
ندای سبز آزادی ـ کاوه مشرقی: «آيا اين وقاحت و بيشرمي نيست كه حاكميت كودتا، هنوز و هميشه، ادعاي «اسلامي بودن» رفتارهاي خود را با بوق و كرنا به گوش مردم ميكوبد و آشكارترين «گناهان كبيره» را يكي پس از ديگري مرتكب ميشود و همچنان ميخواهد كه «بزرگترين دروغ» او (اسلامي بودن حاكميت) را باور كنيم؟!»
این سخنان یکی از برجستهترین شاگردان مکتب آیت الله حسینعلی منتظری است؛ فقیهی که جمهوری اسلامی کنونی را فاقد عناصر جمهوریت و اسلامیت توصیف کرد؛ و در ارزیابی مشابهی، شاگرد برجسته و آزاده و مجتهد او، "احمد قابل" اسلامی بودن حکومت مبتنی بر ولایت مطلقه فقیه و به رهبری آیت الله خامنه ای را «بزرگ ترین دروغ» توصیف می کند.
مجتهد آزاده و فقیه دموکراسی خواه و مبلغ دین رحمانی و شریعت عقلانی، از فردای کودتای انتخاباتی 1388، تعارف و ترس را کنار نهاد و به صراحت در برابر سرکوب های خونین، و اقدام های غیرقانونی تمامیت خواهان موضع گرفت: «در دل تاريكيهاي ظلم و ستم حاكميت كودتا كه "براندازان سخت نظام جمهوري اسلامي"اند، پديد آمده است و با دست خود آنان، اسباب رسوايي روندي كه منجر به اقتدار آنان شده است، فراهم گرديده و به همين دليل، ميتوان "ابتربودن" عملكردهاي كوتاچيان را آشكارا ديد.»
این تاکید پژوهشگر برجسته ی دین، و حامی صادق جنبش سبز، احمد قابل است؛ سبز حقجویی که در اوج سرکوب های غیرانسانی پس از کودتای انتخاباتی، «شرک» را به تمامی به تمسخر می گیرد و می نویسد: «در كجاي اسلام آمده است كه افراد كثيري را بدون اثبات جرمي در حد قتل، زير شكنجهها بكشند و جنازهي آنها را تحويل ندهند و يا پس از تأخير فراوان در تحويل، براي خانوادههاي داغدار و دوستان و آشنايان مزاحمت ايجاد كنند تا سوگواري نكنند و اگر اقدام به سوگواري كردند، آنان را به قصد كشتن، بزنند و متهم به اقدام بر عليه امنيت ملت و كشور كنند؟! شرم و حيا و انسانيت و حقيقت، در «اسلام جعلي اين كودتاچيان از خدا بيخبر» هيچ جايگاهي ندارد؟!»
«حجت» واقعی اسلام، احمد قابل تاکید میکند: «آنها به خدا و اسلام و پيامبر خدا و ائمهي هدي، كه زير شكنجههاي ددمنشانه، تنها اميد بازداشتيها است اهانت ميكنند و آشكارا به انكار ارزش آنان تكلم ميكنند و زير ضربات مشت و لگد و باتوم و... از متهمان ميخواهند كه به «ولايت فقيه» احترام بگذارند؟! ننگ بر چنين ولايت فقيه و ولي فقيهي باد كه بدون حفظ حريم خدا و پيامبر و امامت معصوم، بخواهد حريم نامحترمي براي خود دست و پا كند!؟»
او در مقام اعتراض به حصر و حبس موسوی و کروبی می گوید: «مگر آنان کاری جز "مخالفت با استبداد و مخالفت با سلب حقوق مردم" کردند؟! مگر جز از راه های مسالمت آمیز و قانونی، به انتقاد و صدور بیانیه پرداختند؟!»
وی تاکید می کند که «این رفتارها وظیفه ی ملی و شرعی آنان بوده و هست و کسی را بخاطر وظیفه شناسی نمی توان محکوم کرد، مگر انکه «عدم انجام وظیفه» مطلوب حاکمیت باشد!»
قابل با اشاره به این نکته که «کروبی و موسوی و همراهان و همفکران شان، تنها از دامان پاک خود به زندان رفته اند، می گوید: «اما من به عنوان یک شهروند، برای پیشبرد اهداف آنان(دفاع از حق حاکمیت ملی) تلاش اندکی کرده ام که امیدوارم خدای رحمان حسابم را از ستم پیشه گان جدا کند و کم مرا با کرم خویش، جبران کند.»
نقد رهبر جمهوری اسلامی
احمد قابل با تاکید بر این نکته که «بالاترین مقام مسئول در نظام جمهوری اسلامی، رهبری کشور است» او را به این دلیل که «بیشترین اقتدار و امکان را در اختیار دارد»، «مسئول» می داند و موظف به پاسخگویی. وی تصریح می کند که «تمامی اقدامات نهادهای زیر نظر رهبری، شرعا و قانونا بر عهده ی وی قرار می گیرد، مگر آنکه در برابر جرم و خطای آنان واکنش مناسب نشان دهد و راه های آشکاری برای اطلاع رسانی بدون دلهره از تمامی ارکان قدرت را به رهبری و جامعه ی ایران ، فراهم کرده باشد.»
او در مطلبی که برایش عنوان «وصیت» را برگزیده، در سال 1387 و پیش از کودتای انتخاباتی می نویسد: این رهبری کشور است که
الف ) نشریات مکتوب و روزنامه ها را به شدت تحت کنترل دولت و حاکمیت قرار داده است؛
ب ) اجازهی تأسیس و فعالیت رادیو و تلویزیونی را (حتی در خارج از مرزها) به منتقدان دلسوز و دگراندیشان مذهبی نمی دهد؛
ج ) نویسندگان و بسیاری از امضاء کنندگان نامه های پنهانی منتقدان سیاست های ایشان، در اولین مرحله پس از نوشتن نامه، مورد انواع بی مهری ها و سلب حقوق قانونی (مثل حق نامزد شدن در انتخابات) قرار گرفته اند. رد صلاحیت این افراد، با اتکای به اظهارات تند رهبری کشور و گاه با تصریح ایشان به عدم صلاحیت منتقدان، صورت گرفته و می گیرد.
د ) اینگونه رفتار با منتقدان، جرأت و جسارتی به دون پایه ترین مسئولان قانون شکن و بداخلاق در دستگاه های مختلف حکومتی بخشیده است که هیچ مقام غیروابسته به رهبری (حتی اگر هفتمین و هشتمین رئیس جمهور یا رئیس مجلس ششم باشد) نمی توانست و نمی تواند مانع قانون شکنی آنان شود، تا چه رسد به جایی که فرد متخلف، از دانه درشت ها و یا خود رهبری باشد.
بر مبنای این ملاحظات است که او تصریح می کند: «هیچ عذری برای رهبری کشور باقی نمانده است تا تخلف مسئولان دستگاه های مختلف را از خویش نفی کند. او در تمامی تخلفات ریز و درشت دستگاه حاکمه شریک است و این ناشی از "رویکرد غیرمنطقی و غیرقانونی خود رهبری به مجموعه ی قانون اساسی" است. قرائت غیرمنطقی قانون اساسی کشور بر اساس "فراقانون بودن رهبری" و تفسیر غیرعلمی و غیرفقهی از عنوان "ولایت مطلقه" این مشکل را پدید آورده است.»
فقیه دموکراسی خواه تاکید می کند: «کینه توزانه برخورد کردن با مخالفان سیاست ها، آن هم از طرف فرد و جایگاهی که باید در تمامی رفتارها و گفتارها "عادل و متعادل" باشد و تمامی افراد جامعه ی خود را مبتنی بر واقعیت وجودی و وزن اجتماعی آنان، در تمامی اظهارات و انتصابات، مورد توجه قرار دهد و مخالفان سیاست های خود را تکریم کند و آنان را محبوب ترین افراد بداند، نتیجه ای جز آنچه تاکنون داشته، نمی توانست به بار آورد. تنها راه نجات، رها کردن تصورات غیر منطقی و بازگشت به منطق و اخلاق و قانون است.»
پاکباختگی مدافع اسلام رحمانی و عقلانی
انقلابی دیروز، رزمنده ی جبهه های دفاع مقدس، و جانباز جنگ تحمیلی، آنکه خود از بنیانگذران و مدافعان نظامی جمهوری اسلامی بود، از نیمه ی دهه 70 به شکل مکرر، هدف سرکوب و برخورد امنیتی و قضایی قرار گرفت. بارها دچار حبس و بدرفتاری شد و بی عدالتی و رفتار غیرانسانی و ضدقانونی را مکرر تجربه کرد. ازجمله در سال 1380 و 80 که 125 روز در بند امنیتی 240 اوین در انفرادی صبوری کرد.
بعدتر، و در جریان بازداشت پس از کودتای انتخاباتی 1388، در دفاعیه اش در برابر قاضی دادگاه انقلاب با اشاره به عکس رهبر جمهوری اسلامی روی دیوار دادگاه، گفت: «این آقا در خطبه های نمازجمعه و پیش چشم همه ی من و شما و در سایر سخنرانی هاشان، بارها و بارها حکومت پر از ظلم و جور خویش را با حکومت سراسر عدل امیر مؤمنان علی(ع) مقایسه می کند و به این وسیله صراحتا به مولای متقیان(ع) و پیامبر خدا(ص) و اسلام اهانت می کند!! چطور است که شما به اتهام «اهانت احتمالی به رهبری» غیرت می ورزید و صدها نفر را ماه ها بازداشت کرده و برخی را به مدت های طولانی زندانی می کنید، ولی من مدعی پیروی از امیر مؤمنان(ع) اینقدر بی غیرت باشم که در برابر این جسارت ها و اهانت های آشکار هیچ واکنشی نشان ندهم؟!! مگر من بی غیرت باشم که سکوت کنم. والله در برابر این جسارت ها و اهانت ها می ایستم حتی اگر به قیمت جانم تمام شود!»
او به شکلی ستایشبرانگیز، جسور و بیپروا نشان میداد و بیاعتنا به ظواهر ظلم و تهدیدحاکم؛ خود تصریح می کند که «دير زماني است كه جمجمهي خويش را به خدا عاريه دادهايم تا دروغ و خيانت نسبت به شريعت عقلاني و رحماني محمدي(ص) را رسوا سازيم و لكههاي ناشي از عملكرد فريبكاران مدعي اسلام را از چهرهي پاك دين خدا(تبارك و تعالي) و شريعت مصطفي(ص) و طريقت علوي(ع) بزداييم و تفاوت آشكار و ماهوي آن حقيقت سترگ را با دروغ بزرگ مدعيان اخير«حكومت اسلامي» آشكار كنيم.»
وطندوست امیدوار و سبز
قابل با تاکید بر این مهم که «امروزه اكثريت قاطع ملت را آگاهتر از پيش، در مسير احقاق حق حاكميت خويش ميتوان ديد و ديگر تنها نيستيم» نجوای مومنانه ی خود را تکرار می کند و می گوید: «اندكي صبر، سحر نزديك است و بر اثر صبر نوبت ظفر آيد.»
شواهد «قابل ایرانزمین» کم نیست:
«نميبينيم كه حاكميت كودتا، جرأت دادن مجوز براي راهپيمايي مسالمت آميزمان را ندارد و از تصور تجمع ميليوني ما، چگونه مي لرزد؟!»
«نميبينيم كه براي اثبات «صحت انتخابات» آنقدر دست حاكميت كودتا خالي است كه محتاج مهر تأييد «اصلاح طلبان در بند» است و آنها را تحت انواع فشارهاي جسمي و روحي گذاشته تا اعلام كنند كه «هيچ تقلبي نشده است»؟! و براي اثبات آزاد بودن افراد و تأييدهاي آنان، نمايشي تلويزيوني ترتيب ميدهد تا شايد كسي را گول بزند!؟»
اسفند 1388 پس از 10 هفته بازداشت در اطلاعات مشهد، که در پی ممانعت از حضور وی در مراسم تشییع پیکر استادش (آیت الله منتظری) صورت گرفت، این فقیه دین رحمانی و پژوهشگر شریعت عقلانی را با با دستبند و پابند به دادگاه انقلاب بردند. قابل اما از منظری متفاوت با نگاه و روش تمامیت خواهان اعلام کرد: «پیرو امامی هستم که با غل و زنجیر او را وارد مجلس کردند و هنگامی که پرسیدند کار خدا را چگونه دیدی فرمود: ما رأیت الا جمیلا.»
و خطاب به نهادهای امنیتی و قضایی گفت: «می خواهید مرا تحقیر کنید اما من جز زیبایی چیزی نمی بینم.»
چشم انداز مطلوب مرد موحد و مجتهد ایراندوست مشخص است: «خواستهي اصلي اين ملت، چيزي جز «بازگشت به حق حاكميت مطلقهي ملت» نيست و شواهد و قرائن نشان ميدهد كه اين نوبت، بدون رسيدن به تمامي حقوق قانوني خويش، ميدان را ترك نخواهد كرد.»
قابل، چونان مومنی امیدوار، تصریح می کند که «اين سنت الهي است كه "ظلم و ستم، پايدار نميماند"...»
او ابراز اميدواری می کند كه «با آزادي كامل عزيزان دربند، سند رسوايي ديگري از كودتاچيان بيحيا به دست ملت افتد و مسير سقوط كودتاچيان برانداز نظام، فراهم گردد و بهار آزادي با شهد «حاكميت مطلقهي ملت» در نظام جمهوري اسلامي ايران را تجربه كنيم.»
در ادامه افزایش دویست تومانی قیمت دلار در روز گذشته، امروز هم دلار دویست تومان گرانتر از دیروز بود.
به گزارش بازتاب در دو روز پیاپی پول ارزش ملی کاهش یافت و دلار از ۳۲۶۰ تومان در یکشنبه به ۳۷۰۰ تومان در سه شنبه رسید.
براساس این گزارش با افزایش قیمت از ۱میلیون و۲۶۰ هزار تومان در روز یکشنبه برای سکه تمام بهار طرح جدید به رقم یک میلیون وچهار صد وچهل هزار تومان رسید.
خبرگزاری بحرین از توقف پروازهای هواپیمایی گلف ایر به ایران خبر داده است.
بنا بر این گزارش، این شرکت هواپیمایی اعلام کرده است که سازمان هواپیمایی ایران مشکلاتی برای تایید زمان پروازها دارد و توقف پروازها از همین رو صورت گرفته است.
به گزارش رویترز، شرکت هواپیمایی گلف ایر، امیدوار است که از سال آینده میلادی این پروازها از سر گرفته شود.
به گزارش رادیو فردا این خبرگزاری میافزاید از آغاز اعتراضات در بحرین که به بحران در روابط تهران - منامه نیز دامن زده است، میزان پروازها میان دو کشور کاهش چشمگیری داشته است.
وکیل مدافع مهدی هاشمی از ملاقات موکلش با اعضای خانواده خود خبر داد.
سیدمحمود علیزاده طباطبایی در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه این ملاقات روز پنجشنبه انجام شده است، گفت: عفت مرعشی همسر آیتالله هاشمیرفسنجانی به همراه همسر و فرزند مهدی هاشمی روز پنجشنبه در زندان اوین با وی ملاقات کردند.
علیزاده طباطبایی گفت: این ملاقات در حضور بازپرس به مدت نیمساعت انجام شد و به من اجازه ملاقات با موکلم داده نشد.
وی تاکید کرد: اگر قرار باشد مدت بازداشت مهدی هاشمی را تمدید کنند به این موضوع اعتراض خواهیم کرد.
در حالی که کویت اعلام کرده در برابر "تهدیدات ایران" در باره جزایر سه گانه ایرانی در کنار امارات متحده عربی است، محمود احمدی نژاد برای دومین بار در هفت سال گذشته، عازم این کشور شده است.
احمدی نژاد روز سه شنبه بیست و پنجم مهر با ترک باکو، پایتخت جمهوری آذربایجان، با هدف شرکت در اجلاس سران "گفت و گوی همکاری های آسیایی" به کویت سفر کرد.
به گزارش بی بی سی فارسی یک روز پیش از ورود احمدی نژاد به کویت، محمد عبدالله المبارک الصباح، وزیر اطلاع رسانی این کشور، در گفت و گو با روزنامه سعودی الشرق گفته بود که دولت کویت در موضوع "تهدیدات ایران در اشغال جزایر سه گانه" ایرانی در کنار امارات ایستاده است.
روابط ایران و کویت در سال گذشته خورشیدی به دنبال دستگیری افرادی در این کشور به اتهام جاسوسی برای ایران، رو به سردی گذاشت و دو طرف سفرای خود را فراخواندند.
در جریان برگزاری اجلاس سران کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها که اوایل شهریور ماه امسال در تهران برگزار شد، گرچه امیر کویت به عنوان بالاترین مقام این کشور به ایران دعوت شده بود، اما کویت در سطح وزیر امور خارجه در این نشست شرکت کرد.
مطابق رویههای دیپلماتیک، بی پاسخ ماندن سفر مقام های رسمی، به معنی کم اعتنایی یا ابراز ناخرسندی نسبت به سیاست یا عملکرد دولت مهمان تلقی میشود.
آخرین باری که شخص اول حکومت کویت به ایران سفر کرد در زمان صباح احمد جابر الصباح امیر متوفی کویت بود که در پاییز سال ۱۳۷۶ به دعوت سید محمد خاتمی، در نشست سران کشورهای اسلامی در تهران حضور یافت.
در حال حاضر صباح احمد جابر الصباح، امیر کویت است که از حدود حدود شش سال پیش این سمت را در اختیار دارد.
سفر محمود احمدی نژاد به کویت، دومین دیدار او از این کشور است.
احمدی نژاد یک بار در زمستان ۱۳۸۴ سفری بسیار کوتاه به کویت داشت. کویت آن زمان از ایمنی نیروگاه اتمی بوشهر که در مجاورت این کشور است، ابراز نگرانی کرده بود.
احمدی نژاد قبل از سفر به کویت و در اجلاس اکو خواستار «به کارگیری شیوه تهاتر (مبادله کالا به کالا) و تجارت با پولهای ملی و ایجاد مقررات هماهنگ گمرکی» شد، با این استدلال که «اقتصاد ملتهای خود را از اثرات سوء خلق داراییهای کاغذی و کسری بودجه کشورهای کلان سرمایهداری مصون» نمایند.
بعد از تحریمهای تازه آمریکا و اتحادیه اروپا بر فروش نفت و بانک مرکزی، دولت ایران هماکنون عملا از دسترسی به سیستم مبادله با ارز دلار در جامعه بینالمللی محروم شده و برای ادامه بازرگانی خارجی خود، به ویژه دریافت پول نفت، به تهاتر و دریافت ارز کشورهای خریدار نفت ایران، از جمله لیره ترکیه، روپیه هند و یوآن چین روی آورده است.
ندای سبز آزادی: درحالیکه برخی گزارشهای تائید نشده از درگذشت احمد قابل ،پژوهشگر و نو اندیش دینی خبر داده بود خانواده وی اعلام کرده اند که احمد قابل دیشب مرگ مغزی داشته اما قلب وی همچنان کار می کند.
خانواده احمد قابل در اطلاعیه ای اعلام کردند که پزشکان مرگ مغزی آقای احمد قابل را اعلام کرده اند و حیات نباتی وی بوسیله دستگاهها ادامه دارد.
دراین اطلاعیه آمده است:امروز ساعت ۱۴ ایشان دچار ایست قلبی شدند که با شوک الکتریکی احیا شد و برگشت . تا ساعت۲۰ و سی دقیقه امروز همچنان دستگاهها به ایشان وصل است. و حیات نباتی ایشان ادادمه دارد. هنوز فوت قطعی ایشان اعلام نشده است . طبیعی است هرگونه خبری از سوی خانواده اطلاع رسانی خواهد شد.
احمد قابل، پژوهشگر و نواندیش دینی، به دنبال وخامت حالش در ساعت ۳ بامداد روز گذشته ، به بیمارستان قائم مشهد منتقل و جهت انجام مراحل درمانی بستری شد.
احمد قابل مجتهد و پژوهشگر دینی و از شاگردان آیت الله منتظری است.این شاگرد برجسته مرحوم آیت الله العظمی منتظری، طی سال های اخیر بارها به دلیل انتقادات خود به حاکمیت، مورد بازداشت و تهدید قرار گرفته بود و در یکی از آخرین بازداشت هایش دچار بیماری و مشکلات مغزی حاد شده است و پزشکان از وجود تومور در مغز وی خبر داده اند.
او در سال ۱۳۸۰ بازداشت و پس از تحمل ۱۲۵ روز زندان انفرادی در اوین، به قید وثیقه آزاد شد. اتهامات او در آن زمان اقدام علیه امنیت ملی، اهانت به رهبر و تبلیغ علیه نظام عنوان شده بود.
قابل در ۲۹ آذر ۱۳۸۸ احمد قابل زمانی که برای مراسم تشییع آیت الله منتظری از مشهد به قم می رفت در بین راه نیشابور بازداشت و روز ۲۱ خرداد ۱۳۸۹ پس از تحمل حدود ۱۷۰ روز زندان، با قرار وثیقه ۵۰۰ میلیون ریالی و با حکم رییس شعبه ۵ دادگاه انقلاب مشهد آزاد شد.
قابل پس از آزادی از زندان در گفتوگو با تارنمای کمپين بينالمللی حقوق بشر اعلام کرد که متهمان مواد مخدر در زندان وکيلآباد مشهد در يک گروه ۷۰ نفری به صورت "دستهجمعی" اعدام شدهاند.
اولین جلسه دادگاه قابل، روز ۲۹ اردیبهشت درحالی برگزار شد که او را با پابند به دادگاه آورده بودند.
احمد قابل سال گذشته به دنبال تشخیص تومور مغزی از زندان به بیمارستان منتقل شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت. او اوایل تیر ماه سال جاری نیز بار دیگر برای در آوردن ترکش دوران دفاع مقدس تحت عمل دیگری قرار گرفت و اواخر تیر نیز بعد از عمل دشوار جراحی مغز دوران نقاهت، در بیمارستان میلاد تهران بستری شد.
بازخوانی نامه احمد قابل به رهبری در سال ١٣٨٤
احمد قابل از شاگردان برجسته آیت الله منتظری و از منتقدان صریح رهبر جمهوری اسلامی است.
این پژوهشگر دینی، سال ١٣٨٤ در نامه ای تاریخی به آیت الله خامنه ای انتقادات صریحی را مکتوب کرد که بازتاب گسترده ای یافت.
آنچه در پی می آید متن کامل این نامه است که به منظور بازخوانی آن باردیگر منتشر می شود:
جناب آیةالله سید علی خامنهای ، با سلام و احترام.
چهاردهم خرداد ، پایان شانزدهمین سالی است که حکومت ایران با تمامی سازو کارهای لازم ، تحت رهبری و مدیریت مطلقهی شما بوده است. ٢ سال عضویت در شورای انقلاب ، مجلس و نمایندگی رهبری در شورای عالی دفاع ، ٨ سال ریاست جمهوری و ١٦ سال رهبری ، مسئولیت تمامی اوضاع کنونی کشور را در مرتبهی اول بر دوش شما و در مرتبهی دوم بر دوش آقای هاشمی رفسنجانی میگذارد ( ٩ سال رئیس مجلس ، ٨ سال رئیس جمهور ، ٨ سال رئیس مجمع تشخیص مصلحت ). مدیریتی که به سبب آن ، کشور در آستانهی اتفاقات تعیین کننده و خطیری قرار گرفته که سر نوشت همه را شدیدا تحت تاثیر قرار میدهد و ملک و ملت را در دو راهی موجود ، یا به سلامت رهنمون میشود و یا اندوختهی سالیان دراز رنج و کوشش و سرمایه گذاری مادی و معنویشان را به تاراج بیگانگان و تروریستهایی از سنخ القاعده میدهد.
گزینش ریاست جمهوری در چنین شرایطی ، حکم « رفراندومی » را پیدا کرده است که از میان چهار گزینهی ؛ « نفی جمهوری اسلامی ، تغییر ساختار کلی قدرت در قانون اساسی ، قرائت استبدادی از قانون اساسی و حفظ وضع غیر دموکراتیک موجود ، اصلاحات بنیادی و کارساز و محدودیت همهی قدرتمندان در چارچوب قانون اساسی با قرائت و رویکردی علمی و دموکراتیک » یکی بر کرسی واقعیت مینشیند. واقعیتی که در شرایطی ناعادلانه ، غیر آزاد و غیر دموکراتیک شکل گرفته و میگیرد و پیشاپیش به اعتبار آن صدمهی جبران ناپذیری خورده است.
با همهی این نابسامانیها و رفتارهای ناعادلانه ، اگر اکثریت ملت ایران به پای صندوق رأی بروند ، یکی از گزینههای سوم یا چهارم را برخواهند گزید و اگر از رأی دادن امتناع کنند ، یکی از دو گزینهی نخست رأی خواهد آورد. این داوری ، برآیند حقیقتی است که در ایران میتوان به آن رسید ، چرا که هم شما و اقتدارگرایان حامی شما سخن از « لزوم و وجوب شرکت » به میان میآورید و هم مخالفان شما گزینههای « لزوم شرکت و رأی دادن به اصلاحات » یا « لزوم عدم شرکت و تحریم » را تبلیغ کرده و میکنند.
وضعیت شکننده و خطر ناک موجود ، البته ناشی از اختیار و انتخاب شما و یاران و همراهان صادق و غیر صادق شماست که در طول ٢٦ سال تسلط بر قدرت ، شکل گرفته و میرود که به تصمیمی سرنوشتساز ( که یا به « خیانت » میانجامد و یا به « فداکاری و از خود گذشتگی ضروری » اما به یاد ماندنی ) منتهی شود.
میخواهم برای یاد آوری ، چند نکتهی تاریخی را یاد آور شوم که در پدید آمدن این دو راهی خطیر ، برجستگی بیشتری از سایر نکات دارد و برخی از آنها کمتر مورد توجه سیاستمدارانی قرار گرفته که خطر تذکر به شما را به جان خریده و معمولا مواردی از اقدامات شما و منصوبان شما که بر خلاف قانون و یا خلاف شرع بوده است را کم و بیش تذکر دادهاند.
این مواردی که بر میشمارم ، علاوه بر تذکراتی است که دیگر ناصحان مشفق ، از باب « فذکر ان الذکری تنفع المؤمنین » در فرصتهای مختلف علنی یا مخفی به شما یاد آوری کردهاند. شاید خدای سبحان در این بیان ، تأثیری مثبت گذارد و در تصمیم صحیح ، به شما یاری رساند.
١- همهی آدمیان در زندگی گذشتهی خویش ، کم یا بیش ، خطاهایی داشتهاند. چه در اندیشه و چه در عمل. خطای بزرگ روحانیت ما این بود که بدون دانش « مدیریت » مدعی « حکومت » شد و با سرمایهای به نام « فقه » که در جای خود ارزشمند است و به گفتهی مرحوم آیةالله محمد حسین غروی اصفهانی ( معروف به کمپانی ) ؛ « هیچ ارتباطی به ریاست حکومت و نظام و مدیریت ندارد » ، نامزد ریاست و سیاست شده و بر ارکان قدرت مسلط شد و « ولایت مطلقه » را طلب کرد. ولایتی که با قرائت رایج در بین اصحاب قدرت ، نه امکان منطقی داشت و نه عملی و علمی بود ، ولی در برخی زمینهها ، مصداق « آش نخورده و دهان سوخته » شد ، هرچند در برخی زمینههای منفی ، چهرهای ناپسند از آن پدیدار شد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنم.
البته در سال آخر عمر ، مرحوم بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز به این نکته واقف شد و با صراحت اعلام کرد که در امر حکومت ؛ « فقه مصطلح ، کفایت نمیکند ». یعنی در برخی زمینهها ، به همان نتیجهای رسید که مرحوم کمپانی به آن رسیده بود.
٢- از آغاز جمهوری اسلامی ، حکومت ایران در صحنهی سیاست داخلی ، به دام خشونتطلبان افتاد و چهرهی « اسلام » با غبار خشونتهای غیر اصولی و اعدامهای مکرر و تصمیم به حذف و هتک مخالفان سیاسی و اعتقادی ( از جبههی ملی و نهضت آزادی تا مجاهدین خلق و مارکسیستها ) همراه شد و به جای « همزیستی و تحمل و مدارا با مخالفان » که توصیهی عقل و شرع بود ، قیچی دو دم « مخالفان مسلح خشونت طلب ، همچون مجاهدین خلق و فدائیان خلق و احزاب مسلح کرد و عرب و ترکمن و بلوچ از یک سو و دستگاههای اطلاعاتی و قضائی به شدت کم تجربه و یا بیتجربه و جوانان احساساتی و خشن مسلط بر این دستگاهها از سوی دیگر » کشور و نظام حاکم بر آن را به سوی درهای عمیق و هولناک از کینه و انتقام و جنگ طلبی و بیاعتمادی مطلق ، سوق داد.
کشور از سوی دو نیروی مخالفان مسلح انقلاب اسلامی و برخی حامیان مسلط بر قدرت ، که وجه مشترک آنان « اسراف در قتل و خون ریزی » بود ، به وادی خشونت بیمهاری کشیده شد که حاصل آن ، کشتار هزاران نفر از سرمایههای انسانی بود که بسیاری از آنان «جرمی در حد قتل » نداشتند و به ناحق کشته شدند ، برخی از سوی مخالفان حکومت و بسیاری از سوی حامیان خشونت طلب حکومت.
ملت ایران هرگز از یاد نخواهد برد که در دو طرف قضیه ، افرادی قرار داشتند که در تصمیم گیری نسبت به سلب « حق حیات » دیگران و گرفتن جان آنان شدیدا اسراف کردند و اساسا هیچ ارزشی برای « انسانیت انسان » قائل نبودند و به راحتی ، دستور قتل و خونریزی مخالفان خود را صادر کرده و یا خود اقدام به کشتن آنان میکردند. گویی « جانی بالفطره » بودند و از جنایتکاری لذت میبردند.
نقش شما در این میان ، چه در هنگامی که به مراجعان خود از پاسداران انقلاب در خراسان توصیه میکردید که ؛ « خان ستمگری از اهالی بجنورد را بدون ارجاع به دادگاه انقلاب و گرفتاری در پیچ و خم آن ، اعدام کنند و از شرش راحت شوند » و چه در هنگامهی « محاکمه و اعدام دوست و همراه و همفکر سابق شما ، مرحوم شیخ حبیبالله آشوری ، به اتهام ارتداد » که سکوت کردید و شاهد جان باختن فردی شدید که به جرم انتشار کتاب « توحید » و اصرار و شهادت آقایان ؛ شیخ ابوالقاسم خزعلی ( عضو سابق شورای نگهبان ) و شیخ محمد تقی مصباح یزدی ، مبنی بر کفر آمیز بودن مطالب و مرتد بودن نویسندهی آن کتاب ، اعدام شد.
وجدان شما بهتر از هرکسی گواهی میدهد که در جلسات متعدد و تلاشهای مکرر و نا موفق دوستان مشهدی و خراسانی برای آشتی دادن شما با مرحوم آشوری ( پیش از پیروزی انقلاب )، سخن اصلی شما این بود که « مطالب کتاب توحید ، از من است که این آقا به نام خودش چاپ کرده است ». شگفت انگیز نیست که از دو نفر با یک دیدگاه ، یکی اعدام شود و دیگری تکریم؟!! یکی شایستهی « گور » باشد و دیگری شایستهی « رهبری نظام اسلامی ».
البته از دهها نفری که از چند و چون این ماجرا باخبراند ، هنوز تعداد بسیاری زندهاند و هنوز وجدان بیدارشان این حقیقت را گواهی میدهد.
کاش این شهادت را در دادگاه مرحوم آشوری و نزد دوستان خود ( آقایان خزعلی و مصباح ) نیز میدادید تا یک روحانی زاهد و فقیر و معتقد به خدا و رسول ( ولی مخالف شما ) مظلومانه کشته نمیشد و همسر و فرزندانش بیسرپرست و یتیم نمیشدند.
البته کم نیستند کسانی که سخنان پر شور شما در مسجد امام حسن (ع) را در مشهد و قبل از انقلاب را به یاد دارند که پس از قرائت آیهی ؛ « و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الأرض ، و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثین » با صدای بلند ، فرمودید: « ماتریالیسم تاریخی ، آقا ، ماتریالیسم تاریخی »!!!
جناب آقای خامنهای ، این رویکردهای نظری متفاوت با آنچه اکنون به آن رسیدهاید ، حق شماست. ولی آیا اگر از اعدام مرحوم آشوری جلوگیری میکردید ( با فرض اینکه تصورات او خطا بوده باشد ) آیا امکان منطقی تغییر رأی و رسیدن به حقیقت برای او وجود نداشت؟! چرا باید شما این فرصت را داشته باشید ولی دیگری از این فرصت محروم بماند؟ آیا از نظر شما ، مرحوم آشوری مستحق اعدام بود؟!!
آیا این خون به ناحق ریخته شده و خون صدها بیگناه دیگر در اعدامهای سیاسی و امنیتی دادگاههای انقلاب در سالهای ٦٠ تا ٦٨ ، سرنوشت خطیر امروز را رقم نزده است؟
در فرهنگ دینی ما آمده است که ؛ « الحجر الغصب فی الدار رهن علی خرابها = سنگ غصبی در یک بنا ، گروی خرابی آن است ». و این مضمون از پیامبر خدا (ص) نقل شده است که ؛ « الملک یبقی مع الکفر ، و لایبقی مع الظلم = حکومت با کفر میماند ولی با ظلم وستم نمیماند ». آیا این رویکردهای مسرفانه نسبت به قتل و اعدام مخالفان ، منجر به هیچ ظلمی از جانب حاکمان جمهوری اسلامی نشده است و اگر شده است ، چه کسی جز مرتکبان این ظلمها را میتوان به « براندازی نظام » متهم کرد؟!!
نگویید که در زمان حکومت علی (ع) نیز از این گونه اتفاقات میافتاد ، چرا که علی (ع) به محض اطلاع از ستم کارگزارانش ، از مردم عذر خواهی کرده و مجرمان را متناسب با جرمشان کیفر داده و در مواردی نیز از کار بر کنارشان کرده است. آیا در این ٢٦ سال نیز اینگونه عمل شده است؟!!
٣- در دوران رهبری شما ( ١٦ سال ) ستم دستگاههای قضائی و شبه قضائی و اطلاعاتی و امنیتی بیش از گذشته فزونی گرفته است و قانون شکنی و قانون گریزی در آنها به یک روند ، تبدیل شده است. مخالفان سیاستهای شما ، شدیدا سرکوب شده و با محرومیتهای مختلف از حقوق فردی و اجتماعی مواجه بودهاند. به نمونههایی از آن تذکر میدهم ؛
الف ) ترورهای مخالفان سیاسی و اعتقادی در داخل و خارج کشور ادامه یافته است. برای نمونه به قتل برخی کشیشها ، فعالان سنی مذهب ، و دگر اندیشانی چون سعیدی سیرجانی اشاره میکنم.
ب ) برخوردهای نامشروع و غیرقانونی با علما و مراجع مخالف سیاستهای شما درحوزهها از قبیل آقایان ؛ سید حسن قمی ، سید صادق روحانی ، مرحوم سید محمد روحانی ، مرحوم سید محمد شیرازی و... ادامه یافت و این آقایان با حصر دراز مدت یا محرومیتهای مختلف اجتماعی و سیاسی روبرو بودهاند. گرچه در این اواخر ، یکی دو نفر از آنان آزادی مختصری پیدا کردهاند ولی برخی دیگر تا زمان مرگ ، مورد تعرض دستگاههای امنیتی و قضائی شما قرار داشتند.
پ ) برخوردهای خشن و غیر قانونی و غیر اخلاقی با آیةالله منتظری و منسوبان و اماکن مربوط به ایشان از سوی ارگانهای شبه قضائی و امنیتی رسمی و منسوب به شما و هتک حیثیت ایشان از جانب شخص شما در بیانات و جلسات مختلف و « حصر غیر قانونی پنج سال و اندی ایشان » و بیتوجهی مکرر شخص شما در این خصوص به راهنماییهای دلسوزان و بزرگان.
به یاد آورید که در پاسخ برخی پیشنهادات مبنی بر رفع حصر از ایشان ، با تأکید گفته بودید: « تا من زندهام ، ایشان باید در حصر بماند » !!!
هنوز هم اموال و املاک شخصی ایشان و بستگانشان در قم و مشهد ، در تصرف غاصبانهی دادگاه ویژه و سپاه پاسداران است و موقوفاتی که ایشان متولی خاص آنها است در تصرف غاصبانهی دیگران است.
ت ) سریال قتلهای زنجیرهای و اظهارات عجیب شما پس از قتل مرحوم فروهر و اسکندری ، بدون آنکه تسلیتی به بازماندگانشان بگویید و شتاب بیش از حد شما در انتساب بیدلیل آن اتفاقات فجیع به « استکبار جهانی و اسرائیل » و محکوم کردن کسانی که انگشت اتهام را به سوی نهادهای حکومتی نشانه میگرفتند ، اقدامات غیر قانونی فراوانی را در پی داشت که بعدها در فیلم اعترافات خانم سعید امامی در قالب « اصرار بازجویان ، همراه با شکنجه برای اعتراف متهمان به ارتباط با اسرائیل » خود را نشان داد ، تا اتهامات القاء شده از جانب شما را مستند کنند.
برملا شدن حقیقت آن جنایات ، بر اثر اصرار آقای خاتمی ، و روشن شدن خطای شما در انتساب آن جنایات به بیگانگان و در محکوم کردن مخالفان خود ، حتی یک عذر خواهی ساده از جانب شما را درپی نداشت!!.
به یاد آورید که « بوش و بلر » در مورد « اطلاعات غلط در مورد جنگ عراق » از ملت خود عذر خواهی کردند ولی شما در تمام دوران زمامداری خویش ، از این وسیلهی مطلوب خدا و خلق خدا ( عذر خواهی از مردم ) ، بهره نگرفتهاید.
حتی بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز در موارد مختلف ، و از جمله در مسألهی پذیرش قطعنامهی آتش بس و عدم توفیق کامل در دفاع ٨ ساله ، از ملت ایران عذر خواهی کرد.
رویکرد حکومت به ترور مخالفان سیاسی ، ناشی از عادت حاکمان به این روش ( ترور ) برای حل مشکلات انسانی فرا روی حکومت بوده است. وقتی برای پرهیز از حساسیت مجامع بین المللی حقوق بشر ، دستگاه قضائی بجای محاکمه و اجرای حکم از طریق قانونی ، به ترور افراد شرور و باجگیر در مناطق جنوبی تهران پرداخت و شما در برترین منصب حکومتی ، مانع از این پدیدهی شوم نشدید ، باید امکان تسری این روش به سایر موارد را نیز در نظر میآوردید.
سکوت و رضای شما به این اقدامات ، تا آنجا پیش رفت که مباشر اصلی قتلهای زنجیرهای سال ٧٧ ( کاظمی ) آن را دلیلی بر رضایت شما نسبت به قتلهای زنجیرهای دانسته بود و به هیئت مشترک شما و رئیس جمهوری گفت ؛ « ما در موارد مشابهی به آقای خامنهای گفتیم که از ترور استفاده کردهایم و ایشان لبخند زد و در مورد دیگری سکوت کرد ». گرچه شما در برابر گزارش هیئت یاد شده ، گفتید: « اینها دلیل نمیشود » ، ولی آیا نسبت به اتهامات دیگران نیز از همین منطق استفاده میکنید یا در ایراد اتهام به مخالفان خود ، از نظر شما اینگونه موارد « دلیل میشود »؟!!
ث ) در مورد متهم شدن روزنامههای اصلاحطلب از طرف شما به عنوان « پایگاه دشمن » که بدون ارائهی دلیل در سال ٧٩ تحقق یافت و توقیف موقت تعداد کثیری از نشریات ، مبتنی بر اظهار نظر شما ( که برخی از آنها هنوز هم در توقیف موقت بسر میبرند ) ، باید به اطلاع برسانم که جز « اقاریر آقای سیامک پورزند » هیچ دلیل دیگری برای ادعای شما در مجموعهی دستگاه قضائی و اطلاعاتی کشور پیدا نشده است.
آیا رهبری نظام حق دارد که بدون دلیل معتبر و به صرف حدس و گمان ، کارکنان نشریات را به انواع اتهامات متهم کرده و سالها از درآمد مشروع خویش محروم کند و در نهایت نیز « دلیلی از نوع اعترافات پورزند ، در خلوت بازداشتگاه » را که نه اعتبار شرعی دارد و نه اعتبار قانونی ، به عنوان مستند خویش به ملت ایران عرضه کند؟!! ( این اعترافات، تداعی میکند اعترافات تحت شکنجهی خانم سعید امامی و همکاران او یا اعترافات وبلاگ نویسان را که برای قوهی قضائیهی شما نیز قابل قبول نبوده است ).
وقتی مقام رهبری که باید استحکام منطق و وقار رفتاری او به دیگران آرامش دهد ، و تشویش اذهان را برطرف کند ، برعکس رفتار کند و خود بدون سند و مدرک به تهمت زدن بپردازد و اذهان را مشوش کند و آرامش شغل و زندگی شهروندان را برهم زند ، چه اتفاقی جز آنچه امروز در ایران و در اتباط با جایگاه رهبری افتاده است را میتوان انتظار داشت.
جناب آقای خامنهای ، آیا جری شدن بیگانگان را ناشی از تضعیف جایگاه رهبری ( که ناشی از عملکرد شخص شماست ) و سایر مسئولیتهای قانونی نمیدانید؟
ج ) در انتخابات مجلس چهارم و پنجم و ریاست جمهوری آقای هاشمی در دو دوره ، بیتوجهی به قانون و رد صلاحیتهای مکرر و غیر قانونی ، چه اثری جز روگردانی بیشتر مردم از انقلاب را درپی داشت. مگر این روند خسارتبار را مکررا نیازمودهاید که هنوز هم بر تکرار آن ابرام میورزید؟
چ ) در انتخاب آقای خاتمی به ریاست جمهوری ، ابتدائا دریافتید که « ملت راهی دگر برگزیده است ». کاش این فرصت را مغتنم شمرده و لااقل به آقای خاتمی اعتماد میکردید و راه خدمتگزاری را برایش باز میکردید و به بحران آفرینان هشدار داده و یا آنان را از قدرت برکنار میکردید تا این « فرصت طلایی جمهوری اسلامی برای بقاء » را این گونه راحت از دست نمیدادید.
دوم خرداد ٧٦ تمامی بیگانگان را مات کرد و آنان را وادار به تأمل و تدبیر کرد. تدبیری که اگر میخواست به « شکست جمهوری اسلامی » بیانجامد ، هیچ روشی جز « بحران آفرینیهای مکرر و نا کارامد جلوه دادن اصلاحات درونی نظام » و رساندن مردم به گزینههای ؛ « ١. تغییر ساختارهای بنیادی نظام از طریق تغییر قانون اساسی ٢. تغییر نظام جمهوری اسلامی از طریق رفراندوم » را درپیش نمیگرفت. کاری که شما و همراهان و همفکرانتان به آن مشغول شدید و حقیقتا در این کار ( مأیوس کردن اکثریت مردم از اصلاح درونی نظام ) موفق بودهاید.
بستن دست و پای دو دولت آقای خاتمی و بستن دست و پای مجلس ششم با فعالتر کردن شورای نگهبان ، مجمع تشخیص مصلحت نظام و قوهی قضائیه و ایجاد نهادهای موازی اطلاعاتی که با هدایت و تأیید شما انجام گرفته است ، تنها بهرهای که رساند این بود که ؛ « در این کشور تنها یک نفر حکومت میکند و اگر او نخواهد ، نه رئیس جمهور و نه دولت و نه مجلس شورا ( دو قوهی اصلی و انتخابی نظام ) هیچ اقدام مثبتی نمیتوانند انجام دهند ».
شاید در نگاه اول ، این پیام سترگ ، برای شخص شما شیرین و دوست داشتنی جلوه کند ، ولی ملت ایران همیشه مثل حاکمانش نمیاندیشد. این پیام حاوی « بیخاصیت بودن قوای مقننه و مجریه در نظام جمهوری اسلامی » نیز بوده است. پیامی که شهد پیش گفته را درکام صاحبان قدرت به زهری کشنده تبدیل میکند و یاد آور « جام زهر »ی دیگر میشود.
ح ) در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ٧٧ با تمام وجود به صحنه آمدید و لشکر شکست خوردهی جناح راست را سازمان دهی کردید تا تمامی مخالفان سیاستهای شما ( جز ١٠ تا ١٢ ) نفر را رد صلاحیت کنند تا نظارت مؤثر بر عملکرد ، استیضاح یا عزل رهبری در مجلس خبرگان ناممکن گردد. اظهار نظرهای مکرر و دفاع بیپایان شما از اقدامات غیر قانونی شورای نگهبان ، از چشم بیدار ملت دور نمانده است.
خ ) وقایع ١٨ تیرماه ٧٨ و لرزهای که بر ارکان قدرت نشاند ، میتوانست به تصحیح برخی روشها بیانجامد ولی اقتدارگرایانی که مورد عنایت شما قرار دارند ، با جمع آوری نیروهای خاص ، راه سرکوب و ارعاب را در پیش گرفتند و شما به آن رضایت دادید. مجرمان وقایع فجیع کوی دانشگاه آزادانه به راه خود رفتند و وکیل دانشجویان مضروب و مجروح ، راهی زندان شد. اعتماد مردم به رهبری که در خصوص جنایات کوی گریه میکند و از مجازات مجرمان سخن میگوید و آخر الأمر در دستگاه قضائی تحت امر او تنها یک سرباز وطیفه به جرم « دزدیدن ماشین ریش تراشی » محکوم میشود ، تا چه اندازه سلب میشود و تا چه حدی باقی میماند؟ خود به آن پاسخ دهید. از طرفی ، دانشجویانی وجود دارند که از آن روز تاکنون در زندان بسر میبرند.
این وقایع در دانشگاه تبریز نیز تکرار شده بود و باز هم افرادی که مورد تعدی وتجاوز قرار گرفته بودند ، تحت تعقیب قضائی قرار گرفتند.
د ) زندانی کردن عبدالله نوری و سایر روزنامهنگاران زندانی همچون عمادالدین باقی و اکبر گنجی و بسیاری از فعالان سیاسی ملی و مذهبی و روحانیان مخالف سیاستها ( که از دیگر افراد فعلا گرفتار زندان به آقایان ؛ ناصر زر افشان ، رضا علیجانی ، هدی صابر ، تقی رحمانی و عباس عبدی نیز اشاره میکنم ) روند بیاعتمادی به نهادهای مورد حمایت شما را به نهاد حامی آنان ( نهاد رهبری ) تسری داده است.
کمتر کسی است که از مخالفتهای شما با عفو مشروط آقای عبدالله نوری مطلع نباشد و یا از دفاع بیچون و چرای شما از دادگاه ویژهی روحانیت بیخبر باشد.
ذ ) انتخابات مجلس ششم و وقایع نفسگیر پس از آن ، تا جایی که سخن از کودتا به میان آمد و کمیتهی بحران تشکیل شد و بسیاری از دلسوزان ملک و ملت را از اصلاح نظام از طرق قانونی و مسالمت آمیز مأیوس کرد ، نیز نمونهای از اتفاقات دوران مدیریت عالی شما بر کشور است. نتیجهی ملموس آن ابطال بیدلیل و غیر قانونی ٧٥٠ هزار رأی مردم تهران و نشاندن آقای حداد عادل بر کرسی آقای علیرضا رجایی بود. گویی گرفتن حقوق ماهیانهی دیگری ونشستن بر جایگاهی که حق دیگری است ، نه عنوان « غصب » را دارد و نه « لقمهی حرام » را تداعی میکند!!
این همه ، در مرآی و منظر رهبری نظام انجام گرفت و جز تأیید و تشکر شما از شورای نگهبان و تهدید و تحقیر مخالفان ، نتیجهای در بر نداشت.
ر ) ترور حجاریان و اقدام نامناسب دستگاه قضائی در نحوهی پیگیری این فاجعه و رفتار تحقیر آمیز متهمان یا مجرمان با پدیدهی ترور در متن دادگاه ، جز سکوت و تأیید رهبری را درپی نداشت.
ز ) اقدامات دستگاه قضایی و ضابطان آن در مورد بازداشت و شکنجهی شهرداران مناطق تهران و محاکمه و زندانی کردن آقای کرباسچی ، اعتبار این دستگاه تحت امر شما را از بین برد. شما از تعقیب آقای تیمسار نقدی و عوامل آن فاجعه حمایت نکردید و هرگز آنان مجازات نشدند.
این در حالی بود که دستگاه قضائی مکررا ( قبل و بعد از این فاجعه ) مورد تأیید شما نیز قرار گرفت.
ژ ) اقدام فاجعه بار دستگاه قضائی در مورد محاکمه و محکوم کردن آقای دکتر آقاجری به اعدام ، آنهم با جوسازی و اتهام اهانت به مقدسات ، حیثیت سیاسی ، علمی و حقوقی نظام را بکلی مخدوش کرد و دو سال تمام ، بسیاری از نهادهای علمی و سیاسی غیر دولتی و دولتی بین المللی را علیه نظام جمهوری اسلامی به تحرک واداشت و افکار عمومی داخل و خارج ، خصوصا دانشگاهیان را به شدت نسبت به حاکمان ایران بدبین کرد و در تمام این مدت ، هیچ اقدام فوری و مؤثری از جانب شما انجام نگرفت.
میخواهم بدانم که ؛ « اگر سخنان آقای آقاجری اهانت به مقدسات بود ( که نبود ) آیا اقدام بازجویان خانم سعید امامی که با شکنجه و تهدید ، زن مسلمانی را وادار به اعتراف دروغ در مورد "شنیعترین اهانت به قرآن" میکردند ، مصداق اهانت به قرآن و مقدسات نبود و نباید به این جرم محاکمه میشدند؟!! ». آیا با توجه به اینکه نوار آن شکنجهها به شما داده شد و از متن آن اطلاع یافتید ، هیچ اقدامی برای توبیخ یا مجازات این اهانت کنندگان حقیقی و واقعی انجام دادید؟ چرا آن افراد هنوز مورد توجه و عنایت شما و دوستان شما هستند؟!!
س ) فاجعهی قتل زهرا کاظمی که نقش مجرمانهی قاضی مرتضوی در آن ( که شما در خصوص اقداماتش بر علیه مطبوعات ، شدیدا و مکررا از وی حمایت کرده بودید و با نظر مساعد شما ، ارتقاء یافته و دادستان تهران شده است ) تا آنجا آشکار است که منسوبین شما به آن اعتراف کردهاند ، و اقدامات خلاف شرع دستگاههای رسمی ، پس از آن ، نسبت به عدم ارسال جسد به کانادا ( برخلاف نظر پسر و مادر مقتوله ) و تدارک دیدن اقدامات شدید بینالمللی در محکومیت ایران از نظر نقض حقوق بشر ( که کاملا صحت دارد ) چیزی جز رسوایی و اضمحلال اخلاقی و سیاسی حاکمان ایران را تداعی نمیکند. بر فرض که آن بانوی محترم ، تخلف کرده یا جرمی مرتکب شده بود ، آیا از نظر حکومت شما مستحق قتل بود؟
اگر جناب عالی با این اقدامات موافق نبودید ، باید با پی گیری شدید نسبت به آن واکنش نشان میدادید و مجرمان را شدیدا تنبیه میکردید. ولی گویا کشتن مظلومانهی یک زن مسلمان ایرانی بیپناه در خلوت بازداشتگاه ، از نظر شما ارزشی کمتر از تعرض به یک زن یهودی تحت حمایت حکومت اسلامی و سرقت زینت و زیور او دارد که علی (ع) میفرماید: « اگر آدمی از غم این واقعه ( سرقت ) بمیرد ، سزاوار است » و شما از دادن یک پیام تسلیت ( برای قتل حکومتی ) و اظهار تأسف ، خودداری کردید !!
اگر تصور عمومی این باشد که ؛ « شما از این مجرمان حمایت میکنید » نباید کسی جز خود را ملامت کنید. چرا که گفتار و کردار شما ، بیانگر حمایت از آنان است.
ش ) جناب آقای خامنهای ، اختصاص بودجههای کلان دولتی برای سفرهای جنابعالی و همراهان در داخل کشور که تنها در سال ٨٠ ، بالغ بر ٣٧ میلیارد تومان بوده است ، تحمیل هزینهای هنگفت به بودجهی عمومی است. جناب عالی که در زندگی شخصی ، فردی اهل مراعات و زهد نسبی هستید ، آیا در خصوص این مبلغ درشت ( و سایر مبالغ هنگفتی که مسرفانه در دستگاه رهبری و نهادهای وابسته هزینه میشود ) هیچ مسئولیت شرعی و ملی احساس نمیکنید؟ آیا بنیانگذار جمهوری اسلامی که به چنین سفرهایی اقدام نمیکرد ، توفیق کمتری از شما در امر رهبری کشور داشت؟ آیا بهتر نیست که این سفرها به صورت ناشناس و بدون اطلاع قبلی و برای کشف کمبودها و خدمات و درک تصور حقیقی ملت از حاکمیت ، تحقق یابد؟
ص ) سلب حقوق بسیاری از فرهیختگان ملت در مسألهی رد صلاحیتها از طریق شورای نگهبان منصوب شما و دفاعهای مکرر و صریح شما از این رفتار غیر قانونی و تعرض به حقوق ملت ، علیرغم امضای قرارداد اجتماعی و میثاق ملی « قانون اساسی » از سوی شما در دو یا سه نوبت ، برگی سیاه در کارنامهی این دو دههی حکومت است. دورانی که ٨ سال آن با ریاست جمهوری شما و سیاست گذاری سران سه قوه همراه بود و ١٦ سال آن با رهبری و ولایت مطلقهی شما.
جالب است که خود اعتراف کردهاید که پس از این دورهی مدیریت عالی شما بر کشور ، مشکل اصلی مردم سه چیز است ؛ « فقر و فساد و تبعیض ». البته از اصلاحطلبان توقع داشتید که در زمانی اندک و بدون ابزار لازم برای تصمیمگیری و اعمال برنامههای علمی ، این سه آفت رشد یافته را از دامان کشور و زندگی ملت ، پاک کنند !!
ض ) حساسیت فوقالعادهی شخص رهبری نسبت به عناوین بکار رفته در مطبوعات و بیانات افراد که آیا از عناوینی چون « رهبر معظم » بهره میگیرند یا خیر؟ آیا « تیتر اول را به رهبری اختصاص میدهند یا خیر؟ » و... که پس از چندی به سایر اعضای بیت رهبری نیز سرایت کرده است ، و تعیین ملاک « موافق و مخالف نظام » در بهره گیری یا عدم بهره گیری از این عناوین و سپس رویکرد برخورد و حذف مخالفان ، امروز نیز ادامه دارد.
پخش مکرر مراسم دست بوسیها و مدیحه سراییها در مورد رهبری ، از صدا و سیما را با واکنش منفی آیةالله خمینی در مراسم حسینیهی جماران و تعاریف آقای فخرالدین حجازی ، مقایسه کنید تا معلوم گردد که کدام روش ناپسند ، جمهوری اسلامی را تا این حد در معرض سقوط قرار داده است و مقصران اصلی این معرکهی خسارت بار ، چه افرادی هستند؟
و..... گر بگویم جملهی آمار را // مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
٤- در زمینهی سیاست خارجی ، تصورات نادرست بزرگان جمهوری اسلامی از تواناییهای خود و رقیبان اصلی منطقهای و جهانی و برخی اظهارات شتاب زده ، منجر به بیاعتمادی منطقهای و بین المللی گردید و تلاش برای سرنگونی نظام در قالب آشوبهای قومی ، درگیریهای امنیتی ، جنگ ٨ سالهی عراق علیه ایران ، تحریمهای بین المللی ، قطع ارتباط دیپلماتیک با برخی کشورها ، اقدامات تلافی جویانهی امریکا بعد از اشغال سفارت امریکا در تهران ( که برخلاف قوانین پذیرفته شدهی بین المللی بود ) خود را نشان داد.
از طرفی نیز جمهوری اسلامی با تلاش و اقدام برای ترور مخالفان سر شناس خود در خارج از کشور ، یاری رساندن به برخی گروههای پیکارجوی مسلمان در جوامع مختلف ، با عنوان « نهضتهای آزادیبخش » و اتهامات جدی و همراه با برخی قرائن مبنی بر دخالت ایران در بعضی اقدامات تروریستی از قبیل « رستوران میکونوس » و... و دخالت در اوضاع داخلی افغانستان و لبنان و ارسال سلاح همراه کاروانهای حج به عربستان سعودی ، عملا چهرهای مهاجم از خود به حکومتهای منطقه و جهانیان نشان میداد.
این رویکردها ، عملا به تشنج در روابط بینالمللی و سیاست خارجی کشور میانجامید و خسارتهای جبران ناپذیر مادی و معنوی را برای کشور درپی داشت.
در رویکرد آقای خاتمی از مقولهای به عنوان « تشنج زدایی از سیاست خارجی » سخن به میان آمد که اقدامات اولیهی عملی ایشان با واکنش مثبت جهانیان و بخصوص حکومتهای منطقه رو برو شد. نتایج پربار اقتصادی و سیاسی این روش تا آنجا بود که اکنون در مقام نظر ، رویکرد اصلاح طلبانهی ایشان به اصلی تغییر ناپذیر در سیاست خارجی تبدیل شده است.
٥- اکنون آن بذرهای کاشته شده در سیاست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی در طول ٢٥ سال گذشته به بار نشسته است.
رقیبان خارجی ، در منطقهی خاورمیانه و در سطح بینالمللی ، پشتوانهی مردمی جمهوری اسلامی را به عنوان مانعی بزرگ برای زیاده خواهیهای خویش ، به یاری عملکردهای نادرست حاکمیت ، از سر راه خود برداشتهاند و از تفرقه یای که بین ملت و حاکمیت پدید آمده ، به نفع سیاستهای خویش بهره میبرند.
دیر زمانی است که در مذاکرات رویا رو با اروپا ، حکومت ایران در موضع ضعف قرار دارد و مجبور به دادن امتیاز شده است و هرروزه عقبنشینی میکند ولی باز هم شما این حقیقت را به ملت نمیگویید و همچنان در تبلیغات داخلی ، به تهدید و تحقیر لفظی رقیبان بین المللی میپردازید تا کسی از شکست سیاستهای غیر علمی شما در سیاست خارجی باخبر نشود و بتوانید به روش گذشته بر ملت حکومت کنید. این موضع ضعف ، خود را در بسیاری موارد و از جمله اختلافات منطقهای در مورد جزایر سه گانه در جنوب و سهم ایران از دریای خزر نیز نشان داده است.
در مذاکرات مربوط به نیروگاه اتمی بوشهر نیز ، بارها و بر خلاف موازین حقوقی ، مجبور به تجدید نظر در قرار داد با روسیه شده اید.
٦- از همه مهمتر این است که ، موجودیت حکومت با خطر مواجه شده است. در تمام ٢٥ سال گذشته ، ایران تا این حد در موضع ضعف نبوده است که حکومت امریکا با صراحت از « تغییر حکومت در ایران » دم بزند. آیا نقش خود را در پدید آمدن این وضعیت کمتر از دیگران میدانید؟ آیا در نیمهی دوم سال ٧٦ نیز چنین جسارتی در موضعگیری دولت مردان آمریکایی وجود داشت؟
از خود بپرسید که فاصلهی بین « پذیرش خطا در مورد رفتارهای گذشته و بخصوص در مورد کودتای ٢٨ مرداد ، توسط وزیر خارجهی امریکا در دولت کلینتون ، تا تصریح به لزوم تغییر حاکمیت در ایران در دولت بوش را چگونه و با چه سرمایهی عملی طی کرده اید؟ ». چه اتفاقی در این میان افتاده است که این تغییر رفتار را شاهدیم؟
لحن نیروهای سیاسی نیز تندتر شده و برخی از آنان در درون کشور ، سخن از ضرورت رفراندوم در مورد نظام به میان آوردهاند و یا از لزوم تغییر ساختار قدرت در قانون اساسی سخن میگویند و ظاهرا خطر این پیشنهادها را به جان خریدهاند. البته عدد آنان نیز چندان کم نیست که زندانهای جمهوری اسلامی توان پذیرایی از ایشان را داشته باشند.
پیشرفت مطالبات سیاسی را میتوان در تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری نزدیک به خودتان نیز مشاهده کنید. حتی یکی از کاندیداهای راست گرای ریاست جمهوری ، از ضرورت انطباق ولایت فقیه با تسلط احزاب و لزوم ایجاد فرصت و امکان برای اجرای برنامههای حزبی سخن گفته است.
جناب آقای خامنهای ، اگر با اصرار غیر اصولی برخی از یاران شما ، تلاقی احتمالی خاتمی و کلینتون در سازمان ملل ، که فرصتی طبیعی برای آغاز رفع تنش بین ایران و امریکا بود را با رفتاری تحمیلی و غیر اخلاقی تعویض نمیکردند ، امروز همان دوستان شما مجبور نبودند که از حضور احتمالی امریکا در مذاکرات هستهای ذوق زده شوند و در مقابل با استنکاف امریکا مواجه شوند ، یا در مراسم تشییع و تدفین پاپ ، علیرغم تلاش ژاک شیراک برای تلاقی بوش و خاتمی ، با بیاعتنایی طرف آمریکایی مواجه شوند.
٧- اکنون نیز « کوره راهی برای ماندن جمهوری اسلامی » باقی مانده است که شما را به پیمودن آن دعوت میکنم.
من متکی بر منطق « گرچه دانی که نشنوند ، بگوی // هرچه دانی زخیر خواهی و پند... » و بدون نیت توهین و اسائهی ادب ، تصور خود و برخی همفکران خود را از روشی معقول برای ماندن جمهوری اسلامی ّ به اطلاع میرسانم ، گرچه امیدی به توجه شما ندارم. بنا بر این طرح ، لازم است که رهبری ، اقدامات زیر را شخصا انجام دهند ؛
الف ) اعلام عفو عمومی در مورد تمامی سوابق سیاسی و امنیتی ایرانیان داخل و خارج و آزادی تمامی زندانیان سیاسی و مطبوعاتی و اینترنتی و تضمین امنیت آنان که درخارج از کشور هستند برای بازگشت به ایران.
ب ) جدا کردن اعتبار و موجودیت نظام از اعتبار افرادی چون اعضای شورای نگهبان و مسئولان متخلّف یا ناتوان قوهی قضائیه و برخی اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام در اسرع وقت و اختصاص عادلانهی عضویت شورای نگهبان به گرایشهای مختلف علمی و سیاسی ( به نحوی که گرایشهای مختلف فقه سنتی و پویا و نیروهای علمی و حقوقدانان برجستهی نزدیک به اصلاحطلبان و محافظهکاران که خود از آنها به « دو بال نظام » تعبیر کردید لااقل با عدد مساوی در آن حضور داشته باشند ) و سپردن قوهی قضائیه به افرادی غیر وابسته به گرایشهای سیاسی یا با اشتهار به اعتدال در گفتار و کردار ، میتواند بخشی از اعتماد از دست رفتهی مردم به حاکمیت را بازگرداند. بدیهی است که تداوم رویکرد پیشنهادی و تلاش علمی و عادلانهی افراد جدید ، میتواند اعتماد عمومی را برگرداند.
پ ) اعلام کتبی تضمین اجرای برنامههای رئیس جمهور منتخب. البته ، باید نامزدهای ریاست جمهوری نیز برنامههای خود را به صورت شفاف و عملی ارائه کنند. آنان باید مجاز باشند که حتی نسبت به تغییرات در قانون اساسی ، طرح مشخص خود را به مردم ارائه دهند و در صورت انتخاب به ریاست جمهوری ، تعهد کتبی رهبری مبتنی بر پذیرش آن طرح بوده و در گزینش شورای بازنگری قانون اساسی ، اکثریت افراد آن شورا از حقوق دانان با سابقهی کشور و موافق با نظر ریاست جمهوری انتخاب شوند.
ت ) گرچه مسألهی رد صلاحیتها با همان روش غیر منطقی و غیر قانونی گذشته سپری شد ولی برای تأمین بخشی از اعتبار ازدست رفته ، با دعوت رسمی از نهادهای بین المللی ، نظارت ناظرانی از سازمان ملل و سازمان کنفرانس اسلامی بر انتخابات پذیرفته شود.
گمان نمیکنم که جناب عالی ، تردیدی در علاقهی مردم ایران به نظام جمهوری اسلامی داشته باشید. اگر در این باور خود که بارها اعلام کردهاید ، راسخ هستید و در آن هیچ خللی نمیبینید ، مطمئن باشید که این اقدام پیشنهادی ، کشورهای بیگانه را خلع سلاح خواهد کرد و کشور را از خطر تکرار اوضاع عراق و افغانستان و صربستان ایمن میگرداند. البته ممکن است به محدودیت اقتدار رهبری در قانون اساسی بیانجامد که در صورت گرایش اکثریت مردم ، چارهای جز پذیرش آن نخواهید داشت. در هر صورت ، گمان نمیکنم که در دیدگاه شما ، ماندن نظام جمهوری اسلامی و بقای عزتمندانه و محدود به قانونی اصلاح شده برای رهبری ، بدتر از سناریوی جایگزین آن ، یعنی حذف نظام جمهوری اسلامی و سرنوشتی مشابه میلوشوویچ ،ملاعمر و صدام حسین برای رهبری باشد.
روی دیگر این سکه ، بیاعتنایی به این تنها راه باقی مانده و رفتن به سوی انتخاباتی همچون انتخابات مجلس هفتم است که نهایتا و پس از عدم حضور حد اقل نیمی از صاحبان حق رأی ، با عدم پذیرش نتایج آن در داخل و خارج کشور مواجه میشوید و راه نفوذ بیگانگان و رفتن به طرف برخورد نظامی با ایران و حذف حاکمیت باز میشود که با خون ریزی و سلسلهای از اقدامات تروریستی پس از سقوط حکومت همراه خواهد بود. گزینهای که هر فرد دوستدار ملک و آئین ، از انتخاب آن باید پرهیز کند و هستی ملت محروم ایران را به آتش خشم و خشونت بیگانگان و قدرت طلبان داخلی نسوزاند.
از خدای بزرگ میخواهم که همهی ما را به آنچه صلاح همهی آحاد ملت ایران است ، راهنمایی کند و رحمت خویش را بر این کشور و ملت گسترش دهد.
برای شما توفیق جلب رضایت خدا و خلق را آرزو میکنم و از شما میخواهم که این مطالب را از منظر یک انسان دلسوز ارزیابی کنید ، شاید تأثیری مثبت داشته باشد ( لعلالله یحدث بعد ذلک امرا ).
مسئول کانون شوراهای اسلامی کار استان یزد با اعلام اینکه نوسانات اخیر نرخ ارز فعالیت واحدهای نساجی این استان را مشکلتر کرده، از تعدیل ۵۰ کارگر قراردادی کارخانه نساجی باستان و تعطیلی کامل کارخانههای نساجی تابان و افشار خبر داد.
محمد حسین خلیلی به ایلنا گفت: فعالیت کارخانهها و کارگاههای نساجی استان یزد به دلیل واردات بیرویه و ساختار فرسوده از سالها قبل با مشکل روبرو بود اما نوسانات اخیر نرخ ارز روند تولید را با مشکلات جدیتری مواجه کرد.
به گفته او، در نتیجه این وضع برخی از کارخانهها تعطیل و برخی دیگر نیمه تعطیل شدهاند و کارخانه ستاره کویر یزد هم با ۳۰۰ کارگر از ابتدای سال جاری در تامین مواد اولیه دچار مشکل شده است.
وی با یادآوری اینکه در سالیانی نه چندان دور این کارخانه به دلیل رونق اقتصادی از حامیان یکی از پربینندهترین مسابقات تلویزیونی بود؛ گفت: در حال حاضر پرداخت مطالبات جانبی و اضافی کارگران این واحد تولیدی قطع شده است.
مسئول کانونعالی شوراهای اسلامی کار استان یزد همچنین از تعدیل ۵۰ کارگر قراردادی کارخانه نساجی باستان خبرداد و گفت: در این واحد تولیدی ۱۰۰ کارگر مشغول کار بودند اما تشدید بحران اقتصادی باعث شد تا در پایان شهریورماه، قرارداد کار کارگران قراردادی تمدید نشود.
وی همچنین از تعطیلی کامل کارخانههای نساجی تابان و افشار خبرداد و گفت: این واحدهای تولیدی تعطیل و تمامی کارگران آنها بیکار شدند.
وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا در نشست دیروز خود (۲۵ مهر) بر سر اعمال تحریمهایی شدیدتر علیه ایران توافق کردهاند؛ این تحریمهای جدید عمدتا صنعت نفت و گاز ایران و همچنین چند بانک ایرانی را هدف گرفته است و مجید نامجو، وزیر نیروی ایران را نیز شامل می شود.
علاوه بر شخص وزیر نیرو، وزارت نیرو و همچنین وزارت نفت ایران مشمول تحریمهای جدید اتحادیه اروپا شدهاند.
به گزارش بی بی سی فارسی شرکت ملی گاز ایران، شرکت ملی نفت ایران و شعبههای آن در سنگاپور و بریتانیا، به اضافه چندین شرکت تابعه دیگر آن نظیر کارون، پتروپارس، حفاری شمال و شرکت نفت و گاز مسجدسلیمان، در فهرست تحریمهای تازه هستند.
شرکت بهینه سازی مصرف سوخت، شرکت ملی حفاری ایران، شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده های نفتی ایران و شرکت ملی نفتکش ایران هم مشمول تحریم ها قرار گرفته اند.
نام بانک صنعت و معدن، بانک توسعه و تعاون و همچنین تجارت سرمایه بلاروس، وابسته به بانک تجارت هم به فهرست موسسات مورد تحریم اتحادیه اروپا افزوده شده است.
وزیران امور خارجه اتحادیه اروپا در بیانیه دیروز خود گفته بودند: "اتحادیه اروپا موافقت خود را با ممنوعیت تمامی نقل و انتقالات بین بانکهای ایران و اروپا اعلام میکند، مگر آن که این مبادلات دلایل بشردوستانه داشته باشند."
در این بیانیه همچنین گفته شده بود که "مردم ایران هدف تحریمهای جدید نیستند."
اتحادیه اروپا همچنین تحریمهایی را که پیشتر علیه چند فرد و نهاد اعمال کرده بود لغو کرده است.
دو شرکت حمل و نقل، یک شرکت تجهیزات و الکترونیک و هفت شخصیت حقیقی از تحریمهای پیشین معاف شدهاند.
محمد جهرمی، مدیرعامل بانک صادرات ایران و محمودرضاخاوری، مدیرعامل پیشین بانک ملی ایران که به دست داشتن در فساد مالی متهم شده بود، از جمله چهرههایی هستند که از دایره تحریمهای اتحادیه اروپا خارج شدهاند.
لغو موردی تحریم پیشتر هم با شکایت پنج نفر از اشخاص تحریمشده و اعلام فقدان مستندات کافی برای تحریم اتفاق افتاده است.
متن کامل بیانیه اتحادیه اروپا
شورای اتحاديه اروپا بر اساس نتايج مباحث و تصميم گيری های بخش سياست خارجی اين شورا که در تاريخ پانزدهم اکتبر- ۲۴ مهرماه- در لوکزامبورگ تشکيل جلسه داد مصوبات جديدی را در مورد ايران وضع کرده است.براساس این تحریم ها اين شورا مقرر کرده که تمام نقل و انتقال های بانکی بين بانک های اروپايی و ايرانی متوقف شوند مگر در موارد استثنايی که دولت های اروپايی از پيش در جريان آن قرار گرفته باشند و صرفا جنبه های بشردوستانه داشته باشد.
علاوه بر اين شورای اروپا تصميم گرفته که اقدامات محدود کننده خود عليه بانک مرکزی ايران را تشديد کند. درعرصه صادرات کالا به ايران نيز محدوديت های بيشتری مقرر شده است که به طور مشخص فلزات و نرم افزارهای کامپيوتری برای مصارف صنعتی را شامل شده و اقدامات مشابهی هم در مورد صنعت کشتی سازی وضع شده است.
به گزارش رادیو فردا متن کامل بيانيه ای که توسط اين نهاد منتشر شده به شرح زير است.
۱. شورای اروپا ضمن تاکيد مجدد بر نگرانی های شديد و عميق خود در مورد برنامه هسته ای ايران اعلام می کند که این کشور بايد هر چه سريعتر به تعهدات بين المللی خود از جمله مصوبات شورای امنيت سازمان ملل متحد و شورای حکام آژانس بين المللی انرژی اتمی عمل کند.
۲. اين شورا تداوم غنی سازی اورانيوم و افزايش ظرفيت غنی سازی در ايران، از جمله در تاسيسات فردو و ادامه فعاليت در تاسيسات آب سنگين را محکوم و اين اقدامات را ناقض قطعنامه های شورای امنيت سازمان ملل متحد و مصوبات شورای حکام آژانس بين المللی انرژی اتمی می داند. اين موارد در گزارش تازه آژانس به خوبی منعکس شده اند.
اين شورا به طور ويژه در مورد موانع ايجاد شده برای بازرسان آژانس بين المللی انرژی اتمی جهت روشن کردن موارد مبهم و حل نشده از فعاليت های هسته ای ايران ابراز نگرانی کرده و احتمال وجود يک وجه نظامی در فعاليت های هسته ای ايران را از جمله اين موارد می داند.
به همين دليل شورای اروپا از تصويب قطعنامه مصوب سيزدهم سپتامبر در شورای حکام آژانس بين المللی انرژی اتمی استقبال کرده که تاکيد می کند برای کسب اطمينان از صلح آميز بودن فعاليت های هسته ای ايران و احياء اعتماد جامعه بين المللی دولت آن کشور بايد هرچه سريعتر در اين زمينه همکاری های لازم را انجام دهد.
۳. ايران به شکلی کاملا آشکار تعهدات بين المللی خود را نقض کرده و از همکاری لازم با آژانس بين المللی انرژی اتمی برای حل نگرانی های مربوط به برنامه های هسته ای امتناع می کند. در همين رابطه و در راستای تصميمات و مصوبات قبلی شورای اروپا، اين شورا با اعمال اقدامات محدود کننده در عرصه مالی، تجاری، انرژی و حمل و نقل و همين طور قراردادن نام برخی از نهادها و موسسات که به خصوص در عرصه نفت و گاز فعال هستند در فهرست اقدامات تنبيهی موافقت کرده است.
به طور مشخص اين شورا مقرر کرده که تمام نقل و انتقال های بانکی بين بانک های اروپايی و ايرانی متوقف شوند مگر در موارد استثنايی که دولت های اروپايی از پيش در جريان آن قرار گرفته باشند و صرفا جنبه های بشردوستانه داشته باشد.
علاوه بر اين شورای اروپا تصميم گرفته که اقدامات محدود کننده خود عليه بانک مرکزی ايران را تشديد کند. درعرصه صادرات کالا به ايران نيز محدوديت های بيشتری مقرر شده است که به طور مشخص فلزات و نرم افزارهای کامپيوتری برای مصارف صنعتی را شامل شده و اقدامات مشابهی هم در مورد صنعت کشتی سازی وضع شده است.
۴. اقدامات محدود کننده ای که امروز به تصويب رسيده با هدف تاثير گذاری روی برنامه هسته ای ايران و منابع مالی است که حکومت آن کشور برای تامين هزينه های اين برنامه ها اختصاص می دهد و نه مردم ايران. حکومت ايران با اقدامات مسئولانه می تواند زمينه لازم برای پايان دادن به اين تحريم ها را ايجاد کند. تا زمان که حکومت ايران چنين روشی را در پيش نگرفته شورای اروپا در همکاری با ساير بخش های جامعه بين المللی به اعمال فشار بر ايران در راستای سياست دوگانه تحريم و مذاکره ادامه خواهد داد.
۵. شورای اروپا بر تعهد اتحاديه اروپا به تلاش در راستای يک راه حل ديپلماتيک برای بحران هسته ای ايران در راستای سياست دو گانه تحريم و مذاکره تاکيد می کند.
۶. شورای اروپا تاکيد می کند که کماکان هدف اتحاديه اروپا دستيابی به يک توافق همه جانبه و درازمدت از طريق مذاکره است که بتواند اعتماد جامعه بين المللی را در مورد صلح آميز بودن برنامه های هسته ای ايران احياء کرده و در عين حال حقوق مشروع ايران برای استفاده صلح آميز از انرژی هسته ای در چهارچوب پيمان منع گسترش سلاح های هسته ای و تبعيت از قطعنامه های شورای امنيت سازمان ملل متحد و شورای حکام آژانس بين المللی انرژی اتمی را به رسميت بشناسد.
۷. اين شورا از عزم کشورهای گروه پنج به علاوه يک برای دستيابی به يک راه حل ديپلماتيک که در پايان جلسه وزرای خارجه اين کشورها در روز بيست و هفتم سپتامبر اعلام شد استقبال کرد و به طور کامل از اقدامات نمايندگان ارشد اين شش کشور حمايت می کند. کشورهای پنج بعلاوه يک طرح بسيار مناسب و قابل اتکاء را برای بنای اعتماد متقابل و پيشبرد مذاکرات با ايران بر اساس گام های مثبت دو طرف و پيشبرد گام به گام مذاکرات ارائه کرده اند.
اين شورا از ايران می خواهد که با تمرکز روی گام های مشخصی که می تواند اعتماد را احياء کند، مذاکره جدی و پاسخ دادن به نگرانی های جامعه بين المللی در اين گفت و گوها نقش سازنده ای را ايفا کند.
کاهش ارزش ریال ایران در دوبی
پس از تصويب دور تازه تحريم های ايران از سوی اتحاديه اروپا، قيمت درهم امارات در بازار صرافی های دوبی افزايش يافت.
در انتهای روز کاری سه شنبه هر درهم امارات در بازار دوبی به ۹۶۰ تومان رسيد که معادل ۳۵۳۰ تومان برای هر دلار است. روند نزولی ارزش ريال از ابتدای هفته جاری آغاز شد و فقط ظرف دو روز گذشته ريال ايران بيش از هشت درصد از ارزش خود را از دست داد.
دوبی که يکی از طرف های عمده تجاری ايران است و جامعه ايرانی ساکن اين شهر به بيش از ۳۵۰ هزار نفر می رسد از تحريم های اقتصادی ايران تاثير گرفته به طوری که مبادلات تجاری ايران با اين شهر حاشيه جنوبی خليج فارس در ماههای اخير به شدت کاهش داشته است.
از طرف ديگر دوبی يکی از مراکز عمده نقل و انتقالات پولی ايران با جهان خارج است و همه روزه مبالغ متنابهی درهم امارات در ميان صرافی های ايرانی دبی خريد و فروش می شود.
اما تحريم های بين المللی کار مبادلات پولی بين دوبی و ايران را دشوار کرده و اين دشواری در نرخ برابری ريال ايران نسبت به درهم امارات نمود پيدا می کند. درهم امارات در هفته اخير به رکورد تازه ای رسيد و از مرز ۱۰۰۰ تومان گذشت.
با شروع دور تازه تحريم های جامعه اروپا عليه ايران، بيشتر صرافی های ايرانی در دبی پيش بينی می کنند که فشار بر پول ملی ايران طی روزهای آينده افزايش يابد که روند نزولی هفته جاری خود این ادعا را تقویت می کند.
به دنبال تصويب دور تازه تحريم های ايران از سوی اتحاديه اروپا، قيمت درهم امارات در بازار صرافی های دوبی افزايش يافت. تحريم های اقتصادی باعث کاهش شديد درآمدهای ارزی و سقوط پول ملی ايران شده است.
به گزارش رادیو فردا در دوبی حاکی است که روز سه شنبه، ۲۵ مهرماه، پول ملی ايران بار ديگر در مقابل درهم امارات کاهش يافت.
در انتهای روز کاری سه شنبه هر درهم امارات در بازار دوبی به ۹۶۰ تومان رسيد که معادل ۳۵۳۰ تومان برای هر دلار است. روند نزولی ارزش ريال از ابتدای هفته جاری آغاز شد و فقط ظرف دو روز گذشته ريال ايران بيش از هشت درصد از ارزش خود را از دست داد.
در همين حال، همان طور که پيش بينی می شد، اتحاديه اروپا روز دوشنبه دور تازه تحريم ها علیه ايران را به تصويب رساند. بر اساس اين تحريم ها، دارایی های شرکت ملی نفت و شرکت ملی نفتکش ايران در اروپا مسدود می شود و محدوديت های بيشتری برای بانک مرکزی ايران برقرار خواهد شد.
به نوشته خبرگزاری رويترز، اهميت اين تحريم ها در قطع روابط تجاری اروپا با ايران و محدود کردن دسترسی اين کشور به ارزهای خارجی است.
دوبی که يکی از طرف های عمده تجاری ايران است و جامعه ايرانی ساکن اين شهر به بيش از ۳۵۰ هزار نفر می رسد از تحريم های اقتصادی ايران تاثير گرفته به طوری که مبادلات تجاری ايران با اين شهر حاشيه جنوبی خليج فارس در ماههای اخير به شدت کاهش داشته است.
از طرف ديگر دوبی يکی از مراکز عمده نقل و انتقالات پولی ايران با جهان خارج است و همه روزه مبالغ متنابهی درهم امارات در ميان صرافی های ايرانی دبی خريد و فروش می شود.
اما تحريم های بين المللی کار مبادلات پولی بين دوبی و ايران را دشوار کرده و اين دشواری در نرخ برابری ريال ايران نسبت به درهم امارات نمود پيدا می کند. درهم امارات در هفته اخير به رکورد تازه ای رسيد و از مرز ۱۰۰۰ تومان گذشت.
با شروع دور تازه تحريم های جامعه اروپا عليه ايران، بيشتر صرافی های ايرانی در دبی پيش بينی می کنند که فشار بر پول ملی ايران طی روزهای آينده افزايش يابد که روند نزولی هفته جاری خود این ادعا را تقویت می کند.
عباسی با اشاره به هجمه دشمن به انبیا گفت: با ساخت انیمیشن «یوگی» که در ایران نیز پخش شد، شیخالانبیا حضرت نوح (ع) را مورد اهانت قرار دادند.
به گزارش بازتاب، بر خلاف داستان حضرت نوح که کشتی در سیل و طوفان حرکت کرد و پیروان ایشان را نجات داد، در یوگی و دوستان یک کشتی پرنده تعدادی را به این سو و آن سو می برد.
حسن عباسی شامگاه دوشنبه در جمع اعضای اتحادیههای اسلامی دانشآموزان کرمان اظهار داشت: شیطان انتقام خود از قرآن را با به آتش کشیدن قرآن و انتقام از رسولالله (ص) را با ساخت فیلمهای موهن میگیرد.
عباسی تصریح کرد: مشکلات ما در جنبش نرمافزاری تولید علم این است که زیستشناسی ما داروینی است.
وی افزود: دشمن با علوم حسی و تجربه غیب را مورد هجمه قرار دادهاند و افراد حرفی را که اساس آن غیب است، قبول نمیکنند.
عباسی بیان کرد: طی 20 سال اخیر ملائکه مورد هجمه گسترده قرار گرفتهاند و با ساخت فیلم و سریال به ملائکه از جمله جبرئیل اهانت کردهاند.
وی از ساخت 200 قسمت سریال علیه ملائکه خبر داد و اظهار داشت: این سریال به راحتی در دسترس جوانان ما قرار دارد.
عباسی با اشاره به هجمه دشمن به انبیا گفت: با ساخت انیمیشن «یوگی» که در ایران نیز پخش شد، شیخالانبیا حضرت نوح (ع) را مورد اهانت قرار دادند.
وی با بیان اینکه دشمن گام به گام و به آرامی جلو میآید، تصریح کرد: آیین قرآنسوزی بحث ایمان به کتاب را مورد هجمه قرار داد.
عباسی اذعان کرد: تمدن غرب در حال آب شدن است زیرا بحث ربا را جدی نگرفتند.
وی با اشاره به اینکه نسل جوان ما باید بداند که حتی انیمیشنهای غربی پر از اندیشه است، افزود: دشمن با تولید آثار سینمایی، سریالها و موسیقی فلسفی باور افراد را تغییر میدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر