سیمین/ رادیو کوچه
simin@koochehmail.com
این روزها مالزیاییها به استقبال پنجاه و چهارمین سالگرد استقلال کشورشان میروند. پنجاه و چهارسال پیش در سال 1957 این کشور استقلالش را در میدانی به همین نام به جهانیان اعلام کرد و از آن به بعد با وجود دولت مردانی لایق و شایسته مراحل رشد و توسعه را به سرعت طی نمود تا به اینجا که اکنون با عنوان کشوری که از ثبات اقتصادی خوب همچنین از حد مناسبی از کیفیت زندگی برخوردار است به عنوان مقصدی برای تعداد زیادی از مهاجران مورد توجه قرار گرفته است. مهاجرانی که برای کار، تحصیل یا زندگی به این کشور سفر میکنند.
در طول سالهای اخیر به ویژه از سال 2006 که مالزی برنامه تبلیغی جذب گردشگر، دانشجو همچنین افراد متقاضی اقامت ده ساله را از حوزهی کشورهای خاورمیانه آغاز کرد، روزبه روز آمار حضور مردم این کشورها روند رو به رشدی را طی کرده است.
مالزی همچنین اکنون به یکی از مقصدهای مهم مهاجرت، تحصیل، کار و گردشگری برای ایرانیان نیز به شمار میرود. با برنامهریزی کارشناسی دولت مالزی آمار سفر ایرانیان به این کشور رشد چندین درصدی داشته و اکنون شاهد حضور بیش از 85 هزار ایرانی (بنا به آمار غیر رسمی) با عنوان ساکن مالزی، بیش از 160 هزار گردشگر ایرانی بر اساس آمار وزارت توریسم این کشور و رقمی در حدود پانزده هزار دانشجوی ایرانی در این کشور هستیم و هر چند که در یکی دو سال اخیر به دلیل افزایش آمار دستگیری قاچاقچیان ایرانی مواد مخدر و انعکاس گسترده آن در مطبوعات این کشور دیگر از آن روی خوش مالاییها کمتر نشانی هست اما شرایط حاکم بر ایران و تمایل هر چه بیشتر مردم برای مهاجرت از سویی و شرایط آسان تر این کشور برای سفر یا دریافت ویزاهای تحصیلی یا کاری از سوی دیگر، همچنان سبب شده تا این کشور ایرانیان را با شتاب به سوی خود فراخواند.
باید اذعان داشت که اغلب ایرانیانی که در این کشور زندگی میکنند دانش کافی از کشوری که در آن به هر دلیلی زندگی میکنند ندارند و از این رو با نگاهی از جنس نوعی تحقیر به آن مینگرند
اما ایرانیان به راستی از این کشور چه میدانند؟ از تاریخ، فرهنگ، شرایط اقلیمی و شرایط اقتثصادی در این جا چه اطلاعی دارند؟
باید اذعان داشت که اغلب ایرانیانی که در این کشور زندگی میکنند دانش کافی از کشوری که در آن به هر دلیلی زندگی میکنند ندارند و از این رو با نگاهی از جنس نوعی تحقیر به آن مینگرند. این عبارت که «اینها تازه پنجاه سال است از درخت پائین آمدند» بسیار متداول است. در واقع نگاه اغلب ما این گونه است که ما ملتی که سابقه چندین هزار سال فرهنگ و تمدن داریم به کشوری آمدهایم که نه تاریخ کهنی دارد، نه زبان پیچیدهای و البته نه غذای جالب توجهی نه فرهنگ غنی و و و … هرچند که تمامی ما طی نمودن چند تا درمیان پلههای ترقی مالزیاییها را میستائیم و افسوس داشتن چنین دولت مردانی را برای کشورمان داریم.
اما فکر کردم بد نیست حالا که در آستانه روز ملی این کشور یا به عبارتی روز استقلال این کشور هستیم که امسال به دلیل تقارن با عید فطر که بزرگترین عید مسلمانان این کشور به شمار میرود، با جلال و شکوه گستردهتری جشن گرفته میشود نگاهی کوتاه و مفید داشته باشم به تاریخ این کشور. از این رو با دوستی روزنامهنگار که چند سالی است در مالزی زندگی میکند و تنها راهنمای فارسی زبان موزه ملی مالزی است و در عین حال آگاهی کافی از تاریخ این کشور دارد، به گفتو گو نشستم. گفتو گویی که شاید برای بسیاری از ما جالب توجه و شنیدنی باشد.
«ژاله چگینی» از جمله کسانی است که ایران را نه به بهانه محدودیتهای سیاسی و اجتماعی بلکه به سبب تجربه فرهنگ ملتهای دیگر ترک کرده و با وجود سفرهای متعددی که به کشورهای دیگر داشته، مالزی را به سلیقههای شخصی خود نزدیکتر میداند. او در چهارسالی که مقیم مالزی بوده به استانهای مختلف این کشور سفرکرده و در تمامی جشنهای ملی این کشور چند فرهنگی حضورداشته و ازتنوع نژادی آنها لذت برده است. او بامطالعه تاریخ این کشور و اخذ گواهینامه گردشگری موزه با موزه ملی مالزی به عنوان راهنما برای گردشگران به زبان فارسی و انگلیسی همکاری میکند وگاهی نیز تجربیاتش را ازاین سرزمین سبز و پرباران در مجلات فارسی زبان و وبلاگش مینویسد.
شما را دعوت میکنم به شنیدن قصه تاریخی مالزی از زبان «ژاله چگینی» که به شیرینی از آن میگوید و خاطر نشان میکنم که این مصاحبه ادامه دارد و شما میتوانید بخش دوم آن را در برنامه بعدی پرسه در روز چهارشنبه(31 اوت) بشنوید:
«دانستههای مستند بشر از چگونگی شکلگیری اولین جوامع و تمدنهای بشری از آن زمان شروع میشود که توانسته بنویسد و رخدادها را ثبت کند.
قبل از اختراع خط تنها دانش بشری از تشکیل تمدنها محدود به مطالعات و کاوشهای زمینشناسی است و این کاوشها در منطقه جنوب شرق آسیا و درکشور مالزی در استان شمالی «پراک» با کشف یک اسکلت کامل که اشیاء دستسازی هم با آن دفن شده است، نشان میدهد که در یازده هزارسال پیش در این منطقه تمدن بشری وجود داشته است.
اگرچه تاریخ ثبت شده برای این سرزمین مربوط به دوران طلایی تجارت در «ملاکا» است یعنی زمانیکه دریانوردان و تاجران چینی، عرب و پارسی و هندی در این منطقه تردد میکردهاند و به عنوان بندری موفق و امن از بادهای موسمی و قرارگرفته بین دوکشور بزرگ هند و چین شناخته شده بود و به علت غنی بودن این منطقه در رشد درختان وگیاهان ادویه که آن زمان به علت کاربری دارویی وطعمدهندگی به غذا و همچنین روشی برای نگهداری طولانی مدت مواد غذایی بود، سبب گردیده که ادویه ارزشی بیش از طلا داشته باشد و ملاکا تبدیل به منطقه دادوستد بازرگانانی شود که از هند وچین وخاورمیانه وایران در این بندر توقف میکردهاند.
«پارامسوارا» پرنس هندوی سوماترایی کسی است که در اواخر قرن چهاردهم یعنی بیش از ششصد سال پیش مقرر حکومت خود را درملاکا بنا نهاد و اندکی بعد به علت گسترش اسلام به منطقه جنوب آسیا و تردد بازرگانان مسلمان عرب و ایرانی سبب شد این سلطان مسلمان شود و اسم ایرانی «اسکندرشاه» را برای خود انتخاب کند و پس از مسلمان شدنش ملاکا بیش از پیش مورد توجه بازرگانان مسلمان قرارگرفت و این آغاز دوران طلایی این منطقه بود و فرزندان این سلطان که همه مسلمان و به طور عمده نامهای ایرانی و یا عرب داشتند به مرور زمان به مناطق «جهور» و «سلانگور»و «پراک» و دیگراستانهای فعلی مالزی رفتند وسلطان نشین خود را درمناطق مختلف بناکردند و شهرت ملاکا در تجارت ادویه به حدی رسید که کشورهای اروپایی که تا آن زمان ادویه را ازطریق بازرگانان خاورمیانه که به بندر ونیز منتقل میشد، تهیه میکردند تصمیم گرفتند مستقیمن با تجارمنطقه وارد تجارت شوند.
شهر ملاکا که یکی از مهم ترین مقاصد گردش گری در مالزی است
در آنزمان «پرتغال» اولین کشور اروپایی بود که نیروی دریایی قدرتمندی داشت و کاووش در دریاها جهت کشف سرزمینهای جدید برای منابع اولیه را آغاز کرده بود زمانیکه پادشاه پرتغال یک گروه را به عنوان نماینده به ملاکا فرستاد آنها علاوه برتجارت درصدد ترویج مسیحیت در این منطقه بودند که با مقاومت مسلمانان روبرو شدند و این مسئله بهانهای شد تا پادشاه پرتغال نیروی دریاییاش را جهت تسخیر ملاکا به منطقه بفرستد و کل تجارت ادویه را دردست بگیرد و این امرسبب شد تا درسال 1511دوران استعمار پرتغالیها برمنطقه جنوب شرق آسیا وبندرملاکا شروع شود. اگرچه مردم تلاش زیادی برای بیرون راندن دولت استعماری کردند ولی چون ناوگان آنها مسلح به توپهای جنگی بود تلاششان به ثمر نمیرسید تا اینکه سلطان جهور از داچها(هلند) که در آنزمان در هند مستقر بودند و کمپانی هند شرقی را اداره میکردنند برای راندن پرتغالیها کمک گرفتنند که متاسفانه با وجود شکست پرتغالیها، اینبار استعمار هلندیها بر منطقه حاکم شد و حدود یکصدوپنجاه سال طول کشید تا اینکه نفوذ وسلطهطلبی ناپلئون بناپارت در اروپا آغاز شد و هلندیها مجبور به ترک منطقه ومقابله با نفوذ ناپلئون شدند و همزمان با ترک آنها دولت استعماری انگلیس از در دوستی با سلاطین استانهای شمالی مالزی درآمده بود و از آنها در برابر نفوذ دولتهای متجاوز منطقه محافظت میکرد ودر قبال این کار در «پنانگ» برای خودش تجارت میکرد و «استند فورد رافلز» را هم به سنگاپور فرستاده بود و آن منطقه را نیز تبدیل به بندر تحت اختیارخود کرده بود و وقتی هلندیها ملاکا را ترک کردند، انگلیس به راحتی حاکم منطقه شد وحتا صباح وساراواک را هم خانواده انگلیسی «بروک» اداره میکردند.»
ادامه دارد …
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
فروردین ماه سال 68، پایان روندی طولانی بود که منجر به برکناری «آیتاله منتظری» از قائم مقامی رهبری شد. اعلام استعفای آیتاله منتظری از مقام نیابت رهبری و تحولات مربوط به این امر، انگیزهی صدور بیانیهای از سوی روحانیون مبارز تهران شد که در آن نظرها و دیدگاههای این جمعیت دربارهی موضوع فوق به تفصیل آمده است.
در بخشهایی از این بیانیه آمده است: امام بارها بزرگان و مسوولان را نسبت به اطرافیان و عوامل نفوذی در بیوت و دستگاههای خود مورد هشدار قرار دادهاند… رهبری واقعی آیندهی نظام در جایی میتواند استقرار یابد که کانون سرشار از روحیهی مبارزه با استکبار شرق و غرب و احساس تعهد نسبت به سرنوشت مسلمانان باشد… مهمترین عاملی که امام را بر آن داشت تا نظر خود را نسبت به آیندهی رهبری اعلام کنند همین خطری بود که نفوذ ناپاکان و ایادی دشمن در بالاترین و مقدسترین مرکز نظام، اسلام و انقلاب را تهدید میکرد و متاسفانه آیتاله منتظری نسبت به آن توجه خاص مبذول نداشتند و در نتیجه بیت بالاترین مقام معنوی بعد از مقام رهبری کانون امید همهی دشمنانی شد که در جنگ و ترور و مبارزهی سیاسی و تبلیغی با جمهوری اسلامی ناامید شده بودند. با کمال تاسف در حالی نسبت به اجرای احکام اسلامی در مورد جنایتکاران منافق و آدمکشان محارب احساس ترحمیشد که در همان حال نه تنها نسبت به جنایت افرادی چون «مهدی هاشمی» و باند تبهکار وی که با قساوت مخالفان فکری خود از روحانی و غیر روحانی را به قتل میرساندند و با جعل و انتشار اسناد دروغین نیروهای متعهد و انقلابی را ترور شخصیت میکردند، از سوی ایشان حساسیتی نشان داده نمیشد بلکه همواره از آنان حمایت میکردند و بیت ایشان پناهگاه و یکی از مراکز خرابکاری آنان بود.
پس از مرگ آقای خمینی مجلس ترحیمی از سوی روحانیون مبارز برگزار شد. «محتشمیپور» یکی از اعضای شاخص روحانیون مبارز و نیز وزیر وقت کشور در این مراسم گفت: «با اقدامی که مجلس خبرگان به فاصلهی مدت زمان کوتاهی انجام داد و یکی از یاران و شایستهترین شاگردان امام را به عنوان رهبر جمهوری اسلامی ایران انتخاب کرد، مشت محکمی بر دهان تمامی یاوه سرایان داخلی و دشمنان خارجی زده شد و تمام نقشهها خنثا و نقش برآب شد و بار دیگر قلب یاران امام شاد گردید.»
و دو روز بعد مجمع روحانیون مبارز تهران به حضور آقای خامنهای رسید. در این دیدار روحانیون مبارز تهران ضمن عرض تسلیت مرگ خمینی حمایت همهجانبه و پشتیبانی کامل خود را از رهبری، اعلام کردند. «حجتالاسلام والمسلمین امام جمارانی» از اعضای مجمع روحانیون مبارز گفت: «اطاعت محض از آیتاله خامنهای را واجب عینی میدانیم … روحانیون مبارز در جهت تایید و تثبیت رهبری نظام هرگز از پای نخواهد نشست.»
پس از آن بود که روحانیون مبارز تهران با انتشار اطلاعیهای پیرامون انتخابات 6 مرداد از نامزدی «هاشمی رفسنجانی» حمایت کردند، محتشمیپور در این مورد گفت: «حمایت از حجتالاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی و دولت ایشان را یک تکلیف میدانیم. هر حرکتی که نظام و انقلاب را خدشهدار کند خیانت به امام است و هر حرکتی که برای دولت آقای هاشمی ضربه باشد، گناهی نابخشودنی است.»
و سپس بیانیهی روحانیون مبارز دربارهی دشمنی آشتی ناپذیر ایران با آمریکا، منتشر شد. روحانیون مبارز در بیانیهی خود تاکید کردند که دشمنی آمریکا با ما و آشتیناپذیری انقلاب و مردم ما با آمریکا ناشی از یک سوتفاهم سیاسی نیست تا با مذاکره یا تهدید و تطمیع آمریکا با پا درمیانی این و آن از میان برود بلکه ریشه در ماهیت جنایتکار حکومتهای آمریکایی از یکسو و ذات الهی و مردمی انقلاب اسلامی از سوی دیگر دارد.
موسوی خوئینیها در گفتوگو با کیهان گفت: «یکی از اصول مسلم و خدشهناپذیر خط امام این است که دشمن اصلی آمریکا است. باید کسانی را به مجلس بفرستیم که این اعتقاد راسخ را داشته باشند و بدانند که ممکن نیست هم بر اصول انقلابمان پای بفشاریم و هم ابرقدرتها و کشورهای سرمایهداری و یا کشورهای کمونیستی در دنیا از طرفداران و حامیان ما باشند … یکی از اشتباهات ما همین است که ما گاهی خودمان را خیلی متولی دین یا اسلام میدانیم و خیال میکنیم اسلام درست یک لقمه شده و توی حلق ما فرو رفته و یا یک نوری بوده است و فقط در دل ما تابیده است.»
با آنکه حمایت مجمع روحانیون از رهبری همچنان ادامه داشت و در سال 69 مهدی کروبی دبیر مجمع روحانیون مبارز گفت: همه باید در جهت تقویت رهبری و وحدت جامعه حرکت کنند، اما دومین انتخابات مجلس خبرگان رهبری در شرایطی برگزار شد که خمینی دیگر در قید حیات نبود. در این انتخابات طبق قانون مصوب مجلس خبرگان رهبری مرجع تشخیص صلاحیت کاندیداهای شرکت کننده در انتخابات بر عهدهی فقهای شورای نگهبان قرار گرفت. این موضوع مورد انتقاد روحانیون مبارز قرار گرفت چرا که حاضر به شرکت در امتحان اجتهاد نشده و از گردونهی رقابتها بازماندند. با تایید نشدن صلاحیت تعدادی از اعضای این تشکل، مجمع روحانیون مبارز تصمیم گرفت در این انتخابات شرکت نکند و به دنبال اقدام مجمع روحانیون مبارز دیگر گروهها و تشکلهای سیاسی فعال در انتخابات و همکار با مجمع نیز از معرفی نامزد انتخاباتی منصرف شدند که از جملهی آنها میتوان به دفتر تحکیم وحدت اشاره کرد.
تداوم درگیری میان جناحهای سیاسی بر سر انتخابات مجلس خبرگان منجر به این شد که اکثریت مجلس که به طیف چپ تعلق داشتند به فکر ایجاد مانع قانونی بر سر راه برگزاری انتخابات بیافتند. در جلسهی علنی روز 11 مهر ماه 1369 گروهی از نمایندگان مجلس، طرحی را با سه فوریت تقدیم هیت رییسهی مجلس شورای اسلامی کردند که هرچند دارای مفاد کلی بود اما میتوانست اجرای انتخابات مجلس خبرگان را متوقف کند و یا به تاخیر بیاندازد. در این راستا اقلیت مجلس که در اختیار جناح راست بود تصمیم به عدم حضور در جلسهی 15 مهر 1369 مجلس گرفت و در نتیجه با این اقدام طرحی که منجر به تاخیر در برگزاری انتخابات میشد نتوانست به تصویب رسیده و انتخابات خبرگان رهبری در زمان تعیین شده برگزار شد.
اقدام دیگر روحانیون مبارز تهران به مناسبت انتشار روزنامهی سلام بود که بیانیهای منتشر کرد. در بخشی از این بیانیه آمده است: «روزنامهی سلام خواهد کوشید تا بازتابندهی اسلام ناب محمدی از آینهی اندیشهی روشن حضرت امام خمینی و منعکس کنندهی تفکر پویای همهی اندیشمندان درد آشنایی که رسالت بزرگ خود را تبیین اسلام ناب محمدی و نیز افشای چهرهی کریه اسلام آمریکایی میدانند، باشد.»
اما جنجالیترین اقدام این مجمع در آن زمان حمایت از صدام بود، اندک مدتی از پایان جنگ تحمیلی نگذشته بود که صدام تصمیم گرفت کویت را اشغال کند. حملهی عراق به کویت پای نیروهای بینالمللی از جمله آمریکا را به منطقه باز کرد و در این راستا عدهای با تشخیص غلط صحنه در اقدامی تعجبانگیز صدام را «خالد ابن ولید» نامیده و خواهان ورود ایران به جنگ در دفاع از صدام شدند.
«صادق خلخالی» یکی از اعضای برجستهی روحانیون مبارز در این راستا جنگ به نفع صدام را جنگ برای اسلام دانست و گفت: «گذشتهها مسئلهی دیگر است … اینجا سرنوشت اسلام مطرح است … این برای ما ننگ است، برای ما عار است، اسلحه داریم، قدرت داریم، جوان داریم، بسیجی داریم، بخواهیم تسامح و تساهل بکنیم. هیچوقت تساهل در این مسایل جایز نیست.»
اما جالبتر از همهی اینها موضعی بود که علیاکبر محتشمیپور «عضو شاخص مجمع روحانیون و نمایندهی وقت تهران در مجلس شورای اسلامی» اتخاذ کرد.
اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه
تئوری توطئه، اصلی نهادینه شده در وجود تمامی ما ایرانیان است. مردم ما هر کجای دنیا که باشند و با هر تحصیلات و در هر جایگاه اجتماعی که قرار گرفته باشند، بلافاصله پس از بر آمدن هر مشکلی انگشت اتهام را به سمت دستهای پشت پردهای نشانه میروند که به گمان آنها همواره در گوشهای به کمین نشستهاند تا فرهنگ، تمدن و شهروندان ایرانی را تخریب و نابود کنند. ایرانیان مقیم مالزی چندی است که با هجوم اتهامات مختلفی مبنی بر دست داشتن در جرایم اجتماعی همچون قاچاق موادمخدر و رفتارهای غیراخلاقی روبهرو هستند. واکنش جامعه ایرانی و بهخصوص دانشجویان در مقابل این هجمهها بیشتر از اینکه از سر تحلیل و شناخت خود برآید بر پایهی احساسات نژادپرستانه و خودبرتربینانه بوده است. در گرماگرم این بحثها و جدلها در ماههای اخیر، نگارنده جو حاکم را مناسب گفتوگویی منطقی در این باره نیافت و ترجیح داد تا اگر حرف و نظری دارد آن را پس از آرامتر شدن فضای پرتشنج موجود بیان کنم تا هم به خوبی شنیده و هم جای تضارب آرا بازتر شود، شرایطی که گمان میرود در حال حاضر وجود داشته باشد.
کمتر از دو دهه است که پای ایرانیان به کشور مالزی باز شده است که البته روند این حضور در دههی اخیر شدت و سرعت بیشتری یافته است. در تمامی این سالها رفتار مالزیاییها با ایرانیان و قضاوت آنها دربارهی هموطنانمان توام با احترام و خوشبینی بوده است و تنها در سه، چهار سالهی اخیر بوده است که این جو اعتماد و احترام تا اندازهی زیادی خدشهدار شده و نگاه شهروندان مالزی به هموطنانمان توام با بدبینی و سوظن شده است. در این میان و در نهایت تاسف بسیاری از دانشجویان، تجار و حتا روزنامهنگاران و فرهیختگان تمامی مشکل را بر گردن تنگنظری آنانی انداختهاند که نمیتوانند موفقیت و پیشرفت ایرانیان را در جامعهی مالزی دیده و چون هموطنان ما را رقیبی سرسخت بر سر راه خود میبینند، با این روشها سعی در بدنامی جامعهی ایرانی دارند.
واقعیت این است که این استدلال بر پایهی فرضیاتی نادرست بنا شده است که میتوان یکی یکی آنها را مورد بررسی قرار داد. نخست آنکه مگر قدرت اقتصادی و میزان حضور ایرانیان در بازار و داد و ستد مالی مالزی به چه اندازه است که صاحبان قدرت اقتصادی و تاجران بزرگ در مالزی را به خطر بیاندازد؟ به جرات میتوان گفت که سرمایهی تمامی ایرانیانی که در مالزی به کارهای خرد و داد و ستدهای کوچک مشغولند به اندازهی یکی از صدها هزار سرمایهدار مالایی و یا چینیتبار نیست. طبیعی است که این سطح حضور ایرانیان در بازار مالزی که بخش فراوانی از مشتریانشان را هم خود هموطنان ایرانیشان تشکیل میدهند مایهی نگرانی هیچکس نیست. پرسش دیگر اینکه آیا مالاییها در تمام سالهای گذشته خواب بودهاند و به ناگهان و در دو سال اخیر دریافتهاند که با مهاجرانی باهوش و توانا روبهرو هستند که دارند جا را برای آنها تنگ میکنند و به موقعیت آنها لطمه میزنند و به همین سبب شروع به تخریب آنها کردهاند؟
به گمان نگارنده ماجرا را باید از زاویهی دیگری دید. باید پذیرفت بخش فراوانی از مشکلات پیشآمده واقعی بوده و گناه آن بر گردن خود ایراینانی است که در مالزی کار و یا تحصیل میکنند. در همهی سالهای گذشته درصد بالایی از ایرانیانی که در مالزی بودند را طبقهی تحصیلکرده تشکیل میدادند. این افراد یا برای تحصیل در مقاطع تکمیلی به مالزی آمده بودند و یا به سبب برخورداری از توانایی و دانش بالا در مراکز دانشگاهی و یا علمی مالزی مشغول به کار بودند. این افراد همگی در دانشگاههای برگزیده و تراز اول تحصیل میکردند و جزو نخبگان حاضر در این مراکز دانشگاهی محسوب میشدند. پس از بحران مالی که در سه، چهار سالهی اخیر در شیخنشینهای خلیجفارس و به ویژه در دوبی پیش آمد، نگاه بسیاری از سرمایههای خرد به سوی مالزی چرخید و آنها این کشور را فضایی بکر برای فعالیتهای خود یافتند. از سوی دیگر با وخیمتر شدن موقعیت سیاسی ایران در سطح جهانی و هر چه سختتر شدن امکان تحصیل دانشجویان ایرانی در کشورهای اروپایی و آمریکایی و علاوه بر آن وخامت شرایط درونی کشور، شمار فراوانی از ایرانیان، مالزی را کشوری دیدند که در آن هم میشود از آزادیهای اجتماعی مناسبی برخوردار بود و هم میتوانند به راحتی فرزندانشان را برای تحصیل به دانشگاههای درجهی دوم این کشور بفرستند.
مجموع این شرایط بود که پس از سه چهار سال در طبقهی اجتماعی ایرانیان مقیم مالزی تغییر عمدهای ایجاد شد و جو و فضای طبقهی تحصیلکرده، روشنفکر، متخصص و باسواد جایش را به طبقهی خرده بورژوایی داد که فرهنگ و رفتارهای اجتماعی ویژه خود را نیز به همراه آورد. افزایش برگزاری میهمانیها، کنسرتهای «لسآنجلسی» و «پرشیننایت»ها که متاسفانه بسیاری از آنها به برخوردها و درگیریهای فردی و گروهی منجر میشد و در مواردی پای پلیس را نیز به آنها باز میکرد، نوع لباس پوشیدن و آرایش سر و صورت و موها، نحوهی گفتار و رفتار اجتماعی لمپنمابانه، فقط نمونههای کوچکی از این تغییرات روی داده بودند. این بود که پس از چند سال کم کم و به تدریج قضاوت دیگران نیز درباره جامعهی ایرانی دچار تغییر شد. این جامعه جدید ایرانی در برخورد با ساکنان و شهروندان مالایی مشکلات و دردسرهای تازهای را پیش آوردند که هرکدام باید جداگانه و در جای خود مورد بررسی ویژه قرار بگیرد. مشکل قاچاق موادمخدر نیز یکی از همین موارد است که ریشهها و دلایل مختص به خود را دارد و البته نیاز به کنکاش و بررسی جداگانه که در روزهای آینده به آن نیز خواهیم پرداخت.
خبر / رادیو کوچه
روز یکشنبه، 28 اوت، گزارشهای منتشر شده در رسانههای خارجی از حضور انقلابیون لیبی در فاصله 30 کیلومتری با شهر سرت، زادگاه قذافی خبر میدهند که در روزهای اخیر گزارشهایی درباره احتمال حضور قذافی و فرزندانش در آن شنیده شده است.
به گزارش العربیه پیش از این گفته میشد انقلابیون لیبی در نظر دارند با مذاکره با قبایل شهر زادگاه قذافی، ورودی بدون خونریزی به این شهر داشته باشند، اما به نظر میرسد بیثمر بودن این مذاکرات، انقلابیون را به برگزیدن راه حل نظامی وادار کرده است.
شهر سرت زادگاه قذافی و مقر اصلی قبیله وی موسوم به القذاذفه است که برخی منابع پناه بردن قذافی به این شهر را دور از ذهن نمیدانند.
بیشتر بخوانید:
«آمادگی معمر قذافی برای انتقال قدرت»
مهشب تاجیک / رادیو کوچه
بازیگری جدای اینکه یکی از مشاغل بسیار جذاب و هیجانانگیز است، در فهرست پرمشغلهترین و سختترین کارها نیز قرا میگیرد. بیشتر افراد فکر میکنند که بازیگری تنها حس و ایفای درست حس و انتقال احساسات به تماشاگر است در صورتی که در مورد تکتک حرکات و اعمال یک بازیگر برنامهریزی میشود تا ستارهای مانند «آل پاچینو» سالها بی کم و کاست بر صحنه میدرخشد و معیار تنها ظاهر یک هنرپیشه نیست، که اگر چنین باشد مانند بسیاری دوامی نخواهد آورد. متدهای بازیگری مانند فوتهای جادوگری هستند که باعث دوام و بقا میشوند.
اما بازیگری روی دیگری هم دارد. مثل فوتبال است که همه برای فوتبالیستها سرو دست میشکنند و هوادرا فوتبالیستهای محبوب خود هستند و وقتی که فوتبالیستی گل میزند، همه برای او یکصدا هورا میکشند و یا وقتی تیم مورد علاقهاشان برنده میشود، در پوست خود نمیگنجند. ولی همه مغز متفکر تیم را که مربی است فراموش میکنند که با متدها و شگردهای خود تیم را به سوی موفقیت رهنمون شده است. بازیگری هم دقیقن به همین منوال است، یعنی بازیگر میدرخشد و شاید هرگز یک تماشاگر به ذهنش خطور نکند که چه کسی فوت و فن درخشش را به او آموخته است.
«ایسراییل لی استراسبرگ» (Israel Lee Strasberg) در هفدهم نوامبر سال ۱۹۰۱ در «بودزانوف» لهستان به دنیا آمد. در نیویورک به دنبال آموختن بازیگری به عنوان یک فن بود. او که خود از هنرپیشگان آمریکایی یهودیتبار بود دورهای از عمر خود را به بازیگری و کارگردانی گذراند. «لی استراسبرگ» همراه با «استلا آدلر» که از قبل با کارهای «تاتر هنر مسکو» و شیوهی کاری استانیسلاوسکی آشنا شده بودند و با هم دورهی کلاسهای «بولسلاوسکی» را در نیویورک گذرانده بودند ، بههمراه جمعی دیگر از اعضای «گروپ تیاتر» در سال ۱۹۳۸ در شوروی سابق با کار «واختانکوف» آشنا شدند. واختانکوف دیدی شاعرانه و توام با تخیلی قوی نسبت به تاتر داشت و برداشتش از «واقعگرایی» در تاتر با برداشت استانیسلاوسکی متفاوت بود او دیدگاه خود را «واقعگرایی خیالانگیز» مینامید و سبک کارش در دو اجرای «دای بوک» و «توراندت» بود. این شیوهها و نگرش استراسبرگ را به شدت دگرگون کرد. استراسبرگ خودش در این باره میگوید: «آنچه من اکنون انجام میدهم بازیگری متد نامیده میشود.» این شیوهی بازیگری نه تنها بر پایهی کار استانیسلاوسکی بنا شده، بلکه از انگیزههایی که بعد از او، واختانکوف ارایه کرد نیز الهام گرفته و به وضوح بیشتری رسیده است و سرانجام تفسیر و تاویل و روش کار فردی خود را نیز به آن افزودهام.» لیاستراسبرگ بر بازکاوی حافظهی حسی – حافظی بازیگر، برای ساختن دنیای فرضی نقش تکیه داشت چرا که معتقد بود هر شخصی، فارغ از بازیگر بودن یا نبودن دارای حافظهی حسی و عاطفی است که تمام نیازهای دراماتیکی را در خود دارد و بازیگر فقط باید بتواند بنا بر دنیای نقشش از این حافظه استفاده کند.
لی استراسبرگ در سال ۱۹۵۱ هنگامی که مدیر هنری «اکتورز استودیو» شد روش بازیگری متد را در آمریکا تثبیت کرد. وی در ایالات متحده به عنوان یکی از پیشروترین و شاید مهمترین معرفیکنندگان بازیگری متد معروف است. او با ترکیب شیوههای قدیمی بازیگری و خلاقیت منحصربهفرد خود این شیوه را با تمام ظرایف پایهگذاری کرد و آن را در سراسر استودیوهای هالیوودی مطرح کرد. «لیاستراسبرگ» با هوش سرشار خود «اکتورز استودیو» (actors studio) را به کارخانهی بازیگرسازی بزرگی تبدیل کرد که ثمرات و محصولات این کارخانه سراسر نیمهی دوم قرن بیستم را فتح کردند. مقبولیت بازیگران تربیت شده در اکتورز استودیو همان به شیوهی متد، میتوانست نتیجهی تغییر نگرش قهرمان پرورانه و اسطوره پردازانهی عامهی آمریکایی هم باشد. استراسبرگ در پی زندگی هنری پر بارش تحقیق و اکتشاف بازیگری و همینطور کلاسهایی برای آموزش بازیگران و کشف استعدادهای بزرگ تلاشهای بسیار کرد. آموزشهای لی استراسبرگ، بر پایه تنشزدایی ذهنی و عضلانی است و این توانایی را به بازیگران نوظهور داده بود تا با فارغ شدن از تنشهای روزمرهی زندگی واقعی خودشان، پذیرای تنشهای روانی و جسمی نقششان شوند.
وی در فن بازیگری استادی بود که کمتر در سینما دیده شد و شاید حتا بسیاری از سینما دوستان او را به درستی نشناسند. او تنها حضور خود را برای دوستان و طرفدارانش بر پرده سینما در پدرخوانده دو به یادگار گذاشت. همچنین هدایت بازی «ال پاچینو» در پدر خواندهی دو به عهدی او بود. پاچینو هم اسکار خود را برای بازی در «بوی خوش زن» به استاد سالهای بازیگریاش استراسبرگ تقدیم کرد. وی درسهای استاد خود را فرا گرفت و با شهامت به تفسیر آنها پرداخت. بسیاری از بازیگران مطرح سینمای جهان مانند «رابرت دنیرو»، «آل پاچینو»، «مارلون براندو»، «جیمزدین»، «جین فاندا» و بسیاری دیگر زیر نظر این استاد بازیگری تبدیل به هنرمندان بزرگ و ماندگاری در عرصهی هنر هفتم شدند و علاوه برماندگاری نام خود باعث شدند که نام این استاد بزرگ سالها در عالم سینما بدرخشد. استراسبرگ به علت سکته قلبی در نیویورک درگذشت و میراثی بزرگ در عرصه نمایش از خود جای گذاشت.
خبر / رادیو کوچه
به گزارش رسانههای حقوق بشری، وجیهه ناشری، همسر وجیههاله میرزا گلپور، شهروند بهایی ساکن ساری در تاریخ ۲۹ مرداد ماه توسط سه تن از افراد اداره اطلاعات ساری بازداشت و به زندان کچویی ساری منتقل شده است.
گفته میشود در جریان این بازداشت آقای گلپور همسر وی که پیش این سابقهی بازداشت، بازجویی و گرداننده شدن با پابند در شهر را دارد از ماموران میخواهد که همراه همسرش برود که با مخالفت ماموران مواجه میشود.
به گزارش کمیته گزارشگران حقوق بشر، خانم گلپور 60 ساله که در شرایط نامناسب جسمی بهسر میبرد با گذشت ۸ روز از بازداشت، همچنان بدون حق ملاقات است.
در جریان مراجعهی همسر وجیه ناشری برای ملاقات، به وی گفته شده است تا هفتهی دیگر صبر کند تا تفهیم اتهام صورت گیرد. این در حالی است در ماده ۱۲۷ قانون دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب حداکثر زمان تفهیم اتهام ۲۴ ساعت قید شده است.
به نظر میرسد پروندهی خانم ناشری به دلیل نوشتن رنجنامه و در ادامهی پروندهی همسرش، وجیهاله میرزاگلپور است. آقای میرزا گلپور پس از بازداشت و بازجویی با پابند در سطح شهر گرداننده شد.
بیشتر بخوانید:
«آزادی وجیهاله میرزاگلپور، شهروند بهایی ۷۱ ساله»
آرش حسینیپژوه/ رادیو کوچه
از روزی که امام موسی صدر، ربوده شد، سالها گذشته است، آن روحانی جوان امروز باید هشتاد سالی داشته باشد. حامیان و مریداناش چشم انتظار بازگشت امامشان هستند و معتقدند پس از این همه سال اسارت نوبت به آزادی صدر هم خواهد رسید.
انقلاب مردم لیبی و شکسته شدن حکومت قذافی که در تمام این سالها روحانی محبوب را اسیر کرده بود، موج جدیدی به راه انداخته تا مریدان موسی صدر به بازگشت او امیدوار شوند.
روایات فراوانی مبنی بر مرگ وی و یا زنده ماندن او پس از این سالها هست، اما مریدان و خانواده موسی صدر با تاکید فراوانی اصرار بر زنده بودن وی دارند.
روایاتی به مرگ موسی صدر در همان روزهای اول اسارت اشاره میکنند و روایات دیگری خبر زنده بودن وی را مخابره میکنند.
خانواده صدر معتقدند در ماهها و روزهای اخیر هیچکدام از اطلاعاتی که منتشر شده است تازه نبوده و در ظاهر خبر جدیدی مبنی بر مرگ وی منتشر نشده است، آنها معتقدند با گذشت سالیان اخبار مربوط به مرگ موسی صدر کمتر از قبل شده و در مقابل اخبار مربوط به حیات وی هر روز قویتر از قبل میشود.
سرانجام امام موسی صدر، مرگ بوده است یا حیات، راه زیادی تا روشن شدن این راز نمانده است، سقوط استبداد لیبی، بعد از سالها این راز سر به مهر را نیز هویدا میکند.
بازگشت موسی صدر
جدای از آنکه موسی صدر زنده است و یا اینکه به قتل رسیده، نقش او میتواند مهم و حساس باشد، اگر فرض را بر این بگیریم که مدعای خانواده وی صحیح است، بازگشت موسی صدر چه سودی برای مردم امروز دارد؟
یکی از کاربران فیس بوک در برابر این پرسش میگوید: «امام موسی صدر اصحاب کهف انقلاب است، زنده بودنش میتواند بخشی از جداییهای این انقلاب و شعارهای اولیهاش را به خوبی توصیف کند.»
کاربر دیگری با نگاهی از دریچه حقوق بشر به بازگشت و سرنوشت امام موسی صدر مینگرد و با انتقاد از حامیان وی میگوید: «با توجه به تیپ فکری دوستانی که امروز دلنگران امام موسی صدر هستند، میتوانم بگویم موضوع اصلن و ابدن برایشان حقوق بشری نیست، بیشتر مرید و مرادی یا سیاسی و یا غیره است، اگر هم اصرار کنند در نهایت میشود گفت آنها بیشتر پیگیر حقوق امام موسی هستند تا مفهوم حقوق بشری آن.»
در زمانهای که جنبشهای اجتماعی بدون رهبری هرمی و با شبکهسازی به دست خود مردم شکل میگیرد و به دست خود ملتها به پیروزی میرسند، و در زمانهای که دولت و مردان سیاست تبدیل به کارمندانی پاسخگو در برابر مردم شدهاند، آیا میتوان به گفتمانی منجی محور بازگشت؟
اما در خصوص بازگشت امام موسی صدر شاید بهترین گزینه سخنان دکتر «صادق طباطبایی» خواهرزاده موسی صدر باشد، طباطبایی معتقد است: «با توجه به شرایط سنی موسی صدر و شرایط زندان و مسایل روحی ناشی از دوری سی و اندی ساله از تحولات و حوادث مشخص نیست وی در چه وضعیت روحی و جسمانی قرار دارد، اما وی معتقد است با توجه به نفوذی که موسی صدر در لبنان و خاورمیانه داشته و همچنان نیز دارد، مسلمن بازگشت وی به نفع مردم منطقه خواهد بود.»
خواهر زاده موسی صدر، اعتقاد دارد: «بازگشت موسی صدر آرمانهای انقلاب اسلامی ایران را باز خواهد گرداند و از همین روی کسانی که اظهار میکنند نباید موسی صدر برگردد یا هرگز بر نخواهد گشت؛ همین پیشبینی را دارند که اگر ایشان آمد و یک چنین معجزهای رخ داد دیگر جایگاهی ندارند، پس بهتر است نباشد و نیاید و اگر هم در زندان است بهتر است که همانجا باقی بماند، از این رو نه تنها در گذشته پیگیری نمیکردند که امروز هم ماجرا را دنبال نمیکنند.»
وی معتقد است: «در مجموع میتوان بدون تردید به این امر باور داشت که همین حضور ایشان و وجود ایشان؛ با وجود شرایط سنی و جسمانیشان؛ پتانسیل قدرتمندی خواهد بود که تمام عوامل فکری و روحی و آزادیخواهی و آزادیبخش را گردهم میآورد و رودخانه عظیمی را به جریان خواهد انداخت که بیتردید به دریای مواج عدل و آزادی متصل خواهد شد.»
بازگشت منجی
اما جدای از شخصیت آزادی محور موسی صدر، بد نیست تا به رویکرد مریدان امروز وی نگاهی بیاندازیم! در حالی که کشورهای عربی با موج بهار عربی و یا بیداری جهان عرب همراه شدهاند و یک به یک، کشور به کشور و شهر به شهر مشغول فتح سنگر بدون منجی و به دست خودشان هستند، آیا میتوان امید داشت و به مردمانی امید داد که منجی خواهد آمد و روزگار را به کام شما خواهد کرد؟
در زمانهای که جنبشهای اجتماعی بدون رهبری هرمی و با شبکهسازی به دست خود مردم شکل میگیرد و به دست خود ملتها به پیروزی میرسند، و در زمانهای که دولت و مردان سیاست تبدیل به کارمندانی پاسخگو در برابر مردم شدهاند، آیا میتوان به گفتمانی منجی محور بازگشت؟
آنچه که مشخص است، بازگشت امام موسی صدر میتواند، معجزهای برای جهان عرب، ایران، خاورمیانه و حتا اسلام باشد، معجزهای که بدون شک دستآوردهایی برای مردم منطقه خواهد داشت، اما آنچه که مشخص است موسی صدر منجی و رهاییبخش مردم منطقه نخواهد بود، زیرا که دنیای مدرن به مردم آموزش داده است که با پاهای خود راه بروند و سیاستمداران و دین مدارانشان را مطیع خواست خودشان کنند.
یکشنبه 6 شهریور 90 / 28 اوت 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویم تاریخ
گزیده اخبار مطبوعات یکشنبه ایران
مجله جاماندگان- «اطاعت محض از آیتاله خامنهای را واجب عینی میدانیم»- شراره سعیدی
بخش اول خبرها
پسنشینی تند- «از ماست که بر ماست»- اکبر ترشیزاد
روزنگاشت- «حکومتداری به شیوه میهن دوستانه»- محبوبه شعاع
تمام رخ- «انتظار منجی در دنیای مدرن»- آرش حسینیپژوه
بخش دوم خبرها
پرسه- «یک مالزی یک تاریخ»- سیمین
دایرهی شکسته- «فوتهای کوزهگری یک استاد»- مهشب تاجیک
بخش سوم خبرها
برمک بهداد / عکس
روز شنبه 27 اوت، ساعت 2 بعدازظهر بوقت استکهلم تجمعی اعتراضی در این شهر صورت گرفت.
جمعیت در مقابل پارک و میدان «هومل توری» خود را سازماندهی کردند. و در صفهای منظم و متشکل بهسوی میدان «سرگلس توری» بهراه افتادند.
جمعیت حاضر که بالغ بر چند صد نفر کرد میشدند از کودک و پیر ونوجوان و دختران و پسران جوان با در دست داشتن پلاکاردها و پرچمهای کردستان پیادهروی را به مقصد پارلمان سوئد آغاز کردند.
در طول این راهپیمایی شرکتکنندگان با دادن شعارهای علیه دولتهای ترکیه و جمهوری اسلامی به فعالیت و آکسیون خود ادامه دادند.
شایان ذکر است که یکی از ماشینهای پلیس سوئد پیشاپیش معترضان و حاضران حرکت میکرد و وظیفهی حفظ امنیت و آرامش این تظاهرات را به عهده گرفته بود.
ساعت 5 بعد از ظهر جمعیت به مقابل پارلمان سوئد رسید.
در آنجا از سوی بخشی دیگر از معترضان به این تجمع شور وشوق بیشتری داده شد.
بعد از خواندن سرود ملی کردها به اسم «ای رقیب» به احترام جانباختگان اخیر دقیقهای سکوت برقرار شد.
به دنبال آن مجری برنامه بیانیهای را در محکوم کردن حملات بمبافکنهای ترکیه و یورش سپاه پاسداران جمهوری اسلامی خواند.
پس ازآن «یان یاکوبسن» یکی از نمایندگان حزب چپهای سوئد مقالهای را در همین رابطه تقدیم حضار کرد.
«ماهیر دجله» یکی دیگر از سخنرانان بود که سخنان پرشوری را در رابطه با حوادث تلخ هفتههای اخیر ایراد کردند.
محبوبه شعاع / رادیو کوچه
mahboobeh@koochehmail.com
ششم شهریور برابر با سالروز به قتل رسیدن «میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی» صدر اعظم ایران، سیاستمدار، ادیب، شخصیت برجسته و تاثیرگذار ایرانزمین در عرصه حکومت و سیاست و نیز ادب و هنر نیمه اول قرن سیزدهم هجری است. قائم مقام زاده سال 1158 خورشیدی بود و در سال 1214 در تهران به قتل رسید. وی پیشتاز نگرش و رویکرد اصلاحات و نیز بهنوعی زمینهساز حکومتداری به شیوه میهندوستانه در ایران در عصر جدید است. شیوهای که بعدها توسط افرادی مانند امیر کبیر و مصدق ادامه یافت.
«میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی»، در سال 1158 خورشیدی در هزاوه فراهان از توابع اراک زاده شد. او زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و در تهران کارهای پدر را انجام داد و در آغاز جوانی علوم متداوله را آموخت.
سپس به تبریز نزد پدرش بازگشت، که در آن زمان وزیر آذربایجان بود. چندی در دفتر «عباس میرزا» ولیعهد به نویسندگی اشتغال ورزید و در سفرهای جنگی با او همراه شد و پس از آن که پدرش انزوا گزید، پیشکاری شاهزاده را به عهده گرفت. اما پس از درگذشت پدر بین میرزا ابوالقاسم و «میرزا موسی» برادرش، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و سرانجام به امر «فتحعلی شاه» قائم مقام به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب «سیدالوزراء» و «قائممقام» یافت و به وزارت نایبالسلطنه ولیعهد ایران رسید.
از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میرزا آقاسی و قائم مقام به وجود آمد. قائم مقام که مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت میکرد و پس از یکسال وزارت در اثر تاثیرگذاری بدخواهان به اتهام دوستی با روسها از کار برکنار شد و سه سال را در تبریز به بیکاری گذراند.
اما پس از سه سال دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایبالسلطنه منصوب شد. در سال 1207 خورشیدی فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و مجلسی از رجال و اعیان و روحانیون و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد، تا درباره صلح یا ادامه جنگ با روسها، به مشورت پردازند. در این مجلس تـقریبن عقیده عموم به ادامه جنگ بود. اما قائم مقام بر خلاف عقیده همه با مقایسه نیروی مالی و نظامی طرفین، اظهار داشت که ناچار باید با روسها از در صلح درآمد. این نظر، که صحت آن بعدها بر همه ثابت شد، در آن روز همهمهای در مجلس انداخت و جمعی بر وی تاختند و او را به داشتن روابط نهانی با روسها متهم کردند.
پس دوباره وی از کار برکنار و به خراسان اعزام شد. جنگ با روس ادامه یافت و سرانجام به شکست ایران انجامید. شاه قائم مقام را از خراسان خواست و از وی دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیارنامه عقد صلح به نام ولیعهد، به تبریز روانه کرد و قائم مقام در کار صلح و عقد معاهده با روس، جدیت فراوان کرد.
عهدنامه ترکمانچای نیز یک سال بعد به خط قائم مقام تـنظیم و امضا شد و وی که خود حامل نسخه عهدنامه بود، به تهران آمد و درباره آن توضیحات لازم داد و شش کرور تومان غرامت را که مطابق عهدنامه بایستی به دولت روس پرداخت شود، گرفت و بار دیگر به پیشکاری آذربایجان و وزارت ولیعهد به تبریز مراجعت کرد.
چندی نگذشت که فتحعلیشاه در اصفهان درگذشت و قائممقام به منصب صدارت مشغول مملکتداری شد و «ظل السلطان»، «فرمانفرما»، «ملکآرا، «رکن الدوله» را به جای خود نشاند. اما با این همه خدمت، سختگیریهای وی در رابطه با انگلستان که بهدنبال ایجاد تجارتخانه و اخذ امتیاز از دولت ایران بود باعث دشمنی آنها با وی شد.
از طرف دیگر «میرزا ابوالحسنخان ایلچی» که حقوقبگیر انگلیس بود اقدام به بدبین کردن شاه و القای اینکه قایم مقام با روسها سر و سر دارد و به دنبال سرنگونی شاه است، کرد و سرانجام شاه قایم مقام را خلع کرد و دستور داد او را در باغ نگارستان، محل ییلاقی خانواده سلطنتی، زندانی و پس از چند روز خفه کردند و بدین قرار به زندگانی مردی که از بزرگان ایران بود، در سال 1214 خورشیدی پایان داده شد.
اما از ویژگیهای فردی قائممقام گفته شده که او مردی فوقالعاده باهوش و صاحب فکر بوده و به واسطه اطلاعات و تجارب خود، به اوضاع و احوال سیاست همسایگان ایران به خوبی آشنا و محال بوده که بیگانگان بتوانند از او امتیازاتی که به ضرر دولت باشد، به دست آورد وانگلیسیها یقین داشتند تا او مصدر کار است، ممکن نیست بتوان در امور داخلی ایران رخنه کرد.
قائم مقام هم چنین نثر فارسی را که درآن زمان پر از مبالغه و تملق و عبارتپردازیهای عربی پیچیده و دور از ذهن بود و روز به روز در فرمانها و مراسلات رو به انحطاط میرفت به نثر فصیح و روان برگردانید و پس از او بسیاری از منشیان دوره قاجار سبک او را تقلید کرده و به روش او به نگارش پرداختند. او در شعر نیز استعداد شگفتآور داشت.
مجموعه رسائل و منشآت قائم مقام، که حاوی چند رساله و نامههای دوستانه و عهد نامهها و وقفنامههاست و «محمود خان ملک الشعراء» مقدمهای بر آن نوشته، به اهـتمام «شاهزاده فرهاد میرزا» در سال 1243 خورشیدی در تهران چاپ شده است.
قائم مقام فراهانی از خوشنویسان صاحبنام و تاثیرگذاران در روند خط فارسی نیز بوده است. او در خط شکسته نستعلیق که در آن زمان به مانند نثر فارسی پیچیده و درهم بود به شیوه خود اصلاحاتی کرد که دیگران از وی پیروی کردند. گرچه اهمیت کار خوشنویسی او به حد استادان طراز اول این هنر نیست اما کار او از این نظر مهم است که اصول خط شکسته را به نستعلیق نزدیکتر کرد و با ابداع اصولی جدید خدمتی شایسته به خط نویسی امروزی ایرانیان کرد.
منبعها:
ویکیپدیا
رادیو کوچه
1645 میلادی- «هوگو گروتیوس» (Hugo Grotius) قاضی و فیلسوف هلندی در 62 سالگی درگذشت. وی فلسفه قضاوت را به دست داده و ضمن آن لزوم ایجاد یک دیوان داوری جهانی و تدوین یک رشته قوانین ناظر بر روابط ملتها را مطرح کرده و در این راستا نوشته است که برای حفظ صلح جهانی و کنترل رفتار دولتها و مقامها، تدوین یک رشته قوانین بینالمللی لازم است و این ضوابط باید بر پایه قوانین طبیعی تنظیم شوند، نه منافع و سیاستهای برخی از دولتها.
در قرن بیستم نظرات گروتیوس مورد توجه قرار گرفت و گوشهای از این نظرات در ایجاد دیوان داوری لاهه و دادگاه کیفری بینالملل به کار رفته است.
گروتیوس که به «پدر قوانین بینالمللی» شهرت یافته خطاب به سران دولتها گفته است که اگر نمیتوانید از جنگ دست بردارید دست کم، در جریان جنگ و پس از آن، با وضع یک قانون قابل قبول برای همه ملتها، به جان، مال، حیثیت و امید مردم غیرنظامی و بیطرف آسیب نزنید.
گروتیوس با وضع ضوابط و موازینی که به دور از قوانین طبیعی هستند مخالفت کرده و میگوید یک قانونگذار باید پیش از نوشتن قانون نتیجه اجرای آن را بر زندگانی مردم مجسم کند و بر مشکلات آنان نیافزاید که این خود نوعی جرم و گناه است.
گروتیوس با این افکار در هلند به زندان افتاد که موفق به فرار به فرانسه شد و در آنجا به نوشتن کتاب و ترویج اندیشههای خود پرداخت. او پس از مدتی با اینکه پروندهاش در هلند در جریان بود به وطن بازگشت و دوباره بنای مبارزه را گذاشت که چون درصدد دستگیری او برآمدند از طریق آلمان به سوئد گریخت و دولت سوئد که به علاقه گروتیوس به اقامت در فرانسه پی برده بود او را با سمت سفیر سوئد به فرانسه فرستاد.
لازم به اشاره است که کتاب معروف گروتیوس با عنوان «درباره قانون جنگ و صلح» در دسامبر 1625 در فرانسه انتشار یافت.
1749 میلادی- «یوهان ولفگانگ فون گوته» (Johann Wolfgang von Goethe) در فرانکفورت زاده شد. او شاعر، ادیب، نویسنده، نقاش، محقق، انسانشناس، فیلسوف و سیاستمدار آلمانی بود. او یکی از کلیدهای اصلی ادبیات آلمانی و جنبش وایمار کلاسیک و همچنین رمانتیسیسم به شمار میرود.
او بین سالهای ۱۷۶۵-۱۷۶۸ در «لایپزیگ» به تحصیل حقوق پرداخت. پس از سال ۱۷۶۸، گوته به زادگاهاش بازگشت. پس از اینکه تعدادی از آثار بزرگاش را به پایان رساند، سال ۱۷۷۵ به وایمار رفت و در آنجا بین سالهای ۱۷۷۶-۱۷۸۶ وزیر حکومت شد. سپس او تا سال ۱۷۸۸ به ایتالیا رفت و در آنجا به تحصیل هنر و مجسمهسازی باستانی پرداخت. او خود را از جمله با کارهای «میکل آنژ» و «رافائل» مشغول کرد. سال ۱۷۸۸، گوته به وایمار بازگشت و به تحصیل زبانهای فارسی و عربی و همچنین «قرآن» پرداخت و شیفته اشعار «حافظ» شد.
گوته بود که ادبیات جهان را تنظیم کرد که ضمن آن نویسندگان و شاعران ایران را به اروپاییان شناساند. گوته که 82 سال عمر کرد کتابهای متعدد از داستان، طنز و نمایشنامه نوشت، اشعار بسیار گفت و نظرات فلسفی ابراز داشت. هنر «گوته» در این بود که افکار فلسفی خود را در قالب داستان و یا نمایشنامه بیان میکرد. وی از مبارزان تامین عدالت اجتماعی، آزادی و نیز بر ضد فساد و تباهی و از دوستان و همفکران شیلر بود. مورخان «گوته» را در ردیف فلاسفه صاحبنظر در مسایل اجتماعی قرار داده و او را بزرگترین ادیب آلمان و از اندیشمندان و روشنگران بزرگ اروپا خواندهاند.
نمایشنامه «فاوست» (Faust) و دیوان «غربی-شرقی» که گفتارهای گوناگون آن از حافظ و فرهنگ ایرانی الهام گرفته شده، برخی از آثار او هستند.
1988 میلادی- مرگبارترین نمایش هوایی جهان در پایگاه هوایی آمریکا در «رامستین» (Ramstein) آلمان روی داد. در جریان این نمایش یک تیم هوایی ایتالیایی مرکب از ده جت جنگنده در آسمان شکل یک قلب ساخته بود که سه فروند از آنها که در راس مخروط قلب قرار گرفته بودند به یکدیگر برخورد کردند و منفجر شدند. قطعات این سه هواپیما بر سر تماشاگران صحنه که حدود سیصد هزار نفر بودند فروریختند که در این حادثه 75 تن کشته و 346 تن دیگر مجروح شدند. سه خلبان هواپیماها نیز جان باختند.
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1963 میلادی- بیش از دویست هزار سیاهپوست آمریکایی در شهر واشینگتن برای بهدست آوردن حقوق مدنی تظاهرات و راهپیمایی کردند.
256 قبل از میلاد- سلسله اشکانیان توسط «ارشک» در پارت بنیانگذاری شد. با سقوط سلسله هخامنشی و تاسیس سلسله سلوکیان، یکی از سرکردگان قبایل پارتی در خراسان قدیم بهنام ارشک، بر فرمانروای سلوکی شورید و پس از شکست دادن وی، پادشاهی اشکانیان را تاسیس کرد. با این حال، جنگ بین دو طرف ادامه داشت تا اینکه ارشک در سال 247 قبل از میلاد کشته شد و پس از وی، برادرش «تیرداد اول» به تخت سلطنت نشست. همه پادشاهان اشکانی بهعنوان احترام به اشک اول، موسس این سلسله، لقب اشک را به ترتیب در عنوان خود قرار میدادند. دوران حکومت اشکانیان با قیام «اردشیر بابکان» و سرنگونی فرمانروایی اشکها سرآمد و دوره پادشاهی سلسله ساسانیان بر ایران آغاز شد.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
نیویورک تایمز
Iranian history
خبر / رادیو کوچه
نبیل العربی، دبیر کل اتحادیه عرب برای کمک به حل بحران سوریه به دمشق میرود. این خبر بهدنبال اجلاس وزرای خارجه اتحادیه عرب در قاهره، پایتخت مصر اعلام میشود.
به گزارش الجزیره، در این نشست از سوریه خواسته شد به خشونت علیه غیرنظامیان پایان دهد و دست به اصلاحات بزند.
سازمان ملل متحد میگوید بیش از 2000 تن در جریان اعتراضات چند ماه گذشته در سوریه کشته شدهاند.
اتحادیه عرب در واکنش به خشونتهای حکومت لیبی علیه معترضان، عضویت این کشور را به حال تعلیق در آورد.
این اتحادیه طی بیانیهای از نبیل العربی خواسته است «ابتکار» کشورهای عربی برای حل بحران سوریه را به دمشق ببرد.
بیشتر بخوانید:
«تظاهرات اعتراضی در سوریه به پایتخت رسید»
خبر / رادیو کوچه
صبح روز یکشنبه، 28 اوت، سخنگوی معمر قذافی در تماس تلفنی با یک خبرگزاری خارجی، از آمادگی رهبر لیبی برای مذاکره برای انتقال قدرت خبر داده است.
به گزارش الجزیره، این سخنگو گفته است که مذاکرات در این خصوص توسط ساعدی قذافی، پسر معمر قذافی انجام خواهد گرفت.
این در حالی است که روز شنبه منابع خبری اعلام کردند یک کاروان شامل 6 خودروی مرسدس بنز ضدگلوله و چند خودروی زرهی از مرز لیبی وارد خاک الجزایر شده است و گمان میرود حامل مقامات بلندپایه لیبی یا معمرقذافی و فرزندان وی باشد.
یکی از انقلابیون لیبی اعلام کرد این کاروان صبح روز جمعه پس از عبور از مرز لیبی وارد خاک الجزایر شد.
این منبع افزود: «نیروهای انقلابی نتوانستند این کاروان را از حرکت باز دارند.»
وی دلیل این اتفاق را کمبود اسلحه و مهمات لازم برای رویارویی با این کاروان اعلام کرد.
این منبع که از اعضای شورای انتقالی لیبی در شهر مرزی غدامس است، تاکید کرد شش خودروی حامل قذافی و خانودهاش توسط هوادار او از قبایل طوارق هدایت میشده است.
گفتنی است تاکنون دولت الجزایر از به رسمیت شناختن شورای انتقالی لیبی خودداری کرده است.
عمار بلانی سخنگوی وزارت خارجه الجزایر روز جمعه اعلام کرد کشورش نسبت به تحولات لیبی موضعی بیطرفانه دارد.
همچنین روز یکشنبه، 28 اوت، معاون شورای ملی انتقالی لیبی خواهان کمک اتحادیه عرب برای برقراری ثبات در کشورش شده است.
محمود جبرییل که در نشست اتحادیه عرب سخن میگفت، تاکید کرد در صورتی که شورای ملی انتقالی نتواند خدمات اولیه را به سرعت در دسترس مردم لیبی بگذارد، احتمال بیثباتی بیشتر خواهد شد.
او از کشورهای عربی خواست تا کمکهای مالی خود را هر چه سریعتر در اختیار این کشور قرار دهند.
لازم به اشاره است روز شنبه، 27 اوت، مخالفان قذافی توانستهاند بیشتر مناطق طرابلس را به تصرف خود درآورده و نیروهای حامی قذافی را از این شهر به عقب برانند.
به گفته مخالفان، آنها در حال تجدید قوا برای حمله به شهر زادگاه معمر قذافی هستند.
بیشتر بخوانید:
«لیبی نیاز فوری به کمکهای بشردوستانه دارد»
رادیو کوچه
مهمترین عنوانهای مطبوعات امروز ایران:
خراسان
1) توفان «آیرین» آمریکا را به وحشت انداخت، نیویورک فلج شد
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=6&day=6&id=1043225
توفان «آیرین» که حرکت خود را از مناطق ساحلی شرقی آمریکا و از روز جمعه آغاز کرده بود مردم سرزمینهای در معرض خطر را به شدت ترسانده است. به گزارش فاکس نیوز گفته میشود بیش از ۲ میلیون نفر به مناطق امن تر حرکت میکنند. قرار است این توفان عظیم که ۸۲۰ کیلومتر قطر دارد سواحل شرقی آمریکا را درنوردد. در هفت ایالت آمریکا وضعیت اضطراری اعلام شده است. سی بی اس نوشته است این توفان ۱۰ ساحل از صد ساحل آمریکا را به شدت تهدید میکند. به گفته هواشناسان آمریکایی، مرکز توفان جمعه شب در ایالت کارولینای شمالی بود و با سرعت ۲۲ کیلومتر در ساعت به سوی شمال حرکت میکند. سرعت این توفان به ۱۶۰ کیلومتر در ساعت میرسد.
2) تذکر رسمی کمیسیون اصل ۹۰ به دولت درباره بودجه مترو
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=6&day=6&id=1043161
غلامرضا اسداللهی، دبیر کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خراسان اعلام کرد که اگر دولت به تذکر این کمیسیون درباره اجرا نشدن قانون تخصیص بودجه مترو توجهی نکند، پرونده اجرا نشدن قانون بودجه مترو به قوه قضاییه ارسال میشود. به گفته دبیر کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، هنگامی که مصوبهای با پشت سر گذاشتن مراحل تفصیلی و تایید شورای نگهبان تبدیل به قانون می شود دولت هیچ بهانهای برای اجرا نکردن آن ندارد. اسداللهی افزود: «پرونده مترو یکی از شکایتهای چهارگانه برخی نمایندگان از رییس جمهوری محسوب میشود و کمیسیون اصل ۹۰ پس از بررسی این پرونده به دولت تذکر داده است.»
کیهان
1) ایران در ساخت مواد اولیه بدنه موشک خودکفا شد
http://www.kayhannews.ir/900606/3.htm#other302
با وجود تحریمهای غرب، جمهوری اسلامی ایران با بومی کردن تولید الیاف کربن به جمع 9 کشور دارنده این فناوری پیوست.
نخستین خط تولید «الیاف کربن» به مناسبت روز صنعت دفاعی و هفته دولت، صبح دیروز در مرکز تحقیق و توسعه الیاف کربن سازمان صنایع هوا و فضای وزارت دفاع و با حضور سردار سرتیپ پاسدار احمد وحیدی، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح افتتاح شد.
2) تلاش قدرتهای غربی برای چپاول ثروت لیبی
http://www.kayhannews.ir/900606/16.htm#other1602
قدرتهای غربی پس از پیروزی بر دیکتاتور لیبی، برای کنترل رژیم آینده این کشور و منابع غنی آن، وارد عمل شدند.
به گزارش خبرگزاریها، «نیکلا سارکوزی» رییس جمهوری فرانسه و «دیوید کامرون» نخست وزیر انگلیس به زودی به طرابلس میروند، تا سهم کشورهای خود را از ذخایر غنی نفت لیبی مشخص کنند و مهمتر از آن، در مورد چگونگی شکلگیری نظام سیاسی پس از «معمر قذافی»، دست به اعمال نفوذ بزنند.
جام جم
1) مخالفت روسیه و چین با تحریمهای جدید علیه سوریه
http://www.jamejamonline.ir/papertext.aspx?newsnum=100852581206
روسیه در واکنش به طرح پیشنهادی آمریکا و چند کشور عضو اتحادیه اروپا، پیشنویس قطعنامهای را برای حل مناقشه سوریه ارایه داده که در آن از تحریم خبری نیست. به گزارش ایسنا، پیشتر آمریکا و کشورهای عضو اتحادیه اروپا پیشنویس طرحی را ارایه داده بودند که به دلیل مخالفت روسیه و چین این طرح ناکام ماند. این دو کشور تاکنون دربرابر هرگونه قطعنامهای علیه سوریه مقاومت کردهاند. علاوه بر این دو کشور، برزیل، هند و آفریقای جنوبی نیز بارها مخالفت خود را با اقدامات آمریکا و برخی کشورهای اروپایی در قبال سوریه اعلام کردهاند.
2) دادستان تهران خبر داد: عفو 100 زندانی جرایم امنیتی
http://www.jamejamonline.ir/newstext.aspx?newsnum=100852603384
عباس جعفری دولتآبادی از موافقت رهبر معظم انقلاب با عفو 100 زندانی جرایم امنیتی پس از ابراز ندامت و پشیمانی آنان خبرداد.
جعفری دولتآبادی افزود: «بر اساس موافقت مقام معظم رهبری تعداد 100 نفر از محکومان جرایم امنیتی مشمول عفو شدهاند که از این تعداد 70 نفر آنان از زندان شنبه شب آزاد خواهند شد.»
وی افزود: «همچنین اجرای حکم 18 نفر از این دسته محکومان متوقف شده و 12 نفر زندانی دیگر نیز مشمول تخفیف در مجازات شدهاند.»
آفرینش
1) علیاکبر صالحی: تغییر نظام درسوریه عواقب غیرقابل پیشبینی برای منطقه در برخواهد داشت
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=15445#87925
وزیر خارجه کشورمان تاکید کرد: «ایجاد خلا در نظام حکومتی سوریه عواقب غیرقابل پیشبینی برای همسایگان و منطقه در برخواهد داشت.»
علیاکبر صالحی در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به تحولات سوریه تصریح کرد: «ما موضع واحدی را در قبال تحولات مردمی در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا داشتیم. معتقدیم تحولات در کشورهای منطقه ناشی از وجود زمینههای ناخرسندی و نارضایتی ملتهای این کشورهاست.»
وزیر خارجه کشورمان در پاسخ به این پرسش که در صورت بروز تحولی اساسی در سوریه چه تغییری در موضع ایران نسبت به روابطش با این کشور در منطقه به وجود خواهد آمد؟ گفت: «چنانچه در نظام حکومتی سوریه خلایی ایجاد شود، عواقبی غیرقابل پیشبینی دارد.»
2) مصباحی مقدم: دولت باید در قبال شعارهای خود پاسخگوی مردم باشد
http://www.afarinesh-daily.com/afarinesh/Article.aspx?AID=15445#87921
عضو فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی با اعتقاد بر اینکه اشتباهات دولت فعلی در مقام اجرا باعث فاصله گرفتن از آرمان شهیدان باهنر و رجایی شده است، برخی شعارهای غیرقابل تحقق رییس جمهوری را عامل نارضایتی مردم اعلام کرد و گفت: «چرا باید انتظارات مردم افزایش پیدا کند و بعد دولت پاسخگوی انتظارات مردم نباشد.»
رسالت
1) سردار وحیدیخبر داد: تولید هواپیمای گشت دریایی در صنایع دفاعی ایران
http://www.resalat-news.com/Fa/?code=73541
وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح از تولید هواپیمای گشت دریایی در صنایع دفاعی ایران خبر داد و گفت: «این محصول که هم اکنون در صنایع دفاعی در حال تولید است می تواند در حوزه نظامی کاربرد زیادی داشته باشد.» سردار احمد وحیدی در گفتوگو با مهر در خصوص دستآوردهای جدید صنعت دفاعی کشور گفت: «محصولات تولیدی در صنایع دفاعی کشور متنوع است و ما در حوزههای الکترونیک و الکترو اپتیک محصولات زیادی داریم که بخشی از آنها افتتاح شده و بخش دیگر در آستانه افتتاح است.»
2) با صدور کیفرخواست، پرونده اتهامی سرپرست روزنامه ایران به دادگاه ارسال شد
http://www.resalat-news.com/Fa/Default.aspx?code=73534
پرونده اتهامی سرپرست روزنامه ایران با صدور کیفرخواست جهت رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دادسرای عمومی و انقلاب تهران، پیش از این دادستان تهران به عنوان مدعیالعموم علیه سرپرست روزنامه ایران اعلام جرم کرده بود که متعاقبن پس از استماع اظهارات سرپرست روزنامه ایران و انجام تحقیقات مقدماتی، کیفرخواست یاد شده صادر شد.
دنیای اقتصاد
1) افشاگری وزیر سابق نفت از پشت پرده «سوآپ»
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=267328
وزیر سابق نفت، مسعود میرکاظمی در پاسخ به انتقاداتی که درباره توقف سوآپ نفت در دوره وزارت او مطرح میشود، با اشاره به اینکه «تعجب میکنم که چرا وقتی فردی جلوی فساد را میگیرد تا این اندازه سرو صدا راه میافتد؟» بهطور تلویحی فاش کرد که دستاندرکاران جابهجایی نفت با ادعای کسب 20 سنت درآمد از محل سوآپ (معاوضه یا تاخت نفت) نفت خام دریافتی را به قیمت 80 دلار مربوطه خریداری و به کشور وارد کردهاند و این نفت هیچگاه تحت عنوان «عملیات سوآپ» از کشور خارج نشده است.
2) سبقت سکه از طلای جهانی
http://www.donya-e-eqtesad.com/Default_view.asp?@=267330
پس از آنکه رییس فدرال رزرو روز جمعه سخنی از برنامههای تزریق مالی به اقتصاد آمریکا نگفت، بهای جهانی طلا بار دیگر در مسیر افزایش قیمت قرار گرفت و با عبور مجدد از مرز 1800 در سطح 1829 دلار ایستاد. جرقه افزایش قیمت در بازار جهانی با شعله بیشتری در بازارهای ایران همراه بود. قیمت سکه 38 هزار تومان گران شد و به 560هزار تومان رسید تا علاوه بر جبران کاهش قیمت روز پنجشنبه یک رکورد جدید برای خود ثبت کند. سکه طرح قدیم نیز با 5 هزار تومان افزایش تا 565 هزار تومان بالا رفت. نیمسکه و ربع نیز به ترتیب 15 و 6 هزار تومان افزایش قیمت را ثبت کردند.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس آخرین گزارشها تا شامگاه شنبه، 27 اوت، توفان «آیرین» که در حال گذر از ایالتهای کارولینای شمالی و ویرجینیا و نزدیک شدن به واشینگتن و نیویورک است، میلیونها نفر را مجبور کرده است خانههای خود را تخلیه کنند.
مقامهای آمریکایی گزارش کردهاند که آیرین تاکنون دستکم پنج کشته و خساراتی بر جای گذاشته است.
این توفان منطقهای به وسعت ۵۰۰ مایل را در بر گرفته و سرعت بادهایش ۸۰ مایل (۱۲۹ کیلومتر) در ساعت برآورد شده است.
مقامهای ایالتهای مختلف درباره وقوع سیل هشدار و به بیش از دو میلیون نفر دستور دادهاند خانههای خود را ترک کنند.
کریس کریستی، فرماندار نیوجرسی بعد از ظهر روز شنبه گفت که «بیش از یک میلیون نفر طی ۲۴ ساعت گذشته سواحل جرسی را ترک کردهاند.»
مقامهای نیویورک اعلام کردهاند که عملیات تخلیه ۳۷۰ هزار نفر از ساکنان مناطق جنوبی شهر به پایان رسیده است.
پلیس نیویورک گفته است کسانی که از دستور تخلیه سرپیچی کنند را دستگیر نمیکند، اما مایکل بلومبرگ، شهردار نیویورک نسبت به خطر مرگ هشدار داده است.
او گفت بسیاری به دستور تخلیه بیاعتنایی کردهاند.
گزارش شده است که صدها هزار نفر نیز برق ندارند.
کارشناسان هواشناسی پیشبینی میکنند که آیرین شامگاه شنبه از واشینگتن عبور کند و روز یکشنبه به نیویورک برسد.
حمل و نقل عمومی شهر نیویورک بهطور کامل تعطیل شده است.
باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا هشدار داده است که این توفان طی چند روز آینده زندگی میلیونها نفر را مختل میکند.
جانت ناپولیتانو، وزیر امنیت داخلی آمریکا روز شنبه هشدار داد گرچه سرعت بادهای آیرین کاهش یافته، این توفان همچنان «بزرگ و خطرناک» است.
متروی نیویورک، بزرگترین ناوگان حمل و نقل زیرزمینی آمریکا، تعطیل شده است.
فرودگاه های منطقه نیویورک در ساعت ۱۲ ظهر روز شنبه به وقت محلی برای فرود هواپیماها بسته شد.
گزارش شده است که بیش از ۸۳۰۰ پرواز که قرار بود در روزهای شنبه و یکشنبه انجام شود، لغو شده است.
آیرین پیش از ورود به آمریکا در منطقه کارائیب خرابیهای زیادی بر جای گذاشت.
سرویس قطار ها از واشینگتن به سمت جنوب آمریکا لغو شده است.
وزارت دفاع آمریکا، پنتاگون، ۲۰۰ کامیون را به کمکهای اضطراری مجهز کرده است. حدود ۱۰۰ هزار عضو گارد ملی نیز در حال آمادهباش هستند.
در هفت ایالت کارولینای شمالی، مریلند، ویرجینیا، دلاور، نیوجرسی، نیویورک و کانکتیکت وضعیت اضطراری اعلام شده است.
خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای حقوق بشری، روز شنبه، 27 اوت، نزدیک به هفتاد نفر از زندانیان سیاسی در تهران از زندان آزاد شدهاند و قرار است سی نفر دیگر نیز آزاد شوند.
به گزارش کمیته دانشجویی دفاع از زندانیان سیاسی در میان زندانیان سیاس آزاد شده اسامی زندانیان دانشجویی، مطبوعاتی فعالان مدنی از جمله؛ محمد پورعبداله، احسان عبده تبریزی، ارسلان ابدی، لاله حسن پور، علی بهزادیان نژاد، زهرا جباری، سورنا هاشمی دیده میشوند.
عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران در این زمینه به رسانهها گفت که این زندانیان بر اساس درخواست عفو و با موافقت رهبر جمهوری اسلامی آزاد میشوند. بر اساس گفته وی همچنین اجرای حکم 18 نفر از زندانیان سیاسی متوقف شده و 12 نفر دیگر نیز مشمول تخفیف در مجازات شدهاند.
آخرین اسامی بهدست آمده به شرح زیر است:
ارسلان ابدی، احسان عبده تبریزی، امید شریفدانا، آرتین غضنفری، حسین فرجی، حسین حیدریمنش، امیر اصلانی، ابولفضل قاسمی، محسن مختاری، حمیدرضا نجومی، غلامرضا آزادی، امیرحسین قنبری، میثم رودکی، روحاله میرزاخانی، مسعود یزدچی، کورش قاسمی، بهنام انصاری،احسان عبدهتبریزی، سجاد مرادی، کیوان فرزین، محمد پورعبداله،علی بهزادیاننژاد، محسن غمین، ارسلان ابدی، سجاد مرادی، سورنا هاشمی، کیوان فرزین، علیرضا داودی.
از بند زنان نیز لاله حسنپور، اکرم حیدریان، سما شاملو، زهرا جباری، سوسن تبیانیان، فاطمه درویش و نازنین حسننی آزاد شدند.
گفتنی است که تمامی این زندانیان سیاسی از زندان اوین آزاد شدهاند.
خبر / رادیو کوچه
یک مقام ارشد آمریکایی روز شنبه، 27 اوت، گفته است عطیه عبدالرحمن، فردی که احتمالن فرمانده عملیاتی طالبان بود در پاکستان کشته شده است.
وی افزود این شبه نظامی لیبیایی در 22 اوت در یک منطقه نا آرام قبیلهای در وزیرستان پاکستان کشته شد.
هنوز چگونگی کشتهشدن او اعلام نشده، اما گزارش شده است که یک هواپیمای بدون سرنشین سازمان جاسوسی آمریکا، سیا، همان روز عملیاتی را در وزیرستان پاکستان انجام داد.
گفته میشود عبدالرحمن نفر دوم فهرست پنج چهره اصلی شبه نظامیان در پاکستان و افغانستان بوده است که آمریکا بهدنبال دستگیری یا کشتهشدن آنها است.
مقامهای اطلاعاتی پاکستان در اکتبر 2010 اعلام کردند که گمان میکنند عبدالرحمن در عملیات هواپیمای بدون سرنشین آمریکا در وزیرستان شمالی کشته شد.
او که کمتر از ۴۰ سال داشت از نزدیکان اسامه بنلادن بود. رهبر طالبان در مه گذشته توسط نیروهای آمریکایی در پاکستان کشته شد.
عبدالرحمن در دهه ۱۹۸۰ و در هنگام نوجوانی به اسامه بنلادن در افغانستان پیوست.
پس از حمله آمریکا به افغانستان در سال 2001، او همراه با اسامه بنلادن به مرز افغانستان و پاکستان گریخت و حلقه ارتباطی سایر گروههای تندروی اسلامگرا در خاورمیانه و شمال آفریقا شد.
گفته میشود عبدالرحمن موفق شد اتحادی بینالقاعده و گروه سلفی الجزایر ایجاد کند. پس از آن این گروه نام خود را به «القاعده در مغرب اسلامی» تغییر داد.
اخیرن نیز گزارشهای منتشر شده بود که او فرستاده القاعده در ایران است.
بیشتر بخوانید:
«سه کشته در انفجار شهر کندوز افغانستان»
«عامل سرشناس القاعده در ایران فعال است»
خبر / رادیو کوچه
هفته اول مسابقات فوتبال سری آ ایتالیا به دلیل اعتصاب بازیکنان به تعویق افتاده است.
توافق اتحادیه بازیکنان فوتبال و اتحادیه باشگاههای این کشور در پایان فصل گذشته به سر رسید و دو طرف برای رسیدن به توافقی تازه اختلاف نظر دارند.
داماینو توماسی، رییس اتحادیه بازیکنان فوتبال ایتالیا در اینباره گفت: «ما تا آخرین لحظه سعی خود را کردیم، اما همه تلاشهایمان بینتیجه ماند.»
باشگاهها پیشتر پیشنهاد اتحادیه فوتبال ایتالیا برای حل این مشکل را رد کرده بودند.
اتحادیه بازیکنان فوتبال از این که باشگاهها تلاش میکنند بازیکنان را وادار کنند در آخرین سال قراردادشان به باشگاههای دیگر بروند، ناراضی است.
باشگاهها هم میخواهند تا بازیکنان مالیاتهای تازهای را که دولت ایتالیا برای افراد با درآمدهای بالا وضع کرده است بپردازند.
قرار بود فصل جدید سری آ روز شنبه با دیدار سیهنا با فیورنتینا و کالیاری با میلان آغاز شود.
رییس اتحادیه بازیکنان فوتبال ایتالیا روز جمعه پیشنهاد کرد که برای حل موقت این مشکل، موافقتنامهای تا پایان ژوئن ۲۰۱۲ بدون دو تبصره اضافهای که باشگاهها میخواهند امضا شود.
آقای توماسی گفت که در غیر این صورت حل این مشکل «پانزده روزه امکانپذیر نیست و ماهها طول خواهد کشید.»
آغاز فصل جدید سری آ در حالی با اعتصاب بازیکنان به تاخیر افتاده است که پیشتر اعتصاب بازیکنان در اسپانیا هفته اول لالیگا را تعطیل کرده بود.
اما با توافق اتحادیه بازیکنان فوتبال اسپانیا و مسوولان لیگ این کشور، اعتصاب بازیکنان پایان یافت و هفته دوم لالیگا روز شنبه مطابق برنامه برگزار شد.
بیشتر بخوانید:
«تعطیلی هفته نخست لیگ فوتبال باشگاههای اسپانیا»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر