شراره سعیدی/ رادیو کوچه
روز گذشته نیمی از مصاحبه آقای «منتجبنیا» با «بولتننیوز» پخش شد، اما از آنجا که این مصاحبه 20 تیر 1390 پس از 6 روز و طی یک یادداشت کوتاه در سایت شخصی ایشان انکار گردید و حتا این رفتار توسط سحامنیوز نیز کافی دانسته نشد، ادامه این مصاحبه را به برنامه بعد محول کرده و نگاهی خواهیم داشت به مصاحبههای منتشر و تکذیبنشده ایشان که حاوی همان سخنان با لحنی متفاوت است. از آنجا که نمیتوان تمامی این مصاحبهها را تکذیب نمود، ابتدا به آنها توجه خواهیم کرد.
- روز 21 مهر 88 قائممقام مهدی کروبی در حزب اعتمادملی و مجمع روحانیون مبارز به انتقاد شدید از رفتارهای وی پرداخت.
خبرنگار ایرانخبر نوشت: رسول منتجبنیا که در 15 سال گذشته در کلیه مسوولیتهای کروبی سمت قائممقامی وی را برعهده داشته و مدیر اصلی حزب کروبی «اعتمادملی» هم به شمار میرفت در اقدامی عجیب به سراغ خبرگزاری رسمی دولت «ایرنا» رفته و به انتقاد از رفتارهای حامیان کروبی و موسوی پرداخته است.
منتجبنیا با انتقاد از موجسواری کروبی بر رفتارهای معترضان به انتخابات گفته است: «متاسفانه بعضی از جریانها از خواست معترضین سواستفاده کردهاند و قصد دارند که به اهداف حزبی و سیاسی خودشان دست پیدا کنند.»
وی با بیان اینکه متاسفانه سر دادن شعارهای نامتعارف و غیرمنطقی از سوی معترضین، جنبش سبز را به انحراف میکشد، افزود: «عملکرد افراطی بعضی افراد در تجمعات اخیر بدونشک این توقع را باعث خواهد شد که مهدی کروبی خود را از این جریان افراطی جدا کند.»
گفته میشود یکی از دلایل اصلی انتقاد منتجبنیا از کروبی به بازی نگرفتن وی در جریان انتخابات و همکاری کروبی با تیم کرباسچی به جای اعضای حزب اعتمادملی بود.
گفته میشود یکی از دلایل اصلی انتقاد منتجبنیا از کروبی به بازی نگرفتن وی در جریان انتخابات و همکاری کروبی با تیم کرباسچی به جای اعضای حزب اعتمادملی بود
- در تاریخ 1 شهریور 89 قائممقام حزب اعتمادملی در اعترافی دیرهنگام گفت: «معتقدم شعارهایی که سال گذشته مطرح شد از جریان اصلاحات نبود، در همین حال شعار اشتباهی که سرداده شد را نیز باید بررسی کرد. روز قدس یادگار امام برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین است.»
دی پرس نوشت: رسول منتجبنیا قائممقام حزب اعتمادملی گفت: «آنچه باید به عنوان یک شعار ادامه پیدا کرده و محور شود به رسمیت نشناختن رژیم اسراییل و حمایت از مردم فلسطین است که در این سالها مورد ظلم و ستم واقع شده است.»
منتجبنیا معتقد است که هیچ منافاتی میان توجه مسوولین به مردم ایران و حمایت کردن از مردم فلسطین وجود ندارد و روز قدس یادگار امام برای حمایت از مردم مظلوم فلسطین است.
وی تصریح کرد: «معتقدم روز قدس باید هرچه باشکوهتر برگزار شود و شعار در حمایت مظلومان جهان باشد. زیرا اسلام به ما تکلیف کرده است که نسبت به قبله نخستین مسلمین بیتفاوت نباشیم ولی بحث اینکه این حمایت چگونه باشد موضوع دیگری است ولی حمایت هم در قانوناساسی و هم در وصیتنامه امام عنوان شده است.»
منتجبنیا در پاسخ به این سوال که سال گذشته بعضی شعارها داده شد مثل نه غزه، نه لبنان که خیلی گران تمام شد برای کشور، دیدگاه شما چیست تصریح کرد: «معتقدم شعارهایی که سال گذشته مطرح شد از جریان اصلاحات نبود، در همین حال شعار اشتباهی که سرداده شد را نیز باید بررسی کرد و دید چه عملکردی سبب طرح این شعار شد.»
منتجبنیا در پاسخ به این سوال که آیا اصلاحطلبان در راهپیمایی روز قدس شرکت میکنند یا خیر گفت: «اصلاحطلبان همیشه پیرو راه امام بودند و سران اصلاحطلب نیز در زمره یاران نزدیک امام هستند و قطعن در راهپیمایی روز قدس شرکت میکنند.»
- در 7 اسفند 89 رسول منتجبنیا در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار واحد مرکزی خبر درباره تحرکات فتنهگران در 25 بهمن اظهار داشت: «اصولن در کشور نظاممند و قانونی، باید همه کارها بر اساس قانون و مقررات انجام شود.»
وی افزود: «اگر قانونشکنی باب شود در کشور افرادی هستند که بعضن اساس نظام و انقلاب را قبول ندارند و از آب گلآلود ماهی میگیرند.»
منتجبنیا تاکید کرد: «نباید کاری کنیم که زمینه برای افرادی به وجود بیاید که در مقام تخریب نظام و ایجاد تفرقه و اختلاف هستند و آنها نتوانند از فضای به وجود آمده سواستفاده کنند.»
وی درخصوص حمایت آمریکا و منافقان از تحرکات فتنهگران گفت: «طبیعی است که هیچگاه آمریکا، انگلیس و کشورهای قدرتمند دیگر دلشان به حال ما نمیسوزد، نه سوخته و نه خواهد سوخت.»
منتجبنیا افزود: «به هرحال، طبیعی است کسانی که خوشبینانه به رسانههای غربی نگاه میکنند، قطعن در اشتباه هستند.»
وی اضافه کرد: «هیچگاه رسانههای غربی، چه رسانههای مجازی و چه مکتوبشان ذرهای به نفع کشور ما حرف نمیزنند و قدم بر نمیدارند.»
مدیر گروه فقه و اصول دانشگاه شاهد گفت: «آنها وقتی از منتقدان و معترضان حمایت میکنند، میگویند سی، سی و دو سال است که این مشکل به وجود آمده است و سراغ حضرت امام و اساس انقلاب و نظام میروند.» وی افزود: «به هرحال، این نوع حرکات جز زیان برای کشور و ملت چیز دیگری در بر نخواهد داشت و به نفع بیگانگان است.»
منتجبنیا گفت: «از دیرباز نظرم این بود که نباید به هیچوجه به این مسایلی که به وجود آمده است دامن بزنیم و میتوانستیم مدبرانه با قضایا برخورد کنیم که قضایا اینقدر تند نشود و هرچه تندتر شود به زیان کشور و انقلاب است.»
وی افزود: «با پرهیز از تحریک و اختلافافکنی، همه باید در پی وحدت واقعی و حقیقی باشیم و هدف اصلی همه ما، حفظ نظام و انقلاب باشد.»
- در 7 خرداد 90 هفتهنامه «دانشجویان» مصاحبهای با رسول منتجبنیا قائممقام کروبی در حزب اعتمادملی منتشر کرده است.
منتجبنیا در واکنش به شرطگذاری سال گذشته «سید محمد خاتمی» برای حضور جریان متبوعاش در انتخابات، به کنایه گفت: «یارو رو تو ده راه نمیدادند، سراغ خانه کدخدا را میگرفت.»
وی عنوان کرد: «من نظر ایشان را نه رد میکنم و نه از آن دفاع میکنم، اصلن من نمیدانم که بر مبنای چه اطلاعاتی ایشان وارد صحنه شدند، به هر حال به قول معروف میگویند که یک نفری را در ده راه نمیدادند، سراغ خانه کدخدا را میگرفت. هنوز مشخص نیست که آیا اصلاحطلبان میتوانند وارد صحنه بشوند یا نه، آن وقت ما میآییم شرط و شروط هم میگذاریم.»
خبر / رادیو کوچه
مراسم دهمین سالگرد حوادث 11 سپتامبر روز یکشنبه در نیویورک با مشارکت باراک اوباما و همچنین جورج بوش رییس جمهوری پیشین این کشور برگزار شد.
همزمان با عملیات القاعده که به کشته شدن بیش از 3000 نفر منجر شده بود شرکتکنندگان در مراسمی که در کنار محل فرو ریختن برجهای دوقلوی سازمان تجارت جهانی برگزار شد به مدت 6 دقیقه سکوت کردند.
باراک اوباما در سخنرانی خود در نیویورک برای قربانیان آرزوی آمرزش کرد و از خدا خواست «پشت و پناه» مردم آمریکا شود.
مایکل بلومبرگ شهردار نیویورک در ابتدای مراسم با اشاره به زمان وقوع حمله تروریستی از حاضران خواست به احترام قربانیان سکوت کنند.
جورج بوش رییس جمهوری پیشین آمریکا نیز در این مراسم سخنرانی کرد و برای داغدیدگان آرزوی صبر کرد.
در این مراسم بر اساس سنت سالهای گذشته نام تمام قربانیانی که بر اثر فروریختن برجهای دوقلو کشته شدند خوانده شد.
این مراسم تحت تدابیر شدید امنیتی در نیویورک برگزار شد و مراسمی در ایالتها و شهرهای مختلف آمریکا نیز برگزار شد.
همزمان محمود احمدینژاد حادثه 11 سپتامبر را بازی طراحی شده برای تحت تاثیر قرارد دادن عواطف جامعه بشری خواند تا به گفته او «بهانه برای حمله به منطقه اسلامی و اشغال عراق و افغانستان» ارایه شود.
بیشتر بخوانید:
«آمادگی آمریکا برای دهمین سالگرد حملات یازدهم سپتامبر»
ویدئو:
«مراسم یادبود 9/11»
سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
روز دهم سپتامبر در تقویم جهانی روز «پیشگیری از خودکشی» نام گرفته. داشتم فکر میکردم که تا حالا راجع به این موضوع کار نکردم و خوبه که برنامهای راجع به آن بسازم. موضوعی که خیلی کم بهش فکر بوده بودم. تو این فکرها بودم و بیرون زده بودم تا قدمی بزنم و فکری بکنم که به برگزاری یک آئین برخوردم؛ جشنواره چینی مون کیک یا فانوس(Moon cake festival , lantern festival). پیش از این گفته بودم که اگر در یک کشور چند فرهنگی زندگی کنید به خصوص با چینیها هر روز شاهد یک آداب و آئین هستید.
در این فستیوال که در نیمه هشتمین ماه تقویم قمری چینی برگزار میشود (تقویم چینی یک ماه عقبتر از تقویم عادی است)، به طور معمول مردم با فانوس های روشن در شب به بیرون از خانه میروند و فانوسها را در آسمان یا در آب دریاچه یا رودی رها میکنند. در این روز نوعی شیرینی که به آن مون کیک گفته میشود نیز خورده میشود. کیکهایی کوچک و به شکل ماه و این روزها همه جا بساط فروختن مون کیک و آویختن فانوسهای رنگی برپاست.
اما داستان این فستیوال به طور خلاصه به آن جا بر می گردد که همسر یکی از قهرمانان افسانهای توسط نیرویی اهریمنی از بین میرود و او تصویر همسرش را در ماه میبیند جایی که هرگز نمیتواند به آن دست پیدا کند. از آن پس به یاد او و برای او در مقابل ماه میزی از خوردنیهای شیرین و میوههای تازه که او دوست داشته، میچیند تا یاد او را گرامی بدارد و مردم هم از چنین کاری پیروی کرده و از آن زمان ستایش ماه در میان مردم رواج مییابد و در روزی که ماه با کاملترین و زیباترین شکل خود ظاهر میشود با پخت شیرینیهایی به شکل ماه به او ادای احترام میکنند.
در واقع این فستیوال سراسر نور و شیرینی، آئینی است برای نشان دادن تمامی شور و علاقه برای زندگی بهتر. در طول این جشنواره اعضای خانواده و دوستان همگی بیرون میروند و در فصلی که هم آب و هوای مطلوبی دارد و هم میوهها رسیدهاند، خوراکیها را بر روی میز در مقابل ماه میچینند و در حالی که در باره زندگی سخن میگویند به آسمان نگاه میکنند؛ ستایشی زیبا، نورانی و شیرین از زندگی.
با خود اندیشیدم این فانوسهای روشن و کیکهای شیرین چه آغاز زیبایی میتوانند باشند برای موضوعی به این تلخی و نازیبایی. شاید این یک پیام یا یک نشانه است که همیشه در زندگی باید به دنبال حتا کورسویی از امید بود و از رخدادی تلخ یادبودی شیرین ساخت …
روزی برای پیشگیری از خودکشی
از سال 2003 با توجه به آمار بالای خودکشی در جهان؛ هر سال در حدود یک میلیون نفر، سازمان جهانی بهداشت WHO، روز 10 سپتامبر را روز جهانی پیشگیری از خودکشی اعلام کرده است.
هدف از نامگذاری این روز، ارتقای سطح آگاهی مردم در سراسر جهان برای جلوگیری از خودکشی و ترویج تعهد در سراسر جهان برای پیشگیری از پدیده اجتماعی و روانی خودکشی است.
اما به راستی انسانها برای چه خودکشی میکنند؟
ازدست دادن امید، روبرو شدن با مشکلات و ناتوانی در برخورد با آنها، رسیدن به بن بست در زندگی یا بر خلاف اینها سرشار شدن از هر آن چه در این دنیا هست و رسیدن به پوچی زندگی و یا سر زدن به دیاری دیگر برای کشف تازهها؟!
آیا تا حالا به خودکشی فکر کردید و یا چرا به آن فکر نکردید یا نمیکنید؟
پاسخهای متفاوتی هست. فردی معتقد است که هر کسی به آن فکر میکند و دیگری میگوید که هرگز به آن فکر نکرده چرا که راههای بهتری برای حل کردن مشکلاتش سراغ دارد.
یکی همیشه امیدوار است به زندگی و آیندهای که میتواند به خوبی سپری کند و بسازد و دیگری میگوید که این کار را گناه میداند و معتقد است تنها آدمهایی ناامید که چیزی برای از دست دادن ندارند و افرادی که به همه چیز در زندگی رسیدهاند و دیگر چیزی ارضائشان نمیکند دست به این کار میزنند.
و به گفته بانوی چینی اگر کسی برای زندگی ارزش قایل باشد دست به خودکشی نمیزند. مشکلات را میتوان حل کرد و با دیگران در میان گذاشت، به جای آن که به خودکشی فکر کرد و دیگری میگوید زمانی که مردم توانایی برابری با استرسها و مشکلاتشان را ندارند یا زمانی که هیچ وابستگی ندارند و فکر میکنند دیگر انتخابی ندارند این راه را مییابند.
برایم جالب است که دوست چینی تباری هم اشاره میکند که آمار خودکشی در میان متخصصان بالاست چراکه خود را مسوول در قبال شکست ها و مشکلات کاری شان می دانند و باز اشاره دارد که این آمار در میان زنان مسلمان نیز افزایش یافته است. او تاکید میکند که باید حرف زدن بیهوده در این ارتباط متوقف شود چراکه اگر سخنگوی خوبی وجود نداشته باشد تاثیر تبلیغها منفی است و بهترین کار عمل کردن است؛ نشان دادن انتخابهای دیگر و فراهم آوردن زمینه کاهش استرس.
به گفته یک روانشناس اگر فردی خود را دوست داشته باشد و به خود عشق بورزد و این حس را به دیگران نیز انتقال دهد امکان رویآوردن به خودکشی کاهش مییابد و دوست دیگری تصمیمگیری عاقلانه و سنجیده و انتخاب درست در هر کاری انسان را از خطا بدور میدارد.
چند فرهنگی و خودکشی
اما چند سالی است که شعارهای انتخابی برای این روز به فرهنگ و تفاوتهای فرهنگی اختصاص دارد و امسال نیز شعار این روز «جلوگیری از خودکشی در جوامع چند فرهنگی» انتخاب شده است.
جامعههای چند فرهنگی نیاز به حساسیت بیشتری در زمینه تلاش برای پیشگیری از خودکشی دارند
انتخاب شعار پیشگیری از خودکشی در جامعههای چندفرهنگی برای امسال از این روست تا آگاهی از این واقعیت که اکنون تمامی کشورهای جهان دچار چندفرهنگی هستند افزایش یابد. کشورها چه به دلیل دارابودن گروههای مهاجر، پناهندگان و پناهجویان چه داشتن انواع قومها و اقلیتهای مختلف دینی با این پدیده روبرو هستند و سازمان بهداشت جهانی معتقد است که جامعههای چند فرهنگی نیاز به حساسیت بیشتری در زمینه تلاش برای پیشگیری از خودکشی دارند و این اشتباه است که فکر کنیم فرهنگ میتواند وسیلهای برای توضیح تفاوتها باشد.
زمانی که نرخ خودکشی در این جوامع افزایش پیدا میکند ناچاریم که این تفاوت فرهنگی را جدی بگیریم و البته این تفاوت علتهای دیگری را نیز در بر میگیرد همچون بیکاری، فقر، ظلم و ستم، به حاشیه راندن، بدنام کردن و نژادپرستی.
نکته این جاست که هر چند فرهنگ تعامل فرد با محیط پیرامونش را تحت تاثیر قرارمیدهد اما باید توجه داشت که نباید اجازه داد تفاوتها عواملی را که ممکن است سبب افزایش خودکشی شوند تحت الشعاع قرار دهند. ضمن آن که تفاوتهای جنسیتی و نژادپرستی باید به شدت در این جوامع مورد توجه قرار بگیرند.
در مجموع باید گفت که پیشگیری از خودکشی یک تلاش همه جانبه را طلب میکند. تمامی مردم در تمامی گروههای جامعه اعم از متخصصین، آموزگاران، محققان، نیروهای پلیس، اهالی رسانه، مذهبیها، رهبران اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، اطرافیان و دوستانی که متاثر از خودکشی بودهاند باید در این زمینه تلاش کنند.
در یک کلام پیشگیری از خودکشی وظیفه همه است و همه باید در آن شرکت کنند.
براساس آمارهای سازمان جهانی بهداشت، خودکشی سیزدهمین عامل مرگ و میر در جهان است.
منبع
IASP
اکبر ترشیزاد/ رادیو کوچه
چندی پیش در «یوتیوب» ویدیوی کوتاهی دیدم از مصاحبه و گفتوگویی دوستانه میان دو توریست آمریکایی با چند جوان ایرانی در یکی از پارکهای تهران. اگر بخواهیم نکاتی را از این ویدیو بیرون آورده و دربارهاش بحث کنیم مطلب بسیار است، از بیادبی جوانان هموطن در برخورد با دو توریست خارجی و به کار بردن الفاظ زشت و رکیک گرفته تا پایین بودن سطح زبان انگلیسی دوستان. اما آن چیزی که برای نگارنده به عنوان یک ایرانی جالب و تاملبرانگیز بود، تفاوتی است که بین هدف و نیت ما از سفر و حضور در یک کشور دیگر با نگاه و قصد بسیاری از توریستهای غربی از چنین کاری وجود دارد.
شکی نیست که برای شناخت و بررسی فرهنگ، تمدن، روابط و باورهای مردم یک کشور دیگر، باید خیلی چیزها را مورد بررسی قرار داد و این مهم با سفری یکی دو هفتهای و حتا در نهایت یکی دو ماهه نیز بهدست نخواهد آمد اما روشهایی وجود دارد که بهوسیلهی آن میتوان در همان مدت محدود هم به دریافتهای عمیقتری رسید. مسافران ایرانی در سفرهای توریستی خود به کشورهای دیگر تاکید و اصل سفر را بر استفادهی هرچه بیشتر از آزادیهای اجتماعی موجود در آن کشورها و لذت بردن هرچه تمامتر از تفریحاتی میگذارند که انجام آنها در ایران برایشان امکانپذیر نیست. باید پذیرفت که بخشی از این رفتار به سبب محدودیتهایی است که در ایران وجود دارد اما واقعیت این است که این موضوع تمامی ماجرا نیست.
ما ایرانیان معمولن قومی تنبل و از سوی دیگر محافظهکاری هستیم و حاضر به پرداخت هیچگونه هزینهای برای کسب تجربههای جدید نیستیم. ایرانیها در سفرهای خود به دیگر نقاط جهان بهطور معمول در شهرهای بزرگ تفریحی و ترجیحن در پایتختها مستقر میشوند. از سوی دیگر برای سکونت هتلهای شیک و گرانقیمت مناطق بالایی و مرفه شهرها را انتخاب میکنند. خود این دو موضوع میتواند باعث سوتفاهم و عدم شناخت از واقعیات جامعهی میزبان شود. چرا که همانطور که همه میدانند فرهنگ عامه و نحوه برخورد و زندگی شهروندان در مناطق مختلف با یکدیگر یکسره متفاوت است. در آن سوی ماجرا حضور در مهمانسراهای کوچک که در آنها میتوان مسافرانی را از طبقات متوسط و پایین دیگر کشورها نیز یافت، همواره یکی از مقاصد اقامت توریستهای غربی است.
Click here to view the embedded video.
سفر با وسایل نقلیهی ارزانقیمت عمومی و سکونت در شهرهای کوچکتر یکی دیگر از چیزهایی است که ما ایرانیان آن را در مسافرتهایمان فراموش کردهایم. بخشی از شناخت هر توریستی از کشور مقصد بهوسیلهی نشست و برخاست و گفتوگو با مردم کوچه و بازار به دست میآید و صد البته یکی از روشهای فراهم کردن امکان اینکار غذا خوردن در رستورانهای درجهی دوم محلی است. چرا که شما بهطور حتم نمیتوانید در رستورانهای گرانقیمت هتلها و بارهای شیک، ردپایی از فرهنگ مردم کوچه و بازار بیابید. حضور در اماکن عمومی چون سینماها، سالنهای نمایش و کافههای کوچک و بزرگ نیز راه و روش مناسب دیگری برای نزدیک شدن به فهم فرهنگ آن جامعه است. یادمان نرود باید با عوام و موضوعات مورد علاقهی آنان بیشتر آشنا شد و کلیت یک جامعه را فقط از سلایق روشنفکران و برگزیدگان آنها مورد قضاوت قرار نداد.
ایرانیان متاسفانه با دوری کردن از برخورد و اختلاط با دیگر قومیتها بسیاری از چیزها از جمله ورود به دنیاهای تازه را از خود دریغ میکنند و از همه بدتر اینکه این موضوع حتا درباره جامعهی مهاجر ایرانی نیز صادق است. کم نیستند هموطنانی که هنوز پس از سالها اقامت در کشورهای دیگر با بسیاری از روابط، عادات و فرهنگ جامعهی میزبان بیگانهاند و سعی کردهاند تا بیشتر درون جامعهی ایرانی باقی مانده و خود را از آن بیرون نکشند. چیزی که در ویدیویی که در ابتدای نوشتهی خود به آن اشاره کردم برایم بیش از همه جالب بود همین تلاش دو توریست آمریکایی برای ورود به باورها و اعتقادات جوانان ایرانی و شناخت هرچه بیشتر دنیای آنان به کمک سوالهایی بود که مطرح میشد و جالبتر آنکه پرسشهای متقابل آن جوانان از توریستهای آمریکایی نه دربارهی جامعه، جوانان و فرهنگ آنها بلکه در مورد ایرانیان آمریکا بود. به هر صورت نگارنده بر این باور است که بخشی از غرور کاذب و نگاه از موضع بالای ما ایرانیان به دیگر ملل از همین عدم آشنایی برمیآید و برای گسترش این شناخت راهی به جز ورود متواضعانه به درون روابط و بررسی واقعی رفتارها و عادتهای مردم دیگر جوامع و کشورها نیست.
اردوان روزبه / رادیو کوچه
ardavan@koochehmail.com
در حالی که برای چهارمین بار پروانه وکالت «نقی محمودی» وکیل دعاوی در تبریز باطل شده است، این وکیل پس از مراجعه ماموران انتظامی و امنیتی به دفتر کارش به جهت احساس عدم امنیت از ایران خارج شده است.
آقای محمودی پیش از این پرونده وکالت تعدادی از فعالان مدنی و دانشجویی را در استانهای آذربایجان غربی و شرقی بر عهده داشت. این وکیل که نه سال است مشغول به وکالت است در یادداشتی کوتاه با عنوان «جمهوری اسلامی معجزه میکند سه بار در طول چهار سال ممنوعالوکاله شدم»، خبر از ابطال پروانه وکالتش داده است. او در این یادداشت به مسایلی که در نه سال وکالتش بر او رفته است اشاره میکند و میگوید: «پروانهی وکالتم را به بهانهی تمدید گرفته و اقدام به غصب آن کرده وارتکاب تخلف را به من نسبت دادند» او همچنین اشاره میکند: «در ادامهی این اقدامات غیرقانونی عصر روز شنبه پنجم شهریور ماه سال جاری و زمانی که در دفتر کارم حضور نداشتم چندین نفر با لباس شخصی مراجعه و از همکارم سراغم را گرفته بودند. فردای همان روز و با احساس جدیت دستگیریام از کشور بالجبار خارج شدم. »
در گفتوگویی با نقی محمودی وکیل دعاوی که از ایران خارج شده است از او خواستم نگاهش را به امنیت حرفهای وکیلها در ایران، دلیل خروجش از کشور و شرایط فعالیت در حوزه وکالت بگوید:
به تازگی مطلع شدیم از ایران خارج شدید. دلیل اصلی خروج شما از کشور چه بوده است؟
دلیل اصلی شدت خطر دستگیری بود. روز قبل از خروج من از ایران به دفترم مراجعه کرده بودند و من خوشبختانه آنجا حضور نداشتم. سه، چهار نفر با لباس شخصی سراغ من را از همکارم گرفته و اتاقهای دفترم را گشته بودند و من بعد از اطلاع از این امر مجبور به خروج از کشور شدم. البته یک ماه قبل از آن هم اخطاریهای برای من ارسال کرده بودند که خود را به کلانتری ارجاعات قضاییه دادگستری تبریز معرفی کنم و چون علت حضور و احضار من مشخص نشده بود، به این امر اقدام نکردم و حاضر به حضور در مرجع مذکور نشدم.
متاسفانه در وضعیت فعلی وکالت از جمله شغلهایی است که هیچ امنیتی ندارد و جزو زیانبارترین شغلهای موجود است
حدود سه ماه قبل از آن برای سومین بار در طول چهار سال ممنوعالوکاله شدم و پس از آن به دیوان عدالت اداری شکایت کردم که این شکایت در دیوان مذکور قبول شد و دستور موقتی مبنی بر ادامه فعالیت وکالتی من صادر کردند اما متاسفانه تحت فشار اداره اطلاعات بعد از دو ماه دستور موقت صادره از سوی دیوان عدالت اداری توسط همان شعبه لغو شد و مجددن اقدام به صدور بخشنامه به دادگستری آذربایجان شرقی مبنی بر عدم امکان فعالیت من در زمینه وکالت کردند.
به نظر شما چه تعریفی میتوان از امنیت شغلی وکالت داشت؟
متاسفانه در وضعیت فعلی وکالت از جمله شغلهایی است که هیچ امنیتی ندارد و جزو زیانبارترین شغلهای موجود است. حاکمیت جمهوری اسلامی با توجه به نقشی که وکلای متهمان سیاسی در ارتباط با دفاع از این افراد بر عهده میگیرند، سعی وافری در ممانعت از این امر و جلوگیری از دفاع این وکلا دارد و نتیجه عمده این مسئله در حقیقت انسداد هرگونه فعالیت سیاسی و مدنی در ایران است. چرا که وکلایی که در زمینه دفاع از حقوق متهان سیاسی فعالیت میکنند به عنوان خار چشمی در درون چشم حاکمیت عمل میکنند. چرا که اتهامات سنگینی که توسط حاکمیت به متهمان سیاسی، مدنی و اجتماعی وارد میشود وکلای حقوق بشری و وکلای متهمان سیاسی آنها را دفع میکنند و این مورد در نظر جمهوری اسلامی به عنوان یک خطر بزرگ و اقدام علیه امنیت محسوب میشود.
وقتی وکلا نتوانند ادامه کار دهند، وضعیت متهمان سیاسی و فعالان مدنی چه خواهد شد؟
این سوال را یکی از دوستان من هم پرسیده بود و باید بگویم متاسفانه وضعیت وخیمتر از گذشته خواهد شد. در تبریز و ارومیه تعداد زیادی از فعالین مدنی آذربایجان دستگیر شدهاند و در اداره اطلاعات و زندان تبریز به سر میبرند. متاسفانه سه نفر از وکلایی که در زمینه دفاع از متهمان سیاسی آذربایجان فعالیت میکردند به نوعی از این حیطه دور شدند. من یکی از این افراد هستم، همکار دیگرم آقای «موسی برزین خلیفهلو» از دوم شهریور ماه در زندان تبریز و یا اداره اطلاعات تبریز به سر میبرد و همکار دیگرم آقای «عباس جمالی» با پرونده کذایی و ساختگی رابطه نامشروع به نوعی به سکوت وادار شدند. بر همین اساس متاسفانه در وضعیت فعلی وکیلی که به صورت حرفهای بتواند از متهمان سیاسی و مدنی آذربایجان دفاع کند، وجود ندارد.
خبر / رادیو کوچه
غفار فرزدی به همراه دو فعال ملی مذهبی در دادگاه انقلاب تبریز محاکمه شدهاند. آقای فرزدی، پوراظهری و صدرینیا به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و عضویت در گروههای غیرقانونی در این دادگاه محاکمه شدند و دفاعیات آخر ایشان اخذ شد.
به گزارش میزان خبر، غفار فرزدی، مسوول شاخه آذربایجان نهضت آزادی، متولد ۱۳۲۴ است که در سه نوبت پس از انتخابات ریاست جمهوری بازداشت شد.
او دارای مدرک دکترای ریاضی و عضو هیت علمی و استاد دانشگاه تبریز است. فرزدی در سالهای بعد از انقلاب اسلامی فرماندار تبریز بوده است و مدتی در استانداری آذربایجان شرقی معاونت این اداره را برعهده داشته است.
او در سال ۱۳۸۰ نیز دستگیر شد و مدت ۹ ماه را در بازداشت گذراند.
بیشتر بخوانید:
«برگزاری دادگاه تعدادی از فعالان سیاسی آذربایجان»
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
منوچهر محمدی
مدتیست که یکبار دیگر پنجمین سالگرد شهادت برادر جگرگوشه و همبند ۷ سالهام در زندانهای مخوف رژیم اسلامی سپری شد، شهادت عزیزی که مظلوم زندگی کرد، مظلوم مبارزه کرد و در نهایت هم ناجوانمردانه و مظلومانه به هنگام اسارت در زندان اوین به دست رژیم جور ولی فقیه به قتل رسید، اگر چه او برای همیشه از میان ما رفت و داغ همیشگی بر سینه خانواده ما گذاشت و اگر چه جسم او دیگر در میان ما نیست اما اندیشه او در میان ماست و رهروی راه ماست.
شهادت عزیزمان اکبر تلنگری بود حتا بر وجدان و ذهن خفته بسیاری از وابستگان رژیم تا به خود آیند و دنیای جدیدی به نام بیداری را بر روی خود بگشایند و سپس هم در نهان، راه او را دنبال نمایند، چرا که بسیاری از خشک مغزان و منجمدین فکری وابسته به رژیم از جمله زندانبانان زندان اوین قبل از شهادت اکبر که در جهل مرکب گرفتار آمده بودند بهطوریکه حتا زحمت اندیشیدن و مطالعه کردن در همه امور را به خود نمیدادند و آنرا گناه مطلق میدانستند اما بعد از شهادت اکبر به یکباره به خود آمدند و با چالش کشاندن رژیم این پرسش را در میان خود مطرح ساختند اکبر که مظهر اخلاق و جوانمردی بود اصلا چرا و به چه جرمی و به دست چه کسی کشته شد؟! از رنج و شکنجه و اذیت و آزاری که بر عزیزمان اکبر رفته است نه تنها بر آن وابستگان رژیم بلکه بر هیچ ایرانی آزاده و قدر شناسی پوشیده نیست و حتا تمامی آنانی که همبند اکبر در زندان بودند جز این شهادت نداده و نمیدهند که او در مبارزات خستگیناپذیر در شهامت و دلیری کمنظیر و در اخلاق سیاسی یکی از سر آمدان بود بهطوری که اکثر زندانیان سیاسی نام پیامبر اخلاق را بر او نهاده بودند بنابراین اگر رژیم ولایت فقیه دچار این گمان شده است و فکر میکند که با حذف فیزیکی این پیام آور اخلاق و مقاومت همه چیز در خانواده محمدی تمام شده است به یقین دچار وهم و نیز خطور خطای محض شده است چرا که اولن اکبر محمدی یک شخص نبود که بمیرد و یا برای همیشه تمام شده تلقی شود بلکه اکبر محمدی مثل بسیاری یک راه، هدف، اندیشه و آفریننده مکتبی بود به نام مکتب اخلاق سیاسی و مقاومت در زمان خود.
شما مدیران و مجریان رسانههای فارسی زبان دولتی برون مرزی در این میان در کجای کار قرار دارید؟
ثانین بدون شک پرچمی که توسط او و افراد زیادی چون او بر افراشته شد با تلاش و پیگیری جوانان و زنان و مردان بسیاری که چون آنان میاندیشند دنبال خواهد شد و این پرچم هرگز به زمین نهاده نخواهد شد ، نه تنها رژیم بلکه هیچکس و هیچ رسانه دولتی هم با اتخاذ سیاست جانبدارانه و یا باند مآبانه قادر نخواهد بود نام و یاد او و چون او را که با تاریخ ایران تنیده شده است از تاریخ محو و یا از اذهان جامعه پاک نماید چرا که در آن صورت باید گفت که بخشی از عدالت در جامعه اپوزیسیون مرده است اگر چه عدالت در بخش کوچکی از جامعه اپوزیسیون و رسانههای دولتی، پیوسته دستخوش بیعدالتیهای انسانهای بیظرفیت، ناعادل و بیمار شده و خواهد شد بهطوری که بسیاری در جایگاههای امانی خود بهجای دفاع از حقوق عادلانه انسانها، دچار بیظرفیتی، تنش و تزلزل درون شخصیتی و خود باوری کاذب شدهاند و عدالت را قربانی تبعیض نمودهاند و برای تبرئه خود هم به مانند رژیم از دفاع تفسیر به رای بهره میگیرند! اما تمامی آنان باید بدانند که این تفکر بیمار و ناصواب ولو با در اختیار گرفتن تمامی ابزارهای تبلیغاتی به نفع خود و یا دوستان و دار و دستههای خود هم، موقتی است و عمر چندانی نخواهد داشت آنهم در کنار بد نامی و نیز تنفر همگان از آنان. چرا که معتقدم هیچگاه عدالت برای همیشه نخواهد مرد و یا برای همیشه از صفحه روزگار محو نخواهد شد و نیز معتقدم جهان حتا در شرایط بحران بیعدالتی هم سرشار است از انسانهایی که عادلند و از ظرفیت و سلامت نفس و روح بالا برای نجات و ایجاد عدالت برخوردارند بهطوریکه آنان حتا در بالاترین موقعیت هم، مقهور منفعتطلبی، خود باوری کاذب و بیعدالتی نخواهند شد بلکه با بهرهگیری و استفاده از اصالت، ظرفیت و نیز درک و توانمندی بالای خود، نگهبان بینوسان عدالت خواهند بود بهطوریکه این نگاهبانان عدالت اگر چه دیر اما در نهایت بیش از پیش همدیگر را خواهند یافت و طرحی نو خواهند ریخت هر چند که مصمم و امیدوار خواهند بود که بهزودی طرح کهنه تبعیض را از چنگ مدیران و مجریان غیرخلاق و نیز غیرمدبر و ناعادلی که مجری تفکر جانبدارانه و بیمارگونه و یا حامی تفکر خودی و غیرخودی هستند را از طریق راهاندازی کمپین اعتراضی و یا پیگیری از مسیر دیگر راههای قانونی برای همیش از ریشه و بنیان بر چینند تا شاید در آن صورت بسیاری از آنان با بیرون آمدن از بیماری سخت خود شیفتگی به درکی از نیازها و آگاهیها که همانا اصل تفاوت میان جایگاه آنان و شهدای آزادیخواه است دست یازند و نیز در یابند که جایگاه آنان کارمندیست آنهم موقتی و تامین کننده منافع کارمندی هم یک دولت خارجیست و اما جایگاه شهدا در اینجا چه میباشد؟ آیا جز این است که جایگاه آنان دایمی است و نیز با تاریخ مردم ایران پیوند خورده است و تامینکننده منافع آنان هم ملت ایران و با عشق دایمی به آنان میباشد آنهم به علت سلامت فکر و اعمال مثبت آنان.
و اما شما مدیران و مجریان رسانههای فارسی زبان دولتی برون مرزی در این میان در کجای کار قرار دارید؟! که مدعی هستید که وظیفهای جز انعکاس بیکم و کاست سیاستهای آن دولتهای مربوطه ندارید! حال پرسش اول اینجاست و آن اینکه آیا حقیقتن بیاعتنایی به شهدای کوی دانشگاه در سالگرد ۱۸ تیر ماه جزو سیاستهای دولتهای خارجیست؟! و یا به دلیلی به واقع چون پاسخ انتقامآمیز آن دسته از مجریان و برنامهسازان رسانههای دولتی به آن دسته از مصاحبه شوندگان قبلی آنان است که به علت اعتقاد به سلامت مبارزات حاضر نشدند به حرف آن دست از مجریانی گوش فرا دهند که معتقد بودند و هستند که نبایست جز در مصاحبه آنان در مصاحبه دیگر مجریان شرکت جست ! و یا نیز به دلیل بیماریهایی چون خودرایی و یا اعمال سیاستهایی چون خودی و غیرخودی مجریان و برنامهسازان آن رسانههاست که هیچیک حاضر نشدند در سالگرد کوی دانشگاه بهجز یک مورد آنهم سریع و گذرا، از شهدای آن جنبش یادی بکنند تا چه رسد به اینکه در سالگرد آن جنبش ویژه، برنامهای ویژه به احترام آن شهدا ترتیب دهند! بارها از بسیاری از کارمندان یکی از رسانههای دولتی از طریق تماس تلفنی میشنیدم که میگفتند که دبیر اجرایی سابق آن رسانه بهنام (عین سین) همراه با باند او، نه تنها که مدافع منافع رژیم ولی فقیه هستند بلکه از جهات بسیاری هم بیمارند و از من میخواستند تا کمک کنم تا این باند بیمار و مضر از این موقعیت بر افتند، اکنون با ندامت میگویم درود بر شرف آن مدیر معزول و دار و دسته بیمار و مضر او که با همه ایرادها، لااقل حرمت شهدای آن جنبش بزرگ تاریخی را پاس میداشتند بهطوریکه در سالگرد آن جنبش، مجریان آن رسانه در تمامی برنامهها، بارها با احترام از آن شهدا یاد میکردند.
و اما پرسش دوم من از مدیران، مجریان و برنامهسازان آن رسانه دولتی این است که آیا آنان در آن رسانه دولتی در سالگرد جنبش سبز آنگونه از آن جنبش و شهدای آن دفاع بهعمل آوردند که در سالگرد کوی دانشگاه تهران نسبت به آن جنبش و شهدای مظلوم آن عمل نمودند؟! چنانچه اگر پاسخ مثبت است پس در آنصورت به قاطع میتوان گفت که آنان به گزاف سخن بر زبان راندند چرا که نیک واقفم و نیز مدارک در اختیار دارم که سیاست آن رسانه که مغایر با سیاست دولت آن کشور است تا اینجا یک جانبه و به نفع معدودی از اصلاحطلبان اپورتونیست و منفعتطلب و نه آن دسته از اصلاحطلبان منطقی و بریده از رژیم ولی فقیه بوده است بهطوریکه آن عده معدود اصلاحطلب طرفدار رژیم ولی فقیه با پوشش آن رسانه دولتی، هر از چندگاه بیمارگونه به مصادره کلامی جنبش سبز بر آمده و موجب افتراق و اختلاف هر چه بیشتر میان مردم و مجموعه اصلاحطلبان میشود تا آنجا که این رسانه در تداوم اتخاذ آن سیاست ناا صواب، باعث کاشتن بذر انزجار و تنفر در بسیاری از مردم نسبت به موسوی و کروبی گشته است بهطوریکه به واقع توان گفت دیگر کسی را رغبت دفاع از آن دو در اعتراضات خیابانهای تهران جهت آزادی آنان نمیباشد و این در صورتی است که تمامی زنان، مردان و جوانان غیراصلاحطلب که اکثریت جنبش سبز را تشکیل میدادند و در رویکردی چون تاکتیک سیاسی و نه استراتژی سیاسی به موسوی و کروبی رای دادند خود را قربانی سیاستهای ناصواب این نوع رسانههای دولتی که در نهایت باعث کندی مبارزات شدهاند میدانند. و اما چنانچه در اینجا پاسخ منفی است پس آنگاه هم به قطعیت میتوان گفت که آنان به نمایندگی از دولت آمریکا اما بر خلاف سیاست آنان تایید کردهاند که سیاست دولت آمریکا، سیاست افتراق و جدایی است و بس و نه حمایت از مبارزات مدنی و دمکراسیخواهی تمامی مردم ایران و یا نیز حمایت از تمامی اقشار و افکار آن جامعه.
و اما من در اینجا در هر صورت رفتار و اعمال آنان را به خود آنان میسپارم که باید در آینده پاسخگوی وجدانهای بیدار معترضان باشند اما سکوت در مورد بیاعتنایی آنان به شهدای یکی از بزرگترین جنبش مستقل و تاریخی کوی دانشگاه تهران از جمله برادرم زنده یاد اکبر محمدی، عزت ابراهیمنژاد و دیگر شهدای آن کوی دانشگاه را نه تنها که جایز نمیدانم بلکه خودم را یکی از مدافعان خون برادرم و دیگر خونهای پاک آن شهدای آزادیخواه میدانم چرا که زمانی که این خونها جاری شد پیامی از این خونها ساری شد که حاوی نکات مهمی است چون، آهای زنان، آهای مردان، آهای جوانان و آهای نسل آینده ایران، بدانید که دیگر ما متعلق به خود و خانواده خود نیستیم بلکه معلق به همه شما و تمامی جامعه هستیم بهطوریکه دیگر هیچکس و حتا خانواده ما هم، نه میتوانند و نه دارای این حق میباشند ما را بنام خود مصادره نمایند.
این پیام مظلومانه شهدا است که مرا و ا داشته است تا برای دفاع از خون آنان و برای تغییر و تحول اساسی و بنیادین در آن رسانههای قومی به قیام دمکراتیک و قانونی بر خیزم و اما در این قیام یک بار دیگر مثل همیشه از مردم مهربان و صدمه دیده کشورم چه در داخل و چه در بیرون از مرز دست یاری میطلبم هر چند بعد از تحمل بیش از ۷ سال زندان همراه با شکنجههای سخت جسمی و روانیام و نیز شهادت آن برادرم در زیر شکنجههای وحشیانه همراه با اعتصاب غذای او، این حس به من دست داده است که چون گذشته توانمند برای پیشبرد کار نمیباشم اما همین بس که میدانم که ناامید نشدهام و همچنان خودم را کبوتری فرض میکنم که اگر چه بعد از پر کشیدن آن کبوتر قادرمن اکبر به آسمان، برای همیشه فاقد دو بال گشتهام بهطوریکه دیگر مرا قادر به پرواز نمیباشد تا در آن فضا با وسعت دید بهتری مکانهای ارضی بیشتری از سرزمین پهناور پاکم را که از سوی بیخردان و مستبدان بیمار رژیم تسخیر شده است به نظاره بنشینم و سپس چارهای بیندیشم اما بس خوشحالم که بهره از ناحیه دو پا میبرم چنانکه، چون آن دو بال محروم نمیباشم بهطوریکه توان گفت اینبار قادر و مصمم هستم که به سهم خودم تمامی کارهای ناتمام را با دو پای خودم به پایان برسانم هر چند کند، اما ایمان دارم که در نهایت اینکار همراه و همگام با ملت با موفقیت به پایان خواهد رسید حتا اگر شده در این راه با قیمت جان با اندیشه بدان چون گذشته در ایران، هم با رژیم ولی فقیه در داخل ایران و هم با بدان و ناعادلان در این سوی مرز به مبارزه بر خیزم مبارزهای با نام قیام نوین مدنی همراه و همگام با دانشجویان و نسل جوان، چرا که نیک میدانم که در زمان حیات آن کبوتر به آسمان رفتهام چگونه با هم و در کنار هم برای آزادی ایران و ملت آن با توجه به تمامی موانع موجود در آن زمان، هر آنچه را که برای کشاندن پای مردم و دانشجویان به اعتراضات مدنی نیاز میبود با یک اراده خلق میکردیم و سریع هم به هدف نایل میآمدیم و این در صورتی بود که بعد از انقلاب فرهنگی در آن جامعه استبداد زده و فضای سیاسی بسته کسی را یارای هیچگونه مخالفت ولو به شیوه مدنی و دمکراتیک هم نبود و این خود تلنگری بود بر وجدانهای بیدار و حتا خاموش تمامی آنانی که صدای تازه، رسا و تاثیرگذار ما را در آن فضای تنگ و بسته و نیز دیوار بلند و ترسناک آن میشنیدند و اما بعد از آن به علت بیداری وجدان، ولو در حالت ترس و لرزام هم حاضر نبودند که خاموش بنشینند و یا سیاست خنثا اتخاذ نمایند.
اما نتیجه چه شد؟ در نهایت نتیجه آن شد که خانواده محمدی هزینهای را که به مراتب بیشتر از ظرفیت و توان آنان بود تحمل نمایند که از جمله آن هزینهها عبارت است از: ۱- تحمل ۷ سال و ۲ ماه حبس خودم همراه با شکنجههای سخت در زندان اوین و دیگر زندانهای رژیم ۲- تحمل ۷ سال و ۲ماه حبس از سوی برادرم اکبر همراه با شکنجههای قرون وسطایی در زندانهای رژیم از جمله در زندان اوین و در نهایت هم شهادت او در آن زندان. ۳- بازداشت پدر و مادر به نامهای محمد محمدی و گلجهان اشرفپور در بازداشتگاهای سپاه و نیز ۲۰۹ وزارت اطلاعات مستقر در زندان اوین که همراه بود با شکنجههای جسمی و روانی بهطوریکه آثار ناشی از شکنجهها همچنان در بدن آنان موجود میباشد. ۴- بازداشت خواهرم سیمین در بازداشتگاه ۲۰۹ وزارت اطلاعات مستقر در زندان اوین همراه با شکنجههای روانی چون تهدید به تجاوز در صورت اصرار به مبارزه. ۵- بازداشت دیگر برادرم رضا که همراه بوده است با طرح ناموفق ربایش او در چندین مرحله.
پس چرا تاکنون در این سرزمین آزاد سکوت؟! سوالی است که از داخل و خارج از مرز ایران از من به عمل میاید و از من خواسته میشود بهخاطر خون برادرم اکبر هم که شده یکبار دیگر چون داخل ایران بپا خیزم بهطوریکه نسل دانشجو و جوان را با خود همراه نموده و به کار اساسی دست بزنم. اما پاسخ اول من به آنان این است آیا میدانید که در این سرزمین آزاد همه چیز در چارچوب قانون آزاد است مگر به قصد بر خواستن جدی برای ازادئ ایران ! چرا که در ابتدا از سوی بسیاری از اپوزیسیون متهم به رهبری میشوی و سپس نه تنها که از سوی آن اپوزیسیون پراکنده در بیرون از مرز حمایت نمیشوی بلکه چه بسا که آنان از هر امکان عملی از هر طریق ممکن برای تضعیف طرح و برنامه شما غافل نشوند تا آنجا که دمار از روزگار تو در آورند ولو آنکه هم بدانند تو بهفرض فردا ایران را آزاد خواهی ساخت اما با تو از سر مخالفت بر میخیزند چرا که معتقدند چرا رهبران آنان و یا خود به عنوان رهبر آنهم با سابقه مبارزاتی بیشتر در آن آزادسازی نقش نداشتهاند؟! و اما پاسخ دوم من به آنان این است ولو با رفع کامل این نوع ساختار فکری ناصواب ، اما اینبار چگونه؟ با چه ابزار تبلیغی؟! و با کدام امکانات مالی؟! آنهم برای یک قیام همگانی بهپا خیزم!
و اما در اینجا چارهای جز این ندارم که خود به پاسخ سوال خود بر آیم و نیز اعلام نمایم که نگاههای مظلومانه برادرم پیامی سوزناک همراه با تکلیف ولو در ظاهر با دست خالی برای من به همراه دارد و آن اینکه، هان آی برادر همرزم و همبند من، چه امکاناتی بالاتر از خون من، خون شهدای کوی دانشگاه، خون شهدای جنبش سبز و نیز خون شهدای دهها جنبش سرکوب شده در سراسر ایران؟ بدان که نه تنها که خون این شهیدان، که دعای دهها هزار مادران داغدیده آن شهدا در سراسر ایران حامی توست و نه تنها که دعای مادران آن شهدا بلکه دعای اکثر مادران شهدای جبهه جنگ ایران و عراق همراه با خون شهدای آنان به همراه توست، چرا که باعث ریختن تمامی این خونها یک اندیشه است آنهم اندیشهای بنام ولایت فقیه. بهشتاب تا اینکه خونهای بیشتری ریخته نشده است برای اینکار در ابتدا از دانشجویان و جوانان طلب یاری کن در کنار احترام به تمامی اپوزیسیون از جمله بزرگان اپوزیسیون به عنوان رهبر خود و اما تو، هم به عنوان سرباز مستقل و هم به عنوان سرباز تمامی اپوزیسیون که بر علیه رژیم ولی فقیه هستند عمل کن و با احتیاط پیش برو.
بنا بر این، با این پیام فکری برادرم است که یکبار دیگر بهطور جدی مبارزه خودم را که به شیوه مدنی و نیز در دفاع از حقوق بشری است با شکایت از جنایتکاران جنگی چون خامنهای، احمدینژاد، جعفری و دیگر سران قضایی، نظامی و امنیتی رژیم به دادگاه جنایی بینالمللی آغاز و در این دفاع مدنی از تمامی مردم فهیم و ستم دیده ایران بهویژه نسل دانشجو و جوان آن که عمیقن به آزادی ایران و مردم به فغان آمده آن میاندیشند دعوت بهعمل میاید که اولن برای تسریع حکم جلب آن سران بیمار به دادگاه بینالمللی کیفری و ثانین به منظور آمادگی همیشگی جهت کمک به منافع ملی، چه بهصورت امضا و چه بهصورت حضور فیزیکی و ثالثا برای تسریع آزادی هر چه زودتر ایران و مردم آن، عضویت خود را با کلیک لایک، در فیسبوک قیام مدنی اعلام و به ثبت برسانند.
۰۹ / ۱۰ / ۲۰۱۱
لوس انجلس
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
بعضیها بهطور عمومی نامرییاند، اجتماع میلگراست و به خوبی میدانیم که هرازگاهی میل میکند به سمتی، شاید به سمت نامریی کردن یا شدن. زمانی که در ایستگاه مترو ایستادهای و منتظری که مترو با هزاران زن برسد میبینی که اجتماع چگونه میل نموده به سمت نامریی کردن آنها. به همین یک دلیل ساده شاید بسیاری از این زنان هرگز آرزو نداشته باشند که نامریی شوند و بروند سرک بکشند به این ور آن ور. الان نامریی هستند بدون سرک کشیدن که لذت نامریی بودن است.
زنان مترو که خرت و پرت میفروشند را دیدهای، عجیب نازنین هستند، اما نامرییاند، دیده نمیشوند، باید بیشتر دقت کنی. در همهجا هم این نامرییها هستند، در فریادهای شادی، در دست دادن دو نفر در چشمهای تنهای یک مرد و در چشمهای دونفره، که دستها با یکدیگر است و چشمها برای خود با سرخوشی به دنبال نامرییها و مرییهاست. این نامرییها مفتخرند و مسکوت و میانسالانشان افسرده حالی نصیبشان شده و منتظرند که سنگ قبر تدارک ببینند. مغلوب ناتوانی خود شدهاند؟ یا مغلوب ندیدنها و تواناییهای که گاهی بیخود زیاد است؟
وقتی صدای سازهایی پرویی میپیچد و آوار میشود تو میفهمی که چقدر بعضیها نامرییاند و ترسی از ناتوانی میآید که تو هم همین اندازه نامریی هستی…مثل زمانی که قطار با شیهه میرسد؟ گاهی نگاه که میکنی خستگی پیکار در چهرهشان مشخص است، چه شعری برای سنگ قبرشان تدارک دیدهاند؟ شاید هم حتا میخواهند مرگشان هم مانند زندگیشان مسکوت بماند؟ دیگر ناتوانند از مواجهه با هرچه که پیش میآید…دیگر آفرینشی در کار نیست…هست و نامرییها همیشه در راهند، همیشه. نامرییها همهچیز را به تقدیری محتوم حواله میدهند…حواله را بگیر و برو برای توست…نمیبینم… نامریی است. و رقم میخورد.
تن انسانی او شکل میگیرد ولی چرا حتا مورچهها دیده میشوند، شاید چون پررنگند؟ شاید نامرییها کمرنگند؟ انگارهای آرمانی تک تک اجزای نامریی را توضیح میدهد و تو نامریی بودن را برمیگزینی یا به تو غالب میشود؟ ایلیاتیها هم نامرییاند؟ و یا نه چون رنگارنگند هی دیده میشوند، زنانشان هم حتا دیده میشوند؟ نادانی و نامریی در کلههاست، بیدار نمیشود، نخوابیده خود را به خواب زده و بیدار نمیشود… پاهایش را هم گم کرده است تا نتواند برود. حتا به سمت سیاهی و تباهی که بروی، ننگینتر از نامریی بودن نیست…چرا از روز اول ورقهها را پاره نکردی؟ چرا تو هم یکی از سیاهها را بر نداشتی؟ تا ابد هم که آرمانهای مطلق داشته باشی، مانعی سر راهت هست، نامریی هستی و نمیتوانی حتا هیچ چیز را کنار بزنی…تکتک ما رفتیم به سمت نامریی شدن، زنان مترو را ببین و تلاش تلخشان برای نامریی بودن…
زنانی میانسال که شعری برای سنگ قبرشان تدارک دیدهاند، ما زنانی بودیم که به دنیایمان آوردند، ندیدنمان، ما هم نخواستیم که دیده شویم و حالا دیگر باید برویم، نطفهی انتظار برای رفتن از همان نخست بسته شد. اینها هیچکدام هذیان نیست، هذیان واقعی گریبان نامرییها را گرفته است، آمیخته شدن به اصل ایده، و ایده یعنی ندیده شدن. تجارت دردناک یک رنج مضحک است. یک مانیفست سادیستی ارایه میکنم. پس گوش کنید، با استعارهها نیست، با رکگویی محض است. این فیگورها همیشه هست، توقفی در کار نیست. ماشین تحریری نشسته است و نامریی را تایپ میکند.
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای حقوق بشری، روز شنبه، 10 سپتامبر، علی عجمی، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، به سلولهای انفرادی بند ۵ این زندان کرج منتقل شده است.
علی عجمی، از فعالان دانشجویی چپ دانشگاه تهران، روز شنبه ۱۹ شهریور ماه از سالن ۱۲ بند ۴ (بند امنیتی) به سلولهای انفرادی بند ۵ زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
به گزارش فعالین حقوق بشر و دموکراسی، علت انتقال این زندانی سیاسی به سلول انفرادی، پرونده تازهای است که برای وی باز شده است.
علی عجمی، دانشجوی ترم آخر رشته حقوق دانشگاه تهران، بیست و یکم بهمن ماه سال ۸۸ در سبزوار بازداشت، توسط قاضی صلواتی محکوم شناخته شد و از آن زمان تاکنون بدون مرخصی در زندان به سر میبرد.
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، 10 سپتامبر، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد حمله معترضان مصری به سفارت اسراییل در قاهره «جراحتی سخت بر بدنه صلح» بین دو کشور است و نسبت به آن هشدار داد.
با این حال آقای نتانیاهو بر قصد کشورش برای حفظ قرارداد صلحی که بیش از سه دهه بین اسراییل و مصر برقرار بوده تاکید کرده است.
نخست وزیر اسراییل افزود: «ما از طریق گفتوگو با مقامهای مصری در تلاشیم تا هرچه زودتر سفیر خود را به قاهره باز گردانیم. من مایلم در مورد اقداماتی که برای حفظ امنیت سفیر و دیگر کارکنان سفارت لازم است، اطمینان حاصل کنم.»
در پی حمله گروهی از معترضان مصری به ساختمان سفارت اسراییل در قاهره، نیروهای امنیتی مصر با معترضان درگیر شدند که در نتیجه آن ۳ نفر کشته و بیش ازهزار نفر دیگر مجروح شدند.
در پی این ناآرامیها اسراییل سفیر این کشور در مصر و تمامی دیپلماتهای خود، بهجز یکی از معاونان سفیر را از این کشور خارج کرده است.
از ماه گذشته و در پی کشته شدن ۵ نفر از مرزبانان مصری به دست سربازان ارتش اسراییل که در تعقیب گروهی از شبهنظامیان فلسطینی بودند، احساسات ضداسراییلی در مصر در میان بخشی از مردم این کشور اوج گرفته است.
اسراییل اعلام کرده است که طی شب گذشته ۸۰ نفر، شامل کارکنان سفارت و اعضای خانوادههای آنها با هواپیمایی به اسراییل بازگردانده شدهاند.
شب گذشته کماندوهای مصری در عملیاتی ۶ نفر از دیپلماتهای اسراییلی را که در بخشی از ساختمان سفارت گرفتار شده بودند نجات دادند.
نخست وزیر اسراییل در بخشی از واکنش های امروز خود در مورد حمله به سفارت این کشور در مصر از کماندوهای این کشور به خاطر نجات ۶ نفر از پرسنل سفارت قدردانی کرده است.
در حال حاضر ساختمان سفارت از معترضان تخلیه شده است و در میان تدابیر شدید امنیتی خیابان های اطراف سفارت آرام است.
حکومت انتقالی مصر که اداره آن را نظامیان ارتش در دست دارند اعلام کردهاند که عاملان حمله به سفارت اسرییل را طی یک جلسه اضطراری در یک دادگاه امنیتی محاکمه خواهند کرد.
بر اساس گزارشی در تلویزیون دولتی مصر، عصام شرف، نخست وزیر این کشور در پی حمله روز جمعه پیشنهاد کنارهگیری خود از قدرت را مطرح کرده است اما این پیشنهاد توسط محمدحسین طنطاوی، رییس شورای عالی نظامیان مصر رد شده است.
بیشتر بخوانید:
«حمله معترضان مصری به سفارت اسراییل»
خبر / رادیو کوچه
به گزارش تلویزیون مصر، ژنرال محمدحسین طنطاوی، رییس شورای عالی نظامی حاکم بر مصر در دادگاه محاکمه حسنی مبارک، رییس جمهوری پیشین حاضر نشد. تلویزیون مصر بدون ذکر علت، گفت که شهادت ژنرال طنطاوی به روز 24 سپتامبر، دو هفته دیگر موکول شده است.
همزمان، محاکمه 25 تن از مقامها و سیاستمداران مصر به اتهام طراحی حمله شترسواران به معترضان در میدان تحریر قاهره آغاز شد.
شورای نظامی مصر از زمان کنارهگیری حسنی مبارک از ریاست جمهوری، اداره امور این کشور را در دست گرفته است. محمدحسین طنطاوی، رییس این شورا، برای ۲۰ سال، وزیر دفاع دولت آقای مبارک بوده است.
او قرار بود در جلسه روز یکشنبه، یازدهم سپتامبر دادگاه به سوالاتی درباره کشته شدن مخالفان دولت مصر در ماه ژانویه، کمی پیش از برکناری حسنی مبارک از قدرت، پاسخ خواهد دهد.
اظهارات آقای طنطاوی در دادگاه، میتواند نقش مهم و تعیینکنندهای در حکم نهایی دادگاه درباره حسنی مبارک داشته باشد.
بیشتر بخوانید:
«چهارمین دادگاه رییس جمهوری پیشین مصر»
یکشنبه 20 شهریور 90 / 11 سپتامبر 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات یکشنبه ایران
مجله جاماندگان- «هدف اصلی همه ما، حفظ نظام و انقلاب است»- شراره سعیدی
بخش اول خبرها
پسنشینی تند- «تویی که نمیشناسمت»- اکبر ترشیزاد
روزنگاشت- «عاشق راه یافتن به فضا»- محبوبه شعاع
مجله خبری کابل- آرین
تمام رخ- «بحران دیپلماتیک اسراییلیها»- آرش حسینیپژوه
بخش دوم خبرها
گفتوگوی روز- «امنیت حرف تعریف نشده برای وکیل ایرانی»- اردوان روزبه
پرسه- «فانوسی برای زندگیات روشن کن …»- سیمین
دایرهی شکسته- «برای همهی نامرییان»- مهشب تاجیک
بخش سوم خبرها
آرش حسینیپژوه/ رادیو کوچه
داستان از کشته شدن پنج سرباز مصری در مرز اسراییل و مصر آغاز شد، و تا حمله به سفارت اسراییل در قاهره پیش رفت.
بعدازظهر جمعه (۹ سپتامبر/۱۸ شهریور) صدها تن از تظاهرکنندگان مصری نخست با پتک و میلههای فلزی، دیواری حفاظتی در برابر سفارت اسراییل در قاهره را فرو ریختند، بعد از آن پرچم اسراییل را پایین کشیدند و آن را به میان جمعیت پرتاب کردند.
ساعاتی پس از حمله به سفارت اسراییل، صدها سند و نامه به دست معترضان افتاد که تعدادی از آنها منتشر نیز شده است، گفته میشود در این اسناد شواهدی مبنی بر همکاری سازمان امنیت مصر با سفارت اسراییل وجود داشته است.
در واکنش به این تحولات گفته میشود سفیر اسراییل نیز به تلآویو بازگشته است، همچنین «ایهود باراک»، وزیر دفاع اسراییل از ادارههای سیاسی و امنیتی اسراییل خواسته است تا آمادگی داشته باشند تا در صورت ضرورت برای دخالت نظامی در اسراییل برای حمایت از سفارت اسراییل در قاهره فورن وارد عمل شوند.
در ادامه واکنشها، «باراک اوباما»، رییس جمهوری آمریکا شنبه شب در تماس تلفنی با مقامات مصری از آنها خواسته است تا به توافقنامههای بینالمللی احترام گذاشته و به حمایت از سفارت اسراییل در قاهره بپردازند.
گفتنی است «منصور العیسوی»، وزیر کشور مصر با اعلام وضعیت «هشدار» از برگزاری جلسه اضطراری دولت برای مقابله با «بحران» خبر داده، یک مقام وزارت کشور مصر نیز به تلویزیون دولتی این کشور گفت «دستهای خارجی» در این حمله نقش دارند.
اسلامگراها نقشی ندارند
نکته قابل توجه در این حادثه، عدم همراهی اسلامگراها در حمله به سفارت اسراییل است، تظاهرات روز جمعه که منجر به حمله به سفارت اسراییل شد، توسط فعالان سکولار و چپ سازماندهی شده بوده است و گروهای اسلامگرا و اخوانالمسلمین این تظاهرات را تحریم کرده بودند.
اسراییلیها در حالی با بحران مصر روبهرو شدهاند که همچنان دستگاه دیپلماسی این کشور درگیر بحرانی است که در روابط اسراییل و ترکیه بهوجود آمده است، ترکها در اعتراض به کشته شدن شهروندانشان در کشتی صلح، که به یک سال پیش برمیگردد، با صدور اولتیماتومی روابط خود و اسراییل را وارد فاز تازهای کردند
در خصوص عدم مشارکت اخوانالمسلمین در این اعتراضها به اسراییل، برخی معتقدند، اخوانالمسلمین با درک پدیده اسلامهراسی و نگرانی عمیق غرب و آمریکا، حرکت با چراغ خاموش را برگزیده است و سعی دارد تا با اعتمادسازی به مرحله کسب کرسیهای قانونی در مصر برسد.
اما در خصوص ابعاد این اتفاق «محمد ایرانی» (سفیر سابق ایران در اردن) معتقد است، تا زمانی که دولت انتقالی در مصر به دولت ثابت تبدیل نشود و انتخابات آزاد برگزار نشود، تحولات سیار است و ثبات در مصر برقرار نیست، وی ادامه میدهد: «در مقطع فعلی احتمالن دولت نظامی مصر تلاش میکند که روابط خود را با اسراییل حفظ کند اما در آینده دولت اصلی در این زمینه باید تصمیم بگیرد و به نظر میرسد که کاهش روابط میان دو کشور چندان پیش بینی نمیشود. صرفنظر مقامات مصری از عذرخواهی اسراییل در قضیه کشته شدن 5 سرباز مصری، از سرگیری مجدد انتقال گاز و… بیانگر آن است که مقامات مصری تمایل چندانی به کاهش سطح رابطه با اسراییل ندارند، اما در صورتی که با انتخابات آزاد دولتی دمکراتیک روی کار بیاید، بدون شک روابط با اسراییل نیز تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. چرا که فضای عمومی در مصر، ضداسراییلی است و دولت نیز باید به این احساسات توجه داشته باشد.»
اسراییل در بحران
اسراییلیها در حالی با بحران مصر روبهرو شدهاند که همچنان دستگاه دیپلماسی این کشور درگیر بحرانی است که در روابط اسراییل و ترکیه بهوجود آمده است، ترکها در اعتراض به کشته شدن شهروندانشان در کشتی صلح، که به یک سال پیش برمیگردد، با صدور اولتیماتومی روابط خود و اسراییل را وارد فاز تازهای کردند.
بسیاری از کارشناسان ترک بر این باورند، حرکت سیاسی ترکیه در مواجه با اسراییل از آن جهت که از موضع خصمانه نیست و از سوی کشور مورد اعتماد آمریکا و دوست پیشین بیان میشود، میتواند بسیار تاثیرگذار باشد و اسراییل را در برابر کشورهای منطقه پاسخگو کند.
البته باید اضافه کرد که پس از حمله به سفارت اسراییل در مصر فشارها به این کشور بیشتر شده است، و فشار دیپلماتیک ترکیه در کنار فشار مردمی مصریها ممکن است سیاستهای دولت تندروی اسراییل را دچار تغییر کند.
مشخصن اسراییل به همراه بهار عربی، دچار مشکلات دیپلماتیک گستردهای شده است و ادامه روند موجود در سیاست خارجه این کشور، میتواند بحرانهای این کشور را گسترش دهد.
خبر / رادیو کوچه
مصطفی عبدالجلیل، رییس شورای ملی انتقالی لیبی، در جمع صدها نفر از هوادارانش گفته است که الان زمان تلافی و مجازات نیست.
او گفت که سرهنگ قذافی هنوز شکست نخورده است و لازم است اقدامی هماهنگ انجام شود تا شهرهای سرت، بنیولید و سبها را که هنوز پایگاههای اصلی او هستند، آزاد شوند.
رییس شورای ملی انتقالی لیبی که برای نخستین بار از زمان تصرف طرابلس به دست مخالفان سرهنگ قذافی، وارد این شهر شده است، در یک پایگاه هوایی در نزدیکی طرابلس در جمع طرفدارانش سخن میگفت.
مصطفی عبدالجلیل، وزیر دادگستری سابق لیبی است که بعد از آغاز اعتراضات در این کشور، به مخالفان سرهنگ قذافی پیوست و خواهان کنارهگیری او از قدرت شد.
با آغاز اعتراضات در لیبی، شهر بنغازی در شرق لیبی، به پایگاه اصلی مخالفان سرهنگ قذافی تبدیل شد و برخی از اعضای شورای ملی انتقالی لیبی، از جمله مصطفی عبدالجلیل در این شهر مستقر بودند.
از سوی دیگر، مسوولان صندوق بینالمللی پول هم اعلام کردهاند که شورای ملی انتقالی لیبی را به عنوان حکومت مشروع این کشور به رسمیت میشناسد.
نیروهای مخالفان سرهنگ قذافی که کنترل طرابلس، پایتخت این کشور را در دست گرفتهاند، همچنان در تلاش هستند تا آخرین مناطق تحت کنترل نیروهای سرهنگ قذافی را تصرف کنند.
بر اساس گزارشها، روز شنبه، دهم سپتامبر، درگیری دو طرف در شهر بنیولید، یکی از چهار پایگاه اصلی نیروهای وفادار به سرهنگ قذافی، همچنان ادامه داشته است.
درگیریهای سختی هم در نزدیکی شهر سرت، زادگاه سرهنگ قذافی، که هنوز در دست هواداران او است، رخ داده است.
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
بیستو یکم شهریور برابر با زادروز «انوشه انصاری» کاوشگر و رییس انجمن گردانندگان شرکت فناوری ارتباط از راه دور (TTI) است. او که زاده سال 1346 خورشیدی است در سال ۲۰۰۰ میلادی جایزه نخست کارآفرینی ملی ایالات متحده آمریکا را به دست آورد و از سوی مجله «زن شاغل» به عنوان کارآفرین برتر شناخته شد. انوشه انصاری همچنین اولین فضانورد زن دنیاست و اولین زن کیهانگرد و چهارمین نفری است که هزینه سفر موفق فضایی خود را پرداخت کرده است.
«انوشه انصاری» در بیستو یکم شهریور سال 1345 برابر با دوازدهم سپتامبر 1966 در مشهد زاده شد و در شانزده سالگی به همراه خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کردند. انوشه مدرک لیسانس خود را در رشته مهندسی الکترونیک و علوم رایانه (EECS) از «دانشگاه جورج میسون» و مدرک فوق لیسانس خودش را در زمینه مهندسی الکترونیک از «دانشگاه جورج واشنگتن» اخذ کرد.
انوشه در سال 1991 با حمید انصاری ازدواج کرد و در سال ۱۹۹۴ میلادی مطابق با ۱۳۷۲ خورشیدی، انوشه به همراه همسرش حمید و برادر همسرش امیر انصاری شرکتی به نام تلهکام تکنولوژی (TTI) را در تگزاس پایهگذاری کردند. این شرکت تامینکننده تجهیزات مورد نیاز شبکههای کامپیوتری بود. این شرکت در سال ۲۰۰۰ توسط «سونوز نتورک» خریداری شد.
انوشه در سال ۲۰۰۰ جایزه نخست کارآفرینی ملی ایالات متحده آمریکا را به دست آورد و از سوی «مجله زن شاغل» بهعنوان کارآفرین برتر شناخته شد و در سال ۲۰۰۱ مجله «فورچیون» انوشه را در لیست تاجران موفق ثبت کرد.
بعد از فروش کمپانی تیتیآی انوشه و همسرش شرکت دیگری به نام پرودیا (Prodea) را پایهگذاری کردند و انوشه مدیر عامل و رییس این شرکت است. این شرکت با مشارکت شرکت ماجراجوییهای فضایی و آژانس فضایی فدراسیون روسیه، طرحی را جهت ایجاد ناوگانی از فضاپیماهای تجاری برای اعزام گردشگران فضایی به ارتفاعات زیرمداری در دست اجرا دارد.
انوشه انصاری به همراه برادر همسرش در سال ۲۰۰۳ جایزه دهمیلیوندلاری سالیانه «انصاری اکس-پرایز» (Ansari X-prize) را بنیان نهاد. هدف از این جایزه تشویق بخش خصوصی برای سرمایهگذاری و ورود به بازار سفرهای فضایی است که تا پیش از این در انحصار تعداد انگشتشماری از دولتها بوده است.
اما به گفته خود انوشه او همیشه عاشق فضا و فضانوردی و درپی راه یافتن به فضا بوده است. علاقه فراوان او سرانجام زمانی به بار نشست که فعالیتهای اقتصادی او و همسرش ثروت فراوانی برای آنها به بار آورد و در ادامه تلاشهایش برای سفر به فضا در هجدهم اردیبهشت ۱۳۸۵ برابر با هشتم می 2006 سازمان فضایی روسیه بهطور رسمی اعلام کرد که انوشه انصاری بهعنوان اولین زن گردشگری فضایی در یکی از پروازهای «فضاپیمای سایوز»، که برای بهار ۱۳۸۶ برنامهریزی شده بود، به مدار زمین سفر خواهد کرد. اما پس از رد صلاحیت «دایسوکه انوموتو»، داوطلب ژاپنی، به دلایل پزشکی و جا ماندن او از ماموریت، قرار شد انوشه انصاری به جای او در بیست وسوم شهریور ۱۳۸۵ با این گروه همراه شود.
انوشه انصاری اولین فضانورد ایرانی دنیاست و اولین زن کیهانگرد و نیز چهارمین نفری است که هزینه سفر فضایی خود را پرداخت کرده است. او همچنین پس از «عبدالاحد مومند» فضانورد افغان دومین فضانورد فارسیزبان است. انصاری ترجیح میدهد درمورد خود از عنوان «فضانورد همراه» بهجای واژه «گردشگر فضایی» استفاده کند. وی روی لباس خود دو پرچم ایران و آمریکا را نقش کرده بود و دلیل این کار را اظهار دین خود به این دو کشور که در موفقیت وی نقش داشتهاند بیان کرده بود.
فضاپیمای سایوز حامل انوشه انصاری، فرمانده روسی «میخاییل تیورین»، و مهندس پرواز اسپانیایی-آمریکایی، «مایکل لوپز الگریا» در صبح روز دوشنبه هجدهم سپتامبر سال ۲۰۰۶ از «پایگاه فضایی بیکونور» در «قزاقستان» به فضا پرتاب شد، و بدین ترتیب ماموریت آغاز شد. دو روز پس از قرار گرفتن در مدار زمین، فضاپیمای سایوز در بیستم سپتامبر ۲۰۰۶ با موفقیت به ایستگاه بینالمللی فضایی ملحق شد و اقامت نه روزه انوشه انصاری در ایستگاه فضایی آغاز شد.
و بعد از نه روز اقامت و پژوهش در ایستگاه بینالمللی فضایی، انوشه انصاری در سحرگاه هفتم مهر ۱۳۸۵ مصادف با بیستو نه سپتامبر ۲۰۰۶ میلادی به همراه دو تن از فضانوردان روسی و آمریکایی ساکن ایستگاه، به زمین بازگشت و پس از فرود وی در نود کیلومتری شمال «آرکالیک» در قزاقستان با استقبال گرم خانوادهاش، ازجمله همسرش حمید، و مقامات محلی و مسئولان سازمان فضایی روسیه مواجه شد. وی پس از معاینات پزشکی، با بالگرد برای مراسم خوشآمدگویی به شهر کاستانی (Kustanai) در قزاقستان منتقل شد.
انوشه در طول نه روز اقامت خود در ایستگاه بینالمللی فضایی مجموعه آزمایشهای علمی پژوهش درمورد علل کمخونی، تاثیر تغییرات ماهیچهای بر کمردرد و تاثیر تشعشعات فضایی برروی فضانوردان ساکن در ایستگاه بینالمللی فضایی و گونههای میکروبی که در آن ایستگاه پرورش داده شدهاند را برای آژانس فضایی اروپا انجام داد. او در حال حاضر مشغول طی کردن دورهای در دانشگاه است تا بتواند دومین مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته ستارهشناسی دریافت کند.
منبعها:
ویکیپدیا
سایت دانش فضایی
وبسایت انوشه انصاری
خبر / رادیو کوچه
روز شنبه، 10 سپتامبر، نبیل العربی، دبیرکل اتحادیه عرب در پی دیدار با بشار اسد، رییس جمهوری سوریه در مورد تدابیری برای پایان بحران جاری در این کشور گفتوگو کرده و اظهار داشته که به توافقاتی در این زمینه دست پیدا کرده است.
بنا بر آمارهای سازمان ملل متحد، طی چند ماه گذشته، در جریان سرکوب معترضان سوری دستکم ۲۲۰۰ نفر کشته شدهاند. این در حالی است که فعالان حقوق بشر در سوریه این آمار را بیش از 3000 تن میدانند.
نبیل العربی میگوید که وی در دمشق از بشار اسد خواسته است که روند اصلاحات را تسریع کند.
همچنین گزارشها حاکی است که در تازهترین دور اعتراضات دستکم شش تن کشته شدهاند که پنج تن آنها در شهر حمص بودند.
بیشتر بخوانید:
«گفتوگوی دبیر کل اتحادیه عرب با بشار اسد»
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
وزارت خارجه افغانستان وید در دور سوم مذاکرات افغانستان و آمریکا روی سپردن مسوولیت زندانها و واگذاری رهبری عملیاتهای شبانه به نیروهای افغان توافق شد.
این مذاکرات از سه روز به این سو در آمریکا برگزار شد و از جانب افغانستان یک هیت به سرپرسی مشاور امنیت ملی این کشور شرکت داشت.
جانان موسی زی سخنگوی وزارت خارجه افغانستان امروز در یک نشست خبری در کابل گفت، در این مذاکرات موفقانه برگزار شد و دولت افغانستان به خواست مهم اش که سپردن مسوولیت زندانها و به عهده گرفتن رهبری عملیاتهای شبانه میباشد دست یافته است.
وی افزود که این مذاکرات هنوز نهایی نشده و افغانستان امیدوار است تا ختم سال روان میلادی برای امضای یک پیمان راهبردی با آمریکا به توافق برسد.
در حالی که گفته میشود ایجاد پایگاه دایمی آمریکا در افغانستان نیز در این سند مطرح است، اخیرن حکومت ایران بار دیگر با آن مخالفت کرده است.
در این مورد سخنگوی وزارت خارجه افغانستان گفت، این کشور خواهان روابط نیک با کشورهای همسایه، منطقه و جهان بوده و نمیخواهد هیچ کشوری از خاک افغانستان متضرر شود.
همچنان سخنگوی وزارت خارجه افغانستان با اشاره به حملات یازدهم سپتامبر 2001 که در آن هزاران آمریکایی کشته و شماری هم زخمی شدند، با بازماندگان قربانیان این رویداد غم شریکی کرد.
آقای موسی زی گفت، پس از حمله 11 سپتامبر و حضور جامعه جهانی به افغانستان این کشور از انزوا بیرون شده و حالا با اکثریت کشورهای جهان روابط خوب دارد.
این در حالیست که برخی از تحلیلگران افغان به این باوراند که جامعه جهانی در ده سال گذشته نتوانست امنیت را در افغانستان تامین کند و بر مبارزه با فقر و گرسنگی نیز ناکام مانده است.
بیشتر بخوانید:
«به قوای افغان تجهیزات بیشتر کمک میشود»
«ناتو انتقال زندانیان به افغانستان را متوقف میکند»
خبر / رادیو کوچه
روز یکشنبه، 11 سپتامبر، مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی در گفتوگویی با رسانههای داخلی ایران اظهار داشت که ارتفاع آب دریاچه ارومیه در فصل آبگیری ۸۰ سانتیمتر بیشتر شده است.
به گزارش مهر، حسن عباسنژاد اعلام کرد: «نقش عوامل انسانی در شدت یافتن بحران کمآبی دریاچه ارومیه ۳۳ درصد بوده است.»
او گفته است که این دریاچه برای احیا، به ۲۵ میلیارد مترمکعب آب نیاز دارد و در شرایط کنونی، با سه میلیارد مترمکعب آب هدایتی به آن، وضعیت دریاچه ثابت نگه داشته شده است.
این در حالی است که هفته گذشته راهپیماییهای اعتراضی در شهرهای شمال غربی ایران از جمله تبریز و ارومیه برگزار شد که با دخالت نیروهای امنیتی و افرادی موسوم به لباس شخصی به خشونت کشیده شد و در همین راستا تعدادی از معترضان مجروح و تعدادی نیز بازداشت شدهاند.
از سویی دیگر همزمان با بالا گرفتن اعتراضها به خشکشدن دریاچه ارومیه، دولت جمهوری اسلامی روز دوشنبه، 5 سپتامبر، از اختصاص ۹۰۰ میلیون دلار برای جلوگیری از این موضوع خبر داده بود.
بیشتر بخوانید:
«اختصاص ۹۰۰ میلیون دلار برای نجات دریاچه ارومیه»
رادیو کوچه
1307 خورشیدی- «بانک ملی» ایران در تهران آغاز به کار کرد. قانون تاسیس بانک ملی ایران در اردیبهشت ۱۳۰۶ و اساسنامه این بانک در تیر ۱۳۰۷ خورشیدی به تصویب کمیسیون مالیه مجلس شورای ملی رسید .
اولین مدیر عامل این بانک دکتر «کورت لنیدن بلات» آلمانی بود که به همراه «فوگل» معاونش و ۷۰ کارشناس امور بانکی از آلمان به ایران آمدند. بانک ملی کار خود را با سرمایه اولیه ۲۰ میلیون ریال با سه شعبهی مرکزی، بازار تهران و بندر بوشهر آغاز کرد. همچنین نخستین شعبه بانک در خارج از کشور در «هامبورگ» آلمان در سال ۱۳۲۷ فعالیت داشت.
در اسفند ۱۳۱۰ مجلس شورای ملی حق چاپ اسکناس را به مدت ۱۰ سال به بانک ملی ایران سپرد. سرانجام نخستین اسکناسهای بانک ملی در اول فروردین ماه سال ۱۳۱۱ انتشار یافت. از آن تاریخ تا سه ماه اسکناسهای بانک شاهنشاهی و بانک ملی همزمان رواج داشتند. این بانک تا سال ۱۳۳۹ اقدام به نشر اسکناس میکرد، ولی در آن سال با تاسیس بانک «مرکزی» ایران، حق انحصاری نشر اسکناس به این بانک محول شد که تاکنون ادامه دارد.
1333 خورشیدی- فرمانداری نظامی تهران اعلام کرد که سازمان نظامی «حزب توده» ایران را کشف کرده، اعضای آن در ارتش، ژاندارمری و شهربانی شناخته شدهاند و دستگیری آنان ادامه دارد. شماری از افسران دستگیر شده اعدام و بقیه به زندان طولانی محکوم و گروهی هم که به صورت هوادار بودند اخراج و در اختیار وزارت کار گذارده شدند.
حزب توده ایران سازمان اصلی چپ در تاریخ معاصر ایران است. این حزب در مهرماه سال ۱۳۲۰ در تهران توسط عدهای از روشنفکران و فعالان چپگرا و ملیگرای ایران بنیانگذاری شد که اغلب در دوره «رضا پهلوی» تحت تعقیب یا در زندان بودند.
1885 میلادی- «دیوید هربرت لارنس» (David Herbert Lawrence) نویسنده انگلستان در شهر «استوود» از نواحی «ناتینگهام» به دنیا آمد. وی همچنین شاعر، نقاش، مقالهنویس بریتانیایی و یکی از معتبرترین چهرههای ادبیات زبان انگلیسی بود. مدتی آموزگار بود و در سال ۱۹۱۱، نخستین داستان خود را به نام «طاووس سفید» نوشت. شیوه نگارش او ساده و داستانهایش عامه پسند است. این نویسنده بخشی از شهرت و اعتبارش را به دلیل نگارش داستانهای بحثبرانگیزی که در زمان خودش «غیراخلاقی» خوانده میشد، به دست آورده است.
از دیگر آثار معروف او میتوان به «رنگین کمان»، «پسران و عشاق» و «زنان عاشق» اشاره کرد. اما معروفترین اثر او «معشوق خانم چترلی» (Lady Chatterley’s Lover) است، انتشار این رمان به دلیل در بر داشتن صحنههای عیان جنسی در ایالات متحده آمریکا و بریتانیا ممنوع بود.
1944 میلادی- نیروهای متفقین در جریان جنگ جهانی دوم وارد آلمان شدند. پس از آنکه جبهه دوم علیه آلمان در ششم ژوئن 1944 توسط متفقین ایجاد شد، علاوه بر بمباران مناطق آلمانی، در حدود سه میلیون نفر از نیروهای متفقین در مرزهای آلمان مستقر شدند. با پیشروی سریع متفقین، تلاش هیتلر در برابر این جبهه ناکام ماند. در ماههای اوت و سپتامبر 1944، حضور نیروهای متفقین در جنوب فرانسه و بلژیک، آزادی شهرهای پاریس، بروکسل و مارسی، قیام مسلحانه مردم «ورشو» در لهستان، سقوط رومانی و بلغارستان و پیوستن آنها به متفقین و در نهایت ورود نیروهای متفقین به خاک آلمان در چنین روزی، ضرباتی را به هیتلر وارد کرد و سقوط برلین، نزدیکتر شد.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1948 میلادی- نخستین جنگ میان هند و پاکستان بر سر کشمیر آغاز شد. در همین روز «محمدعلی جناح» بنیانگذار کشور پاکستان نیز درگذشت.
1971 میلادی- «نیکیتا خروشچف» (Nikita Khrushchev) رهبر پیشین شوروی که تلاش کرد چهره دیگری از سوسیالیسم ترسیم کند، درگذشت.
1973 میلادی- «سالوادور آلنده» رییس جمهوری سوسیالیست شیلی، در جریان کودتای ژنرال «آگوستو پینوشه»، از قدرت برکنار شد و به قتل رسید.
2001 میلادی- با برخورد دو فروند هواپیماها به برجهای تجارت جهانی در نیویورک حدود ۳۰۰۰ نفر کشته شدند و بزرگترین حادثه تروریستی آمریکا بهوقوع پیوست.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
نیویورک تایمز
راسخون
خبر / رادیو کوچه
شصت و هشتمین دوره جشنواره ونیز، قدیمیترین جشنواره فیلم جهان و یکی از معتبرترین همه آنها، پس از یازده روز نمایش فیلم و جلسات مطبوعاتی و فرشهای قرمزی که میزبان ستارههای جهانی سینما بود، شامگاه شنبه، 10 سپتامبر به کار خود پایان داد.
داوران جشنواره به سرپرستی دارون آرونوفسکی، بزرگترین جایزه جشنواره یعنی شیر طلایی را به فیلم «فاوست» ساخته فیلمساز روسی الکساندر سوخوروف اعطا کردند.
شیر نقرهای بهترین کارگردان جشنواره نصیب شانگ جون سیای، برای فیلم «مردم کوهستان، مردم دریا» شد که در آخرین روزهای جشنواره به عنوان فیلم «سورپریز» به نمایش درآمد.
«کشتار»، ساخته رومن پولانسکی، محبوبترین فیلم در نزد منتقدان بود، اما سهمی از جوایز نداشت.
نکته عجیب درباره جشنواره امسال کیفیت ضعیف بسیاری از فیلمهای بخش مسابقه بود که بسیاری از منتقدان و تماشاگران جدی سینما را شوک زده کرد.
مایکل فاسبندر برای «شرم» جایزه بهترین بازیگر مرد و دنی ییپ «زندگی ساده» جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کردند.
باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا در سخنرانی هفتگی خود گفت هر اقدامی که ممکن بود برای حفاظت از مردم این کشور انجام شد.
وی همچنین از فضای امنیتی ایجاد شده در شهرهای بزرگ جهت جلوگیری از هرگونه اقدام تروریستی از شهروندان آمریکایی عذرخواهی کرد.
باراک اوباما گفت: «با تشکر از تلاشهای خستگیناپذیر نظامیان، نیروهای اطلاعاتی و کارشناسان امنیت داخلی، بدون تردید باید گفت: آمریکا قویتر شده است و القاعده درمسیر شکست قرار گرفته است.»
باراک اوباما همچنین گفت: «آری، ما با یک دشمن مصمم روبهرو هستیم، و اشتباه نکنید، آنها تلاش خواهند کرد که دوباره به ما ضربه بزنند. ولی همانطور در این آخر هفته باردیگر نشان دادیم، ما همچنان هوشیار هستیم.»
رییس جمهوری آمریکا اضافه کرد: «در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا، نسل جدیدی از شهروندان نشان دادند که آینده متعلق به کسانی است که میخواهند بسازند، نه آنان که میخواهند ویران کنند.»
Click here to view the embedded video.
خبر / رادیو کوچه
گزارشها از ولایت وردک، در جنوب کابل، حاکی است که بر اثر یک انفجار نیرومند در نزدیکی یک پایگاه ناتو دستکم 2 تن کشته و 100 نفر زخمی شدهاند.
دیوید ایستبورن، یک سخنگوی ارتش آمریکا، به خبرگزاریها گفته است از جمع زخمیان، 77 نفر از سربازان ناتو و حدود 25 نفر دیگر از شهروندان افغان هستند.
این انفجار، در ولسوالی سیدآباد ولایت وردک و در ورودی یک پایگاه ناتو صورت گرفته است.
مقامات میگویند که مواد انفجاری در یک کامیون مملو از چوب جاسازی شده بود.
سخنگوی ارتش آمریکا گفته است که انفجار بخش عظیمی از دیوار محافظتی پایگاه ناتو را تخریب کرده است.
ناتو گفته است که برخورد خودروی بمبگذاری شده به این دیوار، مانع از وارد آمدن تلفات جانی شده است.
پیشتر، در یک اعلامیه رسمی ناتو گفته شده بود که این انفجار تعداد قابل ملاحظهای زخمی برجا گذاشته است، اما تاکید شده بود که زخمیها در حالت وخیم صحی قرار ندارند.
علاوه بر این، مقامات محلی افغان در وردک گزارش کردهاند که دستکم سه نفر، به شمول یک مترجم، یک محافظ افغان و یک کارگر، در این حمله کشته شدهاند.
این حمله در آستانه یادبود دهمین سالروز حملات یازدهم سپتامبر به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک انجام میشود.
طالبان مسوولیت این حمله را به عهده گرفتهاند.
ولایت وردک، صحنه برخی از خونینترین حملات طالبان به نیروهای خارجی بوده است.
بیشتر بخوانید:
«آمادگی آمریکا برای دهمین سالگرد حملات یازدهم سپتامبر»
«کشتهشدن بیش از سی سرباز آمریکایی و افغان»
خبر / رادیو کوچه
روز یکشنبه، 11 سپتامبر و همزمان با دهمین سالگرد حملات یازدهم سپتامبر به نیویورک و واشینگتن، شهرهای بزرگ آمریکا در حال آمادهباش هستند.
به گزارش الجزیره، روز شنبه خانوادههای قربانیان در منطقهای در پنسیلوانیا جمع شده و شاهد گشایش بنای یادبود قربانیان یکی از هواپیماهای ربوده شده بودند که در شنکسویل سقوط کرد.
جورج بوش و بیل کلینتون روسای جمهوری پیشین و جو بایدن معاون کنونی رییس جمهوری آمریکا در این مراسم شرکت کردند.
باراک اوباما رییس جمهوری آمریکا در سخنرانی هفتگی خود گفت هر اقدامی که ممکن بود برای حفاظت از مردم این کشور انجام شد.
وی همچنین از فضای امنیتی ایجاد شده در شهرهای بزرگ جهت جلوگیری از هرگونه اقدام تروریستی از شهروندان آمریکایی عذرخواهی کرد.
در همین حال، وزارت خارجه آمریکا در بیانیهای که بهمناسبت دهمین سالگرد حملات یازدهم سپتامبر منتشر کرده از «همدردی» مردم ایران در سال ۲۰۰۱ تشکر کرده است.
در این بیانیه گفته شده است در سراسر جهان از جمله شهرهای ایران مردم به نشانه همدردی به قربانیان این حادثه شمع روشن کرده و برای لحظاتی سکوت کردند.
وزارت خارجه آمریکا افزوده است: «هرگز محبت مردم ایران را در آن روزهای دشوار فراموش نخواهیم کرد و از شما سپاسگزاریم.»
بیشتر بخوانید:
«القاعده در صدد حمله به آمریکا است»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) سفارت اسراییل سقوط کرد، سفیر از قاهره گریخت
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=6&day=20&id=1059560
در شامگاه جمعه تظاهر کنندگان خشمگین مصری که در راهپیمایی اصلاح مسیر انقلاب حضور پیدا کرده بودند با حمله به سفارتخانههای رژیم صهیونیستی و عربستان به سیاستهای این دو کشور اعتراض کردند.
در جریان تسخیر سفارت رژیم صهیونیستی تعدادی از اسناد محرمانه این رژیم در اختیار مردم قرار گرفت و در همین حال روز گذشته سفیر اسراییل به همراه خانوادهاش از مصر گریخت.
2) هشدار شدیداللحن سخنگوی وزارت خارجه نسبت به موافقت ترکیه با استقرار سپر موشکی ناتو
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=6&day=20&id=1059648
با ادامه واکنشها نسبت به موافقت ترکیه با استقرار سامانه راداری سپر موشکی ناتو در خاک این کشور، رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت خارجه لحنی صریحتر به کار گرفت و با هشدار نسبت به تصمیم دولت ترکیه تصریح کرد: «مابا هر طرحی که امنیت ملی ما را تهدید کند قاطعانه برخورد میکنیم.» تقریبن هم زمان با این هشدار، سخنگوی وزارت خارجه ترکیه در کنفرانسی خبری ادعا کرد که استقرار سیستمهای راداری سپر موشکی ناتو در خاک این کشور علیه هیچ کشور خاصی نیست.
کیهان
1) سخنگوی کارگروه طرح تحول اقتصادی خبر داد، طرح جدید دولت برای مهار تورم
http://www.kayhannews.ir/900620/4.htm#other407
سخنگوی کارگروه طرح تحول اقتصادی از طرح جدید دولت برای کنترل تورم، اجرای 3 طرح تحول اقتصادی در بخش گمرک، مالیات، بانکها و تامین مالی در سال جاری خبر داد.
محمدرضا فرزین در نشست خبری صبح دیروز با اشاره به گذشت 9 ماه از اجرای هدفمندی یارانهها اظهار داشت: «در کشوری که سالانه 6 درصد افزایش مصرف انرژی داشته است طی 9 ماهه سال جاری 4.5 میلیارد لیتر صرفهجویی صورت گرفته.»
وی با اشاره به برنامههای وزارت اقتصاد برای سال جاری افزود: «یکی از برنامههای ما در سال جاری انضباط مالی است.»
2) آمادهباش سرویسهای اطلاعاتی غرب برای مقابله با حملات سایبری ایران
http://www.kayhannews.ir/900620/2.htm#other204
هفتهنامه آلمانی اشپیگل از حمله سنگین و البته موفق هکرهای ایرانی در فضای مجازی به سرویسهای جاسوسی سازمان سیای آمریکا، ام.آی6 انگلیس و موساد اسراییل خبر داد.
در این گزارش آمده است: «هکرهای ناشناس توانستهاند بیش از پانصد گواهینامه دیجیتالی وب برای خود صادر کنند سپس با این گواهینامهها، خود را به عنوان (ابر جستوجوگر اینترنتی) گوگل، سازمان جاسوسی سیا و یا حتا سامانه مجازی اینترنتی فیسبوک جا بزنند.»
جام جم
1) احداث باغشهرها رسمن متوقف شد
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100853803635
معاون عمران روستایی بنیاد مسکن از توقف طرح احداث باغشهرها خبر داد و گفت: «ایجاد باغشهرها که از سوی دولت به بنیاد مسکن واگذار شده بود، به دلیل برخی ابهامات از سوی مجلس شورای اسلامی متوقف شد.»
2) مهمانپرست: سفارت ایران در لیبی هیچ وقت بسته نبوده است
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100853803961
سخنگوی وزارت امور خارجه اظهار کرد: «سفارت جمهوری اسلامی ایران در لیبی در طول درگیریهای این کشور هیچ وقت بسته نبوده است.»
به گزارش ایرنا، رامین مهمانپرست صبح دیروز در جمع فرماندهان و پرسنل سپاه چهارم خراسان رضوی در پاسخ به پرسشی درباره بسته بودن سفارت جمهوری اسلامی ایران در لیبی، گفت: «ما جزو چند کشوری بودیم که در شدیدترین فشارها در لیبی فعالیت دیپلماتیک داشتیم.»
آفرینش
1) اسارت 2 فرمانده گروهک پژاک توسط سپاه پاسداران
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=88496
سردار شعبانی با اشاره به تلفات سنگین پژاک در درگیری با نیروهای سپاه، گفت: «9 نفر از افراد این گروهک به اسارت درآمدهاند که دو نفر از آنها از فرماندهان پژاک هستند.»
2) استاندار آذربایجان غربی: احیای دریاچه ارومیه وارد فاز اجرایی شده است
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/News.aspx?NID=88512
استاندار آذربایجانغربی با تاکید بر جدیت دولت و دستگاههای اجرایی برای احیای دریاچه ارومیه گفت: «مصوبات کارگروه تخصصی هیت دولت در ارتباط با این زیست بوم طبیعی ارزشمند کشور، از سالها پیش وارد فاز اجرایی شده است.» وحید جلالزاده درگفتوگوی خبری با برشمردن عوامل تاثیرگذار در بحرانی شدن دریاچه ارومیه افزود: «براساس مطالعات انجامشده، 67 درصد از عامل بحران آبی دریاچه ارومیه، خشکسالی و تغییرات اقلیم و 33 درصد، افزایش مصرف آب در بخش کشاورزی است.»
رسالت
1) اعلام وضعیتفوقالعاده در واشینگتن و نیویورک
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=74979
بهدنبال انتشار خبری درباره وقوع حملاتی در آمریکا در دهمین سالروز حملات 11 سپتامبر در ایالات واشینگتن و نیویورک اعلام وضعیت فوقالعاده شد و تعداد زیادی نیروهای پلیس در سراسر این دو ایالت مستقر شدند.
2) مقام ترکیه: گلایه ایران در قبال استقرار سپر دفاع موشکی درترکیه بحق است
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=74993
حسین چلیک معاون حزب عدالت و توسعه (آک) ترکیه در دیدار بهمن حسینپور سفیر کشورمان در آنکارا با وی، گفت: «دوستان ایرانی حق دارند در قبال استقرار سامانه سپر دفاع موشکی در خاک ترکیه نگران باشند، حساسیت شما بحق است.»
دنیای اقتصاد
1) هاشمی رفسنجانی: امیدوارم وحدت جایگزین بداخلاقیها شود
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=268979
اولین جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام پس از ماه مبارک رمضان، صبح دیروز تشکیل شد. به گزارش ایسنا، در این جلسه آیتاله هاشمی رفسنجانی ابراز امیدواری کرد: «آثار و برکات معنوی خودسازی این ماه، موجب رفع برخی بداخلاقیهای اختلافبرانگیز و جایگزینی آن با وحدت و همبستگی بیشتر در نظام اسلامی باشد.»
2) سکه از مرز 600 هزار تومان عبور کرد، شاخص سهام از ارتفاع 27 هزار واحد، بورس و سکه در قلههای جدید
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=268877
شاخص کل بازار سهام دیروز برای اولین بار از مرز 27 هزار واحد عبور کرد تا یک رکورد تاریخی دیگر را در سطح 27 هزار و 98 واحد به ثبت برساند. همزمان پسلرزه افزایش حدود 60 دلاری قیمت جهانی طلا در انتهای هفته پس از سقوط 100 دلاری، دیروز به بازار تهران رسید و باعث شد سکه طرح جدید با 9000 تومان افزایش برای اولین بار از مرز 600 هزار تومان عبور کند و رکورد تاریخی 605 هزار تومان را به ثبت برساند.
خبر / رادیو کوچه
کلیف رابرتسون، بازیگر آمریکایی برنده اسکار در سن ۸۸ سالگی درگذشت.
به گزارش آسوشیتدپرس، آقای رابرتسون شامگاه شنبه، 10 سپتامبر، در نیویورک به دلیل کهولت سن درگذشته است.
آقای رابرتسون در سال ۱۹۶۸ بهخاطر بازی در نقش یک مرد بزرگسال عقب افتاده در فیلم «چارلی» برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر شده بود اما شهرتش را مدیون بازی به نقش جان افکندی در فیلم «پیتی 109» بود.
او در سالهای اخیر با ایفای نقش در سری فیلمهای «مرد عنکبوتی» بار دیگر مورد توجه قرار گرفته بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر