آیتاللهالعظمی یوسف صانعی در چهارمین جلسه از سلسله دروس خود در ماه مبارک رمضان، به مبحث دروغ پرداخت. ایشان گفت: بنای خلقت و طبیعت بر حقیقت و راستی استوار است، لکن این انسان ظالم و ستمکار است که حق را با باطل به هم آمیخته و آن را وارونه جلوه میدهد، زیرا باطل محض را نمیشود به مردم ارائه داد که طبع حقیقت جوی مردم خود به خود آن را دفع میکند.
این مرجع تقلید همچنین با اشاره به روایتی از پیامبر اسلام، سه خصلت را نشانه منافقان دانست، حتی اگر اهل نماز و روزه باشند: خیانت در امانت، دروغگویی و خلف وعده. ایشان تصریح کرد: جامعه ای که به دروغگویی عادت کند و دروغ در آن رواج داشته باشد و یا به آن حساسیت نشان ندهد موجب خواهد شد که ایمان از آن رخت بربندد. در اثر دروغگویی بنیادهای اجتماع گسسته میشود، بیاعتمادی رواج مییابد در نتیجه بیایمانی و بیاعتقادی شایع میشود.
متن کامل سخنان آیت الله صانعی در این باره را به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر ایشان بخوانید:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلوة و السلام علی رسول الله ابی القاسم محمد، و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین الهداة المهدیین واللعن علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین قال الله تعالی: «إِنَّمَا یفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَأُوْلئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ».[۱]
معنای دروغ
کذب بر وزن وِزر و کَتِف به معنی دروغ گفتن میباشد. صحاح، قاموس، اقرب و… هر دو وزن را مصدر گرفتهاند ولی استعمال قرآن نشان میدهد که کذب بر وزن وزر، مصدر است و کذب بر وزن کَتِف اسم مصدر است به معنی دروغ مثل «یَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِب» چون کذب مفعول به یفترون است؛ لذا اسم است نه مصدر یعنی بر خدا دروغ میبندند.
تکذیب آن است که دیگری را به دروغ نسبت دهی و بگویی دروغ میگوید.
کذّاب مبالغه است یعنی بسیار دروغگو «إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّاب».
کاذبه مصدر است مثل عاقبه، عافیه و باقیه«إِذا وَقَعَتِ الْواقِعَةُ * لَیْسَ لِوَقْعَتِها کاذِبَة».
کذب در لغت به معنای عدم مطابقت است و همانگونه که سخن به دروغ متّصف میشود اعتقاد و عمل هم به آن متّصف میگردد. گمان و اعتقاد مخالف با واقع دروغ است، همانگونه که عمل مخالف با سخن و وعده نیز دروغ است.
«إِنَّمَا یفْتَرِی الْکَذِبَ الَّذِینَ لاَ یؤْمِنُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَأُوْلئِکَ هُمُ الْکَاذِبُونَ» خداوند باری تعالی در سوره مبارکه نحل بیتوجهی به دروغ را متذکر میشود، کسانی که دروغ میگویند ایمان ندارند، ایمان متوقف بر عدم دروغگویی شده است. دروغگو به حضور خدا در زندگی و معادلات حیات ایمان و یقین ندارد. دروغ از بلاهایی است که چون بر جان آدمی یا جامعه بیفتد چون زلزله آن را ویران و نابود میکند، جامعه ای که مناسبات و اخلاق آن با دروغ رقم بخورد سقوط خواهد کرد و ریشه دروغگویی عدم ایمان است. عده ای میپندارند دروغ چارهساز است و بدین خاطر است که به آن رو میآورند. فکر میکنند برای دستیابی به قدرت دنیا باید به دروغگوی روی آورد، این عده غافل از این هستند که چون پردهها کنار رود، روسیاهی بیش نخواهد ماند.
مذمت دروغ و آثار آن در روایات
۱- دروغ کلید بدیها
منابع دینی ما (از کتاب و سنت) سرشار از ذم دورغ میباشد. در روایتی از حضرت امام حسن عسکری (ع) آمده است : «جعلت الخبائث کلها فى بیت و جعل مفتاحه الکذب»[۲]؛ تمام پلیدىها در اتاقى قرار داده شده و کلید آن اتاق، دروغ است.
آنگاه که انسان بخواهد زندگی را بر غیرواقع بگذارد نتیجه ای که بدست میآورد غیر واقعی است. در پرتو دروغگویی و فریب روزبهروز مشکلات و مصائبش بیشتر میشود. اما دروغهایی که بعد اجتماعی دارد آثار آن بیشتر است و در نتیجه فساد آن گستردهتر میباشد. در جامعهای که دروغگویی رواج دارد اعتماد عمومی آسیب میبیند؛ روح بیاعتمادی همه جا را فرا میگیرد و در نتیجه در این جوامع امیدی به حل مشکلات نیست و روزبهروز مصائب بیشتر خواهد شد تا به سقوط برسد. لذا دروغ ریشه همه پلیدها شمرده شده است.
در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «وشر القول الکذب»[۳]؛ بدترین سخن، دروغ است. زیرا آثار مرگبار آن از هر سخن بدى بدتر است.
۲- دروغ بدتر از شراب
امام محمد باقر (ع) فرمود : «خداوند متعال برای شر و بدی قفلهایی قرار داده و کلید آن قفلها شراب است ولی دروغ از شراب هم بدتر است.»[۴]
۳- دروغ سبب خرابی ایمان
امام محمد باقر(ع) در روایت دیگری فرمود : «دروغ ویران کننده ایمان است»[۵].
جامعه ای که به دروغگویی عادت کند و دروغ در آن رواج داشته باشد و یا به آن حساسیت نشان ندهد موجب خواهد شد که ایمان از آن رخت بربندد. در اثر دروغگویی بنیادهای اجتماع گسسته میشود، بیاعتمادی رواج مییابد در نتیجه بیایمانی و بیاعتقادی شایع میشود.
۴- دروغ علامت نفاق
از رسول گرامی اسلام(ص) نقل شده است :«من علامة النفاق ثلاثة وان صلى وصام وزعم أنه مسلم إذا حدث کذب وإذا وعد أخلف» «سه خصلت است که در هر کس باشد منافق است هر چند روزه بگیرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند :
۱- در امانت خیانت کند.
۲- در سخن دروغ بگوید.
۳- در وعده تخلف کند.»[۶]
۵- دروغگو مستوجب لعن فرشتگان
رسول گرامی اسلام (ص) فرمود : «هرگاه مومن بدون عذر دروغ بگوید هفتاد هزار فرشته او را لعنت میکنند و از قلبش بوی تعفنی بیرون میآید که تا به عرش میرسد؛ آنگاه نگهبانان عرش بر او لعنت میفرستند.»[۷] دروغ از بدترین معایب، زشتترین گناهان و منشأ بسیاری از مفاسد است و بالطبع عادت به آن از رذایل اخلاقی و از گناهان کبیره است و تا ضرورت و مصلحت مهمی در میان نباشد، دروغ گفتن جایز نمیباشد.
دروغ در دنیا و آخرت انسان را از رحمت الهی محروم میکند و در میان مردم بیاعتبار مینماید و اعتماد عمومی را سلب و جامعه را به بیماری نفاق دچار میسازد و از آفات زبان و خراب کننده ایمان است.
ریشه و علّت دروغگویی
برای دروغگویی علت و عوامل متعدی -از جمله عقده حقارت و خود کمبینی انسان و دنیاطلبی دروغگو- برشمردهاند که در کلمات معصومین بدانها اشاره رفته است.
سرچشمه دروغ نیز گاهی بهخاطر ترس از فقر، پراکنده شدن مردم از پیرامون او، از دست دادن موقعیت و مقام و زمانی نیز به خاطر علاقه شدید به مال و جاه و مقام و… است که شخص از این وسیله نامشروع برای تامین مقصود خود کمک میگیرد.
ابزار بسیاری از گناهان دروغ است اینکه افراد دروغگو بدبینی و سوءظن خاصی نسبت به همه کس و همه چیز دارند، با دروغ خود را بزرگ جلوه میدهند و با دروغ هزار گونه تملق میگویند.
از راههای درمان دروغ این میباشد که قبل از هر چیز باید مبتلایان را به عواقب دردناک و آثار سوء معنوی و مادی آن متوجه ساخت و نیز باید آنان را متوجه ساخت که اگر چه دروغ در پارهای از موارد نفع شخصی دارد ولی نفعش بسیار آنی و زودگذر است و یکی دیگر از موثرترین راههای درمان دروغ پرورش شخصیت در افراد و کوشش برای تقویت پایههای ایمان در دل آنان است و باید محیطهای تربیتی و معاشرتی مبتلایان را از وجود افراد دروغگو پاک کرد تا تدریجا طبق اصل تاثیرپذیری محیط وجود آنها از این رذیله پاک گردد.
دروغ عامل بطلان روزه
برای روزه فوائدی ذکر شده، ولی این چیزی که خود قرآن به عنوان فلسفه ذکر میکند، رسیدن به مرحله متقین،«لعلکم تتقون» است به امید این که بتوانیم متقی شویم.
خودتان را در مقابل گناهان و ترک واجبات نگه دارید که آن هم یک نحوه تخلف از دستور الهی است. خودتان را نگاه دارید بتوانید خودتان را حفظ کنید و در خودتان اعتماد به نفس به وجود بیاورید. یک ماه تمرین میکنید، آن هم با ترک مباحات، تمام آن چه که شرط صحت روزه است و ترکش و امساکش واجب است و روزه با او باطل میشود جزو مباحات است ؛ چون خوردن، آشامیدن، امور جنسی و… معمولاجزء مباحات است، در میان باطل کنندگان روزه، بهجز یکی دو مورد همه از امور مباح به حساب میآیند. یکی از آنها مسئله کذب بر خدا و پیغمبر است چون دروغ حرام است و از گناهان کبیره به حساب میآید. اما دروغ بر خدا و پیغمبر و ائمه معصومین سلام الله علیهم اجمعین را جزو مفطرات آوردهاند؛ یعنی در کنار ترک مباحها و حلالها این حرام جزو مفطر قرار دارد.
کذب چون امر قبیحی است آنگاه که به خدا و رسول و ائمه نسبت داده میشود قبح آن بیشتر میشود و مفاسدی در او میدیده فلذا آنها را جزو مفطرات آورده و بقیه محرمات دیگر ولو جزو مفطرات نیستند ولی در عین حال در ماه رمضان انجام دادنش موجب زیادی عذاب و مسئولیت میشود چون حرمت زمان و مکان، عظمت و بزرگ بودن گناه را در بر دارد کما این که شما میبینید این حکم عقل است این احتیاجی به روایت هم ندارد؛ چون کیفیت اطاعت و عصیان به عقل است و عقل میگوید شما در زمان محترم اگر مخالفت خدا کردید عذابش بیشتر است،گناهش زیادتر است در مکان محترم گناه کردی عذابش بیشتر از جای غیرمحترم است و لذا در باب قتل نفس هم روایت دارد و هم فتواست که اگر کسی در ماههای حرام یا در حرم، کسی را بکشد (چه زمان چه مکان) علاوه از دیهای که بدهکار است یک سوم دیه هم بر آن اضافه میشود این برای احترام به حرم و برای احترام به ماههای حرام است. به هرحال در این ممسکات و چیزهایی که باید از آن امساک کرد و مفطر است، دروغ بستن به خداوند و پیغمبر است که مفطر میباشد، اما بقیه دروغها هم حرام و حرمتش در ماه مبارک رمضان اگر آدم مرتکب بشود بیشتر میشود. اصل دروغ خودش گناه است دروغ فی حد نفسه از محرمات الهی است و روایات هم در مذمت آن آوردیم. اما به هرحال محتوای دروغ تا دروغ فرق میکند گاهی محتوایش خیلی مفسده دارد گاهی محتوایش مفسده بسیار کمی دارد یا اصلا مفسدهای ندارد. اینها عذابش با هم فرق میکند.
دروغی که مفسده اش زیاد باشد دروغی که جامعه را به بدبختی بکشاند دروغی که فشار بر جامعه بیاورد با دروغ بخواهم اعمال قدرت و ریاست کنم، یا دروغ به دین ببندم برای این که ریاست خودم بماند مسلم است که این فرق میکند. در روایت دارد که بوی بد یک دروغ تا آسمان هفتم میرود همه جا را میگیرد اصلا سراسر زمین را میگیرد و همه از این دروغ متنفرند همه ضرر میبینند خوب آن جا معصیتش بیشتر است ولی اصل دروغ فی حد نفسه خودش حرام است و روایات راجع به آن آمده که بعضی از این روایات یا عمده اش را مرحوم کلینی در کافی در باب الکذب نقل کرده و روایاتش هم مورد قبول دیگران است. یکی از روایاتی که راجع به دروغ آمده، این روایت است که امام باقر(سلام الله علیه) میفرماید: «ان الله عز و جل جعل للشر اقفالاً و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شر من الشراب» ؛ امام باقر العلوم(سلام الله علیه) دریای علم اهل بیت میفرماید خداوند برای بدیها قفلها قرار داده، در هرحال شراب کلید آن قفلهاست و دروغ بدتر از آن است یعنی این دیگر کلید حسابی است، چون شراب خور هم میتواند شراب بخورد ولی با دروغ نگذارد شراب خوری اش معلوم بشود میگوید نه من شراب نخوردم، دروغ که استخوان ندارد در گلو گیر کند، این که میگوید شراب کلید آن قفلهاست یعنی آدم با شراب مرتکب بسیاری از معاصی میشود وقتی مست شد. ولی دروغ از آن بدتر است چون هرگونه معصیتی هر جنایتی، هر ظلمی هر ستمی آدم میتواند بکند و با دروغ آن را جبران کند و وای به حال آن جامعهای که گرفتار دروغ شده باشد و گرفتار دروغ بشود و با دروغ بخواهد آن جامعه اداره بشود که آن جا دروغ گویان نه دنیا دارند و نه آخرت آن طفلکهایی هم که به آن دروغها اعتماد میکنند دنیایشان از بین رفته است چون خیال کرده این راست گفته است رویش برنامه ریزی میکند بعد معلوم میشود که نه، اصلا دروغ است. دروغ به خلاف طبیعت و سرشت انسان است.
در سراسر جهان هستی قانون صداقت و صراحت و حقیقت جاری است. هر چند به حسب ظاهر در عالم هستی تضادها و تعارضهایی دیده میشود ولی دروغ و خیانت در طبیعت اصلا وجود ندارد. اصولا حقایق ناب را در طبیعت و هستی باید جستجو کرد و از زبان آفرینش باید شنید. مگر جز این است که تمام قوانین علمی و فلسفی برداشتی است نسبی از جهان هستی و قوانین حاکم بر آن و طالبان حقیقت همه و همه در اسرار هستی میاندیشند و از آن الهام میگیرند و جز با هستی و قوانین حاکم بر آن سروکاری ندارند؟
خلاصه کلام آنکه بنای خلقت و طبیعت بر حقیقت و راستی استوار است، لکن این انسان ظالم و ستمکار است که حق را با باطل به هم آمیخته و آن را وارونه جلوه میدهد، زیرا باطل محض را نمیشود به مردم ارائه داد که طبع حقیقت جوی مردم خود به خود آن را دفع میکند.
خداوند سبحان چه با زبان تکوین و چه با زبان تشریع با صداقت و راستی با بندگانش سخن میگوید و میفرماید که صداقت برای شما بهتر است.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
[۱]. ۱۰۵ نحل.
[۲] . بحار الانوار، ج۶۹، ص ۲۶۳٫
[۳] .نهج البلاغه، خطبه ۸۴٫
[۴] . بحار الانوار، ج ۱۱۰، ص ۸۰٫٫
[۵] . بحار الانوار چاپ بیروت، ج ۶۹ / ص۲۴۷٫
[۶] . بحار الانوار، ج۷۵، ص ۲۲۹٫
[۷] . مستدرک الوسائل، ج ۲/ ص۱۰۰ ؛ سفینه البحار، ج ۲ /ص۴۷۴ ؛ جامع السعادات، ج۲/ص۳۲۲٫
محمد علی سبحانی، سفیر ایران در لبنان در زمان دولت اصلاحات و سفیر پیشین ایران در اردن، در گفتوگویی با سایت جماران به بررسی وضعیت چالشها بین اسرائیل و فلسطینیان در زمان انقلاب اسلامی ایران و نیز در شرایط فعلی پرداخته است. او هدف امام خمینی از اعلام روز قدس به عنوان نماد حمایت از فلسطین را آگاهی بخشی می داند و میگوید: امام می دانست چشم اسفندیار همه ستمگران و قدرتمدارانی که به مردم ظلم می کنند، همین آگاهی بخشی است. اگر مردم آگاه بشوند نه حکومت ها می توانند آنها را دور بزنند و به هدفهایشان برسند و نه اشغالگران می توانند به راحتی کار خود را ادامه دهند.
مشروح این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی و مطرح شدن روز قدس از سوی امام، مناسبات منطقه خاورمیانه به خصوص رابطه اسرائیل با دول عربی و فلسطین چگونه بود؟
همزمان با پایان جنگ جهانی دوم تغییرات گسترده ای در سطح منطقه رخ می دهد و دولت اسرائیلی تشکیل می شود. اگر بخواهیم پیش از آن را هم بررسی کنیم باید گفت پایه اصلی تشکیل دولت اسرائیل قرارداد سایکس – پیکو است که در پایان جنگ اول جهانی و پس از شکست دولت عثمانی و از دست دادن مستعمراتش به وجود می آید. از روزی که دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تشکیل می شود، همواره مقاومت در مقابل این اشغال از سوی مسلمانان وجود داشته است. هر چند باید گفت بخشی از مردم فلسطین قدیم، یهودی بودند و این بخش کوچک نسبت به مسلمین، با تشکیل یک دولت ایدئولوژیک تحت حمایت نیروهای خارجی سبب اخراج بخش گسترده ای از مردم و اشغال سرزمین های فلسطین شدند. از سال ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ کشمکش ها در مقابل اشغالگران ادامه داشت که از یک طرف فلسطینیان مخالف بودند و مبارزه می کردند و از طرف دیگر دولتهای عربی به عنوان اینکه یک بخش از سرزمین های عربی به اشغال در آمده، عکس العمل نشان دادند. در واقع بار حقوقی واژه اشغال از همان سال ۱۹۴۸ به دلیل تعداد کم یهودیان فلسطینی الاصل و مهاجرین یهودی زیادی که از سرزمین های مختلف جهان وارد منطقه شدند و در خانه هایی که فلسطینی ها را از آنها با زور و جنگ بیرون و اخراج کرده بودند سکنی دادند، بر این سرزمین و این واقعه اطلاق گردید. این اتفاق عکس العمل های گسترده ای را به وجود آورد که محصول آن هم مبارزات چریکی بود و هم جنگ هایی که بین اعراب و اسرائیل رخ داد. پس از جنگی که در سال ۱۹۶۷ میان اعراب و اسرائیل در گرفت و نتیجه ای جز شکست اعراب و اشغال کرانه غربی رود اردن و بیت المقدس به عنوان مهمترین بخش سرزمین های فلسطینی نداشت ، اسرائیل این مناطق را به سرزمین های خود ملحق کرد و دور تازه ای از مهاجرت و شهرک سازی را آغاز و موضوع جدیدی را وارد تحولات منطقه نمود.
امام (ره) در سالهای پیش از انقلاب اسلامی چه موضعی را اتخاذ کرده بودند و قدس در اندیشه ایشان چه جایگاهی داشت؟
تا قبل از سال ۱۹۶۷ تمامی آزادگان جهان با اشغال فلسطین به عنوان یک سرزمین مشکل داشتند. از ۱۹۶۷ اتفاق مهمی که رخ داد این بود که شهر بیت المقدس و مسجد الاقصی به اشغال یهودی ها در آمد و این موضوع به گونه ای ایدئولوژیک شد و مسلمانان خصوصا رهبران اسلامی در مورد این موضوع عکس العمل نشان دادند. شما اگر در سندهایی که وجود دارد بررسی و پیگیری کنید خواهید دید که امام در همان زمان با اینکه یک روحانی در قم بودند و جزو مراجع به حساب نمی آمدند، عکس العمل نشان می دهند. این عکس العمل به دلیل آنکه در مورد اشغال بیت المقدس به عنوان اولین قبله و دومین مسجد مقدس و مورد احترام مسلمانان و محلی است که پیامبر از آنجا معراج کرد، برای مسلمانان بسیار با اهمیت است. از آن زمان مسائل فلسطین و اسرائیل وارد یک فاز جدید شد. نه فقط اعراب پشت این قضیه بودند بلکه مسلمانان هم وارد صحنه شدند و یک سازماندهی بر علیه اسرائیل ایجاد کردند و سازمان کنفرانس اسلامی هم به مناسبت دفاع از قدس، در یک جریان یک آتش سوزی که گفته شد ساختگی بوده و اسرائیلی ها برای از بین بردن مسجد الاقصی انجام داده بودند، تاسیس می شود. در زمان کنونی هم تخریب مسجد الاقصی هدف اسرائیل است خصوصا با حفاری هایی که زیر این مسجد انجام می شود. مطالعات فلسطینی ها، کمیته های صلح و موسسه بین المللی قدس که اعضایی از کشورهای مختلف در آن حضور دارند، حاکی از آن است که اسرائیلی ها همچنان به دنبال این هستند که مسجد الاقصی را در یک حادثه نابود کنند؛ چون در فشارهای حاضر نمی توانند به طور عادی آن را از بین ببرند. ببینید! حدود ۱۲ سال پس از ماجرای اشغال مسجد الاقصی انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. در این ۱۲ سال و حتی قبل از آن شما بیانیه هایی از امام در این مورد ملاحظه می کنید. این مسائل یکی از دغدغه های ذهنی امام بود که در سخنرانی ها و بیانیه های خاص این مورد را مرتب مطرح می کرد. لذا می توانیم این را بگوییم که امام با اشغال بیت المقدس در همان زمانی که مبارزه علیه شاه را علنی کرده بود – امام آن وقت در نجف حضور داشتند – بر ضد اسرائیل بیانیه می دهند. حتی زمانی که مبارزین فلسطینی، ایرانی و عرب خدمت امام می روند، ایشان به جهت حمایت مالی و معنوی از این مساله فتوا می دهند و مردم را تشویق و تحریک می نمایند.
بعد از وقوع انقلاب اسلامی چه دلایلی وجود دارد که در همان ماههای ابتدایی پیروزی، امام آخرین جمعه ماه رمضان را به عنوان روز قدس مشخص می کنند؟
ببینید! امام معتقد بود که آگاهی های مردمی باعث می شود که بقیه مردم منطقه هم نسبت به این موضوع توجه پیدا کنند و به نوعی ظلم ستیزی در منطقه را به دنبال انقلاب اسلامی پیش بینی می کردند. با نگاه به این مطلب باید گفت امام که زمانی یک قلم داشت و یک ورق کاغذ و بیانیه می نوشت، فتوا می داد و حرف می زد حالا که یک کشور با این درجه اهمیت به دلیل پیروزی انقلاب اسلامی در اختیار دارد و شرایط جدیدی به وجود آمده و می توان در جهت دفاع از قدس و مردم فلسطین حرف زد، چرا حالا اقدامی صورت ندهند. اگر شما خودتان را بگذارید جای امام با آن پیشینه و دغدغه، طبیعی بود که امام به این موضوع توجه خاصی داشته باشد. نکته بعدی از آنجا ناشی می شود که امام اعتماد عجیبی به مردم در منطقه خاورمیانه داشتند. این روزها هم می بینیم تنها نیرویی که توانسته این طور شرایط را در منطقه تحت تاثیر قرار دهد، همین مردم هستند. اگر دقت کنید امام از جهات مختلفی حرکتش با حرکات اخیر شباهت دارد. از سوی دیگر امام در حرکت خود هیچ اعتمادی به نیروهای مسلح نداشتند. معتقد بودند که مردم باید با دست خالی به میدان بیایند و می توانند به نتیجه برسند. این طرز تفکر امام بود که ملتها وقتی بیدار شوند، می توانند دولتها را به گام برداشتن در راه صحیح وادار نمایند. اصلا ظهور جمال عبدالناصر در مصر محصول این تفکر است. پیروزی عبدالناصر – این پیروزی که می گویم منظور کودتایی است که بر علیه حکومت پادشاهی مصر انجام داد – و اقبال کم نظیر مردم عرب به وی، محصول همین سرخوردگی بود که از اشغال فلسطین توسط اسرائیل به وجود آمد و در جهان عرب و منطقه خاورمیانه موضوع اول و اساسی بود. البته هنوز هم این مساله، موضوع مهمی است و تا زمانی که این اشغال پا بر جاست به دلیل هیجانات موجود، خود به خود مانع از یک نظم و آرامش در کل منطقه خواهد شد. البته به نظر می رسد اولویت حرکت مردمی در آن زمان موضوع فلسطین و بیت المقدس بود که کل مسلمانان را به این موضوع وصل می کرد اما امروز مسئله بین مردم و دولتهاست. مردم علت عدم موفقیت خود را دولتها می دانند و می گویند تا این دولتهای غیر پاسخگو هستند، تا این دولتهایی که یک نفر یا حزب تصمیم می گیرد و اقدام می کند و مردم هیچ نقشی ندارند، ما نمی توانیم توسعه پیدا کنیم و اسرائیل را کنار بزنیم و حرکت و ابتکاری داشته باشیم. بنابراین مردم تغییر موضع دادند. این تغییرات نتیجه یک دوره طولانی سرخوردگی از حرکتهای دولتهای عربی است که نتوانستند نه در جنگ و نه در صلحی که انجام دادند به نتیجه ای برسند. مثلا مصر از صلح چه سودی برد؟ آیا توانست توسعه ایجاد کند؟ آیا توانست فقر را از بین ببرد؟ بیکاری را از بین ببرد؟ آیا توانست مشکلات مردم را از بین ببرد و از همه مهمتر آیا توانست اسرائیل را سر جای خود بنشاند؟ پاسخ منفی است و بنابراین می بینیم اتفاقات و این حرکاتی که اخیرا وجود دارد به آن سرخوردگی ها و شرایط قبلی هم بر می گردد. در ایران هم پیش از انقلاب دغدغه مردم واقعا مساله استعمار و دفاع آمریکا از اسرائیل بود. آن روز هر کس با اسرائیل مخالفت می کرد حکومت شاه حتی قبل از اینکه با خودش مخالفتی صورت گیرد، به شدت برخورد می کرد. بنابراین برداشت من این است امام فکر می کرد اگر قرار باشد اسرائیل زیر فشار قرار گیرد تا حق و حقوق مردم فلسطین داده شود و بیت المقدس آزاد گردد، باید مردم آگاهی پیدا کنند و به صحنه وارد شوند. امام واقعا اعتمادی به هیچ یک از دولتهای عربی برای آزاد کردن بیت المقدس نداشت و من امروز به شما می گویم که این حرکت مردمی که آغاز شده است می تواند بیت المقدس را آزاد کند و قدس را نجات دهد. من معتقد هستم که امام یک برداشت دقیقی از تحولات منطقه داشت. امام می دانست که این دولتها بیش از اینکه برای موضوع فلسطین کار و برای آزاد کردن بیت المقدس حرکت کنند، این مغازه دو نبشی بود که برای حفظ و تقویت موقعیت خود در میان مردم عرب ایجاد کردند. شما الان در سوریه ببینید ۴۸ سال حزب بعث مدعی مبارزه با اسرائیل است و واقعا هم یک سیاست خارجی بسیار فعال بر علیه اسرائیل را سامان داد و نیروهای فلسطینی را در خودش میزبانی کرد. اما امروز مردم در مقابل این دولت ایستاده اند. به خاطر اینکه آنها با مردم صداقت نداشتند و آن چه مردم برای زندگی اولیه خود نیاز دارند در اختیارشان نگذاشتند و سوال های آنان را پاسخ ندادند. مخصوصا اینکه به مردم می گویند ما با اسرائیل در مبارزه هستیم و باید سختی بکشیم اما می بینیم در اطرافشان فساد بیداد می کند. آنها توقع دارند مردم فقیر حاشیه نشین شهرها – کپرنشین ها – بروند مبارزه کنند اما کسانی که در راس حکومت قرار دارند بنشینند و با اسرائیل تفاهم کنند تا سر همین مردم را بِبُرَند! همین الان خیلی از این دولتهای عربی که تحت تاثیر جنبش های مردمی قرار گرفتند دنبال این هستند که با اسرائیل و آمریکا سازش و مردم را از صحنه دور نمایند. امام طرز فکرش این بود که مردم باید آگاه شوند و این آگاهی است که می تواند یک حرکتی ایجاد نماید. جالب است عده ای می گویند امام دنبال این بود که بعضی از دولتهای منطقه را ساقط کند که من به هیچ وجه به این حرف اعتقاد ندارم. امام معتقد به دخالت در امور کشورها نبود بلکه بیشتر دنبال آگاهی بخشی بود. از مفهوم صدور انقلاب هم وقتی برداشت های اشتباه شد، امام بارها راجع به آن توضیح داد و گفت منظور من از صدور انقلاب این است که مردم آگاهی پیدا کنند؛ همان گونه که مردم ایران آگاهی پیدا کردند که حکومت شاه یکی از پشتیبانان اسرائیل است که بیت المقدس را اشغال و حق فلسطینی ها را ضایع کرده است. منظور امام از اعلام روز قدس در حقیقت این بود که مسیر آگاهی بخشی در سطح جامعه مسلمانان را در کشورهای اسلامی و عربی عمومی تر کند. اعلام روز قدس نیز با استقبال نسبتا قابل توجهی از طرف کشورهای اسلامی صورت پذیرفت. این موضوع باعث شد در این کشورها مراسم و تظاهراتی انجام شود و این حضور و توجه مردمی به هر صورت این آگاهی ها را افزایش داد. روز قدس را به نظر من امام برای افزایش آگاهی های مردمی به حقوق خودشان و شرایطی که آمریکا و اسرائیل به طور مشخص رژیم اشغالگر در منطقه خاورمیانه ایجاد کرده بود انجام دادند.
امام از همان سالهای پیش از انقلاب اسلامی در صحبت ها، بیانیه ها و سخنرانی های خود بر این نکته تاکید می کنند که دول عربی باید با همدیگر متحد باشند و در مسیر این اتحاد می توان اسرائیل را از بین برد. حتی مداوم به سران عربی تذکر می دهند. اما گویا در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی و پس از جنگ ۱۹۶۷، روی کار آمدن افرادی چون سادات و طرح هایی چون طرح صلح سادات – فهد، امام از سران دول عربی ناامید می شوند و به آگاهی بخشی می پردازند و به حرکات مردمی دل می بندند.
برداشت شما کاملا درست است به علاوه اینکه امام کاملا می دانست حتی اگر دولتها هم بخواهند کاری انجام دهند باید افکار عمومی را پشت سر خود داشته باشند؛ حالا حتی اگر بگوییم امام از بعضی از این دولتها هم ناامید نبودند. به هر صورت نقطه ضعف مهم شرایط گذشته این بود که همه چیز در دست احزاب و گروه های مسلح فلسطینی یا دست دولتها بود و هیچ کار مفیدی انجام نمی شد. من به عنوان کسی که سی سال است جریانات فلسطین را پیگیری می نمایم معتقدم انتفاضه مردمی فلسطین واقعا تحت تاثیر نگاه امام – که در پیام خود به حج سال ۶۶ نیز بیان نمودند – رخ داد و جریانات مردمی در فلسطین شکل گرفت. دیدیم در انتفاضه اول و دوم که مردم با دست خالی و سنگ آمدند، چه تاثیر گسترده ای داشت و توجه مردم جهان را به این مسائل جلب کرد. تا آن زمان مردم دنیا و کشورهای عضو سازمان ملل هیچ حقی برای فلسطینی ها قائل نبودند ولی بعد از آن جهانیان به حق مردم فلسطین توجه پیدا می کنند. همین تقاضایی که آقای محمود عباس برای به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک دولت مستقل به سازمان ملل داد، با اینکه در شورای امنیت به احتمال فراوان توسط آمریکا وتو می شود، اما مرحله قبل از آن در مجمع عمومی، بسیار محتمل است که رای بیاورد. تا همین چند روز پیش که من پیگیر بودم ۱۲۰ کشور از این طرح آقای محمود عباس حمایت کرده اند. این نشان می دهد فلسطینی ها هر چند کماکان مظلوم هستند اما دیگر تنها نیستند. نقش افکار عمومی، نقش آگاهی بخشی و نقش حضور مردمی در صحنه ها موضوعاتی است که معتقدم اعلام روز قدس توسط امام نیز در این راستا انجام شد و تاثیرگذار بود. البته نمی گویم که همه این تحولات مربوط می شود به انقلاب ایران و امام خمینی ولیکن معتقدم در مقیاس و جایگاه خود تاثیر بسیار عظیم و گسترده ای داشته اما خوب بقیه نیروها هم وجود داشتند. نیروهای قومی، نیروهای ملی و نیروهای حزبی فلسطینی به هر حال جایگاه خاص خود را داشته اند. اما باز هم تاکید می کنم حرکت امام در این راستا و بسیار تاثیرگذار است.
حالا که به این جای بحث رسیدیم لطفا ارزیابی خود را از آخرین تحولات فلسطین و آینده این تحولات بفرمایید.
اتفاقا اجازه دهید من راجع به همین حرکت های مردمی و نقش آن در تحولات اخیر سیاسی منطقه بگویم. مساله فلسطین تا قبل از این تحولات مردمی در یک بن بست کامل بود. مشکل هم از خود فلسطینی ها ناشی می شد. اینها تبدیل شده بودند به دو دولت. یک دولت گروه حماس و نیروهای مقاومت که در غزه دولت تشکیل داده بودند، یک دولت هم به ریاست محمود عباس در کرانه غربی رود اردن. هیچ حرکتی و ابتکاری با وجود این اختلاف امکان پذیر نبود. خوب این تحولات اخیر به نظر من باعث شد یک جوشش و جنبشی مبتنی بر آگاهی در تمام کشورهای عربی رخ دهد. این جنبش مبتنی بر آگاهی بدون استثنا کشورهای عربی را تحت تاثیر قرار داد. شما در طول این هفت ماه یک کشور عربی را سراغ ندارید که در آن اعتراضی رخ نداده باشد. این اعتراضات سابقه ای هم نداشته است. هر کشوری هم با توجه به شرایط خودش عکس العمل نشان داد. یک جایی مثل قطر که ۸۰۰ هزار دلار درآمد سرانه و جمعیت کمی دارند، مردم راضی هستند و دولت هم مشغول انجام اصلاحاتی است. اعتراضات در حد اساتید و به صورت ساده برگزار می شود. یا در کویت باز هم اصلاحات در حال انجام است و مردم مشکلات اقتصادی کم تری دارند و دولت هم شروع می کند به توزیع پول در سطح گسترده و کلان. اما کشورهایی مثل مصر و سوریه اصلا چنین امکانی ندارند. مصر سالانه ۲، ۳ میلیارد دلار از کشورهای غربی به ویژه آمریکا کمک می گیرد. کشوری که جمعیت زیادی دارد و سطح سواد و مطالبات مردمی در آن فوق العاده بالا است. وقتی یک جنبش این چنینی رخ می دهد، دولت دیگر توان پاسخگویی به مطالبات گسترده را ندارد و این است که به سرعت تحولی اساسی رخ می دهد. در سوریه هم ما با همین شرایط مواجه هستیم. در حقیقت الان دولت سوریه هیچ حرف یا طرحی برای گفتن به مردم خود ندارد. آخرین رقم اعلام شده در مورد کشته شدگان سوریه ۲۸۵۰ نفر است. شما عکس العمل دولت سوریه را مقایسه کنید با کشوری مثل کویت؛ طبیعی است همه چیز در سوریه به بن بست می رسد و در کویت برعکس. این آگاهی بخشی به فلسطین هم رسیده است. با اینکه در سال ۲۰۰۶ انتخابات آزاد در فلسطین صورت گرفت و حماس در آن انتخابات پیروز گشت ولی در این سالها مردم به شدت از این اختلاف و دوگانگی ناراضی و معتقد هستند این موضوع باعث شده تا اسرائیل بتواند از این شرایط سوء استفاده کند. این طرز فکر در نتیجه آگاهی به دست آمد. اگر این تحولات ۱۰ سال پیش اتفاق می افتاد مردم به این سرعت به این نقطه نظر پیشرفته نمی رسیدند. مردم فلسطین به این آگاهی رسیده اند که رهبران طرفهای درگیر بر سر مسائل حاشیه ای دچار تنش هستند و این درگیری منجر شده که مردم فلسطین ضرر کنند. اگر کسی از کرانه غربی می خواهد برود غزه با ترس و لرز این کار را می کند یا برعکس. دشمن اصلی آنها اشغالگر اسرائیلی است ولیکن حساسیت ها، دغدغه ها و درگیری ها در درون گروه های فلسطینی ادامه دارد و این نکته ای است که مردم فلسطین نمی پسندیدند. این موضوعی است که کمتر در بحث ها به آن توجه شده. مردم فلسطین با تظاهرات و حضور گسترده در خیابان های غزه و کرانه باختری خواستند که آقای محمود عباس و آقای خالد مشعل در قاهره با هم دیدار کنند. رهبران فلسطینی هم عاقلانه رفتار کردند و به سرعت مطالبات مردم را پاسخ دادند. خالد مشعل در یک سخنرانی در قاهره اعلام کرد که ما به وحدت میان گروه های فلسطینی پایبند هستیم. باید همه موسسات، سیستم ها و روش ها یکی شود. ما یک واقعیت و هویت مشترک هستیم و از هم جدا نیستیم. محمود عباس هم حرف هایی شبیه همین زد و امروز می بینیم که محمود عباس تقاضای خود را در سازمان ملل مطرح می نماید و ۱۲۰ کشور هم بلافاصله از تقاضای فلسطینی ها حمایت می کنند. یعنی اگر تا دیروز محمود عباس حرفی را مطرح می کرد، پشتوانه کامل فلسطینی را نداشت اما امروز این پشتوانه وجود دارد. لذا معتقد هستم که شرایط سیاسی در فلسطین رو به جلو است. هر چند مشکلات و موانع هنوز وجود دارد اما اراده ای بین فتح و حماس و مردمان فلسطین چه در غزه چه در کرانه غربی، به وجود آمده تا از شرایط تلخ گذشته عبور کنند. اکنون چهار سال است فلسطین به فلسطین ۱ و ۲ تقسیم شده ولی به نظر می رسد رهبران دو طرف مصمم هستند از این شرایط گذر نمایند و وارد مرحله جدیدی از مطالبات بر حق خود شوند.
به عنوان سوال آخر و با توجه به مطالبی که بیان کردید، تفاوت روز قدس از سال ۵۸ تا ۹۰ را در چه می بینید؟
روز قدس از ۵۸ تا ۹۰ از نظر ماهیتی تغییری نکرده است. من معتقدم ماهیت حرکتی که امام کرد و روز قدس را به عنوان نماد حمایت از فلسطینی ها مطرح نمود حرکت آگاهی بخشی بود. امام می دانست چشم اسفندیار همه ستمگران و قدرتمدارانی که به مردم ظلم می کنند، همین آگاهی بخشی است. اگر مردم آگاه بشوند نه حکومت ها می توانند آنها را دور بزنند و به هدفهایشان برسند و نه اشغالگران می توانند به راحتی کار خود را ادامه دهند. البته واقعیت اشغالگری، واقعیت تلخی است که وجود دارد. اما راه حلی که امام داد به نظر من بهترین راه حل و آن آگاه شدن مردم بود و این مساله امروز نشان داده شده است. اجازه دهید باز هم تاکید کنم دولت های عربی که به دنبال اخراج اسرائیل بودند متاسفانه تا الان موفق نشده اند. این موفق نشدن هم از آنجا ناشی می گردد که علت اصلی روی کار آمدن دولت های کنونی عرب و رهبرانشان این بود که با اسرائیل مخالفت و مبارزه می کردند. این دولتها یا صادقانه کار کردند و شکست خوردند یا اینکه اصلا به معامله گری پرداختند و به جای مبارزه با اسرائیل، در اندیشه حفظ خود بودند. مساله فلسطین هم تبدیل شد به موضوعی که عربها فقط می توانستند بیانیه صادر کنند! دموکراسی هم در این کشورها نبود که کسی حرفی بزند. اگر در کشوری مثل سوریه هم کلامی علیه اسرائیل گفته می شد باید از بخش امنیت آن کشور در یکی دو روزنامه دولتی انجام می گرفت. مطالعات عمیقی در این کشورها در مورد اینکه چگونه مردم فلسطین می توانند اعاده حق نمایند، صورت نمی گرفت. مردم هم نقشی پیدا نمی کردند. اما در محیط های دموکراتیک موضوع کاملا فرق می کند. پیش بینی من این است اگر در این کشورهای اقتدارگرای دیکتاتور عربی، مردم سالاری جایی پیدا کند و نهادهای دموکراتیک در سوریه، اردن، مصر، تونس، یمن و … شکل گیرد، آن وقت جا برای اسرائیل – برای یک رژیمی که می خواهد حق کشی، ظلم و جنایت کند – بسیار تنگ خواهد شد. من هیچ گونه شکی ندارم که اسرائیل نگران ترین دولت از تحولات رخ داده در منطقه است. در مصر به محض تغییرات شما ملاحظه می کنید که مرز رفح باز می شود. مصر که خود این مرز را بسته بود تبدیل می شود به جایگاه و پایگاهی برای مردم و مبارزین فلسطینی. حتی اکنون قاهره به پایگاه و مکانی برای بیان نظرات انقلابیون، مبارزین و روشنفکران عرب نیز تبدیل شده است. در گذشته چنین اتفاقی نمی توانست رخ دهد. شما می بینید همین تحولات آگاهی بخشی مردمی به سطح خود دولت اسرائیل هم کشیده شده و خود اسرائیل را هم در مقابل سوالاتی که مخالفینش دارند قرار داده است. به هر صورت در اسرائیل هم کسانی هستند که به حاکمان صهیونیست معترضند که چرا ما را آوردید به جایی که امنیت نداشته باشیم و هر دقیقه ممکن است مشکلی به وجود آید. می خواهم عرض کنم در یک محیط دموکراتیک که در کل منطقه به وجود خواهد آمد همراه با همین نگرش هایی که بر اثر آزادی بیش از پیش در مردم وجود دارد، اسرائیل هر روز به طرف ضعف خواهد رفت و امیدواریم که روزی حق فلسطین به طور کامل داده شود و فلسطینی ها که اکثریت مردم آن سرزمین را تشکیل می دهند بر سرزمین خودشان حاکم گردند و ما با چشمان خود این پیش بینی امام را ببینیم.
ندای سبز آزادی: سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی با صدور بیانیه ای برای گرامیداشت روز قدس و دعوت به الله اکبر شبانه در شامگاه پنجشنبه سوم شهریورماه، تاکید کرد: «استفاده ابزاری رژیمهای به اصطلاح «مستقل» اما دیکتاتور از ملتهای مظلوم دیگر از جمله ملت فلسطین امری جدید نیست ودر جهان سوم بخصوص خاورمیانه سابقهای طولانی دارد. میتوان هم با استبداد دینی داخلی مخالف بود و هم از غزه و لبنان قهرمان دربرابر اشغالگری، سرکوب و تجاوز صهیونیستها حمایت کرد. این دو موضع نه تنها متناقض نیستند بلکه لازم و ملزوم یکدیگرند. این حکومتهای استبدادی هستند که در قبال حمایت از ملت فلسطین دچار تناقضند. آنان در خارج شعار آزادی و عدالت و حاکمیت شهروندان بر سرنوشت خویش میدهند اما همزمان در داخل آزادی و ازادیخواهان را سرکوب و حقوق ملت خود را به رسمیت نمیشناسند. همچنان که رژیم صهیونیستی نیز گرفتار همین منطق دوگانه و تناقض آلود است.»
این حزب اصلاح طلب همچنین به اقتدارگرایان حاکم توصیه کرد «از سرنوشت امثال قذافی درس بگیرند و دریابند که درآمد بادآورده نفت و سرکوب خشن معترضان پشتوانههای مطمئنی برای بقا نیستند و به آنان مشفقانه نصیحت می کنیم رمز بقای حکومتها را در احترام به حقوق حقه ملت و رعایت اصول آزادی ، عدالت ، انصاف و عمل به قواعد و سازوکارهای حکمرانی خوب ودموکراتیک بیابند و بدانند تنها در صورتی می توانند به طورمؤثر و واقعی در مقابل رژیم اشغالگر و متجاوز صهیونیستی از حقوق ملت فلسطین دفاع کنند که ابتدا و پیش از آن حقوق ملت خویش را به رسمیت بشناسند و رعایت کنند.»
به گزارش امروز متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
روز جهانی قدس، را گرامی میداریم
سالروزها و آیین ها، مناسکی جمعی هستند که کارکردهای گوناگونی دارند. برخی از آنها صرفاً ناظر به گذشته بوده و خاطره جمعی اقوام یا ملتها را در بزرگداشت و ستایش رخدادهای بزرگ شادمانه یا سوگ وارانه گذشته بر میانگیزند و برخی معطوف به آینده هستند و جوامع و ملتها را در سمت و سوی مبارزه برای دستیابی به یک آرمان بزرگ ملی، مذهبی و … به حرکت درمیآورند. روز قدس که به ابتکار مرجع فقید آیت الله العظمی منتظری و تأیید بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی بنا نهاده شد از جمله سالروزهایی است که حقوق از دست رفته و غارت شده ملتی مظلوم و ستمدیده را به وجدان بشری یادآور میشود. هر ساله در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان مسلمانان جهان بل انسانهای آزاده در نقاط مختلف جهان با گرامی داشت این روز، تروریسم، تجاوز و اشغال سرزمین فلسطین به دست صهیونیستها و استمرار و گسترش این تجاوز و اشغالگری را طی چند دهه گذشته به یاد میآورند و عهد و پیمان انسانی و اسلامی خویش را با مردم مظلوم فلسطین برای رهایی سرزمینشان از چنگال اشغالگران صهیونیست اعلام میدارند.
روز جهانی قدس روز حمایت از ملتی مظلوم است که اکنون بیش از شصت سال است به طور مداوم آوارگی، شکنجه، ترور، حملات وحشیانه و کشتارهای جمعی را تجربه میکند. روز اعلام بیزاری از رژیمی است که در کارنامه خود جز اشغال، ترور، نقض پیمانهای جهانی و معاهدات بین المللی و پایمال کردن حقوق بشر در سرزمین های فلسطین و اسلامی ندارد. بیزاری از رژیمی است که اساس آن بر نسل کشی و قتل عامهایی نظیر صبرا و شتیلا ، تل زعتر و دیریاسین و…بنا نهاده شده است.
امسال در شرایطی به استقبال روز قدس میرویم که چهره منطقه با آن چه در قدس گذشته داشت به کلی متفاوت شده است. اکنون منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در حال پوست انداختن است. رژیمهای دیکتاتوری منطقه با خیزش عمومی ملتهای مسلمان، یکی پس از دیگری درحال سقوط هستند. دیروز مبارک و بن علی سقوط کردند، و امروز قذافی ، و فردا نیز بشار اسد و عبدالله صالح و هر دیکتاتور دیگری که تن به اصلاحات دموکراتیک به موقع ندهد و پیش از آن که دیر شود صدای مطالبات ملت خود را نشنود، سقوط خواهد کرد. بیداری و رستاخیز جاری خاورمیانه نوید بخش عصر تازهای نه تنها برای ملتهای منطقه بلکه برای خلق ستمدیده فلسطین است. باشکستن هر یک از حلقههای رژیمهای استبدادی منطقه یکی از حلقههای زنجیره سرکوبگری اسرائیل نیز سست و شکسته میشود. واقعیت این است که در طول شصت سال گذشته رژیم اشغالگر فلسطین و رژیمهای دیکتاتور عرب همواره بقای یکدیگر را تضمین کردهاند. از یک سو اسرائیل خود را تنها دموکراسی منطقه معرفی کرده و در پرتو چهره زشت دیکتاتورهای عرب در اذهان جهانیان با مظلومنمایی به جلب کمکهای اقتصادی، تسلیحاتی و سیاسی غرب میپرداخت و از سویی دیگر رژیمهای استبدادی و خودکامه جهان عرب حکمرانی امنیتی- پلیسی – نظامی و ایجاد خفقان و سانسور و سرکوب در داخل را با مواضع به اصطلاح ضد صهیونیستی خود توجیه میکردند. دیکتاتوری های منطقه، در حالیکه داعیه دفاع از حقوق مردم فلسطین را داشتند، ابتداییترین حقوق ملتهای خود را پایمال میکردند و به نام حکومتهای مستقل ضد صهیونیسم یا ضد امپریالیسم، عقبمانده ترین حکمرانیهای فردی، خاندانی، قبیلهای یا حزبی و ایدئولوژیک را به ملتهای خود تحمیل میکردند.
استفاده ابزاری رژیمهای استبدادی و نظامی در جهان اسلام و عرب از مسئله فلسطین امر تازهای نیست و عمری به درازای عمر رژیم صهیونیستی دارد. اخیراً یکی از وقیحانهترین اشکال این سوء استفاده را از سوی رژیم استبدادی سوریه شاهدبودیم که چگونه در روز زمین عدهای را به عنوان تظاهرات مردمی به بلندیهای جولان فرستاد تا با گلولههای صهیونیستهای جنایت پیشه کشته شوند تا شاید بتواند به قیمت خون این بیگناهان بی خبر، سرکوب وحشیانه و کشتار مردم خود را تحت الشعاع قرار داده و بر جنبش آزادیخواهی ملت مسلمان سوریه مهار بزند. اما اکنون با بیداری ملتهای منطقه نه تنها این شیوههای ضد مردمی کارآمدی خود را از دست میدهد بلکه با رجوع به تجربه شصت ساله، مردم مسلمان منطقه درمییابند که آزادی فلسطین و سرزمینهای عربی نظیر جولان از اشغال رژیم صهیونیستی بدون آزادی از بند رژیمهای استبدادی و ارتجاعی خود امکانپذیر نیست. تنها با سرنگونی این دیکتاتوریها و جایگزینی آن با همبستگی دولت – ملتها، امحاء سانسور، تجاوز و شکنجه، سلطه پلیسی – نظامی و حاکم شدن آزادی، دموکراسی، حقوق بشروعدالت است که می توان سرکوب، تجاوز و ستم رژیم اسرائیل را در جهان افشاء و ادامه آن را در منطقه به بن بست کشاند. اکنون تجربه تونس و مصر و یمن و بحرین و لیبی و سوریه به روشنی پایان دوران استفاده ابزاری رژیمهای سرکوبگر از مسئله فلسطین را در برابر چشمان همگان به تصویر کشیده است. دیگر نمیتوان فساد مالی محافل حکومتی را زیر عنوان کمک به محرومان فلسطین پنهان نمود و تقلبهای انتخاباتی رژیمهای رسماْ یا عملاْ تک حزبی، خانوادگی یا بلوکهای قدرت نظامی و امنیتی را با نقاب انقلابیگری و شعارهای ضد صهیونیستی ، ضد امپریالیستی یا ضد استکباری بزک و تبلیغ کرد. سقوط دیکتاوریها در کشورهای عرب و مسلمان منطقه، مردم مظلوم فلسطین را به استیفای حقوق تاریخی و غصب شده خود امیدوارتر و آنان را یک گام به آزادسازی سرزمینهای اشغالیشان نزدیکتر کرده است. تظاهرات اخیر ملت قهرمان از بند رسته مصر علیه جنایت جدید رژیم صهیونیستی که به عقب نشینی این رژیم از حمله به غزه و اعلام آتش بس انجامید، خود بهترین گواه بر این واقعیت غیرقابل انکار است.
حاکمان کشورما نیز باید از تحولات تاریخ کنونی و گذشته درسهای لازم و البته به موقع بگیرند. آوازه گری ، عوامفریبی واستفاده ابزاری از مسئله فلسطین در روز قدس نه گرهی از کار فروبسته اقتدارگرایان حاکم میگشاید و نه کمکی به ملت مظلوم فلسطین محسوب می شود. برخورد دوگانه و تبعیضآمیز با مسلمانان جهان، صداقت اقتدارگرایان حاکم را در ادعای حمایت از مظلومان و مسلمانان جهان به شدت زیر سؤال برده است. مردم ایران هنگامی که می بینند در رسانههای رسمی و حکومتی واقعیتهای سوریه کاملاْ وارونه بازنمایی میشود و کمترین اخباری از مظلومیت و کشتار هر روزه ملت مسلمان سوریه به دست رژیم بعثی و رهبری مستبد آن بشار اسد شنیده نمی شود، وقتی مشاهده میکنند حمله تانکهای رژیم سوریه به اردوگاه آورگان فلسطینی و کشتار فلسطینیان در لاذقیه در رسانههای رسمی ایران سانسور میشود، حق دارند که سردادن شعار روز قدس و تبلیغات حکومتی در دفاع از ملت فلسطین را نوعی بازی سیاسی با مصرف داخلی تلقی کنند.
روز جهانی قدس در اصل روزی مردمی است که همه انسانهای آزادیخواه و ستم ستیز در جهان و از جمله در ایران به طور خودجوش و با راهپیمایی های اعتراض آمیز، عزم و اراده خویش را مبنی بر بیزاری و مبارزه باستم و دفاع از عدالت به نمایش می گذارند و به فرموده امام آزادی علی(ع) : «کونوا للظالم خصماً و للمظلوم عوناً»، خصم ظالم و یار مظلوم باشند، اما حاکمان اقتدارگرا اکنون همین مراسم مردمی را نیز به نمایشی حکومتی تبدیل کرده اند. به همین دلیل است که در شعارها و قطعنامههای دولتی مراسم این روز بیش از دفاع و حمایت از حقوق ملت فلسطین، شاهد محکوم کردن اعتراضات ملت ایران و رهبران محبوب و مردمی جنبش سبز تحت عنوان درباری «فتنه» هستیم.
مابه اقتدارگرایان حاکم توصیه میکنیم از سرنوشت امثال قذافی درس بگیرند و دریابند که درآمد بادآورده نفت و سرکوب خشن معترضان پشتوانههای مطمئنی برای بقا نیستند و به آنان مشفقانه نصیحت می کنیم رمز بقای حکومتها را در احترام به حقوق حقه ملت و رعایت اصول آزادی ، عدالت ، انصاف و عمل به قواعد و سازوکارهای حکمرانی خوب ودموکراتیک بیابند و بدانند تنها در صورتی می توانند به طورمؤثر و واقعی در مقابل رژیم اشغالگر و متجاوز صهیونیستی از حقوق ملت فلسطین دفاع کنند که ابتدا و پیش از آن حقوق ملت خویش را به رسمیت بشناسند و رعایت کنند.
به ملت آزادیخواه و عدالت طلب ایران به خصوص جوانان نیز یادآور می شویم که در قبال معیار و رفتار دوگانه حاکمیت اقتدارگرا به موضع انفعالی نیفتند و بدانند که استفاده ابزاری رژیمهای به اصطلاح «مستقل» اما دیکتاتور از ملتهای مظلوم دیگر از جمله ملت فلسطین امری جدید نیست ودر جهان سوم بخصوص خاورمیانه سابقهای طولانی دارد. میتوان هم با استبداد دینی داخلی مخالف بود و هم از غزه و لبنان قهرمان دربرابر اشغالگری، سرکوب و تجاوز صهیونیستها حمایت کرد. این دو موضع نه تنها متناقض نیستند بلکه لازم و ملزوم یکدیگرند. این حکومتهای استبدادی هستند که در قبال حمایت از ملت فلسطین دچار تناقضند. آنان در خارج شعار آزادی و عدالت و حاکمیت شهروندان بر سرنوشت خویش میدهند اما همزمان در داخل آزادی و ازادیخواهان را سرکوب و حقوق ملت خود را به رسمیت نمیشناسند. همچنان که رژیم صهیونیستی نیز گرفتار همین منطق دوگانه و تناقض آلود است. این رژیم از یک سو شعار صلح میدهد و از سوی دیگر بر سر زنان و کودکان غزه بمب میریزد. شعار صلح میدهد و همچنان به تروریسم دولتی ادامه میدهد، از صلح دم میزند و سیاست آپارتاید و تبعیض نژادی و مذهبی را در سرزمینهای اشغالی استمرار میبخشد.
آزادی، دموکراسی، عدالت، صلح، نفی خشونت و رعایت حقوق متقابل بشری، سیاسی و بین المللی در مناسبات داخلی ملتها و دولتها از یک سو و روابط بین المللی از سویی دیگر یک مجموعه به هم پیوسته است که نمیتوان بدون یکی به دیگری رسید. اصل به هم پیوستگی حقوق، حق حیات،حق آزادی، حق امنیت، حق صلح… در همه جا چه در مسئله اسرائیلی – فلسطینی و چه در سطح واحدهای ملی صادق و حاکم است. اما بیش و پیش از هر موضوع هر فلسطینی و ایرانی می داند که حق را باید گرفت و برای گرفتن حق گریزی از مبارزه و پایداری نیست و به همین دلیل است که روز قدس روز تحرک دوباره مبارزه برای دستیابی به حق است، حق مظلوم در برابر ظالم.
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن گرامیداشت روز قدس در حمایت از ابتکار شورای هماهنگی راه سبز امید، از ملت ایران دعوت میکند در ساعت ۱۰ شامگاه پنجشنبه، سوم شهریور با سردادن فریاد الله اکبر در پشت بامها پشتیبانی خود از ملتهای مظلوم فلسطین و سوریه اعلام داشته و اعتراض خویش را به مواضع دوگانه و متظاهرانه استبداد طلبان حاکم در قبال مسئله فلسطین و خیزشهای آزادیخواهانه منطقه ابراز نمایند.
پیروز باد جنبش رهایی بخش مردم فلسطین
پیروز باد جنبش سبز ملت ایران
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران شاخه خارج کشور
سوم شهریور ۱۳۹۰
مهندس مهدی فیروزان، خواهرزاده و داماد امام موسی صدر، در گفت و گو با «آینده»، به خبر این سایت درباره شهادت امام موسی صدر واکنش نشان داد و گفت: ما این اطلاعات را هم در کنار اطلاعات متفاوت و متناقض دیگر، از سالها پیش داشته ایم و خود مقامات لیبیایی هم همین اطلاعات را در چارچوب دیگری به ما انتقال دادند. ما از این اطلاعات غفلت نمی کردیم، اما توجه زیادی هم به آن نمی کردیم.
وی با اشاره به اینکه در طول این سالها منابع مختلفی اطلاعات گوناگونی را درباره ادامه حیات یا شهادت امام موسی صدر به طرق گوناگون در اختیار ما قرار داده اند و ما آنها را با کمک کارشناسان مختلف امنیتی، اطلاعاتی، حقوقی، قضایی و… مورد بررسی قرار داده ایم، ادامه داد:
ما این اطلاعات را صرف نظر از منبعش و این که چه جهت گیری دارند، به دو دسته تقسیم کردیم: اطلاعاتی که ناشی از نقل قول است و اطلاعاتی که از شاهدان عینی به دست ما رسید تا بتوانیم معیاری به دست آوریم و بر برخی از آنها صحه بگذاریم و براساس آنها سیاستگذاری کنیم.
به عنوان نمونه آقای خلخالی از قول سعد مجبر (سفیر لیبی در ایران) نقل قولهایی از جلود درباره شهادت امام صدر داشت که ما برداشت کردیم حتما جلود هم از دفتر قذافی این اطلاعات را گرفته است و لذا آنها را تایید نکردیم.
پس خانواده امام موسی صدر بر چه اساسی اعتقاد دارد ایشان زنده هستند؟
اطلاعات ما از شاهدان عینی از زندانیان لیبیایی گرفته شده که تا کنون معارضان رژیم قذافی بوده اند و اکنون به شورای انقلابیون لیبی نزدیکند و طی این مدت فرار کرده یا آزاد شده اند و خبرهایشان را مستقیم و غیرمستقیم به ما یا وکلای ما رسانده اند که همه قائل به حیات ایشان هستند و یک منبع از اینها نداریم که گفته باشد فلان اتفاق منفی افتاده است.
بسیاری از آنها می گویند وقتی در زندان بوده اند، فردی را با مشخصات امام در حال نقل و انتقال در زندان دیده اند.
به غیر از زندانیان، دیگر چه به چه منابعی استناد کرده اید؟
منبع دیگر ما اطلاعات آقای خرم، کاردار ایران در لیبی (در اول انقلاب) است که دو سال تحقیقات کرد و حاصل تحقیقات خود را به امام خمینی(ره) داد و ما هم بعدا آن را منتشر کردیم. طبق این اطلاعات از قول شاهدان عینی که در قصر قذافی بودند، امام صدر در یکی از اتاقهای زیرین قصر قذافی زندانی بوده است.
همچنین به اظهارات کیسیا، مسوول سابق اطلاعات و امنیت لیبی (چیزی شبیه ساواک لیبی) اشاره می کرد. ایشان در سال ۱۹۸۷ بعد از اختلاف با قذافی به لندن فرار کرد و اطلاعاتی را منتشر کرد، مبنی بر این که امام صدر در زندانی در نزدیکی قصر قذافی است و این در الحیات و الشرق الاوسط و رسانه های لبنان چاپ شد. وقتی چنین مسوولی که در دستگاه قذافی بوده، چنین اطلاعاتی می دهد، من آن را کنار هر خبر دیگری بگذارم ترجیح می دهم. البته این فرد را بعدا عوامل قذافی به خاطر اطلاعاتی که منتشر کرد، سر به نیست کردند.
آخرین دلیل شما برای حیات امام صدر چیست؟
آخرین اخباری که می توان بر آن تکیه کرد، مربوط به ۱۰ سال قبل است. در سال ۲۰۰۲ حدود ۳۰۰ زندانی از لیبی آزاد شدند که کمترین آنها ۱۸ سال و بیشترین آنها ۳۰ سال در زندان بودند، لیبیایی و غیر لیبیایی. آنها می گفتند در ماه رمضان سال پیش از آن (۲۰۰۱) امام موسی صدر را در زندان ابوسلیم دیده و با او گفت و گو کردهاند. این زندان در ۱۲ کیلومتری طرابلس است. البته بعد از آن هم هیچ شاهد عینی نیامد بگوید مثلا امام صدر به صورت طبیعی فوت کرد.
درباره اظهارات نقل شده از سادات نظرتان چیست؟
رجال سیاسی جهان چون براساس مصالح و منافعشان صحبت می کنند، از نظر حقوقی قابل اتکا نیستند. چرا که خیلی دروغ می گویند و بعد از زوال حکومت دروغهایشان معلوم می شود. البته توجه به سخنانشان خوب است، اما اتکا به آنها خطاست؛ این همان مساله ای است که من در پاسخ به دوستان وزارت خارجه خودمان هم که خواستار گفتگو با رجال بریده از حکومت قذافی بودند، گفتم که اینها قابل اعتماد نیستند و به جای آنها با زندانیان صحبت کنید.
به عنوان نمونه ما وقتی انقلاب پیروز شد، باید به اطلاعات نصیری، رییس ساواک استناد می کردیم یا اطلاعات نزد آیت الله طالقانی؟ لذا من به همه چه اصحاب رسانه، چه دوستداران امام که این شبها هم برای ایشان دعا کردند، یک معیار پیشنهاد می دهم و آن این که اگر ناقل خبر شاهد عینی باشد و بر خبر دقیقی شهادت دهد، آن را بپذیریم. حال چه خبر مثبت باشد، چه منفی.
و در آخر اینکه این سوال وجود دارد که چرا فرد دیوانه ای چون قذافی باید این همه سال امام موسی صدر را زنده نگه داشته باشد و ایشان را به شهادت نرسانده باشد؟
ما از مسوولان ایران، سوریه و فلسطین پرسیدیم، آنها می گفتند رژیمهای تروریست زندانی را یا هفته اول می کشند و یا اگر نگه داشتند، تا آخر نگه می دارند. در لیبی هم زندانی فلسطینی بوده که بعد از ۳۰ سال آزاد شده. چرا؟ چون هیچ کار رژیم قذافی قابل پیش بینی نبود. قذافی مثل صدام گورهای دسته جمعی در نقاط مختلف نداشت. بلکه به اعتقاد من نوعی مشکل روانی داشت و دائما مایل بود پیروزیش را به رخ طرف مقابل بکشد و خود را پیروز جلوه دهد. تصاویر موجود از بوسیدن دست وی توسط برلوسکنی هم موید همین ویژگی اوست.
بهزاد نبوی، فیض الله عرب سرخی، محسن میردامادی، ابوالفضل قدیانی، عبدالله رمضان زاده و جواد امام از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی به زندان اوین بازگشتند.
به گزارش خبرنگار کلمه، ابوالفضل قدیانی که ماه گذشته به دلیل وخامت اوضاع قلبی در بخش سی سی یو بیمارستان بستری شده بود، دقایقی پیش در پی عدم تمدید مرخصی از سوی مقامات دادستانی به بند ۳۵۰ اوین بازگشت.
این فعال سیاسی و عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب در حالی به اوین بازگشت که درمان وی کامل نشده بود، اما به گفته ی همراهان وی مسئولان قضایی توجهی به نامه ها و شرح وضعیت پزشکی وی نکردند.
همچنین ظهر امروز محسن میردامادی، عبدالله رمضان و جواد امام نیز که چندی پیش به مرخصی آمده بودند به زندان اوین بازگشتند.
بر اساس این گزارش روز گذشته نیز بهزاد نبوی و فیض الله عرب سرخی که ابتدای هفته ی جاری به مرخصی ۴ روزه آمده بودند از سوی زندان فراخوانده شده و به همراهان خود در زندان اوین پیوستند.
لازم به ذکر است که بهزاد نبوی و عبدالله رمضان به بند دوالف و باقی به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شدند.
فرشته قاضی
فرزند دکتر عبدالرضا سودبخش در مصاحبه با "روز" اعلام کرد این استاد دانشگاه را چون حاضر به گواهی دروغ درباره بازداشت شدگان کهریزک نشده بود ترور کردند.
بهرنگ سودبخش به "روز" گفت که از پدرش خواسته بودند بنویسد قربانیان کهریزک بر اثر بیماری مننژیت فوت کرده اند و بیماران او که از جمله ازاد شدگان کهریزک بوده اند نیز مبتلا به مننژیت هستند. اما او حاضر نشد دروغ بگوید و کشته شد؛اکنون هم با گذشت نزدیک 11 ماه از کشته شدن این استاد دانشگاه هیچ گونه رسیدگی به شکایت خانواده اش نشده است.
دکتر عبدالرضا سودبخش، استاد دانشگاه و رئیس درمانگاه عفونی بیمارستان امام خمینی 30 شهریور 89 در مقابل مطب اش ترور شد. بلافاصله بعد از ترور دکتر سودبخش، فرمانده نیروی انتظامی هرگونه ارتباط او با پرونده کهریزک و بازداشت شدگان کهریزک را رد کرد اما گزارش ها حکایت از این داشت که این پزشک متخصص بیماری های عفونی، تعدادی از کسانی را که در زندان مورد تجاوز قرار گرفته بودند معاینه کرده بود. همچنین تعدادی از بازداشت شدگان بازداشتگاه کهریزک که دچار بیماری های عفونی در مجاری ادراری و تناسلی شده بودند پس از آزادی برای درمان به او مراجعه کرده بودند.
اکنون بهرنگ سودبخش، فرزند دکتر سودبخش ضمن تایید این مساله به "روز" می گوید: پدرم را کشتند چون حاضر نبود دروغ بگوید و دروغ نگفت.
مصاحبه روز با بهرنگ سودبخش را در ذیل بخوانید.
آقای سودبخش 11 ماه از ترور پدرتان می گذرد و در آستانه سالگرد ترور او هستیم پرونده در چه مرحله ای است؟
هیچ گونه بررسی نشده، هیچ فردی حتی به عنوان مظنون بازداشت نشده و هر چه هم که پی گیری کردیم فقط گفتند پرونده دارد جلو میرود و دیگر هیچ جوابی به ما ندادند.
همان ابتدا مدعی شدند که انگیزه قتل پدر شما شخصی بوده اما در این زمینه نیز توضیحی ندادند و کلا قضیه مسکوت ماند.
بله . اما خودشان هم خوب میدانستند که اصلا مساله شخصی نبوده. ما هم اطمینان کامل داریم که به هیچ عنوان قضیه شخصی نبود. پدر من نه اینقدر مال و منال داشت که کسی به خاطر پول او را بکشد نه دشمنی داشت. تمام بیمارانش او را دوست داشتند و رابطه بسیار خوبی با بیمارانش داشت. حتی برای مراسم ترجیم او بسیاری از افرادی که می آمدند ما نمی شناختیم و وقتی خود را معرفی میکردند می فهمیدیم که بیماران پدرم بوده اند. پدر من انسان درستی بود او هر طور می توانست به بیمارانش کمک میکرد.حتی یکبار وقتی مادرم حساب و کتاب میکرد متوجه شد حدود 12 میلیون از حساب کم است،از پدرم که پرسید متوجه شدیم یکی از بیمارانش نیاز داشته و پدرم حتی چک و سفته ای نگرفته و پول را به او داده. او از این کارها زیاد میکرد؛در اداره آگاهی هم ما گفتیم که اگر مساله این باشد که پدر من می بایست شاکی می بود نه کسی که پولی را گرفته و رفته. خود ماموران اداره آگاهی هم می گفتند این مساله نمی تواند درست باشد.
ما هم در اداره آگاهی گفتیم مطمئن ایم به هیچ عنوان قتل عادی و شخصی نبوده. جالب این است که در اداره آگاهی از من سئوالات عجیبی میکردند. من از هند برگشته بودم و سئوالاتی که میکردند درباره زندگی در هند بود. کرایه خانه چطور است؟ قیمت نان چقدر است؟ پول بنزین چقدر است و ... یعنی انگار کسی بخواهد به هند سفر کند و اطلاعاتی نیاز دارد. سئوالی که مربوط به پدرم باشد اصلا نمی پرسیدند . تنها سئوالی که در این مورد کردند این بود که به کسی مشکوک هستید؟ من هم نوشتم به هیچ عنوان و مطمئن ام که شخصی نبود.
و بعد گفته شد که پرونده را از اداره آگاهی گرفته اند. پرونده پدرتان الان کجاست؟خبری دارید؟
ما هیچ خبری نداریم به هیچ یک از سئوالات ما پاسخ ندادند؛برای هیچ یک از ابهامات ما جوابی نداشتند.
ممکن است توضیح دهید ابهامات و سئوالات شما چه بوده؟
نیم ساعت تمام دو موتور سوار که دو ترکه بودند بدون داشتن کلاه کاسکت در محل می چرخیدند و خیلی ها آنها را دیده اند. قیافه شان را دیده اند. یعنی این آدم ها اینقدر به خودشان اطمینان داشتند که بدون کلاه کاسکت و ماسک ویراژ میدادند و در محل می چرخیدند. بعد هم که از پهلوی بابا به او شلیک کرده اند. یعنی احتمال میدادند که پدرم جلیقه ضد گلوله دارد و جلیقه را برتن کرده باشد لذا از زاویه پهلو که جلیقه کاور نمیکند به او شلیک کردند. همین نشان میدهد که کاملا تعلیم دیده بودند. همان موقع یک تاکسی بوده که خیابان را برای ده دقیقه بسته بود اما مسئولین هیچ حرفی از این تاکسی نمی زنند و نمیگویند این تاکسی چه نقشی داشت، چرا خیابان را بسته بود و ... پی گیری هم که کردیم گفتند دوربین های محل در ان ساعت کار نمیکردند. شما ببینید قتل و جنایت در همه جای دنیا اتفاق می افتد اما اینکه دوربین ها دقیقا ده دقیقه از کار بیفتد آن هم ده دقیقه ای که پدرم ترور شده، راننده تاکسی شناسایی نشود و قاتلان تعلیم دیده به راحتی بدون ماسک و کاسکت بیایند بکشند و بروند و 11 ماه بگذرد و هیچ مظنونی هم بازداشت نشود واقعا در هیچ جای دنیا اتفاق نمی افتد. این قضیه دیگر کاملا معلوم است که کجا و چگونه تعلیم دیده بودند و ...
فکر میکنید این افراد کجا تعلیم دیده اند؟ در اصل از کجا ساماندهی شده بودند؟
ببینید خیلی چیزها روشن است. این افراد صدا خفه کن داشتند برای اسلحه شان که جرم آن از داشتن خود اسلحه در ایران سنگین تر است چون جرم سیاسی به دنبال دارد و ... اینقدر هم مطمئن بودند که نیم ساعت بدون کاسکت می چرخیدند و بعد هم که کشتند با خیال راحت مسیر خلاف جهت بلوار کشاورز را حرکت کرده و به راحتی رفته اند. بعد از ترور پدرم هم دقیقا تا 7 دقیقه بعد بیش از 100 مامور ریخته اند آنجا از ارگان های مختلف. خب چطور این همه نیرو یکباره با این سرعت حضور یافته اند؟ آماده باش بوده و خبر داشته اند؟ خب اگر ما چنین امنیت و چنین سرعت عمل بالایی در مملکت مان داریم چطور تا به حال با گذشت 11 ماه حتی یک مظنون هم بازداشت نشده؟ چطور دقیقا ده دقیقه ای دوربین های بلوار کشاورز از کار افتاده که پدر من ترور شده؟ داروخانه همان جا و مطب دوربین مدار بسته داشتند. فیلم ها را اقایان بردند خب آیا چهره قاتل در این فیلم ها نیست؟ این واقعا غیر ممکن است. ما پرسیدیم و درخواست کردیم این فیلم ها را ببینند و جواب دهند اما پاسخی به ما ندادند . من با اطمینان می گویم کسی که خیلی زور و قدرت دارد پشت این قضیه است. حتی به ما گفته اند که فردی قیافه ها را دیده بوده و برای چهره نگاری به آگاهی رفته اما او رابا کتک بیرون کرده اند. برادرم یک نفر را پیدا کرده بود که همان ساعت در همان محل جریمه شده بود؛بعد از آقایان پرسیده بود چطور دوربین ها شماره ماشین این فرد را ثبت و بعد او را جریمه کرده اند اما چهره قاتل ثبت نشده؟ هیچ جوابی ندادند و باز گفتند دوربین ها آن موقع کار نمیکرده.
گفته می شد برخی بازداشت شدگان بازداشتگاه کهریزک بیمار پدر شما بودند اما همان زمان فرمانده نیروی انتظامی ارتباط پدرتان با کهریزک را رد کرد و گفت پدرتان ربطی به پرونده کهریزک نداشته.
این دقیقا مثل این است که بگوند من به پدرم هیچ ربطی ندارم! مگر می شود؟ همه مدارک پدر من هست پرونده های پزشکی او ثبت شده برخی از بیمارانی که پدرم داشت کسانی بودند که در زندان به آنها تجاوز شده بود. پدر من پزشک متخصص بیماری های عفونی بود. من دقیقا یادم است مدتی بود به شدت به هم ریخته بود طوری که می فهمیدیم اتفاقی افتاده. آن روزها خیلی توی خودش بود. وقتی به او می گفتیم چی شده حرفی نمیزد اما یکبار گفت چقدر نامرد هستند چگونه توانسته اند به یک بچه 18 ساله در حدی تجاوز کنند که فوت کند؟ اخر چطور توانستند اینطور به بچه های مردم تجاوز کنند و ... پرونده های پزشکی پدرم هست و نمی توان این مساله را با انکار تمام کرد.
آقای سودبخش شما معتقدید پدرتان را به خاطر اینکه از تجاوز ها در زندان بخصوص بازداشت گاه کهریزک اطلاعات داشت کشتند؟
بله . پدر من انسان بسیار درستی بود، او شرافتمندانه زندگی کرد و هرگز دروغ نگفت. آدم بسیار ساده ای بود و همیشه در چارچوب قانون و اخلاق زندگی کرد. به او گفته بودند درباره قربانیان کهریزک رسما گواهی دهد که تشخیص اش مننژیت است. اما پدر من گفته بود باید آنها را ببیند. بعد که دیده بود گفته بود این بچه ها زیر شکنجه فوت کرده اند و مننژیت نبوده. درباره بیمارانی هم که از میان آزاد شدگان بازداشتگاه کهریزک داشت گفته بودند که اگر به آنها گواهی میدهد باید عفونت مجاری تناسلی آنها را ناشی از مننژیت بنویسد اما پدرم نپذیرفته بود. او حتی یکبار با رادیو آلمان مصاحبه کرد و درباره عفونت و بسته بودن لوله های ادراری برخی از آزاد شدگان حرف هایی زد. همان موقع که پدرم ترور شد چند ساعت بعد پرواز داشت و قرار بود برای دیدن برادرم به خارج از کشور سفر کند. ما سه برادریم که خارج از ایران زندگی میکردیم اما مادر و خواهرم ایران بودند. آقایان گمان میکردند پدرم، خانواده اش را از ایران خارج کرده و خود نیز میخواهد خارج شود. حتی این را بعدا در روزنامه ای نوشتند که او خانواده اش را به خارج منتقل کرده بود و ... فکر میکردند پدرم میرود امریکا و در فضایی بازتر تمام اطلاعاتش را رو میکند و با توضیحات کامل همه چیز را می گوید. چون پدرم جزو معدود کسانی بود که اطلاعات دقیق داشت.
حال با این اوصاف چه میخواهید بکنید؟ 11 ماه گذشته و هیچ رسیدگی نشده چگونه میخواهید مساله ترور پدرتان را پیگیری کنید؟
اگر رسیدگی نکنند و قاتل و قاتلان را معرفی نکنند قطعا ازطریق نهادهای بین المللی اقدام خواهیم کرد.
آقای سودبخش اگر صحبت خاصی در پایان دارید بفرمایید.
پدر من واقعا آدم خوبی بود، کسانی که او را از نزدیک دیده اند می دانند چه می گویم. او بزرگترین بنیان زندگی ما بود که از ما گرفتند فقط به این خاطر که آدم درستی بود. فقط به این خاطر که دروغ نگفت. از او خواستند دروغ بگوید اما نگفت. او تمام زندگی ما بود که گرفتند و متاسفانه فعلا چشم انداز برگزاری دادگاهی عادلانه برای محاکمه قاتلان او رانمی بینم اما قطعا پی گیر خواهیم بود و هرگز اجازه نخواهیم داد قاتلان پدرم به راحتی مساله را خاتمه دهند.
از روز سه شنبه ورود زندانیان سیاسی رجایی شهر به بهداری زندان ممنوع شده است.
به گزارش سحام نیوز، از روز گذشته بهداری زندان رجایی شهر از پذیرفتن زندانیان سیاسی منع شده است.
این گزارش می افزاید عیسی سحرخیز که ازجهت جسمی و فیزیکی در شرایط نامناسبی بسر می برد، هنگام مراجعه به بهداری زندان، با واکنش بد یکی از مسئولان زندان و نیز یک نگهبان روبرو شده به طوری که آنان با مشت وی را از ناحیه سینه مورد هجمه قرار داده اند.
بنا به همین گزارش مهدی محمودیان نیز با همین واکنش ماموران زندان روبرو گردیده است، لیکن پس از ارائه دستور پزشک قانونی توسط وی به مسئولان زندان، آنان از روی اجبار با حضور محمودیان در بهداری زندان موافقت نمودند.
ندای سبز آزادی: جمعی از جوانان اصلاح طلب در بیانیه ای خطاب به مردم و جوانان سوریه اعلام کردند: ما یک شب قبل از روز قدس با فریاد الله اکبر، خدا را فریاد خواهیم زد تا ضمن اعلام حمایت از شما مردم شریف سوریه در آستانه روز قدس از تمامی دیکتاتورهای منطقه اعلام برائت کرده و همسبتگی خود را با برادران و خواهران مبارز خود در سوریه و فلسطین و هر جایی از جهان که مبارزان راه آزادی حضور دارند، اعلام کنیم.
در بخشی از این بیانیه که در آستانه ی روز قدس صادر شده با بیان اینکه جمهوری اسلامی که خود برآمده از مبارزات آزادی خواهانه مردم ایران بود در دهه سوم عمرش به جای تمکین به رای مردم با کودتا دولتی را بر سر کار آورد که نماد سرکوب و دیکتاتوری است آورده اند: شما مردم مظلوم سوریه و همچنین مردم مصر و تونس و لیبی، با وجود تمام مظالم روا شده، در ابتدای امر در پی دگرگونی و انقلاب نبودید و شعارها و روش ها همگی اصلاح طلبانه بود، اما متاسفانه به دلیل مشابهت های فراوان همه حکومت های دیکتاتور و مستبد، حتی حرکت های اصلاح طلبانه نیز پس زده شد و در نتیجه به دلیل سرکوب های مستمر، این روش های مسالمت آمیز به روش های دگرگونی طلبی و انقلاب تبدیل شد تا جایی که فجایع لیبی و سوریه رقم خورد.
این جوانان تاکید کرده اند: حاکمان ایرانی نیز سوال ساده “رای من کجا است” مردم ایران را نشنیدند و در برابر اعتراض آرام و همراه با سکوت مردم به خشونتی در حد کشتار دست زده و عده ای را بازداشت و هزاران نفر را مضروب کرده و به کشتن تعداد بیشماری از هموطنان خود اقدام کردند و با سرکوب معترضان و حبس فعالان سیاسی و مدنی و سپس حصر رهبران جنبش سبز و کشتن جوانان بی گناه، خشم و بی اعتمادی را دلها کاشتند و راه های اصلاح را بستند هرچند که مردم ایران کماکان بر مشی اصلاح طلبی خود تاکید دارند و به آن وفادار هستند.
متن کامل این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:
“روز قدس یک روز جهانی است روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است روز مقابله ملتهایی است که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیرآمریکا هستند.” امام خمینی (ره)
ملت شریف سوریه و دیگر برادران و خواهران مبارزمان در خاورمیانه، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، رهبر فقید انقلاب در پیامی خطاب به مردم ایران و همچنین ملت های منطقه آخرین جمعه ماه رمضان را روز قدس نامید، تا نمادی شود برای مردم منطقه در مبارزه با اشغال گران قدس شریف.
اما امام خمینی (ره) هوشمندانه در پیام خویش این روز را روز مبارزه با مستکبرین نامید تا اگر زمانی ملت های منطقه از ظلم همسایه تحمیلی خود نجات پیدا کردند این روز را سرآغازی برای مبارزه علیه مستکبرین و مستبدین داخلی قرار داده و خود را از چنگال دیکتاتوری و ظلم نجات دهند. متاسفانه در مرزهای فلسطین تغییری رخ نداد و مردم مظلوم این سرزمین کماکان در حال مبارزه با اشغالگران خاک خود هستند. اما از سوی دیگر رهبران منطقه نیز به جای آنکه در مقابل دشمن خارجی قلدری کنند تمام زور خود را بر سر مردم خویش خالی می کنند و به سرکوب منتقدان و آزادی خواهان روی آورده اند. حتی جمهوری اسلامی نیز که خود برآمده از مبارزات آزادی خواهانه مردم ایران بود قدم در این راه گذاشت و در دهه سوم عمرش به جای تمکین به رای مردم با کودتا دولتی را بر سر کار آورد که نماد سرکوب و دیکتاتوری است. از این رو مردم ایران دو سال پیش در روز قدس از ظلم میراث خواران نا اهل جمهوری اسلامی به فریاد آمدند.
مردم شریف سوریه! ما جوانان ایرانی می دانیم که از حدود پنج ماه پیش تاکنون، درگیر مبارزه ای دشوار و خونین برای سرنگونی حکومت فعلی و برپایی حکومتی بوده اید که آزادی و حرمت انسانی تان را پاس بدارد. رژیمی که به جای توجه به رای مردم جمهوریت را چون سلطنت موروثی کرده و حق تعیین سرنوشت را از شما گرفته است.
خواهران و برادران سوری! می دانیم که در این مدت، بیش از ۱۶۰۰ تن از مردم معترض سوریه، به شهادت رسیده اند و هزاران نفر زخمی و ناپدید شده اند و اینها به جز شمار بسیار زیاد بازداشت شدگانی است که خانواده هایشان ماه ها و یا هفته هاست که از سرنوشت شان خبر ندارند. حکومت سوریه گمان می کند که با این سرکوبگری ها می تواند به عمر خود بیفزاید و از شرایط فعلی منطقه ای و جهانی برای تثبیت خود استفاده کند، همان طور که گروه حاکم بر ایران نیز چنین تفکری دارند. در عین حال، حکومت شما گمان می کند که با تکیه بر سیاستش در قبال اسراییل، می تواند مشروعیتی برای خود در داخل سوریه کسب کند. اما تظاهرات سراسری و جمعه های سترگی که شما مردم قهرمان سوریه برگزار می کنید، خط بطلان بر این تصور کشیده است.
متاسفانه بشار اسد رهبر مستبد سوریه به جای آنکه از گذشته درس بگیرد و از سقوط بن علی، مبارک و بدترین آن معمر قذافی عبرت بگیرد، همچنان به کشتار مردم خود دست می زند و به جای آنکه صدای آزادی خواهی شما را بشنود و دست به اصلاح کشور بزند اقدام به سرکوب بی رحمانه کرده و با تانگ ها و گلوله ها در ماه مبارک رمضان از مردم روزه دار خود میزبانی می کند . متاسفانه او صدای اصلاح طلبی شما را نشنید و به جای آنکه در مقابل خواست ملت خود سر فرود آورد اقدام به سرکوب کرد و حرکت مدنی شما را به سمت یک انقلاب سوق داد.
شما مردم مظلوم سوریه و همچنین مردم مصر و تونس و لیبی، با وجود تمام مظالم روا شده، در ابتدای امر در پی دگرگونی و انقلاب نبودید و شعارها و روش ها همگی اصلاح طلبانه بود، اما متاسفانه به دلیل مشابهت های فراوان همه حکومت های دیکتاتور و مستبد، حتی حرکت های اصلاح طلبانه نیز پس زده شد و در نتیجه به دلیل سرکوب های مستمر، این روش های مسالمت آمیز به روش های دگرگونی طلبی و انقلاب تبدیل شد تا جایی که فجایع لیبی و سوریه رقم خورد. همان طور که حاکمان ایرانی نیز سوال ساده “رای من کجا است” مردم ایران را نشنیدند و در برابر اعتراض آرام و همراه با سکوت مردم به خشونتی در حد کشتار دست زده و عده ای را بازداشت و هزاران نفر را مضروب کرده و به کشتن تعداد بیشماری از هموطنان خود اقدام کردند و با سرکوب معترضان و حبس فعالان سیاسی و مدنی و سپس حصر رهبران جنبش سبز و کشتن جوانان بی گناه، خشم و بی اعتمادی را دلها کاشتند و راه های اصلاح را بستند هرچند که مردم ایران کماکان بر مشی اصلاح طلبی خود تاکید دارند و به آن وفادار هستند.
خواهران و برادران سوریه! از سوی دیگر متاسفانه حکومت ایران و رهبران آن از گروه حاکم بر شما و سرکوبگری هایش حمایت می کنند. اما شما باید بدانید که مردم ایران همراه و همدل با شما هستند و جنبش سبز ایران که اکثریت جامعه ایرانند از شما حمایت می کند. در این دوسال ما نیز شهیدان بسیاری تقدیم راه آزادی کردیم و اسرای زیادی را فقط به جرم ابراز عقیده و مخالفت با کودتای انتخاباتی در زندان ها داریم.
مردم مبارز سوریه! بخش بزرگی از مردم ایران تحولات سوریه را از نزدیک دنبال می کنند و ما نیز خود را در سرنوشت شما شریک می دانیم، پیروزی هر یک از ملت های منطقه بر دیکتاتورها، خیزش مخالفت با دیکتاتوریی است که کل منطقه را فرا گرفته است. ما همه در یک جبهه هستیم و همه در سرزمین های مختلف با استبداد مبارزه می کنیم. مردم ایران نه تنها همراه شما که همراه دیگر مبارزین آزادی خواه منطقه هستند و در کنار مردم تونس و مصربه شادی پرداخته و لحظه به لحظه تحولات لیبی را دنبال کردند و این روزها در کنار مردم آن سرزمین برای رفتن دیکتاتور به شادی می پردازند و از آزادی یک ملت شادمانند.
ما در آستانه روز قدس خطاب به شما می گوییم که خواهران و برادران آزاده، این روز نه متعلق به ما که متعلق به همه ی آنانی است که در مقابل ظلم و دیکتاتوری مستکبرین سر خم نمی کنند، پس ما و شما باید دست در دست هم و دوشادوش یکدیگربرای آینده ای بهتر مبارزه کنیم. ما مردم منطقه باید همراه و همدل از جنبش های آزادی خواهانه یکدیگر دفاع کنیم. البته باید نیک بدانیم که مشکل ما و شما با رفتن یک دیکتاتور حل نخواهد شد، باید با همدلی و همفکری یکدیگر تفکر دیکتاتور پروری را در خاورمیانه ریشه کن کنیم و در تقویت نهادهای مدنی و نهادینه شدن دموکراسی به یکدیگر کمک کنیم.
از این رو ما یک شب قبل از روز قدس با فریاد الله اکبر، خدا را فریاد خواهیم زد تا ضمن اعلام حمایت از شما مردم شریف سوریه در آستانه روز قدس ازتمامی دیکتاتورهای منطقه اعلام برائت کرده و همسبتگی خود را با برادران و خواهران مبارز خود در سوریه و فلسطین و هر جایی از جهان که مبارزان راه آزادی حضور دارند، اعلام کنیم.
جوانان اصلاح طلب
مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم به مناسبت روز قدس بیانیهای صادر کرد. این تشکل اصلاح طلب، تحولات اخیر منطقه را نشانگر اگاهی مردم از حقوق مسلم خود و مقاومتشان در برابر هر نوع استثمار، استبداد و دیکتاتوری ارزیابی کرد و این آگاهی را نویدبخش تشکیل حکومتهای مردمی و دموکراتیک و زنگ خطری برای همهی دیکتاتورهای منطقه به ویژه حکومت صهیونیستی و اشغالگر اسرائیل دانست.
متن بیانیه این تشکل روحانی اصلاح طلب به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«وسیعلم الذین ظلموا ایّ منقلب ینقلبون.»
«روز قدس که همجوار شب قدر است لازم است که میان مسلمانان همواره احیا شود و مبدأ بیداری و هوشیاری آنان باشد… و مسلمانان جهان مقدّرات خود را خود به دست قدرت خود پیریزی و پایهگذاری کنند.» (امام خمینی، صحیفه امام، ج۱۵، ص۵۹).
حکومت اسرائیل با فریب و به قیمت قتل عام و آوارگی میلیونها شهروند فلسطینی تشکیل شده و دوام آن وابسته به بقای رژیمهای استبدادی کشورهای اسلامی و سیاست استعماری اَبَرقدرت هاست. امثال حکومتهای سرنگونشدهی مصر، تونس، لیبی، یمن و حکومت بعثی سوریه که چندان پایگاه محکمی میان مردم ندارد، نه تنها تهدیدی برای اسرائیل نبوده و نیست که موجب دلگرمی آن هم هست و رژیم اشغالگر صهیونیستی، در جوار کشورهای استبدادی راحتتر میتواند تنفّس کند.
تحولات اخیر منطقه در فاصلهی روز قدس سال گذشته تا امسال که به سقوط چهار دیکتاتور مصر، لیبی، تونس و یمن از قدرت مطلقهی خود منجر شده است، نشانگر بیداری مردم مسلمان منطقه و آگاهی آنان به حقوق مسلم خود و مقاومتشان در برابر هر نوع استثمار، استبداد و دیکتاتوری است. این آگاهی، نویدبخش تشکیل حکومتهای مردمی و دموکراتیک است و ادامهی این بیداری انسانی و اسلامی، زنگ خطری است برای همهی دیکتاتورهای منطقه به ویژه حکومت صهیونیستی و اشغالگر اسرائیل. بالاخره ارادهی پروردگار بر غلبه و پیروزی مردم مقاوم و حقطلب و مستضعفان تحقق پیدا خواهد کرد و رژیم صهیونیستی و تمام دیکتاتورها مجبور خواهند شد حقوق همهی شهروندان خود را به رسمیت بشناسند؛ چنانکه حق تعالی فرموده است: «ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم.» (قرآن، رعد:۱۱)
مجمع مدرّسین و محقّقین حوزهی علمیهی قم، با عرض تبریک پیروزیهای اخیر مردم حقطلب منطقه و حمایت کامل از آنان و آرزوی پیروزی مردم مبارز تمام کشورهای اسلامی بر دیکتاتورهای حاکم بر آن، خود را در مبارزهی مردم مسلمان و مظلوم فلسطین برای گرفتن حق خویش شریک میداند و با بزرگداشت روز جهانی قدس، همبستگی خود را با همه مستضعفان جهان اعلام میکند. به امید روزی که با عنایت پروردگار متعال و پشتکار و بیداری همهی انسانهای مظلوم، پرچم حق و عدالت در سرتاسر زمین برافراشته شود که این وعدهای الهی است: «ونرید ان نمن علی الذین استغصفوا فی الارض ونجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثین.» (قرآن، قصص:۵)
مجمع مدرّسین و محقّقین حوزه علمیه قم
۳/ ۶/ ۱۳۹۰
حسن اسدیزیدآبادی، عضو شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم وحدت)، عصر روز چهارشنبه به زندان اوین بازگشت.
به گزارش ادوارنیوز، مسوول کمیته حقوق بشر سازمان ادوار تحکیم وحدت که از سوی شعبه دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه به پنج سال حبس تعزیری و یک میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده است، عصر چهار شنبه و در پی عدم تمدید مرخصی به زندان اوین بازگشت.
اتهامات حسن اسدی شامل اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی، تبلیغ علیه نظام، توهین به رییس جمهور، شرکت در تجمعات غیرقانونی و تشویش اذهان عمومی است که مربوط به پرونده بازداشت پیشین این عضو ارشد سازمان دانش آموختگان ایران است.
حسن اسدی پیش از این نیز در ۱۲ آبان ماه سال ۸۸ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از مدتی با قید ضمانت از زندان آزاد شد، اما بار دیگر در تاریخ ۳۱ مرداد بازداشت شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر