جنبش راه سبز - خبرنامه |
- سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس اعلام کرد: واردات 65 میلیون لیتر بنزین
- عضو مجلس خبرگان رهبری: اختیارات ولی فقیه بیش از مواد مندرج در قانون اساسی است
- اعظم طالقانی از پدر می گوید: آیت الله طالقانی انسانگرا بود و اهل شورا و مدارا
- رنج انسانها و نشانههای روشن مسیر
- علم الهدی: جبهه پایداری مورد حمایت مصباح یزدی، امت حزبالله و بنده است
- احمد جنتی: هركس دیكتاتوری کند از ولایت می افتد
- شکایت رسمی نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل از رئیس جمهور فرانسه
- آیت الله صانعی در دیدار با دانشجویان: خودکامگی و تضییع حقوق مردم پایان می یابد
- جوانان اصلاح طلب: با مسایل زیست محیطی برخورد امنیتی نکنید
- توضیح سپاه درخصوص آمار مراجعه به سایتهای غیر اخلاقی
سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس اعلام کرد: واردات 65 میلیون لیتر بنزین Posted: 09 Sep 2011 08:34 AM PDT جرس: سخنگوی کمیسیون انرژی گفت: در حال حاضر تنها ۵۰ میلیون لیتر بنزین در کشور تولید میشود و ما بقی نیاز کشور که چیزی حدود ۶۵ تا ۷۰ میلیون لیتر است از طریق وارد تامین میشود.
سید عماد حسینی در گفت و با خبرنگار ایلنا افزود: به دلیل نیاز کشور به تامین بنزین بخشی از نیاز خود را از طریق واردات تامین میکنیم اما این واردات از چین نبوده است.
به گفته وی نباید به طور ۱۰۰ درصد روی ذخایر استراتزیک حساب باز کرد به دلیل آنکه این ذخایر برای کوتاه مدت خواهند بود. حسینی با اشاره به برخی اظهار نظرها که وارداتی در خصوص بنزین در کشور صورت نمیگیرد، تصریح کرد: وقتی تولید بنزین با مصرف آن در کشور همخوانی ندارد دلیلی ندارد بخواهیم با برخی نظرات غیرکارشناسی واردات آن را تکذیب کنیم. |
عضو مجلس خبرگان رهبری: اختیارات ولی فقیه بیش از مواد مندرج در قانون اساسی است Posted: 09 Sep 2011 08:23 AM PDT جرس: نماینده تهران در مجلس خبرگان رهبری درباره بحث ولایت مطلقه فقیه گفت: «اختیارات ولی فقیه بیش از مواد مندرج در قانون اساسی است.»
نماینده تهران در مجلس خبرگان رهبری ضمن تعریف ولایت در تصدی امور عامه، گفت: «این نوع از ولایت در تشکیل حکومت اسلامی و اداره جامعه مصداق پیدا می کند و ولایت فقیه از این نوع است که به نیابت از ولی عصر انجام می شود.»
وی با اشاره به مواضع رهبر فقید جمهوری اسلامی، افزود: «صحیفه نور خود سندی محکم بر این است که ولایت مورد نظر ایشان ولایت مطلقه فقیه بوده و حتی ایشان قائل به اختیارات فراتر از قانون اساسی برای ولی فقیه بودند.» نمازی تاکید کرد: «اختیارات بسیاری از روسای جمهور در کشورهای مختلف فراتر از اختیارات مندرج در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران برای ولی امر مسلمین است.» وی ادامه داد: «امام خود بر اختیارات ولی فقیه به طور کامل اشراف داشتند ولی بنا بر مصالح و رعایت افکار عمومی سخن از گستره آن به میان نمی آوردند.» |
اعظم طالقانی از پدر می گوید: آیت الله طالقانی انسانگرا بود و اهل شورا و مدارا Posted: 09 Sep 2011 06:15 AM PDT فرزانه بذرپور جرس: سی و دو سال از درگذشت آیت الله طالقانی می گذرد؛ روحانی دغدغهدار آزادی و امنیت و رفاه جامعه، و مبارز نستوه با استبداد. آن که از همان نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب نسبت به بازتولید استبداد، اما در لباس دین، اعلام خطر کرد و هشدار داد.
مراسم ساگرد آیت الله طالقانی امسال بی اینکه تبلیغی برای آن شده باشد در خانه ایشان که سالهاست مقری برای فعالیت های اجتماعی و فرهنگی است برگزار شد. مراسمی که بسیاری از حاضران در آن طعم تلخ استبداد و زندان و فشار مترتب بر آن را پیش یا پس از انقلاب چشیده بودند. برای نخستین بار پس از سال ها، هدی صابر از مشتاقان راه آیت الله در مراسم حضور نداشت. درباره منش و شخصیت آیت الله طالقانی با اعظم طالقانی، دختر آیت الله به گفتگو نشستیم. اعظم طالقانی از مبارزان با استبداد شاهنشاهی، هنوز از آرمانهای انقلاب 57 می گوید؛ هرچند دیگر تریبونی برای گفتن ندارد و چند سالی است که مجله پیام هاجر او به محاق توقیف رفته است. گفت و گوی جرس با اعظم طالقانی در پی آمده است. مراسم بزرگداشت آیت الله طالقانی دیروز برگزار شد. فکر می کنید برگزاری این مراسم چه تاثیری می تواند در جامعه ایران داشته باشد؟ باید این جلسات در ایران توسعه پیدا کند و شخصیت ها ، بزرگان و کسانی که سالها تلاش کردند و شب و روز نداشتند و وقتی از دنیا رفتند و غروب کردن، مرگ شان نیز سبب طلوع دیگری شد، دیدگاه ها و نظرات و تلاش اینها باید هر چه بیشتر در جامعه مطرح و تبیین شود. پرتوی از قرآن آیت االله طالقانی به زبان عربی ترجمه و در لبنان و بیروت توزیع شده است؛ آنها که بر تفسیر قرآن و زبان عربی مسلط هستند معتقدند ترجمه خوبی شده است . اندیشه موج است و موج را نمی توان مانع شد . این امواج توسعه پیدا میکند و هرچقدر قصد بستن و مسدود کردن آن را داشته باشند از لابه لای سنگ ها و منابع طبیعی رد می شود و جهان را فرامی گیرد. نحله های فکری که در طول تاریخ آمدند کسانی مثل سید جمال الدین و اقبال و طالقانی و بازرگان و شریعتی ادامه پیدا کرده اند و اینها انعامی بود که خدا به مردم ما داده است. اگر مردم از این نعمت ها استفاده کنند زندگی سعادتمند و جامعه موفقی خواهند داشت اما اگر استفاده نکنند جامعه متضرر می شود و فساد اخلاقی، و ناگواریها و نابسامانیهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی همگان را در برگیرد. این را هم بیافزایم که ما برای این مراسم اطلاعیه ای نداده بودیم . هر کس که می دانست خودش آمده بود . مجتمع فرهنگی مرحوم پدر آگهی نداده بود. آیت الله طالقانی در سلک روحانیون بود؛ با این حال کارنامه زندگی سیاسی ایشان در کنار روحانیت ارزیابی نمی شود. و همواره به عنوان یک استثنا در میان رجال سیاسی و روحانی به ایشان پرداخته می شود. حتی امروز بعد از 33 سال از انقلاب با اینکه بنا بر گفته خود روحانیون به اعتبار و حیثیت روحانیت ضربه خورده است اما باز هم آیت الله طالقانی به گونه ای دیگر و فارغ از این مصایب مورد داوری قرار می گیرد . به نظر شما چرا آیت الله در جرگه روحانیون بررسی نمی شود؟ و از ایشان به عنوان شخصیتی سیاسی و روشنفکر دیندار و مبارز یاد می کنند؟ آنچه من از دهان خود ایشان شنیدم را عرض می کنم. ایشان روحانیت را قبول نداشت و می گفت این لباس هم لباس ما نبوده است و این لباس علمای ادیان دیگر است و نه اسلام . اما اعتقاد داشت، ما به کسانی که خودشان را وقف مطالعات و ترویج دین اسلام کرده اند و تلاش شان در این زمینه است و عمق این دین را برای سعادت بشر درک کنند، به اینها عالم می گوییم و نمی گوییم روحانی. ایشان خودش به عنوان یک روحانی علاقه نداشت مطرح شود و حتی تفسیر قرآنش را هم تفسیر نام نمی گذارد و نام پرتوی از قرآن را انتخاب می کند چون تفسیر هم برداشت محققانه ای است که افراد براساس مطالعاتشان فهم و درک کند . روحانی معنا ندارد . اگر بگوییم که روحانی کسی است که معنویت به جامعه می دهد، معنویت چیزی نیست که کسی به دیگری دهد . معنویت یک رفتار است و امر ذهنی نیست و با سخنرانی کسی از عالم زمین به آسمان نمی رود . مهم این است که انسان چه به دست آورده است . چطور زندگی کند . ما انسان اجتماعی هستیم و باید رفتارمان را با خواست الهی منطبق کنیم. آیت الله طالقانی در زمان حیات، شاهین موازنه و اعتدال به حساب می آمد به گونه ای که گرایشات متفاوت و گاه متضاد سیاسی ، ایشان را به داوری و پدری قبول داشتند . این خصلت مقبولیت آیت الله طالقانی چگونه حاصل شد؟ مردم ایران ملت باهوش و مستعدی هستند و این درک را دارند که اگر کسی برایشان برنامه و سخن و نظریه ای را ارائه می کند از چه موضعی است. طالقانی صادق بود و از موضع شفقت و درد نظرات را مطرح می کرد . مردم باهوش ایران درک می کردند که این فرد به دنبال قدرت، پول و مقام نیست . عاشق مردم و خدا و زندگی حقیقت بار است که در جستجوش هست. مردم می دیدند و درک می کردند که او راه را نشان می دهد مثبت و منفی ها را می گوید و دردها را مطرح می کند؛ و یک جانبه گرایی و انحصارطلبی ندارد. مقبولیت ایشان برای رفتار صادقانه و باور شفقت آمیز ایشان بوده که با همگان مهربان و اهل مدارا بود و انسان را موجودی والا می دید . در تمام سالهایی که من با ایشان زندگی کردم وقتی با کسی یا جمعی ملاقاتی داشت، بعد که می پرسیدم پدر اینها را چطور دیدید همیشه از استعدادها ، توانایی ها و خوبی های آنها می گفت؛ هیچوقت در غیاب کسی او را نقد نمی کرد. انتقاداتش را مستقیم و علنی عنوان می کرد . نقد همراه با دلسوزی می کرد . جریانی هم که با ایشان مخالف بود . جریانی بود که قبل از انقلاب هیچوقت مبارزه نکرده بود و اصولا مبارز نبود بلکه جمعی عافیت طلب بودند؛ و این پتانسیل آیت الله طالقانی برای مبارزه برای حق مردم و ضعف ها اجتماعی و سیاسی را خیلی ها تا قبل از انقلاب نداشتند. این جمع، مخالفان و منتقدان طالقانی، بعد از انقلاب به دنبال قدرت بودند و به صحنه آمدند و در پست ها و مقام قرار گرفتند. چون اینها در بستر زمان ساخته نشده بودند، روش متعادل نداشتند و ندارند و اعتدال نداشتند؛ در حالی که خداوند می فرماید الذیخلقک فسواک فعدلک؛ کسی که شما را خلق کرد و بعد شما را متعادل ساخت . انسانی که درک می کند آفرینش متعادل است خودش هم این رفتار را در پیش می گیرد و یک سویه کار نمی کند؛ پدر اینگونه بود و روش ترغیب و تشویق را داشت . این روش ایشان را کمتر در جامعه مان دیده ام . ایشان همچنین علاقه ای نداشت که خودش را مطرح کند یا مقبول باشد بلکه وظیفه و تکلیف خودش می دانست که وقتی دردی در جامعه می بیند آن را فریاد کند و برای رفع ظلم مبارزه می کرد. نسبت و رابطه ی آیت الله طالقانی با اعضای سازمان مجاهدین چگونه بود؟ تا زمانی که آیت الله طالقانی زنده بود سازمان مجاهدین با نظرات ایشان مخالفتی نداشت یا اگر هم داشت عکس العملی نشان نمی داد و سعی می کرد تحمل کند؛ اما بعد از فوت پدر، سازمان در کارش جهالت کرد. عده ای هم چپ شدند. یکی از همین مجاهدین که با غل و زنجیر در زندان بود اکثر روزها روزه بود و تنها با نان خشک افطار می کرد ، در مورد تغییر ایدئولوژی سازمان، می گفت، قرآن را از ما گرفتند و ما به این روزگار افتادیم. حالا این جریان تغییر ایدئولوژی مجاهدین را ساواک یا رژیم شاهنشاهی به وجود آورده بود و توانستند بین شان چنان تفرقه ای بیاندازد که به جان هم بیافتند . این تفرقه ها باعث شد کسانی که به ایشان کمک مالی می کردند به اینها بدبین شدند . عده ای می گفتند ما به والله کمونیست نشدیم اما حامیان بیرونی باور نمی کردند . آن عده ای که از سازمان به دین اسلام معتقد بودند و هستند سالم ماندند اما عده ای هم برگشته بودند . عده ای هم که برنگشته بودند مبارزه رودررو را شروع کردند و اینها همه با تحریکاتی بود که انجام می شد . اینها تعداد کمی بودند. چطور شد که به مدت کوتاهی بعد از انقلاب این چنین عضو بگیرند . اکثرا از طبقات پایین جامعه عضو می گرفتند . طبیعتا باید اینها را کسانی که مسئولیت داشتند متوجه می شدند و آنها را دربر می گرفتند. مانند پدر آنها را جمع و جور و حفظ می کردند . اجازه می دادند در مجلس حاضر بشوند . مگر چهار نماینده در مقابل 270 نماینده چه کار می توانستند بکنند . به شرطی که خود آنها عامل باشند و درست عمل کنند . تحریکات دستگاه آنها را به موضع ترور سوق داد. آیت الله طالقانی تا زمانی که زنده بود نصیحت می کرد که چنین بکنند و چنان نکنند . آنها اغلب جوانان جان باخته ای بودند . کسانی بودند که وقتی روی اجاق گاز شکنجه شان می دادند سوره والعصر را می خواندند . این شکنجه ها را کمتر مومنی می تواند تحمل کند . بچه های اولیه سازمان حقیقتا جان باخته و مومن بودند . باید به گونه ای حاکمیت بعد از انقلاب به اینها سر و سامان می داد اما جریانی با اینها درگیر شد. وقتی درگیری شروع شد، شدت هم یافت . پدر به من گفت که نگرانم که اگر جرقه ای زده شود تا 20 سال دیگه هم خاموش نمی شود . الان 30 سال گذشته و همچنان نگرانی ها وجود دارد و حتی بیشتر هم شده است.با دید آینده نگرانه ای که داشت خیلی کمک می کرد که چگونه در هر شرایط زمانی موضع بگیرد . آیت الله طالقانی تا روزهای آخر عمر بر اصل شوراها پای می فشرد. آیا شوراهایی که آیت الله در نظر داشت همین بود که اکنون اجرایی شده و یا اینکه نوعی عدم تمرکز قدرت و وضع فدراتیو را در نظر داشت؟ طالقانی در کتاب هایش بر اتکا به عقل جمعی اصرار دارد . من یک عقل دارم و وقتی با 9 تا عقل جمع شود، می شود 10 عقل . بر این تکیه می کرد که عقل جمعی باید در جامعه نمود پیدا کند و می گفت این نکته ضروری است. ایشان معتقد بود وقتی شوراها تشکیل می شود و عقل جمعی از پایین حرکت کند و لایه های اجتماعی را دربر بگیرد، امور به سامان تر و بهتر پیش می رود. حتی دفتر آیت الله برای شوراها طرح ارائه داد . از شوراهای روستا تا شورای محلی و شهری ایشان طرح داشت . وقتی این لایه های اجتماعی با عقل جمعی پیش روند می توانند عوامل کنترل کننده و ناظری باشند در حاکمیت. متاسفانه الان شوراهای ما شورای دولتی است و نه شورای مردمی . بعضی از اعضای شوراها نقدهایی می کنند اما آنها هم برای طرح مسائل محذوریت دارند چون در صورت انتقاد ممکن است در آینده نتوانند در شوراها حضور پیدا کنند و بنابراین آنها هم خط قرمزهایی دارند . اگر کسانی باشند که خط قرمز را رها کنند در مرحله بعدی جایی ندارند. درباره نقش آقای طالقانی در حل غائله کردستان برای خوانندگان ما بگویید مساله ای که به نظر می رسد بعد از چندین دهه همچنان پا بر جاست؟ ایشان براساس توجه به همان عقل جمعی معتقد بود که باید خود مردم بر سرنوشت خودشان مسلط شوند و اداره جامعه بر عهده خودشان و با تلاش خود مردم باشد. اینگونه مردم ضعف ها و حسن ها و معایب و مشکلات را درک می کنند و از ذهنی گرایی خارج می شوند؛ و بدین ترتیب هر نهادی اینگونه تشکیل شود خودجوش بوده و مسئولیت را بیشتر برعهده می گیرد و به ضعف ها آگاهی پیدا می کند . نتیجه این می شود که با کسانی که با او در اداره کشور کمک میکند سر سازگاری پیدا می کند. گفته می شود که آیت الله از مخالفان ولایت فقیه بود و در این باره به نامه ای اشاره می شود، و اینکه ولایت فقیه زمانی در قانون اساسی جای گرفت که آیت الله در گذشته بود. نظر ایشان درباره ولایت فقیه چه بود؟ ایشان با این که کسی یا کسانی بر جامعه تسلط پیدا کنند و بخواهند حرف آخر را بزند که به دور از عقل جمعی باشد مخالف بود. شاید براساس این دیدگاه برداشت شود که ایشان مخالف ولایت فقیه باشد ولی من یادم نیست که ایشان حرفی در این باره بزند. آیت الله با حجاب اجباری مخالف بودند. و جالب اینکه در دوره رضا شاه به خاطر مخالفت با کشف حجاب زندانی شدند . بعد از انقلاب هم از جمله مخالفان حجاب اجباری بودند. نظر آقای طالقانی درباره حجاب چه بود؟ ایشان با اعمال زور مخالف بودند و می گفتند باید فرد بفهمد چگونه زندگی کند . اگر نفهمد نمی شود به زور بر سر کسی حجاب گذاشت. ایشان معتقد به پوشش بود اما با تشویق و ترغیب ، و نه الزام . ایشان حجاب را چادر نمی دانست بلکه می گفت همانگونه که در حج خانم ها شرکت می کنند همان کافی است . می گفتند وقتی قرآن تعیین کرده ما نمی توانیم بیشتر از آن را بخواهیم . گردی صورت و دستها پوشش ندارد. ایشان به طور کلی ما را به عفت و تقوا تشویق می کردند . و البته تقوا را پرهیزگاری نمی گفتند، بلکه آن را حریم گیری و پروا داشتن معنا می کردند. ممنون از وقتی که در اختیار جرس گذاشتید. |
رنج انسانها و نشانههای روشن مسیر Posted: 09 Sep 2011 05:08 AM PDT عماد بهاور لحظه ای درنگ و سکوت کنیم به احترام رنجی که انسان ها کشیده و می کشند؛ بجای مادر «ندا»، پدر «امیر» و...
اشاره: متن زیر دومین نامه عماد بهاور، مسئول شاخه جوانان جمعیت نهضت آزادی ایران است که برای همسرش نگاشته شده است . او اکنون پس از گذشت نزدیک به هجده ماه بدون مرخصی در بند 350 زندان اوین به سر می برد . این نامه پس از دریافت حکم ده سال حبس تعزیری از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی در دی ماه 1389 نوشته شده که اکنون برای انتشار در اختیار جرس قرار گرفته است . به نام خدا مریم عزیزم، سلام اکنون یک سال از آخرین بازداشت من گذشته است و مطمئنا" در این مدت بیش از من ، تو و مادرم در سختی و نگرانی بوده اید، حال که به ده سال حبس محکوم شده ام ، من و شما در وضعیتی تعیین کننده قرار گرفته ایم . خروج از این وضعیت به هر کیفیتی سرنوشت ما را تعیین خواهد کرد، سرنوشتی که محدود به این دوران هم نخواهد بود. پیش از خواندن این نامه ، از تو می خواهم نامه قبلی را که در فروردین 1389 برایت نوشتم ، دوباره مرور کنی ، آن نامه دعوت به «بودن» بود و لذت بردن از بودن خویش در هر مکان و در هر زمان ، این بار می خواهم تو را دعوت کنم به «دیدن» ، دیدن هستی و دیدن انسان ها با تمام رنج ها و شادی هایشان . ما نمی توانیم از وضعیت کنونی خود به شناخت حقیقی از دیگران دست یابیم. شناخت حقیقی از یک انسان یا یک پدیده زمانی حاصل می شود که در وضعیت خود او قرار بگیریم ، با آن یکی شویم و به جای آن باشیم ، پس یک جابجایی لازم است : جابجایی از بودن در وضعیت خود به بودن در وضعیت دیگری ، درک کامل تجربه ها ، احساسات و ذهنیات انسان ها تنها زمانی میسر است که بدانیم فاصله ای بین ما نیست، ما یکی هستیم . پس چشمهایت را ببند و با من بنشین به تماشای هستی و انسان هایی که تجلی هستی اند. مریم جان، تماشا کن تجربه سربازانی را که در جنگ ها بدن هایشان تکه تکه شد ، کودکانی که در زیر آوار بمباران ماندند ، مردان و زنانی که خانه و زندگی شان ویران شد و معلول و مجروح شدند... تماشا کن تجربه زنان و مردانی را که در بستر بیماری در مقابل چشم نزدیکانشان آرام آرام مرگ را به جان خریدند ، لحظه به لحظه زندگی شان تا زمان مرگ با خاطرات گذشته و حسرت روزهای خوش گذشت... تماشا کن تجربه کسانی را که سال ها در زندان های مخفی یا در اردوگاه های جنگی در حبی و اسارت ماندند بدون آن که کسی از آن ها خبری داشته باشد ، همگی مردند و در حسرت یک لحظه دیدار دوباره عزیزانشان باقی ماندند... تماشا کن رنج مردان و زنان و کودکانی را که در نسل کشی های خونین ، دسته دسته کشته شدند و در گورهای دسته جمعی بر روی هم مدفون گشتند، رنج کسانی را که سال ها به دنبال اجساد عزیزانشان و یا نشانه ای از آنها گشتند، اما هیچ نیافتند... تجربه ما تجربه سختی نبود.... «دل آرا دارابی» را به یاد بیاور ، دختری که در نوجوانی و در اوج ناآگاهی در انجام قتلی مشارکت داشت.آرزوهایش با مرگ گره خوردند. چند سال در زندان در برزخ مرگ و زندگی زیست .کسی او و رنجهایش را ندید تا آنکه اعدام شد و از او تنها نقاشی هایش بر جای ماند....«بهنود شجاعی» را به یاد بیاور ، لحظه ای غفلت و غرور از یک نوجوان یک قاتل ساخته بود. تا زمانی که جوانی و خامی از سرش پرید در زندان ماند و حس انتقام اولیای دم فرصت جبران و بازگشت به زندگی را از او گرفت و با ناباوری ناب دار را بر گردنش آویخته دید.... و این اواخر «شهلا جاهد» را دیدیم ، دختری که از کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفت و زمانی که انباشت حسرت و نفرت او را به ارتکاب یک اشتباه فاحش وادار ساخت ، کسی از او حمایت نکرد ، هشت سال را در انتظار مرگ مرگ گذراند ، زندانیان زن دوستش داشتند و در نهایت رنج هایش را چوب دار پایان داد... این داستان تکراری رنج صدها زندانی محکوم به مرگ بوده است... مریم جان ، بیا و با من تماشا کن رنج انسانهایی را که عزیزانشان را در اوج ناباوری در سانحه و حادثه ای به ناگاه از دست دادند و تصویر آخرین نگاهشان را سال ها در ذهن خود حمل کردند. رنج کودکان کار و کودکان تکدی را و خیابان خواب شان و کتک خوردن هایشان را. رنج کسانی را که یک شبه تمام سرمایه و زندگی شان بر باد رفت و ناتوان از تحمل شکست به زندگی خود پایان دادند. رنج دختران و پسرانی کهناکامی در رسیدن به معشوق ، راهی جز خودکشی پیش پایشان باقی نگذاشت. رنج معلولان ، نابینایان و ناشنوایان را که غم هایشان در پشت صبر و تلاششان پنهان ماند و دیده نشد. رنج زنانی را که تکیده از تحکم های مردانه ، چاره ای جز خودسوزی نیافتند. رنج مردان و زنانی را که فقر فلاکت آنها را وادار به خود فروشی و تن دادن به هر تحقیر و ذلتی کرد و تن و روح رنجور خود را تا لحظه مرگ بر دوش کشید. مریم عزیزم، آیا می دانی پدر و مادر بودن یعنی چه؟ پس به جای مادر «ندا» باش و تجربه کن دیدن مکرر تصاویر جان دادن دخترک را که هر روز از تلویزیون های گوناگون به نمایش در می آید... باید به جای پدر «امیر» بود هنگامی که در مراسم سوگواری پسرش تصویری از او را میان جمع می گرداند . او خود ، امیر را زنده تحویل داد و جسدش را تحویل گرفت.... «آرش» را می شناسی؟ او فکر می کرد که «به زودی» از زندان آزاد خواهد شد اما اعدام شد ، باید درک کنیم تجربه پدرش را که گفت تنها پذیرای پیام های تبریک خواهد بود. ... من پسری را می شناسم که خرداد ماه 1388 ، مورد اصابت گلوله قرار گرفت ، پایش را گرفتند و او را روی زمین کشیدند و بردند ، او دچار قطع نخاع شد و اکنون بیش از یکسال و نیم است که در حالت فلج کامل و بی حرکت در خانه اش بستری است . رنج پدر و مادرش را ببین وقتی هر از گاهی او را جابجا می کنند تا زخم بستر نگیرد ، مادر بودن و پدر بودن یعنی این... بیا تا لحظه ای درنگ و سکوت کنیم به احترام رنجی که انسان ها کشیده و می کشند. ما نیز به نوبه خود درون و بیرون زندان صاحب تجربه ای مخصوص به خود بوده ایم . وعده ده سال حبس را ماه ها پیش از تشکیل دادگاه ، بازجویم به من داده بود. اینکه من درون زندان و او بیرون از زندان است ، هیچ معنای مشخصی ندارد چرا که احتمال داشت قضیه کاملا بر عکس باشد اگر و تنها اگر من در خانواده او به دنیا می آمدم، در محیط زندگی او رشد می کردم ، با دوستانی همچون دوستان او معاشرت می کردم و در واقع ، تجربه زندگی او را داشتم . او نیز به همین ترتیب احتمال داشت به جای من در زندان باشد اگر و تنها اگر در خانه ما به دنیا می آمد و موقعیت های من را در زندگی تجربه کرده بود. من و بازجویم دو کیفیت از یک حقیقتیم. بر فرض که او جای من بود و من جای او بودم ، برای کل هستی چه تفاوتی داشت ؟! من می توانستم به جای قاضی نشسته باشم و قاضی به جای من ، چرا که نه؟! جابجایی به همین سادگی است! ما می توانستیم تجربه کاملا همسانی چون مردان و زنانی که در بالا از آنها یاد شد داشته باشیم . هر آن امکان داشت تا موقعیت های مشابه ای را تجربه کنیم . چرا آن ها و چرا ما نه ؟ بهتر است پاسخ های ساده انگارانه را فراموش کنیم ، هیچ تصادفی در کار نیست ، جبر جغرافیایی و جبر تاریخ نیز مفاهیمی به غایت بی معنا هستند. قصد فلسفه بافی ندارم. تنها احساس می کنم که کل هستی از یک تجربه مشترک میان همه انسان ها آشکار می شود. هر کس بسته به نیاز خود دارای تجربه ای مخصوص خویش است اما تجربه های ما هرگز از تجربه دیگران جدا نیست. انسان ها همگی با هم و در یک تجربه مشترک در کار تجلی هستی اند. من هرگز نمی توانم جدا از تجربه دیگران، تجربه و سرنوشتی متفاوت را در آسودگی برای خود رقم زنم، این یک سوء تفاهم بزرگ است. وقتی به وضعیت و بودن خود، آگاهی و می دانی جابجایی همچون جرقه ای در عالم خیال در کسری از ثانیه ممکن است، پس دیگر فاصله ای میان خود و دیگران احساس نمی کنی. آنگاه تمام هستی درون تو تجلی می یابد؛ در تمام تجربه های دیگران سهیم خواهیم بود و تمام حوادث و اتفاقات را به نوعی مربوط به خود می بینی. وقتی به تماشای هستی نشسته ای گویی چیزی جز خودت را نمی بینی... این گونه دیدن هستی و خود، رنج بودن را هموار می کند و رهایی را و آرامش را به همراه خواهد داشت. مریم مقدس من رویایی دیده ام بس شگفت انگیز و لذت بخش؛ دوست دارم که در پایان این نامه تو را در لذت روایت آن سهیم کرده باشم: صحنه این گونه دیده شد که گویی در تدارک و ساختن یک فیلم بودم؛ در مسیری پوشیده از برف این من بودم که آهسته گام بر می داشتم. من دقیقا گام در رد پایی می گذاشتم که پیش از آمن در مسیر برفی بر جای مانده بود. ناگهان به نظرم آمد که کارگردان، بازیگر و تماشاگر آن فیلم، یکی است. من در آن واحد، در گذشته بودم و به کار ساختن فیلم و در زمان حال بودم سرگرم بازی در فیلم و در آینده بودم نشسته به تماشای آن. زمان ازهم گسسته بود. در خلال آن آگاهی بسیط دریافتم که گام بر رد پایی می گذارم که روزی خود بر جای گذاشته بودم. در آن حال صدایی می گفت: نشانه ها را دنبال کن، زیرا خود آن ها را بر جای گذاشته ای... نشانه ای بر جای بگذار، زیرا روزی خود باید آن را دنبال کنی... نشانه ها را از بین مبر، زیرا آینده و گذشته را از بین خواهی برد؛ گم خواهی شد... ما مسیرهایی را طی می کنیم که نشانه های روشنی دارد. باید در تماشای هستی غرقه بود. باید انسانها را دید ، رنجها و شادی هایشان را ، باید قضات و بازجویان را دید ، ظلمت و نفرت را ، و نتیجه این دیدنها شاید آن باشد که در نهایت خود را پیدا کنیم . در آن هنگام شاید همان طور که گفته اند شاهد باشیم که کل هستی سرشار از نور و صوت است ، حتی ظالمان و نااهلان نیز چیزی جز ذرات نور نخواهند بود. شاید در نهایت بشنویم سرود سلام را . مریم جان، در زندان متوجه می شوی که رویا و خیال تا چه اندازه حقیقی و واقعی هستند. نگران نباش، همه چیز به سامان است. عشق باشد همسرت عماد 20/10/89 – زندان اوین – بند 350 |
علم الهدی: جبهه پایداری مورد حمایت مصباح یزدی، امت حزبالله و بنده است Posted: 09 Sep 2011 05:03 AM PDT جـــرس: درحالی که برخی اصولگرایان معتقدند حرکات افراطیون «جبهه پایداری»، "خارج از ساز و کار اصولگرایان بوده و هم به اعضای آن و هم به کل جریان اصولگرا و وحدت آن آسیب خواهد رساند"، امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان رهبری، اظهار داشت: جبهه پایداری مورد حمایت امت حزبالله است و بنده نیز از این جبهه حمایت میکنم.
گفتنی است، در ادامه چالش های میان اصولگرایان محافظه کار و سنتی با افراطیون این جناح، محمدرضا مهدوی کنی، که تا هفته گذشته معتقد به "عدم باج دهی به جبهه پایداری در برابر سهم خواهی آنان از اصولگرایان و گروه ۸+٧" شده بود، طی روزهای اخیر از محمد یزدی خواسته است تا با رهبران جبهه پایداری به صحبت و مذاکره بنشیند.
|
احمد جنتی: هركس دیكتاتوری کند از ولایت می افتد Posted: 09 Sep 2011 04:25 AM PDT ولایت فقیه ضد دیكتاتوری است جـــرس: احمد جنتی با حمله به جنبش سبز، آنان را در "مسیر براندازی نظام" خواند و با بیان این كه براندازی گناه كوچكی نیست، ادعا کرد "این گناه از هر گناهی بالاتر است چرا كه افراد با این اقدام علیه نظام اسلامی، مقابل خدا، پیامبر، ائمه و ولایت فقیهی كه نمایندگی ولی عصر را دارد، ایستادند و برای این افراد بهتر است كه نه خود را، نه مردم و نه نظام را به زحمت نیندازند."
|
شکایت رسمی نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان ملل از رئیس جمهور فرانسه Posted: 09 Sep 2011 04:03 AM PDT جـــرس: جمهوری اسلامی با ارسال نامهای به سازمان ملل متحد رسماً از اظهارات رئیسجمهوری فرانسه، شکایت و اعلام کرد که در صورت هرگونه حمله خارجی، بدون تردید و درنگ به آن واکنش نشان خواهد داد. به گزارش ایرنا، جمهوری اسلامی در واکنش به اظهارات نیکلا سارکوزی رئیس جمهوری فرانسه اعلام کرد با هرگونه حمله هوایی خارجی، مقابله می کند.
نماینده دائم جمهوری اسلامی در سازمان ملل، در ادامه نامه خود سخنان رئیسجمهوری فرانسه را "غیرقابل توجیه و نامسئولانه" نامیده و آن را بهشدت محکوم کرده و افزودهاست که "فعالیتهای هستهای ایران رویکرد نظامی ندارد و در جمع نخستین کشورهایی هستیم که مخالفت خود را با هرگونه جنگافزار کشتار جمعی از جمله هستهای اعلام کردهایم."
|
آیت الله صانعی در دیدار با دانشجویان: خودکامگی و تضییع حقوق مردم پایان می یابد Posted: 09 Sep 2011 02:45 AM PDT جـــرس: آیت الله صانعی در دیدار اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران تاکید کرد "دانشجویان عزیز، بدانید ظلم ظالمین تمام می شود و واقعیت ها می ماند، آه مظلومین گریبان ظالمین را خواهد گرفت و مطمئن باشید که رفتارها و روش های همراه با خشونت و عسر و حرج و استبداد و خودکامگی و تضییع حقوق مردم ـ که حاکم اصلی و واقعی می باشندـ به پایان خواهد."
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله یوسف صانعی، اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران، با حضور در دفتر این مرجع تقلید مردمی، با وی دیدار و گفتگو کردند.
|
جوانان اصلاح طلب: با مسایل زیست محیطی برخورد امنیتی نکنید Posted: 09 Sep 2011 02:18 AM PDT جـــرس: جمعی از جوانان اصلاح طلب با صدور بیانیه ای در این خصوص، ضمن اعلام وضعیت "بحرانی" برای دریاچه ارومیه، این بحران را با تداوم بی توجهی و بی تدبیری مسئولین، یکی از بزرگترین فجایع اکولوژیک قرن حاضر ذکر کرده و هشدار داده اند که تداوم این سوء مدیریت ها، دیر یا زود این دریاچه را از جغرافیا حذف و به یک شوره زار وسیع تبدیل خواهد کرد.
ب در بیانیۀ جوانان اصلاح طلب که نسخه ای از آن در اختیار جرس قرار گرفت در خصوص وضعیت و رخدادهای پیرامون دریاچه ارومیه، همچنین با حمایت از خیزش مردم آذربایجان برای نجات و دفاع از دریاچه ارومیه، برخوردهای خشونت بار ماموران حکومتی با معترضان را محکوم کرده و ضمن درخواست آزادی بازداشت شدگان، آورده است "به نظر ما حاکمیت بدلیل اینکه خود را نماینده برآمده از خواست و نظر مردم نمی داند نمی تواند خود را در مسائل ملی و مردمی شریک و همدل احساس کند. از این رو از همه واکنش های مردم بیم و وحشت دارد و هر واکنش و حضوری را که می تواند فرصتی برای همدلی و آبادی و حفظ سرمایه های کشور باشد با مسائل سیاسی در می آمیزد و آن را به ابزاری برای سرکوب مردم و البته از بین بردن بیش از پیش اعتبار خود در تمامی زمینه ها تبدیل می کند."
مردم عزیز ایران، بی تردید در برهه ای سخت و تاثیرگزار از تاریخ پرفراز و نشیب ایران به سر می بریم، برهه ای خطیر که هر روز سرمایه ها و منابع ملی و انسانی کشور عزیزمان به تاراج بی کفایتی و بی تدبیری حاکمان و مسئولان و مجریان کشور می رود و هر لحظه غفلت ما می تواند راه را برای آنان هموارتر سازد. این روزها متاسفانه شاهد فاجعه ی محیط زیستی بزرگی هستیم که اگر برای مقابله با آن امروز تلاش نکنیم شاید هرگز امکان جبران خسارت ناشی از آن نباشد.
|
توضیح سپاه درخصوص آمار مراجعه به سایتهای غیر اخلاقی Posted: 09 Sep 2011 01:56 AM PDT جـــرس: همزمان با واکنش دولت به خبر منتشره در خبرگزاری فارس پیرامون میزان مراجعه به سایت های غیراخلاقی در ایران و رتبه اول جهانی در این زمینه، «مركز بررسی جرائم سازمانیافته سپاه»، با انتشار اطلاعیه ای در سایت موسوم به «گرداب»، هشدار داد که "خبرگزاری ها در انتشار اخباری از این دست كه ممكن است موجب آزردگی و تشویش اذهان عمومی شود، دقت لازم را مبذول داشته و با هماهنگی سازمان یا دستگاه مربوطه اخبار مورد اشاره را منتشر كند."
1. اخلاق حرفهای حكم میكند خبرگزاری محترم فارس در انتشار اخباری از این دست كه ممكن است موجب آزردگی و تشویش اذهان عمومی شود، دقت لازم را مبذول داشته و با هماهنگی سازمان یا دستگاه مربوطه اخبار مورد اشاره را منتشر كند. 2. پیش از این بارها از سوی سخنگوی مركز در مصاحبههای مختلف تاكید شده است، انتساب ارتش سایبری به سپاه پاسداران اقدامی انحرافی است؛ متن مصاحبه ها در پایگاه اطلاعرسانی گرداب قابل دسترس است. البته این مركز اعلام میكند در صورت بروز هر گونه تخلفی از جانب هكرهای "كلاه سیاه" كه مخل امنیت عمومی كاربران باشد، برخورد قاطع و قانونی مقتضی انجام خواهد شد. 3. آمار مورد اشاره در این جلسه كه به وسیله خبرنگار حاضر در همایش به اشتباه منعكس شده، مربوط به پروژه گرداب بوده است و به طور مشخص بخشی از آمار به دست آمده از آمارگر "google stat" نصب شده در سایت "آویزون" به مسئولیت "سعید ملك پور" استخراج شده است. پر واضح است كه این رویداد در سال 1387 حادث شده است. 5. با این همه، چشم بستن بر هجمه استكبار در قالب جنگ نرم در حوزه اینترنت نیز اقدامی ناشایست است. ترویج اباحهگری و ولنگاری اخلاقی در اینترنت -كه البته مورد شكایت بسیاری از اقشار جامعه نیز هست- از اهمیت ویژه و فراوانی قابل توجهی در حجم مطالب و محتوای تولید و منتشر شده برخوردار است. در این بین نقش موتور جستجوی گوگل در هدایت ناخواسته و به نوعی از روی اجبار كاربران ایرانی به سوی محتوای نامناسب و غیر اخلاقی و در ادامه ارائه آمار از نتایج جستجوی كاربران ایرانی كه خود فریب و حیلهای است برای نشان دادن موفقیت آمریكا در جنگ نرم علیه ایران اسلامی، نباید از نظر دور داشته شود."
|
You are subscribed to email updates from جنبش راه سبز - همه گزارشها : متن خلاصه To stop receiving these emails, you may unsubscribe now. | Email delivery powered by Google |
Google Inc., 20 West Kinzie, Chicago IL USA 60610 |
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر