هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

Latest News from Norooz for 02/27/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.




جنبش راه سبز به ایرانی بودن خود و همه نمادهای آن افتخار می کنند و طبیعی است که با این روحیه و منش، به تغییر رنگ پرچم کشورمان به شدت مشکوک هستیم و آن را محکمترین دلیل برای عدم علاقه یک فرقه به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانیم/ جنبش راه سبز باید بطور مکرر و در هر شرایط و مکان، بر انتخابات آزاد، رقابتی و غیرگزینشی تأکید کند. همانطور که آزادی زندانی ها، آزادی رسانه ها و برچیده شدن فضای امنیتی در جای خود بسیار مهم هستند و باید ضرورت این راه حل ها را نه تنها به گوش حاکمیت، بلکه به گوش همه مردم کشورمان برسانیم/ هماهنگی خیلی خوبی میان بنده و آقایان خاتمی و کروبی وجود دارد/هر چه آگاهی ملت به حقوق خود بیشتر شود، نیروی عظیم تری پشت این مطالبات قرار خواهد گرفت.افشاندن بذر آگاهی و گسترش آن به همه اقشار و همه نقاط کشور، تنها از طریق حضور خیابانی فراهم نمی آید، گرچه اجتماعات، حق مردم و یکی از امکانات آنها برای نیل به اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنهاست/ اجازه داده شود جنبش راه سبز با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی، برای یک راهپیمایی مردم را دعوت کنند. نحوه استقبال می تواند به حرف و حدیث ها پایان دهد/هنوز جوابی برای خالی بودن میدان و این که چرا دوربین ها فقط نقاط محدود نزدیک به جایگاه را رصد می کرده داده نشده است. اینکه مردم مراقب چمن و محیط زیست بوده اند، مخصوصا برای کسانی که سال های قبل حضور مردم در میدان را مشاهده کرده اند، مضحک است/ آزادی، حقوق بشر، رفع تبعیض ها، تحمل عقاید و نظریات مختلف، مقابله با فساد و تباهی و قانون گریزی، مواردی نیستند که پیگیری آنها چه در سطح خیابان و چه از طریق رسانه ها جرم باشد؛ برعکس، جلوگیری از طرح این مطالبات، علامت استبداد است/ استفاده از فضای مجازی معجزه کرده است و به صورت یک ساختار کاملا قابل اتکا، افراد و شبکه ها را در اتصال و تعامل باهم قرار داده است/ گسترش فعالیت های شبکه اجتماعی در جهت گسترش آگاهی های سیاسی و اجتماعی، یک ضرورت است و جایگزینی برای آن وجود ندارد/ مضحک است اگر تصور کنیم با پخش پارازیت، هک کردن ها و فیلتر کردن ها، این امواج را می توانیم کنترل کنیم/ ملت دوست ندارد که نامه ها، پیام ها، گفتگوهای تلفنی و پیامک هایش در معرض شنود قرار گیرد/ ملت ما آگاه و رشید است و دوست ندارد عده ای معدود به نام ملت، آزادی های ملت را محدود کنند، حقوق اساسی آنرا تعطیل کنند، روزنامه هایش را ببندند و هر روز دستورالعمل های آمرانه برای نوشتن، گفتن و شنیدن صادر کنند

متن کامل گفت و گوی سایت کلمه با مهندس میرحسین موسوی که نخستیم مصاحبه نخست وزیر محبوب امام راحل پس از سالروز 22 بهمن است، به شرح زیر می باشد:

*سه هفته از راهپیمایی ۲۲ بهمن می گذرد و حرف و حدیث زیادی در مورد این راهپیمایی گفته شده است. نظر شما درباره این راهپیمایی چیست؟
مراسم ۲۲ بهمن اولین بار نیست که در کشور ما برگزار می شود. این مراسم دنباله راهپیمایی های میلیونی سال ۵۷ به مناسبت های مختلف از جمله تاسوعا، عاشورا و اربعین است. هر ساله کسانی که به انقلاب علاقه دارند در این مراسم شرکت می کنند و معمولا در بسیج مردم برای راهپیمایی، نهادهای سنتی مثل مساجد و هیئت ها نقش بزرگی دارند. معمولا این مراسم در هر سال متأثر از اتفاقات مهم آن سال و فضای سیاسی کشور است و امسال این مراسم تحت تأثیر انتخابات دهم و اتفاقات بعد از آن بود و دولت با هزینه گزاف و بسیج اتوبوس ها و قطارها از سراسر کشور و شکل های خاص اداری سعی کرد اثرات حضور جنبش سبز را در آن خنثی کند.

* راهپیمایی امسال با سال های قبل چه تفاوت هایی داشت؟
تفاوت ها متأثر از مسائل بعد از انتخابات بود. امسال با توجه به شکل گیری جنبش اجتماعی – سیاسی عظیم سبز، این راهپیمایی به شدت تحت تأثیر نحوه حضور این جنبش در راهپیمایی بود. در هیچ سالی این همه نیروی نظامی و انتظامی و امنیتی به خیابان ها آورده نمی شد. برخوردهای خشن و وحشیانه ای که مخصوصا در میدان صادقیه و بعضی نقاط دیگر دیده شد در سال های قبل نبود. در سال های قبل مردم با هر شکل و قیافه و شعاری که می خواستند در راهپیمایی شرکت می کردند ولی امسال مأموران خشن، حتی طاقت دیدن یک لباس سبز بر تن راهپیمایان جوان و یا حتی یک تسبیح سبز در دست یک روحانی را نداشتند. گمان نمی کنم اثر این برخوردها به سادگی از خاطره مردم برود.

* فکر می کنید حجم مردمی که به جنبش سبز علاقه دارند در این راهپیمایی چقدر بود؟
آمار دقیقی نمی توان ارایه کرد ولی از طریق قراینی می شود فهمید. یکی از این قراین، وزن جمعیتی راهپیمایی خودجوش ۲۵ خرداد و مقایسه آن با ۲۲ بهمن است و قرینه دیگر فضای خالی میدان آزادی به هنگام سخنرانی و مقایسه آن با سال های پرجمعیت راهپیمایی است. هنوز جوابی برای خالی بودن میدان و این که چرا دوربین ها فقط نقاط محدود نزدیک به جایگاه را رصد می کرده داده نشده است. اینکه مردم مراقب چمن و محیط زیست بوده اند، مخصوصا برای کسانی که سال های قبل حضور مردم در میدان را مشاهده کرده اند، مضحک است. اگر برای نطام تخمین وزن جمعیتی جنبش سبز اهمیت داشت، جلوی ابراز هویت جمعیت های سبز را نمی گرفت. ولی وحشت از آشکار شدن این هویت و دامنه آن، این فرصت تاریخی را گرفت. این امر بیش از جنبش راه سبز، برای حاکمیت مضر بود. روشن است که پنهان نگه داشتن واقعیت، منجر به حذف آن نمی شود و در این مورد بنده یقین دارم که با این برخورد گسترده، این هویت عمیق تر و گسترده تر خواهد شد. ولی بنده و جناب آقای کروبی در مشورتی که داشتیم فکر کردیم پیشنهادی که قبلا داده ایم را تکرار کنیم و آن اینکه اجازه داده شود جنبش راه سبز با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی، برای یک راهپیمایی مردم را دعوت کنند. نحوه استقبال می تواند به حرف و حدیث ها پایان دهد. ما اعتقاد داریم که اگر دعوت جنبش سبز و تشکل های اصلاح طلب و مراجع عظام و دیگر شخصیت های نظام نمی بود، امسال ما یک راهپیمایی بی رمقی داشتیم که اکثریت آن را نیروهای نظامی و انتظامی که از سراسر کشور جمع شده بودن تشکیل می داد، یعنی مسیرهای راهپیمایی وضعیتی می داشتند که میدان آزادی به هنگام سخنرانی داشت.

*گفته می شود تطمیع و تهدید در این راهپیمایی نقش داشته و عده ای به دلیل مسائل مادی در این راهپیمایی شرکت کردند.
اصطلاح راهپیمایی مهندسی شده را بیشتر می پسندم. بنده با توهین به کسانی که موافق شعارهای جنبش سبز نیستند مخالفم. قرار نیست و قرار نبود که همه با ما هم رأی باشند و اگر کسی با ما هم رأی نیست انسان بدی شمرده شود. همه هموطنان ما هستند. منهای یک عده قمه کش و آدمکش، همه خواهران و برادران ما هستند. حتی نیروهای نظامی و انتظامی برادران ما هستند و می دانیم که مجبور به اعمال خشونت می شوند. البته هزینه های گزاف و استفاده از اهرم های استخدامی و امکانات دولتی برای جمع کردن جمعیت محکوم است. بنده یادم می آید که برای آن که دستگاه دفاعی در زمان جنگ کامیون هایی را برای جبهه در اختیار بگیرد با چه موانع شرعی و اجرایی روبرو بود و حتی در شرایط بسیار بحرانی جنگ، توسط حضرت امام اجازه داده شد از کامیون های شخصی به شرطی استفاده شود که دولت رسما هزینه ها و خسارت های وارده را تقبل کند، که کرد. ولی برای این راهپیمایی، تقریبا بیشترین اتوبوس ها و حتی قطارها برای جمع آوری جمعیت و نیروهای نظامی و انتظامی در اختیار قرار گرفته شده بود. اینگونه مهندسی اجتماعات نه تنها افتخاری ندارد، بلکه شبیه همان ذهنیت استبدادی و رویه های پیش از انقلاب است. در زمان پهلوی ها هم اگر کارمندی در تجمعات مورد نظر آنها شرکت نمی کرد، دچار مشکل می شد. افتخار نظام ما در سال ۵۷ و بعد از آن این بوده که مردم بطور خودجوش در این نوع مراسم شرکت می کردند و افتخار واقعی به شرکت خودجوش مردم در راهپیمایی ۲۵ خرداد و مراسم های بعد از آن است و نه راهپیمایی های مهندسی شده و یا احیانا اجباری با این همه هزینه و فضای امنیتی و ارعاب.

*آیا بین شما و آقایان کروبی و خاتمی مشورتی برای موضع گیری ها و تصمیمات صورت می گیرد؟
ارتباط با این بزرگواران همیشه وجود دارد. با دستگیری های وسیعی که صورت گرفته، ضرورت این ارتباط مستقیم امروز بیشتر است و بنده خدا را شکر می کنم که هماهنگی خیلی خوبی در این زمینه وجود دارد. البته به نفع کشور بود که بجای سیاست های سرکوب و پرکردن زندان ها، سیاست حمایت از ایجاد یک تشکیلات نیرومند از کسانی که سیاست های ویرانگر موجود را قبول ندارند در چهارچوب نظام وجود داشت و به نظر بنده تنها راه عدم انتقال مدیریت جریان های سیاسی و اجتماعی به خارج از کشور همین است. ولی با انحراف شدید صدا و سیما و یکطرفه شدن آن و بسته شدن روزنامه های کشور و زندانی شدن ده ها روزنامه نگار، به نظر می آید که ایجاد تشکیلاتی که بتواند چهره های مؤثر را دور هم گردآورد تا به صورت آشکار و در چارچوب قانون اساسی کار را به پیش ببرند فعلا منتفی است و هنوز به اعتقاد اینجانب راهبرد «هر شهروند، یک رسانه» و همچنین گسترش فعالیت های شبکه اجتماعی در جهت گسترش آگاهی های سیاسی و اجتماعی، یک ضرورت است و جایگزینی برای آن وجود ندارد. البته این وضع دشوار در کنار ضررهایی که دارد، منافعی هم داشته است و آن اتکا همه علاقمندان به جنبش سبز به خود و شبکه های بیشمار اجتماعی در جامعه است. در این میان، استفاده از فضای مجازی معجزه کرده است و به صورت یک ساختار کاملا قابل اتکا، افراد و شبکه ها را در اتصال و تعامل باهم قرار داده است. شییه بازارهای سنتی که که تعداد زیادی مغازه، حجره، تیمچه، مسجد، قهوه خانه و غیره را به هم متصل می کند و علیرغم تنوع آدم ها و حجره ها، مفهوم بازار یک ساختار به هم پیوسته از واحدها را تداعی می کند. جالب است در یک راسته بازار، می تواند اختلاف عقیده و سلایق و سرمایه وجود داشته باشد، ولی این تنوع، وحدت مفهومی و وحدت عملی بازار را بهم نمی زند، بلکه جزو نقاط قوت آن است.

* تحرکات خیابانی همواره با خشونت شدید روبرو شده است. نمونه آن را در راهپیمایی ۲۲ بهمن در میدان صادقیه دیدیم. آیا راه حل های دیگری برای پیگیری اهداف قانونی جنبش راه سبز وجود دارد؟
این سؤالی است که خیلی مطرح می شود. در جواب باید گفت که جنبش سبز نباید اهداف خود را فراموش کند، همانطور که نباید دچار روزمره گی و انفعال بشود و استراتژی خود را از یاد ببرد. هدف جنبش سبز از همان اول، اصلاح در چهارچوب اصولی روشن بود. نقطه اتصال را همگی رنگ سبز گرفتیم. هدف حداقلی و مطمئن که می توانست اجماع گسترده ای ایجاد کند، تحقق اجرای بدون تنازل قانون اساسی بود. البته افرادی و یا حرکت هایی در این بین پیدا شدند که خواستند از این خط بگذرند و یا به اصطلاح خط شکنی کنند، ولی جنبش راه سبز هیچگاه از اجرای بدون تنازل قانون اساسی منحرف نشده است و انشاء الله تا انتها هم همین راه را خواهد رفت. بنده بارها درباره اهمیت پایبندی راه سبز این نقطه کلیدی صحبت کرده ام و به عنوان یک فرد همراه، حراست از آن را مورد تأکید قرار داده ام. صحنه خیابان ها و آنچه در آن گذشته را باید یکی از راه هایی بشماریم که جنبش سبز تلاش کرده است اهداف و نیات خود را به گوش همه ملت و جهانیان برساند. ولی استفاده از خیابان ها، تنها راه نبوده است. ده ها میلیون ایرانی که در این کشور با سانسور، جلوگیری از آزادی ها و اقدامات سرکوبگرانه، سیاست خارجی دمدمی و ماجراجویانه، سیاست های ویرانگر اقتصادی، رواج فساد و دروغ معترض هستند، خواهان تغییراتی هستند که به آنها مجال می دهد با حاکمیت بر سرنوشت خود، این سرنوشت تحمیلی از سوی کارگزاران بی کفایت را تغییر دهند.
ملت ما می خواهد که در رقابت نفس گیر جهانی و منطقه ای، عقب نیفتد. ملت ما می خواهد با جهان خارج به جای دعوا و دشمنی، تعامل داشته باشد و سیاست خارجی توسعه گرا را دنبال کند. ملت ما می خواهد کالاهای تولیدی، اعم از کشاورزی و صنعتی، زیر سیل خانمان برانداز واردات بی حساب و کتاب، مدفون نشود. ملت ما می خواهد تحت عنوان خصوصی سازی، بیشترین پروژه ها و فعالیت های اقتصادی کشور در بنگاه های شبه دولتی و نیز سپاه جمع نشود. ملت ما می خواهد به شاخص های بیکاری و فقر به عنوان یک وظیفه دینی و اسلامی و ملی اهمیت داده شود و … با انبوه تبلیغات شاخص خط فقر و بیکاری و تورم با دستکاری و دروغ، از چشم مردم پنهان نشود. ملت ما می خواهد معلمان کشور بابت درخواست حقوق خود کتک نخورند، کارگران بابت درخواست حق خود مورد تهاجم قرار نگیرند و زنان بابت درخواست رفع تبعیض مورد هجوم تهمت های گوناگون قرار نگیرند. ملت ما می خواهد حکومت اجازه بدهد که در رسانه ملی، صدای همه ملت شنیده شود و نه افراد خاصی که کاری جز بی انصافی و تهمت زنی ندارند. آحاد ملت ما با یکدیگر دوست هستند و دوست ندارند به دو دسته حزب الله و حزب الشیطان، مردم و خس و خاشاک و گوساله و بزغاله تقسیم شوند.
ملت دوست ندارد که این چنین نامه هایش، پیام هایش، گفتگوهای تلفنی اش و پیامک هایش در معرض شنود قرار گیرد. ملت ما آگاه و رشید است و دوست ندارد عده ای معدود به نام ملت، آزادی های ملت را محدود کنند، حقوق اساسی آنرا تعطیل کنند، روزنامه هایش را ببندند و هر روز دستورالعمل های آمرانه برای نوشتن، گفتن و شنیدن صادر کنند. باید به هر طریق ممکن از سوی جنبش سبز در سطح کشور و در میان همه اقشار، این آگاهی به مردم برسد که این خواست ملت، خواست جنبش سبز هم هست و نه تنها خواست آن است بلکه این مطالبات را همگانی کند. این مطالبات کاملا اسلامی و عین قانون اساسی و کاملا منطبق با مردم سالاری دینی ماست. این خواسته ها نه جنبه ضدشرعی دارند که باعث فرمان تیر و قتل و زندانی شود، نه جنبه ضدملی و نه جنبه ضد نظام. این ها حقوق مردم هستند و به همین دلیل مردم از آن حمایت می کنند. آزادی، حقوق بشر، رفع تبعیض ها، تحمل عقاید و نظریات مختلف، مقابله با فساد و تباهی و قانون گریزی، مواردی نیستند که پیگیری آنها چه در سطح خیابان و چه از طریق رسانه ها جرم باشد. برعکس، جلوگیری از طرح این مطالبات، علامت استبداد و تحریف اهداف انقلاب اسلامی است که با شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی پیروز شده است.
در پاسخ به سؤال شما باید بدانیم که که زمینه هر تغییر اساسی در جهت اصلاح گری، گسترش آگاهی است. بدون آگاهی گسترده در سطح جامعه، امکان تغییر وجود ندارد. افشاندن بذر آگاهی و گسترش آن به همه اقشار و همه نقاط کشور، تنها از طریق حضور خیابانی فراهم نمی آید، گرچه اجتماعات، حق مردم و یکی از امکانات آنها برای نیل به اهداف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنهاست. مهم آن است که در چهارچوب «هر شهروند، یک رسانه»، هر علاقمند به جنبش سبز، راهی برای گسترش این آگاهی و تعمیق آن در میان همه اقشار و بویژه در اقشار مستضعف جامعه پیدا کند. گسترش اگاهی ها، استراتژی اصلی جنبش است. البته باید متواضع باشیم. هدف آن نیست که تغییرات ناشی از این استراتژی حتما بدست سبزها اتفاق بیفتد. سبز بودن یعنی «خود» در میان نبودن و خودخواه نبودن. در این راه ما هم در صورت امکان از خیابان ها به صورت مسالمت آمیز و قانونی استفاده می کنیم و هم همه امکانات قانونی دیگر. می خواهم به عنوان یک همراه جنبش سبز، باز هم بر گسترش آگاهی در سطح ملی به عنوان مهم ترین وسیله برای نیل به پیروزی تأکید کنم. ما می خواهیم اهدافمان را در کنار مردم و با آنها بدست آوریم.

* نقش حاکمیت و نظام و یا جناح های دیگر را درارتباط با تغییرات چگونه می بینید؟
جنبش سبز بر سر مطالبات خود، حق خود محکم ایستاده است و هر چه آگاهی ملت به حقوق خود بیشتر شود، نیروی عظیم تری پشت این مطالبات قرار خواهد گرفت. این آگاهی، جان های مردم کشور را تغییر خواهد داد و این تغییر، سرمایه ملت برای تغییرات سیاسی و اجتماعی است. نکته ای که دوست دارم به عنوان یک همراه کوچک به علاقمندان راه سبز عرض کنم این است که هدف ما، تغییر در چهارچوب نظام است. ولی هدف آن نیست که این تغییرات حتما بدست این یا آن فرد صورت بگیرد. ما باید یک اصل اخلاقی را بیاد داشته باشیم و آن تصدیق درستی، خوبی و زیبایی است، حتی اگر این درستی و خوبی بدست ما صورت نپذیرد. به همین دلیل، ضمن آن که محکم بر روی خواسته های خود ایستاده ایم، ولی کم هزینه تر می بینیم اگر خود حاکمیت به سمت این راه حل ها که برآمده از خواست ملت و میثاق ملی ماست پیش برود. بنده خیلی واضح و آشکار می گویم هر اقدامی که در جهت احقاق حقوق مردم و اجرای بدون تنازل قانون اساسی صورت گیرد، ما آن را نه علامت ضعف حاکمیت خواهیم شمرد و نه آن را خوار و کوچک جلوه خواهیم داد، بلکه آن اقدام علامت قدرت جمهوری اسلامی خواهد بود. ما دوست داریم که خود حاکمیت، متشکل از همه ارکان آن، تضمین های لازم را برای انتخابات های آزاد، رقابتی و غیرگزینشی فراهم آورد.
ما دوست داریم خود حاکمیت به دنبال آزادی زندانیان، توسعه سیاسی و گسترش فرهنگ آزادی و تنوع رسانه ها و آزادی آنها باشد. بنده صریحا می گویم انتشار «کلمه سبز» و «اعتماد ملی» حتی اگر ضرری هم داشته باشد، ضرر آن کمتر از رسانه های غیرملی داخلی و رسانه های خارجی است. می دانم قبول نخواهد شد، یا حداقل در شرایط کنونی قبول نخواهد شد. ولی می گویم وجود کانال یا کانال های رادیویی و تلویزیونی برای جنبش سبز، نظام را تقویت می کند و به وحدت ملی کمک می کند. بنده ترس آن را دارم که محدودیت های فکری باعث شود ما از کشورهای دست چندم منطقه هم عقب بیفتیم و نمی دانم چگونه ملت ما می تواند از خود در مقابل امواج برون مرزی که قطعا به فکر مصالح ملی خودشان هستند، محافظت نماید. مضحک است اگر تصور کنیم با پخش پارازیت، هک کردن ها و فیلتر کردن ها، این امواج را می توانیم کنترل کنیم.
به هر حال، حاکمیت و جناح های مختلف سیاسی، اگر واقع بین باشند، باید بدانند همانطور که جنبش سبز در روز ۲۲ بهمن حضور داشت، آینده خوب برای کشور هم در گرو ایجاد زمینه برای وحدت بین همه مردم و اقشار مردم است و نه توصیف بخش قابل توجهی از ملت به «خس و خاشاک»، «گوساله و بزغاله» و «یک قشر محدود و اندک». سیره پیامبران و امامان ما نشان می دهد که هیچگاه حتی به دشمنان دین دشنام نمی دادند. آنها برای کرامت انسانی ارزش قایل بودند و بجای قضاوت درباره ی انسان ها، با رفتار رحمانی شان سعی می کردند فطرت خداجوی همه آنها را به سوی حق جذب کنند. مردم ما نمی توانند تحمل کنند که به نام دین رفتارهای غیر دینی بلکه ضد دینی رواج یابد. وقتی در قرآن صحبت از پیامبر و یارانش می شود، آنان را به مهربانی در میان خود و مقابله محکم با دشمنان بشریت توصیف می کند و قطعا نه در زمان پیامبر و نه بعد از ایشان، همه مسلمانان به یک درجه از ایمان نبودند. مردم ما به خوبی فرق میان دینداری رحمانی و قدرت طلبی در لباس دین را می فهمند. این تعریف یک ملت نیست. این حاکمیت یک فرقه است و دزدیدن مفهوم ایرانیت و حس ملی و این خطرناک ترین راهبردی است که ما اکنون در مقابل آن قرار داریم. سلاح ما در مقابل چنین کژراهه ای، رفتن به سمت میثاق ملی و مذهبی مان و تکیه بر آرمان هایی است که به ایرانی پیشرفته و صلح جو در سطح جهانی و در سطح ملی منجر می شود. در چنین حالتی است که می توان امید داشت مثل سال های دفاع مقدس، همه ملت در مقابل خطرات، متحدا حضور پیدا کند. ملت همه اقشار، همه قومیت ها، همه فرهنگ ها و همه جناح هاست. علاقمندان به جنبش راه سبز به ایرانی بودن خود و همه نمادهای آن افتخار می کنند و طبیعی است که با این روحیه و منش، به تغییر رنگ پرچم کشورمان به شدت مشکوک هستیم و آن را محکمترین دلیل برای عدم علاقه یک فرقه به منافع و ارزش ها و فرهنگ ملی می دانیم.

* در اطلاعیه شماره ۱۷ راه حل هایی برای برون رفت اعلام شده است. آیا غیر از راه حل های ارایه شده، راه حل های دیگری هم می تواند مورد توجه قرار گیرد؟
یک نکته بسیار حساس در مورد اطلاعیه شماره ۱۷ آن است که قبول وجود بحران، به عنوان بخشی از راه حل شمرده شده است. از سوی دیگر بنده اعتقاد ندارم که راهی برای حل دفعی و ناگهانی این بحران وجود دارد. به عنوان مثال، نمی توان یک راهپیمایی مهندسی شده ترتیب داد و دل خوش کرد که همه چیز تمام شده است. مهم آن است که اکنون قدم هایی برداشته شود که به فرایند بهبود اوضاع دامن بزند. شما در نظر بیاورید که امروز اعلام شود که همه زندانی های سیاسی آزاد شده اند. بنده یقیین دارم که این اقدام قبل از جناح ها و گروه ها، مورد اقبال همه مردم کشورمان قرار خواهد گرفت. و یا شاهد خودداری از خشونت و شهامت ابراز محبت به مردم خوبی که صرفا حق خود را می خواهند و می خواهند از فضای اختناق رهایی یابند باشیم.
ما اثر خس و خاشاک نامیدن مردم را دیده ایم. بگذاریم یکبار هم با احترام با مردم صحبت کنیم. در بعضی موارد، اجتناب از برخی اقدامات نامناسب می تواند به بهبود فضای ملی کمک کند. مثالش رفتار وحشیانه در میدان صادقیه در ۲۲ بهمن و امثال آن و حمله به مردم و خانواده شهدا و فرزندان آنهاست. چه کسی می تواند ادعا کند که این اقدامات فضاحت بار می تواند به نظام ما کمک کند؟ آیا پیوستن آقایان خاتمی و کروبی به صفوف مردم و اعلام عملی وحدت و یکپارچگی به حل بحران کمک می کند یا فرستادن عده ای چماقدار و قمه و زنجیر بدست برای اجرای استراتژی نصر با رعب؟ آیا حکومت می تواند راه حل را در ترساندن ملت بداند؟ اگر چنین پیروری هنر بود، ما و همه جهانیان، حمله صدام به حلبچه را محکوم نمی کردیم و نمی گفتیم او به مردم کشور خود هم رحم ندارد. فیلمی که اخیرا در مورد حمله به خوابگاه دانشجویان پخش شد نشان می دهد که تا چه اندازه روحیه فرقه گرایی، سبعیت ایجاد می کند.
به نظر کسانی که مشغول ضرب و شتم دانشجویان هستند، فرزندان این ملت از حیوانات هم کم ارزش تر می نماید و فاجعه بارتر اینکه در سطوح مختلف، مسئولین می گویند که نمی دانند حمله کنندگان چه کسانی هستند. این توهینی بدتر به شعور دانشجویان و مردم است. آنچه در این فیلم جالب توجه است این است که در میان همین افراد نیروی انتظامی، کسانی دیده می شوند که دیگران را از ضرب و شتم نهی می کنند. ای کاش نیروی انتظامی و نیروهای امنیتی کشور، اقتدار را نه در سرکوب و ضرب و شتم، بلکه در ایجاد فضای امن برای همه ایرانیان، صرف نظر از طرز فکر و عقایدشان، می دانستند. چه ضرورتی داشت فضای میدان صادقیه با نارنجک فلفلی و شیمیایی آلوده شود؟ همه این روش ها، ما را از راه حل های منطقی دور می کند. تضمین انتخابات آزاد، رقابتی، غیرگزینشی و سالم، کلیدی ترین بخش راه حل هاست. اگر این امر حل نشود، ریزش مشروعیت نظام سرعت خواهد گرفت. جنبش راه سبز باید بطور مکرر و در هر شرایط و مکان، روی انتخابات آزاد، رقابتی و غیرگزینشی تأکید کند. همانطور که آزادی زندانی ها، آزادی رسانه ها و برچیده شدن فضای امنیتی در جای خود بسیار مهم هستند و باید ضرورت این راه حل ها را نه تنها به گوش حاکمیت، بلکه به گوش همه مردم کشورمان برسانیم.

*درباره نسبت گروه های مرجع و جنبش راه سبز حرف و حدیث زیادی وجود دارد. نظر شما چیست؟
جنبش سبز حرکتی است که از بطن گره های مرجع مهم جامعه ما متولد شده و در ارتباط با این گروه ها هم رشد کرده است. در این زمینه بعنوان مثال به نامه ۱۱۶ استاد دانشگاه تربیت مدرس اشاره می کنم. این دانشگاه فرزند انقلاب است و بنده هم به عنوان یک عضو کوچک از خدمتگزاران اول انقلاب، در شکل گیری آن نقش داشته ام. همه می دانند که این دانشگاه دوره کارشناسی ندارد و هرم سنی آن نسبت به سایر دانشگاه ها بالا است. در کارکنان و دانشجویان آن، فراوانند کسانی که که در فعالیت های اول انقلاب نقش فراوانی داشته اند. ۱۱۶ تن از اساتید این دانشگاه در کنار بیانیه های مشابه فراوان سایر دانشگاه ها و بیانیه های انجمن های اسلامی و نهادهای دانشگاهی دیگر نشان می دهد تا چه حد حضور جنبش در دانشگاه ها و در میان دانشگاهیان جدی و فراگیر است. بنده می خواهم بگویم همین نسبت را شما در میان پزشکان، معلمان، مهندسین، کارگران، جنبش زنان، ورزشکاران و هنرمندان و دیگر گروه های مرجع می توانید بیابید. یک نگاه ساده و بدون تعصب به جشنواره های دهه فجر نشان خواهد داد که هنرمندان به عنوان قشری به شدت تأثیرگذار کجا ایستاده اند. گفته می شود بعد از انتخابات، نزدیک هزار کلیپ و سرود در مورد جنبش سبز یا حوادث مربوط به آن ساخته شده و تعداد زیادی کاریکاتور، پوستر و نقاشی و سایر تولیدات هنری خلق شده است. چنین تحرکی در تاریخ فرهنگ کشور ما و شاید فرهنگ های جهانی بی نظیر است. بنده ارتباط وثیق جنبش راه سبز با گروه های مرجع را بهترین دلیل برای امید به تحقق خواستهای جنبش در آینده کشورمان می دانم. چرا وقتی میلیون ها دانشجو در سراسر کشور در پشت جنبش سبز است، به آینده امیدوار نباشیم؟

* در مورد روحانیون چطور؟
در بدنه جنبش، تعداد قابل ملاحظه ای از روحانیون متعهد و آگاه و مبارز حضور دارند. سبزها باید بدانند موضعگیری چند نفر روحانی تندرو و مغرض، نظر همه روحانیت و مراجع نیست. روحانیت اصیل ما هیچگاه مردم را با الفاظ رکیک خطاب نمی کنند یا از قتل و ریختن خون و در محبس کردن بیگناهان حمایت نمی کنند. روحانیت اصیل ما می داند که تهمت و شکنجه و آبروی دیگران را ریختن و تجسس حکمش در اسلام چیست. روحانیون واقعی ما مصالح اسلامی و ملی را از منافع فرقه ای و جناحی تشخیص می دهد و این روحانیون در کنار دانشگاه و متحد با دانشگاهیان هستند و اهمیت این وحدت را می دانند ما روحانیون فعال در جنبش سبز را ذخیره جنبش و پشتوانه بسیار مهم آن می دانیم. حضور آنها در جنبش سبز در شرایطی که از انواع روش ها و وسایل برای متهم کردن راه سبز به بی دینی و وابستگی به بیگانگان استفاده می شود، جنبه حیاتی دارد.
به همین دلیل، به همه کسانی که به امید اینده ای بهتر برای ایران عزیز به جنبش پیوسته اند عرض می کنم که پیوسته مراقب باشیم در دام تبلیغاتی که می خواهد روحانیت کشور را به جنبش بی اعتماد کند نیفتیم. کارناوال روز عاشورای سال ۷۶ و نمایش ها و تمهیدات شبیه آن از یادمان نرود. مخالفان جنبش اگر نه همه، ولی بخشی از آن، به هیچ اصول اخلاقی و دینی پایبند نیستند.

*پیشنهاد شما در مورد مراسم چهارشنبه سوری چیست؟
مراسم این روز، یادمان جشنواره نور علیه تاریکی است اما علاقمندان به جنبش راه سبز ضمن انکه به نمادها و مراسم ملی و مذهبی دلبستگی دارند، حاضر نیستند که این نوع مراسم ها باعث اذیت و آزار مردم بشود. مخصوصا توجه کنیم که ممکن است مخالفان جنبش بخواهند با برنامه ای که قبلا هم مشابه آن را اجرا کرده اند، جنبش سبز را بدنام کنند. بنده مطمئن هستم که سبزها در هیچ برنامه هنجارشکنانه یا تخریبی که موجب اذیت و ازار مردم بشود شرکت نخواهند کرد. ایجاد انفجار و آتش سوزی با مشی جنبش سبز که تلاش کرده است همواره حرکت هایش مسالمت آمیز و عمیق باشد سازگاری ندارد. سبز بودن به لباس و نماد نیست. سبز بودن به رفتار و اخلاق است. اگر این اصل مهم مورد توجه قرار گیرد و اعضای جنبش یکدیگر را به رعایت آن توصیه کنند، قطعا از آسیب هایی که ممکن است عده ای در لباس جنبش سبز انجام دهند جلوگیری خواهند کرد.

*و نکته آخر؟
بنده آرزو دارم روزی در کشور شرایطی ایجاد شود که مجموعه پوسترها، نقاشی ها، کلیپ ها و سایر آثار هنری خلق شده یک سال گذشته بدون سانسور به نمایش گذاشته شود و می دانم که انشاء الله با امید و حرکت جنبش سبز، روزی شاهد چنین نمایشگاهی که نشان دهنده شور و شوق ها و دغدغه های ملی ماست، خواهیم بود.


 



وکیل مدافع دکترمحسن میردامادی، دبیرکل دربند جبهه مشارکت از برگزاری دومین جلسه رسیدگی به پرونده این فعال سیاسی اصلاح طلب در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی خبر داد.

به گزارش ایسنا، هوشنگ پوربابایی با بیان این مطلب اظهار کرد: نخستین جلسه رسیدگی پیش از این برگزار شده بود و از سوی شعبه رسیدگی کننده به پرونده، نهم اسفند ماه برای ادامه رسیدگی تعیین شده است.

وی عناوین اتهامی دکتر محسن میردامادی را اقدام علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام عنوان کرد.

دبیرکل جبهه مشارکت که در حوادث پس از انتخابات بازداشت شد، هنوز در زندان اوین و دربند کودتا گرفتار است.


 



فخرالسادات محتشمی‌پور، همسر سیدمصطفی تاجزاده از قطع حقوق همسرش از هنگام بازداشت خبر داد.
به گزارش پارلمان‌نیوز، همسر معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات گفت: از خرداد ماه سال جاری و همزمان با بازداشت همسرم حقوق ماهانه ایشان که از نهاد ریاست جمهوری پرداخت می‌شد، قطع گردیده است.

اقدام برای بازنشستگی تاج‌زاده نیز به گفته همسرش که پیگیر آن بوده به نتیجه نرسیده است.

یادآور می‌شود برخی مسئولان پیش از این اعلام کرده بودند که حقوق زندانیان سیاسی قطع نشده و به طور مرتب پرداخت می‌شود.


 



درحالی که حکم 6 سال حبس هنگامه شهیدی در روز چهارشنبه هفته گذشته از سوی دادگاه تجدیدنظر تایید شد، این روزنامه نگار یکروز بعد از تایید حکم خود بازداشت و به بند 209 زندان اوین منتقل شده است.

به گزارش نوروز، هنگامه شهیدی 5شنبه گذشته در حالی به ساختمان اصلی وزرات اطلاعات، واقع در خیابان خواجه عبدالله احضار شد که ماموران در تماس تلفنی خود دلیل این احضار را نه اجرای حکم وی، بلکه ارائه پاره ای توضیحات اعلام کرده بودند.

این فعال امور زنان بلافاصله پس از مراجعه به محل مورد نظر بازداشت و بنا به گفته ماموران به بند 209 زندان اوین منتقل شد.

این درحالی است که وی برای گذراندن دوران حبس خود باید به بند عمومی منتقل شود . انتقال او به بند امنیتی 209 و عدم تماس وی از روز بازداشت نگرانی خانواده این روزنامه نگار از اعمال فشارهای احتمالی بر وی را افزایش داده است.

محمد مصطفایی، وکیل هنگامه شهیدی در وبلاگ خود نوشته است که امروز در پی مراجعه به دادگاه انقلاب، در شعبه ۵۴ دادنامه‌ای را مشاهده کرده که نشان از تایید حکم شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب بوده است.
مصطفایی نوشته است: اما نکته جالب این بود که این حکم در تاریخ ۵/۱۲/۱۳۸۸ صادر شده و درست روز بعد از صدور حکم خانم شهیدی بازداشت شد. یعنی هنوز جوهر حکم خشک نشده بود. اما چرا به این سرعت حکم هنگامه شهیدی تایید و اجرا شد...، خدا عالم است و بس.

هنگامه شهیدی پیش‌تر، در تاریخ ۹ تیرماه بازداشت و به مدت ۱۶۱ روز در زندان اوین تحت فشارهای روحی و جسمی به سر برده بود. این روزنامه‌نگار و وبلاگ‌نویس در تاریخ ۱۰ آبان ماه با قرار وثیقه‌ی ۹۰ میلیون تومانی و پس از 8 روز اعتصاب غذا از زندان آزاد شده بود.


 



قاضی پرونده عبدالله مومنی که برای آزادی وی ۸۰۰ تومان وثیقه صادر کرده بود با وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی تهیه شده از سوی همسرش مخالفت کرده و میزان آن را کم دانسته است.

به گزارش کلمه، همسر سخنگوی سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم وحدت ) در واکنش به میزان سنگین وثیقه مومنی اعلام کرده است که توان پرداخت چنین وثیقه ای را ندارند.

خانواده مومنی امروز وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی برای آزادی عبدالله به دادگاه بردند که از آنها نپذیرفتند و میزان آن را کم دانسته اند.

عبدالله مومنی که به شغل معلمی اشتغال داشت، در مدت بازداشت شغل خود را از دست داده و هیچ منبع درآمدی ندارد. منزل مسکونی وی نیز استیجاری است. با توضیحات همسر مومنی مسئول پرونده اواعلام کرده بود که امکان دارد از میزان این وثیقه کاسته شود اما امروز وثیقه ۴۰۰ میلیون تومانی را نپذیرفتند.

مومنی سخنگوی ادوار تحکیم وحدت و مسئول ستاد شهروند آزاد مهدی کروبی در ایام انتخابات بود که پس از انتخابات بازداشت شد و ۸ ماه است که در زندان به سر می برد.


 



دانشگاه آزاد در ادامه فشارها بر دانشجویانی که فعالیت سیاسی و انتخاباتی داشته‌اند، در تازه‌ترین اقدام خود آنها را به واحدهای دیگر در شهرستان های مختلف تبعید می کند.

به گزارش«پارلمان‌نیوز»، بیشترین و شدیدترین برخوردهای صورت گرفته با دانشجویان در ماه‌های اخیر از سوی دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف‌آباد که از بزرگترین واحد‌های دانشگاه آزاد به شمار می‌رود، صورت گرفته است.

بر اساس احکام صادر شده برای بیش از 50 دانشجوی دانشگاه آزاد نجف‌آباد، این دانشجویان به دلیل جرم‌های انتسابی به آنان از جمله شرکت در تجمعات 13 آبان و 16 آذر به حداقل یک ترم تعلیق (برای بیش از 20 نفر)، تذکر و درج در پرونده برای حداقل 20 نفر و ادامه تحصیل در واحد دانشگاه دور از محل زندگی برای حداقل 8 نفر محکوم شده‌اند.

برخی از این دانشجویان اعلام کرده‌اند که اساسا در روزهای 13 آبان و 16آذر در دانشگاه نبوده‌اند و برخی دیگر از دانشجویان دلیل اصلی این برخورد را فعالیت در ستاد مهندس میرحسین موسوی در زمان انتخابات عنوان کرده‌اند.

اما احکام تبعید صادر شده از سوی کمیته انضباطی این دانشگاه با استناد به ماه 5 آئین‌نامه بوده است و دانشجویان محکوم شده از سوی دانشگاه آزاد اسلامی نجف آباد علاوه بر تعلیق یک تا سه ترم موظف هستند تا ادامه تحصیلات خود را در واحدهای دانشگاهی دیگری از جمله علوم و تحقیقات فارس، لنجان و مجلسی بگذارنند.


 



استاد حقوق عمومی دانشگاه مفید قم و یکی از شاگردان آیت الله العظمی منتظری جمعه شب بازداشت شد.

به گزارش جرس، جمعه شب 7 اسفند گروهي با حكم دادگاه ويژه روحانيت به منزل حجت الاسلام دكتر مصطفي ميراحمدي زاده مراجعه و پس از تفتيش و بازرسي منزل، وی را بازداشت و كامپيوتر و دست نوشته هایش را نیز ضبط کردند.

دلايل دستگيري و بازداشت وی مشخص نیست. دکتر میراحمدی زاده، استاد حقوق عمومی دانشگاه مفید قم و از شاگردان مرحوم آیت الله العظمی منتظری بوده است.


 



دادگاه انقلاب برای عبدالرضا تاجیک، مرتضی کاظمیان و کیوان مهرگان، سه روزنامه نگار اصلاح طلب قرار وثیقه صد میلیونی صادر کرد.

خواهر عبدالرضا تاجیک دبیر سرویس سیاسی روزنامه شرق که در دوران بعد از انتخابات دوبار بازداشت شده است، از صدور قرار وثیقه ملکی برای برادرش خبر داد.
این درحالیست که در تیرماه نیز بعد از بازداشت عبدالرضا تاجیک وی با قید وثیقه آزاد شده بود و برای این منظور خانواده وی سندی را در رهن دادگاه انقلاب گذاشته بودند.

همچنین بنا به گفته فهیمه ملتی، همسر مرتضی کاظمیان روزنامه نگار ملی مذهبی زندانی برای کاظمیان هم قرار وثیقه 100 میلیونی صادر شده است. مرتضی کاظمیان نیز در بازداشت سال 80 سند 100 میلیونی به عنوان وثیقه در رهن دادگاه انقلاب گذاشته بود که این سند نیز همچنان در وثیقه دادگاه است.

برادر کیوان مهرگان نیز با علام صدور قرار مشابهی برای آزادی برادرش از تامین این وثیقه و احتمال آزادی قریب الوقوع مهرگان خبر داد.
پیشتر در خبرهای اعلام شده بود که اتهام اصلی کیوان مهرگان عضویت در نهضت آزادی ایران اعلام شده و بازجویی های وی بر همین مبنا صورت گرفته است در حالی که برخی خبرگذاریهای وابسته به اقتدارگرایان اتهاماتی واهی نظیر تجزیه طلبی و ... را به وی وارد ساخته بودند.

این سه روزنامه نگار که با نهضت آزادی ایران و ملی مذهبی ها مرتبط بودند بعد از عاشورا بازداشت شدند.


 



نزدیک به سه ماه پس از صدور حکم برای مسعود لواسانی مقامات مسئول همچنان از صدور و تعیین قرار وثیقه برای مرخصی این روزنامه نگار ممانعت می کنند.

به گزارش جرس، قاضی پرونده گفته است که تعیین قرار وثیقه برای لواسانی تنها پس از صدور حکم دادگاه تجدید نظر صورت خواهد گرفت. اما مشخص نیست که دادگاه تجدید نظر چه زمانی این حکم را صادر خواهد کرد.

مسعود لواسانی، وبلاگ‌نويسی که از ۴ مهرماه در منزل بازداشت شده است و روز دوم دیماه حکم سنگین هشت سال و نيم زندان خود را از شعبه‌ ۲۶ دادگاه انقلاب دريافت کرد.


 



خانواده وحید پوراستاد، روزنامه نگاری که در آستانه ۲۲ بهمن بازداشت شد، خواهان روشن شدن وضعیت بلاتکلیف او هستند.

یکی از نزدیکان وحید پوراستاد در گفتگو با کلمه، با اشاره به ملاقات کابینی این روزنامه نگار با همسرش در روز پنج شنبه، وضعیت روحی و جسمی وی را خوب توصیف کرده و گفت که وحید در وضعیت بلاتکلیفی قرار دارد و این مساله او و خانواده را آزار میدهد.

وی افزود: متاسفانه روز پنج شنبه به دلیل وضع خاصی که در ملاقات ها حاکم هست و همه مکالمات ضبط می شود وحید نتوانسته درباره بازجویی ها یا اتهاماتش حرفی بزند اما گفته است که در بند ۲۴۰ زندان اوین و در سلولی با سه نفر دیگر نگهداری می شود.

به گفته وی، سه نفری که وحید پور استاد با آنها هم سلول است زندانیان سیاسی و مطبوعاتی نیستند.


 



خانواده اکبر منتجبی، درباره ملاقات روز 5شنبه خود با این روزنامه نگار اصلاح طلب، وضعیت روحی وی را خوب اعلام کرده و گفتند که او به شدت لاغر شده است.

به گزارش کلمه، اکبر منتجبی روزنامه نگاری که در آستانه 22بهمن بازداشت شد، به خانواده اش گفته است که یک جلد قرآن در اختیار او قرار داده اند و او در این مدت دوبار قرآن را ختم کرده است.

وی همچنین از ده روز پیش، هر روز، روزه بوده است.


 



ادعای محمدجواد لاریجانی، رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه در گفتگو با خبرگزاری "سی.ان.ان" مبنی بر اینکه "هیچ خبرنگار یا روزنامه نگاری به خاطر روزنامه نگاری زندانی نشده" با موج اعتراضات فعالان مطبوعاتی و مدنی در ایران مواجه شد.

تاجایی که خانواده های روزنامه نگاران بازداشتی در دیدار با سیدمحمد خاتمی، رییس جمهور پیشین ایران نیز انتقاد و اعتراض خود را نسبت به این موضوع اعلام کردند.

در همین راستا، ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار باسابقه و فعال حقوق زنان که در حواث بعد از انتخابات مدتی را در بازداشت بسر برد و اکنون همسر روزنامه نگار او نیز در زندان است، نامه ای خطاب به محمدجواد لاریجانی نوشته و به اظهارات اخیر وی در گفتگو با رسانه های خارجی اعتراض کرده است.

ژیلا بنی یعقوب در آخرین مطلب وبلاگ خود نوشته است:

آقای محمدجواد لاریجانی
رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه
مصاحبه خانم کریستین امانپور ،خبرنگار" سی. ان. ان" را با شما را دیدم و خواندم. بخش هایی را که مربوط به نظرات شما درباره روزنامه نگاران زندانی بود، بارها و بارها خواندم و هربار بیشتر از بار قبل متعجب شدم. شاید شما از پرونده های روزنامه نگاران زندانی کاملا بی خبرید و شاید هم خبر دارید، اما ترجیح می دهید که واقعیت را آنطور که خودتان لازم می دانید بیان کنید.
خانم امانپور در این مصاحبه به شما می گوید که در ایران هم اکنون بیش از ۹۰ روزنامه نگار و خبرنگار که بالاترین آمار خبرنگاران زندانی در جهان هستند، در زندان اند. بعد هم می پرسد چرا این اتفاق در حال رخ دادن است؟ و شما می گویید: دلیل زندانی شدن آنها اعتراض نبوده بلکه خشونت آنها و وارد کردن خسارت به اموال مردم بوده است.
دوباره امانپور می پرسد:"خیلی ها از جمله روزنامه نگاران فقط به خاطر حضور در خیابانها و برخی نیز فقط به خاطر آمدن به خیابانها و نظاره کردن اوضاع زندانی شدند. "
و شما این بار پاسخ می دهید:
خیر! هیچ خبرنگار یا روزنامه نگاری به خاطر روزنامه نگاری زندانی نشده، اما اگر روزنامه نگاری تحریک به خشونت کرده توسط دستگاه قضایی تحت پیگرد قانونی قرار گرفته اند.

این نامه را برای شما می نویسم که آدرس پرونده خودم، همسرم و تعدادی از همکاران روزنامه نگارم را به شما بدهم. بروید به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب در خیابان شریعتی، سری هم به شعبه ۱۵ در همین دادگاه بزنید. شما رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه هستد و حتما قاضی های محترم این شعبه ها پرونده های من و همکارانم را در اختیارتان می گذارند.

پرونده همسرم بهمن احمدی امویی را در شعبه ۲۶ ورقی بزنید. ببینید کی و کجا دست به تخریب اموال عمومی زده است؟ نگاهی هم به پرونده مسعود باستانی در شعبه ۱۵ بیندازید. پرونده هنگامه شهیدی، بدرالسادات مفیدی، لی لی فرهادپور، سعید لیلاز و احمد زیدآبادی را هم فراموش نکنید. سری هم به شعبه سه بازپرسی اوین بزنید و پرونده شیوا نظرآهاری را درخواست کنید. کدامیک از اینها خشونت کرده اند یا دست به تخریب اموال عمومی زده اند؟ روزنامه نگارانی که فقط به خاطر فعالیت حرفه ای شان در زندان اند محدود به این چند نام نمی شود.

اگر وقت داشتید نگاهی هم به پرونده خودم که در حوادث پس از انتخابات، شصت روز در زندان بودم و اکنون منتظر برگزاری دادگاه هستم، بیندازید. پرونده ای که نمی دانم درکدام شعبه است، اما پیدا کردنش نباید کار سختی باشد.
اگر حتی یک نشانه کوچک بیاورید که دست به تخریب و خشونت زده ام و یا حتی تحریک به خشونت کرده ام، داوطلبانه همه باقیمانده عمرم را در زندان اوین خواهم گذراند.

یکی از بازجوهای پرونده روزی در مذمت تخریب هایی که در خیابان ها صورت گرفته با من سخن می گفت که گفتم من هم این تخریب ها را محکوم می کنم، اما نکند منظورتان این است که من و یا همسرم دست به تخریب زده ایم که حالا در زندان هستیم؟
بازجویی که خوشبختانه برخلاف بسیاری از بازجوهای بند ۲۰۹ همیشه خوشرو بود و خنده رو و در مقایسه با برخی از همکارنش تا حد زیادی مودب، با خنده ای گفت :
"نه بابا! منظورم این نبود. تو و همسرت عرضه آتش زدن و تخریب ندارید. "
و من گفتم:"خدا را شکر می کنم که عرضه چنین کارهایی را نداریم."

همه اتهاماتی که در پرونده بهمن احمدی امویی هست، همه و همه مربوط به حرفه روزنامه نگاری اش است. شما گفته اید که هیچ روزنامه نگاری به خاطر حضور در تجمع به زندان نیفتاده است. یکی از مهم ترین اتهام های من و همسرم حضور در یکی –دو تجمع بوده است، آن هم حضور به عنوان خبرنگار، آن هم با در دست داشتن کارت خبرنگاری و حکم ماموریت از روزنامه هایی که برایش کار می کردیم.

اکنون بهمن به خاطر حضور در تجمع و به قول خانم امانپور نظاره کردن تجمع ها به زندان محکوم شده است. اتهام دیگر همسرم تبانی علیه امنیت ملی است و مصداق این اتهام مسوولیت وی در یک سایت اینترنتی -خرداد نو– است که فردای انتخابات تعطیل شده است.
می بینید!هر صفحه ای از پرونده اش را که ورق بزنید به شغل روزنامه نگاری اش باز می گردد، به فعالیت های یک روزنامه نگار که منتقد و مستقل بوده است.

من از حقوق قضایی به اندازه شما سر در نمی آورم، اما در همین مدت فهمیده ام که تبانی یعنی اقدام مخفیانه و من نمی فهمم چگونه از طریق فعالیت روزنامه نگاری و یا انتشار مطالب در یک سایت اینترنتی می توان کار مخفی کرد. هیچ چیز به اندازه کار روزنامه نگاری علنی هست؟ چگونه کار علنی رسانه ای تعبیر به تبانی و مخفی کاری علیه امنیت ملی می شود؟

باز هم اگر حوصله داشتید پرونده همسرم را ورق بزنید: لازم بوده که دلیل معنوی برای تبانی علیه امنیت ملی برایش ذکر شود. می دانید چه دلیلی به عنوان انگیزه معنوی جرم او مورد استناد قرار گرفته است: همکاری متهم با روزنامه های تندرویی همچون نوروز و یاس نو و خرداد. این ها نیز فعالیت های مطبوعاتی است.نه؟ اما نمی فهمم چگونه همکاری با روزنامه هایی که ده –دوازده سال قبل با مجوز دولت منتشر می شده است، اکنون مستند وقوع جرم همسرم در سال ۸۸ می شود.
حوصله کنید و پرونده اش را باز هم ورق بزنید. دلیل دیگری هم به عنوان رکن معنوی اتهام تبانی برای بهمن احمدی امویی ذکر شده است: او در تیرماه ۱۳۷۸ لحظاتی در تجمع دانشجویان در کوی داشنگاه به عنوان خبرنگار حضور داشته است و گزارش هایش نیز همان موقع در روزنامه ای که برایش کار می کرده، به چاپ رسیده است. این می شود رکن معنوی تبانی بر ضد امنیت ملی در خرداد سال ۱۳۸۸؟
اتهامات دیگری نیز دارد، مقالات انتقادی که در چارچوب قانون اساسی درباره دولت نهم نوشته است، مصداق توهین به رییس جمهوری است و به خاطرش به حبس و شلاق محکوم شده است.

آقای لاریجانی! اکنون نزدیک به هفتاد روزنامه نگار در زندان های جمهوری اسلامی هستند و بسیاری از روزنامه نگاران چون من نیز با قرار وثیقه و در ناامنی کامل به سر می بریم. چون می ترسیم هر مقاله ای از ما دلیلی برای تبلیغ علیه نظام و یا تبانی بر ضد امنیت ملی قرار بگیرد. من و اغلب همکارانم ترجیح می دهیم کمتر مقاله و یا گزارشی بنویسیم. در احساس ناامنی ما روزنامه نگاران همین قدر بس که این نامه سرگشاده را قبل از انتشار در اختیار چند نفر از همکارانم قرار دادم. همگی مرا از انتشار این نامه برحذر داشتند گفتند: "ممکن است به خاطر انتشار این نامه تحت تعقیب قرار بگیری و دوباره به زندان بروی. ممکن است پرونده ای که در دادگاه داری با نوشتن این نامه سنگین تر شود و به زندان طولانی تر محکوم شوی."

آقای لاریجانی! من اما با وجود همه این توصیه ها این نامه را منتشر می کنم جون هنوز هم امیدوارم شاید با رسیدن صدای من به شما لحظه ای، فقط لحظه ای درنگ کنید و به عنوان رییس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه به فکر احقاق حق همکاران روزنامه نگارم بیفتید. من هنوز اندکی امید دارم. امید دارم که شما اندوهگین باشید که رکورد روزنامه نگاران زندانی را در جهان شکسته ایم و از چین یک میلیارد و اندی جمعیت پیشی گرفته ایم. من هنوز احتمال می دهم شاید شما واقعا از پرونده های روزنامه نگاران زندانی خبر نداشته باشید.


 



آزاده مظفر، فرزند محمدجواد مظفر، که بعد از حوادث عاشورای خونین تهران بازداشت شد، به مناسبت شصتمین روز دستگیری پدرش نامه ای را منتشر کرده است.

متن کامل این نامه به شرح زیر است:

ديشب به سيل اشك ره خواب ميزدم / نقشي به ياد خط تو بر آب مي زدم
روي نگار در نظرم جلوه مي نمود / وز دور بوسه بر رخ مهتاب مي زدم

شايد هيچگاه گذشت زمان را چنين در نيافته بودم! شصت روز گذشت! با خود مي انديشيدم ديو سياه دوري عمرش بر بام است كه از چهل كه بگذرد قامت هجران ترك مي خورد...
اما اينك شصت روز محروم ازديدارش، از دستان پرمهرش، از نگاه محبانه‌اش، از كلام نافذش، از صوت دلنشين نمازش و در فراقش گذشت. شصت روزي كه همه چون شب بوده است:
بي مهر رخت روز مرا نور نماندست وز عمر مرا جز شب ديجور نماندست

و هيچگاه گذر زمان را چنين طاقت فرسا حس نكرده بودم. نازَكم هدي شصت روز پيش سخن نمي‌گفت، حالا به شيريني لب گشوده و با همان كلام شيرين كودكانه‌اش حكايت شوق ديدار باباجون را در حسرت بوسه‌اي به زبان مي آورد. نگاه نگران و بي‌تابي هر روز حنانة دلبندم از دوري باباجون مرا بي‌تاب‌تر مي‌كند. او كه تا همين شصت روز پيش نمي‌دانست ايميل چيست، حالا براي خودش اَكانت درست كرده و نامش را گذاشته: باباجون!. خنده هاي شيرين كودكانم در حضور بابا دو چندان بود به ياد كودكيم در آغوش بابا و حالا همان خنده‌ها بُغضي است فرو خورده.

آفتاب را در رشته هاي موي طلايي تو مي شناسم و شيريني مهتاب را لطافت سيمايت! و دريغ و درد كه شصت روز است از تابش خورشيد محروم بوده‌ام و در اين ميان اميدم به رضايش است كه مي‌دانم آدميان را مي‌آزمايد تا نيك كرداران را باز نمايد و صبوري است چارة سپردن اين هجران:
صبراست مرا چارة هجران تو وليكن چون صب رتوان كرد كه مقدور نماندست

هم از اين روست كه دل در گرو فضل كريمانه‌اش بسته‌ام و بس كه ايام فرح اهل بيت نزديك است، جوانة اميد در دلم سرزده كه عيد ميلاد سرور رحمت‌پناه در پيش، هم او كه مهر جهانيان است و شفيع مؤمنان كه در اين ايام سرد تنها به راستكاري و ايستادگي پدر گرم هستيم و مشتاقانه به ديدارش چشم بر در دوخته‌ايم كه:
يارب سببي ساز كه يارم به سلامت باز آيد و برهاندم از بند ملامت

آزاده مظفّر


 



مهدی کروبی در مصاحبه با روزنامه ایتالیایی Corriere della Sera گفت: بحث ما براندازی نظام نیست بلکه اصلاح است. هنوز به جمهوری اسلامی معتقدم ولی نه به جمهوری اسلامی اینچنینی!

.به گزارش جرس، مشروح این مصاحبه بدین شرح است:

*چند ساله بودید که به مبارزه علیه رژیم شاه پرداختید؟ چرا چنین کردید؟
مبارزات من از سال ۱۳۴۱ شروع شد. ۲۴ یا ۲۵ ساله بودم و من به امام خمینی علاقه داشتم. از طرف دیگر پدرم انسانی مبارز بود. ایشان در جبهه ملی و در جنبش ملی نمودن صنعت نفت در ایران نیز حضوری فعال داشتند.

*در جایی خواندم که شما به عنوان یکی از رهروان امام خمینی بسیار مجذوب او بودید. آیا ایشان همچنان یک مدل رفتاری و عملی برای شما هستند؟
کاملاً درست است. من به امام علاقه داشته و دارم و ایشان را الگوی خود میدانم. ایشان دارای تقوا، بصیرت و دوراندیشی بودند.این علاقه من پس از رحلت ایشان حتی افزایش یافت و این به دلیل حوادث و رخدادهایی بود که در آنزمان روی داد. امام کشور را در بدترین شرایط(دهه اول انقلاب) رهبری نمودند.آن زمان کشور در جنگ بود و سران بزرگ و کوچک کشور ترور و شهید میشدند. لذا با توجه به شرایط آن زمان ممکن است تصمیم گیری های خاص نیز صورت گرفته باشد و گاهاً تند روی هایی صورت پذیرفته باشد. اما زمانی که من میگویم الگو، نمیخواهم بگویم الگویی بی عیب و نقص بوده است. لیکن تصمیمات و رفتارها را باید در همان زمان خودش مورد بررسی قرار داد و با آن شرایط که در آن هست باید سنجید.

*بدترین کاری که به نام انقلاب انجام شده است چیست؟
جمهوری اسلامی متشکل از جمهوریت و اسلامیت است. بدترین اتفاق آسیبی بود که به هردوی این اصول وارد شد. این کشور با نام جمهوری اسلامی نامیده میشود. من نمیخواهم بگویم همکنون چیزی از این جمهوری اسلامی باقی نمانده، ولی آسیب بسیار جدی به آن وارد شده است.
اسلام آسیب دیده و جمهوریت که همان "میزان رای ملت است" نیز آسیب دیده است.امام میگفت تصمیم نهایی با مردم است و همیشه تکیه به رای مردم میکرد و در بدترین شرایط هم نگذاشت برای انتخابات ابهام رخ دهد. ما وعده هایی به مردم دادیم که آن وعده ها آسیب دیده است.
بحث ما براندازی نظام نیست بلکه اصلاح است. هنوز به جمهوری اسلامی معتقدم ولی نه به جمهوری اسلامی اینچنینی! جمهوری اسلامی که به مردم وعده داده بودیم. جمهوری اسلامی که ۹۸% رای مردم را همراه خود داشت.جمهوری اسلامی که انتخابات آزاد داشته باشد و نه انتخابات مهندسی شده. از طرفی به اسلام مترقی،اسلام رافت،اسلام محبت معتقدم و نه اسلام خشونت و اسلام خرافی!

*نخست وزیر ایتالیا با اعمال تحریم علیه ایران موافقت کرده است. نظر شما در رابطه با اعمال تحریم علیه ایران چیست؟
روابط مجالس ایران و ایتالیا در زمان ریاست بنده بسیار خوب بود. حضور من در ایتالیا در آن زمان و سفر ۲ رئیس مجلس ایتالیا به ایران نشان از روابط خوب سیاسی میان دو کشور بود. حتی نامه روسای مجالس ایتالیا به سران حکومت ایران در خصوص پیامدهای بازداشت من، گویای آن روابط است که این جای تقدیر و تشکر از روسا و نمایندگان مجلس ایتالیا را دارد.
اما من در رابطه با تحریم کاملاً مخالفم. زیرا تحریم ایجاد فشار بر مردم است . این فشارها به به فشارهای اقتصادی و … که بر اثر سیاست های غلط دولت بر مردم وارد میشود، می افزاید. بی تردید سخنان ناسنجیده و مواضع غلطی که دولت در سیاست داخلی و خارجی خود داشته برای مردم پیامدهای سنگینی به همراه داشته است.

*آیا هنوز باور دارید که باید از مردم در اداره دولت استفاده نمود؟آیا به حضور بخش خصوصی در اداره بخش هایی از دولت اعتقاد دارید؟
من معتقدم تا آنجا که میتوانیم باید بخش خصوصی را فعال کنیم ولی باید موارد و ظرفیت هایش بررسی شود.

*پیش از انتخابات تصور می کردید این اتفاقات روی دهد؟(چه از جانب حکومت و چه از جانب مردم)من پیش بینی نمی کردم حکومت و دولت این کار را انجام دهند و تا این میزان در رای مردم مهندسی عمل نمایند. از طرف دیگر حکومت بعد از انتخابات اقدام به سر سختی و عدم مدارابا مردم نمود که این باعث چنین مسائلی شد. در روز اول مردم میگفتند رای من کو؟ این مردم همان مردم هستند. اما حالا چه بر سرشان آمده که چنین شعارهایی میدهند؟ مردم به دنبال انتخابات سالم و بازگشت رای شان هستند.

*تحت چه شرایطی شما آماده مصالحه با احمدی نژاد و دولت وی هستید؟
من خودم را رهبر جنبش مردمی سبز نمیدانم. من خودم را عضوی از این جنبش و حرکت اصلاحی میدانم. حرکت من بازگشت به خواست مردم و آرمان های آنان است که آن حاکمیت خود مردم است. من با احمدی نژاد نه دعوای شخصی دارم و نه صلح و سازش! ما دولت آقای احمدی نژاد را دولت مستقر میدانیم که باید پاسخگو باشد ولی دولت را شرعی و قانونی نمیدانیم. از طرفی دیگر من کسی نیستم که بخواهم با کسی مصالحه کنم. مردم باید تشخیص دهند که با دولت مصالحه کنند یا نه! مردم به این دولت اشکال دارند و مردم اند که مدیریت را قبول ندارند.مردم قبول ندارند این شیوه ای را که احمدی نژاد در برخورد با دنیا در پیش گرفته است و ما هم جزئی از همان مردم هستیم.

*آیا فکر می کنید جمهوری اسلامی بتواند با آمریکا رابطه برقرار کند؟
بارها گفتیم فقط با اسرائیل آن هم به دلیل آواره نمودن عده انسان از وطن و سرزمین شان، ارتباط برقرار نمیکنیم. رابطه عادلانه و با احترام متقابل ضمن در نظر گرفتن حقوق دو طرف مطلوبست.لیکن این دولت دچار یک وضع خاص است که نمیتواند با آمریکا رابطه برقرار کند. دولت ایران از یک طرف به دولت آمریکا نامه مینویسد و از طرفی دیگر حرفهای تند و تیز بر ضد دولت آمریکا می گوید. متضاد عمل کردن در روابط بین الملل پاسخ نمیدهد.

*شما یکروز قبل از راهپیمایی زمان و مکان حضور خود را اعلام کردید. آیا نترسیدید که به شما آسیب برسانند؟
خیر! چرا باید بترسیم؟ از چه چیز و چه کسی باید هراس داشته باشیم؟ این حق ما بود.۲۲بهمن مسئله پیروزی ما در سال ۵۷ بود. اگر روز قدس روز مردم فلسطین بود، روز ۲۲بهمن روز پیروزی خود ما بود و باید میآمدیم.

*روز راهپیمایی ۲۲بهمن برخورد نیروهای حکومتی با مردم و معترضین خشن بود. دلیل چه بود؟
در اینکه خشن بود شکی نیست.در اینکه این برخورد با مردم بی سابقه بود کاملاً صحیح است.اینبار حاکمیت نمیخواست جمعیتی شکل بگیرد. حاکمیت از تمام ظرفیت های خود در این جهت استفاده نمود. از ارگان های مختلف نیرو آورد و دوستان و نزدیکان ما را دستگیر و برخی را نیز مورد تهدید قرار داد. و این گونه نیست که چون آنها اینهمه تدارک دیدند و لشکرکشی کردند ما نرویم. میدانستم اینگونه میشود و آمدم.آینده هم اگر راهپیمایی باشد خواهم رفت حتی اگر بدتر از این برای من پیش آید. آنان در رسانه ها گفتند مردم سران فتنه را راه ندادند! سوال من از این رسانه های وابسته به حکومت و دولت این است که آیا مردم عادی گاز اشک آور دارند؟ آیا مردم عادی باتوم و قمه دارند؟ آقایان بدانند که این روزها میگذرد ولی آثارش خواهد ماند.

*وضعیت فرزندتان "علی" چگونه است؟
من دوست ندارم در مورد فرزندم چیزی بگویم؛ ولی همانگونه که در یکی از بیانیه های قبلی گفتم، خود و خانواده ام آماده پرداخت هرگونه هزینه ای هستیم. لیکن چون سوال فرمودید وضعیت جسمی فرزندم علی رو به بهبود است. شرایطش در روزهای اول بسیار بد بود. نگران وضعیت جسمی و روحی اش هستیم. البته بلاها و صدمات وارده به علی یک نمونه کوچک از آسیب ها و حوادثی است که بر دیگر فرزندان این ملت نیز گذشته است و این هزینه است که نظام متاسفانه در حال پرداخت آن است.


 



خانواده دکتر محمدصادق ربانی املشی، روز پنجشنبه 6 اسفند برای اولین بار با این ازاده دربند ملاقات کردند.

به گزارش ندای سبز ازادی، در این ملاقات حضوری پس از دوماه از بازداشت دکتر ربانی صورت می گرفت، برادر و هسمر ایشان حضور داشتند.

دکتر ربانی املشی از روحیه بسیار خوبی برخوردار بوده و بازجویی های وی همچنان ادامه دارد.

دکتر ربانی املشی حاضر به پذیرش اشتباه و تقاضای عفو نشده و به همین دلیل همراه با دیگر دستگیر شدگان عاشورا آزاد نشده است.

دکتر محمد صادق ربانی، استاد بازنشسته دانشکده علوم دانشگاه تهران ( برادر مرحوم آيت الله حاج مهدی ربانی املشی، دادستان کل کشور در زمان آيت الله خمينی) و عضو هيات اجرايی شورای ملی صلح روز عاشورا در تقاطع خيابان های استاد نجات الهی و طالقانی در حالی که به سمت خانه می رفت، توسط افراد بسيجی بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شد.

چندی پیش خانواده آیت الله ربانی املشی در نامه ای سرگشاده به رئیس قوه قضائیه نسبت به بازداشت دکتر ربانی، برادر مرحوم آیت الله حاج مهدی ربانی املشی، دادستان کل کشور در زمان امام راحل، معترض و خواستار رسیدگی به وضعیت تمامی زندانیان بعد از انتخابات شدند .


 



در روزهای گذشته نامه ای از جانب سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران در جواب به نامه محمدعلی انصاری رئیس موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) منتشر شد.

سعیدی در این نامه، حجت الاسلام سیدحسن خمینی به دلیل عدم شرکت در مراسم تنفیذ احمدی نژاد و دیدار با دکتر علیرضا بهشتی، فرزند شهید آیت الله بهشتی پس از آزادی از زندان انتقاد کرده و گفته "سید حسن آقا در برابر نظام و رهبری قرار گرفته است".
سعیدی همچنین از نقش سپاه در حوادث انتخابات و دخالت در مسایل سیاسی دفاع کرده بود.
به گزارش کلمه در پی انتشار این نامه سایت جماران نامه محمد علی انصاری خطاب به سعیدی را منتشر کرد.

در نامه محمدعلی انصاری خطاب به سعیدی آمده است:

مرقومه ۷/۱۲/۸۸ جنابعالی را در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی ملاحظه نمودم. تعجب است که نامه اینجانب به شما در مهر ماه ۸۸ و به صورت خصوصی و غیر انتشار یافته ارسال شده بود ولی مطالب حضرتعالی با حدود ۶ ماه تاخیر در سایت خاص انتشار می یابد و جالب است که تا لحظه نگارش این مطلب، نامه ای از شما بدست اینجانب نرسیده است.

احساس می کنم خطی ناشناس درصدد انتقام و بهانه جویی است اینجانب از جنابعالی تقاضا می‌کنم نامه مرا هم منتشر کنید تا مردم شریف ایران و پاسداران و بسیجیان غیوری که به عشق امام، هستی خویش را وقف انقلاب اسلامی نموده‌اند، در مقام قضاوت، امکان مقایسه بین مطالب را داشته باشند.

اینجانب نسبت به آنچه به عنوان مقابله حضرت حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج سید حسن خمینی با رهبری معظم انقلاب مرقوم داشتید، شدیدا اعتراض دارم و چنین سخنان غلط و بی مایه ای را تنها عاملی برای شادمانی دشمنان قسم خورده انقلاب وامام می دانم و خاطرنشان می سازم که به حمدالله مثل همیشه بیت امام نسبت خویش را با جانشین آن راحل عظیم الشان حفظ کرده و دسیسه خناسان در این میان نقشی نخواهد داشت، خوشبختانه بعضی از مطالب جنابعالی تاییدی است بر آنچه در نامه قبل خود گوشزد کرده بودم و انشاءالله در صورت ضرورت جواب نامه شما را به تفصیل خواهم داد.
و ما تشاون الاان یشاءالله رب العالمین .


 



محمد سلامتی، دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تصریح کرد: فعالیتها و برنامه های سازمان مجاهدین انقلاب در وضعیت عادی است.

به گزارش خبر آنلاین، وی با اشاره به در زندان بودن برخی از اعضای این حزب در عین حال گفت: دستگیری برخی برادران که توانمندی های خاص داشتند لطمه های خاصی زده و عدم حضور آنها در این مقطع اشکالاتی را در حرکت ایجاد کرده است.

سلامتی که در بخش اول گفت و گویش درباره وضعیت ساختار وتشکیلات سازمان مجاهدین انقلاب سخن می گفت اظهار داشت که درباره حذب نیرو مثل احزاب دیگر نیستیم چرا که در سازمان کمیت را خیلی محور قرار نمی دهیم و نحوه عضو گیری خیلی کند است.

وی افزود: سازمان با سرعت افراد را عضو نمی کند و پس از ارزیابی ها و اینکه و در تجربه ببیند فرد نسبت به دیدگاههای سازمان معتقد است یا خیر ائ را به عضویت در می آورد.

وی با اشاره به اینکه هر دو هفته جلسات دبیران استانهای سازمان برگزار می شود گفت: برنامه و الویتهای سال آینده حزب مشخص شده است.

وی با اشاره به اینکه سازمان مجاهدین انقلاب حزبی قانونی است تصریح کرد: در چارچوب قانون اساسی عمل می کنیم.

وی با تایید اینکه اغلب بیانیه های این حزب امکان انتشار نمی یابد با اشاره به اینکه حزب متبوعش درباره مسائل مختلف در راستای آگاهی رسانی به جامعه تلاش می کند یادآور شد: اگر مواضع احزاب از جمله ما تند هم باشد باید از آنها استقبال شود.


 



علی حکمت، عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و سردبیر روزنامه توقیف شده خرداد، پس از تحمل حدود دو ماه حبس، با قرار وثیقه از زندان اوین آزاد شد.

علی حکمت در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۸۸ و در موج بازداشت‌های بعد از عاشورا (به همراه محمدرضا زهدی و دخترش مهسا حکمت) بازداشت شده بود و پنج‌شنبه گذشته برای اولین بار با خانواده خود ملاقات کرد.

وی شنبه شب آزاد شد.

مهسا حکمت، روزنامه‌نگار و فرزند علی حکمت هم در تاریخ ۱۱ دی ماه به همراه پدرش بازداشت شده بود که روز ۱۵ بهمن با قید وثیقه از زندان اوین آزاد شد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به norooz-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به norooz@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته