هستي نيوز،از آن سوي فيلتر جمهوري اسلامي خبر پراكني ميكند

-----------------------------
همه خبرها و ديدگاهاي سانسور شده و پشت فيلتر جمهوري اسلامي مانده را يكجا و بي درد سر در "هستي نيوز" بخوانيد...
http://groups.google.com/group/hasti-news
------------------------------







Google Groups
Subscribe to Hasti News
Email:
Visit this group

۱۳۸۸ اسفند ۵, چهارشنبه

Posts from Khodnevis for 02/24/2010

Email not displaying correctly? View it in your browser.
این خبرنامه حاوی عکس است. لطفا امکان دیدن عکس را در ایمیل خود فعال کنید.



شکوه خاتمی از اهانت‌ها و ناسزاهای روز ۲۲ بهمن

به گزارش سحام‌نیوز، خاتمی که به قصد عیادت از فرزند مهدی کروبی به منزل وی رفته بود، اتفاقات روز ۲۲بهمن را «غیر قابل تصور» خواند. در این دیدار که مهدی کروبی نیز حضور داشته است و علی کروبی با شرح بخشی از رفتار خشن نیروهای لباس شخصی با وی به خاتمی گفت: «متاسفانه افرادی با نام حکومت و اسلام به جان مردم افتاده اند و از هرگونه رفتار غیر انسانی و غیر اخلاقی در جهت خواسته خود استفاده میکنند.»

علی کروبی نسبت به ناسزاها و توهین‌ها توسط «عده‌ای با نام  بسیجی و پاسدار» به وی شده بود … شدیداً ناراحت بوده است.


خاتمی نیز روز ۲۲ بهمن امسال را شگفت آور برشمرد. وی گفت:”هنگامی که جهت شرکت در مراسم ۲۲بهمن به محل برگزاری رسیدم،عده ای از لباس شخصی ها مرا محاصره کرده و شروع به ناسزا گفتن و استفاده از کلمات رکیک نمودند که این فحاشی ها برای من غیر قابل باور بود که در این هنگام اجباراً سوار بر ماشین شدم و هنگام خروج از محل مراسم با حمله به من شیشه عقب ماشین راشکستند”. خاتمی در ادامه افزود: بیشتر از اینکه از رفتار این افراد متاثر باشم؛متعجب بودم که چرا در چنین روزی و از زبان افرادی منتسب به حکومت اسلامی باید این الفاظ و رفتارها بروز نماید”.


این در حالی است که رهبر کشور، ۲۲ بهمن را «شگفتی آور» خوانده بود.


 


بی‌بی‌سی باید رفع شبهه کند


انتشار فیلم حمله پلیس و لباس شخصی ها به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران در تلویزیون فارسی BBC آن هم بعد از گذشت بالغ بر هشت ماه از آن واقعه بشدت مشکوک بنظر می رسد.


این فیلم از حیث خبری حائز اهمیت ويژه ای نیست و در همان مقطعی که آن اتفاق افتاد شاهد بودیم که دامنه اعتراض به آن تهاجم تا بالاترین سطوح نظام پیش رفت و از آیت الله خامنه‌ای تا قوه قضائیه و مجلس ضمن محکوم کردن آن واقعه خواستار پی‌گیری و تنبیه مسببین آن شدند.


اما آنچه که در این تاریخ انتشار این فیلم را مشکوک و حائز اهمیت می‌کند توجه به چند نکته است.


اولاً علی القاعده این فیلم توسط کادر نیروی انتظامی و با مجوز و با فراغ بال در آن شب مزبور تهیه شده و ظاهراً نیز تا این تاریخ در آرشیو نیروی انتظامی محفوظ بوده.


پس خروج این فیلم از آرشیو و رساندن آن به BBC را می توان محصول فرآیند و رقابتی درون سازمانی تلقی کرد. قطعاً سبزها نمی توانسته اند نقشی در تهیه و ارسال این فیلم به بیرون داشته باشند.


ثانیاً این فیلم در موقعیتی به دست بی بی سی رسیده که طی یکی دو هفته اخیر مشاهده می شد تلویزیون فارسی BBC در تعقیب رسالت اطلاع رسانی خود از وقایع ایران تا حدود زیادی تعدیل رفتار داده و کمتر اقدام به پخش و اتخاذ اخبار و مواضع جنجال آفرین می کرد.


این تعدیل را شاید تا حدود زیادی بتوان به حساب حزم اندیشی دولتمردان انگلیسی گذاشت که بدنبال درخواست نمایندگان مجلس ایران جهت تقلیل یا قطع مناسبات دولت ایران با انگلستان اتخاذ شد. خصوصاً آنکه نمایندگان مجلس ایران یکی از دلائل تقلیل مناسبات با لندن را دامن زدن به اغتشاشات در ایران توسط تلویزیون بی بی سی عنوان کرده بودند.


بر این مبنا قابل فهم می بود که دولت انگلستان ترجیح داده حسب ظاهر هم که شده موقتاً فتیله BBC را پائین نگاه دارد.


علی الظاهر پیرو نامه نگاری بین سفیر انگلستان در تهران و علاالدین بروجردی رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی جهت تقلیل مناسبات بین دو کشور شاهد تعدیل شتاب خبری بی بی سی از وقایع ایران طی دو هفته گذشته بودیم.


اکنون و با توجه به آرامش نسبی ولو موقتی در فضای سیاسی ایران از فردای تظاهرات ۲۲ یهمن که برخلاف تصور بدون حضور موثر سبزها و با کمترین اغتشاش برگزار شد، رساندن این فیلم به بی بی سی و پخش آن توسط این رسانه پرسش های مهمی را تداعی به ذهن می کند از جمله:


آیا بیرون دادن این فیلم محصول رقابتی درون سازمانی بین جریان های داخلی نظام است؟ خصوصاً آنکه پیشتر نیز شاهد نمونه ای مشابه در جریان بیرون دادن فیلم شکنجه همسر سعید امامی توسط بخشی از نیروهای وزارت اطلاعات علیه بخشی دیگر از کادر این وزارت خانه بودیم؟


آیا بیرون دادن این فیلم ترفندی بمنظور تزریق شوک و هیجانی جدید به جامعه سیاسی تلویحاً آرام گرفته ایران خصوصاً بعد از تظاهرات ۲۲ بهمن توسط جناحی و بلکه «فردی»!

است که اساساً بدنبال ملتهب نگاه داشتن فضای سیاسی ایرانند تا بدینوسیله جنبش سبزی را که بعد از ۲۲ بهمن مبتلا به دلسردی شده بود را تجدید روحیه کنند؟


آیا BBC در این پروژه تا حد یک ابزار بازی خورد و یا آنکه این اقدام مسئولانه و عامدانه صورت گرفته؟


آیا بیرون دادن این فیلم را می‌توان محصول رقابت میان پراگماتیسم‌های نظام و اصولگرایان تندرو دانست؟ خصوصاً آنکه پراگماتیسم‌ها در آستانه برگزاری مجلس خبرگان در موضعی ضعیف قرار دارند.


ظاهراً مسئولین بی بی سی تا حدود زیادی می توانند به این شبهات پاسخگو باشند مشروط بر آنکه در کنار پخش این فیلم، امانت‌دارانه به مخاطبان خود بگویند این فیلم چگونه و از چه طریقی به دست ایشان رسیده؟


اطلاع رسانی شفاف در این خصوص بنحو موثری می تواند به فهم مسئله کمک شایانی کند.


 


به یاد سهراب وجشن تولد بیست سالگی‌اش

به یاد سهراب وجشن تولد بیست سالگی اش...

 

 

 

درسینه فــــــــــــــــــــر اخ وستبر توای عزیز

جولان اسب ســــــــــــرکش قلبت فرو کشید
از شعله‌های چشــــــــــــــم تماشاییت، هوار!
نوری به جـــــــــــا نماند وسیاهی درآن دوید
لب‌های ســـــــــــــــرخ گون توای نازنین من
شد بسته ازکــــــــــــــــــلام وزلبخند‌های امید
دادوهواروجنب وجوش تو درخــانه وای من
گم شد، سکوت جای ترنم به خــــــــانه خزید
با خاطـــــــــــــــــــرات تو ما زنده ایم دلبندم
مــــو‌ها سپیدگشته زغم، قامتم زغصه خمید
ازدرس ومشق ودفتــــروتکلیف شب هیهات
ازشــــــــــــــکوه‌ها وشادی مستانه گاه خرید
هـــــرکس شنید که تو رفتی زبین ما، فرزند
از غصه تاشد وازســـــــوگ جامه اش بدرید
درجشن بیست سالگی ات گرچه نیستی جانم
دانم که نام پاک تو ماند به سینه‌ها جـــــاوید


 


خیانت یا دوستی‌ خاله خرسه

 


چقدر می‌توان کوتاه فکر بود که تصور کرد وقتی‌ برنامهٔ تجمعی بزرگ را در وب به صورت همگانی اعلام می‌کنیم کسی‌ از اطلاعات رژیم نیست که این مطلب را به گوش تصمیم گیران سپاه برساند، سپاهی که از سال ۷۹ تمام سرور‌های ماهواره یی (‌ای س پی‌)‌ها را تحت کنترل خود گرفت مانند مروا، ندا، و چندی پیش هم که مخابرات را با مهریه ناچیز به عقد خود در آورد.


نمی‌دانم چرا نمی‌توانم باور کنم آنها که می‌گویند فردا من از هفت تیر می‌آیم، از آریاشهر میایم، خیر خواه مردم باشند یا دست کم خیر مردم را بدانند که چیست. آن افرادی که افتخارشان تعدد زوجین است و به بهانهٔ تحصیل در انگلیس به سر میبرند و هیچ ندارند مگر روابط نسبی با رهبران نظام طرح میدهند تا مردم با دست خالی‌ به کنام شیر روند و چنانچه جمعیت میلیونی هم دارند به جهت محاصره شدن در میان نیروهای سرکوبگر امکان شعار دادن را هم نیابند. هر چه میخواهم به خود بقبولانم که این فرد اتاق فکر که دور از هیهوها است و نمیداند که نمی‌توان در محیطی‌ که قدم به قدم نیروی سرکوبگر تا به دندان مسلح ایستاده هسته تشکیل داد و مبارزه کرد، نمی‌شود که نمی‌شود.


از بزرگتر‌ها به یاد دارم که میگفتند دشمنت را از تصمیمت آگاه نکن، آیا این دوستان که اسب تروا را زین کردند به جهت نا‌ آگاهی‌ این اسب را به میدانی اشتباه و سرشار از مین و در زمانی‌ نا‌ مناسب فرستادند؟ اگر چنین است چرا مجددا می‌گویند در شب چهارشنبه سوری به بالایی پشت بام رفته و شمعی روشن کنید و الله اکبر بگوید ( چه طور است جاوید خامنه‌ای هم بگوئیم، اگر به نظر شما ساختار شکن نیست)


از دوستانی که نا‌ آگاهانه آب به آسیاب کسانی‌ می‌ریزند که هدفی‌ جز صدمه زدن به جنبش مردم ندارند، می‌خواهم که بیشتر دقت کنند، این ساختاری که از سال ۵۷ شروع به جنایت می‌کند، و این شاهکار تازه هویدا شده: با دانشجو چنان می‌کند که بد تر از نسل کسی‌ توتسی‌ها در رواندا است، چرا باید حفظ شود.


دوستانی می‌گفتند، با این فراز و نشیب‌ها افراد جوان پخته تر میشوند، چنین است اما نیازی به توضیح نیست که هر روز که بر عمر این حکومت افزوده میشود چه بر سر ایران میاید، چه غارت‌ها که نمی‌کنند، چه ضربه‌ها که نمی‌زنند، چه حجم سرمایهٔ که از کشور خارج نمی‌شود، چه بلایی بر سر مام میهن میاورند این جماعت بی‌ وطن.


زمان تجمع ساعت اولیه روز و در مکانی بسته و محافظت شده نیست، هر چند که این تنها راه مبارزه نیست، و از اصل آگاه کردن حکومت از زمان و مکان به این شکل کار درستی به نظر نمی‌رسد،


دوستان چنانچه اشتباه می‌کنم، اشتباه من را تصحیح نمایید و به پرسشم پاسخ دهید.


آیا این ساختار نباید بشکند؟



 


هنوز عقده‌ي خرداد در دلم جاري است

 

 

 

 

 

 

كنار پنجره آوازها خشكيده ست
چرا كه مرغ سحر نيز سبز و زنداني ست

كنار نرده ي چوبي  و حوض آب و درخت
خيال خانه ي سبزم  پر از پريشاني ست

كنار خاك اوين اشك ها كه حلقه شدند
و لحظه لحظه ي  پايان سرد سوزاني  است

كنار بوم پر از خاطرات سبزه و عيد
هواي ابري زندان چه سرد و باراني ست

به جرم قطره ي اشكي كنار برگه ي راي
گلوله ها ي شغادان به سمت ايراني ست

 نه من كه رستم و سهراب نيز افسرده ند
چرا كه مادر سهراب غرق تنهايي ست

كه اين وطن نه ترانه و نه اشكان و يا اين نه نداست.
كه خانه خانه ي نابخردان شيطاني ست

بساط سنگ و سياست  بساط سخره و سوز
تمام سحر سياهان قوم  سلطاني ست

جوان كشته و بردار و مادر دل خون
خدا ي من چه شده آه   اين مسلماني ست‎?‎

نه اين نه سياست و يا اين نه خداست
كه عين كشتن ايران كه عين ويراني ست

بهار نقطه ي آغاز راه آدم هاست
شروع راه اميدي كه سبز و باراني ست

بهار نقطه ي تكرار ماه خرداد است.
و ياد سبزي يك راي   هر چه  ايراني ست.

و هشت ماه گذشت و بهار  باز رسيد
هنوز سبزي جنبش براي ما جاري ست

هنوز عقده ي خرداد در دلم زنده ست
و باز منتظر رويشي به آساني ست
و باز منتظر غرشي به آرامي ست


 


نامه‌ی تبریک دست‌گیری «ریگی» به ره‌بر ایران

به گزارش «خبرنامه‌ی دانش‌جویان ایران»، «اتحادیه‌ی انجمن‌های اسلامی دانش‌جویان مستقل» در پی دست‌گیری عامل ترورها و خشونت‌های سال‌های اخیر در منطقه‌ی سیستان و بلوچستان ایران و پاکستان، نامه‌ی تبریکی به محضر ره‌بر معظم انقلاب ارسال کرده‌اند. این شرور که در عملیات‌های انتحاری مختلف مردمانِ بی‌دفاع از شیعه و سنی را هدف حملات خود قرار می‌داد، با هوش‌یاری «سربازان گم‌نام امام زمان» در نیمه‌شب چهارم اسفند بازداشت شد و از بندرعباس به تهران منتقل گردید.

 

متن این نامه به این شرح است:

 

«بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت فرمانده معظم کل قوا؛ حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای (حفظه الله)

سلام علیکم

پیچدگی عملیات های نظامی در منطقه و پیچیدگی عملیات های استراتژیک و لجستیکی و نیز ایجاد حصار کاذب برای جمهوری اسلامی از سوی استکبار جهانی برای محدود کردن و دست و پا بستن ایران اسلامی که هدفی جز ایجاد پروپاگاندا برای عدم گسترش تفکر اسلام است، مانعی نیست برای فرزندان شما تا افکار انقلابی تحت لوای ولایت فقیه را در نقطه نقطه جهان خاکی گسترش دهند.

آری! فرزندان شما در سازمان های اطلاعاتی و امنیتی بار دیگر نشان دادند یاران صدیقی برای امام عصر(عج) و فرزندانی گوش به فرمان علی زمان و آماده جان فشانی در راه آرمان والای انقلاب و امام و رهبری معظم خود هستند. نمونه کوچک این اطاعت محض از حضرتعالی خبر مسرت بخش دستگیری خوانخوار ی منحوس به نام "عبدالمالک ریگی" بود که بار راه انداختن جندالشیطان خود به قتل و غارت در مام وطن ایران اسلامی می پرداخت.[...]»

 

متن کامل نامه در این نشانی قابل دست‌رسی‌ست. همچنین دانش‌جویان و مردم سیستان و بلوچستان برای برپایی جشن به مناسبت این اتفاق آماده می‌شوند.+ و +

 

+ فیلم و اطلاعات تکمیلی از نحوه‌ی دست‌گیری


 


فالس نیوز (۶): عبدالمالک ريگي موفق به فرار شد

 

 

سايت مجاهدين جندالله، مدعي شد گروهك تروريستي رهبر جندالله كه روز سه‌شنبه با همكاري سازمان‌هاي امنيتي خارجي و وزارت اطلاعات ايران در پرواز دبي به قرقيزستان دستگير شده بود، با كمك افراد ناشناس متواري شده است. 

يك منبع آگاه در گفت‌وگو با اين سايت، با بيان اين كه ريگي و همچنين نفر دوم گروه جندالله با يك هواپيماي جت خصوصي از دبي به فرودگاه مهرآباد منتقل شده بودند، گفت: «پس از تهيه عكس و فيلم از متهمان، با توجه به ترافيك تهران در آن ساعت و ضرورت بكارگيري حفاظت امنيتي فوق‌العاده به هنگام انتقال اين تروريست به محل امن در نظر گرفته شده، قرار شد از هليكوپتر استفاده شود.» 

اين منبع با تأكيد بر اين كه بلافاصله يك فروند هلي‌كوپتر دولتي جهت انتقال متهمان هماهنگ شد، ادامه داد: «چند دقيقه پس از آغاز پرواز، هلي‌كوپتر ناگهان از مسير پروازي ابلاغ شده خارج شد و ديگر به پيام‌هاي برج مراقبت پاسخي نداد. پس از اين رخداد به دنبال تحقيقات براي شناسايي پرسنل تيم پروازي هلي‌كوپتر ربوده شده آغاز و دقايقي بعد مشخص شد كه هنوز هليكوپتر درخواست شده براي انتقال متهمان آماده نشده است.» 

 

گفته مي‌شود هنوز مشخص نيست هلي‌كوپتري كه كادر پروازي و تيم حفاظتي داخل آن خود را از وزرات اطلاعات معرفي كردند چه كساني بوده‌اند، اما اين احتمال وجود دارد كه آن‌ها از افراد گروه جندالله باشند كه رهبر خود را از چنگ مأموران امنيتي ايران ربوده‌اند. افراد گروه تروريستي جندالله چند سال قبل در يكي از شهرهاي مرزي ايران با جعل لباس و ايجاد پست ايست بازرسي نيروي‌انتظامي، اقدام به گروگان‌گيري كرده بودند. 

 

در ايران ربودن لباس و تجهيزات پليس امري ساده است، به طوري كه پيشتر نيز در روز عاشورا منافقين با ربودن دو دستگاه وانت تويوتا و يونيفرم نيروي‌انتظامي براي تخريب چهره مردمي پليس در جامعه اقدام به زير گرفتن عابران در ميدان ولي‌عصر تهران كرده بودند. 

 

 


 


شیرین زبانی‌های عظما
 


از فیلم کوی دانشگاه تا فیلم دستگیری ریگی و ...

امروز من و شما در کنج خانه‌های خود نشسته‌ایم و سرمان درد گرفته از آنچه بر دانشجویان کوی رفته. امروز شاید بعضی از ما تاسف بخوریم بابت هزار و یک چیز...اما یک نکته را نباید فراموش کنیم؛ ارزش فیلم مستندی از وقایع کوی. دیگر ۵۰-۶۰ سال آینده، فرزندان و نواده‌های تکذیب‌کننده هالوکاست نمی‌توانند مدعی باشند در زمان محمود احمدی‌نژاد، ماموران انتظامی و امنیتی چگونه بچه‌های بی‌پناه مردم را زدند. مردم ۵۰-۶۰ سال آینده خواهند پرسید چرا جوانانی وابسته به حکومت، جوانانی دیگر را به همین راحتی نفله کردند؟ جوانانی که شاید می‌توانستند در همان سن و سال، درس بخوانند به جای اینکه باتوم به دست بگیرند. جوانانی که به جای خالی کردن عقده‌هاشان، می‌توانستند با مخالف خود بحث کنند.

کار دنیا را ببین! فرماندهان نیروی انتظامی و سپاه تهران که قاعدتا بیشترین مسوولیت را در قبال واقعه کوی داشته‌اند، در روزهای اخیر کنار رفته‌اند. به عبارت کنارشان گذاشته‌اند. می‌گویند ماجرای 'عاشورا' عامل این برکناری بوده است. می‌گویند چون درست و حسابت سرکوب نکرده‌اند، نزدیک بوده تهران از دست برود.

امروز مردم دو فیلم مختلف دیده‌اند. یک فیلم درز کرده از جماعت امنیتی، یک فیلم منتشر شده بوسیله جماعت امنیتی. فیلمی از بازداشت عبدالملک ریگی، رهبر «جندالله» که مسوول قتل‌ها و خشونت‌های زیادی در شرق ایران بوده است. یک فیلم را می‌دانی ضد تبلیغ است برای رژیم و دیگری تبلیغ مستقیم. از این فیلم‌ها فراوان می‌توان در آرشیوها پنهان مانده نظام جستجو کرد. امروز جمهوری اسلامی برای پوشاندن اثر فیلم کوی دانشگاه، بارها و بارها فیلم دستگیری ریگی را به نمایش می‌گذارد، اما احتمالا فیلم کوی را دستکاری شده و یا دروغ  معرفی می‌کند.تازه معلوم نیست فیلم ریگی واقعا مستند باشد. یک افسر ارشد امنیتی می‌گفت نباید به هر چیزی اعتماد کرد. مگر شهرام جزایری نبود که به از بازگشتش فیلم گرفتند؟ اما آیا کسی پرسید ماجرای فرار او و بازداشتش در جنوب خلیج فارس چه بود؟ آیا در همان روزها واقعا آزاد بود؟

اما آیا ما جماعت شهروند روزنامه‌نگار همسان دولت ایران عمل می‌کنیم؟ اگر نگاهی ایدئولوژیک و تبلیغی داشته باشیم، فرقی با نظام نداریم. داریم؟ همین مساله ضرب و شتم "پیام فضلی‌نژاد" را در نظر بگیرید. بسیاری از ما از او ضربه خورده‌ایم. اما آیا باید با همان نگاه خشن سربازان حمله برنده به کوی دانشگاه به فضلی‌نژاد نگاه کنیم و خواهان مرگ او باشیم؟ یا مثلا حسین درخشان را نگاه کنید. چند نفر از دوستان سابق حسین به او اعتماد دارند؟ چند نفر از او خنجر خورده‌اند؟ اما آیا سکوت در برابر آنچه بر او می‌رود، نشانه «سبز» بودن ماست؟

امروز با یکی از دست‌اندرکاران نهادهای مدافع ازادی بیان گپ می‌زدم. می‌نالید از نگاه سیاسی و تک‌بعدی بسیاری از روزنامه‌نگاران ایرانی. راستش دردناک است وقتی به جای گزارش‌گری، سفارش‌نویس این جریان و آن سایت سیاسی می‌شوی و غافل می‌مانی از کار اصلی‌ات. چرا؟ چون بیشتر ما در رسانه‌های ایران عادت کرده‌ایم که به واسطه فضای سیاسی، در خدمت سیاسیون باشیم و اسمش را بگداریم جبر. یعنی چون شرایط ایران چنین است، ما هم باید ناقض قواعد بازی رسانه باشیم. یعنی به جای کار خبری‌مان، باید بر اساس مصلحت‌اندیشی‌های رهبران بالادست کار کنیم. یعنی سکوت کنیم اگر به منافع رهبران سیاسی مورد علاقه‌مان آسیبی وارد می‌شود اگر واقعیت‌ها را بگوییم.

امروز چرا هم از کوی ننویسیم، هم از دستگیری ریگی؟ دو سوی ماجرا را باید بررسی و سبک سنگین کرد. چرا از ظلمی که به حسین درخشان می‌شود ننویسیم؟ مگر محاکمه شده که بدانیم جرمش چیست؟ مگر محاکمه هم که بشود، در دادگاه عادلانه‌ای خواهد بود؟

----

با آنکه از یکی از دوستان خودنویس خواسته بودم طولانی ننویسد، خودم یادم رفت که باید کوتاه نوشت. ببخشید، شب چهارشنبه است و سید‌ها معمولا این شب‌ها داغ می‌کنند...


 


رفسنجانی ومجلس خبرگان

در جلسه افتتاحیه مجلس خبرگان آیت‌الله رفسنجانی چون همیشه با دیپلماسی خاص خود والبته مردم گرایانه مسائل مبتلا به جامعه را بیان کرد و راه حل داد. او به نبود آیت‌الله یزدی هم اشاره کرد .وگفت که بعلت بیماری که ناگهان برایشان پیش امد .نتوانست شرکت کند .هرچند که فرزندش در اینجا هست .

 

آیت‌الله رفسنجانی دیپلمات قهاری است و این قدرت البته که درجهت مردم قرار دارد و به این سبب بسیار مهم است. در واقع درجنبش سبز او سنگین‌ترین وزنه است. هنگامی‌که او گفته بود شرایط برای مصالحه آماده نیست بحران ابعاد بزرگتری بخود گرفت و امروز که آمده است و از اتحاد سخن می‌گوید، احتمالا باید شاهد کاهش بحران باشیم.

 

او به مسئله وخیم بودن اوضاع به شیوه خودش اشاره کرد ولابلای حرف‌ها گنجاند که امروز با رفتن البرادعی گزارش انرژی اتمی تماما به ضرر ما بود. رفسنجانی گفت: ولی این آقا همه انچه که ادعای غرب درباره برنامه هسته‌ای ایران بود. به صورت کاملا رسمی در گزارش خود آورد و صریحا اظهار کرد که ما نمی‌توانیم به صلح امیز بودن برنامه هسته‌ای ایران مطمئن باشیم و می‌افزاید: نکته جالب این است که بلافاصله پس از رسیدن این گزارش به شورای حکام، دولت‌های غربی که انگار خود را آماده کرده بودند. از این گزارش استقبال کردند و نشان دادند چه چیزی پشت این قضیه است. براین اساس تعبیرهائی مانند اجرای تحریم‌های فلج کننده علیه ایران را بکار بردند . 

 

هاشمی دراینجا برای اینکه توجه همه را به مسئله جلب کند می‌گوید: سیاسیون می‌دانند که تعبیر تحریم‌های فلج کننده به چه معنی است.

 

درواقع او دارد هشدار می‌دهد که اگر دراین مورد کاری نشود بسوی نابودی خواهیم رفت. تحریم فلج کننده چیزی نیست که بتوان با شعار دادن و نادیده گرفتن با ان برخورد کرد .تحریم فلج کننده یعنی پایان کار. به همین دلیل می‌گوید که سیاسیون میدانند که به چه معنی است

 

رفسنجانی درادامه می‌افزاید: این فضاحت تبلیغاتی که دراین چند روز دیدیم هیچ وقت به این شکل ندیده بودیم که رفتار کنند. وباز هم به مسئله مردم اشاره می‌کند که: البته با دیدن موج حضور مردم فروکش کرده و اخطار می‌کند که: 'ولی نمی‌توانیم مطمئن باشیم که این ارامش قبل از طوفان نباشد.'

 

ارامش قبل از طوفان معنی بسیار بدی دارد .درواقع او می‌گوید آنها دارند برای حمله خود را اماده می‌کنند وهر لحظه ممکن است که حمله کنند. در واقع دارد می‌گوید انها منتظر هستند ببینند که ما چه خواهیم کرد وهمه چیز به تصمیم ما بستگی دارد .

 

او در ادامه برای اینکه همه متوجه شوند کار حتی رسمی هم شده به تحرک ۳۰ نفر ازاعضای کنگره امریکا در رابطه با اورانیوم کمتر غنی شده هم اشاره می‌کند ونتیجه می‌گیرد که : انها این شرارت‌ها را می‌کنند و الان هم بر روی همین شرارت‌ها حرف می‌زنند. و باز برای توجه دادن به همه می‌گوید که: ما هستیم که باید ببینیم در مقابل چه کار باید بکنیم .

 

رفسنجانی به ارزیابی موقعیت نظامی امریکا وپیمان ناتو می‌پردازد و در اشاره به خاورمیانه گفت: آمریکا در اطراف ما در عراق وافغانستان و یمن و لبنان وهمراه اسرائیل کارهائی می‌خواست انجام دهد. در عراق تلاش کردند عده‌ای از بعثی‌ها را وارد مجلس کنند. و شرح می‌دهد که در عراق گاهی حرف‌های تند هم می‌شنویم که انشاالله خیال پردازی باشد .

 

او ادامه می‌دهد: در غزه ولبنان نیز امریکائی ها سرشان به سنگ خورد، که به این معنی است که در غزه و لبنان هم مشکل داریم .

 

و ادامه می‌دهد که: انها تلاش می‌کنند شر رسوائی‌ها وجنایات اسرائیل در غزه ولبنان را ازسر این کشور باز کنند .

 

رفسنجانی می‌گوید که: در لبنان ان حزب جنجالی می‌گوید که نصرالله چه حقی دارد که ازطرف لبنان سخن بگوید. او این حرف را برای این می‌گوید که به خبرگان بگوید در داخل لبنان هم مشکل داریم .

 

هاشمی درادامه به افغانستان می‌پردازد و می‌گوید که: در افغانستان نیز آمریکا و ناتو شمشیر را از رو بسته‌اند ومناطق مسکونی را بمباران می‌کنند .

 

و می‌گوید بخیال خودشان توانسته‌اند بخش‌هائی از استان هلمند را تصفیه کنند. اما دلداری می‌دهد که: درون حکومت افغانستان صدای اعتراض بلند شده 

 

درادامه به یمن می‌پردازد و می‌گوید که: دریمن سال‌هاست که بخش‌هائی ازاین کشور ازطرف حکومت یمن و برخی ازکشورها ی اطراف بمباران می‌شود در آنجا نیز دست امریکائی‌ها دیده می‌شود .

 

واکنون به نتیجه‌گیری ازاین مسائل می‌پردازد: لشکرکشی‌هایی که امریکائی‌ها به منطقه داشتند و حرف‌هائی که زدند. نشان می‌دهد که انها به دنبال این هستند که ناکامی های خود در منطقه را بپای ایران بنویسند، و این طور وانمود کنند که تمام هزینه جانی و مالی که به ملت امریکا و کشورهای اروپائی وارد شده توسط ایران به انها تحمیل شده وایران به دنبال تقویت تروریسم است.

 

و به خبرگان می‌گوید که: البته گاهی از طرف ما هم حرف‌هائی نسنجیده زده می‌شود که از آن استفاده می‌کنند. و هشدار می‌دهد که آنها همه چیز را آماده کرده‌اند .

 

بعد از این تصویر که ازاوضاع نابسامان و خطرناک می‌دهد به راه حل می‌پردازد، و می‌گوید که در ۲۲ بهمن مردم خودشان مایل بودند و آمدند. ما باید هوشیار باشیم و نگذاریم توطئه آن‌ها علیه کشورمان به نتیجه برسد .

 

راه حل رفسنجانی اتحاد و همدلی است  و وزن مردم را در هر حرکتی بسیار بالا می‌برد. او گفت: مردم هوشیارند وامادگی دارند، و ما هستیم که باید جلوی تبلیغات منفی انها را بگیریم،بهانه دست انها ندهیم. مهم ترین کاری که ما می‌توانیم بکنیم، همدلی و وحدت و تقویت ان در کشور است .

 

او دراینجا به گروه حاکم حمله می‌کند و آنها را مخالف نظام می‌شمارد و می‌گوید که: «نمی‌گویم همدلی نیست ولی عده‌ای هستند که از ابتدا انقلاب و اصل نظام را قبول نداشتند که این ها زاد و ولد کردند وزیاد هم شدند.»

 

او به مسئله متحدین خارجی هم اشاره می‌کند ومی‌گوید که: خارجی ها هم هیچ وقت با ما نبودند. در واقع میگوید حساب باز کردن بر روی روسیه وچین بسیار غلط است و آنها همیشه به دنبال منافع خودشان بودند و به این ترتیب می‌خواهد بفهماند که حکومت هیچ چاره‌ای بجز همراهی با مردم ندارد وحتی وقتی که اشاره می‌کند کسانی از اول هم انقلاب را قبول نداشتند. درواقع می‌گوید که انها باید تکلیفشان مشخص شود .

 

رفسنجانی درادامه راه حل را پرداختن به قانون اساسی می‌داند و می‌گوید که : قانون اساسی ما ...سند محکمی برای نیروهای داخلی و وفاداران است ....اکثریت جامعه آنرا قبول دارند ...ما باید انرا حفظ کنیم  و در برخورد به رهبر می‌گوید که ما باید سعی کنیم این محورها را حفظ کنیم و با پرداختن به مسائل خرد و خاص، که مربوط به مباحث دیگر است. کاری نکنیم که تیر‌هائی که نباید به سمت رهبری هدف گرفته شوند، به این سمت سوق پیدا کند. نمی خواهم بیشتر مسائل را باز کنم .

 

در واقع ضمن اینکه میگوید رهبر میتواند نقش متحد کننده را داشته باشد. که البته دیگران هم می‌توانند. رهبر نباید به کارهای خرد بپردازد وبه این ترتیب خود را آماج حمله قرار دهد .این یک کار کوچک است که در حد رهبر هم نیست که به این کارها بپردازد، که می‌توان گفت منظورش حمایت رهبر از دولت احمدی نژاد بود وهمه انچه که تا کنون رهبر انجام داده است.

 

بعد هم می‌گوید که رهبر وظیفه دارد که مردم را متحد کند وکسی را بهتر از او نمی‌شناسد .هرچند که رهبران دیگری هم هستند که می‌توانند مردم را متحد کنند، اما اگر رهبر اراده لازم برای اینکار را داشته باشد که همه را متحد کند . 

 

مدت‌ها بود که از سیاست ایران چنین حرف‌های پخته‌ای نشنیده بودیم. مدت‌ها بود که مسئولان مملکت به جز بگیر و ببند و بکش. حرف دیگری نمی‌گفتند. اکنون با این برخورد بسیار دیپلماتیک لااقل جو سخن گفتن‌ها کمی تغییر کرد .

 

راه حل رفسنجانی در واقع اکنون کاملا مشخص است. او می‌گوید ایران در شرایط بدی قرار دارد. هر آن ممکن است امریکا به ایران حمله کند ناتو هم همراهی خواهد کرد. او می‌گوید آمریکا و اروپا کاملا موفق شده‌اند که ایران را بعنوان دشمن خود به مردم معرفی کنند و ایران عامل مرگ سربازان غربی بدانند .

 

او می‌گوید آرایش نیروها بسیار به ضرر ایران است. و اگر حمله‌ای رخ دهد حکومت شکست می‌خورد، و کار تمام است. او می‌گوید که تنها راه اتحاد است و برای اتحاد باید کسانی که از اول با انقلاب مخالف بودند را طرد کرد.

 

اشاره او به ۲۲ بهمن اینست که دنیا فهمیده که مردم با حکومت نیستند و فقط نظامیان برای حکومت مانده‌اند، و اشاره به منطقه خاورمیانه و دوستان خارجی آب پاکی را روی دست حکومت ریخته که تنهای تنهاست.

 

همین برگزاری مجلس خبرگان رهبری وحتی مجمع تشخیص مصلحت نشان می‌دهد که رهبر هم مساله را فهمیده و خطر را درک کرده است .

 

آیا اصلاح طلبان به نتیجه می‌رسند یا نه؟ روزهای آینده نشان خواهد داد.


 
شما این خبرنامه را به این دلیل دریافت می کنید که ایمیل شما پس از تایید وارد لیست دریافت کنندگان شده است. برای لغو عضویت از این خبرنامه به این لینک مراجعه کنید یا به khodnevis-unsubscribe@sabznameh.com ایمیل بزنید. با فرستادن این خبرنامه به دوستان خود آنها را تشویق کنید که عضو این خبرنامه شوند. برای عضویت در این خبرنامه کافی است که به khodnevis@sabznameh.com ایمیل بزنید. برای دریافت لیست کامل خبرنامه های سبزنامه به help@sabznameh.com ایمیل بزنید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازار امروز

Loading currency converter .. please wait

loading
currency converter
please wait
....

خبرهاي گذشته