هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

Posts from Khodnevis for 02/27/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



خودنویس و آزادی بیان دشمنان آزادی

یعنی برای عوامل استبداد، سازمان رادیو تلویزیون با میلیاردها بودجه‌ی دولتی و انواع و اقسام کانال‌های درون و برون مرزی، و تشکیلاتِ کیهان و اطلاعات و صدها نشریه و سایتِ داخلی و خارجی کفایت نمی‌کند، که اکنون برای دو تا و نصفی سایت اینترنتی دندان تیز کرده‌اند و با ترجیع‌بندِ "شما دمکرات نیستید" و "شما به آزادی بیان معتقد نیستید" می‌خواهند صاحبان این سایت‌ها را تحت تاثیر قرار دهند تا آن‌ها برای اثبات این‌که دمکرات و معتقد به آزادی بیان هستند یاوه‌های هزار بار تکرار شده‌ی عوامل استبداد را در سایت‌های‌شان انتشار دهند.


به راستی تکلیف  ما با آزادیِ بیانِ دشمنانِ آزادی و آزادیِ بیان چیست؟ اگر جلوی نوشته‌ای که نظراً و عملاً منجر به سلب آزادی و آزادیِ بیان خواهد شد گرفته شود، کاری بر خلاف آزادی بیان صورت گرفته است؟ در این جا با مسئله‌ای دارای عوامل متضاد و به قول امروزی‌ها پاردوکسیکال رو به رو می‌شویم که اگر فقط به صورت ظاهر و استدلال ساده‌ی "الف مساوی ب" و "ب مساوی ج" پس "الف مساوی ج" بسنده کنیم فریبِ قلم‌به‌مزدانِ استبداد را خواهیم خورد و رسانه‌ی خود را وسیله‌ای برای تبلیغ آنان خواهیم کرد.
سایتی مانند خودنویس  سایتی‌ست بی‌طرف و خواهان چندصدایی و تکثر رای و اندیشه. اتخاذ این روش به معنی نداشتن خط مشی و باز بودن دروازه‌ی خبر و نظر برای ورودِ تفکرات مخالفِ بی‌طرفیِ سیاسی و چندصدایی و تکثر رای و اندیشه نیست. سایت‌هایی مانند خودنویس به اصولی مانند آزادی بیان، آزادی اجتماعی و سیاسی، مخالفت با اشاعه‌ی خشونتِ دولتی و غیر دولتی، و حقوق بشر باور دارند. در این محدوده‌ی وسیع، هر قلمی آزاد است که فکر خود را عرضه کند.

اما بلافاصله با این  سوالِ نگران‌کننده مواجه می‌شویم که چه کسی "حد و حدود" نوشته‌ها را مشخص خواهد کرد و چه تضمینی وجود خواهد داشت که تعیین‌کننده‌ی "حد و حدود"، مانند سانسورچی‌های حکومتِ سرکوب‌گر، عبور از مرزهای فوق را بهانه‌ای برای سرکوب اندیشه و شکستن قلم و سلب آزادی بیان نکند. به بیان ساده‌تر، از کجا معلوم که فلان نوشته، به بهانه‌ی واهی طرفداری از خشونت یا ضدیت با حقوق بشر توسط ادیتور سایت حذف نشود. این‌ها سوالاتِ ظریفی‌ست که باید به آن‌ها دقیقاً پاسخ داده شود.
به گُمان من امکان چنین سوء‌ استفاده‌ای همواره وجود دارد، و هیچ تضمینی نیست که چنین اتفاقی هرگز نیفتد ولی می‌توان با مکانیسم نظارت جمعی (و نه الزاماً اداره‌ی جمعی) و باز گذاشتن بابِ انتقاد و پاسخ‌گویی به انتقاد، امکان سوء استفاده را کم کرد. 

اما چون چنین سوء استفاده‌ای ممکن است صورت پذیرد پس باید دروازه‌ها را به روی هر قلم آلوده‌ای که رسماً و علناً و عملاً و نظراً خشونت را ترویج می‌کند و آزادی را برای سرکوب آزادی می‌خواهد باز گذاشت اشتباهی‌ست که هیچ ارتباطی با آزادی و آزادی بیان ندارد و دقیقاً نتیجه‌ای ضد آن خواهد داشت.

ممکن است سوال شود پس فرق شما با سانسورچی‌های وزارت ارشاد که به بهانه‌های مشابه، مانعِ انتشار آثار قلمی و هنریِ ضد خود می شوند چیست؟ و چه تفاوتی میان شما و کیهان شریعتمداری وجود دارد؟

پاسخ، آن تفاوت ماهُوی‌ست که سایت‌های آزادی‌خواه با دستگاه‌ها و رسانه‌های سرکوب‌گر دارند. آن‌چه وزارت ارشاد و کیهانِ شریعتمداری می‌خواهند، سرکوب آزادی و حاکمیت تک‌صدایی و انتشار صدای خود است. آن‌چه سایت‌های آزادی‌خواه می‌خواهند گسترش آزادی و حاکمیت چندصدایی و انتشار صداهای مختلف و بخصوص صدای مخالف است. مرزهای وزارت ارشاد و کیهان آن قدر تنگ است که افکار و اندیشه‌های هیچ‌کس جز عوامل حکومت –و تازه نه همه‌ی آن‌ها- در آن جا نمی‌گیرد. مرزهای سایت‌های آزادی‌خواه آن قدر گسترده است که تنها کسانی که خواهان آزادی برای سرکوب آزادی و اشاعه‌ی خشونت علیه آزادی‌خواهان و موافقان حقوق بشر هستند جا نمی‌گیرند. 

برای این‌که از تفاسیر فوق سوء استفاده نشود می‌بایست از تجربه‌ی رسانه‌های "آزادترین" کشورهای جهان بهره گرفت. مرزهای آزادی در این رسانه‌ها را مطالعه کرد و همان‌ها را به عنوان مرز آزادی در رسانه‌ی خود تعیین کرد. هیچ نشریه‌ای در جهان نمی‌توان یافت که بدون انتخاب و گزینش و بدون داشتن چهارچوب مشخص و شیوه‌نامه، اقدام به انتشار "هر خبر و هر نظری" کند. اصلِ اساسی در این موضوع،  چهارچوب مشخص و شیوه‌نامه‌ای‌ست که یک رسانه برای خود تعیین می‌کند. در این جا منظور ما نشریات حزبی و سازمانی نیست که تکلیف آن‌ها مشخص است و وظیفه و الزامی برای انتشار نظری غیر از نظر خود و انتقادهای وارده ندارند. منظور ما نشریاتی‌ست که صدای مردم هستند و تفکرات مختلف، اجازه‌ی نشر نظر خود در آن‌ها می‌یابند.

سایت خودنویس که سایتِ "شهروندان روزنامه‌نگار" یا "شهروندروزنامه‌نگاران" است باید سایتی باشد برای شهروندانِ اهل قلمی که آزادی را برای سرکوب آزادی نمی‌خواهند؛ مدارا را برای اِعمال خشونت نمی‌خواهند؛ رسانه را برای ساکت کردن رسانه نمی‌خواهند. این چهارچوب آن قدر گسترده هست که اکثریت مردم اهل فرهنگ را در بر بگیرد. برای آشنایی با نظر سرکوب‌گران و دشمنان آزادی می‌توان –و باید- نوشته‌های آنان را در حد معقول منتشر کرد ولی نمی‌توان دروازه‌های خبر و نظر را بر روی سیل مطالب ایشان که به صورت سیستماتیک و با صرف بودجه‌های کلان دولتی تولید می‌شود باز گذاشت آن قدر که سایتِ طرفداران آزادی تبدیل به ابزارِ تبلیغ مخالفان آزادی شود.


 


جنتی: مشت محکم مردم در ۲۲ بهمن به دهان منتقدان

به گزارش خبرگزاری فارس (سپاه پاسداران) دبیر شورای نگهبان همچنین خطاب به «فتنه‌گران» و سران «فتنه» گفت: «آيا بالاخره فهميديد كه مردم با شما نيستند يا هنوز شك داريد؟ بياييد به دامان مردم برگرديد و راه خود را از آمريكا و اسرائيل جدا كنيد، آيا سران آمريكا و اسرائيل شما را تشويق نكرده‌اند؟ ديگر چه چيزي براي شما باقي مانده است؟ هويت شما مشخص شد ولي هنوز راه براي برگشت باز است و مي‌توانيد برگرديد، اگر شما آمريكايي و اسرائيلي نيستيد چرا آنها از شما حمايت مي‌كنند؟ وقت آن است كه به خود بياييد.»

این در حالی است که کروبی و موسوی، بارها هرگونه رابطه خود را با جهان غرب رد کرده‌اند، اما افراد قدرتمند نزدیه به حاکمیت تلاش زیادی برای نمایش چنین ارتباطی به خرج داده‌اند.


وي در ادامه نيز خطاب به خواص جامعه اظهار داشت: «طبق فرمايشات مقام معظم رهبري «خواص» بايد از فتنه‌گران برائت بجويند، سكوت كردن مفهوم ضد انقلابي دارد اگر خواص از حركت فتنه‌گران راضي نيستند چرا اعتراض نمي‌كنند.»

اشاره جنتی به خواص می‌تواند به هاشمی رفسنجانی باشد که هم خواسته است رابطه‌اش را با  رهبری نظام حفظ کند، هم با رهبران جنبش سبز. این مساله با اعتراض‌های فراوانی روبرو بوده است و با توجه به موضع‌گیری‌های آیت‌الله خامنه‌ای می‌توان پیش‌بینی کرد که دامنه فشارها بر هاشمی افزایش خواهد یافت.


 


گروگان‌هایی با نام خانوادگی «دارالشفایی»

بهمن در پست امروز وبلاگش از وضعیت پدر، خواهرانش و پسر عمویش نوشته است:

ابوالحسن دارالشفایی (بابا): ۲۱ بهمن (۱۷ روز پیش) بازداشت شده.
جمیله دارالشفایی (خواهر بزرگ): ۱۶ بهمن (۲۲ روز پیش) بازداشت شده و ۱۷ روز اول بازداشتش را در انفرادی بوده.
بنفشه دارالشفایی (خواهر کوچک): ۱۶ بهمن (۲۲ روز پیش) بازداشت شده و ۱۰ روز اول بازداشتش را در انفرادی بوده.
یاشاردارالشفاء (پسرعمو): ۱۴ بهمن (۲۴ روز پیش) بازداشت شده.

همه‌شان فقط یک بار (دیروز پنج‌شنبه ۶ اسفند) با خانواده ملاقات کرده‌اند. البته خانواده که چه عرض کنم با مامانم که بعد از ۹ روز بازداشت آزاد شد.


 


محمدظاهر بلوچ، رهبر جدید جند‌الله

به نقل از سایت سی‌میل: گروه جند‌الله در اطلاعیه‌ای حاج محمدظاهر بلوچ را به عنوان رهبر جدید خود معرفی کرد.

این گروه اعلام کرده که کمیته مرکزی جند‌الله پس از دستگیری عبدالمالک ریگی تشکیل جلسه داده و با اتفاق آراء محمد ظاهر بلوچ را به رهبری خود انتخاب کرده است.

این اطلاعیه افزوده که در این نشست، برخی قبایل و گروه‌های مبارزه متحد با جند‌الله نیز با رهبر جدید «بیعت کرده و پیمان بستند که تا آخرین قطره خون به نبرد و مبارزه و جهاد ادامه خواهند داد.»

جند‌الله همچنین اضافه کرده که «جنبش تنها در رهبر خلاصه نبوده است که با دستگیری وی مشکلی رخ دهد و یا حرکت متوقف شود، بلکه جنبش استوارتر از پیش به راهش ادامه خواهد داد.»

گروه جند‌الله در منطقه بلوچستان، واقع در مرز ایران و پاکستان فعالیت می‌کند و تاکنون حملاتی را علیه تاسیسات نظامی و مقامات ایران انجام داده است.

گروه مسلح جندالله، مدعی است «که در راستای حقوق اقلیت سنی در ایران می‌جنگد»، اما تهران، جندالله‌ را گروهی ترویستی می‌داند «که از سوی آمریکا و اسرائیل حمایت» می‌شود.


 


تواب‌سازی، نسخه محسنی اژه‌ای

به گزارش ایسنا، محسنی اژه‌ای گفت: « اگر کسانی که در اغتشاشات اخير دستگير شده‌اند و پرونده دارند، واقعا توبه، و خساراتی را که وارد کرده‌اند، جبران و مسير گذشته خود را اصلاح کنند، حتما در دادگاه تجديد نظر مورد کمک قرار خواهند گرفت.»

وزیر سابق اطلاعات همچنین گفت که :« يکی از خواسته‌های مردم از دستگاه قضايی و ديگر دستگاه‌های مسئول اين بود که اگر اين‌ها بخواهند به فتنه‌گری، شرارت و قانون‌شکنی خود ادامه دهند، حتما بايد با آن‌ها برخورد شود و دستگاه قضا هم قطعا برخورد خواهد کرد. »

با توجه به سخنان اخیر بعضی از شخصیت‌های جناح اصولگرا در روزهای اخیر مبنی به اعدام مخالفین و نیز تاکید رهبر جمهوری اسلامی بر فقدان صلاحیت مخالفین برای حضور در حاکمیت، به نظر می‌رسد پرونده‌های قضایی بر اساس میزان پشیمانی متهمین از عملکرد خود و حمایت از کاندیداها اصلاح‌طلب بازتعریف شوند.

در طول هفته‌های اخیر، تلاش کسانی چون روح‌الله حسینیان و تبلیغ‌همکارانش در مرکز اسناد انقلاب اسلامی، از جمله سید حمید روحانی برای بازگشت به فضای سال ۱۳۶۷ و حذف فیزیکی مخالفین از یک طرف، و فعالیت‌های هاشمی رفسنجانی برای مصالحه، می‌توان چنین برداشت کرد که بخش سنتی‌تر جناح راست در مقابل بخش تندروی حامی رهبری با مشکلاتی جدی روبرو است. اما محسنی اژه‌ای با آنکه خاستگاه مشترکی با بسیاری از روحانیون تندروی طرفدار «اعدام محاربین» دارد، اما با تبیین نظرگاه‌های دستگاه قضایی شرط بخشش مخالفین را عملا توبه قرار داده است.

البته «تواب‌سازی» سابقه‌ای طولانی دارد و چه بسا باعث زنده نگاه داشتن بسیاری از فعالان سیاسی شده است. اما ممکن است هدف این سخنان، وادار کردن رهبران جنبش سبز به توبه باشد.


 


جنبش سازمان یافته وبی سازمان

تا کنون انتقاداهای زیادی به نبود رهبری در جنبش سبز شده، ولی هرکس از ظن خود آنرا دریافت، چون درخواست‌هائی که گاهی اینجا و آنجا برای کمک شنیده میشود دال بر همین مدعا ست . 

 

رهبری و یا به بیان دیگر سازمان یافتگی دارای ساز و کارهای بسیاری است که، هرکدام مشکلی از مشکلات یک جنبش یا یک حزب را حل می‌کند .

 

معمولا در احزاب سازمانهای محتلفی ایجاد میشود ؛مانند سازمان جوانان ،سازمان زنان وارگان هائی هم دارند واز همه مهمتر صندوق ،که بانک متعلق به حزب است .دراین صندوق یا بانک ،علاوه بر دریافت حق عضویت اعضا ،کمک های مالی سازمان یافته ومتفرقه هم دریافت میشود ؛هر چند کمک مالی امری موقتی به نظر میرسد ؛اما در یک حزب ،انرا هم سازمان میدهند ،ودائمی میشود .

 

از طرف دیگر احزاب برای اینکه عرصه فعالیت خود را عمومی کنند ،به انجام کارهائی عام المنفعه می‌پردازند .این کار نه تنها حزب را بدرون مردم می برد، که نشان از خیر اندیشی حزب بوده، مردم را هم به درون حزب می اورد .

 

اما این کارهای عام المنفعه کار بزرگ دیگری را نیز انجام می‌دهد، آن هم نشان دادن زنده وفعال بودن حزب است ؛که این خود به تنهائی هرگونه یاس وناامیدی را از بین می‌برد .

 

مدتی است که همه برای کمک به دستگیر شدگان ،استمداد می جویند. برای تامین وثیقه های سنگین ،یا برای کمک به خانواده های زندانیان، و نیز برای روزنامه‌نگاران، چه داخلی و چه خارجی. من نیز چند روز پیش با شنیدن وثیقه ۷۰۰ ملیونی از دوستان درخواست کمک کرده بودم. اما ایا ما باید به شیوه تحقیر امیز تحمیل شده از طرف حکومت به مردم عمل کنیم؟ آیا ما باید قهرمانانی را که دربند هستند ویا حتی به خارج رفته‌اند. با دادن صدقه تحقیر کنیم؟ این کار نه تحقیر آنان که تحقیر جنبشی است که ازادی و مردم سالاری را فریاد می‌زند . 

 

متاسفانه کار بجائی رسیده است که انسان بزرگی همچون نیک اهنگ کوثر هم استمداد می طلبد .باید خجالت کشید و از خجالت مرد . 

 

البته قطعا مردم سبز ایران میخواهند کاری انجام دهند .سبزها چه در ایران وچه در خارج ایران همه زندگی و هستی‌شان را گذاشته‌اند، بنابراین همه می‌خواهند کاری انجام دهند، آنهم در شرایط امروز که مثلا جمع اوری کمک‌های مردمی می‌تواند نشان دهنده زنده بودن وفعال بودن جنبش سبز در درون مردم باشد .

 

مشکل در نبود سازمان یافتگی وحزب است .انچه که تا کنون نبود رهبری عنوان می‌شد.

 

برای ایجاد یک رهبری قوی می‌توان از همین‌جا شروع کرد. از ایجاد یک صندوق مالی برای تامین مخارج جنبش سبز. 

 

بویژه امروز جمع اوری کمک‌های مالی برای جنبش سبز نشانه زنده بودن ان هم هست. 

 

در همه احزاب عده‌ای افراد حرفه ای وجود دارند، انها نه تنها کار نمی‌کنند، که از حزب حقوق هم می‌گیرند . 

 

روزنامه‌نگاران جنبش سبز همان حرفه‌ای ها هستند، جنبش سبز باید و وظیفه دارد که مخارج آنها را تامین کند. چه در داخل کشور وچه در خارج کشور. 

 

سبزها هم، داخلی و خارجی باید حق عضویت خود، و کمک‌های مالی جمع آوری کرده را به صندوق (که باید حتما توسط افراد قسم خورده اداره شود )بپردازند .

 

در این صورت هم در عرصه فرهنگی با گدا پروری مبارزه می‌شود و هم جنبش بسوی ایجاد رهبری گام بزرگی را برخواهد داشت . 

 

در واقع رهبری از درون جنبش سبز متولد خواهد شد .در واقع جنبشی ایجاد شد که رهبری نداشت، و چون ضرورت بود، آنرا می‌سازد .

 

اکنون باید راه های انجام آنرا یافت. در ایران می‌توان حساب‌هائی بانکی بوجود اورد که تحت پوشش کاری باشند ؛(این کار کاملا عملی است )، ودر خارج هم می‌توان از یکی از سازمانهای مردمی خواست که برای جنبش سبز این کار را انجام دهد. این کار کاملا امکان پذیر است وبه اعتلای روحیه جنبش در این شرایط کمک خواهد کرد .


 


ضرغامی: مناظره ها ادامه می یابد؛ چهارچوب از بالا تعیین شده

در اینجا سوالی که مطرح می گردد آن است که چرا جناب ضرغامی و دولت کودتا هنوز به سوالات مطرح گردیده از سوی آقایان علی مطهری و جواد اطاعت در مناظراتشان در اوایل بهمن ماه پاسخی قانع کننده، در جهت روشن شدن اذهان ملت ایران، نداده است و کماکان ایشان و حکومت اقتدارگرا بر سیاست پاک کردن صورت مسئله اهتمام می‌ورزند. ضرغامی در ادامه افزود: نخبگان نباید مناظره ها را میدانی برای زور آزمایی و وزن كشی نگاه كنند. مناظره ها در چهارچوب تعیین شده و در بخش های مختلف، در راستای دغدغه های مردم ادامه می یابد.

مسئله اساسی این است که این چهارچوبها , که مشخصا" دیکته هایی از بیت رهبری و شخص ولی فقیه و اقتدارگرایان بوده و عموما" برعلیه منافع ملی و مردم و کشور میباشد را اگر افراد منتقد دولت نخواهند در مناظراتشان رعایت کنند پس از اساس این مناظرات راهی غلط و تنها خرج کردن بیت المال است و چه بسا هدف اصلی آن مشغول نگاه داشتن اذهان عمومی و حتی انحراف اذهان از مسائل اصلی جاری در کشور است.باشد روزی که آزادی بیان در کشور برسمیت شناخته شده و یکی از ارکان لازم الاجرا شود.


 


حال كه جوانان جنبش سبز صبور نيستند ...

 

 

بازگشت به راهكار برگزاري تجمع هاي سكوت


طي ماه هاي گذشته بارها رهبران فكري جنبش در داخل و خارج از كشور مردم را به مبارزه تدريجي و بدون خشونت در مقابل تماميت خواهان حاكم دعوت كرده‌اند و كوشيده‌اند كه از شعارهاي تند مردم نيز تا حدي بكاهند و براي رسيدن به خواسته هاي خود صبوري پيشه كنند و از انديشه‌هاي غير معقول دست برداشته و افق پيروزي را در بلند مدت ببينند.

در اين گفته‌هاي دلسوزانه (و البته از سوي برخي از اصلاح طلبان پيشين با نيت كنترل مردم و حفظ نظام و تنها براي استفاده ابزاري از مردم در مبارزه بين دو جناح حكومتي)، از نكاتي چند غفلت شده است كه اين غفلت باعث خواهد شد جنبش به بي‌راهه رود. ما هيچ جنبش مدني موفقي تاكنون در تاريخ كشورمان نداشته‌ايم. اين جنبش‌ها يا سركوب شده‌اند و يا اساسا مدني و اجتماعي و مسالمت آميز نبوده‌اند چرا كه نهادهاي قدرت در كشور ما چنين اجازه و فرصتي را به مردم نداده است. بنابراين نمي‌توان بر اساس الگوهاي غربي مردم را نصيحت كرد و انتظار داشت جنبش بدان شكل پيش رود.

نكته اساسي اين است كه جمعيت كشور ما جوان است و در نتيجه اين قشر در جنبش سبز حضوري موثر و جدي دارد و در حقيقت بازوهاي عملي جنبش را تشكيل مي‌دهد. اين جوانان هستند كه از طريق مختلف مردم را تشويق به حضور در تجمعات مي‌كنند، هر روز تاكتيك اعتراضي جديدي را پيشنهاد مي‌دهند و آنها را در سطح شهرها چه قبل از روزهاي اعتراض و چه در روزهاي تجمع و راهپيمايي به اجرا مي‌گذارند.


صفات و مطالبات جوانان؟

اين جوانان داراي صفات خاصي هستند كه به كم‌تجربگي، انرژي فراوان و انگيزه بالاي آنها مربوط مي‌شود. اين قشر از يك سو خود را با مشكلات فراواني در عرصه كار، تحصيل، تشكيل خانواده و غيره روبرو مي‌بينند كه اميدي به رفع آنها با وجود مديريت ولايت محور جمهوري اسلامي نيست. از سوي ديگر جوانان خواهان آزادي‌هاي اجتماعي هستند كه در جمهوري اسلامي بسيار محدود شده است و به حريم خصوصي آنها نيز تجاوز گرديده و روز به روز شرايط بدتر مي‌شود. از ديگر سو، قشر جوان بدليل داشتن تحصيلات و تفكر باز، از خرافاتي را كه به نام مذهب در جامعه ترويج مي‌شود و از آنها بعنوان ابزاري براي عوام فريبي و تامين منافع طبقاتي و گروهي خود استفاده ميكنند بيزار است.

حال كه بعد از رستاخيز مردم ايران در ۸ ماه اخير اميدي براي آنها پيدا شده كه بتوانند اين كشور را از حضور اهريمنان در عرصه حكمراني پاك كنند و كشور را به سمتي سوق دهند كه مشكلات را بتدريج حل كند نمي توان از آنها انتظار صبوري داشت.

   
واكنش جوانان؟

اين جوانان آنگاه كه خود را با يك حكومت تماميت خواه مبتني بر يك ايدئولوژي خاص روبرو ميبينند كه داراي نهادهاي با قدرت مطلقه، مادم العمر، انتصابي و غير پاسخگو است، حكومتي بر پايه درآمدهاي كلان نفتي كه از كارهايي همچون، جعل و تقلب در همه فعاليت‌ها، نمايش و عوام فريبي، شكنجه، تجاوز و خونريزي، دست درازي به بيت المال، استفاده ابزاري تمام عيار از اعتقادات مردم و ترويج خرافات و غيره كه همگي بدانها آگاهي داريم هيچ ابايي ندارد، آرزوي برچيده شدن جمهوري اسلامي را مي‌كنند و نه اصلاح تدريجي.

حال تصور كنيد كه از يكسو بطور دائم از آنها دعوت به عدم تندروي بشود و از آنها خواسته شود كه شعارهاي تند ندهند و آرامش خود را حفظ كنند و از سوي ديگر حاكميت با تمامي ابزارهايي كه در اختيار دارد دست به خشونت و فريبكاري بزند و حتي مانع از يك تجمع آرام بشود چه راهي براي اين قشر بزرگ مي‌ماند؟ آيا همچنان به نصايح رهبران فكري گوش خواهد داد نصايحي كه نتيجه اي در بر نداشته است؟


چه خواهد شد؟

در چنين شرايطي كم رنگ شدن جنبش مسالمت آميز و در پاره اي مواقع به خشونت كشيده شدن آن و از ميان رفتن تدريجي آن محتمل است. هر چند كه بدليل پاسخ داده نشدن به خواسته هاي جنبش، روزي ديگر بار خود را تمام قد نشان خواهد داد و آن روز، سرنگوني جمهوري اسلامي هدف خواهد بود و به شكل يك انقلاب شتابان و خشن نمود خواهد يافت. تصور نمي‌كنم زمان رستاخيز مجدد به قصد سرنگوني فراتر از دولت محمود احمدي نژاد باشد. آن روز ديگر اين قشر به رهنمودهاي رهبران نمادين همچون ميرحسين موسوي بهايي نخواهد داد و بر اساس تجربه توام با شكست خود در حوادث پس از انتخابات به دنبال راه حل نهايي و فوري خواهد بود.


راه حل چيست؟


تصور ميكنم رهبران فكري بايد راهكارهايي ارائه كنند كه انگيزه جوانان جنبش را حفظ كند و از نا اميدي و عدم اطمينان آنها به موفقيت آميز بودن جنبش بويژه با روش ۸ ماه گذشته جلوگيري نمايد. نهايتا ظهور و بروز برآيند انديشه هاي رهبران فكري برعهده رهبران نمادين يعني آقايان موسوي و كروبي خواهد بود.

آقاي كروبي نيز بهتر است خود را با آقاي موسوي هماهنگ كند و از دادن پيشنهاد‌هاي بي ثمر و غير عملي كه اتفاق نظري نيز در بين فعالان سياسي در مورد آنها وجود ندارد بپرهيزد. مثلا پيشنهاد انجام يكبار تجمع معترضان براي هميشه، اول اينكه حاكميت چنين اجازه اي را نمي‌دهد  اگر هم بدهد و به فرض محال كه جمعيت زيادي هم بيايد مثلا بيش از ۱۰ ميليون نفر، حاكميت خواهد گفت كه خوب اينها همان كساني هستند كه به موسوي راي داده‌اند و نه بيشتر همچنان كه به جمعيت ميليوني در خيابان هاي تهران نيز جنين نسبتي را دادند. دوما كدام جنبش مدني و اجتماعي با يكبار تجمع به پيروزي رسيده است؟ پيشنهاد رفراندم نيز در شرايط فعلي تنها يك آرزو است حتي اگر تنها براي سلب نظارت استصوابي شوراي نگهبان باشد. اينگونه پيشنهاد‌هاي غير عملي و ناپخته ره به جايي نخواهد برد و تنها انرژي جنبش را تحليل مي‌برد.

پيشنهاد مي‌شود جنبش مجددا به راهپيمايي يا تجمع‌هاي سكوت روزهاي بعد از انتخابات برگردد كه در صورت امكان با حضور رهبران نمادين انجام گيرد همانند راهپيمايي توپخانه به سمت ميدان فروسي. قطعا حاكميت از اين امر جلوگيري خواهد كرد و تلاش مي‌كند مانع از برگزاري آن شود حتي با خشونت. اما بايد توجه داشت كه معترضان نبايد خشونت به خرج دهند بلكه بايد جلو باتوم سينه سپز كنند و اين مظلوميت ما خواهد بود كه از هر شعاري موثرتر است و صداي ما را رساتر به دنيا منتقل خواهد كرد. در صورتي كه كساني نيز بازداشت شوند نيز جرمي مرتكب نشده‌اند حتي شعار هم نداده‌اند و مشكل جدي نيز برايشان پيش نخواهد آمد و زود آزاد مي‌شوند.

اين تجمع ها در نوبت هاي بعد با خشونت كمتري مواجه خواهد شد چرا در حقيقت تجمع سكوت كه معنا و دليل آن تجمع نيز مشخص است حاكميت را خلع سلاح مي‌كند و در چشم جهانيان احترام افزون‌تري خواهيم يافت و بار ديگر اميد به جنبش باز خواهد گشت.

اين تجمع هاي سكوت بايد در به شكلي و در جاهايي باشد كه مانع از رفت آمد مردم خوردوها نشود و افراد زيادي بتوانند در ان شركت كنند. توجه شود كه جنبش خواسته ها خود را در ۸ ماه گذشته فرياد زده است و حداقل آنها در بيانيه ميرحسين موسوي آمده است و راه را براي كسب ساير مطالبات هموار خواهد كرد.

اين تجمعات سكوت ميتواند با برنامه ريزي قبلي در چند نقطه از شهر تهران برگزار شود تا حاكميت نتواند تمام نيروهاي خود را در يكجا متمركز كند. پيشنهاد ميشود نطقه تجمعات در پاركهاي بزرگ شهر شكل بگيرد و با افزوده شدن جمعيت به اطراف كشيده شود. همچنين بهتر است اين تجمعات بصورت مستمر و با فاصله زماني كم و روزهاي تعطيل صورت گيرد.

توجه داشته باشيد كه حاكميت نمي تواند تجمع هاي سكوت را سركوب كند اگر هم بخواهد نمي‌تواند براي همشه به اينكار ادامه دهد چرا كه دليلي براي آن وجود ندارد.
زمان دارد از دست مي‌رود و تمامي مسئوليت بر عهده رهبران نمادين خواهد بود. در صورتي كه با رهبري غلط و يا با انفعال بخواهند پيش بروند در مقابل نسل‌هاي آينده مسئول خواهند بود همچنانكه خود مسئوليت به ارث رسيدن چنين حكومت تماميت خواهي را به نسل فعلي برعهده دارند چرا كه خود از رهبران جمهوري اسلامي بوده‌اند و در آن مشاركت داشته‌اند. بهتر است بجاي اينكه پيشنهاداتي همچون دو پيشنهاد آقاي كروبي را مطرح كنند به رهبران فكري و فعالان سياسي و شعارها و مطالبات واقعي مردم توجه كنند و برآيند آنها را مطرح كنند.


 


آخر و عاقبت کوتاه آمدن
 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته