هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۹۱ آبان ۹, سه‌شنبه

Latest News from Iran Green Voice for 10/30/2012

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



ندای سبز آزادی – محمد صادقی: دو دهه از انتشار نامه ی جنجالی منسوب به رهبر فقید جمهوری اسلامی در مورد نهضت آزادی می گذرد. نامه ای که با امضای آیت الله خمینی خطاب به وزیر کشور وقت منتشر شد. در نامه ی منتسب به نفر اول نظام سیاسی نظراتی تند علیه نهضت آزادی ایران مطرح شده بود. اختلاف ها و گمانه زنی ها بر سر صحت و سقم این نامه سالهاست ادامه دارد؛ نامه ای که دست‌آویزی برای نهادهای امنیتی، قضایی و لباس شخصی ها در برخورد با اعضای این تشکل سیاسی و حتی "اعلام انحلال" آن قرار گرفت.

این بار محمد نوری زاد، نویسنده و مستندساز حامی جنبش سبز که پیش از خرداد 88 از نزدیکان رهبر جمهوری اسلامی ایران به شمار می رفت، در جدیدترین یادداشت خود به بهانه صدور حکم سنگین 11 سال زندان برای محمد توسلی از اعضای قدیمی نهضت آزادی، گریزی هم به این نامه پرمناقشه زده است. وی نیز به خیل کسانی پیوسته است که معتقدند این نامه را نه آیت الله خمینی بلکه احمد خمینی فرزند وی پس از فوت بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و به منظور حذف رقیب از صحنه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور نگاشته و آن را با امضای پدر خود در اختیار رسانه ها قرار داده است.

موضوعی که در دو دهه گذشته بارها از سوی برخی از چهره های ملی و مذهبی نزدیک به نهضت آزادی و بسیاری از منتقدان نظام مطرح و هر بار نیز با هجمه رسانه ها و نیروهای حامی حکومت مواجه شده است.

نوری زاد در یادداشت خود نوشته است که «من، محمد نوری زاد، با اطمینان می گویم: این نامه، توسط مرحوم حاج احمد خمینی نوشته شده و به دروغ، آری به دروغ، به اسم امام به مردم و به تاریخ قالب شده است.»

وی ادامه داده است: «این نامه، بعد از وفات امام منتشر شد. بله، بعد از وفات امام. نه در زمان حیات وی. آنهم درست در شرایطی که روحانیت برای خود رقیبی غیر از نهضت آزادی باقی نگذارده بود. همه ی رقبا به تیر غیظ حاکمان روحانی و سراسیمه ی ما یا اعدام شده بودند یا فراری یا منزوی. مانده بود نهضت آزادی. که او نیز باید از میان می رفت.»

نوری زاد در یادداشت خود به مرگ مشکوک احمد خمینی در سال 77 نیز اشاره کرده و با "قتل" دانستن آن گفته است: «بعد از انتشار نامه، و بعد از این که مرحوم دانسته چه کلاهی به سرش رفته و بعد از آنکه بنای اعتراض نهاده و تهدید به افشاگری کرده، کارش را ساخته اند.»

 

کسب تکلیف برای حذف رقیب

ماجرای نامه جنجال برانگیز منسوب به آیت الله خمینی از آن جا آغاز شد که علی اکبر محتشمی پور وزیر کشور وقت در بهمن ماه 1366 طی نامه ای خطاب به آیت الله خمینی از وی خواست تا نظر خود را درباره صلاحیت اعضای نهضت آزادی برای شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی اعلام کند.

محتشمی پور در نامه خود خطاب به آیت الله خمینی می نویسد: «نهضت آزادی پس از استعفا و برکناری دولت موقت پیوسته در جهت اعلام مخالفت با دولت جمهوری اسلامی، مجلس شورای اسلامی و حتی قوه قضاییه و مغشوش کردن اذهان بوده است. مسئولین نهضت آزادی با سمپاشی های خود نسبت به سیاست های دولت، دفاع مقدس و جنگ، مسئله برائت از مشرکین و فاجعه خونین مکه مکرمه، جهاد مالی و تصمیمات شورای عالی پشتیبانی جنگ و بالاخره فرمایشات اخیر حضرت امام-روحی فداه- راجع به حکومت و ولایت مطلقه، در جهت مبارزه و تضعیف نظام جمهوری اسلامی گام برداشته اند.»

محتشمی پور بعدها درباره این نامه در گفتگویی با ماهنامه "یادآور" توضیح داده بود: «آمدن نهضت آزادی به صحنه انتخابات دو پیامد مشخص داشت: اول اینکه ممکن بود عده ای از اینها انتخاب شوند و به مجلس بروند و ما را برگردانند به اول انقلاب و مسائلی که بنی صدر و دولت موقت و نهضت آزادی در دوران قبل از جنگ ایجاد کردند ... یک بحث هم این است که اینها اگر شرکت هم می کردند، مردم به آنها رأی نمی دادند، اما حداقل فرصتی پیدا می کردند که با شدت بیشتر و در گستره وسیع تری، حرف هایشان را در داخل و خارج کشور تبلیغ کنند و به این ترتیب نیروهای ما در جبهه ها [از نظر روحی] به شدت آسیب می دیدند.»

نهضت آزادی اما ادعای محتشمی پور درباره علت نگارش نامه به آیت الله خمینی را رد کرد و در بخشی از اطلاعیه خود در بهمن 78 اعلام کرد: «آقاي محتشمي علت نوشتن نامه به رهبر انقلاب را نزديك بودن انتخابات دوره سوم ذكر كرده است. اين توجيهي بي اساس است. قانون انتخابات مجلس سوم شرايط نامزدهاي انتخاباتي را معين كرده بود و مسئوليت نظارت بر انتخابات هم به عهده شوراي نگهبان واگذار شده بود. بنابراين وزير كشور مجاز نبود بي‌اعتنا به قانون عمل كند. نهضت آزادي ايران هم شركت خود را در انتخابات مجلس دوره سوم، مشروط به تأمين آزادي‌هاي سياسي مصرح در قانون اساسي ذكر كرده بود كه به علت عدم تأمين آزادي‌ها از شركت در آن خودداري كرد.»

 

 

انتشار نامه پس از مرگ آیت الله خمینی

اما پاسخ نامه ارسال شده در بهمن ماه سال 66 از سوی محتشمی پور خطاب به آیت الله خمینی با چند سال تاخیر و آن هم پس از درگذشت وی و در آستانه انتخابات مجلس چهارم منتشر شد.

پاسخی که با گذشت بیش از دو دهه از انتشار آن کماکان درباره تهیه کنندگان و انگیزه های آنان  پرسش های بی پاسخی مطرح است.

محتشمی پور ماجرا را چنین به خاطر می آورد: «ما در دوره سوم در این اواخر دیدیم دوباره بحث نهضت آزادی طرح می شود اینها دو مرتبه فعال شدند وغیره. بعضی از دوستان به ما گفتند که شما آن نامه‌ای که حضرت امام دادند، ندادند که شما بگذارید در گنجه! این برای این است که تکلیف مردم روشن شود و باتوجه به حال و هوایی که دارد به وجود می آید و مسائلی که در ارتباط با غرب و آمریکا و غیره و نامه هایی که می فرستند خدمت مقام معظم رهبری که باید رابطه با آمریکا برقرار شود و فشارهایی که دارد می آید، به نظر می رسد که این نامه باید به اطلاع مردم برسد. ما گفتیم خب، بله. البته از نمایندگان سؤال کردیم و ایشان هم گفتند که اشکالی ندارد، نامه را دادیم به یکی از مجلات که پاسدار اسلام بود.»

در این نامه از قول آیت الله خمینی اعضای نهضت آزادی و دولت موقت مهدی بازرگان متهم به "وابستگی به امریکا" شده اند و خطاب به وزیر کشور وقت دولت میرحسین موسوی آمده است: «نهضت به اصطلاح آزادي و افراد آن چون موجب گمراهي بسياري از كساني كه بي‌اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مي‌گردند، بايد با آنها برخورد قاطعانه شود، و نبايد رسميت داشته باشند.»

 

نهضت آزادی: نامه جعلی است

پس از انتشار متن نامه در ماهنامه پاسدار اسلام در دی ماه 1368، نهضت آزادی نسبت به صحت و سقم این نامه واکنش نشان داد و در این‌باره شکایتی را از محتشمی پور به مراجع قضایی ارسال کرد.

اندکی بعد نهضت آزادی در اطلاعیه ای به تحليل و پاسخگويي آن پرداخت و نشان داد كه انشاء نامه و متن آن تناسبي‌ با امضاء كننده نامه و حوادث زمان صدور آن ندارد.

 تاريخ اين نامه بهمن 1366 بود و به گفته نهضت آزادی در بهمن 1366 هنوز تهران در معرض حملات موشكي عراق قرار داشت و كمترين بحثي از اجراي قانون احزاب و به رسميت شناختن نهضت آزادي مطرح نبود.

همچنین استناد اصلی اعضای نهضت آزادی برای تشکیک در نامه منسوب به آیت الله خمینی بخشی از وصیت نامه وی بود که در آن آمده است: «اکنون که من حاضرم، بعض نسبت هاى بى‏واقعیت به من داده مى‏شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض مى‏کنم آنچه به من نسبت داده شده یا مى‏شود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صداى من یا خط و امضاى من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیماى جمهورى اسلامى چیزى گفته باشم.»

به دنبال طرح این مسئله از سوی نهضت آزادی، محتشمی پور تصویر اصل نامه را در شماره 97 نشریه پاسدار اسلام (مورخ دی ماه 68) منتشر کرد اما با مقایسه دست خط منسوب به آیت الله خمینی در این نامه با دست نوشته های دیگر وی از جمله شعر معروف "من به خال لبت ای دوست..." و تفاوت فاحش در نوع نگارش آنها، بر شدت ابهامات و شک و تردیدها درباره صحت و سقم این نامه افزوده شد.

نهضت آزادی همچنین به چند نکته ی دیگر در مورد این نامه اشاره کرده؛ ازجمله این که «چگونه ممكن است مكاتباتي ميان وزير كشور وقت و امام در بهمن 1366 درباره نهضت آزادي ايران مبادله شده باشد، اما در پرونده اين حزب در وزارت كشور موجود نباشد و مقامات ذيربط وزارت كشور و اعضاي كميسيون ماده 10 از آن بي‌خبر باشند؟»

همچنین این نکته که «در خرداد ماه سال 1367، جمعي از فعالان و مسئولان نهضت آزادي ايران (آقايان محمد توسلي، هاشم صباغيان و خسرو منصوريان) به دستور شوراي امنيت ملي بازداشت شدند و مورد شكنجه‌هاي روحي و جسمي سختي قرار گرفتند. چرا در بازجويي‌هاي متعدد از آنان هيچ‌گاه به چنين نامه‌اي استناد نشد و سرانجام پس از هشت ماه و نيم حبس در سلول انفرادي به علت فقدان دلايل و مدارك آزاد شدند.»

دادگاه بر طبق درخواست مهندس بازرگان و بر طبق نص صريح وصيت ‌نامه، دستور كارشناسي خط را صادر كرد. اما اصل نامه براي كارشناسي هرگز به دادگاه ارايه نشد و پس از آن نیز مدتها بی آن که رایی صادر شود با مرگ ناگهانی احمد خمینی، دادگاه این پرونده را مختومه اعلام کرد. بعدتر و در سال 1375 البته نهضت آزادی و دبیرکل اش، دکتر یزدی مورد بازخواست قرار گرفتند. دکتر یزدی در دادگاه انقلاب در مورد این نامه متهم به «توهین و نشر اکاذیب» شد؛ چرا که در اطلاعیه های نهضت، بار دیگر سندیت نامه زیر سئوال رفته بود. دادگاه انقلاب حکم به محکومیت دکتر یزدی داد.

پیش از آن مخالفان نهضت آزادی و حامیان احمد خمینی از محتشمی پور خواستند که او هم علیه نهضت آزادی شکایت کند تا حق آشکار شده و دروغگویان و تهمت زنندگان کیفر ببینند، اما محتشمی پور از انجام این کار سر باز زد و شکایت خود را منوط به اطمینان از پیگیر ماجرا تا انتها نمود.

محتشمی پور در این باره گفته است: «رفتم پیش حاج احمد آقا و به ایشان گفتم: ... من حاضرم پیگیری کنم ... شما به من تضمین بده پس فردا مثلاً آقای هاشمی نیاید بگوید ما با غرب مسئله داریم، غرب و فشارهای بین المللی و سازمان حقوق بشر و غیره می آیند که حالا دست بردارید. ... [حاج احمد آقا] گفتند: من خودم این کار را می کنم. حاج احمدآقا خودشان شکایت کردند و رسماً پیگیری کردند.»

 

آیت الله پسندیده و نامه

با اعلام نظر نهضت آزادی و شکایت این حزب از ماجرای جعل نامه، احمد خمینی که عرصه را بر خویش تنگ تر می دید به آیت الله پسندیده، عموی سالخورده و ناتنی خود پناه برد. فرزند رهبر فقید انقلاب از وی خواست تا نامه ای بنویسد و در آن اعضای نهصت آزادی ایران را «محکوم» و صحت دست خط آیت الله خمینی در نامه جنجالی را "تایید" نماید.

نامه معروف احمد خمینی به آیت الله پسندیده يك سال بعد از مرگ احمد خمینی در اسفند 1374 از سوی نشريه «هنگام» به مسئوليت محمد محمدی ري‌شهري، منتشر شد.

در اين نامه احمد خمینی از نهضت آزادي ايران به آيت‌الله پسنديده  شكايت كرده و در بخشي از اين نامه نوشته بود: «آیا نهضت آزادی و مصدقی ها هنوز آدمهای درستی هستند که بعد از ارتحال ملکوتی برادر عزیزتان امام بزرگ فرمودید آنها که می گفتند امام محبوب نیست تشییع جنازه امام را دیدند و فهمیدند اشتباه می کنند. ملی گراها با برادر، امام، مرجع تقلید و رهبر شما سر ناسازگاری داشتند و دارند. اینها دل امام راحلمان را خون کرده اند و آدمهای بی دینی هستند که در قالب دین به اسلام و مسلمین ضربه می زنند.»

آيت‌الله پسنديده به اين نامه جواب نداد، اما در تاريخ شهریور ماه سال 75 در نامه‌اي كه به مناسبت سالروز درگذشت آيت‌الله طالقاني براي دكتر ابراهیم يزدي دبيركل نهضت آزادي ايران فرستاد چنين نوشت:

«هر چند نتوانستم در مجلس سالگرد ركن ركين انقلاب و مجاهد بزرگ و بزرگوار حضرت آيت‌الله طالقاني شركت كنم و از اين بابت بسيار مغبون و مغموم و متاثرم، لكن اين توفيق را يافتم كه عرض تسليت خود را حضور مردم قدردان و قدرشناس و عزيز ايران و خانواده معزز و معظم و گرامي آن حضرت و برگزاركنندگان سالگرد (نهضت آزادي ايران) تقديم كنم . . . موقع را مغتنم مي‌شمارم كه ياد و خاطره و مجاهدات و خدمات فراموش ناشدني مرحوم جناب آقاي مهندس بازرگان را نيز ارج بگذارم كه اجر ايشان در نزد خداوند سبحان محفوظ و ملحوظ است.»

 

محتشمی پور: نهضت آزادی غیرقانونی نیست

دیری نپایید که دفاع تمام و کمال علی اکبر محتشمی پور به عنوان مخاطب اصلی نامه بحث برانگیز منسوب به رهبر جمهوری اسلامی از اقدام احمد خمینی جای خود را به انعطاف و گردشی نسبی در مواضع پیشین داد.

محتشمی پور در سال 84 در جریان انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری که ریاست ستاد مهدی کروبی را برعهده داشت در اظهاراتی در جمع مردم گچساران به صراحت اعلام کرد: «نهضت آزادي يك حزب منحله نيست و هيچ حكم قضايي مبني بر غير قانوني بودن اين حزب صادر نشده است.»

وی در آن سخنرانی اعتراف کرد که «آن نامه مستند برخي از جريانات سياسي شده است».

محتشمی پور همچنین در سخنرانی خود در مراسم درگذشت آیت الله توسلی به برخی دیدگاه های آیت الله خمینی درباره نهضت آزادی اشاره کرد که با آن چه که وی و احمد خمینی در پیش از مرگش مدعی بودند تفاوت بسیاری داشت.

محتشمی پور در آن سخنرانی گفته بود: «مقامات بلندپایه ای در آن زمان خدمت امام خمینی(ره) رسیدند و علیه نهضت آزادی گله و شکایت کردند ولی امام فرمودند که اینها با جمهوری اسلامی مخالف نیستند بلکه مخالف شما هستند. وقتی آن افراد به امام(ره) گفتند که اینها علیه مقام ولایت فقیه یعنی شخص شما صحبت می کنند، امام فرمودند خب! صحبت کنند مگر من از اصول دین هستم که اگر کسی علیه من سخن گفت از اسلام خارج شده باشد.»

در مهرماه گذشته نیز محمد خاتمی رئیس جمهوری سابق ایران در گفتگو با تارنمای "تاریخ ایرانی" با عذرخواهی از نگارش مقاله ای که در ابتدای انقلاب علیه "نهضت آزادی" و مهندس بازرگان نوشته بود گفت: «واقعاً اگر الان می‌خواستم مطالب را بنویسم، آنطور نمی‌نوشتم. بعضی مطالبی که آن وقت نوشتم جفا بود نسبت به افراد. با اینکه اختلاف نظر و اختلاف سلیقه داشتیم،‌‌ همان زمان برای آن‌ها احترام قائل بودم، الان هم احترام قائلم. ولی بنده هم قبول دارم که بعضی وقت‌ها تحت تاثیر فضای احساساتی موجود قرار گرفتم. نمی‌توان همیشه از انسان انتظار داشت که احساس را نادیده بگیرد و منطق همیشه کارگر بیفتد. شاید توسط قلم من هم به عزیزان و بزرگانی در این مملکت جفا شده باشد. به هر حال هر کس در زندگی‌اش از این اشتباهات و مشکلات وجود دارد.»


 


ندای سبز آزادی: عبدالله نوری با تاکید بر لزوم عقلانیت در رفتارهای سیاسی می گوید:  نباید تصميم و نظر خود و یا حزب و گروه مورد علاقه مان را محور، شاقول و يا فصل الخطاب جريان اصلاح طلبی و یا جنبش سبز بدانیم.

گروهی از فعالان سیاسی، دانشجویی ومدنی آذربایجان شرقی (تبریز) با حضور در منزل عبدالله نوری ضمن دیدار و گفت‌وگو با وی به بیان نظرات و دیدگاه‌های خود پیرامون مسائل و مشکلات جاری جامعه و افق‌های پیش روی آن پرداختند.

در این نشست عده ‏ای از فعالان سیاسی و مدنی اصلاح طلب و جمعی از فعالان دانشجویی دانشگاه‏های آزاد، دانشگاه سهند، دانشگاه تبریز و دانشجویان آذربایجانی دانشگاه تهران حضور داشتند.

به گزارش ندای سبز آزادی در این نشست عبدالله نوری اظهار داشت:   نمی‏توان این شرایط بغرنج و پیچیده ای که امروز ایران در آن گرفتار شده را با بی عملی طی کرد.

وی تاکید کرد: هر ایرانی حق دارد سرنوشت خود و کشورش را پیگیر باشد و صاحب نظران و جریان های مختلف باید برای نجات کشور تلاش کنند.

عبدالله نوری بر این باور است که  فعالان سیاسی و دانشگاهی  اصلاح طلب در کنار همدردی با محرومین ریشه ی مشکلات اقتصادی و محرومیت ها و عقب افتادگی ها را متذکر شوند.

در این جلسه عبدالله نوری با ابراز خشنودي از حضور در اين جمع صمیمی، در خصوص اهداف و چگونگي فعاليت اصلاح طلبان گفت: "این فعالیت ها ناشی از خوش بینی به وضعیت کشور و یا امید به ایجاد چشم اندازی روشن  که حاکمیت در آینده ای نزدیک برای اصلاح طلبان  فراهم ‏کند، نیست. نکته مهم این است که نمی‏توان این شرایط بغرنج و پیچیده ای که امروز ایران در آن گرفتار شده را با بی عملی طی کرد، حالا چه حرکت اصلاح طلبانناظر به در دست گرفتن قدرت  باشد و چه معطوف به اقداماتی باشد که بهبود اوضاع کشوررا به همراه آورد. در شرایطی که سوء مدیریت و تصمیمات غیر اصولی منافع ملی را با مخاطرات جدی روبرو کرده و مشکلات و بحران های گوناگون در زمینه های مختلف وضعیت نگران کننده ای را برای کشور پدید آورده است مگر می توان نسبت به سرنوشت کشور بی تفاوت بود؟ هر ایرانی حق دارد  سرنوشت خود و کشورش را پیگیر باشد و نخبگان و صاحب نظران گروه ها و جریان های مختلف باید برای نجات کشور تلاش کنند."

  اصلی ترین نگرانی و اشتغال ذهنی جریان اصلاحات سرنوشت کشور و مردم است

عبدالله نوري اظهار داشت: "امروز برای ایجاد ارتباط پویا و موثرمیان اصلاح طلبان با عموم مردم خصوصا طبقات محروم باید مسائل و گرفتاریهای گوناگون آنها مقدم بر دغدغه های خاص فعالان سیاسی باشد و دست کم اولویتی همسان با این دغدغه ها داشته باشد چرا که اصلی ترین نگرانی و اشتغال ذهنی جریان اصلاحات سرنوشت کشور و مردم است. فعالان سیاسی و دانشگاهی  اصلاح طلب در سطح کشور با ایجاد نوعی همدلی و همراهی با مردم می توانند در کنار همدردی با محرومین ریشه ی مشکلات اقتصادی و محرومیت ها و عقب افتادگی ها را متذکر شوند. باید به روشنی علل گرفتاری های اقتصادی و معیشتی مردم برای جامعه تبیین شود. تاکید زیاد از حد بر  نگرانی هایی که ممکن است در اولویت های ابتدایی عموم مردم نباشد، ما را از مشکلات اصلی مردم و جامعه غافل می‏کند، در صورتی که مسایل ما در حقیقت تنها جزیی از گرفتاریهای کل جامعه است و شاید عمق مسائل و بحرانهای اقتصادی را  به خوبی درک نکنیم، زیرا کمتر در جایگاه جامعه و افرادی که با این مسایل درگیر هستند قرار گرفته‏ایم. البته منظور این نیست که باید دغدغه های خود را کمرنگ کنیم، بلکه مراد این است که مسایل عمومی جامعه را در اولویت قرار دهیم."

    آغاز و استمرار حركتي منسجم و با تدبير و به دور از افراط و تفريط 

عبدالله نوري با اشاره به رخوت موجود در جریان اصلاحات و پذیرش تاثیر فشارهای موجود در تولید این رخوت توضیح داد: "اگر احساس می‏کنیم که جریان اصلاحات و جنبش سبز بلاتکلیف است باید این سوال را مطرح کنیم که در نهایت چه کسی باید این حالت را دگرگون کند؟ به نظر من کسی جز خودمان نمی‏تواند این کار را بکند و نباید منتظر وقوع معجزه برای تغییر فضا باشیم. البته این مساله همراه با سختیها و دشواریهای فراوانی است و موانع زیادی بر سر راه دارد ولی مهم این است در این مسیر، حرکتی منسجم و با تدبیر و به دور از افراط و تفریط آغاز شود و استمرار یابد و چه بسا بی عملی و انفعال اصلاح طلبان در خصوص مشکلات و گرفتاری های کشور و جامعه براي دوستان و عزيزان دربند و در حصرمان هم قابل توجيه نباشد. در صورتی که شرایط واقعی را در نظر بگیریم و به دنبال نتیجه سریع هم نباشیم در نهایت به فضل الهی کوشش ها به نتیجه خواهد رسید."

عبدالله نوري در مورد حضور اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری گفت: "این مساله اولویت اصلی جریان اصلاحات نیست. مهم این است که بتوان به سازوکاری برای همکاری و بهبود فضای همزیستی سیاسی رسید. برای کمک به انتخاب درست و منطقی و حفظ و صیانت از منافع ملی و خواست مردم لازم است فعالان، نخبگان، کارشناسان و تمام کسانی که راه حل اساسی را در بازگشت به اصلاحات همه جانبه می دانند در خصوص معضلات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی، داخلی و خارجی بدون احساسات و با تکیه بر منطق بگونه ای شفاف و علنی به بحث و تبادل نظر بپردازند. در  این حرکت، همه به شکل فعال مشارکت داشته باشند و این مشارکت هم باید در سطح ملی مد نظر باشد، یعنی همه استان‏ها و شهرستان‏ها را دربر گیرد و تنها مجموعه ي فعالان تهران مد نظر نباشند. برآیند این مشارکت و گفتگوی گسترده می تواند به اتخاذ یک جمع بندی و نظر نهایی منتهی شود. شاید برای انتخابات ریاست جمهوری نیز شیوه و مسیر درست و منطقی همین باشد."

  ترويج و بسطِ فرهنگ و اخلاقِ مدارا، گذشت، سعه صدر و ازخودگذشتگی 

عبدالله نوري افزود: "مسلم است که جمع شدن تمام ایده‏ها و نظرات در یک سازوکار امری دور از دسترس و شاید آرمانی باشد، اما باید علاقمندان و مدافعان اصلاحات و جنبش سبز برای با یکدیگر کار کردن تمرین و تلاش کنند. جبهه اصلاحات اگر نتوانند با هم بر سر مسایل اصلی و محوری خودشان به یک توافق و وحدت نظر نسبی برسند، شرایط سخت تر از این می شود. پیشنهادهایی که مطرح شده و یا می شود قطعا در ابتدای کار چندان جامع نیست، اما آغازی برای یک همکاری و یک نیاز اساسی جریان اصلاحات و جنبش سبز می باشد. اصلاح طلبان و جنبش سبزبرای اینکهبه وضعیت بهتری برسندنیاز به از خود گذشتگی دارند. شاید بتوان یکی از دلائل عدم تشکیل چنین سازوکاری را خودمحوري و نداشتن از خود گذشتگی دانست و این مشکلی است که جناح حاکم نیز با آن درگیر است. اعتقاد و احترام به خرد و عقل جمعي و داشتن روحيه ي ازخودگذشتگی که فضیلت های مدنی بر آن استوار است البته به معنای از یاد بردن منافع فردی و يا منافع حزبي نیست، بلکه به معنای اهمیت دادن به منافع عمومی و مصلحت همگانی است. امروز بیش از هر زمانی برای نجات کشور به دموکراسی نیازمنديم و دموکراسی نیز از راه محدود سازی و توزیع قدرت و گردش آزاد آن تحقق می یابد نه تمرکز قدرت، زیر بنای آن هم، ازخودگذشتگی استو این مساله بايد از درون جريان اصلاحات، جنبش سبز و هواداران شان آغاز گردد. در تاریخ معاصر جنبش ها و جریان هایی که توانسته اند گام های موثری در راستای دموکراسی بردارند، نخست، فرهنگ و اخلاقِ مدارا، گذشت، سعه صدر و ازخودگذشتگی را در بین خود ترويج و بسط داده اند."

_w4d6478.jpg

    باید با عقلانیت مسیر واقعی اصلاحات همه جانبه و تغییرات سازنده را پیگیری کرد

عبدالله نوري در ادامه سخنانش خود سانسوری و عدم اعتماد به یکدیگر را یکی از آفات برشمرد و توضیح داد: "برای رسیدن به نتیجه باید به یکدیگر اعتماد کنیم، نباید افراد را به دلیل اعتقاداتی که دارند و ممکن است با نظرات شخصی یا حزبی ما متفاوت باشد به اتهام هایی همچون سازشکاری و یا قدرت طلبی متهم کنیم و مخالفان خود را به هر بهانه‏ای به حاشیه برانیم. به جای این باید به نقد کردن یکدیگر بپردازیم ولی باید دقت کرد هزینه ی نقد و آسیب شناسی منصفانه عملکرد جبهه اصلاحات خصوصا برای فعالان و حامیان آن به حداقل برسد. چرا که اگر قرار باشد برخورد و قضاوت ما نسبت به دوستان و همفکران مان در جریان اصلاحات و جنبش سبز از جنس اتهام زنی باشد دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‏شود و پرورش نوع دیگری از استبداد است. نباید تصميم، نظر و رأي خودمان و یا حزب، گروه و انجمن مورد علاقه خود را محور، شاقول و يا فصل الخطاب جريان اصلاح طلبی و یا جنبش سبز بدانیم و بر اساس زاویه دیگران با آن، نسبت به عملکرد و گفتمان دوستان و همفکران خود قضاوت کنیم. جریان اصلاحات و جنبش سبز در حال حاضر، هم از طرف حاکمیت سانسور می‏شود و هم از سوی افراد و گروه‏های تندرویی که نمی‏گذارند در مسیر تغییرات نظرات گوناگون بیان شود. به هر حال اکنون در یک فضای افراط و تفریط به سر می‏بریم و نباید در این فضا هضم شویم. باید با عقلانیت مسیر واقعی اصلاحات همه جانبه و تغییرات سازنده را پیگیری کرد."

      رعايت و احترام به حقوق ملت از اصول ارزشی و محوری قانون اساسی است

عبدالله نوري همچنین پیرامون مساله اجرای بدون تنازل قانون اساسی گفت: "در مورد خواسته اجرای بدون تنازل قانون اساسی لازم است به این نکته توجه شود که اساس هر قانون، ارزش ها و آرمان های بنیادینی است که قوانین برای تحقق آن ها تدوین می شود و برای عملی شدن آن ها، سازمان و تشکیلاتی متناسب در نظر گرفته می­شود. قوانین نوشته می‏شوند تا مفاهیم ارزشی نهفته در دل آنها توسط تشکیلات پیش بینی شده در قانون  پیاده شوند. در مورد شریعت، که قانون الهی است نیز اصولی به عنوان مقاصد شریعت وجود دارد که احکام شرعی به دنبال تحقق آن هستند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز این دو بخش وجود دارد،  از این رو تفسیر و اجرای آن باید  به گونه ای باشد که این ارزش ها و مقاصد تامین شوند. بخشی از مفاهیم ارزشی مندرج در قانون اساسی که جریان اصلاحات، اجرای بدون تنازل آن را، از تشکیلاتی که در قانون اساسی مسئول اجرای آن شناخته مي شود، خواستار است عبارتند از: اول، "حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ‌کس نمی‌تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد." دوم، "مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش." سوم، "آزادی و استقلال و وحدت و تمامیت اراضی کشور از یکدیگر تفکیک ناپذیرند و حفظ آنها وظیفه دولت و آحاد ملت است. هیچ فرد یا گروه یا مقامی حق ندارد به نام استفاده از آزادی، به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی و تمامیت ارضی ایران کمترین خدشه‏ای وارد کند و هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور آزادیهای مشروع را، هر چند با وضع قوانین و مقررات، سلب کند." چهارم، "تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون." پنجم، "احیای حقوق عامه و گسترش عدل و آزادیهای مشروع و محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی." از عبارات مذكور و عباراتی شبیه آنها که در قانون اساسی فراوان بیان شده است چنین استنباط می شود که رعايت و احترام به حقوق ملت و تاکید بر حق حاکمیت مردم و تامین و گسترش عدالت از اصول ارزشی و محوری قانون اساسی می باشد و با هیچ گونه تفسیر و تعبییری نمی شود برای آن محدودیتی ایجاد کرد و فلسفه وجودی همه ی نهادهای مندرج در قانون اساسی ، از نهاد رهبری تا قوای سه گانه و سایر دستگاهها برای تحقق بخشیدن به مفاهیم ارزشی مندرج در قانون اساسی و برطرف کردن موانع تحقق همه این حقوق می باشد. حال چنانچه پس از مدتی نسبت به مفاهیم ارزشی مندرج در قانون بی اعتنایی گردد و تشکیلات و نهاد های مندرج در قانون اصل و اساس قانون شناخته شوند مسیر اجرای قانون منحرف شده است. قوانین نوشته می‏شوند تا مفاهیم ارزشی نهفته در دل آنها پیاده شوند. مثلا مجلس برای این در قانون اساسي آمده است تا بتواند با وضع قوانین حافظ آزادی‏ها و حقوق ملت باشد، و یا دستگاه قضا برای اجرای عدالت ایجاد شده حال اگر به بهانه حفظ مجلس و دستگاه قضا آزادی‏ها و حقوق ملت و عدالت پایمال شود این به معنای از بین بردن اصل قانون است. این مثل آن است که بزرگترین شخصیت یک دین خلاف رهنمودهای آن دین عمل کند. در قرآن خداوند به پيامبر مي‌گويد: "يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ – سوره مباركه مائده / 67 - اى پيامبر ابلاغ كن آنچه از جانب پروردگارت به تو نازل شده، و اگر نكنى پيامش را نرسانده‏ اى"، حتي ارزش مقام رفیع پيغمبر هم بدلیل اجراي صحیح و کامل رسالت و تبیین مفاهيم ارزشي دین مبين اسلام استو با توجه به اینکه پیامبر آن مفاهيم آسمانی را اجرا مي‌كند، گفته مي‌شود: "يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ - سوره مباركه نساء / 59 - اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، اطاعت كنيد خدا را و پيامبر و اولی الامر را." اجرای بدون تنازل قانون اساسی هم به همین معناست که از نهادهای مسئول در قانون اساسی خواسته می شود که مفاهیم ارزشی مندرج در قانون را بدون تنازل تحقق ببخشند. پس وقتي گفته مي‌شود ما خواهان اجراي بي‌تنازل قانون اساسي هستيم، يعني نهادهاي مسوول، بايد قانون را اجرا كنند. اين معنايش اين نيست كه يك نهاد فی حد ذاته محترم است، اين نهاد زمانی محترم است كه مفاهيم ارزشي قانون را اجرا كند و چنانچه تمام توان خود را برای اجرای صحيح قانون به کار برد تمامی شهروندان نیز موظف اند آن نهاد را در پیشبرد اهدافش که همان هدف قانونگذار است یاری کنند."

دغدغه های دانشجویان و فعالان مدنی 

در ابتدای این دیدار برخی از حاضران مطالب و پرسش هایی را طرح کردند که به گوشه ای از آنها اشاره می گردد:

"با توجه به فضای حاکم در کشور و لزوم چاره اندیشی در این شرایط، اکنون ما نیاز به طرح دیدگاه‏های مختلف برای برون رفت از این وضعیت داریم، چرا که کشور با مشکلات جدی مواجه است."

"پیشنهاد تشکیل  اتاق فکر اصلاحات  با هدف  پرهیز از سیاست ورزی و برنامه ریزی فرد محور،  نیازمند بحث و تبادل نظر است. باید کوشش کرد که اتاق فکر اصلاحات تنها معطوف به انتخابات نباشد و گستره­ای  وسیع‏تر را شامل شود. اصلاح طلبان نباید فقط قبل از انتخابات به فکر سازماندهی خود بیافتند، بلکه باید در این باره بیاندیشند که برنامه اصلاحات چیست و آیا اصلا برنامه خاصی وجود دارد یا خیر؟"

"آیا ما باید در فکر بازگشت به قدرت در کوتاه مدت باشیم یا اینکه به برنامه های درازمدت‏تر بیاندیشیم؟ اشکالی ندارد که اصلاح طلبان به واسطه سازوکاری مشخص وارد تعامل با قدرت شوند، اما این تعامل باید با حرف و موضع مشخص انجام بگیرد که بتواند برای مردم قانع کننده و برای اصلاحات کار ساز باشد."

"به نظر می‏رسد همزمان با چنین بحث‏هایی باید ما قسمتی از نگاه خود را معطوف به حوزه فرهنگ کنیم و برای درازمدت به زیر ساخت‏های فرهنگی و مدنی توجه بیشتری داشته باشیم، باید کانال‏های ارتباطی نخبگان را با مردم پیدا کنیم چرا که شدیدا ارتباط گروه‏های مختلف اجتماعی در ایران به هم ریخته و حتی دیگر، بین شهرها هم ارتباط سازنده ای وجود ندارد."

"باید چارچوب اصلاحات مشخص شود و تعیین شود که نگاه اصلاحات صرفا معطوف به قدرت است یا خیر؟ موضوع اجرای بدون تنازل قانون اساسی نیاز به توضیح دارد. یکی از مشکلات اصلاح طلبان این است که خط قرمزی برای خود ندارند و نمی دانند که باید بر مواضع خود ایستادگی کنند. گویا اهمیت موضوع حصر  رهبران جنبش سبز را از یاد برده‏ایم  و در این شرایط بحث در مورد شرکت در انتخابات دور از غیرت  به نظر می­رسد زیرا با  این کار اعتماد عمومی به اصلاح طلبان از بین می‏رود، همان گونه  که تا کنون تاحدی آسیب دیده است."

"فاصله نخبگان و بدنه فعالان سیاسی زیاد است و با این شرایط نمی‏توان امیدوار به تعامل بود. نیروهای اصلی اصلاحات داخل زندان هستند و به نظر می‏رسد بیرونی‏ها هم منفعل شده‏اند. در شهرستان‏ها نیز فعالان سیاسی مشکلات زیادی برای فعالیت دارند. در صورت شرکت در انتخابات و حتی پیروزی در آن، در غیاب احزاب و سازمان‏های قوی چگونه می‏توان به ادامه اصلاحات امیدوار بود؟"

"ما فکر می‏کنیم که صندوق رای در این کشور به سختی به دست آمده است و نباید به راحتی آن را از دست دهیم. ما فکر می‏کنیم اوضاع اقتصادی کشور خیلی بحرانی است و یک برنامه اقتصادی خوب می‏تواند مردم را ترغیب به حضور در انتخابات کند."


 


وکیل مدافع مهدی هاشمی در مورد آخرین وضعیت موکلش نیز گفت: مدتی است که از موکلم خبری نداریم. به درخواست ما برای تبدیل قرار بازداشت او به قرار وثیقه هم ترتیب اثر داده نشد و در حال حاضر ما نگران سلامتی او هستیم.

وکیل مدافع مهدی هاشمی از طرح شکایت علیه مدیران مسئول برخی روزنامه‌ها و سایت‌های خبری در دادسرای فرهنگ و رسانه و احضار برخی آنان به دادسرا خبر داد.

به گزارش ایسنا، سید محمود علیزاده طباطبایی در این‌باره گفت: حدود دو هفته پیش از نشریات کیهان، وطن امروز، جوان، مشرق، رجانیوز، 9 دی و ندای انقلاب به اتهام افترا و نشر اکاذیب شکایت کردیم و دادسرای فرهنگ و رسانه به طور جدی در حال پیگیری این شکایات است.

وی با بیان اینکه رسیدگی به این شکایات در شعب دوم، نهم و دوازدهم دادسرای فرهنگ و رسانه انجام می‌شود، افزود: تاکنون شعب نهم و دوازدهم مدیران مسئول کیهان، وطن امروز، جوان، ایران و رجانیوز را احضار کرده‌اند.

 

 


 


سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران با صدور اطلاعیه ای، در گذشت مرحوم احمد رضوی، پدر همسر بهزاد نبوی را به او و خانواده همسرش تسلیت گفت.

به گزارش "امروز"، متن این پیام به شرح زیر است:

برادر گرانقدر بهزاد نبوی
خاندان محترم رضوی

مطمئنا در روزهایی که آلام و مصائب بی شمار خانواده شما را مورد هجمه قرار می دهد، در اندوه عزیزی به سوگ نشستن بیش از پیش بر آلام می افزاید.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، درگذشت بزرگ خاندان رضوی، مرحوم مغفور احمد رضوی را به محضر برادر عزیز بهزاد نبوی و خاندان محترم رضوی تسلیت عرض کرده و از خداوند متعال برای آن مرحوم مغفرت و برای بازماندگان صبر و پایداری مسئلت دارد. امید آن است که گشایش در امور، از حجم این سختی ها بر خانواده شما بکاهد.

سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران
(شاخه خارج کشور)
هشتم آبان ماه


 


سید ابراهیم نبوی

 

 

 

 

 

بسیجی غنچه لب افشا کن افشا کن

raport_9108072_khamenei.jpg

می گوید آقا این روزها حالش خیلی خراب است. همینطور توی اتاق قدم می زند و با خودش حرف می زند. گاهی هم رو به روی آینه می ایستد و دستش را تکان می دهد و چهره اش را در هم می کشد. اهل بیت خیلی نگران آقا هستند. عده ای که دمای ذوبشان پایین تر بوده و توانسته اند به آقا نزدیک شوند، می گویند مدام زیر لب زمزمه می کند می شعر می خواند... البته اولش می خواستند بگویند ذکر می گوید، ولی بالاخره درمان آقا مهم تر است. نمی شود که همیشه اطلاعات غلط داد. شنیده اند آقا می گفته : کلاغ... اما مطمئن نیستند منظور آقا دقیقا کدام کلاغ است. بعضی ها می گویند آقا ورود زودهنگام به انتخابات کرده و این برای حالش خوب نیست ... حالا هم منتظر است زودتر رئیس جمهوری را که انتخاب کرده و نظرش به نظر آقا نزدیک تر است، اعلام کنند و برای همین زیر لب می خواند:" کلاغ خوش خبر قار قار رو سر کن ... داره یارم می یاد شهر رو خبر کن"

اما بعضی ها هم می گویند هنوز جای انتخابات سال 88 درد می کند. مگر می شود آقا با آن حافظه فیلگون اش، به این زودی یادش برود و فیلش یاد هندوستان بکند و بخواهد نظرش را به نظر کسی غیر از خودش نزدیک کند؟ تازه این ترانه که خیلی شاد است. آقا باید لبخند بزند و بخواند، این قیافه آقا مثل مادر مرده هاست، کجایش به آدم های خوشحال می خورد؟ یک چیزی بگویید که بگنجد.

همین ها اعتقاد دارند، آقا دارد زیر لب غر می زند و انگار از چیزی عصبانی باشد هی می گوید کلاغ پریده، ورپریده یا یک چیزهایی شبیه همین. بعد هم هی به خودش اشاره می کند و آه می کشد. انگار بخواهد بگوید کسی نیست ... یا نمانده...یا همین مانده بود ...

می گویند آنروز آقا یک دفعه برگشته به یکی گفته : فلانی تا حالا روی اره نشسته ای؟ طرف جواب داده : نه آقا ... ما سگ کی باشیم ... بعد آقا دست کشیده روی سرش و همینطور که دور می شده گفته: "کار خوبی می کنی ... تو با این وزنت اگر می نشستی که واویلا" بعد هم همینطور که دور می شده زیر لب گفته: "امان از این همه بصیرت ... هر چه کمتر بدانی بهتر است "

mjtby.jpg

می گویند آقا خیلی به مجتبی جان علاقه دارد. وقت و بی وقت سرش را می اندازد پایین و می رود توی اتاق آقا مجتبی. سرش را می گذارد روی زانوی آقا مجتبی و های های گریه می کند... بنده خدا آقا مجتبی لام تا کام حرف نمی زند...فقط گویا یکبار خیلی شاکی شده و گفته : " گاو هم وقتی می رود توی طویله ای صدایی از خودش در می آورد" اما بعد خودش حسابی پشیمان شده و فرستاده از تمام گاوها عذرخواهی کنند... یک همچین پسری تربیت کرده آقا

می گویند یکی از همین دوستان آقا مجتبی یکبار شنیده آقا داشته برای پسرش درد دل می کرده ... گویا خیلی دلش گرفته بوده و صدایش از پشت در هم شنیده می شده ... می گفته : بابا این نانی است که تو توی دامن من گذاشتی ... دستت ...باقیش را نشنیده ... حالی به حالی شده و از حال رفته.

می گویند چند روز پیش یک روزنامه دم دست آقا بوده، آورده بودند شیشه های بیت را تمیز کنند، آقا همینطور دست دراز می کند و روزنامه را بر می دارد. می گویند حال آقا خیلی دگرگون می شود. بلند می شود و می رود توی اتاق آقا مجتبی ... می گویند روزنامه را با هزار زحمت از توی حلق آقا مجتبی در آورده اند...البته خود آقا هم کمک کرده، چنان ضربه ای زده که آقا مجتبی تا سه روز نمی توانسته جای سفت بنشیند.

می گویند همینطور که می زده داد می کشیده ببین این کره ای که خودمان پس انداختیم، چه دارد به سرمان می آورد ... ببین این ... باقیش را کسی نمی گوید، ما هم هیچ حدثی نمی زنیم ... اصلا به ما چه؟

می گویند توی روزنامه نوشته بوده: محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت دهم چهارمین نظر علی خامنه‌ای را رد کرد و گفت به کار بردن اصطلاح «تولید علم» را درست نمی‌داند چرا که این اصطلاح «فرهنگ سرمایه‌داری» را به ذهن می‌رساند.

می گویند گفته است : « بهتر است به جای اصطلاح تولید علم که ذهن را به سمت اقتصاد و فرهنگ سرمایه‌داری سوق می‌دهد از اصطلاح دریافت علمی یا نیل به مراتب بالا‌تر علمی استفاده شود.»

می گویند قبلا هم گفته بوده : تحولات جهان عرب ،که آقا می گوید«بیداری اسلامی» است، «بیداری انسانی» است و بر این نظر خودش هم خیلی پافشاری کرده است.

می گویند خیلی قبل ترش هم که آقا گفته بوده: «تهاجم فرهنگی» منجر به فروپاشی «تمدن اندلس» شده است...گفته :«من اعتقاد ندارم که در اندلس تمدن اسلامی برپا شده و به جنگ فرهنگی هم اعتقاد ندارم.»

می گویند اصلا بیماری آقا از آنجا شدت گرفته که شنیده احمدی نژاد در سخنرانی های خودش، به جای امام زمان، از عبارت «انسان کامل» استفاده کرده ... می گویند آقا از همان جا انحراف را تشخیص داده و دم نزده که مبادا ریا بشود.

خلاصه اینکه می گویند آقا خیلی حالش خراب است.

از کرامات شيخ ما چه عجب

raport_9108073_golpaygani.jpg

محمد محمدی گلپایگانی، مسئول دفتر رهبری، که اصولا به کوبیدن میخ خیلی علاقه دارد و حتی خارج هم می رود، منظور طبعا از خارج یا مکه است یا لندن، حتی در آنجا هم چه بلاد اسلام و چه کفر، چکش اش را با خودش می برد و هر جایی که بتواند میخ می کوبد، البته مواظب است که زیاد صدایش در نیاید که مشکلی نشود. البته ایشان علاقه ویژه ای هم به بلاد کفر دارد و هر وقت بلاد کفر وارد اتاقش می شود می گوید " جووووون!" حالا منظورش جان است یا جووان یا جیووانی یا یوهان یا جونی یا هر چی بماند و می گویند اصلا خودش یکی از این بلاد کفر را از انگلیس وارد کرده تا مورد ارشاد قرار بدهد و در نهضت فرزند آوری مشارکت فعال داشته باشد، گویا در پنجه باز کردن هم تبحر خاصی دارد و ایراد کرده: « شک ندارم اگر مقام معظم رهبری اراده فرمایند بار دیگر دفاع مقدس تکرار خواهد شد و مردم این سرزمین لحظه‌ای از نظام و رهبری خود را دریغ نخواهند کرد.» که به زبان ساده می شود همان وجب خودمان.

یکی هم نیست به این مفتاح الوجوب (جمع مکسر وجب)و مفشار المیوخ (جمع مکسر میخ) بگوید بنده خدا فقط تو شک نداری؟ فقط تو مردی؟ ما دل نداریم؟ ما از این بلاد کفر ... ببخشید، موضوع یک چیز دیگری بود... یکی هم نیست به این بنده خدا بگوید مردم این سرزمین که خودشان را دریغ نمی کنند، درست ... شما راست می گی، ولی بینی و بین الله یک نگاهی هم به اراده آقا بکن. حالا قبول که شما مناظر بهتری برای سیاحت و زیارت داری، ولی این یکی هم راه دوری نمی رود... دست کم یاد می گیری کجا شک کنی، کجا شک نکنی، کجا اصلا و ابدا حرفش را هم نزنی.

آقای شما اراده کرد امسال سال حمایت از تولید ملی و سرمایه داخلی باشد، نصف مملکت رفتند تعطیلات و ارزش پول ملی به امید خدا نصف شد... شما شک داشتی ؟

آقای شما اراده کرد پارسال، سال جهاد اقتصادی باشد، جهادگران همینطوری سر از کانادا در آوردند و ویلا خریدند... شما شک داشتی؟

اصلا چرا راه دور برویم، شما هم کمرتان درد می کند- شما هم این چکش را دائم می کوبیدید همین می شد- برایتان خوب نیست. آقای شما همین چند ماه پیش اراده کرد جمعیت ایران را در نهضت فرزند آوری که خیلی هم مورد علاقه شما است زیاد کند، نصف مردم دارند به صورت خودجوش از هم جدا می شوند و آمار طلاق را زیاد می کنند... شما شک داشتی؟

اساسا شما فقط در این یک مورد که اراده آقا اصولا تخصص دارد و مستقیم عمل می کند و کج نمی شود، شک نداری؟ حالا نه اینکه هیچ کس در این مملکت مطمئن نیست و شک دارد اگر آقا اراده کند می تواند یک شبه مملکت را با خاک یکسان کند، فقط مانده بود شما شک نکنی... نه واقعا چه فکری پیش خودت کردی؟

خدمات وافر و زبان قاصر

raport_9108074_piadero.jpg

واقعا آدم هر چقدر به خودش فشار می آورد و فکر می کند نمی داند با چه زبانی می تواند از مسئولان مملکت که اینقدر به فکر مردم هستند قدردانی و تشکر کند. اصلا زبان آدم قاصر می شود.

قرار است در هفته های آینده، یکی از پروژه‌های مذهبی شهرداری تهران به نام «پیاده راه آئینی‌ـ مذهبی ۱۷ شهریور،» در حدفاصل دو میدان «امام حسین» و میدان «شهداء به بهره‌برداری برسد و آن‌طور که طراحان این پروژه پیش‌بینی کرده‌اند، این منطقه به محلی برای تجمع هیات‌های مذهبی در ماه‌های عزاداری در تهران تبدیل شده و «ضریح» امام حسین و برادرش حضرت عباس از کربلا در این دو میدان نصب شود.

«ضریح» جدید آرامگاه امام حسین هم که ۱۴ میلیارد تومان خرج داشته، در ایران ساخته شده و قرار است برود کربلا جای آن ضریحی که می آید تهران را بگیرد. شما اصلا نگران نباشید، جایش خالی نمی ماند. ۱۰۰ میلیارد تومان هم به مساجد کمک کرده اند و برایشان 400 تا مناره خوشکل ساخته اند تا مردم هر طرفی که نگاه می کنند یه چیزی برود توی چشمشان.

بعد هی وقت و بی وقت بیایید بگویید پس پول مملکت را صرف چه کاری می کنند؟

خب بد است به معنویت شما می رسند؟ بد است حالا که دارید از تنفس سرب و گوگرد و دی اکسید کربن جسم تان را از دست می دهید، روحتان را پالایش معنوی می کنند؟ بد است وقتی دو ساعت توی ماشین تان نشسته اید تا دو قدم بروید جلو، چهار صد تا مناره را تماشا کنید؟ بد است حالا که توی مترو و اتوبوس و تاکسی مچاله می شوید، بروید توی مسجد پایتان را دراز کنید؟ بد است اگر بخواهید یک جشن تولد بگیرید مجبور باشید به صورت عمودی کنار هم بایستید، ولی اگر بخواهید بزنید به سر و کله خودتان از این میدان تا آن میدان شهر جا داشته باشید؟

بد است ؟ ...

نه واقعا بد است؟

حالا که این آقای شهردار خوش تیپ شما دلش می خواهد پیشرفت کند شده آدم بد؟

سیندرلا با کفش صورتی در اوین

raport_9108075_marina_nemat_1.jpg

مارینا، یک دختر مسیحی است و در جریان یک اعتراض خیابانی در تهران دستگیر می شود و به زندان اوین می رود. در زندان به او می گویند: مارینا به زودی اعدام می شوی

مارینا می پرسد : چرا؟ مگر چکار کردم؟

می گویند: اقدام علیه امنیت میلی، تشویش اذهان بیت رهبری، محاربه با خدا، تجمع غیر قانونی، تلاش برای براندازی نظام و ...

مارینا گریه می کند و می گوید: ولی من فقط بیست دقیقه توی خیابون بودم ... چطور اینهمه کار کردم؟ حالا باید چیکار کنم تا اعدام نشم؟

می گویند: بیا با یکی از ما ازدواج کن... اعدام نمی شی

خب ... معلوم است که این داستان اصلا واقعی نیست. خبرگزاری فارس هم حق دارد مواضع خودش را به زمین بزند و بگوید این فیلم ضدایرانی است. اصلا شما بروید از تمام زندانیان سیاسی و غیر سیاسی سوال کنید، از کدامشان توی زندان خواستگاری کرده اند؟

raport_9108076_marina_nemat.jpg

به گزارش خبرگزاری فارس، شرکت فیلم‌سازی گمنام اینتانوم فیلمز که تهیه‌کننده «زندانی تهران» است، مدعی شده قصه این فیلم واقعی است. « زندانی تهران»بر اساس قصه کتابی به همین نام نوشته مارینا نعمت ساخته می‌شود که در آن، خاطرات خود را به رشته تحریر درآورده است. گفته می‌شود ایوان مک کرگور و ایوان ریچل وود برای بازی در دو نقش اصلی این فیلم انتخاب شده‌اند. قصه فیلم در سال ۱۹۸۲ و چند سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق می‌افتد و مارینا در این قصه، یک نوجوان ۱۶ ساله مسیحی است.

برای کارگردانی فیلم «زندانی تهران»هم، کاری اسکاگلند فیلم‌ساز کانادایی دعوت به کار شده است، که در کارنامه‌اش کارگردانی مجموعه تلویزیونی «امپراتوری برادراک»را دارد... اهل فن می‌گویند از قرار معلوم تهیه‌کنندگان «زندانی تهران» نتوانسته‌اند نام‌های مطرح دنیای سینما را جذب خود کنند، که گروهی از عوامل نه چندان موفق و سرشناس سینما در پست‌های مهم آن گمارده شده‌اند.

نام های مطرح سینما هم حق دارند، آنطور که اهل فن می گویند جذب این فیلم نشده اند. این فیلمی که می خواهند بسازند اصلا واقعی نیست. روایت واقعی فیلم اینطور است. خیلی کوتاه، نهایتا در پنج پلان... هر وقت چنین فیلمی ساختند، می توانند ادعا کنند، فیلم شان واقعی است.

مارینا، یک دختر مسیحی است و در جریان یک اعتراض خیابانی در تهران دستگیر می شود و به زندان اوین می رود.

در زندان به او می گویند: مارینا به زودی اعدام می شوی ... مارینا تا می خواهد چیزی بگوید یک دست وارد کادر می شود و صورتش را له می کند... تصویر سیاه می شود... مارینا روی یک صندلی نشسته، یک نفر برایش توضیح می دهد در شریعت ما دختر ها را اعدام نمی کنند. مارینا خوشحال می شود. چشمهایش را می بندند. تصویر سیاه می شود. در سلول را باز می کنند، یکی از ماموران جان برکف زندان از سلول بیرون می آید و تعدادی اسکناس می ریزد روی زمین. تصویر سیاه می شود. مارینا روی یک تخت دراز کشیده، رویش یک ملافه سفید می اندازند. تصویر سیاه می شود.

البته من خلاصه رمان مارینا نعمت را خوانده بودم. این رمان به همه زبان ها ترجمه شده غیر از فارسی. خود مارینا هم دختر خوبی است، بعید هم نمی دانم مثلا یک باری سر پارتی یا چیزی شبیه این به کمیته وزرا رفته باشد، ولی من می گویم و تقریبا هر کسی که یک روز در زندان اوین سرکرده باشد گفته است که داستان دروغ است. راستش را بخواهید مجبورم بگویم، یک بار در میلان به مارینا نعمت گفتم این کتابی که تو نوشتی دروغ است، گفت من خاطراتم را برای ناشر تعریف کردم و آنها کتاب را نوشتند. اصلا خنده دار است که پدرشوهر آدم بیاید در سلول اوین در بزند و عروس اش را برای ناهار جمعه ببرد خانه. یک کمی شوخی است. متاسفانه فعلا هر چه داستان راست و دروغ است دارند درست می کنند از چهره ایرانی ها. خدا عاقبت مان را بخیر کند.

بسیجی غنچه لب شکوفه می دهد

raport_9108077_dahangoshad.jpg

بقول ارشمیدس: « یافتم یافتم» یعنی اصل جنس است. همان که می خواستم. لب داره یه غنچه، لپ داره آلوچه. اصلا یک پدیده است و به نظرم ما باید این پدیده را جهانی کنیم. داستان بسیجی لب غنچه که این روزها تحت ویندوز دارد غنچه هایش یکی یکی باز می شود و شکوفه می دهد. حتما حتما حتما ویدئوهایش را در یوتیوب ببینید. شاید من او را جانشین استاد " حسنی" کردم، یعنی جان می دهد که استادش کنیم. من ویدئوی بسیجی لب غنچوی را می گذارم. ولی جان من! من پرپر بزنم، این متن را بخوانید ببینید چه شاهکاری است.

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

« خدمت بینندگان و شنوندگان عزیز سلام عرض می کنم. سووالی مطرح نمودید( کی سووال کرد؟ کجا؟) که من به آن سووال می خواهم جواب بدهم. و آب پاکی را روی آن دسته از کسانی بریزم که دست به تشنج می زنند. سووال این می باشد: چرا قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران از ورود رئیس جمهور ایران جناب آقای دکتر احمدی نژاد به زندان اوین ممانعت می کند؟ بینندگان و شنوندگان عزیز! این سووال بسیار مهمی است که حتی در شبکه های بیگانگان ماهواره ای نیز مورد سووال است و باعث تشنج زدایی می کنند. ( یعنی با همین سووال باعث تشنج زدایی می کنند) ولی من به آن آب پاکی را به روی آن دسته از کسانی که می خواهند از آب گل آلود ماهی بگیرند و به عرض آنها عنوان کنم چون در زندان اوین افرادی مختلف در حبس هستند، از کلاهبردار بگیر تا قاتل و جانی و غیره می باشند و بخاطر اینکه در زندان نمی شود به تمام زندانیان دستبند و پابند بزنند( یعنی در سفرهای شهرستانی می توانند به همه دستبند و پابند بزنند، ولی در زندان نمی توانند!) و ایشان از زندان بازدید نماید، لذا یک سوء قصد به جان دکتر، آقای احمدی نژاد مساوی است با جنجال رسانه ای ( خود سوء قصد مهم نیست، جنجال رسانه ای مهم است.) لذا من به عنوان یک فعال سیاسی ( آقا رو دارین که؟) و فعال دانشجویی بهتر بگویم و به عنوان ایرانی صلاح نمی دانم که ایشان از زندان اوین بازدید به عمل بیاورند. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.»

من از همین جا سووالات بعدی را از این برادر می نمایم؛ اول: نقش جمشید بسم الله در تحریم اقتصادی صهیونیستی چیست؟ آیا شما به عنوان یک فعال سیاسی و دانشجویی با برقراری رابطه با آمریکا موافقید؟ چرا شما به عنوان فعال سیاسی و دانشجویی اینقدر آب پاکی روی مردم می ریزید، آیا نمی شود جلوی ریختن این آب را گرفت؟ لطفا به این سووالات پاسخ نمایید.


 


اتحادیه بین‌المللی ارتباطات (ITU)، که به عنوان بازوی اطلاعاتی و ارتباطی سازمان ملل متحد عمل می‌کند، با صدور بیانیه‌ای از "مداخله‌های زیانباری" که عملکرد ماهواره‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد ابراز نگرانی جدی کرده است.

این سازمان گفته هرگونه ارسال امواج رادیویی به قصد اختلال در عملکرد رسانه‌های کشورهای دیگر تخلف از قوانین این سازمان و مقررات رادیویی بین‌المللی است.

اتحادیه بین‌المللی ارتباطات از همه ۱۹۳ عضو خود درخواست کرده که با نشان دادن حسن نیت برای اجرای قوانین با یکدیگر همکاری کنند و همچنین اکیدا فعالیت‌هایی مانند پارازیت‌اندازی را متوقف کنند.

به گزارش بی بی سی فارسی اخیرا ارسال پارازیت‌هایی پوشش چندین شبکه ماهواره‌ای بین‌المللی را مختل کرده است. ایران و سوریه متهم هستند که برای محدود کردن دسترسی شهروندان خود به اطلاعات به این اقدام دست می‌زنند.

شرکت‌های یوتل‌ست و اینتل‌ست بیش از یک هفته است که در اعتراض به این اقدام ادعایی پخش شبکه‌های ماهواره‌ای ایرانی را متوقف کرده‌اند.

این اقدام با اعتراض مقامات ایرانی همراه بوده و آنان آن را نقض آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات توصیف کرده‌اند.

بیش از دو ماه پیش رضا تقی‌پور، وزیر ارتباطات ایران، گفته بود که وزارتخانه تحت امرش، مسئول ارسال این پارازیت‌ها نیست.
 


 


یک وبسایت نزدیک به جناح اصولگرا، با انتقاد شدید از این جناح به دلیل به قدرت رساندن احمدی نژاد و نپذیرفتن مسوولیت عملکرد او، از مردم پوزش خواست.

سایت "بازتاب" با انتشار مطلبی تحت عنوان " آقایان، ما از طرف شما بخاطر به قدرت رساندن احمدی نژاد از مردم عذر می خواهیم، توبه، توبه!" نوشت: "پس از گذشت بیش از هفت سال از به قدرت رساندن احمدی نژاد توسط جریان اصولگرا، اکنون این جریان خود تندترین حمله ها را به وی انجام می دهد. رسانه و چهره هایی که در انتخابات ۱۳۸۸، رقبا و منتقدین احمدی نژاد را به طلحه و زبیر تشبیه می کردند و وی را مالک اشتر می دانستند، اکنون خود احمدی نژاد را به زبیر تشبیه می کنند، با این تفاوت که در این سال ها، ۷۰۰میلیارد دلار درآمد ارزی کشور که به اندازه درآمد نفتی کل تاریخ ایران قبل از احمدی نژاد بوده است، صرف شده است و در عوض گرانی شدید و یک صندوق ارزی تمیز تمیز که حتی گرد و غبار هم در آن وجود ندارد، نصیب ملت شده است."

این وبسایت همچنین بیرون راندن هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی از عرصه سیاست در ایران را ناجوانمردانه خوانده و با طعنه به اصولگرایان توصیه کرده بصیرتشان را در انتخابات پیش رو مصرف نکرده و برای روز مبادا نگه دارند!

متن کامل این مطلب بدین شرح است:

در حالی که سایت "بازتاب" در چندین مطلب، با ذکر دلایل متعدد، عملکرد جریان اصولگرایی و تعدادی از مسئولان نظام را در به قدرت رساندن احمدی نژاد و در قدرت نگه داشتن وی نقد کرده است، این آقایان با ذکر بهانه هایی، همچنان حاضر به عذرخواهی از مردم و توبه به درگاه خداوند به خاطر این اشتباه بزرگ که ضربات زیادی را به مردم، نظام و وجهه دین در جامعه زد، نیستند.

پس از گذشت بیش از هفت سال از به قدرت رساندن احمدی نژاد توسط جریان اصولگرا، اکنون این جریان خود تندترین حمله ها را به وی انجام می دهد. رسانه و چهره هایی که در انتخابات ۱۳۸۸، رقبا و منتقدین احمدی نژاد را به طلحه و زبیر تشبیه می کردند و وی را مالک اشتر می دانستند، اکنون خود احمدی نژاد را به زبیر تشبیه می کنند، با این تفاوت که در این سال ها، ۷۰۰میلیارد دلار درآمد ارزی کشور که به اندازه درآمد نفتی کل تاریخ ایران قبل از احمدی نژاد بوده است، صرف شده است و در عوض گرانی شدید و یک صندوق ارزی تمیز تمیز که حتی گرد و غبار هم در آن وجود ندارد، نصیب ملت شده است.

اگر برخی ایرانیان محتاج نان شب شده اند، در عوض گروهی از مردم انقلابی و همیشه در صحنه ونزوئلا، بولیوی، نیکاراگوئه و سایر کشورهای دوست و برادر صاحب خانه و سمند شده اند.

معجزه هزاره سوم از انکار هولوکاست که به خاطر آن، این همه هزینه به کشور تحمیل شد، ابراز پشیمانی می کند و خود شعارهایی به مراتب تندتر از ملی گرایان سر می دهد.

حاکمیت دوگانه ای که برای شکل نگرفتن آن، هاشمی و خاتمی از صحنه سیاست - البته نه با جوانمردی - بیرون رانده شدند، با نامه های سرگشاده و کنفرانس های خبری جناب محمود غوغا می کند.

دقیقا همه چیزهایی که جریانات اصولگرا به خاطر اتفاق نیفتادن آن، این همه هزینه - و بعضا با روشهای فراقانونی و غیرطبیعی- به کشور تحمیل کردند و احمدی نژاد را برکشیدند، به بدترین شکل ممکن اتفاق افتاده است.
اگر بزرگترین پرونده ها قبل از احمدی نژاد چند میلیاردی بود، اکنون چندهزار میلیاردی شده، اگر مذاکره با آمریکا تابو بود، الان درخواستهای متعدد برای رابطه بی جواب مانده است و اگر مساله رانت خورای و انتصابات قبیله ای یکی از نگرانی های کشور بود، الان دیگر این نگرانی وجود ندارد، چون به رویه تبدیل شده است.

با این همه، بزرگان اصولگرای حامی احمدی نژاد و رسانه های آنان، باز هم حاضر نیستند اشتباه خود را بپذیرند و هنوز هم از اقدامات غیرقانونی، غیرشرعی و غیراخلاقی خود در به قدرت رساندن و در قدرت ماندن احمدی نژاد دفاع می کنند و با تشبیه خود به امام علی(ع)، مدعی هستند کارهای آنها آن روز درست بود و احمدی نژاد امروز خطش را عوض کرده است.

کسانی که بی شرمانه خود را با مولای متقیان مقایسه می کنند، شاید نمی دانند علی(ع) حاضر نشد برای رسیدن به قدرتی که به وی پیشنهاد شده بود، تنها یک «دروغ مصلحتی» بگوید و اینان برای قدرت انواع و اقسام دروغ ها و تهمت ها و خلاف شرع ها و ظلم ها را -حتما قربة الی الله- انجام داده و چند لیوان آب هم روی آن خورده اند.

از سوی دیگر بارها و بارها اثبات شده است که احمدی نژاد همان احمدی نژاد است و این برادران بوده اند که منافع خود را در پوشش نداشتن علم غیب پنهان می کنند.

اکنون جریان اقتدار گرا برای آن که بتوانند فرد دیگری را به مردم قالب کنند، به جای پذیرش اشتباه خود در پی کوبیدن احمدی نژادند و می خواهند نیروی تازه نفس دیگری را به جای وی بر قدرت بنشانند؛ در حالیکه نمی توانند توضیح دهند وقتی علم غیب ندارند و نمی توانند نتایج ساده رفتارهای یک فرد را تحلیل کنند، چه اصراری برای اعمال نظر خود به مردم دارند.

باید به برادران اصولگرا و مسئولان سابقا حامی احمدی نژاد گفت، دستپخت شما هنوز در گلوی مردم - و همچنین گلوی خودتان - گیر کرده است. اجازه دهید حداقل راه نفس باز شود و بعد از آن لقمه تازه ای برای مردم بگیرید.

با این همه ما حاضریم به جای شما به خاطر تحمیل این دولت به مردم ایران و خسارت های بیشماری که بر کشور نازل شده است، از مردم عذرخواهی کنیم و از طرف شما از خداوند به خاطر این همه تحریف و خرافه گرایی در پوشش دین که برای به قدرت رساندن و در قدرت نگاه داشتن احمدی نژاد اتفاق افتاد، توبه کنیم، و از شما هم خواهشمندیم بصیرتتان را در انتخابات پیش رو مصرف نکرده و برای روز مبادا نگه دارید.


 


سایت بازتاب اعلام کرده که یکی از مصادیق اعلامی کارگروه فیلترینگ برای فیلتر شدن این سایت چاپ عکسی از تبلیغات سید کاظم موسوی،نماینده مجلس هشتم اردبیل و کاندیدای انتخابات مجلس نهم بوده است.

به گزارش بازتاب س از گذشت بیش از 7 ماه زمان از فیلتر شدن سایت بازتاب، کارگروه فیلترینگ با فرستادن اولین تذکر  به این سایت،را ارسال کرده است.

براساس این گزارش  کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه اینترنتی در حالی اولین تذکر خود را به سایت بازتاب بابت حذف تصویر صفحه اول یک روزنامه رسمی کشور ابلاغ کرد که مطابق با قانون، باید پیش از فیلترینگ مصادیق تخلف به سایت مربوطه اعلام و درصورت عدم حذف و تکرار تخلف، اقدام به فیلترینگ شود.

سرانجام "بازتاب" در تاریخ 27 مهر ماه 91، یعنی چندین ماه پس از فیلتر شدن اولین تذکر خود را دریافت کرد و این در حالی است که کارگروه موظف است در صورت مشاهده تخلف در وبسایتها، ابتدا به آنها تذکر دهد و در صورت ادامه رویه و عدم حذف مورد معرفی شده به عنوان مصداق مجرمانه، اقدام به فیلترینگ وبسایت مورد نظر کند.

براساس این گزارش  انتشار عکسی از تبلیغات انتخاباتی در شهر اردبیل به نقل از خبرگزاری مهر یکی از تخلفات اعلام شده است.

نکته مجرمانه عکس فوق، نوشتن اسم موسوی روی دیوار با اسپری در کنار سایر اسامی کاندیداهای انتخاباتی اردبیل اعلام  شده است.سید کاظم موسوی، نماینده اردبیل در مجلس هشتم بوده که در انتخابات مجلس نهم هم کاندیدا بود، اما رای نیاورد


 


جمعی از خانواده زندانیان سیاسی با ارسال پیامی، در گذشت استاد احمد قابل را تسلیت گفتند.

امضاکنندگان در این پیام نوشته اند: ” این روزها درد دین داشتن بدترین دردهاست. چرا که عده ای بر مردمان این روزگار سرزمین اهورائیان مستولی شده اند که نان دین می خورند و نام دین را پوششی برای نام آوری های خود کرده اند. و دین پژوهان مستقل و روشنفکر چگونه می توانند دردهای جامعه خویش را با مرهم دین درمان کنند وقتی که نامردمی ها پرده های ضخیمی بر گوش و دل و جان مردم سرزمینمان افکنده تا فقط آن را ببینند که حاکمان نظامی می خواهند و آن را بخواهند که آنان اراده می کنند؟!”

در بخشی از این پیام همچنین خانواده های زندانیان سیاسی ضمن عرض تسلیت به خانواده استاد احمد قابل که خود از سابقون خانواده های زندانیان سیاسی ایران هستند تاکید کرده اند: ” باری احمد قابل از میان ما رخت برکشید و رفت تا رنج هایش را در عالم بالا به فراموشی بسپارد اما مگر می شود روح پاک او و همه رفتگان ارجمند ما نگران امروز و روزهای پسین ما نباشد در دیار حکفرمایان جابر و بی تدبیر که سلاح را بر عقل و دین رجحان داده اند تا اندیشه های خوارجی خود را استیلا بخشند.اینک ما دیگر نگران سلامت قابل ها و صابرها و سحابی ها نیستیم اما آیا می توان بی دغدغه روز و شب گذراند در حالی که این چرخه ستم که هنوز به دستان بی خردان تاریک اندیش هم چنان می چرخد فردا قرار است گلی دیگر از بوستان خانوادۀ بزرگ و مظلوم زندانیان سیاسی را بچیند؟!”

متن این پیام که در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

من المومنین رجال صدقوا ماعاهدواالله علیه فمن هم من قضی نحبه و من هم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا

سرکار خانم مرضیه پاسدار

جناب حجة الاسلام هادی قابل

خانواده محترم و معزّز و رنج کشیده قابل

سلام علیکم

درگذشت جانسوز مجتهد آزاداندیش معاصر، روانشاد حاج احمد قابل، ضایعه بزرگی است که بر نواندیشان مسلمان و دین پژوهان آزاده رفته است. اما چه کسی است که نداند سوزی که از این فقدان و دردناک تر از آن از ناسپاسی حاکمان دوران و کج اندیشی ها و بیراهه روی ها و زشت کرداری های زمامداران وقت بر جان شما خانواده کریم این عزیز نشسته است، تا چه میزان غیرقابل وصف است؟!

این روزها درد دین داشتن بدترین دردهاست. چرا که عده ای بر مردمان این روزگار سرزمین اهورائیان مستولی شده اند که نان دین می خورند و نام دین را پوششی برای نام آوری های خود کرده اند. و دین پژوهان مستقل و روشنفکر چگونه می توانند دردهای جامعه خویش را با مرهم دین درمان کنند وقتی که نامردمی ها پرده های ضخیمی بر گوش و دل و جان مردم سرزمینمان افکنده تا فقط آن را ببینند که حاکمان نظامی می خواهند و آن را بخواهند که آنان اراده می کنند؟!

باری احمد قابل از میان ما رخت برکشید و رفت تا رنج هایش را در عالم بالا به فراموشی بسپارد اما مگر می شود روح پاک او و همه رفتگان ارجمند ما نگران امروز و روزهای پسین ما نباشد در دیار حکفرمایان جابر و بی تدبیر که سلاح را بر عقل و دین رجحان داده اند تا اندیشه های خوارجی خود را استیلا بخشند.

اینک ما دیگر نگران سلامت قابل ها و صابرها و سحابی ها نیستیم اما آیا می توان بی دغدغه روز و شب گذراند در حالی که این چرخه ستم که هنوز به دستان بی خردان تاریک اندیش هم چنان می چرخد فردا قرار است گلی دیگر از بوستان خانوادۀ بزرگ و مظلوم زندانیان سیاسی را بچیند؟!

ما جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی ضمن عرض تسلیت به محضر خانواده عزیز زنده یاد استاد احمد قابل که خود از سابقون خانواده های زندانیان سیاسی ایران هستند، اعلام می داریم که این مصیبت بزرگ که دل های شما را داغدار کرده مصیبت ما و مصیبتی برای ایران بزرگ است. شریک غم های شما هستیم و می دانیم که شما نیز تا رهایی تک تک عزیزانمان از بند ستم شریک رنج های هزاربارۀ ما خواهید ماند.

در این ایام فرخنده مناسک ابراهیمی و اعیاد مسلمانی با هم دست به آسمان می بریم و برای سلامت همه آزادگان دربندمان به ویژه بزرگان محصور جنبش سبز، میرحسین موسوی و جناب کروبی و بانو رهنورد، و دیگر عزیزان آسیب دیده در زندان های ایرانی که قرار بود جمهوری و اسلامی باشد، و اینک در آن نه اسلامی مانده و نه نشانی از جمهوریت، دعا می کنیم و در عین حال مراتب سپاس خود را از انجمن اسلامی جامعه پزشکی ایران که دغدغه های انسانی خود را نسبت به وضعیت فجیع زندان های ایران عزیز در بیانیه اخیرشان بیان داشته اند، اعلام می داریم.

صبر و اجر ارزانی وجود نازنینتان

جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی

۷/۸/۱۳۹۱


 


رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریتهای پزشکی کشور گفت: توان اورژانس کشور برای خدمات رسانی به هنگام وقوع زمین لرزه در تهران، فقط تا زلزله ۶ ریش‌تر است و بیش از آن کار زیادی نمی‌توانیم انجام دهیم.

به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر غلامرضا معصومی روز دوشنبه در حاشیه افتتاح نمایشگاه پدافند غیرعامل در محل ساختمان مرکزی وزارت بهداشت اظهارداشت: برای خدمت رسانی در شهر تهران با توجه به هماهنگی‌هایی که با استانهای همجوار داریم و تفاهم نامه‌هایی که با مترو، هواپیمایی و... برای انتقال مصدومین و همچنین ظرفیتهایی که فعلا در شهرستان‌های دیگر داریم، با شرایط فعلی شهر تهران، ما تا سطح ۶ ریش‌تر زلزله در پایتخت دچار مشکلی نخواهیم شد و ۵۰ دستگاه اتوبوس آمبولانس در کشور که می‌توانند ظرف کمتر از ۱۲ ساعت خودشان را به تهران برسانند، هیچ مشکلی برای رفتن روی آوار جنوب شهر ندارند.

معصومی با تاکید بر اینکه صحبت از زلزله ۶ ریش‌تر است، افزود: آنچه در جلسات فنی عنوان می‌شود این است که مقاومت شهر تهران تا ۶ ریش‌تر خوب است اما بیشتر از این قرار باشد رخ دهد و حجم زیادی از شهر دچار مشکل شود، تقریبا کار زیادی نمی‌توانیم انجام دهیم. زیرا با توجه به حجم بالای تخریب‌ها در زلزله بالای ۶ ریش‌تر، برای باز کرد معابر و رفتن بالای سر مصدومان دچار مشکل خواهیم شد و خودروهای اورژانس همه جا نمی‌توانند بروند.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به irangreenvoice-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به irangreenvoice@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته