‌نویس فرانسوی، او را به تلاش برای تجاوز جنسی در جریان یک گفت‌وگو در سال ۲۰۰۲ میلادی متهم کرده است.

دومینیک استراوس کان پیش از این به عنوان نامزد اصلی احتمالی حزب سوسیالیست فرانسه برای رقابت با نیکلا سارکوزی، رییس‌جمهوری کنونی این کشور در انتخابات ریاست جمهوری سال میلادی آینده فرانسه مطرح بود.

بیشتر بخوانید:

«رسیدگی به تخلف احتمالی رییس جدید صندوق بین‌المللی پول»


 


محبوبه شعاع / رادیو کوچه

mahboobeh@koochehmail.com

دوازدهم شهریور برابر با سال‌روز کشته شدن «رییس علی دلواری» است. او مردی  آزادی‌خواه و رهبر قیام در تنگستان و بوشهر علیه نیروهای بریتانیا در دوره جنگ جهانی اول بود. وی که زاده سال 1260 خورشیدی بود سال‌ها در مقابل هجوم استعمار انگلیس برای اشغال بوشهر و دشتستان و تنگستان ایستاد و مقاومتی مردمی را سامان داد و پس از هفت سال مبارزه در دوازدهم شهریورماه از پشت مورد اصابت گلوله یکی از افراد خائن خود قرار گرفت و کشته شد.

«رییس‌علی دلواری» فرزند «رییس‌محمد» بود او در سال ۱۲۶۰ خورشیدی در روستای «دلوار» شهرستان «تنگستان» استان «بوشهر» به دنیا آمد. دوران جوانی‌اش هم‌زمان با حضور گسترده استعمار انگلیس در خلیج فارس بود. وی نقشی کلیدی در قیام جنوب داشت. قیام مردم تنگستان بر روی هم هفت سال طول کشید و در این مدت دلیران تنگستانی دو هدف عمده را دنبال می‌کردند، پاسداری از بوشهر و دشستان و تنگستان به عنوان منطقه سکونت خود و جلوگیری از حرکت قوای بیگانه به درون مرزهای ایران و دفاع از استقلال وطن.

رییس‌علی با هم‌راهی دیگر مشروطه خواهان بوشهر را از حاکمیت استبداد قاجاریه خارج کرد، وی در سال ۱۲۸۷ خورشیدی به درخواست «ملا‌علی تنگستانی» و «سید‌مرتضی مجتهداهرمی» که مخالف استبداد محمد‌علی شاه قاجار بود، بوشهر را تصرف کرد و حدود نه ماه شهر را در کنترل داشت.

در آغاز جنگ جهانی اول قوای روس از شمال و نیروهای انگلستان از جنوب، ایران را در معرض هجوم قرار دادند و کشتی‌های جنگی انگلستان در مقابل بوشهر لنگر انداختند و نیروهای انگلیسی در هفدهم مرداد ۱۲۹۴ به‌صورت تدریجی قصد اشغال بوشهر و نواحی ساحلی اطراف را داشتند.

اما یک روز پس از اشغال بوشهر، چهارده نفر از ساکنین شهر علیه اشغال‌گران اعتراض کردند، ولی چون اهل جدال و اسلحه نبودند دست‌گیر و به هندوستان تبعید شدند و رییس‌علی هم‌راه دوستش «خالو حسین دشتی» در همان زمان در عمارت «حاج سید‌محمدرضا کازرونی»، پس از مذاکراتی با وی آمادگی خود را برای دفاع از بوشهر و جلوگیری از پیش‌روی نیروهای انگلیسی اعلام داشت.

نیروهای انگلیسی هم‌زمان با حمله به بوشهر قصد تصرف ناحیه دلوار را داشتند. دلوار محلی بود که پیش از آن چندبار سربازان انگلیسی به آن جا تجاوز کرده و طعم شکست را در این ناحیه چشیده بودند.در همین دوران رییس علی دلواری، «شیخ حسین‌خان چاه‌کوتاهی» و «خضرخان اهرمی» از این وقایع آگاه و در مقام دفاع از وطن بر آمدند.

و قیام دلیران تنگستان علیه انگلیسی‌ها آغاز شد و نیروهای انگلیسی که قریب به پنج هزار نفر بودند در دام دلیر مردان تنگستانی گرفتار آمدند و عده زیادی از آن‌ها در این حمله کشته شدند. عملیات چریکی پیروزمندانه رییس علی، سایر مبارزان تنگستان را تشویق به هم‌راهی با او کرد و عملیات موفقی را بر علیه نیروی دریایی انگلیس رهبری کرد. انگلیسی‌ها مجبور شدند نیروهای کمکی از عراق و هند به بوشهر اعزام کنند و دلوار را به شدت بمباران کردند.

زمانی که مقامات انگلیسی تصمیم قطعی درباره اشغال بوشهر و پیش‌روی به سوی شیراز را داشتند به منظور تطمیع رییس‌علی، «حیدرخان حیات داودی» را به دلوار فرستادند تا موافقت رییس‌علی را با پیاده شدن قوای انگلیس در کرانه خلیج فارس و حرکت به سوی شیراز جلب کنند. نمایندگان حیدرخان ضمن ملاقات با رییس علی متذکر شدند که چنان‌چه او از قیام علیه قوای اشغال‌گر صرف نظر کند، مقامات انگلیسی چهل هزارپوند به او خواهند پرداخت.

رییس علی در پاسخ می‌گوید: «چگونه می‌توانم بی‌طرفی اختیار کنم در حالی که استقلال ایران در معرض خطر جدی قرار گرفته است؟»

پس از مراجعت نمایندگان حیدرخان، نامه تهدیدآمیز از طرف مقامات انگلیسی به رییس‌علی نگاشته شد مبنی بر این که: «چنان‌چه بر ضد دولت انگلستان قیام و اقدام کنید، مبادرت به جنگ می‌نماییم، در این صورت خانه‌هایتان ویران و نخل‌هایتان را قطع خواهیم کرد.» رییس‌علی در پاسخ مقامات انگلیسی نوشت: «خانه ما کوه ‌است و انهدام و تخریب آن‌ها خارج از حیطه قدرت و امکان امپراطوری بریتانیای کبیر است. بدیهی است که در صورت اقدام آن دولت، به جنگ با ما، تا آخرین حد امکان مقاومت خواهیم کرد.»

جنگ میان رییس‌علی و دلیران تنگستان از یک سو و انگلیسی‌ها و خوانین متحد آن‌ها از سوی دیگر به طور پیاپی و پراکنده ادامه یافت و انگلیسی‌ها نتوانستند بر رییس علی و یارانش پیروز شوند، تا این که در گیرودار حمله انگلیسی‌ها به بوشهردر دوازدهم شهریور سال 1294 خورشیدی رییس‌علی دلواری در محلی به نام «تنگک صفر» هنگام شبیخون به  قوای انگلیسی‌ها توسط فردی خائن به نام «غلام‌حسین تنگکی» از پشت سر هدف گلوله قرار گرفت و  در سن سی‌و‌چهار سالگی کشته شد. اما نهضتی که او درجنوب ایران به راه انداخت تا سال‌ها مایه وحشت انگلیسی‌ها بود.

منبع‌ها:

ویکی‌پدیا

موسسه مطالعات و پژوهش‌ها


 


رادیو کوچه

476 میلادی- «اودوآکر» (Odoacer)، رییس یک قبیله بربر، «رمولوس آگوستوس» (Romulus Augustus) ، امپراتور روم غربی را از سلطنت خلع کرد و این امپراتوری سقوط کرد.

امپراتوری روم غربی بخش غربی امپراتوری روم، بعد از تقسیم آن در سال ۲۸۵ توسط «دیوکلتیان»  (Diocletian)  بود. نیمه دیگر این امپراتوری، امپراتوری روم شرقی بود که از آن به عنوان امپراتوری «بیزانس» نیز یاد می‌شود.

«تئودئوس اول» آخرین امپراتوری بود که بر روم یگانه فرمان‌روایی کرد. بعد از مرگ وی امپراتوری روم به صورت نهایی تقسیم شد.

1908 میلادی- «ریچارد ناتانیل رایت»  (Richard Wright)نویسنده آمریکایی آفریقایی‌تبار مکتب رئالیسم، متولد شد.

او در آثار خود به مشکلات نژادی در جامعه آمریکا می‌پرداخت و کارهای او بر جنبش حقوق مدنی آمریکا تاثیر داشت. اثر مشهور او «پسرک سیاه» یا «پسرک بومی» است که به فارسی نیز ترجمه شده است.

وی که یک کمونیست بود و 12 سال آخر عمرش را در فرانسه گذراند. رایت کار نویسندگی را از روزنامه‌نگاری آغاز کرد. مدت‌ها نویسنده و سردبیر «دیلی ورکر» (Daily Worker) و «نیو مسسز» (New Masses) نشریات حزب کمونیست آمریکا بود و مجله «تلاش تازه» را تاسیس کرد.

نخستین داستان او «خرافات» عنوان داشت. داستان‌های دیگر رایت که به جنبش حقوق مدنی سیاه‌پوستان آمریکایی کمک بسیار کرد «فرزندان عمو تام»، «خارج از گودها»، «روز تعطیل»، «رویای طولانی»، «هشت مرد» نام دارند.

«ژان پل سارتر» و سایر فلاسفه «رایت» را ستوده و گفته‌اند که داستان‌های او کمک بزرگی به روشن ساختن مردم کرده و یک دنیا فلسفه‌اند .

1970 میلادی- «سالوادور آلنده» (Salvador Allende) به عنوان رییس جمهوری کشور شیلی انتخاب شد.

وی سیاست‌مدار مارکسیست و از بنیان‌گذاران حزب سوسیالیست شیلی بود. او از نوامبر ۱۹۷۰ تا سرنگونی و کشته شدنش در کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ رییس جمهوری شیلی بود. از او به عنوان اولین رییس جمهوری مارکسیست نام می‌برند که با رای و دموکراسی به قدرت رسید.

آلنده بیش از چهل سال در صحنه سیاسی شیلی و حزب سوسیالیست شیلی حضور داشت. او پیش از رسیدن به ریاست جمهوری در انتخابات ۱۹۷۰ در مقام‌های سناتور، نماینده و وزیر کابینه فعالیت می‌کرد. وی پزشک بود و مدتی به عنوان وزیر بهداشت خدمت کرد. آلنده سه بار در سال‌های ۱۹۵۲، ۱۹۵۸ و ۱۹۶۴ کاندید ریاست جمهوری شده و شکست خورده بود تا این‌که در ۱۹۷۰ بالاخره در انتخابات برنده شد.

پس از رسیدن به ریاست جمهوری او برنامه‌ی سوسیالیستی به نام «راهی به سوی سوسیالیست» را پیاده و بسیاری از صنایع را ملی اعلام کرد.

در ماه می ۱۹۷۳ دادگاه عالی شیلی دولت را به اتفاق اکثریت آرا به نقض قوانین و جلوگیری از اقدامات قانونی پلیس و تصمیمات نادرست قضایی محکوم و در اوت سال ۱۹۷۳ دیوان عالی کشور از آلنده به دلیل ناتوانی در اجرای قانون زمین شکایت کرد.

1339 خورشیدی- نخستین اجتماع پیروان راه مصدق در میدان «جلالیه» تهران پس از 28 مرداد صورت گرفت.

هواداران و پیروان راه دکتر مصدق و به دعوت قبلی آنان بسیاری از مردم تهران، اجتماعی را در میدان «جلالیه» (محل پارک لاله امروز) برپا داشته بودند.

در این اجتماع سخن‌رانان خواستار رعایت آزادی‌های مندرج در قانون اساسی، حقوق بشر مطابق اعلامیه بین‌المللی مربوط، برقراری دمکراسی، آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت آنان به زندگی عادی و فعالیت‌های حرفه‌ای شدند.  هشت روز پیش از برپایی این اجتماع، دکتر «منوچهر اقبال» در پی انتقادهای متعدد از انتخاباتی که برگزار کرده بود از سمت نخست وزیری کناره‌گیری کرده، و «جعفر شریف امامی» نخست وزیر شده بود.

  ———————————————–

برخی از روی‌دادهای دیگر

روز بزرگ‌داشت «ابوریحان محمدبن‌ احمد خوارزمی بیرونی» دانش‌مند نام‌دار ایرانی است.

1063 میلادی- «طغرل سلجوقی» که با غلبه بر غزنویان، ایران خاوری و سپس همه ایران و نیز بغداد را تصرف و تا سوریه و گوشه‌هایی از آناتولی پیش‌ رفته بود، در 72 سالگی در «ری» درگذشت.

1781 میلادی- سال‌روز استقرار 44 مهاجر اسپانیایی زبان در دره «دود» در جوار یک دهکده سرخ‌پوستی در جنوب کالیفرنیا است که پس از ضمیمه‌شدن کالیفرنیا به قلم‌رو دولت واشنگتن، «لس آنجلس» نامیده شده است

1989 میلادی- «ژرژ سیمنون» (Georges Simenon) نویسنده فرانسوی درگذشت.

منبع‌ها‌:

ویکی‌پدیا (انگلیسی و فارسی)

نیویورک تایمز

Iranian history


 


خبر / رادیو کوچه

ترکیه با رد یافته‌های گزارش سازمان ملل متحد گفته است که ماجرای محاصره دریایی غزه و حمله کماندوهای اسراییلی به کشتی امدادرسانی را در دیوان بین‌المللی دادگستری مطرح می‌کند. در جریان این حادثه 9 شهروند ترکیه کشته شدند.

احمد داود اوغلو وزیر خارجه ترکیه گفته است گزارش سازمان ملل متحد که محاصره دریایی غزه را قانونی دانسته بود، غیرقابل پذیرش است.

این اظهارات یک روز پس از آن مطرح می‌شود که آنکارا سفیر اسراییل را اخراج کرد و هم‌کاری‌های نظامی خود با تل آویو را به حال تعلیق در آورد.

آقای داود اوغلو گفته است که گزارش سازمان ملل متحد که توسط جفری پالمر، نخست وزیر پیشین نیوزیلند و آلوارو اوریبه، رییس جمهوری پیشین کلمبیا، تهیه شده به تایید سازمان ملل نرسیده است و بنابراین التزام قانونی ندارد.

وی در مصاحبه با تلویزیون دولتی ترکیه گفت تصمیمات دیوان بین‌المللی دادگستری لازم الاجراست و آنکارا خواهان تحقیق این موضوع توسط این دیوان است.

وزیر خارجه ترکیه گفت که روند قانونی برای طرح این اختلاف در دیوان بین‌المللی دادگستری این هفته آغاز خواهد شد.

این دیوان یکی از سازمان‌های وابسته به سازمان ملل متحد و در لاهه مستقر است و برای حل اختلاف بین دولت‌ها ایجاد شده است.

روز شنبه، بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل و وزارت خارجه آمریکا نیز اظهار امیدواری کردند که ترکیه و اسراییل راهی برای بهبود «روابط قدیمی» خود پیدا کنند.

بیشتر بخوانید:

«درخواست سازمان ملل برای حل مشکل ترکیه و اسراییل»


 


خبر / رادیو کوچه

بنکداران و طاقه‌فروشان پارچه در بازار تهران در اعتراض به اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده هم‌چنان مغازه‌های خود را بسته و به اعتصابشان ادامه داد‌ه‌اند.

به گزارش ایسنا، این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که صبح روز شنبه، 3 سپتامبر، برخی از مسوولان ذیربط، طی نشستی در مسجد ملک بازار تهران از بنکداران و طاقه‌فروشان پارچه خواسته بودند که مغازه‌های خود را باز کنند.

احمد کریمی اصفهانی، دبیر کل جامعه انجمن‌های اسلامی بازار و اصناف ایران گفت که این جلسه آرام برگزار شد، اما صنف پارچه فروش به دلیل «توهین‌هایی» که به آن‌ها شده بود، ابراز ناراحتی کردند.

آقای کریمی اصفهانی به دیدار اخیر بنکداران پارچه در شب عید فطر با نمایندگان در مجلس اشاره کرد و گفت که اشکالات در این ملاقات مطرح شد، اما همه مسایل حل نشد.

وی افزود، اکثر پارچه فروشان می‌گویند که مالیات بر ارزش افزوده چند بار پرداخت می‌شود، در صورتی که براساس قانون، این مالیات باید یک بار و از مصرف‌کننده اخذ شود.

سه روز پیش برخی رسانه‌های دولتی گزارش داده بودند که تعطیلی پارچه فروشان از این راسته فراتر رفته و به توقف فعالیت بخش قابل توجهی از بازار تهران منجر شده است.


 


رادیو کوچه

مهم‌ترین عنوان‌های مطبوعات امروز ایران:

خراسان

1) واکنش ایران به گزارش جدید آمانو

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=6&day=13&id=1049697

برخلاف استقبال کلیشه‌ای علی‌اصغر سلطانیه، نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از جدیدترین گزارش یوکیا آمانو درباره برنامه هسته‌ای کشورمان، آمانو گرچه در این گزارش به برخی بازدیدها و هم‌کاری‌های ایران اشاره کرده اما به صورت مبسوطی به ادعای فعالیت‌های هسته‌ای تسلیحاتی ایران پرداخته است. آمانو در گزارش خود مدعی شده که آژانس به شکلی فزاینده نگران وجود احتمالی فعالیت‌های مخفیانه اتمی در ایران است. در عین حال سلطانیه در دومین موضع‌گیری خود درباره گزارش جدید آمانو پرداختن به مسایل بی‌اساس و تکراری را از جمله نکات منفی این گزارش عنوان کرد و به برخی کشورهای غربی و آژانس نسبت به نادیده گرفتن هم‌کاری‌های ایران هشدار داد.

2) صالحی: برخی‌ها دیواری کوتاه‌تر از وزارت خارجه پیدا نمی‌کنند

http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=6&day=13&id=1049620

وزیر امور خارجه با بیان این‌که رسانه‌های خارجی اقدامات وزارت خارجه در تحولات اخیر را به‌تر از داخلی‌ها پوشش دادند معتقد است که برخی‌ها دیواری کوتاه‌تر از دیوار وزارت خارجه پیدا نمی‌‌کنند. صالحی در گفت‌وگو با فارس هم‌چنین افزود: «یک انتقادی که هست می‌گویند که وزارت خارجه در تحولات منطقه منفعل عمل کرده است. ما می‌گوییم اشکال ندارد. ما قبول داریم. شما بگویید که ما چکار کنیم که از انفعال بیرون بیاییم. چه کار بایست می‌کردیم؟ بعد که می‌پرسیم می‌گویند شما باید با موسسات و سازمان‌های بین‌المللی تماس می‌گرفتید. کاری که ما انجام دادیم. ما اصلن سند در سازمان ملل منتشر کردیم.»

کیهان

1) دور تازه عملیات سپاه برای پاک‌سازی کامل گروهک پژاک

http://www.kayhannews.ir/900613/14.htm#other1404

پس از اتمام مهلت یک ماهه سپاه پاسداران به گروهک تروریستی پژاک برای عقب‌نشینی از مرزهای شمال غربی جمهوری اسلامی ایران و پایان دادن کامل به عملیات‌های تروریستی در این مناطق و عدم پای‌بندی اشرار و تروریست‌ها به این موارد، نیروی زمینی سپاه از روز جمعه (11شهریور) دور جدیدی از عملیات گسترده با شدت و قاطعیت بیش‌تر علیه مواضع پژاک آغاز کرده است.

2) معاون وزیر نفت: مصرف بنزین 100تومانی هیچ‌گونه محدودیت زمانی ندارد

http://www.kayhannews.ir/900613/4.htm#other403

معاون وزیر نفت با تشریح میزان فروش سه نوع بنزین 100، 400 و 700 تومانی در سطح جای‌گاه‌های سوخت از دو نرخی شدن عرضه بنزین جای‌گاه‌ها درآینده‌ای نزدیک خبر داد.

علیرضا ضیغمی در گفت‌وگو با مهر درباره آخرین وضعیت عرضه بنزین در سطح جای‌گاه‌های عرضه سوخت با بیان این‌که درحال حاضر ذخیره بنزین یارانه‌ای (بنزین 100تومانی) کارت‌های هوش‌مند سوخت به کم‌ترین میزان خود کاهش یافته است، گفت: «پیش‌بینی می‌شود به زودی ذخیره بنزین 100تومانی کارت‌ها صفر شود.»

جام جم

1) بررسی عمل‌کرد بودجه‌ای دولت در معاونت نظارتی مجلس

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100853179337

اخیرن محمدرضا باهنر، معاون نظارت مجلس شورای اسلامی از تشکیل کارگروهی در این معاونت برای بررسی میزان درآمدهای دولت در 5 ماهه اول سال جاری خبر داد و تاکید کرد قرار است اختصاص اعتبارات مصوب شده در قانون بودجه 90 برای هر ردیف مورد بررسی قرار گیرد.

خبر انتشار تشکیل این کارگروه در شرایطی از سوی نایب‌رییس مجلس اعلام می‌شود که برخی از نمایندگان مجلس با گلایه‌مندی از عمل‌کرد دولت در تحقق بودجه‌های مصوب مجلس تاکید دارند که ارقام ذکر شده در بودجه، توسط دولت برای برخی بخش‌ها محقق نشده است و هنوز با گذشت چندین ماه دولت هیچ گزارشی از روند اجرایی شدن بودجه 90 و قانون برنامه پنجم توسعه به مجلس ارایه نداده است.

2) باهنر: تندروی‌ها تصویب طرح نظارت بر نمایندگان را به ‌تاخیر انداخت

http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100853200578

محمدرضا باهنر، نایب‌رییس اول مجلس با اشاره به وارد نشدن اصلاح‌طلبان مجلس به جنجال‌های پس از انتخابات سال 88 گفت: «این افراد اعتراضاتی داشتند اما در مجلس نطق‌های تند و آتشین و ساختارشکن نداشتند و دلیل این امر این بود که ما به خوبی آن‌ها را مدیریت کردیم.»

آفرینش

1) رییس کمیسیون امنیت ملی: سازمان ملل در صدد تامین منافع تل آویو و واشنگتن است

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=15481#88148

رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گزارش کمیته تحقیق سازمان ملل درباره محاصره و حمله به کاروان آزادی غزه توسط اسراییل را گزارش مشترک آمریکا با رژیم صهیونیستی نامید و گفت: «سازمان ملل هم‌چنان در صدد تامین منافع تل آویو و واشنگتن است.»

2) مخالفت روسیه با تحریم‌های سوریه

http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=15481#88152

وزیر امور خارجه روسیه با محکومیت تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه سوریه تصریح کرد که این تحریم‌ها نتیجه خوبی نخواهد داشت.

به گزارش خبرگزاری آلمان، سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در حاشیه نشست سران جمهوری‌های شوروی سابق که در «دوشنبه» پایتخت تاجیکستان برگزار شد، تصریح کرد: «ما قبلن نیز گفته‌ایم که تحریم‌های یک‌جانبه علیه سوریه نتیجه خوبی نخواهد داشت و این کار شیوه‌ی هم‌کاری برای حل مشکل را از بین می‌برد.» وی که در جمع روسای جمهور تاجیکستان، روسیه،‌ افغانستان و پاکستان سخن می‌گفت، با تاکید بر این‌که روسیه با هر نوع تحریم یک‌جانبه مخالف است، تصریح کرد: «بسیار بعید است که این تحریم‌ها باعث حل‌وفصل مشکل موجود در سوریه شود.»

رسالت

1) در خواست غیرقانونی آژانس را اجرا نمی‌کنیم

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=74140

نماینده ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تاکید کرد: «جمهوری اسلامی ایران درخواست‌های غیرقانونی آژانس را به دلیل نبود مبنای حقوقی و قانونی اجرا نخواهد کرد.» علی‌اصغر سلطانیه در گفت‌وگو با ایسنا، با اعلام این مطلب ادامه گام‌های مثبت ایران در تعامل با آژانس را نیز منوط به واکنش مثبت آژانس و دیگر کشورها دانست. وی با اشاره به گزارش اخیر یوکیا آمانو ـ مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی ـ در پاسخ به این سوال که به نظر نمی‌آید آژانس گام مثبتی در این گزارش برداشته باشد؟ اظهار کرد: «در این گزارش گام‌های مثبتی نسبت به گزارش قبلی برداشته شده است که مدیرکل به آن اشاره کرده است.»

2) مقام سابق پنتاگون: یگان ویژه ارتش آمریکا، زندان‌های مخفی دارد

http://www.resalat-news.com/Fa/?code=74139

یکی از مقامات سابق پنتاگون گفت‌: «یگان ویژه ارتش آمریکا، زندان‌های مخفی دارد.» به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از شبکه تلویزیونی پرس تی وی، مایکل مالوف گفت: «در آمریکا یگان ویژه‌ای به نام فرمان‌دهی عملیات ویژه مشترک ارتش آمریکا وجود دارد که زندان‌های مخفی خودش را دارد.»

همشهری

1) بررسی انتقال انرژی و مسایل افغانستان در نشست دوشنبه

http://hamshahrionline.ir/news-144668.aspx

نشست سران روسیه، پاکستان، افغانستان و تاجیکستان برای بررسی مسایل امنیتی و اقتصادی روز جمعه در دوشنبه برگزار شد.

در این دیدار چهارجانبه، سران این کشورها درباره مسایل مهم منطقه ازجمله چگونگی جلوگیری از قاچاق مواد‌مخدر در این منطقه، وضعیت افغانستان و مسیرهای جدید انتقال انرژی گفت‌وگو کردند.

2) بررسی تعطیلی روزهای شنبه به جای پنج‌شنبه

http://hamshahrionline.ir/news-144632.aspx

فتحی‌پور از احتمال تعطیلی شنبه به جای پنجشنبه خبر داد. به گزارش ایسنا، رییس کمیسیون اقتصادی مجلس در حاشیه‌ نشست بررسی سال جهاد اقتصادی در مورد تصویب تعطیلی عید فطر گفت: «تعطیلات عید مسلمین در دنیا بیش‌تر از ایران است؛ ما نیز کشور مسلمان هستیم و نیاز بود با توجه به صرف وقت نماز، روز عید، بازدید و صله‌ رحم این کار در کشور اتفاق می‌افتاد.»

 وی در مورد طرح تعطیلی روزهای پنج‌شنبه گفت: «تعطیلات پنج‌شنبه را بررسی می‌کنیم تا به روزهای شنبه موکول شود، چرا که برای مبادلات تجاری با تعطیلی پنج‌شنبه‌ها به مشکل می‌خوریم؛ در حال حاضر بررسی می‌کنیم که روزهای شنبه تعطیل شود نه پنج‌شنبه.»


 


خبر / رادیو کوچه

اسناد و مدارک یافت‌شده در یک ساختمان دولتی در طرابلس روز شنبه، 3 سپتامبر، نشان از هم‌کاری‌های نزدیک میان حکومت سرهنگ معمر قذافی و سرویس‌های اطلاعاتی غربی، از جمله سازمان اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا دارد.

این اسناد و مدارک به دست دیده‌بان حقوق بشر رسیده است.

این سازمان حقوق بشری می گوید این مدارک، ارتباطات میان سازمان اطلاعات لیبی و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، سازمان اطلاعات و امنیت خارجی بریتانیا، ام‌آی‌سیکس، و دیگر سازمان‌های اطلاعاتی غربی را نشان می‌دهد.

یک مقام رسمی دیدبان حقوق بشر که این مدارک را دیده، سیا را متهم کرده که چند زندانی متهم به اقدامات تروریستی را به حکومت قذافی برگردانده و نیروهایش در زمان بازجویی از این افراد حضور داشتند.

Click here to view the embedded video.

ویلیام هیگ، وزیر خارجه بریتانیا با کم اهمیت جلوه دادن این موضوع گفت که این مسئله به دولت قبلی باز می‌گردد و بریتانیا در حال جاضر توجه خود را به روی آینده این کشور متمرکز کرده است.

یان مارتین، نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل امروز به طرابلس، پایتخت لیبی سفر کرده تا در مورد تلاش‌های جامعه جهانی برای کمک به این کشور با مقام‌های شورای ملی انتقالی دیدار کند.

قرار است در این سفر، نحوه کمک سازمان ملل به این شورا بررسی شود.

مقامات جدید لیبی در تلاش برای بازگرداندن زندگی عادی به پایتخت، از مردان مسلح مخالف سرهنگ قذافی که در خیابان های طرابلس به گشت زنی مشغولند، خواسته اند به خانه هایشان بروند.

شورای ملی انتقالی لیبی موفق به جلب حمایت جامعه بین‌المللی شده و قدرت‌های غربی موافقت کرده‌اند که چند میلیارد دلار از دارایی‌های لیبی را که در زمان حکومت سرهنگ قذافی مسدود شده بود، آزاد کنند.

بیشتر بخوانید:

«هفته آینده در طرابلس به عنوان دولت جدید معرفی می‌شویم»


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته