
سید ابراهیم نبوی
تحلیل پهنانگر و موجود ژرفانگر

سرلشگر فیروز آبادی رییس ستاد کل نیروهای مسلح و عضو پهناور و قطور نظام اعلام کرد "یکی از اشکالات کنونی در کشور ما عدم تعادل سیاسی است." وی نزدیکی به انتخابات ریاست جمهوری را هم عامل "عدم تعادل" سیاسی دانست و نقش خودش را به عنوان یک وزنه بسیار سنگین در معادلات سیاسی به جهت فروتنی و تواضع نادیده گرفت.
فیروز آبادی با اشاره بحران ارزی در کشور که فقط یک جنجال رسانه ای است و واقعیت ندارد، گفت: «یک نفر از دستگیرشدگان به جرم اخلال در بازار ارز، با کمک بچه ها اعتراف کرده است که در قضیه اخیر چندین میلیارد تومان گردش ارزی داشته است. و این سوال را مطرح کرد که" آیا ما قادر نبودیم که ۳۰ نفر را کنترل کنیم و حبابها را کنترل کنیم؟ و پیش از آنکه کسی جوابش را بدهد گفت: "در این قضیه، سادگی، سادهاندیشی یا سیاسیکاری شده " که به بیان ساده تر منظورش همان " نه ... عرضه نداریم " بود.
این رکورد صحنه پهناوری که مصداق بارز جذب حداکثری و دفع حداقلی شناخته شده است، نابهسامانی اقتصادی و انتخابات ریاست جمهوری را در ارتباط با هم دانست و گفت: «افرادی که به عنوان کاندیدا مطرح هستند و باندهایی حول آنها نیز بعضا ایجاد شده است و هرکدام از آنها دارای انگیزههایی برای تحت تاثیر قراردادن رقیب دارند، اساسا چون آدم های بی استعدادی هستند، فقط پدر مردم را در می آورند و آثار این مسائل بر آثار تحریم اضافه شده و این به نفع دشمن است و دشمن فکر میکند که مسائل و اتفاقات اقتصادی کشور، از آثار تحریم است" حالا نگو از بی عرضه گی خود ماست.

در همین رابطه صادق زیبا کلام هم که هیچ شباهت ظاهری و ابعادی و وزنی با فیروز آبادی ندارد و اتفاقا به نظر می رسد کسی حقش را خورده که این طور نحیف و لاغر مانده، نظری مشابه ارائه می دهد و می گوید:"مسوولان و جریانات سیاسی، هر کدام نگاه متفاوتی به نابسامانیهای اقتصادی اخیر دارند و هر یک بر حسب یارگیری های سیاسی از ظن خود برداشتی متفاوت از این نابسامانیها ارائه میکنند".
وی ادامه می دهد: «اگر در خصوص بروز نابسامانیهای اخیر اقتصادی پای صحبت مسوولی از قوه قضائیه بنشینیم او مقصر اصلی را در این خصوص قوه مجریه معرفی میکند، اگر سوال خود در این رابطه را از یکی از مسوولان قوه مجریه بپرسیم آنها اول مجلس و بعد تحریم را از جمله عوامل بروز مشکلات اخیر میداند. پاسخ نمایندگان مجلس هم که مشخص است و آنها مشکلات اخیر را ناشی از سوء مدیریت دولت میدانند"... می ماند مردم ، که سال هاست می دانند سر همه اینها به یک آخور بند است و کلهم مشکل را از نظام می دانند.
زیباکلام در یک اقدام هوشمندانه وضعیت اقتصادی کشور را در کنار دیگر بحرانها در کشور و در ارتباط با هم می داند و با بیان اینکه بحران سیاسی در کشور روشن تر از آفتاب است، عینک دودی اش را می گذارد و می گوید: «اگر یک نگاه گذرا به حال و روز کنونی اصولگرایان به عنوان حاکمان فعلی در کشور بیندازید متوجه می شوید که شکاف میان آنها که از انتخابات مجلس شورای اسلامی دهان باز کرده است، نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال آینده عمیقتر هم شده " و در حال جر خوردن است.
زیباکلام با تاکید بر جر خوردن قریب الوقوع مواضع اصولگرایان معتقد است امکان ندارد شما دو اصولگرایی را پیدا کنید که با هم اختلاف نداشته باشند و قائل به یک چه باید کرد واحد باشند، "نسخه گم شده برای برون رفت از فضای کنونی و گذر از بحران فعلی آشتی ملی و وحدت ملی است" ... که به همان دلیلی که خودش گفت امکان ندارد و من نمی دانم چرا پیشنهادی می دهد که خودش آن را رد کرده و نسخه بی جا می نویسد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی برای برون رفت از فضای کنونی کشور، یک راه بیشتر به ذهنش نمیرسد و آن پذیریش وجود صورت مساله و پذیرش وجود بحران توسط حاکمیت است... فقط مشخص نمی کند این مادر مرده های اصولگرای حاکمیت برای" پذیریش وجود صورت مساله و پذیرش وجود بحران" دیگر چه گلی باید به سرشان بمالند. روزی سه بار، هشت ساعت به هشت ساعت که دارند از هر جایی که می توانند اقرار می کنند، چکار باید بکنند که شما راضی باشی ؟
نمونه اش همین کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران که آدم نا خودآگاه با دیدنش یاد مصیبت طفلان مسلم می افتد.
صدیقی گفت: طی۳۳ سال گذشته ما بیش از ۷۰ نوع تحریم را تجربه کردهایم. در زمانی که ما فاقد موشک و قدرت هستهای بودیم در آن زمان ما را تحریم کردند و آمریکا انبار و داراییهای ما را بلوکه کرد اما سلاح ما در آن زمان ایمان، دین و جهاد بود... ببنید حالا که از ایمان و دین و جهاد خبری نیست و می خواهیم بمب اتمی درست کنیم چه بلایی به سرمان آورده ؟
بعد هم خودش گفته چه بلایی سرمان آورده : ما ۳۳ سال تحت تحریم بوده ایم اما با اینکه هیچگاه به قول آقا به این وحشیگری تحت مارا تحریم نکرده بودند، اما باز هم عقبگردی نداشتیم و همواره تحت فشار، رو به صعود بودهایم.
این بنده خدا خودش به زبان بی زبانی دارد " پذیرش وجود صورت مساله و پذیرش وجود بحران"را داد می زند. فقط چون بنده خدا هنوز دم در نظام است و خیلی داخل نظام نیست، رو به صعود است.
تحلیل اقتصادی هم کرده: هدفمند کردن یارانهها یک کار بسیار بزرگ بود اما رساندن پول به مردم و در کنار آن بیتوجهی به حمایت از مراکز تولید سبب چنین دردسرهایی نیز میشود. اگر پولی در اختیار مردم قرار میگیرد باید مجرایی نیز برای آن در نظر گرفته شود تا چنین گرفتاریهایی به وجود نیاید.
بله ... باید مجرایی برای آن در نظر گرفته شود.
حالا باز بگویید باید " پذیرش وجود صورت مساله و پذیرش وجود بحران"بکنند.
دایه دلسوز تر از مادر
به هر حال آدم که نمی تواند دایه دلسوز تر از مادر باشد. هر کسی باید خودش به فکر خودش باشد.حالا هی شما بیا به یک نفر بگو نکن ... دست تو سوراخ نکن. وقتی خودش علاقه مند باشد، یا نیازمند خارش و توجه، یا اصلا دلش بخواهد احساسی را که در دوران نوجوانی در یک کوچه بن بست تجربه کرده، در روزهای آخر عمرش دوباره تکرار کند، دیگر کاری از دست شما بر نمی آید.

سیدحسن نصرالله اعلام کرد: پهپاد ایوب ساخت ایران و مونتاژ جوانان متخصص لبنانی است و توانسته است خود را تا نزدیکی سایت هستهای دیمونای اسرائیل برساند و در این منطقه وجود پهپاد ایوب شناسایی شد. بر اساس اعتراف اسرائیلیها، شناسایی این پهپاد نه توسط رادارها که توسط دیدهبانها و از طریق چشم انجام شده است.
اساسا این پهپاد، که قرار است یک هواپیمای بدون سرنشین و پیشرفته ای باشد وبرای عملیات و شناسایی و تحقیق مورد استفاده قرار بگیرد و سازمان های جاسوسی دنیا خودشان را برای حفظ اسرار و اختفای موقعیتش جر می دهند، حالا برای ایران نقش همان انگولک را دارد که فرستاده شیخ حسن نصرالله و رفقا فعلا سرگرم باشند. از آن طرف هم یک دیوانه ای هی روی نقاشی هایش خط قرمز می کشد و با دکمه بمب هایش ور می رود.
سر تا ته لبنان تا اسرائیل را با پای پیاده چهل و چهار دقیقه می شود رفت و آمد، آنوقت این ایوب خان - اسمش را گذاشته اند ایوب - خودش را کشته تا نزدیکی فلان سایت هسته ای اسرائیل رفته ، بعد هم به سلامتی با چشم غیر مسلح دیده بانی دیده شده و حتما با یک تفنگ بادی هم منهدمش کرده اند. کل اطلاعاتی را هم که به دست آورده، در عرض سی و سه ثانیه می شود از گوگل ارث به دست آورد.
حالا هم با میانگین بیست و دو بار در ساعت از یازده شبکه تلویزیونی و رادیویی و اینترنتی خبرش را با جزئیات و نقشه مهندسی پخش می کنند و از همه جایشان برای برگزاری جشنواره استفاده می کنند.
خود انتقادی با مخلفات هشت میلیاردی

علی زارعی نجفدری، یکی ازمشاوران رئیسجمهور، در شصتوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت در آلمان طوری گفت احمدینژاد، برای شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی احترام قائلند و به ایشان علاقه مند هستند... که اگر کسی قیافه این دونفر را ندیده بود خیال می کرد قرار است هفته دیگر بعد از مراسم بله برون با هم ازدواج کنند.
این مشاور که مثل سایر مشاوران رئیس جمهور تنها هنرش در چیدن بادمجان دور قاب خلاصه می شود در ادامه افزایش داد و گفت: باعث تأسف است که عدهای برای حمله به دولت، آن قدر کم تحمل شدهاند که حتی توان شنیدن انتفاد رئیس جمهور از وزیرش را هم ندارند، که بهتر است از رویشان به سبک مالوف با ماشین رد شویم، ولی حیف که مقام معظم دست و پایمان را بسته، کلیدش را هم شکسته... ولی مرام و مسلک آقای رئیسجمهور، بیان باورها و اعتقاداتش است و بر همین اساس، انتقاداتشان را هم به نزدیکترین افرادی که با ایشان همکاری دارند صریح و شفاف بیان میکنند و این نکتهای مثبت است.
همین مشاور در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود گفت: خودانتقادی یک رئیسجمهور از همکاران خود، که اتفاقی کم سابقه میباشد قطعاً یک ارزش محسوب میشود و شروع کرد به محاسبه ارزش های دولت خدمتگزار و با دیدن جاصل جمع محاسباتش که کمی بیشتر از حاصل جمع محاسبات دیوان عدالت اداری بود ابراز کرد: وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم نشان دادهاند که بر اصول و مواضع فرهنگی رئیسجمهور که نشأت گرفته از آموزههای حضرت امام و منویات مقام معظم رهبری است، احترام میگذارند و بر همین اساس تصمیم به تغییر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، شایعه و بی اساس است.
از آن طرف «سعید رجبی فروتن» سخنگوی سازمان سینمایی هم گفت: پس از صحبتهای انجام شده با اعضای کمیسیون فرهنگی و تغییراتی که در فیلمنامه این کار طبق انتقادها اعمال شد، سازمان سینمایی در نهایت پروانه ساخت فیلم سینمایی " لاله" به کارگردانی اسدالله نیکنژاد را صادر کرد و مجلس در این زمینه هیچ غلطی نمی تواند بکند.
وی در ادامه افزود: به مجلس و سایر منتقدان بگویید از ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر، چون مراحل پیشتولید این فیلم در حال پایان است و زمانی که پیشتولید کار آغاز و شرایط برای ساخت فیلم مهیا میشود، پروانه ساخت کار صادر شده است.
فیلم سینمایی«لاله» قرار است در جهت خودانتقادی های ارشمند رئیس جمهور با بودجه ۸ میلیارد تومانی ساخته شود و در ماههای اخیر با اعتراض اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس نسبت به ساخت این فیلم سرعت تولیدش بسیار بالا رفت.
کمیتی که خیلی زیاد است

بالاخره از لحاظ کمی هم که بخواهیم حساب کنیم، باز هم خیلی زیاد است. یعنی از هر پنج نفری که در حال حاضر روی کره زمین زندگی می کنند، حداقل یک نفرشان چینی است. برنده جایزه نوبل ادبیات امسال هم چینی است. البته این دلیل نمی شود که ما هم این نویسنده چینی را بشناسیم. اتفاقا این نویسنده چینی در بین ایرانیان خیلی هم شناخته شده نیست. ولی بعد از انتخابش به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات، حسین عیدی زاده در خبر آنلاین توضیحاتی در موردش داده که فعلا برای این چند روز که بحث جایزه نوبل ادبی گرم است، بد نیست.
از قرار معلوم، مو یان با نام اصلی گوآن مویه پنجم مارس سال ۱۹۵۵ در گائومی، استان شاندونگ چین به دنیا آمده و نویسنده رمان و داستان کوتاه است . به دلیل داستانهای نوآورانه، تخیلی و توهمآفرین اش در دهه۱۹۸۰ به شهرت رسید و رمان تاریخی عاشقانه «ذرت سرخ» را در سال ۱۹۸۶ منتشر کرد. همین رمان را به همراه چهار داستان کوتاه دیگر با عنوان «خانواده ذرت سرخ» به چاپ رساند و این کتاب برایش شهرت بسیاری به همراه داشت، به ویژه وقتی ژانگ ییمو، کارگردان بنام چینی در اولین گام خود به عنوان فیلمساز، اقتباسی از این داستان را ساخت. ییمو در سال۲۰۰۰ هم فیلم «دوران خوشی» را براساس رمان دیگری از او به نام «شیفو» ساخت.
مو یان در کارهای بعدی خودش داستان های افسانهای، داستان های واقعگرا، داستان های طنز و عاشقانه را امتحان کرد، اما نشان همیشگی آثار او انسان گرایی شورانگیز آنهاست.
رمان«چکامههای سیر» و مجموعه آثارش به نام «مجموعه آثار مو یان» به ترتیب در سالهای ۱۹۸۹ و ۱۹۹۵ منتشر شدند و خودش در میان داستانهایی که در کتاب دوم چاپ شده بود بیش از همه «جمهوری شراب» را میپسندد که با استقبال هم روبرو شد. او بعدها و در سال ۱۹۹۵ با رمان «Fengru Feitun» جنجال بسیاری به پا کرد و دولت کمونیست چین که هیچ وقت دل خوشی از مو یان و سایر نویسندگان و سایر هنرمندان و سایر متفکران و سایر آدم ها به جز اعضای وفادار حزب کمونیست نداشت، به شدت به کتاب تاخت و ارتش آزادیبخش مردم از مو یان خواست به صورت خودجوش نامه سرگشادهای علیه کتاب خودش بنویسد و از تجدید چاپ آن جلوگیری کند با این حال، نسخههای قاچاق کتاب در بازار سیاه به شدت به فروش رفتند.
او در سخنرانی دانشگاه آزاد هنگ کنگ درمورد نام مستعارش (به معنای «سخن نگو») گفت: زمانی که اولین رمانم را نوشتم این نام را انتخاب کردم. چراکه در چین معروف بودم به رُک گویی و کسی نمیتوانست در چین تاب بیاورد، من هم این نام را انتخاب کردم تا همیشه یادم باشد زیاد سخن نگویم.
مو یان سال ۱۹۹۷ از ارتش آزادیبخش مردم، خودش را آزاد کرد و به عنوان سردبیر در یک روزنامه مشغول به کار شد و در این دوران زادگاهش که روستایی کوچک بود، محل وقوع ماجرای داستانهایش شدند.
او بارها اعلام کرده به شدت تحت تاثیر ویلیام فاکنر نویسنده آمریکایی و میناکامی تسوتومو، یوکیو میشیما و اوئه کنزابورو (هر سه نویسنده اهل ژاپن) است. منتقدان هم تاثیر رئالیسم جادویی آثار گابریل گارسیا مارکز بر یان را انکارناپذیر میدانند.
آخرین کتابهای مو یان «شیفو» (۲۰۰۰)، «شکنجه سندل چوبی» (۲۰۰۱) و «زندگی و مرگ مرا خسته میکنند» (۲۰۰۶) هستند که آخری فقط در ۴۳ روز نوشته است.
اصل مطلب
خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه
این جمهوری اسلامی اگر بابت هر کدام از کارهایی که کرده، دچار عقوبت الهی بشود و به جهنم برود و حضرات حاضر در آن جا شخصا چنان سرب داغ بریزند آن جای مسوولانش که از هفت جای دیگرشان گل و بلبل بیرون بزند با این مملکت گل و بلبلی که برای مردم ساخته اند، بابت یک کارشان حتما یک تور تفریحی تا در بهشت می روند و می آیند. آن یک کار هم همین طلب آمرزشی است که هر روز مردم ایران برای بندگان گناهکار خدا می کنند و یکی یکی گناهانشان بخشیده می شود و بی زحمت به جمعیت بهشت اضافه می شود.
هنوز سه چهار سال از انقلاب نگذشته بود که مردم شروع کردند فاتحه برای شاه خواندن و هر جایی که می رسیدند و نمودی از این نظام عدالت گستر اسلامی می دیدند، می گفتند: " خدا شاه رو بیامرزه "... اینا دیگه کین؟
چند سال که بیشتر گذشت و خیالشان راحت شد شاه بدون حساب و کتاب آن قدر آمرزیده شده که دارد از آن طرف بهشت می زند بیرون، رفتند سراغ پدرش... هر جا یک گشت ارشادی، بطری، مرتضوی، چیزی می دیدند، به یاد کشف حجاب و اداره تامینات و پزشک احمدی که از دوره رضا خان یادشان مانده بود یا شنیده بودند، می گفتند: " خدا رضا شاه رو هم بیامرزه "... اینا دیگه کین؟... بالاخره حتما رضا خان هم با سلام و صلوات توسط اهالی آسمان روی دست رفته بهشت و دارد حالش را می برد. حالا هم که مردم با دیدن این مجلس باید بروند سراغ لیاخوف روسی که مجلس را به توپ بست.

عبدالرضا مصری نماینده مردم کرمانشاه و سخنگوی هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: طرح سؤال از رئیس جمهور از سوی امضاکنندگان این طرح روز چهارشنبه تقدیم محمدرضا باهنر نایب رئیس دوم مجلس که ریاست صحن علنی را برعهده داشت، شد و برای رسیدگی به کمیسیونهای مربوطه ارجاع داده شده است . رئیس جمهور هم طبق آئیننامه داخلی پارلمان باید حداکثر یک ماه پس از اعلام وصول گزارش کمیسیونهای تخصصی در زمینه طرح سؤال از هیئت رئیسه، در صحن علنی برای پاسخگویی به سؤالات پرسشگران، حضور یابد.
یعنی اساسا به توپ بستن مجلس هم شد یکی از باقیات الصالحات لیاخوف روسی ... " خدا پدر لیاخوف روسی را بیامرزد" ... اینا دیگه کین؟
هفت سال است رئیس جمهور محترم، مملکت را به باد داده، ارزش پول ملی را به یک سوم رسانده، ته مانده سرمایه کشور را فرستاده کانادا هواخوری، صنایع و معادن و تولیدات را مرخص کرده، صادرات در حد پشم، فقط مانده ... تازه حالا می خواهند هشت ماه مانده به ماه عسل، سوال کنند. آن هم طبق منویات مقام معظم که خودش اصل جنس مورد سوال است... خب این مجلس را به توپ نبندند ، چه کارش کنند؟ گلکاری کنند؟ حجله ببندند؟ چکار کنند؟
امروز در بازار تهران دلار از۳۲۶۰ تومان تا ۳۲۹۰ تومان معامله و یورو ۴۲۸۰ تومان قیمتگذاری شد.
به گزارش فارس امروز در بازار تهران قیمت دلار و برخی ارزها درج قیمت شد. قیمت دلار بر روی تابلو صرافیها از ۳۲۶۰ تومان تا ۳۲۹۰ تومان برای فروش قیمتگذاری شده بود و قیمت خرید هم حدود ۱۰ تومان کمتر از قیمت فروش بود.
همچنین با قیمت درج شده تنها ۵ هزار دلار به متقاضیان فروخته میشد. یورو هم امروز در بازار حدود ۴۲۸۰ تومان معامله شد.
این گزارش حاکی است قیمت سکه بهار آزادی امروز در بازار یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان بود و یک میلیون و ۲۶۰ تا ۲۸۰ هزار تومان نیز خریداری میشد.
سومین دوره جایزه شعر نیما عصر پنجشنبه، ۲۰ مهر ۹۱، در تهران برگزار شد. این جایزه شعر مستقل که از معدود جوایز ادبی در حوزه شعر در ایران است، با موضوع شاعر برگزیده دهه ۸۰ خورشیدی، در نهایت با اعلام نام محمد مختاری، شاعر به قتل رسیده در سال ۱۳۷۷ و در جریان قتلهای زنجیرهایِ جمعی از نویسندگان ایران به دست وزارت اطلاعات وقت، به کار خود پایان داد.
جایزه شعر نیما، سیمین بهبهانی، دیگر شاعر صاحبنام ایران را نیز مورد تقدیر ویژه قرار داد.
این در حالی بود که پیش از این برگزارکنندگان جایزه شعر نیما با اعلام اولیه نام ۱۵ تن از شاعران معاصر، قرار بود از میان آنان شاعر برگزیده یک دهه گذشته از دیدگاه داوران این جایزه را اعلام کند.
اگر چه انتشار آن فهرست مخالفتهای متفاوتی را از سوی برخی منتقدان برانگیخته بود.
داریوش معمار، دبیر سومین دوره جایزه شعر نیما گفت:«این یک "نه" به جشنوارههای دولتی بود به هدایت رسانهای که در مملکت ما به نفع برخی افراد و جریانها وجود دارد و در جهت تضعیف و تهدید و محدود کردن دامنه تاثیر و حضور برخی چهرهها و شاعران داخل کشور به کار گرفته میشود.
وی در گفت و گو با رادیو فردا افزود:ما با این نگاه آمدیم و امسال محمد مختاری را انتخاب کردیم و یک "آری" به شاعران و نویسندگانی بود که شرافت قلمشان را با هر هزینهای حفظ کردهاند و تقدیری بود از همه شاعران و نویسندگان ایرانی. چه آنها که در مهاجرت به سر میبرند و چه آنانی که کتابهایشان در ایران گرفتار ممیزی و انواع مختلف سانسور شدهاست.و حتی چه آن کسانی که به هر شکل ممکن امکان چاپ کتابشان را پیدا نکردهاند، اما شعرشان، قلمشان و حضورشان را با هیچ چیز دیگری معامله نکردهاند.»
در این مراسم از سیمین بهبهانی نیز تقدیر شد. در متن بیانیه این جایزه درباره سیمین بهبهانی آمدهاست: «جایزه نیما از بانوی روشناندیش شعر معاصر فارسی، خانم سیمین بهبهانی به دلیل خلق شعری شریف و آگاهیساز و حضوری بالغ و انسانی که برآمده از رنج و اندوه و شادکامی مردم ایران بوده، این تقدیر را به عمل آوردهاست.»
جایزه شعر نیما قرار است چهارمین دوره خود را در سال آینده با موضوع متفاوتی برگزار کند.
داریوش معمار در این باره میگوید: «برنامه ما این است که در دورههای آینده یک نگاه دقیقتری به وجوه قوت و غنای ادبیات مهاجرت داشته باشیم و تلاشمان را معطوف این قضیه میکنیم. اگر در این مسیر به مشکل خاصی برخورد نکنیم و دچار محدودیت خاصی نشویم.»
در مراسم جایزه شعر نیما تندیس هنری ساخته اردشیر رستمیوند- هنرمند معاصر- به برگزیدگان اهدا شد و همسر محمد مختاری جایزه او را از دست سیمین بهبهانی دریافت کرد.
هوشنگ چالنگی، حافظ موسوی و علیشان مولوی از جمله شاعرانی بودند که در این مراسم به یاد و بزرگداشت محمد مختاری شعرهای خود را قرائت کردند.
کیوان صمیمی زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر در نامه ای خطاب به آیت الله خامنه ای نوشته است: اگر شما در مقابله با راهبرد مهار، همانند سوریه به نیروی نظامی خود و کمکهای سیاسی و نظامی روسیه و چین دلخوش کردهاید، در اشتباهید.
آقای صمیمی با ابراز نگرانی از شرایط کشور و با تاکید بر اینکه “اگر انتقادی از شما مطرح میکنم برآمده از آن دل نگرانی و به معنای استیفای حقوق مردم است” آرزو کرده است که شیرینی قدرت که معمولا قدرتمداران در طول تاریخ، گرفتار آن شدهاند و آن را با انواع توجیههای آسمانی و زمینی انکار کردهاند باعث نشود تا واقعیات نگران کنندهای که بسیاری دلسوزان با تجربههای متفاوت و از طیفهای مختلف، آنها را به عیان میبینید به دیده شما و دیگر برخورداران از مقام و موقعیت، کم اهمیت جلوه کند و اقدام فوری و موثر به عمل نیاورید و در نتیجه، دوران غم انگیز پایمال شدن حقوق مردم به درازا بکشد و آنگاه موقعیتهایی که به سختی و با هزینههای سنگین طی دههها به دست آمده نابود شوند.
این فعال سیاسی و مبارز پیش از انقلاب در نامه ی خود با بیان اینکه “اگر شما در مقابله با راهبرد مهار، همانند سوریه به نیروی نظامی خود و کمکهای سیاسی و نظامی روسیه و چین دلخوش کردهاید، در اشتباهید” تاکید کرده است: برای روشن شدن موضوع کافی است در یک جلسه خصوصی با چند فرمانده صاحب صلاحیت ولی صریح اللهجه سپاه، از آنها بخواهید از توان بازدارندگی نرم روسیه و چین در مقابل آمریکا (حتی بدون اروپا) و پس از آن مقایسهای از توانهای نظامی (به اضافه توان داخلی) گزارشی شفاف به شما ارائه دهند، که واقعیتهای نگران کنندهای را نشان میدهد.
کیوان صمیمی، فعال ملی مذهبی و روزنامه نگار، هشتم آذر ماه سال ۸۹ از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شد. او که تاکنون در طول مدت بازداشتش بارها دست به اعتصاب غذا زده است تنها یک بار آن هم در بهار سال ۸۹ از مرخصی استفاده کرد، اما بعد از آن از هرگونه مرخصی محروم بوده است.
این زندانی سیاسی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده و سه سال است که در زندان به سر می برد، مدیرمسئول روزنامه توقیف شده ی نامه و عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات است. او همچنین عضویت در کمیته پیگیری بازداشت های خودسرانه و دفاع از حق تحصیل را در پرونده کاری خود دارد. او از زندانیان سیاسی در دوران نظام شاهنشاهی بوده است.
متن کامل این نامه که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
آقای خامنه ای از تکبیر و تاییدهای نمایشی باید عبور کرد
بنام خدا
جناب آقای آیت الله خامنهای، با سلام
بعد از گذشت ۴۷ سال که از نخستین بازداشت کوتاه مدتم میگذرد و مسائلی که در این دههها درگیرشان بودهام، حق دارم نسبت به وضعیت مردم و کشور نگران باشم و در نتیجه احساس مسئولیت کنم. خروجی این احساس مسئولیت نیز پس از سالها گفتن و نوشتن ولی اصلاحی ندیدن، انتقاد از شخص اول مملکت است.
در خصوص مسئله انتقاد، علاوه بر اتکا به متون فراوان عقلی و دینی، به صحبتهای خودتان هم استناد میکنم که در چندین جا گفتهاید (انتقاد، مخالفت و بیان صریح و شجاعانه عقاید بلا اشکال است… اگر کسی دنبال براندازی نیست ولی با سلیقه و تفکر سیاسی ما مخالف است، نباید امنیت را از او سلب کنیم زیرا در کشور آرا و عقاید مختلفی وجود دارد… اینکه میگویم دشمنی نباشد به این معنا نیست که انتقاد هم نباشد، حتی اعتراض به نظرات خاص رهبری نیز به معنای ضدیت با رهبری نیست). بنابراین اگر در این نامه ی کوتاه، انتقادی از شما مطرح میکنم برآمده از آن دل نگرانی و به معنای استیفای حقوق مردم است.
و اما بعد،
آقای خامنهای، در مورد فشارها و تهدیدات خارجی چه کاری میخواهید بکنید؟ میدانید که سلطه گران جهانی به سرکردگی آمریکا در جهت استراتژی (مهار ایران) کاملا برنامه ریزی شده در حال پیشروی هستند. این حرکت رو به جلو را میتوان در مقایسه وضعیت اکنون یا حتی یک سال پیش، کاملا تشخیص داد. اگر شما در مقابله با راهبرد مهار، همانند سوریه به نیروی نظامی خود و کمکهای سیاسی و نظامی روسیه و چین دلخوش کردهاید، در اشتباهید. برای روشن شدن موضوع کافی است در یک جلسه خصوصی با چند فرمانده صاحب صلاحیت ولی صریح اللهجه سپاه، از آنها بخواهید از توان بازدارندگی نرم روسیه و چین در مقابل آمریکا (حتی بدون اروپا) و پس از آن مقایسهای از توانهای نظامی (به اضافه توان داخلی) گزارشی شفاف به شما ارائه دهند، که گویا مدتی بخشی از آن را هم ارائه دادهاند. علاوه بر آن، مطالعه دکترین ایالات متحده، پیگیری مداوم راهبردها و تاکتیکها آمریکا در جهان و منطقه، بررسی گزارشهای مراکز پژوهشی استراتژیک آمریکا از جمله مصاحبه سال گذشته مرکز پژوهشهای جهانی با استراتژیست پرنفوذ هنری کیسینجر، واقعیتهای نگران کنندهای را نشان میدهد.
به رغم همه این موارد، عقل و تجربیات تاریخی ثابت کرده است که یک راه مطمئن برای مصونیت تهدیدهای خارجی باقی میماند و آن هم انسجام داخلی است ولی متاسفانه حکومت اسلامی ایران (شاید به استثنای چند ماه اول عمر آن) نیز همانند رژیم سابق، خلاف جهت این انسجام عمل کرده است. البته شما باهوشتر از این هستید که انسجام و وحدت ملی را به حضور خیابانی تنها بخشی از مردم که آن هم به علت ماموریتهای اداری، رودربایستیهای رفاقتی و امثالهم و فقط در مورد برخی با اعتقاد قلبی است تقلیل دهید.
بنابراین لازم است با باز کردن چشم بر روی واقعیتها، هر چه زودتر از تکبیر و تایید گرفتنهای نمایشی یا محدود، عبور کرد و اجازه داد همه مردم و نمایندگان واقعی شان بدون ترس و در جهت نزدیک شدن به مطالبات قانونی خود، فعالیت مدنی و حزبی داشته باشند تا انسجام و مشارکت در ساختن خانه و وطن خویش را لمس کنند. در این باز کردن فضا نیز نباید نگران طرح شدن اندک مطالبات تند احتمالی در عکس العمل به فشارهای ۳۳ ساله بود زیرا مردم با بهره گیری از تجربیات گذشته، به مجرد مشاهده اصلاح رویهها و همراهی مسئولان، با آن برخوردی ماندلایی خواهند کرد.
آقای آیت الله خامنهای، شما با میدان دادن به صاحبان همه آرا و سلیقههای موجود در کشور که در جمله خودتان که در اوایل این نامه هم آمده و ذکر کردهاید را عملی نکنید و بسیاری از نیروهای امنیتی تان از محدود کردن منتقدان دست برندارند، نمیتوانید شرایط لازم برای اقشار مرجع در نقد و اظهار نظر آزادانه پیرامون مسائل کشور را ایجاد کنید و در نتیجه احساس مشارکت عمومی که زیربنای انسجام ملی است را برانگیزانید. البته برای به دست آوردن انسجام داخلی و وحدت ملی که تنها سپر موثر در برابر تهدیدات استکبار جهانی است، باید هزینههای آن را هم بپردازید زیرا در مناسبات اجتماعی و حتی کل نظام هستی رسیدن به هیچ دستاوردی بدون پرداخت هزینه ممکن نیست. هزینه حاکمیت برای به دست آوردن آشتی ملی و کمکهای فراگیر مردمی، محدود شدن همه صاحبان قدرت از جمله رهبری به حدود و ثقور است که قانون اساسی، این میثاق ملی، مشخص کرده است.
بنابراین در خاتمه این نکات مختصر و به عنوان یکی از مدافعان همیشگی ارزشهای انقلاب، تنها راه نجات کشور از فشارهای کنونی را در ایجاد انسجام فراگیر واقعی نه صوری، از طریق اجرای بدون تنازل قانون اساسی و استیفای حقوق ملت میدانم و به شما که رهبر کشور هستید یادآوری میکنم چنانچه تندرویهای فعلی و عدم مشارکت ملی ادامه پیدا کند، مسئولیت ظلمهایی که به هموطنان روا میشود، برهم خوردن نظم ظاهری موجود، اتفاقات تخریبی خارجی و احیانا داخلی، تجزیه احتمالی کشور، فروپاشی و سایر مسائل ناشی از سلطه قدرتهای زیاده خواه خارجی یا تشدید فشارهای داخلی در درجه نخست بر ذمه شخص جنابعالی خواهد بود.
در جمله پایانی نامهام آرزو دارم شیرینی قدرت که معمولا قدرتمداران در طول تاریخ، گرفتار آن شدهاند را با انواع توجیههای آسمانی و زمینی انکار کردهاند باعث نشود تا واقعیات نگران کنندهای که بسیاری دلسوزان با تجربههای متفاوت و از طیفهای مختلف، آنها را به عیان میبینید به دیده شما و دیگر برخورداران از مقام و موقعیت، کم اهمیت جلوه کند و اقدام فوری و موثر به عمل نیاورید و در نتیجه، دوران غم انگیز پایمال شدن حقوق مردم به درازا بکشد و آنگاه موقعیتهایی که به سختی و با هزینههای سنگین طی دههها به دست آمده نابود شوند. و آنگاه پشیمانی؛ یک پشیمانی تاریخی برای مسببین اصلی و نیز تعیین کنندگان و بیجواب در مقابل مردم، تاریخ و خداوند.
چنین مباد
کیوان صمیمی
مهر ماه ۱۳۹۰
زندان رجایی شهر
نسیم سلطان بیگی فعال دانشجویی سابق دانشگاه علامه طباطبایی و روزنامه نگار، ظهر امروز خود را برای گذراندن دوران محکومیت به زندان اوین معرفی کرد.
او در نهم آذرماه ۸۹ از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به شش سال حبس تعزیری محکوم شد. این حکم شامل ۳ سال حبس تعزیری به اتهام «اقدام علیه امنیت ملی» و یک سال به علت «تبلیغ علیه نظام» است و دو سال حکم تعلیقی نیز از سال ۸۵ به آن اضافه شده است. این حکم سپس با اعتراض وی به دادگاه تجدیدنظر ارسال شده بود.
نسیم سلطان بیگی در تجمع فعالان جنبش زنان در ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۵ بازداشت و به دو سال حبس تعلیقی محکوم شده بود. او همچنین در آذرماه ۱۳۸۶ در جریان دستگیری گسترده دانشجویان طیف چپ بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد و سرانجام پس از ۵۶ روز با قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شد.
سه تن از مراجع تقلید، در نشستی پس از بررسی مشکلات اقتصادی و فرهنگی کشور، به مسوولان توصیه کردند هر چه سریعتر به مبارزه با گرانی و تورم و صیانت از اخلاق و فرهنگ جامعه بپردازند.
براساس این گزارش مکارمشیرازی، صافیگلپایگانی و شبیری زنجانی در نشست مشترکی، به بررسی اوضاع اقتصادی کشور به ویژه مساله گرانی و تورم و مشکلات اخلاقی و فرهنگی جامعه پرداختند.
مراجع تقلید در این نشست، پس از بررسی اوضاع اقتصادی و فرهنگی کشور از مسوولان خواستند با توجه به شرایط حساس کشور، منطقه و جهان، با استفاده از نظرات کارشناسان، به اصلاح امور اقتصادی و مبارزه با گرانی، تورم، بیکاری و صیانت از اخلاق و فرهنگ اسلامی، مخصوصا مساله حجاب و عفاف بپردازند.
مکارمشیرازی، صافیگلپایگانی و شبیری زنجانی خاطرنشان کردند: به یقین نظام اسلامی از چنان استحکامی برخوردار است که این امور آن را متزلزل نمیسازد، ولی مردمی که در راه آن جانفشانی کرده و صدها هزا شهید و جانباز و آزاده تقدیم داشتهاند، انتظار دارند که مسئولین در برابر این مشکلات طاقتفرسا حداکثر تلاش و کوشش خود را انجام دهند و با تدبیر و برنامه ریزی صحیح، آثار سوء تحریمهای دشمن را برطرف سازند و هیچ فرصتی را از دست ندهند.
این سه مرجع تقلید یادآور شدند: اختلاف سلیقهها هرگز نمیتواند بهانهای برای عدم همکاری در حل معضلات باشد؛ مسوولان بدانند اگر عزم و اراده قوی و نیتها خالص باشد، خداوند متعال نیز کمک میکند و مشکلات حل خواهد شد.
رییس دفتر سیاسی نهضت آزادی به ۱۱ سال حبس تعزیری و پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد.
به گزارش «میزان خبر»، مهندس محمد توسلی در پی محاکمه در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی به ۱۱ سال حبس تعزیری پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد.
این فعال سیاسی ماه گذشته در دادگاه بدوی حاضر به دفاع از خود نشد و پرونده خود را فاقد وجاهت قانونی و حقوقی دانست که توسط نیروهای امنیتی تنظیم شده و نتیجه آن از پیش معلوم است.
وکیل مدافع «محمد توسلی» هم از ابلاغ حکم پرونده موکلش خبر داد. ایمان میرزازاده در گفت وگو با ایسنا با بیان اینکه حکم محکومیت موکلم از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی ابلاغ شده است، گفت: بر اساس این حکم، آقای توسلی به ۱۱ سال حبس تعزیری به استناد مواد ۴۹۸ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی و نیز ۵ سال محرومیت از فعالیتهای حزبی، تشکیلاتی، مطبوعاتی و ... به استناد ماده ۱۹ قانون مجازات اسلامی به عنوان مجازات تتمیمی محکوم شده است.
فریده غیرت - یکی دیگر از وکلای مدافع توسلی نیز گفت: چهارشنبه هفته گذشته از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی با بنده تماس گرفته شد تا صبح امروز جهت ابلاغ حکم آقای توسلی به دادگاه مراجعه کنم.
وی با بیان اینکه این حکم در مرحله بدوی صادر شده و قطعی نیست، تصریح کرد: ۲۰ روز فرصت داریم تا لایحه اعتراضی خود را به دادگاه تجدید نظر استان ارائه کنیم.
محمد توسلی از آبان سال ۹۰ تا اردیبهشت سال جاری به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام بازداشت بود که در حال حاضر با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد است.
محمد توسلی اولین شهردار تهران بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷بوده و بعد از انقلاب بارها بازداشت شده و تحت شکنجه قرار گرفته است.
روزنامه آرمان از «ﺳﻔﺮ هادی خامنه ای و علی اکبر محتشمی پور، دو روحانی سرشناس اصلاح طلب،به ﻗم» خبر داده است.
به گزارش اين روزنامه، «هادی خامنهای دبير کل مجمع نيروهای خط امام و علی اکبر محتشمیپور عضو برجسته مجمع روحانيون مبارز به همراه اعضای سازمان جوانان ودانشجويان مجمع نيروهای خط امام» در سفری مشترک به شهر قم با شماری از مراجع تقليد، روحانيان بلندپايه و اساتيد حوزه علميه قم ديدار وگفتوگو کرده اند.
ديدار با «لطف الله صافی گلپايگانی، عبدالکريم موسوی اردبيلی، يوسف صانعی و اسدالله بيات زنجانی» چهار تن از مراجع تقليد، به نوشته روزنامه آرمان، بخشی از ملاقات های هادی خامنه ای و علی اکبر محتشمی پور در قم بوده است و آن ها همچنين با «احمد منتظری فرزند آيتالله حسينعلی منتظری نيز به طور جداگانه ديدار و گفتوگو کرده اند.»
اين روزنامه خبر داده که هادی خامنه ای و علی اکبر محتشمی پور در سفر به قم همچنين با برخی از اعضای «مجمع محققين و مدرسين حوزه علميه قم» و ديگر «اساتيد و فضلای حوزه» درباره مسائل مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی به بحث و تبادل نظر کرده اند.
روزنامه آرمان با اشاره به اينکه «توجه به حل مشکلات معيشتی»،«لزوم نگاه ويژه به حقوق و کرامت انسانی آحاد جامعه»، «مقابله با فضای بیاخلاقی و اتهامزنی»، « جلوگيری از طرد نيروهای دلسوز انقلاب» و «تاکيد بر اتخاذ صداقت برای حل مشکلات» فعلی را از جمله محورهای مذاکرات هادی خامنه ای و علی اکبر محتشمی پور در قم عنوان کرده است.
اين روزنامه نوشته است: «اين ديدارها از آنجا اهميت پيدا میکند که هنوز برنامه مدونی از سوی اصلاحطلبان برای معرفی کانديدا و حضور قوی در انتخابات رياست جمهوری ارائه نشده است» و «سفر هادی خامنهای و علی اکبر محتشمی پور به قم گويا برای مشورت با مراجع برای انتخابات پيشرو صورت گرفته است.»
روزنامه آرمان نوشته که جزئيات ديدار محتشمی پور و هادی خامنه ای با مراجع تقليد و روحانيان بلندپايه قم منتشر نشده اما «احتمال میرود اين سفر برای اصلاحطلبان حامی پيام جدی باشد و آن نحوه ورودشان به انتخابات رياست جمهوری است.»
به نوشته اين روزنامه، «در اين ديدارها بر حفظ نيروهای انقلاب و استفاده از همه پتانسيلهای کشور» و «بحثهای جدی درباره ورود اصلاحطلبان به عرصه سياست و انتخابات» نيز انجام شده و «بايد ديد آيا اين رايزنیها سرانجامی برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات خواهد داشت.»
علی يونسی در گفت و گو با ويژه نامه «جست و جو»ی روزنامه اعتماد، «اعتراضات چهارشنبه ۱۲ مهر در بازار تهران» را «نگران کننده» توصيف کرده و گفته است: «عقل امنيتی و سياسی حکم میکند که حوادث اجتماعی را با اصول خاص خود، حلوفصل کرد و هرگز اجازه نداد تا به يک مساله امنيتی تبديل شود و حتی بايد تلاش کرد تا حوادث امنيتی را سادهسازی کرد و يک مساله عادی جلوه داد.»
وزير اسبق اطلاعات جمهوری اسلامی همچنين گفته که «بیشک بسياری از اين اعتراضات مانند بسياری از کشورهای ديگر عادی است و انگيزه سياسی ندارد ولی گاهی بهدليل سوء تدبير به يک مساله امنيتی تبديل میشود.
او برای نمونه از «اعتراضات معروف شهر قزوين» به عنوان اعتراضی ياد کرده که «گستردگی و وسعت» داشت اما «امنيتی نبود»، و حتی گفته به رغم آنکه در اعتراضات مشهد و اسلامشهر نيز «برخی از مسوولان نظام عقيده داشتند که کار مجاهدين خلق است» اما «بعضی آن را يک حادثه عادی و طبيعی میدانستند که همه دلايل و مدارک حرفهيی حاکی از طبيعی بودن حادثه بود.»
روزنامه اعتماد در مقدمه گفت و گو با وزير اطلاعات در دوره رياست جمهوری محمدخاتمی اشاره کرده که علی يونسی برای انتشار گفتوگوی خود در روزنامه «ملاحظههايی داشت» و همين ملاحظهها «همراه با چند اما و اگر در روزهای اخير شد و در نهايت از گفتوگوی هشت هزار کلمهيی، ۲۵۰۰کلمه باقی ماند، بدون محورهای اصلی» و «برخی پرسشهای ما از اساس ناپديد شدند.»
بخشهایی از این مصاحبه در پی می آید
آقاي يونسي رخداد روز چهارشنبه (12/7/1391) بعد از كنفرانس خبري رييسجمهور در اطراف بازار و مركز شهر تهران براي شما زنگ خطر و نگرانكننده نبود؟
البته كه نگرانكننده بود، براي هر ايراني دلسوز هر نوع حركت ضد امنيتي نگرانكننده است. خوشبختانه خيلي خوب هم جمع شد ولي اساساً بايد انگيزههاي اصلي و اساسي اينگونه تحركات بررسي و ريشهيابي شود و مشكل را بايد از آنجا حل كرد يعني با علت برخورد شود نه با معلول.
اينكه حركتهاي عادي اجتماعي سريعاً به يك حركت سياسي و امنيتي تبديل ميشود بهدليل ضعف مديريت اين گونه بحرانها نيست؟
بيشك بسياري از اين اعتراضات مانند بسياري از كشورهاي ديگر عادي است و انگيزه سياسي ندارد ولي گاهي بهدليل سوء تدبير به يك مساله امنيتي تبديل ميشود. عقل امنيتي و سياسي حكم ميكند كه حوادث اجتماعي را با اصول خاص خود، حلوفصل كرد و هرگز اجازه نداد تا به يك مساله امنيتي تبديل شود و حتي بايد تلاش كرد تا حوادث امنيتي را سادهسازي كرد و يك مساله عادي جلوه داد. اين روش از يك بلوغ فوقالعاده امنيتي ـ سياسي ناشي ميشود ولي خوشايند بسياري از سازمانهاي امنيتي جهان سوم نيست.
گاهي نوع و شدت اعتراضات ورود قواي امنيتي و نظامي را اجتنابناپذير ميكند، آيا اين ناشي از ضعف دولتهاست؟
گستردگي و وسعت حادثه دليل بر امنيتي بودن حادثه نيست. بطور مثال، آشوبهاي معروف شهر قزوين كه صددرصد ماهيت غيرسياسي و غيرامنيتي داشت و خواست همه مردم قزوين اين بود كه شهر قزوين از استان زنجان تفكيك و به يك استان تبديل شود، اگر پيشاپيش با اين خواسته درست و عاقلانه برخورد ميشد هرگز آن حوادث رخ نميداد. همچنين اسلامشهر و شهر مقدس مشهد، در جريان آشوب شهر مشهد در همان زمان دو نظر مطرح بود، برخي از مسوولان نظام عقيده داشتند كه كار منافقين است و بعضي آن را يك حادثه عادي و طبيعي ميدانستند، در حالي كه همه دلايل و مدارك حرفهيي حاكي از طبيعي بودن حادثه بود. البته اگر حادثه ذاتا نظامي و يا تروريستي باشد، بايد برخورد نظامي و امنيتي صورت گيرد، بطور مثال، آنجا كه تجاوزي رخ داده و يا قتل و تروري رخ ميدهد بايد حادثه را همانگونه كه هست، تفسير و علاج كرد و در همان جا باز دورانديشي امنيتي و سياسي الزامي است تا عجولانه و شتابزده عمل نشود زيرا گاهي اگرچه تجاوز نظامي رخ داده و حتي افرادي هم كشته شدهاند اما ماهيت تجاوز در حد يك برخورد مرزي بيش نيست و اراده سياسي پشت آن تجاوز نيست كه اينگونه اتفاقات در مرز همه كشورهاي دوست رخ ميدهد.
در زمان شما چگونه با بحرانهاي داخلي برخورد و پيشگيري ميشد؟
سياست ما اين بود كه بحراننمايي نكنيم. بحران را از آنچه بود بزرگتر جلوه ندهيم و براي مديريت آن از برخورد امنيتي و نظامي اجتناب شده و با شناسايي عوامل، ريشهها و انگيزهها بطور اساسي مديريت شود و سعي ميكرديم بدون هزينه و يا با كمترين هزينه بحرانها را مديريت و حلوفصل كنيم. براي نمونه روزي علماي قم (آيت ا... وحيد و آيت ا. . . صافيگلپايگاني)، با من تماس گرفتند و از حادثه عجيبي كه در قم رخ داده بود، اظهار نگراني كردند و از من براي حل آن كمك خواستند. قضيه بطور خلاصه از اين قرار بود كه روحانياي كه به منزل علما هم رفت و آمد داشت, به مدت چند روز ناگهان ناپديد شده و پس از اينكه مراجعت ميكند، ادعا ميكند كه عناصر افراطي وهابي او را ربوده و شديداً شكنجه دادهاند و آثار شكنجه هم در صورت او بهشكل زخم پيدا بوده است. مامورين ويژه كشف وزارت اطلاعات كمتر از 24 ساعت همه حادثه را كشف كردند و معلوم شد روحاني مذكور براي جلب ترحم علما دست به جعل زده و با عمل جراحي پلاستيك صورت خود را به شكنجه ربايندگان خيالي، نسبت داده است و جراح و تيم پزشكي معالج، توضيحات لازم را در محضر علما ارائه دادند و از بروز يك بحران جلوگيري شد.
آقاي يونسي اشاره كرديد كه ما بايد در داخل تلاش كنيم تا ضريب امنيت بالا رود، براي بالا بردن امنيت داخلي بايد چه راهبردي پيش بگيريم؟
براي تحكيم امنيت داخلي، راهكارهاي فراواني وجود دارد اما يكي از مهمترين آنها، حضور و مشاركت مردمي و وحدت ملي است. وحدت ملي پايه امنيت ملي است و براي وحدت ملي، راهكارهايي وجود دارد كه بايد آن را بهكار برد و يكي از آنها انتخابات است.
با كدام مكانيزم و چگونه؟
يك انتخابات آزاد، مستقل و سالم ميتواند همه مردم را پاي صندوقها بياورد. مردم بايد احساس كنند كه اين مجلس و اين دولت مال خودشان است. انتخابات آزاد و سالم است كه ميتواند پايه امنيت ملي ما را محكم كند و بعد از آن، بايد در تشكيل كابينه از همه جناحهاي سياسي و از عقلا و معتمدين استفاده كرد طوري كه همه احساس مشاركت كنند و سومين راهبرد اينكه سياست بايد مردم محور باشد، سياستهايي كه اكثريت مردم از آن سود ببرند. بايد رضايت مردم را جلب كرد. سياستهاي اقتصادي و بعد از آن سياستهاي اجتماعي و فرهنگي بايد بهگونهيي باشد كه رضايت اكثريت مردم را بهدنبال داشته باشد. اينها اموري هستند كه امنيت مردم را تامين ميكند. تفرقه ملي، ناديده گرفتن انسجام ملي، انتخاب محدود، طرد مديران اصلح، اصرار بر طرز حاكميت يك فكر خاص و محدود اينها چيزهايي است كه در درازمدت به امنيت ملي ما آسيب ميزند. مردم سيستانوبلوچستان بايد احساس كنند كه نماينده خودشان در مجلس است. كردستان بايد نگاه كند كه خودش انتخاب كرده و ديگر شهرها و قوميتها نيز همچنين؛ نبايد اصرار داشته باشيم كه افراد خاصي رأي بياورند. سختگيريهايي كه بعضا شوراي نگهبان در صلاحيت نامزدها بهكار ميگيرد از نظر امنيتي غيرقابل توجيه است. هر چه يك مجلس منتقدتر باشد كه مردم احساس كنند زبان، بيان و نمايندهشان در مجلس است و حرف دل آنها را ميزند، مانع از فعاليتهاي زيرزميني ميشود. ما بايد براي جامعه سوپاپ اطمينان داشته باشيم كه مجلس بهترين سوپاپ اطمينان است.
بخش عمدهيي از رد صلاحيتها در شوراي نگهبان مستند به استعلام از وزارت اطلاعات است. آيا در دوران شما هم همين رويه برقرار بود يا وزارت اطلاعات تلاش داشت تا استعلامهايش به رد صلاحيت كسي منتهي نشود؟
شما اگر يادتان باشد، ما آن موقع مدافع بيشتر نمايندههاي رد صلاحيتشده بوديم و شديداً با رد صلاحيت گسترده در انتخابات مجلس هفتم مخالفت كرديم. در يك مقطعي كه دعوا و اختلاف هم بين دولت آقاي خاتمي و شوراي نگهبان بود، من نامهيي براي مقام معظم رهبري فرستادم كه وزارت اطلاعات حكم شد و دولت اين حكميت را پذيرفت و رهبري هم به شوراي نگهبان ابلاغ كرد كه حكميت وزارت اطلاعات را بپذيرد و در آن حكميت، ما دوباره تعدادي از صلاحيتها را برگردانديم. ما بر اين باور بوديم كه مجلس در اينجا بهترين وسيلهيي است كه ميتواند نظر مردم را جلب كند و اجازه ندهد كه گروههاي مخالف شكل بگيرند. اگر مردم احساس كنند كه حتي يك نفر را دارند كه فريادشان در مجلس شنيده ميشود، بهسوي ديگر روشها نميروند. اين بهترين راهي است كه در همه دنيا تجربه كردهاند اما اگر آمديم مجلسي درست كرديم كه تنها مطيع دولت باشد، اين ديگر زبان مردم نيست. اگر نمايندگاني را فرستاديم مجلس كه در خدمت باشند، آن وقت مردم مأيوس ميشوند و به سمت جريانات ديگر ميروند، ميروند كه حرف دلشان را از شبكههاي ماهوارهيي و مخالفان بشنوند و زمينه فراهم ميشود كه گروههاي مخالف نظام بيايند و نماينده آنها بشوند.
در صحنه سياست خارجي اين روزها، خروج مجاهدين از ليست گروه ترويستي براي مقامات و كارشناسان امنيتي سوژه جديدي است، شما آن را چگونه ديديد؟
پذيرش گروهك تروريستي مجاهدين خلق به عنوان يك گروه غيرتروريستي توسط امريكا، يك عمل خصمانه و ضد بشري است كه اين روزها امريكا عليه ملت ايران انجام داد و با اين اقدام، پرونده خود را از نظر مردم ايران، سياهتر و زشتتر كرد. جنايات وحشيانه اين گروهك ترويستي هرگز در خاطره مردم ايران كمرنگ نخواهد شد. منافقين علاوه بر ارتكاب هزاران قتل، ترور و جنايت در ايران، شريك جنايات صدام در جنگ تحميلي و عامل كردكشي هزاران كرد عراقي هستند. مجاهدين خلق در عمليات جاسوسي عليه مردم ايران، تلاش كردند تمايل اسراييل، امريكا و بسياري از كشورهاي مخالف ايران را به خود جلب نمايند و در نهايت، به عنوان مزدور و جاسوسي فعال براي آنان عمل كنند.
ندای سبز آزادی ـ صاحبنظران سیاسی و اقتصادی در نخستین روز کنگره پنجم اتحاد جمهوریخواهان ایران، به ارزیابی اوضاع ایران پرداختند و دغدغهها و راه حل های پیشنهادی خود را مطرح کردند.
به گزارش خبرنگار ندای سبز آزادی، در نخستین روز این نشست که با حضور حدود 200 نفر از صاحبنظران، کنشگران مدنی، فعالان سیاسی و روزنامهنگاران در کلن آلمان برگزار شد، مهرداد عمادی، حسن شریعتمداری، علی مزروعی، ملیحه محمدی، بهروز بیات و علی هنری ملاحظات خود را بیان کردند و در مورد اوضاع اقتصادی و سیاسی ویژه ی ایران، سخن گفتند.
دکتر مهرداد عمادی، صاحب نظر اقتصادی در مورد اوضاع اقتصادی امروز ایران با تاکید بر این نکته که «ممکن است رکود اقتصادی شدید داشته باشید اما این بحران اقتصادی نباشد»، اظهار داشت: «بحران اقتصادی یعنی تمام شاخص های عمده اقتصاد در حوزه منفی باشد؛ تولید پایین برود، سرمایه گذاری کاهش یابد؛ بازدهی نیروی کار پایین برود؛ تقاضا برای کالاهای واسطه ای و سرمایه ای کم شود.»
وی توضیح داد که در چنین شرایطی، سیستم بانکی هم دچار کسری سرمایه می شود و صادرات و مازاد بودجه دولت نیز کاهش می یابد.
عمادی تصریح کرد که «افزایش در تولید ناخالص ملی گذراست؛ به عقیده ی من یک روند نیست. بعد از نفت، خودروسازی بزرگترین بخش ایران است که دچار کاهش شدید حدود 40 درصدی شده است. ما هنوز در وضع بحران اقتصادی نیستیم؛ و حتی در همسایگی بحران هم نیستیم. طبقه متوسط ایران سرمایه ی اندوخته ی خوبی دارد.» وی در عین حال افزود: «البته خطر این است که به سمت بحران اقتصادی برویم.»
در ادامه ی جلسه، دکتر علی مزروعی، عضو ارشد جبهه مشارکت، در مورد احتمال بروز شورش و آشوب متاثر از گرانی و تورم افسارگسیخته، تاکید کرد که «برداشت من از تاریخ معاصر ایران این است که ما هیچ وقت شورش نان نداشته ایم؛ تظاهرات اعتراضی اخیر هم یک روزه و گذرا بود. این طور نیست که مردم متاثر از فقر معترض شوند؛ چون همپوشانی و کمک اجتماعی وجود دارد. گمان نمی کنم گرانی های اخیر و بحران موجود منجر به اعتراض معیشتی و شورش شود.»
مهندس حسن شریعتمداری، فعال سیاسی جمهوریخواه مقیم آلمان اما نظری متفاوت داشت؛ او تاکید کرد: «مرحله ی فروپاشی و بحران اقتصادی شروع شده. مدتهاست طبقه متوسط فرهنگی ما در فقر و زیر خط فقر زندگی می کند. این با طبقه متوسط اقتصادی فرق دارد.»
وی با بیان این نکته که «ما هیچ وقت ما شاهد چنین وضعی نبوده ایم که دولت هیچ طرحی برای خروج نداشته باشد» افزود: «اگر راهی پیدا نشود، صحبت از مسالمت و عدم اعتراض انتزاعی است.»
شریعتمداری همچنین اظهار داشت: «این که در تاریخ معاصر اعتراض رخ نداده، دلیل بر عدم وقوع آن در آینده نیست.»
در ادامه جلسه، ملیحه محمدی، فعال سیاسی جمهوریخواه مقیم آلمان اظهار داشت: «بحرانی که در ایران هست از نوع بحران های فزاینده و حادث از مشکلات تلنبار شده است. بحران مدیریت حاصل انباشت مشکلات افتصادی و سیاسی است. در ایران این دو همپای هم می آید.»
دکتر بهروز بیات، صاحبنظر فیزیک هستهای و فعال سیاسی مقیم اتریش، با بیان این نکته که «وضع اقتصادی به عنوان عامل شروع اعتراض های اقتصادی نقش خیلی مهمی ایفا می کند» افزود: «بین سال 1976 تا 1977 رشد تولید ایران از 10 درصد به منفی 15 درصد رسید. نتیجه ی این وضع، بیکاری و دیگر مشکلات منتهی به شورش اجتماعی، البته در یک بستر فرهنگی است.»
بیات افزود: «مدیریت اقتصادی پایدار وقتی ممکن است که وضع دموکراتیک حاکم باشد. دادگستری بی طرف یا عدم تبعیض بین کارگر و کارفرما، ازجمله شاخص ها و شواهد آن است.»
وی همچنین گفت: «افزایش آبپاش وار یارانه و توزیع آن در جامعه، پیامدهای سوء اقتصادی ـ اجتماعی خود را دارد.»
علی هنری، فعال ملی و پژوهشگر شبکه های اجتماعی نیز در تبیین ارزیابی خود گفت: «باید توجه داشت که بین نارضایتی و اعتراض فاصله است. زمانی نارضایتی به اعتراض می رسد که انگیزه مشارکت برای اعتراض باید وجود داشته باشد. این انگیزه تنها با محاسبه ی «هزینه ـ فایده» ایجاد نمی شود؛ در همین محاسبه نیز نتیجه، تاثیر و میران توفیق کنش را درنظر گرفته می شود.»
وی تصریح کرد: «انگیزه مشارکت به عوامل دیگری چون هویت و احساس تعلق و پیوند به یک اعتراض اجتماعی، تعیین کننده است. درگیر بودن در شبکه های اجتماعی و جایسازی نیز از عوامل انگیزاننده برای مشارکت در یک اعتراض جمعی است.»
هنری توضیح داد که «فروکش کردن خشم در جنبش سه سال اخیر، کمرنگ شدن هویت جنبش سبز و نیز منفک شدن افراد از شبکه های اجتماعی از عوامل کاهش انگیزه در اعتراض هستند که برای تبدیل نارضایتی به اعتراض باید به این موارد توجه کرد.»
شش ماه بعد حسرت این روزها را می خوریم
در ادامه ی جلسه، مهرداد عمادی با بیان این نکته که «بازسازی اقتصادی و رفاه اجتماعی رفتارها را مدنی تر می کند و کنش ها را مسالمت آمیزتر»؛ در ارزیابی از وضع بهم ریخته ی اقتصاد، تصریح کرد: «تا وقتی مدیران ما این گونه عمل و نگاه می کنند، وضع بدتر خواهد شد؛ اگر همین روال پیش رود گمان می کنم شش ماه دیگر به این روزها نگاه کنیم و بگوییم چه روزهای خوبی بود.»
مزروعی هم اظهار داشت: «نمی شود از بحران اقتصادی موجود، شورش و یا جنبش اجتماعی را انتظار بکشیم. آنچه در ایران به عنوان بحران اقتصادی ظاهر شده، عمده اش متاثر از سیاست های دولت است، و تلنبار آن نواقص و ناشی از اجرای سیاست های غلط، با تحریم ها خودنمایی کرده و بیرون زده است. قوای سه گانه همه گیج شده اند و نمی دانند چه کنند و رهایی از این وضع در گرو اصلاح مدیریتی است.»
شریعتمداری اما زاویه دید متفاوتی با مزروعی داشت؛ او تصریح کرد: «سوء مدیریت احمدی نژاد ناشی از سوء مدیریت سه دهه ای نظام ایدئولوژیک است. اما فراموش نکنیم که تحریم سیستم بانکی کشور را فلج کرده. تا اراده ی آقای خامنه ای تغییر نکند و جام زهر نوشیده نشود، وضع تغییر نمی کند؛ حتی اگر تحریم ها را 30 درصد موثر بدانیم.»
شریعتمداری همچنین افزود: «ایرانی دموکراسی می خواهد؛ محاصره ی جامعه مدنی کشور را به این وضع دچار کرده است. آقای خامنه ای تاکنون از کوچکترین اصلاحات در ایران جلوگیری کرده است. شکل حقیقی و حقوقی نظام همواره یکی بوده، و تا این نشکند وضع تغییر نمی کند.»
مزروعی اما در دفاع از دیدگاه خود، توضیح داد: «ساده سازی مسائل مشکل ما را حل نمی کند. این که تصور کنیم در ایران فقط آقای خامنه ای تصمیم گیر است، درست نیست. همه نقش داریم. مجموعه ی تعاملات در دولت و جامعه موثر است؛ و رهبری هم در این فضا عمل می کند. چرا در دوران اصلاحات ایشان نمی توانست چنین کند؟ چون مجلس و دولت اصلاحات در برابر سیاست ها و رویکردهای ایشان مقاومت می کرد.»
این عضو ارشد جبهه مشارکت که پس از انتخابات از کشور خارج شده و هم اینک مقیم بلژیک است، تصریح کرد: «من 10 سال پیش و 20 سال پیش این طور به حقوق بشر و دموکراسی نگاه نمی کردم. این وضع در دیگر لایه های اجتماعی نیز وجود دارد. همه تغییر کرده اند؛ این را بپذیریم.»
نقد اصلاحات و مصاحبه محمدرضا خاتمی
هنری از منظری متفاوت با شریعتمداری و مزروعی، دیدگاهی دیگر را تبیین کرد: «جنبش سبز ارتقاء یافته ی جنبش اصلاحی است. وقتی هویت جنبش سبز کمرنگ شود، گفتمان اصلاحات و گفتمان سرنگون طلبی برجسته تر می شود. جنبش سبز امتداد اصلاحات بود اما دو تفاوت عمده داشت: یکی مشارکت مردم در تحولات سیاسی و اجتماعی دیگر مانند دوران اصلاحات محدود به شرکت در انتخابات نیست. دیگر بحث نگاه به مبارزه غیرخشونت آمیز است. در دوره اصلاحات، تمام صحبت این بود که کاری نکنیم که حکومت به خشونت متوسل شود. در جنبش سبز اما گفته شد ما خودمان خشونت نمی ورزیم؛ کاری نداریم حکومت عصبانی شود یا نه.»
او افزود: «امروز اصلاح طلبان دوم خردادی باید به این پرسش پاسخ دهند که آیا بدون پایگاه مردمی و حضور مردم می توان تغییری را دوباره سامان داد؟»
در ادامه ی جلسه، دکتر بهروز بیات در پاسخ به پرسشی در مورد مصاحبه اخیر دکتر محمدرضا خاتمی، اظهار داشت: «اگر انتخابات در ایران، آزاد و همراه با گشایش آشکار به سمت دموکراسی نباشد، در درازمدت نتیجه نخواهد داد و بی حاصل خواهد بود.»
مزروعی در پاسخ به نقدهایی که متوجه جبهه مشارکت شد، گفت: «از سال 1384 اصلاح طلبان در مقام نقد عملکرد خود، رسیدند به این که باید به جامعه مدنی توجه کنند. اصلاح طلبان نگاه دوچشمی به حکومت و جامعه مدنی را در پیش گرفتند. جنبش سبز یک باره متولد نشد؛ بلکه جنبشی مبتنی بر جامعه مدنی و شبکه ها و نهادهای مدنی ایجاد شد.»
وی همچنین تاکید کرد که «نمی شود خیلی بین اصلاح طلبان و سبزها فاصله گذاشت؛ تفاوت ها معنادار نیست. تاج زاده و قدیانی اصلاح طلب هستند یا سبز؟ اگر دوستان ما بر انتخابات تاکید می کنند به خاطر این است که مردم در آن حضور حداکثری اجتماعی دارند. فرصت انتخابات از این زاویه معنا می یابد. صحبت آقای محمدرضا خاتمی در شرایط خاص داخل کشور انجام شده است. این را فراموش نکنیم.»
مهندس شریعتمداری اما نقدی دیگر داشت: «آقای خاتمی می توانست در مصاحبه اش برخی مطالب را نگوید. در نگاه جمهوری اسلامی، برانداز یعنی کسی که حفظ نظام برایش اوجب واجبات نیست، و دموکراسی برایش مهم است. حتی علی مطهری بهتر از آقای خاتمی موضع گرفته، چون براندازها را فقط پژاک و مجاهدین دانسته است.»
وی تاکید کرد: «پیشنهاد ما انتخابات آزاد با نظارت بی طرفانه طبق استانداردهای بین المللی و مبتنی بر توافق بین المجالس است که جمهوری اسلامی هم پذیرفته است.»
مزروعی بار دیگر ملاحظات خود را در برابر نقدها توضیح داد: «آقای خاتمی در همین مصاحبه نظام را تعریف می کند و می گوید نظام جمهوری اسلامی باید دموکراتیک باشد. و تصریح تاکید کرده که قانون اساسی فقط ولایت فقیه نیست. پیشنهاد می کنم دوستان و منتقدان تاملات راهبردی جبهه مشارکت را بخوانند. ما از قرائتی از نظام دفاع می کنیم که دموکراتیک باشد؛ نه از قرائت و رفتار اقتدارگرایانه. مشکل ما اما این مصاحبه نیست؛ راه حل نیروهای سیاسی ممکن است متفاوت باشد. مهم چشم انداز دموکراتیک است.»
وضع جامعه مدنی بهتر شده
در ادامه جلسه، ملیحه محمدی اظهار داشت: «آقای شریعتمداری می گویند هرچه جلو آمده ایم وضع بدتر شده؛ درحالی که من معتقدم جامعه مدنی ایران پیش آمده و رشد کرده است. مردم ایران در جنبش دموکراسی خواهانه ی خود یش آمده اند. توانایی های جنبش دموکراتیک ایران افزایش یافته است.»
این فعال سیاسی جمهوری خواه تصریح کرد: «مطالبه محوری که جنبش سبز مطرح کرد در مقام بلوغ جنبش اصلاحات، خیلی مهم است. ما در میانه ی راهیم. معلوم است که جنبش بالغ نشده. زندانی سیاسی امروز معنایی متفاوت دارد؛ زندانی سیاسی امروز دارد در جامعه زندگی می کند؛ مواضع اش را بیان می کند و خود را به حاکمیت تحمیل می نماید.»
دکتر عمادی ضمن تایید نگاه و ارزیابی محمدی، افزود: «اگر به کشوری مثل کره نگاه کنیم سندیکاهای کارگری خیلی فعالند؛ اگر به ترکیه نگاه کنیم فعالان کارگری و کرد و زنان و چپ، زمانی همه در زندان بوده اند؛ اگر به پرتغال زمان سالازار نگاه کنیم می بینیم چه وضع دشواری در این کشور حاکم بوده؛ خلاصه آن که دموکراسی احتیاج به زیرسازی و مقدمات دارد. باید «سیمان» ساختمان وجود داشته باشد. من هم معتقدم ما پیش رفته ایم چون دموکراسی حرکتی آهسته و تدریجی است. خیلی چیزها در جامعه شفاف شده است. این که حکومت به حرف من اقتصاددان گوش می کند یا نه، مهم نیست؛ مهم این است که من مسئولیت خودم را انجام دهم. من باور ندارم که تمام آنچه در این رژیم انجام شده منفی بوده؛ البته معتقدم الان دارد کارهای پرهزینه ای در کشور صورت می گیرد. در شیلی عفو عمومی دادند؛ دموکراسی به این نیاز دارد.»
شریعتمداری در واکنش به سخنان محمدی و عمادی، گفت: «معلوم است که جامعه ایران پیش رفته؛ اما این دستاورد نظام سیاسی نبوده، بلکه مقاومت جامعه مدنی و دستاورد آن بوده است. ما که مخالف اصلاحات نبودیم؛ مسئله این است که دستاورد اصلاحات موقعی تثبیت می شود که بتواند ساختارهای قانونی را اصلاح کند.»
قانون اساسی؛ ساختار حقیقی، ساختار حقوقی
در ادامه ی جلسه شریعتمداری به بحث دیگری اشاره کرد: «متاسفانه اصول مادام العمر قانون اساسی که غیردموکراتیک ترین اصول آن هم هست، دست را برای اصلاح قانون بسته است. این نهاد شورای نگهبان است که قانون اساسی را تفسیر می کند؛ مسئله این است که قانون اساسی دستاوردهای جامعه مدنی را تضمین و تثبیت نمی کند.»
علی هنری در نقد سخنان شریعتمداری گفت: «من جنبش سبز را یک ظرف واقعی و موجود می دانم؛ سهم من به عنوان یک جمهوری خواه و سکولار سبز از این جنبش به اندازه ی دیگر ناظران و کنشگران است. وقتی تغییر را امکان ناپذیر می کنیم، مشکلات بروز می کند. وقتی قانون اساسی مانع عمده و اولیه ارزیابی می شود، برخی لایه های اجتماعی ممکن است کناره گیرند. جامعه باید انگیزه اقدام داشته باشد و احساس موثر بودن فردی و کنش جمعی داشته باشد.»
این پژوهشگر علوم اجتماعی تصریح کرد: «صحبت از دموکراتیزاسیون که ملموس و نزدیک است باید جایگزین بحث دموکراسی و طرح افق های دور و غیرملموس شود.»
علی مزروعی نیز با نقد نگاه و رویکرد شریعتمداری، گفت: «هدف ما چیست؟ استراتژی ما چیست؟ اگر یک وضع دموکراتیک است، برای رسیدن به آن یک دوره گذار داریم. مشکل ما همین گذار است. ما یک ساختار حقیقی داریم و یک ساختار حقوقی. اینها با هم در تعامل هستند و بر هم اثرگذار. نیروی اجتماعی باید چنان قوت داشته باشد که ساختار حقیقی را متاثر سازد. وقتی نیروی اجتماعی متبلور نیست، ساختار حقیقی خود را در ساختار حقوقی متعین و متبلور می کند.»
وی همچنین افزود: «تا وقتی که درآمد نفت در اختیار دولت است، فاتحه دموکراسی در ایران خوانده است. دولتی که درآمد نفت دارد، توان سرکوب دارد؛ چنان که شاه داشت و این رژیم نیز.»
مزروعی تصریح کرد: «در دوره گذار، می توان به این قانون اساسی به عنوان یک مبنا اتکا کرد؛ مشکل ما این نیست که قانون اساسی چه بوده، مشکل عدم حاکمیت قانون است. بهترین قانون هم که باشد بدون اجرا بی خاصیت است. مشکل ما ولایت فقیه نیست؛ هرچند یکی از مشکلات ماست. با این قانون اساسی قطعا نمی توان نظام دموکراتیکی داشت. اما راه حل چیست؟ موسوی می گوید باید یک مبنا داشته باشیم برای تغییر، و این نمی تواند جز قانون باشد.»
شریعتمداری به دیدگاه های مزبور واکنش نشان داد: «امروز بخش های مختلف جامعه و حاکمیت برداشت های به شدت متفاوتی از قانون اساسی دارند. قانون اساسی که خودش فصل الخطاب نباشد و هر گروهی تعریف خود را داشته باشد، بی حاصل است. من می گویم این را کنار بگذاریم و از انتخابات آزاد سخن بگوییم. اگر انتخابات آزاد به عنوان گفتمان غالب پذیرفته شود، با معیارها و لوازمش، می تواند مبنا باشد. آزادی زندانیان، آزادی احزاب، آزادی رسانه و امنیت مردم، اینها حوزه های مشترک است. باید بر مشترکات تاکید کرد.»
هنری هم اظهار داشت: «بحث قرائت نیست؛ وقتی اصلی وجود دارد در قانون اساسی که امکان تجمع سیاسی را قانونی می داند، این تصریح است.»
در ادامه جلسه، مزروعی گفت: «ما در جبهه مشارکت بیانیه ای در سال 85 آمده کردیم که در آن آمده بود، تنها راه حل پرونده هسته ای مذاکره با غرب است؛ شب عید سال 1386 از وزارت اطلاعات به دوستان ما زنگ زدند و گفتند اگر منتشر کنید جبهه مشارکت را می بندیم. نامه 136 نفر به آقای خامنه ای موضع اش مشخص است؛ 10 سال پیش ما صریح گفتیم برای گذشتن از بحران باید جام زهر نوشیده شود؛ البته چوباش را هم خوردیم و همه ردصلاحیت شدند. اگر سیاست کلان تغییر نکند، تحولات روبنایی بی حاصل است. مطالبات اصلاح طلبان به صراحت ابراز خواهد شد: تغییر سیاست های کلان در داخل و خارج.»
هنری نیز اظهار داشت: «برای ما باید بحث مهم استفاده از فضای انتخاباتی و افزایش مشارکت مردم باشد. فراموش نکنیم که در انتخابات 1392 دو انتخابات ریاست جمهوری و شوراها هم زمان است. انتخابات را مقصد ندانیم؛ آن را به عنوان یک پروسه ببینیم. تصمیم گیری جامعه در قبال انتخابات و مشارکت جنبشی، متفاوت است و باید این را فهمید و متناسب با آن برنامه ریزی کرد.»
بیات هم در تبیین نوع نگاه خود به وضع سیاسی معطوف به انتخابات 1392 گفت: «برای مشارکت در انتخابات باید تحول اتمسفریکی در کشور به وجود آید؛ این را الان نمی بینیم؛ مثلا آزادی زندانیان سیاسی. این می تواند اتمسفر انتخابات را متاثر کند.»
محمدی هم با اشاره به نظر بیات، اظهار داشت: «فضای انتخابات و سیاسی کشور به ما خواهد گفت که چه نوع مشارکتی داشته باشیم. مشارکت فعال اجتماعی شاید برای طرح مطالبات ممکن باشد. شرکت فقط در انتخابات نیست؛ شرکت در پروسه انتخابات است.»
واکنش به خطر جنگ
محمدی در ادامه سخنان خود با اشاره به احتمال وقوع جنگ، گفت: «اگر وضع جنگی باشد، من بین بد و بدتر شاید مجبور به انتخاب شوم و یک اصول گرای میانه را حتی انتخاب کنم.»
شریعتمداری اما نظر متفاوتی داشت: «هستی ایران در خطر است؛ مسئله الان جنگ و تحریم است. اینها هستی کشور را به خطر انداخته است... نظام در پی این است که مخالف و منتقد هم انتخابات را مشروع بدانند. باید پیش شرط های انتخابات آزاد را مطرح کنیم؛ مطالبات حداکثری. بعد در مقطع انتخابات ارزیابی می کنیم که چه چیزی محقق شده و می توان مشارکت کرد یا نه. یکی از معتبرترین مدلهای گذار به دموکراسی، استراتژی اننخابات آزاد است. از حدود 140 کشور نیمی از آنها اینچنین به دموکراسی گذار کرده اند. اگر نمی توانیم روی مدل توافق کنیم روی پیش شرط هایش توافق کنیم. نیروی اجتماعی فقط در داخل کشور نیست. مدل و مهم این است که از همه ی نیروهای سیاسی بخواهیم برای انتخابات آزاد تلاش کنند؛ اکنون اغلب نیروها بر این تاکید دارند، حتی رضا پهلوی.»
در ادامه، بابک امیرخسروی، فعال پرسابقه ی چپ و جمهوری خواه مقیم پاریس که ازجمله حاضران در جلسه بود، نکاتی را بیان کرد و ازجمله گفت: «اگر بخواهیم برویم دنبال انتخابات آزاد و سالم، و تاکید بر پیش شرط های آن، ما از وضع اجتماعی فاصله خواهیم گرفت. و در برابر یک دولت قدرتمندی مثل جمهوری اسلامی، عملا به براندازی می رسیم. اگر قرار است کاری برای آزادی و دموکراسی ایران انجام دهیم باید در کنار نیروهای داخل کشور باشیم. باید از پیش شرطهای انتخابات آزاد بگوییم و برایش مبارزه کنیم اما در چهارچوب قانون اساسی.»
امیرخسروی تصریح کرد: «وقتی می توانید در این راه فعال شوید که به قانون اساسی ملتزم باشید و از جنبه های مثبت آن (حقوق ملت) بهره بگیریم. در ایران اصلاحات اقتصادی بدون اصلاحات سیاسی ممکن نیست؛ و این البته در پیوند با مسئله ی مناسبات خارجی است. اصلاحات سیاسی مقدم بر اصلاحات اقتصادی و کلید مشکلات است.»
بیات ولی به نکته ای متفاوت اشاره کرد: «در گذار، شاهد تغییر نظام هستیم. نمی خواهیم سر کسی را کلاه بگذاریم. وقتی صحبت از گذار می کنیم، بحث تغییر رژیم است و براندازی. کلمه ی براندازی الان مضمونی خشن یافته، ولی این عملا به معنای تغییر رژیم است.»
هنری اما نظری دیگر داشت: «جامعه ایران از خواست انتخابات آزاد عبور کرده؛ جوانان نوعی مشارکت در تمام ابعاد اجتماعی سیاسی می خواهند. از نوع لباس و محیط زیست تا دیگر حوزه ها. خواست جوانان ایران فراتر از انتخابات آزاد است و فروکاستن مطالبات به انتخابات آزاد به نوعی محدود کردن مشارکت عمومی است. پرسش کلیدی باید چگونگی استفاده از فضای انتخاباتی برای مشارکت و اعتراض باشد.»
محمدی در مورد احتمال وقوع جنگ و بحث واکنش به آن، گفت: «بحث جنگ هرچند الان فروکاهش کرده، اما همواره در کنار بحث تحریم روی میز غربی ها بوده و برای همین باید به آن حساس بود.»
شریعتمداری اما نظری متفاوت داشت: «خطر جنگ را بیهوده عمده نکنیم و چک سفید به رژیم ندهیم. اگر به غرب در مورد جنگ هشدار می دهیم به سردار جعفری و حاکمیت ایران هم هشدار دهیم. برجسته سازی بحث جنگ، درگیر ساختن ما میان دو وضع طاعون و وباست.»
عمادی هم دیدگاهی خاص داشت: «تحریم ها پرخطرتر از بحث جنگ است؛ البته این وضع تا نوامبر قابل پیش بینی است؛ معلوم نیست پس از انتخابات آمریکا چه وضعی پیش خواهد آمد.»
مزروعی نیز ابراز عقیده کرد: «روحانیت تا پای جنگ می رود اما نمی جنگد. من جنگ را الان خطر عمده نمی دانم. اما اگر وضع سوریه تغییر کند، احتمال ها فرق می کند.»
هنری هم گفت: «باید میان مخالفت جنگ در داخل و خارج تفکیک قائل شد؛ در داخل این درخواست معنادار است، اما در خارج، محکوم کردن حکومت در داخل، شاید به معنای چراغ سبز به خارج باشد.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر