هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

Posts from Khodnevis for 02/26/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



بالا رفتن اختلاف میان رهبر و رفسنجانی

آقای رفسنجانی دوست ندارد که بر اختلافاتش با رهبر تاکید شود. حق دارد.  رسانه‌ای شدن اختلافات می‌تواند نقشی که وی به عنوان میانجی برای خود قائل است را تحت تاثیر قرار بدهد. اما آن کسی که این اختلافات را بر آفتاب می‌افکند، ما نیستیم بلکه خود رهبر است. سخنان رهبر در جمع اعضای مجلس خبرگان، دیگر برای هیچ کسی جای تردید باقی نگذاشت که وی در حال زورآزمایی علنی با رفسنجانی است.

   
شناخت بازی چندان پیچیده نیست. رفسنجانی به نحو دلسوزانه ای می‌خواهد رهبر را به جایگاه داوری و فراجناحی بکشاند، اما گویا رهبر سخنان وی را از سر دلسوزی و مصلحت اندیشی نمی‌داند و در مقابل با ادبیات حریف خوانی، رفسنجانی را مدام به شرایط «یا با من یا علیه من» می‌کشاند.  


رفسنجانی در شروع به کار نشست خبرگان اشاره می‌کند که رهبر طوری رفتار می‌کند که «صحنه خیلی داغ نشود» واز جانب وی می‌گوید: «رهبری الان هم مراقب هستند تا طغیان پیش نیاید و حرف های بی خودی زده نشود.»


اما رهبر هشدارهای رفسنجانی را جدی نگرفته و یک روز بعد دقیقا طوری رفتار می‌کند که صحنه خیلی داغ شود. او معتقد است: «كمرنگ كردن مرزها خطایی فاحش است» و با تاکید بر اطاعت از خدا و اطاعت از رسول و ذکر این نکته که نظام کشتی نجات است، به تلویح اطاعت از خود را تنها راه نجات می‌داند.  

البته رهبر هم حق دارد. او به درستی می‌داند که جنبش اعتراضی، اگرچه نه هنوز در کلام رهبران آن، ولی در لایه‌های مختلف اجتماعی مشروعیت شخص وی را به پرسش گرفته است و احتمالا توصیه‌های رفسنجانی باعث تثبیت موقعیت وی نخواهد شد.  

اما حداقل می‌توان گفت که رهبر اشتباه می‌کند. او هرچقدر تلاش کند، نمی‌تواند با تهدید و خط نشان کشیدن رفسنجانی را به سمت خود کشیده و او را وادار کند که از رهبران معترض اعلام برائت کند. رفسنجانی درمقابل میرحسین و کروبی و خاتمی و کسانی که به نمازجمعه وی آمدند احتمالا هیچ گاه نخواهد ایستاد. بنابراین این رهبر است که شرایط را هر لحظه دشوارتر و دست آخر عرصه را برخود تنگ‌تر خواهد کرد. به عبارت دیگر آن کسی که تا به امروز مرتب بحران‌سازی کرده رهبر است.  
 
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را    چندان امان نداد که شب را سحر کند


 


حمایت از روزنامه‌نگاران

فرض کنید آقای "ایکس"، ماهانه ۶ هزار دلار در آمد دارد. مالیات و بیمه‌ای که به طور اتوماتیک از حقوقش برداشته می‌شود، مثلا ۱۵۰۰ دلار در ماه است. قسط خانه و بانک و هزار و یک  خرج دیگر هم دارد، اما اگر بتواند ماهی ۱۰۰ دلار کنار بگذارد و به یک 'چریتی' کمک کند، می‌شود سالی ۱۲۰۰ دلار که می‌تواند به اداره مالیات هم این میزان را اعلام نماید. فرض کنید حداقل این ۳۰۰ نفر حقوق‌بگیر رسانه‌ای، سالی ۵۰۰ دلار کمک کنند. می‌شود سالی ۱۵۰،۰۰۰ دلار. آیا نمی‌توان صندوقی برای روزنامه‌نگاران نیازمند ایجاد کرد؟


فرض کنید که همه مشکلات هم حل شد، اما آیا نباید این امکان را فراهم کرد که روزنامه‌نگاران ایرانی خارج از کشور اتحادیه‌ای داشته باشند؟ آیا نباید هر ساله بتوانند دور هم جمع شوند و در باره کارهای‌شان بحث کنند؟ کارگاه آموزشی بگذارند؟

این‌هایی که نوشتم، بر پایه فکر خامی است که می‌خواهم پخته شود، و حتما هم‌فکری روزنامه‌نگاران و کسانی که دستی در امور مالی و مالیاتی دارند می‌تواند نتیجه کار و بحث را بهتر کند.

-----

در طول چند هفته اخیر، تعدادی از همکارانم باز به زندان افتاده‌اند. ناراحتی اینجاست که برخی از این دوستان، نان بیار خانه بوده‌اند. چه باید کرد؟ چه می‌توان کرد؟

هر وقت می‌خوانم کسی از دستگیری روزنامه‌نگاری شادمانی کرده، آنهم در رسانه‌ای، سخت دلم می‌گیرد. نادانی تا به کجا؟


 


حجت بر رهبران جنبش سبز تمام شد!




   با احترام به شان و درک سیاسی رهبران جنبش سبز که همچنان خود را یاره‌ای از نظام جمهوری اسلامی می‌دانند، عزم جزم این دوستان قدیم _ در یایبندی به اصول انقلاب و رعایت قانون اساسی مبتنی بر ولایت فقیه _ برای نجات آرمان‌های دست نیافتنی انقلاب و وعده‌های دستکاری شده‌ی آیت‌الله خمینی در نوفل لوشاتو، تحسین برانگیز است. اما به نظر می رسد در سرزمينی که قدرت جامعه در ظل سايه ی ولايت فقيهان است و همه ی مشروعيت نظام از آن رهبر دروغ زن آن، مدارا با حکومتیان و درخواست احترام به رای مردمی که در قاموس آنان در درجات آخر شوون انسانی‌اند بی معناست. ییش از این نیز بارها گفته شد در زیر یوغ چنين حکومتی _‌ به ويژه يس از تجربه‌ی دوران هشت ساله ی اصلاحات و رياست جمهوری آقای خاتمی _ اگر باز کسی با دستکاری شکلی شعار‌های ييشين بخواهد در زير سايه‌ی سياه چنين ولايتی از اصلاحات بگويد يا خود را فريب می‌دهد و يا در يی فريب ملت است.


هر چند آقای خامنه‌ای بارها حجت را بر رهبران جنبش تمام کرده بود و با آنان سر مدارا نداشت ،اما این بار با این آخرین ییام خود که معترضان صلاحیت حضور در نظام را از دست داده‌اند هیچ راهی برای آشتی باقی نگذاشته و راه حذف فیزیکی رهبران جنبش را نیز فراهم آورده است.از این رو،  به نظر می‌رسد دیگر هر گونه مذاکره و ییغام آشتی جویانه‌ای جز تلف کردن زمان بیشتر و بازی بیشتر جان و آبروی ملت و رهبران نیست. به ویژه که آقای هاشمی نیز با همه ی تسامح کاری در اجلاس اخیر مجلس خبرگان رهبری هیچ به حساب آمد و با بیانیه‌ی خبرگان مشت بر دهان خود کوفت.


به نظر می‌رسد همچنان باید گفت انتخابات دوم خرداد آخرين برگ برنده ی «جمهوری اسلامي» بود، اگر خاتمی و اصلاح طلبان حکومتی می‌توانستند نمود عملی امکان جمع ميان دين و دموکراسی را یس از جنبش دوم خرداد به نمايش گذارند. در حالی که يس از هشت سال اصلاحات، هشت سال سازندگی و هشت سال انقلاب و جنگ، خيال باطلی به نام حکومت «جمهوری اسلامي» و يروژه «دموکراسی ديني»، جز هزينه‌ای گزاف نداشته و به بیراهه‌ی کنونی انجامیده است. راه فرار از این از هم گسیختگی نیز هنوز و تنها از جاده ی «رفراندوم» می‌گذرد. رهبران جنبش _ به ویژه آقایان موسوی و خاتمی هم _هم اگر دغدغه‌ای فراتر از نظام منتسب به امامی را که ناشی از ملت نیست _ و دیگر آنان را در دایره‌ی خود جای نمی‌دهد _دارند، باید در رسیدن به این راه گام بردارند و در کنار شیخ مهدی کروبی بر این کمترین خواست یای فشارند.

عروسک ماندن خیمه شب بازی شترگاو یلنگ ولایت فقیه مردمی هم چاره ساز نیست. به یاد دارند که در کنار شعار اصلاحات در چهارچوب قانون اساسی و با وجود تاکید بر ابهام‌ها و تعارض‌های درون قانون اساسی ، ادعا می کردند که «جمهوری ولایی» ایران ظرفیت خوداصلاحی را دارد و آمده اند که همین ظرفیت را به منصه ی عمل رسانند. می‌ینداشتند «خاستگاه حکومت» و نقشی که رای مردم در «مشروعیت» آن دارد، این امکان را فراهم ساخته است تا بتوان تفسیری دموکراتیک از قانون اساسی را حاکم کرد و قانون اساسی را ییش برد. «راهکار» عملی شان هم همان به دست گرفتن بخش های انتخابی حکومت و ییش بردن اصلاحات با بهره گیری از اختیارات قانونی بود. غافل از آن که تنها تناقض‌های موجود در اصول ولایت فقیه،خبرگان رهبری، اختیارات رهبر و شورای نگهبان قانون اساسی جمهوری اسلامی  به عنوان محوری اساسی، در نبردی همیشگی با دموکراسی راه را بر هر اصلاحی از آن دست که خواستند و نتوانستند بسته است. ریاست جمهوری، مجلس و شوراهای اسلامی نهادهایی بود که به یمن اعتماد مردم به دست آنان افتاد تا به خیال خود راه اصلاحات را هموار سازند. همه‌ی آن رویاها یایان یافت و ثابت کرد که سقف اصلاحات مورد ادعا در چارچوب چنین قانونی همان بود که در دوران هشت ساله خاتمی دیدیم که آن هم تحمل نشد. دوران خاتمی تمام شد. جنبش سبز هم اگر بدین منوال در برابر رهبر جمهوری اسلامی به سکوت بخواهد بگذراند راه به جایی نخواهد برد.


  دوستان انديشه کنند  همين نظامی که به واسطه ی امامش به آن وفادار مانده‌اند، بايد ناشی از «ملت» می‌بود. به وعده‌ی همان امام! و صد افسوس که اين همان مشکل تذبذب فکری و در نتيجه عملی است که دوستان اصلاح طلب حکومتی و يرچمدار خردورزش بدان دچارند و هنوز نتوانسته‌اند اصول آزادی و دموکراسی را به دور از تقيدات دينی و ارادات مريدانه‌شان حل کنند!


 


«طرح کمیسیون ملی انتخابات» یا آب در هاون

بخش تحلیل خودنویس: آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی امروز در دیدار با اعضای مجلس خبرگان تاکید کرد که: «مسئله اساسی، حفظ هویت نظام و مرزها و شاخص های آن است و کسانیکه هندسه و هویت نظام را که در قانون اساسی و حکمیت و داوری قانون متبلور شده است قبول دارند جزو مجموعه نظام بشمار می‌آیند اما افرادی که با حرف و عمل و تحریک، این مبانی را زیر پا می‌گذارند به دست خودشان صلاحیت حضور در مجموعه عظیم نظام را از دست می‌دهند.»

این سخنان می‌تواند به این معنی باشد که افرادی چون مهدی کروبی، میرحسین موسوی و سید محمد خاتمی از نظر دستگاه حاکم صلاحیت ادامه هر گونه فعالیتی در چارچوب «نظام» را از دست داده‌اند و از این پس عملا «غیر خودی» به حساب می‌ایند.

اما از طرف دیگر، گروهی از تحلیل‌گران نزدیک به جنبش سبز که هر تحرکی در دستگاه حاکم را که به کاهش قدرت و اعتبار شورای نگهبان بیانجامد مثبت ارزیابی می‌کنند، از ِطرح کمیسیون ملی انتخابات در رسانه‌های مختلف به نیکی یاد کرده بودند. با این حال، بررسی اجمالی نحوه تعیین صلاحیت در چنین کمیسیونی، باز راه را برای اعمال نظر سیاسی غالب نمی‌بندد.

با در نظر گرفتن سخنان امروز رهبر نظام ایران، می‌توان به این تحلیل رسید که بخش مصالحه‌جوی نظام در برابر بازوی مقتدر حذف کننده عملا شکست خورده است. آیت‌الله خامنه‌ای گفت: «مرزبندی شفاف و صریح با دشمنان نظام را از دیگر ضروریات حضور در رقابت‌های انتخاباتی است. کمرنگ کردن مرزها  خطایی فاحش است و باعث سردرگمی مردم می شود بنابراین  باید از مخالفان نظام اعلام برائت شود و مرزها کاملاً روشن باشد.  اگر مرزها شفاف نشود عده‌ای می‌توانند با قصد خیانت و بدون اینکه شناخته شوند وارد چارچوب شوند ضمن اینکه عده‌ای دیگر نیز بدون آنکه متوجه باشند از مرزها خارج می شوند بنابراین عدم مرزبندی اشتباهی بزرگ است.»

از سویی، مجید انصاری، عضو مجمع می‌گوید بر پایه این طرح، نظارت استصوابی از شورای نگهبان سلب نمی‌شود: «در پیش نویس کمیسیون خیلی به مساله نظارت ورود نشده است. یعنی شورای نگهبان همچنان ناظر نهایی است و رسیدگی به شکایات هم با شورای نگهبان است اما در بررسی های مقدماتی یک کمیسیون ملی انتخابات پیش‌بینی شده است که این کمیسیون مرکب از نمایندگان سه قوه، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت است. این کمیسیون بررسی های اولیه را در مورد صلاحیت داوطلبان انجام می دهد اما طبق اصل ۹۹ قانون اساسی نظارت از وظایف شورای نگهبان و تفسیر قانون هم با این نهاد است، لذا کمیسیون خیلی در این موضوع ورود پیدا نکرده است.»

اما به گفته علی عسکری مشاور امور پارلمانی رییس مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت، این کمیسیون متشکل از نفراتی خواهد بود که باز امکان تکرار روند برخورد با کاندیداها از همین طریق نیز وجود خواهد داشت. عسکری می‌گوید:‌«اين كميسيون تركيبي از وزير كشور و وزير اطلاعات از طرف دولت، رئيس ديوان محاسبات كشور و يك نفر ديگر به انتخاب مجلس (كه برخي رئيس كميسيون اصل نود را پيشنهاد كرده اند)، دادستان كل كشور و رئيس سازمان بازرسي كل كشور از طرف قوه قضاييه، يك نفر از اعضاي حقيقي مجمع تشخيص مصلحت نظام، رئيس شوراي عالي استان‌ ها، رئيس سازمان صدا و سيما و يك نفر نيز از اعضاي شوراي نگهبان است «كه البته عضو پيشنهادي شوراي نگهبان از آنجا كه اين شورا به ‌عنوان يك نهاد تصويب شده در قانون اساسي عمل مي‌كند بدون حق راي در كميسيون ملي انتخابات حضور خواهد داشت.»

با این حساب باید پرسید آیا با چنین ترکیبی، می‌توان ازادی انتخابات را تضمین کرد؟ و آیا قدرت حاکم حاضر است از سهم خود بگذرد و به نمایندگان خود در چنین کمیسیونی آزادی عمل لازم برای پیشبرد مردم‌سالاری در ایران رد اعطا کند؟


 


جنبش سبز و مجازات اعدام

 تا زمانی که انتقاد ما بر اعمال خشونت و "مجازات اعدام" بر دور محورهای خاصی چون "دوستان‌مان" می‌گردد نمی‌تواند این خواست و تبلیغ ما بعنوان امری جدی تلقی شود.

 

انسان‌هایی که خواستار لغو مجازات اعدام هستند، بطور عام و بدون استثناء خواستار لغو آن برای تمام مواردند، زیرا بنابر تجربه دیده‌اند که اعمال این مجازات هیچ سودی در بر نداشته است؛ اگر چه اعمال کنندگان این مجازات همیشه مدعی‌اند که این امر "مایۀ عبرت" دیگران می‌شود.

 

تا کنون دیده نشده که در پیامدِ اعمال مجازات اعدام، آمار جرم و جنایت در جامعه‌ای کاستی گرفته باشد، که حتی برعکس، عموم جوامع اجرا کنندۀ این مجازات، از لحاظ آماری در وضعیتی بمراتب بدتر هستند برای وقوع خشونت، تا جوامعی که این مجازات را لغو کرده‌اند.

 

البته آشکارا باید گفت که بالا بودنِ میزان وقوع جنایات در جوامع دارای مجازات اعدام، به این دلیل نیست که چنین مجازاتی در آنجا اعمال می‌شود بلکه همان پیش‌زمینۀ فرهنگی که در یک ملت، چنین روحیه‌ای خشن را سبب می‌گردد که بتوانند آدم "بکشند"، سرمنشاء وجود این مجازاتِ خشن از سوی دولت و قانونگزاری آن جامعه می‌شود.

 

در جوامع اروپای غربی، همپا با لغو مجازات اعدام، چنان فرهنگی در جامعه حاکم است که افراد بسیار نادری "توانایی" آن را دارند که "آدم بکشند" یعنی چیزی که در جوامعِ جهان سوم بسیار راعی‌ست. برای جوامع ما یک نزاع، عموماً به "خونریزی" میانجامد و موارد بیشماری ازین خونریزی‌ها به قتل منجر می‌شود. شاید تنها ده درصد نزاع‌ها بدون خونریزی ختم به خیر شود. اما بطور مثال در اروپای غربی یا کشورهای اسکاندیناوی، درست برعکس است، آدمیان در این جوامع از همان آغاز کودکی فرامی‌گیرند که در نزاع‌ها، درگیری فیزیکی نیافرینند و شاید صرفا در دو سه درصد موارد، کار به زد و خورد بیانجامد. اینگونه است که آنان توانایی چاقوکشی و خون بپا کردن را فاقدند.

 

در جوامع ما حتی در تصادفات رانندگی، با اینکه خطایی صورت گرفته که باید پلیس و دادگاه مقصر را تشخیص بدهند، اما پیامد بیشتر موارد منجر به درگیری و نزاعی‌ست عموماً خونین. در حالیکه یک تصادف رانندگی در جوامع پیشرفته، به سادگی با تلفن کردن به پلیس و رد و بدل کردن مشخصات و بیمه و خوشرویی خاتمه می‌یابد.

 

رواج خشونت در جامعۀ ما، پیامد تصوراتی‌ست که از تاریخمان به ارث برده‌ایم، تصوراتی که "مردم" از خود دارند، "دولت" از خود دارد، مفهومِ کهنۀ "قدرت" و نگرشِ مندرس از "کنترل".

 

اینکه به هر نحو باید به مقاصد خود رسید و آنچه که اصلا محل تأمل نیست همین "شیوه"های پیشبرد مقاصد است و درست آنهم در حالیکه فریادِ «هدف وسیله را توجیه نمیکند»مان گوش فلک را کر کرده است.

 

زمینه‌‌های خشونتِ "مردسالارانه" و اینکه هر مشکلی را باید با "زور" از میان برداشت درین موضوع بوضوح بچشم می‌خورد. یکی از دلایلم برای این ادعای اخیر، استفاده از همین "تجاوزات جنسی" در زندان‌ها و جامعه است. تجاوز بمثابه "چیرگی نر" برتر، بر آنکه مورد تجاوز قرار می‌گیرد بعنوانِ "ماده" زیر چیرگی و سلطۀ مردانه. حتی زبان‌‌مان نیز حامل همین نوع نگرش مردانه و روزگویانه است.

 

اما باید از جایی این دایرۀ لعنتی و این تسلسل نفرین‌شده را قطع کرد. اینکه آدمکشی و خشونت، قبحی در جامعه ندارد و حتی بخصوص در موارد ناموسی به نوعی تحسین می‌شود، اینکه خشونت و توحش در کتک زدن دیگری و قلدر بودن، امری ستوده است. اینکه "حذف" بیشترین کاربرد را حتی در روابط سیاسی جامعه پیدا کرده است و اگر در مواردی "حذف" نمی‌کنیم، نه برای آن است که بدان اعتقادی نداریم، بلکه از آن روست که توان و نیروی لازم برای حذف را نداریم، همه و همه بسترهای بازتولید خشونت‌اند.

 

اینکه فرهنگ جامعه یا قانون حقوقی، کدامیک راحت‌تر دگرگون می‌شود، در ظاهر چنین می‌نماید که این "قانون" است که با اهتمام قوه مقننه میتواند سریع‌تر با چند مصوبه دگرگون شود اما از سوی دیگر این "قانونگزاران" بعنوان آحادی از همین جامعه، تابعی از فرهنگ خشونت اجتماعی هستند. بهمین دلیل نباید از "فرهنگ‌سازی" پیرامونِ نفی خشونت و در راس آن نفی مجازات اعدام بعنوان خشن‌ترین نوع خشونت، غفلت کرد.

 

برخی از خواست‌ها، صرفا منافع اقشار و یا طبقات خاصی را بیان می‌کنند که بهمین دلیل مورد توجه و حمایت سایر اقشار و طبقات اجتماعی قرار نمی‌گیرند، اما این مبارزه برای نفی خشونت و مجازات اعدام، یک امر فراطبقاتی‌ست که نفع کل آحاد یک جامعه را فارغ از موقعیت سیاسی و اجتماعی در بر دارد. چه بعنوان فردی از اقشار فرو دست و مخالف حکومت و یا حتی بعنوان فردی در حاکمیت نظام، همه و همگی در معرض خشونت و حتی اعدام می‌توانند قرار بگیرند. تاریخ معاصر در جوامع متلاطمی مانند ما، متاسفانه سرشار از کشت و کشتار است. هیچ جابجایی قدرتی نیست که بدون خشونت و خونریزی انجام گیرد.

 

اما این وظیفۀ ما سبزهاست که بعنوان جنبشی مبتنی بر عدم خشونت، با صراحت تمام در مقابل مجازات اعدام بایستیم و در این عرصه تنها به نفی آن در مورد همرزمان سبزمان بسنده نکنیم بلکه خواستار نفی آن برای تمامی آحاد جامعه فارغ از دیدگاه‌های سیاسی و موقعیت‌های اجتماعی‌شان باشیم. حتی برای شکنجه‌گران و آدم‌کشان حاکم نیز خواستار مجازات اعدام نباشیم. جانیان غیر سیاسی و سیاسی و هر انکس که موجودی‌ست از آحاد اجتماع، باید در برابر اعمال مجازات اعدام مصونیت داشته باشد.

 

اختلاف و تضاد میان آدمیان می‌تواند هر چه باشد، اما وقتی که پای مرگ به میان می‌آید ما همه واحدی یگانه در برابر آنیم. ما نباید نقش دستیاران مرگ را بازی کنیم. من از بدترین جانیان در برابر مرگ دفاع می‌کنم.

 

فراموش نکنیم که جنبش سبز، صرفا یک جبهه سیاسی نیست، بلکه همزمان، نیرویی‌ست "فرهنگ‌ساز" با اتکای به دیدگاه‌های اقشار مدرن و متمدن شهری. حتی اگر نتوانیم حکومت را پس برانیم آنچنان بستری از فرهنگ اجتماعی می‌سازیم که خود آنان ناتوان از باقی ماندن بر راس چنین جامعه‌ای باشند.

 

 


 


هنگامی که هنگامه شهیدی را باز هم می‌گیرند

شهیدی که در ۹ تیرماه امسال دستگیر شده بود، در زندان تحت فشارهای زیادی از سوی بازجویان برای پرونده‌سازی علیه تعدادی از سران کارگزاران و اعتماد ملی و یاران کروبی قرار گرفت. در واکنش به همین برخوردها بود که دست به اعتصاب غذا و دارو زد، و با وخیم شدن حالش بعد از ۱۲۱ روز با گذاشتن وثیقه‌ای ۹۰ میلیون تومانی موقتا آزاد شد.

به گفته محمد مصطفایی که وکالت هنگامه شهیدی را بر عهده دارد، شب گذشته، از سوی وزارت اطلاعات با شهیدی تماس گرفته می‌شود که ساعت ۱۰ امروز به نشانی یکی از اداره‌های وزارت برود. مادر هنگامه شهیدی ساعت ۱۱:۳۰ امروز در تماس با محمد مصطفایی به او می‌گوید که دخترش را از محل قرار مستقیما به اوین برده‌اند.

مصطفایی می‌نویسد که «هنگامه شهیدی به اتهامات اقدام عليه امنيت كشور از طريق اجتماع و تباني به قصد بر هم زدن امنيت كشور از طريق حضور در اغتشاشات مورخ شنبه ۲۳ تا ۲۷ خردادماه كه موجب اخلال در نظم عبور و مرور شهروندان و اختلال ترافيكي در شهر و ايجاد بلوا و آشوب توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به شش سال و سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده بود که با اعتراض به این حکم مقرر گردید تا شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر به درخواست تجدیدنظرخواهی موکل رسیدگی کند. اوایل این هفته به شعبه ۵۴ مراجع کردم ولی مدیر دفتر شعبه اعلام کردند که هنوز پرونده مورد بررسی قرار نگرفته و در ردیف رسیدگی قرار دارد.»

شهیدی مشاور امور زنان ستاد انتخاباتی مهدی کروبی بود و چندی قبل از انتخابات ریاست جمهوری از انگلستان به ایران بازگشت.

در هفته‌های اخیر پیام‌های مختلفی در باره خروج شهیدی از کشور منتشر شد که خودش همه را تکذیب کرده بود، اما احتمال می‌داد که هدف از پخش این شایعه، مقدمه‌چینی برای دستگیری مجددش باشد. شهیدی ممنوع‌الخروج بود.

یکی از دوستان نزدیک هنگامه به خودنویس گفت که فعال شدن مجدد شهیدی بر روی فیس‌بوک باعث نگرانی بعضی از دوستانش شده بود، چرا که با توجه زیر نظر بودن هنگامه از سوی ماموران اطلاعات، و علاقه بازجویان سکوت متهمان عقیدتی و مطبوعاتی، این مساله نمی‌توانست چندان باعث خوشحالی این گروه شود.

 


 


پایان کار مجلس پیرمردها

اجلاس مجلس پیر مردها، که براستی مجلسی  تشریفاتی و ناکارامد است سرانجام با صدور بیانیه تشریفاتی، پایان یافت.


سخنرانی بسیار جالب هاشمی رفسنجانی، برای اولین بار در عمر مجلس خبرگان، خبر از تاثیر مسائل مهم جامعه، برجمع پبرمردهائی می‌داد که خود را در هر شرایطی موظف به حمایت از رهبری می‌دانند.


مجلسی که براساس قانون اساسی، جایگاهی برتر از رهبری دارد، وباید رهبری را به پاسخ گوئی وادارد، در عمل کاملا برعکس رفتار کرده و در پایان نشست‌های سالانه دوبارش به خدمت رهبری شرف یاب می‌شود، تا شاید مورد تفقد قرار گیرد.


به همین دلیل سنت شکنی هاشمی رفسنجانی، بسیار شگفت می‌نمود. و البته نباید پنهان کرد، به همین اندازه هم مهم بود وتاثیر گذار.


در جریان انقلاب ۵۷ بودند نمایندگانی که متاثر از شرایط جامعه در مجلس فرمایشی ملی آن سال‌ها، به سیاست‌های حاکم انتقاد کرده بودند، و آن انتقادات در تصمیم گیری کسانی که تا ان زمان مردد بودند، بسیار تاثیر گذار بود.


هاشمی کار خودش را کرد.(آنچه که پیش ازاین، در جلسه قبلی خبرگان، نکرد و مورد انتقاد کروبی قرار گرفت) اکنون دیگر انجام شده است .البته اگر کسی انتظار داشت که این مجلس معجزه کند، حتما مایوس شده، به هر حال این امام زاده، معجز ندارد. هرگز نداشت و نخواهد داشت.


حتی اگر قانون انتخابات هم تغییر کند، باز هم معجزه نخواهد کرد. ساختار، شرایط، و مناسبات حاکم بر جامعه روحانیان، این را می‌گوید. روحانیان اگر گوشت یکدیگر را بخورند، استخوان همدیگر را نمی‌جوند.


بنا براین مهم بود که رفسنجانی در چنین جائی، آنچنان سخنانی بگوید. مهم بود که جامعه متوجه شود که در جامعه روحانیان اختلاف شدت یافته، به مجلس خبرگان هم کشیده شده. مهم است، تا انچه که بارها و بارها، حتی در ملاقات با رهبری، اتمام حجت برای روشن شدن مواضع، شناخته شده بود؛ با این جواب روبرو شود.


موضع گیری رفسنجانی، کاملا از جایگاه قدرت بود.درواقع او در برابر رهبری ایستاد و حتی به او انتقاد کرد. برای بیرون رفت از بحران، راه حل داد، مشکلات را بر شمرد، شرایط جهانی را روشن کرد و گفت که کشور در معرض خطر است. او آینده را بسیار تیره تصویر کرد وبا خردمندی، برنامه حذف یارانه‌ها را مشکل‌ساز نامید، و به مردم هشدار دادکه باید شرایط سخت منتج از این برنامه، که بسیار سخت تر از امروزشان خواهد بود را تحمل کنند.


رفسنجانی کار خودش را بخوبی انجام داد، و خبرگان هم بیانیه کلیشه‌ای خود را صادر کردند .


کروبی، امروز دیگر نمی‌تواند به رفسنجانی انتقاد کند، که اگر خودش هم می‌خواست در خبرگان سخن بگوید، هرگز به این خوبی و با این صلابت نمی‌توانست، نمی‌توانست بگوید .


مهم اینست که افراد تا امروز متزلزل، می‌توانند فاصله خود با جنبش سبز را بسیار کم کنند .


مهم است که کسانی که بهر دلیل بطور رسمی، انتقادی ندیده بودند، امروز دیگر می‌توانند با خود، تعیین تکلیف کنند. 


در بیانیه پایانی هم، مهم بود که خبرگان هم نتوانست ۲۲ بهمن را نقطه تعیین کننده در سرنوشت مخالفان بنامد، و مجبور شد تظاهرات ساندیسی را مطرح کند.


اکنون دو جبهه کاملا صف آرائی کرده‌اند .یکی خواهان وحدت براساس پذیرش مشکلات و حل آن به وسیله اصلاحات است. آن دیگر خواهان توبه و تنبیه مخالفان.


 رفسنجانی آرامش امروز را، آرامش قبل از طوفان تعریف کرد. آینده نشان خواهد داد که ایا او راست گفت، یا نه.


 


سیگاری منفعل
 


فرعون زمان "خامنه‌ای" به مخالفان: کرنش کنید؛ مرزهایتان را پررنگ کنید!

امروز یکبار دیگر، این مقام فرعونی خواستار روشن شدن موضع مخالفان و مرزبندی شفاف و صریح آنان با "بااصطلاح ایشان" دشمنان نظام شدند. خامنه‌ای در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان، در صبح امروز ششم اسفند در تشریح علت تکرار مکرر ضرورت بصیرت خواص به غفلت برخی خواص در دوران مشروطه اشاره کرد و گفت: در آن هنگام ماهیت حقیقی توطئه‌های غربزده‌ها کشف نشد و آن انحراف اساسی به وجود آمد اما این اشتباه نباید تکرار شود. خامنه‌ای همچنین با تشکر از اعضای خبرگان و رفسنجانی ابراز امیدواری کردند تلاش‌های آنان مورد رضای پروردگار قرار گیرد!‌

 

 


 


دلا دیدی؟

دلا دیدی؟

دلا دیدی که چگونه رای مردم را دزدیدند؟ دلا دیدی که چگونه به شعور مردم توهین کردند؟ دلا دیدی که چگونه مردم را تهدید به مرگ کردند؟ دلا دیدی که چگونه جوانان این وطن رابه خاک و خون کشیدند؟ دلا دیدی که چگونه به دختران این مرز و بوم تجاوز کردند؟ دلا دیدی که چگونه آبروی آبرومندان ریختند؟ دلا دیدی که چگونه خود را منتخب مردم معرفی کردند؟ دلا دیدی که چگونه بی گناهان را در بند کردند؟ دلا دیدی که چگونه مردم به پا خواستند؟ دلا دیدی که چگونه خون دادند برای آزادی؟ دلا دیدی که چگونه در برابر دروغ ایستادند؟

دلا دیدی؟

حال، دلا ببین که چگونه این مزدوران را از عرش به فرش خواهند کشید. دلا ببین که چگونه خون جوانان شان را، رای شان را، شعور و شخصیت شان را، پرچم شان را، مملکت شان را باز پس خواهند گرفت. دلا ببین که چگونه حق خود را احقاق خواهند کرد. بببین که چگونه این آتش زیر خاکستر که از زمان مشروطه شروع شده گر خواهد گرفت و تمام مستبدان را خواهد سوزاند. ببین آری ببین این همه عظمت را در چشمان این مردم، ببین که این دریوزگان ِ برده‌ی قدرت چگونه مثال شغال فرار خواهند کرد. آری دلا ،بدان که دور نیست آن روز، روزی که مبارزه صد ساله این مردم برای آزادی به بار نشیند.

دلا ببین...


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته