ندای سبز آزادی: سید محمد خاتمی گفت: مسیر تاریخ غلبه حق بر باطل و از پای درآمدن باطل است. انسان آگاه و با اراده می تواند در مسیر اراده خداوند قرار بگیرد و جبر تاریخ او را بی اختیار به این سو و آن سو نکشاند، بلکه او باشد که بر تاریخ حاکم می شود و مسیری که خداوند برای تاریخ معین کرده است را آسان تر و با مؤونه کمتر طی کند.
به گزارش سایت سید محمد خاتمی ، رئیس جمهوری سابق ایران در چهل و هفتمین نشست ماهانه تخصصی بنیاد باران ضمن تبریک فرارسیدن ماه مبارک رمضان و آرزوی بهره مندی همگان از برکات این ماه عزیز به تشریح فلسفه روزه و آثار آن بر جسم و روح آدمی پرداخت. متن کامل سخنان سید محمد خاتمی در پی می آید:
به نام خدا
حلول ماه مبارک رمضان بر همه شما مبارک باشد و خداوند توفیق عطا فرماید تا همه از برکات بی شمار این ماه برخوردار باشیم و بتوانیم توشه لازم را از عبادت روزه ذخیره کنیم و موفق به تقرب به ذات حضرت حق بشویم.
آیاتی که در ابتدای جلسه قرائت شد به خوبی بیانگر دیدگاه اسلام به انسان و کمال او و دعا و عبادت است.
یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون
“ای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه بر شما واجب شده است، همانگونه که بر اقوام و امت های قبل از شما واجب شده بود، تا پرهیزکار شوید.”
یا آیه دیگری که قرائت شد و می فرماید:
“فلیستجیبوا لی والیؤمنوا بی لعلهم یرشدون”
که هدف عبادت و دعا را رشد و کمال انسان می خواند. پس روزه برای این مقرر شده که انسان متقی بشود و دعا برای رسیدن آدمی به کمال.
لفظ روزه در ذهن بسیاری از انسان ها در درجه اول تداعی کننده گرسنگی و تشنگی است و بعد هم بسیاری مبطلات دیگر که همه می دانند. از سوی دیگر از ماه مبارک رمضان به ماه میهمانی خداوند تعبیر شده است و سؤال اینجا است که خداوند باری تعالی با چه چیز از میهمانان خود میزبانی می فرماید؟ با گرسنگی؟! معمولا وقتی صحبت از میهمانی می شود میزبان انواع خوردنی ها و نوشیدنی های مطلوب میهمان را فراهم می کند.
آیا به راستی خداوند با گرسنگی و تشنگی از میهمان خود پذیرایی می کند؟ حقیقت چیست؟
در مورد گرسنگی ارادی و خود خواسته و خیراتی که دارد هم عارفان و معلمان اخلاق صحبت های فراوان کرده اند و هم روایات بسیار و مطالب زیبایی در ادب و فرهنگ ایرانی و اسلامی وجود دارد که گرسنگی اختیاری را در روشن شدن دل و ضمیر آدمی مؤثر می داند.
همه شما این بیت معروف صاحب سخن و معلم بزرگ سعدی را شنیده اید که می گوید:
اندرون از طعام خالی دار
تا در او نور معرفت بینی
یکی از آثار گرسنگی نورانی شدن دل انسان و آمادگی یافتن برای پذیرش انوار لطف و فیض الهی می شود. با شکم بارگی انسان راهی به سوی معرفت و کمال نخواهد برد و گویی حجابی در مقابل چشم دل آن ها ایجاد می شود که نمی توانند آن حقیقت نورانی را ببینند و درک کنند. گرسنگی دل را آماده پذیرش انوار حقیقت الهی می کند.
یا شعر پرمعنای مولانا که سالها با صدای دلنشین استاد بزرگوار محمد رضا شجریان در آستانه اذان مغرب پخش می شد و مدتی است مردم شریف ایران از شنیدن آن محروم شده اند:
این دهان بستی دهانی باز شد
تا خورنده ی لقمه های راز شد
لب فرو بند از طعام و از شراب
امتحان کن چند روزی در صیام
گر تو این انبان ز نان خالی کنی
پر ز گوهرهای اجلالی کنی
طفل جان از شیر شیطان باز کن
بعد از آنش با ملک انباز کن
چند خوردی چرب و شیرین از طعام
امتحان کن چند روزی در صیام
چند شبها خواب را گشتی اسیر
یک شبی بیدار شو دولت بگیر
اینها نمونه هایی است که در عرفان و اخلاق اسلامی به آن اشاره شده و به صراحت اشاره می کند که گرسنگی و بخصوص گرسنگی اختیاری منشاء خیرات بسیار و نوارانی شدن دل می شود.
ولی آیا مراد اسلام از روزه پذیرایی از میهمانان این ضیافت با گرسنگی و تشنگی است یا هدف و منظور دیگری وجود داشته است؟ ما وقتی به قرآن رجوع می کنیم در می یابیم که خداوند برای روزه اهمیت بسیار زیادی قائل شده است. در میان ادیان الهی مشترکاتی وجود دارد که هویت ادیان الهی و توحیدی و ابراهیمی هم همین مشترکات است و آن همان است که خداوند می فرماید: دین فقط اسلام است، اسلام به معنی تسلیم در برابر ذات اقدس احدیت که علم و حکمت و جمال و کمال مطلق است. اما در میان ادیان اختلافاتی هم هست که عمدتا در شریعت است. برای هر قوم و ملتی شریعتی گذاشته شده است و بسیاری از احکام شریعت در دین بعدی تکامل می یابد یا نفی می شود. مفاهیم نو ظهور می کند و مفاهیم و موضوعاتی که وجود داشته از میان می رود. حتی در یک دین هم نسخ وجود دارد و احکامی در یک برهه از زمان وجود داشته و در برهه ای دیگر نسخ می شود و با وجود اجتهاد در اسلام که بخصوص تشیع به آن پای بند است همواره شریعت می تواند پویا و نوشونده باشد، نه اینکه احکام الهی دگرگون شوند، بلکه به مقتضای موضوعات و شرایط زمان و مکان احکام جدیدی صادر می شود یا دیدگاه عالم نسبت به موضوعات تغییر می کند و منجر به کشف جدیدی از احکام الهی می شود و بنابراین شریعت پویا و متغیر است، البته با معیارهای خاص خود نه با بوالهوسی و اختلاف میان ادیان نیز در شریعت و احکام است.
اما در این آیه مبارکه خداوند تأکید می کند که روزه همانطور که بر شما واجب شده، بر امت های پیشین نیز واجب شده بوده است. یعنی حکمی است عبادی که مانند اصول، مشترک میان ادیان توحیدی و تمام ادیان الهی است. روزه از آن دسته فرایضی نبوده که در دینی وجود داشته باشد و در دین دیگر به کلی وجود نداشته باشد. روزه در میان احکام شریعت های ادیان یکی از مشترکات است و این نشانگر اهمیت روزه است.
به راستی مراد خداوند از این میهمانی چیست؟ ذیل همین آیه پاسخ این سؤال را روشن می کند.
ماه رمضان ماه میهمانی خداست و سفره گسترده الهی روزه است و طعام و بهره انسان از این سفره “تقوی” است و مگر تقوی جوهر انسانیت انسان نیست؟
ما برای درک بهتر مسائل اعتقادی و احکام الهی باید ببینیم بینش ادیان الهی و بخصوص اسلام در مورد انسان چیست؟ ما اگر پاسخ این پرسش را در یابیم و بینش درستی در این مورد پیدا کنیم، زمینه ای برای کشف حقایق بسیار گسترده عالم و ادیان الهی و پی بردن به معنای زندگی خواهیم یافت.
چنانکه ما در قرآن می بینیم خداوند برای آفرینش هدفی معین کرده است که به زیباترین وجهی در شعر حافظ به آن اشاره شده است:
طفیل هستی عشق اند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
“ما خلقت الجن و الإنس الی یعبدون”
خلقت برای پرستشگری و عبادتگری انسان است و پرستش اوج عشق و تجلی عشق است. این عبادت یقیناً برای درک سعادت است. ایمان بیاورید و دعوت مرا استجابت کنید تا رشد کنید که همانا سعادت جاودان هم مساوق و مساوی با کمال (و رشد) است. بحث های گسترده ای که از قدیم تا به حال در باب معنای واقعی سعادت میان فلاسفه و عارفان و معلمان اخلاق درگرفته به این نکته اشاره دارد که سعادت واقعی درک کمال است.
در ادیان الهی و بخصوص اسلام کمال عبارت است از قرب به حضرت حق. یعنی هر اندازه که انسان به خدا نزدیک تر شود کامل تر می شود و هر اندازه که کامل تر شد سعادت مند تر می شود. و عبادت راهی است برای قرب به حق.
البته خدا به انسان نزدیک است. این انسان است که گاهی روی از خدا بر می گرداند. انسان است که باید قرب پیدا کند به ذات حق و آگاهانه این قرب را درک کند. هدف از آفرینش عبادت است و هدف عبادت کمال است و کمال آدمی در قرب حضرت حق است. این چکیده ای است که می توان از تعلیمات ادیان الهی به دست آورد. بزرگ ترین و مهم ترین راه تقرب به خدا و بریدن از زمین و خواهش های نفسانی، تقوی است. تقوی یعنی انسان از تن خویش و از این جان مرکب راهواری بسازد برای سیر به سوی کمال.
تقوی یعنی خویشتنداری و تسلط بر خویش زمینی که شما را پای بند می کند و روزه از مهم ترین راههای تقویت اراده است که هم نشان دهنده توانایی انسان برای خویشتنداری است و هم تمرینی است برای خویشتنداری. انسان با روزه بر بسیاری از خواهشهای طبیعی و مطلوب و مشروع خود غلبه می کند و به اختیار خود بر آنها مهار می زند.
به نظر من بهره و طعامی که در این ماه میهمانی الهی نصیب انسان می شود تقوی است و تقوی راه رسیدن آدمی به کمال است.
آنچه که ما از قرآن درمورد انسان برداشت می کنیم این است که انسان آفریده برتر هستی است. با رجوع به آموزه های متعالی اسلامی در قرآن یا در نهج البلاغه یا بیانات بزرگان دین این گونه به نظر می رسد که تمامی شگفتی های عالم و تمامی عظمت و دقت به کار گرفته در آفرینش هستی و تمامی یافته های انسان از هستی که یک هزارم آنچه هست را نیز در بر نمی گیرد برای این برپا شده که موجودی به نام انسان در متن این آفرینش بزرگ طلوع و رشد کند. یعنی انسان یک طرف و همه آفرینش یک طرف و حتی بالاتر از آن، تمام آفرینش مقدمه ای برای پیدایش این موجود شگفت انگیز که خلیفه خدا در زمین است به حساب می آید.
وقتی انسان بی طرفانه به اسلام و قرآن رجوع می کند این جایگاه را برای انسان می یابد. انسان موجود برتر آفرینش است. اولین آیاتی که بر پیامبر اکرم نازل شد این بود:
اقراء باسم ربک الذی خلق
خلق الانسان من علق
خداوند اینجا خلق انسان را از خلق هر آنچه در کائنات آفریده جدا می کند، گویی همه کائنات یک طرف و آفرینش انسان طرف دیگر و برتر از همه آفرینش است و می بینیم که فقط در مورد آفرینش انسان خداوند به خود تبریک و آفرین می گوید. این است مقام انسان در بینش اسلامی و در انسان شناسی اسلام. اما انسان پا در زمین طبیعت دارد و از متن این طبیعت بر می آید و از آن جدا نیست و به تعبیر صدرالمتألهین جان انسان و آن روحی که خداوند در کالبد او دمیده است و مایه برتری انسان بر سایر مخلوقات است جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا است. ولی در مرحله کمال به مرحله تجرد رسیده و برتر از ماده هم شده است. اگر انسان را فقط با جنبه طبیعی آن در نظر بگیریم و بر “خلق آخر” چشم ببندیم انسان اگر نگوییم ضعیف ترین موجود هستی است، یکی از ضعیف ترین موجودات آفرینش است که خداوند هم در قرآن بر این ضعف تأکید کرده است:
أأنتم أشد خلقا أم السماء بناها رفع سمکها فسواها
آیا خلقت شما سخت است یا آفرینش آسمان که با این عظمت برافرشته شده
یا تعبیری که در مورد ضعف انسان می فرماید: اگر مگسی چیزی از انسان برباید انسان قادر نیست از او پس بگیرد.
“ضعف الطالب و المطلوب”
انسان هم خودش و هم خواستهای جسمانی اش هر دو ضعیف اند. یا تعبیر
“خلق الانسان ضعیفا” در جای دیگر
اگر ما انسان را موجود طبیعی در نظر بگیریم و او را با عظمت هستی قیاس کنیم از نظر قوای جسمانی یا ضعیف ترین مخلوق خداوند یا یکی از ضعیف ترین مخلوقات هستی است.
حتی حیوانات هم در ساعات اولیه تولد آن قدرتی که برای ادامه حیات نیاز دارند را به دست می آورند. اما نوزاد انسان تا یکی دو سال بدون مراقبت امکان ادامه حیات ندارد.
اما همین انسان ضعیف در بینش الهی از تمام طبیعت برتر است و آفرینش تمامی کائنات مقدمه ای است برای خلق این موجود شگفت انگیز. یعنی انسان نه تنها از طبیعت برتر است، بلکه از عالم ما بعد الطبیعه و عالم مجرد هم برتر است.
همین موجودات برتر، آن زمان که روح خداوند در کالبد انسان دمیده می شود در مقابل این خلق عظیم سجده می کنند به فرمان الهی.
این انسان به همین روحی که خداوند فرمود “نفخت فیه من روحی” انسان است.
با همین روح است که انسان سه جبر (determinism) را می شکند. تمام عالم هستی در مدار جبرهایی حرکت می کنند، حتی فرشتگان. انسان از جبر طبیعت رها می شود، یعنی قدرت شناخت آن را دارد و از نیروی شگفت انگیز طبیعت در مسیر منافع خود بهره می گیرد. در قرآن هم آمده است که آسمان و زمین مسخر شما است.
از جبر اجتماعی می تواند رها بشود. یعنی انسانی که در متن یک خانواده یا جامعه یا نظام تربیتی متولد می شود و این جبر می تواند او را به سوی خواست این جوامع کوچک و بزرگ براند، ولی انسان قادر است خودش را از این جبر اجتماعی برهاند. علی رغم شرایط اجتماعی موجود، شخصیت او می تواند به گونه دیگری بروز و ظهور پیدا کند.
انسان از جبر تاریخی هم می تواند بگریزد. ما به عنوان مسلمان، نه تنها با نگاه اعتقادی که با نگاه علمی می توانیم این دریافت را داشته باشیم که یک حساب و کتابی در تاریخ بشری حاکم است. یعنی اراده خداوند بر سیر تاریخ حاکم است و این اراده بر این تعلق گرفته است که تاریخ یک مسیری را طی کرده و به کمال برسد و با این بینش است که مهدویت هم معنا پیدا می کند.
اما اراده خداوند که برترین اراده است و مسیر تاریخ را مشخص می کند از مسیر آگاهی و اراده انسان در جهان جاری می شود و کار پیامبران آگاهی بخشی، تعلیم و تهذیب انسان ها و نیرومند کردن اراده آنها است و براساس این آگاهی و اراده، اراده خداوند در تاریخ تحقق پیدا می کند.
“بل نقذف بالحق علی الباطل فیدمغه”
خداوند جهان را باطل خلق نکرده است. مسیر تاریخ غلبه حق بر باطل و از پای درآمدن باطل است. انسان آگاه و با اراده می تواند در مسیر اراده خداوند قرار بگیرد و جبر تاریخ او را بی اختیار به این سو و آن سو نکشاند، بلکه او باشد که بر تاریخ حاکم می شود و مسیری که خداوند برای تاریخ معین کرده است را آسان تر و با مؤونه کمتر طی کند.
و این روح که اینچنین انسان ضعیف را به عظیم ترین مخلوق هستی بدل کرده است چیست؟ بسیار دشوار است که این روح را درک کنیم و درباره آن سخن بگوییم. چرا که “روح” از “عالم امر” الهی است در حالی که معرفت انسان نسبت به هستی بسیار اندک است و درک جان آدمی هم همانگونه که درک کنه خداوند ناممکن است دست کم مشکل است.
“ما عرفناک حق معرفتک” وقتی بر زبان پیامبر جاری می شود تکلیف سایر آدمیان مشخص است. همانگونه که انسان به ذات اقدس الهی اشرافی ندارد، به این روح که خداوند در کالبد جسمانی آدمی دمیده است هم نمی شود اشراف یافت، گرچه نظریاتی در این باره مطرح می شود.
همینقدر می دانیم که انسان به خاطر وجود همین روح از سایر مخلوقات برتری یافته و به خاطر دمیده شدن همین روح است که خداوند برای خلق انسان به خود تبریک می گوید و به خاطر همین روح است که انسان از جبرهای طبیعی و اجتماعی و تاریخ رهایی پیدا می کند و به خاطر همین روح است که انسان قابلیت کمال و رشد بی نهایت را در وجود خود دارد و به خاطر وجود همین روح هم انسان میل به کمال دارد و کمال هم مقام قرب الهی است
“ان الی ربک المنتهی” یا
“یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه”
انسان باید تلاش بسیار بکند تا بتواند به مرحله کمال که متخلق شدن به اخلاق الهی و پیوند خوردن اراده او به اراده الهی است برسد. آنجایی که در حدیث قدسی اینگونه تصویر می شود که حضرت حق می فرماید بنده من به جایی می رسد که من چشم او می شوم که با آن می بیند و من زبان او می شوم که با آن سخن می گوید و من گوش او می شوم که با آن می شنود.
اگر این انسان مورد نظر اسلام است و اگر هدف خلقت عبادت است و اگر عبادت برای رسیدن به کمال است، راهی که این عبادت و این سیر به کمال را هموار و بلکه ممکن می کند تقوی الهی است که جوهر انسانیت است و روزه راهی است برای رسیدن به تقوی الهی، همانطور که خداوند می فرماید: روزه بر شما واجب شد چنانکه بر پیشینیان شما، باشد که شما اهل تقوی شوید.
تقوی هدفی است که خداوند از قرار دادن روزه مراد کرده است و امیدواریم که خداوند همه ما را موفق به رسیدن به تقوی الهی بدارد.
ان شاء الله که خدواند به همه توفیق درک این ماه و درک برکات روزه و تقوی را عنایت فرماید.
والسلام علیکم و رحمت الله
سام محمودی سرابی خبرنگار و زندانی سیاسی که بعد از ۵ ماه بازداشت موقت به تازگی از اوین آزاد شده است یادداشتی را برای عزت الله و هاله سحابی و هدی صابر نوشته بود که بعد از آزادی از زندان اقدام به انتشار آن کرد و در بخشی از آن آورده است:اینک اما نوری باید “سحابی”، ابری و “هالهای” دیگر تا کاسهی صبر “صابر”ین این خاک غریب پرشود ازهرچه بهتان و مشت و سر نیزه و هوچیگری است.
وی که یکی از ۶۴ زندانی ای بند ۳۵۰ اوین که شهادت نامه چگونگی جانباختن هدی صابر را امضا کرده بود در توضیح تاخیر انتشار این مطلب نوشته است: حضرت مولانا میفرماید:«مدتی این مثنوی تاخیر شد/ مهلتی بایست تا خون شیر شد/ تا نزاید بخت تو فرزند نو/ خون نگردد شیر شیرین خوش شنو»
قرار بود این نوشتار در همان روزهای بند ۳۵۰ اوین نشر یابد که ترس بیدلیل خانواده و دوستان نگران می از سنگینی پرونده چند منی اینکمترین موجب این تأخیر ناخواسته شد.
متن کامل این نوشتار به شرح زیر است:
برای عزتالله و هاله سحابی و شهادت غریبانهتر پهلوان هدی صابر
چیزی باید گفت. حرفی. سخنی و فریادی. تا نام بلند آزادی بر گلوگاه باد، تنورهکش شود. بالا برود. بالا… تا کنگرهی آفتاب. تا عرش خداوندی. تا نمیدانم آنکجایی که فرود میآیند اسبهای وحشی شعر بر جلگههای استعاره و ایهام. تا وقتی که “هدا”ی آزادی “هاله”ای شود در کهکشان استبداد.
شاید اون شب مهتاب “عزت” رهایی از خوابمان بهدر شود و چون رگبار باران از” سحابی” دیگر ببارد که “هاله” برافروخت بر دشت تفدیدهی آرزوهای نسلی که در آتش تاریک اندیشی سوخت و نساخت!!!
اینک اما نوری باید “سحابی”، ابری و “هالهای” دیگر تا کاسهی صبر “صابر”ین این خاک غریب پرشود ازهرچه بهتان و مشت و سر نیزه و هوچیگری است. باید ایستاد و پهلوانانه جنگید با ابزاری دیگر، ابزاری از جنس رهایی شاید تا مگر شرافت انسانی پاس داشتهشود. و این هدیت “صابر” بود که شریف و حنیف جسم نحیفش را پهلوانانه برافراخت بر آستان آزادی…
چه غریبانه به سوگ نشستیم عروج هالهای رخشان، صابری شریف و سحابی غریبتر را.
شاهد شدیم دیگربار “عزت” آزادی را. و فریاد بایدمان کرد که همیشه خونِ یاران، ستارههایِ روشنگرِ این راهِ خواهد بود.
آسوده بخواب پدر ماهتابی
خواهرِ غریب آسمانی
و برادر پهلوان تاریخ بیقراری ما.
آسوده بخوابید که تا مگر هالهای دیگر زاده شود سحابی دیگر بردمد و صابری پهلوانصفت سربرکشد از آیندهی ما…
زهرا صدر: چند ساعت پس از آزادیش از زندان با او تماس گرفتم. صدای گرم و مومنانه اش مرا یاد حدیثی انداخت که از امام صادق(ع) بر روی وبسایتش در لحظات اول آزادی نقل کرده بود؛ «مومن از پاره های آهن سخت تر و استوارتر است، آهن را چون در کوره آتش بری تغییر می کند، اما مومن اگر کشته شود و زنده شود و باز کشته شود، هرگز تغییری در باور استوارش پدید ناید!».
آری! محکم و استوار بود و بسیار خوش روحیه. بر این باور استوار است که می خواهد در حد وسع خود تلاش کند تا ارزش های مهجور مانده را احیا و از حقوق مظلومان دفاع کند. در این راه کشته شدن را نیز شهادت می داند. از بند ۳۵۰ اوین یا به تعبیر خودش «آزاد ترین نقطه ی ایران» گفت؛ مرا یاد آرمانشهرها انداخت. از روزی گفت که خواهد رسید و در آن متهمان را به زندان انفردای نمی افکنند و حقوق او را پاس خواهند داشت. گفت ای کاش لا اقل به اندازه شاه ظاهر را در حفظ حقوق متهم رعایت می کردند؛ مرا یاد آرمانهای خاک خورده ی یک انقلاب انداخت. از روز پیروزی هم گفت؛ گفت تا آخر ایستاده ایم.
خلاصه اینکه، گفت و گوی کلمه با مهدی خزعلی خواندنی از آب در آمد:
آزادیتون رو تبریک می گم. در اولین لحظه های آزادیتان سایت خود را با حدیث امام صادق به روز کردید، جالب بود.
این روایتی است که من از زمان جبهه همیشه به آن عشق می ورزیدم و در ایام زندان به آن فکر کردم. به گمانم جایش همان دیشب بود.
بازداشت غیر منتظره ای بود، نهایتا دلیل واقعی آن برخوردها و در آخر بازداشت را به شما اعلام کردند؟
بازداشت من با حکم منقضی صورت گرفته بود و خود قاضی هم گفت که حکم ملغی شده بوده. آقایان وزارت اطلاعات مرا دعوت کرده بودند تا گفتگویی داشته باشیم و وسایل من را پس دهند. به جای گفتگو و استرداد وسایل شخصیِ من که دو سال و اندی در دستشان بود، در مقابل در اصلی وزارتخانه با آن وضعی که حتما شنیده اید من را بازداشت کردند. اگر حکم قضایی معتبری وجود داشته باشد که جلب است ولی اگر بدون حکم قضایی کسی را بگیرند به آن می گویند آدم ربایی. برای من دقیقا همین اتفاق افتاد. من قطعا از وزارت اطلاعات شکایت خواهم کرد و به طور جدی پیگیر شکایتم هستم. آقایان گفتند ما می خواستیم با تو حرف بزنیم اما چون روز قبلش در سایتت نوشته بودی که به وزارت اطلاعات احضار شدی ما کفرمان در آمد. من سوالی دارم از همه. آیا اگر کسی کفرش دربیاید توجیه شرعی و قانونی دارد که فردی را بازداشت کند به انفرادی بیندازد؟ آقایان اطلاعات فکر نمی کنند که این یعنی سوء استفاده از هوای نفسشان؟ دلیل بازداشت را در بسته میگذارم. به مصلحتی فعلا از اینکه چرا بازداشت شدم چیزی نمی گویم. اما بعدا خواهم گفت.
طی دو سال اخیر در سیستم قضایی و زندان ها بی قانونی های زیادی شکل گرفته است، شما چقدر به پیگیری شکایت خود امید دارید؟
قرار بازداشت من غیر موجه بود. قاضی پیرعباسی هم رسما این را نوشت و بعد از پیگیری من و خانواده ام قرار را شکاند. اما خلاف دیگری که در این ماجرا رخ داد این بود که این شکسته شدن قرار تا مدتی از ما مخفی نگه داشته شد در واقع من باید زودتر آزاد می شدم. این هم خلاف دوم.
ما هر کدام وظیفه ی خود را داریم برای اصلاح. من به هر حال مصرانه پیگیر شکایتم خواهم بود. ضمنا کسی فکر نکند که اگر امروز قدرت دارد می تواند با اعمال نفوذ کاری کند بالاخره یک روز همه چیز تمام می شود.
منظورتان از اینکه یک روز همه چیز تمام می شود چیست؟
روزی می آید که ما همه ی این افراد را محاکمه می کنیم. ان شاالله آن روز با قوت و با عدالت با آنها برخورد خواهیم کرد. بدی آنها باعث نمیشود که ما هم مثل خودشان رفتار کنیم و به آنها بدی کنیم. من در زندان برای آن ها نوشتم که به زودی ما آنهایی را که مرتکب این اعمال می شوند، محاکمه می کنیم، اما ابزار ما چشم بند و سلول انفرادی نیست. ما تمام حقوق زندانیان را رعایت خواهیم کرد. ما به آن ها فرصت خواهیم داد که وکیل داشته باشند و از خود دفاع کنند. مطمئن باشید که ما استوار تا آخر ایستاده ایم. تا روز پیروزی. من متاسفم که این ها حتی قاعده ی بازی را صوری هم رعایت نمی کنند.
قاعده ی بازی؟ قاعده ی بازی چیست؟
درست است که کل پروسه ای که در حال وقوع است با تاکید بر جوانانی که من در بند ۳۵۰ اوین دیدم، همه اش ظلم است، اما لااقل باید قاعده ی بازی را از نظر حقوقی رعایت کنند. مثال ساده ای می زنم، خسرو گلسرخی به ظلم اعدام شد، اما شما وقتی فیلم دادگاه را می بینید، کاملا متوجه می شوید که قاعده ی بازی رعایت شده است. دادگاه علنی تشکیل شد. گلسرخی فرصت دفاع پیدا کرد. از دادگاهی که علنی تشکیل شد فیلمبرداری کامل انجام شد. ای کاش لااقل به اندازه ی دادگاه شاه حقوق زندانیان را رعایت کنیم. گلسرخی توانست با اختیار کامل از خود دفاع کند. هر چند حکم ظالمانه ای برایش صادر شد.
شما از روز اول اعتصاب غذا کردید. این چند وقت اعتصاب های زیادی دیدیم و متاسفانه بی توجهی مسئولان قابل توجه است. به نظر شما آسیب رساندن به بدن در این شرایط بهترین تصمیم است؟
اگر اعتصاب کردم برای این بود که ظلمی را که به همه می رود اعلام کنم. من علیرغم اینکه پاسخ کافی برای اعتصاب غذا داشتم اما قبل از آن از ۴ مرجع تقلید تایید گرفتم. برای آرمان و اهداف الهی اگر ضرورت داشته باشد که با اعتصاب غذا اعتراض خود را فریاد کنیم و اگر این کار را برای اصلاح جامعه انجام دهیم جایز است. حتی نقل شده که در این مسیر کشته شدن هم شهادت محسوب شده و جایز است.
ما میخواهیم ارزش های اسلامی را احیا و از حقوق مظلومان دفاع کنیم. حقوقی که مدتی است فوت شده، چه در زندان و چه خارج از آن بیرون. ما گاهی برای احقاق حقوقمان حتی لازم است با جان خود جلو بیاییم و آن را وسط بگذاریم. کسی در این شک نکند.
برخورد مسوولان با اعتصاب غذای شما چه بود؟
آقای مقیسه می گفت تو متشرع هستی ضرر زدن به بدنت حرام است. اما من گفتم انتحار استشهادی ضرر زدن به بدن نیست؟ آیا آنجا هم می گویید حرام است؟ به او گفتم که ما در تهران به نام بابی ساندز یک خیابان داریم. او هم بر اثر اعتصاب غذا جانش را از دست داد. اما شما او را تکریم میکنید؟ حالا که به ما رسید حرام شد؟
اعتصاب غذا شرایط خاصی باید داشته باشد، درست است؟
بله اعتصاب غذا باید هدف مشخص داشته باشد. لازم هم نیست دنبال اهداف کلان و بزرگ گشت. اتفاقا باید هدف ها ریز و کوچک باشند که برای دسترسی به اهداف بزرگتر موانع را بر میدارند. اعتصاب غذا مشکل شرعی ندارد. و اگر هدفمند باشد یکی از راه های مجاز اعتراض است.
در صحبت هایتان به جوانان بند ۳۵۰ اوین اشاره کردید، روحیه ی بچه ها آنجا چطور است؟
من آنجا برای خیلی از جوان ها یادگاری نوشتم. هر چه هم که یادداشت کردم ذیل امضایم برایشان نوشتم “بند ۳۵۰ آزادترین جای ایران است.” بچه ها آنجا آزادانه صحبت می کنند. خط قرمز ندارند. و با اینکه اختلاف فکری و سیاسی زیادی وجود دارد، گرایش های مختلف به راحتی یکدیگر را تحمل می کنند. در یک اتاق ممکن است ۵ گرایش فکری وجود داشته باشد اما همه آنجا خیلی دوستانه با هم مکالمه می کنند و با احترام با دیدگاه های یکدیگر برخورد می کنند. من دویست و دومین زندانی آن بند بودم و با جرات می گویم در نگاه و اعتقاد یک نفر هم ذره ای تزلزل و تردید ندیدم.
اعتراض هایی از جنس اعتراض های خود را چقدر در تحقق مطالبات مردم، موثر و مفید می دانید؟
من فکر می کنم ما تکلیفی داریم. اندیشه ها و گرایش های مختلف برای من ارزشمند است. به همه ی اندیشه ها هم احترام می گذارم. از طرفی همه هم می دانند که من فردی مذهبی هستم و به دنبال دفاع از آرمان ها و ارزش های انقلاب اسلامی هستم. من تلاشم را می کنم و مطمئنم پیروز می شویم. ما الان در مسیری هستیم که نهایت آن رسیدن به آزادی و دموکراسی است. با هر تفکری در این قطار یا کشتی همسفریم. اندیشه ها ممکن است متفاوت باشد اما هدف یکی است و نفس حرکت مهم است. هر کس با کاری که در توان دارد. من با نوشتن، کسی دیگر با صحبت کردن. اما نهایتا ما به نتیجه می رسیم. زیاد دور نیست آن روز.
همه ی افراد توان شما را در نوشتن ندارند و یا اگر هم دارند ممکن است برد خبری و تاثیر گذاری شما را نداشته باشند.
هر کس باید در هر زمان به تکلیفی که بر گردن دارد فکر کند. هر کس باید در حد وسعش روشنگری کند. ممکن است کسی با ۵ نفر تاثیر گذاری حرکت کند، کسی با صد هزار نفر. مهم برد نیست، مهم این است که آگاهی بخشی و روشنگری کامل انجام شود.
شما معتقد هستید که به زودی آن روز می آید و مردم در مسیر آزادی پیروز خواهند شد. اما گاهی نا امیدی از رسیدن در مردم دیده می شود. با این چه برخوردی باید کرد؟
تاخیر در رسیدن به اهداف و جامعه ی مطلوب نباید ما را نگران کند. چون ما نباید پیروزی زود هنگام داشته باشیم. ما و مردم ما هنوز آماده نیستیم. ما تمرین دموکراسی نکردیم. ما با پیروزی های زودرس به ایده آل نمیرسیم.
آماده نیستیم یعنی چی؟ چطور می توانیم آماده شویم؟
اولین مشکل این است که در ذهن ما بت سازی هست که باید آن را از خود دور کنیم. ببینید جامعه ی ما عادت کرده به تملق و دست بوسی و چاپلوسی. ما در مرحله ی اول باید بتوانیم این مشکل را حل کنیم و از آن فاصله بگیریم.
من در بند ۳۵۰ زیر دست جوانی بودم که سرم را اصلاح کند. این جوان به اتهام واهی نفاق به سه سال حبس محکوم شده بود. به او ظلمی شده بود که آزارش می داد.
از همان اول که شروع کرد به کوتاه کردن موهای من، به تندی انتقاداتش را آغاز کرد که شماها با ما چنین کردید و این بلاها را امثال شما بر سر ما و مردم آوردید. شماها در آینده ی کشور جایی ندارید و از این دست انتقادات. در انتها گفت که همه ی شماها را باید تیرباران کرد. حسابی درددل کرد. من هم آرام آرام صحبت کردم و توضیحاتی به او دادم. پسر شوخی بود در آخر حتی با شوخی گفت: تو آدم خوبی هستی بقیه را که تیرباران کردیم تو را دار می زنیم چون تو آدم خوبی هستی. این تفکر یواش یواش باید اصلاح شود و ما به این خواهیم رسید که همه چیز را باید به قانون بسپاریم و به هر کس در محکمه ی عادلانه در حد جرایمش رسیدگی و او را مجازات کرد. از این فضای احساسی هم باید دور شد. آن جوان به من گفت شما کار را به جایی رساندید که من در خیابان یک آدم با ریش می بینم حالم بد می شود.
جوان برای کاری از اتاق رفت بیرون من به دکتر شعله سعدی گفتم این فحش ها حق ماست حتی اگر کاری نکرده باشیم برای ظلمی که بر خیلی ها رفت و ما سکوت کردیم حقمان است. این جوان هر چه می خواهد باید بتواند فحش دهد. البته بعد از حرف زدن و اینکه دید من به تفکراتش احترام می گذارم و مثل کسانی که به او ظلم کرده بودند نیستم، با من رفیق شد. اما این جوان نمونه ی یک واقعیت است که در جامعه ی ما از آن کم نیست هر کس در حد توانش باید روشنگری کرده و مردم را آگاه کند. حتی اگر یک نفر را روشن کند. این وظیفه ی اوست. در این صورت ما آماده می شویم برای ساختن یک جامعه ی ایده آل.
کمی از هم بندان بپرسیم. از آقای شعله سعدی گفتید. در خبرها شنیده ایم که دکتر شعله سعدی حال جسمانی مساعدی ندارند شما خبری از وضعیت ایشان دارید؟
من پرونده ی دکتر شعله سعدی را دیدم ام آر آی ایشان را هم دیدم. وضعیت ایشان و نخاع و مهره ها بسیار خطرناک است و باید زودتر تحت عمل جراحی قرار بگیرند. اصلا شرایط خوبی ندارند. نمیدانم چرا مخالفت می کنند چون وضعیتشان بسیار بد است. حس در قسمتی از دست ها از بین رفته و تحت فشار است از ناحیه ی مهره های گردنی و باید سریعا عمل شود.
درباره ی حسین رونقی وبلاگ نویس سبز هم خبرهای نگران کننده ای شنیدیم از ایشان هم خبری دارید؟
این جوان آنقدر با روحیه و با انرژی است که من از او انرژی می گرفتم به جای به او روحیه بدهم. اما درباره ی مسائل پزشکیش به من چیزی نگفت. البته ما در یک طبقه نبودیم و من خبر نداشتم از احوالش. دیدار ما محدود شد به یک ملاقات در کتابخانه و گفتگوی کوتاهی که در آنجا با هم داشتیم و یادگاری هایی که برای هم نوشتیم.
متشکر از وقتی که در اختیار ما گذاشتید.
منبع: کلمه
احمد مسجدجامعی در نامه ای خطاب به رئیس شورای شهر نسبت به تخریب گسترده میراث تاریخی شهر هشدار داده و خواستار ارائه گزارش از جانب شهرداری تهران و سازمان میراث فرهنگی با قید فوریت شد.
به گزارش کلمه، عضو شورای شهر تهران در نامه خود آورده است: طبق آخرین اعلام نظر سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری ، محدوده تاریخی شهر تهران حدوداً ۲۲۵۰ هکتار است که در قلمرو حصار ناصری دیده شده است هر چند بافت تاریخی محدود به دارالخلافه نیست بلکه به طور مشخص مناطق ۱۲،۱۱،۱۰،۷و۲۰را می توان به عنوان مناطق تاریخی در نظر گرفت.
در طرح جامع شهر تهران نیز گستره وسیع تری به عنوان پهنه تاریخی شهر مشخص شده است.
در ادامه این نامه آمده است: بر اساس اعلام مدیریت پایگاه بافت تاریخی تهران تعداد ۲۴۰۰ اثر واجد ارزش تاریخی در تهران شناسائی شده است که از آن تعداد تنها حدود ۳۰۰ اثر به ثبت رسیده است در حالی که این آمار نشان از عدم کفایت اقدامات صورت گرفته به منظور زمینه سازی برای حفاظت از آثار تاریخی است از میان همین آثار واجد شرایط دهها اثر در سالهای اخیر تخریب شده است علاوه بر این اخیراً شاهد موجی از تخریب در همان محدوده بناهای ثبت شده تاریخی هستیم. سرای دلگشا، ساختمان سینگر، ساختمان پرچم و به عنوان آخرین نمونه ساختمان صداقت بوده است و به عبارتی در مدتی کوتاه بیش از ۳۰ درصد از آثار موجود از بین رفته است.
مسجدجامعی خاطرنشان کرده که بخش عمده ای از آثار باقیمانده، ساختمان امام زاده ها، مساجد، حسینیه ها، موزه ها، میادین، فضاهای عمومی و سفارتخانه های خارجی است که تا کنون کم و بیش از آسیب تخریب مصون مانده است .
وی به مصوبه پیشین شورای شهر اشاره کرده و یادآور شده است: به منظور سرعت بخشیدن به روند صیانت و حفاظت از این آثار، مصوبه تعیین سیاست های اقتصادی، جذب مشارکت بخش خصوصی در حفظ و احیای اماکن تاریخی در سومین دوره شورای اسلامی شهر تهران ارائه شد و اعتباری شهرداری تهران به منظور کمک به سازمان میراث فرهنگی پیش بینی شد تا اقدامات لازم به منظور ثبت سایر بناها سرعت گیرد.
این عضو شورای شهر در پایان نامه خود با توجه به اتفاقات تخریبی اخیر در بناهای ثبت شده و شاخص که عمدتاً با مجوز صورت می گیرد خواستار ارائه گزارش اقدامات انجام شده توسط سازمان میراث فرهنگی و شهرداری تهران با قید فوریت شده است.
یک منبع آگاه با ابراز تاسف از تلاش برای بهره برداری سیاسی توام با تحریف و تفسیر غلط از یک مراسم معمول سالیانه مراسم افطاری سیدمحمدخاتمی، مطالب منتشر شده از سوی یک رسانه خاص در این باره را تکذیب کرد.
به گزارش کلمه ، در چند روز گذشته برخی سایت ها در خبرسازی ای جدید اعلام کردند این افطاری یک میتینگ سیاسی است اما این منبع اعلام کرد: « مراسم افطاری حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی از سال ۸۴ و با همراهی و مشارکت برخی از اعضای دولت اصلاحات هرساله برگزار شده است.»
این منبع آگاه تاکید کرد:« مراسم سالیان پیش نیز نشان داده است که این مراسم، صرفا مراسمی متناسب با ماه مبارک رمضان بوده و به هیچ وجه سیاسی نبوده است.»
وی خاطر نشان کرد:« این رسانهها شایسته است که لااقل در ماه مبارک رمضان که به ویژه بر روزه بودن زبان و پرهیز از دروغ گفتن تاکید فراوان شده است از انتشار اخبار آمیخته با دروغ پرهیز کنند.»
حسن اسدی، عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت) که از روز سی و یکم مرداد ماه سال گذشته بازداشت شده بود عصر امروز بعد از 360 روز با قرار وثیقه به مرخصی آمد.
به گزارش ادوارنیوز مسئول کمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت از سوی شعبه دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه به پنج سال حبس تعزیری و یک میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده است.
اتهامات حسن اسدی شامل اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، توهین به رییس جمهور، شرکت در تجمعات غیرقانونی و تشویش اذهان عمومی است که مربوط به پرونده بازداشت پیشین این عضو ارشد سازمان دانش آموختگان ایران است.
حسن اسدی پیش از این نیز در ۱۲ آبان ماه سال ۸۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از مدتی با قید ضمانت از زندان آزاد شد، اما بار دیگر در تاریخ ۳۱ مرداد بازداشت شد.
گفتنی است این عضو شورای مرکزی و سیاستگذاری سازمان دانش آموختگان ایران که طی یک سال گذشته از حق مرخصی محروم بوده، سرانجام عصر امروز با تامین قرار وثیقه و برای 48 ساعت به مرخصی آمد.
حسین معززی نیا سردبیر مجله 24،منتقد سینما وداماد شهید آوینی در یاداشتی به مطلب رجانیوز علیه خود پاسخ داد:
تا چند روز پیش تصورم این بود كه اینجا یك فضای شخصی و محدود برای گفتن حرفهایی است كه قرار است در همین فضای محدود باقی بماند و گپی باشد بین من و دوستانم.
تا این كه پنجشنبه بعدازظهر دیدم سایت محترم رجانیوز یكی از پستهای من را از همین جا برداشته و به عنوان خبر منتشر كرده! اسم خبرشان هم «توهین سردبیر 24 به رئیس جمهور» است.
به این ترتیب برایم مشخص شد كه این صفحه را صرفا دوستانم نمیخوانند، بلكه عدهای كه ظاهرا دچار كمبود خبر هستند دارند مرا فالو میكنند تا از پستهای من خبر تولید كنند! مملكت جالبی است واقعا.
حالا كه این دوستان دارند بر مبنای نوشتههای همین صفحه علیه من پروندهسازی میكنند، ظاهرا چارهای ندارم جز این كه در همین صفحه پاسخشان را بدهم. هرچند كه تصور نمیكردم گوگلریدر جای این كارها باشد.
آقایان ناشناس و ناشناختهای كه در گوشه كنار این صفحه كمین كردهاید. توجه بفرمایید:
یك: محض اطلاع عرض میكنم كه گوگلریدر یك فضای كاملا خصوصی است و كار شما مصداق بارز تجاوز به حریم خصوصی افراد محسوب میشود. شما مثل دزدی هستید كه شبانه به خانهی مردم میرود و بعد از سرقت عكسهای خانوادگیشان آنها را در سایتهای اینترنتی پخش میكند. سایتی كه عنوان پایگاه اطلاع رسانی و خبرگزاری را یدك میكشد قرار نیست مثل دزدها كمین كند و یواشكی نوشتههای مرا دنبال كند و بر مبنای آنها خبرسازی كند. حداقل شجاع باشید و همانقدر كه من با صراحت نظرم را اینجا مینویسم، شما هم با هویت واقعی خودتان را نشان دهید و دربارهی نظرم با من بحث كنید.
دو: هر چقدر دلتان میخواهد آسمان ریسمان به هم ببافید تا حملهی من به موضعگیری احمدینژاد را به همسویی با بیگانه و مخالفت با نظام و این چیزها ربط بدهید. خودتان میدانید كه دارید یاوه میگویید و استدلالتان بهكلی بیمعناست.
چیزی كه من درباره موضعگیری احمدینژاد نوشتهام مطلقاً ربطی به تفسیر شما ندارد و حرف بسیار روشنی است: من میگویم آشوبهای كشور انگلیس، نتیجهی خشم طبقهی محروم و كارگر انگلیس از فشارهای اقتصادی و اعتراضشان به نابرابریهای اجتماعی است. شورش آنها ابداً ربطی به «آزادی بیان» ندارد. كسانی كه آشوب كردهاند جزو طبقهی متوسط و تحصیلكرده نیستند كه تقاضای آزادی بیان داشته باشند. بنابراین رئیسجمهور مورد علاقهی شما دارد به شكل زشتی از موقعیت دیپلماتیكش سوءاستفاده میكند، قضیه را منحرف میكند و با وارونه كردن موضوع، بحث دفاع از آزادی بیان را وسط میكشد. و به دولتمردان انگلیس میگوید به مردمتان اجازهی آزادی بیان بدهید!! بهنظر من اسم این رفتار وقاحت دیپلماتیك است. عوامفریبی در سطح دیپلماتیك است. احمدینژاد دفعهی اولش نیست كه چنین رفتاری میكند. رویهاش همین است. این عقیدهی من دربارهی رفتار دیپلماتیك اوست و فكر میكنم بنا بر ادعای خود ایشان در مملكتمان آنقدر «آزادی بیان» هست كه بتوانم این نظر را در یك محیط خصوصی منتشر كنم. اما ظاهراً شما به عنوان كاسهی داغتر از آش نظر دیگری دارید.
سه: میشود بفرمایید این كه دولت انگلیس چه كارنامهای دارد و سابقهاش چیست و دستگاه سیاسیاش چه كرده و میكند و چند تا كودتا كرده اساساً چه ربطی به حرف من دارد؟ چون من گفتهام احمدینژاد بد حرف زده، پس مدافع دولت انگلیس هستم؟! شیوهی استدلالتان خندهدار نیست؟
چهار: در انتها رفتهاید سراغ بحث سردبیری من در یك نشریهی سینمایی و اینكه دارم پول نظام را میگیرم و میریزم در حساب بانكیام و علیه نظام فعالیت میكنم!!! قربان استدلالتان بروم واقعاً!
پست من علیه رفتار احمدینژاد مصداق فعالیت علیه نظام است؟ پس الان حرفهای اخیر رضا امیرخانی و سید مهدی شجاعی و بقیهی منتقدان احمدینژاد هم مصداق فعالیت علیه نظام محسوب میشود؟
و همهی ما داریم حساب بانكیمان را با فعالیت علیه نظام پر میكنیم؟ عجالتاً عرض میكنم كه حساب بانكی «پر» بنده تقدیم شما. همین فردا بیایید تحویلش بگیرید. كلش مال شما. فقط اجازه دهید من هم حساب بانكی شما را چك كنم تا مشخص شود چه كسی دارد پول مملكت را «حلالا طیبا» بالا میكشد. حاضرید این معامله را انجام دهیم؟
پنج: پیشنهاد میكنم شما فعلا بیخیال محتویات صفحه گوگلریدر بنده شوید، چون سرتان شلوغ است: بروید فضاحتی را كه دوستانتان در روزنامه ایران بالا آوردهاند جمع كنید. آهان، یادم رفت... شما اسمش را میگذارید جریان انحرافی، نه؟ واقعاً فكر میكنید جریان انحرافی است؟
یعنی نمیدانید كه احمدینژاد به فعالیتهای این جریان انحرافی معتقد است و از همه حمایت میكند؟ هر چه باشد این آقایان همه مشاورین و همكارانش هستند. نیستند؟ حمله به موجودیت چادر مشكی همسویی با سیاستهای انگلیس است یا پستی كه من اینجا گذاشتهام. بروید فكری به حال آن ویژهنامهی روزنامه ایران بكنید. حالا حالاها كار دارید.
منبع: آینده
ابوالفضل قدیانی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به بیمارستان پارس منتقل و در بخش سی سی یو بستری شد.
به گزارش خبرنگار کلمه، در پی وخیم شدن وضع جسمی این فعال سیاسی در بند ۳۵۰ اوین و درخواست خانواده و پزشکان برای بستری شدن وی به صورت اورژانسی، مسئولان زندان اوین در تماسی از خانواده ی وی خواستند تا در مورد انتقال وی به بیمارستان اقدام کند.
بر اساس این گزارش، روز گذشته با همکاری مسئولان زندان به بیمارستان پارس منتقل شده و در بخش سی سی یو بستری شد.
زهرا رحیمی همسر ابوالفضل قدیانی به خبرنگار کلمه می گوید: نگرانی هایم از بابت ناراحتی قلبی همسرم کمتر شده اما وی ممنوع الملاقات است و فضای بیمارستان به شدت امنیتی می باشد.
همسر قدیانی همچنین خبر می دهد که هنوز موفق به ملاقات با پزشک وی نشده است.
عضو کمیسیون انرژی مجلس، از به بهرهبرداری نرسیدن طرحهای توسعه میدان گازی پارس جنوبی در مدت زمان اعلام شده اظهار نگرانی کرد و گفت: اگر روند توسعه طرحهای این میدان مشترک به همین منوال ادامه یابد، فازهای پارسجنوبی وقتی به بهرهبرداری کامل میرسند که قطر گاز این مخزن را تخلیه کرده و فشار مخزن کاهش یافته و دیگر گاز و میعانات گازی برای برداشت باقی نمانده است.
به گزارش خانه ملت، “عسگر جلالیان” در گفتوگو با صدای بوشهر در باره آخرین وضعیت اجرای طرحهای توسعه میدان گازی پارسجنوبی گفت: تاکنون گزارشهایی از وضعیت توسعه این میدان مشترک پس از انعقاد قرارداد فازهای باقیمانده دریافت کردهایم. البته این گزارشها مربوط به زمانی بوده است که مدیران سابق در رأس کار بودند؛ یعنی وقتی که دکتر علی وکیلی مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس بود.
نماینده دیر، کنگان و جم در مجلس شورای اسلامی افزود: گزارشها و اطلاعاتی که به کمیسیون انرژی مجلس رسیده است، نتوانسته اعضای کمیسیون را در باره پیشرفت طرحها خوشبین کند؛ این نگرانی جدی است که نتوانیم در مدت زمان اعلام شده فازها را به بهرهبرداری برسانیم.
وی با بیان اینکه روند فعالیتهای اجرایی در طرحهای توسعه میدان گازی پارس جنوبی، شتاب مورد انتظار را ندارد، ادامه داد: قطریها در توسعه این میدان مشترک چند برابر از ایران جلوتر هستند و روند اجرای طرحهای توسعه پارسجنوبی کند است.
به گفته جلالیان، پارسجنوبی بزرگترین میدان گازی جهان است که در مرز مشترک ایران و قطر واقع شده است؛ قطریها این میدان گازی را گنبد شمالی میخوانند و بسیار زودتر از ایران وارد سرمایهگذاری و بهرهبرداری از آن شدهاند؛ قطر با تکیه بر ذخایر این میدان توانسته است نام خود را بهعنوان بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع شده (LNG) جهان تثبیت کند.
وی با تأکید بر اینکه گزارشی در باره اجرای طرحهای توسعه میدان گازی پارسجنوبی به مقام رهبری ارائه شده است، بیان کرد: بررسیها نشان میدهد اگر روند به همین منوال ادامه یابد، فازهای پارسجنوبی وقتی به بهرهبرداری کامل میرسند که دیگر گازی در این مخزن مشترک باقی نمانده است و گاز موجود در این مخزن از سوی رقیب خالی شده است.
این نماینده مردم در مجلس، با بیان اینکه دستورهای لازم برای توسعه میدان گازی پارس جنوبی صادر شده است، توضیح داد: با این حال شاهد فعالیتی که نگرانیها را برطرف کند نیستیم؛ قطر حدود ۱۱ سال زودتر از ایران بهرهبرداری از پارسجنوبی را آغاز کرده است و طبق پیشبینیهای انجام شده و برنامههای اعلامی از سوی این کشور، حجم برداشت گاز قطر از میدان مشترک پارس جنوبی در سال ۲۰۱۲ میلادی سهبرابر ایران خواهد شد.
وی یادآور شد: ایران به علت تحریمها و امتناع شرکتهای غربی از حضور در پارسجنوبی و صادرات تجهیزات مورد نیاز با مشکلات عدیدهای در سالهای اخیر در این میدان گازی مشترک مواجه بوده است. خردادماه سال گذشته ایران تصمیم گرفت فازهای باقیمانده پارسجنوبی را به شرکتهای داخلی واگذار کرده است و با در نظر گرفتن شرایط تنبیهی و تشویقی سخت، این شرکتها را مکلف کرده تا کمتر از سه سال یعنی در مدت زمان ۳۵ ماه عملیات توسعه فازهای پارس جنوبی را به پایان برسانند.
این عضو کمیسیون انرژی مجلس در باره کاهش تعداد نیروی کار شاغل در عسلویه گفت: کاهش نیروی کار در عسلویه نشان میدهد برخی پروژههایی که کارشان به پایان رسیده است با کارکنانشان تسویه حساب کردهاند، اما کار جدیدی آغاز نشده است و طبیعتا در این منطقه رونق کار آن طور که باید و شاید نیست.
او در پاسخ به این سؤال که میزان پیشرفت فیزیکی فازها چقدر است، گفت: گزارش جدیدی در این زمینه به مجلس ارائه نشده است، از اینرو مجلس نگرانی خود از تداوم وضعیت موجود را به مسئولان و دستگاههای مربوط اطلاع داده است؛ وزارت نفت مدتی را بدون وزیر پشت سر گذاشت و مسئولان سابق که قول و قرارهای بهرهبرداری کامل از پارسجنوبی در ۳۵ ماه را محکم کرده بودند، همگی از مسئولیتهای خود خداحافظی کردهاند.
جلالیان تصریح کرد: بررسیها حکایت از آن دارد که سرعت برداشت برای کشور شریک و همسایه ایران یعنی قطر در پارسجنوبی بهمراتب مهمتر از تولید صیانتی از این میدان مشترک است؛ گفته میشود به علت تولید بالای قطر در منطقه خود ایران با افت فشار مخزن و پدیده مهاجرت گاز به سمت قطر نیز روبهرو شده است.
به گفته وی، قطر با حدود ۹۰۰ هزار نفر جمعیت، زیر سایه درآمدهای هنگفت حاصل از صادرات میعانات گازی و ال.ان.جی از پارس جنوبی، به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان تبدیل شده است.
عضو کمیسیون انرژی مجلس افزود: این کشور سرمایهگذاریهای فراوانی روی خطوط هوایی خود و اماکن ورزشی کرده و حتی میزبانی بازی جام ملتهای آسیا را عهدهدار شده است و برای سال ۲۰۲۲ میلادی نیز میزبان جام جهانی خواهد بود؛ این کشور صادرکننده نفت، عنوان ثروتمندترین کشور جهان اسلام را از آن خود کرده و درآمد سرانهای در حدود ۸۰ هزار دلار دارد.
آرش سقر
آرش سقر، زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ اوین آریکی از فعالان سیاسی ترکمن است که در ستاد مهندس موسوی در انتخابات ریاست جمهوری فعالیت داشته و اول آذرماه سال گذشته دستگیر شده است. این فعال سیاسی به اتهام اجتماع و تبانی علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
خانواده ی این روزنامه نگار برای دیدار با او باید از شهر آق قلا در استان گلستان راهی تهران شوند. به همین خاطر نمی توانند هر هفته با او ملاقات کنند. تلفن های بند ۳۵۰ زندان اوین هم قطع است. به همین دلیل وی که فرزند کوچکی به نام میثم هم دارد گاهی تا ماهها از دیدار و حتی صحبت با خانواده اش هم محروم است.
او تحصیلاتش را در دانشگاه آزاد مقطع کارشناسی مشاوره انجام داده است و پپش از دستگیری اش کارمند تامین اجتماعی بود و همچنین با روزنامه محلی تفاهم همکاری می کرد.
همسر آرش سقر در نامه ای به رهبری، با اشاره به ظلمی که به آنها رفته است، می نویسد: اکثر مطالب مربوط به خاطرات زندانی بودن شما به خاطر فعالیتهای عقیدتی و سیاسی در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را مطالعه کرده¬ام. اما هرچه گشتم کمتر دیدم که این چنین همسر و فرزندان شما را در تنگنای معاشرتی و معیشتی قرار داده باشند.
بهمن احمدی امویی
بهمن احمدی امویی ، روزنامه نگار زندانی یکسال است که ازحق ملاقات حضوری با خانواده اش محروم است.وی شانزده ماه نیز از حق مرخصی و آزادی موقت محروم بوده است.
وی ۳۰ خرداد ماه سال ۱۳۸۸ به همراه همسرش، ژیلا بنی یعقوب در منزل مسکونی اش بازداشت شد و تاکنون در زندان اوین به سر می برد. او در مدت زندانی بودنش تنها یک بار از مرخصی استفاده کرده است.
این زندانی سیاسی، یکسال است هیچ گونه ملاقات حضوری با خانواده اش نداشته و حتی اجازه نیافته در این مدت تماس تلفنی کوتاهی با مادر سالخورده اش که در شهرستان زندگی می کند، داشته باشد.
او از سوی شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر به پنج سال زندان قطعی محکوم شده است.
مهم ترین مصادیق اتهامی احمدی امویی، نگارش مقالات انتقادی در باره عملکرد اقتصادی دولت احمدی نژاد در روزنامه سرمایه و وب سایت شخصی اش و همچنین سردبیری وب سایت خرداد نو عنوان شده است.
جایزه جهانی هلمن -همت سال ۲۰۱۱ به بهمن احمدی امویی، روزنامه نگار زندانی در ایران تعلق گرفت.
جوایز معتبر هلمن- همت به آن دسته نویسندگانی تعلق می گیرد که به خاطر فعالیت هایشان به خاطر آزادی بیان مورد تعقیب و آزار و اذیت قرار گرفته اند. موسسه هلمن-همت سعی بر این دارد که با تاکید بر موارد مشخص توجه را بر روی عدم ازادی بیان متمرکز سازند.
اسماعیل صحابه
اسماعیل صحابه که مهر ماه سال گذشته در مراسم دعای کمیل در منزل همسر شهاب طباطبایی بازداشت و پس از دو ماه انفرادی آزاد شده بود، زمستان سال گذشته برای اجرای حکم به اوین رفت.
اسماعیل صحابه، از اعضای شاخه جوانان جبهه مشارکت ایران اسلامی در دادگاهی که به ریاست قاضی صلواتی برگزار شد، به جرم نقش داشتن در برگزاری کمیل سبز، به چهار سال حبس تعزیری محکوم شد.
در جلسه دادگاه صحابه، در اقدامی نادر، قاضی صلواتی در دادگاه حضور نداشته و بدون شنیدن دفاعیات اسماعیل صحابه اقدام به صدور حکم کرده است.
این عضو فعال و موثر ستاد جوانان حامی خاتمی و میرحسین موسوی(۸۸) تا کنون از حق مرخصی بی بهره بوده است.
همچنین مانند بسیاری دیگر از زندانیان سیاسی به دلیل اینکه خانواده اش در شهر دیگری زندگی میکنندف از ملاقات های هفتگی منظم هم بهره مند نمی شود.
اسماعیل صحابه هم اکنون در بند ۳۵۰ اوین روزگار می گذراند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر