خبر / رادیو کوچه
بر اساس گزارشهای منتشر شده در رسانههای خارجی، بعدازظهر دوشنبه، 22 اوت، تلویزیون دولتی لیبی به دست انقلابیون افتاد و حلقه محاصره معمر قذافی در مجتمع بابالعزیزیه لحظه به لحظه تنگتر میشود.
سخنگوی انقلابیون اعلام کرد انقلابیون وارد ساختمان تلویزیون دولتی لیبی شدند و اکنون در دست انقلابیون است.
بر اساس این گزارش ، تلویزیون لیبی که به مدت شش ماه علیه انقلابیون این کشور برنامه پخش میکرد ارسال برنامههای آن از زمان ورود انقلابیون به ساختمان قطع شده است.
این تلویزیون شامگاه روز گذشته آخرین پیام ضبط شده معمر قذافی را پخش کرد که در آن رهبر لیبی از هوادران خود خواست ایستادگی کنند.
گفته میشود کارکنان تلویزیون لیبی از شامگاه دیروز محل کار در ساختمان تلوزیون را رها کرده وبه خانههای خود رفتهاند و این تلویزیون از شامگاه دیروز تنها برنامههای ضبط شده پخش میکرد.
مقر تلویزیون دولتی لیبی پس از 40 سال از دست معمر قذافی رهبر لیبی خارج شد و به دست انقلابیون افتاد.
هنوز مشخص نشده است که انقلابیون چه زمانی برنامههای لیبی پس از قذافی را از سر بگیرند.
در همین حال مصطفی عبدالجلیل رییس شورای انتقالی لیبی اعلام کرد: «میخواهیم معمر قذافی را زنده دستگیر کنیم تا جهانیان محاکمه عادلانه بزرگترین دیکتاتور دنیا را مشاهده کنند.»
او در یک کنفرانس خبری افزود: «همه ضمانتهای لازم برای محاکمه عادلانه قذافی تامین خواهد شد.»
وی گفت: «امیدواریم قذافی زنده دستگیر شود تا به شکل عادلانه محاکمه شود اما نمیدانم او چگونه میخواهد در برابر مردم لیبی و جهانیان از جنایتهایی که مرتکب شده است دفاع کند.»
او تاکید کرد در صورتی که انقلابیون اصول اعلام شده توسط شورای انتقالی را زیرپا بگذارند و توانایی کنترل اواضاع را از دست بدهد از سمت خود استعفا میکند.
او گفت: «از برخی اعمال که بر خلاف دستور فرماندهان انقلاب انجام میشود نگران هستم. با اعدام افراد بر خلاف قانون هر چند که جرایم سنگینی مرتکب شدهاند مخالف هستم. اگر این روند افزایش یابد ممکن است استعفا بدهم.»
عبدالجلیل افزود انقلابیون همه مناطق شهر طرابلس را در دست ندارند. مجتمع بابالعزیزیه و مناطق اطراف آن همچنان در دست هوادران قذافی است.
وی با اشاره به محاصره شهرهای «سرت» و «سبها» توسط انقلابیون تاکید کرد هوادران قذافی پس از اینکه ناامید شوند از درون این شهرها قیام خواهند کرد.»
همزمان برخی گزارشها از فرار محمد قذافی فرزند رهبر لیبی از حصر خانگی خبر میدهند.
بیشتر بخوانید:
«پایان درگیریهای و انتقال قدرت باید در لیبی سریعتر رخ دهد»
خبر / رادیو کوچه
بان کیمون، دبیرکل سازمان ملل متحد، روز دوشنبه، 22 اوت، در کنفرانسی مطبوعاتی در نیویورک اعلام کرد که در ارتباط با تحولات لیبی، امروز با اعضای شورای امنیت در تماس خواهد بود.
آقای بان گفت که «هماکنون ضروری است تا درگیری در لیبی برای جلوگیری از تلفات بیشتر به پایان برسد.»
دبیرکل سازمان ملل متحد گفت: «از نیروهای تحت امر سرهنگ قذافی میخواهم تا هرچه سریعتر به خشونت پایان دهند و شرایط را برای روند آرام انتقال قدرت فراهم کنند.»
آقای بان میگوید که خبری از مکان سرهنگ قذافی ندارد، ولی امیدوار است که هرچه سریعتر معلوم شود که او کجاست.
او گفت: «سازمان ملل متحد در دو و سه ماه گذشته در حال بررسی راههای کمک به روند بازسازی لیبی بوده است.»
دبیرکل سازمان ملل متحد تاکید کرد که این سازمان «آماده است تا تمام کمکهای ممکن را به مردم لیبی ارایه کند.»
بیشتر بخوانید:
«از محل نگهداری قذافی بیخبریم»
شراره سعیدی/ رادیو کوچه
معممینی که سالهای بسیاری در صدر قدرت قرار داشتهاند عمومن به دو شاخه روحانیون و روحانیت تعلق دارند، برنامه امروز بازخوانی چگونگی تشکیل این دو گروه حاکمیت است که بیش از دو دهه همراستا و همهدف اما با شیوههای متفاوت و نگاهی متعارض نسبت به هم بر کشور حکومت کردهاند.
در سال 1356 به خواست آقای خمینی و با حمایت از «مرتضی مطهری»، جامعه روحانیت شکل گرفت. اساسنامه جامعه روحانیت مبارز در سال 1357 تدوین شد. در آذر 1358 به توصیه آیتاله خمینی اساسنامه جدیدی تنظیم و بسیاری از بندهای اساسنامه پیشین حذف شد.
پس از پیروزی انقلاب و پس از تشکیل حزب جمهوری اسلامی، این حزب نقش اصلی را در جهتدهی به نیروهای خط امامی جامعه ایفا مینمود و برخی گروههای مطرح دیگر نظیر مؤتلفه ذیل آن عمل میکردند و به نوعی در آن ادغام شده بودند، ولی در عین حال، جامعه روحانیت هم نقش مهمی در خطدهی و کنش سیاسی جامعه ایفا میکرد. البته بسیاری از افراد شاخص حزب جمهوری اسلامی «از جمله چهار نفر از پنج نفر موسس آن حزب یعنی بهشتی، باهنر، سید علی خامنهای و هاشمی رفسنجانی» همزمان عضو جامعه روحانیت هم بودند. دلیل دیگر اهمیت جامعه روحانیت در سالهای نخست انقلاب را میتوان در اقبال عمومی بسیار قوی به معممین و نظرات آنان از طرف مردم جست.
پس از انحلال حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت مبارز تهران «به عنوان تشکلی شاخص که بسیاری از یاران باسابقه و شناخته شده و مورد اعتماد آقای خمینی در آن حاضر بودند» نقش بارزتری یافت بهطوری که خمینی مستقیمن ماهانه مبلغی را به عنوان مقرری برای این تشکل تعیین کرد.
پس از انحلال حزب جمهوری اسلامی، جامعه روحانیت مبارز تهران «به عنوان تشکلی شاخص که بسیاری از یاران باسابقه و شناخته شده و مورد اعتماد آقای خمینی در آن حاضر بودند» نقش بارزتری یافت بهطوری که خمینی مستقیمن ماهانه مبلغی را به عنوان مقرری برای این تشکل تعیین کرد
در میان معممین آن دوران گرایشهای متفاوتی دیده میشد که خود سرآغازی برای انشعاب بود، بهطور مثال مهدویکنی در اینباره میگوید: «بعضیها در بیاناتشان – نمیخواهم از بعضی اعضای جامعه روحانیت اسم بیاورم، اگر لازم به معرفی باشد میگویم- حرفهایی میزدند که برای منافقین مطلوب بود، حتا آیات قرآن را طوری تفسیر میکردند که خلاف واقع بود. آقای مطهری از اینها خیلی ناراحت بود و میگفت این سبک تفسیر، تفسیر کمونیستی است. تفسیر ماتریالیستی است، تفسیر تفنگی است، تفنگی نه فقط به معنای تندی بلکه اصلن مطالب را طوری دیگر تفسیر میکنند.»
به علت وجود جو نامساعد و همپیمانی معممین عضو در این تشکل، بر سر اصول اولیه انقلاب، این اختلافات تا هنگام آغاز زودهنگام انتخابات مجلس سوم با وجود کابینه آقای موسوی و رفتاریهای چپگرایانهاش در منظر عمومی مسکوت ماند، از اواخر مجلس دوم تبلیغات انتخاباتی شروع شد و دامنه بحثها و جدلها به خود مجلس و نطقهای پیش از دستور هم کشید. از مباحثی که در آنجا مطرح میگردید، میشد حدس زد که اتفاقات مهمی در پیش است.
شاید بتوان اولین نطقی که آغازگر این مسایل بود را نطق صادق خلخالی «از نمایندگان برجسته جریان چپ» در تاریخ 22/10/66 دانست. وی در نطق پیش از دستورش به انتقاد از جلسات انتخاباتی جامعه روحانیت پرداخت و گفت: «آن ملتی که همه چیزمان از این ملت است، ملتی که سنگرها را نگه داشته ملتی که صحنهها را نگه داشته ملتی که نمازجمعهها را پر میکنند، یک وقتی ملاحظه کنند و ببینند یک لیست انتخاباتی بیرون دادند و اسم دو نفر من باب مثل اسم آقای هاشمی و آقای کروبی را در بالای آن نوشتهاند برای گم کردن اذهان مردم، یک عدهای را از همان افرادی که همیشه برای این مجلس و برای این ملت مزاحمت ایجاد کردهاند کاندیدا اعلام کنند خواسته این ملت آن نیست.
من خواهش میکنم از آقایان از آقای خامنهای و از آقای هاشمی که در راس روحانیت مبارز تهران قرار دارند جلسات سری نگیرند، جلساتشان علنی باشد، افکار معین باشد، در آینده اگر کاندیدا میدهند اسم کاندیداهایشان را بنویسند. یک مسئله مجملی در کار نبوده باشد، حالا هم هستند عدهای با این که آقای هاشمی فرمودند که خط امام روشن است و هیچ اجمالی ندارد حالا هم به عناوین مختلفه میخواهند از آن افرادی که از نظر امام پوچ بودهاند و بدتر از اسراییل میخواهند آنها را هم جزو ردیف کاندیداها معرفی کنند یا آنهایی که در پشت صحنه این جریانات قرار داشتند که باید تحت تعقیب قرار بگیرند. چرا شما این جوری کردید؟ حالا وقتی که مسایل آشکار شد دعوت به وحدت میکنید.»
این سخنان توسط «ناطقنوری» در تاریخ 29/10/66 در نطق پیش از دستور جواب داده شد و ضمنن برای اولینبار مسئله احتمال انشعاب را مطرح کرد: «بحث دوم من درباره جامعه روحانیت مبارز تهران است که متاسفانه از این تریبون برخلاف رضای خدا و امام و توصیههای مکرر حضرت ایشان، مورد حمله و هجمه نماینده قم قرار گرفت و تهمتهایی به آن زده شد. برادر عزیز، چه خیری از حمله به این و آن میبری؟ آیا جز افتراق و نفاق سود دیگری دارد؟ یک روز به فلان فرد، یک روز به فلان گروه، یک روز به حزب جمهوری اسلامی و سران آن، یک روز به جامعه روحانیت مباز تهران و اعضای آن حمله کردن چه معنا دارد؟ گرچه بعضی قائلند که نانشان در اختلاف و ناسزا گفتن است، اما اشتباه میکنند. نهایتن دود این کار به چشم همه خواهد رفت و سودش را دشمنان خواهند برد. سوابق درخشان جامعه روحانیت مبارز تهران قبل از پیروزی انقلاب بر همه مردم ایران، به خصوص مرم قدرشناس و وفادار تهران روشن است. … اینکه گفته میشود جلسات پنهانی تشکیل میدهند، خلاف است. شاید مراد آقایان جلسه هیت اجرایی باشد. اینکه گفته شده لیستی تهیه شده قطعن خلاف است یا خلاف به عرض آقایان رساندهاند. اینکه گفته شده اسامی آقایان هاشمی و کروبی را بالای لیست میگذارند و بقیه را از افراد هیچ و پوچ میگذارند توهین به دیگران و خلاف شرع است. برادران، چرا جو میسازید؟ چرا غوغاسالاری به راه میاندازید؟ جالب است، چرا در کار دیگران دخالت میکنید؟ چرا ایجاد اختلاف مینمایید؟ جالب است، وقتی طرحی در رابطه با کاندیداها داده میشود، میفرمایند این کارها جلو آزادی را میگیرد، خفقان ایجاد میکند، عدهای جرات نمیکنند وارد صحنه بشوند، بسیار خوب، اما آیا کار شما جلو آزادی را نمیگیرد؟ جو رعب و وحشت به وجود نمیآورد؟ گرچه ما از این جوسازیها هراسی نداریم. هم جامعه روحانیت مبارز تهران با همین تیتر و عنوان امتحان خود را پس داده است هم مردم بزرگوار تهران امتحان خود را نسبت به روحانیت به خوبی پس دادهاند و وفاداری خویش را نسبت به آن حفظ کردهاند. البته شما میتوانید به جای تخریب دیگران، جمعیتی تحت هر عنوان دیگری راه بیندازید کسی جلو شما را نمیگیرد، لکن هم روحانیون محترم تهران و سایر بلاد و هم مردم شریف تهران بدانند که این تشکلهای مخفی و غیرمخفی تحت عناوین مختلف مثل جمعی از روحانیون مبارز تهران و یا هر چیز دیگری که احتمالن به وجود خواهد آمد، ربطی به جامعه روحانیت مبارز تهران ندارد و زیر نظر جامعه روحانیت تهران نیست. عنوان ما جامعه روحانیت مبارز تهران است و بس و نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر.»
«صادق خلخالی» دو روز بعد در نطق دیگری با جملاتی تند به جامعه روحانیت پرداخت: «من به حزب جمهوری بد نگفتم. انتقاد کردم. انتقاد همان است که شما مهرهچینی میکردید و از قدیم هم مرتب چه میکردید، چه میکردید اما امت هم مرتب تذکر میداد، … مخصوصن شخص شما اینجوری بودید تا کار به جایی رسید که خلاصه امام حکم تعطیل حزب جمهوری را داد، یعنی به عقیده بنده انحلال حزب جمهوری را دادند. این به بنده مربوط نیست حزب جمهوری را امام منحل کرد. خوب شما اگر حرفی دارید بروید کاغذ بنویسید نامه بنویسید به خدمت امام تلگراف کنید. اما راجع به اینکه فلانی به این و آن پرخاش میکند و فلان، والله من درد دین دارم … من از پولدار نمیترسم. اما به شما «آقای ناطقنوری» ارج قائلم. شما یک روحانی مبارزی بودی امام وقتی که میگوید سکوت بکنید شما بروید یاالله رجزخوانی را شروع کنید که مردم خیال کنند واقعن یک خبری شده آنجا هیچ خبری نبوده من انتقاد کردم گفتم جلسات آقایان سری نباشد، خوب این یک چیزی است که خیلیها این را قبول دارند. صحبتهای دربسته خوب نیست و ثانین پای کاندیداها را امضا کنند و این یک چیزی بود که خود شما کردید. خود شما درباره آقای هاشمی و آقای خامنهای امضا کرده بودید که آقایان کاندید ماست. خوب ما هم درباره دیگران همین را میگوییم. ما چیز دیگر نمیگوییم اگر شما قبول ندارید خوب بگویید ما قبول نداریم شما آمدید یک موضعگیریهای خاصی بعد از اینکه حزب جمهوری آنوری شد و متلاشی شد به وزارت کشور رفتید، همه نمایندگان را با خودتان بد کردید، برای چه؟ همین مهرهچینی و خودمحوری بود و بعد هم حس کردید که در انتخابات، در اعتبارنامه، رای اعتماد، نمیآورید گذاشتید رفتید کنار. وقتی رفتید و یک خرده استراحت کردید و آمدید قلم دست گرفتید و جزو نویسندگان رسالت شدید در طیف مخالف دولت… چه خلاف شرع بینی من مرتکب شدهام؟ شما خودت را جزو روحانیت مبارز حساب میکنید با اینکه جزو بیستونهم نیستی اما من در درجه اول هستم.»
این اختلافات به محدوده پرخاشگری دو نماینده محدود نماند و مدتی بعد به صورت رسمی اکثریت معممین صاحب منصب را به دو گروه رقیب تبدیل کرد.
خبر/ رادیو کوچه
روز دوشنبه، 22 اوت، اسراییل و حماس با برقراری آتشبس فوری موافقت کردند. پیش از اعلام این خبر پرتاب موشک به اسراییل و حملات هوایی به غزه همچنان در بامداد دوشنبه ادامه داشت. از سوی دیگر دولت اسراییل از حمله زمینی به غزه صرفنظر کرده است.
در حالیکه نیروهای تندروی فلسطینی به موشکپرانی از نوار غزه به اسراییل در روز دوشنبه ادامه دادند، اعلام شد که نمایندگان حماس با دیگر گروههای فلسطینی نشستی در روز یکشنبه داشته و توافقی میان آنان برای برقراری آتشبس حاصل شده است.
یکی از میانجیگران در اینباره گفت: «هماکنون آتشبس برقرار شده است.» یکی از نمایندگان حماس نیز اعلام کرد که این گروه، تشکلهای دیگر فلسطینی را موظف به رعایت آتشبس خواهد کرد. به گفته حماس گروههای تندروی فلسطینی مسوول موشکباران مناطق اسراییلی هستند.
در بامداد دوشنبه چندین موشک دستساز و خمپاره به سوی اهدافی در جنوب اسراییل پرتاب شد. نیروی هوایی اسراییل نیز با حملات تلافیجویانه برخی نقاط ساحلی غزه را بمباران کرد. به گفته منابع دولتی دستکم یک شهروند اسراییلی در اثر موشکباران مناطق جنوبی این کشور کشته شده است.
در پی اعلام آمادگی گروههای فلسطینی برای برقراری آتشبس، اسراییل متقابلن اعلام کرد که از حمله زمینی به نوار غزه چشمپوشی کرده است. به گفتهی رادیو ارتش اسراییل این تصمیم از سوی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این کشور، پس از گفتوگو با کابینه امنیتی اسراییل اتخاذ شده است.
بیشتر بخوانید:
«تجمع معترضان مصری مقابل سفارت اسراییل در قاهره»
اکبر ترشیزاد/ رادیوکوچه
«نیاز کنونی ما این نیست که مذهبی داشته باشیم بلکه بردباری و مدارا در برابر پیروان مذاهب مختلف چیزی است که مورد نیاز شدید ما است. ما نمیخواهیم هیچچیز را نابود کنیم بلکه میخواهیم در گوناگونی خود یگانگی هم داشته باشیم.»[1]
این یکی از جملههای بسیار مشهور «مهاتما گاندی» رهبر فقید هند است. عدم مدارای مذهبی و فرهنگی یکی از ریشههای برخوردها، خشونتها و در پی آن عقبماندگی بسیاری از کشورهایی است که با کمال تاسف بخش فراوانی از آنها در منطقهی خاورمیانه قرار دارند. شعار «گاندی» و نوع نگاه او یکی از راههای چاره برای برون رفت از این مشکل در چنین جوامعی است اما واقعیت این است که قابلیت انجام و اجرای این شعار شرایط و بسترهای فرهنگی، اقتصادی و جغرافیایی ویژهای را میطلبد.
جامعهی مالزی به عنوان کشوری با اکثریت مسلمان و اقلیتهای مذهبی پرشمار و پررنگ، یکی از نمونههای آشنا و مثبت جوامعی است که در آنها پیروان آیینهای مختلف با مدارای بالایی با یکدیگر برخورد میکنند. برای نمونه چند روز پیش «جشنوارهی روح گرسنه» که ویژهی چینیهاست در «کوالالامپور» برگزار شد. چینیها معتقد هستند که در این روز ارواح درگذشتگان برای دیدار با زندگان و دریافت غذا و نوشیدنی به زمین میآیند. در این روز مردم علاوه بر پخش کاغذهای طلایی و نقرهای و اسکناس، خوراکیهایی از جمله گوشت خوک را نیز بین مردم تقسیم میکنند. اما نکتهی جالب، همزمانی این جشن با ماه رمضان در سال جاری بود. توزیع آزادانهی گوشت خوک در بین شهروندان و توریستها آن هم در خیابانهای مرکزی شهر و در برابر چشمان مسلمانان و در یکی از مذهبیترین ماههای سال، نمایشی زیبا از رواج روح مدارا در بین مردم مالزی بود.
در سالهای گذشته و به جز در موارد اندک همواره این روح تساهل و تسامح در این جامعه وجود داشته است. با وجود آنکه مسلمانان اکثریت شهروندان جامعهی مالزی را تشکیل میدهند و از نظر قانونی نیز با برخورداری از حمایتها و قوانین ویژه، دست بالا را در قدرت دارا هستند، اما هیچگاه در پی گسترش و تحمیل باورهای خود و یا فشار به اقلیتهای دیگر برنیامدهاند. یکی از علل این نوع نگاه شاید عدم ریشههای تاریخی درازمدت اسلام در این سرزمین است که از میزان تعصب شهروندان این کشور بر روی قوانین آن کاسته است. به عنوان نمونه میتوان دید که در هر کشور و منطقهای که ورود اسلام به آنجا وابستگی و نزدیکی زمانی بیشتری به صدر اسلام داشته است، تعصبات مذهبی پررنگتر بوده است. عدم توانایی ایدئولوژی اسلامی برای همهگیر شدن در اینگونه کشورها و باقی ماندن شمار زیادی از مردم بومی این مناطق بر باورها و آیینهای باستانی خود نیز میتواند دلیل دیگری بر وجود این نوع نگاه باشد.
عامل دیگر تاثیر ویژگیهای جغرافیایی است، بدین معنا که مردم مناطقی که بیشتر در معرض رفت و آمد مسافران، تاجران و توریستهایی از دیگر مناطق جهان با باورها و اعتقادات مذهبی و آیینی یکسر متفاوتی با آنها بودهاند، در اثر این برخوردها و مراودات به نگاه بازتر و مدارامنشانهتری نسبت به دیگران دست یافتهاند. گرچه که میتوان گفت بخشی از این روش نوعی فرهنگ سیاسی و اقتصادی هم بوده است به این معنا که مردم این مناطق برای حفظ روابط تجاری خود با مشتریانشان مجبور به رعایت و احترام به باورهای طرفهای اقتصادیشان بودهاند که به تدریج این رفتار تبدیل به یک فرهنگ شده است. جالب اینجاست که حتا در جامعهی بستهای مثل ایران که فرهنگ مدارا در بین عامهی مردم رواج چندانی ندارد، در برخی از مناطق و شهرها مانند شهرهای جنوبی و یا شهر توریستی مانند «اصفهان» که مردم عامی کوچه و بازار هم عادت بیشتری به دیدن شهروندان دیگر کشورها دارند، میزان آرامش، پذیرش و تساهل در میان تودهها بیشتر به چشم میآید.
شاید کوچکترین نقطهی امیدواری برای تغییر برخی از جوامع که به لحاظ مذهبی، فرهنگی و آیینی یکدست و بسته هستند، چشم امید داشتن به بازگشت شهروندانی از این کشورهاست که به عنوان مهاجر چندی در جوامع آزاد، بامدارا و برخوردار از فرهنگ تساهل زندگی کردهاند. شاید که آنان بتوانند با رفتار تازهی خود کمکم و به تدریج تغییراتی را در سرزمین مادریشان ایجاد کنند.
1- سیمای هند
خبر / رادیو کوچه
مهرداد اسلامخواه فعال دانشجویی و دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه «امام حسین»، با صدور حکمی در روز یکشنبه، 21 اوت، از سوی شعبه 26 دادگاه انقلاب به 4 سال حبس تعلیقی محکوم شده است.
به گزارش دانشجونیوز، وی که پیشتر در مرداد ماه 1388 بازداشت و مدت 20 روز را در زندان رجایی شهر سپری کرده بود، به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام از سوی قاضی پیر عباس محکوم شده بود.
مهرداد اسلامخواه دبیر پیشین انجمن جمهوریخواهان دانشگاه امام حسین بود و در سال 1386، مدت 78 روز در بند 2-الف بازداشت بوده است. وی از اعضای شورای دفاع از حق تحصیل بوده که ترم گذشته با تمدید حکم تعلیق از تحصیل، اخراج آموزشی شد. امام مسوولان دانشگاه و وزارت علوم کماکان از صدور حکم اخراج وی ممانعت میکنند.
مهشب تاجیک/ رادیو کوچه
حتا پیش از آنکه بداند عقیم شده است، پیش از آنکه اندامی به نام اندام جنسی را بشناسد و در میان این همه کلمهای که زبان فارسی دارد، نامی را برای عضو زنانهی خود و هویت پشت آن بیابد، این مسئله از او گرفته شده است. جغرافیای ناموجود، بینام، بینشان و متروک تا آن زمان که غارت شود و به تاراج رود. کلمهها وقتی بیایند مصداقهای خود را از سایه بیرون میکشند و این چنین است که زبان به بیان و حل مسئله کمک میرساند.
زن بودن در جامعهی حتا امروز، وجود خارجی ندارد و بیشتر میتوان گفت که گونهای از مرد نبودن است. زن بودن همان تمرین نبودن است، ممارست در پاک شدن از هر آنچه که زنانگی را میپراکند و تاسفبارتر اینکه مرد بودن هم خود گونهای از دیگری بودن است که در فاصلهی شدید از انسان بودن قرار گرفته است، و مهمتر از همهی اینها این است که وقتی وجود انسان به صرف بودناش شریف نباشد، نمیتواند جنسیت را از چارچوب جنس رها کند چرا که باور به حبس زنانگی در جسم زن، به مراتب نابودکنندهتر از نادیده گرفتن زنانگی زن است. درست همان چیزی که غرب متمدن، آن را بازتولید و ترویج تعریف میکند. همانقدر که ما از این سوی بام افتادهایم، کسانی هم از آنسوی بام افتادهاند و این نقطهی مشترک ماست، نقطهی افتادگی از ضرورت انسان و تکثیر آن در خودبودگی منحصربهفرد هر عضو جامعهی بشری.
سرگیجهی بین دو نقش اثیری و لکاته، جایی برای زنانگی نمیگذارد، آن زمان که زنانگی در پس نقشهای تعریف شدهی دخترانگی، خواهرانگی، مادرانگی، همسرانگی رنگ میبازد و دفن میشود و این نقشها فقط و فقط تعریف مرد نبودن هستند، چگونه میشود که از حقوق یک انسان صحبت کرد و از آن مهمتر، حرکت یک کودک را به سوی زنانگی بررسی کرد؟ و دیگر اینکه، چگونه میتوانیم به این نقطه برسیم که حق انتخاب چگونه انسانبودن را فارغ از کروموزومها، به خود فرد واگذار کنیم؟
آن زمان که پستانها شروع به رشد میکنند و موهای آلت جنسی میرویند، آن زمان که اولین خون ماهانه مشاهده میشود و اولین تجربهی تغییرات هورمونی، خود را بروز میدهند، یک زن با واقعیت ابژکتیو خود روبهرو میشود، همان واقعیتی که قرار است تا فراموش شود و یا از واقعیت به جنسیت، فروکاهیده شود و این بحران بلوغ را برای یک دختر نوجوان، دو چندان میکند چراکه درست در همین زمان است که تصمیم میگیرد چه چیز باشد و بودگی او رفتار دیگری را و سرنوشت پیش رویش را روشن میکند که در بیشتر موارد حتا با سرکشیها تعیین شده است و گاهی چنان نهادینه که حتا جایی برای چند و چون و سرکشی نمیگذارد. در همین نقطه است که زن فیزیولوژیک با زن روانشناختی ملاقات میکند و بسته به فرهنگ، باور، نقش مذهب، آموزش در هر جامعهای، تلاش برای نیل به زنانگی بدنی که زن است، بیشتر میشود.
در جامعهای چون ایران، حتا به فرد اجازه داده نمیشود تا جنس اعطایی خود را با جنس مورد نظر خود مطابقت دهد، به عبارت دیگر، در زمانی که موجودیت زنانگی و مردانگی و همچنین زن بودن و مرد بودن، دچار خدشه است، صحبت از انتخاب رفتار زنانه و مردانه شبیه یک شوخی میماند. اگرچه قائل بودن به تعریف جنسیت، در چارچوب زنانه و مردانه، واپسگرایانه است ولی برای رسیدن به مرحلهی بعدی باید جایی از آن عبور کرد. اگرچه گاهی آنهایی هم که عبور کردهاند، به ورطهی افراط افتادهاند.
در همین زمان که در کشورهایی چون ایران، تلاش برای تابوشکنی «بکارت» ادامه دارد، در نقاط دیگری از کرهی خاکی، عدم بکارت تقدیس میشود. در کشورهای جهان سوم، آمار ازدواج کودکان و نوجوانها به شدت نگرانکننده است و از آن سو در کشورهای پیشرفته باید نگران پایین آمدن سن روابط جنسی در کودکان و نوجوانان باشیم. به همان اندازه که محو شدن موجودیت یک نوجوان دختر در یک کشور جهان سوم هراسناک است و بدتر از آن، خطراتی است که به موجب زن بودن، برای او حادث میشود، تبدیل شدن زنانگی، به یک ابزار لوکس و مدرن بازتولید مدلهای زیست ارتجاعی و ترویج کالابودگی زنانگی به نفع بازار کالاها و رفتارهای تعیین شده در اقتصاد جنسیتمحور و به شدت کاستبندی شدهی دنیای مدرن، فاجعهبار است.
کودکان را با منطق ارزشگذاری سفت و سخت جنسیتی بار میآورند و در هرجا به طریقی آنها را از سیالیت وجودی خود جدا نگاه میدارند. همان کودک وقتی که به سالهای بحرانی بلوغ خود برسد، آنقدر شرطی نقشهای پوسیدهی خود شده است که نمیتواند آنطور که فقط خود او به عنوان یک موجود منحصربهفرد قادر به بودن آن است رشد کند و بالغ شود. این فاجعهی قرنی است که زنانگی را با تعریفهای مشخص شدهی زیبایی و مردان را در اقتصاد روابط بیمار برای یکدیگر تعریف میداند. زیبایی که شاید حتا تعریف شده جامعهی کالا محور و لوکسپرور مردانه ست. درست مثل بازتولید عروسکهای باربی در دنیای واقعی.
کودکی که در تونل بلوغ به سمت آن یکی خود، در حرکت است، همواره در هراس دیدن خود در آینه است، و مدام این سوالها را از خود میپرسد که «من کیستم؟»، «آیا تغییر میآید؟»، «من میتوانم این دیگری را دوست داشته باشم؟» و سوالهایی از این قبیل و همینطور نشانههایی که در بدن او رخ میدهند، او را شگفتزده، گاهی مضطرب، هراسناک و گیج خواهند کرد. او تنهاست به این دلیل که نمیخواهد دیده شود، و آن آینه که گاهی به سراغاش میرود و با تردید خود را در آن میبیند، دیگری بیرون از خود است، خانوادهی او، همسالان او، اجتماع او با واکنش خود به او خواهند گفت که آن غریبهی در آینه که در تونل بلوغ بیپناه و تنهاست، کیست. آن آینه تصویری را میسازد که خود میخواهد و آن را برای نوجوان رونمایی میکند.
آیا هیچ زمان به این فکر کردهایم که خود ما به عنوان دیگری، چه آینهای را برای هرکسی که خود را در دیگری ما تعریف میکند، مهیا کردهایم؟
خبر / رادیو کوچه
بر اساس آخرین گزارشها از لیبی، بعدازظهر روز دوشنبه، 22 اوت، رییس شورای ملی انتقالی لیبی در گفتوگویی با رسانهها در خصوص وضعیت سرهنگ معمر قذافی، رهبر لیبی، اظهار داشت: «حتا نمیدانیم سرهنگ قذافی در لیبی است یا این کشور را ترک کرده است.»
وی ابراز امیدوار کرد که سرهنگ قذافی زنده بازداشت و در دادگاه محاکمه شود.
به گزارش رسانههای خارجی، آقای عبدالجلیل گفت: «مجتمع بابالعزیزیه و مناطق اطراف آن همچنان خارج از کنترل مخالفان است و ما اطلاعی نداریم که سرهنگ قذافی در این محدوده است یا نه.»
مصطفی عبدالجلیل، رییس شورای ملی انتقالی لیبی، در کنفرانسی خبری در شهر بنغازی گفت: «نمیتوانیم بگوییم که مخالفان، کنترل کامل طرابلس را در اختیار دارند.»
این در حالی است که پیشتر موسی ابراهیم سخنگوی دولت لیبی در یک پیام تلویزیونی اعلام کرد دولت قذافی آماده است با مخالفان گفتوگو کند.
در همین حال اعضای اتحادیه عرب پس از بهدست گرفتن کنترل بیشتر مناطق پایتخت لیبی توسط انقلابیون با مخالفان دولت لیبی اعلام «همبستگی کامل» کردهاند.
بیشتر بخوانید:
«قذافی آماده مذاکره فوری با شورشیان است»
مجید بهشتی/ رادیو کوچه
majid.b@koochehmail.com
آلبوم شعرهای «مهدی اخوانثالث» با صدای خودش منتشر میشود
«زردشت اخوانثالث» فرزند «مهدی اخوانثالث» با اعلام این خبر به (ایسنا)، گفت: «این مجموعه با نام «چاووشی» شامل هشت شعر اخوان از جمله «چاووشی»، «تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم»، «زمستان»، «قاصدک»، «غزل سه»، «ماه، من و ما» و «تسلی و سلام» میشود که دو شعر از این مجموعه برای نخستینبار است که با صدای شاعر منتشر میشود.» او افزود: «اخوانثالث شعر «تسلی و سلام» را برای دکتر «مصدق» گفته که این شعر را «پوریا اخواص» اجرا کرده و کار آهنگسازی آن را «مجید درخشانی» انجام داده است.»
ضبط یادمان «پرویز یاحقی»
«سامان احتشامی» به پایگاه اطلاعرسانی موسیقی ایران اعلام کرد: به پیشنهاد موسسه آوای باربد و «بابک بختیاری» نوازنده ویلن که از شاگردان «پرویز یاحقی» است تصمیم گرفتیم آلبومی را با عنوان «یادمان پرویز یاحقی» منتشر کنیم. این نوازنده و پیانیست در ادامه افزود: «یاحقی» از جمله موسیقیدانهای صاحب سبک کشورمان بود که در زمان نوجوانی سبک نوازندگی ویلن را تغییر داد و آهنگهای بیبدیل بسیاری را با توجه به این سبک موسیقی خلق کرد. در زمان حیات «پرویز یاحقی» ایشان به من لطف داشت و اجازه داد تا برخی از آثارش را اجرا کنم.» وی همچنین تصریح کرد: «ما در این آلبوم ضمن اجرای پنج تصنیف از آثار یاحقی برخی از قطعاتی را که با متر باز و برای همراهی آواز نواخته شده بود را نیز اجرا میکنیم. کار به صورت دو نوازی پیانو و ویلن طراحی شده که امیدوارم مردم نیز پس از شنیدن آن لذت کافی را ببرند.» «احتشامی» درباره مراحل ضبط این آلبوم گفت: «تاکنون بخش مربوط ساز پیانو ضبط شده و از هفته آینده نیز کار ضبط بخش ویلن این اثر را آغاز خواهیم کرد. پیشبینی میکنم سه ماه دیگر پروسه ضبط «یادمان پرویز یاحقی» که به صورت دیجیتالی انجام میشود به طول بیانجامد.»
طلسم «محسن چاووشی» هنوز نشکسته
«محسن چاووشی» وعده داده بود که سر انجام طلسم خواهد شکست و از خرداد 90 کنسرتهایش را آغاز خواهد کرد اما این اتفاق رخ نداده و شاید در نیمه دوم سال 90 رنگ حقیقت به خود بگیرد. ظاهرن مسایلی که مربوط به قراردادهای «محسن چاووشی» با شرکتهای مختلف از جمله «آوای باربد» «ایران گام» و «تصویر دنیای هنر» است، یکی از موانع اصلی برگزاری کنسرتهای چاووشی است. از سوی دیگر «محسن چاووشی» برای انتخاب ارکستراش وسواس و دقت نظر زیادی دارد و قصد دارد یک گروه کاملن اختصاصی داشته باشد. گروهی که هیچ یک از نوازندههایش در سایر ارکسترها فعالیت نکنند. باید دید سرانجام چه زمانی «محسن چاوشی» ستاره موسیقی پاپ را روی صحنه خواهیم دید.
کارگاه موسیقی و هنر معاصر در تهران برگزار میشود
دومین کارگاه آموزشی موسیقی و هنر معاصر تهران را انجمن فرهنگی اتریش با همکاری مجمع موسیقی و هنر معاصر این کشور برگزار میکند. به گزارش روابط عمومی انجمن موسیقی، در این کارگاه آموزشی هفت روزه از هفت تا 13 شهریور در انجمن فرهنگی اتریش برگزار خواهد شد، هنرمندان اتریشی و ایرانی این امکان را خواهند داشت تا آثار خود را اجرا و معرفی کنند. هدف برگزارکنندگان این کارگاه گردهم آوردن هنرمندان و شرکتکنندگان است. همچنین در این برنامه یک تا دو اثر منتخب هر هنرمند، قابل اجرا و نمایش است. این برنامه موقعیتی برای دیدار دوباره جهت تبادل نظرات، اهداف و ایدههای هنری است تا گامی برای فعالیتهای مشترک آینده برداشته شود. بنابراین گزارش، در آخرین روز از این کارگاه شب هنرهای معاصر برگزار خواهد شد. نخستین دوره کارگاه موسیقی و هنر معاصر شهریور سال گذشته برگزار شد.
برجستهترین نوازنده کرنای ممسنی درگذشت
«شنبه نوایی» برجستهترین نوازنده «کرنا» و «ویلن محلی» ممسنی بر اثر عارضه قلبی درگذشت. به گزارش ایرنا، این نوازنده که از مدتها قبل، از بیماری ریوی رنج میبرد در سن 70 سالگی بر اثر ایست قلبی دارفانی را وداع گفت. این در حالیست که «محمدرضا درویشی» نیز در برخی از پژوهشهای خود که به موسیقی ممسنی اختصاص داشته به شنبه نوایی و روایاتهای او استناد کرده است. وی همچنین گفت: «این نوازنده ضمن تسلط بر ساز کرنا، در نواختن ساز ویلن به سبک و سیاق محلی که در موسیقی فارس و ممسنی و قشقایی رایج است نیز تبحر داشت.»
مدیر جدید ارکستر رودکی انتخاب شد
به گزارش روز یکشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا از بنیاد رودکی، «آرش امینی» که پیش از این و در آیین افتتاح ارکستر سمفونیک رودکی (30 و 31 خرداد) در مقام رهبر هنری ارکستر ظاهر شده بود، در فصل جدید برنامههای ارکستر سمفونیک رودکی به عنوان مدیر این ارکستر ایفای نقش خواهد کرد و قرار است ارکستر سمفونیک در سالروز جهانی بزرگداشت «رودکی» و بهمن ماه در بیستوهفتمین جشنواره بینالمللی موسیقی «فجر» اجرای برنامه داشته باشد. این ارکستر پس از ماه رمضان و پایان یافتن تعمیرات تالار رودکی، به زودی تمرینات خود را آغاز خواهد کرد.
«هنگامه اخوان»: مدتهاست صدای جدیدی نشنیدهایم
«هنگامه اخوان» خواننده در گفتوگو با پایگاه اطلاعرسانی موسیقی ایران، با تاکید بر اینکه در تولید و جذابیت یک موسیقی خواننده و آهنگساز در کنار هم موثر هستند، اظهار کرد: «هر دو باید در کنار هم مطرح شوند اما آواز به هر صورت یک استعداد ذاتی است که همه نمیتوانند از پس آن برآیند و سبک خاصی است که نمیتوان انتظار داشت همه آن را بدانند.» وی افزود: «در نهایت خوانندهسالاری یا چیزی غیر از این چندان اهمیت ندارد چرا که موسیقی به صورت کلی کمرنگ است و حتا ما سالنی مناسب و با قیمت خوب نداریم که هنرمندان به راحتی در آن اجرای برنامه داشته باشند. من عمرم را پای خوانندگی گذاشتهام و امروز وقتی میخواهند سالن در اختیارم بگذارند، میگویند پر است و نمیدانم خوانندههای تازه به دوران رسیده که دانشی هم از خوانندگی ندارند، چطور سالن میگیرند؟» این خواننده یکی دیگر از مشکلات موسیقی را نبود امکانات لازم برای بانوان دانست و گفت: «وقتی ما نمیتوانیم تبلیغ و اجرای زیاد و غیره چون آقایان داشته باشیم، لااقل یک سالن را به بانوان اختصاص دهند که در طول سال برنامه اجرا کنند.»
اخوان در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به اینکه چند سالی است که موسیقی و آواز ایرانی کمرنگ شده است، ابراز کرد: «موسیقی این روزها تجاری شده و هیچکس آواز ایرانی نمیخواند و آنهایی هم که فعال هستند، همه شبیه به هم میخوانند. از میان خوانندگان جدید هیچکس به خود زحمت نمیدهد روی صدایش کار کند و همه تقلید میکنند. خوب است که قانون سختگیر اینجا به داد موسیقی برسد.» وی ادامه داد: «متاسفانه هنرمندان جوان میخواهند ره صدساله را یک شبه طی کنند و به خود هیچ زحمتی نمیدهند و با راحتطلبی رو به تقلید میآورند. دیگر کسی دنبال خود موسیقی نیست.» این خواننده مسئله دیگر آواز و موسیقی سنتی را تکراری بودن ترانهها عنوان کرد و گفت: «امر دیگری که این روزها باب شده این است که در ترانههای قبلی دست میبرند و میگویند «آن را تنظیم کردیم.» آهنگها شبیه به هم ساخته میشود، صداها هم که کپی است، ترانهها یکسان و بدون ذوق است و میتوانم بگویم مدتهاست چیز تازهای نشنیدهایم.»
خبر / رادیو کوچه
دادگاه انقلاب اسلامی تهران با صدور حکمی در روزهای اخیر، دو شهروند کرد ساکن سردشت را به حبس محکوم کرده است.
به گزارش موکریان نیوز، شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران دو شهروند اهل سردشت را به نامهای حسین امینی و خالد حاجیزاده به اتهام همکاری با گروههای مذهبی هر کدام به شش سال حبس محکوم کرد.
گفتنی است این دو شهروند که حدود شش ماه پیش بازداشت شدهاند هم اکنون در زندان رجایی شهر کرج دوران محکومیت خود را سپری مینمایند.
دوشنبه 31 مرداد 90/ 22 اوت 2011
اجرا: اعظم
استودیو: دامون
تقویمتاریخ
مجلهی جاماندگان- «انشعاب معممین»- شراره سعیدی
بخش اول خبرها
پسنشینی تند- «لذت زیستن در کنار هم»- اکبر ترشیزاد
مجله خبری کابل- آرین
اقتصاد کوچه- «دولت نرخ تورم مرکز آمار را نپذیرفت»- مهرآفرین بهرامی
دایرهی شکسته- «رویای تقریر شده»- مهشب تاجیک
بخش دوم خبرها
پسکوچه تماشا- «موسیقی این روزها تجاری شده»- مجید بهشتی
گزارش روز تاجیکستان- «تیمور ذوالفقاراف، مردی که نظم را در نکاح نثر درآورده است»- کیومرث
پیرامون وضعیت بحرانی دریاچه تاریخی «چی چست»- «دریاچه ارومیه یک قدم تا نابودی»- آرش حسینیپژوه
بخش سوم خبرها
کیومرث/ دفتر تاجیکستان/ رادیو کوچه
«تیمور ذوالفقاراف»، ادیب روسزبان تاجیکستان صفحه هفتادوپنجم روزگار خود را هم ورق زد. ۷۵ صفحه روزگاری، که او با «خواجه نصرالدین» و «خواجه ذوالفقار دیوانه»، قهرمانهای اساسی کتابهایش پشتسر کرد و از یک جوان شوخ تاجیک به «دانته ادبیات روس» تبدیل یافت.
حالا از او به عنوان «کلاسیک مطلق»، «نابغه زمان» و «مردی که نظم را در نکاح نثر درآورده است» نیز نام میبرند. او تنها ادیب تاجیک است، که نامزدیاش دو بار برای دریافت جایزه «نوبل» در عرصه ادبیات پیشنهاد شده است. «تیمور ذوالفقاراف» ماه اوت سال ۱۹۳۶ میلادی در شهر «دوشنبه»، پایتخت تاجیکستان شوروی پیشین، به دنیا آمده است.
پدرش «قاسم زوالفقاراف» که منشی اول «حزب کومنست» در یکی از منطقههای جنوبی تاجیکستان بود، سال ۱۹۳۷ میلادی «دشمن خلق» اعلان و قتل شد. «ذوالفقاراف» دوران طفلی خود را با مادرش «لیودمیلا اوسپنسکی» گذرانده برای تحصیل در شعبه فلسفه «دانشگاه لنینگراد» راه مییابد. اما پس از دو سال، تحصیل را در «دانشکده ادبی به نام مکسیم گارکی» در موسکو ادامه میدهد.
نخستین کتاب جدی «تیمور ذوالفقاراف» با نام «داستان مرگ امیر تیمور» سال ۱۹۸۰ میلادی به دست خوانندگان رسیده است. به دنبال، سلسله داستانهای «خواجه نصرالدین» و «خواجه ذوالفغار دیوانه» و «سرگذشتهای زمینی و آسمانی شاعر» نام «تیمور ذوالفقاراف» را همچون ادیب نوجو و نوگو ورد زبانها کردند. تاکنون ۳۰ کتاب «تیمور ذوالفقاراف» روی چاپ آمده است، که تعداد نشر آنها بیش از ۱ میلیون نسخه میباشد.
هرچند وی برای دریافت جایزه «نوبل» موفق نشده است، اما دهها جایزه دیگر دارد، که برای نوشتههایش صاحب شده است. او جایزه «کالیتس» را برای «سرگذشتهای زمینی و آسمانی» در سال ۱۹۹۳ میلادی به دست آورده است. «مثلهای طلای خواجه نصرالدین» در سال ۲۰۰۴ میلادی همچون اثر برجسته ادبیات روس صاحب جایزه «یسنیا پالینا» شد. امسال داستان «یک روز بچگی محمد پیامبر» «تیمور ذوالفقاراف» در آزمون «صلوات بر محمد» جای اول را گرفت.
تیمور ذوالفقاراف همه این کتابهای خود را به زبان روسی تالیف و در موسکو انتشار کرده است. به دلیل اینکه ساکنان تاجیکستان در برابر زبان تاجیکی زبان روسی را نیز بلدند، اکثر اثرهای او میان خوانندگان تاجیک هم شهرت دارد. ولی با این وجود چندی از اثرهای او را نیز ادیبان تاجیک به زبان تاجیکی برگردان کردهاند.
حالا چاپخانه دولتی تاجیکستان نشر دو کتاب «تیمور ذوالفقاراف» را به نقشه گرفته است، که با زبانهای تاجیکی و روسی نشر خواهند شد. چند سال پیش رییس جمهوری تاجیکستان «امام علی رحمان» به «تیمور ذوالفقاراف» در دوشنبه یک منزل سههجرگی داد، که او هنگام سفرهایش به وطن در آن به سر میبرد. اما بیشتر سالهای عمر ذوالفقاراف در کوچه «ماسفیلم» در یک کلبه تنگ دوهجرگی شهر موسکو گذشتهاند و میگذرند. نویسندهای که با قلب و روح و اندیشه تاجیکی در قطار بیش از یک میلیون مهاجر تاجیک در روسیه کشورش را نمایندگی میکند.
خبر / رادیو کوچه
با تنگتر شدن حلقه محاصره رهبر لیبی در طرابلس خبرهای ضد و نقیضی از دستگیری معمر قذافی منتشر شده است.
به گزارش العربیه، در همین حال سخنگوی شورای انتقالی در گفتوگویی خبر بازداشت محمد و سیف الاسلام فرزندان رهبر لیبی را تایید کرده است.
سخنگوی این شورا روز دوشنبه، 22 اوت، اعلام کرد به زودی خبر خوشحال کنندهای را اعلام خواهیم کرد.
معمر قذافی اما برای سومین بار در یک پیام صوتی از هوادارن خود خواست با مخالفان برخورد کنند.
او از مردم سراسر لیبی خواست به طرابلس بیایند تا به گفته او با «استعمارگران» مبارزه کنند.
وی خطاب به ائمه مساجد گفت: «طرابلس در آتش میسوزد .. باید مردم را به بهشت هدایت کنید.»
قذافی افزود: «استعمار، طرابلس را به دود و خاکستر تبدیل میکند.. به سمت طرابلس حرکت کنید همانگونه که پیشتر آن را از استعمارگران ایتالیایی آزاد ساختید.»
پس از پخش پیام صوتی رهبر لیبی از تلویزیون دولتی، برنامههای این تلویزیون قطع شد.
موسی ابراهیم سخنگوی دولت لیبی نیز در یک پیام تلویزیونی اعلام کرد دولت قذافی آماده است با مخالفان گفتوگو کند.
او افزود: «معمر قذافی آماده است با رهبرشورای انتقالی وارد گفتوگوی فوری شود.»
او اعلام کرد از آغاز عملیات مخالفان در طرابلس تاکنون 1300 نفر کشته شدهاند.
وی ناتو را به کشتار مردم لیبی متهم کرد و تاکید کرد اغلب قربانیان به دست نیروهای خارجی کشته شدند.
بیشتر بخوانید:
«میدان سبز طرابلس در تصرف مخالفان قذافی»
مطلبهایی که در این بخش تارنمای رادیو کوچه منتشر میشود یا انتخاب دبیر روز سایت و یا پیشنهاد دوستان رادیو است که میتواند از هر گروه یا دسته و یا مرامی باشد. نظرهای مطرح شده در این بخش الزامن نظر رادیو کوچه نیست. اگر نقد و نظری بر نوشتههای این بخش دارید میتوانید برای ما ارسال کنید.
احسان سلطانی
منبع: فصل آگاهی
حقیقت این است که منصور ارضی آنچنان که وانمود میکند و ما میبینیم آدم احمقی نیست، خط هدفمند تخریب مشائی چه از سوی گلپور، چه از سوی منصور ارضی در این شرایط را میتوان نوعی تبلیغ غواصی در پوشش تخریب ارزیابی نمود برخی هم در این میان جوگیر شدهاند مانند حدادیان که نمیداند برای کجا و چه کسی در حال بازی کردن است و تنها به نمایندگی مجلس که ضمانتش را گرفتهاند میاندیشد.
منصور ارضی همان است که چه در سال 84 و چه در سال 88، رای شهرری و هیتهای مذهبی تهران را برای احمدینژاد تضمین کرد هم-او که در در زمان شهرداری احمدینژاد وی را در شبستان شاه عبدالعظیم شبهای جمعه کنار خود مینشاند و آبروی حزباللهیها میخواند اما آیا منصور ارضی با تمام نفوذی که در بین بچههای جنوب شهر دارد جایی که خاستگاه بسیاری از وزارتیها بود و هنوز هم بدنه وزارت و اطلاعات سپاه تا حد زیادی نمکخورده و به قول خودشان اشک و عرق ریخته و سینه زده زیر بیرق هیتهای او بودند و هستند به او نگفتند که این شخصی که به نام آبروی حزباله در کنار خود مینشانی پرونده مفتوح در وزارت داشته است؟ پروندهای که جلوی شهردار شدنش را گرفته بود و اگر افرادی چون ناطق و باهنر نبودند وزارت اطلاعات او را تایید امنیتی نمیکرد، مگر شورای شهریهای حزباللهی! به وی نگفته بودند که یونسی در همان زمان به آنها پیغام داده بود دنبال شهردار شدن احمدینژاد نباشید او پرونده مفتوح دارد؟
آیا منصور ارضی از ارتباط احمدینژاد و مشایی از همان زمان شهرداری بیاطلاع بود؟ آیا افرادی که به گلپور خوراک دادند که بر علیه مشائی جبهه باز کند [اطلاعاتی که حداقل مشخص است از سالهای 68 در بانک اطلاعاتی وزارت موجود است] به منصور ارضی نگفته بودند که احمدینژاد ارتباط تنگاتنگی از همان زمان شهرداری با مشایی دارد، آیا در خصوص بقایی و فساد اخلاقیش و ارتباطش با مشایی از همان سالهای 81 چیزی به منصور ارضی نرسیده بود و همه اینها یکباره در سال 90 از پرده بیرون افتاد؟ تمام افرادی که از نزدیک منصور ارضی را میشناسند میدانند که وی نفوذ قابل توجهی در بین نیروهای اطلاعاتی و امنیتی دارد و اطلاعات خوبی هم به وی میرسد به صورتی که مداحانی که دستگاه امنیتی تایید نکنند با یک اشاره به این پدرخوانده مداحان در تریبونهای رسمی جایی ندارند چطور میشود که ارضی اعتبارش را بر فردی قمار کند که به خاطر پرونده مفتوح در وزارت اطلاعات از شهردار شدنش جلوگیری شده است و پرونده تمام اطرافیان وی حداقل از اواسط دهه هفتاد در وزارت اطلاعات مفتوح بوده است؟
کسانی که ارضی و اطرافیانش را میشناسند میدانند که وی آدم احمقی نیست و آنچه مشخص است تمام این ضد تبلیغها برای بزرگ کردن و مظلومنمایی مشائیست که تمام رسانههای موافق و مخالف هم در دام آن اسیر شدهاند، این خط ادامه همان خطی است که تمام بار را بر سر مشائی و تمیش بریزند و توجهها را به سوی او معطوف نمایند و همزمان نیز پرژه بزرگنمایی و مظلوم سازیش را دنبال کنند تا شبکه اصلی از زیر ضرب بیرون بیاید و از هرگونه آسیب مصون بماند. افرادی که تا دیروز پشت سر احمدینژاد بودند و قطع به یقین از ارتباط تنگاتنگ وی با مشایی و پروندههای مفتوحش با خبر بودند به یکباره به جبهه دیگری رفتند تا خط جدایی احمدینژاد را از مشائی ترسیم نمایند و پیش قراولان را کانون اصلی بنمایند و به تکفیر صوری آنان دست بزنند و خواستار برخورد نظام با آنان شوند، چرا؟ به این دلیل که پایههای جناح رقیب در برخورد با پیش قراولان (مشائی و تمیش) کاملن متزلزل شود و هزینههای برخورد با شبکه اصلی که در آینده از دل جبهه پایداری ظهور خواهند کرد به شدت بالا برود.
همان شبهاتی که بر روی مصباح وجود دارد و سوالاتی که از وی مطرح است که چرا به یکباره شخصن خودش پرچمدار تکفیر احمدینژاد شد در ارتباط با منصور ارضی نیز صادق است.
هوشمندانهترین اظهار نظری که طی چند روز اخیر دیده شد اظهار نظر حمیدرضا کاتوزیان بود که گفت:
«واقعیت این است که جبهه پایداری جریان آقای مشایی است و وی در لایههای میانی با این جریان مرتبط است. جبهه پایداری همان رایحه خوش خدمت است چرا که ما نمیتوانیم آقای احمدینژاد و مشایی را از هم تفکیک کنیم و این تفکیک اشتباه است.»
کلام آخر
برای نمونه به این نظر که به صورت گسترده از سوی هوادارن مشائی در مقابل اظهار نظر اخیر منصور ارضی داده شده است توجه کنید:
«از همین واکنش بهخوبی میتوان دید که مخالفان مشایی از چه تیپ آدمهایی تشکیل شدهاند و طرز فکر آنان چگونه است. بدون تردید مشایی میداند که اگر همانند سایرین، گوش به فرمان سیدعلی خامنهای باشد، نه تنها کسی او را تهدید نمیکند بلکه همانند قالیباف، لاریجانی و دیگر دزدهای سید علی، شانس بالا رفتن از سلسله مراتب قدرت را دارد. با این وجود او سخن از مکتب ایرانی میگوید و از فرهنگ ایرانی در برابر فرهنگ آخوندی دفاع میکند. شایسته است که برای یک بار هم که شده، بیشتر به کارهای مشایی و احمدینژاد توجه کرده و پیام نهفته در آن را دریابیم .کسانی که از ایران و فرهنگ ایران دفاع میکنند سزاوار پشتیبانی ملت ایران هستند .فراموش نکنیم: آخوندها دشمن شماره یک ایران و فرهنگ ایرانی هستند!»
با این اظهارنظر از سوی منصور ارضی و اینگونه عکسالعملها دیگر کمتر عقل سلیمی است که نداند سود این تخریبها به جیب چه کسی میرود و خطش از کجا سرچشمه میگیرد. هوشیار باشیم.
مهرآفرین بهرامی/ رادیو کوچه
مرکز آمار ایران با اعلام نرخ تورم 19.5 درصدی برای تیرماه، آرزوی احمدینژاد برای اعلام نرخ تورم پایینتر از آمار بانک مرکزی را نقش بر آب کرد و از این پس اعلام نرخ تورم به صورت عمومی برای مردم ممنوع شد.
به دلیل تبعات تورمی طرح هدفمندکردن یارانهها و افزایش تصاعدی نرخ تورم از تورم حدود 10 درصد در ابتدای اجرای این طرح به تورم حدود 20 درصدی در تیرماه، دولت با تغییر نهاد اعلام کننده نرخ تورم، از بانک مرکزی به مرکز آمار ایران سعی داشت تا بر این واقعیت سرپوش بگذارد، اما مرکز آمار نیز با اعلام شاخص تورم 3 درصد بیشتر از بانک مرکزی برای تیرماه، آرزوی احمدینژاد را بر باد داد و دولت نیز در پاسخ، اعلام نرخ تورم را ممنوع کرد و از این پس مردم نباید از آماری که حتا از واقعیتهای موجود در جامعه فاصله داشت نیز، آگاه شوند.
این در حالی است که پیش از این علت انتقال نهاد اعلام کننده میزان تورم کشور از بانک مرکزی به مرکز آمار ایران، اختلاف در نرخ تورم و بیکاری عنوان شده بود تا با یک دست شدن آمار انجام کار تحلیلی برای پژوهشگران اقتصادی آسانتر شود اما اکنون رییس مرکز آمار ایران به نمایندگان مجلس گفته است که اجازه انتشار عمومی نرخ تورم را ندارد و نه تنها اختلاف میان نهادهای اعلام کننده نرخ تورم از بین نرفته است که از اساس نرخ تورم نیز اعلام نخواهد شد.
وجود سرمایههای سرگردان مردمی در بازار سکه و ارز، خروج منابع مالی از بانکها به دلیل سود اندک سپردهگذاری، رکود بیشتر بخشهای صنعتی به دلیل تبعات اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها و پرداخت نشدن سهم صنعت از آن و رکود بازار مسکن و سرمایهگذاریهای موازی از مهمترین دلایل رشد تورم و تداوم رکود در بازار عنوان شده است.
تورم ناشی از هدفمندی یارانهها غیرقابل کنترل شده است
یک کارشناس اقتصادی نیز در این باره به خبرنگار رادیو کوچه گفت: «قبل از اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها مسوولان این طرح را فاقد تبعات تورمی در کشور پیشبینی کرده بودند اما با گذشت کمتر از 8 ماه از آغاز اجرای آن تبعات تورمی آن بر همه آشکار شده و مسوولان را وحشتزده کرده است و چون نه قادر به برگشت از مسیر طی شده این طرح هستند و نه میتوانند در برابر عوارض آن پاسخگو باشند، تنها به حذف صورت مسئله یعنی عدم اعلام نرخ تورم اقدام کردهاند.»
وی ادامه داد: «طی دو سال اخیر بانک مرکزی از مسیر وظایف اصلی خود در کنترل پول در گردش، ارزش پول ملی، سیاستهای کنترلی بر سطح تولید، درآمد ملی و اشتغال خارج شده است و گویا قرار است بانک مرکزی به جای وظایف اصلی خود، تنها با سوداگری در بازار سکه و ارز، هزینههای طرح شکستخورده مسکن مهر و یارانههای دولتی را تامین کند، همانطور که در این مدت نیز دیگر نرخ رشد اقتصادی و نرخ خرده فروشی کالاها را اعلام نمیکرد از اعلام نرخ تورم نیز سرباز خواهد زد و اینکه در این میان چه اتفاقی برای رشد اقتصادی، ارزش پول و سرمایههای ملی میافتد، اهمیت ندارد.»
مرکز آمار توقعات دولت را برآورده نکرد
یک اقتصاددان و عضو هیت علمی دانشگاه «علامه طباطبایی» نیز در این باره به خبرنگار رادیو کوچه گفت: «علت تفاوت میان نرخ تورم اعلام شده از سوی بانک مرکزی و مرکز آمار ایران، تفاوت در نحوه محاسبه کارشناسی آنهاست که بر اساس تفاوت در سبد کالای خانوار و یک سال پایه مورد بررسی و نتیجهگیری قرار میگیرد و در شرایط عادی نیز نباید نگرانی در مسوولان ایجاد کند اما اینکه چرا دولت دهم حتا از آمارهای منتشره توسط بدنه نظام و کارشناسان و مدیرانی که از فیلترهای خودشان عبور کردهاند، نیز در هراس است، جای تامل دارد.»
وی ادامه داد: «از سوی دیگر این نگرانی در میان اقتصاددان و پژوهشگران اقتصادی وجود دارد که دولت برای سرپوش گذاشتن بر نرخ واقعی تورم در کشور اقدام به تحریف نحوه محاسبه نرخ تورم کند و وزن کالاهای اساسی مانند مسکن را در سبد خانوار کاهش و وزن کالاهای کماهمیتتر را افزایش دهد، تا بدین وسیله میزان تورم را پایینتر از واقعیت ملموس در جامعه اعلام کند همانطور که پیش از این نیز دولت با تغییر(تحریف) در نحوه محاسبه نرخ بیکاری، کسانی را که دو روز در هفته کار میکردند و در دولتهای قبلی جزو بیکاران محسوب میشدند، از لیست بیکاران خارج کرد تا بدین وسیله نرخ بیکاری را به صورت صوری در آمار کاهش دهد.»
آرش حسینیپژوه/ رادیو کوچه
دریاچه «ارومیه» که در گذشته «چی چست» و «کبودان» نام داشت، بزرگترین و شورترین دریاچه دایمی ایران و یکی از دریاچههای فوق اشباع از نمک دنیاست. این دریاچه مدتهاست با خطر خشکی و نابودی مواجه است.
در فروردین ماه امسال، گروه بزرگی از علاقهمندان به محیط زیست که به سیاستهای دولت در مورد این دریاچه معترض بودند، در دو شهر تبریز و ارومیه دست به تجمع زدند که با مداخله پلیس و ماموران امنیتی مواجه و در جریان این تجمع چندین نفر نیز بازداشت شدند.
تا آنجا که در گزارشها و ویدیوهای منتشر شده از این ماجرا دیده میشد، معترضان شعارهای سیاسی نمیدادند و پارچه نوشتههایشان تنها حاوی درخواست بازکردن دریچه سدها و روان کردن آب رودخانهها به دریاچه ارومیه بود.
اما بازداشت دهها تن از آنها نشان داد که دستگاههای انتظامی و امنیتی ایران در پس این اعتراض مدنی نوعی مبارزهجویی سیاسی میبینند و از ابراز وجود فعالان مدنی و علاقهمندان به محیط زیست، نگران هستند.
پس از گذشت ماهها از برگزاری تجمع اعتراضی علاقهمندان به محیط زیست در اعتراض به وضعیت دریاچه ارومیه و اعلام نگرانی از سوی کارشناسان نسبت به امکان خشک شدن و در نتیجه نابودی دریاچه، بیتوجهی دولت به حیات این سرمایه ملی، نمایندگان این شهر را بر آن داشت تا طرحی را برای انتقال آب به مجلس ارایه کنند.
طرح دو فوریتی انتقال آب به دریاچه ارومیه برای محافظت از آن پس از هفتهها انتظار در دستور کار جلسه علنی مجلس قرار گرفت، اما نمایندگان مجلس با بیتوجهی نسبت به وضعیت دریاچه ارومیه و خطرات زیستمحیطی ناشی از نابودی آن به دو فوریت این طرح رای نداند تا این طرح به صورت عادی در مجلس بررسی شود.
«شیوا شفاهی» محقق محیطزیست، درباره چگونگی ایجاد بحران برای دریاچه ارومیه میگوید: «میان دریاچه ارومیه جاده ارتباطی کشیدهاند که همین جاده اولین ضربه را به دریاچه زده است، این جاده اکوسیستم دریاچه ارومیه را به هم زد، در کنار این بر روی رودخانههای متصل به دریاچه سد درست کردند که این باعث شد تا ریزش آب به دریاچه کاهش یابد، این هم دلیل دیگری بود برای تغییر اکوسیستم دریاچه ارومیه، تغییر اکوسیستم این دریاچه باعث تغییر نوع زندگی جانوران و بیجانان این دریاچه شده و به کل سیستم حیات این دریاچه را دچار تغییر کرده است، البته گرم شدن زمین هم در این تغییرات بیتاثیر نیست، البته در این میان مشکلات فرهنگی در نگاه مردم به مسایل پیرامون محیط زیست را هم نمیشود منکر شد، عدم رعایت نظافت دریاچه و تزریق سموم کارخانهجات هم میتواند در ایجاد بحران موثر باشند.»
طرح نجات در مجلس
در ادامه مذاکراتی که حول محور تصویب دو فوریتی طرح ارایه شده در مجلس انجام شد، نمایندگان ارومیه در صحن عمومی از احتمال وقوع سونامی نمک و بارانهای نمکی سخن گفتند، آنها معتقد بودند این بارانها تنها دامن آذربایجان را نمیگیرد و به دیگر شهرها نیز میرسد و حدود 13 تا 14 میلیون نفر را آواره میکند.
نمایندگان ارومیه در صحن عمومی از احتمال وقوع سونامی نمک و بارانهای نمکی سخن گفتند، آنها معتقد بودند این بارانها تنها دامن آذربایجان را نمیگیرد و به دیگر شهرها نیز میرسد و حدود 13 تا 14 میلیون نفر را آواره میکند.
این نمایندگان مجلس از قصور دولت انتقاد کردند و گفتند: «اگرچه دولت در سفرهای استانی، 2700 میلیارد تومان اعتبار برای این کار در نظر گرفته اما حتا یک ریال از آن را پرداخت نکرده است.»
نمایندگان مخالف این طرح هم اینگونه مخالفت خود را اعلام کردند: «به جای تخصیص بودجه به زیانهای کشاورزان آن منطقه، به آنها پول بدهید که از آنجا بروند و کار دیگری بکنند. مگر نمیگویید تا دو سال دیگر این دریاچه خشک میشود پس چرا از روی احساسات دولت را محکوم میکنید؟ اگر مردم منطقه شما مدتی است با مشکل زیستمحیطی روبهرو هستند، مردم جنوب کشور مدتها است که با مشکل گردو غبار مواجهاند.»
در ادامه انتقادها و ابراز نگرانیها نسبت به وضعیت دریاچه ارومیه مدیر کل محیط زیست استان آذربایجان غربی از مهاجرت برخی از اهالی روستاهای شرقی دریاچه ارومیه به دلیل مشکلات به شهرهای اطراف این دریاچه خبر داده و گفته است: «در حال حاضر نگرانی ما از خشک شدن دریاچه ارومیه است و اینکه در پی آن ریزگردهای نمکی به وجود میآیند که بر اثر آن دشتهای حاصلخیز منطقه آسیب میبیند و در واقع وجود این ریزگردها برای مردم این منطقه مشکلات زیانباری به دنبال دارد.»
راه کاری برای برونرفت از بحران
انتقاد به وضعیت دریاچه ارومیه با ارایه راهکارهایی هم مواجه بوده است، در طرحی که از سوی نمایندگان به مجلس ارایه شده، آبرسانی از رودخانه «ارس» پیشبینی شده بود، البته این طرح هم منتقدانی داشته است.
«پرویز کردوانی» با انتقاد از کارشناسانی که پس از 14 سال مطالعه هنوز نتوانستهاند راهکار نجات دریاچه ارومیه را پیدا کنند معتقد است راهکار ارایه شده از سوی نمایندگان ارومیه نیاز به 14 ماه مطالعه نداشته است و با 14 روز بررسی و شناخت درست از منابع آب کشور میتوانستند راهکار حل این معضل که همانا احداث سد بر روی یکی از سرشاخههای رودخانه «زاب» کوچک و انحراف آب آن است را دریابند.»
کردوانی در ادامه میگوید: «انتقال آب رودخانه زاب به دریاچه ارومیه چندین مزیت دارد که مهمترین آنها دایمی بودن این منبع و عدم نیاز به آب آن در دیگر مناطق کشور است و البته با انتقال آب این رودخانه جایی خشک نمیشود بنابراین مدعی ندارد.»
در همین رابطه «آسوشیتدپرس» در گزارشی تفصیلی به بررسی نقش مهم دریاچه ارومیه در اقتصاد محلی شمال غرب ایران پرداخت و نوشت: «سومین دریاچه بزرگ آب شور جهان در حال تبدیل شدن به شورهزار است.»
آسوشیتدپرس با اشاره به اینکه دریاچه ارومیه سومین دریاچه بزرگ آب شور جهان به شمار میرود نوشت: «افراد محلی که مسافران را با قایق بر روی این دریاچه میچرخانند میدانند که امسال دیگر نمیتوانند صدها گردشگر و مسافر را با قایق برای لذت بردن از جاذبههای گردشگری دریاچه ارومیه در این دریاچه حرکت دهند.»
کمپینهای مجازی برای نجات دریاچه
بسیاری از فعالین محیط زیست و مردمی که نگران وضعیت دریاچه ارومیه هستند پس از عدم تصویب دو فوریت طرح نجات دریاچه ارومیه در اعتراض به تصمیم مجلس، دست به راهاندازی کمپینهای مختلف زدهاند و میتوان در این میان به کمپین «خاطرات دریاچه ارومیه»، که در آن مردم به ذکر خاطراتشان از آن دریاچه میپردازند، نام برد.
برخی از این کمپینها هم مشغول برنامهریزی برای برگزاری تجمع اعتراضی در ارومیه و تبریز هستند، حضور اعتراضی در بازی دو تیم «تراکتورسازی تبریز» و «شهرداری» که این هفته برگزار میشود یکی از برنامههای اعلام شده از سوی این کمپینها است.
آنچه مشخص است ادامه بیتوجهی به این وضعیت دریاچه ارومیه را در آستانه تبدیل شدن به شورهزاری بزرگ قرار میدهد. خشک شدن دریاچه، موجودیت دشتهای اطراف آن و کشاورزی، دامداری منطقه را تهدید میکند و نابودیاش به از میان رفتن حیاتوحش و گونههای گیاهی آن محل خواهد انجامید.
خبر / رادیو کوچه
مخالفان مسلح حکومت لیبی از کنترل میدان سبز، از میدانهای اصلی طرابلس، پایتخت این کشور در صبح دوشنبه، 22 اوت، خبر دادهاند.
به گزارش الجزیره، مخالفان در این میدان با استقبال گروهی از شهروندان طرابلس روبهرو شدند.
مخالفان مسلح سرهنگ قذافی میگویند همه مناطق طرابلس، به جز مقر رهبر این کشور را در اختیار دارند.
مخالفان حکومت لیبی همچنین از بازداشت دو پسر سرهنگ قذافی و تسلیم بخشی از محافظان سرهنگ قذافی خبر دادهاند.
به گفته مصطفی محمد عبدالجلیل، رییس شورای ملی انتقالی لیبی، سیف الاسلام قذافی پسر پرنفوذ رهبر این کشور به دست مخالفان افتاده است.
محمد قذافی، یکی دیگر از پسران سرهنگ قذافی که ریاست کمیته ملی المپیک این کشور را بر عهده دارد، خود را تسلیم مخالفان کرده است.
این خبر به وسیله دیوان بین المللی کیفری که حکم بازداشت سیف الاسلام را صادر کرده بود، تایید شده است.
انقلابیون لیبی اعلام کردند سیف الاسلام قذافی را روز دوشنبه به دادگاه لاهه تحویل می دهند تا به اتهام جنایت جنگی محاکمه شود.
موسی ابراهیم، وزیر اطلاعرسانی لیبی ورود مخالفان مسلح به طرابلس، پایتخت این کشور را تایید کرده است.
آقای ابراهیم در یک جلسه مطبوعاتی از کشته شدن ۱۳۰۰ نفر در درگیری های بعدازظهر یکشنبه خبر داد و گفت بیمارستان ها توان رسیدگی به وضع مجروحان را از دست داده اند.
حمله مخالفان مسلح به طرابلس از شهر زاویه در غرب پایتخت آغاز شد و مهاجمان با مقاومت کمی وارد شهر شدند.
مخالفان پس از تصرف میدان سبز، پرچمهای سبز رنگ حکومت سرهنگ قذافی را پایین آوردند و نام میدان را به «میدان شهدا» تغییر دادند.
بر اساس گزارشهای رسیده از لیبی، صبح روز دوشنبه، در طرابلس پایتخت این کشور، درگیریهای پراکندهای بین مخالفان دولت و نیروهای حامی معمر قذافی در جریان است.
در پی این درگیریها فرودگاه طرابلس هم به تصرف انقلابیون درآمده است. به گفته شاهدان عینی پس از تصرف این شهر تعداد زیادی از زندانیان زندان ابوسلیم طرابلس نیز از زندان آزاد شدند.
آندرس فوگ راسموسن، دبیرکل پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو خواهان انتقال فوری و مسالمتآمیز قدرت در لیبی شده است.
آقای راسموسن یکشنبه اعلام کرد ناتو برای همکاری با شورای ملی انتقالی لیبی برای انتقال قدرت در این کشور آمادگی دارد.
او گفت ناتو همچنان تاسیسات نظامی لیبی را زیر نظر دارد تا از عدم تهدید غیرنظامیان اطمینان حاصل کند.
همزمان، سرهنگ معمر قذافی، رهبر لیبی از طوایف این کشور خواسته است برای دفاع از پایتخت در برابر مخالفان مسلح راهی طرابلس شوند.
آقای قذافی در دومین پیام صوتی خود در روز یکشنبه، از ساکنان شهرهای اطراف طرابلس خواست برای دفاع از حکومت او به سوی طرابلس بشتابند.
او به مردم لیبی هشدار داد در صورتی که مانع از سقوط طرابلس نشوند، به نوکران اشغالگران بریتانیایی و فرانسوی تبدیل خواهند شد.
در همین حال آفریقای جنوبی خبر ارسال هواپیما به لیبی جهت خروج قذافی از طرابلس را تکذیب کرد. تاکنون از محل معمر قذافی و سایر اعضای خانواده او خبری در دست نیست. همزمان، صدای انفجارهای متعددی از نزدیکی مجتمع محل سکونت معمر قذافی در مرکز طرابلس به گوش رسیده اما مشخص نیست که آیا رهبر لیبی همچنان در این محل باشد.
باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا در واکنش به تحولات لیبی خواستار کنارهگیری معمر قذافی از قدرت برای جلوگیری از خونریزی بیشتر در این کشور شد.
آقای اوباما همچنین از مخالفان مسلح حکومت لیبی که وارد طرابلس شدهاند خواست «به حقوق بشر احترام بگذارند، قدرت رهبری خود را نشان دهند، نهادهای کشور لیبی را حفظ کنند و به سوی دموکراسی حرکت کنند.»
دولت بریتانیا هم در بیانیهای اعلام کرد: «صحنههایی که از اوضاع در طرابلس مشاهده میکنیم به طور واضح نشان میدهد که پایان حکومت قذافی نزدیک است. او مرتکب جنایات منزجر کنندهای علیه مردم لیبی شده است و برای ممانعت از ادامه رنج مردمش باید کنارهگیری کند.»
نیکولا سارکوزی، رییس جمهوری فرانسه هم گفته است که لیبی به لحظهای سرنوشت ساز نزدیک شده است.
آقای سارکوزی به شورشیان اطمینان داد که از حمایت کامل فرانسه برخوردارند.
بیشتر بخوانید:
«دولت لیبی خواهان آتشبس شد»
خبر / رادیو کوچه
شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در اجلاس ویزهای در روز دوشنبه، 22 اوت، ادامه خشونت علیه معترضان در سوریه را مورد بررسی قرار میدهد و ممکن است قطعنامهای در محکومیت دولت این کشور صادر کند.
اوایل ماه اوت، گزارشگران حقوق بشر سازمان ملل متحد دولت بشار اسد را به نقض فاحش و گسترده حقوق بشر در جریان سرکوب اعتراضات سیاسی مردم سوریه متهم کردند.
سازمان ملل متحد گفته است که طی پنج ماهی که از آغاز اعتراضات در سوریه می گذرد، بیش از دو هزار نفر از مردم به دست نیروهای دولتی کشته و چند هزار نفر دیگر بازداشت یا ناپدید شدهاند.
روز گذشته، رییس جمهوری سوریه در گفتوگو با تلویزیون دولتی آن کشور از نحوه برخورد با معترضان دفاع کرد و با تاکید براینکه حکومت او در شرف سرنگونی نیست، گفت که بحران کنونی باید از راههای سیاسی حل و فصل شود.
این در حالی است که شورای امنیت سازمان ملل متحد روز چهارشنبه، 3 اوت، تنها با صدور بیانیهای، نقض حقوق بشر و استفاده از زور علیه غیرنظامیان توسط نیروهای سوریه را محکوم کرد. این بیانیه بدون حمایت لبنان، همسایه سوریه که دمشق در آن نفوذ زیادی دارد، تصویب شد.
بیشتر بخوانید:
«حکومت سوریه در خطر سقوط قرار ندارد»
«شورای امنیت برای سوریه تنها بیانیهای صادر کرد»
آرین / دفتر کابل / رادیو کوچه
آیساف میگوید حملات تهاجمی و انتحاری طالبان در سه ماه اول سال روان نسبت به سال گذشته بیست درصد کاهش یافته است.
ژنرال کرستین جاکوبسن سخنگوی آیساف امروز در یک نشست خبری در کابل، در سال روان از 450 مورد حمله انتحاری و تهاجمی شورشیان جلوگیری شده است.
حملات تهاجمی و انتحاری دو شیوه جنگی طالبان است که بر عکس ادعای سخنگوی آیساف، تحلیل گران افغان به این نظراند که این نوع حملات طالبان افزایش یافته است.
در آخرین حمله انتحاری و تهاجمی مخالفان دولت افغانستان بر مرکز فرهنگی بریتانیا در کابل، به شمول شش مهاجم شانزده تن کشته شدند.
از جانب دیگر سخنگوی آیساف میگوید در پی دقت آنان در حملاتشان تلفات غیرنظامیان توسط این نیروها 41 درصد کاهش یافته است.
به گفته وی آیساف در عملیاتهایش دقت کامل را به خرج میدهد تا جلو تلفات غیرنظامیان را بگیرد، اما ماینهای کارگذاری شده شورشیان همواره سبب تلفات غیرنظامیان میشود.
این در حالیست که تلفات غیرنظامیان توسط آیساف همواره مورد انتقاد حکومت افغانستان قرار دارد.
ائتلاف سبز ملی ایرانیان(اسما)
رهبر کنونی ایران و دوست و همراه همیشگی او هاشمی رفسنجانی، چون اصولگرایان، بر آن بودهاند تا با اتمی کردن ایران جهان را و ادار کنند تا حکومت مطلقه ولایت فقیه و حاکمان کنونی آن را به عنوان قویترین قدرت منطقه به رسمیت بشناسند.
رهبر و هاشمی رفسنجانی در سرکوب مخالفان و منتقدان و دیگراندیشان نیز با اصولگرایان همراه بودهاند. اختلاف عمیق در تاکتیکها، تضاد جدی در برنامههای اقتصادی و اجتماعی، آمادگی بیشتر رهبر با رفسنجانی برای سازشهای پنهانی و تصاحب قدرت اما اصولگرایان نسل دوم و اما نظامی را در برابر آنان نهاد و رهبر مذهبی را در انتخابات سال 88 ناچار نمود تا با همراهی و تمکین بیشتر به اصولگرایان بتواند مقام و موقعیت خود را بیمه و تضمین کند. و آقای رفسنجانی با امید به آن که انشعاب کنونی اصولگرایان به سه فراکسیون ادامه یابد، میکوشید تا به محور وحدت و ائتلاف سه جناح محافظهکاران سنتی، کارگزاران و رفرمیستهای مذهبی بدل شده و با کسب اکثریت در انتخابات خبرگان رهبری آینده و عرصه را بر اصولگرایان نسل جدید تنگ کند.
اصولگرایان تناقض بین مشروعیت محدود در رای اکثریت با رای ولایت فقیه در قانون اساسی را نه در خدمت رهبر جمهوری اسلامی که از آن روی برنمیتابند که ساخت، منافع، مواضع و تحقق برنامههای بلندپروازنه آنها حتا در شبه دموکراسی محدود در ساختار و درون حکومتی ولایت مطلقه نیز نمیگنجد.
ضمن آنکه اتمی شدن ایران میتواند احتمالن به برخورد محدود نظامی با اسراییل یا آمریکا، رقابت سرسامآور مالی، سیاسی و تسلیحاتی با عربستان، مصر و ترکیه منجر شود. در چنین رقابتی بخش نظامی سهم عمدهایی از بودجه کشور را خواهد بلعید. تنشهای بینالمللی میتواند تحریم نمایشی کنونی را به تحریم جدی بدل کند، اتمی شدن ایران ناسیونالیزم و غرور ملی همیشه زخمخورده ایرانیان را مرهم مینهد و حمایت آنان را برای دولتی که به زبان زور و قلدری با جهان سخن میگوید افزایش میدهد اما افزایش بیکاری و ناکارامدی یارانههای دولتی، سرخوردگی مردم از وعدههای پوپولیستی، رکود برنامههای نیمهبند عمرانی، تورم و گرانی و… میتواند نارضایتی مردم ـ عوام ــ را چندان افزایش دهد که شورشهای شهری دوره دوم ریاست جمهوری آقای رفسنجانی تکرار شود و… این احتمالات البته حتمی و ناگزیز نیستند اما به عنوان یک احتمال به آمادگی و راه حل مناسب نیاز دارند.
از منظر اصولگرایان تندرو تنها یک دولت نیمه نظامی مقتدر، مستبد و بنیادگرا، حاکم اسلامی با اختیارات خلیفه سنتی، میتوانست بابرنامههایی چون مقابله دایمی با جامعه بینالمللی و تنش آفرینی پیگیر، اتمی کردن و تبدیل ایران به قویترین قدرت منطقه، نابودی اسراییل یا دستکم متشنج نگه داشتن خاورمیانه با حمایت از گروههای افراطی درفلسطین. لبنان و عراق را تحقق بخشیده و تداوم قدرت حاکمان کنونی را با سرکوب همه جانبه منتقدان و مخالفان هموار شده تضمین کند. از این منظر ــ خلیفه، امام برگزیده خدا، ولی فقیه، حاکم مذهبی در عصر غیبت رای الله را تحقق میبخشند و رای اکثریت مردم در برابر رای او شرعن مشروعیتی ندارد! بنیادگرایان نسل دوم و رهبران حکومت اسلامی در تلاش برای تولید فلسفه سیاسی متناسب با خاستگاه، ساختار و برنامههای خود، به کسانی چون پرفسور حسین نصر نیازمنداند که حکومت اسلامی قرن بیست و یکم، نظامیگرایی، مبارزه اسلام انقلابی با فرآیند جهانی شدن فرهنگ و مناسبات پس از جنگ سرد را از منابع سنتی استخراج کنند.
نسل دوم رادیکالهای اسلامی ایران برآناند تا با سرکوب مخالفان و اعمال استبداد شدیدتر در داخل کشور و با بهرهگیری سیاسی از معادن نفت و گاز و موقعیت ژئوپولیتیکی ایران، با تحریک ناسیونالیزم ایرانی واسلامی و طرح برنامههای پوپولیستی حکومتی مقتدر وماندگار در ایران برپا کرده و با تبدیل حکومت اسلامی به یک قدرت بزرگ نظامی دارای سلاح اتمی زمینه ظهور منجی موعود، امام دوازدهم را به تعبیر خود، و جنگ نهایی بین اسلام و کفر را بر جهان فراهم کنند. نظریات پرفسور نصر، هرچند در قالبی بسیار آکادمیک، پیچیده و غیر سیاسی عرضه میشود، اما در موقعیت کنونی برای قامت نسلی که خود را حامل پیام قدسی و سربازان جنگی مقدس میپندارند، جامهای مطلوب و زیبنده میدوزد و همین کارکرد است که استقبال اصولگرایان تندرو و حامیان بنیادگرای اسلامی منظقهای را ازحضور او در مجادلات نظری در ایران معنا کرده است.
رادیو کوچه
40 هجری قمری- امروز در ایران بیستویکمین روز ماه رمضان است و «علیابن ابوطالب» ملقب به «امیرالمومنین» و نخستین امام شیعیان بنا بر روایات در چنین روزی کشته شد. وی در 13 ماه رجب در حدود سى سال پس از عام الفیل به دنیا آمد.
على نخستین مردى بود که به پیامبر اسلام گروید و آمادگى خود را براى یارى و همراهى وی اعلام کرد. طبق روایان شیعیان وی در شب نوزدهم ماه رمضان توسط «ابن ملجم مرادی» از بازماندگان خوارج نهروان، با شمشیر زخمی شد و در چنین روزی برابر با 21 ماه رمضان از دنیا رفت. بدناش را شبانه در محلی به نام «نجف» دفن کردند و این مکان، تا سالها، از عموم مخفی بود و تنها برخی از شیعیان از محل دفن وی آگاهی داشتند.
1862 میلادی- «کلود-آشیل دبوسی» (Claude-Achille Debussy) آهنگساز فرانسوی در «سنت ژرمن آن له» (Saint-Germain-en-Laye) زاده شد.
برخی او را بهوجود آورنده سبک «امپرسیونیسم» در موسیقی میدانند اما او خود از پذیرفتن آن پرهیز داشت. سبک موسیقی دبوسی از موسیقی اواخر دوره رومانتیک تا مدرنیسم قرن بیستم است. در چرخه ادبیات فرانسه سبک این دوره به عنوان سمبولیسم شناخته شده، جنبشی که با الهام از دبوسی چه به عنوان آهنگساز و چه فعال فرهنگی، گرفته شده است. دبوسی نه تنها از بزرگترین آهنگسازان فرانسوی است همچنین نقشی کلیدی در موسیقی اروپا با ورود به قرن بیستم داشته است.
وی مدال شوالیه افتخار سال 1903 فرانسه را به دست آورده است. در سال 1872 به کنسرواتوآر پاریس راه یافت. سه بار اقامت بلند مدت در روسیه برای دبوسی فرصت بسیار خوب و مهمی بود تا فرهنگ موسیقی خود را پربارتر کند و به او این امکان را داد تا با موسیقیدانهای آن سرزمین آشنا شود.
در سال 1883 با قطعه «کانتات گلادیاتور» در مسابقه جایزه رم شرکت و تنها جایزه دوم را از آن خود کرد، اما یک سال بعد «کودک نابغه» وی موفق به دریافت جایزه اول رم شد.
مهمترین اثر وی برای ارکستر «بعدازظهر یک دیو» است که نخستین اجرای آن در دسامبر 1894 با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد و سرآغاز خلق آثار مهم دیگر دبوسی بود و او هرچه بیشتر به چهرهای نامدار و خبرساز تبدیل میشد. این موسیقی بعدها برای اجرای رقص باله مورد استفاده قرار گرفت. از جمله آثاری که او در این دوره نوشته میتوان از سه ترانه «بیلیتیس» و «نکتورنها» (Nocturne) نام برد.
1864 میلادی- قرارداد «ژنو» در مورد عدم تعرض به مجروحین و اسیران جنگ امضا شد. دوازده کشور در نخستین کنفرانس در شهر ژنو موافقت کردند که سربازانی که در جبهه زخمی شدهاند را جمع آوری کرده و به آنها کمکهای پزشکی برسانند. پس از آن جنبش صلیب سرخ، به رهبری «هنری دونانت» (Jean Henri Dunant) رسمن آغاز بهکار کرد و کمیته بینالمللی «صلیب سرخ» پایهگذاری شد.
کنوانسیون ژنو یا پیمان ژنو، پراهمیتترین ماده حقوق بینالملل بشردوستانه است. کنوانسیون ژنو مفادی را برای زمان جنگ وضع کرده است که از افرادی که دیگر در جنگ نیستند حفاظت و حمایت میکند. بنیانگذاری و گسترش آن بر اساس تجربههایی است که حکومتها در دوران جنگهایشان گرد آورده بودند.
پس از پیشنهاد «دونانت» مبنی بر این که خدمت به رنجوران و زخمیهای نظامی، فعالیتی بیطرف محسوب شود، انجمن خیریه ژنو، از این پیشنهاد استقبال کرد. در نتیجه یک کنفرانس بینالمللی با شرکت نمایندگان 16 کشور آسیایى، آفریقایى، آمریکایى و اروپایى در ژنو تشکیل یافت و موافقتنامه سال 1864برای بهبود وضع مجروحان نظامی جنگی تدوین یافت. این قرارداد که چنین روزی امضا شد، شامل این موارد بود: بیطرف شمردن متصدیان خدمات پزشکی نیروهای مسلح، رفتار انسانی با زخمیها و بیطرفی غیرنظامیانی که داوطلبانه به کمک زخمیهای جنگ میشتابند. همچنین علامتی بینالمللی به منظور مشخص کردن اعضا و وسایلی که در این راه به کار میروند پیشبینی شده بود.
1904 میلادی- «دنگ ژیائوپینگ» (Deng Xiaoping) سیاستمدار و رهبر چینی متولد شد. وی به عنوان معمار اصلاحات چین شناخته میشود.
ژیائوپینگ که از اواخر دههی 70 تا اوایل دههی 90 حاکم چین بود در 1920 به حزب کمونیست چین پیوست. در دوران انقلاب فرهنگی چین او مورد تصفیه قرار گرفت اما در دوران «چو انلای» (Zhou Enlai) به عنوان معاون نخست وزیر برگزیده شد.
با آغاز رهبری دنگ ژیائوپینگ بر حزب کمونیست چین، سیاستهای درهای باز و اصلاحات در چین آغاز شد. مدرنیزه شدن کشاورزی، صنعت و ارتش چین از دستآوردهای دوران قدرتمداری او به حساب میآید.
پس از دستور حمله به میدان «تیان آن من» دنگ ژیائوپینگ از آخرین مقام خود در سال ۱۹۸۹ استعفا داد.
893 خورشیدی- «جنگ چالدران» (Battle of Chaldiran) میان سپاه قزلباش ایران به فرماندهی «شاه اسماعیل یکم صفوی» با ارتش «عثمانی» به فرماندهی «سلطان سلیم یکم» رخ داد.
محل این نبرد در دشت چالدران (در شمال آذربایجان) بود. در این جنگ نیروهای قزلباش با سپاه عثمانی جنگیدند و به دلیل کمی نفرات و نداشتن سلاح گرم از سپاه عثمانی شکست خوردند. این در حالی بود که ارتش عثمانی دارای توپخانه و تفنگهای انفرادی بود.
صفویان در پی فعالیت و سازماندهی فرهنگی در طول دو قرن توانستند با حمایت قبایل پیرو خود (قزلباشها) حکومت صفوی را در ایران پایهگذاری کنند و در پی فشارهای عقیدتی بر علویان در امپراتوری عثمانی، صفویان با جمعآوری و پناه دادن به آنها نیروی نظامی تشکیل دادند. قدرت گرفتن یک دولت مستقل در ایران باعث نگرانی امپراتوری عثمانی شد و لشکرکشی به سمت ایران را شروع کرد.
پس از این جنگ، باختر و شمالباختری ایران که شامل آذربایجان و تمام کردستان تا همدان بود، از ایران جدا شد و به دست عثمانی افتاد. این مناطق تا پیش از زمان «شاه عباس» از ایران جدا بود اما شاه عباس توانست بخشی از مناطق کردستان را با جنگ پس بگیرد. سپاه عثمانی شهر تبریز را نیز تصرف کرد اما به دلیل کمبود آذوقه مجبور به بازگشت شد. با تشکیل دولت صفوی و قدرتمند شدن آن، پادشاه عثمانی به این کشور حمله ور شد. در چنین روزی در سال 893 خورشیدی برابر با 1514 میلادی جنگ چالدران بین ایران و عثمانی در محلی به نام چالدران به وقوع پیوست.
نبرد چالدران باعث تشکیل دولت ملی ایران شد که بعد از سالها، بار دیگر بر صحنه جغرافیای سیاسی دنیا قرار گرفت .
———————————————–
برخی از رویدادهای دیگر
1849 میلادی- اتریش با فرستادن بالونهای بدون سرنشین برای حمله به ونیز ایتالیا، اولین حمله هوایی تاریخ را شکل داد.
منبعها:
ویکیپدیا (انگلیسی و فارسی)
راسخون
نیویورک تایمز
گفتوگوی هارمونیک
خبر / رادیو کوچه
بشار اسد، رییس جمهوری سوریه در مصاحبه با تلویزیون دولتی این کشور که شامگاه یکشنبه، 21 اوت، صورت گرفت، اعلام کرد حکومت او با وجود ناآرامیهای پنج ماه گذشته در معرض سقوط قرار ندارد.
آقای اسد در این مصاحبه از شیوه برخورد با معترضان در سوریه دفاع کرد و راه حل سیاسی را راه خروج از بحران کنونی در این کشور دانست ولی تاکید کرد نیروهای امنیتی باید با «خشونتها» به طور قاطع برخورد کنند.
آقای اسد افزود در حال حاضر مشغول ایجاد یک نظام چند حزبی در سوریه است و انتخابات عمومی در این کشور احتمالن تا ۶ ماه دیگر برگزار خواهد شد.
مصاحبه آقای اسد چهارمین حضور او در انظار عمومی از زمان آغاز ناآرامیهای سوریه در اواسط مارس است.
همزمان، یک هیت سازمان ملل متحد برای ارزیابی وضع سوریه وارد این کشور شده است.
این هیت از نمایندگان شش سازمان بینالمللی تشکیل شده و قرار است تا پنجشنبه از تعدادی از شهرهای سوریه از جمله لاذقیه، حمص، حماه و درعا دیدن کند.
این در حالی است که ایالات متحده پنجشنبه خواهان کنارهگیری بشار اسد از قدرت شد.
روسیه با رد این موضع آمریکا گفته است باید به آقای اسد فرصت بیشتری داده شود تا اصلاحات سیاسی را به اجرا بگذارد.
از سویی دیگر عمار القربی رییس دیدهبان حقوق بشر سوریه درباره مواضع روسیه اظهار داشت که تنها نگرانی مسکو آینده پایگاه دریایی آنها در طرطوس سوریه است.
وی بر این باور است که در صورت دادن ضمانتهایی به دولتمردان روسیه در خصوص این پایگاه دریایی، در آینده نزدیک شاهد تغییر موضع روسیه نسبت به اوضاع در سوریه خواهیم بود.
بیشتر بخوانید:
«فرستادگان سازمان ملل متحد وارد سوریه شدند»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر