هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند
-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد... http://groups.google.com/group/hasti-news ------------------------------
در سالی که اکثرکارشناسان اقتصادی و فعالان این عرصه از رکود و کمتحرکی اقتصاد ملی هم در حوزه تولید هم در ارتباطات با دنیای خارج در جذب سرمایه سخن میگویند. رییس سازمان سرمایهگذاری خارجی میگوید: « به زودی رکورد جذب سرمایهگذاری خارجی با ورود نزدیک به دو میلیارد دلار سرمایه مستقیم خارجی در سال جاری را میشکنیم. »
به گزارش ایلنا، بهروز علیشیری گفته است امسال در همه حوزهها برای جذب سرمایهگذاری خارجی شاهد روند صعودی بودیم؛ به طوری که امسال رکورد ورودی سرمایهگذاری را میشکینم. این در حالی است که در دی ماه گذشته وزیر نفت ایران از عدم تحقق سرمایهگذاریهای مورد نیاز در صنعت نفت خبر داد صنعتی که مهمترین تامینکننده در آمدهای ارزی کشور است و تحرک اقتصاد ایران را با درجات بالایی به خود اختصاص داده است. به گفته اغلب کارشناسان وحتا نمایندگان اصولگرای مجلس چون احمد توکلی ارایه آمارهای خلاف واقع در دولت نهم و دهم یک رویکرد تقریبن شناخته شدهای است. نکته جالب در این میان این است که اگر مسوولی آمارهای مورد نظر رییس دولت را بیان نکند دچار قهر و طرد میشود. مانند طرد دانش جعفری از وزارت اقتصاد مانند طرد شیبانی و مظاهری از بانک مرکزی و هامانه و نوذری از وزارت نفت.
ایران با وجود شرایط سخت اقتصادی و نیاز مبرم به سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی، در جذب این منابع مالی موفق نبوده است.
الزام ایران برای جذب سرمایههای خارجی
اصولن با یک نگاه تحلیلی به این مووضع اگر بنگریم سرمایه گذاری خارجی به دلیل فقدان منابع مالی داخلی یا عدم کارآمدی آن در کشورهای در حال توسعه موتور محرکه توسعه اقتصادی و اجتماعی این جوامع به شمار میآید. شرایط کنونی اقتصاد ایران نیز جذب منابع مالی خارجی را ضروری ساخته است. الزام اول ایران در جذب این منابع ناشی از کمبود منابع مالی داخلی است. در آغاز برنامه چهارم توسعه، در حدود ۵ میلیون بیکار در کشور وجود داشت که نشان از نرخ ۱۶ درصدی رشد سالیانه بیکاری بود.. قانون برنامه سوم برای مقابله با این وضعیت، ایجاد سالیانه ۸۰۰هزار فرصت شغلی را برای کاهش نرخ بیکاری به ۱۰ درصد در آخر برنامه پیشبینی کرده است. لازمه این مهم رشد ۶ درصدی سرمایهگذاری است. این سرمایهگذاری سالیانه برابر با ۱۲ هزار میلیارد تومان یا ۱۴۵ میلیارد دلار میباشد. از آنجا که درآمد نفتی دولت خرج مصارف عمومی میشود. بنابراین روشن است که دولت توانایی چنین سرمایهگذاری را ندارد. بخش خصوصی داخلی نیز به دلایل مختلف ناتوان از ایفای چنین کارکردی است. بنابراین در شرایطی که منابع مالی داخلی ناتوان از تغذیه برنامههای توسعه اقتصادی و اجتماعی است، استفاده از منابع مالی خارجی که در قانون برنامه نیز پیشبینی شده است، ضروری و الزامی است.
الزام دیگر ایران در جذب منابع مالی خارجی، نیاز شدید به ورود فنآوریها و سیستمهای مدیریتی پیشرفته است. جذب سرمایهگذاریهای خارجی بهطور طبیعی زمینه انتقال فنآوریهای پیشرفته روز و فنون مدیریتی کارآمد به کشور را فراهم میسازد. بدون تردید حضور موفق و فعال ایران در عرصه اقتصاد و تجارت جهانی مستلزم هماهنگی ساختارهای اقتصادی و صنعتی با فن آوریهای روز و فنون مدیریتی جدید است. علاوه بر موارد فوق، جذب درصد بیشتری از سرمایهگذاریهای خارجی نشان از بهبود اعتبار اقتصادی ایران و در نتیجه ارتقا جایگاه و منزلت ایران در اقتصاد و تجارتجهانی است.
ضعفهای ایران در جذب سرمایه
ایران با وجود شرایط سخت اقتصادی و نیاز مبرم به سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی، در جذب این منابع مالی موفق نبوده است. براساس گزارشهای منتشره در فاصله سالهای ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۹، ایران در بین ۶۰ کشور پذیرنده سرمایهگذاری مستقیم خارجی، رتبه پنجاه و نهم و در میان هشت کشور منطقه رتبه هفتم را کسب کرده است. این مهم ناشی از مسایل و موانع زیر میباشد:
۱ ضعف اقتصادی : سرمایهگذاری بهطور اعم چه داخلی و چه خارجی در مکانی صورت میگیرد که امنیت وجود داشته باشد. امنیت اقتصادی اصولن ناظر برحقوق مالکیت افراد و تضمین اجرای قراردادها است. منظور از حقوق مالکیت فردی، حقوق مالکیت خصوصی است.
۲اعطای امتیازات و تسهیلات نادرست به سرمایهگذاران : یکی از اشتباهات رایج در ایران تلقی اعطای امتیازات و تسهیلات به سرمایهگذاران به جای تضمین قراردادها در چارچوب ایجاد امنیت سرمایهگذاری است. این مساله نه تنها به سرمایهگذاری در کشور کمک نکرده بلکه باعث ایجاد فساد و خارج شدن سرمایهگذاری از مسیر اصلی شده است. یعنی کسانی وارد میدان سرمایهگذاری شدهاند که سرمایهگذار نبوده و صرفن با بهرهگیری از شرایط رانتی اقتصاد و سوء استفاده از امتیازات و تسهیلات اعطایی، اقدام به فعالیت کردهاند. ارایه ارز ارزان قیمت، تسهیلات بانکی و معافیتهای مختلف زمینهساز ایجاد رانت است. این مساله، روند سرمایهگذاری و تولید را دچار اختلال کرده است.
۳دیوانسالاری گسترده : بزرگترین عامل ناامنی در اقتصاد ایران بهطور عام و سرمایهگذاری بهطور خاص، دیوانسالاری دولت است. علت عمده این مساله، مقررات دست و پاگیر و وجود نهادهای مشابه و موازی است. حکومت قانون با اجرای مقررات زیاد و آییننامههای متعدد همخوانی ندارد. در حقیقت مقررات وقتی زیاد میشود، اجرا نمیگردد. مقررات زیاد به معنای بیرون آمدن از حکومت قانون و آزاد گذاشتن دست ارادههای خاص و افزودن به قدرت دیوانسالاران است. در ایران آنچه وجود داشته حکومت مقررات موازی، دست و پاگیر و بعضن متناقض تا حکومت قانون بوده است.
۵مشکلات نهادی و قانونی : الف – قانون کار : یکی از مهمترین عوامل ناکارآمدی و ناامنی سرمایهگذاری، قانون کار است. این قانون با این پیش فرض که کافرما میخواهد کارگر و کارمند را استثمار کند و قانون کار مانع از این عمل میشود، شکل گرفته است. این مساله عدم اعتماد میان کارگر و کارفرما و ناامنی سرمایهگذاری و تولید را موجب شده است. قانون کار باید بر مبنای همسویی منافع کارگر و کارفرما و نه در جهت تضاد منافع آنها تنظیم شود.
ب – تامین اجتماعی تامین اجتماعی ایران یکی از بالاترین نرخها با پایینترین خط ارایه خدمات را داراست. این نهاد اجتماعی ۳۰ درصد سود کارفرما و حقوق کارگر را جذب میکند. این ۳۰ درصد هزینه تولید را افزایش میدهد و هیچ توجیه اقتصادی ندارد.
ج – قانون مالیات
نرخ مالیات در ایران در امور تولیدی و سرمایهگذاری بسیار بالا است مثلن اگر سرمایهگذاری درآمدی بیش از ده میلیون تومان داشته باشد، باید ۵۰% آن را مالیات دهد. این مهم قانون مالیات ایران را به یکی از عجیبترین قوانین مالیاتی تبدیل کرده است. البته اخیرن وزارت امور اقتصادودارایی به دنبال اصلاح آن میباشد. یک نمونه این صنعت نفت
این موارد در حالی است که مسولین به جای توجه جدی به رفع ضعفها تلاش خویش را معطوف به آمارسازی و ارقامتراشی کردهاند که نمونه بارز و قابل نقد آن سرمایهگذاری ۶۶میلیارد دلاری در صنعت نفت در طول چهار سال گذشته بود که هم از زبان رییس دولت بیان شد هم از سوی رییس شرکت نفت . در صورتی که اگر این مقدار سرمایهگذاری در نفت وگاز کشور صورت میگرفت باید فازهای ۱۵ و ۱۶ نیز مورد بهرهبرداری قرار میگرفتند در حالی که در حال حاضر حتی در بهرهبرداری از فاز ۶ تا ۱۰ پارس جنوبی تردید وجود دارد و تمام مجریان این پروژهها از قرارگاه خاتم گرفته تا دیگر شرکتها از کمبود منابع مالی و بیتوجهی به درخواستشان گلهمندند. این در حالی است که؛ قطر به شدت در حال برداشت از این مخزن مشترک است و برداشت ایران از پارس جنوبی به شدت کاهش یافته که این کاهش مساوی است با میلیاردها دلار ضرر برای کشور. طبق آخرین آماری که انتشار یافته است سالانه ۶میلیارد دلار گاز از سمت ایران به سوی قطر مهاجرت میکند. ولی باید انتظار داشت که مسولین نفتی چندی بعد بگویند سالانه ما ۶میلیارد دلار افزایش سرمایهگذاری در عسلویه داشتیم.
فرمانده آمریکایی ناتو در افغانستان گفته که مردم قندهار در معرض خطر هستند. مقامات آمریکایی گفتهاند که پساز «عملیات مشترک» در هلمند، در جنوب افغانستان برنامه عملیات بزرگ دیگری را برای بیرون راندن طالبان از قندهار در دست دارند.
نظامیان آمریکایی گفتهاند که عملیات مشترک در منطقه «مارجه» هلمند، که در آن ۱۵ هزار سرباز ناتو و افغان شرکت کردند، «مقدمه ای» برای عملیات بزرگتری در قندهار بوده است.
فرمانده آمریکایی نیروهای ناتو در افغانستان گفته است که جمعیت شهر قندهار در جنوب این کشور در معرض «خطر» قرار دارد. قندهار بزرگترین شهر جنوبی افغانستان است که در زمان حاکمیت طالبان، مرکز اصلی این گروه بود.
یک مقام کاخ سفید به خبرنگاران گفته است که «اگر هدف در افغانستان این است که ابتکار عمل طالبان گرفته شود. ما فکر میکنیم که امسال باید قندهار را بگیریم.»
او همچنین گفته است که عملیات مارجه «مقدمه ای تاکتیکی بود برای عملیات جامعی در شهر قندهار.» عملیات مارجه در نیمه ماه فوریه آغاز شد و چند هفته طول کشید. اخیرن فرماندهان افغان و ناتو پرچم ملی افغانستان را در منطقه مارجه به نشانه پایان این عملیات برافراشتند.
منطقه مارجه در ولایت هلمند از پایگاههای عمده گروه طالبان بود. این منطقه هم چنین یکی از مراکز بزرگ تولید مواد مخدر هم شمرده میشده است. عملیات قندهار در حالی اعلام میشود که روز جمعه، ۸ اسفند، چند انفجار انتحاری و تیراندازی در مرکز شهر کابل منجر به کشته شدن ۱۶ تن و زخمی شدن ۳۸ نفر دیگر شد. در میان قربانیان این حادثه ۹ هندی و یک ایتالیایی وجود داشتند.در این حادثه سه مهاجم مسلح و دو مامور پلیس هم در پی تبادل آتش که برای حدود سه ساعت ادامه یافت، کشته شدند.
طالبان مسوولیت این حمله را به عهده گرفتهاند.
حامد کرزی، رییس جمهوری افغانستان این حمله را تقبیح کرده و آن را «وحشیانه» خوانده است. آقای کرزی ضمن هم دردی با خانوادههای قربانیان هندی این حادثه گفته که این حادثه نمیتواند روابط میان هند و افغانستان را مختل کند.
این نخستین حمله طالبان به اهدافی در شهر کابل پس از دستگیری شماری از رهبران این گروه، از جمله ملا عبدالغنی برادر و ملا عبدالکبیر است. ملا برادر فرد شماره دو طالبان شمرده میشد که در شهر کراچی پاکستان و ملا عبدالکبیر والی ننگرهار، در شرق افغانستان در زمان حاکمیت طالبان بود که در شمالغرب پاکستان دستگیر شد.
هفتم اسفند ماه روز وکیلمدافع بیشک روزی با هزاران اما و اگر است. وکیلمدافع که براساس قوانین ایران همطراز قاضی محسوب میشود، سالهای سال پس از انقلاب حتا اجازهی ورود به محاکم قضایی را نداشت. اگر متهمی در پروندهاش تقاضای وکیل میکرد، بیشک اتهامی بر اتهامات خود افزوده بود.
این روز به خاطر میآورد که هر انسانی فارغ از رنگ و نژاد و مذهب از حقوق قانونی خود با بهرهمندی از مدافعین خبره به کمال استفاده کند. اما سوال این است که یک وکیل میتواند در ایران بهدور از بایدها و نبایدهای فراقانونی از حقوق موکلش دفاع کند.
هفتم اسفند ماه امسال در حالی از وکیل مدافع یاد میکند که تعداد زیادی از وکلای مدافع به دلیل داشتن پروندههای قضایی با جرم دفاع از حقوق موکلینشان خود نیاز به وکیل دارند.
به بهانه این روز اردوان روزبه با دکتر «محمد سیفزاده» وکیل و یکی از پایهگذاران کانون مدافعان حقوق بشر در ایران گفتوگویی کرده است.
به تازگی کتاب «ادبیات و فلسفه در گفتوگو» اثر «گادامر» منتشر شده است که او در سه فصل به بررسی اشعار گوته، هولدرلین و ریلکه پرداخته است. یکی دیگر از نشستهای هفتگی مرکز فرهنگی شهرکتاب تهران، ، به نقد و بررسی کتاب «ادبیات و فلسفه در گفتوگو» اختصاص داشت. این نشست با حضور بیژن عبدالکریمی، علی عبدالهی و زهرا زواریان مترجم کتاب برگزار شد.
گادامر در این کتاب با پرداختن به ارتباط ادبیات و فلسفه و با استفاده از روش هرمنوتیک در ارتباط با متن صحبت میکند و این پرسش را طرح میکند که آیا بر اساس نظریات زیباشناختی میتوان متن را فهمید یا خیر؟ کتاب را رابرت پاسلیک استاد زبان و ادبیات دانشگاه میشیگان آمریکا به انگلیسی ترجمه کرده است. او مجموعه مقالهها و سخنرانیهای گادامر را گردآوری کرده و بعضی از مطالب را در پاورقی کتاب نیز توضیح داده، پاسلیک هدف گادامر از این سخنرانیها را احساس خطر از گرایش جامعه ادبی آلمان به فرمالیسم میخواند، او میگوید: «گادامر با نقد ادبی و نظریهپردازیهای رایج در دانشگاهها مخالف است و اعتقاد دارد که این شیوهها نمیتواند ما را به شناخت حقیقت برساند. در این نشست بیژن عبدالکریمی با طرح این پرسش که فلسفه و ادبیات چیست و این دو چه نسبتی با هستی ما دارد؟ گفت: همین که میپرسیم فلسفه چیست وارد معرکه فلسفه میشویم اما بدون اتخاذ یک موضع فلسفی نمیتوانیم تعیین کنیم فلسفه چیست. یعنی یا باید کانتی باشیم یا هایدگری. هر پاسخی که برای این سوال برگزینیم تقدیر ما دگرگون خواهد شد. وقتی از نسبت میان ادبیات و فلسفه صحبت میکنیم، باید مشخص کنیم ادبیات و فلسفه کدام دوره مدنظر ماست. چرا که فلسفه و ادبیات هر دوره ویژگیهای خاصی دارد که باید به آن توجه کرد. وقتی از نسبت میان فلسفه و ادبیات صحبت میکنیم گویی میان آن دو شکاف وجود دارد و وقتی این شکاف را میبینیم به این معنی است که ادبیات و فلسفه هرکدام بازتاب ساحتی از وجود ماست.
بنابراین وقتی میان ادبیات و فلسفه شکاف وجود دارد در وجود ما هم شکاف وجود دارد. عبدالکریمی سپس به نقل قولی از کانت اشاره میکند که: «کانت میگوید ادبیات راهی است که ما را به ساحتی سوق میدهد که با مقولات علمی و متافیزیکی تفاوت دارد و انسان مدرن امروزی میتواند وجود تکه تکه خود را در ساحت تجربه شاعران به وحدت برساند و از بیهودگی و بیمعنایی رهایی یابد. به عبارتی دیگر ما در شعر میتوانیم به ذات حقیقت برسیم.» دیگر سخنران این مراسم علی عبدالهی مترجم ادبیات آلمانی درباره کتاب «ادبیات و فلسفه در گفتوگو» گفت: «ترجمه این کتاب از چند جهت برای ما اهمیت دارد، از یک جهت این کتاب درباره موضوعی نوشته شده که همواره مناقشهانگیز بوده است یعنی تعریف ادبیات و فلسفه و رابطه آن دو. دومین اهمیت آن این است که رویکرد گادامر درباره نقد شعر و شاعران بسیار تازه است و او در نقد تنها به خود متن تکیه میکند و برای ما ایرانیها که در نقد شعر به خود متن تکیه نمیکنیم راهگشاست. اهمیت دیگر این کتاب در این است که گادامر درباره سه شاعر برجسته آلمان که از چکادهای ادبیات و تفکر آلمان و جهان هستند صحبت میکند. من معتقدم کتاب در بخشهایی ایرادهایی دارد. گادامر گوته و هولدرلین را با این اعتقاد برای سخنرانیاش انتخاب کرده که معتقد است این دو گرایش زیادی به اسطورههای یونان پیش از سقراط دارند.
بیش از بیست سازمان حقوق بشر عرب با انتشار بیانیهای ضمن درخواست آزادی تمام بازداشتشدگان وقایع پس از انتخابات در ایران خواستار اقدامات فوری از سوی سازمان ملل متحد شدند.
در این بیانیه از دولت ایران خواسته شده که هر چه سریعتر به سرکوب معترضان و فعالان جامعه مدنی پایان دهد. در بخش دیگری از این بیانیه آمده است: «تهران بداند که جامعه مدنی دنیای عرب قاطعانه در کنار برادران و خواهران ایرانی خود که تنها به دلیل استفاده از حقوق بنیادینشان آنهم مطابق قانون اساسی خود ایران مورد حملات نامشخص، دستگیریهای خودسرانه، حبسهای طولانی و دادگاههای غیرعادلانه قرار گرفتهاند، ایستاده و خواهد ایستاد».
این بیانیه در حالی منتشر میشود که بر اساس گزارشهای منتشر شده از راهپیمایی۲۲ بهمن شماری از از مردم در سراسر ایران با حملات نیروهای ضد شورش و بسیجیان و افراد موسوم به لباس شخصی دستگیر، زخمی و یا کشته شدهاند.
مفهوم آزادی بیان و دموکراسی در جهان امروز مفاهیم پیچیدهای نیست اما سادگی این واژگان و رغبت هر انسان آزاده به دموکراسی برای عدهای از افراد و حاکمیتها خوشآیند نیست. آزادی بیان و دموکراسی همچنان که در واقعیت مفهوم مقدس و ارزشمند خود را دارد، در فضای مجازی نیز از تقدس و ارزشی والا برخوردار است.
در این فضای مجازی نیز ناخوشآیندی دموکراسی برای برخی حکومتها چون جمهوری اسلامی ایران، عربستان، چین و برخی دیگر، دردسرهایی را برای کاربران اینترنتی موجب میشود که پدیده «فیلترینگ» و «برخورد» از جمله این مشکلات هستند. فیلترینگ عمر طویلی در ایران ندارد اما در دیگر نقاط دنیا از آن به طور اختصاصی در شبکهها و نرمافزارهایی استفاده میشود که امکان سواستفاده از کودکان و نوجوانان (بطور مثال سواستفاده جنسی) وجود دارد. در این صورت والدین با خرید نرمافزارها که در حال حاضر رایجترند و یا استفاده از شبکههایی که دسترسی به این وبسایتها را محدود میکنند، امکان هرگونه سواستفاده از این طریق را از بین میبرند.
متاسفانه با از کنترل خارج شدن فیلترینگ و دسترسی نهچندان مشکل حکومتها به آن، بر وسعت دامنه مشکلات این پدیده برای کاربران اینترنتی افزوده شده است.
تکنولوژی فیلترینگ که مورد استفاده شبکه دیتا و مخابرات ایران برای این امر است بیشتر ساخت و طراحی کشور چین را دارد. نکته جالب و قابل توجه این است که نقطه مقابل این تکنولوژی یعنی نرمافزارها و تکنیکهای عبور از فیلترینگ نیز ۹۰ درصد مربوط به این کشور هستند.
در ایران و در ابتدای کار قرار بر این بود تا سیستم فیلترینگ تنها سایتها و مراکز مستهجن، پورنوگرافیک و جنسی را دربرگیرد اما با گذشت زمان مشخص شد که هدف اصلی وارد کردن این تکنولوژی به کشور، از کار انداختن سایتها و مراکز مخالف حکومت دینی بوده است. طرح بسیار هوشمندانه پیش رفت و پس از مسدود سازی حدود ۶ میلیون وبسایت پورنوگرافیک و جنسی و پس از گذشت دو سال کمکم فیلترینگ وبسایتها و پایگاههای اینترنتی مخالفان حکومت آغاز شد. اکنون پس از هشت سال این طرح به نقطهای رسیده است که وبلاگها بطور جداگانه (از میان میلیونها وبلاگ فارسی زبان) فیلتر میشوند و پایگاه منتقدان حکومت و دولت و سایتهای اشتراکگذاری فارسی موسیقی و هم چنین پایگاههای اینترنتی فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی مجازی چون فیسبوک (Face book)، مایاسپیس (My Space)، کلوب داتکام (که دوبار بر آن فیلترینگ اعمال شد ولی با اجرای دستورات دادستانی تهران مبنی بر سانسور شدید کاربران، رفع فیلتر شد) و حتی سایتهای به اشتراکگذاری عکس و ویدیو چون فلیکر (Flicker) و یوتوب (You tube) نیز با فیلترینگ از دسترس عمده کاربران خارج میشوند.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که وبسایتهای فیسبوک و یوتوب چندین بار فیلتر و رفع فیلتر شدهاند. به عقیده برخی کاربران این امر به دلیل عدم وجود محتوی حساسیتزا برای حکومت است که البته این عناوین نیز غالبن دیده میشوند. اما نظریه دیگری که طرفداران بیشتری نیز دارد ابراز میدارد که نهادهای حکومتی سانسور کننده اینترنت با بازگذاشتن فضای این پایگاهها برای کاربران به آنها فرصت ابراز عقیده میدهند و سپس به قلع و قمع آنها میپردازند. روشی که سازمانهای اطلاعاتی ایران چون اطلاعات سپاه پاسداران در سالیان اخیر بطور محسوسی و در اکثر فضاها برای شناسایی و سرکوب مخالفان نظام از آن استفاده کردهاند. رفع فیلترینگ و فیلترینگ مجدد اخیر وبسایت فیسبوک (که بهتازگی محبوبیت غیرقابل تصوری بین ایرانیان پیدا کرده است) میتواند صحهگذار این فرضیه باشد.
باید گفت که وزارت اطلاعات ایران پس از به وجود آمدن سپاه پاسداران، در امور اطلاعاتی و امنیتی تقریبن خلع ید شده است و حالتی سمبولیک به خود گرفته است.
سیستم جدید فیلترینگ در ایران:
درحالیکه سیستمهای قدیمیتر فیلترینگ از عهده مسدودسازی و غیرقابل دسترسکردن تعداد بیشماری پایگاه اینترنتی برآمدهاند اما این سیستمها نتوانستهاند تمام خواستههای مسوولین امر را در جهت فیلتر کردن وبسایتهای مورد نظر و عدم اجازه دورزدن فیلترینگ برآورده کنند. بنابراین دستگاه امنیتی کشور به فکر استفاده از یک سیستم جدید برای این کار افتاده است. سیستم «بانک جامع اطلاعات ملی فیلترینگ» که بنابه گفته مسوولین دیتا، تنها دیشهای ماهوارهای میتوانند از این سیستم فرار کنند، تکنولوژی جدیدی است که در کشور اجرا میشود و ترکیبی از دو سیستم فعلی موجود فیلترینگ یعنی فیلتر بر اساس کلیدواژه و فیلتر بر اساس محتوی وبسایت است. بانک اطلاعات فیلترینگ در حقیقت با استفاده از روبات نرمافزاری و نیروی انسانی به جستجوی وبسایتهای مورد نظر میپردازد. پس از اینکه روبات وبگاههای مورد نظر را شناسایی کرد لیست تهیه شده به دست گروهی از نیروهای انسانی چون پزشک، روانپزشک، روحانی، جامعهشناس، سربازان گمنام (نیروهای امنیتی) و… سپرده میشود تا بررسی نهایی را در جهت اجرای فیلترینگ وبسایتهای مورد نظر اعمال کنند. تمامی مراکز ارایهدهنده خدمات اینترنت باید با اتصال به این بانک اطلاعات و بهروز کردن لیست وبگاههای فیلتر شده، از دسترسی کاربران به این پایگاهها جلوگیری کنند. نکته مهم دراین سیستم استفاده از نیروی انسانی است که خطر اعمال سلیقه شخصی بر مدیریت فیلترینگ را دربر دارد. بانک جامع اطلاعات فیلترینگ چندین ماه است که رسمن آغاز بکار کرده است و آثار آن را میتوان بر شبکه اینترنت داخل کشور مشاهده کرد و همان گونه که پیشبینی میشد با ارایه این سیستم، حجم عظیمی از وبسایتها و وبلاگها تحت سیطره فیلترینگ در آمده است.
فیلترینگ و رفع فیلترینگ وبسایت فیس بوک در آستانهی انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری:
وبسایت اجتماعی فیسبوک (Facebook) که در چندماه اخیر جمع عظیمی از کاربران ایرانی را همگام با کاربران دیگر نقاط دنیا جذب خود کرده است پایگاهی اینترنتی بزرگی جهت ارتباط با دوستان، آشنایان، اعضای خانواده و همچنین فعالیتهای اجتماعی تحت وب و حتی دنیای غیر مجازی (واقعی) است. این وبسایت که چندین مرتبه تحت سیطره فیلترینگ رفته است در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران در ۲۳ ماه می سال جاری فیلتر شد و تنها سه روز بعد یعنی ۲۶ می رفع فیلتر شد. علت فیلترینگ تکمیل شدن بانک اطلاعات جامع فیلترینگ و مبدل شدن وبسایت فیسبوک به ستاد انتخاباتی یکی از نامزدهای انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، میرحسین موسوی، از سوی طرفدارانش بود اما اینکه چرا بعد از مدتی در آستانه انتخابات فیلتر شد علت دیگری را باید بیان کرد.
همانطور که گفته شد؛ رویه نهادهای امنیتی در چند سال اخیر از بگیروببند ضربتی صرف آگاهی از وجود موردی خلاف عقیده آنها؛ به نظارت پنهان، شناسایی عوامل و اعضای شبکه، مدرکگیری حین ارتکاب جرم و سپس قلعوقمع تغییر یافته است. بر این اساس نهادهای امنیتی ایران با رفع فیلترینگ اولیه (چند ماه قبل از اعمال فیلترینگ مجدد در ۲۳ می ۲۰۰۹) فضا را برای عضویت کاربران داخل و رصد افکار و گفتار آنها و همچنین ارتباطات آنها با همدیگر و آگاهی از عقاید سیاسی آنان باز گذاشتند. بدیهی است که دستگاه امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی در طول این مدت اگر از جاسوس در بین کاربران (به عنوان دوست یا Friend) نیز استفاده نمیکردند بهدلیل اطمینان بالای کاربران به امنیت فیسبوک و عدم رعایت نکات ایمنی در حفظ اطلاعات و اسرار شخصی، میتوانستند اطلاعات بیشماری از وضعیت کاربران مورد نظر خود بدست بیاورند که همینطور هم شد.
اما سه روز بعد از فیلترینگ ۲۳ می ۲۰۰۹ فیس بوک رفع فیلتر شد. دلیلی که برای این امر میتوان بیان کرد این است که صدای اعتراض ایجاد شده توسط کاربران که در میان آنها حجم قابل توجهی از اصحاب رسانه (خبرنگار، روزنامهنگار، مجری، بازیگر، دست اندرکار رادیوها و تلویزیونهای خارج از کشور و…) نیز حضور دارند، به رسانهها کشیده شد و به دلیل پوشش خوب خبری و فیدبک منفی این قضیه برای جناح حاکم (دولت محمود احمدینژاد) در آستانهی انتخابات، فیسبوک در روز ۲۶ می ۲۰۰۹ رفع فیلتر شد.
فیلترینگ مجدد فیسبوک پس از انتخابات ریاست جمهوری:
پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایران و به قدرت رسیدن مجدد محمود احمدینژاد و اعتراض حجم کثیری از مردم به نتایج انتخابات مبنی بر وقوع تقلب و تخلف گسترده، فیسبوک به پایگاه اعتراضی مخالفان دولت محمود احمدینژاد و در هفتههای اخیر مخالفان حکومت ایران تبدیل شده است. با این رویه این پایگاه از روزهای پس از انتخابات تاکنون از سوی حکومت ایران فیلتر شده است و با اوجگرفتن اعتراضات به نظر نمیرسد به زودی از سیطره فیلترینگ خارج شود. اقدامات حکومت در جهت فیلترینگ اکثر وبسایتها، وبلاگها و پایگاههای اینترنتی با شدت هرچه تمامتر در حال جلو رفتن است و دستگاه قضایی حکومت بابه اجرا گذاشتن قانون نوپای «جرایم رایانه ای» وعده برخورد جدی با متخلفان و توزیعکنندگان فیلترشکن را داده است.
ورود رسمی سپاه پاسداران:
ابتدا باید گفت که وزارت اطلاعات ایران پس از به وجود آمدن سپاه پاسداران، در امور اطلاعاتی و امنیتی تقریبن خلع ید شده است و حالتی سمبولیک به خود گرفته است. در حقیقت تمامی امور امنیتی کشور به دست سپاه پاسداران صورت میپذیرد. سپاه پاسداران که کمی پس از انقلاب بهمن ۵۷ اعلام موجودیت کرد و به عقیده برخی برای نابودی و تضعیف ارتش بنا نهاده شد، نهاد قدرتمندی در بیشتر زمینهها از جمله تکنولوژی و الکترونیک است. ورود سپاه پاسداران به مقوله اینترنت از زمانی آغاز شد که وزارت اطلاعات از عهده کنترل فضای اینترنت و وبسایتها عاجز شد و ناچارن فرماندهی این مقوله را به سپاه سپرد. در یک کلام باید گفت کنترل اینترنت در کشور و برخورد با (به گفته مقامات حکومتی) متخلفان در این حوزه با سپاه پاسداران است. در این بین قوه قضاییه نیز نقش کوچکی را بازی میکند: بازوی قلع و قمع آشکار.
البته این نقش با ورود رسمی سپاه به جنگ و برخورد با وبسایتهای اینترنتی کمی کمرنگ شده است. سپاه پاسداران با راهاندازی وبسایت و تهیه و پخش برنامههای تلویزیونی مبنی بر کشف و انهدام شبکههای تولید محتوای مستهجن در اینترنت فعالیتهای پشت پرده خود را در این زمینه کنار نهاد و رسمن تهاجم خود را به اینترنت اعلام کرد. سپاه تلاش میکند در وبسایت «گرداب» با منتشرکردن اعلامیههای ازهم پاشیدگی مراکز اینترنتی مستهجن و خلاف دین و حکومت به شیوه کهنهترساندن، اعلام کند که اینترنت تحت کنترل ماست. سپاه تلاش میکند تا با معرفی مکرر «پروژه هلندی» و «هاگانا» و سایر پروژههای ساختگی، مردم را از خطرات عدم کنترل فضای مجازی آگاه کند. برخورد رسمی و فیزیکی سپاه با شبکههای پورنوگرافیک فارسی در فضای مجازی نشانه عجز حکومت از مقابله با این گونه موارد است. هم چنین بهراه انداختن بحث اینترنت داخلی و ملی گویای تمایل خودخواهانه حکومت به کنترل اطلاعات و فضای مجازی مورد استفاده کاربران است.
قوه قضاییه بطور رسمی اعلام کرد که با نزدیک شدن به دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هرگونه تخریب و جوسازی و سایر اعمالی که به حیثیت انتخابات لطمه میزند را در شبکه اینترنت و وبسایتها و وبلاگهای ایرانی کنترل کرده و با آنها برخورد میکند که این امر با تصویب قانون جرایم رایانهای پس از انتخابات و وقایع بعد از آن شدت بیشتر به خود گرفت، به ویژه که نقش برخی شرکتهای اروپایی در کنترل فضای اینترنت توسط حکومت فاش شد. شرکت «نوکیا- زیمنس» با فروختن تجهیزات کنترل اینترنت از جمله کنترل نامههای الکترونیکی، چت و… این امکان را به حکومت اسلامی ایران داد تا بدون قطعکردن شبکه اینترنت (کاری که در اینگونه مواقع تا آن زمان بطور روتین انجام میشد) و تنها با کاهش سرعت آن به کنترل، شنود و شناسایی اینترنتی مخالفین بپردازد.
فیلترینگ معکوس:
بحث دیگری که در زمینه فیلترینگ میتوان انجام داد بحث فیلترینگ معکوس است. اما فیلترینگ معکوس به چه معنی است؟ فیلترینگ معکوس به عدم اجازه دسترسی به پایگاههای اینترنتی توسط کشورها و شرکتهای خارج از ایران گفته میشود. برای مثال شرکت گوگل برخی از خدمات خود مانند پیادهسازی نرمافزارهای این شرکت را به روی کاربران داخل ایران مسدود کرده بود. دلیل این امر تحریمهای اعمال شده از سوی ایالات متحده و جامعه بینالملل بر ایران است. فیلترینگ معکوس درماه دسامبر سال ۲۰۰۹ میلادی از سوی باراک اوباما رییس جمهور ایالات متحده و در پی اعتراضات گسترده پس از انتخابات ریاست جمهوری و در جهت کمک به مبارزان و دموکراسیخواهان داخل ایران در دسترسی به نرمافزارهای ضروری لغو شد.
راههای عبور از فیلترینگ:
برای عبور از فیلترینگ راههای متنوعی وجود دارد که در این قسمت بطور بسیار خلاصه به دو راه ساده و محبوب کاربران داخل کشور اشاره میشود.
راه اول: که راه قدیمی و تقریبن از دور خارج شده است استفاده از صفحات و پایگاههایی است که خود به عنوان فیلترشکن عمل میکنند، یعنی کاربر با ورود به آنها و نوشتن آدرس مورد نظر خود در قسمت مربوطه به وبسایت فیلتر شده دسترسی مییابد. ایرادی که این روش دارد و اکنون نیز بطور مشخصی موجب از دور خارج شدن آن شده است، فیلتر شدن خود این صفحات است. از دیگر اشکالات این روش میتوان به کمبودن سرعت بالا آمدن صفحات با توجه به پهنای باند اندک اینترنت در ایران، ناشناخته بودن و ناسازگار بودن برخی از آنها با سیستم عاملهایی چون ویندوز ویستا و دارا بودن وبافزارها و بدافزارهای خطرناک و انواع ویروسها و کرمهای اینترنتی اشاره کرد.
راه دوم: روشی جدیدتر و نوین که در آن از نرمافزارهای فیلترشکن بجای صفحات فیلترشکن استفاده میشود. نرمافزارهایی چون Ultrasurf،Free Gate ، Gpass و… از محبوبترین این نرمافزارها هستند. جدیدترین نرمافزار فیلترشکن نرم افزار «نسیم» رادیو فردا و نرم افزار «پرواز» صدای آمریکا است که آن نیز بر اساس تکنولوژی Free Gate طراحی شده است. در مورد نرم افزار Ultrasurf باید گفت که متاسفانه مراکز فیلترینگ داخل کشور به نحوی که هنوز مشخص نشده است به پورتهای این نرمافزار دسترسی پیدا کردهاند و هر از چند گاهی در صورت بهروز نشدن، این نرمافزار را از کار میاندازند. در ارتباط با نرم افزار Gpass نیز باید به این نکته اشاره کرد که این نرمافزار طوری طراحی شده است که فایلهای تصویر و بعضن ویدیویی کاربران استفادهکننده را برای طراحان و مراکز نامشخص دیگری، بدون اجازه کاربر ارسال میکند. بدین ترتیب این نرمافزار یک نرمافزار جاسوسی محسوب شده و با اطلاعرسانی به کاربران استفاده از آن بسیار محدود شده است اما هنوز هم کاربران ناآگاه دیگری در کشور از این نرمافزار استفاده میکنند. برای دور زدن فیلترینگ معکوس هم میتوان از این نرمافزارها استفاده نمود که کاربر را به عنوان یک کاربر خارج از ایران معرفی میکنند و در نتیجه کاربر میتواند به راحتی فیلترینگ معکوس را دور بزند. راههای متنوع و نسبتن مشکل دیگری نیز برای رهایی از فیلترینگ وجود دارد که به آنها نمیپردازیم.
در انتها باید گفت که فیلترینگ در کشور ایران در حال طیکردن سیر نوینی است و برای رهایی از آن باید بهروز بود و از تکنولوژیهای جدیدی که هر از چندگاهی ابداع میشوند جهت دور زدن فیلترینگ استفاده کرد. از روزی که سیستم فیلترینگ در کشور اجرا شده است تا به امروز دیدهایم که با کاهش دسترسی به اطلاعات و دنیای آزاد مجازی، نه تنها از محبوبیت وبگاههای اطلاعرسانی و ناشر دموکراسی و آزادی بیان کاسته نشده است بلکه با افزایش هیجان دسترسی به اطلاعات بدور از سانسور، محبوبیت روزافزونی برای این پایگاهها به وجود آمده است. به یاد داشته باشیم که اشتباه بزرگ حکومتهای خودخواه؛ در سرکوب با توسل به زور آزادی بیان، آزادی فردی، آزادی اجتماعی و آزادی مطبوعات بوده است که هرگز سد راه آزادی بیان نشده است.
مشاور رسانهای محمود احمدینژاد اعلام کرد که در جنبش سبز، هشت میلیون جوان متخصص و جویای علم و دانش وجود دارد. مهدی کلهر در گفتگو با خبرگزاری مهر با اشاره به انتخابات ریاست جمهوری و حوادث پس از آن افزود: « مواردی که من راجع به سبزها گفتم کسی قبل از من در صدا و سیما نگفته بود. یادم می آید همه سکوت کردند. بنده دو هفته بعد از انتخابات به رادیو گفتگو رفتم. می خواستم به تلویزیون بروم اما آقای ضرغامی به من اجازه نداد تا یکی دو ماه بعد.» وی افزود: «هشت میلیون نفر از جنبش سبز افراد متخصص یا جوانان جویای علم و تخصص هستند که نمیتوان آنها را حذف کرد. ۸ میلیون را متاسفانه چند ماه پیش در اتوبوس خود سوار نکردیم و راننده آنها خودش را با برآوردهای غلط بیرون انداخته است. نگران هستم که این ۸ میلیون نفر که بسیار متفرق و سلائق گوناگون دارند را راننده دیگری بر اتوبوس دیگری سوار کند. اتوبوسی غیر از اتوبوس نظام.» آقای کلهر با بیان اینکه «جنبش سبز قابل حذف نیست» یادآور شد: «لایه میانی موج سبز جزء متخصصان و اندیشمندان دوست داشتنی کشور هستند و باید به آنها احترام گذاشت» وی در ادامه گفت: «یک صاحبنظر سیاسی و اصولگرا می گوید اصلاحات مرد. واقعا این حرف به چه معنی است. در این شرایط نباید به متفکری مثل حجاریان بی احترامی کرد که اجر آن و امثال آن بسیار بیشتر از عافیت طلبیهای برخی دیگران است.»
مشاور رییس دولت ایران همچنین با تاکید بر اینکه از نتیجه انتخابات و پیروزی احمدی نژاد به هیچ عنوان شوکه نشده است گفت: « ۵ شب قبل از رای گیری تعداد رای احمدی نژاد ۲۵ میلیون نفر بود که چهار میلیون آن را در مناظره با موسوی از دست داده بود وگرنه حدود ۳۰ میلیون رای داشت. احمدی نژاد برخلاف مناظره با دکتر محسن رضایی که یک مناظره منطقی بود در مناظره با موسوی خوب عمل نکرد.» این برای نخستینبار است که یک مقام نزدیک به دولت از جنبش سبز و طرفداران آن سخن به میان آورده است. پیش از این محمود احمدینژاد طرفداران این جنبش را «خس و خاشاک» و «بزغاله» خوانده بود.
ندا آقاسلطان دختر سادهای بود که نمیدانست بعد از فیلمی که بازی میکند و در آن خودش را به مردن میزند در آمبولانس واقعن کشته میشود.
آقای کلهر در بخش دیگری از اظهارات خود ادعا کرد که ندا آقاسلطان «دختر سادهای» بود که «نمیدانست بعد از فیلمی که بازی میکند و در آن خودش را به مردن میزند در آمبولانس واقعن کشته میشود.» وی در ادامه گفت: « به معنای اسم ندا آقاسلطان توجه کنید. ترجمه اسمش به انگلیسی میشود «فریاد آقای شاه» یعنی این مملکت با سابقه ۳۰ سال جمهوری به جایی نرسید و باید آقای رضا پهلوی برگردد!! آنها نمی دانستند که سلطان در فارسی دیگر این بار را ندارد. تا قاجاریه این بار را داشت اما از قاجاریه به بعد کلمه سلطان دیگر این بار را از دست داد و بیشتر این لفظ به زنان اتلاق می شود.» آقای کلهر همچنین موضوع قتل ندا آقاسلطان را از «مظاهر» جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی عنوان کرده است.
شبکه تلویزیونی الجزیره در خبری از وقوع زلزله هشت و نیم ریشتری در سواحل شیلی و احتمال وقوع سونامی خبر داد.
این شبکه لحظاتی پیش در خبری فوری اعلام کرد که زلزله هشت و نیم ریشتری در سواحل شیلی رخ داد که منجر به تلفات جانی نیز شده است. همچنین به احتمال وقوع سونامی در سه کشور شیلی، پرو و اکوادور هشدار داده شده است.
دعوت دوباره از «علی کریمی» و پاسخ مثبت او برای بازگشت به تیم ملی بازتابهای فراوانی را در سایتهای مختلف خبری داشته است.
کنفدراسیون فوتبال آسیا نسبت به دعوت علی کریمی به تیم ملی ایران واکنش نشان داد. در مطلبی که در این خصوص روی خروجی سایت این کنفدراسیون قرار داده شده، آمده است: سرمربی تیم ملی فوتبال ایران با دعوت دوباره علی کریمی به این تیم، هواداران فوتبال این کشور را با شوک خبری جدیدی روبرو کرد.
در ادامه این مطلب آمده است: «افشین قطبی در فهرست جدید خود با دعوت از کریمی که از تیم ملی ایران خداحافظی کرده است، همه را شگفت زده کرد».
کریمی بعد از آخرین بازی تیم ملی ایران در مرحله انتخابی جام جهانی ۲۰۱۰ از این تیم خداحافظی کرد. بر اساس این گزارش، دعوت کریمی تنها تغییر مهم فهرست جدید تیم ملی فوتبال ایران نیست، بازگشت ابراهیم میرزاپور و حذف وحید طالب لو، خط خوردن حسین کعبی، دعوت از ایمان مبعلی و نبودن نام بازیکنانی مانند فرهاد مجیدی و محسن خلیلی که در روزهای اخیر موفق ظاهر شده بودند، میتواند محور واکنش رسانهها و طرفداران تیم ملی ایران در روزهای آینده باشد.
قرار داشتن دیدارهای مرحله مقدماتی جام ملتهای آسیا در تقویم فدراسیون بین المللی فوتبال باعث شده است تا سرمربی تیم ملی ایران، جواد نکونام و مسعود شجاعی را به اردوی آمادگی این تیم فراخواند.
رتبهبندی دانشگاههای جهان در فوریه ۲۰۱۰ بر اساس وبومتریک اعلام شد که دانشگاههای برتر دنیا در این ردهبندی به کشور آمریکا اختصاص یافته و دانشگاه تهران به عنوان برترین دانشگاه ایران چند پله صعود داشته است.
رتبه بندی «وبومتریک» که دانشگاههای جهان را بر اساس ارزیابی آموزشهای برتر در وب، حجم، قابلیت دید و اثر (impact) صفحات وب منتشر شده توسط دانشگاهها و منابع اطلاعات و تفسیر آنها رتبه بندی میکند در فوریه ۲۰۱۰ میلادی منتشر شد. بر اساس این رتبه بندی جدید ۱۰ دانشگاه برتر از میان ۸ هزار دانشگاه برتر جهان، که بر اساس حجم وب سایت، قابلیت دید، غنای مطالب منتشر شده و پژوهشگران سنجیده شدهاند به طور کامل به ایالات متحده آمریکا تعلق دارد.
همچنین دانشگاه تهران با رتبه ۸۷۳ در بین هزار دانشگاه اول جهان قرار دارد.
توجه روزافزون مردم به نقش حیاتی ویتامینها و املاح معدنی، این روزها سودهای کلانی را نصیب کمپانیها و تولید کنندگان اینگونه محصولات کرده است و انبوه بستههای شکیل و رنگارنگ ویتامینها، پروتئینها و محصولاتی از این دست، در قفسههای بسیاری از سوپرمارکتها، داروخانهها، و ویتامینشاپها گویای این مدعاست.
البته با افزایش تولیداتی از این دست، هر روزه مراکز معتبر تحقیقاتی و دانشگاهی نتیجه یافتههای خود را درخصوص تاثیر ویتامینها بر سلامت انسانها منتشر کرده و همواره به استفاده از میوههای طبیعی نیز تاکید میکنند. ولی یکی از معدود محصولاتی را که هیچوقت بر قفسه فروشگاهها نخواهیددید، «جوسپلاس» است که ترجیح میدهد بهطور مستقیم و از طریق اینترنت در اختیار مشتریانش قرار بگیرد.
جوس پلاس چیست؟
یک مکمل مغذی و عصاره هفده نوع سبزی و میوه است که خواص معجزهآسای آن همواره مورد توجه مراکز درمانی و تحقیقاتی معتبر جهان قرار گرفته است.
جلوگیری از سرطان، تقویت سیستم دفاعی بدن، پیری زودرس، پیشگیری از ابتلا به بیماریهای قلبی و امراض مزمن، درمان عفونت، کمک به کاهش کلسترول، افزایش دید، ایجاد انرژی و نشاط، محافظت از آسیبهای ژنتیکی و جلوگیری از اِسترس و خواص متعدد دیگر، قرصهای «جوس پلاس» را از دیگر تولیدات مشابه، متمایز کرده است. اخیرن دانشگاههای پزشکی اتریش، توکیو، سیدنی استرالیا، آریزونا، فلوریدا، و دانشگاه تگزاس، نتیجه تحقیقات خود در خصوص فواید مصرف «جوس پلاس» منتشر کردهاند.[۱]
جوس پلاس عصارههای غیرمایع خود را به صورت کپسول در دو رده «اورکارد (میوه)» و «گاردن» (سبزی) تقسیمبندی شده و کپسول «اورکارد» حاوی عصاره میوههای سیب، پرتغال، آناناس، گیلاس، هلو، پاپایا و آلوچه است و کپسول «گاردن» عصاره سبزیها، گیاهان و غلاتی نظیر هویج، جعفری، لبو، براکلی، کلم، اسفناج، گوجهفرنگی، کلمپیچ، سبوس برنج و سبوس جو را شامل میشود که آنزیمها، فیبرها و آنتیاکسیدانهایی را نیز در خود دارد. [۲]
از دیگر تولیدات «جوس پلاس» میتوان به نوشیدنی مغذی و انرژیزای «کامپلیت» اشاره کرد که با دو طعم، شکلات و وانیل به بازار عرضه شده و به گفته تولیدکنندگان آن، جایگزین مناسبی برای صبحانه نیز هست.
قرصهای موسوم به تاکستان، دیگر محصولی است که اخیرن در لیست فروش محصولات جوس پلاس قرار گرفته و عصاره میوههایی نظیر انگور، زغال اخته، کرنبری و یا قرهقاط، شاهتوت، تمشک، بیلبری، کشمش قرمز و سیاه، و الدربری در آن وجود دارد. براساس یافتههای علم پزشکی، میوههای دانه قرمز، سرشار از انتی اکسیدان هستند و باعث ترمیم سلولهای آسیب دیده توسط رادیکال های آزاد، جلوگیری از سرطان و جلوگیری از انواع عفونتها میشود.
سازندگان «جوس پلاس» بر این باورند که مصرف روزانه هفده نوع میوه و سبزی، مقرون به صرفه و یا عملی نیست، و بدین ترتیب مصرف روزانه چهار کپسول جوس پلاس، جای هیچگونه نگرانی برای مصرفکنندگان اش باقی نمیگذارد
سازندگان «جوس پلاس» بر این باورند که مصرف روزانه هفده نوع میوه و سبزی، مقرون به صرفه و یا عملی نیست، و بدین ترتیب مصرف روزانه چهار کپسول جوس پلاس، جای هیچگونه نگرانی برای مصرفکنندگان اش باقی نمیگذارد.
شیوه منحصر به فرد و فرآیند تولید پودر کنستانتره میوه «جوشپلاس» مورد تایید سازمان ایمنی آمریکا و مرکز علوم آمریکا قرار دارد. و درآمد سالیانه از محل فروش قرصهای «جوس پلاس» صرف تجهیز و درمان یکی از بزرگترین مراکز درمان سرطان کودکان در ایالت تنسی آمریکا میشود. بیمارستان «سِنتجوود» واقع در شهر ممفیس، یکی ازمصرفکنندگان محصولات «جوس پلاس» است. این مرکز درمانی و تحقیقاتی، با این شعار که «هیچ کودک سرطانی نباید در سپیدهدم زندگی غروب کند»،در سال ۱۹۶۲ توسط «دَنی تاماس» دایر شد. و جووس پلاس، با کمکهای مالی هر ساله خود به این بیمارستان، باعث شده که خانواده کودکان سرطانی که به این مرکز مراجعه میکنند، هزینهای بابت درمان فرزندان خود پرداخت نکنند. [۳]
وقوع دو انفجار در ایالت سرحد پاکستان صبح امروز (شنبه) هشت کشته و ۳۵ زخمی برجا گذاشت.
مقامهای محلی پاکستان اعلام کردند که بر اثر یک حمله انتحاری در مقابل ساختمان مرکز پلس شهر «کرک» ایالت سرحد شش تن کشته شدند و این مرکز نظام به کلی ویران و خسارتهایی نیز به ساختمانهای اطراف وارد کرد.
همچنین در دومین انفجار، بمبگذاری در اسماعیلخان سرحد نیز به کشته شدن دو تن منجر شد.هنوز هیچ شخص یا گروه مسوولیت این حملات را بر عهده نگرفته است
هفتم اسفند ۱۳۰۳خورشیدی برابر با زادروز «امیرحسین آریانپور» نویسنده، فرهنگنویس، مترجم و استاد دانشگاه ایرانی بود. او در سه زمینه، انسانشناسی، جامعهشناسی و حقیقتشناسی گامهای ارزندهای برداشته و کار عظیم او تدوین «فرهنگ تفصیلی علوم اجتماعی» در حوزه فرهنگ، فلسفه و جامعهشناسی، به چهار زبان فارسی، انگلیسی، فرانسه و آلمانی است.
«امیرحسین آریانپور»، در هشتم اسفند سال ۱۳۰۳ در تهران و خانوادهای اهل علم به دنیا امد. او در چهار سالگی خواندن و نوشتن را با کمک پدر و مادر اموخت. کوشش بسیار او برای خودسازی سبب شد که شخصیت وی از همان ابتدای کودکی شکل بگیرد، به طوری که در ۱۴ سالگی اولین سخنرانیاش را برای دانش آموزان همسن خود انجام داد .
او با برگزاری سخنرانیها و تاسیس انجمنهای مختلف سعی میکرد فرهنگ هماندیشی و همآموزی را در دانش آموزان و پژوهندگان بوجود آورد. امیرحسین در کنار درس به ورزش هم علاقه بسیار داشت، چنانچه در سال ۱۳۲۱ نفر اول مسابقات بوکس جوانان خراسان شد و در سال ۱۳۲۲ مقام دوم مسابقات وزنه برداری قهرمانی کشور همچنین در سال ۱۳۲۳ مقام اول مسابقات وزنهبرداری چند ملیتی خاورنزدیک را کسب کرد . در دههی ۱۳۲۰ بی وقفه در دورههای دانشگاهی علوم اجتماعی و سیاسی،فلسفه، علوم تربیتی، ادبیات انگلیسی و دکترای رشتهی علوم اجتماعی راهی دانشگاه آمریکایی بیروت و پس از آن دانشگاه پرینسون ایالات متحده آمریکا شد. اما قبل از اتمام دورهی دکترا به وطن بازگشت. آریانپور پس از بازگشت به ایران باز هم از آموختن بازنایستاد و در رشتههای ادبیات فارسی، فلسفه و علوم تربیتی در مقطع دکترا به تحصیل پرداخت.
وی در تمام دوران حیات خود به دانشپژوهی ادامه داد. آریانپور در ضمن تحصیل به تدریس نیز اشتغال داشت. تاکید او بر آزادی بیان و اندیشه سبب میشد که او با شاگردان خود به تبادل نظر بپردازد. با وجود استقبال پرشور دانشجویان به علت ذهن حقیقت طلب و طغیانگر آریانپور و مخالفت آشکار وی با رژیم دیرین اغلب موقعیت دانشگاهی و جانی وی به خطر میافتاد بدین ترتیب به تدریج در سال ۱۳۲۹ از دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران، در سال ۱۳۳۵ از موسسهی علوم اداری دانشگاه تهران، در سال ۱۳۲۴ از دانشسرای عالی، در سال ۱۳۴۴ از دانشکدهی ادبیات دانشگاه ملی، در سال ۱۳۴۷ از موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران و در سال ۱۳۵۵ از دانشکدهی الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران اخراج شد.
وی با شناخت کافی که از زبانهای ایران باستان داشت توانست صدها معادل فارسی را جایگزین واژههای بیگانه سازد، معادلهایی که امروز به صورت واژههایی متداول در آمدهاند. تسلط او بر زبانهای انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، یونانی و آشنایی با عربی و لاتین و نیز توانایی او در ساختن معادلهای فارسی او را بر آن داشت تا در صدد تالیف فرهنگ واژههای چهار زبانهی تفصیلی برآید که در مدت زمانی بیش از چهل سال به طول انجامیده و بیشک، یکی از مهمترین آثار فرهنگ تفصیلی علوم در زبان پارسی و یکی از گرانبهاترین و بزرگترین آثار امیرحسین آریانپور است که حاوی سیصدهزار فیش بوده و تاکنون انتشار نیافتهاست. او در جامعه شناسی دیدگاهی ماتریالیستی داشت.
از دیگر آثار او میتوان به «آیین پژوهش»، «بزرگمردان تاریخ»، «جامعهشناسی هنر»، «دو منطق: ایستا و پویا»، «در آستانه رستاخیز» در باب دینامیسم تاریخ، طبیعت، حیات، منشأ و تکامل آن اشاره کرد.
امیرحسین آریانپور همچنین پسرخاله «سهرابسپهری» شاعر بزرگ معاصر و نوه «نایبحسین کاشی» است.
سرانجام امیرحسین آریانپور در روز دوشنبه هشتم مرداد ۱۳۸۰ در تهران درگذشت. پیکر وی در بهشت زهرای تهران و در آرامگاه خانوادگی آریانپور به خاک سپرده شد .
نشریه توقیفشده «همت» همچنان برای شهرستانها منتشر میشود.
با وجود این که نشریه «همت و موج اندیشه» به دلیل انتشار مطالب و عکسهای مشکوک با اظهار نارضایتی مقامات عالی رتبه نظام تعطیل و دستگاه قضایی مامور به برخورد با عوامل آن شد اما خبرهای رسیده از تحرکات دوباره برخی عوامل این نشریه خبر میدهند.
به گزارش جهاننیوز ،عوامل این نشریات که با حمایتهای ویژه پشتیبانی میشوند، درحال حاضر با وجود توقیف شدن به فعالیت زیرزمینی خود ادامه میدهند. برهمین اساس، اطلاعات رسیده حکایت از آن دارد که بستههای حاوی دو شماره جنجالی این نشریه به استانهای مختلف کشور به خصوص مراکز و انجمنهای سیاسی، دانشجویی ارسال شده است.
جالب اینکه در محل آدرس نویسنده همان آدرس دفتر پیشین مجله درج شده است. این درحالی است که عوامل انتشار این نشریه تلاش بسیاری را برای ابراز بیگناهی و بیاطلاعی خود انجام دادهاند اما در واقع امر، همچنان به دفاع از نشریه خود و انتشار آن مبادرت میکنند.
میرحسین موسوی از رهبران مخالف دولت ایران در گفتو گویی با تارنمای کلمه با بیان اینکه «گسترش اگاهیها، استراتژی اصلی جنبش سبز است» به سوالاتی پیرامون حوادث ۲۲ بهمن امسال و برخوردهای خشونت آمیز صورت گرفته پاسخ داد. آقای موسوی با اشاره راهپیمایی ۲۲ بهمن امسال که به عقیده وی از سوی حامیان دولت مصادره شد اعلام کرد: «جنبش سبز بر سر مطالبات و حق خود محکم ایستاده است»
به گزارش کلمه متن کامل این گفتو گو به شرح زیر است: سه هفته از راهپیمایی ۲۲ بهمن می گذرد و حرف و حدیث زیادی در مورد این راهپیمایی گفته شده است.نظر شما درباره این راهپیمایی چه هست؟ - مراسم ۲۲ بهمن اولین بار نیست که در کشور ما برگزار می شود. این مراسم دنباله راهپیمایی های میلیونی سال ۵۷ به مناسبت های مختلف از جمله تاسوعا، عاشورا و اربعین است. هر ساله کسانی که به انقلاب علاقه دارند در این مراسم شرکت می کنند و معمولن در بسیج مردم برای راهپیمایی، نهادهای سنتی مثل مساجد و هیات ها نقش بزرگی دارند. معمولن این مراسم در هر سال متاثر از اتفاقات مهم آن سال و فضای سیاسی کشور است و امسال این مراسم تحت تاثیر انتخابات دهم و اتفاقات بعد از آن بود و دولت با هزینه گزاف و بسیج اتوبوس ها و قطارها از سراسر کشور و شکل های خاص اداری سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن خنثی کند.
راهپیمایی امسال با سالهای قبل چه تفاوتهایی داشت؟ - تفاوت ها متاثر از مسائل بعد از انتخابات بود. امسال با توجه به شکل گیری جنبش اجتماعی – سیاسی عظیم سبز، این راهپیمایی به شدت تحت تأثیر نحوه حضور این جنبش در راهپیمایی بود. درهیچ سالی این همه نیروی نظامی و انتظامی و امنیتی به خیابان ها آورده نمی شد. برخوردهای خشن و وحشیانه ای که مخصوصن در میدان صادقیه و بعضی نقاط دیگر دیده شد در سال های قبل نبود. در سال های قبل مردم با هر شکل و قیافه و شعاری که می خواستند در راهپیمایی شرکت می کردند ولی امسال ماموران خشن، حتی طاقت دیدن یک لباس سبز بر تن راهپیمایان جوان و یا حتی یک تسبیح سبز در دست یک روحانی را نداشتند. گمان نمی کنم اثر این برخوردها به سادگی از خاطره مردم برود.
فکر می کنید حجم مردمی که به جنبش سبز علاقه دارند در این راهپیمایی چقدر بود؟ - آمار دقیقی نمی توان ارایه کرد ولی از طریق قراینی می شود فهمید. یکی از این قراین، وزن جمعیتی راهپیمایی خودجوش ۲۵ خرداد و مقایسه آن با ۲۲ بهمن است و قرینه دیگر فضای خالی میدان آزادی به هنگام سخنرانی و مقایسه آن با سال های پرجمعیت راهپیمایی است. هنوز جوابی برای خالی بودن میدان و این که چرا دوربین ها فقط نقاط محدود نزدیک به جایگاه را رصد می کرده داده نشده است. این که مردم مراقب چمن و محیط زیست بوده اند، مخصوصن برای کسانی که سال های قبل حضور مردم در میدان را مشاهده کرده اند، مضحک است. اگر برای نطام تخمین وزن جمعیتی جنبش سبز اهمیت داشت، جلوی ابراز هویت جمعیت های سبز را نمی گرفت. ولی وحشت از آشکار شدن این هویت و دامنه آن، این فرصت تاریخی را گرفت. این امر بیش از جنبش راه سبز، برای حاکمیت مضر بود. روشن است که پنهان نگه داشتن واقعیت، منجر به حذف آن نمی شود و در این مورد بنده یقین دارم که با این برخورد گسترده، این هویت عمیق تر و گسترده تر خواهد شد. ولی بنده و جناب آقای کروبی در مشورتی که داشتیم فکر کردیم پیشنهادی که قبلن داده ایم را تکرار کنیم و آن این که اجازه داده شود جنبش راه سبز با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی، برای یک راهپیمایی مردم را دعوت کنند. نحوه استقبال می تواند به حرف و حدیث ها پایان دهد. ما اعتقاد داریم که اگر دعوت جنبش سبز و تشکل های اصلاح طلب و مراجع عظام و دیگر شخصیت های نظام نمی بود، امسال ما یک راهپیمایی بی رمقی داشتیم که اکثریت آن را نیروهای نظامی و انتظامی که از سراسر کشور جمع شده بودن تشکیل می داد، یعنی مسیرهای راهپیمایی وضعیتی می داشتند که میدان آزادی به هنگام سخنرانی داشت.
ملت دوست ندارد که این چنین نامه هایش، پیام هایش، گفت وگوهای تلفنی اش و پیامک هایش در معرض شنود قرار گیرد.
گفته می شود تطمیع و تهدید در این راهپیمایی نقش داشته و عدهای به دلیل مسایل مادی در این راهپیمایی شرکت کردند. - اصطلاح راهپیمایی مهندسی شده را بیشتر می پسندم. بنده با توهین به کسانی که موافق شعارهای جنبش سبز نیستند مخالفم. قرار نیست و قرار نبود که همه با ما هم رأی باشند و اگر کسی با ما هم رأی نیست انسان بدی شمرده شود. همه هموطنان ما هستند. منهای یک عده قمه کش و آدمکش، همه خواهران و برادران ما هستند. حتی نیروهای نظامی و انتظامی برادران ما هستند و می دانیم که مجبور به اعمال خشونت می شوند. البته هزینه های گزاف و استفاده از اهرم های استخدامی و امکانات دولتی برای جمع کردن جمعیت محکوم است. بنده یادم می آید که برای آن که دستگاه دفاعی در زمان جنگ کامیون هایی را برای جبهه در اختیار بگیرد با چه موانع شرعی و اجرایی روبرو بود و حتی در شرایط بسیار بحرانی جنگ، توسط حضرت امام اجازه داده شد از کامیون های شخصی به شرطی استفاده شود که دولت رسما هزینه ها و خسارت های وارده را تقبل کند، که کرد. ولی برای این راهپیمایی، تقریبا بیشترین اتوبوس ها و حتی قطارها برای جمع آوری جمعیت و نیروهای نظامی و انتظامی در اختیار قرار گرفته شده بود. این گونه مهندسی اجتماعات نه تنها افتخاری ندارد، بلکه شبیه همان ذهنیت استبدادی و رویه های پیش از انقلاب است. در زمان پهلوی ها هم اگر کارمندی در تجمعات مورد نظر آن ها شرکت نمی کرد، دچار مشکل می شد. افتخار نظام ما در سال ۵۷ و بعد از آن این بوده که مردم بطور خودجوش در این نوع مراسم شرکت می کردند و افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپیمایی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده و یا احیانن اجباری با این همه هزینه و فضای امنیتی و ارعاب.
آیا بین شما و آقایان کروبی و خاتمی مشورتی برای موضع گیریها و تصمیمات صورت می گیرد؟ - ارتباط با این بزرگواران همیشه وجود دارد. با دستگیری های وسیعی که صورت گرفته، ضرورت این ارتباط مستقیم امروز بیشتر است و بنده خدا را شکر می کنم که هماهنگی خیلی خوبی در این زمینه وجود دارد. البته به نفع کشور بود که بجای سیاست های سرکوب و پرکردن زندان ها، سیاست حمایت از ایجاد یک تشکیلات نیرومند از کسانی که سیاست های ویرانگر موجود را قبول ندارند در چهارچوب نظام وجود داشت و به نظر بنده تنها راه عدم انتقال مدیریت جریان های سیاسی و اجتماعی به خارج از کشور همین است. ولی با انحراف شدید صدا و سیما و یکطرفه شدن آن و بسته شدن روزنامه های کشور و زندانی شدن ده ها روزنامه نگار، به نظر می آید که ایجاد تشکیلاتی که بتواند چهره های مؤثر را دور هم گردآورد تا به صورت آشکار و در چهرچوب قانون اساسی کار را به پیش ببرند فعلن منتفی است و هنوز به اعتقاد این جانب راهبرد «هر شهروند، یک رسانه» و هم چنین گسترش فعالیت های شبکه اجتماعی در جهت گسترش آگاهی های سیاسی و اجتماعی، یک ضرورت است و جایگزینی برای آن وجود ندارد. البته این وضع دشوار در کنار ضررهایی که دارد، منافعی هم داشته است و آن اتکا همه علاقمندان به جنبش سبز به خود و شبکه های بیشمار اجتماعی درجامعه است. در این میان، استفاده از فضای مجازی معجزه کرده است و به صورت یک ساختار کاملن قابل اتکا، افراد و شبکه ها را در اتصال و تعامل باهم قرار داده است. شییه بازارهای سنتی که که تعداد زیادی مغازه، حجره، تیمچه، مسجد، قهوه خانه و غیره را به هم متصل می کند و علی رغم تنوع آدم ها و حجره ها، مفهوم بازار یک ساختار به هم پیوسته از واحدها را تداعی می کند. جالب است در یک راسته بازار، می تواند اختلاف عقیده و سلایق و سرمایه وجود داشته باشد، ولی این تنوع، وحدت مفهومی و وحدت عملی بازار را بهم نمی زند، بلکه جزو نقاط قوت آن است.
تحرکات خیابانی همواره با خشونت شدید روبرو شده است. نمونه آن را در راهپیمایی ۲۲ بهمن در میدان صادقیه دیدیم. آیا راه حلهای دیگری برای پی گیری اهداف قانونی جنبش راه سبز وجود دارد؟ - این سووالی است که خیلی مطرح می شود. در جواب باید گفت که جنبش سبز نباید اهداف خود را فراموش کند، همان طور که نباید دچار روزمره گی و انفعال بشود و استراتژی خود را از یاد ببرد. هدف جنبش سبز از همان اول، اصلاح در چهارچوب اصولی روشن بود. نقطه اتصال را همگی رنگ سبز گرفتیم. هدف حداقلی و مطمئن که می توانست اجماع گسترده ای ایجاد کند، تحقق اجرای بدون تنازل قانون اساسی بود. البته افرادی و یا حرکت هایی در این بین پیدا شدند که خواستند از این خط بگذرند و یا به اصطلاح خط شکنی کنند، ولی جنبش راه سبز هیچ گاه از اجرای بدون تنازل قانون اساسی منحرف نشده است و انشاء اله تا انتها هم همین راه را خواهد رفت. بنده بارها درباره اهمیت پایبندی راه سبز این نقطه کلیدی صحبت کرده ام و به عنوان یک فرد همراه، حراست از آن را مورد تاکید قرار داده ام. صحنه خیابان ها و آنچه در آن گذشته را باید یکی از راه هایی بشماریم که جنبش سبز تلاش کرده است اهداف و نیات خود را به گوش همه ملت و جهانیان برساند. ولی استفاده از خیابان ها، تنها راه نبوده است. ده ها میلیون ایرانی که در این کشور با سانسور، جلوگیری از آزادی ها و اقدامات سرکوبگرانه، سیاست خارجی دمدمی و ماجراجویانه، سیاست های ویرانگر اقتصادی، رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغییراتی هستند که به آن ها مجال می دهد با حاکمیت بر سرنوشت خود، این سرنوشت تحمیلی از سوی کارگزاران بی کفایت را تغییر دهند. ملت ما می خواهد که در رقابت نفس گیر جهانی و منطقه ای، عقب نیفتد. ملت ما می خواهد با جهان خارج به جای دعوا و دشمنی، تعامل داشته باشد و سیاست خارجی توسعه گرا را دنبال کند. ملت ما می خواهد کالاهای تولیدی، اعم از کشاورزی و صنعتی، زیر سیل خانمان برانداز واردات بی حساب و کتاب، مدفون نشود. ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بیشترین پروژه ها و فعالیت های اقتصادی کشور در بنگاه های شبه دولتی و نیز سپاه جمع نشود. ملت ما می خواهد به شاخص های بیکاری و فقر به عنوان یک وظیفه دینی و اسلامی و ملی اهمیت داده شود و … با انبوه تبلیغات شاخص خط فقر و بیکاری و تورم با دستکاری و دروغ، از چشم مردم پنهان نشود. ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگیرند و زنان بابت درخواست رفع تبعیض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگیرند. ملت ما می خواهد حکومت اجازه بدهد که در رسانه ملی، صدای همه ملت شنیده شود و نه افراد خاصی که کاری جز بی انصافی و تهمت زنی ندارند. آحاد ملت ما با یکدیگر دوست هستند و دوست ندارند به دو دسته حزب اله و حزب الشیطان، مردم و خس و خاشاک و گوساله و بزغاله تقسیم شوند.
ملت دوست ندارد که این چنین نامه هایش، پیام هایش، گفت وگوهای تلفنی اش و پیامک هایش در معرض شنود قرار گیرد. ملت ما آگاه و رشید است و دوست ندارد عده ای معدود به نام مات، آزادی های ملت را محدود کنند، حقوق اساسی آنرا تعطیل کنند، روزنامه هایش را ببندند و هر روز دستورالعمل های آمرانه برای نوشتن، گفتن و شنیدن صادر کنند. باید به هر طریق ممکن از سوی جنبش سبز در سطح کشور و در میان همه اقشار، این آگاهی به مردم برسد که این خواست ملت، خواست جنبش سبز هم هست و نه تنها خواست آن است بلکه این مطالبات را همگانی کند. این مطالبات کاملن اسلامی و عین قانون اساسی و کاملن منطبق با مردم ساالاری دینی ماست. این خواسته ها نه جنبه ضدشرعی دارند که باعث فرمان تیر و قتل و زندانی شود، نه جنبه ضدملی و نه جنبه ضد نظام. این ها حقوق مردم هستند و به همین دلیل مردم از آن حمایت می کنند. آزادی، حقوق بشر، رفع تبعیض ها، تحمل عقاید و نظریات مختلف، مقابله با فساد و تباهی و قانون گریزی، مواردی نیستند که پی گیری آن ها چه در سطح خیابان و چه از طریق رسانه ها جرم باشد. برعکس، جلوگیری از طرح این مطالبات، علامت استبداد و تحریف اهداف انقلاب اسلامی است که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شده است. در پاسخ به سووال شما باید بدانیم که که زمینه هر تغییر اساسی در جهت اصلاح گری، گسترش آگاهی است. بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغییر وجود ندارد. افشاندن بذر آگاهی و گسترش آن به همه اقشار و همه نقاط کشور، تنها از طریق حضور خیابانی فراهم نمی آید، گرچه اجتماعات، حق مردم و یکی از امکانات آن ها برای نیل به اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنهاست. مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، یک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش این آگاهی و تعمیق آن در میان همه اقشار و بویژه در اقشار مستضعف جامعه پیدا کند. گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است. البته باید متواضع باشیم. هدف آن نیست که تغییرات ناشی از این استراتژی حتما بدست سبزها اتفاق بیفتد. سبز بودن یعنی «خود» در میان نبودن و خودخواه نبودن. در این راه ما هم در صورت امکان از خیابان ها به صورت مسالمت آمیز و قانونی استفاده می کنیم و هم همه امکانات قانونی دیگر. می خواهم به عنوان یک همراه جنبش سبز، باز هم بر گسترش آگاهی در سطح ملی به عنوان مهم ترین وسیله برای نیل به پیروزی تأکید کنم. ما می خواهیم اهدافمان را در کنار مردم و با آن ها بدست آوریم.
نقش حاکمیت و نظام و یا جناح های دیگر را درارتباط با تغییرات چگونه می بینید؟ - جنبش سبز بر سر مطالبات خود حق خود محکم ایستاده است و هر چه آگاهی ملت به حقوق خود بیشتر شود، نیروی عظیم تری پشت این مطالبات قرار خواهد گرفت. این آگاهی، جان های مردم کشور را تغییر خواهد داد و این تغییر، سرمایه ملت برای تغییرات سیاسی و اجتماعی است. نکته ای که دوست دارم به عنوان یک همراه کوچک به علاقمندان راه سبز عرض کنم این است که هدف ما، تغییر در چهارچوب نظام است. ولی هدف آن نیست که این تغییرات حتمن بدست این یا آن فرد صورت بگیرد. ما باید یک اصل اخلاقی را بیاد داشته باشیم و آن تصدیق درستی، خوبی و زیبایی است، حتی اگر این درستی و خوبی بدست ما صورت نپذیرد. به همین دلیل، ضمن آن که محکم بر روی خواسته های خود ایستاده ایم، ولی کم هزینه تر می بینیم اگر خود حاکمیت به سمت این راه حل ها که برآمده از خواست ملت و میثاق ملی ماست پیش برود. بنده خیلی واضح و آشکار می گویم هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم و اجرای بدون تنازل قانون اساسی صورت گیرد، ما آن را نه علامت ضعف حاکمیت خواهیم شمرد و نه آن را خوار و کوچک جلوه خواهیم داد، بلکه آن اقدام علامت قدرت جمهوری اسلامی خواهد بود. ما دوست داریم که خود حاکمیت، متشکل از همه ارکان آن، تضمین های لازم را برای انتخابات های آزاد، رقابتی و غیرگزینشی فراهم آورد. ما دوست داریم خود حاکمیت به دنبال آزادی زندانیان، توسعه سیاسی و گسترش فرهنگ آزادی و تنوع رسانه ها و آزادی آن ها باشد. بنده صریحن می گویم انتشار «کلمه سبز» و «اعتماد ملی» حتی اگر ضرری هم داشته باشد، ضرر آن کم تر از رسانه های غیرملی داخلی و رسانه های خارجی است. می دانم قبول نخواهد شد، یا حداقل در شرایط کنونی قبول نخواهد شد. ولی می گویم وجود کانال یا کانال های رادویی و تلویزیونی برای جنبش سبز، نظام را تقویت می کند و به وحدت ملی کمک می کند. بنده ترس آن را دارم که محدودیت های فکری باعث شود ما از کشورهای دست چندم منطقه هم عقب بیفتیم و نمی دانم چگونه ملت ما می تواند از خود در مقابل امواج برون مرزی که قطعن به فکر مصالح ملی خودشان هستند، محافظت نماید. مضحک است اگر تصور کنیم با پخش پارازیت، هک کردن ها و فیلتر کردن ها، این امواج را می توانیم کنترل کنیم. به هر حال، حاکمیت و جناح های مختلف سیاسی، اگر واقع بین باشند، باید بدانند همان طور که جنبش سبز در روز ۲۲ بهمن حضور داشت، آینده خوب برای کشور هم در گرو ایجاد زمینه برای وحدت بین همه مردم و اقشار مردم است و نه توصیف بخش قابل توجهی از ملت به «خس و خاشاک»، «گوساله و بزغاله» و «یک قشر محدود و اندک». سیره پیامبران و امامان ما نشان می دهد که هیچ گاه حتی به دشمنان دین دشنام نمی دادند. آن ها برای کرامت انسانی ارزش قایل بودند و بجای قضاوت درباره ی انسان ها، با رفتار رحمانی شان سعی می کردند فطرت خداجوی همه آن ها را به سوی حق جذب کنن. مردم ما نمی توانند تحمل کنند که به نام دین رفتار های غیر دینی بلکه ضد دینی رواج یابد. وقتی در قرآن صحبت از پیامبر و یارانش می شود، آنان را به مهربانی در میان خود و مقابله محکم با دشمنان بشریت توصیف می کند و قطعا نه در زمان پیامبر و نه بعد از ایشان، همه مسلمانان به یک درجه از ایمان نبودند. مردم ما به خوبی فرق میان دینداری رحمانی و قدرت طلبی در لباس دین را می فهمند. این تعریف یک ملت نیست. این حاکمیت یک فرقه است و دزدیدن مفهوم ایرانیت و حس ملی و این خطرناک ترین راهبردی است که ما اکنون در مقابل آن قرار داریم. سلاح ما در مقابل چنین کژراهه ای، رفتن به سمت میثاق ملی و مذهبی مان و تکیه بر آرمان هایی است که به ایرانی پیشرفته و صلح جو در سطح جهانی و در سطح ملی منجر می شود. در چنین حالتی است که می توان امید داشت مثل سال های دفاع مقدس، همه ملت در مقابل خطرات، متحدا حضور پیدا کند. ملت همه اقشار، همه قومیت ها، همه فرهنگ ه و همه جناح هاست. علاقمندان به جنبش راه سبز به ایرانی بودن خود و همه نمادهای آن افتخار می کنند و طبیعی است که با این روحیه و منش، به تغییر رنگ پرچم کشورمان به شدت مشکوک هستیم و آن را محکم ترین دلیل برای عدم علاقه یک فرقه به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانیم.
در اطلاعیه شماره ۱۷ راه حلهایی برای برون رفت اعلام شده است. آیا غیر از راه حلهای ارایه شده، راه حلهای دیگری هم میتواند مورد توجه قرار گیرد؟ یک نکته بسیار حساس در مورد اطلاعیه شماره ۱۷ آن است که قبول وجود بحران، به عنوان بخشی از راه حل شمرده شده است. از سوی دیگر بنده اعتقاد ندارم که راهی برای حل دفعی و ناگهانی این بحران وجود دارد. به عنوان مثال، نمی توان یک راهپیمایی مهندسی شده ترتیب داد و دل خوش کرد که همه چیز تمام شده است. مهم آن است که اکنون قدم هایی برداشته شود که به فرایند بهبود اوضاع دامن بزند. شما در نظر بیاورید که امروز اعلام شود که همه زندانی های سیاسی آزاد شده اند. بنده یقیین دارم که این اقدام قبل از جناح ها و گروه ها، مورد اقبال همه مردم کشورمان قرار خواهد گرفت. و یا شاهد خودداری از خشونت و شهامت ابراز محبت به مردم خوبی که صرفا حق خود را می خواهند و می خواهند از فضای اختناق رهایی یابند باشیم. ما اثر خس و خاشاک نامیدن مردم را دیده ایم. بگذاریم یکبار هم با احترام با مردم صحبت کنیم. در بعضی موارد، اجتناب از برخی اقدامات نامناسب می تواند به بهبود فضای ملی کمک کند. مثالش رفتار وحشیانه در میدان صادقیه در ۲۲ بهمن و امثال آن و حمله به مردم و خانواده شهدا و فرزندان آن هاست. چه کسی می تواند ادعا کند که این اقدامات فضاحت بار می تواند به نظام ما کمک کند؟ آیا پیوستن آقایان خاتمی و کروبی به صفوف مردم و اعلام عملی وحدت و یکپارچگی به حل بحران کمک می کند یا فرستادن عده ای چماقدار و قمه و زنجیر بدست برای اجرای استراتژی نصر با رعب؟ آیا حکومت می تواند راه حل را در ترساندن ملت بداند؟ اگر چنین پیروری هنر بود، ما و همه جهانیان، حمله صدام به حلبچه را محکوم نمی کردیم و نمی گفتیم او به مردم کشور خود هم رحم ندارد. فیلمی که اخیرن در مورد حمله به خوابگاه دانشجویان پخش شد نشان می دهد که تا چه اندازه روحیه فرقه گرایی، سبعیت ایجاد می کند. به نظر کسانی که مشغول ضرب و شتم دانشجویان هستند، فرزندان این ملت از حیوانات هم کم ارزش تر می نماید و فاجعه بارتر این که در سطوح مختلف، مسوولین می گویند که نمی دانند حمله کنندگان چه کسانی هستند. این توهینی بدتر به شعور دانشجویان و مردم است. آن چه در این فیلم جالب توجه است این است که در میان همین افراد نیروی انتظامی، کسانی دیده می شوند که دیگران را از ضرب و شتم نهی می کنند. ای کاش نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی کشور، اقتدار را نه در سرکوب و ضرب و شتم، بلکه در ایجاد فضای امن برای همه ایراانیان، صرف نظر از طرز فکر و عقایدشان، می دانستند. چه ضرورتی داشت فضای میدان صادقیه با نارنجک فلفلی و شیمیایی آلوده شود؟ همه این روش ها، ما را از راه حل های منطقی دور می کند. تضمین انتخابات آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و سالم، کلیدی ترین بخش راه حل هاست. اگر این امر حل نشود، ریزش مشروعیت نظام سرعت خواهد گرفت. جنبش راه سبز باید بطور مکرر و در هر شرایط و مکان، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غیرگزینشی تأکید کند. همان طور که آزادی زندانی ها، آزادی رسانه ها و برچیده شدن فضای امنیتی در جای خود بسیار مهم هستند و باید ضرورت این راه حل ها را نه تنها به گوش حاکمیت، بلکه به گوش همه مردم کشورمان برسانیم.
درباره نسبت گروههای مرجع و جنبش راه سبز حرف و حدیث زیادی وجود دارد. نظر شما چیست؟ - جنبش سبز حرکتی است که از بطن گره های مرجع مهم جامعه ما متولد شده و در ارتباط با این گروه ها هم رشد کرده است. در این زمینه بعنوان مثال به نامه ۱۱۶ استاد دانشگاه تربیت مدرس اشاره می کنم. این دانشگاه فرزند انقلاب است و بنده هم به عنوان یک عضو کوچک از خدمتگزاران اول انقلاب، در شکل گیری آن نقش داشته ام. همه می دانند که این دانشگاه دوره کارشناسی ندارد و هرم سنی آن نسبت به سایر دانشگاه ها بالا است. در کارکنان و دانشجویان آن، فراوانند کسانی که که در فعالت های اول انقلاب نقش فراوانی داشته اند. ۱۱۶ تن از اساتید این دانشگاه در کنار بیانیه های مشابه فراوان سایر دانشگاه ها و بیانیه های انجمن های اسلامی و نهادهای دانشگاهی دیگر نشان می دهد تا چه حد حضور جنبش در دانشگاه ها و در میان دانشگاهیان جدی و فراگیر است. بنده می خواهم بگویم همین نسبت را شما در میان پزشکان، معلمان، مهندسین، کارگران، جنبش زنان، ورزشکاران و هنرمندان و دیگر گروه های مرجع می توانید بیابید. یک نگاه ساده و بدون تعصب به جشنواره های دهه فجر نشان خواهد داد که هنرمندان به عنوان قشری به شدت تأثیرگذار کجا ایستاده اند. گفته می شود بعد از انتخابات، نزدیک هزار کلیپ و سرود در مورد جنبش سبز یا حوادث مربوط به آن ساخته شده و تعداد زیادی کاریکاتور، پوستر و نقاشی و سایر تولیدات هنری خلق شده است. چنین تحرکی در تاریخ فرهنگ کشور ما و شاید فرهنگ های جهانی بی نظیر است. بنده ارتباط وثیق جنبش راه سبز با گروه های مرجع را بهترین دلیل برای امید به تحقق خواست های جنبش در آینده کشورمان می دانم. چرا وقتی میلیون ها دانشجو در سراسر کشور در پشت جنبش سبز است، به آینده امیدوار نباشیم؟
در مورد روحانیون چطور؟ - در بدنه جنبش، تعداد قابل ملاحظه ای از روحانیون متعهد و آگاه و مبارز حضور دارند. سبزها باید بدانند موضع گیری چند نفر روحانی تندرو و مغرض، نظر همه روحانیت و مراجع نیست. روحانیت اصیل ما هیچ گاه مردم را با الفاظ رکیک خطاب نمی کنند یا از قتل و ریختن خون و در محبس کردن بیگناهان حمایت نمی کنند. روحانیت اصیل ما می داند که تهمت و شکنجه و آبروی دیگران را ریختن و تجسس حکمش در اسلام چیست. روحانیون واقعی ما مصالح اسلامی و ملی را از منافع فرقه ای و جناحی تشخیص می دهد و این روحانیون در کنار دانشگاه و متحد با دانشگاهیان هستند و اهمیت این وحدت را می دانند ما روحانیون فعال در جنبش سبز را ذخیره جنبش و پشتوانه بسیار مهم آن می دانیم. حضور آن ها در جنبش سبز در شرایطی که از انواع روش ها و وسایل برای متهم کردن راه سبز به بی دینی و وابستگی به بیگانگان استفاده می شود، جنبه حیاتی دارد. به همین دلیل، به همه کسانی که به امید اینده ای بهتر برای ایران عزیز به جنبش پیوسته اند عرض می کنم که پیوسته مراقب باشیم در دام تبلیغاتی که می خواهد روحانیت کشور را به جنبش بی اعتماد کند نیفتیم. کارناوال روز عاشورای سال ۷۶ و نمایش ها و تمهیدات شبیه آن از یادمان نرود. مخالفان جنبش اگر نه همه، ولی بخشی از آن، به هیچ اصول اخلاقی و دینی پایبند نیستند.
پیشنهاد شما در مورد مراسم چهارشنبه سوری چیست؟ - مراسم این روز، یادمان جشنواره نور علیه تاریکی است اما علاقمندان به جنبش راه سبز ضمن ان که به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبستگی دارند، حاضر نیستند که این نوع مراسم باعث اذیت و آزار مردم بشود. مخصوصن توجه کنیم که ممکن است مخالفان جنبش بخواهند با برنامه ای که قبلن هم مشابه آن را اجرا کرده اند، جنبش سبز را بدنام کنند. بنده مطمئن هستم که سبزها در هیچ برنامه هنجارشکنانه یا تخریبی که موجب اذیت و ازار مردم بشود شرکت نخواهند کرد. ایجاد انفجار و آتش سوزی با مشی جنبش سبز که تلاش کرده است همواره حرکت هایش مسالمت آمیز و عمیق باشد سازگاری ندارد. سبز بودن به لباس و نماد نیست. سبز بودن به رفتار و اخلاق است. اگر این اصل مهم مورد توجه قرار گیرد و اعضای جنبش یکدیگر را به رعایت آن توصیه کنند، قطعن از آسیب هایی که ممکن است عده ای در لباس جنبش سبز انجام دهند جلوگیری خواهند کرد.
و نکته آخر؟ - بنده آرزو دارم روزی در کشور شرایطی ایجاد شود که مجموعه پوسترها، نقاشی ها، کلیپ ها و سایر آثار هنری خلق شده یک سال گذشته بدون سانسور به نمایش گذاشته شود و می دانم که انشاء اله با امید و حرکت جنبش سبز، روزی شاهد چنین نمایشگاهی که نشان دهنده شور و شوق ها و دغدغه های ملی ماست، خواهیم بود.
پرسپولیس پس از یازده سال موفق شد شش پیروزی متوالی بهدست آورد. تیم فوتبال پرسپولیس با نتیجه سه بر یک برابر آلومینیوم هرمزگان به برتری دست یافت. دیدار تیمهای پرسپولیس تهران و آلومینیوم هرمزگان در چارچوب مرحله یک هشتم نهایی جام حذفی از ساعت ۱۷:۲۰ دیروز در ورزشگاه آزادی و با حضور حدود ۹ هزار تماشاگر آغاز شد.
بازیکنان بازی هجومی را آغاز کردند و توانستند در دقیقه سه توسط کریم باقری به گل دست یابند. کاپیتان سرخپوشان در دقیقه ۴۲ گل دوم خود و پرسپولیس را به ثمر رساند. محسن خلیلی در دقیقه ۲+۴۵ گل سوم پرسپولیس را به ثمر رساند.
شاگردان وینگو بگوویچ نیز تیم دست و پا بستهای نبودند و چندین موقعیت روی دروازه پرسپولیس به وجود آوردند، اما تنها موفق به زدن یک گل شدند. تک گل آلومینیوم در دقیقه ۲+۹۰ توسط هادی دهقانی به ثمر رسید.
قضاوت این دیدار برعهده شاهین حاجبابایی بود. وی در این دیدار به هادی نوروزی از پرسپولیس و به مکی شریفی و محمد تیغ نورد از آلومینیوم هرمزگان کارت زرد نشان داد.
پرسپولیس با پیروزی در این دیدار باید در مرحله یک چهارم نهایی جام حذفی به مصاف پتروشیمی تبریز برود. پرسپولیس با پیروزی برابر آلومینیوم هرمزگان به ششمین برد متوالی خود دست یافت و رکورد جدیدی را برای خود ثبت کرد.
شش برد متوالی رکوردی است که از سال ۱۳۷۷ تا به دیروز به دست نیامده بود و این با برد سرخ پوشان بر آلومینیوم هرمزگان، به این رکورد دست یافتند.
پرسپولیس پیش از این دیدار، تیمهای مقاومت شیراز، ایرانجوان بوشهر، استقلال تهران، پیکان قزوین و راه آهن شهرری را از پیشرو برداشته بود.
1579 میلادی- پس از دوسال جنگ، یک پیمان صلح میان ایران و عثمانی امضا شد. سپاهیان ایران در قره باغ، شماخی و دربند قفقاز ارتش عثمانی را شکست داده بودند.
۱۳۴۷ خورشیدی- مقررات مربوط به محدوده ۲۵ ساله تهران به اجرا در آمد و ایجاد ساختمان و دادن خدمات شهری در خارج از محدوده ممنوع گردید و به همین سبب بهای این اراضی تا حد سقوط آزاد ارزان شد.
۱۳۵۵ خورشیدی – در این سال تصمیم گرفته شد مبدآ تقویم رسمی ایران از هجری خورشیدی به سالروز ایجاد دولت واحد ایرانیان به رهبری کوروش و آغاز شاهنشاهی او تغییر کند که دو هفته بعد با مصوبه پارلمان، این تصمیم قطعی شد و به صورت قانون درآمد و از نوروز به جای «۱۳۵۵» در تقوبم رسمی ایران «۲۵۳۵» قرار گرفت که تا شهریور ۱۳۵۷ به همین صورت بود.
۱۲۸۶ خورشیدی – در تهران به سوی کالسکه محمدعلی شاه قاجار دو بمب دستی پرتاب شد که ضمن آن عده ای جلودار و محافظ یمین و یسار کشته شدند، اما به خود شاه آسیبی نرسید.
۱۳۰۵ خورشیدی – در چنین روزی لایحه کشیدن خط راه آهن سراسری به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
۱۶۹۱ میلادی - «ادوارد کیو»(Edward Cave)ناشر مجله«The Gentleman's Magazine»در انگلستان به دنیا آمد و ۵۳ سال عمر کرد. وی مجله خود را که یک نشریه عمومی تمام عیار بود در چهل سالگی و در سال ۱۷۳۱ منتشر ساخت. وی قبل از انتشار در اعلان های چاپی که بر در و دیوار چسبانیده بود وعده داده بود که هر مطلبی را که برای عامه مفید باشد و آموزش عمومی دهد و سطح معلومات مخاطبان را بالا ببرد منتشر خواهد کرد و به هر کس که برایش مطلب بنویسد و بفرستد«حق التحریر»خواهد داد.
۱۳۰۳ خورشیدی -زادروز«امیرحسین آریانپور» نویسنده، فرهنگنویس، مترجم .
۱۳۶۴ خورشیدی – درگذشت «غلامحسین بنان» از استادان مسلم و توانای آواز ایران بعد از یک دوره بیماری طولانی . حاصل هم کاری استاد بنان با رادیو بیش از ۳۷۵ برنامه بود که در عرصه موسیقی ملی ایران جاوید و به یادگار خواهد ماند.
عصر روز پنجشنبه ۶ اسفند ۱۳۸۸ خانه هنرمندان مشهد میزبان بیش از یک صد عکاس و علاقهمند به عکاسی بود که قبل از آغاز مراسم تمامی ظرفیت سالن را پر کردند، به گونهای که جمع قابل توجهی تا پایان مراسم ایستاده، یا نشسته بر کف سالن، مراسم را دنبال میکردند.
حضور عکاسانی از شهرستانهای قوچان، نیشابور، و تربتحیدریه، و همچنین اساتیدی چون «فرامرز عامل بردبار» و «دکتر نعما محمدیان روشن» در میان حضار از نقاط برجسته مراسم بود.
در این نشست، دو کارگاه عکاسی در ساعت ۱۶:۳۰ و ۱۸ برگزار شد.
«کیارنگ علایی» دبیر جشنواره با اشاره به این نکته که برگزاری کارگاههایی با چنین موضوعات و رویکردی، در جشنوارههای داخلی عکاسی در ایران بیسابقه است و این برای نخستین بار است که کارگاه مدیریتی با این هدف که فاصله میان شرکتکننده و جشنواره کم تر شود، برگزار میشود، در اهمیت حضور «مسعود زندهروح کرمانی» گفت: «ما فقط دو ساعت در محضر آقای زندهروح نیستیم، آقای زندهروح را دو ساعت بعلاوه سیسال تجربه در مدیریت اجرایی عکاسی کشورمان ببینید که حالا قرار است از تجربیات انبوهشان استفاده کنیم.»
در کارگاه اول، مسعود زندهروح کرمانی، در نشستی با موضوع «چگونه عکسهایمان را برای جشنواره انتخاب کنیم» به تحلیل مسایل داوری، سلیقه و نسبیت در داوری، تفاوتهای قضاوت داور و عکاسان شرکت کنده، کیفیتهای داوری در جشنوارههای ایران، آداب شرکت در یک جشنواره، و پشت صحنههای داوری پرداخت. صراحت کلام و شجاعت زنده روح کرمانی در بیان مسایل، نشستی جذاب و استثنایی را ایجاد کرد.
در کارگاه دوم «مهدی رضوی» به مدیریت فایل دیجیتال برای ارسال به جشنواره پرداخت، کارگاه وی که با نمایش عکسهای مختلف و تفاوتهای نمایش آن عکسها در مونیتورها و فضاهای رنگی مختلف بود، و به مباحثی چون کالیبراسیون، ویژگیهای پروسس عکس، فضاهای رنگی و تفاوت آنها، و خصوصیات پروجکشن داوری برای عکاسان شرکت کننده پرداخت تا عکاسان با علم بیشتری آثارشان را به جشنواره ارایه کنند.
پس از هر دو کارگاه جلسه پرسش و پاسخ برگزار شد. مسعود زندهروح کرمانی تا ساعت ۲۱ شب در خانه هنرمندان و سپس تا ساعت ۲۳ در هتل پارس مشهد پاسخگوی سوالات مشتاقان عکاسی بود و به بررسی عکسهای آنان پرداخت.
در طرح تعیین سیاستهای کلی انتخابات که به منظور رفع نواقص کنونی انتخابات در مجمع تشخیص مصلحت در دست بررسی است، محورهای مختلفی وجود دارد که هر کدام در جهت ساماندهی به امور مختلف است و پیشنهاد تشکیل کمیسیون ملی انتخابات نیز در این طرح برای ساماندهی به امور اجرایی در انتخابات است.
به گزارش مهر، «تیمورعلی عسگری» نماینده پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: «طرح کمیسیون ملی انتخابات یکی از محورهای تعیین سیاستهای انتخابات است و به هیچوجه به دنبال حذف شورای نگهبان نیست، بلکه در آن نظارت شورای نگهبان تقویت شده و افزایش پیدا کرده است.»
به گفته وی در طرح پیشنهادی کمیسیون ملی انتخابات، وزیر کشور و وزیر اطلاعات از طرف دولت، رییس دیوان محاسبات کشور و یک نفر دیگر به انتخاب مجلس که در برخی از پیشنهادات رییس کمیسیون اصل نود پیشنهاد شده است. همچنین دادستان کل کشور و رییس سازمان بازرسی کل کشور از طرف قوه قضاییه در این کمیسیون حضور دارند. یک نفر از اعضای حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام، رییس شورای عالی استانها و رییس سازمان صداوسیما و یک نفر نیز از اعضای شورای نگهبان دراین کمیسیون حضور خواهند داشت، اما عضو پیشنهادی شورای نگهبان از آنجا که این شورا به عنوان یک نهاد تصویب شده در قانون اساسی عمل میکند در کمیسیون ملی انتخابات حق رای نخواهد داشت.
نماینده پارلمانی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام افزود: «یکی دیگر از محورهای طرح سیاستهای کلی انتخابات، زمان انتخابات است که براساس آن، پیشنهاد میشود زمان برگزاری انتخابات در اردیبهشتماه باشد و با توجه بهاینکه پیشنهاد تجمیع انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری و تجمیع انتخابات ریاستجمهوری و شوراها پیشتر به تصویب رسیده است هر دوسال یکبار انتخابات برگزار خواهد شد.
آقای عسگری افزود: «همچنین محورهایی از طرح تعیین سیاستهای کلی انتخابات به موضوع روشهای جدید انتخاباتی، تبلیغات و هزینههای انتخابات، و شرایط داوطلبان و نظام صلاحیتها، اختصاص دارد.»
این درحالی است که برخی از سیاستمداران محتوای مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام را خلاف قانون اساسی و مصلحت نظام و تضعیفکننده شورای نگهبان دانستهاند.
گفتنی است که بررسی سیاستهای کلی انتخابات از سوی مجمع تشخیص مصلحت نظام بهمنظور مشخص شدن سیاستهای کلی انتخابات و پیشگیری از نواقص کنونی آن درحال انجام است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر